مطالب
آشنایی با الگوی IOC یا Inversion of Control (واگذاری مسئولیت)

کلاس Kid را با تعریف زیر در نظر بگیرید. هدف از آن نگهداری اطلاعات فرزندان یک شخص خاص می‌باشد:

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

اکنون کلاس والد را با توجه به اینکه در حین ایجاد این شیء، فرزندان او نیز باید ایجاد شوند؛ در نظر بگیرید:
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private Kid _obj;

public Parent(int personAge, string personName, int kidsAge, string kidsName)
{
_obj = new Kid(kidsAge, kidsName);
_age = personAge;
_name = personName;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_obj);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

و نهایتا مثالی از استفاده از آن توسط یک کلاینت:

using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Parent p = new Parent(35, "Dev", 6, "Len");
Console.WriteLine(p);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

که خروجی برنامه در این حالت مساوی سطرهای زیر می‌باشد:

KID's Age: 6, Kid's Name: Len
ParentAge: 35, ParentName: Dev

مثال فوق نمونه‌ای از الگوی طراحی ترکیب یا composition می‌باشد که به آن Object Dependency یا Object Coupling نیز گفته می‌شود. در این حالت ایجاد شیء والد وابسته است به ایجاد شیء فرزند.

مشکلات این روش:
1- با توجه به وابستگی شدید والد به فرزند، اگر نمونه سازی از شیء فرزند در سازنده‌ی کلاس والد با موفقیت روبرو نشود، ایجاد نمونه‌ی والد با شکست مواجه خواهد شد.
2- با از بین رفتن شیء والد، فرزندان او نیز از بین خواهند رفت.
3- هر تغییری در کلاس فرزند، نیاز به تغییر در کلاس والد نیز دارد (اصطلاحا به آن Dangling Reference هم گفته می‌شود. این کلاس آویزان آن کلاس است!).

چگونه این مشکلات را برطرف کنیم؟
بهتر است کار وهله سازی از کلاس Kid به یک شیء، متد یا حتی فریم ورک دیگری واگذار شود. به این واگذاری مسئولیت، delegation و یا inversion of control - IOC نیز گفته می‌شود.

بنابراین IOC می‌گوید که:
1- کلاس اصلی (یا همان Parent) نباید به صورت مستقیم وابسته به کلاس‌های دیگر باشد.
2- رابطه‌ی بین کلاس‌ها باید بر مبنای تعریف کلاس‌های abstract باشد (و یا استفاده از interface ها).

تزریق وابستگی یا Dependency injection
برای پیاده سازی IOC از روش تزریق وابستگی یا dependency injection استفاده می‌شود که می‌تواند بر اساس constructor injection ، setter injection و یا interface-based injection باشد و به صورت خلاصه پیاده سازی یک شیء را از مرحله‌ی ساخت وهله‌ای از آن مجزا و ایزوله می‌سازد.

مزایای تزریق وابستگی‌ها:
1- گره خوردگی اشیاء را حذف می‌کند.
2- اشیاء و برنامه را انعطاف پذیرتر کرده و اعمال تغییرات به آن‌ها ساده‌تر می‌شود.

روش‌های متفاوت تزریق وابستگی به شرح زیر هستند:

تزریق سازنده یا constructor injection :
در این روش ارجاعی از شیء مورد استفاده، توسط سازنده‌ی کلاس استفاده کننده از آن دریافت می‌شود. برای نمونه در مثال فوق از آنجائیکه کلاس والد به کلاس فرزندان وابسته است، یک ارجاع از شیء Kid به سازنده‌ی کلاس Parent باید ارسال شود.
اکنون بر این اساس تعاریف، کلاس‌های ما به شکل زیر تغییر خواهند کرد:

//IBuisnessLogic.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
public interface IBuisnessLogic
{
}
}

//Kid.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid : IBuisnessLogic
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private IBuisnessLogic _refKids;

public Parent(int personAge, string personName, IBuisnessLogic obj)
{
_age = personAge;
_name = personName;
_refKids = obj;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_refKids);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David", objKid);
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Constructor Injection";
}
}
}

//Program.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
CIOC obj = new CIOC();
obj.FactoryMethod();
Console.WriteLine(obj);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

توضیحات:
ابتدا اینترفیس IBuisnessLogic ایجاد خواهد شد. تنها متدهای این اینترفیس در اختیار کلاس Parent قرار خواهند گرفت.
از آنجائیکه کلاس Kid توسط کلاس Parent استفاده خواهد شد، نیاز است تا این کلاس نیز اینترفیس IBuisnessLogic را پیاده سازی کند.
اکنون سازنده‌ی کلاس Parent بجای ارجاع مستقیم به شیء Kid ، از طریق اینترفیس IBuisnessLogic با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.
در کلاس CIOC کار پیاده سازی واگذاری مسئولیت وهله سازی از اشیاء مورد نظر صورت گرفته است. این وهله سازی در متدی به نام Factory انجام خواهد شد.
و در نهایت کلاینت ما تنها با کلاس IOC سرکار دارد.

معایب این روش:
- در این حالت کلاس business logic، نمی‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض باشد.
- هنگامیکه وهله‌ای از کلاس ایجاد شد دیگر نمی‌توان وابستگی‌ها را تغییر داد (چون از سازنده‌ی کلاس جهت ارسال مقادیر مورد نظر استفاده شده است).

تزریق تنظیم کننده یا Setter injection
این روش از خاصیت‌ها جهت تزریق وابستگی‌ها بجای تزریق آن‌ها به سازنده‌ی کلاس استفاده می‌کند. در این حالت کلاس Parent می‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض نیز باشد.

مزایای این روش:
- از روش تزریق سازنده بسیار انعطاف پذیرتر است.
- در این حالت بدون ایجاد وهله‌ای می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد (چون سر و کار آن با سازنده‌ی کلاس نیست).
- بدون نیاز به تغییری در سازنده‌ی یک کلاس می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد.
- تنظیم کننده‌ها دارای نامی با معناتر و با مفهوم‌تر از سازنده‌ی یک کلاس می‌باشند.

نحوه‌ی پیاده سازی آن:
در اینجا مراحل ساخت Interface و همچنین کلاس Kid با روش قبل تفاوتی ندارند. همچنین کلاینت نهایی استفاده کننده از IOC نیز مانند روش قبل است. تنها کلاس‌های IOC و Parent باید اندکی تغییر کنند:

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;

public Parent(int personAge, string personName)
{
_age = personAge;
_name = personName;
}

public IBuisnessLogic RefKID {set; get;}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(RefKID);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David");
_p.RefKID = objKid;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Setter Injection";
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید در این روش یک خاصیت جدید به نام RefKID به کلاس Parent اضافه شده است که از هر لحاظ نسبت به روش تزریق سازنده با مفهوم‌تر و خود توضیح دهنده‌تر است. سپس کلاس IOC جهت استفاده از این خاصیت اندکی تغییر کرده است.

ماخذ

مطالب
عمومی سازی الگوریتم‌ها با استفاده از Reflection
در این مقاله قصد داریم عملیات Reflection را بیشتر در انجام ساده‌تر عملیات ببینیم. عملیاتی که به همراه کار اضافه، تکراری و خسته کننده است و با استفاده از Reflection این کارها حذف شده و تعداد خطوط هم پایین می‌آید. حتی گاها ممکن است موجب استفاده‌ی مجدد از کدها شود که همگی این عوامل موجب بالا رفتن امتیاز Refactoring می‌شوند.
در مثال‌های زیر مجموعه‌ای از Reflection‌های ساده و کاملا کاربردی است که من با آن‌ها روبرو شده ام.


کوتاه سازی کدهای نمایش یک View در ASP.NET MVC با Reflection 

یکی از قسمت‌هایی که مرتبا با آن سر و کار دارید، نمایش اطلاعات است. حتی یک جدول را هم که می‌خواهید بسازید، باید ستون‌های آن جدول را یک به یک معرفی کنید. ولی در عمل، یک Reflection ساده این کار به یک تابع چند خطی و سپس برای ترسیم هر ستون جدول از دو خط استفاده خواهید کرد ولی مزیتی که دارد این است که این تابع برای تمامی جدول‌ها کاربردی عمومی پیدا می‌کند. برای نمونه دوست داشتم برای بخش مدیر، قسمت پروفایلی را ایجاد کنم و در آن اطلاعاتی چون نام، نام خانوادگی، تاریخ تولد، تاریخ ایجاد و خیلی از اطلاعات دیگر را نمایش دهم. به جای اینکه بیایم برای هر قسمت یک خط partial ایجاد کنم، با استفاده از reflection و یک حلقه، تمامی اطلاعات را به آن پارشال پاس می‌کنم. مزیت این روش این است که اگر بخواهم در یک جای دیگر، اطلاعات یک محصول یا یک فاکتور را هم نمایش دهم، باز هم همین تابع برایم کاربرد خواهد داشت:

تصویر زیر را که برگرفته از یک قالب Bootstrap است، ملاحظه کنید. اصلا علاقه ندارم که برای یک به یک آن‌ها، یک سطر جدید را تعریف کنم و به View بگویم این پراپرتی را نشان بده؛ دوباره مورد بعدی هم به همین صورت و دوباره و دوباره و ... . دوست دارم یک تابع عمومی، همه‌ی این کارها را خودکار انجام دهد.

ساختار اطلاعاتی تصویر فوق به شرح زیر است:
 <div>
                              <div>
                                  <div>
                                      <p><span>First Name </span>: Jonathan</p>
                                  </div>
   </div>
                          </div>
که به دو فایل پارشال تقسیم شده است Bio_ و BioRow_ که محتویات هر پارشال هم به شرح زیر است:

BioRow_
@model System.Web.UI.WebControls.ListItem


<div>
    <p><span>@Model.Text </span>: @Model.Value</p>
</div>
در پارشال بالا ورودی از نوع listItem است که یک متن دارد و یک مقدار.(شاید به نظر شبیه حالت جفت کلید و مقدار باشد ولی در این کلاس خبری از کلید نیست).
پارشال پایینی هم دربرگیرنده‌ی پارشال بالاست که قرار است چندین و چند بار پارشال بالا در خودش نمایش دهد.
Bio_
@using System.Web.UI.WebControls
@using ZekrWepApp.Filters
@model ZekrModel.Admin

    <div>
        <h1>Bio Graph</h1>
        <div>
            
            @{
                ListItemCollection collection = GetCustomProperties.Get(Model,exclude:new string[]{"Poems","Id"});
                foreach (var item in collection)
                {
                    Html.RenderPartial(MVC.Shared.Views._BioRow, item);
                }
            }

                    </div>
    </div>
پارشال بالا یک مدل از کلاس Admin را می‌پذیرد که قرار است اطلاعات شخصی مدیر را نمایش دهد. در ابتدا متدی از یک کلاس ایستا وجود دارد که کدهای Reflection درون آن قرار دارند که یک مجموعه از ListItem‌ها را بر می‌گرداند و سپس با یک حلقه، پارشال BioRow_ را صدا می‌زند.

کد درون این کلاس ایستا را بررسی می‌کنیم؛ این کلاس دو متد دارد یکی عمومی و دیگری خصوصی است:
  public class GetCustomProperties
    {
        private static PropertyInfo[] getObjectsInfos(object obj,string[] inclue,string[] exclude )
        {
            var list = obj.GetType().GetProperties();

            PropertyInfo[] outputPropertyInfos = null;

            if (inclue != null)
            {           
                return list.Where(propertyInfo => inclue.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            if (exclude != null)
            {
                return list.Where(propertyInfo => !exclude.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            return list;
        }
    }
کد بالا که یک کد خصوصی است، سه پارامتر را می‌پذیرد. اولی مدل یا کلاسی است که به آن پاس کرده‌ایم. دو پارامتر بعدی اختیاری است و در کد پارشال بالا Exclude را تعریف کرده ایم و تنهای یکی از دو پارامتر بالا هم باید مورد استفاده قرار بگیرند و Include ارجحیت دارد. وظیفه‌ی این دو پارمتر این است که آرایه ای از رشته‌ها را دریافت می‌کنند که نام پراپرتی‌ها در آن‌ها ذکر شده است. آرایه Include می‌گوید که فقط این پراپرتی‌ها را برگردان ولی اگر دوست دارید همه‌ی پارامترها را نمایش دهید و تنها یکی یا چندتا از آن‌ها را حذف کنید، از آرایه Exclude استفاده کنید. در صورتی که این دو آرایه خالی باشند، همه‌ی پراپرتی‌ها بازگشت داده می‌شوند و در صورتی که یکی از آن‌ها وارد شده باشد، طبق دستورات Linq بالا بررسی می‌کند که (Include) آیا اسامی مشترکی بین آن‌ها وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد آن را در لیست قرار داده و بر می‌گرداند و در حالت Exclude این مقایسه به صورت برعکس انجام می‌گیرد و باید لیستی برگردانده شود که اسامی، نکته مشترکی نداشته باشند.

متد عمومی که در این کلاس قرار دارد به شرح زیر است:
 public static ListItemCollection Get(object obj,string[] inclue=null,string[] exclude=null)
        {
            var propertyInfos = getObjectsInfos(obj, inclue, exclude);
            if (propertyInfos == null) throw new ArgumentNullException("propertyInfos is null");

            var collection = new ListItemCollection();

            foreach (PropertyInfo propertyInfo in propertyInfos)
            {


                string name = propertyInfo.Name;

                foreach (Attribute attribute in propertyInfo.GetCustomAttributes(true))
                {
                    DisplayAttribute displayAttribute = attribute as DisplayAttribute;

                    if (displayAttribute != null)
                    {
                        name = displayAttribute.Name;
                        break;
                    }                  
                }

                string value = "";
                object objvalue = propertyInfo.GetValue(obj);
                if (objvalue != null) value = objvalue.ToString();

                collection.Add(new ListItem(name,value));
            }
            return collection;
        }
این متد سه پارامتر را از کاربر دریافت و به سمت متد خصوصی ارسال می‌کند. موقعی‌که پراپرتی‌ها بازگشت داده می‌شوند، دو قسمت آن مهم است؛ یکی عنوان پراپرتی و دیگری مقدار پراپرتی. از آن جا که نام پراپرتی‌ها طبق سلیقه‌ی برنامه نویس و با حروف انگلیسی نوشته می‌شوند، در صورتی که برنامه نویس از متادیتای Display در مدل بهره برده باشد، به جای نام پراپرتی مقداری را که به متادیتای Display داده‌ایم، بر می‌گردانیم.

کد بالا پراپرتی‌ها را دریافت و یک به یک متادیتاهای آن را بررسی کرده و در صورتی که از متادیتای Display استفاده کرده باشند، مقدار آن را جایگزین نام پراپرتی خواهد کرد. در مورد مقدار هم از آنجا که اگر پراپرتی با Null پر شده باشد، تبدیل به رشته‌ای با پیام خطای روبرو خواهد شد. در نتیجه بهتر است یک شرط احتیاط هم روی آن پیاده شود. در آخر هم از متن و مقدار، یک آیتم ساخته و درون Collection اضافه می‌کنیم و بعد از اینکه همه پراپرتی‌ها بررسی شدند، Collection را بر می‌گردانیم.
 [Display(Name = "نام کاربری")]
public string UserName { get; set; }

کد کامل کلاس:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;
using System.Reflection;
using System.Web;
using System.Web.Mvc.Html;
using System.Web.UI.WebControls;
using Links;

namespace ZekrWepApp.Filters
{
    
    public class GetCustomProperties
    {
        public static ListItemCollection Get(object obj,string[] inclue=null,string[] exclude=null)
        {
            var propertyInfos = getObjectsInfos(obj, inclue, exclude);
            if (propertyInfos == null) throw new ArgumentNullException("propertyInfos is null");

            var collection = new ListItemCollection();

            foreach (PropertyInfo propertyInfo in propertyInfos)
            {
                string name = propertyInfo.Name;
                foreach (Attribute attribute in propertyInfo.GetCustomAttributes(true))
                {
                    DisplayAttribute displayAttribute = attribute as DisplayAttribute;

                    if (displayAttribute != null)
                    {
                        name = displayAttribute.Name;
                        break;
                    }                  
                }

                string value = "";
                object objvalue = propertyInfo.GetValue(obj);
                if (objvalue != null) value = objvalue.ToString();

                collection.Add(new ListItem(name,value));
            }
            return collection;
        }
        private static PropertyInfo[] getObjectsInfos(object obj,string[] include,string[] exclude )
        {
            var list = obj.GetType().GetProperties();

            PropertyInfo[] outputPropertyInfos = null;

            if (include != null)
            {           
                return list.Where(propertyInfo => include.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            if (exclude != null)
            {
                return list.Where(propertyInfo => !exclude.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            return list;
        }  
    }   
}

لیستی از پارامترها با Reflection


مورد بعدی که ساده‌تر بوده و از کد بالا مختصرتر هم هست، این است که قرار بود برای یک درگاه، یک سری اطلاعات را با متد Post ارسال کنم که نحوه‌ی ارسال اطلاعات به شکل زیر بود:
amount=1000&orderId=452&Pid=xxx&....
کد زیر را من جهت ساخت قالب‌های این چنینی استفاده می‌کنم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace Utils
{
    public class QueryStringParametersList
    {
        private string Symbol = "&";
        private List<KeyValuePair<string, string>> list { get; set; }

        public QueryStringParametersList()
        {
            list = new List<KeyValuePair<string, string>>();
        }
        public QueryStringParametersList(string symbol)
        {
            Symbol = symbol;
           list = new List<KeyValuePair<string, string>>(); 
        }

        public int Size
        {
            get { return list.Count; }
        }
        public void Add(string key, string value)
        {
            list.Add(new KeyValuePair<string, string>(key, value));
        }

        public string GetQueryStringPostfix()
        {
            return string.Join(Symbol, list.Select(p => Uri.EscapeDataString(p.Key) + "=" + Uri.EscapeDataString(p.Value)));
        }
    }
}



یک متغیر به نام symbol دارد و در صورتی در شرایط متفاوت، قصد چسپاندن چیزی را به یکدیگر با علامتی خاص داشته باشید، این تابع می‌تواند کاربرد داشته باشد. این متد از یک لیست کلید و مقدار استفاده کرده و پارامترهایی را که به آن پاس می‌شود، نگهداری و سپس توسط متد GetQueryStringPostfix آن‌ها را با یکدیگر الحاق کرده و در قالب یک رشته بر می‌گرداند.
کاربرد Reflection در اینجا این است که من باید دوبار به شکل زیر، دو نوع اطلاعات متفاوت را پست کنم. یکی موقع ارسال به درگاه و دیگری موقع بازگشت از درگاه.
QueryStringParametersList queryparamsList = new QueryStringParametersList();

            ueryparamsList.Add("consumer_key", requestPayment.Consumer_Key);
            queryparamsList.Add("amount", requestPayment.Amount.ToString());
            queryparamsList.Add("callback", requestPayment.Callback);
            queryparamsList.Add("description", requestPayment.Description);
            queryparamsList.Add("email", requestPayment.Email);
            queryparamsList.Add("mobile", requestPayment.Mobile);
            queryparamsList.Add("name", requestPayment.Name);
            queryparamsList.Add("irderid", requestPayment.OrderId.ToString());

ولی با استفاده از کد Reflection که در بالاتر عنوان شد، باید نام و مقدار پراپرتی را گرفته و در یک حلقه آن‌ها را اضافه کنیم، بدین شکل:
   private QueryStringParametersList ReadParams(object obj)
        {
            PropertyInfo[] propertyInfos = obj.GetType().GetProperties();

            QueryStringParametersList queryparamsList = new QueryStringParametersList();
            for (int i = 0; i < propertyInfos.Count(); i++)
            {
                queryparamsList.Add(propertyInfos[i].Name.ToLower(),propertyInfos[i].GetValue(obj).ToString() );              
            }
            return queryparamsList;
        }
در کد بالا هر بار پراپرتی‌های کلاس را خوانده و نام و مقدار آن‌ها را گرفته و به کلاس QueryString اضافه می‌کنیم. پارامتر ورودی این متد به این خاطر object در نظر گرفته شده است که تا هر کلاسی را بتوانیم به آن پاس کنیم که خودم در همین کلاس درگاه، دو کلاس را به آن پاس کردم.
نظرات مطالب
استفاده از خواص راهبری در EF Code first جهت ساده سازی کوئر‌ی‌ها
- خیر. سطح اول کش در EF 6x فقط به معنای استفاده از متد FindAsync و Find آن است و نه هیچ متد دیگری.
- فراخوانی متد ToList بر روی یک IEnumerable، اتصال آن‌را از بانک اطلاعاتی قطع می‌کند. به همین جهت اگر list نوشته شده (var list = ctx.ProjectStatus.Select )، یک ToList را در انتها داشت، دو حلقه‌ی بعدی فقط LINQ to Objects می‌شدند (از حافظه خوانده می‌شدند)؛ اما در حالت فعلی آن، هر دو مورد LINQ to Entities هستند و متصل به بانک اطلاعاتی.
- البته این مورد متصل بودن به بانک اطلاعاتی، می‌تواند مزیت هم باشد. برای مثال ToList، ابتدا تمام رکوردها را به درون حافظه بارگذاری می‌کند؛ اما اگر صرفا با خروجی Select که از نوع IEnumerable هست کار کنید، هربار یک yield return را شاهد خواهید بود که سربار مصرف حافظه‌ی بسیار کمی را دارد و برای کار با تعداد رکورد بالا بسیار مناسب است.
- برای بررسی دقیق‌تر این موارد همیشه از یک پروفایلر استفاده کنید؛ مانند DNTProfiler و برای مثال بررسی کنید که چه تعدادی کوئری SQL تولید شده. 
مطالب
Accord.NET #2
در مطلب قبل با ساختار کلی کتابخانه Accord.NET آشنا شدیم. در این قسمت پس از فراگیری نحوه‌ی فراخوانی کتابخانه، به اجرای اولین برنامه‌ی کاربردی به کمک آکورد دات نت می‌پردازیم.

برای استفاده از Accord.NET می‌توان به یکی از دو صورت زیر اقدام کرد :
  • دریافت آخرین نسخه‌ی متن باز و یا dll‌های پروژه‌ی Accord.NET از طریق گیت هاب
  •  نصب از طریق NuGet (با توجه به این که در چارچوب Accord.NET کتابخانه‌های متنوعی وجود دارند و در هر پروژه نیاز به نصب همگی آنها نیست، فضای نام‌های مختلف در بسته‌های مختلف نیوگت قرار گرفته‌اند و برای نصب هر کدام می‌توانیم یکی از فرمان‌های زیر را استفاده کنیم)

PM> Install-Package Accord.MachineLearning
PM> Install-Package Accord.Imaging  
PM> Install-Package Accord.Neuro
در اولین برنامه‌ی کاربردی خود می‌خواهیم الگوریتم ماشین بردار پشتیبان یا support vector machine را که یکی از روش‌های یادگیری بانظارت است برای طبقه‌بندی مورد استفاده قرار دهیم.
  نکته : روش‌های یادگیری به دو دسته کلی با نظارت (Supervised learning) و بدون نظارت (Unsupervised learning)  تقسیم بندی می‌شوند. در روش با نظارت، داده‌ها دارای برچسب یا label هستند و عملا نوع کلاس‌ها مشخص هستند و اصطلاحا برای طبقه بندی (Classification) استفاده می‌شوند. در روش بدون نظارت، داده‌هایمان بدون برچسب هستند و فقط تعداد کلاس ها و نیز یک معیار تفکیک پذیری مشخص است و برای خوشه بندی (Clustering) استفاده می‌شوند.

عملکرد SVM یا ماشین بردار پشتیبان به صورت خلاصه به این صورت است که با در نظر گرفتن یک خط یا ابرصفحه جدا کننده فرضی، ماشین یا دسته بندی را ایجاد می‌کند که از نقاط ابتدایی کلاس‌های مختلف که بردار پشتیبان یا SV نام دارند، بیشترین فاصله را دارند و در نهایت دادها را به دو کلاس مجزا تقسیم می‌کند.

در تصویر بالا مقداری خطا مشاهده می‌شود که با توجه با خطی بودن جداساز مجبور به پذیرش این خطا هستیم.

در نسخه‌های جدیدتر این الگوریتم یک Kernel ( از نوع خطی Linear ، چند جمله‌ای Polynomial، گوسین Gaussian و یا ...) برای آن در نظر گرفته شد که عملا نگاشتی را بین خط (نه صرفا فقط خطی) را با آن ابرصفحه جداکننده برقرار کند. در نتیجه دسته بندی با خطای کمتری را خواهیم داشت. (اطلاعات بیشتر در + و همچنین مطالب دکتر سعید شیری درباره SVM در +

یک مثال مفهومی : هدف اصلی در این مثال شبیه سازی تابع XNOR به Kernel SVM می‌باشد.

برای شروع کار از فضای نام MachineLearning استفاده می‌کنیم و بسته‌ی نیوگت مربوطه را فرخوانی می‌کنیم. پس از اجرا، مشاهده می‌کنیم که فضای نام‌های Accord.Math و Accord.Statistics نیز به پروژه اضافه می‌شود.

در ابتدا مقادیر ورودی و برچسب‌ها را تعریف می‌کنیم

            // ورودی
            double[][] inputs =
            {
                new double[] { 0, 0 }, // 0 xnor 0: 1 (label +1)
                new double[] { 0, 1 }, // 0 xnor 1: 0 (label -1)
                new double[] { 1, 0 }, // 1 xnor 0: 0 (label -1)
                new double[] { 1, 1 }  // 1 xnor 1: 1 (label +1)
            };

            // خروجی دسته بند ماشین بردار پشتیبان باید -1 یا +1 باشد
            int[] labels =
            {
                // 1,  0,  0, 1
                   1, -1, -1, 1
            };
پس از انتخاب نوع کرنل یا هسته، دسته‌بندمان را تعریف می‌کنیم :

            // ساخت کرنل
            IKernel kernel = createKernel();

            // ساخت دسته بند به کمک کرنل انتخابی و تنظیم تعداد ویژگی‌ها ورودی‌ها به مقدار 2
            KernelSupportVectorMachine machine = new KernelSupportVectorMachine(kernel, 2);
تابع ساخت کرنل :
        private static IKernel createKernel()
        {
            //var numPolyConstant = 1;
            //return new Linear(numPolyConstant);            

            //var numDegree = 2;
            //var numPolyConstant = 1;
            //return new Polynomial(numDegree, numPolyConstant);

            //var numLaplacianSigma = 1000;
            //return new Laplacian(numLaplacianSigma);

            //var numSigAlpha = 7;
            //var numSigB = 6;
            //return new Sigmoid(numSigAlpha, numSigB);

            var numSigma = 0.1;
            return new Gaussian(numSigma);
        }
و سپس بایستی این Classifier را به یک الگوریتم یادگیری معرفی کنیم. الگوریتم بهینه سازی حداقلی ترتیبی (Sequential Minimal Optimization) یکی از از روش‌های یادگیری است که برای حل مسائل بزرگ درجه دوم بکار می‌رود و معمولا برای آموزش دسته بندی SVM از همین آموزنده استفاده می‌شود :
            // معرفی دسته بندمان به الگوریتم یادگیری SMO
            SequentialMinimalOptimization teacher_smo = new SequentialMinimalOptimization(machine_svm, inputs, labels);

            // اجرای الگوریتم یادگیری
            double error = teacher_smo.Run();
            Console.WriteLine(string.Format("error rate : {0}", error));
در نهایت می‌توانیم به عنوان نمونه برای آزمایش یکی از مقادیر ورودی را مورد بررسی قرار دهیم و خروجی کلاس را مشاهده کنیم.
            // بررسی یکی از ورودی‌ها 
            var sample = inputs[0];
            int decision = System.Math.Sign(machine_svm.Compute(sample));
            Console.WriteLine(string.Format("result for sample '0 xnor 0' is : {0}", decision));

از این ساختار می‌توانیم برای طبقه بندی‌های با دو کلاس استفاده کنیم؛ مانند تشخیص جنسیت (مرد و زن) از طریق تصویر، تشخیص جنسیت (مرد و زن) از طریق صدا، تشخیص داشتن یا نداشتن یک بیماری خاص و ... . برای ایجاد هر کدام از این برنامه‌ها نیاز به یک مجموعه داده، استخراج ویژگی از آن و سپس نسبت دادن آن به الگوریتم داریم. در جلسات آینده با مفاهیم استخراج ویژگی و SVM چند کلاسه آشنا خواهیم شد.

دریافت کد

مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت دهم - Lazy loading
می‌خواهیم زمان نمایش اولین قالب برنامه را به حداقل برسانیم تا تاثیر روانی بهتری را بر روی کاربرانی که برنامه را اجرا می‌کنند، بگذاریم. برای این منظور در Angular، از Lazy loading استفاده می‌شود. همچنین این فریم ورک به همراه قابلیت پیش بارگذاری ماژول‌ها نیز هست تا سایر مسیرهای درخواستی را نیز با سرعت هرچه تمام‌تر نمایش دهد.
زمانیکه کاربری برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب را در مرورگر باز می‌کند، ابتدا فایل index.html را در پاسخ دریافت خواهد کرد. این فایل تعاریف مداخل مورد نیاز برای رندر آن‌را مانند فایل‌های جاوا اسکریپت و CSS، به همراه دارد. سپس این فایل‌ها توسط مرورگر از سرور دریافت می‌شوند. در این حالت با پردازش این فایل‌ها، کامپوننت ریشه‌ی سایت بارگذاری می‌شود. پس از پایان آن، قالب این کامپوننت به کاربر نمایش داده خواهد شد. بنابر سرعت دریافت فایل‌ها توسط کاربر، این آغاز می‌تواند اندکی کند باشد. البته با رعایت نکات گفته‌ی شده‌ی در مطلب «Angular CLI - قسمت پنجم - ساخت و توزیع برنامه» می‌توان این حجم را توسط AoT و Tree-Shaking به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش داد. به علاوه با فعالسازی Lazy loading می‌توان قسمت‌های مختلف برنامه را تبدیل به یک سری Bundle کرد که در زمان درخواست، بارگذاری می‌شوند. به این ترتیب حجم فایل‌های ابتدایی که باید از سرور دریافت شوند بسیار کمتر شده و به علاوه با کاهش این حجم، مرورگر نیز باید میزان کمتری از کدها را در جهت نمایش اولین کامپوننت، پردازش و اجرا کند. در این حالت زمانیکه کاربری شروع به پیمایش مسیر یک ماژول خاص را می‌کند، آنگاه فایل‌های مرتبط با آن از سرور دریافت و در مرورگر پردازش می‌شوند. بنابراین اگر کاربری به قسمتی دسترسی ندارد، نیازی هم به دریافت فایل‌های آن نخواهد داشت؛ چون کار به فعالسازی مسیریابی آن ماژول نمی‌رسد.


آماده شدن جهت Lazy loading

پیش از Lazy loading یک قسمت از برنامه (که به آن async routing هم می‌گویند)، این قسمت باید دارای شرایطی باشد:
 - این قسمت از برنامه حتما باید در یک ماژول تعریف شده باشد. از این جهت که Lazy loading، لیست کامپوننت‌های قید شده‌ی در تعریف یک ماژول را بارگذاری می‌کند.
 - تمام مسیرهای این ماژول باید در ذیل یک مسیر والد، گروه بندی شده باشند. از این جهت که Lazy loading فقط بر روی مسیر ریشه‌ی والد تنظیم و بارگذاری می‌شود.
 - این ماژول نباید در هیچ ماژول دیگری import شده باشد. اگر این ماژول ارجاعی را در سایر ماژول‌ها داشته باشد، هیچ راهی بجز دریافت و کامپایل کامل آن توسط Angular وجود نخواهد داشت.


در مثال جاری این سری:
 - تمام ویژگی‌های قسمت مدیریت محصولات، داخل ماژول product.module.ts تعریف شده‌اند. بنابراین اولین شرط Lazy loading آن برقرار است.
 - در فایل product-routing.module.ts، کار گروه بندی مسیریابی‌ها ذیل یک والد مشخص انجام شده‌است (همان قسمت ششم این سری). بنابراین شرط دوم lazy loading این ماژول نیز پیشتر پیاده سازی شده‌است.
 - اما اگر به فایل src\app\app.module.ts مراجعه کنیم، ارجاعی به این ماژول در قسمت imports آن وجود دارد. بنابراین باید این ارجاع را حذف کنیم. در غیراینصورت کار دریافت کامل آن به همراه سایر ماژول‌های برنامه، در همان ابتدای کار صورت خواهد گرفت.
بنابراین در فایل src\app\app.module.ts، ابتدا import فایل آن‌را از ابتدای ماژول حذف و سپس ارجاع به نام کلاس کامپوننت ProductModule را نیز حذف می‌کنیم. در این حالت اگر از طریق منوی سایت سعی در دسترسی به این مسیرها کنیم، خطای 404 را دریافت خواهیم کرد؛ چون اکنون برنامه اطلاعاتی را در مورد نحوه‌ی مسیریابی قسمت محصولات برنامه، ندارد.

 
Lazy loading یک ماژول

برای بارگذاری غیرهمزمان یک ماژول و یا همان Lazy loading، می‌توان از خاصیت loadChildren تنظیمات مسیریابی، استفاده کرد:
{
   path: 'products',
   loadChildren:'app/product/product.module#ProductModule'
},
مقدار خاصیت loadChildren به صورت ذکر مسیر ماژول مرتبط به همراه یک # و سپس ذکر نام کلاس ماژول آن انجام می‌شود. مسیری هم که در اینجا ذکر می‌شود بر اساس محل قرارگیری فایل index.html، مقدار دهی شود.
با این تنظیم، زمانیکه مسیر ریشه‌ی produtcs درخواست شد، کار بارگذاری ماژول آن صورت گرفته و تنظیمات مسیریابی آن به سیستم اضافه می‌شود. به علاوه کار فعالسازی و نمایش کامپوننت آن را نیز انجام خواهد داد.

به همین منظور فایل src\app\app-routing.module.ts را گشوده و تنظیم فوق را به آن اضافه می‌کنیم:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: 'products', loadChildren: 'app/product/product.module#ProductModule' },
  { path: '', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
در این حالت اگر دستور ng serve -o را صادر کنید، خروجی آن اندکی متفاوت خواهد بود:
chunk    {0} polyfills.bundle.js, polyfills.bundle.js.map (polyfills) 165 kB {4} [initial]
chunk    {1} main.bundle.js, main.bundle.js.map (main) 32.7 kB {3} [initial] [rendered]
chunk    {2} styles.bundle.js, styles.bundle.js.map (styles) 129 kB {4} [initial]
chunk    {3} vendor.bundle.js, vendor.bundle.js.map (vendor) 2.72 MB [initial] [rendered]
chunk    {4} inline.bundle.js, inline.bundle.js.map (inline) 0 bytes [entry]
chunk    {5} 5.chunk.js, 5.chunk.js.map 51.1 kB {1} [rendered]
مورد {5} با فعالسازی lazy loading به لیست فایل‌های موجود اضافه شده‌است. این فایلی است که تنها درصورت درخواست مسیر نمایش لیست محصولات، توسط مرورگر دریافت خواهد شد و هیچ ارجاع مستقیمی به آن در فایل index.html تولیدی نهایی وجود ندارد.

به علاوه اگر در منوی سایت بر روی لینک نمایش لیست محصولات کلیک کنیم، هنوز خروجی نمایش داده نمی‌شود (هرچند خطای 404 را هم دریافت نمی‌کنیم). علت اینجا است که اگر به فایل src\app\product\product-routing.module.ts مراجعه کنیم، تعریف این مسیر ریشه، در این فایل نیز وجود دارد:
const routes: Routes = [
  {
    path: 'products',
    canActivate: [ AuthGuard ],
    children: [   ]
  }
];
بنابراین اکنون برای دسترسی به آن باید مسیر products/products را درخواست داد. به همین جهت، path و canActivate آن‌را حذف کرده و هر دو را به فایل src\app\app-routing.module.ts منتقل می‌کنیم:
import { AuthGuard } from './user/auth.guard';

const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  {
    path: 'products',
    loadChildren: 'app/product/product.module#ProductModule',
    canActivate: [AuthGuard]
  },
  { path: '', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];

یک نکته: اکنون تنظیمات مسیریابی فایل src\app\product\product-routing.module.ts چنین شکلی را پیدا کرده‌است:
const routes: Routes = [
  {
    path: '',
    component: ProductListComponent
  },
  {
    path: ':id',
    component: ProductDetailComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  },
  {
    path: ':id/edit',
    component: ProductEditComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService },
    canDeactivate: [ProductEditGuard],
    children: [
      { path: '', redirectTo: 'info', pathMatch: 'full' },
      { path: 'info', component: ProductEditInfoComponent },
      { path: 'tags', component: ProductEditTagsComponent }
    ]
  }
];
تنظیمات مسیر والد به طور کامل حذف شده‌اند. به علاوه دیگر نیازی به ذکر خاصیت children آن نیست و تمام تنظیمات مسیریابی فرزندان، داخل [] اصلی قرار گرفته‌اند. همچنین دیگر نیازی به الحاق AuthGuard در ابتدای importهای این ماژول نیست؛ چون به فایل src\app\app-routing.module.ts منتقل شده‌است.

در این حالت اگر مسیر نمایش لیست محصولات را درخواست دهیم، مشاهده خواهیم کرد فایل 5.chunk.js که حاوی اطلاعات این ماژول است، به صورت مجزایی بارگذاری شده (lazy loading) و سپس با فعال شدن محافظ مسیر آن، صفحه‌ی لاگین نمایش داده می‌شود:


این بارگذاری با تاخیر و در صورت نیاز، به دو علت آغاز برنامه را سریعتر می‌کند:
الف) مرورگر اطلاعی از وجود فایل 5.chunk.js در ابتدای کار نداشته و آن‌را بارگذاری نمی‌کند (دریافت حجم کمتر، در آغاز نمایش برنامه).
ب) چون حجم کمتری از کدهای جاوا اسکریپت توسط مرورگر در آغاز کار دریافت می‌شود، کار پردازش و اجرای آن‌ها نیز بسیار سریعتر خواهد شد.


بررسی محافظ canLoad

تعدادی از محافظ‌های مسیرها را در قسمت قبل بررسی کردیم. هنگامیکه کامپوننت‌ها به صورت lazy loading فعالسازی شده و قالب آن‌ها نمایش داده می‌شوند، می‌توان از محافظ مسیر دیگری به نام canLoad نیز استفاده کرد و هدف از آن، بررسی منطقی، پیش از فعالسازی یک مسیر غیرهمزمان است. بنابراین اگر این محافظ false را برگرداند، حتی فایل‌های اسکریپت این ماژول، بارگذاری اولیه نیز نخواهد شد. به این ترتیب کسانیکه دسترسی به یک مسیر را نداشته باشند، فایل‌های اسکریپت متناظر با آن‌را نیز دریافت نخواهند کرد.

در مثال جاری، اگر به برگه‌ی network ابزار developer مرورگر دقت کنید، با درخواست نمایش مسیر لیست محصولات، ابتدا فایل js آن دریافت می‌شود که حاوی اطلاعات تمام کامپوننت‌ها و قالب‌های مرتبط با این مسیر است و سپس صفحه‌ی login نمایش داده خواهد شد. بنابراین اگر کاربر به این قسمت دسترسی نداشته باشد، فایل js آن بی‌جهت دریافت و بارگذاری شده‌است. برای بهبود این وضعیت می‌توان نمایش لاگین را پیش از بارگذاری فایل js این ماژول فعالسازی کرد و این مورد هدف اصلی محافظ canLoad است.

در ادامه برای تکمیل مثال جاری، می‌توان AuthGuard را طوری تنظیم کرد که علاوه بر پیاده سازی CanActivate، اینترفیس CanLoad را نیز پیاده سازی کند:
import { ActivatedRouteSnapshot, RouterStateSnapshot, CanActivate, Router, CanLoad, Route } from '@angular/router';

@Injectable()
export class AuthGuard implements CanActivate, CanLoad {

  canActivate(route: ActivatedRouteSnapshot, state: RouterStateSnapshot): boolean {
    return this.checkLoggedIn(state.url);
  }

  canLoad(route: Route): boolean {
    return this.checkLoggedIn(route.path);
  }

 // … the same as before

}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، متد canLoad بر خلاف متد canActivate دسترسی به سرویس‌های اطلاعات مسیریابی و وضعیت مسیریابی را ندارد؛ از این جهت که هنوز در این مرحله، ماژول درخواستی حاوی تنظیمات مسیریابی، بارگذاری و فعالسازی نشده‌است.

مرحله‌ی بعد، تغییر فایل src\app\app-routing.module.ts و جایگزین کردن تعریف فعلی canActivate با canLoad است:
  {
    path: 'products',
    loadChildren: 'app/product/product.module#ProductModule',
    canLoad: [AuthGuard]
  },
پس از این تغییر، برنامه را مجدا اجرا کرده و صفحه را refresh کنید. سپس برگه‌ی network ابزار developers را نیز باز نگه دارید. اکنون بر روی لینک نمایش لیست محصولات کلیک کنید. مشاهده خواهید کرد که در این حالت صفحه‌ی لاگین، بدون بارگذاری ماژول Js ایی نمایش داده می‌شود. در ادامه اگر لاگین کنیم، آنگاه فایل js این ماژول توسط مرورگر دریافت شده و بارگذاری می‌شود.


پیش بارگذاری ماژول‌ها

با فعالسازی lazy loading، ماژول‌های مورد نیاز کاربر دیگر به همراه فایل‌های js ابتدایی برنامه که در فایل index.html ارجاع مستقیمی به آن‌ها دارند، ارائه نمی‌شوند و تنها در صورت درخواست مشاهده‌ی مسیری، کار بارگذاری آن‌ها توسط برنامه صورت خواهد گرفت. همین مساله می‌تواند در بار اول نمایش این ماژول‌ها تاخیر کوتاهی را سبب شود. به همین جهت قابلیت پیش بارگذاری ماژول‌ها نیز در سیستم مسیریاب Angular پیش بینی شده‌است. به این قابلیت preloading و یا eager lazy loading نیز می‌گویند. در این حالت برنامه در پشت صحنه، کار پیش واکشی ماژول‌ها را انجام می‌دهد و زمانیکه کاربری مسیری را درخواست می‌دهد، آْن مسیر را بدون درنگ مشاهده خواهد کرد.
بدیهی است این قابلیت نباید برای ماژول‌هایی که قرار است توسط کاربرانی خاص مشاهده شوند فعال شود و هدف آن دسترسی سریع به ماژول‌های پرکاربرد برنامه‌است.

در اینجا سه استراتژی پیش بارگذاری ماژول‌ها میسر است:
 - No preloading که حالت پیش فرض است.
 - Preload all سبب پیش بارگذاری تمام قسمت‌های lazy load برنامه می‌شود.
 - Custom که اجازه‌ی تعریف یک استراتژی سفارشی را می‌دهد.

برای مثال برای فعالسازی حالت Preload all، باید به فایل src\app\app-routing.module.ts مراجعه کرده و تغییرات ذیل را اعمال کنیم:
import { Routes, RouterModule, PreloadAllModules } from '@angular/router';

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(
    routes,
    { enableTracing: true, preloadingStrategy: PreloadAllModules  /*, useHash: true*/ }
  )],
در اینجا نحوه‌ی تنظیم preloadingStrategy را به PreloadAllModules مشاهده می‌کنید. در این حالت پس از آغاز ابتدایی برنامه، مسیریاب بلافاصله تمام مسیرهای lazy load را در پشت صحنه بارگذاری می‌کند.

یک نکته: وجود محافظ canLoad، هر نوع استراتژی prealoading را غیرفعال می‌کند. اما prealoading با سایر انواع محافظ‌ها کار می‌کند.
بنابراین برای آزمایش تنظیم  preloadingStrategy: PreloadAllModules، تعریف canLoad را به canActivate تغییر دهید.


تعریف استراتژی‌های سفارشی پیش بارگذاری ماژول‌ها

اگر نیاز به یک استراتژی پیش بارگذاری بهتر از هیچ یا همه باشد، می‌توان یک استراتژی سفارشی را نیز تدارک دید و ایجاد آن سه مرحله‌ی ایجاد سرویس مرتبط، ثبت آن سرویس در ماژول و در آخر تنظیم مسیریابی را به همراه دارد.
برای این منظور ابتدا دستور ذیل را صادر کنید تا قالب ابتدایی سرویس SelectiveStrategy ایجاد شود:
 >ng g s SelectiveStrategy -m app.module
که سبب تولید و به روز رسانی فایل‌های ذیل در پوشه‌ی src\app خواهد شد (چون مرتبط است به کل برنامه):
 installing service
  create src\app\selective-strategy.service.spec.ts
  create src\app\selective-strategy.service.ts
  update src\app\app.module.ts
در این حالت لیست providers فایل app.module.ts نیز به صورت خودکار تکمیل می‌گردد.

سپس کدهای SelectiveStrategyService را به نحو ذیل تغییر دهید:
import { Injectable } from '@angular/core';
import { Route, PreloadingStrategy } from '@angular/router';
import { Observable } from 'rxjs/Observable';
import 'rxjs/add/observable/of';

@Injectable()
export class SelectiveStrategyService implements PreloadingStrategy {

  preload(route: Route, load: Function): Observable<any> {
    if (route.data && route.data['preload']) {
      return load();
    }
    return Observable.of(null);
  }
}
- این سرویس ویژه باید اینترفیس PreloadingStrategy را پیاده سازی کند. سپس باید متد اجباری preload آن‌را افزود و تکمیل نمود.
- پارامتر اول این متد، اطلاعاتی را در مورد مسیر جاری در اختیار ما قرار می‌دهد و دومین پارامتر آن متدی است که کار preloading را انجام می‌دهد.
- در اینجا است که تصمیم می‌گیریم ماژولی را preload کنیم یا خیر. برای نمونه در اینجا از خاصیت data مسیریابی استفاده شده‌است. این خاصیت نیز به یک مقدار ثابت اشاره می‌کند (قسمت «ارسال اطلاعات ثابت به مسیرهای مختلف برنامه» قسمت چهارم). برای مثال نام دلخواه آن‌را preload گذاشته‌ایم و اگر مقدار آن به true تنظیم شده بود، آنگاه این مسیر preload خواهد شد. فراخوانی متد load در اینجا به معنای preloading این مسیر است. در غیراینصورت null را بازگشت می‌دهیم.


در ادامه نیاز است در فایل src\app\app-routing.module.ts، بجای معرفی PreloadAllModules، این استراتژی سفارشی خود را معرفی کرد:
import { SelectiveStrategyService } from './selective-strategy.service';

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(
    routes,
    { enableTracing: true, preloadingStrategy: SelectiveStrategyService
     /*, preloadingStrategy: PreloadAllModules*/  /*, useHash: true*/ }
  )],
و همچنین تعریف مسیریابی برنامه به این صورت تغییر می‌کند:
  {
    path: 'products',
    loadChildren: 'app/product/product.module#ProductModule',
    //canLoad: [AuthGuard] 
    canActivate: [AuthGuard],
    data: { preload: true }
  },
در اینجا نحوه‌ی مقدار دهی خاصیت data را به اطلاعات ثابت preload: true مشاهده می‌کنید. این اطلاعاتی است که در سرویس SelectiveStrategy سفارشی ما بررسی شده و بر اساس آن در مورد پیش بارگذاری این مسیر تصمیم‌گیری می‌شود.

برای آزمایش آن، برنامه را مجدا اجرا کرده و صفحه را refresh کنید. سپس برگه‌ی network ابزار developers را نیز باز نگه دارید. مشاهده خواهید کرد که علاوه بر فایل‌های js اصلی برنامه که در فایل index.html ارجاعی را دارند، فایل 5.chunk.js نیز پیش بارگذاری شده‌است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-routing-lab-09.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng s -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت پنجم - استفاده از الگوی Service Locator در مکان‌های ویژه‌ی برنامه‌های وب
همانطور که در قسمت قبل نیز بررسی کردیم، ASP.NET Core امکان تزریق وابستگی‌های متداول را در اکثر قسمت‌های آن مانند کنترلرها، میان‌افزارها و غیره، میسر و پیش بینی کرده‌است؛ اما همیشه و در تمام مکان‌های یک برنامه‌ی وب، امکان تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس‌ها وجود ندارد و مجبور به استفاده‌ی از الگوی Service Locator می‌باشیم. در این قسمت این مکان‌های ویژه را بررسی خواهیم کرد.


HttpContext و امکان دسترسی به Service Locatorها

در ASP.NET Core هر جائیکه دسترسی به HttpContext وجود داشته باشد، می‌توان از الگوی Service Locator نیز توسط خاصیت HttpContext.RequestServices آن استفاده کرد. این خاصیت از نوع IServiceProvider قرار گرفته‌ی در فضای نام System است که در قسمت دوم آن‌را بررسی کردیم. توسط این اینترفیس به متد object GetService(Type serviceType) دسترسی خواهیم یافت و برای کار با نگارش‌های جنریک آن نیاز است فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection را مورد استفاده قرار داد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Privacy()
        {
            var myDisposableService = this.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<IMyDisposableService>();
            myDisposableService.Run();
            return View();
        }
    }
}
در اینجا یک نمونه مثال را از کار با HttpContext.RequestServices، در یک اکشن متد ملاحظه می‌کنید.


استفاده از Service Locatorها در فیلترها

هرچند استفاده‌ی از this.HttpContext.RequestServices در یک اکشن متد که کنترلر آن تزریق وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس را به صورت توکار پشتیبانی می‌کند، مزیت خاصی را به همراه ندارد و توصیه نمی‌شود، اما در انتهای قسمت قبل، امکان تزریق وابستگی‌های متداول در فیلترها را نیز بررسی کردیم. زمانیکه کار تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی یک فیلتر صورت می‌گیرد، دیگر نمی‌توان ApiExceptionFilter را به نحو متداول [ApiExceptionFilter] فراخوانی کرد؛ چون پارامترهای سازنده‌ی آن جزو ثوابت قابل کامپایل نیستند و کامپایلر سی‌شارپ چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. به همین جهت مجبور به استفاده‌ی از [ServiceFilter(typeof(ApiExceptionFilter))] برای معرفی یک چنین فیلترهایی هستیم. اما می‌توان این وضعیت را با استفاده از الگوی Service Locator بهبود بخشید. اینبار بجای تعریف وابستگی‌ها در سازنده‌ی یک فیلتر:
public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute  
{  
    private ILogger<ApiExceptionFilter> _logger;  
    private IHostingEnvironment _environment;  
    private IConfiguration _configuration;  
  
    public ApiExceptionFilter(IHostingEnvironment environment, IConfiguration configuration, ILogger<ApiExceptionFilter> logger)  
    {  
        _environment = environment;  
         _configuration = configuration;  
         _logger = logger;  
    }
می‌توان آن‌ها را به صورت زیر نیز دریافت کرد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace Filters
{
    public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute
    {
        public override void OnException(ExceptionContext context)
        {
            var logger = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ILogger<ApiExceptionFilter>>();
            logger.LogError(context.Exception, context.Exception.Message);
            base.OnException(context);
        }
    }
}
در اینجا برای مثال سرویس ILogger توسط context.HttpContext.RequestServices قابل دسترسی شده‌است. به این ترتیب با حذف پارامترهای سازنده‌ی این کلاس فیلتر که به صورت ثوابت زمان کامپایل قابل تعریف نیستند، امکان استفاده‌ی از آن به صورت متداول [ApiExceptionFilter] میسر می‌شود.


استفاده از Service Locatorها در ValidationAttributes

روش تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس‌های ValidationAttribute مهیا نیست و امکانی مانند ServiceFilterها در اینجا کار نمی‌کند. به همین جهت تنها روشی که برای دسترسی به سرویس‌ها باقی می‌ماند استفاده از الگوی Service Locator است که مثالی از آن‌را در کدهای زیر از طریق ValidationContext مشاهده می‌کنید:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using CoreIocServices;

namespace Test
{
    public class CustomValidationAttribute : ValidationAttribute
    {
        protected override ValidationResult IsValid(object value, ValidationContext validationContext)
        {
            var service = validationContext.GetRequiredService<IMyDisposableService>();
            // use service
            // ... validation logic
        }
    }
}


استفاده از Service Locatorها در متد Main کلاس Program

فرض کنید سرویسی را در متد ConfigureServices کلاس Startup یک برنامه‌ی وب ثبت کرده‌اید:
namespace Test
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<ITokenGenerator, TokenGenerator>();
        }
برای استفاده‌ی از این سرویس در متد Main کلاس Program می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
namespace Test
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            IWebHost webHost = CreateWebHostBuilder(args).Build();

            var tokenGenerator = webHost.Services.GetRequiredService<ITokenGenerator>();
            string token =  tokenGenerator.GetToken();
            System.Console.WriteLine(token);

            webHost.Run();
        }

        public static IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder(string[] args) =>
            WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
                .UseStartup<Startup>();
    }
}
متد Build در اینجا، یک وهله‌ی از نوع IWebHost را بازگشت می‌دهد. یکی از خواص این اینترفیس نیز Services از نوع IServiceProvider است:
namespace Microsoft.AspNetCore.Hosting
{
    public interface IWebHost : IDisposable
    {
        IServiceProvider Services { get; }
    }
}
زمانیکه به IServiceProvider دسترسی داشته باشیم، می‌توان از متدهای GetRequiredService و یا GetService آن که در قسمت دوم، تفاوت‌های آن‌ها را بررسی کردیم، استفاده کرد و به وهله‌های سرویس‌های مدنظر دسترسی یافت.


استفاده از Service Locatorها در متد ConfigureServices کلاس Startup

برای دسترسی به سرویس‌های برنامه در متد ConfigureServices می‌توان متد BuildServiceProvider را بر روی پارامتر services فراخوانی کرد. خروجی آن از نوع کلاس ServiceProvider است که امکان دسترسی به متدهایی مانند GetRequiredService را میسر می‌کند:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            var scopeFactory = services.BuildServiceProvider().GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var provider = scope.ServiceProvider;
                using (var dbContext = provider.GetRequiredService<ApplicationDbContext>())
                {
                    // ...
                }
            }
        }
در بسیاری از موارد، کار با GetRequiredService کافی است و مرحله‌ی بعدی هم ندارد. اما اگر سرویس شما دارای طول عمر از نوع Scoped و همچنین IDispoable نیز بود، همانطور که در نکته‌ی «روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core» قسمت سوم عنوان شد، نیاز است یک Scope صریح را برای آن ایجاد و سپس آن‌را به نحو صحیحی Dispose کرد که روش آن‌را در مثال فوق ملاحظه می‌کنید.


استفاده از Service Locatorها در متد Configure کلاس Startup

در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان سرویس‌های مدنظر خود را به صورت پارامترهایی جدید به متد Configure اضافه کرد و کار وهله سازی آن‌ها توسط Service Provider برنامه به صورت خودکار صورت می‌گیرد:
public class Startup 
{ 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { } 
  
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IAmACustomService customService) 
    { 
        // ....    
    }         
}
در اینجا روش دومی نیز وجود دارد. می‌توان از پارامتر app نیز به صورت Service Locator استفاده کرد:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var provider = scope.ServiceProvider;
                using (var dbContext = provider.GetRequiredService<ApplicationDbContext>())
                {
                    //...
                }
            }
خاصیت app.ApplicationServices از نوع IServiceProvider است و مابقی نکات آن با توضیحات «استفاده از Service Locatorها در متد ConfigureServices کلاس Startup» مطلب جاری دقیقا یکی است.
مطالب
مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first
در مورد طراحی Self Referencing Entities پیشتر مطلبی را در این سایت مطالعه کرده‌اید .
یک مثال دیگر آن می‌تواند نظرات چند سطحی در یک سایت باشند. نحوه تعریف آن با مطالبی که در قسمت هشتم عنوان شود تفاوتی نمی‌کند؛ اما ... زمانیکه نوبت به نمایش آن فرا می‌رسد، چند نکته اضافی را باید درنظر گرفت. ابتدا مثال کامل زیر را در نظر بگیرید:
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

namespace EFGeneral
{
    public class BlogComment
    {
        public int Id { set; get; }

        [MaxLength]
        public string Body { set; get; }

        public virtual BlogComment Reply { set; get; }
        public int? ReplyId { get; set; }
        public ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogComment> BlogComments { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            // Self Referencing Entity
            modelBuilder.Entity<BlogComment>()
                        .HasOptional(x => x.Reply)
                        .WithMany(x => x.Children)
                        .HasForeignKey(x => x.ReplyId)
                        .WillCascadeOnDelete(false);

            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var comment1 = new BlogComment { Body = "نظر من این است که" };
            var comment12 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر اول", Reply = comment1 };
            var comment121 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", Reply = comment12 };

            context.BlogComments.Add(comment121);
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var list = ctx.BlogComments
                          //.where ...
                          .ToList() // fills the childs list too
                          .Where(x => x.Reply == null) // for TreeViewHelper                        
                          .ToList();

                if (list.Any())
                {

                }
            }
        }
    }
}

در مثال فوق کلاس نظرات به صورت خود ارجاع دهنده (خاصیت Reply به همین کلاس اشاره می‌کند) تعریف شده است تا کاربران بتوانند تا هر چند سطح لازم، به یک نظر خاص، پاسخ دهند.
در اینجا یک چنین جدولی با اطلاعاتی که ملاحظه می‌کنید تشکیل خواهند شد:


یک نظر ارائه شده و سپس دو نظر تو در توی دیگر برای این نظر ثبت شده است.

اولین نکته اضافه‌‌تری که نسبت به قسمت هشتم قابل ملاحظه است، تعریف خاصیت جدید Children به نحو زیر می‌باشد:
    public class BlogComment
    {
        // ... 
        public ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }
این خاصیت تاثیری در نحوه تشکیل جدول ندارد. علت تعریف آن به توانمندی EF در پرکردن خودکار آن بر می‌گردد.
اگر به کوئری نوشته شده در متد RunTests دقت کنید، ابتدا یک ToList نوشته شده است. این مورد سبب می‌شود که تمام رکوردهای مرتبط دریافت شوند. مثلا در اینجا سه رکورد دریافت می‌شود. سپس برای اینکه حالت درختی آن حفظ شود، در مرحله بعد ریشه‌ها فیلتر می‌شوند (مواردی که reply آن‌ها null است). سپس این مورد تبدیل به list خواهد شد. اینبار اگر خروجی را بررسی کنیم، به ظاهر فقط یک رکورد است اما ... به نحو زیبایی توسط EF به شکل یک ساختار درختی، بدون نیاز به کدنویسی خاصی، منظم شده است:


سؤال:
برای نمایش این اطلاعات درختی و تو در تو در یک برنامه وب چکار باید کرد؟
تا اینجا که توانستیم اطلاعات را به نحو صحیحی توسط EF مرتب کنیم، برای نمایش آن‌ها در یک برنامه ASP.NET MVC می‌توان از یک TreeViewHelper سورس باز استفاده کرد.
البته کد آن در اصل برای استفاده از EF Code first طراحی نشده و نیاز به اندکی تغییر به نحو زیر دارد تا با EF هماهنگ شود (متد ToList و Count موجود در سورس اصلی آن باید به نحو زیر حذف و اصلاح شوند):
private void AppendChildren(TagBuilder parentTag, T parentItem, Func<T, IEnumerable<T>> childrenProperty)
        {
            var children = childrenProperty(parentItem);
            if (children == null || !children.Any())
            {
                return;
            }
//...

 
مطالب
طراحی گردش کاری با استفاده از State machines - قسمت دوم
معرفی کتابخانه stateless به عنوان جایگزین سبک وزنی برای Windows workflow foundation

کتابخانه سورس باز Stateless، برای طراحی و پیاده سازی «ماشین‌های حالت گردش کاری مانند» تهیه شده و مزایای زیر را نسبت به Windows workflow foundation دارا است:
- جمعا  30 کیلوبایت است!
- تمام اجزای آن سورس باز است.
- دارای API روان و ساده‌ای است.
- امکان تبدیل UML state diagrams، به نمونه معادل Stateless بسیار ساده و سریع است.
- به دلیل code first بودن، کار کردن با آن برای برنامه نویس‌ها ساده‌تر بوده و افزودن یا تغییر اجزای آن با کدنویسی به سادگی میسر است.

دریافت کتابخانه Stateless از Google code و یا از NuGet


پیاده سازی مثال کلید برق با Stateless

در ادامه همان مثال ساده  کلید برق قسمت قبل را با Stateless پیاده سازی خواهیم کرد:
using System;
using Stateless;

namespace StatelessTests
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            try
            {
                string on = "On", off = "Off";
                var space = ' ';

                var onOffSwitch = new StateMachine<string, char>(initialState: off);

                onOffSwitch.Configure(state: off).Permit(trigger: space, destinationState: on);
                onOffSwitch.Configure(state: on).Permit(trigger: space, destinationState: off);

                Console.WriteLine("Press <space> to toggle the switch. Any other key will raise an error.");

                while (true)
                {
                    Console.WriteLine("Switch is in state: " + onOffSwitch.State);
                    var pressed = Console.ReadKey(true).KeyChar;
                    onOffSwitch.Fire(trigger: pressed);
                }
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Exception: " + ex.Message);
                Console.WriteLine("Press any key to continue...");
                Console.ReadKey(true);
            }
        }
    }
}
کار با ایجاد یک وهله از ماشین حالت (new StateMachine) آغاز می‌شود. حالت آغازین آن (initialState) مطابق مثال قسمت قبل، مساوی off است.
امضای کلاس StateMachine را در ذیل مشاهده می‌کنید؛ جهت توضیح آرگومان‌های جنریک string و char معرفی شده در مثال:
public class StateMachine<TState, TTrigger>
که اولی بیانگر نوع حالات قابل تعریف است و دومی نوع رویداد قابل دریافت را مشخص می‌کند.
برای مثال در اینجا حالات روشن و خاموش، با رشته‌های on و off مشخص شده‌اند و رویداد قابل قبول دریافتی، کاراکتر فاصله است.
سپس نیاز است این ماشین حالت را برای معرفی رویدادهایی (trigger در اینجا) که سبب تغییر حالت آن می‌شوند، تنظیم کنیم. اینکار توسط متدهای Configure و Permit انجام خواهد شد. متد Configure، یکی از حالات از پیش تعیین شده را جهت تنظیم، مشخص می‌کند و سپس در متد Permit تعیین خواهیم کرد که بر اساس رخدادی مشخص (برای مثال در اینجا فشرده شدن کلید space) وضعیت حالت جاری، به وضعیت جدیدی (destinationState) منتقل شود.
نهایتا این ماشین حالت در یک حلقه بی‌نهایت مشغول به کار خواهد شد. برای نمونه یک Thread پس زمینه (BackgroundWorker) نیز می‌تواند همین کار را در برنامه‌های ویندوزی انجام دهد.


یک نکته
علاوه بر روش‌های یاد شده‌ی تشخیص الگوی ماشین حالت که در قسمت قبل بررسی شدند، مورد refactoring انبوهی از if و elseها و یا switchهای بسیار طولانی را نیز می‌توان به این لیست افزود.



استفاده از Stateless Designer برای تولید کدهای ماشین حالت

کتابخانه Stateless دارای یک طراح و Code generator بصری سورس باز است که آن‌را به شکل افزونه‌ای برای VS.NET می‌توانید در سایت Codeplex دریافت کنید. این طراح از کتابخانه GLEE برای رسم گراف استفاده می‌کند.

کار مقدماتی با آن به نحو زیر است:
الف) فایل StatelessDesignerPackage.vsix را از سایت کدپلکس دریافت و نصب کنید. البته نگارش فعلی آن فقط با VS 2012 سازگار است.
ب) ارجاعی را به اسمبلی stateless به پروژه خود اضافه نمائید (به یک پروژه جدید یا از پیش موجود).
ج) از منوی پروژه، گزینه Add new item را انتخاب کرده و سپس در صفحه ظاهر شده، گزینه جدید Stateless state machine را انتخاب و به پروژه اضافه نمائید.
کار با این طراح، با ادیت XML آن شروع می‌شود. برای مثال گردش کاری ارسال و تائید یک مطلب جدید را در بلاگی فرضی، به نحو زیر وارد نمائید:
<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>BlogPostStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Save</trigger>
    <trigger>RequireEdit</trigger>
    <trigger>Accept</trigger>
    <trigger>Reject</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">Begin</state>
    <state>InProgress</state>     
    <state>Published</state>      
    <state>Rejected</state>      
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Save" from="Begin" to="InProgress" />

    <transition trigger="Accept" from="InProgress" to="Published" />
    <transition trigger="Reject" from="InProgress" to="Rejected" />

    <transition trigger="Save" from="InProgress" to="InProgress" />

    <transition trigger="RequireEdit" from="Published" to="InProgress" />
    <transition trigger="RequireEdit" from="Rejected" to="InProgress" />
  </transitions>
</statemachine>
حاصل آن گراف زیر خواهد بود:


به علاوه کدهای زیر که به صورت خودکار تولید شده‌اند:
using Stateless;

namespace StatelessTests
{
  public class BlogPostStateMachine
  {
    public delegate void UnhandledTriggerDelegate(State state, Trigger trigger);
    public delegate void EntryExitDelegate();
    public delegate bool GuardClauseDelegate();

    public enum Trigger
    {
      Save,
      RequireEdit,
      Accept,
      Reject,
    }

    public enum State
    {
      Begin,
      InProgress,
      Published,
      Rejected,
    }

    private readonly StateMachine<State, Trigger> stateMachine = null;

    public EntryExitDelegate OnBeginEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnBeginExit = null;
    public EntryExitDelegate OnInProgressEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnInProgressExit = null;
    public EntryExitDelegate OnPublishedEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnPublishedExit = null;
    public EntryExitDelegate OnRejectedEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnRejectedExit = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = null;
    public UnhandledTriggerDelegate OnUnhandledTrigger = null;

    public BlogPost()
    {
      stateMachine = new StateMachine<State, Trigger>(State.Begin);
      stateMachine.Configure(State.Begin)
        .OnEntry(() => { if (OnBeginEntry != null) OnBeginEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnBeginExit != null) OnBeginExit(); })
        .PermitIf(Trigger.Save, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave != null) return GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.InProgress)
        .OnEntry(() => { if (OnInProgressEntry != null) OnInProgressEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnInProgressExit != null) OnInProgressExit(); })
        .PermitIf(Trigger.Accept, State.Published , () => { if (GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept != null) return GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept(); return true; } )
        .PermitIf(Trigger.Reject, State.Rejected , () => { if (GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject != null) return GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject(); return true; } )
        .PermitReentryIf(Trigger.Save , () => { if (GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave != null) return GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.Published)
        .OnEntry(() => { if (OnPublishedEntry != null) OnPublishedEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnPublishedExit != null) OnPublishedExit(); })
        .PermitIf(Trigger.RequireEdit, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit != null) return GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.Rejected)
        .OnEntry(() => { if (OnRejectedEntry != null) OnRejectedEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnRejectedExit != null) OnRejectedExit(); })
        .PermitIf(Trigger.RequireEdit, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit != null) return GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit(); return true; } )
      ;
      stateMachine.OnUnhandledTrigger((state, trigger) => { if (OnUnhandledTrigger != null) OnUnhandledTrigger(state, trigger); });
    }

    public bool TryFireTrigger(Trigger trigger)
    {
      if (!stateMachine.CanFire(trigger))
      {
        return false;
      }
      stateMachine.Fire(trigger);
      return true;
    }

    public State GetState
    {
      get
      {
        return stateMachine.State;
      }
    }
  }
}
توضیحات:

ماشین حالت فوق دارای چهار حالت شروع، در حال بررسی، منتشر شده و رد شده است. معمول است که این چهار حالت را به شکل یک enum معرفی کنند که در کدهای تولیدی فوق نیز به همین نحو عمل گردیده و public enum State معرف چهار حالت ذکر شده است. همچنین رویدادهای ذخیره، نیاز به ویرایش، ویرایش، تائید و رد نیز توسط public enum Trigger معرفی شده‌اند.
در قسمت Transitions، بر اساس یک رویداد (Trigger در اینجا)، انتقال از یک حالت به حالتی دیگر را سبب خواهیم شد.
تعاریف اصلی تنظیمات ماشین حالت، در سازنده کلاس BlogPostStateMachine انجام شده است. این تعاریف نیز بسیار ساده هستند. به ازای هر حالت، یک Configure داریم. در متدهای OnEntry و OnExit هر حالت، یک سری callback function فراخوانی خواهند شد. برای مثال در حالت Rejected یا Approved می‌توان ایمیلی را به ارسال کننده مطلب جهت یادآوری وضعیت رخ داده، ارسال نمود.
متدهای PermitIf سبب انتقال شرطی، به حالتی دیگر خواهند شد. برای مثال رد یا تائید یک مطلب نیاز به دسترسی مدیریتی خواهد داشت. این نوع موارد را توسط delgateهای Guard ایی که برای مدیریت شرط‌ها ایجاد کرده است، می‌توان تنظیم کرد. PermitReentryIf سبب بازگشت مجدد به همان حالت می‌گردد. برای مثال ویرایش و ذخیره یک مطلب در حال انتشار، سبب تائید یا رد آن نخواهد شد؛ صرفا عملیات ذخیره صورت گرفته و ماشین حالت مجددا در همان مرحله باقی خواهد ماند.

نحوه استفاده از ماشین حالت تولیدی:
همانطور که عنوان شد، حداقل استفاده از ماشین‌های حالت، refactoing انبوهی از if و else‌ها است که در حالت مدیریت یک چنین گردش‌های کاری باید تدارک دید.
namespace StatelessTests
{
    public class BlogPostManager
    {
        private BlogPostStateMachine _stateMachine;
        public BlogPostManager()
        {
            configureWorkflow();
        }

        private void configureWorkflow()
        {
            _stateMachine = new BlogPostStateMachine();

            _stateMachine.GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave = () => { return UserCanPost; };
            _stateMachine.OnBeginExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };

            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept = () => { return UserIsAdmin; };
            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject = () => { return UserIsAdmin; };
            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave = () => { return UserHasEditRights; };
            _stateMachine.OnInProgressExit = () => { /* save data + save state + send an email to user */ };

            _stateMachine.OnPublishedExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };
            _stateMachine.GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = () => { return UserHasEditRights; };

            _stateMachine.OnRejectedExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };
            _stateMachine.GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = () => { return UserHasEditRights; };
        }

        public bool UserIsAdmin
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is an admin.
            }
        }

        public bool UserCanPost
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is authenticated
            }
        }

        public bool UserHasEditRights
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is owner or admin
            }
        }

        // User actions
        public void Save() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Save); }
        public void RequireEdit() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.RequireEdit); }

        // Admin actions        
        public void Accept() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Accept); }
        public void Reject() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Reject); }
    }
}
در کلاس فوق، نحوه استفاده از ماشین حالت تولیدی را مشاهده می‌کنید. در delegateهای Guard، سطوح دسترسی انجام عملیات بررسی خواهند شد. برای مثال، از بانک اطلاعاتی بر اساس اطلاعات کاربر جاری وارد شده به سیستم اخذ می‌گردند. در متدهای Exit هر مرحله، کارهای ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی، ذخیره سازی حالت (مثلا در یک فیلد که بعدا قابل بازیابی باشد) صورت می‌گیرد و در صورت نیاز ایمیلی به اشخاص مختلف ارسال خواهد شد.
برای به حرکت درآوردن این ماشین، نیاز به یک سری اکشن متد نیز می‌باشد. تعدادی از این موارد را در انتهای کلاس فوق ملاحظه می‌کنید. کد نویسی آن‌ها در حد فراخوانی متد TryFireTrigger ماشین حالت است.

یک نکته:
ماشین حالت تولیدی به صورت پیش فرض در حالت State.Begin قرار دارد. می‌توان این مورد را از بانک اطلاعاتی خواند و سپس مقدار دهی نمود تا با هر بار وهله سازی ماشین حالت دقیقا مشخص باشد که در چه مرحله‌ای قرار داریم و TryFireTrigger بتواند بر این اساس تصمیم‌گیری کند که آیا مجاز است عملیاتی را انجام دهد یا خیر.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #21
با درود؛ من با استفاده از متد jQuery.Ajax  و درخواست از یک کنترلر برای نمایش اطلاعات از دیتابیس به روش زیر عمل کردم
     <script type="text/javascript">
 
        $(function () {
            getData();
        });
 
        function getData() {
        var $tbl = $('#tblEmployee');
            $.ajax({
            url: 'Home/EmployeeInfoData',
            type: 'Post',
                datatype: 'json',
                success: function (data) {
                    if (data.length > 0) {
                        $tbl.empty();
                        $tbl.append(' <tr><th>ID</th><th>Name</th><th>Family</th></tr>');
                        var rows = [];
                        for (var i = 0; i < data.length; i++) {
                            rows.push(' <tr><td>' + data[i].Id + '</td><td>' + data[i].Name + '</td><td>' + data[i].Family + '</td></tr>');
                        }
                        $tbl.append(rows.join(''));
                    }
                }
            });
        }
    </script>

و کنترلر مربوط
[HttpPost]        
        public ActionResult EmployeeInfoData()
        {

 InfoEmployee mp = new InfoEmployee();
             var names = mp.GetData();
         return Json(names);
        }
و سوال اینکه وقتی از Return View استفاده کردم هیچ رکوردی بازگردانده نشد و با یک صفحه سفید مواجه شدم و باید حتما از Return Json استفاده کنم تا اطلاعات درخواستی نمایش داده بشه؟ آیا حتما باید از Return Json استفاده کرد ؟ و یا در کد نویسی من جایی اشکال هست ؟
نظرات مطالب
ساخت DropDownList های مرتبط به کمک jQuery Ajax در MVC
یک تجربه : 
این سلکتور $(this).attr('value')
برای کار با value در Option نال برمیگردوند و من من اینجوری استفاده کردم
 $('#Cities').change(function () {                
                jQuery.getJSON('@Url.Action("SelectTown")', { id: $(this).val() }, function (data) {
                    $('#Towns').empty();
                    jQuery.each(data, function (i) {
                        var option = $('<option></option>').val(data[i].ID).text(data[i].Name);
                        $("#Towns").append(option);
                    });
                });
            });
منظورم استفاده از .val به جای  .attr('value') هستش.
نمیدونم شاید بخاطر نسخه جدیدتر Jquery هست.