مطالب
آشنایی با WPF قسمت دوم: Layouts بخش اول
layout‌‌‌ها یکی از مهمترین قسمت‌های یک برنامه‌ی کاربردی هستند. چیدمان کنترل‌ها روی یک ناحیه با دادن مختصات پیکسلی ثابت، ممکن است در یک محیط محدود خود را خوب نشان بدهد ولی به زودی با تغییر محیط برنامه و یا تغییر وضوح تصویر صفحه نمایش، برنامه از کنترل خارج خواهد شد؛ در نتیجه استفاده از Layout‌ها یا پنل‌ها در WPF امری حیاتی و مهم هستند. layout‌‌ها که با نام container هم شناخته می‌شوند وظیفه دارند که بگویند چه کنترل‌هایی در کجا و چگونه باید در صفحه‌ی برنامه قرار بگیرند. پنل‌های توکار در WPF به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند:
  • Grid Panel
  • Stack Panel
  • Dock Panel
  • Wrap Panel
  • Canvas Panel

StackPanel

این پنل یکی از ساده‌ترین و سودمندترین پنل هاست که بر اساس جهت Orientation افقی یا عمودی که به آن تنظیم می‌شود، کنترل‌ها را کنار یکدیگر یا زیر یکدیگر قرار می‌دهد. این کنترل برای ایجاد و تهیه لیست‌های مختلف مناسب است. در ساختار داخلی کنترل‌های لیست و کامبو و منو‌ها که در WPF موجود هستند این پنل استفاده شده است. کد زیر یک نمونه کاربرد Stack Panel را نشان می‌دهد که به صورت عمودی چینش شده است.
<StackPanel>
  <TextBlock Margin="10" FontSize="20">How do you like your coffee?</TextBlock>
  <Button Margin="10">Black</Button>
  <Button Margin="10">With milk</Button>
  <Button Margin="10">Latte machiato</Button>
  <Button Margin="10">Chappuchino</Button>
</StackPanel>

نکته‌ی مهم اینکه میتوانید در اینجا از یک nested layout هم استفاده کنید بدین صورت که یک layout را داخل یک layout دیگر قرار دهید. کد زیر ترکیب دو stack panel را به صورت افقی و عمودی به ما نشان می‌دهد:

<StackPanel Orientation="Vertical"> <!-- Vertical is the default -->
  <Label Background="Red">Red 1</Label>
  <Label Background="LightGreen">Green 1</Label>
  <StackPanel Orientation="Horizontal">
    <Label Background="Red">Red 2</Label>
    <Label Background="LightGreen">Green 2</Label>
    <Label Background="LightBlue">Blue 2</Label>
    <Label Background="Yellow">Yellow 2</Label>
    <Label Background="Orange">Orange 2</Label>
  </StackPanel>
  <Label Background="LightBlue">Blue 1</Label>
  <Label Background="Yellow">Yellow 1</Label>
  <Label Background="Orange">Orange 1</Label>
</StackPanel>


Dock Panel

احتمالا به خاطر نامش، نحوه کارش را حدس زده اید. این پنل، اشیاء موجود را در 4 جهت و مرکز می‌چسباند. مشخص نمودن جهت چسبیده شدن هر کنترل توسط خاصیت DockPanel.Dock صورت می‌گیرد و مقدار Left، مقدار پیش فرض است. در صورتی که بخواهید المانی را در مرکز بچسبانید باید آن را به عنوان آخرین المان معرفی کرده و در Dock Panel مقدار خاصیت LastChildFill را با True برابر کنید.

<DockPanel LastChildFill="True">
    <Button Content="Dock=Top" DockPanel.Dock="Top"/>
    <Button Content="Dock=Bottom" DockPanel.Dock="Bottom"/>
    <Button Content="Dock=Left"/>
    <Button Content="Dock=Right" DockPanel.Dock="Right"/>
    <Button Content="LastChildFill=True"/>
</DockPanel>


به نحوه‌ی تعریف خاصیت DockPanel.Dock دقت کنید به این نوع خاصیت‌ها،  Attached Dependency Property (شاید در فارسی بتوانیم خاصیت‌های وابستگی متصل صدا بزنیم) می‌گویند. این خاصیت‌ها نوع خاصی از خاصیت‌های وابستگی هستند که به شما اجازه می‌دهند مقداری را به شیء‌ایی نسبت دهید که آن شیء چیزی در مورد آن نمی‌داند. بهترین مثال در مورد این ویژگی، پنل‌ها هستند که یکی از موارد استفاده‌ی از آن را در بالا می‌بینید. هر پنل می‌تواند تا بی نهایت المان فرزند داشته باشد که هر المان باید خواصش توسط پنل مشخص گردد. ولی اگر پنل ما تعداد زیادی فرزند داشته باشد، نوشتن خواص هر کدام از فرزندها داخل تگ پنل، کاری غیر ممکن است. اینجاست که این نوع خاصیت‌ها خودشان را نشان می‌دهند. پس به این نحو مقادیر، داخل کنترل هر تگ تعریف می‌شود ولی توسط پنل مورد استفاده قرار می‌گیرد. نحوه‌ی نوشتن این نوع خاصیت: ابتدا یک پیشوند از نوع تگ پنل را در ابتدا آورده و سپس بعد از .(نقطه) نام خاصیت را ذکر می‌کنیم.

نحوه‌ی تعریف این نوع خاصیت‌ها در یک کلاس به صورت زیر است که برای شیء یا پنل canvas می‌باشد:

public static readonly DependencyProperty TopProperty =
    DependencyProperty.RegisterAttached("Top", 
    typeof(double), typeof(Canvas),
    new FrameworkPropertyMetadata(0d,
        FrameworkPropertyMetadataOptions.Inherits));
 
public static void SetTop(UIElement element, double value)
{
    element.SetValue(TopProperty, value);
}
 
public static double GetTop(UIElement element)
{
    return (double)element.GetValue(TopProperty);
}
در مثال dockPanel بالا در هر طرف تنها یک المان قرار دادیم. برای قرار دادن المان‌های بیشتر در طرفین، تنها ذکر یک المان جدید با خاصیت Dockpanel.dock کافی است و الویت نمایش آن‌ها بر اساس ترتیب نوشتن تگها توسط شماست. مثال زیر این نکته را نشان می‌دهد:
    <Button Content="Dock=Top" DockPanel.Dock="Top"/>
        <Button Content="Dock=Bottom" DockPanel.Dock="Bottom"/>
        <Button Content="Dock=Left"/>
        <Button Content="Dock=Left2"/>
        <Button Content="Right2" DockPanel.Dock="Right"/>
        <Button Content="Dock=Right" DockPanel.Dock="Right"/>
        <Button Content="LastChildFill=True"/>



Wrap Panel
این پنل بسیار شبیه StackPanel هست ولی مثل آن اشیاء را در یک سطر یا ستون ادامه نمی‌دهد؛ بلکه با رسیدن به انتهای پنجره، سطر یا ستون جدیدی را آغاز می‌کند. در stack panel با پایان پنجره، ادامه اشیا آن قابل مشاهده نبود ولی در این شیء با اتمام و رسیدن به لبه‌ی پنجره، اشیاء در سر جدید (افقی) یا ستون جدید (عمودی) نمایش داده می‌شوند. این پنل‌ها می‌توانند در ساخت تب‌ها و نوار ابزار استفاده شوند.

Canvas Panel

پایه‌ای‌ترین layout موجود در WPF است. موقعیت قرارگیری المان‌های فرزندش بر اساس نقاط تعیین شده است.این پنل بیشتر برای رسم اشکال و گرافیک دو بعدی مناسب است و اصلا برای قرارگیری کنترل‌های WPF روی آن توصیه نمی‌شود و مشکل winform‌ها در آن رخ خواهد داد.

شروع ترسیم یک شکل دو بعدی روی آن بر اساس دوتا از چهار "خاصیت‌های وابستگی متصل" صورت می‌گیرد که به شرح زیر هستند:

  • Canvas.LEFT
  • Canvas.RIGHT
  • Canvas.TOP
  • Canvas.BOTTOM

نمونه از کد نوشته شده آن به صورت زیر است:

<Canvas>
    <Rectangle Canvas.Left="40" Canvas.Top="31" Width="63" Height="41" Fill="Blue"  />
    <Ellipse Canvas.Left="130" Canvas.Top="79" Width="58" Height="58" Fill="Blue"  />
    <Path Canvas.Left="61" Canvas.Top="28" Width="133" Height="98" Fill="Blue" 
          Stretch="Fill" Data="M61,125 L193,28"/>
</Canvas>

ترتیب قرارگیری اشکال روی هم در canvas به ترتیبی انجام می‌گیرد که در XAML نوشته اید ولی می‌توان با استفاده از خاصیت Canvas.ZIndex این ترتیب را تغییر داد.

<Canvas>
    <Ellipse Fill="Green" Width="60" Height="60" Canvas.Left="30" Canvas.Top="20"    
             Canvas.ZIndex="1"/>
    <Ellipse Fill="Blue"  Width="60" Height="60" Canvas.Left="60" Canvas.Top="40"/>
</Canvas>
شکل زیر در سمت راست، نتیجه‌ی کد بالاست ولی بدون ذکر ZIndex شکل سمت چپ نتیجه‌ی کار خواهد بود.

ViewBox
شاید عده‌ای به سختی آن را یک Layout بدانند و بیشتر آن را یک کنترل معمولی می‌شناسند ولی وظیفه‌ی آن بسیار شبیه Layout هاست. خصوصیتی که این شیء دارد این است که با تغییر اندازه محیط برنامه به هر نحوی، یک تغییر مقیاس روی اشیاء داخل آن رخ می‌دهد و کنترل‌ها به همراه متون و هر چیزی که در درخت منطقی و بصری است Scale آن تغییر می‌یابند.
نمونه‌ی کد زیر را تست کنید تا تفاوت بین دو Button را ببینید:
  <StackPanel Orientation="Vertical">
        <Button Content="Test" />
        <Viewbox Stretch="Uniform">
            <Button Content="Test" />
        </Viewbox>
    </StackPanel>
نتیجه‌ی کار:

در بخش دوم Layout‌ها مبحث گرید و ساخت Layout اختصاصی و تعدادی از خاصیت‌ها را بررسی خواهیم کرد.

مطالب
استفاده ازExpressionها جهت ایجاد Strongly typed view در ASP.NET MVC
مدل زیر را در نظر بگیرید:
/// <summary>
    /// 
    /// </summary>
    public class CompanyModel
    {
        /// <summary>
        /// Table Identity
        /// </summary>
        public int Id { get; set; }

        /// <summary>
        /// Company Name
        /// </summary>
        [DisplayName("نام شرکت")]
        public string CompanyName { get; set; }

        /// <summary>
        /// Company Abbreviation
        /// </summary>
        [DisplayName("نام اختصاری شرکت")]
        public string CompanyAbbr { get; set; }
    
    }
از View زیر جهت نمایش لیستی از شرکت‌ها متناظر با مدل جاری استفاده میشود:
@{
    const string viewTitle = "شرکت ها";
    ViewBag.Title = viewTitle;
    const string gridName = "companies-grid";
}
<div class="col-md-12">
    <div class="form-panel">
        <header>
            <div class="title">
                <i class="fa fa-book"></i>
                @viewTitle
            </div>
        </header>
        <div class="panel-body">
            <div id="@gridName">
            </div>
        </div>
    </div>
</div>
</div>
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $("#@gridName").kendoGrid({
                dataSource: {
                    type: "json",
                    transport: {
                        read: {
                            url: "@Html.Raw(Url.Action(MVC.Company.CompanyList()))",
                            type: "POST",
                            dataType: "json",
                            contentType: "application/json"
                        }
                    },
                    schema: {
                        data: "Data",
                        total: "Total",
                        errors: "Errors"
                        }
                    },
                    pageSize: 10,
                    serverPaging: true,
                    serverFiltering: true,
                    serverSorting: true
                },
                pageable: {
                    refresh: true
                },
                sortable: {
                    mode: "multiple",
                    allowUnsort: true
                },
                editable: false,
                filterable: false,
                scrollable: false,
                columns: [ {
                    field: "CompanyName",
                    title: "نام شرکت",
                    sortable: true,
                }, {
                    field: "CompanyAbbr",
                    title: "مخفف نام شرکت",
                    sortable: true
                }]
            });
        });
    </script>
}


مشکلی که در کد بالا وجود دارد این است که با تغییر نام هر یک از متغییر هایمان ، اطلاعات گرید در ستون مربوطه نمایش داده نمیشود.همچنین عناوین ستونها نیز از DisplayName مدل پیروی نمیکنند.توسط متدهای الحاقی زیر این مشکل برطرف شده است.

 /// <summary>
    /// 
    /// </summary>
    public static class PropertyExtensions
    {
        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <returns></returns>
        public static MemberInfo GetMember<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
        {
            var mbody = expression.Body as MemberExpression;

            if (mbody != null) return mbody.Member;
            //This will handle Nullable<T> properties.
            var ubody = expression.Body as UnaryExpression;
            if (ubody != null)
            {
                mbody = ubody.Operand as MemberExpression;
            }
            if (mbody == null)
            {
                throw new ArgumentException("Expression is not a MemberExpression", "expression");
            }
            return mbody.Member;
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <returns></returns>
        public static string PropertyName<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
        {
            return GetMember(expression).Name;
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <returns></returns>
        public static string PropertyDisplay<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
        {
            var propertyMember = GetMember(expression);
            var displayAttributes = propertyMember.GetCustomAttributes(typeof(DisplayNameAttribute), true);
            return displayAttributes.Length == 1 ? ((DisplayNameAttribute)displayAttributes[0]).DisplayName : propertyMember.Name;
        }
    }



public static string PropertyName<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
جهت بدست آوردن نام متغییر هایمان استفاده مینماییم.


public static string PropertyDisplay<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
جهت بدست آوردن DisplayNameAttribute استفده میشود. درصورتیکه این DisplayNameAttribute یافت نشود نام متغییر بازگشت داده میشود.

بنابراین View مربوطه را اینگونه بازنویسی میکنیم:

@using Models
@{
    const string viewTitle = "شرکت ها";
    ViewBag.Title = viewTitle;
    const string gridName = "companies-grid";
}
<div class="col-md-12">
    <div class="form-panel">
        <header>
            <div class="title">
                <i class="fa fa-book"></i>
                @viewTitle
            </div>
        </header>
        <div class="panel-body">
            <div id="@gridName">
            </div>
        </div>
    </div>
</div>
</div>
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $("#@gridName").kendoGrid({
                dataSource: {
                    type: "json",
                    transport: {
                        read: {
                            url: "@Html.Raw(Url.Action(MVC.Company.CompanyList()))",
                            type: "POST",
                            dataType: "json",
                            contentType: "application/json"
                        }
                    },
                    schema: {
                        data: "Data",
                        total: "Total",
                        errors: "Errors"
                        }
                    },
                    pageSize: 10,
                    serverPaging: true,
                    serverFiltering: true,
                    serverSorting: true
                },
                pageable: {
                    refresh: true
                },
                sortable: {
                    mode: "multiple",
                    allowUnsort: true
                },
                editable: false,
                filterable: false,
                scrollable: false,
                columns: [ {
                    field: "@(PropertyExtensions.PropertyName<CompanyModel>(a => a.CompanyName))",
                    title: "@(PropertyExtensions.PropertyDisplay<CompanyModel>(a => a.CompanyName))",
                    sortable: true,
                }, {
                    field: "@(PropertyExtensions.PropertyName<CompanyModel>(a => a.CompanyAbbr))",
                    title: "@(PropertyExtensions.PropertyDisplay<CompanyModel>(a => a.CompanyAbbr))",
                    sortable: true
                }]
            });
        });
    </script>
}


مطالب
اضافه کردن آیتم ورود با حساب کاربری دیگر در شیرپوینت 2016 و شیرپوینت 2013 ( اضافه کردن آیتم منو Sign in as different user )
در شیرپوینت 2016 و شیرپوینت 2013  به صورت پیش فرض گزینه Sign in as different user وجود ندارد. در این مقاله قصد دارم نحوه اضافه کردن آیتم ورود با کاربر دیگر را توضیح دهم. به این منظور مراحل زیر را دنبال نمایید.  

اگر از شیرپوینت 2016 استفاده می‌کنید به آدرس زیر بروید: 

C:\Program Files\Common Files\microsoft shared\Web ServerExtensions\16\TEMPLATE\CONTROLTEMPLATES  

واگر از شیرپوینت 2013 استفاده می‌کنید به آدرس زیر بروید: 

C:\Program Files\Common Files\microsoft shared\Web ServerExtensions\15\TEMPLATE\CONTROLTEMPLATES 

و از آدرس مذکور به دنبال فایلی به نام welcome.ascx بگردید.  

به منظور اضافه کردن آیتم " ورود با حساب کاربری دیگر " باید همین فایل را ویرایش کنیم. جهت ویرایش فایل می‌توانید از یک ویرایشگر متن ساده ( Text Editor ) همانند Notepad++ یا ویژوال استودیو استفاده نمایید.

تنها کاری که باید انجام دهید اینست که کدهای زیر را به فایل مذکور اضافه نمایید: 

<SharePoint:MenuItemTemplate runat="server" ID="ID_LoginAsDifferentUser"
  Text="<%$Resources:wss,personalactions_loginasdifferentuser%>"
  Description="<%$Resources:wss,personalactions_loginasdifferentuserdescription%>"
  MenuGroupId="100"
  Sequence="100"
  UseShortId="true"
/>

در فایل welcome.ascx باید به دنبال تگ "ID_RequestAcess" بگردید و کد بالا را قبل از آن اضافه نمایید. اما توجه بفرمایید که مکان دقیق اضافه کردن این قطعه کد، دقیقا با ترتیب آیتم منویی که تصمیم دارید در آن جایگاه قرار گیرد، رابطه مستقیم دارد؛  بدین معنا که اگر تمایل دارید ترتیب نمایش جایگاه این آیتم منو را عوض نمایید، براحتی می‌توانید در جایگاه مناسب کد بالا را کپی نمایید:  

بلافاصله پس از ذخیره کردن فایل welcome.ascx، با فشردن کلیدهای Ctrl+F5 می‌توانید نتیجه تغییرات‌تان را مشاهده نمایید. در صورت لزوم می‌توانید کش مرورگر را خالی نمایید.

مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 6 - تغییر صفات Property ها

برنامه نویسی شیء گرا

در این بخش میخواهیم به بررسی یکسری از ویژگی‌ها و نکات ریز برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت بپردازیم که یک برنامه نویس حرفه‌ای جاوا اسکریپت حتما باید بر آن‌ها واقف باشد تا بتواند کتابخانه‌ها و Framework ‌های موثرتر و بهینه‌تری را ایجاد کند. لازم به ذکر است که در این مجموعه مقالات، پیاده‌سازی اشیاء و شیوه‌ی کد نویسی، بر اساس استاندارد ECMAScript 5 یا ES5 انجام خواهد شد. بنابراین از قابلیتهای جدیدی که در ES6 اضافه شده‌است، صحبت نخواهیم کرد. پس از پایان این مجموعه مقالات و پس از آگاهی کامل از قابلیتهای جاوا اسکریپت، در مجموعه مقالاتی به بررسی قابلیتهای جدید ES6 خواهیم پرداخت که مرتبط به مقالات جاری است.

همانطور که قبلا اشاره شد، در زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، مفهومی به نام کلاس وجود دارد که ساختاری را جهت ایجاد اشیاء معرفی می‌کند و میتوانیم اشیاء مختلفی را از این کلاس‌ها ایجاد نماییم. اما در جاوا اسکریپت مفهوم کلاس وجود ندارد و فقط می‌توانیم از اشیاء استفاده کنیم که نسبت به زبان‌های مبتنی بر کلاس متفاوت می‌باشد.

بر اساس تعریفی که از اشیاء در استاندارد ECMAScript صورت گرفته است، هرشیء، شامل مجموعه‌ای از ویژگی‌هاست، که هر یک از آنها می‌تواند حاوی یک مقدار پایه، شیء و یا تابع باشد. به عبارت دیگر هر شیء شامل آرایه‌ای از مقادیر است. هر ویژگی ( Property ) یا تابع (که در برنامه نویسی شیء گرا متد نیز نامیده می‌شود) توسط نام خود شناسایی می‌شوند که به یک مقدار داده‌ای نگاشت یا Map شده‌اند. به همین دلیل میتوان هر شیء را به عنوان یک Hash Table تصور کرد که داده‌ها را به صورت یک زوج کلید مقدار یا key-value pairs نگهداری می‌نماید. در اینصورت نام ویژگی‌ها و متدها به عنوان key و مقدار آنها به عنوان value در نظر گرفته می‌شوند.


مفهوم شیء

همانطور که قبلا اشاره شد، جهت تعریف اشیاء می‌توان از دو روش استفاده نمود. در روش اول، ایجاد شیء با استفاده از شیء Object و در روش دوم، با استفاده از Object Literal Notation انجام خواهد شد. روش دوم جدیدتر و بین برنامه نویسان جاوا اسکریپت محبوب‌تر است. مثال دیگری را جهت یادآوری در این مورد ذکر می‌کنم:

var person = new Object();
person.firstName = "Meysam";
person.birth = new Date(1982, 11, 8);
person.getAge = function () {
    var now = new Date();
    return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
}

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34
در مثال فوق، شیء person شامل دو ویژگی firstName و birth و همچنین تابع getAge() می‌باشد. در تابع getAge() از روی ویژگی birth یا تاریخ تولد، سن شخص محاسبه شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، در داخل این تابع، جهت دسترسی به ویژگی birth، از شیء this استفاده نمودیم. this به شیء ای اشاره می‌کند که تابع getAge() به آن تعلق دارد و در اینجا به شیء person اشاره می‌نماید. اگر از this استفاده نکنید، برنامه خطا می‌دهد؛ زیرا قادر به شناسایی birth نمی‌باشد. مثال فوق را میتوان با استفاده از Object Literal Notation به صورت زیر نوشت:
var person = {
    firstName: "Meysam",
    birth: new Date(1982, 11, 8),
    getAge: function () {
        var now = new Date();
        return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
    }
};

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34

انواع Property ها

در ECMAScript 5 ، صفاتی برای Property ‌ها معرفی شده است که از طریق Attribute ‌های داخلی به Property ‌ها اختصاص می‌یابد. این Attribute ‌ها توسط موتور جاوا اسکریپت بر روی Property ‌ها پیاده سازی می‌شوند و به صورت مستقیم قابل دسترسی نمی‌باشند. در طی فرآیند آموزش این مطالب، Attribute ‌های داخلی را در [[]] قرار می‌دهیم، مثل [[Enumarable]] ، تا از سایر دستورات تفکیک شوند. به صورت کلی دو نوع ویژگی داریم که شامل Data Properties و Accessor Properties می‌باشند که به شرح آنها می‌پردازیم.


Data Properties

Data Property ‌ها، 4 صفت یا Attribute را توصیف می‌کنند که عبارتند از:

[[Configurable]]

مشخص می‌کند یک Property اجازه حذف، تعریف مجدد و یا تغییر نوع را دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانی که یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Enumarable]]

مشخص می‌کند که آیا امکان پیمایش یک Property توسط حلقه for-in وجود دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Writable]]

مشخص می‌کند که آیا مقدار یک Property قابل تغییر می‌باشد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Value]]

شامل مقدار واقعی یک Property و محل مقداردهی یا برگرداندن مقدار Property ‌ها می‌باشد. مقدار پیش فرض آن نیز undefined می‌باشد.


زمانیکه یک Property به صورت عادی به یک شیء اضافه می‌شود، مانند مثال‌های قبلی، سه Attribute اول به true تنظیم می‌شوند و [[Value]]  با مقدار اولیه Property تنظیم میگردد. در این حالت آن Property ، قابل بروزرسانی و پیمایش می‌باشد. جهت تغییر ساختار یک Property و تنظیم Attribute ‌های آن، باید آن Property را با استفاده از متد defineProperty() تعریف نماییم . شکل کلی تعریف Property با استفاده از این متد به صورت زیر می‌باشد:

Object.defineProperty(obj, prop, descriptor)
آرگومان obj ، شیء ای است که Property مورد نظر باید به آن اضافه شود. آرگومان prop نام Property را مشخص می‌کند که Attribute ‌های آن باید تنظیم شوند. آرگومان descriptor  یک شیء می‌باشد که  Attribute ‌های مورد نیاز را برای Property تنظیم می‌نماید. شیء descriptor شامل ویژگی‌های configurable ، enumerable ، writable و value می‌باشد که می‌توانند برای Property تنظیم شوند. خروجی این متد شیء ای است که به عنوان آرگومان اول ارسال شده‌است. به مثال‌های زیر توجه کنید:
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    writable: false,
    value:"Meysam"
});

alert(person.name);   // Meysam
person.name = "Arash";
alert(person.name);   // Meysam
همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌کنید، یک Property به نام name به شیء person اضافه شده‌است که صفت writable آن به false تنظیم گردیده‌است. بنابراین امکان تغییر مقدار ویژگی name وجود ندارد و با اینکه در دستور person.name = "Arash" ، ویژگی name را تغییر داده‌ایم، دستور alert نهایی، مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است.
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    configurable: false,
    value: "Meysam"
});

alert(person.name);  // Meysam
delete person.name;
alert(person.name);  // Meysam
در مثال فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌ایم و همانطور که مشاهده میکنید امکان حذف ویژگی name توسط عملگر delete وجود ندارد و دستور alert نهایی مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است. توجه داشته باشید که اگر شما بخواهید در خطوط بعدی کد، مجددا صفت configurable را به مقدار true تغییر دهید، امکان پذیر نمی‌باشد. زیرا در تعریف فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌اید و امکان بروزرسانی Attribute ‌های ویژگی name را از آن گرفته‌اید. در این حالت تنها Attribute ی را که میتوانید تنظیم کنید، صفت writable می‌باشد.

لازم به ذکر است که می‌توانید متد defineProperty() را چندین بار برای یک Property فراخوانی نموده و در هر مرحله صفات متفاوتی را تنظیم و یا صفات قبلی را تغییر دهید.

علاوه بر متد فوق، متد دیگری به نام defineProperties() وجود دارد که می‌توان چند Property را بصورت همزمان تعریف و صفات آن را تنظیم نمود. شکل کلی این متد به صورت زیر است:

Object.defineProperties(obj, props)

آرگومان props یک شیء می‌باشد که ویژگی‌های آن، نام همان Property هایی هستند که باید به obj اضافه شوند. همچنین هر ویژگی خود یک شیء می‌باشد که میتوان صفات آن ویژگی را تنظیم نمود. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {};
Object.defineProperties(person, {
    "name": {
        configurable: false,
        value: "Meysam"
    },
    "age": {
        writable:false,
        value:34
    }
});
در مثال فوق، برای آرگومان props ، دو ویژگی name و age را تعریف نمودیم که این دو ویژگی به شیء person اضافه خواهند شد. همچنین ویژگی‌های name و age خود یک شیء می‌باشند که صفات مربوط به آنها تنظیم شده است.

Accessor Properties

این صفات شامل توابع getter و setter می‌باشند که یک یا هر دوی آنها می‌توانند برای یک Property تنظیم شوند. زمانی که مقداری را از یک Property می‌خوانید، تابع getter فراخوانی می‌شود و مقدار Property مربوطه را بر میگرداند. این تابع می‌تواند قبل از برگرداندن مقدار، پردازش هایی را بر روی آن Property انجام داده و یک نتیجه‌ی معتبر را برگرداند. زمانیکه Property را مقداردهی می‌نمایید، تابع setter فراخوانی میشود و Property را با مقدار جدید تنظیم می‌نماید. این تابع می‌تواند قبل از مقداردهی به Property ، داده‌ی مورد نظر را اعتبارسنجی نماید تا از ورود مقادیر نامعتبر جلوگیری کند. Accessor Properties شامل 2 صفت زیر می‌باشد:

[[Get]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که مقدار یک Property را بخوانیم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد.

[[Set]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که یک Property را مقداردهی نماییم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد. این تابع شامل یک آرگومان ورودی است که حاوی مقدار ارسالی به Property است.

مثال زیر یک پیاده سازی ساده از شیء تاریخ شمسی می‌باشد که هنوز از لحاظ طراحی دارای نواقصی هست و در ادامه کارآیی و کد آن را بهبود می‌بخشیم.

var date = {
    _year: 1,
    _month: 1,
    _day: 1,
    isLeap: function () {
        switch (this.year % 33) {
            case 1: case 5: case 9: case 13:
            case 17: case 22: case 26: case 30:
                return true;
            default:
                return false;
        }
    }
};

Object.defineProperties(date, {
    "year": {
        "get": function () { return this._year; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 9999)
                throw new Error("Year must be between 1 and 9999");
            this._year = newValue;
        }
    },
    "month": {
        "get": function () { return this._month; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 12)
                throw new Error("Month must be between 1 and 12");
            this._month = newValue;
        }
    },
    "day": {
        "get": function () { return this._day; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 31)
                throw new Error("Day must be between 1 and 31");
            if (this.month === 12 && !this.isLeap() && newValue > 29)
                throw new Error("Day must be between 1 and 29");
            if (this.month > 6 && newValue > 30)
                throw new Error("Day must be between 1 and 30");
            this._day = newValue;
        }
    }
});
در مثال فوق، 3 ویژگی با نامهای _year ، _month و _day تعریف شده‌اند. پیشوند _ مشخص می‌کند که نباید به این ویژگی در خارج از شیء دسترسی داشته باشیم. البته دسترسی را محدود نمی‌کند و برنامه نویس به راحتی می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد. در مباحث بعدی شیوه‌ی صحیح پیاده سازی اینگونه Property ‌ها را آموزش می‌دهیم. تابعی به نام isLeap() نیز تعریف شده است که تشخیص می‌دهد سال موجود کبیسه هست یا خیر. با استفاده از تابع defineProperties() ، 3 ویژگی دیگر نیز به شیء date ، با نامهای year ، month و day اضافه نموده‌ایم که دارای Accessor ‌های get و set می‌باشند. در بخش set ورودی‌های کاربران را بررسی و اعتبار سنجی نمودیم. در صورتی که ورودی نامعتبر باشد، با استفاده از throw خطایی را به صورت دستی ایجاد می‌نماییم که در console مربوط به Browser قابل مشاهده و یا با استفاده از try…catch قابل دسترسی و مدیریت می‌باشد.

دقت داشته باشید که لازم نیست حتما accessor ‌های getter و setter با هم برای یک Property تنظیم شوند و شما می‌توانید فقط یکی از آنها را برای Property به کار ببرید. اگر فقط تابع getter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط خواندنی می‌شود و امکان تغییر مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به تغییر Property نماید، بی‌تاثیر خواهد بود. همچنین اگر فقط تابع setter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط نوشتنی می‌شود و امکان خواندن مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به خواندن Property نماید، مقدار undefined برای آن برگردانده می‌شود.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید این است که اگر یک Property با استفاده از متد defineProperty() تعریف گردد، Attribute هایی که مقداردهی نشده‌اند، مثل [[Configurable]] ، [[Enumarable]] و [[Writable]] با false مقداردهی می‌گردند و [[Value]] ، [[Get]] و [[Set]] مقدار undefined را بر می‌گردانند. در مبحث بعدی، در مورد این نکته مثالی ارائه شده است.


خواندن Attribute ‌های مربوط به یک Property

با استفاده از متد getOwnPropertyDescriptor() می‌توان، Attribute ‌های اختصاص داده شده به Property ‌ها را خواند و از مقدار آنها مطلع شد. این متد شامل 2 آرگومان می‌باشد، که آرگومان اول، شیء ای است که میخواهیم Attribute آن را بخوانیم و آرگومان دوم، نام Attribute می‌باشد. خروجی متد getOwnPropertyDescriptor() یک شیء از نوع PropertyDescriptor می‌باشد که ویژگی‌های آن، همان Attribute هایی هستند که برای یک Property تنظیم شده‌اند. به مثال زیر جهت خواندن Attribute ‌های شیء تاریخ شمسی توجه کنید:

var descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "_year");
alert(descriptor.value);   // 1
alert(descriptor.configurable); // true
alert(typeof descriptor.get); // undefined

descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "year");
alert(descriptor.value);   // undefined
alert(descriptor.configurable); // false
alert(typeof descriptor.get); // function
ویژگی _year به صورت عادی تعریف شده است. بنابراین با توجه به نکاتی که قبلا ذکر شد، مقدار اختصاص داده شده به این ویژگی، به صفت [[Value]] تعلق گرفته است. همچنین سایر صفات این ویژگی به مانند [[Configurable]] ، با مقدار true تنظیم شده‌اند. Accessor ‌های getter و setter نیز، که برای این ویژگی تنظیم نشده بودند، مقدار undefined بر می‌گردانند. ویژگی year با استفاده از متد defineProperties() تعریف شده است و چون Accessor ‌های getter و setter به آن اختصاص یافته‌اند، صفت [[Value]]، مقدار undefined را بر می‌گرداند و سایر Attribute ‌ها به مانند [[Configurable]] که تنظیم نشده‌اند، مقدار false را بر می‌گردانند. همچنین برای getter و setter نوع function برگردانده شده‌است. 
مطالب
آشنایی با SASS یا Syntactically Awesome Stylesheets و روش نصب و استفاده از آن

استفاده از CSS علاوه بر جذابیت و قابلیت‌های مفید آن، پیچیدگی هایی دارد و کدهای شما معمولا طولانی می‌شود و هرچه کدها طولانی‌تر شوند، مدیریت آن نیز سخت‌تر می‌گردد. اما با استفاده از SASS ، قابلیت هایی به Css اضافه می‌شود که قبلا وجود نداشت، از جمله استفاده از varible ها، نوشتن کدهای تو در تو ( nesting ) و . با استفاده از SASS کدهای CSS کوتاه‌تر شده و در نتیجه سریعتر اجرا شوند. SASS   با CSS3 سازگار است. همچنین امکان مشاهده فایلهای آن (با پسوند .scss ) توسط افزونه Firesass For Firebug وجود دارد.

دو syntax برای SASS وجود دارد: یکی SCSS (Sassy CSS) که شکل توسعه یافته CSS3 می باشدو دیگری که قدیمی‌تر است، Indented syntax می‌باشد که در آن به جای استفاده از براکت، از تورفتگی خطهای کد استفاده می‌شود و همچنین از به جای استفاده از سمی کولن ، باید به خط جدید بروید.

 

قابلیتهای موجود در SASS :

1- Variables

متغیرها امکان ایجاد تغییرات در کدهای CSS را بسیار راحتتر می‌سازند. به عنوان مثال یک متغیر برای یک کد رنگ دلخواه تعریف می‌کنید، از این به بعد به جای استفاده از کد رنگ در کدهای CSS ، از متغیر تعریف شده  برای آن بهره می‌گیرید، به این ترتیب ، چنانچه در آینده نیاز به تغییر این کد رنگ داشته باشید، تنها با تغییر آن در متغیر ، در کل فایل CSS تغییر ایجاد خواهد شد . برای تعریف متغیر ، در ابتدای اسم دلخواه خود از علامت $ استفاده کنید:

$myColor:   #ff0000;
 
body {
    color: $myColor;
}
.box{
Border-color:$myColor;
}

Nesting -2 یا selector ‌های تو در تو:  

می توانید selector ‌ها را مانند کدهای html به صورت hirearchy تعریف کنید:

nav {
     ul {
          list-style: none;
         }
      li { display: inline-block; }
      a {
          text-decoration: none;
         }
}
کدهای بالا بعد از تولید شدن در مرورگر به شکل زیر دیده  می‌شود:

nav ul {
  list-style: none;
}
nav li {
  display: inline-block;
}
nav a {
  text-decoration: none;
}

3- Partials
:

می توانید قطعاتی از کدهای CSS را به صورت Partial SASS تعریف کنید و سپس آن را در فایلهای SASS دیگر استفاده نمایید.همانند Partialview در MVC ، هنگام نام گذاری آن از _ در ابتدای نام استفاده نمایید. فایل partial SASS دارای پسوند   .SCSS می باشد : " "_myPartial.scss

برای استفاده از _myPartial.scss در فایل sass دیگر ، از دایرکتیو @import استفاده کنید:

@import "myPartial"
همچنین می‌توانید نام چندین partial را پشت هم بنویسید:
@import "mypartial1","myPartial2"
نمونه کد:
/*_myPartial1.scss  codes…*/
html,body,ul,ol {
  margin:  0;
  padding: 0;
}
 
/*_myPartial2.scss  codes…*/
 
@import "myPartial1"
 
body, {
 background-color: #efefef;
}
 کدها بعد از تولید در مرورگر:

html, body, ul, ol {
  margin: 0;
  padding: 0;
}
body {
  background-color: #efefef;
  }

4- Mixins :

از آنجایی که استفاده و نوشتن بعضی property ‌های CSS سخت می‌باشد، می‌توانید از روش mixin استفاده کرده و قطعه کدهایی را ایجاد کنید که بتوانید در کدهایتان از آنها بارها و بارها استفاده کنید. به عنوان مثال قطع کدی برای border-radius ایجاد کنید ، (همانطور که میدانید border-radius برای مرورگرهای مختلف ، حالتهای مختلفی تعریف می‌شود.). برای ایجاد mixin ، در ابتدای قطع کد از @mixin استفاده نمایید و برای استفاده ازآن ، از @include استفاده نمایید:  

@mixin cssProperty $yourCustomName{
…
Your css properties…
}

نمونه کد:
ایجاد mixin:

@mixin border-radius($radius) {
  -webkit-border-radius: $radius;
     -moz-border-radius: $radius;
      -ms-border-radius: $radius;
       -o-border-radius: $radius;
          border-radius: $radius;
}

استفاده از mixin:

.box { @include border-radius(10px); }

Extend/Inheritance -5 :

@XETEND به شما این امکان را می‌دهد تا بخشی از Property ‌های یک selector را برای استفاده در selector ‌های دیگر به اشتراک بگذارید:

.message {
  border: 1px solid #ccc;
  padding: 10px;
  color: #333;
}
.success {
  @extend .message;
  border-color: green;
}

کدها بعد از تولید شدن به صورت زیر دیده می‌شوند:

.message, .success {
  border: 1px solid #cccccc;
  padding: 10px;
  color: #333;
}
 
 .success {
  border-color: green;
}

6- Operators :

می توانید از عملگرهای ضرب و تقسیم و جمع و تفریق در کدهای CSS خود استفاده نمایید:

article[role="main"] {
  float: left;
  width: 600px / 960px * 100%;
}

 
نصب SASS :

حال که با SASS آشنا شدید ، انگیزه کافی برای دانستن روش نصب و استفاده آن خواهید داشت. برای استفاده از SASS می توانید از نرم افزارهایی که برای ویندوز ، مک و لینوکس وجود دارند، استفاده کنید از جمله این نرم افزارها :

CodeKit , Compass.app , Hammer , Koala , LiveReload , Mixture , Prepros , Prepros Pro , Scout


روش دیگر استفاده از command line می‌باشد:

چنانچه سیستم عامل شما ویندوز می‌باشد، برای استفاده از sass ابتدا باید  rubby را نصب نمایید. سپس در Cmd خط زیر را اجرا کنید:

gem install sass

چنانچه به خطایی برخوردید، ابتدا gem توسط sudo را نصب کنید:

sudo gem install sass

 سپس توسط خط زیر چک کنید که SASS نصب شده است یا خیر:

sass -v
خط فوق، ورژن SASS نصب شده را برای شما می‌گرداند که نشان می‌دهد نصب SASS با موفقیت صورت گرفته است:  
 
Sass 3.2.12 (Media Mark)

برای کسب اطلاعات بیشتر و روش نصب در سایر سیستم عاملها به این  لینک مراجعه نمایید.

SassScript :

فایل SASS اسکریپتی برای اجرای یک سری از فانکشنها دارد، از جمله :

- rgb($red, $green, $blue)   /* برای ایجاد کد رنگ rgb */

برای مشاهده لیست کامل این فانکشنها به این لینک مراجعه کنید.

 
 منبع
مطالب
آشنایی با XSLT
XSLT در واقع یک StyleSheet یا یک راهنما در مورد تبدیل فایل‌های xml به انواع و یا ساختارهای دیگری چون فایل‌های html، فایل‌های متنی و ... است که توسط کنسرسیوم وب ارائه شده‌است. این فایل حاوی یک سری دستورالعمل برای برنامه‌های پردازشگر است که به آن‌ها می‌گوید چگونه این فایل را تبدیل کنند.

اساس کار XSLT
در تصویر زیر، فایل xml به همراه xslt، به تجزیه کننده یا تحلیل کننده داده میشوند. در این قسمت هر دو فایل منبع تحلیل شده و از روی فایل xml، درختی در حافظه تهیه می‌شود و از فایل xslt یک سری قوانین استخراج می‌شوند. بعد این دو محتوای جدید تولید شده، در اختیار XSL Processor قرار گرفته و از روی آن‌ها به ساخت درخت نتیجه (نوع درخواستی) در حافظه می‌رسد که در نهایت آن را به نام یک فایل مستند میکند.

توجه داشته باشید که xslt یک زبان برنامه نویسی نیست؛ ولی تعدادی دستورالعمل‌های مشابه و توابع داخلی در آن قرار گرفته است. در اینجا هنگام کار با نام گره‌ها، باید به بزرگی و کوچکی حروف توجه کنید.

پروژه نمونه
در این مقاله ما یک فایل xml داریم که قصد داریم آلبوم‌هایی را طبق ساختار زیر، در آن قرار دهیم و سپس بر اساس قوانین xslt آن را در قالب یک فایل html نشان دهیم. فایل‌های تمرینی این مقاله در این آدرس قابل دسترسی است.

ساختار فایل xml:
<Albums>
  <Album>
    <name>Modern Talking</name>
    <cover>http://album.com/a.jpg</cover>
    <Genres>
      <Genre>POP</Genre>
      <Genre>Jazz</Genre>
      <Genre>Classic</Genre>
    </Genres>
    <Description>
      this is a marvelous Album
    </Description>
    <price>
      25.99$
    </price>
  </Album>
</Albums>

ساختار فایل Html
در ابتدا فایل، برای معرفی فایل و رعایت قرارداد، فضای نام مربوطه را یا به شکل زیر
<xsl:stylesheet version="1.0"xmlns:xsl="http://www.w3.org/1999/XSL/Transform">
یا بدین شکل
<xsl:transform version="1.0" xmlns:xsl="http://www.w3.org/1999/XSL/Transform">
می‌نویسیم و سپس کل کدهای html را با تگ زیر محصور می‌کنیم:
<xsl:template match="/">
<html>
....
</html>
</xsl:template>
هر آدرسی که در match بنویسید، آدرس‌های دستورات داخلی در ادامه‌ی آن خواهند بود.

نمایش فیلدها
سپس در آن، کد html مورد نظر را وارد می‌کنیم و در میان این کدها، تگ‌های xslt را وارد می‌نماییم. کد زیر بخشی از صفحه هست که برای نمایش آلبوم‌ها استفاده می‌کنیم:
<div>
  <img src="" alt="image" />
  <h3>
    <xsl:value-of select="albums/album/name" />
  </h3>
  <h4>Artist Name 1</h4>
  <h5>POP</h5>
  <h6>25/5/2015</h6>
  <h7>this is description</h7>
  <div>
    <a href="#">More</a>
  </div>
</div>
تگ‌های xsl نشان دهنده دستورالعمل‌های این قالب هستند. این دستور وظیفه انتخاب یک آیتم و نمایش آن را دارد. در قسمت select، آدرس نام آلبوم را به صورت یک مسیر، از تگ والد به سمت پایین وارد کرده‌ایم. این دستور العمل با اولین گره که به آن برسد، نمایش می‌یابد ولی اگر بخواهیم کدهای بالا، به تعداد هر آیتم (آلبوم) تکرار شود، از دستور العمل حلقه استفاده می‌کنیم:
<xsl:for-each select="albums/album">
  <div>
    <img src="" alt="image" />
    <h3>
      <xsl:value-of select="name" />
    </h3>
    <h4>Artist Name 1</h4>
    <h5>POP</h5>
    <h6>25/5/2015</h6>
    <h7>this is description</h7>
    <div>
      <a href="#">More</a>
    </div>
  </div>
</xsl:for-each>
خطوط بالا، مرتبا گره‌های album را در گره Albums، یافته و همه تگ‌های داخلش را تکرار کرده و نام هر آلبوم را نیز چاپ می‌کند. موقعی که از حلقه استفاده می‌کنیم و مسیر گره والد در آن مشخص شده است، نیازی نیست که دیگر برای دریافت نام آلبوم، کل مسیر را ذکر کنید.

ایجاد ارتباط میان دو فایل XML و XSLT
برای اجرا و تست آن باید از طریق یک ابزار که توانایی تحلیل این دستورات را دارد، استفاده کنید. یکی از همین ابزارها، مرورگر شماست. برای اینکه به مرورگر ارتباط فایل xml و xsl را بفهمانیم، تکه کد زیر را در فایل xml جهت لینک شدن می‌نویسیم و سپس فایل xml را در مرورگر اجرا می‌کنیم:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<?xml-stylesheet type="text/xsl" href="index.xslt"?>
الان تصویر بدین شکل نمایش داده می‌شود:



ساخت المان یا تگ
در ادامه بقیه فیلدها را تکمیل میکنیم. فیلد بعدی تصویر است که تصویر دیگر مانند متن، بین تگ‌ها قرار نمی‌گیرد و باید داخل attribute تگ تصویر درج شود. برای نمایش تصویر می‌توانیم به دو شکل عمل کنیم. کد را به صورت زیر بنویسیم:
<img src="{cover}" width="200px" height="200px">
  <xsl:value-of select="cover" />
</img>
یا اینکه المان مورد نظر را توسط xsl ایجاد کنیم:
<xsl:element name="img">
  <xsl:attribute name="src">
    <xsl:value-of select="cover"/>
  </xsl:attribute>
  <xsl:attribute name="width">
    200px
  </xsl:attribute>
  <xsl:attribute name="height">
    200px
  </xsl:attribute>
  <xsl:value-of select="cover"/>
</xsl:element>
حال با یکی از کدهای بالا، مرورگر را جهت تست اجرا می‌کنیم:


دستور العمل‌های بیشتر (مرتب سازی)
دستورات xslt فقط به چند تگ بالا خلاصه نمی‌شود؛ بلکه دستورات شرطی ،تعریف متغیرها، توابع داخلی جهت کار با اعداد، رشته‌ها و ... هم در آن وجود دارند. یکی از همین دستورات جذاب، مرتب سازی است. دستورالعل sort به ما اجازه می‌دهد تا بر اساس یک فیلد، داده‌ها را مرتب کنیم. با افزودن کد زیر بعد از دستور حلقه، لیست را بر اساس نام آلبوم مرتب می‌کنیم:
<xsl:for-each select="Albums/Album">
<xsl:sort select="name"/>

دستورات شرطی
حال تصمیم می‌گیریم که آلبوم‌های با قیمت بالاتر از 10 دلار را 2 دلار تخفیف دهیم. برای اینکار نیاز است تا با تگ if آشنا شویم:
<xsl:variable name="numprice" select="number(substring(price,1,string-length(price)-1))" />

<xsl:if test="$numprice>=10">
  <h4 >
    <span style='text-decoration:line-through'>
      <xsl:value-of select="price" />
    </span>
    <b>
      <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
    </b>
  </h4>
</xsl:if>
در اینجا کمی مثال را پیچیده‌تر و از چند عنصر جدید در آن استفاده کرده‌ایم. در خط اول یک متغیر با نام numprice تعریف کرده‌ایم. متغیرها بر دو نوعند: محلی یا عمومی. برای تعریف متغیر عمومی لازم است آن را در بالای سند، بعد از تگ template ایجاد کنید و متغیرهای محلی فقط در داخل همان تگی که تعریف کرده‌اید، اعتبار دارند. از آنجا که قیمت‌ها به صورت رشته‌ای هستند و در انتها هم حرف $ را دارند، بهتر است که قیمت را بدون $ به عدد تبدیل کنیم تا بتوانیم بعدا در شرط، به عنوان عدد، مقایسه و در صورت صحت شرط، دو عدد از آن کم کنیم. در اینجا ما از تابع substring برای جداسازی رشته و از تابع string-lentgh برای دریافت طول رشته و در نهایت از تابع number برای تبدیل رشته به عدد استفاده کردیم و آن‌را برای استفاده‌های بعدی، در متغیر ذخیره کردیم (برای آشنایی بیشتر با این توابع به این آدرس رجوع کنید). سپس تگ if را صدا زدیم و در صورتی که مقدار داخل متغیر (علامت متغیر، استفاده از عبارت $ قبل از نام آن است ) از 10 بیشتر یا برابر آن بود، دو واحد از آن کم می‌کنیم و روی قیمت قبلی خط می‌کشیم. نتیجه حاصله در تصویر زیر مشخص است:

در حال حاضر مشکلی که وجود دارد این است که ما برای قیمت‌های زیر 10 دلار هیچ شرطی نداریم و این دستور if کمی سطحی برخورد می‌کند و برای قیمت‌های زیر 10 دلار مجددا به یک if نیازمندیم. ولی دستور دیگری، مشابه دستور switch وجود دارد که استفاده از آن در شرایط دو شرط بالا مقرون به صرفه است. نام این دستور choose می‌باشد. خطوط بالا را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
<xsl:variable name="numprice" select="number(substring(price,1,string-length(price)-1))" />
<xsl:choose>
  <xsl:when test="$numprice>=10">
    <h4 >
      <span style='text-decoration:line-through;color:red'>
        <xsl:value-of select="price" />
      </span>
      <b>
        <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
      </b>
    </h4>
  </xsl:when>

  <xsl:otherwise>
    <b>
      <xsl:value-of select="$numprice" />$
    </b>
  </xsl:otherwise>
</xsl:choose>
شما می‌توانید به تعداد زیادی از تگ when برای اعمال دیگر شرط‌ها همانند دستور switch ...case استفاده کنید. در اینجا اگر قیمت‌ها زیر 10 دلار باشند، تغییری در قیمت ایجاد نکرده و خودش را نشان می‌دهیم. ولی اگر از 10 دلار به بالا باشد، قیمت‌ها دو دلار تخفیف می‌خورند. شکل زیر نتیجه حاصل از اضافه شدن کد بالاست:


استفاده از template ها
برای خلاصه سازی کار و جمع و جور کردن کدها می‌توان از template‌ها استفاده کرد. شما هم در ابتدا، یک قالب یا template را برای کل سند ایجاد کردید. حالا سعی ما این است که اینبار، قالب‌های کوچکتر و جرئی‌تر و اختصاصی‌تر ساخته و آن‌ها را در قالب اصلی صدا بزنیم. برای ساخت قالب به ریشه xsl:stylesheet رفته و یک template جدید را به شکل زیر ایجاد میکنیم:
<xsl:template match="DateOfRelease">

  <xsl:variable name="date" select="."/>
  <xsl:variable name="day" select="substring($date,1,2)"/>
  <xsl:variable name="month" select="number(substring($date,4,2))"/>
  <xsl:variable name="year" select="substring($date,7,4)"/>
  Release Date:

  <xsl:choose>
    <xsl:when test="$month = 1">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Jan/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 2">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Feb/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 3">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Mar/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 4">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Apr/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 5">
      <xsl:value-of select="$day"/>,May/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 6">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Jun/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>

    <xsl:when test="$month = 7">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Jul/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 8">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Aug/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 9">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Sep/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 10">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Oct/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 11">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Nov/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>

    <xsl:otherwise>
      <xsl:value-of select="$day"/>,Dec/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:otherwise>
  </xsl:choose>
</xsl:template>
در این قالب ما روی فیلد تاریخ کار میکنیم و قصد داریم تاریخ را در قالب نوشتاری دیگری درج کنیم. عبارت نقطه (.) در select خط اول به معنای گره جاری است. بعد از ساخت قالب جدید آن را در محل مورد نظر در قالب اصلی یا ریشه صدا می‌زنیم:
<xsl:for-each select="Albums/Album">
  <xsl:sort select="name"/>
  <div>
    <img src="{cover}" width="200px" height="200px">
      <xsl:value-of select="cover" />
    </img>
    <h3>
      <xsl:value-of select="name" />
    </h3>
    <h4>POP</h4>

    <xsl:variable name="numprice" select="number(substring(price,1,string-length(price)-1))" />
    <xsl:choose>
      <xsl:when test="$numprice>=10">
        <h4 >
          <span style='text-decoration:line-through;color:red'>
            <xsl:value-of select="price" />
          </span>
          <b>
            <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
          </b>
        </h4>
      </xsl:when>

      <xsl:otherwise>
        <h4 >
          <b>
            <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
          </b>
        </h4>
      </xsl:otherwise>
    </xsl:choose>
    <h4>
      <!-- محل صدا زدن قالب-->
      <xsl:apply-templates select="DateOfRelease"/>
    </h4>
    <h4>
      <xsl:value-of select="Description"/>
    </h4>
    <div>
      <a href="#">More</a>
    </div>
  </div>
</xsl:for-each>


فیلترسازی
یکی از خصوصیات دیگری که فایل XML داشت، فیلد ژانر موسیقی بود و قصد داریم با استفاده از فیلترسازی، تنها سبک خاصی مثل سبک پاپ را نمایش دهیم و موسیقی‌هایی را که خارج از این سبک هستند، از نتیجه حذف کنیم. به همین علت دستور for-each را به شکل زیر تغییر میدهیم:

<xsl:for-each select="Albums/Album[contains(Genres/Genre, 'POP')]">
دستور بالا میگوید که حلقه را آلبوم‌ها حرکت بده، به شرطی که در مسیر Genres/Genre مقداری برابر POP بیابی. حالا اگر بخواهیم این شرط را معکوس کنیم میتوانیم عبارت را به صورت زیر درج کنیم:
<xsl:for-each select="Albums/Album[not(contains(Genres/Genre, 'POP'))]">
برای شکیل شدن کار، بهتر است که نام سبک‌ها را در کنار تصویر هم درج کنیم. به همین علت دستور حلقه را مورد استفاده قرار می‌دهیم:
<xsl:for-each select="Genres/Genre">
<xsl:value-of select="."/>
<xsl:if test="position() != last()">
,
</xsl:if>
</xsl:for-each>
دستور بالا شامل دو تابع جدید هست که مقدار برگشتی آن‌ها اندیس گره فعلی و اندیس آخرین گره می‌باشد و در عبارت شرطی ما تعیین کرده‌ایم که بین هر سبکی که می‌نویسد، یک علامت جدا کننده , هم قرار گیرد؛ به جز آخرین گره که دیگر نیازی به علامت جدا کننده ندارد. تصویر زیر آلبوم هایی را نشان میدهد که در سبک پاپ قرار گرفته‌اند:


تبدیل xml و xsl در دات نت

string xmlfile = Application.StartupPath + "\\sampleXML.xml";

//بارگذاری فایل قوانین در حافظه
XslTransform xslt = new XslTransform();
xslt.Load("sample-stylesheet.xsl");

//XPath ایجاد یک سند جدید بر اساس استاندارد 
XPathDocument xpath = new XPathDocument(xmlfile);

//آماده سازی برای نوشتن فایل نهایی
XmlTextWriter xwriter = new XmlTextWriter(xmlfile + ".html", Encoding.UTF8);

//نوشتن فایل مقصد بر اساس قوانین مشخص شده
xslt.Transform(xpath, null, xwriter, null);
xwriter.Close();
در صورتی که فایل XSL نیازی به تگ‌هایی داشته باشد که در فایل xml نیست و خودتان قصد دارید که آن‌ها را از این طریق وارد کنید، می‌توانید خطوط زیر را به کد بالا اضافه کنید:
XsltArgumentList xslArgs = new XsltArgumentList();
xslArgs.AddParam("logo", "", logo);
xslArgs.AddParam("name", "", name); 
....
xslt.Transform(xpath, xslArgs, xwriter, null);

مطالب
آشنایی و بررسی ابزار Version Manager
در مطلبی با نسخه بندی و چرخه انتشار نرم افزار آشنا شدید. اما کمبود ابزاری کارآمد و حرفه ای در ویژوال استادیو من را بر آن داشت تا افزونه‌ای را تهیه و در دسترس تمامی توسعه دهندگان قرار دهم. پس از مطالعه و بررسی روش‌های نگارش بندی نرم افزار و ابزار‌های موجود، دو روش عمده نسخه بندی نرم افزار وجود دارد که در زیر آورده شده است.
  • نسخه بندی معنایی
  • نسخه بندی استاندارد مایکروسافت
در روش معنایی چهار قسمت نسخه بندی Major.Minor.Build.Revision به صورت زیر افزایش و تغییر می‌یابد:
  1. Revision تا 1000 افزایش می‌یابد
  2. در اجرای بعدی به 0 تنظیم شده و قسمت Build بعلاوه 1 می‌شود.
  3. Build تا 100 افزایش می‌یابد
  4. در اجرای بعدی Build به 0 تنظیم شده و قسمت Minor بعلاوه 1 می‌شود و Revision هم 0 می‌شود.
  5. Minor تا 10 افزایش می‌یابد.
  6. در اجرای بعدی Minor به 0 تنطیم شده، قسمت Major بعلاوه 1 می‌شود و قسمت‌های قبل همه 0 می‌شوند. 
در روش استاندارد ماکروسافت مقادیر قسمت‌های Build و Revision از الگوریتم زیر محاسبه می‌شود.
  1. مقدار Build از مجموع روزهای که از تاریخ پروژه گذشته است بدست می‌آید.
  2. مقدار Revision از مجموع ثانیه‌های که از نیمه شب محلی روز جاری تا زمان اجرای پروژه تقسم بر دو بدست می‌آید.
  3. مقادیر Major و Minor هم با توجه تولید نسخه جدید و تغییرات عمده در نرم افزار بصورت دستی تغییر می‌یابد.
راهنمای نصب و اجرا:
ابتدا افزونه Version Manager را از سایت ویژوال استادیو گالری دریافت و نصب کنید.
سپس از منوی View > Other Windows > Version Manager را انتخاب کنید.

پس از باز شدن پنجره Version Manager پروژه‌های Solution جاری بارگذاری و  Assembly Version و File Version هر پروژه را می‌توانید به راحتی مشاهده و یا تغییر دهید.

اگر بخواهید بصورت خودکار بر اساس شمای انتخاب شده، نسخه نرم افزار را افزایش دهید، شمای نسخه بندی را انتخاب کنید. در دو زمان Build و یا Rebuild پروژه می توان نسخه را افزایش داد.

Semantic Versioning:

  1. گزینه Semantic Versioning را از قسمت Version Style انتخاب کنید.
  2. گزینه Increment Action قسمتی از نگارش که می‌خواهید شمای  نسخه بندی بر روی آن اعمال شود را مشخص می‌کند. که دو گزینه Build یا Revision وجود دارد
  3. گزینه Increment Event زمان رویداد اعمال شمای انتخاب شده را مشخص می‌سازد.
  4. تنظیمات را ذخیره و پروژه خود را Rebuild نمایید.
  5. در پنجره Output نسخه جدید نشان داده می‌شود.

Microsoft DateTime:

  1. گزینه Microsoft DateTime را از قسمت Version Style انتخاب کنید.

  2. تاریخ شروع پروژه بصورت خودکار خوانده و نمایش داده می‌شود یا تاریخ شروع پروژه را انتخاب کنید
  3. با توجه به انتخاب Increment Action نسخه جدید محاسبه می‌شود.
  4. پروژه را Rebuild و نسخه جدید را مشاهده نمایید.

    همچنین از پروژه‌های #C و VB.NET و C++ Managed  پشتیبانی می‌کند

    این ابزار هنوز در نگارش بتا است و ممکن است باگ‌هایی داشته باشد.

    نظرات و پیشنهادات شما توسعه دهندگان عزیز می‌تواند موجب هر چه بهتر و کامل‌تر شدن این ابزار باشد.

مطالب
آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش چهارم
برای مطالعه این بخش لازم است، به Syntax مربوط به Over آشنا باشیم، در بخش اول بطور کامل به Syntax مربوط به Over پرداختیم.
در این بخش دو فانکشن دیگر از توابع تحلیلی (Analytic functions) به نامهای First_Value و Last_Value را بررسی می‌نماییم.
  • First_Value
      این فانکشن نیز همانند دیگر فانکشنهای تحلیلی در نسخه SQL Server 2012 ارائه گردیده است. و اولین مقدار از یک مجموعه مقادیر را بر می‌گرداند. و Syntax آن بصورت ذیل می‌باشد:
FIRST_VALUE ( [scalar_expression ) 
    OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause [ rows_range_clause ] ) 
شرح Syntax:
1- Scalar_expression: مقدار آن می‌تواند نام یک فیلد یا Subquery باشد.
2- Over : در بخش اول بطور مفصل آن را بررسی نمودیم.
قبل از بررسی تابع First_Value،ابتدا Script زیر را اجرا نمایید، که شامل یک جدول و درج چند رکورد در آن است.
Create Table Test_First_Last_Value
(SalesOrderID int not null,
 SalesOrderDetailID int not null ,
 OrderQty smallint not null);
 GO
Insert Into Test_First_Last_Value
       Values (43662,49,1),(43662,50,3),(43662,51,1),
          (43663,52,1),(43664,53,1),(43664,54,1),
  (43667,77,3),(43667,78,1),(43667,79,1),
          (43667,80,1),(43668,81,3),(43669,110,1),
          (43670,111,1),(43670,112,2),(43670,113,2),
          (43670,114,1),(43671,115,1),(43671,116,2)
مثال: ابتدا Scriptی ایجاد می‌نماییم،بطوریکه جدول Test_Firts_Last_Value را براساس فیلد SalesOrderID گروه بندی نموده و اولین مقدار فیلد SalesOrderDetailID در هرگروه را مشخص نماید.
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
       FIRST_VALUE(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID
       ORDER BY SalesOrderDetailID) FstValue
FROM Test_First_Last_Value s
     WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
     ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
خروجی:

     مطابق Script چهار گروه در خروجی ایجاد شده است و در فیلد FstValue ، اولین مقدار هر گروه نمایش داده می‌شود. اگر بخش‌های قبلی Window Function‌ها را مطالعه کرده باشید، تحلیل این تابع کار بسیار ساده ای است. 

  • Last_Value
      این تابع نیز در نسخه SQL Server 2012 ارائه گردیده است. و آخرین مقدار از یک مجموعه مقادیر را بر می‌گرداند، به عبارتی فانکشن Last_Value عکس فانکشن First_Value عمل می‌نماید و Syntax آن به شرح ذیل میباشد:
LAST_VALUE ( [scalar_expression ) 
    OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause rows_range_clause ) 
شرح Syntax تابع Last_Value شبیه به تابع First_Value می‌باشد.

مثال: همانند مثال قبل Scriptی ایجاد می‌نماییم،بطوریکه جدول Test_Firts_Last_Value را براساس فیلد SalesOrderID گروه بندی نموده و آخرین مقدار فیلد SalesOrderDetailID در هرگروه را مشخص نماید. 
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
       LAST_VALUE(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID
       ORDER BY SalesOrderDetailID RANGE BETWEEN UNBOUNDED PRECEDING  AND UNBOUNDED FOLLOWING)  LstValue
FROM Test_First_Last_Value s
     WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
     ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
خروجی:

خروجی جدول،به چهار گروه تقسیم،و آخرین مقدار هر گروه،در فیلد LstValue نمایش داده شده است. در این مثال نیز تحلیلی نخواهیم داشت، چون فرض بر آن است که بخش‌های قبلی را مطالعه نموده ایم.

موفق باشید.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
ارسال به JsonResult
ممنون از راهنمایی شما
بالاخره بکمک اسکریپت FileSaver تونستم فایل Pdf فلش کنم البته responseType  از نوع   arraybuffer  انتخاب کردم
public ActionResult PdfReport(ReportViewModel model)
        {
            var file = new GeneratePdfReport()
                .CreatePdfReport(AutoMapperHelper
                .Map<ReportViewModel, Report>(model));
            _files.Add(file.PdfStreamOutput);


            var stream = new MemoryStream();
            new MergePdfDocuments
            {
                WriterCustomizer = info =>
                {
                    info.ImportedPage.PdfWriter.CloseStream = false;
                },
                InputFileStreams = _files,
                OutputFileStream = stream,
                AttachmentsBookmarkLabel = "Attachment(s) ",
            }
            .PerformMerge();

            stream.Flush();
            stream.Position = 0;
            return File(stream, "application/pdf", null);
        }
اسکریپت:
$http({
            url: "Report/PdfReport",
            method: "POST",
            responseType: "arraybuffer",
            data: json,
            headers: { "Content-type": "application/json" }
        }).success(function (data) {
            var blob = new Blob([data], { type: "application/pdf" });
            $scope.progressbar.complete();
            saveAs(blob, "report.pdf");
        }

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت یازدهم - مبانی Blazor - بخش 8 - کار با جاوا اسکریپت
باسلام؛ من توابع کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی که سراسری هستند و در تمام کامپوننت‌های برنامه قابل دسترسی خواهند بود به صفحه index.html اضافه کردم .مشکل اینجاست که یکی از  کتابخانه‌های جاوا اسکرپیتی، یکی از متدهاش نیاز به یک تگ html داخل MainLayout.razor  دارد که احیانا چون این کتابخانه قبل ساخت کامل  کد‌های اhtm صدا زده میشود که تگ   html  رو پیدا نمیکند و به خطا میخورد.  چه روشی برای اینکه کتابخانه با تاخیر اجرا شود یا بعد از لود کامل  کدهای html؟