مطالب
بررسی Bad code smell ها: گذاره‌های Switch
این کد بد بو در دسته «بد استفاده کنندگان از شیء گرایی» قرار می‌گیرد. زمانیکه گذاره‌های switch و یا دنباله‌ای از گذاره‌های if در کد وجود داشته باشد، معمولا با چنین الگویی روبرو هستیم. تشخیص این کد بد بو نیز بسیار آسان است. 
در شرایط نادری استفاده از switch می‌تواند یک طراحی شیء گرای مناسب باشد. در طراحی شیء گرا معمولا یک گذاره switch نشان دهنده یک رابطه چند ریختی (Polymorphism) نادیده گرفته شده است. 
معمولا زمانیکه بجای استفاده از اصول طراحی شیء گرا، از گذاره‌های switch استفاده می‌شود، این گذاره‌ها در بخش‌های مختلف کد پراکنده خواهند شد. در نتیجه، برای اضافه یا حذف نمودن یک شرط از شرایط switch، باید تمامی گذاره‌ها را در کد، تغییر داد.  
از اولین قدم‌ها برای رفع چنین بوی بدی، می‌تواند متمرکز کردن گذاره switch پراکنده در کلاسی مناسب باشد. با این کار می‌توان کنترل نسبتا بیشتری بر روی گذاره و شرط‌های آن داشت.  
یکی از دلایل ایجاد چنین بوی بدی استفاده از کد نوع (Type code) بجای پیاده سازی روابط ارث بری است. به طور مثال فرض کنید در حال تولید سیستمی هستید که دو نوع مشتری حقیقی و حقوقی در آن وجود دارد. ممکن است به این نتیجه برسید که یک فیلد به نام Type را در کلاس مربوط به مشتری اضافه کنید. مانند کد زیر:  
public enum CustomerType 
{ 
     Person = 0, 
     Company = 1 
} 
public class Customer 
{ 
    public CustomerType Type { get; set; } 
}

با وجود چنین کلاسی از مشتری و نیاز به انجام فعالیت‌های مختلفی بر روی آن، احتمالا نیاز خواهد بود که در بخش‌های مختلف کد، گذاره‌ی switch ای مانند زیر را اضافه کنید:  

switch (customer.Type) 
{ 
      case CustomerType.Person: 
         // calculate discount, or send message or edit customer or anything else 
          break; 
      case CustomerType.Company: 
          // calculate discount, or send message or edit customer or anything else 
          break; 
      default: 
          throw new ArgumentOutOfRangeException(); 
 }

برای انجام فعالیت‌های مختلفی مانند محاسبه تخفیف، ارسال پیام و یا ویرایش مشتری، نیاز خواهد بود این گذاره تکرار شود که خود این موضوع بوی بد duplicate code است و به الگوی shotgun surgery نیز ختم خواهد شد. 

حال فرض کنید نیاز است مشتریان حقوقی، خود به دو نوع مشتری حقوقی بخش خصوصی و مشتری حقوقی بخش دولتی تقسیم شوند. در پیاده سازی ذکر شده باید به CustomerType یک آیتم افزوده شود و در تمامی switch‌ها نیز در صورت نیاز شرط مربوط به آن اضافه شود.  

برای حل این نوع از کد بد بو، معمولا یک کلاس پدر را به نام مشتری ایجاد کرده و کلاس‌های مختص هر یک از انواع مشتری را از آن به ارث می‌برند (Replace type code with subclass):

یا می‌توان طراحی را کمی متفاوت‌تر و به صورت زیر انجام داد:

دلیل مشابه دیگر ایجاد این الگوی بد کد استفاده از type code به عنوان وضعیت یک تایپ است. که در این صورت می‌توان بجای type code از state object استفاده کرد (Replace type code with strategy). به این مورد در مباحث مربوط به refactoring به طور مفصل پرداخته شده است.


جمع بندی 

این کد بد بو در شرایط متفاوتی ایجاد می‌شود. با این حال یکی از پر تکرارترین آنها استفاده بد یا عدم استفاده از الگوهای طراحی شیء گرا است. تصحیص این الگوی بد، به خوانایی و نگهداری کد در بلند مدت کمک بسیار زیادی می‌کند.

مطالب
بررسی Bad code smell ها: کلاس بزرگ
این نوع کد بد بو در دسته بندی «کدهای متورم» قرار می‌گیرد. یکی از نتایج متورم شدن کدها، سخت شدن نگهداری آنهاست. بدیهی به نظر می‌رسد که نگهداری و اعمال تغییرات بر روی یک کلاس بزرگ، دشوار و زمان گیر خواهد بود. علارغم سادگی مفهوم این نوع کد بد بو، این مورد یکی از موارد پر تکرار درمحصول‌ها است.  
کلاس بزرگ کلاسی است که تعداد اعضای آن (فیلد، خصوصیت، متد) زیاد باشند و تعداد خطوط کد زیادی نیز داشته باشد. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

زمانیکه کلاسی ایجاد می‌شود، معمولا کوچک است. ولی با بزرگتر شدن نرم افزار و اضافه شدن امکانات مختلفی به آن ممکن است کلاس‌ها بزرگ و بزرگتر شوند. یکی از دلایلی که اندازه کلاس افزایش می‌یابد این است که معمولا اضافه کردن یک تکه کد به یک کلاس موجود از نظر ظاهری راحت‌تر از ایجاد یک کلاس جدید برای آن است. این مورد زمانیکه برنامه کوچک است اشکالی ایجاد نمی‌کند. اما زمانیکه تعداد این تغییرات کوچک در کلاس زیاد می‌شوند، کلاس شروع به متورم شدن می‌کند.

نشانه‌های این کد بد بو 

نشانه‌هایی که به تشخیص یک کلاس بزرگ کمک می‌کنند به صورت زیر هستند: 
  • تعداد خطوط زیاد: این معیار نسبت به فناوری و زبان برنامه نویسی مورد استفاده درمحصول متفاوت است؛ ولی در حالت کلی زمانیکه یک کلاس تعداد خطوط کدی بیشتر از 100 داشت، مشکلی بوجود آمده است. 
  • تعداد وضعیت‌های داخلی (در تعریف شیء گرایی) زیاد در یک کلاس، نشان دهنده بزرگی یک کلاس هستند.  
  • تعداد پارامترهای زیاد سازنده کلاس نشان دهنده متورم شدن کلاس هستند. معمولا مدیریت کردن تعداد وضعیت‌های داخلی زیاد منجر به دریافت تعداد زیاد پارامتر ورودی در سازنده می‌شوند. اگر قانون مربوط به تعداد پارامترهای یک متد را در نظر داشته باشیم و با فرض اینکه سازنده نیز یک متد است، حداکثر پارامترهای مناسب برای یک سازنده 4 خواهد بود. 
  • متغیرهایی وجود دارند که به صورت دسته‌ای پیشوند یا پسوند خاصی دارند. این پیشوندها یا پسوندها نشان دهنده مواردی هستند که احتمالا می‌توانند به کلاس مخصوص به خود انتقال داده شوند. زیرا از نظر منطقی ارتباطی بین آنها وجود دارد و مربوط به کلاس فعلی نمی‌شوند (زیرا اگر اینگونه بود نیازی به پیشوند یا پسوند نبود).


مشکل این کد بد بو چیست؟ 

نگهداری دشوار و زمان‌بر یکی از اولین و بارزترین مشکلات این نوع کد است. مشکلات دیگری که نسبتا ریز‌تر هستند و سخت‌تر تشخیص داده می‌شوند به صورت زیر هستند: 
  • عدم استفاده از مکانیزم‌های مشترک، به دلیل عدم تشکیل کلاس مربوط به آنها 
  • امکان ایجاد کدهای تکراری فراوان در کلاس 
  • دشواری تست نویسی برای کلاس‌ها به دلیل وظایف فراوانی که کلاس بر عهده دارد 
  • افزایش احتمال ایجاد مشکلات مربوط سورس کنترل‌ها و فعالیت همزمان چندین نفر بر روی یک فایل یا کلاس 
  • به دلیل انجام وظایف فراوان، تغییرات یک کلاس از جنبه‌های بسیار زیادی باید تست شود 


چگونه این بو را رفع کنیم؟  

دیدگاه کلی برای رفع چنین بویی تقسیم مسئولیت‌های موجود در یک کلاس بزرگ است. این تقسیم می‌تواند به صورت‌های زیر انجام شود:
  • ایجاد کلاسی مستقل برای هریک از مسئولیت‌های موجود در کلاس بزرگ 
  • ایجاد کلاسی پایه (Base class) برای انجام برخی از امور مشترک در کلاس 


جمع بندی 

یکی از نکات مهم در مورد انواع کد بد بو متعلق به دسته کدهای متورم، توجه دایمی به کدهای نوشته شده در محصول است. زیرا کدهای متورم به مرور زمان و به آرامی ایجاد می‌شوند و معمولا توجه کافی به آنها نمی‌شود.  
مطالب
ارتقاء پروژه‌های MSTest به نگارش 2 آن
زمانیکه در ویژوال استودیو 2015، یک Unit Test Project جدید را ایجاد می‌کنید:


پروژه‌ای را مبتنی بر نگارش قدیمی فریم ورک آزمون‌های واحد مایکروسافت و یا همان MSTest، ایجاد می‌کند. در ادامه روش ارتقاء این نوع پروژه‌ها را به نگارش 2 آن بررسی خواهیم کرد.


پیشنیازهای کار با MSTest 2.x

فریم ورک MSTest برای پشتیبانی از دات نت فریم ورک کامل و همچنین NET Core. ارتقاء یافته‌است و اینبار به صورت بسته‌های نیوگت ارائه می‌شود. بنابراین پس از ایجاد این نوع پروژه‌ها در یک پروژه‌ی از نوع دات نت فریم ورک کامل (NET 4.x.)، ابتدا نیاز است به ارجاعات پروژه مراجعه و سپس ارجاع به اسمبلی Microsoft.VisualStudio.QualityTools.UnitTestFramework را به صورت دستی حذف کرد.
پس از آن باید از طریق نیوگت، دو بسته‌ی جدید ذیل را نصب کرد:
PM> install-package MSTest.TestFramework -Pre
PM> install-package MSTest.TestAdapter -Pre
در اینجا ذکر سوئیچ pre، برای دریافت آخرین نگارش آن، الزامی است.


پشتیبانی از DataRow در MSTest 2.x

سایر فریم ورک‌های آزمون واحد، این امکان را فراهم می‌کنند تا بتوان بجای نوشتن چندین متد آزمون واحد برای بررسی پارامترهای مختلف ارسال شده‌ی به یک متد خاص، از طریق ویژگی‌ها بتوان این پارامترها را اعمال کرد. این قابلیت در MSTest 2.x با پشتیبانی از ویژگی جدید DataRow اضافه شده‌است:
[TestClass]
public class TestFrameworkTest
{
    [TestMethod]
    public void SimpleTest()
    {
        Assert.IsTrue(false);
    }

    [DataTestMethod]
    [DataRow(1, 2, 3)]
    [DataRow(2, 2, 4)]
    [DataRow(3, 2, 6)]
    [DataRow(5, 2, 7)]
    public void RowTest(int a, int b, int result)
    {
        Assert.AreEqual(result, a + b);
    }
}
- حالت پیش فرض آزمون‌های واحد MSTest را در متد SimpleTest آن مشاهده می‌کنید. متدی که دارای پارامتر نیست و با ویژگی TestMethod مزین شده‌است.
- در متد RowTest نوشته شده، نحوه‌ی بکارگیری ویژگی جدید DataRow را ملاحظه می‌کنید. در اینجا عملیات مدنظر، جمع زدن دو مقدار است. بجای اینکه 4 متد مختلف را برای بررسی اینکار تهیه کنیم، در اینجا می‌توان پارامترهای مورد نیاز را از طریق DataRow به متد RowTest ارسال کرد.


نحوه‌ی اجرای آزمون‌های MSTest

هرچند ReSharper قابلیت اجرای آزمون‌های MSTest را دارد، اما تا نگارش 2016.3 آن، از ویژگی جدید DataRow پشتیبانی نکرده و قادر به شناسایی آن‌ها نیست. بنابراین تنها روش اجرای این نوع آزمون‌ها، استفاده از همان روش استاندارد توکار ویژوال استودیو است و بسته‌ی MSTest.TestAdapter اضافه شده، آن‌را به روز رسانی می‌کند:
 Test Menu -> Windows -> Test Explorer


همانطور که ملاحظه می‌کنید، به ازای هربار قید ویژگی DataRow، یکبار آزمون واحد را به صورت جداگانه تکرار کرده‌است.
مطالب
CoffeeScript #8

اصطلاحات عمومی CoffeeScript

Includes

برای چک کردن وجود یک مقدار در یک آرایه به طور معمول از indexOf استفاده می‌شود؛ در حالی که تمامی نسخه‌های IE به طور کامل از آن پشتیبانی نمی‌کنند.

var included = (array.indexOf("test") != -1)
CoffeeScript برای حل این مشکل، کلمه‌ی کلیدی in را ارائه کرده است:
included = "test" in array
متاسفانه برای چک کردن یک کلمه در یک متن می‌بایست از indexOf استفاده کرد و از کلمه‌ی کلیدی in نمی‌توان استفاده کرد. همچنین در صورتیکه بخواهید نبود چیزی را چک کنید نیز باید از indexOf استفاده کنید.
included = "a long test string".indexOf("test") isnt -1
و روش بهتر بجای مقایسه با مقدار 1-، استفاده از هک‌های اپراتور بیتی است:
string   = "a long test string"
included = !~ string.indexOf "test"

تکرار Propertyها

در صورتی که به خصوصیات یک شیء چندین بار نیاز داشته باشید، در جاوااسکریپت باید از کلمه‌ی کلیدی in استفاده کنید:

var object = {one: 1, two: 2}
for(var key in object) alert(key + " = " + object[key])
در حالیکه برای پیاده سازی توسط CoffeeScript باید از کلمه‌ی کلیدی of استفاده کرد:
object = {one: 1, two: 2}
alert("#{key} = #{value}") for key, value of object
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var key, object, value;

object = {
  one: 1,
  two: 2
};

for (key in object) {
  value = object[key];
  alert(key + " = " + value);
}
همانطور که در مثال بالا مشاهده می‌کنید، شما می‌توانید برای دسترسی به کلید و مقدار خصوصیات موجود در شیء، متغیری را برای هر کدام تعریف کنید که ما در اینجا از key  و value استفاده کرده‌ایم.

Min/Max

درست است که این تکنیک مخصوص CoffeeScript نیست، اما اشاره به آن می‌تواند مفید باشد. تابع Math.max و Max.min می‌توانند چندین آرگومان یا یک آرایه را به عنوان ورودی گرفته و بر روی آن محاسبات خود را انجام داده و خروجی را نشان دهند:

Math.max [14, 35, -7, 46, 98]... # 98
Math.min [14, 35, -7, 46, 98]... # -7
نتیجه‌ی آن پس از کامپایل می‌شود:
Math.max.apply(Math, [14, 35, -7, 46, 98]);

Math.min.apply(Math, [14, 35, -7, 46, 98]);
نکته: در صورتیکه آرگومان‌ها یا تعداد خانه‌های آرایه ارسالی زیاد باشند، چون مرورگرها محدودیتی را در تعداد پارامترهای ارسالی به یک تابع دارند، خروجی تولید نخواهد شد.

مطالب
چگونه یک عبارت sql را فرمت شده نمایش دهیم؟
در مورد کتابخانه‌ی SQLDom مطالبی را پیشتر در این سایت مطالعه کرده‌اید (^ و ^). یکی دیگر از کاربردهای آن، فرمت عبارات SQL است. برای مثال تبدیل عبارتی مانند
SELECT * FROM tb1 WHERE x1 = '12';
به نمونه‌ی فرمت شده‌ی آن:
SELECT *
FROM tb1
WHERE x1 = '12';
برای اینکار می‌توان از کلاس ذیل کمک گرفت:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Text;
using Microsoft.SqlServer.TransactSql.ScriptDom;
 
namespace SqlDomAnalyzer.Core
{
    public static class PrettyPrintTSql
    {
        public static string FormatTSql(string tSql)
        {
            IList<ParseError> errors;
            TSqlScript sqlFragment;
            using (var reader = new StringReader(tSql))
            {
                var parser = new TSql120Parser(initialQuotedIdentifiers: true);
                sqlFragment = (TSqlScript)parser.Parse(reader, out errors);
            }
 
            if (errors != null && errors.Any())
            {
                var sb = new StringBuilder();
                foreach (var error in errors)
                    sb.AppendLine(error.Message);
 
                throw new InvalidOperationException(sb.ToString());
            }
 
            var sql110ScriptGenerator = new Sql120ScriptGenerator(new SqlScriptGeneratorOptions
            {
                SqlVersion = SqlVersion.Sql120
            });
            string finalScript;
            sql110ScriptGenerator.GenerateScript(sqlFragment, out  finalScript);
            return finalScript;
        }
    }
}
در اینجا ابتدا عبارت SQL ورودی Parse شده و سپس به کتابخانه‌ی تولید اسکریپت ScriptDom ارسال می‌شود. خروجی آن، یک خروجی فرمت شده‌است.

نکته‌ی جالب دیگری که در اینجا وجود دارد، تهیه‌ی یک خروجی همواره یک شکل است. برای نمونه سه عبارت SQL زیر را در نظر بگیرید:
SELECT * from tb1 WHERE x1 = '12';
SELECT * from tb1 where x1 = '12';
select * from tb1 WHERE x1 = '12';
در اینجا در عبارت اول، from با حروف کوچک نمایش داده شده‌است. در عبارت دوم، where نیز با حروف کوچک نمایش داده شده‌است و در عبارت سوم اینکار در مورد select نیز تکرار شده‌است.
در هر سه حالت یا هر حالت قابل تصور دیگری، خروجی SQL فرمت شده‌ی حاصل یک چنین شکلی را دارد:
SELECT *
FROM tb1
WHERE x1 = '12';

موارد کاربرد آن؟
علاوه بر نمایش زیبای SQL فرمت نشده، احتمالا برنامه‌های Profiler ایی را دیده‌اید که عنوان می‌کنند قادرند عبارات SQL همانند را تشخیص دهند (جهت یافتن Lazy loading اشتباه). یک چنین خروجی یکسانی، قابلیت تهیه Hash عبارات SQL دریافتی را میسر می‌کند؛ چون دیگر اینبار مهم نیست که اجزای تشکیل دهنده‌ی یک عبارت SQL با حروف بزرگ هستند یا کوچک و فاصله‌ی بین آن‌ها چقدر است و آیا در این بین خطوط جدیدی نیز وجود دارند و امثال آن. خروجی نهایی نرمال شده‌ی توسط Sql120ScriptGenerator همواره یک شکل است. از این دو قابلیت در برنامه‌ی DNTProfiler استفاده شده‌است.
مطالب
ساختار پروژه های Angular
با توجه به پست‌ها منتشر شده قبلی درباره AngularJs به احتمال قوی شما نیز به این نتیجه رسیده اید که این فریم ورک برای انواع پروژه‌ها به ویژه پروژه هایی با مقیاس بزرگ بسیار مناسب است. منظور از ساختار پروژه Angular این است که به چه سبکی فایل‌های پروژه را سازمان دهی کنیم طوری که در هنگام توسعه و تغییرات با مشکل مواجه نشویم. عموما کد‌های مربوط به بخش frontend پروژه دارای ساختار قوی نمی‌باشند در نتیجه developer‌ها بیشتر سلیقه ای کد‌های مربوطه را می‌نویسند که با گذر زمان این مورد باعث بروز مشکل در امر توسعه نرم افزار می‌شود (نمونه بارز آن کدهای نوشته شده Jquery در صفحات است). AngularJs نیز همانند سایر کتابخانه‌ها و فریم ورک‌های جاوااسکریپتی دیگر از این امر مستثنی نیست و فایل‌های آن باید طبق روشی مناسب پیاده سازی و مدیریت شوند. انتخاب ساختار و روش سازمان دهی فایل‌ها وابستگی مستقیم به مقیاس پروژه دارد. ساختار پروژه‌های کوچک می‌تواند کاملا متفاوت با ساختار پروژه‌های بزرگ باشد. در این پست به بررسی چند روش در این زمینه خواهم پرداخت.
پروژه‌های کوچک عموما دارای ساختاری مشابه تصویر ذیل می‌باشند:

این مورد، روش پیشنهادی در Angular Seed است و بدین صورت است که تعاریف ماژول‌ها در فایل app.js انجام می‌گیرد. تعاریف و پیاده سازی تمام کنترلر‌ها در فایل controller.js است. و همچنین دایرکتیوها و فیلترها و سرویس‌ها هر کدام در فایل‌ها جداگانه تعریف و پیاده سازی می‌شوند. این روش راه حلی سریع برای پروژه‌های کوچک با تعداد developer‌های کم است. برای مثال زمانی که یک developer در حال ویرایش فایل controller.js است، از آن جا که فایل مورد نظر checkout خواهد شد در نتیجه سایر developer‌ها امکان تغییر در فایل مورد نظر را نخواهند داشت. سورس فایل‌ها به مرور زیاد خواهد شد و در نتیجه debug آن سخت می‌شود. 

روش دوم

در این حالت تعاریف کنترلر ها، مدل‌ها و سرویس‌ها هرکدام در یک دایرکتوری مجزا قرار خواهد گرفت. برای هر view یک کنترلر و بنا بر نیاز مدل تعریف می‌کنیم. ساختار آن به صورت زیر می‌شود:

دایرکتیو‌ها و فیلتر‌ها عموما در یک فایل قرار داده خواهند شد تا بنابر نیاز در جای مناسب رفرنس داده شوند. این روش ساختار مناسب‌تری نسبه به روش قبلی دارد اما دارای معایبی هم چون موارد زیر است:
»وابستگی بین فایل‌ها مشخص نیست در نتیجه بدون استفاده از کتابخانه هایی نظیر requireJs  با مشکل مواجه خواهید شد.
»refactoring کد‌ها تا حدودی سخت است.

روش سوم
این ساختار مناسب برای پیاده سازی پروژه‌ها به صورت ماژولار است و برای پروژه‌های بزرگ نیز بسیار مناسب است. در این حالت شما فایل‌های مربوط به هر ماژول را در دایرکتوری خاص آن قرار خواهید داد. به صورت زیر:

همان طور که ملاحظه می‌کنید سرویس ها، کنترلر‌ها و حتی مدل‌های مربوط به هر بخش در یک مسیر جداگانه قرار می‌گیرند. علاوه بر آن فایل هایی که قابلیت اشتراکی دارند در مسیری به نام common وجود دارند تا بتوان در جای مناسب برای استفاده از آن‌ها رفرنس داده شود. حتی اگر در پروژه خود فقط یک ماژول دارید باز سعی کنید از این روش برای مدیریت فایل‌های خود استفاده نمایید. اگر با ngStart آشنایی داشته باشید به احتمال زیاد با این روش بیگانه نیستید.
بررسی چند نکته درباره کد‌های مشترک
در اکثر پروژه‌های بزرگ، فایل‌ها و کد هایی وجود خواهد داشت که حالت اشتراکی بین ماژول‌ها دارند. در این روش این فایل‌ها در مسیری به نام common یا shared ذخیره می‌شوند. علاوه بر آن در Angular تکنیک هایی برای به اشتراک گذاشتن این اطلاعات وجود دارد.
»اگر ماژول‌ها وابستگی شدیدی به فایل‌ها و سورس‌های مشترک دارند باید اطمینان حاصل نمایید که این ماژولها فقط به اطلاعات مورد نیاز دسترسی دارند. این اصل interface segregation principle اصول SOLID است.
»توابعی که کاربرد زیادی دارند و اصطلاحا به عنوان Utility شناخته می‌شوند باید به rootScope$ اضافه شوند تا scope‌های وابسته نیز به آن‌ها دسترسی داشته باشند. این مورد به ویژه باعث کاهش تکرار وابستگی‌های مربوط به هر کنترلر می‌شود.
»برای جداسازی وابستگی‌های بین دو component بهتر از event‌ها استفاده نمایید. AngularJs این امکان را با استفاده از سرویس‌های on$ و emit$ و broadcast$ به راحتی میسر کرده است.
مطالب
آموزش Knockout.Js #1
اگر از برنامه نویس‌های پروژه‌های WPF درباره ویژگی‌های مهم الگوی MVVM بپرسید به احتمال زیاد اولین مطلبی که عنوان می‌شود این است که هنگام کار با الگوی MVVM در WPF باید از مباحث data-binding استفاده شود. به صورت خلاصه، data-binding مکانیزمی است که عناصر موجود در Xaml را به آبجکت‌های موجود در ViewModel یا سایر عناصر Xaml مقید می‌کند به طوری که با تغییر مقدار در آبجکت‌های ViewModel، عناصر View نیز خود را به روز می‌کنند یا با تغییر در مقادیر عناصر Xaml، آبجکت‌های متناظر در ViewModel نیز تغییر خواهند کرد(در صورت تنظیم Mode = TwoWay).
Knockout.Js  چیست؟
در یک جمله Knockout.Js یک فریم ورک جاوا اسکریپ است که امکان پیاده سازی الگوی MVVM و مکانیزم data-binding را در پروژه‌های تحت وب به راحتی میسر می‌کند. به عبارت دیگر عناصر DOM را به data-model و آبجکت‌های data-model را به عناصر DOM مقید می‌کند، به طوری که با هر تغییر در مقدار یا وضعیت این عناصر یا آبجکت ها، تغییرات به موارد مقید شده نیز اعمال می‌گردد. به تصاویر زیر دقت کنید!
به روز رسانی data-model بدون استفاده از KO

به روز رسانی data-model با استفاده از KO

ویژگی‌های مهم KO
»ارائه یک راه حل بسیار ساده و واضح برای اتصال بخش‌های مختلف UI به data-model
»به روز رسانی خودکار عناصر و بخش‌های مختلف UI بر اساس تغییرات صورت گرفته در data-model
»به صورت کامل با کتابخانه و توابع javascript پیاده سازی شده است.
»حجم بسیار کم(سیزده کیلو بایت) بعد از فشرده سازی
»سازگار با تمام مروگرهای جدید(... ,IE 6+, Firefox 2+, Chrome, Safari )
»امکان استفاده راحت بدون اعمال تغییرات اساسی در معماری پروژه هایی که در فاز توسعه هستند و بخشی از مسیر توسعه را طی کرده اند
»و...
آیا KO برای تکمیل JQuery در نظر گرفته شده است یا جایگزین؟
در اینکه JQuery بسیار محبوب است و در اکثر پروژه‌های تحت وب مورد استفاده است شکی وجود ندارد ولی این بدان معنی نیست که با توجه به وجود JQuery و محبوبیت آن دیگر نیازی به KO احساس نمی‌شود. به عنوان یک مثال ساده : فرض کنید در یک قسمت از پروژه قصد داریم یک لیست از داده‌ها را نمایش دهیم. در پایین لیست تعداد آیتم‌های موجود در لیست مورد نظر نمایش داده میشود. یک دکمه Add داریم که امکان اضافه شدن آیتم جدید را در اختیار ما قرار می‌دهد. بعد از اضافه شدن یک مقدار، باید عددی که تعداد آیتم‌های لیست را نمایش می‌دهد به روز کنیم. خب اگر قصد داشته باشیم این کار را با JQuery انجام دهیم راه حل‌های زیر پیش رو است :
» به دست آوردن تعداد tr‌های جدول موجود؛
»به دست آوردن تعداد div‌های موجود با استفاده از یک کلاس مشخص css؛
» یا حتی به دست آوردن تعداد آیتم‌های نمایشی در  span  هایی مشخص.
و البته سایر راه حل ها...
حال فرض کنید دکمه‌های دیگر نظیر Delete نیز مد نظر باشد که مراحل بالا تکرار خواهند شد. اما با استفاده از KO به راحتی می‌توانیم تعداد آیتم‌های موجود در یک آرایه را به یک عنصر مشخص bind کنیم به طور با هر تغییر در این مقدار، عنصر مورد نظر نیز به روز می‌شود یا به بیانی دیگر همواره تغییرات observe خواهند شد. برای مثال:
 Number of items :<span data-bind="text: myList().count"></span>
در نتیجه برای کار با KO وابستگی مستقیم به استفاده از JQeury وجود ندارد ولی این امکان هست که بتوانیم هم از JQuery و هم از KO در کنار هم به راحتی استفاده کنیم و از قدرت‌های هر دو فریم ورک بهره ببریم و البته KO جایگزینی برای JQuery نخواهد بود.
در پست بعد، شروع به کار با KO آموزش داده خواهد شد.
ادامه دارد...

 
مطالب
ایجاد لینک با یک تصویر بوسیله Html Helper
با Html Helper ما میتوانیم لینک‌های متن دار را ایجاد نماییم. شاید گاهی پیش آید که بجای لینک‌های متنی، از تصویر بجای لینک بخواهید استفاده نمایید. می‌توان هر زمانی، لینکی را که حاوی یک تصویر باشد، ایجاد کنید. اما با Asp.net MVC یکی از راه‌های مناسب برای انجام این کار استفاده از Extension methods است که از تکرار کد نویسی نیز جلو گیری می‌نماید.
همان طور که در کد زیر مشاهد می‌نمایید، این کد تشکیل شده است از نوشته لینک و نام اکشن متد و نام کنترلر آن، همراه با آی دی و تعریف css. کاری که قرار است صورت گیرد همانند ActionLink می‌باشد، با این تفاوت که تصویری هم به لینک ما اضافه خواهد شد:
 @Html.ActionLink("Text to display", "ActionNameHere", "ControllerNameHere", new { id = 123 }, new{@class="myClass"})
برای نوشتن این متد جهت تولید لینک‌هایی به همراه تصویر، از کد‌های زیر استفاده می‌کنیم:
public MvcHtmlString ActionImage(this HtmlHelper htmlHelper,
   string controller,
   string action,
   object routeValues,
   string imagePath,
   string alternateText = "",
   object htmlAttributes = null)
{
  var anchorBuilder = new TagBuilder("a");
  var url = new UrlHelper(HtmlHelper.ViewContext.RequestContext);
  anchorBuilder.MergeAttribute("href",url.Action(action,controller,routeValues));
  var imgBuilder = new TagBuilder("img");
  imgBuilder.MergeAttribute("src", url.Content(imagePath));
  imgBuilder.MergeAttribute("alt", alternateText);
  var attributes = (IDictionary<string, object>) HtmlHelper.AnonymousObjectToHtmlAttributes(htmlAttributes);
  imgBuilder.MergeAttributes(attributes);
  string imgHtml = imgBuilder.ToString(TagRenderMode.SelfClosing);
  anchorBuilder.InnerHtml = imgHtml;
  return MvcHtmlString.Create(anchorBuilder.ToString());
}
اولین پارامتر اجازه گسترش HtmlHelper را می‌دهد و توسط آن می‌توان متد‌های جدید خود را با کلمه کلیدی @Html شروع کنید.
4 پارامتر بعدی، پارامترهای ضروری هستند. یکی  controller، پس از آن Action  routeValues و سپس آدرس تصویر است. در نهایت، ما می‌توانیم در صورت نیاز متن جایگزین و ویژگی‌های اضافی متنی را نیز مشخص نماییم.
 در رابطه با توضیحات مربوط به بدنه متد: ابتدا لینک‌ها را ایجاد خواهد کرد با استفاده از RequestContext و UrlHelper. سپس بخش ساخت تصویر و اضافه کردن آن به لینک است. برای استفاده از میتوان از کد زیر استفاده نمود:
 @Html.ActionImage("Workout", "Delete", new { id = @workout.Id }, "/images/bluetrash.png", "Delete", new { id="deletebutton"})

در شکل بالا خروجی HTML تولید شده را  مشاهد می‌نمایید.
مطالب
آشنایی و بررسی ابزار MiniProfiler
در کنار کتابخانه elmah که وظیفه ثبت تمامی خطاهای برنامه را دارد کتابخانه MiniProfiler امکان یافتن مشکلات کارایی و تنگناهای وب سایت را در اختیارمان قرار می‌دهد. دو قابلیت عمده که این ابزار فراهم می‌نمایید
  1. امکان مشاهده و بررسی کوئری‌های خام ADO.NET از قبیل SQL Server,Oracle و LINQ-to-SQL و EF/First Code و...
  2. نمایش زمان اجرای عملی صفحات
برای استفاده از این ابزار کافیست تا آن را از nuget دریافت نمایید
PM> Install-Package MiniProfiler
 در ASP.NET MVC در صفحه Layout_ قبل از بسته شدن تگ body تابع RenderIncludes را مانند زیر صدا بزنید تا در همه صفحات نمایش داده شود
@using StackExchange.Profiling;
<head>
 ..
</head>
<body>
  ...
  @MiniProfiler.RenderIncludes()
</body>
در کلاس global کد زیر را برای اجرای MiniProfiler اضافه نمایید
protected void Application_BeginRequest()
{
    if (Request.IsLocal)
    {
        MiniProfiler.Start();
    }
}

protected void Application_EndRequest()
{
    MiniProfiler.Stop();
}

برای پیکربندی MiniProfiler در web.config کد زیر را اضافه نمایید
<system.webServer>
  ...
  <handlers>
    <add name="MiniProfiler" path="mini-profiler-resources/*" verb="*" 
         type="System.Web.Routing.UrlRoutingModule"
         resourceType="Unspecified" 
         preCondition="integratedMode" />
  </handlers>
</system.webServer>
یا کتابخانه MiniProfiler.MVC را از nuget دریافت نمایید
PM> Install-Package MiniProfiler.MVC
با اضافه شدن این کتابخانه همه پیکربندی بصورت صورت خودکار انجام می‌گیرد. حال وب سایت را اجرا کنید در بالای صفحه مانند شکل زیر مدت زمان بارگذاری صفحه نمایش داده می‌شود که با کلیک بر روی آن اطلاعات بیشتری را مشاهده می‌نمایید

اگر در اکشن اجرا شده کوئری اجرا شد باشد ستونی به نام query times نمایش داده می‌شود که تعداد کوئری‌ها و مدت زمان آن را نمایش می‌دهد

حال بر روی گزینه sql کلیک کنید که صفحه دیگری باز شود و کوئری خام آن را مشاهد نمایید اگر کوئری تکرار شده باشد در کنار آن با DUPLICATE متمایز شده است

برای مشاهده کوئری‌های Entity Framework/First Code کتابخانه MiniProfiler.EF را اضافه نمایید
PM> Install-Package MiniProfiler.EF
اگر بصورت دستی MiniProfiler را پیکربندی کرده باشید می‌بایست در Application_Start دستور زیر را اجرا نمایید
protected void Application_BeginRequest()
{
    if (Request.IsLocal)
    {
        MiniProfiler.Start();
        MiniProfilerEF.Initialize();
    }
}
در حالت پبشرفته‌تر اگر قصد داشته باشید زمان یک قطعه کد را جداگانه محاسبه نمایید بصورت زیر عمل نمایید
public ActionResult Index()
{
    
    var profiler = MiniProfiler.Current;

    using (profiler.Step("Step 1"))
    {
        //code 1
    }

    using (profiler.Step("Step 2"))
    {
        //code 2
    }

    return View();
}
با این کار زمان هر step را بصورت جداگانه محاسبه می‌نماید. در ASP.NET Webforms دقیقا به همین صورت استفاده می‌شود فقط کافیست در masterpage اصلی یا اگر از masterpage استفاده نمی‌کنیم در صفحه مورد نظر تابع RenderIncludes را بصورت زیر صدا بزنیم
<%= StackExchange.Profiling.MiniProfiler.RenderIncludes() %>
امیدوارم مفید واقع شده باشد.
مطالب
بهینه سازی حجم فایل PDF تولیدی در حین کار با تصاویر در iTextSharp
ابتدا مثال ساده زیر را درنظر بگیرید:
using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace OptimizeImageSizes
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            test1();
            test2();
        }

        private static void test2()
        {
            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test2.pdf", FileMode.Create));
                pdfDoc.Open();

                var table = new PdfPTable(new float[] { 1, 2 });
                table.AddCell(Image.GetInstance("myImage.png"));
                table.AddCell(Image.GetInstance("myImage.png"));
                pdfDoc.Add(table);
            }

            Process.Start("test2.pdf");
        }

        private static void test1()
        {
            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test1.pdf", FileMode.Create));
                pdfDoc.Open();

                var table = new PdfPTable(new float[] { 1, 2 });                
                var image = Image.GetInstance("myImage.png");
                table.AddCell(image);
                table.AddCell(image);
                pdfDoc.Add(table);
            }

            Process.Start("test1.pdf");
        }
    }
}
در اینجا یک تصویر به نام myImage.png به دو طریق، به صفحه‌ای اضافه شده است:
الف) در متد test1، یک وهله از آن تهیه و دو بار به صفحه اضافه شده است.
ب) در متد test2، به نحوی متداول، هربار که نیاز به نمایش تصویری بوده، یک وهله جدید از تصویر تهیه و اضافه شده است.

نکته‌ی مهم در اینجا، حجم نهایی دو فایل حاصل است:
حجم فایل test2.pdf دقیقا دوبرابر حجم فایل test1.pdf است. علت هم به این بر می‌گردد که هر وهله جدیدی از شیء Image، صرفنظر از محتوای آن، توسط iTextSharp به صورت جداگانه‌ای در فایل pdf نهایی ثبت خواهد شد.
این مورد خصوصا در تهیه گزارشاتی که تصویری را در پشت صحنه صفحات نمایش می‌دهد یا در هدر صفحه یک تصویر مشخص و ثابتی قرار گرفته است و نیاز است این تصویر در تمام صفحات تکرار شود، بسیار مهم است و در صورت عدم رعایت نکته تهیه یک وهله از تصاویری تکراری، می‌تواند حجم فایل را بی‌جهت تا چندمگابایت افزایش دهد.