اشتراک‌ها
آینده‌ی مبهم Docker
  • They lost to Kubernetes. Docker was pushing Swarm hard, but couldn’t keep up with Kubernetes and the ecosystem.
  • Their private container repository was bypassed as every cloud provider on the planet created their own. 
آینده‌ی مبهم Docker
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت هشتم
در قسمت پنجم در مورد ابزار Ngen کمی صحبت کردیم و در این قسمت هم در مورد آن صحبت هایی خواهیم کرد. گفتیم که این ابزار در زمان نصب، اسمبلی‌ها را کامپایل می‌کند تا در زمان اجرا JIT وقتی برای آن نگذارد. این کار دو مزیت به همراه دارد:
  1. بهینه سازی زمان آغاز به کار برنامه
  2. کاهش صفحات کاری برنامه: از آنجا که برنامه از قبل کامپایل شده، فراهم کردن صفحه بندی از ابتدای کار امر چندان دشواری نخواهد بود؛ لذا در این حالت صفحه بندی حافظه به صورت پویاتری انجام می‌گردد. شیوه‌ی کار به این صورت است که اسمبلی‌ها به چندین پروسه‌ی کاری کوچک‌تر تبدیل شده تا صفحه بندی هر کدام جدا صورت گیرد و محدوده‌ی صفحه بندی کوچکتر می‌شود. در نتیجه کمتر نقصی در صفحه بندی دیده شده یا کلا دیده نخواهد شد. نتیجه‌ی کار هم در یک فایل ذخیره می‌گردد که این فایل می‌تواند نگاشت به حافظه شود تا این قسمت از حافظه به طور اشتراکی مورد استفاده قرار گیرد و بدین صورت نیست که هر پروسه‌ای برای خودش قسمتی را گرفته باشد.
موقعی که اسمبلی، کد IL آن به کد بومی تبدیل می‌شود، یک اسمبلی جدید ایجاد شده که این فایل جدید در مسیر زیر قرار می‌گیرد:
%SystemRoot%\Assembly\NativeImages_v4.0.#####_64
نام دایرکتوری اطلاعاتی شامل نسخه CLR و اطلاعاتی مثل اینکه برنامه بر اساس چه نسخه‌ای 32 یا 64 بیت کامپایل شده است.

معایب
احتمالا شما پیش خود می‌گویید این مورد فوق العاده امکان جالبی هست. کدها از قبل تبدیل شده‌اند و دیگر فرآیند جیت صورت نمی‌گیرد. در صورتیکه ما تمامی امکانات یک CLR مثل مدیریت استثناءها و GC و ... را داریم، ولی غیر از این یک مشکلاتی هم به کارمان اضافه می‌شود که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم:

عدم محافظت از کد در برابر بیگانگان: بعضی‌ها تصور می‌کنند که این کد را می‌توانند روی ماشین شخصی خود کامپایل کرده و فایل ngen را همراه با آن ارسال کنند. در این صورت کد IL نخواهد بود ولی موضوع این هست اینکار غیر ممکن است و هنوز استفاده از اطلاعات متادیتا‌ها پابرجاست به خصوص در مورد اطلاعات چون reflection و serialization‌ها . پس کد IL کماکان همراهش هست. نکته‌ی بعدی اینکه انتقال هم ممکن نیست؛ بنا به شرایطی که در مورد بعدی دلیل آن را متوجه خواهید شد.

از سینک با سیستم خارج میشوند: موقعیکه CLR، اسمبلی‌ها را به داخل حافظه بار می‌کند، یک سری خصوصیات محیط فعلی را با زمانیکه عملیات تبدیل IL به کد ماشین صورت گرفته است، چک می‌کند. اگر این خصوصیات هیچ تطابقی نداشته باشند، عملیات JIT همانند سابق انجام می‌گردد. خصوصیات و ویژگی‌هایی که چک می‌شوند به شرح زیر هستند:
  • ورژن CLR: در صورت تغییر، حتی با پچ‌ها و سرویس پک ها.
  • نوع پردازنده: در صورت تغییر پردازنده یا ارتقا سخت افزاری.
  • نسخه سیستم عامل : ارتقاء با سرویس پک ها.
  • MVID یا Assemblies Identity module Version Id: در صورت کامپایل مجدد تغییر می‌کند.
  • Referenced Assembly's version ID: در صورت کامپایل مجدد اسمبلی ارجاع شده.
  • تغییر مجوزها: در صورتی که تغییری نسبت به اولین بار رخ دهد؛ مثلا در قسمت قبلی در مورد اجازه نامه اجرای کدهای ناامن صحبت کردیم. برای نمونه اگر در همین اجازه نامه تغییری رخ دهد، یا هر نوع اجازه نامه دیگری، برنامه مثل سابق (جیت) اجرا خواهد شد.
پی نوشت: در آپدیت‌های دات نت فریم ورک به طور خودکار ابزار ngen صدا زده شده و اسمبلی‌ها مجددا کمپایل و دخیره میشوند و برنامه سینک و آپدیت باقی خواهد ماند. 

کارایی پایین کد در زمان اجرا: استفاده از ngen از ابتدا قرار بود کارآیی را با حذف جیت بالا ببرد، ولی گاهی اوقات در بعضی شرایط ممکن نیست. کدهایی که ngen تولید می‌کند به اندازه‌ی جیت بهینه نیستند. برای مثال ngen نمی‌تواند بسیاری از دستورات خاص پردازنده را جز در زمان runtime مشخص کند. همچنین فیلدهایی چون static را از آنجا که نیاز است آدرس واقعی آن‌ها در زمان اجرا به دست بیاید، مجبور به تکنیک و ترفند میشود و موارد دیگری از این قبیل.
پس حتما نسخه‌ی ngen شده و غیر ngen را بررسی کنید و کارآیی هر دو را با هم مقایسه کنید. برای بسیاری از برنامه‌ها کاهش صفحه بندی یک مزیت و باعث بهبود کارآیی می‌شود. در نتیجه در این قسمت ngen برنده اعلام می‌شود.

توجه کنید برای سیستم‌هایی که در سمت سرور به فعالیت می‌پردازند، از آنجا که تنها اولین درخواست برای اولین کاربر کمی زمان می‌برد و برای باقی کاربران درخواست با سرعت بالاتری اجرا می‌گردد و اینکه برای بیشتر برنامه‌های تحت سرور از آنجا که تنها یک نسخه در حال اجراست، هیچ مزیت صفحه بندی را ngen ایجاد نمی‌کند.

برای بسیاری از برنامه‌های کلاینت که تجربه‌ی startup طولانی دارند، مایکروسافت ابزاری را به نام Managed Profile Guided Optimization Tool یا MPGO .exe دارد. این ابزار به تحلیل اجرای برنامه شما پرداخته و بررسی می‌کند که در زمان آغازین برنامه چه چیزهایی نیاز است. اطلاعات به دست آمده از تحلیل به سمت ngen فرستاده شده تا کد بومی بهینه‌تری تولید گردد. موقعیکه شما آماده ارائه برنامه خود هستید، برنامه را از طریق این تحلیل و اجرا کرده و با قسمت‌های اساسی برنامه کار کنید. با این کار اطلاعاتی در مورد اجرای برنامه در داخل یک پروفایل embed شده در اسمبلی، قرار گرفته و ngen موقع تولید کد، این پروفایل را جهت تولید کد بهینه مطالعه خواهد کرد.

در مقاله‌ی بعدی در مورد FCL صحبت‌هایی خواهیم کرد.
نظرات اشتراک‌ها
به زودی: ارائه‌ی کرنل لینوکس به عنوان یک کامپوننت ویندوز
این مورد بازنویسی Windows Subsystem for Linux - WSL فعلی، جهت بالابردن کارآیی آن است. به این صورت برای اجرای Docker لینوکسی در ویندوز دیگر نیازی به ماشین مجازی فعلی آن نخواهد بود.
مطالب
پیاده سازی پروژه‌ای مبتنی بر CQRS و ES
در قسمت قبلی با معماری CQRS و Event Sourcing بصورت مختصر آشنا شدیم. برای درک بیشتر مطلب پیشین، احتیاج به پیاده سازی آن به صورت عملیاتی و نه فقط تئوری محض میباشد و در این مرحله قصد پیاده سازی این مدل را به ساده‌ترین صورت ممکن داریم.
برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این مقاله، نیاز به آشنایی با مباحث مطرح شده در قسمت قبل وجود دارد. پس از توضیحات اضافه بر روی قسمت‌های زیر گذشته و فرض بر آن است که آشنایی با این قسمت‌ها وجود دارد.
از این مدل میتوان در زبان‌های مختلف برنامه نویسی و همچنین سیستم‌های مختلف اعم از وب اپلیکیشن و ... استفاده نمود. همچنین برای استفاده از این مدل نیاز قطعی به استفاده از فریم ورک خاصی نیست. در صورت نیاز میتوانید پیاده سازی سفارشی خاص خود را داشته باشید. اما برای ساده‌تر شدن و هرچه سریعتر شدن مراحل از فریمورک SimpleCqrs استفاده میکنیم. هر چند بر خلاف نامش امکانات فراوانی را در اختیار برنامه نویسان قرار میدهد و حتی در پروژه‌های واقعی نیز میتوان از آن استفاده نمود.
برای سریعتر شدن کار میخواهیم پیاده سازی این مدل را در یک پروژه‌ی Console انجام دهیم و همچنین پس از ایجاد، پکیج‌های زیر را نصب مینماییم:
Unity, SimpleCqrs, SimpleCqrs.Unity
میخواهیم طبق مراحل گفته شده‌ی در قسمت قبل، به پیاده سازی این مدل بپردازیم و هدف، اضافه کردن یک Account به سیستم خواهد بود.
ابتدا باید DomainObject مورد نظر نوشته شود:
using System;
using SimpleCqrs.Domain;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class Account : AggregateRoot
    {
        public Account(Guid id)
        {
            Apply(new AccountCreatedEvent { AggregateRootId = id });
        }

        public void SetName(string firstName, string lastName)
        {
            Apply(new AccountNameSetEvent { FirstName = firstName, LastName = lastName });
        }

        public void OnAccountCreated(AccountCreatedEvent evt)
        {
            Id = evt.AggregateRootId;
        }
    }
}
نکته: میخواهیم عملیات اضافه کردن یک Account، با استفاده از دو event مربوطه به نام AccountCreatedEvent و مقدار دهی آن با استفاده از AccountNameSetEvent انجام شود.
eventهای فوق را در ادامه اضافه خواهیم داد (از توضیحات بیشتر صرفنظر شده و به مقاله‌ی قسمت قبل رجوع شود).
حال احتیاج به پیاده سازی Command مربوطه برای انجام وظیفه‌ی خود داریم که هدف آن، اضافه کردن یک Account  به سیستم مورد نظر میباشد.
فرض کنید برای اضافه شدن Account، پراپرتی‌های FirstName و LastName باید مقدار دهی شوند:
using SimpleCqrs.Commanding;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class CreateAccountCommand : ICommand
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}

حال CommandHandler که وظیفه‌ی تفسیر کردن Command مربوطه را به عهده دارد، پیاده سازی خواهد شد:
using System;
using SimpleCqrs.Commanding;
using SimpleCqrs.Domain;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class CreateAccountCommandHandler : CommandHandler<CreateAccountCommand>
    {
        private readonly IDomainRepository repository;

        public CreateAccountCommandHandler(IDomainRepository repository)
        {
            this.repository = repository;
        }

        public override void Handle(CreateAccountCommand command)
        {
            var account = new Account(Guid.NewGuid());
            account.SetName(command.FirstName, command.LastName);

            repository.Save(account);
        }
    }
}
نکته: از طریق account.SetName فراخوانی Event مربوطه انجام شده‌است و همچنین repository.Save به raise کردن EventHandler میپردازد.
event مربوط به اضافه شدن Account را به صورت زیر پیاده سازی مینماییم:
using SimpleCqrs.Eventing;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountCreatedEvent : DomainEvent { }
}
و همچنین event مربوط به مقدار دهی پراپرتی‌ها نیز به صورت زیر خواهد بود:
using SimpleCqrs.Eventing;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountNameSetEvent : DomainEvent
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}
در این بخش، پیاده سازی EventHandler را خواهیم داشت. طبق مطلب پیشین هر Domain باید EventHnadler ی داشته باشد که از Event هایش ارث بری کرده و هر کدام از Event‌ها عملا در قسمت Handle مربوط به خودش پردازش خواهد شد.
using System.Linq;
using SimpleCqrs.Eventing;
using CqrsPattern.Cqrs.Db;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Command
{
    public class AccountEventHandler : IHandleDomainEvents<AccountCreatedEvent>,
                                             IHandleDomainEvents<AccountNameSetEvent>
    {
        private readonly FakeAccountTable accountTable;

        public AccountEventHandler(FakeAccountTable accountTable)
        {
            this.accountTable = accountTable;
        }

        public void Handle(AccountCreatedEvent domainEvent)
        {
            accountTable.Add(new FakeAccountTableRow { Id = domainEvent.AggregateRootId });
        }

        public void Handle(AccountNameSetEvent domainEvent)
        {
            var account = accountTable.Single(x => x.Id == domainEvent.AggregateRootId);
            account.Name = domainEvent.FirstName + " " + domainEvent.LastName;
        }
    }
}
نکته: از آنجاییکه پیاده سازی ذخیره کردن Account با استفاده از دو event فوق انجام شده، بعد از Raise شدن EventHandler هر دو متد Handle، وظیفه‌ی Command مربوطه را به عهده دارند (بنابراین وظیفه‌ی هر Command میتواند با استفاده از event‌های مختلفی انجام شود).
برای اینکه نخواهیم وارد فاز‌های مربوط به دیتابیس شویم، موقتا یک db به صورت fake شده را پیاده سازی مینماییم؛ به صورت زیر:
using System.Collections.Generic;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Db
{
    public class FakeAccountTable : List<FakeAccountTableRow>
    { }
}
using System;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Db
{
    public class FakeAccountTableRow
    {
        public Guid Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
}

و همچنین نیاز به ServiceLocator برای نمونه گرفتن از RunTime ی که از آن ارث بری کرده است داریم (برای سادگی کار از الگوی ServiceLocator استفاده میکنیم، ServiceLocator جز Anti-Pattern  ها محسوب میشود و معمولا در پروژه‌های واقعی از آن استفاده نمیشود)
using SimpleCqrs;
using SimpleCqrs.Unity;

namespace CqrsPattern
{
    public class SampleRunTime : SimpleCqrsRuntime<UnityServiceLocator> { }
}
حال احتیاج به پیاده سازی قسمت Queryداریم به همراه ReadModel و سرویسی برای فراخوانی آن
using System;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Query
{
    public class AccountReadModel
    {
        public string Name { get; set; }
        public Guid Id { get; set; }
    }
}
using CqrsPattern.Cqrs.Db;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace CqrsPattern.Cqrs.Query
{
    public class AccountReportReadService
    {
        private FakeAccountTable fakeAccountDb;

        public AccountReportReadService(FakeAccountTable fakeAccountDb)
        {
            this.fakeAccountDb = fakeAccountDb;
        }

        public IEnumerable<AccountReadModel> GetAccounts()
        {
            return from a in fakeAccountDb
                   select new AccountReadModel { Id = a.Id, Name = a.Name };
        }
    }
}

در قسمت Main نرم افزار نیاز به register کردن FakeTable خود داریم و همانطور که ملاحظه میکنید Command مورد نظر را نمونه سازی کرده و آن را روی CommandBus قرار میدهیم تا مراحل پیاده سازی شده در قسمت‌های فوق انجام شود و همچنین بعد از اتمام command ارسال شده از طریق Service مورد نظر اطلاعات ذخیره شده بازگردانی میشود
using System;
using SimpleCqrs.Commanding;
using CqrsPattern.Cqrs.Query;
using CqrsPattern.Cqrs.Command;

namespace CqrsPattern
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var runtime = new SampleRunTime();

            runtime.Start();

            var fakeAccountTable = new FakeAccountTable();
            runtime.ServiceLocator.Register(fakeAccountTable);
            runtime.ServiceLocator.Register(new AccountReportReadService(fakeAccountTable));
            var commandBus = runtime.ServiceLocator.Resolve<ICommandBus>();

            var cmd = new CreateAccountCommand { FirstName = "Ali", LastName = "Kh" };

            commandBus.Send(cmd);

            var accountReportReadModel = runtime.ServiceLocator.Resolve<AccountReportReadService>();

            Console.WriteLine("Accounts in database");
            Console.WriteLine("####################");
            foreach (var account in accountReportReadModel.GetAccounts())
            {
                Console.WriteLine(" Id: {0} Name: {1}", account.Id, account.Name);
            }

            runtime.Shutdown();

            Console.ReadLine();
        }
    }
}
اینگونه کل عملیات‌های لازم انجام خواهد شد.

خلاصه:
1) Command مربوطه را نمونه سازی کرده و روی CommandBus قرار میدهیم.
2) CommandHandler فراخوانی شده و فانکشن Handle آن باعث نمونه سازی از AggregateRoot میشود.
public override void Handle(CreateAccountCommand command)
        {
            var account = new Account(Guid.NewGuid()); //line 1
            account.SetName(command.FirstName, command.LastName); //line 2
            repository.Save(account); //line 3
        }
در خط نخست Constructor کلاس Account باعث Apply شدن event مربوطه میشود.
public Account(Guid id)
        {
            Apply(new AccountCreatedEvent { AggregateRootId = id });
        }
و در خط دوم account.SetName  برای Apply شدن event مربوط به مقدار دهی property‌ها میباشد.
public void SetName(string firstName, string lastName)
        {
            Apply(new AccountNameSetEvent { FirstName = firstName, LastName = lastName });
        }
و همچنین در خط  سوم و پس از repository.Save باعث میشود event‌های pending شده Raise شده و توسط متد Handle مربوط به EventHandler پردازش شده و عملیات‌های زیر انجام شوند:
public void Handle(AccountCreatedEvent domainEvent)
        {
            accountTable.Add(new FakeAccountTableRow { Id = domainEvent.AggregateRootId });
        }

        public void Handle(AccountNameSetEvent domainEvent)
        {
            var account = accountTable.Single(x => x.Id == domainEvent.AggregateRootId);
            account.Name = domainEvent.FirstName + " " + domainEvent.LastName;
        }
رکورد مورد نظر ثبت شده و event بعدی، پراپرتی‌هایش را مقدار دهی مینماید  و بصورت InMemory درون FakeAccountTable ذخیره میشود (پر واضح است که در یک پروژه‌ی واقعی به جای ذخیره شدن در یک Collection باید درون دیتایس واقعی ذخیره سازی شود).
و پس از اتمام عملیات انجام شده، بصورت زیر در Main برنامه اطلاعات ذخیره شده بازگردانده خواهد شد:
var accountReportReadModel = runtime.ServiceLocator.Resolve<AccountReportReadService>();
var accounts = accountReportReadModel.GetAccounts();

در ادامه برای مطالعه بیشتر میتوان به Scale out کردن این سیستم و استفاده از فریمورک‌های  messaging چون Redis یا Kafka پرداخت و همچنین اعمال Load Balancing را در اینگونه سیستم‌ها انجام داد.
نکته: Cqrs-Pattern را میتوانید از اینجا clone نمایید
مطالب
مدیریت کلیدهای کیبرد در جاوا اسکریپت
با پیشرفت بسترهای موجود در زمینه شبکه و اینترنت، گرایش به استفاده از اپلیکیشنهای تحت وب روز به روز بیشتر میشود. با گسترش این برنامه‌ها نیازها و درنتیجه ابزارهای موجود توسعه پیدا می‌کنند. درحال حاضر ابزارها و نیز محیطهای توسعه مختلفی برای تولید این اپلیکیشنها وجود دارد. به دلیل نوع رابط کاربری موجود در این برنامه‌ها (اکثراً مرورگرهای وب مثل اینترنت اکسپلورر، گوگل کروم، فایرفاکس و ...) استفاده از زبانهای سمت کلاینت (مثل جاوا اسکریپت که در تمامی مرورگرهای مدرن پشتیبانی کاملی از آن میشود) جایگاه ویژه ای در این نوع برنامه‌ها دارد. درضمن وقتی صحبت از اپلیکیشن به میان می‌آید استفاده از کلیدهای میانبر کیبرد برای راحتی کار کاربران کاربرد ویژه ای دارد. اما متاسفانه زبان جاوا اسکریپت به دلیل محدودیتهایی منطقی موجود، پشتیبانی مناسبی از رویدادهای کیبرد ندارد و مشکل تفاوتها و تناقضات میان سخت افزارها، سیستم عامل‌ها و مرورگرها هم به این مسئله بیشتر دامن میزند. در مطلب جاری هدف این است تا آشنایی مقدماتی با این مبحث فراهم شود.
رویدادهای کیبرد
در جاوا اسکریپت سه رویداد زیر برای کلیدهای کیبرد وجود دارد (به ترتیب زمان رخ دادن):
keydown: زمانی که یک کلید فشرده می‌شود.
keypress: زمانی که یک کلید کاراکتری فشرده می‌شود.
keyup: زمانی که یک کلیدِ فشرده شده، رها می‌شود.
یک تفاوت اساسی میان رویدادهای keydown و keypress در جاوا اسکریپت وجود دارد: رویداد keydown پس از فشردن هر کلیدی روی کیبرد رخ میدهد و یک کد مخصوص آن کلید (scan code ^) را ارائه میدهد. اما رویداد keypress که بعد از keydown رخ میدهد کد کاراکتر آن کلید (char code) را ارائه میدهد، بنابراین تنها برای کلیدهای کاراکتری بدرستی کار میکند. برای درک بهتر کد زیر را در یک فایل html ذخیره کرده و در مرورگرهای مختلف آزمایش کنید:
<html>
<body>
  <div>
    Prevent default:
    <input type="checkbox" id="keydownStop" value="1" />
    keydown&nbsp;&nbsp;&nbsp;
    <input type="checkbox" id="keypressStop" value="1" />
    keypress&nbsp;&nbsp;&nbsp;
    <input type="checkbox" id="keyupStop" value="1" />
    keyup
  </div>
  Ignore:
  <input type="checkbox" id="keydownIgnore" value="1" />
  keydown &nbsp;&nbsp;&nbsp;
  <input type="checkbox" id="keypressIgnore" value="1" />
  keypress &nbsp;&nbsp;&nbsp;
  <input type="checkbox" id="keyupIgnore" value="1" />
  keyup
  <div>
    Focus on the input below and press any key.
  </div>
  <div>
    <input type="text" style=" width: 600px" id="keyInput" />
  </div>
  Log:
  <div>
    <textarea id="keyLogger" rows="18" onfocus="this.blur()" style="width: 600px; border: 1px solid black"></textarea>
  </div>
  <input type="button" value="Clear" onclick="clearLog()" />
  <script type="text/javascript">
    document.getElementById('keyInput').onkeydown = keyHandler;
    document.getElementById('keyInput').onkeyup = keyHandler;
    document.getElementById('keyInput').onkeypress = keyHandler;
    document.getElementById('keyInput').focus();
    function keyHandler(e) {
      e = e || window.event;
      if (document.getElementById(e.type + 'Ignore').checked) return;
      var evt = e.type;
      while (evt.length < 10) evt += ' ' +
        log(evt +
          ' keyCode=' + e.keyCode +
          ' which=' + e.which +
          ' charCode=' + e.charCode +
          ' char=' + String.fromCharCode(e.keyCode || e.charCode) +
          (e.shiftKey ? ' +shift' : '') +
          (e.ctrlKey ? ' +ctrl' : '') +
          (e.altKey ? ' +alt' : '') +
          (e.metaKey ? ' +meta' : ''));
      if (document.getElementById(e.type + 'Stop').checked) {
        e.preventDefault ? e.preventDefault() : (e.returnValue = false);
      }
    }
    function clearLog() {
      document.getElementById('keyLogger').value = '';
      document.getElementById('keyInput').focus();
    }
    function log(text) {
      var area = document.getElementById('keyLogger');
      area.value += text + '\n';
      area.scrollTop = area.scrollHeight;
    }
  </script>
</body>
</html>
نکته: برای جلوگیری از اجرای مرورگرها در حالت Quirks حتما از تگ doctype در ابتدای فایلهای html خود استفاده کنید. درغیراینصورت رفتارهای غیرمنتظره ای (مخصوصا در IE) مشاهده خواهید کرد. برای اجرای مرورگرها در حالت استاندارد html5 (بهترین حالت در حال حاضر) میتوانید از تگ زیر استفاده کنید:
<!doctype html>
دقت کنید که قبل از این خط هیچ چیز دیگری نوشته نشود وگرنه در IE از آن صرفنظر میشود!
یا اینکه در IE با استفاده از developer tools (دکمه F12) برای Document Mode گزینه ای غیر از Quirks mode (بهتر است از حالت IE9 یا بالاتر استفاده کنید) را انتخاب کنید.

برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به doctypeهای مختلف و نیز حالت quirks میتوانید به ^ و ^ و ^ و ^ رجوع کنید. پیشنهاد میکنم که این منابع را حتما مطالعه کنید.
نکته: در کد بالا متد preventDefault در  -8 IE تعریف نشده است (درواقع در IE تنها در نسخه 9 تعریف شده است). همچنین استفاده از پراپرتی returnValue در فایرفاکس و IE9 کار نمیکند! از این خط کد برای جلوگیری از رفتار پیشفرض رویداد استفاده شده است. همانطور که در ادامه میخوانید راه حل ساده‌تری نیز برای اینکار وجود دارد.
متد String.fromCharCode برای نمایش کاراکتر کلید فشرده شده استفاده شده است. البته اگر کلید غیرکاراکتری فشرده شود ممکن است با نتایج غیرمنتظره ای روبرو شوید.
با استفاده از html تولیدی در مرورگرهای مختلف سعی کنید موارد زیر را آزمایش کنید:
کلیدهای کاراکتری چون a / | { 6 را  بفشارید. در این حالت رویدادهای keydown و سپس keypress رخ خواهند داد. پس از رها کردن کلیدها نیز رویداد keyup رخ میدهد.
یکی از کلیدهای غیرکاراکتری مثل ctrl یا alt را بفشارید. در این حالت تنها رویدادهای keydown و keyup رخ خواهند داد و خبری از رویداد keypress نیست.
نکته: مرورگرهای FireFox و Opera در مورد بیشتر کلیدهای غیرکاراکتری نیز رویداد keypress را صدا خواهند زد! مرورگر IE این رفتار را تنها در مورد کلید Esc نشان میدهد. همچنین در IE و Opera کلید PrtScr هیچ رویدادی را فرا نمیخواند. ظاهرا تنها مرورگر Chrome بدرستی عمل میکند. 
درحالت کلی فشردن کلیدهای غیرکاراکتری نباید رویداد keypress را فراخوانی کند.
بنابراین:
keydown و keyup برای همه کلیدها
keypress برای کلیدهای کاراکتری

پراپرتی‌های رویدادهای کیبرد
برخلاف نسخه‌های قدیمی مرورگرها که هرکدام راه و روش خودشان را برای تعامل با این رویدادها برگزیده بودند، امروزه تمامی مرورگرها تقریبا از یک روش استاندارد و مشترک برای اینکار استفاده میکنند. در تصاویر زیر تمام اجزای آبجکت KeyboardEvent با استفاده از کد زیر در مرورگرهای اپرا و کروم نشان داده شده است. استفاده از کد زیر در مرورگرهای فایرفاکس و IE نتایج جالبی مانند تصاویر زیر فراهم نمیکند!
    document.onkeydown = function (e) {
      e = e || event;
      console.log(e);
    }

همانطور که مشاهده میکنید تفاوتهایی بین مرورگرها در این آبجکت به چشم میخورد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این آبجکت و اجزای استاندارد آن در DOM Level 3 به اینجا مراجعه کنید. در ادامه به بررسی پراپرتی‌های مهم آرگومان این رویدادها (همان KeyboardEvent) میپردازیم.
keyCode
همان scan code کلید فشرده شده است. برای مثال اگر کلید a فشرده شود کاراکتر تولیدی ممکن است a یا A یا 'ش' (یا کاراکتری دیگر در زبانهای مختلف) باشد اما در تمامی حالات scan code مربوطه یا همان keyCode همیشه یکسان (65 برای کلید a) خواهد بود. این کد تنها به کلید فشرده شده بستگی دارد و نه به کاراکتر حاصله! البته در IE به هنگام رخ دادن رویداد keypress کد کاراکتر (همان char code) کلید فشرده شده در این پراپرتی قرار میگیرد!
در این بین میان مرورگرهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد که با یک جستجو در اینترنت میتوان به تمامی این کدها دسترسی پیدا کرد. خواندن مقاله کامل JavaScript Madness: Keyboard Events نیز خالی از لطف نیست.
charCode
همان کد ASCII (یا کد UTF-16 برای کاراکترهای یونیکد. اطلاعات بیشتر ^ و ^) کاراکتر کلید فشرده شده است. ممکن است با keyCode برابر باشد. این پراپرتی در IE و Opera تعریف نشده است.
در عمل ممکن است keyCode و charCode در پلتفرمهای مختلف و حتی بین سیستم عامل‌های مختلف در یک سخت افزار نتایج متفاوتی ارائه دهند. بنابراین آزمودن هر مورد مشکوک قبل از ریلیز نهایی محصول میتواند مفید باشد.
which
یک پراپرتی نسبتا غیراستاندارد! است که ترکیبی از keyCode و charCode را برمیگرداند (اطلاعات بیشتر در ^ و ^). این پراپرتی در IE تعریف نشده است.
shiftKey, ctrlKey, altKey, metaKey 
پراپرتی هایی از نوع بولین که وضعیت کلیدهای Shift, Ctrl, Alt و Command (تنها در مک) را نشان میدهند. 
نکته: بدستن آوردن کد درست کاراکتر فشرده شده با توجه به وضعیت کلیدها و زبان انتخابی تنها با استفاده از رویداد keypress امکان پذیر است. با توجه به تفاوتهایی که بین مرورگرهای مختلف وجود دارد برای یافتن کاراکتر فشرده شده در رویداد keypress استفاده از متد زیر توصیه میشود:
function getCharacter(event) {
  if (event.which == null)
     return String.fromCharCode(event.keyCode);    // IE
  else if (event.which != 0 && event.charCode != 0)
     return String.fromCharCode(event.which);  // All others
  return null; // special key
}
توضیحات بیشتر و کاملتر این مبحث را میتوانید از Document Object Model (DOM) Level 3 Events Specification که آخرین نسخه آن در زمان تهیه این مطلب در تاریخ 14 June 2012 انتشار یافته تهیه کنید. بطور ویژه برای مبحث رویدادهای کیبرد (^) اطلاعات بسیار بیشتری در دسترس است.
نکته: با توجه به اطلاعاتی که در سند فوق وجود دارد، به دلیل ماهیت همزمانی (Sync) رویدادهای کیبرد تا زمانی که تمام عملیات موجود در متد تعیین شده برای این رویدادها انجام نشود، رویداد بعدی (با توجه به ترتیبی که در ابتدای این مطلب آورده شده است) رخ نخواهد داد. برای تست این موضوع قطعه کد زیر را آماده کردم:
<html>
<body>
  <input id="inputText" type="text"  />
  <script>
    document.onkeydown = keyDown;
    document.onkeypress = keyPress;
    document.onkeyup = keyUp;
    function keyDown(e) {
      var input = document.getElementById('inputText');
      input.value = 'keyDown started ...';
      input.disabled = true;
      var j = 0;
      for (var i = 0; i < 999999999; i++) {
        j = i - j;
      }
      console.log(j);
      //alert('keyDown');
      input.value = 'keyDown finished.';
      input.disabled = false;
    }
    function keyPress(e) {
      alert('keyPress');
      //console.log('keyPress');
    } function keyUp(e) {
      alert('keyUp');
      //console.log('keyUp');
    }
  </script>
</body>
</html>
اگر کد بالا در مرورگرهای مختلف امتحان کنید مشاهده میکنید که انجام عملیات سنگین در رویدادهای کیبرد موجب ایجاد وقفه در فراخوانی سایر رویدادها میشود.
با اجرای کد فوق در مرورگرهای مختلف نکات جالب زیر بدست آمد:
- در IE و کروم نمایش یک alert موجب از دست دادن فوکس document شده و بنابراین رویدادهای کیبرد بعد از نمایش alert کار نخواهند کرد! مثلا اگر در keydown یک alert نمایش داده شود چون رویداد keyup بر روی پنجره alert رخ میدهد بنابراین keyup فراخوانی نمیشود ولی چون رویداد keypress با keydown همزمان است این اتفاق برای keypress نمی‌افتد. این مشکل در فایرفاکس پیش نمی‌آید. در اپرا در این حالت رویداد keypress هم رخ نمیدهد! البته رفتار IE در اجرای کد فوق کمی غیرمنتظره‌تر است و ظاهرا رویداد keypress هم رخ نمیدهد.
- در اجرای کد فوق در FireFox ظاهرا alert مربوط به keyup قبل از keypress نمایش داده میشود. البته اگر به جای alert از console.log (البته نیاز به نصب Firebug است) استفاده شود این به هم خوردگی ترتیب رویدادها وجود ندارد.
- در مرورگر Opera پس از فشردن کلید enter در نوار آدرس و پس از بارگذاری صفحه، فوکس بلافاصله به عنصر document سپرده میشود طوریکه که رویداد keyup کلید enter در document بارگذاری شده فراخوانی میشود و درصورت سرعت بالای بارگذاری صفحه، کدهای مروبوط به این رویداد اجرا میشوند. در سایر مرورگرها این مورد مشاهده نشد. 
- ظاهرا در تمام مرورگرها به غیر Opera کدهای جاوا اسکریپ در ثرد UI اجرا شده و موجب قفل شدن document میشود. بنابراین وسط اجرای کدهای سنگین نمیتوان مثلا خواص عناصر UI را تغییر داد. درواقع مرورگر اپرا برخلاف سایر مرورگرها، رفتار ویژه ای در برخورد با جاوا اسکریپت و رویدادها و تغییرات عناصر DOM دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به اینجا مراجعه کنید. درضمن این مبحث کمی پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید(^). برای بررسی بیشتر میتوانید کد زیر را در مرورگرهای مختلف آزمایش کنید:
<html>
<head>
  <script type="text/javascript">
    function process() {
      var above = 0, below = 0;
      for (var i = 0; i < 200000; i++) {
        if (Math.random() * 2 > 1) {
          above++;
        }
        else {
          below++;
        }
      }
    }
    function test() {
      var result1 = document.getElementById('log');
      var start = new Date().getTime();
      console.log('start');
      for (var i = 0; i < 200; i++) {
        result1.value = 'time=' + (new Date().getTime() - start) + ' [i=' + i + ']';
        process();
      }
      result1.value = 'time=' + (new Date().getTime() - start) + ' [done]';
      console.log('end');
    }
    window.onload = test;
  </script>
</head>
<body>
  <input id='log' />
</body>
</html>
اگر کد فوق را در مرورگرهایی غیر از اپرا اجرا کنید میبینید که تنها نتیجه نهایی نمایش داده میشود و فرایندهای میانی درون حلقه نمیتوانند تغییری در محتوای UI ایجاد کنند. طبق انتظار کروم از بقیه بسیار سریعتر بوده و سپس IE و پس از آن فایرفاکس قرار دارد. اما در مورد Opera وضع کاملا فرق میکند و به دلیل به روز رسانی همزمان UI عملیات بسیار بسیار کندتر از بقیه مرورگرها به اتمام میرسد.
نکته: حالات استثنایی دیگری هم در اجرای کدهای مشابه در مرورگرهای مختلف پیش می‌آید که به دلیل پیچیده کردن بیش از حد بحث آورده نشده اند. فقط ذکر این نکته الزامی است که درحال حاضر میزان تفاوت رفتار مرورگرهای مختلف دربرخورد با کدهای یکسان قابل ملاحظه است. بنابراین در هنگام توسعه سعی کنید حداقل در این چهار مرورگر معروف آزمایشات خود را به سرانجام برسانید.
و در ادامه چند مثال ...

غیرفعال کردن ورودی کاربر
برای اینکار فقط کافی است در رویدادهای keydown یا keypress مقدار false برگشت داده شود. البته در مروگر Opera برخی از کلیدها از این رفتار پیروی نمیکنند. مثل کاراکترهای '`' و '+' و '=' که درصورت برگشت false در رویداد keydown باز هم رفتار پیش فرض را از خود نشان میدهد. اما برگرداندن مقدار false در رویداد keypress این مشکل را حل میکند(این موارد در نسخه 11.51 تست شدند). میتوانید با استفاده از کد زیر در تمام مرورگرها این موارد را آزمایش کنید:
<input onkeydown="return false" />
<input onkeypress="return false" /> 

تبدیل به حروف بزرگ
document.getElementById('myInputText').onkeypress = function (e) {
  var char = getCharacter(e || window.event);
  if (!char) return; // special key
  this.value += char.toUpperCase();
  return false; // برای اینکه کاراکتر اضافی نمایش داده نشود
}
در کد فوق متد getCharacter در بالا در قسمت پراپرتی‌های آرگومان رویداد نشان داده شده است. کد فوق چندان کامل نیست و همیشه کاراکتر فشرده شده را بدون توجه به موقعیت کرسر کیبرد در انتهای متن قرار میدهد.
نکته: استفاده از عبارتی چون e || window.event به این دلیل است که در مرورگر IE آرگومان رویداد (همان e که به آن implicit event object نیز میگویند) به متد مربوطه ارسال نمیشود (تا نسخه 9 که تست کردم مسئله به همین صورت است) در عوض پراپرتی‌های این آرگومان از طریق window.event (یا همان event که به آن explicit event object نیز میگویند) در دسترس هستند. این فیلد در واقع آرگومان آخرین رویداد رخ داده در پنجره جاری را در خود ذخیره میکند. اما در سایر مرورگرها به صورت استاندارد مقدار این آرگومان به عنوان پارامتر رویداد به متد مربوطه ارسال میشود. جالب است که بدانید مرورگرهای Opera و Chrome از هر دو روش پشتیبانی میکنند. مرورگر فایرفاکس تنها از ارسال آرگومان رویداد به متد مربوطه پشتیبانی میکند.
عبارت e ||window.event درواقع شکل دیگر عبارت زیر است:
e ? e : window.event;
در جاوا اسکریپت اگر عملگر مقایسه ای در عبارت مقایسه آورده نشود مقدار عبارت با false مقایسه میشود. این مقایسه از نوع abstract است (در ادامه این مطلب توضیح داده شده است). در جاوا اسکریپت 0 و رشته خالی و null و undefined و امثال اینها در مقایسه abstract برابر false درنظر گرفته میشوند. بنابراین در عبارت مقایسه بالا اگر مقدار e مثلا undefined (در IE) باشد مقدار window.event بازگشت داده میشود و درغیراینصورت خود e برگشت داده میشود.

تنها عدد
document.getElementById('numberInputText').onkeypress = function (e) {
  e = e || window.event;
  var chr = getCharacter(e);
  if (!isNumeric(chr) && chr !== null) return false;
}
function isNumeric(n) {
  return !isNaN(parseFloat(n)) && isFinite(n);
}
function isNumber(val) {
  return val !== "NaN" && (+val) + '' === val + ''
}
در کد بالا متد isNumeric از اینجا گرفته شده است. متد isNumeric جی کوئری (که از نسخه 1.7 اضافه شده است) هم دقیقا از این روش استفاده میکند.
متد دوم یعنی  isNumber (که در کد فوق از آن استفاده نشده است) روش دیگری را برای اطمینان از مقدار عددی بودن استفاده میکند. در این روش درصورتیکه val یک مقدار عددی نباشد val+ برابر NaN میشود که در نهایت عبارت مقایسه ای مقدار false را برمیگرداند. البته به غیر از خود مقدار NaN که در شرط اول مورد بررسی قرار گرفته است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رفتار نسبتا عجیب جاوا اسکریپت با NaN و متد isNaN به اینجا سر بزنید.
نکته: تفاوت == با === (یا =! و ==!) - در جاوا اسکریپت دو روش برای مقایسه مقادیر متغیرها وجود دارد. اولی (== یا =!) مقایسه را با تبدل نوع داده‌ها انجام میدهد (که اصطلاحا به آن type-converting equality comparison یا abstract comparison میگویند) و دومی (=== یا ==!) مقایسه را با مقادیر واقعی و بدون تبدیل نوع داده انجام میدهد (که به آن equality without type coercion یا strict equality comparison گفته میشود). در واقع در مقایسه strict تنها وقتی که دو متغیر از یک نوع باشند ممکن است مقدار true برگشت داده شود. برای روشنتر شدن مطلب به مثالهای زیر توجه کنید (^):
0==false   // true
0===false  // false, because they are of a different type
1=="1"     // true, auto type coercion
1==="1"    // false, because they are of a different type 
توضیحات بهتری در اینجا آورده شده است.
برای کسب اطلاعات کاملتر میتوانید به ECMAScript Language Specification و قسمت مقایسه strict و abstract مراجعه کنید. (رابطه‌ها و تفاوت‌های میان ECMAScript و JavaScript و JScript و ActionScript در اینجا آورده شده است.)

کار با Scan Code و Char Code
همانطور که قبلا هم اشاره شد میان کد کاراکتر و کلید فشرده شده بر روی کیبرد تفاوت وجود دارد. برای بهره برداری از کلیدهای میانبر در صفحات وب به کد کلید فشرده شده (همان scan code) نیاز است و نه به کد کاراکتر آن. همچنین کلیدهای ویژه و غیرکاراکتری دارای کد کاراکتر نیستند. بیشتر مرورگرها رویداد Keypress را برای کلیدهای غیرکاراکتری فرا نمیخوانند. بنابراین برای این موارد رویدادهای keydown و keyup مفید هستند. امروز تمام مرورگرها از جدول کدهای یکسانی برای scan codeها استفاده میکنند که نمونه‌های آن را میتوانید در ^ و ^ و ^ مشاهده کنید. نکته ای که باید درباره پراپرتی keyCode یادآوری شود این است که جدای از وضعیت کیبرد (مثل زبان یا موقعیت کلید capsLock) در تمام حالات در ازای فشردن شده یک کلید خاص (یا ترکیبی از کلیدهای کنترلی با سایر کلیدها) همواره باید یک کد یکسان برگشت داده شود.
پس یک charCode کد یونیکد کاراکتر کلید فشرده شده است که تنها در رویداد keypress در دسترس است. یک keyCode کد خود کلید فشرده شده یا همان scan code است که در رویدادهای keydown و keyup در دسترس است.
نکته: برای تمام کلیدهای الفبایی-عددی scan code با char code یکی است. مثلا برای حروف الفبایی scan code یک کلید با کد ASCII حرف انگلیسی بزرگ آن کلید برابر است.
بنابراین برای بررسی کلید ترکیبی ctrl + a میتوان از کد زیر در رویداد keydown استفاده کرد:
e.ctrlKey && e.keyCode == 'A'.charCodeAt(0)
و فرقی نمیکند که کاراکتر حاصله 'a' یا 'A' یا 'ش' باشد. 
نکته: برای تمام کلیدهای کیبرد به غیر از ';' و '=' و '-' تمام مرورگرها از کدهای یکسانی استفاده میکنند. میتوانید این کلیدها را با استفاده از قطعه کد اول این مطلب در مرورگرهای مختلف آزمایش کنید.
نکته: با برگشت مقدار false در رویداد keydown یا keypress رفتار پیشفرض کلید یا ترکیب کلیدهای مربوطه غیرفعال میشود. البته به غیر از عملیاتهای سطح سیستم عامل (مثل alt+F4).
چند مثال دیگر در ادامه ...

جابجایی تصویر
کدهای زیر را در یک فایل html ذخیره کرده و توسط یک مرورگر فایل حاصله را باز کنید.
<html>
<body>
  <div id="dotnettips" style="width: 35px; height: 35px; background-image: url(https://www.dntips.ir/favicon.ico);
    position: absolute; left: 10px; top: 10px;" tabindex="0">
  </div>
  <script>
    document.getElementById('dotnettips').onkeydown = function (e) {
      e = e || event;
      switch (e.keyCode) {
        case 37: // left
          this.style.left = parseInt(this.style.left) - this.offsetWidth + 'px';
          return false;
        case 38: // up
          this.style.top = parseInt(this.style.top) - this.offsetHeight + 'px';
          return false;
        case 39: // right
          this.style.left = parseInt(this.style.left) + this.offsetWidth + 'px';
          return false;
        case 40: // down
          this.style.top = parseInt(this.style.top) + this.offsetHeight + 'px';
          return false;
      }
    }
  </script>
</body>
</html>
بر روی تصویر کلید کرده (یا با استفاده از Tab فوکس را روی تصویر قرار دهید) و با استفاده از کلیدهای مکان نما (Arrow keys) سعی کنید تصویر را در صفحه جابجا کنید.
در کد فوق برای جلوگیری از رفتار پیش فرض کلیدهای مکان نما (جابجایی محتوای صفحه در صورت وجود اسکرول) مقدار false برگشت داده شده است.
نکته: استفاده از خاصیت tabindex برای امکان فوکس بر روی div اجباری است.
نکته: استفاده از event به جای window.event تا زمانی که یک متغیر در اسکوپ جاری با نام event وجود نداشته باشد مشکلی ایجاد نمیکند.

Caps Lock
متاسفانه راه مستقیمی برای دریافت وضعیت کلید caps lock در جاوا اسکریپت وجود ندارد. ظاهرا تنها راه حل موجود برای این مسئله بررسی کد کاراکتر کلید فشرده شده در رویداد keypress و بررسی آن با توجه به وضعیت پراپرتی shift این رویداد است. بدین ترتیب که اگر کد کاراکتر مربوط به حروف بزرگ بوده درحالیکه کلید شیفت نگه داشته نشده است بنابراین کلید Caps Lock روشن است و بالعکس. البته با ترکیب این روش و نیز رصد scan code کلید Caps Lock (کد آن برابر 20 است) در رویداد keydown میتوان وضعیت بهتری پدید آورد. قطعه کد زیر برای اینکار است. در این کد از یک متغیر گلوبال برای نگهداری وضعیت دکمه caps lock استفاده میشود.
<html>
<body>
  <input id="inputText" type="text" />
  <div id="divCapsLock" style="color: Red; display: none;">Caps Lock is ON!</div>
  <script>
    var capsLock = null;
    document.onkeypress = keyPress;
    document.onkeydown = keyDown;
    function keyDown(e) {
      e = e || event;
      capsLock = (e.keyCode == 20 && capsLock !== null) ? !capsLock : capsLock;
      document.getElementById('divCapsLock').style.display = capsLock ? 'block' : 'none';
    }
    function keyPress(e) {
      if (capsLock != null) return;
      e = e || window.event;
      var charCode = e.charCode || e.keyCode;
      capsLock = (charCode >= 97 && charCode <= 122 && e.shiftKey) || (charCode >= 65 && charCode <= 90 && !e.shiftKey);
      document.getElementById('divCapsLock').style.display = capsLock ? 'block' : 'none';
    }
  </script>
</body>
</html>
در متد رویداد kepress تکست باکس ابتدا بررسی میشود که آیا قبلا متغیر گلوبال capsLock مقداری غیرنال دارد. اگر مقدار غیرنال داشته باشد دیگر نیازی نیست تا کد کاراکتر کلید بررسی شود زیرا وضعیت جاری کلید معلوم است. بنابراین در ادامه کار صرفه جویی میشود. دلیل استفاده از رویدادهای سطح docment به جای خود تکست باکس این است تا از کوچکترین فرصتها! برای تعیین وضعیت جاری کلید caps lock استفاده شود. یعنی بتوان پس از فشرده شدن اولین کلید کاراکتری بدون توجه به موقعیت فوکس در صفحه، این وضعیت را از حالت نامشخص خارج کرد.
نکته: در سلسله مراتب رویدادهای اجزای یک document همیشه ابتدا رویدادهای مربوط به عناصر فرزند فراخوانده میشود و رویدادهای مربوط به عناصر document و window در پایان صدا زده میشوند. برای آزمودن این مورد قطعه کد زیر را در مرورگرهای مختلف امتحان کنید:
<html>
<body>
  <div id='divInput'>
    <input id="inputText" type="text" />
  </div>
  <script>
    document.getElementById('inputText').onkeydown = inputKeyDown;
    document.getElementById('divInput').onkeydown = divKeyDown;
    document.onkeydown = documentKeyDown;
    window.onkeydown = windowKeyDown;
    function divKeyDown(e) {
      console.log('divKeyDown');
    }
    function inputKeyDown(e) {
      console.log('inputKeyDown');
    }
    function documentKeyDown(e) {
      console.log('documentKeyDown');
    }
    function windowKeyDown(e) {
      console.log('windowKeyDown');
    }
  </script>
</body>
</html>
نکته: اگر از تگ doctype استفاده نشود (همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شد)، در IE رویدادهای عنصر window فراخوانی نمیشوند.
درهرصورت برای مشخص کردن وضعیت کلید caps lock نیاز است تا کاربر ابتدا کلیدی را بفشارد و در حال حاضر روش و راه حل دیگری وجود ندارد! درضمن اگر صفحه کلیدی غیر از انگلیسی استفاده شود روش فوق جواب نخواهد داد و باید بررسی‌های بیشتری انجام شود. البته در مورد زیانهایی چون فارسی که روشن یا خاموش بودن caps lock تاثیری در کاراکتر حاصله ندارد کاری نمیتوان کرد و نمیتوان از وضعیت caps lock باخبر شد! هرچند در این موارد معمولا وضعیت این دکمه مهم نیست زیرا بیشترین کاربرد این گونه هشدارها در ورودی‌های رمز عبور است در صورتیکه زبان صفحه کلید انگلیسی (یا مشابه آن) باشد. برای اینکار کد زیر به عنوان راه حل بهتر پیشنهاد میشود:
<html>
<body>
  <input id="inputText" type="text" />
  <div id="divCapsLock" style="color: Red; display: none;">Caps Lock is ON!</div>
  <script>
    var capsLock = null;
    var hasFocus = false;
    document.onkeyup = keyUp;
    document.onkeypress = keyPress;
    document.getElementById('inputText').onfocus = focus;
    document.getElementById('inputText').onblur = focus;
    function warnCapsLock() {
      document.getElementById('divCapsLock').style.display = (capsLock != null && capsLock && hasFocus) ? 'block' : 'none';
    }
    function focus() {
      hasFocus = !hasFocus;
      warnCapsLock();
    }
    function keyUp(e) {
      e = e || event;
      capsLock = (e.keyCode == 20 && capsLock !== null) ? !capsLock : capsLock;
      warnCapsLock();
    }
    function keyPress(e) {
      if (capsLock != null) return;
      e = e || window.event;
      var charCode = e.charCode || e.keyCode;
      capsLock = (charCode >= 97 && charCode <= 122 && e.shiftKey) || (charCode >= 65 && charCode <= 90 && !e.shiftKey);
      warnCapsLock();
    }
  </script>
</body>
</html>
اگر دقت کنین میبیند که رویداد keydown در این کد نهایی با keyup جایگزین شده است. درصورت استفاده از رویداد keypress یک مشکل کوچک بوجود می‌آید و آن این است که اگر کاربر کلید caps lock را فشرده و سپس آن را در حالت فشرده نگه دارد اتفاق بدی خواهد افتاد! در این حال چون رویداد keydown مرتبا فراخوانده میشود وضعیت متغیر capsLock در این کد کاملا نامعتبر خواهد بود. بنابراین بهتر است تا از رویداد keyup که تنها یکبار فراخوانده میشود استفاده شود.
نکته: اگر کاربر پس از مشخص شدن وضعیت کلید Capa Lock در این کد، فوکس را به پنجره دیگری تغییر داده و سپس وضعیت این دکمه در آنجا تغییر دهد این کد دیگر درست کار نخواهد کرد. برای حل این مشکل هم راه حل زیر وجود دارد:
window.onblur = function () { capsLock = null; }
با این کار وضعیت متغیر capsLock ریست میشود.
نکته: در آزمایش این کد دقت کنید که زبان کیبرد حتما انگلیسی باشد.

مدیریت کلیدها
برای مدیریت کلیدهای کیبرد راههای متنوعی وجود دارد. مثلا میتوان از قطعه کد زیر استفاده کرد:
var Client = {};
Client.Keyboard = {};
Client.Keyboard.EnableKeyDown = true;
Client.Keyboard.EnableKeyUp = false;
Client.Keyboard.CurrentKeyEvent = null;

window.onkeydown = function (event) {
  if (!Client.Keyboard.EnableKeyDown) return true;
  return KeyboardEvents(event);
};

window.onkeyup = function (event) {
  if (!Client.Keyboard.EnableKeyUp) return true;
  return KeyboardEvents(event);
};

function Rise(event) {
  var e = Client.Keyboard.CurrentKeyEvent;
  if (event) {
    var data = { shift: e.shiftKey, ctrl: e.ctrlKey, alt: e.altKey };
    if (!event(data)) return false;
    return event(data);
  }
  return true;
}

function KeyboardEvents(e) {
  e = e || window.event;
  Client.Keyboard.CurrentKeyEvent = e;
  switch (e.keyCode) {
    case 8:
      return Rise(Client.Keyboard.Backspace);
    case 9:
      return Rise(Client.Keyboard.Tab);
    case 13:
      return Rise(Client.Keyboard.Enter);
    case 16:
      return Rise(Client.Keyboard.Shift);
    case 17:
      return Rise(Client.Keyboard.Ctrl);
    case 18:
      return Rise(Client.Keyboard.Alt);
    case 19:
      return Rise(Client.Keyboard.Pause);
    case 20:
      return Rise(Client.Keyboard.CapsLock);
    case 27:
      return Rise(Client.Keyboard.Esc);
    case 33:
      return Rise(Client.Keyboard.PageUp);
    case 34:
      return Rise(Client.Keyboard.PageDown);
    case 35:
      return Rise(Client.Keyboard.End);
    case 36:
      return Rise(Client.Keyboard.Home);
    case 37:
      return Rise(Client.Keyboard.Left);
    case 38:
      return Rise(Client.Keyboard.Up);
    case 39:
      return Rise(Client.Keyboard.Right);
    case 40:
      return Rise(Client.Keyboard.Down);
    case 44:
      return Rise(Client.Keyboard.PrtScr);
    case 45:
      return Rise(Client.Keyboard.Insert);
    case 46:
      return Rise(Client.Keyboard.Delete);
      //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 48:
      return Rise(Client.Keyboard.Num0);
    case 49:
      return Rise(Client.Keyboard.Num1);
    case 50:
      return Rise(Client.Keyboard.Num2);
    case 51:
      return Rise(Client.Keyboard.Num3);
    case 52:
      return Rise(Client.Keyboard.Num4);
    case 53:
      return Rise(Client.Keyboard.Num5);
    case 54:
      return Rise(Client.Keyboard.Num6);
    case 55:
      return Rise(Client.Keyboard.Num7);
    case 56:
      return Rise(Client.Keyboard.Num8);
    case 57:
      return Rise(Client.Keyboard.Num9);
      //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 65:
      return Rise(Client.Keyboard.A);
    case 66:
      return Rise(Client.Keyboard.B);
    case 67:
      return Rise(Client.Keyboard.C);
    case 68:
      return Rise(Client.Keyboard.D);
    case 69:
      return Rise(Client.Keyboard.E);
    case 70:
      return Rise(Client.Keyboard.F);
    case 71:
      return Rise(Client.Keyboard.G);
    case 72:
      return Rise(Client.Keyboard.H);
    case 73:
      return Rise(Client.Keyboard.I);
    case 74:
      return Rise(Client.Keyboard.J);
    case 75:
      return Rise(Client.Keyboard.K);
    case 76:
      return Rise(Client.Keyboard.L);
    case 77:
      return Rise(Client.Keyboard.M);
    case 78:
      return Rise(Client.Keyboard.N);
    case 79:
      return Rise(Client.Keyboard.O);
    case 80:
      return Rise(Client.Keyboard.P);
    case 81:
      return Rise(Client.Keyboard.Q);
    case 82:
      return Rise(Client.Keyboard.R);
    case 83:
      return Rise(Client.Keyboard.S);
    case 84:
      return Rise(Client.Keyboard.T);
    case 85:
      return Rise(Client.Keyboard.U);
    case 86:
      return Rise(Client.Keyboard.V);
    case 87:
      return Rise(Client.Keyboard.W);
    case 88:
      return Rise(Client.Keyboard.X);
    case 89:
      return Rise(Client.Keyboard.Y);
    case 90:
      return Rise(Client.Keyboard.Z);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 91:
      //case 219: // opera
      return Rise(Client.Keyboard.LeftWindow);
    case 92:
      return Rise(Client.Keyboard.RightWindow);
    case 93:
      return Rise(Client.Keyboard.ContextMenu);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 96:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad0);
    case 97:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad1);
    case 98:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad2);
    case 99:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad3);
    case 100:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad4);
    case 101:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad5);
    case 102:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad6);
    case 103:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad7);
    case 104:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad8);
    case 105:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad9);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 106:
      return Rise(Client.Keyboard.Multiply);
    case 107:
      return Rise(Client.Keyboard.Add);
    case 109:
      return Rise(Client.Keyboard.Subtract);
    case 110:
      return Rise(Client.Keyboard.DecimalPoint);
    case 111:
      return Rise(Client.Keyboard.Divide);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 112:
      return Rise(Client.Keyboard.F1);
    case 113:
      return Rise(Client.Keyboard.F2);
    case 114:
      return Rise(Client.Keyboard.F3);
    case 115:
      return Rise(Client.Keyboard.F4);
    case 116:
      return Rise(Client.Keyboard.F5);
    case 117:
      return Rise(Client.Keyboard.F6);
    case 118:
      return Rise(Client.Keyboard.F7);
    case 119:
      return Rise(Client.Keyboard.F8);
    case 120:
      return Rise(Client.Keyboard.F9);
    case 121:
      return Rise(Client.Keyboard.F10);
    case 122:
      return Rise(Client.Keyboard.F11);
    case 123:
      return Rise(Client.Keyboard.F12);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 144:
      return Rise(Client.Keyboard.NumLock);
    case 145:
      return Rise(Client.Keyboard.ScrollLock);
    case 186:
    case 59: // opera & firefox
      return Rise(Client.Keyboard.SemiColon);
    case 187:
    case 61: // opera
      //case 107: //firefox
      return Rise(Client.Keyboard.Equal);
    case 188:
      return Rise(Client.Keyboard.Camma);
    case 189:
      return Rise(Client.Keyboard.Dash);
    case 190:
      return Rise(Client.Keyboard.Period);
    case 191:
      return Rise(Client.Keyboard.Slash);
    case 192:
      return Rise(Client.Keyboard.GraveAccent);
    case 219:
      return Rise(Client.Keyboard.OpenBracket);
    case 220:
      return Rise(Client.Keyboard.BackSlash);
    case 221:
      return Rise(Client.Keyboard.CloseBracket);
    case 222:
      return Rise(Client.Keyboard.SingleQuote);
  }
};
نحوه استفاده از این کد به صورت زیر است:
  // ctrl + s
  Client.Keyboard.S = function (e) {
    if (e.ctrl) {
      // انجام عملیات موردنظر
    }
    return true;
  }
اگر در متد الصاق شده به پراپرتیهای Client.Keyboard هیچ مقداری برگشت داده نشود، باتوجه به کد موجود در متد Rise، عملیات پیشفرض کلید مربوطه در پنجره مرورگر غیرفعال خواهد شد. بنابراین در کد بالا بعد از شرط، مقدار true برگشت داده شده است.
هرچند سعی کردم که تفاوت میان مرورگرهای مختلف را درنظر بگیرم ولی احتمال اینکه برخی از کدها به دلیل تفاوت میان مرورگرهای مختلف در کد بالا آورده نشده باشد وجود دارد!
نکته: کد فوق بیشتر برای روشن‌تر شدن موضوع ارائه شده است چون راه حل‌های بهتری هم برای مدیریت کلیدهای کیبرد وجود دارد. مثل استفاده از کتابخانه های Mousetrap یا HotKey یا jQuery Hotkeys یا KeyboardJS. البته در این میان بهترین کتابخانه موجود به نظر من همان Mousetrap است که تنها کتابخانه موجود است که علاوه بر پشتیبانی از ترکیب کلیدها با کلیدهای کنترلی، از توالی کلیدها (keys sequence) نیز پشتیبانی میکند که کار جالبی است.
در پایان این نکته را یادآور میشوم که امروزه توسعه اپلیکیشنهای تحت وب بدون استفاده مناسب از امکانات سمت کلاینت طرفداری ندارد. پس بهتر است هرچه بیشتر در مورد این زبان مرموز و پر از رمز و راز (JavaScript) بدانیم.
مطالب
آشنایی با ذخیره سازی در حافظه
آشنایی با Virtual Address spaces
فضای آدرس‌دهی مجازی: موقعی که یک پردازشگر در مکانی از حافظه عمل خواندن و نوشتن را آغاز می‌کند، از آدرس‌های مجازی بهره می‌برد. بخشی از عملیات خواندن و نوشتن، تبدیل آدرس‌های مجازی به آدرس‌های فیزیکی در حافظه است. این عمل سه مزیت دارد:

  1. آدرس‌های مجازی به صورت پیوسته و پشت سر هم هستند و آدرس دهی بسیار راحت است ولی داده‌ها بر روی یک حافظه به صورت متصل به هم یا پیوسته ذخیره یا خوانده نمی‌شوند و کار آدرس دهی مشکل است. پس یکی از مزایای داشتن آدرس دهی مجازی پشت سر هم قرار گرفتن آدرس هاست.
  2. برنامه از آدرس‌های مجازی برای دسترسی به بافر حافظه استفاده می‌کند که بزرگتر از حافظه فیزیکی موجود هست. موقعی که نیاز به حافظه بیشتر باشد و حافظه سیستم کوچکتر یا کمتر از تقاضا باشد، مدیر حافظه، صفحات حافظه فیزیکی را به صورت یک فایل (عموما 4 کیلیویی) بر روی دیسک سخت ذخیره می‌کند و صفحات داده‌ها در موقع نیاز بین حافظه فیزیکی و دیسک سخت جابجا می‌شود.
  3. هر پردازشی که بر روی آدرس‌های مجازی کار می‌کند ایزوله شده است. یعنی یک پروسه هیچ گاه نمیتواند به آدرس‌های یک پروسه دیگر دسترسی داشته باشد و باعث تخریب داده‌های آن شود.
به محدوده شروع آدرس‌های مجازی تا پایان آن محدوده، فضای آدرس‌دهی مجازی گویند. هر پروسه ای که در مد کاربر آغاز میشود از یک فضای آدرس خصوصی یا مختص به خود استفاده می‌کند. برای سیستم‌های 32 بیتی این فضا میتواند دو گیگ باشد که از آدرس   0x00000000 شروع می‌شود و تا 0x7FFFFFFF  ادامه پیدا می‌کند و برای یک سیستم 64 بیتی تا 8 ترابایت می‌باشد که از آدرس  0x000'00000000  تا آدرس  0x7FF'FFFFFFFF ادامه می‌یاید. گاهی اوقات به محدوده آدرس‌های مجازی، حافظه مجازی می‌گویند.
شکل زیر اصلی‌ترین خصوصیات فضای آدرس‌های مجازی را نشان می‌دهد:

در شکل بالا دو پروسه 64 بیتی به نام‌های notepad.exe و myapp.exe قرار دارند که هر کدام فضای آدرس‌های مجازی خودشان را دارند و از آدرس  0x000'0000000 شروع و تا آدرس 0x7FF'FFFFFFFF ادامه میابند. هر قسمت شامل یک صفحه 4 کیلویی از حافظه مجازی یا فیزیکی است. به برنامه نوت‌پد دقت کنید که از سه صفحه پشت سر هم یا پیوسته تشکیل شده که آدرس شروع آن 0x7F7'93950000 می باشد ولی در حافظه فیزیکی خبری از پیوسته بودن دیده نمی‌شود و حتما این نکته را متوجه شدید که هر دو پروسه از یک آدرس شروع استفاده کرده‌اند، ولی به آدرسی متفاوت از حافظه فیزیکی نگاشت شده اند.

تفاوت user mode و kernel mode
هر پردازش در سیستم بر اساس user mode مد کاربر یا kernel mode مد کرنل اجرا میشود. پردازش‌ها بر اساس هر نوع کد بین این دو بخش سوییچ می‌کنند. اپلیکیشن‌ها بر اساس مد کاربر و هسته سیستم عامل و اکثر درایورها بر اساس مد کرنل کار می‌کنند؛ ولی تعدادی از آن‌ها هم در مد کاربر.
هر برنامه یا اپلیکیشنی که اجرا می‌شود، در یک مد کاربری قرار می‌گیرد. ویندوز هم برای هر برنامه یک پروسه یا فرآیندی را ایجاد می‌کند. پروسه برای برنامه یک فضای آدرس‌دهی مجازی و یک جدول مدیریت به صورت خصوصی یا مختص همین برنامه تشکیل می‌دهد. به این ترتیب هیچ برنامه دیگری نمی‌تواند به داده‌های برنامه دیگر دسترسی داشته باشد و  هر برنامه در یک محیط ایزوله شده برای خودش قرار میگیرد و این برنامه اگر به هر ترتیبی کرش کند، برنامه‌های دیگر به کار خود ادامه می‌دهند و هیچ تاثیری بر برنامه‌های دیگر نمی‌گذارند.
البته استفاده از این آدرس‌های مجازی محدودیت هایی هم دارد، چرا که بعضی از آن‌ها توسط سیستم عامل رزرو شده اند و برنامه نمی‌تواند به آن قسمت‌ها دسترسی داشته باشد و این باعث می‌شود که داده‌های برنامه از خسارت و آسیب دیدن حفظ شوند.
تمام برنامه هایی در حالت کرنل ایجاد می‌شوند، از یک فضای آدرس مجازی استفاده می‌کنند. به این معنی که یک درایور مد کرنل نسبت به دیگر درایورها و خود سیستم عامل به هیچ عنوان در یک محیط ایزوله قرار ندارد. بنابراین ممکن است یک کرنل درایور تصادفا در یک آدرس مجازی اشتباه که میتواند متعلق به سیستم عامل یا یک درایور دیگر باشد بنویسد. یعنی اگر یک درایور کرنل کراش کند کل سیستم عامل کرش میکند.
تصویر زیر به خوبی ارتباط بین مد کاربری و مد کرنل را نشان می‌دهد:

 

فضای کاربری و فضای سیستمی User space and system space

گفتیم بسیاری از پروسه‌ها در حالت user mode و پروسه‌های هسته سیستم عامل و درایورها در حالت kernel mode اجرا می‌شوند. هر پروسه مد کاربر از فضای آدرس دهی مجازی خودش استفاده می‌کند ولی در حالت کرنل همه از یک فضای آدرس دهی استفاده می‌کنند که به آن فضای سیستمی می‌گویند و برای مد کاربری می‌گویند فضای کاربری.

در سیستم‌های 32 بیتی نهایتا تا 4 گیگ حافظه می‌توان به این‌ها تخصیص داد؛ 2 گیگ ابتدایی به user space و دو گیگ بعدی به system space :

در ویندوزهای 32 بیتی شما امکان تغییر این مقدار حافظه را در میان بوت دارید و می‌توانید حافظه کاربری را تا 3 گیگ مشخص کنید و یک گیگ را برای فضای سیستمی. برای اینکار می‌توانید از برنامه bcedit استفاده کنید.

در سیستم‌های 64 بیتی میزان حافظه‌های مجازی به صورت تئوری تا 16 اگزابایت مشخص شده است؛ ولی در عمل تنها بخش کوچکی از آن یعنی 8 ترابایت استفاده می‌شود.

 کدهایی که در user mode اجرا می‌شوند فقط به فضای کاربری دسترسی دارند و دسترسی آن‌ها به فضای سیستمی به منظور جلوگیری از تخریب داده ممکن نیست. ولی در حالت کرنل می‌توان به دو فضای سیستمی و کاربری دسترسی داشت. درایورهایی که در مدکرنل نوشته شده اند باید تمام دقت خود را در زمینه نوشتن و خواندن از فضای سیستمی در حافظه به کار گیرند. سناریوی زیر به شما نشان می‌دهد که چرا باید مراقب بود:
  1. برنامه جهت اجرا در مد کاربر یک درخواست را برای خواندن داده‌های یک device را آماده می‌کند. سپس برنامه آدرس شروع یک بافر را برای دریافت داده، مشخص می‌کند.
  2. وظیفه این درایور یک قطعه در مد کرنل این است که  عملیات خواندن را شروع کرده و کنترل را به درخواست کننده ارسال می‌کند.
  3. بعد device یک وقفه را به هر تردی thread که در حال اجراست ارسال می‌کند تا بگوید، عملیات خواندن پایان یافته است. این وقفه توسط ترد درایور مربوطه دریافت می‌شود.
  4. حالا دیگر درایور نباید داده‌ها را در همان جایی که گام اول برنامه مشخص کرده است ذخیره کند. چون این آدرس که برنامه در مد کاربری مشخص کرده است، با نمونه‌ای که این فرآیند محاسبه می‌کند متفاوت است.
Paged Pool and NonPaged Pool
در فضای کاربری تمام صفحات در صورت نیاز توانایی انتقال به دیسک سخت را دارند ولی در فضای سیستمی همه بدین صورت نیستند. فضای سیستمی دو ناحیه حافظه تخصیصی پویا دارد که به نام‌های paged pool و nonpaged pool شناخته می‌شوند.
در سیستم‌های 32 بیتی Pagedpool توانایی 128 گیگ فضای آدرس دهی مجازی را از آدرس 0xFFFFAC00'00000000 تا آدرس 0xFFFFAC1F'FFFFFFFF و در سیستم‌های 64 بیتی توانایی 128 گیگ فضای آدرس دهی مجازی را از 0xFFFFA800'00000000 تا 0xFFFFA81F'FFFFFFFF دارد. حافظه ای که به صورت paged pool تخصیص شده باشد می‌تواند صفحات حافظه را بر روی دیسک سخت ذخیره کند؛ ولی حافظه ای که به صورت nonpaged تخصیص یافته باشد، هرگز نمی‌تواند.

بازخوردهای دوره
تزریق خودکار وابستگی‌ها در SignalR
- اگر از SmObjectFactory استفاده می‌کنید، Container آن با ObjectFactory یکی نیست یا به عبارتی ObjectFactory اطلاعی در مورد تنظیمات کلاس سفارشی SmObjectFactory ندارد. بنابراین دیگر نباید از ObjectFactory قدیمی استفاده کنید.
- من SmObjectFactory را از این جهت اضافه کردم، چون قرار است ObjectFactory را در نگارش بعدی استراکچرمپ حذف کنند. همین مساله سبب بروز مشکلات زیادی در مدیریت Container‌های آن می‌شود؛ چون هر Container مشخصی، وهله‌های مجزا و تنظیمات مجزایی را خواهد داشت و در این حالت بسیاری با مدیریت برای مثال یک وهله از IUnitOfWork در طول یک درخواست مشکل پیدا می‌کنند. وهله‌ی a از IUnitOfWork توسط container 1 با وهله مشابهی از آن توسط container 2 یکی نیست. حتی اگر مدیریت طول عمر container 1 به درستی انجام نشود، باز هم به چندین وهله از container 1 خواهیم رسید.
مطالب
بررسی وجود اتصال اینترنتی در اندروید
یکی از اصلی‌ترین کارهایی که در اپلیکیشن‌هایی که قصد اتصال به اینترنت را دارند انجام می‌دهیم این است که قبل از هر کاری وضعیت اتصال اینترنتی را مشخص کنیم تا در هنگام اجرای فرآیندها به مشکل یا خطایی برخورد نکنیم تا برنامه منجر به خطای Force Close شود. با یک جست و جوی ساده در گوگل به تکه کد زیر می‌رسیم:
 public boolean isNetworkAvailable(Context context) {
        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
برای اجرای تکه کد بالا شما نیاز به مجوز زیر دارید:
    <uses-permission android:name="android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE"/>
تا به اینجای کار بسیار راحت بود. ولی اگر با دقت مجوز بالا را بخوانید نوشته است که شما به وضعیت شبکه دسترسی دارید. یعنی اینکه ممکن است گوشی شما از طریق هر آداپتور یا قطعه‌ای به یک شبکه متصل باشد. ولی الزامی نیست که شبکه مورد نظر اینترنت باشد. این تکه کد فقط وضعیت شبکه‌های فعالی را که عموما از طریق wifi و mobile data متصل می‌باشد را برای شما باز می‌گرداند.

البته توصیه ما نیز استفاده از این کد هست و توصیه می‌شود که استثناءها یا وضعیت خروجی‌ها را کنترل نمایید. روش‌های زیر تنها تحلیل کوچکی برای بررسی وضعیت اینترنت است یا اینکه واقعا به این بررسی‌های نیاز داشته باشید. در غیر این صورت برای بسیاری از برنامه‌ها همین کد کفایت می‌کند. راه حل‌های پایین مواردی است که از تجربه خود به دست آورده‌ام تا شاید راهنمایی برای افرادی باشد که میخواهند این کار را آغاز کنند تا در وقتشان صرفه جویی شود.

مثال‌های زیر وضعیت‌هایی را نشان میدهند که شبکه موجود است ولی اینترنتی در دسترس نیست:
  • مودم وای فای را فعال کرده است، ولی اینترنت را در اختیار ندارد که این علل میتواند عدم ثابت شدن چراغ DSL یا راه اندازی مجدد مودم باشد که وای فای زودتر از DSL فعال می‌شود و یا اینکه اشتراک شما تمام شده است یا در شبکه به مشکل برخورد کرده‌اید.
  • شما از طریق mobile data قصد اتصال دارید. در این حالت یا اعتبار شما پایان یافته است یا شبکه آنان دچار اختلال است.
  • شما در یک محیط اداری هستید که به عنوان مثال سیستمشان توسط روترهای میکروتیک هدایت می‌شود. در این حالت شما میتوانید وارد شبکه بدون کلمه عبور آنان شوید. ولی نیاز دارید که حتما صفحه لاگین را رد نمایید تا اینترنت در اختیار شما قرار بگیرد.

در همه مثال‌های بالا اینترنتی وجود ندارد، ولی تکه کد بالا true را برخواهد گرداند.
برای اینکار می‌توان از دو راهکار استفاده کرد. یکی از روش‌ها پینگ زدن به سرورهای اینترنتی است که اگر وضعیت پینگ پاسخ داده شود، شما مطمئن می‌شوید که به شبکه جهانی متصلید. تکه کد زیر می‌تواند اینکار را انجام دهد.
 public boolean IsInternetConnected()
    {
        try {
            Process ipProcess = Runtime.getRuntime().exec("/system/bin/ping -c 1 4.2.2.4");
            int     exitValue = ipProcess.waitFor();
            return (exitValue == 0);
        } catch (IOException e)          { e.printStackTrace(); }
        catch (InterruptedException e) { e.printStackTrace(); }
        return false;
    }
در خط اول از متد exec استفاده کردیم که معادل آن در دات نت استفاده از
System.Diagnostics.Process.Start("processName");
می‌باشد. عبارتی که به عنوان نام پروسس نوشتیم در واقع نحوه اجرای یک ICMP ساده در سیستم‌های مبتنی بر یونیکس است و از آنجا که اندروید از لینوکس وام گرفته شده است پس می‌توان پروسه بالا را صدا زد.
فرمان یا دستور بالا به شرح زیر است:
در سیستم عامل لینکوس تمام برنامه‌های سیستمی مورد نیاز، در شاخه bin قرار می‌گیرند و پینگ، یکی از آن هاست. سوییچ c هم که مخفف count است، به معنی تعداد درخواست‌های یک اکو است که در این دستور گفته‌ایم تنها یک درخواست اکو echo ارسال کن. (ااطلاعات بیشتر در مورد دستور پینگ ).
در خط بعدی از آنجا که این دستور، یک دستور زمان بر است، باید مدتی در این کد توقف شود تا مقدار مورد نظر دریافت شود. در صورتی که مقدار 0 بازگردانده شود، اکو پاسخ داده شده است و یعنی اینکه شما به اینترنت متصلید. (مشاهده کدهای وضعیتی ICMP )
 وجود catch‌های بالا الزامی است از آنجا که متد‌های استفاده شده توسط استثناءهای زیر throw شده‌اند، جاوا شما را ملزم به استفاده از catch‌های این استثناها خواهد کرد.
 public Process exec(String prog) throws java.io.IOException {
        return exec(prog, null, null);
    }

  public abstract int waitFor() throws InterruptedException;

برای اجرا این تکه کد شما نیاز به مجوز اتصال به اینترنت دارید:
 <uses-permission android:name="android.permission.INTERNET"/>

نکته مهم اینکه نگران اجرای این دستور در گوشی کاربر نباشید. این دستور نیاز به مجوز روت ندارد.

با اجرای این تکه کد تمام مسائل بالا حل می‌شود، به جز سرعت کند آن جهت پینگ زدن و دیگری مورد آخر که سیستم شما توسط یک روتر با وضعیت گفته شده کنترل شود. در این سیستم‌ها حتی اگر به اینترنت هم متصل باشید، پینگ شما پاسخی داده نمی‌شود. به همین علت یک روش ساده‌تر نیز وجود دارد و آن درخواست یک صفحه اینترنتی مطمئن و با دوام چون گوگل است که در بسیاری از سایت‌ها این روش نیز پیشنهاد شده است.
تکه کد زیر صفحه گوگل را درخواست می‌کند و در نهایت وضعیت کد http آن را دریافت می‌کنیم و اگر این کد وضعیت برابر 200 بود به این معنی است که اینترنت متصل می‌باشد. ولی در یک سیستم میکروتیک که هنوز وارد سیستم آن نشده باشید، به صفحه لاگین هدایت می‌شوید و وضعیت دیگری را دریافت خواهید مانند آدرس درخواستی شما redirect شده است یا اینکه باز هم کد 200 را دریافت می‌کنید که در بیشتر حالات هم به همین شکل است. برای رفع این مسئله بهتر است url فعلی را با url درخواستی مطابقت دهیم. برای این قضیه گوگل در بخش Handling Network Sign-On این صفحه چنین کدی را پیشنهاد داده است:
 HttpURLConnection urlConnection = (HttpURLConnection) url.openConnection();
   try {
     InputStream in = new BufferedInputStream(urlConnection.getInputStream());
     if (!url.getHost().equals(urlConnection.getURL().getHost())) {
       // we were redirected! Kick the user out to the browser to sign on?
     
     ...
   } finally {
     urlConnection.disconnect();
   }
 }

ولی با توجه به تحقیقات و مشاهداتی که کرده‌ام، در بعضی از گوشی‌ها این کد کارکرد مناسبی ندارد و برای خودم هم پاسخی دریافت نکردم. اگر واقعا باز هم مصر هستید که این وضعیت را بررسی کنید، می‌تواند بررسی یک url با محتوای خاص باشد و بعد از دریافت این صفحه محتوای آن را بررسی کنید.
ولی با این همه بسیاری از برنامه‌ها از همان تکه کد بالا استفاده می‌کنند و با مدیریت استثناءها سعی در جلوگیری از خطا دارند. در غیر این صورت شما باید مدام در حال بررسی وضعیت اینترنت به شکل بالا باشید که بسیار زمان بر خواهد شد.
در صورتی که شما روش بهتری را برای بررسی وضعیت اینترنت دارید یا راه حل خاصی به نظرتان می‌رسد بسیار عالی خواهد بود که آن را با ما به اشتراک بگذارید.
مطالب
شروع کار با webpack - قسمت اول
سیستم‌های مدیریت ماژول یا باندل کننده‌های جاوااسکریپتی، چندی است که دچار تنوع زیادی شده‌اند و هر از گاهی، چهره‌های جدیدی خود نمایی می‌کنند. اگر با انگولار 2 آشنا باشید قطعا با SystemJs که یکی دیگر از این گونه باندل کننده هاست آشنایید. در این سری قصد داریم که با یک باندل کننده‌ی تقریبا همه کاره با نام webpack آشنا شویم.


مقدمه و توضیحی بر اینکه چه لزومی بر باندل کننده‌های جاوااسکریپتی هست؟
زمانیکه جاوا اسکریپت پا به عرصه‌ی وجود گذاشت، در توسعه‌ی برنامه‌های کلاینت، از سیستم‌های بیلد استفاده‌ای نمیشد و شاید بتوان ساده‌ترین دلیل آن را عدم احتیاج جاوااسکریپت به کامپایل دانست. ولی با گذشت زمان و عوض شدن چهره‌ی برنامه‌های سمت کلاینت و بزرگ‌تر شدن آنها، برنامه نویسان با مشکلاتی از قبیل نگه داری و امنیت، در برنامه‌های بزرگ رو به رو بودند.
در پاسخ به بزرگ شدن پروژه‌ها قطعا شما این پیشنهاد را خواهید داد که بایستی برنامه را به قسمت‌ها و یا ماژول‌های کوچک‌تری بشکنیم، تا هم نگه داری از آن ساده‌تر شود و هم احتمال بروز خطا در حین انجام پروژه کاهش یابد. اما باید به یاد داشت که این قسمت‌های کوچک شده به معنای یک تگ اسکریپت جدا در صفحات وب برنامه می‌باشند و این مساله به این معنا خواهد بود که برای  هر یک از آنها، مرورگر بایستی به میزبان، درخواستی را ارسال کرده و فایل‌ها را جداگانه دریافت کند. قطعا پاسخ به این مشکل دوباره چسباندن این ماژول‌ها به یکدیگر است تا مرورگر فقط یک درخواست را برای این فایل‌ها ارسال کند. این مسئله همچنین برای فایل‌های css و تصاویر نیز صادق می‌باشد. 
دومین مشکلی که با ماژول سازی برنامه با آن روبه رو می‌شویم، بالا رفتن حجم  کد و درنتیجه بالا رفتن ترافیک مصرفی خواهد بود که این مسئله نیز بایستی توسط یک Minifier حل شود. مشکل بعدی، وابستگی ماژول‌ها به یکدیگر است .در صورتی که در اضافه کردن یک  ماژول به وابستگی‌های آن دقت نداشته باشیم، باعث بروز خطا در برنامه می‌شویم. با استفاده از یک باندلر می‌توانیم وابستگی‌های هر ماژول را تعریف کنیم تا این مسئله نیز حل شود. 
آخرین  مساله‌ای که به ذهن می‌آید نیز می‌توان قابلیت‌های جدید ES6 را نام برد که به صورت سراسری در تمامی مرورگرها ممکن است هنوز قابل استفاده نباشند و شما به عنوان برنامه نویس قصد بهره بردن از آنها را داشته باشید. درنتیجه راهکار، استفاده از یک ترانسپایلر است که می‌توان از معروف‌ترین آنها تایپ اسکریپت و babel را نام برد .

راه‌کارهای مختلف برای حل مشکلات ذکر شده
در صورتی که با فریمورک‌های سمت سرور آشنایی داشته باشید، حتما با سیستم‌های باندل کننده و Minify کننده‌ی آنها برخورد داشته اید. به طور مثال فریمورک Asp.Net Mvc دارای یک باندل کننده‌ی توکار است که مشکل بسته بندی کردن کل ماژول‌ها و همچنین Minify کردن آنها را حل می‌کند. ولی تا آخرین اطلاعی که دارم، مشکل وابستگی ماژول‌ها به جز اینکه برنامه نویس به صورت دستی ترتیب اضافه شدن را رعایت نماید، قابل حل نیست. همچنین در اینجا استفاده از یک ترانسپایلر نیز مقدور نمی‌باشد.
راه حل دیگر استفاده از Task Runner‌های جاوا اسکریپتی مانند گرانت و گالپ می‌باشد که تمامی مسائلی که پیش‌تر ذکر شد، به وسیله‌ی آنها قابل حل است؛ به جز مسئله‌ی وابستگی ماژول‌ها به یکدیگر که بایستی به صورت دستی توسط برنامه نویس ترتیب آنها رعایت شود یا از فریمورک هایی مانند browserify و ... استفاده شود.

راه حل webpack
تفاوت وب پک با TaskRunner‌های جاوا اسکریپتی را می‌توان در اینجا بیان کرد که وب پک در انجام یک وظیفه تخصص وافری دارد و آن وظیفه نیز پردازش فایل‌های ورودی و خروجی داده شده به آن است که با استفاده از کامپوننت‌هایی که با نام loader از آن نام می‌برد، این وظیفه را انجام می‌دهد. با استفاده از این لودرها شما نتیجه‌ای را که از یک TaskRunner انتظار دارید، خواهید گرفت؛ مانند ترنسپایل کردن ماژول‌ها، بسته بندی ماژول‌ها، Minify کردن آنها و در نهایت قابلیتی که معمولا در Task Runner‌ها موجود نیست و وب پک امکان انجام آن را دارد، ترکیب فایل‌های Css با فایل‌های جاوا اسکریپت برنامه است. این کار برای تصاویر و فونت‌های برنامه نیز قابل انجام است.

پیش فرض‌های کار با webpack
دو پیش فرض مهم در شروع به کار با وب پک از این قرارند:
1. وب پک برای نصب Asset‌‌های سمت کلاینت شما از NPM استفاده می‌کند و انتظار دارد که شما نیز این پکیج منیجر بهره ببرید و به طور مثال از bower استفاده نکنید.
2.استفاده از یک سیستم ماژولار ( اینکه از کدام یک استفاده می‌کنید مهم نیست Commonjs ، amd ، es6 و...)

نصب webpack و شروع کار
webpack یکی از صد‌ها ماژول‌های نوشته شده‌ی با استفاده از پلتفرم nodejs می‌باشد. پس اول از همه چیز در صورتیکه nodejs بر روی سیستم شما نصب نیست، آن را دریافت و نصب کنید.  
قبل از شروع به کار بهتر است که یک محیط کار تمیز ( یک فولدر خالی) را آماده کنید و سپس با اجرای دستور npm init، یک بستر برای کار با npm را داشته باشیم. می‌توانید به صورت دستی نیز یک فایل package.json را اضافه کنید و گزینه‌های مدنظرتان را به آن اضافه کنید.
من با اجرای این دستور و جواب دادن به سوالاتش یک خروجی فایل package.json با این محتوا را ایجاد کردم :
{
  "name": "dntwebpack",
  "version": "1.0.0",
  "description": "a webpack tutorial",
  "main": "main.js",
  "scripts": {
     
  },
  "author": "mehdi",
  "license": "MIT"
}
قدم دوم نصب webpack می‌باشد. برای نصب وب پک دو راه وجود دارد:
1. نصب وب پک به صورت گلوبال ( سراسری ) با استفاده از دستور :npm install -g webpack  ، با اجرای این دستور قابلیت استفاده از وب پک را در همه جا با استفاده از خط فرمان، خواهید داشت.
2. ایراد روش اول این است که ممکن است در آینده بخواهید در پروژه‌های گوناگون از دو نسخه‌ی متفاوت وب پک استفاده کنید و به خاطر نسخه‌ای که به طور سراسری نصب شده است به مشکل بر بخورید. پس با استفاده از دستور npm install -D webpack  یا npm install --save-dev webpack  وب پک را به صورت محلی برای پروژه نصب می‌کنیم ( کاربرد پرچم D- یا --save-dev این است که وب پک در قسمت وابستگی‌هایی که فقط جهت توسعه‌ی پروژه هستند، در فایل package.json اضافه می‌شود).
در ادامه در محیط کاری که ایجاد کردیم، دو فایل دیگر را ایجاد می‌کنیم. اولی یک فایل ساده‌ی html جهت اینکه اسکریپت‌های پروژه را به آن اضافه کنیم و دیگری یک فایل اسکریپت جهت اینکه آن را به وب پک بدهیم.
فایل html را index.html نام گذاری کردم و اسکریپت سمپل را نیز main.js. محتوای هر دوفایل به این صورت می‌باشد:
<html>
    <!-- index.html -->
    <head>
        first part of webpack tut!
    </head>
    <body>
        <h1>webpack is awesome !</h1>
        <script src="bundle.js"></script>
    </body>
</html>
//main.js

//start of the journey with webpack

console.log(`i'm bundled by webpack`);
اگر دقت کنید اسکریپتی با نام bundle.js در فایل html رجوع داده شده است که در پروژه وجود خارجی ندارد و قصد این است که این فایل را با استفاده از وب پک تولید کنیم.
حالا نوبت به این می‌رسد که تک فایل main.js را به وب پک بدهیم.
در صورتی که وب پک را به صورت سراسری نصب کرده باشید، این کار ساده است. در خط فرمان با فراخوانی وب پک با دستور webpack ./main.js bundle.js

فایل bundle.js را تولید می‌کنیم.
در صورتی که وب پک به صورت محلی در پروژه نصب شده باشد، فایل package.json را باز کرده و در قسمت scripts، یک ورودی جدید را به اسم webpack به همراه فرمان مورد نظر، به آن می‌دهیم. محتوای فایل package.json پس از این کار به صورت زیر خواهد بود:
{
  "name": "dntwebpack",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "main.js",
  "scripts": {
    "test": "echo \"Error: no test specified\" && exit 1"
    ,"webpack":"webpack"
  },
  "author": "mehdi",
  "license": "ISC",
  "devDependencies": {
    "webpack": "^1.13.1"
  }
}
حال با استفاده از دستور npm run webpack ./main.js bundle.js  ، وب پک فراخوانی شده و تک فایل main.js را باندل می‌کند.
در صورتی که اجرای دستور بالا موفقیت آمیز باشد، پاسخی مشابه به زیر را باید دریافت کنید:

در قسمت بعدی با تنظیمات پیشرفته‌تر و loader‌های وب پک آشنا می‌شویم .
فایل‌های پروژه dntwebpack.zip  (جهت اجرای آنی احتیاج به نصب وب‌پک را دارید که این کار با استفاده از دستور npm install در فولدر پروژه قابل انجام است).
بازخوردهای دوره
استفاده از AOP Interceptors برای حذف کدهای تکراری کش کردن اطلاعات در لایه سرویس برنامه
طول عمر Container ایی که تعاریف اولیه را دارد باید به صورت singleton تعریف شود. اگر قرار باشد هر جایی مجزا وهله سازی شود، Container‌های متفاوتی خواهید داشت با اشیاء متفاوتی. یک مثال در این مورد: DI06.zip