مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت هجدهم
در این قسمت می‌خواهیم با Rest Api ارتباط برقرار کنیم. به جای نوشتن سمت سرور، از یک سرور آماده استفاده می‌کنیم که مثال اول آن، LIST USERS است و لیست کاربران را نمایش می‌دهد. توضیحات این قسمت به فراخوانی سرویس‌های Rest ارتباط دارد، با پروتکل HTTP و دیتای JSON. البته فراخوانی سرویس‌های SOAP نیز ساده است که در این آموزش به آنها نمی‌پردازیم.
برای این کار از HttpClient استفاده می‌کنیم. استفاده کردن از WebClient و WebRequest اشتباه محض هست و این دو را کلا فراموش کنید. مطمئن باشید هر کدی که با آن دو در اینترنت پیدا می‌کنید، با HttpClient هم قابلیت پیاده سازی را دارند و مطمئن باشید که اگر از آن دو کلاس استفاده کنید، حتما به دردسر بدی میافتید. در زمان استفاده از HttpClient هم در نظر بگیرید که نباید مدام HttpClient را new و dispose کنید. این کار اشتباه است و یک HTTP client برای شما کافی است. ساختن HTTP client نکات  بسیاری دارد که در همین سایت به آنها پرداخته شده‌است. در Xamarin دغدغه‌های استفاده از Network Stack هر سیستم عامل نیز به لیست مواردی که باید به آنها دقت کنید اضافه می‌شوند. می‌توانید درگیر تمامی این موارد شوید، یا برای سادگی بیشتر، ضمن نصب پکیج Bit.CSharpClient.Rest که کدهای آن نیز در GitHub قرار داده شده‌اند، صرفا HTTP Client را بگیرید و به هر جایی که دوست دارید Request بزنید. لزومی به اینکه در سمت سرور از Bit استفاده کرده باشید تا بتوانید از Bit.CSharpClient.Rest استفاده کنید نیست.

خب، پس Package مربوطه را نصب و در App.xaml.cs کدهای زیر را استفاده کنید:
//قرار دهید containerBuilder.RegisterRequiredServices(); این دو را بعد از
containerBuilder.RegisterHttpClient();
containerBuilder.RegisterIdentityClient();
در View Model ای که قصد استفاده از Http Client را دارید، یک Property از جنس Http Client تعریف کنید و برای خواندن اطلاعات مثال، کد زیر را بزنید:
توضیحات این کد در ادامه آمده است.
public virtual HttpClient HttpClient { get; set; } 

async Task CallUsersListApiUsingHttpClient()
{
    HttpRequestMessage request = new HttpRequestMessage(HttpMethod.Get, "https://reqres.in/api/users");
    // Use request.Headers to set jwt token, ...
    // Use request.Content to send body. You can use StringContent, StreamContent, etc.
    HttpResponseMessage response = await HttpClient.SendAsync(request);
    response.EnsureSuccessStatusCode();
    using (StreamReader streamReader = new StreamReader(await response.Content.ReadAsStreamAsync()))
    using (JsonReader jsonReader = new JsonTextReader(streamReader))
    {
        List<UserDto> users = (await JToken.LoadAsync(jsonReader))["data"].ToObject<List<UserDto>>();
    }
}
برای درک بهتر این کد، بعد از Clone/Pull کردن آخرین وضعیت پروژه XamApp به سراغ کلاس RestSamplesViewModel بروید. فراخوانی https://reqres.in/api/users چنین JSON ای را بر می‌گرداند: 
{
    "page": 2,
    "per_page": 3,
    "total": 12,
    "total_pages": 4,
    "data": [
        {
            "id": 4,
            "first_name": "Eve",
            "last_name": "Holt",
            "avatar": "https://s3.amazonaws.com/uifaces/faces/twitter/marcoramires/128.jpg"
        },
        {
            "id": 5,
            "first_name": "Charles",
            "last_name": "Morris",
            "avatar": "https://s3.amazonaws.com/uifaces/faces/twitter/stephenmoon/128.jpg"
        }
    ]
}

قسمت‌های مختلف این JSON برای ما اهمیتی ندارند و تنها قسمت data آن که اطلاعات user‌ها را شامل می‌شود، برای ما اهمیت دارند. صد البته که هر سروری، دیتای JSON را با ساختاری که دوست داشته باشد بر می‌گرداند. در کدی که نوشته‌ایم، ابتدا یک HttpRequestMessage را ساخته‌ایم. این HttpRequestMessage از نوع Get و به آدرس https://reqres.in/api/users است. می‌توان روی HttpRequestMessage هم هدرهای مختلفی را تنظیم نمود و هم می‌توان به آن Content داد.
سپس آن را با HttpClient.SendAsync ارسال می‌کنیم و با فراخوانی EnsureSuccessStatusCode مطمئن می‌شویم که خطا نداده‌است. برای خواندن Response با بالاترین Performance ممکن، ابتدا از StreamReader برای خواندن Stream دریافتی استفاده می‌کنیم. با توجه به JSON بودن Response دریافتی، از JsonTextReader و JToken استفاده می‌کنیم (این مورد هیچ ربطی به JWT یا Json Web Token ندارد!). بعد از Load کردن آن، قسمت ["data"] را به لیستی از کلاس UserDto تبدیل می‌کنیم. Dto مخفف Data Transfer Object است و دیتایی است که ما یا ارسال می‌کنیم یا در همین سناریو مثال، از سرور دریافت می‌کنیم. کد کلاس UserDto:
public class UserDto
{
    [JsonProperty("id")]
    public int Id { get; set; }
    [JsonProperty("first_name")]
    public string FirstName { get; set; }
    [JsonProperty("last_name")]
    public string LastName { get; set; }
    [JsonProperty("avatar")]
    public string Avatar { get; set; }
}
البته Http Client فقط برای ارسال یا دریافت JSON نیست. می‌توان با آن فایل و Xml و ... نیز ارسال و دریافت نمود. در این قسمت مهم نبود که سرور شما با چه تکنولوژی ای توسعه داده شده‌است. صرف بودن سرور روی پروتکل Http کافی است. واضح است که شما دارید از HttpClient استفاده می‌کنید. در صورتیکه سرور TCP باشد، شما در CSharp می‌توانید از TcpClient و Socket استفاده کنید. اگر سمت سرور شما Wcf یا OData یا Graphql باشد نیز کلاینت‌های خودشان را در CSharp دارید و می‌توانید در پروژه‌تان از تمامی آنها استفاده کنید که آموزش همه این موارد از حوصله این قسمت خارج است؛ اما در صورتیکه سمت سرور شما نیز با Bit توسعه داده شده باشد، می‌توانید با روش‌های خیلی بهتری به سرور خود وصل شوید که این موضوع قسمت‌های بعدی آموزش است.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing

یک نکته‌ی تکمیلی: تاثیر فراخوانی متد AsNoTracking بر روی کوئری‌های خود ارجاعی

همانطور که در مطلب «مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first» هم مشاهده کردید، خود EF، قابلیت تشکیل درخت نهایی خود ارجاع دهنده را دارد و به این ترتیب کوئری گرفتن از نتیجه‌ی آن، بسیار ساده می‌شود. اما ... اگر در این بین، از متد AsNoTracking برای بهینه سازی، کاهش میزان حافظه و حذف پروکسی‌های ردیابی تغییرات EF استفاده شود، دیگر این درخت خودکار، تشکیل نخواهد شد. برای پوشش این حالت می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

الف) تشکیل یک کلاس پایه برای تعریف ساده‌تر و مشخص رابطه‌های خود ارجاعی

public abstract class BaseEntity
{
    public int Id { get; set; }
}

public abstract class BaseSelfReferencingEntity<TSelfEntity> : BaseEntity
    where TSelfEntity : BaseEntity
{
    public virtual TSelfEntity? Reply { set; get; }

    public int? ReplyId { get; set; }

    public virtual ICollection<TSelfEntity>? Children { get; set; }
}

که ساختار معرفی شده‌ی در اینجا، با توضیحات موجود در متن، انطباق دارد.

ب) پر کردن درخت نهایی حاصل به صورت دستی:

چون دیگر EF این درخت را برای ما تشکیل نمی‌دهد، اکنون باید خودمان کار تشکیل آن‌را به صورت زیر انجام دهیم:

public static class SelfReferencingExtensions
{ 
    public static List<TEntity> ToSelfReferencingTree<TEntity>(this ICollection<TEntity>? originalList)
        where TEntity : BaseSelfReferencingEntity<TEntity>
    {
        var results = new List<TEntity>();

        if (originalList is null || originalList.Count == 0)
        {
            return results;
        }

        foreach (var rootItem in originalList.Where(x => !x.ReplyId.HasValue))
        {
            results.Add(rootItem);
            AppendChildren(originalList, rootItem);
        }

        return results;
    }

    private static void AppendChildren<TEntity>(ICollection<TEntity> originalList, TEntity parentItem)
        where TEntity : BaseSelfReferencingEntity<TEntity>
    {
        foreach (var kid in originalList.Where(x => x.ReplyId.HasValue && x.ReplyId.Value == parentItem.Id))
        {
            parentItem.Children ??= new List<TEntity>();
            parentItem.Children.Add(kid);
            AppendChildren(originalList, kid);
        }
    }
}

در اینجا کار تشکیل درخت نهایی، با استفاده از یک متد بازگشتی، انجام می‌شود.

پس از این مقدمات، نحوه‌ی استفاده از آن به صورت زیر است:

var comments = await _comments.AsNoTracking()
            .Where(x => x.ParentId == postId)
            .OrderBy(x => x.Id)
            .Take(count)
            .ToListAsync();

var commentsTree = comments.ToSelfReferencingTree();

کوئری نویسی ابتدایی آن، کاملا استاندارد و بدون هیچگونه نکته‌ی خاصی است. ابتدا تمام نظرات یک مطلب (به صورت AsNoTracking) بازگشت داده می‌شوند و سپس متد ToSelfReferencingTree کار اتصالات نهایی درخت پاسخ‌ها را به صورت خودکار انجام می‌دهد.

نظرات مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
در اساس با پروژه‌ی غیروبی که عنوان شد تفاوتی نمی‌کند و بیشتر مرتبط است به مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» که با ASP.NET Core Identity مبتنی بر کوکی‌ها بیشتر شباهت دارد تا مطلب جاری که مبتنی بر توکن‌ها است. کوکی‌ها را در HttpClient فعال می‌کنید. زمانیکه درخواست لاگین را توسط آن ارسال کردید و عملیات لاگین در سمت سرور با موفقیت به پایان رسید، یکسری کوکی رمزنگاری شده، حاوی User Claims به سمت کلاینت ارسال می‌شوند. در دفعات بعدی، فقط این کوکی‌ها را به همراه HttpClient ارسال می‌کنید. به این صورت قسمت‌هایی که نیاز به اعتبارسنجی دارند کار می‌کنند.
مطالب
استفاده از افزونه‌های Owin مخصوص سایر نگارش‌های ASP.NET در ASP.NET Core
همانطور که اطلاع دارید یکسری از کتابخانه‌های کمکی و ثالث ASP.NET Core همچون OData و SignalR ، Thinktecture IdentityServer هنوز در حال تکمیل هستند و از آنجایی که هر روزه محبوبیت ASP.NET Core در بین برنامه نویسان در حال افزایش است و خیلی از پروژه‌های نرم افزاری که امروزه start میخورند، از این فریم ورک جدید استفاده میکنند، پس خیلی به اهمیت این مقوله افزوده میشود که بتوان از تکنولوژی‌های فوق در پروژه‌های جدید نیز استفاده کرد و یکی از معقول‌ترین راه‌های ممکن آن، پیاده سازی Owin  در کنار ASP.NET Core Pipeline میباشد. بدین معنا که ما قصد نداریم owin pipeline را جایگزین آن نماییم؛ همانطور که در ادامه‌ی این مقاله گفته خواهد شد، از هر دو معماری (افزونه‌های Owin مخصوص نگارش کامل دات نت و همچنین خود ASP.NET Core) در کنار هم استفاده خواهیم کرد.
پیشنیاز این مقاله آشنایی با ASP.NET Core و MiddleWare و همچنین آشنایی با Owin میباشد. همانطور که عرض کردم اگر مقاله‌ی پیاده سازی OData را مطالعه کرد‌ه‌اید و هم اکنون قصد و یا علاقه‌ی به استفاده‌ی از آن را در پروژه‌ی ASP.NET Core خود دارید، میتوانید این مقاله را دنبال نمایید.
پس تا کنون متوجه شدیم که هدف از این کار، توانایی استفاده از ابزارهایی است که با Owin سازگاری کامل را دارند و همچنین به نسخه‌ی پایدار خود رسیده‌اند. بطور مثال IdentityServer 4 در حال تهیه است که با ASP.NET Core سازگار است. اما هنوز چند نسخه‌ی beta از آن بیرون آمده و به پایداری کامل نرسیده است. همچنین زمان توزیع نهایی آن نیز دقیقا مشخص نیست.
شما برای استفاده از ASP.NET Core RTM 1.0 احتیاج به Visual studio 2015 update 3 دارید. ابتدا یک پروژه‌ی #C از نوع Asp.Net Core Web Application  را «به همراه full .Net Framework» به نام OwinCore میسازیم.
در حال حاضر بدلیل اینکه پکیج‌هایی مانند OData, SignalR هنوز به نسخه‌ی Net Coreی خود آماده نشده‌اند (در حال پیاده سازی هستند)، پس مجبور به استفاده از full .Net framework هستیم و خوب مسلما برنامه در این حالت چند سکویی نخواهد بود. اما به محض اینکه آن‌ها آماده شدند، میتوان full .Net را کنار گذاشته و از NET Core. استفاده نمود و از آنجایی که Owin فقط یک استاندارد هست، هیچ مشکلی با NET Core. نداشته و برنامه را میتوان بدان منتقل کرد و از مزایای چند سکویی بودن آن نیز بهره برد. پس مشکل در حال حاضر Owin نبوده و مجبور به منتظر بودن برای آماده شدن این پکیج‌ها خواهیم بود. مثال عملی این قضیه نیز Nancy است که نسخه‌ی NET Core.ی آن با استفاده از Owin در ASP.NET Core پیاده سازی شده است. در اینجا مثال عملی آن را میتوانید پیدا کنید.


در قسمت بعد، قالب را هم از نوع empty انتخاب مینماییم.


در ادامه فایل project.json را باز کرده و در قسمت dependencies، تغییرات زیر را اعمال نمایید.

قبل از اینکه شما را از این همه وابستگی نگران کنم، باید عرض کنم فقط Microsoft.Owin , Microsoft.AspNetCore.Owin، پکیج‌های اجباری هستند؛ باقی آن‌ها برای نشان دادن انعطاف پذیری بالای این روش میباشند:

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.OData": "5.9.1",
    "Microsoft.AspNet.SignalR": "2.2.1",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Client": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Core": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Owin": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Hosting": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
    "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
    "Microsoft.Net.Http": "2.2.29",
    "Microsoft.Owin": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.Diagnostics": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.FileSystems": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.StaticFiles": "3.0.1",
    "Newtonsoft.Json": "9.0.1"
  },
//etc...

بعد از ذخیره کردن این فایل، در پنجره‌ی Output خود شاهد دانلود شدن این پکیج‌ها خواهید بود. در اینجا پکیج‌های مربوط به Owin, Odata, SignalR را مشاهد می‌کنید. ضمن اینکه در کنار آن، AspNetCore.Mvc را نیز مشاهده میفرمایید. دلیل این کار این است که این دو نوع متفاوت قرار است در کنار هم کار کنند و هیچ مشکلی با دیگری ندارند.

در مسیر اصلی پروژه‌ی خود کلاسی به نام OwinExtensions را با محتوای زیر بسازید:

namespace OwinCore
{
    public static class OwinExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseOwinApp(
            this IApplicationBuilder aspNetCoreApp,
            Action<IAppBuilder> configuration)
        {
            return aspNetCoreApp.UseOwin(setup => setup(next =>
            {
                AppBuilder owinAppBuilder = new AppBuilder();

                IApplicationLifetime aspNetCoreLifetime = (IApplicationLifetime)aspNetCoreApp.ApplicationServices.GetService(typeof(IApplicationLifetime));

                AppProperties owinAppProperties = new AppProperties(owinAppBuilder.Properties);

                owinAppProperties.OnAppDisposing = aspNetCoreLifetime?.ApplicationStopping ?? CancellationToken.None;

                owinAppProperties.DefaultApp = next;

                configuration(owinAppBuilder);

                return owinAppBuilder.Build<Func<IDictionary<string, object>, Task>>();
            }));
        }
    }
}

یک Extension Method به نام UseOwinApp اضافه شده به IApplicationBuilder که مربوط به ASP.NET Core میباشد و درون آن نیز AppBuilder را که مربوط به Owin pipeline میباشد، نمونه سازی کرده‌ایم که باعث میشود Owin pipeline بر روی ASP.NET Core pipeline سوار شود.

حال میخواهیم یک Middleware سفارشی را با استفاده از Owin نوشته و در Startup پروژه، آن را فراخوانی نماییم. کلاسی به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware را با محتوای زیر تولید مینماییم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware : OwinMiddleware
    {
        public AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware(OwinMiddleware next)
            : base(next)
        {
        }
        public async override Task Invoke(IOwinContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test", new[] { context.Request.Uri.ToString() });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

کلاسی است که از owinMiddleware ارث بری کرده و در متد override شده‌ی Invoke نیز با استفاده از IOwinContext، به پیاده سازی Middleware خود میپردازیم. Exception مربوطه را comment کرده (بعدا در مرحله‌ی تست از آن نیز استفاده مینماییم) و در خط بعدی در هدر response هر request، یک شیء را به نام Test و با مقدار Uri آن request، میسازیم.

خط بعدی هم اعلام میدارد که به Middleware بعدی برود.

در ادامه فایل Startup.cs را باز کرده و اینگونه متد Configure را تغییر دهید:

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });
        }

مشاهده میفرمایید با استفاده از UserOwinApp میتوانیم Middleware‌های Owinی خود را register نماییم و نکته‌ی قابل توجه این است که در کنار آن نیز می‌توانیم از IHostingEnviroment مربوط به ASP.NET core استفاده نماییم. owinApp.UseErrorPage از Microsoft.Owin.Diagnostics گرفته شده است و در خط بعدی نیز Middleware شخصی خود را register کرده‌ایم. پروژه را run کرده و در response این را مشاهد مینمایید.

اکنون اگر در Middleware سفارشی خود، آن Exception را از حالت comment در بیاوریم، در صورتیکه در حالت development باشیم، با این صفحه مواجه خواهیم شد:

Exception مربوطه را به حالت comment گذاشته و ادامه میدهیم.

برای اینکه نشان دهیم Owin و ASP.NET Core pipeline در کنار هم میتوانند کار کنند، یک Middleware را از نوع ASP.NET Core نوشته و آن را register مینماییم. کلاسی جدیدی را به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware
    {
        private readonly RequestDelegate Next;

        public AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware(RequestDelegate next)
        {
            Next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test2", new[] { "some text" });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

متد Configure در Startup.cs را نیز اینگونه تغییر میدهیم

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

اکنون AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware رجیستر شده است و بعد از run کردن پروژه و بررسی header response باید این را ببینیم

میبینید که به ترتیب اجرای Middleware‌ها، ابتدا Test مربوط به Owin و بعد آن Test2 مربوط به ASP.NET Core تولید شده است.

حال اجازه دهید Odata را با استفاده از Owin پیاده سازی نماییم. ابتدا کلاسی را به نام Product با محتوای زیر تولید نمایید:

namespace OwinCore
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

حال کلاسی را به نام ProductsController با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class ProductsController : ODataController
    {
        [EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                 new Product { Id = 1, Name = "Test" , Price = 10 }
            }
            .AsQueryable();
        }
    }
}

اگر مقاله‌ی پیاده سازی Crud با استفاده از OData را مطالعه کرده باشید، قاعدتا با این کد‌ها آشنا خواهید بود. ضمن اینکه پرواضح است که OData هیچ وابستگی به entity framework ندارد.

برای config آن نیز در Startup.cs پروژه و متد Configure، تغییرات زیر را اعمال مینماییم.

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            //aspNetCoreApp.UseMvc();

            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }
                // owinApp.UseFileServer(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseStaticFiles(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseWebApi(); asp.net web api / odata / web hooks

                HttpConfiguration webApiConfig = new HttpConfiguration();
                ODataModelBuilder odataMetadataBuilder = new ODataConventionModelBuilder();
                odataMetadataBuilder.EntitySet<Product>("Products");
                webApiConfig.MapODataServiceRoute(
                    routeName: "ODataRoute",
                    routePrefix: "odata",
                    model: odataMetadataBuilder.GetEdmModel());
                owinApp.UseWebApi(webApiConfig);

                owinApp.MapSignalR();

                //owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            //aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

برای config مخصوص Odata، به HttpConfiguration نیاز داریم. بنابراین instanceی از آن گرفته و برای مسیریابی Odata از آن استفاده مینماییم.

با استفاده از پیاده سازی که از استاندارد Owin انجام دادیم، مشاهده کردید که Odata را همانند یک پروژه‌ی معمولی asp.netی، config نمودیم. در خط بعدی هم SignalR را مشاهده مینمایید.

اکنون اگر آدرس زیر را در مرورگر خود وارد نمایید، پاسخ زیر را از Odata دریافت خواهید کرد:

http://localhost:YourPort/odata/Products

بعد از فرستادن request فوق، باید response زیر را دریافت نمایید:

{ 
 "@odata.context":"http://localhost:4675/odata/$metadata#Products","value":[
    {
      "Id":1,"Name":"Test","Price":10
    }
  ]
}

تعداد زیادی Owin Middleware موجود همانند Thinktecture IdentityServer, NWebSec, Nancy, Facebook OAuth , ... هم با همان آموزش راه اندازی بر روی Owin که دارند میتوانند در ASP.NET Core نیز استفاده شوند و زمانی که نسخه‌ی ASP.NET Core اینها به آمادگی کامل رسید، با کمترین تغییری میتوان از آنها استفاده نمود.
اگر در پیاده سازی مقاله‌ی فوق با مشکل رو به رو شدید (اگر مراحل به ترتیب اجرا شوند، مشکلی نخواهید داشت) میتوانید از Github ، کل این پروژه را clone کرده و همچنین طبق commit‌های منظم از طریق history آن، مراحل جلو رفتن پروژه را دنبال نمایید.
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت پانزدهم
در این قسمت قصد داریم تا با زدن کدهای Platform Specific در Xamarin آشنا شویم. صد البته که در Xamarin Forms به کتابخانه‌های NET. ای دسترسی داریم و مواردی چون Entity Framework Core، Auto Mapper، Autofac و ... را می‌توانیم استفاده کنیم و در کنار اینها، مواردی چون Linq, Parallel Linq, Socket و ... نیز در دسترس ما هستند. در رابطه با مواردی چون کار با Clipboard, Geocoding, Gyroscope, Secure Store و ... نیز می‌توان از کتابخانه فوق العاده کاربردی Xamarin Essentials استفاده کرد که با یک کد CSharp می‌توانید روی Android/iOS/Windows جواب بگیرید.
اما فرض کنید که جستجو کرده اید و کد Cross Platform آماده‌ای برای استفاده نیافته‌اید؛ یا پیدا کرده‌اید، ولی صد در صد منطبق با نیازهای شما نیست. حال باید چه کنید؟ ابتدا باید کد مربوطه را بدانید که در Android/iOS/Windows (بسته به نیازتان) چگونه باید نوشت. در مورد Windows، خب تمامی امکانات سیستم عامل ویندوز را در زبان CSharp هم دارید. خبر خوب این است که این مهم نه تنها برای ویندوز که در مورد Android و iOS نیز برقرار است. به علاوه مستندات استفاده از آنها به زبان CSharp نیز موجود است. برای مثال نگاهی بیاندازید به روش Platform Specific استفاده از Bluetooth در Windows و AR Kit 2 در iOS و Job Scheduler در Android
صد البته که کتابخانه فوق العاده BluetoothLE وجود دارد و یک بار نوشتن کد، نه تنها روی Windows/Android/iOS که بر روی macOS و tvOS هم کار می‌کند!

با مثال گرفتن "ورژن برنامه" شروع می‌کنیم. هر چند با استفاده از Xamarin Essentials می شود با یک خط کد، ورژن برنامه را در هر پلتفرمی که باشیم گرفت؛ ولی فرض کنید که نمی‌شود. برای پیاده سازی این قابلیت ابتدا یک Interface را تعریف می‌کنیم و آن را در فولدر Contracts در پروژه XamApp قرار می‌دهیم:
public interface IAppVersionService
{
    string GetAppVersion();
}
سپس در پروژه XamApp.Android، در فولدر Implementations، کلاس زیر را می‌سازیم: (چون این کلاس در پروژه Android است، به 100% امکانات Android دسترسی داریم)
public class AndroidAppVersionService : IAppVersionService
{
    public Android.Content.Context Context { get; set; }

    public string GetAppVersion()
    {
        return Context.PackageManager.GetPackageInfo(Context.PackageName, 0).VersionName;
    }
}
این کد را از روی این جواب در StackOverFlow نوشته‌ام. همانطور که می‌بینید، دو کد، ساختاری شبیه به یکدیگر دارند. فقط تفاوت این است که Context.GetPackageManager در Java، در CSharp به Context.PackageManager تبدیل می‌شود؛ زیرا در Java چیزی به صورت Property و Get,Set وجود ندارد و Context.PackageManager در Java معادل می‌شود با دو متد Context.GetPackageManager و Context.SetPackageManager
تقریبا برای هر کاری در Android نیاز به Context دارید که می‌توانید آن را با Property Injection دریافت کنید.
سپس در فایل MainActivity.cs در کلاس XamAppPlatformInitializer، در متد RegisterTypes داریم:
containerBuilder.RegisterType<AndroidAppVersionService>()
    .As<IAppVersionService>()
    .PropertiesAutowired(PropertyWiringOptions.PreserveSetValues);
برای پیاده سازی همین امکان در iOS داریم:
public class iOSAppVersionService : IAppVersionService
{
    public string GetAppVersion()
    {
        var infoDictionary = NSBundle.MainBundle.InfoDictionary;
        return infoDictionary?["CFBundleShortVersionString"] as NSString;
    }
}
که از روی این جواب به دست آمده است. البته جواب مربوطه علاوه بر ورژن، نام برنامه را نیز به دست می‌آورد که نیاز ما نیست. اگر سایر جواب‌ها را نگاه کنید، می‌بینید که جواب‌های مربوط به Swift برای برنامه نویسان CSharp خوانایی دارند، ولی این در مورد کدهای Objective-C خیلی صادق نیست(!) برای حل این مشکل، کد Objective-C را در این سایت به Swift تبدیل کرده و سپس معادل CSharp آن را بنویسید.
و در نهایت برای UWP از روی این جواب داریم:
public string GetAppVersion()
{
    return $"{Package.Current.Id.Version.Major}.{Package.Current.Id.Version.Minor}"; 
}
که این دو نیز در AppDelegate.cs برای iOS و MainPage.xaml.cs برای UWP رجیستر می‌شوند.
برای استفاده نیز کافی است در هر View Model ای که قصد استفاده از این سرویس را دارید، یک Property از جنس IAppVersionService را تعریف کنید. در صورت Pull کردن آخرین تغییرات پروژه XamApp، می‌توانید نتیجه را در View و View Model با نام PlatformSpecificSamples ببینید.
خبر خوب این است که تمامی کدها به زبان CSharp نوشته می‌شوند و اگر مثلا وسط یک کد Platform Specific برای Android احتیاج به Auto Mapper پیدا کردید، می‌توانید از آن استفاده کنید. همچنین تمامی این کدها در Visual Studio دیباگ می‌شوند که خود نعمتی است.
حال اگر در ادامه کار، به یک کتابخانه 3rd Party که با Java نوشته شده نیاز پیدا کردیم چه؟ برای مثال این کتابخانه اطلاعاتی را در مورد Ringer گوشی، در اختیار ما قرار می‌دهد!
در Xamarin می‌توانید فایل‌های JAR و AAR و Header‌های Objective-C و Swift را در پروژه اضافه کنید و Wrapper به زبان CSharp تحویل بگیرید! علاوه بر مستندات مفصل خود Xamarin در این مورد که برای Android/iOS می توانید آنها را بخوانید. افراد زیادی بر همین اساس امکان استفاده از کتابخانه‌های 3rd Party زیادی را به Xamarin اضافه کرده‌اند. برخی از ابزارها نیز در این زمینه کاربردی هستند؛ برای مثال، برای ساخت C# Wrapper از روی C++,C از ابزار CppSharp می توانید استفاده کنید.
در نظر داشته باشید، اگر بخواهید کدی بزنید که فقط تفاوت رفتار در Android/iOS/Windows را دارد، یا بسته به گوشی، تبلت یا دسکتاپ بودن قرار است رفتارش تفاوت کند، مثلا یک پیام را فقط به دارندگان گوشی‌های اندرویدی نشان دهید، ولی با IUserDialogs که در هر سه پلتفرم کار می‌کند می‌خواهید این کد را بنویسید، احتیاجی به این کارها نیست و به سادگی تعریف یک Property با نام IDeviceService می‌توانید جواب لازم را بگیرید:
async Task ShowSomeAlertToAndroidPhoneUsersOnly()
{
    if (DeviceService.RuntimePlatform == RuntimePlatform.Android && DeviceService.Idiom == TargetIdiom.Phone)
    {
        await UserDialogs.AlertAsync("Some alert to android phone users only!", "Test");
    }
}

در برخی مواقع ما قصد سفارشی سازی کردن کنترل‌های UI را داریم. برای مثال زمانیکه از Entry در Xamarin Forms استفاده می‌کنیم، این به کنترل معادل Native خودش در هر پلتفرم تبدیل می‌شود، که همین باعث می‌شود بگوییم UI در Xamarin Forms به صورت Native است. حال در iOS که ما UITextField را به عنوان معادل Native کنترل Entry داریم، یک ویژگی داریم به نام ClearButtonMode که وقتی به مقدار WhileEditing تنظیم شود، در موقع تایپ کردن در UITextField، آن X پاک کردن متن باقی می‌ماند. این رفتار پیش فرض نیست و اگر ما قصد تغییر آن را داشته باشیم، یکی از متداول‌ترین راه‌ها، نوشتن Custom Renderer است. برای همین در iOS از EntryRenderer ارث بری می‌کنیم و سفارشی سازی مربوطه را انجام می‌دهیم و در نهایت EntryRenderer خودمان را رجیستر می‌کنیم.
public class XamAppEntryRenderer : EntryRenderer
{
    protected override void OnElementChanged(ElementChangedEventArgs<Entry> e)
    {
        base.OnElementChanged(e);

        if (e.NewElement != null) /* e.NewElement is a Xamarin Forms' Entry */
        {
            Control.ClearButtonMode = UITextFieldViewMode.WhileEditing; // Control is UITextField
        }
    }
}
برای Register کردن نیز داریم:
[assembly: ExportRenderer(typeof(Entry), typeof(XamAppEntryRenderer))]
در واقع این کد می‌گوید که از این به بعد، Entry‌ها در iOS، با کلاس جدید Render شوند. برای درک بهتر این مهم، فایل XamAppEntryRenderer.cs را در فولدر Renderer در پروژه XamApp.iOS مشاهده کنید.
نظرات مطالب
کوئری نویسی در EF Core - قسمت هشتم - کوئری‌های بازگشتی
راه حل بهتر!
کتابخانه‌ی « linq2db » از CTEها و recursive CTE پشتیبانی می‌کند. می‌توان این کتابخانه را توسط « linq2db.EntityFrameworkCore » با EF-Core یکی کرد. برای کار با آن ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کنید:
dotnet add package linq2db.EntityFrameworkCore
سپس در ابتدای برنامه یکبار آ‌ن‌را فعال کنید:
LinqToDB.EntityFrameworkCore.LinqToDBForEFTools.Initialize();
LinqToDB.Data.DataConnection.TurnTraceSwitchOn();
پس از آن به صورت زیر می‌توان از CTEها در کوئری‌های معمولی EF-Core استفاده کرد. برای مثال:

راه حل مثال 1 با استفاده از یک recursive CTE
می‌خواهیم لیست IDهای parent و childها را توسط یک recursive CTE تولید کنیم. به همین جهت ابتدا مدل معادل آن‌را تهیه می‌کنیم:
public class MemberHierarchyCTE
{
   public int ChildId { set; get; }
   public int? ParentId { set; get; }
}
سپس CTE زیر، این لیست را تهیه می‌کند:
var memberHierarchyCte =
                    context.CreateLinqToDbContext().GetCte<MemberHierarchyCTE>(memberHierarchy =>
                    {
                        return
                            (
                                from member in context.Members
                                select new MemberHierarchyCTE
                                {
                                    ChildId = member.MemId,
                                    ParentId = member.RecommendedBy
                                }
                            )
                            .Concat
                            (
                                from member in context.Members
                                from hierarchy in memberHierarchy
                                            .InnerJoin(hierarchy => member.MemId == hierarchy.ParentId)
                                select new MemberHierarchyCTE
                                {
                                    ChildId = hierarchy.ChildId,
                                    ParentId = member.RecommendedBy
                                }
                            );
                    });
که به این صورت ترجمه خواهد شد:
WITH [memberHierarchy] ([ChildId], [ParentId])
AS
(
    SELECT
        [member_1].[MemId],
        [member_1].[RecommendedBy]
    FROM
        [Members] [member_1]
    UNION ALL
    SELECT
        [hierarchy_1].[ChildId],
        [member_2].[RecommendedBy]
    FROM
        [Members] [member_2]
            INNER JOIN [memberHierarchy] [hierarchy_1] ON [member_2].[MemId] = [hierarchy_1].[ParentId]
)
و با کوئری گرفتن از آن برای مثال می‌توان لیست والدهای id=27 را تولید کرد (همان مثال 1):


راه حل مثال 2 با استفاده از یک recursive CTE 
و یا می‌توان لیست فرزندان id=1 را با کوئری گرفتن از این CTE تولید کرد (همان مثال 2):

مطالب
روشی برای مقایسه‌ی مقادیر تمام خواص دو شیء در آزمون‌های واحد
در زمان نوشتن تست‌های مختلف (Unit - Integration - UI) گاهی اوقات پیش می‌آید که بخواهید تمامی خصوصیت‌های یک شیء را تایید کنید. معمولا نوشتن اعتبارسنجی برای همه خصوصیت‌ها و همین طور پیام‌های استثناء برای هر یک در زمان عدم تایید اعتبار، کار بسیار زمانبری است. در این مقاله به شما نشان خواهم داد که چگونه با نوشتن یک اعتبارسنج عمومی از اتلاف زمان زیادی جلوگیری کنید.

با استفاده از کلاس زیر می‌توان کار اعتبارسنجی را با استفاده از Reflection به راحتی انجام داد. در اینجا برای اعتبارسنجی DateTime از کلاس DateTimeAssert استفاده کرده‌ایم.
public class PropertiesValidator<TK, T> where T : new() where TK : new()
{
    static TK _instance;

    public static TK Instance
    {
        get
        {
            if (_instance == null)
            {
                _instance = new TK();
            }
            return _instance;
        }
    }

    public void Validate(T expectedObject, T realObject, params string[] propertiesNotToCompare)
    {
        var properties = realObject.GetType().GetProperties();
        foreach (var currentRealProperty in properties)
        {
            if (!propertiesNotToCompare.Contains(currentRealProperty.Name))
            {
                var currentExpectedProperty = expectedObject.GetType().GetProperty(currentRealProperty.Name);
                var exceptionMessage = $"The property {currentRealProperty.Name} of class {currentRealProperty.DeclaringType?.Name} was not as expected.";

                if (currentRealProperty.PropertyType != typeof(DateTime) && currentRealProperty.PropertyType != typeof(DateTime?))
                {
                    Assert.AreEqual( currentExpectedProperty.GetValue( expectedObject,
                                                                        null ),
                                        currentRealProperty.GetValue( realObject,
                                                                    null ),
                                        exceptionMessage );
                }
                else
                {
                    DateTimeAssert.Validate( currentExpectedProperty.GetValue( expectedObject,
                                                                                null ) as DateTime?,
                                                currentRealProperty.GetValue( realObject,
                                                                            null ) as DateTime?,
                                                TimeSpan.FromMinutes( 5 ) );
                }
            }
        }
    }
}


طرز استفاده

فرض کنید مدلی داریم با این مشخصات:
public class ObjectToAssert
{
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTime LastVisit { get; set; }
}
و دو نمونه از آن را ایجاد کرده ایم:
var expectedObject = new ObjectToAssert
                        {
                            FirstName = "Vahid",
                            LastName = "Mohammad Taheri",
                            LastVisit = new DateTime( 2016, 11, 14, 0, 10, 50 )
                        };
var actualObject = new ObjectToAssert
                        {
                            FirstName = "Vahid",
                            LastName = "Mohammad Taheri",
                            LastVisit = new DateTime( 2016, 11, 14, 0, 13, 50 )
                        };
کلاسی را با ارث بری از PropertiesValidator ایجاد می‌کنیم:
public class ObjectToAssertValidator : PropertiesValidator<ObjectToAssertValidator, ObjectToAssert>
{
    public void Validate(ObjectToAssert expected, ObjectToAssert actual)
    {
        this.Validate(expected, actual, "FirstName");
    }
}

نکته
: در صورتی که می‌خواهید خصوصیتی را استثناء کنید از اعتبارسنجی، می‌توانید آن‌را به عنوان پارامتر سوم به بعد به تابع Validate ارسال کنید. طبق کد بالا FirstName به صورت استثناء تعریف شده است.


اکنون دو نمونه ساخته شده از ObjectToAssert بالا را با فراخوانی دستور زیر اعتبارسنجی می‌کنیم:
ObjectToAssertValidator.Instance.Validate(expectedObject, actualObject);
مطالب دوره‌ها
استفاده از async و await در برنامه‌های کنسول و سرویس‌های ویندوز NT
فرض کنید می‌خواهید از await در متد Main یک برنامه‌ی کنسول به نحو ذیل استفاده کنید:
using System;
using System.Net;

namespace Async15
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var webClient = new WebClient { })
            {
                webClient.Headers.Add("User-Agent", "AsyncContext 1.0");
                var data = await webClient.DownloadStringTaskAsync("https://www.dntips.ir");
                Console.WriteLine(data);
            }
        }
    }
}
کامپایلر چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. زیرا از await جایی می‌توان استفاده کرد که متد فراخوان آن با async مزین شده باشد و همچنین دارای یک Context باشد تا نتیجه را بتواند دریافت کند. اگر در اینجا سعی کنید async را به امضای متد Main اضافه نمائید، کامپایلر مجددا خطای an entry point cannot be marked with the 'async' modifier را صادر می‌کند.
اضافه کردن واژه‌ی کلیدی async به روال‌های رخدادگردان void برنامه‌های دسکتاپ مجاز است؛ با توجه به اینکه متد async پیش از پایان کار به فراخوان بازگشت داده می‌شوند (ذات متدهای async به این نحو است). در برنامه‌های دسکتاپ، این بازگشت به UI event loop است؛ بنابراین برنامه بدون مشکل به کار خود ادامه خواهد داد. اما در اینجا، بازگشت متد Main، به معنای بازگشت به OS است و خاتمه‌ی برنامه. به همین جهت کامپایلر از async کردن آن ممانعت می‌کند.
برای حل این مشکل در برنامه‌های کنسول و همچنین برنامه‌های سرویس ویندوز NT که دارای یک async-compatible context نیستند، می‌توان از یک کتابخانه‌ی کمکی سورس باز به نام Nito AsyncEx استفاده کرد. برای نصب آن دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت وارد کنید:
 PM> Install-Package Nito.AsyncEx
پس از نصب برای استفاده از آن خواهیم داشت:
using System;
using System.Net;
using Nito.AsyncEx;

namespace Async15
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            AsyncContext.Run(async () =>
            {
                using (var webClient = new WebClient())
                {
                    webClient.Headers.Add("User-Agent", "AsyncContext 1.0");
                    var data = await webClient.DownloadStringTaskAsync("https://www.dntips.ir");
                    Console.WriteLine(data);
                }
            });
        }
    }
}
Context ارائه شده در اینجا برخلاف مثال‌های قسمت‌های قبل، نیازی به فراخوانی متد همزمان Wait و یا خاصیت Result که هر دو از نوع blocking هستند ندارد و یک فراخوانی async واقعی است. همچنین می‌شد یک متد async void را نیز در اینجا برای استفاده از DownloadStringTaskAsync تعریف کرد (تا برنامه کامپایل شود). اما پیشتر عنوان شد که هدف از این نوع متدهای خاص async void صرفا استفاده از آن‌ها در روال‌های رخدادگردان UI هستند. زیرا ماهیت آن‌ها fire and forget است و برای دریافت نتیجه‌ی نهایی به نحوی باید ترد اصلی را قفل کرد. برای مثال در یک برنامه‌ی کنسول متد Console.ReadLine را در انتهای کار فراخوانی کرد. اما با استفاده از AsyncContext.Run نیازی به این کارها نیست.


async lambda
در مثال فوق از یک async lambda، برای فراخوانی استفاده شده است که به همراه دات نت 4.5 ارائه شده‌اند:
Action, () => { }
Func<Task>, async () => { await Task.Yield(); }

Func<TResult>, () => { return 13; }
Func<Task<TResult>>, async () => { await Task.Yield(); return 13; }
آرگومان متد AsyncContext.Run از نوع Func of Task است. بنابراین برای مقدار دهی inline آن توسط lambda expressions مطابق مثال‌های فوق می‌توان از async lambda استفاده کرد.
روش دوم استفاده از AsyncContext.Run و مقدار دهی Func of Task، تعریف یک متد مستقل async Task دار، به نحو ذیل است:
class Program
{
  static async Task<int> AsyncMain()
  {
    ..
  }

  static int Main(string[] args)
  {
    return AsyncContext.Run(AsyncMain);
  }
}


رخ‌دادهای مرتبط با طول عمر برنامه را async تعریف نکنید

همانند متد Main که async تعریف کردن آن سبب بازگشت آنی روال کار به OS می‌شود و برنامه خاتمه می‌یابد، روال‌های رخدادگردانی که با طول عمر یک برنامه‌ی UI سر و کار دارند مانند Application_Launching، Application_Closing، Application_Activated و Application_Deactivated (خصوصا در برنامه‌های ویندوز 8) نیز نباید async void تعریف شوند (چون مطابق ذات متدهای async، بلافاصله به برنامه اعلام می‌کنند که کار تمام شد). در این موارد خاص نیز می‌توان از متد AsyncContext.Run برای انجام اعمال async استفاده کرد.
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت دوازدهم - قالب جدید پیاده سازی اعتبارسنجی و احراز هویت - بخش دوم
در قسمت قبل، با نام‌هایی مانند IdentityRevalidatingAuthenticationStateProvider و PersistingRevalidatingAuthenticationStateProvider آشنا شدیم. در این قسمت جزئیات بیشتری از این کلاس‌ها را بررسی می‌کنیم.


نحوه‌ی پیاده سازی AuthenticationStateProvider در پروژه‌های Blazor Server 8x

در کدهای زیر، ساختار کلی کلاس AuthenticationStateProvider ارائه شده‌ی توسط قالب رسمی پروژه‌های Blazor Server به همراه مباحث اعتبارسنجی مبتنی بر ASP.NET Core Identity را مشاهده می‌کنید:
public class IdentityRevalidatingAuthenticationStateProvider : RevalidatingServerAuthenticationStateProvider
{

    protected override TimeSpan RevalidationInterval => TimeSpan.FromMinutes(30);

    protected override async Task<bool> ValidateAuthenticationStateAsync(
        AuthenticationState authenticationState, CancellationToken cancellationToken)
    {
     // ...
    }
}
کار این کلاس، پیاده سازی کلاس پایه‌ی RevalidatingServerAuthenticationStateProvider است. این کلاس پایه، چیزی نیست بجز یک کلاس پیاده سازی کننده‌ی AuthenticationStateProvider که در آن توسط حلقه‌ای، کار یک تایمر را پیاده سازی کرده‌اند که برای مثال در اینجا هر نیم ساعت یکبار، متد ValidateAuthenticationStateAsync را صدا می‌زند.
برای مثال در اینجا (یعنی کلاس بازنویسی کننده‌ی متد ValidateAuthenticationStateAsync که توسط تایمر کلاس پایه فراخوانی می‌شود) اعتبار security stamp کاربر جاری، هر نیم ساعت یکبار بررسی می‌شود. اگر فاقد اعتبار بود، کلاس پایه‌ی استفاده شده، سبب LogOut خودکار این کاربر می‌شود.


نحوه‌ی پیاده سازی AuthenticationStateProvider در پروژه‌های Blazor WASM 8x

دو نوع پروژه‌ی مبتنی بر وب‌اسمبلی را می‌توان در دات نت 8 ایجاد کرد: پروژه‌های حالت رندر Auto و پروژه‌های حالت رندر WASM
در هر دوی این‌ها، از کامپوننت ویژه‌ای به نام PersistentComponentState استفاده شده‌است که معرفی آن‌را در قسمت هشتم این سری مشاهده کردید. کار این کامپوننت در سمت سرور به صورت زیر است:
public class PersistingRevalidatingAuthenticationStateProvider : RevalidatingServerAuthenticationStateProvider
{
    public PersistingRevalidatingAuthenticationStateProvider(
        ILoggerFactory loggerFactory,
        IServiceScopeFactory scopeFactory,
        PersistentComponentState state,
        IOptions<IdentityOptions> options)
        : base(loggerFactory)
    {
     // ...
    }

    protected override TimeSpan RevalidationInterval => TimeSpan.FromMinutes(30);

    protected override async Task<bool> ValidateAuthenticationStateAsync(
        AuthenticationState authenticationState, CancellationToken cancellationToken)
    {
     // ...
    }

    private async Task OnPersistingAsync()
    {
     // ...
                _state.PersistAsJson(nameof(UserInfo), new UserInfo
                {
                    UserId = userId,
                    Email = email,
                });
     // ...
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، مهم‌ترین تفاوت آن با پروژه‌های Blazor Server، ذخیره سازی state به صورت JSON است که اینکار توسط کامپوننت PersistentComponentState انجام می‌شود و این Component-Stateهای مخفی حاصل از فراخوانی PersistAsJson، فقط یکبار توسط قسمت کلاینت، به صورت زیر خوانده می‌شوند:
public class PersistentAuthenticationStateProvider(PersistentComponentState persistentState) : AuthenticationStateProvider
{
    private static readonly Task<AuthenticationState> _unauthenticatedTask =
        Task.FromResult(new AuthenticationState(new ClaimsPrincipal(new ClaimsIdentity())));

    public override Task<AuthenticationState> GetAuthenticationStateAsync()
    {
        if (!persistentState.TryTakeFromJson<UserInfo>(nameof(UserInfo), out var userInfo) || userInfo is null)
        {
            return _unauthenticatedTask;
        }

        Claim[] claims = [
            new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, userInfo.UserId),
            new Claim(ClaimTypes.Name, userInfo.Email),
            new Claim(ClaimTypes.Email, userInfo.Email) ];

        return Task.FromResult(
            new AuthenticationState(new ClaimsPrincipal(new ClaimsIdentity(claims,
                authenticationType: nameof(PersistentAuthenticationStateProvider)))));
    }
}
در این کلاس سمت کلاینت و قرار گرفته‌ی در پروژه‌های WASM، نحوه‌ی پیاده سازی AuthenticationStateProvider را مشاهده می‌کنید که توسط آن و به کمک PersistentComponentState، کار خواندن اطلاعات UserInfo ای که پیشتر توسط state.PersistAsJson_ در سمت سرور در انتهای HTML صفحه ذخیره شده بود، انجام می‌‌شود.

بنابراین PersistentComponentState کار پرکردن اطلاعات یک کش مانند را در سمت سرور انجام داده و آن‌را به صورت سریالایز شده با قالب JSON، به انتهای HTML صفحه اضافه می‌کند. سپس زمانیکه کلاینت بارگذاری می‌شود، این اطلاعات را خوانده و استفاده می‌کند. یکبار از متد PersistAsJson آن در سمت سرور استفاده می‌شود، برای ذخیره سازی اطلاعات و یکبار از متد TryTakeFromJson آن در سمت کلاینت، برای خواندن اطلاعات.

یک نکته: پیاده سازی anti-forgery-token هم با استفاده از PersistentComponentState صورت گرفته‌است.