مطالب دوره‌ها
رها سازی منابع IDisposable در StructureMap
اگر با برنامه‌های وب و StructureMap کار کرده باشید، حتما از متد جدید HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll و متد قدیمی ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects آن نیز برای Dispose خودکار کلیه اشیاء IDisposable در Application_EndRequest استفاده کرده‌اید. البته شرط استفاده از متدهای یاد شده نیز این است که طول عمر اشیاء IDisposable به صورت Http Scoped تعریف شده باشند:
 x.For<IUnitOfWork>().HybridHttpOrThreadLocalScoped().Use<MyContext>();

سؤال: برای سایر حالات چطور؟ در یک برنامه‌ی ویندوزی کنسول یا سرویس ویندوز که Http Scoped در آن معنا ندارد چکار باید کرد؟
پاسخ: در اینجا حداقل دو راه حل وجود دارد:
الف) استفاده از nested containers
 using (var container = ObjectFactory.Container.GetNestedContainer())
{
    var uow = container.GetInstance<IUnitOfWork>();

}
قابلیتی از نگارش 2.6 استراکچرمپ به آن اضافه شده‌است به نام nested containers که هدف از آن Dispose خودکار کلیه اشیاء Transient از نوع IDisposable است. در اینجا منظور از Transient این است که طول عمر شیء مدنظر به صورت Singleton، HttpContext scoped و یا ThreadLocal scoped تعریف نشده باشد (هیچ نوع caching خاصی به طول عمر آن اعمال نشده باشد).
در مثال فوق، پس از پایان کار قطعه‌ی using نوشته شده، به صورت خودکار کلیه اشیاء IDisposable یافت شده و Dispose می‌شوند.

ب) نگاهی به پشت صحنه‌ی متد DisposeAndClearAll
اگر اشیاء IDisposable شما با طول عمر HybridHttpOrThreadLocalScoped معرفی شده باشند (و Transient نباشند)، با دستور ذیل چه در برنامه‌های ویندوزی و چه در برنامه‌های وب، کلیه‌ی آن‌ها یافت شده و به صورت خودکار Dispose می‌شوند:
 new HybridLifecycle().FindCache(null).DisposeAndClear();
متد HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll فقط مختص است به برنامه‌های وب. اگر نیاز به متدی دارید که در هر دو حالت برنامه‌های وب و ویندوزی کار کند، از روش HybridLifecycle فوق استفاده نمائید.


بنابراین به صورت خلاصه
اگر طول عمر شیء IDisposable مدنظر به صورت هیبرید تعریف شده‌است، از متد DisposeAndClear موجود در HybridLifecycle می‌توان استفاده کرد. اگر طول عمر شیء IDisposable مورد استفاده، معمولی است و هیچ نوع caching خاصی برای آن درنظر گرفته نشده‌است، می‌توان از روش nested containers برای رها سازی خودکار منابع آن کمک گرفت.
مطالب
MVC vs 3-Tier Pattern

من تا به حال برنامه نویس‌های زیادی را دیده‌ام که می‌پرسند «چه تفاوتی بین الگوهای معماری MVC و Three-Tier وجود دارد؟» قصد من روشن کردن این سردرگمی، بوسیله مقایسه هردو، با کنار هم قرار دادن آنها می‌باشد. حداقل در این بخش، من اعتقاد دارم، منبع بیشتر این سردرگمی‌ها در این است که هر دو‌ی آنها، دارای سه لایه متمایز و گره، در دیاگرام مربوطه‌اشان هستند.

اگر شما به دقت به دیاگرام آنها نگاه کنید، پیوستگی را خواهید دید. بین گره‌ها و راه اندازی آنها، کمی تفاوت است.


معماری سه لایه

سیستم‌های سه لایه، واقعاً لایه‌ها را می‌سازند: لایه UI به لایه Business logic دسترسی دارد و لایه Business logic به لایه Data دسترسی دارد. اما لایه UI دسترسی مستقیمی به لایه Data ندارد و باید از طریق لایه Business logic و روابط آنها عمل کند. بنابراین می‌توانید فکر کنید که هر لایه، بعنوان یک جزء، آزاد است؛ همراه با قوانین محکم طراحی دسترسی بین لایه ها.

MVC

در مقابل، اینPattern ، لایه‌های سیستم را نگهداری نمی‌کند. کنترلر به مدل و View (برای انتخاب یا ارسال مقادیر) دسترسی دارد. View نیز دسترسی دارد به مدل . دقیقاً چطور کار می‌کند؟ کنترلر در نهایت نقطه تصمیم گیری منطقی است. چه نوع منطقی؟ نوعاً، کنترلر، ساخت و تغییر مدل را در اکشن‌های مربوطه، کنترل خواهد کرد. کنترلر سپس تصمیم گیری می‌کند که برای منطق داخلیش، کدام View مناسب است. در آن نقطه، کنترلر مدل را به View   ارسال می‌کند. من در اینجا چون هدف بحث مورد دیگه‌ای می‌باشد، مختصر توضیح دادم.

چه موقع و چه طراحی را انتخاب کنم؟

اول از همه، هر دو طراحی قطعاً و متقابلاً منحصر بفرد نیستند. در واقع طبق تجربه‌ی من، هر دو آنها کاملاً هماهنگ هستند. اغلب ما از معماری چند لایه استفاده می‌کنیم مانند معماری سه لایه، برای یک ساختار معماری کلی. سپس من در داخل لایه UI، از MVC   استفاده می‌کنم، که در زیر دیاگرام آن را آورده ام.

مطالب
طراحی تعاملی (Interaction Design)

تعریف Interaction Design در زبان طراحی، تعامل انسان و کامپیوتر و توسعه نرم‌افزار اینگونه بیان می‌شود:

« عمل طراحی تعاملی محصولات دیجیتالی، محیط‌ها، سیستم‌ها و سرویس‌ها. مانند سایر رشته‌های طراحی، Interaction Design دارای شاخه‌ها و توجهاتی است، اما به طور ساده می‌توان گفت که تمرکز اصلی این رشته برروی رفتارها است.»

طراحی تعاملی یا Interaction Design که به اختصار به آن IxD نیز گفته می‌شود، بر روی ایجاد واسط‌های کاربری جذاب با رفتار‌های خوب تمرکز دارد. فهم این نکته که کاربران و تکنولوژی چگونه با یکدیگر ارتباط دارند، در این شاخه بسیار مهم و ضروری است. با این درک، شما می‌توانید موارد زیر را پیش‌بینی نماید: اینکه چگونه یک فرد با سیستم تعامل دارد؟ چگونه مشکلات را با داشتن آن سیستم رفع می‌کند؟ و در نهایت با استفاده از این موارد راه‌های جدیدی برای توسعه سیستم، برای انجام کارها پیشنهاد دهید. در ادامه به بررسی Best Practice های Interaction Design خواهیم پرداخت.

بهترین روش‌های طراحی تعاملی ( Interaction Design )

در هنگام طراحی و توسعه یک محصول نرم‌افزاری با المان‌های تعاملی، ویژگی‌ها و سوالات مطرح شده‌ی زیر را در نظر بگیرید:

سوالات مهم در هنگام لحاظ کردن طراحی تعامل‌گرا


کاربران به چه صورت‌هایی می‌توانند با واسط کاربری در ارتباط باشند

- کاربر چه تعاملاتی را می‌تواند به طور مستقیم با ماوس، انگشت یا stylus با واسط کاربری داشته باشد؟

- چه دستوراتی را کاربر می‌تواند صادر کند و با آنها تعامل داشته باشد که به طور مستقیم جزء محصول نیست؟ به عنوان مثال Ctrl+C که درون مرورگرها فعال است و جزئی از خود محصول نیست.

دادن اطلاعاتی به کاربران، در مورد رفتار‌های سیستم، پیش از انجام یک عمل

- ظاهر المان‌های صفحه (رنگ، شکل، اندازه و ...) چه سرنخ‌هایی را در مورد عملکرد آنها به کاربر خواهد داد؟ این المان‌ها به کاربر می‌فهماند که چگونه باید از آنها استفاده کند.

- شما چه اطلاعاتی را می‌توانید در المان‌ها بگنجانید که کاربر پیش از انجام یک عملیات از عملکرد آن المان مطلع شود؟ این مفاهیم می‌توانند با گنجاندن label های با معنا در دکمه‌ها، یا دستورالعمل‌های بسیار کوتاه برای تاییدیه‌های نهایی کامل شود.

پیش‌بینی و کاهش خطاها

- آیا پیام‌های خطا، راه روشنی را برای کاربر باز می‌کند تا بتواند مشکل کار خود را پیدا کند و منشا خطا را کشف نماید؟

- آیا در برخی موارد فشار و اجبار ( Constraint ) برای تحمیل عملیاتی خاص به کاربر جهت جلوگیری از خطا وجود دارد؟ اصل Poka-Yoka می‌گوید برای جلوگیری از سردرگمی کاربر و همچنین جلوگیری از خطاهای ممکن، در برخی موارد لازم است که کاربر را در محدوده‌ای خاص و در یک مسیر مشخص (مانند مراحل تکمیل یک فرم) نگه داریم. این ایجاد فشار هم به کاربر کمک می‌کند و هم به تیم توسعه.

در نظر گرفتن فیدبک و زمان پاسخ سیستم

- چگونه قرار است که به کاربر بازخورد بدهیم که پروسه‌ای در حال اجرا است؟ هنگامیکه کاربر درگیر انجام عملیاتی است، سیستم باید متعاقبا یک پاسخ را برای کاربر نمایش دهد و چه بهتر که کاربر را در حین انجام پروسه (اگر پروسه طولانی باشد، مثلا بیش از 30 ثانیه) از آنچه که در سمت سرور صورت می‌گیرد آگاه سازد. این فرآیند‌ها را می‌توان با یک progress bar ساده مدل کرد.

- بین یک عمل و پاسخ آن چه مدت زمانی طول خواهد کشید؟ واکنش پاسخ را می‌توان در چهار سطح مشخص نمود: فوری یا immediate (کمتر از 0.1 ثانیه)، کند یا stammer (بین 0.1 تا 1 ثانیه)، وقفه یا interruption (بین 1 تا 10 ثانیه) و اختلال یا disruption  (بیش از 10 ثانیه).

نگاه استراتژیک درباره‌ی هر یک از عناصر درون صفحه

- آیا عناصر واسط کاربری اندازه‌ی معقولی برای تعامل با کاربر دارند؟ عناصری مانند دکمه‌ها، باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا کاربر بتواند بر روی آنها کلیک کند. اما یک طراح نباید این نگاه را تنها به یک مرورگر منتهی کند. عمده‌ی مشکل در دستگاه‌های قابل حمل، مثل موبایل‌ها و تبلت‌ها رخ می‌دهد.

- آیا لبه‌ها و گوشه‌ها (فضاهای خالی) به خوبی برای گنجاندن عناصر تعاملی مانند منو‌ها استفاده شده‌اند؟ یک قانون مهم در این زمینه می‌گوید که لبه‌ها و گوشه‌ها و نواحی مرزی، نواحی خوبی برای قرارگیری عناصر هستند. زیرا این نواحی معمولا نواحی مرزی هستند و کاربر به راحتی می‌تواند بر روی آنها کلیک و یا آنها را لمس نماید.

- آیا شما از استاندارد‌ها پیروی می‌کنید؟ بالاخره کاربران آنقدرها هم بی‌اطلاع نیستند. آنها کمی هم درباره‌ی اینکه یک رابط کاربری چگونه است و عناصر آنها چگونه رفتار می‌کنند، اطلاعات دارد. پس، از این رو نیازی به خلق و بدعت‌گذاری نیست. تنها کافی‌است اندکی از آنچه که در UX متداول شده، بهتر باشید. اگر روش شما بتواند خلاقانه و در عین حال ساده باشد، شما نیز می‌توانید صاحب سبک شوید.

ساده‌سازی برای افزایش سرعت یادگیری

- آیا اطلاعات مورد نیاز کاربر درون نرم‌افزار به هفت (به علاوه منهای دو) تکه تقسیم شده‌اند؟ George Miller طی آزمایشاتی کشف کرد که افراد تنها قادرند پنج تا نه مورد را در حافظه‌ی کوتاه مدت خود قرار دهند.

- آیا واسط User End تا حد ممکن ساده شده است؟ قانون Tesler بیان میکند که شما باید سعی کنید که تمامی پیچیدگی‌ها را تا آنجا که ممکن است از واسط User End حذف کنید.

منابع:

مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به بررسی امکانات داخلی فریمورک MediatR بپردازیم. سورس این قسمت مقاله در این ریپازیتوری قابل دسترسی است.

نصب و راه اندازی


در ابتدا یک پروژه جدید ASP.NET Core از نوع API را ایجاد میکنیم و با استفاده از Nuget Package Manager ، پکیج MediatR را داخل پروژه نصب میکنیم:
Install-Package MediatR

بعد از نصب نیاز داریم تا نیازمندی‌های این فریمورک را داخل DI Container خود Register کنیم. اگر از DI Container پیشفرض ASP.NET Core استفاده کنیم ، کافیست پکیج متناسب آن با Microsoft.Extensions.DependencyInjection را نصب کرده و به‌راحتی نیازمندی‌های MediatR را فراهم سازیم:
Install-Package MediatR.Extensions.Microsoft.DependencyInjection
بعد از نصب کافیست این کد را به متد ConfigureServices فایل Startup.cs پروژه خود اضافه کنید تا نیازمندی‌های MediatR داخل DI Container شما Register شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    services.AddMediatR();
}

* اگر از DI Container‌های دیگری استفاده میکنید، میتوانید با استفاده از توضیحات این لینک MediatR را داخل Container مورد نظرتان Register کنید.

IRequest

همانطور که در مطلب قبل گفتیم، در CQRS متدهای برنامه به 2 قسمت Command و Query تقسیم میشوند. در MediatR اینترفیسی بنام IRequest ایجاد شده‌است و تمامی Class‌های Command/Query ما که درخواست انجام کاری را میدهند، از این interface ارث بری خواهند کرد.

دلیل نامگذاری این interface به IRequest این است که ما درخواست افزودن یک مشتری جدید را ایجاد میکنیم و قسمت دیگری از برنامه، وظیفه پاسخگویی به این درخواست را برعهده خواهد داشت.

IRequest دارای 2 Overload از نوع Generic و Non-Generic است.
پیاده سازی Non-Generic آن برای درخواست‌هایی است که Response برگشتی ندارند ( معمولا Command‌ها ) و منتظر جوابی از سمت آن‌ها نیستیم و پیاده سازی Generic آن، نوع Response ای را که بعد از پردازش درخواست برگشت داده میشود، مشخص میسازد.

برای مثال قصد داریم مشتری جدیدی را در برنامه خود ایجاد کنیم. کلاس Customer به این صورت تعریف شده است:
public class Customer
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public DateTime RegistrationDate { get; set; }
}

و Dto متناسب با آن نیز به این صورت تعریف شده است :
public class CustomerDto
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public string RegistrationDate { get; set; }
}

افزودن مشتری، یک Command است؛ زیرا باعث افزودن رکوردی جدیدی به دیتابیس و تغییر State برنامه میشود. کلاس جدیدی به اسم CreateCustomerCommand ایجاد کرده و از IRequest ارث بری میکنیم و نوع Response برگشتی آن را CustomerDto قرار میدهیم:
public class CreateCustomerCommand : IRequest<CustomerDto>
{
    public CreateCustomerCommand(string firstName, string lastName)
    {
        FirstName = firstName;
        LastName = lastName;
    }

    public string FirstName { get; }

    public string LastName { get; }
}

کلاس CreateCustomerCommand نیازمندی‌های خود را از طریق Constructor مشخص میسازد. برای ایجاد کردن یک مشتری حداقل چیزی که لازم است، Firstname و Lastname آن است و بعد از ارسال مقادیر مورد نیاز به سازنده این کلاس، مقادیر بدلیل get-only بودن قابل تغییر نیستند.
در اینجا مفهوم immutability بطور کامل رعایت شده است.

Immutability


IRequestHandler


هر Request نیاز به یک Handler دارد تا آن را پردازش کند. در MediatR کلاس‌هایی که وظیفه پردازش یک IRequest را دارند، از اینترفیس IRequestHandler ارث بری کرده و متد Handle آن را پیاده سازی میکنند. اگر متد شما Synchronous است میتوانید از کلاس RequestHandler بطور مستقیم ارث بری کنید.

در ادامه مثال قبلی، کلاسی به اسم CreateCustomerCommandHandler ایجاد و از IRequestHandler ارث بری میکنیم و منطق افزودن مشتری به دیتابیس را پیاده سازی میکنیم:
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = _mapper.Map<Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

ورودی اول IRequestHandler، کلاسی است که درخواست، آن را پردازش خواهد کرد و پارامتر ورودی دوم، کلاسی است که در نتیجه پردازش بعنوان Response برگشت داده خواهد شد.

همانطور که میبینید در این Handler از DbContext مربوط به Entity Framework برای ثبت اطلاعات داخل دیتابیس و IMapper مربوط به AutoMapper برای نگاشت CreateCustomerCommand به Customer استفاده شده است.

تنظیمات Profile مربوط به AutoMapper ما به این صورت است تا در هنگام نگاشت CreateCustomerCommand ، مقدار RegistrationDate مربوط به Customer برابر با زمان فعلی قرار داده شود و برای نگاشت Customer به CustomerDto نیز ، تاریخ RegistrationDate با فرمتی قابل فهم به کاربران نمایش داده شود :
public class DomainProfile : Profile
{
    public DomainProfile()
    {
        CreateMap<CreateCustomerCommand, Customer>()
            .ForMember(c => c.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(_ => DateTime.Now));

        CreateMap<Customer, CustomerDto>()
            .ForMember(cd => cd.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(c => c.RegistrationDate.ToShortDateString()));
    }
}

در نهایت با inject کردن اینترفیس IMediator به کنترلر خود و فرستادن یک درخواست POST به این اکشن، درخواست ایجاد مشتری را توسط متد Send میدهیم :
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateCustomer([FromBody] CreateCustomerCommand createCustomerCommand)
{
    CustomerDto customer = await _mediator.Send(createCustomerCommand);
    return CreatedAtAction(nameof(GetCustomerById), new { customerId = customer.Id }, customer);
}

همانطور که میبینید ما در اینجا فقط درخواست، فرستاده‌ایم و وظیفه پیدا کردن Handler این درخواست را فریمورک MediatR برعهده گرفته‌است و ما هیچ جایی بطور مستقیم Handler خود را صدا نزده ایم. ( Hollywood Principle: Don't Call Us, We Call You )


روند پیاده سازی Query‌ها نیز دقیقا شبیه به Command است و نمونه‌ای از آن داخل ریپازیتوری ذکر شده‌ی در ابتدای مطلب وجود دارد.
اینترفیس IMediator علاوه بر متد Send ، دارای متد دیگری بنام Publish نیز هست که وظیفه Raise کردن Event‌ها را برعهده دارد که در مقالات بعدی از آن استفاده خواهیم کرد.

چند نکته :
1- در نامگذاری Command‌ها، کلمه Command در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال: CreateCustomerCommand
2- در نامگذاری Query‌ها، کلمه Query در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال : GetCustomerByIdQuery
3- در نامگذاری Handler‌ها، از ترکیب Command/Query + Handler استفاده میکنیم؛ مثال : CreateCustomerCommandHandler, GetCustomerByIdQueryHandler
4- در این قسمت Request‌های ما بدون هیچ Validation ای وارد Handler هایشان میشدند که این نیاز اکثر برنامه‌ها نیست. در قسمت بعدی با استفاده از Fluent Validation پارامترهای Request هایمان را بطور خودکار اعتبارسنجی میکنیم.
مطالب
استفاده از الگوی Adapter در تزریق وابستگی‌ها

در بعضی از مواقع ممکن است که در هنگام استفاده از اصل تزریق وابستگی‌ها، با یک مشکل روبرو شویم و آن این است که اگر از کلاسی استفاده می‌کنیم که به سورس آن دسترسی نداریم، نمی‌توانیم برای آن یک Interface تهیه کنیم و اصل (Depend on abstractions, not on concretions) از بین می‌رود، حال چه باید کرد.
برای اینکه موضوع تزریق وابستگی‌ها (DI) به صورت کامل در قسمتهای دیگر سایت توضیح داده شده است، دوباره آن را برای شما بازگو نمی‌کنیم .
لطفا به کد‌های ذیل توجه کنید:

کد بدون تزریق وابستگیها

به سازنده کلاس ProductService و تهیه یک نمونه جدید از وابستگی مورد نیاز آن دقت نمائید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class Product
    {
    }

    public class ProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private ProductRepository _productRepository;
        public ProductService()
        {
            _productRepository = new ProductRepository();
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products;
            string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
            products = (List<Product>)HttpContext.Current.Cache.Get(storageKey);
            if (products == null)
            {
                products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
                HttpContext.Current.Cache.Insert(storageKey, products);
            }
            return products;
        }
    }
}

همان کد با تزریق وابستگی

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public interface IProductRepository
    {
        IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId);
    }

    public class ProductRepository : IProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private IProductRepository _productRepository;
        public ProductService(IProductRepository  productRepository)
        {
            _productRepository = productRepository;
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            //…
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید به علت دسترسی به سورس، به راحتی برای استفاده از کلاس ProductRepository در کلاس ProductService، از تزریق وابستگی‌ها استفاده کرده‌ایم.
اما از این جهت که شما دسترسی به سورس Http context class را ندارید، نمی‌توانید به سادگی یک Interface را برای آن ایجاد کنید و سپس یک تزریق وابستگی را مانند کلاس ProductRepository برای آن تهیه نمائید.
خوشبختانه این مشکل قبلا حل شده است و الگویی که به ما جهت پیاده سازی آن کمک کند، وجود دارد و آن الگوی آداپتر (Adapter Pattern)  می‌باشد.
این الگو عمدتا برای  ایجاد یک Interface از یک کلاس به صورت یک Interface سازگار و قابل استفاده می‌باشد. بنابراین می‌توانیم این الگو را برای تبدیل HTTP Context caching API به یک API سازگار و قابل استفاده به کار ببریم.
در ادامه می‌توان Interface سازگار جدید را در داخل productservice که از اصل تزریق وابستگی‌ها (DI ) استفاده می‌کند تزریق کنیم.

یک اینترفیس جدید را با نام ICacheStorage به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:

public interface ICacheStorage
{
    void Remove(string key);
    void Store(string key, object data);
    T Retrieve<T>(string key);
}
حالا که شما یک اینترفیس جدید دارید، می‌توانید کلاس produceservic را به شکل ذیل به روز رسانی کنید تا از این اینترفیس، به جای HTTP Context استفاده کند.
public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    private ICacheStorage _cacheStorage;
    public ProductService(IProductRepository  productRepository,
    ICacheStorage cacheStorage)
    {
        _productRepository = productRepository;
        _cacheStorage = cacheStorage;
    }

    public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
    {
        IList<Product> products;
        string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
        products = _cacheStorage.Retrieve<List<Product>>(storageKey);
        if (products == null)
        {
            products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
            _cacheStorage.Store(storageKey, products);
        }
        return products;
    }
}
مسئله ای که در اینجا وجود دارد این است که HTTP Context Cache API صریحا نمی‌تواند Interface ایی که ما ایجاد کرده‌ایم را اجرا کند.
پس چگونه الگوی Adapter می‌تواند به ما کمک کند تا از این مشکل خارج شویم؟
هدف این الگو به صورت ذیل در GOF مشخص شده است .«تبدیل  Interface از یک کلاس به یک Interface مورد انتظار Client»
تصویر ذیل، مدل این الگو را به کمک UML نشان می‌دهد:
 

همانطور که در این تصویر ملاحظه می‌کنید، یک Client ارجاعی به یک Abstraction در تصویر (Target) دارد (ICacheStorage در کد نوشته شده). کلاس Adapter اجرای Target را بر عهده دارد و به سادگی متدهای Interface را نمایندگی می‌کند. در اینجا کلاس Adapter، یک نمونه از کلاس Adaptee را استفاده می‌کند و در هنگام اجرای قراردادهای Target، از این نمونه استفاده خواهد کرد.

اکنون کلاس‌های خود را در نمودار UML قرار می‌دهیم که به شکل ذیل آنها را ملاحظه می‌کنید.
 


در شکل ملاحظه می‌نمایید که یک کلاس جدید با نام HttpContextCacheAdapter مورد نیاز است. این کلاس یک کلاس روکش (محصور کننده یا Wrapper) برای متدهای HTTP Context cache است. برای اجرای الگوی Adapter کلاس HttpContextCacheAdapter را به شکل ذیل ایجاد می‌کنیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;
namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class HttpContextCacheAdapter : ICacheStorage
    {
        public void Remove(string key)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Remove(key);
        }

        public void Store(string key, object data)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Insert(key, data);
        }

        public T Retrieve<T>(string key)
        {
            T itemStored = (T)HttpContext.Current.Cache.Get(key);
            if (itemStored == null)
                itemStored = default(T);
            return itemStored;
        }
    }
}
حال به سادگی می‌توان یک caching solution دیگر را پیاده سازی کرد بدون اینکه در کلاس ProductService  اثر یا تغییری ایجاد کند .

منبع : Professional Asp.Net Design Pattern
 
مطالب
الگوی PRG در ASP.NET MVC
تا حالا با این پنجره حتما مواجه شدین:


دارید اطلاعات یک فرم داخل صفحه رو به سمت سرور میفرستید و پس از اتمام عملیات، صفحه دوباره نمایش داده میشه. در این حالت اگه دکمه F5 یا دکمه Refresh مرور گر رو بزنید، با این پنجره مواجه میشید که میگه دارید اطلاعات قبلی رو دوباره به سمت سرور میفرستید. بعضی وقت‌ها کاربران به هر دلیل دوباره صفحه رو Refresh میکنند و با این پنجره روبرو میشن بدون اینکه بدونن جریان از چه قراره، دوباره اطلاعات رو به سمت سرور میفرستن و این کار باعث ثبت اطلاعات تکراری میشه. برای جلوگیری از این کار الگویی به نام Post/Redirect/Get هست که راه حلی رو برای اینکار پیشنهاد میده. 

راه حل به این صورت هست که پس از پست شدن فرم به سمت سرور و انجام عملیات، بجای اینکه صفحه، دوباره با استفاده از متد GET به کاربر نشون داده بشه، کاربر Redirect بشه به صفحه. برای توضیح این مسئله به سراغ AccountController که بصورت پش فرض وقتی یک پروژه ASP.NET MVC رو از نوع Internet ایجاد میکنید، وجود داره. 

 اکشن Register از نوع GET صفحه ثبت نام کاربر رو نمایش میده. 
[HttpGet]
[AllowAnonymous]
public ActionResult Register()
{
      return View();
}
پس از اینکه کاربر اطلاعات داخل فرم رو پر کرد و به سمت سرور فرستاد و صحت اطلاعات فرستاده معتبر و عمل ثبت موفقیت آمیز بود برای ادامه کار به دو روش میتوان عمل کرد:
 ١- کاربر به صفحه دیگری منتقل بشه و در اون صفحه پیام موفقیت آمیز بودن عملیات نشون داده بشه. مثلا معمولا پس از انجام عمل ثبت نام، کاربر به صفحه شخصی یا صفحه اصلی سایت منتقل میشه  و یا در موقع ویرایش اطلاعات پش از انجام عمل ویرایش کاربر به صفحه دیگری که لیستی از آیتمها که کاربر یکی از آنها را ویرایش کرده باز گردانده میشه.
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public ActionResult Register(RegisterModel model)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        // Attempt to register the user
        try
        {
            WebSecurity.CreateUserAndAccount(model.UserName, model.Password);
            WebSecurity.Login(model.UserName, model.Password);
            ViewBag.Message = "Successfully Registered!";

            // PRG has been maintained
            return RedirectToAction("Index", "Home");
        }
        catch (MembershipCreateUserException e)
        {
            ModelState.AddModelError("", ErrorCodeToString(e.StatusCode));
        }
    }
    // If we got this far, something failed, redisplay form
    return View(model);
}
٢- نمایش دوباره صفحه ولی با تغییر هدر صفحه به کد 303 . کد 303 به مروگر اعلام میکنه صفحه ریدایرکت شده است
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public ActionResult Register(RegisterModel model)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        // Attempt to register the user
        try
        {
            WebSecurity.CreateUserAndAccount(model.UserName, model.Password);
            WebSecurity.Login(model.UserName, model.Password);
            ViewBag.Message = "Successfully Registered!";

            // PRG has been maintained
            return RedirectToAction("Register");
        }
        catch (MembershipCreateUserException e)
        {
            ModelState.AddModelError("", ErrorCodeToString(e.StatusCode));
        }
    }
    // If we got this far, something failed, redisplay form
    return View(model);
}
در این حالت دوباره صفحه ثبت نام نمایش داده میشه ولی با زدن دکمه رفرش، اطلاعات دوباره به سمت سرور فرستاده نمیشه
مطالب
تزریق مستقیم وابستگی‌ها در Action Method ها و Handler Method های ASP.NET Core
همانطور که میدانید  ASP.NET Core از تزریق وابستگی‌ها ( Dependency Injection ) پشتیبانی میکند، که یک نوع Design Pattern است، و در اصل یک تکنیک است برای دستیابی و پیاده سازی اصل Inversion Of Control یا همان IoC بین کلاس‌ها و وابستگی‌های آن کلاس‌ها. متد ConfigureServices در کلاس Startup وظیفه‌ای دارد برای ثبت و تعریف سرویس‌های مورد استفاده‌ی در برنامه از جمله Platform Features مانند EF Core و معماری MVC. این متد در اصل DI Container ما است و میتوانیم از آن برای loosely coupled کردن برنامه مان از آن استفاده کنیم. در این متد 3 روش برای ثبت و تعریف سرویس‌های ما وجود دارد، که این 3 روش در اصل طول عمر ( حیات ) یک سرویس را مشخص میکنند. در پایین نام این سه LifeTime را برای شما لیست میکنم:
  1. Transient
  2. Scoped
  3. Singleton

تزریق وابستگی را در برنامه‌های ASP.NET Core میتوان به چند طریق انجام داد:
  1. Constructor Injection
  2. Property Injection
  3. Method Injection
  4. Action  & Handler Injection
که بیشترین نوع استفاده از طریق سازنده‌ی کلاس یا همان Constructor است ( نوع اول ).

در این مقاله میخواهیم مورد چهارم را مورد بررسی قرار دهیم، که برای تزریق مستقیم وابستگی به یک Handler Method یا Action Method استفاده میشود؛ بدون تزریق وابستگی به سازنده و ساخت فیلد خصوصی و readonly از Abstraction مورد نظر. مایکروسافت این نوع تزریق را به صورت یک Attribute در آورده است، که از کلاس Attribute هم ارث بری کرده است و در فضای نام
Microsoft.AspNetCore.Mvc
قرار گرفته است و نام آن FromServices است. برای بررسی اجمالی این کلاس میتوانید به لینک رو به رو مراجعه کنید. FromServicesAttribute Class  

خب نحوه استفاده از این Attribute را در ادامه یاد خواهیم گرفت. همانطور که در بالا گفته شد، با استفاده از این صفت دیگر نیازی به تزریق وابستگی در سازنده ندارید؛ البته از این صفت مواقعی استفاده میشود که برای مثال فقط در یک اکشن متد یا هندلر متد میخواهید استفاده کنید.
مثال واقعی:
فرض کنید که یک Controller دارید همراه با 15 عدد Action Method، یا یک Razor Page دارید که در PageModel آن چند Handler Method دارید، حالا نیاز به یک سرویسی دارید که در تمامی این Handler Method‌ها یا Action Method‌ها باید استفاده شود، مانند کلاس Context که برای EF Core است. حالا فرض کنید یکی از آن 15 کنترلرها نیاز به یک سرویس خاصی دارد، مثلا سرویس ارسال ایمیل، و در 14 تای دیگر این سرویس استفاده نمیشود، پس اینجا منطقی است که تزریق وابستگی به صورت مستقیم در خود Action Method انجام بگیرد. در مثال پایین میبینید که اینترفیس IEmailSender را در اکشن متد به صورت مستقیم تزریق کرده‌ایم، بدون دخالت سازنده کلاس. البته این Abstraction باید یک کلاس پیاده سازی کننده داشته باشد و در DI Container پروژه به ثبت رسیده باشد.
مثال شماره 1:
 public class AccountController : Controller
    {
        public IActionResult ConfirmEmail([FromServices] IEmailSender emailSender)
        {
           // emailSender.SendAsync(...);
        }
    }

مثال شماره 2:
public IActionResult About([FromServices] IDateTime dateTime)
{
    ViewData["Message"] = $"Current server time: {dateTime.Now}";

    return View();
}

مثال شماره 3:
[HttpGet]
 public ProductModel GetProduct([FromServices] IProductModelRequestService productModelRequest)
 {
     return productModelRequest.Value;
 }
از این صفت میتوانید در Handler Method‌های Razor Page‌ها هم استفاده کنید و هیچ محدودیتی در استفاده از آن‌ها در صفحات قدرتمند Razor وجود ندارد.
مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت چهارم
در این قسمت قصد داریم به بررسی Behavior‌ ها در فریمورک MediatR بپردازیم. کدهای این قسمت به‌روزرسانی و از این ریپازیتوری قابل دسترسی است.

با استفاده از Behavior‌ها امکان پیاده سازی AOP را براحتی خواهید داشت. Behavior‌ها، مانند Filter‌‌ ها در ASP.NET MVC هستند. همانطور که با استفاده از متدهای OnActionExecuting و OnActionExecuted میتوانستیم اعمالی را قبل و بعد از اجرای یک اکشن‌متد انجام دهیم، چنین قابلیتی را با Behavior‌ها در MediatR نیز خواهیم داشت. مزیت اینکار این است که شما میتوانید کدهای Cross-Cutting-Concern خود را یکبار نوشته و چندین بار بدون تکرار مجدد، از آن استفاده کنید.


Performance Counter Behavior

فرض کنید میخواهید زمان انجام کار یک متد را اندازه گیری کرده و در صورت طولانی بودن زمان انجام آن، لاگی را مبنی بر کند بودن بیش از حد مجاز این متد، ثبت کنید. شاید اولین راهی که برای انجام اینکار به ذهنتان بیاید این باشد که داخل تمام متدهایی که میخواهیم زمان انجام آنها را  محاسبه کنیم، چنین کدی را تکرار کنیم:
public class SomeClass
{
    private readonly ILogger _logger;

    public SomeClass(ILogger logger)
    {
        _logger = logger;
    }

    public void SomeMethod()
    {
        Stopwatch stopwatch = new Stopwatch();
        stopwatch.Start();

        // TODO: Do some work here

        stopwatch.Stop();

        if (stopwatch.ElapsedMilliseconds > TimeSpan.FromSeconds(5).Milliseconds)
        {
            // This method has taken a long time, So we log that to check it later.
            _logger.LogWarning($"SomeClass.SomeMethod has taken {stopwatch.ElapsedMilliseconds} to run completely !");
        }
    }
}
در این صورت تمام متدهایی که نیاز به محاسبه زمان پردازش را دارند، باید به کلاسشان Logger تزریق شود. Stopwatch باید ایجاد، Start و Stop شود و در نهایت، بررسی کنیم که آیا زمان انجام این متد از حداکثری که برای آن مشخص کرده‌ایم گذشته است یا خیر.

علاوه بر این تصور کنید روزی تصمیم بگیرید که حداکثر زمان برای Log کردن را از 5 ثانیه به 10 ثانیه تغییر دهید. در این صورت بدلیل اینکه در همه متدها این قطعه کد تکرار شده‌است، مجبور به تغییر تمام کدهای برنامه برای اصلاح این بخش خواهید شد. در اینجا اصل DRY نقض شده‌است.

 

برای حل این مشکل از Behavior‌ها استفاده میکنیم. برای پیاده سازی Behavior‌ها داخل MediatR، کافیست از interface ای بنام IPipelineBehavior ارث بری کنیم:
public class RequestPerformanceBehavior<TRequest, TResponse> :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
{
    private readonly ILogger<RequestPerformanceBehavior<TRequest, TResponse>> _logger;

    public RequestPerformanceBehavior(ILogger<RequestPerformanceBehavior<TRequest, TResponse>> logger)
    {
        _logger = logger;
    }

    public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
    {
        Stopwatch stopwatch = new Stopwatch();
        stopwatch.Start();

        TResponse response = await next();

        stopwatch.Stop();

        if (stopwatch.ElapsedMilliseconds > TimeSpan.FromSeconds(5).Milliseconds)
        {
            // This method has taken a long time, So we log that to check it later.
            _logger.LogWarning($"{request} has taken {stopwatch.ElapsedMilliseconds} to run completely !");
        }

        return response;
    }
}
همانطور که میبینید منطق کد ما تغییری نکرده‌است. از IPipelineBehavior ارث بری کرده و متد Handle آن را پیاده سازی کرده‌ایم. همانند Middleware‌ ها در ASP.NET Core، در اینجا نیز یک RequestHandlerDelegate بنام next داریم که با اجرا و return آن، روند اجرای بقیه Command/Query‌ها ادامه پیدا خواهد کرد.

سپس باید Behavior‌های خود را از طریق DI به MediatR معرفی کنیم. داخل Startup.cs به این صورت RequestPerformanceBehavior خود را Register میکنیم:
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(RequestPerformanceBehavior<,>));

در نهایت برای تست کارکرد این Behavior، در کوئری GetCustomerByIdQueryHandler خود 5 ثانیه Delay ایجاد میکنیم تا طول اجرای آن، از Maximum زمان مشخص شده بیشتر و Log انجام شود:
public class GetCustomerByIdQueryHandler : IRequestHandler<GetCustomerByIdQuery, CustomerDto>
{
    private readonly ApplicationDbContext _context;
    private readonly IMapper _mapper;

    public GetCustomerByIdQueryHandler(ApplicationDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(GetCustomerByIdQuery request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = await _context.Customers
            .FindAsync(request.CustomerId);

        if (customer == null)
        {
            throw new RestException(HttpStatusCode.NotFound, "Customer with given ID is not found.");
        }

        // For testing PerformanceBehavior
        await Task.Delay(5000, cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

پس از اجرای برنامه و فراخوانی GetCustomerById ، داخل Console این پیغام را خواهید دید:



Transaction Behavior


یکی دیگر از استفاده‌های Behavior‌ها میتواند پیاده سازی Transaction و Rollback باشد. فرض کنید میخواهیم افزودن یک مشتری به دیتابیس فقط زمانی صورت گیرد که تمام کارهای داخل Command با موفقیت و بدون رخ دادن Exception انجام شود. برای انجام اینکار میتوان یک TransactionBehavior نوشت تا بدنه Command‌ها را داخل یک TransactionScope قرار دهد و در صورت وقوع Exception ، عمل Rollback صورت گیرد :
public class TransactionBehavior<TRequest, TResponse> :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
{
    public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
    {
        var transactionOptions = new TransactionOptions
        {
            IsolationLevel = IsolationLevel.ReadCommitted,
            Timeout = TransactionManager.MaximumTimeout
        };

        using (var transaction = new TransactionScope(TransactionScopeOption.Required, transactionOptions,
            TransactionScopeAsyncFlowOption.Enabled))
        {
            TResponse response = await next();

            transaction.Complete();

            return response;
        }
    }
}

سپس این Behavior را داخل DI Container خود Register میکنیم :
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(TransactionBehavior<,>));

در نهایت متد Handle در CreateCustomerCommandHandler را که در قسمت‌های قبل ایجاد کردیم، تغییر داده و بعد از SaveChanges مربوط به Entity Framework، یک Exception را صادر میکنیم:
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;
    readonly IMediator _mediator;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context,
        IMapper mapper,
        IMediator mediator)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
        _mediator = mediator;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Domain.Customer customer = _mapper.Map<Domain.Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        throw new Exception("======= MY CUSTOM EXCEPTION =======");

        // Raising Event ...
        await _mediator.Publish(new CustomerCreatedEvent(customer.FirstName, customer.LastName, customer.RegistrationDate), cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

اگر برنامه را اجرا کنید خواهید دید با اینکه Exception ما بعد از SaveChanges رخ داده است، اما بدلیل استفاده از Transaction Behavior ای که نوشتیم، عملیات Rollback صورت گرفته و داخل دیتابیس رکوردی ثبت نشده‌است.

* نکته : قبل از استفاده از Transaction‌ها حتما این مطالب ( 1 , 2 ) را مطالعه کنید.

MediatR دارای 2 اینترفیس IRequestPreProcessor و IRequestPostProcessor نیز هست که اگر نیاز داشته باشید یک عمل فقط قبل یا بعد از انجام یک Command/Query صورت گیرد، میتوانید از آنها استفاده کنید.

همچنین پیاده سازی‌های پیشفرضی از این 2 اینترفیس با نام‌های RequestPreProcessorBehavior و RequestPostProcessorBehavior داخل فریمورک، بطور پیشفرض وجود دارد که قبل و بعد از تمامی Handler‌ها اجرا خواهند شد.
مطالب دوره‌ها
تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET MVC
هدف از این قسمت، ارائه راه حلی برای حالت تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌های کنترلرهای ASP.NET MVC به صورت خودکار است.
به صورت پیش فرض، ASP.NET MVC به کنترلرهایی نیاز دارد که سازنده آن‌ها فاقد پارامتر باشند. از این جهت که بتواند به صورت خودکار آن‌ها را وهله سازی کرده و مورد استفاده قرار دهد. بنابراین به نظر می‌رسد که در اینجا نیز به همان روش معروف استفاده از الگوی Service locator و تکرار مدام کدهایی مانند ObjectFactory.GetInstance در سراسر برنامه خواهیم رسید که آنچنان مطلوب نیست.
اما ... در ASP.NET MVC می‌توان وهله ساز پیش فرض کنترلر‌ها را با پیاده سازی کلاس DefaultControllerFactory به طور کامل تعویض کرد. یعنی اگر در اینجا بجای وهله ساز پیش فرض، از وهله سازی انجام شده توسط IoC Container خود بتوانیم استفاده کنیم، آنگاه کار تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌های کنترلرها نیز خودکار خواهد گردید.
    public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
        {
            if (controllerType == null)
                throw new InvalidOperationException(string.Format("Page not found: {0}", requestContext.HttpContext.Request.Url.AbsoluteUri.ToString(CultureInfo.InvariantCulture)));
            return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller;
        }
    }
در کدهای فوق نمونه‌ای از این پیاده سازی را با استفاده از امکانات StructureMap ملاحظه می‌کنید. به این ترتیب در زمان وهله سازی خودکار یک کنترلر، اینبار StructureMap وارد عمل شده و وابستگی‌های برنامه را مطابق تعاریف ObjectFactory.Initialize ذکر شده، به سازنده کلاس کنترلر تزریق می‌کند.
برای استفاده از این ControllerFactory جدید تنها کافی است بنویسیم:
   protected void Application_Start()
  {
     //Set current Controller factory as StructureMapControllerFactory  
     ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
  }
و ... همین!
اکنون نوشتن یک چنین کنترلرهایی که سازند‌ه آن‌ها دارای پارامتر است، مجاز خواهد بود و تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ها به صورت خودکار توسط IoC Container مورد استفاده انجام می‌شود.
public partial class LoginController : Controller
{
    readonly IUsersService _usersService;
    public LoginController(IUsersService usersService)
    {
       _usersService = usersService;
    }
بدیهی است سایر مسایل مانند تنظیمات اولیه IoC Container، تهیه لایه سرویس و غیره مانند قبل است و تفاوتی نمی‌کند.


روش دوم تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET MVC

روش پیاده سازی و تعویض DefaultControllerFactory پیش فرض، متداول‌ترین روش خودکار سازی تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET MVC است. روش دیگری نیز بر اساس پیاده سازی اینترفیس توکار IDependencyResolver معرفی شده در ASP.NET MVC 3.0 به بعد، وجود دارد. این روش علاوه بر ASP.NET MVC در کنترلرهای مخصوص Web API نیز کاربرد دارد. حتی SignalR نیز دارای کلاس پایه‌ای به نام DefaultDependencyResolver با امضای مشابه IDependencyResolver است.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using StructureMap;

namespace Prog
{
    public class StructureMapDependencyResolver : IDependencyResolver
    {
        public object GetService(Type serviceType)
        {
            if (serviceType.IsAbstract || serviceType.IsInterface || !serviceType.IsClass)
                return ObjectFactory.TryGetInstance(serviceType);
            return ObjectFactory.GetInstance(serviceType);
        }

        public IEnumerable<object> GetServices(Type serviceType)
        {
            return ObjectFactory.GetAllInstances(serviceType).Cast<object>();
        }
    }
}
یک نمونه از پیاده سازی آن‌را به کمک StructureMap در اینجا ملاحظه می‌کنید. برای ثبت آن در برنامه خواهیم داشت:
protected void Application_Start()
{
   DependencyResolver.SetResolver(new StructureMapDependencyResolver());
}
در Web API باید GlobalConfiguration.Configuration.DependencyResolver تنظیم شود. البته IDependencyResolver آن در فضای نام دیگری به نام System.Web.Http.Dependencies قرار گرفته است؛ اما کلیات آن تفاوتی نمی‌کند. نمونه‌ی نهایی و تکمیل شده‌ی آن‌را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید: «تزریق خودکار وابستگی‌ها در ASP.NET Web API به همراه رها سازی خودکار منابع IDisposable »   

دریافت مثال کامل بحث جاری:
DI06.zip
مطالب دوره‌ها
تزریق وابستگی‌ها و سناریوهای بسیار متعدد موجود
تعدادی از پرکاربردترین حالت‌های تزریق وابستگی‌ها را در دوره جاری بررسی کردیم. برای مثال چگونه می‌توان تزریق وابستگی‌های یک کنترلر ASP.NET MVC را خودکار کرد، یا در وب فرم‌ها وضعیت چگونه است. اما در حین حل مسایلی از این دست، به سناریوهای بسیار متعددی برخواهید خورد. برای مثال تزریق وابستگی‌های خودکار در یک کنترلر را آموختیم؛ در مورد فیلترها و Action Resultهای سفارشی چطور باید رفتار کرد؟ در WCF چطور؟ در هندلرهای وب فرم‌ها چطور؟ و بسیاری از حالات دیگر. البته تمام این موارد را توسط الگوی Service locator که شامل استفاده مستقیم از امکانات وهله سازی یک IoC Container، در کلاس مدنظر است، می‌توان حل کرد؛ اما باید تا حد امکان از این روش با توجه به اینکه خود IoC Container را تبدیل به یک وابستگی مدفون شده در کلاس‌های ما می‌کند، پرهیز نمود.
اگر به دنبال کتابخانه‌ای هستید که بسیاری از این سناریوها را پیاده سازی کرده است، کتابخانه AutoFac پیشنهاد می‌شود. حتی اگر علاقمند به استفاده از آن نباشید، می‌توان از نحوه پیاده سازی‌های مختلف آن در مورد حالت‌های مختلف خودکار سازی تزریق وابستگی‌ها، ایده گرفت و سپس این کدها را با IoC Container مورد علاقه خود پیاده سازی کرد.

صفحه خانگی AutoFac
http://code.google.com/p/autofac
http://autofac.org

بسته نیوگت
http://www.nuget.org/packages/Autofac

محلی برای ایده گرفتن مثلا در مورد فیلترهای ASP.NET MVC
و در مورد نحوه استفاده از آن‌ها، نیاز است آزمون‌های واحد این پروژه را بررسی کنید و یا مستندات پروژه را مطالعه کنید.
همچنین بررسی لیست مستندات کلی آن نیز بسیار مفید است

به صورت خلاصه، هرجایی در مورد تزریق وابستگی‌های خودکار جهت پرهیز از استفاده مستقیم از الگوی Service locator ایده‌ای نداشتید، سورس پروژه AutoFac را بررسی کنید.


پ.ن.
سایت bitbucket امکان import کامل مخازن کد Google code را نیز دارد (در صورتیکه دسترسی شما به گوگل کد محدود است).