اشتراک‌ها
کتابخانه SnmpSharpNet برای خواندن بسته های پروتکل SNMP در شبکه

کتابخانه دات نتی SnmpSharpNet

کتابخانه ای برای دریافت و ارسال Packet‌های اطلاعاتی شبکه تحت پروتکل SNMP  

یک کتابخانه منبع باز SNMP ( Simple Network Management Protocol) نوشته شده در زبان C#‎ برای پشتیبانی از پروتکل SNMP ورژن‌های 1 و 2 و 3

استفاده جهت Capture (ضبط) کردن Packet‌ها (جمع آوری آمار ترافیک شبکه) و دریافت پیام از دستگاه‌های مختلف شبکه از طریق پروتکل UDP و تجزیه کردن (Parse SNMP TRAP packet) به نوع SNMP (
جهت استفاده در نرم افزارهای دات نتی برای شنود (Sniff) لاگ تجهیزات شبکه  )

مثالهایی از استفاده از این کتابخانه

How SNMP Works  
کتابخانه SnmpSharpNet برای خواندن بسته های پروتکل SNMP در شبکه
اشتراک‌ها
کتابخانه سی‌شارپی برای کار با اثر انگشت
چنانچه در کارهای خود نیازمند تشخیص اثر انگشت هستید (مثلا برای تشخیص هویت به هنگام ورود به برنامه) می‌توانید از این کتابخانه استفاده کنید.


کتابخانه سی‌شارپی برای کار با اثر انگشت
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیستم
در قسمت قبلی با نحوه انتشار برنامه‌ها آشنا شدیم. در این قسمت نحوه پیکربندی یا تغییر پیکربندی برنامه را مشخص می‌کنیم.
کاربر یا مدیر سیستم بهتر از هر کسی می‌تواند جنبه‌های‌های مختلف اجرای برنامه را مشخص کند. به عنوان نمونه ممکن است مدیر سیستم بخواهد فایل‌های یک برنامه را سمت هارد دیسک سیستم کاربر انتقال دهد یا اطلاعات مانیفست یک اسمبلی را رونویسی کند و مباحث نسخه بندی که در آینده در مورد آن صحبت می‌کنیم.
با ارائه یک فایل پیکربندی در شاخه برنامه می‌توان به مدیر سسیتم  اجازه داد تا کنترل بیشتر بر روی برنامه داشته باشد. ناشر برنامه می‌تواند این فایل را همراه دیگر فایل‌های برنامه پکیج کند تا در شاخه برنامه نصب شود تا بعدا مدیر یا کاربر سیستم بتوانند آن را تغییر و ویرایش کنند. CLR هم محتوای این فایل را تفسیر کرده و قوانین بارگیری اسمبلی‌ها و ... را تغییر می‌دهد. این فایل پیکربندی می‌تواند به صورت XML هم ارائه شود. مزیت قرار دادن یک فایل جداگانه نسبت به رجیستری این مزیت را دارد که هم قابل جابجایی و پشتیبانی گیری است و هم اینکه تغییر آن ساده‌تر است.
البته در آینده بیشتر در مورد این فایل صحبت می‌کنیم ولی در حال حاضر بهتر است اندکی طعم آن را بچشیم. فرض را بر این می‌گذاریم که ناشر می‌خواهد فایل‌های اسمبلی MultiFileLibrary را در دایرکتوری جداگانه‌ای قرار دهد و چیزی شبیه به ساختار زیر را در نظر دارد:
AppDir directory (contains the application’s assembly files)
Program.exe
Program.exe.config (discussed below)


AuxFiles subdirectory (contains MultiFileLibrary’s assembly files)
MultiFileLibrary.dll
FUT.netmodule
RUT.netmodule

حال با تنظیم بالا به دلیل اینکه CLR انتظار دارد این اسمبلی را در دایرکتوری برنامه بیابد و با این جابجایی قادر به انجام این کار نیست، استثنای زیر را صادر می‌کند:
System.IO.FileNotFoundException
برای حل این مشکل، ناشر یک فایل XML را ایجاد کرده و در مسیر دایرکتوری برنامه قرار می‌دهد. این فایل باید همنام اسمبلی اصلی برنامه با پسوند config. باشد. به عنوان مثال، نام فایل می‌شود: Program.exe.config و فایل پیکربندی هم چیزی شبیه فایل زیر می‌شود:
<configuration>
<runtime>
<assemblyBinding xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v1">
<probing privatePath="AuxFiles" />
</assemblyBinding>
</runtime>
</configuration>
حالا هر موقع CLR در جست و جوی یک اسمبلی باشد که نتواند آن را در دایرکتوری مربوطه بیابد مسیر Auxfiles را هم بررسی خواهد کرد. با قرار دادن کارکتر « , » هم می‌توان برای خصوصیت PrivatePath، دایرکتوری‌های زیادتری را معرفی کرد. البته مسیردهی این خصوصیت باید به طور نسبی باشد نه مطلق یا اینکه یک مسیر نسبی خارج از دایرکتوری برنامه. ایده اصلی اینکار این است که برنامه کنترل بیشتری روی دایرکتوری خود و دایرکتوری‌های زیرمجموعه داشته باشد نه خارج از آن.

نحوه عملکرد اسکن CLR برای بارگزاری اسمبلی ها
موقعی که CLR قصد بارگزاری اسمبلی‌های خنثی را دارد، شاخه‌های زیر را به طور خودکار اسکن خواهد نمود ( مسیرهای FirstPrivatePath و SecondPrivatePath توسط فایل پیکربندی مشخص شده است)
AppDir\AsmName.dll
AppDir\AsmName\AsmName.dll
AppDir\firstPrivatePath\AsmName.dll
AppDir\firstPrivatePath\AsmName\AsmName.dll
AppDir\secondPrivatePath\AsmName.dll
AppDir\secondPrivatePath\AsmName\AsmName.dll
...

این نکته ضروری است که اگر اسمبلی شما در یک دایرکتوری همنام خودش (در مثال ما MultiFileLibrary) قرار بگیرد، نیازی نیست این مسیر را در فایل پیکربندی ذکر کنید؛ زیرا CLR در صورت نیافتن دایرکتوری با این نام را اسکن خواهد نمود. بعد از آن اگر به هر نحوی CLR نتواند اسمبلی را در هیچ کدام از دایرکتوری‌های گفته شده بیابد، با همان قوانین گفته شده اینبار به دنبال فایلی با پسوند exe خواهد بود و اگر باز هم جست و جوی آن نتیجه‌ای را در بر نداشته باشد، استثنای زیر را صادر می‌کند:
 FileNotFoundException
برای اسمبلی‌های ماهواره‌ای همان قوانین بالا دنبال می‌شود؛ با این تفاوت که انتظار می‌رود اسمبلی داخل یک زیر دایرکتوری با تگ‌های RFC1766 مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال اگر اسمبلی با فرهنگ و منطقه En-US مشخص شده باشد، دایرکتوری‌های زیر اسکن خواهند شد:
C:\AppDir\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en­US\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\en\AsmName.dll
C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.dll
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.dll
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll
C:\AppDir\en\AsmName.exe
C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.exe
C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.exe
C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe

نحوه اسکن کردن CLR میتواند به ما بگوید که عمل اسکن می‌تواند گاهی اوقات با زمان زیادی روبرو شود (به خصوص که قابلیت اسکن روی شبکه را هم دارد). برای محدود کردن ناحیه یا نواحی اسکن می‌توانید یک یا چند المان culture را در فایل پیکربندی مشخص کنید. همچنین مایکروسافت ابزاری به نام FUSLogVw.exe را ارائه داده است که می‌تواند نواحی اسکن را در حین اجرای برنامه به ما گزارش دهد.

نام و محل فایل پیکربندی بسته به نوع برنامه می‌تواند متغیر باشد:
برای فایل‌های اجرایی EXE فایل پیکربندی باید در شاخه فایل اجرایی باشد و باید نام فایل پیکربندی همانند فایل exe بوده و یک پسوند config. را به آن اضافه کرد.

برای برنامه‌های وب فرم، فایل web.config موجود است که در ریشه شاخه مجازی وب اپلیکیشن قرار میگیرد و هر زیر دایرکتوری هم می‌تواند یک web.config جداگانه داشته باشد که میتواند از web.config ریشه هم تنظمیاتش را ارث بری کند. برای نمونه آدرس زیر را در نظر بگیرد:
https://www.dntips.ir/newsarchive

یک فایل کانفیگ در ریشه قرار می‌گیرد و یکی هم در زیر شاخه newsArchive  می‌تواند قرار بگیرد.

فصل دوم «نحوه ساخت و توزیع اسمبلی ها» از بخش اول «اصول اولیه CLR» پایان یافت. فصل بعدی در مورد اسمبلی‌های اشتراکی است که بعد از آماده شدن این فصل، قسمت‌های بعدی در دسترس عزیزان قرار خواهد گرفت.
 
نظرات مطالب
AngularJS #1
سلام؛
کتابخانه‌ی jQuery عموما برای دو کار استفاده می‌شود: 
1- دستکاری یا پردازش DOM
2- ارتباط با سرور به صورت AJAX
انگولار سرویسی برای ارتباط AJAX دارد که شما را کاملا از jQuery بی نیاز می‌کند.
برای پردازش DOM و الصاق رویداد به عناصر صفحه، انگولار دارای API‌های خیلی خوبی است که می‌تواند تا حدی جایگزین jQuery باشد. اما فراموش نکنیم که jQuery علاوه بر پردازش DOM دارای کلی API متنوع است که انگولار به پای آن نمی‌رسد. دلیل هم مشخص است؛ چرا که هر دو کتابخانه برای کاری متفاوت نوشته شده اند و مقایسه آن‌ها اصلا کار درستی نیست. همچنین به این نکته هم توجه داشته باشید که برای jQuery هزاران افزونه‌ی مختلف نوشته اند که اجرای آن ها، وابسته به jQuery است. پس هیچ کتابخانه ای در این زمینه موازی کاری نمی‌کند، چون توانایی رقابت ندارد.(البته تعدادی را هم با کاملارا انگولار بازنویسی کرده اند.)
انگولار در مورد دستکاری DOM هم یک مورد را شما گوشزد می‌کند: اگر می‌خواهید  DOM را دستکاری کنید، این کار را باید از طریق Directive‌ها انجام دهید. منظور این است کدهای مورد نظرتان را با هر کتابخانه ای که می‌خواهید بنویسید، ولی آن‌ها را درون یک Directive سفارشی بنویسید و روی هوا کد ننویسید تا قابل تست کردن باشد.
در ادامه کاملا متوجه منظورم خواهید شد.
مطالب دوره‌ها
استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container
StructureMap یکی از IoC containerهای بسیار غنی سورس باز نوشته شده برای دات نت فریم ورک است. امکان تنظیمات آن توسط کدنویسی و یا همان Fluent interfaces، به کمک فایل‌های کانفیگ XML و همچنین استفاده از ویژگی‌ها یا Attributes نیز میسر است. امکانات جانبی دیگری را نیز مانند یکی شدن با فریم ورک‌های Dynamic Proxy برای ساده سازی فرآیندهای برنامه نویسی جنبه‌گرا یا AOP، دارا است. در ادامه قصد داریم با نحوه استفاده از این فریم ورک IoC بیشتر آشنا شویم.


دریافت StructureMap

برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد (در برنامه‌های دسکتاپ البته)؛ از این جهت که StructureMap ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web دارد.


آشنایی با ساختار برنامه

ابتدا یک برنامه کنسول را آغاز کرده و سپس یک Class library جدید را به نام Services نیز به آن اضافه کنید. در ادامه کلاس‌ها و اینترفیس‌های زیر را به Class library ایجاد شده، اضافه کنید. سپس از طریق نیوگت به روشی که گفته شد، StructureMap را به پروژه اصلی (ونه پروژه Class library) اضافه نمائید و Target framework آن‌را نیز در حالت Full قرار دهید بجای حالت Client profile.
namespace DI03.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        string GetUserEmail(int userId);
    }
}


namespace DI03.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body);
    }
}

using System;

namespace DI03.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        public UsersService()
        {
            //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است
            Console.WriteLine("UsersService ctor.");
        }

        public string GetUserEmail(int userId)
        {
            //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه
            return "name@site.com";
        }
    }
}

using System;

namespace DI03.Services
{
    public class EmailsService: IEmailsService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;
        public EmailsService(IUsersService usersService)
        {
            Console.WriteLine("EmailsService ctor.");
            _usersService = usersService;
        }

        public void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body)
        {
            var email = _usersService.GetUserEmail(userId);
            Console.WriteLine("SendEmailTo({0})", email);
        }
    }
}
در لایه سرویس برنامه، یک سرویس کاربران و یک سرویس ارسال ایمیل تدارک دیده شده‌اند.
سرویس کاربران بر اساس آی دی یک کاربر، برای مثال از بانک اطلاعاتی ایمیل او را بازگشت می‌دهد. سرویس ارسال ایمیل، نیاز به ایمیل کاربری برای ارسال ایمیلی به او دارد. بنابراین وابستگی مورد نیاز خود را از طریق تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس و وهله سازی شده در خارج از آن (معکوس سازی کنترل)، دریافت می‌کند.
در سازنده‌های هر دو کلاس سرویس نیز از Console.WriteLine استفاده شده‌است تا زمان وهله سازی خودکار آن‌ها را بتوان بهتر مشاهده کرد.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، بی‌خبری لایه سرویس از وجود IoC Container مورد استفاده است.


استفاده از لایه سرویس و تزریق وابستگی‌ها به کمک  StructureMap

using DI03.Services;
using StructureMap;

namespace DI03
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();
            });

            //نمونه‌ای از نحوه استفاده از تزریق وابستگی‌های خودکار
            var emailsService = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
            emailsService.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test", body: "Hello!");
        }
    }
}
کدهای برنامه را به نحو فوق تغییر دهید. در ابتدا نحوه سیم کشی‌های آغازین برنامه را مشاهده می‌کنید. برای مثال کدهای ObjectFactory.Initialize باید در متدهای آغازین یک پروژه قرار گیرند و تنها یکبار هم نیاز است فراخوانی شوند.
به این ترتیب IoC Container ما زمانیکه قرار است object graph مربوط به IEmailsService درخواستی را تشکیل دهد، خواهد دانست ابتدا به سازنده‌ی کلاس EmailsService می‌رسد. در اینجا برای وهله سازی این کلاس به صورت خودکار، باید وابستگی‌های آن‌را نیز وهله سازی کند. بنابراین بر اساس تنظیمات آغازین برنامه می‌داند که باید از کلاس UsersService برای تزریق خودکار وابستگی‌ها در سازنده کلاس ارسال ایمیل استفاده نماید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
UsersService ctor.
EmailsService ctor.
SendEmailTo(name@site.com)
بنابراین در اینجا با مفهوم Object graph نیز آشنا شدیم. فقط کافی است وابستگی‌ها را در سازنده‌های کلاس‌ها تعریف کرده و سیم کشی‌های آغازین صحیحی را نیز در ابتدای برنامه معرفی نمائیم. کار وهله سازی چندین سطح با تمام وابستگی‌های متناظر با آن‌ها در اینجا به صورت خودکار انجام خواهد شد و نهایتا یک شیء قابل استفاده بازگشت داده می‌شود.
ابتدایی‌ترین مزیت استفاده از تزریق وابستگی‌ها امکان تعویض آن‌ها است؛ خصوصا در حین Unit testing. اگر کلاسی برای مثال قرار است با شبکه کار کند، می‌توان پیاده سازی آن‌را با یک نمونه اصطلاحا Fake جایگزین کرد و در این نمونه تنها نتیجه‌ی کار را بازگشت داد. کلاس‌های لایه سرویس ما تنها با اینترفیس‌ها کار می‌کنند. این تنظیمات قابل تغییر اولیه IoC container مورد استفاده هستند که مشخص می‌کنند چه کلاس‌هایی باید در سازنده‌های کلاس‌ها تزریق شوند.


تعیین طول عمر اشیاء در StructureMap

برای اینکه بتوان طول عمر اشیاء را بهتر توضیح داد، کلاس سرویس کاربران را به نحو زیر تغییر دهید:
using System;

namespace DI03.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        private int _i;
        public UsersService()
        {
            //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است
            Console.WriteLine("UsersService ctor.");
        }

        public string GetUserEmail(int userId)
        {
            _i++;
            Console.WriteLine("i:{0}", _i);
            //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه
            return "name@site.com";
        }
    }
}
به عبارتی می‌خواهیم بدانیم این کلاس چه زمانی وهله سازی مجدد می‌شود. آیا در حالت فراخوانی ذیل،
 //نمونه‌ای از نحوه استفاده از تزریق وابستگی‌های خودکار
var emailsService1 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
emailsService1.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test1", body: "Hello!");

var emailsService2 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
emailsService2.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test2", body: "Hello!");
ما شاهد چاپ عدد 2 خواهیم بود یا عدد یک:
 UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
همانطور که ملاحظه می‌کنید، به ازای هربار فراخوانی ObjectFactory.GetInstance، یک وهله جدید ایجاد شده است. بنابراین مقدار i در هر دو بار مساوی عدد یک است.
اگر به هر دلیلی نیاز بود تا این رویه تغییر کند، می‌توان بر روی طول عمر اشیاء تشکیل شده نیز تاثیر گذار بود. برای مثال تنظیمات آغازین برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
ObjectFactory.Initialize(x =>
{
   x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
   x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>();
});
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی ذیل خواهیم رسید:
 UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
EmailsService ctor.
i:2
SendEmailTo(name@site.com)
بله. با Singleton معرفی کردن تنظیمات UsersService، تنها یک وهله از این کلاس ایجاد خواهد شد و نهایتا در فراخوانی دوم ObjectFactory.GetInstance، شاهد عدد i مساوی 2 خواهیم بود (چون از یک وهله استفاده شده است).

حالت‌های دیگر تعیین طول عمر مطابق متدهای زیر هستند:
 Singleton()
HttpContextScoped()
HybridHttpOrThreadLocalScoped()
با انتخاب حالت HttpContext، به ازای هر HttpContext ایجاد شده، کلاس معرفی شده یکبار وهله سازی می‌گردد.
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهله‌ای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالت‌های HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ می‌کند.

شاید بپرسید که کاربرد مثلا HttpContextScoped در کجا است؟
در یک برنامه وب نیاز است تا یک وهله از DbContext (مثلا Entity framework) را در اختیار کلاس‌های مختلف لایه سرویس قرار داد. به این ترتیب چون هربار new Context صورت نمی‌گیرد، هربار هم اتصال جداگانه‌ای به بانک اطلاعاتی باز نخواهد شد. نتیجه آن رسیدن به یک برنامه سریع، با سربار کم و همچنین کار کردن در یک تراکنش واحد است. چون هربار فراخوانی new Context به معنای ایجاد یک تراکنش جدید است.
همچنین در این برنامه وب قصد نداریم از حالت طول عمر Singleton استفاده کنیم، چون در این حالت یک وهله از Context در اختیار تمام کاربران سایت قرار خواهد گرفت (و DbContext به صورت Thread safe طراحی نشده است). نیاز است به ازای هر کاربر و به ازای طول عمر هر درخواست، تنها یکبار این وهله سازی صورت گیرد. بنابراین در این حالت استفاده از HttpContextScoped توصیه می‌شود. به این ترتیب در طول عمر کوتاه Object graph‌های تشکیل شده، فقط یک وهله از DbContext ایجاد و استفاده خواهد شد که بسیار مقرون به صرفه است.
مزیت دیگر مشخص سازی طول عمر به نحو HttpContextScoped، امکان Dispose خودکار آن به صورت زیر است:
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)  
{  
  ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();  
}

تنظیمات خودکار اولیه در StructureMap

اگر نام اینترفیس‌های شما فقط یک I در ابتدا بیشتر از نام کلاس‌های متناظر با آن‌ها دارد، مثلا مانند ITest و کلاس Test هستند؛ فقط کافی است از قراردادهای پیش فرض StructureMap برای اسکن یک یا چند اسمبلی استفاده کنیم:
 // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
ObjectFactory.Initialize(x =>
{
   //x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
   //x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>();  
   x.Scan(scan =>
   {
       scan.AssemblyContainingType<IEmailsService>();
       scan.WithDefaultConventions();
   });  
});
در این حالت دیگر نیازی نیست به ازای اینترفیس‌های مختلف و کلاس‌های مرتبط با آن‌ها، تنظیمات اضافه‌تری را تدارک دید. کار یافتن و برقراری اتصالات لازم در اینجا خودکار خواهد بود.


دریافت مثال قسمت جاری
DI03.zip

به روز شده‌ی این مثال‌ها را بر اساس آخرین تغییرات وابستگی‌های آن‌ها از مخزن کد ذیل می‌توانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples
 
مطالب
استفاده از افزونه MD.BootstrapPersianDateTimePicker در گریدهای Kendo UI
در این مطلب قصد داریم نحوه‌ی یکپارچه سازی افزونه‌ی انتخاب تاریخ و زمان MD.BootstrapPersianDateTimePicker را با گریدهای Kendo UI، در دو حالت ویرایش به صورت popup و یا inline، بررسی کنیم:



پیشنیازها

برای این مطلب از دو کتابخانه‌ی moment-jalaali، برای تبدیل تاریخ، از میلادی به شمسی و برعکس، استفاده خواهیم کرد. همچنین کنترل انتخاب تاریخ نیز از کتابخانه‌ی MD.BootstrapPersianDateTimePicker تامین می‌شود.
moment-jalaali را می‌توانید به صورت ذیل از طریق npm نصب کنید:
 npm install moment-jalaali --save
سپس دو مدخل ذیل را باید به مجموعه‌ی مداخل اسکریپت‌های صفحه‌ی خود اضافه کنید:
node_modules/moment/min/moment.min.js
node_modules/moment-jalaali/build/moment-jalaali.js

MD.BootstrapPersianDateTimePicker را یا از طریق نیوگت نصب کنید و یا مخزن کد آن‌را به صورت کامل دریافت کنید:
 Install-Package MD.BootstrapPersianDateTimePicker
پس از دریافت این بسته، فایل jquery.Bootstrap-PersianDateTimePicker.css آن‌را به مداخل cssهای خود اضافه کنید.
همچنین فایل‌های jalaali.js و jquery.Bootstrap-PersianDateTimePicker.js آن‌را نیز به مداخل اسکریپت‌های صفحه‌ی خود اضافه نمائید.

در کل اگر از ASP.NET Core استفاده می‌کنید، فایل bundleconfig.json یک چنین شکلی را پیدا خواهد کرد. در این حالت فایل layout برنامه تنها این دو مدخل نهایی را نیاز خواهد داشت:
<link href="~/css/site.min.css" rel="stylesheet" asp-append-version="true" />
<script src="~/js/site.min.js" type="text/javascript" asp-append-version="true"></script>


فعالسازی کنترل انتخاب تاریخ شمسی بجای کامپوننت پیش فرض انتخاب تاریخ Kendo UI

پس از افزودن ارجاعات مورد نیاز، اکنون فرض ما بر این است که ستون تاریخ، دقیقا با فرمت میلادی از سمت سرور دریافت می‌شود و addDate نام دارد.
پس از آن، مرحله‌ی اول کار، نمایش این تاریخ میلادی به صورت شمسی است:
{
   field: "addDate", title: "تاریخ ثبت",
   template: "#=moment(addDate).format('jYYYY/jMM/jDD')#",
این‌کار را با تعریف یک template و سپس ارسال مقدار addDate که همان نام خاصیت ستون جاری است به کتابخانه‌ی moment-jalaali، انجام می‌دهیم. در این حالت همواره تاریخ‌های میلادی تنظیم شده‌ی در این ستون، در حالت نمایش معمولی با فرمت شمسی ظاهر می‌شوند.

در ادامه‌ی تکمیل خواص ستون جاری، خاصیت editor را اضافه خواهیم کرد:
 editor: function(container, options) {
}
توسط پارامتر اول آن می‌توان کار سفارشی سازی کنترل ویرایش این ستون را انجام داد و خاصیت دوم آن، نام فیلد جاری و همچنین مقادیر مدل آن‌را در اختیار ما قرار می‌دهد.
در ادامه نیاز است یک input field سفارشی را در اینجا درج کنیم تا کار نمایش کنترل انتخاب تاریخ شمسی را انجام دهد:
// دریافت تاریخ میلادی و تبدیل آن به شمسی جهت نمایش در تکست باکس
var persianAddDate = moment(options.model.addDate).format('jYYYY/jMM/jDD');
// ایجاد کنترل انتخاب تاریخ سفارشی با مقدار تاریخ شمسی دریف جاری
var input = $('<div dir="ltr" class="input-group">'+
'<div class="input-group-addon" data-name="datepicker1" data-mddatetimepicker="true" data-trigger="click" data-targetselector="#' + options.field + '" data-fromdate="false" data-enabletimepicker="false" data-englishnumber="true" data-placement="left">'+
'<span class="glyphicon glyphicon-calendar"></span>'+
'</div>'+
'<input type="text" value="'+ persianAddDate +'" class="form-control" id="' + options.field + '" placeholder="از تاریخ" data-mddatetimepicker="true" data-trigger="click" data-targetselector="#' + options.field + '" data-englishnumber="true" data-fromdate="true" data-enabletimepicker="false" data-placement="right" />'+
'</div>');
// افزودن کنترل جدید به صفحه
input.appendTo(container);
کاری که در اینجا انجام شده، افزودن یک input مزین شده با ویژگی‌های مخصوص MD.BootstrapPersianDateTimePicker است تا توسط آن شناسایی شود. همچنین چون مقدار options.model.addDate در اصل میلادی است، توسط کتابخانه‌ی moment-jalaali به شمسی تبدیل و بجای value این کنترل ارائه می‌شود تا زمانیکه این ستون در حالت ویرایش قرار گرفت، این تاریخ شمسی توسط کنترل انتخاب تاریخ، به درستی پردازش شده و نمایش داده شود.
متد input.appendTo، کار افزودن این input جدید را به container یا همان محل نمایش ستون جاری، انجام می‌دهد.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، هرچند ظاهر Input جدید تغییر کرده‌است، اما سبب نمایش کنترل انتخاب تاریخ نمی‌شود؛ چون این فیلد ویرایشی، پس از رندر صفحه، به صفحه اضافه شده‌است. به همین جهت نیاز است متد EnableMdDateTimePickers نیز فراخوانی شود. این متد کار فعالسازی input جدید را انجام خواهد داد:
 // با خبر سازی کتابخانه انتخاب تاریخ از تکست باکس جدید
EnableMdDateTimePickers();

تا اینجا موفق شدیم بجای کنترل انتخاب تاریخ میلادی، کنترل انتخاب تاریخ شمسی را نمایش دهیم. اما تاریخی که انتخاب می‌شود نیز شمسی است و تاریخی که به سمت سرور ارسال خواهد شد، میلادی می‌باشد. به همین جهت تغییرات این کنترل را تحت نظر قرار داده و هر زمانیکه کاربر تاریخی را انتخاب کرد، آن‌را به میلادی تبدیل کرده و بجای فیلد addDate اصلی تنظیم می‌کنیم:
// هر زمانیکه کاربر تاریخ جدیدی را وارد کرد، آن‌را به میلادی تبدیل کرده و در مدل ردیف جاری ثبت می‌کنیم
// در نهایت این مقدار میلادی است که به سمت سرور ارسال خواهد شد
$('#' + options.field).change(function(){
   var selectedPersianDate = $(this)[0].value;
   var gregorianAddDate = moment(selectedPersianDate, 'jYYYY/jMM/jDD').format('YYYY-MM-DD');
   options.model.set('addDate', gregorianAddDate);
});

تنها مرحله‌ی باقیمانده، مخفی کردن این کنترل نمایش تاریخ، با از دست رفتن فوکوس است:
// با از دست رفتن فوکوس نیاز است این کنترل مخفی شود
$('#' + options.field).blur(function(){
   $('[data-name="datepicker1"]').MdPersianDateTimePicker('hide');
});
اگر این کار را انجام ندهیم، در حالت popup با بسته شدن آن، هنوز کنترل نمایش تاریخ نمایان خواهد بود و بسته نمی‌شود یا در حالت ویرایش inline، با کلیک بر روی دکمه‌ی لغو ویرایش ردیف، باز هم شاهد باقی ماندن این کنترل در صفحه خواهیم بود که تجربه‌ی کاربری مطلوبی به شمار نمی‌رود.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: با این کنترلر و این View
مطالب
مدیریت ساده چهار عمل اصلی تکراری داده در صفحات - قسمت 2
در ادامه این بحث مثال محصولات برای ثبت و ویرایش و حذف محصول با توجه به متدهایی که باید پیاده سازی شود:
 public partial class product : PageStateMachine
 {
  protected void btnSave_Click(object sender, EventArgs e)
  {
    Go(PageState.Save);
  }
  protected override ... Save()
  {
    try
    {
        if (Id > 0)
        {
            // get from bank and update
        }
        else
        {
            // create new one and add it to context
        }
    }
    catch (Exception ex)
    {
        // handle exception
    }
  }
  
  protected void btnSelect_Click(object sender, EventArgs e)
  {
    Go(PageState.Select);
  }
  protected override ... Select()
  {
    try
    {
      // get from bank and show in details
    }
    catch (Exception ex)
    {
        // handle exception
    }
  }
  
  protected void btnDelete_Click(object sender, EventArgs e)
  {
    Go(PageState.Delete);
  }
  protected override StateMachineMessage Delete()
  {
    try
    {
      // remove from bank
    }
    catch (Exception ex)
    {
        // handle exception
    }
  }
 }
 

به این ترتیب روال ذخیره و بازیابی و ویرایش و حذف به صورتی توسط PageStateMachine مدیریت شده و کافیست متدها در سمت کد پشت صفحه بدرستی نوشته شود.


مطالب
ساخت ربات تلگرامی با #C
 با رشد دنیای تکنولوژی، وسائل هوشمند همراه نیز به سرعت پیشرفته‌تر شدند. در این میان با گسترش زیرساخت اینترنت، رشد شبکه‌های اجتماعی نیز چشمگیر بوده است. یکی از بهترین این‌ها، شبکه‌های تلگرام می‌باشد که با بهره گیری از سرورهای ابری، امنیت و سرعت را برای کاربران به ارمغان آورده است.
چندی پیش موسسان تلگرام با معرفی API‌های کاربردی، به توسعه کنندگان اجازه دادند که با بهره گیری از بستر این شبکه، اقدام به تولید اینترفیسی به اسم بات کنند که با دریافت دستورات سفارشی، عملیات خاصی را انجام دهد.
در واقع تلگرام و متدهای ارائه شده، یک راه ارتباطی بین کاربران و برنامه‌های تولید شده را ایجاد کردند که با قدری ذوق و سلیقه، شاهد بات‌های جالب و کاربردی هستیم.
در این مقاله سعی شده طرز تهیه یک بات با زبان #C توضیح داده شود.
در ابتدا شما باید توسط یکی از بات‌های اصلی تلگرام اقدام به ثبت نام کاربری و تنظیمات بات مورد نظر خودتان نمایید. بات مورد نظر @BotFather می‌باشد که با شروع مکالمه می‌توان با فرستادن دستورات مختلف تنظیمات مختلفی را انجام داد. با شروع مکالمه با بات مورد نظر با دستور /start دستورات زیر قابل انجام می‌باشد:

 You can control me by sending these commands :

/ newbot - create a new bot

/ token - generate authorization token

/ revoke - revoke bot access token

/ setname - change a bot's name

/ setdescription - change bot description

/ setabouttext - change bot about info

/ setuserpic - change bot profile photo

/ setcommands - change bot commands list

/ setjoingroups - can your bot be added to groups ?

/ setprivacy - what messages does your bot see in groups ?

/ deletebot - delete a bot

/ cancel - cancel the current operation
با انجام دستور /newbot در ابتدا نام بات و یوزنیم (دقت کنید یوزرنیم می‌بایست حتما به کلمه‌ی bot ختم شود) را تنظیم کنید.
بعد از تایید نام و یوزر نیم، به شما یک توکن اختصاص داده می‌شود که توسط آن شما شناسایی می‌شوید.
در اینجا شما می‌توانید تنظیمات اضافه‌تری مانند عکس برای پروفایل و غیره را نیز تنظیم کنید.
در مرحله‌ی بعد می‌توانید در همین قسمت دستورات مورد نظر را جهت بات خود تنظیم کنید. برای این کار باید دستور /setcommands را وارد کنید و دستور مورد نظر خود را به فرمت command1 – Description وارد کنید.
مرحله‌ی بعد، تنظیمات برنامه‌ی شما جهت دریافت دستورات وارد شده و انجام عملیات مورد نظر و تولید و ارسال خروجی مورد نظر است.

دریافت دستورات به دو طریق انجام می‌شود:
1. توسط دستور getUpdates می‌توان تمامی کامندهای دریافتی را از سرور تلگرام دریافت کرد و با انجام پروسس‌های لازم، خروجی را به کاربر مورد نظر ارسال کرد.
2. توسط تابع webhook از تلگرام درخواست کرد در صورت دریافت دستور جدید به بات، این دستور را به یک آدرس خاص ارسال کرد.

قابل توجه است که می‌توان فقط از یکی از دو روش فوق استفاده کرد. همچنین در روش دوم حتما سرور مورد نظر باید گواهی ssl تایید شده داشته باشد.
کد زیر دریافت کامندهای یک بات به روش اول می‌باشد :
public class mydata
    {
        public result[] result;
    }
    public class result
    {
        public int update_id { get; set; }
        public message message { get; set; }
    }
    public class message
    {
        public int message_id { get; set; }
        public message_from from { get; set; }
        public message_chat chat { get; set; }
        public int date { get; set; }
        public string text { get; set; }
    }
    public class message_from
    {
        public int ind { get; set; }
        public string first_name { get; set; }
        public string username { get; set; }
    }
    public class message_chat
    {
        public int id { get; set; }
        public string first_name { get; set; }
        public string username { get; set; }
    }
 
public  Void GetUpdates()
        {
 
            WebRequest req = WebRequest.Create("https://api.telegram.org/bot" + yourToken + "/getUpdates");
            req.UseDefaultCredentials = true;
            WebResponse resp = req.GetResponse();
            Stream stream = resp.GetResponseStream();
            StreamReader sr = new StreamReader(stream);
            string s = sr.ReadToEnd();
            sr.Close();
            var jobject = Newtonsoft.Json.Linq.JObject.Parse(s);
            mydata gg = JsonConvert.DeserializeObject<mydata>(jobject.ToString());
            List<result> results = new List<result>();
            foreach (result rs in gg.result)
            {
                results.Add(rs); 
                SendMessage(rs.message.chat.id.ToString(), "hello"+" "+"Dear"+rs.message.chat.first_name); 
            }             
        }
و توسط تابع زیر می‌توان به کاربری که به بات کامند ارسال کرد، پاسخ داد:
public static void SendMessage(string chat_id, string message)
        {
            WebRequest req = WebRequest.Create("https://api.telegram.org/bot" + youToken + "/sendMessage?chat_id=" + chat_id + "&text=" + message);
            req.UseDefaultCredentials = true;
 
            var result = req.GetResponse();
            req.Abort();
        }

لازم به ذکر است خروجی توابع بات‌های تلگرام با فرمت JSON می‌باشد که با نصب پکیج NewTonsoft می‌توان آن را به لیست تبدیل کرد.
rs.message.chat.id، آی دی فردی است که به بات تلگرامی ما مسیج ارسال کرده است.
rs.message.chat.first_name نام فردی است که به بات تلگرام مسیج ارسال کرده است.
همچنین می‌توان در جواب کامند بات، علاوه بر متن، صدا و تصویر را نیز ارسال نمود .

در این لینک و این لینک می‌توان توضیحات بیشتری را در این زمینه مطالعه کرد.
در انتها خوشحال می‌شوم ذوق‌ها و ایده‌های شما را در ساخت بات‌ها با آیدی @iekhtiari مشاهده کنم.