تازه های WebAPI 2.0
OpenCVSharp #18
این مطلب را میتوان به عنوان جمع بندی مطالبی که تاکنون بررسی شدند درنظر گرفت و در اساس مطلب جدیدی ندارد و صرفا ترکیب یک سری تکنیک است؛ برای مثال:
چطور یک تصویر را به نمونهی سیاه و سفید آن تبدیل کنیم؟
کار با متد Threshold جهت بهبود کیفیت یک تصویر جهت تشخیص اشیاء
تشخیص کانتورها (Contours) و اشیاء موجود در یک تصویر
آشنایی با نحوهی گروه بندی تصاویر مشابه و مفاهیمی مانند برچسبهای تصاویر که بیانگر یک گروه از تصاویر هستند.
تهیه تصاویر اعداد انگلیسی جهت آموزش دادن به الگوریتم CvKNearest
در اینجا نیز از یکی دیگر از الگوریتمهای machine learning موجود در OpenCV به نام CvKNearest برای تشخیص اعداد انگلیسی استفاده خواهیم کرد. این الگوریتم نزدیکترین همسایهی اطلاعاتی مفروض را در گروهی از دادههای آموزش داده شدهی به آن پیدا میکند. خروجی آن شمارهی این گروه است. بنابراین نحوهی طبقهی بندی اطلاعات در اینجا چیزی شبیه به شکل زیر خواهد بود:
مجموعهای از تصاویر 0 تا 9 را جمع آوری کردهایم. هر کدام از پوشهها، بیانگر اعدادی از یک خانواده هستند. این تصویر را با فرمت ذیل جمع آوری میکنیم:
public class ImageInfo { public Mat Image { set; get; } public int ImageGroupId { set; get; } public int ImageId { set; get; } }
public IList<ImageInfo> ReadTrainingImages(string path, string ext) { var images = new List<ImageInfo>(); var imageId = 1; foreach (var dir in new DirectoryInfo(path).GetDirectories()) { var groupId = int.Parse(dir.Name); foreach (var imageFile in dir.GetFiles(ext)) { var image = processTrainingImage(new Mat(imageFile.FullName, LoadMode.GrayScale)); if (image == null) { continue; } images.Add(new ImageInfo { Image = image, ImageId = imageId++, ImageGroupId = groupId }); } } return images; }
private static Mat processTrainingImage(Mat gray) { var threshImage = new Mat(); Cv2.Threshold(gray, threshImage, Thresh, ThresholdMaxVal, ThresholdType.BinaryInv); // Threshold to find contour Point[][] contours; HiearchyIndex[] hierarchyIndexes; Cv2.FindContours( threshImage, out contours, out hierarchyIndexes, mode: ContourRetrieval.CComp, method: ContourChain.ApproxSimple); if (contours.Length == 0) { return null; } Mat result = null; var contourIndex = 0; while ((contourIndex >= 0)) { var contour = contours[contourIndex]; var boundingRect = Cv2.BoundingRect(contour); //Find bounding rect for each contour var roi = new Mat(threshImage, boundingRect); //Crop the image //Cv2.ImShow("src", gray); //Cv2.ImShow("roi", roi); //Cv.WaitKey(0); var resizedImage = new Mat(); var resizedImageFloat = new Mat(); Cv2.Resize(roi, resizedImage, new Size(10, 10)); //resize to 10X10 resizedImage.ConvertTo(resizedImageFloat, MatType.CV_32FC1); //convert to float result = resizedImageFloat.Reshape(1, 1); contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next; } return result; }
ابتدا تصویر اصلی بارگذاری میشود؛ همان تصویر سمت چپ. سپس با استفاده از متد Threshold، شدت نور نواحی مختلف آن یکسان شده و آماده میشود برای تشخیص کانتورهای موجود در آن. در ادامه با استفاده از متد FindContours، شیء مرتبط با عدد جاری یافت میشود. سپس متد Cv2.BoundingRect مستطیل دربرگیرندهی این شیء را تشخیص میدهد (تصویر سمت راست). بر این اساس میتوان تصویر اصلی ورودی را به یک تصویر کوچکتر که صرفا شامل ناحیهی عدد مدنظر است، تبدیل کرد. در ادامه برای کار با الگوریتم CvKNearest نیاز است تا این تصویر بهبود یافته را تبدیل به یک ماتریس یک بعدی کردی که روش انجام کار توسط متد Reshape مشاهده میکنید.
از همین روش پردازش و بهبود تصویر ورودی، جهت پردازش اعداد یافت شدهی در یک تصویر با تعداد زیادی عدد نیز استفاده خواهیم کرد.
آموزش دادن به الگوریتم CvKNearest
تا اینجا تصاویر گروه بندی شدهای را خوانده و لیستی از آنها را مطابق فرمت الگوریتم CvKNearest تهیه کردیم. مرحلهی بعد، معرفی این لیست به متد Train این الگوریتم است:
public CvKNearest TrainData(IList<ImageInfo> trainingImages) { var samples = new Mat(); foreach (var trainingImage in trainingImages) { samples.PushBack(trainingImage.Image); } var labels = trainingImages.Select(x => x.ImageGroupId).ToArray(); var responses = new Mat(labels.Length, 1, MatType.CV_32SC1, labels); var tmp = responses.Reshape(1, 1); //make continuous var responseFloat = new Mat(); tmp.ConvertTo(responseFloat, MatType.CV_32FC1); // Convert to float var kNearest = new CvKNearest(); kNearest.Train(samples, responseFloat); // Train with sample and responses return kNearest; }
سپس نیاز است لیست گروههای متناظر با تصاویر اعداد را تبدیل به فرمت مورد انتظار متد Train کنیم. در اینجا صرفا لیستی از اعداد صحیح را داریم. این لیست نیز باید تبدیل به یک Mat شود که روش انجام آن در متد فوق بیان شدهاست. کلاس Mat سازندهی مخصوصی را جهت تبدیل لیست اعداد، به همراه دارد. این Mat نیز باید تبدیل به یک ماتریس یک بعدی شود که برای این منظور از متد Reshape استفاده شدهاست.
انجام عملیات OCR نهایی
پس از تهیهی لیستی از تصاویر و آموزش دادن آنها به الگوریتم CvKNearest، تنها کاری که باید انجام دهیم، یافتن اعداد در تصویر نمونهی مدنظر و سپس معرفی آن به متد FindNearest الگوریتم CvKNearest است. روش انجام اینکار بسیار شبیه است به روش معرفی شده در متد processTrainingImage که پیشتر بررسی شد:
public void DoOCR(CvKNearest kNearest, string path) { var src = Cv2.ImRead(path); Cv2.ImShow("Source", src); var gray = new Mat(); Cv2.CvtColor(src, gray, ColorConversion.BgrToGray); var threshImage = new Mat(); Cv2.Threshold(gray, threshImage, Thresh, ThresholdMaxVal, ThresholdType.BinaryInv); // Threshold to find contour Point[][] contours; HiearchyIndex[] hierarchyIndexes; Cv2.FindContours( threshImage, out contours, out hierarchyIndexes, mode: ContourRetrieval.CComp, method: ContourChain.ApproxSimple); if (contours.Length == 0) { throw new NotSupportedException("Couldn't find any object in the image."); } //Create input sample by contour finding and cropping var dst = new Mat(src.Rows, src.Cols, MatType.CV_8UC3, Scalar.All(0)); var contourIndex = 0; while ((contourIndex >= 0)) { var contour = contours[contourIndex]; var boundingRect = Cv2.BoundingRect(contour); //Find bounding rect for each contour Cv2.Rectangle(src, new Point(boundingRect.X, boundingRect.Y), new Point(boundingRect.X + boundingRect.Width, boundingRect.Y + boundingRect.Height), new Scalar(0, 0, 255), 2); var roi = new Mat(threshImage, boundingRect); //Crop the image var resizedImage = new Mat(); var resizedImageFloat = new Mat(); Cv2.Resize(roi, resizedImage, new Size(10, 10)); //resize to 10X10 resizedImage.ConvertTo(resizedImageFloat, MatType.CV_32FC1); //convert to float var result = resizedImageFloat.Reshape(1, 1); var results = new Mat(); var neighborResponses = new Mat(); var dists = new Mat(); var detectedClass = (int)kNearest.FindNearest(result, 1, results, neighborResponses, dists); //Console.WriteLine("DetectedClass: {0}", detectedClass); //Cv2.ImShow("roi", roi); //Cv.WaitKey(0); //Cv2.ImWrite(string.Format("det_{0}_{1}.png",detectedClass, contourIndex), roi); Cv2.PutText( dst, detectedClass.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), new Point(boundingRect.X, boundingRect.Y + boundingRect.Height), 0, 1, new Scalar(0, 255, 0), 2); contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next; } Cv2.ImShow("Segmented Source", src); Cv2.ImShow("Detected", dst); Cv2.ImWrite("dest.jpg", dst); Cv2.WaitKey(); }
ابتدا تصویر اصلی که قرار است عملیات OCR روی آن صورت گیرد، بارگذاری میشود. سپس کانتورها و اعداد موجود در آن تشخیص داده میشوند. مستطیلهای قرمز رنگ در برگیرندهی این اعداد را در تصویر دوم مشاهده میکنید. سپس این کانتورهای یافت شده را که شامل یکی از اعداد تشخیص داده شدهاست، تبدیل به یک ماتریس یک بعدی کرده و به متد FindNearest ارسال میکنیم. خروجی آن نام گروه یا پوشهای است که این عدد در آن قرار دارد. در همینجا این خروجی را تبدیل به یک رشته کرده و در تصویر سوم با رنگ سبز رنگ نمایش میدهیم.
بنابراین در این تصویر، پنجرهی segmented image، همان اشیاء تشخیص داده شدهی از تصویر اصلی هستند.
پنجرهی با زمینهی سیاه رنگ، نتیجهی نهایی OCR است که نسبتا هم دقیق عمل کردهاست.
کدهای کامل این مثال را از اینجا میتوانید دریافت کنید.
چرا به ابزارهای مدیریت حالت نیاز داریم؟
به محض رد شدن از مرز پیاده سازی امکانات اولیهی یک برنامه، نیاز به ابزارهای مدیریت حالت نمایان میشوند؛ خصوصا زمانیکه نیاز است با اطلاعات قابل توجهی سر و کار داشت. مهمترین دلیل استفادهی از یک ابزار مدیریت حالت، مدیریت منطق تجاری برنامه است. منطق نمایشی برنامه مرتبط است به نحوهی نمایش اجزای آن در صفحه؛ مانند نمایش یک صفحهی مودال، تغییر رنگ عناصر با عبور کرسر ماوس از روی آنها و در کل منطقی که مرتبط و یا وابستهی به هدف اصلی برنامه نیست. از سوی دیگر منطق تجاری برنامه مرتبط است با مدیریت، تغییر و ذخیره سازی اشیاء تجاری مورد نیاز آن؛ مانند اطلاعات حساب کاربری شخص و دریافت اطلاعات برنامه از یک API که مختص به برنامهی خاص ما است و به همین دلیل نیاز به ابزاری برای مدیریت بهینهی آن وجود دارد. برای مثال اینکه در کجا باید منطق تجاری و نمایشی را به هم متصل کرد، میتواند چالش بر انگیر باشد. چگونه باید اطلاعات کاربر را ذخیره کرد؟ چگونه React باید متوجه شود که اطلاعات ما تغییر کردهاست و در نتیجهی آن کامپوننتی را مجددا رندر کند؟ یک ابزار مدیریت حالت، تمام این مسایل را به نحو یکدستی در سراسر برنامه، مدیریت میکند.
اگر از یک ابزار مدیریت حالت استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد تمام اطلاعات منطق تجاری را در داخل state کامپوننتها ذخیره کنیم که توصیه نمیشود؛ چون مقیاس پذیر نیست. برای مثال فرض کنید قرار است تمام اطلاعات state را داخل یک کامپوننت ذخیره کنیم. هر زمانیکه بخواهیم این state را از طریق یک کامپوننت فرزند تغییر دهیم، نیاز خواهد بود این اطلاعات را به والد آن کامپوننت ارسال کنیم که اگر از تعداد زیادی کامپوننت تو در تو تشکیل شده باشد، زمانبر و به همراه کدهای تکراری زیادی خواهد بود. همچنین اینکار سبب رندر مجدد کل برنامه با هر تغییری در state آن میشود که غیرضروری بوده و کارآیی برنامه را کاهش میدهد. به علاوه در این بین مشخص نیست هر قسمت از state، از کدام کامپوننت تامین شدهاست. به همین جهت نیاز به روشی برای مدیریت حالت در بین کامپوننتهای برنامه وجود دارد.
داشتن تنها یک محل برای ذخیره سازی state در برنامه
همانطور که در قسمت 8 ترکیب کامپوننتها در سری React 16x بررسی کردیم، هر کامپوننت در React، دارای state خاص خودش است و این state از سایر کامپوننتها کاملا مستقل و ایزولهاست. این مورد با بزرگتر شدن برنامه و برقراری ارتباط بین کامپوننتها، مشکل ایجاد میکند. برای مثال اگر بخواهیم دکمهای را در صفحه قرار داده و توسط این دکمه درخواست صفر شدن مقدار هر کدام از شمارشگرها را صادر کنیم، با صفر کردن value هر کدام از این کامپوننتها، اتفاقی رخ نمیدهد. چون state محلی این کامپوننتها، با سایر اجزای صفحه به اشتراک گذاشته نمیشود و باید آنرا تبدیل به یک controlled component کرد، بطوریکه دارای local state خاص خودش نیست و تمام دادههای دریافتی را از طریق this.props دریافت میکند و هر زمانیکه قرار است دادهای تغییر کند، رخدادی را به والد خود صادر میکند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل میشود. تازه این روش در مورد کامپوننتهایی صدق میکند که رابطهی والد و فرزندی بین آنها وجود دارد. اگر چنین رابطهای وجود نداشت، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. برای مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون کامپوننتهای ما، از کامپوننت App مشتق میشوند، اکنون میتوان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت. این مورد هم مانند مثال انتقال اطلاعات کاربر لاگین شدهی به سیستم، به تمام زیر قسمتهای برنامه، نیاز به ارسال اطلاعات از طریق props یک کامپوننت، به کامپوننت بعدی را دارد و به همین ترتیب برای مابقی که به props drilling مشهور است و روش پسندیدهای نیست.
Redux چیست؟ ذخیره سازی کل درخت state یک برنامه، در یک محل. به این ترتیب به یک شیء جاوا اسکریپتی بزرگ خواهیم رسید که در برگیرندهی تمام state برنامهاست. یکی از مزایای آن امکان serialize و deserialize کل این شیء، به سادگی است. برای مثال توسط متد JSON.stringify میتوان آنرا در جائی ذخیره کرد و سپس آنرا به صورت یک شیء جاو اسکریپتی در زمانی دیگر بازیابی کرد. یکی از مزایای آن، امکان بازیابی دقیق شرایط کاربری است که دچار مشکل شدهاست و سپس دیباگ و رفع مشکل او، در زمانی دیگر.
تاریخچهای از سیستمهای مدیریت حالت
همه چیز با AngularJS 1x شروع شد که از data binding دو طرفه پشتیبانی میکرد. هرچند این روش برای همگام نگه داشتن View و مدل برنامه، مفید است، اما در Viewهای پیچیده، برنامه را کند میکند. در همین زمان فیسبوک، روش مدیریت حالتی را به نام Flux ارائه داد که از data binding یک طرفه پشتیبانی میکرد. به این معنا که در این روش، همواره اطلاعات از View به مدل، جریان پیدا میکند. کار کردن با آن سادهاست؛ چون نیازی نیست حدس زده شود که اکنون جریان اطلاعات از کدام سمت است. اما مشکل آن عدم هماهنگی model و view، در بعضی از حالات است. Flux از این جهت به وجود آمد که مدیریت حالت در برنامههای React آن زمان، پیچیده بود و مقیاس پذیری کمی داشت (پیش از ارائهی Context و Hooks). در کل Flux صرفا یکسری الگوی مدیریت حالت را بیان میکند و یک کتابخانهی مجزا نیست. بر مبنای این الگوها و قراردادها، میتوان کتابخانههای مختلفی را ایجاد کرد. از این رو در سال 2015، کتابخانههای زیادی مانند Reflux, Flummox, MartyJS, Alt, Redux و غیره برای پیاده سازی آن پدید آمدند. در این بین، کتابخانهی Redux ماندگار شد و پیروز این نبرد بود!
توابع خالص و ناخالص (Pure & Impure Functions)
پیش از شروع بحث، نیاز است با یکسری از واژهها مانند توابع خالص و ناخالص آشنا شد. این نکات از این جهت مهم هستند که Redux فقط با توابع خالص کار میکند.
توابع خالص: تعدادی آرگومان را دریافت کرده و بر اساس آنها، مقداری را باز میگردانند.
// Pure const add = (a, b) => { return a + b; }
توابع ناخالص: این نوع توابع سبب تغییراتی در متغیرهایی خارج از میدان دید خود میشوند و یا به همراه یک سری اثرات جانبی (side effects) مانند تعامل با دنیای خارج (وجود یک console.log در آن تابع و یا دریافت اطلاعاتی از یک API خارجی) هستند.
// Impure const b; const add = (a) => { return a + b; }
// Impure const add = (a, b) => { console.log('lolololol'); return a + b; }
// Impure const add = (a, b) => { Api.post('/add', { a, b }, (response) => { // Do something. }); };
روشهایی برای جلوگیری از تغییرات در اشیاء در جاوا اسکریپت
ایجاد تغییرات در آرایهها و اشیاء (Mutating arrays and objects) نیز ناخالصی ایجاد میکند؛ از این جهت که سبب تغییراتی در دنیای خارج (خارج از میدان دید تابع) میشویم. به همین جهت نیاز به روشهایی وجود دارد که از این نوع تغییرات جلوگیری کرد:
// Copy object const original = { a: 1, b: 2 }; const copy = Object.assign({}, original);
برای مثال در React، برای انجام رندر نهایی، در پشت صحنه کار مقایسهی اشیاء صورت میگیرد. به همین جهت اگر همان شیءای را که ردیابی میکند تغییر دهیم، دیگر نمیتواند به صورت مؤثری فقط قسمتهای تغییر کردهی آنرا تشخیص داده و کار رندر را فقط بر اساس آنها انجام دهد و مجبور خواهد شد کل یک شیء را بارها و بارها رندر کند که اصلا بهینه نیست. به همین جهت، ایجاد تغییرات مستقیم در شیءای که به state آن انتساب داده میشود، مجاز نیست.
متد Object.assign، چندین شیء را نیز میتواند با هم یکی کند و شیء جدیدی را تشکیل دهد:
// Extend object const original = { a: 1, b: 2 }; const extension = { c: 3 }; const extended = Object.assign({}, original, extension);
// Copy object const original = { a: 1, b: 2 }; const copy = { ...original };
// Extend object const original = { a: 1, b: 2 }; const extension = { c: 3 }; const extended = { ...original, ...extension };
روشهایی برای جلوگیری از تغییرات در آرایهها در جاوا اسکریپت
متد slice آرایهها نیز بدون ذکر آرگومانی، یک کپی از آرایهی اصلی را ایجاد میکند:
// Copy array const original = [1, 2, 3]; const copy = [1, 2, 3].slice();
// Copy array const original = [1, 2, 3]; const copy = [ ...original ];
// Extend array const original = [1, 2, 3]; const extended = original.concat(4); const moreExtended = original.concat([4, 5]);
معادل قطعه کد فوق در ES-6 و به همراه spread operator آن به صورت زیر است:
// Extend array const original = [1, 2, 3]; const extended = [ ...original, 4 ]; const moreExtended = [ ...original, ...extended, 5 ];
مفاهیم ابتدایی Redux
در Redux برای ایجاد تغییرات در شیء کلی state، از مفهومی به نام dispatch actions استفاده میشود. action در اینجا به معنای رخدادن چیزی است؛ مانند کلیک بر روی یک دکمه و یا دریافت اطلاعاتی از یک API. در این حالت مقایسهای بین وضعیت قبلی state و وضعیت فعلی آن صورت میگیرد و تغییرات مورد نیاز جهت اعمال به UI، محاسبه خواهند شد.
اصلیترین جزء Redux، تابعی است به نام Reducer. این تابع، یک تابع خالص است و دو آرگومان را دریافت میکند:
تابع Reducer، بر اساس action و یا رخدادی، ابتدا کل state برنامه را دریافت میکند و سپس خروجی آن بر اساس منطق این تابع، یک state جدید خواهد بود. اکنون که این state جدید را داریم، برنامهی React ما میتواند به تغییرات آن گوش فرا داده و بر اساس آن، UI را به روز رسانی کند. به این ترتیب کار اصلی مدیریت state، به خارج از برنامهی React منتقل میشود.
در این تصویر، تابع action creator را هم ملاحظه میکند که کاملا اختیاری است. یک action میتواند یک رشته و یا یک عدد باشد. با پیچیده شدن برنامه، نیاز به ارسال یکسری متادیتا و یا اطلاعات بیشتری از اکشن رسیدهاست. کار action creator، ایجاد شیء action، به صورت یک دست و یکنواخت است تا دیگر نیازی به ایجاد دستی آن نباشد.
مزایای کار با Redux
- داشتن یک مکان مرکزی برای ذخیره سازی کلی حالت برنامه (به آن «source of truth» و یا store هم گفته میشود): به این ترتیب مشکل ارسال خواص در بین کامپوننتهای عمیق و چند سطحی، برطرف شده و هر زمانیکه نیاز بود، از آن اطلاعاتی را دریافت و یا با قالب خاصی، آنرا به روز رسانی میکنند.
- رسیدن به بهروز رسانیهای قابل پیش بینی state: هرچند در حالت کار با Redux، یک شیء بزرگ جاوا اسکریپتی، کل state برنامه را تشکیل میدهد، اما امکان کار مستقیم با آن و تغییرش وجود ندارد. به همین جهت است که برای کار با آن، باید رویدادی را از طریق actionها به تابع Reducer آن تحویل داد. چون Reducer یک تابع خالص است، با دریافت یک سری ورودی مشخص، همواره یک خروجی مشخص را نیز تولید میکند. به همین جهت قابلیت ضبط و تکرار را پیدا میکند؛ همان بحث serialize و deseriliaze، توسط ابزاری مانند: logrocket. به علاوه قابلیت undo و redo را نیز میتوان به این ترتیب پیاده سازی کرد (state جدید محاسبه شده، مشخص است، کل state قبلی را نیز داریم یا میتوان ذخیره کرد و سپس برای undo، آنرا جایگزین state جدید نمود). افزونهی redux dev tools نیز قابلیت import و export کل state را به همراه دارد.
- چون تابع Reducer، یک تابع خالص است و همواره خروجیهای مشخصی را به ازای ورودیهای مشخصی، تولید میکند، آزمایش کردن، پیاده سازی و حتی logging آن نیز سادهتر است. در این بین حتی یک افزونهی مخصوص نیز برای دیباگ آن تهیه شدهاست: redux-devtools-extension. تابع خالص، تابعی است که به همراه اثرات جانبی نیست (side effects)؛ به همین جهت عملکرد آن کاملا قابل پیش بینی بوده و آزمون پذیری آن به دلیل نداشتن وابستگیهای خارجی، بسیار بالا است.
Context API خود React چطور؟
در قسمت 33 سری React 16x، مفهوم React Context را بررسی کردیم. پس از معرفی آن با React 16.3، مقالات زیادی منتشر شدند که ... Redux مردهاست (!) و یا بجای Redux از React context استفاده کنید. اما واقعیت این است که React Redux در پشت صحنه از React context استفاده میکند و تابع connect آن دقیقا به همین زیر ساخت متصل میشود.
کار با Redux مزایایی مانند کارآیی بالاتر، با کاهش رندرهای مجدد کامپوننتها، دیباگ سادهتر با افزونههای اختصاصی و همچنین سفارشی سازی، مانند نوشتن میانافزارها را به همراه دارد. اما شاید واقعا نیازی به تمام این امکانات را هم نداشته باشید؛ اگر هدف، صرفا انتقال سادهتر اطلاعات بوده و برنامهی مدنظر نیز کوچک است. React Context برخلاف Redux، نگهدارندهی state نیست و بیشتر هدفش محلی برای ذخیره سازی اطلاعات مورد استفادهی در چندین و چند کامپوننت تو در تو است. هرچند شبیه به Redux میتوان اشارهگرهایی از متدها را به استفاده کنندگان از آن ارسال کرد تا سبب بروز رویدادها و اکشنهایی در کامپوننت تامین کنندهی Contrext شوند (یا یک کتابخانهی ابتدایی شبیه به Redux را توسط آن تهیه کرد). بنابراین برای انتخاب بین React Context و Redux باید به اندازهی برنامه، تعداد نفرات تیم، آشنایی آنها با مفاهیم Redux دقت داشت.
SQL Antipattern #2
/// Example: "00001.00042.00005".
/// Example: "00001.00042.00006".
public class OrganizationalUnit : TrackableEntity<User>, IHasRowVersion, IPassivable { #region Constants /// <summary> /// Maximum depth of an UO hierarchy. /// </summary> public const int MaxDepth = 16; /// <summary> /// Length of a code unit between dots. /// </summary> public const int PathUnitLength = 5; /// <summary> /// Maximum length of the <see cref="Path"/> property. /// </summary> public const int MaxPathLength = MaxDepth * (PathUnitLength + 1) - 1; public const char HierarchicalDisplayNameSeperator = '»'; #endregion #region Properties public string Name { get; set; } public string NormalizedName { get; set; } public string HierarchicalDisplayName { get; set; } /// <summary> /// Hierarchical Path of this organization unit. /// Example: "00001.00042.00005". /// It's changeable if OU hierarch is changed. /// </summary> public string Path { get; set; } public bool IsActive { get; set; } = true; public byte[] RowVersion { get; set; } #endregion #region Navigation Properties public OrganizationalUnit Parent { get; set; } public long? ParentId { get; set; } public ICollection<OrganizationalUnit> Children { get; set; } = new HashSet<OrganizationalUnit>(); public ICollection<UserOrganizationalUnit> UserOrganizationalUnits { get; set; } = new HashSet<UserOrganizationalUnit>(); #endregion #region Public Methods /// <summary> /// Creates path for given numbers. /// Example: if numbers are 4,2 then returns "00004.00002"; /// </summary> /// <param name="numbers">Numbers</param> public static string CreatePath(params int[] numbers) { if (numbers.IsNullOrEmpty()) { return null; } return numbers.Select(number => number.ToString(new string('0', PathUnitLength))).JoinAsString("."); } /// <summary> /// Appends a child path to a parent path. /// Example: if parentPath = "00001", childPath = "00042" then returns "00001.00042". /// </summary> /// <param name="parentPath">Parent path. Can be null or empty if parent is a root.</param> /// <param name="childPath">Child path.</param> public static string AppendPath(string parentPath, string childPath) { if (childPath.IsNullOrEmpty()) { throw new ArgumentNullException(nameof(childPath), "childPath can not be null or empty."); } if (parentPath.IsNullOrEmpty()) { return childPath; } return parentPath + "." + childPath; } /// <summary> /// Gets relative path to the parent. /// Example: if path = "00019.00055.00001" and parentPath = "00019" then returns "00055.00001". /// </summary> /// <param name="path">The path.</param> /// <param name="parentPath">The parent path.</param> public static string GetRelativePath(string path, string parentPath) { if (path.IsNullOrEmpty()) { throw new ArgumentNullException(nameof(path), "Path can not be null or empty."); } if (parentPath.IsNullOrEmpty()) { return path; } if (path.Length == parentPath.Length) { return null; } return path.Substring(parentPath.Length + 1); } /// <summary> /// Calculates next path for given path. /// Example: if code = "00019.00055.00001" returns "00019.00055.00002". /// </summary> /// <param name="path">The path.</param> public static string CalculateNextPath(string path) { if (path.IsNullOrEmpty()) { throw new ArgumentNullException(nameof(path), "Path can not be null or empty."); } var parentPath = GetParentPath(path); var lastUnitPath = GetLastUnitPath(path); return AppendPath(parentPath, CreatePath(Convert.ToInt32(lastUnitPath) + 1)); } /// <summary> /// Gets the last unit path. /// Example: if path = "00019.00055.00001" returns "00001". /// </summary> /// <param name="path">The path.</param> public static string GetLastUnitPath(string path) { if (path.IsNullOrEmpty()) { throw new ArgumentNullException(nameof(path), "Path can not be null or empty."); } var splittedPath = path.Split('.'); return splittedPath[splittedPath.Length - 1]; } /// <summary> /// Gets parent path. /// Example: if path = "00019.00055.00001" returns "00019.00055". /// </summary> /// <param name="path">The path.</param> public static string GetParentPath(string path) { if (path.IsNullOrEmpty()) { throw new ArgumentNullException(nameof(path), "Path can not be null or empty."); } var splittedPath = path.Split('.'); if (splittedPath.Length == 1) { return null; } return splittedPath.Take(splittedPath.Length - 1).JoinAsString("."); } #endregion }
البته یک ویو نمایشی برای حالت درختی هم بهتر است داشته باشید.
یکسری متد DomainService
public virtual async Task<string> GetNextChildPathAsync(long? parentId) { var lastChild = await GetLastChildOrNullAsync(parentId).ConfigureAwait(false); if (lastChild == null) { var parentPath = parentId != null ? await GetPathAsync(parentId.Value).ConfigureAwait(false) : null; return OrganizationalUnit.AppendPath(parentPath, OrganizationalUnit.CreatePath(1)); } return OrganizationalUnit.CalculateNextPath(lastChild.Path); } public async Task<string> GetNextChildHierarchicalDisplayNameAsync(string name, long? parentId) { var parent = parentId != null ? await _organizationalUnits.SingleOrDefaultAsync(a => a.Id == parentId.Value).ConfigureAwait(false) : null; return parent == null ? name : $"{parent.HierarchicalDisplayName} {OrganizationalUnit.HierarchicalDisplayNameSeperator} {name}"; } public virtual async Task<OrganizationalUnit> GetLastChildOrNullAsync(long? parentId) { return await _organizationalUnits.OrderByDescending(c => c.Path) .FirstOrDefaultAsync(ou => ou.ParentId == parentId).ConfigureAwait(false); } public virtual async Task<string> GetPathAsync(long id) { Guard.ArgumentNotZero(id, nameof(id)); var organizationalUnit = await _organizationalUnits.SingleOrDefaultAsync(ou => ou.Id == id).ConfigureAwait(false); if (organizationalUnit == null) { throw new KeyNotFoundException(); } return organizationalUnit.Path; } public async Task<List<OrganizationalUnit>> FindChildrenAsync(long? parentId, bool recursive = false) { if (!recursive) { return await _organizationalUnits.Where(ou => ou.ParentId == parentId).ToListAsync().ConfigureAwait(false); } if (!parentId.HasValue) { return await _organizationalUnits.ToListAsync().ConfigureAwait(false); } var path = await GetPathAsync(parentId.Value).ConfigureAwait(false); return await _organizationalUnits.Where( ou => ou.Path.StartsWith(path) && ou.Id != parentId.Value).ToListAsync().ConfigureAwait(false); } public virtual async Task MoveAsync(long id, long? parentId) { Guard.ArgumentNotZero(id, nameof(id)); var organizationalUnit = await _organizationalUnits.SingleOrDefaultAsync(ou => ou.Id == id).ConfigureAwait(false); if (organizationalUnit == null || organizationalUnit.ParentId == parentId) { return; } //Should find children before Path change var children = await FindChildrenAsync(id, true).ConfigureAwait(false); //Store old Path of OU var oldPath = organizationalUnit.Path; //Move OU organizationalUnit.Path = await GetNextChildPathAsync(parentId).ConfigureAwait(false); organizationalUnit.ParentId = parentId; //Update Children Paths foreach (var child in children) { child.Path = OrganizationalUnit.AppendPath(organizationalUnit.Path, OrganizationalUnit.GetRelativePath(child.Path, oldPath)); } }
OpenCVSharp #7
اینترفیس یا API زبان C کتابخانهی OpenCV مربوط است به نگارشهای 1x این کتابخانه و تمام مثالهایی را که تاکنون ملاحظه کردید، بر مبنای همین اینترفیس تهیه شده بودند. اما از OpenCV سری 2x، این اینترفیس صرفا جهت سازگاری با نگارشهای قبلی، نگهداری میشود و اینترفیس اصلی مورد استفاده، API جدید ++C آن است. به همین جهت کتابخانهی OpenCVSharp نیز در فضای نام OpenCvSharp.CPlusPlus و توسط اسمبلی OpenCvSharp.CPlusPlus.dll، امکان دسترسی به این API جدید را فراهم کردهاست که در ادامه نکات مهم آنرا بررسی خواهیم کرد.
تبدیل مثالهای اینترفیس C به اینترفیس ++C
مثال «تبدیل تصویر به حالت سیاه و سفید» قسمت سوم را درنظر بگیرید. این مثال به کمک اینترفیس C کتابخانهی OpenCV کار میکند. معادل تبدیل شدهی آن به اینترفیس ++C به صورت ذیل است:
// Cv2.ImRead using (var src = new Mat(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor)) using (var dst = new Mat()) { Cv2.CvtColor(src, dst, ColorConversion.BgrToGray); // How to export using (var bitmap = dst.ToBitmap()) // => OpenCvSharp.Extensions.BitmapConverter.ToBitmap(dst) { bitmap.Save("gray.png", ImageFormat.Png); } using (new Window("BgrToGray C++: src", image: src)) using (new Window("BgrToGray C++: dst", image: dst)) { Cv2.WaitKey(); } }
- بجای IplImage، از کلاس Mat استفاده شدهاست.
- برای ایجاد Clone یک تصویر نیازی نیست تا پارامترهای خاصی را به Mat دوم (همان dst) انتساب داد و ایجاد یک Mat خالی کفایت میکند.
- اینبار بجای کلاس Cv اینترفیس C، از کلاس Cv2 اینترفیس ++C استفاده شدهاست.
- متد الحاقی ToBitmap نیز که در کلاس OpenCvSharp.Extensions.BitmapConverter قرار دارد، با نمونهی Mat سازگار است و به این ترتیب میتوان خروجی معادل دات نتی Mat را با فرمت Bitmap تهیه کرد.
- بجای CvWindow، در اینجا باید از Window سازگار با Mat، استفاده شود.
- new Mat معادل Cv2.ImRead است. بنابراین اگر مثال ++C ایی را در اینترنت یافتید:
cv::Mat src = cv::imread ("foo.jpg"); cv::Mat dst; cv::cvtColor (src, dst, CV_BGR2GRAY);
کار مستقیم با نقاط در OpenCVSharp
متدهای ماتریسی OpenCV، فوق العاده در جهت سریع اجرا شدن و استفادهی از امکانات سخت افزاری و پردازشهای موازی، بهینه سازی شدهاند. اما اگر قصد داشتید این متدهای سریع را با نمونههایی متداول و نه چندان سریع جایگزین کنید، میتوان مستقیما با نقاط تصویر نیز کار کرد. در ادامه قصد داریم کار فیلتر توکار Not را که عملیات معکوس سازی رنگ نقاط را انجام میدهد، شبیه سازی کنیم.
در اینجا نحوهی دسترسی مستقیم به نقاط تصویر بارگذاری شده را توسط اینترفیس C، ملاحظه میکنید:
using (var src = new IplImage(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor)) using (var dst = new IplImage(src.Size, src.Depth, src.NChannels)) { for (var y = 0; y < src.Height; y++) { for (var x = 0; x < src.Width; x++) { CvColor pixel = src[y, x]; dst[y, x] = new CvColor { B = (byte)(255 - pixel.B), G = (byte)(255 - pixel.G), R = (byte)(255 - pixel.R) }; } } // [C] Accessing Pixel // https://github.com/shimat/opencvsharp/wiki/%5BC%5D-Accessing-Pixel using (new CvWindow("C Interface: Src", image: src)) using (new CvWindow("C Interface: Dst", image: dst)) { Cv.WaitKey(0); } }
روش ارائه شدهی در اینجا یکی از روشهای دسترسی به نقاط، توسط اینترفیس C است. سایر روشهای ممکن را در Wiki آن میتوانید مطالعه کنید.
شبیه به همین کار را میتوان به نحو ذیل توسط اینترفیس ++C کتابخانهی OpenCVSharp نیز انجام داد:
// Cv2.ImRead using (var src = new Mat(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor)) using (var dst = new Mat()) { src.CopyTo(dst); for (var y = 0; y < src.Height; y++) { for (var x = 0; x < src.Width; x++) { var pixel = src.Get<Vec3b>(y, x); var newPixel = new Vec3b { Item0 = (byte)(255 - pixel.Item0), // B Item1 = (byte)(255 - pixel.Item1), // G Item2 = (byte)(255 - pixel.Item2) // R }; dst.Set(y, x, newPixel); } } // [Cpp] Accessing Pixel // https://github.com/shimat/opencvsharp/wiki/%5BCpp%5D-Accessing-Pixel //Cv2.NamedWindow(); //Cv2.ImShow(); using (new Window("C++ Interface: Src", image: src)) using (new Window("C++ Interface: Dst", image: dst)) { Cv2.WaitKey(0); } }
میتوانید سایر روشهای دسترسی به نقاط را توسط اینترفیس ++C، در Wiki این کتابخانه مطالعه نمائید.
کدهای کامل این مثال را از اینجا میتوانید دریافت کنید.
public class UserCanSeeProjectRequirement : IAuthorizationRequirement { public UserCanSeeProjectRequirement() { } } public class UserCanSeeProjectHandler : AuthorizationHandler<UserCanSeeProjectRequirement> { protected override Task HandleRequirementAsync(AuthorizationHandlerContext context, UserCanSeeProjectRequirement requirement) { //claim-based validation if (context.User.HasClaim("permission.cansee", "CanSee")) context.Succeed(requirement); //role-based validation if (context.User.IsInRole("admin") || context.User.IsInRole("user")) context.Succeed(requirement); return Task.CompletedTask; } }
namespace BlazorWasm.Client { public class Program { public static async Task Main(string[] args) { // ... services.AddScoped<IAuthorizationHandler, UserCanSeeProjectHandler>(); services.AddAuthorizationCore(options => { options.AddPolicy("UserCanSeeProjectPolicy", policy => policy.Requirements.Add(new UserCanSeeProjectRequirement())); }); // ... } } }
@attribute [Authorize(Policy = "UserCanSeeProjectPolicy")]
<AuthorizeView Policy="UserCanSeeProjectPolicy"> <NotAuthorized> <h2 class="mt-5">You are not authorized to view this page</h2> </NotAuthorized> <Authorized> <div class="container my-profile"> --- Place here all the content you want your user to view ---- </div> </Authorized> </AuthorizeView>
مقابله با XSS ؛ یکبار برای همیشه!
public class Post { [Key] [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.Identity)] public int PostId { get; set; } [Required(ErrorMessage = "فیلد عنوان الزامی است")] [Display(Name = "عنوان پست")] public string PostTitle { get; set; } [Display(Name = "محتوا")] [AllowHtml] public string Content { get; set; } [DataType(DataType.Date)] [Display(Name = "تاریخ نشر")] public DateTime PublishDate { get; set; } }
[HttpPost] public ActionResult CreateNewPost(Post post) { if (ModelState.IsValid) { post.Content = post.Content.ToSafeHtml(); PostData.AddNewPost(post); return RedirectToAction("Index", "Home", new { area = "" }); } return View(post); }
نحوه ذخیره شدن متن در فایلهای PDF
حتما نیاز است پیشنیاز فوق را یکبار مطالعه کنید تا علت خروجیهای متفاوتی را که در ادامه ملاحظه خواهید نمود، بهتر مشخص شوند. همچنین فایل PDF ایی که مورد بررسی قرار خواهد گرفت، همان فایلی است که توسط متد writePdf ذکر شده در پیشنیاز تهیه شده است.
دو کلاس متفاوت برای استخراج متن از فایلهای PDF در iTextSharp وجود دارند:
الف) SimpleTextExtractionStrategy
using System.Diagnostics; using System.IO; using iTextSharp.text; using iTextSharp.text.pdf; using iTextSharp.text.pdf.parser; namespace TestReaders { class Program { private static void readPdf1() { var reader = new PdfReader("test.pdf"); int intPageNum = reader.NumberOfPages; for (int i = 1; i <= intPageNum; i++) { var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new SimpleTextExtractionStrategy()); File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text); } reader.Close(); } static void Main(string[] args) { readPdf1(); } } }
Test ld Wor llo He Hello People
ب) LocationTextExtractionStrategy
همان مثال قبل را درنظر بگیرید، اینبار به شکل زیر:
private static void readPdf2() { var reader = new PdfReader("test.pdf"); int intPageNum = reader.NumberOfPages; for (int i = 1; i <= intPageNum; i++) { var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new LocationTextExtractionStrategy()); File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text); } reader.Close(); }
Test Hello World Hello People
استخراج متون فارسی از فایلهای PDF توسط iTextSharp
روشهای فوق با PDFهای فارسی هم کار میکنند اما خروجی حاصل آن مفهوم نیست و نیاز به پردازش ثانوی دارد. ابتدا مثال زیر را درنظر بگیرید:
static void writePdf2() { using (var document = new Document(PageSize.A4)) { var writer = PdfWriter.GetInstance(document, new FileStream("test.pdf", FileMode.Create)); document.Open(); FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\tahoma.ttf"); var tahoma = FontFactory.GetFont("tahoma", BaseFont.IDENTITY_H); ColumnText.ShowTextAligned( canvas: writer.DirectContent, alignment: Element.ALIGN_CENTER, phrase: new Phrase("تست میشود", tahoma), x: 100, y: 100, rotation: 0, runDirection: PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL, arabicOptions: 0); } Process.Start("test.pdf"); }
ﺩﻮﺷﻲﻣ ﺖﺴﺗ
private static void readPdf2() { var reader = new PdfReader("test.pdf"); int intPageNum = reader.NumberOfPages; for (int i = 1; i <= intPageNum; i++) { var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new LocationTextExtractionStrategy()); text = Encoding.UTF8.GetString(Encoding.UTF8.GetBytes(text)); File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text, Encoding.UTF8); } reader.Close(); }
ﺩﻮﺷﻲﻣ ﺖﺴﺗ
using System; using System.Collections.Generic; using System.Drawing; using System.Linq; using System.Runtime.InteropServices; using System.Security; namespace TestReaders { [SuppressUnmanagedCodeSecurity] class GdiMethods { [DllImport("GDI32.dll")] public static extern bool DeleteObject(IntPtr hgdiobj); [DllImport("gdi32.dll", CharSet = CharSet.Auto, SetLastError = true)] public static extern uint GetCharacterPlacement(IntPtr hdc, string lpString, int nCount, int nMaxExtent, [In, Out] ref GcpResults lpResults, uint dwFlags); [DllImport("GDI32.dll")] public static extern IntPtr SelectObject(IntPtr hdc, IntPtr hgdiobj); } [StructLayout(LayoutKind.Sequential)] struct GcpResults { public uint lStructSize; [MarshalAs(UnmanagedType.LPTStr)] public string lpOutString; public IntPtr lpOrder; public IntPtr lpDx; public IntPtr lpCaretPos; public IntPtr lpClass; public IntPtr lpGlyphs; public uint nGlyphs; public int nMaxFit; } public class UnicodeCharacterPlacement { const int GcpReorder = 0x0002; GCHandle _caretPosHandle; GCHandle _classHandle; GCHandle _dxHandle; GCHandle _glyphsHandle; GCHandle _orderHandle; public Font Font { set; get; } public string Apply(string lines) { if (string.IsNullOrWhiteSpace(lines)) return string.Empty; return Apply(lines.Split('\n')).Aggregate((s1, s2) => s1 + s2); } public IEnumerable<string> Apply(IEnumerable<string> lines) { if (Font == null) throw new ArgumentNullException("Font is null."); if (!hasUnicodeText(lines)) return lines; var graphics = Graphics.FromHwnd(IntPtr.Zero); var hdc = graphics.GetHdc(); try { var font = (Font)Font.Clone(); var hFont = font.ToHfont(); var fontObject = GdiMethods.SelectObject(hdc, hFont); try { var results = new List<string>(); foreach (var line in lines) results.Add(modifyCharactersPlacement(line, hdc)); return results; } finally { GdiMethods.DeleteObject(fontObject); GdiMethods.DeleteObject(hFont); font.Dispose(); } } finally { graphics.ReleaseHdc(hdc); graphics.Dispose(); } } void freeResources() { _orderHandle.Free(); _dxHandle.Free(); _caretPosHandle.Free(); _classHandle.Free(); _glyphsHandle.Free(); } static bool hasUnicodeText(IEnumerable<string> lines) { return lines.Any(line => line.Any(chr => chr >= '\u00FF')); } void initializeResources(int textLength) { _orderHandle = GCHandle.Alloc(new int[textLength], GCHandleType.Pinned); _dxHandle = GCHandle.Alloc(new int[textLength], GCHandleType.Pinned); _caretPosHandle = GCHandle.Alloc(new int[textLength], GCHandleType.Pinned); _classHandle = GCHandle.Alloc(new byte[textLength], GCHandleType.Pinned); _glyphsHandle = GCHandle.Alloc(new short[textLength], GCHandleType.Pinned); } string modifyCharactersPlacement(string text, IntPtr hdc) { var textLength = text.Length; initializeResources(textLength); try { var gcpResult = new GcpResults { lStructSize = (uint)Marshal.SizeOf(typeof(GcpResults)), lpOutString = new String('\0', textLength), lpOrder = _orderHandle.AddrOfPinnedObject(), lpDx = _dxHandle.AddrOfPinnedObject(), lpCaretPos = _caretPosHandle.AddrOfPinnedObject(), lpClass = _classHandle.AddrOfPinnedObject(), lpGlyphs = _glyphsHandle.AddrOfPinnedObject(), nGlyphs = (uint)textLength, nMaxFit = 0 }; var result = GdiMethods.GetCharacterPlacement(hdc, text, textLength, 0, ref gcpResult, GcpReorder); return result != 0 ? gcpResult.lpOutString : text; } finally { freeResources(); } } } }
در اینجا برای اصلاح متد readPdf2 خواهیم داشت:
private static void readPdf2() { var reader = new PdfReader("test.pdf"); int intPageNum = reader.NumberOfPages; for (int i = 1; i <= intPageNum; i++) { var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new LocationTextExtractionStrategy()); text = Encoding.UTF8.GetString(Encoding.UTF8.GetBytes(text)); text = new UnicodeCharacterPlacement { Font = new System.Drawing.Font("Tahoma", 12) }.Apply(text); File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text, Encoding.UTF8); } reader.Close(); }
سؤال: آیا این روش با تمام PDFهای فارسی کار میکند؟
پاسخ: خیر! همانطور که در پیشنیاز مطلب جاری عنوان شد، در یک حالت خاص، PDF writer میتواند شماره Glyphها را کاملا عوض کرده و در فایل PDF نهایی ثبت کند. خروجی حاصل در برنامه Adobe reader خوانا است، چون نمایش را بر اساس اطلاعات هندسی Glyphها انجام میدهد؛ اما خروجی متنی آن به نوعی obfuscated است چون مثلا حرف A آن به کاراکتر مرسوم دیگری نگاشت شده است.
در فریمورک NET. ابزارهای مختلفی برای کار با دادههای XML در نظر گرفته شدهاست که بعد از نسخه 3.5 آن، انتخاب اول LINQ to XML می باشد. در این مطلب قصد داریم API ای را برای خواندن اطلاعات فایلهای XML با استفاده از LINQ to XML و انقیاد پویا در سیشارپ (Dynamic Binding) تهیه کنیم.
راه حل اول: استفاده از ExpandoObject
public static class ExpandoXml { public static dynamic AsExpando(this XDocument document) { return CreateExpando(document.Root); } private static dynamic CreateExpando(XElement element) { var result = new ExpandoObject() as IDictionary<string, object>; if (element.Elements().Any(e => e.HasElements)) { var list = new List<ExpandoObject>(); result.Add(element.Name.ToString(), list); foreach (var childElement in element.Elements()) { list.Add(CreateExpando(childElement)); } } else { foreach (var leafElement in element.Elements()) { result.Add(leafElement.Name.ToString(), leafElement.Value); } } return result; } }
در تکه کد بالا از طریق متد CreateExpando به صورت بازگشتی ابتدا بررسی میشود که آیا عنصر جاری دارای عناصری میباشد و همچنین آیا آنها دارای فرزند میباشند یا خیر؛ در صورت برقراری شرط، نتیجهی اجرای متد CreateExpando بر روی تک تک عناصر فرزند را درون لیستی از ExpandoObject قرار داده و سپس آن لیست نیز به عنوان Value عنصر جاری در نظر گرفته میشود. در صورت عدم برقراری شرط مذکور، مقادیر مربوط به عناصر فرزند را در قالب یک ExpandoObject به عنوان خروجی بازگشت خواهد داد.
راه حل دوم: استفاده از DynamicObject
public class DynamicXml : DynamicObject, IEnumerable { private readonly dynamic _xml; public DynamicXml(string fileName) { _xml = XDocument.Load(fileName); } public DynamicXml(dynamic xml) { _xml = xml; } public IEnumerator GetEnumerator() { foreach (var item in _xml.Elements()) { yield return new DynamicXml(item); } } public override bool TryGetMember(GetMemberBinder binder, out object result) { var xml = _xml.Element(binder.Name); if (xml != null) { result = new DynamicXml(xml); return true; } var attribute = _xml.Attribute(binder.Name); if (attribute != null) { result = new DynamicXml(attribute); return true; } result = null; return false; } public static implicit operator string(DynamicXml xml) { return xml._xml.Value; } }
کلاس DynamicXml از طریق سازنده اول، نام فایل را دریافت کرده و از طریق LINQ to XML با استفاده از متد Load کلاس XDocument، فایل مورد نظر بارگذاری شده و درون فیلدی به نام xml_ از نوع dynamic نگه داشته میشود. کار بعدی، بازنویسی متد TryGetMember میباشد. در بدنه بازنویسی شده این متد ابتدا بررسی میشود که آیا با نام خصوصت درخواست شده عنصری در داده XML وجود دارد یا خیر؛ در صورت موجود بودن، پارامتر result با یک وهله جدید از DynamicXml مقدار دهی میشود که عنصر یافت شده از طریق سازنده دوم، به عنوان داده xml برای مقدار دهی فیلد xml_ به عنوان آرگومان ارسال میشود. در صورت عدم وجود عنصر مذکور، بدنبال خصوصیتی با آن نام بوده و در صورت یافت شدن، باز به عنوان یک وهله DynamicXml برای مقدار دهی result استفاده میشود.
در ادامه برای نسبت دادن یک وهله از DynamicXml به یک متغیر string و دستیابی به مقدار یک عنصر که از طریق خصوصیت، درخواست میشود نیاز است تا اپراتور ضمنی string را نیز برای کلاس بالا نظر بگیریم. همچنین برای ایجاد امکان پیمایش برروی عناصر فرزند از طریق foreach، لازم است واسط IEnumerable را نیز پیاده سازی کرده باشیم.
طریقه استفاده
class Program { static void Main(string[] args) { var doc1 = XDocument.Load("Employees.xml"); foreach (var element in doc1.Element("Employees").Elements("Employee")) { Console.WriteLine(element.Element("FirstName").Value); } dynamic doc2 = XDocument.Load("Employees.xml").AsExpando(); foreach (var employee in doc2.Employees) { Console.WriteLine(employee.FirstName); } dynamic doc3 = new DynamicXml("Employees.xml"); foreach (var employee in doc3.Employees) { Console.WriteLine(employee.FirstName); Console.WriteLine(employee.Id); } } }
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?> <Employees> <Employee Id="1"> <FirstName> Employee1 </FirstName> </Employee> <Employee Id="2"> <FirstName> Employee2 </FirstName> </Employee> <Employee Id="3"> <FirstName> Employee3 </FirstName> </Employee> <Employee Id="4"> <FirstName> Employee4 </FirstName> </Employee> </Employees>