مطالب
کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular
نگارش AspNetCore.SignalR 1.0.0-alpha1-final چند روزی هست که منتشر شده‌است. در این مطلب قصد داریم یک برنامه‌ی وب ASP.NET Core 2.0 را به همراه یک Hub ایجاد کرده و سپس این Hub را در یک کلاینت Angular (2+) مورد استفاده قرار دهیم.


پیشنیازها

برای دنبال کردن این مثال فرض بر این است که NET Core 2.0 SDK. و همچنین Angular CLI را نیز پیشتر نصب کرده‌اید. مابقی بحث توسط خط فرمان و ابزارهای dotnet cli و angular cli ادامه داده خواهند شد و الزامی به نصب هیچگونه IDE نیست و این مثال تنها توسط VSCode پیگیری شده‌است.


تدارک ساختار ابتدایی مثال جاری


ساخت برنامه‌ی وب، توسط dotnet cli
ابتدا یک پوشه‌ی جدید را به نام SignalRCore2Sample ایجاد می‌کنیم. سپس داخل این پوشه، پوشه‌ی دیگری را به نام SignalRCore2WebApp ایجاد خواهیم کرد (تصویر فوق). از طریق خط فرمان به این پوشه وارد شده (در ویندوز، در نوار آدرس، دستور cmd.exe را تایپ و enter کنید) و سپس فرمان ذیل را صادر می‌کنیم:
 dotnet new mvc
این دستور، یک برنامه‌ی جدید ASP.NET Core 2.0 را تولید خواهد کرد.

ساخت برنامه‌ی کلاینت، توسط angular cli
سپس از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Sample بازگشته و دستور ذیل را صادر می‌کنیم:
 ng new SignalRCore2Client
این دستور، یک برنامه‌ی Angular را در پوشه‌ی SignalRCore2Client تولید می‌کند (تصویر فوق).

اکنون که در پوشه‌ی ریشه‌ی SignalRCore2Sample قرار داریم، اگر در خط فرمان، دستور . code را صادر کنیم، VSCode هر دو پوشه‌ی وب و client را با هم در اختیار ما قرار می‌دهد:


تکمیل پیشنیازهای برنامه‌ی وب

پس از ایجاد ساختار اولیه‌ی برنامه‌های وب ASP.NET Core و کلاینت Angular، اکنون نیاز است وابستگی جدید AspNetCore.SignalR را به آن معرفی کنیم. به همین جهت به فایل SignalRCore2WebApp.csproj مراجعه کرده و تغییرات ذیل را به آن اعمال می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.All" Version="2.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.SignalR" Version="1.0.0-alpha1-final" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.VisualStudio.Web.CodeGeneration.Tools" Version="2.0.0" />
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.DotNet.Watcher.Tools" Version="2.0.0" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا ابتدا بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.SignalR اضافه شده‌است. همچنین Microsoft.DotNet.Watcher.Tools را نیز اضافه کرده‌ایم تا بتوان از مزیت build تدریجی پروژه، به ازای هر تغییر صورت گرفته، استفاده کنیم.
پس از این تغییرات، دستور ذیل را در خط فرمان صادر می‌کنیم تا وابستگی‌های پروژه نصب شوند:
 dotnet restore
البته اگر افزونه‌ی #C مخصوص VSCode را نصب کرده باشید، تغییرات فایل csproj را دنبال کرده و پیام restore را نیز ظاهر می‌کند؛ تا همین دستور فوق را به صورت خودکار اجرا کند.
یک نکته: نگارش فعلی افزونه‌ی #C مخصوص VSCode، با تغییر فایل csproj و restore وابستگی‌های آن نیاز دارد یکبار آن‌را بسته و سپس مجددا اجرا کنید، تا اطلاعات intellisense خود را به روز رسانی کند. بنابراین اگر VSCode بلافاصله کلاس‌های مرتبط با بسته‌های جدید را تشخیص نمی‌دهد، علت صرفا این موضوع است.

پس از بازیابی وابستگی‌ها، به ریشه‌ی پروژه‌ی برنامه‌ی وب وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 dotnet watch run
این دستور، پروژه را build کرده و سپس بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد. همچنین به ازای هر تغییری در فایل‌های کدهای برنامه، به صورت خودکار برنامه را build کرده و مجددا ارائه می‌دهد.


تکمیل برنامه‌ی وب جهت ارسال پیام‌هایی به کلاینت‌های متصل به آن

پس از افزودن وابستگی‌های مورد نیاز، بازیابی و build برنامه، اکنون نوبت به تعریف یک Hub است، تا از طریق آن بتوان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل ارسال کرد. به همین جهت یک پوشه‌ی جدید را به نام Hubs به پروژه‌ی وب افزوده و سپس کلاس جدید MessageHub را به صورت ذیل به آن اضافه می‌کنیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;

namespace SignalRCore2WebApp.Hubs
{
    public class MessageHub : Hub
    {
        public Task Send(string message)
        {
            return Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
        }
    }
}
این کلاس از کلاس پایه Hub مشتق می‌شود. سپس در متد Send آن می‌توان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل به برنامه ارسال کرد.

پس از تعریف این Hub، نیاز است به کلاس Startup مراجعه کرده و دو تغییر ذیل را اعمال کنیم:
الف) ثبت و معرفی سرویس SignalR
ابتدا باید SignalR را فعالسازی کرد. به همین جهت نیاز است سرویس‌های آن‌را به صورت یکجا توسط متد الحاقی AddSignalR در متد ConfigureServices به نحو ذیل معرفی کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddSignalR();
   services.AddMvc();
}

ب) ثبت مسیریابی دسترسی به Hub
پس از تعریف Hub، مرحله‌ی بعدی، مشخص سازی نحوه‌ی دسترسی به آن است. به همین جهت در متد Configure، به نحو ذیل Hub را معرفی کرده و سپس یک path را برای آن مشخص می‌کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseSignalR(routes =>
   {
      routes.MapHub<MessageHub>(path: "message");
    });
یعنی اکنون این Hub در آدرس ذیل قابل دسترسی است:
  http://localhost:5000/message
این آدرسی است که در کلاینت Angular، از آن برای اتصال به هاب، استفاده خواهیم کرد.


انتشار پیام‌هایی به تمام کاربران متصل به برنامه

آدرس فوق به تنهایی کار خاصی را انجام نمی‌دهد. از آن جهت اتصال کلاینت‌های برنامه استفاده می‌شود و این کلاینت‌ها پیام‌های رسیده‌ی از طرف برنامه را از این آدرس دریافت خواهند کرد. بنابراین مرحله‌ی بعد، ارسال تعدادی پیام به سمت کلاینت‌ها است. برای این منظور به HomeController برنامه‌ی وب مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;
using SignalRCore2WebApp.Hubs;

namespace SignalRCore2WebApp.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHubContext<MessageHub> _messageHubContext;
        public HomeController(IHubContext<MessageHub> messageHubContext)
        {
            _messageHubContext = messageHubContext;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            return View(); // show the view
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> Index(string message)
        {
            await _messageHubContext.Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
            return View();
        }
    }
}
برای دسترسی به Hubهای تعریف شده می‌توان از سیستم تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. برای این منظور تنها کافی است Hub مدنظر را به عنوان آرگومان جنریک IHubContext تعریف کرد. سپس از طریق آن می‌توان به این context‌، در قسمت‌های مختلف برنامه دسترسی یافت و برای مثال پیام‌هایی را به کاربران ارائه داد.
در این مثال ابتدا View ذیل نمایش داده می‌شود:
@{
    ViewData["Title"] = "Home Page";
}

<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="Home"
      role="form">
  <div class="form-group">
     <label label-for="message">Message: </label>
     <input id="message" name="message" class="form-control"/>
  </div>
  <button class="btn btn-primary" type="submit">Send</button>
</form>
کار آن فرستادن یک پیام به متد Index است. سپس این متد، به کمک context تزریق شده‌ی Hub پیام‌ها، این پیام را به تمام کلاینت‌های متصل ارسال می‌کند.


تکمیل برنامه‌ی کلاینت Angular جهت نمایش پیام‌های رسیده‌ی از طرف سرور

تا اینجا ساختار ابتدایی برنامه‌ی Angular را توسط Angular CLI ایجاد کردیم. اکنون نیاز است وابستگی سمت کلاینت SignalR Core را نصب کنیم. به همین جهت از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Client وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 npm install @aspnet/signalr-client --save
پرچم save آن سبب خواهد شد تا این وابستگی علاوه بر نصب، در فایل package.json نیز درج شود.
کلاینت رسمی signalr، هم جاوا اسکریپتی است و هم تایپ‌اسکریپتی. به همین جهت به سادگی توسط یک برنامه‌ی تایپ اسکریپتی Angular قابل استفاده است. کلاس‌های آن‌را در مسیر node_modules\@aspnet\signalr-client\dist\src می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدا، فایل app.component.ts را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";
import { HubConnection } from "@aspnet/signalr-client";

@Component({
  selector: "app-root",
  templateUrl: "./app.component.html",
  styleUrls: ["./app.component.css"]
})
export class AppComponent implements OnInit {
  hubPath = "http://localhost:5000/message";
  messages: string[] = [];

  ngOnInit(): void {
    const connection = new HubConnection(this.hubPath);
    connection.on("send", data => {
      this.messages.push(data);
    });
    connection.start().then(() => {
      // connection.invoke("send", "Hello");
      console.log("connected.");
    });
  }
}
در اینجا در ابتدا، کلاس HubConnection از ماژول aspnet/signalr-client@ دریافت شده‌است. سپس بر این اساس در ngOnInit، یک وهله از آن که به مسیر Hub تعریف شده‌ی برنامه اشاره می‌کند، ایجاد خواهد شد. هر زمانیکه پیامی از سمت سرور دریافت گردید، این پیام را به لیست messages، که یک آرایه است اضافه می‌کنیم. در آخر برای راه اندازی این اتصال، متد start آ‌ن‌را فراخوانی خواهیم کرد. در اینجا می‌توان یک متد سمت سرور را فراخوانی کرد و یا برقراری اتصال را در کنسول developers مرورگر نمایش داد.
آرایه‌ی messages را به نحو ذیل توسط یک حلقه در قالب این کامپوننت نمایش خواهیم داد:
<div>
  <h1>
    The messages from the server:
  </h1>
  <ul>
    <li *ngFor="let message of messages">
      {{message}}
    </li>
  </ul>
</div>
پس از آن به ریشه‌ی پروژه‌ی کلاینت مراجعه کرده و دستور ذیل را صادر می‌کنیم تا برنامه‌ی Angular ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده شود:
  ng serve -o
در این حالت برنامه در آدرس  http://localhost:4200/ قابل دسترسی خواهد بود.


همانطور که مشاهده می‌کنید، پیام خطای ذیل را صادر کرده‌است:
 Failed to load http://localhost:5000/message: Response to preflight request doesn't pass access control check: No 'Access-Control-Allow-Origin' header is present on the requested resource. Origin 'http://localhost:4200' is therefore not allowed access.
علت اینجا است که برنامه‌ی Angular بر روی پورت 4200 کار می‌کند و برنامه‌ی وب ما بر روی پورت 5000 تنظیم شده‌است. به همین جهت نیاز است CORS را در برنامه‌ی وب تنظیم کرد تا امکان یک چنین دسترسی صادر شود.
برای این منظور به فایل آغازین برنامه‌ی وب مراجعه کرده و سرویس‌های AddCors را به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddSignalR();
    services.AddCors(options =>
            {
                options.AddPolicy("CorsPolicy",
                    builder => builder
                        .AllowAnyOrigin()
                        .AllowAnyMethod()
                        .AllowAnyHeader()
                        .AllowCredentials());
            });
    services.AddMvc();
}
پس از آن در متد Configure، این سیاست دسترسی باید مورد استفاده قرار گیرد؛ و گرنه این تنظیمات کار نخواهد کرد. محل قرارگیری آن نیز باید پیش از سایر تنظیمات باشد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseCors(policyName: "CorsPolicy");
اکنون اگر مجددا برنامه‌ی Angular را Refresh کنیم، در console توسعه دهندگان مرورگر، مشاهده خواهیم کرد که اتصال برقرار شده‌است:


در آخر برای آزمایش برنامه، به آدرس http://localhost:5000 یا همان برنامه‌ی وب، مراجعه کرده و پیامی را ارسال کنید. بلافاصله مشاهده خواهید کرد که این پیام توسط کلاینت Angular دریافت شده و نمایش داده می‌شود:



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SignalRCore2Sample.zip
برای اجرا آن، ابتدا به پوشه‌ی SignalRCore2WebApp مراجعه کرده و دو فایل bat آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌ها‌ی برنامه را بازیابی می‌کند و دومی برنامه را بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد.
سپس به پوشه‌ی SignalRCore2Client مراجعه کرده و در آنجا نیز دو فایل bat ابتدایی آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌های برنامه‌ی Angular را بازیابی می‌کند و دومی برنامه‌ی Angular را بر روی پورت 4200 اجرا خواهد کرد.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
خروجی تصویر (jpg یا png)
در مثال‌های این کتابخانه، یک مثال تبدیل PDF به تصویر هست. در اینجا + مستندات آن
روش‌های دیگری هم برای تبدیل PDF به تصویر موجودند. برای مثال به سورس پروژه «برنامه IRIS PDF Editor» مراجعه کنید. 
مطالب
jQuery Ajax و نحوه صحیح ارسال مقادیر به یک وب سرویس

در مورد کار با jQuery Ajax و نحوه فراخوانی یک متد وب سرویس توسط آن، چند مطلب پیشتر ارائه شدند:
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net
و ...

تمام این مقالات یک ایراد مهم دارند که امروز با آن مواجه شدم و خلاصه آن به شرح زیر است:
پارامتر data متد Ajax جی‌کوئری را به صورت زیر در نظر بگیرید:
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
این روش شاید با بسیاری از ورودی‌ها کار کند اما یک سری از کاراکترها زمانیکه با فرمت JSON ارسال می‌شوند باید اصطلاحا escape شوند که لیست آن‌ها به صورت زیر است:
\b  Backspace (ascii code 08)
\f Form feed (ascii code 0C)
\n New line
\r Carriage return
\t Tab
\v Vertical tab
' Apostrophe or single quote
" Double quote
\ Backslash caracter
برای حل این مشکل می‌توان از اسکریپت استاندارد json2.js که در سایت json.org معرفی شده، استفاده کرد.

ابتدا ارجاعی از این اسکریپت باید به صفحه اضافه شود:
<script src="js/json2.js" type="text/javascript"></script>
سپس مقدار پارامتر data را باید به شکل زیر اصلاح کرد:
 var jsonText = JSON.stringify({ username: $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() });
...

data: jsonText,
متد stringify تمام ملاحظات لازم را در مورد escape کاراکترهای یاد شده و بسیاری از موارد دیگر به صورت خودکار اعمال می‌کند. همچنین از این لحاظ که یک ساختار داده‌ای جاوا اسکریپتی را نیز می‌تواند به معادل متنی آن تبدیل کند، بسیار جالب توجه است.
به عنوان مثالی دیگر، اگر متد وب سرویس ما دو پارامتر داشت، jsonText به شکل زیر در خواهد آمد:
 var jsonText = JSON.stringify({ param1: val1, param2: val2 });
لازم به ذکر است که پشتیبانی از این متد در نگارش‌های آخر اکثر مرورگرهای امروزی در جهت سازگاری با آخرین استانداردهای مصوب جاوا اسکریپت به صورت بومی وجود دارد (از IE8 به بعد و فایرفاکس 3 و یک به بعد)، اما از آنجائیکه کاربران ممکن است هنوز از نگارش‌های قدیمی آن‌ها استفاده کنند، کمک گرفتن از فایل json2.js ضروری به نظر می‌رسد.

Vote on iDevCenter
مطالب
QueryOver در NHibernate و تفاوت‌های آن با LINQ to NH

در NHibernate چندین و چند روش، جهت تهیه کوئری‌ها وجود دارد که QueryOver یکی از آن‌ها است (+). QueryOver نسبت به LINQ to NH سازگاری بهتری با ساز و کار درونی NHibernate دارد؛ برای مثال امکان یکپارچگی آن با سطح دوم کش. هر چند ظاهر QueryOver با LINQ یکی است، اما در عمل متفاوتند و راه و روش خاص خودش را طلب می‌کند. برای مثال در LINQ to NH می‌تواند نوشت x.Property.Contains اما در QueryOver متدی به نام contains قابل استفاده نیست (هر چند در Intellisense ظاهر می‌شود اما عملا تعریف نشده است و نباید آن‌را با LINQ اشتباه گرفت) و سعی در استفاده از آن‌ها به استثناهای زیر ختم می‌شوند:
Unrecognised method call: System.String:Boolean StartsWith(System.String)
Unrecognised method call: System.String:Boolean Contains(System.String)
برای مثال کلاس زیر را در نظر بگیرید؛ کوئری‌های مطلب جاری بر این اساس تهیه خواهند شد:
using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace NH3Test.MappingDefinitions.Domain
{
public class Account
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }

[NotNull]
public virtual int Balance { set; get; }
}
}

1) یافتن رکوردهایی که در یک مجموعه‌ی مشخص قرار دارند. برای مثال balance آن‌ها مساوی 10 و 12 است:
var list = new[]  { 12,10};
var resultList = session.QueryOver<Account>()
.WhereRestrictionOn(p => p.Balance)
.IsIn(list)
.List();

SELECT
this_.AccountId as AccountId0_0_,
this_.Name as Name0_0_,
this_.Balance as Balance0_0_
FROM
Accounts this_
WHERE
this_.Balance in (
@p0 /* = 10 */, @p1 /* = 12 */
)

2) پیاده سازی همان متد Contains ذکر شده، در QueryOver:
var accountsContianX = session.QueryOver<Account>()
.WhereRestrictionOn(x => x.Name)
.IsLike("X", NHibernate.Criterion.MatchMode.Anywhere)
.List();

SELECT
this_.AccountId as AccountId0_0_,
this_.Name as Name0_0_,
this_.Balance as Balance0_0_
FROM
Accounts this_
WHERE
this_.Name like @p0 /* = %X% */

در اینجا بر اساس مقادیر مختلف MatchMode می‌توان متدهای StartsWith (MatchMode.Start) ، EndsWith (MatchMode.End) ، Equals (MatchMode.Exact) را نیز تهیه نمود.

انجام مثال دوم راه ساده‌تری نیز دارد. قسمت WhereRestrictionOn و IsLike به صورت یک سری extension متد ویژه در فضای نام NHibernate.Criterion تعریف شده‌اند. ابتدا این فضای نام را به کلاس جاری افزوده و سپس می‌توان نوشت :
using NHibernate.Criterion;
...
var accountsContianX = session.QueryOver<Account>()
.Where(x => x.Name.IsLike("%X%"))
.List();

این فضای نام شامل چهار extension method به نام‌های IsLike ، IsInsensitiveLike ، IsIn و IsBetween است.


چگونه extension method سفارشی خود را تهیه کنیم؟

بهترین کار این است که به سورس NHibernate ، فایل‌های RestrictionsExtensions.cs و ExpressionProcessor.cs که تعاریف متد IsLike در آن‌ها وجود دارد مراجعه کرد. در اینجا می‌توان با نحوه‌ی تعریف و سپس ثبت آن در رجیستری extension methods مرتبط با QueryOver توسط متد عمومی RegisterCustomMethodCall آشنا شد. در ادامه سه کار را می‌توان انجام داد:
-متد مورد نظر را در کدهای خود (نه کدهای اصلی NH) اضافه کرده و سپس با فراخوانی RegisterCustomMethodCall آن‌را قابل استفاده نمائید.
-متد خود را به سورس اصلی NH اضافه کرده و کامپایل کنید.
-متد خود را به سورس اصلی NH اضافه کرده و کامپایل کنید (بهتر است همان روش نامگذاری بکار گرفته شده در فایل‌های ذکر شده رعایت شود). یک تست هم برای آن بنویسید (تست نویسی هم یک سری اصولی دارد (+)). سپس یک patch از آن روی آن ساخته (+) و برای تیم NH ارسال نمائید (تا جایی که دقت کردم از کلیه ارسال‌هایی که آزمون واحد نداشته باشند، صرفنظر می‌شود).

مثال:
می‌خواهیم extension متد جدیدی به نام Year را به QueryOver اضافه کنیم. این متد را هم بر اساس توابع توکار بانک‌های اطلاعاتی، تهیه خواهیم نمود. لیست کامل این نوع متدهای بومی SQL را در فایل Dialect.cs سورس‌های NH می‌توان یافت (البته به صورت پیش فرض از متد extract برای جداسازی قسمت‌های مختلف تاریخ استفاده می‌کند. این متد در فایل‌های Dialect مربوط به بانک‌های اطلاعاتی مختلف، متفاوت است و برحسب بانک اطلاعاتی جاری به صورت خودکار تغییر خواهد کرد).
using System;
using System.Linq.Expressions;
using NHibernate;
using NHibernate.Criterion;
using NHibernate.Impl;

namespace NH3Test.ConsoleApplication
{
public static class MyQueryOverExts
{
public static bool YearIs(this DateTime projection, int year)
{
throw new Exception("Not to be used directly - use inside QueryOver expression");
}

public static ICriterion ProcessAnsiYear(MethodCallExpression methodCallExpression)
{
string property = ExpressionProcessor.FindMemberExpression(methodCallExpression.Arguments[0]);
object value = ExpressionProcessor.FindValue(methodCallExpression.Arguments[1]);
return Restrictions.Eq(
Projections.SqlFunction("year", NHibernateUtil.DateTime, Projections.Property(property)),
value);
}
}

public class QueryOverExtsRegistry
{
public static void RegistrMyQueryOverExts()
{
ExpressionProcessor.RegisterCustomMethodCall(
() => MyQueryOverExts.YearIs(DateTime.Now, 0),
MyQueryOverExts.ProcessAnsiYear);
}
}
}

اکنون برای استفاده خواهیم داشت:
QueryOverExtsRegistry.RegistrMyQueryOverExts(); //یکبار در ابتدای اجرای برنامه باید ثبت شود
...
var data = session.QueryOver<Account>()
.Where(x => x.AddDate.YearIs(2010))
.List();

برای مثال اگر بانک اطلاعاتی انتخابی از نوع SQLite باشد، خروجی SQL مرتبط به شکل زیر خواهد بود:
SELECT
this_.AccountId as AccountId0_0_,
this_.Name as Name0_0_,
this_.Balance as Balance0_0_,
this_.AddDate as AddDate0_0_
FROM
Accounts this_
WHERE
strftime("%Y", this_.AddDate) = @p0 /* =2010 */


هر چند ما تابع year را در متد ProcessAnsiYear ثبت کرده‌ایم اما بر اساس فایل SQLiteDialect.cs ، تعاریف مرتبط و مخصوص این بانک اطلاعاتی (مانند متد strftime فوق) به صورت خودکار دریافت می‌گردد و کد ما مستقل از نوع بانک اطلاعاتی خواهد بود.


نکته جالب!
LINQ to NH هم قابل بسط است؛ کاری که در ORM های دیگر به این سادگی نیست. چند مثال در این زمینه:
چگونه تابع سفارشی SQL Server خود را به صورت یک extension method تعریف و استفاده کنیم: (+) ، یک نمونه دیگر: (+) و نمونه‌ای دیگر: (+).

مطالب
استخراج آدرس‌های ایمیل از یک متن

در قسمت اول بررسی نحوه برنامه نویسی افزونه outlook ، در مورد استفاده از regular expressions اندکی توضیح داده شد. امروز مثالی دیگر از همین دست را بررسی خواهیم کرد.

چند روز قبل یک ایمیل تبلیغاتی به دست من رسید که فرد ارسال کننده انبوهی از ایمیل‌ها را در قسمت To قرار داده بود (بجای قسمت BCC (رونوشت مخفی)).
خوب، برای جدا کردن انبوهی از ایمیل‌های مخلوط با سایر متون چه باید کرد؟ چند ساعت وقت گذاشت و تک تک آنها را به صورت دستی جدا کرد؟ (برای ذخیره سازی در یک دیتابیس برای مثال :) )
یا برای مثال برنامه‌های download manager توانایی استخراج لینک‌های موجود در یک متن کپی شده در حافظه را دارند. آنها به چه صورتی عمل می‌کنند؟ چگونه می‌توانند لینک‌ها را با دقتی بالا و بسیار سریع از لابلای متن موجود تشخیص دهند؟

بهینه‌ترین و سریعترین‌ راه برای این نوع جستجوها استفاده از کتابخانه regular expressions (عبارات با قاعده) در دات نت فریم ورک است. اگر نیاز به یک برگه تقلب (!) در این زمینه داشتید می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. همچنین در همان سایت، کاربران بسیاری را خواهید یافت که الگوهای ابداعی خود را با دیگران به اشتراگ می‌گذارند.

برای مثال فرض کنید فایلی را که حاوی مخلوطی از متن و ایمیل است را در یک رشته بارگذاری کرده‌اید. نحوه استخراج ایمیل‌های موجود با استفاده از این امکانات به صورت زیر خواهد بود:
using System.IO;
using System.Text.RegularExpressions;
using System.Text;

class CRegEx
{
/// <summary>
/// استخراج ایمیل‌های یک فایل متنی و ذخیره آن در فایلی جدید
/// </summary>
/// <param name="inFilePath">فایل ورودی</param>
/// <param name="outFilePath">فایل خروجی</param>
public static void ExtractEmails(string inFilePath, string outFilePath)
{
string data = File.ReadAllText(inFilePath); //خواندن فایل متنی
//ایجاد شیء عبارت با قاعده بر اساس الگوی تشخیص ایمیل‌ها
Regex emailRegex = new Regex(@"\w+([-+.]\w+)*@\w+([-.]\w+)*\.\w+([-.]\w+)*",
RegexOptions.IgnoreCase);
//پیدا کردن گروه تطابق یافته با الگوی ما
MatchCollection emailMatches = emailRegex.Matches(data);
//ایجاد شیء استرینگ بیلدر برای ذخیره سازی سریع اطلاعات دریافتی
StringBuilder sb = new StringBuilder();
//ذخیره ایمیل‌های استخراج شده
foreach (Match emailMatch in emailMatches)
{
sb.AppendLine(emailMatch.Value);
}
//ذخیره کردن اطلاعات استخراج شده در فایلی جدید
File.WriteAllText(outFilePath, sb.ToString());
}
}

راستی، اگر روزی خواستید تعداد بالایی ایمیل ارسال کنید، آنها را به قسمت bcc اضافه کنید (Message.Bcc.Add)، در قالب یک ایمیل، نه چند هزار ایمیل متوالی (در طی یک حلقه برای مثال). به این صورت (استفاده از قسمت BCC) میل سرور تمام آدرس‌ها را در صف قرار خواهد داد و متحمل بار اضافی شدید نخواهد شد. در این حالت اگر میل باکس خود را چک کنید شاید بلافاصله ایمیل مورد نظر را دریافت نکنید. نگران نباشید، انجام عملیات در صف قرار گرفته و در طی دقایق و یا حتی ساعات بعدی پردازش خواهد شد (بسته به بار سرور).
چند نکته را باید در اینجا در نظر داشت. حتما آدرس‌های اضافه شده را با استفاده از عبارات باقاعده یکبار پیش از اضافه شدن بررسی نمائید (Regex.IsMatch). در صورتیکه یکی از ایمیل‌ها فرمت غیراستانداردی داشته باشد کل کار برگشت خواهد خورد.
و همچنین باید دقت داشت که برای این موضوع حد نصاب وجود دارد. بر روی یکی از میل سرورهای یک هاست ایرانی تست کردم، حداکثر 100 رونوشت مخفی را بیشتر قبول نمی‌کرد. بنابراین هر بار می‌شود 100 ایمیل را به صورت یکجا ارسال کرد (که باز هم از روش استفاده از حلقه‌ای که 100 بار ایمیل می‌زند بسیار بهتر است و هاست دار به علت ایجاد بار اضافی شدید بر روی سرور با شما تماس نخواهد گرفت)

مطالب
React 16x - قسمت 17 - مسیریابی - بخش 3 - یک تمرین
به عنوان تمرین، همان برنامه‌ی طراحی گریدی را که تا قسمت 14 تکمیل کردیم، با معرفی مسیریابی بهبود خواهیم بخشید. برای این منظور یک NavBar بوت استرپی را به بالای صفحه اضافه می‌کنیم که دارای سه لینک movies ،customers و rentals است. به همین جهت نیاز به دو کامپوننت مقدماتی customers و rentals نیز وجود دارد که تنها یک h1 را نمایش می‌دهند. به علاوه منوی راهبری برنامه نیز باید بر اساس مسیر فعال جاری، با رنگ مشخصی، فعال بودن مسیریابی گزینه‌ی انتخابی را مشخص کند. در این برنامه اگر کاربر، آدرس نامعتبری را وارد کرد، باید به صفحه‌ی not-found هدایت شود. همچنین می‌خواهیم تمام عناوین فیلم‌های نمایش داده شده‌ی در جدول، تبدیل به لینک‌هایی به صفحه‌ی جدید جزئیات آن‌ها شوند. در این صفحه باید یک دکمه‌ی Save هم وجود داشته باشد تا با کلیک بر روی آن، به صورت خودکار به صفحه‌ی movies هدایت شویم.


برپایی پیش‌نیازها

ابتدا کتابخانه‌ی react-router-dom را نصب می‌کنیم:
 npm i react-router-dom --save
سپس کامپوننت App را با BrowserRouter آن در فایل index.js محصور می‌کنیم؛ تا کار انتقال مدیریت تاریخچه‌ی مرور صفحات در مرورگر، به درخت کامپوننت‌های React انجام شود:
import { BrowserRouter } from "react-router-dom";

//...

ReactDOM.render(
  <BrowserRouter>
    <App />
  </BrowserRouter>,
  document.getElementById("root")
);


ایجاد کامپوننت‌های جدید مورد نیاز

برای تکمیل نیازمندی‌هایی که در مقدمه عنوان شد، این کامپوننت‌های جدید را ایجاد می‌کنیم:
کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\customers.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const Customers = () => {
  return <h1>Customers</h1>;
};

export default Customers;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\rentals.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const Rentals = () => {
  return <h1>Rentals</h1>;
};

export default Rentals;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\notFound.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const NotFound = () => {
  return <h1>Not Found</h1>;
};

export default NotFound;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\movieForm.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const MovieForm = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Movie Form</h1>
      <button className="btn btn-primary">Save</button>
    </div>
  );
};

export default MovieForm;


ثبت مسیریابی‌های مورد نیاز برنامه

پس از نصب کتابخانه‌ی مسیریابی و راه اندازی آن، اکنون نوبت به تعریف مسیریابی‌های مورد نیاز برنامه در فایل app.js است:
import "./App.css";

import React from "react";
import { Redirect, Route, Switch } from "react-router-dom";

import Customers from "./components/customers";
import Movies from "./components/movies";
import NotFound from "./components/notFound";
import Rentals from "./components/rentals";

function App() {
  return (
    <main className="container">
      <Switch>
        <Route path="/movies" component={Movies} />
        <Route path="/customers" component={Customers} />
        <Route path="/rentals" component={Rentals} />
        <Route path="/not-found" component={NotFound} />
        <Redirect to="/not-found" />
      </Switch>
    </main>
  );
}

export default App;
- در اینجا ابتدا چهار مسیریابی جدید را جهت نمایش صفحات کامپوننت‌هایی که ایجاد کردیم، تعریف و سپس نکته‌ی «مدیریت مسیرهای نامعتبر درخواستی» قسمت قبل را نیز با افزودن کامپوننت Redirect، پیاده سازی کرده‌ایم. به علاوه پیشتر نمایش کامپوننت Movies را داخل container تعریف شده داشتیم که اکنون با وجود این مسیریابی‌ها، نیازی به تعریف المان آن نیست و از return تعریف شده، حذف شده‌است.
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، بلافاصله به http://localhost:3000/not-found هدایت می‌شویم. از این جهت که هنوز مسیریابی را برای / یا ریشه‌ی سایت که در ابتدا نمایش داده می‌شود، تنظیم نکرده‌ایم. به همین جهت Redirect زیر را پیش از آخرین Redirect تعریف شده اضافه می‌کنیم تا با درخواست ریشه‌ی سایت، به آدرس /movies هدایت شویم:
<Redirect from="/" to="/movies" />
و هانطور که در بخش 1 این قسمت بررسی کردیم، چون این مسیریابی با تمام آدرس‌های شروع شده‌ی با / تطابق پیدا می‌کند، وجود Switch در اینجا ضروری است؛ تا پس از انطباق با اولین مسیر ممکن، کار مسیریابی به پایان برسد. به علاوه با تعریف این Redirect، اگر مثلا آدرس نامعتبر http://localhost:3000/xyz را درخواست کنیم، به آدرس movies/ هدایت می‌شویم؛ چون / با xyz/ تطابق پیدا کرده و کار در همینجا به پایان می‌رسد. به همین جهت ذکر ویژگی exact در تعریف این Redirect ویژه ضروری است؛ تا صرفا به ریشه‌ی سایت پاسخ دهد:
<Redirect from="/" exact to="/movies" />


افزودن منوی راهبری به برنامه

ابتدا فایل جدید src\components\navBar.jsx را ایجاد می‌کنیم؛ با این محتوا:
import React from "react";
import { Link, NavLink } from "react-router-dom";

const NavBar = () => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-expand-lg navbar-light bg-light">
      <Link className="navbar-brand" to="/">
        Home
      </Link>
      <button
        className="navbar-toggler"
        type="button"
        data-toggle="collapse"
        data-target="#navbarNavAltMarkup"
        aria-controls="navbarNavAltMarkup"
        aria-expanded="false"
        aria-label="Toggle navigation"
      >
        <span className="navbar-toggler-icon" />
      </button>
      <div className="collapse navbar-collapse" id="navbarNavAltMarkup">
        <div className="navbar-nav">
          <NavLink className="nav-item nav-link" to="/movies">
            Movies
          </NavLink>
          <NavLink className="nav-item nav-link" to="/customers">
            Customers
          </NavLink>
          <NavLink className="nav-item nav-link" to="/rentals">
            Rentals
          </NavLink>
        </div>
      </div>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
توضیحات:
- ساختار کلی NavBar ای را که ملاحظه می‌کنید، دقیقا از مثال‌های رسمی مستندات بوت استرپ 4 گرفته شده‌است و تمام classهای آن با className جایگزین شده‌اند.
- سپس تمام anchor‌های موجود در یک منوی راهبری بوت استرپ را به Link و یا NavLink تبدیل کرده‌ایم تا برنامه به صورت SPA عمل کند؛ یعنی با کلیک بر روی هر لینک، بارگذاری کامل صفحه در مرورگر صورت نگیرد و تنها محل و قسمتی که توسط کامپوننت‌های Route مشخص شده، به روز رسانی شوند. تفاوت NavLink با Link در کتابخانه‌ی react-router-dom، افزودن خودکار کلاس active به المانی است که بر روی آن کلیک شده‌است. به این ترتیب بهتر می‌توان تشخیص داد که هم اکنون در کجای منوی راهبری قرار داریم.
- پس از تبدیل anchor‌ها به Link و یا NavLink، مرحله‌ی بعد، تبدیل href‌های لینک‌های قبلی به ویژگی to است که هر کدام باید به یکی از مسیریابی‌های تنظیم شده، مقدار دهی گردد.

پس از تعریف کامپوننت منوی راهبری سایت، به app.js بازگشته و این کامپوننت را پیش از مسیریابی‌های تعریف شده اضافه می‌کنیم:
import NavBar from "./components/navBar";
// ...

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        // ...
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
در اینجا چون نیاز به بازگشت دو المان NavBar و main وجود داشت، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کردیم.

به علاوه به فایل index.css برنامه مراجعه کرده و padding این navBar را صفر می‌کنیم تا از بالای صفحه و بدون فاصله‌ای نمایش داده شود و container اصلی نیز اندکی از پایین آن فاصله پیدا کند:
body {
  margin: 0;
  padding: 0 0 0 0;
  font-family: sans-serif;
}

.navbar {
  margin-bottom: 30px;
}

.clickable {
  cursor: pointer;
}
با این تغییر، اکنون ظاهر برنامه به صورت زیر در خواهد آمد:


اگر دقت کنید چون آدرس http://localhost:3000/movies در حال نمایش است، در منوی راهبری، گزینه‌ی متناظر با آن، با رنگی دیگر مشخص (فعال) شده‌است.


لینک کردن عناوین فیلم‌های نمایش داده شده به کامپوننت movieForm

برای تبدیل عناوین نمایش داده شده‌ی در جدول فیلم‌ها به لینک، به کامپوننت src\components\moviesTable.jsx مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
- در قدم اول باید بجای ذکر خاصیت Title در آرایه‌ی ستون‌های جدول:
class MoviesTable extends Component {
  columns = [
    { path: "title", label: "Title" },
یک محتوای لینک شده را نمایش دهیم:
class MoviesTable extends Component {
  columns = [
    {
      path: "title",
      label: "Title",
      content: movie => <Link to={`/movies/${movie._id}`}>{movie.title}</Link>
    },
در اینجا خاصیت content اضافه شده‌است تا یک المان React را مانند Link، بازگشت دهد و چون می‌خواهیم id هر فیلم نیز در اینجا ذکر شود، آن‌را به صورت arrow function تعریف کرده‌ایم تا شیء movie را گرفته و لینک به آن‌را تولید کند. در اینجا از یک template literal برای تولید پویای رشته‌ی منتسب به to استفاده کرده‌ایم.
همچنین این Link را هم باید در بالای این ماژول import کرد:
import { Link } from "react-router-dom";
تا اینجا عناوین فیلم‌ها را تبدیل به لینک‌هایی کردیم:



تعریف مسیریابی نمایش جزئیات یک فیلم انتخابی

اگر به تصویر فوق دقت کنید، به آدرس‌هایی مانند http://localhost:3000/movies/5b21ca3eeb7f6fbccd47181a رسیده‌ایم که به همراه id هر فیلم هستند. اکنون می‌خواهیم کلیک بر روی این لینک‌ها را جهت فعالسازی صفحه‌ی نمایش جزئیات فیلم، تنظیم کنیم. به همین جهت به فایل app.js مراجعه کرده و مسیریابی زیر را به ابتدای Switch تعریف شده اضافه می‌کنیم:
<Route path="/movies/:id" component={MovieForm} />
که نیاز به این import را هم دارد:
import MovieForm from "./components/movieForm";


تکمیل کامپوننت نمایش جزئیات یک فیلم

اکنون می‌خواهیم صفحه‌ی نمایش جزئیات فیلم، به همراه نمایش id فیلم باشد و همچنین با کلیک بر روی دکمه‌ی Save آن، کاربر را به صفحه‌ی movies هدایت کند. به همین جهت فایل src\components\movieForm.jsx را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
import React from "react";

const MovieForm = ({ match, history }) => {
  return (
    <div>
      <h1>Movie Form {match.params.id} </h1>
      <button
        className="btn btn-primary"
        onClick={() => history.push("/movies")}
      >
        Save
      </button>
    </div>
  );
};

export default MovieForm;
توضیحات:
- چون این کامپوننت، یک کامپوننت تابعی بدون حالت است، props را باید از طریق آرگومان خود دریافت کند و البته در همینجا امکان Object Destructuring خواصی که از آن نیاز داریم، مهیا است؛ مانند { match, history } که ملاحظه می‌کنید.
- سپس شیء match، امکان دسترسی به params ارسالی به صفحه را مانند id فیلم، میسر می‌کند.
- با استفاده از شیء history و متد push آن می‌توان علاوه بر به روز رسانی تاریخچه‌ی مرورگر، به مسیر مشخص شده بازگشت که در همینجا و به صورت inline، تعریف شده‌است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-17.zip
مطالب
استفاده از ویجت آپلود KendoUI بصورت پاپ آپ
پیشنیاز:
- بررسی ویجت Kendo UI File Upload

در مطلب قبل جزئیات استفاده از ویجت آپلود فریمورک قدرتمند Kendo UI عنوان شدند. در این مطلب قصد داریم طریقه‌ی استفاده از آن را به صورت پاپ آپ، در ویجت گرید Kendo بررسی کنیم.
مدل زیر را در نظر بگیرید:
var product = {
    ProductId: 1001,
    ProductName: "Product 1001",
    Available: true,
    Filename: "Image02.png"
};
و برای ایجاد یک دیتاسورس سمت کاربر برای گرید، یک منبع داده را با استفاده از مدل بالا تولید میکنیم:
        var productCount = 100;
        var products = [];

        function datasourceFilling() {
            for (var i = 0; i < productCount; i++) {
                var product = {
                    ProductId: i,
                    ProductName: "Product " + i + " Name",
                    Available: i % 2 == 0 ? true: false,
                    Filename: i % 2 == 0 ? "Image01.png" : "Image02.png"
                };
                products.push(product);
            }
        }
سپس برای نمایش در گرید، سیم پیچی‌های لازم را انجام میدهیم:
        function makekendoGrid() {

            $("#grid").kendoGrid({
                dataSource: {
                    data: products,
                    schema: {
                        model:
                        {
                            //id: "ProductId",
                            fields:
                            {
                                ProductId: { editable: false, nullable: true },
                                ProductName: { validation: { required: true } },
                                Available: { type: "boolean" },
                                ImageName: { type: "string", editable: false },
                                Filename: { type: "string", validation: { required: true } }
                            }
                        }
                    },
                    pageSize: 20
                },
                height: 550,
                scrollable: true,
                sortable: true,
                filterable: true,
                pageable: {
                    input: true,
                    numeric: false
                },
                editable: {
                    mode: "popup",
                },
                columns: [
                    { field: "ProductName", title: "Product Name" },
                    { field: "Available", width: "100px", template: '<input type="checkbox" #= Available ? checked="checked" : "" # disabled="disabled" ></input>' },
                    { field: "ImageName", width: "150px", template: "<img src='/img/#=Filename#' alt='#=Filename #' Title='#=Filename #' height='80' width='80'/>" },
                    { field: "Filename", width: "100px", editor: fileEditor },
                    { command: ["edit"], title: "&nbsp;", width: "200px" }
                ]
            });

            var grid = $('#grid').data('kendoGrid');
            grid.hideColumn(3);
        }
همانطور که میبینید در ستون‌های گرید، یک ستون ImageName نیز اضافه شده‌است که به‌صورت تمپلیت تصویر محصول را نمایش میدهد. برای خود فیلد نیز از یک تمپلیت ادیتور که در ادامه تعریف خواهیم کرد استفاده کرده‌ایم:
        function fileEditor(container, options) {

            $('<input type="file" name="file"/>')
                .appendTo(container)
                .kendoUpload({
                    multiple: false,
                    async: {
                        saveUrl: "@Url.Action("Save", "Home")",
                        removeUrl: "@Url.Action("Remove", "Home")",
                        autoUpload: true,
                    },
                    upload: function (e) {
                        alert("upload");
                        e.data = { Id: options.model.Id };
                    },
                    success: function (e) {
                        alert("success");
                        options.model.set("ImageName", e.response.ImageUrl);
                    },
                    error: function (e) {
                        alert("error");
                        alert("Failed to upload " + e.files.length + " files " + e.XMLHttpRequest.status + " " + e.XMLHttpRequest.responseText);
                    }
                });
        }
برای آپلود فایل و حذف آن نیز اکشن‌های لازم را در سمت سرور مینویسم:
        [System.Web.Mvc.HttpPost]
        public virtual ActionResult Save(HttpPostedFileBase file)
        {
            var exName = Path.GetExtension(file.FileName);
            var totalFileName = System.Guid.NewGuid().ToString().ToLower().Replace("-", "") + exName;
            var physicalPath = Path.Combine(Server.MapPath("/img"), totalFileName);
            file.SaveAs(physicalPath);
            return Json(new { ImageUrl = totalFileName }, "text/plain");
        }

        [System.Web.Mvc.HttpPost]
        public virtual ContentResult Remove(string fileName)
        {
            if (fileName != null)
            {
                var physicalPath = Path.Combine(Server.MapPath("/img"), fileName);
                System.IO.File.Delete(physicalPath);
            }

            // Return an empty string to signify success
            return Content("");
        }

حاصل کار بصورت تصویر زیر نمایش داده شده است:

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 8 - فعال سازی ASP.NET MVC
پیشنیازهای بحث (از قسمت 8 به بعد این سری)
اگر پیشتر سابقه‌ی کار کردن با ASP.NET MVC را ندارید، نیاز است «15 مورد» ابتدایی مطالب ASP.NET MVC سایت را پیش از ادامه‌ی این سری مطالعه کنید؛ از این جهت که این سری از مطالب «ارتقاء» نام دارند و نه «بازنویسی مجدد». دراینجا بیشتر تفاوت‌ها و روش‌های تبدیل کدهای قدیمی، به جدید را بررسی خواهیم کرد؛ تا اینکه بخواهیم تمام مطالبی را که وجود دارند از صفر بازنویسی کنیم.


فعال سازی ASP.NET MVC

تا اینجا خروجی برنامه را صرفا توسط میان افزار app.Run نمایش دادیم. اما در نهایت می‌خواهیم یک برنامه‌ی ASP.NET MVC را برفراز ASP.NET Core 1.0 اجرا کنیم و این قابلیت نیز به صورت پیش فرض غیرفعال است. برای فعال سازی آن نیاز است ابتدا بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کرد. سپس سرویس‌های مرتبط با آن‌را ثبت و معرفی نمود و در آخر میان افزار خاص آن‌را فعال کرد.


نصب وابستگی‌های ASP.NET MVC

برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.AspNetCore.Mvc را جستجو کرده و نصب نمائید:


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
 {
    "dependencies": {
      //same as before  
      "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0"
 },


تنظیم سرویس‌ها و میان افزارهای ASP.NET MVC

پس از نصب بسته‌ی نیوگت ASP.NET MVC، دو تنظیم ذیل در فایل آغازین برنامه، برای شروع به کار با ASP.NET MVC کفایت می‌کنند:
الف) ثبت یکجای سرویس‌های ASP.NET MVC
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

ب) معرفی میان افزار ASP.NET MVC
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseFileServer();
   app.UseMvcWithDefaultRoute();
در مورد متد UseFileServer در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» بیشتر بحث شد.
در اینجا دو متد UseMvc و UseMvcWithDefaultRoute را داریم. اولی، امکان تعریف مسیریابی‌های سفارشی را میسر می‌کند و دومی به همراه یک مسیریابی پیش فرض است.


افزودن اولین کنترلر برنامه و معرفی POCO Controllers


در ویژوال استودیو بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و پوشه‌ی جدیدی را به نام کنترلر اضافه کنید (تصویر فوق). سپس به این پوشه کلاس جدید HomeController را با این محتوا اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
    }
}
در ادامه برای اینکه فایل index.html موجود در پوشه‌ی wwwroot بجای محتوای اکشن متد Index ما نمایش داده نشود (با توجه به تقدم و تاخر میان افزارهای ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه)، این فایل را حذف کره و یا تغییر نام دهید.
سپس برنامه را اجرا کنید. این خروجی باید قابل مشاهده باشد:


اگر با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC کار کرده باشید، تفاوت این کنترلر با آن‌ها، در عدم ارث بری آن از کلاس پایه‌ی Controller است. به همین جهت به آن POCO Controller نیز می‌گویند (plain old C#/CLR object).
در ASP.NET Core، همینقدر که یک کلاس public غیر abstract را که نامش به Controller ختم شود، داشته باشید و این کلاس در اسمبلی باشد که ارجاعی را به وابستگی‌های ASP.NET MVC داشته باشد، به عنوان یک کنترلر معتبر شناخته شده و مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در نگارش‌های قبلی، شرط ارث بری از کلاس پایه Controller نیز الزامی بود؛ اما در اینجا خیر. هدف از آن نیز کاهش سربارهای وهله سازی یک کنترلر است. اگر صرفا می‌خواهید یک شیء را به صورت JSON بازگشت دهید، شاید وهله سازی یک کلاس ساده، بسیار بسیار سریعتر از نمونه سازی یک کلاس مشتق شده‌ی از Controller، به همراه تمام وابستگی‌های آن باشد.

 البته هنوز هم مانند قبل، کنترلرهای مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller قابل تعریف هستند:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class AboutController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return Content("Hello from DNT!");
        }
    }
}
با این خروجی:


تفاوت دیگری را که ملاحظه می‌کنید، خروجی IActionResult بجای ActionResult نگارش‌های قبلی است. در اینجا هنوز هم ActionResult را می‌توان بکار برد و اینبار ActionResult، پیاده سازی پیش فرض اینترفیس IActionResult است.
و اگر بخواهیم در POCO Controllers شبیه به return Content فوق را پیاده سازی کنیم، نیاز است تا تمام جزئیات را از ابتدا پیاده سازی کنیم (چون کلاس پایه و ساده ساز Controller در اختیار ما نیست):
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        [ActionContext]
        public ActionContext ActionContext { get; set; }
 
        public HttpContext HttpContext => ActionContext.HttpContext;
 
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
 
        public IActionResult About()
        {
            return new ContentResult
            {
                Content = "Hello from DNT!",
                ContentType = "text/plain; charset=utf-8"
            };
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار بجای return Content ساده، باید وهله سازی شیء ContentResult از ابتدا صورت گیرد؛ به همراه تمام جزئیات آن.
به علاوه در اینجا نحوه‌ی دسترسی به HttpContext را هم مشاهده می‌کنید. ویژگی ActionContext سبب تزریق اطلاعات آن به کنترلر جاری شده و سپس از طریق آن می‌توان به HttpContext و تمام قابلیت‌های آن دسترسی یافت.
اینجا است که می‌توان میزان سبکی و سریعتر بودن POCO Controllers را احساس کرد. شاید در کنترلری نیاز به این وابستگی‌ها نداشته باشید. اما زمانیکه کنترلری از کلاس پایه‌ی Controller مشتق می‌شود، تمام این وابستگی‌ها را به صورت پیش فرض و حتی در صورت عدم استفاده، در اختیار خواهد داشت و این در اختیار داشتن یعنی وهله سازی شدن تمام وابستگی‌های مرتبط با شیء پایه‌ی Controller. به همین جهت است که POCO Controllers بسیار سبک‌تر و سریع‌تر از کنترلرهای متداول مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller عمل می‌کنند.
مطالب
روش استفاده‌ی صحیح از HttpClient در برنامه‌های دات نت
اگر در کدهای خود قطعه کد ذیل را دارید:
using(var client = new HttpClient())
{
   // do something with http client
}
استفاده‌ی از using در اینجا، نه‌تنها غیرضروری و اشتباه است، بلکه سبب از کار افتادن زود هنگام برنامه‌ی شما با صدور استثنای ذیل خواهد شد:
 Unable to connect to the remote server
System.Net.Sockets.SocketException: Only one usage of each socket address (protocol/network address/port) is normally permitted.


HttpClient خود را Dispose نکنید

کلاس HttpClient اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند. بنابراین روش استفاده‌ی اصولی آن باید به صورت ذیل و با پیاده سازی خودکار رهاسازی منابع مرتبط با آن باشد:
using (var client = new HttpClient())
{
       var result = await client.GetAsync("http://example.com/");
}
اما در این حال فرض کنید به همین روش تعدادی درخواست را ارسال کرده‌اید:
for (int i = 0; i < 10; i++)
{
      using (var client = new HttpClient())
      {
            var result = await client.GetAsync("http://example.com/");
            Console.WriteLine(result.StatusCode);
      }
}
مشکل این روش، در ایجاد سوکت‌های متعددی است که حتی پس از بسته شدن برنامه نیز باز، باقی خواهند ماند:
  TCP    192.168.1.6:13996      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13997      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13998      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13999      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14000      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14001      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14002      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14003      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14004      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14005      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
این یک نمونه‌ی خروجی برنامه‌ی فوق، توسط دستور netstat «پس از بسته شدن کامل برنامه» است.

بنابراین اگر برنامه‌ی شما تعداد زیادی کاربر دارد و یا تعداد زیادی درخواست را به روش فوق ارسال می‌کند، سیستم عامل به حد اشباع ایجاد سوکت‌های جدید خواهد رسید.
این مشکل نیز ارتباطی به طراحی این کلاس و یا زبان #C و حتی استفاده‌ی از using نیز ندارد. این رفتار، رفتار معمول سیستم عامل، با سوکت‌های ایجاد شده‌است. TIME_WAIT ایی را که در اینجا ملاحظه می‌کنید، به معنای بسته شدن اتصال از طرف برنامه‌ی ما است؛ اما سیستم عامل هنوز منتظر نتیجه‌ی نهایی، از طرف دیگر اتصال است که آیا قرار است بسته‌ی TCP ایی را دریافت کند یا خیر و یا شاید در بین راه تاخیری وجود داشته‌است. برای نمونه ویندوز به مدت 240 ثانیه یک اتصال را در این حالت حفظ خواهد کرد، که مقدار آن نیز در اینجا تنظیم می‌شود:
 [HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Services\Tcpip\Parameters\TcpTimedWaitDelay]

بنابراین روش توصیه شده‌ی کار با HttpClient، داشتن یک وهله‌ی سراسری از آن در برنامه و عدم Dispose آن است. HttpClient نیز thread-safe طراحی شده‌است و دسترسی به یک شیء سراسری آن در برنامه‌های چند ریسمانی مشکلی را ایجاد نمی‌کند. همچنین Dispose آن نیز غیرضروری است و پس از پایان برنامه به صورت خودکار توسط سیستم عامل انجام خواهد شد.


تمام اجزای HttpClient به صورت Thread-safe طراحی نشده‌اند

تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که روش صحیح کار کردن با HttpClient، نیاز به داشتن یک وهله‌ی Singleton از آن‌را در سراسر برنامه دارد و Dispose صریح آن، بجز اشباع سوکت‌های سیستم عامل و ناپایدار کردن تمام برنامه‌هایی که از آن سرویس می‌گیرند، حاصلی را به همراه نخواهد داشت. در این بین مطابق مستندات HttpClient، استفاده‌ی از متدهای ذیل این کلاس thread-safe هستند:
CancelPendingRequests
DeleteAsync
GetAsync
GetByteArrayAsync
GetStreamAsync
GetStringAsync
PostAsync
PutAsync
SendAsync
اما تغییر این خواص در کلاس HttpClient به هیچ عنوان thread-safe نبوده و در برنامه‌های چند ریسمانی و چند کاربری، مشکل ساز می‌شوند:
BaseAddress
DefaultRequestHeaders
MaxResponseContentBufferSize
Timeout
بنابراین در طراحی کلاس مدیریت کننده‌ی HttpClient برنامه‌ی خود نیاز است به ازای هر BaseAddress‌، یک HttpClient خاص آن‌را ایجاد کرد و HttpClientهای سراسری نمی‌توانند BaseAddress‌های خود را نیز به اشتراک گذاشته و تغییری را در آن ایجاد کنند.


استفاده‌ی سراسری و مجدد از HttpClient، تغییرات DNS را متوجه نمی‌شود

با طراحی یک کلاس مدیریت کننده‌ی سراسری HttpClient با طول عمر Singelton، به یک مشکل دیگر نیز برخواهیم خورد: چون در اینجا از اتصالات، استفاده‌ی مجدد می‌شوند، دیگر تغییرات DNS را لحاظ نخواهند کرد.
برای حل این مشکل، در زمان ایجاد یک HttpClient سراسری، به ازای یک BaseAddress مشخص، باید از ServicePointManager کوئری گرفته و زمان اجاره‌ی اتصال آن‌را دقیقا مشخص کنیم:
var sp = ServicePointManager.FindServicePoint(new Uri("http://thisisasample.com"));
sp.ConnectionLeaseTimeout = 60*1000; //In milliseconds
با این‌کار هرچند هنوز هم از اتصالات استفاده‌ی مجدد می‌شود، اما این استفاده‌ی مجدد، نامحدود نبوده و مدت معینی را پیدا می‌کند.


طراحی یک کلاس، برای مدیریت سراسری وهله‌های HttpClient‌

تا اینجا به صورت خلاصه به نکات ذیل رسیدیم:
- HttpClient باید به صورت یک وهله‌ی سراسری Singleton مورد استفاده قرار گیرد. هر وهله سازی مجدد آن 35ms زمان می‌برد.
- Dispose یک HttpClient غیرضروری است.
- HttpClient تقریبا thread safe طراحی شده‌است؛ اما تعدادی از خواص آن مانند BaseAddress‌  اینگونه نیستند.
- برای رفع مشکل اتصالات چسبنده (اتصالاتی که هیچگاه پایان نمی‌یابند)، نیاز است timeout آن‌را تنظیم کرد.

بنابراین بهتر است این نکات را در یک کلاس به صورت ذیل کپسوله کنیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Net.Http;

namespace HttpClientTips
{
    public interface IHttpClientFactory : IDisposable
    {
        HttpClient GetOrCreate(
            Uri baseAddress,
            IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders = null,
            TimeSpan? timeout = null,
            long? maxResponseContentBufferSize = null,
            HttpMessageHandler handler = null);
    }
}

using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Collections.Generic;
using System.Net;
using System.Net.Http;
using System.Threading;

namespace HttpClientTips
{
    /// <summary>
    /// Lifetime of this class should be set to `Singleton`.
    /// </summary>
    public class HttpClientFactory : IHttpClientFactory
    {
        // 'GetOrAdd' call on the dictionary is not thread safe and we might end up creating the HttpClient more than
        // once. To prevent this Lazy<> is used. In the worst case multiple Lazy<> objects are created for multiple
        // threads but only one of the objects succeeds in creating the HttpClient.
        private readonly ConcurrentDictionary<Uri, Lazy<HttpClient>> _httpClients =
                         new ConcurrentDictionary<Uri, Lazy<HttpClient>>();
        private const int ConnectionLeaseTimeout = 60 * 1000; // 1 minute

        public HttpClientFactory()
        {
            // Default is 2 minutes: https://msdn.microsoft.com/en-us/library/system.net.servicepointmanager.dnsrefreshtimeout(v=vs.110).aspx
            ServicePointManager.DnsRefreshTimeout = (int)TimeSpan.FromMinutes(1).TotalMilliseconds;
            // Increases the concurrent outbound connections
            ServicePointManager.DefaultConnectionLimit = 1024;
        }

        public HttpClient GetOrCreate(
           Uri baseAddress,
           IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders = null,
           TimeSpan? timeout = null,
           long? maxResponseContentBufferSize = null,
           HttpMessageHandler handler = null)
        {
            return _httpClients.GetOrAdd(baseAddress,
                             uri => new Lazy<HttpClient>(() =>
                             {
                                 // Reusing a single HttpClient instance across a multi-threaded application means
                                 // you can't change the values of the stateful properties (which are not thread safe),
                                 // like BaseAddress, DefaultRequestHeaders, MaxResponseContentBufferSize and Timeout.
                                 // So you can only use them if they are constant across your application and need their own instance if being varied.
                                 var client = handler == null ? new HttpClient { BaseAddress = baseAddress } :
                                               new HttpClient(handler, disposeHandler: false) { BaseAddress = baseAddress };
                                 setRequestTimeout(timeout, client);
                                 setMaxResponseBufferSize(maxResponseContentBufferSize, client);
                                 setDefaultHeaders(defaultRequestHeaders, client);
                                 setConnectionLeaseTimeout(baseAddress, client);
                                 return client;
                             },
                             LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;
        }

        public void Dispose()
        {
            foreach (var httpClient in _httpClients.Values)
            {
                httpClient.Value.Dispose();
            }
        }

        private static void setConnectionLeaseTimeout(Uri baseAddress, HttpClient client)
        {
            // This ensures connections are used efficiently but not indefinitely.
            client.DefaultRequestHeaders.ConnectionClose = false; // keeps the connection open -> more efficient use of the client
            ServicePointManager.FindServicePoint(baseAddress).ConnectionLeaseTimeout = ConnectionLeaseTimeout; // ensures connections are not used indefinitely.
        }

        private static void setDefaultHeaders(IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders, HttpClient client)
        {
            if (defaultRequestHeaders == null)
            {
                return;
            }
            foreach (var item in defaultRequestHeaders)
            {
                client.DefaultRequestHeaders.Add(item.Key, item.Value);
            }
        }

        private static void setMaxResponseBufferSize(long? maxResponseContentBufferSize, HttpClient client)
        {
            if (maxResponseContentBufferSize.HasValue)
            {
                client.MaxResponseContentBufferSize = maxResponseContentBufferSize.Value;
            }
        }

        private static void setRequestTimeout(TimeSpan? timeout, HttpClient client)
        {
            if (timeout.HasValue)
            {
                client.Timeout = timeout.Value;
            }
        }
    }
}
در اینجا به ازای هر baseAddress جدید، یک HttpClient خاص آن ایجاد می‌شود تا در کل برنامه مورد استفاده‌ی مجدد قرار گیرد. برای مدیریت thread-safe ایجاد HttpClientها نیز از نکته‌ی مطلب «الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان به ConcurrentDictionary» استفاده شده‌است. همچنین نکات تنظیم ConnectionLeaseTimeout و سایر خواص غیر thread-safe کلاس HttpClient نیز در اینجا لحاظ شده‌اند.

پس از تدارک این کلاس، نحوه‌ی معرفی آن به سیستم باید به صورت Singleton باشد. برای مثال اگر از ASP.NET Core استفاده می‌کنید، آن‌را به صورت ذیل ثبت کنید:
namespace HttpClientTips.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IHttpClientFactory, HttpClientFactory>();
            services.AddMvc();
        }

اکنون، یک نمونه، نحوه‌ی استفاده‌ی از اینترفیس IHttpClientFactory تزریقی به صورت ذیل می‌باشد:
namespace HttpClientTips.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHttpClientFactory _httpClientFactory;
        public HomeController(IHttpClientFactory httpClientFactory)
        {
            _httpClientFactory = httpClientFactory;
        }

        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            var host = new Uri("http://localhost:5000");
            var httpClient = _httpClientFactory.GetOrCreate(host);
            var responseMessage = await httpClient.GetAsync("home/about").ConfigureAwait(false);
            var responseContent = await responseMessage.Content.ReadAsStringAsync().ConfigureAwait(false);
            return Content(responseContent);
        }
سرویس IHttpClientFactory یک HttpClient را به ازای host درخواستی ایجاد کرده و در طول عمر برنامه از آن استفاده‌ی مجدد می‌کند. به همین جهت دیگر مشکل اشباع سوکت‌ها در این سیستم رخ نخواهند داد.


برای مطالعه‌ی بیشتر

You're using HttpClient wrong and it is destabilizing your software
Disposable, Finalizers, and HttpClient
Using HttpClient as it was intended (because you’re not)
Singleton HttpClient? Beware of this serious behaviour and how to fix it
Beware of the .NET HttpClient
Effectively Using HttpClient
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 26 - برنامه‌ی Blazor WASM - ایجاد و تنظیمات اولیه
یک نکته‌ی تکمیلی: دسترسی به Local Storage در برنامه‌های Blazor Server
در مطلب سمت کلاینت جاری، با استفاده از کتابخانه‌ای به نام Blazored.LocalStorage، به Local Storage مرورگر دسترسی پیدا کردیم. که در حقیقت محصور کننده‌ی API استاندارد زیر است:
@inject IJSRuntime JSRuntime  

@code {
  string currentInputValue;

  public async Task Save()
  {
    await JSRuntime.InvokeVoidAsync("localStorage.setItem", "name", currentInputValue);
  }

  public async Task Read()
  {
    currentInputValue = await JSRuntime.InvokeAsync<string>("localStorage.getItem", "name");
  }

  public async Task Delete()
  {
    await JSRuntime.InvokeAsync<string>("localStorage.removeItem", "name");
  }
}
بسته‌ی آزمایشی برای همین منظور جهت استفاده در برنامه‌های Blazor Server نیز به نام Microsoft.AspNetCore.Components.ProtectedBrowserStorage وجود دارد/داشت که اکنون جزئی از NET 5x. است. البته این بسته سمت سرور است و بر اساس ASP.NET Core data protection API کار می‌کند و امکان رمزنگاری و رمزگشایی خودکار اطلاعات ذخیره شده‌ی در local storage را فراهم می‌کند. روش کار کردن با آن نیز به صورت زیر است:
@using Microsoft.AspNetCore.Components.Server.ProtectedBrowserStorage
@inject ProtectedLocalStorage BrowserStorage


@code {
  string currentInputValue;

  public async Task Save()
  {
    await BrowserStorage.SetAsync("name", currentInputValue);
  }

  public async Task Read()
  {
    var result = await BrowserStorage.GetAsync<string>("name");
    currentInputValue = result.Success ? result.Value : "";
  }

  public async Task Delete()
  {
    await BrowserStorage.DeleteAsync("name");
  }
}
این بسته همچنین امکان کار با Session Storage مرورگرها را نیز میسر می‌کند (اطلاعات آن از هر tab، به tab دیگری متفاوت بوده و با بسته شدن آن tab، به صورت خودکار حذف می‌شود) که در قطعه کد فوق، تنها یک سطر زیر آن باید تغییر کند:
@inject ProtectedSessionStorage BrowserStorage