اشتراکها
نظرات مطالب
پردازشهای Async در Entity framework 6
- بحث متدهای Async اضافه شده، ریطی به مباحث چند ریسمانی ندارد. «... متدهای Async واقعی کار با شبکه و اعمال I/O، از ترد استفاده نمیکنند ...» به همین جهت نسبت به حالت استفاده از تردها سربار کمتری دارند.
- در EF استثناءها چند سطحی هستند. نیاز است inner exception را جهت مشاهدهی اصل و علت واقعی خطا بررسی کرد. در مثال شما فقط سطح استثناء بررسی شده و نه اصل آن.
احتمالا خطای اصلی timeout است. این مورد به مباحث قفل گذاری روی رکوردها مرتبط است. تراکنشهای طولانی همزمانی را آغاز کردهاید که دسترسی سایر کاربران را به جداول، تا پایان کار آن تراکنشها، محدود میکنند.
- در کارهای چند ریسمانی برای دسترسی امن به عناصر UI، باید از روشهای Synchronization استفاده کرد.
- در EF استثناءها چند سطحی هستند. نیاز است inner exception را جهت مشاهدهی اصل و علت واقعی خطا بررسی کرد. در مثال شما فقط سطح استثناء بررسی شده و نه اصل آن.
احتمالا خطای اصلی timeout است. این مورد به مباحث قفل گذاری روی رکوردها مرتبط است. تراکنشهای طولانی همزمانی را آغاز کردهاید که دسترسی سایر کاربران را به جداول، تا پایان کار آن تراکنشها، محدود میکنند.
- در کارهای چند ریسمانی برای دسترسی امن به عناصر UI، باید از روشهای Synchronization استفاده کرد.
مقدمه
Profiler یک ابزار گرافیکی برای ردیابی و نظارت بر کارآئی SQL Server است. امکان ردیابی اطلاعاتی در خصوص رویدادهای مختلف و ثبت این دادهها در یک فایل (با پسوند trc) یا جدول برای تحلیلهای آتی نیز وجود دارد. برای اجرای این ابزار مراحل زیر را انجام دهید:
Start > Programs> Microsoft SQL Server > Performance Tools> SQL Server Profiler
و یا در محیط Management Studio از منوی Tools گزینه SQL Server Profiler را انتخاب نمائید.1- اصطلاحات
1-1- رویداد (Event):
یک رویداد، کاری است که توسط موتور بانک اطلاعاتی (Database Engine) انجام میشود. برای مثال هر یک از موارد زیر یک رویداد هستند.- متصل شدن کاربران (login connections) قطع شدن ارتباط یک login
- اجرای دستورات T-SQL، شروع و پایان اجرای یک رویه، شروع و پایان یک دستور در طول اجرای یک رویه، اجرای رویههای دور Remote Procedure Call
- باز شدن یک Cursor
- بررسی و کنترل مجوزهای امنیتی
1-2- کلاس رویداد (Event Class):
برای بکارگیری رویدادها در Profiler، از یک Event Class استفاده میکنیم. یک Event Class رویدادی است که قابلیت ردیابی دارد. برای مثال بررسی ورود و اتصال کاربران با استفاده از کلاس Audit Login قابل پیاده سازی است. هر یک از موارد زیر یک Event Class هستند.- SQL:BatchCompleted
- Audit Login
- Audit Logout
- Lock: Acquired
- Lock: Released
1-3- گروه رویداد (Event Category):
یک گروه رویداد شامل رویدادهایی است که به صورت مفهومی دسته بندی شده اند. برای مثال، کلیه رویدادهای مربوط به قفلها از جمله Lock: Acquired (بدست آوردن قفل) و Lock: Released (رها کردن قفل) در گروه رویداد Locks قرار دارند.1-4- ستون داده ای (Data Column):
یک ستون داده ای، خصوصیت و جزئیات یک رویداد را شامل میشود. برای مثال در یک Trace که رویدادهای Lock: Acquired را نظارت میکند، ستون Binary Data شامل شناسه (ID) یک صفحه و یا یک سطر قفل شده است و یا اینکه ستون Duration مدت زمان اجرای یک رویه را نمایش میدهد.1-5- الگو (Template):
یک الگو، مشخص کننده تنظیمات پیش گزیده برای یک Trace است، این تنظیمات شامل رویدادهایی است که نیاز دارید بر آنها نظارت داشته باشید. هنگامیکه یک Trace براساس یک الگو اجرا شود، رویدادهای مشخص شده، نظارت میشوند و نتیجه به صورت یک فایل یا جدول قابل مشاهده خواهد بود.1-6- ردیاب (Trace):
یک Trace دادهها را براساس رویدادهای انتخاب شده، جمع آوری میکند. امکان اجرای بلافاصله یک Trace برای جمع آوری اطلاعات با توجه به رویدادهای انتخاب شده و ذخیره کردن آن برای اجرای آتی وجود دارد.1-7- فیلتر (Filter):
هنگامی که یک Trace یا الگو ایجاد میشود، امکان تعریف شرایطی برای فیلتر کردن دادههای جمع آوری شده نیز وجود دارد. این کار باعث کاهش حجم دادههای گزارش شده میشود. برای مثال اطلاعات مربوط به یک کاربر خاص جمع آوری میشود و یا اینکه رشد یک بانک اطلاعاتی مشخص بررسی میشود.2- انتخاب الگو (Profiler Trace Templates)
از آنجائیکه اصولاً انتخاب Eventهای مناسب، کار سخت و تخصصی میباشد برای راحتی کار تعدادی Templateهای آماده وجود دارد، برای مثال TSQL_Duration تاکیدش روی مدت انجام کار است و یا SP_Counts در مواردی که بخواهیم رویههای ذخیره شده را بهینه کنیم استفاده میشود در جدول زیر به شرح هر یک پرداخته شده است:الگو | هدف |
Blank | ایجاد یک Trace کلی |
SP_Counts | ثبت اجرای هر رویه ذخیره شده برای تشخیص اینکه هر رویه چند بار اجرا شده است |
Standard | ثبت آمارهای کارائی برای هر رویه ذخیره شده و Queryهای عادی SQL که اجرا میشوند و عملیات ورود و خروج هر Login (پیش فرض) |
TSQL | ثبت یک لیست از همه رویههای ذخیره شده و Queryهای عادی SQL که اجرا میشوند ولی آمارهای کارائی را شامل نمیشود |
TSQL_Duration | ثبت مدت زمان اجرای هر رویه ذخیره شده و هر Query عادی SQL |
TSQL_Grouped | ثبت تمام loginها و logoutها در طول اجرای رویههای ذخیره شده و هر Query عادی SQL، شامل اطلاعاتی برای شناسائی برنامه و کاربری که درخواست را اجرا میکند |
TSQL_Locks | ثبت اطلاعات انسداد (blocking) و بن بست (deadlock) از قبیل blocked processes، deadlock chains، deadlock graphs,... . این الگو همچنین درخواستهای تمام رویههای ذخیره شده و تمامی دستورات هر رویه و هر Query عادی SQL را دریافت میکند |
TSQL_Replay | ثبت اجرای رویههای ذخیره شده و Queryهای SQL در یک SQL Instance و مهیا کردن امکان اجرای دوباره عملیات در سیستمی دیگر |
TSQL_SPs | ثبت کارائی برای Queryهای SQL، رویههای ذخیره شده و تمامی دستورات درون یک رویه ذخیره شده و نیز عملیات ورود و خروج هر Login |
Tuning | ثبت اطلاعات کارائی برای Queryهای عادی SQL و رویههای ذخیره شده و یا تمامی دستورات درون یک رویه ذخیره شده |
3- انتخاب رویداد (SQL Trace Event Groups)
رویدادها در 21 گروه رویداد دسته بندی میشوند که در جدول زیر لیست شده اند:گروه رویداد | هدف |
Broker | 13 رویداد برای واسطه سرویس (Service Broker) |
CLR | 1 رویداد برای بارگذاری اسمبلیهای CLR (Common Language Runtime) |
Cursors | 7 رویداد برای ایجاد، دستیابی و در اختیار گرفتن Cursor |
Database | 6 رویداد برای رشد/کاهش (grow/shrink) فایل های Data/Log همچنین تغییرات حالت انعکاس (Mirroring) |
Deprecation | 2 رویداد برای آگاه کردن وضعیت نابسامان درون یک SQL Instance |
Errors and Warnings | 16 رویداد برای خطاها، هشدارها و پیغامهای اطلاعاتی که ثبت شده است |
Full Text | 3 رویداد برای پیگیری یک شاخص متنی کامل |
Locks | 9 رویداد برای بدست آوردن، رها کردن قفل و بن بست (Deadlock) |
OLEDB | 5 رویداد برای درخواستهای توزیع شده و RPC (اجرای رویههای دور) |
Objects | 3 رویداد برای وقتی که یک شی ایجاد، تغییر یا حذف میشود |
Performance | 14 رویداد برای ثبت نقشه درخواستها (Query Plan) برای استفاده نقشه راهنما (Plan Guide) به منظور بهینه سازی کارائی درخواست ها، همچنین این گروه رویداد در خواستهای متنی کامل (full text) را ثبت میکند |
Progress Report | 10 رویداد برای ایجاد Online Index |
Query Notifications | 4 رویداد برای سرویس اطلاع رسان (Notification Service) |
Scans | 2 رویداد برای وقتی که یک جدول یا شاخص، پویش میشود |
Security Audit | 44 رویداد برای وقتی که مجوزی استفاده شود، جابجائی هویتی رخ دهد، تنظیمات امنیتی اشیائی تغییر کند،یک SQL Instance شروع و متوقف شود و یک Database جایگزین شود یا از آن پشتیبان گرفته شود |
Server | 3 رویداد برای Mount Tape، تغییر کردن حافظه سرور و بستن یک فایل Trace |
Sessions | 3 رویداد برای وقتی که Connectionها موجود هستند و یک Trace فعال میشود، همچنین یک Trigger و یک تابع دسته بندی(classification functions) مربوط به مدیریت منابع(resource governor) رخ دهد |
Stored Procedures | 12 رویداد برای اجرای یک رویه ذخیره شده و دستورات درون آن ، کامپایل مجدد و استفاده از حافظه نهانی (Cache) |
Transactions | 13 رویداد برای شروع، ذخیره ، تائید و لغو یک تراکنش |
TSQL | 9 رویداد برای اجرای Queryهای SQL و جستجوهای XQUERY (در دادههای XML) |
User Configurable | 10 رویداد که شما میتوانید پیکربندی کنید |
4- انتخاب ستونهای داده ای ( Data Columns)
اگرچه میتوان همهی 64 ستون داده ای ممکن را برای ردیابی انتخاب کرد ولیکن دادههای Trace شما زمانی مفید خواهند بود که اطلاعات ضروری را ثبت کرده باشید. برای مثال شماره ترتیب تراکنشها را، برای یک رویداد RPC:Completed میتوانید برگردانید، اما همه رویههای ذخیره شده مقادیر را تغییر نمیدهند بنابراین شماره ترتیب تراکنشها فضای بیهوده ای را مصرف میکند. بعلاوه همه ستونهای داده ای برای تمامی رویدادهای Trace معتبر نیستند. برای مثال Read ، Write ،CPU و Duration برای رویدادهای RPC:Starting و SQL:BatchStarting معتبر نیستند.ApplicationName، NTUserName، LoginName، ClientProcessID، SPID، HostName، LoginSID، NTDomainName و SessionLoginName ، مشخص میکنند چه کسی و از چه منشاء دستور را اجرا کرده است.
ستون SessionLoginName معمولاً نام Login ای که از آن برای متصل شدن به SQL Instance استفاده شده است را نشان میدهد. در حالیکه ستون LoginName نام کاربری را که دستور را اجرا میکند نشان میدهد (EXECUTE AS). ستون ApplicationName خالی است مگر اینکه در ConnectionString برنامه کاربردیمان این خصوصیت (Property) مقداردهی شده باشد. ستون StartTime و EndTime زمان سرحدی برای هر رویداد را ثبت میکند این ستونها بویژه در هنگامی که به عملیات Correlate نیاز دارید مفید هستند.
5- بررسی چند سناریو نمونه
• یافتن درخواست هائی (Queries) که بدترین کارایی را دارا هستند.
برای ردیابی درخواستهای ناکارا، از رویداد RPC:Completed از دسته Stored Procedure و رویداد SQL:BatchCompleted از دسته TSQL استفاده میشود.• نظارت بر کارایی رویه ها
برای ردیابی کارائی رویه ها، از رویدادهای SP:Starting، SP:Completed، SP:StmtCompleted و SP:StmtStaring از کلاس Stored Procedure و رویدادهای SQL:BatchStarting ، SQL:BatchCompleted از کلاس TSQL استفاده میشود.• نظارت بر اجرای دستورات T-SQL توسط هر کاربر
برای ردیابی دستوراتی که توسط یک کاربر خاص اجرا میشود، نیاز به ایجاد یک Trace برای نظارت بر رویدادهای کلاسهای Sessions، ExistingConnection و TSQL داریم همچنین لازم است نام کاربر در قسمت فیلتر و با استفاده از DBUserName مشخص شود.• اجرا دوباره ردیاب (Trace Replay)
این الگو معمولاً برای debugging استفاده میشود برای این منظور از الگوی Replay استفاده میشود. در ضمن امکان اجرای دوباره عملیات در سیستمی دیگر با استفاده از این الگو مهیا میشود.• ابزار Tuning Advisor (راهنمای تنظیم کارائی)
این ابزاری برای تحلیل کارائی یک یا چند بانک اطلاعاتی و تاثیر عملکرد آنها بر بار کاری (Workload) سرویس دهنده است. یک بار کاری مجموعه ای از دستورات T-SQL است که روی بانک اطلاعاتی اجرا میشود. بعد از تحلیل تاثیر بارکاری بر بانک اطلاعاتی، Tuning Advisor توصیه هائی برای اضافه کردن، حذف و یا تغییر طراحی فیزیکی ساختار بانک اطلاعاتی ارائه میدهد این تغییرات ساختاری شامل پیشنهاد برای تغییر ساختاری موارد Clustered Indexes، Nonclustered Indexes، Indexed View و Partitioning است.برای ایجاد بارکاری میتوان از یک ردیاب تهیه شده در SQL Profiler استفاده کرد برای این منظور از الگوی Tuning استفاده میشود و یا رویدادهای RPC:Completed، SQL:BatchCompleted و SP:StmtCompleted را ردیابی نمائید.
• ترکیب ابزارهای نظارتی (Correlating Performance and Monitoring Data)
یک Trace برای ثبت اطلاعاتی که در یک SQL Instance رخ میدهد، استفاده میشود. System Monitor برای ثبت شمارندههای کارائی(performance counters) استفاده میشود و همچنین از منابع سخت افزاری و اجزای دیگر که روی سرور اجرا میشوند، تصاویری فراهم میکند. توجه شود که در مورد Correlating یک فایل ردیاب (trace file) و یک Counter Log (ابزار Performance )، ستون داده ای StartTime و EndTime باید انتخاب شود، برای این کار از منوی File گزینه Import Performance Data انتخاب میشود.• جستجوی علت رخ دادن یک بن بست
برای ردیابی علت رخ دادن یک بن بست، از رویدادهای RPC:Starting، SQLBatchStarting از دسته Stored Procedure و رویدادهای Deadlock graph، Lock:Deadlock و Lock:Deadlock Chain از دسته Locks استفاده میشود. ( در صورتی که نیاز به یک ارائه گرافیکی دارید از Deadlock graph استفاده نمائید، خروجی مطابق تصویر زیر میشود).
5-1- ایجاد یک Trace
1- Profiler را اجرا کنید از منوی File گزینه New Trace را انتخاب کنید و به SQL Instance مورد نظرتان متصل شوید.2- مطابق تصویر زیر برای Trace یک نام و الگو و تنظیمات ذخیره سازی فایل را مشخص کنید.
3- بر روی قسمت Events Selection کلیک نمائید.
4- مطابق تصویر زیر رویدادها و کلاس رویدادها را انتخاب کنید، ستونهای TextData، NTUserName، LoginName، CPU،Reads،Writes، Duration، SPID، StartTime، EndTime، BinaryData، DataBaseName، ServerName و ObjectName را انتخاب کنید.
5- روی Column Filters کلیک کنید و مطابق تصویر زیر برای DatabaseName فیلتری تنظیم کنید.
6- روی Run کلیک کنید. تعدادی Query و رویه ذخیره شده مرتبط با پایگاه داده AdventureWorks اجرا کنید .
5-2- ایجاد یک Counter Log
برای ایجاد یک Counter Log مراحل زیر را انجام دهید:1- ابزار Performance را اجرا کنید (برای این کار عبارتPerfMon را در قسمت Run بنویسید).
2- در قسمت Counter Logs یک log ایجاد کنید.
3- روی Add Counters کلیک کرده و مطابق تصویر موارد زیر را انتخاب کنید.
Select counters from list | Performance Object |
Output Queue Length | Network Interface |
% Processor Time | Processor |
Processor Queue Length | System |
Buffer Manager:Page life expectancy | SQLServer |
4- روی Ok کلیک کنید تا Counter Log ذخیره شود سپس روی آن راست کلیک کرده و آنرا Start کنید.
5-3- ترکیب ابزارهای نظارتی (Correlating SQL Trace and System Monitor Data)
1- Profiler را اجرا کنید از منوی File گزینه Open و سپس Trace File را انتخاب کنید فایل trc را که در گام اول ایجاد کردید، باز نمائید.2- از منوی File گزینه Import Performance Data را انتخاب کنید و فایل counter log را که در مرحله قبل ایجاد کردید انتخاب کنید.
نکته: اطلاعات فایل trc را میتوان درون یک جدول وارد کرد، بدین ترتیب میتوان آنالیز بیشتری داشت به عنوان مثال دستورات زیر این عمل را انجام میدهند.
SELECT * INTO dbo.BaselineTrace FROM fn_trace_gettable(' c:\performance baseline.trc ', default);
در این قسمت روش جایگزین کردن متد css جیکوئری را با کدهای خالص جاوا اسکریپتی بررسی میکنیم.
کار با Inline Styles
در این مثال میخواهیم با استفاده از جاوا اسکریپت، المانهای h2 و h3 را یافته و سپس h2ها را آبی و h3ها را سبز کنیم:
برای تغییر inline style المانها، از خاصیت style آنها استفاده میشود که در نهایت این شیوهنامههای جدید توسط ویژگی style به همان المان اضافه میشوند:
خاصیت style جزو استاندارد DOM Level 2 است که در سال 2000 تصویب شدهاست (از زمان IE 8.0 به بعد در دسترس است). باید دقت داشت که از این روش بیشتر در کتابخانههای جاوا اسکریپتی برای شرایطی خاص، جهت تغییر پویای رابط کاربری استفاده میشود و هر تغییری که در اینجا اعمال شود، مقادیر قبلی موجود را بازنویسی میکند.
همچنین اگر بخواهیم به یک المان چندین شیوهنامه را انتساب دهیم، روش کار به صورت زیر است:
پس از یافتن المانهای مدنظر، تنها کافی است نام شیوهنامهی مدنظر را به خاصیت style اضافه و مقدار دهی کنیم. در اینجا نام شیوهنامهای که «کبابی» باشد، مانند font-weight، به صورت camel case مانند fontWeight درج خواهد شد؛ هرچند از همان نام اصلی نیز میتوان به صورت زیر استفاده کرد:
روش دیگری نیز برای انجام این تغییرات چندتایی وجود دارد:
خاصیت style یک المان، از نوع اینترفیس CSSStyleDeclaration است که دارای خاصیت استاندارد cssText نیز میباشد. توسط این خاصیت میتوان چندین شیوهنامه را به صورت یکجا به عنصری انتساب داد و یا تمام آنها را خواند.
کار با Style Sheets
Inline styles تنها روش کار با شیوهنامهها نیست. روش صحیح و قابل مدیریت کار با شیوهنامهها استفاده از فایلهای style sheets است. برای مثال تغییرات قبل را میتوان در فایلی به نام styles.css و با محتوای زیر ایجاد کرد:
و سپس آنرا به صفحه متصل نمود:
و یا حتی میتوان این شیوه نامه را به صورت inline نیز به ابتدای صفحه اضافه نمود:
اما ممکن است در برنامه بخواهیم امکان تغییر پویای قالب را به کاربران بدهیم. در یک چنین حالتی اعمال این نوع شیوهنامهها توسط جاوا اسکریپت مفهوم پیدا میکند:
اولین سطر، اولین تگ style اضافه شده به صفحه را یافته (این style میتواند inline و یا لینک شدهی توسط یک فایل باشد) و سپس شیوه نامهی جدیدی را توسط متد insertRule، در انتهای آن به صورت پویا درج میکند.
مخفی کردن و نمایش دادن المانها در صفحه
جیکوئری به همراه متدهای hide و show است که کار مخفی کردن و یا نمایش دادن مجدد یک المانرا انجام میدهند:
در کل روشهای زیادی برای مخفی کردن یک المان وجود دارند. برای مثال میتوان opacity آنرا به صفر تنظیم کرد و یا position آنرا به absolute و سپس آنرا در مختصاتی خارج از صفحه قرار داد. اما عموما خاصیت display را به none تنظیم میکنند. همچنین در استاندارد W3C HTML5، خاصیت جدید hidden از نوع boolean نیز به المانها اضافه شدهاند که دقیقا برای همینمنظور بکار میرود. مزیت مهم این خاصیت نه فقط استاندارد بودن آن، بلکه بالابردن دسترسی پذیری المانهای صفحه توسط برنامههای «screen reader» مخصوص معلولین است. بنابراین با استفاده از جاوا اسکریپت خالص برای مخفی کردن یک المان میتوان نوشت:
این روش 25 بار سریعتر از متد hide جیکوئری است! از این جهت که jQuery در پشت صحنه مدام متد window.getComputedStyle را برای موارد خاص و بحرانی کار با شیوهنامهها فراخوانی میکند (در تمام متدهایی که با CSS کار میکنند) و این متد تاثیر منفی بر روی کارآیی برنامه دارد.
و چون خاصیت hidden از نوع Boolean است، ذکر آن در یک المان یعنی تنظیم آن به true و حذف آن، یعنی تنظیم آن به false یا نمایش مجدد المان در اینجا:
اندازهگیری تاثیر شیوهنامهها بر روی طول و عرض المانها
CSS Box Model یک چنین تعریفی را دارد:
زمانیکه از متدهای ()width و ()height جیکوئری بر روی المانی استفاده میشود، صرفا طول و عرض قسمت «content» را دریافت خواهید کرد.
برای این منظور در جاوا اسکریپت خالص این خواص در اختیار ما است:
روش اندازه گیری Content + Padding توسط جاوا اسکریپت خالص:
این خواص هرچند اخیرا به استانداردهای CSS به صورت رسمی اضافه شدهاند، اما از زمان IE 6.0 پشتیبانی میشدهاند و با متدهای ()innerWidth و ()innerHeight جیکوئری قابل مقایسه هستند.
روش اندازه گیری Content + Padding + Border توسط جاوا اسکریپت خالص:
این خواص از زمان IE 8.0 پشتیبانی میشدهاند.
کار با Inline Styles
<h1>News</h1> <div>Welcome to our site!</div> <h2>World</h2> <h3>Title 1</h3> <div>description 1.</div> <h2>Science</h2> <h3>Title 2</h3> <div>description 2.</div>
var headings = document.querySelectorAll('h2, h3'); for (var i = 0; i < headings.length; i++) { if (headings[i].tagName === 'H2') { headings[i].style.color = 'blue'; } else { headings[i].style.color = 'green'; } }
<h2 style="color: blue">….</h2> <h3 style="color: green">….</h3>
همچنین اگر بخواهیم به یک المان چندین شیوهنامه را انتساب دهیم، روش کار به صورت زیر است:
<h2>World</h2> ... <h2>Science</h2> <script> var headings = document.querySelectorAll('h2'); for (var i = 0; i < headings.length; i++) { headings[i].style.color = 'blue'; headings[i].style.fontWeight = 'bold'; } </script>
headings[i].style['font-weight'] = 'bold';
var headings = document.querySelectorAll('h2'); for (var i = 0; i < headings.length; i++) { headings[i].style.cssText = 'color: blue; font-weight: bold'; }
کار با Style Sheets
Inline styles تنها روش کار با شیوهنامهها نیست. روش صحیح و قابل مدیریت کار با شیوهنامهها استفاده از فایلهای style sheets است. برای مثال تغییرات قبل را میتوان در فایلی به نام styles.css و با محتوای زیر ایجاد کرد:
h2 { color: blue; } h3 { color: green; }
<link href="styles.css" rel="style sheet">
<style> h2 { color: blue; } h3 { color: green; } </style>
var sheet = document.styleSheets[0]; sheet.insertRule('h2 { font-style: italic; }', sheet.cssRules.length - 1);
مخفی کردن و نمایش دادن المانها در صفحه
جیکوئری به همراه متدهای hide و show است که کار مخفی کردن و یا نمایش دادن مجدد یک المانرا انجام میدهند:
// hide an element $element.hide(); // show it again $element.show();
element.setAttribute('hidden', '');
و چون خاصیت hidden از نوع Boolean است، ذکر آن در یک المان یعنی تنظیم آن به true و حذف آن، یعنی تنظیم آن به false یا نمایش مجدد المان در اینجا:
element.removeAttribute('hidden');
اندازهگیری تاثیر شیوهنامهها بر روی طول و عرض المانها
CSS Box Model یک چنین تعریفی را دارد:
زمانیکه از متدهای ()width و ()height جیکوئری بر روی المانی استفاده میشود، صرفا طول و عرض قسمت «content» را دریافت خواهید کرد.
برای این منظور در جاوا اسکریپت خالص این خواص در اختیار ما است:
<style> .box { padding: 10px; margin: 5px; border: 3px solid; display: inline-block; } </style> <span class="box">a box</span>
// returns 38 var clientHeight = document.querySelector('.box').clientHeight; // returns 55 var clientWidth = document.querySelector('.box').clientWidth;
روش اندازه گیری Content + Padding + Border توسط جاوا اسکریپت خالص:
// returns 44 var offsetHeight = document.querySelector('.box').offsetHeight; // returns 61 var offsetWidth = document.querySelector('.box').offsetWidth;
پس از بررسی مباحث و نکات پایهای کار با کتابخانهی Moq، در این قسمت تعدادی از نکات تکمیلی آنرا بررسی خواهیم کرد.
حالتهای عملکرد کتابخانهی Moq
کتابخانهی Moq، دو حالت عملکرد را دارد: Strict Mode و Loose mode. زمانیکه یک Mock object را نمونه سازی میکنیم، به صورت پیشفرض کتابخانهی Moq، یک Loose mock را ایجاد میکند. در این حالت این شیء، مقادیر پیشفرض خواص و اشیاء را بازگشت میدهد و استثنائی را صادر نمیکند. اگر این موارد مدنظر نیستند، میتوان به حالت Strict آن رجوع کرد که روش تنظیم آن به صورت زیر است:
در این حالت اگر متد آزمون واحد را اجرا کنیم، با پیام زیر، با شکست مواجه خواهد شد:
در حالت Strict، تمام فراخوانیهای شیء Mock شده باید دارای Setup باشند (نیازی به Setup تمام موارد نیست؛ فقط مواردی که در فراخوانیهای آزمون واحد، مورد استفاده قرار میگیرند، حتما باید تنظیم شوند). برای نمونه در اینجا عنوان کردهاست که در این آزمایش، تنظیمات متد Initialize انجام نشدهاست که با تعریف سطر زیر، این مشکل برطرف میشود:
بنابراین هرچند کارکردن با حالت پیشفرض کتابخانهی Moq سادهاست، اما تنظیم حالت Strict سبب میشود تا تنظیمی را فراموش نکنیم و در نتیجه کیفیت آزمون واحد تهیه شده افزایش مییابد.
صدور استثناءها از طریق Mock objects
اگر در سیستم در حال آزمایش، قسمتی به بررسی خطاها اختصاص دارد، میتوان توسط Mock objects استثناءهایی را تولید و به این ترتیب منطق بررسی خطاها را آزمایش کرد.
برای نمونه در متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، یک try/catch را به قسمت CalculateScore اضافه میکنیم:
زمانیکه کار فراخوانی متد CalculateScore صورت میگیرد، برای تنظیم آزمون واحد آن میتوان از متد Throws، برای صدور یک استثناء استفاده کرد:
صدور این استثناء سبب خواهد شد تا درخواست شخص، رد شود. بنابراین در آزمایش آن میتوان این مساله را بررسی کرد و از رسیدن به این قسمت (رد شدن درخواست) اطمینان حاصل نمود:
صدور رخدادها از طریق Mock objects
فرض کنید یک EventArgs سفارشی را به صورت زیر تعریف:
و سپس رخدادی را به نحو زیر به ICreditScorer اضافه کردهایم:
برای اینکه یک Mock object سبب بروز رخداد ResultAvailable شود (به صورت دستی و دقیقا در سطری که مشخص میکنیم)، میتوان به صورت زیر عمل کرد:
ابتدا توسط متد Raise، رخداد مدنظر را ذکر میکنیم و سپس یک نمونهی EventArgs را به آن ارسال خواهیم کرد.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
در این حالت با فراخوانی متد CalculateScore، رخداد ResultAvailable به صورت خودکار صادر میشود.
معرفی Partial Mocks
در اغلب آزمونهای واحدی که تا اینجا بررسی شدند، ابتدا یک Mock object را ایجاد و سپس وهلهای از سرویس مدنظر را توسط آن تهیه میکنیم. در ادامه تعدادی از متدهای این سرویس را مانند متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی میکنیم. اینکار سبب اجرای فعالیتی در این سیستم شده و به همراه آن تعاملی با اشیاء Mock شده نیز صورت میگیرد. در نهایت حالت و یا نتیجهای را دریافت میکنیم و آنرا با حالت یا نتیجهای که انتظار داریم، مقایسه خواهیم کرد. در این روش پس از پایان اجرای سیستم در حال اجرا، حالت و نتیجهی نهایی حاصل از عملکرد آن، مورد بررسی قرار میگیرد. این بررسیها را نیز بر روی اینترفیسها انجام دادیم. اگر بجای اینترفیسها از یک class استفاده شود، به آن partial mock گفته میشود. عموما مواردی را که آزمایش آنها سخت است، با Partial mocks پیاده سازی میکنند؛ مانند کار با فایل سیستم، کار با قطعه کدهای نامعین مانند DateTime.Now، اعداد اتفاقی و یا Guidها.
در مثال زیر، شبیه به متد آزمون واحد Accept که تاکنون آنرا بررسی کردیم، از اشیاء Mock شده استفاده شدهاست؛ با یک تفاوت: بجای اینترفیس IIdentityVerifier، از کلاس پیاده سازی کنندهی آن که در اینجا IdentityVerifierServiceGateway است، استفاده شده:
در اینجا برای اینکه بتوانیم متد CallService را که private بوده، بررسی و تنظیم کنیم، آنرا به public virtual تبدیل کردهایم تا توسط Moq قابل دسترسی و همچنین قابل بازنویسی شود:
تبدیل DateTime.Now به یک مقدار ثابت قابل آزمایش توسط Partial Mocks
در کلاس IdentityVerifierServiceGateway، یک چنین کدی را داریم که از DateTime.Now نامشخص استفاده میکند و آزمون واحد نوشتن برای آن مشکل است؛ چون DateTime.Now در هربار که آزمایش اجرا میشود، تغییر میکند:
برای بالابردن قابلیت آزمون نویسی این کلاس، آنرا به صورت زیر Refactor میکنیم تا DateTime.Now را به صورت یک متد public virtual دریافت کند:
اکنون آزمون واحد نویسی برای این کلاس توسط Mock objects بسیار سادهاست:
در اینجا خروجی متد GetCurrentTime بر روی Mock object تهیه شده، به یک مقدار ثابت تنظیم شدهاست که با هر بار اجرای آزمایش در زمانهای مختلف، تغییری نمیکند و وابستهی به DateTime.Now نامشخص، نیست.
استفاده از متدهای protected بجای استفاده از متدهای public virtual در Partial Mocks
همانطور که مشاهده کردید، برای کار با Partial Mocks نیاز است متدهای معرفی شده، از نوع public virtual باشند. برای نمونه حتی مجبور شدیم یک متد private را نیز public کنیم. اگر علاقمند به این نوع تغییرات نیستید، میتوان بجای public کردن متدهای private، آنها را protected تعریف کرد. به همین جهت دو متدی را که تاکنون public virtual تعریف کردیم، تبدیل به protected virtual میکنیم.
پس از آن در کلاسی که آزمونهای واحد را تهیه کردیم، ابتدا using Moq.Protected را ذکر میکنیم تا بتوانیم به قابلیتهای ویژهی کار با متدهای Protected دسترسی پیدا کنیم.
سپس روش تنظیم این نوع متدهای protected، چون دسترسی مستقیمی به آنها وجود ندارد، به صورت زیر، با ذکر نام رشتهای آنها تغییر میکند:
ابتدا متد Protected شیء Mock شده ذکر میشود و پس از آن متد Setup باید دقیقا نوع بازگشتی متد در حال تنظیم را ذکر کند؛ چون دیگر دسترسی strongly typed ای به آن نداریم. پس از آن، لیست پارامترهای متد، ذکر میشوند.
روش دیگری نیز برای تعریف متدهای protected وجود دارد که اینبار strongly typed است. بالای متد آزمون واحد، اینترفیس private زیر را تعریف میکنیم:
که در آن متدهای تعریف شده، با متدهای protected در حال بررسی، امضای یکسانی دارند (و همواره با هر تغییری در برنامه نیز باید این وضعیت حفظ شود). در ادامه تعاریف تنظیمات این متدها به صورت strongly typed زیر قابل انجام است:
معرفی روش دیگری بجای استفاده از متدهای protected
اگر در کدهای خود نیاز به استفادهی بیش از حد از متدهای protected را مشاهده کردید، این مورد میتوان نشانهی امکان Refactoring این قسمت از کدها به سرویسهایی مجزا باشند. برای مثال میتوان یک اینترفیس INowProvider را به صورت زیر تعریف کرد:
و سپس آنرا به سازندهی کلاس IdentityVerifierServiceGateway تزریق کرد:
و متد GetCurrentTime را حذف و آنرا با متد GetNow این سرویس جایگزین نمود:
به این ترتیب نیاز به تنظیم متد protected بازگشت زمان، حذف شده و میتوان از این سرویس جدید استفاده کرد:
کدهای کامل این سری را از اینجا میتوانید دریافت کنید: MoqSeries-05.zip
حالتهای عملکرد کتابخانهی Moq
کتابخانهی Moq، دو حالت عملکرد را دارد: Strict Mode و Loose mode. زمانیکه یک Mock object را نمونه سازی میکنیم، به صورت پیشفرض کتابخانهی Moq، یک Loose mock را ایجاد میکند. در این حالت این شیء، مقادیر پیشفرض خواص و اشیاء را بازگشت میدهد و استثنائی را صادر نمیکند. اگر این موارد مدنظر نیستند، میتوان به حالت Strict آن رجوع کرد که روش تنظیم آن به صورت زیر است:
var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>(MockBehavior.Strict);
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception: Moq.MockException: IIdentityVerifier.Initialize() invocation failed with mock behavior Strict. All invocations on the mock must have a corresponding setup.
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.Initialize());
بنابراین هرچند کارکردن با حالت پیشفرض کتابخانهی Moq سادهاست، اما تنظیم حالت Strict سبب میشود تا تنظیمی را فراموش نکنیم و در نتیجه کیفیت آزمون واحد تهیه شده افزایش مییابد.
صدور استثناءها از طریق Mock objects
اگر در سیستم در حال آزمایش، قسمتی به بررسی خطاها اختصاص دارد، میتوان توسط Mock objects استثناءهایی را تولید و به این ترتیب منطق بررسی خطاها را آزمایش کرد.
برای نمونه در متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، یک try/catch را به قسمت CalculateScore اضافه میکنیم:
try { _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address); } catch { return application.IsAccepted; }
mockCreditScorer.Setup(x => x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>())) .Throws(new InvalidOperationException("Test Exception"));
Assert.IsFalse(application.IsAccepted);
صدور رخدادها از طریق Mock objects
فرض کنید یک EventArgs سفارشی را به صورت زیر تعریف:
using System; namespace Loans.Models { public class CreditScoreResultArgs : EventArgs { public int Score { get; set; } } }
public interface ICreditScorer { event EventHandler<CreditScoreResultArgs> ResultAvailable;
mockCreditScorer.Raise(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
mockCreditScorer.Setup(x => x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>())) .Raises(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
معرفی Partial Mocks
در اغلب آزمونهای واحدی که تا اینجا بررسی شدند، ابتدا یک Mock object را ایجاد و سپس وهلهای از سرویس مدنظر را توسط آن تهیه میکنیم. در ادامه تعدادی از متدهای این سرویس را مانند متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی میکنیم. اینکار سبب اجرای فعالیتی در این سیستم شده و به همراه آن تعاملی با اشیاء Mock شده نیز صورت میگیرد. در نهایت حالت و یا نتیجهای را دریافت میکنیم و آنرا با حالت یا نتیجهای که انتظار داریم، مقایسه خواهیم کرد. در این روش پس از پایان اجرای سیستم در حال اجرا، حالت و نتیجهی نهایی حاصل از عملکرد آن، مورد بررسی قرار میگیرد. این بررسیها را نیز بر روی اینترفیسها انجام دادیم. اگر بجای اینترفیسها از یک class استفاده شود، به آن partial mock گفته میشود. عموما مواردی را که آزمایش آنها سخت است، با Partial mocks پیاده سازی میکنند؛ مانند کار با فایل سیستم، کار با قطعه کدهای نامعین مانند DateTime.Now، اعداد اتفاقی و یا Guidها.
در مثال زیر، شبیه به متد آزمون واحد Accept که تاکنون آنرا بررسی کردیم، از اشیاء Mock شده استفاده شدهاست؛ با یک تفاوت: بجای اینترفیس IIdentityVerifier، از کلاس پیاده سازی کنندهی آن که در اینجا IdentityVerifierServiceGateway است، استفاده شده:
namespace Loans.Tests { [TestClass] public class LoanApplicationProcessorShould { [TestMethod] public void AcceptUsingPartialMock() { var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m}; var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0}; var applicant = new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0}; var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant}; var mockIdentityVerifier = new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>(); mockIdentityVerifier.Setup(x => x.CallService(applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address)) .Returns(true); var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>(); mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000); var sut = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object); sut.Process(application); Assert.IsTrue(application.IsAccepted); } } }
public virtual bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
تبدیل DateTime.Now به یک مقدار ثابت قابل آزمایش توسط Partial Mocks
در کلاس IdentityVerifierServiceGateway، یک چنین کدی را داریم که از DateTime.Now نامشخص استفاده میکند و آزمون واحد نوشتن برای آن مشکل است؛ چون DateTime.Now در هربار که آزمایش اجرا میشود، تغییر میکند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress) { Connect(); var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress); LastCheckTime = DateTime.Now; Disconnect(); return isValidIdentity; }
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress) { Connect(); var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress); LastCheckTime = GetCurrentTime(); Disconnect(); return isValidIdentity; } public virtual DateTime GetCurrentTime() { return DateTime.Now; }
var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1); mockIdentityVerifier.Setup(x => x.GetCurrentTime()) .Returns(expectedTime); // ... Assert.AreEqual(expectedTime, mockIdentityVerifier.Object.LastCheckTime);
استفاده از متدهای protected بجای استفاده از متدهای public virtual در Partial Mocks
همانطور که مشاهده کردید، برای کار با Partial Mocks نیاز است متدهای معرفی شده، از نوع public virtual باشند. برای نمونه حتی مجبور شدیم یک متد private را نیز public کنیم. اگر علاقمند به این نوع تغییرات نیستید، میتوان بجای public کردن متدهای private، آنها را protected تعریف کرد. به همین جهت دو متدی را که تاکنون public virtual تعریف کردیم، تبدیل به protected virtual میکنیم.
پس از آن در کلاسی که آزمونهای واحد را تهیه کردیم، ابتدا using Moq.Protected را ذکر میکنیم تا بتوانیم به قابلیتهای ویژهی کار با متدهای Protected دسترسی پیدا کنیم.
سپس روش تنظیم این نوع متدهای protected، چون دسترسی مستقیمی به آنها وجود ندارد، به صورت زیر، با ذکر نام رشتهای آنها تغییر میکند:
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<bool>( "CallService",applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address) .Returns(true); var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1); mockIdentityVerifier.Protected().Setup<DateTime>("GetCurrentTime") .Returns(expectedTime);
روش دیگری نیز برای تعریف متدهای protected وجود دارد که اینبار strongly typed است. بالای متد آزمون واحد، اینترفیس private زیر را تعریف میکنیم:
interface IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers { DateTime GetCurrentTime(); bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress); }
mockIdentityVerifier.Protected() .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>() .Setup(x => x.CallService(It.IsAny<string>(), It.IsAny<int>(), It.IsAny<string>())) .Returns(true); var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1); mockIdentityVerifier.Protected() .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>() .Setup(x => x.GetCurrentTime()) .Returns(expectedTime);
معرفی روش دیگری بجای استفاده از متدهای protected
اگر در کدهای خود نیاز به استفادهی بیش از حد از متدهای protected را مشاهده کردید، این مورد میتوان نشانهی امکان Refactoring این قسمت از کدها به سرویسهایی مجزا باشند. برای مثال میتوان یک اینترفیس INowProvider را به صورت زیر تعریف کرد:
using System; namespace Loans.Services.Contracts { public interface INowProvider { DateTime GetNow(); } }
public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier { private readonly INowProvider _nowProvider; public DateTime LastCheckTime { get; private set; } public IdentityVerifierServiceGateway(INowProvider nowProvider) { _nowProvider = nowProvider; }
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress) { Connect(); var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress); LastCheckTime = _nowProvider.GetNow(); // ...
var mockNowProvider = new Mock<INowProvider>(); mockNowProvider.Setup(x => x.GetNow()).Returns(expectedTime); var mockIdentityVerifier = new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>(mockNowProvider.Object);
نظرات مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت دوم
بهتره در CQRS برای افزایش کارایی، قابلیت مقیاس پذیری و امنیت، از دو تا دیتابیس استفاده بشه
The query model for reading data and the update model for writing data can access the same physical store, perhaps by using SQL views or by generating projections on the fly. However, it's common to separate the data into different physical stores to maximize performance, scalability, and security, as shown in the next figure.
اشتراکها
روش های مدرن برای ثبت خطا در سی شارپ
Logging is a big part of software development for many years now. One can argue that a logging mechanism is a must-have part of any application or library. I would agree with that statement. Logging has a crucial part to play in a scenario where you can’t use interactive debugging (that is, attaching a debugger like Visual Studio). It allows us to investigate errors after the problem already happened. In some cases, like Production Debugging, logs might be the only information you have.