نظرات مطالب
پرسش و پاسخ‌های متداول ایجاد یک وبلاگ بلاگری
قرار بود فقط دو تا سؤال بپرسید :)
- فرمت قالب‌ها xml است و با فرانت پیج قدیمی یا expression web جدید قابل ویرایش نیست و اصلا ادیتوری هم ندارد (یا جایی منتشر نشده تا جایی که اطلاع دارم). دستی باید روی آن کار شود.
- برای قرار دادن عکس در بک گراند، شما فقط کافی است عکس مورد نظر را در یک سایت دیگر آپلود کنید، سپس یک css تعریف کرده و آن‌را اعمال نمائید. به سلکتور body یا تگ body قابل اعمال است. اطلاعات بیشتر:
http://www.w3schools.com/css/pr_background-image.asp
- برای تعیین رنگ و اندازه تاریخ، باز هم باید css‌ سایت را در همان قسمت ویرایش html سایت ویرایش کنید. برای مثال این موارد باید اضافه شود:
h1, h2, h3 {
font-family: Tahoma;
direction: rtl;
font-size:8pt;
color:green;
text-align: right;
}
- تاریخ آرشیو هم در همان مقاله هست و باید اعمال شده باشد.

در کل شکل و شمایل این قالب‌ها با ویرایش css آن تا حد قابل قبولی قابل تغییر است (بدون نیاز به دستکاری قسمت‌های دیگر که مربوط به تعریف ویجت‌ها است)
مطالب
بیلد سیستم گریدل Gradle Build System
امروزه در بسیاری از محیط‌های برنامه نویسی جاوا و اندروید، استفاده از این سیستم رایج است. ولی هنوز دیده می‌شود عده‌ای نسبت به آن دید روشنی ندارند و برای آن‌ها ناشناخته است و در حد یک سیستم کانفیگ آن را می‌شناسند. در این مقاله قصد داریم که مفهوم روشن‌تری از این سیستم را داشته باشم و بدانیم هدف آن چیست و چگونه کار می‌کند تا از این به بعد دیگر آن را به چشم یک کانفیگ کننده‌ی ساده نگاه نکنیم.  قبل از هر چیزی بهتر است که با تعدادی از اصطلاحات آن آشنا شویم تا در متن مقاله به مشکل برنخوریم:

DSL یا Domain Specific languages به معنی زبان‌هایی با دامنه محدود است که برای اهداف خاصی نوشته می‌شوند و تنها بر روی یک جنبه از هدف تمرکز دارند. این زبان‌ها به شما اجازه نمی‌دهند که یک برنامه را به طور کامل با آن بنویسید. بلکه به شما اجازه می‌دهند به هدفی که برای آن نوشته شده‌اند، برسید. یکی از این زبان‌ها همان  css هست که با آن کار میکنید. این زبان به صورت محدود تنها بر روی یک جنبه و آن، تزئین سازی المان‌های وب، تمرکز دارد. در وقع مثل زبان سی شارپ همه منظوره نیست و محدوده‌ای مشخص برای خود دارد. به این نوع از زبان‌های DSL، نوع اکسترنال هم می‌گویند. چون زبانی مستقل برای خود است و به زبان دیگری وابستگی ندارد. ولی در یک زبان اینترنال، وابستگی به زبان دیگری وجود دارد. مثل Fluent Interface‌ها که به ما شیوه آسانی از دسترسی به جنبه‌های یک شیء را می‌دهد. برای آشنایی هر چه بیشتر با این زبان‌ها و ساختار آن، کتاب Domain Specific languages نوشته آقای مارتین فاولر توصیه می‌شود.

Groovy یک زبان شیء گرای DSL هست که برای پلتفرم جاوا ساخته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این زبان، صفحه ویکی ، میتواند مفید واقع شود.

از دیرباز سیستم‌های Ant و Maven وجود داشتند و کار آن‌ها اتوماسیون بعضی اعمال بود. ولی بعد از مدتی سیستم Gradle یا جمع کردن نقاط قوت آن‌ها و افزودن ویژگی‌های قدرتمندتری به خود، پا به میدان گذاشت تا راحتی بیشتری را برای برنامه نویس فراهم کند. از ویژگی‌های گریدل می‌توان داشتن زبان گرووی اشاره کرده که قدرت بیشتری را نسبت به سایر سیستم‌ها داشت و مزیت مهم دیگر این بود که انعطاف بالایی را جهت افزودن پلاگین‌ها داشت و گوگل با استفاده از این قابلیت،  پشتیبانی از گریدل را در اندروید استادیو نیز گنجاند تا راحتی بیشتری را در اتوماسیون وظایف سیستمی ایجاد کند. در واقع آنچه شما در سیستم گریدل کار میکنید و اطلاعات خود را با آن کانفیگ میکنید، پلاگینی است که از سمت گوگل در اختیار شما قرار گرفته است و در مواقع خاص این وظایف توسط پلاگین‌ها اجرا می‌شوند.
گریدل به راحتی از سایت رسمی آن قابل دریافت است و می‌توان آن را در پروژه‌های جاوایی که مدنظر شماست، دریافت کنید و با استفاده از خط فرمان، با آن تعامل کنید. هر چند امروزه اکثر ویراستارهای جاوا از آن پشتیبانی می‌کنند.

گریدل یک ماهیت توصیفی دارد که شما تنها لازم است اعمالی را برای آن توصیف کنید تا بقیه کارها را انجام دهد. گریدل در پشت صحنه از یک "گراف جهت دار بدون دور" Directed Acycllic Graph یا به اختصار DAG  استفاده می‌کند و طبق آن ترتیب وظایف یا task‌ها را دانسته و آن‌ها را اجرا می‌کند. گریدل با این DAG، سه فاز آماده سازی، پیکربندی و اجرا را انجام می‌دهد.
  • در مرحله آماده سازی ما به گریدل می‌گوییم چه پروژه یا پروژه‌هایی نیاز به بیلد شدن دارند. در اندروید استادیو،  این مرحله در فایل settings.gradle انجام می‌شود؛ شما در این فایل مشخص می‌کنید چه پروژه‌های نیاز به بیلد شدن توسط گریدل دارند. ساختار این فایل به این شکل است:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
در این فایل سه پروژه برای گریدل مشخص شده‌اند. البته از نگاه Intellij سه ماژول معرفی شده‌اند و این فایل برای یک پروژه اختیاری است. گریدل برای پیدا کردن این فایل، از الگوریتم‌های متفاوتی استفاده می‌کند.
  1. در اولین مرحله انتظار دارد که فایل settings در دایرکتوری جاری باشد و اگر آن را پیدا کرد آن را مورد استفاده قرار می‌دهد؛ در غیر اینصورت مرحله بعدی را آغاز می‌کند.
  2. در مرحله دوم،  در این دایرکتوری به دنبال دایرکتوری به نام master میگردد و اگر در آن هم یافت نکرد مرحله سوم را آغاز می‌کند.
  3. در مرحله سوم، جست و جو در دایرکتوری والد انجام می‌شود
  4. چنانچه این فایل را در هیچ یک از احتمالات بالا نیابد، همین پروژه جاری را تشخیص خواهد داد.
اسامی پروژه‌های بالا با این تفکر هستند که در دایرکتوری یا فضای کاری جاری قرار گرفته‌اند که به آن IncludeFlat می‌گویند. ولی چنانچه آدرس پروژه‌ای در وضعیت خاص قرار بگیرد، می‌توان اینگونه مسیر آن را تغییر داد:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
project('dbutilities').projectDir=new File(settingsDir,'../dir1/dir2');
الان پروژه dbutiilities در سطح بالاتری از دایرکتوری جاری قرار گرفته است.

  • در مرحله پیکربندی، وظایف یا task‌ها را معرفی می‌کنیم. این عمل پیکربندی توسط فایل build.gradle که برای پروژه اصلی و هر زیر پروژه‌ای که مشخص شده‌اند، صورت می‌گیرد. در این فایل شما می‌توانید خواص و متدهایی را تعریف و و ظایفی را مشخص کنید.
    در پروژه اصلی، فایل BuildGradle شامل خطوط زیر است:
buildscript {
    repositories {
        jcenter()
    }
    dependencies {
        classpath 'com.android.tools.build:gradle:1.5.0'
    }
}

allprojects {
    repositories {
        jcenter()

    }
}
در کلوژر buildscript مخازنی را که کتابخانه‌های نامبرده (وابستگی ها) در این کلوژ قرار میگیرند، معرفی میکنیم. در کلوژر بعدی تنظمیاتی را که برای همه پروژه‌ها اعمال می‌شوند، انجام می‌دهیم که در آن به معرفی مخزن jcenter پرداختیم. کتابخانه‌ای که در کلوژر buildscript صدا زدیم،  همان پلاگینی است که گوگل برای گریدل منتشر کرده که ما به آن ابزار بیلد می‌گوییم. حال به سراغ دیگر فایل‌های منحصر به فرد هر پروژه بروید. در این فایل‌ها،  شما تنظیمات پیش‌فرضی را می‌بینید که یکی از آن‌ها نسخه بندی پروژه است. پروژه‌های وابسته‌ای را که از مخازن باید دریافت شوند، شامل می‌شود و بسیاری از گزینه‌های دیگری که برای شما مهیا شده است تا در فاز پیکربندی، وظایف را بسازید.

در مرحله اجرا هم این وظایف را اجرا میکنیم.  تمامی این سه عملیات توسط فایل و دستوری به نام gradlew که برگرفته از gradleWrapper می‌باشد انجام می‌شود. اگر در ترمینال اندروید استادیو این عبارت را تایپ کنید، می‌توانید در ادامه دستور پیام‌های مربوط به این عملیات را ببینید و ترتیب اجرای فازها را مشاهده کنید.
بیایید یک task را تعریف کنیم
task mytask <<{
    println ".net tips task in config phase"
}
در ابتدا عبارت task را به عنوان معرفی task می‌آوریم و سپس نام آن را وارد می‌کنیم. بعد از آن ما از عبارت‌های شیفت چپ>> استفاده کردیم. این عبارت شیفت چپ به این معناست که تسک مربوطه را آخر از همه وظایف اجرا کن که این عمل از طریق اجرای متدی به نام doLast صورت میگیرد. اگر در ترمینال اندروید عبارت زیر را تایپ کنید، متن مورد نظر باید نمایش یابد:
gradlew mytask
برای نمایش اطلاعات بیشتر می‌توانید از فلگ info هم استفاده کنید:
gradlew --info mytask
حال شاید بگویید من در بعضی از سایت‌ها یا مستندات و یا پروژه‌های دیگر دیده‌ام که عبارت >> را قرار نمی‌دهند. در این مورد باید گفت که آن‌ها در واقع تسک‌های اجرایی نیستند و برای پیکربندی به کار می‌روند و در فاز پیکربندی هم اجرا می‌شوند که در ادامه نمونه آن را خواهیم دید.
اگر بخواهید خودتان دستی یک تسک پیکربندی را به یک تسک اجرایی تبدیل کنید، می‌توانید متد doLast را صدا بزنید. کد زیر را توسط gradlew اجرا کنید؛ به همراه اطلاعات verbose تا ببینید که هر کدام از پیام‌ها در کدام بخش چاپ می‌شوند. پیام اول در فاز پیکربندی و پیام دوم در فاز اجرایی چاپ می‌شوند.
task mytask {
    println ".net tips task in config phase"

    doLast{
        println ".net tips task in exe phase"
    }
}

یکی از کارهایی که در یک تسک میتوانید انجام دهید این است که آن را به یک تسک دیگر وابسته کنید. به عنوان مثال ما قصد داریم بعد از تسک mytask1،  تسک my task2 اجرا شود و زمان پایان تسک mytask1 را در خروجی نمایش دهیم. برای اینکار باید بین تسک‌ها  یک وابستگی ایجاد شود و سپس با متد doLast کد خودمان را اجرایی نماییم. البته توجه داشته باشید که این وابستگی‌ها تنها به تسک‌های داخل فایل گریدل انجام می‌شود و نه تسک‌های پلاگین‌ها یا وابستگی هایی که تعریف می‌کنیم.
task mytask1 << {
    println ".net tips is the best"
}

task mytask2() {
    dependsOn mytask1

    doLast{
        Date time=Calendar.getInstance().getTime();
        SimpleDateFormat formatter=new SimpleDateFormat("HH:mm:ss , YYYY/MM/dd");
        println "mytask1 is done at " + formatter.format(time);

    }
}
سپس تسک شماره دو را صدا می‌زنیم. در اینجا جون تسک شماره دو به تسک شماره یک وابسته است، ابتدا تسک شماره یک اجرا شده و سپس نوبت تسک شماره دو می‌شود.
gradlew --info mytask2
خروجی کار:
Executing task ':app:mytask1' (up-to-date check took 0.003 secs) due to:
  Task has not declared any outputs.
خروجی تسک شماره یک
.net tips is the best       
:app:mytask1 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.046 secs.
:app:mytask2 (Thread[main,5,main]) started.
:app:mytask2                 
Executing task ':app:mytask2' (up-to-date check took 0.0 secs) due to:
  Task has not declared any outputs.
خروجی تسک شماره دو
mytask1 is done at 04:03:09 , 2016/07/07
:app:mytask2 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.075 secs.
               
BUILD SUCCESSFUL

در گریدل مخالف doLast یعنی doFirst را نیز داریم ولی عملگر جایگزینی برای آن وجود ندارد و مستقیما باید آن را پیاده سازی کنید. خود گریدل به طور پیش فرض نیز تسک‌های آماده ای نیز دارد که می‌توانید در مستندات آن بیابید. به عنوان مثال یکی از تسک‌های مفید و کاربردی آن تسک کپی کردن هست که از طریق آن می‌توانید فایلی یا فایل‌هایی را از یک مسیر به مسیر دیگر کپی کنید. برای استفاده از چنین تسکهایی، باید تسک‌های خود را به شکل زیر به شیوه اکشن بنویسید:
task mytask(type:Copy) {
    dependsOn mytask1

    doLast{
        from('build/apk')
                {
                    include '**/*.apk'
                }
        into '.'
    }

}
در تسک بالا بعد از اجرای تسک شماره یک، آخرین کاری که انجام می‌شود این است که فایل‌های apk موجود در زیر دایرکتوری‌های مسیر from به ریشه اصلی کپی خواهند شد. پس همانطور که می‌بینید گریدل به راحتی عملیات اتوماسیون را انجام می‌دهد.
برای نمایش تسک‌های موجود می‌توانید از گریدل درخواست کنید که لیست تمامی تسک‌های موجود را به شما نشان دهد. برای اینکار می‌توانید دستور زیر را صدا کنید:
gradlew --info tasks
بعد از مدتی تمامی تسک‌های موجود به صورت گروه بندی نمایش داده شده و تسک‌هایی که شما جدیدا اضافه کردید را با عنوان  other tasks نمایش خواهد داد:
Other tasks           
-----------           
clean                 
jarDebugClasses       
jarReleaseClasses     
mytask                
mytask2               
transformResourcesWithMergeJavaResForDebugUnitTest
transformResourcesWithMergeJavaResForReleaseUnitTest
اگر به تسک‌های خود گریدل نگاه کنید برای هر کدام توضیحی هم وجود دارد؛ اگر شما هم قصد دارید توضیحی اضافه کنید از خصوصیت description استفاده کنید:
task mytask(type:Copy) {

    description "copy apk files to root directory"

    dependsOn mytask1

    doLast{
        from('build/apk')
                {
                    include '**/*.apk'
                }
        into '.'
    }

}
یکبار دیگر دستور نمایش تسک‌ها را صدا بزنید تا اینبار توضیح اضافه شده نمایش داده شود.
یکی دیگر از نکات جالب در مورد گریدل این است که می‌تواند برای شما callback ارسال کند. بدین صورت که اگر اتفاقی خاصی افتاد، تسک خاصی را اجرا کند. به عنوان مثال ما در کد پایین تسکی را ایجاد کرده‌ایم که به ما این اجازه را می‌دهد، هر موقع تسکی در مرحله پیکربندی به بیلد اضافه می‌شود، تسک ما هم اجرا شود و نام تسک اضافه شده به بیلد را چاپ می‌کند.
tasks.whenTaskAdded{
    task-> println "task is added $task.name"
}

گریدل امکانات دیگری چون بررسی استثناءها و ایجاد استثناءها را هم پوشش می‌دهد که می‌توانید در این صفحه آن را پیگیری کنید.

Gradle Wrapper
گریدل در حال حاضر مرتبا در حال تغییر و به روز رسانی است و اگر بخواهیم مستقیما با گریدل کار کنیم ممکن است که به مشکلاتی که در نسخه بندی است برخورد کنیم. از آنجا که هر پروژه‌ای که روی سیستم شما قرار بگیرد از نسخه‌ای متفاوتی از گریدل استفاده کند، باعث می‌شود که نتوانید نسخه مناسبی از گریدل را برای سیستم خود دانلود کنید. بدین جهت wrapper ایجاد شد تا دیگر نیازی به نصب گریدل پیدا نکنید. wrapper در هر پروژه میداند که که به چه نسخه‌ای از گریدل نیاز است. پس موقعی که شما دستور gradlew را صدا می‌زنید در ویندوز فایل gradlew.bat صدا زده شده و یا در لینوکس و مک فایل شِل اسکریپت gradlew صدا زده می‌شود و wrapper به خوبی میداند که به چه نسخه‌ای از گریدل برای اجرا نیاز دارد و آن را از طریق دانلود فراهم می‌کند. اگر همینک دایرکتوری والد پروژه اندرویدی خود را نگاه کنید می‌توانید این دو فایل را ببینید.

از آنجا که خود اندروید استادیو به ساخت wrapper اقدام میکند، شما راحت هستید. ولی اگر دوست دارید خودتان برای پروژه‌ای wrapper تولید کنید، مراحل زیر را دنبال کنید:
برای ایجاد wrapper توسط خودتان باید گریدل را دانلود و روی سیستم نصب کنید و سپس دستور زیر را صادر کنید:
gradle wrapper --gradle-version 2.4
دستور بالا یک wrapper برای نسخه 2.4 ایجاد می‌کند.
اگر میخواهید ببینید wrapper که اندروید استادیو شما دارد چه نسخه از گردیل را صدا میزند مسیر را از دایرکتوری پروژه دنبال کنید و فایل زیر را بگشایید:
\gradle\wrapper\gradle-wrapper.properties
هنگامی که گوگل قصد آپدیت نسخه گریدل شما را بکند این فایل را باز کرده و نسخه داخل آن را ویرایش میکند.

این‌ها فقط مختصراتی از آشنایی با نحوه عملکر گریدل برای داشتن دیدی روشن‌تر نسبت به آن بود. برای آشنایی بیشتر با گریدل، باید مستندات رسمی آن را دنبال کنید.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها
یکی از مهم‌ترین قسمت‌های مدل سازی موجودیت‌ها، تعیین نوع‌های صحیح ستون‌ها و همچنین تعیین اندازه‌ی مناسبی برای آن‌ها است؛ به همراه تعیین اجباری بودن یا نبودن مقدار دهی آن‌ها.

تعیین اجباری بودن یا نبودن ستون‌ها در EF Core

به صورت پیش فرض در EF Core، هر نوع CLR ایی که نال پذیر باشد، به صورت یک ستون اختیاری در نظر گرفته می‌شود؛ مانند:
 string, int?, byte[]
و هر ستونی که نوع CLR آن نال پذیر نباشد، مقدار دهی آن در EF Core اجباری است؛ مانند:
 int, decimal, bool, DateTime
همچنین باید دقت داشت که حتی اگر در تنظیمات نگاشت‌های برنامه به صورت اختیاری تعریف شوند، باز هم EF Core آن‌ها را اجباری درنظر می‌گیرد.

برای لغو اختیاری بودن یک خاصیت نال پذیر می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد:
 [Required]
public string Url { get; set; }
نوع string نال پذیر است. برای لغو این وضعیت می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد که در سمت بانک اطلاعاتی نیز به not null ترجمه می‌شود.
و یا معادل Fluent API آن با استفاده از ذکر متد IsRequired است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Blog>()
              .Property(b => b.Url)
              .IsRequired();
}
با توجه به این توضیحات، نیازی نیست در بالای یک خاصیت از نوع int، ویژگی Required را ذکر کرد. چون int نال پذیر نیست، مقدار دهی آن اجباری است.


کار با رشته‌ها در EF Core

ذکر یک خاصیت رشته‌ای به این صورت:
public string FirstName { get; set; }
به معنای نال پذیر بودن این ستون است (چون Required تعریف نشده‌است) و همچنین نوع و طول آن در SQL Server به nvarchar max تنظیم می‌شود. این تنظیم طول هرچند در مورد SQL Server صادق است، اما ممکن است در SQL Server CE به nvarchar 4000 تفسیر شود (و این مشکل را به همراه داشته باشد که چرا نمی‌توان متون طولانی را در آن ثبت کرد). به عبارتی عدم ذکر دقیق طول یک خاصیت رشته‌ای، در پروایدرهای مختلف، ممکن است معانی مختلفی را به همراه داشته باشد. بنابراین نیاز است طول خواص رشته‌ای حتما ذکر شوند تا در تمام بانک‌های اطلاعاتی با دقت کامل و بدون حدس و گمان تنظیم گردند.
  [StringLength(450)]
  public string FirstName { get; set; }

  [MaxLength(450)]
  public string LastName { get; set; }

  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
برای تعیین طول دقیق یک فیلد رشته‌ای، می‌توان از ویژگی‌های StringLength و یا MaxLength با ذکر اندازه‌ای استفاده کرد.
برای تعیین صریح یک فیلد رشته‌ای به حداکثر مقدار آن بهتر است ویژگی MaxLength را بدون ذکر پارامتری قید کرد. این مورد جهت سازگاری با بانک‌های اطلاعاتی مختلف ضروری است.
معادل این تنظیمات با روش Fluent API به صورت زیر است:
برای تعیین صریح طول یک فیلد رشته‌ای:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasMaxLength(450);
و برای تعیین صریح nvarchar max بودن آن فیلد:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasColumnType("nvarchar(max)");
حالت پیش فرض EF Core، کار با رشته‌های یونیکد است. یعنی تمام فیلدهای فوق به nvarchar تفسیر می‌شوند و این n ایی که در ابتدا ذکر شده‌است به معنای یونیکد بودن آن است. اگر می‌خواهید این پیش‌فرض تعیین نوع یونیکد را تغییر دهید، می‌توان از ویژگی Column استفاده کرد:
   [Column(TypeName = "varchar")]
  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
البته اگر اطلاعاتی را که با آن کار می‌کنید چندزبانی و یونیکد هستند، بهتر است این مورد را تغییر ندهید.

نکته‌ای در مورد تغییر نوع خواص: اگر از متد HasColumnType و یا ویژگی Column به نحو فوق استفاده کردید، نیاز است طول رشته را صریحا مشخص کنید. در غیر اینصورت در حین migration خطای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 Data type 'varchar' is not supported in this form. Either specify the length explicitly in the type name, for example as 'varchar(16)',
or remove the data type and use APIs such as HasMaxLength to allow EF choose the data type.
در اینجا عنوان می‌کند که اگر مقصود شما varchar max است، ویژگی MaxLength را حذف کرده و تنها بنویسید:
   [Column(TypeName = "varchar(max)")]

نکته‌ای در مورد ایندکس‌ها: در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان بر روی خواص، ایندکس منحصربفرد اعمال کرد. در مورد رشته‌ها در SQL Server، اگر طول فیلد مدنظر حداکثر تا 900 بایت باشد، یک چنین کاری را می‌توان انجام داد. البته این محدودیت 900 بایتی تا SQL Server 2014 وجود دارد. این سقف در SQL Server 2016 به 1700 بایت افزایش یافته‌است (900bytes for a clustered index. 1,700 for a nonclustered index). بنابراین چون نوع پیش فرض ستون‌های رشته‌ای، یونیکد و nvarchar درنظر گرفته می‌شود، حداکثر طول امنی را که می‌توان برای آن تعریف کرد، مساوی 450 است (نصف 900 بایت). به همین جهت ذکر ایندکس منحصربفرد بر روی یک ستون رشته‌ای، باید به همراه ذکر اجباری حداکثر طول مساوی 450 آن باشد.


کار با اعداد در EF Core

کلاس نمونه‌ای را با ساختار ذیل درنظر بگیرید:
    public class Person 
    {
        public int Id { set; get; }

        public DateTime? DateAdded { set; get; }

        public DateTime? DateUpdated { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string FirstName { get; set; }

        [MaxLength(450)]
        public string LastName { get; set; }

        //[Column(TypeName = "varchar")]
        [MaxLength]
        public string Address { get; set; }


        //bit
        public bool IsActive { get; set; }

        //tiny Int
        public byte Age { get; set; }

        //small Int
        public short Short { get; set; }

        //int
        public int Int32 { get; set; }

        //Big int
        public long Long { get; set; }
    }
پس از اعمال مهاجرت‌ها و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی، به ساختار ذیل خواهیم رسید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نوع bool دات نت به نوع bit در SQL Server، نوع long به bigint، نوع short به smallint، نوع int به int و نوع byte به tinyint نگاشت شده‌اند.


نکته‌ای در مورد اعداد اعشاری: توصیه شده‌است در تعاریف موجودیت‌های خود بهتر است از نوع‌های float و یا double استفاده نکنید. برای کار با اعداد اعشاری از نوع decimal استفاده نمائید تا بتوانید از قابلیت مقایسه‌ی دقیق آن‌ها استفاده کنید. اطلاعات بیشتر: «روش صحیح مقایسه دو عدد اعشاری با هم»


کار با تاریخ در EF Core

اگر به تصویر فوق دقت کنید، نوع DateTime دات نت به datetime2 در سمت SQL Server ترجمه شده‌است:
 CREATE TABLE [dbo].[Persons](
 [DateAdded] [datetime2](7) NULL,
 [DateUpdated] [datetime2](7) NULL,
اگر در داده‌های خود نیازی به زمان ندارید، می‌توان این نوع پیش فرض را با ویژگی Column که پیشتر بحث شد، به date تغییر داد.
اطلاعات بیشتر: «کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server»

به علاوه در دات نت نوع DateTime از نوع value type است. بنابراین همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، مقدار دهی آن اجباری است؛ مگر آنکه آن‌را نال پذیر تعریف کنید.


کار با مباحث همزمانی در EF Core

EF Core به صورت پیش فرض، فرض می‌کند رکوردی را که با آن در حال کار هستید، توسط هیچ کاربر دیگری در شبکه تغییر نیافته‌است و تغییرات شما را در حین فراخوانی متد SaveChanges ذخیره می‌کند. اگر علاقمند هستید که EF Core در صورت تغییر مقدار خاصیت خاصی توسط سایر کاربران، این مساله را با صدور استثنایی به شما اطلاع رسانی کند، از ویژگی ConcurrencyCheck
 [ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }
و یا متد IsConcurrencyToken حالت Fluent API استفاده نمائید:
modelBuilder.Entity<Person>()
    .Property(p => p.Name)
    .IsConcurrencyToken();
در این حالت کوئری به روز رسانی، علاوه بر فیلد Id رکورد، حاوی فیلد Name نیز خواهد بود (در حین تشکیل شرط یافتن رکورد) و اگر در بین فاصله‌ی یافتن شخص و به روز رسانی نام او، شخص دیگری این‌کار را انجام داده باشد، این به روز رسانی موفقیت آمیز نبوده و استثنایی صادر می‌شود.

اگر علاقمند هستید که تمام فیلدهای جدول تحت نظر قرارگیرند، می‌توان از روش ویژه‌ای به نام Timestamp/row version استفاده کرد:
 [Timestamp]
 public byte[] Timestamp { get; set; }
با معادل Fluent API ذیل:
modelBuilder.Entity<Blog>()
   .Property(p => p.Timestamp)
   .ValueGeneratedOnAddOrUpdate()
   .IsConcurrencyToken();
در مورد ValueGeneratedOnAddOrUpdate در قسمت قبل بحث کردیم. فیلد TimeStamp نیز جزو فیلدهای ویژه‌ای است که SQL Server به صورت خودکار قادر است آن‌را مقدار دهی کند و زمانیکه ValueGeneratedOnAddOrUpdate قید می‌شود، یعنی این فیلد همواره با فراخوانی متد SaveChanges، به صورت خودکار مقدار دهی خواهد شد (و نیازی نیست تا توسط برنامه مقدار دهی شود).
در این حالت در حین به روز رسانی یک چنین رکوردی، اگر از زمان کوئری آن (یافتن رکورد) و ذخیره سازی آن، شخص دیگری آن‌را تغییر داده باشد، به علت عدم تطابق Timestamp ها، عملیات به روز رسانی باشکست روبرو شده و یک استثناء صادر می‌شود.
نظرات مطالب
اهمیت code review
سلام، خسته نباشید، ما وقتی باc#  برنامه می نویسیم اصولا متغیرهایی را که نیاز داریم را در ابتدای تابع تعریف می کنیم پس منظورتان از جمله "تعریف کردن متغیرها در ابتدای تابع یعنی این برنامه نویس هنوز حال و هوای ANSI C را دارد!" چیست؟  یعنی هرجا نیاز داشتیم باز هم متغیر تعریف کنیم. موفق باشید
مطالب
EF Code First #14

ردیابی تغییرات در EF Code first

EF از DbContext برای ذخیره اطلاعات مرتبط با تغییرات موجودیت‌های تحت کنترل خود کمک می‌گیرد. این نوع اطلاعات توسط Change Tracker API جهت بررسی وضعیت فعلی یک شیء، مقادیر اصلی و مقادیر تغییر کرده آن در دسترس هستند. همچنین در اینجا امکان بارگذاری مجدد اطلاعات موجودیت‌ها از بانک اطلاعاتی جهت اطمینان از به روز بودن آن‌ها تدارک دیده شده است. ساده‌ترین روش دستیابی به این اطلاعات، استفاده از متد context.Entry می‌باشد که یک وهله از موجودیتی خاص را دریافت کرده و سپس به کمک خاصیت State خروجی آن، وضعیت‌هایی مانند Unchanged یا Modified را می‌توان به دست آورد. علاوه بر آن خروجی متد context.Entry، دارای خواصی مانند CurrentValues و OriginalValues نیز می‌باشد. OriginalValues شامل مقادیر خواص موجودیت درست در لحظه اولین بارگذاری در DbContext برنامه است. CurrentValues مقادیر جاری و تغییر یافته موجودیت را باز می‌گرداند. به علاوه این خروجی امکان فراخوانی متد GetDatabaseValues را جهت بدست آوردن مقادیر جدید ذخیره شده در بانک اطلاعاتی نیز ارائه می‌دهد. ممکن است در این بین، خارج از Context جاری، اطلاعات بانک اطلاعاتی توسط کاربر دیگری تغییر کرده باشد. به کمک GetDatabaseValues می‌توان به این نوع اطلاعات نیز دست یافت.
حداقل چهار کاربرد عملی جالب را از اطلاعات موجود در Change Tracker API می‌توان مثال زد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.


کلاس‌های مدل مثال جاری

در اینجا یک رابطه many-to-one بین جدول هزینه‌های اقلام خریداری شده یک شخص و جدول فروشندگان تعریف شده است:

using System;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public abstract class BaseEntity
{
public int Id { get; set; }

public DateTime CreatedOn { set; get; }
public string CreatedBy { set; get; }

public DateTime ModifiedOn { set; get; }
public string ModifiedBy { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public class Bill : BaseEntity
{
public decimal Amount { set; get; }
public string Description { get; set; }

public virtual Payee Payee { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public class Payee : BaseEntity
{
public string Name { get; set; }

public virtual ICollection<Bill> Bills { set; get; }
}
}


به علاوه همانطور که ملاحظه می‌کنید، این کلاس‌ها از یک abstract class به نام BaseEntity مشتق شده‌اند. هدف از این کلاس پایه تنها تامین یک سری خواص تکراری در کلاس‌های برنامه است و هدف از آن، مباحث ارث بری مانند TPH، TPT و TPC نیست.
به همین جهت برای اینکه این کلاس پایه تبدیل به یک جدول مجزا و یا سبب یکی شدن تمام کلاس‌ها در یک جدول نشود، تنها کافی است آن‌را به عنوان DbSet معرفی نکنیم و یا می‌توان از متد Ignore نیز استفاده کرد:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09.DataLayer.Context
{
public class Sample09Context : MyDbContextBase
{
public DbSet<Bill> Bills { set; get; }
public DbSet<Payee> Payees { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}



الف) به روز رسانی اطلاعات Context در صورتیکه از متد context.Database.ExecuteSqlCommand مستقیما استفاده شود

در قسمت قبل با متد context.Database.ExecuteSqlCommand برای اجرای مستقیم عبارات SQL بر روی بانک اطلاعاتی آشنا شدیم. اگر این متد در نیمه کار یک Context فراخوانی شود، به معنای کنار گذاشتن Change Tracker API می‌باشد؛ زیرا اکنون در سمت بانک اطلاعاتی اتفاقاتی رخ داده‌اند که هنوز در Context جاری کلاینت منعکس نشده‌اند:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample09.DataLayer.Context;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample09Context, Configuration>());

using (var db = new Sample09Context())
{
var payee = new Payee { Name = "فروشگاه سر کوچه" };
var bill = new Bill { Amount = 4900, Description = "یک سطل ماست", Payee = payee };
db.Bills.Add(bill);

db.SaveChanges();
}

using (var db = new Sample09Context())
{
var bill1 = db.Bills.Find(1);
bill1.Description = "ماست";

db.Database.ExecuteSqlCommand("Update Bills set Description=N'سطل ماست' where id=1");
Console.WriteLine(bill1.Description);

db.Entry(bill1).Reload(); //Refreshing an Entity from the Database
Console.WriteLine(bill1.Description);

db.SaveChanges();
}
}
}
}

در این مثال ابتدا دو رکورد به بانک اطلاعاتی اضافه می‌شوند. سپس توسط متد db.Bills.Find، اولین رکورد جدول Bills بازگشت داده می‌شود. در ادامه، خاصیت توضیحات آن به روز شده و سپس با استفاده از متد db.Database.ExecuteSqlCommand نیز بار دیگر خاصیت توضیحات اولین رکورد به روز خواهد شد.
اکنون اگر مقدار bill1.Description را بررسی کنیم، هنوز دارای مقدار پیش از فراخوانی db.Database.ExecuteSqlCommand می‌باشد، زیرا تغییرات سمت بانک اطلاعاتی هنوز به Context مورد استفاده منعکس نشده است.
در اینجا برای هماهنگی کلاینت با بانک اطلاعاتی، کافی است متد Reload را بر روی موجودیت مورد نظر فراخوانی کنیم.



ب) یکسان سازی ی و ک اطلاعات رشته‌ای دریافتی پیش از ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی

یکی از الزامات برنامه‌های فارسی، یکسان سازی ی و ک دریافتی از کاربر است. برای این منظور باید پیش از فراخوانی متد SaveChanges نهایی،‌ مقادیر رشته‌ای کلیه موجودیت‌ها را یافته و به روز رسانی کرد:

using System;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Reflection;
using EF_Sample09.DataLayer.Toolkit;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09.DataLayer.Context
{
public class MyDbContextBase : DbContext
{
public void RejectChanges()
{
foreach (var entry in this.ChangeTracker.Entries())
{
switch (entry.State)
{
case EntityState.Modified:
entry.State = EntityState.Unchanged;
break;

case EntityState.Added:
entry.State = EntityState.Detached;
break;
}
}
}

public override int SaveChanges()
{
applyCorrectYeKe();
auditFields();
return base.SaveChanges();
}

private void applyCorrectYeKe()
{
//پیدا کردن موجودیت‌های تغییر کرده
var changedEntities = this.ChangeTracker
.Entries()
.Where(x => x.State == EntityState.Added || x.State == EntityState.Modified);

foreach (var item in changedEntities)
{
if (item.Entity == null) continue;

//یافتن خواص قابل تنظیم و رشته‌ای این موجودیت‌ها
var propertyInfos = item.Entity.GetType().GetProperties(
BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance
).Where(p => p.CanRead && p.CanWrite && p.PropertyType == typeof(string));

var pr = new PropertyReflector();

//اعمال یکپارچگی نهایی
foreach (var propertyInfo in propertyInfos)
{
var propName = propertyInfo.Name;
var val = pr.GetValue(item.Entity, propName);
if (val != null)
{
var newVal = val.ToString().Replace("ی", "ی").Replace("ک", "ک");
if (newVal == val.ToString()) continue;
pr.SetValue(item.Entity, propName, newVal);
}
}
}
}

private void auditFields()
{
// var auditUser = User.Identity.Name; // in web apps
var auditDate = DateTime.Now;
foreach (var entry in this.ChangeTracker.Entries<BaseEntity>())
{
// Note: You must add a reference to assembly : System.Data.Entity
switch (entry.State)
{
case EntityState.Added:
entry.Entity.CreatedOn = auditDate;
entry.Entity.ModifiedOn = auditDate;
entry.Entity.CreatedBy = "auditUser";
entry.Entity.ModifiedBy = "auditUser";
break;

case EntityState.Modified:
entry.Entity.ModifiedOn = auditDate;
entry.Entity.ModifiedBy = "auditUser";
break;
}
}
}
}
}


اگر به کلاس Context مثال جاری که در ابتدای بحث معرفی شد دقت کرده باشید به این نحو تعریف شده است (بجای DbContext از MyDbContextBase مشتق شده):
public class Sample09Context : MyDbContextBase
علت هم این است که یک سری کد تکراری را که می‌توان در تمام Contextها قرار داد، بهتر است در یک کلاس پایه تعریف کرده و سپس از آن ارث بری کرد.
تعاریف کامل کلاس MyDbContextBase را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید.
در اینجا کار با تحریف متد SaveChanges شروع می‌شود. سپس در متد applyCorrectYeKe کلیه موجودیت‌های تحت نظر ChangeTracker که تغییر کرده باشند یا به آن اضافه شده‌ باشند، یافت شده و سپس خواص رشته‌ای آن‌ها جهت یکسانی سازی ی و ک، بررسی می‌شوند.


ج) ساده‌تر سازی به روز رسانی فیلدهای بازبینی یک رکورد مانند DateCreated، DateLastUpdated و امثال آن بر اساس وضعیت جاری یک موجودیت

در کلاس MyDbContextBase فوق، کار متد auditFields، مقدار دهی خودکار خواص تکراری تاریخ ایجاد، تاریخ به روز رسانی، شخص ایجاد کننده و شخص تغییر دهنده یک رکورد است. به کمک ChangeTracker می‌توان به موجودیت‌هایی از نوع کلاس پایه BaseEntity دست یافت. در اینجا اگر entry.State آن‌ها مساوی EntityState.Added بود، هر چهار خاصیت یاد شده به روز می‌شوند. اگر حالت موجودیت جاری، EntityState.Modified بود، تنها خواص مرتبط با تغییرات رکورد به روز خواهند شد.
به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا در حین ثبت یا ویرایش اطلاعات برنامه نگران این چهار خاصیت باشیم؛ زیرا به صورت خودکار مقدار دهی خواهند شد.


د) پیاده سازی قابلیت لغو تغییرات در برنامه

علاوه بر این‌ها در کلاس MyDbContextBase، متد RejectChanges نیز تعریف شده است تا بتوان در صورت نیاز، حالت موجودیت‌های تغییر کرده یا اضافه شده را به حالت پیش از عملیات، بازگرداند.



مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 1 - برپایی تنظیمات اولیه
در ادامه‌ی سری «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0» اگر بخواهیم مباحث اعتبارسنجی کاربران و ASP.NET Identity مخصوص آن‌را بررسی کنیم، نیاز است ابتدا مباحث Entity framework Core 1.0 را بررسی کنیم. به همین جهت در طی چند قسمت مباحث پایه‌ای کار با EF Core 1.0 را در ASP.NET Core 1.0، بررسی خواهیم کرد. بنابراین پیشنیاز ضروری این مباحث، مطالعه‌ی سری «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0» است و در آن از مباحثی مانند چگونگی کار با فایل‌های کانفیگ جدید، تزریق وابستگی‌ها و سرویس‌ها، فعال سازی سرویس Logging، فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌ها و ... در ASP.NET Core 1.0 استفاده خواهد شد.


EF Core چیست؟

EF Core یک ORM یا object-relational mapper چندسکویی است که امکان کار با بانک‌های اطلاعاتی مختلف را از طریق اشیاء دات نتی میسر می‌کند. توسط آن قسمت عمده‌ی کدهای مستقیم کار با بانک‌های اطلاعاتی حذف شده و تبدیل به کدهای دات نتی می‌شوند. مزیت این لایه‌ی Abstraction اضافی (لایه‌ای بر روی کدهای مستقیم لایه ADO.NET زیرین)، امکان تعویض بانک اطلاعاتی مورد استفاده، تنها با تغییر کدهای آغازین برنامه‌است؛ بدون نیاز به تغییری در سایر قسمت‌های برنامه. همچنین کار با اشیاء دات نتی و LINQ، مزایایی مانند تحت نظر قرار گرفتن کدها توسط کامپایلر و برخورداری از ابزارهای Refactoring پیشرفته را میسر می‌کنند. به علاوه SQL خودکار تولیدی توسط آن نیز همواره پارامتری بوده و مشکلات حملات تزریق SQL در این حالت تقریبا به صفر می‌رسند (اگر مستقیما SQL نویسی نکنید و صرفا از LINQ استفاده کنید). مزیت دیگر همواره پارامتری بودن کوئری‌ها، رفتار بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی با آن‌ها همانند رویه‌های ذخیره شده است که به عدم تولید Query plan‌های مجزایی به ازای هر کوئری رسیده منجر می‌شود که در نهایت سبب بالا رفتن سرعت اجرای کوئری‌ها و مصرف حافظه‌ی کمتری در سمت سرور بانک اطلاعاتی می‌گردد.


تفاوت EF Core با نگارش‌های دیگر Entity framework در چیست؟

سورس باز بودن
EF از نگارش‌های آخر آن بود که سورس باز شد؛ اما EF Core از زمان نگارش‌های پیش نمایش آن به صورت سورس باز در GitHub قابل دسترسی است.

چند سکویی بودن
EF Core برخلاف EF 6.x (آخرین نگارش مبتنی بر Full Framework آن)، نه تنها چندسکویی است و قابلیت اجرای بر روی Mac و لینوکس را نیز دارا است، به علاوه امکان استفاده‌ی از آن در انواع و اقسام برنامه‌های دات نتی مانند UWP یا Universal Windows Platform و Windows phone که پیشتر با EF 6.x میسر نبود، وجود دارد. لیست این نوع سکوها و برنامه‌های مختلف به شرح زیر است:
 • All .NET application (Console, ASP.NET 4, WinForms, WPF)
 • Mac and Linux applications (Mono)
 • UWP (Universal Windows Platform)
 • ASP.NET Core applications
 • Can use EF Core in Windows phone and Windows store app

افزایش تعداد بانک‌های اطلاعاتی پشتیبانی شده
در EF Full یا EF 6.x، هدف اصلی، تنها کار با بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌‌ای بود و همچنین مایکروسافت صرفا نگارش‌های مختلف SQL Server را به صورت رسمی پشتیبانی می‌کرد و برای سایر بانک‌های اطلاعاتی دیگر باید از پروایدرهای ثالث استفاده کرد.
در EF Core علاوه بر افزایش تعداد پروایدرهای رسمی بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای، پشتیبانی از بانک‌های اطلاعاتی NoSQL هم اضافه شده‌است؛ به همراه پروایدر ویژه‌‌ای به نام In Memory جهت انجام ساده‌تر Unit testing. کاری که با نگارش‌های پیشین EF به سادگی و از روز اول پشتیبانی نمی‌شد.

حذف و یا عدم پیاده سازی تعدادی از قابلیت‌های EF 6.x
اگر موارد فوق جزو مهم‌ترین مزایای کار با EF Core باشند، باید درنظر داشت که به علت حذف و یا تقلیل یافتن یک سری از ویژگی‌ها در NET Core.، مانند Reflection (جهت پشتیبانی از دات نت در سکوهای مختلف کاری و خصوصا پشتیبانی از حالتی که کامپایلر مخصوص برنامه‌های UWP نیاز دارد تمام نوع‌ها را همانند زبان‌های C و ++C، در زمان کامپایل بداند)، یک سری از قابلیت‌های EF 6.x مانند Lazy loading هنوز در EF Core پشتیبانی نمی‌شوند. لیست کامل و به روز شده‌ی این موارد را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید.
بنابراین امکان انتقال برنامه‌های EF 6.x به EF Core 1.0 عموما وجود نداشته و نیاز به بازنویسی کامل دارند. هرچند بسیاری از مفاهیم آن با EF Code First یکی است.


برپایی تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0

برای نصب تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0، جهت کار با مشتقات SQL Server (و SQL LocalDB) نیاز است سه بسته‌ی ذیل را نصب کرد (از طریق منوی Tools -> NuGet Package Manager -> Package Manager Console):
PM> Install-Package Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer
PM> Install-Package Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools -Pre
PM> Install-Package Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer.Design
البته در این قسمت صرفا از بسته‌ی اول که جهت اتصال به SQL Server است استفاده می‌کنیم. بسته‌های دیگر را در قسمت‌های بعد، برای به روز رسانی اسکیمای بانک اطلاعاتی (مباحث Migrations) و مباحث scaffolding استفاده خواهیم کرد.
پس از اجرای سه دستور فوق، تغییرات مداخل فایل project.json برنامه به صورت ذیل خواهند بود:
{
    "dependencies": {
       // same as before
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer": "1.0.0",
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools": "1.0.0-preview2-final",
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer.Design": "1.0.0"
    }
}
این مداخلی که توسط نیوگت اضافه شده‌اند، نیاز به اصلاح دارند؛ به این صورت:
{
    "dependencies": {
       // same as before
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer": "1.0.0",
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools": {
            "version": "1.0.0-preview2-final",
            "type": "build"
        },
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer.Design": {
            "version": "1.0.0",
            "type": "build"
        }
    },

    "tools": {
       // same as before
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools": {
            "version": "1.0.0-preview2-final",
            "imports": [
                "portable-net45+win8"
            ]
        }   
   }
}
نیاز است در قسمت dependencies مشخص کنیم که ابزارهای اضافه شده مخصوص build هستند و نه اجرای برنامه. همچنین قسمت tools را باید با Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools مقدار دهی کرد تا بتوان از این ابزار در خط فرمان، جهت اجرای فرامین migrations استفاده کرد.
بنابراین از همین ابتدای کار، بدون مراجعه‌ی به Package Manager Console، چهار تغییر فوق را به فایل project.json اعمال کرده و آن‌را ذخیره کنید؛ تا کار به روز رسانی و نصب بسته‌ها، به صورت خودکار و همچنین صحیحی انجام شود.


فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌های EF Core 1.0

در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 5 - فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌ها» با تعدادی از اینگونه صفحات آشنا شدیم. برای EF Core نیز بسته‌ی مخصوصی به نام Microsoft.AspNetCore.Diagnostics.EntityFrameworkCore وجود دارد که امکان فعال سازی صفحه‌ی نمایش خطاهای بانک اطلاعاتی را میسر می‌کند. بنابراین ابتدا به فایل project.json مراجعه کرده و این بسته را اضافه کنید:
{
    "dependencies": {
       // same as before
        "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics.EntityFrameworkCore": "1.0.0"
    }
}
سپس می‌توان متد جدید UseDatabaseErrorPage را در متد Configure کلاس آغازین برنامه، فراخوانی کرد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   if (env.IsDevelopment())
   {
      app.UseDatabaseErrorPage();
   }
با فعال سازی این صفحه، اگر در حین توسعه‌ی برنامه و اتصال به بانک اطلاعاتی، خطایی رخ دهد، بجای مشاهده‌ی یک صفحه‌ی خطای عمومی (اگر UseDeveloperExceptionPage را فعال کرده باشید)، اینبار ریز جزئیات بیشتری را به همراه توصیه‌هایی از طرف تیم EF مشاهده خواهید کرد.


تعریف اولین Context برنامه و مشخص سازی رشته‌ی اتصالی آن


در این تصویر، زیر ساخت نگاشت‌های EF Core را مشاهده می‌کنید. در سمت چپ، ظرفی را داریم به نام DB Context که در برگیرنده‌ی Db Setها است. در سمت راست که بیانگر ساختار کلی یک بانک اطلاعاتی است، معادل این‌ها را مشاهده می‌کنیم. هر Db Set به یک جدول بانک اطلاعاتی نگاشت خواهد شد و متشکل است از کلاسی به همراه یک سری خواص که این‌ها نیز به فیلدها و ستون‌های آن جدول در سمت بانک اطلاعاتی نگاشت می‌شوند.
بنابراین برای شروع کار، پوشه‌ای را به نام Entities به پروژه اضافه کرده و سپس کلاس ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class Person
    {
        public int PersonId { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}
کلاس Person بیانگر ساختار جدول اشخاص بانک اطلاعاتی است. برای اینکه این کلاس را تبدیل و نگاشت به یک جدول کنیم، نیاز است آن‌را به صورت یک DbSet در معرض دید EF Core قرار دهیم و اینکار در کلاسی که از DbContex مشتق می‌شود، صورت خواهد گرفت:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
        {
        }

        public DbSet<Person> Persons { get; set; }
    }
}
بنابراین در ادامه کلاس جدید ApplicationDbContext را که از کلاس پایه DbContext مشتق می‌شود تعریف کرده و سپس کلاس Person را به صورت یک DbSet در معرض دید EF Core قرار می‌دهیم.
سازنده‌ی این کلاس نیز به نحو خاصی تعریف شده‌است. اگر به سورس‌های EF Core مراجعه کنیم، کلاس پایه‌ی DbContext دارای دو سازنده‌ی با و بدون پارامتر است:
protected DbContext()
   : this((DbContextOptions) new DbContextOptions<DbContext>())
{
}

public DbContext([NotNull] DbContextOptions options)
{
  // …
}
اگر از سازنده‌ی بدون پارامتر استفاده کنیم و برای مثال در کلاس ApplicationDbContext فوق، به طور کامل سازنده‌ی تعریف شده را حذف کنیم، باید به نحو ذیل تنظیمات بانک اطلاعاتی را مشخص کنیم:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        public DbSet<Person> Persons { get; set; }

        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"... connection string ...");
        }
    }
}
در این حالت باید متد OnConfiguring را override و یا بازنویسی کنیم، تا بتوان از اول مشخص کرد که قرار است از پروایدر SQL Server استفاده کنیم و ثانیا رشته‌ی اتصالی به آن چیست.
اما چون در یک برنامه‌ی ASP.NET Core، کار ثبت سرویس مربوط به EF Core، در کلاس آغازین برنامه انجام می‌شود و در آنجا به سادگی می‌توان به خاصیت Configuration برنامه دسترسی یافت و توسط آن رشته‌ی اتصالی را دریافت کرد، مرسوم است از سازنده‌ی با پارامتر DbContext به نحوی که در ابتدا عنوان شد، استفاده شود.
بنابراین در ادامه، پس از مطالعه‌ی مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» به فایل appsettings.json مراجعه کرده و تنظیمات رشته‌ی اتصالی برنامه را به صورت ذیل در آن مشخص می‌کنیم:
{
    "ConnectionStrings": {
        "ApplicationDbContextConnection": "Data Source=(local);Initial Catalog=TestDbCore2016;Integrated Security = true"
    }
}
باید دقت داشت که نام این مداخل کاملا اختیاری هستند و در نهایت باید در کلاس آغازین برنامه به صورت صریحی مشخص شوند.
در اینجا به وهله‌ی پیش فرض SQL Server اشاره شده‌است؛ از حالت اعتبارسنجی ویندوزی SQL Server استفاده می‌شود و بانک اطلاعاتی جدیدی به نام TestDbCore2016 در آن مشخص گردیده‌است.

پس از تعریف رشته‌ی اتصالی، متد OnConfiguring را از کلاس ApplicationDbContext حذف کرده و از همان نگارش دارای سازنده‌ی با پارامتر آن استفاده می‌کنیم. برای اینکار به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و توسط متد AddDbContext این Context را به سرویس‌های ASP.NET Core معرفی می‌کنیم:
    public class Startup
    {
        public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }

        public Startup(IHostingEnvironment env)
        {
            var builder = new ConfigurationBuilder()
                                .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                                .AddJsonFile("appsettings.json", reloadOnChange: true, optional: false)
                                .AddJsonFile($"appsettings.{env}.json", optional: true);
            Configuration = builder.Build();
        }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
            services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
            {
                options.UseSqlServer(Configuration["ConnectionStrings:ApplicationDbContextConnection"]);
            });
در اینجا جهت یادآوری مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» نحوه‌ی وهله سازی خاصیت Configuration که در متد UseSqlServer مورد استفاده قرار گرفته‌است، نیز ذکر شده‌است.
بنابراین قسمت options.UseSqlServer را یا در اینجا مقدار دهی می‌کنید و یا از طریق بازنویسی متد OnConfiguring کلاس Context برنامه.


یک نکته: امکان تزریق IConfigurationRoot به کلاس Context برنامه وجود دارد

با توجه به اینکه Context برنامه را به صورت یک سرویس به ASP.NET Core معرفی کردیم، امکان تزریق وابستگی‌ها نیز در آن وجود دارد. یعنی بجای روش فوق، می‌توان IConfigurationRoot را به سازنده‌ی کلاس Context برنامه نیز تزریق کرد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.Configuration;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        private readonly IConfigurationRoot _configuration;

        public ApplicationDbContext(IConfigurationRoot configuration)
        {
            _configuration = configuration;
        }

        //public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
        //{
        //}

        public DbSet<Person> Persons { get; set; }

        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(_configuration["ConnectionStrings:ApplicationDbContextConnection"]);
        }
    }
}
با توجه به اینکه IConfigurationRoot در کلاس ConfigureServices به صورت Singleton، به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه معرفی شده‌است، از آن در تمام کلاس‌های برنامه که تحت نظر سیستم تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core هستند، می‌توان استفاده کرد.
در این حالت متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه، چنین شکلی را پیدا می‌کند و ساده می‌شود:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddDbContext<ApplicationDbContext>();


یک نکته: امکان تزریق ApplicationDbContext به تمام کلاس‌های برنامه وجود دارد

همینقدر که ApplicationDbContext را به عنوان سرویسی در ConfigureServices تعریف کردیم، امکان تزریق آن در اجزای مختلف یک برنامه‌ی ASP.NET Core نیز وجود دارد:
using System.Linq;
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class TestDBController : Controller
    {
        private readonly ApplicationDbContext _ctx;

        public TestDBController(ApplicationDbContext ctx)
        {
            _ctx = ctx;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            var name = _ctx.Persons.First().FirstName;
            return Json(new { firstName = name });
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی تزریق DB Context برنامه را به یک کنترلر مشاهده می‌کنید. البته هرچند تزریق یک کلاس مشخص به این شکل، تزریق وابستگی‌ها نام ندارد و هنوز این کنترلر دقیقا وابسته‌است به پیاده سازی خاص کلاس ApplicationDbContext، اما ... در کل امکان آن هست.

در این حالت پس از اجرای برنامه، خطای ذیل را مشاهده خواهیم کرد:


علت اینجا است که هنوز این بانک اطلاعاتی ایجاد نشده‌است و همچنین ساختار جداول را به آن منتقل نکرده‌ایم که این موارد را در قسمت‌های بعدی مرور خواهیم کرد.
نظرات مطالب
Claim Based Identity
- بعد از لاگین، claims و خیلی موارد دیگر به کوکی(های) دومین جاری شما اضافه می‌شوند. اگر تعداد زیادی claim را تعریف کرده باشید یا اطلاعات زیادی را در کوکی ذخیره کنید، پیام طولانی بودن هدر یا تصویر فوق (request too long) را از طرف برنامه یا وب سرور دریافت خواهید کرد؛ چون جمع تمام این کوکی‌ها به صورت خودکار، با هر درخواست، به سمت سرور ارسال می‌شوند و مشکل بیش از اندازه طولانی بودن درخواست را ایجاد می‌کنند.
- برای اینکه با مرورگر فعلی مجددا بتوانید با سایت کار کنید، فقط یک راه حل را دارید: به developer tools -> application -> cookies مرورگر مراجعه کرده و تمام کوکی‌های دومین و آدرس جاری را پاک کنید. البته این راه حل موقت است و اگر اندازه‌ی کوکی‌ها را مدیریت نکنید، دوباره تکرار می‌شود.
- در ASP.NET Identity Core راه حلی برای کاهش اندازه‌ی کوکی‌های برنامه و انتقال آن‌ها به بانک اطلاعاتی با یک ITicketStore سفارشی وجود دارد که در قسمت «مدیریت اندازه‌ی حجم کوکی‌های ASP.NET Core Identity» با ارائه‌ی کدهای کامل آن بررسی شده‌است.
مطالب
استفاده از "," و ";" اضافه در #C
در #C می‌تونید در انتهای تعریف آخرین آیتم یک Enum یا هنگام استفاده از سینتکس Object Initializer یا Collection Initializer، یک کامای اضافی قرار بدید.
اون طور که گفته شده ، این رفتار بدین دلیل است که Code Generatorها راحت‌تر بتوانند کد تولید کنند. مطمئناً اگر در یک حلقه‌ی تکرار برای ایجاد آیتم های  یک Enum، در انتهای آیتم‌های اون، کاراکتر "," قرار می‌دید، حذف نکردن آخرین کاما از حذف کردن اون کار راحت‌تری است! همچنین Comment کردن آخرین آیتم نیز راحت‌تر صورت می‌پذیرد.
public enum MyEnum
{
    Item1 = 1,
    Item2 = 2,
    Item3 = 4,
    // Item4
}

MyViewModel viewModel = new MyViewModel()
{
    Property1 = "Value1",
    Property2 = "Value2",
    Property3 = "Value3",
};

و البته، در هنگام فراخوانی یک متد میشه به تعداد دلخواه در انتهای اون، کاراکتر ";" قرار داد.
myBusiness business = new myBusiness();
business.DoWork(); ; ; ; ; ; ;

نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 13 - بررسی سیستم ردیابی تغییرات
خواص سایه‌ای =  خواصی که نمی‌خواهیم جلوی چشم ما باشند
بنابراین تعریف Id یک رابطه به صورت خاصیت سایه‌ای اشتباه است و هدف آن چنین چیزی نیست. هدف آن تعریف خواصی مانند CreatedByBrowserName، CreatedByIp، ModifiedByIp و امثال آن است که بیشتر شاید روزی برای بازبینی سیستم مورد استفاده قرار گیرند؛ شاید هم هیچ وقت.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت سیزدهم
در مبحث قبلی گفتیم که ویرایش تنظیمات لاگ‌ها از طریق IIS یا ویرایش مستقیم فایل‌های کانفیگ میسر است. در این مقاله که قسمت پایانی مبحث لاگ هاست، در مورد ویرایش فایلهای کانفیگ صحبت می‌کنیم؛ همچنین استفاده از دستورات appcmd برای ویرایش و نهایتا کد نویسی در زبان سی شارپ و جاوااسکریپت.
تنظیمات لاگ سایت‌ها در فایل applicationhost در آدرس زیر قرار دارد:
C:\Windows\System32\inetsrv\config\applicationHost.config
برای هر تگ سایت، یک تگ <logfile> وجود دارد که ویژگی‌های Attributes آن، نوع ثبت لاگ را مشخص می‌کنند و می‌توانید مستقیما در اینجا به ویرایش بپردازید. البته ویرایش فایل کانفیگ از طریق IIS به طور مستقیم هم امکان پذیر است. برای این منظور در IIS سرور را انتخاب و از بین ماژول‌های قسمت management گزینه‌ی Configuration Editor را انتخاب کنید. در قسمت Section گزینه‌ی System.applicationhost را باز کرده و از زیر مجموعه‌های آن گزینه‌ی Site را برگزینید. در تنظیمات باز شده، گزینه collection را انتخاب کنید تا در انتهای سطر، دکمه‌ی ... پدیدار گردد. روی آن کلیک کنید تا محیطی ویرایشی باز گردد که به شما اجازه‌ی افزودن و ویرایش خصوصیت‌ها را می‌دهد. برای ویرایش لاگ‌ها باید خصوصیت logfile را باز کنید. اگر قسمت قبلی را مطالعه کرده باشید، باید بسیاری از این خصوصیت‌ها و مقادیر را بشناسید.
خصوصیات دیگری را هم مشاهده خواهید کرد که شاید قبلا ندیده‌اید که البته بستگی به ورژن IIS  شما دارد؛ مثلا خصوصیت‌های maxLogLineLength و flushByEntryCountW3Clog از IIS8.5 اضافه شده اند.

جدول خصوصیت ها
 خصوصیت توضیح 
 customLogPluginClsid   یک پارامتر رشته‌ای اختیاری که در آن، آی دی کلاس یا کلاس‌هایی نوشته می‌شود که برای custom logging نوشته شده‌اند و این گزینه ترتیب اجرای آن‌ها را تعیین می‌کند.
 directory   اختیاری است. محل ذخیره‌ی لاگ فایل‌ها را مشخص می‌کند و در صورتیکه ذکر نشود، همان مسیر پیش فرض است.
 enabled   اختیاری است. فعال بودن سیستم لاگ برای آن سایت را مشخص می‌کند. مقدار پیش فرض آن true است.
 flushByEntryCountW3CLog   این مقدار مشخص می‌کند چند رخداد باید اتفاق بیفتد تا عمل ذخیره سازی لاگ صورت گیرد. اگر بعد از هر رخداد عمل ثبت لاگ انجام شود، سرعت ثبت لاگ‌ها بالا می‌رود؛ ولی باعث استفاده‌ی مداوم از منابع و همچنین درخواست ثبت اطلاعات را روی دیسک خواهد داد و تاوان آن با زیاد شدن عملیات روی دیسک، پرداخته خواهد شد. ولی در حالتیکه چند رخداد را نگهداری  سپس دسته‌ای ثبت کند، باعث افزایش کارآیی و راندمان سرور خواهد شد. در صورتیکه سرور به مشکلات لحظه‌ای برخورد می‌کند مقدار آن را کاهش دهید. مقدار پیش فرض 0 است. یعنی اینکه ثبت، بعد از 64000 لاگ خواهد بود.
 localTimeRollover   نحوه‌ی نامگذاری فایل‌های لاگ را مشخص می‌کند که مقدار بولین گرفته و اختیاری است. به طور پیش فرض مقدار false دارد.
 logExtFileFlags   این گزینه در حالتی به کارتان می‌آید که فرمت W3C را برای ثبت لاگ‌ها انتخاب کرده باشید و در اینجا مشخص می‌کنید که چه فیلدهایی باید در لاگ باشند و اگر بیش از یکی بود میتوان با ، (کاما) از هم جدایشان کرد.
 logFormat  نوع فرمت ذخیره سازی لاگ‌ها
 logSiteId  اختیاری است و مقدار پیش فرض آن true است. بدین معنا که کد یا شماره‌ی سایت هم در لاگ خواهد بود و این در حالتی است که گزارش در سطح سرور باشد. در غیر این صورت اگر هر سایت، جداگانه لاگی برای خود داشته باشد، ذکر نمی‌گردد.
 logTargetW3C   اختیاری است و و مقدار file و *ETW را می‌گیرد که به طور پیش فرض روی File تنظیم است. در این حالت فایل لاگ‌ها در یک فایل متنی توسط http.sys ذخیره می‌شود. ولی موقعیکه از ETW استفاده می‌شود، http.sys با استفاده از iislogprovider داده‌ها را به سمت ETW ارسال میکند که منجر به اجرای سرویس Logsvc شده که از داده‌ها کوئری گرفته و آن‌ها را مستقیما از پروسه‌های کارگر جمع آوری و به سمت فایل لاگ ارسال می‌کند. همچنین انتخاب این دو گزینه نیز ممکن است.
 maxLogLineLength  حداکثر تعداد خطی که یک لاگ میتواند داشته باشد تا اینکه بتوانید در مصرف دیسک سخت صرفه جویی کنید و بیشتر کاربرد آن برای لاگ‌های کاستوم است. این عدد باید از نوع Uint باشد و اختیاری است و از 2 تا 65536 مقدار میپذیرد که مقدار پیش فرض آن 65536 می‌باشد.
 period   همان مبحث زمان بندی در مورد ایجاد فایل‌های لاگ است که در مقاله‌ی پیشین برسی کردیم و مقادیر Dialy,Hourly,monthlyو weekly را می‌پذیرد. همچنین maxsize هم هست؛ موقعی که لاگ به نهایت حجمی که برای آن تعیین کردیم میرسد.
 truncateSize   اختیاری است و مقدار آن از نوع int64 است. حداکثر حجم یک فایل لاگ را مشخص می‌کند تا اگر period روی maxsize تنظیم شده بود، حداکثر حجم را میتوان از اینجا تعیین نمود. در مقاله پیشین در این باره صحبت کردیم؛ حداقل عدد برای آن 1,048,576 است و اگر کمتر از آن بنویسید، سیستم همین عدد 1,048,576 را در نظر خواهد گرفت. مقدار پیش فرض آن 20971520 می باشد.
* ETW یا  Event Tracing Windows، سیستم و یا نرم افزاری برای عیب یابی و نظارت برای کامپوننت‌های ویندوزی است و یکی از استفاده کننده‌هایش IIS است  که از ویندوز 2000 به بعد اضافه شده‌است. برای قطع کردن این ماژول در IIS هم میتوانید  قسمت هفتم  را بررسی نمایید و دنیال ماژول TracingModule  بگردید. این ماژول به صورت Real time به ثبت رخدادهای IIS می‌پردازد.

به غیر از خصوصات بالا، خصوصیت customFields نیز از IIS 8.5 (به بعد) در دسترس است. اگر قصد دارید به غیر از فیلدهای W3c فیلدهای اختصاصی دیگری نیز داشته باشید، میتوان از این گزینه استفاده کرد. این فیلدهای کاستوم می‌توانند اطلاعاتشان را از request header ، response header و server variables دریافت کنند. این ویژگی تنها در فرمت W3C و در سطح سایت قابل انجام است. موقعی که یک فایل لاگ شامل فیلدهای اختصاصی شود، به انتها نام فایل X_ اضافه میگردد تا نشان دهد شامل یک فیلد اختصاصی یا کاستوم است. نحوه تعریف آن در فایل applicationhost به شکل زیر است:
<system.applicationHost>
   <sites>
      <siteDefaults>
         <logFile logFormat="W3C"
            directory="%SystemDrive%\inetpub\logs\LogFiles"
            enabled="true">
            <customFields>
               <clear/>
               <add logFieldName="ContosoField" sourceName="ContosoSource"
                  sourceType="ServerVariable" />
            </customFields>
         </logFile>
      </siteDefaults>
   </sites>
</system.applicationHost>

تغییر تنظمیات لاگ با Appcmd
appcmd.exe set config -section:system.applicationHost/sites /siteDefaults.logFile.enabled:"True" /commit:apphost
appcmd.exe set config -section:system.applicationHost/sites /siteDefaults.logFile.logFormat:"W3C" /commit:apphost
appcmd.exe set config -section:system.applicationHost/sites /siteDefaults.logFile.directory:"%SystemDrive%\inetpub\logs\LogFiles" /commit:apphost

تنظمیات تگ لاگ با برنامه نویسی و اسکریپت نویسی
هچنین با رفرنس Microsoft.web.administration در پروژه‌های دات نتی خود میتوانید امکان ویرایش تنظیمات را در برنامه‌های خود نیز داشته باشید:
using System;
using System.Text;
using Microsoft.Web.Administration;

internal static class Sample
{
   private static void Main()
   {
      using (ServerManager serverManager = new ServerManager())
      {
         Configuration config = serverManager.GetApplicationHostConfiguration();
         ConfigurationSection sitesSection = config.GetSection("system.applicationHost/sites");
         ConfigurationElement siteDefaultsElement = sitesSection.GetChildElement("siteDefaults");

         ConfigurationElement logFileElement = siteDefaultsElement.GetChildElement("logFile");
         logFileElement["logFormat"] = @"W3C";
         logFileElement["directory"] = @"%SystemDrive%\inetpub\logs\LogFiles";
         logFileElement["enabled"] = true;

         serverManager.CommitChanges();
      }
   }
}

با استفاده از اسکریپت نویسی توسط جاوااسکریپت و وی بی اسکریپت هم نیز این امکان مهیاست:
var adminManager = new ActiveXObject('Microsoft.ApplicationHost.WritableAdminManager');
adminManager.CommitPath = "MACHINE/WEBROOT/APPHOST";
var sitesSection = adminManager.GetAdminSection("system.applicationHost/sites", "MACHINE/WEBROOT/APPHOST");
var siteDefaultsElement = sitesSection.ChildElements.Item("siteDefaults");

var logFileElement = siteDefaultsElement.ChildElements.Item("logFile");
logFileElement.Properties.Item("logFormat").Value = "W3C";
logFileElement.Properties.Item("directory").Value = "%SystemDrive%\\inetpub\\logs\\LogFiles";
logFileElement.Properties.Item("enabled").Value = true;

adminManager.CommitChanges();

FTP Logging
برای اطمینان از نصب Ftp logging موقع نصب، باید از مورد زیر مطمئن باشید:

IIS را باز کنید و در لیست درختی، سرور را انتخاب کنید. در قسمت FTP میتوانید گزینه‌ی Ftp logging را ببینید. تنظیمات این قسمت هم دقیقا همانند قسمت logging میباشد و همان موارد برای آن هم صدق می‌کند.


بررسی تگ آن در applicationhost

تگ این نوع لاگ در فایل applicationhost در زیر مجموعه‌ی تگ <site> به شکل زیر نوشته می‌شود:

<system.ftpServer>
   <log centralLogFileMode="Central">
      <centralLogFile enabled="true" />
   </log>
</system.ftpServer>

گزینه centralLogFileMode  دو مقدار central و site را می‌پذیرد. اگر گزینه‌ی central انتخاب شود، یعنی همه‌ی لاگ‌ها را داخل یک فایل در سطح سرور ثبت کن ولی اگر گزینه‌ی site انتخاب شده باشد، لاگ هر سایت در یک فایل ثبت خواهد شد.

گزینه‌ی logInUTF8  یک خصوصیت اختیاری است که مقدار پیش فرض آن true میباشد. در این حالت باید تمامی رشته‌ها به انکدینگ UTF-8 تبدیل شوند.

همانطور که می‌بینید تگ log در بالا یک تگ فرزند هم به اسم centralLogFile دارد که همان خصوصیات جدول بالا در آن مهیاست.


دسترسی به تنظیمات این قسمت توسط دستور Appcmd: 

appcmd.exe set config -section:system.ftpServer/log /centralLogFileMode:"Central" /commit:apphost

appcmd.exe set config -section:system.ftpServer/log /centralLogFile.enabled:"True" /commit:apphost


دسترسی به تنظیمات این قسمت توسط دات نت:

using System;
using System.Text;
using Microsoft.Web.Administration;

internal static class Sample
{
   private static void Main()
   {
      using (ServerManager serverManager = new ServerManager())
      {
         Configuration config = serverManager.GetApplicationHostConfiguration();

         ConfigurationSection logSection = config.GetSection("system.ftpServer/log");
         logSection["centralLogFileMode"] = @"Central";

         ConfigurationElement centralLogFileElement = logSection.GetChildElement("centralLogFile");
         centralLogFileElement["enabled"] = true;

         serverManager.CommitChanges();
      }
   }
}


دسترسی به تنظیمات این قسمت توسط Javascript: 

var adminManager = new ActiveXObject('Microsoft.ApplicationHost.WritableAdminManager');
adminManager.CommitPath = "MACHINE/WEBROOT/APPHOST";

var logSection = adminManager.GetAdminSection("system.ftpServer/log", "MACHINE/WEBROOT/APPHOST");
logSection.Properties.Item("centralLogFileMode").Value = "Central";

var centralLogFileElement = logSection.ChildElements.Item("centralLogFile");
centralLogFileElement.Properties.Item("enabled").Value = true;

adminManager.CommitChanges();