مطالب
آموزش MDX Query - قسمت چهاردهم– Order

در زیر در ابتدا یک کوئری می‌نویسیم و سپس بررسی می‌کنیم که چگونه می‌توان خروجی را مرتب کنیم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount]on columns,
[Product].[Product Categories].[Subcategory] on rows
From [Adventure Works]

کوئری بالا میزان فروش اینترنتی را بر اساس دسته بندی محصولات واکشی می‌کند

در کوئری زیر لیست فروش، براساس میزان فروش اینترنتی مرتب شده است :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Subcategory].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount]
)on rows
From [Adventure Works]

تابع Order،  ستون یا ردیف خاصی را بر اساس ستون یا ردیف دیگری مرتب می کند .این تابع بر روی کل یک Axis  اعمال میگردد و دو پارامتر دارد .

پارامتر دوم مشخص می کند مرتب سازی پارامتر اول بر اساس چه شاخصی باشد .

همچنین در کوئری زیر نحوه‌ی مرتب کردن به صورت نزولی را خواهیم دید.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Subcategory].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
desc
) on rows
From [Adventure Works]

مرتب سازی به صورت صعودی به شکل زیر می‌باشد

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Subcategory].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
asc
) on rows
From [Adventure Works]

از  آنجایی که مرتب سازی به صورت پیش فرض صعودی می باشد، ب کار بردن این کلید واژه ، خیلی لازم نمی باشد .


رویکرد تابع Order  با ساختار سلسله مراتبی 

برای شروع کوئری زیر را اجرا می‌کنیم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
asc
) on rows
From [Adventure Works]

البته در این حالت با نگاه کردن به خروجی متوجه میشوید که عملیات مرتب سازی به درستی انجام نشده است و دلیل این اتفاق رویکرد تابع مرتب سازی به ساختار سلسله مراتبی میباشد . عملا تابع مرتب سازی احترام ویژه ای به ساختار سلسله می گزارد .

حال همان کوئری را به صورت زیر اجرا می‌کنیم :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
basc
) on rows
From [Adventure Works]

حرف  در کلمه ی کلیدی  basc  به معنی شکستن ساختار سلسله مراتبی می باشد . در این حالت عملیات مرتب سازی بدون درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی انجام می گردد .

کوئری‌های زیر تاثیر مرتب سازی نزولی و ساختار سلسله مراتبی را بررسی می‌کنند

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
desc
) on rows
From [Adventure Works]

در این حالت مرتب سازی نزولی انجام می گردد اما با درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Internet Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

در این حالت عمل مرتب سازی نزولی بدون درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی انجام میگردد .

می توان مرتب سازی را بر اساس یک ستون که در کوئری ذکر نشده است انجام داد . در این حالت نتیجه در ظاهر مرتب نمی باشد .

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Reseller Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

در این کوئری دو ستون وجود دارد اما مرتب سازی براساس یکی از ستون ها انجام می شود

Select
{
[Measures].[Internet Sales Amount],
[Measures].[Reseller Sales Amount]
} on columns,
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Reseller Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

عملیات مرتب سازی می تواند بر روی هرکدام از Axis  ها جداگانه انجام گردد .

Select
order(
[Product].[Product Categories].[Subcategory],
[Measures].[Reseller Sales Amount],
bdesc
 ) on columns,
{
[Measures].[Internet Sales Amount],
[Measures].[Reseller Sales Amount]
} on rows
From [Adventure Works]

از تابع hierarchize  هم می‌توان برای عملیات مرتب سازی استفاده کرد

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
hierarchize(
{
[Product].[Subcategory].[Touring Bikes],
[Product].[Subcategory],
[Product].[Subcategory].[Mountain Bikes]
}
)on rows
From [Adventure Works]

برای مرتب سازی ردیف هایی که عملا ارتباطی با هم ندارند از این تابع استفاده می شود . پیش فرض مرتب سازی نزولی می باشد . البته می توانستیم همچنان از تابع Order  استفاده کنیم:

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
Order(
{
[Product].[Subcategory].[Touring Bikes],
[Product].[Subcategory],
[Product].[Subcategory].[Mountain Bikes]
} , [Measures].[Internet Sales Amount] , basc
)on rows
From [Adventure Works]

حال می‌خواهیم ببینیم چگونه می‌توان با استفاده از تابع hierarchize  مرتب سازی صعودی را انجام دهیم :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
hierarchize(
{
[Product].[Subcategory].[Touring Bikes],
[Product].[Subcategory],
[Product].[Subcategory].[Mountain Bikes]
 },
 post
) on rows
From [Adventure Works]

همان طور که مشخص می‌باشد مرتب سازی به درستی صورت نگرفته است؟! دلیل این اتفاق اولویت دادن به ساختار سلسله مراتبی می‌باشد.

برای بررسی بیشتر ابتدا کوئری زیر را فراخوانی نمایید :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
non empty order(
crossjoin(
[Product].[Category].[Category],
[Product].[Subcategory].[Subcategory]
 ),
[Measures].[Internet Sales Amount],
desc
) on rows
From [Adventure Works]

همانطور که مشخص می‌باشد، مرتب سازی براساس فروش اینترنتی و با درنظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی صورت گرفته است. برای مرتب سازی بدون در نظر گرفتن ساختار سلسله مراتبی کوئری زیر را بنویسید :

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
non empty order(
crossjoin(
[Product].[Category].[Category],
[Product].[Subcategory].[Subcategory]
),
[Measures].[Internet Sales Amount],
bdesc
) on rows
From [Adventure Works]

در این حالت مرتب سازی بدون در نظر گرفتن ساختار سلسله مراتب انجام می گردد .

در دو کوئری فوق از تابع Non empty  برای حذف ردیف‌های  Null  استفاده شده است.

مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
معروفترین کتابخانه‌ی کار با JSON در دات نت، Json.NET است که این روزها، جزء جدایی ناپذیر حداقل، تمام برنامه‌های وب مبتنی بر دات نت می‌باشد. برای مثال ASP.NET Core 2x/1x و همچنین ASP.NET Web API پیش از NET Core.، به صورت پیش‌فرض از این کتابخانه برای کار با JSON استفاده می‌کنند. این کتابخانه 10 سال پیش ایجاد شد و در طول زمان، قابلیت‌های زیادی به آن اضافه شده‌است. همین حجم بالای کار صورت گرفته سبب شده‌است که برای مثال شروع به استفاده‌ی از <Span<T در آن برای بالابردن کارآیی، بسیار مشکل شده و نیاز به تغییرات اساسی در آن داشته باشد. به همین جهت خود تیم CoreFX دات نت Core گزینه‌ی دیگری را برای کار با JSON در فضای نام جدید System.Text.Json ارائه داده‌است که برای کار با آن نیاز به نصب وابستگی ثالثی نیست و همچنین کارآیی آن به علت استفاده‌ی از ویژگی‌های جدید زبان، مانند ref struct و Span، به طور میانگین دو برابر کتابخانه‌ی Json.NET است. برای مثال استفاده‌ی از string (حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Json.NET) یعنی کار با رشته‌هایی از نوع UTF-16؛ اما کار با Span، امکان دسترسی مستقیم به رشته‌هایی از نوع UTF-8 را میسر می‌کند که نیازی به تبدیل به رشته‌هایی از نوع UTF-16 را ندارند.


ASP.NET Core 3x دیگر به صورت پیش‌فرض به همراه Json.NET ارائه نمی‌شود

در برنامه‌های ASP.NET Core 3x، وابستگی ثالث Json.NET حذف شده‌است و از این پس هر نوع خروجی JSON آن، مانند بازگشت مقادیر مختلف از اکشن متدهای کنترلرها، به صورت خودکار در پشت صحنه از امکانات ارائه شده‌ی در System.Text.Json استفاده می‌کند و دیگر Json.NET، کتابخانه‌ی پیش‌فرض کار با JSON آن نیست. بنابراین برای کار با آن نیاز به تنظیم خاصی نیست. همینقدر که یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core 3x را ایجاد کنید، یعنی در حال استفاده‌ی از System.Text.Json هستید.


روش بازگشت به Json.NET در ASP.NET Core 3x

اگر به هر دلیلی هنوز نیاز به استفاده‌ی از کتابخانه‌ی Json.NET را دارید، آداپتور ویژه‌ی آن نیز تدارک دیده شده‌است. برای اینکار:
الف) ابتدا باید بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Mvc.NewtonsoftJson را نصب کنید.
ب) سپس در کلاس Startup، باید این کتابخانه را به صورت یک سرویس جدید، با فراخوانی متد AddNewtonsoftJson، معرفی کرد:
 public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
 {
     services.AddControllers()
            .AddNewtonsoftJson()
     // ...
}
یکی از دلایل بازگشت به Json.NET می‌تواند عدم پشتیبانی از OpenAPI / Swagger در حین کار با System.Text.Json باشد و این مورد قرار نیست در نگارش نهایی 3.0، حضور داشته باشد و انطباق با آن به نگارش‌های بعدی موکول شده‌است.


روش کار مستقیم با System.Text.Json

اگر در قسمتی از برنامه‌ی خود نیاز به کار مستقیم با اشیاء JSON را داشته باشید و یا حتی بخواهید از این قابلیت در برنامه‌های کنسول و یا کتابخانه‌ها نیز استفاده کنید، روش انتقال کدهایی که از Json.NET استفاده می‌کنند به System.Text.Json، به صورت زیر است:
public class Person
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
   public DateTime? BirthDay { get; set; }
}
تبدیل رشته‌ی JSON حاوی اطلاعات شخص، به شیء متناظر با آن و یا حالت عکس آن:
using System;
using System.Text.Json.Serialization;

namespace ConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Person person = JsonSerializer.Parse<Person>(...);
            string json = JsonSerializer.ToString(person);
        }
    }
}
در اینجا از کلاس System.Text.Json.Serialization.JsonSerializer، روش کار با دو متد Parse را برای Deserialization و ToString را برای Serialization مشاهده می‌کنید.
کلاس JsonSerializer دارای overloadهای زیر برای کار با متدهای Parse و ToString است:
namespace System.Text.Json.Serialization
{
    public static class JsonSerializer
    {
        public static object Parse(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Parse(string json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Parse<TValue>(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Parse<TValue>(string json, JsonSerializerOptions options = null);

        public static string ToString(object value, Type type, JsonSerializerOptions options = null);
        public static string ToString<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
    }
}
یک نکته: کارآیی متد Parse با امضای ReadOnlySpan<byte> utf8Json، بیشتر است از نمونه‌ای که string json را می‌پذیرد. از این جهت که چون با آرایه‌ای از بایت‌های رشته‌ای از نوع UTF-8 کار می‌کند، نیاز به تبدیل به UTF-16 را مانند متدی که string را می‌پذیرد، ندارد. برای تولید آرایه‌ی بایت‌های utf8Json از روی یک شیء، می‌توانید از متد JsonSerializer.ToUtf8Bytes استفاده کنید و یا برای تولید آن از روی یک رشته، از متد Encoding.UTF8.GetBytes استفاده کنید.


سفارشی سازی JsonSerializer جدید

اگر به امضای متدهای Parse و ToString کلاس JsonSerializer دقت کنید، دارای یک پارامتر اختیاری از نوع JsonSerializerOptions نیز هستند که به صورت زیر تعریف شده‌است:
public sealed class JsonSerializerOptions
{
   public bool AllowTrailingCommas { get; set; }
   public int DefaultBufferSize { get; set; }
   public JsonNamingPolicy DictionaryKeyPolicy { get; set; }
   public bool IgnoreNullValues { get; set; }
   public bool IgnoreReadOnlyProperties { get; set; }
   public int MaxDepth { get; set; }
   public bool PropertyNameCaseInsensitive { get; set; }
   public JsonNamingPolicy PropertyNamingPolicy { get; set; }
   public JsonCommentHandling ReadCommentHandling { get; set; }
   public bool WriteIndented { get; set; }
}
برای نمونه معادل تنظیم NullValueHandling در Json.NET:
// Json.NET:
var settings = new JsonSerializerSettings
{
    NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore
};
string json = JsonConvert.SerializeObject(person, settings);
اینبار توسط خاصیت IgnoreNullValues صورت می‌گیرد:
// JsonSerializer:
var options = new JsonSerializerOptions
{
    IgnoreNullValues = true
};
string json = JsonSerializer.ToString(person, options);

در برنامه‌های ASP.NET Core که این نوع متدها در پشت صحنه فراخوانی می‌شوند، روش تنظیم JsonSerializerOptions به صورت زیر است:
services.AddControllers()
   .AddJsonOptions(options => options.JsonSerializerOptions.WriteIndented = true);


نگاشت نام ویژه‌ی خواص در حین عملیات deserialization

در مثال فوق، فرض شده‌است که نام خاصیت BirthDay، دقیقا با اطلاعاتی که از رشته‌ی JSON دریافتی پردازش می‌شود، تطابق دارد. اگر این نام در اطلاعات دریافتی متفاوت است، می‌توان از ویژگی JsonPropertyName برای تعریف این نگاشت استفاده کرد:
[JsonPropertyName("birthdate")]
public DateTime? BirthDay { get; set; }
روش دیگر اینکار، برای نمونه تنظیم PropertyNamingPolicy به حالت CamelCase است:
var options = new JsonSerializerOptions
{
   PropertyNamingPolicy = JsonNamingPolicy.CamelCase
};
string json = JsonSerializer.ToString(person, options);
و یا اگر می‌خواهید حساسیت به بزرگی و کوچکی حروف را ندید بگیرید (مانند حالت پیش‌فرض JSON.NET) از تنظیم JsonSerializerOptions.PropertyNameCaseInsensitive استفاده کنید.

در این بین اگر نمی‌خواهید خاصیتی در عملیات serialization و یا برعکس آن پردازش شود، می‌توان از تعریف ویژگی [JsonIgnore] بر روی آن استفاده کرد.
نظرات مطالب
ساخت یک Form Generator ساده در MVC
- برای دریافت اطلاعات یک فرم مشخص:
        public IList<Value> GetValues(int formId)
        {
            return _values.Include(x => x.Field)
                          .Where(value => value.FormId == formId)
                          .ToList();
        }
- این پروژه از دیدگاه دریافت اطلاعات از کاربر و همچنین تولید فرم پویا جالب است (صرفا قسمت UI آن). به لطف نبود ViewState، طراحی فرم‌های پویا در اینجا خیلی ساده‌تر است از وب‌فرم‌ها.
- اما از دیدگاه ذخیره سازی این اطلاعات پویا ... مشکل دارد. در طراحی بانک اطلاعاتی آن فرض شده‌است که برنامه مثلا فرم یک را دارد. این فرم یک، 10 فیلد پویا یا بیشتر را دارد. این 10 فیلد فقط یکبار توسط کاربر پر می‌شوند. اگر کاربر قرار باشد بار دوم این فرم یک را پر کند، امکان پذیر نیست. در کلاس Value آن که فقط محتوای یک فیلد را ذخیره می‌کند، مفهومی به نام ردیف سند جاری وجود ندارد. به ازای هر فیلد یک ردیف مجزا داریم؛ اما مشخص نیست این ردیف‌ها متعلق به کدام سند هستند (منظور از سند، شمار منحصربفرد پر کردن فرم جاری است؛ هر کاربر یک فرم را بیش از یکبار می‌تواند پر کند).
 برای حل این نوع مشکلات (برای اینکه به ازای مقدار هر فیلد فرم پویا، یک ردیف مجزا تولید نشود و schemaless کار کرد) یا باید از یک بانک اطلاعاتی NoSQL استفاده کرد که مثلا کل فرم را در قالب یک شیء JSON سریالایز کند و آن‌را داخل یک فیلد از یک ردیف (یک سند) ذخیره کند. یا اگر با SQL Server کار می‌کنید، فیلد XML آن چنین قابلیتی را دارد. کل اطلاعات دریافتی فرم را تبدیل به XML کنید و سپس ذخیره. به این صورت امکان تهیه کوئری و گزارش گرفتن‌های پیشرفته و بهینه را به همراه تعریف ایندکس و مسایل دیگر نیز خواهید داشت. اینبار هر ردیف بانک اطلاعاتی، مفهوم یک سند کامل را پیدا می‌کند؛ بجای اینکه هر ردیف فقط یک مقدار از یک فیلد باشد. همچنین در این حالت هر ردیف می‌تواند محتوای فرمی را ذخیره کند که با ردیف بعدی کاملا متفاوت است (بر اساس طراحی پویای متفاوت هر فرم).
مطالب
استفاده از دیتابیس Sqlite در الکترون (قسمت دوم)
در مقاله قبلی با یکی از کتابخانه‌های مدیریت دیتابیس sqlite آشنا شدیم و و یاد گرفتیم که چگونه یک دیتابیس جدید را بسازیم و اطلاعات را از آن دریافت کنیم. در این مقاله قصد داریم، بیشتر در مورد دستورات این کتابخانه بدانیم و بفهمیم که چگونه باید آن‌ها را به کار بست.

دستورات بدون خروجی:
یک سری از دستورات هستند که خروجی ندارند و رکوردی را باز نمی‌گردانند و برای اجرای دستوراتی چون افزودن، به روزرسانی و حذف بسیار مناسبند. اجرای  این دستورات را ما به متدی به نام run می‌سپاریم. در دفعه قبل که از این دستور استفاده کردیم، پارامتری برای تعیین کردن نداشت؛ ولی در این مقاله، دستور با پارامتر آن را اجرا می‌کنیم:
ابتدا کدهای زیر را به فایل html، برای درج رکورد جدید اضافه می‌کنیم:
First Name:<br/>
<input type="text" id="txtfname" /><br/>
Last Name:<br/>
<input type="text" id=txtlname /><br/>
Number:<br/>
<input type="tel" id="txttel" /><br/>
<button id="btnsubmit">Save</button><br/>
برای خواندن مقادیر هم از این تابع کمک می‌گیریم:
function GetValues()
{
  let fname=$("#txtfname").val();
  let lname=$("#txtlname").val()
  let tel=$("#txttel").val();
  let row=
  {
    fname:fname,
    lname:lname,
    number:tel
  };
  return row;
}
سپس تکه کد زیر را  با کمک  جی کوئری اضافه می‌کنیم:
$("#btnsubmit").click((e)=>{
  e.preventDefault();
  let row=GetValues();

  //save in db
  //get last id
  let statement==db.prepare("select id from numbers order by id desc limit 1");
  let lastRecord=statement.getAsObject({}).id;
  row.id=lastRecord++;
  let count=db.prepare("select count(*) as count from numbers order by id desc").getAsObject({}).count;
  statement.free();
  let insertCommand="insert into numbers values(?,?,?,?)";
  db.run(insertCommand,[row.id,row.fname,row.lname,String(row.number)])
  let newcount=db.prepare("select count(*) as count from numbers order by id desc").getAsObject({}).count;
  SaveChanges();

//show in the table
if(count<newcount)
{
  AddToTable(row);
}
});
});
متد GetValues  مقادیر را از input‌ها دریافت و در متغیر row نگهداری می‌کند. سپس برای درج رکورد، از آنجاکه ما فیلد id را افزایشی تعیین نکرده‌ایم، باید آخرین رکورد موجود در جدول را واکشی کنیم که برای این منظور از متد prepare کمک می‌گیریم. این متد در عوض کوئری داده شده، یک شیء statement را بر می‌گرداند که حاوی نتایج کوئری داده شده است؛ ولی هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. برای اجرای دستور کوئری، دو متد وجود دارند که یکی step است و دیگری getAsObject می‌باشد. متد getAsObject برای زمانی خوب است که شما در حد یک رکورد خروجی دارید و می‌خواهید همان یک رکورد را به صورت شیء برگردانید؛ یعنی با "نام شی.نام خصوصیت" به آن دسترسی پیدا کنید. همانطور که می‌بینید ما درخواست فیلد id را کرده‌ایم و تنها یک رکورد را درخواست کرده‌ایم که باعث می‌شود به راحتی به فیلد id دسترسی داشته باشیم. وجود علامت {} داخل این متد به این معنی است که پارامتری برای ارسال وجود ندارد. ولی اگر قرار بود پارامتری را داشته باشیم، به این شکل می‌نوشتیم:
var statement= db.prepare("SELECT * FROM NUMBERS WHERE fname=@fname AND lname=@lname");

var result = statement .getAsObject({'@fname' :'ali', '@lname' : 'yeganeh'});
اگر دوست داشتید دوباره از این دستور کوئری بگیرید ولی با مقادیر متفاوت، می‌توانید از متد bind کمک بگیرید:
statement.bind(['hossein','yeganeh']);
متد دیگری هم برای پاکسازی پارامترها به نام reset، وجود دارد که فضای اختصاصی و گرفته شده توسط پارامترها را باز می‌گرداند.

متد step همانند متدهای next در cursor یا read در datareader عمل میکند و با هر بار صدا زدن، یک رکورد، به سمت جلو حرکت می‌کند. دریافت هر رکورد جاری توسط متد get و نوع خروجی آرایه انجام می‌شود:
while(statement.step())
{
     var rec=statement.get();
}
بعد از اینکه کارمان با آن تمام شد، برای پاکسازی حافظه از متد free استفاده می‌کنیم. در دستورات بعد، شیء statement را مستقیما مورد استفاده قرار داده‌ایم و توسط آن تعداد رکوردها را دریافت کرده‌ایم. سپس با استفاده از متد run دستور درج را داده‌ایم. اینبار این متد را به شکل متفاوتی استفاده کردیم و به آن پارامتری هم دادیم. نحوه ارائه پارامتر به این متد، باید به صورت آرایه و به ترتیب علامت‌های ؟ باشد. نهایتا با دریافت تعداد رکوردهای جاری و مقایسه با تعداد رکوردهای سابق متوجه می‌شویم که آیا رکوردی اضافه شده است یا خیر؟ در صورتی که اضافه شده است، باید رکورد جدید در جدول، توسط جی کوئری نمایش داده شود و تغییرات دیتابیس هم روی دیسک سخت ذخیره شوند. چون دیتابیس مورد استفاده به صورت in-memory یعنی مقیم در حافظه مورد استفاده قرار میگیرد، باید کل دیتابیس، بر روی دیسک سخت رونویسی شود. متد SaveChanges شامل کد زیر است که حاوی کد ارسال پیام به Main Thread یا Main Process می‌باشد تا در دیسک سخت بنویسد:
  const {ipcRenderer} = require('electron');
function SaveChanges()
{
    ipcRenderer.send("SaveToDb");
}
و برای ترد اصلی:
const {ipcMain} = require('electron');
ipcMain.on("SaveToDb", (event, arg) => {
  SaveToDb();
});

function SaveToDb()
{
  var data=db.export();
  var buffer=new Buffer(data);
  fs.writeFileSync(dbPath,buffer);
}

پی نوشت :یکی از بهترین روش‌ها این است که از همین تعداد سطرها برای id رکورد استفاده کنیم. چرا که فیلد id به عنوان کلید اصلی است و چینش فیزیکی دارد و از لحاظ کارایی بهتر است ولی به علت آموزشی بودن مطلب و آشنایی با دیگر دستورات، این شیوه را انتخاب کردیم.

ویرایش رکورد
ابتدا template string سطر جدول را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
function AddToTable(row)
{
  let tableBody=$("#people");
  let rowTemplate=`<tr><td>${row.fname}</td><td>${row.lname}</td><td>${row.number}</td><td><button class=
  "btn btn-success btnupdate" data-id="${row.id}" >Edit</button></td></tr>`;
  tableBody.append(rowTemplate);
}
تغییری که رخ داده است این است که یک دکمه ویرایش، به صفحه اضافه شده‌است که خصوصیت data-id آن با id رکورد پر خواهد شد.
سپس در تگ اسکریپت، در رویداد ready جی کوئری، این دستورات را اضافه می‌کنیم:
$("#people").on('click','.btnupdate',function(e)
{
  e.preventDefault();

  row.id=$(this).data("id");
  let row=GetValues();
  db.run("UPDATE NUMBERS SET FNAME=?,LNAME=?,NUMBER=? WHERE ID=?",[row.fname,row.lname,row.number,row.id]);
  SaveChanges();
  
  tr=$(this).closest("tr");
  let column=0;
  tr.find("td").each(function(index)
  {
    oldRow=$(this);
    switch(column)
    {
      case 0: //fname
        oldRow.text(row.fname);
        break;
      case 1: //lname
        oldRow.text(row.lname);
        break;
      case 2: //number
        oldRow.text(row.number);
        break;
    }
    column++;
  });
});
ابتدای id ذخیره شده در المان و مقادیر جدید را دریافت می‌کنیم. با استفاده از متد run کوئری به روزرسانی را به همراه پارامترها ارسال میکنیم و نتیجه را بر روی دیسک سخت ذخیره می‌کنیم. از اینجا به بعد نقش جی کوئری پر رنگ‌تر می‌شود و به خوبی می‌توانیم اهمیت آن را درک کنیم. سطر دکمه جاری را پیدا می‌کنیم و مقادیر جدید را ستون به ستون تغییر می‌دهیم.

خواندن و بازگردانی رکوردها

در مقاله قبلی با دستور each آشنا شدیم که یک متد غیرهمزمان بود و نتیجه هر رکورد را با یک callback به ما بازگشت میداد. در اصل این متد شامل 4 پارامتر است: پارامتر اول آن، کوئری ارسالی است. پارامتر دوم آن، پارامتر کوئری‌ها ، پارامتر سوم، تابع callback که به ازای هر رکورد اجرا می‌شود و پارامتر چهارم، تابع done می باشد. یعنی زمانی که کلیه رکوردها بازگشت داده شدند. شکل کامل آن به این صورت است:
db.each("SELECT name,age FROM users WHERE age >= $majority",
  {$majority:18},
  function(row){console.log(row.name)},
                                function(){console.log("done");}
  );


در این مقاله با متد دیگری به نام exec نیز آشنا می‌شویم که بازگردانی مقادیر در آن به صورت همزمان صورت می‌گیرد و توانایی آن را دارد که چندین دستور select را بازگردانی کند. به عنوان مثال دستور زیر را در نظر بگیرید:
SELECT ID FROM NUMBERS;SELECT FNAME,LNAME FROM NUMBERS
شکل خروجی آن به این صورت خواهد بود:
 [
         {columns: ['id'], values:[[1],[2],[3]]},
         {columns: ['fname','lname'], values:[['ali','yeganeh'],['hossein','yeganeh'],['mohammad','yeganeh']]}
    ]
پس اگر بخواهیم کد بازیابی رکورهای جدول numbers را در این پروژه با این متد بازنویسی کنیم، از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var records=db.exec("select * from numbers");
let values=records[0].values;
let length=values.length;

for(let i=0;i<length;i++)
{
  let object=values[i];
  let row={
    id:object[0],
    fname:object[1],
    lname:object[2],
    number:object[3]
  };
  AddToTable(row);
}
در کد بالا از آنجا که تنها یک data result یا query result داریم، فقط اندیس 0 آن را می‌خوانیم و سپس تعداد آرایه‌ها را که برابر تعداد رکوردهاست، دریافت می‌کنیم و در یک حلقه، رکورد به رکورد، در جدول اضافه می‌کنیم.
مطالب
EF Code First #5

در قسمت قبل خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را در کلاس Configuration به true تنظیم کردیم. به این ترتیب، عملیات ساده شده، اما یک سری از قابلیت‌های ردیابی تغییرات را از دست خواهیم داد و این عملیات،‌ صرفا یک عملیات رو به جلو خواهد بود.
اگر AutomaticMigrationsEnabled را مجددا به false تنظیم کنیم و هربار به کمک دستوارت Add-Migration و Update-Database تغییرات مدل‌ها را به بانک اطلاعاتی اعمال نمائیم، علاوه بر تشکیل تاریخچه این تغییرات در برنامه، امکان بازگشت به عقب و لغو تغییرات صورت گرفته نیز مهیا می‌گردد.

هدف قرار دادن مرحله‌ای خاص یا لغو آن

به همان پروژه قسمت قبل مراجعه نمائید. در کلاس Configuration آن، خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را به false تنظیم کنید. سپس یک خاصیت جدید را به کلاس Project اضافه نموده و برنامه را اجرا نمائید. بلافاصله خطای زیر را دریافت خواهیم کرد:

Unable to update database to match the current model because there are pending changes and 
automatic migration is disabled. Either write the pending model changes to a code-based migration
or enable automatic migration. Set DbMigrationsConfiguration.AutomaticMigrationsEnabled to true
to enable automatic migration.

EF تشخیص داده است که کلاس مدل برنامه، با بانک اطلاعاتی تطابق ندارد و همچنین ویژگی مهاجرت خودکار نیز فعال نیست. بنابراین اعمال code-based migration را توصیه کرده است.
برای این منظور به کنسول پاورشل NuGet مراجعه نمائید (منوی Tools در ویژوال استودیو، گزینه‌ Library package manager آن و سپس انتخاب گزینه package manager console). در ادامه فرمان add-m را نوشته و دکمه tab را فشار دهید. یک منوی Auto Complete ظاهر خواهد شد که از آن‌ می‌توان فرمان add-migration را انتخاب نمود. در اینجا یک نام را هم نیاز است وارد کرد؛ برای مثال:

Add-Migration AddSomeProp2ToProject

به این ترتیب کلاس زیر را به صورت خودکار تولید خواهد کرد:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class AddSomeProp2ToProject : DbMigration
{
public override void Up()
{
AddColumn("Projects", "SomeProp", c => c.String());
AddColumn("Projects", "SomeProp2", c => c.String());
}

public override void Down()
{
DropColumn("Projects", "SomeProp2");
DropColumn("Projects", "SomeProp");
}
}
}

مدل‌های برنامه را با بانک اطلاعاتی تطابق داده و دریافته است که هنوز دو خاصیت در اینجا به بانک اطلاعاتی اضافه نشده‌اند.
از متد Up برای اعمال تغییرات و از متد Down برای بازگشت به قبل استفاده می‌گردد. نام فایل این کلاس هم طبق معمول چیزی است شبیه به timeStamp_AddSomeProp2ToProject.cs .

در ادامه نیاز است این تغییرات به بانک اطلاعاتی اعمال شوند. به همین منظور دستور زیر را در کنسول پاورشل وارد نمائید:

Update-Database -Verbose

پارامتر Verbose آن سبب خواهد شد تا جزئیات عملیات به صورت مفصل گزارش داده شود که شامل دستورات ALTER TABLE نیز هست:

Using NuGet project 'EF_Sample02'.
Using StartUp project 'EF_Sample02'.
Target database is: 'testdb2012' (DataSource: (local), Provider: System.Data.SqlClient, Origin: Configuration).
Applying explicit migrations: [201205061835024_AddSomeProp2ToProject].
Applying explicit migration: 201205061835024_AddSomeProp2ToProject.
ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp] [nvarchar](max)
ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp2] [nvarchar](max)
[Inserting migration history record]

اکنون مجددا یک خاصیت دیگر را مثلا به نام public string SomeProp3، به کلاس Project اضافه نمائید.
سپس همین روال باید مجددا تکرار شود. دستورات زیر را در کنسول پاورشل NuGet اجرا نمائید:

Add-Migration AddSomeProp3ToProject
Update-Database -Verbose

اینبار نیز یک کلاس جدید به نام AddSomeProp3ToProject به پروژه اضافه خواهد شد و سپس بر اساس آن، امکان به روز رسانی بانک اطلاعاتی میسر می‌گردد.

در ادامه برای مثال به این نتیجه رسیده‌ایم که نیازی به خاصیت public string SomeProp3 اضافه شده، نبوده است. روش متداول، باز هم مانند سابق است. ابتدا خاصیت را از کلاس Project حذف خواهیم کرد و سپس دو دستور Add-Migration و Update-Database را اجرا خواهیم نمود.
اما با توجه به اینکه مهاجرت خودکار را غیرفعال کرده‌ایم و هربار با فراخوانی دستور Add-Migration یک کلاس جدید، با متدهای Up و Down به پروژه، جهت نگهداری سوابق عملیات اضافه می‌شوند، می‌توان دستور Update-Database را جهت فراخوانی متد Down صرفا یک مرحله موجود نیز فراخوانی نمود.

نکته:
اگر علاقمند باشید که راهنمای مفصل پارامترهای دستور Update-Database را مشاهده کنید، تنها کافی است دستور زیر را در کنسول پاورشل اجرا نمائید:

get-help update-database -detailed

به عنوان نمونه اگر در حین فراخوانی دستور Update-Database احتمال از دست رفتن اطلاعات باشد، عملیات متوقف می‌شود. برای وادار کردن پروسه به انجام تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی می‌توان از پارامتر Force در اینجا استفاده کرد.

در ادامه برای اینکه دستور Update-Database تنها یک مرحله مشخص را که سابقه آن در برنامه موجود است، هدف قرار دهد، باید از پارامتر TargetMigration به همراه نام کلاس مرتبط استفاده کرد:

Update-Database -TargetMigration:"AddSomeProp2ToProject" -Verbose

اگر دقت کرده باشید در اینجا AddSomeProp2ToProject بجای AddSomeProp3ToProject بکارگرفته شده است. اگر یک مرحله قبل را هدف قرار دهیم، متد Down را اجرا خواهد کرد:

Using NuGet project 'EF_Sample02'.
Using StartUp project 'EF_Sample02'.
Target database is: 'testdb2012' (DataSource: (local), Provider: System.Data.SqlClient, Origin: Configuration).
Reverting migrations: [201205061845485_AddSomeProp3ToProject].
Reverting explicit migration: 201205061845485_AddSomeProp3ToProject.
DECLARE @var0 nvarchar(128)
SELECT @var0 = name
FROM sys.default_constraints
WHERE parent_object_id = object_id(N'Projects')
AND col_name(parent_object_id, parent_column_id) = 'SomeProp3';
IF @var0 IS NOT NULL
EXECUTE('ALTER TABLE [Projects] DROP CONSTRAINT ' + @var0)
ALTER TABLE [Projects] DROP COLUMN [SomeProp3]
[Deleting migration history record]

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا عملیات حذف ستون SomeProp3 انجام شده است. البته این خاصیت به صورت خودکار از کدهای برنامه (کلاس Project در این مثال) حذف نمی‌شود و فرض بر این است که پیشتر اینکار را انجام داده‌اید.


سفارشی سازی کلاس‌های مهاجرت

تمام کلاس‌های خودکار مهاجرت تولید شده توسط پاورشل، از کلاس DbMigration ارث بری می‌کنند. در این کلاس امکانات قابل توجهی مانند AddColumn، AddForeignKey، AddPrimaryKey، AlterColumn، CreateIndex و امثال آن وجود دارند که در تمام کلاس‌های مشتق شده از آن، قابل استفاده هستند. حتی متد Sql نیز در آن پیش بینی شده است که در صورت نیاز به اجرای دستوارت خام SQL، می‌توان از آن استفاده کرد.
برای مثال فرض کنید مجددا همان خاصیت public string SomeProp3 را به کلاس Project اضافه کرد‌ه‌ایم. اما اینبار نیاز است حین تشکیل این فیلد در بانک اطلاعاتی، یک مقدار پیش فرض نیز برای آن درنظر گرفته شود که در صورت نال بودن مقدار خاصیت آن در برنامه، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی گردد:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class AddSomeProp3ToProject : DbMigration
{
public override void Up()
{
AddColumn("Projects", "SomeProp3", c => c.String(defaultValue: "some data"));
Sql("Update Projects set SomeProp3=N'some data'");
}

public override void Down()
{
DropColumn("Projects", "SomeProp3");
}
}
}

متد String در اینجا چنین امضایی دارد:

public ColumnModel String(bool? nullable = null, int? maxLength = null, bool? fixedLength = null, 
bool? isMaxLength = null, bool? unicode = null, string defaultValue = null, string defaultValueSql = null,
string name = null, string storeType = null)

که برای نمونه در اینجا پارامتر defaultValue آن‌را در کلاس AddSomeProp3ToProject مقدار دهی کرده‌ایم.
برای اعمال این تغییرات تنها کافی است دستور Update-Database -Verbose اجرا گردد. اینبار خروجی SQL اجرا شده آن به نحو زیر است که شامل مقدار پیش فرض نیز شده است:

ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp3] [nvarchar](max) DEFAULT 'some data'

تعیین مقدار پیش فرض، زمانیکه یک فیلد not null تعریف شده‌است نیز می‌تواند مفید باشد. همچنین در اینجا امکان اجرای دستورات مستقیم SQL نیز وجود دارد که نمونه‌ای از آن‌را در متد Up فوق مشاهده می‌کنید.


افزودن رکوردهای پیش فرض در حین به روز رسانی بانک اطلاعاتی

در قسمت‌های قبل با متد Seed که به همراه آغاز کننده‌های بانک اطلاعاتی EF ارائه شده‌اند، جهت افزودن رکوردهای اولیه و پیش فرض به بانک اطلاعاتی آشنا شدید. در اینجا نیز با تحریف متد Seed در کلاس Configuration،‌ چنین امری میسر است:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System;
using System.Data.Entity.Migrations;

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
this.AutomaticMigrationsEnabled = false;
this.AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(EF_Sample02.Sample2Context context)
{
context.Users.AddOrUpdate(
a => a.Name,
new Models.User { Name = "Vahid", AddDate = DateTime.Now },
new Models.User { Name = "Test", AddDate = DateTime.Now });
}
}
}

متد AddOrUpdate در EF 4.3 اضافه شده است. این متد ابتدا بررسی می‌کند که آیا رکورد مورد نظر در بانک اطلاعاتی وجود دارد یا خیر. اگر خیر، آن‌را اضافه خواهد کرد در غیراینصورت، نمونه موجود را به روز رسانی می‌کند. اولین پارامتر آن، identifierExpression نام دارد. توسط آن مشخص می‌شود که بر اساس چه خاصیتی باید در مورد update یا add تصمیم‌گیری شود. دراینجا اگر نیاز به ذکر بیش از یک خاصیت وجود داشت، از anonymously type object می‌توان کمک گرفت new { p.Name, p.LastName } .


تولید اسکریپت به روز رسانی بانک اطلاعاتی

بهترین کار و امن‌ترین روش حین انجام این نوع به روز رسانی‌ها، تهیه اسکریپت SQL فرامینی است که باید بر روی بانک اطلاعاتی اجرا شوند. سپس می‌توان این دستورات و اسکریپت نهایی را دستی هم اجرا کرد (که روش متداول‌تری است در محیط کاری).
برای اینکار تنها کافی است دستور زیر را در کنسول پاورشل اجرا نمائیم:
Update-Database -Verbose -Script

پس از اجرای این دستور، یک فایل اسکریپت با پسوند sql تولید شده و بلافاصله در ویژوال استودیو جهت مرور نیز گشوده خواهد شد. برای نمونه محتوای آن برای افزودن خاصیت جدید SomeProp5 به صورت زیر است:

ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp5] [nvarchar](max)
INSERT INTO [__MigrationHistory] ([MigrationId], [CreatedOn], [Model], [ProductVersion]) VALUES
('201205060852004_AutomaticMigration', '2012-05-06T08:52:00.937Z', 0x1F8B0800000............ '4.3.1')

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در یک مرحله، جدول پروژه‌ها را به روز خواهد کرد و در مرحله بعد، سابقه آن‌را در جدول __MigrationHistory ثبت می‌کند.

یک نکته:
اگر دستور فوق را بر روی برنامه‌ای که با بانک اطلاعاتی هماهنگ است اجرا کنیم، خروجی را مشاهده نخواهیم کرد. برای این منظور می‌توان مرحله خاصی را توسط پارامتر SourceMigration هدف گیری کرد:

Update-Database -Verbose -Script -SourceMigration:"stepName"




استفاده از DB Migrations در عمل

البته این یک روش پیشنهادی و امن است:
الف) در ابتدای اجرا برنامه، پارامتر ورودی متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer را به نال تنظیم کنید تا برنامه تغییری را بر روی بانک اطلاعاتی اعمال نکند.
ب) توسط دستور enable-migrations،‌ فایل‌های اولیه DB Migration را ایجاد کنید. پیش فرض‌های آن را نیز تغییر ندهید.
ج) هر بار که کلاس‌های مدل‌ برنامه تغییر کردند و پس از آن نیاز به به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی وجود داشت دو دستور زیر را اجرا کنید:
Add-Migration AddSomePropToProject
Update-Database -Verbose -Script

به این ترتیب سابقه تغییرات در برنامه نگهداری شده و همچنین بدون اجرای دستورات بر روی بانک اطلاعاتی، اسکریپت نهایی اعمال تغییرات تولید می‌گردد.
د) اسکریپت تولید شده را بررسی کرده و پس از تائید و افزودن به سورس کنترل، به صورت دستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا کنید (مثلا توسط management studio).


نظرات مطالب
امکان مفهوم بخشیدن به رشته‌ها در NET 7.
یک نکته‌ی تکمیلی: امکان مشخص کردن نوع زبان مورد استفاده، توسط StringSyntaxAttribute در Rider


اگر از Rider استفاده می‌کنید، آخرین نگارش آن، امکان ذکر تمام زبان‌های پشتیبانی شده‌ی توسط Rider را به عنوان پارامتر ویژگی StringSyntax دارد (مانند Regular expressions, JavaScript, HTML, CSS, JSON, XML, SQL) که نمونه‌ای از آن‌را در مثال فوق با ذکر #C ملاحظه می‌کنید. پیشتر یک چنین قابلیتی تنها با استفاده از LanguageInjectionAttribute آن میسر بود.
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 3 - انواع ارجاعی و نحوه‌ی ایجاد اشیاء

انواع ارجاعی

قبلا در مورد مقادیر ارجاعی صحبت کردیم. در اینجا نیز به این موضوع اشاره می‌کنیم که هر مقدار ارجاعی، نمونه‌ای ایجاد شده از یک نوع ارجاعی می‌باشد. انواع ارجاعی در واقع ساختارهایی هستند که جهت گروه بندی داده‌ها و عملکرد بین آنها استفاده می‌شوند. در سایر زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، به انواع ارجاعی، کلاس و به مقادیر ارجاعی، شیء می‌گویند. در جاوا اسکریپت نیز، به مقادیر ارجاعی و یا نمونه‌های ایجاد شده از انواع ارجاعی، شیء می‌گویند. به انواع ارجاعی، توصیف گر شیء نیز می‌گویند؛ زیرا ویژگی‌ها و متدهای آن شیء را معرفی و توصیف می‌نماید.


نحوه‌ی ایجاد شیء از نوع ارجاعی Object

از آنجاییکه نوع ارجاعی Object هیچ ویژگی و متد خاصی ندارد، متداول‌ترین نوع ارجاعی جهت ایجاد اشیاء سفارشی می‌باشد. به دو روش می‌توان نمونه‌ای را از یک Object ایجاد نمود. روش اول استفاده از عملگر new و بصورت زیر می‌باشد:

var person = new Object ();
person . name = "Meysam" ;
person . age = 32 ;

با استفاده از عملگر new، شیء person را از نوع Object ایجاد نمودیم که شامل دو ویژگی (Property) به نام‌های name و age می‌باشد. در واقع شیء person ساختاری را جهت نگهداری اطلاعات یک شخص معرفی می‌کند. این عمل موجب جلوگیری از پراکندگی تعریف متغیرها و گروه بندی آنها در قالب یک شیء می‌شود. روش دوم استفاده از Object Literal Notation یا نماد تحت الفظی شیء و بصورت زیر می‌باشد:

var person = {
    name : "Meysam" ,
    age : 32
};

Object Literal Notation ، دستور میانبری برای ایجاد یک شیء از نوع Object می‌باشد. در مثال فوق هم، همانند روش اول، شیء person را با دو ویژگی name و age ایجاد نمود‌ه‌ایم. در این روش، نام ویژگی‌ها می‌توانند به صورت رشته‌ای و عددی نیز به یک شیء اختصاص یابد.

var person = {
    "name" : "Meysam" ,
    "age" : 32
};

معمولا از دو روش فوق زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهیم اشیایی را ایجاد نماییم که ویژگی‌های آن‌ها فقط خواندنی باشند. با استفاده از روش دوم، حتی می‌توان یک شیء خالی را ایجاد نمود که در ابتدا هیچ ویژگی ای ندارد  و در مراحل بعد، ویژگی‌هایی را به آن اضافه نمود.

var person = {}; // var person = new Object();
person . name = "Meysam" ;
person . age = 32 ;

در مثال فوق شیء person بدون ویژگی‌ها تعریف شده است؛ سپس به آن ویژگی‌هایی را اضافه نموده‌ایم.

استفاده از روش Object Literal Notation ، یکی از روش‌های محبوب برنامه نویسان جاوا اسکریپت می‌باشد. زیرا با کمترین کد و بصورت بصری، شیء ای را ایجاد نموده و مثلا به یک متد ارسال می‌نمایند. به مثال زیر توجه کنید:

function displayInfo ( arg ) {
    var output = "" ;
    if ( arg . name != undefined )
        output += "Name: " + arg . name + "\n" ;
    if ( arg . age != undefined )
        output += "Age: " + arg . age + "\n" ;
    return output ;
}

alert (displayInfo ({
    name : "Meysam" ,
    age : 32
}));

alert (displayInfo ({
    name : "Sohrab"
}));

در این مثال یک تابع تعریف شده است که آرگومان ورودی آن یک شیء می‌باشد. در تابع بررسی می‌شود که اگر ویژگی name و یا age برای این آرگومان تعریف شده بود، خروجی تابع را تولید نماید. در واقع این ویژگی‌ها اختیاری می‌باشند و می‌توانند ارسال نگردند. در زمان فراخوانی تابع نیز شیء ای را بصورت Object Literal Notation ایجاد نموده و به تابع ارسال کردیم.

این الگو برای ارسال آرگومان، زمانی استفاده می‌شود که تعداد زیادی آرگومان اختیاری داریم و می‌خواهیم به تابع ارسال نماییم. معمولا کار با آرگومان‌های نامی (Named Arguments) راحت‌تر است ولی زمانیکه تعداد آرگومان‌های اختیاری زیاد باشند، مدیریت و نگهداری آنها سخت و طاقت فرسا می‌گردد و ظاهر زشتی را به تابع می‌دهد. بهترین راهکار جهت مدیریت چنین شرایطی این است که آرگومان‌های اجباری را به صورت آرگومان‌های نامی تعریف کنیم و آرگومان‌های اختیاری را به صورت یک شیء به تابع ارسال کنیم.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه نمود این است که جهت دسترسی به ویژگی‌های یک شیء از (.) استفاده می‌شود. همچنین می‌توان به یک ویژگی با استفاده از [] و بصورت یک آرایه دسترسی داشت که در این صورت نام ویژگی بصورت رشته‌ای در [] ذکر خواهد شد.

alert ( person . name );
alert ( person [ "name" ]);

در عمل تفاوتی بین دو مورد فوق وجود ندارد. مهمترین مزیت استفاده از [] این است که می‌توانید توسط یک متغیر به ویژگی‌های یک شیء دسترسی داشته باشید. همچنین اگر نام ویژگی شامل کاراکترهایی باشد که خطای گرامری رخ می‌دهد یا از اسامی رزرو شده استفاده کرده باشید، می‌توانید از [] جهت دسترسی به ویژگی استفاده نمایید.

var propertyName = "name" ;
alert ( person [ propertyName ]);
alert ( person [ "first name" ]);

در دستور alert اول، با استفاده از یک متغیر به ویژگی name از شیء person دسترسی پیدا نمودیم. در دستور آخر نیز، به دلیل وجود space در نام ویژگی، مجبور هستیم جهت دسترسی به ویژگی first name از [] استفاده نماییم.


بررسی نوع ارجاعی Function

توابع در واقع یک شیء و نمونه‌ای از نوع ارجاعی Function می‌باشند که می‌توانند همانند سایر اشیاء ویژگی‌ها و متدهای خاص خود را داشته باشند. بنابراین می‌توان در یک عبارت، تابعی را به یک شیء نسبت داد. به مثال زیر توجه کنید:

var sum = function ( a , b ) {
    return a + b ;
};

alert ( sum ( 10 , 20 ));

خروجی :

    30


شیء sum را تعریف نموده و یک تابع را به آن اختصاص دادیم که شامل دو آرگومان ورودی می‌باشد. حال می‌توان با شیء sum همانند یک تابع رفتار نمود و تابع مورد نظر را فراخوانی کرد. توجه داشته باشید که هیچ نامی را در زمان تعریف تابع به آن اختصاص نداده‌ایم. به این شکل تعریف تابع، Function Expression می‌گویند.

همانند سایر اشیاء، نام تابع نیز اشاره‌گری به تابع می‌باشد. بنابراین می‌توان توابع را نیز به یکدیگر نسبت داد. به مثال زیر توجه کنید:

function sum ( a , b ) {
    return a + b ;
}
alert ( sum ( 10 , 10 ));

var anotherSum = sum ;
alert ( anotherSum ( 10 , 10 ));

sum = null ;
alert ( anotherSum ( 10 , 10 ));
alert ( sum ( 10 , 10 )); // Error: Object is not a function;

خروجی :

    20

    20

    20

    Error: Object is not a function


ابتدا تابعی را به نام sum ایجاد نمودیم که دو عدد را با هم جمع می‌کند. دقت داشته باشید که به این شکل تعریف تابع sum ، اعلان تابع یا Function Declaration می‌گویند. سپس متغیری را به نام anotherSum ، تعریف نموده و sum را به آن نسبت دادیم. توجه داشته باشید که در زمان انتساب یک تابع به یک متغیر نباید () را ذکر کنیم، زیرا ذکر () به منزله‌ی فراخوانی تابع و اختصاص خروجی آن به متغیر می‌باشد و نه انتساب اشاره گر تابع به آن متغیر. فراخوانی sum و anotherSum خروجی یکسانی را دارند؛ زیرا هر دو به یک تابع اشاره می‌کنند. در خطوط بعدی، شیء sum را با مقدار null تنظیم نمودیم. در واقع با این کار اشاره‌گر sum برابر null شده است؛ یعنی دیگر به هیچ تابعی اشاره نمی‌کند. ولی تابع همچنان در حافظه وجود دارد؛ زیرا اشاره‌گر دیگری به نام anotherSum در حال اشاره نمودن به آن می‌باشد. در مرحله‌ی بعدی که sum را فراخوانی نمودیم، به دلیل null بودن آن، خطا رخ خواهد داد.


بازنگری مجدد به مبحث Overloading

در اینجا فقط می‌خواهیم اشاره‌ای کنیم به مبحث Overloading که قبلا در مورد آن بحث کردیم تا دلیل فنی عدم وجود Overloading را در جاوا اسکریپت درک کنیم. همانطور که قبلا بیان شد، نام تابع در واقع اشاره گری به تابع می‌باشد؛ بنابراین تعریف دو تابع هم نام، همانند اختصاص مجدد مقدار یا تغییر مقدار یک متغیر می‌باشد. به مثال زیر توجه کنید:

function calc ( num1 , num2 ) {
    return num1 + num2 ;
}

function calc ( num1 , num2 ) {
    return num1 - num2 ;
}

همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تابع دوم جایگزین تابع اول می‌گردد. در واقع تعریف فوق همانند تعریف زیر می‌باشد:

var calc = function ( num1 , num2 ) {
    return num1 + num2 ;
};

calc = function ( num1 , num2 ) {
    return num1 - num2 ;
};

همانطور که می‌بینید، ابتدا متغیری به نام calc تعریف شده‌است و با یک تابع مقداردهی اولیه شده است. سپس با تابع دوم مقداردهی مجدد گردیده است و دیگر به تابع قبلی اشاره نمی‌کند. بنابراین همیشه تابع آخر جایگزین توابع قبلی می‌گردد. 


Function Declaration در مقابل Function Expression

این دو روش تعریف و استفاده از توابع تقریبا مشابه هم می‌باشند و فقط یک تفاوت اصلی بین آنها وجود دارد و آن به نحوه‌ی رفتار موتور پردازشی جاوا اسکریپت بر می‌گردد. Function Declaration قبل از اینکه کدهای جاوا اسکریپت خوانده و اجرا شوند، خوانده شده و در دسترس خواهند بود؛ اما Function Expression تا زمانی که روال اجرای کد به این خط از کد نرسد، اجرا نخواهد شد و در دسترس نخواهد بود. به مثال Function Declaration زیر توجه کنید:

alert ( sum ( 10 , 20 ));

function sum ( a , b ) {
    return a + b ;
}

خروجی :

    30


قبل از اعلان تابع sum ، این تابع فراخوانی شده است؛ ولی هیچ خطایی رخ نمی‌دهد. زیرا قبل از اجرای دستورات، تابع sum خوانده و در دسترس خواهد بود. اما اگر تابع فوق بصورت Function Expression تعریف شده بود، خطا رخ می‌داد و برنامه اجرا نمی‌شد.

alert ( sum ( 10 , 20 )); // Error: undefined is not a function

var sum = function ( a , b ) {
    return a + b ;
};

خروجی :

    Error: undefined is not a function


همانطور که می‌بینید، در خط اول برنامه، خطای اجرایی رخ داده است. زیرا هنوز روال اجرایی برنامه به خط تعریف تابع sum نرسیده‌است. بنابراین تابع sum در دسترس نخواهد بود و فراخوانی آن موجب بروز خطا می‌گردد.


ارسال تابع به عنوان ورودی یا خروجی توابع دیگر

همانطور که قبلا بیان شد، نام تابع در واقع یک متغیر می‌باشد که به تابع مورد نظر اشاره می‌کند. بنابراین می‌توان همانند یک متغیر با آن رفتار نموده و به عنوان آرگومان ورودی و یا مقدار خروجی یک تابع آن را ارسال نمود. به مثال زیر توجه کنید:

function add ( a , b ) {
    return a + b ;
}

function mult ( a , b ) {
    return a * b ;
}

function calc ( a , b , fn ) {
    return a * b + fn ( a , b );
}

alert ( calc ( 10 , 20 , add ));
alert ( calc ( 10 , 20 , mult ));

خروجی :

    230

    400


دو تابع به نامهای add و mult با دو آرگومان ورودی تعریف شده‌اند که به ترتیب حاصل جمع و حاصل ضرب دو آرگومان را بر می‌گردانند. تابع calc نیز با 3 آرگومان ورودی تعریف شده‌است که قصد داریم برای آرگومان سوم یک تابع را ارسال نماییم. تابع calc در 2 مرحله فراخوانی شده‌است که در یک مرحله تابع add و در مرحله‌ی دیگر تابع mult به عنوان آرگومان ورودی ارسال شده‌اند. همانطور که از قبل می‌دانید، نام تابع اشاره‌گری به خود تابع می‌باشد. در تابع calc نیز با فراخوانی آرگومان fn در واقع داریم تابع ارسالی را فراخوانی می‌نماییم. حال به مثال زیر توجه کنید که یک تابع را به عنوان خروجی بر می‌گرداند:

function createFunction ( a , b ) {
    return function ( c ) {
        var d = ( a + b ) * c ;
        return d ;
    };
}

var fn = createFunction ( 10 , 20 );
alert ( fn ( 30 ));

خروجی :

    900


تابع createFunction دارای 2 آرگومان ورودی می‌باشد و یک تابع را با 1 آرگومان ورودی بر می‌گرداند. در ابتدا تابع createFunction را با آرگومان‌های 10 و 20 فراخوانی نمودیم. خروجی این تابع که خود یک تابع با یک آرگومان ورودی می‌باشد، به عنوان خروجی برگردانده شده و در متغیر fn قرار می‌گیرد. سپس تابع fn با آرگومان ورودی 30 فراخوانی می‌گردد که مقادیر 10 و 20 را با هم جمع نموده و در 30 ضرب می‌نماید. 

نظرات اشتراک‌ها
پایان کار Inoreader برای کاربران عادی
- « FeedReader » برای شروع کار خوب هست.
- سورس سایت « rssheap » هم در دسترس است. برای Parse فیدها از HtmlAgilityPack استفاده کرده که روش درستی است. برخلاف تصور، هرچند فیدها باید خروجی XML ای داشته باشند، اما خیلی از آن‌ها XML استانداردی را تولید نمی‌کنند و با استفاده از کلاس‌های استاندارد XML دات نت قابل Parse نیستند. به همین جهت نیاز به یک HTML Parser قوی در اینجا هست؛ مانند HtmlAgilityPack تا در دنیای واقعی کار کند.
مطالب
Roslyn #5
بررسی Semantic Models

همانطور که از قسمت قبل به‌خاطر دارید، برای دسترسی به اطلاعات semantics، نیاز به یک context مناسب که همان Compilation API است، می‌باشد. این context دارای اطلاعاتی مانند دسترسی به تمام نوع‌های تعریف شده‌ی توسط کاربر و متادیتاهای ارجاعی، مانند کلاس‌های پایه‌ی دات نت فریم‌ورک است. بنابراین پس از ایجاد وهله‌ای از Compilation API، کار با فراخوانی متد GetSemanticModel آن ادامه می‌یابد. در ادامه با مثال‌هایی، کاربرد این متد را بررسی خواهیم کرد.


ساختار جدید Optional

خروجی‌های تعدادی از متدهای Roslyn با ساختار جدیدی به نام Optional ارائه می‌شوند:
    public struct Optional<T>
    {
        public bool HasValue { get; }
        public T Value { get; }
    }
این ساختار که بسیار شبیه است به ساختار قدیمی <Nullable<T، منحصر به Value types نیست و Reference types را نیز شامل می‌شود و بیانگر این است که آیا یک Reference type، واقعا مقدار دهی شده‌است یا خیر؟


دریافت مقادیر ثابت Literals

فرض کنید می‌خواهیم مقدار ثابت ; int x = 42 را دریافت کنیم. برای اینکار ابتدا باید syntax tree آن تشکیل شود و سپس نیاز به یک سری حلقه و if و else و همچنین بررسی نال بودن بسیاری از موارد است تا به نود مقدار ثابت 42 برسیم. سپس متد GetConstantValue مربوط به GetSemanticModel را بر روی آن فراخوانی می‌کنیم تا به مقدار واقعی آن که ممکن است در اثر محاسبات جاری تغییر کرده باشد، برسیم.
اما روش بهتر و توصیه شده، استفاده از CSharpSyntaxWalker است که در انتهای قسمت سوم معرفی شد:
class ConsoleWriteLineWalker : CSharpSyntaxWalker
{
    public ConsoleWriteLineWalker()
    {
        Arguments = new List<ExpressionSyntax>();
    }
 
    public List<ExpressionSyntax> Arguments { get; }
 
    public override void VisitInvocationExpression(InvocationExpressionSyntax node)
    {
        var member = node.Expression as MemberAccessExpressionSyntax;
        var type = member?.Expression as IdentifierNameSyntax;
        if (type != null && type.Identifier.Text == "Console" && member.Name.Identifier.Text == "WriteLine")
        {
            if (node.ArgumentList.Arguments.Count == 1)
            {
                var arg = node.ArgumentList.Arguments.Single().Expression;
                Arguments.Add(arg);
                return;
            }
        }
 
        base.VisitInvocationExpression(node);
    }
}
اگر به کدهای ادامه‌ی بحث دقت کنید، قصد داریم مقادیر ثابت آرگومان‌های Console.WriteLine را استخراج کنیم. به همین جهت در این SyntaxWalker، نوع Console و متد WriteLine آن مورد بررسی قرار گرفته‌اند. اگر این نود دارای یک تک آرگومان بود، آین آرگومان استخراج شده و به لیست آرگومان‌های خروجی این کلاس اضافه می‌شود.
در ادامه نحوه‌ی استفاده‌ی از این SyntaxWalker را ملاحظه می‌کنید. در اینجا ابتدا سورس کدی حاوی یک سری Console.WriteLine که دارای تک آرگومان‌های ثابتی هستند، تبدیل به syntax tree می‌شود. سپس از روی آن CSharpCompilation تولید می‌گردد تا بتوان به اطلاعات semantics دسترسی یافت:
static void getConstantValue()
{
    // Get the syntax tree.
    var code = @"
                using System;
 
                class Foo
                {
                    void Bar(int x)
                    {
                        Console.WriteLine(3.14);
                        Console.WriteLine(""qux"");
                        Console.WriteLine('c');
                        Console.WriteLine(null);
                        Console.WriteLine(x * 2 + 1);
                    }
                }
                ";
 
    var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText(code);
    var root = tree.GetRoot();
 
    // Get the semantic model from the compilation.
    var mscorlib = MetadataReference.CreateFromFile(typeof(object).Assembly.Location);
    var comp = CSharpCompilation.Create("Demo").AddSyntaxTrees(tree).AddReferences(mscorlib);
    var model = comp.GetSemanticModel(tree);
 
    // Traverse the tree.
    var walker = new ConsoleWriteLineWalker();
    walker.Visit(root);
 
 
    // Analyze the constant argument (if any).
    foreach (var arg in walker.Arguments)
    {
        var val = model.GetConstantValue(arg);
        if (val.HasValue)
        {
            Console.WriteLine(arg + " has constant value " + (val.Value ?? "null") + " of type " + (val.Value?.GetType() ?? typeof(object)));
        }
        else
        {
            Console.WriteLine(arg + " has no constant value");
        }
    }
}
در ادامه با استفاده از CSharpCompilation و متد GetSemanticModel آن به SemanticModel جاری دسترسی خواهیم یافت. اکنون SyntaxWalker را وارد به حرکت بر روی ریشه‌ی syntax tree سورس کد آنالیز شده می‌کنیم. به این ترتیب لیست آرگومان‌های متدهای Console.WriteLine بدست می‌آیند. سپس با فراخوانی متد model.GetConstantValue بر روی هر آرگومان دریافتی، مقادیر آن‌ها با فرمت <Optional<T استخراج می‌شوند.
خروجی نمایش داده شده‌ی توسط برنامه به صورت ذیل است:
 3.14 has constant value 3.14 of type System.Double
"qux" has constant value qux of type System.String
'c' has constant value c of type System.Char
null has constant value null of type System.Object
x * 2 + 1 has no constant value


درک مفهوم Symbols

اینترفیس ISymbol در Roslyn، ریشه‌ی تمام Symbolهای مختلف مدل سازی شده‌ی در آن است که تعدادی از آن‌ها را در تصویر ذیل مشاهده می‌کنید:


API کار با Symbols بسیار شبیه به API کار با Reflection است با این تفاوت که در زمان آنالیز کدها رخ می‌دهد و نه در زمان اجرای برنامه. همچنین در Symbols API امکان دسترسی به اطلاعاتی مانند locals, labels و امثال آن نیز وجود دارد که با استفاده از Reflection زمان اجرای برنامه قابل دسترسی نیستند. برای مثال فضاهای نام در Reflection صرفا به صورت رشته‌ای، با دات جدا شده از نوع‌های آنالیز شده‌ی توسط آن است؛ اما در اینجا مطابق تصویر فوق، یک اینترفیس مجزای خاص خود را دارد. جهت سهولت کار کردن با Symbols، الگوی Visitor با معرفی کلاس پایه‌ی SymbolVisitor نیز پیش بینی شده‌است.
static void workingWithSymbols()
{
    // Get the syntax tree.
    var code = @"
                using System;
 
                class Foo
                {
                    void Bar(int x)
                    {
                        // #insideBar
                    }
                }
 
                class Qux
                {
                    protected int Baz { get; set; }
                }
                ";
 
    var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText(code);
    var root = tree.GetRoot();
 
    // Get the semantic model from the compilation.
    var mscorlib = MetadataReference.CreateFromFile(typeof(object).Assembly.Location);
    var comp = CSharpCompilation.Create("Demo").AddSyntaxTrees(tree).AddReferences(mscorlib);
    var model = comp.GetSemanticModel(tree);
 
    // Traverse enclosing symbol hierarchy.
    var cursor = code.IndexOf("#insideBar");
    var barSymbol = model.GetEnclosingSymbol(cursor);
    for (var symbol = barSymbol; symbol != null; symbol = symbol.ContainingSymbol)
    {
        Console.WriteLine(symbol);
    }
 
    // Analyze accessibility of Baz inside Bar.
    var bazProp = ((CompilationUnitSyntax)root)
        .Members.OfType<ClassDeclarationSyntax>()
        .Single(m => m.Identifier.Text == "Qux")
        .Members.OfType<PropertyDeclarationSyntax>()
        .Single();
    var bazSymbol = model.GetDeclaredSymbol(bazProp);
    var canAccess = model.IsAccessible(cursor, bazSymbol);
}
یکی از کاربردهای مهم Symbols API دریافت اطلاعات Symbols نقطه‌ای خاص از کدها می‌باشد. برای مثال در محل اشاره‌گر ادیتور، چه Symbols ایی تعریف شده‌اند و از آن‌ها در مباحث ساخت افزونه‌های آنالیز کدها زیاد استفاده می‌شود. نمونه‌ای از آن‌را در قطعه کد فوق ملاحظه می‌کنید. در اینجا با استفاده از متد GetEnclosingSymbol، سعی در یافتن Symbols قرار گرفته‌ی در ناحیه‌ی insideBar# کدهای فوق داریم؛ با خروجی ذیل که نام demo.exe آن از نام CSharpCompilation آن گرفته شده‌است:
 Foo.Bar(int)
Foo
<global namespace>
Demo.exe
Demo, Version=0.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null


همچنین در ادامه‌ی کد، توسط متد IsAccessible قصد داریم بررسی کنیم آیا Symbol قرار گرفته در محل کرسر، دسترسی به خاصیت protected کلاس Qux را دارد یا خیر؟ که پاسخ آن خیر است.


آشنایی با Binding symbols

یکی از مراحل کامپایل کد، binding نام دارد و در این مرحله است که اطلاعات Symbolic هر نود از Syntax tree دریافت می‌شود. برای مثال در اینجا مشخص می‌شود که این x، آیا یک متغیر محلی است، یا یک فیلد و یا یک خاصیت؟
مثال ذیل بسیار شبیه است به مثال getConstantValue ابتدای بحث، با این تفاوت که در حلقه‌ی آخر کار از متد GetSymbolInfo استفاده شده‌است:
static void bindingSymbols()
{
    // Get the syntax tree.
    var code = @"
                using System;
 
                class Foo
                {
                    private int y;
 
                    void Bar(int x)
                    {
                        Console.WriteLine(x);
                        Console.WriteLine(y);
 
                        int z = 42;
                        Console.WriteLine(z);
 
                        Console.WriteLine(a);
                    }
                }";
 
    var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText(code);
    var root = tree.GetRoot();
 
    // Get the semantic model from the compilation.
    var mscorlib = MetadataReference.CreateFromFile(typeof(object).Assembly.Location);
    var comp = CSharpCompilation.Create("Demo").AddSyntaxTrees(tree).AddReferences(mscorlib);
    var model = comp.GetSemanticModel(tree);
 
    // Traverse the tree.
    var walker = new ConsoleWriteLineWalker();
    walker.Visit(root);
 
    // Bind the arguments.
    foreach (var arg in walker.Arguments)
    {
        var symbol = model.GetSymbolInfo(arg);
        if (symbol.Symbol != null)
        {
            Console.WriteLine(arg + " is bound to " + symbol.Symbol + " of type " + symbol.Symbol.Kind);
        }
        else
        {
            Console.WriteLine(arg + " could not be bound");
        }
    }
}
با این خروجی:
 x is bound to int of type Parameter
y is bound to Foo.y of type Field
z is bound to z of type Local
a could not be bound
در مثال فوق، با استفاده از Syntax Walker طراحی شده در ابتدای بحث که کار استخراج آرگومان‌های متدهای Console.WriteLine را انجام می‌دهد، قصد داریم بررسی کنیم، هر آرگومان به چه Symbol ایی بایند شده‌است و نوعش چیست؟ برای مثال Console.WriteLine اول که از پارامتر x استفاده می‌کند، نوع x مورد استفاده‌اش چیست؟ آیا فیلد است، متغیر محلی است یا یک پارامتر؟ این اطلاعات را با استفاده از متد model.GetSymbolInfo می‌توان استخراج کرد.
مطالب
شرط گذاری روی Include ها در EF Core 5x
سناریویی را در نظر بگیرید که میخواهید لیست Blog‌ها را به همراه Post هایشان که شامل کلمه‌ی خاصی است، به کلاینت باز گردانید. در این حالت احتمالا چنین کدی به نظرتان خواهد آمد:
// -- FilteredInclude_EFCore5
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(p => p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")))
    .ToList();
return Json(list);
این کد تا قبل از EFCore 5.0 پیش نمایش 3، به خطای زیر منجر میشود؛ چرا که EFCore از شرط گذاری روی Include‌ها پشتیبانی نمی‌کند:
System.InvalidOperationException: 'Lambda expression used inside Include is not valid.'
پس مجبوریم همه‌ی رکورد‌های Include را از دیتابیس خوانده و سپس آنها را در حافظه فیلتر کنیم:
// -- NonFilteredInclude
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(e => e.Posts)
    .ToList();
list.ForEach(p => p.Posts = p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")).ToList());
این روش سربار بسیار زیادی دارد و بسته به تعداد رکورد‌ها و ستون‌های Post، حجم زیادی از دیتای غیر لازم را از دیتابیس میخواند و تخصیص حافظه (memory allocation) اضافی و زیادی را به همراه دارد. مثلا اگر 100 Blog داشته باشیم که هرکدام 100 Post داشته باشند و فقط یکی از Post‌ها شرط مورد نظر را داشته باشد، بدین ترتیب 100 * 100 منهای 1 رکورد اضافی واکشی خواهد شد؛ یعنی برابر ‭9,999‬! (می توان با لحاظ کردن تعداد و حجم ستون‌های اضافی نیز وخامت اوضاع را درک کرد)
همچنین اگر به صورت غیر read-only (عدم استفاده از AsNoTracking)  داده‌ها را لود کرده باشید، با شرطی که داخل ForEach اعمال می‌شود، رکوردهایی که فیلتر میشوند به صورت Deleted در ChangeTracker علامت گذاری میشوند که میتواند مشکل ساز نیز باشد.
برای حل این مشکل چندین روش وجود دارد:
1- توسط یک تایپ دلخواه (anonymous یا dto) واکشی را به صورت Projection انجام دهیم و Post‌ها را فیلتر کنیم:
// -- Projection_Manually
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Select(p => new
    {
        p.Id,
        p.Name,
        Posts = p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")).ToList()
    }).ToList();
این دستور، کوئری SQL زیر را تولید میکند:
SELECT [b].[Id], [b].[Name], [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
LEFT JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
ORDER BY [b].[Id], [t].[Id]
معایب این روش:
  • در صورت نیاز به ویرایش (عدم استفاده از AsNoTracking) بدلیل استفاده از anonymous بجای Blog، هیچ شیء Blog ایی در ChangeTracker ثبت نخواهد شد، ولی اشیا Post در ChangeTracker ثبت می‌شوند. در نتیجه تنها 1 شیء در ChangeTracker اضافه خواهد شد.
  • کد نویسی را کثیف میکند؛ مخصوصا اگر نیاز به شرط گذاری بر روی چندین Navigation Collection تو در تو را داشته باشید.
برای جلوگیری از این کثیف شدن میتوان از قابلیت Projection کتابخانه‌ی AutoMapper استفاده کرد. کوئری تولید شده و عملکرد آن عینا مشابه همین روش است، ولی کد تمیز‌تری را موجب می‌شود ( از نظر سرعت، مقدار کمی کند‌تر است. انتهای مقاله، بنچمارک آن را میتوانید مشاهده کنید)

2- از قابلیت IncludeFilter کتابخانه‌ی  Z.EntityFramework.Plus.EFCore استفاده کنیم.
این کتابخانه امکانات بسیار مفیدی را ارائه میدهد و شخصا برای پروژه‌های واقعی و بزرگ آن را پیشنهاد میدهم. اگر از امکانات آن بجا استفاده شود، تاثیر بسیار زیادی را بر روی پرفرمنس پروژه خواهد گذاشت (توصیه میکنم حتما داکیومنت آن را مطالعه کنید). این کتابخانه کاملا رایگان است و از EFCore و EF6 (در یک پکیج جداگانه) پشتیبانی میکند. شرکت مالک آن (ZZZ) یک کتابخانه‌ی دیگر را نیز به نام  Z.EntityFramework.Extensions.EFCore دارد که امکانات بیشتری را ارائه میدهد؛ ولی رایگان نیست.
در این روش خواهیم داشت:
// -- IncludeFilter_EFCorePlus
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .IncludeFilter(e => e.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test tile")))
    .ToList();
این دستور کوئری SQL زیر را تولید میکند:
-- EF+ Query Future: 1 of 2
SELECT [b].[Id], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
;

-- EF+ Query Future: 2 of 2
SELECT [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
INNER JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
;
  • همانطور که می‌بینید این دستور، 2 کوئری را اجرا میکند. سرعت آن از روش قبلی کمی کند‌تر است و memory allocation بیشتری را انجام میدهد.
  • در صورت عدم استفاده از AsNoTracking، اشیاء Blog را نیز ثبت میکند؛ درنتیجه تعداد 101 آبجکت (100 Blog و 1 Post) به ChangeTracker اضافه خواهند شد.
  • کد نویسی تمیزتر و راحت‌تری در سمت سی شارپ دارد. 
  • این روش در EF6 نیز قابل استفاده است.

3- کمبود این قابلیت در EFCore بسیار حس میشد (در NHibernate از قدیم این امکان وجود داشت) تا اینکه نهایتا در EFCore 5.0 پیش نمایش 3 (آخرین نسخه‌ی در حال حاضر) این قابلیت به EFCore اضافه شده‌است.
برای استفاده از آن نیاز به هیچ کد اضافه‌ای نیست و به صورت معمول میتوان از متد Include، همراه با شرط استفاده کرد:
// -- FilteredInclude_EFCore5
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(p => p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")))
    .ToList();
این دستور، کوئری SQL زیر را تولید میکند:
SELECT [b].[Id], [b].[Name], [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
LEFT JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
ORDER BY [b].[Id], [t].[Id]
  • این روش بسیار بهینه است و از روش قبلی (دوم) کمی سریع‌تر بوده و memory allocation کمتری (نزدیک به روش اول) دارد.
  • در صورت عدم استفاده از AsNoTracking، مانند قبلی عمل میکند؛ درنتیجه تعداد 101 آبجکت به ChangeTracker اضافه خواهند شد. 
  • کد نویسی تمیزتر و راحت‌تری در سمت سی شارپ دارد.

بنچمارک مقایسه‌ی این روش‌ها را میتوانید از ریپازیتوری گیتهاب زیر دریافت کنید:
تصویر زیر نتایج آن‌را نشان میدهد. این شاخص‌ها بر اساس تعداد رکوردها، ستون‌ها و حجم دیتای واکشی شده از دیتابیس، میتوانند متفاوت باشند؛ ولی نتیجه‌ی آن از لحاظ مقایسه‌ای، مشابه همین خواهد بود: