مطالب
آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش سوم
در این بخش به دو Function از Analytic Function‌ها (توابع تحلیلی)، یعنی Lead Function و  LAG Function می پردازیم.
قبل از اینکه به توابع ذکرشده بپردازیم، باید عرض کنم، شرح عملکرد اینگونه توابع کمی مشکل می‌باشد، بنابراین با ذکر مثال و توضیح آنها،سعی می‌کنیم،قابلیت هریک را بررسی و درک نماییم. 
  • Lead Function:
       این فانکشن در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Data‌های سطر بعدی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه می‌دهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،   
       Syntax تابع فوق بصورت زیر است:
LEAD ( scalar_expression [ ,offset ] , [ default ] ) 
    OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
شرح Syntax:
  1. Scalar_expression: در Scalar_expression، نام یک فیلد یا ستون درج می‌شود، و مقدار برگشتی فیلد مورد نظر، به مقدار تعیین شده offset نیز بستگی دارد. خروجی Scalar_expression فقط یک مقدار است.
  2. offset: منظور از Offset در این Syntax همانند عملکرد Offset در Syntax مربوط به Over می‌باشد. یعنی هر عددی برای offset در نظر گرفته شود، بیانگر نقطه آغازین سطر بعدی یا قبلی نسبت به سطر جاری است. به بیان دیگر، عدد تعیین شده در Offset به Sql server می‌فهماند چه تعداد سطر را در محاسبه در نظر نگیرد.
  3. Default: زمانی که برای Offset مقداری را تعیین می‌نمایید، SQL Server به تعداد تعیین شده در Offset، سطر‌ها را در نظر نمی‌گیرد، بنابراین مقدار خروجی Scalar_expression بطور پیش فرض Null در نظر گرفته می‌شود، چنانچه بخواهید، مقداری غیر از Null درج نمایید، می‌توانید مقدار دلخواه را در قسمت Default وارد کنید.
  4. (OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause : در بخش اول بطور کامل توضیح داده شده است.
     برای درک بهتر Lead Function چند مثال را بررسی می‌نماییم:
     ابتدا Script زیر را اجرا می‌نماییم، که شامل ایجاد یک جدول و درج 18 رکورد در آن:
Create Table TestLead_LAG
(SalesOrderID int not null,
 SalesOrderDetailID int not null ,
 OrderQty smallint not null);
 GO
Insert Into TestLead_LAG 
       Values (43662,49,1),(43662,50,3),(43662,51,1),
          (43663,52,1),(43664,53,1),(43664,54,1),
  (43667,77,3),(43667,78,1),(43667,79,1),
  (43667,80,1),(43668,81,3),(43669,110,1),
  (43670,111,1),(43670,112,2),(43670,113,2),
  (43670,114,1),(43671,115,1),(43671,116,2)
مثال:قصد داریم در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد دیگری به نام LeadValue نمایش دهیم، بنابراین Script زیر را ایجاد می‌کنیم:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
LEAD(SalesOrderDetailID) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
خروجی بصورت زیر خواهد بود:

     مطابق شکل، براحتی واضح است، که در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد LeadValue درج و نمایش داده می‌شود. فقط در سطر 10، چون مقدار بعدی برای فیلد SalesOrderDetailID وجود ندارد، SQL Server مقدار فیلد LeadValue را، Null در نظر می‌گیرد.
در این مثال فقط از آرگومان Scalar_expression، استفاده کردیم، و Offset و Default را مقدار دهی ننمودیم، بنابراین SQL Server بطور پیش فرض هیچ سطری را حذف نمی‌کند و مقدار Default را Null در نظر می‌گیرد.
مثال دوم: قصد داریم در هر سطر مقدار دو سطر بعدی فیلد SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue نمایش دهیم، و در صورت وجود نداشتن مقدار فیلد SalesOrderDetailID، مقدار پیش فرض صفر ،در فیلد LeadValue قرار دهیم،بنابراین Script آن بصورت زیر خواهد شد:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
LEAD(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
خروجی:

    در صورت مسئله بیان کرده بودیم، در هر سطر،مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعدی، را نمایش دهیم، بنابراین مقداری که برای Offset در نظر می‌گیریم، برابر دو خواهد بود، سپس گفته بودیم، چنانچه در هر سطر مقدار  فیلد SalesOrderDetailID وجود نداشت،بجای مقدار پیش فرض Null،از مقدار صفر استفاده شود، بنابراین به Default مقدار صفر را نسبت دادیم.
LEAD(SalesOrderDetailID,2,0)
در شکل، مطابق صورت مسئله، مقدار فیلد LeadValue سطر اول برابر است با 78،  
به بیان ساده‌تر برای بدست آوردن مقدار فیلد LaedValue هر سطر، می‌بایست هر سطر را به علاوه 2 (Offset) نماییم، تا سطر بعدی بدست آید، سپس مقدار SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue قرار می‌دهیم.
به سطر 9 و 10 توجه نمایید، که مقدار فیلد LeadValue آنها برابر با صفر است، واضح است، سطر 10 + 2 برابر است با 12( 10+2=12 )، چنین سطری در خروجی نداریم، بنابراین بطور پیش فرض مقدار LeadVaule توسط Sql Server برابر Null در نظر گرفته می‌شود، اما نمی‌خواستیم، که این مقدار Null باشد، بنابراین به آرگومان Default مقدار صفر را نسبت دادیم، تا SQL Server ، به جای استفاده از Null، مقدار در نظر گرفته شده صفر را استفاده نماید.
اگر چنین فانکشنی وجود نداشت، برای شبیه سازی آن می‌بایست از Join روی خود جدول استفاده می‌نمودیم، و یکسری محاسابت دیگر، که کار را سخت می‌نمود، مثال دوم را با Script زیر می‌توان شبیه سازی نمود:
WITH cteLead
AS
(
SELECT SalesOrderID,SalesOrderDetailID,OrderQty,
       ROW_NUMBER() OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) AS sn
FROM TestLead_LAG
WHERE
SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
)
SELECT m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty,
       case  when sLead.SalesOrderDetailID is null Then 0 Else sLead.SalesOrderDetailID END as leadvalue
FROM cteLead AS m
LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLead ON sLead.sn = m.sn+2
ORDER BY m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty
       جدول موقتی ایجاد نمودیم، که ROW_Number را در آن اضافه کردیم، سپس جدول ایجاد شده را با خود Join کردیم، و گفتیم، که مقدار فیلدLeadValue  هر سطر برابر است با مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعد از آن. و با Case نیز مقدار پیش فرض را صفر در نظر گرفتیم.

  • LAG Function:
       این فانکشن نیز در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Data‌های سطر قبلی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه می‌دهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،  
Syntax آن شبیه به فانکشن Lead میباشد و بصورت زیر است:
LAG (scalar_expression [,offset] [,default])
    OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
Syntax مربوط به فانکشن LAG را شرح نمی‌دهم، بدلیل آنکه شبیه به فانکشن Lead می‌باشد، فقط تفاوت آن در Offset است، Offset در فانکشن LAG روی سطرهای ماقبل سطر جاری اعمال می‌گردد.
مثال دوم را برای حالت LAG Function شبیه سازی می‌نماییم:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
LAG(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
go
خروجی :

همانطور که گفتیم، LAG Function عکس LEAD Function میباشد. یعنی مقدار فیلد LAGValue سطر جاری برابر است با مقدار SalesOrderDetailID دو سطر ما قبل خود. 
مقدار فیلد LAGValue دو سطر اول و دوم نیز برابر صفر است، چون دو سطر ماقبل آنها وجود ندارد، و مقدار صفر نیز بدلیل این است که Default را برابر صفر در نظر گرفته بودیم.
مثال: در این مثال از Laed Function و LAG Function بطور همزمان استفاده می‌کنیم، با این تفاوت، که از گروه بندی نیز استفاده شده است:
Script زیر را اجرا نمایید:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
       Lead(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue,
       LAG(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
go
خروجی:

با بررسی هایی که در مثالهای قبل نمودیم،خروجی زیر را می‌توان براحتی تشخیص داد، و توضیح بیشتری نمی‌دهم.
موفق باشید.
مطالب
خواندنی‌های 12 تیر

اس کیوال سرور

امنیت

توسعه وب

دات نت فریم ورک

دبلیو سی اف

دبلیو پی اف و سیلور لایت

سایت‌های ایرانی

شیرپوینت

لینوکس

متفرقه

محیط‌های مجتمع توسعه

مرورگرها

مسایل انسانی، اجتماعی و مدیریتی برنامه نویسی

پی اچ پی

مطالب
ایجاد helper برای Nivo Slider در Asp.net Mvc

کامپوننت‌های jQuery زیادی وجود دارند که توسط آنها میتوان تصاویر را بصورت زمانبندی شده و به همراه افکت‌های زیبا در سایت خود نشان داد. مانند اینجا 

در این قصد ایجاد helper برای کامپوننت NivoSlider را داریم.

1- یک پروژه  Asp.net Mvc 4.0 ایجاد میکنیم.

2- سپس فایل jquery.nivo.slider.pack.js  ، فایل‌های css  مربوط به این کامپوننت و چهار تم موجود را از سایت این کامپوننت و یا درون سورس مثال ارائه شده دریافت می‌کنیم.

3- به کلاس BundleConfig رفته و کدهای زیر را اضافه میکنیم: 

#region Nivo Slider

   bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSlider").Include("~/Content/nivoSlider/nivo-slider.css"));
   bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderDefaultTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/default/default.css"));
   bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderDarkTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/dark/dark.css"));
   bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderLightTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/light/light.css"));
   bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderBarTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/bar/bar.css"));
   bundles.Add(new ScriptBundle("~/bundles/NivoSlider").Include("~/Scripts/jquery.nivo.slider.pack.js"));

#endregion

سپس در فایل shared آنها را بصورت زیر اعمال میکنیم:

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <script type="text/javascript" src="~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js"></script>
    @Styles.Render("~/Content/NivoSlider", "~/Content/NivoSliderDefaultTheme","~/Content/NivoSliderLightTheme")
    @Scripts.Render("~/bundles/NivoSlider")
</head>
<body>
    @RenderBody()
    @RenderSection("scripts", required: false)
</body>
</html>

4- یک پوشه با عنوان helper به پروژه اضافه میکنیم. سپس کلاس‌های زیر را به آن اضافه می‌کنیم :

 public class NivoSliderHelper 
 {
        #region Fields

        private string _id = "nivo1";
        private List<NivoSliderItem> _models = null;
        private string _width = "100%";
        private NivoSliderTheme _theme = NivoSliderTheme.Default;
        private string _effect = "random"; // Specify sets like= 'fold;fade;sliceDown'
        private int _slices = 15; // For slice animations
        private int _boxCols = 8; // For box animations
        private int _boxRows = 4; // For box animations
        private int _animSpeed = 500; // Slide transition speed
        private int _pauseTime = 3000; // How long each slide will show
        private int _startSlide = 0; // Set starting Slide (0 index)
        private bool _directionNav = true; // Next & Prev navigation
        private bool _controlNav = true; // 1;2;3... navigation
        private bool _controlNavThumbs = false; // Use thumbnails for Control Nav
        private bool _pauseOnHover = true; // Stop animation while hovering
        private bool _manualAdvance = false; // Force manual transitions
        private string _prevText = "Prev"; // Prev directionNav text
        private string _nextText = "Next"; // Next directionNav text
        private bool _randomStart = false; // Start on a random slide
        private string _beforeChange = ""; // Triggers before a slide transition
        private string _afterChange = ""; // Triggers after a slide transition
        private string _slideshowEnd = ""; // Triggers after all slides have been shown
        private string _lastSlide = ""; // Triggers when last slide is shown
        private string _afterLoad = "";

        #endregion

        string makeParameters()
        {
            var builder = new StringBuilder();
            builder.Append("{");
            builder.Append(string.Format("effect:'{0}'", _effect));
            builder.AppendLine(string.Format(",slices:{0}", _slices));
            builder.AppendLine(string.Format(",boxCols:{0}", _boxCols));
            builder.AppendLine(string.Format(",boxRows:{0}", _boxRows));
            builder.AppendLine(string.Format(",animSpeed:{0}", _animSpeed));
            builder.AppendLine(string.Format(",pauseTime:{0}", _pauseTime));
            builder.AppendLine(string.Format(",startSlide:{0}", _startSlide));
            builder.AppendLine(string.Format(",directionNav:{0}", _directionNav.ToString().ToLower()));
            builder.AppendLine(string.Format(",controlNav:{0}", _controlNav.ToString().ToLower()));
            builder.AppendLine(string.Format(",controlNavThumbs:{0}", _controlNavThumbs.ToString().ToLower()));
            builder.AppendLine(string.Format(",pauseOnHover:{0}", _pauseOnHover.ToString().ToLower()));
            builder.AppendLine(string.Format(",manualAdvance:{0}", _manualAdvance.ToString().ToLower()));
            builder.AppendLine(string.Format(",prevText:'{0}'", _prevText));
            builder.AppendLine(string.Format(",nextText:'{0}'", _nextText));
            builder.AppendLine(string.Format(",randomStart:{0}", _randomStart.ToString().ToLower()));
            builder.AppendLine(string.Format(",beforeChange:{0}", _beforeChange));
            builder.AppendLine(string.Format(",afterChange:{0}", _afterChange));
            builder.AppendLine(string.Format(",slideshowEnd:{0}", _slideshowEnd));
            builder.AppendLine(string.Format(",lastSlide:{0}", _lastSlide));
            builder.AppendLine(string.Format(",afterLoad:{0}", _afterLoad));
            builder.Append("}");
            return builder.ToString();
        }
        public NivoSliderHelper (
            string id, 
            List<NivoSliderItem> models,
            string width = "100%", 
            NivoSliderTheme theme = NivoSliderTheme.Default,
            string effect = "random", 
            int slices = 15, 
            int boxCols = 8, 
            int boxRows = 4,
            int animSpeed = 500, 
            int pauseTime = 3000, 
            int startSlide = 0,
            bool directionNav = true, 
            bool controlNav = true,
            bool controlNavThumbs = false, 
            bool pauseOnHover = true, 
            bool manualAdvance = false,
            string prevText = "Prev",
            string nextText = "Next", 
            bool randomStart = false,
            string beforeChange = "function(){}", 
            string afterChange = "function(){}",
            string slideshowEnd = "function(){}", 
            string lastSlide = "function(){}", 
            string afterLoad = "function(){}")
        {
            _id = id;
            _models = models;
            _width = width;
            _theme = theme;
            _effect = effect;
            _slices = slices;
            _boxCols = boxCols;
            _boxRows = boxRows;
            _animSpeed = animSpeed;
            _pauseTime = pauseTime;
            _startSlide = startSlide;
            _directionNav = directionNav;
            _controlNav = controlNav;
            _controlNavThumbs = controlNavThumbs;
            _pauseOnHover = pauseOnHover;
            _manualAdvance = manualAdvance;
            _prevText = prevText;
            _nextText = nextText;
            _randomStart = randomStart;
            _beforeChange = beforeChange;
            _afterChange = afterChange;
            _slideshowEnd = slideshowEnd;
            _lastSlide = lastSlide;
            _afterLoad = afterLoad;
        }
        public IHtmlString GetHtml()
        {
            var thm = "theme-" + _theme.ToString().ToLower();
            var sb = new StringBuilder();
            sb.AppendLine("<div style='width:" + _width + ";height:auto;margin:0px auto' class='" + thm + "'>");
            sb.AppendLine("<div id='" + _id + "' class='nivoSlider'>");
            foreach (var model in _models)
            {
                string img = string.Format("<img src='{0}' alt='{1}' title='{2}' />", model.ImageFilePath, "", model.Caption);
                string item = "";
                if (model.LinkUrl.Trim().Length > 0 &&
                    Uri.IsWellFormedUriString(model.LinkUrl, UriKind.RelativeOrAbsolute))
                {
                    item = string.Format("<a href='{0}'>{1}</a>", model.LinkUrl, img);
                }
                else
                {
                    item = img;
                }
                sb.AppendLine(item);
            }
            sb.AppendLine("</div>");
            sb.AppendLine("</div>");

            sb.AppendLine("<script type='text/javascript'>");
            //sb.AppendLine("$('#" + _id + "').parent().ready(function () {");
            sb.Append("$(document).ready(function(){");
            sb.AppendLine("$('#" + _id + "').nivoSlider(" + makeParameters() + ");");
            //sb.AppendLine("$('.nivo-controlNav a').empty();");//semi hack for rtl layout
            //sb.AppendLine("$('#" + _id + "').nivoSlider();");
            sb.AppendLine("});");
            sb.AppendLine("</script>");

            return new HtmlString(sb.ToString());
        }
    }
    public enum NivoSliderTheme
    {
        Default, Light, Dark, Bar,
    }
    public class NivoSliderItem
    {
        public string ImageFilePath { get; set; }
        public string Caption { get; set; }
        public string LinkUrl { get; set; }
    }
6-سپس برای استفاده از این helper یک کنترلر به پروژه اضافه میکنیم مانند Home :
 public class HomeController : Controller
    {
        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }
        public virtual ActionResult NivoSlider()
        {
            var models = new List<NivoSliderItem>
            {
                new NivoSliderItem()
                    {
                        ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img1.jpg"),
                        Caption = "عنوان اول",
                        LinkUrl = "http://www.google.com",
                    },
                new NivoSliderItem()
                    {
                        ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img2.jpg"),
                        Caption = "#htmlcaption",
                        LinkUrl = "",
                    },
                new NivoSliderItem()
                    {
                        ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img3.jpg"),
                        Caption = "عنوان سوم",
                        LinkUrl = "",
                    },
                new NivoSliderItem()
                    {
                        ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img4.jpg"),
                        Caption = "عنوان چهارم",
                        LinkUrl = "",
                    },
                new NivoSliderItem()
                    {
                        ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img5.jpg"),
                        Caption = "عنوان پنجم",
                        LinkUrl = "",
                    }
            };
            return PartialView("_NivoSlider", models);
        }
    }
7- سپس ویوی Home را نیز ایجاد میکنیم:
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Nivo Slider Index</h2>

@{ Html.RenderAction("NivoSlider", "Home");}
8- یک پارشال ویو نیز برای رندر کردن NivoSliderهای خود ایجاد میکنیم:
@using NivoSlider.Helper
@model List<NivoSliderItem>
@{
    var nivo1 = new NivoSliderHelper("nivo1", Model.Skip(0).Take(3).ToList(), theme: NivoSliderTheme.Default, width: "500px");
    var nivo2 = new NivoSliderHelper("nivo2", Model.Skip(3).Take(2).ToList(), theme: NivoSliderTheme.Light, width: "500px");
}
@nivo1.GetHtml()

<div id="htmlcaption">
    <strong>This</strong> is an example of a <em>HTML</em> caption with <a href="#">a link</a>.
</div>

<br />
<br />
@nivo2.GetHtml()
نکته اول: اگر بخواهیم بر روی تصویر موردنظر متنی نمایش دهیم کافیست خاصیت Caption را مقداردهی کنیم. برای نمایش توضیحاتی پیچیده‌تر (مانند نمایش یک div و لینک و غیره) بعنوان توضیحات یک تصویر خاص باید خاصیت Caption را بصورت "{نام عنصر}#" مقداردهی کنیم و ویژگی class  مربوط به عنصر موردنظر را با nivo-html-caption مقداردهی کنیم.(همانند مثال بالا)
نکته دوم: این کامپوننت به همراه 4 تم (deafult- light- bar- dark) ارائه شده است. موقع استفاده از تم‌های دیگر باید رفرنس مربوط به آن تم را نیز اضافه کنید.
امیدوارم مفید واقع شود.
مطالب
آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش اول
Window Function‌ها برای اولین بار در نسخه SQL Server 2005 ارائه گردیدند، و در ورژن‌های جدیدتر SQL Server، به تعداد این فانکشنها افزوده شده است.

تعریف Window Function :
        معمولا از این نوع فانکشنها روی مجموعه ای از ROW‌های یک جدول، در جهت اعمال عملیاتهای محاسباتی ،ارزیابی داده ها، رتبه بندی و غیرو... استفاده می‌گردد، به بیان ساده‌تر بوسیله Window Function‌ها می‌توان، ROW‌های یک جدول را گروه بندی نمود. و روی گروه‌ها از توابع جمعی (Aggregate Functions ) استفاده کرد. این نوع فانکشنها از قابلیت و انعطاف پذیری زیادی برخوردار می‌باشند، و بوسیله آنها می‌توان نتایج (خروجی) بسیار مفیدی از Query ها، بدست آورد، معمولا از این نوع فانکشنها در            Data Mining (داده کاوی) و گزارشگیری‌ها استفاده می‌گردد. و آگاهی و روش استفاده از Window Function‌ها برای برنامه نویسان و DBA ها، می‌تواند بسیار مفید باشد.
مفهوم Window Function مطابق استاندارد ISO و ANSI می‌باشد، و دیتابیس هایی همچون Oracle،DB2،Sybase از آن پشتیبانی می‌نمایند.برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به سایت‌های زیر مراجعه کنید:
کلمه "Window" در  Window Function، به مجموعه ROW هایی اشاره می‌کند، که محاسبات و ارزیابی و غیرو... روی آنها اعمال می‌گردد. 
Window Function‌ها برای ارائه قابلیت‌های خود، از Over Clause استفاده می‌کنند. اگر مقاله آشنایی با Row_Number،Rank،Dense_Rank،NTILE را مطالعه کرده باشید، می‌توان هریک از آنها را یک Window Function دانست.
برای شروع، به بررسی Over Clause می‌پردازیم، و Syntax آن به شرح ذیل می‌باشد:
OVER ( 
       [ <PARTITION BY clause> ]
       [ <ORDER BY clause> ] 
       [ <ROW or RANGE clause> ]
      )

<PARTITION BY clause> ::=
PARTITION BY value_expression , ... [ n ]

<ORDER BY clause> ::=
ORDER BY order_by_expression
    [ COLLATE collation_name ] 
    [ ASC | DESC ] 
    [ ,...n ]

<ROW or RANGE clause> ::=
{ ROWS | RANGE } <window frame extent>

<window frame extent> ::= 
{   <window frame preceding>
  | <window frame between>
}

<window frame between> ::= 
  BETWEEN <window frame bound> AND <window frame bound>

<window frame bound> ::= 
{   <window frame preceding>
  | <window frame following>
}

<window frame preceding> ::= 
{
    UNBOUNDED PRECEDING
  | <unsigned_value_specification> PRECEDING
  | CURRENT ROW
}

<window frame following> ::= 
{
    UNBOUNDED FOLLOWING
  | <unsigned_value_specification> FOLLOWING
  | CURRENT ROW
}

<unsigned value specification> ::= 
{  <unsigned integer literal> }
OVER دارای سه آرگومان اختیاری است که هر کدام را به تفصیل بررسی می‌کنیم:
1- PARTITION BY clause : بوسیله این پارامتر می‌توانیم Row‌های یک جدول را گروه بندی نماییم. این پارامتر یک  value_expression می پذیرد. یک Value_expression می‌تواند نام یک ستون ، یک Scalar Subquery ، Scalar Function و غیرو باشد.
2- ORDER BY clause : از نامش مشخص است و برای Sort استفاده می‌شود، و ویژگی‌های Order By در آن اعمال می‌گردد. به جز Offset.
3- ROW or RANGE clause :این پارامتر بیشتر برای محدود نمودن Row در یک Partition (گروه) مورد استفاده قرار می‌گیرد، به عنوان مثال نقطه شروع و پایان را می‌توان بوسیله پارامتر فوق تعیین نمود.
Row و Range نسبت به هم یک تفاوت عمده دارند،و آن این است که، اگر از ROW Clause استفاده نمایید، ارتباط ROW‌های قبلی یا بعدی، نسبت به Row جاری،بصورت فیزیکی (physical association ) سنجیده می‌شود، بطوریکه با استفاده از Range Clause ارتباط سطرهای قبلی و بعدی، نسبت به سطر جاری بصورت منطقی (logical association ) در نظر گرفته می‌شود. ممکن است درک این مطلب کمی سخت باشد، در ادامه با مثالهایی که بررسی می‌نماییم، براحتی تفاوت این دو را متوجه می‌شوید.
Row یا Range در قالب‌های متفاوتی مقدار می‌پذیرند، که هر کدام را بررسی می‌کنیم:
UNBOUNDED PRECEDING : بیانگر اولین سطر Partition می‌باشد. UNBOUNDED PRECEDING  فقط نقطه شروع را مشخص می‌نماید.
UNBOUNDED FOLLOWING : بیانگر آخرین سطر Partition می‌باشد. UNBOUNDED FOLLOWING فقط نقطه پایانی را مشخص می‌نماید.
CURRENT ROW : اولین سطر جاری یا آخرین سطر جاری را مشخص می‌نماید.
n PRECEDING یا unsigned value specification> PRECEDING> : تعداد سطر‌های قبل از سطر جاری را تعیین می‌کند، n یا <unsigned value specification>تعداد سطر‌های قبل از سطر جاری را تعیین می‌نماید. از n PRECEDING نمی توان برای Range استفاده نمود.  
n FOLLOWING یا unsigned value specification> FOLLOWING> : تعداد سطرهای بعد از سطر جاری را تعیین می‌کند، n یا<unsigned value specification> تعداد سطر  های بعد از سطر جاری را تعیین می‌نماید. از n FOLLOWING نمی توان برای Range استفاده نمود.
<BETWEEN <window frame bound > AND <window frame bound  : از چارچوب فوق برای Range و Row می‌توان استفاده نمود، و نقطه آغازین و نقطه پایانی توسط قالب فوق تعیین می‌گردد. نکته قابل توجه آن است که نقطه پایانی نمی‌تواند، کوچکتر از نقطه آغازین گردد.
در ادامه برای درک هرچه بیشتر تعاریف بیان شده، چندین مثال می‌زنیم و هر کدام را بررسی می‌نماییم:
در ابتدا Script زیر را اجرا نمایید، که شامل جدولی به نام Revenue (سود،درآمد) و درج چند درکورد در آن:
CREATE TABLE REVENUE
(
[DepartmentID] int,
[Revenue] int,
[Year] int
);
 
insert into REVENUE
values (1,10030,1998),(2,20000,1998),(3,40000,1998),
 (1,20000,1999),(2,60000,1999),(3,50000,1999),
 (1,40000,2000),(2,40000,2000),(3,60000,2000),
 (1,30000,2001),(2,30000,2001),(3,70000,2001)
 
مثال اول : می‌خواهیم براساس فیلد DepartmentID جدول Revenue را Partition بندی نماییم و از توابع جمعی AVG و SUM روی فیلد درآمد(Revenue) استفاده کنیم.
ابتدا Script زیر را اجرا می‌کنیم:
 select *,
 avg(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID) as AverageRevenue,
 sum(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID) as TotalRevenue
from REVENUE
order by departmentID, year;
خروجی بصورت زیر خواهد بود:

        مطابق شکل، جدول براساس  فیلد DepartmentID به سه Partition تقسیم شده است، و عملیات میانگین و جمع روی فیلد Revenue انجام شده است و عملیات Sort روی هرگروه بطور مستقل انجام گرفته است. چنین کاری را نمی‌توانستیم بوسیله Group By انجام دهیم.
مثال دوم : نحوه استفاده از ROWS PRECEDING،در این مثال قصد داریم عملیات جمع را روی فیلدRevenue انجام دهیم. بطوریکه جمع هر مقدار برابر است با سه مقدار قبلی + مقدار جاری:
 لطفا رکورد‌های زیر را به جدول فوق درج نمایید:
 insert into REVENUE
 values(1,90000,2002),(2,20000,2002),(3,80000,2002),
 (1,10300,2003),(2,1000,2003), (3,90000,2003),
 (1,10000,2004),(2,10000,2004),(3,10000,2004),
 (1,20000,2005),(2,20000,2005),(3,20000,2005),
 (1,40000,2006),(2,30000,2006),(3,30000,2006),
 (1,70000,2007),(2,40000,2007),(3,40000,2007),
 (1,50000,2008),(2,50000,2008),(3,50000,2008),
 (1,20000,2009),(2,60000,2009),(3,60000,2009),
 (1,30000,2010),(2,70000,2010),(3,70000,2010),
 (1,80000,2011),(2,80000,2011),(3,80000,2011),
 (1,10000,2012),(2,90000,2012),(3,90000,2012)
سپس Script زیر را اجرا می‌نماییم:
select Year, DepartmentID, Revenue,
sum(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID ORDER BY [YEAR]
             ROWS BETWEEN 3 PRECEDING AND CURRENT ROW) as Prev3
From REVENUE order by departmentID, year;
خروجی :

        در Script بالا، جدول را براساس فیلد DepartmentID گروه بندی می‌کنیم، که سه گروه ایجاد می‌شود، هر گروه را بطور مستقل، روی فیلد Year بصورت صعودی مرتب می‌نماییم. حال برای آنکه بتوانیم سیاست جمع، روی فیلد Revenue، را پیاده سازی نماییم ، قطعه کد زیر را در Script بالا اضافه کردیم.
ROWS BETWEEN 3 PRECEDING AND CURRENT ROW) as Prev3
     برای شرح چگونگی استفاده از PRECEDING،فقط به شرح گروه اول بسنده می‌کنیم. مقدار جمع فیلد Revenue سطر اول، که قبل از آن سطری وجود ندارد، برابر است با  مقدار خود، یعنی 10030، مقدار جمع فیلد Revenue سطر دوم برابر است با حاصل جمع مقدار فیلدRevenue سطر اول و دوم ، یعنی 30030 . این روند تا سطر چهار ادامه دارد، اما برای بدست آوردن مقدار جمع فیلدRevenue سطر پنجم، مقدار جمع فیلد Revenue سطر دوم،سوم،چهارم و پنجم در نظر گرفته می‌شود، و مقدار فیلدRevenue سطر اول در حاصل جمع در نظر گرفته نمی‌شود،بنابراین مقدار جمع فیلد Revenue سطر پنجم برابر است با 180000. در صورت مسئله گفته بودیم، مقدار جمع فیلد Revenue هر سطر جاری برابر است با حاصل جمع مقدارسطر جاری و مقادیر سه سطر ماقبل خود.

مثال سوم: نحوه استفاده از  ROWS FOLLOWING، این مثال عکس مثال دوم است، یعنی حاصل جمع مقدار فیلد Revenue هر سطر برابر است با حاصل جمع سطر جاری با سه سطر بعد از خود. بنابراین Script زیر را اجرا نمایید:
select Year, DepartmentID, Revenue,
 sum(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID ORDER BY [YEAR]
              ROWS BETWEEN CURRENT ROW AND 3 FOLLOWING) as Next3
From REVENUE order by departmentID, year;
خروجی :

مطابق شکل مقدار جمع فیلد اول برابراست با حاصل جمع مقدار سطر جاری و سه سطر بعد از آن.
نکته ای که در مثالهای دوم و سوم،می بایست به آن توجه نمود، این است که در زمان استفاده از Row یا Range ، استفاده از Order by در Partition الزامی است، در غیر این صورت با خطا مواجه می‌شوید.


نحوه استفاده از UNBOUNDED PRECEDING ، این امکان در T-SQL Server 2012 افزوده شده است. 
مثال چهار: در این مثال می‌خواهیم کمترین سود بدست آمده در چند سال را بدست آوریم:
ابتدا Script زیر را اجرا نمایید:
select Year, DepartmentID, Revenue,
       min(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID ORDER BY [YEAR]
                    ROWS UNBOUNDED PRECEDING) as MinRevenueToDate
From REVENUE order by departmentID, year;
خروجی:

طبق تعریف UNBOUNDED PRECEDING اولین سطر هر Partition را مشخص می‌نماید، و چون از PRECEDING استفاده کرده ایم، بنابراین مقایسه همیشه بین سطر جاری و  سطر‌های قبل از آن انجام می‌پذیرد. بنابراین خواهیم داشت، کمترین مقدار فیلد Revenue در سطر اول، برابر با مقدار خود می‌باشد، چون هیچ سطری ماقبل از آن وجود ندارد. در سطر دوم مقایسه کمترین مقدار، بین 20000 و 10030 انجام می‌گیرد، که برابر است با 10030، در سطر سوم، مقایسه بین مقادیر سطر اول،دوم و سطر سوم صورت می‌گیرد، یعنی کمترین مقدار بین 40000،20000 و 10030، بنابراین کمترین مقدار سطر سوم برابر است با 10030. 
به بیان ساده‌تر برای بدست آوردن کمترین مقدار هر سطر، مقدار سطر جاری با مقادیر همه سطرهای ماقبل خود مقایسه می‌گردد.
برای بدست آوردن کمترین مقدار در سطر ششم، مقایسه بین مقادیر سطر‌های اول،دوم،سوم،چهارم،پنجم و ششم صورت می‌گیرد که عدد 10000 بدست می‌آید و الی آخر...
نکنه: اگر در Over Clause شرط Order by را اعمال نماییم، اما از Row یا Range استفاده نکنیم، SQL Server بصورت پیش فرض از قالب زیر استفاده می‌نماید:
RANGE UNBOUNDED PRECEDING AND CURRENT ROW 
برای روشن‌تر شدن مطلب فوق مثالی می‌زنیم:
ابتدا Script زیر را اجرا نمایید، که شامل ایجاد یک جدول و درج چند رکورد در آن می‌باشد:
CREATE TABLE Employees (  
    EmployeeId INT IDENTITY PRIMARY KEY,  
    Name VARCHAR(50),  
    HireDate DATE NOT NULL,  
    Salary INT NOT NULL  
)  
GO  
INSERT INTO Employees (Name, HireDate, Salary)  
VALUES   
    ('Alice', '2011-01-01', 20000),  
    ('Brent', '2011-01-15', 19000),  
    ('Carlos', '2011-02-01', 22000),  
    ('Donna', '2011-03-01', 25000),  
    ('Evan', '2011-04-01', 18500)  
GO  
سپس Script زیر را اجرا نمایید:
SELECT  
    Name,   
    Salary,   
    AVG(Salary) OVER(ORDER BY HireDate) AS avgSalary  
FROM Employees  
GO 
خروجی :

حال اگر Script زیر را نیز اجرا نمایید، خروجی آن مطابق شکل بالا خواهد بود:
SELECT  
    Name,   
    Salary,   
    AVG(Salary) OVER(ORDER BY HireDate 
                 RANGE BETWEEN UNBOUNDED PRECEDING AND CURRENT ROW) AS avgSalary  
FROM Employees  
GO
توضیح درباره Script بالا، در این روش برای بدست آوردن میانگین هر سطر، مقدار سطر جاری با مقادیر سطر‌های ماقبل خود جمع و تقسیم بر تعداد سطر می‌شود.
سطر دوم 20000 + 19000 تقسیم بر دو برابر است با 19500
میانگین سطر پنجم، حاصل جمع فیلد Salary همه مقادیر سطرها تقسیم بر 5 
*** اگر بخواهید بوسیله Over Clause ، میانگین همه سطر‌ها یکسان باشد می‌توانید از Script زیر استفاده نمایید:
SELECT  
    Name,   
    Salary,   
    AVG(Salary) OVER(ORDER BY HireDate   
                        RANGE   
                        BETWEEN UNBOUNDED PRECEDING   
                        AND UNBOUNDED FOLLOWING  
                    ) AS avgSalary  
FROM Employees  
GO  
خروجی :

منظور از  ROWS BETWEEN  UNBOUNDED PRECEDING AND UNBOUNDED FOLLOWING  یعنی در محاسبه میانگین برای هر سطر تمامی مقادیر سطر‌های دیگر در نظر گرفته شود.
پایان بخش اول
امیدوارم مفید واقع شده باشد.
مطالب
آشنایی با Feature Toggle - بخش دوم
در بخش اول آشنایی با Feature Toggle، با مفهوم Feature Toggle آشنا شدیم و در بخش پایانی مقاله، به معرفی یکی از کتابخانه‌های نوشته شده توسط مایکروسافت پرداختیم.
در این مقاله به صورت کاربردی‌تر به استفاده از کتابخانه‌ی مورد استفاده می‌پردازیم. برای ادامه نیاز هست بسته‌ی زیر را که مخصوص برنامه‌های مبتنی بر ASP.NET CORE است نصب نمایید :
Install-package Microsoft.FeatureManagement.AspNetCore

فرض کنید یک قابلیت را تحت عنوان Chat پیاده سازی کرده و با توجه به تکنولوژی‌هایی که استفاده کرده‌اید، فقط با مرورگر کروم سازگار هست و شما باید این قابلیت را فقط برای کاربرانی که مروگر کروم دارند، فعال نمایید؛ در غیر اینصورت غیرفعال و در دسترس کاربران نباشد. برای این منظور فرض میکنیم کنترلر زیر مسئول تمام کارهای مربوط به قابلیت چت می‌باشد :
[FeatureGate("chat")]
public class ChatController : Controller
{
      public IActionResult Index()
      {
          // do sth
      }
}
همانطور که در کد بالا قابل مشاهده می‌باشد ، کنترلر با یک Attribute مزین شده‌است که از Attribute‌های توکار کتابخانه می‌باشد. با استفاده از این ویژگی می‌توانیم یک کنترلر و یا اکشن متد را کلا از دسترس خارج کنیم (اگر مقدار این قابلیت در appsetting.json غیرفعال باشد).
اگر درخواستی به کنترلر Chat ارسال شود و قابلیت چت در فایل appsetting.json غیرفعال باشد (طبق روش‌هایی که در مقاله قبل توضیح داده شد) کاربر با خطای 404 مواجه خواهد شد.
میتوان به FeatuteGate اسم چندین قابلیت را داد و اگر همه‌ی آنها فعال باشند، کنترلر/اکشن در دسترس خواهد بود؛ در غیر اینصورت خطای 404 دریافت می‌شود.
[FeatureGate("feature1", "feature2")]
public class ChatController : Controller
 {
        public IActionResult Index()
        {
            // do sth
        }
 }
  "FeatureManagement": {
    "feature1": true,
    "feature2": false
  },

 برای حالتیکه نیاز هست اسم چندین قابلیت را به FeatureGate بدهیم، میتوانیم تعیین کنیم که آیا همه‌ی قابلیت‌ها باید فعال باشند تا کنترلر/ اکشن در دسترس باشد یا خیر؟ برای این منظور یک Enum توکار، به اسم RequirementType به همراه این کتابخانه وجود دارد که کار آن And/OR است:
public enum RequirementType
    {
        //
        // Summary:
        //     The enabled state will be attained if any feature in the set is enabled.
        Any = 0,
        //
        // Summary:
        //     The enabled state will be attained if all features in the set are enabled.
        All = 1
    }
همانطور که از توضیحات آن قابل تشخیص است، در زمان استفاده از FeatureGate میتوانیم با استفاده از این enum مشخص کنیم که اگر فقط یکی از قابلیت‌ها فعال بود، کنترلر/اکشن موردنظر فعال و در دسترس باشد، در غیر اینصورت از دسترس خارج شود و تمامی درخواست‌ها را با خطای 404 پاسخ دهد.
نمونه‌ای از استفاده از این enum به صورت زیر است:
 [FeatureGate(RequirementType.Any,"feature1", "feature2","feature3")]
 public class ChatController : Controller
 {
        public IActionResult Index()
        {
            // do sth
        }
 }

تگ <feature>
تا اینجا موفق شدیم یک کنترلر و یا اکشن متد را غیرفعال و از دسترس خارج نماییم. فرض کنید قابلیت چت بنا بر تنظیمات انجام شده، غیرفعال می‌باشد، منتها در منوی سایت همچنان لینک آن در حال نمایش است و کاربران میتوانند لینک را کیک کنند (و در نتیجه با خطای 404 مواجه می‌شوند). برای غیر فعال کردن المان‌هایی (تگ) مربوط به یک قابلیت، می‌توانیم از tag helper مربوطه به صورت زیر استفاده نماییم :
@addTagHelper *, Microsoft.FeatureManagement.AspNetCore // put this line in _ViewImports

<feature name="feature1,feature2,feature3">
  <li>
        <a asp-area="" asp-controller="Chat" asp-action="index">Stay in contact</a>
    </li>
</feature>
 لازم به ذکر هست اینجا هم می‌توان با مقداردهی خصویت requirement با یکی از مقدارهای Any و یا All، مشخص نماییم به صورت And اجرا شود یا خیر.

نوشتن Handler سفارشی
همانطور که در بالا هم بیان شد، اگر یک قابلیت به هر دلیلی غیرفعال باشد، کاربران با خطای 404 مواجه خواهند شد. اگر نیاز داشتید کاربر را به صفحه‌ی دیگری هدایت کنید و یا Status Code بهتری را برگردانید، میتوانید این‌کار را با پیاده سازی یک هندلر سفارشی که اینترفیس IDisabledFeaturesHandler را پیاده سازی میکند، انجام دهید. در زیر یک نمونه پیاده سازی شده را مشاهده می‌کنید:
public class RedirectDisabledFeatureHandler : IDisabledFeaturesHandler
    {
        public Task HandleDisabledFeatures(IEnumerable<string> features, ActionExecutingContext context)
        {
            context.Result = new RedirectResult("url");
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
و سپس نیاز هست تا این هندلر را به صورت زیر ثبت نماییم :
  public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
   {
            services.AddFeatureManagement().UseDisabledFeaturesHandler(new RedirectDisabledFeatureHandler()); ;
    }
مطالب
استفاده از SQL Loader در Oracle
فرض کنید شما یک فایل txt دارید، که درون آن مشخصات نام و نام خانوادگی یک یا چندین میلیون نفر وجود دارد،و از شما خواسته شده، که این اطلاعات را درون جداول مربوطه، در یک دیتابیس Oracle درج نمایید. برای انجام چنین کاری می‌توانید از SQL * Loader در Oracle استفاده نمایید. که بسیار ابزار قدرتمندی میباشد.
موارد ذیل را به ترتیب انجام می‌دهیم:
1- در ابتدا یک فایل متنی به نام  LoaderTable با پسوند txt ایجاد نمایید و مشخصات زیر را درون آن کپی کنید.
1,Ahmad,Mohammadi
2,Farhad,Farahmandkhah
3,Amin,Esapor
4,Reza,shayesteh
5,Maryam,Ebrahimi
6,Farnaz,Akrami    
در اینجا، چون هدف یادگیری می‌باشد،بنابراین تعداد رکوردهای زیادی در نظر گرفته نشده است،اما شما برای تست می‌توانید،هر تعداد رکورد را درون فایل خود قرار دهید.
 2-سپس جدولی با عنوان Testloader ایجاد می‌کنیم،که شامل سه فیلد میباشد1- شناسه 2-نام 3- نام خانوادگی، همانند Script زیر:
Create Table Testloader
(ID int,
FirstName varchar(255),
LastName Varchar(255))
3-در این مرحله فایلی به نام loader با پسوند ctl ایجاد می‌کنیم.درون فایل فوق،اطلاعات زیر را کپی و فایل خود را ذخیره نمایید:
LOAD DATA
INFILE 'c:\LoaderTable.txt'
Insert INTO TABLE Testloader
FIELDS TERMINATED BY ','
optionally enclosed by '"'
TRAILING NULLCOLS
(
ID,
FirstName,
LastName
)
خط  'INFILE 'c:\LoaderTable.txt بیانگر مسیر فایلی میباشد،که می‌خواهیم درون جدول درج نماییم.
خط ',' FIELDS TERMINATED BY بیانگر این مطلب می‌باشد که، بین مقادیر ستونها با کاما (,) جدا شده است. به عبارت دیگر، انتهای مقدار هر ستون به کاما ختم شده است.
خط '"' optionally enclosed by ، این دستور در این مثال کاربردی ندارد،اما مفهومش این است که، محتویاتی را که بین  یک کوتیشن محصور شده اند، به عنوان یک مقدار در نظر بگیرد.
برای درک دستورTRAILING NULLCOLS، مثالی می‌زنم، در جدول فرضی سه ستون داریم، که شامل شناسه،نام و نام خانوادگی است، حال فرض کنید، چنانچه مقادیر هریک از ستونها در فایل تهی یا خالی باشد، Oracle در زمان درج در جدول، آن رکورد را به عنوان Bad Data در فایلی به نام Bad فایل قرار می‌دهد و درون جدول درج نمی‌نماید، برای آنکه چنین مشکلی پیش نیاید، و در صورتی که، خالی بودن مقدار هریک از فیلد‌ها برای شما اهمیتی ندارد، با قرار دادن TRAILING NULLCOLS ، به Oracle می‌فهمانید، چنانچه رکوردی در فایل وجود داشته باشد، و یکی از مقادیر ستونهایش Null  یا خالی باشد، Oracle عملیات درج آن رکورد را ،در جدول انجام دهد.
4- در این مرحله برای درج محتویات، فایل LoaderTable به جدول Testloader خط فرمان زیر را دریک CMD ویندوز کپی نمایید و آن را اجرا کنید.
D:\>sqlldr userid=Username/Password@Servicename data='c:\LoaderTable.txt' control='c:\loader.ctl' log='c:\log.txt' bad='c:\logbad.bad'
به جای Username ، یوزر دیتابیس خود را درج نمایید، به جای Password ، کلمه عبور و به جای ServiceName، نام Servicename ارتباطی با دیتابیس Oracle را درج نمایید.
در پایان باید بگویم، SQL * Loader یک ابزار بسیار قدرتمند در Oracle محسوب می‌شود، و حالتهای بسیار پیشرفته ای در آن وجود دارد، قصد من در این مقاله فقط ،آشنایی و نحوه استفاده از چنین ابزاری بوده است، برای مطالعه بیشتر می‌توانید به دو سایت زیر مراجعه نمایید:
موفق باشید.
 
مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.
مطالب
حل مشکل عدم شناسایی منابع خارجی Intellisense در Xaml
همانطور که اطلاع دارید که طراح xaml و Intellisense در Visual Studio، توانایی شناسایی Resources هایی را که از Library‌های خارجی می‌آیند، ندارد. یعنی اگر شما بخواهید از StaticResource‌ها یا DynamicResource‌ها استفاده کنید، با یک لیست خالی در Intellisense مواجه خواهید شد و مجبور هستید تا نام Resource را خودتان بطور کامل تایپ کنید. این مشکل بیشتر بخاطر ساختار MergedDictionary‌ها و تعداد بالای فایل‌های Resource پیش می‌آید. برای حل این مشکل چندین راه کار وجود دارد:
  1. این مشکل توسط اینجانب به تیم توسعه گزارش شد و در نسخه 16.4 پیش نمایش 3 ویژوال استودیو مرتفع گردیده‌است. اما همچنان مشکل کوچکی دارد که گزارش شده و در حال بررسی می‌باشد.
  2. تمامی استایل‌ها و منابع خود را در یک فایل xaml قرار دهید و از ایجاد چندین فایل جدا، خودداری کنید. جهت جلوگیری از به‌هم ریختگی و سردرگمی، میتوانید از Region بندی کدها استفاده کنید.
  3. با استفاده از این روش میتوانید منابع را در حالت طراحی، شناسایی کنید. اما روش پایدار و قابل اطمینانی نیست.
- ابتدا در پروژه خود یک ResourceDictionary را ایجاد کنید و نام آن را DesignTimeResources.xaml قرار دهید.
- این فایل را به پوشه Properties پروژه منتقل کنید.
- پروژه را Unload کنید و سپس راست کلیک کرده و گزینه Edit CsProj را بزنید و کدهای زیر را جایگزین کدهای DesignTimeResources قبلی کنید.
<ItemGroup>
  <Page Include="Properties\DesignTimeResources.xaml">
    <SubType>Designer</SubType>
    <Generator>MSBuild:Compile</Generator>
    <ContainsDesignTimeResources>true</ContainsDesignTimeResources>
  </Page>
</ItemGroup>
- پروژه را ذخیره کنید و دوباره Reload کنید.
- فایل دیکشنری  DesignTimeResources .xaml را باز کنید و محتوای آن را به این صورت تغییر دهید.
<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
  xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" >  
   <ResourceDictionary.MergedDictionaries> 
     <ResourceDictionary Source="/MyAssembly;component/Presentation/Common/Resources/Main.xaml"/> 
    </ResourceDictionary.MergedDictionaries> 
</ResourceDictionary>
دقت کنید که به جای خط زیر
<ResourceDictionary Source="/MyAssembly;component/Presentation/Common/Resources/Main.xaml"/>
باید آدرس منابع خود را وارد کنید.
حالا به‌راحتی میتوانید منابع را در کل پروژه شناسایی کنید.  
مطالب
مثال‌هایی در مورد استفاده از SQL Server 2005 Reporting Services
SQL Server 2005 Reporting Services راه حلی مبتنی بر سرور جهت گزارشگیری‌های جامع با قابلیت ارائه گزارش‌های paper-based ، ad hoc و Web-based است. (جهت آشنایی بیشتر می‌توان به مقاله "SQL Server Reporting Service چیست؟" آقای رمضانی مراجعه کرد)

اخیرا مجموعه‌ای مثال در مورد کار با Reporting Services ارائه شده است که از آدرس زیر قابل دریافت است:

این مجموعه شامل 7 بسته آموزشی و مثال‌های مرتبط می‌باشد:

SQL Server 2005 Integration Services Log Reports
SQL Server 2005 Report Pack for Microsoft Dynamics Axapta 3.0
SQL Server 2005 Report Pack for Microsoft Dynamics Navision 4.0
SQL Server 2005 Report Pack for Microsoft Dynamics Great Plains 8.0
SQL Server 2005 Report Pack for Microsoft Dynamics Great Plains 9.0
SQL Server 2005 Report Pack for Microsoft Internet Information Services (IIS)
SQL Server 2005 Report Pack for Financial Reporting


مطالب دوره‌ها
تهیه کوئری بر روی ایندکس‌های Full Text Search
در دو قسمت قبل ابتدا سیستم FTS را نصب و فعال کردیم و سپس تعدادی رکورد را ثبت کرده، کاتالوگ‌های FTS، ایندکس‌ها و Stop words متناظری را ایجاد کردیم. در این قسمت قصد داریم از این اطلاعات ویژه، استفاده کرده و کوئری بگیریم. مواردی که بررسی خواهند شد اصطلاحا Predicates نام داشته و شامل توابع مخصوصی مانند Contains و Freetext می‌شوند.


با استفاده از Contains predicate چه اطلاعاتی را می‌توان جستجو کرد؟

متد Contains مخصوص FTS، قابلیت یافتن کلمات و عبارات، تطابق کامل با عبارت در حال جستجو و یا حتی جستجوهای فازی را دارد. همچنین حالات مختلف صرفی یا inflectional یک کلمه را نیز می‌تواند جستجو کند (مانند jump، jumps و jumped). البته این مورد وابسته است به زبانی که در حین ایجاد ایندکس مشخص می‌شود. امکان یافتن کلماتی نزدیک و مشابه به کلماتی دیگر نیز پیش بینی شده‌است. پیشوندها و پسوندها را نیز می‌توان جستجو کرد. امکان تعیین وزن و اهمیت کلمات در حال جستجو وجود دارند (برای مثال در این جستجوی خاص، کلمه‌ی ویژه اهمیت بیشتری نسبت به بقیه دارد). متد Contains امکان جستجوی Synonyms را نیز دارد. برای مثال یافتن رکوردهایی که معنایی مشابه need دارند اما دقیقا حاوی کلمه‌ی need نیستند.


بررسی ریز جزئیات توانمندی‌های Contains predicate

1) جستجوی کلمات ساده
 -- Simple term
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'data');
در این کوئری که بر روی جدول Documents قسمت قبل انجام می‌شود، به دنبال عین واژه‌ی در حال جستجو هستیم.
باید دقت داشت که این نوع کوئری‌ها، حساس به حروف کوچک و بزرگ نیستند.
همچنین عبارت وارد شده از نوع یونیکد است. به همین جهت برای جلوگیری از تغییر encoding رشته وارد شده (و تفسیر آن بر اساس Collation بانک اطلاعاتی)، یک N به ابتدای عبارت افزوده شده‌است.

2) جستجوی عبارات
 -- Simple term - phrase
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'"data warehouse"');
اگر نیاز به یافتن عین عبارتی که از چند کلمه تشکیل شده‌است می‌باشد، نیاز است آن‌را با "" محصور کرد.

3) استفاده از عملگرهای منطقی مانند OR و AND
 -- Simple terms with logical OR
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'data OR index');
در این کوئری نحوه‌ی استفاده از عملگر منطقی OR را مشاهده می‌کنید.
و یا نحوه‌ی بکارگیری AND NOT در کوئری ذیل مشخص شده‌است:
 -- Simple terms with logical AND NOT
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'data AND NOT mining');
در این کوئری به دنبال رکوردهایی هستیم که docexcerpt آن‌ها دارای کلمه‌ی data بوده، اما شامل mining نمی‌شوند.
به علاوه با استفاده از پرانتزها می‌توان تقدم و تاخر عملگرهای منطقی را بهتر مشخص کرد:
 -- Simple terms with mny logical operators, order defined with parentheses
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'data OR (fact AND warehouse)');

4) جستجوی پیشوندها
 -- Prefix
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'"add*"');
در کوئری فوق به دنبال رکوردهایی هستیم که docexcerpt آن‌ها با کلمه‌ی add شروع می‌شوند. در این حالت نیز استفاده از "" اجباری است. اگر از "" استفاده نشود، FTS به دنبال تطابق عینی با عبارت وارد شده خواهد گشت.

5) جستجوهای Proximity

Proximity در اینجا به معنای یافتن واژه‌هایی هستند که نزدیک (از لحاظ تعداد فاصله بر حسب کلمات) به واژه‌ای دیگر می‌باشند.
 -- Simple proximity
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'NEAR(problem, data)');
برای این منظور از واژه‌ی NEAR استفاده می‌شود؛ به همراه ذکر دو واژه‌ای که به دنبال آن‌ها هستیم. معنای کوئری فوق این است: رکوردهایی را پیدا کن که در آن در یک جایی از خلاصه سند، کلمه‌ی problem وجود دارد و در جایی دیگر از آن خلاصه‌ی سند، کلمه‌ی data.
همچنین می‌توان مشخص کرد که این نزدیک بودن دقیقا به چه معنایی است:
 -- Proximity with max distance 5 words
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'NEAR((problem, data),5)');

-- Proximity with max distance 1 word
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'NEAR((problem, data),1)');
در این کوئری‌ها اعداد 1 و 5، بیانگر فاصله‌ی بین دو کلمه‌‌ای هستند (فاصله بر اساس تعداد کلمه) که قرار است در نتایج جستجو حضور داشته باشند. مقدار پیش فرض آن Max است؛ یعنی در هر جایی از سند.
همچنین می‌توان مشخص کرد که ترتیب جستجو باید دقیقا بر اساس نحوه‌ی تعریف این کلمات در کوئری باشد:
 -- Proximity with max distance and order
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'NEAR((problem, data),5, TRUE)');
GO
پارامتر آخر یا flag، به صورت پیش فرض false است. به این معنا که ترتیب این دو کلمه در جستجو اهمیتی ندارند.

6) جستجوی بر روی بیش از یک فیلد
در قسمت قبل، FULLTEXT INDEX انتهای بحث را بر روی دو فیلد docexcerpt و doccontent تهیه کردیم. اگر نیاز باشد تا جستجوی انجام شده هر دو فیلد را شامل شود می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
 SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS((docexcerpt,doccontent), N'data');
در این حالت تنها کافی است دو فیلد را داخل یک پرانتز قرار داد.

یک نکته: اگر تعداد ستون‌های ایندکس شده زیاد است و نیاز داریم تا بر روی تمام آن‌ها FTS انجام شود، تنها کافی است پارامتر اول متد Contains را * وارد کنیم. * در اینجا به معنای تمام ستون‌هایی است که در حین تشکیل FULLTEXT INDEX ذکر شده‌اند.

7) جستجوهای صرفی یا inflectional
FTS بر اساس زبان انتخابی، در حین تشکیل ایندکس‌های خاص خودش، یک سری آنالیزهای دستوری را نیز بر روی واژه‌ها انجام می‌دهد. همچنین امکان تعریف زبان مورد استفاده در حین استفاده از متد Contains نیز وجود دارد.
 -- Inflectional forms

-- The next query does not return any rows
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'presentation');

-- The next query returns a row
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'FORMSOF(INFLECTIONAL, presentation)');
GO
در این مثال در کوئری اول به دنبال عین واژه‌ی وارد شده هستیم که با توجه به تنظیمات قسمت قبل و داده‌های موجود، خروجی را به همراه ندارد.
اکنون اگر کوئری دوم را که از FORMSOF جهت تعیین روش INFLECTIONAL استفاده کرده است، اجرا کنیم، به یک رکورد خواهیم رسید که در آن جمع واژه‌ی presentation وجود دارد.


8) جستجو برای یافتن متشابهات

برای نمونه اگر SQL Server 2012 بر روی سیستم شما نصب باشد، محل نصب واژه‌نامه‌های Synonyms یا واژه‌هایی همانند از لحاظ معنایی را در مسیر زیر می‌توانید مشاهده کنید:
 C:\...\MSSQL11.MSSQLSERVER\MSSQL\FTData
این‌ها یک سری فایل XML هستند با ساختار ذیل:
<XML ID="Microsoft Search Thesaurus">
    <thesaurus xmlns="x-schema:tsSchema.xml">
<diacritics_sensitive>0</diacritics_sensitive>
        <expansion>
            <sub>Internet Explorer</sub>
            <sub>IE</sub>
            <sub>IE5</sub>
        </expansion>
        <replacement>
            <pat>NT5</pat>
            <pat>W2K</pat>
            <sub>Windows 2000</sub>
        </replacement>
        <expansion>
            <sub>run</sub>
            <sub>jog</sub>
        </expansion>
        <expansion>
            <sub>need</sub>
            <sub>necessity</sub>
        </expansion>
    </thesaurus>
</XML>
در اینجا diacritics_sensitive به معنای حساسیت به لهجه است که به صورت پیش فرض برای تمام زبان‌ها خاموش است. سپس یک سری expansion و replacement را مشاهده می‌کنید.
فایل tsenu.xml به صورت پیش فرض برای زبان انگلیسی آمریکایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اگر محتویات آن‌را برای مثال با محتویات XML ایی فوق جایگزین کنید (در حین ذخیره باید دقت داشت که encoding فایل نیاز است Unicode باشد)، سپس باید SQL Server را از این تغییر نیز مطلع نمائیم:
 -- Load the US English file
EXEC sys.sp_fulltext_load_thesaurus_file 1033;
GO
 عدد 1033، عدد استاندارد زبان US EN است.
 البته اگر اینکار را انجام ندهیم، به صورت خودکار، اولین کوئری که از THESAURUS انگلیسی استفاده می‌کند، سبب بارگذاری آن خواهد شد.
 -- Synonyms

-- The next query does not return any rows
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'need');

-- The next query returns a row
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(docexcerpt, N'FORMSOF(THESAURUS, need)');
GO
در اولین مثال به دنبال عین واژه‌ی need در رکوردهای موجود هستیم که خروجی را بر نمی‌گرداند.
در ادامه اگر کوئری دوم را که از FORMSOF جهت تعیین روش THESAURUS استفاده کرده است، اجرا کنیم، به یک رکورد خواهیم رسید که در آن واژه‌ی necessity به کمک محتویات فایل tsenu.xml که پیشتر تهیه کردیم، بجای need وجود دارد.

9) جستجو بر روی خواص و متادیتای فایل‌ها
 -- Document properties
SELECT id, title, docexcerpt
FROM dbo.Documents
WHERE CONTAINS(PROPERTY(doccontent,N'Authors'), N'Test');
در اینجا نحوه‌ی جستجوی خواص فایل‌های docx ذخیره شده در قسمت قبل را مشاهده می‌کنید که شامل ذکر PROPERTY و ستون FTS مورد نظر است، به همراه نام خاصیت و عبارت جستجو.


کار با FREETEXT
 -- FREETEXT
SELECT *
FROM dbo.Documents
WHERE FREETEXT(docexcerpt, N'data presentation need');
FREETEXT عموما ردیف‌های بیشتری را نسبت به Contains بر می‌گرداند؛ چون جستجوی عمومی‌تری را انجام می‌دهد. در اینجا جستجو بر روی معنای عبارات انجام می‌شود و نه صرفا یافتن عباراتی دقیقا همانند عبارت در حال جستجو. در اینجا مباحث Synonyms و Inflectional ایی که پیشتر یاد شد، به صورت خودکار اعمال می‌شوند.
در کوئری فوق، کلیه رکوردهایی که با سه کلمه‌ی وارد شده (به صورت مجزا) به نحوی تطابق داشته باشند (تطابق کامل یا بر اساس تطابق‌های معنایی یا دستوری) باز گردانده خواهند شد.