نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک
یک موضوعی رو میخواستم مطرح کنم :
طبق یکی از مقالات سری ASP.net MVC سایت با استفاده از Controller فایل‌های آپلود شده رو با یک کلید ،خروجی میداد.

بنده همین موضوع رو در تکنولوژی جدید پیاده سازی کردم اما با مشکل عدم نمایش فایل یا تصویر در خروجی مواجه شدم


موجود بودن فیزیکی فایل هم در مسیر wwwroot/StaticImages/ و هم مسیر MyStaticImages/ :

و نحوه آدرس دهی :
<img src='@Url.Action("DownloadFile", "ImageHandler", new {Area = "", id = item.BaseFileGuids, imgSize = ImageHandlerController.ImgSize.M})' alt=""/>

مسیر به درستی نمایش داده شده و فایل هم پس از بررسی توسط : System.IO.File.Exists = true  می‌باشد.
اما در نمایش چه ادرس مستقیم و چه تگ <img>  خطای زیر نمایش داده میشود :


هر دو مسیر تست شده با قطعه کد زیر ، اما خطا مشابه می‌باشد
چه این گزینه hostingEnvironment.WebRootPath_
و چه این گزینه hostingEnvironment.ContentRootPath _ 
public IActionResult DownloadFile([FromRoute]string id, [FromQuery] ImgSize imgSize)
        {
            var result = _baseFileService.GetFileNameAndFileNameOnDsAndFileType(id);
            if (result == null) return View("Error");

            var fileName = result.Item1;
            string userAgent = Request.Headers["User-Agent"];
            if (IsInternetExplorer(userAgent))
            {
                var htencode = HtmlEncoder.Create();
                var attachment = string.Format("attachment; filename=\"{0}\"", htencode.Encode(fileName));
                _httpContext.HttpContext.Response.Headers.Add("Content-Disposition", attachment);
            }
            var rootPath = Path.Combine(_hostingEnvironment.WebRootPath, _settingsAppPathConfig.Value.ServerImagesRootPath);
            var filepath = Path.Combine(rootPath, imgSize.ToString().ToLower(), result.Item2);
            if (!System.IO.File.Exists(filepath))
            {
                const string notFoundImage = "notFound.jpg";
                var notFoundpath = Path.Combine(rootPath , notFoundImage);
                string contentType;
                new FileExtensionContentTypeProvider().TryGetContentType(notFoundImage, out contentType);
                return File(notFoundpath, contentType, notFoundImage);
            }
            string contentTypebase;
            new FileExtensionContentTypeProvider().TryGetContentType(result.Item3, out contentTypebase);
            return File(filepath, contentTypebase, fileName);
        }
مطالب
الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان به ConcurrentDictionary
ConcurrentDictionary، ساختار داده‌ای است که امکان افزودن، دریافت و حذف عناصری را به آن به صورت thread-safe میسر می‌کند. اگر در برنامه‌ای نیاز به کار با یک دیکشنری توسط چندین thread وجود داشته باشد، ConcurrentDictionary راه‌حل مناسبی برای آن است.
اکثر متدهای این کلاس thread-safe طراحی شده‌اند؛ اما با یک استثناء: متد GetOrAdd آن thread-safe نیست:
 TValue GetOrAdd(TKey key, Func<TKey, TValue> valueFactory);


بررسی نحوه‌ی کار با متد GetOrAdd

این متد یک کلید را دریافت کرده و سپس بررسی می‌کند که آیا این کلید در مجموعه‌ی جاری وجود دارد یا خیر؟ اگر کلید وجود داشته باشد، مقدار متناظر با آن بازگشت داده می‌شود و اگر خیر، delegate ایی که به عنوان پارامتر دوم آن معرفی شده‌است، اجرا خواهد شد، سپس مقدار بازگشت داده شده‌ی توسط آن به مجموعه اضافه شده و در آخر این مقدار به فراخوان بازگشت داده می‌شود.
var dictionary = new ConcurrentDictionary<string, string>();
 
var value = dictionary.GetOrAdd("key1", x => "item 1");
Console.WriteLine(value);
 
value = dictionary.GetOrAdd("key1", x => "item 2");
Console.WriteLine(value);
در این مثال زمانیکه اولین GetOrAdd فراخوانی می‌شود، مقدار item 1 بازگشت داده خواهد شد و همچنین این مقدار را در مجموعه‌ی جاری، به کلید key1 انتساب می‌دهد. در دومین فراخوانی، چون key1 در دیکشنری، دارای مقدار است، همان را بازگشت می‌دهد و دیگر به value factory ارائه شده مراجعه نخواهد کرد. بنابراین خروجی این مثال به صورت ذیل است:
item 1
item 1


دسترسی همزمان به متد GetOrAdd امن نیست

ConcurrentDictionary برای اغلب متدهای آن به صورت توکار مباحث قفل‌گذاری چند ریسمانی را اعمال می‌کند؛ اما نه برای متد GetOrAdd. زمانیکه valueFactory آن در حال اجرا است، دسترسی همزمان به آن thread-safe نیست و ممکن است بیش از یکبار فراخوانی شود.
یک مثال:
using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Threading.Tasks;

namespace Sample
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var dictionary = new ConcurrentDictionary<int, int>();
            var options = new ParallelOptions { MaxDegreeOfParallelism = 100 };
            var addStack = new ConcurrentStack<int>();

            Parallel.For(1, 1000, options, i =>
            {
                var key = i % 10;
                dictionary.GetOrAdd(key, k =>
                {
                    addStack.Push(k);
                    return i;
                });
            });

            Console.WriteLine($"dictionary.Count: {dictionary.Count}");
            Console.WriteLine($"addStack.Count: {addStack.Count}");
        }
    }
}
یک نمونه خروجی این مثال می‌تواند به صورت ذیل باشد:
dictionary.Count: 10
addStack.Count: 13
در اینجا هر چند 10 آیتم در دیکشنری ذخیره شده‌اند، اما عملیاتی که در value factory متد GetOrAdd آن صورت گرفته، 13 بار اجرا شده‌است (بجای 10 بار).
علت اینجا است که در این بین، متد GetOrAdd توسط ترد A فراخوانی می‌شود، اما key را در دیکشنری جاری پیدا نمی‌کند. به همین جهت شروع به اجرای valueFactory آن خواهد کرد. در همین زمان ترد B نیز به دنبال همین key است. ترد قبلی هنوز به پایان کار خودش نرسیده‌است که مجددا valueFactory متعلق به همین key اجرا خواهد شد. به همین جهت است که در ConcurrentStack اجرا شده‌ی در valueFactory، بیش از 10 آیتم موجود هستند.


الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان امن به متد GetOrAdd‌

یک روش برای دسترسی همزمان امن به متد GetOrAdd، توسط تیم ASP.NET Core به صورت ذیل ارائه شده‌است:
// 'GetOrAdd' call on the dictionary is not thread safe and we might end up creating the pipeline more
// once. To prevent this Lazy<> is used. In the worst case multiple Lazy<> objects are created for multiple
// threads but only one of the objects succeeds in creating a pipeline.
private readonly ConcurrentDictionary<Type, Lazy<RequestDelegate>> _pipelinesCache = 
new ConcurrentDictionary<Type, Lazy<RequestDelegate>>();
در اینجا با استفاده از کلاس Lazy، از ایجاد چندین pipeline به ازای یک key مشخص جلوگیری شده‌است.
یک مثال:
namespace Sample
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var dictionary = new ConcurrentDictionary<int, Lazy<int>>();
            var options = new ParallelOptions { MaxDegreeOfParallelism = 100 };
            var addStack = new ConcurrentStack<int>();

            Parallel.For(1, 1000, options, i =>
            {
                var key = i % 10;
                dictionary.GetOrAdd(key, k => new Lazy<int>(() =>
                {
                    addStack.Push(k);
                    return i;
                }));
            });

            // Access the dictionary values to create lazy values.
            foreach (var pair in dictionary)
                Console.WriteLine(pair.Value.Value);

            Console.WriteLine($"dictionary.Count: {dictionary.Count}");
            Console.WriteLine($"addStack.Count: {addStack.Count}");
        }
    }
}
با این خروجی:
10
1
2
3
4
5
6
7
8
9
dictionary.Count: 10
addStack.Count: 10
اینبار، هم dictionary و هم addStack دارای 10 عضو هستند که به معنای تنها اجرای 10 بار value factory است و نه بیشتر.
در این مثال دو تغییر صورت گرفته‌اند:
الف) مقادیر ConcurrentDictionary به صورت Lazy معرفی شده‌اند.
ب) متد GetOrAdd نیز یک مقدار Lazy را بازگشت می‌دهد.

زمانیکه از اشیاء Lazy استفاده می‌شود، خروجی‌های بازگشتی از GetOrAdd، توسط این اشیاء Lazy محصور خواهند شد. اما نکته‌ی مهم اینجا است که هنوز value factory آن‌ها فراخوانی نشده‌است. این فراخوانی تنها زمانی صورت می‌گیرد که به خاصیت Value یک شیء Lazy دسترسی پیدا کنیم و این دسترسی نیز به صورت thread-safe طراحی شده‌است. یعنی حتی اگر چند ترد new Lazy یک key مشخص را بازگشت دهند، تنها یکبار value factory متد GetOrAdd با دسترسی به خاصیت Value این اشیاء Lazy فراخوانی می‌شود و مابقی تردها منتظر مانده و تنها مقدار ذخیره شده‌ی در دیکشنری را دریافت می‌کنند و سبب اجرای مجدد value factory سنگین و زمانبر آن، نخواهند شد.

بر این مبنا می‌توان یک LazyConcurrentDictionary را نیز به صورت ذیل طراحی کرد:
    public class LazyConcurrentDictionary<TKey, TValue>
    {
        private readonly ConcurrentDictionary<TKey, Lazy<TValue>> _concurrentDictionary;
        public LazyConcurrentDictionary()
        {
            _concurrentDictionary = new ConcurrentDictionary<TKey, Lazy<TValue>>();
        }

        public TValue GetOrAdd(TKey key, Func<TKey, TValue> valueFactory)
        {
            var lazyResult = _concurrentDictionary.GetOrAdd(key,
             k => new Lazy<TValue>(() => valueFactory(k), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication));
            return lazyResult.Value;
        }
    }
در اینجا ممکن است چندین ترد همزمان متد GetOrAdd را دقیقا با یک کلید مشخص فراخوانی کنند؛ اما تنها چندین شیء Lazy بسیار سبک که هنوز اطلاعات محصور شده‌ی توسط آن‌ها اجرا نشده‌است، ایجاد خواهند شد. اولین تردی که به خاصیت Value آن دسترسی پیدا کند، سبب اجرای delegate زمانبر و سنگین آن شده و مابقی تردها مجبور به منتظر ماندن جهت بازگشت این نتیجه از دیکشنری خواهند شد (و نه اجرای مجدد delegate).
در مثال فوق، به صورت صریحی پارامتر LazyThreadSafetyMode نیز مقدار دهی شده‌است. هدف از آن اطمینان حاصل کردن از آغاز این شیء Lazy با دسترسی به خاصیت Value آن، تنها توسط یک ترد است.

نمونه‌ی دیگر کار با خاصیت ویژه‌ی Value شیء Lazy را در مطلب «پشتیبانی توکار از ایجاد کلاس‌های Singleton از دات نت 4 به بعد» پیشتر در این سایت مطالعه کرده‌اید.
مطالب
PowerShell 7.x - قسمت دوازدهم - آشنایی با GitHub Actions و بررسی یک مثال
GitHub Actions، یک راه‌حل Continuous Integration است که توسط آن می‌توان یکسری trigger workflowهایی را حین push کردن، ارسال PR و … اجرا کرد. برای کارهایی از قبیل اجرای تست‌های خودکار، اجرای یکسری تست و همچنین deploy کردن از آن استفاده میشود. GitHub Actions در واقع یک managed serviceیی است که توسط GitHub ارائه میشود. به این معنا که نیازی نیست خودمان درگیر مدیریت منابع باشیم. همچنین تعداد زیادی اکشن توسط community برای استفاده توسعه داده شده‌اند. در ادامه ابتدا مرور سریعی بر GitHub Actions خواهیم داشت، سپس یک مثال از آن را به همراه PowerShell بررسی خواهیم کرد.

ساختار یک اکشن
  • Workflow: یکی از مفاهیمی که باید با آن آشنا باشیم workflowها هستند. یک workflow مجموعه‌ایی از jobهایی هستند که در رخدادهای خاصی اجرا میشوند. در واقع یک workflow یک CI pipeline است که با کمک YAML آنها را تعریف میکنیم.
  • Runner: اینها به اصطلاح compute machineهایی هستند که workflowها را اجرا میکنند. این runnerها هم میتوانند به صورت سفارشی باشند و هم سرویس‌های ارائه شده توسط GitHub باشند.
  • Job: مجموعه‌ایی از مراحلی که درون یک runner workspace اجرا میشوند.
  • Step: در نهایت stepها هستند که کوچکترین بخش GitHub Actions هستند. stepها میتوانند فایل اسکریپت، Dockerfile یا یک community action باشند.

نمونه‌ی یک Workflow
در ادامه یک workflow را مشاهده میکنید. در اینجا نام آن را به Build Application Code تنظیم کرده‌ایم. سپس با کمک on، تریگر اجرای این workflow را تعیین کرده‌ایم. به این معنا که با push کردن بر روی ریپوزیتوری، workflow اجرا خواهد شد. سپس توسط job، لیست jobهایی را که میخواهیم این workflow اجرا کند، مشخص کرده‌ایم. اولین jobی که اجرا خواهد شد، build است. این job قرار است بر روی یک ماشین با آخرین نگارش ابونتو اجرا شود. مراحل یا stepهای این job نیز به ترتیب، clone کردن سورس‌کد و سپس نصب وابستگی‌های پروژه است. در نهایت job بعدی، test خواهد بود که با کمک needs تعیین کرده‌ایم که ابتدا مرحله‌ی قبل یعنی build اجرا شود و سپس وارد این مرحله شود. 
name: Build Application Code

on: [push]

jobs:
  build:
    runs-on: ubuntu-latest
    steps:
      - name: Check out code
        uses: actions/checkout@v2
      - name: Install Libraries
        uses: pip install -r requirements.txt -t .
    
    test:
      runs-on: ubuntu-latest
      needs: build
      steps:
      ...

مثال PowerShell
هدف، پویا کردن قسمت README یک پروفایل GitHub است. برای این مثال من از پروفایل خودم استفاده خواهم کرد. درون فایل README میخواهم لیست آخرین بلاگ‌پست‌هایی را که منتشر کرده‌ام، به همراه یک کامپوننت، تعداد قدم‌هایی را که در طول روز پیاده‌روی میکنم، نمایش دهم. برای نمایش آخرین دیتای درون پروفایلم، نیاز به دو Action Workflow داشتیم که هر یک در تایم خاصی اجرا شده و اسکریپت‌هایی را که در ادامه توضیح خواهم داد، اجرا کنند. برای اینکار درون دایرکتوری مخصوص github.، ساختار زیر را ایجاد کرده‌ام: 
├── .github
│   ├── scripts
│   └── workflows
├── README.md
├── assets
└── deps
ابتدا workflow اول یعنی نمایش بلاگ‌پست‌های اخیر را بررسی خواهیم کرد: 
name: Update Recent Blog Posts

on:
  schedule:
    - cron: "0 0 * * 0" # Run once a week at 00:00 (midnight) on Sunday
  workflow_dispatch:

jobs:
  update_posts:
    runs-on: ubuntu-latest

    steps:
    - name: Check out repository code
      uses: actions/checkout@v3

    - name: Run the script for fetching latest blog posts
      shell: pwsh
      run: |
        . ./.github/scripts/Get-Posts.ps1
        
    - name: Commit and Push the changes
      uses: mikeal/publish-to-github-action@master
      env:
        GITHUB_TOKEN: ${{ secrets.GITHUB_TOKEN }}
workflow فوق یکبار در هفته فایل PowerShell موردنظر را اجرا خواهد کرد. در ادامه محتویات این فایل را مشاهده می‌کنید: 
Function Get-Posts {
    Param (
        [Parameter(Mandatory = $false)]
        [string]$rssUrl
    )
    $posts = @()
    $feed = [xml](Invoke-WebRequest -Uri $rssUrl).Content
    $feed.rss.channel.item | Select-Object -First 3 | ForEach-Object {
        $post = [PSCustomObject]@{
            Title       = $_.title."#cdata-section" ?? $_.title
            Link        = $_.link
            Description = $_.description."#cdata-section" ?? $_.description
            PubDate     = $_.pubDate
        }
        $posts += $post
    }
    $posts
}

Function Get-DntipsPosts {
    $assemblyPath = "$(Get-Location)/deps/CodeHollow.FeedReader.dll"
    [Reflection.Assembly]::LoadFile($assemblyPath)
    $feed = [CodeHollow.FeedReader.FeedReader]::ReadAsync("https://www.dntips.ir/feed/author/%d8%b3%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%20%d8%b9%d9%81%db%8c%d9%81%db%8c").Result
    $posts = @()
    $feed.Items | Select-Object -First 3 | ForEach-Object {
        $post = [PSCustomObject]@{
            Title       = $_.Title
            Link        = $_.Link
            Description = $_.Description
            PubDate     = $_.PublishingDate
        }
        $posts += $post
    }
    $posts
}

Function Set-Posts {
    [CmdletBinding()]
    Param (
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [PSCustomObject[]]$posts,
        [Parameter(Mandatory = $false)]
        [string]$marker = "## Recent Blog Posts - English"
    )
    Begin {
        $readMePath = "./README.md"
        $readmeContents = Get-Content -Path $readMePath -Raw
        $markdownTable = "| Link | Published At |`n"
        $markdownTable += "| --- | --- |`n"
    }
    Process {
        if ($null -eq $_.Title) {
            return
        }
        $date = Get-Date -Date $_.PubDate
        $link = "[$($_.Title)]($($_.Link))"
        
        $markdownTable += "| $($link) | $($date.ToString("dd/MM/yy")) |`n"
    }
    End {
        $updatedContent = $readmeContents -replace "$marker\n([\s\S]*?)(?=#| $)", "$marker`n$($markdownTable)`n"
        $updatedContent | Set-Content -Path $readMePath
    }
}

Function Set-Blogs {
    $recentBlogPostsStr = "## Recent blog posts -"
    Get-Posts("https://dev.to/feed/sirwanafifi") | Set-Posts -marker "$recentBlogPostsStr dev.to"
    Get-Posts("https://sirwan.infohttps://www.dntips.ir/rss.xml") | Set-Posts -marker "$recentBlogPostsStr sirwan.info"
    Get-DntipsPosts | Set-Posts -marker "$recentBlogPostsStr dntips.ir"
}

Set-Blogs

در اینجا تابع Set-Blogs فراخوانی خواهد شد. کاری که این تابع انجام میدهد، دریافت آخرین بلاگ‌پست‌هایی که در جاهای مختلف منتشر کرده‌ام و سپس آپدیت کردن فایل README با دیتای جدید است. همانطور که مشاهده میکنید برای خواندن فید سایت جاری، از پکیج FeedReader استفاده کرده‌ام. در PowerShell توسط Invoke-WebRequest میتوانیم یک فید را پارز کنیم؛ اما برای سایت جاری با خطا روبرو شدم و در نهایت تصمیم گرفتم از یک پکیج دات‌نتی استفاده کنم. وابستگی موردنظر، درون دایرکتوری dep به صورت DLL قرار دارد. سپس از طریق PowerShell اسمبلی مربوطه بارگذاری شده و از کتابخانه موردنظر استفاده شده‌است. در نهایت برای آپدیت کردن فایل README.md یکسری marker تعیین کرده‌ام که با یک جایگزینی محتویات موردنظر، آنجا قرار خواهند گرفت.

workflow بعدی نیز به صورت زیر میباشد که در پایان هر روز در یک ساعت مشخص اجرا خواهد شد: 
name: Update Step Component

on:
  schedule:
    - cron: "0 18 * * *"
  workflow_dispatch:

jobs:
  update_steps:
    runs-on: ubuntu-latest

    steps:
    - name: Check out repository code
      uses: actions/checkout@v3

    - name: Run the script for fetching my latest steps
      shell: pwsh
      env:
          STEPS_URI: ${{ secrets.STEPS_URI }}
      run: |
        . ./.github/scripts/Get-Steps.ps1
    
    - name: Commit and Push the changes
      uses: mikeal/publish-to-github-action@master
      env:
        GITHUB_TOKEN: ${{ secrets.GITHUB_TOKEN }}
workflow فوق نیز همانند روال قبل فایل اسکریپت موردنظر را توسط dot sourcing اجرا میکند. این روال هر روز، ساعت ۱۸ انجام خواهد شد. اسکریپت مربوطه نیز به صورت زیر پیاده‌سازی شده است: 
Function Set-Steps {
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [PSObject]$json
    )
    Write-Host ($json | ConvertTo-Json)
    $SvgPath = "$(Get-Location)/assets/step.svg"
    $SvgContent = Get-Content -Path $SvgPath -Raw
    $TextTags = @"
    <tspan id="step-count" font-weight="bold">$([System.String]::Format("{0:n0}", [int]$json.steps))</tspan>
"@
    $DatetimeTags = "<text id=""datetime"" x=""800"" y=""72"" font-size=""39"" fill="#99989E"">$($json.date)</text>"
    $SvgContent = $SvgContent -Replace '<tspan id="step-count" font-weight="bold">.*?</tspan>', $TextTags
    $SvgContent = $SvgContent -Replace '<text id="datetime" x="800" y="72" font-size="39" fill="#99989E">.*?</text>', $DatetimeTags
    $SvgContent | Set-Content -Path $SvgPath
}

Function Get-LatestSteps {
    Try {
        $Uri = $env:STEPS_URI
        Write-Host "Uri: $Uri"
        $JsonResult = (Invoke-WebRequest -Uri $Uri).Content | ConvertFrom-Json
        Write-Host "Steps: $($JsonResult.steps)"
        Return $JsonResult
    }
    Catch {
        Return @{
            steps = 0
            date  = Get-Date -Format "yyyy-MM-dd"
        }
    }
}

Write-Host "Getting latest steps..."
Get-LatestSteps | Set-Steps
Write-Host "Done!"
اسکریپت فوق نیز همانند منطق اسکریپت قبلی یعنی جایگذاری رشته‌ی موردنظر با کمک عبارات باقاعده انجام شده‌است. در اینجا دیتای مربوط به قدم‌های من از APIایی که از طریق Environment Variable تعیین شده‌است، دریافت میشود و سپس خروجی آن که یک JSON است به تابع Set-Steps برای بروزرسانی فایل README.md ارسال میشود. در دو workflow نشان داده شده بعد از ایجاد تغییرات بر روی فایل‌های README.md و همچنین فایل SVG نیاز است که تغییرات را مجدداً به ریپوزیتوری پوش کنیم. برای اینکار از یک community action با نام  publish-to-github-action استفاده شده‌است. این اکشن نیاز به دسترسی پوش به ریپوزیتوری‌مان دارد که در اینجا ما از یک secret key مخصوص، با نام GITHUB_TOKEN استفاده کرده‌ایم. این توکن به صورت خودکار جنریت میشود و نیازی نیست خودمان آن را تنظیم کنیم.
خروجی در نهایت، اینچنین خواهد بود:

نظرات اشتراک‌ها
تبدیلگر ایران سیستم به یونیکد
برای ایجاد بانک اطلاعاتی جدید فاکس پرو نیاز است فقط مسیر پوشه را داد و نه مسیر فایل را. نام جدول مشخص شده، تبدیل به نام فایل تولیدی می‌شود:
//ایجاد بانک اطلاعاتی خالی
var dir = @"D:\Prog\"; // این مسیر پوشه است و نه مسیر فایل
using (OleDbConnection connection = new OleDbConnection(@"Provider=VFPOLEDB.1;Data Source=" + dir))
{
    using (var command = new OleDbCommand())
    {
        command.Connection = connection;
        command.Connection.Open();
        command.CommandText = "Create Table myDBF (dsw_id1 int, dsw_fname v(250), dsw_lname v(250) )";
        command.CommandType = CommandType.Text;
        command.ExecuteNonQuery();
    }
}
برای ثبت اطلاعات پارامتری در بانک اطلاعاتی فاکس پرو فقط و فقط پارامترهایی با نام ? مجاز هستند (و نه هیچ حالت دیگری):
//ثبت اطلاعات در بانک ایجاد شده
var dbPath = Path.Combine(dir, "myDBF.dbf");
using (OleDbConnection connection = new OleDbConnection(@"Provider=VFPOLEDB.1;Data Source=" + dbPath))
{
    using (var command = new OleDbCommand())
    {
        command.Connection = connection;
        command.Connection.Open();
        command.CommandText = "Insert Into myDBF Values (1, ?, ?)";
        command.Parameters.AddWithValue("?", "B"); // فقط علامت سؤال در اینجا کار می‌کند و نه هیچ چیز دیگری
        command.Parameters.AddWithValue("?", "A");
        command.CommandType = CommandType.Text;
        command.ExecuteNonQuery();
    }
}
- متد اصلی آن مطلب «public List» است که این لیست را باید تبدیل به رشته کنید.
مطالب
امکان بررسی سلامت برنامه در ASP.NET Core 2.2
ASP.NET Core 2.2 به همراه تعدادی قابلیت جدید است که یکی از آن‌ها بررسی سلامت برنامه یا Health Check نام دارد. در بسیاری از اوقات ممکن است از سرویس‌های ping و یا درخواست مشاهده‌ی صفحات وب سایت در بازه‌های زمانی مشخصی، جهت اطمینان حاصل کردن از برپایی و سلامت آن استفاده کنید. اما این سرویس‌ها الزاما وضعیت سلامت برنامه را نمی‌توانند به خوبی گزارش کنند. به همین جهت امکان ارائه‌ی گزارش‌های دقیق‌تری توسط ویژگی Health Check به ASP.NET Core اضافه شده‌است.

پیاده سازی ویژگی Health Check بدون استفاده از قابلیت‌های ASP.NET Core 2.2

اگر بخواهیم در بررسی سلامت برنامه، وضعیت بانک اطلاعاتی آن‌را گزارش دهیم، می‌توان یک چنین اکشن متدی را طراحی کرد که در آن اتصالی به بانک اطلاعاتی باز شده و اگر در حین فراخوانی مسیر working/، استثنائی رخ داد، با بازگشت status code مساوی 503، عدم سلامت برنامه اعلام شود؛ کاری که سرویس‌های ping متداول نمی‌توانند آن‌را با این دقت انجام دهند:
[Route("working")]
public ActionResult Working()
{
    using (var connection = new SqlConnection(_connectionString))
    {
        try
        {
            connection.Open();
        }
        catch (SqlException)
        {
            return new HttpStatusCodeResult(503, "Generic error");
        }
    }
   return new EmptyResult();
}

بازنویسی قطعه کد فوق با ویژگی جدید Health Check در ASP.NET Core 2.2

اکنون اگر بخواهیم قطعه کد فوق را با کمک ویژگی‌های جدید ASP.NET Core 2.2 بازنویسی کنیم، روش کار به صورت زیر خواهد بود:
namespace MvcHealthCheckTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHealthChecks()
                    .AddCheck("sql", () =>
                        {
                            using (var connection = new SqlConnection(Configuration["connectionString"]))
                            {
                                try
                                {
                                    connection.Open();
                                }
                                catch (SqlException)
                                {
                                    return HealthCheckResult.Unhealthy();
                                }
                            }
                            return HealthCheckResult.Healthy();
                        });
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.UseHealthChecks("/working");
- ابتدا توسط متد services.AddHealthChecks، سرویس بررسی سلامت برنامه، ثبت و معرفی می‌شود.
- سپس توسط متد app.UseHealthChecks، بدون اینکه نیاز باشد کنترلر و اکشن متد جدیدی را جهت بازگشت وضعیت سلامت برنامه، تعریف کنیم، مسیر working/ قابل دسترسی خواهد شد.
تا اینجا اگر این مسیر را به سرویس بررسی uptime برنامه‌ی خود معرفی کنید، صرفا وضعیت قابل دسترسی بودن مسیر working/ را دریافت خواهید کرد. اگر نیاز به گزارش دقیق‌تری وجود داشت، می‌توان به کمک متد AddCheck، یک منطق سفارشی را نیز به آن افزود؛ همانند بررسی امکان اتصال به بانک اطلاعاتی، به روشی که ملاحظه می‌کنید. در اینجا اگر منطق مدنظر با موفقیت اجرا شد، HealthCheckResult.Healthy بازگشت داده می‌شود و یا HealthCheckResult.Unhealthy در صورت عدم موفقیت. هر کدام از این متدها می‌توانند توضیحات و یا اطلاعات بیشتری را نیز توسط پارامترهای خود ارائه دهند.


امکان تهیه سرویس‌های سفارشی بررسی سلامت برنامه

در مثال قبل، منطق بررسی سلامت برنامه را همانجا داخل متد ConfigureServices، به کمک متد services.AddHealthChecks().AddCheck معرفی کردیم. امکان انتقال این کدها به سرویس‌های سفارشی، با پیاده سازی اینترفیس IHealthCheck نیز وجود دارد:
    public class SqlServerHealthCheck : IHealthCheck
    {
        private readonly IConfiguration _configuration;

        public SqlServerHealthCheck(IConfiguration configuration)
        {
            _configuration = configuration;
        }

        public Task<HealthCheckResult> CheckHealthAsync(
            HealthCheckContext context, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken))
        {
            using (var connection = new SqlConnection(_configuration["connectionString"]))
            {
                try
                {
                    connection.Open();
                }
                catch (SqlException)
                {
                    return Task.FromResult(HealthCheckResult.Unhealthy());
                }
            }
            return Task.FromResult(HealthCheckResult.Healthy());
        }
    }
در اینجا کدهای AddCheck را به متد CheckHealthAsync منتقل کردیم. پس از آن برای معرفی آن به سیستم می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
namespace MvcHealthCheckTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHealthChecks()
                    .AddCheck<SqlServerHealthCheck>("sql");
متد AddCheck، کلاس SqlServerHealthCheck را به صورت یک سرویس جدید با طول عمر Transient به سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. معرفی می‌کند (یعنی با هربار درخواست مسیر working/، یک وهله‌ی جدید از این کلاس ساخته شده و استفاده می‌شود) که امکان تزریق در سازنده‌ی کلاس آن نیز وجود دارد.


سفارشی سازی خروجی بررسی سلامت برنامه‌ها

تا اینجا از متدهای کلی Unhealthy و Healthy برای بازگشت وضعیت سلامت برنامه استفاده کردیم؛ خروجی‌های بهتری را نیز می‌توان ارائه داد:
public Task<HealthCheckResult> CheckHealthAsync(
            HealthCheckContext context,
            CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken))
        {
            using (var connection = new SqlConnection(_configuration["connectionString"]))
            {
                try
                {
                    connection.Open();
                }
                catch (SqlException)
                {
                    return Task.FromResult(new HealthCheckResult(
                                                   status: context.Registration.FailureStatus,
                                                   description: "It is dead!"));
                }
            }
            return Task.FromResult(HealthCheckResult.Healthy("Healthy as a horse"));
        }
در نهایت نیاز است خروجی از نوع HealthCheckResult بازگشت داده شود. این خروجی را یا می‌توان توسط متدهای Healthy و Unhealthy با پارامترهای مخصوص آن‌ها ایجاد کرد و یا مانند این مثال، توسط وهله سازی مستقیم آن.
روش دیگر سفارشی سازی خروجی آن، استفاده از پارامتر دوم متد app.UseHealthChecks است:
namespace MvcHealthCheckTest
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.UseHealthChecks("/working", new HealthCheckOptions
            {
                ResponseWriter = async (context, report) =>
                {
                    var result = JsonConvert.SerializeObject(new
                    {
                        status = report.Status.ToString(),
                        errors = report.Entries.Select(e =>
                        new
                        {
                            key = e.Key,
                            value = Enum.GetName(typeof(HealthStatus), e.Value.Status)
                        })
                    });
                    context.Response.ContentType = MediaTypeNames.Application.Json;
                    await context.Response.WriteAsync(result);
                }
            });
در اینجا یک خروجی JSON، از ریز خطاهای گزارش شده، تهیه شده و توسط context.Response.WriteAsync به فراخوان ارائه می‌شود.


معرفی کتابخانه‌ای از IHealthCheckهای سفارشی

از مخزن کد AspNetCore.Diagnostics.HealthChecks می‌توانید IHealthCheckهای سفارشی مخصوص SQL Server، MySQL و غیره را نیز دریافت و استفاده کنید.
مطالب
نحوه استفاده از TransactionFlow در WCF
شش مرحله برای ایجاد WCFTransactions  در WCF 
 مقدمه و هدف:

هدف از مطلب  فوق اجرا نمودن عملیات Insert، Update و غیرو... بوسیله چندین Connection  در یک Transaction  در زمان اجرای سرویسهای WCF  میباشد. برای پیاده سازی و شرح Transaction ، سه پروژه ایجاد می‌نماییم. دو پروژه WCF  سرویس و یک پروژهClient ، هر سه پروژه را در یک Solution  به نام WCFTransaction  اضافه می‌نماییم. در هر دو پروژه WCF  بطور جداگانه Connection  رویDatabase  ایجاد می‌نماییم. سپس سعی می‌کنیم بوسیله Transaction  عملیات Insert  هر دو Service  را کنترل نماییم. بطوریکه اگر یکی از Service ‌ها در زمان عملیات Insert  دچار مشکل شود. دیگری نیز Commit  نگردد. به عبارتی در قدیم نمی‌توانستیم بیش از یک Connection  در یک Transaction  ایجاد نماییم. اما بوسیله Transactionscope ، انجام عملیات Insert، Update و غیرو...  بوسیله چندین Connection   به یکDatabase  بطور همزمان در یک Transaction  فراهم شده است. برای نمایش دادن عملیات Rollback  نیز،به عمد خطایی ایجاد می‌کنیم،تا نحوه Rollback  شدن در Transaction  را مشاهده نماییم.

سعی شده است پیاده سازی و استفاده از  Transaction در شش مرحله انجام شود.

مرحله اول: ایجاد دو پروژه WCFService و یک پروژه Client جهت فراخوانی (Call) کردن سرویسها

در این مرحله همانطور که از قیل نیز توضیح داده شده است، دو پروژه WCF  به نامهای WCFService1  و WCFService2  ایجاد شده است و یک پروژه Client  به نام WCFTransactions  نیز ایجاد می‌کنیم.

مرحله دوم : افزودن   Attribute ی به نام   TransactionFlow به  Interface سرویسها.

در این مرحله در Interface  هریک از سرویس‌ها متد جدیدی به نام UpdateData  اضافه می‌نماییم. که عملیات Insert into  درون Database  را انجام می‌دهد. حال بالای متد UpdateData   از صفت TransactionFlow  استفاده می‌نماییم. تا قابلیت Transaction  برای متد فوق فعال گردد و متد فوق اجازه می‌یابد از Transaction  استفاده نماید.

<ServiceContract()> _
Public Interface IService1

    <OperationContract()> _
    Function GetData(ByVal value As Integer) As String

    <OperationContract()> _
    Function GetDataUsingDataContract(ByVal composite As CompositeType) As CompositeType

    <OperationContract()> _
    <TransactionFlow(TransactionFlowOption.Allowed)> _
     Sub UpdateData()

End Interface

مرحله سوم:

در این مرحله متد UpdateData  را پیاده سازی می‌نماییم. بطوریکه یک Insert Into  ساده در Database  انجام می‌دهیم.و بالای متد فوق نیز کد زیر را می‌افزاییم.

 <OperationBehavior(TransactionScopeRequired:=True)> 

کد متد UpdateData   

   <OperationBehavior(TransactionScopeRequired:=True)> _
    Public Sub UpdateData() Implements IService1.UpdateData
        Dim objConnection As SqlConnection = New SqlConnection(strConnection)
        objConnection.Open()
        Dim objCommand As SqlCommand = New SqlCommand("insert into T(ID,Age) values(10,10)", objConnection)
        objCommand.ExecuteNonQuery()
        objConnection.Close()
End Sub

مرحله دوم و سوم را برای Service دوم نیز تکرار می‌نماییم.

مرحله چهارم:

در این مرحله  TransactionFlow  را در Web.Config  دو سرویس فعال می‌نماییم. تا قابلیت استفاده از  TransactionFlow   برای سرویسها نیز فعال گردد. نحوه فعال نمودن بصورت زیر میباشد:

برای  WCFService1خواهیم داشت:

<bindings>
                <wsHttpBinding>
                                <binding name="TransactionalBind" transactionFlow="true"/>
                </wsHttpBinding>
</bindings>
و در ادامه داریم:
<endpoint address="" binding="wsHttpBinding" 
bindingConfiguration="TransactionalBind" 
contract="WcfService1.IService1">

برای  WCFService2نیز خواهیم داشت:

<bindings>
                <wsHttpBinding>
                                <binding name="TransactionalBind" transactionFlow="true"/>
                </wsHttpBinding>
</bindings>

و در ادامه داریم:

<endpoint address="" binding="wsHttpBinding" 
bindingConfiguration="TransactionalBind" 
contract="WcfService2.IService1">

مرحله پنجم:

در این مرحله دو سرویس فوق را به پروژه  WCFTransactions  اضافه نموده و قطعه کد زیر را درون فرم Load  می‌نویسیم.

Private Sub frmmain_Load(ByVal sender As System.Object, ByVal e As System.EventArgs) Handles MyBase.Load

        Using ts As New TransactionScope(TransactionScopeOption.Required)
            Try
                Dim obj As ServiceReference1.Service1Client = New ServiceReference1.Service1Client()
                obj.UpdateData()
                Dim obj1 As ServiceReference2.Service1Client = New ServiceReference2.Service1Client()
                obj1.UpdateData()
                ts.Complete()

            Catch ex As Exception
                ts.Dispose()
            End Try

        End Using
End Sub


پس از اجرای برنامه دو رکورد در جدول درج خواهد شد.

مرحله ششم:

حال برای RollBack   کردن کل عملیات و مشاهده آنها کافیست در یکی از متدهای UpdateData  یک  Throw Exception  ایجاد نماییم.

سعی می‌کنیم با کمی تغییر در متد UpdateData در WCFService2 ، خطایی ایجاد شود، تا نحوه RollBack را مشاهده نماییم.

Public Sub UpdateData() Implements IService1.UpdateData
        Throw New Exception()
        Dim objConnection As SqlConnection = New SqlConnection(strConnection)
        objConnection.Open()
        Dim objCommand As SqlCommand = New SqlCommand("insert into T(ID,Age) values(101,101)", objConnection)
        objCommand.ExecuteNonQuery()
        objConnection.Close()
End Sub

فقط کد زیر به متد UpdateData اضافه شده است:

Throw New Exception()

و در رویداد Load  فرم نیز پیاده سازی آن بشکل زیر خواهد بود:


Using ts As New TransactionScope(TransactionScopeOption.Required)
            Try
                Dim obj As ServiceReference1.Service1Client = New ServiceReference1.Service1Client()
                obj.UpdateData()
                Throw New Exception("There was Error")
                Dim obj1 As ServiceReference2.Service1Client = New ServiceReference2.Service1Client()
                obj1.UpdateData()
                ts.Complete()

            Catch ex As Exception
                ts.Dispose()
            End Try
 End Using 

وقتی برنامه را اجرا نمایید، مشاهده می‌کنید که هیچ رکوردی دورن دیتابیس درج نشده است.

بسبار مهم: برای اینکه بتوانید بصورت Distibuted  عملیات Transaction  را انجام دهید می‌بایست تنظیماتی را روی سرور که دیتایس و سرویسها و کامپیوتر کلاینت انجام دهید که بصورت زیر می‌باشد:

نحوه تنظیم:

1- سرویسDistribute Transaction Coordinator  را روی هر دو Server‌های WCFService ، Database و کامپیوتر کلاینت، Start می‌نماییم.    

البته در شرایطی که Service‌های WCF و برنامه Client و Database روی یک سیستم باشد، تنظیمات فوق فقط روی همان سیستم انجام می‌شود.

برای دسترسی به قسمت Service ‌های Windows  ابتدا Administrative Tools  و سپس Service   را باز نمایید و روی Start کلیک کنید.

2- در ادامه روی MY Computer کلیک راست نموده و تب MSDTC را انتخاب نمایید:

در ادامه روی Security Configuration  کلیک نمایید. تا فرم زیر نمایش داده شود.


مطمئن شوید که آیتمهای زیر انتخاب شده باشند:

· Network DTC Access

· Allow Remote Clients

· Allow Inbound

· Allow Outbound

· Enable Transaction Internet Protocol(TIP) Transactions 

سپس با OK کردن Service،سرویس بطور خودکار Restart می‌شود.
در ضمن اگر از SQL Server 2000 استفاده می‌نمایید. لازم است تنظیم زیر را انجام دهید.
روی SQL Server Service Manager کلیک نموده و کامبوی Service را Dropdown نمایید و Distribute Transaction Coordinator  را انتخاب کنید. اما برای ورژن‌های بالاتر از SQL Server 2000 نیاز به انتخاب Distribute Transaction Coordinator  نمی‌باشد.
امیدوارم مطلب فوق مفید واقع شود، چنانچه کم و کاستی مشاهده نمودید، اینجانب را از نظرات خود بهره مند سازید.
منبع:
مطالب
Ef 6 و Ngen : شروعی سریعتر برای برنامه های مبتنی بر Entity Framework
تولید کد Native زمانی اتفاق می‌افتد که کامپایلر JIT، کد اسمبلی‌های MSIL را به کدهای Native در ماشین محلی کامپایل می‌کند و این عمل بلافاصله قبل از اجرای متد برای اولین بار اتفاق می‌افتد. این کد به صورت موقتی بوده و در حافظه‌ای که برای پردازش در نظر گرفته شده ذخیره می‌شود و در پایان هر پردازش توسط سیستم عامل ویرایش می‌شود. کد Native به ازای هر بار شروع یک پردازش تولید می‌شود. ابزار Native Image Generator یا همان Ngen اقدام به تولید کد Native با استفاده از کامپایلر JIT نموده و آن را در هارد دیسک ذخیره می‌نماید. زمانیکه برنامه نیازمند یک اسمبلی CLR است، به جای بارگذاری خود اسمبلی، ایمیج کد Native آن بارگذاری می‌شود. به این نکته نیز توجه داشته باشید که CLR اطلاعاتی در مورد اینکه کدام اسمبلی، ایمیج کد Native است و این ایمیج در کجا و در چه زمانی تهیه شده است، دارد. کد Native باعث بهبود استفاده از حافظه می‌شود، زمانیکه یک اسمبلی بین پروسس‌ها به اشتراک گذاشته شده‌است. تا قبل از EF6 کتابخانه‌های هسته‌ای EF در زمان اجرا جزئی از دات نت فریمورک بودند و تولید کد Native آنها به صورت اتوماتیک انجام می‌شد. اما از نسخه 6، تمامی این کتابخانه‌ها در داخل پکیج Nuget آن ترکیب شده‌اند . پس برای تولید کد Native مربوط به فایل EntityFramework.dll نیازمند ابزار Ngen هستیم.
1- ابتدا یک برنامه‌ی ساده کنسول ویندوز ساخته و از Package Manager Console دستور Install-package entityframework را اجرا نموده تا پکیج Ef به برنامه اضافه گردد.
using System;
using System.Data.Entity;

namespace UsingNgen
{

    public class NgenDbContex : DbContext
    { }

    class Program
    {
        static void Main()
        {
            var nGenCtx = new NgenDbContex();
            Console.WriteLine("Press a key to exit...");
            Console.ReadKey();
        }
    }


}
حال کد ساده بالا را به برنامه اضافه می‌کنیم و برنامه را Build میکنیم.
2- برای ثبت جزئیات اجرای برنامه از ابزار Windows Performance Recorder که جزئی از ویندوز می‌باشد، استفاده می‌کنیم. کافیست عبارت WPR را در نوار جستجوی ویندوز تایپ کنید تا این ابزار در دسترس قرار گیرد. 



برای ضبط جزئیات، روی دکمه‌ی Start کلیک کنید و به محل ذخیره‌ی فایل اجرایی حاصل از Build ویژوال استودیو رفته و آن را اجرا کنید. بعد از اتمام اجرا، جزئیات را ذخیره نمایید.

بعد از ذخیره فایل، در پنجره بالا دکمه‌ای به نام Open in WPA ظاهر می‌شود. WPA مخفف Windows Performance Analyzer می‌باشد. آن را کلیک کنید تا محیط آنالایزر باز شود.

حال در سمت چپ این پنجره انواع آنالایزرها را مشاهده می‌کنید. روی آنالایزر Computation کلیک کنید و از زیرمجموعه‌ی آن، CPU Usage را انتخاب کنید. آمار مربوط به برنامه خودمان را در تصویر بالا مشاهده می‌کنید. کل برنامه 164 میلی ثانیه زمان برده و فایل Clr.dll حدود 47 میلی ثانیه و یک فایل clrjit.dll نیز برای تولید کد JIT وجود دارد. حال برای تسریع در عمل شروع، از تکنیک Ngen به صورت زیر استفاده می‌کنیم.

3- دوباره به نوار جستجوی ویندوز رفته و ابزار Developer Command Prompt for VsXXXX را با امتیاز دسترسی از نوع Admin اجرا کنید. XXXX نسخه‌ی ویژوال استودیو می‌باشد.

حال به محل ذخیره فایل اجرایی برنامه رفته و دستور Ngen Install EntityFramework.dll را تایپ کنید تا یک ایمیج کد Native از entityframework.dll ساخته شود. دوباره ابزار Windows Performance Recorder را لود کرده و روی دکمه Start کلیک کنید و فایل اجرایی برنامه را اجرا نمایید. پس از اتمام عملیات ثبت جزئیات، آن را در Windows Performance Analyzer باز نمایید.

همانطور که مشاهده می‌کنید کل برنامه ما 89 میلی ثانیه زمان برده و Clr.dll 29 ثانیه و به جای clrjit.dll فایل EntityFramework به صورت native تولید شده است.

مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت اول - آشنایی با ReactJS
در این سری مقالات، مروری بر کتابخانه ReactJS خواهیم داشت. به طور کلی با آن آشنا می‌شویم، برای Visual Studio Code پیکربندیش میکنیم و قابلیت‌های مختلف کتابخانه را بررسی میکنیم. هر چند که مثالها در کل ساده هستند، اما پیش نیاز درک کامل آنها، آشنا بودن خواننده با HTML DOM، JavaScript و  Ajax است. در قسمت اول، کتابخانه را معرفی و مثال‌هایی از امکانات اصلی آن‌را مرور میکنیم.  

React یک کتابخانه متن‌باز جاوااسکریپتی، برای ساخت رابط کاربری به صورت پویا، بر پایه تغییر وضعیت اولیه المانها (تگ‌ها) نسبت به داده‌های وارد شده از سمت سرور یا داده‌های ایجاد شده در سمت کاربر، برای ساخت برنامه‌های تک‌صفحه‌ای در بستر وب است. این کتابخانه توسط فیس بوک ساخته شده و توسط فیس‌بوک، اینستاگرام و جمعی از شرکت‌ها و اشخاص منفرد، توسعه داده شده و نگهداری میشود. 
کلمه React به معنای واکنش نشان دادن است و این دقیقا کاری است که این کتابخانه انجام میدهد. وقتی بخشی از برنامه تغییر می‌کند، این تغییرات باید در جایی منعکس شوند. مثلا اگر توسط Ajax داده‌هایی را از سرور دریافت کرده‌ایم، به چیزی بیشتر از یک جدول ثابت برای نمایش و تبادل با داده‌های رسیده احتیاج داریم. توسط React رابط کاربری (HTML) را با استفاده از JavaScript ایجاد میکنیم. React برای کار با Ajax فوق‌العاده است! 
مرورگر‌ها برای رندر کردن یک HTML DOM به صورت پویا مشکلی ندارند؛ اما به اندازه کافی سریع نیستند. بخصوص زمانیکه نیاز به به‌روز کردن DOM می‌رسد و مرورگر تغییرات جدید را در حافظه موقت خود ندارد. DOM یک گلوگاه است و بهتر است، از داشتن کدهای خیلی زیاد HTML در صفحه پرهیز کنیم. بخصوص در صفحه‌هایی با اطلاعات پویا بهتر است کار ساخت و تغییر رابط کاربری را به JavaScript بسپاریم. اگر تگ‌های HTML به صورت اشیاء JavaScript ارائه شوند، امکانات بیشتری برای کار با آنها خواهیم داشت. 
React متد createElement را برای ساخت تگ‌های HTML دارد که یک شیء JavaScript را ایجاد میکند. البته می‌شود همین کار را با JavaScript نیز انجام داد. ارزش ایجاد تگ‌های HTML با React زمانی است که میخواهیم  با داده‌ها و تغییرات آنها سر و کار داشته باشیم. در قطعه کد زیر ساخت تگ img، توسط JavaScript و React آورده شده. 
var image = document.createElement("img");
image.setAttribute("src", "logo.png");

React.createElement("img", { src : "logo.png" });
با ساخت تگ‌ها توسط React، نماینده‌ای از تگ ساخته شده را در حافظه داریم که از نمونه‌ای که در مرورگر به صورت ایستا وجود دارد، جداست. به این صورت می‌توانیم تغییراتی را که میخواهیم بر روی DOM انجام شوند، بر اساس ساختاری که در حافظه داریم، اعمال کنیم.  

Virtual DOM

تفاوت در ساخت تگ‌های HTML به صورت مجازی بین JavaScript و React این است که React وضعیت تگ‌هایی را که می‌سازد دنبال می‌کند. برای مثال فرض کنید نام سه محصول را در یک تگ < ul > نشان داده‌ایم. React وضعیت اصلی این تگ را که به مرورگر فرستاده، در حافظه دارد و همچنین در اثر تغییر منبع داده‌ای که برای < ul > مشخص کرده‌ایم (که میتواند ورود اطلاعات به صورت Ajax باشد (مثلا اضافه شدن یک محصول جدید)) وضعیت جدیدی را برای تگ < ul > در حافظه ایجاد میکند. با وجود دو وضعیت برای یک تگ در حافظه، React میتواند تفاوت بین آنها را تشخیص داده و تگ را به روز کند. به این حالت عملکرد React ، اصطلاحا Virtual DOM می‌گویند.

React رابط کاربری را به صورت یک مدل می‌بیند و این مدل را با توجه به وضعیت اصلی آن در حافظه دوباره می‌سازد. برای React مهم نیست که ماهیت تغییر چیست. فقط وضعیت‌ها را مثل دو عکس می‌بیند و میفهمد که آیا چیزی عوض شده‌است یا نه. دیالوگ React با مرورگر اینطور است: ای تگ < ul > این لیست را نشان بده (لیستی با سه محصول)، و بعد می‌گوید: ای تگ < ul > این لیست را نشان بده (لیستی با چهار محصول)!


کامپوننت‌های React

رابط‌های کاربری مثل تگ‌های HTML  برای React به معنای Component هستند. استفاده از این مؤلفه‌های مجزا، مزایای زیادی دارند که در زیر مثالی از نحوه ساخت یک Component را در React می‌بینیم.   
<a href = “http://google.com”>
     <img src=”google.png”/>
</a>

// Components
<clickableimage/>
<linkimage/>

در کد بالا، بخش اول واضح است. عکسی که قابلیت کلیک شدن را دارد. حال فرض کنید یکی از کامپوننت‌های  <clickableimage/> یا <linkimage/>، همان تصویر قابل کلیک را ایجاد کنند. با نام گذاری واضح کامپوننت‌ها، خوانایی برنامه بهتر می‌شود. یعنی میدانیم هر کامپوننت چه کاری را برای ما انجام میدهد. با این تصور که اگر تگ‌های زیاد و طولانی را در بخش رابط کاربری داریم، ارزش استفاده از کامپوننت‌های  React مشخص می‌شود.


قابلیت استفاده مجدد

در React کامپوننت‌ها برای اساس توابع ساخته می‌شوند. یعنی وقتی یک کامپوننت را صدا بزنیم، در واقع یک تابع را اجرا می‌کنیم. در نتیجه کامپوننت‌ها رفتار توابع را دارند؛ ورودی میگیرند و خروجی که یک DOM مجازی است را تحویل میدهند. اگر تابعی که مسئول ساخت کامپوننت است وابستگی به توابع یا متغیرهای بیرونی نداشته باشد، میتواند در جای دیگری از برنامه یا برنامه‌ای دیگر مجددا استفاده شود. کد زیر نشان میدهد که چطور کامپوننت‌های React ساخته می‌شوند.  
var ClickableImage = function(props) {
  return (
      <a href={props.href}>
         <img src={props.src} />
      </a>
    );
};

ReactDOM.render(
<ClickableImage href="http://google.com" src="logo.png" />,
document.getElementById("targetDivId"));
در قسمت‌های بعد، به هر یک از امکانات ReactJS نگاهی دقیق‌تر و مثال‌هایی بیشتر، خواهیم داشت.  
مطالب
ASP.NET MVC #15

فیلترها در ASP.NET MVC

پایه قسمت‌های بعدی مانند مباحث امنیت، اعتبار سنجی کاربران، caching و غیره، مبحثی است به نام فیلترها در ASP.NET MVC. تابحال با سه فیلتر به نام‌های ActionName، NonAction و AcceptVerbs آشنا شده‌ایم. به این‌ها Action selector filters هم گفته می‌شود. زمانیکه قرار است یک درخواست رسیده به متدی در یک کنترلر خاص نگاشت شود،‌ فریم ورک ابتدا به متادیتای اعمالی به متدها توجه کرده و بر این اساس درخواست را به متدی صحیح هدایت خواهد کرد. ActionName، نام پیش فرض یک متد را بازنویسی می‌کند و توسط AcceptVerbs اجرای یک متد، به افعالی مانند POST، GET، DELETE و امثال آن محدود می‌شود که در قسمت‌های قبل در مورد آن‌ها بحث شد.
علاوه بر این‌ها یک سری فیلتر دیگر نیز در ASP.NET MVC وجود دارند که آن‌ها نیز به شکل متادیتا به متدهای کنترلرها اعمال شده و کار نهایی‌اشان تزریق کدهایی است که باید پیش و پس از اجرای یک اکشن متد،‌ اجرا شوند. 4 نوع فیلتر در ASP.NET MVC وجود دارند:
الف) IAuthorizationFilter
این نوع فیلترها پیش از اجرای هر متد یا فیلتر دیگری در کنترلر جاری اجرا شده و امکان لغو اجرای آن‌را فراهم می‌کنند. پیاده سازی پیش‌فرض آن توسط کلاس AuthorizeAttribute در فریم ورک وجود دارد.
بدیهی است این نوع اعمال را مستقیما داخل متدهای کنترلرها نیز می‌توان انجام داد (بدون نیاز به هیچگونه فیلتری). اما به این ترتیب حجم کدهای تکراری در سراسر برنامه به شدت افزایش می‌یابد و نگهداری آن‌را در طول زمان مشکل خواهد ساخت.

ب) IActionFilter
ActionFilterها پیش (OnActionExecuting) و پس از (OnActionExecuted) اجرای متدهای کنترلر جاری اجرا می‌شوند و همچنین پیش از ارائه خروجی نهایی متدها. به این ترتیب برای مثال می‌توان نحوه رندر یک View را تحت کنترل گرفت. این اینترفیس توسط کلاس ActionFilterAttribute در فریم ورک پیاده سازی شده است.

ج) IResultFilter
ResultFilter بسیار شبیه به ActionFilter است با این تفاوت که تنها پیش از (OnResultExecuting) بازگرداندن نتیجه متد و همچنین پس از (OnResultExecuted) اجرای متد، فراخوانی می‌گردد. کلاس ActionFilterAttribute موجود در فریم ورک، پیاده سازی پیش فرضی از آن‌‌را ارائه می‌دهد.

د) IExceptionFilter
ExceptionFilterها پس از اجرای تمامی فیلترهای دیگر، همواره اجرا خواهند شد؛ صرفنظر از اینکه آیا در این بین استثنایی رخ داده است یا خیر. بنابراین یکی از کاربردهای آن‌ها می‌تواند ثبت وقایع مرتبط با استثناهای رخ‌داده باشد. پیاده سازی پیش فرض آن توسط کلاس HandleErrorAttribute در فریم ورک موجود است.

علت معرفی 4 نوع فیلتر متفاوت هم به مسایل امنیتی بر می‌گردد. می‌شد تنها موارد ب و ج معرفی شوند اما از آنجائیکه نیاز است مورد الف همواره پیش از اجرای متدی و همچنین تمامی فیلترهای دیگر فراخوانی شود، احتمال بروز اشتباه در نحوه و ترتیب معرفی این فیلترها وجود داشت. به همین دلیل روش معرفی صریح مورد الف در پیش گرفته شد. برای مثال فرض کنید که اگر از روی اشتباه فیلتر کش شدن اطلاعات پیش از فیلتر اعتبار سنجی کاربر جاری اجرا می‌شد چه مشکلات امنیتی ممکن بود بروز کند.

مثالی جهت درک بهتر ترتیب و نحوه اجرای فیلترها:

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس فیلتر سفارشی زیر را به برنامه اضافه نمائید:

using System.Diagnostics;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication12.CustomFilters
{
public class LogAttribute : ActionFilterAttribute
{
public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
{
Log("OnActionExecuting", filterContext);
}

public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
{
Log("OnActionExecuted", filterContext);
}

public override void OnResultExecuting(ResultExecutingContext filterContext)
{
Log("OnResultExecuting", filterContext);
}

public override void OnResultExecuted(ResultExecutedContext filterContext)
{
Log("OnResultExecuted", filterContext);
}

private void Log(string stage, ControllerContext ctx)
{
ctx.HttpContext.Response.Write(
string.Format("{0}:{1} - {2} < br/> ",
ctx.RouteData.Values["controller"], ctx.RouteData.Values["action"], stage));
}
}
}

مرسوم است برای ایجاد فیلترهای سفارشی، همانند مثال فوق با ارث بری از پیاده سازی‌های توکار اینترفیس‌های چهارگانه یاد شده، کار شروع شود.
سپس یک کنترلر جدید را به همراه دو متد، به برنامه اضافه نمائید. برای هر کدام از متدها هم یک View خالی را ایجاد کنید. اکنون این ویژگی جدید را به هر کدام از این متدها اعمال نموده و برنامه را اجرا کنید.

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication12.CustomFilters;

namespace MvcApplication12.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[Log]
public ActionResult Index()
{
return View();
}

[Log]
public ActionResult Test()
{
return View();
}
}
}

سپس ویژگی Log را از متدها حذف کرده و به خود کنترلر اعمال کنید:
[Log]
public class HomeController : Controller

در این حالت ویژگی اعمالی، پیش از اجرای متد درخواستی جاری اجرا خواهد شد یا به عبارتی به تمام متدهای قابل دسترسی کنترلر اعمال می‌گردد.


تقدم و تاخر اجرای فیلترهای هم‌خانواده

همانطور که عنوان شد، همیشه ابتدا AuthorizationFilter اجرا می‌شود و در آخر ExceptionFilter. سؤال: اگر در این بین مثلا دو نوع ActionFilter متفاوت به یک متد اعمال شدند، کدامیک ابتدا اجرا می‌شود؟
تمام فیلترها از کلاسی به نام FilterAttribute مشتق می‌شوند که دارای خاصیتی است به نام Order. بنابراین جهت مشخص سازی ترتیب اجرای فیلترها تنها کافی است این خاصیت مقدار دهی شود. برای مثال جهت اعمال دو فیلتر سفارشی زیر:

using System.Diagnostics;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication12.CustomFilters
{
public class AuthorizationFilterA : AuthorizeAttribute
{
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext)
{
Debug.WriteLine("OnAuthorization : AuthorizationFilterA");
}
}
}

using System.Diagnostics;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication12.CustomFilters
{
public class AuthorizationFilterB : AuthorizeAttribute
{
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext)
{
Debug.WriteLine("OnAuthorization : AuthorizationFilterB");
}
}
}

خواهیم داشت:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication12.CustomFilters;

namespace MvcApplication12.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[AuthorizationFilterA(Order = 2)]
[AuthorizationFilterB(Order = 1)]
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

در اینجا با توجه به مقادیر order، ابتدا AuthorizationFilterB اجرا می‌گردد و سپس AuthorizationFilterA.
علاوه بر این‌ها محدوده اجرای فیلترها نیز بر بر این حق تقدم اجرایی تاثیر گذار هستند. برای مثال در پشت صحنه زمانیکه قرار است یک فیلتر جدید اجرا شود، وهله سازی آن به نحوه زیر است که بر اساس مقادیر order و FilterScope صورت می‌گیرد:
var filter = new Filter(actionFilter, FilterScope, order);

مقادیر FilterScope را در ادامه ملاحظه می‌نمائید:
namespace System.Web.Mvc { 
public enum FilterScope {
First = 0,
Global = 10,
Controller = 20,
Action = 30,
Last = 100,
}
}

به صورت پیش فرض، ابتدا فیلتری با محدوده اجرای کمتر، اجرا خواهد شد. در اینجا Global به معنای اجرای شدن در تمام کنترلرها است.


تعریف فیلترهای سراسری

برای اینکه فیلتری را عمومی و سراسری تعریف کنیم، تنها کافی است آن‌را در متد Application_Start فایل Global.asax.cs به نحو زیر معرفی نمائیم:

GobalFilters.Filters.Add(new AuthorizationFilterA() { Order = 2});

به این ترتیب AuthorizationFilterA، به تمام کنترلرها و متدهای قابل دسترسی آن‌ها در برنامه به صورت خودکار اعمال خواهد شد.
یکی از کاربردهای فیلترهای سراسری، نوشتن برنامه‌های پروفایلر است. برنامه‌هایی که برای مثال مدت زمان اجرای متدها را ثبت کرده و بر این اساس بهتر می‌توان کارآیی قسمت‌های مختلف برنامه را دقیقا زیرنظر قرار داد.


یک نکته
کلاس کنترلر در ASP.NET MVC نیز یک فیلتر است:
public abstract class Controller : ControllerBase, IActionFilter, IAuthorizationFilter, IDisposable, IExceptionFilter, IResultFilter

به همین دلیل، امکان تحریف متدهای OnActionExecuting، OnActionExecuted و امثال آن که پیشتر ذکر شد، در یک کنترلر نیز وجود دارد.
کلاس کنترلر دارای محدوده اجرایی First و Order ایی مساوی Int32.MinValue است. به این ترتیب کنترلرها پیش از اجرای هر فیلتر دیگری اجرا خواهند شد.


ASP.NET MVC دارای یک سری فیلتر و متادیتای توکار مانند OutputCache، HandleError، RequireHttps، ValidateInpute و غیره است که توضیحات بیشتر آن‌ها به قسمت‌های بعد موکول می‌گردد.

مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 2 - ثبت اولین سرویس
یک پروژه‌ی ASP.NET Core را با قرار دادن نسخه‌ی NET Core. بر روی 3.1 و با استفاده از قالب Model View Controller ایجاد کنید. در اینجا نام پروژه را AspNetCoreDependencyInjection گذاشته‌ام. حالا در  پوشه‌ی Models، فایلی را با نام HomeViewModel.cs با محتویاتی به صورت زیر اضافه کنید:
public class HomeViewModel
{
     public string Id { get; set; }
     public string Message { get; set; }
     public DateTime DateTime { get; set; }
}

اکنون به پوشه‌ی Views بروید و فایل Index.cshtml را به این صورت تغییر دهید:

@model AspNetCoreDependencyInjection.Models.HomeViewModel
@{
ViewData["Title"] = "Home";
}

<div>
<div>
<div>
<p>
<b>Id : </b><span>@Model.Id</span> <br />
<b>Date And Time : </b><span> @Model.DateTime </span> <br/>
<b>Message : </b><span>@Model.Message</span>
</p>
</div>
</div>
</div>
و فایل MessageServiceA.cs را به پروژه اضافه کنید:
using AspNetCoreDependencyInjection.Services;

namespace AspNetCoreDependencyInjection.ServicesImplentaions
{
    public class MessageServiceAA 
    {
        public string Message()
        {
            return "A message from MessageServiceAA";
        }
    }
}
و همچنین فایل GuidHelper.cs را نیز اضافه می‌کنیم:
namespace AspNetCoreDependencyInjection.Helpers
{
    public class GuidProvider
    {
        private readonly Guid _serviceGuid;

        public GuidProvider()
        {
            _serviceGuid = Guid.NewGuid();
        }

        public Guid GetNewGuid() => Guid.NewGuid();

        public string GetGuidAsFormatedString(string prefix = "") => getFormatedGuid(_serviceGuid, prefix);

        private string getFormatedGuid(Guid guid, string prefix = "")
        {
            var guidString = guid.GetHashCode().ToString("x");
            if (string.IsNullOrEmpty(prefix) == false)
                guidString = new StringBuilder($"{prefix}-").Append(guidString).ToString();
            return guidString;
        }
    }
}

حالا درون کنترل HomeController، این تغییرات را انجام می‌دهیم:

private readonly ILogger<HomeController> _logger;
private readonly MessageServiceAA _messageService;
private readonly GuidProvider _ guidProvider;

public HomeController(ILogger<HomeController> logger)
{
            _logger = logger;
            _messageService = new MessageServiceAA();
            _guidProvider = new GuidProvider();
}

public IActionResult Index()
{
            var model = new HomeViewModel()
            {
                Id = _ guidProvider.GetGuidAsFormatedString(),
                Message = _messageService.Message(),
                DateTime = DateTime.Now,
            };
            return View(model);
}

همانطور که می‌بینید، در کد بالا، کنترلر HomeController، به دو شیء از کلاس‌ها و یا سرویس‌های GuidProvider و MessageServiceAA به صورت مستقیم وابسته شده‌است و با هر تغییری در هر کدام از این سرویسها، باید دوباره کامپایل شود. علاوه بر این اگر بخواهیم پیاده سازی‌های مختلفی را برای هر کدام از این موارد، ارائه دهیم، به مشکل بر می‌خوریم. خب بیاید تغییراتی را در کد بالا بدهیم تا مشکلات ذکر شده را حل کنیم.

برای این منظور پوشه‌ای را به نام Services می‌سازیم و اینترفیسی را به نام IMessageBrokerA ایجاد می‌کنیم و سپس کاری می‌کنیم که MessageServiceAA از این اینترفیس ارث بری کند:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Services
{
    public interface IMessageServiceA
    {
        string Message();
    }
}

و حالا می‌خواهیم با استفاده از تزریق وابستگی، وابستگی کنترلر HomeController را از کلاس MessageBrokerAA لغو کرده و آن را به اینترفیس IMessageBrokerA (انتزاع) وابسته کنیم. در اینجا ما از تکنیک تزریق درون سازنده یا Constructor Injection استفاده می‌کنیم.


تزریق درون سازنده

در این تکنیک، ما لیستی از وابستگی‌های مورد نیاز را به عنوان پارامترهای ورودی سازنده‌ی کلاس، تعریف می‌کنیم:
private readonly ILogger<HomeController> _logger;
private readonly IMessageServiceA _messageService;
private readonly GuidProvider _guidHelper;
public HomeController(ILogger<HomeController> logger , IMessageServiceA messageService)
{
        _logger = logger;
        _messageService = messageService;
        _messageService = new MessageServiceAA();
        _guidHelper = new GuidProvider();
}
و حالا اگر برنامه را اجرا کنیم، با خطایی روبه رو می‌شویم که در آن می‌گوید امکان واکشی (Resolve) سرویس‌های مورد نظر وجود ندارد. این خطا به دلیل ثبت نشدن اینترفیس IMessageServiceA و پیاده سازی آن، درون Microsoft Dependency Injection Container است   DI Container‌ها معمولا باید در زمان شروع برنامه، پیکربندی و مقدار دهی شودند، تا در ادامه‌ی چرخه‌ی حیات برنامه، بتوانند سرویس‌ها و اشیاء مورد نیاز را به کلاس‌هایی که نیاز دارند، واکشی و تزریق کنند. اولین مرحله از کار با DI Container‌ها، ثبت کردن سرویس‌ها درون آنهاست.
در ASP.NET Core از IServiceCollection برای ثبت کردن سرویس‌های برنامه‌ی خودمان استفاده می‌کنیم. تمامی سرویس‌هایی را که انتظار داریم توسط DI Container به کلاس‌هایی تزریق شوند، باید درون IServiceCollection ثبت گردند. تمام سرویس‌هایی که به وسیله‌ی IServiceCollection ثبت شده‌اند، پس از ساخته شدن، توسط اینترفیس IServiceProvider قابل واکشی هستند.

بنابراین دو اینترفیس حیاتی برای کار کرد صحیح Microsoft Dependency Injection Container درون ASP.NET Core وجود دارند:
  • IServiceCollection : برای ثبت سرویس‌ها
  • IServiceProvider : برای واکشی سرویس‌ها

در ASP.NET Core معمول‌ترین مکان برای ثبت کردن سرویس‌ها درون Container، به صورت پیش فرض درون کلاس Startup و درون متد ConfigureServices انجام می‌گیرد.
به صورت پیش فرض کلاس Startup دو متد دارد:
  • ConfigureServices : برای پیکربندی و ثبت سرویس‌های درونی DI Container استفاده می‌شود.
  • Configure : برای تنظیمات pipeline میان افزارها ( Middlewares ) بکار می‌رود.

در اینجا پیاده سازی پیش فرض کلاس Startup را می‌بینیم که البته کدهای درون متد Configure را برای درگیر نکردن ذهن شما، مخفی کرده‌ایم: 
public class Startup
    {
        public Startup(IConfiguration configuration)
        {
            Configuration = configuration;
        }

        public IConfiguration Configuration { get; }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
        {
            //  کدها جهت خوانایی بیشتر مخفی شده اند
        }
    }

همانطورکه می‌بینید، متد ConfigureService پارامتر IServiceCollection را می‌گیرد که به وسیله‌ی WebHost در زمان اجرای برنامه، مقدار دهی می‌شود.

تعداد زیادی Extension method برای IServiceCollection وجود دارند که برای پشتیبانی از ثبت کردن سرویس‌های مختلف در سناریوهای گوناگون به کار می‌روند. در اینجا ما از نسخه‌ی 3.1 چارچوب ASP.NET Core استفاده می‌کنیم. برای همین هم برای ثبت سرویس‌های پیش فرض فریمورک MVC از متد توسعه‌ی services.AddControllersWithViews()    استفاده می‌کنیم.  متد توسعه‌ی AddControllersWithViews() سرویس‌هایی را که معمولا در فریم ورک MVC استفاده می‌شوند، درون IServiceCollection ثبت می‌کند. در نسخه‌های قبلی چارچوب ASP.NET Core،  مانند نسخه‌های 2.1 و 2.2 برای این کار از متد توسعه‌ی AddMvc() استفاده می‌شد.

در Microsoft Dependency Injection Container ، معمولا  ترتیب ثبت سرویس‌ها مهم نیست.

خب، اولین سرویس اختصاصی برنامه‌ی خودمان را با چرخه‌ی حیات Transient و زیر سرویس پیشین، به شکل زیر ثبت می‌کنیم :

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews();
            services.AddTransient<IMessageServiceA, MessageServiceAA>();
        }
همانطور که می‌بینید، در اینجا ما از متد AddTransient() استفاده کرده‌ایم. متد AddTransient() درون فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection قرار دارد. این متد Overload ‌های گوناگونی دارد و ما از نوعی از آن استفاده کرده‌ایم که دو نوع generic را می‌پذیرد و تعریف آن به صورت زیر است: 
public static IServiceCollection AddTransient<TService, TImplementation>(this IServiceCollection services)
در اینجا TService ، اینترفیس سرویس ماست. این نوع، همان نوعی است که کلاس‌های ما می‌توانند به آن وابسته باشند. پارامتر دوم، از نوع TImplemention است که پیاده سازی مورد نظر برای TService را ثبت می‌کند. TImplmention   نوعی است که Container در زمان واکشی و تزریق TService از آن نمونه سازی کرده و به کلاس مورد نظر تزریق می‌کند.

در اینجا وقتی ما برای IMessageServiceA ، پیاده سازی MessageServiceA را ثبت می‌کنیم، از این به بعد DI Container، هر زمانیکه در لیست پارامترهای سازنده‌ی یک کلاس، IMessageServiceA را مشاهده کند، بررسی می‌کند که چه کلاسی به عنوانی پیاده سازی این اینترفیس ثبت شده‌است، سپس از آن نمونه سازی می‌کند و درون سازنده‌ی مورد نظر تزریق می‌کند. خب، حالا برنامه را دوباره اجرا کنید؛ می‌بینید که برنامه اجرا می‌شود.

 
در ادامه ابتدا در مورد روش‌های مختلف ثبت سرویس‌ها و بعد روش‌های واکشی سرویس‌ها را بررسی می‌کنیم.