مطالب
React 16x - قسمت 9 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 3 - Lifecycle Hooks
کامپوننت‌ها در طول چرخه‌ی عمر خود، از چندین مرحله عبور می‌کنند. اولین مرحله، mount نام دارد و زمانی رخ می‌دهد که وهله‌ای از یک کامپوننت، ایجاد و به DOM افزوده شده‌است. در این حالت تعدادی متد خاص را می‌توان به کامپوننت خود اضافه کرد که به صورت خودکار توسط React فراخوانی می‌شوند. به این متدها Lifecycle Hooks می‌گویند. در طی مرحله‌ی mount، سه متد Lifecycle Hooks مخصوص constructor، render و componentDidMount قابل تعریف هستند. React این متدها را به ترتیب فراخوانی می‌کند. دومین مرحله، update نام دارد و زمانی رخ می‌دهد که state و یا props کامپوننت تغییر می‌کنند. در طی مرحله‌ی update، دو متد Lifecycle Hooks مخصوص render و componentDidUpdate قابل تعریف هستند. آخرین فاز یا مرحله، unmount نام دارد و زمانی رخ می‌دهد که کامپوننتی از DOM حذف می‌شود، مانند حذف کامپوننت Counter در قسمت‌های قبل. در طی مرحله‌ی unmount، یک متد Lifecycle Hooks مخصوص componentWillUnmount قابل تعریف است.
البته این Lifecycle Hooks ای که در اینجا نام برده شدند، بیشترین استفاده را دارند. در مستندات React مواردی دیگری نیز ذکر شده‌اند که در عمل آنچنان مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.


مرحله‌ی Mount

در کامپوننت App، یک constructor را اضافه می‌کنیم تا بتوان مرحله‌ی Mount را بررسی کرد. این سازنده تنها یکبار در زمان وهله سازی این کامپوننت فراخوانی می‌شود. یکی از کاربردهای آن می‌تواند مقدار دهی اولیه‌ی خواص این وهله باشد. برای مثال یکی از کاربردهای آن می‌تواند مقدار دهی اولیه‌ی state بر اساس مقادیر props رسیده باشد.  در اینجا است که می‌توان خاصیت state را مستقیما مقدار دهی کرد (مانند this.state = this.props.something) و در این حالت نیازی به فراخوانی متد this.setState نیست و اگر فراخوانی شود، یک خطا را دریافت می‌کنیم. از این جهت که this.setState را تنها زمانیکه کامپوننتی رندر شده و در DOM قرار گرفته باشد، می‌توان فراخوانی کرد.

یک نکته: فراخوانی this.state = this.props.something در سازنده‌ی کلاس میسر نیست، مگر اینکه props را به صورت پارامتر به سازنده‌ی کلاس و سازنده‌ی base class توسط متد super ارسال کنیم:
  constructor(props) {
    super(props);
    console.log("App - constructor");
    this.state = this.props.something;
  }
در غیراینصورت this.props، مقدار undefined را بازگشت می‌دهد.

دومین متد lifecycle hooks ای که بررسی می‌کنیم، componentDidMount است:
class App extends Component {
  constructor() {
    super();
    console.log("App - constructor");
  }

  componentDidMount() {
    // Ajax calls
    console.log("App - mounted");
  }
این متد پس از رندر کامپوننت در DOM فراخوانی می‌شود و بهترین محلی است که از آن می‌توان برای ارسال درخواست‌های Ajaxای به سمت سرور و دریافت اطلاعات از backend، استفاده کرد و سپس setState را با اطلاعات جدید فراخوانی نمود.

سومین lifecycle hooks در مرحله‌ی mounting، متد رندر است که در اینجا به ابتدای آن، یک  console.logرا جهت بررسی بیشتر اضافه می‌کنیم:
  render() {
    console.log("App - rendered");
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را می‌توان در کنسول توسعه دهندگان مرورگر مشاهده کرد:


در اینجا ترتیب فراخوانی این متدها را مشاهده می‌کنید. ابتدا سازنده‌ی کلاس فراخوانی شده‌است. سپس در مرحله‌ی رندر، یک المان React که در DOM مجازی React قرار می‌گیرد، بازگشت داده می‌شود. سپس React این DOM مجازی را با DOM اصلی هماهنگ می‌کند. پس از آن مرحله‌ی Mount فرا می‌رسد. یعنی در این مرحله، کامپوننت در DOM اصلی قرار دارد. اینجا است که اعمال Ajax ای دریافت اطلاعات از سرور باید انجام شوند.

یک نکته: در مرحله‌ی رندر، تمام فرزندان یک کامپوننت نیز به صورت بازگشتی رندر می‌شوند. برای نمایش این ویژگی، به متد Render کامپوننت‌های NavBar، Counters و Counter، متد  console.log ای را جهت درج این مرحله در کنسول، اضافه می‌کنیم:
class Counter extends Component {
  render() {
    console.log("Counter - rendered");
//...

class Counters extends Component {
  render() {
    console.log("Counters - rendered");
//...

const NavBar = ({ totalCounters }) => {
  console.log("NavBar - rendered");
//...

یک نکته: نمی‌توان از lifecycle hooks در کامپوننت‌های بدون حالت تابعی استفاده کرد.

پس از این تغییرات و ذخیره سازی برنامه، با بارگذاری مجدد آن در مرورگر، چنین خروجی در کنسول توسعه دهندگان مرورگر ظاهر می‌شود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، پس از فراخوانی App - rendered، تمام فرزندان کامپوننت App رندر شده‌اند و در آخر به App - mounted رسیده‌ایم.


مرحله‌ی Update

مرحله‌ی Update زمانی رخ می‌دهد که state و یا props یک کامپوننت تغییر می‌کنند. برای مثال با کلیک بر روی دکمه‌ی Increment، وضعیت کامپوننت به روز رسانی می‌شود. پس از آن فراخوانی خودکار متد رندر در صف قرار می‌گیرد. به این معنا که تمام فرزندان آن نیز قرار است مجددا رندر شوند. برای آزمایش آن، یکبار لاگ‌های کنسول توسعه دهندگان مرورگر را پاک کنید. سپس بر روی دکمه‌ی Increment کلیک کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید با کلیک بر روی دکمه‌ی Increment، کل Component tree برنامه مجددا رندر شده‌است. البته این مورد به معنای به روز رسانی کل DOM اصلی در مرورگر نیست. زمانیکه کامپوننتی رندر می‌شود، فقط یک React element حاصل آن خواهد بود که در نتیجه‌ی آن DOM مجازی React به روز رسانی خواهد شد. سپس React، کپی DOM مجازی قبلی را با نمونه‌ی جدید آن مقایسه می‌کند. در آخر، محاسبه‌ی تغییرات صورت گرفته و تنها بر اساس موارد تغییر یافته‌است که DOM اصلی را به روز رسانی می‌کند. به همین جهت زمانیکه بر روی دکمه‌ی Increment کلیک می‌شود، فقط span کنار آن در DOM اصلی به روز رسانی می‌شود. برای اثبات آن در مرورگر بر روی المان span که شماره‌ها را نمایش می‌دهد، کلیک راست کرده و گزینه‌ی inspect را انتخاب کنید. سپس بر روی دکمه‌ی Increment کلیک نمائید. مرورگر قسمتی را که به روز می‌شود، با رنگی مشخص و متمایز، به صورت لحظه‌ای نمایش می‌دهد.

متد componentDidUpdate، پس از به روز رسانی کامپوننت فراخوانی می‌شود. به این معنا که در این حالت وضعیت و یا props جدیدی را داریم. در این حالت می‌توان این اشیاء به روز شده را با نمونه‌های قبلی آن‌ها مقایسه کرد و در صورت وجود تغییری، برای مثال یک درخواست Ajax ای را به سمت سرور برای دریافت اطلاعات تکمیلی ارسال کرد و در غیراینصورت خیر. بنابراین می‌توان به آن به عنوان یک روش بهینه سازی نگاه کرد. برای نمایش این قابلیت می‌توان متد componentDidUpdate را که مقادیر قبلی props و state را دریافت می‌کند، لاگ کرد:
class Counter extends Component {
  componentDidUpdate(prevProps, prevState) {
    console.log("Counter - updated", { prevProps, prevState });
    if (prevProps.counter.value !== this.props.counter.value) {
      // Ajax call and get new data
    }
  }
برای آزمایش آن، یکبار لاگ‌های کنسول توسعه دهندگان مرورگر را پاک کنید. سپس بر روی دکمه‌ی Increment اولین شمارشگر کلیک کنید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، مقدار شیء counter، پیش از کلیک بر روی دکمه‌ی Increment، مساوی 4 بوده‌است. در یک چنین حالتی می‌توان مقدار قبلی prevProps.counter.value را با مقدار جدید this.props.counter.value مقایسه کرد و در صورت نیاز یک درخواست Ajax ای را برای دریافت اطلاعات به روز، صادر کرد.


مرحله‌ی Unmount

در این مرحله تنها یک lifecycle hook به نام componentWillUnmount قابل تعریف است که درست پیش از حذف یک کامپوننت از DOM فراخونی می‌شود.
class Counter extends Component {
  componentWillUnmount(){
    console.log("Counter - Unmount");
  }
پس از افزودن متد فوق و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، یکبار دیگر لاگ‌های کنسول توسعه دهندگان مرورگر را پاک کنید. سپس اولین Counter رندر شده را حذف کنید.


در اینجا پس از حذف یک کامپوننت، state کامپوننت App تغییر کرده‌است. به همین جهت کل Component tree رندر مجدد شده‌است. اینبار یک DOM مجازی جدید را داریم که تعداد Counterهای آن 3 مورد است. سپس React این DOM مجازی جدید را با نمونه‌ی قبلی خود مقایسه کرده و متوجه می‌شود که یکی از Counterها حذف شده‌است. در ادامه متد componentWillUnmount را پیش از حذف این ‍Counter از DOM، فراخوانی می‌کند. به این ترتیب فرصت خواهیم یافت تا رهاسازی منابع را در صورت نیاز انجام دهیم تا برنامه دچار نشتی حافظه نشود.


یک مثال: افزودن دکمه‌ی Decrement به کامپوننت Counter

در ادامه می‌خواهیم دکمه‌ای را برای کاهش مقدار یک شمارشگر، به کامپوننت Counter اضافه کنیم. همچنین اگر مقدار value شمارشگر مساوی صفر بود، دکمه‌ی کاهش مقدار آن باید غیرفعال شود و برعکس. به علاوه از سیستم طرحبندی بوت استرپ نیز برای تعریف دو ستون، یکی برای نمایش مقدار شمارشگرها و دیگری برای نمایش دکمه‌ها استفاده خواهیم کرد.


برای پیاده سازی آن ابتدا متد رندر کامپوننت Counter را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
class Counter extends Component {

  render() {
    console.log("Counter - rendered");
    return (
      <div className="row">
        <div className="col-1">
          <span className={this.getBadgeClasses()}>{this.formatCount()}</span>
        </div>
        <div className="col">
          <button
            onClick={() => this.props.onIncrement(this.props.counter)}
            className="btn btn-secondary btn-sm"
          >
            +
          </button>
          <button
            onClick={() => this.props.onDecrement(this.props.counter)}
            className="btn btn-secondary btn-sm m-2"
            disabled={this.props.counter.value === 0 ? "disabled" : ""}
          >
            -
          </button>
          <button
            onClick={() => this.props.onDelete(this.props.counter.id)}
            className="btn btn-danger btn-sm"
          >
            Delete
          </button>
        </div>
      </div>
    );
  }
در اینجا یک row تعریف شده و سپس دو div، با کلاس‌های تعیین عرض ستون‌ها. در ادامه span نمایش شمارشگر، به div اول و دکمه‌ها به div دوم منتقل شده‌اند. همچنین marginها را هم اصلاح کرده‌ایم تا بین دکمه‌ها فضای مناسبی ایجاد شود.
در این بین، دکمه‌ی جدید کاهش مقدار را که با یک - مشخص شده‌است نیز مشاهده می‌کنید. رویدادگردان onClick آن به this.props.onDecrement اشاره می‌کند. همچنین ویژگی disabled نیز به آن اضافه شده‌است تا بر اساس مقدار value شیء counter، در مورد فعال یا غیرفعالسازی دکمه تصمیم گیری کند.
پس از آن نیاز است این this.props.onDecrement را تعریف کنیم. به همین جهت به والد آن که کامپوننت Counters است مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
<Counter
  key={counter.id}
  counter={counter}
  onDelete={this.props.onDelete}
  onIncrement={this.props.onIncrement}
  onDecrement={this.props.onDecrement}
/>
در اینجا onDecrement اضافه شده‌است تا شیء this.props ارسالی به کامپوننت Counter را مقدار دهی کند. اکنون باید ارجاع به this.props.onDecrement این کامپوننت را نیز تکمیل کرد. این ارجاع نیز به والد Counters که در اینجا کامپوننت App است اشاره می‌کند:
<Counters
  counters={this.state.counters}
  onReset={this.handleReset}
  onIncrement={this.handleIncrement}
  onDecrement={this.handleDecrement}
  onDelete={this.handleDelete}
/>
در کامپوننت App، ویژگی onDecrement ارسالی به کامپوننت Counters، به صورت props مقدار دهی شده‌است. این ویژگی به متد this.handleDecrement اشاره می‌کند که به صورت زیر در کامپوننت App تعریف می‌شود:
  handleDecrement = counter => {
    console.log("handleDecrement", counter);
    const counters = [...this.state.counters]; // cloning an array
    const index = counters.indexOf(counter);
    counters[index] = { ...counter }; // cloning an object
    counters[index].value--;
    console.log("this.state.counters", this.state.counters[index]);
    this.setState({ counters });
  };
که کدهای آن با کدهای handleIncrement بحث شده‌ی در قسمت قبل یکی است. اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، به تصویر ابتدای توضیحات این مثال خواهید رسید.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-09.zip
مطالب
React 16x - قسمت 20 - کار با فرم‌ها - بخش 3 - بهبود کیفیت کدهای فرم لاگین
تا اینجا اگر به کدهای کامپوننت فرم لاگینی که ایجاد کردیم دقت کنید، تبدیل شده‌است به محلی برای انباشت حجم قابل توجهی از کد. به این ترتیب اگر قرار باشد فرم‌های جدیدی را تعریف کنیم، نیاز خواهد بود قسمت‌های عمده‌ای از این کدها را در هر جایی تکرار کنیم. بنابراین جهت کاهش مسئولیت‌های آن، نیاز است بازسازی کد (refactoring) قابل ملاحظه‌ای بر روی آن صورت گیرد.


تشخیص قسمت‌هایی که قابلیت استخراج از کامپوننت لاگین را دارند

قصد داریم قسمت‌هایی از کامپوننت لاگین فعلی را استخراج کرده و آن‌ها را درون یک کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد قرار دهیم:
- خاصیت state: می‌خواهیم تمام فرم‌هایی را که تعریف می‌کنیم، دارای خاصیت errors باشند. بنابراین این خاصیت قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد.
- خاصیت schema: قابلیت استفاده‌ی مجدد را ندارد و مختص فرم لاگین تعریف شده‌است. این منطق از هر فرمی با فرم دیگر، متفاوت است.
- متد validate: در این متد، هیچ نوع وابستگی از آن به مفهوم لاگین وجود ندارد و کاملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد. تنها this.state.account آن وابسته‌ی به کامپوننت لاگین است و بدیهی است شیء account را در سایر فرم‌ها نخواهیم داشت و ممکن است نام آن movie یا customer باشد. بنابراین قاعده‌ای را در اینجا تعریف می‌کنیم، بر این مبنا که از این پس، تمام فرم‌های ما دارای خاصیتی به نام data خواهند بود که بیانگر اطلاعات آن فرم می‌باشد. با این تغییر، برای مثال در فرم لاگین، data به شیء account تنظیم می‌شود و در فرمی دیگر به شیء customer.
- متد validateProperty: همانند متد validate است و کاملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد.
- متد handleSubmit: قسمت ابتدایی این متد که شامل غیرفعال کردن post back به سرور و اعتبارسنجی فرم است، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد. اما قسمت دوم آن مانند ارسال فرم به سرور و یا هر عملیات دیگری، از یک فرم به فرم دیگر می‌تواند متفاوت باشد.
 - متد handleChange: این متد نیز قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد؛ چون می‌خواهیم در تمام فرم‌ها در حین تایپ اطلاعات، کار اعتبارسنجی ورودی‌ها صورت گیرد. این متد نیز به this.state.account وابسته‌است که قاعده‌ی تعریف خاصیت data در state، می‌تواند این مشکل را حل کند.
- متد رندر: طراحی آن کاملا وابسته‌است به نوع فرمی که مدنظر می‌باشد؛ اما دکمه‌ی submit آن خیر. بجز برچسب دکمه‌ی submit، مابقی قسمت‌های آن مانند کلاس‌های CSS و منطق فعال‌سازی و غیرفعال‌سازی آن، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارند.

بنابراین در ادامه کار، refactoring کامپوننت فرم لاگین را برای استخراج قسمت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد آن، انجام خواهیم داد.


تبدیل قسمت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد کامپوننت لاگین، به یک کامپوننت عمومی

ابتدا کامپوننت عمومی Form را که قابلیت استفاده‌ی مجدد دارد، در فایل جدید src\components\common\form.jsx تعریف کرده و سپس کامپوننت فرم لاگین را طوری تغییر می‌دهیم که از آن، بجای کلاس پیش‌فرض Component، ارث بری کند. به این ترتیب تمام متدهای تعریف شده‌ی در این کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد، در کامپوننت‌های مشتق شده‌ی از آن، در دسترس خواهند بود.

1- در ادامه همانطور که عنوان شد، خاصیت state فرم‌ها باید دارای شیء data و شیء errors باشند تا توسط آن‌ها بتوان اطلاعات کل فرم و اطلاعات خطاهای اعتبارسنجی را ذخیره کرد:
import React, { Component } from "react";

class Form extends Component {
    state = {
        data:{},
        errors:{}
     }
با این تغییر، به فرم login بازگشته و خاصیت account موجود در state آن‌را به data تغییر نام می‌دهیم. برای اینکار بهتر است دکمه‌ی F2 را بر روی نام انتخاب شده‌ی account در VSCode فشار دهید تا تکست باکس تغییر نام آن ظاهر شود. مزیت کار با این ابزار refactoring توکار، اصلاح خودکار تمام ارجاعات به account قبلی، با این نام جدید است. همچنین نام تمام خواصی و متغیرهایی را هم که به account تنظیم کرده بودیم، به data تغییر می‌دهیم تا کار به روز رسانی state بر روی data صورت گیرد و نه account قبلی. در این حالت شاید استفاده از امکانات replace کلی ادیتور، بهتر از استفاده از ویژگی F2 باشد.

2- در ادامه، کاری با خاصیت schema تعریف شده‌ی در کامپوننت لاگین نداریم؛ چون کاملا مختص به آن است. اما متدهای validate و validateProperty آن‌را طور کامل cut کرده و به کامپوننت Form، منتقل می‌کنیم. با این انتقال، چون این متدها از کتابخانه‌ی Joi استفاده می‌کنند، باید import آن‌را نیز به ابتدای ماژول جدید فرم، اضافه کرد:
import Joi from "@hapi/joi";

3- سپس متد رندر کامپوننت Form را کاملا حذف می‌کنیم؛ چون این کامپوننت قرار نیست چیزی را رندر کند.

4- در قسمت دوم متد handleSubmit، برای مثال قرار است ارسال داده‌ها به سرور صورت گیرد. به همین جهت آن‌را تبدیل به متدی مانند doSubmit کرده و سپس کل متد handleSubmit را نیز به کامپوننت Form منتقل می‌کنیم.
  doSubmit = () => {
    // call the server
    console.log("Submitted!");
  };

5- متد handleChange را نیز از کامپوننت فرم لاگین cut کرده و به کامپوننت Form منتقل می‌کنیم.

6- پس از این نقل و انتقالات، کار ارث بری از کامپوننت فرم را در کامپوننت فرم لاگین انجام می‌دهیم:
import Form from "./common/form";
// ...

class LoginForm extends Form {

اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنیم، همانند قبل و آن‌چیزی که در انتهای قسمت قبلی به آن رسیدیم، بدون مشکل کار می‌کند؛ اما کدهای کامپوننت فرم لاگین به شدت کاهش یافته و ساده شده‌است. همچنین اگر دفعه‌ی بعد، نیاز به ایجاد فرمی وجود داشت، دیگر نیازی به تکرار این حجم از کد نیست. تنها نیاز خواهیم داشت تا state را تعریف کرده و schema را اضافه کنیم و همچنین نیاز است متد doSumbit را پیاده سازی کنیم تا مشخص شود پس از تکمیل فرم و اعتبارسنجی آن، قرار است چه رخ‌دادی واقع شود.

کدهای کامل کامپوننت فرم را از پیوست انتهای بحث می‌توانید دریافت کنید؛ البته تمام متدهای آن‌را در قسمت قبل تکمیل کرده بودیم و در اینجا صرفا یکسری cut/paste صورت گرفتند.


ساده کردن و بهبود پیاده سازی متد رندر

1- در متد رندر فعلی کامپوننت فرم لاگین، اگر به دکمه‌ی submit آن دقت کنیم، بجز برچسب آن، مابقی قسمت‌های آن در تمام فرم‌های دیگری که تعریف خواهیم کرد، یکسان خواهند بود. به همین جهت این قسمت را می‌توان تبدیل به یک متد کمکی در کلاس Form کرد:
  renderButton(label) {
    return (
      <button disabled={this.validate()} className="btn btn-primary">
        {label}
      </button>
    );
  }
سپس در متد رندر کامپوننت فرم لاگین، تنها کافی است بجای المان button قبلی، از متد فوق استفاده کنیم:
{this.renderButton("Login")}

2- در قسمت‌های قبل، برچسب، فیلدهای ورودی و تگ‌ها و کلاس‌های بوت استرپی را به کامپوننت Input منتقل کردیم، تا به یک فرم ساده‌تر و با قابلیت نگهداری بالاتری برسیم. هرچند این هدف حاصل شده، اما باز هم تعاریف المان‌های Input قرارگرفته‌ی در متد رندر کامپوننت لاگین، دارای الگوی تکراری ذکر یک خاصیت مشخص، تعریف رویدادگردان‌های مشخص و اطلاعات اعتبارسنجی کاملا مشخصی هستند. به همین جهت تعریف المان Input را هم مانند متد renderButton فوق می‌توان به کلاس پایه Form انتقال داد:
  import Input from "./input";
  //...

  renderInput(name, label) {
    const { data, errors } = this.state;
    return (
      <Input
        name={name}
        label={label}
        value={data[name]}
        onChange={this.handleChange}
        error={errors[name]}
      />
    );
همانطور که مشاهده می‌کنید، با استفاده از [] و دسترسی پویای به خواص اشیاء، می‌توان رندر المان Input را تبدیل به متدی با قابلیت نگهداری بهتر کرد و از تکرار ویژگی‌های name ، label ، value ، onChange و error به ازای هر فیلد مورد نیاز، پرهیز کرد. اکنون با این تغییر، متد رندر کامپوننت فرم لاگین به صورت زیر خلاصه می‌شود که بسیار بهتر است از تعریف تعداد قابل ملاحظه‌ای div و کلاس بوت استرپی، تعریف المان‌ها، اتصال تک تک آن‌ها به خواص تعریف شده، اتصال آن‌ها به رویداد گردان‌ها و همچنین به اعتبارسنج‌ها:
  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        {this.renderInput("username", "Username")}
        {this.renderInput("password", "Password")}
        {this.renderButton("Login")}
      </form>
    );
  }

3- تا اینجا فرم لاگین تعریف شده، یک مشکل کوچک را دارد: فیلد پسورد آن، از نوع text تعریف شده و اطلاعات وارد شده را همانند یک textbox معمولی نمایش می‌دهد. برای رفع این مشکل، پارامتر type را با یک مقدار پیش‌فرض پر استفاده، تعریف کرده و به المان Input اعمال می‌کنیم:
  renderInput(name, label, type = "text") {
    const { data, errors } = this.state;
    return (
      <Input
        name={name}
        type={type}
        label={label}
        value={data[name]}
        onChange={this.handleChange}
        error={errors[name]}
      />
    );
  }

سپس این type را در قسمتی که المان مرتبط را رندر می‌کنیم، با password مقدار دهی خواهیم کرد:
  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        {this.renderInput("username", "Username")}
        {this.renderInput("password", "Password", "password")}
        {this.renderButton("Login")}
      </form>
    );
}
نیازی به ذکر type، در اولین renderInput ذکر شده، نیست؛ چون مقدار این پارامتر را ازمقدار پیش‌فرض text، دریافت می‌کند.

البته این تغییرات تا به اینجا کار نخواهند کرد؛ چون هنوز کلاس المان Input را جهت پذیرش ویژگی جدید type، ویرایش نکرده‌ایم. بنابراین به فایل src\components\common\input.jsx مراجعه کرده و type را به آن اعمال می‌کنیم:
import React from "react";

const Input = ({ name, type, label, value, error, onChange }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input
        value={value}
        onChange={onChange}
        id={name}
        name={name}
        type={type}
        className="form-control"
      />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
اکنون اگر تغییرات را ذخیره کرده و به مرورگر مراجعه کنیم، فیلد کلمه‌ی عبور، دیگر حروف وارد شده را نمایش نمی‌دهد و بر اساس نوع استاندارد password، عمل می‌کند.

4- مشکل! آیا باید به ازای هر ویژگی جدیدی که قرار است به این input اعمال کنیم، مانند type در اینجا، نیاز است یک پارامتر جدید را تعریف و سپس از آن استفاده کرد؟ در این حالت اینترفیس این کامپوننت از کنترل خارج می‌شود و همچنین هربار باید آن‌را ویرایش کرد و تغییر داد. به علاوه اگر به تعریف این input دقت کنیم، نام 4 ویژگی آن، با مقادیری که دریافت می‌کنند،  هم نام هستند (ویژگی value با مقدار value و ...):
<input
  value={value}
  name={name}
  type={type}
  onChange={onChange}
  id={name}
  className="form-control"
/>
در کامپوننت جاری، منهای پارامترهایی که نام ویژگی‌های تعریف شده، با نام آن پارامترها در تمام قسمت‌های کامپوننت (نه فقط المان input)، یکی نیستند (name، label و error)، مابقی را می‌توان توسط یک «rest operator»، به این متد ارسال کرد:
import React from "react";

const Input = ({ name, label, error, ...rest }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input {...rest} name={name} id={name} className="form-control" />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
بنابراین منهای name، label و error که در قسمت‌های دیگر کامپوننت استفاده می‌شوند، مابقی پارامترهای این کامپوننت تابعی را حذف کرده و با یک rest operator، دریافت می‌کنیم. سپس آن‌ها را به کمک یک spread operator، در المان input، گسترده و درج می‌کنیم. شبیه به اینکار را در قسمت 15 و بخش «ارسال props سفارشی در حین مسیریابی به کامپوننت‌ها» آن انجام داده بودیم. با کمک عملگرهای rest و spread، به سادگی می‌توان هرنوع ویژگی جدیدی را که برای کار با المان input نیاز داریم، به کامپوننت جاری ارسال کرد؛ بدون اینکه نیازی باشد هربار تعریف پارامترهای آن را تغییر دهیم. پارامتر rest تعریف شده، یعنی هر خاصیت دیگری را بجز سه خاصیت name، label و error، به صورت خودکار به این کامپوننت تابعی ارسال کن.
با این تغییر در کامپوننت Input، سایر قسمت‌های برنامه نیازی به تغییر ندارند. برای مثال در متد renderInput، سه ویژگی name، label و error تبدیل به سه پارامتر دریافتی از props می‌شوند (ترتیب ذکر آن‌ها اهمیتی ندارد). مابقی ویژگی‌های تعریف شده‌ی در آن، به صورت خودکار در قسمت input {...rest} درج خواهند شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-20.zip
مطالب دوره‌ها
آشنایی با AOP Interceptors
در حین استفاده از Interceptors، کار مداخله و تحت نظر قرار دادن قسمت‌های مختلف کدها، توسط کامپوننت‌های خارجی صورت خواهد گرفت. این کامپوننت‌های خارجی، به صورت پویا، تزئین کننده‌هایی را جهت محصور سازی قسمت‌های مختلف کدهای شما تولید می‌کنند. این‌ها، بسته به توانایی‌هایی که دارند، در زمان اجرا و یا حتی در زمان کامپایل نیز قابل تنظیم می‌باشند.


ابزارهایی جهت تولید AOP Interceptors

متداول‌ترین کامپوننت‌های خارجی که جهت تولید AOP Interceptors مورد استفاده قرار می‌گیرند، همان IOC Containers معروف هستند مانند StructureMap، Ninject، MS Unity و غیره.
سایر ابزارهای تولید AOP Interceptors، از روش تولید Dynamic proxies بهره می‌گیرند. به این ترتیب مزین کننده‌هایی پویا، در زمان اجرا، کدهای شما را محصور خواهند کرد. (نمونه‌ای از آن‌را شاید در حین کار با ORMهای مختلف دیده باشید).


نگاهی به فرآیند Interception

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز وجود نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
ج) سپس، کد فراخوان، وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.

اکنون با اضافه کردن Interception به این پروسه، چند مرحله دیگر نیز در این بین به آن اضافه خواهند شد:
الف) در اینجا نیز در ابتدا کد فراخوان، درخواست وهله‌ای را بر اساس اینترفیسی خاص به IOC Container ارائه می‌دهد.
ب) IOC Container نیز سعی در وهله سازی درخواست رسیده بر اساس تنظیمات اولیه خود می‌کند.
ج) اما در این حالت IOC Container تشخیص می‌دهد، نوعی که باید بازگشت دهد، علاوه بر وهله سازی، نیاز به مزین سازی توسط  Aspects و پیاده سازی Interceptors را نیز دارد. بنابراین نوع مورد انتظار را در صورت وجود، به یک Dynamic Proxy، بجای بازگشت مستقیم به فراخوان ارائه می‌دهد.
د) در  ادامه Dynamic Proxy، نوع مورد انتظار را توسط Interceptors محصور کرده و به فراخوان بازگشت می‌دهد.
ه) اکنون فراخوان، در حین استفاده از امکانات شیء وهله سازی شده، به صورت خودکار مراحل مختلف اجرای یک Aspect را که در قسمت قبل بررسی شدند، سبب خواهد شد.


نحوه ایجاد Interceptors

برای ایجاد یک Interceptor دو مرحله باید انجام شود:
الف) پیاده سازی یک اینترفیس
ب) اتصال آن به کدهای اصلی برنامه

در ادامه قصد داریم از یک IOC Container معروف به نام StructureMap در یک برنامه کنسول استفاده کنیم. برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
پس از آن یک برنامه کنسول جدید را ایجاد کنید. (هدف از استفاده از این نوع پروژه خاص، توضیح جزئیات یک فناوری، بدون درگیر شدن با لایه UI است)
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد.
using System;
using StructureMap;

namespace AOP00
{
    public interface IMyType
    {
        void DoSomething(string data, int i);
    }

    public class MyType : IMyType
    {
        public void DoSomething(string data, int i)
        {
            Console.WriteLine("DoSomething({0}, {1});", data, i);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
    }
}
اکنون کدهای این برنامه را به نحو فوق تغییر دهید.
در اینجا یک اینترفیس نمونه و پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. همچنین نحوه آغاز تنظیمات StructureMap و نحوه دریافت یک وهله متناظر با IMyType نیز بیان شده‌اند.
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت، وضعیت شیء myType حین فراخوانی متد myType.DoSomething است. شیء myType در اینجا، دقیقا یک وهله‌ی متداول از کلاس myType است و هیچگونه دخل و تصرفی در نحوه اجرای آن صورت نگرفته است.
خوب! تا اینجای کار را احتمالا پیشتر نیز دیده بودید. در ادامه قصد داریم یک Interceptor را طراحی و مراحل چهارگانه اجرای یک Aspect را در اینجا بررسی کنیم.

در ادامه نیاز خواهیم داشت تا یک Dynamic proxy را نیز مورد استفاده قرار دهیم؛ از این جهت که StructureMap تنها دارای Interceptorهای وهله سازی اطلاعات است و نه Method Interceptor. برای دسترسی به Method Interceptors نیاز به یک Dynamic proxy نیز می‌باشد. در اینجا از Castle.Core استفاده خواهیم کرد:
 PM> Install-Package Castle.Core
برای دریافت آن تنها کافی است دستور پاور شل فوق را در خط فرمان کنسول پاورشل نوگت در VS.NET اجرا کنید.
سپس کلاس ذیل را به پروژه جاری اضافه کنید:
using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP00
{
    public class LoggingInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            try
            {
                Console.WriteLine("Logging On Start.");

                invocation.Proceed(); //فراخوانی متد اصلی در اینجا صورت می‌گیرد

                Console.WriteLine("Logging On Success.");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Logging On Error.");
                throw;
            }
            finally
            {
                Console.WriteLine("Logging On Exit.");
            }
        }
    }
}
در کلاس فوق کار Method Interception توسط امکانات Castle.Core انجام شده است. این کلاس باید اینترفیس IInterceptor را پیاده سازی کند. در این متد سطر invocation.Proceed دقیقا معادل فراخوانی متد مورد نظر است. مراحل چهارگانه شروع، پایان، خطا و موفقیت نیز توسط try/catch/finally پیاده سازی شده‌اند.

اکنون برای معرفی این کلاس به برنامه کافی است سطرهای ذیل را اندکی ویرایش کنیم:
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
                x.For<IMyType>().EnrichAllWith(myTypeInterface => dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new LoggingInterceptor()));
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
در اینجا تنها سطر EnrichAllWith آن جدید است. ابتدا یک پروکسی پویا تولید شده است. سپس این پروکسی پویا کار دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای اینترفیس IMyType را عهده دار خواهد شد.
برای مثال اکنون با فراخوانی متد myType.DoSomething، ابتدا کنترل برنامه به پروکسی پویای تشکیل شده توسط Castle.Core منتقل می‌شود. در اینجا هنوز هم متد DoSomething فراخوانی نشده است. ابتدا وارد بدنه متد public void Intercept خواهیم شد. سپس سطر invocation.Proceed، فراخوانی واقعی متد DoSomething اصلی را انجام می‌دهد. در ادامه باز هم فرصت داریم تا مراحل موفقیت، خطا یا خروج را لاگ کنیم.
تنها زمانیکه کار متد public void Intercept به پایان می‌رسد، سطر پس از فراخوانی متد  myType.DoSomething اجرا خواهد شد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را نمایش می‌دهد:
 Logging On Start.
DoSomething(Test, 1);
Logging On Success.
Logging On Exit.
بنابراین در اینجا نحوه دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای یک کلاس عمومی خاص را ملاحظه می‌کنید. برای اینکه کنترل کامل را در دست بگیریم، کلاس پروکسی پویا وارد عمل شده و اینجا است که این کلاس پروکسی تصمیم می‌گیرد چه زمانی باید فراخوانی واقعی متد مورد نظر انجام شود.
برای اینکه فراخوانی قسمت On Error را نیز ملاحظه کنید، یک استثنای عمدی را در متد DoSomething قرار داده و مجددا برنامه را اجرا کنید.
مطالب
چگونگی رسیدگی به Null property در AutoMapper

AutoMapper کتابخانه‌ای برای نگاشت اطلاعات یک شیء به شی‌ءایی دیگر به صورت خودکار می‌باشد.

در این مقاله چگونگی رسیدگی به Null property را در AutoMapper   بررسی خواهیم کرد. فرض کنید شیء منبع دارای یک خاصیت Null  است و می‌خواهید به وسیله Automaper شیء منبع را به مقصد نگاشت نمایید. اما می‌خواهید در صورت Null بودن شیء مبدا، یک مقدار پیش فرض برای شیء مقصد در نظر گرفته شود .

برای نمونه کلاسuser   را که در آن از کلاس Address یک خاصیت تعریف شده، در نظر بگیرید. اگر مقدار آدرس در شیء منبع خالی بود شاید شما بخواهید مقدار آن را به صورت empty string و یا با یک مقدار پیش فرض در مقصد مقدار دهی کنید.

همانند مثال زیر : 

public class UserSource
{
  public Address Address{get;set;}
}
 
public class UserDestination
{
  public string Address{get;set;}
}
ابتدا نگاشت‌ها را تعریف می‌کنیم:
AutoMapper.Mapper.CreateMap<UserSource, UserDestination>()
          .ForMember(dest => dest.Address
          , opt => opt.NullSubstitute("Address not found")
          );
کد بالا نشان دهنده تبدیل Address به Address است ولی دارای متد اختیاری NullSubstitute می‌باشد و بیانگر این است که اگر آدرس شیء منبع Null بود، مقدار پیش فرضی را برای شیء مقصد در نظر بگیرد. در انتها  می‌توان نگاشت را در برنامه متناسب با نیاز خود انجام داد:
var model = AutoMapper.Mapper.Map<UserSource, UserDestination>(user);
var models = AutoMapper.Mapper.Map<IEnumerable<UserSource>, IEnumerable<UserDestination>>(users);
مطالب
ایجاد اشیاء دفاعی با ES 6 Proxy
ممکن است برای شما نیز پیش آمده باشد که به یک خصوصیت از یک شیء که وجود ندارد، ارجاع داده باشید و متوجه علت خطای رخ داده نشده و مدتی را به دنبال علت خطا صرف کرده باشید. بعضی از افراد به همین علت از جاوااسکریپت متنفر هستند و می‌گویند اگر از یک زبان type-safe استفاده می‌کردیم آنگاه در صورتیکه به خصوصیتی ارجاع می‌دادیم که وجود ندارد، نبودن خصوصیت ارجاع داده شده را اعلام می‌کرد. این مشکل وجود داشت تا وقتی که ECMAScript 6 ارائه شد.

ECMAScript 5

در حالیکه ECMAScript 5 قابلیت‌های فوق العاده‌ای را برای کنترل کردن خصوصیات موجود در اشیاء، در اختیار شما قرار می‌دهد، اما هیچ راه کاری را برای خصوصیاتی که موجود نیستند، ندارد. شما می‌توانید برای خواص موجود، از رونویسی (تنظیم writable برابر false) و یا حذف شدن (تنظیم configurable برابر false) جلوگیری کنید. شما می‌توانید از اختصاص خصوصیات جدید به اشیاء با استفاده از ()Object.preventExtensions و یا تنظیم تمام خصوصیات به صورت فقط خواندنی و یا غیرقابل حذف ()Object.freeze جلوگیری کنید.

اگر شما نمی‌خواهید تمام خصوصیات را فقط خواندنی کنید می‌توانید از ()Object.seal استفاده کنید. این‌ها مانع از اضافه کردن خصوصیات و یا حذف کردن خصوصیات موجود می‌شوند. اگر به یک شیء مهر و موم شده (sealed)، زمانی که از strict mode استفاده می‌کنید، یک خصوصیت جدید اضافه کنید باعث ایجاد خطا می‌شود:

"use strict";

var person = {
    name: "Vahid Mohammad Taheri"
};

Object.seal(person);
person.age = 27;    // Error!
این کار باعث اطلاع شما می‌شود که در حال تلاش برای تغییر اینترفیس یک شیء، با استفاده از اضافه کردن یک ویژگی به آن هستید. هنگامیکه سعی در خواندن ویژگی از یک شیء که جزئی از اینترفیس آن نیست، دارید نیز با خطا مواجه می‌شوید.

نجات با Proxyها

پروکسی‌ها، دارای سابقه طولانی و پیچیده ای در ECMAScript 6 است. طرح اولیه آن توسط Firefox و Chrome قبل از تصمیم TC-39 به تغییر پروکسی‌ها، اجرا شده است. این تغییرات، برای بهتر و روان‌تر شدن پروکسی‌ها از طرح اولیه پروکسی‌ها انجام گرفت.

بزرگترین تغییر صورت گرفته، معرفی شیء هدف که می‌خواست با پروکسی در تعامل باشد، بود. به جای تعریف دام برای نوع‌های مختلفی از عملیات، با ایجاد پروکسی، مستقیما برای عملیات‌ی از قبل تعیین شده بر روی اشیاء هدف، این کار را انجام می‌دهیم.

این کار از طریق یک سری از روش‌هایی که به مخفی کردن عملیات در ECMAScript مطابقت دارند، انجام می‌شود. به عنوان مثال زمانیکه بر روی یک ویژگی از یک شیء، عمل خواندن انجام می‌شود، عملیات  [[Get]] در موتور جاوااسکریپت انجام می‌گیرد. نحوه‌ی رفتار [[Get]] را نمی‌توان تغییر داد؛ با این حال، با استفاده از پروکسی‌ها می‌توان دامی برای زمان فراخوانی [[Get]]  قرار داد و عملیات خاص مورد نظر خود را اعمال کرد. به مثال زیر توجه کنید:

var proxy = new Proxy({ name: "Vahid" }, {
    get: function(target, property) {
        if (property in target) {
            return target[property];
        } else {
            return 13;
        }
    }
});

console.log(proxy.time);        // 13
console.log(proxy.name);        // "Vahid"
console.log(proxy.title);       // 13
این پروکسی از یک شیء ساخته شده به عنوان هدف (آرگومان اول به ()Proxy) استفاده می‌کند. آرگومان دوم دامی را که می‌خواهید برای این شیء بسازید، تعریف می‌کند. با استفاده از متد get عملیات مربوط به [[Get]] به دام افتاده و تابع تعریف شده‌ی ما اجرا می‌شود (باقی عملیات به صورت عادی اجرا می‌شوند). دامی که برای شیء مورد نظر تعریف کرده‌ایم دو پارامتر دریافت می‌کند (اول شی هدف، دوم ویژگی مورد نظر). با استفاده از کد نوشته شده در آن ابتدا بررسی می‌شود که شیء مورد نظر دارای ویژگی ارسال شده است یا خیر؟ در صورتی که وجود داشته باشد، مقدار آن بازگشت داده می‌شود و در غیر اینصورت به صورت ثابت مقدار 13 برگشت داده می‌شود.

برای ایجاد اشیاء دفاعی لازم است چگونگی رهگیری عملیات [[Get]] را درک کنید و هدف از این کار صدور خطا در زمان دستیابی به ویژگی ای از شیءایی که وجود ندارد است.
function createDefensiveObject(target) {

    return new Proxy(target, {
        get: function(target, property) {
            if (property in target) {
                return target[property];
            } else {
                throw new ReferenceError("Property \"" + property + "\" does not exist.");
            }
        }
    });
}

تابع ()createDefensiveObject  یک شیء را به عنوان هدف می‌پذیرد و یک شیء دفاعی برای آن ایجاد می‌کند. پروکسی یک دام به نام get دارد؛ برای زمانی که عمل خواندن انجام می‌شود. اگر ویژگی خوانده شده در شیء وجود داشت، مقدار آن برگشت داده می‌شود و از سوی دیگر، وقتی ویژگی خوانده شده در شیء وجود نداشته باشد، سبب بروز خطا می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:
var person = {
    name: "Vahid"
};

var defensivePerson = createDefensiveObject(person);

console.log(defensivePerson.name);        // "Vahid"
console.log(defensivePerson.age);         // Error!
در اینجا ویژگی name به طور معمول کار خواهد کرد؛ ولی ویژگی age باعث صدور خطا می‌شود.
اشیاء دفاعی باعث می‌شوند تا بر روی ویژگی‌هایی که در شیء وجود دارند، بتوان عمل خواندن را انجام داد و در ویژگی‌هایی که موجود نیستند در هنگام خواندن، باعث صدور پیام خطا می‌شوند. با این حال هنوز هم شما می‌توانید ویژگی‌های جدید را بدون خطا اضافه کنید:
var person = {
    name: "Vahid"
};

var defensivePerson = createDefensiveObject(person);

console.log(defensivePerson.name);        // "Vahid"

defensivePerson.age = 13;
console.log(defensivePerson.age);         // 13
بنابراین اشیاء توانایی خود را برای جهش و تغییر حفظ می‌کنند. در صورتی که شما چیزی را برای تغییر آنها انجام دهید، همیشه می‌توانید ویژگی‌هایی را به اشیاء اضافه کنید ولی عمل خواندن بر روی ویژگی‌های غیرموجود همیشه باعث صدور خطا و بازگشت مقدار undefined می‌شود.
روش‌های تشخیص ویژگی‌های استاندارد هنوز هم به طور معمول و بدون خطا کار می‌کنند.
var person = {
    name: "Vahid"
};

var defensivePerson = createDefensiveObject(person);

console.log("name" in defensivePerson);               // true
console.log(defensivePerson.hasOwnProperty("name"));  // true

console.log("age" in defensivePerson);                // false
console.log(defensivePerson.hasOwnProperty("age"));   // false
شما می‌توانید از اینترفیس یک شیء، زمانیکه دسترسی به یک ویژگی آن وجود ندارد، صورت می‌گیرد، با رد کردن اضافات و صدور پیام‌های خطا، دفاع کنید.
var person = {
    name: "Vahid"
};

Object.preventExtensions(person);

var defensivePerson = createDefensiveObject(person);


defensivePerson.age = 27;                 // Error!
console.log(defensivePerson.age);         // Error!
در این مورد، defensivePerson برای هر دو حالت خواندن و نوشتن ویژگی‌هایی که وجود ندارند، خطا صادر می‌کند.
شاید مفیدترین زمان برای استفاده از اشیاء دفاعی، در هنگام تعریف یک سازنده باشد و شما می‌توانید این کار را به عنوان یک قرارداد در نوشتن اشیاء حفظ کنید.
برای مثال:
function Person(name) {
    this.name = name;

    return createDefensiveObject(this);
}

var person = new Person("Vahid");
console.log(person.age);         // Error!
به وسیله فراخوانی تابع ()createDefensiveObject درون سازنده، می‌توانید اطمینان کامل داشته باشید که همه‌ی نمونه‌های ساخته شده‌ی از شیء Person، دارای حالت دفاعی می‌باشند.

مطالب
آموزش TypeScript #1
با گسترش روز افزون زبان برنامه نویسی Javascript و استفاده هر چه بیشتر آن در تولید برنامه‌های تحت وب این زبان به یکی از قدرت‌های بزرگ در تولید برنامه‌های مبتنی بر وب تبدیل شده است. ترکیب این زبان با Css و Html5 تقریبا هر گونه نیاز برای تهیه و توسعه برنامه‌های وب را حل کرده است. جاوا اسکریپت در ابتدا برای اسکریپت نویسی سمت کلاینت برای صفحات وب ایجاد شد و برای سال‌ها به‌عنوان ابزاری برای مدیریت کردن رویدادهای صفحات وب محدود شده بود  و در نتیجه بسیاری از امکانات لازم برای برنامه‌نویسی برنامه‌های مقیاس بزرگ را به‌همراه نداشت. امروزه به قدری Javascript  توسعه داده شده است که حتی در تولید برنامه‌های Native مانند Windows Store  و برنامه‌های تحت Cloud نیز استفاده می‌شود. پیشرفت‌های صورت گرفته و اشاره شده در این حوزه موجب شد تا شاهد پیداش برنامه‌های مبتنی بر جاوا اسکریپت با سایزهای بی سابقه‌ای باشیم و این بیانگر این بود که تولید برنامه‌های مبتنی بر جاوا اسکریپت در مقیاس‌های بزرگ امر دشواری است و اینک TypeScript توسط غول نرم افزاری جهان پا به عرصه گذاشته که این فرآیند را آسان‌تر نماید. به کمک TypeScript می‌توان برنامه تحت JavaScript در مقیاس بزرگ تولید کرد به طوری با هر مرورگر و سیستم عاملی سازگار باشد. TypeScript از شی گرایی نیز پشتیبانی می‌کند و خروجی آن در نهایت به JavaScript کامپایل می‌شود. خیلی‌ها عقیده دارند که هدف اصلی مایکروسافت از تولید و توسعه این زبان رقابت با CoffeeScript است.  CoffeeScript یک زبان متن باز است که در سال 2009 توسط Jeremy Ashkenas ایجاد شده است و سورس آن در GitHub موجود می‌باشد. در آینده، بیشتر به مباحث مربوط به CoffeeScript و آموزش آن خواهم پرداخت.

در تصویر ذیل یک مقایسه کوتاه بین CoffeeScript و TypeScript را مشاهده می‌کنید.

با TypeScript چه چیزهایی به دست خواهیم آورد؟

یک نکته مهم این است که این زبان به خوبی در Visual Studio پشتیبانی می‌شود و قابلیت Intellisense نوشتن برنامه به این زبان را دلپذیرتر خواهد کرد و از طرفی دیگر به نظر من یکی از مهم‌ترین مزیت هایی که TypeScript در اختیار ما قرار می‌دهد این است که می‌توانیم به صورت Syntax آشنای شی گرایی کد نویسی کنیم و خیلی راحت‌تر کد‌های خود را سازمان دهی کرده و از نوشتن کد‌های تکراری اجتناب کنیم.

یکی دیگر از مزیت‌های مهم این زبان این است که این زبان از Static Typing به خوبی پشتیبانی می‌کند. این بدین معنی است که شما ابتدا باید متغیر‌ها را تعریف کرده و نوع آن‌ها را مشخص نمایید و هم چنین در هنگام پاس دادن مقادیر به پارامتر‌های توابع باید حتما به نوع داده ای آن‌ها دقت داشته باشید چون کامپایلر بین انواع داده ای در TypeScript تمایز قایل است و در صورت رعایت نکردن این مورد شما با خطا مواجه خواهید شد. این تمایز قایل شدن باعث می‌شود که برنامه هایی خواناتر داشته باشیم از طرفی باعث می‌شود که خطا یابی و نوشتن تست برای برنامه راحت‌تر و تمیزتر باشد. بر خلاف JavaScript، در TypeScript(به دلیل پشتیبانی از شی گرایی) می‌توانیم علاوه بر داشتن کلاس، اینترفیس نیز داشته باشیم و در حال حاضر مزایای استفاده از اینترفیس بر کسی پوشیده نیست.

به دلیل اینکه کد‌های TypeScript ابتدا کامپایل شده و بعد تبدیل به کد‌های JavaScript می‌شوند در نتیجه قبل از رسیدن به مرحله اجرای پروژه، ما از خطاهای موجود در کد خود مطلع خواهیم شد.

البته این نکته را نیز فراموش نخواهیم کرد که این زبان تازه متولد شده است(سال 2012 توسط Anders Hejlsberg) و همچنان در حال توسعه است و این در حال حاضر مهم‌ترین عیب این زبان می‌تواند باشد چون هنوز به پختگی سایر زبان‌های اسکریپتی در نیامده است.

در ذیل یک مثال کوچک به زبان TypeScript و JavaScript را برای مقایسه در خوانایی و راحتی کد نویسی قرار دادم:

TypeScript:

class Greeter {
    greeting: string;

    constructor (message: string) {
        this.greeting = message;
    }

    greet() {
        return "Hello, " + this.greeting;
    }
}
بعد از کامپایل کد بالا به کدی معادل زیر در JavaScript تبدیل خواهد شد:
var Greeter = (function () {
    function Greeter(message) {
        this.greeting = message;
    }
    Greeter.prototype.greet = function () {
        return "Hello, " + this.greeting;
    };
    return Greeter;
})();
توضیح چند واژه در TypeScript

Program : یک برنامه TypeScript مجموعه ای از یک یا چند Source File است. این Source File‌ها شامل کد‌های پیاده سازی برنامه هستند ولی در خیلی موارد برای خوانایی بیشتر برنامه می‌توان فقط تعاریف را در این فایل‌های سورس قرار داد.
Module: ماژول در TypeScript شبیه به مفاهیم فضای نام یا namespace در دات نت است و می‌تواند شامل چندین کلاس یا اینترفیس باشد.
Class : مشابه به مفاهیم کلاس در دات نت است و دقیقا همان مفهوم را دارد. یک کلاس می‌تواند شامل چندین تابع و متغیر با سطوح دسترسی متفاوت باشد. در TypeScript مجاز به استفاده از کلمات کلیدی public و private نیز می‌باشید. یک کلاس در Typescript می‌تواند یک کلاس دیگر را توسعه دهد(ارث بری در دات نت) و چندین اینترفیس را پیاده سازی نماید.
Interface: یک اینترفیس فقط شامل تعاریف است و پیاده سازی در آن انجام نخواهد گرفت. یک اینترفیس می‌تواند چندین اینترفیس دیگر را توسعه دهد.
Function: معادل متد در دات نت است. می‌تواند پارامتر ورودی داشته باشد و در صورت نیاز یک مقدار را برگشت دهد.
Scope: دقیقا تمام مفاهیم مربوط به محدوده فضای نام و کلاس و متد در دات نت در این جا نیز صادق است. 


آماده سازی Visual Studio برای شروع به کار
در ابتدا باید Template مربوطه به TypeScript را نصب کنید تا از طریف VS.Net بتوانیم به راحتی به این زبان کد نویسی کنیم. می‌توانید فایل نصب را از اینجا دانلود کنید. بعد از نصب از قسمت Template‌های موجود گزینه Html Application With TypeScript را انتخاب کنید

یا از قسمت Add  در پروژه‌های وب خود نظیر MVC گزینه TypeScript File را انتخاب نمایید.


در پست بعدی کد نویسی با این زبان را آغاز خواهیم کرد. 

مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت اول
اگر جدیدا قصد برنامه نویسی اندروید را کرده‌اید، یا هنوز روش‌های متدوالی را برای کار با این زبان انتخاب نکرده‌اید؛ به نظرم این مقاله می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. مسائلی که بیان میکنم در واقع از تجربیات شخصی و راه حل هایی است که برای خودم تعیین کرده‌ام و تعدادی از آن‌ها را در طول مدتی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، از جاهای مختلف دیده و در یک جا گردآوری کرده‌ام. برای نامگذاری اشیاء و متغیرها و دیگر موارد، من از این قاعده پیروی میکنم که به نظرم بسیار ایده آل می‌باشد. الگوی معماری هم که جدیدا مورد استفاده قرار داده‌ام، الگوی MVP است که نمونه‌ای از آن، در گیت هاب قرار گرفته است. البته این مثال ساده تر نیز وجود دارد. تشریح کامل این معماری را به همراه آزمون واحد آن، می‌توانید در این مقاله سه قسمتی ببینید.

در اینجا، یک سری نکات را در طول برنامه نویسی، متذکر می‌شوم تا مدیریت کدهای شما را در اندروید راحت‌تر کند.

یک نکته‌ی دیگر را که باید متذکر شوم این است که همه اصطلاحاتی که در این مقاله استفاده می‌شوند بر اساس اندروید استادیو و مستندات رسمی گوگل است است؛ به عنوان نمونه عبارت‌های ماژول و پروژه آن چیزی هستند که ما در اندروید استادیو به آن‌ها اشاره می‌کنیم، نه آنچه که کاربران Eclipse به آن اشاره می‌کنند.

یک. برای هر تکه کد و یا متدی که می‌نویسید مستندات کافی قرار دهید و اگر این متد نیاز به مجوز خاصی دارد مانند نمونه زیر، آن را حتما ذکر کنید:
/**
     *
     * <p>
     *   check network is available or not <br/>
     *   internet connection is not matter,for check internet connection refer to IsInternetConnected() Method in this class
     * </p>
       * <p>
     *   Required Permission : <b>android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE</b>
     * </p>
     * @param context
     * @return returns true if a network is available
     */
    public boolean isNetworkAvailable(Context context) {

        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
همچنین اگر، مورد خاص دیگری مثل بالا بود، حتما آن را ذکر کنید. می‌توانید از تگ گذاری در کامنت ها نیز استفاده کنید. از ویژگی‌های کامنت todo در اندروید استادیو این است که میتوانید در حین کار با سیستم گیت نیز از آن بهره ببرید  و قبل از کامیت کردن کد، کدهای todo به شما یادآوری شوند و هر پیکربندی را که لازم دارید، روی آن انجام دهید.



دو. از یک کلاس واحد جهت استفاده از اطلاعات عمومی و یا ثابت‌ها استفاده نمایید. این اطلاعات می‌توانند شامل: مسیرها، آدرس‌های وب سرویس، شماره اختصاصی هر نوتیفیکیشن و .... باشند. برای اینکار میتوان هر کدام از اطلاعات را داخل یک کلاس قرار داد و همه این کلاس‌ها را به صورت استاتیک تعریف کنید تا بدین شکل در دسترس قرار بگیرند (از الگوی singleton هم می‌توان استفاده کرد).
public class ProjectSettings
{
       public static NotificationsId=new NotificationsId();
       public static UrlAddresss=new UrlAddresss();
       public static SdPath=new SdPath();
       ......
}
نحوه صدا زدن هم به همین شکل می‌شود:
ProjectSettings.NotificationsId.UpdateNotificationId
بدین شکل هم به طور ساده و مفهومی صدا زده می‌شود و هم اینکه در همه جای برنامه این ثابت‌ها و مقادیر قابل استفاده هستند. به عنوان مثال به شماره هر نوتیفیکیشن از همه جا دسترسی دارید و هم اینکه شماره‌ای تکراری اشتباها انتخاب نمی‌شود.

سه. حداکثر استفاده از اینترفیس را به خصوص برای UI انجام بدهید:
به عنوان نمونه، بسیاری نمایش یک toast را به شکل زیر انجام می‌دهند:
Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
یا اینکه برای یک دیالوگ مستقیما و در جا همانجا به کدنویسی مشغول می‌شوند. این روش‌ها هیچ مشکلی ندارند ولی در آینده نگهداری کد را مشکل می‌کنند. مثلا تصور کنید شما بسیاری از جاهای برنامه، Toast زدید و حالا قصد دارید در نسخه بعدی برنامه، toast‌های دلخواه و یا custom ایی را ایجاد کنید. در این صورت مجبورید کل برنامه را رصد کرده و هر جا toast هست آن را تغییر دهید. در اینجا هم اصول DRY را نادیده گرفته‌اید و هم زحمت شما زیاد شده‌است و حتی ممکن است یک یا چندتایی از قلم بیفتند. برای دیالوگ‌ها هم بدین صورت خواهد بود و خیلی از مسائل دیگر. به همین جهت استفاده از اینترفیس‌ها توصیه می‌شود و فردا نیز اگر باز یک کلاس دیگر را نوشتید، خیلی راحت آن را با کلاس فعلی تعویض می‌کنید.
public interface IMessageUI
{
    void ShowToast(Context context,String message);
}

public class MessageUI impelement IMessageUI
{
      public void ShowToast(Context context,string message)
       {
              Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
       }
}

چهار
. اگر برای اولین بار است وارد اندروید می‌شوید، خوب چرخه‌های یک شیء، چون اکتیویتی یا فراگمنت را یاد بگیرید تا در آینده با مشکلات خاصی روبرو نشوید.
به عنوان مثال درست است که اولین رویداد فراخوانی در onCreate رخ میدهد ولی همیشه محل مناسبی برای دریافت دیتاها در زمان اولیه نیست. به عنوان مثال تصور کنید که لیستی در اکتیویتی A دارید و به اکتیویتی B می‌روید و یک آیتم به اطلاعات اضافه می‌شود و موقعی که به اکتیویتی A بر می‌گردید، زیاد تعجب نکنید که لیست دقیقا به همان شکل قبلی است و خبری از آیتم جدید نیست.
  چون اکتیویتی در حالت stop بوده و بعد از آن به حالت Resume رفته و تا موقعی که این اکتیویتی از حافظه خارج نشود یا گوشی چرخش نداشته باشد، واکشی دیتاها صورت نخواهد گرفت. پس بهترین مکان در این حالت، رویداد OnStart است که در هر دو وضعیت صدا زده می‌شود؛ یا اینکه در OnRestatr روی آداپتور تغییرات جدید را اعمال کنید تا نیازی به واکشی مجدد داده‌ها نباشد. 



به طور خلاصه نحوه اجرای رویدادها بدین شکل است که ابتدای رویداد OnCreate اجرا می‌شود که هنوز هیچ UI ئی در آن پیاده سازی نشده‌است و شما در اینجا موظفید Layout خود را معرفی کنید. رویداد OnStart بعد از آن موقعی که UI آماده شده است، اجرا می‌گردد. سپس رویداد OnResume اجرا می‌شود.

 تا بدینجا اکتیویتی مشکلی ندارد و میتواند به عملیات پاسخ دهد ولی اگر قسمتی از اکتیویتی در زیر لایه‌ای از UI پنهان شود، به عنوان مثال دیالوگی باز شود که قسمتی از اکتیویتی را بپوشاند و یا منویی همانند تلگرام قسمتی از صفحه را بپوشاند، اکتیویتی اصطلاحا در حالت Pause قرار گرفته و بدین ترتیب رویداد OnPause اجرا می‌گردد. اگر همین دیالوگ بسته شود و مجددا اکتیویتی به طور کامل نمایان گردد مجددا رویداد OnResume اجرا می‌گردد.

از رویداد Onresume میتوانید برای کارهایی که بین زمان آغاز اکتیویتی و برگشت اکتیویتی مشترکند استفاده کرد. اگر به هر نحوی اکتیویتی به طور کامل پنهان شود٬، به این معناست که شما به اکتیویتی دیگری رفته‌اید رویداد OnStop اجرا شده‌است و در صورت بازگشت، رویداد OnRestart اجرا خواهد شد. ولی اگر مدت طولانی از رویداد OnStop بگذرد احتمال اینکه سیستم مدیریت منابع اندروید، اکتیویتی شما را از حافظه خارج کند زیاد است و رویداد OnDestroy صورت خواهد گرفت. در این حالت دفعه بعد، مجددا همه عملیات از ابتدا آغاز می‌گردند.

پنج. سرویس را با تردهای UI ترکیب نکنید. بعضا دیده می‌شود که کاربران AsyncTask را داخل سرویس استفاده می‌کنند ولی این را بدانید که سرویس یک ترد پردازشی جداگانه است و تضمینی برای ارتباط با UI به شما نمی‌دهند. هر چند گوگل جدیدا تمهیداتی را برای آن اندیشیده است که به شما اجازه اینکار را نمی‌دهد. ولی اگر باز هم اندروید استادیو به شما خورده‌ای نگرفت، خودتان این قانون را اجرا کنید. قرار نیست یک AsyncTask با سرویس ترکیب شود.

شش. اگر برنامه شما قرار است در چندین حالت مختلفی که اتفاق می‌افتد، یک کار خاصی را انجام دهد، برای برنامه‌تان یک Receiver بنویسید و در آن کدهای تکراری را نوشته و در محل‌های مختلف وقوع آن رویدادها، رسیور را صدا بزنید. برای نمونه برنامه تلگرام یک سرویس پیام رسان پشت صحنه دارد که در دو رویداد قرار است اجرا شوند. یکی موقعی که گوشی بوت خود را تکمیل کرده است و در حال آغاز فرایندهای سیستم عامل است و دیگر زمانی است که برنامه اجرا می‌شود. در اینجا تلگرام از یک رسیور سیستمی برای آگاهی از بوت شدن و یک رسیور داخل برنامه جهت آگاهی از اجرای برنامه استفاده میکند و هر دو به یک کلاس از جنس BroadcastReceiver متصلند:
      <receiver android:name=".AppStartReceiver" android:enabled="true">
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.start" />
                <action android:name="android.intent.action.BOOT_COMPLETED" />
            </intent-filter>
        </receiver>

public class AppStartReceiver extends BroadcastReceiver {
    public void onReceive(Context context, Intent intent) {
        AndroidUtilities.runOnUIThread(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {
                ApplicationLoader.startPushService();
            }
        });
    }
}
برای نام رسیورهای داخلی هم میتوانید مورد شماره 2 را اجرا کنید.
برنامه تلگرام حتی برای حالت‌های پخش هم رسیورها استفاده کرده است که در همین رسیور وضعیت تغییر پلیر مشخص می‌شود:
    <receiver android:name=".MusicPlayerReceiver" >
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.close" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.pause" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.next" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.play" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.previous" />
                <action android:name="android.intent.action.MEDIA_BUTTON" />
                <action android:name="android.media.AUDIO_BECOMING_NOISY" />
            </intent-filter>
        </receiver>
اینگونه تلگرام میتواند از همه جا سرویس را کنترل کند. مثلا موقعی که دانلود یک موزیک تمام شده، سریعا پخش آن موزیک دانلود شده را آغاز کند.

هفت. اگر از یک ORM برای لایه داده‌ها استفاده می‌کنید (قبلا در سایت جاری در مورد ORM‌های اندروید صحبت کرده‌ایم و  ORM‌های خوش دستی که خودم از آن‌ها استفاده میکنم ActiveAndroid و CPORM هستند که هم کار کردن با آنها راحت است و هم اینکه امکانات خوبی را عرضه می‌کنند) در این نوع ORM‌ها شما نباید انتظار چیزی مانند EF را داشته باشید و در بعضی موارد باید کمی خودتان کمک کنید. به عنوان مثال در Active Android برای ایجاد یک inner join باید به شکل زیر بنویسید:
     From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on("poems.id=bank_poems_groups.poem")
               .where("BankGroup=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
همانطور که می‌بینید بخش‌هایی از آن مثل جوین‌ها و شرط‌ها را باید خودتان تکمیل کنید. از آنجا که ممکن است در آینده نام فیلد تغییر کند یا اینکه در حین انبوهی از کدها، عبارت رشته‌ای را اشتباه وارد کنید، بهتر است به این فرم کار کنید:
@Table(name="poems")
public class Poem extends Model {

    public static String tableName="poems";
    public static  String codeColumn="code";
    public static  String titleColumn="title";
    public static  String bookColumn="book";
    ......

    @Column(name="code",index = true)
    public int Code;

    @Column(name="title")
    public String Title;

    @Column(name="book")
    public Book Book;
.....}
در مدل بالا، نام فیلدها و جداول به صورت استاتیک تعریف شده‌اند. حالا می‌توانیم از این اسامی به راحتی در لایه سرویس استفاده کنیم:
    From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on(Poem.TableName+"."+ Poem.IdColumn+"="+ BankPoemsGroups.TableName+"."+ BankPoemsGroups.PoemColumn)
               .where(Poem.BankGroupColumn+"=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
حالا کمی بهتر شد. هم برای تغییر آینده بهتر شد و هم اینکه احتمال خطای تایپی کاهش یافت. ولی باز هم ایجاد کوئری هنوز سخت است و نوشتن مرتب یک رابطه جوین و شرطی و چسباندن مداوم رشته‌ها کار خسته کننده‌ای است و احتمال خطای سهوی و انسانی هم در آن بالاست. برای رفع این مشکل بهتر است یک کلاس جدید برای ساخت این کوئری‌ها داشته باشیم که یک نمونه از آن را در این پایین می‌بینید:
public class QueryConcater {
  public String GetInnerJoinQuery(String table1,String field1,String table2,String field2)
    {
        String query=table1 +"." +field1+"="+table2+"."+field2;
        return query;
    }
......
}
در ادامه برای مرتب سازی و شرط و ... هم می‌نویسیم:
   return new Select()
                .from(Color.class)
                .innerJoin(ProductItem.class)
                .on(queryConcater.GetInnerJoinQuery(ProductItem.TableName,
                        ProductItem.ColorColumn, Color.TableName))
                .where(queryConcater.WhereConditionQuery
                        (ProductItem.TableName, ProductItem.ProductColumn), productId)
                .execute();
در دستورات بالا از این کلاس دو متد برای کوئری جوین و یکی هم برای ساخت شرط ایجاد شده است و مقادیر به صورت پارامتر داده شده‌اند. این الگو کمک میکند که اگر هم این تکه کد اشتباه باشد، با تغییر یکجا بقیه کدها هم تغییر میکنند و اگر در آینده هم ORM تغییر یافت، نحوه کوئری نویسی‌ها در این کلاس تغییر کنند، نه اینکه در طول لایه سرویس پراکنده باشند.

هشت. سعی کنید همیشه از یک سیستم گزارش خطا در اپلیکیشن خود استفاده کنید. در حال حاضر معروفترین سیستم گزارش خطا Acra است که می‌توانید backend آن را هم از اینجا تهیه کنید و اگر هم نخواستید، سایت Tracepot امکانات خوبی را به رایگان برای شما فراهم می‌کند. از این پس با سیستم آکرا شما به یک سیستم گزارش خطا متصلید که خطاهای برنامه شما در گوشی کاربر به شما گزارش داده خواهد شد. این گزارش‌ها شامل:
  • وضعیت گوشی در حین باز شدن برنامه و در حین خطا چگونه بوده است.
  • مشخصات گوشی
  • این خطا به چه تعداد رخ داده است و برای چه تعداد کاربر
  • گزارش گیری بر اساس اولین تاریخ رخداد خطا و آخرین تاریخ، نسخه سیستم عامل اندروید، ورژن برنامه شما و...
و امکانات دیگر.

نه. آکرا همانند Elmah نمی‌تواند خطاهای catch شده را دریافت کند. برای حل این مشکل عبارت زیر را در catch‌ها بنویسید:
ACRA.getErrorReporter().handleException(caughtException);

ده. بر خلاف سیستم دات نت که شما اجباری به استفاده از Try Catch‌ها ندارید. در جاوا اینگونه نیست و هر متدی که Throw روی آن انجام شده باشد مستلزم  استفاده از catch است. به همین دلیل در شماره نه گفتیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم. ولی در بسیاری از اوقات پیش می‌آید که ما داریم از ماژول‌های متفاوتی استفاده میکنیم که جدا از ماژول اصلی برنامه هستند و این مورد باعث می‌شود که بعضی افراد یا Acra را در همه ماژول‌ها صدا بزنند یا اینکه بی خیال آن شوند. ولی کار راحت‌تر این است که شما هم همانند برنامه نویسان جاوا متد خود را به Throw مزین کنید تا در هنگام استفاده از آن در برنامه اصلی نیاز به catch شدن باشد. در واقع شما نباید catch‌ها را داخل یک کتابخانه جدا و مستقل قرار دهید و روش صحیح هم همین است حالا چه استفاده از آکرا نیاز باشد و چه نباشد.

نمونه اشتباه:
 public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) {
        try {
        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
        } catch (IOException e) {
            e.printStackTrace();
        }
    }
نمونه صحیح:
    public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) throws IOException {

        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
    }
  ادامه دارد...
مطالب
ماژول‌ها در ES 6
ماژول‌ها در ES 6

هدف از سیستم ماژول‌ها در ES 6، مدیریت بهتر تعدادی قطعه کد جاوا اسکریپتی، به صورت یک واحد مشخص است. همچنین ماژول‌ها امکان مخفی کردن قسمت‌هایی از کد را که نباید به صورت عمومی در دسترس قرارگیرند، نیز میسر می‌کنند. این مسایل سال‌ها آرزوی برنامه نویسان جاوا اسکریپت بوده‌اند و برای برآورده کردن آن‌ها به روش‌های غیراستاندارد و کتابخانه‌های ثالثی روی آورده بودند. به همین جهت برای آشنایی بهتر با ماژول‌ها در ES 6، ابتدا نیاز است با روش‌های متداول فعلی بسته بندی کدها در جاوا اسکریپت آشنا شد.


روش IIFE Module

الگوی ماژول‌ها، سال‌ها است که در جاوا اسکریپت مورد استفاده‌است:
(function(target){
  var privateDoWork = function(name) {
    return name +" is working";
  };

  var Employee = function(name) {
      this.name = name;
  }

  Employee.prototype = {
     doWork: function() {
       return privateDoWork(this.name);
     }
  }

  target.Employee = Employee;

}(window));
IIFE یا immediately invoked function expression، متدی خود اجرا شونده است. به صورت پیش فرض هر متغیری که داخل IIFE تعریف می‌شود، سطح دید آن محدود است به بدنه‌ی همان ماژول و دیگر دسترسی عمومی ندارد. برای مثال شیء Employee فقط داخل این ماژول قابل دسترسی است. تنها زمانیکه توسط target.Employee، این شیء را به window متصل می‌کنیم، خارج از این ماژول قابل دسترسی می‌شود.
بنابراین با روش IIFE به مزیت‌های یک سیستم ماژول می‌رسیم:
الف) امکان مدیریت کدها را به صورت یک unit و واحد فراهم می‌کند.
ب) همچنین در اینجا امکان کنترل میدان دید متغیرها و متدها نیز میسر است.


روش CommonJS

از سال 2009 استفاده از جاوا اسکریپت به خارج از مرورگرها گسترش یافت؛ برای مثال نوشتن برنامه‌های سمت سرور NodeJS یا MongoDB با جاوا اسکریپت. در یک چنین حالتی برای مدیریت پیچیدگی برنامه‌های گسترده‌ی سمت سرور و پرهیز از متغیرها و اشیاء عمومی، پروژه‌ی CommonJS شکل گرفت. در CommonJS نحوه‌ی تعریف ماژول‌ها بسیار شبیه است به IIFE. با این تفاوت که دیگر خبری از متد خود اجرا شونده وجود ندارد و همچنین بجای target از exports، جهت درمعرض دید قرار دادن اشیاء استفاده می‌کند.
  var privateDoWork = function(name) {
    return name +" is working";
  };

  var Employee = function(name) {
      this.name = name;
  }

  Employee.prototype = {
     doWork: function() {
       return privateDoWork(this.name);
     }
  }

exports.Employee = Employee;
این تعاریف در یک فایل مجزای JS قرار می‌گیرند. سپس برای دسترسی به آن‌ها در فایلی دیگر، از روش ذیل استفاده می‌کنند:
 var Employee = require("./Employee").Employee;
var e1 = new Employee("Vahid");
console.log(e1.doWork());
در متد require، مسیر فایل و ماژول تعریف شده، مشخص می‌شود؛ بدون ذکر پسوند .js فایل.


روش AMD

از CommonJS بیشتر در برنامه‌های جاوا اسکریپتی که خارج از مرورگر اجرا می‌شوند، استفاده می‌شود. برای حالت‌های اجرای برنامه‌ها درون مرورگرها و خصوصا بلاک نشدن ترد نمایش صفحه در حین پردازش ماژول‌ها، روش دیگری به نام AMD API و یا Asynchronous module definition به وجود آمد. پیاده سازی محبوب این API عمومی، توسط کتابخانه‌ای به نام RequireJS انجام شده‌است.
define(function(){

  var privateDoWork = function(name) {
    // ...
  };

  var Employee = function(name) {
    // ...
  }

  return Employee;
});
در اینجا یک ماژول تعریف شده‌ی در یک فایل مجزای جاوا اسکریپتی با define function شروع می‌شود و در نهایت یک return دارد.
تفاوت مهم این روش با روش IIFE این است که در روش IIFE تمام کد باید مهیا بوده و همچنین بلافاصله قابل اجرا باشد. در اینجا تنها زمانیکه نیاز به کار با ماژولی باشد، اطلاعات آن بارگذاری شده و استفاده می‌شود.
برای استفاده‌ی از این ماژول‌ها نیز از همان define استفاده می‌شود و پارامتر اول ارسالی، آرایه‌ای است که ماژول‌های مورد نیاز را تعریف می‌کند (تعریف وابستگی‌ها). برای مثال employee تعریف شده در اینجا سبب بارگذاری فایل employee.js می‌شود و سپس امکانات آن به صورت یک پارامتر، به متدی که به آن نیاز دارد ارسال می‌گردد:
define(["employee"], function(Employee){
      var e = new Employee("Vahid");
});


ماژول‌ها در ES 6

سیستم تعریف ماژول‌ها در ES 6 بسیار شبیه است به روش‌های CommonJS و AMD API. در اینجا یک نمونه از روش تعریف ماژول‌ها را در نگارش جدید جاوا اسکریپت مشاهده می‌کنید:
export class Employee {
  constructor(name) {
    this[s_name] = name;
  }

  get name() {
    return this[s_name];
  }

  doWork() {
    return `${this.name} is working`;
  }
}
در اینجا واژه‌ی کلیدی export سبب در دسترس قرار گرفتن تعریف یک کلاس تعریف شده‌ی در این ماژول که در اینجا یک فایل جاوا اسکریپتی است، می‌شود. در یک فایل می‌توان چندین export را داشت؛ اما بهتر است یک export را به ازای هر فایل درنظر گرفت.
پس از این export، اکنون برای استفاده‌ی از آن در یک فایل js دیگر، از واژه‌ی کلیدی import کمک گرفته می‌شود:
 import {Employee} from "./employee";
var e1 = new Employee("Vahid");
console.log(e1.doWork());
در اینجا پس از from، مسیر فایل js، بدون ذکر پسوند آن مشخص می‌شود.

و یا برای ارائه‌ی یک متد خروجی، به نحو ذیل عمل می‌شود:
export function multiply (x, y) {
   return x * y;
};
و اگر یک متغیر و یا متد تعریف شده‌ی در سطح ماژول را بخواهیم عمومی کنیم، باید از {} استفاده شود:
var hello = 'Hello World',
multiply = function (x, y) {
   return x * y;
};
export { hello, multiply };


حالت پیش فرض ماژول‌های ES 6 همان strict mode است

در سیستم ماژول‌های ES 6، حالت strict به صورت پیش فرض روشن است. برای مثال متغیرها حتما باید تعریف شوند.


امکان تعریف خروجی‌های متفاوت از یک ماژول در ES 6

در همان فایلی که export class Employee فوق را در آن تعریف کرده‌ایم، یک چنین تعریف‌هایی را نیز می‌توان ارائه داد:
export let log = function(employee) {
   console.log(employee.name);
}

export let defaultRaise = 0.03;

export let modelEmployee = new Employee("Vahid");
در اینجا نحوه‌ی export متد log و یا متغیر defaultRaise و همچنین شیء modelEmployee را مشاهده می‌کنید. سپس برای استفاده‌ی از این خروجی‌ها، قسمت import نیز باید به نحو ذیل تغییر کند:
 import {Employee, log, defaultRaise, modelEmployee} from "./employee";
log(modelEmployee);
برای ساده سازی دریافت تمام خروجی‌های یک ماژول ES 6، می‌توان از واژه‌ی کلیدی module استفاده کرد:
 module m from "./employee";
در اینجا متغیر m امکان دسترسی به Employee, log, defaultRaise, modelEmployee را بدون نیاز به ذکر آن‌ها در قسمت import میسر می‌کند. در یک چنین حالتی برای دسترسی به خروجی‌ها، از .m استفاده می‌شود. برای مثال:
 console.log(m.defaultRaise);
و یا
 var e1 = new m.Employee("Vahid");
console.log(e1.doWork());

روش دیگر انجام اینکار، استفاده از * است برای درخواست تمام وابستگی‌های مورد نیاز:
 import * from "./employee";


امکان استفاده از یک ماژول در ماژولی دیگر

برای اینکه از امکانات یک ماژول در ماژولی دیگر استفاده کنیم نیز می‌توان از همان روش تعریف import در ابتدای ماژول استفاده کرد:
 import {Employee} from "./employee";


امکان تعریف ماژول پیش فرض در ES 6

اگر ماژول شما (همان فایل js) تنها دارای یک export است، می‌توانید آن‌را با واژه‌ی کلیدی default مشخص کنید:
  export default class Employee {
به این ترتیب برای استفاده‌ی از این ماژول تنها کافی است بنویسیم:
 import factory from "./employee";
var e1 = new factory("Vahid");
console.log(e1.doWork());
در اینجا factory یک نام متغیر دلخواه است و هر نام دیگری را نیز می‌تواند داشته باشد.

البته باید دقت داشت که یک چنین تعریف‌هایی نیز مجاز است و می‌توان خروجی پیش فرض و همچنین نامداری را نیز با هم ترکیب کرد:
export hello = 'Hello World';
export default function (x, y) {
   return x * y;
};
در این حالت تعریف ذیل به این معنا است که pow2 به متد پیش فرض بدون نام و hello به متغیر hello اشاره می‌کنند:
 import pow2, { hello } from 'modules';


امکان مخفی سازی اطلاعات در ماژول‌های ES 6

یکی از انتظارات از سیستم ماژول، امکان مخفی سازی اطلاعات است. در اینجا تنها کافی است شیء، متد و یا متغیر تعریف شده، با واژه‌ی کلیدی export مزین نشوند:
let privateFunction = function() {

}

 export default class Employee {
در این مثال، متد privateFunction در ماژول employee تعریف شده‌است؛ اما چون دارای واژه‌ی کلیدی export نیست، سطح دسترسی آن خصوصی است.

یک نکته: اگر در کلاس export شده، خواستید تا دسترسی به s_name را محدود کنید، از Symbol ها به نحو ذیل کمک بگیرید:
let s_name = Symbol();

export class Employee {
  constructor(name) {
    this[s_name] = name;
  }

  get name() {
    return this[s_name];
  }

  doWork() {
   return `${this.name} is working`;
  }
}
مطالب
آپلود فایل‌ها توسط برنامه‌های React به یک سرور ASP.NET Core به همراه نمایش درصد پیشرفت
قصد داریم اطلاعات یک فرم React را به همراه دو فایل الصاقی به آن، به سمت یک سرور ASP.NET Core ارسال کنیم؛ بطوریکه درصد پیشرفت ارسال فایل‌ها، زمان سپری شده، زمان باقی مانده و سرعت آپلود نیز گزارش داده شوند:



پیشنیازها
«بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core»
«ارسال فایل و تصویر به همراه داده‌های دیگر از طریق jQuery Ajax »

- در مطلب اول، روش دریافت فایل‌ها از کلاینت، در سمت سرور و ذخیره سازی آن‌ها در یک برنامه‌ی ASP.NET Core بررسی شده‌است که کلیات آن در اینجا نیز صادق است.
- در مطلب دوم، روش کار با FormData استاندارد بررسی شده‌است. هرچند در مطلب جاری از jQuery استفاده نمی‌شود، اما نکات نحوه‌ی کار با شیء FormData استاندارد، در اینجا نیز یکی است.


برپایی پروژه‌های مورد نیاز

ابتدا یک پوشه‌ی جدید مانند UploadFilesSample را ایجاد کرده و در داخل آن دستور زیر را اجرا می‌کنیم:
 dotnet new react
در مورد این قالب که امکان تجربه‌ی توسعه‌ی یکپارچه‌ی ASP.NET Core و React را میسر می‌کند، در مطلب «روش یکی کردن پروژه‌های React و ASP.NET Core» بیشتر بحث کرده‌ایم.
سپس در این پوشه، پوشه‌ی ClientApp پیش‌فرض آن‌را حذف می‌کنیم؛ چون کمی قدیمی است. همچنین فایل‌های کنترلر و سرویس آب و هوای پیش‌فرض آن‌را به همراه پوشه‌ی صفحات Razor آن، حذف و پوشه‌ی خالی wwwroot را نیز به آن اضافه می‌کنیم.
همچنین بجای تنظیم پیش فرض زیر در فایل کلاس آغازین برنامه:
spa.UseReactDevelopmentServer(npmScript: "start");
از تنظیم زیر استفاده کرده‌ایم تا با هر بار تغییری در کدهای پروژه‌ی ASP.NET، یکبار دیگر از صفر npm start اجرا نشود:
spa.UseProxyToSpaDevelopmentServer("http://localhost:3000");
بدیهی است در این حالت باید از طریق خط فرمان به پوشه‌ی clientApp وارد شد و دستور npm start را یکبار به صورت دستی اجرا کرد، تا این وب سرور بر روی پورت 3000، راه اندازی شود. البته ما برنامه را به صورت یکپارچه بر روی پورت 5001 وب سرور ASP.NET Core، مرور می‌کنیم.

اکنون در ریشه‌ی پروژه‌ی ASP.NET Core ایجاد شده، دستور زیر را صادر می‌کنیم تا پروژه‌ی کلاینت React را با فرمت جدید آن ایجاد کند:
> create-react-app clientapp
سپس وارد این پوشه‌ی جدید شده و بسته‌های زیر را نصب می‌کنیم:
> cd clientapp
> npm install --save bootstrap axios react-toastify
توضیحات:
- برای استفاده از شیوه‌نامه‌های بوت استرپ، بسته‌ی bootstrap نیز در اینجا نصب می‌شود که برای افزودن فایل bootstrap.css آن به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل clientapp\src\index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
- برای نمایش پیام‌های برنامه از کامپوننت react-toastify استفاده می‌کنیم که پس از نصب آن، با مراجعه به فایل app.js نیاز است importهای لازم آن‌را اضافه کنیم:
import { ToastContainer } from "react-toastify";
import "react-toastify/dist/ReactToastify.css";
همچنین نیاز است ToastContainer را به ابتدای متد render آن نیز اضافه کرد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <ToastContainer />
- برای ارسال فایل‌ها به سمت سرور از کتابخانه‌ی معروف axios استفاده خواهیم کرد.


ایجاد کامپوننت React فرم ارسال فایل‌ها به سمت سرور

پس از این مقدمات، فایل جدید clientapp\src\components\UploadFileSimple.jsx را ایجاد کرده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import React, { useState } from "react";
import axios from "axios";
import { toast } from "react-toastify";

export default function UploadFileSimple() {

  const [description, setDescription] = useState("");
  const [selectedFile1, setSelectedFile1] = useState();
  const [selectedFile2, setSelectedFile2] = useState();


  return (
    <form>
      <fieldset className="form-group">
        <legend>Support Form</legend>

        <div className="form-group row">
          <label className="form-control-label" htmlFor="description">
            Description
          </label>
          <input
            type="text"
            className="form-control"
            name="description"
            onChange={event => setDescription(event.target.value)}
            value={description}
          />
        </div>

        <div className="form-group row">
          <label className="form-control-label" htmlFor="file1">
            File 1
          </label>
          <input
            type="file"
            className="form-control"
            name="file1"
            onChange={event => setSelectedFile1(event.target.files[0])}
          />
        </div>

        <div className="form-group row">
          <label className="form-control-label" htmlFor="file2">
            File 2
          </label>
          <input
            type="file"
            className="form-control"
            name="file2"
            onChange={event => setSelectedFile2(event.target.files[0])}
          />
        </div>

        <div className="form-group row">
          <button
            className="btn btn-primary"
            type="submit"
          >
            Submit
          </button>
        </div>
      </fieldset>
    </form>
  );
}
کاری که تا این مرحله انجام شده، بازگشت UI فرم برنامه توسط یک functional component است.
- توسط آن یک textbox به همراه دو فیلد ارسال فایل، به فرم اضافه شده‌اند.
- مرحله‌ی بعد، دسترسی به فایل‌های انتخابی کاربر و همچنین مقدار توضیحات وارد شده‌است. به همین جهت با استفاده از useState Hook، روش دریافت و تنظیم این مقادیر را مشخص کرده‌ایم:
  const [description, setDescription] = useState("");
  const [selectedFile1, setSelectedFile1] = useState();
  const [selectedFile2, setSelectedFile2] = useState();
با React Hooks، بجای تعریف یک state، به صورت خاصیت، آن‌را صرفا use می‌کنیم و یا همان useState، که یک تابع است و باید در ابتدای کامپوننت، مورد استفاده قرار گیرد. این متد برای شروع به کار، نیاز به یک state آغازین را دارد؛ مانند انتساب یک رشته‌ی خالی به description. سپس اولین خروجی متد useState که داخل یک آرایه مشخص شده‌است، همان متغیر description است که توسط state ردیابی خواهد شد. اینبار بجای متد this.setState قبلی که یک متد عمومی بود، متدی اختصاصی را صرفا جهت تغییر مقدار همین متغیر description به نام setDescription به عنوان دومین خروجی متد useState، تعریف می‌کنیم. بنابراین متد useState، یک initialState را دریافت می‌کند و سپس یک مقدار را به همراه یک متد، جهت تغییر state آن، بازگشت می‌دهد. همین کار را برای دو فیلد دیگر نیز تکرار کرده‌ایم. بنابراین selectedFile1، فایلی است که توسط متد setSelectedFile1 تنظیم خواهد شد و این تنظیم، سبب رندر مجدد UI نیز خواهد گردید.
- پس از طراحی state این فرم، مرحله‌ی بعدی، استفاده از متدهای set تمام useStateهای فوق است. برای مثال در مورد یک textbox معمولی، می‌توان آن‌را به صورت inline تعریف کرد و با هر بار تغییری در محتوای آن، این رخ‌داد را به متد setDescription ارسال نمود تا مقدار وارد شده را به متغیر حالت description انتساب دهد:
          <input
            type="text"
            className="form-control"
            name="description"
            onChange={event => setDescription(event.target.value)}
            value={description}
          />
در مورد فیلدهای دریافت فایل‌ها، روش انجام اینکار به صورت زیر است:
          <input
            type="file"
            className="form-control"
            name="file1"
            onChange={event => setSelectedFile1(event.target.files[0])}
          />
چون المان‌های دریافت فایل می‌توانند بیش از یک فایل را نیز دریافت کنند (اگر ویژگی multiple، به تعریف تگ آن‌ها اضافه شود)، به همین جهت خاصیت files بر روی آن‌ها قابل دسترسی شده‌است. اما چون در اینجا ویژگی multiple ذکر نشده‌است، بنابراین تنها یک فایل توسط آن‌ها قابل دریافت است و به همین جهت دسترسی به اولین فایل و یا files[0] را در اینجا مشاهده می‌کنید. بنابراین با فراخوانی متد setSelectedFile1، اکنون متغیر حالت selectedFile1، مقدار دهی شده و قابل استفاده است.


تشکیل مدل ارسال داده‌ها به سمت سرور

در فرم‌های معمولی، عموما داده‌ها به صورت یک شیء JSON به سمت سرور ارسال می‌شوند؛ اما در اینجا وضع متفاوت است و به همراه توضیحات وارد شده، دو فایل باینری نیز وجود دارند.
در حالت ارسال متداول فرم‌هایی که به همراه المان‌های دریافت فایل هستند، ابتدا یک ویژگی enctype با مقدار multipart/form-data به المان فرم اضافه می‌شود و سپس این فرم به سادگی قابلیت post-back به سمت سرور را پیدا می‌کند:
<form enctype="multipart/form-data" action="/upload" method="post">
   <input id="file-input" type="file" />
</form>
اما اگر قرار باشد همین فرم را توسط جاوا اسکریپت به سمت سرور ارسال کنیم، روش کار به صورت زیر است:
let file = document.getElementById("file-input").files[0];
let formData = new FormData();
 
formData.append("file", file);
fetch('/upload/image', {method: "POST", body: formData});
ابتدا به خاصیت files و اولین فایل آن دسترسی پیدا کرده و سپس شیء استاندارد FormData را بر اساس آن و تمام فیلدهای فرم تشکیل می‌دهیم. FormData ساختاری شبیه به یک دیکشنری را دارد و از کلیدهایی که متناظر با Id المان‌های فرم و مقادیری متناظر با مقادیر آن المان‌ها هستند، تشکیل می‌شود که توسط متد append آن، به این دیکشنری اضافه خواهند شد. در آخر هم شیء formData را به سمت سرور ارسال می‌کنیم.
در یک برنامه‌ی React نیز باید دقیقا چنین مراحلی طی شوند. تا اینجا کار دسترسی به مقدار files[0] و تشکیل متغیرهای حالت فرم را انجام داده‌ایم. در مرحله‌ی بعد، شیء FormData را تشکیل خواهیم داد:
  // ...

export default function UploadFileSimple() {
  // ...

  const handleSubmit = async event => {
    event.preventDefault();

    const formData = new FormData();
    formData.append("description", description);
    formData.append("file1", selectedFile1);
    formData.append("file2", selectedFile2);


      toast.success("Form has been submitted successfully!");

      setDescription("");
  };

  return (
    <form onSubmit={handleSubmit}>
    </form>
  );
}
به همین جهت، ابتدا کار مدیریت رخ‌داد onSubmit فرم را انجام داده و توسط آن با استفاده از متد preventDefault، از post-back متداول فرم به سمت سرور جلوگیری می‌کنیم. سپس شیء FormData را بر اساس مقادیر حالت متناظر با المان‌های فرم، تشکیل می‌دهیم. کلیدهایی که در اینجا ذکر می‌شوند، نام خواص مدل متناظر سمت سرور را نیز تشکیل خواهند داد.


ارسال مدل داده‌های فرم React به سمت سرور

پس از تشکیل شیء FormData در متد مدیریت کننده‌ی handleSubmit، اکنون با استفاده از کتابخانه‌ی axios، کار ارسال این اطلاعات را به سمت سرور انجام خواهیم داد:
  // ...

export default function UploadFileSimple() {
  const apiUrl = "https://localhost:5001/api/SimpleUpload/SaveTicket";

  // ...
  const [isUploading, setIsUploading] = useState(false);

  const handleSubmit = async event => {
    event.preventDefault();

    const formData = new FormData();
    formData.append("description", description);
    formData.append("file1", selectedFile1);
    formData.append("file2", selectedFile2);

    try {
      setIsUploading(true);

      const { data } = await axios.post(apiUrl, formData, {
        headers: {
          "Content-Type": "multipart/form-data"
        }}
      });

      toast.success("Form has been submitted successfully!");

      console.log("uploadResult", data);

      setIsUploading(false);
      setDescription("");
    } catch (error) {
      setIsUploading(false);
      toast.error(error);
    }
  };


  return (
  // ...
  );
}
در اینجا نحوه‌ی ارسال شیء FormData را توسط کتابخانه‌ی axios به سمت سرور مشاهده می‌کنید. با استفاده از متد post آن، به سمت مسیر api/SimpleUpload/SaveTicket که آن‌را در ادامه تکمیل خواهیم کرد، شیء formData متناظر با اطلاعات فرم، به صورت async، ارسال شده‌است. همچنین headers آن نیز به همان «"enctype="multipart/form-data» که پیشتر توضیح داده شد، تنظیم شده‌است.
در قطعه کد فوق، متغیر جدید حالت isLoading را نیز مشاهده می‌کنید. از آن می‌توان برای فعال و غیرفعال کردن دکمه‌ی submit فرم در زمان ارسال اطلاعات به سمت سرور، استفاده کرد:
<button
   disabled={ isUploading }
   className="btn btn-primary"
   type="submit"
>
  Submit
</button>
به این ترتیب اگر فراخوانی await axios.post هنوز به پایان نرسیده باشد، مقدار isUploading مساوی true بوده و سبب غیرفعال شدن دکمه‌ی submit می‌شود.


اعتبارسنجی سمت کلاینت فایل‌های ارسالی به سمت سرور

در اینجا شاید نیاز باشد نوع و یا اندازه‌ی فایل‌های انتخابی توسط کاربر را تعیین اعتبار کرد. به همین جهت متدی را برای اینکار به صورت زیر تهیه می‌کنیم:
  const isFileValid = selectedFile => {
    if (!selectedFile) {
      // toast.error("Please select a file.");
      return false;
    }

    const allowedMimeTypes = [
      "image/png",
      "image/jpeg",
      "image/gif",
      "image/svg+xml"
    ];
    if (!allowedMimeTypes.includes(selectedFile.type)) {
      toast.error(`Invalid file type: ${selectedFile.type}`);
      return false;
    }

    const maxFileSize = 1024 * 500;
    const fileSize = selectedFile.size;
    if (fileSize > maxFileSize) {
      toast.error(
        `File size ${(fileSize / 1024).toFixed(
          2
        )} KB must be less than ${maxFileSize / 1024} KB`
      );
      return false;
    }

    return true;
  };
در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا فایلی انتخاب شده‌است یا خیر؟ سپس فایل انتخاب شده، باید دارای یکی از MimeTypeهای تعریف شده باشد. همچنین اندازه‌ی آن نیز نباید بیشتر از 500 کیلوبایت باشد. در هر کدام از این موارد، یک خطا توسط react-toastify به کاربر نمایش داده خواهد شد.

اکنون برای استفاده‌ی از این متد دو راه وجود دارد:
الف) استفاده از آن در متد مدیریت کننده‌ی submit اطلاعات:
  const handleSubmit = async event => {
    event.preventDefault();

    if (!isFileValid(selectedFile1) || !isFileValid(selectedFile2)) {
      return;
    }
در ابتدای متد مدیریت کننده‌ی handleSubmit، متد isFileValid را بر روی دو متغیر حالتی که حاوی اطلاعات فایل‌های انتخابی توسط کاربر هستند، فراخوانی می‌کنیم.

ب) استفاده‌ی از آن جهت غیرفعال کردن دکمه‌ی submit:
<button
            disabled={
              isUploading ||
              !isFileValid(selectedFile1) ||
              !isFileValid(selectedFile2)
            }
            className="btn btn-primary"
            type="submit"
>
   Submit
</button>
می‌توان دقیقا در همان زمانیکه کاربر فایلی را انتخاب می‌کند نیز به انتخاب او واکنش نشان داد. چون مقدار دهی‌های متغیرهای حالت، همواره سبب رندر مجدد فرم می‌شوند و در این حالت مقدار ویژگی disabled نیز محاسبه‌ی مجدد خواهد شد، بنابراین در همان زمانیکه کاربر فایلی را انتخاب می‌کند، متد isFileValid نیز بر روی آن فراخوانی شده و در صورت نیاز، خطایی به او نمایش داده می‌شود.


نمایش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها

کتابخانه‌ی axios، امکان دسترسی به میزان اطلاعات آپلود شده‌ی به سمت سرور را به صورت یک رخ‌داد فراهم کرده‌است که در ادامه از آن برای نمایش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها استفاده می‌کنیم:
      const startTime = Date.now();

      const { data } = await axios.post(apiUrl, formData, {
        headers: {
          "Content-Type": "multipart/form-data"
        },
        onUploadProgress: progressEvent => {
          const { loaded, total } = progressEvent;

          const timeElapsed = Date.now() - startTime;
          const uploadSpeed = loaded / (timeElapsed / 1000);

          setUploadProgress({
            queueProgress: Math.round((loaded / total) * 100),
            uploadTimeRemaining: Math.ceil((total - loaded) / uploadSpeed),
            uploadTimeElapsed: Math.ceil(timeElapsed / 1000),
            uploadSpeed: (uploadSpeed / 1024).toFixed(2)
          });
        }
      });
هر بار که متد رویدادگردان onUploadProgress فراخوانی می‌شود، به همراه اطلاعات شیء progressEvent است که خواص loaded آن به معنای میزان اطلاعات آپلود شده و total هم جمع کل اندازه‌ی اطلاعات در حال ارسال است. بر این اساس و همچنین زمان شروع عملیات، می‌توان اطلاعاتی مانند درصد پیشرفت عملیات، مدت زمان باقیمانده، مدت زمان سپری شده و سرعت آپلود اطلاعات را محاسبه کرد و سپس توسط آن، شیء state ویژه‌ای را به روز رسانی کرد که به صورت زیر تعریف می‌شود:
  const [uploadProgress, setUploadProgress] = useState({
    queueProgress: 0,
    uploadTimeRemaining: 0,
    uploadTimeElapsed: 0,
    uploadSpeed: 0
  });
هر بار به روز رسانی state، سبب رندر مجدد UI می‌شود. به همین جهت متدی را برای رندر جدولی که اطلاعات شیء state فوق را نمایش می‌دهد، به صورت زیر تهیه می‌کنیم:
  const showUploadProgress = () => {
    const {
      queueProgress,
      uploadTimeRemaining,
      uploadTimeElapsed,
      uploadSpeed
    } = uploadProgress;

    if (queueProgress <= 0) {
      return <></>;
    }

    return (
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th width="15%">Event</th>
            <th>Status</th>
          </tr>
        </thead>
        <tbody>
          <tr>
            <td>
              <strong>Elapsed time</strong>
            </td>
            <td>{uploadTimeElapsed} second(s)</td>
          </tr>
          <tr>
            <td>
              <strong>Remaining time</strong>
            </td>
            <td>{uploadTimeRemaining} second(s)</td>
          </tr>
          <tr>
            <td>
              <strong>Upload speed</strong>
            </td>
            <td>{uploadSpeed} KB/s</td>
          </tr>
          <tr>
            <td>
              <strong>Queue progress</strong>
            </td>
            <td>
              <div
                className="progress-bar progress-bar-info progress-bar-striped"
                role="progressbar"
                aria-valuemin="0"
                aria-valuemax="100"
                aria-valuenow={queueProgress}
                style={{ width: queueProgress + "%" }}
              >
                {queueProgress}%
              </div>
            </td>
          </tr>
        </tbody>
      </table>
    );
  };
و این متد را به این شکل در ذیل المان fieldset فرم، اضافه می‌کنیم تا کار رندر نهایی را انجام دهد:
{showUploadProgress()}
هربار که state به روز می‌شود، مقدار شیء uploadProgress دریافت شده و بر اساس آن، 4 سطر جدول نمایش پیشرفت آپلود، تکمیل می‌شوند.
در اینجا از کامپوننت progress-bar خود بوت استرپ برای نمایش درصد آپلود فایل‌ها استفاده شده‌است. اگر style آن‌را هر بار با مقدار جدید queueProgress به روز رسانی کنیم، سبب نمایش پویای این progress-bar خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید درصد پیشرفت آپلود را در حالت آزمایش local بهتر مشاهده کنید، دربرگه‌ی network، سرعت را بر روی 3G تنظیم کنید (مانند تصویر ابتدای بحث)؛ در غیراینصورت همان ابتدای کار به علت بالا بودن سرعت ارسال فایل‌ها، 100 درصد را مشاهده خواهید کرد.


دریافت فرم React درخواست پشتیبانی، در سمت سرور و ذخیره‌ی فایل‌های آن‌

بر اساس نحوه‌ی تشکیل FormData سمت کلاینت:
const formData = new FormData();
formData.append("description", description);
formData.append("file1", selectedFile1);
formData.append("file2", selectedFile2);
مدل سمت سرور معادل با آن به صورت زیر خواهد بود:
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace UploadFilesSample.Models
{
    public class Ticket
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Description { set; get; }

        public IFormFile File1 { set; get; }

        public IFormFile File2 { set; get; }
    }
}
که در اینجا هر selectedFile سمت کلاینت، به یک IFormFile سمت سرور نگاشت می‌شود. نام این خواص نیز باید با نام کلیدهای اضافه شده‌ی به دیکشنری FormData، یکی باشند.
پس از آن کنترلر ذخیره سازی اطلاعات Ticket را مشاهده می‌کنید:
using System.IO;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using UploadFilesSample.Models;

namespace UploadFilesSample.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class SimpleUploadController : Controller
    {
        private readonly IWebHostEnvironment _environment;

        public SimpleUploadController(IWebHostEnvironment environment)
        {
            _environment = environment;
        }

        [HttpPost("[action]")]
        public async Task<IActionResult> SaveTicket([FromForm]Ticket ticket)
        {
            var file1Path = await saveFileAsync(ticket.File1);
            var file2Path = await saveFileAsync(ticket.File2);

            //TODO: save the ticket ... get id

            return Created("", new { id = 1001 });
        }

        private async Task<string> saveFileAsync(IFormFile file)
        {
            const string uploadsFolder = "uploads";
            var uploadsRootFolder = Path.Combine(_environment.WebRootPath, "uploads");
            if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
            {
                Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
            }

            //TODO: Do security checks ...!

            if (file == null || file.Length == 0)
            {
                return string.Empty;
            }

            var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
            using (var fileStream = new FileStream(filePath, FileMode.Create))
            {
                await file.CopyToAsync(fileStream);
            }

            return $"/{uploadsFolder}/{file.Name}";
        }
    }
}
توضیحات تکمیلی:
- تزریق IWebHostEnvironment در سازنده‌ی کلاس کنترلر، سبب می‌شود تا از طریق خاصیت WebRootPath آن، به wwwroot دسترسی پیدا کنیم و فایل‌های نهایی را در آنجا ذخیره سازی کنیم.
- همانطور که ملاحظه می‌کنید، هنوز هم model binding کار کرده و می‌توان شیء Ticket را به نحو متداولی دریافت کرد:
public async Task<IActionResult> SaveTicket([FromForm]Ticket ticket)
ویژگی FromForm نیز مرتبط است به هدر multipart/form-data ارسالی از سمت کلاینت:
      const { data } = await axios.post(apiUrl, formData, {
        headers: {
          "Content-Type": "multipart/form-data"
        }}
      });


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: UploadFilesSample.zip
برای اجرای آن، پس از صدور فرمان dotnet restore که سبب بازیابی وابستگی‌های سمت کلاینت نیز می‌شود، ابتدا به پوشه‌ی clientapp مراجعه کرده و فایل run.cmd را اجرا کنید. با اینکار react development server بر روی پورت 3000 شروع به کار می‌کند. سپس به پوشه‌ی اصلی برنامه‌ی ASP.NET Core بازگشت شده و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید. این اجرا سبب راه اندازی وب سرور برنامه و همچنین ارائه‌ی برنامه‌ی React بر روی پورت 5001 می‌شود.
مطالب دوره‌ها
وهله سازی یک کلاس موجود توسط Reflection.Emit
در قسمت‌های قبل، نحوه ایجاد یک Type کاملا جدید را که در برنامه وجود خارجی ندارد، توسط Reflection.Emit بررسی کردیم. اکنون حالتی را در نظر بگیرید که کلاس مدنظر پیشتر در کدهای برنامه تعریف شده است، اما می‌خواهیم در یک DynamicMethod آن‌را وهله سازی کرده و حاصل را استفاده نمائیم.
کدهای کامل مثالی را در این زمینه در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Reflection.Emit;

namespace FastReflectionTests
{
    public class Order
    {
        public string Name { set; get; }
        public Order()
        {
            Name = "Order01";
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var myMethod = new DynamicMethod(name: "myMethod",
                                             returnType: typeof(Order),
                                             parameterTypes: Type.EmptyTypes,
                                             m: typeof(Program).Module);
            var il = myMethod.GetILGenerator();
            il.Emit(OpCodes.Newobj, typeof(Order).GetConstructor(Type.EmptyTypes));
            il.Emit(OpCodes.Ret);

            var getOrderMethod = (Func<Order>)myMethod.CreateDelegate(typeof(Func<Order>));

            Console.WriteLine(getOrderMethod().Name);
        }
    }
}
کار با ایجاد یک DynamicMethod شروع می‌شود. خروجی آن از نوع کلاس Order تعریف شده، پارامتری را نیز قبول نمی‌کند و برای تعریف آن از Type.EmptyTypes استفاده شده است.
سپس با دسترسی به ILGenerator سعی خواهیم کرد تا وهله جدیدی را از کلاس Order ایجاد کنیم. برای این منظور باید از OpCode جدیدی به نام Newobj استفاده کنیم که مخفف new object است. این OpCode برای عملکرد خود، نیاز به دریافت اشاره‌گری به سازنده کلاسی دارد که قرار است آن‌را وهله سازی کند. در اینجا با Ret، کار متد را خاتمه داده و در ادامه برای استفاده از آن تنها کافی است یک delegate را ایجاد نمائیم.

بنابراین به مجموعه متدهای سریع خود، متد ذیل را نیز می‌توان افزود:
        public static Func<T> CreatFastObjectInstantiater<T>()
        {
            var t = typeof(T);
            var ctor = t.GetConstructor(Type.EmptyTypes);

            if (ctor == null)
                return null;

            var dynamicCtor = new DynamicMethod("_", t, Type.EmptyTypes, t, true);
            var il = dynamicCtor.GetILGenerator();
            il.Emit(OpCodes.Newobj, ctor);
            il.Emit(OpCodes.Ret);

            return (Func<T>)dynamicCtor.CreateDelegate(typeof(Func<T>));            
        }
این نوع متدها که delegate بر می‌گردانند، باید یکبار در ابتدای برنامه ایجاد شده و نتیجه آن‌ها کش شوند. پس از آن به وهله سازی بسیار سریع دسترسی خواهیم داشت.

اگر علاقمند بودید که سرعت این روش را با روش متداول Activator.CreateInstance مقایسه کنید، مطلب زیر بسیار مفید است:
Creating objects - Perf implications

یک کاربرد مهم این مساله در نوشتن ORM مانندهایی است که قرار است لیستی جنریک را خیلی سریع تولید کنند؛ از این جهت که در حلقه DataReader آن‌ها مدام نیاز است یک وهله جدید از شیء مدنظر ایجاد و مقدار دهی شود:
Mapping Datareader to Objects Using Reflection.Emit