مطالب
پَرباد - آموزش پیاده‌سازی پرداخت آنلاین در دات نت - آموزش پایه
در قسمت مقدمه، با پَرباد و ویژگی‌های آن آشنا شدید. در این مقاله قصد داریم آموزش پایه استفاده از آن را آموزش دهیم.

آنچه شما در این مقاله یاد خواهید گرفت:
  • آموزش پرداخت آنلاین
  • درخواست پرداخت
  • تایید پرداخت
  • بازگرداندن مبلغ پرداخت شده

آموزش پرداخت آنلاین

قبل از شروع یادگیری، بهتر است بدانید پرداخت آنلاین چگونه انجام می‌شود. در زیر مراحل یک پرداخت آنلاین استاندارد رو به صورت مرحله‌ای مشاهده می‌کنید:

  1. تمامی اطلاعات لازم مانند مبلغ قابل پرداخت، درگاه بانکی و غیره را جهت پرداخت صورت حساب مورد نظراتان آماده می‌کنید.
  2. درخواست پرداخت را توسط پَرباد انجام می‌دهید.
  3. نتیجه درخواست (مانند کد رهگیری) را از پَرباد دریافت کرده و در پایگاه داده وب سایت خودتان برای فاکتور مورد نظر ذخیره می‌کنید.
  4. پَرباد کاربر راه به درگاه بانکی هدایت می‌کند و کاربر در درگاه بانکی پرداخت را انجام می‌دهد. سپس دوباره به وب سایت شما باز می‌گردد.
  5. عملیات تایید پرداخت را توسط پَرباد انجام می‌دهید.
  6. نتیجه تایید پرداخت (شامل کد رهگیری، کد تراکنش بانکی، مبلغ، نام بانک و غیره) را از پَرباد دریافت می‌کنید و در پایگاه داده خودتان برای فاکتور مورد نظر ذخیره می‌کنید. ( با توجه به کد رهگیری که در مرحله ۳ دریافت و ذخیره کرده بودید)


کلیه عملیات پرداخت در پَرباد، به دو روش قابل استفاده هستند:
  • اینترفیس IOnlinePayment (برای پروژه‌هایی که از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کنند)
  • کلاس StaticOnlinePayment (برای پروژه‌هایی که از تزریق وابستگی‌ها استفاده نمی‌کنند) 


درخواست پرداخت

var result = await _onlinePayment.RequestAsync(Gateways.[Your Selected Gateway], [Tracking Number], [Amount], [Verify URL]);
  • Gateway، درگاه بانکی مورد نظر جهت پرداخت است.
  • TrackingNumber یک کد رهگیری یکتا جهت شناسایی صورت حساب است. (در مقاله‌ی آموزش پیشرفته ، نحوه ایجاد اتوماتیک این کد را یاد خواهید گرفت)
  • Amount مبلغ مورد نظر (به ریال) جهت پرداخت است.
  • Verify URL یک آدرس در وب سایت شما است. زمانیکه کاربر، پرداخت را در درگاه بانکی انجام داد، به این آدرس جهت تایید پرداخت هدایت خواهد شد.

نمونه کد‌ها

ASP.NET WebForms
using Parbad;

protected void BtnPay_Click(object sender, EventArgs e)
{
    // استفاده به صورت استاتیک و بدون تزریق وابستگی

    var result = StaticOnlinePayment.Instance.Request(Gateways.Mellat, 123, 25000, "http://www.mywebsite.com/foo/bar/");

    if (result.IsSucceed)
    {
        // کاربر را به سمت درگاه بانکی هدایت میکند
        // همچنین بهتر است کد رهگیری که در شئ نتیجه است را، برای فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان ذخیره کنید
        result.GatewayTransporter.Transport();
    }
    else
    {
        // درخواست پرداخت موفقیت آمیز نبود
    }
}

ASP.NET MVC
using Parbad.Mvc5;

private readonly IOnlinePayment _onlinePayment;

// تزریق وابستگی به کنترلر
public PaymentController(IOnlinePayment onlinePayment)
{
    _onlinePayment = onlinePayment;
}

public async Task<ActionResult> Pay()
{
    var result = await _onlinePayment.RequestAsync(Gateways.Mellat, 123, 25000, "http://www.mywebsite.com/foo/bar/");

    if (result.IsSucceed)
    {
        // کاربر را به سمت درگاه بانکی هدایت میکند
        // همچنین بهتر است کد رهگیری که در شئ نتیجه است را، برای فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان ذخیره کنید
        return result.GatewayTransporter.TransportToGateway();
    }
    else
    {
        // درخواست پرداخت موفقیت آمیز نبود
    }
}

ASP.NET CORE
using Parbad.AspNetCore;

private readonly IOnlinePayment _onlinePayment;

public PaymentController(IOnlinePayment onlinePayment)
{
    _onlinePayment = onlinePayment;
}

public async Task<IActionResult> Pay()
{
    var result = await _onlinePayment.RequestAsync(Gateways.Mellat, 123, 25000, "http://www.mywebsite.com/foo/bar/");

    if (result.IsSucceed)
    {
        // کاربر را به درگاه بانکی هدایت می‌کند
        // همچنین بهتر است کد رهگیری که در شئ نتیجه است را، برای فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان ذخیره کنید
        return result.GatewayTransporter.TransportToGateway();
    }
    else
    {
        // do something else
    }
}


شئ result در کد بالا حاوی اطلاعاتی مانند کد رهگیری، مبلغ داده شده، درگاه بانکی انتخاب شده، پیام و غیره است.
نکته: کد رهگیری را در پایگاه داده وب سایت خودتان برای فاکتور مورد نظر ذخیره کنید. این کد پس از عملیات تایید پرداخت (که پایین‌تر توضیح داده شده)، توسط پَرباد به شما داده خواهد شد و شما می‌توانید فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان را آپدیت کنید.

تایید پرداخت

پس از اینکه کاربر مبلغ را در درگاه بانکی پرداخت کرد، به سمت وب سایت شما و آدرسی که در مرحله اول وارد کرده بودید هدایت خواهد شد. در این مرحله شما باید اطمینان حاصل کنید که صورت حساب پرداخت شده است یا خیر. بنابراین به روش زیر عمل می‌کنیم:
نکته: طبق توضیحاتی که بالاتر داده شد، بسته به اینکه در پروژه خود از تزریق وابستگی استفاده می‌کنید یا خیر، یکی از اینترفیس IOnlinePayment و یا کلاس استاتیک StaticOnlinePayment را انتخاب کنید.

نمونه کد
public async Task<IActionResult> Verify()
{
    var result = await _onlinePayment.VerifyAsync(invoice =>
    {
        // در این مرحله هنوز درخواست واریز وجه از وب سایت شما به بانک ارسال نشده است
        // بنابراین شما می‌توانید اطلاعات صورتحساب را با پایگاه داده خود چک کنید
        // و در صورت لزوم تراکنش را لغو کنید

        if (!Is_There_Still_Enough_SmartPhone_In_Shop(invoice.TrackingNumber))
        {
            // لغو عملیات پرداخت
            invoice.CancelPayment("We have no more smart phones to sell.");
        }
    });

    if(result.IsSucceed)
    {
        // پرداخت موفقیت آمیز بوده است. کد تراکنش بانکی را در پایگاه داده خود ذخیره کنید
        var transactionCode = result.TransactionCode;
    }
    else
    {
        // پرداخت به دلایلی موفقیت آمیز نبوده.
        // در صورت تمایل می‌توانید پراپرتی پیام در شئ نتیجه را مشاهده کنید و یا به کاربر نمایش دهید
    }
}

نکته ۱: در صورت موفقیت آمیز بودن پرداخت، باید کد تراکنش بانکی (Transaction Code) را طبق دستورالعمل بانک‌ها به کاربر نمایش دهید.
نکته ۲: در صورتیکه قصد لغو عملیات پرداخت را دارید، حتما متد CancelPayment را فراخوانی کنید.
نکته ۳: در صورت فراخوانی متد CancelPayment به منظور لغو پرداخت، اگر مبلغی از حساب مشتری به حساب شما واریز شده باشد، پس از حدود ۱۵ دقیقه تا ۱ روز، به حساب مشتری به صورت خودکار توسط بانک برگشت داده خواهد شد (مدت زمان برگشت مبلغ به حساب مشتری برای هر بانک متفاوت است).
برای مثال: در زمانیکه مشتری در درگاه بانکی در حال پرداخت است، این احتمال وجود دارد که موجودی کالای شما به اتمام رسیده باشد و شما  قصد دارید عملیات پرداخت را لغو کنید. برای این منظور مانند مثال بالا، در درون متد Verify، ابتدا با توجه به شماره رهگیری که پَرباد به شما می‌دهد پایگاه داده‌ی فروشگاه خود را بررسی می‌کنید و در صورت لزوم متد CancelPayment را فراخوانی می‌کنید.


بازگرداندن مبلغ پرداخت شده

در صورتیکه پس از عملیات پرداخت تشخیص می‌دهید که مبلغ پرداخت شده باید دوباره به حساب مشتری برگردانده شود، می‌توانید به روش زیر عمل کنید:
// کد رهگیری صورت حساب مورد نظر
var trackingNumber = 123;

var result = await _onlinePayment.RefundCompletelyAsync(trackingNumber);

نکته: شما فقط و فقط زمانی به استفاده از این متد نیاز دارید که یک پرداخت، با موفقیت انجام شده باشد و مبلغ از حساب مشتری کم شده باشد و همچنین شما قصد بازگشت مبلغ را به حساب مشتری داشته باشید. در غیر اینصورت هیچگونه نیازی به استفاده از این متد نیست. در واقع اگر متد Verify را به شکل صحیح (نمونه مثال بالاتر ذکر شده) استفاده کنید، نیازی به استفاده از این متد ندارید.

نمونه کدها

مقاله‌های مرتبط:
مطالب دوره‌ها
بایدها و نبایدهای استفاده از IoC Containers
طوری با IoC Containers کار کنید که انگار وجود خارجی ندارند

تفاوت پایه‌ای که بین یک فریم ورک IoC و سایر فریم ورک‌ها وجود دارد، در معکوس شدن مسئولیت‌ها است. در اینجا لایه‌های مختلف برنامه شما نیستند که فریم ورک IoC را فراخوانی می‌کنند؛ بلکه این فریم ورک IoC است که از جزئیات ارتباطات و وابستگی‌های سیستم شما آگاه است و نهایتا کار کنترل وهله سازی اشیاء مختلف را عهده دار خواهد شد. طول عمر آن‌ها را تنظیم کرده یا حتی در بعضی از موارد مانند برنامه نویسی جنبه‌گرا یا AOP، نسبت به تزئین این اشیاء یا دخالت در مراحل مختلف فراخوانی متدهای آن‌ها نیز نقش خواهد داشت. نکته‌ی مهم در اینجا، نا آگاهی برنامه از حضور آن‌ها است.
بنابراین در پروژه شما اگر ماژول‌ها و لایه‌های مختلفی حضور دارند، تنها برنامه اصلی است که باید ارجاعی را به فریم ورک IoC داشته باشد و نه سایر لایه‌های سیستم. علت حضور آن در ریشه سیستم نیز تنها باید به اصطلاحا bootstrapping و اعمال تنظیمات مرتبط با آن خلاصه شود.
به عبارتی استفاده صحیح از یک فریم ورک IoC نباید به شکل الگوی Service Locator باشد؛ حالتی که در تمام قسمت‌های برنامه مدام مشاهده می‌کنید  resolver.Resolve،  resolver.Resolve و الی آخر. باید از این نوع استفاده از فریم ورک‌های IoC تا حد ممکن حذر شود و کدهای برنامه نباید وابستگی مستقیم ثانویه‌ای را به نام خود فریم ورک IoC پیدا کنند.
 var container = BootstrapContainer();

var finder = container.Resolve<IDuplicateFinder>();
var processor = container.Resolve<IArgumentsParser>();

Execute( args, processor, finder );
 
container.Dispose();
نمونه‌ای از نحوه صحیح استفاده از یک IoC Container را مشاهده می‌کنید. تنها در سه نقطه است که یک IoC container باید حضور پیدا کند:
الف) در آغاز برنامه برای اعمال تنظیمات اولیه و bootstrapping
ب) پیش از اجرای عملی جهت وهله سازی وابستگی‌های مورد نیاز
ج) پس از اجرای عمل مورد نظر جهت آزاد سازی منابع

نکته مهم اینجا است که در حین اجرای فرآیند، این فرآیند باید تا حد ممکن از حضور IoC container بی‌خبر باشد و کار تشکیل اشیاء باید خارج از منطق تجاری برنامه انجام شود: IoC container خود را صدا نزنید؛ او شما را صدا خواهد زد.
عنوان شد تا «حد ممکن». این تا حد ممکن به چه معنایی است؟ اگر کار وهله سازی اشیاء را می‌توانید تحت کنترل قرار دهید، مثلا آیا می‌توانید در نحوه وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC دخل و تصرف کرده و در زمان وهله سازی، اینکار را به یک IoC Container واگذار کنید؟ اگر بلی، دیگر به هیچ عنوانی نباید داخل کلاس‌های فراخوانی شده و تزریق شده به کنترلرهای برنامه اثری از IoC Container شما مشاهده شود. زیرا این فریم ورک‌ها اینقدر توانمند هستند که بتوانند تا چندین لایه از سیستم را واکاوی کرده و وابستگی‌های لازم را وهله سازی کنند.
اگر خیر (نمی‌توانید کار وهله سازی اشیاء را مستقیما تحت کنترل قرار دهید)؛ مانند تهیه یک Role Provider سفارشی در ASP.NET MVC که کار وهله سازی این Role Provider راسا توسط موتور ASP.NET انجام می‌شود و در این بین امکان دخل و تصرفی هم در آن ممکن نیست، آنگاه مجاز است داخل این کلاس ویژه از متدهای container.Resolve استفاده کرد؛ چون چاره‌ی دیگری وجود ندارد و IoC Container نیست که کار وهله سازی ابتدایی آن‌را عهده دار شده است. باید دقت داشت به این حالت خاص دیگر تزریق وابستگی‌ها گفته نمی‌شود؛ بلکه نام الگوی آن Service locator است. در Service locator یک کامپوننت خودش به دنبال وابستگی‌های مورد نیازش می‌گردد. در حالت تزریق وابستگی‌ها، یک کامپوننت وابستگی‌های مورد نیاز را درخواست می‌کند.

یک مثال:
public class ExampleClass
{
    private readonly IService _service;

    public ExampleClass()
    {
        _service = Container.Resolve<IService>();
    }

    public void DoSomething(int id)
    {
        _service.DoSomething(id);
    }
}
کاری که در اینجا انجام شده است نمونه اشتباهی از استفاده از یک IoC Container می‌باشد. به صرف اینکه مشغول به استفاده از یک IoC Container  هستیم به این معنا نیست که واقعا الگوی معکوس سازی وابستگی‌ها را درست درک کرده‌ایم. در اینجا الگوی Service locator مورد استفاده است و نه الگوی تزریق وابستگی‌ها. به عبارتی در مثال فوق، کلاس ExampleClass وابسته است به یک وابستگی جدیدی به نام Container، علاوه بر وابستگی IService ایی که به او قرار است خدماتی را ارائه دهد.
نمونه اصلاح شده کلاس فوق، تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس به نحو زیر است:
public class ExampleClass
{
    private IService _service;

    public ExampleClass(IService service)
    {
        _service = service;
    }

    public void DoSomething(int id)
    {
        _service.DoSomething(id);
    }
}
در اینجا این کلاس است که وابستگی‌های خود را درخواست می‌کند و نه اینکه خودش به دنبال آن‌ها بگردد.

نمونه دیگری از کلاسی که خودش به دنبال یافتن و وهله سازی وابستگی‌های مورد نیازش است مثال زیر می‌باشد:
public class Search
{
   IDinner _dinner;
   public Search(): this(new Dinner()) 
   { }

   public Search(IDinner dinner) 
   {
      _dinner = dinner;
   }
}
به این کار poor man's dependency injection هم گفته می‌شود؛ اولین سازنده از طریق یک default constructor سعی کرده است وابستگی‌های کلاس را، خودش تامین کند. باز هم کلاس می‌داند که به چه وابستگی خاصی نیاز دارد و عملا معکوس سازی وابستگی‌ها رخ نداده است. همچنین استفاده از این حالت زمانیکه کلاس Dinner خودش وابستگی به کلاس‌های دیگر داشته باشد، بسیار به هم ریخته و مشکل خواهد بود. مزیت استفاده از IoC Containers وهله سازی یک large object graph کامل است. به علاوه توسط IoC Containers مدیریت طول عمر اشیاء را نیز می‌توان تحت نظر قرار داد. برای مثال می‌توان به یک IoC Container گفت تنها یک وهله از DbContext را در طول یک درخواست ایجاد و آن‌را در اختیار لایه‌های مختلف برنامه قرار بده؛ چون نیاز داریم کاری که در طی یک درخواست انجام می‌شود، در داخل یک تراکنش انجام شده و همچنین بی‌جهت به ازای هر new DbConetxt جدید، یکبار اتصالی به بانک اطلاعاتی باز و بسته نشود (سرعت بیشتر، سربار کمتر).
مطالب دوره‌ها
تبدیلگر تاریخ شمسی برای AutoMapper
فرض کنید مدل معادل با جدول بانک اطلاعاتی ما چنین ساختاری را دارد:
public class User
{
    public int Id { set; get; }
    public string Name { set; get; }
    public DateTime RegistrationDate { set; get; }
}
و ViewModel ایی که قرار است به کاربر نمایش داده شود این ساختار را دارد:
public class UserViewModel
{
    public int Id { set; get; }
    public string Name { set; get; }
    public string RegistrationDate { set; get; }
}
در اینجا می‌خواهیم حین تبدیل User به UserViewModel، تاریخ میلادی به صورت خودکار، تبدیل به یک رشته‌ی شمسی شود. برای مدیریت یک چنین سناریوهایی توسط AutoMapper، امکان نوشتن تبدیلگرهای سفارشی نیز پیش بینی شده‌است.


تبدیلگر سفارشی تاریخ میلادی به شمسی مخصوص AutoMapper

در ذیل یک تبدیلگر سفارشی مخصوص AutoMapper را با پیاده سازی اینترفیس ITypeConverter آن ملاحظه می‌کنید:
public class DateTimeToPersianDateTimeConverter : ITypeConverter<DateTime, string>
{
    private readonly string _separator;
    private readonly bool _includeHourMinute;
 
    public DateTimeToPersianDateTimeConverter(string separator = "/", bool includeHourMinute = true)
    {
        _separator = separator;
        _includeHourMinute = includeHourMinute;
    }
 
    public string Convert(ResolutionContext context)
    {
        var objDateTime = context.SourceValue;
        return objDateTime == null ? string.Empty : toShamsiDateTime((DateTime)context.SourceValue);
    }
 
    private string toShamsiDateTime(DateTime info)
    {
        var year = info.Year;
        var month = info.Month;
        var day = info.Day;
        var persianCalendar = new PersianCalendar();
        var pYear = persianCalendar.GetYear(new DateTime(year, month, day, new GregorianCalendar()));
        var pMonth = persianCalendar.GetMonth(new DateTime(year, month, day, new GregorianCalendar()));
        var pDay = persianCalendar.GetDayOfMonth(new DateTime(year, month, day, new GregorianCalendar()));
        return _includeHourMinute ?
            string.Format("{0}{1}{2}{1}{3} {4}:{5}", pYear, _separator, pMonth.ToString("00", CultureInfo.InvariantCulture), pDay.ToString("00", CultureInfo.InvariantCulture), info.Hour.ToString("00"), info.Minute.ToString("00"))
            : string.Format("{0}{1}{2}{1}{3}", pYear, _separator, pMonth.ToString("00", CultureInfo.InvariantCulture), pDay.ToString("00", CultureInfo.InvariantCulture));
    } 
}
ITypeConverter دو پارامتر جنریک را قبول می‌کند. پارامتر اول نوع ورودی و پارامتر دوم، نوع خروجی مورد انتظار است. در اینجا باید خروجی متد Convert را بر اساس آرگومان دوم ITypeConverter مشخص کرد. توسط ResolutionContext می‌توان به برای مثال context.SourceValue که معادل DateTime دریافتی است، دسترسی یافت. سپس این DateTime را بر اساس متد toShamsiDateTime تبدیل کرده و بازگشت می‌دهیم.


ثبت و معرفی تبدیلگرهای سفارشی AutoMapper

پس از تعریف یک تبدیلگر سفارشی AutoMapper، اکنون نیاز است آن‌را به AutoMapper معرفی کنیم:
public class TestProfile1 : Profile
{
    protected override void Configure()
    {
        // این تنظیم سراسری هست و به تمام خواص زمانی اعمال می‌شود
        this.CreateMap<DateTime, string>().ConvertUsing(new DateTimeToPersianDateTimeConverter()); 
        this.CreateMap<User, UserViewModel>();
     }
 
    public override string ProfileName
    {
        get { return this.GetType().Name; }
    }
}
جهت مدیریت بهتر نگاشت‌های AutoMapper ابتدا یک کلاس Profile را آغاز خواهیم کرد و سپس توسط متدهای CreateMap، کار معرفی نگاشت‌ها را آغاز می‌کنیم.
همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا دو نگاشت تعریف شده‌اند. یکی برای تبدیل User به UserViewModel و دیگری، معرفی نحوه‌ی نگاشت DateTime به string، توسط تبدیلگر سفارشی DateTimeToPersianDateTimeConverter است که به کمک متد الحاقی ConvertUsing صورت گرفته‌است.
باید دقت داشت که تنظیمات تبدیلگرهای سفارشی سراسری هستند و در کل برنامه و به تمام پروفایل‌ها اعمال می‌شوند.


بررسی خروجی تبدیلگر سفارشی تاریخ

اکنون کار استفاده از تنظیمات AutoMapper با ثبت پروفایل تعریف شده آغاز می‌شود:
Mapper.Initialize(cfg => // In Application_Start()
{
     cfg.AddProfile<TestProfile1>();
});
سپس نحوه‌ی استفاده از متد Mapper.Map همانند قبل خواهد بود:
var dbUser1 = new User
{
    Id = 1,
    Name = "Test",
    RegistrationDate = DateTime.Now.AddDays(-10)
};
 
var uiUser = new UserViewModel();

Mapper.Map(source: dbUser1, destination: uiUser);
در اینجا در حین کار تبدیل و نگاشت dbUser به uiUser، زمانیکه AutoMapper به هر خاصیت DateTime ایی می‌رسد، مقدار آن‌را با توجه به تبدیلگر سفارشی تاریخی که به آن معرفی کردیم، تبدیل به معادل رشته‌ای شمسی می‌کند.


نوشتن تبدیلگرهای غیر سراسری

همانطور که عنوان شد، معرفی تبدیلگرها به AutoMapper سراسری است و در کل برنامه اعمال می‌شود. اگر نیاز است فقط برای یک مدل خاص و یک خاصیت خاص آن تبدیلگر نوشته شود، باید نگاشت مورد نظر را به صورت ذیل تعریف کرد:
this.CreateMap<User, UserViewModel>()
             .ForMember(userViewModel => userViewModel.RegistrationDate,
                        opt => opt.ResolveUsing(src =>
                        {
                             var dt = src.RegistrationDate;
                             return dt.ToShortDateString();
                        }));
اینبار در همان کلاس پروفایل ابتدای بحث، نگاشت User به ViewModel آن با کمک متد ForMember، سفارشی سازی شده‌است. در اینجا عنوان شده‌است که اگر به خاصیت ویژه‌ی RegistrationDate رسیدی، مقدار آن‌را با توجه به فرمولی که مشخص شده، محاسبه کرده و بازگشت بده. این تنظیم خصوصی است و به کل برنامه اعمال نمی‌شود.


خصوصی سازی تبدیلگرها با تدارک موتورهای نگاشت اختصاصی

اگر می‌خواهید تنظیمات TestProfile1 به کل برنامه اعمال نشود، نیاز است یک MappingEngine جدید و مجزای از MappingEngine سراسری AutoMapper را ایجاد کرد:
var configurationStore = new ConfigurationStore(new TypeMapFactory(), MapperRegistry.Mappers);
configurationStore.AddProfile<TestProfile1>();
var mapper = new MappingEngine(configurationStore);
mapper.Map(source: dbUser1, destination: uiUser);
به صورت پیش فرض و در پشت صحنه، متد Mapper.Map از یک MappingEngine سراسری استفاده می‌کند. اما می‌توان در یک برنامه چندین MappingEngine مجزا داشت که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AM_Sample02.zip
نظرات مطالب
اعتبارسنجی در فرم‌های ASP.NET MVC با Remote Validation
با بررسی فیلد مورد نظر در خروجی html تولید شده، می‌توانید صحت عملکرد برنامه را بررسی کنید.
مثال زیر در این زمینه می‌باشد که مدل آن در یک class library دیگر است (البته در اینجا به جای استفاده از نام اکشن و نام کنترلر از نام روت استفاده شده است)
حالت اول: مدل برنامه در حالتی که فقط فیلد مورد نظر باید بررسی شود (ایجاد کاربر):
namespace Project.Models
{
    public class EmployeeCreateModel
    {
        [Required]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        [EmailAddress(ErrorMessage = "لطفاً {0} معتبر وارد کنید.")]
        [Remote("UserExistByEmailValidation",
            HttpMethod = "POST",
            ErrorMessage = "ایمیل وارد شده هم اکنون توسط یکی از کاربران مورد استفاده است.‏")]
        public string Email { get; set; }
    
     ...

     }
}
- حالت دوم: مدل برنامه در حالتی که به جز فیلد مورد نظر باید یک فیلد دیگر نیز مورد بررسی قرار گیرد (ویرایش کاربر):
namespace Project.Models
{
    public class EmployeeEditModel
    {
        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        [EmailAddress(ErrorMessage = "لطفاً {0} معتبر وارد کنید.")]
        [Remote("EmailExistForOtherUserValidation",
            AdditionalFields = "Id",
            HttpMethod = "POST",
            ErrorMessage = "ایمیل وارد شده هم اکنون توسط یکی از کاربران مورد استفاده است.‏")]
        public string Email { get; set; }

        ....

    }
}

کنترلر چک کننده (partial بودن کلاس و virtual بودن اکشن‌ها به دلیل استفاده از T4MVC است):
namespace Project.Web.Controllers
{
    [RoutePrefix("UserValidation")]
    [Route("{Action}")]
    [OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
    public partial class UserValidationController : Controller
    {
        readonly IUserService<User> _userService;
        readonly IUnitOfWork _uow;

        public UserValidationController(IUnitOfWork uow, IUserService<User> userService)
        {
            _userService = userService;
            _uow = uow;
        }

        [HttpPost]
        [Route("~/CheckEmail", Name = "UserExistByEmailValidation")]
        public virtual JsonResult CheckEmail(string email)
        {
            return Json(!_userService.UserExistsByEmail(email));
        }

        [HttpPost]
        [Route("~/CheckEmailForOtherUser", Name = "EmailExistForOtherUserValidation")]
        public virtual JsonResult CheckEmailForOtherUser(string email, int id)
        {
            return Json(!_userService.EmailExistForOtherUser(email, id));
        }
    }
}
 فیلد مورد نظر در خروجی Html  تولید شده، باید به صورت زیر باشد:
- حالت اول:

remote validation

- حالت دوم (فیلد Id هم ارسال می‌گردد):

remote validation + additional fields

 در صورتی که خروجی درست بود، باید script‌ها را مورد بررسی قرار دهید که یکی از متدوال‌ترین آن‌ها
@section Scripts {
    @Scripts.Render("~/bundles/jqueryval")
}
می‌باشد.
مطالب
اسکرول روان لیست‌های مجازی سازی شده در WPF 4.5
جهت «بهبود کارآیی کنترل‌های لیستی WPF در حین بارگذاری تعداد زیادی از رکوردها» توصیه شده‌است که مجازی سازی UI فعال گردد. به این ترتیب بجای تولید یکباره‌ی برای مثال 1000 ردیف، تنها 10 ردیفی که نمایان هستند تولید می‌شوند. بنابراین مصرف حافظه و سرعت برنامه به نحو قابل ملاحظه‌ای افزایش خواهد یافت. اما ... این مجازی سازی، اسکرول مطلوبی ندارد و بریده بریده به نظر می‌رسد.


خاصیت‌های جدید VirtualizingPanel در دات نت 4.5

تمام کنترل‌های مشتق شده‌ی از ListBox مانند ListView و امثال آن، در WPF 4.5 امکان تنظیم یک چنین خواصی را یافته‌اند:
<ListBox ItemsSource="{Binding Persons}"
        VirtualizingPanel.IsVirtualizing="True"
        VirtualizingPanel.ScrollUnit="Pixel"
        VirtualizingPanel.IsVirtualizingWhenGrouping="True"
        VirtualizingPanel.CacheLength="100"        
        VirtualizingPanel.CacheLengthUnit="Pixel"/>
در WPF 4.5 پس از نمایش تعداد ردیف‌های قابل ملاحظه‌ی توسط کاربر، سیستم کش خودکاری با حق تقدم پایین فعال شده و آیتم‌هایی را که هنوز نمایان نیستند، ایجاد و کش می‌کند. به این ترتیب کاربر با اسکرول به سمت پایین یا بالا، کندی رندر یا بریده بریده به نظر رسیدن اسکرول را حس نخواهد کرد.
در اینجا می‌توان دو خاصیت CacheLength و CacheLengthUnit را مقدار دهی کرد. مقدار پیش فرض CacheLength مساوی 1.1 است. CacheLengthUnit می‌تواند یکی از مقادیر Pixel, Item یا Page را بپذیرد. هر Page در اینجا بر اساس اندازه‌ی viewport یا قسمت نمایان لیست، تعریف می‌شود. مقدار پیش فرض آن نیز Item است.
همچنین در اینجا می‌توان ScrollUnit را نیز تنظیم کرد که مقادیر Item یا Pixel را می‌پذیرد. حالت پیش فرض آن Item است؛ به این معنا که اگر ردیفی کاملا در viewport جای نگرفت، نمایش داده نمی‌شود. این مورد را با تنظیم مقدار ScrollUnit به Pixel می‌توان بهبود بخشید.
IsVirtualizingWhenGrouping سبب فعال سازی مجازی سازی حتی در حالت گروه بندی اطلاعات می‌گردد. به صورت پیش فرض اگر گروه بندی فعال شود، دیگر مجازی سازی رخ نخواهد داد.


فعال سازی قابلیت‌های دات نت 4.5 در برنامه‌های WPF 4

اگر برنامه‌ی WPF 4 خود را فعلا قصد ندارید به دات نت 4.5 ارتقاء دهید، با توجه به اینکه اگر کاربر دات نت 4.5 را نصب کرده باشد، برنامه‌ی شما به صورت خودکار همانند یک برنامه‌ی WPF 4.5 رفتار می‌کند (دات نت 4.5 جایگزین دات نت 4 می‌شود)، می‌توان با اندکی Reflection این قابلیت‌ها را در صورت وجود، فعال کرد:
using System;
using System.Reflection;
using System.Windows;
using System.Windows.Controls;

namespace DNTProfiler.Common.Behaviors
{
    /// <summary>
    /// Smooth scrolling VirtualizingStackPanels, without sacrificing virtualization.
    /// </summary>
    public static class PixelBasedScrollingBehavior
    {
        private static readonly MethodInfo _setScrollUnit = typeof(VirtualizingPanel)
            .GetMethod("SetScrollUnit", BindingFlags.Public | BindingFlags.Static);

        private static readonly MethodInfo _setCacheLengthUnit = typeof(VirtualizingPanel)
            .GetMethod("SetCacheLengthUnit", BindingFlags.Public | BindingFlags.Static);

        private static readonly MethodInfo _setCacheLength = typeof(VirtualizingPanel)
            .GetMethod("SetCacheLength", BindingFlags.Public | BindingFlags.Static);

        public static bool GetIsEnabled(DependencyObject obj)
        {
            return (bool)obj.GetValue(IsEnabledProperty);
        }

        public static void SetIsEnabled(DependencyObject obj, bool value)
        {
            obj.SetValue(IsEnabledProperty, value);
        }

        public static readonly DependencyProperty IsEnabledProperty =
            DependencyProperty.RegisterAttached("IsEnabled", typeof(bool), typeof(PixelBasedScrollingBehavior), new UIPropertyMetadata(false, handleIsEnabledChanged));

        private static void handleIsEnabledChanged(DependencyObject obj, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
        {
            var listView = obj as ListView;
            if (listView == null)
            {
                throw new InvalidOperationException("This behavior can only be attached to a ListView.");
            }

            if (_setScrollUnit != null)
            {
                // It's .NET 4.5
                _setScrollUnit.Invoke(listView, new object[] { listView, /*Pixel*/ 0 });
            }

            if (_setCacheLengthUnit != null)
            {
                // It's .NET 4.5
                _setCacheLengthUnit.Invoke(listView, new object[] { listView, /*Pixel*/ 0 });
            }


            if (_setCacheLength != null)
            {
                // It's .NET 4.5
                var type = Type.GetType("System.Windows.Controls.VirtualizationCacheLength, PresentationFramework, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35");
                if (type == null) return;
                var instance = Activator.CreateInstance(type, 100.0);

                _setCacheLength.Invoke(listView, new[] { listView, instance });
            }
        }
    }
}
در اینجا با تعریف یک Attached property جدید، خواصی مانند ScrollUnit، CacheLengthUnit و CacheLength توسط Reflection یافت خواهند شد. اگر مقدار آن‌ها نال نباشند، یعنی برنامه‌ی دات نت 4 در سیستمی که بر روی آن دات نت 4.5 نصب است، در حال اجرا می‌باشد. بنابراین در این حالت می‌توان اسکروال مبتنی بر Pixel را فعال کرد تا برنامه اسکرول روان‌تری را پیدا کند.
برای استفاده از آن خواهیم داشت:
<ListView ItemsSource="{Binding}"
               behaviors:PixelBasedScrollingBehavior.IsEnabled="True">
مطالب
آشنایی با ویژگی DebuggerTypeProxy در VS.Net
در مطالب قبلی، ویژگی DebuggerDisplay معرفی شده بود. ویژگی دیگری شبیه به این ویژگی وجود دارد به نام DebuggerTypeProxy که در ادامه به معرفی آن می‌پردازیم.

کلاس زیر را در نظر بگیرید:
public class Data
{
    public string Name { get; set; }
    public string ValueInHex { get; set; }
}  
پس از اجرای برنامه ، مقادیر کلاس ایجاد شده به این صورت خواهند بود :


در اینجا مقدار Hex برایمان قابل فهم نیست. سناریویی را در نظر بگیرید که مقادیر باید داخل دیتابیس به صورت Hex نگهداری شوند، اما می‌خواهیم هنگام دیباگ، مقدار پراپرتی HexValue به صورت قابل درک و decimal آن نمایش داده شود.

برای انجام اینکار میتوانیم از DebuggerTypeProxy استفاده کنیم. ابتدا کلاسی ایجاد میکنیم که بعنوان proxy، مقادیر را به شکلی که نیاز داریم نمایش دهد. این کلاس object اصلی را در Constructor دریافت کرده و مقادیر مورد نظرمان، از طریق property هایی که در آن تعریف می‌کنیم قابل دسترسی هستند:

public class DataDebugView
{
    private readonly Data _data;

    public DataDebugView(Data data)
    {
        _data = data;
    }

    public string DecimalValue
    {
        get
        {
            bool isValidHex = int.TryParse(_data.HexValue, System.Globalization.NumberStyles.HexNumber, null, out var value);
            return isValidHex ? value.ToString() : "INVALID HEX STRING";
        }
    }
}

در نهایت برای اعمال کردن این کلاس proxy، از ویژگی DebuggerTypeProxy بر روی کلاس اصلی استفاده می‌کنیم:

[DebuggerTypeProxy(typeof(DataDebugView))]
public class Data
{
    public string Name { get; set; }

    public string HexValue { get; set; }
}

بعد از اعمال تغییرات و اجرای دوباره برنامه، نحوه نمایش مقادیر کلاس به این صورت تغییر خواهند یافت:

نظرات مطالب
EF Code First #12
با سلام و خسته نباشید
من یه کلاس استاتیک دارم میخواستم ببینم لزومی داره داخل متدهای استاتیک هم الگوی unit of work استفاده بشه یا نه؟
چون به نظرم متدی که استاتیک تعریف میشه یه جورایی الگوهایی که باید رعایت بشه(مخصوصا unit of work ) رو دور میزنه! نمیدونم تا چه حد درست فکر میکنم یانه؟
 private  static  readonly ICatHotellService _catHotellService;
  private static readonly ICatTourismService _catTourismService;
  private static readonly ICatTourService _catTourService;
  private static readonly IUnitOfWork _uow;
  public DropDownList(ICatHotellService CatHotellService, IUnitOfWork ouw, ICatTourService CatTourService, ICatTourismService CatTourismService)
  {
_uow=ouw;
_catHotellService = CatHotellService;
_catTourismService = CatTourismService;
_catTourService = CatTourService;
  }
ولی دیگه نمیشه داخل سازنده DropDownList اونا رو بهم نسبت داد
لطفا کمی راهنمایی کنید با تشکر
نظرات مطالب
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
یک نکته‌ی تکمیلی: انتقال کدهای IHttpModule‌ها به میان افزارها

معادل BeginRequest و EndRequest در ماژول‌های نگارش‌های پیشین ASP.NET:
namespace MyApp.Modules
{
    public class MyModule : IHttpModule
    {
        public void Dispose()
        {
        }

        public void Init(HttpApplication application)
        {
            application.BeginRequest += (new EventHandler(this.Application_BeginRequest));
            application.EndRequest += (new EventHandler(this.Application_EndRequest));
        }

        private void Application_BeginRequest(Object source, EventArgs e)
        {
            HttpContext context = ((HttpApplication)source).Context;

            // Do something with context near the beginning of request processing.
        }

        private void Application_EndRequest(Object source, EventArgs e)
        {
            HttpContext context = ((HttpApplication)source).Context;

            // Do something with context near the end of request processing.
        }
    }
}
دقیقا مکان‌های پیش و پس از فراخوانی await _next در میان افزارها هستند:
public class EndRequestMiddleware
{
    private readonly RequestDelegate _next;

    public EndRequestMiddleware(RequestDelegate next)
    {
        _next = next;
    }

    public async Task Invoke(HttpContext context)
    {
        // Do tasks before other middleware here, aka 'BeginRequest'
        // ...

        // Let the middleware pipeline run
        await _next(context);

        // Do tasks after middleware here, aka 'EndRequest'
        // ...
    }
}
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت پنجم
در قسمت قبل راجع به مدل پیش‌فرض پرووایدر منابع در ASP.NET بحث نسبتا مفصلی شد. در این قسمت تولید یک پرووایدر سفارشی برای استفاده از دیتابیس به جای فایل‌های resx. به عنوان منبع نگهداری داده‌ها بحث می‌شود.
قبلا هم اشاره شده بود که در پروژه‌های بزرگ ذخیره تمام ورودی‌های منابع درون فایل‌های resx. بازدهی مناسبی نخواهد داشت. هم‌چنین به مرور زمان و با افزایش تعداد این فایل‌ها، کار مدیریت آن‌ها بسیار دشوار و طاقت‌فرسا خواهد شد. درضمن به‌دلیل رفتار سیستم کشینگ این منابع در ASP.NET، که محتویات کل یک فایل را بلافاصله پس از اولین درخواست یکی از ورودی‌های آن در حافظه سرور کش می‌کند، در صورت وجود تعداد زیادی فایل منبع و با ورودی‌های بسیار، با گذشت زمان بازدهی کلی سایت به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
بنابراین استفاده از یک منبع مثل دیتابیس برای چنین شرایطی و نیز کنترل مدیریت دسترسی به ورودی‌های آن به صورت سفارشی، می‌تواند به بازدهی بهتر برنامه کمک زیادی کند. درضمن فرایند به‌روزرسانی مقادیر این ورودی‌ها در صورت استفاده از یک دیتابیس می‌تواند ساده‌تر از حالت استفاده از فایل‌های resx. انجام شود.
 
تولید یک پرووایدر منابع دیتابیسی - بخش اول
در بخش اول این مطلب با نحوه پیاده‌سازی کلاس‌های اصلی و اولیه موردنیاز آشنا خواهیم شد. مفاهیم پیشرفته‌تر (مثل کش‌کردن ورودی‌ها و عملیات fallback) و نیز ساختار مناسب جدول یا جداول موردنیاز در دیتابیس و نحوه ذخیره ورودی‌ها برای انواع منابع در دیتابیس در مطلب بعدی آورده می‌شود.
با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل داده شد، می‌توان از طرح اولیه‌ای به صورت زیر برای سفارشی‌سازی یک پرووایدر منابع دیتابیسی استفاده کرد:


اگر مطالب قسمت قبل را خوب مطالعه کرده باشید، پیاده سازی اولیه طرح بالا نباید کار سختی باشد. در ادامه یک نمونه از پیاده‌سازی‌های ممکن نشان داده شده است.
برای آغاز کار ابتدا یک پروژه ClassLibrary جدید مثلا با نام DbResourceProvider ایجاد کنید و ریفرنسی از اسمبلی System.Web به این پروژه اضافه کنید. سپس کلاس‌هایی که در ادامه شرح داده شده‌اند را به آن اضافه کنید.

کلاس DbResourceProviderFactory
همه چیز از یک ResourceProviderFactory شروع می‌شود. نسخه سفارشی نشان داده شده در زیر برای منابع محلی و کلی از کلاس‌های پرووایدر سفارشی استفاده می‌کند که در ادامه آورده شده‌اند.
using System.Web.Compilation;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceProviderFactory : ResourceProviderFactory
  {
    #region Overrides of ResourceProviderFactory
    public override IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey)
    {
      return new GlobalDbResourceProvider(classKey);
    }
    public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
    {
      return new LocalDbResourceProvider(virtualPath);
    }
    #endregion
  }
}
درباره اعضای کلاس ResourceProviderFactory در قسمت قبل توضیحاتی داده شد. در نمونه سفارشی بالا دو متد این کلاس برای برگرداندن پرووایدرهای سفارشی منابع محلی و کلی بازنویسی شده‌اند. سعی شده است تا نمونه‌های سفارشی در اینجا رفتاری همانند نمونه‌های پیش‌فرض در ASP.NET داشته باشند، بنابراین برای پرووایدر منابع کلی (GlobalDbResourceProvider) نام منبع درخواستی (className) و برای پرووایدر منابع محلی (LocalDbResourceProvider) مسیر مجازی درخواستی (virtualPath) به عنوان پارامتر کانستراکتور ارسال می‌شود.
 
نکته: برای استفاده از این کلاس به جای کلاس پیش‌فرض ASP.NET باید یکسری تنظیمات در فایل کانفیگ برنامه مقصد اعمال کرد که در ادامه آورده شده است.

کلاس BaseDbResourceProvider
برای پیاده‌سازی راحت‌تر کلاس‌های موردنظر، بخش‌های مشترک بین دو پرووایدر محلی و کلی در یک کلاس پایه به صورت زیر قرار داده شده است. این طرح دقیقا مشابه نمونه پیش‌فرض ASP.NET است.
using System.Globalization;
using System.Resources;
using System.Web.Compilation;
namespace DbResourceProvider
{
  public abstract class BaseDbResourceProvider : IResourceProvider
  {
    private DbResourceManager _resourceManager;
    protected abstract DbResourceManager CreateResourceManager();
    private void EnsureResourceManager()
    {
      if (_resourceManager != null) return;
      _resourceManager = CreateResourceManager();
    }
    #region Implementation of IResourceProvider
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
    {
      EnsureResourceManager();
      if (_resourceManager == null) return null;
      if (culture == null) culture = CultureInfo.CurrentUICulture;
      return _resourceManager.GetObject(resourceKey, culture);
    }
    public virtual IResourceReader ResourceReader { get { return null; } }
    #endregion
  }
}
کلاس بالا چون یک کلاس صرفا پایه است بنابراین به صورت abstract تعریف شده است. در این کلاس، از نمونه سفارشی DbResourceManager برای بازیابی داده‌ها از دیتابیس استفاده شده است که در ادامه شرح داده شده است.
در اینجا، از متد CreateResourceManager برای تولید نمونه مناسب از کلاس DbResourceManager استفاده می‌شود. این متد به صورت abstract و protected تعریف شده است بنابراین پیاده‌سازی آن باید در کلاس‌های مشتق شده که در ادامه آورده شده‌اند انجام شود.
در متد EnsureResourceManager کار بررسی نال نبودن resouceManager_ انجام می‌شود تا درصورت نال بودن آن، بلافاصله نمونه‌ای تولید شود.

نکته: ازآنجاکه نقطه آغازین فرایند یعنی تولید نمونه‌ای از کلاس DbResourceProviderFactory توسط خود ASP.NET انجام خواهد شد، بنابراین مدیریت تمام نمونه‌های ساخته شده از کلاس‌هایی که در این مطلب شرح داده می‌شوند درنهایت عملا برعهده ASP.NET است. در ASP.NET درطول عمر یک برنامه تنها یک نمونه از کلاس Factory تولید خواهد شد، و متدهای موجود در آن در حالت عادی تنها یکبار به ازای هر منبع درخواستی (کلی یا محلی) فراخوانی می‌شوند. درنتیجه به ازای هر منبع درخواستی (کلی یا محلی) هر یک از کلاس‌های پرووایدر منابع تنها یک‌بار نمونه‌سازی خواهد شد. بنابراین بررسی نال نبودن این متغیر و تولید نمونه‌ای جدید تنها در صورت نال بودن آن، کاری منطقی است. این نمونه بعدا توسط ASP.NET به ازای هر منبع یا صفحه درخواستی کش می‌شود تا در درخواست‌های بعدی تنها از این نسخه کش‌شده استفاده شود.

در متد GetObject نیز کار استخراج ورودی منابع انجام می‌شود. ابتدا با استفاده از متد EnsureResourceManager از وجود نمونه‌ای از کلاس DbResourceManager اطمینان حاصل می‌شود. سپس درصورتی‌که مقدار این کلاس همچنان نال باشد مقدار نال برگشت داده می‌شود. این حالت وقتی پیش می‌آید که نتوان با استفاده از داده‌های موجود نمونه‌ای مناسب از کلاس DbResourceManager تولید کرد.
سپس مقدار کالچر ورودی بررسی می‌شود و درصورتی‌که نال باشد مقدار کالچر UI ثرد جاری که در CultureInfo.CurrentUICulture قرار دارد برای آن درنظر گرفته می‌شود. درنهایت با فراخوانی متد GetObject از DbResourceManager تولیدی برای کلید و کالچر مربوطه کار استخراج ورودی درخواستی پایان می‌پذیرد.
پراپرتی ResourceReader در این کلاس به صورت virtual تعریف شده است تا بتوان پیاده‌سازی مناسب آن را در هر یک از کلاس‌های مشتق‌شده اعمال کرد. فعلا برای این کلاس پایه مقدار نال برگشت داده می‌شود.

کلاس GlobalDbResourceProvider
برای پرووایدر منابع کلی از این کلاس استفاده می‌شود. نحوه پیاده‌سازی آن نیز دقیقا همانند طرح نمونه پیش‌فرض ASP.NET است.
using System;
using System.Resources;
namespace DbResourceProvider
{
  public class GlobalDbResourceProvider : BaseDbResourceProvider
  {
    private readonly string _classKey;
    public GlobalDbResourceProvider(string classKey)
    {
      _classKey = classKey;
    }
    #region Implementation of BaseDbResourceProvider
    protected override DbResourceManager CreateResourceManager()
    {
      return new DbResourceManager(_classKey);
    }
    public override IResourceReader ResourceReader
    {
      get { throw new NotSupportedException(); }
    }
    #endregion
  }
}
GlobalDbResourceProvider از کلاس پایه‌ای که در بالا شرح داده شد مشتق شده است. بنابراین تنها بخش‌های موردنیاز یعنی متد CreateResourceManager و پراپرتی ResourceReader در این کلاس پیاده‌سازی شده است.
در اینجا نمونه مخصوص کلاس ResourceManager (همان DbResourceManager) با توجه به نام فایل مربوط به منبع کلی تولید می‌شود. نام فایل در اینجا همان چیزی است که در دیتابیس برای نام منبع مربوطه ذخیره می‌شود. ساختار آن بعدا بحث می‌شود.
همان‌طور که می‌بینید برای پراپرتی ResourceReader خطای عدم پشتیبانی صادر می‌شود. دلیل آن در قسمت قبل و نیز به‌صورت کمی دقیق‌تر در ادامه آورده شده است.

کلاس LocalDbResourceProvider
برای منابع محلی نیز از طرحی مشابه نمونه پیش‌فرض ASP.NET که در قسمت قبل نشان داده شد، استفاده شده است.
using System.Resources;
namespace DbResourceProvider
{
  public class LocalDbResourceProvider : BaseDbResourceProvider
  {
    private readonly string _virtualPath;
    public LocalDbResourceProvider(string virtualPath)
    {
      _virtualPath = virtualPath;
    }
    #region Implementation of BaseDbResourceProvider
    protected override DbResourceManager CreateResourceManager()
    {
      return new DbResourceManager(_virtualPath);
    }
    public override IResourceReader ResourceReader
    {
      get { return new DbResourceReader(_virtualPath); }
    }
    #endregion
  }
}
این کلاس نیز از کلاس پایه‌ای BaseDbResourceProvider مشتق شده و پیاده‌سازی‌های مخصوص منابع محلی برای متد CreateResourceManager و پراپرتی ResourceReader در آن انجام شده است.
در متد CreateResourceManager کار تولید نمونه‌ای از DbResourceManager با استفاده از مسیر مجازی صفحه درخواستی انجام می‌شود. این فرایند شبیه به پیاده‌سازی پیش‌فرض ASP.NET است. در واقع در پیاده‌سازی جاری، نام منابع محلی همنام با مسیر مجازی متناظر آن‌ها در دیتابیس ذخیره می‌شود. درباره ساختار جدول دیتابیس بعدا بحث می‌شود.
در این کلاس کار بازخوانی کلیدهای موجود برای پراپرتی‌های موجود در یک صفحه از طریق نمونه‌ای از کلاس DbResourceReader انجام شده است. شرح این کلاس در ادامه آمده است. 

نکته: همانطور که در قسمت قبل هم اشاره کوتاهی شده بود، از خاصیت ResourceReader در پرووایدر منابع برای تعیین تمام پراپرتی‌های موجود در منبع استفاده می‌شود تا کار جستجوی کلیدهای موردنیاز در عبارات بومی‌سازی ضمنی برای رندر صفحه وب راحت‌تر انجام شود. بنابراین از این پراپرتی تنها در پرووایدر منابع محلی استفاده می‌شود. ازآنجاکه در عبارات بومی‌سازی ضمنی تنها قسمت اول نام کلید ورودی منبع آورده می‌شود، بنابراین قسمت دوم (و یا قسمت‌های بعدی) کلید موردنظر که همان نام پراپرتی کنترل متناظر است از جستجو میان ورودی‌های یافته شده توسط این پراپرتی بدست می‌آید تا ASP.NET بداند که برای رندر صفحه چه پراپرتی‌هایی نیاز به رجوع به پرووایدر منبع محلی مربوطه دارد (برای آشنایی بیشتر با عبارت بومی‌سازی ضمنی رجوع شود به قسمت قبل).

نکته: دقت کنید که پس از اولین درخواست، خروجی حاصل از enumerator این ResourceReader کش می‌شود تا در درخواست‌های بعدی از آن استفاده شود. بنابراین در حالت عادی، به ازای هر صفحه تنها یکبار این پراپرتی فراخوانده می‌شود. درباره این enumerator در ادامه بحث شده است.

کلاس DbResourceManager
کار اصلی مدیریت و بازیابی ورودی‌های منابع از دیتابیس از طریق کلاس DbResourceManager انجام می‌شود. نمونه‌ای بسیار ساده و اولیه از این کلاس را در زیر مشاهده می‌کنید:
using System.Globalization;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceManager
  {
    private readonly string _resourceName;
    public DbResourceManager(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
    }
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
    {
      var data = new ResourceData();
      return data.GetResource(_resourceName, resourceKey, culture.Name).Value;
    }
  }
}
کار استخراج ورودی‌های منابع با استفاده از نام منبع درخواستی در این کلاس مدیریت خواهد شد. این کلاس با استفاده نام منیع درخواستی به عنوان پارامتر کانستراکتور ساخته می‌شود. با استفاده از متد GetObject که نام کلید ورودی موردنظر و کالچر مربوطه را به عنوان پارامتر ورودی دریافت می‌کند فرایند استخراج انجام می‌شود.
برای کپسوله‌سازی عملیات از کلاس جداگانه‌ای (ResourceData) برای تبادل با دیتابیس استفاده شده است. شرح بیشتر درباره این کلاس و نیز پیاده سازی کامل‌تر کلاس DbResourceManager به همراه مدیریت کش ورودی‌های منابع و نیز عملیات fallback در مطلب بعدی آورده می‌شود.

کلاس DbResourceReader
این کلاس که درواقع پیاده‌سازی اینترفیس IResourceReader است برای یافتن تمام کلیدهای تعریف شده برای یک منبع به‌کار می‌رود، پیاده‌سازی آن نیز به صورت زیر است:
using System.Collections;
using System.Resources;
using System.Security;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceReader : IResourceReader
  {
    private readonly string _resourceName;
    private readonly string _culture;
    public DbResourceReader(string resourceName, string culture = "")
    {
      _resourceName = resourceName;
      _culture = culture;
    }
    #region Implementation of IResourceReader
    public void Close() { }
    public IDictionaryEnumerator GetEnumerator()
    {
      return new DbResourceEnumerator(new ResourceData().GetResources(_resourceName, _culture));
    }
    #endregion
    #region Implementation of IEnumerable
    IEnumerator IEnumerable.GetEnumerator()
    {
      return GetEnumerator();
    }
    #endregion
    #region Implementation of IDisposable
    public void Dispose()
    {
      Close();
    }
    #endregion
  }
}
این کلاس تنها با استفاده از نام منبع و عنوان کالچر موردنظر کار بازخوانی ورودی‌های موجود را انجام می‌دهد.
تنها نکته مهم در کد بالا متد GetEnumerator است که نمونه‌ای از اینترفیس IDictionaryEnumerator را برمی‌گرداند. در اینجا از کلاس DbResourceEnumerator که برای کار با دیتابیس طراحی شده، استفاده شده است. همانطور که قبلا هم اشاره شده بود، هر یک از اعضای این enumerator از نوع DictionaryEntry هستند که یک struct است. این کلاس در ادامه شرح داده شده است.
متد Close برای بستن و از بین بردن منابعی است که در تهیه enumerator موردبحث نقش داشته‌اند. مثل منایع شبکه‌ای یا فایلی که باید قبل از اتمام کار با این کلاس به صورت کامل بسته شوند. هرچند در نمونه جاری چنین موردی وجود ندارد و بنابراین این متد بلااستفاده است.
در کلاس فوق نیز برای دریافت اطلاعات از ResourceData استفاده شده است که بعدا به همراه ساختار مناسب جدول دیتابیس شرح داده می‌شود.
 
نکته: دقت کنید که در پیاده‌سازی نشان داده شده برای کلاس LocalDbResourceProvider برای یافتن ورودی‌های موجود از مقدار پیش‌فرض (یعنی رشته خالی) برای کالچر استفاده شده است تا از ورودی‌های پیش‌فرض که در حالت عادی باید شامل تمام موارد تعریف شده موجود هستند استفاده شود (قبلا هم شرح داده شد که منبع اصلی و پیش‌فرض یعنی همانی که برای زبان پیش‌فرض برنامه درنظر گرفته می‌شود و بدون نام کالچر مربوطه است، باید شامل حداکثر ورودی‌های تعریف شده باشد. منابع مربوطه به سایر کالچرها می‌توانند همه این ورودی‌های تعریف‌شده در منبع اصلی و یا قسمتی از آن را شامل شوند. عملیات fallback تضمین می‌دهد که درنهایت نزدیک‌ترین گزینه متناظر با درخواست جاری را برگشت دهد).
 
کلاس DbResourceEnumerator
کلاس دیگری که در اینجا استفاده شده است، DbResourceEnumerator است. این کلاس در واقع پیاده سازی اینترفیس IDictionaryEnumerator است. محتوای این کلاس در زیر آورده شده است:
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using DbResourceProvider.Models;
namespace DbResourceProvider
{
  public sealed class DbResourceEnumerator : IDictionaryEnumerator
  {
    private readonly List<Resource> _resources;
    private int _dataPosition;
    public DbResourceEnumerator(List<Resource> resources)
    {
      _resources = resources;
      Reset();
    }
    public DictionaryEntry Entry
    {
      get
      {
        var resource = _resources[_dataPosition];
        return new DictionaryEntry(resource.Key, resource.Value);
      }
    }
    public object Key { get { return Entry.Key; } }
    public object Value { get { return Entry.Value; } }
    public object Current { get { return Entry; } }
    public bool MoveNext()
    {
      if (_dataPosition >= _resources.Count - 1) return false;
      ++_dataPosition;
      return true;
    }
    public void Reset()
    {
      _dataPosition = -1;
    }
  }
}
تفاوت این اینترفیس با اینترفیس IEnumerable در سه عضو اضافی است که برای استفاده در سیستم مدیریت منابع ASP.NET نیاز است. همان‌طور که در کد بالا مشاهده می‌کنید این سه عضو عبارتند از پراپرتی‌های Entry و Key و Value. پراپرتی Entry که ورودی جاری در enumerator را مشخص می‌کند از نوع DictionaryEntry است. پراپرتی‌های Key و Value هم که از نوع object تعریف شده‌اند برای کلید و مقدار ورودی جاری استفاده می‌شوند.
این کلاس لیستی از Resource به عنوان پارامتر کانستراکتور برای تولید enumerator دریافت می‌کند. کلاس Resource مدل تولیدی از ساختار جدول دیتابیس برای ذخیره ورودی‌های منابع است که در مطلب بعدی شرح داده می‌شود. بقیه قسمت‌های کد فوق هم پیاده‌سازی معمولی یک enumerator است.

نکته: به جای تعریف کلاس جداگانه‌ای برای enumerator اینترفیس IResourceProvider می‌توان از enumerator کلاس‌هایی که IDictionary را پیاده‌سازی کرده‌اند نیز استفاده کرد، مانند کلاس <Dictionary<object,object یا ListDictionary.
 
تنظیمات فایل کانفیگ
برای اجبار کردن ASP.NET به استفاده از Factory موردنظر باید تنظیمات زیر را در فایل web.config اعمال کرد:
<system.web>
    ...
    <globalization resourceProviderFactoryType=" نام کامل اسمبلی مربوطه ,نام پرووایدر فکتوری به همراه فضای نام آن " />
    ...
</system.web>
روش نشان داده شده در بالا حالت کلی تعریف و تنظیم یک نوع داده در فایل کانفیگ را نشان می‌دهد. درباره نام کامل اسمبلی در اینجا شرح داده شده است.
مثلا برای پیاده‌سازی نشان داده شده در این مطلب خواهیم داشت:
<globalization resourceProviderFactoryType="DbResourceProvider.DbResourceProviderFactory, DbResourceProvider" />

در مطلب بعدی درباره ساختار مناسب جدول یا جداول دیتابیس برای ذخیره ورودهای منابع و نیز پیاده‌سازی کامل‌تر کلاس‌های مورداستفاده بحث خواهد شد.

منابع:
مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت پنجم - نکات و مباحث تکمیلی
پس از بررسی مباحث و نکات پایه‌ای کار با کتابخانه‌ی Moq، در این قسمت تعدادی از نکات تکمیلی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


حالت‌های عملکرد کتابخانه‌ی Moq

کتابخانه‌ی Moq، دو حالت عملکرد را دارد: Strict Mode و Loose mode. زمانیکه یک Mock object را نمونه سازی می‌کنیم، به صورت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq، یک Loose mock را ایجاد می‌کند. در این حالت این شیء، مقادیر پیش‌فرض خواص و اشیاء را بازگشت می‌دهد و استثنائی را صادر نمی‌کند. اگر این موارد مدنظر نیستند، می‌توان به حالت Strict آن رجوع کرد که روش تنظیم آن به صورت زیر است:
var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>(MockBehavior.Strict);
در این حالت اگر متد آزمون واحد را اجرا کنیم، با پیام زیر، با شکست مواجه خواهد شد:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception:
Moq.MockException: IIdentityVerifier.Initialize() invocation failed with mock behavior Strict.
All invocations on the mock must have a corresponding setup.
در حالت Strict، تمام فراخوانی‌های شیء Mock شده باید دارای Setup باشند (نیازی به Setup تمام موارد نیست؛ فقط مواردی که در فراخوانی‌های آزمون واحد، مورد استفاده قرار می‌گیرند، حتما باید تنظیم شوند). برای نمونه در اینجا عنوان کرده‌است که در این آزمایش، تنظیمات متد Initialize انجام نشده‌است که با تعریف سطر زیر، این مشکل برطرف می‌شود:
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.Initialize());

بنابراین هرچند کارکردن با حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq ساده‌است، اما تنظیم حالت Strict سبب می‌شود تا تنظیمی را فراموش نکنیم و در نتیجه کیفیت آزمون واحد تهیه شده افزایش می‌یابد.


صدور استثناءها از طریق Mock objects

اگر در سیستم در حال آزمایش، قسمتی به بررسی خطاها اختصاص دارد، می‌توان توسط Mock objects استثناءهایی را تولید و به این ترتیب منطق بررسی خطاها را آزمایش کرد.
برای نمونه در متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، یک try/catch را به قسمت CalculateScore اضافه می‌کنیم:
try
{
    _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
}
catch
{
    return application.IsAccepted;
}
زمانیکه کار فراخوانی متد CalculateScore صورت می‌گیرد، برای تنظیم آزمون واحد آن می‌توان از متد Throws، برای صدور یک استثناء استفاده کرد:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                    x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Throws(new InvalidOperationException("Test Exception"));
صدور این استثناء سبب خواهد شد تا درخواست شخص، رد شود. بنابراین در آزمایش آن می‌توان این مساله را بررسی کرد و از رسیدن به این قسمت (رد شدن درخواست) اطمینان حاصل نمود:
Assert.IsFalse(application.IsAccepted);


صدور رخدادها از طریق Mock objects

فرض کنید یک EventArgs سفارشی را به صورت زیر تعریف:
using System;

namespace Loans.Models
{
    public class CreditScoreResultArgs : EventArgs
    {
        public int Score { get; set; }
    }
}
و سپس رخدادی را به نحو زیر به ICreditScorer اضافه کرده‌ایم:
public interface ICreditScorer
{
   event EventHandler<CreditScoreResultArgs> ResultAvailable;
برای اینکه یک Mock object سبب بروز رخداد ResultAvailable شود (به صورت دستی و دقیقا در سطری که مشخص می‌کنیم)، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
mockCreditScorer.Raise(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
ابتدا توسط متد Raise، رخ‌داد مدنظر را ذکر می‌کنیم و سپس یک نمونه‌ی EventArgs را به آن ارسال خواهیم کرد.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Raises(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
در این حالت با فراخوانی متد CalculateScore، رخداد ResultAvailable به صورت خودکار صادر می‌شود.


معرفی Partial Mocks

در اغلب آزمون‌های واحدی که تا اینجا بررسی شدند، ابتدا یک Mock object را ایجاد و سپس وهله‌ای از سرویس مدنظر را توسط آن تهیه می‌کنیم. در ادامه تعدادی از متدهای این سرویس را مانند متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی می‌کنیم. اینکار سبب اجرای فعالیتی در این سیستم شده و به همراه آن تعاملی با اشیاء Mock شده نیز صورت می‌گیرد. در نهایت حالت و یا نتیجه‌ای را دریافت می‌کنیم و آن‌را با حالت یا نتیجه‌ای که انتظار داریم، مقایسه خواهیم کرد. در این روش پس از پایان اجرای سیستم در حال اجرا، حالت و نتیجه‌ی نهایی حاصل از عملکرد آن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. این بررسی‌ها را نیز بر روی اینترفیس‌ها انجام دادیم. اگر بجای اینترفیس‌ها از یک class استفاده شود، به آن partial mock گفته می‌شود. عموما مواردی را که آزمایش آن‌ها سخت است، با Partial mocks پیاده سازی می‌کنند؛ مانند کار با فایل سیستم، کار با قطعه کدهای نامعین مانند DateTime.Now، اعداد اتفاقی و یا Guidها.

در مثال زیر، شبیه به متد آزمون واحد Accept که تاکنون آن‌را بررسی کردیم، از اشیاء Mock شده استفاده شده‌است؛ با یک تفاوت: بجای اینترفیس IIdentityVerifier، از کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن که در اینجا IdentityVerifierServiceGateway است، استفاده شده:
namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {        
        [TestMethod]
        public void AcceptUsingPartialMock()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>();

            mockIdentityVerifier.Setup(x => x.CallService(applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address))
                .Returns(true);

            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
            mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000);

            var sut = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            sut.Process(application);

            Assert.IsTrue(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در اینجا برای اینکه بتوانیم متد CallService را که private بوده، بررسی و تنظیم کنیم، آن‌را به public virtual تبدیل کرده‌ایم تا توسط Moq قابل دسترسی و همچنین قابل بازنویسی شود:
public virtual bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)


تبدیل DateTime.Now به یک مقدار ثابت قابل آزمایش توسط Partial Mocks

در کلاس IdentityVerifierServiceGateway، یک چنین کدی را داریم که از DateTime.Now نامشخص استفاده می‌کند و آزمون واحد نوشتن برای آن مشکل است؛ چون DateTime.Now در هربار که آزمایش اجرا می‌شود، تغییر می‌کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = DateTime.Now;
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}
برای بالابردن قابلیت آزمون نویسی این کلاس، آن‌را به صورت زیر Refactor می‌کنیم تا DateTime.Now را به صورت یک متد public virtual دریافت کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = GetCurrentTime();
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}

public virtual DateTime GetCurrentTime()
{
    return DateTime.Now;
}
اکنون آزمون واحد نویسی برای این کلاس توسط Mock objects بسیار ساده‌است:
var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);
// ...
Assert.AreEqual(expectedTime, mockIdentityVerifier.Object.LastCheckTime);
در اینجا خروجی متد GetCurrentTime بر روی Mock object تهیه شده، به یک مقدار ثابت تنظیم شده‌است که با هر بار اجرای آزمایش در زمان‌های مختلف، تغییری نمی‌کند و وابسته‌ی به DateTime.Now نامشخص، نیست.


استفاده از متدهای protected بجای استفاده از متدهای public virtual در Partial Mocks

همانطور که مشاهده کردید، برای کار با Partial Mocks نیاز است متدهای معرفی شده، از نوع public virtual باشند. برای نمونه حتی مجبور شدیم یک متد private را نیز public کنیم. اگر علاقمند به این نوع تغییرات نیستید، می‌توان بجای public کردن متدهای private، آن‌ها را protected تعریف کرد. به همین جهت دو متدی را که تاکنون public virtual تعریف کردیم، تبدیل به protected virtual می‌کنیم.
پس از آن در کلاسی که آزمون‌های واحد را تهیه کردیم، ابتدا using Moq.Protected را ذکر می‌کنیم تا بتوانیم به قابلیت‌های ویژه‌ی کار با متدهای Protected دسترسی پیدا کنیم.
سپس روش تنظیم این نوع متدهای protected، چون دسترسی مستقیمی به آن‌ها وجود ندارد، به صورت زیر، با ذکر نام رشته‌ای آن‌ها تغییر می‌کند:
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<bool>(
        "CallService",applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address)
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<DateTime>("GetCurrentTime")
    .Returns(expectedTime);
ابتدا متد Protected شیء Mock شده ذکر می‌شود و پس از آن متد Setup باید دقیقا نوع بازگشتی متد در حال تنظیم را ذکر کند؛ چون دیگر دسترسی strongly typed ای به آن نداریم. پس ا‌ز آن، لیست پارامترهای متد، ذکر می‌شوند.

روش دیگری نیز برای تعریف متدهای protected وجود دارد که اینبار strongly typed است. بالای متد آزمون واحد، اینترفیس private زیر را تعریف می‌کنیم:
interface IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers
{
   DateTime GetCurrentTime();
   bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress);
}
که در آن متدهای تعریف شده، با متدهای protected در حال بررسی، امضای یکسانی دارند (و همواره با هر تغییری در برنامه نیز باید این وضعیت حفظ شود). در ادامه تعاریف تنظیمات این متدها به صورت strongly typed زیر قابل انجام است:
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.CallService(It.IsAny<string>(),
        It.IsAny<int>(),
        It.IsAny<string>()))
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);


معرفی روش دیگری بجای استفاده از متدهای protected

اگر در کدهای خود نیاز به استفاده‌ی بیش از حد از متدهای protected را مشاهده کردید، این مورد می‌توان نشانه‌ی امکان Refactoring این قسمت از کدها به سرویس‌هایی مجزا باشند. برای مثال می‌توان یک اینترفیس INowProvider را به صورت زیر تعریف کرد:
using System;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface INowProvider
    {
        DateTime GetNow();
    }
}
و سپس آن‌را به سازنده‌ی کلاس IdentityVerifierServiceGateway تزریق کرد:
    public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier
    {
        private readonly INowProvider _nowProvider;
        
        public DateTime LastCheckTime { get; private set; }

        public IdentityVerifierServiceGateway(INowProvider nowProvider)
        {
            _nowProvider = nowProvider;
        }
 و متد GetCurrentTime را حذف و آن‌را با متد GetNow این سرویس جایگزین نمود:
        public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            Connect();
            var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
            LastCheckTime = _nowProvider.GetNow();
            // ...
 به این ترتیب نیاز به تنظیم متد protected بازگشت زمان، حذف شده و می‌توان از این سرویس جدید استفاده کرد:
var mockNowProvider = new Mock<INowProvider>();
mockNowProvider.Setup(x => x.GetNow()).Returns(expectedTime);

var mockIdentityVerifier =  new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>(mockNowProvider.Object);


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-05.zip