مطالب
SignalR
چند وقتی هست که در کنار بدنه اصلی دات‌نت فریم‌ورک چندین کتابخونه به صورت متن‌باز در حال توسعه هستند. این مورد در ASP.NET بیشتر فعاله و مثلا دو کتابخونه SignalR و WebApi توسط خود مایکروسافت توسعه داده میشه.
SignalR همونطور که در سایت بسیار خلاصه و مفید یک صفحه‌ای! خودش توضیح داده شده (^) یک کتابخونه برای توسعه برنامه‌های وب «زمان واقعی»! (real-time web) است:
Async library for .NET to help build real-time, multi-user interactive web applications.
برنامه‌های زمان واقعی به صورت خلاصه و ساده به‌صورت زیر تعریف میشن (^):
The real-time web is a set of technologies and practices that enable users to receive information as soon as it is published by its authors, rather than requiring that they or their software check a source periodically for updates.
یعنی کاربر سیستم ما بدون نیاز به ارسال درخواستی صریح! برای دریافت آخرین اطلاعات به روز شده در سرور، در برنامه کلاینتش از این تغییرات آگاه بشه. مثلا برنامه‌هایی که برای نمایش نمودارهای آماری داده‌ها استفاده میشه (بورس، قیمت ارز و طلا و ...) و یا مهمترین مثالش میتونه برنامه «چت» باشه. متاسفانه پروتوکل HTTP مورد استفاده در وب محدودیت‌هایی برای پیاده‌سازی این گونه برنامه‌ها داره. روش‌های گوناگونی برای پیاده‌سازی برنامه‌های زمان واقعی در وب وجود داره که کتابخونه SignalR فعلا از موارد زیر استفاده میکنه:
  1. تکنولوژی جدید WebSocket (^) که خوشبختانه پشتیبانی کاملی از اون در دات نت 4.5 (چهار نقطه پنج! نه چهار و نیم!) وجود داره. اما تمام مرورگرها و تمام وب سرورها از این تکنولوژی پشتیبانی نمیکنند و تنها برخی نسخه‌های جدید قابلیت استفاده از آخرین ورژن WebSocket رو دارند که میشه به کروم 16 به بالا و فایرفاکس 11 به بالا و اینترنت اکسپلورر 10 اشاره کرد (برای استفاده از این تکنولوژی در ویندوز نیاز به IIS 8.0 است که متاسفانه فقط در ویندوز 8.0 موجوده):
    Chrome 16, Firefox 11 and Internet Explorer 10 are currently the only browsers supporting the latest specification (RFC 6455).
  2.  یه روش دیگه Server-sent Events نام داره که داده‌های جدید رو به فرم رویدادهای DOM به سمت کلاینت میفرسته(^).
  3. روش دیگه‎‌ای که موجوده به Forever Frame معروفه که در این روش یک iframe مخفی درون کد html مسئول تبادل داده‌هاست. این iframe مخفی به‌صورت یک بلاک Chunked (^) به سمت کلاینت فرستاده میشه. این iframe که مسئول رندر داده‌های جدید در سمت کلاینت هست ارتباط خودش رو با سرور تا ابد! (برای همین بهش forever میگن) حفظ میکنه. هر وقت رویدادی سمت سرور رخ میده با استفاده از این روش داده‌ها به‌صورت تگ‌های script به این فریم مخفی فرستاده می‌شوند و چون مرورگرها محتوای html رو به صورت افزایشی (incrementally) رندر میکنن بنابراین این اسکریپتها به‌ترتیب زمان دریافت اجرا می‌شوند. (البته ظاهرا عبارت forever frame در صنعت عکاسی! معروف‌تره بنابراین در جستجو در زمینه این روش ممکنه کمی مشکل داشته باشین) (^).
  4. روش آخر که در کتابخونه SignalR ازش استفاده میشه long-polling نام داره. در روش polling معمولی پس از ارسال درخواست توسط کلاینت، سرور بلافاصله نتیجه حاصله رو به سمت کلاینت میفرسته و ارتباط قطع میشه. بنابراین برای داده‌های جدید درخواست جدیدی باید به سمت سرور فرستاده بشه که تکرار این روش باعث افزایش شدید بار بر روی سرور و کاهش کارآمدی اون می‌شه. اما در روش long-polling پس از برقراری ارتباط کلاینت با سرور این ارتباط تا مدت زمان معینی (که توسط یه مقدار تایم اوت مشخص میشه و مقدار پیش‌فرضش 2 دقیقه است) برقرار میمونه. بنابراین کلاینت میتونه بدون ایجاد مشکلی در کارایی، داده‌های جدید رو از سرور دریافت کنه. به این روش در برنامه‌نویسی وب اصطلاحا برنامه‌نویسی کامت (Comet Programming) میگن (^ ^).
(البته روش‌های دیگری هم برای پیاده‌سازی برنامه‌های زمان اجرا وجود داره مثل کتابخونه node.js که جستجوی بیشتر به خوانندگان واگذار میشه)
SignalR برای برقراری ارتباط ابتدا بررسی میکنه که آیا هر دو سمت سرور و کلاینت قابلیت پشتیبانی از WebSocket رو دارند. در غیراینصورت سراغ روش Server-sent Events میره. اگر باز هم موفق نشد سعی به برقراری ارتباط با روش forever frame میکنه و اگر باز هم موفق نشد در آخر سراغ long-polling میره.
با استفاده از SignalR شما میتونین از سرور، متدهایی رو در سمت کلاینت فراخونی کنین. یعنی درواقع با استفاده از کدهای سی شارپ میشه متدهای جاوااسکریپت سمت کلاینت رو صدا زد!
بطور خلاصه در این کتابخونه دو کلاس پایه وجود داره:
  1. کلاس سطح پایین PersistentConnection
  2. کلاس سطح بالای Hub
علت این نامگذاری به این دلیله که کلاس سطح پایین پیاده‌سازی پیچیده‌تر و تنظیمات بیشتری نیاز داره اما امکانات بیشتری هم در اختیار برنامه‌نویس قرار می‌ده.
خوب پس از این مقدمه نسبتا طولانی برای دیدن یک مثال ساده میتونین با استفاده از نوگت (Nuget) مثال زیر رو نصب و اجرا کنین (اگه تا حالا از نوگت استفاده نکردین قویا پیشنهاد میکنم که کار رو با دریافتش از اینجا آغاز کنین) :
PM> Install-Package SignalR.Sample
پس از کامل شدن نصب این مثال اون رو اجرا کنین. این یک مثال فرضی ساده از برنامه نمایش ارزش آنلاین سهام برخی شرکتهاست. میتونین این برنامه رو همزمان در چند مرورگر اجرا کنین و نتیجه رو مشاهده کنین.
حالا میریم سراغ یک مثال ساده. میخوایم یک برنامه چت ساده بنویسیم. ابتدا یک برنامه وب اپلیکیشن خالی رو ایجاد کرده و با استفاده از دستور زیر در خط فرمان نوگت، کتابخونه SignalR رو نصب کنین:
PM> Install-Package SignalR
پس از کامل شدن نصب این کتابخونه، ریفرنس‌های زیر به برنامه اضافه میشن:
Microsoft.Web.Infrastructure
Newtonsoft.Json
SignalR
SignalR.Hosting.AspNet
SignalR.Hosting.Common
برای کسب اطلاعات مختصر و مفید از تمام اجزای این کتابخونه به اینجا مراجعه کنین.
همچنین اسکریپت‌های زیر به پوشه Scripts اضافه میشن (این نسخه‌ها مربوط به زمان نگارش این مطلب است):
jquery-1.6.4.js
jquery.signalR-0.5.1.js
بعد یک کلاس با نام SimpleChat به برنامه اضافه و محتوای زیر رو در اون وارد کنین:
using SignalR.Hubs;
namespace SimpleChatWithSignalR
{
  public class SimpleChat : Hub
  {
    public void SendMessage(string message)
    {
      Clients.reciveMessage(message);
    }
  }
} 
دقت کنین که این کلاس از کلاس Hub مشتق شده و همچنین خاصیت Clients از نوع dynamic است. (در مورد جزئیات این کتابخونه در قسمت‌های بعدی توضیحات مفصل‌تری داده میشه)
سپس یک فرم به برنامه اضافه کرده و محتوای زیر رو در اون اضافه کنین:
<input type="text" id="msg" />
<input type="button" value="Send" id="send" /><br />
<textarea id='messages' readonly="true" style="height: 200px; width: 200px;"></textarea>
<script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="Scripts/jquery.signalR-0.5.1.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
  var chat = $.connection.simpleChat;
  chat.reciveMessage = function (msg) {
   $('#messages').val($('#messages').val() + "-" + msg + "\r\n"); 
  };
  $.connection.hub.start();
  $('#send').click(function () {
    chat.sendMessage($('#msg').val());
  });
</script>
همونطور که میبینین برنامه چت ما آماده شد! حالا برنامه رو اجرا کنین و با استفاده از دو مرورگر مختلف نتیجه رو مشاهده کنین.
نکته کلیدی کار SignalR در خط زیر نهفته است:
<script src="signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
اگر محتوای آدرس فوق رو دریافت کنین می‌بینین که موتور این کتابخانه تمامی متدهای موردنیاز در سمت کلاینت رو با استفاده از کدهای جاوااسکریپت تولید کرده. البته در این کد تولیدی از نامگذاری camel Casing استفاده میشه، بنابراین متد SendMessage در سمت سرور به‌صورت sendMessage در سمت کلاینت در دسترسه.
امیدوارم تا اینجا تونسته باشم علاقه شما به استفاده از این کتابخونه رو جلب کرده باشم. در قسمت‌های بعد موارد پیشرفته‌تر این کتابخونه معرفی میشه.
اگه علاقه‌مند باشین میتونین از این ویکی اطلاعات بیشتری بدست بیارین.


به روز رسانی
در دوره‌ای به نام SignalR در سایت، به روز شده‌ای این مباحث را می‌توانید مطالعه کنید.
نظرات مطالب
EF Code First #12
- نیازی به بازنویسی SaveChanges اصلی نیست؛ چون تعریف و پیاده سازی آن در کلاس پایه DbContext قرار دارد.
- در اینجا متد جدید SaveAllChanges تعریف شد تا بدانید اگر خواستید پیش از SaveChanges اصلی، مثلا کار اعتبارسنجی دستی را انجام دهید (برای نمونه در برنامه‌های دسکتاپ مثلا)، چگونه می‌توان به آن دسترسی داشت.
- DbContext در DataLayer قرار دارد. زمانیکه با یک ORM کار می‌کنید، خود ORM همان DataLayer شما است. لایه‌ای که از آن استفاده می‌کند (لایه سرویس)، صرفا با اینترفیس IUnitOfWork کار می‌کند و تعاریف موجود در آن و نه چیزی بیشتر از آن.
- زمانیکه با IUnitOfWork کار می‌کنید، در هیچ قسمتی از برنامه قرار نیست مستقیما new MyContext مشاهده شود. تامین این وهله صرفا از طریق تزریق وابستگی‌ها صورت می‌گیرد (کل بحث جاری یا همان پیاده سازی الگوی Context Per Request بر همین مبنا است؛ یک وهله از Context در طول یک درخواست. نه اینکه هر جایی علاقمند بودیم یک new MyContext دستی نوشته شود).
مطالب
امکان استفاده‌ی از قیود مسیریابی سفارشی ASP.NET Core در Blazor SSR برای رمزگشایی خودکار پارامترهای دریافتی

در Blazor می‌توان مسیریابی‌های پارامتری را به صورت زیر نیز تعریف کرد:

@page "/post/edit/{EditId:int}"

که در اینجا EditId، یک پارامتر مسیریابی از نوع int تعریف شده و به صورت زیر در کدهای صفحه‌ی مرتبط، قابل دسترسی است:

[Parameter] public int? EditId { set; get; }

int تعریف شده‌ی در این مسیریابی، یک routing constraint و یا یک قید مسیریابی محسوب می‌شود و استفاده‌ی از آن، چنین مزایایی را به همراه دارد:

- در این حالت فقط EditId های عددی پردازش می‌شوند و اگر رشته‌ای دریافت شود، کاربر با خروجی از نوع 404 و یا «یافت نشد»، مواجه خواهد شد.

- امکان اعتبارسنجی مقادیر دریافتی، پیش از ارسال آن‌ها به صفحه و پردازش صفحه.

قیود پیش‌فرض تعریف شده‌ی در Blazor

اگر به مستندات مسیریابی Blazor مراجعه کنیم، به‌نظر فقط این موارد را می‌توان به‌عنوان قیود پارامترهای مسیریابی تعریف کرد:

bool, datetime, decimal, double, float, guid, int, long, nonfile 

و ... توضیحاتی در مورد اینکه آیا امکان بسط آن‌ها وجود دارند یا خیر، فعلا در مستندات رسمی آن، ذکر نشده‌اند.

در Blazor 8x می‌توان از قیود مسیریابی سفارشی ASP.NET Core نیز استفاده کرد!

ASP.NET Core سمت سرور، به همراه امکان سفارشی سازی قیودمسیریابی خود نیز هست که آن‌را می‌توان به کمک اینترفیسIRouteConstraint پیاده سازی کرد:

namespace Microsoft.AspNetCore.Routing  
{  
    public interface IRouteConstraint  
    {  
        bool Match(  
            HttpContext httpContext,  
            IRouter route,  
            string routeKey,  
            RouteValueDictionary values,  
            RouteDirection routeDirection);  
    }  
} 

جالب اینجا است که می‌توان این نمونه‌های سفارشی را حداقل در نگارش جدید Blazor 8x SSR نیز استفاده کرد؛ هرچند در مستندات رسمی Blazor هنوز به آن‌ اشاره‌ای نشده‌است.

در امضای متد Match فوق، دو پارامتر routeKey و values آن بیش از مابقی مهم هستند:

- routeKey مشخص می‌کند که الان کدام پارامتر مسیریابی (مانند EditId در این مطلب) در حال پردازش است.

- values، یک دیکشنری است که کلید هر عضو آن، پارامتر مسیریابی و مقدار آن، مقدار دریافتی از URL جاری است.

- اگر این متد مقدار true را برگرداند، یعنی مسیریابی وارد شده‌ی به آن، با موفقیت پردازش و اعتبارسنجی شده و می‌توان صفحه‌ی مرتبط را نمایش داد؛ در غیراینصورت، کاربر پیام یافت نشدن آن صفحه و مسیر درخواستی را مشاهده می‌کند.

پیاده سازی یک قید سفارشی رمزگشایی پارامترهای مسیریابی

فرض کنید قصد ندارید که پارامترهای مسیریابی ویرایش رکوردهای خاصی را دقیقا بر اساس Id متناظر عددی آن‌ها در بانک اطلاعاتی، نمایش دهید؛ برای مثال نمی‌خواهید دقیقا آدرس post/edit/1 را به کاربر نمایش دهید؛ چون نمایش این اعداد عموما ساده و ترتیبی، حدس زدن آن‌ها را ساده‌ کرده و ممکن است در آینده مشکلات امنیتی را به همراه داشته باشد.

می‌خواهیم از آدرس‌های متداول و ساده‌ی عددی زیر:

@page "/post/edit/{EditId:int}"

به آدرس رمزنگاری شده‌ی زیر برسیم:

@page "/post/edit/{EditId:encrypt}"

اگر به این آدرس جدید دقت کنید، در اینجا از نام قید جدیدی به نام encrypt استفاده شده‌است که جزو قیود پیش‌فرض سیستم مسیریابی Blazor نیست. روش تعریف آن به صورت زیر است:

using System.Globalization;
using DNTCommon.Web.Core;

namespace Blazor8xSsrComponents.Utils;

public class EncryptedRouteConstraint(IProtectionProviderService protectionProvider) : IRouteConstraint
{
    public const string Name = "encrypt";

    public bool Match(HttpContext? httpContext,
        IRouter? route,
        string routeKey,
        RouteValueDictionary values,
        RouteDirection routeDirection)
    {
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(routeKey);
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(values);

        if (!values.TryGetValue(routeKey, out var routeValue))
        {
            return false;
        }

        var valueString = Convert.ToString(routeValue, CultureInfo.InvariantCulture);
        values[routeKey] = string.IsNullOrEmpty(valueString) ? null : protectionProvider.Decrypt(valueString);

        return true;
    }
}

توضیحات:

- در قیود سفارشی می‌توان سرویس‌ها را به سازنده‌ی کلاس تزریق کرد و برای مثال از سرویس IProtectionProviderService که در کتابخانه‌ی DNTCommon.Web.Core تعریف شده، برای رمزگشایی اطلاعات رسیده، استفاده کرده‌ایم.

- یک نام را هم برای آن درنظر گرفته‌ایم که از این نام در فایل Program.cs به صورت زیر استفاده می‌شود:

builder.Services.Configure<RouteOptions>(opt =>
{
    opt.ConstraintMap.Add(EncryptedRouteConstraint.Name, typeof(EncryptedRouteConstraint));
});

یعنی زمانیکه سیستم مسیریابی به قید جدیدی به نام encrypt می‌رسد:

@page "/post/edit/{EditId:encrypt}"

آن‌را در لیست ConstraintMap ای که به نحو فوق به سیستم معرفی شده، جستجو می‌کند. اگر این نام یافت شد، سپس کلاس EncryptedRouteConstraint متناظر را نمونه سازی کرده و در جهت پردازش مسیر رسیده، مورد استفاده قرار می‌دهد.

- در کلاس EncryptedRouteConstraint و متد Match آن، مقدار رشته‌ای EditId دریافت شده‌ی از طریق آدرس جاری درخواستی، رمزگشایی شده و بجای مقدار فعلی رمزنگاری شده‌ی آن درج می‌شود. همین اندازه برای مقدار دهی خودکار پارامتر EditId ذیل در صفحات مرتبط، کفایت می‌کند:

[Parameter] public string? EditId { set; get; }

یعنی دیگر نیازی نیست تا در صفحات مرتبط، کار رمزگشایی EditId، به صورت دستی انجام شود.

نظرات مطالب
نحوه تنظیم زمانبندی (Scheduling) برای Crawler در شیرپوینت
در وهله اول باید عرض کنم که این مقادیر صرفا جهت یه مثال و آموزش بیان شده اند و دلیل بر پیاده سازی مانند آنها وجود ندارد . ضمنا در تنظیمات ، نوع Indexing به صورت   incremental    است که در نتیجه به طور کامل جستجو انجام نمی‌شود . اما در مورد اینکه اصلا چرا باید ایندکس انجام شود باید عرض کنم که ساختار ایندکسر در شیرپوینت ، که بر مبنای Full-Text Index در SQL Server بنا شده است تمام محتویات سایت هایی که برای ایندکسر تعریف شده است (با توجه به سطح دسترسی تعریف شده) می‌خواند و به یک Stream از کاراکتر‌های unicode تبدیل میکند ، (به کمک IFilter مربوطه) سپس برنامه ای به نام word breaker واژه‌های رایج مانند And و OR و ... (noise words) را حذف کرده و اطلاعات آن واژه‌ها به همراه آدرسی که واژه‌ها وجود دارند بعلاوه سطح دسترسی آنها و تنظیمات امنیتی و ... را به کمک برنامه ای به نام Gatherer Program  در پایگاه داده sql نگه داری میکند (اگر واژه وجود داست فقط اطلاعات منبع ذخیره می‌شود) این پروسه به استخراج اطلاعات در سامانه جستجو کمک می‌کند . امــا در مورد  full-fledge   اطلاعات  کافی ندارم که بتونم راهنماییتون کنم . در صورتی که اطلاعاتی بدست آوردم ، حتما در اختیارتون قرار می‌دهم. موفق باشید
مطالب دوره‌ها
نحوه برقراری ارتباطات بین صفحات، سیستم راهبری و ViewModelها در قالب پروژه WPF Framework
هدف از قالب پروژه WPF Framework ایجاد یک پایه، برای شروع سریع یک برنامه تجاری WPF جدید است. بنابراین فرض کنید که این قالب، هم اکنون در اختیار شما است و قصد دارید یک صفحه جدید، مثلا تغییر مشخصات کاربری را به آن اضافه کنید. کدهای کامل این قابلیت هم اکنون در قالب پروژه موجود است و به این ترتیب توضیح جزئیات روابط آن در اینجا ساده‌تر خواهد بود.

1) ایجاد صفحه تغییر مشخصات کاربر
کلیه Viewهای برنامه، در پروژه ریشه، ذیل پوشه Views اضافه خواهند شد. همچنین چون در آینده تعداد این فایل‌ها افزایش خواهند یافت، بهتر است جهت مدیریت آن‌ها، به ازای هر گروه از قابلیت‌ها، یک پوشه جدید را ذیل پوشه Views اضافه کرد.


همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا پوشه UserInfo به همراه یک فایل جدید XAML به نام ChangeProfile.xaml، ذیل پوشه Views پروژه ریشه اصلی اضافه شده‌اند.
ChangeProfile.xaml از نوع Page است؛ از این جهت که اگر به فایل MainWindow.xaml که سیستم راهبری برنامه در آن تعبیه شده است مراجعه کنید، یک چنین تعریفی را ملاحظه خواهید نمود:
<CustomControls:FrameFactory
                    x:Name="ActiveScreen"            
                    HorizontalContentAlignment="Stretch"
                    VerticalContentAlignment="Stretch"     
                    NavigationUIVisibility="Hidden"            
                    Grid.Column="1" 
                    Margin="0" />
سورس کامل کنترل سفارشی FrameFactory.cs را در پروژه Infrastructure برنامه می‌توانید مشاهده کنید. FrameFactory در حقیقت یک کنترل Frame استاندارد است که مباحث تزریق وابستگی‌ها و همچنین راهبری خودکار سیستم در آن تعریف شده‌اند.
مرحله بعد، تعریف محتویات فایل ChangeProfile.xaml است. در این فایل اطلاعات انقیاد داده‌ها از ViewModel مرتبط که در ادامه توضیح داده خواهد شد دریافت می‌گردد. مثلا مقدار خاصیت ChangeProfileData.Password، از ViewModel به صورت خودکار تغذیه خواهد شد.
در این فایل یک سری DynamicResource را هم برای تعریف دکمه‌های سبک مترو ملاحظه می‌کنید. کلیدهای متناظر با آن در فایل Icons.xaml که در فایل App.xaml برای کل برنامه ثبت شده است، تامین می‌گردد.


2) تنظیم اعتبارسنجی صفحه اضافه شده
پس از اینکه صفحه جدید اضافه شد، نیاز است وضعیت دسترسی به آن مشخص شود:
/// <summary>
/// تغییر مشخصات کاربر جاری
/// </summary>
[PageAuthorization(AuthorizationType.FreeForAuthenticatedUsers)]
public partial class ChangeProfile
برای این منظور به فایل code behind این صفحه یعنی ChangeProfile.xaml.cs مراجعه و تنها، ویژگی فوق را به آن اضافه خواهیم کرد. ویژگی PageAuthorization به صورت خودکار توسط فریم ورک تهیه شده خوانده و اعمال خواهد شد. برای نمونه در اینجا کلیه کاربران اعتبارسنجی شده در سیستم می‌توانند مشخصات کاربری خود را تغییر دهند.
در مورد نحوه تعیین نقش‌های متفاوت در صورت نیاز، در قسمت قبل بحث گردید.


3) تغییر منوی برنامه جهت اشاره به صفحه جدید
خوب، ما تا اینجا یک صفحه جدید را تهیه کرده‌ایم. در مرحله بعد باید مدخلی را در منوی برنامه جهت اشاره به آن تهیه کنیم.
منوی برنامه در فایل MainMenu.xaml قرار دارد. اطلاعات متناظر با دکمه ورود به صفحه تغییر مشخصات کاربری نیز به شکل ذیل تعریف شده است:
                <Button Style="{DynamicResource MetroCircleButtonStyle}"
                        Height="55" Width="55"  
                        Command="{Binding DoNavigate}"
                        CommandParameter="\Views\UserInfo\ChangeProfile.xaml"
                        Margin="2">
                    <Rectangle Width="28" Height="17.25">
                        <Rectangle.Fill>
                            <VisualBrush Stretch="Fill" Visual="{StaticResource appbar_user_tie}" />
                        </Rectangle.Fill>
                    </Rectangle>
                </Button>
به ازای هر صفحه جدیدی که تعریف می‌شود تنها کافی است CommandParameter ایی مساوی مسیر فایل XAML مورد نظر، در فایل منوی برنامه قید شود. منوی اصلی دارای ViewModel ایی است به نام MainMenuViewModel.cs که در پروژه Infrastructure پیشتر تهیه شده است.
در این ViewModel تعاریف DoNavigate و پردازش پارامتر دریافتی به صورت خودکار صورت خواهد گرفت و سورس کامل آن در اختیار شما است. بنابراین تنها کافی است CommandParameter را مشخص کنید، DoNavigate کار هدایت به آن‌را انجام خواهد داد.


4) ایجاد ViewModel متناظر با صفحه
مرحله آخر افزودن یک صفحه، تعیین ViewModel متناظر با آن است. عنوان شد که اطلاعات مورد نیاز جهت عملیات Binding در این فایل قرار می‌گیرند و اگر به فایل ChangeProfileViewModel.cs مراجعه کنید (نام آن مطابق قرارداد، یک کلمه ViewModel را نسبت به نام View متناظر بیشتر دارد)، چنین خاصیت عمومی را در آن خواهید یافت.


مطابق قراردادهای توکار قالب تهیه شده:
- نیاز است ViewModel تعریف شده از کلاس پایه BaseViewModel مشتق شود تا علاوه بر تامین یک سری کدهای تکراری مانند:
 public abstract class BaseViewModel : DataErrorInfoBase, INotifyPropertyChanged, IViewModel
سبب شناسایی این کلاس به عنوان ViewModel و برقرار تزریق وابستگی‌های خودکار در سازنده آن نیز گردد.
- پس از اضافه شدن کلاس پایه BaseViewModel نیاز است تکلیف خاصیت public override bool ViewModelContextHasChanges را نیز مشخص کنید. در اینجا به سیستم راهبری اعلام می‌کنید که آیا در ViewModel جاری تغییرات ذخیره نشده‌ای وجود دارند؟ فقط باید true یا false را بازگردانید. برای مثال خاصیت uow.ContextHasChanges برای این منظور بسیار مناسب است و از طریق پیاده سازی الگوی واحد کار به صورت خودکار چنین اطلاعاتی را در اختیار برنامه قرار می‌دهد.

در ViewModelها هرجایی که نیاز به اطلاعات کاربر وارد شده به سیستم داشتید، از اینترفیس IAppContextService در سازنده کلاس ViewModel جاری استفاده کنید. اینترفیس IUnitOfWork امکانات ذخیره سازی اطلاعات و همچنین مشخص سازی وضعیت Context جاری را در اختیار شما قرار می‌دهد.
کلیه کدهای کار کردن با یک موجودیت باید در کلاس سرویس متناظر با آن قرار گیرند و این کلاس سرویس توسط اینترفیس آن مانند IUsersService در اینجا باید توسط سازنده کلاس در اختیار ViewModel قرار گیرد.
تزریق وابستگی‌ها در اینجا خودکار بوده و تنظیمات آن در فایل IocConfig.cs پروژه Infrastructure قرار دارد. این کلاس آنچنان نیازی به تغییر ندارد؛ اگر پیش فرض‌های نامگذاری آن‌را مانند کلاس‌های Test و اینترفیس‌های ITest، در لایه سرویس برنامه رعایت شوند.
مطالب
الگوی طراحی Null Object

هنگامیکه درحال طراحی کلاس‌هایی هستیم که وابستگی‌هایی دارند، ممکن است با شرایطی مواجه شویم که به این وابستگی‌ها نیاز نباشد و یا به رفتار عادی بعضی از وابستگی‌ها نیاز نداشته باشیم. شاید راهی که در این مواقع به ذهن برسد این باشد که بجای شیء واقعی وابستگی موردنظر، از یک شیء Null Reference استفاده کنیم. ولی استفاده از این روش کدهایمان را پیچیده خواهد کرد؛ چون هر جای کد که نیازمند استفاده‌ی از اعضای شیء وابستگی موردنظرمان باشیم، مثلا متدی را فراخوانی کنیم یا از یک پراپرتی آن استفاده کنیم، باید ابتدا از نال بودن یا نبودن آن اطمینان حاصل کنیم و سپس از آن استفاده نماییم؛ چون در غیر این صورت با خطای Null Pointer مواجه می‌شویم.

الگوی طراحی Null Object این مشکل را حل می‌کند که جای پاس دادن شیء Null Reference بجای شیء ای که واقعا به آن وابستگی وجود دارد و باید هر بار قبل استفاده‌ی از آن بررسی کنیم که آیا آن شیء ای که داریم با آن کار می‌کنیم نال است یا خیر، کلاسی خاصی را بسازیم که یک وابستگی غیر کاربردی است. به این معنا که قرار نیست هیچ کاری را انجام دهد و عملا یک non-functional Dependency است. این کلاس یا یک اینترفیس خاصی را پیاده سازی می‌کند و یا اینکه از یک کلاس انتزاعی ارث بری خواهد کرد؛ ولی هیچ عملکرد خاصی را نخواهد داشت. به این معنا که متدها و پراپرتی‌های این کلاس کاری را انجام نداده و یک مقدار پیشفرض و یا یک مقدار خاصی را برگشت خواهند داد. این روش به ساده سازی کد کمک خواهد کرد، چون می‌توان بدون انجام پیش شرط‌هایی مانند بررسی نال بودن یا نبودن یک شیء وابسته، از آن استفاده کرد.

این الگوی طراحی معمولا همراه با دیگر الگوهای طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بهینه‌تر است که خود کلاس Null Object به صورت Singleton پیاده سازی شود. مزیت این کار در این است که چون شیء ساخته شده از این کلاس، نه کار خاصی را انجام می‌دهد و نه حالت خاصی را نگه می‌دارد، پس ساختن شیءای از آن عملا ضرورتی نداشته و هیچگونه ارزشی ندارد و فقط سرباری را بر روی نرم افزار قرار می‌دهد. پس سزاوار است فقط به یک شیء از این کلاس اکتفا کرد و هر بار همان شیء را برگشت داد. الگوی دیگری که غالبا از الگوی Null Object در آن استفاده می‌شود، الگوی Strategy است. زمانیکه یکی از استراتژی‌ها این باشد که کار خاصی را انجام نداد و یا استراتژی مورد نظر عملکردی نداشته باشد، از الگوی Null Object استفاده می‌کنیم. الگوی دیگری که از الگوی Null Object زیاد استفاده می‌کند، الگوی Factory است. برای مثال هنگامیکه بخواهیم بر طبق شرایط برنامه یک شیء Null Reference را بسازیم و برگردانیم، از الگوی Null Object استفاده خواهیم کرد.

فرض کنید می‌خواهیم ماژولی را توسعه دهیم که وظیفه‌ی آن گزارش دادن وضعیت وقوع رخدادها است و می‌خواهیم پیام‌های وضعیت، به روش‌های مختلفی مانند ارسال ایمیل و یا ثبت لاگ در سرورهای راه دور که برای لاگ گیری تعبیه شده‌اند، انجام گیرد و در بعضی از مواقع هم می‌خواهیم برای برخی از رخداد‌ها نیاز به گزارش نباشد. در این مواقع برای استراتژی سوم از الگوی طراحی Null Object استفاده می‌کنند.


پیاده سازی الگوی طراحی Null Object

کلاس دیاگرام زیر چگونگی پیاده سازی این الگو را نشان می‌دهد. در ادامه قصد داریم بخش‌های مختلف این دیاگرام را توضیح دهیم.

Client : این کلاس دارای یک وابستگی به یک کلاس دیگر است که در بعضی مواقع نیازی به این وابستگی پیدا نمی‌کند و در صورتیکه به کارکرد اصلی وابستگی نیاز پیدا نکند، متدهای داخل کلاس Null Object را اجرا می‌کند.

DependencyBase : این قسمت کلاس پایه‌ای است که به صورت Abstract بوده و شامل همه وابستگی‌هایی است که ممکن است Client به آن وابسته باشد. همچنین این بخش، کلاس پایه‌ی کلاس Null Object هم است. شایان ذکر است که بجای استفاده از کلاس Abstract می‌توان از یک Interface هم استفاده کرد؛ چون این کلاس هیچ عملکرد مشترکی را برای زیر کلاس‌هایش پیاده سازی نمی‌کند.

Dependency : این کلاس یک عملکرد واقعی از یک وابستگی است که Client به آن وابسته است.

NullObject : این همان کلاس Null Object است که به عنوان یک وابستگی توسط Client مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کلاس هیچ عملکرد مشخصی را ندارد ولی باید تمام اعضای کلاس پایه، یعنی DependencyBase را پیاده سازی کند.

مثال زیر کدهای اصلی پیاده سازی الگوی طراحی Null Object را نشان خواهد داد که با زبان سی شارپ نوشته شده‌است. کلاس Client، وابستگی‌های خود را از طریق سازنده دریافت خواهد کرد که به آن Constructor injection گفته می‌شود. همانطور که می‌بینید در کلاس NullObject، تنها متد Operation بازنویسی شده است و داخل آن هیچ عملکرد خاصی پیاده سازی نشده است؛ زیر تنها به وجود آن نیاز است و نه عملکرد داخلی آن.

public class Client
{
    DependencyBase _dependency;
 
    public void Client(DependencyBase dependency)
    {
        _dependency = dependency;
    }
 
    public void DoSomething()
    {
        _dependency.Operation();
    }
}
 
 
public abstract class DependencyBase
{
    public abstract void Operation();
}
 
 
public class Dependency : DependencyBase
{
    public override void Operation()
    {
        Console.WriteLine("Dependency.Operation() executed");
    }
}
 
 
public class NullObject : DependencyBase
{
    public override void Operation() { }
}


یک نمونه واقعی از الگوی طراحی Null Object

در این بخش قصد داریم مثالی از الگوی استراتژی را ارائه دهیم که در یکی از استراتژی‌هایش از کلاس Null Object استفاده خواهد کرد. در این مثال کلاسی وجود دارد به نام StatusMonitor که پس از انجام کارهایی، وضعیت انجام آن را اعلام می‌کند. ۳ نوع استراتژی برای اعلام وضعیت انجام کارها متصور است که بسته به موقعیت‌های مختلف، یکی از آنها انتخاب خواهد شد. استراتژی‌های اعلام وضعیت شامل ارسال ایمیل، ارسال وضعیت به یک وب سرویس و یا اصلا اعلام نکردن وضعیت هستند. زمانیکه قصد داریم هیچگونه وضعیتی اعلام نشود، از نمونه‌ای از کلاس Null Object استفاده خواهد شد که در این مثال کلاس NullStatusReporter این وابستگی را تامین می‌کند. همه کلاس‌های استراتژی که بیان شد تنها شامل یک متد هستند که از آن برای گزارش پیام وضعیت استفاده خواهیم کرد.

کلاس‌های EmailStatusReporter و WebServiceStstusReporter در صورتیکه بتوانند به درستی پیام‌ها را گزارش دهند، مقدار true را برگشت خواهند داد و در غیر اینصورت مقدار false برگشت داده می‌شود. اما کلاس Null Object هیچ کاری را انجام نمی‌دهد و چیزی را گزارش نمی‌دهد و تنها مقدار true را برگشت خواهد داد. اینکه این کلاس چه مقداری را برگشت دهد، قراردادی است که بین Client و Dependency انجام می‌گیرد. به این نکته هم توجه بفرمایید که کلاس NullStatusReporter به صورت Singleton پیاده سازی شده است.

public class StatusMonitor
{
    StatusReporterBase _reporter;
 
    public StatusMonitor(StatusReporterBase reporter)
    {
        _reporter = reporter;
    }
 
    public void CheckStatus()
    {
        // Do something to check status
        if (!_reporter.Report("Everything's OK"))
        {
            Console.WriteLine("Failed to report status.");
        }
    }
}
 
 
public abstract class StatusReporterBase
{
    public abstract bool Report(string message);
}
 
 
public class EmailStatusReporter : StatusReporterBase
{
    public override bool Report(string message)
    {
        try
        {
            Console.WriteLine("Emailed '{0}'.", message);
            return true;
        }
        catch
        {
            return true;
            throw;
        }
    }
}
 
 
public class WebServiceStatusReporter : StatusReporterBase
{
    public override bool Report(string message)
    {
        try
        {
            Console.WriteLine("Sent '{0}' to web service.", message);
            return true;
        }
        catch
        {
            return true;
            throw;
        }
    }
}
 
 
public class NullStatusReporter : StatusReporterBase
{
    private static NullStatusReporter _instance;
    private static object _lock = new object();
 
    private NullStatusReporter() { }
 
    public static NullStatusReporter GetReporter()
    {
        lock (_lock)
        {
            if (_instance == null) _instance = new NullStatusReporter();
        }
 
        return _instance;
    }
 
    public override bool Report(string message)
    {
        return true;
    }
}


تست کلاس Null Object

برای تست کلاس StatusMonitor باید یکی از انواع استرتژی‌ها را برایش تعیین و آن را به سازنده کلاس تزریق کرد و با آن استراتژی، کلاس را تست نمود. در کد زیر از استراتژی NullObject استفاده شده‌است. پس یک نمونه‌ی آن ساخته شده و از طریق سازنده به کلاس StatusMonitor فرستاده می‌شود. سپس متد CheckStatus فراخوانی می‌گردد. اما این متد کاری را انجام نمی‌دهد و تنها مقدار true  برگشت داده می‌شود. بررسی روش‌های دیگر را به خودتان واگذار می‌کنم.

StatusReporterBase reporter = NullStatusReporter.GetReporter();
StatusMonitor monitor = new StatusMonitor(reporter);
monitor.CheckStatus();


نظرات مطالب
پشتیبانی توکار از ایجاد کلاس‌های Singleton از دات نت 4 به بعد
خیلی ممنونم
اطلاعات خوبی بهم دادید
لینک‌ها رو مطالعه کردم اما با توجه به مسئله و اطلاعاتی که دادید هنوز نمیدونم از چه روشی استفاده کنم
من اجزاء زیر رو دارم:
1) یک کلاس Singleton که اطلاعات مسیر (Route)‌های برنامه و مجموعه اطلاعاتی مربوط به اون مسیر رو به صورت <Dictionay<string,string در خودش نگه داری میکنه(PathinfoSingletonService).
2) یک FilterAttribute که مسیر درخواست کاربر را استخراج کرده و با استفاده از کلاس PathinfoSingletonService بخش 1 ، اطلاعات مورد نیاز رو به Context اضافه میکنه.
3) لایه‌های Repository و Service که به صورت DI کار میکنن و از نوع Scoped هستن. اطلاعات لایه Service بایستی در بخش 1 یعنی PathinfoSingletonService  استفاده بشه.
حال مسئله من اینه که
1) اگر بخش 1 رو به صورت Singleton در DI ثبت کرده و استفاده کنم با مسئله ای که اینجا مطرح کردید چکار کنم چون در این کلاس با طول عمر Singleton بایستی از یک کلاس با طول عمر Scoped استفاده کنم ؟
2) در FilterAttribute خودم که پیاده سازی کننده ActionFilterAttribute هست چطور کلاس PathinfoSingletonService بخش 1 رو تزریق کنم ؟
نظرات مطالب
EF Code First #7
سلام
مدیریت روابط n-n در کلاسهای Poco به چه صورت است؟ من یک برنامه 2-tier دارم و برای Entity هایم state گرفتم و سمت کلاینت وضعیت entity‌ها رو مدیریت میکنم و سمت سرور اونا رو روی DBContext اعمال میکنم.
دو کلاس Role و Permission دارم که باهم رابطه n-n دارند؛ حال اگه یک Role  چند Permission داشته باشه و بخوام یکی از اونا رو حذف کنم و یا آپدیت کنم بهم پیغام خطا میده(An error occurred while saving entities that do not expose foreign key properties for their relationships. The EntityEntries property will return null because a single e ...) و داخل inner exception هم مینویسه ()Violation of PRIMARY KEY constraint 'PK_dbo.SecurityRolePermission'. Cannot insert duplicate key in object 'dbo.SecurityRolePermission'
یعنی در حالتهای آپدیت و حذف هم میخواد insert انجام بده (با ef profiler هم چک کردم)البته فکر کنم تا حدودی معلوم باشه چرا اینکار رو میکنه؛ چون مدیریتی روی state اون کلاس واسط(RolePermission) انجام نمیشه، ممکنه بگید چطوری این مشکل رفع میشه؟
نظرات مطالب
استفاده از MVVM زمانیکه امکان Binding وجود ندارد
مرسی
ولی روش درست پیاده سازی این موضوع برای من قدری مشکل است.از این نظر که پیاده سازیی که انجام می شود فاقد استاندارد و الگوهای برنامه نویسی نباشد.در اهداف MVVM و جداسازی لایه های برنامه خللی وارد نکند.
آیا نمونه هایی از چنین پیاده سازی هایی وجود دارد؟!!
مطالب
PHP سریعتر از ASP.NET! افسانه یا واقعیت؟

چرا افسانه‌ای که می‌گوید PHP از ASP.NET سریعتر است اینقدر شایع است؟ در این مقاله به بیان حقایقی می‌پردازیم که این افسانه را زیر سوال می‌برد؟

خیلی وقتها در بسیاری از نوشته‌ها و اظهارنظر‌ها می‌بینیم ادعا می‌شود که PHP بسیار سریعتر از ASP.net است و اینکه ASP.net از لحاظ سرعت کند است. آزار دهنده‌ترین بخش این ادعاها، آن است که هر یک از آنها را که نگاه می‌کنی بصورت کاملا غیر واقع بینانه به موضوع نگاه می‌کنند و فقط بدون دلیل این موضوع را ادعا می‌کنند. زیرا به این موضوع بصورتی کاملا متعصبانه و بدور از واقعیتها نگاه می‌شود. به همین دلیل بصورت گسترده ای این افسانه در میان اهالی وب پذیرفته شده است.

حال بجای اینکه این موضوع را بارها و بارها در جاهای مختلف بیان کنیم، این مقاله را نوشته و در هر کجا که لازم باشد به آن ارجاع خواهیم داد. باید توجه کنید این حقیقت که زبان PHP یک زبان اصیل و قدرتمند است هیچ شکی در آن نیست اما اینکه بخواهیم بصورت مغرضانه و به این دلیل که ما از این زبان استفاده می‌کنیم، آنرا از هر لحاظ برتر از سایر زبانها بدانیم (کمی که نه) بسیار اغراق آمیز است.

این مقاله برای این نیست که ما هریک از این زبانها را زیر سوال ببریم. بلکه برای آن است که این موضوع را با دلایل منطقی و حقیقی بررسی کنیم که آیا اینکه می‌گویند PHP از ASP.net سریعتر است واقعیت دارد یا نه؟

Compiled در مقابل Interpreted Languages:

قبل از هرچیز ذکر این نکته الزامی است که این دو زبان تفاوتهای اساسی در base دارند. ASP.net یک زبان بهینه سازی و کامپایل شده است، به این معنی که کدهای نوشته شده در این زبان قبل از اینکه قابل اجرا شوند، به مجموعه ای از دستورالعمل‌های خاص ماشین تبدیل می‌شوند. از سوی دیگر PHP یک زبان تفسیر شده است، به این معنی که کدهای نوشته شده به همان شکل ذخیره شده و در زمان اجرا این کدها تفسیر می‌شوند. این موضوع بطور گسترده‌ای پذیرفته شده و ثابت شده است که برنامه‌های کامپایل شده به مراتب سریعتر از برنامه‌های تفسیر شده اجرا می‌شوند، به این دلیل که برنامه‌های تفسیر شده نیاز دارند تا در زمان اجرا به دستورالعملهای ماشین تبدیل شوند.

در اینجا به یک نقل قول از دانشنامه آزاد ویکی پدیا اشاره می‌کنم که میزان سریعتر بودن برنامه‌های کامپایل شده را نشان می‌دهد:

"A program translated by a compiler tends to be much faster than an interpreter executing the same program: even a 10:1 ratio is not uncommon. The mixed solution's efficiency is typically somewhere in between."

به این معنا که یک برنامه بصورت کامپایل شده بسیار سریعتر از همان برنامه بصورت تفسیر شده، اجرا می‌شود.

اعداد و ارقام:

حال که تئوری خود را مبنی بر دلیل سریعتر بودن ASP.net بیان کردیم بیایید با هم نگاهی به برخی آمارها بیاندازیم تا این تئوری را در عمل هم نشان داده باشیم.

آمارهای زیر توسط شرکت WrenSoft جهت مقایسه زمان اجرای یک کد مشابه در زبانهای مختلف تهیه شده است. اگر می‌خواهید توصیف عمیق‌تری از آمارها داشته باشید لطفا لینک را دنبال کنید.

نمودار اول: زمان صرف شده برای تولید ونمایش نتایج برای جستجوی وب سایت‌های کوچک


همانطور که میبینید زمان متوسط برای سایت PHP، 0.1500 ثانیه و برای سایت ASP.net، 0.0150 ثانیه است. یک تفاوت بزرگ: PHP ده برابر نسبت به ASP.net کندتر است!

نمودار دوم: زمان صرف شده برای تولید و نمایش نتایج برای جستجوی وب سایت‌های متوسط


PHP، 1.0097 ثانیه طول می‌کشد در حالی که ASP.net، 0.0810 ثانیه زمان نیاز دارد. می‌بینیم که PHP دوازده بار بیشتر از ASP.net زمان می‌برد.

درحال حاضر این آزمون با یک کد مشابه در زبانهای برنامه نویسی مختلف پیاده سازی و اجرا شد و نتیجه را مشاهده نمودید. حال این موضوع پیش میاید که این اجرای کدها بر روی سیستم عامل ویندوزی بوده است و این می‌تواند به نفع ASP.net باشد، پس همین آزمون را بر روی سیستم عامل لینوکسی مشاهده می‌کنیم.

آمارهای زیر از سایت معتبر shootout.alioth.debian.org گرفته شده است. این آمارها نحوه اجرای همان کد را بر روی سیستم عامل لینوکسی برای هردو زبان نشان می‌دهد: 

 

همانطور که مشاهده می‌کنید در سیستم لینوکسی نیز همچنان ASP.net سریعتر از PHP عمل می‌کند.

نتیجه گیری:

همین حالا جمله‌ی "asp.net vs php speed" را در google جستجو کنید. خواهید دید که در اکثر پست‌ها گفته شده که PHP از ASP.net سریعتر است اما دلیلی بر این ادعا نخواهید یافت و فقط در حد حرف است. مشکل این است که اکثر مردم وقتی چیزی را زیاد می‌بینند یا زیاد می‌شنوند بدون آنکه دلیل بخواهند آنرا می‌پذیریند و حتی بعضی اوقات از آن نیز دفاع می‌کنند که واقعا جای تاسف دارد.

توسعه وب بوسیله PHP کار خوبی است، بسیاری از اپلیکیشن‌ها و وبسایتهای شگفت انگیز توسط این زبان نوشته شده اند. اگر احساس می‌کنید PHP یک زبان برتر است از آن استفاده کنید اما این دلیل نمی‌شود که اطلاعات غلط را به دیگران القاء کنید و بدون دلیل و مدرک این زبان را از هر لحاظ برتر بدانید حال آنکه در این مقاله دیدیم که براساس چیزی که ارائه شد، ASP.net سرعت بیشتری نسبت به PHP دارد.

اگر با من در این امر موافق نیستید می‌توانید با نظرهای مستدل خود ما را راهنمایی کنید.