مطالب دوره‌ها
تولید پویای کد در زمان اجرا توسط Reflection.Emit
در ادامه قصد داریم توسط امکانات Reflection به همراه کدهای IL، اشیایی را در زمان اجرا ایجاد کنیم.


Reflection چیست؟

Reflection چیزهایی هستند که با نگاه در یک آینه قابل مشاهده‌اند. در این حالت شخص می‌تواند قسمت‌های مختلف ظاهر خود را برانداز کرده یا قسمتی را تغییر دهید. اما این مساله چه ربطی به دنیای دات نت دارد؟ در دات نت با استفاده از Reflection می‌توان به اطلاعات اشیاء یک برنامه‌ی در حال اجرا دسترسی یافت. برای مثال نام کلاس‌های مختلف آن چیست یا درون کلاسی خاص، چه متدهایی قرار دارند. همچنین با استفاده از Reflection می‌توان رفتارهای جدیدی را نیز به کلاس‌ها و اشیاء افزود یا آن‌ها را تغییر داد.
همواره عنوان می‌شود که از Reflection به دلیل سربار بالای آن پرهیز کنید و تنها از آن به عنوان آخرین راه حل موجود استفاده نمائید و این دقیقا موردی است که در مباحث جاری بیشتر از آن استفاده خواهد شد: ساخت اشیاء جدید در زمان اجرا به کمک کدهای IL و امکانات Reflection


نگاهی به امکانات متداول Reflection

در مثال بعد، نگاهی خواهیم داشت به امکانات متداول Reflection، مانند دسترسی به متدها و خواص یک کلاس و تعویض مقدار یا فراخوانی آن‌ها:
using System;

namespace FastReflectionTests
{
    class Person
    {
        public string Name { set; get; }

        public string Speak()
        {
            return string.Format("Hello, my name is {0}.", this.Name);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            //روش متداول
            var vahid = new Person { Name = "Vahid" };
            Console.WriteLine(vahid.Speak());

            var type = vahid.GetType();

            //نمایش متدهای یک کلاس
            var methods = type.GetMethods();
            foreach (var method in methods)
            {
                Console.WriteLine(method.Name);
            }

            //تغییر مقدار یک خاصیت
            var setNameMethod = type.GetMethod("set_Name");
            setNameMethod.Invoke(obj: vahid, parameters: new[] { "Ali" });

            //فراخوانی یک متد
            var speakMethod = type.GetMethod("Speak");
            var result = speakMethod.Invoke(obj: vahid, parameters: null);
            Console.WriteLine(result);
        }
    }
}
با خروجی ذیل
 Hello, my name is Vahid.
set_Name
get_Name
Speak
ToString
Equals
GetHashCode
GetType
Hello, my name is Ali.
توضیحات:
در اینجا یک کلاس شخص با خاصیت نام او تعریف شده است؛ به همراه متدی که رشته‌ای را نمایش خواهد داد.
در متد Main برنامه، ابتدا یک وهله جدید از این شخص ایجاد شده و سپس به روش متداول، متد Speak آن فراخوانی گردیده است. در ادامه کار از امکانات Reflection برای انجام همین امور کمک گرفته شده است.
کار با دریافت نوع یک وهله شروع می‌شود. برای نمونه در اینجا توسط vahid.GetType به نوع وهله ساخته شده دسترسی یافته‌ایم. سپس با داشتن این type، می‌توان به کلیه امکانات Reflection دسترسی یافت. برای مثال توسط GetMethods، لیست کلیه متدهای موجود در کلاس شخص بازگشت داده می‌شود.
اگر به خروجی فوق دقت کنید، پس از سطر اول، 7 سطر بعدی نمایانگر متدهای موجود در کلاس شخص هستند. شاید عنوان کنید که این کلاس به نظر یک متد بیشتر ندارد. اما در دات نت اشیاء از شیء Object مشتق می‌شوند و چهار متد ToString، Equals، GetHashCode و GetType متعلق به آن هستند. همچنین خواص تعریف شده نیز در اصل به دو متد set و get به صورت خودکار در کدهای IL برنامه ترجمه خواهند شد. از همین متد set_Name در ادامه برای مقدار دهی خاصیت نام وهله ایجاد شده استفاده شده است.
همانطور که ملاحظه می‌کنید برای فراخوانی یک وهله از طریق Reflection، ابتدا توسط متد type.GetMethod می‌توان به آن دسترسی یافت و سپس با فراخوانی متد Invoke، می‌توان متد مدنظر را بر روی یک شیء مهیا با پارامترهایی که ذکر می‌کنیم، فراخوانی کرد. اگر این متد پارامتری ندارد، آن‌را نال قرار خواهیم داد.

تا اینجا مقدمه‌ای را ملاحظه نمودید که بیشتر جهت تکمیل بحث، حفظ روابط منطقی قسمت‌های مختلف آن و یادآوری مباحث مرتبط با Reflection ذکر شدند.


ایجاد اشیاء در زمان اجرای برنامه

یکی از کلاس‌های مهم Reflection که در منابع مختلف کمتر به آن پرداخته شده است، کلاس DynamicMethod آن است که از آن می‌توان برای ایجاد اشیاء و یا متدهایی پویا در زمان اجرا استفاده کرد. این کلاس قرار گرفته در فضای نام System.Reflection.Emit، دارای یک ILGenerator است که می‌توان به آن OpCodeهایی را اضافه کرد. زمانیکه کار ایجاد این متدپویا به پایان رسید، با استفاده از Delegates امکان دسترسی و اجرای این متد پویا وجود خواهد داشت.
یک مثال کامل را در این زمینه در ادامه ملاحظه می‌نمائید:
using System;
using System.Reflection.Emit;

namespace FastReflectionTests
{
    class Program
    {
        static double Divider(int a, int b)
        {
            return a / b;
        }

        delegate double DividerDelegate(int a, int b);
        static void Main(string[] args)
        {
            //روش متداول
            Console.WriteLine(Divider(10, 2));

            //تعریف امضای متد
            var myMethod = new DynamicMethod(
                                        name: "DividerMethod",
                                        returnType: typeof(double),
                                        parameterTypes: new[] { typeof(int), typeof(int) },
                                        m: typeof(Program).Module);
            //تعریف بدنه متد
            var il = myMethod.GetILGenerator();
            il.Emit(opcode: OpCodes.Ldarg_0); //بارگذاری پارامتر اول بر روی پشته ارزیابی
            il.Emit(opcode: OpCodes.Ldarg_1); //بارگذاری پارامتر دوم بر روی پشته ارزیابی
            il.Emit(opcode: OpCodes.Div); // دو پارامتر از پشته ارزیابی دریافت و تقسیم خواهند شد
            il.Emit(opcode: OpCodes.Ret); // دریافت نتیجه نهایی از پشته ارزیابی و بازگشت آن

            //فراخوانی متد پویا
            //روش اول
            var result = myMethod.Invoke(obj: null, parameters: new object[] { 10, 2 });
            Console.WriteLine(result);

            //روش دوم
            var method = (DividerDelegate)myMethod.CreateDelegate(delegateType: typeof(DividerDelegate));
            Console.WriteLine(method(10, 2));
        }
    }
}
توضیحات
در ابتدای این مثال جدید یک متد متداول تقسیم کننده دو عدد را ملاحظه می‌کنید. در ادامه قصد داریم overload دیگری از این متد را توسط کدهای MSIL در زمان اجرا ایجاد کنیم که دو پارامتر int را قبول می‌کند.
کار با وهله سازی کلاس DynamicMethod موجود در فضای نام System.Reflection.Emit شروع می‌شود. در اینجا کار تعریف امضای متد جدید باید صورت گیرد. برای مثال نام آن چیست، نوع خروجی آن کدام است. نوع پارامترهای آن چیست و نهایتا این متدی که قرار است به صورت پویا به برنامه اضافه شود، باید در کجا قرار گیرد. برای اینکار از Module خود کلاس Program برنامه استفاده شده است.
پس از تعریف امضای متد پویا، نوبت به تعریف بدنه‌ی آن می‌رسد. کار با دریافت یک ILGenerator که می‌توان در آن کدهای IL را وارد کرد شروع می‌شود. مابقی آن تعریف کدهای IL توسط متد Emit است و پیشتر با مقدمات اسمبلی دات نت در قسمت‌های قبلی مبحث جاری آشنا شده‌ایم. ابتدا دو Ldarg فراخوانی شده‌اند تا دو پارامتر ورودی متد را دریافت کنند. سپس Div بر روی آن‌ها صورت گرفته و نهایتا نتیجه بازگشت داده شده است.
خوب؛ تا اینجا موفق شدیم اولین متد پویای خود را ایجاد نمائیم. برای اجرا آن حداقل دو روش وجود دارد:
الف) فراخوانی متد Invoke بر روی آن. با توجه به اینکه قرار نیست این متد بر روی وهله‌ی خاصی اجرا شود، اولین پارامتر آن null وارد شده است و سپس پارامترهای این متد پویا توسط آرگومان دوم متد Invoke وارد شده‌اند.
ب) می‌توان این عملیات را اندکی شکیل‌تر کرد. برای اینکار پیش از متد Main برنامه یک delegate به نام DividerDelegate تعریف شده است. سپس با استفاده از متد CreateDelegate، خروجی این متد پویا را تبدیل به یک delegate کرده‌ایم. اینبار فراخوانی متد پویا بسیار شبیه به متدهای معمولی می‌شود.
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت پنجم
همانطور که در قسمت‌های قبلی گفتیم، کد UI و Logic پروژه مابین Android-iOS-Windows مشترک بوده و از یک کد، سه بار استفاده مجدد می‌شود. تا این جا نیز می‌دانید که چطور کد را روی ویندوز و Android تست کرده و پابلیش بگیرید. این قسمت، نوبت به iOS می‌رسد.
برای دیباگ و تست پروژه‌ها بر روی iOS چه بر روی Simulator و چه بر روی Device، نیاز به وجود یک Mac در شبکه است. حال این می‌تواند یک Mac Book Pro فیزیکی باشد یا یک Virtual Mac روی VM Ware. ابتدا به آموزش راه اندازی Mac بر روی VM Ware می‌پردازیم، سپس ادامه راه برای Mac، روی یک سخت افزار واقعی و Virtual Mac یکی است.

برای شروع لازم است فایل iso مک را دانلود کنید. من "Mac OS 10.14 iso download" را جستجو کردم به این سایت رسیدم که فایل مناسب برای دانلود را در این لینک قرار داده بود.
سپس اقدام به دانلود VM Ware کنید و چون VM Ware به صورت پیش فرض از Mac پشتیبانی نمی‌کند، VM Ware Unlocker را نیز جستجو کرده، دانلود و نصب کنید. مطمئن شوید که نسخه‌های مورد استفاده شما قدیمی نباشند. نسخه مورد استفاده بر روی سیستم من 14.1 است.
برای این که VM Ware کار کند، باید اقدام به " فعال سازی intel virtualization" هم کرده باشید که  این سایت  یکی از آموزش‌های موجود بر روی بستر اینترنت، برای این کار است. همچنین برای نصب Mac احتیاج به Apple ID دارید که رایگان است.
علاوه بر نصب Mac، لازم است روی آن XCode نیز نصب شود. رابطه مستقیمی بین نسخه ویژوال استدیو، نسخه Mac و نسخه XCode برقرار است. مثلا برای استفاده از iOS SDK 12 که آخرین نسخه است، لازم است XCode 10 داشته باشید. خود XCode 10 بر روی Mac با نسخه 10.13.6 و بالاتر نصب می‌شود و در نهایت نیاز به Visual Studio 15.8.5 به بالا است. صرف به روز رسانی ویژوال استودیو از مثلا 15.7 به 15.8.5 دردی را دوا نمی‌کند و نیاز به بروز رسانی Mac و XCode نیز هست. (تمامی این موارد را خود ویژوال استودیو چک می‌کند و در صورت لزوم خطا می‌دهد)
پس از دانلود فایل iso برای Mac و نصب و Unlock کردن VM Ware، آماده راه اندازی Mac هستید. در VM Ware از منوی File روی New virtual machine کلیک کرده و در مراحل بعدی آن iso دانلود شده را معرفی و Virtual machine را ذخیره کنید.
بهتر است برای Mac خود حدود 40GB فضای هارد SSD در نظر بگیرید. در دادن CPU و رم، دست و دل باز باشید. توجه داشته باشید که لازم است Mac به اینترنت دسترسی داشته باشد. برای بهبود سرعت Virtual Machine تان، فولدر محل ذخیره سازی فایل‌های آن و Process ای با نام vmware-vmx.exe را  در آنتی ویروس ویندوزتان Exclude کنید.
قبل از این که Mac را روشن کنید، یک فایل با پسوند vmx را در فولدر Virtual Machine تان پیدا کنید و خط زیر را به آخر آن اضافه کرده و Save کنید:
smc.version = "0"
سپس روی Mac راست کلیک نموده و از Settings > Hardware > USB Controller مقدار USB Compatibility را روی 2.0 بگذارید و تیک Show all usb input devices را نیز بزنید.
Mac را روشن کنید تا مراحل نصب آغاز شود. ابتدا از macOS Utilities، گزینه Disk Utility هارد 40 گیگا بایتی مجازی را که ساخته بودید، انتخاب و Erase کنید و سپس برنامه را بسته و Install MacOS را انتخاب کنید. در واقع هاردی را که ساخته بودید، مثل یک هارد فیزیکی بوده که پارتشن بندی نشده و غیر قابل استفاده بوده‌است. با کمک Disk Utility این هارد آماده به استفاده می‌شود.
حال به قسمت تنظیمات Mac رفته و در قسمت Energy Saver، تیک گزینه Put hard disk to sleep را بردارید. همچنین Computer Sleep و Display Sleep را روی Never بگذارید. این یک Virtual Machine است و به این تمهیدات احتیاجی ندارد. سپس از قسمت Desktop & screen saver، تنظیم کنید که هیچ وقت Screen saver را نمایش ندهد. از قسمت Security & Privacy، تیک Require password را نیز بردارید.
در Mac ترمینال (Terminal) را باز کنید و عبارت زیر را در آن اجرا کنید تا فایل‌های مخفی را نیز بتوانید مشاهده کنید. در ادامه به آن احتیاج داریم.
defaults write com.apple.finder AppleShowAllFiles YES
همچنین برای بهبود عملکرد Simulator در virtual machine که فاقد کارت گرافیک است، دستور زیر را در ترمینال وارد کنید:
defaults write com.apple.CoreSimulator.IndigoFramebufferServices FramebufferEmulationHint 1
در تنظیمات Mac، قسمت Sharing، تیک Remote Login را بزنید تا فعال شود. File Sharing را نیز بر اساس  این آموزش  برقرار کنید. سپس Mac را Re Start کنید.

برای نصب XCode دو گزینه دارید:
۱- نصب از Apple Store که نیاز به Apple ID و ابزارهای دور زدن تحریم بر روی خود Mac را دارد.
۲- دانلود مستقیم فایل xip (فایل فشرده در Mac) از  اینجا که نیاز به Apple ID دارد، ولی نیازی به ابزارهای دور زدن تحریم را ندارد. در مقاله‌ای جداگانه به نحوه دانلود ویژوال استودیو 2017، برای نصب روی چندین سیستم خواهم پرداخت. در کنار آن اگر فایل iso مربوط به mac و xip مربوط به xcode را نیز داشته باشید، روی سیستم دوم به بعد، نیاز به دانلود چندانی ندارید.
اگر فایل xip مربوط به XCode را مستقیما درون Mac دانلود کنید یا از Apple Store بگیرید که هیچ، ولی اگر آن را در ویندوز دانلود کرده‌اید و یا از کسی گرفته‌اید، از طریق File Sharing، آن را به Mac انتقال دهید. برای به دست آوردن IP، از طریق System Preferences به Network بروید.
برای نصب فایل xip در mac، ابتدا روی آن دو بار کلیک کنید تا extract شود. سپس در Mac از منوی Go، به Applications رفته (یا Shift و آرم ویندوز و A را با هم بفشارید) و XCode را روی آن Drag & Drop کنید؛ به طوری که یکی از برنامه‌های قسمت Applications شود.  سپس آن را باز کرده و از منوی XCode، به Preferences رفته و در تب Locations، جلوی Command Line Tools، گزینه Xcode 10 را انتخاب کنید. حالا یک Mac را درون شبکه دارید که Remote Login دارد و Command Line Tools مربوط به XCode آن نیز تنظیم شده‌است.  به هیچ روی، نیازی به کد زدن در Mac یا XCode نیست.

برای اتصال ویژوال استودیو به Mac، ابتدا پروژه مثال XamApp را باز کرده و بعد به منوی Tools رفته و Options را باز کنید و به Xamarin بروید. در قسمت iOS Settings روی Pair Mac کلیک کنید و IP مربوط به Mac خود را وارد کنید. بعد از زدن نام کاربری و رمز عبور، ویژوال استودیو درخواست نصب Mono را می‌کند که روی Install کلیک کنید. پس از اتمام نصب Mono، ممکن است ویژوال استودیو گمان کند که موفق نبوده‌است! برای اطمینان، در Mac ترمینال را باز کرده و دستور mono --version را وارد نمایید. در صورتی که عبارتی شبیه به Mono JIT compiler version 5.12 را ببینید، عملا پروسه با موفقیت انجام شده است، وگرنه Mono را بر اساس  این آموزش  در Mac نصب کنید. سپس ویژوال استودیو، Xamarin.iOS را در Mac نصب می‌کند.
همچنین در صورت داشتن Apple Developer Account می‌توانید در ویژوال استودیو با آن لاگین کنید. ابتدا به منوی Tools رفته و Options را باز کنید و از قسمت Xamarin به  Apple Accounts بروید. روی Install fastlane کلیک کنید و بعد User/Pass خود را وارد کنید. بدون Apple Developer Account، تست برنامه روی گوشی کمی سخت می‌شود و پابلیش و گرفتن فایل ipa بدون آن غیر ممکن است. اینها تماما سیاست‌های Apple بوده و به Xamarin ارتباطی ندارند. در مقاله آموزش App Center، به نحوه پابلیش فایل‌های Android apk و iOS ipa برای تستر‌ها و عموم مردم خواهیم پرداخت.
حال می‌توانید پروژه‌های XamApp.Android و XamApp.UWP را Unload نموده و پروژه XamApp.iOS را Load کنید و پروژه XamApp.iOS را Set as start up project نموده و پس از اطمینان از انتخاب بودن iPhone Simulator و iPhone 6، برنامه را اجرا کنید.

امکان تست بر روی بر روی آخرین نسخه iOS یعنی 12 بر روی iPhone 5s تا iPhone XS Max وجود دارد. علاوه بر این می‌توانید iOS 12 را روی iPad نسل پنج و شش و iPad Air 1 و 2 و iPad Pro تست کنید. اگر قصد تست روی نسخه‌های قدیمی‌تر iOS، چون iOS 11 یا سایر دستگاه‌ها را دارید، باید ابتدا در XCode، از منوی Window به Devices and simulators بروید و در تب Simulators روی + کلیک کنید. در قسمت OS version می‌توانید نسخه‌های قدیمی‌تر را دانلود کنید یا برای Apple TV و Apple Watch نیز Simulator بسازید.

برنامه را روی iPhone 6 یا یک گوشی سبک و ساده دیگر گذاشته و برنامه را اجرا کنید و تست بگیرید. دقت کنید که Simulator روی ویندوز اجرا می‌شود و نیازی به سوئیچ مداوم بین ویندوز و Mac نیست. ولی اگر Simulator روی ویندوز از لحاظ UI ای عملکرد مناسبی را نداشت، در ویژوال استودیو به منوی Tools رفته و از Options > Xamarin > iOS settings تیک Remote simulator to Windows را بردارید که باعث می‌شود Simulator در Mac اجرا شود. در هر بار عوض کردن Simulator از گوشی ای به گوشی دیگر، پروژه را Clean - Rebuild کنید.

در سری‌های بعد که ویژوال استودیو را باز می‌کنید، از منوی Tools > iOS گزینه Pair Mac را بزنید و به Mac خود متصل شوید.


برای اینکه بتوانید روی گوشی تست بگیرید، در همین عکس بالا، به جای iPhoneSimulator، گزینه iPhone را انتخاب کنید. بهتر است گوشی به آخرین نسخه iOS آپدیت شده باشد. همچنین iTunes for windows را نصب کنید تا ابتدا ویندوز، گوشی شما را که با کابل به کامپیوتر وصل کرده‌اید بشناسد. سپس در VM Ware درخواست کنید که گوشی به جای ویندوز، به Virtual Machine مک شما وصل شود. در قسمت پایین - سمت راست VM Ware برای هر سخت افزار متصل به کامپیوتر، یک گزینه هست که آنهایی که پر رنگ هستند، سخت افزارهای متصل به Virtual Mac بوده و کمرنگ‌ها را Mac نمی‌بیند. روی سخت افزار گوشی خود کلیک کنید و Connect را بزنید. حال باید بتوانید در iTunes موجود در Mac، اطلاعات مربوط به گوشی خود را مشاهده کنید. 

به ویژوال استودیو برگشته و در قسمت Properties پروژه XamApp.iOS، به تب iOS Bundle signing رفته و ضمن انتخاب Automatic provisioning، در قسمت Team، تیم خود را انتخاب کنید. این Team را در زمان ساخت Apple Developer account ایجاد کرده‌اید و همانطور که قبلا در این آموزش گفته شد، اگر در ویژوال استودیو با آن لاگین کرده باشید، می‌توانید آن را ببینید. در صورتی که Apple Developer account ندارید، بر اساس این آموزش پیش بروید.

زمانیکه برنامه را روی گوشی اجرا می‌کنید، ممکن است در Mac دیالوگ گرفتن نام کاربری و رمز عبور کاربر Mac باز شود، پس نیم نگاهی به آن داشته باشید. پس از اولین اجرای موفق روی گوشی می‌توانید در XCode به منوی Window رفته و سپس Devices & simulators را باز کنید و گوشی خود را در قسمت Devices انتخاب کرده و تیک Connect via network را بزنید تا از این به بعد، بدون کابل نیز بتوانید روی گوشی خود تست کنید. البته گوشی، ویندوز و مک، باید در یک شبکه باشند.

نحوه پابلیش پروژه را در مقاله مربوط به App Center خواهیم نوشت. اما به صورت خلاصه حجم فایل ipa حدود 10 مگ است که شامل تمامی مواردی است که در قسمت Android توضیح دادیم و پروژه نهایی شما حجمی در همین حدود خواهد داشت و با اضافه کردن چندین فرم حجم اضافه نمی‌شود. همانطور که در قسمت توضیحات پیشرفته پروژه اندروید توضیح دادیم، اینجا نیز از AOT و LLVM برای دست‌یابی به بالاترین سرعت ممکن کدهای Native استفاده شده و کدهای اضافه از پروژه Link (حذف) می‌شوند. برای اینکار، در ویژوال استودیو iPhone - Release را انتخاب کنید و پروژه را بیلد کنید. فایل ipa درون Mac در فولدر 

Library⁩ ▸ ⁨Caches⁩ ▸ ⁨Xamarin⁩ ▸ ⁨mtbs⁩ ▸ ⁨builds⁩ ▸ ⁨XamApp.iOS⁩ ▸ ⁨e9979ba2348d1c5a87390643d62c4a1b⁩ ▸ ⁨bin⁩ ▸ ⁨iPhone⁩ ▸ Release ▸ XamApp.iOS.ipa 

ساخته می‌شود که Library فولدری در User شما بوده و مقدار Guid مربوطه، Random است. همچنین XamApp.iOS نام پروژه است.

حالت‌های متصور برای عکس بالا عبارتند از [Debug - iPhoneSimulator] و [Debug - iPhone] و [Release - iPhone] که دو تای اول برای تست روی Simulator و Device بوده و حالت سوم برای Release کردن فایل ipa. طبیعی است که تنظیم [Release - Simulator] معنی نمی‌دهد.

با توجه به اینکه محیط توسعه برنامه را آماده کرده‌ایم، از قسمت بعد، به آموزش کدنویسی خواهیم پرداخت.

نظرات مطالب
معرفی کتابخانه PdfReport
- نیاز به نمایش دهنده PDF نوشته شده با سیلورلایت دارید. یک سری کار تجاری از تلریک و امثال آن (^، ^) برای اینکار هست.
- حجم فایل نهایی به اندازه کافی فشرده شده است. استفاده از تصاویر یا تعداد صفحات بالا، حجم را بیشتر خواهند کرد به همراه بالا بردن مدت زمان تولید فایل. همچنین یک سری پیوست/خروجی جانبی نیز به فایل اضافه می‌شوند، مانند خروجی اکسل، xml و csv. هر کدام از این‌ها را که مورد نیاز نیستند، در حین تهیه گزارش ذکر نکنید تا فایل نهایی حجم کمتری داشته باشد. بدیهی است تولید هر کدام نیز زمانی را به خود اختصاص خواهند داد.
- مثالی که موجود بود را تست کردم حدود 1 ثانیه بیشتر طول نکشید؛ نه 20 ثانیه.
روشی وجود دارد به نام warmup برای خیلی از کارهای دات نتی. در پشت صحنه سیستم، حین اجرای اولیه برنامه یک گزارش خالی را تولید کنید. به این صورت سیستم JIT دات نت مجبور خواهد شد سریعتر وارد عمل شود (نه در زمان نیاز). در دفعه بعد فراخوانی گزارشات، نتیجه کار بسیار سریع خواهد بود.
مطالب
استراتژی‌های کش کردن اطلاعات - قسمت 1
یکی از مواردی که می‌تواند بهبود سرعت یک نرم‌افزار را تضمین کند، caching می‌باشد. cache یکی از مواردی است که شاید در توسعه یک نرم افزار خیلی کمتر برای آن وقت میگذاریم و زیاد مورد توجه قرار نمی‌گیرد.  لازم به ذکر است که داشتن یک سیستم cache برای نرم افزارهای در مقایس بزرگ، نیازی ضروری به حساب می‌آید تا بتوان با سرعتی بهتر و قابل قبول‌تر (به نسبت سیستم بدون cache) به درخواست‌های کاربران جواب داد و یک حس خوب از نرم افزار را به کاربران منتقل کرد.
قبل از شروع به پیاده سازی یک سیستم caching، ابتدا نیاز است با روش‌های مختلف آن آشنا شویم و سپس اقدام به پیاده سازی و یا استفاده از یک سیستم cache کنیم. بدون شک انتخاب روشی مناسب، تاثیر چشم گیری را بر روی نتیجه‌ی خروجی خواهد داشت.
 
سوال: چرا باید از cache استفاده کنیم؟
پایین آوردن زمان پاسخ  (Response Time) به درخواست‌های ارسالی کاربران و پایین آوردن بار ترافیکی بر روی دیتابیس.
استراتژی‌های مختلفی که در ادامه در مورد آنها صحبت خواهیم کرد، وابستگی به نوع data و چگونگی دسترسی به آنها دارد؛ برای مثال اطلاعات چگونه ذخیره و خوانده می‌شوند که میتوان به چند مثال زیر اشاره کرد :
- آیا نرم افزار مورد نظر، اطلاعات زیادی را در دیتابیس ذخیره میکند و به نسبت آن، کمتر واکشی (read) اطلاعات را داریم؟ (مانند ثبت وقایع )
- آیا اطلاعات، یک بار نوشته خواهند شد و به کرّات واکشی می‌شوند؟ (مانند پرفایل کاربران یا اطلاعات یک کالا در یک فروشگاه اینترنتی)

Cache-Aside 


می‌توان این روش را یکی از متداول‌ترین و یا آشنا‌ترین روش‌های caching دانست و شاید حداقل یک بار، کارکردن با آن را تجربه کرده‌ایم.
در این رویکرد، برنامه به صورت مستقیم هم با دیتابیس اصلی کار میکند و هم cache.



نحوه‌ی کار به این صورت می‌باشد که:

1- برنامه ابتدا cache را بررسی می‌کند میکند و اگر اطلاعات مورد نظر در cache یافت شود، اطلاعات به کاربر برگشت داده می‌شوند.

2- اگر اطلاعات مورد نظر در cache یافت نشود، برنامه همان درخواست را به دیتابیس می‌فرستد و اطلاعات را به کاربر برمیگرداند؛ همچنین موظف است اطلاعات دریافتی از دیتابیس را در cache ذخیره کند تا در دفعات بعدی آن‌را از cache، واکشی کند.

مزایا و معایب
-  اگر cache به هر دلیلی از کار بیفتد، سیستم می‌تواند به کار خود ادامه دهد.
- اگر در نرم افزار شما درخواست‌های خواندن اطلاعات، بیشتر است و اطلاعات حالت استاتیک (به ندرت تغییر میکنند) را دارند، این مدل می‌تواند راه حل خوبی باشد. موارد پیشنهادی برای این حالت، Redis و Memcached هستند.
- یکی از معایبی که به این روش گرفته می‌شود، تا حدودی افزایش پیچیدگی کار برنامه می‌باشد؛ از این نظر که موظف است با دیتابیس و cache کار کند.

در این حالت بعد از به روزرسانی اطلاعات در دیتابیس، برای جلوگیری از ناسازگاری داده‌ها (inconsistent)  دو رویکرد برای همان اطلاعات در cache موجود است: 
1- برای رفع این مشکل از TTL  (Time to Live) استفاده می‌شود که بعد از مدت زمانی مشخص، اطلاعات در cache به صورت خودکار پاک خواهند شد. لازم به ذکر است باید در مقدار تعیین شده‌ی برای TTL، حداکثر دقت را انجام داد. تنظیم آن با مقدار کم می‌تواند باعث بالابردن درخواست‌های به دیتابیس شود.
2- بعد از به روزرسانی اطلاعات در دیتابیس، با استفاده از key مربوط به آن رکورد، اطلاعات موجود در cache، به حالت نامعتبر تبدیل شوند.
نمونه‌ای از کارکرد این روش می‌تواند شبیه به کد زیر باشد:
public  object GetMyEntity(int key)
{    
  // Try to get the entity from the cache.
  var value =  cache.StringGet(key);
  
  if (value == null) // Cache miss
  {
    // If there's a cache miss, get the entity from the original store and cache it.
    value = db.StringGet(key);

    // Avoid caching a null value.
    if (value != null)
    {
      // Put the item in the cache with a custom expiration time that 
       cache.StringSetAsync(key, JsonConvert.SerializeObject(value));
    }
  }
 return value;
}

Read-Through Cache 


در این حالت دیتابیس و cache به صورت پشت سر هم (in-line) قرار دارند و نحوه کار به این صورت است که همیشه درخواست‌ها در ابتدا به cache ارسال می‌شوند. تنها تفاوت این روش با روش قبل این است که برنامه‌ی ما همیشه با cache صحبت میکند.



مزایا و معایب
- یکی از مزایای این روش، کاهش پیچیدگی برنامه است؛ به این صورت که برنامه همیشه فقط با سیستم cache در ارتباط است.
- یکی از معایب این روش، اولین درخواست است. همیشه برای اولین درخواست‌ها چون اطلاعاتی در cache موجود نیست، باعث یک افزایش زمان پاسخ خواهد شد. برای رفع این مشکل از اصطلاحی تحت عنوان گرم کردن (warming) استفاده می‌شود. در اینجا برنامه نویس به صورت دستی درخواست‌هایی و یا کوئری‌هایی را اجرا خواهد کرد، صرفا به این دلیل که اطلاعات در cache قرار گیرند.

Write-Through Cache 

در این حالت اطلاعات ابتدا در cache ذخیره خواهند شد و بعد از آن در دیتابیس قرار خواهند گرفت. همچنین همانند روش Read-Through، برنامه همیشه با cache صحبت میکند.


این روش همه‌ی مزایای روش Read-Through را دارد به علاوه رفع معایب آن از جمله:
- ناسازگاری داده‌ها نمی‌توانند اتفاق بیفتند؛ زیرا اطلاعات همیشه ابتدا در cache نوشته خواهند شد و بعد در دیتابیس؛ به همین خاطر اطلاعات در هر دو نسخه یکسان هستند.
- بعد از درج اطلاعات جدید، نیازی به warming نیست. به این دلیل که در ابتدا در cache ذخیره خواهند شد.
اشتراک‌ها
نرم افزاری برای اتصال به تمامی بانکهای اطلاعاتی

نرم افزار DBeaver که در حال حاضر نسخه ۴ آن به صورت رایگان قابل دانلود و استفاده است، محیطی یکسان و یکپارچه را برای اتصال به تقریبا تمام بانکهای اطلاعاتی مطرح دنیا و اجرای انواع دستورات SQL فراهم می‌کند.

از نقاط جالب این نرم افزار، امکان اتصال آن به بانک‌های اطلاعاتی NoSQL مانند کاساندرا، ردیس و مانگو دی بی است. 

برگرفته از بیگ دیتا

نرم افزاری برای اتصال به تمامی بانکهای اطلاعاتی
نظرات مطالب
معرفی کتابخانه‌ی OxyPlot
یک نکته‌ی تکمیلی
نمایش tracker آن با حرکت ماوس، بجای کلیک بر روی نقاط (حالت پیش فرض)
        private IPlotController _controller;
        public IPlotController Controller
        {
            get
            {
                if (_controller == null)
                {
                    // show tracker with mouse move
                    _controller = new PlotController();
                    _controller.BindMouseEnter(PlotCommands.HoverPointsOnlyTrack);
                }
                return _controller;
            }
        }
و بعد
Controller="{Binding Controller}"
نظرات مطالب
EF Code First #12
سلام
من دقیقا طبق همین الگویی که عرض کردید درحال نوشتن پروژه هستم ، در بعضی از نقاط پروژه باید از jquery ajax استفاده کنم ، به عنوان مثال ورود کاربر ، حالا مسئله ای که هست من باید در webmethod  مربوطه یک method static رو صدا بزنم ، توی این الگو چطور می‌تونم مثلا ثبت یک رکورد رو بصورت یک method static انجام بدم ؟
با تشکر
مطالب
#Defensive Code in C - قسمت اول

Defensive Coding به معنی است که شما با انجام یکسری کار‌ها و در نظر گرفتن یکسری زیر ساخت‌ها در توسعه‌ی نرم افزار خود، به اهداف ذیل دست پیدا کنید:

1. Quality (کیفیت)

2. Comprehensible (جامعیت)

3. Predictable  (قابلیت پیش بینی)

دستیابی به هر کدام از این اهداف و روش‌های اعمال آنها بر روی یک پروژه‌ی نرم افزاری، در ادامه بحث خواهند شد. 

1. Clean Code

یکی از اهداف Defensive Coding که در ابتدای مقاله بحث شد جامعیت یا Comprehension بود. برای رسید به این هدف از مفهومی به نام Clean Code  استفاده می‌شود. Clean Code علاوه بر این مسئله، در پی ساده کردن ساختار بندی پشتیبانی و کاهش باگ‌های نرم افزار نیز هست. ویژگی‌های Clean Code در بالا با  توجه به شکل ذیل تشریح می‌شوند: 

· Easy to read

یک کد Clean  قابلیت خوانایی بالایی دارد. بسیاری از برنامه نویسان در سطوح مختلف با اهمیت این مسئله در توسعه نرم افزار آشنایی دارند. ولی بسیاری از همین برنامه نویسان این اصول را رعایت نمی‌کنند و سعی نمی‌کنند با اصول پیاده سازی آن در نرم افزارآشنا شوند.

اگر قابلیت خوانایی یک کد بالا باشد:

§ شما می‌توانید Pattern ‌های موجود در کد خود را که می‌توانید به عنوان نامزدهایی جهت Refactoring  هستند، تشخیص دهید.

§ برنامه نویسان دیگر به راحتی قصد و اهداف ( intent ) شما را از نوشتن یک کد خاص درک خواهند کرد و در طول زمان با خطا‌های زیادی روبرو نمی‌شوند.

§ توسعه‌ی راحت‌تر و در شرایط وجود فشار، ایجاد سریع یک قابلیت جدید در نرم افزار.

· Clear intent

یک کد Clear دارای اهداف روشن و قابل فهمی می‌باشد.

· Simple

پیچیدگی با کم هزینه بودن توسعه‌ی و پشتیبانی تضاد مستقیم دارد. بنابراین سادگی در کدها باید جزو اهداف اصلی قرار بگیرد.

· Minimal

کد باید به گونه‌ای باشد که تنها یک چیز را انجام داده و آن را به درستی انجام دهد. همچنین وابستگی بین اجزای کد باید در کمترین حد ممکن باشند.

· Thoughtful

یک کد Clean  کدی است که ساختار آن متفکرانه طراحی شده باشد. از نحوه‌ی طراحی یک کلاس گرفته تا layering و Tiering پروژه باید کاملا هوشمندانه و با توجه به پارامتر‌های موجود باشند. همچنین خطا‌های خطرناک و استثناء‌ها باید کاملا هندل شوند. 

همه‌ی ما با دیدن کد بالا سریعا مفهوم اسپاگتی کد به ذهنمان خطور می‌کند. تغییر، توسعه و پشتیبانی نرم افزارهایی که کد آنها به این صورت نوشته شده است، بسیار سخت و پر هزینه می‌باشد. در این حالت تغییر هر یک از اجزاء ممکن است بر سایر قسمت‌های دیگر تاثیرات مختلفی داشته باشد. راه کاری که در این حالت ارائه می‌شود، Refactoring می‌باشد. در این روش کد را به کلاس‌ها و متدهایی بر حسب عملکرد تقسیم خواهیم کرد. در نهایت کد تولید شده دارای کمترین تاثیر بر سایر قسمت‌ها خواهد بود. توجه داشته باشید که با انجام این کار، قدمی به سوی SOC یا Separation Of Concern برداشته‌اید.

1. Testable Code & Unit Test

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding افزایش کیفیت یا Quality می‌باشد که برای رسیدن به این هدف از مفهوم Testable Code & Unit Test استفاده می‌شود. بسیاری از ویژگی‌های Testable Code و Clean Code با هم مشابه می‌باشند. برای مثال Refactor کردن هر متد به متد‌های کوچکتر، تست آن را ساده‌تر خواهند کرد. در نتیجه نوشتن کد‌های Testable ، با نوشتن کد‌های clean شروع می‌شود.

در این قسمت اشاره‌ای به Unit Test شده است؛ اما این مفهوم می‌تواند به یک مفهوم گسترده‌تر به نام  Automated Code testing، تعمیم داده شود. به این دلیل که تست فقط به Unit Testing محدود نمی‌شود و می‌تواند شامل سایر انواع تست‌ها مانند  integration test نیز باشد.

برای مثال شکل ذیل را در نظر بگیرید. در انتهای این سناریو یک Page جدید اضافه شده است. خوب؛ برای تست کد اضافه شده، مجبورید برنامه را اجرا کنید، login کنید، داده‌های مورد نظر را در فرم وارد کرده و در نهایت شرایط لازم را جهت تست، فراهم کنید تا بتوانید کد جدید را تست کنید. در این بین با خطایی مواجه می‌شوید. پس برنامه را متوقف می‌کنید و تغییرات لازم را اعمال می‌کنید. حال فرض کنید این خطا به این زودی‌ها رفع نشود. در این حالت باید فرآیند بالا را چندین و چند بار انجام دهید. نتیجه اینکه این روش بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. البته میزان هزینه و زمان رابطه‌ی نزدیکی با وسعت تغییرات دارند. برای رفع مسائلی از این دست مایکروسافت زیرساختی به نام MS Test ارائه داده است که می‌توان با آن سناریوهای تست متفاوتی را پیاده سازی و اجرا نمود. متاسفانه این مسئله در بسیار از جوامع توسعه نرم افزار رعایت نمی‌شود و در بسیاری از این جوامع، نیروی انسانی، این فرآیند و فرآیندهایی از این دست را انجام می‌دهند. درحالیکه چنین فرآیندهایی به راحتی توسط ابزارهای ارائه شده‌ی توسط شرکت‌های مختلف قابل مدیریت است.

 


1. Predictability

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding، قابلیت پیش بینی یا Predictability می‌باشد. فرآیند تشخیص و پیش بینی خطا‌ها را Predictability می‌گویند. با درنظر گرفتن امکان وقوع خطاهای مختلف و تصمیم گرفتن در مورد اینکه در هنگام رخ دادن این خطا باید چه کاری صورت بگیرد، می‌توان در رسیدن به این هدف قدم بزرگی برداشت. 

برای رسیدن به این هدف باید اصل Trust but Verify را دنبال کنیم. برای مثال این اصل به ما می‌گوید که در هنگام تعریف متد‌های public باید یکسری موارد را در نظر بگیریم. یک متد باید از یکسری قرارداد‌ها پیروی کند. یک متد قرارداد می‌کند که یکسری پارامتر‌ها را با یک data type خاص به عنوان ورودی دریافت کند. قرارداد می‌کند که یک مقدار خاص با یک data type خاص را به عنوان نوع بازگشتی بازگرداند یا اینکه هیچ مقداری را باز نگرداند و در نهایت یک متد متعهد می‌شود که یکسری Exception ‌تعریف شده و پیش بینی شده را صادر کند. اما برای اینکه مطمئن شویم یک application واقعا قابل پیش بینی است و این اصل را به درستی پیاده سازی کرده است، اعتماد می‌کنیم اما Verify را هم انجام می‌دهیم. برای verify کردن باید پارامترها، دیتا‌های متغیر، مقادیر بازگشتی و استثناء‌ها به گونه‌ای بررسی شوند که مطمئن شویم انتظارت ما را برآورده کرده‌اند. 

زیاده روی بیش از حد خوب نیست و آدم باید همیشه حد اعتدال را رعایت کند. این مسئله اینجا هم صادق است؛ به گونه‌ای که زیاده روی بیش از حد در پیاده سازی و اعمال هر کدام یک از این مواردی که در بالا ذکر گردید، ممکن است باعث پیچیدگی ساختار کد و به طبع آن Application شود. بنابراین رعایت حد اعتدال می‌تواند در رسیدن به این هدف بسیار مهم باشد.


مطالب
آموزش فایرباگ - #5 - HTML Panel
در این سری از مقالات آموزش FireBug ، به صورت ترتیبی پیش رفتیم و ابتدا توضیحات تقریبا مفصلی در مورد پنل Console دادیم.
اکنون به پرکاربردترین بخش آن ، یعنی پنل HTML می‌رسیم.

محتویاتی که در این پنل نمایش داده می‌شود ، کدهای صفحه‌ی جاری ، بصورت زنده است و با چیزی که از سمت سرور به مرورگر ارسال می‌شود متفاوت است ، تگ‌های HTML بصورت درختی مرتب شده اند و رنگی نمایش داده می‌شوند و امکان ویرایش محتوا ، ویرایش استایل ، مشاهده‌ی آرایش تگ‌ها بصورت بصری و ... وجود دارد.

نگاهی به کدهای ارسال شده به مرورگر در آدرس Google.com و نحوه‌ی نمایش آن در فایرباگ را ملاحظه بفرمایید.
( کدهای ارسال شده سمت چپ - نمایش در فایرباگ سمت راست )


این پنل به سه بخش اصلی تقسیم می‌شود :
  • بخش اصلی یا NodeView که محتوای صفحه را بصورت درختی و مرتب و رنگی نمایش می‌دهد.
  •  Panel Toolbar که در بالای پنل قرار دارد.
  •  Side Panels که شامل پنل‌های Style , Computed , Layout , DOM می‌شود.
    که به ترتیب برای نمایش و ویرایش استایل‌ها ، مشاهده استایل‌های محاسبه شده ، مشاهده Layout یا آرایش و نمایش اطلاعات DOM تگ انتخاب شده در NodeView است.

در این مقاله با دو بخش NodeView و Panel Toolbar ، و در مقاله‌ی بعد با پنل‌های سمت راست یعنی Side Panels آشنا می‌شویم.

ویرایش HTML

هر تگ HTML از یک سری Attribute تشکیل می‌شود که در فایرباگ نام ویژگی بصورت آبی تیره و مقدار آن با رنگ قرمز مشخص شده است. برای ویرایش هریک از آن‌ها کافیست برویش کلیک کنید تا آن مقدار در یک باکس ویرایش به نمایش دربیاید.
با ویرایش مقدار ، این تغییر در لحظه بروی صفحه اعمال می‌شود.


برای اضافه کردن یک Attribute جدید به تگ هم بروی تگ مورد نظر راست کلیک می‌کنید و سپس گزینه‌ی New Attribute را انتخاب می‌کنید. ابتدا نام ویژگی ، یک Enter ، سپس مقدار را وارد می‌کنید. با زدن کلیدهای Enter متوالی ، می‌توانید به وارد کردن ویژگی‌ها ادامه دهید.
برای ویرایش کردن یک تگ و تگ‌های فرزندش ، بروی تگ موردنظر کلیک کنید تا به حالت انتخاب دربیاید ، سپس بروی دکمه‌ی Edit در بالای پنل کلیک کنید. در نهایت بعد از انجام ویرایش ، مجددا بروی دکمه‌ی Edit کلیک کنید.


 Node View
NodeView نام بخش اصلی پنل HTML است که محتویات صفحه را بصورت مرتب شده و درختی نمایش می‌دهد.
تگ (Node) هایی که دارای فرزند می‌باشند ، یک علامت + یا - در کنارشان وجود دارد که با کلیک بروی آن می‌توانید آن تگ را باز/بسته کنید. همچنین این کار با کلید‌های + و - یا Right Arrow و Left Arrow از روی کیبورد هم قابل انجام است.
برای باز کردن یک لینک در این قسمت هم از ترکیب Ctrl و کلیک موس کمک بگیرید.
در نهایت زمانی که موس را بروی یک تگ قرار می‌دهید ، محیطی که توسط آن تگ در صفحه اشغال شده است بصورت رنگی مشخص می‌شود.
که رنگ زرد به معنی محیط margin ، رنگ آبی تیره به معنی محیط padding و رنگ آبی روشن هم به معنی محیط محتوا است.

 Panel Toolbar
این قسمت در بالای پنل HTML قرار دارد که گزینه‌های زیر را دارا می‌باشد:



  •  Break On Mutate
    این دکمه امکان توقف کد JavaScript ای که سعی در ویرایش محتوای صفحه را دارد ، می‌دهد.
    زمانی که FireBug تشخیص دهد که کدی سعی در ویرایش محتوا دارد ، شما را به خط مورد نظر از کد ، در پنل Script منتقل می‌کند.

  • Edit
    این دکمه برای ویرایش مستقیم محتوای یک تگ بکار می‌رود
    نکته‌ی جالب در ویرایش محتوا در فایرباگ این است که تغییرات در لحظه اعمال می‌شوند و نیاز به عمل بروزرسانیِ جداگانه نیست. برای مثال در همین قسمت Edit ، با هر ویرایش محتوا ، تغییرات در لحظه اعمال می‌شوند.

  •  Element Path
    زمانی که یک تگ را در FireBug انتخاب می‌کنید ، لیستی از تگ‌ها که از تگ جاری شروع و به تگ ریشه ختم می‌شود ، نمایش داده می‌شود که با کلیک بروی هرکدام ، همان به عنوان تگ فعلی یا انتخاب شده تعیین می‌شود.
    نتیجه‌ی عملیاتی که بروی این تگ‌های انجام می‌دهید (حرکت موس و راست کلیک کردن) معادل همان عملیات بروی تگ‌های نمایش داده شده در قسمت اصلی (NodeView) است.



Options Menu

هر تب یا پنل در فایرباگ دارای یک سری تنظیمات است که Options Menu نام دارد. تب HTML هم دارای یک سری تنظیمات است که دانشتن آنها بسیار به شما کمک خواهد کرد.
این منو با کلیک کردن بروی فلش تب () یا راست کلیک کردن بروی تب ظاهر می‌شود.


  • Show Full Text
    در صورت فعال بودن ، متون بصورت کامل نمایش داده می‌شوند ، در غیراینصورت بصورت خلاصه شده نمایش داده می‌شوند.

  • Show White Space
    در صورت فعال بودن ، فضاهای خالی ، کرکترهای خط جدید و ... را نمایش می‌دهد.


  • Show Comments
    در صورت فعال بودن ، کامنت‌ها را هم نمایش می‌دهد


  • سه گزینه ی Show Entities As Symbols ، Show Entities As Names و Show Entities As Unicode ، نوع نمایش کرکترهای ویژه را تعیین می‌کنند.

  • Highlight Changes
    در صورت فعال بودن ، تگ تغییر یافته توسط JavaScript (یا تگ والدی که قابل مشاهده باشد) Highlight می‌شود

  • Expand Changes
    در صورت فعال بودن ، زمان تغییر دادن یک تگ توسط JavaScript ، والدهای آن تگ باز (Expand) می‌شوند

  • Scroll Changes Into View
    در صورت فعال بودن این گزینه ، هنگام تغییر یک تگ در صفحه توسط JavaScript ، قسمت NodeView به قسمت تغییر بافته حرکت می‌کند.
    (فعال بودن این گزینه هنگام بررسی سایت هایی که اسلایدر یا سیستم هایی مشابه دارند ، باعث میشه که نتوانید بروی قسمت‌های سایت تمرکز کنید و مدام اسکرول به قسمت تغییرات منتقل می‌شود.)

  • Shade Box Model
    در صورت فعال بودن ، فضای margin , padding و content را به شکلی که در بالا گفته شد نمایش می‌دهد ، در غیر اینصورت فقط یک خط دور تگ نشان می‌دهد.

  • Show Quick Info Box
    در صورت فعال بودن ، یک پاپ‌آپ به همراه اطلاعات مختصری از تگ در صفحه نمایش می‌دهد.




Context Menu
اگر بروی یک تگ راست کلیک کنید ، یک منو نمایش داده می‌شود ، در این قسمت با گزینه‌های این منو آشنا می‌شویم.

  • Copy HTML
    خود تگ و محتوایش را بصورت HTML در حافظه کپی می‌کند.

  • Copy innerHTML
    محتوای تگ را در حافظه کپی می‌کند.

  • Copy XPath
    آدرس XPath تگ را در حافظه کپی می‌کند.

  • Copy CSS Path
    CSS Selector تگ را در حافظه کپی می‌کند.

  • Log Events
    رویدادهای تگ را در پنل Console ثبت می‌کند. (کلیک موس ، فشردن کلید ، ...)
    برای لغو لاگ کردن ، مجددا بروی تگ راست کلیک کرده و این گزینه را از حالت انتخاب خارج کنید.

  • Scroll Into View
    صفحه را به جایی که تگ قابل نمایش است منتقل می‌کند.

  • New Attribute...
    یک attribute جدید به تگ اضافه می‌کند.
    برای لغو عملیات ، دکمه‌ی Esc را بزنید.

  • Edit Attribute "<attribute name>"...
    اگر بروی یک attribute راست کلیک کرده باشید ، این گزینه و گزینه‌ی بعدی را مشاهده خواهید کرد.
    معادل کلیک بروی نام attribute است ، نام را به حالت ویرایش درمی آورد.

  • Delete Attribute "<attribute name>"
    attribute را حذف می‌کند.

  • Edit HTML...
    تگ را به حالت ویرایش می‌برد.
    معادل انتخاب تگ ، زدن کلید Edit است.

  • Delete Element
    تگ را حذف می‌کند.
    راه دیگر حذف یک تگ ، انتخاب تگ و فشردن کلید Del از کیبورد است.

  • Expand/Contract All
    تگ و Childهایش را باز/بسته می‌کند. (بجز تگ های <script> , <style> , <link>)
    می‌توان با ترکیب کلیدShift + * هم این کار را انجام داد که در این حالت تگ‌های فوق هم شامل باز/بسته شدن می‌شوند.

  • Break On Attribute Change
    مانع اجرای کد JavaScript ای که attribute تگ را تغییر می‌دهد می‌شود و فایرباگ به خطی که باعث این عمل شده است در پنل Script منتقل می‌شود.
    به عبارتی دیگر یک Break Point در خط JavaScript ای که باعث ویرایش attribute می‌شود قرار می‌دهد.

  • Break On Child Addition or Removal
    مشابه توضیح قبل ، Break Point را در خطی که باعث اضافه/حذف شدن تگِ Child شده است قرار می‌دهد.

  • Break On Element Removal
    مشابه توضیح قبل ، Break Point را در خطی که باعث حذف شدن تگ شده است قرار می‌دهد.

  • Inspect in DOM Tab
    تگ فعلی را در پنل DOM ، برای بررسی باز می‌کند.


در قسمت بعدی با پنل‌های سمت راست (Side Panels) آشنا می‌شویم.
مطالب
آغاز کار با WPF
من خودم به شخصه هنوز تا به حال با WPF کار نکرده‌ام؛ اما قصد دارم از امروز در هر فرصتی که پیش می‌آید به یادگیری این فناوری پر سر و صدا بپردازم. از آنجا که مجموعه‌ی مرتب و به ترتیبی مثل MVC و EF در این زمینه در سایت موجود نبود، تصمیم گرفتم که خودم استارت این کار را بزنم که باعث میشه هم خودم بهتر یاد بگیرم و هم این سری برای افراد تازه کار موجود باشه.

آشنایی اولیه
WPF مخفف عبارات Windows Presentation Foundation است که ویکی پدیا این گونه ترجمه می‌کند : بنیاد نمایش ویندوزی. در برنامه نویسی «ویندوز فرم» ما تمرکز دقیقی بر ساخت رابط کاربری برنامه به خصوص در رزولوشن‌های مختلف نداریم و در بسیاری از اوقات کد با رابط کاربری به شدت وابسته میشد که با ارائه WPF از نسخه‌ی سوم دات نت فریم ورک به بعد، این مشکل حل شد و همچنین عملیات refactoring  را بسیار ساده‌تر کرد. در حالت ویندوز فرم به خاطر وابستگی شدید کد و UI، عملیات بهینه سازی کد اصلا موفق نبود.
 WPF از ترکیب عناصر دو بعدی و سه بعدی، اسناد، موارد چند رسانه‌ای و رابط کاربری تشکیل شده‌است و موتور رندر آن بر اساس اطلاعات برداری از کارت گرافیک جهت نمایش ظاهر برنامه کمک می‌گیرد که باعث تهیه برنامه‌ای با رابط کاربری سریعتر، مقیاس پذیرتر و بدون وابستگی به رزولوشن می‌شود.

جداسازی رفتارها و ظاهر برنامه

همانطور که گفتیم بخش رابط کاربری دیگر مستقل از کد برنامه شده است و ظاهر برنامه توسط زبان نشانه گذاری XAML ایجاد می‌شود و بخش کد هم با یکی از زبان‌های موجود در مجموعه دات نت نوشته خواهد شد. نهایتا این دو بخش توسط رویدادها، فرامین و DataBinding با یکدیگر متصل می‌شوند. از مزایای جدا بودن این ویژگی:

  • عدم وابستگی این دو بخش
  • طراح و کدنویس می‌توانند هر کدام به طور جداگانه کار کنند.
  • ابزارهای طراحی میتوانند به طور جداگانه‌ای بر روی اسناد XML کار کنند بدون اینکه نیاز به درگیری با کدنویسی داشته باشند.
یکی از برنامه هایی که به طراحی رابط کاربری با پشتیبانی از XAML می‌پردازد برنامه Microsoft Experssion Blend از مجموعه Blend است


Rich Composition
یکی از ویژگی‌های XAML، ساخت اشیاء ترکیبی هست که به راحتی با ترکیب تگ‌ها با یکدیگر و قرار دادن هر شیء داخل یک شیء دیگر می‌توان به یک شیء جدید دست یافت؛ مثل قرار دادن مجموعه ویدیوها در یک لیست. شیء زیر از ترکیب سه شیء تصویر و متن و دکمه ایجاد شده است:
<Button Margin="148,123,126,130">
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <Image Source="speaker.png" Stretch="Uniform"/>
                <TextBlock Text="Play Sound" VerticalAlignment="Center" Margin="10" />
            </StackPanel>
        </Button>


Highly Customizable
با استفاده از مفهوم Style همانند آنچه که در Html و CSS دارید می‌توانید اشیاء خود را خصوصی سازی کنید و ظاهر آن شیء را به طور کل تغییر دهید.



Resolution Independence
عدم وابستگی به رزولوشن یا وضوح تصویر دارد و به جای واحد پیکسل، از یک واحد منطقی که یک نود و ششم اینچ است، بهره می‌برد. از آنجا که این سیستم بر اساس وکتور ایجاد شده است، مقیاس پذیری آن در تغییر اندازه یا وضوح تصویر به شدت بالا رفته است.

به زودی در قسمت اول این سری کار را با XAML آغاز خواهیم کرد.