مطالب
Debugging برنامه هایی که از خط فرمان پارامتر می گیرند!
بسیاری از برنامه‌ها وجود دارند که در زمان فراخوانی از خط فرمان (Command Line) پارامترهایی دریافت می‌کنند و نسبت به آن پارامترها رفتار مشخصی را از خود نشان می‌دهند.
یکی از کاربرد‌های پارامتر ورودی args که از نوع آرایه ای از رشته‌ها در متد Main برنامه‌های کنسول بطور پیش فرض تعریف شده است همین موضوع است. شما می‌توانید از طریق کنترل مقدار این پارامتر برنامه‌ی خود را توسعه دهید.
برای مثال برنامه ای جهت چاپ مجذور اعدادی که از خط فرمان خوانده می‌شوند را در نظر بگیرید. کد مورد استفاده در این برنامه به شکل زیر خواهد بود:
static void Main(string[] args)
{
    foreach (var arg in args)
    {
        var x = Convert.ToInt32(arg);
        Console.WriteLine("{0} ^ 2 = {1}", x, x * x);
    }
    Console.ReadKey();
}

اما نکته اصلی این مطلب در مورد Debugging این گونه برنامه‌ها است.
جهت دیباگ این قبیل برنامه‌ها در ویژوال استادیو از قسمت Solution Explorer بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Properties را انتخاب کنید.
در پنجره باز شده به زبانه Debug بروید و در قسمت Command Line Arguments پارامترهای ورودی خود را بطوریکه با فضای خالی (Space) از هم جدا شده اند وارد کنید.
 

حال می‌توانید پس از ذخیره کردن تنظیمات، کلید F5 را بزنید.
نظرات مطالب
آموزش LINQ بخش سوم
0001 معادل 4 کاراکتر هست و 00010 معادل 5 کاراکتر. اگر هر دو 5 کاراکتر بودند، می‌تونستید در شرط where از => && =< برای مقایسه‌ی رشته‌ها استفاده کنید (و پاسخ درستی هم دریافت کنید):
var list = db.Documents.Where(x => x.Code.CompareTo(Start) >= 0 && x.Code.CompareTo(End) <= 0);
الان که نیستند این‌ها را تبدیل به Int کنید بعد مقایسه کنید:
int minValue = 1;
int maxValue = 10;
var list = db.Documents.Where(x => (int)x.Code >= minValue && (int)x.Code <= maxValue);
مطالب
کامپایل پویای کد در دات نت

در دات نت فریم ورک امکان کامپایل پویای یک قطعه کد دریافت شده از یک رشته، توسط فضای نام CodeDom مهیا است که قدرت قابل توجهی را در اختیار برنامه نویس قرار می‌دهد.

مثال یک:
رشته زیر را کامپایل کرده و تبدیل به یک فایل exe کنید:

string source =
@"
namespace Foo
{
public class Bar
{
static void Main(string[] args)
{
Bar.SayHello();
}

public static void SayHello()
{
System.Console.WriteLine(""Hello World"");
}
}
}
";
روش انجام کار به همراه توضیحات مربوطه به صورت کامنت:

using System;
using System.Collections.Generic;
//دو فضای نامی که برای این منظور اضافه شده‌اند
using Microsoft.CSharp;
using System.CodeDom.Compiler;

namespace compilerTest
{
class Program
{
static void compileIt1()
{
//سورس کد ما جهت کامپایل
string source =
@"
namespace Foo
{
public class Bar
{
static void Main(string[] args)
{
Bar.SayHello();
}

public static void SayHello()
{
System.Console.WriteLine(""Hello World"");
}
}
}
";

//تعیین نگارش کامپایلر مورد استفاده
Dictionary<string, string> providerOptions = new Dictionary<string, string>
{
{"CompilerVersion", "v3.5"}
};
//تعیین اینکه کد ما سی شارپ است
CSharpCodeProvider provider = new CSharpCodeProvider(providerOptions);

//تعیین اینکه خروجی یک فایل اجرایی است بعلاوه مشخص سازی محل ذخیره سازی فایل نهایی
CompilerParameters compilerParams = new CompilerParameters
{
OutputAssembly = "D:\\Foo.EXE",
GenerateExecutable = true
};

//عملیات کامپایل در اینجا صورت می‌گیرد
CompilerResults results = provider.CompileAssemblyFromSource(compilerParams, source);

//اگر خطایی وجود داشته باشد نمایش داده خواهد شد
Console.WriteLine("Number of Errors: {0}", results.Errors.Count);
foreach (CompilerError err in results.Errors)
{
Console.WriteLine("ERROR {0}", err.ErrorText);
}
}

static void Main(string[] args)
{
compileIt1();

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
مثال 2:
کد مورد نظر را به صورت یک فایل dll کامپایل کنید.
برای این منظور تمامی مراحل مانند قبل است فقط GenerateExecutable ذکر شده به false تنظیم شده و نام خروجی نیز به foo.dll باید تنظیم شود.


مثال 3:
کد مورد نظر را در حافظه کامپایل کرده (خروجی dll یا exe نمی‌خواهیم)، سپس متد SayHello آن را به صورت پویا فراخوانی نموده و خروجی را نمایش دهید.
در این حالت روش کار همانند مثال 1 است با این تفاوت که GenerateInMemory = true و GenerateExecutable = false تنظیم می‌شوند. همچنین جهت دسترسی به متد کلاس ذکر شده،‌ از قابلیت‌های ریفلکشن موجود در دات نت فریم ورک استفاده خواهد شد.

using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.CSharp;
using System.CodeDom.Compiler;
using System.Reflection;

namespace compilerTest
{
class Program
{
static void compileIt2()
{
//سورس کد ما جهت کامپایل
string source =
@"
namespace Foo
{
public class Bar
{
static void Main(string[] args)
{
Bar.SayHello();
}

public static void SayHello()
{
System.Console.WriteLine(""Hello World"");
}
}
}
";

//تعیین نگارش کامپایلر مورد استفاده
Dictionary<string, string> providerOptions = new Dictionary<string, string>
{
{"CompilerVersion", "v3.5"}
};
//تعیین اینکه کد ما سی شارپ است
CSharpCodeProvider provider = new CSharpCodeProvider(providerOptions);

//نحوه تعیین مشخص سازی کامپایل در حافظه
CompilerParameters compilerParams = new CompilerParameters
{
GenerateInMemory = true,
GenerateExecutable = false
};

//عملیات کامپایل در اینجا صورت می‌گیرد
CompilerResults results = provider.CompileAssemblyFromSource(compilerParams, source);

// اگر خطایی در کامپایل وجود نداشت متد دلخواه را فراخوانی می‌کنیم
if (results.Errors.Count == 0)
{
//استفاده از ریفلکشن برای دسترسی به متد و فراخوانی آن
Type type = results.CompiledAssembly.GetType("Foo.Bar");
MethodInfo method = type.GetMethod("SayHello");
method.Invoke(null, null);
}
}


static void Main(string[] args)
{
compileIt2();

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
نکته: نحوه‌ی استفاده از اسمبلی‌های دیگر در رشته سورس کد خود
مثال:
اگر رشته سورس ما به صورت زیر بوده و از اسمبلی System.Drawing.Dll نیز کمک گرفته باشد،‌

string source =
@"
namespace Foo
{

public class Bar
{
static void Main(string[] args)
{
Bar.SayHello();
}

public static void SayHello()
{
System.Console.WriteLine(""Hello World"");
var r = new System.Drawing.Rectangle(0,0,100,100);
System.Console.WriteLine(r);
}
}
}
";
هنگام کامپایل آن توسط روش مثال یک، با خطای زیر مواجه خواهیم شد.

Number of Errors: 1
ERROR The type or namespace name 'Drawing' does not exist in the namespace 'System' (are you missing an assembly reference?)

برای رفع این مشکل و معرفی این اسمبلی،‌ سطر زیر باید پس از تعریف compilerParams اضافه شود.

compilerParams.ReferencedAssemblies.Add("System.Drawing.Dll");
اکنون کد کامپایل شده و مشکلی نخواهد داشت.
نمونه‌ای دیگر از این دست، استفاده از LINQ می‌باشد. در این حالت اسمبلی System.Core.Dll نیز به روش ذکر شده باید معرفی گردد تا مشکلی در کامپایل کد رخ ندهد.


کاربردها:
1- استفاده در ابزارهای تولید کد (برای مثال در برنامه Linqer از این قابلیت استفاده می‌شود)
2- استفاده‌های امنیتی (ایجاد روش‌های تولید یک سریال به صورت پویا و کامپایل پویای کد مربوطه در حافظه‌ای محافظت شده)
3- استفاده جهت مقاصد محاسباتی پیشرفته
4- دادن اجازه‌ی کد نویسی به کاربران برنامه‌ی خود (شبیه به سیستم‌های ماکرو و اسکریپت نویسی موجود)
و ...

نظرات مطالب
تبدیل صفحات یک فایل PDF به تصویر، با استفاده از Acrobat SDK
شما زمانیکه قرار هست با نسخه‌ی خط فرمان کار کنید نیازی به هیچ نوع محصور کننده‌ای ندارید.
public static class Cmd
{
    public static int Execute(string filename, string arguments)
    {
        var startInfo = new ProcessStartInfo
        {
            CreateNoWindow = true,
            FileName = filename,
            Arguments = arguments,
        };
        using (var process = new Process { StartInfo = startInfo })
        {
            try
            {
                process.Start();
                process.WaitForExit(30000);
                return process.ExitCode;
            }
            catch (Exception exception)
            {
                if (!process.HasExited)
                {
                    process.Kill();
                }
                return (int)ExitCode.Exception;
            }
        }
    }
}
مطالب
به روز رسانی اطلاعات Master-Detail یا Master-Detail-DetailOfDetail با استفاده از EF Core

یکی از چالش‌هایی که در طراحی زیرساخت برای Domain هایی که تعداد زیادی عملیات CRUD را در back office سیستم خود دارند، داشتن مکانیزمی برای ذخیره سازی اطلاعات Master-Detail یا چه بسا Master-Detail-DetailOfDetail می‌باشد. در ادامه نحوه برخورد با چنین سناریوهایی را در EF Core و همچنین با استفاده از AutoMapper و FluentValidation بررسی خواهیم کرد.


موجودیت‌های فرضی

public abstract class Entity : IHaveTrackingState
{
    public long Id { get; set; }
    [NotMapped] public TrackingState TrackingState { get; set; }
}

public class Master : Entity
{
    public string Title { get; set; }
    public ICollection<Detail> Details { get; set; }
}

public class Detail : Entity
{
    public string Title { get; set; }

    public ICollection<DetailOfDetail> Details { get; set; }
    public Master Master { get; set; }
    public long MasterId { get; set; }
}

public class DetailOfDetail : Entity
{
    public string Title { get; set; }
    public Detail Detail { get; set; }
    public long DetailId { get; set; }
}

DbContext برنامه

public class ProjectDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Master> Masters { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
    {
        base.OnConfiguring(optionsBuilder);

        optionsBuilder.UseInMemoryDatabase("SharedDatabaseName");
    }
}

واسط IHaveTrackingState
public interface IHaveTrackingState
{
    TrackingState TrackingState { get; set; }
    //ICollection<string> ModifiedProperties { get; set; }
}

public enum TrackingState
{
    Unchanged = 0,
    Added = 1,
    Modified = 2,
    Deleted = 3
}

با استفاده از پراپرتی TrackingState بالا، امکان مشخص کردن صریح State رکورد ارسالی توسط کلاینت مهیا می‌شود. قبلا نیز مطلبی در راستای STE یا همان Self-Tracking Entity تهیه شده است؛ و همچنین نظرات ارسالی این مطلب نیز می‌تواند مفید واقع شود. 


DTO‌های متناظر با موجودیت‌های فرضی

public abstract class Model : IHaveTrackingState
{
    public long Id { get; set; }
    public TrackingState TrackingState { get; set; }
}

public class MasterModel : Model
{
    public string Title { get; set; }
    public ICollection<DetailModel> Details { get; set; }
}

public class DetailModel : Model
{
    public string Title { get; set; }
    public ICollection<DetailOfDetailModel> Details { get; set; }
}

public class DetailOfDetailModel : Model
{
    public string Title { get; set; }
}

تنظیمات نگاشت موجودیت‌ها و DTOها
Mapper.Initialize(expression =>
{
    expression.CreateMap<MasterModel, Master>(MemberList.None).ReverseMap();
    expression.CreateMap<DetailModel, Detail>(MemberList.None).ReverseMap();
    expression.CreateMap<DetailOfDetailModel, DetailOfDetail>(MemberList.None).ReverseMap();
});

البته بهتر است این تنظیمات در درون Profile‌های مرتبط با AutoMapper کپسوله شوند و در زمان مورد نیاز نیز برای انجام نگاشت‌ها، واسط IMapper تزریق شده و استفاده شود.


تهیه داده ارسالی فرضی توسط کلاینت

var masterModel = new MasterModel
    {
        Title = "Master-Title",
        TrackingState = TrackingState.Added,
        Details = new List<DetailModel>
        {
            new DetailModel
            {
                Title = "Detail-Title",
                TrackingState = TrackingState.Added,
                Details = new List<DetailOfDetailModel>
                {
                    new DetailOfDetailModel
                    {
                        Title = "DetailOfDetail-Title",
                        TrackingState = TrackingState.Added,
                    }
                }
            }
        }
    };

ذخیره سازی اطلاعات

در EF Core، متد جدید context.ChangeTracker.TrackGraph برای به روز رسانی وضعیت یک گراف از اشیاء مشابه به اطلاعات ارسالی ذکر شده در بالا، اضافه شده است. این مکانیزم مفهوم کاملا جدیدی در EF Core می‌باشد که امکان کنترل نهایی برروی اشیایی را که قرار است توسط Context ردیابی شوند، مهیا می‌کند. با پیمایش یک گراف، امکان اجرای عملیات مورد نظر شما را برروی تک تک اشیاء، مهیا می‌سازد. 

using (var context = new ProjectDbContext())
{
    Console.WriteLine("################ Create Master and Details and DetailsOfDetail ##################");
    Print(masterModel);

    var masterEntity = Mapper.Map<Master>(masterModel);

    context.ChangeTracker.TrackGraph(
        masterEntity,
        n =>
        {
            var entity = (IHaveTrackingState) n.Entry.Entity;
            n.Entry.State = entity.TrackingState.ToEntityState();
        });

    context.SaveChanges();
}

در تکه کد بالا، پس از انجام عملیات نگاشت، توسط متد TrackGraph به صورت صریح، وضعیت موجودیت‌ها مشخص شده است؛ این کار با تغییر State ارسالی توسط کلاینت به State قابل فهم توسط EF انجام شده‌است. برای این منظور دو متد الحاقی زیر را می‌توان در نظر گرفت:

public static class TrackingStateExtensions
{
    public static EntityState ToEntityState(this TrackingState trackingState)
    {
        switch (trackingState)
        {
            case TrackingState.Added:
                return EntityState.Added;

            case TrackingState.Modified:
                return EntityState.Modified;

            case TrackingState.Deleted:
                return EntityState.Deleted;

            case TrackingState.Unchanged:
                return EntityState.Unchanged;

            default:
                return EntityState.Unchanged;
        }
    }

    public static TrackingState ToTrackingState(this EntityState state)
    {
        switch (state)
        {
            case EntityState.Added:
                return TrackingState.Added;

            case EntityState.Modified:
                return TrackingState.Modified;

            case EntityState.Deleted:
                return TrackingState.Deleted;

            case EntityState.Unchanged:
                return TrackingState.Unchanged;

            default:
                return TrackingState.Unchanged;
        }
    }
}

شبیه سازی عملیات ویرایش
//GetForEditAsync
var masterModel = context.Masters
    .ProjectTo<MasterModel>()
    .AsNoTracking().Single(a => a.Id == 1);

//Client
var detail1 = masterModel.Details.First();
detail1.Title = "Details-EditedTitle";
detail1.TrackingState = TrackingState.Modified;

foreach (var detail in detail1.Details)
{
    detail.TrackingState = TrackingState.Deleted;
    //detail.Title = "DetailOfDetails-EditedTitle";
}

متدی تحت عنوان GetForEditAsync که یک MasterModel را بازگشت می‌دهد، در نظر بگیرید؛ کلاینت از طریق API، این Object Graph را دریافت می‌کند و تغییرات خود را اعمال کرده و همانطور که مشخص می‌باشد به دلیل اینکه تنظیمات نگاشت بین Detail و DetailModel در ابتدای بحث نیز انجام شده است، این بار دیگر نیاز به استفاده از متد Include نمی‌باشد و این عملیات توسط متد ProjectTo خودکار می‌باشد. در نهایت داده ارسالی توسط کلاینت را دریافت کرده و به شکل زیر عملیات به روز رسانی انجام می‌شود:

using (var context = new ProjectDbContext())
{
    Console.WriteLine(
        "################ Unchanged Master and Modified Details and Deleted DetailsOfDetail ##################");
    Print(masterModel);

    var masterEntity = Mapper.Map<Master>(masterModel);

    context.ChangeTracker.TrackGraph(
        masterEntity,
        n =>
        {
            var entity = (IHaveTrackingState) n.Entry.Entity;
            n.Entry.State = entity.TrackingState.ToEntityState();
        });

    context.SaveChanges();
}

با خروجی زیر:

برای بحث اعتبارسنجی هم می‌توان به شکل زیر عمل کرد:

public class MasterValidator : AbstractValidator<MasterModel>
{
    public MasterValidator()
    {
        RuleFor(a => a.Title).NotEmpty();
        RuleForEach(a => a.Details).SetValidator(new DetailValidator());
    }
}

public class DetailValidator : AbstractValidator<DetailModel>
{
    public DetailValidator()
    {
        RuleFor(a => a.Title).NotEmpty();
        RuleForEach(a => a.Details).SetValidator(new DetailOfDetailValidator());
    }
}

public class DetailOfDetailValidator : AbstractValidator<DetailOfDetailModel>
{
    public DetailOfDetailValidator()
    {
        RuleFor(a => a.Title).NotEmpty();
    }
}

با استفاده از متد RuleForEach و SetValidator موجود در کتابخانه FluentValidation، امکان مشخص کردن اعتبارسنج برای Detail موجود در شیء Master را خواهیم داشت.

همچنین با توجه به این که برای عملیات Create و Edit از یک مدل (DTO) استفاده خواهیم کرد، شاید لازم باشد اعتبارسنجی خاصی را فقط در زمان ویرایش لازم داشته باشیم، که در این صورت می‌توان از امکانات RuleSet استفاده کنید. در مطلب «طراحی و پیاده سازی ServiceLayer به همراه خودکارسازی Business Validationها» با استفاده ValidateWithRuleAttribute امکان مشخص کردن RuleSet مورد نظر برای اعتبارسنجی ورودی متد سرویس نیز در نظر گرفته شده است.


منابع تکمیلی

کتابخانه کمکی

کدهای کامل مطلب جاری را  از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
ساختار داده‌های خطی Linear Data Structure قسمت اول
بعضی از داده‌ها ساختارهای ساده‌ای دارند و به صورت یک صف یا یک نوار ضبط به ترتیب پشت سر هم قرار می‌گیرند؛ مثل ساختاری که صفحات یک کتاب را نگهداری می‌کند. یکی از نمونه‌های این ساختارها، List، صف، پشته و مشتقات آن‌ها می‌باشند.

ساختار داده‌ها چیست؟
در اغلب اوقات، موقعی‌که ما برنامه‌ای را می‌نویسیم با اشیاء یا داده‌های زیادی سر و کار داریم که گاهی اوقات اجزایی را به آن‌ها اضافه یا حذف می‌کنیم و در بعضی اوقات هم آن‌ها را مرتب سازی کرده یا اینکه پردازش دیگری را روی آن‌ها انجام میدهیم. به همین دلیل بر اساس کاری که قرار است انجام دهیم، باید داده‌ها را به روش‌های مختلفی ذخیره و نگه داری کنیم و در اکثر این روش‌ها داده‌ها به صورت منظم و پشت سر هم در یک ساختار قرار می‌گیرند.
ما در این مقاله، مجموعه‌ای از داده‌ها را در قالب ساختارهای متفاوتی بر اساس منطق و قوانین ریاضیات مدیریت می‌کنیم و بدیهی است که انتخاب یک ساختار مناسب برای هرکاری موجب افزایش کارآیی و کارآمدی برنامه خواهد گشت. می‌توانیم در مقدار حافظه‌ی مصرفی و زمان، صرفه جویی کنیم و حتی گاهی تعداد خطوط کدنویسی را کاهش دهیم.

نوع داده انتزاعی Abstraction Data Type -ADT
به زبان خیلی ساده لایه انتزاعی به ما تنها یک تعریف از ساختار مشخص شده‌ای را می‌دهد و هیچگونه پیاده سازی در آن وجود ندارد. برای مثال در لایه انتزاعی، تنها خصوصیت و عملگر‌ها و ... مشخص می‌شوند. ولی کد آن‌ها را پیاده سازی نمی‌کنیم و این باعث می‌شود که از روی این لایه بتوانیم پیاده سازی‌های متفاوت و کارآیی‌های مختلفی را ایجاد کنیم.
ساختار داده‌های مختلف در برنامه نویسی:
  • خطی یا Linear: شامل ساختارهایی چون لیست و صف و پشته است: List ,Queue,Stack
  • درختی یا Tree-Like: درخت باینری ، درخت متوازن و B-Trees
  • Dictionary : شامل یک جفت کلید و مقدار است در جدول هش
  • بقیه: گراف‌ها، صف الویت، bags, Multi bags, multi sets
در این مقاله تنها ساختارهای خطی را دنبال می‌کنیم و در آینده ساختارهای پیچیده‌تری را نیز بررسی خواهیم کرد و نیاز است بررسی کنیم کی و چگونه باید از آن‌ها استفاده کنیم.
ساختارهای لیستی از محبوبترین و پراستفاده‌ترین ساختارها هستند که با اشیاء زیادی در دنیای واقعی سازگاری دارند. مثال زیر را در نظر بگیرید:
قرار است که ما از فروشگاهی خرید کنیم و هر کدام از اجناس (المان‌ها) فروشگاه را که در سبد قرار دهیم، نام آن‌ها در یک لیست ثبت خواهد شد و اگر دیگر المان یا جنسی را از سبد بیرون بگذاریم، از لیست خط خواهد خورد.
همان که گفتیم یک ADT میتواند ساختارهای متفاوتی را پیاده سازی کند. یکی از این ساختارها اینترفیس system.collection.IList است که پیاده سازی آن منجر به ایجاد یک کلاس جدید در سیستم دات نت خواهد شد. پیاده سازی اینترفیس‌ها در سی شارپ، قوانین و قرادادهای خاص خودش را دارد و این قوانین شامل مجموعه‌ای از متد‌ها و خصوصیت‌هاست. برای پیاده سازی هر کلاسی از این اینترفیس‌ها باید این متدها و خصوصیت‌ها را هم در آن پیاده کرد.
با ارث بری از اینترفیس system.collection.IList باید رابط‌های زیر در آن پیاده سازی گردد:
(void Add(object    افزودن المان به آخر لیست 
(void Remove(object   حذف یک المان خاص از لیست  
 ()void Clear    حذف کلیه المان‌ها
( bool Contains(object   شامل این داده میشود یا خیر؟
( void RemoveAt(int  حذف یک المان بر اساس  جایگاه یا اندیسش 
(void Insert(int, object
 افزودن یک المان در جایگاهی (اندیس) خاص بر اساس مقدار position 
(int IndexOf(object اندیس یا جایگاه یک عنصر را بر می‌گرداند
 [this[int ایندکسر ، برای دستریس به عنصر در اندیس مورد نظر

لیست‌های ایستا static Lists
آرایه‌ها می‌توانند بسیاری از خصوصیات ADT را پیاده کنند ولی تفاوت بسیار مهم و بزرگی با آن‌ها دارند و آن این است که لیست به شما اجازه می‌دهد به هر تعدادی که خواستید، المان‌های جدیدی را به آن اضافه کنید؛ ولی یک آرایه دارای اندازه‌ی ثابت Fix است. البته این نکته قابل تامل است که پیاده سازی لیست با آرایه‌ها نیز ممکن است و باید به طور خودکار طول آرایه را افزایش دهید. دقیقا همان اتفاقی که برای stringbuilder در این مقاله توضیح دادیم رخ می‌دهد. به این نوع لیست‌ها، لیست‌های ایستایی که به صورت آرایه ای توسعه پذیر پیاده سازی میشوند می‌گویند. کد زیر پیاده سازی چنین لیستی است:
public class CustomArrayList<T>
{
    private T[] arr;
    private int count;
 
    public int Count
    {
        get
        {
            return this.count;
        }
    }
 
    private const int INITIAL_CAPACITY = 4;
 
    public CustomArrayList(int capacity = INITIAL_CAPACITY)
    {
        this.arr = new T[capacity];
        this.count = 0;
    }
در کد بالا یک آرایه با طول متغیر INITIAL_CAPACITY که پیش فرض آن را 4 گذاشته ایم می‌سازیم و از متغیر count برای حفظ تعداد عناصر آرایه استفاده می‌کنیم و اگر حین افزودن المان جدید باشیم و count بزرگتر از INITIAL_CAPACITY رسیده باشد، باید طول آرایه افزایش پیدا کند که کد زیر نحوه‌ی افزودن المان جدید را نشان می‌دهد. استفاده از حرف T بزرگ مربوط به مباحث Generic هست. به این معنی که المان ورودی می‌تواند هر نوع داده‌ای باشد و در آرایه ذخیره شود.
public void Add(T item)
{
    GrowIfArrIsFull();
    this.arr[this.count] = item;
    this.count++;
} 

public void Insert(int index, T item)
{
    if (index > this.count || index < 0)
    {
        throw new IndexOutOfRangeException(
            "Invalid index: " + index);
    }
    GrowIfArrIsFull();
    Array.Copy(this.arr, index,
        this.arr, index + 1, this.count - index);
    this.arr[index] = item;
    this.count++;
} 

private void GrowIfArrIsFull()
{
    if (this.count + 1 > this.arr.Length)
    {
        T[] extendedArr = new T[this.arr.Length * 2];
        Array.Copy(this.arr, extendedArr, this.count);
        this.arr = extendedArr;
    }
}
 
public void Clear()
{
    this.arr = new T[INITIAL_CAPACITY];
    this.count = 0;
}
در متد Add خط اول با تابع GrowIfArrIsFull بررسی می‌کند آیا خانه‌های آرایه کم آمده است یا خیر؟ اگر جواب مثبت باشد، طول آرایه را دو برابر طول فعلی‌اش افزایش می‌دهد و خط دوم المان جدیدی را در اولین خانه‌ی جدید اضافه شده قرار می‌دهد. همانطور که می‌دانید مقدار count همیشه یکی بیشتر از آخرین اندیس است. پس به این ترتیب مقدار count همیشه به  خانه‌ی بعدی اشاره می‌کند و سپس مقدار count به روز میشود. متد دیگری که در کد بالا وجود دارد insert است که المان جدیدی را در اندیس داده شده قرار می‌دهد. جهت این کار از سومین سازنده‌ی array.copy استفاده می‌کنیم. برای این کار آرایه مبدا و مقصد را یکی در نظر می‌گیریم و از اندیس داده شده به بعد در آرایه فعلی، یک کپی تهیه کرده و در خانه‌ی بعد اندیس داده شده به بعد قرار می‌دهیم. با این کار آرایه ما یک واحد از اندیس داده شده یک خانه، به سمت جلو حرکت می‌کند و الان خانه index و index+1 دارای یک مقدار هستند که در خط بعدی مقدار جدید را داخل آن قرار می‌دهیم و متغیر count را به روز می‌کنیم. باقی موارد را چون پردازش‌های جست و جو، پیدا کردن اندیس یک المان و گزینه‌های حذف، به خودتان واگذار می‌کنم.

لیست‌های پیوندی Linked List - پیاده سازی پویا
همانطور که دیدید لیست‌های ایستا دارای مشکل بزرگی هستند و آن هم این است که با انجام هر عملی بر روی آرایه‌ها مانند افزودن، درج در مکانی خاص و همچنین حذف (خانه ای در آرایه خالی خواهد شد و خانه‌های جلوترش باید یک گام به عقب برگردند) نیاز است که خانه‌های آرایه دوباره مرتب شوند که هر چقدر میزان داده‌ها بیشتر باشد این مشکل بزرگتر شده و ناکارآمدی برنامه را افزایش خواهد داد.
این مشکل با لیست‌های پیوندی حل می‌گردد. در این ساختار هر المان حاوی اطلاعاتی از المان بعدی است و در لیست‌های پیوندی دوطرفه حاوی المان قبلی است. شکل زیر نمایش یک لیست پیوندی در حافظه است:

برای پیاده سازی آن به دو کلاس نیاز داریم. کلاس ListNode برای نگهداری هر المان و اطلاعات المان بعدی به کار می‌رود که از این به بعد به آن Node یا گره می‌گوییم و دیگری کلاس <DynamicList<T برای نگهداری دنباله ای از گره‌ها و متدهای پردازشی آن.

public class DynamicList<T>
{
    private class ListNode
    {
        public T Element { get; set; }
        public ListNode NextNode { get; set; }
 
        public ListNode(T element)
        {
            this.Element = element;
            NextNode = null;
        }
 
        public ListNode(T element, ListNode prevNode)
        {
            this.Element = element;
            prevNode.NextNode = this;
        }
    }
 
    private ListNode head;
    private ListNode tail;
    private int count;
 
    // …
}

از آن جا که نیازی نیست کاربر با کلاس ListNode آشنایی داشته باشد و با آن سر و کله بزند، آن را داخل همان کلاس اصلی به صورت خصوصی استفاده می‌کنیم. این کلاس دو خاصیت دارد؛ یکی برای المان اصلی و دیگر گره بعدی. این کلاس دارای دو سازنده است که اولی تنها برای عنصر اول به کار می‌رود. چون اولین بار است که یک گره ایجاد می‌شود، پس باید خاصیت NextNode یعنی گره بعدی در آن Null باشد و سازنده‌ی دوم برای گره‌های شماره 2 به بعد به کار می‌رود که همراه المان داده شده، گره قبلی را هم ارسال می‌کنیم تا خاصیت NextNode آن را به گره جدیدی که می‌سازیم مرتبط سازد. سه خاصیت کلاس اصلی به نام‌های Count,Tail,Head به ترتیب برای اشاره به اولین گره، آخرین گره و تعداد گره‌ها، به کار می‌روند که در ادامه کد آن‌را در زیر می‌بینیم:

public DynamicList()
{
    this.head = null;
    this.tail = null;
    this.count = 0;
}

public void Add(T item)
{
    if (this.head == null)
    {
        this.head = new ListNode(item);
        this.tail = this.head;
    }
    else
    {
        ListNode newNode = new ListNode(item, this.tail);
        this.tail = newNode;
    }
    this.count++;
}

سازنده مقدار دهی پیش فرض را انجام می‌دهد. در متد Add المان جدیدی باید افزوده شود؛ پس چک می‌کند این المان ارسالی قرار است اولین گره باشد یا خیر؟ اگر head که به اولین گره اشاره دارد Null باشد، به این معنی است که این اولین گره است. پس اولین سازنده‌ی کلاس ListNode را صدا می‌زنیم و آن را در متغیر Head قرار می‌دهیم و چون فقط همین گره را داریم، پس آخرین گره هم شناخته می‌شود که در tail نیز قرار می‌گیرد. حال اگر فرض کنیم المان بعدی را به آن بدهیم، اینبار دیگر Head برابر Null نخواهد بود. پس دومین سازنده‌ی ListNode صدا زده می‌شود که به غیر از المان جدید، باید آخرین گره قبلی هم با آن ارسال شود و گره جدیدی که ایجاد می‌شود در خاصیت NextNode آن نیز قرار بگیرد و در نهایت گره ایجاد شده به عنوان آخرین گره لیست در متغیر Tail نیز قرار می‌گیرد. در خط پایانی هم به هر مدلی که المان جدید به لیست اضافه شده باشد متغیر Count به روز می‌شود.

public T RemoveAt(int index)
{
    if (index >= count || index < 0)
    {
        throw new ArgumentOutOfRangeException(
            "Invalid index: " + index);
    }
 
    int currentIndex = 0;
    ListNode currentNode = this.head;
    ListNode prevNode = null;
    while (currentIndex < index)
    {
        prevNode = currentNode;
        currentNode = currentNode.NextNode;
        currentIndex++;
    }
 

    RemoveListNode(currentNode, prevNode);
 
    return currentNode.Element;
}

private void RemoveListNode(ListNode node, ListNode prevNode)
{
    count--;
    if (count == 0)
    {
        this.head = null;
        this.tail = null;
    }
    else if (prevNode == null)
    {
        this.head = node.NextNode;
    }
    else
    {
        prevNode.NextNode = node.NextNode;
    }

    if (object.ReferenceEquals(this.tail, node))
    {
        this.tail = prevNode;
    }
}

برای حذف یک گره شماره اندیس آن گره را دریافت می‌کنیم و از Head، گره را بیرون کشیده و با خاصیت nextNode آنقدر به سمت جلو حرکت می‌کنیم تا متغیر currentIndex یا اندیس داده شده برابر شود و سپس گره دریافتی و گره قبلی آن را به سمت تابع RemoveListNode ارسال می‌کنیم. کاری که این تابع انجام می‌دهد این است که مقدار NextNode گره فعلی که قصد حذفش را داریم به خاصیت Next Node گره قبلی انتساب می‌دهد. پس به این ترتیب پیوند این گره از لیست از دست می‌رود و گره قبلی به جای اشاره به این گره، به گره بعد از آن اشاره می‌کند. مابقی کد از قبیل جست و برگردان اندیس یک عنصر و ... را به خودتان وگذار می‌کنم.

در روش‌های بالا ما خودمان 2 عدد ADT را پیاده سازی کردیم و متوجه شدیم برای دخیره داده‌ها در حافظه روش‌های متفاوتی وجود دارند که بیشتر تفاوت آن در مورد استفاده از حافظه و کارآیی این روش هاست.


لیست‌های پیوندی دو طرفه Doubly Linked_List

لیست‌های پیوندی بالا یک طرفه بودند و اگر ما یک گره را داشتیم و می‌خواستیم به گره قبلی آن رجوع کنیم، اینکار ممکن نبود و مجبور بودیم برای رسیدن به آن از ابتدای گره حرکت را آغاز کنیم تا به آن برسیم. به همین منظور مبحث لیست‌های پیوندی دو طرفه آغاز شد. به این ترتیب هر گره به جز حفظ ارتباط با گره بعدی از طریق خاصیت NextNode، ارتباطش را با گره قبلی از طریق خاصیت PrevNode نیز حفظ می‌کند.

این مبحث را در اینجا می‌بندیم و در قسمت بعدی آن را ادامه می‌دهیم.

مطالب دوره‌ها
مدیریت استثناءها در حین استفاده از واژه‌های کلیدی async و await
زمانیکه یک متد async، یک Task یا Task of T (نسخه‌ی جنریک Task) را باز می‌گرداند، کامپایلر سی‌شارپ به صورت خودکار تمام استثناءهای رخ داده درون متد را دریافت کرده و از آن برای تغییر حالت Task به اصطلاحا faulted state استفاده می‌کند. همچنین زمانیکه از واژه‌ی کلیدی await استفاده می‌شود، کدهایی که توسط کامپایلر تولید می‌شوند، عملا مباحث Continue موجود در TPL یا Task parallel library معرفی شده در دات نت 4 را پیاده سازی می‌کنند و نهایتا نتیجه‌ی Task را در صورت وجود، دریافت می‌کند. زمانیکه نتیجه‌ی یک Task مورد استفاده قرار می‌گیرد، اگر استثنایی وجود داشته باشد، مجددا صادر خواهد شد. برای مثال اگر خروجی یک متد async از نوع Task of T باشد، امکان استفاده از خاصیتی به نام Result نیز برای دسترسی به نتیجه‌ی آن وجود دارد:
using System.Threading.Tasks;

namespace Async05
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var res = doSomethingAsync().Result;
        }

        static async Task<int> doSomethingAsync()
        {
            await Task.Delay(1);
            return 1;
        }
    }
}
در این مثال یکی از روش‌های استفاده از متدهای async را در یک برنامه‌ی کنسول مشاهده می‌کنید. هر چند خروجی متد doSomethingAsync از نوع Task of int است، اما مستقیما یک int بازگشت داده شده است. تبدیلات نهایی در اینجا توسط کامپایلر انجام می‌شود. همچنین نحوه‌ی استفاده از خاصیت Result را نیز در متد Main مشاهده می‌کنید.
البته باید دقت داشت، زمانیکه از خاصیت Result استفاده می‌شود، این متد همزمان عمل خواهد کرد و نه غیرهمزمان (ترد جاری را بلاک می‌کند؛ یکی از موارد مجاز استفاده از آن در متد Main برنامه‌های کنسول است). همچنین اگر در متد doSomethingAsync استثنایی رخ داده باشد، این استثناء زمان استفاده از Result، به صورت یک AggregateException مجددا صادر خواهد شد. وجود کلمه‌ی Aggregate در اینجا به علت امکان استفاده‌ی تجمعی و ترکیب چندین Task باهم و داشتن چندین شکست و استثنای ممکن است.
همچنین اگر از کلمه‌ی کلیدی await بر روی یک faulted task استفاده کنیم، AggregateException صادر نمی‌شود. در این حالت کامپایلر AggregateException را بررسی کرده و آن‌را تبدیل به یک Exception متداول و معمول کدهای دات نت می‌کند. به عبارتی سعی شده‌است در این حالت، رفتار کدهای async را شبیه به رفتار کدهای متداول همزمان شبیه سازی کنند.


یک مثال

در اینجا توسط متد getTitleAsync، اطلاعات یک صفحه‌ی وب به صورت async دریافت شده و سپس عنوان آن استخراج می‌شود. در متد showTitlesAsync نیز از آن استفاده شده و در طی یک حلقه، چندین وب سایت مورد بررسی قرار خواهند گرفت. چون متد getTitleAsync از نوع async تعریف شده‌است، فراخوان آن نیز باید async تعریف شود تا بتوان از واژه‌ی کلیدی  await برای کار با آن استفاده کرد.
نهایتا در متد Main برنامه، وظیفه‌ی غیرهمزمان showTitlesAsync اجرا شده و تا پایان عملیات آن صبر می‌شود. چون خروجی آن از نوع Task است و نه Task of T، در اینجا دیگر خاصیت Result قابل دسترسی نیست. متد Wait نیز ترد جاری را همانند خاصیت Result بلاک می‌کند.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Net;
using System.Text.RegularExpressions;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async05
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var task = showTitlesAsync(new[]
            {
                "http://www.google.com",
                "https://www.dntips.ir"
            });
            task.Wait();

            Console.WriteLine();
            Console.WriteLine("Press any key to exit...");
            Console.ReadKey();
        }

        static async Task showTitlesAsync(IEnumerable<string> urls)
        {
            foreach (var url in urls)
            {
                var title = await getTitleAsync(url);
                Console.WriteLine(title);
            }
        }

        static async Task<string> getTitleAsync(string url)
        {
            var data = await new WebClient().DownloadStringTaskAsync(url);
            return getTitle(data);
        }

        private static string getTitle(string data)
        {
            const string patternTitle = @"(?s)<title>(.+?)</title>";
            var regex = new Regex(patternTitle);
            var mc = regex.Match(data);
            return mc.Groups.Count == 2 ? mc.Groups[1].Value.Trim() : string.Empty;
        }
    }
}
کلیه عملیات مبتنی برشبکه، همیشه مستعد به بروز خطا هستند. قطعی ارتباط یا حتی کندی آن می‌توانند سبب بروز استثناء شوند.
برنامه را در حالت عدم اتصال به اینترنت اجرا کنید. استثنای صادر شده، در متد task.Wait ظاهر می‌شود (چون متدهای async ترد جاری را خالی کرده‌اند):


و اگر در اینجا بر روی لینک View details کلیک کنیم، در inner exception حاصل، خطای واقعی قابل مشاهده است:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، استثنای صادر شده از نوع System.AggregateException است. به این معنا که می‌تواند حاوی چندین استثناء باشد که در اینجا تعداد آن‌ها با عدد یک مشخص شده‌است. بنابراین در این حالات، بررسی inner exception را فراموش نکنید.

در ادامه داخل حلقه‌ی foreach متد showTitlesAsync، یک try/catch قرار می‌دهیم:
        static async Task showTitlesAsync(IEnumerable<string> urls)
        {
            foreach (var url in urls)
            {
                try
                {
                    var title = await getTitleAsync(url);
                    Console.WriteLine(title);
                }
                catch (Exception ex)
                {
                    Console.WriteLine(ex);
                }
            }
        }
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، خروجی ذیل را در صفحه می‌توان مشاهده کرد:
 System.Net.WebException: The remote server returned an error: (502) Bad Gateway.
System.Net.WebException: The remote server returned an error: (502) Bad Gateway.

Press any key to exit...
در اینجا دیگر خبری از AggregateException نبوده و استثنای واقعی رخ داده در متد await شده بازگشت داده شده‌است. کار واژه‌ی کلیدی await در اینجا، بررسی استثنای رخ داده در متد async فراخوانی شده و بازگشت آن به جریان متداول متد جاری است؛ تا نتیجه‌ی عملیات همانند یک کد کامل همزمان به نظر برسد. به این ترتیب کامپایلر توانسته است رفتار بروز استثناءها را در کدهای همزمان و غیرهمزمان یک دست کند. دقیقا مانند حالتی که یک متد معمولی در این بین فراخوانی شده و استثنایی در آن رخ داده‌است.


مدیریت تمام inner exceptionهای رخ داده در پردازش‌های موازی

همانطور که عنوان شد، await تنها یک استثنای حاصل از Task در حال اجرا را به کد فراخوان بازگشت می‌دهد. در این حالت اگر این Task، چندین شکست را گزارش دهد، چطور باید برای دریافت تمام آن‌ها اقدام کرد؟ برای مثال استفاده از Task.WhenAll می‌تواند شامل چندین استثنای حاصل از چندین Task باشد، ولی await تنها اولین استثنای دریافتی را بازگشت می‌دهد. اما اگر از خاصیتی مانند Result یا متد Wait استفاده شود، یک AggregateException حاصل تمام استثناءها را دریافت خواهیم کرد. بنابراین هرچند await تنها اولین استثنای دریافتی را بازگشت می‌دهد، اما می‌توان به Taskهای مرتبط مراجعه کرد و سپس بررسی نمود که آیا استثناهای دیگری نیز وجود دارند یا خیر؟
برای نمونه در مثال فوق، حلقه‌ی foreach تشکیل شده آنچنان بهینه نیست. از این جهت که هر بار تنها یک سایت را بررسی می‌کند، بجای اینکه مانند مرورگرها چندین ترد را به یک یا چند سایت باز کرده و نتایج را دریافت کند.
البته انجام کارها به صورت موازی همیشه ایده‌ی خوبی نیست ولی حداقل در این حالت خاص که با یک یا چند سرور راه دور کار می‌کنیم، درخواست‌های همزمان دریافت اطلاعات، سبب کارآیی بهتر برنامه و بالا رفتن سرعت اجرای آن می‌شوند. اما مثلا در حالتیکه با سخت دیسک سیستم کار می‌کنیم، اجرای موازی کارها نه تنها کمکی نخواهد کرد، بلکه سبب خواهد شد تا مدام drive head در مکان‌های مختلفی مشغول به حرکت شده و در نتیجه کارآیی آن کاهش یابد.
برای ترکیب چندین Task، ویژگی خاصی به زبان سی‌شارپ اضافه نشده‌، زیرا نیازی نبوده است. برای این حالت تنها کافی است از متد Task.WhenAll، برای ساخت یک Task مرکب استفاده کرد. سپس می‌توان واژه‌ی کلیدی await را بر روی این Task مرکب فراخوانی کرد.
همچنین می‌توان از متد ContinueWith یک Task مرکب نیز برای جلوگیری از بازگشت صرفا اولین استثنای رخ داده توسط کامپایلر، استفاده کرد. در این حالت امکان دسترسی به خاصیت Result آن به سادگی میسر می‌شود که حاوی AggregateException کاملی است.


اعتبارسنجی آرگومان‌های ارسالی به یک متد async

زمان اعتبارسنجی آرگومان‌های ارسالی به متدهای async مهم است. بعضی از مقادیر را نمی‌توان بلافاصله اعتبارسنجی کرد؛ مانند مقادیری که نباید نال باشند. تعدادی دیگر نیز پس از انجام یک Task زمانبر مشخص می‌شوند که معتبر بوده‌اند یا خیر. همچنین فراخوان‌های این متدها انتظار دارند که متدهای async بلافاصله بازگشت داده شده و ترد جاری را خالی کنند. بنابراین اعتبارسنجی‌های آن‌ها باید با تاخیر انجام شود. در این حالات، دو نوع استثنای آنی و به تاخیر افتاده را شاهد خواهیم بود. استثنای آنی زمان شروع به کار متد صادر می‌شود و استثنای به تاخیر افتاده در حین دریافت نتایج از آن دریافت می‌گردد. باید دقت داشت کلیه استثناهای صادر شده در بدنه‌ی یک متد async، توسط کامپایلر به عنوان یک استثنای به تاخیر افتاده گزارش داده می‌شود. بنابراین اعتبارسنجی‌های آرگومان‌ها را بهتر است در یک متد سطح بالای غیر async انجام داد تا بلافاصله بتوان استثناءهای حاصل را دریافت نمود.


از دست دادن استثناءها

فرض کنید مانند مثال قسمت قبل، دو وظیفه‌ی async آغاز شده و نتیجه‌ی آن‌ها پس از await هر یک، با هم جمع زده می‌شوند. در این حالت اگر کل عملیات را داخل یک قطعه کد try/catch قرار دهیم، اولین await ایی که یک استثناء را صادر کند، صرفنظر از وضعیت await دوم، سبب اجرای بدنه‌ی catch می‌شود. همچنین انجام این عملیات بدین شکل بهینه نیست. زیرا ابتدا باید صبر کرد تا اولین Task تمام شود و سپس دومین Task شروع گردد و به این ترتیب پردازش موازی Taskها را از دست خواهیم داد. در یک چنین حالتی بهتر است از متد await Task.WhenAll استفاده شود. در اینجا دو Task مورد نیاز، تبدیل به یک Task مرکب می‌شوند. این Task مرکب تنها زمانی خاتمه می‌یابد که هر دوی Task اضافه شده به آن، خاتمه یافته باشند. به این ترتیب علاوه بر اجرای موازی Taskها، امکان دریافت استثناءهای هر کدام را نیز به صورت تجمعی خواهیم داشت.
مشکل! همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، استفاده از await در اینجا سبب می‌شود تا کامپایلر تنها اولین استثنای دریافتی را بازگشت دهد و نه یک AggregateException نهایی را. روش حل آن‌را نیز عنوان کردیم. در این حالت بهتر است از متد ContinueWith و سپس استفاده از خاصیت Result آن برای دریافت کلیه استثناءها کمک گرفت.
حالت دوم از دست دادن استثناءها زمانی‌است که یک متد async void را ایجاد می‌کنید. در این حالات بهتر است از یک Task بجای بازگشت void استفاده شود. تنها علت وجودی async voidها، استفاده از آن‌ها در روال‌های رویدادگردان UI است (در سایر حالات code smell درنظر گرفته می‌شود).
public async Task<double> GetSum2Async()
        {
            try
            {
                var task1 = GetNumberAsync();
                var task2 = GetNumberAsync();

                var compositeTask = Task.WhenAll(task1, task2);
                await compositeTask.ContinueWith(x => { });

                return compositeTask.Result[0] + compositeTask.Result[1];
            }
            catch (Exception ex)
            {
                //todo: log ex
                throw;
            }
        }
در مثال فوق، نحوه‌ی ترکیب دو Task را توسط Task.WhenAll جهت اجرای موازی و سپس اعمال نکته‌ی یک ContinueWith خالی و در ادامه استفاده از Result نهایی را جهت دریافت تمامی استثناءهای حاصل، مشاهده می‌کنید.
در این مثال دیگر مانند مثال قسمت قبل
        public async Task<double> GetSumAsync()
        {
            var leftOperand = await GetNumberAsync();
            var rightOperand = await GetNumberAsync();

            return leftOperand + rightOperand;
        }
هر بار صبر نشده‌است تا یک Task تمام شود و سپس Task بعدی شروع گردد.
با کمک متد Task.WhenAll ترکیب آن‌ها ایجاد و سپس با فراخوانی await، سبب اجرای موازی چندین Task با هم شده‌ایم.


مدیریت خطاهای مدیریت نشده

ابتدا مثال زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Test2();
            Test();
            Console.ReadLine();

            GC.Collect();
            GC.WaitForPendingFinalizers();

            Console.ReadLine();
        }

        public static async Task Test()
        {
            throw new Exception();
        }

        public static async void Test2()
        {
            throw new Exception();
        }
    }
}
در این مثال دو متد که یکی async Task و دیگری async void است، تعریف شده‌اند.
اگر برنامه را کامپایل کنید، کامپایلر بر روی سطر فراخوانی متد Test اخطار زیر را صادر می‌کند. البته برنامه بدون مشکل کامپایل خواهد شد.
 Warning  1  Because this call is not awaited, execution of the current method continues before the call is completed.
Consider applying the 'await' operator to the result of the call.
اما چنین اخطاری در مورد async void صادر نمی‌شود. بنابراین ممکن است جایی در کدها، فراخوانی await فراموش شود. اگر خروجی متد شما ازنوع Task و مشتقات آن باشد، کامپایلر حتما اخطاری را جهت رفع آن گوشزد خواهد کرد؛ اما نه در مورد متدهای void که صرفا جهت کاربردهای UI و روال‌های رخدادگردان آن طراحی شده‌اند.
همچنین اگر برنامه را اجرا کنید استثنای صادر شده در متد async void سبب کرش برنامه می‌شود؛ اما نه استثنای صادر شده در متد async Task. متدهای async void چون دارای Synchronization Context نیستند، استثنای صادره را به Thread pool برنامه صادر می‌کنند. به همین جهت در همان لحظه نیز سبب کرش برنامه خواهند شد. اما در حالت async Task به این نوع استثناءها اصطلاحا Unobserved Task Exception گفته شده و سبب بروز  faulted state در Task تعریف شده می‌گردند.
برای مدیریت آن‌ها در سطح برنامه باید در ابتدای کار و در متد Main، توسط TaskScheduler.UnobservedTaskException روال رخدادگردانی را برای مدیریت اینگونه استثناءها تدارک دید. زمانیکه GC شروع به آزاد سازی منابع می‌کند، این استثناءها نیز درنظر گرفته شده و سبب کرش برنامه خواهند شد. با استفاده از متد SetObserved همانند قطعه کد زیر، می‌توان از کرش برنامه جلوگیری کرد:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            TaskScheduler.UnobservedTaskException += TaskScheduler_UnobservedTaskException;

            //Test2();
            Test();
            Console.ReadLine();

            GC.Collect();
            GC.WaitForPendingFinalizers();

            Console.ReadLine();
        }

        private static void TaskScheduler_UnobservedTaskException(object sender, UnobservedTaskExceptionEventArgs e)
        {
            e.SetObserved();
            Console.WriteLine(e.Exception);
        }

        public static async Task Test()
        {
            throw new Exception();
        }

        public static async void Test2()
        {
            throw new Exception();
        }
    }
}
البته لازم به ذکر است که این رفتار در دات نت 4.5 به این شکل تغییر کرده است تا کار با متدهای async ساده‌تر شود. در دات نت 4، یک چنین استثناءهای مدیریت نشده‌ای،‌بلافاصله سبب بروز استثناء و کرش برنامه می‌شدند.
به عبارتی رفتار قطعه کد زیر در دات نت 4 و 4.5 متفاوت است:
Task.Factory.StartNew(() => { throw new Exception(); });

Thread.Sleep(100);
GC.Collect();
GC.WaitForPendingFinalizers();
در دات نت 4  اگر این برنامه را خارج از VS.NET اجرا کنیم، برنامه کرش می‌کند؛ اما در دات نت 4.5 خیر و آن‌ها به UnobservedTaskException یاد شده هدایت خواهند شد. اگر می‌خواهید این رفتار را به همان حالت دات نت 4 تغییر دهید، تنظیم زیر را به فایل config برنامه اضافه کنید:
 <configuration>
    <runtime>
      <ThrowUnobservedTaskExceptions enabled="true"/>
    </runtime>
</configuration>


یک نکته‌ی تکمیلی: ممکن است عبارات lambda مورد استفاده، از نوع async void باشد.

همانطور که عنوان شد باید از async void منهای مواردی که کار مدیریت رویدادهای عناصر UI را انجام می‌دهند (مانند برنامه‌های ویندوز 8)، اجتناب کرد. چون پایان کار آن‌ها را نمی‌توان تشخیص داد و همچنین کامپایلر نیز اخطاری را در مورد استفاده ناصحیح از آن‌ها بدون await تولید نمی‌کند (چون نوع void اصطلاحا awaitable نیست). به علاوه بروز استثناء در آن‌ها، بلافاصله سبب خاتمه برنامه می‌شود. بنابراین اگر جایی در برنامه متد async void وجود دارد، قرار دادن try/catch داخل بدنه‌ی آن ضروری است.
protected override void LoadState(Object navigationParameter, Dictionary<String, Object> pageState)
{
    try
    {
        ClickMeButton.Tapped += async (sender, args) =>
        {
             throw new Exception();        

        };
    }
    catch (Exception ex)
    {
        // This won’t catch exceptions!
        TextBlock1.Text = ex.Message;
    }
}
در این مثال خاص ویندوز 8، شاید به نظر برسد که try/catch تعریف شده سبب مهار استثنای صادر شده می‌شود؛ اما خیر!
 public delegate void TappedEventHandler(object sender, TappedRoutedEventArgs e);
امضای متد TappedEventHandler از نوع delegate void است. بنابراین try/catch را باید داخل بدنه‌ی روال رویدادگردان تعریف شده قرار داد و نه خارج از آن.
مطالب
استفاده از چند فرم در کنار هم در ASP.NET MVC

اجرای این نوع صفحات کار سختی نیست؛ با کمی جستجو در اینترنت مثلا در اینجا میتوانید چیزهای خوبی پیدا کنید. اما متاسفانه اکثر مثال‌ها چیزی شبیه قرار دادن پارشال "ورود اعضا" در کنار پارشال "ثبت نام" هستند. حتما متوجه شده‌اید که معمولا این دو صفحه پس از  PostBack به صفحه‌ای جدید هدایت میشوند و یا در بهترین حالت به کمک Ajax ، پس از انجام عملیات، پیامی به کاربر نمایش میدهیم.

در این مقاله سعی شده روشی برای ایجاد چند فرم در یک View توضیح داده شود با این شرط که: 

اولا : از Ajax یا هلپر ایجکسی استفاده نکنیم.

ثانیا : پس از post-back، عملیات Redirect را انجام ندهیم و صفحه جاری را حفظ کنیم؛ چه قرار باشد همه چیز درست انجام شده باشد و چه مشکلی پیش آمده باشد و پیام خطایی در کنار فیلد‌ها نمایش داده شود. 

 در این روش به این نکته توجه شده که هر مدل پس از Post-back حفظ شود و مستقل از دیگری رفتار کند. مثلا اگر یکی از فرم‌ها ناقص پر شد و دکمه‌ی ارسال آن فشرده شد، پس از Post-back، فقط و فقط اجزای همین فرم Validate شود و فرم دوم بدون تغییر باقی بماند. 

ویوی زیر را در نظر بگیرید. در layout، دو پارشال، به کمک اکشن‌متد فراخوانی شده‌اند:

ViewModelهای مرتبط با این دو بخش به شکل زیر هستند : 

ContactVM .cs  

public class ContactVM
    {
        [Display(Name = "نام")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string Name { get; set; }

              [EmailAddress(ErrorMessage = "آدرس ایمیل صحیح نیست")]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string EmailAddress { get; set; }

        [Display(Name = "متن پیام")]
        [Required(ErrorMessage = "حرفی برای گفتن ندارید؟")]
        public string Description { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        [Display(Name = "حاصل جمع")]
        public string Captcha { get; set; }
    }

SubscriberVM .cs

    public class SubscriberVM
    {   
        /*[RegularExpression("^[a-zA-Z0-9_\\.-]+@([a-zA-Z0-9-]+\\.)+[a-zA-Z]{2,6}$", ErrorMessage = "آدرس ایمیل صحیح نیست")]*/
          [EmailAddress(ErrorMessage = "آدرس ایمیل صحیح نیست")] /*.Net4.5*/
        [Display(Name = "ایمیل")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string Email { get; set; }

        [Display(Name = "وضعیت")]
        public bool IsActive { get; set; }    
    }

در Layout، دو اکشن متد صدا زده شده‌اند که وظیفه ارسال ویوهای هر کدام به Layout را به عهده دارند :

        <div class="row footerclass">
            <div class="col-md--6">
                @Html.Action("Subscribers", "Home")
            </div>
            <div class="col-md-6">
                @Html.Action("Contact", "Home")
            </div>

        </div>

اکشن متدهای این دو پارشال به شکل زیر هستند :

public ActionResult Contact()
        {
            return PartialView("_Contact", model);
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]

        public ActionResult Contact(ContactVM model)
        {
              if (ModelState.IsValid)
                {
//Do Something                    
                }
            return PartialView("_Contact", model);
        }

        public ActionResult Subscribers()
        {
            return PartialView("_Subscribers");
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Subscribers(SubscriberVM model)
        {
                if (ModelState.IsValid)
                {
//Do Something
                }
            }
            return PartialView("_Subscribers",model);
        }

و اما ویوهایی که قرار است نمایش داده شوند:

Contact.Cshtml

@model IrsaShop.Models.ViewModel.ContactVM


<span></span><span>تماس با ما</span>
<hr />

@using (Html.BeginForm())
{
    @Html.AntiForgeryToken()
    @Html.ValidationSummary(true)
    <div>
        @Html.TextBoxFor(m => m.Name, new { @class = "form-control", @id = "name", @name = "name", placeholder = "نام" })
        @Html.ValidationMessageFor(m => m.Name)
    </div>
    <div>
        @Html.TextBoxFor(m => m.EmailAddress, new { @class = "form-control", @id = "email", @name = "email", placeholder = "ایمیل", @style = "direction: ltr" })
        @Html.ValidationMessageFor(m => m.EmailAddress)
    </div>
    <div>
        @Html.TextAreaFor(model => model.Description, new { @class = "form-control", @id = "message", @name = "message", placeholder = "پیام", @style = "max-width: 100%;height: 90px;" })
    </div>
    <div>
        <input type="button" value="" id="refresh" />
        <img alt="Captcha" id="imgcpatcha" src="@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")" />
    </div>
    <div>
        @Html.TextBoxFor(model => model.Captcha, new { @class = "form-control", placeholder = "حاصل جمع؟" })
        @Html.ValidationMessageFor(model => model.Captcha)

    </div>
    <div>
        <input type="submit" value="ارسال" name="submitValue" />
    </div>
}

_Subscriber.Csh tml 

@model IrsaShop.Models.SubscriberVM

<span></span><span>خبرنامه</span>
<hr/>

@using (Html.BeginForm())
{
@Html.AntiForgeryToken()
    @Html.ValidationSummary(true)
    <div>

        <div>
            @Html.TextBoxFor(m => m.Email, new { @class = "form-control right-buffer top-buffer pull-right", @id = "email", @name = "email", placeholder = "ایمیل", @style = "direction: ltr;width: 50%", @required = "required" })
       @*     <button type="submit" name="submitValue">ثبت ایمیل</button>*@
            <input type="submit" value="ثبت ایمیل" name="submitValue" />
        </div>
        
    </div>
   @Html.ValidationMessageFor(m => m.Email,"",new { @class = "right-buffer pull-right"})
   
}

نکته اول : هیچ نوع ورودی برای Html.BeginForm در نظر گرفته نشده است. اگر اکشن متدی را برای صدا زدن در این بخش در نظر بگیرید، هنگام Postback به مشکل برخورد خواهید کرد؛ چون آدرس آن اکشن متد به شکل صریح در آدرس مرورگر فراخوانی میشود و پارشال ما پس از Post-back به تنهایی و بدون Layout نمایش داده خواهد شد. اسم بردن از اکشن متد وقتی کارساز است که آن اکشن متد قرار باشد یک Redirect انجام دهد ولی هدف ما این است که صفحه را از دست ندهیم و پیام‌های خطای ModelState را در همان صفحه قبل و پس از Post-back ببینیم و همچنین پس از انجام عملیات (مثلا ارسال پیام) همین صفحه نمایش داده شود. 

نکته دوم : نکته اول یک مشکل دارد! اگر به شکل صریح اکشن متد مربوط به Post-back مشخص نشود، بطور اتوماتیک تمامی اکشن متدهایی که ویژگی [HttpPost] دارند اجرا خواهند شد. این یعنی هر دو اکشن متد Contact و Subscriber اجرا می‌شوند و بنابر آنچه در اکشن متدها نوشته‌ایم هر دو ModelState بررسی می‌شود که این هدف ما نیست. مثلا فرم سمت چپ را تکمیل کرده ایم و دکمه "ثبت ایمیل" را فشار داده‌ایم و صفحه Postback می‌شود و با اینکه ایمیل در بانک ثبت شده اما فرم سمت راستی با خطا ظاهر میشود که چرا فیلدها خالی هستند!؟ 

برای حل این مشکل کافیست خاصیت name مربوط به دکمه‌ها را به شکل یک ورودی برای اکشن متدها بفرستیم و بر اساس وضعیت آن تنها state مدل مورد نظر خودمان را بررسی کنیم. پس اصلاح زیر را برای اکشن متدهای دارای ویژگی [HttpPost] انجام میدهیم.

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]

        public ActionResult Contact(ContactVM model, , string submitValue)
        {
   if (submitValue == "ارسال") 
                {
                 if (ModelState.IsValid)
                {
//Do Something                    
                }
}   else
                {
                         ModelState.Clear();
                }        
            return PartialView("_Subscribers", model);
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]
public ActionResult Subscribers(SubscriberVM model, string submitValue)
        {
             if (submitValue == "ثبت ایمیل") 
            {
if (ModelState.IsValid)
                {
//Do Something
                }
}
            else
            {
                ModelState.Clear();
            }
            return PartialView("_Subscribers");
        }

نکته سوم : در این روش سعی کنید از ViewModel  استفاده کنید و سعی کنید ویو مدل‌ها پراپرتی‌های با نام یکسان نداشته باشند. مثلا پراپرتی Email  در ویو مدل‌ها نام‌های متفاوتی داشته باشند (مثل EmailAddress  ، Email  ، ContactMail  و ...). با اینکار در زمان Postback  احتمال اینکه فیلدهای مشترک اتوماتیک پر شده به ما نمایش داده باشند صفر خواهد شد.

نکته چهارم : حواستان باشد پس از انجام عملیات مرتبط با هر فرم در اکشن متد مربوط به آن (مثلا ارسال ایمیل، ثبت در بانک یا ...) در صورتی که عملیات با موفقیت انجام شد حتما ModelState  را clear کنید. با اینکار پس از Post-back  فیلدهای پارشال‌ها خالی میشوند.

نکته پنجم : میتوانید به سادگی مدیریت خطا را به کمک جی کوئری انجام دهید؛ مثلا فرض کنید میخواهیم اگر ایمیل کاربر برای دریافت خبرنامه با موفقیت ثبت شد، پیامی مبنی بر موفقیت برای وی بفرستیم؛ اکشن متد HttPost مربوط به  Subscriber  را به شکل زیر تکمیل میکنیم : 

[HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Subscribers(SubscriberVM model, string submitValue)
        {
            if (submitValue == "ثبت ایمیل")
            {                
                if (ModelState.IsValid)
                {
                    Subscriber mail = new Subscriber() { Email = model.EmailSubscriber, IsActive = true };
                    context.Subscribers.Add(mail);
                    context.SaveChanges();
                    ViewBag.info = "ایمیل شما با موفقیت ثبت شد.";
                    ViewBag.color = "alert-success";
                    ModelState.Clear();
                }
            }
            else
            {
                ModelState.Clear();
            }
            
            return PartialView("_Subscribers ");
        }

در انتهای پارشال _Subscriber هم چند خط کد زیر را مینویسیم :

@if (!String.IsNullOrEmpty(ViewBag.info))
{
    <div id="info" style="position: fixed; bottom: 0; right: 0; margin-right: 1%;">

        <div class="alert @ViewBag.color alert-dismissable">
            <button type="button" class="close" data-dismiss="alert" aria-hidden="true">&times;</button>
            <strong> @ViewBag.info</strong>
        </div>

    </div>
    <script>
        $(function () {
            $("#info").fadeOut(15000);
        });
    </script>
}


نتیجه این خواهد بود که پس از PostBack در صورت موفقیت تصویر زیر را خواهیم دید و 15 ثانیه المان سبزرنگ بوت استرپِ زیر نمایش داده خواهد شد.

این روش نوعی مدیریت میان اکشن متدهای دارای ویژگی HttpPost است و همانطور که گفتیم به علت اینکه پس از Post-Back نیاز به ساختار به هم نخورده‌ی صفحه‌ی قبلی داریم، نمیتوانستیم به شکل صریح، اکشن متد برای Html.BeginForm تعریف کنیم تا این دردسر‌ها را نداشته باشیم.

حین نوشتن این مقاله به علت وجود if ‌های تو در تو، امیدوار بودم که روش‌های بهتری برای اینکار موجود باشند و هنوز هم امیدوارم نظرات شما چنین چیزی را نشان دهد. 

مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش سوم (پایانی)
در بخش پیشین  به بررسی جزئی‌تر ایجاد پایگاه داده و همچنین توسعه Custom Filter Attribute پرداختیم که وظیفه تایید صلاحیت کاربر جاری و بررسی دسترسی وی به API Method مورد نظر را بررسی می‌کرد. در این مقاله به این بحث می‌پردازیم که در Filter Attribute توسعه داده شده، قصد داریم یک سرویس Access Control ایجاد نماییم.
این سرویس وظیفه تمامی اعمال مربوط به نقش‌ها و دسترسی‌های کاربر را بر عهده خواهد داشت. این سرویس به صورت زیر تعریف می‌گردد:
public class AccessControlService
{
        private DbContext db;

        public AccessControlService()
        {
            db = new DbContext();
        }

        public IEnumerable<Permission> GetUserPermissions(string userId)
        {
            var userRoles = this.GetUserRoles(userId);
            var userPermissions = new List<Permission>();
            foreach (var userRole in userRoles)
            {
                foreach (var permission in userRole.Permissions)
                {
                    // prevent duplicates
                    if (!userPermissions.Contains(permission))
                        userPermissions.Add(permission);
                }
            }
            return userPermissions;
        }
        public IEnumerable<Role> GetUserRoles(string userId)
        {
            return db.Users.FirstOrDefault(x => x.UserId == userId).Roles.ToList();
        }

        public bool HasPermission(string userId, string area, string control)
        {
            var found = false;
            var userPermissions = this.GetUserPermissions(userId);
            var permission = userPermissions.FirstOrDefault(x => x.Area == area && x.Control == control);
            if (permission != null)
                found = true;
            return found;
        }
{
همانطور که ملاحظه می‌کنید، ما سه متد GetUserPermissions، GetUserRoles و HasPermission را توسعه داده‌ایم. حال اینکه بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را نیز به این سرویس اضافه نمایید. متد اول، وظیفه‌ی واکشی تمامی permissionهای کاربر را عهده دار می‌باشد. متد GetUserRoles نیز تمامی نقش‌های کاربر را در سیستم، بازمی‌گرداند و در نهایت متد سوم، همان متدی است که ما در Filterattribute از آن استفاده کرد‌ه‌ایم. این متد با دریافت پارامترها و بازگردانی یک مقدار درست یا نادرست، تعیین می‌کند که کاربر جاری به آن محدوده دسترسی دارد یا خیر.
تمامی حداقل‌هایی که برای نگارش سمت سرور نیاز بود، به پایان رسید. حال به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این سطوح دسترسی را با سمت کاربر همگام نماییم. به طوری که به عنوان مثال اگر کاربری حق دسترسی به ویرایش مطالب یک سایت را ندارد، دکمه مورد نظر که او را به آن صفحه هدایت می‌کند نیز نباید به وی نشان داده شود. سناریویی که ما برای این کار در نظر گرفته‌ایم، به این گونه می‌باشد که در هنگام ورود کاربر، لیستی از تمامی دسترسی‌های او به صورت JSON به سمت کلاینت ارسال می‌گردد. حال وظیفه مدیریت نمایش یا عدم نمایش المان‌های صفحه، بر عهده زبان سمت کلاینت، یعنی AngularJs خواهد بود. بنابراین در ابتدایی‌ترین حالت، ما نیاز به یک کنترلر و متد Web API داریم تا لیست دسترسی‌های کاربر را بازگرداند. این کنترلر در حال حاضر شامل یک متد است. اما بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را به کنترلر اضافه نمایید.
    [RoutePrefix("َAuth/permissions")]
    public class PermissionsController : ApiController
    {
        private AccessControlService _AccessControlService = null;
        public PermissionsController()
        {
            _AccessControlService = new AccessControlService();
        }

        [Route("GetUserPermissions")]
        public async Task<IHttpActionResult> GetUserPermissions()
        {
            if (!User.Identity.IsAuthenticated)
            {
                return Unauthorized();
            }
            return Ok(_AccessControlService.GetPermissions(User.Identity.GetCurrentUserId()));
        }        
    }
در متد فوق ما از متد سرویس Access Control که لیست تمامی permissionهای کاربر را باز می‌گرداند، کمک گرفتیم. متد GetUserPermissions پس از ورود کاربر توسط کلاینت فراخوانی می‌گردد و لیست تمامی دسترسی‌ها در سمت کلاینت، در rootScope انگیولار ذخیره سازی می‌گردد. حال نوبت به آن رسیده که به بررسی عملیات سمت کلاینت بپردازیم.

توسعه سرویس‌ها و فرآیندهای سمت وب کلاینت AngularJS

در ابتدا در سمت کلاینت نیاز به سرویسی داریم که دسترسی‌های سمت سرور را دریافت نماید. از این رو ما نام این سرویس را permissionService می‌نامیم.
'use strict';
angular.module('App').factory('permissionService', ['$http', '$q', function ($http, $q) {

    var _getUserPermissions = function () {
        return $http.get(serviceBaseUrl + '/api/permissions/GetUserPermissions/');
    }

    var _isAuthorize = function (area, control) {
        return _.some($scope.permissions, { 'area': area, 'control': control });
    }

    return {
        getUserPermissions: _getUserPermissions,
        isAuthorize: _isAuthorize
    };
}]);
اگر بخواهیم مختصری درباره‌ی این سرویس صحبت کنیم، متد اول که یک دستور GET ساده است و لیست دسترسی‌ها را از PermissionController دریافت می‌کند. متد بعدی که در آینده بیشتر با آن آشنا می‌شویم، عملیات تایید صلاحیت کاربر را به ناحیه مورد نظر، انجام می‌دهد (همان مثال دسترسی به دکمه ویرایش مطلب در یک صفحه). در این متد برای جستجوی لیست permissions از کتابخانه‌ای با نام Lodash کمک گرفته‌ایم. این کتابخانه کاری شبیه به دستورات Linq را در کالکشن‌ها و آرایه‌های جاوااسکریپتی، انجام می‌دهد. متد some یک مقدار درست یا نادرست را بازمی‌گرداند. بازگردانی مقدار درست، به این معنی است که کاربر به ناحیه‌ی مورد نظر اجازه‌ی دسترسی را خواهد داشت.
حال باید متد‌های این سرویس را در کنترلر لاگین فراخوانی نماییم. در این مرحله ما از rootScope dependency استفاده می‌کنیم. برای نحوه‌ی عملکرد rootScope میتوانید به مقاله‌ای در این زمینه در وب سایت toddomotto مراجعه کنید. در این مقاله ویژگی‌ها و اختلاف‌های scope و rootScope به تفصیل بیان شده است. مقاله‌ای دیگر در همین زمینه نوشته شده است که در انتهای مقاله به بررسی چند نکته در مورد کدهای مشترک پرداخته شده‌است. تکه کد زیر، متد login را نمایش می‌دهد که در loginController قرار گرفته است و ما در آن از نوشتن کل بلاک loginController چشم پوشی کرده‌ایم. متد savePermissions تنها یک کار را انجام می‌دهد و آن هم این است که در ابتدا، به سرویس permissionService متصل شده و تمامی دسترسی‌ها را واکشی می‌نماید و پس از آن، آنها را درون rootScope قرار می‌دهد تا در تمامی کنترلرها قابل دسترسی باشد.
    $scope.login = function () {
        authService.login($scope.loginData).then(function (response) {
            savePermissions();
            $location.path('/userPanel');
        },
         function (err) {
             $scope.message = err.error_description;
         });
    };

    var savePermissions = function () {
        permissionService.getUserPermissions().then(function (response) {
            $rootScope.permissions = response.data;
        },
        function (err) {
        });
    }
}

   حال تمامی اطلاعات دسترسی، در سمت کلاینت نیز قابل دسترسی می‌باشد. تنها کاری که نیاز است، broadCast کردن متد isAuthorize است که آن هم باید در rootScope قرار بگیرد. ما برای این انتساب یک راهکار را ارائه کرده‌ایم. معماری سیستم کلاینت به این صورت است که تمامی کنترلرها درون یک parentController قرار گرفته‌اند. از این رو می‌توان در parentController این انتساب (ایجاد دسترسی عمومی برایisAuthorize) صورت گیرد. برای این کار در parentController تغییرات زیر صورت می‌گیرد:
App.controller('parentController', ['$rootScope', '$scope', 'authService', 'permissionService', function ($rootScope, $scope, authService, permissionService) {
        $scope.authentication = authService.authentication;

        // isAuthorize Method
        $scope.isAuthorize = permissionService.isAuthorize();

        // rest of codes
}]);
در کد فوق ما isAuthorize را درون scope قرار داده‌ایم. دلیل آن هم این است که هر چه که در scope قرار بگیرد، تمامی کنترلر‌های child نیز به آن دسترسی خواهند داشت. البته ممکن است که این بهترین نوع پیاده سازی برای به اشتراک گذاری یک منبع نباشد.
 در گام بعدی کافیست المان‌های صفحه را بر اساس همین دسترسی‌ها فعال یا غیر فعال کنیم. برای این کار از دستور ng-if میتوان استفاده کرد. برای این کار به مثال زیر توجه کنید:
<div ng-controller="childController">
    <div ng-if="isAuthorize('articles', 'edit')" >
    <!-- the block that we want to not see unauthorize person -->
    </div>
</div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، تمامی المان‌ها را می‌توان با دستور ساده ng-if، از دید کاربران بدون صلاحیت، پنهان نمود. البته توجه داشته باشید که شما نمی‌توانید تنها به پنهان کردن این اطلاعات اکتفا کنید. بلکه باید تمامی متدهای کنترلرهای سمت سرور را هم با همین روش (فیلتر کردن با Filter Attribute) بررسی نمایید. به ازای هر درخواست کاربر باید بررسی شود که او به منبع مورد نظر دسترسی دارد یا خیر.
تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که طول عمر scope و rootScope چقدر است؟! برای پاسخ به این سوال باید بگوییم هر بار که صفحه refresh می‌شود، تمامی مقادیر scope و rootScope خالی می‌شوند. برای این کار هم یک راهکار خیلی ساده (و شاید کمی ناشیانه) در نظر گرفته شده‌است. میتوان بلاک مربوط به پر کردن rootScope.permissions را که در loginController نوشته شده بود، به درون parentController انتقال داد و آن را با استفاده از emit اجرا کرد و در حالت عادی، در هنگام refresh شدن صفحه نیز چون parentController در اولین لحظه اجرا می‌شود، میتوان تمامی مقادیر rootScope.permissions را دوباره از سمت سرور دریافت کرد.
مطالب دوره‌ها
متدهای async تقلبی
تا اینجا مشاهده کردیم که اگر یک چنین متد زمانبری را داشته باشیم که در آن عملیاتی طولانی انجام می‌شود،
class MyService
{
  public int CalculateXYZ()
  {
    // Tons of work to do in here!
    for (int i = 0; i != 10000000; ++i)
      ;
    return 42;
  }
}
برای نوشتن معادل async آن فقط کافی است که امضای متد را به async Task تغییر دهیم و سپس داخل آن از Task.Run استفاده کنیم:
class MyService
{
  public async Task<int> CalculateXYZAsync()
  {
    return await Task.Run(() =>
    {
      // Tons of work to do in here!
      for (int i = 0; i != 10000000; ++i)
        ;
      return 42;
    });
  }
}
و ... اگر از آن در یک کد UI استفاده کنیم، ترد آن‌را قفل نکرده و برنامه، پاسخگوی سایر درخواست‌های رسیده خواهد بود. اما ... به این روش اصطلاحا Fake Async گفته می‌شود؛ یا Async تقلبی!
کاری که در اینجا انجام شده، استفاده‌ی ناصحیح از Task.Run در حین طراحی یک متد و یک API است. عملیات انجام شده در آن واقعا غیرهمزمان نیست و در زمان انجام آن، باز هم ترد جدید اختصاص داده شده را تا پایان عملیات قفل می‌کند. اینجا است که باید بین CPU-bound operations و IO-bound operations تفاوت قائل شد. اگر Entity Framework 6 و یا کلاس WebClient و امثال آن، متدهایی Async را نیز ارائه داده‌اند، این‌ها به معنای واقعی کلمه، غیرهمزمان هستند و در آن‌ها کوچکترین CPU-bound operation ایی انجام نمی‌شود.
در حلقه‌ای که در مثال فوق در حال پردازش است و یا تمام اعمال انجام شده توسط CPU، از مرزهای سیستم عبور نمی‌کنیم. نه قرار است فایلی را ذخیره کنیم، نه با اینترنت سر و کار داشته باشیم و یا مثلا اطلاعاتی را از وب سرویسی دریافت کنیم و نه هیچگونه IO-bound operation خاصی قرار است صورت گیرد.
زمانیکه برنامه نویسی قرار است با API شما کار کند و به امضای async Task می‌رسد، فرضش بر این است که در این متد واقعا یک کار غیرهمزمان در حال انجام است. بنابراین جهت بالابردن کارآیی برنامه، این نسخه را نسبت به نمونه‌ی غیرهمزمان انتخاب می‌کند.
حال تصور کنید که استفاده کننده از این API یک برنامه‌ی دسکتاپ نیست، بلکه یک برنامه‌ی ASP.NET است. در اینجا Task.Run فراخوانی شده صرفا سبب خواهد شد عملیات مدنظر، بر روی یک ترد دیگر، نسبت به ترد اصلی اختصاص داده شده توسط ASP.NET برای فراخوانی و پردازش CalculateXYZAsync، صورت گیرد. این عملیات بهینه نیست. تمام پردازش‌های درخواست‌های ASP.NET در تردهای خاص خود انجام می‌شوند. وجود ترد دوم ایجاد شده توسط Task.Run در اینجا چه حاصلی را بجز سوئیچ بی‌جهت بین تردها و همچنین بالا بردن میزان کار Garbage collector دارد؟ در این حالت نه تنها سبب بالا بردن مقیاس پذیری سیستم نشده‌ایم، بلکه میزان کار Garbage collector و همچنین سوئیچ بین تردهای مختلف را در Thread pool برنامه به شدت افزایش داده‌ایم. همچنین یک چنین سیستمی برای تدارک تردهای بیشتر و مدیریت آن‌ها، مصرف حافظه‌ی بیشتری نیز خواهد داشت.


یک اصل مهم در طراحی کدهای Async
استفاده از Task.Run در پیاده سازی بدنه متدهای غیرهمزمان، یک code smell محسوب می‌شود.


چکار باید کرد؟
اگر در کدهای خود اعمال Async واقعی دارید که IO-bound هستند، از معادل‌های Async طراحی شده برای کار با آن‌ها، مانند متد SaveChangesAsync در EF، متد DownloadStringTaskAsync کلاس WebClient و یا متدهای جدید Async کلاس Stream برای خواندن و نوشتن اطلاعات استفاده کنید. در یک چنین حالتی ارائه متدهای async Task بسیار مفید بوده و در جهت بالابردن مقیاس پذیری سیستم بسیار مؤثر واقع خواهند شد.
اما اگر کدهای شما صرفا قرار است بر روی CPU اجرا شوند و تنها محاسباتی هستند، اجازه دهید مصرف کننده تصمیم بگیرد که آیا لازم است از Task.Run برای فراخوانی متد ارائه شده در کدهای خود استفاده کند یا خیر. اگر برنامه‌ی دسکتاپ است، این فراخوانی مفید بوده و سبب آزاد شدن ترد UI می‌شود. اگر برنامه‌ی وب است، به هیچ عنوان نیازی به Task.Run نبوده و فراخوانی متداول آن با توجه به اینکه درخواست‌های برنامه‌های ASP.NET در تردهای مجزایی اجرا می‌شوند، کفایت می‌کند.

به صورت خلاصه
از Task.Run در پیاده سازی بدنه متدهای API خود استفاده نکنید.
از Task.Run در صورت نیاز (مثلا در برنامه‌های دسکتاپ) در حین فراخوانی و استفاده از متدهای API ارائه شده استفاده نمائید:
 private async void MyButton_Click(object sender, EventArgs e)
{
  await Task.Run(() => myService.CalculateXYZ());
}
در این مثال از همان نسخه‌ی غیرهمزمان متد محاسباتی استفاده شده‌است و اینبار مصرف کننده است که تصمیم گرفته در حین فراخوانی و استفاده نهایی، برای آزاد سازی ترد UI از await Task.Run استفاده کند (یا خیر).

بنابراین نوشتن یک چنین کدهایی در پیاده سازی یک API غیرهمزمان
await Task.Run(() =>
{
   for (int i = 0; i != 10000000; ++i)
     ;
});
صرفا خود را گول زدن است. کل این عملیات بر روی CPU انجام شده و هیچگاه از مرزهای IO سیستم عبور نمی‌کند.

برای مطالعه بیشتر
Should I expose asynchronous wrappers for synchronous methods