Chat c = new Chat(); ChatLog m = new ChatLog(); public Guid NewObjects(Guid Id) { return Id; } public Guid idChat { get ; set; } public void CreateChat() { Guid Id = Guid.Parse(Context.ConnectionId); NewObjects(Id); idchat=Id; c.ChatId = Id; c.Time = 25; c.UserId = "87EC3AD1 - 53D1 - 4649 - 8CF3 - 2CD5ADB1938C"; var chat = db.Chats.FirstOrDefault(c => c.ChatId == Id); if (chat == null) { db.Chats.Add(c); db.SaveChanges(); } db.Dispose(); } public void broadcastMessage(string name, string message, Guid Id) { m.ChatText = message; m.Id = Id; m.ChatDate = DateTime.Now; m.UserId = "87EC3AD1 - 53D1 - 4649 - 8CF3 - 2CD5ADB1938C"; db.ChatLogs.Add(m); db.SaveChanges(); db.Dispose(); Clients.All.Msg(name, message,m.Id); }
در تهیه مثال Auto Mapping به کمک امکانات توکار NH 3.2 به این مورد نیاز پیدا کردم:
بتوان نوع متد جنریک را به صورت متغیر تعریف کرد و این نوع در زمان کامپایل برنامه مشخص نباشد. مثلا چیزی شبیه به این مثال:
using System;
namespace GenericsSample
{
class TestGenerics
{
public static void Print<T>(T data)
{
Console.WriteLine("Print<T>");
}
}
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var type = typeof(Nullable<int>);
TestGenerics.Print<type>(1);
}
}
}
این نوع فراخوانی متد Print در دات نت به صورت پیش فرض غیرمجاز است و نوع جنریک را نمیتوان به صورت متغیر معرفی کرد.
که البته این هم راه حل دارد و به کمک Reflection قابل حل است:
using System;
namespace GenericsSample
{
class TestGenerics
{
public static void Print<T>(T data)
{
Console.WriteLine("Print<T>");
}
}
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var nullableIntType = typeof(Nullable<>).MakeGenericType(typeof(int));
var method = typeof(TestGenerics).GetMethod("Print");
var genericMethod = method.MakeGenericMethod(new[] { nullableIntType });
genericMethod.Invoke(null, new object[] { 1 });
}
}
}
دو متد MakeGenericType و MakeGenericMethod برای ساخت پویای نوعهای جنریک و همچنین ارسال آنها به متدهای جنریک در دات نت وجود دارند که مثالی از نحوه استفاده از آنها را در بالا ملاحظه میکنید.
مثال دوم:
اگر کلاس TestGenerics نسخه غیرجنریک متد Print را هم داشت، چطور؟ مثلا:
class TestGenerics
{
public static void Print<T>(T data)
{
Console.WriteLine("Print<T>");
}
public static void Print(object data)
{
Console.WriteLine("Print");
}
}
اینبار اگر برنامه فوق را اجرا کنیم، پیغام Ambiguous match found را حین فراخوانی GetMoethod دریافت خواهیم کرد؛ چون دو متد با یک نام در کلاس یاد شده وجود دارند. برای حل این مشکل باید به نحو زیر عمل کرد:
using System;
using System.Linq;
namespace GenericsSample
{
class TestGenerics
{
public static void Print<T>(T data)
{
Console.WriteLine("Print<T>");
}
public static void Print(object data)
{
Console.WriteLine("Print");
}
}
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var nullableIntType = typeof(Nullable<>).MakeGenericType(typeof(int));
var method = typeof(TestGenerics).GetMethods()
.First(x => x.Name == "Print" && (x.GetParameters()[0]).ParameterType.IsGenericParameter);
var genericMethod = method.MakeGenericMethod(new[] { nullableIntType });
genericMethod.Invoke(null, new object[] { 1 });
}
}
}
GetMethods تمام متدها را بازگشت داده و سپس بر اساس متادیتای متدها، میتوان تشخیص داد که کدام یک جنریک است.
تغییرات SQL Server 2022
الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال
عناوین :
· تعریف Factory Method
· دیاگرام UML
· شرکت کنندگان در UML
· مثالی از Factory Pattern در #C
تعریف الگوی Factory Method :
این الگو پیچیدگی ایجاد اشیاء برای استفاده کننده را پنهان میکند. ما با این الگو میتوانیم بدون اینکه کلاس دقیق یک شیئ را مشخص کنیم آن را ایجاد و از آن استفاده کنیم. کلاینت ( استفاده کننده ) معمولا شیئ واقعی را ایجاد نمیکند بلکه با یک واسط و یا کلاس انتزاعی (Abstract) در ارتباط است و کل مسئولیت ایجاد کلاس واقعی را به Factory Method میسپارد. کلاس Factory Method میتواند استاتیک باشد . کلاینت معمولا اطلاعاتی را به متدی استاتیک از این کلاس میفرستد و این متد بر اساس آن اطلاعات تصمیم میگیرید که کدام یک از پیاده سازیها را برای کلاینت برگرداند.
از مزایای این الگو این است که اگر در نحوه ایجاد اشیاء تغییری رخ دهد هیچ نیازی به تغییر در کد کلاینتها نخواهد بود. در این الگو اصل DIP از اصول پنجگانه SOLID به خوبی رعایت میشود چون که مسئولیت ایجاد زیرکلاسها از دوش کلاینت برداشته میشود.
دیاگرام UML :
در شکل زیر دیاگرام UML الگوی Factory Method را مشاهده میکنید.
شرکت کنندگان در این الگو به شرح زیل هستند :
- Iproduct یک واسط است که هر کلاینت از آن استفاده میکند. در اینجا کلاینت استفاده کننده نهایی است مثلا میتواند متد main یا هر متدی در کلاسی خارج از این الگو باشد. ما میتوانیم پیاده سازیهای مختلفی بر حسب نیاز از واسط Iproduct ایجاد کنیم.
- ConcreteProduct یک پیاده سازی از واسط Iproduct است ، برای این کار بایستی کلاس پیاده سازی (ConcreteProduct) از این واسط (IProduct) مشتق شود.
- Icreator واسطیست که Factory Method را تعریف میکند. پیاده ساز این واسط بر اساس اطلاعاتی دریافتی کلاس صحیح را ایجاد میکند. این اطلاعات از طریق پارامتر برایش ارسال میشوند.همانطور که گفتیم این عملیات بر عهده پیاده ساز این واسط است و ما در این نمودار این وظیفه را فقط بر عهده ConcreteCreator گذاشته ایم که از واسط Icreator مشتق شده است.
پیاده سازی UMLفوق به صورت زیر است:
در ابتدا کلاس واسط IProduct تعریف شده است.
interface IProduct { // در اینجا برحسب نیاز فیلدها و یا امضای متدها قرار میگیرند }
در این مرحله ما پند پیاده سازی از IProduct انجام میدهیم.
class ConcreteProductA : IProduct { // A پیاده سازی } class ConcreteProductB : IProduct { // B پیاده سازی }
abstract class Creator { // این متد بر اساس نوع ورودی انتخاب مناسب را انجام و باز میگرداند public abstract IProduct FactoryMethod(string type); }
class ConcreteCreator : Creator { public override IProduct FactoryMethod(string type) { switch (type) { case "A": return new ConcreteProductA(); case "B": return new ConcreteProductB(); default: throw new ArgumentException("Invalid type", "type"); } } }
برای روشنتر شدن موضوع ، یک مثال کاملتر ارائه داده میشود. در شکل زیر طراحی این برنامه نشان داده شده است.
کد برنامه به شرح زیل است :
خروجی اجرای برنامه فوق به شکل زیر است :using System; namespace FactoryMethodPatternRealWordConsolApp { internal class Program { private static void Main(string[] args) { VehicleFactory factory = new ConcreteVehicleFactory(); IFactory scooter = factory.GetVehicle("Scooter"); scooter.Drive(10); IFactory bike = factory.GetVehicle("Bike"); bike.Drive(20); Console.ReadKey(); } } public interface IFactory { void Drive(int miles); } public class Scooter : IFactory { public void Drive(int miles) { Console.WriteLine("Drive the Scooter : " + miles.ToString() + "km"); } } public class Bike : IFactory { public void Drive(int miles) { Console.WriteLine("Drive the Bike : " + miles.ToString() + "km"); } } public abstract class VehicleFactory { public abstract IFactory GetVehicle(string Vehicle); } public class ConcreteVehicleFactory : VehicleFactory { public override IFactory GetVehicle(string Vehicle) { switch (Vehicle) { case "Scooter": return new Scooter(); case "Bike": return new Bike(); default: throw new ApplicationException(string.Format("Vehicle '{0}' cannot be created", Vehicle)); } } } }
فایل این برنامه ضمیمه شده است، از لینک مقابل دانلود کنید FactoryMethodPatternRealWordConsolApp.zip
در مقالات بعدی مثالهای کاربردیتر و جامعتری از این الگو و الگوهای مرتبط ارائه خواهم کرد...
$.get('http://site-url', function(data) { //این تابع پس از پایان کار عملیات ایجکسی در آینده فراخوانی خواهد شد });
$.get('http://site-url/0', function(data0) { // callback #1 $.get('http://site-url/1', function(data1) { // callback #2 $.post('http://site-url/2', function(data2) { // callback #3 }); }); });
روشهای زیادی برای حل این مساله ارائه شدهاست و در حال حاضر کار کردن با promiseها متداولترین روش حل مدیریت فراخوانی کدهای همزمان جاوا اسکریپتی است. برای نمونه اگر از AngularJS استفاده کنید، سرویسهای آن برای دریافت اطلاعات از سرور، از یک چنین مفهومی استفاده میکنند.
Promise در جاوا اسکریپت چیست؟
شیء Promise، نمایانگر قراردادی است که در آینده میتواند مورد قبول واقع شود، یا رد گردد. بررسی این قرارداد، تنها یکبار میتواند رخ دهد (پذیرش یا رد آن). هنگامیکه این بررسی صورت گرفت (رد یا پذیرش آن و نه هردو)، یک callback برای اطلاع رسانی فراخوانی میگردد. سپس این callback میتواند یک Promise دیگر را سبب شود. به این ترتیب میتوان Promiseها را زنجیر وار به یکدیگر متصل کرد. برای نمونه jQuery به صورت توکار از promises پشتیبانی میکند:
// returns a promise $.get('http://site-url/0') .then(function(data) { // callback 1 // returns a promise return $.get('http://site-url/1'); }) .then(function(data) { // callback 2 // returns a promise return $.post('http://site-url/2'); }) .then(function(data) { // callback 3 });
در این حالت، هر callback حداقل سه کار را میتواند انجام دهد:
الف) یک promise دیگر را بازگشت دهد. نمونه آنرا با return $.get در کدهای فوق ملاحظه میکنید.
ب) خاتمه عادی. همینجا کار promise با مقدار بازگشت داده شده، پایان مییابد.
ج) صدور یک استثناء. سبب برگشت خوردن و عدم پذیرش promise میشود.
استفاده از Promises در سایر کتابخانهها
jQuery پیاده سازی توکاری از promises دارد؛ اما سایر کتابخانهها، مانند AngularJS ایی که مثال زده شده چطور عمل میکنند؟
استانداردی به نام +Promises/A جهت یک دست سازی پیاده سازیهای promise در جاوا اسکریپت پیشنهاد شدهاست. jQuery نیمی از آنرا پیاده سازی کردهاست؛ اما کتابخانهی دیگری به نام Q Library، پیاده سازی نسبتا مفصلتری را از این استاندارد ارائه میدهد. فریم ورک AngularJS نیز در پشت صحنه از همین کتابخانه برای پیاده سازی promises استفاده میکند.
آشنایی با کتابخانه Q
استفاده مقدماتی از Q همانند مثالی است که از jQuery ملاحظه کردید.
Q.fcall(callback1) .then(callback2);
Q.fcall(function() { return $.get('http://my-url'); }) .then(callback3);
function waitForClick() { var deferred = Q.defer(); $('#okButton').click(function() { deferred.resolve(); }); $('#cancelButton').click(function() { deferred.reject(); }); return deferred.promise; } Q.fcall(waitForClick) .then(function() { // ok button was clicked }, function() { // cancel button was clicked });
در ادامه کار، اینبار متد then، دو callback را قبول میکند. Callback اول پس از پذیرش قرار داد و Callback دوم پس از رد قرار داد، فراخوانی خواهد گردید.
در رنجیره تعریف شده، اگر معادلی برای reject درنظر گرفته نشده باشد، مانند مثال ذیل:
Q.fcall(myFunction1) .then(success1) .then(success2, failure1);
همچنین اگر نتیجهی success1 با شکست مواجه شود نیز failure1 فراخوانی میگردد. اما باید درنظر داشت که شکست success2، توسط failure1 مدیریت نمیشود.
Promises در AngularJS
در AngularJS امکانات کتابخانه Q توسط پارامتری به نام q$ در اختیار سرویسهای برنامه قرار میگیرد (تزریق میشود):
var app = angular.module("myApp", []); app.factory('dataSvc', function($http, $q){ var basePath="api/books"; getAllBooks = function(){ var deferred = $q.defer(); $http.get(basePath).success(function(data){ deferred.resolve(data); }).error(function(err){ deferred.reject("service failed!"); }); return deferred.promise; }; return{ getAllBooks:getAllBooks }; }); app.controller('HomeController', function($scope, $window, dataSvc){ function initialize(){ dataSvc.getAllBooks().then(function(data){ $scope.books = data; }, function(msg){ $window.alert(msg); }); } initialize(); });
اکنون در کنترلری که قرار است از این سرویس استفاده کند، متد then کتابخانه Q را ملاحظه میکنید که دو Callback متناظر resolve و reject مدیریت promise بازگشت داده شده را به همراه دارد. اگر عملیات Ajaxایی موفقیت آمیز باشد، شیء books را مقدار دهی میکند و اگر خیر، پیامی را به کاربر نمایش خواهد داد.
پشتیبانی مرورگرهای جدید از استاندارد Promise
در حال حاضر کروم 32 و نگارشهای شبانه فایرفاکس، Promise را که جزئی از استاندارد JavaScript شدهاست، به صورت توکار و بدون نیاز به کتابخانههای جانبی، پشتیبانی میکنند.
if (window.Promise) { // Check if the browser supports Promises var promise = new Promise(function(resolve, reject) { //asynchronous code goes here }); }
if (window.Promise) { console.log('Promise found'); var promise = new Promise(function(resolve, reject) { // async if (result) { resolve(data); } else { reject('error'); } }); promise.then(function(data) { console.log('Promise fulfilled.'); }, function(error) { console.log('Promise rejected.'); }); } else { console.log('Promise not available'); }
موجودیتهای زیر را در نظر بگیرید:
public class Customer { public Customer() { Orders = new ObservableCollection<Order>(); } public Guid Id { get; set; } public string Name { get; set; } public string Family { get; set; } public string FullName { get { return Name + " " + Family; } } public virtual IList<Order> Orders { get; set; } }
public class Product { public Product() { } public Guid Id { get; set; } public string Name { get; set; } public int Price { get; set; } } public class OrderDetail { public Guid Id { get; set; } public Guid ProductId { get; set; } public int Count { get; set; } public Guid OrderId { get; set; } public int Price { get; set; } public virtual Order Order { get; set; } public virtual Product Product { get; set; } public string ProductName { get { return Product != null ? Product.Name : string.Empty; } } }
public class Order { public Order() { OrderDetail = new ObservableCollection<OrderDetail>(); } public Guid Id { get; set; } public DateTime Date { get; set; } public Guid CustomerId { get; set; } public virtual Customer Customer { get; set; } public virtual IList<OrderDetail> OrderDetail { get; set; } public string CustomerFullName { get { return Customer == null ? string.Empty : Customer.FullName; } } public int TotalPrice { get { if (OrderDetail == null) return 0; return OrderDetail.Where(orderdetail => orderdetail.Product != null) .Sum(orderdetail => orderdetail.Price*orderdetail.Count); } } }
و نگاشت موجودیت ها:
public class CustomerConfiguration : EntityTypeConfiguration<Customer> { public CustomerConfiguration() { HasKey(c => c.Id); Property(c => c.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } } public class ProductConfiguration : EntityTypeConfiguration<Product> { public ProductConfiguration() { HasKey(p => p.Id); Property(p => p.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } } public class OrderDetailConfiguration : EntityTypeConfiguration<OrderDetail> { public OrderDetailConfiguration() { HasKey(od => od.Id); Property(od => od.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } } public class OrderConfiguration: EntityTypeConfiguration<Order> { public OrderConfiguration() { HasKey(o => o.Id); Property(o => o.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } }
و برای معرفی موجودیتها به Entity Framwork کلاس StoreDbContext را به صورت زیر تعریف میکنیم:
public class StoreDbContext : DbContext { public StoreDbContext() : base("name=StoreDb") { } protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder) { modelBuilder.Configurations.Add(new CustomerConfiguration()); modelBuilder.Configurations.Add(new OrderConfiguration()); modelBuilder.Configurations.Add(new OrderDetailConfiguration()); modelBuilder.Configurations.Add(new ProductConfiguration()); } public DbSet<Customer> Customers { get; set; } public DbSet<Product> Products { get; set; } public DbSet<Order> Orders { get; set; } public DbSet<OrderDetail> OrderDetails { get; set; } }
جهت مقدار دهی اولیه به database تستی یک DataBaseInitializer به صورت زیر تعریف میکنیم:
public class MyTestDb : DropCreateDatabaseAlways<StoreDbContext> { protected override void Seed(StoreDbContext context) { var customer1 = new Customer { Name = "Vahid", Family = "Nasiri" }; var customer2 = new Customer { Name = "Mohsen", Family = "Jamshidi" }; var customer3 = new Customer { Name = "Mohsen", Family = "Akbari" }; var product1 = new Product {Name = "CPU", Price = 350000}; var product2 = new Product {Name = "Monitor", Price = 500000}; var product3 = new Product {Name = "Keyboard", Price = 30000}; var product4 = new Product {Name = "Mouse", Price = 20000}; var product5 = new Product {Name = "Power", Price = 70000}; var product6 = new Product {Name = "Hard", Price = 250000}; var order1 = new Order { Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 1), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product1, Count = 1, Price = product1.Price}, new OrderDetail {Product = product2, Count = 1, Price = product2.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 1, Price = product3.Price}, } }; var order2 = new Order { Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 5), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product1, Count = 2, Price = product1.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 4, Price = product3.Price}, } }; var order3 = new Order { Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 9), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product1, Count = 4, Price = product1.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 5, Price = product3.Price}, new OrderDetail {Product = product5, Count = 6, Price = product5.Price}, } }; var order4 = new Order { Customer = customer2, Date = new DateTime(2013, 1, 9), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product4, Count = 1, Price = product4.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 1, Price = product3.Price}, new OrderDetail {Product = product6, Count = 1, Price = product6.Price}, } }; var order5 = new Order { Customer = customer2, Date = new DateTime(2013, 1, 12), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product4, Count = 1, Price = product4.Price}, new OrderDetail {Product = product5, Count = 2, Price = product5.Price}, new OrderDetail {Product = product6, Count = 5, Price = product6.Price}, } }; context.Customers.Add(customer3); context.Orders.Add(order1); context.Orders.Add(order2); context.Orders.Add(order3); context.Orders.Add(order4); context.Orders.Add(order5); context.SaveChanges(); }
و در ابتدای برنامه کد زیر را جهت مقداردهی اولیه به Database مان قرار میدهیم:
Database.SetInitializer(new MyTestDb());
در انتها ConnectionString را در App.Config به صورت زیر تعریف میکنیم:
<connectionStrings> <add name="StoreDb" connectionString="Data Source=.\SQLEXPRESS; Initial Catalog=StoreDBTest;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient"/> </connectionStrings>
بسیار خوب، حالا همه چیز محیاست برای اجرای اولین پرس و جو:
using (var context = new StoreDbContext()) { var query = context.Customers; foreach (var customer in query) { Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family); } }
پرس و جوی تعریف شده لیست تمام Customerها را باز میگرداند. query فقط یک "عبارت" پرس و جو هست و زمانی اجرا میشود که از آن درخواست نتیجه شود. در مثال بالا این درخواست در اجرای حلقه foreach اتفاق میافتد و درست در این لحظه است که دستور SQL ساخته شده و به Database فرستاده میشود. EF در این حالت تمام دادهها را در یک لحظه باز نمیگرداند بلکه این ارتباط فعال است تا حلقه به پایان برسد و تمام دادهها از database واکشی شود. خروجی به صورت زیر خواهد بود:
Customer Name: Vahid, Customer Family: Nasiri Customer Name: Mohsen, Customer Family: Jamshidi Customer Name: Mohsen, Customer Family: Akbari
نکته: با هر بار درخواست نتیجه از query ، پرس و جوی مربوطه دوباره به database فرستاده میشود که ممکن است مطلوب ما نباشد و باعث افت سرعت شود. برای جلوگیری از تکرار این عمل کافیست با استفاده از متد ToList پرس و جو را در لحظه تعریف به اجرا در آوریم
var customers = context.Customers.ToList();
خط بالا دیگر یک عبارت پرس و جو نخواهد بود بلکه لیست تمام Customer هاست که به یکباره از database بازگشت داده شده است. در ادامه هرجا که از customers استفاده کنیم دیگر پرس و جویی به database فرستاده نخواهد شد.
پرس و جوی زیر مشتریهایی که نام آنها Mohsen هست را باز میگرداند:
private static void Query3() { using (var context = new StoreDbContext()) { var methodSyntaxquery = context.Customers .Where(c => c.Name == "Mohsen"); var sqlSyntaxquery = from c in context.Customers where c.Name == "Mohsen" select c; foreach (var customer in methodSyntaxquery) { Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family); } } // Output: // Customer Name: Mohsen, Customer Family: Jamshidi // Customer Name: Mohsen, Customer Family: Akbari }
همانطور که مشاهده میکنید پرس و جو به دو روش Method Syntax و Sql Syntax نوشته شده است.
روش Method Syntax روشی است که از متدهای الحاقی (Extention Method) و عبارتهای لامبدا (Lambda Expersion) برای نوشتن پرس و جو استفاده میشود. اما #C روش Sql Syntax را که همانند دستورات SQL هست، نیز فراهم کرده است تا کسانیکه آشنایی با این روش دارند، از این روش استفاده کنند. در نهایت این روش به Method Syntax تبدیل خواهد شد بنابراین پیشنهاد میشود که از همین روش استفاده شود تا با دست و پنجه نرم کردن با این روش، از مزایای آن در بخشهای دیگر کدنویسی استفاده شود.
اگر به نوع Customers که در DbContext تعریف شده است، دقت کرده باشید، خواهید دید که DbSet میباشد. DbSet کلاس و اینترفیسهای متفاوتی را پیاده سازی کرده است که در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد:
- IQueryable<TEntity>, IEnumerable<TEntity>, IQueryable, IEnumerable: که امکان استفاده از متدهای نام آشنای LINQ را برای ما فراهم میکند. البته فراموش نشود که EF از Provider ای با نام LINQ To Entity برای تفسیر پرس و جوی ما و ساخت دستور SQL متناظر آن استفاده میکند. بنابراین تمامی متدهایی که در LINQ To Object استفاده میشوند در اینجا قابل استفاده نیستند. بطور مثال اگر در پرس و جو از LastOrDefault روی Customer استفاده شود در زمان اجرا با خطای زیر مواجه خواهیم شد و در نتیجه در استفاده از این متدها به این مسئله باید دقت شود.
- <IDbSet<TEntity: که دارای متدهای Add, Attach, Create, Find, Remove, Local میباشد و برای بحث ما Find و Local جهت ساخت پرس و جو استفاده میشوند که در ادامه توضیح داده خواهند شد.
- <DbQuery<TEntity: که دارای متدهای AsNoTracking و Include میباشد و در ادامه توضیح داده خواهند شد.
- دادههای موجود در حافظه را بررسی میکند یعنی آنهایی که Load و یا Attach شده اند.
- داده هایی که به DbContext اضافه (Add) ولی هنوز در database درج نشده اند.
- داده هایی که در database هستند ولی هنوز Load نشده اند.
private static void Query4() { using (var context = new StoreDbContext()) { var customer = context.Customers.Find(new Guid("2ee2fd32-e0e9-4955-bace-1995839d4367")); if (customer == null) Console.WriteLine("Customer not found"); else Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family); } }
private static void Query5() { using (var context = new StoreDbContext()) { try { var customer1 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Unkown"); // Exception: Sequence contains no elements } catch (Exception ex) { Console.WriteLine(ex.Message); } try { var customer2 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Mohsen"); // Exception: Sequence contains more than one element } catch (Exception ex) { Console.WriteLine(ex.Message); } var customer3 = context.Customers.SingleOrDefault(c => c.Name == "Unkown"); // customer3 == null var customer4 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Vahid"); // customer4 != null } }
private static void Query6() { using (var context = new StoreDbContext()) { try { var customer1 = context.Customers.First(c => c.Name == "Unkown"); // Exception: Sequence contains no elements } catch (Exception ex) { Console.WriteLine(ex.Message); } var customer2 = context.Customers.FirstOrDefault(c => c.Name == "Unknown"); // customer2 == null var customer3 = context.Customers.First(c => c.Name == "Mohsen"); } }
شروع کار با Web Assembly
آشنایی با AOP Interceptors
ابزارهایی جهت تولید AOP Interceptors
متداولترین کامپوننتهای خارجی که جهت تولید AOP Interceptors مورد استفاده قرار میگیرند، همان IOC Containers معروف هستند مانند StructureMap، Ninject، MS Unity و غیره.
سایر ابزارهای تولید AOP Interceptors، از روش تولید Dynamic proxies بهره میگیرند. به این ترتیب مزین کنندههایی پویا، در زمان اجرا، کدهای شما را محصور خواهند کرد. (نمونهای از آنرا شاید در حین کار با ORMهای مختلف دیده باشید).
نگاهی به فرآیند Interception
زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده میکنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست میکند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت میگیرد؛ هرچند محدودیتی نیز وجود نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
ج) سپس، کد فراخوان، وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.
اکنون با اضافه کردن Interception به این پروسه، چند مرحله دیگر نیز در این بین به آن اضافه خواهند شد:
الف) در اینجا نیز در ابتدا کد فراخوان، درخواست وهلهای را بر اساس اینترفیسی خاص به IOC Container ارائه میدهد.
ب) IOC Container نیز سعی در وهله سازی درخواست رسیده بر اساس تنظیمات اولیه خود میکند.
ج) اما در این حالت IOC Container تشخیص میدهد، نوعی که باید بازگشت دهد، علاوه بر وهله سازی، نیاز به مزین سازی توسط Aspects و پیاده سازی Interceptors را نیز دارد. بنابراین نوع مورد انتظار را در صورت وجود، به یک Dynamic Proxy، بجای بازگشت مستقیم به فراخوان ارائه میدهد.
د) در ادامه Dynamic Proxy، نوع مورد انتظار را توسط Interceptors محصور کرده و به فراخوان بازگشت میدهد.
ه) اکنون فراخوان، در حین استفاده از امکانات شیء وهله سازی شده، به صورت خودکار مراحل مختلف اجرای یک Aspect را که در قسمت قبل بررسی شدند، سبب خواهد شد.
نحوه ایجاد Interceptors
برای ایجاد یک Interceptor دو مرحله باید انجام شود:
الف) پیاده سازی یک اینترفیس
ب) اتصال آن به کدهای اصلی برنامه
در ادامه قصد داریم از یک IOC Container معروف به نام StructureMap در یک برنامه کنسول استفاده کنیم. برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
PM> Install-Package structuremap
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد.
using System; using StructureMap; namespace AOP00 { public interface IMyType { void DoSomething(string data, int i); } public class MyType : IMyType { public void DoSomething(string data, int i) { Console.WriteLine("DoSomething({0}, {1});", data, i); } } class Program { static void Main(string[] args) { ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IMyType>().Use<MyType>(); }); var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>(); myType.DoSomething("Test", 1); } } }
در اینجا یک اینترفیس نمونه و پیاده سازی آنرا ملاحظه میکنید. همچنین نحوه آغاز تنظیمات StructureMap و نحوه دریافت یک وهله متناظر با IMyType نیز بیان شدهاند.
نکتهی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت، وضعیت شیء myType حین فراخوانی متد myType.DoSomething است. شیء myType در اینجا، دقیقا یک وهلهی متداول از کلاس myType است و هیچگونه دخل و تصرفی در نحوه اجرای آن صورت نگرفته است.
خوب! تا اینجای کار را احتمالا پیشتر نیز دیده بودید. در ادامه قصد داریم یک Interceptor را طراحی و مراحل چهارگانه اجرای یک Aspect را در اینجا بررسی کنیم.
در ادامه نیاز خواهیم داشت تا یک Dynamic proxy را نیز مورد استفاده قرار دهیم؛ از این جهت که StructureMap تنها دارای Interceptorهای وهله سازی اطلاعات است و نه Method Interceptor. برای دسترسی به Method Interceptors نیاز به یک Dynamic proxy نیز میباشد. در اینجا از Castle.Core استفاده خواهیم کرد:
PM> Install-Package Castle.Core
سپس کلاس ذیل را به پروژه جاری اضافه کنید:
using System; using Castle.DynamicProxy; namespace AOP00 { public class LoggingInterceptor : IInterceptor { public void Intercept(IInvocation invocation) { try { Console.WriteLine("Logging On Start."); invocation.Proceed(); //فراخوانی متد اصلی در اینجا صورت میگیرد Console.WriteLine("Logging On Success."); } catch (Exception ex) { Console.WriteLine("Logging On Error."); throw; } finally { Console.WriteLine("Logging On Exit."); } } } }
اکنون برای معرفی این کلاس به برنامه کافی است سطرهای ذیل را اندکی ویرایش کنیم:
static void Main(string[] args) { ObjectFactory.Initialize(x => { var dynamicProxy = new ProxyGenerator(); x.For<IMyType>().Use<MyType>(); x.For<IMyType>().EnrichAllWith(myTypeInterface => dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new LoggingInterceptor())); }); var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>(); myType.DoSomething("Test", 1); }
برای مثال اکنون با فراخوانی متد myType.DoSomething، ابتدا کنترل برنامه به پروکسی پویای تشکیل شده توسط Castle.Core منتقل میشود. در اینجا هنوز هم متد DoSomething فراخوانی نشده است. ابتدا وارد بدنه متد public void Intercept خواهیم شد. سپس سطر invocation.Proceed، فراخوانی واقعی متد DoSomething اصلی را انجام میدهد. در ادامه باز هم فرصت داریم تا مراحل موفقیت، خطا یا خروج را لاگ کنیم.
تنها زمانیکه کار متد public void Intercept به پایان میرسد، سطر پس از فراخوانی متد myType.DoSomething اجرا خواهد شد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را نمایش میدهد:
Logging On Start. DoSomething(Test, 1); Logging On Success. Logging On Exit.
برای اینکه فراخوانی قسمت On Error را نیز ملاحظه کنید، یک استثنای عمدی را در متد DoSomething قرار داده و مجددا برنامه را اجرا کنید.
string startPath = @"c:\example\start"; string zipPath = @"c:\example\result.zip"; ZipFile.CreateFromDirectory(startPath, zipPath);
string extractPath = @"c:\example\extract"; ZipFile.ExtractToDirectory(zipPath, extractPath);
using (ZipArchive zipFile = ZipFile.Open(zipName, ZipArchiveMode.Create)) { zipFile.CreateEntryFromFile(@"C:\Temp\File1.txt", "File1.txt"); zipFile.CreateEntryFromFile(@"C:\Temp\File2.txt", "File2.txt", CompressionLevel.Fastest); }
using (MemoryStream zipStream = new MemoryStream()) { using (ZipArchive zipFile = new ZipArchive(zipStream, ZipArchiveMode.Create)) { zipFile.CreateEntryFromFile(filepath, filename); } }
using (ZipArchive archive = ZipFile.OpenRead(zipName)) { foreach (ZipArchiveEntry file in archive.Entries) { Console.WriteLine("File Name: {0}", file.Name); Console.WriteLine("File Size: {0} bytes", file.Length); Console.WriteLine("Compression Ratio: {0}", ((double)file.CompressedLength / file.Length).ToString("0.0%")); file.ExtractToFile(directorypath); } }
بهتر است به جای اینکه برای حذف یک entity دو بار دیتابیس را فراخوانی کنیم (یکبار برای بازیابی آن براساس id و یکبار برای اجرای فرمان حذف آن از دیتابیس) توسط کد زیر فقط یکبار به بانک کوئری بزنیم. البته این موضوع برای قبل از EF7 کاربرد دارد. خود EF7 دارای متد ExecuteDeleteAsync می باشد که این مشکل را مرتفع کرده است.
{ try { var person = db.Persons.Attach(new Person { Id = id }); person.State = EntityState.Deleted; await db.SaveChangesAsync(); // 1 database call } catch (DbUpdateConcurrencyException e) { Console.WriteLine(e); // will happen if record no longer exists } }