نظرات مطالب
آشنایی با مفهوم Indexer در C#.NET
ممنون. Indexer مطلب جالبی است؛ ولی یک مورد کلا از زبان سی شارپ از قلم افتاده به نام indexed property
در حالت عادی می‌شود بر روی یک وهله از کلاس، Index اعمال کرد. اگر نخواهیم روی کل وهله اعمال شود چطور؟ برای مثال فقط روی یک خاصیت خاص.
پیاده سازی آن یک نکته کوچک دارد که به شرح زیر است:

using System;

namespace IndexedProperties
{
    public class Data
    {
        private int[] _localArray;
        private ArrayIndexer _arrayIndexer;

        public Data()
        {
            _localArray = new int[10];
            for (int i = 0; i < 10; i++)
                _localArray[i] = i + 1;
            _arrayIndexer = new ArrayIndexer(this);
        }
        
        public ArrayIndexer Number
        {
            get { return _arrayIndexer; }
        }       

        public class ArrayIndexer
        {
            private Data _arrayOwner;

            public ArrayIndexer(Data arrayOwner)
            {
                _arrayOwner = arrayOwner;
            }

            public int this[int index]
            {
                get { return _arrayOwner._localArray[index]; }
            }

            public int Length
            {
                get { return _arrayOwner._localArray.Length; }
            }
        }
    }


    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var data = new Data();
            for (int i = 0; i < 10; i++)
                Console.WriteLine(data.Number[i]);
        }
    }
}
در اینجا از کلاس‌های تودرتو برای پیاده سازی Indexed property استفاده شده است.
به این ترتیب تعاریف آرایه مورد استفاده نیازی نیست مستقیما در معرض دید قرار گیرد و همچنین read-only هم تعریف شده است. به علاوه اینکه indexerها محدود به int نیستند و برای مثال می‌توان از string و غیره نیز استفاده کرد.
 
مطالب
OpenCVSharp #12
قطعه بندی (segmentation) تصویر با استفاده از الگوریتم watershed

در تصویر ذیل، تصویر یک راه‌رو را مشاهده می‌کنید که توسط ماوس قطعه بندی شده‌است (تصویر اصلی یا سمت چپ). تصویر سمت راست، نسخه‌ی قطعه بندی شده‌ی این تصویر به کمک الگوریتم watershed است.

همانطور که در تصویر نیز مشخص است، نمایش هر ناحیه‌ی قطعه بندی شده، شبیه به سیلان آب است که با رسیدن به مرز قطعه‌ی بعدی متوقف شده‌است. به همین جهت به آن watershed (آب پخشان) می‌گویند.


انتخاب نواحی مختلف به کمک ماوس

در اینجا کدهای آغازین مثال بحث جاری را ملاحظه می‌کنید:
var src = new Mat(@"..\..\Images\corridor.jpg", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor);
var srcCopy = new Mat();
src.CopyTo(srcCopy);
 
var markerMask = new Mat();
Cv2.CvtColor(srcCopy, markerMask, ColorConversion.BgrToGray);
 
var imgGray = new Mat();
Cv2.CvtColor(markerMask, imgGray, ColorConversion.GrayToBgr);
markerMask = new Mat(markerMask.Size(), markerMask.Type(), s: Scalar.All(0));
 
var sourceWindow = new Window("Source (Select areas by mouse and then press space)")
{
    Image = srcCopy
};
 
var previousPoint = new Point(-1, -1);
sourceWindow.OnMouseCallback += (@event, x, y, flags) =>
{
    if (x < 0 || x >= srcCopy.Cols || y < 0 || y >= srcCopy.Rows)
    {
        return;
    }
 
    if (@event == MouseEvent.LButtonUp || !flags.HasFlag(MouseEvent.FlagLButton))
    {
        previousPoint = new Point(-1, -1);
    }
    else if (@event == MouseEvent.LButtonDown)
    {
        previousPoint = new Point(x, y);
    }
    else if (@event == MouseEvent.MouseMove && flags.HasFlag(MouseEvent.FlagLButton))
    {
        var pt = new Point(x, y);
        if (previousPoint.X < 0)
        {
            previousPoint = pt;
        }
 
        Cv2.Line(img: markerMask, pt1: previousPoint, pt2: pt, color: Scalar.All(255), thickness: 5);
        Cv2.Line(img: srcCopy, pt1: previousPoint, pt2: pt, color: Scalar.All(255), thickness: 5);
        previousPoint = pt;
        sourceWindow.Image = srcCopy;
    }
};
ابتدا تصویر راه‌رو بارگذاری شده‌است. سپس یک نسخه‌ی سیاه و سفید تک کاناله به نام markerMask از آن استخراج می‌شود. از آن برای ترسیم خطوط انتخاب نواحی مختلف تصویر به کمک ماوس استفاده می‌شود. به علاوه متد FindContours که در ادامه معرفی خواهد شد، نیاز به یک تصویر 8 بیتی تک کاناله دارد (به هر یک از اجزای RGB یک کانال گفته می‌شود).
همچنین این نسخه‌ی سیاه و سفید تک کاناله به یک تصویر سه کاناله برای نمایش رنگ‌های قسمت‌های مختلف قطعه بندی شده، تبدیل می‌شود.
سپس پنجره‌ی نمایش تصویر اصلی برنامه ایجاد شده و در اینجا روال رخدادگردان OnMouseCallback آن به صورت inline مقدار دهی شده‌است. در این روال می‌توان مدیریت ماوس را به عهده گرفت و کار نمایش خطوط مختلف را با فشرده شدن و سپس رها شدن کلیک سمت چپ ماوس انجام داد.
خط ترسیم شده بر روی دو تصویر از نوع Mat نمایش داده می‌شود. تصویر srcCopy، همان تصویر نمایش داده شده‌ی در پنجره‌ی اصلی است و تصویر markerMask، بیشتر جنبه‌ی محاسباتی دارد و در متدهای بعدی OpenCV استفاده خواهد شد.


تشخیص کانتورها (Contours) در تصویر

پس از ترسیم نواحی مورد نظر توسط ماوس، یک سری خطوط به هم پیوسته در شکل قابل مشاهده هستند. می‌خواهیم این خطوط را تشخیص داده و سپس از آن‌ها جهت محاسبات قطعه بندی تصویر استفاده کنیم. تشخیص این خطوط متصل، توسط متدی به نام FindContours انجام می‌شود. کانتورها، قسمت‌های خارجی اجزای متصل به هم هستند.
Point[][] contours; //vector<vector<Point>> contours;
HiearchyIndex[] hierarchyIndexes; //vector<Vec4i> hierarchy;
Cv2.FindContours(
    markerMask,
    out contours,
    out hierarchyIndexes,
    mode: ContourRetrieval.CComp,
    method: ContourChain.ApproxSimple);
متد FindContours همان تصویر markerMask را که توسط ماوس، قسمت‌های مختلف تصویر را علامتگذاری کرده‌است، دریافت می‌کند. سپس کانتورهای آن را استخراج خواهد کرد. کانتورها در مثال‌های اصلی OpenCV با verctor مشخص شده‌اند. در اینجا (در کتابخانه‌ی OpenCVSharp) آن‌ها را توسط یک آرایه‌ی دو بعدی از نوع Point مشاهده می‌کنید یا شبیه به لیستی از آرایه‌ی نقاط کانتورهای مختلف تشخیص داده شده (هر کانتور، آرایه‌ی از نقاط است). از hierarchyIndexes جهت یافتن و ترسیم این کانتورها در متد DrawContours استفاده می‌شود.
متد FindContours یک تصویر 8 بیتی تک کاناله را دریافت می‌کند. اگر mode آن CCOMP یا FLOODFILL تعریف شود، امکان دریافت یک تصویر 32 بیتی را نیز خواهد داشت.
پارامتر hierarchy آن یک پارامتر اختیاری است که بیانگر اطلاعات topology تصویر است.
توسط پارامتر Mode، نحوه‌ی استخراج کانتور مشخص می‌شود. اگر به external تنظیم شود، تنها کانتورهای خارجی‌ترین قسمت‌ها را تشخیص می‌دهد. اگر مساوی list قرار گیرد، تمام کانتورها را بدون ارتباطی با یکدیگر و بدون تشکیل hierarchy استخراج می‌کند. حالت ccomp تمام کانتورها را استخراج کرده و یک درخت دو سطحی از آن‌ها را تشکیل می‌دهد. در سطح بالایی مرزهای خارجی اجزاء وجود دارند و در سطح دوم مرزهای حفره‌ها مشخص شده‌اند. حالت و مقدار tree به معنای تشکیل یک درخت کامل از کانتورهای یافت شده‌است.
پارامتر method اگر به none تنظیم شود، تمام نقاط کانتور ذخیره خواهند شد و اگر به simple تنظیم شود، قطعه‌های افقی، عمودی و قطری، فشرده شده و تنها نقاط نهایی آن‌ها ذخیره می‌شوند. برای مثال در این حالت یک کانتور مستطیلی، تنها با 4 نقطه ذخیره می‌شود.


ترسیم کانتورهای تشخیص داده شده بر روی تصویر


می‌توان به کمک متد DrawContours، مرزهای کانتورهای یافت شده را ترسیم کرد:
var markers = new Mat(markerMask.Size(), MatType.CV_32S, s: Scalar.All(0));
 
var componentCount = 0;
var contourIndex = 0;
while ((contourIndex >= 0))
{
    Cv2.DrawContours(
        markers,
        contours,
        contourIndex,
        color: Scalar.All(componentCount + 1),
        thickness: -1,
        lineType: LineType.Link8,
        hierarchy: hierarchyIndexes,
        maxLevel: int.MaxValue);
 
    componentCount++;
    contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next;
}
پارامتر اول آن تصویری است که قرار است ترسیمات بر روی آن انجام شوند. پارامتر کانتور، آرایه‌ای است از کانتورهای یافت شده‌ی در قسمت قبل. پارامتر ایندکس مشخص می‌کند که اکنون کدام کانتور باید رسم شود. برای یافتن کانتور بعدی باید از hierarchyIndexes یافت شده‌ی توسط متد FindContours استفاده کرد. خاصیت Next آن، بیانگر ایندکس کانتور بعدی است و اگر مساوی منهای یک شد، کار متوقف می‌شود. مقدار maxLevel مشخص می‌کند که بر اساس پارامتر hierarchyIndexes، چند سطح از کانتورهای به هم مرتبط باید ترسیم شوند. در اینجا چون به حداکثر مقدار Int32 تنظیم شده‌است، تمام این سطوح ترسیم خواهند شد. اگر پارامتر ضخامت به یک عدد منفی تنظیم شود، سطوح داخلی کانتور ترسیم و پر می‌شوند.



اعمال الگوریتم watershed

در مرحله‌ی آخر، تصویر کانتورهای ترسیم شده را به متد Watershed ارسال می‌کنیم. پارامتر اول آن تصویر اصلی است و پارامتر دوم، یک پارامتر ورودی و خروجی محسوب می‌شود و کار قطعه بندی تصویر بر روی آن انجام خواهد شد.
کار الگوریتم watershed، ایزوله سازی اشیاء موجود در تصویر از پس زمینه‌ی آن‌ها است. این الگوریتم، یک تصویر سیاه و سفید را دریافت می‌کند؛ به همراه یک تصویر ویژه به نام marker. تصویر marker کارش مشخص سازی اشیاء، از پس زمینه‌ی آن‌ها است که در اینجا توسط ماوس ترسیم و سپس به کمک یافتن کانتورها و ترسیم آ‌ن‌ها بهینه سازی شده‌است.
var rnd = new Random();
var colorTable = new List<Vec3b>();
for (var i = 0; i < componentCount; i++)
{
    var b = rnd.Next(0, 255); //Cv2.TheRNG().Uniform(0, 255);
    var g = rnd.Next(0, 255); //Cv2.TheRNG().Uniform(0, 255);
    var r = rnd.Next(0, 255); //Cv2.TheRNG().Uniform(0, 255);
 
    colorTable.Add(new Vec3b((byte)b, (byte)g, (byte)r));
}
 
Cv2.Watershed(src, markers);
 
var watershedImage = new Mat(markers.Size(), MatType.CV_8UC3);
 
// paint the watershed image
for (var i = 0; i < markers.Rows; i++)
{
    for (var j = 0; j < markers.Cols; j++)
    {
        var idx = markers.At<int>(i, j);
        if (idx == -1)
        {
            watershedImage.Set(i, j, new Vec3b(255, 255, 255));
        }
        else if (idx <= 0 || idx > componentCount)
        {
            watershedImage.Set(i, j, new Vec3b(0, 0, 0));
        }
        else
        {
            watershedImage.Set(i, j, colorTable[idx - 1]);
        }
    }
}
 
watershedImage = watershedImage * 0.5 + imgGray * 0.5;
Cv2.ImShow("Watershed Transform", watershedImage);
Cv2.WaitKey(1); //do events
متد Cv2.TheRNG یک تولید کننده‌ی اعداد تصادفی توسط OpenCV است و متد Uniform آن شبیه به متد Next کلاس Random دات نت عمل می‌کند. به نظر این کلاس تولید اعداد تصادفی، آنچنان هم تصادفی عمل نمی‌کند. به همین جهت از کلاس Random دات نت استفاده شد. در اینجا به ازای تعداد کانتورهای ترسیم شده، یک رنگ تصادفی تولید شده‌است.
پس از اعمال متد Watershed، هر نقطه‌ی تصویر marker مشخص می‌کند که متعلق به کدام قطعه‌ی تشخیص داده شده‌است. سپس به این نقطه، رنگ آن قطعه را نسبت داده و آن‌را در تصویر جدیدی ترسیم می‌کنیم.
در آخر، پس زمینه، با نواحی تشخیص داده ترکیب شده‌اند (watershedImage * 0.5 + imgGray * 0.5) تا تصویر ابتدای بحث حاصل شود. اگر این ترکیب صورت نگیرد، چنین تصویری حاصل خواهد شد:




کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
راه‌اندازی Http Interceptor در Angular
یک نکته‌ی تکمیلی
به همراه نگارش Angular 4.3، روش جدیدی برای کار با HTTP، توسط ماژول جدید HTTP Client آن ارائه شده‌است که ساختار آن بسیار شبیه به ماژول فعلی HTTP آن است و کدهای فعلی را به سادگی می‌توان به آن انتقال داد. یکی از تغییرات آن داشتن HttpInterceptor به صورت توکار است:
import { HttpRequest, HttpHandler, HttpEvent } from '@angular/common/http';

@Injectable()
class JWTInterceptor implements HttpInterceptor {
    constructor(private userService: UserService) {}

    intercept(req: HttpRequest<any>, next: HttpHandler): Observable<HttpEvent<any>> {
          const JWT = `Bearer ${this.userService.getToken()}`;
          req = req.clone({
                     setHeaders: {
                        Authorization: JWT
                     }
                });
          return next.handle(req);
    }
}

برای مطالعه‌ی بیشتر:
The Angular HTTP Client - Quickstart Guide 
A Taste From The New Angular HTTP Client 
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
سلام وقت بخیر. چگونه میتوان کد زیر یا کد مشابهی را به اینترفیس unitofwork  پروژه اضافه کرد.
using System.Linq.Expressions; 
 
public class ContextWithExtensionExample
{
   public void DoSomeContextWork(DbContext context)
   {
      var uni = new Unicorn();
      context.Set<Unicorn>().AddIfNotExists(uni , x => x.Name == "James");
   }
}

public static class DbSetExtensions
{
    public static T AddIfNotExists<T>(this DbSet<T> dbSet, T entity, Expression<Func<T, bool>> predicate = null) where T : class, new()
    {
       var exists = predicate != null ? dbSet.Any(predicate) : dbSet.Any();
       return !exists ? dbSet.Add(entity) : null;
    }
}
مطالب دوره‌ها
خلاصه‌ای از اعمال متداول با AutoMapper و Entity Framework
فرض کنید کلاس‌های مدل برنامه از سه کلاس مشتری، سفارشات مشتری‌ها و اقلام هر سفارش تشکیل شده‌است:
public class Customer
{
    public int Id { set; get; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public string Bio { get; set; }
 
    public virtual ICollection<Order> Orders { get; set; }
 
    [Computed]
    [NotMapped]
    public string FullName
    {
        get { return FirstName + ' ' + LastName; }
    }
}

public class Order
{
    public int Id { set; get; }
    public string OrderNo { get; set; }
    public DateTime PurchaseDate { get; set; }
    public bool ShipToHomeAddress { get; set; }
 
    public virtual ICollection<OrderItem> OrderItems { get; set; }
 
    [ForeignKey("CustomerId")]
    public virtual Customer Customer { get; set; }
    public int CustomerId { get; set; }
 
    [Computed]
    [NotMapped]
    public decimal Total
    {
        get { return OrderItems.Sum(x => x.TotalPrice); }
    }
}

public class OrderItem
{
    public int Id { get; set; }
    public decimal Price { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public int Quantity { get; set; }
 
    [ForeignKey("OrderId")]
    public virtual Order Order { get; set; }
    public int OrderId { get; set; }
 
    [Computed]
    [NotMapped]
    public decimal TotalPrice
    {
        get { return Price * Quantity; }
    }
}
در اینجا برای پیاده سازی خواص محاسباتی، از نکته‌ی مطرح شده‌ی در مطلب «نگاشت خواص محاسبه شده به کمک AutoMapper و DelegateDecompiler» استفاده شده‌است.
در ادامه می‌خواهیم اطلاعات حاصل از این کلاس‌ها را با شرایط خاصی به ViewModelهای مشخصی جهت نمایش در برنامه نگاشت کنیم.


نمایش اطلاعات مشتری‌ها

می‌خواهیم اطلاعات مشتری‌ها را مطابق فرمت کلاس ذیل بازگشت دهیم:
public class CustomerViewModel
{
    public string Bio { get; set; }
    public string CustomerName { get; set; }
}
با این شرایط که
- اگر Bio نال بود، بجای آن N/A نمایش داده شود.
- CustomerName از خاصیت محاسباتی FullName کلاس مشتری تامین گردد.

برای حل این مساله، نیاز است نگاشت زیر را تهیه کنیم:
this.CreateMap<Customer, CustomerViewModel>()
   .ForMember(dest => dest.CustomerName, opt => opt.MapFrom(entity => entity.FullName))
   .ForMember(dest => dest.Bio, opt => opt.MapFrom(entity => entity.Bio ?? "N/A"));
AutoMapper برای جایگزین کردن خواص با مقدار نال، با یک مقدار مشخص، از متدی به نام NullSubstitute استفاده می‌کند. اما در این حالت خاص که قصد داریم از Project To استفاده کنیم، این روش پاسخ نمی‌دهد و محدودیت‌هایی دارد. به همین جهت از روش map from و بررسی مقدار خاصیت، استفاده شده‌است.
همچنین در اینجا مطابق نگاشت فوق، خاصیت CustomerName از خاصیت FullName کلاس مشتری دریافت می‌شود.

کوئری نهایی استفاده کننده‌ی از این اطلاعات به شکل زیر خواهد بود:
using (var context = new MyContext())
{
    var viewCustomers = context.Customers
        .Project()
        .To<CustomerViewModel>()
        .Decompile()
        .ToList();
    // don't use
    // var viewCustomers = Mapper.Map<IEnumerable<Customer>, IEnumerable<CustomerViewModel>>(dbCustomers);
    foreach (var customer in viewCustomers)
    {
        Console.WriteLine("{0} - {1}", customer.CustomerName, customer.Bio);
    }
}
در اینجا از متدهای Project To و همچنین Decompile استفاده شده‌است (جهت پردازش خاصیت محاسباتی).


نمایش اطلاعات سفارش‌های مشتری‌ها

در ادامه قصد داریم اطلاعات سفارش‌ها را با فرمت ViewModel ذیل نمایش دهیم:
public class OrderViewModel
{
    public string CustomerName { get; set; }
    public decimal Total { get; set; }
    public string OrderNumber { get; set; }
    public IEnumerable<OrderItemsViewModel> OrderItems { get; set; }
}

public class OrderItemsViewModel
{
    public string Name { get; set; }
    public int Quantity { get; set; }
    public decimal Price { get; set; }
}
با این شرایط که
- CustomerName از خاصیت محاسباتی FullName کلاس مشتری تامین گردد.
- خاصیت OrderNumber آن از خاصیت OrderNo تهیه گردد.

به همین جهت کار را با تهیه‌ی نگاشت ذیل ادامه می‌دهیم:
this.CreateMap<Order, OrderViewModel>()
  .ForMember(dest => dest.OrderNumber, opt => opt.MapFrom(src => src.OrderNo))
  .ForMember(dest => dest.CustomerName, opt => opt.MapFrom(src => src.Customer.FullName));
بر این اساس کوئری مورد استفاده نیز به نحو ذیل تشکیل می‌شود:
using (var context = new MyContext())
{
    var viewOrders = context.Orders
        .Project()
        .To<OrderViewModel>()
        .Decompile()
        .ToList();
    // don't use
    // var viewOrders = Mapper.Map<IEnumerable<Order>, IEnumerable<OrderViewModel>>(dbOrders);
    foreach (var order in viewOrders)
    {
        Console.WriteLine("{0} - {1} - {2}", order.OrderNumber, order.CustomerName, order.Total);
    }
}
در اینجا چون از خاصیت OrderItems کلاس ViewModel صرفنظر نشده‌است، اطلاعات آن نیز به همراه viewOrders موجود است. یعنی می‌توان چنین کوئری را نیز جهت نمایش اطلاعات تو در توی اقلام هر سفارش نیز نوشت:
using (var context = new MyContext())
{
    var viewOrders = context.Orders
        .Project()
        .To<OrderViewModel>()
        .Decompile()
        .ToList();
    // don't use
    // var viewOrders = Mapper.Map<IEnumerable<Order>, IEnumerable<OrderViewModel>>(dbOrders);
    foreach (var order in viewOrders)
    {
        Console.WriteLine("{0} - {1} - {2}", order.OrderNumber, order.CustomerName, order.Total);
        foreach (var item in order.OrderItems)
        {
            Console.WriteLine("({0}) {1} - {2}", item.Quantity, item.Name, item.Price);
        }
    }
}
اگر می‌خواهید OrderItems به صورت خودکار واکشی نشود، نیاز است در نگاشت تهیه شده، توسط متد Ignore از آن صرفنظر کنید:
this.CreateMap<Order, OrderViewModel>()
  .ForMember(dest => dest.OrderNumber, opt => opt.MapFrom(src => src.OrderNo))
  .ForMember(dest => dest.OrderItems, opt => opt.Ignore())
  .ForMember(dest => dest.CustomerName, opt => opt.MapFrom(src => src.Customer.FullName));


نمایش اطلاعات یک سفارش، با فرمتی خاص

تا اینجا نگاشت‌های انجام شده بر روی لیستی از اشیاء صورت گرفتند. در ادامه می‌خواهیم اولین سفارش ثبت شده را با فرمت ذیل نمایش دهیم:
public class OrderDateViewModel
{
    public int PurchaseHour { get; set; }
    public int PurchaseMinute { get; set; }
    public string CustomerName { get; set; }
}
به همین منظور ابتدا نگاشت ذیل را تهیه می‌کنیم:
this.CreateMap<Order, OrderDateViewModel>()
  .ForMember(dest => dest.PurchaseHour, opt => opt.MapFrom(src => src.PurchaseDate.Hour))
  .ForMember(dest => dest.PurchaseMinute, opt => opt.MapFrom(src => src.PurchaseDate.Minute))
  .ForMember(dest => dest.CustomerName, opt => opt.MapFrom(src => src.Customer.FullName));
در اینجا ساعت و دقیقه‌ی خرید، از خاصیت PurchaseDate استخراج شده‌اند. همچنین CustomerName نیز از خاصیت FullName کلاس مشتری دریافت گردیده‌است.
پس از این تنظیمات، کوئری نهایی به شکل ذیل خواهد بود:
using (var context = new MyContext())
{
    var viewOrder = context.Orders
        .Project()
        .To<OrderDateViewModel>()
        .Decompile()
        .FirstOrDefault();
    // don't use
    // var viewOrder = Mapper.Map<Order, OrderDateViewModel>(dbOrder);
 
    if (viewOrder != null)
    {
        Console.WriteLine("{0}, {1}:{2}", viewOrder.CustomerName, viewOrder.PurchaseHour, viewOrder.PurchaseMinute);
    }
}


فرمت کردن سفارشی اطلاعات در حین نگاشت‌ها

در مورد فرمت کننده‌های سفارشی و تبدیلگرها پیشتر بحث کرده‌ایم. اما اغلب آن‌ها را در حالت خاص LINQ to Entities نمی‌توان بکار برد، زیرا قابلیت تبدیل به SQL را ندارند. برای مثال فرض کنید می‌خواهیم خاصیت ShipToHomeAddress کلاس Order را به خاصیت ShipHome کلاس ذیل نگاشت کنیم:
public class OrderShipViewModel
{
    public string ShipHome { get; set; }
    public string CustomerName { get; set; }
}
با این شرط که اگر مقدار آن True بود، Yes را نمایش دهد. با توجه به ساختار مدنظر، نگاشت ذیل را می‌توان تهیه کرد که در آن فرمت کردن سفارشی، به متد MapFrom واگذار شده‌است:
this.CreateMap<Order, OrderShipViewModel>()
   .ForMember(dest => dest.ShipHome, opt => opt.MapFrom(src=>src.ShipToHomeAddress? "Yes": "No"))
   .ForMember(dest => dest.CustomerName, opt => opt.MapFrom(src => src.Customer.FullName));
با این کوئری جهت استفاده‌ی از این تنظیمات:
using (var context = new MyContext())
{
    var viewOrders = context.Orders
        .Project()
        .To<OrderShipViewModel>()
        .Decompile()
        .ToList();
    // don't use
    // var viewOrders = Mapper.Map<IEnumerable<Order>, IEnumerable<OrderShipViewModel>>(dbOrders);
    foreach (var order in viewOrders)
    {
        Console.WriteLine("{0} - {1}", order.CustomerName, order.ShipHome);
    }
}

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
بازنویسی سطح دوم کش برای Entity framework 6
ممنون از پاسخ کاملتون 
با فهمیدن این نکته کلاس repository رو به این روش تغییر دادم و کلاس کش رو هم اصلاح کردم 
//Function in Repository Class 
public IQueryable<T> FindAll(bool doCache, params Expression<Func<T, object>>[] includes)
        {
            return includes.Aggregate<Expression<Func<T, object>>, IQueryable<T>>(
                 _dbset, (current, experssion) => current.Include(experssion));
        }
//function in cache class
public IQueryable<T> FindAll(bool doCache, params Expression<Func<T, object>>[] includes)
        {
            if (doCache)
            {
                var result = _repository.FindAll(doCache, includes).Cacheable();
                return result;
            }
            else
                return _repository.FindAll(doCache, includes);
        }
//Call  in service class
_cache.FindAll(true,s=>s.Tag)

مطالب
استفاده از EF در اپلیکیشن های N-Tier : قسمت هفتم
در قسمت قبلی مدیریت همزمانی در بروز رسانی‌ها را بررسی کردیم. در این قسمت مرتب سازی (serialization) پراکسی‌ها در سرویس‌های WCF را بررسی خواهیم کرد.


مرتب سازی پراکسی‌ها در سرویس‌های WCF

فرض کنید یک پراکسی دینامیک (dynamic proxy) از یک کوئری دریافت کرده اید. حال می‌خواهید این پراکسی را در قالب یک آبجکت CLR سریال کنید. هنگامی که آبجکت‌های موجودیت را بصورت POCO-based پیاده سازی می‌کنید، EF بصورت خودکار یک آبجکت دینامیک مشتق شده را در زمان اجرا تولید می‌کند که dynamix proxy نام دارد. این آبجکت برای هر موجودیت POCO تولید می‌شود. این آبجکت پراکسی بسیاری از خواص مجازی (virtual) را بازنویسی می‌کند تا عملیاتی مانند ردیابی تغییرات و بارگذاری تنبل را انجام دهد.

فرض کنید مدلی مانند تصویر زیر دارید.


ما از کلاس ProxyDataContractResolver برای deserialize کردن یک آبجکت پراکسی در سمت سرور و تبدیل آن به یک آبجکت POCO روی کلاینت WCF استفاده می‌کنیم. مراحل زیر را دنبال کنید.


  • در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع WCF Service Application بسازید. یک Entity Data Model به پروژه اضافه کنید و جدول Clients را مطابق مدل مذکور ایجاد کنید.
  • کلاس POCO تولید شده توسط EF را باز کنید و کلمه کلیدی virtual را به تمام خواص اضافه کنید. این کار باعث می‌شود EF کلاس‌های پراکسی دینامیک تولید کند. کد کامل این کلاس در لیست زیر قابل مشاهده است.
public class Client
{
    public virtual int ClientId { get; set; }
    public virtual string Name { get; set; }
    public virtual string Email { get; set; }
}
نکته: بیاد داشته باشید که هرگاه مدل EDMX را تغییر می‌دهید، EF بصورت خودکار کلاس‌های موجودیت‌ها را مجددا ساخته و تغییرات مرحله قبلی را بازنویسی می‌کند. بنابراین یا باید این مراحل را هر بار تکرار کنید، یا قالب T4 مربوطه را ویرایش کنید. اگر هم از مدل Code-First استفاده می‌کنید که نیازی به این کار‌ها نخواهد بود.

  • ما نیاز داریم که DataContractSerializer از یک کلاس ProxyDataContractResolver استفاده کند تا پراکسی کلاینت را به موجودیت کلاینت برای کلاینت سرویس WCF تبدیل کند. یعنی client proxy به client entity تبدیل شود، که نهایتا در اپلیکیشن کلاینت سرویس استفاده خواهد شد. بدین منظور یک ویژگی operation behavior می‌سازیم و آن را به متد ()GetClient در سرویس الحاق می‌کنیم. برای ساختن ویژگی جدید از کدی که در لیست زیر آمده استفاده کنید. بیاد داشته باشید که کلاس ProxyDataContractResolver در فضای نام Entity Framework قرار دارد.
using System.ServiceModel.Description;
using System.ServiceModel.Channels;
using System.ServiceModel.Dispatcher;
using System.Data.Objects;

namespace Recipe8
{
    public class ApplyProxyDataContractResolverAttribute : 
        Attribute, IOperationBehavior
    {
        public void AddBindingParameters(OperationDescription description,
            BindingParameterCollection parameters)
        {
        }
        public void ApplyClientBehavior(OperationDescription description,
            ClientOperation proxy)
        {
            DataContractSerializerOperationBehavior
                dataContractSerializerOperationBehavior =
                    description.Behaviors
                    .Find<DataContractSerializerOperationBehavior>();
                dataContractSerializerOperationBehavior.DataContractResolver =
                    new ProxyDataContractResolver();
        }
        public void ApplyDispatchBehavior(OperationDescription description,
            DispatchOperation dispatch)
        {
            DataContractSerializerOperationBehavior
                dataContractSerializerOperationBehavior =
                    description.Behaviors
                    .Find<DataContractSerializerOperationBehavior>();
            dataContractSerializerOperationBehavior.DataContractResolver =
                new ProxyDataContractResolver();
        }
        public void Validate(OperationDescription description)
        {
        }
    }
}
  • فایل IService1.cs را باز کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تکمیل نمایید.
[ServiceContract]
public interface IService1
{
    [OperationContract]
    void InsertTestRecord();
    [OperationContract]
    Client GetClient();
    [OperationContract]
    void Update(Client client);
}
  • فایل IService1.svc.cs را باز کنید و پیاده سازی سرویس را مطابق لیست زیر تکمیل کنید.
public class Client
{
    [ApplyProxyDataContractResolver]
    public Client GetClient()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Cofiguration.LazyLoadingEnabled = false;
            return context.Clients.Single();
        }
    }
    public void Update(Client client)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Entry(client).State = EntityState.Modified;
            context.SaveChanges();
        }
    }
    public void InsertTestRecord()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            // delete previous test data
            context.ExecuteSqlCommand("delete from [clients]");
            // insert new test data
            context.ExecuteStoreCommand(@"insert into
                [clients](Name, Email) values ('Armin Zia','armin.zia@gmail.com')");
        }
    }
}
  • حال پروژه جدیدی از نوع Console Application به راه حل جاری اضافه کنید. این اپلیکیشن، کلاینت تست ما خواهد بود. پروژه سرویس را ارجاع کنید و کد کلاینت را مطابق لیست زیر تکمیل نمایید.
using Recipe8Client.ServiceReference1;

namespace Recipe8Client
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var serviceClient = new Service1Client())
            {
                serviceClient.InsertTestRecord();
                
                var client = serviceClient.GetClient();
                Console.WriteLine("Client is: {0} at {1}", client.Name, client.Email);
                
                client.Name = "Armin Zia";
                client.Email = "arminzia@live.com";
                serviceClient.Update(client);
                
                client = serviceClient.GetClient();
                Console.WriteLine("Client changed to: {0} at {1}", client.Name, client.Email);
            }
        }
    }
}
اگر اپلیکیشن کلاینت را اجرا کنید با خروجی زیر مواجه خواهید شد.

Client is: Armin Zia at armin.zia@gmail.com
Client changed to: Armin Zia at arminzia@live.com



شرح مثال جاری

مایکروسافت استفاده از آبجکت‌های POCO با WCF را توصیه می‌کند چرا که مرتب سازی (serialization) آبجکت موجودیت را ساده‌تر می‌کند. اما در صورتی که از آبجکت‌های POCO ای استفاده می‌کنید که changed-based notification دارند (یعنی خواص موجودیت را با virtual علامت گذاری کرده اید و کلکسیون‌های خواص پیمایشی از نوع ICollection هستند)، آنگاه EF برای موجودیت‌های بازگشتی کوئری‌ها پراکسی‌های دینامیک تولید خواهد کرد.

استفاده از پراکسی‌های دینامیک با WCF دو مشکل دارد. مشکل اول مربوط به سریال کردن پراکسی است. کلاس DataContractSerializer تنها قادر به serialize/deserialize کردن انواع شناخته شده (known types) است. در مثال جاری این یعنی موجودیت Client. اما از آنجا که EF برای موجودیت‌ها پراکسی می‌سازد، حالا باید آبجکت پراکسی را سریال کنیم، نه خود کلاس Client را. اینجا است که از DataContractResolver استفاده می‌کنیم. این کلاس می‌تواند حین سریال کردن آبجکت ها، نوعی را به نوع دیگر تبدیل کند. برای استفاده از این کلاس ما یک ویژگی سفارشی ساختیم، که پراکسی‌ها را به کلاس‌های POCO تبدیل می‌کند. سپس این ویژگی را به متد ()GetClient اضافه کردیم. این کار باعث می‌شود که پراکسی دینامیکی که توسط متد ()GetClient برای موجودیت Client تولید می‌شود، به درستی سریال شود.

مشکل دوم استفاده از پراکسی‌ها با WCF مربوط به بارگذاری تبل یا Lazy Loading می‌شود. هنگامی که DataContractSerializer موجودیت‌ها را سریال می‌کند، تمام خواص موجودیت را دستیابی خواهد کرد که منجر به اجرای lazy-loading روی خواص پیمایشی می‌شود. مسلما این رفتار را نمی‌خواهیم. برای رفع این مشکل، مشخصا قابلیت بارگذاری تنبل را خاموش یا غیرفعال کرده ایم.

مطالب
سهولت کار با رشته‌ها‌ی پیچیده در C# 11 با معرفی Raw string literals
Raw String Literals، روشی ساده جهت تعریف یک قطعه‌ی متنی، بدون نیاز به escapeهای فراوان و یا تعریف ""‌های متعدد است؛ برای مثال نوشتن رشته‌های تشکیل شده‌ی از محتوای XML و یا JSON. به این صورت تعریف رشته‌های پیچیده، ساده‌تر شده و قابلیت نگهداری آن‌ها، بهبود خواهد یافت. Raw String Literal با حداقل سه عدد " متوالی، شروع شده و با حداقل سه عدد " متوالی، خاتمه پیدا می‌کنند:
string name = "Vahid", country = "Iran";
string jsonString =
    $$"""
    {
        "Name": {{name}},
        "Country": {{country}}
    }
    """;
Console.WriteLine(jsonString);
بدون وجود این قابلیت، معادل واقعی رشته‌ی فوق را باید به صورت زیر تشکیل داد:
"{\r\n \"Name\": Vahid,\r\n \"Country\": Iran\r\n}"

و یا امکان درج ساده‌تر عبارات XML، بدون نیاز به escape قسمتی از آن:
string html =
        """
        <body style="normal">
              <div class="book-content">
               This is information about the "C# 11" book.
           </body>
           <footer>
               This is information about the author of the "C# 11" book.
           </footer>
        </element>
        """;

سؤال: اگر در محتوای Raw String Literal تعریف شده، نیاز به سه عدد " متوالی وجود داشت، چه باید کرد؟

اگر به توضیحات فوق دقت کنید، عنوان شد که شروع و پایان Raw String Literals، با «حداقل» سه عدد " همراه است و به این صورت پیاده سازی می‌شود:
- اگر رشته‌ی شما نیاز به سه "" متوالی داشت، باید raw string literal را با حداقل چهار " شروع و خاتمه دهید.
- اگر رشته‌ی شما نیاز به چهار "" متوالی داشت، باید raw string literal را با حداقل پنج " شروع و خاتمه دهید.
و ... به همین ترتیب برای مابقی حالات.

var text1 = """" Hello World! """ """";
var text2 = """"" Hello World! """" """"";


کاهش فواصل سمت چپ رشته‌ها، با استفاده از Raw string literals

به مثال زیر که یک قطعه چند سطری SQL را به دو روش قدیم و جدید تعریف می‌کند، دقت کنید (فواصل سمت چپ در این مثال مهم هستند):
var sql1 =
        @"
        SELECT Name
        FROM Customers
        WHERE id = @id
        ";
Console.WriteLine(sql1);

var sql2 =
        """
        SELECT Name
        FROM Customers
        WHERE id = @id
        """;
Console.WriteLine(sql2);
آیا خروجی نمایشی این دو، یکی است؟
پاسخ: خیر! خروجی نمایشی این دو به صورت زیر است:
        SELECT Name
        FROM Customers
        WHERE id = @id
        
SELECT Name
FROM Customers
WHERE id = @id
در اینجا به فواصل سمت چپ رشته‌ها دقت کنید. همیشه فرمت کردن verbatim strings در زبان #C مشکل بوده‌است و در حین تعریف عبارات چند سطری، تنظیم فواصل سمت چپ، مساله ساز است. اما این مشکل با raw string literals وجود ندارد. در این حالت فقط کافی است رشته‌ی مدنظر را دقیقا ذیل جائیکه """ را تعریف کرده‌اید، شروع کنید (ستون شروع آن‌ها یکی باشد). به این ترتیب تمام فواصل سمت چپ آن، ندید گرفته می‌شوند.
خروجی واقعی رشته‌ی sql1 به صورت زیر است:
 "\r\n SELECT Name\r\n FROM Customers\r\n WHERE id = @id\r\n "
و رشته‌ی sql2 به این نحو تفسیر می‌شود (که حتی فواصل ابتدا و انتهای آن نیز Trim شده‌اند):
"SELECT Name\r\nFROM Customers\r\nWHERE id = @id"


استفاده  از string interpolation در raw string literals

همیشه عبارات ما از رشته‌های ثابت تشکیل نمی‌شوند. در این بین همواره نیاز به interpolation با مقادیر ثابت و یا متغیرها وجود خواهد داشت. انجام چنین کاری با raw string literals هم میسر است:
var name = "Vahid";
var text =
$"""
Hello {name1}!
Welcome to the Team!
""";

سؤال: اگر در این مثال نیاز بود تا از {} جهت مقاصد نمایشی استفاده شود، چه باید کرد؟ یعنی نیاز به درج {} صرفا متنی وجود داشت.
پاسخ: در اینجا تنها کاری را که باید انجام داد، استفاده از یک $ اضافه‌تر در ابتدای interpolated string است (مانند مثال ابتدای بحث):
var name1 = "Vahid";
var text =
$$"""
Hello {{{name1}}}!
Welcome to the Team!
""";
که در نهایت، معادل با رشته‌ی خروجی زیر است:
"Hello {Vahid}!\r\n\r\nWelcome to the Team!"

سؤال: اگر در این مثال نیاز بود تا از {{{}}} جهت مقاصد نمایشی استفاده شود، چه باید کرد؟
پاسخ: باید تعداد $‌های ابتدای رشته را افزایش داد. برای مثال اگر نیاز به درج سه { متوالی است، باید از 4 عدد $ در ابتدای رشته استفاده کرد:
var name4 = "Vahid";
var text4 =
$$$$"""
Hello {{{{{{{name4}}}}}}}!
Welcome to the Team!
""";
که خروجی آن، معادل رشته‌ی نهایی زیر است:
"Hello {{{Vahid}}}!\r\nWelcome to the Team!"
بنابراین تعداد $ مشخص می‌کند که چه تعداد از {{‌ها می‌توانند بدون اینکه عبارت interpolation را تشکیل دهند، در رشته حضور داشته باشند. برای مثال تمام ترکیب‌های زیر یک خروجی را دارند و آن هم همان name تعریف شده‌است:
string name = "Vahid";

var text1 = $"{name}";
var text2 = $"""{name}""";
var text3 = $$"""{{name}}""";
var text4 = $$$"""{{{name}}}""";
var text5 = $$$$"""{{{{name}}}}""";
در مثال فوق، تعداد $ها با تعداد جفت‌های {} یکی است. بنابراین تنها به عنوان یک interpolation expression delimiter تفسیر می‌شوند.
اما در مثال زیر، تعداد $ها با تعداد {}ها یکی نیست؛ برای مثال اگر از دو $ ابتدایی استفاده شود، ذکر یک جفت تکی {}، تنها به معنای وجود کاراکتری آن‌ها است و همینطور اگر از سه $ ابتدایی استفاده شود، ذکر یک جفت دو تایی {{}}، تنها به معنای وجود کاراکتری آن‌ها است و همینطور الی آخر. اما اگر معادل تعداد $ها، از جفت‌های {} استفاده شود، تمام آن‌ها با هم فقط یک interpolation expression delimiter را تشکیل می‌دهند.
string name = "Vahid";

var text6 = $$"""{name}"""; // = "{name}"
var text7 = $$"""{{{name}}}"""; // = "{Vahid}"

var text8 = $$$"""{{name}}"""; // = "{{name}}"
var text9 = $$$"""{{{{{name}}}}}"""; // = "{{Vahid}}"

var text10 = $$$$"""{{{name}}}"""; // = "{{{name}}}"
var text11 = $$$$"""{{{{{{{name}}}}}}}"""; // = "{{{Vahid}}}"
مطالب
استفاده از FluentValidation در ASP.NET MVC
برای هماهنگی این کتابخانه با ASP.NET MVC نیاز به نصب FluentValidation.Mvc3 یا FluentValidation.Mvc4 از طریق Nuget یا دانلود کتابخانه از سایت CodePlex می‌باشد. بعد از نصب کتابخانه، نیاز به تنظیم FluentValidationModelValidatorProvider داخل متد Application_Start (فایل Global.asax) داریم: 

protected void Application_Start() {
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();

    RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);

    FluentValidationModelValidatorProvider.Configure();
}
تصور کنید دو کلاس Person و PersonValidator را به صورت زیر داریم:
[Validator(typeof(PersonValidator))]
    public class Person {
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Email { get; set; }
    public int Age { get; set; }
}
 
public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
    public PersonValidator() {
        RuleFor(x => x.Id).NotNull();
        RuleFor(x => x.Name).Length(0, 10);
        RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
        RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
    }
}
همان طور که ملاحظه می‌کنید، در بالای تعریف کلاس Person با استفاده از ValidatorAttribute مشخص کرده ایم که از PersonValidator جهت اعتبارسنجی استفاده کند.
در آخر می‌توانیم Controller و View ی برنامه مان را درست کنیم:
public class PeopleController : Controller {
    public ActionResult Create() {
        return View();
    }
 
    [HttpPost]
    public ActionResult Create(Person person) {
 
        if(! ModelState.IsValid) { // re-render the view when validation failed.
            return View("Create", person);
        }
 
        TempData["notice"] = "Person successfully created";
        return RedirectToAction("Index");
    }
}
@Html.ValidationSummary()
 
@using (Html.BeginForm()) {
Id: @Html.TextBoxFor(x => x.Id) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Id)
<br />
Name: @Html.TextBoxFor(x => x.Name) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Name) 
<br />
Email: @Html.TextBoxFor(x => x.Email) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Email)
<br />
Age: @Html.TextBoxFor(x => x.Age) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Age)
 
<input type="submit" value="submit" />
}
اکنون DefaultModelBinder موجود در MVC برای اعتبارسنجی شیء Person از FluentValidationModelValidatorProvider استفاده خواهد کرد.
توجه داشته باشید که FluentValidation با اعتبارسنجی سمت کاربر ASP.NET MVC به خوبی کار خواهد کرد منتها نه برای تمامی اعتبارسنجی ها. به عنوان مثال تمام قوانینی که از شرط‌های When/Unless استفاده کرده اند، Validator‌های سفارشی، و قوانینی که در آن‌ها از Must استفاده شده باشد، اعتبارسنجی سمت کاربر نخواهند داشت. در زیر لیست Validator هایی که با اعتبارسنجی سمت کاربر به خوبی کار خواهند کرد آمده است:
  • NotNull/NotEmpty
  • Matches 
  • InclusiveBetween 
  • CreditCard 
  • Email 
  • EqualTo 
  • Length 
صفت CustomizeValidator
با استفاده از CustomizeValidatorAttribute می‌توان نحوه اجرای Validator را تنظیم کرد. به عنوان مثال اگر میخواهید که Validator تنها برای یک RuleSet مخصوص انجام شود می‌توانید مانند زیر عمل کنید: 
public ActionResult Save([CustomizeValidator(RuleSet="MyRuleset")] Customer cust) {
  // ...
}


مواردی که تا اینجا گفته شد برای استفاده در یک برنامه‌ی ساده MVC کافی به نظر می‌رسد، اما از اینجا به بعد مربوط به مواقعی است که نخواهیم از Attribute‌ها استفاده کنیم و کار را به IoC بسپاریم. 
استفاده از Validator Factory با استفاده از یک IoC Container
Validator Factory چیست؟ Validator Factory یک کلاس می‌باشد که وظیفه ساخت نمونه از Validator‌‌ها را بر عهده دارد. اینترفیس IValidatorFactory به صورت زیر می‌باشد:  
public interface IValidatorFactory {
   IValidator<T> GetValidator<T>();
   IValidator GetValidator(Type type);
}
ساخت Validator Factory سفارشی:
برای ساخت یک Validator Factory شما می‌توانید به طور مستقیم IValidatorFactory را پیاده سازی نمایید یا از کلاس ValidatorFactoryBase به عنوان کلاس پایه استفاده کنید (که مقداری از کارها را برای شما انجام داده است). در این مثال نحوه ایجاد یک Validator Factory که از StructureMap استفاده می‌کند را بررسی خواهیم کرد. ابتدا نیاز به ثبت Validator‌ها در StructureMap داریم: 
ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
 
public class MyRegistry : Registry {
    public MyRegistry() {
        For<IValidator<Person>>()
    .Singleton()
    .Use<PersonValidator>();
    }
}
در اینجا StructureMap را طوری تنظیم کرده ایم که از یک Registry سفارشی استفاده کند. در داخل این Registry به StructureMap میگوییم که زمانی که خواسته شد تا یک نمونه از IValidator<Person> ایجاد کند، PersonValidator را بر گرداند. متد CreateInstance نوع مناسب را نمونه سازی می‌کند (CustomerValidator) و آن را بازمی گرداند ( یا Null بر می‌گرداند اگر نوع مناسبی وجود نداشته باشد) 
استفاده از AssemblyScanner 
FluentValidation دارای یک AssemblyScanner می‌باشد که کار ثبت Validator‌ها داخل یک اسمبلی را راحت‌تر می‌سازد. با استفاده از AssemblyScanner کلاس MyRegistery ما شبیه قطعه کد زیر خواهد شد: 
public class MyRegistry : Registry {
   public MyRegistry() {
 
     AssemblyScanner.FindValidatorsInAssemblyContaining<MyValidator>()
       .ForEach(result => {
            For(result.InterfaceType)
               .Singleton()
               .Use(result.ValidatorType);
       });
   }
}
حالا زمان استفاده از factory ساخته شده در متد Application_Start برنامه می‌باشد:
protected void Application_Start() {
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
 
    //Configure structuremap
    ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
    ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
 
    //Configure FV to use StructureMap
    var factory = new StructureMapValidatorFactory();
 
    //Tell MVC to use FV for validation
    ModelValidatorProviders.Providers.Add(new FluentValidationModelValidatorProvider(factory));        
    DataAnnotationsModelValidatorProvider.AddImplicitRequiredAttributeForValueTypes = false;
}
اکنون FluentValidation از StructureMap برای نمونه سازی Validatorها استفاده خواهد کرد و کار اعتبارسنجی مدل‌ها به FluentValidaion سپرده شده است.
مطالب
مدیریت Join در NHibernate 3.0

مباحث eager fetching/loading (واکشی حریصانه) و lazy loading/fetching (واکشی در صورت نیاز، با تاخیر، تنبل) جزو نکات کلیدی کار با ORM های پیشرفته بوده و در صورت عدم اطلاع از آن‌ها و یا استفاده‌ی ناصحیح از هر کدام، باید منتظر از کار افتادن زود هنگام سیستم در زیر بار چند کاربر همزمان بود. به همین جهت تصور اینکه "با استفاده از ORMs دیگر از فراگیری SQL راحت شدیم!" یا اینکه "به من چه که پشت صحنه چه اتفاقی می‌افته!" بسی مهلک و نادرست است!
در ادامه به تفصیل به این موضوع پرداخته خواهد شد.

ابزار مورد نیاز

در این مطلب از برنامه‌ی NHProf استفاده خواهد شد.
اگر مطالب NHibernate این سایت را دنبال کرده باشید، در مورد لاگ کردن SQL تولیدی به اندازه‌ی کافی توضیح داده شده یا حتی یک ماژول جمع و جور هم برای مصارف دم دستی نوشته شده است. این موارد شاید این ایده را به همراه داشته باشند که چقدر خوب می‌شد یک برنامه‌ی جامع‌تر برای این نوع بررسی‌ها تهیه می‌شد. حداقل SQL نهایی فرمت می‌شد (یعنی برنامه باید مجهز به یک SQL Parser تمام عیار باشد که کار چند ماهی هست ...؛ با توجه به اینکه مثلا NHibernate از افزونه‌های SQL ویژه بانک‌های اطلاعاتی مختلف هم پشتیبانی می‌کند، مثلا T-SQL مایکروسافت با یک سری ریزه کاری‌های منحصر به MySQL متفاوت است)، یا پس از فرمت شدن، syntax highlighting به آن اضافه می‌شد، در ادامه مشخص می‌کرد کدام کوئری‌ها سنگین‌تر هستند، کدامیک نشانه‌ی عدم استفاده‌ی صحیح از ORM مورد استفاده است، چه مشکلی دارد و از این موارد.
خوشبختانه این ایده‌ها یا آرزوها با برنامه‌ی NHProf محقق شده است. این برنامه برای استفاده‌ی یک ماه اول آن رایگان است (آدرس ایمیل خود را وارد کنید تا یک فایل مجوز رایگان یک ماهه برای شما ارسال گردد) و پس از یک ماه، باید حداقل 300 دلار هزینه کنید.


واکشی حریصانه و غیرحریصانه چیست؟

رفتار یک ORM جهت تعیین اینکه آیا نیاز است برای دریافت اطلاعات بین جداول Join صورت گیرد یا خیر، واکشی حریصانه و غیرحریصانه را مشخص می‌سازد.
در حالت واکشی حریصانه به ORM خواهیم گفت که لطفا جهت دریافت اطلاعات فیلدهای جداول مختلف، از همان ابتدای کار در پشت صحنه، Join های لازم را تدارک ببین. در حالت واکشی غیرحریصانه به ORM خواهیم گفت به هیچ عنوان حق نداری Join ایی را تشکیل دهی. هر زمانی که نیاز به اطلاعات فیلدی از جدولی دیگر بود باید به صورت مستقیم به آن مراجعه کرده و آن مقدار را دریافت کنی.
به صورت خلاصه برنامه نویس در حین کار با ORM های پیشرفته نیازی نیست Join بنویسد. تنها باید ORM را طوری تنظیم کند که آیا اینکار را حتما خودش در پشت صحنه انجام دهد (واکشی حریصانه)، یا اینکه خیر، به هیچ عنوان SQL های تولیدی در پشت صحنه نباید حاوی Join باشند (lazy loading).


چگونه واکشی حریصانه و غیرحریصانه را در NHibernate 3.0 تنظیم کنیم؟

در NHibernate اگر تنظیم خاصی را تدارک ندیده و خواص جداول خود را به صورت virtual معرفی کرده باشید، تنظیم پیش فرض دریافت اطلاعات همان lazy loading است. به مثالی در این زمینه توجه بفرمائید:

مدل برنامه:
مدل برنامه همان مثال کلاسیک مشتری و سفارشات او می‌باشد. هر مشتری چندین سفارش می‌تواند داشته باشد. هر سفارش به یک مشتری وابسته است. هر سفارش نیز از چندین قلم جنس تشکیل شده است. در این خرید، هر جنس نیز به یک سفارش وابسته است.


using System.Collections.Generic;
namespace CustomerOrdersSample.Domain
{
public class Customer
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Order> Orders { get; set; }
}
}

using System;
using System.Collections.Generic;
namespace CustomerOrdersSample.Domain
{
public class Order
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual DateTime OrderDate { set; get; }
public virtual Customer Customer { get; set; }
public virtual IList<OrderItem> OrderItems { set; get; }
}
}

namespace CustomerOrdersSample.Domain
{
public class OrderItem
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual Product Product { get; set; }
public virtual int Quntity { get; set; }
public virtual Order Order { set; get; }
}
}

namespace CustomerOrdersSample.Domain
{
public class Product
{
public virtual int Id { set; get; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual decimal UnitPrice { get; set; }
}
}

که جداول متناظر با آن به صورت زیر خواهند بود:
    create table Customers (
CustomerId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(255) null,
primary key (CustomerId)
)

create table Orders (
OrderId INT IDENTITY NOT NULL,
OrderDate DATETIME null,
CustomerId INT null,
primary key (OrderId)
)

create table OrderItems (
OrderItemId INT IDENTITY NOT NULL,
Quntity INT null,
ProductId INT null,
OrderId INT null,
primary key (OrderItemId)
)

create table Products (
ProductId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(255) null,
UnitPrice NUMERIC(19,5) null,
primary key (ProductId)
)

alter table Orders
add constraint fk_Customer_Order
foreign key (CustomerId)
references Customers

alter table OrderItems
add constraint fk_Product_OrderItem
foreign key (ProductId)
references Products

alter table OrderItems
add constraint fk_Order_OrderItem
foreign key (OrderId)
references Orders

همچنین یک سری اطلاعات آزمایشی زیر را هم در نظر بگیرید: (بانک اطلاعاتی انتخاب شده SQL CE است)

SET IDENTITY_INSERT [Customers] ON;
GO
INSERT INTO [Customers] ([CustomerId],[Name]) VALUES (1,N'Customer1');
GO
SET IDENTITY_INSERT [Customers] OFF;
GO
SET IDENTITY_INSERT [Products] ON;
GO
INSERT INTO [Products] ([ProductId],[Name],[UnitPrice]) VALUES (1,N'Product1',1000.00000);
GO
INSERT INTO [Products] ([ProductId],[Name],[UnitPrice]) VALUES (2,N'Product2',2000.00000);
GO
INSERT INTO [Products] ([ProductId],[Name],[UnitPrice]) VALUES (3,N'Product3',3000.00000);
GO
SET IDENTITY_INSERT [Products] OFF;
GO
SET IDENTITY_INSERT [Orders] ON;
GO
INSERT INTO [Orders] ([OrderId],[OrderDate],[CustomerId]) VALUES (1,{ts '2011-01-07 11:25:20.000'},1);
GO
SET IDENTITY_INSERT [Orders] OFF;
GO
SET IDENTITY_INSERT [OrderItems] ON;
GO
INSERT INTO [OrderItems] ([OrderItemId],[Quntity],[ProductId],[OrderId]) VALUES (1,10,1,1);
GO
INSERT INTO [OrderItems] ([OrderItemId],[Quntity],[ProductId],[OrderId]) VALUES (2,5,2,1);
GO
INSERT INTO [OrderItems] ([OrderItemId],[Quntity],[ProductId],[OrderId]) VALUES (3,20,3,1);
GO
SET IDENTITY_INSERT [OrderItems] OFF;
GO

دریافت اطلاعات :
می‌خواهیم نام کلیه محصولات خریداری شده توسط مشتری‌ها را به همراه نام مشتری و زمان خرید مربوطه، نمایش دهیم (دریافت اطلاعات از 4 جدول بدون join نویسی):

var list = session.QueryOver<Customer>().List();

foreach (var customer in list)
{
foreach (var order in customer.Orders)
{
foreach (var orderItem in order.OrderItems)
{
Console.WriteLine("{0}:{1}:{2}", customer.Name, order.OrderDate, orderItem.Product.Name);
}
}
}

خروجی به صورت زیر خواهد بود:
Customer1:2011/01/07 11:25:20 :Product1
Customer1:2011/01/07 11:25:20 :Product2
Customer1:2011/01/07 11:25:20 :Product3
اما بهتر است نگاهی هم به پشت صحنه عملیات داشته باشیم:



همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا اطلاعات از 4 جدول مختلف دریافت می‌شوند اما ما Join ایی را ننوشته‌ایم. ORM هرجایی که به اطلاعات فیلدهای جداول دیگر نیاز داشته، به صورت مستقیم به آن جدول مراجعه کرده و یک کوئری، حاصل این عملیات خواهد بود (مطابق تصویر جمعا 6 کوئری در پشت صحنه برای نمایش سه سطر خروجی فوق اجرا شده است).
این حالت فقط و فقط با تعداد رکورد کم بهینه است (و به همین دلیل هم تدارک دیده شده است). بنابراین اگر برای مثال قصد نمایش اطلاعات حاصل از 4 جدول فوق را در یک گرید داشته باشیم، بسته به تعداد رکوردها و تعداد کاربران همزمان برنامه (خصوصا در برنامه‌های تحت وب)، بانک اطلاعاتی باید بتواند هزاران هزار کوئری رسیده حاصل از lazy loading را پردازش کند و این یعنی مصرف بیش از حد منابع (IO بالا، مصرف حافظه بالا) به همراه بالا رفتن CPU usage و از کار افتادن زود هنگام سیستم.
کسانی که پیش از این با SQL نویسی خو گرفته‌اند احتمالا الان منابع موجود را در مورد نحوه‌ی نوشتن Join در NHibernate زیر و رو خواهند کرد؛ زیرا پیش از این آموخته‌اند که برای دریافت اطلاعات از دو یا چند جدول مرتبط باید Join نوشت. اما همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، اگر با جزئیات کار با NHibernate آشنا شویم، نیازی به Join نویسی نخواهیم داشت. اینکار را خود ORM در پشت صحنه باید و می‌تواند مدیریت کند. اما چگونه؟
در NHibernate 3.0 با معرفی QueryOver که جایگزینی از نوع strongly typed همان ICriteria API قدیمی است، یا با معرفی Query که همان LINQ to NHibernate می‌باشد، متدی به نام Fetch نیز تدارک دیده شده است که استراتژی‌های lazy loading و eager loading را به سادگی توسط آن می‌توان مشخص نمود.

مثال: دریافت اطلاعات با استفاده از QueryOver

var list = session
.QueryOver<Customer>()
.Fetch(c => c.Orders).Eager
.Fetch(c => c.Orders.First().OrderItems).Eager
.Fetch(c => c.Orders.First().OrderItems.First().Product).Eager
.List();

foreach (var customer in list)
{
foreach (var order in customer.Orders)
{
foreach (var orderItem in order.OrderItems)
{
Console.WriteLine("{0}:{1}:{2}", customer.Name, order.OrderDate, orderItem.Product.Name);
}
}
}

پشت صحنه:



اینبار فقط یک کوئری حاصل عملیات بوده و join ها به صورت خودکار با توجه به متدهای Fetch ذکر شده که حالت eager loading آن‌ها صریحا مشخص شده است، تشکیل شده‌اند (6 بار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی به یکبار تقلیل یافت).

نکته 1: نتایج تکراری
اگر حاصل join آخر را نمایش دهیم، نتایجی تکراری خواهیم داشت که مربوط است به مقدار دهی customer با سه وهله از شیء مربوطه تا بتواند واکشی حریصانه‌ی مجموعه اشیاء فرزند آن‌را نیز پوشش دهد. برای رفع این مشکل یک سطر TransformUsing باید اضافه شود:
...
.TransformUsing(NHibernate.Transform.Transformers.DistinctRootEntity)
.List();


دریافت اطلاعات با استفاده از LINQ to NHibernate3.0
برای اینکه بتوان متدهای Fetch ذکر شده را به LINQ to NHibernate 3.0 اعمال نمود، ذکر فضای نام NHibernate.Linq ضروری است. پس از آن خواهیم داشت:
var list = session
.Query()
.FetchMany(c => c.Orders)
.ThenFetchMany(o => o.OrderItems)
.ThenFetch(p => p.Product)
.ToList();

اینبار از FetchMany، سپس ThenFetchMany (برای واکشی حریصانه مجموعه‌های فرزند) و در آخر از ThenFetch استفاده خواهد شد.

همانطور که ملاحظه می‌کنید حاصل این کوئری، با کوئری قبلی ذکر شده یکسان است. هر دو، اطلاعات مورد نیاز از دو جدول مختلف را نمایش می‌دهند. اما یکی در پشت صحنه شامل چندین و چند کوئری برای دریافت اطلاعات است، اما دیگری تنها از یک کوئری Join دار تشکیل شده است.


نکته 2: خطاهای ممکن
ممکن است حین تعریف متدهای Fetch در زمان اجرا به خطاهای Antlr.Runtime.MismatchedTreeNodeException و یا Specified method is not supported و یا موارد مشابهی برخورد نمائید. تنها کاری که باید انجام داد جابجا کردن مکان بکارگیری extension methods است. برای مثال متد Fetch باید پس از Where در حالت استفاده از LINQ ذکر شود و نه قبل از آن.