مطالب
شروع کار با Apache Cordova در ویژوال استودیو #1
Apache Cordova  یک فریمورک سورس باز برای ساخت اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل (cross platform) با استفاده از Html5 می‌باشد.
طی چند مقاله، با استفاده کردن از این فریمورک در VS آشنا خوهیم شد.
هدف خالقان Cordova یافتن یک راه ساده برای تولید اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل بود که برای رسیدن به این هدف تصمیم گرفتند از تکنولوژی‌های بومی (native) و تکنولوژی‌های وب استفاده کنند. به این نوع از اپلیکیشن‌های موبایل، Hybrid Application می‌گویند.
  Cordova دارای  قابلیت‌های بومی بالایی است و مهم‌تر اینکه به طور طبیعی توسط مرورگرها پشتیبانی می‌شود. بعد از تولد Corodva، این فریمورک تبدیل شده است به  بهترین روش تولید اپلیکیشن‌هایی که بر روی چند نوع پلتفرم کار می‌کنند.
پیشتر محدودیتی که وجود داشت شامل این بود که اپلیکیشن‌های موبایل، به چیزهایی بیشتر از HTML و مرورگرهای وب، نیاز داشتند. برخی از این نیاز‌ها عبارتند از ارتباط متقابل وب اپلیکیشن‌ها با دوربین یا لیست شماره‌های تماس گوشی که برطرف کردن آن هم به راحتی امکان پذیر نبود.
Cordova برای مقابله با این محدودیت، مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه کاربردی را برای توسعه قابلیت‌های بومی device، مانند لیست مخاطبین، دوربین، تشخیص دهنده‌ی تغییر جهت گوشی (accelerometer) و مانند این موارد، در نظر گرفته است.


Cordova شامل یک سری کامپوننت به شرح زیر است:
  1. سورس کدی برای هر Container و برنامه محلی برای هر یک از سکوهای موبایل که پشتیبانی می‌شوند. container، کد‌های Html5 را بر روی دستگاه (Device) رندر می‌کند. (در مطالب بعدی در مورد این مطلب توضیح خواهم داد)
  2. مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه‌ی کاربردی که امکان دسترسی به قابلیت‌های بومی دستگاه را به برنامه‌ی وبی که درون آن در حال اجرا است، می‌دهند.
  3. مجموعه‌ای از ابزارها برای مدیریت فرآیند ایجاد پروژه، مدیریت پلاگین‌ها، ساخت (با استفاده از SDK‌های محلی) برنامه‌های محلی و تست برنامه بر روی دستگاه موبایل یا شبیه ساز  .
 
برای ساخت یک برنامه‌ی Cordova، در واقع شما یک وب اپلیکیشن می‌سازید و آن را داخل Container محلی، بسته بندی می‌کنید. سپس تست کرده و بعد از دیباگ می‌توانید اپلیکیشن را توزیع کنید.

فرآیند بسته بندی :

 داخل اپلیکیشن محلی، رابط کاربری اپلیکیشن شامل یک صفحه‌ی نمایش که خود آن چیزی نیست به غیر از یک Web View که از فضای نمایش دستگاه استفاده می‌کند. زمانی که برنامه آغاز به کار می‌کند، برنامه‌ی وب نوشته شده، درون این web view لود میشود و کنترل‌های موجود، برای تعامل کاربر با برنامه‌ی وب، در اختیار آن قرار می‌گیرند. مانند تعامل کاربر با محتوا، در برنامه‌ها ی تحت وب، لینک‌ها، کدهای نوشته شده‌ی js در فایل‌ها و یا حتی می‌تواند به اینترنت دسترسی داشته باشد و محتوا را از یک وب سرور تغذیه کند.

درباره Web Views
Web View جزء برنامه‌های بومی است که برای رندر کردن محتوای وب (به عنوان نمونه صفحه HTML) درون اپلیکیشن بومی یا صفحه نمایش استفاده می‌شود. در اصل Web View یک Wrapper برنامه نویسی شده قابل دسترس برای نمایش محتوای صفحات وب توکار است.
به عنوان مثال:
در اندروید با استفاده از WebView موجود در (Using andoid.webkit.WebView) , در iOS با UIWebView موجود در (Using System/Library/Framworks/UIKit.framewor)  به این هدف دست پیدا می‌کنند. وب اپلیکیشن ما درون این Container مانند سایر وب اپلیکیشن‌هایی است که هر روز با آنها سرو کار دارید و آنها را در مرورگر موبایل خود اجرا می‌کنید و می‌توانید بین صفحات Navigation داشته باشید. وب اپلیکیشن‌های معمول باید روی یک سرور هاست شوند. در برنامه نویسی چند سکویی با Cordova، این کار می‌تواند درون Cordova Application انجام گیرد.
شاید سؤالی در ذهن شما وجود داشته باشد که مرورگر معمولا به اپلیکیشن‌های موجود در دستگاه، سخت افزار و یا API‌های بومی دستگاه، دسترسی ندارد. برای مثال شاید بگویید که یک وب اپلیکیشن معمولا به لیست مخاطبین با دوربین دستگاه و ... دسترسی ندارد. 
جواب : در واقع امکان دسترسی به این قابلیت‌ها توسط اپلیکیشن بومی (native mobile application) ایجاد می‌شود.
Cordova مجموعه ای از API‌های جاوااسکریپت را به عنوان اهرم اجازه برای دسترسی  برنامه وب درون cordova container به قابلیت‌های بومی دستگاه، در اختیار توسعه دهندگان قرار داده است.

این API‌ها در دو بخش پیاده سازی می‌شوند:
1-کتابخانه‌ی جاوااسکریپت که اجازه‌ی استفاده از قابلیت‌های بومی را به وب اپلیکیشن می‌دهد و کد بومی مشابه در Container اجرا می‌شود که مربوط است به بخش بومی این API ها. در اصل یک کتابخانه‌ی جاوا اسکریپت وجود دارد، اما بخش بومی API‌ها وابسته به سکوی (platform) انتخاب شده پیاده سازی می‌شود.
اگر شما از API‌های موجود استفاده نکنید، می‌توانید آنها را از کتابخانه جاوااسکریپت و native container حذف کنید. این کار به صورت دستی شاید خوشایند نباشد ولی چون در Cordova 3.0 همه‌ی API ها از بیرون وارد می‌شوند، می‌توانید با استفاده از بحث مدیریت پلاگین آن، پلاگین‌ها را اضافه یا حذف کنید. در بخش‌های بعد با مثال‌هایی عملی  این مباحث را کار خواهیم کرد. 
 ادامه دارد.. 

مطالب
مدیریت طول عمر DbContext در برنامه‌های Blazor SSR

فرض کنید یک صفحه‌ی Blazor SSR، از سه کامپوننت منوی سمت راست، محتوای اصلی صفحه و فوتر سایت که به همراه متنی است، تشکیل شده‌است. منوی سمت راست، به همراه لینک‌هایی‌است که آمار آن‌ها را نیز نمایش می‌دهد و این اطلاعات را از بانک اطلاعاتی، به کمک EF-Core دریافت می‌کند. فوتر صفحه، سال شروع به کار و نام برنامه را از بانک اطلاعاتی دریافت می‌کند و محتوای اصلی صفحه نیز از بانک اطلاعاتی دریافت می‌شود. پس از تکمیل این سه کامپوننت مجزا، اگر برنامه را اجرا کنید، بلافاصله با خطای زیر مواجه می‌شوید:

A second operation started on this context before a previous operation completed

مشکل کجاست؟! مشکل اینجاست که تنها یک نمونه از DbContext، در طول درخواست جاری رسیده، بین سه کامپوننت جاری برنامه به اشتراک گذاشته می‌شود (به سازنده‌ی سرویس‌های مرتبط تزریق می‌شود) و ... در Blazor SSR، پردازش کامپوننت‌های یک صفحه، به صورت موازی و همزمان انجام می‌شوند؛ یعنی ترتیبی نیست. اگر ابتدا کامپوننت منو، بعد محتوای صفحه و در آخر فوتر، رندر می‌شدند، هیچگاه پیام فوق را مشاهده نمی‌کردیم؛ اما ... هر سه کامپوننت، با هم و همزمان رندر می‌شوند و سپس نتیجه‌ی نهایی در Response درج خواهد شد. یعنی یک DbContext بین چندین ترد به اشتراک گذاشته می‌شود که چنین حالتی توسط EF-Core پشتیبانی نمی‌شود و مجاز نیست.

روش مواجه شدن با یک چنین حالت‌هایی، نمونه سازی مجزای DbContext به ازای هر کامپوننت است که نمونه‌ای از آن‌را پیشتر در مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» مشاهده کرده‌اید. در این مطلب، راه‌حل دیگری برای اینکار ارائه می‌شود که ساده‌تر است و نیازی به تغییرات آنچنانی در کدهای کامپوننت‌ها و کل برنامه ندارد.

استفاده از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase برای نمونه سازی مجدد DbContext به‌ازای هر کامپوننت

زمانیکه در برنامه‌های Blazor SSR از روش استاندارد زیر برای دسترسی به سرویس‌های مختلف برنامه استفاده می‌کنیم:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

طول عمر دریافتی سرویس، دقیقا بر اساس طول عمر اصلی تعریف شده‌ی آن عمل می‌کند (شبیه به برنامه‌های ASP.NET Core). یعنی برای مثال اگر Scoped باشد، DbContext تزریق شده‌ی در آن هم Scoped است و این DbContext، بین تمام کامپوننت‌های در حال پردازش موازی در طول یک درخواست، به‌اشتراک گذاشته می‌شود که مطلوب ما نیست. ما می‌خواهیم بتوانیم به ازای هر کامپوننت مجزای صفحه، یک DbContext جدید داشته باشیم. یعنی باید بتوانیم خودمان این سرویس Scoped را نمونه سازی کنیم و نه اینکه آن‌را مستقیما از سیستم تزریق وابستگی‌ها دریافت کنیم.

بنابراین اگر بخواهیم قسمت‌های مختلف برنامه را تغییر ندهیم و همان تعاریف ابتدایی services.AddDbContext و Scoped تعریف کردن سرویس‌های برنامه بدون تغییر باقی بمانند (و از IDbContextFactory و موارد مشابه دیگر مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» هم استفاده نکنیم)، باید جایگزینی را برای نمونه سازی سرویس‌ها ارائه دهیم. به همین جهت در ابتدا، یک ویژگی جدیدی را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public sealed class InjectComponentScopedAttribute : Attribute
{
}

تا بتوانیم بجای:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

بنویسیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

مرحله‌ی بعد، نوبت به نمونه سازی خودکار این سرویس‌های درخواستی علامتگذاری شده‌ی با InjectComponentScoped است. برای این منظور، تمام کامپوننت‌های برنامه را از کلاس پایه و استاندارد OwningComponentBase ارث‌بری می‌کنیم. مزیت اینکار، امکان دسترسی به خاصیتی به نام ScopedServices در تمام کامپوننت‌های برنامه است که توسط آن می‌توان به متد ScopedServices.GetRequiredService آن دسترسی یافت. یعنی با ارث‌بری از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase به ازای هر کامپوننت، به صورت خودکار Scope جدیدی شروع می‌شود که توسط آن می‌توان به نمونه‌ی جدیدی از سرویس مدنظر دسترسی یافت و نه به نمونه‌ی اشتراکی در طی درخواست جاری.

اکنون اگر از این مزیت به صورت زیر استفاده کنیم، می‌توان تمام سرویس‌های درخواستی مزین به InjectComponentScopedAttribute یک کامپوننت را به صورت خودکار یافته و با استفاده از ScopedServices.GetRequiredService، مقدار دهی کرد:

public class BlazorScopedComponentBase : OwningComponentBase
{
    private static readonly ConcurrentDictionary<Type, Lazy<List<PropertyInfo>>> CachedProperties = new();

    private List<PropertyInfo> InjectComponentScopedPropertiesList => CachedProperties.GetOrAdd(GetType(),
            type => new Lazy<List<PropertyInfo>>(
                () => type.GetProperties(BindingFlags.DeclaredOnly | BindingFlags.Instance |
                                         BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Public)
                    .Where(p => p.GetCustomAttribute<InjectComponentScopedAttribute>() is not null)
                    .ToList(), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;

    protected override void OnInitialized()
    {
        foreach (var propertyInfo in InjectComponentScopedPropertiesList)
        {
            propertyInfo.SetValue(this, ScopedServices.GetRequiredService(propertyInfo.PropertyType));
        }
    }
}

این سرویس، اینبار طول عمری، محدود به کامپوننت جاری را خواهد داشت و بین سایر کامپوننت‌های درحال پردازش درخواست جاری، به اشتراک گذاشته نمی‌شود و همچنین به صورت خودکار هم در پایان درخواست، Dispose می‌شود.

فعالسازی ارث‌بری خودکار در تمام کامپوننت‌های برنامه

مرحله‌ی بعد، ارث‌بری خودکار تمام کامپوننت‌های برنامه از OwningComponentBase سفارشی فوق است و در اینجا قصد نداریم تمام کامپوننت‌ها را جهت معرفی آن، به صورت دستی تغییر دهیم. برای اینکار فقط کافی است به فایل Imports.razor_ مراجعه و یک سطر زیر را در آن درج کنیم:

@inherits BlazorScopedComponentBase

با اینکار یک ارث‌بری سراسری در کل برنامه رخ می‌دهد و تمام کامپوننت‌ها، از BlazorScopedComponentBase مشتق خواهند شد. یعنی پس از این تغییر، اگر سرویسی را به صورت زیر معرفی و با ویژگی InjectComponentScoped علامتگذاری کردیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

به صورت خودکار یافت شده و نمونه سازی Scoped محدود به طول عمر همان کامپوننت می‌شود که بین سایر کامپوننت‌ها، به اشتراک گذاشته نخواهد شد.

یک نکته: اگر کامپوننت شما متد OnInitialized را بازنویسی می‌کند، ‌فراموش نکنید که در ابتدای آن باید ()base.OnInitialized را هم فراخوانی کنید تا متد OnInitialized کامپوننت پایه‌ی BlazorScopedComponentBase نیز فراخوانی شود. البته این مورد در حین بازنویسی نمونه‌ی async آن مهم نیست؛ چون همیشه OnInitialized غیر async در ابتدا فراخوانی می‌شود و سپس نمونه‌ی async آن اجرا خواهد شد.

پروژه‌ها
CorMon: سیستم مدیریت محتوای مبتنی بر ASP.NET Core و MongoDB

توضیح 

پروژه‌ی CorMon یک CMS رایگان و سورس باز برپایه ی ASP.NET Core و MongoDB می‌باشد که سورس آن را بر روی Github میتوانید دنبال کرده و در صورت تمایل در توسعه آن مشارکت داشته باشید.
هدف
این پروژه در اصل تلاش و تمرینی است برای اینکه چگونه یک پروژه را در بستر ASP.NET Core  پیاده کنیم و آن را با دیتابیس‌های NoSQL از جمله MongoDB و Redis به کار بگیریم.
معماری
معماری این پروژه تا حدود زیادی برگرفته از Onion Architecture و نیز ASP.NET Boilerplate می‌باشد و تا حد امکان طراحی آن ساده و خوانا در نظر گرفته شده تا مشارکت در توسعه و یا استفاده از آن راحت باشد.
ویژگی ها
در اینجا بخشی از ویژگی‌های این پروژه را مشاهده میکنید که به ترتیب در حال اجرا هستند :
- استفاده از دیتابیس MongoDB
- پیاده سازی Redis Cache
- استفاده از الگوی ریپازیتوری
- استفاده از ابزار DI پیش فرض
- پیاده سازی REST API
- پیاده سازی JWT
- پیاده سازی ASP.NET Identity با پروایدر Mongo
- پیاده سازی Unit Testing 
- پیاده سازی  Automated UI Testing با Selenium
و ...
تصاویر

مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت دوم - سرویس‌های پایه
در قسمت قبل کلاس‌های متناظر با جداول پایه‌ی ASP.NET Core Identity را تغییر دادیم. اما هنوز سرویس‌های پایه‌ی این فریم ورک مانند مدیریت و ذخیره‌ی کاربران و مدیریت و ذخیره‌ی نقش‌ها، اطلاعی از وجود آن‌ها ندارند. در ادامه این سرویس‌ها را نیز سفارشی سازی کرده و سپس به ASP.NET Core Identity معرفی می‌کنیم.

سفارشی سازی RoleStore

ASP.NET Core Identity دو سرویس را جهت کار با نقش‌های کاربران پیاده سازی کرده‌است:
- سرویس RoleStore: کار آن دسترسی به ApplicationDbContext ایی است که در قسمت قبل سفارشی سازی کردیم و سپس ارائه‌ی زیر ساختی به سرویس RoleManager جهت استفاده‌ی از آن برای ذخیره سازی و یا تغییر و حذف نقش‌های سیستم.
وجود Storeها از این جهت است که اگر علاقمند بودید، بتوانید از سایر ORMها و یا زیرساخت‌های ذخیره سازی اطلاعات برای کار با بانک‌های اطلاعاتی استفاده کنید. در اینجا از همان پیاده سازی پیش‌فرض آن که مبتنی بر EF Core است استفاده می‌کنیم. به همین جهت است که وابستگی ذیل را در فایل project.json مشاهده می‌کنید:
   "Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore": "1.1.0",
- سرویس RoleManager: این سرویس از سرویس RoleStore و تعدادی سرویس دیگر مانند اعتبارسنج نام نقش‌ها و نرمال ساز نام نقش‌ها، جهت ارائه‌ی متدهایی برای یافتن، افزودن و هر نوع عملیاتی بر روی نقش‌ها استفاده می‌کند.
برای سفارشی سازی سرویس‌های پایه‌ی ASP.NET Core Identity‌، ابتدا باید سورس این مجموعه را جهت یافتن نگارشی از سرویس مدنظر که کلاس‌های موجودیت را به صورت آرگومان‌های جنریک دریافت می‌کند، پیدا کرده و سپس از آن ارث بری کنیم:
public class ApplicationRoleStore :
     RoleStore<Role, ApplicationDbContext, int, UserRole, RoleClaim>,
     IApplicationRoleStore
تا اینجا مرحله‌ی اول تشکیل کلاس ApplicationRoleStore سفارشی به پایان می‌رسد. نگارش جنریک RoleStore پایه را یافته و سپس موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود را به آن معرفی می‌کنیم.
این ارث بری جهت تکمیل، نیاز به بازنویسی سازنده‌ی RoleStore پایه را نیز دارد:
public ApplicationRoleStore(
   IUnitOfWork uow,
   IdentityErrorDescriber describer = null)
   : base((ApplicationDbContext)uow, describer)
در اینجا پارامتر اول آن‌را به IUnitOfWork بجای DbContext متداول تغییر داده‌ایم؛ چون IUnitOfWork دقیقا از همین نوع است و همچنین امکان دسترسی به متدهای ویژه‌ی آن‌را نیز فراهم می‌کند.
در نگارش 1.1 این کتابخانه، بازنویسی متد CreateRoleClaim نیز اجباری است تا در آن مشخص کنیم، نحوه‌ی تشکیل کلید خارجی و اجزای یک RoleClaim به چه نحوی است:
        protected override RoleClaim CreateRoleClaim(Role role, Claim claim)
        {
            return new RoleClaim
            {
                RoleId = role.Id,
                ClaimType = claim.Type,
                ClaimValue = claim.Value
            };
        }
در نگارش 2.0 آن، این new RoleClaim به صورت خودکار توسط کتابخانه صورت خواهد گرفت و سفارشی کردن آن ساده‌تر می‌شود.

در ادامه اگر به انتهای تعریف امضای کلاس دقت کنید، یک اینترفیس IApplicationRoleStore را نیز مشاهده می‌کنید. برای تشکیل آن بر روی نام کلاس سفارشی خود کلیک راست کرده و با استفاده از ابزارهای Refactoring کار Extract interface را انجام می‌دهیم؛ از این جهت که در سایر لایه‌های برنامه نمی‌خواهیم از تزریق مستقیم کلاس ApplicationRoleStore استفاده کنیم. بلکه می‌خواهیم اینترفیس IApplicationRoleStore را در موارد ضروری، به سازنده‌های کلاس‌های تزریق نمائیم.
پس از تشکیل این اینترفیس، مرحله‌ی بعد، معرفی آن‌ها به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core است. چون تعداد تنظیمات مورد نیاز ما زیاد هستند، یک کلاس ویژه به نام IdentityServicesRegistry تشکیل شده‌است تا به عنوان رجیستری تمام سرویس‌های سفارشی سازی شده‌ی ما عمل کند و تنها با فراخوانی متد AddCustomIdentityServices آن در کلاس آغازین برنامه، کار ثبت یکجای تمام سرویس‌های ASP.NET Core Identity انجام شود و بی‌جهت کلاس آغازین برنامه شلوغ نگردد.
ثبت ApplicationDbContext طبق روش متداول آن در کلاس آغازین برنامه انجام شده‌است. سپس معرفی سرویس IUnitOfWork را که از ApplicationDbContext تامین می‌شود، در کلاس IdentityServicesRegistry مشاهده می‌کنید.
 services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
در ادامه RoleStore سفارشی ما نیاز به دو تنظیم جدید را خواهد داشت:
services.AddScoped<IApplicationRoleStore, ApplicationRoleStore>();
services.AddScoped<RoleStore<Role, ApplicationDbContext, int, UserRole, RoleClaim>, ApplicationRoleStore>();
ابتدا مشخص کرده‌ایم که اینترفیس IApplicationRoleStore، از طریق کلاس سفارشی ApplicationRoleStore تامین می‌شود.
سپس RoleStore توکار ASP.NET Core Identity را نیز به ApplicationRoleStore خود هدایت کرده‌ایم. به این ترتیب هر زمانیکه در کدهای داخلی این فریم ورک وهله‌ای از RoleStore جنریک آن درخواست می‌شود، دیگر از همان پیاده سازی پیش‌فرض خود استفاده نخواهد کرد و به پیاده سازی ما هدایت می‌شود.

این روشی است که جهت سفارشی سازی تمام سرویس‌های پایه‌ی ASP.NET Core Identity بکار می‌گیریم:
1) ارث بری از نگارش جنریک سرویس پایه‌ی موجود و معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود به آن
2) سفارشی سازی سازنده‌ی این کلاس‌ها با سرویس‌هایی که تهیه کرده‌ایم (بجای سرویس‌های پیش فرض).
3) تکمیل متدهایی که باید به اجبار پس از این ارث بری پیاده سازی شوند.
4) استخراج یک اینترفیس از کلاس نهایی تشکیل شده (توسط ابزارهای Refactoring).
5) معرفی اینترفیس و همچنین نمونه‌ی توکار این سرویس به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core جهت استفاده‌ی از این سرویس جدید سفارشی سازی شده.


سفارشی سازی RoleManager

در اینجا نیز همان 5 مرحله‌ای را که عنوان کردیم باید جهت تشکیل کلاس جدید ApplicationRoleManager پیگیری کنیم.
1) ارث بری از نگارش جنریک سرویس پایه‌ی موجود و معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود به آن
public class ApplicationRoleManager :
    RoleManager<Role>,
    IApplicationRoleManager
در اینجا نگارشی از RoleManager را انتخاب کرده‌ایم که بتواند Role سفارشی خود را به سیستم معرفی کند.

2) سفارشی سازی سازنده‌ی این کلاس با سرویسی که تهیه کرده‌ایم (بجای سرویس پیش فرض).
public ApplicationRoleManager(
            IApplicationRoleStore store,
            IEnumerable<IRoleValidator<Role>> roleValidators,
            ILookupNormalizer keyNormalizer,
            IdentityErrorDescriber errors,
            ILogger<ApplicationRoleManager> logger,
            IHttpContextAccessor contextAccessor,
            IUnitOfWork uow) :
            base((RoleStore<Role, ApplicationDbContext, int, UserRole, RoleClaim>)store, roleValidators, keyNormalizer, errors, logger, contextAccessor)
در این سفارشی سازی دو مورد را تغییر داده‌ایم:
الف) ذکر IApplicationRoleStore بجای RoleStore آن
ب) ذکر IUnitOfWork بجای ApplicationDbContext

3) تکمیل متدهایی که باید به اجبار پس از این ارث بری پیاده سازی شوند.
RoleManager پایه نیازی به پیاده سازی اجباری متدی ندارد.

4) استخراج یک اینترفیس از کلاس نهایی تشکیل شده (توسط ابزارهای Refactoring).
محتوای این اینترفیس را در IApplicationRoleManager‌ مشاهده می‌کنید.

5) معرفی اینترفیس و همچنین نمونه‌ی توکار این سرویس به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core جهت استفاده‌ی از این سرویس جدید سفارشی سازی شده.
services.AddScoped<IApplicationRoleManager, ApplicationRoleManager>();
services.AddScoped<RoleManager<Role>, ApplicationRoleManager>();
در کلاس IdentityServicesRegistry، یکبار اینترفیس و یکبار اصل سرویس توکار RoleManager را به سرویس جدید و سفارشی سازی شده‌ی ApplicationRoleManager خود هدایت کرده‌ایم.


سفارشی سازی UserStore

در مورد مدیریت کاربران نیز دو سرویس Store و Manager را مشاهده می‌کنید. کار کلاس Store، کپسوله سازی لایه‌ی دسترسی به داده‌ها است تا کتابخانه‌های ثالث، مانند وابستگی Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore بتوانند آن‌را پیاده سازی کنند و کار کلاس Manager، استفاده‌ی از این Store است جهت کار با بانک اطلاعاتی.

5 مرحله‌ای را که باید جهت تشکیل کلاس جدید ApplicationUserStore پیگیری کنیم، به شرح زیر هستند:
1) ارث بری از نگارش جنریک سرویس پایه‌ی موجود و معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود به آن
public class ApplicationUserStore :
   UserStore<User, Role, ApplicationDbContext, int, UserClaim, UserRole, UserLogin, UserToken, RoleClaim>,
   IApplicationUserStore
از بین نگارش‌های مختلف UserStore، نگارشی را انتخاب کرده‌ایم که بتوان در آن موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود را معرفی کنیم.

2) سفارشی سازی سازنده‌ی این کلاس با سرویسی که تهیه کرده‌ایم (بجای سرویس پیش فرض).
public ApplicationUserStore(
   IUnitOfWork uow,
   IdentityErrorDescriber describer = null)
   : base((ApplicationDbContext)uow, describer)
در این سفارشی سازی یک مورد را تغییر داده‌ایم:
الف) ذکر IUnitOfWork بجای ApplicationDbContext

3) تکمیل متدهایی که باید به اجبار پس از این ارث بری پیاده سازی شوند.
در اینجا نیز تکمیل 4 متد از کلاس پایه UserStore جنریک انتخاب شده، جهت مشخص سازی نحوه‌ی انتخاب کلیدهای خارجی جداول سفارشی سازی شده‌ی مرتبط با جدول کاربران ضروری است:
        protected override UserClaim CreateUserClaim(User user, Claim claim)
        {
            var userClaim = new UserClaim { UserId = user.Id };
            userClaim.InitializeFromClaim(claim);
            return userClaim;
        }

        protected override UserLogin CreateUserLogin(User user, UserLoginInfo login)
        {
            return new UserLogin
            {
                UserId = user.Id,
                ProviderKey = login.ProviderKey,
                LoginProvider = login.LoginProvider,
                ProviderDisplayName = login.ProviderDisplayName
            };
        }

        protected override UserRole CreateUserRole(User user, Role role)
        {
            return new UserRole
            {
                UserId = user.Id,
                RoleId = role.Id
            };
        }

        protected override UserToken CreateUserToken(User user, string loginProvider, string name, string value)
        {
            return new UserToken
            {
                UserId = user.Id,
                LoginProvider = loginProvider,
                Name = name,
                Value = value
            };
        }
در نگارش 2.0 آن، این new‌ها به صورت خودکار توسط خود فریم ورک صورت خواهد گرفت و سفارشی کردن آن ساده‌تر می‌شود.

4) استخراج یک اینترفیس از کلاس نهایی تشکیل شده (توسط ابزارهای Refactoring).
محتوای این اینترفیس را در IApplicationUserStore‌ مشاهده می‌کنید.

5) معرفی اینترفیس و همچنین نمونه‌ی توکار این سرویس به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core جهت استفاده‌ی از این سرویس جدید سفارشی سازی شده.
services.AddScoped<IApplicationUserStore, ApplicationUserStore>();
services.AddScoped<UserStore<User, Role, ApplicationDbContext, int, UserClaim, UserRole, UserLogin, UserToken, RoleClaim>, ApplicationUserStore>();
در کلاس IdentityServicesRegistry، یکبار اینترفیس و یکبار اصل سرویس توکار UserStore را به سرویس جدید و سفارشی سازی شده‌ی ApplicationUserStore خود هدایت کرده‌ایم.


سفارشی سازی UserManager

5 مرحله‌ای را که باید جهت تشکیل کلاس جدید ApplicationUserManager پیگیری کنیم، به شرح زیر هستند:
1) ارث بری از نگارش جنریک سرویس پایه‌ی موجود و معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود به آن
public class ApplicationUserManager :
   UserManager<User>,
   IApplicationUserManager
از بین نگارش‌های مختلف UserManager، نگارشی را انتخاب کرده‌ایم که بتوان در آن موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود را معرفی کنیم.

2) سفارشی سازی سازنده‌ی این کلاس با سرویسی که تهیه کرده‌ایم (بجای سرویس پیش فرض).
public ApplicationUserManager(
            IApplicationUserStore store,
            IOptions<IdentityOptions> optionsAccessor,
            IPasswordHasher<User> passwordHasher,
            IEnumerable<IUserValidator<User>> userValidators,
            IEnumerable<IPasswordValidator<User>> passwordValidators,
            ILookupNormalizer keyNormalizer,
            IdentityErrorDescriber errors,
            IServiceProvider services,
            ILogger<ApplicationUserManager> logger,
            IHttpContextAccessor contextAccessor,
            IUnitOfWork uow,
            IUsedPasswordsService usedPasswordsService)
            : base((UserStore<User, Role, ApplicationDbContext, int, UserClaim, UserRole, UserLogin, UserToken, RoleClaim>)store, optionsAccessor, passwordHasher, userValidators, passwordValidators, keyNormalizer, errors, services, logger)
در این سفارشی سازی چند مورد را تغییر داده‌ایم:
الف) ذکر IUnitOfWork بجای ApplicationDbContext (البته این مورد، یک پارامتر اضافی است که بر اساس نیاز این سرویس سفارشی، اضافه شده‌است)
تمام پارامترهای پس از logger به دلیل نیاز این سرویس اضافه شده‌اند و جزو پارامترهای سازنده‌ی کلاس پایه نیستند.
ب) استفاده‌ی از IApplicationUserStore بجای UserStore پیش‌فرض

3) تکمیل متدهایی که باید به اجبار پس از این ارث بری پیاده سازی شوند.
UserManager پایه نیازی به پیاده سازی اجباری متدی ندارد.

4) استخراج یک اینترفیس از کلاس نهایی تشکیل شده (توسط ابزارهای Refactoring).
محتوای این اینترفیس را در IApplicationUserManager‌ مشاهده می‌کنید.

5) معرفی اینترفیس و همچنین نمونه‌ی توکار این سرویس به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core جهت استفاده‌ی از این سرویس جدید سفارشی سازی شده.
services.AddScoped<IApplicationUserManager, ApplicationUserManager>();
services.AddScoped<UserManager<User>, ApplicationUserManager>();
در کلاس IdentityServicesRegistry، یکبار اینترفیس و یکبار اصل سرویس توکار UserManager را به سرویس جدید و سفارشی سازی شده‌ی ApplicationUserManager خود هدایت کرده‌ایم.


سفارشی سازی SignInManager

سرویس پایه SignInManager از سرویس UserManager جهت فراهم آوردن زیرساخت لاگین کاربران استفاده می‌کند.
5 مرحله‌ای را که باید جهت تشکیل کلاس جدید ApplicationSignInManager پیگیری کنیم، به شرح زیر هستند:
1) ارث بری از نگارش جنریک سرویس پایه‌ی موجود و معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود به آن
public class ApplicationSignInManager :
    SignInManager<User>,
    IApplicationSignInManager
از بین نگارش‌های مختلف SignInManager، نگارشی را انتخاب کرده‌ایم که بتوان در آن موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود را معرفی کنیم.

2) سفارشی سازی سازنده‌ی این کلاس با سرویسی که تهیه کرده‌ایم (بجای سرویس پیش فرض).
public ApplicationSignInManager(
            IApplicationUserManager userManager,
            IHttpContextAccessor contextAccessor,
            IUserClaimsPrincipalFactory<User> claimsFactory,
            IOptions<IdentityOptions> optionsAccessor,
            ILogger<ApplicationSignInManager> logger)
            : base((UserManager<User>)userManager, contextAccessor, claimsFactory, optionsAccessor, logger)
در این سفارشی سازی یک مورد را تغییر داده‌ایم:
الف) استفاده‌ی از IApplicationUserManager بجای UserManager پیش‌فرض

3) تکمیل متدهایی که باید به اجبار پس از این ارث بری پیاده سازی شوند.
SignInManager پایه نیازی به پیاده سازی اجباری متدی ندارد.

4) استخراج یک اینترفیس از کلاس نهایی تشکیل شده (توسط ابزارهای Refactoring).
محتوای این اینترفیس را در IApplicationSignInManager‌ مشاهده می‌کنید.

5) معرفی اینترفیس و همچنین نمونه‌ی توکار این سرویس به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core جهت استفاده‌ی از این سرویس جدید سفارشی سازی شده.
services.AddScoped<IApplicationSignInManager, ApplicationSignInManager>();
services.AddScoped<SignInManager<User>, ApplicationSignInManager>();
در کلاس IdentityServicesRegistry، یکبار اینترفیس و یکبار اصل سرویس توکار مدیریت لاگین را به سرویس جدید و سفارشی سازی شده‌ی ApplicationSignInManager خود هدایت کرده‌ایم.


معرفی نهایی سرویس‌های سفارشی سازی شده به ASP.NET Identity Core

تا اینجا سرویس‌های پایه‌ی این فریم ورک را جهت معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده‌ی خود سفارشی سازی کردیم و همچنین آن‌ها را به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core نیز معرفی نمودیم. مرحله‌ی آخر، ثبت این سرویس‌ها در رجیستری ASP.NET Core Identity است:
 services.AddIdentity<User, Role>(identityOptions =>
{
}).AddUserStore<ApplicationUserStore>()
  .AddUserManager<ApplicationUserManager>()
  .AddRoleStore<ApplicationRoleStore>()
  .AddRoleManager<ApplicationRoleManager>()
  .AddSignInManager<ApplicationSignInManager>()
  // You **cannot** use .AddEntityFrameworkStores() when you customize everything
  //.AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext, int>()
  .AddDefaultTokenProviders();
اگر منابع را مطالعه کنید، تمام آن‌ها از AddEntityFrameworkStores و سپس معرفی ApplicationDbContext به آن استفاده می‌کنند. با توجه به اینکه ما همه چیز را در اینجا سفارشی سازی کرده‌ایم، فراخوانی متد افزودن سرویس‌های EF این فریم ورک، تمام آن‌ها را بازنویسی کرده و به حالت اول و پیش فرض آن بر می‌گرداند. بنابراین نباید از آن استفاده شود.
در اینجا متد AddIdentity یک سری  تنظیم‌های پیش فرض‌ها این فریم ورک مانند اندازه‌ی طول کلمه‌ی عبور، نام کوکی و غیره را در اختیار ما قرار می‌دهد به همراه ثبت تعدادی سرویس پایه مانند نرمال ساز نام‌ها و ایمیل‌ها. سپس توسط متدهای AddUserStore، AddUserManager و ... ایی که مشاهده می‌کنید، سبب بازنویسی سرویس‌های پیش فرض این فریم ورک به سرویس‌های سفارشی خود خواهیم شد.

در این مرحله‌است که اگر Migration را اجرا کنید، کار می‌کند و خطای تبدیل نشدن کلاس‌ها به یکدیگر را دریافت نخواهید کرد.


تشکیل مرحله استفاده‌ی از ASP.NET Core Identity و ثبت اولین کاربر در بانک اطلاعاتی به صورت خودکار

روال متداول کار با امکانات کتابخانه‌های نوشته شده‌ی برای ASP.NET Core، ثبت سرویس‌های پایه‌ی آن‌ها توسط متدهای Add است که نمونه‌ی services.AddIdentity فوق دقیقا همین کار را انجام می‌دهد. مرحله‌ی بعد به app.UseIdentity می‌رسیم که کار ثبت میان‌افزارهای این فریم ورک را انجام می‌دهد. متد UseCustomIdentityServices کلاس IdentityServicesRegistry این‌کار را انجام می‌دهد که از آن در کلاس آغازین برنامه استفاده شده‌است.
        public static void UseCustomIdentityServices(this IApplicationBuilder app)
        {
            app.UseIdentity();

            var identityDbInitialize = app.ApplicationServices.GetService<IIdentityDbInitializer>();
            identityDbInitialize.Initialize();
            identityDbInitialize.SeedData();
        }
در اینجا یک مرحله‌ی استفاده‌ی از سرویس IIdentityDbInitializer را نیز مشاهده می‌کنید. کلاس IdentityDbInitializer‌ این اهداف را برآورده می‌کند:
الف) متد Initialize آن، متد context.Database.Migrate را فراخوانی می‌کند. به همین جهت دیگر نیاز به اعمال دستی حاصل Migrations، به بانک اطلاعاتی نخواهد بود. متد Database.Migrate هر مرحله‌ی اعمال نشده‌ای را که باقی مانده باشد، به صورت خودکار اعمال می‌کند.
ب) متد SeedData آن، به نحو صحیحی یک Scope جدید را ایجاد کرده و توسط آن به ApplicationDbContext دسترسی پیدا می‌کند تا نقش Admin و کاربر Admin را به سیستم اضافه کند. همچنین به کاربر Admin، نقش Admin را نیز انتساب می‌دهد. تنظیمات این کاربران را نیز از فایل appsettings.json و مدخل AdminUserSeed آن دریافت می‌کند.


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
نظرات مطالب
بررسی علت CPU Usage بالای برنامه در حال اجرا
سلام،‌ نه. تمام سرویس‌ها و تمام برنامه‌ها هم در نهایت یک پروسه در ویندوز هستند. شما در کد بالا بجای MyApp ، نام پروسه دات نتی مورد نظر را قرار دهید (حتی اگر پروسه مثل w3wp باشد (یعنی یک سری برنامه دات نتی رو هاست کرده) هم کار می‌کند). سپس می‌تونید شروع به دیباگ کنید. البته قسمت اندازه گیری KernelTime + UserTime را که ذکر شد خودتون باید لحاظ کنید. به این ترتیب ( به کمک مرتب سازی بر اساس KernelTime + UserTime) می‌تونید نام متدی که الان سبب بروز این CPU usage بالا شده رو دقیقا تشخیص بدید.
مطالب
NOSQL قسمت دوم
در مطلب قبلی با تعاریف  سیستم‌های NoSQL آشنا شدیم و به طور کلی ویژگی‌های یک سیستم NoSQL را بررسی کردیم.

در این مطلب دسته‌بندی کلی و  نوع ساختار داده‌ای این سیستم‌ها و بررسی ساده‌ترین آنها را مرور می‌کنیم.

در حالت کلی پایگا‌های داده NoSQL به ۴ دسته تقسیم می‌شوند که به ترتیب پیچیدگی ذخیره‌سازی داده‌ها عبارتند از:
  • Key/Value Store Databases
  • Document Databases
  • Graph Databases
  • Column Family Databases
  در حالت کلی در  پایگاه‌‌های‌داده NoSQL داده‌ها در قالب KEY/VALUE (کلید/مقدار) نگه‌داری می‌شوند ، به این صورت که مقادیر توسط کلید یکتایی نگاشت شده و ذخیره می‌شوند، هر مقدار صرفا توسط همان کلید نگاشت شده قابل بازگردانی می‌باشد و راهی جهت دریافت مقدار بدون دانستن کلید وجود ندارد . در این ساختار‌داده منظور از مقادیر، داده‌های اصلی برنامه‌  هستند که نیاز به نگه‌داری دارند و کلید‌ها نیز رشته‌هایی هستند که توسط برنامه‌نویس ایجاد می‌شوند.
  به دلیل موجود بودن این نوع ساختار داده‌ای در اکثر کتابخانه‌های زبان‌های برنامه‌نویسی ( به عنوان مثال پیاده‌سازی‌های مختلف اینترفیس Map شامل HashTable ، HashMap و موارد دیگر در کتابخانه‌های JDK ) این نوع ساختار برای اکثر برنامه‌نویسان آشنا بوده و فراگیری آن نیز ساده می‌باشد.
  بدیهی است که اعمال فرهنگ داده‌ای ( درج ، حذف ، جستجو ) در این سیستم به دلیل اینکه داده‌ها به صورت کلید/مقدار ذخیره می‌شوند دارای پیچیدگی زمانی (1)O می‌باشد که بهینه‌ترین حالت ممکن به لحاظ طراحی می‌باشد. همان‌گونه که مستحضرید در الگوریتم‌هایی که دارای پیچیدگی زمانی با مقدار ثابت دارند کم یا زیاد بودن داده‌ها تاثیری در کارایی الگوریتم نداشته و همواره با هر حجم داده‌ای زمان ثابتی جهت پردازش نیاز می‌باشد.
 

Key/Value Store Databases:
این سیستم  ساده‌ترین حالت از دسته‌بندی‌های NoSQL می‌باشد ، به طور کلی جهت استفاده در سیستم‌هایی است که داده‌ها متمایز از یکدیگر هستند و اصولا Availability و یا در دسترس بودن داده‌ها نسبت به سایر موارد نظیر پایائی اهمیت بالاتری دارد.

از موارد استفاده این گونه سیستم‌ها به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
  • در پلتفرم‌های اشتراک گذاری داده‌ها . هدف کلی صرفا هندل کردن آپلود محتوی (باینری) و به صورت همزمان بروز کردن در سمت دیگر می‌باشد.( اپلیکیشنی مانند اینستاگرام را تصور کنید) در اینگونه نرم‌افزار‌ها با تعداد بسیار زیاد کاربر و تقاضا، استفاده از این نوع پایگاه داده به مراتب کارایی و سرعت را بالاتر می‌برد. و با توجه به عدم پیش‌بینی حجم داده‌ها یکی از ویژگی‌های این نوع پایگاه داده تحت عنوان Horizontal Scaling مطرح می‌شود که در صورت Overflow شدن سرور، داده‌ها را به سمت سرور دیگری می‌توان هدایت کرد وبدون مشکل پردازش را  ادامه داد ، این ویژگی یک وجه تمایز کارایی این سیستم با سیستم‌های RDBMS می‌باشد که جهت مقابله با چنین وضعیتی تنها راه پیش‌رو بالا بردن امکانات سرور می‌باشد و به طور کلی داده‌ها را در یک سرور می‌توان نگه‌داری کرد ( البته راه‌حل‌هایی نظیر پارتیشن کردن و غیره وجود دارد که به مراتب پیچیدگی و کارایی کمتری نسبت به Horizontal Scaling در پایگاه‌های داده NoSQL دارد.)
  • برای Cache کردن صقحات بسیار کارا می‌باشد ، به عنوان مثال می‌توان آدرس درخواست را به عنوان Key در نظر گرفت و مقدار آن را نیز معادل JSON نتیجه که توسط کلاینت پردازش خواهد شد قرار داد.
  • ‌یک نسخه کپی شده از توئیتر که کاملا توسط این نوع پایگاه داده پیاده شده است نیز از این آدرس قابل مشاهده است. این برنامه به زبان‌های php , ruby و java  نوشته شده است و سورس نیز در مخارن github می‌جود می‌باشد. (یک نمونه پیاده سازی اید‌ه‌آل جهت آشنایی با  نحوه‌ی مدیریت داده‌ها در این نوع پایگاه داده)
از پیاده‌سازی‌های این نوع پایگاه داده به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
  هر یک از پیاده‌سازی‌ها دارای ویژگی‌های مربوط به خود هستند به عنوان مثال Memcached داده‌ها را صرفا در DRAM ذخیره می‌کند که نتیجه‌ی آن Volatile بودن داده‌ها می‌باشد و به هیچ وجه از این سیستم جهت نگهداری دائمی داده‌ها نباید استفاده شود. از طرف دیگر Redis داده‌ها را علاوه بر حافظه اصلی در حافظه جانبی نیز ذخیره می‌کند که نتیجه‌ی آن سرعت بالا در کنار پایائی می‌باشد.
همان‌گونه که در تعریف کلی عنوان شد یکی از ویژگی‌های این سیستم‌ها متن‌باز بودن انها می‌باشد که نتیجه‌ی آن وجود پیاده‌سازی‌های متنوع از هر کدام می‌باشد ، لازم است قبل از انتخاب هر سیستم به خوبی با ویژگی‌های اکثر سیستم‌های محبوب و پراستفاده آشنا شویم و با توجه به نیاز سیستم را انتخاب کنیم.
در مطلب بعدی با نوع دوم یعنی Document Databases آشنا خواهیم شد.
 
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت سوم
در قسمت قبلی درباره تفاوت‌های Stack و Heap، صحبت کرده و به این نتیجه رسیدیم که برای آزادسازی حافظه Heap، در صورتی‌که نخواهیم اینکار را بصورت دستی انجام دهیم، نیاز به Garbage Collector پیدا خواهیم کرد.


تاریخچه‌ای مختصر از GC در NET.

ایده اولیه ایجاد Garbage Collector در NET.، در سال 1990 بود که در آن زمان، مایکروسافت مشغول پیاده سازی خود از JavaScript بنام JScript بود. در ابتدا JScript توسط تیمی چهار نفره توسعه داده میشد و در آن زمان یکی از اعضای این تیم به نام Patrick Dussud که بعنوان پدر Garbage Collector در NET. شناخته میشود، یک Conservative GC را داخل تیم توسعه داد. در آن زمان CLR ای وجود نداشت و Patrick Dussud برروی JVM کار میکرد.

مایکروسافت سعی بر پیاده سازی نسخه‌ای اختصاصی از JVM را برای خود بجای ایجاد چیزی شبیه به NET Runtime. فعلی داشت؛ اما بعد از شکل گیری تیم CLR، به این نتیجه رسیدند که JVM برای آنها محدودیت‌هایی را ایجاد میکند و به همین دلیل شروع به ایجاد Environment خود کردند.

با این تصمیم، Patrick Dussud مجددا یک GC جدید را با ایده "بهترین GC ممکن" با زبان LISP که در آن بیشترین مهارت را داشت، بصورت Prototype نوشت و سپس یک Transpiler از LISP را به ++C نوشت که کدهای آن قابل استفاده در Runtime مایکروسافت باشد.

کدهای فعلی مربوط به Garbage Collector مورد استفاده در NET. در این فایل از ریپازیتوری runtime مایکروسافت قابل دسترسی هستند. در حال حاضر خانم Maoni Stephens مدیر فنی تیم GC مایکروسافت هستند که کنفرانس‌ها و مقالات زیادی نیز درباره نکات مختلف پیاده سازی GC در بلاگ خود نوشته و ارائه کرده‌اند.


در حال حاضر، سه حالت (flavor) از GC در NET. تعبیه شده‌است و هرکدام از این حالات برای انواع مختلفی از برنامه‌ها بهینه شده‌است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.


Server GC

این نوع GC برای برنامه‌های سمت سرور نظیر ASP.NET Core و WCF بهینه سازی شده‌است که تعداد ریکوئست‌های زیادی به آنها وارد میشود و هر ریکوئست باعث allocate شدن اشیا مختلفی شده و بطور کلی، نرخ allocation و deallocation در آنها بالاست.

Server GC به ازای هر پردازنده، از یک Heap و یک GC Thread مجزا استفاده میکند. این بدین معناست که اگر شما یک پردازنده را با هشت Core داشته باشید، در زمان Garbage Collection، روی هرکدام از Coreها یک Heap و GC Thread مستقل وجود دارد که عمل Garbage Collection را انجام میدهند.

این شکل عملکرد باعث میشود که Collection، در سریعترین زمان ممکن، بدون وقفه اضافه انجام شود و برنامه شما اصطلاحا ((Freeze)) نشود.

Server GC فقط روی پردازنده‌های چند هسته‌ای قابل اجراست و اگر سعی کنید برنامه خود را روی یک سیستم با پردازنده تک هسته‌ای در حالت Server GC اجرا کنید، بصورت خودکار برنامه شما از Non-Concurrent Workstation GC استفاده کرده و اصطلاحا Fallback خواهد شد.

اگر نیاز دارید که در برنامه‌هایی به‌غیر از Server-Side Applicationها، نظیر WPF و Windows Service‌ها و ... از این نوع GC استفاده کنید (به شرط چند هسته بودن پردازنده)، میتوانید این تنظیمات را به فایل app.config یا web.config خود اضافه کنید:
<configuration>
  <runtime>
    <gcServer enabled="true"/>
  </runtime>
</configuration>

همچنین در برنامه‌های NET Core.ای نیز میتوانید این تنظیمات را داخل فایل csproj. برنامه خود اضافه کنید:
<PropertyGroup>
  <ServerGarbageCollection>true</ServerGarbageCollection>
</PropertyGroup>


Concurrent Workstation GC


این حالت، حالت پیشفرض مورد استفاده در برنامه‌های Windows Forms و Windows Service است. این حالت از GC برای برنامه‌هایی بهینه شده‌است که در آنها، هنگام وقوع Garbage Collection، برنامه توقف و مکث حتی چند لحظه‌ای نداشته و Collection باعث نشود که کاربر نتواند روی یک دکمه کلیک کند و اصطلاحا برنامه ((Unresponsive)) شود.

برای فعالسازی Concurrent Workstation GC این تنظیمات را داخل config برنامه خود باید اعمال کنید:
<configuration>
  <runtime>
    <gcConcurrent enabled="true" />
  </runtime>
</configuration>


Non-Concurrent Workstation GC


این حالت شبیه به حالت Server GC است؛ با این تفاوت که عمل Collection روی Thread ای که درخواست allocate کردن یک object را کرده است، صورت میگیرد.

برای مثال:

  • Thread شماره یک درخواست allocate کردن یک string با طول 10000 کاراکتر را میدهد.
  • حافظه، فضای کافی برای تخصیص این حجم از حافظه را نداشته و سعی میکند با اجرای Garbage Collector، این حجم فضای مورد نیاز از حافظه را خالی کند.
  • CLR تمام Thread‌های برنامه را متوقف میکند و Garbage Collector شروع به کار کرده و اشیا بلااستفاده «روی Thread ای که آن را فراخوانی کرده است» را Collect میکند.
  • بعد از پایان Collection، تمامی Threadهای برنامه که در مرحله قبل متوقف شده بودند، مجددا شروع به کار خواهند کرد.


این حالت از GC برای برنامه‌های Server-Side ای که برروی پردازنده تک هسته‌ای اجرا میشوند، پیشنهاد میشود. برای فعالسازی این حالت، تنظیمات داخل config برنامه به این صورت باید تغییر پیدا کند:
<configuration>
  <runtime>
    <gcConcurrent enabled="false" />
  </runtime>
</configuration>



این جدول، کمک خواهد کرد که بر اساس نوع برنامه خود، تنظیمات درستی را برای GC اعمال نمایید (در اکثر موارد، تنظیمات پیشفرض بهترین انتخاب بوده و نیازی به تغییر روند کار GC نیست):

 Server GC  Non-Concurrent Workstation  Concurrent Workstation  
 Maximize throughput on multi-processor machines for server apps that create multiple threads to handle the same types of requests.  Maximize throughput on single-processor machines.  Balance throughput and responsiveness for client apps with UI. Design Goal 
1 per processor ( hyper thread aware )  1  Number of Heaps
 1 dedicated GC thread per processor The thread which performs the allocation that triggers the GC. The thread which performs the allocation that triggers the GC.  GC Threads
 EE is suspended during a GC. EE is suspended during a GC. EE is suspended much shorter but several times during a GC.  Execution Engine
Suspension
<gcServer enabled="true">
<gcConcurrent enabled="false">
 <gcConcurrent enabled="true"> 
 Config Setting
Non-Concurrent Workstation GC      On a single
processor
(fallback)
مطالب
استفاده از افزونه‌های Owin مخصوص سایر نگارش‌های ASP.NET در ASP.NET Core
همانطور که اطلاع دارید یکسری از کتابخانه‌های کمکی و ثالث ASP.NET Core همچون OData و SignalR ، Thinktecture IdentityServer هنوز در حال تکمیل هستند و از آنجایی که هر روزه محبوبیت ASP.NET Core در بین برنامه نویسان در حال افزایش است و خیلی از پروژه‌های نرم افزاری که امروزه start میخورند، از این فریم ورک جدید استفاده میکنند، پس خیلی به اهمیت این مقوله افزوده میشود که بتوان از تکنولوژی‌های فوق در پروژه‌های جدید نیز استفاده کرد و یکی از معقول‌ترین راه‌های ممکن آن، پیاده سازی Owin  در کنار ASP.NET Core Pipeline میباشد. بدین معنا که ما قصد نداریم owin pipeline را جایگزین آن نماییم؛ همانطور که در ادامه‌ی این مقاله گفته خواهد شد، از هر دو معماری (افزونه‌های Owin مخصوص نگارش کامل دات نت و همچنین خود ASP.NET Core) در کنار هم استفاده خواهیم کرد.
پیشنیاز این مقاله آشنایی با ASP.NET Core و MiddleWare و همچنین آشنایی با Owin میباشد. همانطور که عرض کردم اگر مقاله‌ی پیاده سازی OData را مطالعه کرد‌ه‌اید و هم اکنون قصد و یا علاقه‌ی به استفاده‌ی از آن را در پروژه‌ی ASP.NET Core خود دارید، میتوانید این مقاله را دنبال نمایید.
پس تا کنون متوجه شدیم که هدف از این کار، توانایی استفاده از ابزارهایی است که با Owin سازگاری کامل را دارند و همچنین به نسخه‌ی پایدار خود رسیده‌اند. بطور مثال IdentityServer 4 در حال تهیه است که با ASP.NET Core سازگار است. اما هنوز چند نسخه‌ی beta از آن بیرون آمده و به پایداری کامل نرسیده است. همچنین زمان توزیع نهایی آن نیز دقیقا مشخص نیست.
شما برای استفاده از ASP.NET Core RTM 1.0 احتیاج به Visual studio 2015 update 3 دارید. ابتدا یک پروژه‌ی #C از نوع Asp.Net Core Web Application  را «به همراه full .Net Framework» به نام OwinCore میسازیم.
در حال حاضر بدلیل اینکه پکیج‌هایی مانند OData, SignalR هنوز به نسخه‌ی Net Coreی خود آماده نشده‌اند (در حال پیاده سازی هستند)، پس مجبور به استفاده از full .Net framework هستیم و خوب مسلما برنامه در این حالت چند سکویی نخواهد بود. اما به محض اینکه آن‌ها آماده شدند، میتوان full .Net را کنار گذاشته و از NET Core. استفاده نمود و از آنجایی که Owin فقط یک استاندارد هست، هیچ مشکلی با NET Core. نداشته و برنامه را میتوان بدان منتقل کرد و از مزایای چند سکویی بودن آن نیز بهره برد. پس مشکل در حال حاضر Owin نبوده و مجبور به منتظر بودن برای آماده شدن این پکیج‌ها خواهیم بود. مثال عملی این قضیه نیز Nancy است که نسخه‌ی NET Core.ی آن با استفاده از Owin در ASP.NET Core پیاده سازی شده است. در اینجا مثال عملی آن را میتوانید پیدا کنید.


در قسمت بعد، قالب را هم از نوع empty انتخاب مینماییم.


در ادامه فایل project.json را باز کرده و در قسمت dependencies، تغییرات زیر را اعمال نمایید.

قبل از اینکه شما را از این همه وابستگی نگران کنم، باید عرض کنم فقط Microsoft.Owin , Microsoft.AspNetCore.Owin، پکیج‌های اجباری هستند؛ باقی آن‌ها برای نشان دادن انعطاف پذیری بالای این روش میباشند:

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.OData": "5.9.1",
    "Microsoft.AspNet.SignalR": "2.2.1",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Client": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Core": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Owin": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Hosting": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
    "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
    "Microsoft.Net.Http": "2.2.29",
    "Microsoft.Owin": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.Diagnostics": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.FileSystems": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.StaticFiles": "3.0.1",
    "Newtonsoft.Json": "9.0.1"
  },
//etc...

بعد از ذخیره کردن این فایل، در پنجره‌ی Output خود شاهد دانلود شدن این پکیج‌ها خواهید بود. در اینجا پکیج‌های مربوط به Owin, Odata, SignalR را مشاهد می‌کنید. ضمن اینکه در کنار آن، AspNetCore.Mvc را نیز مشاهده میفرمایید. دلیل این کار این است که این دو نوع متفاوت قرار است در کنار هم کار کنند و هیچ مشکلی با دیگری ندارند.

در مسیر اصلی پروژه‌ی خود کلاسی به نام OwinExtensions را با محتوای زیر بسازید:

namespace OwinCore
{
    public static class OwinExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseOwinApp(
            this IApplicationBuilder aspNetCoreApp,
            Action<IAppBuilder> configuration)
        {
            return aspNetCoreApp.UseOwin(setup => setup(next =>
            {
                AppBuilder owinAppBuilder = new AppBuilder();

                IApplicationLifetime aspNetCoreLifetime = (IApplicationLifetime)aspNetCoreApp.ApplicationServices.GetService(typeof(IApplicationLifetime));

                AppProperties owinAppProperties = new AppProperties(owinAppBuilder.Properties);

                owinAppProperties.OnAppDisposing = aspNetCoreLifetime?.ApplicationStopping ?? CancellationToken.None;

                owinAppProperties.DefaultApp = next;

                configuration(owinAppBuilder);

                return owinAppBuilder.Build<Func<IDictionary<string, object>, Task>>();
            }));
        }
    }
}

یک Extension Method به نام UseOwinApp اضافه شده به IApplicationBuilder که مربوط به ASP.NET Core میباشد و درون آن نیز AppBuilder را که مربوط به Owin pipeline میباشد، نمونه سازی کرده‌ایم که باعث میشود Owin pipeline بر روی ASP.NET Core pipeline سوار شود.

حال میخواهیم یک Middleware سفارشی را با استفاده از Owin نوشته و در Startup پروژه، آن را فراخوانی نماییم. کلاسی به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware را با محتوای زیر تولید مینماییم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware : OwinMiddleware
    {
        public AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware(OwinMiddleware next)
            : base(next)
        {
        }
        public async override Task Invoke(IOwinContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test", new[] { context.Request.Uri.ToString() });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

کلاسی است که از owinMiddleware ارث بری کرده و در متد override شده‌ی Invoke نیز با استفاده از IOwinContext، به پیاده سازی Middleware خود میپردازیم. Exception مربوطه را comment کرده (بعدا در مرحله‌ی تست از آن نیز استفاده مینماییم) و در خط بعدی در هدر response هر request، یک شیء را به نام Test و با مقدار Uri آن request، میسازیم.

خط بعدی هم اعلام میدارد که به Middleware بعدی برود.

در ادامه فایل Startup.cs را باز کرده و اینگونه متد Configure را تغییر دهید:

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });
        }

مشاهده میفرمایید با استفاده از UserOwinApp میتوانیم Middleware‌های Owinی خود را register نماییم و نکته‌ی قابل توجه این است که در کنار آن نیز می‌توانیم از IHostingEnviroment مربوط به ASP.NET core استفاده نماییم. owinApp.UseErrorPage از Microsoft.Owin.Diagnostics گرفته شده است و در خط بعدی نیز Middleware شخصی خود را register کرده‌ایم. پروژه را run کرده و در response این را مشاهد مینمایید.

اکنون اگر در Middleware سفارشی خود، آن Exception را از حالت comment در بیاوریم، در صورتیکه در حالت development باشیم، با این صفحه مواجه خواهیم شد:

Exception مربوطه را به حالت comment گذاشته و ادامه میدهیم.

برای اینکه نشان دهیم Owin و ASP.NET Core pipeline در کنار هم میتوانند کار کنند، یک Middleware را از نوع ASP.NET Core نوشته و آن را register مینماییم. کلاسی جدیدی را به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware
    {
        private readonly RequestDelegate Next;

        public AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware(RequestDelegate next)
        {
            Next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test2", new[] { "some text" });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

متد Configure در Startup.cs را نیز اینگونه تغییر میدهیم

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

اکنون AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware رجیستر شده است و بعد از run کردن پروژه و بررسی header response باید این را ببینیم

میبینید که به ترتیب اجرای Middleware‌ها، ابتدا Test مربوط به Owin و بعد آن Test2 مربوط به ASP.NET Core تولید شده است.

حال اجازه دهید Odata را با استفاده از Owin پیاده سازی نماییم. ابتدا کلاسی را به نام Product با محتوای زیر تولید نمایید:

namespace OwinCore
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

حال کلاسی را به نام ProductsController با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class ProductsController : ODataController
    {
        [EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                 new Product { Id = 1, Name = "Test" , Price = 10 }
            }
            .AsQueryable();
        }
    }
}

اگر مقاله‌ی پیاده سازی Crud با استفاده از OData را مطالعه کرده باشید، قاعدتا با این کد‌ها آشنا خواهید بود. ضمن اینکه پرواضح است که OData هیچ وابستگی به entity framework ندارد.

برای config آن نیز در Startup.cs پروژه و متد Configure، تغییرات زیر را اعمال مینماییم.

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            //aspNetCoreApp.UseMvc();

            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }
                // owinApp.UseFileServer(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseStaticFiles(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseWebApi(); asp.net web api / odata / web hooks

                HttpConfiguration webApiConfig = new HttpConfiguration();
                ODataModelBuilder odataMetadataBuilder = new ODataConventionModelBuilder();
                odataMetadataBuilder.EntitySet<Product>("Products");
                webApiConfig.MapODataServiceRoute(
                    routeName: "ODataRoute",
                    routePrefix: "odata",
                    model: odataMetadataBuilder.GetEdmModel());
                owinApp.UseWebApi(webApiConfig);

                owinApp.MapSignalR();

                //owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            //aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

برای config مخصوص Odata، به HttpConfiguration نیاز داریم. بنابراین instanceی از آن گرفته و برای مسیریابی Odata از آن استفاده مینماییم.

با استفاده از پیاده سازی که از استاندارد Owin انجام دادیم، مشاهده کردید که Odata را همانند یک پروژه‌ی معمولی asp.netی، config نمودیم. در خط بعدی هم SignalR را مشاهده مینمایید.

اکنون اگر آدرس زیر را در مرورگر خود وارد نمایید، پاسخ زیر را از Odata دریافت خواهید کرد:

http://localhost:YourPort/odata/Products

بعد از فرستادن request فوق، باید response زیر را دریافت نمایید:

{ 
 "@odata.context":"http://localhost:4675/odata/$metadata#Products","value":[
    {
      "Id":1,"Name":"Test","Price":10
    }
  ]
}

تعداد زیادی Owin Middleware موجود همانند Thinktecture IdentityServer, NWebSec, Nancy, Facebook OAuth , ... هم با همان آموزش راه اندازی بر روی Owin که دارند میتوانند در ASP.NET Core نیز استفاده شوند و زمانی که نسخه‌ی ASP.NET Core اینها به آمادگی کامل رسید، با کمترین تغییری میتوان از آنها استفاده نمود.
اگر در پیاده سازی مقاله‌ی فوق با مشکل رو به رو شدید (اگر مراحل به ترتیب اجرا شوند، مشکلی نخواهید داشت) میتوانید از Github ، کل این پروژه را clone کرده و همچنین طبق commit‌های منظم از طریق history آن، مراحل جلو رفتن پروژه را دنبال نمایید.
نظرات مطالب
الگوی Service Locator
با سلام
استفاده از نال چکینگ برای نتیجه جستجو سرویس چه مشکلی به وجود می‌آورد؟ در راه حل جایگزین هم این بررسی در سازنده کلاس انجام شده. از طرفی میتوان عملیاتی که نیاز به سرویس‌های خاصی دارند را در یک متد سطح بالاتر قرار دهیم که مطمئن شویم سرویس‌ها قبلا ثبت شده اند. البته این تقریبا همان کار تزریق کردن را انجام میدهد با این تفاوت که وابستگی مستقیم را از بین میبرد.