مطالب
نحوه صحیح تولید Url در ASP.NET MVC
کار متد کمکی Url.Action ایجاد یک Url بر اساس تعاریف مسیریابی برنامه است. البته متد کمکی مشابهی نیز مانند Html.ActionLink در ASP.NET MVC وجود دارد که کار آن تولید یک لینک قابل کلیک است؛ اما ممکن است در حالتی خاص تنها نیاز به خود Url داشته باشیم و نه لینک قابل کلیک آن.

الف) اگر از jQuery Ajax استفاده می‌کنید، حتما باید استفاده از Url.Action را لحاظ کنید

برای نمونه اگر قسمتی از عملیات Ajaxایی برنامه شما به نحو زیر تعریف شده است :
$.ajax({  
           type: "POST",  
            url: "/Home/EmployeeInfo",  
...
... غلط است!
در این حالت برنامه شما تنها در زمانیکه در ریشه یک دومین قرار گرفته باشد کار خواهد کرد. اگر برنامه شما در مسیری مانند http://www.site.com/myNewApp نصب شود، کلیه فراخوانی‌های Ajax ایی آن دیگر کار نخواهند کرد چون مسیر url فوق به ریشه سایت اشاره می‌کند و نه مسیر جاری برنامه شما (در یک sub domain جدید).
به همین جهت در یک چنین حالتی حتما باید به کمک Url.Action مسیر یک اکشن متد را معرفی کرد تا به صورت خودکار بر اساس محل قرارگیری برنامه و تعاریف مسیریابی آن، Url صحیحی تولید شود.

@Url.Action("EmployeeInfo", "Home")

ب) دریافت Url مطلق از یک Url.Action

Urlهای تولید شده توسط Url.Action به صورت پیش فرض نسبی هستند (نسبت به محل نصب و قرارگیری برنامه تعریف می‌شوند). اگر نیاز به دریافت یک مسیر مطلق که با http برای مثال شروع می‌شود دارید، باید به نحو زیر عمل کرد:
@Url.Action("About", "Home", null, "http")
پارامتر چهارم تعریف شده، سبب خواهد شد لینک تولیدی از حالت نسبی خارج شود.


ج) استفاده از Url.Action در یک کنترلر

فرض کنید قصد تولید یک فید RSS را در کنترلری دارید. یکی از آیتم‌هایی که باید ارائه دهید، لینک به مطلب مورد نظر است. این لینک باید مطلق باشد همچنین در یک View هم قرار نداریم که به کمک @ بلافاصله به متد کمکی Url.Action دسترسی پیدا کنیم.
در کنترلرها، وهله جاری کلاس به شیء Url و متد Action آن به نحو زیر دسترسی دارد و خروجی نهایی آن یک رشته است:

var url = this.Url.Action(actionName: "Index",
                                  controllerName: "Post",
                                  protocol: "http",
                                  routeValues: new { id = item.Id });
بنابراین در کنترلرها نیز Urlها را دستی تولید نکنید و اجازه دهید بر اساس پارامترهای زیادی که در پشت صحنه Url.Action لحاظ می‌شود، Url صحیحی برای شما تولید گردد.


د) استفاده از Url.Action در کلاس‌های کمکی برنامه خارج از یک کنترلر

فرض کنید قصد تهیه یک Html Helper سفارشی را به کمک کدنویسی در یک کلاس مجزا دارید. در اینجا نیز نباید Urlها را دستی تولید کرد. در Html Helperهای سفارشی نیز می‌توان به کمک متد  UrlHelper.GenerateUrl، به همان امکانات Url.Action دسترسی یافت:

public static class Extensions  
    {  
        public static string MyLink(this HtmlHelper html, ...)  
        {  
            string url = UrlHelper.GenerateUrl(null, "actionName", "controllerName",
                                                null,
                                                html.RouteCollection,
                                                html.ViewContext.RequestContext,
                                                includeImplicitMvcValues: true);
//...
 
مطالب
نحوه استفاده از Text template ها در دات نت - قسمت سوم
 خوب در دو قسمت قبلی (^ و ^) با T4 و قواعد کد نویسی Text Template آشنا شدید. در این قسمت برخی مفاهیم را با یک مثال کاربردی‌تر بررسی می‌کنیم.
در ادامه قواعد زیر را در نظر بگیرید :
1 - برای استفاده از یک کتابخانه خارجی (dll) در داخل کد Text Template از بلوک <#@ assembly #> استفاده می‌شود .
مثلا برای استفاده از System.xml کد <#@ assembly name="System.xml" #> رو قرار بدید .
2- برای import کردن یک فضای نام نیز می‌توانید از بلوک #> <#@ استفاده نمایید .
به عنوان مثال : <#@ import namespace="System.Data" #>
3- encoding خروجی قابل تظیم می‌باشد. مثال: <#@ " output  extension = ".html" encoding = "utf-8 #>
4- برای استفاده از یک فایل tt درون فایل دیگر میتوان از include  استفاده کرد. مثال :   <#@ " include file=" testpath \basetest.tt #>
 
حالا به مثال زیر توجه کنید:

در بسیاری از پروژه‌ها، معادل تمامی جداول موجود در یک دیتابیس Class هایی به نام DTO  یا Data transfer object ساخته میشود که عموما" کلاسهای سبکی هستند که فقط شامل خصوصیت‌های معادل فیلدهای جداول می‌باشند و از آن‌ها جهت مدل کردن داده‌ها و ... استفاده می‌گردد. تولید این کلاسهای ساده می‌تواند بصورت اتوماتیک صورت گیرد و از این جهت در زمان تولید پروژه صرفه جویی شود. همچنین با تغییر ساختار دیتابیس می‌توان همواره کلاسها را بروزرسانی کرد.  نمونه ای از کد T4 برای تولید تمامی کلاسهای DTO به شکل زیر میباشد . فقط برای تست کد زیر دقت کنید که ConnectionString  را در داخل کد متناسب با دیتابیس خود تغییر دهید:  
<#@ template language="C#" debug="True" hostspecific="True" #>
<#@ output extension=".cs" #>
<#@ assembly name="System.Data" #>

<#@ assembly name="System.xml" #>
<#@ import namespace="System.Collections.Generic" #>
<#@ import namespace="System.Data.SqlClient" #>
<#@ import namespace="System.Data" #>

using System;
namespace MyProject.Entities 
{    
        <#
            string connectionString = "Password=22125110;Persist Security Info=True;User ID=sa;Initial Catalog=DnnDB;Data Source=ABBASPOOR299"; 
            SqlConnection conn = new SqlConnection(connectionString); 
            conn.Open(); 
            System.Data.DataTable schema = conn.GetSchema("TABLES"); 
            string selectQuery = "select * from @tableName"; 
            SqlCommand command = new SqlCommand(selectQuery,conn); 
            SqlDataAdapter ad = new SqlDataAdapter(command); 
            System.Data.DataSet ds = new DataSet(); 
            
            foreach(System.Data.DataRow row in schema.Rows) 
            { 
            #> 
            public class <#= row["TABLE_NAME"].ToString().Trim('s') #>                
            
            {
                <#                 
                    command.CommandText = selectQuery.Replace("@tableName",row["TABLE_NAME"].ToString()); 
                    ad.FillSchema(ds, SchemaType.Mapped, row["TABLE_NAME"].ToString());

                    foreach (DataColumn dc in ds.Tables[row["TABLE_NAME"].ToString()].Columns)
                    {
                        #>
                        
                    private <#= dc.DataType.Name  #> _<#= dc.ColumnName.Replace(dc.ColumnName[0].ToString(), dc.ColumnName[0].ToString().ToLower())      #>;
                    public <#= dc.DataType.Name #> <#= dc.ColumnName #> 
                    {
                        get { return _<#= dc.ColumnName.Replace(dc.ColumnName[0].ToString(), dc.ColumnName[0].ToString().ToLower()) #>; } 
                        set { _<#= dc.ColumnName.Replace(dc.ColumnName[0].ToString(), dc.ColumnName[0].ToString().ToLower()) #> = value; }
                    }                    
                    
                <#    }                 #>
                
            }                
            
            <#    
            }  #>            
}
خوب؛ خودتون می‌توانید تست کنید ... این یکی از رایج‌ترین استفاده‌های T4 Text Template هست که برنامه نویسان از آن استفاده می‌کنند. 
مطالب
انجام عملیات طولانی مدت با Web Workers
امروزه استفاده از صفحات وب، در همه امور به خوبی به چشم می‌خورد و تاثیر این فناوری را می‌توان در تمام عرصه‌های تولید و استفاده از نرم افزار دید. web worker یکی از فناوری‌های تحت وب بوده که توسط W3C ارائه شده است. وب ورکر به شما اجازه می‌دهد تا بتوانید عملیاتی را که نیاز به زمان زیادی برای پردازش دارد، در پشت صحنه انجام دهید؛ بدون اینکه وقفه‌ای در پردازش UI ایجاد شود. وب ورکر حتی به شما اجازه می‌دهد چند thread را همزمان اجرا کنید و پردازش‌هایی موازی یکدیگر داشته باشید. از آنجا که وب ورکرها یک ترد پردازشی جدا از UI به حساب می‌آیند، شما دسترسی به DOM ندارید؛ ولی می‌توانید از طریق ارسال پیام، با صفحه وب تعامل داشته باشد.

قبل از استفاده از وب ورکر، بهتر هست مرورگر را بررسی کنیم که آیا از این قابلیت پشتیبانی می‌کند یا خیر؟ روش بررسی کردن این قابلیت، شیوه‌های مختلفی دارد که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
typeof(Worker) !== "undefined"

 <script src="/js/modernizr-1.5.min.js"></script>
Modernizr.webworkers
هر کدام از عبارات بالا را اگر در شرطی بگذارید و جواب true بازگردانند به معنی پشتیبانی مرورگر این ویژگی است. modernizr فریمورکی جهت بررسی قابلیت‌های موجود در مرورگر است.
نحوه پشتیبانی وب ورکرها در مروگرهای مختلف به شرح زیر است:

برای ایجاد یک وب ورکر ابتدا لازم است تا کدهای پردازشی را داخل یک فایل js جداگانه بنویسیم. در این مثال ما قصد داریم که شمارنده‌ای را بنویسیم:
var i=0;

function timedCount() {
    i=i+1;
    postMessage(i);
    setTimeout("timedCount()", 500);
}

timedCount();

سپس در فایل HTML به شکل زیر وب ورکر را مورد استفاده قرار می‌دهیم. در سازنده Worker، ما آدرس فایل js را وارد می‌کنیم و برای توقف آن نیز از متد terminate استفاده می‌کنیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <script>
    var worker;

    function Start()
    {
      worker=new Worker("webwroker-even-numbers.js");
      worker.onmessage=(event)=>
      {
        document.getElementById("output").value=event.data;
      }
    }
    function Stop()
    {
      worker.terminate();
    }
    </script>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    <input type="text" id="output"/>
    <button onclick="Start();">Start Worker</button>
<button onclick="Stop();">Stop Worker</button>
  </body>
</html>
در صورتی که خطایی در ورکر رخ بدهد، می‌توانید از طریق متد onerror آن را دریافت کنید:
      worker.onerror = function (event) {
            console.log(event.message, event);
         };
مقدار برگشتی event شامل اطلاعات زیادی در مورد خطاست که شامل نام و مسیر فایل خطا، شماره خط و شماره ستون خطا، پیام خطا و ... می‌شود.
همچنین برای ورکر هم می‌توانید پیامی را ارسال کنید، برای همین کد زیر را به کد ورکر اضافه می‌کنیم:
self.onmessage=(event)=>{
  i=event.data;
};
و در صفحه HTML هم کد دریافت پیام از ورکر را به شکل زیر تغییر میدهیم:
  worker.onmessage=(event)=>
      {
        document.getElementById("output").value=event.data;
        if(event.data==8)
        worker.postMessage(100);
      }
در این حالت اگر عدد به هشت برسد، ما به ورکر می‌گوییم که عدد را به صد تغییر بده.

روش‌های ارسال پیام
به این نوع ارسال پیام، Structure Cloning گویند و با استفاده از این شیوه، امکان ارسال نوع‌های مختلفی امکان پذیر شده است؛ مثل فایل‌ها، Blob‌ها، آرایه‌ها و کلاس‌ها و ... ولی باید دقت داشته باشید که این ارسال پیام‌ها به صورت کپی بوده و آدرسی ارجاع داده نمی‌شود و باید مدنظر داشته باشید که ارسال یک فایل، به فرض پنجاه مگابایتی، به خوبی قابل تشخیص است. طبق نظر گوگل، از حجم 32 مگابایت به بعد، این گفته به خوبی مشهود بوده و زمانبر می‌شود. به همین علت فناوری با نام Transferable Objects ایجاد شده است که "کپی صفر" Zero-Copy را پیاده سازی می‌کند و باعث بهبود عملگر کپی می‌شود:
worker.postMessage(arrayBuffer, [arrayBuffer]);
 پارامتر اول آن، آرایه بافر شده است و دومی هم لیست آیتم‌هایی است که قرار است انتقال یابند:
var ab = new ArrayBuffer(1);
worker.postMessage(ab, [ab]);
if (ab.byteLength) {
  alert('Transferables are not supported in your browser!');
} else {
  // Transferables are supported.
}
یا ارسال اطلاعات بیشتر:
worker.postMessage({data: ab1, moreData: ab2},
                   [ab1, ab2]);
در صورتیکه بتواند انتقال را انجام بدهد، byteLength حجم اطلاعات ارسالی را بر می‌گرداند؛ در غیر اینصورت عدد 0 را به عنوان خروجی بر می‌گرداند. در این پرسش و پاسخ می‌توانید نمونه یک انتقال و دریافت را در این روش، ببینید.
نمودار زیر مقایسه‌ای بین Structure Cloning و Transferable Objects است که توسط گوگل منتشر شده است:

RTT=Round Trip Time 

نمودار بالا برای یک فایل 32 مگابایتی است که زمان رفت به ورکر و پاسخ (برگشت از ورکر) را اندازه گرفته‌اند. در ستون‌های اول، این موضوع برای فایرفاکس به روش Structure Cloning  به مدت 302 میلی ثانیه زمان برد که همین موضوع برای Transferables حدود 6.6 میلی ثانیه زمان برد.

آقای اریک بایدلمن در بخش مهندسی کروم گوگل می‌گوید: همین سرعت به ما در انتقال تکسچرها و مش‌ها در WebGL کمک می‌کند.


استفاده از اسکریپت خارجی

در صورتیکه قصد دارید از یک اسکرپیت خارجی، در ورکر استفاده کنید، تابع importScripts برای اینکار ایجاد شده است:

importScripts('script1.js');
importScripts('script2.js');
که البته به طور خلاصه‌تری نیز می‌توان نوشت:
importScripts('script1.js', 'script2.js');

Inline Worker
اگر بخواهید در همان صفحه اصلی یک ورکر را ایجاد کنید و فایل جاوا اسکریپتی خارجی نداشته باشید، می‌توانید از inline worker استفاده کنید. در این روش باید یک نوع blob را ایجاد کنید:
var blob = new Blob([
    "onmessage = function(e) { postMessage('msg from worker'); }"]);

// یک آدرس همانند آدرس ارجاع به فایل درست میکند
var blobURL = window.URL.createObjectURL(blob);

var worker = new Worker(blobURL);
worker.onmessage = function(e) {
  // e.data...
};
worker.postMessage(); // ورکر آغاز می‌شود
کاری که متد حیرت انگیز createObjectURL انجام می‌دهد این است که از داده‌های ذخیره شده در یک blob یا نوع فایل، یک آدرس ارجاعی شبیه آدرس زیر را ایجاد می‌کند:
blob:http://localhost/c745ef73-ece9-46da-8f66-ebes574789b1
آدرس‌هایی که این متد تولید می‌کند، یکتا بوده و تا پایان عمر صفحه، اعتبار دارند. به همین دلیل هر موقع به آن‌ها نیاز نداشتید، از دست آن‌ها خلاص شوید، تا حافظه به هدر نرود. برای آزادسازی حافظه می‌توان دستور زیر را به کار برد:
window.URL.revokeObjectURL(blobURL);
مرورگر کروم با دستور زیر به شما اجازه می‌دهد همه آدرس‌های blob‌ها را ببینید:
chrome://blob-internals
مطالب
Attribute Routing در ASP.NET MVC 5
Routing مکانیزم مسیریابی ASP.NET MVC است، که یک URI را به یک اکشن متد نگاشت می‌کند. MVC 5 نوع جدیدی از مسیر یابی را پشتیبانی میکند که Attribute Routing یا مسیریابی نشانه ای نام دارد. همانطور که از نامش پیداست، مسیریابی نشانه ای از Attribute‌ها برای این امر استفاده میکند. این روش به شما کنترل بیشتری روی URI‌های اپلیکیشن تان می‌دهد.
مدل قبلی مسیریابی (conventional-routing) هنوز کاملا پشتیبانی می‌شود. در واقع می‌توانید هر دو تکنیک را بعنوان مکمل یکدیگر در یک پروژه استفاده کنید.
در این پست قابلیت‌ها و گزینه‌های اساسی مسیریابی نشانه ای را بررسی میکنیم.
  • چرا مسیریابی نشانه ای؟
  • فعال سازی مسیریابی نشانه ای
  • پارامتر‌های اختیاری URI و مقادیر پیش فرض
  • پیشوند مسیر ها
  • مسیر پیش فرض
  • محدودیت‌های مسیر ها
      • محدودیت‌های سفارشی
  • نام مسیر ها
  • ناحیه‌ها (Areas)


چرا مسیریابی نشانه ای

برای مثال یک وب سایت تجارت آنلاین بهینه شده اجتماعی، می‌تواند مسیرهایی مانند لیست زیر داشته باشد:
  • {productId:int}/{productTitle}
نگاشت می‌شود به: (ProductsController.Show(int id
  • {username}
نگاشت می‌شود به: (ProfilesController.Show(string username
  • {username}/catalogs/{catalogId:int}/{catalogTitle}
نگاشت می‌شود به: (CatalogsController.Show(string username, int catalogId
در نسخه قبلی ASP.NET MVC، قوانین مسیریابی در فایل RouteConfig.cs تعریف می‌شدند، و اشاره به اکشن‌های کنترلرها به نحو زیر انجام می‌شد:
routes.MapRoute(
    name: "ProductPage",
    url: "{productId}/{productTitle}",
    defaults: new { controller = "Products", action = "Show" },
    constraints: new { productId = "\\d+" }
);
هنگامی که قوانین مسیریابی در کنار اکشن متدها تعریف می‌شوند، یعنی در یک فایل سورس و نه در یک کلاس پیکربندی خارجی، درک و فهم نگاشت URI‌ها به اکشن‌ها واضح‌تر و راحت می‌شود. تعریف مسیر قبلی، می‌تواند توسط یک attribute ساده بدین صورت نگاشت شود:
[Route("{productId:int}/{productTitle}")]
public ActionResult Show(int productId) { ... }

فعال سازی Attribute Routing

برای فعال سازی مسیریابی نشانه ای، متد MapMvcAttributeRoutes را هنگام پیکربندی فراخوانی کنید.
public class RouteConfig
{
    public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
    {
        routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
 
        routes.MapMvcAttributeRoutes();
    }
}
همچنین می‌توانید مدل قبلی مسیریابی را با تکنیک جدید تلفیق کنید.
public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
    routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
 
    routes.MapMvcAttributeRoutes();
 
    routes.MapRoute(
        name: "Default",
        url: "{controller}/{action}/{id}",
        defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
    );
}

پارامترهای اختیاری URI و مقادیر پیش فرض

می توانید با اضافه کردن یک علامت سوال به پارامترهای مسیریابی، آنها را optional یا اختیاری کنید. برای تعیین مقدار پیش فرض هم از فرمت parameter=value استفاده می‌کنید.
public class BooksController : Controller
{
    // eg: /books
    // eg: /books/1430210079
    [Route("books/{isbn?}")]
    public ActionResult View(string isbn)
    {
        if (!String.IsNullOrEmpty(isbn))
        {
            return View("OneBook", GetBook(isbn));
        }
        return View("AllBooks", GetBooks());
    }
 
    // eg: /books/lang
    // eg: /books/lang/en
    // eg: /books/lang/he
    [Route("books/lang/{lang=en}")]
    public ActionResult ViewByLanguage(string lang)
    {
        return View("OneBook", GetBooksByLanguage(lang));
    }
}
در این مثال، هر دو مسیر books/ و books/1430210079/ به اکشن متد "View" نگاشت می‌شوند، مسیر اول تمام کتاب‌ها را لیست میکند، و مسیر دوم جزئیات کتابی مشخص را لیست می‌کند. هر دو مسیر books/lang/ و books/lang/en/ به یک شکل نگاشت می‌شوند، چرا که مقدار پیش فرض این پارامتر en تعریف شده.



پیشوند مسیرها (Route Prefixes)

برخی اوقات، تمام مسیرها در یک کنترلر با یک پیشوند شروع می‌شوند. بعنوان مثال:
public class ReviewsController : Controller
{
    // eg: /reviews
    [Route("reviews")]
    public ActionResult Index() { ... }
    // eg: /reviews/5
    [Route("reviews/{reviewId}")]
    public ActionResult Show(int reviewId) { ... }
    // eg: /reviews/5/edit
    [Route("reviews/{reviewId}/edit")]
    public ActionResult Edit(int reviewId) { ... }
}
همچنین می‌توانید با استفاده از خاصیت [RoutePrefix] یک پیشوند عمومی برای کل کنترلر تعریف کنید:
[RoutePrefix("reviews")]
public class ReviewsController : Controller
{
    // eg.: /reviews
    [Route]
    public ActionResult Index() { ... }
    // eg.: /reviews/5
    [Route("{reviewId}")]
    public ActionResult Show(int reviewId) { ... }
    // eg.: /reviews/5/edit
    [Route("{reviewId}/edit")]
    public ActionResult Edit(int reviewId) { ... }
}
در صورت لزوم، می‌توانید برای بازنویسی (override) پیشوند مسیرها از کاراکتر ~ استفاده کنید:
[RoutePrefix("reviews")]
public class ReviewsController : Controller
{
    // eg.: /spotlight-review
    [Route("~/spotlight-review")]
    public ActionResult ShowSpotlight() { ... }
 
    ...
}

مسیر پیش فرض

می توانید خاصیت [Route] را روی کنترلر اعمال کنید، تا اکشن متد را بعنوان یک پارامتر بگیرید. این مسیر سپس روی تمام اکشن متدهای این کنترلر اعمال می‌شود، مگر آنکه یک [Route] بخصوص روی اکشن‌ها تعریف شده باشد.
[RoutePrefix("promotions")]
[Route("{action=index}")]
public class ReviewsController : Controller
{
    // eg.: /promotions
    public ActionResult Index() { ... }
 
    // eg.: /promotions/archive
    public ActionResult Archive() { ... }
 
    // eg.: /promotions/new
    public ActionResult New() { ... }
 
    // eg.: /promotions/edit/5
    [Route("edit/{promoId:int}")]
    public ActionResult Edit(int promoId) { ... }
}

محدودیت‌های مسیر ها

با استفاده از Route Constraints می‌توانید نحوه جفت شدن پارامتر‌ها در قالب مسیریابی را محدود و کنترل کنید. فرمت کلی {parameter:constraint} است. بعنوان مثال:
// eg: /users/5
[Route("users/{id:int}"]
public ActionResult GetUserById(int id) { ... }
 
// eg: users/ken
[Route("users/{name}"]
public ActionResult GetUserByName(string name) { ... }
در اینجا، مسیر اول تنها در صورتی انتخاب می‌شود که قسمت id در URI یک مقدار integer باشد. در غیر اینصورت مسیر دوم انتخاب خواهد شد.
جدول زیر constraint‌ها یا محدودیت هایی که پشتیبانی می‌شوند را لیست می‌کند.
 مثال  توضیحات  محدودیت
 {x:alpha}  کاراکترهای الفبای لاتین را تطبیق (match) می‌دهد (a-z, A-Z).  alpha
 {x:bool}  یک مقدار منطقی را تطبیق می‌دهد.  bool
 {x:datetime}  یک مقدار DateTime را تطبیق می‌دهد.  datetime
 {x:decimal}  یک مقدار پولی را تطبیق می‌دهد.  decimal
 {x:double}  یک مقدار اعشاری 64 بیتی را تطبیق می‌دهد.  double
 {x:float}  یک مقدار اعشاری 32 بیتی را تطبیق می‌دهد.  float
 {x:guid}  یک مقدار GUID را تطبیق می‌دهد.  guid
 {x:int}  یک مقدار 32 بیتی integer را تطبیق می‌دهد.  int
 {(x:length(6}
{(x:length(1,20}
 رشته ای با طول تعیین شده را تطبیق می‌دهد.  length
 {x:long}  یک مقدار 64 بیتی integer را تطبیق می‌دهد.  long
 {(x:max(10}  یک مقدار integer با حداکثر مجاز را تطبیق می‌دهد.  max
 {(x:maxlength(10}  رشته ای با حداکثر طول تعیین شده را تطبیق می‌دهد.  maxlength
 {(x:min(10}  مقداری integer با حداقل مقدار تعیین شده را تطبیق می‌دهد.  min
 {(x:minlength(10}  رشته ای با حداقل طول تعیین شده را تطبیق می‌دهد.  minlength
 {(x:range(10,50}  مقداری integer در بازه تعریف شده را تطبیق می‌دهد.  range
 {(${x:regex(^\d{3}-\d{3}-\d{4}  یک عبارت با قاعده را تطبیق می‌دهد.  regex

توجه کنید که بعضی از constraint ها، مانند "min" آرگومان‌ها را در پرانتز دریافت می‌کنند.
می توانید محدودیت‌های متعددی روی یک پارامتر تعریف کنید، که باید با دونقطه جدا شوند. بعنوان مثال:
// eg: /users/5
// but not /users/10000000000 because it is larger than int.MaxValue,
// and not /users/0 because of the min(1) constraint.
[Route("users/{id:int:min(1)}")]
public ActionResult GetUserById(int id) { ... }
مشخص کردن اختیاری بودن پارامتر ها، باید در آخر لیست constraints تعریف شود:
// eg: /greetings/bye
// and /greetings because of the Optional modifier,
// but not /greetings/see-you-tomorrow because of the maxlength(3) constraint.
[Route("greetings/{message:maxlength(3)?}")]
public ActionResult Greet(string message) { ... }

محدودیت‌های سفارشی

با پیاده سازی قرارداد IRouteConstraint می‌توانید محدودیت‌های سفارشی بسازید. بعنوان مثال، constraint زیر یک پارامتر را به لیستی از مقادیر قابل قبول محدود می‌کند:
public class ValuesConstraint : IRouteConstraint
{
    private readonly string[] validOptions;
    public ValuesConstraint(string options)
    {
        validOptions = options.Split('|');
    }
 
    public bool Match(HttpContextBase httpContext, Route route, string parameterName, RouteValueDictionary values, RouteDirection routeDirection)
    {
        object value;
        if (values.TryGetValue(parameterName, out value) && value != null)
        {
            return validOptions.Contains(value.ToString(), StringComparer.OrdinalIgnoreCase);
        }
        return false;
    }
}
قطعه کد زیر نحوه رجیستر کردن این constraint را نشان می‌دهد:
public class RouteConfig
{
    public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
    {
        routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
 
        var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
 
        constraintsResolver.ConstraintMap.Add("values", typeof(ValuesConstraint));
 
        routes.MapMvcAttributeRoutes(constraintsResolver);
    }
}
حالا می‌توانید این محدودیت سفارشی را روی مسیرها اعمال کنید:
public class TemperatureController : Controller
{
    // eg: temp/celsius and /temp/fahrenheit but not /temp/kelvin
    [Route("temp/{scale:values(celsius|fahrenheit)}")]
    public ActionResult Show(string scale)
    {
        return Content("scale is " + scale);
    }
}

نام مسیر ها

می توانید به مسیرها یک نام اختصاص دهید، با این کار تولید URI‌ها هم راحت‌تر می‌شوند. بعنوان مثال برای مسیر زیر:
[Route("menu", Name = "mainmenu")]
public ActionResult MainMenu() { ... }
می‌توانید لینکی با استفاده از Url.RouteUrl تولید کنید:
<a href="@Url.RouteUrl("mainmenu")">Main menu</a>

ناحیه‌ها (Areas)

برای مشخص کردن ناحیه ای که کنترلر به آن تعلق دارد می‌توانید از خاصیت [RouteArea] استفاده کنید. هنگام استفاده از این خاصیت، می‌توانید با خیال راحت کلاس AreaRegistration را از ناحیه مورد نظر حذف کنید.
[RouteArea("Admin")]
[RoutePrefix("menu")]
[Route("{action}")]
public class MenuController : Controller
{
    // eg: /admin/menu/login
    public ActionResult Login() { ... }
 
    // eg: /admin/menu/show-options
    [Route("show-options")]
    public ActionResult Options() { ... }
 
    // eg: /stats
    [Route("~/stats")]
    public ActionResult Stats() { ... }
}
با این کنترلر، فراخوانی تولید لینک زیر، رشته "Admin/menu/show-options/" را بدست میدهد:
Url.Action("Options", "Menu", new { Area = "Admin" })
به منظور تعریف یک پیشوند سفارشی برای یک ناحیه، که با نام خود ناحیه مورد نظر متفاوت است می‌توانید از پارامتر AreaPrefix استفاده کنید. بعنوان مثال:
[RouteArea("BackOffice", AreaPrefix = "back-office")]
اگر از ناحیه‌ها هم بصورت مسیریابی نشانه ای، و هم بصورت متداول (که با کلاس‌های AreaRegistration پیکربندی می‌شوند) استفاده می‌کنید باید مطمئن شوید که رجیستر کردن نواحی اپلیکیشن پس از مسیریابی نشانه ای پیکربندی می‌شود. به هر حال رجیستر کردن ناحیه‌ها پیش از تنظیم مسیرها بصورت متداول باید صورت گیرد. دلیل آن هم مشخص است، برای اینکه درخواست‌های ورودی بدرستی با مسیرهای تعریف شده تطبیق داده شوند، باید ابتدا attribute routes، سپس area registration و در آخر default route رجیستر شوند. بعنوان مثال:
public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
    routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
 
    routes.MapMvcAttributeRoutes();
 
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();
 
    routes.MapRoute(
        name: "Default",
        url: "{controller}/{action}/{id}",
        defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
    );
}

مطالب
ASP.NET MVC #12

تولید خودکار فرم‌های ورود و نمایش اطلاعات در ASP.NET MVC بر اساس اطلاعات مدل‌ها

در الگوی MVC، قسمت M یا مدل آن یک سری ویژگی‌های خاص خودش را دارد:
شما را وادار نمی‌کند که مدل را به نحو خاصی طراحی کنید. شما را مجبور نمی‌کند که کلاس‌های مدل را برای نمونه همانند کلاس‌های کنترلرها، از کلاس خاصی به ارث ببرید. یا حتی در مورد نحوه‌ی دسترسی به داده‌ها نیز، نظری ندارد. به عبارتی برنامه نویس است که می‌تواند بر اساس امکانات مهیای در کل اکوسیستم دات نت، در این مورد آزادانه تصمیم گیری کند.
بر همین اساس ASP.NET MVC یک سری قرارداد را برای سهولت اعتبار سنجی یا تولید بهتر رابط کاربری بر اساس اطلاعات مدل‌ها، فراهم آورده است. این قراردادها هم چیزی نیستند جز یک سری metadata که نحوه‌ی دربرگیری اطلاعات را در مدل‌ها توضیح می‌دهند. برای دسترسی به آن‌ها پروژه جاری باید ارجاعی را به اسمبلی‌های System.ComponentModel.DataAnnotations.dll و System.Web.Mvc.dll داشته باشد (که VS.NET به صورت خودکار در ابتدای ایجاد پروژه اینکار را انجام می‌دهد).

یک مثال کاربردی

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. در پوشه مدل‌های آن، مدل اولیه‌ای را با محتوای زیر ایجاد نمائید:

using System;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public decimal Salary { set; get; }
public string Address { set; get; }
public bool IsMale { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
}
}

سپس یک کنترلر جدید را هم به نام EmployeeController با محتوای زیر به پروژه اضافه نمائید:

using System;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication8.Models;

namespace MvcApplication8.Controllers
{
public class EmployeeController : Controller
{
public ActionResult Create()
{
var employee = new Employee { AddDate = DateTime.Now };
return View(employee);
}
}
}

بر روی متد Create کلیک راست کرده و یک View ساده را برای آن ایجاد نمائید. سپس محتوای این View را به صورت زیر تغییر دهید:

@model MvcApplication8.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Create";
}

<h2>Create An Employee</h2>

@using (Html.BeginForm(actionName: "Create", controllerName: "Employee"))
{
@Html.EditorForModel()
<input type="submit" value="Save" />
}

اکنون اگر پروژه را اجرا کرده و مسیر http://localhost/employee/create را وارد نمائید، یک صفحه ورود اطلاعات تولید شده به صورت خودکار را مشاهده خواهید کرد. متد Html.EditorForModel بر اساس اطلاعات خواص عمومی مدل، یک فرم خودکار را تشکیل می‌دهد.
البته فرم تولیدی به این شکل شاید آنچنان مطلوب نباشد، از این جهت که برای مثال Id را هم لحاظ کرده، در صورتیکه قرار است این Id توسط بانک اطلاعاتی انتساب داده شود و نیازی نیست تا کاربر آن‌را وارد نماید. یا مثلا برچسب AddDate نباید به این شکل صرفا بر اساس نام خاصیت متناظر با آن تولید شود و مواردی از این دست. به عبارتی نیاز به سفارشی سازی کار این فرم ساز توکار ASP.NET MVC وجود دارد که ادامه بحث جاری را تشکیل خواهد داد.



سفارشی سازی فرم ساز توکار ASP.NET MVC با کمک Metadata خواص

برای اینکه بتوان نحوه نمایش فرم خودکار تولید شده را سفارشی کرد، می‌توان از یک سری attribute و data annotations توکار دات نت و ASP.NET MVC استفاده کرد و نهایتا این metadata توسط فریم ورک، مورد استفاده قرار خواهند گرفت. برای مثال:

using System;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employee
{
//[ScaffoldColumn(false)]

[HiddenInput(DisplayValue=false)]
public int Id { set; get; }

public string Name { set; get; }

[DisplayName("Annual Salary ($)")]
public decimal Salary { set; get; }

public string Address { set; get; }

[DisplayName("Is Male?")]
public bool IsMale { set; get; }

[DisplayName("Start Date")]
[DataType(DataType.Date)]
public DateTime AddDate { set; get; }
}
}

در اینجا به کمک ویژگی HiddenInput از نمایش عمومی خاصیت Id جلوگیری خواهیم کرد یا توسط ویژگی DisplayName، برچسب دلخواه خود را به عناصر فرم تشکیل شده، انتساب خواهیم داد. اگر نیاز باشد تا خاصیتی کلا از رابط کاربری حذف شود می‌توان از ویژگی ScaffoldColumn با مقدار false استفاده کرد. یا توسط DataType، مشخص کرده‌ایم که نوع ورودی فقط قرار است Date باشد و نیازی به قسمت Time آن نداریم.
DataType شامل نوع‌های از پیش تعریف شده دیگری نیز هست. برای مثال اگر نیاز به نمایش TextArea بود از مقدار MultilineText، ‌استفاده کنید:

[DataType(DataType.MultilineText)]

یا برای نمایش PasswordBox از مقدار Password می‌توان کمک گرفت. اگر نیاز دارید تا آدرس ایمیلی به شکل یک لینک mailto نمایش داده شود از مقدار EmailAddress استفاده کنید. به کمک مقدار Url، متن خروجی به صورت خودکار تبدیل به یک آدرس قابل کلیک خواهد شد.
اکنون اگر پروژه را مجددا کامپایل کنیم و به آدرس ایجاد یک کارمند جدید مراجعه نمائیم، با رابط کاربری بهتری مواجه خواهیم شد.



سفارشی سازی ظاهر فرم ساز توکار ASP.NET MVC

در ادامه اگر بخواهیم ظاهر این فرم را اندکی سفارشی‌تر کنیم، بهتر است به سورس صفحه تولیدی در مرورگر مراجعه کنیم. در اینجا یک سری عناصر HTML محصور شده با div را خواهیم یافت. هر کدام از این‌ها هم با classهای css خاص خود تعریف شده‌اند. بنابراین اگر علاقمند باشیم که رنگ و قلم و غیره این موارد تغییر دهیم، تنها کافی است فایل css برنامه را ویرایش کنیم و نیازی به دستکاری مستقیم کدهای برنامه نیست.



انتساب قالب‌های سفارشی به خواص یک شیء

تا اینجا در مورد نحوه سفارشی سازی رنگ، قلم، برچسب و نوع داده‌های هر کدام از عناصر نهایی نمایش داده شده، توضیحاتی را ملاحظه نمودید.
در فرم تولیدی نهایی، خاصیت bool تعریف شده به صورت خودکار به یک checkbox تبدیل شده است. چقدر خوب می‌شد اگر امکان تبدیل آن مثلا به RadioButton انتخاب مرد یا زن بودن کارمند ثبت شده در سیستم وجود داشت. برای اصلاح یا تغییر این مورد، باز هم می‌توان از متادیتای خواص، جهت تعریف قالبی خاص برای هر کدام از خواص مدل استفاده کرد.
به پوشه Views/Shared مراجعه کرده و یک پوشه جدید به نام EditorTemplates را ایجاد نمائید. بر روی این پوشه کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه باز شده، گزینه «Create as a partial view» را انتخاب نمائید و نام آن‌را هم مثلا GenderOptions وارد کنید. همچنین گزینه «Create a strongly typed view» را نیز انتخاب کنید. مقدار Model class را مساوی bool وارد نمائید. فعلا یک hello داخل این صفحه جدید وارد کرده و سپس خاصیت IsMale را به نحو زیر تغییر دهید:

[DisplayName("Gender")]
[UIHint("GenderOptions")]
public bool IsMale { set; get; }

توسط ویژگی UIHint، می‌توان یک خاصیت را به یک partial view متصل کرد. در اینجا خاصیت IsMale به partial view ایی به نام GenderOptions متصل شده است. اکنون اگر برنامه را کامپایل و اجرا کرده و آدرس ایجاد یک کارمند جدید را ملاحظه کنید، بجای Checkbox باید یک hello نمایش داده شود.
محتویات این Partial view هم نهایتا به شکل زیر خواهند بود:

@model bool
<p>@Html.RadioButton("", false, !Model) Female</p>
<p>@Html.RadioButton("", true, Model) Male</p>

در اینجا Model که از نوع bool تعریف شده، به خاصیت IsMale اشاره خواهد کرد. دو RadioButton هم برای انتخاب بین حالت زن و مرد تعریف شده‌اند.

یا یک مثال جالب دیگر در این زمینه می‌تواند تبدیل enum به یک Dropdownlist باشد. در این حالت partial view ما شکل زیر را خواهد یافت:

@model Enum
@Html.DropDownListFor(m => m, Enum.GetValues(Model.GetType())
.Cast<Enum>()
.Select(m => {
string enumVal = Enum.GetName(Model.GetType(), m);
return new SelectListItem() {
Selected = (Model.ToString() == enumVal),
Text = enumVal,
Value = enumVal
};
}))

و برای استفاده از آن، از ویژگی زیر می‌توان کمک گرفت (مزین کردن خاصیتی از نوع یک enum دلخواه، جهت تبدیل خودکار آن به یک دراپ داون لیست):

[UIHint("Enum")]


سایر متدهای کمکی تولید و نمایش خودکار اطلاعات از روی اطلاعات مدل‌های برنامه

متدهای دیگری نیز در رده‌ی Templated helpers قرار می‌گیرند. اگر از متد Html.EditorFor استفاده کنیم، از تمام این اطلاعات متادیتای تعریف شده نیز استفاده خواهد کرد. همانطور که در قسمت قبل (قسمت 11) نیز توضیح داده شد، صفحه استاندارد Add view در VS.NET به همراه یک سری قالب تولید فرم‌های Create و Edit هم هست که دقیقا کد نهایی تولیدی را بر اساس همین متد تولید می‌کند.
استفاده از Html.EditorFor انعطاف پذیری بیشتری را به همراه دارد. برای مثال اگر یک طراح وب، طرح ویژه‌ای را در مورد ظاهر فرم‌های سایت به شما ارائه دهد، بهتر است از این روش استفاده کنید. اما خروجی نهایی Html.EditorForModel به کمک تعدادی متادیتا و اندکی دستکاری CSS، از دیدگاه یک برنامه نویس بی نقص است!
به علاوه، متد Html.DisplayForModel نیز مهیا است. بجای اینکه کار تولید رابط کاربری اطلاعات نمایش جزئیات یک شیء را انجام دهید، اجازه دهید تا متد Html.DisplayForModel اینکار را انجام دهد. سفارشی سازی آن نیز همانند قبل است و بر اساس متادیتای خواص انجام می‌شود. در این حالت، مسیر پیش فرض جستجوی قالب‌های UIHint آن، Views/Shared/DisplayTemplates می‌باشد. همچنین Html.DisplayFor نیز جهت کار با یک خاصیت مدل تدارک دیده شده است. البته باید درنظر داشت که استفاده از پوشه Views/Shared اجباری نیست. برای مثال اگر از پوشه Views/Home/DisplayTemplates استفاده کنیم، قالب‌های سفارشی تهیه شده تنها جهت Viewهای کنترلر home قابل استفاده خواهند بود.
یکی دیگر از ویژگی‌هایی که جهت سفارشی سازی نحوه نمایش خودکار اطلاعات می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، DisplayFormat است. برای مثال اگر مقدار خاصیت در حال نمایش نال بود، می‌توان مقدار دیگری را نمایش داد:

[DisplayFormat(NullDisplayText = "-")]

یا اگر علاقمند بودیم که فرمت اطلاعات در حال نمایش را تغییر دهیم، به نحو زیر می‌توان عمل کرد:

[DisplayFormat(DataFormatString  = "{0:n}")]

مقدار DataFormatString در پشت صحنه در متد string.Format مورد استفاده قرار می‌گیرد.
و اگر بخواهیم که این ویژگی در حالت تولید فرم ویرایش نیز درنظر گرفته شود، می‌توان خاصیت ApplyFormatInEditMode را نیز مقدار دهی کرد:

[DisplayFormat(DataFormatString  = "{0:n}", ApplyFormatInEditMode = true)]



بازنویسی قالب‌های پیش فرض تولید فرم یا نمایش اطلاعات خودکار ASP.NET MVC

یکی دیگر از قرارداهای بکارگرفته شده در حین استفاده از قالب‌های سفارشی، استفاده از نام اشیاء می‌باشد. مثلا در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates، اگر یک Partial view به نام String.cshtml وجود داشته باشد، از این پس نحوه رندر کلیه خواص رشته‌ای تمام مدل‌ها، بر اساس محتوای فایل String.cshtml مشخص می‌شود؛ به همین ترتیب در مورد datetime و سایر انواع مهیا.
برای مثال اگر خواستید تمام تاریخ‌های میلادی دریافتی از بانک اطلاعاتی را شمسی نمایش دهید، فقط کافی است یک فایل datetime.cshtml سفارشی را تولید کنید که Model آن تاریخ میلادی دریافتی است و نهایتا کار این Partial view، رندر تاریخ تبدیل شده به همراه تگ‌های سفارشی مورد نظر می‌باشد. در این حالت نیازی به ذکر ویژگی UIHint نیز نخواهد بود و همه چیز خودکار است.
به همین ترتیب اگر نام مدل ما Employee باشد و فایل Partial view ایی به نام Employee.cshtml در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates قرار گیرد، متد Html.DisplayForModel به صورت پیش فرض از محتوای این فایل جهت رندر اطلاعات نمایش جزئیات شیء Employee استفاده خواهد کرد.
داخل Partial viewهای سفارشی تعریف شده به کمک خاصیت ViewData.TemplateInfo.FormattedModelValue مقدار نهایی فرمت شده قابل استفاده را فراهم می‌کند. این مورد هم از این جهت حائز اهمیت است که نیازی نباشد تا ویژگی DisplayFormat را به صورت دستی پردازش کنیم. همچنین اطلاعات ViewData.ModelMetadata نیز دراینجا قابل دسترسی هستند.



سؤال: Partial View چیست؟

همانطور که از نام Partial view بر‌می‌آید، هدف آن رندر کردن قسمتی از صفحه است به همراه استفاده مجدد از کدهای تولید رابط کاربری در چندین و چند View؛ چیزی شبیه به User controls در ASP.NET Web forms البته با این تفاوت که Page life cycle و Code behind و سایر موارد مشابه آن در اینجا حذف شده‌اند. همچنین از Partial viewها برای به روز رسانی قسمتی از صفحه حین فراخوانی‌های Ajaxایی نیز استفاده می‌شود. مهم‌ترین کاربرد Partial views علاوه بر استفاده مجدد از کدها، خلوت کردن Viewهای شلوغ است جهت ساده‌تر سازی نگهداری آن‌ها در طول زمان (یک نوع Refactoring فایل‌های View محسوب می‌شوند).
پسوند این فایل‌ها نیز بسته به موتور View مورد استفاده تعیین می‌شود. برای مثال حین استفاده از Razor، پسوند Partial views همان cshtml یا vbhtml می‌باشد. یا اگر از web forms view engine استفاده شود، پسوند آن‌ها ascx است (همانند User controls در وب فرم‌ها).
البته چون در حالت استفاده از موتور Razor، پسوند View و Partial viewها یکی است، مرسوم شده است که نام Partial viewها را با یک underline شروع کنیم تا بتوان بین این دو تمایز قائل شد.
اگر این فایل‌ها را در پوشه Views/Shared تعریف کنیم، در تمام Viewها قابل استفاده خواهند بود. اما اگر مثلا در پوشه Views/Home آن‌هارا قرار دهیم، تنها در Viewهای متعلق به کنترلر Home، قابل بکارگیری می‌باشند.
Partial views را نیز می‌توان strongly typed تعریف کرد و به این ترتیب با مشخص سازی دقیق نوع model آن، علاوه بر بهره‌مندی از Intellisense خودکار، رندر آن‌را نیز تحت کنترل کامپایلر قرار داد.
مقدار Model در یک View بر اساس اطلاعات مدلی که به آن ارسال شده است تعیین می‌گردد. اما در یک Partial view که جزئی از یک View را نهایتا تشکیل خواهد داد، بر اساس مقدار ارسالی از طریق View معین می‌گردد.

یک مثال
در ادامه قصد داریم کد حلقه نمایش لیستی از عناصر تولید شده توسط VS.NET را به یک Partial view منتقل و Refactor کنیم.
ابتدا یک منبع داده فرضی زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Id = 1, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-3), Name = "Emp-01", Salary = 3000},
new Employee { Id = 2, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-2), Name = "Emp-02", Salary = 2000},
new Employee { Id = 3, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-1), Name = "Emp-03", Salary = 1000}
};
}
}
}

سپس از آن در یک کنترلر برای بازگشت لیستی از کارکنان استفاده خواهیم کرد:

public ActionResult EmployeeList()
{
var list = new Employees().CreateEmployees();
return View(list);
}

View متناظر با این متد را هم با کلیک راست بر روی متد، انتخاب گزینه Add view و سپس ایجاد یک strongly typed view از نوع کلاس Employee، ایجاد خواهیم کرد.
در ادامه قصد داریم بدنه حلقه زیر را refactor کنیم و آن‌را به یک Parial view منتقل نمائیم تا View ما اندکی خلوت‌تر و مفهوم‌تر شود:

@foreach (var item in Model) {
<tr>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Name)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Salary)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Address)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.IsMale)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.AddDate)
</td>
<td>
@Html.ActionLink("Edit", "Edit", new { id=item.Id }) |
@Html.ActionLink("Details", "Details", new { id=item.Id }) |
@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id })
</td>
</tr>
}

سپس بر روی پوشه Views/Employee کلیک راست کرده و گزینه Add|View را انتخاب کنید. در اینجا نام _EmployeeItem را وارد کرده و همچنین گزینه Create as a partial view و create a strongly typed view را نیز انتخاب کنید. نوع مدل هم Employee خواهد بود. به این ترتیب فایل زیر تشکیل خواهد شد:
\Views\Employee\_EmployeeItem.cshtml

ابتدای نام فایل‌را با underline شروع کرده‌ایم تا بتوان بین Viewها و Partial views تفاوت قائل شد. همچنین این Partial view چون داخل پوشه Employee تعریف شده، فقط در Viewهای کنترلر Employee در دسترس خواهد بود.
در ادامه کل بدنه حلقه فوق را cut کرده و در این فایل جدید paste نمائید. مرحله اول refactoring یک view به همین نحو آغاز می‌شود. البته در این حالت قادر به استفاده از Partial view نخواهیم بود چون اطلاعاتی که به این فایل ارسال می‌گردد و مدلی که در دسترس آن است از نوع Employee است و نه لیستی از کارمندان. به همین جهت باید item را با Model جایگزین کرد:

@model MvcApplication8.Models.Employee

<tr>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Name)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Salary)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Address)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.IsMale)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.AddDate)
</td>
<td>
@Html.ActionLink("Edit", "Edit", new { id = Model.Id }) |
@Html.ActionLink("Details", "Details", new { id = Model.Id }) |
@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id = Model.Id })
</td>
</tr>


سپس برای استفاده از این Partial view در صفحه نمایش لیست کارمندان خواهیم داشت:

@foreach (var item in Model) {
@Html.Partial("_EmployeeItem", item)
}

متد Html.Partial، اطلاعات یک Partial view را پردازش و تبدیل به یک رشته کرده و در اختیار Razor قرار می‌دهد تا در صفحه نمایش داده شود. پارامتر اول آن نام Partial view مورد نظر است (نیازی به ذکر پسوند فایل نیست) و پارامتر دوم، اطلاعاتی است که به آن ارسال خواهد شد.
متد دیگری هم وجود دارد به نام Html.RenderPartial. کار این متد نوشتن مستقیم در Response است، برخلاف Html.Partial که فقط یک رشته را بر می‌گرداند.



نمایش اطلاعات از کنترلر‌های مختلف در یک صفحه

Html.Partial بر اساس اطلاعات مدل ارسالی از یک کنترلر، کار رندر قسمتی از آن‌را در یک View خاص عهده دار خواهد شد. اما اگر بخواهیم مثلا در یک صفحه یک قسمت را به نمایش آخرین اخبار و یک قسمت را به نمایش آخرین وضعیت آب و هوا اختصاص دهیم، از روش دیگری به نام RenderAction می‌توان کمک گرفت. در اینجا هم دو متد Html.Action و Html.RenderAction وجود دارند. اولی یک رشته را بر می‌گرداند و دومی اطلاعات را مستقیما در Response درج می‌کند.

یک مثال:
کنترلر جدیدی را به نام MenuController به پروژه اضافه کنید:
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication8.Controllers
{
public class MenuController : Controller
{
[ChildActionOnly]
public ActionResult ShowMenu(string options)
{
return PartialView(viewName: "_ShowMenu", model: options);
}
}
}

سپس بر روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا قصد داریم یک partial view که نامش با underline شروع می‌شود را اضافه کنیم. مثلا با محتوای زیر ( با توجه به اینکه مدل ارسالی از نوع رشته‌ای است):

@model string

<ul>
<li>
@Model
</li>
</ul>

حین فراخوانی متد Html.Action، یک متد در یک کنترلر فراخوانی خواهد شد (که شامل ارائه درخواست و طی سیکل کامل پردازشی آن کنترلر نیز خواهد بود). سپس آن متد با بازگشت دادن یک PartialView، اطلاعات پردازش شده یک partial view را به فراخوان بازگشت می‌دهد. اگر نامی ذکر نشود، همان نام متد در نظر گرفته خواهد شد. البته از آنجائیکه در این مثال در ابتدای نام Partial view یک underline قرار دادیم، نیاز خواهد بود تا این نام صریحا ذکر گردد (چون دیگر هم نام متد یا ActionName آن نیست). ویژگی ChildActionOnly سبب می‌شود تا این متد ویژه تنها از طریق فراخوانی Html.Action در دسترس باشد.
برای استفاده از آن هم در Viewایی دیگر خواهیم داشت:

@Html.Action(actionName: "ShowMenu", controllerName: "Menu", 
routeValues: new { options = "some data..." })

در اینجا هم پارامتر ارسالی به کمک anonymously typed objects مشخص و مقدار دهی شده است.


سؤال مهم: چه تفاوتی بین RenderPartial و RenderAction وجود دارد؟ به نظر هر دو یک کار را انجام می‌دهند، هر دو مقداری HTML را پس از پرداش به صفحه تزریق می‌کنند.
پاسخ: اگر View والد، دارای کلیه اطلاعات لازم جهت نمایش اطلاعات Partial view است، از RenderPartial استفاده کنید. به این ترتیب برخلاف حالت RenderAction درخواست جدیدی به ASP.NET Pipeline صادر نشده و کارآیی نهایی بهتر خواهد بود. صرفا یک الحاق ساده به صفحه انجام خواهد شد.
اما اگر برای رندر کردن این قسمت از صفحه که قرار است اضافه شود، نیاز به دریافت اطلاعات دیگری خارج از اطلاعات مهیا می‌باشد، از روش RenderAction استفاده کنید. برای مثال اگر در صفحه جاری قرار است لیست پروژه‌ها نمایش داده شود و در کنار صفحه مثلا منوی خاصی باید قرار گیرد، اطلاعات این منو در View جاری فراهم نیست (و همچنین مرتبط به آن هم نیست). بنابراین از روش RenderAction برای حل این مساله می‌توان کمک گرفت.
به صورت خلاصه برای نمایش اطلاعات تکراری در صفحات مختلف سایت در حالتیکه این اطلاعات از قسمت‌های دیگر صفحه ایزوله است (مثلا نمایش چند ویجت مختلف در صفحه)، روش RenderAction ارجحیت دارد.


یک نکته
فراخوانی متدهای RenderAction و RenderPartial در حین کار با Razor باید به شکل فراخوانی یک متد داخل {} باشند:

@{ Html.RenderAction("About"); }
And not @Html.RenderAction("About")

علت این است که @ به تنهایی به معنای نوشتن در Response است. متد RenderAction هم خروجی ندارد و مستقیما در Response اطلاعات خودش را درج می‌کند. بنابراین این دو با هم همخوانی ندارند و باید به شکل یک متد معمولی با آن رفتار کرد.
اگر حجم اطلاعاتی که قرار است در صفحه درج شود بالا است، متدهای RenderAction و RenderPartial نسبت به Html.Action و Html.Partial کارآیی بهتری دارند؛ چون یک مرحله تبدیل کل اطلاعات به رشته و سپس درج نتیجه در Response، در آن‌ها حذف شده است.


بازخوردهای دوره
انتقال خودکار Data Annotations از مدل‌ها به ViewModelهای ASP.NET MVC به کمک AutoMapper
روشی دیگر جهت انتقال Data Annotations از Model به ViewModel

در ASP MVC  با MetadataTypeAttribute .
 روش کار به این صورت است که کلاس ViewModel را به Attribute (MetadataType ) مزین می‌کنیم که این Attribute  در سازنده خود تایپ Model را دریافت می‌کند و همچنین  در فضای نامی زیر قرار دارد 
System.ComponentModel.DataAnnotations 
    public class Student
    {
        public int Id { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "نام ضروری است")]
        [Display(Name = "نام")]
        public string Name { get; set; }
    }

ViewModel
    [MetadataType(typeof(Student))]
    public class StudentViewModel
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

در ASP MVC Core  هم روش کار به همین صورت است بجای MetadataType از ModelMetadataType  استفاده کنید .
نظرات مطالب
نکاتی درباره پرس و جو با استفاده از پردازش موازی
کلاس مورد نظر در این مقاله قرار دارد
    public class PerformanceHelper
    {
        public static string RunActionMeasurePerformance(Action action)
        {
            GC.Collect();
            long initMemUsage = Process.GetCurrentProcess().WorkingSet64;
 
            var stopwatch = new Stopwatch();
            stopwatch.Start();
 
            action();
 
            stopwatch.Stop();
 
            var currentMemUsage = Process.GetCurrentProcess().WorkingSet64;
            var memUsage = currentMemUsage - initMemUsage;
            if (memUsage < 0) memUsage = 0;
 
            return string.Format("Elapsed time: {0}, Memory Usage: {1:N2} KB", stopwatch.Elapsed, memUsage / 1024);
        }
    }

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 13 - معرفی View Components
روش رندر یک View در ASP.NET MVC، بر مبنای اطلاعاتی است که از کنترلر، در اختیار View آن قرار می‌گیرد. اما گاهی از اوقات نیاز است بعضی از قسمت‌های صفحه همواره نمایش داده شوند (مانند نمایش تعداد کاربران آنلاین، سخن روز، منوهای کنار صفحه و امثال آن). یک راه حل برای این مساله، اضافه کردن اطلاعات مورد نیاز View در ViewModel ارائه شده‌ی توسط کنترلر است. هرچند این روش کار می‌کند اما پس از مدتی به ViewModel هایی خواهیم رسید که تشکیل شده‌اند از چندین و چند خاصیت اضافی که الزاما مرتبط با تعریف آن ViewModel نیستند. راه حل بهتر، قرار دادن قسمت‌های مشترک صفحات در فایل layout برنامه است؛ اما فایل layout، به سادگی نمی‌تواند از دایرکتیو model@ برای مشخص سازی مدل و یا مدل‌های مورد نیاز خود استفاده کند (هر چند ممکن است؛ اما بیش از اندازه پیچیده خواهد شد).
در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، یک چنین مسائلی را با معرفی Child Actionها
    public partial class SidebarMenuController : Controller
    {
        const int Min15 = 900;

        [ChildActionOnly]
        [OutputCache(Duration = Min15)]
        public virtual ActionResult Index()
        {
            return PartialView("_SidebarMenu");
        }
    }
و سپس نمایش آن‌ها توسط Html.RenderAction در فایل layout برنامه، حل می‌کنند. در ASP.NET Core، جایگزین Child Actionها، مفهوم جدیدی است به نام View Components.


یک مثال: تهیه‌ی اولین View Component

ساختار یک View Component، بسیار شبیه است به ساختار یک Controller، اما با عملکردی محدود. به همین جهت کار تعریف آن با افزودن یک کلاس سی‌شارپ شروع می‌شود و این کلاس را می‌توان در پوشه‌ای به نام ViewComponents در ریشه‌ی پروژه قرار داد (اختیاری).


سپس برای نمونه، کلاس ذیل را به این پوشه اضافه کنید:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Core1RtmEmptyTest.Services;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.ViewComponents
{
    public class SiteCopyright : ViewComponent
    {
        private readonly IMessagesService _messagesService;
 
        public SiteCopyright(IMessagesService messagesService)
        {
            _messagesService = messagesService;
        }
 
        public IViewComponentResult Invoke(int numberToTake)
        {
            var name = _messagesService.GetSiteName();
            return View(viewName: "Default", model: name);
        }
 
        //public async Task<IViewComponentResult> InvokeAsync(int numberToTake)
        //{
        //    return View();
        //}
    }
}
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تزریق وابستگی‌ها در تمام قسمت‌های ASP.NET Core در دسترس هستند. در اینجا نیز از سرویس MessagesService بررسی شده‌ی در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها» برای نمایش نام سایت استفاده می‌کنیم.

ساختار کلی یک کلاس ViewComponent شامل دو جزء اصلی است:
الف) از کلاس پایه ViewComponent مشتق می‌شود. به این ترتیب توسط ASP.NET Core قابل شناسایی خواهد شد.
ب) دارای متد Invoke ایی است که بجای Html.RenderAction در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، قابل فراخوانی است. این متد یک View را باز می‌گرداند.
ج) در اینجا امکان تعریف نمونه‌ی Async متد Invoke نیز وجود دارد (برای مثال جهت کار با متدهای Async بانک اطلاعاتی).
روش فراخوانی این متدها نیز به این صورت است: ابتدا به دنبال نمونه‌ی async می‌گردد. اگر یافت شد، همینجا کار خاتمه می‌یابد. اگر یافت نشد، نمونه‌ی sync یا معمولی آن فراخوانی می‌شود و اگر این هم یافت نشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
د) متد Invoke می‌تواند دارای پارامترهای دلخواهی نیز باشد و حالت پیش فرض آن بدون پارامتر است.

روش یافتن یک view component توسط ASP.NET Core به این صورت است:
الف) این کلاس باید عمومی بوده و همچنین abstract نباشد.
ب) «یکی» از مشخصه‌های ذیل را داشته باشد:
1) نامش به ViewComponent ختم شده باشد.
2) از کلاس ViewComponent ارث بری کرده باشد.
3) با ویژگی ViewComponent مزین شده باشد.


نحوه و محل تعریف View یک View Component

پس از تعریف کلاس ViewComponent مورد نظر، اکنون نیاز است View آن‌را اضافه کرد. روش یافتن این Viewها توسط ASP.NET Core نیز بر این مبنا است که
الف) اگر این View Component عمومی و سراسری است، باید درون پوشه‌ی shared، پوشه‌ی جدیدی را به نام Components ایجاد کرده و سپس ذیل این پوشه، بر اساس نام کلاس ViewComponent، یک زیر پوشه‌ی دیگر را ایجاد و داخل آن، View مدنظر را اضافه کرد (تصویر ذیل).
 /Views/Shared/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml
ب) اگر این View Component تنها باید از طریق Viewهای یک کنترلر خاص قابل دسترسی باشند، زیر پوشه‌ی Component یاد شده را ذیل پوشه‌ی View همان کنترلر قرار دهید (و آن‌را از قسمت Shared خارج کنید).
 /Views/[CurrentController]/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml


یک نکته: اگر نام کلاسی به ViewComponent  ختم شده بود، نیازی نیست تا ViewComponent  را هم در حین ساخت پوشه‌ی آن ذکر کرد.


نحوه‌ی استفاده‌ی از View Component تعریف شده و ارسال پارامتر به آن

و در آخر برای استفاده‌ی از این View Component تعریف شده، به فایل layout برنامه مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل فراخوانی کنید:
 <footer>
    <p>@await Component.InvokeAsync("SiteCopyright", new { numberToTake = 5 })</p>
</footer>
اولین پارامتر متد InvokeAsync، همان نام کلاس View Component است. اگر خواستید پارامتر(های) دلخواهی را به متد Invoke کلاس View Component ارسال کنید (مانند پارامتر int numberToTake در مثال فوق)، آن‌را در همینجا می‌توان ذکر کرد (با فرمت dictionary و یا  anonymous type).

یک نکته: متدهای قدیمی Component.Invoke و Component.Renderدر اینجا حذف شده‌اند (اگر مقالات پیش از RTM را مطالعه کردید) و روش توصیه شده‌ی در اینجا، کار با متدهای async است.


تفاوت‌های View Components با Child Actions نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC

پارامترهای یک View Component از طریق یک HTTP Request تامین نمی‌شوند و همانطور که ملاحظه کردید در همان زمان فراخوانی آن‌ها به صورت مستقیم فراهم خواهند شد. بنابراین مباحث model binding در اینجا دیگر وجود خارجی ندارند. همچنین View Components جزئی از طول عمر یک کنترلر نیستند. بنابراین اکشن فیلترهای مختلف تعریف شده، تاثیری را بر روی آن‌ها نخواهند داشت (این مشکلی بود که با Child Actions در نگارش‌های قبلی مشاهده می‌شد). همچنین View Components به صورت مستقیم از طریق درخواست‌های HTTP قابل دسترسی نیستند. به علاوه Child actions قدیمی، از فراخوانی‌های async پشتیبانی نمی‌کنند.
زمانیکه کلاسی از کلاس پایه ViewComponent ارث بری می‌کند، تنها به این خواص عمومی از درخواست HTTP جاری دسترسی خواهد داشت:
[ViewComponent]
public abstract class ViewComponent
{
   protected ViewComponent();
   public HttpContext HttpContext { get; }
   public ModelStateDictionary ModelState { get; }
   public HttpRequest Request { get; }
   public RouteData RouteData { get; }
   public IUrlHelper Url { get; set; }
   public IPrincipal User { get; }

   [Dynamic]  
   public dynamic ViewBag { get; }
   [ViewComponentContext]
   public ViewComponentContext ViewComponentContext { get; set; }
   public ViewContext ViewContext { get; }
   public ViewDataDictionary ViewData { get; }
   public ICompositeViewEngine ViewEngine { get; set; }

   //...
}


فراخوانی Ajax ایی یک View Component

در ASP.NET Core، یک اکشن متد می‌تواند خروجی ViewComponent نیز داشته باشد و این تنها روشی است که می‌توان یک View Component را از طریق درخواست‌های HTTP، مستقیما قابل دسترسی کرد:
public IActionResult AddURLTest()
{
   return ViewComponent("AddURL");
}
در این حالت می‌توان این اکشن متد را به صورت Ajax ایی نیز بارگذاری و به صفحه اضافه کرد:
$(document).ready (function(){
    $("#LoadSignIn").click(function(){
         $('#UserControl').load("/Home/AddURLTest");
    });
});


امکان بارگذاری View Components از اسمبلی‌های دیگر نیز وجود دارد

در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها» روش دسترسی به Viewهای برنامه را که در اسمبلی آن قرار گرفته بودند، بررسی کردیم. دقیقا همان روش در مورد view components نیز صادق است و کاربرد دارد. جهت یادآوری، این مراحل باید طی شوند:
الف) اسمبلی ثالث حاوی View Component‌های برنامه باید ارجاعاتی را به ASP.NET Core و قابلیت‌های Razor آن داشته باشد:
"dependencies": {
   "NETStandard.Library": "1.6.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": {
   "version": "1.0.0-preview2-final",
   "type": "build"
  }
},
"tools": {
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": "1.0.0-preview2-final"
}
ب) محل قرارگیری viewهای این اسمبلی ثالث نیز همانند قسمت «نحوه و محل تعریف View یک View Component» مطلب جاری است و تفاوتی نمی‌کند. فقط برای  قرار دادن این Viewها در اسمبلی برنامه باید گزینه‌ی embed را مقدار دهی کرد:
"buildOptions": {
   "embed": "Views/**/*.cshtml"
}
ج) مرحله‌ی آخر هم معرفی این اسمبلی ثالث، به RazorViewEngineOptions به صورت یک EmbeddedFileProvider جدید است. در این مثال، ViewComponentLibrary نام فضای نام این اسمبلی است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddMvc();
   //Get a reference to the assembly that contains the view components
   var assembly = typeof(ViewComponentLibrary.ViewComponents.SimpleViewComponent).GetTypeInfo().Assembly;
   //Create an EmbeddedFileProvider for that assembly
   var embeddedFileProvider = new EmbeddedFileProvider(assembly,"ViewComponentLibrary");
   //Add the file provider to the Razor view engine
   services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
   {
      options.FileProviders.Add(embeddedFileProvider);
   });
د) جهت رفع تداخلات احتمالی این اسمبلی با سایر اسمبلی‌ها بهتر است ویژگی ViewComponent را به همراه نامی مشخص ذکر کرد (در حین تعریف کلاس View Component):
 [ViewComponent(Name = "ViewComponentLibrary.Simple")]
public class SimpleViewComponent : ViewComponent
و در آخر فراخوانی این View Component بر اساس این نام صورت خواهد گرفت:
 @await Component.InvokeAsync("ViewComponentLibrary.Simple", new { number = 5 })
مطالب
یافتن Contextهای Dispose نشده در Entity framework
این دو متد را در نظر بگیرید:
        private static void disposedContext()
        {
            using (var context = new MyContext())
            {
                Debug.WriteLine("Posts count: " + context.BlogPosts.Count());
            }
        }

        private static void nonDisposedContext()
        {
            var context = new MyContext();
            Debug.WriteLine("Posts count: " + context.BlogPosts.Count());
        }
در اولی با استفاده از using، شیء context به صورت خودکار dispose خواهد شد؛ اما در دومی از using استفاده نشده‌است.

سؤال: در یک برنامه‌ی بزرگ چطور می‌توان لیست Contextهای Dispose نشده را یافت؟

در EF 6 با تعریف یک IDbConnectionInterceptor سفارشی می‌توان به متدهای باز، بسته و dispose شدن یک Connection دسترسی یافت. اگر Context ایی dispose نشده باشد، اتصال آن نیز dispose نخواهد شد.
using System.Data;
using System.Data.Common;
using System.Data.Entity.Infrastructure.Interception;

namespace EFNonDisposedContext.Core
{
    public class DatabaseInterceptor : IDbConnectionInterceptor
    {
        public void Closed(DbConnection connection, DbConnectionInterceptionContext interceptionContext)
        {
            Connections.AddOrUpdate(connection, ConnectionStatus.Closed);
        }

        public void Disposed(DbConnection connection, DbConnectionInterceptionContext interceptionContext)
        {
            Connections.AddOrUpdate(connection, ConnectionStatus.Disposed);
        }

        public void Opened(DbConnection connection, DbConnectionInterceptionContext interceptionContext)
        {
            Connections.AddOrUpdate(connection, ConnectionStatus.Opened);
        }
      
        // the rest of the IDbConnectionInterceptor methods ...

    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، با پیاده سازی IDbConnectionInterceptor، به سه متد Closed، Opened و Disposed یک DbConnection می‌توان دسترسی یافت.

مشکل مهم! در زمان فراخوانی متد Disposed، دقیقا کدام DbConnection باز شده، رها شده‌است؟
پاسخ به این سؤال را در مطلب «ایجاد خواص الحاقی» می‌توانید مطالعه کنید. با استفاده از یک ConditionalWeakTable به هر کدام از اشیاء DbConnection یک Id را انتساب خواهیم داد و پس از آن به سادگی می‌توان وضعیت این Id را ردگیری کرد.
برای این منظور، لیستی از ConnectionInfo را تشکیل خواهیم داد:
    public enum ConnectionStatus
    {
        None,
        Opened,
        Closed,
        Disposed
    }

    public class ConnectionInfo
    {
        public string ConnectionId { set; get; }
        public string StackTrace { set; get; }
        public ConnectionStatus Status { set; get; }

        public override string ToString()
        {
            return string.Format("{0}:{1} [{2}]",ConnectionId, Status, StackTrace);
        }
    }
در اینجا ConnectionId را به کمک ConditionalWeakTable محاسبه می‌کنیم.
StackTrace توسط نکته‌ی مطلب «کدام سلسله متدها، متد جاری را فراخوانی کرده‌اند؟ » تهیه می‌شود.
Status نیز وضعیت جاری اتصال است که بر اساس متدهای فراخوانی شده در پیاده سازی IDbConnectionInterceptor مشخص می‌گردد.

در پایان کار برنامه فقط باید یک گزارش تهیه کنیم از لیست ConnectionInfoهایی که Status آن‌ها مساوی Disposed نیست. این موارد با توجه به مشخص بودن Stack trace هر کدام، دقیقا محل متدی را که در آن context مورد استفاده dispose نشده‌است، مشخص می‌کنند.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
EFNonDisposedContext.zip