Url Routing در ASP.Net WebForms
نمونه آنرا در مطلب « پیاده سازی دکمه «بیشتر» یا «اسکرول نامحدود» به کمک jQuery در ASP.NET MVC » (کامنت آخر آن) پیاده سازی شده میتوانید مشاهده و دریافت کنید. از این قابلیت در سایت جاری در حال استفاده است. مثلا اگر به قسمت مطالب در بالای صفحه مراجعه کنید، چنین آدرسی قابل مشاهده است:
https://www.dntips.ir/postsarchive#/page/1/date/desc
در پایین صفحه اگر دراپ داونهای مرتب سازی را تغییر دهید، نام فیلد یا صعودی و نزولی بودن آدرس تغییر میکنند. شماره صفحه نیز با هر بار کلیک بر روی دکمهی بیشتر یکی اضافه میشود. همچنین این آدرسها را میشود ذخیره و عینا بازیابی کرد.
وبلاگها ، سایتها و مقالات ایرانی (داخل و خارج از ایران)
- مروری بر Delphi 2009 و مهاجرت به آن
- تصحیح خودکار کلمات فارسی در برنامه اپنآفیس
- دانلود عکس از سایت
- ۱۰ قانون برای نوشتن در وب
- استفاده از SQL Server در PHP
- بلوهاست و ایران
- سورس و گزارش پروژه فارسی نت منتشر شد
- درون یک ISP چه می گذرد؟
- تابعهای جادویی PHP 5
- راهنمای کوچک همکاری در پروژههای بازمتن
- nsis قدرتمندتر از آنچه یک نصب کننده نرم افزار نیاز دارد!
- چند اشتباه رایج در طراحی وب
امنیت
Visual Studio
ASP. Net
طراحی و توسعه وب
PHP
اسکیوال سرور
سی شارپ
VB
CPP
عمومی دات نت
مسایل اجتماعی و انسانی برنامه نویسی
- چه برنامهنویسهایی را استخدام نکنید؟
- چرا خانمها کمتر در پروژههای سورس باز ظاهر میشوند؟!
- IE6 را نمیخواهیم!
متفرقه
معرفی مدل ارسالی برنامه سمت کلاینت
فرض کنید مطابق شکل فوق، قرار است اطلاعات یک کاربر، به همراه تعدادی تصویر از او، به سمت Web API ارسال شوند. برای نمونه، مدل اشتراکی کاربر را به صورت زیر تعریف کردهایم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations; namespace BlazorWasmUpload.Shared { public class User { [Required] public string Name { get; set; } [Required] [Range(18, 90)] public int Age { get; set; } } }
ساختار کنترلر Web API دریافت کنندهی مدل برنامه
در این حالت امضای اکشن متد CreateUser واقع در کنترلر Files که قرار است این اطلاعات را دریافت کند، به صورت زیر است:
namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers { [ApiController] [Route("api/[controller]/[action]")] public class FilesController : ControllerBase { [HttpPost] public async Task<IActionResult> CreateUser( [FromForm] User userModel, [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
ایجاد سرویسی در سمت کلاینت، برای آپلود اطلاعات یک مدل به همراه فایلهای انتخابی کاربر
کدهای کامل سرویسی که میتواند انتظارات یاد شده را در سمت کلاینت برآورده کند، به صورت زیر است:
using System.Collections.Generic; using System.Linq; using System.Net.Http; using System.Net.Http.Headers; using System.Text; using System.Text.Json; using System.Threading.Tasks; using Microsoft.AspNetCore.Components.Forms; namespace BlazorWasmUpload.Client.Services { public interface IFilesManagerService { Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(string requestUri, IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles, string fileParameterName, T model, string modelParameterName); } public class FilesManagerService : IFilesManagerService { private readonly HttpClient _httpClient; public FilesManagerService(HttpClient httpClient) { _httpClient = httpClient; } public async Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>( string requestUri, IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles, string fileParameterName, T model, string modelParameterName) { var requestContent = new MultipartFormDataContent(); requestContent.Headers.ContentDisposition = new ContentDispositionHeaderValue("form-data"); if (browserFiles?.Any() == true) { foreach (var file in browserFiles) { var stream = file.OpenReadStream(maxAllowedSize: 512000 * 1000); requestContent.Add(content: new StreamContent(stream, (int)file.Size), name: fileParameterName, fileName: file.Name); } } requestContent.Add( content: new StringContent(JsonSerializer.Serialize(model), Encoding.UTF8, "application/json"), name: modelParameterName); var result = await _httpClient.PostAsync(requestUri, requestContent); result.EnsureSuccessStatusCode(); return result; } } }
- کامپوننت استاندارد InputFiles در Blazor Wasm، میتواند لیستی از IBrowserFileهای انتخابی توسط کاربر را در اختیار ما قرار دهد.
- fileParameterName، همان نام پارامتر "inputFiles" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شدهاست.
- model جنریک، برای نمونه وهلهای از شیء User است که به یک فرم Blazor متصل است.
- modelParameterName، همان نام پارامتر "userModel" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شدهاست.
- در ادامه یک MultipartFormDataContent را تشکیل دادهایم. توسط این ساختار میتوان فایلها و اطلاعات یک مدل را به صورت یکجا جمع آوری و به سمت سرور ارسال کرد. به این content ویژه، ابتدای لیستی از new StreamContentها را اضافه میکنیم. این streamها توسط متد OpenReadStream هر IBrowserFile دریافتی از کامپوننت InputFile، تشکیل میشوند. متد OpenReadStream به صورت پیشفرض فقط فایلهایی تا حجم 500 کیلوبایت را پردازش میکند و اگر فایلی حجیمتر را به آن معرفی کنیم، یک استثناء را صادر خواهد کرد. به همین جهت میتوان توسط پارامتر maxAllowedSize آن، این مقدار پیشفرض را تغییر داد.
- در اینجا مدل برنامه به صورت JSON به عنوان یک new StringContent اضافه شدهاست. مزیت کار کردن با JsonSerializer.Serialize استاندارد، ساده شدن برنامه و عدم درگیری با مباحث Reflection و خواندن پویای اطلاعات مدل جنریک است. اما در ادامه مشکلی را پدید خواهد آورد! این رشتهی ارسالی به سمت سرور، به صورت خودکار به یک مدل، Bind نخواهد شد و باید برای آن یک model-binder سفارشی را بنویسیم. یعنی این رشتهی new StringContent را در سمت سرور دقیقا به صورت یک رشته معمولی میتوان دریافت کرد و نه حالت دیگری و مهم نیست که اکنون به صورت JSON ارسال میشود؛ چون MultipartFormDataContent ویژهای را داریم، model-binder پیشفرض ASP.NET Core، انتظار یک شیء خاص را در این بین ندارد.
- تنظیم "form-data" را هم به عنوان Headers.ContentDisposition مشاهده میکنید. بدون وجود آن، ویژگی [FromForm] سمت Web API، از پردازش درخواست جلوگیری خواهد کرد.
- در آخر توسط متد PostAsync، این اطلاعات جمع آوری شده، به سمت سرور ارسال خواهند شد.
پس از تهیهی سرویس ویژهی فوق که میتواند اطلاعات فایلها و یک مدل را به صورت یکجا به سمت سرور ارسال کند، اکنون نوبت به ثبت و معرفی آن به سیستم تزریق وابستگیها در فایل Program.cs برنامهی کلاینت است:
namespace BlazorWasmUpload.Client { public class Program { public static async Task Main(string[] args) { var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args); // ... builder.Services.AddScoped<IFilesManagerService, FilesManagerService>(); // ... } } }
تکمیل فرم ارسال اطلاعات مدل و فایلهای همراه آن در برنامهی Blazor WASM
در ادامه پس از تشکیل IFilesManagerService، نوبت به استفادهی از آن است. به همین جهت همان کامپوننت Index برنامه را به صورت زیر تغییر میدهیم:
@code { IReadOnlyList<IBrowserFile> SelectedFiles; User UserModel = new User(); bool isProcessing; string UploadErrorMessage;
- SelectedFiles همان لیست فایلهای انتخابی توسط کاربر است.
- UserModel شیءای است که به EditForm جاری متصل خواهد شد.
- توسط isProcessing ابتدا و انتهای آپلود به سرور را مشخص میکنیم.
- UploadErrorMessage، خطای احتمالی انتخاب فایلها مانند «فقط تصاویر را انتخاب کنید» را تعریف میکند.
بر این اساس، فرمی را که در تصویر ابتدای بحث مشاهده کردید، به صورت زیر تشکیل میدهیم:
@page "/" @using System.IO @using BlazorWasmUpload.Shared @using BlazorWasmUpload.Client.Services @inject IFilesManagerService FilesManagerService <h3>Post a model with files</h3> <EditForm Model="UserModel" OnValidSubmit="CreateUserAsync"> <DataAnnotationsValidator /> <div> <label>Name</label> <InputText @bind-Value="UserModel.Name"></InputText> <ValidationMessage For="()=>UserModel.Name"></ValidationMessage> </div> <div> <label>Age</label> <InputNumber @bind-Value="UserModel.Age"></InputNumber> <ValidationMessage For="()=>UserModel.Age"></ValidationMessage> </div> <div> <label>Photos</label> <InputFile multiple disabled="@isProcessing" OnChange="OnInputFileChange" /> @if (!string.IsNullOrWhiteSpace(UploadErrorMessage)) { <div> @UploadErrorMessage </div> } @if (SelectedFiles?.Count > 0) { <table> <thead> <tr> <th>Name</th> <th>Size (bytes)</th> <th>Last Modified</th> <th>Type</th> </tr> </thead> <tbody> @foreach (var selectedFile in SelectedFiles) { <tr> <td>@selectedFile.Name</td> <td>@selectedFile.Size</td> <td>@selectedFile.LastModified</td> <td>@selectedFile.ContentType</td> </tr> } </tbody> </table> } </div> <div> <button disabled="@isProcessing">Create user</button> </div> </EditForm>
- UserModel که وهلهی از شیء اشتراکی User است، به EditForm متصل شدهاست.
- سپس توسط یک InputText و InputNumber، مقادیر خواص نام و سن کاربر را دریافت میکنیم.
- InputFile دارای ویژگی multiple هم امکان دریافت چندین فایل را توسط کاربر میسر میکند. پس از انتخاب فایلها، رویداد OnChange آن، توسط متد OnInputFileChange مدیریت خواهد شد:
private void OnInputFileChange(InputFileChangeEventArgs args) { var files = args.GetMultipleFiles(maximumFileCount: 15); if (args.FileCount == 0 || files.Count == 0) { UploadErrorMessage = "Please select a file."; return; } var allowedExtensions = new List<string> { ".jpg", ".png", ".jpeg" }; if(!files.Any(file => allowedExtensions.Contains(Path.GetExtension(file.Name), StringComparer.OrdinalIgnoreCase))) { UploadErrorMessage = "Please select .jpg/.jpeg/.png files only."; return; } SelectedFiles = files; UploadErrorMessage = string.Empty; }
- در ادامه اگر فایلی انتخاب نشده باشد، یا فایل انتخابی، تصویری نباشد، با مقدار دهی UploadErrorMessage، خطایی را به کاربر نمایش میدهیم.
- در پایان این متد، لیست فایلهای دریافتی را به فیلد SelectedFiles انتساب میدهیم تا در ذیل InputFile، به صورت یک جدول نمایش داده شوند.
مرحلهی آخر تکمیل این فرم، تدارک متد رویدادگردان OnValidSubmit فرم برنامه است:
private async Task CreateUserAsync() { try { isProcessing = true; await FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync( requestUri: "api/Files/CreateUser", browserFiles: SelectedFiles, fileParameterName: "inputFiles", model: UserModel, modelParameterName: "userModel"); UserModel = new User(); } finally { isProcessing = false; SelectedFiles = null; } }
- سپس روش استفادهی از متد PostModelWithFilesAsync سرویس FilesManagerService را مشاهده میکنید که اطلاعات فایلها و مدل برنامه را به سمت اکشن متد api/Files/CreateUser ارسال میکند.
- در آخر با وهله سازی مجدد UserModel، به صورت خودکار فرم برنامه را پاک کرده و آمادهی دریافت اطلاعات بعدی میکنیم.
تکمیل کنترلر Web API دریافت کنندهی مدل برنامه
در ابتدای بحث، ساختار ابتدایی کنترلر Web API دریافت کنندهی اطلاعات FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync فوق را معرفی کردیم. در ادامه کدهای کامل آنرا مشاهده میکنید:
using System.IO; using Microsoft.AspNetCore.Mvc; using BlazorWasmUpload.Shared; using Microsoft.AspNetCore.Hosting; using System.Threading.Tasks; using Microsoft.AspNetCore.Http; using System.Collections.Generic; using Microsoft.Extensions.Logging; using System.Text.Json; using BlazorWasmUpload.Server.Utils; using System.Linq; namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers { [ApiController] [Route("api/[controller]/[action]")] public class FilesController : ControllerBase { private const int MaxBufferSize = 0x10000; private readonly IWebHostEnvironment _webHostEnvironment; private readonly ILogger<FilesController> _logger; public FilesController( IWebHostEnvironment webHostEnvironment, ILogger<FilesController> logger) { _webHostEnvironment = webHostEnvironment; _logger = logger; } [HttpPost] public async Task<IActionResult> CreateUser( //[FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model [ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel, [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null) { /*var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel); _logger.LogInformation($"userModel.Name: {user.Name}"); _logger.LogInformation($"userModel.Age: {user.Age}");*/ _logger.LogInformation($"userModel.Name: {userModel.Name}"); _logger.LogInformation($"userModel.Age: {userModel.Age}"); var uploadsRootFolder = Path.Combine(_webHostEnvironment.WebRootPath, "Files"); if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder)) { Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder); } if (inputFiles?.Any() == true) { foreach (var file in inputFiles) { if (file == null || file.Length == 0) { continue; } var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName); using var fileStream = new FileStream(filePath, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None, MaxBufferSize, useAsync: true); await file.CopyToAsync(fileStream); _logger.LogInformation($"Saved file: {filePath}"); } } return Ok(); } } }
[ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
using System; using System.Text.Json; using System.Threading.Tasks; using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding; namespace BlazorWasmUpload.Server.Utils { public class JsonModelBinder : IModelBinder { public Task BindModelAsync(ModelBindingContext bindingContext) { if (bindingContext == null) { throw new ArgumentNullException(nameof(bindingContext)); } var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName); if (valueProviderResult != ValueProviderResult.None) { bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult); var valueAsString = valueProviderResult.FirstValue; var result = JsonSerializer.Deserialize(valueAsString, bindingContext.ModelType); if (result != null) { bindingContext.Result = ModelBindingResult.Success(result); return Task.CompletedTask; } } return Task.CompletedTask; } } }
[HttpPost] public async Task<IActionResult> CreateUser( [FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null) { var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);
یک نکته تکمیلی: در Blazor 5x، از نمایش درصد پیشرفت آپلود، پشتیبانی نمیشود؛ از این جهت که HttpClient طراحی شده، در اصل به fetch API استاندارد مرورگر ترجمه میشود و این API استاندارد، هنوز از streaming پشتیبانی نمیکند . حتی ممکن است با کمی جستجو به راهحلهایی که سعی کردهاند بر اساس HttpClient و نوشتن بایت به بایت اطلاعات در آن، درصد پیشرفت آپلود را محاسبه کرده باشند، برسید. این راهحلها تنها کاری را که انجام میدهند، بافر کردن اطلاعات، جهت fetch API و سپس ارسال تمام آن است. به همین جهت درصدی که نمایش داده میشود، درصد بافر شدن اطلاعات در خود مرورگر است (پیش از ارسال آن به سرور) و سپس تحویل آن به fetch API جهت ارسال نهایی به سمت سرور.
کدهای کامل این مطلب را از اینجا میتوانید دریافت کنید: BlazorWasmUpload.zip
تا به اینجا مثالهایی که زدهایم تاثیر کامپوننتهای React را بر روی UI، نشان دادند. در این بخش به رویدادهای سمت UI و ورودیهای کاربر میپردازیم.
رویدادهای ترکیبی React
React روش مدیریت رویدادهای خودش را دارد و به آنها رویدادهای Synthetic یا ترکیبی گفته میشود. در زیر مقایسهای داریم از رویدادهای معمول در JavaScript و رویدادهای React و تفاوتها را بررسی میکنیم.
<!-- HTML Buttons --> <button type="button" onclick="console.log('Button Clicked')">Click Me</button> // React Buttons <button type="button" onClick={console.log("Button Clicked")}>Click Me</button>
- باید نام رویدادها را بصورت camelCase تایپ کنیم.
- از جاوااسکریپت به طور مستقیم استفاده میکنیم؛ نه بین quotation markها.
- برای رویدادها از توابع استفاده میکنیم و بهتر است تابع اجرایی هر رویداد در خود کامپوننت ساخته شود.
- رویداد onClick در React به نوعی override شده رویداد onclick مرورگر است و به جای آن عمل میکند.
رفتار رویدادهای React در مرورگرهای مختلف یکسان است. برای مثال رویداد onChange هر تغییری را برای هر نوع تگ ورودی اعمال میکند. هر کلیدی که در یک input یا textarea زده شود، اگر یک check box را انتخاب یا از انتخاب خارج کنیم و یا اگر موردی را از یک drop-down انتخاب کنیم، React رویداد onChange را اجرا میکند. React اکثر رویدادهای مرسوم را پوشش میدهد و همچنین رویدادهایی را برای کار با کلیپبرد، رسانههای مختلف و تصاویر دارد. برای اطلاعات بیشتر به مستندات آن رجوع کنید.
وقتی با کتابخانه React کار میکنیم، همه چیز مجازی اتفاق میافتد؛ مانند ساخت تگ و نمایش آنها، همچنین مدیریت تگها و رویدادها. اما به این معنا نیست که ارتباط React با HTML DOM در مرورگر قطع است. اگر لازم باشد به HTML DOM در کامپوننتها دسترسی داشته باشیم میتوانیم از خاصیت ref در React استفاده کنیم. برای مثال فرض کنید یک ورودی را برای ایمیل بهصورت <input type="email" /> تعریف کردهایم. میخواهیم پیش از ذخیره بدانیم آیا داده وارد شده به فرمت ایمیل هست یا نه.
const EmailForm = React.createClass({ clickHandler() { if (this.inputEmail.checkValidity()) console.log("Email is OK to save it."); else console.log("Email is not in right format."); }, render() { return ( <div> <input type="email" ref={inputEmail => this.inputEmail = inputEmail} /> <button type="submit" onClick={this.clickHandler}>Save</button> </div> ) }
در مثال بالا clickHandler وظیفه مدیریت رویداد کلیک دکمه را به عهده دارد. در ادامه، وقتی از خاصیت ref در تگ input استفاده میکنیم و مقدار آن را یک تابع قرار میدهیم، React این تابع را زمانیکه کامپوننت به طور کامل در HTML DOM ساخته شد، اجرا میکند. React همچنین ارجاعی را به عنوان پارامتر این تابع به DOM همراه با تابع ارسال میکند (inputEmail). داخل تابع ref میتوانیم به نمونه ساخته شده از کامپوننت در DOM دسترسی داشته باشیم. inputEmail که به صورت ارجاع به تابع فرستاده شده، تگ ساخته شده input را برمیگرداند، در نتیجه میتوانیم در کامپوننت به آن دسترسی داشته باشیم.
تغییر وضعیت کامپوننت
اگر از کامپوننتهای Sateful که دارای وضعیت هستند استفاده میکنیم، میتوانیم وضعیت کامپوننت را بر اساس ورودیهای کاربر تغییر دهیم. مثال بالا را به این شکل تغییر میدهیم که در ابتدا وضعیت کامپوننت، یک ایمیل پیشفرض باشد و اگر کاربر آدرس متفاوتی را وارد کرد، آدرس جدید به عنوان وضعیت جدید کامپوننت در نظر گرفته شود.
const EmailForm = React.createClass({ getInitialState() { return { currentEmail: this.props.currentEmail } }, setCurrentEmailState(se) { this.setState({ currentEmail: se.target.value }); }, clickHandler() { if (this.inputEmail.checkValidity()) console.log("Email is OK to save it."); else console.log("Email is not in right format."); }, render() { return ( <div> <input type="email" ref={inputEmail => this.inputEmail = inputEmail} value={this.state.currentEmail} onChange={this.setCurrentEmailState} /> <button type="submit" onClick={this.clickHandler}>Save</button> </div> ) } })
در خط 20 از مثال بالا با قرار دادن مقدار value برابر با ایمیل جاری (وضعیت کامپوننت)، کاربر آدرس پیشفرض را در input میبیند، اما هیچ تغییری را نمیتواند در آن ایجاد کند و input عملا تبدیل به یک تگ فقط خواندنی میشود. علت این است که React دو وضعیت را ایجاد کرده، یکی در حافظه به عنوان وضعیت پیشفرض و دیگری وضعیتی که در DOM ساخته. وقتی در سطح DOM تغییری را ایجاد میکنیم، React به صورت خودکار متوجه آن نمیشود و ما باید با روشی React را در جریان این تغییرات قرار دهیم! برای این کار رویداد onChange را برای تگی که قرار است تغییر کند پیادهسازی میکنیم. در مثال بالا متد setCurrentEmailState و رویداد onChange برای همین منظور به کار گرفته شدهاند.
در قسمت بعد که آخرین قسمت است، به مسئله چرخه زندگی (Lifecycle) کامپوننتهای React میپردازیم.
یکی از مواردی که در محیط کاری زیاد پیش میآید بحث همگام نبودن دیتابیس توسعه با دیتابیس کاری است.
منظور از دیتابیس توسعه، همان دیتابیسی است که برای برنامه نویسی و آزمایش از آن استفاده میشود و دیتابیس کاری هم مشخص است (برای مثال بر روی یک سرور در اینترانت داخلی یک شرکت و یا بر روی یک سرور اینترنتی قرار دارد). عادتهای مختلفی هم اینجا ممکن است وجود داشته باشد، برای مثال تغییرات جدید بر روی دیتابیس کاری اعمال شود و سپس فراموش شود که همانها نیز باید به دیتابیس توسعه هم اعمال شوند تا در تغییرات بعدی برای آزمایش دچار مشکل نشویم و برعکس. بعد از یک مدت هم تبدیل به کابوس میشود؛ نمیدانیم الان دیتابیس کاری جدیدتر است یا دیتابیس توسعه؛ و یا اینکه کلا دو دیتابیس مفروض چه تفاوتهای ساختاری با هم دارند (بدیهی است بحث دیتا در اینجا در درجهی اول اهمیت قرار ندارد). فرصت این هم وجود ندارد که تک تک جداول، ویووها، رویههای ذخیره شده و خلاصه تمامی اشیاء مرتبط را بررسی کنیم که چه اختلافی با هم دارند. اینجا مستندات هم کمکی نخواهند کرد چون صحبت از یک جدول با 5 فیلد در میان نیست که موارد را سریع و به صورت دستی تطابق دهیم. همچنین این مشکل عموما زمانی رخ میدهد که یکی از دو طرف در حال حاضر مستندات کامل و به روزی ندارد. اکنون چه باید کرد؟
اولین فکری که به ذهن خطور میکند مراجعه به ابزارهای جانبی است (مثلا Red Gate's SQL Compare چند صد دلاری) غافل از اینکه خود Visual studio 2008 (نگارشهای تیمی و دیتابیسی) این قابلیت را نیز ارائه میدهد (شکل زیر).
پس از انتخاب new schema comparison ، در صفحهای که ظاهر میشود، بر روی new connection کلیک کرده و دیتابیسهای مبداء و مقصد را جهت مقایسه ساختاری انتخاب نمائید و سپس بر روی دکمه Ok کلیک کنید.
اگر اس کیوال سرور 2008 را نصب کرده باشید، با پیغام زیر روبرو خواهید شد:
برای رفع این مشکل باید بسته به روز رسانی زیر را نصب کرد تا این نگارش نیز پشتیبانی شود:
(برای نصب حتما باید SP1 مربوط به VS.Net 2008 پیشتر نصب شده باشد)
پس از کلیک بر روی دکمه Ok، کار آنالیز دو دیتابیس شروع شده و تفاوتها گزارش داده میشوند:
همچنین جهت سهولت کار، اسکریپت T-SQL ایی را نیز به نام schema update script تولید میکند که با اجرای آن به سادگی کار به روز رسانی دیتابیس مقصد صورت خواهد گرفت.
در پایان یا میتوان اسکریپت تولید شده را ذخیره کرد و در زمانی دلخواه اجرا و اعمال نمود و یا میتوان بلافاصله بر روی دکمه write updates که در نوار ابزار ظاهر شده است کلیک کرد تا دیتابیس مقصد از لحاظ ساختاری با دیتابیس مبداء یکی شود.
- استفاده از WCF Proxy
- استفاده از ChannelFactory
قصد دارم طی یک مقایسه کوتاه این دو روش را بررسی کنیم:
WCF Proxy:
Proxy در واقع یک کلاس CLR است که به عنوان نماینده یک اینترفیس که از نوع Service Contract است مورد استفاده قرار میگیرد. یا به زبان ساده تر، یک Proxy در واقع نماینده Service Contract ای که سمت سرور پیاده سازی شده است در سمت کلاینت خواهد بود. Proxy تمام متد یا Operation Contractهای سمت سرور را داراست به همراه یک سری متدها و خواص دیگر برای مدیریت چرخه طول عمر سرویس، هم چنین اطلاعات مربوط به وضعیت سرویس و نحوه اتصال آن به سرور. ساخت Proxy به دو روش امکان پذیر است:
- با استفاده از امکانات AddServiceReference موجود در Visual Studio. کافیست از پنجره معروف زیر با استفاده از یک URL سرویس مورد نظر را به پروژه سمت کلاینت خود اضافه نمایید
همچنین میتوانید از قسمت Advanced نیز برای تنظیمات خاص مورد نظر خود(مثل تولید کد برای متدهای Async یا تعیین نوع Collectionها در هنگام انتقال داده و ...) استفاده نمایید.
- با استفاده از SvcUtil.exe . کاربرد svcutil.exe در موارد Metadata Export، Service Validtation، XmlSerialization Type Generator و Metadata Download و ... خلاصه میشود. با استفاده از Vs.Net Command Promptو svcutil میتوان به سرویس مورد نظر دسترسی داشت.مثال
svcutil.exe /language:vb /out:generatedProxy.vb /config:app.config http://localhost:8000/ServiceModelSamples/service
ChannelFactory:
ChannelFactory یک کلاس تعبیه شده در دات نت میباشد که به وسیله یک اینترفیس که به عنوان تعاریف سرویس سمت سرور است یک نمونه از سرویس مورد نظر را برای ما خواهد ساخت. اما به خاظر داشته باشید از این روش زمانی میتوان استفاده کرد که دسترسی کامل به سمت سرور و کلاینت داشته باشید.
برای آشنایی با نحوه پیاده سازی به این روش نیز میتوانید از این مقاله کمک بگیرید.
مثال:
public static TChannel CreateChannel() { IBookService service; var endPointAddress = new EndpointAddress( "http://localhost:7000/service.svc" ); var httpBinding = new BasicHttpBinding(); ChannelFactory<TChannel> factory = new ChannelFactory<TChannel>( httpBinding, endPointAddress ); instance= factory.CreateChannel(); return instance; }
در نتیجه برای ساخت یک سرویس به روش ChannelFactory باید مراحل زیر را طی نمایید:
- یک نمونه از WCF Binding بسازید
- یک نمونه از کلاس EndPointAddress به همراه آدرس سرویس مورد نظر در سمت سرور بسازید(البته میتوان این مرحله را نادیده گرفت و آدرس سرویس را مستقیما به نمونه ChannelFactory به عنوان پارامتر پاس داد)
- یک نمونه از کلاس ChannelFactory یا استفاده از EndPointAddress بسازید
- با استفاده از ChannelFactory یک نمونه از Channel مورد نظر را فراخوانی نمایید(فراخوانی متد CreateChannel)
تفاوتهای دو روش
Proxy | ChannelFactory |
فقط نیاز به یک URL برای ساخت سرویس مورد نظر دارد. بقیه مراحل توسط ابزارهای مرتبط انجام خواهد شد | شما نیاز به دسترسی مستقیم به اسمبلی حاوی Service Contract پروژه خود دارید. |
استفاده از این روش بسیار آسان و ساده است | پیاده سازی آن پیچیدگی بیشتر دارد |
فهم مفاهیم این روش بسیار راحت است | نیاز به دانش اولیه از مفاهیم WCF برای پیاده سازی دارد |
زمانی که میزان تغییرات در کلاسهای مدل و Entityها زیاد باشد این روش بسیار موثر است.(مدیریت تغییرات در WCF) | زمانی که اطمینان دارید که مدل و entityها پروژه زیاد تغییر نخواهند کرد و از طرفی نیاز به کد نویسی کمتر در سمت کلاینت دارید، این روش موثرتر خواهد بود |
فقط به اینترفیس هایی که دارای ServiceContractAttribute هستند دسترسی خواهیم داشت. | به تمام اینترفیسهای تعریف شده در بخش Contracts دسترسی داریم. |
فقط به متدهای که دارای OperationContractAttribute هستند دسترسی خواهیم داشت. | به تمام متدهای عمومی سرویس دسترسی داریم. |
آیا میتوان از روش AddServiceReference تعبیه شده در Vs.Net، برای ساخت ChannelFactory استفاده کرد؟
بله! کافیست هنگام ساخت سرویس، در پنجره AddServiceReference از قسمت Advanced وارد برگه تنظیمات شوید. سپس تیک مربوط به قسمت های Reused Type in referenced assemblies و Reused Types in specified referenced assemblies را بزنید. بعد از لیست پایین، اسمبلیهای مربوط به Domain Model و هم چنین Contractهای سمت سرور را انتخاب نمایید. در این حالت شما از روش Channel Factory برای ساخت سرویس WCF استفاده کرده اید.
تعدادی از فناوریهایی که توسط این کتابخانه پشتیبانی میشوند در زیر آمده است:
Web Service: این فناوری اجازهی ارسال و دریافت پیامهای تحت شبکه را به خصوص بر روی اینترنت، فراهم میکند و باعث ارتباط جامعتر بین برنامهها و فناوریهای مختلف میگردد. در انواع جدیدتر WCF و Web Api نیز به بازار ارائه شدهاند.
webform و MVC : فناوریهای تحت وب که باعث سهولت در ساخت وب سایتها میشوند که وب فرم رفته رفته به سمت منسوخ شدن پیش میرود و در صورتی که قصد دارید طراحی وب را آغاز کنید توصیه میکنم از همان اول به سمت MVC بروید.
Rich Windows GUI Application : برای سهولت در ایجاد برنامههای تحت وب حالا چه با فناوری WPF یا فناوری قدیمی و البته منسوخ شده Windows Form.
Windows Console Application: برای ایجاد برنامههای ساده و بدون رابط گرافیکی.
Windows Services: شما میتوانید یک یا چند سرویس تحت ویندوز را که توسط Service Control Manager یا به اختصار SCM کنترل میشوند، تولید کنید.
Database stored Procedure: نوشتن stored procedure بر روی دیتابیسهایی چون sql server و اوراکل و ... توسط فریم ورک دات نت مهیاست.
Component Libraray: ساخت اسمبلیهای واحدی که میتوانند با انواع مختلفی از موارد بالا ارتباط برقرار کنند.
Portable Class Libary : این نوع پروژهها شما را قادر میسازد تا کلاسهایی با قابلیت انتقال پذیری برای استفاده در سیلور لایت، ویندوز فون و ایکس باکس و فروشگاه ویندوز و ... تولید کنید.
ازآنجا که یک کتابخانه شامل زیادی نوع میگردد سعی شده است گروه بندیهای مختلفی از آن در قالبی به اسم فضای نام namespace تقسیم بندی گردند که شما آشنایی با آنها دارید. به همین جهت فقط تصویر زیر را که نمایشی از فضای نامهای اساسی و مشترک و پرکاربرد هستند، قرار میدهم.
در CLR مفهومی به نام Common Type System یا CTS وجود دارد که توضیح میدهد نوعها باید چگونه تعریف شوند و چگونه باید رفتار کنند که این قوانین از آنجایی که در ریشهی CLR نهفته است، بین تمامی زبانهای دات نت مشترک میباشد. تعدادی از مشخصات این CTS در زیر آورده شده است ولی در آینده بررسی بیشتری روی آنان خواهیم داشت:
- فیلد
- متد
- پراپرتی
- رویدادها
CTS همچنین شامل قوانین زیادی در مورد وضعیت کپسوله سازی برای اعضای یک نوع دارد:
- private
- public
- Family یا در زبانهایی مثل سی ++ و سی شارپ با نام protected شناخته میشود.
- family and assembly: این هم مثل بالایی است ولی کلاس مشتق شده باید در همان اسمبلی باشد. در زبانهایی چون سی شارپ و ویژوال بیسیک، چنین امکانی پیاده سازی نشدهاست و دسترسی به آن ممکن نیست ولی در IL Assembly چنین قابلیتی وجود دارد.
- Assembly یا در بعضی زبانها به نام internal شناخته میشود.
- Family Or Assembly: که در سی شارپ با نوع Protected internal شناخته میشود. در این وضعیت هر عضوی در هر اسمبلی قابل ارث بری است و یک عضو فقط میتواند در همان اسمبلی مورد استفاده قرار بگیرد.
موارد دیگری که تحت قوانین CTS هستند مفاهیم ارث بری، متدهای مجازی، عمر اشیاء و .. است.
یکی دیگر از ویژگیهای CTS این است که همهی نوعها از نوع شیء Object که در فضای نام system قرار دارد ارث بری کردهاند. به همین دلیل همهی نوعها حداقل قابلیتهایی را که یک نوع object ارئه میدهد، دارند که به شرح زیر هستند:
- مقایسهی دو شیء از لحاظ برابری.
- به دست آوردن هش کد برای هر نمونه از یک شیء
- ارائهای از وضعیت شیء به صورت رشته ای
- دریافت نوع شیء جاری
وجود COMها به دلیل ایجاد اشیاء در یک زبان متفاوت بود تا با زبان دیگر ارتباط برقرار کنند. در طرف دیگر CLR هم بین زبانهای برنامه نویسی یکپارچگی ایجاد کرده است. یکپارچگی زبانهای برنامه نویسی علل زیادی دارند. اول اینکه رسیدن به هدف یا یک الگوریتم خاص در زبان دیگر راحتتر از زبان پایه پروژه است. دوم در یک کار تیمی که افراد مختلف با دانش متفاوتی حضور دارند و ممکن است زیان هر یک متفاوت باشند.
برای ایجاد این یکپارچگی، مایکروسافت سیستم CLS یا Common Language Specification را راه اندازی کرد. این سیستم برای تولیدکنندگان کامپایلرها جزئیاتی را تعریف میکند که کامپایلر آنها را باید با حداقل ویژگیهای تعریف شدهی CLR، پشتیبانی کند.
CLR/CTS مجموعهای از ویژگیها را شامل میشود و گفتیم که هر زبانی بسیاری از این ویژگیها را پشتیبانی میکند ولی نه کامل. به عنوان مثال برنامه نویسی که قصد کرده از IL Assembly استفاده کند، قادر است از تمامی این ویژگیهایی که CLR/CTS ارائه میدهند، استفاده کند ولی تعدادی دیگر از زبانها مثل سی شارپ و فورترن و ویژوال بیسیک تنها بخشی از آن را استفاده میکنند و CLS حداقل ویژگی که بین همه این زبانها مشترک است را ارائه میکند.
شکل زیر را نگاه کنید:
یعنی
اگر شما دارید نوع جدیدی را در یک زبان ایجاد میکنید که قصد دارید در یک
زبان دیگر استفاده شود، نباید از امتیازات ویژهای که آن زبان در اختیار شما میگذارد و به بیان بهتر CLS آنها را پشتیبانی نمیکند، استفاده کنید؛ چرا
که کد شما ممکن است در زبان دیگر مورد استفاده قرار نگیرد.
using System; // Tell compiler to check for CLS compliance [assembly: CLSCompliant(true)] namespace SomeLibrary { // Warnings appear because the class is public public sealed class SomeLibraryType { // Warning: Return type of 'SomeLibrary.SomeLibraryType.Abc()' // is not CLScompliant public UInt32 Abc() { return 0; } // Warning: Identifier 'SomeLibrary.SomeLibraryType.abc()' // differing only in case is not CLScompliant public void abc() { } // No warning: this method is private private UInt32 ABC() { return 0; } } }
دومین اخطار اینکه دو متد یکسان وجود دارند که در حروف بزرگ و کوچک تفاوت دارند. ولی زبان هایی چون ویژوال بیسیک نمیتوانند تفاوتی بین دو متد abc و ABC بیابند.
نکتهی جالب اینکه اگر شما کلمه public را از جلوی نام کلاس بردارید تمامی این اخطارها لغو میشود. به این خاطر که اینها اشیای داخلی آن اسمبلی شناخته شده و قرار نیست از بیرون به آن دسترسی صورت بگیرد. عضو خصوصی کد بالا را ببینید؛ کامنت بالای آن میگوید که چون خصوصی است هشداری نمیگیرد، چون قرار نیست در زبان مقصد از آن به طور مستقیم استفاده کند.
برای دیدن قوانین CLS به این صفحه مراجعه فرمایید.
در بالا در مورد یکپارچگی و سازگاری کدهای مدیریت شده توسط CLS صحبت کردیم ولی در مورد ارتباط با کدهای مدیریت نشده چطور؟
مایکروسافت موقعیکه CLR را ارئه کرد، متوجه این قضیه بود که بسیاری از شرکتها توانایی اینکه کدهای خودشون را مجددا طراحی و پیاده سازی کنند، ندارند و خوب، سورسهای مدیریت نشدهی زیادی هم موجود هست که توسعه دهندگان علاقه زیادی به استفاده از آنها دارند. در نتیجه مایکروسافت طرحی را ریخت که CLR هر دو قسمت کدهای مدیریت شده و نشده را پشتیبانی کند. دو نمونه از این پشتیبانی را در زیر بیان میکنیم:
یک. کدهای مدیریت شده میتوانند توابع مدیریت شده را در قالب یک dll صدا زده و از آنها استفاده کنند.
دو. کدهای مدیریت شده میتوانند از کامپوننتهای COM استفاده کنند: بسیاری از شرکتها از قبل بسیاری از کامپوننتهای COM را ایجاد کرده بودند که کدهای مدیریت شده با راحتی با آنها ارتباط برقرار میکنند. ولی اگر دوست دارید روی آنها کنترل بیشتری داشته باشید و آن کدها را به معادل CLR تبدیل کنید؛ میتوانید از ابزار کمکی که مایکروسافت همراه فریم ورک دات نت ارائه کرده است استفاده کنید. نام این ابزار TLBIMP.exe میباشد که از Type Library Importer گرفته شده است.
سه. اگر کدهای مدیریت نشدهی زیادتری دارید شاید راحتتر باشد که برعکس کار کنید و کدهای مدیریت شده را در در یک برنامهی مدیریت نشده اجرا کنید. این کدها میتوانند برای مثال به یک Activex یا shell Extension تبدیل شده و مورد استفاده قرار گیرند. ابزارهای TLBEXP .exe و RegAsm .exe برای این منظور به همراه فریم ورک دات نت عرضه شده اند.
سورس کد Type Library Importer را میتوانید در کدپلکس بیابید.
در ویندوز 8 به بعد مایکروسافت API جدید را تحت عنوان WinsowsRuntime یا winRT ارائه کرده است . این api یک سیستم داخلی را از طریق کامپوننتهای com ایجاد کرده و به جای استفاده از فایلهای کتابخانهای، کامپوننتها api هایشان را از طریق متادیتاهایی بر اساس استاندارد ECMA که توسط تیم دات نت طراحی شده است معرفی میکنند.
زیبایی این روش اینست که کد نوشته شده در زبانهای دات نت میتواند به طور مداوم با apiهای winrt ارتباط برقرار کند. یعنی همهی کارها توسط CLR انجام میگیرد بدون اینکه لازم باشد از ابزار اضافی استفاده کنید. در آینده در مورد winRT بیشتر صحبت میکنیم.
سخن پایانی: ممنون از دوستان عزیز بابت پیگیری مطالب تا بدینجا. تا این قسمت فصل اول کتاب با عنوان اصول اولیه CLR بخش اول مدل اجرای CLR به پایان رسید.
ادامهی مطالب بعد از تکمیل هر بخش در دسترس دوستان قرار خواهد گرفت.
یک فرم با یک Textbox در یک صفحه قرار دهید و درون Textbox یک تگ HTML بنویسید و آنرا به سرور ارسال کنید، در حالت پیش فرض اتفاقی که خواهد افتاد اینست که با یک صفحهی خطا روبرو خواهید شد که به شما هشدار میدهد دادههای ارسال شده، دارای مقادیر غیرمجازی میباشند. شما میتوانید این مکانیزم اعتبارسنجی-امنیتی را غیرفعال کنید. برای غیرفعال کردن آن هم در لینکی که در فوق معرفی گردید توضیحات کافی داده شده است. ولی توصیه میشود برای جلوگیری از حملات XSS هیچگاه این مکانیزم را غیرفعال نکنید، مگر اینکه هیچ دادهای را بدون Encode کردن در صفحه نمایش ندهید.
راههای زیادی برای هندل کردن این خطا و مطلع کردن کاربر وجود دارند و معمولا از صفحهی خطای سفارشی برای اینکار استفاده میشود. اما ایدهی بهتری نیز برای مقابله با این خطا وجود دارد!
فرض کنید اطلاعات فرم شما از طریق Ajax به سرور ارسال میشود و نتیجه بصورت Json به مروگر برگشت داده میشود. در حالت معمول در صورت رخ دادن خطای فوق، سرور کد 500 را برگشت میدهد و تنها راه هندل کردن آن در رویداد error شئ Ajax شما میباشد؛ آنهم با یک پیغام ساده. ولی من ترجیح میدهم به جای صادر کردن خطای 500، در صورت وقوع این خطا آنرا بصورت یک خطای ModelState به کاربر نمایش دهم. به نظر من اینکار وجههی بهتری دارد و ضمنا لازم نیست در هر رویدادی این خطا را هندل کنید. برای رسیدن به این هدف هم چندین راه وجود دارد که سادهترین آنها اینست که یک ModelBinder سفارشی ایجاد کنید و با هندل کردن این خطا، یک پیام خطا را به ModelState اضافه کنید و بعد به MVC بگویید که از این ModelBinder برای پروژهی من استفاده کن. با این روش هرگاه کاربر دادهای حاوی کدهای HTML درون فیلدهای فرم وارد کرده باشد، بدون هیچ کار اضافهای وضعیت ModelState شما Invalid میشود و خطای مدل به کاربر نمایش داده خواهد شد.
ابتدا کلاسی برای ModelBinder سفارشی خود ایجاد کنید و از کلاس DefaultModelBinder ارث بری کنید. سپس با بازنویسی متد BindModel آن منطق خود را پیاده سازی کنید:
using System.Web; using System.Web.Mvc; using System.Web.Helpers; using System.Globalization; namespace Parsnet { public class ParsnetModelBinder : DefaultModelBinder { public override object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext) { try { return base.BindModel(controllerContext, bindingContext); } catch (HttpRequestValidationException ex) { var modelState = new ModelState(); modelState.Errors.Add("اطلاعات ارسالی شما دارای کدهای HTML میباشند."); var key = bindingContext.ModelName; var value = controllerContext.RequestContext.HttpContext.Request.Unvalidated().Form[key]; modelState.Value = new ValueProviderResult(value, value, CultureInfo.InvariantCulture); bindingContext.ModelState.Add(key, modelState); } return null; } } }
در این کلاس ابتدا سعی میکنیم بطور عادی کار را به متد BindModel کلاس پایه بسپاریم. اگر دادههای ارسال شده حاوی کد HTML نباشد، بدون هیچ خطایی Model Binding صورت میگیرد. ولی در صورتیکه کاربر در فیلدی، از کدهای HTML استفاده کرده باشد، یک خطای HttpRequestValidationException رخ خواهد داد که با هندل کردن آن هدف خود را تامین میکنیم.
برای اینکار در قسمت catch بلوک مدیریت خطا، ابتدا یک نمونه از کلاس ModelState را میسازیم. بعد پیام خطای مورد نظر خود را به Errorsهای آن اضافه میکنیم. حال باید یک زوج کلید/مقدار برای این ModelState تعریف کنیم و به bindingContext اضافه کنیم. کلید ما در اینجا نام مدل جاری و مقدار آن هم نام فیلدی از فرم است که سبب بروز این خطا شده است.
حالا نهایت کاری که باید انجام دهیم اینست که در رویداد Application_Start این مدل بایندیگ سفارشی را جایگزین مدل بایندیگ پیش فرض کنیم:
ModelBinders.Binders.DefaultBinder = new ParsnetModelBinder();
کار تمام است. از حالا به بعد در صورتیکه کاربر در فیلدهای هر فرمی از سایت شما از کدهای HTML استفاده کند دیگر خطایی رخ نمیدهد و فقط ModelState در وضعیت Invalid قرار میگیرد که میتوانید با قرار دادن یک ValidationMessage یا ValidationSummary به راحتی خطا را به کاربر نشان دهید.
مقادیر پایه (Primitive Values) و ارجاعی (Reference Values)
در جاوا اسکریپت، متغیرها شامل دادههایی از نوع پایه و یا ارجاعی میباشند. مقادیر String ، Number ، Boolean ، Null و Undefined به عنوان مقادیر پایه محسوب میگردند. در این نوع متغیرها تغییرات، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در متغیر اعمال میشوند. اشیاء نیز که از مجموعهای از مقادیر پایه ساخته شدهاند، مقادیر ارجاعی نامیده میشوند. در این نوع مقادیر، شما به اشارهگری از شیء دسترسی دارید. بنابراین تغییرات مستقیما بر روی دادههای ذخیره شده اعمال نمیشوند. به مثالهای زیر توجه کنید:
var num1 = 10; var num2 = num1; alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2); num2 = 20; alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2); num1 = 30; alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);
خروجی :
"Num1=10, Num2=10"
"Num1=10, Num2=20"
"Num1=30, Num2=20"
همانطور که از خروجی مثال فوق پیداست، در انتساب num1 به num2 ، مقدار num1 در num2 کپی شدهاست. بنابراین تغییراتی که بر روی num1 یا num2 صورت میگیرد، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در هر یک از این متغیرها تاثیر میگذارد. رفتار مقادیر پایه همیشه به همین صورت میباشد.
var obj1 = new Object(); obj1.num = 10; var obj2 = obj1; alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num); obj2.num = 20; alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num); obj1.num = 30; alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);
خروجی :
"Obj1.Num=10, Obj2.Num=10"
"Obj1.Num=20, Obj2.Num=20"
"Obj1.Num=30, Obj2.Num=30"
با استفاده از نوع ارجاعی Object میتوانیم اشیاء جدیدی را ایجاد کنیم و ویژگیهایی را به صورت پویا به آنها اختصاص دهیم. همانطور که قبلا گفته شد، اشیاء از نوع ارجاعی میباشند و حاوی اشارهگری به مقادیر ذخیره شده میباشند. بنابراین انتساب obj1 به obj2 به معنای انتساب اشارهگر obj1 به obj2 میباشد. به عبارتی دیگر obj2 به همانجایی اشاره میکند که obj1 نیز اشاره مینماید. پس هر تغییری که بر روی ویژگیهای obj1 رخ دهد، obj2 نیز تاثیرات آن را میبیند و بالعکس. همانطور که در خروجی مشاهده مینمایید، در مرحلهی اول obj1 به obj2 نسبت داده شد، پس مقدار ویژگی num برای هر دو آنها یکسان میباشد. در مرحلهی دوم، مقدار ویژگی num را در obj2 تغییر دادیم؛ ولی مقدار این ویژگی، در obj1 نیز تغییر نمود. در مرحلهی سوم نیز همان اتفاقات مرحلهی دوم تکرار شد.
با توجه به مثالهای فوق قطعا به تفاوتهای مقادیر پایه و ارجاعی پی بردید. همچنین در یک نمونهی کوچک و ساده نیز، یکی از روشهای ایجاد شیء را که استفاده از نوع ارجاعی Object میباشد، مشاهده نمودید. این دانستهها مقدمه ای بر شروع برنامه نویسی شیء گرا میباشند. ولی قبل از شروع برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت، به بررسی نکات و تکنیکهای دیگری میپردازیم.
توجه:
به انواع پایه، انواع دادهای مقداری یا اولیه نیز گفته میشود.
فراخوانی با مقدار (Call by Value)
در این نوع فراخوانی، آرگومانها از نوع مقادیر پایه هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومانها در تابع رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی آرگومانهای ارسالی در زمان فراخوانی تابع ندارند. به مثال زیر توجه کنید:
function primitive(a, b) { a += 100; b += 200; alert("a=" + a + ", b=" + b); } var x = 300, y = 400; primitive(x, y); alert("x=" + x + ", y=" + y);
خروجی :
"a=400, b=600"
"x=300, y=400"
x و y دو متغیر پایه میباشند، بنابراین تابع فوق به صورت مقداری فراخوانی شدهاست. یعنی مقدار آرگومانهای x و y در آرگومانهای a و b کپی میشوند. پس هر تغییری که بر روی a و b رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی x و y ندارد. همچنین با توجه به توضیحی که در مورد مقادیر پایه داده شد، تغییرات مستقیما بر روی دادهی ذخیره شده در متغیر اعمال میشود. بنابراین تغییراتی که در تابع فوق بر روی a و b رخ داد، مستقیما مقادیر a و b را تغییر دادهاست وهیچ ارتباطی به x و y ندارد. البته توجه داشته باشید که حتی اگر نام آرگومانهای تابع با آرگومانهای ارسالی یکسان بود و یا حتی اگر تابع مقداری را به عنوان خروجی بر میگرداند، هیچ تفاوتی را در خروجی برنامه فوق مشاهده نمیکردید.
فراخوانی با ارجاع (Call by Reference)
در این نوع فراخوانی، آرگومانها از نوع مقادیر ارجاعی هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومانها در تابع رخ دهد، بر روی آرگومانهای ارسالی در زمان فراخوانی تابع نیز تاثیر میگذارند. به مثال زیر توجه کنید:
function reference(obj) { obj.a += 100; obj.b += 200; alert("obj.a=" + obj.a + ", obj.b=" + obj.b); } var calc = new Object(); calc.a = 300; calc.b = 400; reference(calc); alert("calc.a=" + calc.a + ", calc.b=" + calc.b);
خروجی :
"obj.a=400, obj.b=600"
"calc.a=400, calc.b=600"
calc یک مقدار ارجاعی است که به عنوان آرگومان ورودی به تابع ارسال میشود و اشارهگر خود را به obj اختصاص میدهد. بنابراین obj به همان آدرسی اشاره میکند که calc اشاره مینماید. پس هر تغییری که بر روی obj رخ دهد، calc نیز تاثیرات آن را مشاهده مینماید. همانطور که در خروجی نیز مشاهده مینمایید، تغییرات صورت گرفته در تابع به calc نیز منعکس شده است.
حوزه دسترسی به متغیرها (Variable Scope)
متغیرهای محلی (Local Variables)
در اکثر زبانهای برنامه نویسی، متغیرهایی که در یک بلاک کد تعریف میشوند، به صورت محلی و فقط در همان بلاک کد قابل دسترسی میباشند. به این متغیرها، متغیرهای محلی میگویند که با خاتمهی اجرای بلاک کد، از بین خواهند رفت و دیگر قابل دسترسی نمیباشند. اما در جاوا اسکریپت حوزهی اجرایی متغیرها کمی متفاوت میباشد. به مثال زیر توجه کنید:
for (var i = 1; i <= 5; i++) { var sqr = i * i; alert(sqr); } alert(i); alert(sqr);
خروجی :
متغیرهای i و sqr داخل حلقهی for تعریف شدهاند و منطقا نباید خارج از این حلقه قابل دسترسی باشند. ولی با توجه به خروجی فوق، مشاهده نمودید که متغیرهای i و sqr، نه تنها خارج از این حلقه قابل شناسایی میباشند، بلکه آخرین مقدار خود را نیز حفظ نمودهاند. در جاوا اسکریپت، یک متغیر محلی زمانی مفهوم پیدا میکند که در داخل یک تابع تعریف شود. به مثال زیر توجه کنید:
function sqr(num) { var sum = num * num; return sum; } var n = 4; alert(sqr(n)); alert(num); // Error: num is not defined alert(sum); // Error: sum is not defined
خروجی :
16
Error: num is not defined
Error: sum is not defined
همانطور که مشاهده میکنید، متغیرهای num و sum به صورت محلی در تابع فوق تعریف شدهاند؛ بنابراین خارج از تابع قابل دسترسی نمیباشند و موجب بروز خطا میگردند.
متغیرهای عمومی (Global Variables)
در جاوا اسکریپت، متغیرهایی که خارج از تابع تعریف میگردند، به شیء window نسبت داده میشوند و عمومی میباشند. به عبارتی دیگر این متغیرها به عنوان یک ویژگی از شیء window تعریف میشوند و در تمامی توابع و بلاکهای کد قابل دسترسی میباشند. به مثال زیر توجه کنید:
var color = "Red"; function setColor() { color = "Blue"; } alert(color); setColor(); alert(color);
خروجی :
"Red"
"Blue"
در مثال فوق، متغیر color به صورت عمومی تعریف شدهاست. بنابراین در کل برنامه قابل دسترسی میباشد. در alert اول مقدار فعلی متغیر color یعنی “Red” نمایش مییابد. سپس با فراخوانی تابع، مقدار این متغیر تغییر میکند. در alert دوم مقدار تغییر یافتهی متغیر color نمایش خواهد یافت. حال به مثال زیر توجه کنید:
var color = "Red"; function getColor() { var color = "Blue"; return color; } alert(color); alert(getColor()); alert(color);
خروجی :
"Red"
"Blue"
"Red"
در مثال فوق، ابتدا یک متغیر color به صورت عمومی یا Global تعریف شده است. در تابع getColor نیز یک متغیر color به صورت local یا محلی تعریف شده است. زمانی که در alert تابع getColor فراخوانی میشود، متغیر color مقداردهی میگردد. این مقداردهی برای متغیر محلی صورت گرفته است و هیچ ربطی به متغیر color که به صورت عمومی تعریف شده است ندارد.
جهت تعریف متغیر در جاوا اسکریپت، از کلمهی کلیدی var استفاده میشود. اما تعریف متغیر در جاوا اسکریپت اجباری نمیباشد و میتوان یک متغیر را مقداردهی نمود بدون آنکه تعریف شده باشد. در صورتی که متغیر با var اعلان نشود، آن متغیر به شیء window نسبت داده میشود و ماهیت عمومی پیدا میکند. به مثال زیر توجه کنید:
function sum(a, b) { c = a + b; } sum(20, 30); alert(c);
خروجی :
50
همانطور که مشاهده میکنید، متغیر c بدون تعریف شدن مورد استفاده قرار گرفته است. با اینکه به صورت محلی مقداردهی گردیده است، ولی چون توسط var اعلان نشده است، به شیء window نسبت داده شده و ماهیت عمومی پیدا کرده است.