پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
ارسال به JsonResult
فایل PDF، یک فایل باینری هست و سازگاری با فرمت و استاندارد متنی JSON ندارد. به همین جهت اگر از مثلا JSON.NET استفاده کنید، خروجی باینری را تبدیل به یک رشته base64 می‌کند و سپس ارائه.
مطالب
ایجاد پروژه‌ی «کتابخانه» توسط Angular CLI 6.0
یکی از مواردی که با Angular CLI 6.0 به شدت ساده شده‌است، ایجاد پروژه‌های «کتابخانه» Angular است. برای مثال شاید در حین استفاده‌ی از بعضی از کتابخانه‌ی ثالث تهیه شده‌ی برای Angular با خطای ذیل مواجه شده باشید:
Please open an issue in the library repository to alert its author and ask them to 
package the library using the Angular Package Format (https://goo.gl/jB3GVv).
این خطا زمانی رخ می‌دهد که تهیه کننده‌ی کتابخانه، فرمت بسته‌های Angular را رعایت نکرده باشد و ... رعایت کردن آن نیز کار بسیار مشکلی است. نگارش 6 در پشت صحنه، پروژه‌ی موفق ng-packagr را به مجموعه‌ی CLI اضافه کرده‌است و از این پس توسط خود CLI می‌توان کتابخانه‌های استاندارد Angular را تولید کرد. این مورد، مزیت استاندارد سازی کتابخانه‌ها‌ی npm حاصل را نیز به همراه دارد. مشکلی که گاهی از اوقات به علت عدم رعایت این ساختار با بسته‌های فعلی npm مخصوص Angular وجود دارند؛ مانند خطایی که عنوان شد. برای مثال بدون استفاده‌ی از این ابزار، نیاز است مستندات چند صفحه‌ای ساخت کتابخانه‌های Angular را سطر به سطر پیاده سازی کنید که توسط CLI 6.0 به صورت خودکار ایجاد و مدیریت می‌شود.


مراحل ایجاد یک پروژه‌ی «کتابخانه» توسط Angular CLI 6.0

مرحله‌ی اول ایجاد یک پروژه‌ی کتابخانه، مانند قبل، توسط دستور ng new و ایجاد یک پروژه‌ی دلخواه جدید است:
 ng new my-lib-test
به همراه Angular CLI 6.0، فرمت تنظیمات آن نیز تغییر کرده‌است و مفهوم workspace به آن اضافه شده‌است که در آن می‌توان چندین پروژه را تعریف کرد.
پس از ایجاد پروژه‌ی my-lib-test توسط دستور فوق و وارد شدن به پوشه‌ی اصلی آن توسط خط فرمان، می‌توان با اجرای دستور زیر، پروژه‌های دیگری را به پروژه‌ی جاری افزود:
 ng generate application my-app-name
اما اگر در اینجا بجای ذکر application، از نام library استفاده کنیم، یک کتابخانه را بجای یک برنامه، به workspace جاری اضافه می‌کند:
 ng generate library my-lib
پس از اجرای این دستور اگر به فایل angular.json دقت کنیم، این پروژه در ذیل projects اضافه شده‌است:


همچنین یک پوشه‌ی جدید به نام projects نیز ایجاد شده و پروژه‌ی my-lib داخل آن قرار گرفته‌است.


فایل جدید public_api.ts

پس از ایجاد کتابخانه‌ی جدید «my-lib»، فایل جدیدی به نام projects\my-lib\src\public_api.ts نیز به آن اضافه شده‌است:


با این محتوا:
/*
* Public API Surface of my-lib
*/
export * from './lib/my-lib.service';
export * from './lib/my-lib.component';
export * from './lib/my-lib.module';
هر خروجی که در اینجا ذکر شود توسط استفاده کنندگان از این کتابخانه قابل دسترسی خواهد بود. برای مثال دستور «ng generate library my-lib» مطابق تصویر فوق، یک سرویس جدید را به نام my-lib.service، یک کامپوننت جدید را به نام my-lib.component و یک ماژول جدید را به نام my-lib.module به صورت پیش‌فرض ایجاد کرده و درون پوشه‌ی lib قرار داده‌است. اکنون آن‌ها را توسط فایل public_api.ts، به نحوی که مشاهده می‌کنید در معرض دید استفاده کنندگان قرار می‌دهد.
برای مثال اگر فایل جدید projects\my-lib\src\lib\my-lib.models.ts را به این کتابخانه اضافه کنیم که شامل تعدادی مدل و اینترفیس قابل دسترسی توسط استفاده کنندگان باشد، باید یک سطر زیر را به انتهای فایل public_api.ts اضافه کنیم:
 export * from './lib/my-lib.models';

این پروژه‌ی کتابخانه حتی به همراه فایل‌های package.json, tsconfig.json, tslint.json مخصوص به خود نیز می‌باشد تا بتوان آن‌ها را صرفا جهت این پروژه سفارشی سازی کرد.


ساختار my-lib.service پیش‌فرض یک پروژه‌ی کتابخانه

اگر به فایل projects\my-lib\src\lib\my-lib.service.ts دقت کنیم:
import { Injectable } from '@angular/core';

@Injectable({
  providedIn: 'root'
})
export class MyLibService {

  constructor() { }
}
تمام قسمت‌های آن مانند قبل است، منهای 'providedIn: 'root آن. این مورد تنظیم جدیدی است که در پروژه‌های Angular 6 قابل استفاده‌است. هدف از آن، ارائه‌ی یک سرویس، بدون نیاز به ثبت صریح آن در قسمت providers یک NgModule است.
شاید بپرسید چرا؟ هدف اصلی از آن، بهبود فرآیند tree-shaking یا حذف کدهای مرده و استفاده نشده‌است. ممکن است سرویسی را تعریف کنید، اما در برنامه استفاده نشود. این حالت خصوصا در پروژه‌های کتابخانه‌های ثالث ممکن است زیاد رخ دهد. به همین جهت با ارائه‌ی این قابلیت، امکان حذف ساده‌تر سرویس‌هایی که در برنامه استفاده نشده‌اند از خروجی نهایی کامپایل شده، وجود خواهد داشت.


چگونه به پروژه‌ی کتابخانه‌ی جدید، یک کامپوننت جدید را اضافه کنیم؟

تمام دستورات Angular CLI، در اینجا نیز کار می‌کنند. تنها تفاوت آن‌ها، ذکر صریح نام پروژه‌ی مورد استفاده است:
 ng generate component show-data --project=my-lib
دستور فوق کامپوننت جدید show-data را به پروژه‌ی my-lib اضافه خواهد کرد؛ به همراه به روز رسانی خودکار فایل projects/my-lib/src/lib/my-lib.module.ts این پروژه، جهت ثبت کامپوننت اضافه شده.
البته در اینجا باید فایل my-lib.module.ts را اندکی ویرایش کرد و ShowDataComponent را به قسمت exports نیز افزود:
@NgModule({
  imports: [
    CommonModule,
    HttpClientModule
  ],
  declarations: [MyLibComponent, ShowDataComponent],
  exports: [MyLibComponent, ShowDataComponent]
})
export class MyLibModule { }
به صورت پیش‌فرض، کامپوننت جدید را در قسمت declarations معرفی می‌کند. یک چنین کامپوننتی فقط داخل همان lib قابل استفاده‌است. اگر قرار است خارج از این lib نیز به آن دسترسی داشته باشیم، باید آن‌را در قسمت exports نیز قید کنیم.
همچنین قسمت imports آن نیز به صورت پیش‌فرض خالی است. اگر نیاز است با ngIf کار کنید، باید CommonModule را در اینجا قید کنید و اگر نیاز است تبادلات HTTP وجود داشته باشد، ذکر HttpClientModule نیز ضروری است.


مرحله‌ی ساخت پروژه

پیش از استفاده‌ی از این پروژه‌ی کتابخانه، باید آن‌را build کرد:
 ng build my-lib
در اینجا نیز دستور ng build مانند قبل است، با این تفاوت که نام پروژه‌ی کتابخانه نیز در اینجا ذکر شده‌است.
پس از اجرای این دستور، خروجی ذیل مشاهده می‌شود:
Building Angular Package
Building entry point 'my-lib'
Rendering Stylesheets
Rendering Templates
Compiling TypeScript sources through ngc
Downleveling ESM2015 sources through tsc
Bundling to FESM2015
Bundling to FESM5
Bundling to UMD
Minifying UMD bundle
Remap source maps
Relocating source maps
Copying declaration files
Writing package metadata
Removing scripts section in package.json as it's considered a potential security vulnerability.
Built my-lib
Built Angular Package!
- from: D:\my-lib-test\projects\my-lib
- to: D:\my-lib-test\dist\my-lib
همانطور که ملاحظه می‌کنید، پس از طی مراحل خاص تولید یک کتابخانه، خروجی نهایی آن‌را در پوشه‌ی dist\my-lib قرار داده‌است.


استفاده‌ی از کتابخانه‌ی تولید شده

پس از پایان موفقیت آمیز مرحله‌ی Build، اکنون نوبت به استفاده‌ی از این کتابخانه است. استفاده‌ی از آن نیز همانند تمام کتابخانه‌ها و وابستگی‌های ثالثی است که تا پیش از این از آن‌ها استفاده کرده‌ایم. برای مثال ماژول آن‌را در قسمت imports مربوط به NgModule کلاس AppModule معرفی می‌کنیم. برای این منظور به فایل src\app\app.module.ts مراجعه کرده و MyLibModule را به نحو ذیل اضافه می‌کنیم:
import { MyLibModule } from "my-lib";

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    MyLibModule
  ]
})
export class AppModule { }
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت این است که هرچند در این پروژه، MyLibModule داخل پوشه‌ی projects\my-lib\src\lib قرار دارد، اما نباید مسیر نسبی آن‌را در اینجا ذکر کرد و باید صرفا نام پوشه‌ی my-lib واقع در پوشه‌ی node_modules را در اینجا در حین مسیر دهی import آن معرفی کرد (همانند تمام وابستگی‌های ثالث دیگر).
اما سؤال اینجا است که آیا این پوشه پس از build، داخل پوشه‌ی node_modules نیز کپی شده‌است؟ پاسخ آن خیر است و برای مدیریت خودکار آن، به صورت زیر عمل شده‌است:
اگر به فایل tsconfig.json اصلی و واقع در ریشه‌ی workspace دقت کنید، پس از اجرای دستور «ng generate library my-lib»، قسمت paths آن نیز به صورت خودکار ویرایش شده‌است:
{
  "compilerOptions": {
    "paths": {
      "my-lib": [
        "dist/my-lib"
      ]
    }
  }
}
معنای آن این است که هرگاه import ایی در برنامه به my-lib اشاره کند، کامپایلر TypeScript می‌داند که باید آن‌را از پوشه‌ی dist/my-lib دریافت و پردازش کند. به همین جهت در اینجا دیگر نیازی به کپی دستی این پوشه، به پوشه‌ی node_modules وجود ندارد.

برای نمونه اگر شاره‌گر ماوس را بر روی my-lib قرار دهید، به درستی مسیر خوانده شدن آن، تشخیص داده می‌شود.

به این ترتیب مسیر این import‌، چه در این پروژه‌ی محلی و چه برای کسانیکه پوشه‌ی dist/my-lib را به صورت یک بسته‌ی npm جدید دریافت کرده‌اند، یکی خواهد بود.

در ادامه اگر به فایل app.component.html مراجعه کرده و selector کامپوننت show-data را به آن اضافه کنیم:
 <lib-show-data></lib-show-data>
می‌توان محتویات این کامپوننت دریافت شده‌ی از کتابخانه را مشاهده کرد.


توزیع کتابخانه‌ی ایجاد شده برای عموم

برای اینکه این کتابخانه‌ی تولیدی را در اختیار عموم، در سایت npm قرار دهیم، ابتدا باید کتابخانه را در حالت production build تولید و سپس آن‌را publish کرد:
ng build my-lib --prod
cd dist/my-lib
npm publish
سطر اول، کتابخانه‌ی my-lib را در حالت production تواید می‌کند. سپس به پوشه‌ی فایل‌های نهایی تولید شده وارد می‌شویم و دستور npm publish را صادر می‌کنیم.
البته دستور آخر نیاز به ایجاد یک اکانت در سایت npm و وارد شدن به آن‌را دارد. جزئیات بیشتر آن در اینجا.
مطالب
آشنایی با نحوه‌ی وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC با ساخت یک Controller Factory سفارشی
یکی از مزایای مهم فریم ورک ASP.NET MVC، توسعه پذیری کنترلرهای آن است. با مرور قسمت‌هایی از مسیر پردازش درخواست که منجر به اجرای یک اکشن متد می‌شود، شروع می‌کنیم و روش‌های مختلفی را که می‌توان بر روی این پردازش، کنترل داشت، بررسی می‌کنیم. شکل ذیل مسیر یک درخواست را مابین کامپوننت‌های مختلف فریم ورک نشان می‌دهد:
 
 

Controller Factory و Action Invoker وظیفه‌ای مطابق نامشان را عهده دار هستند. اولی برای وهله سازی کنترلرهای مرتبط با درخواست و دومی برای پیدا کردن و تریگر نمودن یک اکشن متد به کار گرفته می‌شوند. فریم ورک MVC پیاده سازی پیش فرضی را از این دو کامپوننت، به صورت توکار دارد. در طی مقالاتی نحوه‌ی کنترل کردن رفتار پیش فرض این Controller Factory و هم نحوه‌ی جایگزین کرن کامل این کامپوننت را بررسی می‌کنیم.

ابتدا پروژه‌ی جدیدی را از نوع MVC و با الگوی Empty به نام ControllerExtensibility ایجاد می‌کنیم. در پوشه‌ی Models یک فایل را به نام Result.cs ساخته و از آن برای معرفی کلاس Result مطابق کدهای ذیل استفاده می‌کنیم:
namespace ControllerExtensibility.Models
{
    public class Result
    {
        public string ControllerName { get; set; }
        public string ActionName { get; set; }
    }
}
در مسیر /Views/Shared ویویی را به نام Result.cshtml اضافه می‌کنیم. این ویویی است که در این مثال، همه‌ی اکشن متدهای کنترلرهایمان، آن را رندر خواهند کرد:
@model ControllerExtensibility.Models.Result
@{
Layout = null;
}
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<meta name="viewport" content="width=device-width" />
<title>Result</title>
</head>
<body>
<div>Controller: @Model.ControllerName</div>
<div>Action: @Model.ActionName</div>
</body>
</html>
در خط اول، مدل ویو را از نوع کلاس Result تعیین کرده‌ایم.
دو کنترلر را نیز حاوی کدهای زیر ایجاد می‌کنیم:

کنترلر product
using ControllerExtensibility.Models;
using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class ProductController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}

کنترلر customer

using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class CustomerController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}
اکشن‌های این دو کنترلر حاوی کد خاصی نبوده و صرفا ویوی Result.cshtml را صدا می‌زنند. ولی در این مرحله این همه‌ی آن چیزی است که برای نشان دادن نحوه‌ی سفارشی کردن کنترلرها بدان نیاز داریم.
ایجاد یک Controller Factory سفارشی بهترین راه برای درک نحوه‌ی وهله سازی کنترلر‌ها توسط MVC است. ولی این کار صرفا جنبه‌ی آموزشی داشته و در یک پروژه‌ی واقعی این نوع پیاده سازی‌ها پیشنهاد نمی‌شود؛ زیرا راه‌های مفیدتر و ساده‌تری با پیاده سازی توکار Controller Factory وجود دارند.
Controller Factory‌ها با پیاده سازی اینترفیس IControllerFactory معرفی می‌شوند. کدهای این اینترفیس را در ذیل می‌بینید:
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
namespace System.Web.Mvc
{
    public interface IControllerFactory
    {
        IController CreateController(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        void ReleaseController(IController controller);
    }
}
پوشه‌ای را به نام Infrastructure ساخته و فایلی را به نام CustomControllerFactory.cs ، حاوی کدهای زیر اضافه کنید:
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
using ControllerExtensibility.Controllers;

namespace ControllerExtensibility.Infrastructure
{
    public class CustomControllerFactory : IControllerFactory
    {
        public IController CreateController(RequestContext requestContext,
            string controllerName)
        {
            Type targetType = null;
            switch (controllerName)
            {
                case "Product":
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
                case "Customer":
                    targetType = typeof (CustomerController);
                    break;
                default:
                    requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
            }
            return targetType == null
                ? null
                : (IController) DependencyResolver.Current.GetService(targetType);
        }

        public SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext
            requestContext, string controllerName)
        {
            return SessionStateBehavior.Default;
        }

        public void ReleaseController(IController controller)
        {
            IDisposable disposable = controller as IDisposable;
            if (disposable != null)
            {
                disposable.Dispose();
            }
        }
    }
}
مهمترین متد کدهای فوق، CreateController است که فریم ورک، بر حسب نیاز، جهت سرویس دهی به درخواست واصله آن را صدا خواهد زد. پارامتر ورودی این متد، شیء RequestContext است که جزئیاتی در خصوص درخواست واصله را در اختیار factory خواهد گذاشت. همچنین یک رشته که نام کنترلر را بر حسب URL واصله تعیین می‌کند:
 

نام

نوع

توضیحات

HttpContext

HttpContextBase

حاوی اطلاعاتی در خصوص درخواست است.

RouteData

RouteData

حاوی اطلاعاتی در خصوص Rout است که با درخواست رسیده همخوانی دارد.

 
یکی از دلایلی که عنوان شد Controller factory سفارشی بدین روش در یک پروژه‌ی عملی به کار گرفته نشود این است که یافتن کلاس‌هایی از نوع Controller در سراسر برنامه و وهله سازی آنها کار دشواری است. چرا که لازم خواهد بود بتوانید به صورت پویا کنترلر را مکان یابی کرده و بین کلاس‌های هم نام در دیگر فضاهای نام تمییز قائل شوید و خطاهای محتمل در حین وهله سازی را کنترل کنید.
در این مثال تنها دو کنترلر داریم و آنها را به صورت مستقیم در Controller Factory وهله سازی می‌کنیم که در یک پروژه‌ی واقعی مطلوب نیست. ولی آنچه را که این روش آشکار‌تر می‌سازد، انعطاف پذیری بالای فریم ورک MVC است که دست ما را برای نفوذ و دخل و تصرف در اعمال و رفتاریهای پیش فرض خود باز گذاشته است و برای مثال در مباحث تزریق وابستگی‌ها و تنظیمات ابتدایی IoC Containers کاربرد دارد.
متد CreateController لازم است وهله‌ای از کلاسی که اینترفیس IController را پیاده سازی کرده برگرداند؛ در غیر اینصورت کار با خطا متوقف خواهد شد. لذا برای زمانی که درخواست کاربر، هیچ کدام از کنترلر‌ها را مشمول عنایت قرار نمی‌دهد، باید چاره‌ای اندیشیده شود.
می‌توان آن را به کنترلر خاصی که پیغام خطایی را رندر می‌کند، هدایت کنیم. به عبارت بهتر باید درخواست را به کنترلری که مطمئن هستیم وجود دارد (اصطلاحا کنترلر جانشین) هدایت نماییم. همان طور که در کد فوق در قسمت default می‌بینید:
default:
requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
targetType = typeof(ProductController);
break;
در صورت عدم تطابق با هیچ کدام از حالات تعیین شده، درخواست را به کنترلر ProductController جهت رسیدگی هدایت کرده‌ایم.
در MVC انتخاب ویوی مناسب، بر حسب مقدار RouteData.Values صورت می‌گیرد؛ نه نام کلاس Controller و این سبب خواهد شد فریم ورک، ویوهای مرتبط با کنترلر جانشین شده‌ی توسط ما را جستجو کند و نه کنترلری که کاربر از طریق URL ورودی آن را درخواست کرده است.
لذا Controller Factory صرفا وظیفه مپ کردن درخواست‌های واصله به کنترلر‌ها را ندارد، بلکه توانایی دخل و تصرف در درخواست واصله بر حسب مورد را نیز خواهد داشت.
در نهایت هم نحوه‌ی استفاده از DependencyResolver را برای وهله سازی کلاس‌های کنترلر می‌بینید. متد استاتیک Current یک پیاده سازی از اینترفیس IDependencyResolver را که حاوی متد GetService است، برگشت داده و سپس یک شیء System.Type را به عنوان ورودی گرفته و یک وهله‌ی ساخته شده‌ی از آن را به عنوان خروجی برمی‌گرداند.
متد GetControllerSessionBehavior نیز توسط MVC جهت تعیین اینکه Session data برای کنترلر نیاز است یا خیر به کار گرفته می‌شود.
متد ReleaseController نیز هر گاه به شیء کنترلر ساخته شده در متد CreateController دیگر نیازی نبود، صدا زده خواهد شد. در کدهای ما ابتدا بررسی می‌شود آیا اینترفیس IDisposable توسط کلاس، پیاده سازی شده است یا خیر؟ اگر بلی متد Dispose آن جهت آزاد سازی منابعی که می‌توانند آزاد شوند، صدا زده می‌شود.
جهت ثبت Controller  Factory ساخته شده در متد Application_Start موجود در فایل global.asax.cs بوسیله کلاس ControllerBuilder و مطابق کدهای ذیل عمل می‌نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new
            CustomControllerFactory());
        }
    }
}
پس از ثبت به شیوه‌ی فوق، controller factory ساخته شده، مسئول هندل کردن تمامی درخواست‌های واصله‌ی به برنامه خواهد بود. پس از اولین اجرا، مرورگر ریشه‌ی سایت را هدف قرار خواهد داد که توسط سیستم مسیر یابی به کنترلر Home، نگاشت شده و بر اساس تعاریف و کدهای ما، چون با هیچ کدام از کنترلرهای Product و Customer تطابق نخواهد داشت، به کنترلر جایگزین تنظیم شده، یعنی Product هدایت خواهد شد.


 
مطالب
بررسی کارآیی کوئری‌ها در SQL Server - قسمت پنجم - خواندن Query Plans
برای هر کوئری که به SQL Server ارسال می‌شود، یک Plan تولید خواهد شد. این عملیات نیز توسط بخش Query Optimizer آغاز می‌گردد. به آن می‌توان همانند فریم‌ورکی که درون SQL Server قرار گرفته و کارش یافتن یک Query Plan مناسب مخصوص کوئری رسیده‌است، نگاه کرد. ابتدا عملیات Parsing صورت می‌گیرد. توسط آن Syntax کوئری رسیده بررسی شده و صحت آن تائید می‌گردد. پس از آن یک Parser tree تولید می‌شود که نمای درونی آن کوئری است. سپس فاز Binding رخ می‌دهد که در آن بررسی می‌شود که آیا تمام اشیاء موجود درخواستی توسط کوئری وجود داشته و توسط کاربر قابل دسترسی هستند. خروجی این فاز یک Query Tree است که به فاز بهینه سازی ارسال می‌شود. یک Query Tree به همراه اعمالی منطقی است. این اعمال منطقی توصیف رخ‌دادهایی می‌باشند که قرار است اتفاق بیفتند؛ مانند خواندن اطلاعات از یک جدول، مرتب سازی اطلاعات، ایجاد جوین و غیره. سپس بهینه ساز، این اعمال منطقی را تبدیل به اعمال فیزیکی می‌کند. برای مثال خواندن اطلاعات از یک جدول، تبدیل به یک Index seek می‌شود. یک جوین تبدیل به یک حلقه‌ی تو در تو می‌شود. در آخر این اعمال فیزیکی در کنار هم قرار گرفته و Query Plan را تشکیل می‌دهند و ما به عنوان یک توسعه دهنده می‌توانیم با بررسی این Plan دریابیم که SQL Server با کوئری رسیده، چگونه برخورد کرده و قرار است چگونه آن‌را اجرا کند.


Plan چیست؟



در اینجا Plan کوئری ساده‌ای را مشاهده می‌کنید. کار آن انتخاب نام، نام خانوادگی و آدرس ایمیل افرادی است که نام خانوادگی آن‌ها با Whit شروع می‌شود و بر روی دو جدول که با هم جوین شده‌اند عمل می‌کند.
اولین موردی را که باید در یک Plan به آن دقت کرد، عملگرهای آن است که شامل select، nested loop، index seek و clustered index seek می‌باشند. index seek بر روی جدول اشخاص و clustered index seek بر روی جدول ایمیل‌ها صورت می‌گیرد. nested loop بیانگر جوین بین جداول است. این عملگرها بیانگر اعمال فیزیکی هستند که رخ داده‌اند.
همچنین تعدادی پیکان (arrow) را هم مشاهده می‌کنید که بیانگر جهت سیلان داده‌ها است. اطلاعات از طریق index seek و clustered index seek به nested loop می‌رسند و در نهایت به عملگر select ارائه خواهند شد.
در این تصویر، هزینه‌های تخمینی مرتبط با هر عملگر نیز قابل مشاهده‌است که نسبت به کل کوئری محاسبه شده‌اند. این هزینه، بدون واحد است و به معنای میزان زمان و یا CPU صرف شده‌ی برای انجام عمل خاصی نیست و صرفا برای مقایسه‌ی هزینه‌ی نسبی عملگرها در کل یک Plan کاربرد دارد. باید دقت داشت که هزینه‌های نمایش داده شده‌ی در یک Plan، همیشه تخمینی هستند. در قسمت‌های قبل در مورد نحوه‌ی دریافت estimated plan و actual plan بحث کردیم. هیچگاه چیزی به نام Actual cost در یک Actual plan وجود ندارد و همیشه تخمینی است. روش محاسبه‌ی آن‌ها توسط الگوریتم‌های بهینه ساز است و مستقل از سخت افزار مورد استفاده.

در یک پلن، مدت زمان انجام یک کوئری، میزان I/O ، locks و wait statistics قابل مشاهده نیستند. البته اگر از SQL Server 2016 به بعد استفاده می‌کنید و یک Actual plan را محاسبه کرده‌اید، مدت زمان انجام یک کوئری و میزان I/O نیز در Plan قابل مشاهده‌اند.


از چه جهتی باید یک Plan را خواند؟

اگر هدف، بررسی «سیلان کنترل» است (Control flow)، باید یک Plan را از «چپ به راست» خواند. یعنی از عملگر select شروع می‌کنیم که کوئری ما را کنترل می‌کند. سپس به nested loop می‌رسیم که نام و نام خانوادگی را از جدول اشخاص دریافت می‌کند. این nested loop نیز با کمک ایندکس‌های تعریف شده، شرط کوئری را بر آورده می‌کند.
اما جهت «سیلان اطلاعات» در یک Plan از «راست به چپ» است (Data flow). اطلاعات از طریق index seekها به حلقه و سپس select می‌رسند.


چگونه یک Query Plan را شروع به بررسی کنیم؟

ابتدا در management studio از منوی Query، گزینه‌ی Include actual execution plan را انتخاب می‌کنیم. سپس کوئری زیر را اجرا می‌کنیم:
USE [WideWorldImporters];
GO

SELECT
    [s].[StateProvinceName],
    [s].[SalesTerritory],
    [s].[LatestRecordedPopulation],
    [s].[StateProvinceCode]
FROM [Application].[Countries] [c]
    JOIN [Application].[StateProvinces] [s]
    ON [s].[CountryID] = [c].[CountryID]
WHERE [c].[CountryName] = 'United States';
GO
نتیجه‌ی آن تولید Query Plan زیر است:


در اینجا چهار عملگر select، nested loop، clustered index seek و clustered index scan مشاهده می‌شوند. شاید اینطور به نظر برسد که در این Plan، ابتدا clustered index scan و clustered index seek انجام می‌شوند و سپس به nested loop می‌رسیم (اگر Plan را بر اساس سیلان داده، از راست به چپ بخوانیم)؛ اما اینطور نیست. عملگرها در اینجا در حقیقت یک سری iterator هستند که با دریافت ردیف‌های مرتبط، بلافاصله آن‌ها را به nested loop ارسال می‌کنند. این nested loop نیز ردیف‌هایی را که با جوین انجام شده تطابق دارند، به سمت select ارسال می‌کند.
اگر به تصویر دقت کنید هر کدام از ایندکس‌ها به یک جدول اشاره می‌کنند که نام آن بالای عدد هزینه درج شده‌است. برای مشاهده نام کامل شیء متناظر با آن، می‌توان اشاره‌گر ماوس را بر روی ایندکس حرکت داد و به اطلاعات قسمت Object دقت کرد:


و یا اگر اطلاعات کاملتری از این popup را نیاز داشتید، عملگر مدنظر را انتخاب کرده و سپس دکمه‌ی F4 را فشار دهید:



در برگه‌ی خواص ظاهر شده می‌توان ریز جزئیات تمام اطلاعات مرتبط با عملگر انتخاب شده را مشاهده کرد. برای مثال در اینجا حتی اطلاعات Logical reads را بدون روشن کردن SET STATISTICS IO ON می‌توان مشاهده کرد:


همچنین با توجه به انتخاب گزینه‌ی Include actual execution plan، تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده‌ی واقعی و تخمینی، با هدایت اشاره‌گر ماوس بر روی یکی از اشیاء مرتبط با بررسی ایندکس‌ها، قابل مشاهده هستند:


گزارش این تعداد ردیف‌ها، با حرکت اشاره‌گر ماوس، بر روی پیکان‌های منتهی به nested loop و یا select نیز قابل مشاهده هستند:


به این ترتیب می‌توان دریافت که چه مقدار اطلاعات در طول این Plan و قسمت‌های مختلف آن، از سمت راست به چپ، در حال جابجایی است.

اکنون در ادامه سعی می‌کنیم توسط DMO's، این Plan را از Plan cache دریافت کنیم:
SET TRANSACTION ISOLATION LEVEL READ UNCOMMITTED;
SELECT [cp].[size_in_bytes],
    [cp].[cacheobjtype],
    [cp].[objtype],
    [cp].[plan_handle],
    [dest].[text],
    [plan].[query_plan]
FROM [sys].[dm_exec_cached_plans] [cp]
CROSS APPLY [sys].[dm_exec_sql_text]([cp].[plan_handle]) [dest]
CROSS APPLY [sys].[dm_exec_query_plan]([cp].[plan_handle]) [plan]
WHERE [dest].[text] LIKE '%StateProvinces%'
OPTION(MAXDOP
1,
RECOMPILE);
ستون آخر این کوئری به query_plan اشاره می‌کند که در management studio به صورت یک لینک قابل کلیک ظاهر می‌شود. اگر بر روی آن کلیک کنیم، به تصویر زیر خواهیم رسید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار تنها اطلاعات تخمینی در این Plan ظاهر شده‌اند؛ چون اطلاعات آن از کش خوانده شده‌است. همچنین در اینجا اطلاعات I/O مانند حالت Actual Plan، در برگه‌ی خواص عملگرهای این Plan، قابل مشاهده نیستند.


نگاهی به اطلاعات XML ای یک Plan

اگر کوئری زیر را با فرض انتخاب Include actual execution plan در منوی Query اجرا کنیم:
SELECT
    [o].[OrderID],
    [ol].[OrderLineID],
    [o].[OrderDate],
    [o].[CustomerID],
    [ol].[Quantity],
    [ol].[UnitPrice]
FROM [Sales].[Orders] [o]
    JOIN [Sales].[OrderLines] [ol]
    ON [o].[OrderID] = [ol].[OrderID];
GO
به این Plan خواهیم رسید که نوع بررسی ایندکس‌ها و جوین آن متفاوت است:


در اینجا با کلیک راست بر روی Plan، می‌توان گزینه‌ی Show Execution Plan XML را نیز انتخاب کرد. گاهی از اوقات کار کردن با این اطلاعات، به صورت XML ای ساده‌تر است و فرمت آن از هر نگارش به نگارش دیگر SQL Server می‌تواند متفاوت باشد.
برای مثال اگر در برگه‌ی نمایش این اطلاعات، دکمه‌های ctrl+f را فشرده و به دنبال runtime بگردیم، خیلی سریعتر می‌توان به اطلاعات I/O ،CPU و تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده، رسید.


و یا حتی اطلاعات wait statistics را نیز می‌توان به سادگی در اینجا مشاهده کرد تا مشخص شود چرا یک کوئری خوب عمل نمی‌کند:



اجرای چند کوئری با هم و بررسی Query Plan آن‌ها

اگر دو کوئری زیر را با فرض انتخاب Include actual execution plan در منوی Query با هم اجرا کنیم:
USE [WideWorldImporters];
GO

SELECT
    [CustomerID],
    [TransactionAmount]
FROM [Sales].[CustomerTransactions]
WHERE [CustomerID] = 1056;
GO


SELECT
    [o].[OrderID],
    [ol].[OrderLineID],
    [o].[OrderDate],
    [o].[CustomerID],
    [ol].[Quantity],
    [ol].[UnitPrice]
FROM [Sales].[Orders] [o]
    JOIN [Sales].[OrderLines] [ol]
    ON [o].[OrderID] = [ol].[OrderID];
GO
به این Plan خواهیم رسید که نکته‌ی مهم آن، هزینه‌ی انجام کوئری‌ها است:


هزینه‌ی اولین کوئری نسبت به کل batch جاری، 10 درصد است و هزینه‌ی دومین کوئری، 90 درصد. بنابراین اگر چندین کوئری را با هم اجرا کنیم، به این صورت می‌توان هزینه‌ی هر کدام را نسبت به کل عملیات، تخمین بزنیم. در هر کوئری نیز هزینه‌هایی درج شده‌اند که صرفا متعلق به همان کوئری هستند. برای مثال در اولین کوئری، key lookup سنگین‌ترین عملگر کل کوئری است.
مطالب دوره‌ها
نگاهی به افزونه‌های کار با اسناد در RavenDB
توانمندی‌های RavenDB جهت کار با اسناد، صرفا به ذخیره و ویرایش آن‌ها محدود نمی‌شوند. در ادامه، مباحثی مانند پیوست فایل‌های باینری به اسناد، نگهداری نگارش‌های مختلف آن‌ها، حذف آبشاری اسناد و وصله کردن آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. تعدادی از این قابلیت‌ها توکار هستند و تعدادی دیگر توسط افزونه‌های آن فراهم شده‌اند.


پیوست و بازیابی فایل‌های باینری

امکان پیوست فایل‌های باینری نیز به اسناد RavenDB وجود دارد. برای مثال به کلاس سؤالات قسمت اول این سری، خاصیت FileId را اضافه کنید:
public class Question
{
    public string FileId { set; get; }
}
اکنون برای ذخیره فایلی و همچنین انتساب آن به یک سند، به روش ذیل باید عمل کرد:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.PutAttachment(key: "file/1",
                                                         etag: null,
                                                         data: System.IO.File.OpenRead(@"D:\Prog\packages.config"),
                                                         metadata: new RavenJObject
                                                         { 
                                                            { "Description", "توضیحات فایل" }
                                                         });
                    var question = new Question
                    {
                        By = "users/Vahid",
                        Title = "Raven Intro",
                        Content = "Test....",
                        FileId = "file/1"
                    };
                    session.Store(question);

                    session.SaveChanges();
                }
            }
کار متد store.DatabaseCommands.PutAttachment، ارسال اطلاعات یک استریم به سرور RavenDB است که تحت کلید مشخصی ذخیره خواهد شد. متد استاندارد System.IO.File.OpenRead روش مناسبی است برای دریافت استریم‌ها و ارسال آن به متد PutAttachment. در قسمت metadata این فایل، توسط شیء RavenJObject، یک دیکشنری از key-valueها را جهت درج اطلاعات اضافی مرتبط با هر فایل می‌توان مقدار دهی کرد. پس از آن، جهت انتساب این فایل ارسال شده به یک سند، تنها کافی است کلید آن‌را به خاصیت FileId انتساب دهیم.
در این حالت اگر به خروجی دیباگ سرور نیز دقت کنیم، مسیر ذخیره سازی این نوع فایل‌ها مشخص می‌شود:
 Request # 2: PUT   - 200 ms - <system> - 201 - /static/file/1
بازیابی فایل‌های همراه با اسناد نیز بسیار ساده است:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var question = session.Load<Question>("questions/97");
                    var file1 = store.DatabaseCommands.GetAttachment(question.FileId);
                    Console.WriteLine(file1.Size);
                }
            }
فقط کافی است سند را یکبار Load کرده و سپس از متد store.DatabaseCommands.GetAttachment برای دستیابی به فایل پیوست شده استفاده نمائیم.


وصله کردن اسناد

سند سؤالات قسمت اول و پاسخ‌های آن، همگی داخل یک سند هستند. اکنون برای اضافه کردن یک آیتم به این لیست، یک راه، واکشی کل آن سند است و سپس افزودن یک آیتم جدید به لیست پاسخ‌ها و یا در این حالت، جهت کاهش ترافیک سرور و سریعتر شدن کار، RavenDB مفهوم Patching یا وصله کردن اسناد را ارائه داده است. در این روش بدون واکشی کل سند، می‌توان قسمتی از سند را وصله کرد و تغییر داد.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.Patch(key: "questions/97",
                                                 patches: new[]
                                                          {
                                                             new PatchRequest
                                                             {
                                                                Type = PatchCommandType.Add,
                                                                Name = "Answers",
                                                                Value = RavenJObject.FromObject(new Answer{ By= "users/Vahid", Content="data..."})
                                                             }
                                                          });
                }
            }
برای وصله کردن اسناد از متد store.DatabaseCommands.Patch استفاده می‌شود. در اینجا ابتدا Id سند مورد نظر مشخص شده و سپس آرایه‌ای از تغییرات لازم را به صورت اشیاء PatchRequest ارائه می‌دهیم. در هر PatchRequest، خاصیت Type مشخص می‌کند که حین عملیات وصله کردن چه کاری باید صورت گیرد؛ برای مثال اطلاعات ارسالی اضافه شوند یا ویرایش و امثال آن. خاصیت Name، نام خاصیت در حال تغییر را مشخص می‌کند. برای مثال در اینجا می‌خواهیم به مجموعه پاسخ‌های یک سند، آیتم جدیدی را اضافه کنیم. خاصیت Value، مقدار جدید را دریافت خواهد کرد. این مقدار باید با فرمت JSON تنظیم شود؛ به همین جهت از متد توکار RavenJObject.FromObject برای اینکار استفاده شده است.


افزونه‌های RavenDB

قابلیت‌های ذکر شده فوق جهت کار با اسناد به صورت توکار در RavenDB مهیا هستند. این سیستم افزونه پذیر است و تاکنون افزونه‌های متعددی برای آن تهیه شده‌اند که در اینجا به آن‌ها Bundles گفته می‌شوند. برای استفاده از آن‌ها تنها کافی است فایل DLL مرتبط را درون پوشه Plugins سرور، کپی کنیم. دریافت آن‌ها نیز از طریق NuGet پشتیبانی می‌شود؛ و یا سورس آن‌ها را دریافت کرده و کامپایل کنید. در ادامه تعدادی از این افزونه‌ها را بررسی خواهیم کرد.


حذف آبشاری اسناد

 PM> Install-Package RavenDB.Bundles.CascadeDelete -Pre
فایل افزونه حذف آبشاری اسناد را از طریق دستور نیوگت فوق می‌توان دریافت کرد. سپس فایل Raven.Bundles.CascadeDelete.dl دریافتی را درون پوشه plugins کنار فایل exe سرور RavenDB کپی کنید تا قابل استفاده شود.
استفاده مهم این افزونه، حذف پیوست‌های باینری اسناد و یا حذف اسناد مرتبط با یک سند، پس از حذف سند اصلی است (که به صورت پیش فرض انجام نمی‌شود).
یک مثال:
var comment = new Comment
{
   PostId = post.Id
};
session.Store(comment);

session.Advanced.GetMetadataFor(post)["Raven-Cascade-Delete-Documents"] = RavenJToken.FromObject(new[] { comment.Id });
session.Advanced.GetMetadataFor(post)["Raven-Cascade-Delete-Attachments"] =  RavenJToken.FromObject(new[] { "picture/1" });

session.SaveChanges();
برای استفاده از آن باید از متد session.Advanced.GetMetadataFor استفاده کرد. در اینجا شیء post که دارای تعدادی کامنت است، مشخص می‌شود. سپس با مشخص سازی Raven-Cascade-Delete-Documents و ذکر Id کامنت‌های مرتبطی که باید حذف شوند، تمام این اسناد با هم پس از حذف post، حذف خواهند شد. همچنین دستور Raven-Cascade-Delete-Attachments سبب حذف فایل‌های مشخص شده با Id مرتبط با یک سند، می‌گردد.


نگهداری و بازیابی نگارش‌های مختلف اسناد

 PM> Install-Package RavenDB.Bundles.Versioning
فایل افزونه Versioning اسناد را از طریق دستور نیوگت فوق می‌توان دریافت کرد. سپس فایل dll دریافتی را درون پوشه plugins کنار فایل exe سرور RavenDB کپی کنید تا قابل استفاده شود. فایل Raven.Bundles.Versioning.dll باید در پوشه افزونه‌ها کپی شود و فایل Raven.Client.Versioning.dll به برنامه ما ارجاع داده خواهد شد.
با استفاده از قابلیت document versioning می‌توان تغییرات اسناد را در طول زمان، ردیابی کرد؛ همچنین حذف یک سند، این سابقه را از بین نخواهد برد.
 تنظیمات اولیه آن به این صورت است که توسط شیء VersioningConfiguration به سشن جاری اعلام می‌کنیم که چند نگارش از اسناد را ذخیره کند. اگر Exclude آن به true تنظیم شود، اینکار صورت نخواهد گرفت.
session.Store(new VersioningConfiguration
{
  Exclude = false,
  Id = "Raven/Versioning/DefaultConfiguration",
  MaxRevisions = 5
});
تنظیم Id به Raven/Versioning/DefaultConfiguration، سبب خواهد شد تا VersioningConfiguration فوق به تمام اسناد اعمال شود. اگر نیاز است برای مثال تنها به BlogPosts اعمال شود، این Id را باید به Raven/Versioning/BlogPosts تنظیم کرد.
بازیابی نگارش‌های مختلف یک سند، صرفا از طریق متد Load میسر است و در اینجا شماره Id نگارش به انتهای Id سند اضافه می‌شود. برای مثال "blogposts/1/revisions/1" به نگارش یک مطلب شماره یک اشاره می‌کند.
برای بدست آوردن سه نگارش آخر یک سند باید از متد ذیل استفاده کرد:
 var lastThreeVersions = session.Advanced.GetRevisionsFor<BlogPost>(post.Id, 0, 3);
مطالب
پیاده سازی یک MediaTypeFormatter برای پشتیبانی از MultiPart/form-data در Web API

Media Type یا MIME Type نشان دهنده فرمت یک مجموعه داده است. در HTTP، مدیا تایپ بیان کننده فرمت message body یک درخواست / پاسخ است و به دریافت کننده اعلام می‌کند که چطور باید پیام را بخواند. محل استاندارد تعیین Mime Type در هدر Content-Type است. درخواست کننده می‌تواند با استفاده از هدر Accept لیستی از MimeType‌های قابل قبول را به عنوان پاسخ، به سرور اعلام کند.

Asp.net Web API  از MimeType برای تعیین نحوه serialize یا deserialize کردن محتوای دریافتی / ارسالی استفاده می‌کند


MediaTypeFormatter

Web API برای خواندن/درج پیام در بدنه درخواست/پاسخ از MediaTypeFormmater‌‌ها استفاده می‌کند. اینها کلاس‌هایی هستند که نحوه‌ی Serialize کردن و deserialize کردن اطلاعات به فرمت‌های خاص را تعیین می‌کنند. Web API به صورت توکار دارای formatter هایی برای نوع‌های XML ، JSON، BSON و Form-UrlEncoded می‌باشد. همه این‌ها کلاس پایه MediaTypeFormatter را پیاده سازی می‌کنند. 


مسئله

یک پروژه Web API بسازید و view model زیر را در آن تعریف کنید:

public class NewProduct
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        public double Price { get; set; }

        public byte[] Pic { get; set; }
    }

همانطور که می‌بینید یک فیلد از نوع byte[] برای تصویر محصول در نظر گرفته شده است.

حالا یک کنترلر API  ساخته و اکشنی برای دریافت اطلاعات محصول جدید از کاربر می‌نویسیم :
public class ProductsController : ApiController
    {
        [HttpPost]
        public HttpResponseMessage PostProduct(NewProduct model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //  ثبت محصول 

                return new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Created);
            }

            return Request.CreateErrorResponse(HttpStatusCode.BadRequest, ModelState);
        }

    }

و یک صفحه html به نام index.html که حاوی یک فرم برای ارسال اطلاعات باشد :

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title></title>
</head>
<body>
    <h1>ساخت MediaTypeFormatter برای Multipart/form-data</h1>
    <h2>محصول جدید</h2>

    <form id="newProduct" method="post" action="/api/products" enctype="multipart/form-data">
        <div>
            <label for="name">نام محصول : </label>
            <input type="text" id="name" name="name" />
        </div>
        <div>
            <label for="price">قیمت : </label>
            <input type="number" id="price"  name="price" />
        </div>
        <div>
            <label for="pic">تصویر : </label>
            <input type="file" id="pic" name="pic" />
        </div>
        <div>
            <button type="submit">ثبت</button>
        </div>
    </form>
</body>
</html>

زمانی که فرم حاوی فایلی برای آپلود باشد مشخصه encType باید برابر با Multipart/form-data مقداردهی شود تا اطلاعات فایل به درستی کد شوند. در زمان ارسال فرم Content-type درخواست برابر با Multipart/form-data و فرمت اطلاعات درخواست ارسالی به شکل زیر خواهد بود :


همانطور که می‌بینید هر فیلد در فرم، در یک بخش جداگانه قرار گرفته است که با خط چین هایی از هم جدا شده اند. هر بخش، header‌های جداگانه خود را دارد.

- Content-Disposition که نام فیلد و نام فایل را شامل می‌شود .

- content-type که mime type مخصوص آن بخش از داده‌ها را مشخص می‌کند.

پس از اینکه فرم را تکمیل کرده و ارسال کنید ، با پیام خطای زیر مواجه می‌شوید :

خطای روی داده اعلام می‌کند که Web API فاقد MediaTypeFormatter برای خواندن اطلاعات ارسال شده با فرمتMultiPart/Form-data  است.  Web API برای خواندن و بایند کردن پارامترهای complex Type از درون بدنه پیام یک درخواست از MediaTypeFormatter استفاده می‌کند و همانطور که گفته شد Web API فاقد Formatter توکار برای deserialize کردن داده‌های با فرمت Multipart/form-data است.

راه حل‌ها :

روشی که در سایت asp.net برای آپلود فایل در web api استفاده شده، عدم استفاده از پارامترها و خواندن محتوای Request در درون کنترلر است. که به طبع در صورتی که بخواهیم کنترلرهای تمیز و کوچکی داشته باشیم روش مناسبی نیست. از طرفی امتیاز parameter binding و modelstate را هم از دست خواهیم داد.

روش دیگری که می‌خواهیم در اینجا پیاده سازی کنیم ساختن یک MediaTypeFormatter برای خواندن فرمت Multipart/form-data است. با این روش کد موردنیاز کپسوله شده و امکان استفاده از binding و modelstate را خواهیم داشت.

برای ساختن یک MediaTypeFormatter یکی از 2 کلاس MediaTypeFormatter یا  BufferedMediaTypeFormatter  را باید پیاده سازی کنیم . تفاوت این دو در این است که BufferedMediaTypeFormatter برخلاف MediaTypeFormatter از متدهای synchronous استفاده می‌کند.

 
پیاده سازی :

یک کلاس به نام MultiPartMediaTypeFormatter می‌سازیم و کلاس MediaTypeFormatter را به عنوان کلاس پایه آن قرار می‌دهیم .

public class MultiPartMediaTypeFormatter : MediaTypeFormatter
{
    ...
}

ابتدا در تابع سازنده کلاس فرمت هایی که می‌خواهیم توسط این کلاس خوانده شوند را تعریف می‌کنیم :

        public MultiPartMediaTypeFormatter()
        {
            SupportedMediaTypes.Add(new MediaTypeHeaderValue("multipart/form-data"));
        }
در اینجا Multipart/form-data را به عنوان تنها نوع مجاز تعریف کرده ایم.

سپس با پیاده سازی توابع CanReadType و CanWriteType مربوط به کلاس MediaTypeFormatter مشخص می‌کنیم که چه مدل‌هایی را می‌توان توسط این کلاس  serialize / deserialize کرد. در اینجا چون می‌خواهیم این کلاس محدود به یک مدل خاص نباشد، از یک اینترفیس برای شناسایی کلاس‌های مجاز استفاده می‌کنیم .

    public interface INeedMultiPartMediaTypeFormatter
    {
    }

و آنرا به کلاس newProduct اضافه می‌کنیم :

public class NewProduct : INeedMultiPartMediaTypeFormatter
{
 ...
}
از آنجا که تنها نیاز به خواندن اطلاعات داریم و قصد نوشتن نداریم، در متد CanWriteType مقدار false را برمی گردانیم .
        public override bool CanReadType(Type type)
        {
            return typeof(INeedMultiPartMediaTypeFormatter).IsAssignableFrom(type);
        }

        public override bool CanWriteType(Type type)
        {
            return false;
        }

و اما تابع ReadFromStreamAsync که کار خواندن محتوای ارسال شده و بایند کردن آنها به پارامترها را برعهده دارد 

public async override Task<object> ReadFromStreamAsync(Type type, Stream stream, HttpContent content, IFormatterLogger formatterLogger)
که در آن پارامتر type مربوط به مدل مشخص شده به عنوان پارامتر اکشن (NewProduct)است و پارامتر content محتوای درخواست را در خود دارد.

ابتدا محتوای ارسال شده را خوانده و اطلاعات فرم را استخراج می‌کنیم و از طرف دیگر با استفاده از کلاس Activator یک نمونه از مدل جاری را ساخته و لیست property‌های آنرا استخراج می‌کنیم.

            MultipartMemoryStreamProvider provider = await content.ReadAsMultipartAsync();
            IEnumerable<HttpContent> formData = provider.Contents.AsEnumerable();

            var modelInstance = Activator.CreateInstance(type);
            IEnumerable<PropertyInfo> properties = type.GetProperties();

سپس در یک حلقه به ترتیب برای هر property متعلق به مدل، در میان اطلاعات فرم جستجو می‌کنیم. برای پیدا کردن اطلاعات متناظر با هر property در هدر Content-Disposition که در بالا توضیح داده شد، به دنبال فیلد همنام با property می‌گردیم .

            foreach (PropertyInfo prop in properties)
            {
                var propName = prop.Name.ToLower();
                var propType = prop.PropertyType;

                var data = formData.FirstOrDefault(d => d.Headers.ContentDisposition.Name.ToLower().Contains(propName));
در صورتی که فیلدی وجود داشته باشد کار را ادامه می‌دهیم .

 گفتیم که هر فیلد یک هدر، Content-Type هم می‌تواند داشته باشد. این هدر به صورت پیش فرض معادل text/plain است و برای فیلدهای عادی قرار داده نمی‌شود . در این مثال چون فقط یک فیلد غیر رشته ای داریم فرض را بر این گرفته ایم که در صورت وجود Content-Type، فیلد مربوط به تصویر است. در صورتیکهContentType  وجود داشته باشد، محتوای فیلد را به شکل Stream خوانده به byte[] تبدیل و با استفاده از متد SetValue در property مربوطه قرار می‌دهیم.

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        using (var fileStream = await data.ReadAsStreamAsync())
                        {
                            using (MemoryStream ms = new MemoryStream())
                            {
                                fileStream.CopyTo(ms);
                                prop.SetValue(modelInstance, ms.ToArray());
                            }                            
                        }
                    }

در صورتی که Content-Type غایب باشد بدین معنی است که محتوای فیلد از نوع رشته است ( عدد ، تاریخ ، guid ، رشته ) و باید به نوع مناسب تبدیل شود. ابتدا آن را به صورت یک رشته می‌خوانیم و با استفاده از Convert.ChangeType آنرا به نوع مناسب تبدیل می‌کنیم و در property متناظر قرار می‌دهیم .

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        //...
                    }
                    else
                    {
                        string rawVal = await data.ReadAsStringAsync();
                        object val = Convert.ChangeType(rawVal, propType);

                        prop.SetValue(modelInstance, val);
                    }
                }
و در نهایت نمونه ساخته شده از مدل را برگشت می‌دهیم.
return modelInstance;
برای فعال کردن این Formatter باید آنرا به لیست formmater‌های web api اضافه بکنیم. فایل WebApiConfig در App_Start را باز کرده و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:
config.Formatters.Add(new MultiPartMediaTypeFormatter());
حال اگر مجددا فرم را به سرور ارسال کنیم، با پیام خطایی، مواجه نشده و عمل binding با موفقیت انجام می‌گیرد.

مطالب
ASP.NET MVC و Identity 2.0 : مفاهیم پایه
در تاریخ 20 مارچ 2014 تیم ASP.NET نسخه نهایی Identity 2.0 را منتشر کردند . نسخه جدید برخی از ویژگی‌های درخواست شده پیشین را عرضه می‌کند و در کل قابلیت‌های احراز هویت و تعیین سطح دسترسی ارزنده ای را پشتیبانی می‌کند. این فریم ورک در تمام اپلیکیشن‌های ASP.NET می‌تواند بکار گرفته شود.

فریم ورک Identity در سال 2013 معرفی شد، که دنباله سیستم ASP.NET Membership بود. سیستم قبلی گرچه طی سالیان استفاده می‌شد اما مشکلات زیادی هم بهمراه داشت. بعلاوه با توسعه دنیای وب و نرم افزار، قابلیت‌های مدرنی مورد نیاز بودند که باید پشتیبانی می‌شدند. فریم ورک Identity در ابتدا سیستم ساده و کارآمدی برای مدیریت کاربران بوجود آورد و مشکلات پیشین را تا حد زیادی برطرف نمود. بعنوان مثال فریم ورک جدید مبتنی بر EF Code-first است، که سفارشی کردن سیستم عضویت را بسیار آسان می‌کند و به شما کنترل کامل می‌دهد. یا مثلا احراز هویت مبتنی بر پروتوکل OAuth پشتیبانی می‌شود که به شما اجازه استفاده از فراهم کنندگان خارجی مانند گوگل، فیسبوک و غیره را می‌دهد.

نسخه جدید این فریم ورک ویژگی‌های زیر را معرفی می‌کند (بعلاوه مواردی دیگر):

  • مدل حساب‌های کاربری توسعه داده شده. مثلا آدرس ایمیل و اطلاعات تماس را هم در بر می‌گیرد
  • احراز هویت دو مرحله ای (Two-Factor Authentication) توسط اطلاع رسانی ایمیلی یا پیامکی. مشابه سیستمی که گوگل، مایکروسافت و دیگران استفاده می‌کنند
  • تایید حساب‌های کاربری توسط ایمیل (Account Confirmation)
  • مدیریت کاربران و نقش‌ها (Administration of Users & Roles)
  • قفل کردن حساب‌های کاربری در پاسخ به Invalid log-in attempts
  • تامین کننده شناسه امنیتی (Security Token Provider) برای بازتولید شناسه‌ها در پاسخ به تغییرات تنظیمات امنیتی (مثلا هنگام تغییر کلمه عبور)
  • بهبود پشتیبانی از Social log-ins
  • یکپارچه سازی ساده با Claims-based Authorization

Identity 2.0 تغییرات چشم گیری نسبت به نسخه قبلی به‌وجود آورده است. به نسبت ویژگی‌های جدید، پیچیدگی‌هایی نیز معرفی شده‌اند. اگر به تازگی (مانند خودم) با نسخه 1 این فریم ورک آشنا شده و کار کرده اید، آماده شوید! گرچه لازم نیست از صفر شروع کنید، اما چیزهای بسیاری برای آموختن وجود دارد.

در این مقاله نگاهی اجمالی به نسخه‌ی جدید این فریم ورک خواهیم داشت. کامپوننت‌های جدید و اصلی را خواهیم شناخت و خواهیم دید هر کدام چگونه در این فریم ورک کار می‌کنند. بررسی عمیق و جزئی این فریم ورک از حوصله این مقاله خارج است، بنابراین به این مقاله تنها بعنوان یک نقطه شروع برای آشنایی با این فریم ورک نگاه کنید.

اگر به دنبال اطلاعات بیشتر و بررسی‌های عمیق‌تر هستید، لینک هایی در انتهای این مقاله نگاشت شده اند. همچنین طی هفته‌های آینده چند مقاله تخصصی‌تر خواهم نوشت تا از دید پیاده سازی بیشتر با این فریم ورک آشنا شوید.

در این مقاله با مقدار قابل توجهی کد مواجه خواهید شد. لازم نیست تمام جزئیات آنها را بررسی کنید، تنها با ساختار کلی این فریم ورک آشنا شوید. کامپوننت‌ها را بشناسید و بدانید که هر کدام در کجا قرار گرفته اند، چطور کار می‌کنند و اجزای کلی سیستم چگونه پیکربندی می‌شوند. گرچه، اگر به برنامه نویسی دات نت (#ASP.NET, C) تسلط دارید و با نسخه قبلی Identity هم کار کرده اید، درک کدهای جدید کار ساده ای خواهد بود.

Identity 2.0 با نسخه قبلی سازگار نیست

اپلیکیشن هایی که با نسخه 1.0 این فریم ورک ساخته شده اند نمی‌توانند بسادگی به نسخه جدید مهاجرت کنند. قابلیت هایی جدیدی که پیاده سازی شده اند تغییرات چشمگیری در معماری این فریم ورک بوجود آورده اند، همچنین API مورد استفاده در اپلیکیشن‌ها نیز دستخوش تغییراتی شده است. مهاجرت از نسخه 1.0 به 2.0 نیاز به نوشتن کدهای جدید و اعمال تغییرات متعددی دارد که از حوصله این مقاله خارج است. فعلا همین قدر بدانید که این مهاجرت نمی‌تواند بسادگی در قالب Plug-in and play صورت پذیرد!

شروع به کار : پروژه مثال‌ها را از NuGet دریافت کنید

در حال حاظر (هنگام نوشتن این مقاله) قالب پروژه استانداردی برای اپلیکیشن‌های ASP.NET MVC که ا ز Identity 2.0 استفاده کنند وجود ندارد. برای اینکه بتوانید از نسخه جدید این فریم ورک استفاده کنید، باید پروژه مثال را توسط NuGet دریافت کنید. ابتدا پروژه جدیدی از نوع ASP.NET Web Application بسازید و قالب Empty را در دیالوگ تنظیمات انتخاب کنید.

کنسول Package Manager را باز کنید و با اجرای فرمان زیر پروژه مثال‌ها را دانلود کنید.

PM> Install-Package Microsoft.AspNet.Identity.Samples -Pre
پس از آنکه NuGet کار خود را به اتمام رساند، ساختار پروژه ای مشابه پروژه‌های استاندارد MVC مشاهده خواهید کرد. پروژه شما شامل قسمت‌های Models, Views, Controllers و کامپوننت‌های دیگری برای شروع به کار است. گرچه در نگاه اول ساختار پروژه بسیار شبیه به پروژه‌های استاندارد ASP.NET MVC به نظر می‌آید، اما با نگاهی دقیق‌تر خواهید دید که تغییرات جدیدی ایجاد شده‌اند و پیچیدگی هایی نیز معرفی شده اند.

پیکربندی Identity : دیگر به سادگی نسخه قبلی نیست
به نظر من یکی از مهم‌ترین نقاط قوت فریم ورک Identity یکی از مهم‌ترین نقاط ضعفش نیز بود. سادگی نسخه 1.0 این فریم ورک کار کردن با آن را بسیار آسان می‌کرد و به سادگی می‌توانستید ساختار کلی و روند کارکردن کامپوننت‌های آن را درک کنید. اما همین سادگی به معنای محدود بودن امکانات آن نیز بود. بعنوان مثال می‌توان به تایید حساب‌های کاربری یا پشتیبانی از احراز هویت‌های دو مرحله ای اشاره کرد.

برای شروع نگاهی اجمالی به پیکربندی این فریم ورک و اجرای اولیه اپلیکیشن خواهیم داشت. سپس تغییرات را با نسخه 1.0 مقایسه می‌کنیم.

در هر دو نسخه، فایلی بنام Startup.cs در مسیر ریشه پروژه خواهید یافت. در این فایل کلاس واحدی بنام Startup تعریف شده است که متد ()ConfigureAuth را فراخوانی می‌کند. چیزی که در این فایل مشاهده نمی‌کنیم، خود متد ConfigureAuth است. این بدین دلیل است که مابقی کد کلاس Startup در یک کلاس پاره ای (Partial) تعریف شده که در پوشه App_Start قرار دارد. نام فایل مورد نظر Startup.Auth.cs است که اگر آن را باز کنید تعاریف یک کلاس پاره ای بهمراه متد ()ConfigureAuth را خواهید یافت. در یک پروژه که از نسخه Identity 1.0 استفاده می‌کند، کد متد ()ConfigureAuth مطابق لیست زیر است.
public partial class Startup
{
    public void ConfigureAuth(IAppBuilder app)
    {
        // Enable the application to use a cookie to 
        // store information for the signed in user
        app.UseCookieAuthentication(new CookieAuthenticationOptions
        {
            AuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie,
            LoginPath = new PathString("/Account/Login")
        });

        // Use a cookie to temporarily store information about a 
        // user logging in with a third party login provider
        app.UseExternalSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);

        // Uncomment the following lines to enable logging 
        // in with third party login providers
        //app.UseMicrosoftAccountAuthentication(
        //    clientId: "",
        //    clientSecret: "");

        //app.UseTwitterAuthentication(
        //   consumerKey: "",
        //   consumerSecret: "");
 
        //app.UseFacebookAuthentication(
        //   appId: "",
        //   appSecret: "");

        //app.UseGoogleAuthentication();
    }
}
در قطعه کد بالا پیکربندی لازم برای کوکی‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین کدهایی بصورت توضیحات وجود دارد که به منظور استفاده از تامین کنندگان خارجی مانند گوگل، فیسبوک، توییتر و غیره استفاده می‌شوند. حال اگر به کد این متد در نسخه Identity 2.0 دقت کنید خواهید دید که کد بیشتری نوشته شده است.
public partial class Startup {
    public void ConfigureAuth(IAppBuilder app) {
        // Configure the db context, user manager and role 
        // manager to use a single instance per request
        app.CreatePerOwinContext(ApplicationDbContext.Create);
        app.CreatePerOwinContext<ApplicationUserManager>(ApplicationUserManager.Create);
        app.CreatePerOwinContext<ApplicationRoleManager>(ApplicationRoleManager.Create);

        // Enable the application to use a cookie to store information for the 
        // signed in user and to use a cookie to temporarily store information 
        // about a user logging in with a third party login provider 
        // Configure the sign in cookie
        app.UseCookieAuthentication(new CookieAuthenticationOptions {
            AuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie,
            LoginPath = new PathString("/Account/Login"),
            Provider = new CookieAuthenticationProvider {
                // Enables the application to validate the security stamp when the user 
                // logs in. This is a security feature which is used when you 
                // change a password or add an external login to your account.  
                OnValidateIdentity = SecurityStampValidator
                    .OnValidateIdentity<ApplicationUserManager, ApplicationUser>(
                    validateInterval: TimeSpan.FromMinutes(30),
                    regenerateIdentity: (manager, user) 
                    => user.GenerateUserIdentityAsync(manager))
            }
        });

        app.UseExternalSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);

        // Enables the application to temporarily store user information when 
        // they are verifying the second factor in the two-factor authentication process.
        app.UseTwoFactorSignInCookie(
            DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie, 
            TimeSpan.FromMinutes(5));

        // Enables the application to remember the second login verification factor such 
        // as phone or email. Once you check this option, your second step of 
        // verification during the login process will be remembered on the device where 
        // you logged in from. This is similar to the RememberMe option when you log in.
        app.UseTwoFactorRememberBrowserCookie(
            DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorRememberBrowserCookie);

        // Uncomment the following lines to enable logging in 
        // with third party login providers
        //app.UseMicrosoftAccountAuthentication(
        //    clientId: "",
        //    clientSecret: "");

        //app.UseTwitterAuthentication(
        //   consumerKey: "",
        //   consumerSecret: "");

        //app.UseFacebookAuthentication(
        //   appId: "",
        //   appSecret: "");

        //app.UseGoogleAuthentication();
    }
}
اول از همه به چند فراخوانی متد app.CreatePerOwinContext بر می‌خوریم. با این فراخوانی‌ها Callback هایی را رجیستر می‌کنیم که آبجکت‌های مورد نیاز را بر اساس نوع تعریف شده توسط type arguments وهله سازی می‌کنند. این وهله‌ها سپس توسط فراخوانی متد ()context.Get قابل دسترسی خواهند بود. این به ما می‌گوید که حالا Owin بخشی از اپلیکیشن ما است و فریم ورک Identity 2.0 از آن برای ارائه قابلیت هایش استفاده می‌کند.

مورد بعدی ای که جلب توجه می‌کند فراخوانی‌های دیگری برای پیکربندی احراز هویت دو مرحله‌ای است. همچنین پیکربندی‌های جدیدی برای کوکی‌ها تعریف شده است که در نسخه قبلی وجود نداشتند.

تا اینجا پیکربندی‌های اساسی برای اپلیکیشن شما انجام شده است و می‌توانید از اپلیکیشن خود استفاده کنید. بکارگیری فراهم کنندگان خارجی در حال حاضر غیرفعال است و بررسی آنها نیز از حوصله این مقاله خارج است. این کلاس پیکربندی‌های اساسی Identity را انجام می‌دهد. کامپوننت‌های پیکربندی و کدهای کمکی دیگری نیز وجود دارند که در کلاس IdentityConfig.cs تعریف شده اند.

پیش از آنکه فایل IdentityConfig.cs را بررسی کنیم، بهتر است نگاهی به کلاس ApplicationUser بیاندازیم که در پوشه Models قرار گرفته است.


کلاس جدید ApplicationUser در Identity 2.0
اگر با نسخه 1.0 این فریم ورک اپلیکیشنی ساخته باشید، ممکن است متوجه شده باشید که کلاس پایه IdentityUser محدود و شاید ناکافی باشد. در نسخه قبلی، این فریم ورک پیاده سازی IdentityUser را تا حد امکان ساده نگاه داشته بود تا اطلاعات پروفایل کاربران را معرفی کند.
public class IdentityUser : IUser
{
    public IdentityUser();
    public IdentityUser(string userName);

    public virtual string Id { get; set; }
    public virtual string UserName { get; set; }

    public virtual ICollection<IdentityUserRole> Roles { get; }
    public virtual ICollection<IdentityUserClaim> Claims { get; }
    public virtual ICollection<IdentityUserLogin> Logins { get; }

    public virtual string PasswordHash { get; set; }
    public virtual string SecurityStamp { get; set; }
}
بین خواص تعریف شده در این کلاس، تنها Id, UserName و Roles برای ما حائز اهمیت هستند (از دید برنامه نویسی). مابقی خواص عمدتا توسط منطق امنیتی این فریم ورک استفاده می‌شوند و کمک شایانی در مدیریت اطلاعات کاربران به ما نمی‌کنند.

اگر از نسخه Identity 1.0 استفاده کرده باشید و مطالعاتی هم در این زمینه داشته باشید، می‌دانید که توسعه کلاس کاربران بسیار ساده است. مثلا برای افزودن فیلد آدرس ایمیل و اطلاعات دیگر کافی بود کلاس ApplicationUser را ویرایش کنیم و از آنجا که این فریم ورک مبتنی بر EF Code-first است بروز رسانی دیتابیس و مابقی اپلیکیشن کار چندان مشکلی نخواهد بود.

با ظهور نسخه Identity 2.0 نیاز به برخی از این سفارشی سازی‌ها از بین رفته است. گرچه هنوز هم می‌توانید بسادگی مانند گذشته کلاس ApplicationUser را توسعه و گسترش دهید، تیم ASP.NET تغییراتی بوجود آورده اند تا نیازهای رایج توسعه دهندگان را پاسخگو باشد.

اگر به کد کلاس‌های مربوطه دقت کنید خواهید دید که کلاس ApplicationUser همچنان از کلاس پایه IdentityUser ارث بری می‌کند، اما این کلاس پایه پیچیده‌تر شده است. کلاس ApplicationUser در پوشه Models و در فایلی بنام IdentityModels.cs تعریف شده است. همانطور که می‌بینید تعاریف خود این کلاس بسیار ساده است.
public class ApplicationUser : IdentityUser {
    public async Task<ClaimsIdentity> GenerateUserIdentityAsync(
        UserManager<ApplicationUser> manager) {
        // Note the authenticationType must match the one 
        // defined in CookieAuthenticationOptions.AuthenticationType
        var userIdentity = 
            await manager.CreateIdentityAsync(this, 
                DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie);

        // Add custom user claims here
        return userIdentity;
    }
}
حال اگر تعاریف کلاس IdentityUser را بازیابی کنید (با استفاده از قابلیت Go To Definition در VS) خواهید دید که این کلاس خود از کلاس پایه دیگری ارث بری می‌کند. اگر به این پیاده سازی دقت کنید کاملا واضح است که ساختار این کلاس به کلی نسبت به نسخه قبلی تغییر کرده است.
public class IdentityUser<TKey, TLogin, TRole, TClaim> : IUser<TKey>
    where TLogin : Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework.IdentityUserLogin<TKey>
    where TRole : Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework.IdentityUserRole<TKey>
    where TClaim : Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework.IdentityUserClaim<TKey>
{
    public IdentityUser();

    // Used to record failures for the purposes of lockout
    public virtual int AccessFailedCount { get; set; }
    // Navigation property for user claims
    public virtual ICollection<TClaim> Claims { get; }
    // Email
    public virtual string Email { get; set; }
    // True if the email is confirmed, default is false
    public virtual bool EmailConfirmed { get; set; }
    // User ID (Primary Key)
    public virtual TKey Id { get; set; }
    // Is lockout enabled for this user
    public virtual bool LockoutEnabled { get; set; }
    // DateTime in UTC when lockout ends, any 
    // time in the past is considered not locked out.
    public virtual DateTime? LockoutEndDateUtc { get; set; }

    // Navigation property for user logins
    public virtual ICollection<TLogin> Logins { get; }
    // The salted/hashed form of the user password
    public virtual string PasswordHash { get; set; }
    // PhoneNumber for the user
    public virtual string PhoneNumber { get; set; }
    // True if the phone number is confirmed, default is false
    public virtual bool PhoneNumberConfirmed { get; set; }
    // Navigation property for user roles
    public virtual ICollection<TRole> Roles { get; }

    // A random value that should change whenever a users 
    // credentials have changed (password changed, login removed)
    public virtual string SecurityStamp { get; set; }
    // Is two factor enabled for the user
    public virtual bool TwoFactorEnabled { get; set; }
    // User name
    public virtual string UserName { get; set; }
}
اول از همه آنکه برخی از خواص تعریف شده هنوز توسط منطق امنیتی فریم ورک استفاده می‌شوند و از دید برنامه نویسی مربوط به مدیریت اطلاعات کاربران نیستند. اما به هر حال فیلد‌های Email و PhoneNumber نیاز به ویرایش تعریف پیش فرض موجودیت کاربران را از بین می‌برد.

اما از همه چیز مهم‌تر امضا (Signature)ی خود کلاس است. این آرگومانهای جنریک چه هستند؟ به امضای این کلاس دقت کنید.
public class IdentityUser<TKey, TLogin, TRole, TClaim> : IUser<TKey>
    where TLogin : Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework.IdentityUserLogin<TKey>
    where TRole : Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework.IdentityUserRole<TKey>
    where TClaim : Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework.IdentityUserClaim<TKey>
نسخه جدید IdentityUser انواع آرگومانهای جنریک را پیاده سازی می‌کند که انعطاف پذیری بسیار بیشتری به ما می‌دهند. بعنوان مثال بیاد بیاورید که نوع داده فیلد Id در نسخه 1.0 رشته (string) بود. اما در نسخه جدید استفاده از آرگومانهای جنریک (در اینجا TKey) به ما اجازه می‌دهد که نوع این فیلد را مشخص کنیم. همانطور که مشاهده می‌کنید خاصیت Id در این کلاس نوع داده TKey را باز می‌گرداند.
public virtual TKey Id { get; set; }
یک مورد حائز اهمیت دیگر خاصیت Roles است که بصورت زیر تعریف شده.
public virtual ICollection<TRole> Roles { get; }
همانطور که می‌بینید نوع TRole بصورت جنریک تعریف شده و توسط تعاریف کلاس IdentityUser مشخص می‌شود. اگر به محدودیت‌های پیاده سازی این خاصیت دقت کنید می‌بینید که نوع این فیلد به <IdentityUserRole<TKey محدود (constraint) شده است، که خیلی هم نسبت به نسخه 1.0 تغییری نکرده. چیزی که تفاوت چشمگیری کرده و باعث breaking changes می‌شود تعریف خود IdentityUserRole است.

در نسخه Identity 1.0 کلاس IdentityUserRole بصورت زیر تعریف شده بود.
public class IdentityUserRole 
{
      public IdentityUserRole();
      public virtual IdentityRole Role { get; set; }
      public virtual string RoleId { get; set; }
      public virtual IdentityUser User { get; set; }
      public virtual string UserId { get; set; }
}
این کلاس را با پیاده سازی نسخه Identity 2.0 مقایسه کنید.
public class IdentityUserRole<TKey> 
{
    public IdentityUserRole();
    public virtual TKey RoleId { get; set; }
    public virtual TKey UserId { get; set; }
}
پیاده سازی پیشین ارجاعاتی به آبجکت هایی از نوع IdentityRole و IdentityUser داشت. پیاده سازی نسخه 2.0 تنها شناسه‌ها را ذخیره می‌کند. اگر در اپلیکیشنی که از نسخه 1.0 استفاده می‌کند سفارشی سازی هایی انجام داده باشید (مثلا تعریف کلاس Role را توسعه داده باشید، یا سیستمی مانند Group-based Roles را پیاده سازی کرده باشید) این تغییرات سیستم قبلی شما را خواهد شکست.

بررسی پیاده سازی جدید IdentityUser از حوصله این مقاله خارج است. فعلا همین قدر بدانید که گرچه تعاریف پایه کلاس کاربران پیچیده‌تر شده است، اما انعطاف پذیری بسیار خوبی بدست آمده که شایان اهمیت فراوانی است.

از آنجا که کلاس ApplicationUser از IdentityUser ارث بری می‌کند، تمام خواص و تعاریف این کلاس پایه در ApplicationUser قابل دسترسی هستند.


کامپوننت‌های پیکربندی Identity 2.0 و کدهای کمکی
گرچه متد ()ConfigAuth در کلاس Startup، محلی است که پیکربندی Identity در زمان اجرا صورت می‌پذیرد، اما در واقع کامپوننت‌های موجود در فایل IdentityConfig.cs هستند که اکثر قابلیت‌های Identity 2.0 را پیکربندی کرده و نحوه رفتار آنها در اپلیکیشن ما را کنترل می‌کنند.

اگر محتوای فایل IdentityConfig.cs را بررسی کنید خواهید دید که کلاس‌های متعددی در این فایل تعریف شده اند. می‌توان تک تک این کلاس‌ها را به فایل‌های مجزایی منتقل کرد، اما برای مثال جاری کدها را بهمین صورت رها کرده و نگاهی اجمالی به آنها خواهیم داشت. بهرحال در حال حاظر تمام این کلاس‌ها در فضای نام ApplicationName.Models قرار دارند.


Application User Manager و Application Role Manager
اولین چیزی که در این فایل به آنها بر می‌خوریم دو کلاس ApplicationUserManager و ApplicationRoleManager هستند. آماده باشید، مقدار زیادی کد با انواع داده جنریک در پیش روست!
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>
{
    public ApplicationUserManager(IUserStore<ApplicationUser> store)
        : base(store)
    {
    }

    public static ApplicationUserManager Create(
        IdentityFactoryOptions<ApplicationUserManager> options, 
        IOwinContext context)
    {
        var manager = new ApplicationUserManager(
            new UserStore<ApplicationUser>(
                context.Get<ApplicationDbContext>()));

        // Configure validation logic for usernames
        manager.UserValidator = 
            new UserValidator<ApplicationUser>(manager)
        {
            AllowOnlyAlphanumericUserNames = false,
            RequireUniqueEmail = true
        };

        // Configure validation logic for passwords
        manager.PasswordValidator = new PasswordValidator
        {
            RequiredLength = 6, 
            RequireNonLetterOrDigit = true,
            RequireDigit = true,
            RequireLowercase = true,
            RequireUppercase = true,
        };

        // Configure user lockout defaults
        manager.UserLockoutEnabledByDefault = true;
        manager.DefaultAccountLockoutTimeSpan = TimeSpan.FromMinutes(5);
        manager.MaxFailedAccessAttemptsBeforeLockout = 5;

        // Register two factor authentication providers. This application uses 
        // Phone and Emails as a step of receiving a code for verifying 
        // the user You can write your own provider and plug in here.
        manager.RegisterTwoFactorProvider("PhoneCode", 
            new PhoneNumberTokenProvider<ApplicationUser>
        {
            MessageFormat = "Your security code is: {0}"
        });

        manager.RegisterTwoFactorProvider("EmailCode", 
            new EmailTokenProvider<ApplicationUser>
        {
            Subject = "SecurityCode",
            BodyFormat = "Your security code is {0}"
        });

        manager.EmailService = new EmailService();
        manager.SmsService = new SmsService();

        var dataProtectionProvider = options.DataProtectionProvider;

        if (dataProtectionProvider != null)
        {
            manager.UserTokenProvider = 
                new DataProtectorTokenProvider<ApplicationUser>(
                    dataProtectionProvider.Create("ASP.NET Identity"));
        }

        return manager;
    }

    public virtual async Task<IdentityResult> AddUserToRolesAsync(
        string userId, IList<string> roles)
    {
        var userRoleStore = (IUserRoleStore<ApplicationUser, string>)Store;
        var user = await FindByIdAsync(userId).ConfigureAwait(false);

        if (user == null)
        {
            throw new InvalidOperationException("Invalid user Id");
        }

        var userRoles = await userRoleStore
            .GetRolesAsync(user)
            .ConfigureAwait(false);

        // Add user to each role using UserRoleStore
        foreach (var role in roles.Where(role => !userRoles.Contains(role)))
        {
            await userRoleStore.AddToRoleAsync(user, role).ConfigureAwait(false);
        }

        // Call update once when all roles are added
        return await UpdateAsync(user).ConfigureAwait(false);
    }

    public virtual async Task<IdentityResult> RemoveUserFromRolesAsync(
        string userId, IList<string> roles)
    {
        var userRoleStore = (IUserRoleStore<ApplicationUser, string>) Store;
        var user = await FindByIdAsync(userId).ConfigureAwait(false);

        if (user == null)
        {
            throw new InvalidOperationException("Invalid user Id");
        }

        var userRoles = await userRoleStore
            .GetRolesAsync(user)
            .ConfigureAwait(false);

        // Remove user to each role using UserRoleStore
        foreach (var role in roles.Where(userRoles.Contains))
        {
            await userRoleStore
                .RemoveFromRoleAsync(user, role)
                .ConfigureAwait(false);
        }

        // Call update once when all roles are removed
        return await UpdateAsync(user).ConfigureAwait(false);
    }
}
قطعه کد بالا گرچه شاید به نظر طولانی بیاید، اما در کل، کلاس ApplicationUserManager توابع مهمی را برای مدیریت کاربران فراهم می‌کند: ایجاد کاربران جدید، انتساب کاربران به نقش‌ها و حذف کاربران از نقش ها. این کلاس بخودی خود از کلاس <UserManager<ApplicationUser ارث بری می‌کند بنابراین تمام قابلیت‌های UserManager در این کلاس هم در دسترس است. اگر به متد ()Create دقت کنید می‌بینید که وهله ای از نوع ApplicationUserManager باز می‌گرداند. بیشتر تنظیمات پیکربندی و تنظیمات پیش فرض کاربران شما در این متد اتفاق می‌افتد.

مورد حائز اهمیت بعدی در متد ()Create فراخوانی ()<context.Get<ApplicationDBContext است. بیاد بیاورید که پیشتر نگاهی به متد ()ConfigAuth داشتیم که چند فراخوانی CreatePerOwinContext داشت که توسط آنها Callback هایی را رجیستر می‌کردیم. فراخوانی متد ()<context.Get<ApplicationDBContext این Callback‌‌ها را صدا می‌زند، که در اینجا فراخوانی متد استاتیک ()ApplicationDbContext.Create خواهد بود. در ادامه بیشتر درباره این قسمت خواهید خواهند.

اگر دقت کنید می‌بینید که احراز هویت، تعیین سطوح دسترسی و تنظیمات مدیریتی و مقادیر پیش فرض آنها در متد ()Create انجام می‌شوند و سپس وهله ای از نوع خود کلاس ApplicationUserManager بازگشت داده می‌شود. همچنین سرویس‌های احراز هویت دو مرحله ای نیز در همین مرحله پیکربندی می‌شوند. اکثر پیکربندی‌ها و تنظیمات نیازی به توضیح ندارند و قابل درک هستند. اما احراز هویت دو مرحله ای نیاز به بررسی عمیق‌تری دارد. در ادامه به این قسمت خواهیم پرداخت. اما پیش از آن نگاهی به کلاس ApplicationRoleManager بیاندازیم.
public class ApplicationRoleManager : RoleManager<IdentityRole>
{
    public ApplicationRoleManager(IRoleStore<IdentityRole,string> roleStore)
        : base(roleStore)
    {
    }

    public static ApplicationRoleManager Create(
        IdentityFactoryOptions<ApplicationRoleManager> options, 
        IOwinContext context)
    {
        var manager = new ApplicationRoleManager(
            new RoleStore<IdentityRole>(
                context.Get<ApplicationDbContext>()));

        return manager;
    }
}
مانند کلاس ApplicationUserManager مشاهده می‌کنید که کلاس ApplicationRoleManager از <RoleManager<IdentityRole ارث بری می‌کند. بنابراین تمام قابلیت‌های کلاس پایه نیز در این کلاس در دسترس هستند. یکبار دیگر متدی بنام ()Create را مشاهده می‌کنید که وهله ای از نوع خود کلاس بر می‌گرداند.


سرویس‌های ایمیل و پیامک برای احراز هویت دو مرحله ای و تایید حساب‌های کاربری
دو کلاس دیگری که در فایل IdentityConfig.cs وجود دارند کلاس‌های EmailService و SmsService هستند. بصورت پیش فرض این کلاس‌ها تنها یک wrapper هستند که می‌توانید با توسعه آنها سرویس‌های مورد نیاز برای احراز هویت دو مرحله ای و تایید حساب‌های کاربری را بسازید.
public class EmailService : IIdentityMessageService
{
    public Task SendAsync(IdentityMessage message)
    {
        // Plug in your email service here to send an email.
        return Task.FromResult(0);
    }
}

public class SmsService : IIdentityMessageService
{
    public Task SendAsync(IdentityMessage message)
    {
        // Plug in your sms service here to send a text message.
        return Task.FromResult(0);
    }
}
دقت کنید که هر دو این کلاس‌ها قرارداد واحدی را بنام IIdentityMessageService پیاده سازی می‌کنند. همچنین قطعه کد زیر را از متد ()ApplicationUserManager.Create بیاد آورید.
// Register two factor authentication providers. This application uses 
// Phone and Emails as a step of receiving a code for verifying 
// the user You can write your own provider and plug in here.
manager.RegisterTwoFactorProvider("PhoneCode", 
    new PhoneNumberTokenProvider<ApplicationUser>
{
    MessageFormat = "Your security code is: {0}"
});

manager.RegisterTwoFactorProvider("EmailCode", 
    new EmailTokenProvider<ApplicationUser>
{
    Subject = "SecurityCode",
    BodyFormat = "Your security code is {0}"
});

manager.EmailService = new EmailService();
manager.SmsService = new SmsService();
همانطور که می‌بینید در متد ()Create کلاس‌های EmailService و SmsService وهله سازی شده و توسط خواص مرتبط به وهله ApplicationUserManager ارجاع می‌شوند.


کلاس کمکی SignIn
هنگام توسعه پروژه مثال Identity، تیم توسعه دهندگان کلاسی کمکی برای ما ساخته‌اند که فرامین عمومی احراز هویت کاربران و ورود آنها به اپلیکیشن را توسط یک API ساده فراهم می‌سازد. برای آشنایی با نحوه استفاده از این متد‌ها می‌توانیم به کنترلر AccountController در پوشه Controllers مراجعه کنیم. اما پیش از آن بگذارید نگاهی به خود کلاس SignInHelper داشته باشیم.
public class SignInHelper
{
    public SignInHelper(
        ApplicationUserManager userManager, 
        IAuthenticationManager authManager)
    {
        UserManager = userManager;
        AuthenticationManager = authManager;
    }

    public ApplicationUserManager UserManager { get; private set; }
    public IAuthenticationManager AuthenticationManager { get; private set; }

    public async Task SignInAsync(
        ApplicationUser user, 
        bool isPersistent, 
        bool rememberBrowser)
    {
        // Clear any partial cookies from external or two factor partial sign ins
        AuthenticationManager.SignOut(
            DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie, 
            DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie);

        var userIdentity = await user.GenerateUserIdentityAsync(UserManager);

        if (rememberBrowser)
        {
            var rememberBrowserIdentity = 
                AuthenticationManager.CreateTwoFactorRememberBrowserIdentity(user.Id);

            AuthenticationManager.SignIn(
                new AuthenticationProperties { IsPersistent = isPersistent }, 
                userIdentity, 
                rememberBrowserIdentity);
        }
        else
        {
            AuthenticationManager.SignIn(
                new AuthenticationProperties { IsPersistent = isPersistent }, 
                userIdentity);
        }
    }

    public async Task<bool> SendTwoFactorCode(string provider)
    {
        var userId = await GetVerifiedUserIdAsync();

        if (userId == null)
        {
            return false;
        }

        var token = await UserManager.GenerateTwoFactorTokenAsync(userId, provider);

        // See IdentityConfig.cs to plug in Email/SMS services to actually send the code
        await UserManager.NotifyTwoFactorTokenAsync(userId, provider, token);

        return true;
    }

    public async Task<string> GetVerifiedUserIdAsync()
    {
        var result = await AuthenticationManager.AuthenticateAsync(
            DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie);

        if (result != null && result.Identity != null 
            && !String.IsNullOrEmpty(result.Identity.GetUserId()))
        {
            return result.Identity.GetUserId();
        }

        return null;
    }

    public async Task<bool> HasBeenVerified()
    {
        return await GetVerifiedUserIdAsync() != null;
    }

    public async Task<SignInStatus> TwoFactorSignIn(
        string provider, 
        string code, 
        bool isPersistent, 
        bool rememberBrowser)
    {
        var userId = await GetVerifiedUserIdAsync();

        if (userId == null)
        {
            return SignInStatus.Failure;
        }

        var user = await UserManager.FindByIdAsync(userId);

        if (user == null)
        {
            return SignInStatus.Failure;
        }

        if (await UserManager.IsLockedOutAsync(user.Id))
        {
            return SignInStatus.LockedOut;
        }

        if (await UserManager.VerifyTwoFactorTokenAsync(user.Id, provider, code))
        {
            // When token is verified correctly, clear the access failed 
            // count used for lockout
            await UserManager.ResetAccessFailedCountAsync(user.Id);
            await SignInAsync(user, isPersistent, rememberBrowser);

            return SignInStatus.Success;
        }

        // If the token is incorrect, record the failure which 
        // also may cause the user to be locked out
        await UserManager.AccessFailedAsync(user.Id);

        return SignInStatus.Failure;
    }

    public async Task<SignInStatus> ExternalSignIn(
        ExternalLoginInfo loginInfo, 
        bool isPersistent)
    {
        var user = await UserManager.FindAsync(loginInfo.Login);

        if (user == null)
        {
            return SignInStatus.Failure;
        }

        if (await UserManager.IsLockedOutAsync(user.Id))
        {
            return SignInStatus.LockedOut;
        }

        return await SignInOrTwoFactor(user, isPersistent);
    }

    private async Task<SignInStatus> SignInOrTwoFactor(
        ApplicationUser user, 
        bool isPersistent)
    {
        if (await UserManager.GetTwoFactorEnabledAsync(user.Id) &&
            !await AuthenticationManager.TwoFactorBrowserRememberedAsync(user.Id))
        {
            var identity = new ClaimsIdentity(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie);
            identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, user.Id));

            AuthenticationManager.SignIn(identity);
            return SignInStatus.RequiresTwoFactorAuthentication;
        }

        await SignInAsync(user, isPersistent, false);
        return SignInStatus.Success;
    }

    public async Task<SignInStatus> PasswordSignIn(
        string userName, 
        string password, 
        bool isPersistent, 
        bool shouldLockout)
    {
        var user = await UserManager.FindByNameAsync(userName);

        if (user == null)
        {
            return SignInStatus.Failure;
        }

        if (await UserManager.IsLockedOutAsync(user.Id))
        {
            return SignInStatus.LockedOut;
        }

        if (await UserManager.CheckPasswordAsync(user, password))
        {
            return await SignInOrTwoFactor(user, isPersistent);
        }

        if (shouldLockout)
        {
            // If lockout is requested, increment access failed 
            // count which might lock out the user
            await UserManager.AccessFailedAsync(user.Id);

            if (await UserManager.IsLockedOutAsync(user.Id))
            {
                return SignInStatus.LockedOut;
            }
        }

        return SignInStatus.Failure;
    }
}
کد این کلاس نسبتا طولانی است، و بررسی عمیق آنها از حوصله این مقاله خارج است. گرچه اگر به دقت یکبار این کلاس را مطالعه کنید می‌توانید براحتی از نحوه کارکرد آن آگاه شوید. همانطور که می‌بینید اکثر متدهای این کلاس مربوط به ورود کاربران و مسئولیت‌های تعیین سطوح دسترسی است.

این متدها ویژگی‌های جدیدی که در Identity 2.0 عرضه شده اند را در بر می‌گیرند. متد آشنایی بنام ()SignInAsync را می‌بینیم، و متدهای دیگری که مربوط به احراز هویت دو مرحله ای و external log-ins می‌شوند. اگر به متدها دقت کنید خواهید دید که برای ورود کاربران به اپلیکیشن کارهای بیشتری نسبت به نسخه پیشین انجام می‌شود.

بعنوان مثال متد Login در کنترلر AccountController را باز کنید تا نحوه مدیریت احراز هویت در Identity 2.0 را ببینید.
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> Login(LoginViewModel model, string returnUrl)
{
    if (!ModelState.IsValid)
    {
        return View(model);
    }

    // This doen't count login failures towards lockout only two factor authentication
    // To enable password failures to trigger lockout, change to shouldLockout: true
    var result = await SignInHelper.PasswordSignIn(
        model.Email, 
        model.Password, 
        model.RememberMe, 
        shouldLockout: false);

    switch (result)
    {
        case SignInStatus.Success:
            return RedirectToLocal(returnUrl);
        case SignInStatus.LockedOut:
            return View("Lockout");
        case SignInStatus.RequiresTwoFactorAuthentication:
            return RedirectToAction("SendCode", new { ReturnUrl = returnUrl });
        case SignInStatus.Failure:
        default:
            ModelState.AddModelError("", "Invalid login attempt.");

            return View(model);
    }
}

مقایسه Sign-in با نسخه Identity 1.0
در نسخه 1.0 این فریم ورک، ورود کاربران به اپلیکیشن مانند لیست زیر انجام می‌شد. اگر متد Login در کنترلر AccountController را باز کنید چنین قطعه کدی را می‌بینید.
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> Login(LoginViewModel model, string returnUrl)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        var user = await UserManager.FindAsync(model.UserName, model.Password);

        if (user != null)
        {
            await SignInAsync(user, model.RememberMe);
            return RedirectToLocal(returnUrl);
        }
        else
        {
            ModelState.AddModelError("", "Invalid username or password.");
        }
    }

    // If we got this far, something failed, redisplay form
    return View(model);
}
در قطعه کد بالا متدی در کلاس UserManager را فراخوانی می‌کنیم که مشابه قطعه کدی است که در کلاس SignInHelper دیدیم. همچنین متد SignInAsync را فراخوانی می‌کنیم که مستقیما روی کنترلر AccountController تعریف شده است.
private async Task SignInAsync(ApplicationUser user, bool isPersistent)
{
    AuthenticationManager.SignOut(
        DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);

    var identity = await UserManager.CreateIdentityAsync(
        user, DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie);

    AuthenticationManager.SignIn(
        new AuthenticationProperties() { IsPersistent = isPersistent }, identity);
}
مسلما با عرضه قابلیت‌های جدید در Identity 2.0 و تغییرات معماری این فریم ورک، پیچیدگی هایی معرفی می‌شود که حتی در امور ساده ای مانند ورود کاربران نیز قابل مشاهده است.


ApplicationDbContext
اگر از نسخه پیشین Identity در اپلیکیشن‌های ASP.NET MVC استفاده کرده باشید با کلاس ApplicationDbContext آشنا هستید. این کلاس پیاده سازی پیش فرض EF فریم ورک است، که اپلیکیشن شما توسط آن داده‌های مربوط به Identity را ذخیره و بازیابی می‌کند.

در پروژه مثال ها، تیم Identity این کلاس را بطور متفاوتی نسبت به نسخه 1.0 پیکربندی کرده اند. اگر فایل IdentityModels.cs را باز کنید تعاریف کلاس ApplicationDbContext را مانند لیست زیر خواهید یافت.
public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser> {
    public ApplicationDbContext()
        : base("DefaultConnection", throwIfV1Schema: false) {
    }

    static ApplicationDbContext() {
        // Set the database intializer which is run once during application start
        // This seeds the database with admin user credentials and admin role
        Database.SetInitializer<ApplicationDbContext>(new ApplicationDbInitializer());
    }

    public static ApplicationDbContext Create() {
        return new ApplicationDbContext();
    }
}
قطعه کد بالا دو متد استاتیک تعریف می‌کند. یکی ()Create و دیگری ()ApplicationDbContext که سازنده دیتابیس (database initializer) را تنظیم می‌کند. این متد هنگام اجرای اپلیکیشن فراخوانی می‌شود و هر پیکربندی ای که در کلاس ApplicationDbInitializer تعریف شده باشد را اجرا می‌کند. اگر به فایل IdentityConfig.cs مراجعه کنیم می‌توانیم تعاریف این کلاس را مانند لیست زیر بیابیم.
public class ApplicationDbInitializer 
    : DropCreateDatabaseIfModelChanges<ApplicationDbContext> 
{
    protected override void Seed(ApplicationDbContext context) 
    {
        InitializeIdentityForEF(context);
        base.Seed(context);
    }

    public static void InitializeIdentityForEF(ApplicationDbContext db) 
    {
        var userManager = HttpContext
            .Current.GetOwinContext()
            .GetUserManager<ApplicationUserManager>();

        var roleManager = HttpContext.Current
            .GetOwinContext()
            .Get<ApplicationRoleManager>();

        const string name = "admin@admin.com";
        const string password = "Admin@123456";
        const string roleName = "Admin";

        //Create Role Admin if it does not exist
        var role = roleManager.FindByName(roleName);

        if (role == null) 
        {
            role = new IdentityRole(roleName);
            var roleresult = roleManager.Create(role);
        }

        var user = userManager.FindByName(name);

        if (user == null) 
        {
            user = new ApplicationUser { UserName = name, Email = name };

            var result = userManager.Create(user, password);
            result = userManager.SetLockoutEnabled(user.Id, false);
        }

        // Add user admin to Role Admin if not already added
        var rolesForUser = userManager.GetRoles(user.Id);

        if (!rolesForUser.Contains(role.Name)) 
        {
            var result = userManager.AddToRole(user.Id, role.Name);
        }
    }
}
پیکربندی جاری در صورتی که مدل موجودیت‌ها تغییر کنند دیتابیس را پاک کرده و مجددا ایجاد می‌کند. در غیر اینصورت از دیتابیس موجود استفاده خواهد شد. اگر بخواهیم با هر بار اجرای اپلیکیشن دیتابیس از نو ساخته شود، می‌توانیم کلاس مربوطه را به <DropCreateDatabaseAlways<ApplicationDbContext تغییر دهیم. بعنوان مثال هنگام توسعه اپلیکیشن و بمنظور تست می‌توانیم از این رویکرد استفاده کنیم تا هر بار با دیتابیسی (تقریبا) خالی شروع کنیم.

نکته حائز اهمیت دیگر متد ()InitializeIdentityForEF است. این متد کاری مشابه متد ()Seed انجام می‌دهد که هنگام استفاده از مهاجرت‌ها (Migrations) از آن استفاده می‌کنیم. در این متد می‌توانید رکوردهای اولیه ای را در دیتابیس ثبت کنید. همانطور که مشاهده می‌کنید در قطعه کد بالا نقشی مدیریتی بنام Admin ایجاد شده و کاربر جدیدی با اطلاعاتی پیش فرض ساخته می‌شود که در آخر به این نقش منتسب می‌گردد. با انجام این مراحل، پس از اجرای اولیه اپلیکیشن کاربری با سطح دسترسی مدیر در اختیار خواهیم داشت که برای تست اپلیکیشن بسیار مفید خواهد بود.

در این مقاله نگاهی اجمالی به Identity 2.0 در پروژه‌های ASP.NET MVC داشتیم. کامپوننت‌های مختلف فریم ورک و نحوه پیکربندی آنها را بررسی کردیم و با تغییرات و قابلیت‌های جدید به اختصار آشنا شدیم. در مقالات بعدی بررسی هایی عمیق‌تر خواهیم داشت و با نحوه استفاده و پیاده سازی قسمت‌های مختلف این فریم ورک آشنا خواهیم شد.


مطالعه بیشتر
مطالب
یک سرویس (میکروسرویس) چیست؟ و چگونه آن را مستند کنیم؟ (قسمت اول)
معماری میکروسرویس (یا به اختصار: میکروسرویس) یک سبک معماری نرم افزار می‌باشد که در آن یک نرم افزار، به مجموعه‌ای از سرویس‌ها خرد می‌شود؛ به نحوی که هر سرویس مسئولیت انجام بخشی از منطق کسب و کار را به عهده داشته باشد.
این تقسیم بندی مزایای متعددی را به همراه دارد که نهایتا پیاده سازی و توسعه راحت‌تر نرم افزار‌های بزرگ و پیچیده را ممکن می‌نماید. از جمله مزایای این معماری می‌توان به راحت‌تر شدن مباحث continuous delivery/deployment، مقیاس پذیری بهتر، تحمل خطا، مهاجرت به (و یا استفاده از) تکنولوژی‌های جدید در بخش‌های مختلف نرم افزار و ... اشاره نمود.

مهم‌ترین بخش و تصمیمات شما به عنوان یک معمار نرم افزار، هنگام طراحی با استفاده از این معماری، شناسایی بخش‌های مختلف کسب و کار، جدا سازی و مرزبندی نمودن آنها و نهایتا طراحی سرویس‌ها و تعیین نحوه همکاری آنها با یکدیگر می‌باشد. لذا در هنگام استفاده از معماری میکروسرویس، مرکز توجهات باید کسب و کار باشد و نه مسائل تکنیکال و موضوعاتی مانند Docker, Kubernetes , Serverless و ... . (DDD می‌تواند به شما جهت مرزبندی بخش‌های مختلف کسب و کار و شناسایی سرویس‌ها کمک نماید)

تا اینجا متوجه شدیم که میکروسرویس در واقع یک سبک معماری نرم افزار محسوب می‌گردد و در واقع میکروسرویس (در اینجا و ادامه مقاله، منظور از میکروسرویس، معماری میکروسرویس می‌باشد) از چندین سرویس مجزا و مستقل تشکیل شده‌است که هر سرویس معمولا مسئولیت بخشی از منطق کسب و کار را بر عهده خواهد داشت.

مشخصات یک سرویس
هر سرویس در معماری میکروسرویس دارای چندین ویژگی اصلی به شرح زیر می‌باشد:
- Loosely coupled with other services - باید به طور مستقل از سایر سرویس‌ها عمل کند. به این معنا که تغییر و توسعه سایر سرویس‌ها موجب اختلالی در عملکرد این سرویس نگردد و برعکس، تغییر و توسعه این سرویس نباید عملکرد سایر سرویس‌ها را مختل نماید.
- Independently deployable - تیم توسعه دهنده سرویس قادر باشد تا بدون نیاز به هماهنگی با سایر تیم‌ها، خدمات خود (شامل ویژگی‌های جدید و تغییرات) را مستقر (Deploy) نماید.
- Capable of being developed by a small team – سرویس، امکان توسعه توسط یک تیم کوچک را داشته باشد. این مورد به جهت جلوگیری از سربار زیاد ناشی از هماهنگی در تیم‌های بزرگ، ضرورت دارد.
- Highly maintainable and testable – سرویس بسیار قابل نگهداری و قابل آزمایش باشد؛ امکان توسعه، تست و استقرار سریع را داشته باشد.

ساختار یک سرویس
حال که با ویژگی‌ها و مشخصات اصلی یک سرویس آشنا شدیم، در دیاگرام زیر، ساختار درونی یک سرویس را که از معماری هگزاگون (hexagonal architecture) استفاده می‌نماید، بررسی میکنیم. در این معماری، هسته سرویس، منطق کسب کار (Business logic) می‌باشد که توسط چندین آداپتور (جهت ارتباط با سایر سرویس‌ها) احاطه شده است.

بیایید با دقت به هر یک از بخش‌های یک سرویس (با توجه به دیاگرام فوق) نگاه کنیم

هر سرویس  احتمالا دارای یک یا چندین API می‌باشد
از دید مصرف کنندگان یک سرویس (Consumers)، تنها مورد با اهمیت یک سرویس، APIهای آن سرویس می‌باشد. APIهای یک سرویس نیز (با توجه به تصویر فوق) شامل عملیات یا Operations و وقایع منتشر شده یا Published events می‌باشند. که در ادامه این انواع را بررسی میکنیم.

- عملیات (Operations)
به صورت کلی و همانطور که در دیاگرام فوق قابل مشاهده می‌باشد، عملیات به دو نوع دستورات (Commands) و جستارها (Queries) تقسیم می‌شوند. دستورات نوعی از عملیات می‌باشند که موجب تغییر داده‌ها می‌شود؛ اما در مقابل جستارها، عملیاتی در جهت واکشی داده‌ها می‌باشند. برای مثال یک سرویس  ثبت سفارش (OrderService) را در نظر بگیرید. عملیاتی مانند ثبت سفارش ()CreateOrder، انصراف از سفارش ثبت شده  ()CancelOrder و ... عملیاتی از نوع دستورات هستند و عملیاتی مانند یافتن یک سفارش خاص ()FindOrder که هیچ دیتایی را تغییر نمیدهد، از نوع جستارها می‌باشند.
عملیات ارائه شده توسط یک سرویس میتواند از ترکیبی از پروتکل‌های همزمان (Synchronous protocols) مانند REST یا gRPC و پروتکل‌های غیر همزمان (Asynchronous protocols) مانند messaging باشند.
پروتکل‌های همزمان، به ویژه REST، بیشتر در مواردی که قصد ارائه API به کلاینت‌های خارجی (External clients) را داریم، مانند موبایل اپلیکیشن‌ها و یا نرم افزارهای تک صفحه‌ای (SPA) کاربرد دارند.
از پروتکل‌های غیر همزمان مانند messaging نیز بیشتر در مواردی که میخواهیم الگوی ساگا (SAGA) را پیاده سازی نماییم و به روز نگه داشتن داده‌ها را بین سرویس‌های مختلف حفظ کنیم، نیاز به استفاده داریم. برای مثال در همان سیستم ثبت سفارش، عملیات ()CreateOrder به صورت Rest و با متد Post در Endpoint ای مانند /Order پیاده سازی می‌شود و پس از فراخوانی، یک عملیات غیرهمزمان مانند CreateOrderSaga را نیز به صورت messaging آغاز میکند.

- وقایع (Events)
سرویس‌ها، اغلب وقایعی (Event) را نیز منتشر میکنند. منظور از وقایع یا events معمولا همان مفهوم domain event درDDD می‌باشد که در همان ادبیات DDD وقایع توسط aggregate‌ها در زمان هایی مانند ایجاد، ویرایش، حذف و یا سایر مفاهیم موجود در منطق کسب و کار منتشر می‌شوند. سرویس نیز معمولا این وقایع را روی یک کانال ارتباطی (message channel) که توسط یک message broker (مانند RabbitMQ, Apache Kafka, ActiveMQ و ...) پیاده سازی شده است، منتشر میکند. و علاقمندان به دریافت این وقایع می‌توانند وقایع را پس از انتشار، بر روی کانال ارتباطی دریافت نمایند.


منطق کسب و کار (Business Logic)
منطق کسب و کار، قلب هر سرویس و دلیل وجود آن سرویس می‌باشد که API هایی را در قالب عملیات (Opertaions) پیاده سازی و همچنین مواردی را در قالب وقایع (Events) منتشر می‌نماید. همچنین منطق کسب و کار می‌تواند بنا بر نیاز خود، عملیات مربوط به سایر سرویس‌ها را فراخوانی و یا در کانال‌های ارتباطی (channels) مربوط به وقایع آنها، مشترک (Subscribes) شود و نهایتا داده‌ها را در دیتابیس خود نگهداری نماید.

نحوه همکاری سرویس‌ها با یکدیگر (Services Collaborations)
با توجه به مفاهیم فوق، زمانی که صحبت از همکاری (collaborate) بین سرویس‌ها می‌شود، معمولا منظور، ارتباط آنها از طریق APIهای یکدیگر (شامل عملیات و وقایع که پیش‌تر توضیح داده شد) می‌باشد (به جای خواندن و نوشتن مستقیم در دیتابیس‌های مربوط به یکدیگر می‌باشد).
برای مثال یک سرویس ممکن است عملیات مربوط به ایجاد سفارش ()CreateOrder را از سرویس ثبت سفارش (OrderService) فراخوانی نماید و یا برعکس خود سرویس ثبت سفارش (OrderService) ممکن است بر حسب نیاز منطق کسب و کار خود، عملیات ارائه شده توسط سرویس انبار را فراخوانی نماید.
همچنین یک سرویس جهت همکاری با دیگر سرویس‌ها میتواند در وقایع منتشر شده (Published events) توسط آنها مشترک (Subscribes) شود. برای مثال سرویس ثبت سفارش احتمالا در وقایع منتشر شده از سوی سرویس رستوران مشترک می‌شود.

دیتابیس اختصاصی
معمولا هر سرویس دارای یک یا چند دیتابیس می‌باشد که دیتای اختصاصی مربوط به منطق کسب و کار خود و در مواردی بخشی از دیتای مربوط به سایر سرویس‌ها را در آن‌(ها) نگهداری میکند. برای مثال اطلاعات سفارش‌ها را هم سرویس ثبت سفارش و هم سرویس رستوران، هر دو نگهداری میکنند و عملا این دیتا ابتدا در سرویس رستوران و سپس در سرویس ثبت سفارش، مجددا نگهداری می‌شود و به نوعی دیتای فوق Replicate شده و تکراری می‌باشد. اما به جهت اطمینان از کاهش وابستگی (loose coupling) این تکرار داده‌ها انجام می‌شود. در مجموع استفاده از یک دیتابیس مشترک (منظور table مشترک می‌باشد) بین سرویس‌ها ایده‌ی بدی می‌باشد و سرویس‌ها باید از طریق API‌های یکدیگر باهم همکاری نمایند.

نتیجه
در این مقاله عنوان شد که میکروسرویس یک سبک معماری می‌باشد و در این معماری، نرم افزار و منطق کسب و کار، به چندین سرویس مختلف  تقسیم می‌شود. مشخصات کلیدی که هر سرویس باید در این سبک معماری (microservice architecture) داشته باشد و همچنین ساختار درونی هر سرویس بررسی شد.
در قسمت بعدی این مقاله، در مورد نحوه مستند سازی این سرویس‌ها صحبت می‌شود. چرا که با زیاد شدن تعداد سرویس‌ها، در صورت عدم وجود یک مستندات مناسب (documents)، ارتباط و هماهنگی تیم‌ها با یکدیگر خود موجب سربار خواهد شد.

منابع
برگرفته شده از مقاله آقای ریچاردسون (whats-a-service
مطالب
ارسال PingBack در ASP.NET
Pingback یکی از روش‌های اطلاع رسانی به سایت‌های دیگر در مورد لینک دادن به آن‌ها در سایت خود است. برای مثال من لینکی از یکی از مطالب شما را در متن جاری خودم قرار می‌دهم. سپس به وسیله‌ی ارسال یک ping، در مورد انجام اینکار به شما اطلاع رسانی می‌کنم. حاصل آن عموما قسمت معروف ping-backs سایت‌ها است. این مورد نیز یکی از روش‌های مؤثر SEO در گرفتن backlink است و تبلیغ محتوا.
کار کردن با پروتکل Ping-back آنچنان ساده نیست؛ از این جهت که تبادل ارتباطات آن با پروتکل XML-RPC انجام می‌شود. XML-RPC نیز توسط PHP کارها بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ بجای استفاده از پروتکل‌های استاندارد وب سرویس‌ها مانند Soap و امثال آن. پیاده سازی‌های ابتدایی Pingback نیز مرتبط است به Wordpress معروف که با PHP تهیه شده‌است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به جزئیات پیاده سازی ارسال ping-back توسط برنامه‌های ASP.NET.


یافتن آدرس وب سرویس سایت پذیرای Pingback

اولین قدم در پیاده سازی Pingback، یافتن آدرسی است که باید اطلاعات مورد نظر را به آن ارسال کرد. این آدرس عموما به دو طریق ارائه می‌شود:
الف) در هدری به نام x-pingback و یا pingback
ب) در قسمتی از کدهای HTML صفحه به شکل
 <link rel="pingback" href="pingback server">
برای مثال اگر به وبلاگ‌های MSDN دقت کنید، هدر x-pingback را می‌توانید در خروجی وب سرور آن‌ها مشاهده کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نیاز است Response header را آنالیز کنیم.
        private Uri findPingbackServiceUri()
        {
            var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(_targetUri);
            request.UserAgent = UserAgent;
            request.Timeout = Timeout;
            request.ReadWriteTimeout = Timeout;
            request.Method = WebRequestMethods.Http.Get;
            request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;
            using (var response = request.GetResponse() as HttpWebResponse)
            {
                if (response == null) return null;

                var url = extractPingbackServiceUriFormHeaders(response);
                if (url != null)
                    return url;

                if (!isResponseHtml(response))
                    return null;

                using (var reader = new StreamReader(response.GetResponseStream()))
                {
                    return extractPingbackServiceUriFormPage(reader.ReadToEnd());
                }
            }
        }

        private static Uri extractPingbackServiceUriFormHeaders(WebResponse response)
        {
            var pingUrl = response.Headers.AllKeys.FirstOrDefault(header =>
                                header.Equals("x-pingback", StringComparison.OrdinalIgnoreCase) ||
                                header.Equals("pingback", StringComparison.OrdinalIgnoreCase));

            return getValidAbsoluteUri(pingUrl);
        }

        private static Uri extractPingbackServiceUriFormPage(string content)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(content)) return null;
            var regex = new Regex(@"(?s)<link\srel=""pingback""\shref=""(.+?)""", RegexOptions.IgnoreCase);
            var match = regex.Match(content);
            return (!match.Success || match.Groups.Count < 2) ? null : getValidAbsoluteUri(match.Groups[1].Value);
        }

        private static Uri getValidAbsoluteUri(string url)
        {
            Uri absoluteUri;
            return string.IsNullOrWhiteSpace(url) || !Uri.TryCreate(url, UriKind.Absolute, out absoluteUri) ? null : absoluteUri;
        }

        private static bool isResponseHtml(WebResponse response)
        {
            var contentTypeKey = response.Headers.AllKeys.FirstOrDefault(header =>
                                        header.Equals("content-type", StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
            return !string.IsNullOrWhiteSpace(contentTypeKey) &&
                    response.Headers[contentTypeKey].StartsWith("text/html", StringComparison.OrdinalIgnoreCase);
        }
نحوه‌ی استخراج آدرس سرویس Pingback یک سایت را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید.
targetUri، آدرسی است از یک سایت دیگر که در سایت ما درج شده‌است. زمانیکه این صفحه را درخواست می‌کنیم، response.Headers.AllKeys حاصل می‌تواند حاوی کلید x-pingback باشد یا خیر. اگر بلی، همینجا کار پایان می‌یابد. فقط باید مطمئن شد که این آدرس مطلق است و نه نسبی. به همین جهت در متد getValidAbsoluteUri، بررسی بر روی UriKind.Absolute انجام شده‌است.
اگر هدر فاقد کلید x-pingback باشد، قسمت ب را باید بررسی کرد. یعنی نیاز است محتوای Html صفحه را برای یافتن link rel=pingback بررسی کنیم. همچنین باید دقت داشت که پیش از اینکار نیاز است حتما بررسی isResponseHtml صورت گیرد. برای مثال در سایت شما لینکی به یک فایل 2 گیگابایتی SQL Server درج شده‌است. در این حالت نباید ابتدا 2 گیگابایت فایل دریافت شود و سپس بررسی کنیم که آیا محتوای آن حاوی link rel=pingback است یا خیر. اگر محتوای ارسالی از نوع text/html بود، آنگاه کار دریافت محتوای لینک انجام خواهد شد.


ارسال Ping به آدرس سرویس Pingback

اکنون که آدرس سرویس pingback یک سایت را یافته‌ایم، کافی است ping ایی را به آن ارسال کنیم:
        public void Send()
        {
            var pingUrl = findPingbackServiceUri();
            if (pingUrl == null)
                throw new NotSupportedException(string.Format("{0} doesn't support pingback.", _targetUri.Host));

            sendPing(pingUrl);
        }

        private void sendPing(Uri pingUrl)
        {
            var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(pingUrl);
            request.UserAgent = UserAgent;
            request.Timeout = Timeout;
            request.ReadWriteTimeout = Timeout;
            request.Method = WebRequestMethods.Http.Post;
            request.ContentType = "text/xml";
            request.ProtocolVersion = HttpVersion.Version11;
            makeXmlRpcRequest(request);
            using (var response = (HttpWebResponse)request.GetResponse())
            {
                response.Close();
            }
        }

        private void makeXmlRpcRequest(WebRequest request)
        {
            var stream = request.GetRequestStream();
            using (var writer = new XmlTextWriter(stream, Encoding.ASCII))
            {
                writer.WriteStartDocument(true);
                writer.WriteStartElement("methodCall");
                writer.WriteElementString("methodName", "pingback.ping");
                writer.WriteStartElement("params");

                writer.WriteStartElement("param");
                writer.WriteStartElement("value");
                writer.WriteElementString("string", Uri.EscapeUriString(_sourceUri.ToString()));
                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();

                writer.WriteStartElement("param");
                writer.WriteStartElement("value");
                writer.WriteElementString("string", Uri.EscapeUriString(_targetUri.ToString()));
                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();

                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();
            }
        }
اینبار HttpWebRequest تشکیل شده از نوع post است و نه get. همچنین مقداری را که باید ارسال کنیم نیاز است مطابق پروتکل XML-RPC باشد. برای کار با XML-RPC در دات نت یا می‌توان از کتابخانه‌ی Cook Computing's XML-RPC.Net استفاده کرد و یا مطابق کدهای فوق، دستورات آن‌را توسط یک XmlTextWriter کنار هم قرار داد و نهایتا در درخواست Post ارسالی درج کرد.
در اینجا sourceUri آدرس صفحه‌ای در سایت ما است که targetUri ایی (آدرسی از سایت دیگر) در آن درج شده‌است. در یک pinback، صرفا این دو آدرس به سرویس دریافت کننده‌ی pingback ارسال می‌شوند.
سپس سایت دریافت کننده‌ی ping، ابتدا sourceUri را دریافت می‌کند تا عنوان آن‌را استخراج کند و همچنین بررسی می‌کند که آیا targetUri، در آن درج شده‌است یا خیر (آیا spam است یا خیر)؟
تا اینجا اگر این مراحل را کنار هم قرار دهیم به کلاس Pingback ذیل خواهیم رسید:
Pingback.cs


نحوه‌ی استفاده از کلاس Pingback تهیه شده

کار ارسال Pingback عموما به این نحو است: هر زمانیکه مطلبی یا یکی از نظرات آن، ثبت یا ویرایش می‌شوند، نیاز است Pingbackهای آن ارسال شوند. بنابراین تنها کاری که باید انجام شود، استخراج لینک‌های خارجی یک صفحه و سپس فراخوانی متد Send کلاس فوق است.
یافتن لینک‌های یک محتوا را نیز می‌توان مانند متد extractPingbackServiceUriFormPage فوق، توسط یک Regex انجام داد و یا حتی با استفاده از کتابخانه‌ی معروف HTML Agility Pack:
var doc = new HtmlWeb().Load(url);
var linkTags = doc.DocumentNode.Descendants("link");
var linkedPages = doc.DocumentNode.Descendants("a")
                                  .Select(a => a.GetAttributeValue("href", null))
                                  .Where(u => !String.IsNullOrEmpty(u));
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت یازدهم
در این قسمت قصد بررسی کامپوننت‌های فوق العاده‌ی Syncfusion را داریم. احتمالا Syncfusion را با کتاب‌های Succinctly Series آن می شناسید. این شرکت برای Xamarin Forms نزدیک به 130‌ کامپوننت، شامل موارد کار با دیتا، اعم از فرم‌های Data Entry ،Data Grid و ListView را نوشته که در کنار کنترل‌های کار با فایل‌های Office-PDF و همچنین گزارشات و چارت‌ها و سایر کنترل‌های آن، نیاز هر برنامه‌ای را برآورده می‌کند. یکی از چند ده کتاب Xamarin Forms نیز توسط این شرکت نوشته شده‌است.
ما ضمن استفاده کامپوننت List View آن، هم کار با List View را یاد می‌گیریم و هم کار با Syncfusion را. در نظر داشته باشید که خود Xamarin Forms نیز List View دارد و در نسخه‌ی 4 آن که هم اکنون در مرحله‌ی Preview است، کنترل جدیدی به نام CollectionView نیز ارائه شده که امکانات خیلی خوبی دارد.
توجه: مطالب آموزش زیر، از این لینک آورده شده‌است.

برای شروع، ابتدا Nuget Package مربوطه را در پروژه‌ی XamApp نصب کنید. نیازی به نصب کردن آن در XamApp.Android و XamApp.iOS و XamApp.UWP نیست، ولی باز و بسته کردن ویژوال استودیو بعد از نصب و راست کلیک کردن بر روی Solution و زدن Restore nuget packages ایده‌ی خوبی است!

در پروژه‌ی iOS، در فایل AppDelegate.cs، بعد از Forms.Init، کد زیر را کپی کنید:

SfListViewRenderer.Init();

همین کد را در MainPage.xaml.cs در پروژه UWP، قبل از LoadApplication قرار دهید. نیازی به انجام کاری در Android نیست.

سپس Product Key این محصول را به دست آورده و در پروژه XamApp، فولدر Views در فایل SyncfusionLicense قرار دهید.

حال برای نمایش لیستی از محصولات، ابتدا کلاس Product را ایجاد می‌کنیم. چه در زمانیکه یک Rest api را در سمت سرور فراخوانی می‌کنیم و چه زمانیکه با دیتابیس بر روی گوشی یعنی Sqlite کار می‌کنیم، در نهایت لیستی از یک کلاس را داریم (در اینجا Product).

    public class Product : Bindable
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public bool IsActive { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }

در یک View Model جدید با نام ProductsViewModel، در OnNavigatedToAsync، دیتا را از سرور یا دیتابیس، بر روی گوشی دریافت می‌کنیم؛ اما در این مثال، برای راحتی بیشتر یک List را New می‌کنیم:

    public class ProductsViewModel : BitViewModelBase
    {
        public List<Product> Products { get; set; }

        public async override Task OnNavigatedToAsync(INavigationParameters parameters)
        {
            Products = new List<Product> // getting products from server or sqlite database
            {
                new Product { Id = 1, IsActive = true, Name = "Product1" , Price = 12.2m /* m => decimal */ },
                new Product { Id = 2, IsActive = false, Name = "Product2" , Price = 14 },
                new Product { Id = 3, IsActive = true, Name = "Product3" , Price = 11 },
            };
            await base.OnNavigatedToAsync(parameters);
        }
    }

حال نوبت به دادن یک Template می‌رسد. مثلا فرض کنید می‌خواهیم نام را درون یک Label نمایش دهیم و بر اساس فعال یا غیر فعال بودن Product، یک Checkbox را تغییر داده، تیک بزنیم یا نزنیم و در نهایت نمایش قیمت را در یک Label دیگر خواهیم داشت.

    <sfListView:SfListView ItemsSource="{Binding Products}">
        <sfListView:SfListView.ItemTemplate>
            <DataTemplate>
                <FlexLayout x:DataType="model:Product" Direction="Row">
                    <Label
                        FlexLayout.Basis="50%"
                        Text="{Binding Name}"
                        VerticalTextAlignment="Center" />
                    <bitControls:BitCheckbox InputTransparent="True" FlexLayout.Basis="25%" IsChecked="{Binding IsActive}" />
                    <Label
                        FlexLayout.Basis="25%"
                        Text="{Binding Price}"
                        VerticalTextAlignment="Center" />
                </FlexLayout>
            </DataTemplate>
        </sfListView:SfListView.ItemTemplate>
    </sfListView:SfListView>

همانطور که می‌بینید، در DataTemplate از Flex Layout استفاده شده است. Flex Layout در کنار Grid, Stack, Relative, Absolute و سایر Layout‌‌های Xamarin Forms در پروژه قابلیت استفاده دارد و مزیت‌های خاص خود را دارد.

این Data Template توسط List View، حداکثر سه بار ساخته می‌شود؛ چون View Model در لیست مثال خود، سه Product دارد. خود List View تکنیک‌های Virtualization و Cell Reuse را بدون نیاز به هیچ کد اضافه‌ای هندل می‌کند و Performance خوبی دارد. در View مربوطه یعنی ProductsView.xaml، هر Binding ای (مثل Binding Products) به View Model اشاره می‌کند، اما درون Data Template، هر Binding به Product ای اشاره می‌کند که آن ردیف List View، دارد نمایش‌اش می‌دهد. برای همین x:DataType را روی Flex Layout درون Data Template به Product وصل کرده‌ایم. در این صورت اگر بنویسیم Binding N_ame، به ما خطا داده می‌شود که کلاس Product هیچ Property با نام N_ame ندارد که خطای درستی است.

روی BitCheckbox مقدار InputTransparent را برابر با True داده‌ایم که باعث می‌شود کلیک روی Checkbox عملا در نظر گرفته نشود. این منطقی است، زیرا عوض کردن مقدار Checkbox در این مثال ما ذخیره نمی‌شود و کاربرد نمایشی دارد و فقط باعث گیج شدن کاربر می‌شود.

کنترل BitCheckbox از مجموعه کنترل‌های Bit است که اخیرا با BitDatePicker آن آشنا شده‌اید. برای آشنایی با نحوه افزودن این کنترل‌ها به یک پروژه، به مستندات Bit Framework مراجعه کنید. خود Syncfusion نیز Checkbox دارد.

حال فرض کنید که قرار است دکمه‌ای برای هر ردیف List View داشته باشیم که با زدن روی آن، اطلاعات Product به سرور ارسال شود و جزئیات بیشتری دریافت و در قالب یک Alert نمایش داده شود.  برای این کار، ابتدا به Data Template که Flex Layout است، یک دکمه اضافه می‌کنیم. سپس Command آن دکمه را به View Model بایند می‌کنیم. در آن Command البته احتیاج داریم بدانیم درخواست نمایش جزئیات بیشتر، برای کدام Product داده شده. این مهم با Command Parameter شدنی است.

برای پیاده سازی این مثال، در سمت View Model داریم:

 
public BitDelegateCommand<Product> ShowProductDetailsCommand { get; set; }
public IUserDialogs UserDialogs { get; set; } async Task ShowProductDetails(Product product) { string productDetail = $"Product: {product.Name}'s more info: ..."; // get more info from server. await UserDialogs.AlertAsync(productDetail, "Product Detail"); }

کامند ShowProductDetailCommand یک پارامتر را از جنس Product می‌گیرد و آن Product ای است که روی دکمه آن کلیک شده‌است. با Clone کردن آخرین نسخه XamApp و درخواست نمایش صفحه‌ی Products در App.xaml.cs به صورت زیر و اجرای برنامه، می‌توانید درک بهتری از عملکرد آن داشته باشید:

await NavigationService.NavigateAsync("/Nav/Products", animated: false);

سپس در View مربوطه داریم:

 
...
<Button Command="{Binding ShowProductDetailsCommand}" CommandParameter="{Binding .}" Text="Detail..." /> </FlexLayout> </DataTemplate>

CommandParameter اگر برابر با Binding Id می‌بود، به Command در سمت View Model، بجای کل Product، فقط Id آن ارسال می‌شد. ولی Show Product Detail Command منتظر یک Product کامل است، نه فقط Id آن. با نوشتن 

CommandParameter="{Binding .}"

کل Product با کلیک روی دکمه به Command ارسال می‌شود.

اکنون اگر پروژه را Build کنید، خطایی را از x:DataType خواهید گرفت که منطقی است. اگر Binding Name و Binding Price دو Property با نام‌های Name و Price را از کلاس Product جستجو می‌کنند، پس قاعدتا ShowProductDetailCommand نیز در همان کلاس مدل، یعنی Product جستجو می‌شود! ولی می‌دانیم که این Command در View Model ما یعنی ProductsViewModel است. برای حل این مشکل، به جای Binding از bit:ViewModelBinding استفاده می‌کنیم:

Command="{bit:ViewModelBinding ShowProductDetailsCommand}"

در این صورت، بجای جستجو کردن ShowProductDetailCommand در کلاس Product، این را در ProductsViewModel جستجو می‌کند که منجر به خروجی درست می‌شود.

این List View دارای امکاناتی چون Infinite loading، Pull to refresh و Grouping-Sorting-Filtering و ... است که می‌توانید از روی مستندات خوب Syncfusion، آنها را راه اندازی کنید و اگر به مشکلی برخوردید نیز اینجا بپرسید. همچنین نگاهی به لیست 129 کنترل دیگر بیاندازید و ببینید که در برنامه‌های خود از کدام یک از آنها می‌توانید استفاده کنید.