مطالب
C# 8.0 - Nullable Reference Types
نوع‌های ارجاعی (Reference Types) در #C، همیشه نال‌پذیر بوده‌اند؛ در مقابل نوع‌های مقداری (value types) مانند DateTime که برای نال‌پذیر کردن آن‌ها باید یک علامت سؤال را در حین تعریف نوع آن‌ها ذکر کرد تا تبدیل به یک نوع نال‌پذیر شود (DateTime? Created). بنابراین عنوانی مانند «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» شاید آنچنان مفهوم نباشد.
خالق Null در زبان‌های برنامه نویسی، آن‌را یک اشتباه چند میلیارد دلاری می‌داند! و به عنوان یک توسعه دهنده‌ی دات نت، غیرممکن است که در حین اجرای برنامه‌های خود تابحال به null reference exception برخورد نکرده باشید. هدف از ارائه‌ی قابلیت جدید «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» در C# 8.0، مقابله‌ی با یک چنین مشکلاتی است و خصوصا غنی سازی IDEها برای ارائه‌ی اخطارهایی پیش از کامپایل برنامه، در مورد قسمت‌هایی از کد که ممکن است سبب بروز null reference exception شوند.


فعالسازی «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر»

قابلیت «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. برای فعالسازی آن می‌توان فایل csproj را به صورت زیر، با افزودن خاصیت NullableContextOptions، ویرایش کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework>
    <LangVersion>8.0</LangVersion>
    <NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions>
  </PropertyGroup>
</Project>
یک نکته: در نگارش‌های بعدی NET Core SDK. و همچنین ویژوال استودیو (از نگارش 16.2.0 به بعد)، خاصیت NullableContextOptions به صرفا Nullable تغییر نام یافته و ساده شده‌است. بنابراین اگر در این نگارش‌ها به خطاهای ذیل برخوردید:
CS8632: The annotation for nullable reference types should only be used in code within a ‘#nullable’ context.
CS8627: A nullable type parameter must be known to be a value-type or non-nullable reference type. Consider adding a ‘class’, ‘struct’ or type constraint.
صرفا به معنای استفاده‌ی از نام قدیمی این ویژگی است که باید به Nullable تغییر پیدا کند:
<PropertyGroup>
  <LangVersion>preview</LangVersion>
  <Nullable>enable</Nullable>
</PropertyGroup>
اما در زمان نگارش این مطلب که 3.0.100-preview5-011568 در دسترس است، فعلا همان نام قدیمی NullableContextOptions کار می‌کند.


تغییر ماهیت نوع‌های ارجاعی #C با فعالسازی NullableContextOptions


در #C ای که ما می‌شناسیم، رشته‌ها قابلیت پذیرش نال را دارند و همچنین ذکر آن‌ها به صورت nullable بی‌معنا است. اما پس از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر، اکنون عکس آن رخ می‌دهد. رشته‌ها نال‌نپذیر می‌شوند؛ اما می‌توان در صورت نیاز، آن‌ها را nullable نیز تعریف کرد.


یک مثال: بررسی تاثیر فعالسازی NullableContextOptions بر روی یک پروژه

کلاس زیر را در نظر بگیرید:
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }

        public string MiddleName { get; set; }

        public string LastName { get; set; }

        public Person(string first, string last) =>
            (FirstName, LastName) = (first, last);

        public Person(string first, string middle, string last) =>
            (FirstName, MiddleName, LastName) = (first, middle, last);

        public override string ToString() => $"{FirstName} {MiddleName} {LastName}";
    }
با فعالسازی خاصیت NullableContextOptions، بلافاصله اخطار زیر در IDE ظاهر می‌شود (اگر ظاهر نشد، یکبار پروژه را بسته و مجددا بارگذاری کنید):


در این کلاس، دو سازنده وجود دارند که یکی MiddleName را دریافت می‌کند و دیگری خیر. در اینجا کامپایلر تشخیص داده‌است که چون در سازنده‌ی اولی که MiddleName را دریافت نمی‌کند، مقدار پیش‌فرض خاصیت MiddleName، نال خواهد بود و همچنین ما NullableContextOptions را نیز فعال کرده‌ایم، بنابراین این خاصیت دیگر به صورت معمول و متداول یک نوع ارجاعی نال‌پذیر عمل نمی‌کند و دیگر نمی‌توان نال را به عنوان مقدار پیش‌فرض آن، به آن نسبت داد. به همین جهت اخطار فوق ظاهر شده‌است.
برای رفع این مشکل:
به کامپایلر اعلام می‌کنیم: «می‌دانیم که MiddleName می‌تواند نال هم باشد» و آن‌را در این زمینه راهنمایی می‌کنیم:
public string? MiddleName { get; set; }
پس از این تغییر، اخطار فوق که ذیل سازنده‌ی اول کلاس Person ظاهر شده بود، محو می‌شود. اما اکنون مجددا کامپایلر، در جائیکه می‌خواهیم از آن استفاده کنیم:
    public static class NullableReferenceTypes
    {
        //#nullable enable // Toggle to enable

        public static string Exemplify()
        {
            var vahid = new Person("Vahid", "N");
            var length = GetLengthOfMiddleName(vahid);

            return $"{vahid.FirstName}'s middle name has {length} characters in it.";

            static int GetLengthOfMiddleName(Person person)
            {
                string middleName = person.MiddleName;
                return middleName.Length;
            }
        }
    }
اخطارهایی را صادر می‌کند:


در اینجا در متد محلی (local function) تعریف شده، سعی در دسترسی به خاصیت MiddleName وجود دارد و اکنون با تغییر جدیدی که اعمال کردیم، به صورت نال‌پذیر تعریف شده‌است.
همچنین در سطر بعدی آن نیز نتیجه‌ی نهایی middleName، مورد استفاده قرار گرفته‌است که آن نیز مشکل‌دار تشخیص داده شده‌است.
مشکل اولین سطر را به این صورت می‌توانیم برطرف کنیم:
var middleName = person.MiddleName;
در اینجا بجای ذکر صریح نوع string، از var استفاده شده‌است. پیشتر با ذکر صریح نوع string، آن‌را یک رشته‌ی نال‌نپذیر تعریف کرده بودیم. اما اکنون چون person.MiddleName نال‌پذیر تعریف شده‌است، var نیز به صورت خودکار به این رشته‌ی نال‌پذیر اشاره می‌کند.
اما مشکل سطر دوم هنوز باقی است:


علت اینجا است که متغیر middleName نیز اکنون ممکن است مقدار نال را داشته باشد. برای رفع این مشکل می‌توان از اپراتور .? استفاده کرد و سپس اگر مقدار نهایی این عبارت نال بود، مقدار صفر را بازگشت می‌دهیم:
static int GetLengthOfMiddleName(Person person)
{
   var middleName = person.MiddleName;
   return middleName?.Length ?? 0;
}
هدف از این قابلیت و ویژگی کامپایلر، کمک کردن به توسعه دهنده‌ها جهت نوشتن کدهایی امن‌تر و مقاوم‌تر به null reference exception‌ها است.


امکان خاموش و روشن کردن ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر به صورت موضعی

زمانیکه خاصیت NullableContextOptions را فعال می‌کنیم، بر روی کل پروژه تاثیر می‌گذارد. برای مثال اگر یک چنین قابلیتی را بر روی پروژه‌های قدیمی خود فعال کنید، با صدها اخطار مواجه خواهید شد. به همین جهت است که این ویژگی حتی با فعالسازی C# 8.0 و انتخاب آن، به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. بنابراین برای اینکه بتوان پروژه‌های قدیمی را قدم به قدم و سر فرصت، «مقاوم‌تر» کرد، می‌توان تعیین کرد که کدام قسمت، تحت تاثیر این ویژگی قرار بگیرد و کدام قسمت‌ها خیر:
public static class NullableReferenceTypes
{
#nullable disable // Toggle to enable
در اینجا می‌توان با استفاده از compiler directive جدید nullable# به کامپایلر اعلام کرد که از این قسمت صرفنظر کن. مقدار آن می‌تواند disable و یا enable باشد.


مجبور ساختن خود به «مقاوم سازی» برنامه

اگر NullableContextOptions را فعال کنید، کامپایلر صرفا یکسری اخطار را در مورد مشکلات احتمالی صادر می‌کند؛ اما برنامه هنوز کامپایل می‌شود. برای اینکه خود را مقید به «مقاوم سازی» برنامه کنیم، می‌توانیم با فعالسازی ویژگی TreatWarningsAsErrors در فایل csprj، این اخطارها را تبدیل به خطای کامپایلر کرده و از کامپایل برنامه جلوگیری کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework>
    <LangVersion>8.0</LangVersion>
    <NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions>
    <TreatWarningsAsErrors>true</TreatWarningsAsErrors>
  </PropertyGroup>
</Project>
البته TreatWarningsAsErrors تمام اخطارهای برنامه را تبدیل به خطا می‌کند. اگر می‌خواهید انتخابی‌تر عمل کنید، می‌توان از خاصیت WarningsAsErrors استفاده کرد:
<WarningsAsErrors>CS8600;CS8602;CS8603</WarningsAsErrors>


آیا اگر برنامه‌ای با C# 7.0 کامپایل شود، کتابخانه‌های تهیه شده‌ی با C# 8.0 را می‌تواند استفاده کند؟

پاسخ: بله. از دیدگاه برنامه‌های قدیمی، کتابخانه‌های تهیه شده‌ی با C# 8.0، تفاوتی با سایر کتابخانه ندارند. آن‌ها نوع‌های نال‌پذیر جدید را مانند ?string مشاهده نمی‌کنند؛ آن‌ها فقط string را مشاهده می‌کنند و روش کار کردن با آن‌ها نیز همانند قبل است. بدیهی است در این حالت از مزایای کامپایلر C# 8.0 در تشخیص زود هنگام مشکلات برنامه محروم خواهند بود؛ اما عملکرد برنامه تفاوتی نمی‌کند.


وضعیت برنامه‌ی C# 8.0 ای که از کتابخانه‌های C# 7.0 و یا قبل از آن استفاده می‌کند، چگونه خواهد بود؟

چون کتابخانه‌های قدیمی‌تر از مزایای کامپایلر C# 8.0 استفاده نمی‌کنند، خروجی‌های آن بدون بروز خطایی توسط کامپایلر C# 8.0 استفاده می‌شوند؛ چون حجم اخطارهای صادر شده‌ی در این حالت بیش از حد خواهد بود. یعنی این بررسی‌های کامپایلر صرفا برای کتابخانه‌های جدید فعال هستند و نه برای کتابخانه‌های قدیمی.


مهارت‌های مواجه شدن با اخطارهای ناشی از فعالسازی NullableContextOptions

در مثالی که بررسی شد، یک نمونه از روش‌های مواجه شدن با اخطارهای ناشی از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر را بررسی کردیم. در ادامه روش‌های تکمیلی دیگری را بررسی می‌کنیم.

1- هرجائیکه قرار است متغیر ارجاعی نال‌پذیر باشد، آن‌را صراحتا اعلام کنید.
string name = null; // ERROR
string? name = null; // OK!
این مثال را پیشتر بررسی کردیم. با فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر، ماهیت آن‌ها نیز تغییر می‌کند و دیگر نمی‌توان به آن‌ها null را انتساب داد. اگر نیاز است حتما اینکار صورت گیرد، آن‌ها را توسط ? به صورت nullable تعریف کنید.
نمونه‌ی دیگر آن مثال زیر است:
public class Person
{
    public Address? Address { get; set; };
    public string Country => Address?.Country;   // ERROR! 
}
در اینجا Address یک نوع ارجاعی نال‌پذیر است. بنابراین حاصل Address?.Country می‌تواند نال باشد و به Country نال‌نپذیر قابل انتساب نیست. برای رفع این مشکل کافی است دقیقا مشخص کنیم که این رشته نیز نال‌پذیر است:
public class Person
{
    public Address? Address { get; set; };
    public string? Country => Address?.Country;  // OK!
}

البته در این حالت باید به مثال زیر دقت داشت:
var node = this; // Initialize non-nullable variable
while (node != null)
{
   node = null; // ERROR!
}
چون node در اینجا توسط var تعریف شده‌است، دقیقا نوع this را که non-nullable است، پیدا می‌کند. بنابراین بعدها نمی‌توان به آن null را انتساب داد. اگر چنین موردی نیاز بود، باید صریحا نوع آن‌را بدو امر، nullable تعریف کرد؛ چون هنوز امکان تعریف ?var میسر نیست:
Node? node = this;   // Initialize nullable variable
while (node != null) {
   node = null; // OK!
}


2- نوع‌های خود را مقدار دهی اولیه کنید.
در مثال زیر:
public class Person
{
   public string Name { get; set; } // ERROR!
}
در این حالت چون خاصیت Name، در سازنده‌ی کلاس مقدار دهی اولیه نشده‌است، یک اخطار صادر می‌شود که بیانگر احتمال نال بودن آن است. یک روش مواجه شدن با این مشکل، تعریف آن به صورت یک خاصیت نال‌پذیر است:
public class Person
{
   public string? Name { get; set; }
}

یا یک استثناء را صادر کنید:
public class Person
{
    public string Name { get; set; }
    public Person(string name) {
        Name = name ?? throw new ArgumentNullException(nameof(name));
    }
}
به این ترتیب کامپایلر می‌داند که اگر نام دریافتی نال بود، دقیقا باید چگونه رفتار کند.
البته در این حالت برای مقدار دهی اولیه‌ی Name، حتما نیاز به تعریف یک سازنده‌است و در این حالت کدهایی را که از سازنده‌ی پیش‌فرض استفاده کرده بودند (مانند new Person { Name = "Vahid" })، باید تغییر دهید.

راه‌حل دیگر، مقدار دهی اولیه‌ی این خواص بدون تعریف یک سازنده‌ی اضافی است:
public class Person
{
   public string Name { get; set; } = string.Empty;
   // -or-
   public string Name { get; set; } = "";
}
برای مثال می‌توان از مقادیر خالی زیر برای مقدار دهی اولیه‌ی رشته‌ها، آرایه‌ها و مجموعه‌ها استفاده کرد:
String.Empty
Array.Empty<T>()
Enumerable.Empty<T>()
یا حتی می‌توان اشیاء دیگر را نیز به صورت زیر مقدار دهی اولیه کرد:
public class Person
{
   public Address Address { get; set; } = new Address();
}
البته در این حالت باید مفهوم فلسفی «خالی بودن» را پیش خودتان تفسیر و تعریف کنید که دقیقا مقصود از یک آدرس خالی چیست؟ به همین جهت شاید تعریف این شیء به صورت nullable بهتر باشد.
مطالب
آشنایی با WPF قسمت دوم: Layouts بخش اول
layout‌‌‌ها یکی از مهمترین قسمت‌های یک برنامه‌ی کاربردی هستند. چیدمان کنترل‌ها روی یک ناحیه با دادن مختصات پیکسلی ثابت، ممکن است در یک محیط محدود خود را خوب نشان بدهد ولی به زودی با تغییر محیط برنامه و یا تغییر وضوح تصویر صفحه نمایش، برنامه از کنترل خارج خواهد شد؛ در نتیجه استفاده از Layout‌ها یا پنل‌ها در WPF امری حیاتی و مهم هستند. layout‌‌ها که با نام container هم شناخته می‌شوند وظیفه دارند که بگویند چه کنترل‌هایی در کجا و چگونه باید در صفحه‌ی برنامه قرار بگیرند. پنل‌های توکار در WPF به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند:
  • Grid Panel
  • Stack Panel
  • Dock Panel
  • Wrap Panel
  • Canvas Panel

StackPanel

این پنل یکی از ساده‌ترین و سودمندترین پنل هاست که بر اساس جهت Orientation افقی یا عمودی که به آن تنظیم می‌شود، کنترل‌ها را کنار یکدیگر یا زیر یکدیگر قرار می‌دهد. این کنترل برای ایجاد و تهیه لیست‌های مختلف مناسب است. در ساختار داخلی کنترل‌های لیست و کامبو و منو‌ها که در WPF موجود هستند این پنل استفاده شده است. کد زیر یک نمونه کاربرد Stack Panel را نشان می‌دهد که به صورت عمودی چینش شده است.
<StackPanel>
  <TextBlock Margin="10" FontSize="20">How do you like your coffee?</TextBlock>
  <Button Margin="10">Black</Button>
  <Button Margin="10">With milk</Button>
  <Button Margin="10">Latte machiato</Button>
  <Button Margin="10">Chappuchino</Button>
</StackPanel>

نکته‌ی مهم اینکه میتوانید در اینجا از یک nested layout هم استفاده کنید بدین صورت که یک layout را داخل یک layout دیگر قرار دهید. کد زیر ترکیب دو stack panel را به صورت افقی و عمودی به ما نشان می‌دهد:

<StackPanel Orientation="Vertical"> <!-- Vertical is the default -->
  <Label Background="Red">Red 1</Label>
  <Label Background="LightGreen">Green 1</Label>
  <StackPanel Orientation="Horizontal">
    <Label Background="Red">Red 2</Label>
    <Label Background="LightGreen">Green 2</Label>
    <Label Background="LightBlue">Blue 2</Label>
    <Label Background="Yellow">Yellow 2</Label>
    <Label Background="Orange">Orange 2</Label>
  </StackPanel>
  <Label Background="LightBlue">Blue 1</Label>
  <Label Background="Yellow">Yellow 1</Label>
  <Label Background="Orange">Orange 1</Label>
</StackPanel>


Dock Panel

احتمالا به خاطر نامش، نحوه کارش را حدس زده اید. این پنل، اشیاء موجود را در 4 جهت و مرکز می‌چسباند. مشخص نمودن جهت چسبیده شدن هر کنترل توسط خاصیت DockPanel.Dock صورت می‌گیرد و مقدار Left، مقدار پیش فرض است. در صورتی که بخواهید المانی را در مرکز بچسبانید باید آن را به عنوان آخرین المان معرفی کرده و در Dock Panel مقدار خاصیت LastChildFill را با True برابر کنید.

<DockPanel LastChildFill="True">
    <Button Content="Dock=Top" DockPanel.Dock="Top"/>
    <Button Content="Dock=Bottom" DockPanel.Dock="Bottom"/>
    <Button Content="Dock=Left"/>
    <Button Content="Dock=Right" DockPanel.Dock="Right"/>
    <Button Content="LastChildFill=True"/>
</DockPanel>


به نحوه‌ی تعریف خاصیت DockPanel.Dock دقت کنید به این نوع خاصیت‌ها،  Attached Dependency Property (شاید در فارسی بتوانیم خاصیت‌های وابستگی متصل صدا بزنیم) می‌گویند. این خاصیت‌ها نوع خاصی از خاصیت‌های وابستگی هستند که به شما اجازه می‌دهند مقداری را به شیء‌ایی نسبت دهید که آن شیء چیزی در مورد آن نمی‌داند. بهترین مثال در مورد این ویژگی، پنل‌ها هستند که یکی از موارد استفاده‌ی از آن را در بالا می‌بینید. هر پنل می‌تواند تا بی نهایت المان فرزند داشته باشد که هر المان باید خواصش توسط پنل مشخص گردد. ولی اگر پنل ما تعداد زیادی فرزند داشته باشد، نوشتن خواص هر کدام از فرزندها داخل تگ پنل، کاری غیر ممکن است. اینجاست که این نوع خاصیت‌ها خودشان را نشان می‌دهند. پس به این نحو مقادیر، داخل کنترل هر تگ تعریف می‌شود ولی توسط پنل مورد استفاده قرار می‌گیرد. نحوه‌ی نوشتن این نوع خاصیت: ابتدا یک پیشوند از نوع تگ پنل را در ابتدا آورده و سپس بعد از .(نقطه) نام خاصیت را ذکر می‌کنیم.

نحوه‌ی تعریف این نوع خاصیت‌ها در یک کلاس به صورت زیر است که برای شیء یا پنل canvas می‌باشد:

public static readonly DependencyProperty TopProperty =
    DependencyProperty.RegisterAttached("Top", 
    typeof(double), typeof(Canvas),
    new FrameworkPropertyMetadata(0d,
        FrameworkPropertyMetadataOptions.Inherits));
 
public static void SetTop(UIElement element, double value)
{
    element.SetValue(TopProperty, value);
}
 
public static double GetTop(UIElement element)
{
    return (double)element.GetValue(TopProperty);
}
در مثال dockPanel بالا در هر طرف تنها یک المان قرار دادیم. برای قرار دادن المان‌های بیشتر در طرفین، تنها ذکر یک المان جدید با خاصیت Dockpanel.dock کافی است و الویت نمایش آن‌ها بر اساس ترتیب نوشتن تگها توسط شماست. مثال زیر این نکته را نشان می‌دهد:
    <Button Content="Dock=Top" DockPanel.Dock="Top"/>
        <Button Content="Dock=Bottom" DockPanel.Dock="Bottom"/>
        <Button Content="Dock=Left"/>
        <Button Content="Dock=Left2"/>
        <Button Content="Right2" DockPanel.Dock="Right"/>
        <Button Content="Dock=Right" DockPanel.Dock="Right"/>
        <Button Content="LastChildFill=True"/>



Wrap Panel
این پنل بسیار شبیه StackPanel هست ولی مثل آن اشیاء را در یک سطر یا ستون ادامه نمی‌دهد؛ بلکه با رسیدن به انتهای پنجره، سطر یا ستون جدیدی را آغاز می‌کند. در stack panel با پایان پنجره، ادامه اشیا آن قابل مشاهده نبود ولی در این شیء با اتمام و رسیدن به لبه‌ی پنجره، اشیاء در سر جدید (افقی) یا ستون جدید (عمودی) نمایش داده می‌شوند. این پنل‌ها می‌توانند در ساخت تب‌ها و نوار ابزار استفاده شوند.

Canvas Panel

پایه‌ای‌ترین layout موجود در WPF است. موقعیت قرارگیری المان‌های فرزندش بر اساس نقاط تعیین شده است.این پنل بیشتر برای رسم اشکال و گرافیک دو بعدی مناسب است و اصلا برای قرارگیری کنترل‌های WPF روی آن توصیه نمی‌شود و مشکل winform‌ها در آن رخ خواهد داد.

شروع ترسیم یک شکل دو بعدی روی آن بر اساس دوتا از چهار "خاصیت‌های وابستگی متصل" صورت می‌گیرد که به شرح زیر هستند:

  • Canvas.LEFT
  • Canvas.RIGHT
  • Canvas.TOP
  • Canvas.BOTTOM

نمونه از کد نوشته شده آن به صورت زیر است:

<Canvas>
    <Rectangle Canvas.Left="40" Canvas.Top="31" Width="63" Height="41" Fill="Blue"  />
    <Ellipse Canvas.Left="130" Canvas.Top="79" Width="58" Height="58" Fill="Blue"  />
    <Path Canvas.Left="61" Canvas.Top="28" Width="133" Height="98" Fill="Blue" 
          Stretch="Fill" Data="M61,125 L193,28"/>
</Canvas>

ترتیب قرارگیری اشکال روی هم در canvas به ترتیبی انجام می‌گیرد که در XAML نوشته اید ولی می‌توان با استفاده از خاصیت Canvas.ZIndex این ترتیب را تغییر داد.

<Canvas>
    <Ellipse Fill="Green" Width="60" Height="60" Canvas.Left="30" Canvas.Top="20"    
             Canvas.ZIndex="1"/>
    <Ellipse Fill="Blue"  Width="60" Height="60" Canvas.Left="60" Canvas.Top="40"/>
</Canvas>
شکل زیر در سمت راست، نتیجه‌ی کد بالاست ولی بدون ذکر ZIndex شکل سمت چپ نتیجه‌ی کار خواهد بود.

ViewBox
شاید عده‌ای به سختی آن را یک Layout بدانند و بیشتر آن را یک کنترل معمولی می‌شناسند ولی وظیفه‌ی آن بسیار شبیه Layout هاست. خصوصیتی که این شیء دارد این است که با تغییر اندازه محیط برنامه به هر نحوی، یک تغییر مقیاس روی اشیاء داخل آن رخ می‌دهد و کنترل‌ها به همراه متون و هر چیزی که در درخت منطقی و بصری است Scale آن تغییر می‌یابند.
نمونه‌ی کد زیر را تست کنید تا تفاوت بین دو Button را ببینید:
  <StackPanel Orientation="Vertical">
        <Button Content="Test" />
        <Viewbox Stretch="Uniform">
            <Button Content="Test" />
        </Viewbox>
    </StackPanel>
نتیجه‌ی کار:

در بخش دوم Layout‌ها مبحث گرید و ساخت Layout اختصاصی و تعدادی از خاصیت‌ها را بررسی خواهیم کرد.

مطالب
الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال

الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال

عناوین :

·   تعریف Factory Method
·   دیاگرام UML
·   شرکت کنندگان در UML
·   مثالی از Factory Pattern در #C 


تعریف الگوی Factory Method :

این الگو پیچیدگی ایجاد اشیاء برای استفاده کننده را پنهان می‌کند. ما با این الگو میتوانیم بدون اینکه کلاس دقیق یک شیئ را مشخص کنیم آن را ایجاد و از آن استفاده کنیم. کلاینت ( استفاده کننده ) معمولا شیئ واقعی را ایجاد نمی‌کند بلکه با یک واسط و یا کلاس انتزاعی (Abstract) در ارتباط است و کل مسئولیت ایجاد کلاس واقعی را به Factory Method می‌سپارد. کلاس Factory Method می‌تواند استاتیک باشد . کلاینت معمولا اطلاعاتی را به متدی استاتیک از این کلاس می‌فرستد و این متد بر اساس آن اطلاعات تصمیم می‌گیرید که کدام یک از پیاده سازی‌ها را برای کلاینت برگرداند.

از مزایای این الگو این است که اگر در نحوه ایجاد اشیاء تغییری رخ دهد هیچ نیازی به تغییر در کد کلاینت‌ها نخواهد بود. در این الگو اصل DIP از اصول پنجگانه SOLID به خوبی رعایت می‌شود چون که مسئولیت ایجاد زیرکلاس‌ها از دوش کلاینت برداشته می‌شود.


دیاگرام UML :

در شکل زیر دیاگرام UML الگوی Factory Method را مشاهده می‌کنید.

        

شرکت کنندگان در این الگو به شرح زیل هستند :

- Iproduct یک واسط است که هر کلاینت  از آن استفاده می‌کند. در اینجا کلاینت استفاده کننده نهایی است مثلا می‌تواند متد main یا هر متدی در کلاسی خارج از این الگو باشد. ما می‌توانیم پیاده سازی‌های مختلفی بر حسب نیاز از واسط Iproduct ایجاد کنیم.

- ConcreteProduct یک پیاده سازی از واسط Iproduct است ، برای این کار بایستی کلاس پیاده سازی (ConcreteProduct) از این واسط (IProduct) مشتق شود.

- Icreator واسطیست که Factory Method را تعریف می‌کند. پیاده ساز این واسط بر اساس اطلاعاتی دریافتی کلاس صحیح را ایجاد می‌کند. این اطلاعات از طریق پارامتر برایش ارسال می‌شوند.همانطور که گفتیم این عملیات بر عهده پیاده ساز این واسط است و ما در این نمودار این وظیفه را فقط بر عهده ConcreteCreator گذاشته ایم که از واسط Icreator مشتق شده است.


پیاده سازی UMLفوق به صورت زیر است:

در ابتدا کلاس واسط IProduct تعریف شده است.

interface IProduct
{
       //  در اینجا  برحسب نیاز فیلدها  و یا امضای متد‌ها قرار می‌گیرند 
}

در این مرحله ما پند پیاده سازی از IProduct انجام می‌دهیم.

class ConcreteProductA : IProduct
{
      // A پیاده سازی 
}
 
class ConcreteProductB : IProduct
{
      // B پیاده سازی 
}
در این مرحله کلاس انتزاعی Creator تعریف می‌شود.
abstract class Creator
{
          // این متد بر اساس نوع ورودی انتخاب مناسب را انجام و باز می‌گرداند
           public abstract IProduct FactoryMethod(string type);
}
در این مرحله ما با ارث بری از Creator متد Abstract آن را به شیوه خودمان پیاده سازی می‌کنیم.
class ConcreteCreator : Creator
{
     public override IProduct FactoryMethod(string type)
    {
            switch (type)
           {
                case "A": return new ConcreteProductA();
                case "B": return new ConcreteProductB();
                default: throw new ArgumentException("Invalid type", "type");
           }
     }
}
مثالی از Factory Pattern در #C :

برای روشن‌تر شدن موضوع ، یک مثال کاملتر ارائه داده می‌شود. در شکل زیر طراحی این برنامه نشان داده شده است.

کد برنامه به شرح زیل است :

using System;

namespace FactoryMethodPatternRealWordConsolApp
{
    internal class Program
    {
        private static void Main(string[] args)
        {
            VehicleFactory factory = new ConcreteVehicleFactory();

            IFactory scooter = factory.GetVehicle("Scooter");
            scooter.Drive(10);

            IFactory bike = factory.GetVehicle("Bike");
            bike.Drive(20);

            Console.ReadKey();

        }
    }

    public interface IFactory
    {
        void Drive(int miles);
    }

    public class Scooter : IFactory
    {
        public void Drive(int miles)
        {
            Console.WriteLine("Drive the Scooter : " + miles.ToString() + "km");
        }
    }

    public class Bike : IFactory
    {
        public void Drive(int miles)
        {
            Console.WriteLine("Drive the Bike : " + miles.ToString() + "km");
        }
    }

    public abstract class VehicleFactory
    {
        public abstract IFactory GetVehicle(string Vehicle);

    }

    public class ConcreteVehicleFactory : VehicleFactory
    {
        public override IFactory GetVehicle(string Vehicle)
        {
            switch (Vehicle)
            {
                case "Scooter":
                    return new Scooter();
                case "Bike":
                    return new Bike();
                default:
                    throw new ApplicationException(string.Format("Vehicle '{0}' cannot be created", Vehicle));
            }
        }
    }
}
خروجی اجرای برنامه فوق به شکل زیر است :






فایل این برنامه ضمیمه شده است، از لینک مقابل دانلود کنید FactoryMethodPatternRealWordConsolApp.zip

در مقالات بعدی مثال‌های کاربردی‌تر و جامع‌تری از این الگو و الگو‌های مرتبط ارائه خواهم کرد... 
مطالب
نگاشت اشیاء در AutoMapper توسط Attribute ها #2 - تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت
پس از معرفی ویژگی‌های لازم، در ادامه با نحوه‌ی تبدیل این ویژگی‌ها به معادل نگاشت آن‌ها در automapper خواهم پرداخت.
متد زیر هسته‌ی اصلی عملیات است و کلیه‌ی نگاشت‌های لازم را انجام می‌دهد. این متد وظیفه‌ی تبدیل نگاشت‌ها را دارد. نگاشت‌هایی که با Attributes مشخص شده‌اند:
 public static void Initialize(Assembly assembly)
 {
     //register global convertors.
     AutoMapper.Mapper.CreateMap<DateTime, string>().ConvertUsing<DateTimeToPersianDateTimeConverter>();

     var typesToMap = from t in assembly.GetTypes()
         let attr = t.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>()
         where attr != null
         select new {SourceType = attr.SourceType, Destination = t, Attribute = attr};

     foreach (var map in typesToMap)
     {
         AutoMapper.Mapper.CreateMap(map.SourceType, map.Destination)             
             .DoMapForMemberAttribute() // for different property names in source and destination
             .DoIgnoreMapAttribute()// ignore specified properties
             .DoUseValueResolverAttribute()// set value resolvers
             .DoIgnoreAllNonExisting()// its have to be the latest.
             ;
     } //endeach
     AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid();
 }
ورودی این متد اسملبی مربوط به ویوومدل می‌باشد (برای زمانیکه ویوومدل‌ها در اسمبلی دیگری باشند).
در سطر اول، اقدام به رجیستر کردن کلیه‌ی مبدل‌های سراسری می‌کنیم. در این سطر مبدل تاریخ به کوچی خورشیدی مورد استفاده قرار گرفته است. سپس در اسمبلی داده شده، کلیه نوع‌هایی که ویژگی MapFromAttribute را دارند، یافته و جدا می‌کنیم. در حلقه‌ی foreach ابتدا نگاشت نوع مبدأ و مقصد را انجام می‌دهیم. خروجی این متد از نوع IMappingExpression است. گر چه این اینترفیس برای تغییر بسته است، ولی قابل توسعه می‌باشد و عملیات را توسط متدهای الحاقی انجام می‌دهیم(اصل OCP).
اگر به نحوه‌ی نامگذاری متدهای الحاقی تعریف شده دقت کرده باشید، تنها کلمه‌ی Do به ابتدای نام ویژگی‌ها اضافه شده است
.

متد الحاقی DoMapFormMemberAttribute
public static IMappingExpression DoMapForMemberAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<MapForMemberAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

     foreach (var property in ok)
     {
         expression.ForMember(property.PropertyName, 
             opt => opt.MapFrom(property.AttributeValue.MemberToMap));
     }
    return expression;
}
هر IMappingExpression دارای امکاناتی برای نگهداری و انجام فعالیت بر روی یک نگاشت می‌باشد. در کوئری ابتدای متد، کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی MapForMemeberAttribute می‌باشند، یافته و جدا می‌کنیم. این پروپرتی‌ها از نظر معادل اسمی در نوع مبدأ و مقصد متفاوت هستند. سپس در حلقه، کار اتصال پروپرتی مبدأ و مقصد صورت می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreMapAttribute  
public static IMappingExpression DoIgnoreAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    foreach (var property in
        expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        .Where(x => x.GetCustomAttribute<IgnoreMapAttribute>() != null))
    {
        expression.ForMember(property.Name, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی IgnoreMapAttribute باشند، از گردونه‌ی نگاشت automapper خارج می‌کند. به عنوان مثال پروپرتی Password در ویوومدل مربوط به تغییر گذرواژه را نظر بگیرید. این پروپرتی نباید مقدار معادلی در شیء EF داشته باشد. از طرفی هم باید در ویوو وجودداشته باشد. با استفاده از این ویژگی هیچ نگاشتی انجام نمی‌شود و می‌توان تضمین کرد که گذرواژه به ویوومدل و ویوو راه پیدا نمی‌کند.

متد الحاقی DoUseValueResolverAttribute 
public static IMappingExpression DoUseValueResolverAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<UseValueResolverAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

    foreach (var property in ok)
    {
        expression.ForMember(property.PropertyName,
            opt => opt.ResolveUsing(property.AttributeValue.ValueResolver));
    }
    return expression;
}
به شیوه‌ی قبل، ابتدا نوع هایی را که دارای ویژگی UseValueResolverAttribute باشند، یافته و جدا می‌کنیم. سپس در حلقه، کار نگاشت متناظر در automapper انجام می‌گیرد. لازم به ذکر است که متد opt.ResolveUsing یک شیء با کارآیی (can do) اینترفیس IValueResolver را به عنوان آرگومان می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreAllNonExisting  
public static IMappingExpression DoIgnoreAllNonExisting(this IMappingExpression expression)
{
    var attr = expression.TypeMap.DestinationType.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>();
    
    if (attr?.IgnoreAllNonExistingProperty == false)//instead of if(attr == null || attr.IgnoreAllNonExistingProperty == false)
        return expression;
    
    foreach (var property in expression.TypeMap.GetUnmappedPropertyNames())
    {
        expression.ForMember(property, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد برحسب پرچم تعیین شده در هنگام بکارگیری ویژگی MapFromAttribute رفتار می‌کند. به این صورت که اگر موقع تعریف، مقدار IgnoreAllNonExistingProperty را صحیح اعلام کنیم، تمام پروپرتی‌های مقصد را که معادل اسمی در مبدأ نداشته باشند و همچنین هیچگونه تنظیمی جهت مشخص سازی تکلیف نگاشت آن‌ها صورت نگرفته باشد، از گردونه‌ی نگاشت Automapper خارج می‌کند.

توضیح تکمیلی:
پس از تنظیم کلیه‌ی نگاشت‌ها در automapper جهت اطمینان از صحت تنظیمات، فراخوانی متد AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid الزامی است. یکی از عواملی که باعث شکست این متد می‌شود، وجود پروپرتی‌هایی در نوع مقصد است، بطوریکه معادل اسمی در نوع مبدأ نداشته باشند و یا تنظیمی جهت مشخص سازی نگاشت آن انجام نشده باشد (پروپرتی که قابل نگاشت نباشد). در حقیقت این شکست بسیار مفید است. به این صورت که اگر این شکست صورت نگیرد در حین نگاشت مقادیر، باید از null یا مقدار default بدون اطلاع برنامه نویس برای مقداردهی پروپرتی استفاده کند و این یک حالت نامعلوم شیء است. اگر می‌خواهید این پروپرتی‌ها مقدار پیشفرضی بگیرند و همچنین باعث شکست عملیات هم نشوند، باید بطور صریح این موضوع را اعلام کنید. این اعلام یا باید به همین روش صورت بگیرد یا باید از ویژگی IgnorMapAttribute استفاده شود. تنها تفاوت این دو، نحوه‌ی اعمال تنظیم می‌باشد. IgnorMapAttribute باید روی تک تک پروپرتی‌های مدنظر قرار گیرد، ولی در روش اول تنها کافیست که مقدار true تنظیم گردد. به‌نظر استفاده از IgnoreMapAttribute باعث طولانی شدن کدها می‌شود؛ اما توصیه می‌شود که از همین شیوه استفاده کنید.

تا اینجا کدهای مورد نیاز نوشته شدند. در ادامه به ارائه‌ی یک مثال برای نگاشت اشیاء در Automapper توسط Attributeها می‌پردازم.
مدل ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید:
public class Student
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual string Family { set; get; }
    public virtual string Email { set; get; }
    public virtual DateTime RegisterDateTime { set; get; }
    public virtual ICollection<Book> Books { set; get; }
}
public class Book
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual DateTime BorrowDateTime { set; get; }
    public virtual DateTime ExpiredDateTime { set; get; }
    public virtual decimal Price { set; get; }
    [ForeignKey("StudentIdFk")]
    public virtual Student Student { set; get; }
    public virtual int StudentIdFk { set; get; }
}
با ویوومدل متناظر ذیل:
[MapFrom(typeof (Student), ignoreAllNonExistingProperty: true, alsoCopyMetadata: true)]
public class AdminStudentViewModel
{
    // [IgnoreMap]
    public int Id { set; get; }

    [MapForMember("Name")]
    public string FirstName { set; get; }

    [MapForMember("Family")]
    public string LastName { set; get; }

 [IgnoreMap]  public string Email { set; get; } [MapForMember("RegisterDateTime")] public string RegisterDateTimePersian { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookCountValueResolver))] public int BookCounts { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookPriceValueResolver))] public decimal TotalBookPrice { set; get; } };
در تنظیم ویژگی MapFromAttribute ابتدا نوع مبدأ (Student) را مشخص کردیم و بعد صراحتاً گفتیم که از نگاشت پروپرتی‌های بلاتکلیف صرف نظر کند و همچنین پرچم انتقال Data Annotation‌های EF به ویوومدل را هم برافراشتیم. توسط MapForMember پروپرتی FirstName را به پروپرتی Name در مبدأ تنظیم کردیم و LastName را به Family. همچنین Email را بصورت صریح از نگاشت شدن منع کردیم. پروپرتی BookCounts تعداد کتاب‌ها را محاسبه می‌کند و TotalBookPrice قیمت کلیه‌ی کتاب‌ها را. برای این موارد از تأمین کننده‌ی داده (Value Resolver) استفاده کردیم. این تأمین کننده‌ها می‌توانند اینچنین پیاده سازی شوند:
public class BookCountValueResolver : ValueResolver<Student, int>
{
    protected override int ResolveCore(Student source) => source.Books.Count;
};
public class BookPriceValueResolver : ValueResolver<Student, decimal>
{
    protected override decimal ResolveCore(Student source) => source.Books.Sum(b => b.Price);
};
نحوه‌ی پیکربندی و مشاهده‌ی نتایج را در یک برنامه‌ی تحت کنسول پیاده سازی کردم. متد Main آن می‌تواند اینچنین باشد:
static void Main(string[] args)
{
    var assemblyToLoad = Assembly.GetAssembly(typeof (AdminStudentViewModel));//get assembly
    global::AttributesForAutomapper.Configuration.Initialize(assemblyToLoad);//init automaper
    IList<Student> lst;
    using (var context = new MySampleContext())
    {
        lst = context.Students.Include(x => x.Books).ToList();
    }
    foreach (var student in lst)
        {
            WriteLine( $"[{student.Id}]*\n{student.Name} {student.Family}.\nmailto:{student.Email}.\nRegistered at'{student.RegisterDateTime}'");
            foreach (var book in student.Books)
                WriteLine($"\tBook name:{book.Name}, Book price:{book.Price}");
        }
    
    var lstViewModel = AutoMapper.Mapper.Map<IList<Student>, IList<AdminStudentViewModel>>(lst);
    foreach (var adminStudentViewModel in lstViewModel)
    {
        WriteLine(
            $"[{adminStudentViewModel.Id}]*\n\t{adminStudentViewModel.FirstName} {adminStudentViewModel.LastName}.\n\t" +
            $"mailto:{adminStudentViewModel.Email}.\n\tRegistered at'{adminStudentViewModel.RegisterDateTimePersian}'\n\t" +
            $"Book Counts: {adminStudentViewModel.BookCounts} with total price of {adminStudentViewModel.TotalBookPrice}");
    }
    WriteLine("Press any key to exit...");
    ReadKey();
}
ابتدا اسمبلی مربوط به ویوومدل‌ها را مشخص می‌کنیم. سپس این اسمبلی را جهت تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت‌های معتبر automapper به متد Initialize ارسال می‌کنیم. تنها بکار بردن همین دوسطر برای اعمال تنظیم‌ها مورد نیاز می‌باشد. بعد از اجرای موفق متد Initialize، نگاشت‌های اشیاء آماده هستند.
نمونه‌ی خروجی:
[1]*
Morteza Raeisi.
mailto:MrRaeisi@outlook.com.
Registered at'23/08/1392 19:11:43'    // I'm using Windows 10 with Persian calendar as default, On other OS or calendar settings, this value is different.
        Book name:AutoMapper Attr, Book price:1000.00
        Book name:Second Book, Book price:2500.00
        Book name:Hungry Book, Book price:2500.00
...
[1]*
Morteza Raeisi. //MapForMemebers
mailto:.  // IgnoreMap
Registered at'1392/08/23 19:11' // Convert using
Book Counts: 3 with total price of 6000.00  // Value resolvers
...
دریافت کدها + مثال
مطالب
React 16x - قسمت 8 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 2 - مدیریت state
در ادامه‌ی بحث ترکیب کامپوننت‌ها، پس از نمایش لیستی از کامپوننت‌های شمارشگر و مقدار دهی عدد آغازین آن‌ها، به همراه مدیریت حذف هر ردیف در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم دکمه‌ای را اضافه کنیم تا تمام شمارشگرها را به حالت اول خودشان بازگرداند. برای این منظور دکمه‌ی Reset را به ابتدای المان‌های کامپوننت Counters اضافه می‌کنیم:
<button
  onClick={this.handleReset}
  className="btn btn-primary btn-sm m-2"
>
  Reset
</button>
سپس متد رویدادگردان handleReset آن‌را به صورت زیر با تنظیم مقدار value هر counter به صفر و بازگشت آن و در نهایت به روز رسانی state کامپوننت با این آرایه‌ی جدید، پیاده سازی می‌کنیم:
  handleReset = () => {
    const counters = this.state.counters.map(counter => {
      counter.value = 0;
      return counter;
    });
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };


اکنون پس از ذخیره سازی فایل counters.jsx و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، هرچقدر بر روی دکمه‌ی Reset کلیک کنیم ... اتفاقی رخ نمی‌دهد! حتی اگر به افزونه‌ی React developer tools نیز مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که عمل تنظیم value به صفر، در تک تک کامپوننت‌های شمارشگر، به درستی صورت گرفته‌است؛ اما تغییرات به DOM اصلی منعکس نشده‌اند:


البته اگر به همین تصویر دقت کنید، هنوز مقدار count، در state آن 4 است. علت اینجا است که هر کدام از Counterها دارای local state خاص خودشان هستند و در آن‌ها، مقدار count به صورت زیر مقدار دهی شده‌است که در آن تغییرات بعدی این this.props.value، متصل به count نیست و count، فقط یکبار مقدار دهی می‌شود:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.counter.value
  };
این قطعه‌ی از کد، تنها زمانی اجرا می‌شود که یک وهله از کلاس کامپوننت Counter، در حال ایجاد است. به همین جهت زمانیکه صفحه برای بار اول بارگذاری می‌شود، مقدار آغازین count به درستی دریافت می‌شود. اما با کلیک بر روی دکمه‌ی Reset، هرچند مقدار value هر شیء counter تعریف شده‌ی در کامپوننت والد تغییر می‌کند، اما local state کامپوننت‌های فرزند به روز رسانی نمی‌شوند و مقدار جدید value را دریافت نمی‌کنند. برای رفع یک چنین مشکلی نیاز است یک مرجع مشخص را برای مقدار دهی stateهای کامپوننت‌های فرزند ایجاد کنیم.


حذف Local state

اکنون می‌خواهیم در کامپوننت Counter، قسمت local state آن‌را به طور کامل حذف کرده و تنها از this.props جهت دریافت اطلاعاتی که نیاز دارد، استفاده کنیم. به این نوع کامپوننت‌ها، «‍Controlled component» نیز می‌گویند. یک کامپوننت کنترل شده دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود.
برای پیاده سازی این مفهوم، ابتدا خاصیت state کامپوننت Counter را حذف می‌کنیم. سپس تمام ارجاعات به this.state را در این کامپوننت یافته و آن‌ها را تغییر می‌دهیم. اولین ارجاع، در متد handleIncrement به صورت this.state.count تعریف شده‌است:
  handleIncrement = () => {
    this.setState({ count: this.state.count + 1 });
  };
 از این جهت که دیگر دارای local state نیستیم، داشتن متد this.setState در اینجا بی‌مفهوم است. در یک کامپوننت کنترل شده، هر زمانیکه قرار است داده‌ای ویرایش شود، این کامپوننت باید رخ‌دادی را صادر کرده و از والد خود درخواست تغییر اطلاعات را ارائه دهد؛ شبیه به this.props.onDelete ای که در قسمت قبل کامل کردیم. بنابراین کل متد handleIncrement را نیز حذف می‌کنیم. اینبار رخ‌داد onClick، سبب بروز رخداد onIncrement در والد خود خواهد شد:
<button
  onClick={() => this.props.onIncrement(this.props.counter)}
  className="btn btn-secondary btn-sm"
>
  Increment
</button>
همچنین دو متد دیگری که ارجاعی را به this.state داشتند، به صورت زیر جهت استفاده‌ی از this.props.counter.value، به روز رسانی می‌شوند:
  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.props.counter.value === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }

  formatCount() {
    const { value } = this.props.counter; // Object Destructuring
    return value === 0 ? "Zero" : value;
  }
تا اینجا به صورت کامل local state این کامپوننت حذف و با this.props جایگزین شده و در نتیجه تحت کنترل کامپوننت والد آن قرار می‌گیرد.

در ادامه به کامپوننت Counters مراجعه کرده و متد رویدادگردانی را جهت پاسخگویی به رخ‌داد onIncrement رسیده‌ی از کامپوننت‌های فرزند، تعریف می‌کنیم:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
  };
سپس ارجاعی از این متد را به ویژگی onIncrement تعریف شده‌ی در المان Counter، متصل می‌کنیم:
  <Counter
    key={counter.id}
    counter={counter}
    onDelete={this.handleDelete}
    onIncrement={this.handleIncrement}
  />
اکنون هر زمانیکه بر روی دکمه‌ی Increment کلیک شود، this.props.onIncrement آن، سبب فراخوانی متد handleIncrement والد خود خواهد شد.

پیاده سازی کامل متد handleIncrement اینبار به صورت زیر است:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
    const counters = [...this.state.counters]; // cloning an array
    const index = counters.indexOf(counter);
    counters[index] = { ...counter }; // cloning an object
    counters[index].value++;
    console.log("this.state.counters", this.state.counters[index]);
    this.setState({ counters });
  };
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، در React نباید مقدار state را به صورت مستقیم ویرایش کرد؛ مانند مراجعه‌ی مستقیم به this.state.counters[index] و سپس تغییر خاصیت value آن‌. بنابراین باید یک clone از آرایه‌ی counters و سپس یک clone از شیء counter رسیده‌ی از کامپوننت فرزند را ایجاد کنیم تا این cloneها دیگر ارجاعی را به اشیاء اصلی ساخته شده‌ی از روی آن‌ها نداشته باشند (مهم‌ترین خاصیت یک clone) تا اگر خاصیت و مقداری را در آن‌ها تغییر دادیم، دیگر به شیء اصلی که از روی آن‌ها clone شده‌اند، منعکس نشوند. در اینجا از spread operator برای ایجاد این cloneها استفاده شده‌است. اکنون مقادیر خواص این cloneها را تغییر می‌دهیم و درنهایت این counters جدید را که خودش نیز یک clone است، به متد this.setState جهت به روز رسانی UI و همچنین state کامپوننت، ارسال می‌کنیم.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و منتظر به روز رسانی آن در مرورگر شویم، با کلیک بر روی Reset، تمام کامپوننت‌ها با هر وضعیتی که پیشتر داشته باشند، به حالت اول خود باز می‌گردند:



همگام سازی چندین کامپوننت با هم زمانیکه رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود ندارد


در ادامه می‌خواهیم یک منوی راهبری (یا همان NavBar در بوت استرپ) را به بالای صفحه اضافه کنیم و در آن جمع کل تعداد Counterهای رندر شده را نمایش دهیم؛ مانند نمایش تعداد آیتم‌های انتخاب شده‌ی توسط یک کاربر، در یک سبد خرید. برای پیاده سازی آن، درخت کامپوننت‌های React را مطابق شکل فوق تغییر می‌دهیم. یعنی مجددا کامپوننت App را در به عنوان کامپوننت ریشه‌ای انتخاب کرده که سایر کامپوننت‌ها از آن مشتق می‌شوند و همچنین کامپوننت مجزای NavBar را نیز اضافه خواهیم کرد.
برای این منظور به index.js مراجعه کرده و مجددا کامپوننت App را که غیرفعال کرده بودیم و بجای آن Counters را نمایش می‌دادیم، اضافه می‌کنیم:
import App from "./App";

ReactDOM.render(<App />, document.getElementById("root"));

سپس کامپوننت جدید NavBar را توسط فایل جدید src\components\navbar.jsx اضافه می‌کنیم تا منوی راهبری سایت را نمایش دهد:
import React, { Component } from "react";

class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar
        </a>
      </nav>
    );
  }
}

export default NavBar;

اکنون به App.js مراجعه کرده و متد render آن‌را جهت نمایش درخت کامپوننت‌هایی که مشاهده کردید، تکمیل می‌کنیم:
import "./App.css";

import React from "react";

import Counters from "./components/counters";
import NavBar from "./components/navbar";

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        <Counters />
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
ابتدا کامپوننت NavBar در بالای صفحه رندر می‌شود و سپس کامپوننت Counters در میانه‌ی صفحه. چون در اینجا چندین المان قرار است رندر شوند، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کرده‌ایم.
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کنیم تا در مرورگر بارگذاری مجدد شود، چنین شکلی حاصل شده‌است:


اکنون می‌خواهیم تعداد کامپوننت‌های شمارشگر را در navbar نمایش دهیم. پیشتر state کامپوننت Counters را توسط props، به کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن انتقال دادیم. استفاده‌ی از این ویژگی به دلیل وجود رابطه‌ی والد و فرزندی بین این کامپوننت‌ها میسر شد. اما همانطور که در تصویر درخت کامپوننت‌های جدید تشکیل شده مشاهده می‌کنید، رابطه‌ی والد و فرزندی بین دو کامپوننت Counters و NavBar وجود ندارد. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چگونه باید تعداد کل شمارشگرهای کامپوننت Counters را به کامپوننت NavBar، برای نمایش آن‌ها انتقال داد؟ در یک چنین حالت‌هایی که رابطه‌ی والد و فرزندی بین کامپوننت‌ها وجود ندارد و می‌خواهیم آن‌ها را همگام سازی کنیم و داده‌هایی را بین آن‌ها به اشتراک بگذاریم، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. یعنی در این مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که اکنون کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون هر دو کامپوننت NavBar و Counters، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت.


انتقال state به یک سطح بالاتر

برای انتقال state به یک سطح بالاتر، به کامپوننت Counters مراجعه کرده و خاصیت state آن‌را به همراه تمامی متدهایی که آن‌را تغییر می‌دهند و از آن استفاده می‌کنند، انتخاب و cut می‌کنیم. سپس به کامپوننت App مراجعه کرده و آن‌ها را در اینجا paste می‌کنیم. یعنی خاصیت state و متدهای handleDelete، handleReset و handleIncrement را از کامپوننت Counters به کامپوننت App منتقل می‌کنیم. این مرحله‌ی اول است. سپس نیاز است به کامپوننت Counters مراجعه کرده و ارجاعات به state و متدهای یاد شده را توسط props اصلاح می‌کنیم. برای این منظور ابتدا باید این props را در کامپوننت App مقدار دهی کنیم تا بتوانیم آن‌ها را در کامپوننت Counters بخوانیم؛ یعنی متد render کامپوننت App، تمام این خواص و متدها را باید به صورت ویژگی‌هایی به تعریف المان Counters اضافه کند تا خاصیت props آن بتواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <NavBar />
        <main className="container">
          <Counters
            counters={this.state.counters}
            onReset={this.handleReset}
            onIncrement={this.handleIncrement}
            onDelete={this.handleDelete}
          />
        </main>
      </React.Fragment>
    );
  }

پس از این تعاریف می‌توانیم به کامپوننت Counters بازگشته و ارجاعات فوق را توسط خاصیت props، در متد render آن اصلاح کنیم:
  render() {
    return (
      <div>
        <button
          onClick={this.props.onReset}
          className="btn btn-primary btn-sm m-2"
        >
          Reset
        </button>
        {this.props.counters.map(counter => (
          <Counter
            key={counter.id}
            counter={counter}
            onDelete={this.props.onDelete}
            onIncrement={this.props.onIncrement}
          />
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا سه رویدادگردان و یک خاصیت counters، از طریق خاصیت props والد کامپوننت Counter که اکنون کامپوننت App است، خوانده می‌شوند.

پس از این نقل و انتقالات، اکنون می‌توانیم تعداد counters را در NavBar نمایش دهیم. برای این منظور ابتدا در کامپوننت App، به همان روشی که ویژگی counters={this.state.counters} را به تعریف المان Counters اضافه کردیم، شبیه به همین کار را برای کامپوننت NavBar نیز می‌توانیم انجام دهیم تا از طریق خاصیت props آن قابل دسترسی شود و یا حتی می‌توان به صورت زیر، تنها جمع کل را به آن کامپوننت ارسال کرد:
<NavBar
    totalCounters={this.state.counters.filter(c => c.value > 0).length}
/>

سپس در کامپوننت NavBar، عدد totalCounters فوق را که به تعداد کامپوننت‌هایی که مقدار value آن‌ها بیشتر از صفر است، اشاره می‌کند، از طریق خاصیت props خوانده و نمایش می‌دهیم:
class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar{" "}
          <span className="badge badge-pill badge-secondary">
            {this.props.totalCounters}
          </span>
        </a>
      </nav>
    );
  }
}
که با ذخیره کردن این فایل و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، به خروجی زیر خواهیم رسید:



کامپوننت‌های بدون حالت تابعی

اگر به کدهای کامپوننت NavBar دقت کنیم، تنها یک تک متد render در آن ذکر شده‌است و تمام اطلاعات مورد نیاز آن نیز از طریق props تامین می‌شود و دارای state و یا هیچ رویدادگردانی نیست. یک چنین کامپوننتی را می‌توان به یک «Stateless Functional Component» تبدیل کرد؛ کامپوننت‌های بدون حالت تابعی. در اینجا بجای اینکه از یک کلاس برای تعریف کامپوننت استفاده شود، می‌توان از یک function استفاده کرد (به همین جهت به آن functional می‌گویند). احتمالا نمونه‌ی آن‌را با کامپوننت App پیش‌فرض قالب create-react-app نیز مشاهده کرده‌اید که در آن فقط یک ()function App وجود دارد. البته در کدهای فوق چون نیاز به ذکر state، در کامپوننت App وجود داشت، آن‌را از حالت تابعی، به حالت کلاس استاندارد کامپوننت، تبدیل کردیم.
اگر بخواهیم کامپوننت بدون حالت NavBar را نیز تابعی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
import React from "react";

// Stateless Functional Component
const NavBar = props => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-light bg-light">
      <a className="navbar-brand" href="#">
        Navbar{" "}
        <span className="badge badge-pill badge-secondary">
          {props.totalCounters}
        </span>
      </a>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
برای اینکار قسمت return متد render کامپوننت را cut کرده و به داخل تابع NavBar منتقل می‌کنیم. بدنه‌ی این تابع را هم می‌توان توسط میان‌بر sfc که مخفف Stateless Functional Component است، در VSCode تولید کرد.
پیشتر در کامپوننت NavBar از شیء this استفاده شده بود. این روش تنها با کلاس‌های استاندارد کامپوننت کار می‌کند. در اینجا باید props را به عنوان پارامتر متد دریافت (همانند مثال فوق) و سپس از آن استفاده کرد.

البته لازم به ذکر است که انتخاب بین «کامپوننت‌های بدون حالت تابعی» و یک کامپوننت معمولی تعریف شده‌ی توسط کلاس‌ها، صرفا یک انتخاب شخصی است.

یک نکته: امکان Destructuring Arguments نیز در اینجا وجود دارد. یعنی بجای اینکه یکبار props را به عنوان پارامتر دریافت کرد و سپس توسط آن به خاصیت totalCounters دسترسی یافت، می‌توان نوشت:
const NavBar = ({ totalCounters }) => {
در این حالت شیء props دریافت شده توسط ویژگی Objects Destructuring، به totalCounters تجزیه می‌شود و سپس می‌توان تنها از همین متغیر دریافتی، به صورت {totalCounters} در کدها استفاده کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-08.zip
نظرات مطالب
مفاهیم برنامه نویسی ـ مروری بر پروپرتی‌ها
ضمن تشکر از پیگیری و پیشنهادهای حضرتعالی و پوزش به جهت طولانی شدن فاصله زمانی ارائه مطالب در مورد پیشنهادهای ارزشمندی که فرمودید باید چند نکته را عرض کنم.
تا حد زیادی معمولاً سعی کردم این موارد محقق بشه. مثلا در مورد همان اکسسور و بیشتر مفاهیم و اصطلاحات مهم، معادل انگلیسی آورده شده است. اصولاً ترجمه برخی مفاهیم را مناسب نمی‌دانم و از طرفی آوردن تعداد زیادی واژه انگلیسی در بین واژگان فارسی سبب کاهش زیبایی متن می‌گردد. بنابراین معمولاً کلمات مهم را یک یا چند بار به صورت انگلیسی بیان می‌کنم و سپس با حروف فارسی می‌نویسم مانند اکسسور تا به صورت روان‌تری در متن قابل خواندن باشد.
همچنین در امر آموزش ابتدا سعی می‌کنم یک دید کلی و از بالا به دانشجو یا خواننده منتقل کنم. در این مرحله تنها جزییات مهم که برای درک موضوع و شروع کار عملی مانند انجام یک پروژه کاربردی لازم است بیان می‌شود. چراکه اگر از ابتدا ذهن را با تعداد زیادی جزییات درگیر کنیم ممکن است در موقع خواندن هر بخش خواننده مفاهیم را درک کند اما پس از پایان مطالب نمی‌داند از کجا باید شروع کند و قدرت استفاده از آموخته‌ها را ندارد. به همین جهت سعی می‌شود بر روی مفاهیم غیر کلیدی کمتر در مراحل اولیه بحث شود.
از طرفی سعی می‌کنم مطالب دارای حجم مناسب و مفاهیم پیوسته ای باشند تا قابل درک بوده و خسته کننده نباشند. مثلاً از آنجاییکه در بخش‌های پیشین مقاله‌ای که به زحمت یکی از دوستان در سایت قرار گرفته بود برای نامگذاری معرفی شد، از تکرار قوانین یاد شده در این مطالب به جهت جلوگیری از طولانی‌تر شدن خودداری کردم.
با توجه به کارگاه‌های عملی ای که برای تثبیت مطالب در نظر گرفته خواهد شد، تا حد زیادی روش‌های بهینه برای پیاده سازی مفاهیم گوناگون معرفی خواهد شد.
مطالب دوره‌ها
به روز رسانی خواص راهبری و مجموعه‌های Entity Framework توسط AutoMapper
فرض کنید مدل‌های بانک اطلاعاتی ما چنین ساختاری را دارند:
public abstract class BaseEntity
{
    public int Id { set; get; }
}

public class User : BaseEntity
{
        public string Name { set; get; }
 
        public virtual ICollection<Advertisement> Advertisements { get; set; }
}

public class Advertisement : BaseEntity
{
    public string Title { get; set; }
    public string Description { get; set; }
 
    [ForeignKey("UserId")]
    public virtual User User { get; set; }
    public int UserId { get; set; }
}
و همچنین مدل‌های رابط کاربری یا ViewModel‌های برنامه نیز به صورت ذیل تعریف شده‌اند:
public class AdvertisementViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public int UserId { get; set; }
}
 
public class UserViewModel
{
    public int Id { set; get; }
    public string Name { set; get; }
    public List<AdvertisementViewModel> Advertisements { get; set; }
}


به روز رسانی خواص راهبری Entity framework توسط AutoMapper

در کلاس‌های فوق، یک کاربر، تعدادی تبلیغات را می‌تواند ثبت کند. در این حالت اگر بخواهیم خاصیت User کلاس Advertisement را توسط AutoMapper به روز کنیم، با رعایت دو نکته، اینکار به سادگی انجام خواهد شد:
الف) همانطور که در کلاس Advertisement جهت تعریف کلید خارجی مشخص است، UserId نیز علاوه بر User ذکر شده‌است. این مورد کار نگاشت UserId اطلاعات دریافتی از کاربر را ساده کرده و در این حالت نیازی به یافتن اصل User این UserId از بانک اطلاعاتی نخواهد بود.
ب) چون در اطلاعات دریافتی از کاربر تنها Id او را داریم و نه کل شیء مرتبط را، بنابراین باید به AutoMapper اعلام کنیم تا از این خاصیت صرفنظر کند که اینکار توسط متد Ignore به نحو ذیل قابل انجام است:
this.CreateMap<AdvertisementViewModel, Advertisement>()
      .ForMember(advertisement => advertisement.Description, opt => opt.Ignore())
      .ForMember(advertisement => advertisement.User, opt => opt.Ignore());


به روز رسانی مجموعه‌های Entity Framework توسط AutoMapper

فرض کنید چنین اطلاعاتی از کاربر و رابط کاربری برنامه دریافت شده است:
var uiUser1 = new UserViewModel
{
    Id = 1,
    Name = "user 1",
    Advertisements = new List<AdvertisementViewModel>
    {
        new AdvertisementViewModel
        {
            Id = 1,
            Title = "Adv 1",
            UserId = 1
        },
        new AdvertisementViewModel
        {
            Id = 2,
            Title = "Adv 2",
            UserId = 1
        }
    }
};
اکنون می‌خواهیم معادل این رکورد را از بانک اطلاعاتی یافته و سپس اطلاعات آن‌را بر اساس اطلاعات UI به روز کنیم. شاید در نگاه اول چنین روشی پیشنهاد شود:
 var dbUser1 = ctx.Users.Include(user => user.Advertisements).First(x => x.Id == uiUser1.Id);
Mapper.Map(source: uiUser1, destination: dbUser1);
ابتدا کاربری را که Id آن مساوی uiUser1.Id است، یافته و سپس به AutoMapper اعلام می‌کنیم تا تمام اطلاعات آن‌را به صورت یکجا به روز کند. این نگاشت را نیز برای آن تعریف خواهیم کرد:
 this.CreateMap<UserViewModel, User>()
در یک چنین حالتی، ابتدا شیء user 1 از بانک اطلاعاتی دریافت شده (و با توجه به وجود Include، تمام تبلیغات او نیز دریافت می‌شوند)، سپس ... دو رکورد دریافتی از کاربر، کاملا جایگزین اطلاعات موجود می‌شوند. این جایگزینی سبب تخریب پروکسی‌های EF می‌گردند. برای مثال اگر پیشتر تبلیغی با Id=1 در بانک اطلاعاتی وجود داشته، اکنون با نمونه‌ی جدیدی جایگزین می‌شود که سیستم Tracking و ردیابی EF اطلاعاتی در مورد آن ندارد. به همین جهت اگر در این حالت ctx.SaveChanges فراخوانی شود، عملیات ثبت و یا به روز رسانی با شکست مواجه خواهد شد.

علت را در این دو تصویر بهتر می‌توان مشاهده کرد:



تصویر اول که مستقیما از بانک اطلاعاتی حاصل شده‌است، دارای پروکسی‌های EF است. اما در تصویر دوم، جایگزین شدن این پروکسی‌ها را مشاهده می‌کنید که سبب خواهد شد این اشیاء دیگر تحت نظارت EF نباشند.


راه حل:

در این مورد خاص باید به AutoMapper اعلام کنیم تا کاری با لیست تبلیغات کاربر دریافت شده‌ی از بانک اطلاعاتی نداشته باشد و آن‌را راسا جایگزین نکند:
this.CreateMap<UserViewModel, User>().ForMember(user => user.Advertisements, opt => opt.Ignore());
در اینجا متد Ignore را بر روی لیست تبلیغات کاربر بانک اطلاعاتی فراخوانی کرده‌ایم، تا اطلاعات آن پس از اولین نگاشت انجام شده‌ی توسط AutoMapper دست نخورده باقی بماند.
سپس کار ثبت یا به روز رسانی را به صورت نیمه خودکار مدیریت می‌کنیم:
using (var ctx = new MyContext())
{
    var dbUser1 = ctx.Users.Include(user => user.Advertisements).First(x => x.Id == uiUser1.Id);
    Mapper.Map(source: uiUser1, destination: dbUser1);
 
    foreach (var uiUserAdvertisement in uiUser1.Advertisements)
    {
        var dbUserAdvertisement = dbUser1.Advertisements.FirstOrDefault(ad => ad.Id == uiUserAdvertisement.Id);
        if (dbUserAdvertisement == null)
        {
            // Add new record
            var advertisement = Mapper.Map<AdvertisementViewModel, Advertisement>(uiUserAdvertisement);
            dbUser1.Advertisements.Add(advertisement);
        }
        else
        {
            // Update the existing record
            Mapper.Map(uiUserAdvertisement, dbUserAdvertisement);
        }
    }
 
    ctx.SaveChanges();
}
- در اینجا ابتدا db user معادل اطلاعات ui user از بانک اطلاعاتی، به همراه لیست تبلیغات او دریافت می‌شود و اطلاعات ابتدایی او نگاشت خواهند شد.
- سپس بر روی اطلاعات تبلیغات دریافتی از کاربر، یک حلقه را تشکیل خواهیم داد. در اینجا هربار بررسی می‌کنیم که آیا معادل این تبلیغ هم اکنون به شیء db user متصل است یا خیر؟ اگر متصل نبود، یعنی یک رکورد جدید است و باید Add شود. اگر متصل بود صرفا باید به روز رسانی صورت گیرد.
- برای حالت ایجاد شیء جدید بانک اطلاعاتی، بر اساس uiUserAdvertisement دریافتی، می‌توان از متد Mapper.Map استفاده کرد؛ خروجی این متد، یک شیء جدید تبلیغ است.
- برای حالت به روز رسانی اطلاعات db user موجود، بر اساس اطلاعات ارسالی کاربر نیز می‌توان از متد Mapper.Map کمک گرفت.


نکته‌ی مهم
چون در اینجا از متد Include استفاده شده‌است، فراخوانی‌های FirstOrDefault داخل حلقه، سبب رفت و برگشت اضافه‌تری به بانک اطلاعاتی نخواهند شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AM_Sample04.zip
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیست و پنجم
یکی از مهمترین خصوصیات CLR این است که نوع‌ها، ایمن هستند و همواره می‌داند که هر شیء از چه نوعی است. برای اثبات این ادعا می‌توانید متد GetType را صدا بزنید تا به شما بگوید این شیء از چه نوعی است. متد GetType قابلیت رونویسی ندارد و به همین علت می‌توانید مطمئن باشید که خروجی برگشتی دستکاری نشده است.
یکی از نیازهای طراحان این است که مرتبا نیاز به تبدیل نوع‌ها را به یکدیگر دارند. CLR به شما اجازه می‌دهد که هر آبجکتی را به نوع مربوط به خودش یا والدینش تبدیل کنید. بسته به زبانی که انتخاب می‌کنید، این تبدیل شکل متفاوتی دارد و در سی شارپ نیاز به سینتکس خاصی نیست.
سی شارپ برای تبدیل یک شیء به نوع‌های والدش، نیازی به ذکر نوع ندارد ولی اگر قرار است از سمت والد به سمت فرزند Cast شود نیاز است که صریحا نوع آن را اعلام کنید. در این روش اگر نوع تبدیلات با شیء ما سازگاری نداشته باشد، در زمان اجرا، با خطای
 InvalidCastExceptio
 روبرو خواهید شد. کد زیر نمونه‌ای از این تبدیلات است:
internal class Employee {
...
}    
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        // بدون ذکر نام والد تبدیل صورت میگیرد
        Object o = new Employee();

      // برای تبدیل والد به یکی از مشتقات آن نیاز است
        // نوع آن به طور صریح ذکر گردد
         // در بعضی زبان‌های مثل ویژوال بیسیک نیازی به ذکر آن نیست
        Employee e = (Employee) o;
     }
  }

استفاده از کلمات as و is در تبدیلات
یکی دیگر از روش‌های امن برای cast کردن اشیاء، استفاده از کلمه‌ی کلیدی is هست. این عبارت چک می‌کند که آیا شیء مورد نظر، از نوع تبدیلی ما پشتیبانی می‌کند یا خیر؛ اگر true بازگرداند به این معنی است که پشتیبانی می‌شود و در حین cast کردن با خطایی روبرو نمی‌شویم.
Object o = new Object();
  Boolean b1 = (o is Object);   // b1 is true.
  Boolean b2 = (o is Employee); // b2 is false.
پی نوشت :در این بررسی اگر شیء نال باشد، مقدار برگشتی همیشه false است. چون به هیچ نوعی قابل تبدیل نیست.
نحوه‌ی استفاده‌ی از کلمه کلیدی is در این تبدیل به شکل زیر است:
if (o is Employee) 
{     
         Employee e = (Employee) o;
}
کد بالا با اینکه ایمنی بیشتری دارد، ولی از نظر کارآیی هزینه بر است. دلیل آن هم این است که عمل تاییدیه، در دو مرتبه انجام می‌شود: اولین مرحله‌ی تایید، استفاده از عبارت is است تا بررسی کند آیا این شیء قابل تبدیل به نوع مورد نظر است یا خیر. دومین بررسی هم در حین تبدیل یا Cast کردن اتفاق می‌افتد که خود این تبدیل هم، همانطور که در بالا اشاره کردیم، بررسی‌هایی برای تبدیل دارد.

برای بهبود کد بالا، سی شارپ کلمه‌ی کلیدی as را ارائه می‌کند. کلمه کلیدی as باعث می‌شود اگر شیء به آن نوع قابل تبدیل باشد، ارجاعی صورت بگیرد؛ در غیر این صورت مقدار نال بازگشت داده می‌شود. شاید شما بگویید که در خط بعدی ما نیز دوباره مجددا یک عبارت شرطی داریم و دوباره داریم عمل تاییدیه را انجام می‌دهیم. ولی باید گفت این if به مراتب هزینه‌ی کمتری نسبت به بررسی‌های تبدیل یا Cast به شیوه‌ی بالاست.
Employee e = o as Employee;
  if (e != null) {
     .....
  }

فضاهای نام و اسمبلی ها
همانطور که مطلع هستید، فضاهای نام به ما این اجازه را می‌دهند تا نوع‌ها را به صورت منطقی گروه بندی کنیم تا دسترسی به آنان راحت‌تر باشد. برای مثال مطمئنا با نگاه به اسم فضای نام
System.Text
متوجه می‌شویم که داخل آن، نوع‌های متفاوتی برای کار با رشته‌ها وجود دارد. برای دسترسی به یک نوع، ابتدا باید از فضاهای نام آن شروع کرد و به شیوه‌ی زیر، به نوع‌ها دسترسی پیدا کرد:
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        System.IO.FileStream fs = new System.IO.FileStream(...);
        System.Text.StringBuilder sb = new System.Text.StringBuilder();
     }
  }
احتمالا متوجه‌ی شلوغی و طولانی شدن بی جهت کدها شده‌اید. برای رفع این مشکل، هر زبان شیوه‌ای را می‌تواند بکار بگیرد که سی شارپ از کلمه‌ی کلیدی Using و مثلا ویژوال بیسیک از کلمه‌ی کلیدی Import و ... استفاده می‌کنند و حال می‌توانیم کد بالا را خلاصه‌تر و منظم‌تر بنویسیم:
using System.IO;    // Try prepending "System.IO." 
 using System.Text;  // Try prepending "System.Text." 
  
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        FileStream fs = new FileStream(...); 
       StringBuilder sb = new StringBuilder();
     }
  }

موقعیکه شما نوعی را در یک فضای نام استفاده می‌کنید، این نوع به ترتیب بررسی می‌کند که نوع، در کدام فضای نام و کدام اسمبلی مورد استفاده قرار گرفته است. این اسمبلی‌ها شامل FCL و اسمبلی‌های خارجی است که به آن لینک کرده‌اید. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ممکن است نام دو نوع، در دو فضای نام متفاوت، یکی باشد و در یک جا مورد استفاده قرار گرفته‌اند. چگونه می‌توان تشخیص داد که کدام نوع، متعلق به دیگری است؟ نظر مایکروسافت این است که تا می‌توانید سعی کنید از اسامی متفاوت استفاده کنید. ولی در بعضی شرایط این مورد ممکن نیست. به همین علت باید هر دو کلاس یا به طور کامل، به همراه فضای نام نوشته شوند؛ یا اینکه یکی از آن‌ها بدین شکل باشد و فضای نام نوع دیگر، با using صدا زده شود.
در مثال زیر ما دو نوع را با نام Widget داریم که در دو فضای نام Microsoft و Dotnettips وجود دارند:
using Microsoft; 
using Dotnettips ;
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Widget w = new Widget();// An ambiguous reference
     } 
 }
در کد بالا به دلیل اینکه مشخص نیست نوعی که مدنظر شماست، کدام است، با خطای زیر روبرو می‌شوید:
 'Widget' is an ambiguous reference between 'Microsoft.Widget' and 'Dotnettips.Widget
به همین علت کد را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
   
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Dotnettips.Widget w = new Dotnettips.Widget(); // Not ambiguous
     }
  }
یا بدین صورت:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
using DotnettipsWidget = Dotnettips.Widget;   

public sealed class Program {
     public static void Main() {
        DotnettipsWidget w = new DotnettipsWidget (); // No error now
     }
  }
حال بیایید تصور کنیم که فضای‌های نام هم یکسان شده‌اند. مثلا شرکتی به اسم Australian Boomerang Company و شرکت دیگری به اسم Alaskan Boat Corporation یک اسمبلی با نام Widget را تولید کرده اند و تحت فضای نام ABC منتشر کرده‌اند.با اینکه مایکروسافت سفارش زیادی کرده است که از نام کامل استفاده شود و مخفف‌ها را مورد استفاده قرار ندهید ولی از اتفاقاتی است که ممکن است رخ بدهد. در این حالت خوشبختانه کمپایلر سی شارپ قابلیتی به نام Extern را معرفی کرده است.
مطالب
آغاز کار با الکترون
در مقاله «آشنایی با الکترون» با نحوه نصب و راه اندازی آن آشنا شدیم. در این مقاله با تعدادی اصطلاح، آشنا شده و یک برنامه ساده را برای نوشتن و خواندن فایل‌ها، می‌نویسیم.
فرآیندها (Processes) در الکترون به دو بخش تقسیم می‌شوند:

یک. فرآیند اصلی (Main Process) که همان فایل جاوااسکریپتی است و توسط main، در فایل package.json مشخص شده‌است .فرآیند اصلی تنها فرآیندی است که قابلیت دسترسی به امکانات گرافیکی سیستم عامل را از قبیل نوتیفیکشن ها، دیالوگ‌ها ،Tray و ... دارد. فرآیند اصلی می‌تواند با استفاده از شیء BrowserWindow که در قسمت قبلی کاربرد آن را مشاهده کردیم، render process را ایجاد کند. با هر بار ایجاد یک نمونه از این شیء، یک Render Process ایجاد می‌شود.

دو. فرآیند رندر (Render Process): از آنجا که الکترون از کرومیوم استفاده می‌کند و کرومیوم شامل معماری چند پردازشی است، هر صفحه‌ی وب می‌تواند پردازش خود را داشته باشد که به آن Render Process می‌گویند. به طور معمول در مرورگرها، صفحات وب در محیطی به نام SandBox اجرا می‌شوندکه اجازه دسترسی به منابع بومی را ندارند. ولی از آنجا که الکترون می‌تواند از Node.js استفاده کند، قابلیت دسترسی به تعاملات سطح پایین سیستم عامل را نیز داراست.

در فرآیند اصلی، پنجره‌ها توسط BrowserWindow ایجاد می‌شوند و هر پنجره‌ای که صفحه وبی را برای خودش باز می‌کند، شامل Render Process خودش است و هر پنجره‌ای که کارش خاتمه یابد، فرآیند مربوط به خودش به اتمام می‌رسد. فرآیند اصلی، همه صفحات وب به همراه Render Process مربوط به خودشان را مدیریت می‌کند و هر فرآیند رندر، از دیگری مجزا و محافظت شده است و تنها تمرکزش بر روی صفحه وبی است که متعلق به خودش است.


در ابتدا قصد داریم یک منو برای برنامه‌ی خود درست کنیم. برای ساخت منو، راه‌های متفاوتی وجود دارند که فعلا ما راه استفاده از template را بر می‌گزینیم که به صورت یک آرایه نوشته می‌شود. کدهای زیر را در فایل index.js یا هر اسمی که برای آن انتخاب کرده‌اید بنویسید:
const electron = require('electron');
const {app,dialog,BrowserWindow,Menu,shell} = electron;

let win;

app.on('ready', function () {
  win = new BrowserWindow({width: 800, height: 600});
  win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);

var app_menu=[
  {
    label:'پرونده',
    submenu:[
      {
        label:'باز کردن',
        accelerator:'CmdOrCtrl+O',
        click:()=>{
        }
      },
      {
        label:'ذخیره',
        accelerator:'CmdOrCtrl+S',
        click:()=>{
        }
      }
    ]
  },
  {
    label:'سیستم',
    submenu:[
        {
        label:'درباره ما',
        click:()=>
        {
                   shell.openExternal('https://www.dntips.ir');
        }
      },
      {
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        click:()=>
        {
          win=null;
          app.quit();
        }
      }
    ]
  }
];
تا به اینجای کار، بیشتر کدها برای شما آشناست و فقط تغییرات اندکی در آن‌ها ایجاد شده‌است. مثلا شیء app و سایر اشیاء به طور خلاصه‌تری نوشته شده‌اند. در اینجا دو شیء menu و dialogو shell برای شما جدید هستند. بعد از آن ما یک آرایه را برای منو تدارک دیده‌ایم که نحوه ساخت آن و تعاریفی مثل عنوان، کلید میانبر یا ترکیبی و نحوه انتساب رویدادها را می‌بینید.
 
در خطوط بعدی، یک کار اضافه‌تر را جهت آشنایی بیشتر انجام می‌دهیم. قصد داریم اگر سیستم عامل مکینتاش بود، نام برنامه هم در ابتدای نوار منو نمایش داده شود. به همین جهت در ادامه خطوط زیر را اضافه می‌کنیم:
  if(process.platform=="darwin")
  {
    const app_name=app.getName();
    app_menu.unshift({
      label:app_name
    })
  }
با استفاده از process.platform در node.js می‌توانیم نوع پلتفرم جاری را دریافت کنیم. مقادیر زیر، مقادیری هستند که بازگردانده می‌شوند:

ویندوز
win32 حتی اگر 64 بیتی باشد.
 لینوکس  linux
 مک  darwin
 فری بی اس دی
 freebsd
سولاریس
 sunos
سپس نام برنامه را از شیء app دریافت می‌کنیم و با استفاده از متد unshift، مقادیر داده شده را به ابتدای آرایه اضافه می‌کنیم.

دستو shell در بالا به شما اجازه می‌دهد با محیط دسکتاپ، یکپارچگی خود را حفظ کنید و دستوراتی از قبیل باز کردن url، باز کردن یک مسیر دایرکتوری، باز کردن یک فایل، انتقال فایل به سطل آشغال یا بازیافت و صدای بوق سیستم (بیپ) را به شما می‌دهد. مستندات این شیء را در اینجا مطالعه فرمایید.

دستور app.quit همانطور که از نامش پیداست، باعث خاتمه برنامه می‌شود. ولی یک نکته در اینجا وجود دارد که الزامی به نوشتن کدی برای اینکار نیست. می‌توانید زیرمنوی بالا را به شکل زیر هم بنویسید:
{
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        role:'close'
 }
خصوصیت role شامل چندین نوع اکشن مانند minimize,close,undo,redo و... می‌باشد که لیست کاملتر آن در اینجا قرار دارد. اگر خصوصیت کلیک و role را همزمان استفاده کنید، خصوصیت role نادیده گرفته خواهد شد.

در انتها با اجرای دو دستور زیر، منو ساخته می‌شود:
  var menu=Menu.buildFromTemplate(app_menu);
  Menu.setApplicationMenu(menu);
در خط اول، منو توسط قالبی که با آرایه‌ها ایجاد کردیم ساخته می‌شود و در خط دوم، منو به برنامه ست می‌شود.
حال قصد داریم برای زیرمنوی «باز کردن فایل» یک دیالوگ open درخواست کنیم. برای این کار از شیء dialog استفاده می‌کنیم. پس خطوط زیر را به رویداد کلیک این زیرمنو اضافه می‌کنیم:
 dialog.showOpenDialog({
             title:'باز کردن فایل متنی',
              properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
             ,filters:[
             {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
             {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
              ]
           },
             (filename)=>{
               if(filename===undefined)
                  return;
               dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
            });
این متد سه پارامتر دارد که اولین و آخرین پارامتر آن اختیاری می‌باشد. اولین پارامتر آن شیء پنجره است. دومین پارامتر آن، تنظیم یک سری خصوصیات که شامل (پسوند‌های قابل قبول، عنوان، مسیر پیش فرض، قابلیت انتخاب چندگانه، قابلیت باز کردن دایرکتوری و...) می‌شود که لیست کامل آن را می‌توانید در این صفحه ببینید. سومین پارامتر هم که در کد بالا ذکر شده است، callback می‌باشد که خروجی آن، مسیر فایل مورد نظر است و اگر انتخاب چندگانه باشد، آرایه‌ای با نام فایل‌هاست، که همگی آن‌ها به همراه مسیرشان می‌باشند. در صورتیکه کاربر از دیالوگ انصراف بدهد، پارامتر دریافتی با خروجی undefined همراه است.  آخرین دیالوگ هم نمایش یک پیام ساده است که نام فایل جاری را بر میگرداند. اگر خصوصیت buttons را با آرایه خالی مقداردهی کنید، دکمه Ok نمایش داده می‌شود و اگر هم مقداردهی نکنید با خطا روبرو خواهید شد.
برای قسمت ذخیره هم کد زیر را می‌نویسیم:
    dialog.showSaveDialog({
            title:'باز کردن فایل متنی',
             properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
            ,filters:[
            {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
             ]
          },
            (filename)=>{
              if(filename===undefined)
                 return;

           });

حال بهتر است این دیالوگ‌های جاری را هدفمند کنیم و بتوانیم فایل‌های متنی را به کاربر نمایش دهیم، یا آن‌ها را ذخیره کنیم. به همین علت فایل html زیر را نوشته و طبق دستوری که در مقاله «آشنایی با الکترون» فرا گرفتیم، آن را نمایش می‌دهیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    Fie Content:<br/>
    <textarea id="TextFile" cols="100" rows="50"></textarea>
 
  </body>
</html>
برای تشکیل ساختار HTML می‌توانید عبارت HTML را تایپ نمایید تا بعد از زدن Enter، ساختار آن به طور خودکار تشکیل شود. سپس محتوا را مثل بالا به شکل دلخواه تغییر می‌دهیم.

کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که فایل متنی را باز کرده و محتوای آن را در کادر متنی نشان دهیم و موقع ذخیره نیز محتوای نوشته شده در کادر متنی را در فایلی ذخیره کنیم. از آنجا که main Process به المان‌های DOM یا Render Process دسترسی ندارد، باید از طریقی، ارتباط آن را برقرار کنیم. یکی از راه‌های برقراری این ارتباط، IPC است. IPC در واقع یک فرستنده و یک شنونده است که هر کدام در یک سمت قرار گرفته اند. فرستنده پیام را تحت یک عنوان ارسال می‌کند و شنونده منتظر دریافت پیامی تحت همان عنوان میماند و پیام دریافتی را پاسخ می‌دهد. در این مقاله، ما فقط قسمتی از این نوع ارتباطات را بررسی میکنیم.

در نتیجه محتوای callback کدهای دیالوگ open و save را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
Open
 dialog.showOpenDialog({
                 title:'باز کردن فایل متنی',
                  properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                 ,filters:[
                 {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
                 {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
                  ]
               },
                 (filename)=>{
                   if(filename===undefined)
                      return;

                      win.webContents.send('openFile',filename);
                  // dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
                });
Save
  dialog.showSaveDialog({
                title:'باز کردن فایل متنی',
                 properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                ,filters:[
                {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
                 ]
              },
                (filename)=>{
                  if(filename===undefined)
                     return;
                       win.webContents.send('saveFile',filename);
               });
دستور win.webContents.send یک پیام را به صورت Async به سمت RenderProcess مربوطه ارسال میکند. پارامتر اول، عنوان IPC است و پارامتر دوم، پیام IPC است.
برای ایجاد شنونده هم کد زیر را به فایل index.html اضافه می‌کنیم:
  <script>
    const {ipcRenderer} = require('electron');
    var fs=require('fs');

    ipcRenderer.on('openFile', (event, arg) => {
      var content=  fs.readFileSync(String(arg),'utf8');
      document.getElementById("TextFile").value=content;
    });

    ipcRenderer.on('saveFile', (event, arg) =>{
      var content=document.getElementById("TextFile").value;
      fs.writeFileSync(String(arg),content,'utf8');
      alert('ذخیره شد');
    });
    </script>

در اینجا شونده‌هایی را از نوع ipcRenderer ایجاد می‌کنیم و با استفاده از متد on، به پیام‌هایی تحت عنوان‌های مشخص شده گوش فرا می‌دهیم. پیام‌های ارسالی را که حاوی آدرس فایل می‌باشند، به شیءای که از نوع fs می‌باشد، می‌دهند و آن‌ها را می‌خوانند یا می‌نویسند. خواندن و نوشتن فایل، به صورت همزمان صورت میگیرد. ولی اگر دوست دارید که به صورت غیر همزمان پیامی را بخوانید یا بنویسید، باید عبارت Sync را از نام متدها حذف کنید و یک callback را به عنوان پارامتر دوم قرار دهید و محتوای آن را از طریق نوشتن یک پارامتر در سازنده دریافت کنید.

فایل‌های پروژه
 

مطالب
بررسی جزئیات برنامه نویسی افزونه تاریخ فارسی برای outlook 2007 - قسمت اول

قبل از شروع بحث، سورس کامل پروژه را از اینجا دریافت کنید (یک پروژه VSTO از نوع outlook add-in در VS.Net 2008 SP1).

توضیحات مربوطه را به دو قسمت تقسیم کرده‌ام. قسمت اول یافتن تاریخ‌های sent و فارسی کردن آنها و قسمت بعدی نحوه اضافه کردن یک ستون و مقدار دهی آن (در روزی دیگر).

متن ایمیل‌های دریافتی در آوت‌لوک‌های جدید عموما به دو فرمت HTML و یا RichText دریافت می‌شوند. حالت‌های دیگری هم مانند plain و unspecified هم موجود هستند که حتی اگر ایمیلی را به صورت plain ارسال نمائید، با فرمت RichText نمایش داده خواهد شد (بنابراین بر اساس آزمایشات من بررسی این دو فرمت کفایت می‌کند).

برای اینکه قسمت‌های sent را پیدا کنیم در ابتدا باید سورس صفحه را بررسی نمائیم (کلیک راست و view source).
در حالت فرمت HTML داریم:

<p class=MsoNormal><b><span style='font-size:10.0pt;font-family:"Tahoma","sans-serif"'>From:</span></b><span
style='font-size:10.0pt;font-family:"Tahoma","sans-serif"'> Nasiri, Vahid <br>
<b>Sent:</b> <span lang=AR-SA dir=RTL>our date goes here</span><br>
<b>To:</b> xyz<br>
<b>Subject:</b> our subject<o:p></o:p></span></p>


و در حالت ایمیل‌های RichText خواهیم داشت:

From: tst@tst.net<br>
Sent:<span lang=AR-SA dir=RTL>our date goes here</span><br>
To: Nasiri, Vahid<br>
Subject: <span lang=AR-SA dir=RTL>xyz</span><br>

خوب، برای پیدا کردن عبارت تاریخ قسمت sent چه باید کرد؟ (our date goes here در اینجا)
استفاده از روش‌های متداول کار با رشته‌ها در اینجا به علت انبوهی از تگ‌های HTML اصلا مقرون به صرفه نیست و کند خواهد بود. خوشبختانه با وجود کتابخانه regular expressions در دات نت، پیدا کردن عباراتی که از یک الگوی خاص پیروی می‌کنند به سادگی و با سرعت بسیار بالایی قابل انجام است.
پیشنهاد من برای دو فرمت بالا به صورت زیر بوده: (شاید شما الگوی دیگری را یافتید، زیبایی اوپن سورس :))

private const string REGEXHTMLPATTERN = @"(?s)>\s(.+?)<br>";
private const string REGEXPLAINTEXTPATTERN = "(?s)Sent:(.+?)<br>";

برای مثال در حالت دوم هر چیزی که بین sent و br قرار می‌گیرد در کل متن بررسی خواهد شد (با استفاده از MatchCollection فضای نام System.Text.RegularExpressions). در اینجا اگر Convert.ToDateTime آن عبارت موفق بود یعنی تاریخ قابل تبدیل است (البته قبل از تبدیل تمام تگ‌های HTML احتمالی هم تمیز خواهند شد) و ما آنرا با استفاده از تابع DateTimeToFarsiStr در کلاس cDate به نمونه شمسی تبدیل کرده (لطفا به سورس برنامه مراجعه کنید) و نهایتا آنرا در متن جایگزین می‌کنیم.
سرعت استفاده از RegularExpressions فوق العاده بالا است و برای نمونه در ایمیلی با بیش از 20 ریپلای در کسری از ثانیه کل این عملیات انجام خواهد شد.

تا اینجا بررسی کلی الگوریتم مورد استفاده قسمت اول به پایان می‌رسد.

بیشترین وقتی که در این پروژه صرف شد نحوه پیدا کردن شیء MailItem جاری باز شده با استفاده از رخدادهای آوت‌لوک بود (مدت مدیدی را برای این مورد وقت گذاشتم! چون عملا در هیچ کتابی به این مباحث پرداخته نمی‌شود و باید کل نت را زیر و رو کرد). دو مورد را باید بررسی کرد. الف) inspector ها (صفحه‌ای که جهت ایجاد یک ایمیل جدید یا ریپلای به ایمیل جاری باز می‌شود، inspector نام دارد) ب) ActiveExplorer ها (صفحه‌ای که لیست ایمیل‌ها را نمایش می‌دهد و این صفحه می‌تواند در فولدرهای مختلفی که شما ایجاد کرده‌اید نیز نمایش داده شود بنابراین بررسی inbox به تنهایی کافی نیست)
نحوه ایجاد اشیاء مربوطه و تحت نظر قرار دادن آنها را در روال ThisAddIn_Startup فایل ThisAddIn.cs می‌توانید مشاهده نمائید. نکته مهمی که اینجا وجود دارد، تعریف این اشیاء در سطح کلاس است. در غیراینصورت با اولین خانه تکانی garbage collector ، اشیاء شما (بدلیل نبود ارجاعی فعال به آنها) معدوم خواهند شد(!) و دیگر روال‌های رخداد گردان تعریف شده کار نخواهند.