نظرات مطالب
آشنایی با TransactionScope
می توان یک خاصیت به صورت زیر به اینترفیس IUnitOfWork اضافه کرد. این خاصیت از نوع کلاس Database است که در فضای نام System.Data.Entity قرار دارد.
    public interface IUnitOfWork
    {        
        void Dispose();
 DbSet<T> Set<T>() where T : class;   int SaveChanges(); Database Database { get; } }
کلاس DbContext خود دارای خاصیتی به نام Database هست. در نتیجه نیاز به پیاه سازی مجدد ندارد.
مطالب
یافتن سرویس‌هایی که بیش از یکبار در برنامه‌های ASP.NET Core ثبت شد‌ه‌اند
ممکن است در حین توسعه‌ی یک برنامه، یکبار سرویس‌های مدنظر را توسط قابلیت اسکن کتابخانه‌هایی مانند Scrutor به برنامه اضافه کنید و یکبار هم به اشتباه تعدادی از آن‌ها را دستی ثبت کنید و یا ممکن است کتابخانه‌های ثالثی را که مورد استفاده قرار داده‌اید، دست آخر سبب ثبت بیش از اندازه‌ی سرویس‌های مشخصی شده‌اند. در ادامه روش گزارشگیری از این سرویس‌های تکراری ثبت شده را بررسی می‌کنیم.


یافتن سرویس‌هایی که به اشتباه بیش از یکبار ثبت شده‌اند

کلاس زیر متدهایی را برای جمع آوری و گزارش سرویس‌هایی که تکراری ثبت شده‌اند، ارائه می‌دهد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Hosting;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace FindDuplicateServices.Utils
{
    public static class DuplicateServicesFinder
    {
        private static List<(Type ServiceType, int RegistrationTimes)> _duplicateServices;

        public static IHostBuilder CountDuplicateServices(this IHostBuilder hostBuilder)
        {
            hostBuilder.ConfigureServices(services =>
            {
                _duplicateServices = services.Where(
                        serviceDescriptor => !serviceDescriptor.ServiceType.Assembly.FullName.Contains("Microsoft"))
                                        .GroupBy(serviceDescriptor => serviceDescriptor.ServiceType)
                                        .Where(g => g.Count() > 1)
                                        .Select(g => (g.Key, g.Count()))
                                        .ToList();
            });
            return hostBuilder;
        }

        public static IHost ReportDuplicateServices(this IHost host)
        {
            var logger = host.Services.GetRequiredService<ILogger<Program>>();
            _duplicateServices.ForEach(item =>
                logger.LogWarning($"Service Type: `{item.ServiceType}` -> Registration times: {item.RegistrationTimes}"));
            return host;
        }

        public static void RemoveService(this IServiceCollection services, Type serviceType)
        {
            var serviceDescriptor = services.FirstOrDefault(descriptor => descriptor.ServiceType == serviceType);
            if (serviceDescriptor != null)
            {
                services.Remove(serviceDescriptor);
            }
        }
    }
}
متد الحاقی CountDuplicateServices که روش استفاده‌ی از آن را در فایل Program.cs نمونه‌ی زیر مشاهده می‌کنید، پس از ثبت تمام سرویس‌های برنامه فراخوانی می‌شود، لیست ServiceType‌های ثبت شده را استخراج کرده و تکراری‌ها را جمع آوری می‌کند.
سپس متد الحاقی ReportDuplicateServices که پس از متد Build در متد Main برنامه فراخوانی می‌شود، این سرویس‌ها را توسط لاگر جاری، نمایش می‌دهد:
using FindDuplicateServices.Utils;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.Extensions.Hosting;

namespace FindDuplicateServices
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            CreateHostBuilder(args).Build().ReportDuplicateServices().Run();
        }

        public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
            Host.CreateDefaultBuilder(args)
                .ConfigureWebHostDefaults(webBuilder =>
                {
                    webBuilder.UseStartup<Startup>();
                })
                .CountDuplicateServices();
    }
}

برای مثال اگر سرویس فرضی IWeatherForecastService دوبار ثبت شده باشد:
namespace FindDuplicateServices
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllers();
            services.AddScoped<IWeatherForecastService, WeatherForecastService>();
            services.AddScoped<IWeatherForecastService, WeatherForecastService>();
        }
با اجرای برنامه این خروجی را مشاهده خواهیم کرد:



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: FindDuplicateServices.zip
مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت سوم
پیشنهاد می‌کنم قسمت‌های قبل را مطالعه کنید تا با اصطلاحات استفاده شده در ادامه مقالات آشنا باشید. در مقالات آتی، مباحث کمی قابل بحث‌تر خواهند بود.

Class Coupling and Cohesion

تعدادی از قواعد شهودی هم، با Coupling و Cohesion به ترتیب مابین و درون کلاس‌ها، سروکار دارند. تلاش ما در راستای افزایش Cohesion درون کلاس‌ها و سست کردن و کاهش Coupling مابین کلاس‌ها می‌باشد. این قواعد شهودی همین اهداف را در پارادایم action-oriented، در ارتباط با توابع دارند. هدف از Tight Cohesion (انسجام و چسبندگی قوی) در توابع، انسجام بالا و ارتباط نزدیک مابین کدهای موجود در تابع، می‌باشد. هدفی که Loose Coupling (اتصال سست و ضعیف، وابستگی ضعیف) در بین توابع دنبال می‌کند، اشاره دارد به اینکه اگر تابعی قصد استفاده از تابع دیگری را داشته باشد، باید وارد شدن و خروج از آن، از یک نقطه صورت گیرد. این مباحث منجربه مطرح شدن قواعد شهودی از جمله: «یک تابع باید طوری سازماندهی شود که تنها یک دستور return  داشته باشد»، در پارادایم action-oriented می‌شود.
ما در پارادایم شیء گرا، اهداف خود از Loose Coupling و Tight Cohesion را در سطح کلاس مطرح می‌کنیم. 5 شکل اصلی Coupling مابین کلاس‌ها به شرح زیر می‌باشد:

  •  Ni Coupling
  •  Export Coupling
  •  Overt Coupling
  •  Covert Coupling
  •  Surreptitious Coupling
Nil Coupling

بهترین حالتی که دو کلاس به طور مطلق هیچ وابستگی به یکدیگر ندارند. در این صورت می‌توان یکی کلاس‌ها را حذف کرد، بدون اینکه تأثیری بر روی سایر آنها داشته باشد. البته وجود برنامه‌ای کاربردی با این نوع اتصال ممکن نخواهد بود. بهترین چیزی که می‌شود با این نوع اتصال ایجاد کرد، Class Libraryای می‌باشد که شامل مجموعه ای از کلاس‌های مستقل بوده، به طوری که هیچ تأثیری بر روی یکدیگر ندارند.

Export Coupling

در این شکل از اتصال، یک کلاس به واسط عمومی کلاس دیگر وابسته می‌باشد؛ به این معنی که از عملیاتی که کلاس مورد نظر در واسط عمومی خود قرار داده است، استفاده می‌کند.

Overt Coupling

این نوع اتصال زمانی رخ می‌دهد که یک کلاس از جزئیات پیاده سازی کلاس دیگر با داشتن اجازه دسترسی از جانب آن، استفاده کند. به عنوان مثال، مکانیزم کلاس‌های friend در زبان سی پلاس پلاس، که امکان این را می‌دهد کلاس X اجازه دوستی به کلاس Y را اعطا کند و در این صورت کلاس Y می‌تواند به جزئیات پیاده سازی خصوصی کلاس X دسترسی داشته باشد.

Cover Coupling

این نوع اتصال هم به مانند Overt می‌باشد؛ با این تفاوت که هیچ اجازه دسترسی به کلاس Y داده نشده است. اگر زبانی داشته باشیم که به کلاس Y اجازه دهد خود را به عنوان دوست کلاس X معرفی کند، در این صورت نوع اتصال بین دو کلاس X و Y از نوع Covert می‌باشد. به عنوان مثال واقعی، می‌توان به استفاده از Reflection در دات نت اشاره کرد.

Surreptitious Coupling (اتصال پنهان)

آخرین نوع اتصال که بدترین حالت هم محسوب می‌شود، مربوط است به زمانیکه کلاس X به هر طریقی که شده از جزئیات داخلی کلاس Y آگاه باشد و از اعضای عمومی داده‌ای (public data member) آن کلاس استفاده کند. منظور این است که با تغییر این داده‌های کلاس متوجه میشود که بر روی عملیات b از کلاس چه تأثیری می‌گذارد و با اتکاء به این دستاورد، جزئیات داخلی خود را پیاده سازی می‌کند و یک اتصال پنهان را با کلاس Y ایجاد کرده است. در این حالت یک وابستگی قوی به صورت پنهان مابین رفتاری از کلاس Y و پیاده سازی کلاس X ایجاد شده است.

قاعده شهودی 2.7
اتصال و پیوستگی مابین کلاس‌ها باید از نوع Nil یا Export باشد؛ به این معنی که یک کلاس فقط از واسط عمومی کلاس دیگر استفاده کند یا کاری با آن نداشته باشد. (Classes should only exhibit nil or export coupling with other classes, that is, a class should only use operations in the public interface of another class or have nothing to do with that class.)
بجز این دو نوع اتصال، بقیه شکل‌های اتصال به طریقی اجازه دسترسی به جزئیات پیاده سازی کلاس‌ها را اعطا می‌کنند. در نتیجه باعث ایجاد وابستگی مابین پیاده سازی دو کلاس می‌شوند. این وابستگی ما بین پیاده سازی‌ها به محض نیاز به تغییر پیاده سازی یکی از کلاس‌ها ، باعث به وجود آمدن مشکلات نگهداری خواهند شد.
Cohesion درون کلاس‌ها سعی بر این دارد که مطمئن شود تمام اجزای یک کلاس به شدت باهم مرتبط هستند. تعدادی از قواعد شهودی نیز در ادامه بر این خصوصیت دلالت دارند.

قاعده شهودی 2.8
یک کلاس باید یک و تنها یک Key Abstraction را تسخیر نماید. (A class should capture one and only one key abstraction)
یک Key Abstraction به عنوان یک Entity در Domain Model تعریف می‌شود و اغلب در غالب اسم در اسناد و مشخصات نیازمندی‌ها ظاهر می‌شوند. هر کدام از آنها باید فقط به یک کلاس نگاشت پیدا کنند. اگر این نگاشت به بیش از یک کلاس انجام گیرد، در نتیجه احتمالا طراح هر تابع را به عنوان یک کلاس تسخیر کرده است. اگر بیش از یک Key Abstraction به یک کلاس نگاشت پیدا کرده باشد، پس احتمالا طراح یک سیستم متمرکز را طراحی کرده است. این کلاس‌ها Vague Classes نامیده می‌شوند و باید آنها در دو کلاس یا بیشتر، تسخیر شوند.

قاعده شهودی 2.9
داده و رفتار مرتبط را در یک جا (کلاس) نگه دارید. (Keep related data and behavior in one place)
در واقع هدفی که این قاعده به دنبال آن می‌باشد این است که هر دو جزء تشکیل دهنده یک Key Abstraction ، یعنی همان داده و رفتار، باید توسط فقط یک کلاس تسخیر شوند. با نقض این قاعده، توسعه دهنده باید با قرار داد (Convention) خاصی برنامه نویسی کند. 
راه شناسایی
طراح باید کلاس‌هایی را که مرتبا داده‌های مورد نیاز خود را با متدهای get از سایر کلاس‌ها دریافت می‌کنند، شناسایی کند. زیرا این نوع کلاس‌ها این قاعده شهودی را نقض کرده‌اند.

مثال واقعی
استفاده از الگوی Domain Model ارائه شده توسط اقای Martin Fowler که دقیقا اشاره به این قاعده دارد.
یا برعکس آن ضد الگوی Anemic Domain Model که ناقض این قاعده می‌باشد. 
در قسمت اول اشاره کردیم این قواعد را به راحتی می‌توان در صورت نیاز نقض کرد. بعضی از مواقع نیاز به طراحی فیزیکی است که باعث تغییر در طراحی منطقی شده و چه بسا می‌تواند باعث نقض هر کدام از این قواعد شهودی نیز شود. اگر به بخش پروژه‌های سایت رجوع کنید این نقض کاملا مشهود (DomainClasses و ServiceLayer موجود در طراحی فیزیکی آنها) می‌باشد (بیشتر از Anemic Domain Model استفاده شده است)؛ ولی نمی‌توان گفت که این کار اشتباه است.

قاعده شهودی 2.10
اطلاعات نامرتبط به هم را در کلاس‌های جدا از هم قرار دهید. ((Spin off nonrelated information into another class (i.e., noncommunicating behavior) 

هدف از این قاعده این است که اگر کلاسی داریم که یکسری از متدهایش با بخشی از داده و یکسری دیگر با بخش دیگر داده‌ها کار میکنند، در واقع شما دو Key Abstraction را به یک کلاس نگاشت کرده اید (Vague Class) و باید آنها را به کلاس‌های جدا نگاشت کنید.

شکل 2.6 A class with noncommunicating behavior

مثال واقعی

به کلاس Dictionary در تصویر زیر توجه کنید.
برای تعداد کمی داده، بهترین پیاده سازی با استفاده از List و در مقابل برای تعداد داده زیاد بهترین پیاده سازی، استفاده از HashTable می‌باشد. هر یک از این پیاده سازی‌ها، به متدهایی برای add و find کلمات نیاز دارند. طراحی سمت چپ تصویر نشان از نقض این قاعده شهودی دارد.

شکل 2.7 (Noncommunicating behavior (real-world example

در طرح سمت چپ، استفاده کننده باید بداند که چقدر داده وارد کند. از طرفی نمایش جزئیات پیاده سازی در نام کلاس هم ایده خوبی نیست (طرح سمت چپ). بهترین راه حل که در مقالات آینده به آنها خواهیم رسید، بحث استفاده از ارث بری می‌باشد. به این ترتیب، با استفاده از  یک کلاس Dictionary که نمایش جزئیات داخلی خود را مخفی کرده و در شرایط لازم نمایش جزئیات داخلی خود را تغییر دهد. منظور این است که استفاده کننده درگیر جزئیات داخلی آن نشود و این جزئیات که کدام نوع PDict یا HDict استفاده خواهد شد، از دید او مخفی باشد.

مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت اول
اگر جدیدا قصد برنامه نویسی اندروید را کرده‌اید، یا هنوز روش‌های متدوالی را برای کار با این زبان انتخاب نکرده‌اید؛ به نظرم این مقاله می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. مسائلی که بیان میکنم در واقع از تجربیات شخصی و راه حل هایی است که برای خودم تعیین کرده‌ام و تعدادی از آن‌ها را در طول مدتی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، از جاهای مختلف دیده و در یک جا گردآوری کرده‌ام. برای نامگذاری اشیاء و متغیرها و دیگر موارد، من از این قاعده پیروی میکنم که به نظرم بسیار ایده آل می‌باشد. الگوی معماری هم که جدیدا مورد استفاده قرار داده‌ام، الگوی MVP است که نمونه‌ای از آن، در گیت هاب قرار گرفته است. البته این مثال ساده تر نیز وجود دارد. تشریح کامل این معماری را به همراه آزمون واحد آن، می‌توانید در این مقاله سه قسمتی ببینید.

در اینجا، یک سری نکات را در طول برنامه نویسی، متذکر می‌شوم تا مدیریت کدهای شما را در اندروید راحت‌تر کند.

یک نکته‌ی دیگر را که باید متذکر شوم این است که همه اصطلاحاتی که در این مقاله استفاده می‌شوند بر اساس اندروید استادیو و مستندات رسمی گوگل است است؛ به عنوان نمونه عبارت‌های ماژول و پروژه آن چیزی هستند که ما در اندروید استادیو به آن‌ها اشاره می‌کنیم، نه آنچه که کاربران Eclipse به آن اشاره می‌کنند.

یک. برای هر تکه کد و یا متدی که می‌نویسید مستندات کافی قرار دهید و اگر این متد نیاز به مجوز خاصی دارد مانند نمونه زیر، آن را حتما ذکر کنید:
/**
     *
     * <p>
     *   check network is available or not <br/>
     *   internet connection is not matter,for check internet connection refer to IsInternetConnected() Method in this class
     * </p>
       * <p>
     *   Required Permission : <b>android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE</b>
     * </p>
     * @param context
     * @return returns true if a network is available
     */
    public boolean isNetworkAvailable(Context context) {

        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
همچنین اگر، مورد خاص دیگری مثل بالا بود، حتما آن را ذکر کنید. می‌توانید از تگ گذاری در کامنت ها نیز استفاده کنید. از ویژگی‌های کامنت todo در اندروید استادیو این است که میتوانید در حین کار با سیستم گیت نیز از آن بهره ببرید  و قبل از کامیت کردن کد، کدهای todo به شما یادآوری شوند و هر پیکربندی را که لازم دارید، روی آن انجام دهید.



دو. از یک کلاس واحد جهت استفاده از اطلاعات عمومی و یا ثابت‌ها استفاده نمایید. این اطلاعات می‌توانند شامل: مسیرها، آدرس‌های وب سرویس، شماره اختصاصی هر نوتیفیکیشن و .... باشند. برای اینکار میتوان هر کدام از اطلاعات را داخل یک کلاس قرار داد و همه این کلاس‌ها را به صورت استاتیک تعریف کنید تا بدین شکل در دسترس قرار بگیرند (از الگوی singleton هم می‌توان استفاده کرد).
public class ProjectSettings
{
       public static NotificationsId=new NotificationsId();
       public static UrlAddresss=new UrlAddresss();
       public static SdPath=new SdPath();
       ......
}
نحوه صدا زدن هم به همین شکل می‌شود:
ProjectSettings.NotificationsId.UpdateNotificationId
بدین شکل هم به طور ساده و مفهومی صدا زده می‌شود و هم اینکه در همه جای برنامه این ثابت‌ها و مقادیر قابل استفاده هستند. به عنوان مثال به شماره هر نوتیفیکیشن از همه جا دسترسی دارید و هم اینکه شماره‌ای تکراری اشتباها انتخاب نمی‌شود.

سه. حداکثر استفاده از اینترفیس را به خصوص برای UI انجام بدهید:
به عنوان نمونه، بسیاری نمایش یک toast را به شکل زیر انجام می‌دهند:
Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
یا اینکه برای یک دیالوگ مستقیما و در جا همانجا به کدنویسی مشغول می‌شوند. این روش‌ها هیچ مشکلی ندارند ولی در آینده نگهداری کد را مشکل می‌کنند. مثلا تصور کنید شما بسیاری از جاهای برنامه، Toast زدید و حالا قصد دارید در نسخه بعدی برنامه، toast‌های دلخواه و یا custom ایی را ایجاد کنید. در این صورت مجبورید کل برنامه را رصد کرده و هر جا toast هست آن را تغییر دهید. در اینجا هم اصول DRY را نادیده گرفته‌اید و هم زحمت شما زیاد شده‌است و حتی ممکن است یک یا چندتایی از قلم بیفتند. برای دیالوگ‌ها هم بدین صورت خواهد بود و خیلی از مسائل دیگر. به همین جهت استفاده از اینترفیس‌ها توصیه می‌شود و فردا نیز اگر باز یک کلاس دیگر را نوشتید، خیلی راحت آن را با کلاس فعلی تعویض می‌کنید.
public interface IMessageUI
{
    void ShowToast(Context context,String message);
}

public class MessageUI impelement IMessageUI
{
      public void ShowToast(Context context,string message)
       {
              Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
       }
}

چهار
. اگر برای اولین بار است وارد اندروید می‌شوید، خوب چرخه‌های یک شیء، چون اکتیویتی یا فراگمنت را یاد بگیرید تا در آینده با مشکلات خاصی روبرو نشوید.
به عنوان مثال درست است که اولین رویداد فراخوانی در onCreate رخ میدهد ولی همیشه محل مناسبی برای دریافت دیتاها در زمان اولیه نیست. به عنوان مثال تصور کنید که لیستی در اکتیویتی A دارید و به اکتیویتی B می‌روید و یک آیتم به اطلاعات اضافه می‌شود و موقعی که به اکتیویتی A بر می‌گردید، زیاد تعجب نکنید که لیست دقیقا به همان شکل قبلی است و خبری از آیتم جدید نیست.
  چون اکتیویتی در حالت stop بوده و بعد از آن به حالت Resume رفته و تا موقعی که این اکتیویتی از حافظه خارج نشود یا گوشی چرخش نداشته باشد، واکشی دیتاها صورت نخواهد گرفت. پس بهترین مکان در این حالت، رویداد OnStart است که در هر دو وضعیت صدا زده می‌شود؛ یا اینکه در OnRestatr روی آداپتور تغییرات جدید را اعمال کنید تا نیازی به واکشی مجدد داده‌ها نباشد. 



به طور خلاصه نحوه اجرای رویدادها بدین شکل است که ابتدای رویداد OnCreate اجرا می‌شود که هنوز هیچ UI ئی در آن پیاده سازی نشده‌است و شما در اینجا موظفید Layout خود را معرفی کنید. رویداد OnStart بعد از آن موقعی که UI آماده شده است، اجرا می‌گردد. سپس رویداد OnResume اجرا می‌شود.

 تا بدینجا اکتیویتی مشکلی ندارد و میتواند به عملیات پاسخ دهد ولی اگر قسمتی از اکتیویتی در زیر لایه‌ای از UI پنهان شود، به عنوان مثال دیالوگی باز شود که قسمتی از اکتیویتی را بپوشاند و یا منویی همانند تلگرام قسمتی از صفحه را بپوشاند، اکتیویتی اصطلاحا در حالت Pause قرار گرفته و بدین ترتیب رویداد OnPause اجرا می‌گردد. اگر همین دیالوگ بسته شود و مجددا اکتیویتی به طور کامل نمایان گردد مجددا رویداد OnResume اجرا می‌گردد.

از رویداد Onresume میتوانید برای کارهایی که بین زمان آغاز اکتیویتی و برگشت اکتیویتی مشترکند استفاده کرد. اگر به هر نحوی اکتیویتی به طور کامل پنهان شود٬، به این معناست که شما به اکتیویتی دیگری رفته‌اید رویداد OnStop اجرا شده‌است و در صورت بازگشت، رویداد OnRestart اجرا خواهد شد. ولی اگر مدت طولانی از رویداد OnStop بگذرد احتمال اینکه سیستم مدیریت منابع اندروید، اکتیویتی شما را از حافظه خارج کند زیاد است و رویداد OnDestroy صورت خواهد گرفت. در این حالت دفعه بعد، مجددا همه عملیات از ابتدا آغاز می‌گردند.

پنج. سرویس را با تردهای UI ترکیب نکنید. بعضا دیده می‌شود که کاربران AsyncTask را داخل سرویس استفاده می‌کنند ولی این را بدانید که سرویس یک ترد پردازشی جداگانه است و تضمینی برای ارتباط با UI به شما نمی‌دهند. هر چند گوگل جدیدا تمهیداتی را برای آن اندیشیده است که به شما اجازه اینکار را نمی‌دهد. ولی اگر باز هم اندروید استادیو به شما خورده‌ای نگرفت، خودتان این قانون را اجرا کنید. قرار نیست یک AsyncTask با سرویس ترکیب شود.

شش. اگر برنامه شما قرار است در چندین حالت مختلفی که اتفاق می‌افتد، یک کار خاصی را انجام دهد، برای برنامه‌تان یک Receiver بنویسید و در آن کدهای تکراری را نوشته و در محل‌های مختلف وقوع آن رویدادها، رسیور را صدا بزنید. برای نمونه برنامه تلگرام یک سرویس پیام رسان پشت صحنه دارد که در دو رویداد قرار است اجرا شوند. یکی موقعی که گوشی بوت خود را تکمیل کرده است و در حال آغاز فرایندهای سیستم عامل است و دیگر زمانی است که برنامه اجرا می‌شود. در اینجا تلگرام از یک رسیور سیستمی برای آگاهی از بوت شدن و یک رسیور داخل برنامه جهت آگاهی از اجرای برنامه استفاده میکند و هر دو به یک کلاس از جنس BroadcastReceiver متصلند:
      <receiver android:name=".AppStartReceiver" android:enabled="true">
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.start" />
                <action android:name="android.intent.action.BOOT_COMPLETED" />
            </intent-filter>
        </receiver>

public class AppStartReceiver extends BroadcastReceiver {
    public void onReceive(Context context, Intent intent) {
        AndroidUtilities.runOnUIThread(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {
                ApplicationLoader.startPushService();
            }
        });
    }
}
برای نام رسیورهای داخلی هم میتوانید مورد شماره 2 را اجرا کنید.
برنامه تلگرام حتی برای حالت‌های پخش هم رسیورها استفاده کرده است که در همین رسیور وضعیت تغییر پلیر مشخص می‌شود:
    <receiver android:name=".MusicPlayerReceiver" >
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.close" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.pause" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.next" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.play" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.previous" />
                <action android:name="android.intent.action.MEDIA_BUTTON" />
                <action android:name="android.media.AUDIO_BECOMING_NOISY" />
            </intent-filter>
        </receiver>
اینگونه تلگرام میتواند از همه جا سرویس را کنترل کند. مثلا موقعی که دانلود یک موزیک تمام شده، سریعا پخش آن موزیک دانلود شده را آغاز کند.

هفت. اگر از یک ORM برای لایه داده‌ها استفاده می‌کنید (قبلا در سایت جاری در مورد ORM‌های اندروید صحبت کرده‌ایم و  ORM‌های خوش دستی که خودم از آن‌ها استفاده میکنم ActiveAndroid و CPORM هستند که هم کار کردن با آنها راحت است و هم اینکه امکانات خوبی را عرضه می‌کنند) در این نوع ORM‌ها شما نباید انتظار چیزی مانند EF را داشته باشید و در بعضی موارد باید کمی خودتان کمک کنید. به عنوان مثال در Active Android برای ایجاد یک inner join باید به شکل زیر بنویسید:
     From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on("poems.id=bank_poems_groups.poem")
               .where("BankGroup=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
همانطور که می‌بینید بخش‌هایی از آن مثل جوین‌ها و شرط‌ها را باید خودتان تکمیل کنید. از آنجا که ممکن است در آینده نام فیلد تغییر کند یا اینکه در حین انبوهی از کدها، عبارت رشته‌ای را اشتباه وارد کنید، بهتر است به این فرم کار کنید:
@Table(name="poems")
public class Poem extends Model {

    public static String tableName="poems";
    public static  String codeColumn="code";
    public static  String titleColumn="title";
    public static  String bookColumn="book";
    ......

    @Column(name="code",index = true)
    public int Code;

    @Column(name="title")
    public String Title;

    @Column(name="book")
    public Book Book;
.....}
در مدل بالا، نام فیلدها و جداول به صورت استاتیک تعریف شده‌اند. حالا می‌توانیم از این اسامی به راحتی در لایه سرویس استفاده کنیم:
    From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on(Poem.TableName+"."+ Poem.IdColumn+"="+ BankPoemsGroups.TableName+"."+ BankPoemsGroups.PoemColumn)
               .where(Poem.BankGroupColumn+"=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
حالا کمی بهتر شد. هم برای تغییر آینده بهتر شد و هم اینکه احتمال خطای تایپی کاهش یافت. ولی باز هم ایجاد کوئری هنوز سخت است و نوشتن مرتب یک رابطه جوین و شرطی و چسباندن مداوم رشته‌ها کار خسته کننده‌ای است و احتمال خطای سهوی و انسانی هم در آن بالاست. برای رفع این مشکل بهتر است یک کلاس جدید برای ساخت این کوئری‌ها داشته باشیم که یک نمونه از آن را در این پایین می‌بینید:
public class QueryConcater {
  public String GetInnerJoinQuery(String table1,String field1,String table2,String field2)
    {
        String query=table1 +"." +field1+"="+table2+"."+field2;
        return query;
    }
......
}
در ادامه برای مرتب سازی و شرط و ... هم می‌نویسیم:
   return new Select()
                .from(Color.class)
                .innerJoin(ProductItem.class)
                .on(queryConcater.GetInnerJoinQuery(ProductItem.TableName,
                        ProductItem.ColorColumn, Color.TableName))
                .where(queryConcater.WhereConditionQuery
                        (ProductItem.TableName, ProductItem.ProductColumn), productId)
                .execute();
در دستورات بالا از این کلاس دو متد برای کوئری جوین و یکی هم برای ساخت شرط ایجاد شده است و مقادیر به صورت پارامتر داده شده‌اند. این الگو کمک میکند که اگر هم این تکه کد اشتباه باشد، با تغییر یکجا بقیه کدها هم تغییر میکنند و اگر در آینده هم ORM تغییر یافت، نحوه کوئری نویسی‌ها در این کلاس تغییر کنند، نه اینکه در طول لایه سرویس پراکنده باشند.

هشت. سعی کنید همیشه از یک سیستم گزارش خطا در اپلیکیشن خود استفاده کنید. در حال حاضر معروفترین سیستم گزارش خطا Acra است که می‌توانید backend آن را هم از اینجا تهیه کنید و اگر هم نخواستید، سایت Tracepot امکانات خوبی را به رایگان برای شما فراهم می‌کند. از این پس با سیستم آکرا شما به یک سیستم گزارش خطا متصلید که خطاهای برنامه شما در گوشی کاربر به شما گزارش داده خواهد شد. این گزارش‌ها شامل:
  • وضعیت گوشی در حین باز شدن برنامه و در حین خطا چگونه بوده است.
  • مشخصات گوشی
  • این خطا به چه تعداد رخ داده است و برای چه تعداد کاربر
  • گزارش گیری بر اساس اولین تاریخ رخداد خطا و آخرین تاریخ، نسخه سیستم عامل اندروید، ورژن برنامه شما و...
و امکانات دیگر.

نه. آکرا همانند Elmah نمی‌تواند خطاهای catch شده را دریافت کند. برای حل این مشکل عبارت زیر را در catch‌ها بنویسید:
ACRA.getErrorReporter().handleException(caughtException);

ده. بر خلاف سیستم دات نت که شما اجباری به استفاده از Try Catch‌ها ندارید. در جاوا اینگونه نیست و هر متدی که Throw روی آن انجام شده باشد مستلزم  استفاده از catch است. به همین دلیل در شماره نه گفتیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم. ولی در بسیاری از اوقات پیش می‌آید که ما داریم از ماژول‌های متفاوتی استفاده میکنیم که جدا از ماژول اصلی برنامه هستند و این مورد باعث می‌شود که بعضی افراد یا Acra را در همه ماژول‌ها صدا بزنند یا اینکه بی خیال آن شوند. ولی کار راحت‌تر این است که شما هم همانند برنامه نویسان جاوا متد خود را به Throw مزین کنید تا در هنگام استفاده از آن در برنامه اصلی نیاز به catch شدن باشد. در واقع شما نباید catch‌ها را داخل یک کتابخانه جدا و مستقل قرار دهید و روش صحیح هم همین است حالا چه استفاده از آکرا نیاز باشد و چه نباشد.

نمونه اشتباه:
 public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) {
        try {
        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
        } catch (IOException e) {
            e.printStackTrace();
        }
    }
نمونه صحیح:
    public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) throws IOException {

        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
    }
  ادامه دارد...
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 3 - ثبت و واکشی تنظیمات
همانطور که پیشتر گفتیم، Dependency Injection Container، ماژول اصلی ASP.NET Core است. تقریبا تمامی ماژول‌ها و سرویس‌های ASP.NET Core از DI Container Injection استفاده می‌کنند که بعضی از آنها عبارتند از:
  •   Configuration
  •   Routing
  •   MVC
  •   Application
  • و ...
بصورت درونی، چارچوب/ فریم ورک ASP.NET Core، مسئول ارائه‌ی وابستگی‌ها، در زمان فعال سازی ماژول‌های خود فریم ورک ASP.NET Core می‌باشد.
فرض کنید یک درخواست برای صفحه‌ی اول سایت به وبسایتی بر پایه‌ی ASP.NET Core می‌رسد. به صورت گام به گام، این مراحل برای پردازش داده به کار می‌روند:
  1. کاربر یک درخواست Http را توسط مرورگر ارسال می‌کند.
  2. یکی از اولین میان افزار‌ها یعنی میان افزار Routing، آدرس درخواست را می‌خواند، کنترلر و اکشن مورد نظر را می‌یابد و به‌وسیله‌ی Activator Utility، سعی در فعال سازی آن کنترلر می‌کند. 
  3.   DI Container لیست پارامترهای سازنده‌ی کنترلر را مشاهده می‌کند و سرویس‌های مورد نیاز را از درون خود واکشی کرده، از آنها نمونه سازی می‌کند و نمونه‌های ساخته شده را  به درون شیء کنترلر تزریق می‌کند.
  4.  Routing درخواست HttpRequest را تجزیه کرده و اکشن متد مورد نظر را برای اجرای آن فراخوانی کرده
  5. و نتیجه‌ی اجرای اکشن را به درخواست دهنده بر می‌گرداند.

هر چند که کنترلرها درون DI Container ثبت نشده‌اند، ولی توسط کلاس‌هایی درون فریم ورک، از آنها نمونه سازی می‌شود و در حین نمونه سازی، DI Container سرویس‌های مورد نظر آن‌ها را در صورت وجود، فراهم می‌کند.

ثبت تنظیمات وبسایت و فراخوانی آنها در برنامه
در تمام برنامه‌های ASP.NET Core شما نیاز به تنظیماتی برای پیکربندی کار برنامه‌ی خود دارید. این تنظیمات می‌توانند شامل Connection String اتصال به پایگاه داده، تنظیمات اتصال به سرویس‌های خارجی مثل درگاه‌های پرداخت آنلاین بانک‌ها و ... باشند. در اینجا ما تنظیمات اختصاصی را درون فایل AppSetting اضافه می‌کنیم. بعد برای هر بخش از تنظیمات، در پوشه‌ی Configs یک کلاس ساده‌ی سی شارپ را می‌سازیم  و سپس با گرفتن و تزریق کردن این فایل‌های Config درون DI Container، هر زمانی خواستیم، از آنها استفاده می‌کنیم.
ابتدا به سراغ تنظیمات کلی می‌رویم و دو تنظیم نام برنامه و پیغام خوش آمد گویی را به برنامه اضافه می‌کنیم (فایل appSettings را به صورت زیر تغییر می‌دهیم) :
"ApplicationName": "Dependency Injection Demo",
"GreetingMessage": "Welcome to Dependency Injection Demo",
"AllowedHosts": "*",

"Logging": {
"LogLevel": {
"Default": "Information",
"Microsoft": "Warning",
"Microsoft.Hosting.Lifetime": "Information"
}
},

برای سادگی کار، با بخش Logging کاری نداریم . اکنون فایل AppConfig.cs را به برنامه اضافه می‌کنیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class AppConfig
    {
        public string ApplicationName { get; set; }
        public string GreetingMessage { get; set; }
        public string AllowedHosts { get; set; }
    }
}

برای دسترسی بهتر می‌توانیم سازنده‌ی کلاس Startup را تغییر دهیم:

public IWebHostEnvironment Environment { get; }
public IConfiguration Configuration { get; }
public IServiceCollection Services { get; set; }

public Startup(IWebHostEnvironment environment)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
        .SetBasePath(environment.ContentRootPath)
        .AddJsonFile("appsettings.json", optional: true)
        .AddEnvironmentVariables();
        this.Environment = environment;
        this.Configuration = builder.Build();
}
کد بالا برای زمانی کاربرد دارد که شما بخواهید چند تنظیمات مختلف را در برنامه داشته باشید؛ مثلا در کد بالا در هنگام ساخت متغیر builder، می‌توانید با چک کردن متغیر environment، یک تنظیمات دیگر را داشته باشید (داشتن دو یا چند تنظیمات به خصوص برای زمان  توسعه و انتشار برنامه ضروری است. در ساده‌ترین کاربرد، شما در حالت توسعه به یک پایگاه داده تست وصل می‌شوید، ولی در حالت انتشار به پایگاه داده‌ی اصلی متصل خواهید شد). در اینجا یکی از  ساده‌ترین روش‌ها، استفاده از دو فایل تنظیمات مختلف برای زمان انتشار و غیر انتشار ( توسعه و Staging ) است:
var appSettingsFile = environment.IsProduction() ? "appsettings.json" : "appsettings_dev.json";
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(environment.ContentRootPath)
                .AddJsonFile( appSettingsFile , optional: true)
                .AddEnvironmentVariables();
حالا که این تغییرات را انجام دادیم، دوباره به سراغ ثبت سرویس تنظیمات برنامه می‌رویم. برای اینکار در متد ConfigureServices و زیر خط‌های کد قبلی، این خطوط کد را اضافه می‌کنیم: 
services.AddSingleton(services => new AppConfig { 
    ApplicationName = this.Configuration["ApplicationName"],
    GreetingMessage = this.Configuration["GreetingMessage"],
    AllowedHosts = this.Configuration["AllowedHosts"]
});

در کد بالا در هنگام اجرای برنامه، یک نمونه از کلاس AppConfig را با طول حیات Singleton ثبت کردیم و Property ‌های این شیء را به وسیله‌ی ایندکس Configuration[“FieldName”]، تک تک پر کردیم.

حالا می‌توانیم سرویس AppConfig را در هر کلاسی از برنامه‌ی خودمان تزریق و از آن استفاده کنیم. برای مثل در اینجا یک کنترلر به نام AppSettingsController ساختم و کلاس فوق را به آن تزریق کردم: 

public class AppSettingsController : Controller
{
        private readonly AppConfig _appConfig;
        public AppSettingsController(AppConfig appConfig)
        {
            _appConfig = appConfig;
        } 
 // codes here …
}

می توانیم از همین الگو برای تعریف، ثبت و استفاده از سایر تنظیمات نیز استفاده کنیم:
"UserOptionConfig": {
    "UsersAvatarsFolder": "avatars",
    "UserDefaultPhoto": "icon-user-default.png",
    "UserAvatarImageOptions": {
         "MaxWidth": 150,
         "MaxHeight": 150
    }
},

"LiteDbConfig": {
   "ConnectionString": "Filename=\\Data\\DependencyInjectionDemo.db;Connection=direct;Password=@123456;"
}

برای LiteDbConfig مانند AppConfig عمل می‌کنیم، ولی در هنگام ثبت آن، به روش زیر عمل می‌کنیم. تنها تفاوتی که وجود دارد، نحوه‌ی دستیابی به فیلدهای درونی فایل JSON به وسیله‌ی شیء Configuration است: 

services.AddSingleton(services => new LiteDbConfig
{
    ConnectionString = this.Configuration["LiteDbConfig:ConnectionString"],
});

اکنون برای استفاده‌ی از مدخل UserOptionConfig، کلاس‌های زیر را می‌سازیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class UserOptionConfig
    {
        public string UsersAvatarsFolder { get; set; }
        public string UserDefaultPhoto { get; set; }
        public UserAvatarImageOptions UserAvatarImageOptions { get; set; }
    }

    public class UserAvatarImageOptions
    {
        public int MaxHeight { get; set; }
        public int MaxWidth { get; set; }
    }
}
می‌خواهیم روش Option Pattern را که روش توصیه  شده‌ی Microsoft برای استفاده از پیکربندی برنامه است، بکار ببریم. به صورت خلاصه، Option Pattern بیان می‌کند که بخش‌های مختلف پیکربندی تنظیمات برنامه را از یکدیگر جدا کنیم و به ازای هر بخش، کلاس‌های مختص به خود را داشته باشیم و با ثبت جداگانه‌ی آنها در DI Container ، از  آن‌ها استفاده کنیم.

جداسازی بخش‌های مختلف تنظیمات پیکربندی باعث می‌شود تا بتوانیم دو اصل اساسی از طراحی نرم افزار را رعایت کنیم :

  • Interface Segregation Principle (ISP) or Encapsulation : کلاس‌هایی که به تنظیمات نیاز دارند، فقط به آن بخشی از تنظیمات دسترسی خواهند داشتند که واقعا مورد نیازشان باشد.
  •   Separation Of Concerns : تنظیمات بخش‌های مختلف برنامه، به یکدیگر وابسته و  جفت شده نیستند.

در اینجا  نیاز به استفاده از پکیج Microsoft.Extensions.Options.ConfigurationExtensions را داریم که به صورت درونی در ASP.NET Core تعبیه شده است.

برای ثبت این تنظیمات درون DI Container، از نمونه‌ی جنریک متد Configure در IServiceCollection به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

services.Configure<UserOptionConfig>(this.Configuration.GetSection("UserOptionConfig"));

متد GetSection بر اساس نام بخش تنظیمات، خود آن تنظیم و تمامی تنظیمات درونی آن را به صورت یک IConfigurationSection بر می‌گرداند و متد Configure<TOption> یک IConfiguration را گرفته و به صورت خودکار به TOption اتصال می‌دهد و سپس این شیء را درون DI Container به عنوان یک IConfigurationOptions<TOption> و با طول حیات Singleton ثبت می‌کند.

برای دسترس به UserOptionConfig درون کلاس مورد نظر ما، اینترفیس <IOptionMonitor<TOption را به سازنده‌ی کلاس مورد نظر تزریق می‌کنیم. کد زیر را که نسخه‌ی تغییر یافته‌ی کلاس AppSettingsController است را مشاهده کنید: 
private readonly LiteDbConfig _liteDbConfig;
private readonly AppConfig _appConfig;
private readonly UserOptionConfig _userOptionConfig; 

public AppSettingsController(AppConfig appConfig ,
    LiteDbConfig liteDbConfig ,
    IOptionsMonitor<UserOptionConfig> userOptionConfig)
{
    _appConfig = appConfig;
    _liteDbConfig = liteDbConfig;
    _userOptionConfig = userOptionConfig.CurrentValue;
}
در اینجا و در سازنده برای گرفتن TOption ، از CurrentValue که یک property تعریف شده‌ی درون IOptionsMonitor<TOption> است، استفاده می‌کنیم.

نکته ای که وجود دارد، کلاس‌های تعریف شده برای استفاده‌ی از این الگو باید شرایط زیر را داشته باشند ( مثل کلاس UserOptionConfig ) :

  • باید سطح دسترسی public داشته باشند.
  • باید دارای سازنده‌ی پیش فرض باشند.
  •   باید نام Property ‌های آنها دقیقا همنام فیلدهای تنظیمات باشد تا فرایند mapping خودکار به درستی انجام شود.
  •   باید Property ها و Setter آنها ، سطح دسترسی public داشته باشند.

هر دو روش بالا که یکی به صورت عادی تنظیمات را ثبت می‌کند و دیگری با استفاده از Option Pattern بخش‌های مختلف را ثبت می‌کند، مناسب هستند. البته گاهی اوقات فایل‌های تنظیمات پروژه‌ی شما در لایه‌های زیرین (یا درونی‌تر اگر از onion architecture استفاده می‌کنید) قرار دارند و شما نمی‌خواهید در آن لایه‌ها و لایه‌های درونی‌تر، وابستگی به پکیج‌های ASP.NET Core ایجاد کنید. در این حالت با در نظر گرفتن دو اصل ISP و Separation of Concerns ، به ازای هر بخش مختلف از تنظیمات، فایل‌های تنظیمات را در لایه‌های زیرین/درونی تعریف کرده، بعد در لایه‌های بالاتر/بیرونی‌تر آنها را به درون سرویس‌ها یا کلاس‌های مورد نیاز، تزریق کنید. البته مثل همین مثال، ثبت این سرویس‌ها درون برنامه‌ی ASP.NET Core که معمولا بالاترین/بیرونی‌ترین لایه از پروژه‌ی ما هست، انجام می‌شود.

مطالب
تهیه یک DynamicXml برای خواندن اطلاعات فایل Xml با استفاده از انقیاد پویا در سی‌شارپ

در فریمورک NET. ابزارهای مختلفی برای کار با داده‌های XML در نظر گرفته شده‌است که بعد از نسخه 3.5 آن، انتخاب اول LINQ to XML می باشد. در این مطلب قصد داریم API ای را برای خواندن اطلاعات فایل‌های XML با استفاده از LINQ to XML و انقیاد پویا در سی‌شارپ (Dynamic Binding) تهیه کنیم.


راه حل اول: استفاده از ExpandoObject

public static class ExpandoXml
{
    public static dynamic AsExpando(this XDocument document)
    {
        return CreateExpando(document.Root);
    }

    private static dynamic CreateExpando(XElement element)
    {
        var result = new ExpandoObject() as IDictionary<string, object>;
        if (element.Elements().Any(e => e.HasElements))
        {
            var list = new List<ExpandoObject>();
            result.Add(element.Name.ToString(), list);
            foreach (var childElement in element.Elements())
            {
                list.Add(CreateExpando(childElement));
            }
        }
        else
        {
            foreach (var leafElement in element.Elements())
            {
                result.Add(leafElement.Name.ToString(), leafElement.Value);
            }
        }
        return result;
    }
}

در تکه کد بالا از طریق متد CreateExpando به صورت بازگشتی ابتدا بررسی می‌شود که آیا عنصر جاری دارای عناصری می‌باشد و همچنین آیا آنها دارای فرزند می‌باشند یا خیر؛ در صورت برقراری شرط، نتیجه‌ی اجرای متد CreateExpando بر روی تک تک عناصر فرزند را درون لیستی از ExpandoObject قرار داده و سپس آن لیست نیز به عنوان Value عنصر جاری در نظر گرفته می‌شود. در صورت عدم برقراری شرط مذکور، مقادیر مربوط به عناصر فرزند را در قالب یک ExpandoObject به عنوان خروجی بازگشت خواهد داد.


راه حل دوم: استفاده از DynamicObject

برای این منظور کلاس زیر را در نظر بگیرید:
    public class DynamicXml : DynamicObject, IEnumerable
    {
        private readonly dynamic _xml;
        public DynamicXml(string fileName)
        {
            _xml = XDocument.Load(fileName);
        }

        public DynamicXml(dynamic xml)
        {
            _xml = xml;
        }

        public IEnumerator GetEnumerator()
        {
            foreach (var item in _xml.Elements())
            {
                yield return new DynamicXml(item);
            }
        }

        public override bool TryGetMember(GetMemberBinder binder, out object result)
        {
            var xml = _xml.Element(binder.Name);
            if (xml != null)
            {
                result = new DynamicXml(xml);
                return true;
            }

            var attribute = _xml.Attribute(binder.Name);
            if (attribute != null)
            {
                result = new DynamicXml(attribute);
                return true;
            }

            result = null;
            return false;
        }

        public static implicit operator string(DynamicXml xml)
        {
            return xml._xml.Value;
        }
    }

کلاس DynamicXml از طریق سازنده اول، نام فایل را دریافت کرده و از طریق LINQ to XML با استفاده از متد Load کلاس XDocument، فایل مورد نظر بارگذاری شده و درون فیلدی به نام xml_ از نوع dynamic نگه داشته می‌شود. کار بعدی، بازنویسی متد TryGetMember می‌باشد. در بدنه بازنویسی شده این متد ابتدا بررسی می‌شود که آیا با نام خصوصت درخواست شده عنصری در داده XML وجود دارد یا خیر؛ در صورت موجود بودن، پارامتر result با یک  وهله جدید از DynamicXml مقدار دهی می‌شود که عنصر یافت شده از طریق سازنده دوم، به عنوان داده xml برای مقدار دهی فیلد xml_ به عنوان آرگومان ارسال می‌شود. در صورت عدم وجود عنصر مذکور، بدنبال خصوصیتی با آن نام بوده و در صورت یافت شدن، باز به عنوان یک وهله DynamicXml برای مقدار دهی result استفاده می‌شود.

در ادامه برای نسبت دادن یک وهله از DynamicXml به یک متغیر string و دستیابی به مقدار یک عنصر که از طریق خصوصیت، درخواست می‌شود نیاز است تا اپراتور ضمنی string را نیز برای کلاس بالا نظر بگیریم. همچنین برای ایجاد امکان پیمایش برروی عناصر فرزند از طریق foreach، لازم است واسط IEnumerable را نیز پیاده سازی کرده باشیم.


طریقه استفاده

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var doc1 = XDocument.Load("Employees.xml");
            
            foreach (var element in doc1.Element("Employees").Elements("Employee"))
            {
                Console.WriteLine(element.Element("FirstName").Value);
            }

            dynamic doc2 = XDocument.Load("Employees.xml").AsExpando();
            foreach (var employee in doc2.Employees)
            {
                Console.WriteLine(employee.FirstName);
            }

            dynamic doc3 = new DynamicXml("Employees.xml");
            foreach (var employee in doc3.Employees)
            {
                Console.WriteLine(employee.FirstName);
                Console.WriteLine(employee.Id);
            }
        }
    }
و فایل Employees.xml
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<Employees>
    <Employee Id="1">
        <FirstName>
            Employee1
        </FirstName>
    </Employee>
     <Employee Id="2">
        <FirstName>
            Employee2
        </FirstName>
    </Employee>
     <Employee Id="3">
        <FirstName>
            Employee3
        </FirstName>
    </Employee>
     <Employee Id="4">
        <FirstName>
            Employee4
        </FirstName>
    </Employee>
</Employees>

نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها
یک نکته‌ی تکمیلی: در ASP.NET Core 3.0 فراموش شدن ثبت سرویس‌ها در ابتدای اجرای برنامه گوشزد می‌شود

فرض کنید WeatherForecastService شما به DataService وابستگی دارد:
public class WeatherForecastService
{
    private readonly DataService _dataService;
    public WeatherForecastService(DataService dataService)
    {
        _dataService = dataService;
    }
و اکنون از این سرویس در یک کنترلر استفاده کرده‌اید:
public class WeatherForecastController : ControllerBase
{
    private readonly WeatherForecastService _service;
    public WeatherForecastController(WeatherForecastService service)
    {
        _service = service;
    }
و در این بین، در حین معرفی وابستگی‌ها:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddControllers();
    services.AddSingleton<WeatherForecastService>();
ثبت سرویس Data فراموش شده‌است. اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، پیش از شروع به کار، این اعتبارسنجی رخ خواهد داد:
Unhandled exception. System.AggregateException: Some services are not able to be constructed
(Error while validating the service descriptor 
    'ServiceType: TestApp.WeatherForecastService Lifetime: Scoped ImplementationType:
     TestApp.WeatherForecastService': Unable to resolve service for type
    'TestApp.DataService' while attempting to activate 'TestApp.WeatherForecastService'.)
به این ترتیب قبل از شروع برنامه، کمبودهای تنظیمات سیستم تزریق وابستگی‌ها گوشزد می‌شود.
مطالب
استفاده از لوسین برای برجسته سازی عبارت جستجو شده در نتایج حاصل
قسمت جستجوی سایت جاری رو با استفاده از لوسین بازنویسی کردم. خلاصه‌ای از نحوه انجام این‌کار رو در ادامه ملاحظه خواهید کرد:

1) دریافت کتابخانه‌های لازم
نیاز به کتابخانه‌های Lucene.NET و همچنین Lucene.Net Contrib است که هر دو مورد را به سادگی توسط NuGet می‌توانید دریافت و نصب کنید.
Highlighter استفاده شده، در کتابخانه Lucene.Net Contrib قرار دارد. به همین جهت این مورد را نیز باید جداگانه دریافت کرد.


2) تهیه منبع داده
در اینجا جهت سادگی کار فرض کنید که لیستی از مطالب را به فرمت زیر دراختیار داریم:
public class Post
{
    public int Id { set; get; }
    public string Title { set; get; }
    public string Body { set; get; }
}
تفاوتی نمی‌کند که از چه منبع داده‌ای استفاده می‌کنید. آیا قرار است یک سری فایل متنی ساده موجود در یک پوشه را ایندکس کنید یا تعدادی رکورد بانک اطلاعاتی؛ از NHibernate استفاده می‌کنید یا از Entity framework و یا از ADO.NET. کتابخانه Lucene مستقل است از منبع داده مورد استفاده و تنها اطلاعاتی با فرمت شیء Document معرفی شده به آن‌را می‌شناسد.


3) تبدیل اطلاعات به فرمت Lucene.NET
همانطور که عنوان شد نیاز است هر رکورد از اطلاعات خود را به شیء Document نگاشت کنیم. نمونه‌ای از اینکار را در متد ذیل مشاهده می‌نمائید:
static Document MapPostToDocument(Post post)
{
    var postDocument = new Document();
    postDocument.Add(new Field("Id", post.Id.ToString(), Field.Store.YES, Field.Index.NOT_ANALYZED));
    postDocument.Add(new Field("Title", post.Title, Field.Store.YES, Field.Index.ANALYZED, Field.TermVector.WITH_POSITIONS_OFFSETS));
    postDocument.Add(new Field("Body", post.Body, Field.Store.YES, Field.Index.ANALYZED, Field.TermVector.WITH_POSITIONS_OFFSETS));
    return postDocument;
}
این متد وهله‌ای از شیء Post را دریافت کرده و آن‌را تبدیل به یک سند Lucene می‌کند.
کار با ایجاد یک وهله از شیء Document شروع شده و سپس اطلاعات به صوت فیلدهایی به این سند اضافه می‌شوند.

توضیحات آرگومان‌های مختلف سازنده کلاس Field:
- در ابتدا نام فیلد مورد نظر ذکر می‌گردد.
- سپس مقدار متناظر با آن فیلد، به صورت رشته باید معرفی شود.
- آرگومان سوم آن مشخص می‌کند که اصل اطلاعات نیز علاوه بر ایندکس شدن باید در فایل‌های Lucene ذخیره شوند یا خیر. توسط Field.Store.YES مشخص می‌کنیم که بله؛ علاقمندیم تا اصل اطلاعات نیز از طریق Lucene قابل بازیابی باشند. این مورد جهت نمایش سریع نتایج جستجوها می‌تواند مفید باشد. اگر قرار نیست اطلاعاتی را از این فیلد خاص به کاربر نمایش دهید می‌توانید از گزینه Field.Store.NO استفاده کنید. همچنین امکان فشرده سازی اطلاعات ذخیره شده با انتخاب گزینه Field.Store.COMPRESS نیز میسر است.
- توسط آرگومان چهارم آن تعیین خواهیم کرد که اطلاعات فیلد مورد نظر ایندکس شوند یا خیر. مقدار Field.Index.NOT_ANALYZED سبب عدم ایندکس شدن فیلد Id می‌شوند (چون قرار نیست روی id در قسمت جستجوی عمومی سایت، جستجویی صورت گیرد). به کمک مقدار Field.Index.ANALYZED، مقدار معرفی شده، ایندکس خواهد شد.
- پارامتر پنجم آن‌را جهت سرعت عمل در نمایان سازی/برجسته کردن و highlighting عبارات جستجو شده در متن‌های یافت شده معرفی کرده‌ایم. الگوریتم‌های متناظر با این روش در فایل‌های Lucene.Net Contrib قرار دارند.


یک نکته
اگر اطلاعاتی را که قرار است ایندکس کنید از نوع HTML می‌باشند، بهتر است تمام تگ‌های آن‌را پیش از افزودن به لوسین حذف کنید. به این ترتیب نتایج جستجوی دقیق‌تری را می‌توان شاهد بود. برای این منظور می‌توان از متد ذیل کمک گرفت:
public static string RemoveHtmlTags(string text)
{
    return string.IsNullOrEmpty(text) ? string.Empty : Regex.Replace(text, @"<(.|\n)*?>", string.Empty);
}


4) تهیه Full text index به کمک Lucene.NET
تا اینجا توانستیم اطلاعات خود را به فرمت اسناد لوسین تبدیل کنیم. اکنون ثبت و تبدیل آن‌ها به فایل‌های Full text search لوسین به سادگی زیر است:
static readonly Lucene.Net.Util.Version _version = Lucene.Net.Util.Version.LUCENE_29;
public static void CreateIdx(IEnumerable<Post> dataList)
{
    var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(Environment.CurrentDirectory + "\\LuceneIndex"));
    var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
    using (var writer = new IndexWriter(directory, analyzer, create: true, mfl: IndexWriter.MaxFieldLength.UNLIMITED))
    {
         foreach (var post in dataList)
        {
            writer.AddDocument(MapPostToDocument(post));
        }

        writer.Optimize();
        writer.Commit();
        writer.Close();
        directory.Close();
    }
}
ابتدا محل ذخیره سازی فایل‌های full text search مشخص می‌شوند. سپس آنالیز کننده اطلاعات باید معرفی شود. در ادامه به کمک این اطلاعات، شیء IndexWriter ایجاد و مستندات لوسین به آن اضافه می‌شوند. در آخر، این اطلاعات بهینه سازی شده و ثبت نهایی صورت خواهد گرفت.
ذکر version در اینجا ضروری است؛ از این جهت که اگر ایندکسی با فرمت مثلا LUCENE_29 تهیه شود ممکن است با نگارش بعدی این کتابخانه سازگار نباشد و در صورت ارتقاء، نتایج جستجوی انجام شده، کاملا بی‌ربط نمایش داده شوند. با ذکر صریح نگارش، دیگر این اتفاق رخ نخواهد داد.


نکته
StandardAnalyzer توکار لوسین، امکان دریافت لیستی از واژه‌هایی که نباید ایندکس شوند را نیز دارا است. اطلاعات بیشتر در اینجا.


5) به روز رسانی ایندکس‌ها
به کمک سه متد ذیل می‌توان اطلاعات ایندکس‌های موجود را به روز یا حذف کرد:
public static void UpdateIndex(Post post)
{
        var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(Environment.CurrentDirectory + "\\LuceneIndex"));
        var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
        using (var indexWriter = new IndexWriter(directory, analyzer, create: false, mfl: IndexWriter.MaxFieldLength.UNLIMITED))
        {
            var newDoc = MapPostToDocument(post);

             indexWriter.UpdateDocument(new Term("Id", post.Id.ToString()), newDoc);
             indexWriter.Commit();
             indexWriter.Close();
             directory.Close();
         }
}

public static void DeleteIndex(Post post)
{
         var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(Environment.CurrentDirectory + "\\LuceneIndex"));
         var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
         using (var indexWriter = new IndexWriter(directory, analyzer, create: false, mfl: IndexWriter.MaxFieldLength.UNLIMITED))
         {
             indexWriter.DeleteDocuments(new Term("Id", post.Id.ToString()));
             indexWriter.Commit();
             indexWriter.Close();
             directory.Close();
          }
}

public static void AddIndex(Post post)
{
      var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(Environment.CurrentDirectory + "\\LuceneIndex"));
      var analyzer = new StandardAnalyzer(_version, getStopWords());
      using (var indexWriter = new IndexWriter(directory, analyzer, create: false, mfl: IndexWriter.MaxFieldLength.UNLIMITED))
      {
           var searchQuery = new TermQuery(new Term("Id", post.Id.ToString()));
           indexWriter.DeleteDocuments(searchQuery);

            var newDoc = MapPostToDocument(post);
            indexWriter.AddDocument(newDoc);
            indexWriter.Commit();
            indexWriter.Close();
            directory.Close();
        }
}
تنها نکته مهم این متدها، استفاده از متد IndexWriter با پارامتر create مساوی false است. به این ترتیب فایل‌های موجود بجای از نو ساخته شدن، به روز خواهند شد.
محل فراخوانی این متدها هم می‌تواند در کنار متدهای به روز رسانی اطلاعات اصلی در بانک اطلاعاتی برنامه باشند. اگر رکوردی اضافه یا حذف شده، ایندکس متناظر نیز باید به روز شود.


6) جستجو در اطلاعات ایندکس شده و نمایش آن‌ها به همراه نمایان/برجسته سازی عبارات جستجو شده
قسمت نهایی کار با لوسین و اطلاعات ایندکس‌های تهیه شده، کوئری گرفتن از آن‌ها است. متدهای کامل مورد نیاز را در ذیل مشاهده می‌کنید:

public static void Query(string term)
{
     var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(Environment.CurrentDirectory + "\\LuceneIndex"));
     using (var searcher = new IndexSearcher(directory, readOnly: true))
     {
          var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
          var parser = new MultiFieldQueryParser(_version, new[] { "Body", "Title" }, analyzer);
          var query = parseQuery(term, parser);
          var hits = searcher.Search(query, 10).ScoreDocs;

          if (hits.Length == 0)
          {
               term = searchByPartialWords(term);
               query = parseQuery(term, parser);
               hits = searcher.Search(query, 10).ScoreDocs;
           }

           FastVectorHighlighter fvHighlighter = new FastVectorHighlighter(true, true);
           foreach (var scoreDoc in hits)
           {
               var doc = searcher.Doc(scoreDoc.doc);
               string bestfragment = fvHighlighter.GetBestFragment(
                                fvHighlighter.GetFieldQuery(query),
                                searcher.GetIndexReader(),
                                docId: scoreDoc.doc,
                                fieldName: "Body",
                                fragCharSize: 400);
                var id = doc.Get("Id");
                var title = doc.Get("Title");
                var score = scoreDoc.score;
                Console.WriteLine(bestfragment);
            }

            searcher.Close();
            directory.Close();
      }
   }

   private static Query parseQuery(string searchQuery, QueryParser parser)
   {
       Query query;
        try
        {
            query = parser.Parse(searchQuery.Trim());
        }
        catch (ParseException)
        {
            query = parser.Parse(QueryParser.Escape(searchQuery.Trim()));
        }
        return query;
   }

   private static string searchByPartialWords(string bodyTerm)
   {
       bodyTerm = bodyTerm.Replace("*", "").Replace("?", "");
       var terms = bodyTerm.Trim().Replace("-", " ").Split(' ')
                                .Where(x => !string.IsNullOrEmpty(x))
                                .Select(x => x.Trim() + "*");
       bodyTerm = string.Join(" ", terms);
       return bodyTerm;
   }
توضیحات:
اکثر سایت‌ها را که بررسی کنید، جستجوی بر روی یک فیلد را توضیح داده‌اند. در اینجا نحوه جستجو بر روی چند فیلد را به کمک MultiFieldQueryParser ملاحظه می‌کنید.
نکته‌ی مهمی را هم که در اینجا باید به آن دقت داشت، حساس بودن لوسین به کوچکی و بزرگی نام فیلدهای معرفی شده است و در صورت عدم رعایت این مساله، جستجوی شما نتیجه‌ای را دربر نخواهد داشت.
در ادامه برای parse اطلاعات، از متد کمکی parseQuery استفاده شده است. ممکن است به ParseException بخاطر یک سری حروف خاص بکارگرفته شده در عبارات مورد جستجو برسیم. در اینجا می‌توان توسط متد QueryParser.Escape، اطلاعات دریافتی را اصلاح کرد.
سپس نحوه استفاده از کوئری تهیه شده و متد Search را ملاحظه می‌کنید. در اینجا بهتر است تعداد رکوردهای بازگشت داده شده را تعیین کرد (به کمک آرگومان دوم متد جستجو) تا بی‌جهت سرعت عملیات را پایین نیاورده و همچنین مصرف حافظه سیستم را نیز بالا نبریم.
ممکن است تعداد hits یا نتایج حاصل صفر باشد؛ بنابراین بد نیست خودمان دست به کار شده و به کمک متد searchByPartialWords، ورودی کاربر را بر اساس زبان جستجوی ویژه لوسین اندکی بهینه کنیم تا بتوان به نتایج بهتری دست یافت.
در آخر نحوه کار با  ScoreDocs یافت شده را ملاحظه می‌کنید. اگر محتوای فیلد را در حین ایندکس سازی ذخیره کرده باشیم، به کمک متد doc.Get می‌توان به اطلاعات کامل آن نیز دست یافت.
همچنین نکته دیگری را که در اینجا می‌توان ملاحظه کرد استفاده از FastVectorHighlighter می‌باشد. به کمک این Highlighter ویژه می‌توان نتایج جستجو را شبیه به نتایج نمایش داده شده توسط موتور جستجوی گوگل درآورد. برای مثال اگر شخصی ef code first را جستجو کرد، توسط متد GetBestFragment، بهترین جزئی که شامل بیشترین تعداد حروف جستجو شده است، یافت گردیده و همچنین به کمک تگ‌های B، ضخیم نمایش داده خواهند شد.

 
مطالب
کار با مجموعه‌ها ( الگوی طراحی Composite)
یکی از پیچیدگی‌های معمول در کد، کلاسی است که دارای مجموعه‌ای باشد. مشکل اصلی با چنین طراحی این است که تمام عملیات باید از وضعیت مجموعه آگاه باشند. چرا مجموعه‌ها خیلی پیچیده هستند؟
داشتن مجموعه، خود با بسیاری از سوالات همراه است. آیا مجموعه حاوی اشیایی است یا خالی است؟ برخی از توابع تجمعی را نمی‌توان در مجموعه‌های خالی محاسبه کرد. به عنوان مثال Maximum در یک مجموعه خالی تعریف نشده است. بعضی دیگر از توابع تجمعی به این مشکل اهمیت نمی‌دهند، مانند sum و count که هر دوی آنها مقدار صفر را بر میگردانند.
 وقتی یک کلاس مجموعه‌‌ای را کنترل می‌کند، چیزهای زیادی برای فکر کردن وجود دارد. آیا عملیاتی که فراخوانی می‌کنیم ایمن است؟ آیا باید نتیجه قبل از ادامه به نحوی اصلاح شود؟ آیا آن را باید بر روی کل مجموعه تکرار کند و یا بر روی یک عنصر؟ 

با مجموعه‌های موجود چه کاری را باید انجام دهیم؟
کلاس‌هایی که دارای مجموعه هستند، تمایل به رشد دارند. این رشد‌ها هیچ ارتباطی با مسئولیت‌های کلاس ندارند و تنها هدفشان این است که کلاس کار کند. راه حل طبیعی برای این مشکل این است که کلاس جدیدی را تعریف کنیم تا هدف آن نگهداری از مجموعه باشد. این کلاس مسئول فیلتر کردن عناصر، شمارش و اعمال عملیات بر روی عناصر و جمع آوری نتایج هست. هدف نهایی این refactoring، ساده سازی کلاس اصلی و تمرکز بر روی domain model هست.

الگوی طراحی Composite
در بسیاری از موارد، عملیاتی را که بر روی یک شیء قابل تعریف هستند می‌توان بر روی مجموعه‌ای از اشیاء نیز تعریف کرد؛ مانند یک تابع تجمعی که نتیجه‌ای را بر می‌گرداند. این عمل می‌تواند بر روی یک شیء و یا گروهی از اشیاء فراخوانی شود. اگر بتوانیم یک اینترفیس مشترک را بر روی یک عنصر و مجموعه تعریف کنیم، آنگاه می‌توانیم الگوی Composite را بر روی آن اعمال نمائیم.

یک مثال
فرض کنید می‌خواهیم یک نقاش را برای رنگ آمیزی یک خانه استخدام کنیم. نقاش به تعدادی روز نیاز دارد تا کار را تمام کند. اکنون فرض کنید که ما می‌خواهیم چندین نقاش را برای همکاری با هم استخدام کنیم. درنتیجه زمان لازم برای پایان دادن به کار، کوتاه‌تر می‌شود.
پیاده سازی نقاش به صورت زیر است: 
class Painter
{
    private readonly float daysPerHouse;

    public Painter(float daysPerHouse)
    {
        this.daysPerHouse = daysPerHouse;
    }

    public float EstimateDaysToPaint(int houses)
    {
        return houses * daysPerHouse;
    }
}
نقاش فقط خانه‌ها را رنگ می‌کند. برآورد کار نقاشی به این صورت است که تعداد خانه‌ها را با زمانیکه برای هر خانه صرف می‌کند، بدست می‌آوریم.
ما می‌توانیم یک صاحب زمین را معرفی کنیم که این فرد چندین خانه را دارد:
class LandOwner
{
    private readonly Painter painter;
    private readonly int housesCount;

    public LandOwner(Painter painter, int housesCount)
    {
        this.painter = painter;
        this.housesCount = housesCount;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.painter.EstimateDaysToPaint(this.housesCount);
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}
صاحب زمین، اشاره‌ای به یک نقاش دارد. هنگام مدیریت خانه‌ها، مالک به نقاش می‌گوید که چقدر زمان لازم است تا تمام خانه‌ها را رنگ کند و مشکلات زمانی آغاز می‌شوند که نقاش نمی‌تواند تمام کارها را در زمان معقولی انجام دهد.به این صورت مالک زمین، نقاشان بیشتری را استخدام می‌کند:
class LandOwner
{
    private readonly IEnumerable<Painter> painters;
    private readonly int housesCount;

    public LandOwner(IEnumerable<Painter> painters, int housesCount)
    {
        this.painters = new List<Painter>(painters);
        this.housesCount = housesCount;
    }
    ...
}
زمان لازم برای رنگ کردن خانه‌ها در شکل زیر نشان داده شده است: 

اکنون مالک زمین مسئولیت انجام این محاسبه را برعهده گرفته است؛ ولی این پیاده سازی کمی پیچیده‌تر می‌شود: 

class LandOwner
{
    private readonly IEnumerable<Painter> painters;
    private readonly int housesCount;
    public LandOwner(IEnumerable<Painter> painters, int housesCount)
    {
        this.painters = new List<Painter>(painters);
        this.housesCount = housesCount;
    }

    private float GetVelocity(Painter painter)
    {
        return painter.EstimateDaysToPaint(1);
    }

    private float GetTotalVelocity()
    {
        float sum = 0;
        foreach (Painter painter in this.painters)
            sum += 1  this.GetVelocity(painter);
        return   sum;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.GetTotalVelocity() * this.housesCount;
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}

این پیاده سازی کمی پیچیده‌است؛ اما کار می‌کند و همچنین دارای مشکلاتی است. فرض کنید یکی از نقاشان صاحب شرکت، نقاشی است که نقاشان دیگر را استخدام می‌کند. حتی بدتر از آن این است که اگر شرکت نقاشی، شرکت دیگری را نیز همراه با نقاشان خود، استخدام کند. مالک زمین با سلسله مراتبی چندسطحی از نقاشان روبرو می‌شود. برآورد زمان لازم برای نقاشی خانه‌ها در چنین شرایطی برای مالک زمین دشوار خواهد شد. 


پیاده سازی  Composite

اگر تنها بتوانیم یک اینترفیس عمومی را از یک نقاش، بیرون بکشیم، سازماندهی نقاش‌ها راحت‌تر می‌شود:

interface IPainter
{
    float EstimateDaysToPaint(int houses);
}

مالک زمین دیگر کاری با مجموعه نقاش‌ها ندارد و در حال حاضر تنها یک نقاش انتزاعی را کنترل می‌کند: 

class LandOwner
{
    private readonly IPainter painter;
    private readonly int housesCount;
    public LandOwner(IPainter painter, int housesCount)
    {
        this.painter = painter;
        this.housesCount = housesCount;
    }

    public void ManageHouses()
    {
        float daysToPaint = this.painter.EstimateDaysToPaint(this.housesCount);
        Console.WriteLine("Painting houses for {0:0.0} day(s).", daysToPaint);
    }
}

اینبار مالک زمین فقط ارجاعی را به یک نقاش انتزاعی دارد. از سوی دیگر، کلاس نقاش دست نخورده باقی می‌ماند و تنها رابط IPainter را پیاده سازی می‌کند: 

class Painter: IPainter
{
    ...
}

حالا می‌توانیم نتیجه آن را ببینیم. ما آماده تعریف یک عنصر Composite هستیم که خود و عناصرش، اینترفیس IPainter را پیاده سازی کرده‌اند. 

class PaintingCompany: IPainter
{
    private readonly IEnumerable<IPainter> painters;

    public PaintingCompany(IEnumerable<IPainter> painters)
    {
        this.painters = new List<IPainter>(painters);
    }

    private float GetVelocity(Painter painter)
    {
        return painter.EstimateDaysToPaint(1);
    }

    private float GetTotalVelocity()
    {
        float sum = 0;
        foreach (Painter painter in this.painters)
            sum += 1  this.GetVelocity(painter);
        return   sum;
    }

    public float EstimateDaysToPaint(int houses)
    {
        return this.GetTotalVelocity() * houses;
    }
}

این پیاده سازی شرکت نقاشی است. کد کلاس LandOwner قبلی که وظیفه آن کنترل نقاش‌ها بود، به این کلاس منتقل شده‌است. تفاوت این است که شرکت نقاشی اکنون تعدادی نقاش انتزاعی را مدیریت می‌کند. از انتزاعات می‌توان دو حالت را در نظر گرفت: به صورت تک و یا به صورت گروه. این مورد قدرت نوع انتزاعی است در برنامه نویسی شیء گرا که در اینجا خودش را به صورت یک نقاش و یا گروهی از افراد که با هم کار می‌کنند، نشان می‌دهد.


نتیجه گیری

در این مقاله ما به یک نمونه از الگوی طراحی Composite پرداختیم. با استفاده از الگوی Composite، شیوه‌ای که کلاس‌ها با مجموعه‌ها برخورد می‌کنند، بسیار ساده‌تر شده‌است. کار با مجموعه‌ها، کد را پیچیده‌تر کرده و باعث می‌شود کلاس، کاری بیشتر از مسئولیت‌های خود را انجام دهد که ربطی به آن ندارد.

مطالب
آشنایی با الگوی طراحی Prototype
فرض کنید در حال پختن یک کیک هستید. ابتدا کیک را می‌پذید و سپس آن را تزیین می‌کنید. عملیات پختن کیک، فرآیند ثابتی است و تزیین کردن آن متفاوت. گاهی کیک را با کاکائو تزیین می‌کنید و گاهی با میوه و غیره. 
پیش از اینکه سناریو را بیش از این جلو ببریم، وارد بحث کد می‌شویم. طبق سناریوی فوق، فرض کنید کلاسی بنام Prototype دارید که این کلاس هم از کلاس انتزاعی APrototype ارث برده است. در ادامه یک شیء از این کلاس می‌سازید و مقادیر مختلف آن را تنظیم کرده و کار را ادامه می‌دهید. 
public abstract class APrototype : ICloneable     {
        public string Name { get; set; }
        public string Health { get; set; }
    }

    public class Prototype : APrototype
    {
        public override string ToString() { return string.Format("Player name: {0}, Health statuse: {1}", Name, Health); }
    }
در ادامه از این کلاس نمونه‌گیری می‌کنیم:
Prototype p1 = new Prototype { Name = "Vahid", Health = "OK" };
Console.WriteLine(p1.ToString());
حالا فرض کنید به یک آبجکت دیگر نیاز دارید، ولی این آبجکت عینا مشابه p1 است؛ لذا نمونه‌گیری، از ابتدا کار مناسبی نیست. برای اینکار کافیست کدها را بصورت زیر تغییر دهیم:
 public abstract class APrototype : ICloneable
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Health { get; set; }
        public abstract object Clone();
    }

    public class Prototype : APrototype
    {
        public override object Clone() { return this.MemberwiseClone() as APrototype; }
        public override string ToString() { return string.Format("Player name: {0}, Health statuse: {1}", Name, Health); }
    }
در متد Clone از MemberwiseClone استفاده کرده‌ایم. خود Clone هم در داخل واسط ICloneable تعریف شده‌است و هدف از آن کپی نمودن آبجکت‌ها است. سپس کد فوق را بصورت زیر مورد استفاده قرار می‌دهیم:
Prototype p1 = new Prototype { Name = "Vahid", Health = "OK" };
Prototype p2 = p1.Clone() as Prototype;
Console.WriteLine(p1.ToString());
Console.WriteLine(p2.ToString());
با اجرای کد فوق مشاهده میشود p1 و p2 دقیقا عین هم کار می‌کنند. کل این فرآیند بیانگر الگوی Prototype می‌باشد. ولی تا اینجای کار درست است که الگو پیاده سازی شده است، ولی همچنین به نظر نقصی نیز در کد دیده می‌شود:
برای واضح نمودن نقص، یک کلاس بنام AdditionalDetails تعریف می‌کنیم. در واقع کد را بصورت زیر تغییر میدهیم:
 public abstract class APrototype : ICloneable
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Health { get; set; }
        public AdditionalDetails Detail { get; set; }
        public abstract object Clone();
    }
    public class AdditionalDetails { public string Height { get; set; } }

    public class Prototype : APrototype
    {
        public override object Clone() { return this.MemberwiseClone() as APrototype; }
        public override string ToString() { return string.Format("Player name: {0}, Health statuse: {1}, Height: {2}", Name, Health, Detail.Height); }
    }
و از آن بصورت زیر استفاده می‌کنیم:
Prototype p1 = new Prototype { Name = "Vahid", Health = "OK", Detail = new AdditionalDetails { Height = "100" } };
Prototype p2 = p1.Clone() as Prototype;
p2.Detail.Height = "200";
Console.WriteLine(p1.ToString());
Console.WriteLine(p2.ToString());
خروجی که نمایش داده می‌شود در بخش Height هم برای p1 و هم برای p2 عدد 200 را نمایش می‌دهد که می‌تواند اشتباه باشد. چراکه p1 دارای Height برابر با 100 است و p2  دارای Height برابر با 200. به این اتفاق ShallowCopy گفته میشود که ناشی از استفاده از MemberwiseClone است که در مورد ارجاعات با آدرس رخ می‌دهد.  در این حالت بجای کپی نمودن مقدار، از کپی نمودن آدرس استفاده میشود (Ref Type چیست؟)
برای حل این مشکل باید DeepCopy انجام داد. لذا کد را بصورت زیر تغییر می‌دهیم:(DeepCopy و ShallowCopy چیست؟)
 public abstract class APrototype : ICloneable
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Health { get; set; }
        //This is a ref type
        public AdditionalDetails Detail { get; set; }
        public abstract APrototype ShallowClone();
        public abstract object Clone();
    }

    public class AdditionalDetails { public string Height { get; set; } }

    public class Prototype : APrototype
    {
        public override object Clone()
        {
            Prototype cloned = MemberwiseClone() as Prototype;
            //We need to deep copy each ref types in order to prevent shallow copy
            cloned.Detail = new AdditionalDetails { Height = this.Detail.Height };
            return cloned;
        }
        //Shallow copy will copy ref type's address instead of their value, so any changes in cloned object or source object will take effect on both objects
        public override APrototype ShallowClone() { return this.MemberwiseClone() as APrototype; }
        public override string ToString() { return string.Format("Player name: {0}, Health statuse: {1}, Height: {2}", Name, Health, Detail.Height); }
    }
و سپس بصورت زیر از آن استفاده نمود:
 Prototype p1 = new Prototype { Name = "Vahid", Health = "OK", Detail = new AdditionalDetails { Height = "100" } };
            Prototype p2 = p1.Clone() as Prototype;
            p2.Detail.Height = "200";
            Console.WriteLine("<This is Deep Copy>");
            Console.WriteLine(p1.ToString());
            Console.WriteLine(p2.ToString());

            Prototype p3 = new Prototype { Name = "Vahid", Health = "OK", Detail = new AdditionalDetails { Height = "100" } };
            Prototype p4 = p3.ShallowClone() as Prototype;
            p4.Detail.Height = "200";
            Console.WriteLine("\n<This is Shallow Copy>");
            Console.WriteLine(p3.ToString());
            Console.WriteLine(p4.ToString());
لذا خروجی بصورت زیر را می‌توان مشاهده نمود:

البته در این سناریو ShallowCopy باعث اشتباه شدن نتایج می‌شود. شاید شما در دامنه‌ی نیازمندیهای خود، اتفاقا به ShallowCopy نیاز داشته باشید و DeepCopy مرتفع کننده‌ی نیاز شما نباشد. لذا کاربرد هر کدام از آنها وابستگی مستقیمی به دامنه‌ی نیازمندی‌های شما دارد.