مطالب
Microbenchmark
What Is Micro Benchmark? Micro benchmark is a benchmark designed to measure the performance of a very small and specific piece of code. (^)
البته این موضوع امروزه بیشتر در Java مطرحه تا دات نت (^ و ^ و ^) اما مفاهیم اصلی مختص یک زبان یا پلتفرم نیست.
وقتی در مورد آزمایش بار برای مقایسه کارایی کلاس StrigBuilder تحقیق میکردم به مطلب جالبی برخورد کردم. خلاصش این میشه که برای تست بار قسمتهایی از کدتون میتونین زمان موردنیاز برای اجرای اون کد رو بررسی کنین و چون ممکنه انجام این کار چندین بار نیاز بشه بهتره از متد زیر برای اینکار استفاده کنین:
static void Profile(string description, int iterations, Action func) {
    // clean up
    GC.Collect();
    GC.WaitForPendingFinalizers();
    GC.Collect();

    // warm up 
    func();

    var watch = Stopwatch.StartNew();
    for (int i = 0; i < iterations; i++) {
        func();
    }
    watch.Stop();
    Console.Write(description);
    Console.WriteLine(" Time Elapsed {0} ms", watch.ElapsedMilliseconds);
}
سه خط اول متد بالا برای آماده‌سازی حافظه جهت اجرای تست موردنظر است. برای آشنایی بیشتر با نحوه عملکرد Garbage Collector (^ و ^ و ^) خوندن کتاب فوق العاده CLR via C# - 3rd ed رو پیشنهاد میکنم (فصلهای 21 و 22).
سپس یکبار اکشن موردنظر (که حاوی قطعه کد موردنظره) اجرا میشه تا مسائل مربوطه به بارگذاری‌های اولیه در نتیجه تست تاثیر نزاره (warm up).
در نهایت هم آزمایش بار برای تعداد تکرار درخواست شده انجام میشه و زمان اجرای اون در خروجی چاپ میشه.
برای استفاده از متد فوق میشه از کد زیر استفاده کرد:
Profile("a descriptions", how_many_iterations_to_run, () =>
{
   // ... code being profiled
});
و برای استفاده از این متد در آزمایش کارایی کلاس StringBuilder میشه از کدی شبیه به کد زیر استفاده کزد:
var iterations = 10000000;
var testString = ".NET Tips is awesme!";
do
{
  var sb1 = new StringBuilder(testString);
  var sb2 = new StringBuilder(testString) { Capacity = testString.Length * iterations };
  try
  {
    Profiler.Profile("StringBuilder Profiler", iterations, () => sb1.Append(testString));
    Profiler.Profile("StringBuilder Capacity Profiler", iterations, () => sb2.Append(testString));
  }
  catch (Exception ex)
  {
    Console.WriteLine(ex.Message);
  }
  finally
  {
    Console.WriteLine("----------------------------------------------------------------");
    sb1.Clear();
    sb2.Clear();
  }
} while (Console.ReadKey(true).Key == ConsoleKey.C); // C = continue
البته برای اینکه عملیات مقدار دهی خاصیت Capacity در قسمت warm up متد profile نتایج رو تحت تاثیر قرار نده برای این تست من اون قسمت رو کامنت کردم (اگر این کار رو نکنین زمانهای بدست اومده برای هر دو مورد یکی خواهد بود). اجرای کد بالا نتایج زیر رو تو سیستم من ارائه داد:

می‌بینین که نتایج استفاده از متد موردبحث کمی فرق داره و افزایش کارایی در حالت استفاده از پراپرتی Capacity دیگه حدود 3 برابر نیست و حدود 2 دو برابره. البته زمان بدست اومده برای هر دو مورد نسبت به قبل کاهش داشته که بیشترش میتونه مربوطه به عدم درنظر گرفتن زمان موردنیاز برای ایجاد کلاس StringBuilder در این تست جدید باشه (چون بعید میدونم عملیات پاکسازی حافظه توسط GC تو این تست تاثیر چندانی داشته باشه). درهر حال نتایج این تست بیشتر به واقعیت نزدیکه!
بازخوردهای دوره
ایجاد یک کلاس جدید پویا و وهله‌ای از آن در زمان اجرا توسط Reflection.Emit
من کد رو به صورت زیر تغییر دادم
 var ctx = new Entities();
            var Fields = ctx.ENTITIES_FEILDS.ToList();
            var assemblyBuilder = AppDomain.CurrentDomain.DefineDynamicAssembly(
                                    name: new AssemblyName("Demo"), access: AssemblyBuilderAccess.Run);

            var moduleBuilder = assemblyBuilder.DefineDynamicModule(name: "Module");

            var typeBuilder = moduleBuilder.DefineType(name: Fields.First(c => c.FEILD_ID == 1).ENTITIES.ENTITY_NAME, attr: TypeAttributes.Public);

            foreach (var item in Fields)
            {
                switch (item.FEILD_TYPE)
                {
                    case 0://int
                        {
                            var intField = typeBuilder.DefineField(fieldName: string.Format("_{0}", item.FEILD_NAME), type: typeof(string),
                                                  attributes: FieldAttributes.Private);

                            var intProperty = typeBuilder.DefineProperty(
                                                    name: item.FEILD_NAME,
                                                    attributes: PropertyAttributes.HasDefault,
                                                    returnType: typeof(string),
                                                    parameterTypes: null); // خاصیت پارامتر ورودی ندارد

                            //تعریف گت
                            var intpropertyGetMethod = typeBuilder.DefineMethod(
                                                                name: string.Format("get_{0}", item.FEILD_NAME),
                                                                attributes: MethodAttributes.Public |
                               MethodAttributes.SpecialName |
                                                                            MethodAttributes.HideBySig,
                                                                returnType: typeof(string),
                                                                parameterTypes: Type.EmptyTypes);

                            // اتصال گت متد به خاصیت عددی 
                            intProperty.SetGetMethod(intpropertyGetMethod);


                            //تعریف ست
                            var propertySetMethod =
                                typeBuilder.DefineMethod(name: string.Format("set_{0}", item.FEILD_NAME),
                                attributes: MethodAttributes.Public |
                               MethodAttributes.SpecialName |
                                                                            MethodAttributes.HideBySig,
                                                                  returnType: typeof(void),
                                                                parameterTypes: new[] { typeof(string) });
                            //اتصال ست متد 
                            intProperty.SetSetMethod(propertySetMethod);


                            // بدنه گت متد در اینجا تعریف خواهد شد
                            var propertyGetMethodIL = intpropertyGetMethod.GetILGenerator();
                            propertyGetMethodIL.Emit(OpCodes.Ldarg_0); // بارگذاری اشاره‌گری به وهله‌ای از کلاس جاری در پشته
                            propertyGetMethodIL.Emit(OpCodes.Ldfld, intField); // بارگذاری فیلد نام
                            propertyGetMethodIL.Emit(OpCodes.Ret);

                            //بدنه ست متد در اینجا تعریف شده است
                            var propertySetIL = propertySetMethod.GetILGenerator();
                            propertySetIL.Emit(OpCodes.Ldarg_0);
                            propertySetIL.Emit(OpCodes.Ldarg_1);
                            propertySetIL.Emit(OpCodes.Stfld, intField);
                            propertySetIL.Emit(OpCodes.Ret);

                        }

                        break;
                    case 1://string
                        {

                        } break;
                }

            }
            var t = typeBuilder.CreateType();



            var instance = Activator.CreateInstance(t);
           
            var type = instance.GetType();

            //تغییر مقدار یک خاصیت
            var setNameMethod = type.GetMethod("set_CoOrder");
            setNameMethod.Invoke(obj: instance, parameters: new[] {"1"});


            // دسترسی به خاصیت نام
            var nProperty = t.GetProperty("CoOrder");
            // و دریافت مقدار آن برای نمایش
            var result = nProperty.GetValue(instance, null);

            Console.WriteLine(result);


           
           
            Console.ReadKey();
تا اینجا درست کار می‌کنه حال می‌خواهم از کلاسی که برای من ایجاد می‌کند یک لیست ایجاد کنم و بتونم بهش مقدار بدم. ولی هر چی تلاش کردم نتونستم کلاس خودم رو ایجاد کنم. ممنون میشم راهنمایی کنید
مطالب
استفاده از Async&Await برای پیاده سازی متد های Async
در این مطلب می‌خوام روش استفاده از  Async&Await رو براتون بگم. Async&Await خط و مشی جدید Microsoft برای تولید متد‌های Async هستش که نوشتن این متدها رو خیلی جذاب کرده و کاربردهای خیلی زیادی هم داره. مثلا هنگام استفاده از Web Api در برنامه‌های تحت ویندوز نظیر WPF این روش خیلی به ما کمک می‌کنه و در کل نوشتن  Parallel Programming را خیلی جالب کرده.
برای اینکه بتونم قدرت و راحتی کار با این ابزار رو به خوبی نشون بدم ابتدا یک مثال رو به روشی قدیمی‌تر پیاده سازی می‌کنم. بعد پیاده سازی همین مثال رو به روش جدید بهتون نشون می‌دم.
می‌خوام یک برنامه بنویسم که لیستی از محصولات رو به صورت Async  در خروجی چاپ کنه. ابتدا کلاس مدل:
public class Product
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }
    }
حالا کلاس ProductService رو می‌نویسم:
public class ProductService
    {
        public ProductService()
        {
            ListOfProducts = new List<Product>();
        }

        public List<Product> ListOfProducts
        {
            get;
            private set;
        }

        private void InitializeList( int toExclusive )
        {
            Parallel.For( 0 , toExclusive , ( int counter ) =>
            {
                ListOfProducts.Add( new Product()
                {
                    Id = counter ,
                    Name = "DefaultName" + counter.ToString()
                } );
            } );
        }

        public IAsyncResult BeginGetAll( AsyncCallback callback , object state )
        {
            var myTask = Task.Run<IEnumerable<Product>>( () =>
            {
                InitializeList( 100 );
                return ListOfProducts;
            } );
            return myTask.ContinueWith( x => callback( x ) );
        }

        public IEnumerable<Product> EndGetAll( IAsyncResult result )
        {
            return ( ( Task<IEnumerable<Product>> )result ).Result;
        }      
    }
در کلاس بالا دو متد مهم دارم. متد اول آن BeginGetAll است و همونطور که می‌بینید خروجی اون از نوع IAsyncResult است و باید هنگام استفاده، اونو به متد EndGetAll پاس بدم تا خروجی مورد نظر به دست بیاد.
متد InitializeList به تعداد ورودی آیتم به لیست اضافه می‌کند و اونو به CallBack میفرسته. در نهایت برای اینکه بتونم از این کلاس‌ها استفاده کنم باید به صورت زیر عمل بشه:
class Program
    {
        static void Main( string[] args )
        {
            GetAllProducts().ToList().ForEach( ( Product item ) => 
            {
                Console.WriteLine( item.Name );
            } );

            Console.ReadLine();
        }

        public static IEnumerable<Product> GetAllProducts()
        {
            ProductService service = new ProductService();

            var output = Task.Factory.FromAsync<IEnumerable<Product>>( service.BeginGetAll , service.EndGetAll , TaskCreationOptions.None );
            return output.Result;            
        }
        
    }
خیلی راحت بود؛ درسته. خروجی مورد نظر رو می‌بینید:


حالا همین کلاس بالا رو به روش Async&Await می‌نویسم:
 public async Task<IEnumerable<Product>> GetAllAsync()
        {
            var result = Task.Run( () =>
            {
                InitializeList( 100 );
                return ListOfProducts;
            } );
            return await result;
        }
در متد بالا به جای استفاده از 2 متد از یک متد GetAllAsync استفاده کردم که خروجی آون از نوع async Task<IEnumerable<Product>> بود و برای استفاده از اون کافیه در کلاس Program کد زیر رو بنویسم
class Program
    {
        static void Main( string[] args )
        {
            GetAllProducts().Result.ToList().ForEach( ( Product item ) => 
            {
                Console.WriteLine( item.Name );
            } );

            Console.ReadLine();
        }

        public static async Task<IEnumerable<Product>> GetAllProducts()
        {
            ProductService service = new ProductService();

            return await service.GetAllAsync();
        }
        
    }
فکر کنم همتون موافقید که روش Async&Await هم از نظر نوع کد نویسی و هم از نظر راحتی کار خیلی سرتره. یکی از مزایای مهم این روش اینه که همین مراحل رو می‌تونید در هنگام استفاده از WCF در پروژه تکرار کنید. به خوبی کار می‌کنه.
مطالب
بخش دوم - بررسی امکانات (کلاس ها و متدهای) کتابخانه Gridify
در بخش قبل، به چند نمونه کلی از امکانات کتابخانه Gridify اشاره کردیم. در این مقاله به معرفی کلاس‌ها و متدهای این کتابخانه میپردازیم.

GridifyQuery
از این کلاس برای اعمال تنظیمات مورد نیاز در متدهای ارائه شده توسط Gridify استفاده میشود. در ادامه به خصیصه (پراپرتی)های این کلاس میپردازیم.
  • Filter : یک پراپرتی از نوع string است که درصورت مقداردهی آن، بر روی لیست خروجی ما عملیات فیلترینگ اعمال میشود. مثال :
Filter = "Name==Ali,Age>>10";
  • SortBy : یک پراپرتی از نوع string است که درصورت مقداردهی آن، بر روی لیست خروجی ما عملیات چیدمان یا سورتینگ با استفاده از نام فیلد انجام میشود. مثال : 
SortBy = "Age";
  • IsSortAsc: یک پراپرتی از نوع bool است که مشخص کننده چیدمان به صورت نزولی و یا صعودی است.
  • Page : یک پراپرتی از نوع عددی short است. از این پراپرتی برای عملیات Pagination یا صفحه بندی استفاده میشود که مشخص کننده شماره صفحه درخواستی است.
  • PageSize : یک پراپرتی از نوع عددی int است که برای مشخص کردن تعداد رکورد در هر صفحه استفاده میشود.
وارد کردن این اطلاعات هنگام استفاده از کتابخانه Gridify الزامی نیست؛ به همین جهت تنها در صورت مقداردهی، از این اطلاعات استفاده میشود. درصورتیکه هیچ اطلاعاتی در این پراپرتی‌ها وجود نداشته باشد، به صورت پیش فرض توسط Gridify نادیده گرفته میشود. البته استثنایی برای اکستنشن متد Gridify و GridifyAsync وجود دارد، به دلیل اینکه خروجی این دو متد یک کلاس <Paging<T است. در صورت اینکه مقداری برای پراپرتی‌های Page و PageSize وارد نشده باشد، به صورت پیش فرض اطلاعات Page 1 با DefaultPageSize را بازمیگرداند که مقدار پیش فرض آن 10 میباشد. با استفاده از تغییر فیلد استاتیک DefaultPageSize میتوان این عدد نیز را تغییر داد.


متد‌های الحاقی یا IQueryable  Extensions 
برای استفاده از کتابخانه Gridify نیازی به ساخت هیچ کلاسی نیست و صرفا امکانات اینترفیس IQueryable را گسترش میدهد.
 ApplyFiltering  از این متد برای اعمال فیلترینگ روی یک IQueryable استفاده میشود. این متد یک رشته متنی (string) ویا یک GridifyQuery دریافت کرده و پس از اعمال فیلترینگ یک IQueryable بازمیگرداند.
 ApplyOrdering  از این متد برای اعمال چیدمان یا Sorting روی یک IQueryable استفاده میشود. پس از اعمال چیدمان، یک IQueryable را بازمیگرداند.
 ApplyPaging از این متد برای اعمال صفحه بندی (Pagination) استفاده میشود. پس از اعمال صفحه بندی یک IQueryable را بازمیگرداند. 
 ApplyOrderingAndPaging   از این متد برای اعمال همزمان چیدمان و صفحه بندی استفاده میشود که یک IQueryable را باز میگرداند. 
ApplyFilterAndOrdering  از این متد برای اعمال همزمان فیلترینگ و چیدمان استفاده میشود که یک IQueryalbe را باز میگرداند.
 ApplyEverything   از این متد برای اعمال عملیات صفحه بندی، چیدمان و فیلترینگ استفاده میشود که یک IQueryable را باز میگرداند.
 GridifyQueryable   این متد مشابه ApplyEverything است که مقدار یک <QueryablePaging<T را برمیگرداند و دارای یک خصیصه اضافی TotalItems است که در عملیات صفحه بندی عموما نیاز داریم. (تعداد کل رکورد‌های موجود در پایگاه داده، با توجه به فیلتر اعمال شده)
 Gridify  متدهای قبلی فقط به query موجود ما یکسری شرط را اضافه میکردند. ولی مسئولیت اجرای query به عهده ما بود. (مثلا با استفاده از ToList.). متد Gridify تمامی شرط‌ها را باتوجه به GridifyQuery دریافتی اعمال کرده، سپس اطلاعات را بارگذاری کرده و یک <Paging<T را بازمیگرداند که کاملا قابل استفاده و بهینه شده برای دیتاگرید‌ها میباشد.


متد‌های الحاقی GridifyQuery:
 GetFilteringExpression   این متد expression معادل فیلتر string نوشته شده شما را برمیگرداند که میتوانید از آن به طور مثال در متد Where در Linq استفاده نمایید. 
 GetOrderingExpression   این متد expression انتخاب فیلد برای Orderby و OrderByDescending را باتوجه به مقدار وارد شده در فیلد SortBy بازمیگرداند.

Filtering Operators:
با علائم پشتیبانی شده در Gridify برای اعمال فیلترینگ در زیر آشنا میشویم.

همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، برای اعمال فیلترینگ‌های پیچیده میتوانیم از چهار اپراتور , | ( )  استفاده کنیم. به همین جهت اگر نیاز داشتید که در مقدار جستجوی خود از این علائم استفاده کنید، باید قبل از هرکدام از آنها، علامت \ را اضافه کنید. 

 مثال رج‌اکس escape character در JavaScript  : 

let esc = (v) => v.replace(/([(),|])/g, '\\$1')

مثال #‍C : 

var value = "(test,test2)";
var esc = Regex.Replace(value, "([(),|])", "\\$1" ); // esc = \(test\,test2\)  

در بخش بعد با امکانات Mapper توکار Gridify و شخصی سازی آن آشنا خواهیم شد.

مطالب
اعتبارسنجی سایتهای چند زبانه در ASP.NET MVC - قسمت اول

اگر در حال تهیه یک سایت چند زبانه هستید و همچنین سری مقالات Globalization در ASP.NET MVC رو دنبال کرده باشید میدانید که با تغییر Culture فایلهای Resource مورد نظر بارگذاری و نوشته‌های سایت تغییر میابند ولی با تغییر Culture رفتار اعتبارسنجی در سمت سرور نیز تغییر و اعتبارسنجی بر اساس Culture فعلی سایت انجام میگیرد. بررسی این موضوع را با یک مثال شروع میکنیم.

یک پروژه وب بسازید سپس به پوشه Models یک کلاس با نام ValueModel اضافه کنید. تعریف کلاس به شکل زیر هست: 

public class ValueModel
{
    [Required]
    [Display(Name = "Decimal Value")]
    public decimal DecimalValue { get; set; }

    [Required]
    [Display(Name = "Double Value")]
    public double DoubleValue { get; set; }

    [Required]
    [Display(Name = "Integer Value")]
    public int IntegerValue { get; set; }

    [Required]
    [Display(Name = "Date Value")]
    public DateTime DateValue { get; set; }
}

به سراغ کلاس HomeController بروید و کدهای زیر را اضافه کنید: 

[HttpPost]
public ActionResult Index(ValueModel valueModel)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        return Redirect("Index");
    }

    return View(valueModel);
}

Culture را به fa-IR تغییر میدهیم، برای اینکار در فایل web.config در بخش system.web کد زیر اضافه نمایید: 

<globalization culture="fa-IR" uiCulture="fa-IR" />

و در نهایت به سراغ فایل Index.cshtml بروید کدهای زیر رو اضافه کنید:

@using (Html.BeginForm())
{
    <ol>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.DecimalValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.DecimalValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.DecimalValue)
        </li>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.DoubleValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.DoubleValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.DoubleValue)
        </li>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.IntegerValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.IntegerValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.IntegerValue)
        </li>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.DateValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.DateValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.DateValue)
        </li>
        <li>
            <input type="submit" value="Submit"/>
        </li>
    </ol>
}

پرژه را اجرا نمایید و در ٢ تکست باکس اول ٢ عدد اعشاری را و در ٢ تکست باکس آخر یک عدد صحیح و یک تاریخ وارد نمایید و سپس دکمه Submit را بزنید. پس از بازگشت صفحه از سمت سرور در در ٢ تکست باکس اول با این پیامها روبرو میشوید که مقادیر وارد شده نامعتبر میباشند. 

اگر پروژه رو در حالت دیباگ اجرا کنیم و نگاهی به داخل ModelState بیاندازیم، میبینیم که کاراکتر جدا کننده قسمت اعشاری برای fa-IR '/' میباشد که در اینجا برای اعداد مورد نظر کاراکتر '.' وارد شده است. 

برای فایق شدن بر این مشکل یا باید سمت سرور اقدام کرد یا در سمت کلاینت. در بخش اول راه حل سمت کلاینت را بررسی مینماییم. 

در سمت کلاینت برای اینکه کاربر را مجبور به وارد کردن کاراکترهای مربوط به Culture فعلی سایت نماییم باید مقادیر وارد شده را اعتبارسنجی و در صورت معتبر نبودن مقادیر پیام مناسب نشان داده شود. برای اینکار از کتابخانه jQuery Globalize استفاده میکنیم. برای اضافه کردن jQuery Globalize از طریق کنسول nuget فرمان زیر اجرا نمایید: 

PM> Install-Package jquery-globalize

 پس از نصب کتابخانه  اگر به پوشه Scripts نگاهی بیاندازید میبینید که پوشەای با نام jquery.globalize اضافه شده است. درداخل پوشه زیر پوشەی دیگری با نام cultures وجود دارد که در آن Cultureهای مختلف وجود دارد و بسته به نیاز میتوان از آنها استفاده کرد. دوباره به سراغ فایل Index.cshtm بروید و فایلهای جاوا اسکریپتی زیر را به صفحه اضافه کنید:

<script src="~/Scripts/jquery.validate.js"> </script>
<script src="~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.js"> </script>
<script src="~/Scripts/jquery.globalize/globalize.js"> </script>
<script src="~/Scripts/jquery.globalize/cultures/globalize.culture.fa-IR.js"> </script>

در فایل globalize.culture.fa-IR.js کاراکتر جدا کننده اعشاری '.' در نظر گرفته شده است که مجبور به تغییر آن هسیتم. برای اینکار فایل را باز کرده و numberFormat را پیدا کنید و آن را به شکل زیر تغییر دهید: 

numberFormat: {
    pattern: ["n-"],
    ".": "/",
    currency: {
        pattern: ["$n-", "$ n"],
        ".": "/",
        symbol: "ریال"
    }
},

و در نهایت کدهای زیر را به فایل Index.cshtml اضافه کنید و برنامه را دوباره اجرا نمایید:

Globalize.culture('fa-IR');
$.validator.methods.number = function(value, element) {
    if (value.indexOf('.') > 0) {
        return false;
    }
    var splitedValue = value.split('/');
    if (splitedValue.length === 1) {
        return !isNaN(Globalize.parseInt(value));
    } else if (splitedValue.length === 2 && $.trim(splitedValue[1]).length === 0) {
        return false;
    }
    return !isNaN(Globalize.parseFloat(value));
};
};

در خط اول Culture را ست مینمایم و در ادامه نحوه اعتبارسنجی را در unobtrusive validation تغییر میدهیم. از آنجایی که برای اعتبارسنجی عدد وارد شده از تابع parseFloat استفاده میشود، کاراکتر جدا کننده قسمت اعشاری قابل قبول برای این تابع '.' است پس در داخل تابع دوباره '/' به '.' تبدیل میشود و سپس اعتبارسنجی انجام میشود از اینرو اگر کاربر '.' را نیز وارد نماید قابل قبول است به همین دلیل با این خط کد if (value.indexOf('.') > 0) وجود نقطه را بررسی میکنیم تا در صورت وجود '.' پیغام خطا نشان داده شود.در خط بعدی بررسی مینماییم که اگر عدد وارد شده اعشاری نباشد از تابع parseInt  استفاده نماییم. در خط بعدی این حالت را بررسی مینماییم که اگر کاربر عددی همچون /١٢ وارد کرد پیغام خطا صادر شود. 

برای اعتبارسنجی تاریخ شمسی متاسفانه توابع کمکی برای تبدیل تاریخ در فایل globalize.culture.fa-IR.js وجود ندارد ولی اگر نگاهی به فایلهای Culture عربی بیاندازید همه دارای توابع کمکی برای تبدیل تاریج هجری به میلادی هستند به همین دلیل امکان اعتبارسنجی تاریخ شمسی با استفاده از jQuery Globalize میسر نمیباشد. من خودم تعدادی توابع کمکی را به globalize.culture.fa-IR.js اضافه کردەام که از تقویم فارسی آقای علی فرهادی برداشت شده است و با آنها کار اعتبارسنجی را انجام میدهیم. لازم به ذکر است این روش ١٠٠% تست نشده است و شاید راه کاملا اصولی نباشد ولی به هر حال در اینجا توضیح میدهم. در فایل globalize.culture.fa-IR.js قسمت Gregorian_Localized را پیدا کنید و آن را با کدهای زیر جایگزین کنید: 

Gregorian_Localized: {
    firstDay: 6,
    days: {
        names: ["یکشنبه", "دوشنبه", "سه شنبه", "چهارشنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه"],
        namesAbbr: ["یکشنبه", "دوشنبه", "سه شنبه", "چهارشنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه"],
        namesShort: ["ی", "د", "س", "چ", "پ", "ج", "ش"]
    },
    months: {
        names: ["ژانویه", "فوریه", "مارس", "آوریل", "می", "ژوئن", "ژوئیه", "اوت", "سپتامبر", "اُکتبر", "نوامبر", "دسامبر", ""],
        namesAbbr: ["ژانویه", "فوریه", "مارس", "آوریل", "می", "ژوئن", "ژوئیه", "اوت", "سپتامبر", "اُکتبر", "نوامبر", "دسامبر", ""]
    },
    AM: ["ق.ظ", "ق.ظ", "ق.ظ"],
    PM: ["ب.ظ", "ب.ظ", "ب.ظ"],
    patterns: {
        d: "yyyy/MM/dd",
        D: "yyyy/MM/dd",
        t: "hh:mm tt",
        T: "hh:mm:ss tt",
        f: "yyyy/MM/dd hh:mm tt",
        F: "yyyy/MM/dd hh:mm:ss tt",
        M: "dd MMMM"
    },
    JalaliDate: {
        g_days_in_month: [31, 28, 31, 30, 31, 30, 31, 31, 30, 31, 30, 31],
        j_days_in_month: [31, 31, 31, 31, 31, 31, 30, 30, 30, 30, 30, 29]
    },
    gregorianToJalali: function (gY, gM, gD) {
        gY = parseInt(gY);
        gM = parseInt(gM);
        gD = parseInt(gD);
        var gy = gY - 1600;
        var gm = gM - 1;
        var gd = gD - 1;

        var gDayNo = 365 * gy + parseInt((gy + 3) / 4) - parseInt((gy + 99) / 100) + parseInt((gy + 399) / 400);

        for (var i = 0; i < gm; ++i)
            gDayNo += Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.g_days_in_month[i];
        if (gm > 1 && ((gy % 4 == 0 && gy % 100 != 0) || (gy % 400 == 0)))
            /* leap and after Feb */
            ++gDayNo;
        gDayNo += gd;

        var jDayNo = gDayNo - 79;

        var jNp = parseInt(jDayNo / 12053);
        jDayNo %= 12053;

        var jy = 979 + 33 * jNp + 4 * parseInt(jDayNo / 1461);

        jDayNo %= 1461;

        if (jDayNo >= 366) {
            jy += parseInt((jDayNo - 1) / 365);
            jDayNo = (jDayNo - 1) % 365;
        }

        for (var i = 0; i < 11 && jDayNo >= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[i]; ++i) {
            jDayNo -= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[i];
        }
        var jm = i + 1;
        var jd = jDayNo + 1;

        return [jy, jm, jd];
    },
    jalaliToGregorian: function (jY, jM, jD) {
        jY = parseInt(jY);
        jM = parseInt(jM);
        jD = parseInt(jD);
        var jy = jY - 979;
        var jm = jM - 1;
        var jd = jD - 1;

        var jDayNo = 365 * jy + parseInt(jy / 33) * 8 + parseInt((jy % 33 + 3) / 4);
        for (var i = 0; i < jm; ++i) jDayNo += Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[i];

        jDayNo += jd;

        var gDayNo = jDayNo + 79;

        var gy = 1600 + 400 * parseInt(gDayNo / 146097); /* 146097 = 365*400 + 400/4 - 400/100 + 400/400 */
        gDayNo = gDayNo % 146097;

        var leap = true;
        if (gDayNo >= 36525) /* 36525 = 365*100 + 100/4 */ {
            gDayNo--;
            gy += 100 * parseInt(gDayNo / 36524); /* 36524 = 365*100 + 100/4 - 100/100 */
            gDayNo = gDayNo % 36524;

            if (gDayNo >= 365)
                gDayNo++;
            else
                leap = false;
        }

        gy += 4 * parseInt(gDayNo / 1461); /* 1461 = 365*4 + 4/4 */
        gDayNo %= 1461;

        if (gDayNo >= 366) {
            leap = false;

            gDayNo--;
            gy += parseInt(gDayNo / 365);
            gDayNo = gDayNo % 365;
        }

        for (var i = 0; gDayNo >= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.g_days_in_month[i] + (i == 1 && leap) ; i++)
            gDayNo -= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.g_days_in_month[i] + (i == 1 && leap);
        var gm = i + 1;
        var gd = gDayNo + 1;

        return [gy, gm, gd];
    },
    checkDate: function (jY, jM, jD) {
        return !(jY < 0 || jY > 32767 || jM < 1 || jM > 12 || jD < 1 || jD >
            (Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[jM - 1] + (jM == 12 && !((jY - 979) % 33 % 4))));
    },
    convert: function (value, format) {
        var day, month, year;

        var formatParts = format.split('/');
        var dateParts = value.split('/');
        if (formatParts.length !== 3 || dateParts.length !== 3) {
            return false;
        }

        for (var j = 0; j < formatParts.length; j++) {
            var currentFormat = formatParts[j];
            var currentDate = dateParts[j];
            switch (currentFormat) {
                case 'dd':
                    if (currentDate.length === 2 || currentDate.length === 1) {
                        day = currentDate;
                    } else {
                        year = currentDate;
                    }
                    break;
                case 'MM':
                    month = currentDate;
                    break;
                case 'yyyy':
                    if (currentDate.length === 4) {
                        year = currentDate;
                    } else {
                        day = currentDate;
                    }
                    break;
                default:
                    return false;
            }
        }

        year = parseInt(year);
        month = parseInt(month);
        day = parseInt(day);
        var isValidDate = Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.checkDate(year, month, day);
        if (!isValidDate) {
            return false;
        }

        var grDate = Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.jalaliToGregorian(year, month, day);
        var shDate = Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.gregorianToJalali(grDate[0], grDate[1], grDate[2]);

        if (year === shDate[0] && month === shDate[1] && day === shDate[2]) {
            return true;
        }

        return false;
    }
},

روال کار در تابع convert به اینصورت است که ابتدا تاریخ وارد شده را بررسی مینماید تا معتبر بودن آن معلوم شود به عنوان مثال اگر تاریخی مثل 1392/12/31 وارد شده باشد و در ادامه برای بررسی بیشتر تاریخ یک بار به میلادی و تاریخ میلادی دوباره به شمسی تبدیل میشود و با تاریخ وارد شده مقایسه میشود و در صورت برابری تاریخ معتبر اعلام میشود. در فایل Index.cshtml کدهای زیر اضافی نمایید:

$.validator.methods.date = function (value, element) {
    return Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.convert(value, 'yyyy/MM/dd');
};

برای اعتبارسنجی تاریخ میتوانید از ٢ فرمت استفاده کنید:

١ – yyyy/MM/dd

٢ – dd/MM/yyyy

البته از توابع اعتبارسنجی تاریخ میتوانید به صورت جدا استفاده نمایید و لزومی ندارد آنها را همراه با jQuery Globalize بکار ببرید. در آخر خروجی کار به این شکل است:

در کل استفاده از jQuery Globalize برای اعتبارسنجی در سایتهای چند زبانه به نسبت خوب میباشد و برای هر زبان میتوانید از culture مورد نظر استفاده نمایید. در قسمت دوم این مطلب به بررسی بخش سمت سرور میپردازیم.

مطالب دوره‌ها
متدهای توکار استفاده از نوع داده‌ای XML - قسمت اول
در دو قسمت قبل، XQuery را به عنوان یک زبان برنامه نویسی استاندارد مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه قصد داریم ترکیب آن‌را با توابع ویژه توکار SQL Server جهت کار با نوع داده‌ای XML، مانند exists، modify و امثال آن، تکمیل نمائیم. اگر بخاطر داشته باشید، 5 متد توکار جهت کار با نوع داده‌ای XML در SQL Server پیش بینی شده‌اند:
- query : xml را به عنوان ورودی گرفته و نهایتا یک خروجی XML دیگر را بر می‌گرداند.
- exist : خروجی bit دارد؛ true یا false. ورودی آن یک XQuery است.
- value : یک خروجی SQL Type را ارائه می‌دهد.
- nodes : خروجی جدولی دارد.
- modify : برای تغییر اطلاعات بکار می‌رود.


استفاده از متد exist به عنوان جایگزین سبک وزن XML Schema

یکی از کاربردهای متد exist، تعریف قید بر روی یک ستون XML ایی جدول است. این روش، راه حل دوم و ساده‌ای است بجای استفاده از XML Schema برای ارزیابی و اعتبارسنجی کل سند. پیشنیاز اینکار، تعریف قید مدنظر توسط یک تابع جدید است:
CREATE FUNCTION dbo.checkPerson(@data XML)
RETURNS BIT WITH SCHEMABINDING AS
BEGIN
   RETURN @data.exist('/people/person')
END
GO

CREATE TABLE tblXML
(
id INT PRIMARY KEY,
doc XML CHECK(dbo.checkPerson(doc)=1)  
)
GO
متد checkPerson به دنبال وجود نود people/person، در ریشه‌ی سند XML در حال ذخیره شدن می‌گردد. پس از تعریف این متد، نحوه‌ی استفاده از آن‌را توسط عبارت check در حین تعریف ستون doc ملاحظه می‌کنید.

اکنون برای آزمایش آن خواهیم داشت:
 INSERT INTO tblXML (id,  doc) VALUES
(
 1, '<people><person name="Vahid"/></people>'
)

INSERT INTO tblXML (id,  doc) VALUES
(
 2, '<people><emp name="Vahid"/></people>'
)
Insert اول با موفقیت انجام خواهد شد. اما Insert دوم با خطای ذیل متوقف می‌شود:
 The INSERT statement conflicted with the CHECK constraint "CK__tblXML__doc__060DEAE8".
The conflict occurred in database "testdb", table "dbo.tblXML", column 'doc'.
The statement has been terminated.
همچنین باید در نظر داشت که امکان ترکیب یک XML Schema و تابع اعمال قید نیز با هم وجود دارند. برای مثال از XML Schema برای تعیین اعتبار ساختار کلی سند در حال ذخیره سازی استفاده می‌شود و همچنین نیاز است تا منطق تجاری خاصی را توسط یک تابع، پیاده سازی کرده و در این بین اعمال نمود.


استفاده از متد value برای دریافت اطلاعات

با کاربرد مقدماتی متد value در بازگشت یک مقدار scalar در قسمت‌های قبل آشنا شدیم. در ادامه مثال‌های کاربردی‌تر را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا جدول زیر را با یک ستون XML در آن درنظر بگیرید:
 CREATE TABLE xml_tab
(
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 xml_col  XML
)
سپس چند ردیف را به آن اضافه می‌کنیم:
 INSERT INTO xml_tab
VALUES ('<people><person name="Vahid"/></people>')
INSERT INTO xml_tab
VALUES ('<people><person name="Farid"/></people>')
در ادامه می‌خواهیم id و نام اشخاص ذخیره شده در جدول را بازیابی کنیم:
SELECT
   id,
   xml_col.value('(/people/person/@name)[1]', 'varchar(50)') AS name
FROM
xml_tab
متد vlaue یک XPath را دریافت کرده، به همراه نوع آن و صفر یا یک نود را بازگشت خواهد داد. به همین جهت، با توجه به عدم تعریف اسکیما برای سند XML در حال ذخیره شدن، نیاز است اولین نود را صریحا مشخص کنیم.


یک نکته
اگر نیاز به خروجی از نوع XML است، بهتر است از متد query که در دو قسمت قبل بررسی شد، استفاده گردد. خروجی متد query همیشه یک untyped XML است یا نال. البته می‌توان خروجی آن‌را به یک typed XML دارای Schema نیز نسبت داد. در اینجا اعتبارسنجی در حین انتساب صورت خواهد گرفت.


استفاده از متد value برای تعریف قیود

از متد value همچنین می‌توان برای تعریف قیود پیشرفته نیز استفاده کرد. برای مثال فرض کنیم می‌خواهیم ویژگی Id سند XML در حال ذخیره شدن، حتما مساوی ستون Id جدول باشد. برای این منظور ابتدا نیاز است همانند قبل یک تابع جدید را ایجاد نمائیم:
 CREATE FUNCTION getIdValue(@doc XML)
RETURNS int WITH SCHEMABINDING AS
BEGIN
  RETURN @doc.value('/*[1]/@Id', 'int')
END
این تابع یک int را باز می‌گرداند که حاصل مقدار ویژگی Id اولین نود ذیل ریشه است. اگر این نود، ویژگی Id نداشته باشد، null بر می‌گرداند.
سپس از این تابع در عبارت check برای مقایسه ویژگی Id سند XML در حال ذخیره شدن و id ردیف جاری استفاده می‌شود:
 CREATE TABLE docs_tab
(
id INT PRIMARY KEY,
doc XML,
CONSTRAINT id_chk CHECK(dbo.getIdValue(doc)=id)  
)
نحوه‌ی تعریف آن اینبار توسط عبارت CONSTRAINT است؛ زیرا در سطح جدول باید عمل کند (ارجاعی را به یک فیلد آن دارد) و نه در سطح یک فیلد؛ مانند مثال ابتدای بحث جاری.
در ادامه برای آزمایش آن خواهیم داشت:
 INSERT INTO docs_tab (id,  doc) VALUES
(
 1, '<Invoice Id="1"/>'
)

INSERT INTO docs_tab (id,  doc) VALUES
(
 2, '<Invoice Id="1"/>'
)
Insert اول با توجه به یکی بودن مقدار ویژگی Id آن با id ردیف، با موفقیت ثبت می‌شود. ولی رکورد دوم خیر:
 The INSERT statement conflicted with the CHECK constraint "id_chk".
The conflict occurred in database "testdb", table "dbo.docs_tab".
The statement has been terminated.


استفاده از متد value برای تعریف primary key

پیشتر عنوان شد که از فیلدهای XML نمی‌توان به عنوان کلید یک جدول استفاده کرد؛ چون امکان مقایسه‌ی محتوای کل آن‌ها وجود ندارد. اما با استفاده از متد value می‌توان مقدار دریافتی را به عنوان یک کلید اصلی محاسبه شده، ثبت کرد:
 CREATE TABLE Invoices
(
 doc XML,
 id AS dbo.getIdValue(doc) PERSISTED PRIMARY KEY
)
Id در اینجا یک computed column است. همچنین باید به صورت PERSISTED علامتگذاری شود تا سپس به عنوان PRIMARY KEY  قابل استفاده باشد.
برای آزمایش آن سعی می‌کنیم دو رکورد را که حاوی ویژگی id برابری هستند، ثبت کنیم:
 INSERT INTO Invoices VALUES
(
 '<Invoice Id="1"/>'
)
INSERT INTO Invoices VALUES
(
 '<Invoice Id="1"/>'
)
مورد اول با موفقیت ثبت می‌شود. مورد دوم خیر:
 Violation of PRIMARY KEY constraint 'PK__Invoices__3213E83F145C0A3F'.
Cannot insert duplicate key in object 'dbo.Invoices'. The duplicate key value is (1).
The statement has been terminated.


توابع دسترسی به مقدار داده‌ها در XQuery

تابع data ، string و text برای دسترسی به مقدار داده‌ها در XQuery پیش بینی شده‌اند.
اگر سعی کنیم مثال زیر را اجرا نمائیم:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = '<foo bar="baz" />'
SELECT @doc.query('/foo/@bar')
با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
 XQuery [query()]: Attribute may not appear outside of an element
علت اینجا است که خروجی query از نوع XML است و ما در XPath نوشته شده درخواست بازگشت مقدار یک ویژگی را کرده‌ایم که نمی‌تواند به عنوان ریشه یک سند XML بازگشت داده شود. برای بازگشت مقدار ویژگی bar که baz است باید از متد data استفاده کرد:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = '<foo bar="baz" />'
SELECT @doc.query('data(/foo/@bar)')
متد data می‌تواند بیش از یک مقدار را در یک توالی بازگشت دهد:
 DECLARE @x XML
SET @x = '<x>hello<y>world</y></x><x>again</x>'
SELECT @x.query('data(/*)')
در اینجا توسط متد data درخواست بازگشت کلیه root elementsهای سند XML را کرده‌ایم. خروجی آن helloworld again خواهد بود.
اما اگر همین مثال را با متد string اجرا کنیم:
 DECLARE @x XML
SET @x = '<x>hello<y>world</y></x><x>again</x>'
SELECT @x.query('string(/*)')
به خطای آشنای ذیل برخواهیم خورد:
 XQuery [query()]: 'string()' requires a singleton (or empty sequence), found operand of type 'element(*,xdt:untyped) *'
در اینجا چون تابع string باید بیش از یک نود را پردازش کند، خطایی را صادر کرده‌است. برای رفع آن باید دقیقا مشخص کنیم که برای مثال تنها اولین عضو توالی را بازگشت بده:
 SELECT @x.query('string(/*[1])')
خروجی آن helloworld است.
برای دریافت تمام کلمات توسط متد string می‌توان از اسلش کمک گرفت:
 SELECT @x.query('string(/)')
با خروجی helloworldagain که تنها یک string value محسوب می‌شود؛ برخلاف حالت استفاده از متد data که دو مقدار یک توالی را بازگشت داده است.
نمونه‌ی دیگر آن مثال زیر است:
 DECLARE @x XML = '<age>12</age>'
SELECT @x.query('string(/age[1])')
در اینجا نیز باید حتما اولین المان، صراحتا مشخص شود. هرچند به نظر این سند untyped XML تنها یک المان دارد، اما XQuery ذکر شده پیش از اجرای آن، تعیین اعتبار می‌شود. برای عدم ذکر اولین آیتم (در صورت نیاز)، باید XML Schema سند مرتبط، تعریف و در حین تعریف و انتساب مقدار آن، مشخص گردد. همچنین در اینجا به مباحث content و document که در قسمت‌های پیشین نیز ذکر شد باید دقت داشت. حالت پیش فرض content است و می‌تواند بیش از یک root element داشته باشد.

متد text اندکی متفاوت عمل می‌کند. برای بررسی آن، ابتدا یک schema collection جدید را تعریف می‌کنیم که داری تک المانی رشته‌ای است به نام Root.
 CREATE XML SCHEMA COLLECTION root_el AS
'<xs:schema xmlns:xs="http://www.w3.org/2001/XMLSchema"
                  targetNamespace="urn:geo">
      <xs:element name="Root" type="xs:string" />    
</xs:schema>
'
GO
در ادامه اگر متد text را بر روی یک untyped XML که SChema آن مشخص نشده‌است، فراخوانی کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
/g:Root/text()
')
مقدار datadata... این المان Root را بازگشت خواهد داد. اینبار اگر untyped XML را با تعریف schema آن تبدیل به typed XML کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML(root_el)
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
/g:Root[1]/text()
')
به خطای ذیل برخواهیم خورد:
 XQuery [query()]: 'text()' is not supported on simple typed or 'http://www.w3.org/2001/XMLSchema#anyType'
elements, found 'element(g{urn:geo}:Root,xs:string) *'.
زمانیکه از Schema استفاده می‌شود، دیگر نیازی به استفاده از متد text نیست. فقط کافی است متد text را حذف کرده و بجای آن از متد data استفاده کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML(root_el)
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
data(/g:Root[1])
')
به علاوه، در خطا ذکر شده‌است که متد text را بر روی  simple types نمی‌توان بکار برد. این محدودیت در مورد complex types که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت معرفی Schema با تعریف Point مشاهده کردید، وجود ندارد. اما متد data قابل استفاده بر روی complex types نیست. ولی می‌توان متد data و text را با هم ترکیب کرد؛ برای مثال
data(/age/text())
 اگر complex node را untyped تعریف کنیم (schema را قید نکنیم)، استفاده از متد data در اینجا نیز وجود خواهد داشت.
مطالب
نمایش اشیاء موجود در View بر اساس دسترسی‌ها در ASP.NET MVC
سیستم دسترسی در یک سیستم، همیشه برای من چالش برانگیز بوده است. با دیدن کدهای مختلف از افراد مختلف، شیوه‌های گوناگونی از کدنویسی را دیده‌ام؛ ولی یکی از نکاتی که در بین آن‌ها بررسی نشده بود و یا از آن غافل مانده بودند، بررسی بعضی از عناصر موجود در ویو بود که باید با توجه به نقش کاربر سیستم، وضعیت آن بررسی میشد. 
برای مثال تصور کنید که شما دو کاربر دارید که هر دو سطح دسترسی به پروفایل کاربران دیگر را دارند. ولی یکی از کاربرها این توانایی را دارد تا با کلیک بر روی دکمه‌ای، لاگین کاربر مورد نظر را مسدود نماید، ولی دیگری نمی‌تواند این دکمه را ببیند، یا برای او به صورت غیرفعال نمایش داده شود. در اکثر این مواقع کاری که برنامه نویسان انجام میدهند، نوشتن توابع به شیوه‌های گوناگون در لابلای انبوهی از کدهای View هست تا بتوانند این مسئله را پیاده سازی کنند. ولی با اضافه شدن هر چه بیشتر این عناصر به صفحه و با توجه به انبوهی از ویووها و ویووکامپوننت‌ها کار بسیار سخت‌تر میشود.
 به همین جهت من از فیلترها در MVC کمک گرفتم و این موضوع را با توجه به خروجی نهایی صفحه بررسی میکنم. به این معنا که وقتی صفحه بدون هیچ گونه اعتبارسنجی در سطح ویو آماده شد، با استفاده از فیلتر مورد نظر که به صورت سراسری اضافه شده است، بررسی میکنم که آیا این کاربر حق دارد بعضی از المان‌ها را ببیند یا خیر؟ در صورتیکه برای هر المان موجود در صفحه اعتباری نداشته باشد، آن المان از صفحه حذف و یا غیرفعال میشود.
ابتدا یک صفحه را با المان‌های زیر میسازیم. از آنجا که بیشتر تگ‌های عملیاتی از نوع لینک و دکمه هستند، از هر کدام، سه عنصر به صفحه اضافه میکنیم:
<button data-perm="true" data-controller="c" data-action="r" data-method="post" data-type="disable">Test 1</button>
<button data-perm="true" data-controller="c" data-action="t" data-method="post">Test 2</button>
<button data-perm="false" data-controller="c" data-action="r" data-method="post">Test 3</button>
<a data-perm="true" data-controller="c" data-action="m" data-method="post">Test 4</a>
<a data-perm="false" data-controller="c" data-action="m" data-method="post">Test 5</a>
<a data-perm="true" data-controller="c" data-action="t" data-method="post">Test 6</a>
در اینجا ما از همان ساختار آشنای *-data استفاده میکنیم و معنی هر کدام از ویژگی‌ها برابر زیر است:
ویژگی
توضیحات
 perm   آیا نیاز به اعتبارسنجی دارد یا خیر؟ در صورتی که المانی مقدار Perm آن با مقدار true پر گردد، اعتبارسنجی روی آن اعمال خواهد شد.   
 controller   نام کنترلری که به آن دسترسی دارد.  
 action  نام اکشنی که به آن در کنترلر ذکر شده دسترسی دارد. 
 method   در صورتیکه دسترسی get و post و ... هر یک متفاوت باشد.  
 type  نحوه برخورد با المان غیرمجاز. در صورتیکه با disable مقداردهی شود، المان غیرفعال و در غیر اینصورت، از روی صفحه حذف میشود.

سپس یک کلاس جدید ساخته و با ارث بری از ActionFilterAttribute، کار ساخت فیلتر را آغاز میکنیم:

    public class AuthorizePage: ActionFilterAttribute
    {
        private HtmlTextWriter _htmlTextWriter;
        private StringWriter _stringWriter;
        private StringBuilder _stringBuilder;
        private HttpWriter _output;
        IAuthorization _auth;
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {        
            _stringBuilder = new StringBuilder();
            _stringWriter = new StringWriter(_stringBuilder);
            _htmlTextWriter = new HtmlTextWriter(_stringWriter);
            _output = (HttpWriter) filterContext.RequestContext.HttpContext.Response.Output;
            filterContext.RequestContext.HttpContext.Response.Output = _htmlTextWriter;
            _auth = new Auth();
        }

        public override void OnResultExecuted(ResultExecutedContext filterContext)
        {
            var response = _stringBuilder.ToString();

            response = AuthorizeTags(response);
            _output.Write(response);
        }

        public string AuthorizeTags(string response)
        {

            var doc = GetHtmlDocument(response);
            var nodes=doc.DocumentNode.SelectNodes("//*[@data-perm]");

            if (nodes == null)
                return response;

            foreach(var node in nodes)
            {
                var dataPermission = node.Attributes["data-perm"];
                if(!dataPermission.Value.TryBooleanParse())
                {
                    continue;
                }

                var controller = node.Attributes["data-controller"].Value;
                var action = node.Attributes["data-action"].Value;
                var method = node.Attributes["data-method"].Value;

                var access=_auth.Authorize(HttpContext.Current.User.Identity.Name , controller, action, method);

                if (access)
                    continue;

                var removeElm = true;
                var type = node.Attributes["data-type"]?.Value;
                if (type!=null && type.ToLower()== "disable")
                {
                    removeElm = false;
                }

                if(removeElm)
                {
                    node.Remove();
                    continue;
                }


                node.Attributes.Add("disabled", "true");
            }

            return doc.DocumentNode.OuterHtml;
        }

        private HtmlDocument GetHtmlDocument(string htmlContent)
        {
            var doc = new HtmlDocument
            {
                OptionOutputAsXml = true,
                OptionDefaultStreamEncoding = Encoding.UTF8
            };
            doc.LoadHtml(htmlContent);

            return doc;
        }

    }
در خطوط اولیه، از متد OnActionExecuting به عنوان یک سازنده برای پر کردن در لحظه هر درخواست استفاده میکنیم. htmlTextWriter که یک پیاده سازی از TextWriter هست، برای نوشتن بهینه کدهای HTML سودمند میباشد و از آن جهت که نیاز زیادی برای کار با رشته‌ها دارد، از StringBuilder در پشت صحنه استفاده می‌کند. جهت آشنایی بیشتر با این کلاس‌ها، مطلب StringBuilder و قسمت نظراتش را مطالعه بفرمایید. همچنین یک httpWriter هم برای ایجاد خروجی در اکشن مورد نظر نیازمندیم و مورد آخر یک اینترفیس میباشد که جهت اعتبارسنجی مورد استفاده قرار میگیرد و این اینترفیس میتواند از طریق تزریق وابستگی‌ها پر شود:
  public interface IAuthorization
    {
        bool Authorize(string userId, string controller, string action, string method);
    }

ادامه کد در متد OnResultExecuted قرار دارد و متد اصلی کار ما میباشد. این متد بعد از صدور خروجی از اکشن، صدا زده شده اجرا میشود و شامل خروجی اکشن میباشد. خروجی اکشن را به متدی به نام AuthorizeResponse داده و با استفاده از بسته htmlagilitypack که یک HTML Parser میباشد، کدهای HTML را تحلیل میکنیم. قاعده فیلترسازی المان‌ها در این کتابخانه بر اساس قواعد تعریف شده در XPath میباشد. بر اساس این قاعده ما گفتیم هر نوع تگی که دارای ویژگی data-perm میباشد، باید به عنوان گره‌های فیلتر شده برگشت داده شود. سپس مقادیر نام کنترلر و اکشن و ... از المان دریافت شده و با استفاده از اینترفیسی که ما اینجا تعریف کرده‌ایم، بررسی میکنیم که آیا این کاربر به این موارد دسترسی دارد یا خیر. در صورتیکه پاسخ برگشتی، از عدم اعتبار کاربر بگوید، گره مورد نظر حذف و یا در صورتیکه ویژگی data-type وجود داشته و مقدارش برابر disable باشد، آن المان غیرفعال خواهد شد. در نهایت کد تولیدی سند را به رشته تبدیل کرده و جایگزین خروجی فعلی میکنیم.
جهت تعریف سراسری آن در Global.asax داریم:
protected void Application_Start()
{
  GlobalFilters.Filters.Add(new AuthorizePage());
}
مطالب
استفاده از خاصیت Local در Entity Framework
زمانی که از LINQ To Entity  استفاده می‌کنیم، با هر بار اجرای یک کوئری، این کوئری به سمت دیتابیس ارسال شده و اطلاعات مورد نظر را بازیابی می‌کند. حال اگر ما موجودیت جدیدی را به Context جاری اضافه کرده ولی آن را ذخیره نکرده باشیم، به علت عدم وجود موجودیت در دیتابیس (در حافظه وجود دارد) کوئری ارسالی ما این موجودیت جدید را شامل نمی‌شود. البته شایان ذکر است زمانیکه از متد Find استفاده می‌کنیم، به صورت پیش فرض ابتدا داخل حافظه کاوش شده و در صورت عدم وجود اطلاعات، کوئری را در دیتابیس اجرا می‌کند.
نکته قابل توجه این است که بعنوان مثال ما نیاز داریم یک لیست از موجودیت‌ها را به اشکال زیر داشته باشیم.
  1. به صورت لیست
  2. به صورت لیست sort شده براساس Name
  3. فیلتر بر روی لیستی از فیلدهای موجود
  4. این  لیست باید شامل تمامی داده‌های موجود (چه در رم و چه در دیتابیس) باشد.
نکته: توسط متد ToList میتوان به لیستی از موجودیت‌های مورد نظر دست یافت ولی امکان استفاده از تمامی داده‌های موجود (چه در رم و چه در دیتابیس) میسر نمی‌باشد.
کلاس DbSet خاصیتی به نام Local دارد که امکان استفاده از  تمامی داده‌های موجود را به ما می‌دهد و شامل هر داده‌ای که از دیتابیس Load شده، هر داده‌ای که اضافه شده، هر داده‌ای  که پاک شده (Delete Flag) ولی هنوز ذخیره نشده می‌شود. بنابراین در هنگام استفاده باید توجه داشت به علت اینکه هیچ نوع کوئری به دیتابیس ارسال نشده، قطعه کد زیر دارای مقدار Destinations in memory: 0 خواهد بود
    private static void GetLocalDestinationCount()
    {
        using (var context = new BreakAwayContext())
        {
            var count = context.Destinations.Local.Count;
            Console.WriteLine("Destinations in memory: {0}", count);
        }
    }

استفاده از متد Load
برای مثال می‌توانیم از Foreach استفاده کنیم و تمام اطلاعات مورد نظر را بدست آوریم
    private static void GetLocalDestinationCount()
    {
        using (var context = new BreakAwayContext())
        {
            foreach (var destination in context.Destinations)
            {
                Console.WriteLine(destination.Name);
            }
            var count = context.Destinations.Local.Count;
            Console.WriteLine("Destinations in memory: {0}", count);
        }
    }
کد بالا یک حلقه بر روی موجودیت‌های Destinations است که نیازی به توضیح خاصی ندارد.
حال با استفاده از متد Load قادر به جمع آوری اطلاعات دیتابیس به داخل رم نیز خواهیم بود و کد بالا تمیزتر خواهد شد.
    private static void GetLocalDestinationCountWithLoad()
    {
        using (var context = new BreakAwayContext())
        {
            context.Destinations.Load();
            var count = context.Destinations.Local.Count;
            Console.WriteLine("Destinations in memory: {0}", count);
        }
    }
متد Load یک extension method روی IQueryable<T> است که در فضای نام System.Data.Entity موجود است. پس امکان اجرای یک  LINQ query و سپس Load کردن آن را در حافظه را خواهیم داشت.
به کد زیر توجه کنید:
    private static void LoadAustralianDestinations()
    {
        using (var context = new BreakAwayContext())
        {
            var query = from d in context.Destinations
                        where d.Country == "Australia"
                        select d;
            query.Load();
            var count = context.Destinations.Local.Count;
            Console.WriteLine("Aussie destinations in memory: {0}", count);
        }
    }
همچنین ما قادر به استفاده از  LINQ query روی داده‌های Local که این متد در حافظه جمع آوری کرده، نیز خواهیم بود. 
به کد زیر توجه کنید.
    private static void LocalLinqQueries()
    {
        using (var context = new BreakAwayContext())
        {
            context.Destinations.Load();
            var sortedDestinations = from d in context.Destinations.Local
                                     orderby d.Name
                                     select d;
            Console.WriteLine("All Destinations:");
            foreach (var destination in sortedDestinations)
            {
                Console.WriteLine(destination.Name);

            }
        }
        var aussieDestinations = from d in context.Destinations.Local
                                 where d.Country == "Australia"
                                 select d;
        Console.WriteLine();
        Console.WriteLine("Australian Destinations:");
        foreach (var destination in aussieDestinations)
        {
            Console.WriteLine(destination.Name);
        }
    }
ابتدا کلیه داده‌ها Load می‌شود سپس به وسیله Foreach نام‌ها استخراج می‌شوند. سپس ار همان داده‌ها جهت اعمال فیلتر، استفاده مشود.

تفاوت بین Linq provider‌های مختلف:

عموماً دیتابیسها حساس به حروف کوچک و بزرگ نیستند؛ به عنوان مثال اگر Great و great در دیتابیس وجود داشته باشند اگر به دیتابیس کوئری اسال شود و درخواست great  داشته باشد هر دو را شامل میشود. حال اگر از Local استفاده شود به جهت اینکه در واقع از Linq to Object استفاده می‌کند فقط great را شامل خواهد شد.
تفاوت دیگر این است که LINQ to Object از متد Last پشتیبانی می‌کند ولی LINQ to Entities خیر.
در پست بعدی قصد دارم در مورد ObservableCollection توضیحاتی کلی بدهم.
مطالب
ذخیره تنظیمات متغیر مربوط به یک وب اپلیکیشن ASP.NET MVC با استفاده از EF
طی این  مقاله، نحوه‌ی ذخیره سازی تنظیمات متغیر و پویای یک برنامه را به صورت Strongly Typed ارائه خواهم داد. برای این منظور، یک API را که از Lazy Loading ، Cache ، Reflection و Entity Framework بهره میگیرد، خواهیم ساخت.
برنامه‌ی هدف ما که از این API استفاده می‌کند، یک اپلیکیشن Asp.net MVC است. قبل از شروع به ساخت API مورد نظر، یک دید کلی در مورد آنچه که قرار است در نهایت توسعه یابد، در زیر مشاهده میکنید:
public SettingsController(ISettings settings)
{
  // example of saving 
  _settings.General.SiteName = "دات نت تیپس";
  _settings.Seo.HomeMetaTitle = ".Net Tips";
  _settings.Seo.HomeMetaKeywords = "َAsp.net MVC,Entity Framework,Reflection";
  _settings.Seo.HomeMetaDescription = "ذخیره تنظیمات برنامه";
  _settings.Save();
}

همانطور که در کدهای بالا مشاهده میکنید، شی setting_ ما دارای دو پراپرتی فقط خواندنی بنام‌های General و Seo است که شامل  تنظیمات مورد نظر ما هستند و این دو کلاس از کلاس پایه‌ی SettingBase ارث بری کرده‌اند. دو دلیل برای انجام این کار وجود دارد:
  1. تنظیمات به صورت گروه بندی شده در کنار  هم قرار گرفته‌اند و یافتن تنظیمات برای زمانی که نیاز به دسترسی  به آنها داریم، راحت‌تر و ساده‌تر خواهد بود. 
  2. به این شکل تنظیمات قابل دسترس در یک گروه، از دیتابیس بازیابی خواهند شد.

اصلا چرا باید این تنظیمات را در دیتابیس ذخیره کنیم؟ 

شاید فکر کنید چرا باید تنظیمات را در دیتابیس ذخیره کنیم در حالی که فایل web.config در درسترس است و می‌توان توسط کلاس ConfigurationManager به اطلاعات آن دسترسی داشت.
جواب: دلیل این است که با تغییر فایل web.config، برنامه‌ی وب شما ری استارت خواهد شد (چه زمان‌هایی یک برنامه Asp.net ری استارت میشود).
برای جلوگیری از این مساله، راه حل مناسب برای ذخیره سازی اطلاعاتی که نیاز به تغییر در زمان اجرا دارند، استفاده از از دیتابیس می‌باشد. در این مقاله از Entity Framework و پایگاه داده Sql Sever استفاده می‌کنم.

مراحل ساخت Setting API مورد نظر به شرح زیر است:
  1. ساخت یک Asp.net Web Application 
  2. ساخت مدل Setting و افزودن آن به کانتکست Entity Framework 
  3. ساخت کلاس SettingBase برای بازیابی و ذخیره سازی تنظیمات با رفلکشن
  4. ساخت کلاس GenralSettins و SeoSettings که از کلاس SettingBase ارث بری کرده‌اند.
  5. ساخت کلاس Settings به منظور مدیریت تمام انواع تنظیمات 

یک برنامه‌ی Asp.Net Web Application را از نوع MVC ایجاد کنید. تا اینجا مرحله‌ی اول ما به پایان رسید؛ چرا که ویژوال استودیو کار‌های مورد نیاز ما را انجام خواهد داد.
 لازم است مدل خود را به ApplicationDbContext موجود در فایل IdentityModels.cs معرفی کنیم. به شکل زیر:
namespace DynamicSettingAPI.Models
{
    public interface IUnitOfWork
    {
        DbSet<Setting> Settings { get; set; }
        int SaveChanges();
    }
} 

public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>,IUnitOfWork
    {
        public DbSet<Setting> Settings { get; set; }
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection", throwIfV1Schema: false)
        {
        }

        public static ApplicationDbContext Create()
        {
            return new ApplicationDbContext();
        }
    }


namespace DynamicSettingAPI.Models
{
    public class Setting
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Type { get; set; }
        public string Value { get; set; }
    }
}
مدل تنظیمات ما خیلی ساده است و دارای سه پراپرتی به نام‌های Name ، Type ، Value هست که به ترتیب برای دریافت مقدار تنظیمات، نام کلاسی که از کلاس SettingBase ارث برده و نام تنظیمی که لازم داریم ذخیره کنیم، در نظر گرفته شده‌اند. 
لازم است تا متد OnModelCreating مربوط به ApplicationDbContext را نیز تحریف کنیم تا کانفیگ مربوط به مدل خود را نیز اعمال نمائیم.
 protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<Setting>()
                    .HasKey(x => new { x.Name, x.Type });

            modelBuilder.Entity<Setting>()
                        .Property(x => x.Value)
                        .IsOptional();

            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
ساختاری به شکل زیر مد نظر ماست:

  کلاس SettingBase ما همچین ساختاری را خواهد داشت:
namespace DynamicSettingAPI.Service
{
    public abstract class SettingsBase
    {
        //1
        private readonly string _name;
        private readonly PropertyInfo[] _properties;

        protected SettingsBase()
        {
            //2
            var type = GetType();
            _name = type.Name;
            _properties = type.GetProperties();
        }

        public virtual void Load(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            //3 get setting for this type name
            var settings = unitOfWork.Settings.Where(w => w.Type == _name).ToList();

            foreach (var propertyInfo in _properties)
            {
                //get the setting from setting list
                var setting = settings.SingleOrDefault(s => s.Name == propertyInfo.Name);
                if (setting != null)
                {
                    //4 set 
                    propertyInfo.SetValue(this, Convert.ChangeType(setting.Value, propertyInfo.PropertyType));
                }
            }
        }
        public virtual void Save(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            //5 get all setting for this type name
            var settings = unitOfWork.Settings.Where(w => w.Type == _name).ToList();

            foreach (var propertyInfo in _properties)
            {
                var propertyValue = propertyInfo.GetValue(this, null);
                var value = (propertyValue == null) ? null : propertyValue.ToString();

                var setting = settings.SingleOrDefault(s => s.Name == propertyInfo.Name);
                if (setting != null)
                {
                    // 6 update existing value
                    setting.Value = value;
                }
                else
                {
                    // 7 create new setting
                    var newSetting = new Setting()
                    {
                        Name = propertyInfo.Name,
                        Type = _name,
                        Value = value,
                    };
                    unitOfWork.Settings.Add(newSetting);
                }
            }
        }
    }
}
این کلاس قرار است توسط کلاس‌های تنظیمات ما به ارث برده شود و در واقع کارهای مربوط به رفلکشن را در این کلاس کپسوله کرده‌ایم. همانطور که مشخص است ما دو فیلد را به نام‌های name_ و properties_ به صورت فقط خواندنی در نظر گرفته ایم که نام کلاس مورد نظر ما که از این کلاس به ارث خواهد برد، به همراه پراپرتی‌های آن، در این ظرف‌ها قرار خواهند گرفت.
متد Load وظیفه‌ی واکشی تمام تنظیمات مربوط به Type و ست کردن مقادیر به دست آمده را به خصوصیات کلاس ما، برعهده دارد. کد زیر مقدار دریافتی از دیتابیس را به نوع داده پراپرتی مورد نظر تبدیل کرده و نتیجه را به عنوان Value پراپرتی ست میکند. 
propertyInfo.SetValue(this, Convert.ChangeType(setting.Value, propertyInfo.PropertyType));
متد Save نیز وظیفه‌ی ذخیره سازی مقادیر موجود در خصوصیات کلاس تنظیماتی را که از کلاس SettingBase ما به ارث برده است، به عهده دارد. 
این متد دیتا‌های موجود دردیتابیس را که متعلق به کلاس ارث برده مورد نظر ما هستند، واکشی میکند و در یک حلقه، اگر خصوصیتی در دیتابیس موجود بود، آن را ویرایش کرده وگرنه یک رکورد جدید را ثبت میکند.

  کلاس‌های تنظیمات شخصی سازی شده خود را به شکل زیر تعریف میکنیم :
  public class GeneralSettings : SettingsBase
    {
        public string SiteName { get; set; }
        public string AdminEmail { get; set; }
        public bool RegisterUsersEnabled { get; set; }
    }

 public class GeneralSettings : SettingsBase
    {
        public string SiteName { get; set; }
        public string AdminEmail { get; set; }
    }
نیازی به توضیح ندارد.
برای اینکه تنظیمات را به صورت یکجا داشته باشیم و Abstraction ای را برای استفاده از این API ارائه دهیم، یک اینترفیس و یک کلاس که اینترفیس مذکور را پیاده کرده است در نظر میگیریم: 
public interface ISettings
{
    GeneralSettings General { get; }
    SeoSettings Seo { get; }
    void Save();
}

public class Settings : ISettings
{
    // 1
    private readonly Lazy<GeneralSettings> _generalSettings;
    // 2
    public GeneralSettings General { get { return _generalSettings.Value; } }

    private readonly Lazy<SeoSettings> _seoSettings;
    public SeoSettings Seo { get { return _seoSettings.Value; } }

    private readonly IUnitOfWork _unitOfWork;
    public Settings(IUnitOfWork unitOfWork)
    {
        _unitOfWork = unitOfWork;
        // 3
        _generalSettings = new Lazy<GeneralSettings>(CreateSettings<GeneralSettings>);
        _seoSettings = new Lazy<SeoSettings>(CreateSettings<SeoSettings>);
    }

    public void Save()
    {
        // only save changes to settings that have been loaded
        if (_generalSettings.IsValueCreated)
            _generalSettings.Value.Save(_unitOfWork);

        if (_seoSettings.IsValueCreated)
            _seoSettings.Value.Save(_unitOfWork);

        _unitOfWork.SaveChanges();
    }
    // 4
    private T CreateSettings<T>() where T : SettingsBase, new()
    {
        var settings = new T();
        settings.Load(_unitOfWork);
        return settings;
    }
}
این اینترفیس مشخص می‌کند که ما به چه نوع تنظیماتی، دسترسی داریم و متد Save آن برای آپدیت کردن تنظیمات، در نظر گرفته شده است. هر کلاسی که از کلاس SettingBase ارث بری کرده را به صورت فیلد فقط خواندنی و با استفاده از کلاس Lazy درون آن ذکر میکنیم و به این صورت کلاس تنظیمات ما زمانی ساخته خواهد شد که برای اولین بار به آن دسترسی داشته باشیم.
متد CreateSetting وظیفه‌ی لود دیتا را از دیتابیس، بر عهده دارد که برای این منظور، متد لود Type مورد نظر را فراخوانی میکند. این متد وقتی به کلاس تنظیمات مورد نظر برای اولین بار دسترسی پیدا کنیم، فراخوانی خواهد شد.

 حتما امکان این وجود دارد که شما از امکان Caching هم بهره ببرید برای مثال همچین متد و سازنده‌ای را در کلاس Settings در نظر بگیرید:
private readonly ICache _cache;
public Settings(IUnitOfWork unitOfWork, ICache cache)
{
    // ARGUMENT CHECKING SKIPPED FOR BREVITY
    _unitOfWork = unitOfWork;
    _cache = cache;
    _generalSettings = new Lazy<GeneralSettings>(CreateSettingsWithCache<GeneralSettings>);
    _seoSettings = new Lazy<SeoSettings>(CreateSettingsWithCache<SeoSettings>);
}

private T CreateSettingsWithCache<T>() where T : SettingsBase, new()
{
    // this is where you would implement loading from ICache
    throw new NotImplementedException();
}
در آخر هم به شکل زیر میتوان (به عنوان دمو فقط ) از این API استفاده کرد.
   public ActionResult Index()
        {
            using (var uow = new ApplicationDbContext())
            {
                var _settings = new Settings(uow);
                _settings.General.SiteName = "دات نت تیپس";
                _settings.General.AdminEmail = "admin@gmail.com";
                _settings.General.RegisterUsersEnabled = true;
                _settings.Seo.HomeMetaTitle = ".Net Tips";
                _settings.Seo.MetaKeywords = "Asp.net MVC,Entity Framework,Reflection";
                _settings.Seo.HomeMetaDescription = "ذخیره تنظیمات برنامه";

                var settings2 = new Settings(uow);
                var output = string.Format("SiteName: {0} HomeMetaDescription: {1}  MetaKeywords:  {2}  MetaTitle:  {3}  RegisterEnable:  {4}",
                    settings2.General.SiteName,
                    settings2.Seo.HomeMetaDescription,
                    settings2.Seo.MetaKeywords,
                    settings2.Seo.HomeMetaTitle,
                    settings2.General.RegisterUsersEnabled.ToString()
                    );
                return Content(output);
            }

        }

خروجی :

نکته: در پروژه ای که جدیدا در سایت ارائه داده‌ام و در حال تکمیل آن هستم، از بهبود یافته‌ی این مقاله استفاده می‌شود. حتی برای اسلاید شو‌های سایت هم میشود از این روش استفاده کرد و از فرمت json بهره برد برای این منظور. حتما در پروژه‌ی مذکور همچین امکانی را هم در نظر خواهم گرفتم.
پیشنها میکنم سورس SmartStore را بررسی کنید. آن هم به شکل مشابهی ولی پیشرفته‌تر از این مقاله، همچین امکانی را دارد.
مطالب
تشخیص اصالت ردیف‌های یک بانک اطلاعاتی در EF Core
همیشه فرض بر این است که مدیر سیستم، فردی است امین و درستکار. این شخص/اشخاص کارهای شبکه، پشتیبان‌گیری، نگهداری و امثال آن‌را انجام داده و از سیستم‌ها محافظت می‌کنند. اکنون این سناریوهای واقعی را درنظر بگیرید:
- پس از خداحافظی با شرکتی که در آن کار می‌کردی، شخصی با پوزخند به شما می‌گوید که «می‌دونستی در برنامه‌ی حق و دستمزد شما، بچه‌های ادمین شبکه، دیتابیس برنامه رو مستقیما دستکاری می‌کردند و تعداد ساعات کاری بیشتری رو وارد می‌کردند»؟!
- مسئول فروشی/مسئول پذیرشی که یاد گرفته چطور به صورت مستقیم به بانک اطلاعاتی دسترسی پیدا کند و آمار فروش/پذیرش روز خودش را در بانک اطلاعاتی، با دستکاری مستقیم و خارج از برنامه، کمتر از مقدار واقعی نمایش دهد.
- باز هم مدیر سیستمی/شبکه‌ای که دسترسی مستقیم به بانک اطلاعاتی دارد، در ساعاتی مشخص، کلمه‌ی عبور هش شده‌ی خودش را مستقیما، بجای کلمه‌ی عبور ادمین برنامه در بانک اطلاعاتی وارد کرده و پس از آن ...

این موارد متاسفانه واقعی هستند! اکنون سؤال اینجا است که آیا برنامه‌ی شما قادر است تشخیص دهد رکوردهایی که هم اکنون در بانک اطلاعاتی ثبت شده‌اند، واقعا توسط برنامه و تمام سطوح دسترسی که برای آن طراحی کرده‌اید، به این شکل درآمده‌اند، یا اینکه توسط اشخاصی به صورت مستقیم و با دور زدن کامل برنامه، از طریق management studioهای مختلف، در سیستم وارد و دستکاری شده‌اند؟! در ادامه راه حلی را برای بررسی این مشکل مهم، مرور خواهیم کرد.


چگونه تغییرات رکوردها را در بانک‌های اطلاعاتی ردیابی کنیم؟

روش متداولی که برای بررسی تغییرات رکوردها مورد استفاده قرار می‌گیرد، هش کردن تمام اطلاعات یک ردیف از جدول است و سپس مقایسه‌ی این هش‌ها با هم. علت استفاده‌ی از الگوریتم‌های هش نیز، حداقل به دو علت است:
- با تغییر حتی یک بیت از اطلاعات، مقدار هش تولید شده تغییر می‌کند.
- طول نهایی مقدار هش شده‌ی اطلاعاتی حجیم، بسیار کم است و به راحتی توسط بانک‌های اطلاعاتی، قابل مدیریت و جستجو است.

اگر از SQL Server استفاده می‌کنید، یک چنین قابلیتی را به صورت توکار به همراه دارد:
SELECT
    [Id], 
    (SELECT top 1  * FROM  [AppUsers] FOR XML auto),
    HASHBYTES ('SHA2_256', (SELECT top 1  * FROM  [AppUsers] FOR XML auto)) AS [hash] -- varbinary(n), since 2012
FROM
    [AppUsers]
با این خروجی


کاری که این کوئری انجام می‌دهد شامل دو مرحله است:
الف) کوئری "SELECT top 1 * FROM [AppUsers] FOR XML auto" کاری شبیه به serialization را انجام می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید، نام و مقادیر تمام فیلدهای یک ردیف را به صورت یک خروجی XML در می‌آورد. بنابراین دیگر نیازی نیست تا کار تبدیل مقادیر تمام ستون‌های یک ردیف را به عبارتی قابل هش، به صورت دستی انجام دهیم؛ رشته‌ی XML ای آن هم اکنون آماده‌است.
ب) متد HASHBYTES، این خروجی serialized را با الگوریتم SHA2_256، هش می‌کند. الگوریتم‌های SHA2_256 و همچنین SHA2_512، از سال 2012 به بعد به SQL Server اضافه شده‌اند.

اکنون اگر این هش را به نحوی ذخیره کنیم (برنامه باید این هش را ذخیره و یا به روز رسانی کند) و سپس شخصی به صورت مستقیم ردیف فوق را در بانک اطلاعاتی تغییر دهد، هش جدید این ردیف، با هش قبلی ذخیره شده‌ی توسط برنامه، یکی نخواهد بود که بیانگر دستکاری مستقیم این ردیف، خارج از برنامه و با دور زدن کامل تمام سطوح دسترسی آن است.


چگونه تغییرات رکوردها را در بانک‌های اطلاعاتی، توسط EF Core ردیابی کنیم؟

مزیت روش فوق، توکار بودن آن است که کارآیی فوق العاده‌ای را نیز به همراه دارد. اما چون در ادامه قصد داریم از یک ORM استفاده کنیم و ORMها نیز قرار است توانایی کار کردن با انواع و اقسام بانک‌های اطلاعاتی را داشته باشند، دو مرحله‌ی serialization و هش کردن را در کدهای برنامه و با مدیریت EF Core، مستقل از بانک اطلاعاتی خاصی، انجام خواهیم داد.


معرفی موجودیت‌های برنامه

در مثالی که بررسی خواهیم کرد، دو موجودیت Blog و Post تعریف شده‌اند:
using System.Collections.Generic;

namespace EFCoreRowIntegrity
{
    public interface IAuditableEntity
    {
        string Hash { set; get; }
    }

    public static class AuditableShadowProperties
    {
        public static readonly string CreatedDateTime = nameof(CreatedDateTime);
        public static readonly string ModifiedDateTime = nameof(ModifiedDateTime);
    }

    public class Blog : IAuditableEntity
    {
        public int BlogId { get; set; }
        public string Url { get; set; }

        public List<Post> Posts { get; set; }

        public string Hash { get; set; }
    }

    public class Post : IAuditableEntity
    {
        public int PostId { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Content { get; set; }

        public int BlogId { get; set; }
        public Blog Blog { get; set; }

        public string Hash { get; set; }
    }
}
- در اینجا اینترفیس IAuditableEntity را نیز مشاهده می‌کنید که دارای یک خاصیت Hash است. تمام موجودیت‌هایی که قرار است دارای فیلد هش باشند، نیاز است این اینترفیس را پیاده سازی کنند؛ مانند دو موجودیت Blog و Post. در ادامه مقدار خاصیت هش را به صورت خودکار توسط سیستم Tracking، محاسبه و به روز رسانی می‌کنیم.
- به علاوه جهت تکمیل بحث، دو خاصیت سایه‌ای نیز تعریف شده‌اند تا بررسی کنیم که آیا هش این‌ها نیز درست محاسبه می‌شود یا خیر.
- علت اینکه خاصیت Hash، سایه‌ای تعریف نشد، سهولت دسترسی و بالا بردن کارآیی آن بود.



معرفی ظرفی برای نگهداری نام خواص و مقادیر متناظر با یک موجودیت

در ادامه دو کلاس AuditEntry و AuditProperty را مشاهده می‌کنید:
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.ChangeTracking;

namespace EFCoreRowIntegrity
{
    public class AuditEntry
    {
        public EntityEntry EntityEntry { set; get; }
        public IList<AuditProperty> AuditProperties { set; get; } = new List<AuditProperty>();

        public AuditEntry() { }

        public AuditEntry(EntityEntry entry)
        {
            EntityEntry = entry;
        }
    }

    public class AuditProperty
    {
        public string Name { set; get; }
        public object Value { set; get; }

        public bool IsTemporary { set; get; }
        public PropertyEntry PropertyEntry { set; get; }

        public AuditProperty() { }

        public AuditProperty(string name, object value, bool isTemporary, PropertyEntry property)
        {
            Name = name;
            Value = value;
            IsTemporary = isTemporary;
            PropertyEntry = property;
        }
    }
}
زمانیکه توسط سیستم Tracking، موجودیت‌های اضافه شده و یا ویرایش شده را استخراج می‌کنیم، AuditEntry همان موجودیت در حال بررسی است که دارای تعدادی خاصیت یا AuditProperty می‌باشد. این‌ها را توسط دو کلاس فوق برای عملیات بعدی، ذخیره و نگهداری می‌کنیم.


معرفی روشی برای هش کردن مقادیر یک شیء

زمانیکه توسط سیستم Tracking، در حال کاربر بر روی موجودیت‌های اضافه شده و یا ویرایش شده هستیم، می‌خواهیم فیلد هش آن‌ها را نیز به صورت خودکار ویرایش و مقدار دهی کنیم. کلاس زیر، منطق ارائه دهنده‌ی این مقدار هش را بیان می‌کند:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.ChangeTracking;
using Newtonsoft.Json;

namespace EFCoreRowIntegrity
{
    public static class HashingExtensions
    {
        public static string GenerateObjectHash(this object @object)
        {
            if (@object == null)
            {
                return string.Empty;
            }

            var jsonData = JsonConvert.SerializeObject(@object, Formatting.Indented);
            using (var hashAlgorithm = new SHA256CryptoServiceProvider())
            {
                var byteValue = Encoding.UTF8.GetBytes(jsonData);
                var byteHash = hashAlgorithm.ComputeHash(byteValue);
                return Convert.ToBase64String(byteHash);
            }
        }

        public static string GenerateEntityEntryHash(this EntityEntry entry, string propertyToIgnore)
        {
            var auditEntry = new Dictionary<string, object>();
            foreach (var property in entry.Properties)
            {
                var propertyName = property.Metadata.Name;
                if (propertyName == propertyToIgnore)
                {
                    continue;
                }
                auditEntry[propertyName] = property.CurrentValue;
            }
            return auditEntry.GenerateObjectHash();
        }

        public static string GenerateEntityHash<TEntity>(this DbContext context, TEntity entity, string propertyToIgnore)
        {
            return context.Entry(entity).GenerateEntityEntryHash(propertyToIgnore);
        }
    }
}
- در اینجا توسط متد JsonConvert.SerializeObject کتابخانه‌ی Newtonsoft.Json، شیء موجودیت را تبدیل به یک رشته‌ی JSON کرده و توسط الگوریتم SHA256 هش می‌کنیم. در آخر هم این مقدار را به صورت Base64 ارائه می‌دهیم.
- نکته‌ی مهم: ما نمی‌خواهیم تمام خواص یک موجودیت را هش کنیم. برای مثال اگر موجودیتی دارای چندین رابطه با جداول دیگری بود، ما مقادیر این‌ها را هش نمی‌کنیم (چون رکوردهای متناظر با آن‌ها در جداول خودشان می‌توانند دارای فیلد هش مخصوصی باشند). بنابراین یک Dictionary را از خواص و مقادیر متناظر با آن‌ها تشکیل داده و این Dictionary را تبدیل به JSON می‌کنیم.
- همچنین در این بین، مقدار خود فیلد Hash یک شیء نیز نباید در هش محاسبه شده، حضور داشته باشد. به همین جهت پارامتر propertyToIgnore را مشاهده می‌کنید.


معرفی Context برنامه که کار هش کردن خودکار موجودیت‌ها را انجام می‌دهد

اکنون نوبت استفاده از تنظیمات انجام شده‌ی تا این مرحله‌است:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.ChangeTracking;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace EFCoreRowIntegrity
{
    public class BloggingContext : DbContext
    {
        public BloggingContext()
        { }

        public BloggingContext(DbContextOptions options)
            : base(options)
        { }

        public DbSet<Blog> Blogs { get; set; }
        public DbSet<Post> Posts { get; set; }

        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            if (!optionsBuilder.IsConfigured)
            {
                optionsBuilder.EnableSensitiveDataLogging();
                var path = Path.Combine(Directory.GetCurrentDirectory(), "app_data", "EFCore.RowIntegrity.mdf");
                optionsBuilder.UseSqlServer($"Server=(localdb)\\mssqllocaldb;Database=EFCore.RowIntegrity;AttachDbFilename={path};Trusted_Connection=True;");
                optionsBuilder.UseLoggerFactory(new LoggerFactory().AddConsole((message, logLevel) =>
                logLevel == LogLevel.Debug &&
                           message.StartsWith("Microsoft.EntityFrameworkCore.Database.Command")));
            }
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            base.OnModelCreating(modelBuilder);

            foreach (var entityType in modelBuilder.Model
                                                   .GetEntityTypes()
                                                   .Where(e => typeof(IAuditableEntity)
                                                   .IsAssignableFrom(e.ClrType)))
            {
                modelBuilder.Entity(entityType.ClrType)
                            .Property<DateTimeOffset?>(AuditableShadowProperties.CreatedDateTime);
                modelBuilder.Entity(entityType.ClrType)
                            .Property<DateTimeOffset?>(AuditableShadowProperties.ModifiedDateTime);
            }
        }

        public override int SaveChanges()
        {
            var auditEntries = OnBeforeSaveChanges();
            var result = base.SaveChanges();
            OnAfterSaveChanges(auditEntries);
            return result;
        }

        private IList<AuditEntry> OnBeforeSaveChanges()
        {
            var auditEntries = new List<AuditEntry>();

            foreach (var entry in ChangeTracker.Entries<IAuditableEntity>())
            {
                if (entry.State == EntityState.Detached || entry.State == EntityState.Unchanged)
                {
                    continue;
                }

                var auditEntry = new AuditEntry(entry);
                auditEntries.Add(auditEntry);

                var now = DateTimeOffset.UtcNow;

                foreach (var property in entry.Properties)
                {
                    var propertyName = property.Metadata.Name;
                    if (propertyName == nameof(IAuditableEntity.Hash))
                    {
                        continue;
                    }

                    if (property.IsTemporary)
                    {
                        // It's an auto-generated value and should be retrieved from the DB after calling the base.SaveChanges().
                        auditEntry.AuditProperties.Add(new AuditProperty(propertyName, null, true, property));
                        continue;
                    }

                    switch (entry.State)
                    {
                        case EntityState.Added:
                            entry.Property(AuditableShadowProperties.CreatedDateTime).CurrentValue = now;
                            auditEntry.AuditProperties.Add(new AuditProperty(propertyName, property.CurrentValue, false, property));
                            break;
                        case EntityState.Modified:
                            auditEntry.AuditProperties.Add(new AuditProperty(propertyName, property.CurrentValue, false, property));
                            entry.Property(AuditableShadowProperties.ModifiedDateTime).CurrentValue = now;
                            break;
                    }
                }
            }

            return auditEntries;
        }

        private void OnAfterSaveChanges(IList<AuditEntry> auditEntries)
        {
            foreach (var auditEntry in auditEntries)
            {
                foreach (var auditProperty in auditEntry.AuditProperties.Where(x => x.IsTemporary))
                {
                    // Now we have the auto-generated value from the DB.
                    auditProperty.Value = auditProperty.PropertyEntry.CurrentValue;
                    auditProperty.IsTemporary = false;
                }
                auditEntry.EntityEntry.Property(nameof(IAuditableEntity.Hash)).CurrentValue =
                    auditEntry.AuditProperties.ToDictionary(x => x.Name, x => x.Value).GenerateObjectHash();
            }
            base.SaveChanges();
        }
    }
}
در اینجا اصل کار، در متد بازنویسی شده‌ی SaveChanges انجام می‌شود:
public override int SaveChanges()
{
    var auditEntries = OnBeforeSaveChanges();
    var result = base.SaveChanges();
    OnAfterSaveChanges(auditEntries);
    return result;
}
در متد OnBeforeSaveChanges، تمام موجودیت‌های تغییر کرده‌ی از نوع IAuditableEntity را که دارای فیلد هش هستند، یافته و نام خاصیت و مقدار متناظر با آن‌ها را در ظرف‌های AuditEntry که پیشتر معرفی شدند، ذخیره می‌کنیم. هنوز در این مرحله کار هش کردن را انجام نخواهیم داد. علت را می‌توانید در بررسی خواص موقتی مشاهده کنید:
if (property.IsTemporary)
{
   // It's an auto-generated value and should be retrieved from the DB after calling the base.SaveChanges().
   auditEntry.AuditProperties.Add(new AuditProperty(propertyName, null, true, property));
   continue;
}
خواص موقتی، عموما تولید شده‌ی توسط دیتابیس هستند. برای مثال زمانیکه یک Id عددی خود افزاینده را به عنوان کلید اصلی جدول معرفی می‌کنید، مقدار آن پس از فراخوانی متد base.SaveChanges، از بانک اطلاعاتی دریافت شده و در اختیار برنامه قرار می‌گیرد. به همین جهت است که نیاز داریم لیست این خواص و مقادیر را یکبار پیش از base.SaveChanges ذخیره کنیم و پس از آن، خواص موقتی را که اکنون دارای مقدار هستند، مقدار دهی کرده و سپس هش نهایی شیء را محاسبه کنیم. اگر پیش از base.SaveChanges این هش را محاسبه کنیم، برای مثال حاوی مقدار Id شیء، نخواهد بود.

همین مقدار تنظیم، برای محاسبه و به روز رسانی خودکار فیلد هش، کفایت می‌کند.


روش بررسی اصالت یک موجودیت

در متد زیر، روش محاسبه‌ی هش واقعی یک موجودیت دریافت شده‌ی از بانک اطلاعاتی را توسط متد الحاقی GenerateEntityHash مشاهده می‌کنید. اگر این هش واقعی (بر اساس مقادیر فعلی این ردیف که حتی ممکن است به صورت دستی و خارج از برنامه تغییر کرده باشد)، با مقدار Hash ثبت شده‌ی پیشین در آن ردیف یکی بود، اصالت این ردیف تائید خواهد شد:
private static void CheckRow1IsAuthentic()
{
    using (var context = new BloggingContext())
    {
        var blog1 = context.Blogs.Single(x => x.BlogId == 1);
        var entityHash = context.GenerateEntityHash(blog1, propertyToIgnore: nameof(IAuditableEntity.Hash));
        var dbRowHash = blog1.Hash;
        Console.WriteLine($"entityHash: {entityHash}\ndbRowHash:  {dbRowHash}");
        if (entityHash == dbRowHash)
        {
            Console.WriteLine("This row is authentic!");
        }
        else
        {
            Console.WriteLine("This row is tampered outside of the application!");
        }
    }
}
یک نمونه خروجی آن به صورت زیر است:
entityHash: P110cYquWpoaZuTpCWaqBn6HPSGdoQdmaAN05s1zYqo=
dbRowHash: P110cYquWpoaZuTpCWaqBn6HPSGdoQdmaAN05s1zYqo=
This row is authentic!

اکنون بانک اطلاعاتی را خارج از برنامه، مستقیما دستکاری می‌کنیم و برای مثال Url اولین ردیف را تغییر می‌دهیم:


در ادامه یکبار دیگر برنامه را اجرا خواهیم کرد:
entityHash: tdiZhKMJRnROGLLam1WpldA0fy/CbjJaR2Y2jNU9izk=
dbRowHash: P110cYquWpoaZuTpCWaqBn6HPSGdoQdmaAN05s1zYqo=
This row is tampered outside of the application!
همانطور که مشاهده می‌کنید، هش واقعی جدید، با هش ثبت شده‌ی در ردیف، یکی نیست؛ که بیانگر ویرایش مستقیم این ردیف می‌باشد.
به علاوه باید درنظر داشت، محاسبه‌ی این هش بدون خود برنامه، کار ساده‌ای نیست. به همین جهت به روز رسانی دستی آن تقریبا غیرممکن است؛ خصوصا اگر متد GenerateObjectHash، کمی با پیچ و تاب بیشتری نیز تهیه شود.


چگونه وضعیت اصالت تعدادی ردیف را بررسی کنیم؟

مثال قبل، در مورد روش بررسی اصالت یک تک ردیف بود. کوئری زیر روش محاسبه‌ی فیلد جدید IsAuthentic را در بین لیستی از ردیف‌ها نمایش می‌دهد:
var blogs = (from blog in context.Blogs.ToList() // Note: this `ToList()` is necessary here for having Shadow properties values, otherwise they will considered `null`.
             let computedHash = context.GenerateEntityHash(blog, nameof(IAuditableEntity.Hash))
             select new
             {
               blog.BlogId,
               blog.Url,
               RowHash = blog.Hash,
               ComputedHash = computedHash,
               IsAuthentic = blog.Hash == computedHash
             }).ToList();


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: EFCoreRowIntegrity.zip