مطالب
Message Header سفارشی در WCF
فرض کنید در حال توسعه یک سیستم مبتنی بر WCF هستید. بنابر نیاز باید  یک سری اطلاعات مشخص در اکثر درخواست‌های بین سرور و کلاینت ارسال شوند یا ممکن است بعد از انجام بیش از 50 درصد پروژه این نیاز به وجود آید که  یک یا بیش از یک  پارامتر (که البته از سمت کلاینت تامین خواهند شد) در اکثر کوئری‌های گرفته شده سمت سرور شرکت داده شوند. خوب! در این وضعیت علاوه بر حس همدردی با اعضای تیم توسعه دهنده این پروژه چه می‌توان کرد؟
»اولین راه حلی که به ذهن می‌رسد این است که پارامتر‌های مشخص شده را در متد‌های سرویس‌های مورد نظر قرار داد و به نوعی تمام سرویس‌ها را به روز رسانی کرد. این روش به طور قطع در خیلی از قسمت‌های پروژه به صورت مستقیم اثرگذار خواهد بود و در صورت نبود ابزار‌های تست ممکن است با مشکلات جدی روبرو شوید.
»راه حل دوم این است که یک Message Header سفارشی بسازیم و در هر درخواست اطلاعات مورد نظر را در هدر قرار داده و سمت سرور این اطلاعات را به دست آوریم. این روش کمترین تغییر مورد نظر را برای پروژه دربر خواهد داشت و از طرفی نیاز متد‌های سرویس به پارامتر را از بین می‌برد و دیگر نیازی نیست تا تمام متد‌های سرویس‌ها دارای پارامتر‌های یکسان باشند.
پیاده سازی
برای شروع کلاس مورد نظر برای ارسال اطلاعات را به صورت زیر خواهیم ساخت:
 [DataContract]
    public class ApplicationContext
    {
        [DataMember( IsRequired = true )]
        public string UserId
        {
            get {  return _userId; }
            set
            {
                _userId = value;
            }
        }
        private string _userId;      

        [DataMember( IsRequired = true )]
        public static ApplicationContext Current
        {
            get
            {
                return _current;
            }
            private set { _current = value; }
        }
        private static ApplicationContext _current;  
 public static void Register( ApplicationContext appContext ) { Current = appContext; IsRegistered = true; } }
در این کلاس به عنوان نمونه مقدار Id کاربر جاری باید در هر درخواست به سمت سرور ارسال شود. حال نیاز به یک MessageInspector داریم ، کافیست که اینترفیس IClientMessageInspector را توسط یک کلاس به صورت زیر پیاده سازی نماییم:
public class ClientMessageHeaderInspector<T> : IClientMessageInspector
    {
        private readonly T _vaccine;

        public ClientMessageHeaderInspector( T vaccine )
        {
            this._vaccine = vaccine;
        }

        public void AfterReceiveReply( ref Message reply, object correlationState )
        {
        }

        public object BeforeSendRequest( ref Message request, IClientChannel channel )
        {
            MessageHeader messageHeader = MessageHeader.CreateHeader( typeof( T ).Name, typeof( T ).Namespace, this._vaccine );
            request.Headers.Add( messageHeader );
            return null;
        }
    }
نوع T مورد استفاده برای تعیین نوع داده ارسالی سمت سرور است که در این مثال کلاس ApplicationContext خواهد بود. در متد BeforeSendRequest باید Header سفارشی را ساخته و آن را به هدر درخواست اضافه نماییم. حال باید MessageInspector ساخته شده بالا را با استفاده از IEndPointBehavior به MessageInspcetor‌های نمونه ساخته شده از ClientRuntime اضافه نماییم. برای این کار به صورت زیر عمل می‌نماییم:
public class ApplicationContextMessageBehavior : IEndpointBehavior
    {
        ClientMessageHeaderInspector<ApplicationContext> inspector = null;

        public ApplicationContextMessageBehavior()
        {
            inspector = new ClientMessageHeaderInspector<ApplicationContext>( ApplicationContext.Current );
        }

        public void AddBindingParameters( ServiceEndpoint endpoint, BindingParameterCollection bindingParameters )
        {
        }

        public void ApplyClientBehavior( ServiceEndpoint endpoint, ClientRuntime clientRuntime )
        {
            clientRuntime.MessageInspectors.Add( inspector );
        }

        public void ApplyDispatchBehavior( ServiceEndpoint endpoint, EndpointDispatcher endpointDispatcher )
        {
        }

        public void Validate( ServiceEndpoint endpoint )
        {          
        }
    }
همان طور که می‌بینید در کلاس بالا یک نمونه از کلاس ClientMessageInspector را بر اساس ApplicationContext می‌سازیم و در متد ApplyClientBehavior به نمونه clientRuntime اضافه می‌نماییم. اگر دقت کرده باشید می‌توان هر تعداد MessageInspector را به clientRunTime اضافه کرد.
در مرحله آخر باید تنظیمات مربوط به ChannelFactory را انجام دهیم.
public class ServiceMapper<TChannel>
    {      
        internal static EndpointAddress EPAddress
        {
            get
            {
                return _epAddress;
            }
        }
        private static EndpointAddress _epAddress;

        public static TChannel CreateChannel( Binding binding, string uriBase, string serviceName, bool setCredential )
        {
            _epAddress = new EndpointAddress( String.Format( "{0}{1}", uriBase, serviceName ) );

            var factory = new ChannelFactory<TChannel>( binding, _epAddress );        
         
           ApplicationContext.Register( new ApplicationContext
            {
                UserId = Guid.NewGuid()
            } );  
factory.Endpoint.Behaviors.Add( new ApplicationContextMessageBehavior() ); TChannel proxy = factory.CreateChannel(); if ( factory.Endpoint.Behaviors.OfType<ApplicationContextMessageBehavior>().Any() ) { using ( var scope = new OperationContextScope( ( IClientChannel )proxy ) ) { OperationContext.Current.OutgoingMessageHeaders.Add( MessageHeader.CreateHeader( typeof( ApplicationContext ).Name, typeof( ApplicationContext ).Namespace, ApplicationContext.Current ) ); } } return proxy; }
چند نکته:
»در متد CreateChannel، ابتدا تنظیمات مربوط به EndPointAddress و ChannelFactory انجام می‌شود. سپس یک نمونه از کلاس ApplicationContext را  توسط متد Register به کلاس مورد نظر رجیستر می‌کنیم. به این ترتیب مقدار خاصیت Current در کلاس ApplicationContext برابر با نمونه ساخته شده می‌شود. سپس کلاس ApplicationContextMessageBehavior به خاصیت Behavior در ChannelFactory  اضافه می‌شود. در انتها نیز هدر سفارشی ساخته شده به MessageHeader‌های نمونه جاری OperationContext اضافه می‌شود. این عمل توسط کد زیر انجام می‌گیرد:
OperationContext.Current.OutgoingMessageHeaders.Add( MessageHeader.CreateHeader( typeof( ApplicationContext ).Name, typeof( ApplicationContext ).Namespace, AppConfiguration.Application ) );
از این پس هر درخواستی که از سمت کلاینت به سمت سرور ارسال شود به همراه خود یک نمونه از کلاس ApplicationContext را خواهد داشت. فقط دقت داشته باشید که برای ساخت ChanelFactory باید همیشه از متد CreateChannel استفاده نمایید.
استفاده از هدر سفارشی سمت سرور

حال قصد داریم که اطلاعات مورد نظر را از هدر درخواست در سمت سرور به دست آورده و از آن در کوئری‌های خود استفاده نماییم. کد زیر این کار را برای ما انجام می‌دهد:
 if ( OperationContext.Current != null && OperationContext.Current.IncomingMessageHeaders.FindHeader( typeof( ApplicationContext ).Name , typeof( ApplicationContext ).Namespace ) > 0 )
            {
                _application = OperationContext.Current.IncomingMessageHeaders.GetHeader<ApplicationContext>( typeof( ApplicationContext ).Name , typeof( ApplicationContext ).Namespace );
            }
متد FindHeader در خاصیت IncomingMessageHeader با استفاده از نام و فضای نام به دنبال هدر سفارشی می‌گردد. اگر خروجی متد از 0 بیشتر بود بعنی هدر مورد نظر موجود است. در پایان نیز با استفاده از متد GetHeader، نمونه ساخته شده کلاس ApplicationContext را به دست می‌آوریم.

مطالب
نصب Mono 3.0 بر روی Ubuntu
با استفاده از مونو امکان اجرای برنامه‌های دات نت تحت لینوکس وجود دارند. در ادامه سعی خواهیم کرد تا نگارش 3 آن‌را بر روی اوبونتو نصب کنیم. مونو 3 تا دات نت 4 و نیم را پشتیبانی می‌کند.

دریافت اوبونتو
برای دریافت اوبونتو به آدرس ذیل مراجعه نمائید.
نسخه سرور آن GUI ندارد (هرچند بعدا در طی یک بسته 450 مگابایتی قابل نصب است). نسخه دسکتاپ آن به همراه GUI نیز هست. البته برای نصب دات نت بر روی آن این مساله تفاوتی نمی‌کند. برای نصب آزمایشی و مجازی آن هم می‌توانید برای مثال از VMWare workstation استفاده کنید؛ بدون اینکه نیاز داشته باشید این توزیع خاص لینوکس را واقعا بر روی کامپیوتر خود نصب کنید.

در تمام قسمت‌های ذیل فرض بر این است که ترمینال خط فرمان لینوکس را گشوده‌اید و همچنین سیستم به اینترنت وصل است.



دریافت Git و Curl

ابتدا دستور زیر را در خط فرمان لینوکس اجرا کنید تا سیستم بسته‌های لینوکس به روز شده و همچنین یک سری پیشنیاز مانند git ، curl و امثال آن نصب شوند (کتابخانه curl جهت استفاده در محیط‌های برنامه نویسی کاربرد دارد و همچنین برنامه پیشرفته‌ای است برای کار با وب و دریافت فایل‌ها):


 sudo apt-get update && sudo apt-get -y install git-core curl python-software-properties
sudo apt-get install build-essential automake checkinstall intltool git

نصب آخرین نگارش Mono و وابستگی‌های آن

در ادامه نوبت به نصب آخرین نگارش مونو است. از روش متداول ذیل برای نصب مونو استفاده نکنید :
 sudo apt-get install mono-complete
این دستور نگارش 2.10.8.1 را تا این تاریخ بر روی سیستم شما نصب خواهد کرد و اگر پیشتر مونو را به این روش نصب کرده‌اید، با استفاده از دستور ذیل آن‌را حذف کنید:
 sudo apt-get purge mono-runtime
برای دسترسی به آخرین نگارش نگارش مونو، نیاز است آن‌را از روی سورس آن کامپایل کنیم. اسکریپت کامل نصب آن‌را در آدرس ذیل می‌توانید پیدا کنید:
و یا اگر آدرس فوق برقرار نبود از اینجا: install_mono-3.0-sh
برای نمونه جهت نصب mono نگارش 3 از اسکریپت install_mono-3.0.sh به نحو ذیل استفاده خواهیم کرد (این دستورات را به ترتیب در ترمینال لینوکس اجرا کنید):
 mkdir mono-3.0
cd mono-3.0
wget --no-check-certificate https://github.com/nathanb/iws-snippets/raw/master/mono-install-scripts/ubuntu/install_mono-3.0.sh
chmod 755 install_mono-3.0.sh
./install_mono-3.0.sh
این پروسه مدتی طول خواهد کشید (تا تمام بسته‌های لازم از اینترنت دریافت شوند). استفاده از اسکریپت فوق کار را بسیار ساده کرده و بسیاری از مراحل لازم نصب مونو را یکجا در خود به همراه دارد. مونو 3 تا دات نت 4 و نیم را پشتیبانی می‌کند.


بعد از اجرای فرمان فوق به خطای ذیل خواهید رسید:
 config.status: error: cannot find input file: `po/mcs/Makefile.in.in'
این مورد مشکلی است که در نگارش 3.0.10 رخ داده و فراموش کرده‌اند که یک پوشه را کپی کنند (در نگارش‌های قبلی آن این مشکل وجود نداشته و با توجه به آگاه شدن از آن، در نگارش‌های بعدی نیز نباید مشکلی باشد).
برای رفع آن ابتدا به مسیر ذیل وارد شوید (پوشه build/mono-3.0.10/po)، فایل mcs را حذف (این مورد در اصل یک پوشه است و نه یک فایل) و سپس بسته اصلی mono را از github دریافت کنید. آن‌را unzip کرده و کل پوشه mcs داخل آن‌را به درون پوشه po جاری کپی کنید. سپس فایل zip دریافت شده را حذف کنید:
 cd mono-3.0/build/mono-3.0.10/po
rm mcs
wget https://github.com/mono/mono/archive/master.zip
unzip master.zip
mv mcs/ mono-3.0/build/mono-3.0.10/po
rm -rf mono-master master.zip
البته برای اینکه وقت شما زیاد تلف نشود، پوشه mcs نگارش 3.0.10 را از آدرس ذیل دریافت و پس از unzip درون پوشه mono-3.0/build/mono-3.0.10/po کپی کنید. (6 سطر فوق هم نیازی به اجرا ندارند)

پس از باز سازی پوشه مفقود mcs، باید مرحله «building mono packages» موجود در فایل install_mono-3.0.sh اجرا شود. برای این منظور، فایل final-build-mono-3.0.sh را  از آدرس ذیل دریافت و در کنار فایل install_mono-3.0.sh موجود کپی کنید.


سپس در خواص این فایل، مجوز execute را نیز فعال نمائید. اکنون آن‌را اجرا کنید:
 ./final-build-mono-3.0.sh
فایل final-build-mono-3.0.sh در حقیقت همان فایل install_mono-3.0.sh اصلی است. با این تفاوت که قسمت ابتدای فایل که در آن وابستگی‌های لازم از اینترنت دریافت می‌شدند، حذف شده است. چون پیشتر اینکار را انجام داده بودیم (با اجرای اولیه آن).


اکنون مدتی صبر کنید تا کار کامپایل نهایی تمام بسته‌های دریافت شده پس از اجرای اسکریپت final-build-mono-3.0.sh انجام شود.


آزمایش Mono نصب شده

برای اینکه مطمئن شویم، Mono درست نصب شده است، دستور زیر را در خط فرمان صادر کنید:
 /opt/mono-3.0/bin/mono -V


برای اینکه این مسیر را به Path لینوکس اضافه کنیم تا قادر شویم فرمان mono را در هر مسیری اجرا کنیم، ابتدا دستور ذیل را اجرا کرده
 sudo nano /etc/environment
و سپس در ادیتور باز شده، مسیر و عبارات ذیل را به انتهای مقدار جاری اضافه کنید:
 :/opt/mono-3.0/bin


بعد ctrl+x را زده، به پیام ذخیره سازی تغییرات پاسخ مثبت دهید. سپس نیاز است یکبار logoff و login کنید تا این تغییرات اعمال شوند.


یک نکته تکمیلی:
اگر به صفحه نگارش‌های رسمی Mono 3.x مراجعه کنید، نگارش‌های جدیدتری را نیز می‌توانید ملاحظه کنید. فایل‌های قابل نصب آن‌ها نیر در آدرس‌های ذیل قرار دارند:
برای استفاده از اسکریپت install_mono-3.0.sh با این نگارش‌های جدیدتر فقط کافی است تعاریف ذیل را بر اساس شماره نگارش بسته‌های جدید اصلاح کنید:
PACKAGES=("mono-3.0.10"
"libgdiplus-2.10.9"
"gtk-sharp-2.12.11"
"xsp-2.10.2"
"mod_mono-2.10")

URLS=("http://download.mono-project.com/sources/mono/mono-3.0.10.tar.bz2"
"http://download.mono-project.com/sources/libgdiplus/libgdiplus-2.10.9.tar.bz2"
"http://download.mono-project.com/sources/gtk-sharp212/gtk-sharp-2.12.11.tar.bz2"
"http://download.mono-project.com/sources/xsp/xsp-2.10.2.tar.bz2"
"http://download.mono-project.com/sources/mod_mono/mod_mono-2.10.tar.bz2")
مطالب
طراحی گردش کاری با استفاده از State machines - قسمت سوم
در این قسمت، یک سری مثال گردش کاری سازگار با Stateless Designer را بررسی خواهیم کرد. خروجی‌های XML زیر را می‌توانید در Stateless Designer وارد کرده و تبدیل به کدهای معادل کنید. اگر نمونه‌ای را هم خودتان طراحی کرده‌اید می‌توانید در قسمت نظرات مطلب جاری به اشتراک بگذارید.


الف) طراحی گردش کاری یک سیستم ردیابی خطاها (Bug tracking system)

در ادامه رویدادها، حالات و انتقالات یک ماشین حالت ردیابی خطاها را مشاهده می‌کنید:

<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>BugTrackingStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Assign</trigger>
    <trigger>Defer</trigger>
    <trigger>Resolve</trigger>
    <trigger>Close</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">Open</state>
    <state>Assigned</state>
    <state>Deferred</state>
    <state>Resolved</state>
    <state>Closed</state>
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Assign" from="Open" to="Assigned" />
    <transition trigger="Assign" from="Assigned" to="Assigned" />
    <transition trigger="Close" from="Assigned" to="Closed" />
    <transition trigger="Defer" from="Assigned" to="Deferred" />
    <transition trigger="Assign" from="Deferred" to="Assigned" />
    <transition trigger="Resolve" from="Assigned" to="Resolved" />
  </transitions>
</statemachine>
با گرافی معادل:


توضیحات:
یک گزارش خطا حداقل پنج حالت آغاز (Open)، انتساب به شخص، جهت رفع مشکل (Assign)، به تاخیر افتادن/درحال بررسی (Deffered)، برطرف شده (Resolved) و خاتمه یافته/برطرف نخواهد شد (Closed) را می‌تواند داشته باشد.
برای حرکت (Transition) از هر حالت به حالتی دیگر نیاز به یک سری رویداد (Trigger) است که لیست آن‌ها را در بالا مشاهده می‌کنید.
در ابتدا سیستم در حالت انتساب به شخص قرار می‌گیرد. سپس در همین حالت شخص می‌تواند یکی از سه حالت رفع شده، بستن موضوع و یا ارجاع به زمانی دیگر را انتخاب کند. حتی در حالت ارجاع به شخص، شخص می‌تواند مساله را به شخصی دیگر ارجاع دهد. یا در حالت به تاخیر افتادن حل مساله، می‌توان مشکل را به شخصی دیگر انتساب داد.


ب) طراحی گردش کاری درخواست ارتقاء در یک شرکت

مراحل درخواست ارتقاء شغلی را در یک سازمان فرضی، در ذیل مشاهده می‌کنید:
<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>RequestPromotionStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Complete</trigger>
    <trigger>RequestInfo</trigger>
    <trigger>Deny</trigger>
    <trigger>Approve</trigger>
    <trigger>ManagerJustify</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">RequestPromotionForm</state>
    <state>ManagerReview</state>
    <state>PromotionDenied</state>
    <state>VicePresidentApprove</state>
    <state>Promoted</state>
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Complete" from="RequestPromotionForm" to="ManagerReview" />

    <transition trigger="RequestInfo" from="ManagerReview" to="RequestPromotionForm" />
    <transition trigger="Deny" from="ManagerReview" to="PromotionDenied" />
    <transition trigger="Approve" from="ManagerReview" to="VicePresidentApprove" />

    <transition trigger="ManagerJustify" from="VicePresidentApprove" to="ManagerReview" />
    <transition trigger="Deny" from="VicePresidentApprove" to="PromotionDenied" />
    <transition trigger="Approve" from="VicePresidentApprove" to="Promoted" />
  </transitions>
</statemachine>
با گرافی معادل:


توضیحات:
کارمند فرم درخواست ارتقاء را تکمیل می‌کند. این فرم به مسئول او ارسال می‌شود. مسئول می‌تواند درخواست را یک ضرب رد کند؛ یا تائید کند که سپس برای مدیرعامل شرکت ارسال می‌شود و یا مجددا به شخص برای تکمیل نواقص فرم ارجاع دهد. مدیرعامل شرکت می‌تواند درخواست را تائید کند که در اینجا کار خاتمه می‌یابد و شخص ارتقاء خواهد یافت. یا می‌تواند درخواست را رد کند و یا برای بررسی بیشتر مجددا به مسئول شخص ارجاع دهد.


تمرین! توضیحات زیر را تبدیل به یک State machine کنید!

چند سال قبل به اداره‌ی بیمه تامین اجتماعی منطقه مراجعه کردم. جهت دریافت ریز سوابق و انتقال آن‌ها به این مرکز ابتدا یک برگه دریافت شد. پر شد، بعد به صورت دستی (توسط بنده) به یک نفر دیگر ارجاع شد تا امضاء کند. سپس به صورت دستی به مسئول قسمت ارجاع شد تا امضاء کند. مجددا به صورت دستی به مدیر کل مجموعه ارجاع شد تا امضاء کند. سپس به صورت دستی به دبیرخانه برای پیگیری ارجاع شد. قرار است ظرف یک ماه تا 45 روز این سوابق از یک واحد دیگر به این واحد منتقل شوند!
بعد از 45 روز:
مراجعه به دبیرخانه: دریافت شماره پرونده رسیده.
گفته شد که به قسمت دریافت شماره مراجعه کنید. مراجعه شد، گفتند برو پرونده‌ات را بگیر بیار. رفتم زیر زمین، گفت که ما اینطوری پرونده نمی‌دیم! برو فرمش رو هم پر کن بیار. مراجعه شد به کارمند مربوطه، ایشان پس از مشورت با سایر همکاران به این نتیجه رسیدند که در این مرحله نیازی به مراجعه به زیر زمین نبوده! و باید به قسمت ثبت نام مجدد مراجعه کنید! چشم!  
اینجا هم مجددا فرم پر شد،‌ارجاع داده شده به معاون قسمت، امضاء کرد گفت برو دبیرخانه شماره بگیر. شماره گرفته شده بعد مجددا به همان قسمت ثبت نام مراجعه کردم، گفتند برو پرونده‌ات را از زیر زمین بگیر بیار! بعد از آوردن پرونده، ارجاع شد به صورت دستی به یک قسمت دیگر که سوابق وارد سیستم شود (هنوز نشده بود!). بعد از ثبت (نیم ساعت یا بیشتر ...)، مجددا به همان قسمت ثبت نام مراجعه کردم، گفت حالا برو یک شماره بگیر بیار. شماره گرفته شد از قسمتی دیگر و مراجعه مجدد به قسمت ثبت نام، یک نامه دیگر تهیه کرد، به سه نفر دیگر + دبیرخانه برای امضاء و شماره گرفتن ارجاع داده شد. اینجا تمام شد. بعد این موارد ارجاع شد به قسمت دیگری از شهر برای دریافت قبض پرداخت بیمه.
مطلب مرتبط
مطالب
نمایش رکوردها به ترتیب اولویت به کمک jQuery UI sortable در ASP.NET MVC

همان طور که می‌دانید کاربرد پذیری در خیلی از پروژه‌ها حرف اول رو می‌زند و کاربر دوست دارد کارهایی که انجام می‌دهد خیلی راحت و با استفاده از موس باشد.یکی از کار هایی که در اکثر پروژه‌ها نیاز است ، چیدمان ترتیب رکورد‌ها است. ما می‌خواهیم در این پست ترتیبی اتخاذ کنیم که کاربر بتواند رکورد‌ها را به هر ترتیبی که دوست دارد نمایش دهد.

از توضیحاتی که قبلا  دادم مشخص است که این کار احتمالا در ASP.NET WebForm  کار سختی نیست ولی این کار باید در MVC  از ابتدا طراحی شود.

طرح سوال : یک سری رکورد از یک Table داریم که می‌خواهیم به ترتیب وارد شدن رکورد‌ها نباشد و  ترتیبی که ما می‌خواهیم نمایش داده شود.

پاسخ کوتاه : خب باید ابتدا یک فیلد (برای اولویت بندی)  به Table  اضافه کنیم  بعد اون فیلد رو بنا به ترتیبی که دوست داریم رکورد‌ها نمایش داده شود پر کنیم (Sort  می کنیم ) و در آخر هم هنگام نمایش در View رکورد‌ها را بر اساس این فیلد نمایش می‌دهیم.

(این پست هم در ادامه پست قبلی در همان پروژه است و از همان Table  ها استفاده شده است)

اضافه کردن فیلد :

ابتدا یک فیلد به Table  مورد نظر اضافه می‌کنیم. من اسم این فیلد رو Priority گذاشتم. Table  من چنین وضعیتی دارد.

افزودن فایل‌های jQuery UI :

در این مرحله شما نیاز دارید فایل‌های مورد نیاز برای Sort  کردن رکورد‌ها را اضافه کنید. شما می‌توانید فقط فایل‌های مربوط به Sortable  را به صفحه خودتان اضافه کنید و یا مثل من فایل هایی که حاوی تمام قسمت‌های jQuery UI  هست را اضافه کنید.

من برای این کار از Section  استفاده کردم ، ابتدا در Head  فایل Layout  دو Section  تعریف کردم برای CSS  و JavaScript . و فایل‌های مربوط به Sort کردن را در صفحه ای که باید عمل Sort انجام بشود در  این Section ها قرار دادم.

فایل Layout

<head>
    <meta charset="utf-8" />
    @RenderSection("meta", false)
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <link href="@Url.Content("~/Content/~Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("~/Content/redactor/css/redactor.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("~/Content/css/bootstrap-rtl.min.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    @RenderSection("css", false)
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.8.2.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/modernizr-1.7.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/js/bootstrap-rtl.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/redactor/redactor.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.unobtrusive-ajax.min.js")" type="text/javascript"></script>
    @RenderSection("js", false)

</head>

فایل Index.chtml  در پوشه کنترلر Type


@model IEnumerable<KhazarCo.Models.Type>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
    Layout = "~/Areas/Administrator/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
@section css
{<link href="@Url.Content("~/Content/themes/base/jquery-ui.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
}
@section js
{
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-ui-1.9.0.min.js")" type="text/javascript"></script>
}


در آخر فایل Index.chtml  به اینصورت شده است:

<h2>
    نوع ها</h2>
<p>
    @Html.ActionLink("ایجاد یک مورد جدید", "Create", null, new { @class = "btn btn-info" })
</p>
<table>
    <thead>
        <tr>
            <th>
                عنوان
            </th>
            <th>
                توضیحات
            </th>
            <th>
                فعال
            </th>
            <th>
            </th>
        </tr>
    </thead>
    <tbody>
        @foreach (var item in Model.OrderBy(m => m.Priority))
        {
            <tr id="@item.Id">
                <td>
                    @Html.DisplayFor(modelItem => item.Title)
                </td>
                <td>
                    @(new HtmlString(item.Description))
                </td>
                <td>
                    @Html.DisplayFor(modelItem => item.IsActive)
                </td>
                <td>
                    @Html.ActionLink("ویرایش", "Edit", new { id = item.Id }, new { @class = "btnEdit label label-warning" })
                    |
                    @Html.ActionLink("مشاهده", "Details", new { id = item.Id }, new { @class = "btnDetails label label-info" })
                    |
                    @Html.ActionLink("حذف", "Delete", new { id = item.Id }, new { @class = "btnDelete label label-important" })
                </td>
            </tr>
        }
    </tbody>
</table>

** توجه داشته باشید که من به هر tr  یک id  اختصاص داده ام که این مقدار id  همان مقدار فیلد Id  همان رکورد هست ، ما برای مرتب کردن به این Id  نیاز داریم (خط 25).

افزودن کد‌های کلاینت:

حالا باید کدی بنویسم که دو کار را برای ما انجام دهد : اول حالت Sort  پذیری را به سطر‌های Table  بدهد و دوم اینکه هنگامی که ترتیب سطر‌های تغییر کرد ما را با خبر کند:


<script type="text/javascript">
    $(function () {
        $("table tbody").sortable({
            helper: fixHelper,
            update: function (event, ui) {
                jQuery.ajax('@Url.Action("Sort", "Type", new { area = "Administrator" })', {
                    data: { s: $(this).sortable('toArray').toString() }
                });
            }
        }).disableSelection();
    });
    var fixHelper = function (e, ui) {
        ui.children().each(function () {
            $(this).width($(this).width());
        });
        return ui;
    };
</script>


توضیح کد :

در این کد ما حالت ترتیب پذیری را به Table  می دهیم و هنگامی که عمل Update  در Table  انجام شد تابع مربوطه اجرا می‌شود. ما در این تایع، ترتیب جدید سطر‌ها را می‌گیریم ( ** به کمک مقدار Id  که به هر سطر دادیم ، این مقدار Id  برابر بود با Id خود رکورد در Database )  و به کمکjQuery.ajax  به تابع Sort  از کنترلر Type  در منطقه (area ) Administrator  ارسال می‌کنیم و در آنجا ادامه کار را انجام میدهیم.

تابع fixHelper  هم به ما کمک می‌کند که هنگامی که سطر‌ها از جای خود جدا می‌شوند ، دارای عرض یکسانی باشند و عرض آن‌ها تغییری نکند.


افزودن کد Server:

حالا باید تابع Sort  که مقادیر را به آن ارسال کردیم بنویسم. من این تابع را بر اساس مقداری که از کلاینت ارسال می‌شود اینگونه طراحی کردم.


        public EmptyResult Sort(string s)
        {
            if (s != null)
            {
                var ids = new List<int>();
                foreach (var item in s.Split(','))
                {
                    ids.Add(int.Parse(item));
                }
                int intpriority = 0;

                foreach (var item in ids)
                {
                    intpriority++;
                    db.Types.Single(m => m.Id == item).Priority = intpriority;
                }
                db.SaveChanges();
            }
            return new EmptyResult();
        }

در ایتدا مقادیر Id  که از کلاینت  به صورت String  ارسال شده است را می‌گیریم و بعد به همان ترتیب ارسال در لیستی از int قرار می‌دهیم ids.

سپس به اضای هر رکورد Type  مقدار اولویت را به فیلدی که برای همین مورد اضافه کردیم Priority اختصاص می‌دهیم. و در آخر هم تغییرات را ذخیره می‌کنیم. (خود کد کاملا واضح است و نیاری به توضیح بیشتر نیست )

حالا باید هنگامی که لیست Type  ها نمایش داده می‌شود به ترتیب (OrderBy) فیلد Priority    نمایش داده شود پس تابع Index را اینطور تغییر می‌دهیم.

        public ViewResult Index()
        {
            return View(db.Types.Where(m => m.IsDeleted == false).OrderBy(m => m.Priority));
        }

این هم خروجی کار من:

این عکس مربوط به است به قسمت مدیریت پروژه شیرآلات مرجان خزر


مطالب
تبدیل صفحات یک فایل PDF به تصویر، با استفاده از Acrobat SDK
با استفاده از اشیاء Com همراه با Acrobat SDK می‌توان تمام صفحات یک فایل PDF را تبدیل به تصویر کرد. این SDK به همراه نگارش کامل Adobe Acrobat نیز بر روی سیستم نصب می‌شود و یا می‌توان آن‌را به صورت جداگانه از سایت Adobe دریافت کرد.
پس از آن، برای تبدیل صفحات یک فایل PDF به تصویر، مراحل زیر باید طی شود:
الف) وهله سازی از شیء AcroExch.PDDoc
در صورتیکه SDK یاد شده بر روی سیستم نصب نباشد، این وهله سازی با شکست مواجه خواهد شد و همچنین باید دقت داشت که این SDK به همراه نگارش رایگان Adobe reader ارائه نمی‌شود.
ب) گشودن فایل PDF به کمک شیء Com وهله سازی شده (pdfDoc.Open)
ج) دریافت اطلاعات صفحه مورد نظر (pdfDoc.AcquirePage)
د) کپی این اطلاعات به درون clipboard ویندوز (pdfPage.CopyToClipboard)
به این ترتیب به یک تصویر Bmp قرار گرفته شده در clipboard ویندوز خواهیم رسید
ه) مرحله بعد تغییر ابعاد و ذخیره سازی این تصویر نهایی است.

کدهای زیر، روش انجام این مراحل را بیان می‌کنند:
using System;
using System.Drawing;
using System.Drawing.Drawing2D;
using System.Drawing.Imaging;
using System.IO;
using System.Runtime.InteropServices;
using System.Threading;
using System.Windows.Forms;
using Acrobat; //Add a Com Object ref. to "Adobe Acrobat 10.0 Type Library" => Program Files\Adobe\Acrobat 10.0\Acrobat\acrobat.tlb
using Microsoft.Win32;

namespace PdfThumbnail.Lib
{
    public static class PdfToImage
    {
        const string AdobeObjectsErrorMessage = "Failed to create the PDF object.";
        const string BadFileErrorMessage = "Failed to open the PDF file.";
        const string ClipboardError = "Failed to get the image from clipboard.";
        const string SdkError = "This operation needs the Acrobat SDK(http://www.adobe.com/devnet/acrobat/downloads.html), which is combined with the full version of Adobe Acrobat.";

        public static byte[] PdfPageToPng(string pdfFilePath, int thumbWidth = 600, int thumbHeight = 750, int pageNumber = 0)
        {
            byte[] imageData = null;
            runJob((pdfDoc, pdfRect) =>
                {
                    imageData = pdfPageToPng(thumbWidth, thumbHeight, pageNumber, pdfDoc, pdfRect);
                }, pdfFilePath);
            return imageData;
        }

        public static void AllPdfPagesToPng(Action<byte[], int, int> dataCallback, string pdfFilePath, int thumbWidth = 600, int thumbHeight = 750)
        {
            runJob((pdfDoc, pdfRect) =>
                {
                    var numPages = pdfDoc.GetNumPages();
                    for (var pageNumber = 0; pageNumber < numPages; pageNumber++)
                    {
                        var imageData = pdfPageToPng(thumbWidth, thumbHeight, pageNumber, pdfDoc, pdfRect);
                        dataCallback(imageData, pageNumber + 1, numPages);
                    }
                }, pdfFilePath);
        }

        static void runJob(Action<CAcroPDDoc, CAcroRect> job, string pdfFilePath)
        {
            if (!File.Exists(pdfFilePath))
                throw new InvalidOperationException(BadFileErrorMessage);

            var acrobatPdfDocType = Type.GetTypeFromProgID("AcroExch.PDDoc");
            if (acrobatPdfDocType == null || !isAdobeSdkInstalled)
                throw new InvalidOperationException(SdkError);

            var pdfDoc = (CAcroPDDoc)Activator.CreateInstance(acrobatPdfDocType);
            if (pdfDoc == null)
                throw new InvalidOperationException(AdobeObjectsErrorMessage);

            var acrobatPdfRectType = Type.GetTypeFromProgID("AcroExch.Rect");
            var pdfRect = (CAcroRect)Activator.CreateInstance(acrobatPdfRectType);

            var result = pdfDoc.Open(pdfFilePath);
            if (!result)
                throw new InvalidOperationException(BadFileErrorMessage);

            job(pdfDoc, pdfRect);

            releaseComObjects(pdfDoc, pdfRect);
        }

        public static byte[] ResizeImage(this Image image, int thumbWidth, int thumbHeight)
        {
            var srcWidth = image.Width;
            var srcHeight = image.Height;
            using (var bmp = new Bitmap(thumbWidth, thumbHeight, PixelFormat.Format32bppArgb))
            {
                using (var gr = Graphics.FromImage(bmp))
                {
                    gr.SmoothingMode = SmoothingMode.HighQuality;
                    gr.PixelOffsetMode = PixelOffsetMode.HighQuality;
                    gr.CompositingQuality = CompositingQuality.HighQuality;
                    gr.InterpolationMode = InterpolationMode.High;

                    var rectDestination = new Rectangle(0, 0, thumbWidth, thumbHeight);
                    gr.DrawImage(image, rectDestination, 0, 0, srcWidth, srcHeight, GraphicsUnit.Pixel);

                    using (var memStream = new MemoryStream())
                    {
                        bmp.Save(memStream, ImageFormat.Png);
                        return memStream.ToArray();
                    }
                }
            }
        }

        static bool isAdobeSdkInstalled
        {
            get
            {
                return Registry.ClassesRoot.OpenSubKey("AcroExch.PDDoc", writable: false) != null;
            }
        }

        private static Bitmap pdfPageToBitmap(int pageNumber, CAcroPDDoc pdfDoc, CAcroRect pdfRect)
        {
            var pdfPage = (CAcroPDPage)pdfDoc.AcquirePage(pageNumber);
            if (pdfPage == null)
                throw new InvalidOperationException(BadFileErrorMessage);

            var pdfPoint = (CAcroPoint)pdfPage.GetSize();

            pdfRect.Left = 0;
            pdfRect.right = pdfPoint.x;
            pdfRect.Top = 0;
            pdfRect.bottom = pdfPoint.y;

            pdfPage.CopyToClipboard(pdfRect, 0, 0, 100);

            Bitmap pdfBitmap = null;
            var thread = new Thread(() =>
            {
                var data = Clipboard.GetDataObject();
                if (data != null && data.GetDataPresent(DataFormats.Bitmap))
                    pdfBitmap = (Bitmap)data.GetData(DataFormats.Bitmap);
            });
            thread.SetApartmentState(ApartmentState.STA);
            thread.Start();
            thread.Join();

            Marshal.ReleaseComObject(pdfPage);

            return pdfBitmap;
        }

        private static byte[] pdfPageToPng(int thumbWidth, int thumbHeight, int pageNumber, CAcroPDDoc pdfDoc, CAcroRect pdfRect)
        {
            var pdfBitmap = pdfPageToBitmap(pageNumber, pdfDoc, pdfRect);
            if (pdfBitmap == null)
                throw new InvalidOperationException(ClipboardError);

            var pdfImage = pdfBitmap.GetThumbnailImage(thumbWidth, thumbHeight, null, IntPtr.Zero);
            // (+ 7 for template border)
            var imageData = pdfImage.ResizeImage(thumbWidth + 7, thumbHeight + 7);
            return imageData;
        }

        private static void releaseComObjects(CAcroPDDoc pdfDoc, CAcroRect pdfRect)
        {
            pdfDoc.Close();
            Marshal.ReleaseComObject(pdfRect);
            Marshal.ReleaseComObject(pdfDoc);
        }
    }
}
و برای استفاده از آن خواهیم داشت:
using System;
using System.IO;
using System.Windows.Forms;
using PdfThumbnail.Lib;

namespace PdfThumbnail
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var pdfPath = Application.StartupPath + @"\test.pdf";
            PdfToImage.AllPdfPagesToPng((pageImageData, pageNumber, numPages) =>
                {
                    Console.WriteLine("Page {0}/{1}", pageNumber, numPages);
                    File.WriteAllBytes(string.Format("{0}\\page-{1}.png", Application.StartupPath, pageNumber), pageImageData);
                }, pdfPath);
        }
    }
}

کدهای این قسمت را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید:
PdfThumbnail.zip
 
مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت چهارم
طراحی API برنامه توسط Actionها

روش مرسوم طراحی Fluent interfaces، جهت ارائه روش ساخت اشیاء مسطح به کاربران بسیار مناسب هستند. اما اگر سعی در تهیه API عمومی برای کار با اشیاء چند سطحی مانند معرفی فایل‌های XML توسط کلاس‌های سی شارپ کنیم، اینبار Fluent interfaces آنچنان قابل استفاده نخواهند بود و نمی‌توان این نوع اشیاء را به شکل روانی با کنار هم قرار دادن زنجیر وار متدها تولید کرد. برای حل این مشکل روش طراحی خاصی در نگارش‌های اخیر NHibernate معرفی شده است به نام loquacious interface که این روزها در بسیاری از APIهای جدید شاهد استفاده از آن هستیم و در ادامه با پشت صحنه و طرز تفکری که در حین ساخت این نوع API وجود دارد آشنا خواهیم شد.

در ابتدا کلاس‌های مدل زیر را در نظر بگیرید که قرار است توسط آن‌ها ساختار یک جدول از کاربر دریافت شود:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class Table
    {
        public Header Header { set; get; }
        public IList<Cell> Cells { set; get; }
        public float Width { set; get; }
    }

    public class Header
    {
        public string Title { set; get; }
        public DateTime Date { set; get; }
        public IList<Cell> Cells { set; get; }
    }

    public class Cell
    {
        public string Caption { set; get; }
        public float Width { set; get; }
    }
}
در روش طراحی loquacious interface به ازای هر کلاس مدل، یک کلاس سازنده ایجاد خواهد شد. اگر در کلاس جاری، خاصیتی از نوع کلاس یا لیست باشد، برای آن نیز کلاس سازنده خاصی درنظر گرفته می‌شود و این روند ادامه پیدا می‌کند تا به خواصی از انواع ابتدایی مانند int و string برسیم:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class TableApi
    {
        public Table CreateTable(Action<TableCreator> action)
        {
            var creator = new TableCreator();
            action(creator);
            return creator.TheTable;
        }
    }

    public class TableCreator
    {
        readonly Table _theTable = new Table();
        internal Table TheTable
        {
            get { return _theTable; }
        }

        public void Width(float value)
        {
            _theTable.Width = value;
        }

        public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
        {
            _theTable.Header = ...
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            _theTable.Cells = ...
        }        
    }
}
نقطه آغازین API ایی که در اختیار استفاده کنندگان قرار می‌گیرد با متد CreateTable ایی شروع می‌شود که ساخت شیء جدول را به ظاهر توسط یک Action به استفاده کننده واگذار کرده است، اما توسط کلاس TableCreator او را مقید و راهنمایی می‌کند که چگونه باید اینکار را انجام دهد.
همچنین در بدنه متد CreateTable، نکته نحوه دریافت خروجی از Action ایی که به ظاهر خروجی خاصی را بر نمی‌گرداند نیز قابل مشاهده است.
همانطور که عنوان شد کلاس‌های xyzCreator تا رسیدن به خواص معمولی و ابتدایی پیش می‌روند. برای مثال در سطح اول چون خاصیت عرض از نوع float است، صرفا با یک متد معمولی دریافت می‌شود. دو خاصیت دیگر نیاز به Creator دارند تا در سطحی دیگر برای آن‌ها سازنده‌های ساده‌تری را طراحی کنیم.
همچنین باید دقت داشت که در این طراحی تمام متدها از نوع void هستند. اگر قرار است خاصیتی را بین خود رد و بدل کنند، این خاصیت به صورت internal تعریف می‌شود تا در خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و در intellisense ظاهر نشود.
مرحله بعد، ایجاد دو کلاس HeaderCreator و CellsCreator است تا کلاس TableCreator تکمیل گردد:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class CellsCreator
    {
        readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
        internal IList<Cell> Cells
        {
            get { return _cells; }
        }

        public void AddCell(string caption, float width)
        {
            _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
        }
    }

    public class HeaderCreator
    {
        readonly Header _header = new Header();
        internal Header Header
        {
            get { return _header; }
        }

        public void Title(string title)
        {
            _header.Title = title;
        }

        public void Date(DateTime value)
        {
            _header.Date = value;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _header.Cells = creator.Cells;
        }
    }
}
نحوه ایجاد کلاس‌های Builder و یا Creator این روش بسیار ساده و مشخص است:
مقدار هر خاصیت معمولی توسط یک متد ساده void دریافت خواهد شد.
هر خاصیتی که اندکی پیچیدگی داشته باشد، نیاز به یک Creator جدید خواهد داشت.
کار هر Creator بازگشت دادن مقدار یک شیء است یا نهایتا ساخت یک لیست از یک شیء. این مقدار از طریق یک خاصیت internal بازگشت داده می‌شود.

البته عموما بجای معرفی مستقیم کلاس‌های Creator از یک اینترفیس معادل آن‌ها استفاده می‌شود. سپس کلاس Creator را internal تعریف می‌کنند تا خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و استفاده کننده نهایی فقط با توجه به متدهای void تعریف شده در interface کار تعریف اشیاء را انجام خواهد داد.

در نهایت، مثال تکمیل شده ما به شکل زیر خواهد بود:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class TableCreator
    {
        readonly Table _theTable = new Table();
        internal Table TheTable
        {
            get { return _theTable; }
        }

        public void Width(float value)
        {
            _theTable.Width = value;
        }

        public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
        {
            var creator = new HeaderCreator();
            action(creator);
            _theTable.Header = creator.Header;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _theTable.Cells = creator.Cells;
        }
    }

    public class CellsCreator
    {
        readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
        internal IList<Cell> Cells
        {
            get { return _cells; }
        }

        public void AddCell(string caption, float width)
        {
            _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
        }
    }

    public class HeaderCreator
    {
        readonly Header _header = new Header();
        internal Header Header
        {
            get { return _header; }
        }

        public void Title(string title)
        {
            _header.Title = title;
        }

        public void Date(DateTime value)
        {
            _header.Date = value;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _header.Cells = creator.Cells;
        }
    }
}
نحوه استفاده از این طراحی نیز جالب توجه است:
var data = new TableApi().CreateTable(table =>
            {
                table.Width(1);
                table.AddHeader(header=>
                {
                    header.Title("new rpt");
                    header.Date(DateTime.Now);
                    header.AddCells(cells=>
                    {
                        cells.AddCell("cell 1", 1);
                        cells.AddCell("cell 2", 2);
                    });
                });
                table.AddCells(tableCells=>
                {
                    tableCells.AddCell("c 1", 1);
                    tableCells.AddCell("c 2", 2);
                });
            });

این نوع طراحی مزیت‌های زیادی را به همراه دارد:
الف) ساده سازی طراحی اشیاء چند سطحی و تو در تو
ب) امکان درنظر گرفتن مقادیر پیش فرض برای خواص
ج) ساده‌تر سازی تعاریف لیست‌ها
د) استفاده کنندگان در حین استفاده نهایی و تعریف اشیاء به سادگی می‌توانند کدنویسی کنند (مثلا سلول‌ها را با یک حلقه اضافه کنند).
ه) امکان بهتر استفاده از امکانات Intellisense. برای مثال فرض کنید یکی از خاصیت‌هایی که قرار است برای آن Creator درست کنید یک interface را می‌پذیرد. همچنین در برنامه خود چندین پیاده سازی کمکی از آن نیز وجود دارد. یک روش این است که مستندات قابل توجهی را تهیه کنید تا این امکانات توکار را گوشزد کند؛ روش دیگر استفاده از طراحی فوق است. در اینجا در کلاس Creator ایجاد شده چون امکان معرفی متد وجود دارد، می‌توان امکانات توکار را توسط این متدها نیز معرفی کرد و به این ترتیب Intellisense تبدیل به راهنمای اصلی کتابخانه شما خواهد شد.
مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت اول
مقدمه
اگر  قصد اجرای برخی کارها به صورت زمانبندی شده و در فواصل زمانی مشخص را دارید، این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید. کارهایی مانند ارسال خبرنامه، فرستادن SMS تبریک تولد یا هماهنگ سازی داده‌ها بین دو منبع داده از جمله اَعمالی هستند که باید به صورت زمانبندی شده انجام شوند.
کتابخانه‌ی Quartz.NET، از کتابخانه ای با نام Quartz و از زبان Java به NET. منتقل شده است. Quartz.NET، رایگان و باز متن است و از طریق آدرس http://quartznet.sourceforge.net در دسترس است. از طریق NuGet نیز می‌توانید با تایپ عبارت quartz در فرم مربوطه، این کتابخانه را نصب کنید. این کتابخانه را در برنامه‌های Desktop و Web (حتی یک Shared Server) تست کردم و به خوبی انجام وظیفه می‌کند.

شروع کار با Quartz.NET
ضمن در اختیار قرار دادن امکانات فوق العاده و انعطاف پذیری بسیار، کار با این کتابخانه آسان و از فرایندی منطقی تبعیت می‌کند. فرایند اجرای یک روال زمانبندی شده از طریق Quartz.NET، از چهار مرحله‌ی اصلی تشکیل شده است.
1) پیاده سازی اینترفیس IJob
2) مشخص کردن جزئیات روال با اینترفیس IJobDetail
3) مشخص کردن تنظیمات زمان با استفاده از اینترفیس ITrigger
4) مدیریت اجرا با استفاده از اینترفیس IScheduler

مثالی را بررسی می‌کنیم. در این مثال قصد داریم تا عبارتی را همراه با تاریخ و زمان جاری در یک فایل ذخیره کنیم. این پیغام باید 3 بار و در فواصل زمانی 10 ثانیه به فایل اضافه شود. در پایان، فایلی خواهیم داشت که در سه خط، یک عبارت، همراه با تاریخ و زمان‌های مختلف را که 10 ثانیه با یکدیگر اختلاف دارند در خود ذخیره کرده است. ابتدا کار زمانبندی شده را با ارائه‌ی پیاده سازی برای متد Execute اینترفیس IJob این کتابخانه ایجاد می‌کنیم. وارد کردن فضای نام Quartz را فراموش نکنید.
namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using System.IO;
    using Quartz;

    public class HelloJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
            // for web apps
            // string path = System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath("~/Data/Log.txt");
            
            // for desktop apps
            string path = @"C:\Log.txt";

            using (StreamWriter sw = new StreamWriter(path, true))
            {
                sw.WriteLine("Message from HelloJob " + DateTime.Now.ToString());
            }
        }
    }
}
در اینترفیس IJob در ASP.NET، به شی HttpContext دسترسی ندارید، بنابراین در صورتی که قصد داشته باشید از متدی مانند Server.MapPath استفاده کنید، توفیقی به دست نخواهید آورد. در عوض می‌توانید از متد System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath استفاده کنید.
حال، زمان انجام تنظیمات مختلف برای اجرای روال مربوطه است. بهتر است تا interfaceیی ایجاد و متدی با نام Run در آن داشته باشیم.
namespace SchedulerDemo.Interfaces
{
    public interface ISchedule
    {
        void Run();
    }
}

حال، پیاده سازی خود را برای این interface ارائه می‌دهیم.

namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using SchedulerDemo.Interfaces;
    using SchedulerDemo.Jobs;

    public class HelloSchedule : ISchedule
    {
        public void Run()
        {
            //DateTimeOffset startTime = DateBuilder.NextGivenSecondDate(null, 2);
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                                       .WithIdentity("job1")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("trigger1")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2))
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}

معرفی فضاهای نام Quartz و Quartz.Impl را فراموش نکنید.
از حالا، به روالی که قرار است به صورت زمانبندی شده اجرا شود، "وظیفه" می‌گوییم.
ابتدا باید مشخص کنیم که وظیفه در چه زمانی پس از اجرای برنامه شروع به اجرا کند. از آنجا که پایه و اساس زمانبندی، بر تاریخ و ساعت استوار است، کتابخانه‌ی Quartz.NET، روش‌ها و امکانات بسیاری را برای تعیین زمان در اختیار قرار می‌دهد. با بررسی تمامی آنها، ساده‌ترین و منعطف‌ترین را به شما معرفی می‌کنم. کلاس DateBuilder که همراه با Quartz.NET وجود دارد، امکان تعیین زمان را به اَشکال مختلف می‌دهد. در خط 14، از متد FutureDate این کلاس استفاده شده است که خوانایی بهتری نسبت به بقیه‌ی متدها دارد. پارامتر اول این متد، عدد، و پارامتر دوم، واحد زمانی را می‌پذیرد.

DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

در اینجا، زمان آغاز وظیفه را 2 ثانیه پس از آغاز برنامه تعریف کرده ایم. واحدهای زمانی دیگر شامل میلی ثانیه، دقیقه، ساعت، روز، ماه، هفته و سال هستند. کلاس DateBuilder، متدهای مختلفی برای تعیین زمان را در اختیار قرار می‌دهد. تعیین زمان آغاز به روش دیگر را به صورت کامنت شده در خط 13 مشاهده می‌کنید.
وظیفه‌ی ایجاد شده در خط 16 تا 18 معرفی شده است. 

IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                           .WithIdentity("job1")
                           .Build();

پشتیبانی Quartz.NET از سینتکس fluent، کدنویسی را ساده و لذت بخش می‌کند. با استفاده از متد Create کلاس JobBuilder، وظیفه را معرفی می‌کنیم. متد Create، یک متد Generic است که نام کلاسی که اینترفیس IJob را پیاده سازی کرده است می‌پذیرد. یک نام را با استفاده از متد WithIdentity به وظیفه نسبت می‌دهیم (البته این کار، اختیاری است) و در انتها، متد Build را فراخوانی می‌کنیم. خروجی متد Build، از نوع IJobDetail است.
و حالا نوبت به تنظیمات زمان رسیده است. در Quartz.NET، این مرحله، "ایجاد trigger" نام دارد. خطوط 20 تا 24 به این کار اختصاص دارند. 

ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                 .WithIdentity("trigger1")
                                 .StartAt(startTime)
                                 .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2))
                                 .Build();

ابتدا متد Create کلاس TriggerBuilder را فراخوانی می‌کنیم، سپس با استفاده از متد WithIdentity، یک نام به trigger اختصاص می‌دهیم (البته این کار، اختیاری است). با متد StartAt، زمان شروع وظیفه را که در ابتدا با استفاده از کلاس DateBuilder ایجاد کردیم تعیین می‌کنیم. مهمترین قسمت، تعیین دفعات و فواصل زمانی اجرای وظیفه است. همان طور که احتمالاً حدس زده اید، Quartz.NET مجموعه ای غنی از روش‌های مختلف برای تعیین بازه‌ی زمانی اجرا را در اختیار قرار می‌دهد. آسان‌ترین راه، استفاده از متد WithSimpleSchedule است. با استفاده از یک عبارت Lambda که ورودی آن از نوع کلاس SimpleScheduleBuilder است، دفعات و فواصل زمانی اجرا را تعیین می‌کنیم. متد WithIntervalInSeconds، برای تعیین فواصل زمانی در بازه‌ی ثانیه استفاده می‌شود. متد WithRepeatCount نیز برای تعیین دفعات اجرا است. وظیفه‌ی ما، 3 مرتبه و در فواصل زمانی 10 ثانیه اجرا می‌شود. مطمئن باشید اشتباه نکردم! بله، سه مرتبه. تعداد دفعات اجرا برابر است با عددی که برای متد WithRepeatCount تعیین می‌کنید، به علاوه‌ی یک. منطقی است، چون مرتبه‌ی اول اجرا زمانی است که با استفاده از متد StartAt تعیین کرده اید. در پایان، متد Build را فراخوانی می‌کنیم. خروجی متد Build، از نوع ITrigger است.
آخرین کار (خطوط 26 تا 30)، ایجاد شی از اینترفیس IScheduler، فراخوانی متد ScheduleJob آن، و پاس دادن اشیای job و trigger که در قسمت قبل ایجاد شده اند به این متد است. در انتها، متد ()Start را برای آغاز وظیفه فراخوانی می‌کنیم. 

ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
IScheduler sc = sf.GetScheduler();
sc.ScheduleJob(job, trigger);

sc.Start();

حال شما یک وظیفه تعریف کرده اید که در هر جای برنامه به صورت زیر، قابل فراخوانی است. 

ISchedule myTask = new HelloSchedule();
myTask.Run();

کتابخانه ای که با آن سر و کار داریم بسیار غنی است و امکانات بسیاری دارد. در قسمت بعد، با برخی امکانات دیگر این کتابخانه آشنا می‌شوید.

مطالب
ASP.NET MVC #17

فیلترهای امنیتی ASP.NET MVC

ASP.NET MVC به همراه تعدادی فیلتر امنیتی توکار است که در این قسمت به بررسی آ‌ن‌ها خواهیم پرداخت.


بررسی اعتبار درخواست (Request Validation) در ASP.NET MVC

ASP.NET MVC امکان ارسال اطلاعاتی را که دارای تگ‌های HTML باشند، نمی‌دهد. این قابلیت به صورت پیش فرض فعال است و جلوی ارسال انواع و اقسام اطلاعاتی که ممکن است سبب بروز حملات XSS Cross site scripting attacks شود را می‌گیرد. نمونه‌ای از خطای نمایش داده:

A potentially dangerous Request.Form value was detected from the client (Html="<a>"). 

بنابراین تصمیم گرفته شده صحیح است؛ اما ممکن است در قسمتی از سایت نیاز باشد تا کاربران از یک ویرایشگر متنی پیشرفته استفاده کنند. خروجی این نوع ویرایشگرها هم HTML است. در این حالت می‌توان صرفا برای متدی خاص امکانات Request Validation را به کمک ویژگی ValidateInput غیرفعال کرد:

[HttpPost]
[ValidateInput(false)]
public ActionResult CreateBlogPost(BlogPost post)

از ASP.NET MVC 3.0 به بعد راه حل بهتری به کمک ویژگی AllowHtml معرفی شده است. غیرفعال کردن ValidateInput ‌ایی که معرفی شد، بر روی تمام خواص شیء BlogPost اعمال می‌شود. اما اگر فقط بخواهیم که مثلا خاصیت Text آن از مکانیزم بررسی اعتبار درخواست خارج شود، بهتر است دیگر از ویژگی ValidateInput استفاده نشده و به نحو زیر عمل گردد:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication14.Models
{
public class BlogPost
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }

[AllowHtml]
public string Text { set; get; }
}
}

در اینجا فقط خاصیت Text مجاز به دریافت محتوای HTML ایی خواهد بود. اما خاصیت Title چنین مجوزی را ندارد. همچنین دیگر نیازی به استفاده از ویژگی ValidateInput غیرفعال شده نیز نخواهد بود.
به علاوه همانطور که در قسمت‌های قبل نیز ذکر شد، خروجی Razor به صورت پیش فرض Html encoded است مگر اینکه صریحا آن‌را تبدیل به HTML کنیم (مثلا استفاده از متد Html.Raw). به عبارتی خروجی Razor در حالت پیش فرض در مقابل حملات XSS مقاوم است مگر اینکه آگاهانه بخواهیم آن‌را غیرفعال کنیم.

مطلب تکمیلی
مقابله با XSS ؛ یکبار برای همیشه!



فیلتر RequireHttps

به کمک ویژگی یا فیلتر RequireHttps، تمام درخواست‌های رسیده به یک متد خاص باید از طریق HTTPS انجام شوند و حتی اگر شخصی سعی به استفاده از پروتکل HTTP معمولی کند، به صورت خودکار به HTTPS هدایت خواهد شد:

[RequireHttps]
public ActionResult LogOn()
{
}


فیلتر ValidateAntiForgeryToken

نوع دیگری از حملات که باید در برنامه‌های وب به آن‌ها دقت داشت به نام CSRF یا Cross site request forgery معروف هستند.
برای مثال فرض کنید کاربری قبل از اینکه بتواند در سایت شما کار خاصی را انجام دهد، نیاز به اعتبار سنجی داشته باشد. پس از لاگین شخص و ایجاد کوکی و سشن معتبر، همین شخص به سایت دیگری مراجعه می‌کند که در آن مهاجمی بر اساس وضعیت جاری اعتبار سنجی او مثلا لینک حذف کاربری یا افزودن اطلاعات جدیدی را به برنامه ارائه می‌دهد. چون سشن شخص و کوکی مرتبط به سایت اول هنوز معتبر هستند و شخص سایت را نبسته است، «احتمال» اجرا شدن درخواست مهاجم بالا است (خصوصا اگر از مرورگرهای قدیمی استفاده کند).
بنابراین نیاز است بررسی شود آیا درخواست رسیده واقعا از طریق فرم‌های برنامه ما صادر شده است یا اینکه شخصی از طریق سایت دیگری اقدام به جعل درخواست‌ها کرده است.
برای مقابله با این نوع خطاها ابتدا باید داخل فرم‌های برنامه از متد Html.AntiForgeryToken استفاده کرد. کار این متد ایجاد یک فیلد مخفی با مقداری منحصربفرد بر اساس اطلاعات سشن جاری کاربر است، به علاوه ارسال یک کوکی خودکار تا بتوان از تطابق اطلاعات اطمینان حاصل کرد:

@using (Html.BeginForm()) {
@Html.AntiForgeryToken()

در مرحله بعد باید فیلتر ValidateAntiForgeryToken جهت بررسی مقدار token دریافتی به متد ثبت اطلاعات اضافه شود:

[HttpPost]
[ValidateAntiForgeryToken]
public ActionResult CreateBlogPost(BlogPost post)

در اینجا مقدار دریافتی از فیلد مخفی فرم :

<input name="__RequestVerificationToken" type="hidden" value="C0iPfy/3T....=" />

با مقدار موجود در کوکی سایت بررسی و تطابق داده خواهند شد. اگر این مقادیر تطابق نداشته باشند، یک استثنا صادر شده و از پردازش اطلاعات رسیده جلوگیری می‌شود.
علاوه بر این‌ها بهتر است حین استفاده از متد و فیلتر یاد شده، از یک salt مجزا نیز به ازای هر فرم، استفاده شود:

[ValidateAntiForgeryToken(Salt="1234")]

@Html.AntiForgeryToken(salt:"1234")

به این ترتیب tokenهای تولید شده در فرم‌های مختلف سایت یکسان نخواهند بود.
به علاوه باید دقت داشت که ValidateAntiForgeryToken فقط با فعال بودن کوکی‌ها در مرورگر کاربر کار می‌کند و اگر کاربری پذیرش کوکی‌ها را غیرفعال کرده باشد، قادر به ارسال اطلاعاتی به برنامه نخواهد بود. همچنین این فیلتر تنها در حالت HttpPost قابل استفاده است. این مورد هم در قسمت‌های قبل تاکید گردید که برای مثال بهتر است بجای داشتن لینک delete در برنامه که با HttpGet ساده کار می‌کند،‌ آن‌را تبدیل به HttpPost نمود تا میزان امنیت برنامه بهبود یابد. از HttpGet فقط برای گزارشگیری و خواندن اطلاعات از برنامه استفاده کنید و نه ثبت اطلاعات.
بنابراین استفاده از AntiForgeryToken را به چک لیست اجباری تولید تمام فرم‌های برنامه اضافه نمائید.

مطلب مشابه
Anti CSRF module for ASP.NET



فیلتر سفارشی بررسی Referrer

یکی دیگر از روش‌های مقابله با CSRF، بررسی اطلاعات هدر درخواست ارسالی است. اگر اطلاعات Referrer آن با دومین جاری تطابق نداشت، به معنای مشکل دار بودن درخواست رسیده است. فیلتر سفارشی زیر می‌تواند نمونه‌ای باشد جهت نمایش نحوه بررسی UrlReferrer درخواست رسیده:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication14.CustomFilter
{
public class CheckReferrerAttribute : AuthorizeAttribute
{
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext)
{
if (filterContext.HttpContext != null)
{
if (filterContext.HttpContext.Request.UrlReferrer == null)
throw new System.Web.HttpException("Invalid submission");

if (filterContext.HttpContext.Request.UrlReferrer.Host != "mysite.com")
throw new System.Web.HttpException("This form wasn't submitted from this site!");
}

base.OnAuthorization(filterContext);
}
}
}

و برای استفاده از آن:
[HttpPost]
[CheckReferrer]
[ValidateAntiForgeryToken]
public ActionResult DeleteTask(int id)


نکته‌ای امنیتی در مورد آپلود فایل‌ها در ASP.NET

هر جایی که کاربر بتواند فایلی را به سرور شما آپلود کند، مشکلات امنیتی هم از همانجا شروع خواهند شد. مثلا در متد Upload قسمت 11 این سری، منعی در آپلود انواع فایل‌ها نیست و کاربر می‌تواند انواع و اقسام شل‌ها را جهت تحت کنترل گرفتن سایت و سرور آپلود و اجرا کند. راه حل چیست؟
از همان روش امنیتی مورد استفاده توسط تیم ASP.NET MVC استفاده می‌کنیم. فایل web.config قرار گرفته در پوشه Views را باز کنید (نه فایل وب کانفیگ ریشه اصلی سایت‌را). چنین تنظیمی را می‌توان مشاهده کرد:
برای IIS6 :

<system.web>
<httpHandlers>
<add path="*" verb="*" type="System.Web.HttpNotFoundHandler"/>
</httpHandlers>
</system.web>
برای IIS7 :
<system.webServer>
<handlers>
<remove name="BlockViewHandler"/>
<add name="BlockViewHandler" path="*" verb="*" preCondition="integratedMode" type="System.Web.HttpNotFoundHandler" />
</handlers>
</system.webServer>


تنظیم فوق، موتور اجرایی ASP.NET را در این پوشه خاص از کار می‌اندازد. به عبارتی اگر شخصی مسیر یک فایل aspx یا cshtml یا هر فایل قرار گرفته در پوشه Views را مستقیما در مرورگر خود وارد کند، با پیغام HttpNotFound مواجه خواهد شد.
این روش هم با ASP.NET Web forms سازگار است و هم با ASP.NET MVC؛ چون مرتبط است به موتور اجرایی ASP.NET که هر دوی این فریم ورک‌ها برفراز آن معنا پیدا می‌کنند.
بنابراین در پوشه فایل‌های آپلودی به سرور خود یک web.config را با محتوای فوق ایجاد کنید (و فقط باید مواظب باشید که این فایل حین آپلود فایل‌های جدید، overwrite نشود. مهم!). به این ترتیب این مسیر دیگر از طریق مرورگر قابل دسترسی نخواهد بود (با هر محتوایی). سپس برای ارائه فایل‌های آپلودی به کاربران از روش زیر استفاده کنید:

public ActionResult Download()
{
return File(Server.MapPath("~/Myfiles/test.txt"), "text/plain");
}

مزیت مهم روش ذکر شده این است که کاربران مجاز به آپلود هر نوع فایلی خواهند بود و نیازی نیست لیست سیاه تهیه کنید که مثلا فایل‌هایی با پسوند‌های خاص آپلود نشوند (که در این بین ممکن است لیست سیاه شما کامل نباشد ...).




علاوه بر تمام فیلترهای امنیتی که تاکنون بررسی شدند،‌ فیلتر دیگری نیز به نام Authorize وجود دارد که در قسمت‌های بعدی بررسی خواهد شد.
مطالب
ASP.NET MVC #6

آشنایی با انواع ActionResult

در قسمت چهارم، اولین متد یا اکشنی که به صورت خودکار توسط VS.NET به برنامه اضافه شد، اینچنین بود:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
//
// GET: /Home/
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

توضیحات تکمیلی مرتبط با خروجی از نوع ActionResult ایی را که مشاهده می‌کنید، در این قسمت ارائه خواهد شد.
رفتار یک کنترلر توسط متدهایی که در آن کلاس تعریف می‌شوند، مشخص می‌گردد. هر متد هم از طریق یک URL مجزا قابل دسترسی و فراخوانی خواهد بود. این متدها که به آن‌ها اکشن نیز گفته می‌شود باید عمومی بوده، استاتیک یا متد الحاقی (extension method) نباشند و همچنین دارای پارامترهایی از نوع ref و out نیز نباشند.
هر درخواست رسیده، به یک کنترلر و متدی عمومی در آن توسط سیستم مسیریابی، نگاشت خواهد شد. اگر علاقمند باشید که در یک کلاس کنترلر، متدی عمومی را از این سیستم خارج کنید، تنها کافی است آن‌را با ویژگی (attribute) به نام NonAction مزین کنید:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication2.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[NonAction]
public string ShowData()
{
return "Text";
}

public ActionResult Index()
{
ViewBag.Message = string.Format("{0}/{1}/{2}",
RouteData.Values["controller"],
RouteData.Values["action"],
RouteData.Values["id"]);
return View();
}

public ActionResult Search(string data = "*")
{
// do something ...
return View();
}
}
}

چند نکته در این مثال قابل ذکر است:
الف) در اینجا اگر شخصی آدرس http://localhost/home/showdata را درخواست نماید، با توجه به استفاده از ویژگی NonAction، با پیغام یافت نشد یا 404 مواجه می‌گردد.
ب) صرفنظر از پارامترهای یک متد و ساختار کلاس جاری، اطلاعات مسیریابی از طریق شیء RouteData.Values نیز در دسترس هستند که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا بر اساس مقادیر پیش فرض تعاریف مسیریابی یک پروژه ASP.NET MVC ملاحظه می‌نمائید.
ج) در متد Search، از قابلیت امکان تعریف مقداری پیش فرض جهت آرگومان‌ها در سی شارپ 4 استفاده شده است. به این ترتیب اگر شخصی آدرس http://localhost/home/search را وارد کند، چون پارامتری را ذکر نکرده است، به صورت خودکار از مقدار پیش فرض آرگومان data استفاده می‌گردد.


انواع Action Results در ASP.NET MVC

در ASP.NET MVC بجای استفاده مستقیم از شیء Response، از شیء ActionResult جهت ارائه خروجی یک متد استفاده می‌شود و مهم‌ترین دلیل آن هم مشکل بودن نوشتن آزمون‌های واحد برای شیء Response است که وهله سازی آن مساوی است با به کار اندازی موتور ASP.NET و Http Runtime آن توسط یک وب سرور (بنابراین در ASP.NET MVC سعی کنید شیء Response را فراموش کنید).
سلسه مراتب ActionResult‌های قابل استفاده در ASP.NET در تصویر زیر مشخص شده‌اند:


و در مثال زیر تقریبا انواع و اقسام ActionResult‌های مهم و کاربردی ASP.NET MVC را می‌توانید مشاهده کنید:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication2.Controllers
{
public class ActionResultsController : Controller
{
//http://localhost/actionresults/welcome
public string Welcome()
{
return "Hello, World";
}

//http://localhost/actionresults/index
public ActionResult Index() // or ContentResult
{
return Content("Hello, World");
}

//http://localhost/actionresults/SendMail
public void SendMail()
{
}

public ActionResult SendMailCompleted() // or EmptyResult
{
// do whatever
return new EmptyResult();
}

public ActionResult GetFile() // or FilePathResult
{
return File(Server.MapPath("~/content/site.css"), "text/css", "mySite.css");
}

public ActionResult UnauthorizedStatus() // or HttpStatusCodeResult/HttpUnauthorizedResult
{
return new HttpUnauthorizedResult("You need to login first.");
}

public ActionResult Status() // or HttpStatusCodeResult
{
return new HttpStatusCodeResult(501, "Server Error");
}

public ActionResult GetJavaScript() // or JavaScriptResult
{
return JavaScript("...JavaScript...");
}

public ActionResult GetJson() // or JsonResult
{
var obj = new { prop1 = 1, prop2 = "data" };
return Json(obj, JsonRequestBehavior.AllowGet);
}

public ActionResult RedirectTo() // or RedirectResult
{
return RedirectPermanent("http://www.site.com");
//return RedirectToAction("Home", "Index");
}

public ActionResult ShowView() // or ViewResult
{
return View();
}
}
}

چند نکته در این مثال وجود دارد:
1) مثلا متد GetJavaScript را درنظر بگیرید. در این متد خاص، چه بنویسید public ActionResult GetJavaScript یا بنویسید public JavaScriptResult GetJavaScript تفاوتی نمی‌کند. در سایر موارد هم به همین ترتیب است. علت را در تصویر سلسله مراتبی ActionResult‌ها می‌توان جستجو کرد. تمام این کلاس‌ها نوعی ActionResult هستند و از یک کلاس پایه به ارث رسیده‌اند.
2) مثلا ContentResult شبیه به همان Response.Write سابق ASP.NET عمل می‌کند. علت وجودی آن هم عدم وابستگی مستقیم به شیء Response و ساده‌تر سازی نوشتن آزمون‌های واحد برای این نوع اکشن متدها است.
3) منهای متد آخری که نمایش داده شده (ShowView)، هیچکدام از متدهای دیگر نیازی به View متناظر ندارند. یعنی نیازی نیست تا روی متد کلیک راست کرده و Add view را انتخاب کنیم. چون در همین متد کنترلر، کار Response به پایان می‌رسد و مرحله بعدی ندارد. مثلا در حالت return File، یک فایل به درون مرورگر کاربر Flush خواهد شد و تمام.
4) متد Welcome و متد Index در اینجا به یک صورت تفسیر می‌شوند. به این معنا که اگر خروجی متد تعریف شده در یک کنترلر از نوع ActionResult نباشد، به صورت پیش فرض درون یک ContentResult محصور خواهد شد.
5) اگر خروجی متدی در اینجا از نوع void باشد، با ActionResult ایی به نام EmptyResult یکسان خواهد بود. بنابراین با متدهای SendMail و SendMailCompleted به یک نحو رفتار می‌گردد.
6) return Json یاد شده که خروجی‌اش از نوع JsonResultاست در پیاده سازی‌های Ajax ایی کاربرد دارد.
7) جهت بازگرداندن حالت وضعیت 403 یا غیرمجاز می‌توان از return new HttpUnauthorizedResult استفاده کرد.
8) یا جهت اعلام مشکلی در سمت سرور به کمک return new HttpStatusCodeResultکد ویژه‌ای را می‌توان به کاربر نمایش داد.
9) به کمک return RedirectToAction می‌توان به یک کنترلر و متدی خاص در آن، کاربر را هدایت کرد.

و خلاصه اینکه تمام کارهایی را که پیشتر در ASP.NET Web forms ، مستقیما به کمک شیء Response انجام می‌دادید (Response.Write، Response.End، Response.Redirect و غیره)، اینبار به کمک یکی از ActionResult‌های یاد شده انجام دهید تا بتوان بدون نیاز به راه اندازی یک وب سرور، برای متدهای کنترلرها آزمون واحد نوشت. برای مثال:

[TestMethod]
public void TestMethod1()
{
    // Arrange
    var controller = new ActionResultsController();

    // Act
    var result = controller.Index() as ContentResult;

    // Assert
    Assert.NotNull(result);
    Assert.AreEqual( "Hello, World", result.Content);
}



مطالب
فقط به خاطر یک نیم فاصله!
نسخه‌ی 64 بیتی ویندوز 7 را نصب کرده‌ام و اولین مشکل، نبود صفحه کلید مطابق استاندارد 2091 برای نسخه‌های 64 بیتی ویندوز است. پروژه وب فارسی دانشگاه صنعتی شریف، سال‌ها قبل فقط یک نسخه‌ی 32 بیتی از آن را تهیه کرده و نسخه‌های 64 بیتی موجود، مطابق استاندارد 9147 هستند و من به دلایل ذیل حاضر به استفاده از آن نیستم!
  1. در استاندارد 9147 ، جای ژ و پ مطابق صفحه کلیدی که در بازار ایران فروخته می‌شود نیست (و باید به همه پاسخگو باشید که چرا اینطوری است).
  2. ی و ک در آن اصلاح شده و دیگر عربی نیست که چقدر هم خوب، اما من تعداد زیادی برنامه و همچنین تعداد قابل توجهی فایل word دارم که مطابق استاندارد 2091 تهیه شده‌اند. مشکلات ی و ک فارسی و عربی را هم در اینجا ذکر کرده‌ام و به دنبال باگ‌های جدید در برنامه‌ها نمی‌گردم.
  3. با ی و ک فارسی اگر در گوگل جستجو کنید تعداد پاسخ‌های مرتبط یافت شده بسیار بسیار کمتر از حالتی خواهد بود که با ی و ک عربی جستجو کنید.
  4. در یک سازمان باید رویه‌ا‌ی واحد در این مورد برقرار باشد. یا همه باید از 2091 استفاده کنند و یا همه از 9147.

نسخه‌ی کامل استاندارد 9147 را از سایت آقای اخگری می‌توانید دریافت نمائید:

به همین دلایل خصوصا قسمت دوم (هر چند ممکن است با آن موافق نباشید)، نیاز به صفحه کلید مطابق استاندارد 2091 نسخه‌ی 64 بیتی داشتم.

برای تهیه صفحه کلید فارسی از برنامه Microsoft Keyboard Layout Creator استفاده می‌شود که نسخه‌ی 1.4 آن‌را از آدرس زیر می‌توانید دریافت نمائید. این نسخه قابلیت تولید فایل‌های dll مرتبط 64 بیتی را هم دارد:


یکی از قابلیت‌های این برنامه بارگذاری صفحه کلید فارسی جاری سیستم است:



صفحه کلید استاندارد 2091 پروژه وب فارسی را اگر با آن باز کرده و سپس از منوی Project گزینه‌ی Build DLL and setup package را انتخاب نمائید، با خطای زیر متوقف خواهید شد:
ERROR: 'VK_SPACE' in Shift State 'Shift' must be made up of white space character(s), but is defined as '‌' (U+200c) instead.
که دقیقا مربوطه به این سطر در تعاریف صفحه کلید است (صفحه کلید را می‌شود به صورت فایلی با پسوند klc هم save as کرد):
39 SPACE  0 0020 200c 0020 -1  // SPACE, ZERO WIDTH NON-JOINER, SPACE, <none>
مفاهیم این ستون‌ها هم به شرح زیر هستند:
0 //Column 4
1 //Column 5 : Shft
2 //Column 6 :       Ctrl
3 //Column 7 : Shft  Ctrl
یعنی جهت نمایش نیم فاصله حاصل از ترکیب shift space مطابق استاندارد تایپ ایران، بجای 0x0020 یا همان فاصله، از 0x200C استفاده شده است (مطابق استاندارد تایپ ایران باید نوشت "می‌روم" و نه "می روم". به نیم فاصله و فاصله دقت بفرمائید).
اما این برنامه‌ی محترم دقیقا همین مورد را غلط گرفته و فایل dll نهایی را تولید نمی‌کند (مطابق خطایی که ذکر شد).
برنامه‌ی Microsoft Keyboard Layout Creator هم با دات نت فریم ورک نوشته شده است. اگر کمی با reflector به آنالیز آن بپردازیم به کلاس Accept و متد زیر خواهیم رسید:
private bool VerifySpaceBarIntegrity(ShiftState ss, bool fMustBeDefined)
در این متد جایی که خطای ذکر شده صادر می‌شود، مربوط به چند سطر زیر است:
if (!Utilities.IsSpacing(ss.Characters))
{
    this.WriteErrorToLogFile("SpaceKeyNeedsWhiteSpaceCharacters", new string[] { "VK_" + Utilities.VkStringOfIvk(ss.VK), this.m_stStateLabel[ss.State], ss.Characters, Utilities.FromCharacterToUPlusForm(ss.Characters) });
    flag = false; /*اینجا باید اصلاح شود!*/
}
خوب! به نظر شما ایرادی دارد که این flag همیشه true باشد؟! برای همین منظور، فایل MSKLC.exe را پچ کرده‌ام که از آدرس زیر قابل دریافت است:

  دریافت پچ شده نگارش 1.4.6000.2 : MSKLC.Patched.7z  

با استفاده از این نسخه (ابتدا برنامه اصلی را نصب کرده و سپس فایل exe را جایگزین نمائید)، به راحتی می‌توان نسخه‌ی استاندارد و اصلی 2091 را بارگذاری و مجددا کامپایل کرد (بدون توقف کامپایل به خاطر فقط یک نیم فاصله‌ی غیرمعتبر از دیدگاه نویسندگان اصلی برنامه). به این صورت فایل‌های 64 بیتی لازم هم تولید می‌شوند ( ممکن است در حین کار با برنامه‌ی patch شده، نمایش خطای کار با نیم فاصله را مجددا دریافت کنید؛ اما مهم نیست . نمونه‌ی وصله شده، بدون مشکل حاصل را کامپایل می‌کند که در نمونه‌ی اصلی اینطور نیست. یعنی پس از overwrite کردن فایل exe موجود، با نمونه patch شده، برنامه کار کامپایل را کامل می‌کند) که حاصل نهایی را از آدرس زیر می‌توانید دریافت نمائید:


این فایل‌ها دقیقا بر مبنای همان فایل‌های پروژه وب فارسی استاندارد 2091 هستند؛ با این تفاوت که نسخه‌‌های غیر 32 بیتی هم در آن لحاظ شده‌اند.

نصب این dll‌ها هم از ویندوز ویستا به بعد داستان خودش را پیدا کرده؛ ابتدا باید take ownership شود، سپس می‌توان فایل اصلی را به سادگی جایگزین کرد و سپس reboot .
برای این منظور ابتدا به پوشه‌ی system32 ویندوز مراجعه کرده و فایل KBDFA.DLL را پیدا کنید.
در ادامه به پنجره خواص آن (کلیک راست و انتخاب properties) مراجعه و برگه‌ی Security آن‌را انتخاب کنید.
در این قسمت بر روی دکمه‌ی Advanced کلیک نمائید.
در صفحه‌ی باز شده به برگه‌ی Owner مراجعه کنید.
در این قسمت بر روی دکمه‌ی Edit کلیک نموده و کاربر خودتان را اضافه نمائید.
پس از طی این مرحله (یا همان take ownership) به برگه security مراجعه کرده و به کاربر خودتان دسترسی full control بدهید.
اکنون مجوز تغییر این فایل را بدون هیچ مشکلی خواهید یافت.
در پایان reboot را فراموش نکنید.

راه دوم:
یا برنامه نصاب حاصل از برنامه‌ی Microsoft Keyboard Layout Creator، مدخل جدیدی را به صفحه کلیدهای قابل انتخاب ویندوز در کنترل پنل اضافه می‌کند که نیازی به reboot ندارد.