مطالب
مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی توسط Entity framework Core
قابلیت مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی (data seeding) توسط اجرای کدهای Migrations و متد DbMigration­Configuration.Seed آن، در حین انتقال از EF 6x به EF Core ناپدید شده بود که مجددا با ارائه‌ی EF Core 2.1 به نحو کاملا متفاوتی توسط یک Fluent API، در متد OnModelCreating قابل تعریف و استفاده‌است.


کلاس‌های موجودیت‌های مثال جاری

برای توضیح قابلیت جدید مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی در +EF Core 2.1، از کلاس‌های موجودیت‌های ذیل استفاده خواهیم کرد:
public class Magazine
{
  public int MagazineId { get; set; }
  public string Name { get; set; }
  public string Publisher { get; set; }

  public List<Article> Articles { get; set; }
}

public class Article
{
  public int ArticleId { get; set; }
  public string Title { get; set; }
  public DateTime PublishDate { get;  set; }

  public int MagazineId { get; set; }

  public Author Author { get; set; }
  public int? AuthorId { get; set; }
}

public class Author
{
  public int AuthorId { get; set; }
  public string Name { get; set; }

  public List<Article> Articles { get; set; }
}


روش مقدار دهی اولیه‌ی تک موجودیت‌ها

اکنون فرض کنید قصد داریم جدول مجلات را مقدار دهی اولیه کنیم. برای اینکار خواهیم داشت:
protected override void OnModelCreating (ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine { MagazineId = 1, Name = "DNT Magazine" });
}
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- ذکر صریح مقدار Id یک رکورد (هرچند نوع Id آن auto-increment است).
- عدم ذکر مقدار Publisher.

اکنون اگر توسط دستورات Migrations مانند dotnet ef migrations add init، کار تولید کدهای متناظر به روز رسانی بانک اطلاعاتی را بر اساس این کدها تولید کنیم، در قسمتی از آن، یک چنین خروجی را دریافت خواهیم کرد:
migrationBuilder.InsertData(
  table: "Magazines",
  columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher" },
  values: new object[] { 1, "DNT Magazine", null });
در ادامه اگر از روی این کلاس‌های مهاجرت‌ها، اسکریپت معادل نهایی اعمالی به بانک اطلاعاتی را توسط دستور dotnet ef migrations script تولید کنیم، یک چنین خروجی حاصل می‌شود:
set IDENTITY_INSERT ON
INSERT INTO "Magazines" ("MagazineId", "Name", "Publisher") VALUES (1, 'DNT Magazine', NULL);
همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر نوع بانک اطلاعاتی ما SQL Server باشد، ابتدا ثبت دستی فیلدهای IDENTITY تنظیم می‌شود و سپس Id رکورد جدید را بر اساس مقداری که مشخص کرده‌ایم، درج می‌کند.

توسط متد HasData امکان درج چندین رکورد با هم نیز وجود دارد:
modelBuilder.Entity<Magazine>()
           .HasData(new Magazine{ MagazineId=2, Name="This Mag" },
                    new Magazine{ MagazineId=3, Name="That Mag" }
           );

البته باید دقت داشت که متد HasData، برای کار با یک تک موجودیت، طراحی شده‌است و توسط آن نمی‌توان در چندین جدول بانک اطلاعاتی، مقادیری را درج کرد.

در مورد داده‌های نال‌نپذیر چطور؟
در مثال فوق اگر تنظیمات خاصیت Publisherای را که نال وارد کردیم، نال‌نپذیر تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Magazine>().Property(m=>m.Publisher).IsRequired();
و مجددا دستورات تولید کلاس‌های Migrations را صادر کنیم، اینبار خطای واضح زیر حاصل خواهد شد:
 "The seed entity for entity type 'Magazine' cannot be added because there was no value provided for the required property 'Publisher'."
همین پیام خطا با عدم ذکر صریح مقدار Id نیز تولید می‌شود. هرچند Id، یک فیلد auto-increment است، اما چون شرط IsRequired در مورد آن برقرار است، شامل بررسی فیلدهای نال‌نپذیر نیز می‌شود. به همین جهت ذکر آن در متد HasData اجباری است.


امکان استفاده‌ی از Anonymous Types در متد HasData

فرض کنید برای کلاس موجودیت خود یک سازنده را نیز تعریف کرده‌اید:
public Magazine(string name, string publisher)
{
  Name=name;
  Publisher=publisher;
}
چون در متد HasData ذکر Id موجودیت، اجباری است، دیگر نمی‌توان یک چنین تعاریفی را ارائه داد:
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine("DNT Magazine", "1105 Media"));
برای رفع یک چنین مشکلاتی، امکان استفاده‌ی از anonymous types نیز در متد HasData پیش‌بینی شده‌است. در این حالت می‌توان بجای وهله سازی مستقیم شیء Magazine، یک anonymous type را وهله سازی کرد و در آن MagazineId را نیز ذکر کرد؛ بدون اینکه نگران این باشیم آیا این خاصیت عمومی است، خصوصی است و یا ... حتی تعریف شده‌است یا خیر!
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new {MagazineId=1, Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"});
که حاصل آن تولید یک چنین کد مهاجرتی است:
migrationBuilder.InsertData(
                table: "Magazines",
                columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher" },
                values: new object[] { 1, "DNT Mag", "1105 Media" });
و سبب درج صحیح مقادیر فیلدهای یک رکورد جدول Magazines می‌شود.

حالت دیگر استفاده‌ی از این قابلیت، کار با خواصی هستند که private set می‌باشند. فرض کنید کلاس موجودیت Magazine را به صورت زیر تغییر داده‌اید:
public class Magazine
{
  public Magazine(string name, string publisher)
  {
    Name=name;
    Publisher=publisher;
    MagazineId=Guid.NewGuid();
  }

  public Guid MagazineId { get; private set; }
  public string Name { get; private set; }
  public string Publisher { get; private set; }
  public List<Article> Articles { get; set; }
}
که در آن Id اینبار از نوع Guid است و در سازنده‌ی کلاس مقدار دهی می‌شود و همچنین خواص این موجودیت به صورت private set تعریف شده‌اند. در این حالت اگر متد HasData این موجودیت را به صورت زیر تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine("DNT Mag", "1105 Media");
هر بار که دستورات Migrations اجرا می‌شوند، یک Guid جدید به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که سبب می‌شود، مقدار آغازین پیشین، از بانک اطلاعاتی حذف و مقدار جدید آن با یک Guid جدید، درج شود. به همین جهت نیاز است Guid را حتما به صورت دستی و مشخص، در متد HasData وارد کرد که چنین کاری با توجه به تعریف کلاس موجودیت فوق، مسیر نیست. بنابراین در اینجا نیز می‌توان از یک anonymous type استفاده کرد:
var mag1=new {MagazineId= new Guid("0483b59c-f7f8-4b21-b1df-5149fb57984e"),  Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"};
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(mag1);


مقدار دهی اولیه‌ی اطلاعات به هم مرتبط

همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، متد HasData تنها با یک تک موجودیت کار می‌کند و روش کار آن همانند کار با DbSetها نیست. به همین جهت نمی‌توان اشیاء به هم مرتبط را توسط آن در بانک اطلاعاتی درج کرد. بنابراین برای درج اطلاعات یک مجله و مقالات مرتبط با آن، ابتدا باید مجله را ثبت کرد و سپس بر اساس Id آن مجله، کلید خارجی مقالات را به صورت جداگانه‌ای مقدار دهی نمود:
modelBuilder.Entity<Article>().HasData(new Article { ArticleId = 1, MagazineId = 1, Title = "EF Core 2.1 Query Types"});
پیشتر یک Magazine را با Id مساوی 1 ثبت کرده بودیم. اکنون این Id را در اینجا به صورت یک کلید خارجی، جهت درج یک مقاله‌ی جدیدی استفاده می‌کنیم. حاصل آن یک چنین مهاجرتی است:
var mag1=new {MagazineId= new Guid("0483b59c-f7f8-4b21-b1df-5149fb57984e"),  Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"};
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(mag1);
در اینجا چون PublishDate را ذکر نکرده‌ایم (و DateTime نیز یک value type است)، کمترین مقدار ممکن را برای آن تنظیم کرده‌است.


مقدار دهی اولیه‌ی Owned Entities

complex types در EF 6x با مفهوم دیگری به نام owned types در EF Core جایگزین شده‌اند:
public class Publisher
{
  public string Name { get; set; }
  public int YearFounded { get; set; }
}

public class Magazine
{ 
  public int MagazineId { get;  set; }
  public string Name { get;  set; }
  public Publisher Publisher { get;  set; }
  public List<Article> Articles { get; set; }
}
در اینجا اطلاعات مربوط به Publisher‌، در طی یک عملیات Refactoring، تبدیل به یک کلاس مستقل شده‌اند و سپس در تعریف کلاس موجودیت مجله، مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این کلاس جدید، دارای Id نیست.
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData (new Magazine { MagazineId = 1, Name = "DNT Magazine" });
modelBuilder.Entity<Magazine>().OwnsOne (m => m.Publisher)
   .HasData (new { Name = "1105 Media", YearFounded = 2006, MagazineId=1 });
متد HasData تنها اجازه‌ی کار با یک نوع کلاس را می‌دهد. به همین جهت یکبار باید Magazine را بدون Publisher ثبت کرد. سپس در طی ثبتی دیگر می‌توان نوع Publisher را توسط یک anonymous type متصل به Id مجله‌ی ثبت شده، درج کرد (متد OwnsOne کار ارتباط را برقرار می‌کند). علت استفاده‌ی از anonymous type نیز درج Id ای است که در کلاس Publisher وجود خارجی ندارد.
این دو دستور، خروجی Migrations زیر را تولید می‌کنند:
migrationBuilder.InsertData(
  table: "Magazines",
  columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher_Name", "Publisher_YearFounded" },
  values: new object[] { 1, "DNT Magazine", "1105 Media", 2006 });


محل صحیح اجرای Migrations در برنامه‌های ASP.NET Core 2x

زمانیکه متد ()context.Database.Migrate را اجرا می‌کنید، تمام مهاجرت‌های اعمال نشده را به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند که این مورد شامل اجرای دستورات HasData نیز هست. روش فراخوانی این متد در ASP.NET Core 1x به صورت زیر در متد Configure کلاس Startup بود (و البته هنوز هم کار می‌کند):
namespace EFCoreMultipleDb.Web
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            applyPendingMigrations(app);
// ...
        }

        private static void applyPendingMigrations(IApplicationBuilder app)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var uow = scope.ServiceProvider.GetService<IUnitOfWork>();
                uow.Migrate();
            }
        }
    }
}
متد applyPendingMigrations، کار وهله سازی IUnitOfWork را انجام می‌دهد. سپس متد Migrate آن‌را اجرا می‌کند، تا تمام Migartions تولید شده، اما اعمال نشده‌ی به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار به آن اعمال شوند. متد Migrate نیز به صورت زیر تعریف می‌شود:
namespace EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite.Context
{
    public class SQLiteDbContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
    // ... 

        public void Migrate()
        {
            this.Database.Migrate();
        }
    }
}
روش بهتر اینکار در ASP.NET Core 2x، انتقال متد applyPendingMigrations به بالاترین سطح ممکن در برنامه، در فایل program.cs و پیش از اجرای متد Configure کلاس Startup است. به این ترتیب در برنامه، قسمت‌هایی که پیش از متد Configure شروع به کار می‌کنند و نیاز به دسترسی به بانک اطلاعاتی را دارند، با صدور پیام خطایی، سبب خاتمه‌ی برنامه نخواهند شد:
public static void Main(string[] args)
{
   var host = BuildWebHost(args);
   using (var scope = host.Services.CreateScope())
   {
       var context = scope.ServiceProvider.GetRequiredService<yourDBContext>();
       context.Database.Migrate();
   }
   host.Run();
}
مطالب
آشنایی اولیه با gRPC
در مقاله‌ی قبلی بطور کلی با Protocol ‌Buffers آشنا شدیم. در این قسمت با gRPC  آشنا شده و همچنین به پیاده سازی یک سرور و کلاینت، با استفاده از gRPC پرداخته که توسط آن به تبادل اطلاعات با یکدیگر میپردازند. 
gRPC یک فریم ورک مدرن و متن باز با کارآیی بالاست. توسط گوگل پیاده سازی شده و جزء انجمن CNCF میباشد (مثل Docker & Kubernetes) که بر روی سیستم عامل‌های متعددی اجرا میشود. به صورت خیلی کارا میتواند سرویس‌های متعددی را به یکدیگر متصل کرده و همچنین از امکاناتی همچون load balancing, monitoring, tracing, health checking, authentication به صورت خیلی ساده پشتیبانی میکند. بسایر سریع و همچنین Low Latency است. مستقل از یک زبان برنامه نویسی خاص هست و برای streaming بسیار مناسب است و همچنین برای سیستم‌های توزیع شده پیشنهاد میشود و به راحتی قابل توسعه و نگهداری است.
راجع به مزایای gRPC بسیار صحبت کردیم. برای طراحی سرویس‌های متعددی که با یکدیگر در ارتباط هستند، مناسب میباشد. از HTTP/2 به صورت پیشفرض استفاده میکند (راجع به تفاوت HTTP/2 و HTTP1 اینجا  را مطالعه بفرمایید).
شاید بزرگترین مشکلی که در حال حاضر دارد این است که REST را پشتیبانی نمیکند. بدین معنا که شما از طریق browser نمیتوانید یک در خواست را به یک سرور پیاده سازی شده توسط gRPC بصورت مستقیم ارسال کنید. راه حل اول برای حل این مشکل، پیاده سازی یک restful gateway با ابزار دلخواه خود و بقیه سرویس‌ها بعد از آن به هم از طریق gRPC ارتباط برقرا میکنند، یا راه حل بهتر اینکه از grpc-gateway  استفاده شود. ابزاری است که به کمک آن میتوانید سیستم خود را با REST یکپارچه سازی نمایید (هر چند راه‌های دیگری برای وصل شدن از مرورگر به یک سرور gRPC با استفاده از کتابخانه‌های third party میسر شده، اما خارج از موضوع بحث است و مطالعه‌ی بیشتر را به خواننده واگذار میکنم)
قدم اول در پیاده سازی یک سرور/کلاینت با استفاده از gRPC، آشنایی با protocol buffers هست. برای آشنایی، به مقاله‌ی قبلی رجوع فرمایید. تمامی پیاده سازی‌های ما از روی کد‌های تولید شده از تعاریف protocol bufferهایی هست که نوشته‌ایم.
حال فرض کنید میخواهیم یک سرور gRPC را با استفاده از #C نوشته و پیاده سازی نماییم:
۱) قدم اول قطعا نوشتن protobuf می‌باش‍د‍‍. همانطور که در مقاله‌ی قبلی ذکر شده است، به صورت زیر، مدل و همچنین متد‌های لازم را معرفی مینماییم و نام آن را helloworld.proto قرار میدهیم.
syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}
مدل و سرویس‌ها بصورت واضحی نوشته شده‌اند؛ SayHello با ورودی HelloRequest و خروجی HelloReply تعیین شده‌است.
۲) حالا کافی است یک پروژه‌ی Console را ساخته و ابتدا پکیج‌های زیر را نصب نماییم.
Google.Protobuf
grpc
Grpc.Tools
از طریق Grpc.Tools میتوانیم protobuf‌های خود را بصورت خودکار بعد از build تولید نماییم. در csproj آیتم زیر را اضافه کرده و آدرس protobuf را تعیین مینماییم.
<ItemGroup>
      <Protobuf Include="helloworld.proto" />
  </ItemGroup>
حال کافی است کد‌های زیر را جایگزین نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading.Tasks;
using Helloworld;
using Grpc.Core;

namespace ServerGrpc
{
    class GreeterImpl : Greeter.GreeterBase
    {
        public override Task<HelloReply> SayHello(HelloRequest request, ServerCallContext context)
        {
            System.Console.WriteLine("request made!");
            return Task.FromResult(new HelloReply { Message = "Hello " + request.Name });
        }
    }

    class Program
    {
       const int Port = 50051;

        public static void Main(string[] args)
        {
            Server server = new Server
            {
                Services = { Greeter.BindService(new GreeterImpl()) },
                Ports = { new ServerPort("localhost", Port, ServerCredentials.Insecure) }
            };
            server.Start();

            Console.WriteLine("Greeter server listening on port " + Port);
            Console.WriteLine("Press any key to stop the server...");
            Console.ReadKey();

            server.ShutdownAsync().Wait();
        }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، مدل‌ها و سریس‌ها بصورت خودکار تولید شده‌اند (ضمن اینکه میتوانستیم بصورت دستی نیز protobuf را برای زبان دلخواه خود تولید نماییم).
سرور را بر روی پورت مشخصی ایجاد کرده و همچنین سرویس مورد نظرمان را پیاده سازی کرده‌ایم؛ به صورت فوق همه چیز به ساده‌ترین صورت در نظر گرفته شده است.
gRPC به صورت خودکار از پروتکل امن ssl استفاده میکند؛ اما برای راحتی کار ما از آن استفاده نکرده‌ایم.
نکته: فایل‌های generate شده را از طریق آدرس زیر میتوانید پیدا کنید:
obj/Debug/netcoreapp2.2(یا نسخه‌ی دیگری که استفاده میکنید)

حالا بنا داریم یک کلاینت را با یک زبان برنامه نویسی کاملا مجزا نوشته و به سرور grpc متصل شویم. این کلاینت را با زبان Go خواهیم نوشت (بدیهی است می‌توان جای زبان‌های برنامه نویسی کلاینت و سرور را تغییر داد).
نکته: خیلی وارد جزیات زبان Go نمی‌شویم و فقط اشاره‌ای به موارد کلی خواهیم کرد.
ابتدا باید از روی protobuf کد مربوط به Go را تولید نماییم؛ به صورت زیر:
protoc helloworld.proto --go_out=plugins=grpc:.
فرض کنید فایل generate شده در پوشه‌ی proto قرار گرفته به نام "helloworld.pb.go"
یک فایل به نام main.go ساخته و کد‌های زیر را وارد مینماییم.
package main
import (
        "fmt"
        "golang.org/x/net/context"
        "google.golang.org/grpc"
        "gosample/proto"
)
func main() {
    initial()
}

func initial(){
    conn, _ := grpc.Dial("localhost:50051", grpc.WithInsecure())
    defer conn.Close()
    client := helloworld.NewGreeterClient(conn)
    data, _ := client.SayHello(context.Background(), &helloworld.HelloRequest{Name : "Ali"})

    fmt.Println(data)
}

 به سرور به صورت insecure متصل شده ایم؛ آخر برنامه connection را می‌بندیم و SayHello را فراخوانی کرده و جواب را بر روی خروجی نمایش میدهیم.
نکته: gosample اسم پروژه‌ای است که من ساخته‌ام و proto آدرس پوشه‌ای است که فایل تولید شده‌ی grpc داخل آن قرار گرفته‌است؛ بقیه نیز کتابخانه‌های لازم برای کار با grpc میباشد.
نکته: gRPC برای streaming دیتا بسیار مناسب است (هم یکطرفه و همینطور دو طرفه).
نکته: به دلیل سادگی کار با ابزار‌های مختلف، انتخاب خیلی خوبی برای سیستم‌های توزیع شده‌است؛ همانطور که مشاهده کردید به راحتی قابلیت تعامل بین زبان‌های برنامه نویسی متعددی برقرار است.
نکته‌ی آخر: از وارد شدن به موارد ریز اجتناب کرده‌ام و صرفا این مقاله جهت آشنایی و دید کلی نسبت به این موضوع در نظر گرفته شده‌است.
مطالب دوره‌ها
اصول طراحی یک سیستم افزونه پذیر به کمک StructureMap
قصد داریم سیستمی را طراحی کنیم که افزونه‌های خود را در زمان اجرا از مسیری خاص خوانده و سپس وهله‌های آن‌ها‌را جهت استفاده در دسترس قرار دهد. برنامه‌ای که در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد، یک برنامه‌ی WinForms ساده است؛ به نام WinFormsWithPluginSupport. اما اصول کلی مطرح شده، در تمام فناوری‌های دیگر دات نتی نیز کاربرد دارد و یکسان است.


تهیه قرارداد

یک پروژه‌ی Class library به نام PluginsBase را به Solution جاری اضافه کنید. به آن اینترفیس قرار داد پلاگین‌های برنامه خود را اضافه نمائید. برای مثال:
namespace PluginsBase
{
    public interface IPlugin
    {
        string Name { get; }
        void Run();
    }
}
هر پلاگین دارای یک نام یا توضیح خاص خود خواهد بود به همراه متدی برای اجرای منطق مرتبط با آن.


تهیه سه پلاگین جدید

به Solution جاری سه پروژه‌ی مجزای Class library با نام‌های plugin1 تا 3 را اضافه کنید. در ادامه به هر پلاگین، ارجاعی را به اسمبلی PluginsBase، برای دریافت قرارداد پیاده سازی منطق پلاگین، اضافه نمائید. هدف این است که اینترفیس IPlugin، در این اسمبلی‌ها قابل دسترسی شود.
هر پلاگین هم دارای برای مثال کدهایی مانند کد ذیل خواهد بود که در آن صرفا نام آن‌ها به 2 و 3 تنظیم می‌شود.
using PluginsBase;

namespace Plugin1
{
    public class Plugin1Main : IPlugin
    {
        public string Name
        {
            get { return "Test 1"; }
        }

        public void Run()
        {
            // todo: ...
        }
    }
}


کپی خودکار پلاگین‌ها به پوشه‌ی مخصوص آن‌ها

به پروژه‌ی WinFormsWithPluginSupport مراجعه کنید. در پوشه‌ی bin\debug آن یک پوشه‌ی جدید به نام Plugins ایجاد نمائید. بدیهی است هربار که پلاگین‌های برنامه تغییر کنند نیاز است اسمبلی‌های نهایی آن‌ها را به این پوشه کپی نمائیم. اما راه بهتری نیز وجود دارد. به خواص هر کدام از پروژه‌های پلاگین مراجعه کرده و برگه‌ی Build events را باز کنید.


در اینجا قسمت post-build event را به نحو ذیل تغییر دهید:
 Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)$(TargetName).*" "$(SolutionDir)WinFormsWithPluginSupport\bin\debug\Plugins"
این کار را برای هر سه پلاگین تکرار کنید.
به این ترتیب هربار که پلاگین جاری کامپایل شود، پس از آن به صورت خودکار به پوشه‌ی plugins تعیین شده، کپی می‌شود و دیگر نیازی به کپی دستی نخواهد بود.
تنظیم فوق، تنها اسمبلی اصلی پروژه را به پوشه‌ی bin\debug\plugins کپی می‌کند. اگر می‌خواهید تمام فایل‌ها کپی شوند، از تنظیم ذیل استفاده کنید:
 Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" "$(SolutionDir)WinFormsWithPluginSupport\bin\debug\Plugins"


اضافه کردن وابستگی‌های اصلی پروژه‌ی WinForms

در ادامه بسته‌ی نیوگت StructureMap را به پروژه‌ی WinForms از طریق دستور ذیل اضافه کنید:
 PM> install-package structuremap
همچنین این پروژه تنها نیاز دارد ارجاع مستقیمی را به اسمبلی PluginsBase ابتدای مطلب داشته باشد. از آن، جهت تنظیمات اولیه یافتن افزونه‌ها استفاده می‌کنیم.


تعریف محل ثبت پلاگین‌ها

روش‌های متفاوتی برای کار با StructureMap وجود دارد. یکی از آن‌ها تعریف کلاسی است مشتق شده از کلاس Registry آن به نحو ذیل:
using System.IO;
using System.Windows.Forms;
using PluginsBase;
using StructureMap.Configuration.DSL;
using StructureMap.Graph;

namespace WinFormsWithPluginSupport.Core
{
    public class PluginsRegistry : Registry
    {
        public PluginsRegistry()
        {
            this.Scan(scanner =>
            {
                scanner.AssembliesFromPath(
                    path: Path.Combine(Application.StartupPath, "plugins"),
                    // یک اسمبلی نباید دوبار بارگذاری شود
                    assemblyFilter: assembly =>
                    {
                        return !assembly.FullName.Equals(typeof(IPlugin).Assembly.FullName);
                    });
                scanner.AddAllTypesOf<IPlugin>().NameBy(item => item.FullName);
            });
        }
    }
}
در اینجا مشخص کرده‌ایم که اسمبلی‌های پوشه plugins را که یک سطح پایین‌تر از پوشه‌ی اجرایی برنامه قرار می‌گیرند، خوانده و در این بین آن‌هایی را که پیاده سازی از اینترفیس IPlugin دارند، در دسترس قرار دهد.

یک نکته‌ی مهم
در قسمت assemblyFilter تعیین کرده‌ایم که اسمبلی تکراری PluginBase بارگذاری نشود. چون این اسمبلی هم اکنون به برنامه‌ی WinForms ارجاع دارد. رعایت این نکته جهت رفع تداخلات آتی بسیار مهم است. همچنین این فایل در پوشه‌ی Plugins نیز نباید حضور داشته باشد وگرنه شاهد بارگذاری افزونه‌ها نخواهید بود.


سپس نیاز به وهله سازی Container آن و معرفی این کلاس PluginsRegistry می‌باشد:
using System;
using System.Threading;
using StructureMap;

namespace WinFormsWithPluginSupport
{
    public static class IocConfig
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        public static IContainer Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }

        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container(x =>
            {
                x.AddRegistry<PluginsRegistry>();
            });
        }
    }
}


تنظیمات ابتدایی WinForms برای دسترسی به امکانات StructureMap

به فرم اصلی برنامه مراجعه کرده و به سازنده‌ی آن IContainer را اضافه کنید. از این اینترفیس جهت دسترسی به پلاگین‌های برنامه استفاده خواهیم کرد.
using System.Windows.Forms;
using StructureMap;

namespace WinFormsWithPluginSupport
{
    public partial class FrmMain : Form
    {
        private readonly IContainer _container;

        public FrmMain(IContainer container)
        {
            _container = container;
            InitializeComponent();
        }
    }
}
اکنون برنامه دیگر کامپایل نخواهد شد؛ چون در فایل Program.cs وهله سازی مستقیمی از FrmMain وجود دارد. این وهله سازی را اکنون به StructureMap محول می‌کنیم تا مشکل برطرف شود:
using System;
using System.Windows.Forms;

namespace WinFormsWithPluginSupport
{
    static class Program
    {
        [STAThread]
        static void Main()
        {
            Application.EnableVisualStyles();
            Application.SetCompatibleTextRenderingDefault(false);
            Application.Run(IocConfig.Container.GetInstance<FrmMain>());
        }
    }
}
زمانیکه از متد IocConfig.Container.GetInstance استفاده می‌شود، تا هر تعداد سطحی که تعریف شده، سازنده‌های کلاس‌های مرتبط وهله سازی می‌شوند. در اینجا نیاز است سازنده‌ی کلاس FrmMain وهله سازی شود. چون IContainer اینترفیس اصلی خود StructureMap است، آن‌را شناخته و به صورت خودکار وهله سازی می‌کند. اگر اینترفیس دیگری را ذکر کنید، نیاز است مطابق معمول آن‌را در کلاس IocConfig و متد defaultContainer آن معرفی نمائید.


بارگذاری و اجرای افزونه‌ها

دو دکمه‌ی Run و ReLoad را به فرم اصلی برنامه با کدهای ذیل اضافه کنید:
using System.Linq;
using System.Windows.Forms;
using PluginsBase;
using StructureMap;
using WinFormsWithPluginSupport.Core;

namespace WinFormsWithPluginSupport
{
    public partial class FrmMain : Form
    {
        private readonly IContainer _container;

        public FrmMain(IContainer container)
        {
            _container = container;
            InitializeComponent();
        }

        private void BtnRun_Click(object sender, System.EventArgs e)
        {
            var plugins = _container.GetAllInstances<IPlugin>().ToList();
            foreach (var plugin in plugins)
            {
                plugin.Run();
            }
        }

        private void BtnReload_Click(object sender, System.EventArgs e)
        {
            _container.EjectAllInstancesOf<IPlugin>();
            _container.Configure(x =>
                x.AddRegistry<PluginsRegistry>()
            );
        }
    }
}
در اینجا توسط متد container.GetAllInstances می‌توان به تمامی وهله‌های پلاگین‌های بارگذاری شده، دسترسی یافت و سپس آن‌ها را اجرا کرد.
همچنین در متد ReLoad نحوه‌ی بارگذاری مجدد این پلاگین‌ها را در صورت نیاز مشاهده می‌کنید.
اگر برنامه را اجرا کردید و پلاگینی بارگذاری نشد، به دنبال اسمبلی‌های تکراری بگردید. برای مثال PluginsBase نباید هم در پوشه‌ی اصلی اجرایی برنامه حضور داشته باشد و هم در پوشه‌ی پلاگین‌ها.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
WinFormsWithPluginSupport.zip
 
مطالب
نگاشت اشیاء در AutoMapper توسط Attribute ها #2 - تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت
پس از معرفی ویژگی‌های لازم، در ادامه با نحوه‌ی تبدیل این ویژگی‌ها به معادل نگاشت آن‌ها در automapper خواهم پرداخت.
متد زیر هسته‌ی اصلی عملیات است و کلیه‌ی نگاشت‌های لازم را انجام می‌دهد. این متد وظیفه‌ی تبدیل نگاشت‌ها را دارد. نگاشت‌هایی که با Attributes مشخص شده‌اند:
 public static void Initialize(Assembly assembly)
 {
     //register global convertors.
     AutoMapper.Mapper.CreateMap<DateTime, string>().ConvertUsing<DateTimeToPersianDateTimeConverter>();

     var typesToMap = from t in assembly.GetTypes()
         let attr = t.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>()
         where attr != null
         select new {SourceType = attr.SourceType, Destination = t, Attribute = attr};

     foreach (var map in typesToMap)
     {
         AutoMapper.Mapper.CreateMap(map.SourceType, map.Destination)             
             .DoMapForMemberAttribute() // for different property names in source and destination
             .DoIgnoreMapAttribute()// ignore specified properties
             .DoUseValueResolverAttribute()// set value resolvers
             .DoIgnoreAllNonExisting()// its have to be the latest.
             ;
     } //endeach
     AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid();
 }
ورودی این متد اسملبی مربوط به ویوومدل می‌باشد (برای زمانیکه ویوومدل‌ها در اسمبلی دیگری باشند).
در سطر اول، اقدام به رجیستر کردن کلیه‌ی مبدل‌های سراسری می‌کنیم. در این سطر مبدل تاریخ به کوچی خورشیدی مورد استفاده قرار گرفته است. سپس در اسمبلی داده شده، کلیه نوع‌هایی که ویژگی MapFromAttribute را دارند، یافته و جدا می‌کنیم. در حلقه‌ی foreach ابتدا نگاشت نوع مبدأ و مقصد را انجام می‌دهیم. خروجی این متد از نوع IMappingExpression است. گر چه این اینترفیس برای تغییر بسته است، ولی قابل توسعه می‌باشد و عملیات را توسط متدهای الحاقی انجام می‌دهیم(اصل OCP).
اگر به نحوه‌ی نامگذاری متدهای الحاقی تعریف شده دقت کرده باشید، تنها کلمه‌ی Do به ابتدای نام ویژگی‌ها اضافه شده است
.

متد الحاقی DoMapFormMemberAttribute
public static IMappingExpression DoMapForMemberAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<MapForMemberAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

     foreach (var property in ok)
     {
         expression.ForMember(property.PropertyName, 
             opt => opt.MapFrom(property.AttributeValue.MemberToMap));
     }
    return expression;
}
هر IMappingExpression دارای امکاناتی برای نگهداری و انجام فعالیت بر روی یک نگاشت می‌باشد. در کوئری ابتدای متد، کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی MapForMemeberAttribute می‌باشند، یافته و جدا می‌کنیم. این پروپرتی‌ها از نظر معادل اسمی در نوع مبدأ و مقصد متفاوت هستند. سپس در حلقه، کار اتصال پروپرتی مبدأ و مقصد صورت می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreMapAttribute  
public static IMappingExpression DoIgnoreAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    foreach (var property in
        expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        .Where(x => x.GetCustomAttribute<IgnoreMapAttribute>() != null))
    {
        expression.ForMember(property.Name, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی IgnoreMapAttribute باشند، از گردونه‌ی نگاشت automapper خارج می‌کند. به عنوان مثال پروپرتی Password در ویوومدل مربوط به تغییر گذرواژه را نظر بگیرید. این پروپرتی نباید مقدار معادلی در شیء EF داشته باشد. از طرفی هم باید در ویوو وجودداشته باشد. با استفاده از این ویژگی هیچ نگاشتی انجام نمی‌شود و می‌توان تضمین کرد که گذرواژه به ویوومدل و ویوو راه پیدا نمی‌کند.

متد الحاقی DoUseValueResolverAttribute 
public static IMappingExpression DoUseValueResolverAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<UseValueResolverAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

    foreach (var property in ok)
    {
        expression.ForMember(property.PropertyName,
            opt => opt.ResolveUsing(property.AttributeValue.ValueResolver));
    }
    return expression;
}
به شیوه‌ی قبل، ابتدا نوع هایی را که دارای ویژگی UseValueResolverAttribute باشند، یافته و جدا می‌کنیم. سپس در حلقه، کار نگاشت متناظر در automapper انجام می‌گیرد. لازم به ذکر است که متد opt.ResolveUsing یک شیء با کارآیی (can do) اینترفیس IValueResolver را به عنوان آرگومان می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreAllNonExisting  
public static IMappingExpression DoIgnoreAllNonExisting(this IMappingExpression expression)
{
    var attr = expression.TypeMap.DestinationType.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>();
    
    if (attr?.IgnoreAllNonExistingProperty == false)//instead of if(attr == null || attr.IgnoreAllNonExistingProperty == false)
        return expression;
    
    foreach (var property in expression.TypeMap.GetUnmappedPropertyNames())
    {
        expression.ForMember(property, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد برحسب پرچم تعیین شده در هنگام بکارگیری ویژگی MapFromAttribute رفتار می‌کند. به این صورت که اگر موقع تعریف، مقدار IgnoreAllNonExistingProperty را صحیح اعلام کنیم، تمام پروپرتی‌های مقصد را که معادل اسمی در مبدأ نداشته باشند و همچنین هیچگونه تنظیمی جهت مشخص سازی تکلیف نگاشت آن‌ها صورت نگرفته باشد، از گردونه‌ی نگاشت Automapper خارج می‌کند.

توضیح تکمیلی:
پس از تنظیم کلیه‌ی نگاشت‌ها در automapper جهت اطمینان از صحت تنظیمات، فراخوانی متد AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid الزامی است. یکی از عواملی که باعث شکست این متد می‌شود، وجود پروپرتی‌هایی در نوع مقصد است، بطوریکه معادل اسمی در نوع مبدأ نداشته باشند و یا تنظیمی جهت مشخص سازی نگاشت آن انجام نشده باشد (پروپرتی که قابل نگاشت نباشد). در حقیقت این شکست بسیار مفید است. به این صورت که اگر این شکست صورت نگیرد در حین نگاشت مقادیر، باید از null یا مقدار default بدون اطلاع برنامه نویس برای مقداردهی پروپرتی استفاده کند و این یک حالت نامعلوم شیء است. اگر می‌خواهید این پروپرتی‌ها مقدار پیشفرضی بگیرند و همچنین باعث شکست عملیات هم نشوند، باید بطور صریح این موضوع را اعلام کنید. این اعلام یا باید به همین روش صورت بگیرد یا باید از ویژگی IgnorMapAttribute استفاده شود. تنها تفاوت این دو، نحوه‌ی اعمال تنظیم می‌باشد. IgnorMapAttribute باید روی تک تک پروپرتی‌های مدنظر قرار گیرد، ولی در روش اول تنها کافیست که مقدار true تنظیم گردد. به‌نظر استفاده از IgnoreMapAttribute باعث طولانی شدن کدها می‌شود؛ اما توصیه می‌شود که از همین شیوه استفاده کنید.

تا اینجا کدهای مورد نیاز نوشته شدند. در ادامه به ارائه‌ی یک مثال برای نگاشت اشیاء در Automapper توسط Attributeها می‌پردازم.
مدل ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید:
public class Student
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual string Family { set; get; }
    public virtual string Email { set; get; }
    public virtual DateTime RegisterDateTime { set; get; }
    public virtual ICollection<Book> Books { set; get; }
}
public class Book
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual DateTime BorrowDateTime { set; get; }
    public virtual DateTime ExpiredDateTime { set; get; }
    public virtual decimal Price { set; get; }
    [ForeignKey("StudentIdFk")]
    public virtual Student Student { set; get; }
    public virtual int StudentIdFk { set; get; }
}
با ویوومدل متناظر ذیل:
[MapFrom(typeof (Student), ignoreAllNonExistingProperty: true, alsoCopyMetadata: true)]
public class AdminStudentViewModel
{
    // [IgnoreMap]
    public int Id { set; get; }

    [MapForMember("Name")]
    public string FirstName { set; get; }

    [MapForMember("Family")]
    public string LastName { set; get; }

 [IgnoreMap]  public string Email { set; get; } [MapForMember("RegisterDateTime")] public string RegisterDateTimePersian { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookCountValueResolver))] public int BookCounts { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookPriceValueResolver))] public decimal TotalBookPrice { set; get; } };
در تنظیم ویژگی MapFromAttribute ابتدا نوع مبدأ (Student) را مشخص کردیم و بعد صراحتاً گفتیم که از نگاشت پروپرتی‌های بلاتکلیف صرف نظر کند و همچنین پرچم انتقال Data Annotation‌های EF به ویوومدل را هم برافراشتیم. توسط MapForMember پروپرتی FirstName را به پروپرتی Name در مبدأ تنظیم کردیم و LastName را به Family. همچنین Email را بصورت صریح از نگاشت شدن منع کردیم. پروپرتی BookCounts تعداد کتاب‌ها را محاسبه می‌کند و TotalBookPrice قیمت کلیه‌ی کتاب‌ها را. برای این موارد از تأمین کننده‌ی داده (Value Resolver) استفاده کردیم. این تأمین کننده‌ها می‌توانند اینچنین پیاده سازی شوند:
public class BookCountValueResolver : ValueResolver<Student, int>
{
    protected override int ResolveCore(Student source) => source.Books.Count;
};
public class BookPriceValueResolver : ValueResolver<Student, decimal>
{
    protected override decimal ResolveCore(Student source) => source.Books.Sum(b => b.Price);
};
نحوه‌ی پیکربندی و مشاهده‌ی نتایج را در یک برنامه‌ی تحت کنسول پیاده سازی کردم. متد Main آن می‌تواند اینچنین باشد:
static void Main(string[] args)
{
    var assemblyToLoad = Assembly.GetAssembly(typeof (AdminStudentViewModel));//get assembly
    global::AttributesForAutomapper.Configuration.Initialize(assemblyToLoad);//init automaper
    IList<Student> lst;
    using (var context = new MySampleContext())
    {
        lst = context.Students.Include(x => x.Books).ToList();
    }
    foreach (var student in lst)
        {
            WriteLine( $"[{student.Id}]*\n{student.Name} {student.Family}.\nmailto:{student.Email}.\nRegistered at'{student.RegisterDateTime}'");
            foreach (var book in student.Books)
                WriteLine($"\tBook name:{book.Name}, Book price:{book.Price}");
        }
    
    var lstViewModel = AutoMapper.Mapper.Map<IList<Student>, IList<AdminStudentViewModel>>(lst);
    foreach (var adminStudentViewModel in lstViewModel)
    {
        WriteLine(
            $"[{adminStudentViewModel.Id}]*\n\t{adminStudentViewModel.FirstName} {adminStudentViewModel.LastName}.\n\t" +
            $"mailto:{adminStudentViewModel.Email}.\n\tRegistered at'{adminStudentViewModel.RegisterDateTimePersian}'\n\t" +
            $"Book Counts: {adminStudentViewModel.BookCounts} with total price of {adminStudentViewModel.TotalBookPrice}");
    }
    WriteLine("Press any key to exit...");
    ReadKey();
}
ابتدا اسمبلی مربوط به ویوومدل‌ها را مشخص می‌کنیم. سپس این اسمبلی را جهت تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت‌های معتبر automapper به متد Initialize ارسال می‌کنیم. تنها بکار بردن همین دوسطر برای اعمال تنظیم‌ها مورد نیاز می‌باشد. بعد از اجرای موفق متد Initialize، نگاشت‌های اشیاء آماده هستند.
نمونه‌ی خروجی:
[1]*
Morteza Raeisi.
mailto:MrRaeisi@outlook.com.
Registered at'23/08/1392 19:11:43'    // I'm using Windows 10 with Persian calendar as default, On other OS or calendar settings, this value is different.
        Book name:AutoMapper Attr, Book price:1000.00
        Book name:Second Book, Book price:2500.00
        Book name:Hungry Book, Book price:2500.00
...
[1]*
Morteza Raeisi. //MapForMemebers
mailto:.  // IgnoreMap
Registered at'1392/08/23 19:11' // Convert using
Book Counts: 3 with total price of 6000.00  // Value resolvers
...
دریافت کدها + مثال
مطالب
تنظیمات و نکات کاربردی کتابخانه‌ی JSON.NET
پس از بررسی مقدماتی امکانات کتابخانه‌ی JSON.NET، در ادامه به تعدادی از تنظیمات کاربردی آن با ذکر مثال‌هایی خواهیم پرداخت.


گرفتن خروجی CamelCase از JSON.NET

یک سری از کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی سمت کلاینت، به نام‌های خواص CamelCase نیاز دارند و حالت پیش فرض اصول نامگذاری خواص در دات نت عکس آن است. برای مثال بجای UserName به userName نیاز دارند تا بتوانند صحیح کار کنند.
روش اول حل این مشکل، استفاده از ویژگی JsonProperty بر روی تک تک خواص و مشخص کردن نام‌های مورد نیاز کتابخانه‌ی جاوا اسکریپتی به صورت صریح است.
روش دوم، استفاده از تنظیمات ContractResolver می‌باشد که با تنظیم آن به CamelCasePropertyNamesContractResolver به صورت خودکار به تمامی خواص به صورت یکسانی اعمال می‌گردد:
var json = JsonConvert.SerializeObject(obj, new JsonSerializerSettings
{
   ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver()
});


درج نام‌های المان‌های یک Enum در خروجی JSON

اگر یکی از عناصر در حال تبدیل به JSON، از نوع enum باشد، به صورت پیش فرض مقدار عددی آن در JSON نهایی درج می‌گردد:
using Newtonsoft.Json;

namespace JsonNetTests
{
    public enum Color
    {
        Red,
        Green,
        Blue,
        White
    }

    public class Item
    {
        public string Name { set; get; }
        public Color Color { set; get; }
    }

    public class EnumTests
    {
        public string GetJson()
        {
            var item = new Item
            {
                Name = "Item 1",
                Color = Color.Blue 
            };

            return JsonConvert.SerializeObject(item, Formatting.Indented);
        }
    }
}
با این خروجی:
{
  "Name": "Item 1",
  "Color": 2
}
اگر علاقمند هستید که بجای عدد 2، دقیقا مقدار Blue در خروجی JSON درج گردد، می‌توان به یکی از دو روش ذیل عمل کرد:
الف) مزین کردن خاصیت از نوع enum به ویژگی JsonConverter از نوع StringEnumConverter:
  [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]
  public Color Color { set; get; }
ب) و یا اگر می‌خواهید این تنظیم به تمام خواص از نوع enum به صورت یکسانی اعمال شود، می‌توان نوشت:
return JsonConvert.SerializeObject(item, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   Converters = { new StringEnumConverter() }
});


تهیه خروجی JSON از مدل‌های مرتبط، بدون Stack overflow

دو کلاس گروه‌های محصولات و محصولات ذیل را درنظر بگیرید:
   public class Category
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<Product> Products { get; set; }

        public Category()
        {
            Products = new List<Product>();
        }
    }

    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual Category Category { get; set; }
    }
این نوع طراحی در Entity framework بسیار مرسوم است. در اینجا طرف‌های دیگر یک رابطه، توسط خاصیتی virtual معرفی می‌شوند که به آن‌ها خواص راهبری یا navigation properties هم می‌گویند.
با توجه به این دو کلاس، سعی کنید مثال ذیل را اجرا کرده و از آن، خروجی JSON تهیه کنید:
using System.Collections.Generic;
using Newtonsoft.Json;
using Newtonsoft.Json.Converters;

namespace JsonNetTests
{
    public class SelfReferencingLoops
    {
        public string GetJson()
        {
            var category = new Category
            {
                Id = 1,
                Name = "Category 1"
            };
            var product = new Product
            {
                Id = 1,
                Name = "Product 1"
            };

            category.Products.Add(product);
            product.Category = category;

            return JsonConvert.SerializeObject(category, new JsonSerializerSettings
            {
                Formatting = Formatting.Indented,
                Converters = { new StringEnumConverter() }
            });
        }
    }
}
برنامه با این استثناء متوقف می‌شود:
 An unhandled exception of type 'Newtonsoft.Json.JsonSerializationException' occurred in Newtonsoft.Json.dll
Additional information: Self referencing loop detected for property 'Category' with type 'JsonNetTests.Category'. Path 'Products[0]'.
اصل خطای معروف فوق «Self referencing loop detected» است. در اینجا کلاس‌هایی که به یکدیگر ارجاع می‌دهند، در حین عملیات Serialization سبب بروز یک حلقه‌ی بازگشتی بی‌نهایت شده و در آخر، برنامه با خطای stack overflow خاتمه می‌یابد.

راه حل اول:
به تنظیمات JSON.NET، مقدار ReferenceLoopHandling = ReferenceLoopHandling.Ignore را اضافه کنید تا از حلقه‌ی بازگشتی بی‌پایان جلوگیری شود:
return JsonConvert.SerializeObject(category, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   ReferenceLoopHandling = ReferenceLoopHandling.Ignore,
   Converters = { new StringEnumConverter() }
});
راه حل دوم:
به تنظیمات JSON.NET، مقدار PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects را اضافه کنید تا مدیریت ارجاعات اشیاء توسط خود JSON.NET انجام شود:
return JsonConvert.SerializeObject(category, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects,
   Converters = { new StringEnumConverter() }
});
خروجی حالت دوم به این شکل است:
{
  "$id": "1",
  "Id": 1,
  "Name": "Category 1",
  "Products": [
    {
      "$id": "2",
      "Id": 1,
      "Name": "Product 1",
      "Category": {
        "$ref": "1"
      }
    }
  ]
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، دو خاصیت $id و $ref توسط JSON.NET به خروجی JSON اضافه شده‌است تا توسط آن بتواند ارجاعات و نمونه‌های اشیاء را تشخیص دهد.
مطالب
Blazor 5x - قسمت سوم - مبانی Razor
پیش از شروع به کار توسعه‌ی برنامه‌های مبتنی بر Blazor، باید با مبانی Razor آشنایی داشت. Razor امکان ترکیب کدهای #C و HTML را در یک فایل میسر می‌کند. دستور زبان آن از @ برای سوئیچ بین کدهای #C و HTML استفاده می‌کند. کدهای Razor را می‌توان در فایل‌های cshtml. نوشت که عموما مخصوص صفحات و Viewها هستند و یا در فایل‌های razor. که برای توسعه‌ی کامپوننت‌های Balzor بکار گرفته می‌شوند. در اینجا مهم نیست که پسوند فایل مورد استفاده چیست؛ چون اصول razor بکار گرفته شده در آن‌ها یکی است. البته در اینجا تاکید ما بیشتر بر روی فایل‌های razor. است که در برنامه‌های مبتنی بر Blazor بکار گرفته می‌شوند.


ایجاد یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM

برای پیاده سازی و اجرای مثال‌های این قسمت، نیاز به یک پروژه‌ی جدید Blazor WASM را داریم که می‌توان آن‌را با اجرای دستور dotnet new blazorwasm --hosted در یک پوشه‌ی خالی، ایجاد کرد.

یک نکته: دستور فوق به همراه یک سری پارامتر اختیاری مانند hosted-- نیز هست. برای مشاهده‌ی لیست آن‌ها دستور dotnet new blazorwasm --help را صادر کنید. برای مثال ذکر پارامتر hosted-- سبب می‌شود تا یک ASP.NET Core host نیز برای Blazor WebAssembly app ایجاد شده تولید شود.

حالت hosted-- آن یک چنین ساختاری را دارد که از سه پروژه و پوشه‌ی Client ،Server و Shared تشکیل می‌شود:


در اینجا یک پروژه‌ی خالی WASM ایجاد شده که برخلاف حالت معمولی dotnet new blazorwasm که در قسمت قبل آن‌را بررسی کردیم، دیگر از فایل استاتیک wwwroot\sample-data\weather.json در آن خبری نیست. بجای آن، یک پروژه‌ی استاندارد ASP.NET Core Web API را در پوشه‌ی جدید Server ایجاد کرده که کار ارائه‌ی اطلاعات این سرویس آب و هوا را انجام می‌دهد و برنامه‌ی WASM ایجاد شده، این اطلاعات را توسط HTTP Client خود، از سرور Web API دریافت می‌کند.

بنابراین اگر مدل برنامه‌ای که قصد دارید تهیه کنید، ترکیبی از یک Web API و WASM است، روش hosted--، آغاز آن‌را بسیار ساده می‌کند.

نکته: روش اجرای این نوع برنامه‌ها با اجرای دستور dotnet run در داخل پوشه‌ی Server پروژه، انجام می‌شود. با اینکار هم سرور ASP.NET Core آغاز می‌شود و هم برنامه‌ی WASM توسط آن ارائه می‌گردد. در این حالت اگر آدرس https://localhost:5001 را در مرورگر باز کنیم، هم قسمت‌های بدون نیاز به سرور پروژه‌ی WASM قابل دسترسی است (مانند کار با شمارشگر آن) و هم قسمت دریافت اطلاعات از سرور آن، در منوی Fetch Data.


شروع به کار با Razor

پس از ایجاد یک پروژه‌ی جدید WASM، به فایل Client\Pages\Index.razor آن مراجعه کرده و محتوای پیش‌فرض آن‌را بجز سطر اول زیر، حذف می‌کنیم:
@page "/"
این سطر، بیانگر مسیریابی منتهی به کامپوننت جاری است. یعنی با گشودن برنامه‌ی WASM در مرورگر و مراجعه به ریشه‌ی سایت، محتوای این کامپوننت را مشاهده خواهیم کرد.
در فایل‌های razor. می‌توان ترکیبی از کدهای #C و HTML را نوشت. برای مثال:
@page "/"

<p>Hello, @name</p>

@code
{
    string name = "Vahid N.";
}
در اینجا قصد داریم مقدار یک متغیر را در یک پاراگراف درج کنیم. به همین جهت برای تعریف آن و شروع به کدنویسی می‌توان با تعریف یک قطعه کد که در فایل‌های razor با code@ شروع می‌شود، اینکار را انجام داد. در این قطعه کد، نوشتن هر نوع کد #C ای مجاز است که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا با تعریف یک متغیر مشاهده می‌کنید. اکنون برای درج مقدار این متغیر در بین کدهای HTML از حرف @ استفاده می‌کنیم؛ مانند name@ در اینجا. نمونه‌ای از خروجی تغییرات فوق را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید:


یک نکته: با توجه به اینکه تغییرات زیادی را در فایل جاری اعمال خواهیم کرد، بهتر است برنامه را با دستور dotnet watch run اجرا کرد، تا این تغییرات را تحت نظر قرار داده و آن‌ها را به صورت خودکار کامپایل کند. به این صورت دیگر نیازی نخواهد بود به ازای هر تغییر، یکبار دستور dotnet run اجرا شود.

در زمان درج متغیرهای #C در بین کدهای HTML توسط razor، استفاده از تمام متدهای الحاقی زبان #C نیز مجاز هستند؛ مانند:
 <p>Hello, @name.ToUpper()</p>
بنابراین درج حرف @ در بین کدهای HTML به این معنا است که به کامپایلر razor اعلام می‌کنیم، پس از این حرف، هر عبارتی که قرار می‌گیرد، یک عبارت معتبر #C است.

یا حتی می‌توان یک متد جدید را مانند CustomToUpper در قطعه کد razor، تعریف کرد و از آن به صورت زیر استفاده نمود:
@page "/"

<p>Hello, @name.ToUpper()</p>
<p>Hello, @CustomToUpper(name)</p>

@code
{
    string name = "Vahid N.";

    string CustomToUpper(string value) => value.ToUpper();
}
در این مثال‌ها، ابتدای عبارت #C تعریف شده با حرف @ شروع می‌شود و انتهای آن‌را خود کامپایلر razor بر اساس بسته شدن تگ p تعریف شده، تشخیص می‌دهد. اما اگر قصد داشته باشیم برای مثال جمع دو عدد را در اینجا محاسبه کنیم چطور؟
<p>Let's add 2 + 2 : @2 + 2 </p>
در این حالت امکان تشخیص ابتدا و انتهای عبارت #C توسط کامپایلر میسر نیست. برای رفع این مشکل می‌توان از پرانتزها استفاده کرد:
<p>Let's add 2 + 2 : @(2 + 2) </p>
نمونه‌ی دیگر نیاز به تعریف ابتدا و انتهای یک قطعه کد، در حین تعریف مدیریت کنندگان رویدادها است:
<button @onclick="@(()=>Console.WriteLine("Test"))">Click me</button>
در اینجا onclick@ مشخص می‌کند که با کلیک بر روی این دکمه قرار است قطعه کد #C ای اجرا شود. سپس با استفاده از ()@ محدوده‌ی این قطعه کد، مشخص می‌شود و اکنون در داخل آن می‌توان یک anonymous function را تعریف کرد که خروجی آن را در قسمت console ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا اگر از Console.WriteLine("Test")@ استفاده می‌شد، به معنای انتساب یک رشته‌ی محاسبه شده به رویداد onclick بود که مجاز نیست.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
@page "/"

<button @onclick="@WriteLog">Click me 2</button>

@code
{
    void WriteLog()
    {
        Console.WriteLine("Test");
    }
}
می‌توان یک متد void را تعریف کرد و سپس فقط نام آن‌را توسط @ به onlick انتساب داد. ذکر این نام، اشاره‌گری خواهد بود به متد اجرا نشده‌ی WriteLog. در این حالت اگر نیاز به ارسال پارامتری به متد WriteLog بود، چطور؟
@page "/"

<button @onclick="@(()=>WriteLogWithParam("Test 3"))">Click me 3</button>

@code
{
    void WriteLogWithParam(string value)
    {
        Console.WriteLine(value);
    }
}
در این حالت نیز می‌توان از روش بکارگیری anonymous function‌ها برای تعریف پارامتر استفاده کرد.

یک نکته: اگر به اشتباه بجای WriteLogWithParam، همان WriteLog قبلی را بنویسیم، کامپایلر (در حال اجرای توسط دستور dotnet watch run) خطای زیر را نمایش می‌دهد؛ پیش از اینکه برنامه در مرورگر اجرا شود:
BlazorRazorSample\Client\Pages\Index.razor(12,25): error CS1501: No overload for method 'WriteLog' takes 1 arguments


امکان تعریف کلاس‌ها در فایل‌های razor.

در فایل‌های razor.، محدود به تعریف یک سری متدها و متغیرهای ساده نیستیم. در اینجا امکان تعریف کلاس‌ها نیز وجود دارد و همچنین می‌توان از کلاس‌های خارجی (کلاس‌هایی که خارج از فایل razor جاری تعریف شده‌اند) نیز استفاده کرد.
@page "/"

<p>Hello, @StringUtils.MyCustomToUpper(name)</p>

@code
{
    public class StringUtils
    {
        public static string MyCustomToUpper(string value) => value.ToUpper();
    }
}
برای نمونه در اینجا یک کلاس کمکی را جهت تعریف متد MyCustomToUpper، اضافه کرده‌ایم. در ادامه نحوه‌ی استفاده از این متد را در پاراگراف تعریف شده، مشاهده می‌کنید که همانند کار با کلاس و متدهای متداول #C است.
البته این کلاس را تنها می‌توان داخل همین کامپوننت استفاده کرد. برای اینکه بتوان از امکانات این کلاس، در سایر کامپوننت‌ها نیز استفاده کرد، می‌توان آن‌را در پروژه‌ی Shared قرار داد. اگر به تصویر ابتدای مطلب جاری دقت کنید، سه پروژه ایجاد شده‌است:
الف) پروژه‌ی کلاینت: که همان WASM است.
ب) پروژه‌ی سرور: که یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web API ارائه کننده‌ی سرویس و API آب و هوا است و همچنین هاست کننده‌ی WASM ما.
ج) پروژه‌ی Shared: کدهای این پروژه، بین هر دو پروژه به اشتراک گذاشته می‌شوند و برای مثال محل مناسبی است برای تعریف DTO ها. برای نمونه WeatherForecast.cs قرار گرفته‌ی در آن، DTO یا data transfer object سرویس API برنامه است که قرار است به کلاینت بازگشت داده شود. به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود تا این تعاریف را در پروژه‌های سرور و کلاینت تکرار کنیم و می‌توان کدهای اینگونه را به اشتراک گذاشت.
کاربرد دیگر آن تعریف کلاس‌های کمکی است؛ مانند StringUtils فوق. به همین به پروژه‌ی Shared مراجعه کرده و کلاس StringUtils را به صورت زیر در آن تعریف می‌کنیم (و یا حتی می‌توان این قطعه کد را داخل یک پوشه‌ی جدید، در همان پروژه‌ی WASM نیز قرار داد):
namespace BlazorRazorSample.Shared
{
    public class StringUtils
    {
        public static string MyNewCustomToUpper(string value) => value.ToUpper();
    }
}
اگر به فایل‌های csproj دو پروژه‌ی سرور و کلاینت جاری مراجعه کنیم، از پیش، مدخلی را به فایل Shared\BlazorRazorSample.Shared.csproj دارند. بنابراین جهت معرفی این اسمبلی به آن‌ها، نیاز به کار خاصی نیست و از پیش، ارجاعی به آن تعریف شده‌است.

پس از آن روش استفاده‌ی از این کلاس کمکی خارجی اشتراکی به صورت زیر است:
@page "/"

@using BlazorRazorSample.Shared

<p>Hello, @StringUtils.MyNewCustomToUpper(name)</p>
ابتدا فضای نام این کلاس را با استفاده از using@ مشخص می‌کنیم و سپس امکان دسترسی به امکانات آن میسر می‌شود.

یک نکته: می‌توان به فایل Client\_Imports.razor مراجعه و مدخل زیر را به انتهای آن اضافه کرد:
@using BlazorRazorSample.Shared
به این ترتیب دیگر نیازی به ذکر این using@ تکراری، در هیچکدام از فایل‌های razor. پروژه‌ی کلاینت نخواهد بود؛ چون تعاریف درج شده‌ی در فایل Client\_Imports.razor سراسری هستند.


کار با حلقه‌ها در فایل‌های razor.

همانطور که عنوان شد، یکی از کاربردهای پروژه‌ی Shared، امکان به اشتراک گذاشتن مدل‌ها، در برنامه‌های کلاینت و سرور است. برای مثال یک پوشه‌ی جدید Models را در این پروژه ایجاد کرده و کلاس MovieDto را به صورت زیر در آن تعریف می‌کنیم:
using System;

namespace BlazorRazorSample.Shared.Models
{
    public class MovieDto
    {
        public string Title { set; get; }

        public DateTime ReleaseDate { set; get; }
    }
}
سپس به فایل Client\_Imports.razor مراجعه کرده و فضای نام این پوشه را اضافه می‌کنیم؛ تا دیگر نیازی به تکرار آن در تمام فایل‌های razor. برنامه‌ی کلاینت نباشد:
@using BlazorRazorSample.Shared.Models
اکنون می‌خواهیم لیستی از فیلم‌ها را در فایل Client\Pages\Index.razor نمایش دهیم:
@page "/"

<div>
    <h3>Movies</h3>
    @foreach(var movie in movies)
    {
        <p>Title: <b>@movie.Title</b></p>
        <p>ReleaseDate: @movie.ReleaseDate.ToString("dd MMM yyyy")</p>
    }
</div>

@code
{
    List<MovieDto> movies = new List<MovieDto>
    {
        new MovieDto
        {
            Title = "Movie 1",
            ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-1)
        },
        new MovieDto
        {
            Title = "Movie 2",
            ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-2)
        },
        new MovieDto
        {
            Title = "Movie 3",
            ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-3)
        }
    };
}
در اینجا در ابتدا لیستی از MovieDto‌ها در قسمت code@ تعریف شده و سپس روش استفاده‌ی از یک حلقه‌ی foreach سی‌شارپ را در کدهای razor نوشته شده، مشاهده می‌کنید که این خروجی را ایجاد می‌کند:


یک نکته: در حین تعریف فیلدهای code@، امکان استفاده‌ی از var وجود ندارد؛ مگر اینکه از آن بخواهیم در داخل بدنه‌ی یک متد استفاده کنیم.

و یا نمونه‌ی دیگری از حلقه‌های #‍C مانند for را می‌توان به صورت زیر تعریف کرد:
    @for(var i = 0; i < movies.Count; i++)
    {
        <div style="background-color: @(i % 2 == 0 ? "blue" : "red")">
            <p>Title: <b>@movies[i].Title</b></p>
            <p>ReleaseDate: @movies[i].ReleaseDate.ToString("dd MMM yyyy")</p>
        </div>
    }
در اینجا روش تغییر پویای background-color هر ردیف را نیز به کمک کدهای razor، مشاهده می‌کنید. اگر شماره‌ی ردیفی زوج بود، با آبی نمایش داده می‌شود؛ در غیراینصورت با قرمز. در اینجا نیز از ()@ برای تعیین محدوده‌ی کدهای #C نوشته شده، کمک گرفته‌ایم.


نمایش شرطی عبارات در فایل‌های razor.

اگر به مثال توکار Client\Pages\FetchData.razor مراجعه کنیم (مربوط به حالت host-- که در ابتدای مطلب عنوان شد)، کدهای زیر قابل مشاهده هستند:
@page "/fetchdata"
@using BlazorRazorSample.Shared
@inject HttpClient Http

<h1>Weather forecast</h1>

<p>This component demonstrates fetching data from the server.</p>

@if (forecasts == null)
{
    <p><em>Loading...</em></p>
}
else
{
    <table class="table">
        <thead>
            <tr>
                <th>Date</th>
                <th>Temp. (C)</th>
                <th>Temp. (F)</th>
                <th>Summary</th>
            </tr>
        </thead>
        <tbody>
            @foreach (var forecast in forecasts)
            {
                <tr>
                    <td>@forecast.Date.ToShortDateString()</td>
                    <td>@forecast.TemperatureC</td>
                    <td>@forecast.TemperatureF</td>
                    <td>@forecast.Summary</td>
                </tr>
            }
        </tbody>
    </table>
}

@code {
    private WeatherForecast[] forecasts;

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        forecasts = await Http.GetFromJsonAsync<WeatherForecast[]>("WeatherForecast");
    }

}
در این مثال، روش کار با یک سرویس تزریق شده‌ی async که قرار است از Web API اطلاعاتی را دریافت کند، مشاهده می‌کنید. در اینجا برخلاف مثال قبلی ما، از روال رویدادگردان OnInitializedAsync برای مقدار دهی لیست یا آرایه‌ای از اطلاعات وضعیت هوا استفاده شده‌است (و نه به صورت مستقیم در یک فیلد قسمت code@). این مورد جزو life-cycle‌های کامپوننت‌های razor است که در قسمت‌های بعد بیشتر بررسی خواهد شد. متد OnInitializedAsync برای بارگذاری اطلاعات یک سرویس از راه دور استفاده می‌شود و در اولین بار اجرای کامپوننت فراخوانی خواهد شد. نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، نال بودن فیلد forecasts در زمان رندر اولیه‌ی کامپوننت جاری است؛ از این جهت که کار دریافت اطلاعات از سرور زمان‌بر است ولی رندر کامپوننت، به صورت آنی صورت می‌گیرد. در این حالت زمانیکه نوبت به اجرای foreach (var forecast in forecasts)@ می‌رسد، برنامه با یک استثنای نال بودن forecasts، متوقف خواهد شد؛ چون هنوز کار OnInitializedAsync به پایان نرسیده‌است:


 برای رفع این مشکل، ابتدا یک if@ مشاهده می‌شود، تا نال بودن forecasts را بررسی کند:
@if (forecasts == null)
{
    <p><em>Loading...</em></p>
}
و همچنین عبارت در حال بارگذاری را نمایش می‌دهد. سپس در قسمت else آن، نمایش اطلاعات دریافت شده را توسط یک حلقه‌ی foreach مشاهده می‌کنید. با مقدار دهی forecasts در متد OnInitializedAsync، مجددا کار رندر جدول انجام خواهد شد.


روش نمایش عبارات HTML در فایل‌های razor.

فرض کنید عنوان اول فیلم مثال جاری، به همراه یک تگ HTML هم هست:
new MovieDto
{
   Title = "<i>Movie 1</i>",
   ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-1)
},
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، خروجی آن دقیقا به صورت <Title: <i>Movie 1</i خواهد بود. این مورد به دلایل امنیتی انجام شده‌است. اگر پیشتر تگ‌های HTML را تمیز کرده‌اید و مطمئن هستید که خطری را ایجاد نمی‌کنند، می‌توانید با استفاده از روش زیر، آن‌ها را رندر کرد:
<p>Title: <b>@((MarkupString)movie.Title)</b></p>


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-03.zip
برای اجرای آن وارد پوشه‌ی Server شده و دستور dotnet run را اجرا کنید.
مطالب
ارسال خودکار مطلب به بلاگر

اکثر خدمات گوگل دارای API هم هستند و به این ترتیب با استفاده از برنامه نویسی نیز می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد. برای نمونه API دسترسی به Blogger در اینجا توضیح داده شده است. برای کار با این امکانات یا می‌توان چرخ را از نو اختراع کرد یا از کتابخانه‌های مرتبطی همانند Gdata API for .NET استفاده نمود. برای دات نت فریم ورک، از آدرس http://code.google.com/p/google-gdata/ می‌توان آخرین کتابخانه‌های کار با GData یا Google Data API را دریافت کرد. برای نمونه فایل Google_Data_API_Setup_1.9.0.0.msi فعلی آن حدود 28 مگ حجم دارد و به درد کسانی می‌خورد که علاقمند هستند تا تمام امکانات موجود آن‌را بررسی کنند. راه ساده‌تری هم برای دسترسی به این کتابخانه‌ها وجود دارد؛ می‌توان از NuGet استفاده کرد.


به این ترتیب به سادگی و سرعت هرچه تمامتر فایل 200 کیلوبایتی Google.GData.Client.dll دریافت شده و ارجاعی نیز به آن اضافه خواهد شد. همین حد جهت کار با بلاگر کافی است.
برای نمونه قطعه کد زیر کار ارسال یک مطلب جدید به وبلاگ بلاگری شما را انجام خواهد داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using Google.GData.Client;

namespace BloggerAutoPoster
{
public class BloggerAutoPoster
{
public string UserName { set; get; }

public string Password { set; get; }

public string PostTitle { set; get; }

public IList<string> PostTags { set; get; }

public string PostBody { set; get; }

public string BlogUrl { set; get; }

public bool PostAsDraft { set; get; }

public bool PostNewEntry()
{
var service = new Service("blogger", "blogger-example")
{
Credentials = new GDataCredentials(UserName, Password)
};
var newPost = constructNewEntry();
var result = service.Insert(new Uri(BlogUrl), newPost);
return result != null;
}

private AtomEntry constructNewEntry()
{
var newPost = new AtomEntry
{
Title = { Text = PostTitle },
Content = new AtomContent
{
Content = string.Format(@"<div xmlns=""http://www.w3.org/1999/xhtml"">{0}</div>", PostBody),
Type = "xhtml"
},
IsDraft = PostAsDraft
};

foreach (var tag in PostTags)
{
newPost.Categories.Add(
new AtomCategory
{
Term = tag,
Scheme = "http://www.blogger.com/atom/ns#"
});
}

return newPost;
}
}
}

مثالی از استفاده آن هم به صورت زیر می‌باشد:

new BloggerAutoPoster
{
BlogUrl = "https://www.blogger.com/feeds/number/posts/default",
UserName = "name@gmail.com",
Password = "pass",
PostTitle = "بررسی ارسل خودکار-3",
PostTags = new List<string> { "بررسی ارسال خودکار" },
PostBody = "تست می‌شود123",
PostAsDraft = false
}.PostNewEntry();

نام کاربری و کلمه عبور آن، همان مشخصات وارد شدن به اکانت جی‌میل شما است. اگر می‌خواهید مطلب ارسالی بلافاصله در سایت ظاهر نشود PostAsDraft را true کنید. همچنین BlogUrl آن، همانطور که ملاحظه می‌کنید فرمت خاصی دارد. جهت یافتن آن می‌توان از قطعه کد زیر کمک گرفت:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Google.GData.Client;

namespace BloggerAutoPoster
{
public class BlogInfo
{
public string Title { set; get; }
public string Url { set; get; }
}

public class BloggerInfo
{
public static IList<BlogInfo> FindMyBlogsUrls(string username, string password)
{
var result = new List<BlogInfo>();

var service = new Service("blogger", "blogger-example")
{
Credentials = new GDataCredentials(username, password)
};

var query = new FeedQuery { Uri = new Uri("https://www.blogger.com/feeds/default/blogs") };
var feed = service.Query(query);

if (feed == null)
throw new NotSupportedException("You don't have any blogs!");

foreach (var entry in feed.Entries)
{
result.AddRange(entry.Links.Where(t => t.Rel.Equals("http://schemas.google.com/g/2005#post"))
.Select(t => new BlogInfo
{
Url = new Uri(t.HRef.ToString()).AbsoluteUri,
Title = entry.Title.Text
}));
}

return result;
}
}
}

توسط کد فوق، آدرس ویژه و عنوان تمام بلاگ‌های ثبت شده‌ی بلاگری شما بازگشت داده می‌شود.


مطالب دوره‌ها
کار با AutoMapper زمانیکه نوع منبع داده مورد استفاده مشخص نیست
در سناریوهای متداول نگاشت اشیاء، مشخص است که نوع ViewModel برنامه چیست و معادل Model آن کدام است. اما حالت‌هایی مانند کار با anonymous objects و یا data reader و data table و امثال آن نیز وجود دارند که در این حالت‌ها، نوع منبع داده‌ی مورد استفاده، شیء مشخصی نیست که بتوان آن‌را در قسمت CreateMap مشخص کرد. برای مدیریت یک چنین حالت‌هایی، متد DynamicMap طراحی شده‌است.

مثال اول: تبدیل یک DataTable به لیست جنریک معادل

فرض کنید یک DataTable را با ساختار و داده‌های ذیل در اختیار داریم:
var dataTable = new DataTable("SalaryList");
dataTable.Columns.Add("User", typeof (string));
dataTable.Columns.Add("Month", typeof (int));
dataTable.Columns.Add("Salary", typeof (decimal));
 
var rnd = new Random();
for (var i = 0; i < 200; i++)
  dataTable.Rows.Add("User " + i, rnd.Next(1, 12), rnd.Next(400, 2000));
نوع این DataTable کاملا پویا است و می‌تواند هربار در قسمت‌های مختلف برنامه تعریف متفاوتی داشته باشد.
در ادامه معادل کلاس ساختار ستون‌های این DataTable را به صورت ذیل تهیه می‌کنیم.
public class SalaryList
{
  public string User { set; get; }
  public int Month { set; get; }
  public decimal Salary { set; get; }
}
اکنون می‌خواهیم اطلاعات DataTable را به لیستی جنریک از SalaryList نگاشت کنیم. برای اینکار تنها کافی است از متد DaynamicMap استفاده نمائیم:
var salaryList = AutoMapper.Mapper.DynamicMap<IDataReader, List<SalaryList>>(dataTable.CreateDataReader());
منبع داده را از نوع IDataReader بر اساس متد CreateDataReader مشخص کرده‌ایم. به این ترتیب AutoMapper قادر خواهد بود تا اطلاعات این DataTable را به صورت خودکار پیمایش کند. سپس مقصد را نیز لیست جنریکی از کلاس SalaryList تعیین کرده‌ایم. مابقی کار را متد DynamicMap انجام می‌دهد.
کار با AutoMapper نسبت به راه حل‌های Reflection متداول بسیار سریعتر است. زیرا AutoMapper از مباحث Fast reflection به صورت توکار استفاده می‌کند.


مثال دوم: تبدیل لیستی از اشیاء anonymous به لیستی جنریک

در اینجا قصد داریم یک شیء anonymous را به شیء معادل SalaryList آن نگاشت کنیم. این‌کار را نیز می‌توان توسط متد DynamicMap انجام داد:
var anonymousObject = new
{
  User = "User 1",
  Month = 1,
  Salary = 100000
};
var salary = Mapper.DynamicMap<SalaryList>(anonymousObject);
و یا نمونه‌ی دیگر آن تبدیل یک لیست anonymous به معادل جنریک آن است که به نحو ذیل قابل انجام است:
var anonymousList = new[]
{
  new
  {
   User = "User 1",
   Month = 1,
   Salary = 100000
  },
  new
  {
   User = "User 2",
   Month = 1,
   Salary = 300000
  }
};
var salaryList = anonymousList.Select(item => Mapper.DynamicMap<SalaryList>(item)).ToList();
این نکته در مورد حاصل کوئری‌های LINQ یا IQueryable‌ها نیز صادق است.


مثال سوم: نگاشت پویا به یک اینترفیس

فرض کنید یک چنین اینترفیسی، در برنامه تعریف شده‌است و همچنین دارای هیچ نوع پیاده سازی هم در برنامه نیست:
public interface ICustomerService
{
  string Code { get; set; }
  string Name { get; set; }
}
اکنون قصد داریم یک شیء anonymous را به آن نگاشت کنیم:
var anonymousObject = new
{
  Code = "111",
  Name = "Test 1"
};
var result = Mapper.DynamicMap<ICustomerService>(anonymousObject);
در این حالت خاص، AutoMapper با استفاده از یک Dynamic Proxy به نام LinFu (که با اسمبلی آن Merge شده‌است)، پیاده سازی پویایی را از اینترفیس مشخص شده تهیه کرده و سپس کار نگاشت را انجام می‌دهد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: 
AM_Sample05.zip
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت نهم- مدیریت طول عمر توکن‌ها
توکن‌های صادر شده‌ی توسط IdentityServer به دلایل امنیتی، طول عمر محدودی دارند. بنابراین اولین سؤالی که در اینجا مطرح خواهد شد، این است: «اگر توکنی منقضی شد، چه باید کرد؟» و یا «اگر خواستیم به صورت دستی طول عمر توکنی را پایان دهیم، چه باید کرد؟»


بررسی طول عمر توکن‌ها

اگر مرورگر خود را پس از لاگین به سیستم، برای مدتی به حال خود رها کنید، پس از شروع به کار مجدد، مشاهده خواهید کرد که دیگر نمی‌توانید به API دسترسی پیدا کنید. علت اینجا است که Access token صادر شده، منقضی شده‌است. تمام توکن‌ها، دارای طول عمر مشخصی هستند و پس از سپری شدن این زمان، دیگر اعتبارسنجی نخواهند شد. زمان انقضای توکن، در خاصیت یا claim ویژه‌ای به نام exp ذخیره می‌شود.
در اینجا ما دو نوع توکن را داریم: Identity token و Access token
از Identity token برای ورود به سیستم کلاینت استفاده می‌شود و به صورت پیش‌فرض طول عمر کوتاه آن به 5 دقیقه تنظیم شده‌است. علت کوتاه بودن این زمان این است که این توکن‌ها تنها یکبار مورد استفاده قرار می‌گیرد و پس از ارائه‌ی آن به کلاینت، از طریق آن Claim Identity تولید می‌شود. پس از آن طول عمر Claim Identity تولید شده صرفا به تنظیمات برنامه‌ی کلاینت مرتبط است و می‌تواند از تنظیمات IDP کاملا مجزا باشد؛ مانند پیاده سازی sliding expiration. در این حالت تا زمانیکه کاربر در برنامه فعال است، در حالت logged in باقی خواهد ماند.

Access tokenها متفاوت هستند. طول عمر پیش‌فرض آن‌ها به یک ساعت تنظیم شده‌است و نسبت به Identity token طول عمر بیشتری دارند. پس از اینکه این زمان سپری شد، تنها با داشتن یک Access token جدید است که دسترسی ما مجددا به Web API برقرار خواهد شد. بنابراین در اینجا ممکن است هنوز در برنامه‌ی کلاینت در حالت logged in قرار داشته باشیم، چون هنوز طول عمر Claim Identity آن به پایان نرسیده‌است، اما نتوانیم با قسمت‌های مختلف برنامه کار کنیم، چون نمی‌توانیم از یک Access token منقضی شده جهت دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت Web API استفاده نمائیم. در اینجا دیگر برنامه‌ی کلاینت هیچ نقشی بر روی تعیین طول عمر یک Access token ندارد و این طول عمر صرفا توسط IDP به تمام کلاینت‌های آن دیکته می‌شود.
در اینجا برای دریافت یک Access token جدید، نیاز به یک Refresh token داریم که صرفا برای «کلاینت‌های محرمانه» که در قسمت سوم این سری آن‌ها را بررسی کردیم، توصیه می‌شود.


چگونه می‌توان زمان انقضای توکن‌ها را صریحا تنظیم کرد؟

برای تنظیم زمان انقضای توکن‌ها، از کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs سمت IDP شروع می‌کنیم.
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
                    // IdentityTokenLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AuthorizationCodeLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AccessTokenLifetime = ... // defaults to 3600 seconds / 1 hour
                }
             };
        }
    }
}
- در اینجا در تنظیمات یک کلاینت جدید، خاصیت IdentityTokenLifetime آن، به طول عمر Identity token تولید شده اشاره می‌کند که مقدار پیش‌فرض آن عدد صحیح 300 ثانیه است یا معادل 5 دقیقه.
- مقدار خاصیت AuthorizationCodeLifetime تنظیمات یک کلاینت، عدد صحیحی است با مقدار پیش‌فرض 300 ثانیه یا معادل 5 دقیقه که طول عمر AuthorizationCode را تعیین می‌کند. این مورد، طول عمر توکن خاصی نیست و در حین فراخوانی Token Endpoint مبادله می‌شود و در طی Hybrid flow رخ می‌دهد. بنابراین مقدار پیش‌فرض آن بسیار مناسب بوده و نیازی به تغییر آن نیست.
- مقدار خاصیت AccessTokenLifetime تنظیمات یک کلاینت، عدد صحیحی است با مقدار پیش‌فرض 3600 ثانیه و یا معادل 1 ساعت و طول عمر Access token تولید شده‌ی توسط این IDP را مشخص می‌کند.
البته باید درنظر داشت اگر طول عمر این توکن دسترسی را برای مثال به 120 یا 2 دقیقه تنظیم کنید، پس از سپری شدن این 2 دقیقه ... هنوز هم برنامه‌ی کلاینت قادر است به Web API دسترسی داشته باشد. علت آن وجود بازه‌ی 5 دقیقه‌ای است که در طی آن، انجام این عملیات مجاز شمرده می‌شود و برای کلاینت‌هایی درنظر گرفته شده‌است که ساعت سیستم آن‌ها ممکن است اندکی با ساعت سرور IDP تفاوت داشته باشند.


درخواست تولید یک Access Token جدید با استفاده از Refresh Tokens

زمانیکه توکنی منقضی می‌شود، کاربر باید مجددا به سیستم لاگین کند تا توکن جدیدی برای او صادر گردد. برای بهبود این تجربه‌ی کاربری، می‌توان در کلاینت‌های محرمانه با استفاده از Refresh token، در پشت صحنه عملیات دریافت توکن جدید را انجام داد و در این حالت دیگر کاربر نیازی به لاگین مجدد ندارد. در این حالت برنامه‌ی کلاینت یک درخواست از نوع POST را به سمت IDP ارسال می‌کند. در این حالت عملیات Client Authentication نیز صورت می‌گیرد. یعنی باید مشخصات کامل کلاینت را به سمت IDP ارسال کرد. در اینجا اطلاعات هویت کلاینت در هدر درخواست و Refresh token در بدنه‌ی درخواست به سمت سرور IDP ارسال خواهند شد. پس از آن IDP اطلاعات رسیده را تعیین اعتبار کرده و در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات، یک Access token جدید را به همراه Identity token و همچنین یک Refresh token جدید دیگر، صادر می‌کند.
برای صدور مجوز درخواست یک Refresh token، نیاز است scope جدیدی را به نام offline_access معرفی کنیم. به این معنا که امکان دسترسی به برنامه حتی در زمانیکه offline است، وجود داشته باشد. بنابراین offline در اینجا به معنای عدم لاگین بودن شخص در سطح IDP است.
بنابراین اولین قدم پیاده سازی کار با Refresh token، مراجعه‌ی به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs و افزودن خاصیت AllowOfflineAccess با مقدار true به خواص یک کلاینت است:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
                    // IdentityTokenLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AuthorizationCodeLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AccessTokenLifetime = ... // defaults to 3600 seconds / 1 hour
                    AllowOfflineAccess = true,
                    // AbsoluteRefreshTokenLifetime = ... // Defaults to 2592000 seconds / 30 days
                    // RefreshTokenExpiration = TokenExpiration.Sliding
                    UpdateAccessTokenClaimsOnRefresh = true,
                    // ...
                }
             };
        }
    }
}
- در اینجا می‌توان خاصیت AbsoluteRefreshTokenLifetime را که بیانگر طول عمر Refresh token است، تنظیم کرد. مقدار پیش‌فرض آن 2592000  ثانیه و یا معادل 30 روز است.
- البته RefreshToken ضرورتی ندارد که طول عمر Absolute و یا کاملا تعیین شده‌ای را داشته باشد. این رفتار را توسط خاصیت RefreshTokenExpiration می‌توان به TokenExpiration.Sliding نیز تنظیم کرد. البته حالت پیش‌فرض آن بسیار مناسب است.
- در اینجا می‌توان خاصیت UpdateAccessTokenClaimsOnRefresh را نیز به true تنظیم کرد. فرض کنید یکی از Claims کاربر مانند آدرس او تغییر کرده‌است. به صورت پیش‌فرض با درخواست مجدد توکن توسط RefreshToken، این Claims به روز رسانی نمی‌شوند. با تنظیم این خاصیت به true این مشکل برطرف خواهد شد.


پس از تنظیم IDP جهت صدور RefreshToken، اکنون کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs برنامه‌ی MVC Client را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
ابتدا در متد تنظیمات AddOpenIdConnect، نیاز است صدور درخواست scope جدید offline_access را صادر کنیم:
options.Scope.Add("offline_access");
همین اندازه تنظیم در سمت برنامه‌ی کلاینت برای دریافت refresh token و ذخیره سازی آن جهت استفاده‌های آتی کفایت می‌کند.

در ادامه نیاز است به سرویس ImageGalleryHttpClient مراجعه کرده و کدهای آن‌را به صورت زیر تغییر داد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Threading.Tasks;
using IdentityModel.Client;
using Microsoft.AspNetCore.Authentication;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.Configuration;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using Microsoft.IdentityModel.Protocols.OpenIdConnect;

namespace ImageGallery.MvcClient.Services
{
    public interface IImageGalleryHttpClient
    {
        Task<HttpClient> GetHttpClientAsync();
    }

    /// <summary>
    /// A typed HttpClient.
    /// </summary>
    public class ImageGalleryHttpClient : IImageGalleryHttpClient
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly IConfiguration _configuration;
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;
        private readonly ILogger<ImageGalleryHttpClient> _logger;

        public ImageGalleryHttpClient(
            HttpClient httpClient,
            IConfiguration configuration,
            IHttpContextAccessor httpContextAccessor,
            ILogger<ImageGalleryHttpClient> logger)
        {
            _httpClient = httpClient;
            _configuration = configuration;
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
            _logger = logger;
        }

        public async Task<HttpClient> GetHttpClientAsync()
        {
            var accessToken = string.Empty;

            var currentContext = _httpContextAccessor.HttpContext;
            var expires_at = await currentContext.GetTokenAsync("expires_at");
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(expires_at)
                || ((DateTime.Parse(expires_at).AddSeconds(-60)).ToUniversalTime() < DateTime.UtcNow))
            {
                accessToken = await RenewTokens();
            }
            else
            {
                accessToken = await currentContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.AccessToken);
            }

            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken))
            {
                _logger.LogInformation($"Using Access Token: {accessToken}");
                _httpClient.SetBearerToken(accessToken);
            }

            _httpClient.BaseAddress = new Uri(_configuration["WebApiBaseAddress"]);
            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Accept.Clear();
            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Accept.Add(new MediaTypeWithQualityHeaderValue("application/json"));

            return _httpClient;
        }

        private async Task<string> RenewTokens()
        {
            // get the current HttpContext to access the tokens
            var currentContext = _httpContextAccessor.HttpContext;

            // get the metadata
            var discoveryClient = new DiscoveryClient(_configuration["IDPBaseAddress"]);
            var metaDataResponse = await discoveryClient.GetAsync();

            // create a new token client to get new tokens
            var tokenClient = new TokenClient(
                metaDataResponse.TokenEndpoint,
                _configuration["ClientId"],
                _configuration["ClientSecret"]);

            // get the saved refresh token
            var currentRefreshToken = await currentContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.RefreshToken);

            // refresh the tokens
            var tokenResult = await tokenClient.RequestRefreshTokenAsync(currentRefreshToken);
            if (tokenResult.IsError)
            {
                throw new Exception("Problem encountered while refreshing tokens.", tokenResult.Exception);
            }

            // update the tokens & expiration value
            var updatedTokens = new List<AuthenticationToken>();
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = OpenIdConnectParameterNames.IdToken,
                Value = tokenResult.IdentityToken
            });
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = OpenIdConnectParameterNames.AccessToken,
                Value = tokenResult.AccessToken
            });
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = OpenIdConnectParameterNames.RefreshToken,
                Value = tokenResult.RefreshToken
            });

            var expiresAt = DateTime.UtcNow + TimeSpan.FromSeconds(tokenResult.ExpiresIn);
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = "expires_at",
                Value = expiresAt.ToString("o", CultureInfo.InvariantCulture)
            });

            // get authenticate result, containing the current principal & properties
            var currentAuthenticateResult = await currentContext.AuthenticateAsync("Cookies");

            // store the updated tokens
            currentAuthenticateResult.Properties.StoreTokens(updatedTokens);

            // sign in
            await currentContext.SignInAsync("Cookies",
             currentAuthenticateResult.Principal, currentAuthenticateResult.Properties);

            // return the new access token
            return tokenResult.AccessToken;
        }
    }
}
تفاوت این کلاس با نمونه‌ی قبلی آن در اضافه شدن متد RenewTokens آن است.
پیشتر در قسمت ششم، روش کار مستقیم با DiscoveryClient و TokenClient را در حین کار با UserInfo Endpoint جهت دریافت دستی اطلاعات claims از IDP بررسی کردیم. در اینجا به همین ترتیب با TokenEndpoint کار می‌کنیم. به همین جهت توسط DiscoveryClient، متادیتای IDP را که شامل آدرس TokenEndpoint است، استخراج کرده و توسط آن TokenClient را به همراه اطلاعات کلاینت تشکیل می‌دهیم.
سپس مقدار refresh token فعلی را نیاز داریم. زیرا توسط آن است که می‌توانیم درخواست دریافت یکسری توکن جدید را ارائه دهیم. پس از آن با فراخوانی tokenClient.RequestRefreshTokenAsync(currentRefreshToken)، تعدادی توکن جدید را از سمت IDP دریافت می‌کنیم. لیست آن‌ها را تهیه کرده و توسط آن کوکی جاری را به روز رسانی می‌کنیم. در این حالت نیاز است مجددا SignInAsync فراخوانی شود تا کار به روز رسانی کوکی نهایی گردد.
خروجی این متد، مقدار access token جدید است.
پس از آن در متد GetHttpClientAsync بررسی می‌کنیم که آیا نیاز است کار refresh token صورت گیرد یا خیر؟ برای این منظور مقدار expires_at را دریافت و با زمان جاری با فرمت UTC مقایسه می‌کنیم. 60 ثانیه پیش از انقضای توکن، متد RenewTokens فراخوانی شده و توسط آن access token جدیدی برای استفاده‌ی در برنامه صادر می‌شود. مابقی این متد مانند قبل است و این توکن دسترسی را به همراه درخواست از Web API به سمت آن ارسال می‌کنیم.


معرفی Reference Tokens

تا اینجا با توکن‌هایی از نوع JWT کار کردیم. این نوع توکن‌ها، به همراه تمام اطلاعات مورد نیاز جهت اعتبارسنجی آن‌ها در سمت کلاینت، بدون نیاز به فراخوانی مجدد IDP به ازای هر درخواست هستند. اما این نوع توکن‌ها به همراه یک مشکل نیز هستند. زمانیکه صادر شدند، دیگر نمی‌توان طول عمر آن‌ها را کنترل کرد. اگر طول عمر یک Access token به مدت 20 دقیقه تنظیم شده باشد، می‌توان مطمئن بود که در طی این 20 دقیقه حتما می‌توان از آن استفاده کرد و دیگر نمی‌توان در طی این بازه‌ی زمانی دسترسی آن‌را بست و یا آن‌را برگشت زد. اینجاست که Reference Tokens معرفی می‌شوند. بجای قرار دادن تمام اطلاعات در یک JWT متکی به خود، این نوع توکن‌های مرجع، فقط یک Id هستند که به توکن اصلی ذخیره شده‌ی در سطح IDP لینک می‌شوند و به آن اشاره می‌کنند. در این حالت هربار که نیاز به دسترسی منابع محافظت شده‌ی سمت API را با یک چنین توکن دسترسی لینک شده‌ای داشته باشیم، Reference Token در پشت صحنه (back channel) به IDP ارسال شده و اعتبارسنجی می‌شود. سپس محتوای اصلی آن به سمت API ارسال می‌شود. این عملیات از طریق endpoint ویژه‌ای در IDP به نام token introspection endpoint انجام می‌شود. به این ترتیب می‌توان طول عمر توکن صادر شده را کاملا کنترل کرد؛ چون تنها تا زمانیکه در data store مربوط به IDP وجود خارجی داشته باشند، قابل استفاده خواهند بود. بنابراین نسبت به حالت استفاده‌ی از JWTهای متکی به خود، تنها عیب آن زیاد شدن ترافیک به سمت IDP جهت اعتبارسنجی Reference Token‌ها به ازای هر درخواست به سمت Web API است.


چگونه از Reference Token‌ها بجای JWTهای متکی به خود استفاده کنیم؟

برای استفاده‌ی از Reference Tokenها بجای JWTها، ابتدا نیاز به مراجعه‌ی به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs و تغییر مقدار خاصیت AccessTokenType هر کلاینت است:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
// ...
                    AccessTokenType = AccessTokenType.Reference
                }
             };
        }
    }
}
مقدار پیش‌فرض AccessTokenType، همان Jwt یا توکن‌های متکی به خود است که در اینجا به Reference Token تغییر یافته‌است.
اینبار اگر برنامه را اجرا کنید و در کلاس ImageGalleryHttpClient برنامه‌ی کلاینت، بر روی سطر httpClient.SetBearerToken یک break-point قرار دهید، مشاهده خواهید کرد فرمت این توکن ارسالی به سمت Web API تغییر یافته و اینبار تنها یک Id ساده‌است که دیگر قابل decode شدن و استخراج اطلاعات دیگری از آن نیست. با ادامه جریان برنامه و رسیدن این توکن به سمت Web API، درخواست رسیده برگشت خواهد خورد و اجرا نمی‌شود.
علت اینجا است که هنوز تنظیمات کار با token introspection endpoint انجام نشده و این توکن رسیده‌ی در سمت Web API قابل اعتبارسنجی و استفاده نیست. برای تنظیم آن نیاز است یک ApiSecret را در سطح Api Resource مربوط به IDP تنظیم کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // api-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<ApiResource> GetApiResources()
        {
            return new List<ApiResource>
            {
                new ApiResource(
                    name: "imagegalleryapi",
                    displayName: "Image Gallery API",
                    claimTypes: new List<string> {"role" })
                {
                  ApiSecrets = { new Secret("apisecret".Sha256()) }
                }
            };
        }
اکنون فایل startup در سطح API را جهت معرفی این تغییرات به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAuthentication(defaultScheme: IdentityServerAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme)
               .AddIdentityServerAuthentication(options =>
               {
                   options.Authority = Configuration["IDPBaseAddress"];
                   options.ApiName = "imagegalleryapi";
                   options.ApiSecret = "apisecret";
               });
در اینجا نیاز است ApiSecret تنظیم شده‌ی در سطح IDP معرفی شود.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، ارتباط با token introspection endpoint به صورت خودکار برقرار شده، توکن رسیده اعتبارسنجی گردیده و برنامه بدون مشکل اجرا خواهد شد.


چگونه می‌توان Reference Tokenها را از IDP حذف کرد؟

هدف اصلی استفاده‌ی از Reference Tokenها به دست آوردن کنترل بیشتری بر روی طول عمر آن‌ها است و حذف کردن آن‌ها می‌تواند به روش‌های مختلفی رخ دهد. برای مثال یک روش آن تدارک یک صفحه‌ی Admin و ارائه‌ی رابط کاربری برای حذف توکن‌ها از منبع داده‌ی IDP است. روش دیگر آن حذف این توکن‌ها از طریق برنامه‌ی کلاینت با برنامه نویسی است؛ برای مثال در زمان logout شخص. برای این منظور، endpoint ویژه‌ای به نام token revocation endpoint در نظر گرفته شده‌است. فراخوانی آن از سمت برنامه‌ی کلاینت، امکان حذف توکن‌های ذخیره شده‌ی در سمت IDP را میسر می‌کند.
به همین جهت به کنترلر ImageGallery.MvcClient.WebApp\Controllers\GalleryController.cs مراجعه کرده و متد Logout آن‌را تکمیل می‌کنیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp.Controllers
{
    [Authorize]
    public class GalleryController : Controller
    {
        public async Task Logout()
        {
            await revokeTokens();
            // Clears the  local cookie ("Cookies" must match the name of the scheme)
            await HttpContext.SignOutAsync("Cookies");
            await HttpContext.SignOutAsync("oidc");
        }

        private async Task revokeTokens()
        {
            var discoveryClient = new DiscoveryClient(_configuration["IDPBaseAddress"]);
            var metaDataResponse = await discoveryClient.GetAsync();
            var tokenRevocationClient = new TokenRevocationClient(
                metaDataResponse.RevocationEndpoint,
                _configuration["ClientId"],
                _configuration["ClientSecret"]
            );

            var accessToken = await HttpContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.AccessToken);
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken))
            {
                var response = await tokenRevocationClient.RevokeAccessTokenAsync(accessToken);
                if (response.IsError)
                {
                    throw new Exception("Problem accessing the TokenRevocation endpoint.", response.Exception);
                }
            }

            var refreshToken = await HttpContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.RefreshToken);
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(refreshToken))
            {
                var response = await tokenRevocationClient.RevokeRefreshTokenAsync(refreshToken);
                if (response.IsError)
                {
                    throw new Exception("Problem accessing the TokenRevocation endpoint.", response.Exception);
                }
            }
        }
در اینجا در متد جدید revokeTokens، ابتدا توسط DiscoveryClient، به آدرس RevocationEndpoint دسترسی پیدا می‌کنیم. سپس توسط آن، TokenRevocationClient را تشکیل می‌دهیم. اکنون می‌توان توسط این کلاینت حذف توکن‌ها، دو متد RevokeAccessTokenAsync و RevokeRefreshTokenAsync آن‌را بر اساس مقادیر فعلی این توکن‌ها در سیستم، فراخوانی کرد تا سبب حذف آن‌ها در سمت IDP شویم.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب
C# 6 - Null-conditional operators
برنامه نویس‌‌های سی‌شارپ پیشتر با null-coalescing operator یا ?? آشنا شده بودند. برای مثال
 string data = null;
var result = data ?? "value";
در این حالت اگر data یا سمت چپ عملگر، نال باشد، مقدار value (سمت راست عملگر) بازگشت داده خواهد شد؛ که در حقیقت خلاصه شده‌ی چند سطر ذیل است:
if (data == null)
{
    data = "value";
}
var result = data;
در سی شارپ 6، جهت تکمیل عملگرهای کار با مقادیر نال و بالا بردن productivity برنامه نویس‌ها، عملگر دیگری به نام Null-conditional operator و یا .? به این مجموعه اضافه شده‌است. در این حالت ابتدا مقدار سمت چپ عملگر بررسی خواهد شد. اگر مقدار آن مساوی نال بود، در همینجا کار خاتمه یافته و نال بازگشت داده می‌شود. در غیر اینصورت کار بررسی زنجیره‌ی جاری ادامه خواهد یافت.
برای مثال بسیاری از نتایج بازگشتی از متدها، چند سطحی هستند:
class Response
{
    public string Result { set; get; }
    public int Code { set; get; }
}

 
class WebRequest
{
    public Response GetDataFromWeb(string url)
    {
        // ...
        return new Response { Result = null };
    }
}
در اینجا روش مرسوم کار با کلاس درخواست اطلاعات از وب به صورت ذیل است:
 var webData = new WebRequest().GetDataFromWeb("https://www.dntips.ir/");
if (webData != null && webData.Result != null)
{
    Console.WriteLine(webData.Result);
}
چون می‌خواهیم به خاصیت Result دسترسی پیدا کنیم، نیاز است دو مرحله وضعیت خروجی متد و همچنین خاصیت Result آن‌را جهت مشخص سازی نال نبودن آن‌ها، بررسی کنیم و اگر برای مثال خاصیت Result نیز خود متشکل از یک کلاس دیگر بود که در آن برای مثال StatusCode نیز ذکر شده بود، این بررسی به سه سطح یا بیشتر نیز ادامه پیدا می‌کرد.
در این حالت اگر اشاره‌گر را به محل && انتقال دهیم، افزونه‌ی ReSharper پیشنهاد یکی کردن این بررسی‌ها را ارائه می‌دهد:


به این ترتیب تمام چند سطح بررسی نال، به یک عبارت بررسی .? دار، خلاصه خواهد شد:
 if (webData?.Result != null)
{
    Console.WriteLine(webData.Result);
}
در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا webData نال است یا خیر؟ اگر نال بود همینجا کار خاتمه پیدا می‌کند و به بررسی Result نمی‌رسد. اگر نال نبود، ادامه‌ی زنجیره تا به انتها بررسی می‌شود.
البته باید دقت داشت که برای تمام سطوح باید از .? استفاده کرد (برای مثال response?.Results?.Status)؛ در غیر اینصورت همانند سابق در صورت استفاده‌ی از دات معمولی، به یک null reference exception می‌رسیم.


کار با متدها و Delegates

این عملگر جدید مقایسه‌ی با نال را بر روی متدها (علاوه بر خواص و فیلدها) نیز می‌توان بکار برد. برای مثال خلاصه شده‌ی فراخوانی ذیل:
 if (x != null)
{
   x.Dispose();
}
با استفاده از Null Conditional Operator به این صورت است:
 x?.Dispose();

و یا بکار گیری آن بر روی delegates (روش قدیمی):
 var copy = OnMyEvent;
if (copy != null)
{
   copy(this, new EventArgs());
}
نیز با استفاده از متد Invoke به نحو ذیل قابل انجام است و نکته جالب یک سطر کد ذیل علاوه بر ساده شدن آن:
 OnMyEvent?.Invoke(this, new EventArgs());
Thread-safe بودن آن نیز می‌باشد. زیرا در این حالت کامپایلر delegate را به یک متغیر موقتی کپی کرده و سپس فراخوانی‌ها را انجام می‌دهد. اگر انجام این کپی موقت صورت نمی‌گرفت، در حین فراخوانی آن از طریق چندین ترد مختلف، ممکن بود یکی از مشترکین delegate از آن قطع اشتراک می‌کرد و در این حالت فراخوانی تردی دیگر در همان لحظه، سبب کرش برنامه می‌شد.


استفاده از Null Conditional Operator بر روی Value types

الف) مقایسه با نال
کد ذیل را درنظر بگیرید:
 var code = webData?.Code;
در اینجا Code یک value type از نوع int است. در این حالت با بکارگیری Null Conditional Operator، خروجی این حاصل، از نوع <Nullable<int و یا ?int درنظر گرفته خواهد شد و با توجه به اینکه عبارات null>0 و همچنین null<0 هر دو false هستند، مقایسه‌ی این خروجی با 0 بدون مشکل انجام می‌شود. برای مثال مقایسه‌ی ذیل از نظر کامپایلر یک عبارت معتبر است و بدون مشکل کامپایل می‌شود:
 if (webData?.Code > 0)
{

}

ب) بازگشت مقدار پیش فرض دیگری بجای نال
اگر نیاز بود بجای null مقدار پیش فرض دیگری را بازگشت دهیم، می‌توان از null-coalescing operator سابق استفاده کرد:
 int count = response?.Results?.Count ?? 0;
در این مثال خاصیت CountT در اصل از نوع int تعریف شده‌است؛ اما بکارگیری .? سبب Nullable شدن آن خواهد شد. بنابراین امکان بکارگیری عملگر ?? یا null-coalescing operator نیز بر روی این متغیر وجود دارد.

ج) دسترسی به مقدار Value یک متغیر nullable
نمونه‌ی دیگر آن قطعه کد ذیل است:
 int? x = 10;
//var value = x?.Value; // invalid
Console.WriteLine(x?.ToString());
در اینجا برخلاف متغیر Code که از ابتدا nullable تعریف نشده‌است، متغیر x نال پذیر است. اما باید دقت داشت که با تعریف .? دیگر نیازی به استفاده از خاصیت Value این متغیر nullable نیست؛ زیرا .? سبب محاسبه و بازگشت خروجی آن می‌شود. بنابراین در این حالت، سطر دوم غیرمعتبر است (کامپایل نمی‌شود) و سطر سوم معتبر.


کار با indexer property و بررسی نال

اگر به عنوان بحث دقت کرده باشید، یک s جمع در انتهای Null-conditional operators ذکر شده‌است. به این معنا که این عملگر مقایسه‌ی با نال، صرفا یک شکل و فرم .? را ندارد. مثال ذیل در حین کار با آرایه‌ها و لیست‌ها بسیار مشاهده می‌شود:
 if (response != null && response.Results != null && response.Results.Addresses != null
  && response.Results.Addresses[0] != null && response.Results.Addresses[0].Zip == "63368")
{

}
در اینجا به علت بکارگیری indexer بر روی Addresses، دیگر نمی‌توان از عملگر .? که صرفا برای فیلدها، خواص، متدها و delegates طراحی شده‌است، استفاده کرد. به همین منظور، عملگر بررسی نال دیگری به شکل […]? برای این بررسی طراحی شده‌است:
 if(response?.Results?.Addresses?[0]?.Zip == "63368")
{

}
به این ترتیب 5 سطح بررسی نال فوق، به یک عبارت کوتاه کاهش می‌یابد.

 
موارد استفاده‌ی ناصحیح از عملگرهای مقایسه‌ی با نال

خوب، عملگر .? کار مقایسه‌ی با نال را خصوصا در دسترسی‌های چند سطحی به خواص و متدها بسیار ساده می‌کند. اما آیا باید در همه جا از آن استفاده کرد؟ آیا باید از این پس کلا استفاده از دات را فراموش کرد و بجای آن از .? در همه جا استفاده کرد؟
مثال ذیل را درنظر بگیرید:
 public void DoSomething(Customer customer)
{
    string address = customer?.Employees
                  ?.SingleOrDefault(x => x.IsAdmin)?.Address?.ToString();
    SendPackage(address);
}
در این مثال در تمام سطوح آن از .? بجای دات استفاده شده‌است و بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما این نوع فراخوانی سبب خواهد شد تا یک سری از مشکلات موجود کاملا مخفی شوند؛ خصوصا اعتبارسنجی‌ها. برای مثال در این فراخوانی اگر مشتری نال باشد یا اگر کارمندانی را نداشته باشد، آدرسی بازگشت داده نمی‌شود. بنابراین حداقل دو سطح بررسی و اعتبارسنجی عدم وجود مشتری یا عدم وجود کارمندان آن در اینجا مخفی شده‌اند و دیگر مشخص نیست که علت بازگشت نال چه بوده‌است.
روش بهتر انجام اینکار، بررسی وضعیت customer و انتقال مابقی زنجیره‌ی LINQ به یک متد مجزای دیگر است:
 public void DoSomething(Customer customer)
{
   Contract.Requires(customer != null); 
   string address = customer.GetAdminAddress();
   SendPackage(address);
}