بازخوردهای دوره
تنظیمات امنیتی دسترسی به سرور RavenDB
- می‌شود پورت‌های دسترسی خارجی به یک سرور را با فایروال بست. به این ترتیب فقط برنامه نصب شده در آن سرور امکان اتصال را خواهد داشت (خیلی‌ها با SQL Server هم به همین نحو کار می‌کنند؛ یک برنامه وب و یک برنامه سرور SQL دارند روی یک سرور. برنامه وب سفارشی، لایه اتصال امن به بانک اطلاعاتی است).
- همچنین حالت نصب embedded آن دسترسی از بیرون ندارد و فقط از طریق برنامه قابل استفاده است. 
بازخوردهای دوره
کار با RavenDB از طریق REST API آن
- بله.
- البته می‌شود پورت‌های دسترسی خارجی به یک سرور را با فایروال بست. به این ترتیب فقط برنامه نصب شده در آن سرور امکان اتصال را خواهد داشت (خیلی‌ها با SQL Server هم به همین نحو کار می‌کنند؛ یک برنامه وب و یک برنامه سرور SQL دارند روی یک سرور. برنامه وب سفارشی، لایه اتصال امن به بانک اطلاعاتی است).
- همچنین حالت نصب embedded آن دسترسی از بیرون ندارد و فقط از طریق برنامه قابل استفاده است.
مطالب
NET Just-In-Time Optimization.
هدف از توابع خطی(Inline)
استفاده از توابع، مقداری بر زمان اجرای برنامه می‌افزاید؛ هرچند که این زمان بسیار کم و در حد میلی ثانیه است، اما باری را بر روی برنامه قرار می‌دهد و علت این تاخیر زمانی این است که در فراخوانی و اعلان توابع، کامپایلر یک کپی از تابع مورد نظر را در حافظه قرار می‌دهد و در فراخوانی تابع، به آدرس مذکور مراجعه می‌کند و در عین حال آدرس موقعیت توقف دستورات در تابع main را نیز ذخیره می‌کند تا پس از پایان تابع، به آدرس قبل برگردد و ادامه‌ی دستورات را اجرا کند. در نتیجه این آدرس دهی‌ها و نقل و انتقالات بین آنها بار زمانی را در برنامه ایجاد می‌کند که در صورت زیاد بودن توابع در برنامه و تعداد فراخوانی‌های لازم، زمان قابل توجهی خواهد شد.
یکی از تکنیک‌های بهینه که برای کاهش زمان اجرای برنامه توسط  کامپایلر‌ها استفاده  می‌شود استفاده از  توابع خطی (inline) است. این امکان در زبان C با عنوان توابع ماکرو(Macro function) و در ++C با عنوان توابع خطی (inline function) وجود دارد.
در واقع توابع خطی به  کامپایلر پیشنهاد می‌دهند، زمانی که سربار فراخوانی تابع بیشتر از سربار بدنه خود متد باشد، برای کاهش هزینه و زمان اجرای برنامه از تابع به صورت خطی استفاده کند و یک کپی از بنده‌ی تابع را در قسمتی که تابع ما فراخوانی شده است، قرار دهد که مورد آدرس دهی از میان خواهد رفت!

نمونه ای از پیاده سازی این تکنیک در زبان ++C :
inline type name(parameters) 
{
    ...
}

بررسی متدهای خطی در سی شارپ
به مثال زیر توجه کنید:
قسمت‌های getter و setter مربوط به پراپرتی‌ها سربار اضافی بر کلاس Vector می‌افزایند. این موضوع شاید آنچنان مسئله‌ی مهمی نباشد. ولی فرض کنید این پراپرتی‌ها به شکل زیر داخل حلقه‌ای طولانی قرار گیرند. اگر با استفاده از یک پروفایلر زمان اجرای برنامه را زیر نظر بگیرید، خواهید دید که بیش از 90 درصد آن صرف فراخوانی‌های متد‌های بخش‌های get , set پراپرتی‌ها است. برای این منظور باید مطمئن شویم که فراخوانی این متد‌ها، به صورت خطی صورت می‌گیرد!
 public class Vector
  {
    public double X { get; set; }
    public double Y { get; set; }
    public double Z { get; set; }

    // ...
  }
برای این منظور آزمایشی را انجام می‌دهیم. فرض کنید کلاسی را به شکل زیر داشته باشیم:
public class MyClass
  {
    public int A { get; set; }
    public int C;
  }
و برای استفاده از آن به شکل زیر عمل کنیم:
  static void Main()
{
    MyClass target = new MyClass();
    int a = target.A;
    Console.WriteLine("A = {0}", a);
    int c = target.C;
    Console.WriteLine("C = {0}", c);
  }
بعد از دیباگ برنامه و مشاهده‌ی کدهای ماشین مربوط به آن خواهیم دید که متد مربوط به getter پراپرتی A به صورت خطی فراخوانی نشده است:
            int a = target.A;
  0000003e  mov         ecx,edi
  00000040  cmp         dword ptr [ecx],ecx
  00000042  call        dword ptr ds:[05FA29A8h]
  00000048  mov         esi,eax
  0000004a  mov         dword ptr [esp+4],esi
             int c = target.C;
  00000098  mov         edi,dword ptr [edi+4]
    MyClass.get_A() looks like this:
  00000000  push        esi
  00000001  mov         esi,ecx
  00000003  cmp         dword ptr ds:[03B701DCh],0
  0000000a  je          00000011
  0000000c  call        76BA6BA7
  00000011  mov         eax,dword ptr [esi+0Ch]
  00000014  pop         esi
  00000015  ret

چه اتفاقی افتاده است؟
 کامپایلر سی شارپ در زمان کامپایل، کد‌های برنامه را به کد‌های IL تبدیل می‌کند و JITکامپایلر، این کد‌های IL را گرفته و  کد ساده‌ی ماشین را تولید می‌کند. لذا به دلیل اینکه JIT با معماری پردازنده آشنایی کافی دارد، مسئولیت تصمیم گیری اینکه کدام متد به صورت خطی فراخوانی شود برعهده‌ی آن است. در واقع این JIT است که تشخیص می‌دهد که آیا فراخونی متد به صورت خطی مناسب است یا نه و به صورت یک معاوضه کار بین خط لوله دستورالعمل‌ها و کش است.
اگر شما برنامه‌ی خود را با  (F5) و همگام با دیباگ اجرا کنید، تمام بهینه سازی‌های JIT که Inline Method هم یکی از آنهاست، از کار خواهند افتاد. برای مشاهده‌ی کد بهینه شده باید با بدون دیباگ (CTRL+F5) برنامه خود را اجرا کنید که در آن صورت مشاهده خواهید کرد، متد getter  مربوط به پراپرتی A به صورت خطی استفاده شده است.
  int a = target.A;  
00000024  mov         ebx,dword ptr [edi+0Ch]


JIT محدودیت هایی برای فراخونی به صورت خطی متد‌ها دارد :
  1.  متد هایی که حجم کد IL آنها بیشتر از 32 بایت است.
  2. متد‌های بازگشتی.
  3. متدهایی که با اتریبیوت MethodImpl علامتگذاری شدند و MethodImplOptions.NoInlining  اعمال شده بر آن
  4. متدهای virtual
  5. متدهایی که دارای کد مدیریت خطا هستند
  6. Methods that take a large value type as a parameter 
  7. Methods with complicated flowgraphs 
برای اینکه در سی شارپ به کامپایلر اعلام کنیم تا متد مورد نظر به صورت خطی مورد استفاده قرار گیرد، در دات نت 4.5 توسط اتریبیوت MethodImpl و  اعمال  MethodImplOptions.AggressiveInlining که یک نوع شمارشی است می‌توان این کار را انجام داد. مثال:
using System;
using System.Diagnostics;
using System.Runtime.CompilerServices;
class Program
{
    const int _max = 10000000;
    static void Main()
    {
         // ... Compile the methods.
        Method1();
        Method2();  
        int sum = 0;
        var s1 = Stopwatch.StartNew();
        for (int i = 0; i < _max; i++)
           {
              sum += Method1();
           }
         s1.Stop();
         var s2 = Stopwatch.StartNew();
         for (int i = 0; i < _max; i++)
             {
                sum += Method2();
             }
         s2.Stop();
         Console.WriteLine(((double)(s1.Elapsed.TotalMilliseconds * 1000000) /
        _max).ToString("0.00 ns"));
        Console.WriteLine(((double)(s2.Elapsed.TotalMilliseconds * 1000000) /
      _max).ToString("0.00 ns"));
        Console.Read();
      }
      static int Method1()
      {
         // ... No inlining suggestion.
         return "one".Length + "two".Length + "three".Length +
              "four".Length + "five".Length + "six".Length +
              "seven".Length + "eight".Length + "nine".Length +
               "ten".Length;
    }
    [MethodImpl(MethodImplOptions.AggressiveInlining)]
    static int Method2()
    {
        // ... Aggressive inlining.
        return "one".Length + "two".Length + "three".Length +
           "four".Length + "five".Length + "six".Length +
           "seven".Length + "eight".Length + "nine".Length +
            "ten".Length;
    }
}
Output
7.34 ns    No options
0.32 ns    MethodImplOptions.AggressiveInlining
در واقع با اعمال این اتریبیوت، محدودیت شماره یک مبنی بر محدودیت حجم کد IL مربوط به متد، در نظر گرفته نخواهد شد .

 مطالعه بیشتر:
نظرات مطالب
تعیین اعتبار یک checkBoxList با کمک jQuery
با سلام خدمت استاد نصیری
می دونم که این مطلب به پست شما ربطی نداره ولی خواهش می کنم راهنمایی کنید.

آفای نصیری مطلبی رو پیدا کردم که توسط اون میشه از توابع نوشته شده در C# در Crystal report استفاده کرد:
اما هر کاری می کنم که اون رو در بخش فرمول نویسی در بخش Additional function ببینم اصلا گزینه مربوطه (همون فایل dll)نمایش داده نمی شه.
روی چند سیستم هم این کارو انجام دادم ولی گزینه مورد نظر وجود نداشته!!!

چیکار کنم؟
نظرات مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت اول
خیلی ممنونم که این بحث رو مطرح کردید. ولی چیزی که واقعا متوجه نمیشم اینه که چرا باید برنامه نویسی تابعی رو رقیب یا جایگزین برنامه نویسی شی گرا دونست. به نظر من مفاهیمی که این دو روش ارائه میکنن مکمل هم هستن. به عبارتی مطالب مطرح شده میتونه به عنوان رهنمون هایی در برنامه نویسی شی گرا تلقی بشه.
البته در منابع خارجی که مطالعه میکردم تفاوت اصلی رو در این دونسته بودن که در برنامه نویسی تابعی داده‌ها در شی نگهداری نمیشه و باید در تابع نگه داری و جا بجا بشه! البته نمیدونمن چطور این کار به صورت مطلق میسر هست!
در کل من فکر میکنم اگه قرار باشه این کار به صورت مطلق در تمام حالات انجام بشه خودش به ضد مفاهیمی که در این رهنمون‌ها تاکید شده تبدیل خواهد شد.
فکر نمیکنم بدون استفاده از مفاهیم شی گرایی بشه یه پروژه واقعی و بزرگ رو با استفاده از صرفا مفاهیم برنامه نویسی تابعی به صورت بهتری پیاده کرد!
خیلی ممنون میشم اگه اساتید این بحث رو ادامه بدن و توضیحاتی بدن که آیا من دچار بدفهمی شدم یا خیر.
نظرات مطالب
مدیریت ساده‌تر امور Async (غیر همزمان) در نسخه‌ی بعدی زبان‌های دات نتی
- اتفاقا اخیرا مایکروسافت تمرکز کمتری روی زبان‌ها داشته و تمرکز بیشتر اون بر روی کتابخانه‌ها و افزونه‌های مرتبط با دات نت فریم ورک بوده مثل افزونه‌های برنامه نویسی موازی و بهبودهای زیادی که در زمینه برنامه نویسی چند ریسمانی به دات نت 4 اضافه شده. این مبحث ساده سازی async هم در جهت تکمیل این بحث است.
- هنوز هم با تمام این اضافات، حجم مستندات زبان سی شارپ در حد یک دانشنامه‌ی قطور مثل مستندات زبان CPP در نیامده است.
- اینکه مثلا زبان جاوا در چند سال اخیر درجا زده و مثلا در مورد LINQ یا قابلیت‌های پویای زبان یا همین مبحث ساده سازی Async کاری نکرده آیا به نظر شما دلیل مناسبی است برای کم کاری دیگران؟
اشتراک‌ها
NET 5.0 Preview 3. منتشر شد

Today, we’re releasing .NET 5.0 Preview 3. It contains a set of new features and performance improvements. We’re continuing to work on the bigger features that will define the 5.0 release. 

NET 5.0 Preview 3. منتشر شد
اشتراک‌ها
کلاس های هوش مصنوعی مایکروسافت

Artificial Intelligence (AI) will define the next generation of software solutions. Human-like capabilities such as understanding natural language, speech, vision, and making inferences from knowledge will extend software beyond the app. 

کلاس های هوش مصنوعی مایکروسافت
مطالب
زیباتر کد بنویسیم

داشتن آگاهی در مورد ساختارهای داده‌‌ها، الگوریتم‌ها و یا عملگرهای بیتی بسیار عالی است و یا تسلط بر نحوه‌ی کارکرد ابزارهایی مانند SharePoint و امثال آن این روزها ضروری است. اما باید در نظر داشت، کدی که امروز تهیه می‌شود شاید فردا یا ماه دیگر یا چند سال بعد نیاز به تغییر داشته باشد، بنابراین دانش زیبا نوشتن یک قطعه کد که خواندن آن‌را ساده‌تر می‌کند و در آینده افرادی که از آن نگهداری خواهند کرد زیاد "زجر" نخواهند کشید، نیز ضروری می‌باشد. (اگر کامنت‌های سایت را خوانده باشید یکی از دوستان پیغام گذاشته بود، اگر به من بگویند یک میلیون بگیرید و برنامه فعلی را توسعه دهید یا رفع اشکال کنید، حاضرم 10 هزارتومان بگیرم و آن‌را از صفر بنویسم! متاسفانه این یک واقعیت تلخ است که ناشی از عدم خوانا بودن کدهای نوشته شده می‌باشد.)
در ادامه یک سری از اصول زیبا نویسی کدها را بررسی خواهیم کرد.


1- سعی کنید میزان تو در تو بودن کدهای خود را محدود کنید.
لطفا به مثال زیر دقت نمائید:

void SetA()
{
if(a == b)
{
foreach(C c in cs)
{
if(c == d)
{
a = c;
}
}
}
}

توصیه شده است فقط یک سطح تو در تو بودن را در یک تابع لحاظ کنید. تابع فوق 4 سطح تو رفتگی را نمایش می‌دهد (برای رسیدن به a=c باید چهار بار از tab استفاده کنید). برای کاهش این تعداد سطح می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

void SetA()
{
if(a != b)
return;

foreach(C c in cs)
a = GetValueOfA(c);
}

TypeOfA GetValueOfA(C c)
{
if(c == d)
return c;

return a;
}

خواناتر نشد؟!

افزونه‌های CodeRush و refactor pro مجموعه‌ی DevExpress از لحاظ مباحث refactoring در ویژوال استودیو حرف اول را می‌زنند. فقط کافی است برای مثال قطعه کد if داخلی را انتخاب کنید، بلافاصله سه نقطه زیر آن ظاهر شده و با کلیک بر روی آن امکان استخراج یک تابع از آن‌را برای شما به سرعت فراهم خواهد کرد.



مثالی دیگر:

if (foo) {
if (bar) {
// do something
}
}

به صورت زیر هم قابل نوشتن است (جهت کاهش میزان nesting):

if (foo && bar) {
// do something
}

افزونه‌ی Resharper امکان merge خودکار این نوع if ها را به همراه دارد.



و یا یک مثال دیگر:
میزان تو در تو بودن این تابع جاوا اسکریپتی را ملاحظه نمائید:

function findShape(flags, point, attribute, list) {
if(!findShapePoints(flags, point, attribute)) {
if(!doFindShapePoints(flags, point, attribute)) {
if(!findInShape(flags, point, attribute)) {
if(!findFromGuide(flags,point) {
if(list.count() > 0 && flags == 1) {
doSomething();
}
}
}
}
}
}

آن‌را به صورت زیر هم می‌توان نوشت با همان کارآیی اما بسیار خواناتر:

function findShape(flags, point, attribute, list) {
if(findShapePoints(flags, point, attribute)) {
return;
}

if(doFindShapePoints(flags, point, attribute)) {
return;
}

if(findInShape(flags, point, attribute)) {
return;
}

if(findFromGuide(flags,point) {
return;
}

if (!(list.count() > 0 && flags == 1)) {
return;
}

doSomething();
}

2- نام‌های با معنایی را برای متغیرها وتوابع خود انتخاب کنید.
با وجود پیشرفت‌های زیادی که در طراحی و پیاده سازی IDE ها صورت گرفته و با بودن ابزارهای تکمیل سازی خودکار متن تایپ شده در آن‌ها، این روزها استفاده از نام‌های بلند برای توابع یا متغیرها مشکل ساز نیست و وقت زیادی را تلف نخواهد کرد. برای مثال به نظر شما اگر پس از یک سال به کدهای زیر نگاه کنید کدامیک خود توضیح دهنده‌تر خواهند بود (بدون مراجعه به مستندات موجود)؟

void UpdateBankAccountTransactionListWithYesterdaysTransactions()
//or?
void UpdateTransactions()

3- تنها زمانی از کامنت‌ها استفاده کنید که لازم هستند.
اگر مورد 2 را رعایت کرده باشید، کمتر به نوشتن کامنت نیاز خواهد بود. از توضیح موارد بدیهی خودداری کنید، زیرا آن‌ها بیشتر سبب اتلاف وقت خواهند شد تا کمک به افراد دیگر یا حتی خود شما. همچنین هیچگاه قطعه کدی را که به آن نیاز ندارید به صورت کامنت شده به مخزن کد در یک سیستم کنترل نگارش ارسال نکنید.

//function thisReallyHandyFunction() {
// someMagic();
// someMoreMagic();
// magicNumber = evenMoreMagic();
// return magicNumber;
//}

زمانیکه از ورژن کنترل استفاده می‌کنید نیازی به کامنت کردن قسمتی از کد که شاید در آینده قرار است مجددا به آن بازگشت نمود، نیست. این نوع سطرها باید از کد شما حذف شوند. تمام سیستم‌های ورژن کنترل امکان revert و بازگشت به قبل را دارند و اساسا این یکی از دلایلی است که از آن‌ها استفاده می‌شود!
به صورت خلاصه جهت نگهداری سوابق کدهای قدیمی باید از سورس کنترل استفاده کرد و نه به صورت کامنت قرار دادن آن‌ها.

از کامنت‌های نوع زیر پرهیز کنید که بیشتر سبب رژه رفتن روی اعصاب خواننده می‌شود تا کمک به او! (خواننده را بی‌سواد فرض نکنید)

// Get the student's id
thisId = student.getId();

کامنت زیر بی معنی است!

// TODO: This is too bad. FIX IT!

اگر شخص دیگری به آن مراجعه کند نمی‌داند که منظور چیست و دقیقا مشکل کجاست. شبیه به افرادی که به فوروم‌ها مراجعه می‌کنند و می‌گویند برنامه کار نمی کند و همین! طرف مقابل علم غیب ندارد که مشکل شما را حدس بزند! به توضیحات بیشتری نیاز است.


4- عدم استفاده از عبارات شرطی بی‌مورد هنگام بازگشت دادن یک مقدار bool:
مثال زیر را درنظر بگیرید:

if (foo>bar) {
return true;
} else {
return false;
}

آن‌را به صورت زیر هم می‌توان نوشت:

return foo>bar;

5- استفاده از متغیرهای بی مورد:
برای مثال:

Something something = new Something(foo);
return something;

که می‌شود آ‌ن را به صورت زیر هم نوشت:

return new Something(foo);

البته یکی از خاصیت‌های استفاده از افزونه‌ی Resharper ویژوال استودیو، گوشزد کردن و اصلاح خودکار موارد 4 و 5 است.



6- در نگارش‌های جدید دات نت فریم ورک استفاده از ArrayList منسوخ شده است. بجای آن بهتر است از لیست‌های جنریک استفاده شود. کدی که در آن از ArrayList استفاده می‌شود طعم دات نت فریم ورک 1 را می‌دهد!

7- لطفا بین خطوط فاصله ایجاد کنید. ایجاد فواصل مجانی است!

دو تابع جاوا اسکریپتی زیر را (که در حقیقت یک تابع هستند) در نظر بگیرید:

function getSomeAngle() {
// Some code here then
radAngle1 = Math.atan(slope(center, point1));
radAngle2 = Math.atan(slope(center, point2));
firstAngle = getStartAngle(radAngle1, point1, center);
secondAngle = getStartAngle(radAngle2, point2, center);
radAngle1 = degreesToRadians(firstAngle);
radAngle2 = degreesToRadians(secondAngle);
baseRadius = distance(point, center);
radius = baseRadius + (lines * y);
p1["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle1) + center["x"]);
p1["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle1) + center["y"]);
pt2["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle2) + center["y"]);
pt2["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle2) + center["y");
// Now some more code
}

function getSomeAngle() {
// Some code here then
radAngle1 = Math.atan(slope(center, point1));
radAngle2 = Math.atan(slope(center, point2));

firstAngle = getStartAngle(radAngle1, point1, center);
secondAngle = getStartAngle(radAngle2, point2, center);

radAngle1 = degreesToRadians(firstAngle);
radAngle2 = degreesToRadians(secondAngle);

baseRadius = distance(point, center);
radius = baseRadius + (lines * y);

p1["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle1) + center["x"]);
p1["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle1) + center["y"]);

pt2["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle2) + center["y"]);
pt2["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle2) + center["y");
// Now some more code

}

کدامیک خواناتر است؟
استفاده از فاصله بین خطوط در تابع دوم باعث بالا رفتن خوانایی آن شده است و این طور به نظر می‌رسد که سطرهایی با عملکرد مشابه در یک گروه کنار هم قرار گرفته‌اند.

8- توابع خود را کوتاه کنید.
یک تابع نباید بیشتر از 50 سطر باشد (البته در این مورد بین علما اختلاف هست!). اگر بیشتر شد بدون شک نیاز به refactoring داشته و باید به چند قسمت تقسیم شود تا خوانایی کد افزایش یابد.
به صورت خلاصه یک تابع فقط باید یک کار را انجام دهد و باید بتوان عملکرد آن‌را در طی یک جمله توضیح داد.

9- از اعداد جادویی در کدهای خود استفاده نکنید!
کد زیر هیچ معنایی ندارد!

if(mode == 3){ ... }
else if(mode == 4) { ... }

بجای این اعداد بی مفهوم باید از enum استفاده کرد:

if(mode == MyEnum.ShowAllUsers) { ... }
else if(mode == MyEnum.ShowOnlyActiveUsers) { ... }

10- توابع شما نباید تعداد پارامتر زیادی داشته باشند
اگر نیاز به تعداد زیادی پارامتر ورودی وجود داشت (بیش از 6 مورد) از struct و یا کلاس جهت معرفی آن‌ها استفاده کنید.