نظرات نظرسنجی‌ها
کدام یک از فریمورک‌های زیر را جهت تولید نرم افزارهای وب پایه SPA مناسب می‌دانید؟
موافقم. البته در مقایسه منصفانه پارامترهای دیگری نظیر فراگیری فریم ورک (محبوبیت) و بدنبال اون پشتیبانی شرکتهای ثالث (third party) نیز نقش مهمی در انتخاب یک فریم ورک دارند که متاسفانه فعلا انگولار در کسب موفقیت در این پارامتر‌ها فاصله داره. بطور مثال React جدا از خود facebook توسط hellosign netflix و چندی دیگر از کمپانی‌های صاحب نام مورد استفاده قرار گرفته هرچند React از نظر ساختاری بیشتر ابزاره تا فریمورک کاملی چون انگولار ولی انتخاب منطقی‌تر توسط شرکتهای بزرگ معمولا انتخاب گزینه ای با ریسک کمتر بوده..
به نظر من انگولار با عرضه نسخه نهایی این قابلیت رو داره که در مدت کمی تغییرات قابل توجهی رو در توسعه نرم افزارهای تحت web بده

 
مطالب
Domain Validation در NET. و Nilgon
در مواقع بسیاری پیش‌میاد که در توسعه‌ی لاجیک پروژه‌ها، نیازمند روند اعتبارسنجی و برگرداندن exception به سمت بخش‌های دیگر هستیم. معمولا توسعه دهندگان دات نت به صورت توکار و دستی این validation‌ها را انجام میدهند. یک مثال برایتان میزنم:
public class Person
{
     public string Firstname { get; private set; }
     public string Lastname { get; private set; }

     private Person(string firstname, string lastname)
     {
          ArgumentNullException.ThrowIfNull(firstname);
          ArgumentNullException.ThrowIfNull(lastname);
          Firstname = firstname;
          Lastname = lastname;
     }
     
     public static Person Create(string firstname, string lastname)
     {
          return new Person(firstname, lastname);
     }
}
و در زمان استفاده در لایه‌ها یا بخش‌های دیگ، به این صورت عمل می‌کنند:
public void CreateNewPerson()
{
     Person.Create("AmirAbbas", "Mottaghipour");
}
خب اول از همه Person را بررسی میکنیم. یک کلاس زیبا و ایزوله که متد سازنده‌اش تو ذوق همگان خواهد زد. چاره چیه؟ یک سری پکیج از قبل آماده شده هستند که به ما کمک میکنند این validation‌ها را تمیز‌تر بنویسیم. یک نمونه‌اش پکیج Throw هست؛ ولی به دل من آنطوری که باید ننشست و شروع کردم به توسعه‌ی پکیجی با نام Nilgon Validation. قبل از اینکه فیچری به Nilgon Validation اضافه شود، شرط‌هایی را در پکیج Nilgon Condition اضافه میکنیم. Nilgon Condition  یک پکیج کاملا جدا از Validation هست و به هیچ پکیج دیگری وابستگی ندارد و نسخه‌ی preview.1  هم از آن منتشر شده. متد‌های Nilgon Condition هم به این شکل هستند:
using Nilgon.Condition.Helpers;

public Person(string firstname)
{
     if (firstname.IsNull() && firstname.IsEmpty())
     {
          throw ...;
     }
}
در اصل کمک میکند شرط‌ها را ساده‌تر بنویسیم و کد تمیز‌تری داشته باشیم و مکمل Nilgon Validation هست. Nilgon Validation هم هنوز نسخه‌ای ازش منتشر نشده و در حال تکمیل شدن است. متدهایش هم به این صورت هستند:
public Person(string firstname, string lastname)
{
     Firstname = firsname.MustNotBeNull();
     Lastname = lastname.MustNotBeNull();
}
در این محتوا تلاش کردم یک مشکل را معرفی کنم و یک پکیج راه حل، برایش قرار دهم. پروژه‌ی Nilgon هم پروژه‌ی متن باز خودم است که با منطقی که فکر میکنم، از پکیج‌های دیگر بهتره توسعه‌اش میدم. اگر از نظر شما نیلگون مفیده، در گیتهاب star بدید و اگر هم علاقمند به توسعه‌اش هستید از لایسنس MIT پیروی میکند و میتوانید فورکش کنید.
نظرات مطالب
آشنایی با الگوی MVP
سلام
احتمالا 3 tier را شنیده‌اید که به این صورت مطرح کردید.
n-tier نوعی معماری است که به شما در تهیه برنامه‌های توزیع شده کمک می‌کند و مهم‌ترین مزیت آن قابلیت بسط پذیری سیستم است. Tiering‌ در مورد تخصیص منابع و نحوه‌ی توزیع آن‌ها بحث می‌کند. برای مثال دیتابیس سرور شما جدا است، منطق برنامه در سروری دیگر توسط یک وب سرویس قابل دسترسی است و سروری دیگر کار دریافت و ارائه این اطلاعات را به عهده خواهد داشت.
MVC که در ابتدا پدید آمد و بعد از آن MVP ، یک نوع الگوی برنامه نویسی شیء‌گرا هستند که به شما کمک خواهند کرد تا برنامه‌ی n-tier ایی با حداقل گره خوردگی و به هم پیچیدگی که اصطلاحا به آن Loosely coupled نیز گفته می‌شود، تولید کنید.
مطالب
SortedSet در دات نت 4

SortedSet قرار گرفته در فضای نام System.Collections.Generic دات نت 4، لیستی از اشیاء به صورت خودکار مرتب شده را ارائه می‌دهد. SortedSet نیز همانند HashSet از اعضای منحصربفردی تشکیل خواهد شد اما اینبار به شکلی مرتب شده. برای پیاده سازی آن از red-black tree data structure استفاده شده است که مهم‌ترین مزیت آن امکان افزودن و یا حذف اشیاء به آن بدون کاهش قابل توجه کارآیی برنامه است.

مثال اول:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample1()
{
var setRange = new SortedSet<int> { 2, 5, 6, 2, 1, 4, 8 };

foreach (var i in setRange)
{
Console.WriteLine(i);
}
}

static void Main()
{
sample1();
}
}
}
در این مثال با نحوه‌ی ایجاد این لیست جنریک خود مرتب شونده‌ی تکراری نپذیر (!) آشنا می‌شوید. اگر این مثال را اجرا نمائید، خروجی آن مرتب شده است و همچنین تنها شامل یک عدد 2 است (اعضای تکراری را حذف می‌کند).

مثال دوم:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample2()
{
var setRange = new SortedSet<int>();
var random = new Random();

for (int counter = 0; counter < 100; counter++)
{
var rnd = random.Next(-180, 181);
if (!setRange.Add(rnd))
{
Console.WriteLine("Couldn't add {0}", rnd);
}
}

Console.WriteLine("Result set:");
foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item);
}
}

static void Main()
{
sample2();
}
}
}
در این مثال نحوه‌ی افزودن اعضای مختلف به این لیست ویژه، توسط متد Add آن بیان شده است. اگر آیتمی در این لیست موجود باشد، مجددا اضافه نشده و حاصل متد Add آن، False خواهد بود.

مثال سوم:
اگر از سایر انواع سفارشی تعریف شده استفاده نمائید، باید روش مقایسه‌ی آن‌ها را نیز با پیاده سازی اینترفیس استاندارد IComparable ارائه دهید؛ در غیر اینصورت با خطای At least one object must implement IComparable متوقف خواهید شد.

using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class FileInfo
{
public string Name { set; get; }
public long Size { set; get; }
}

class FileInfoComparer : IComparer<FileInfo>
{
public int Compare(FileInfo x, FileInfo y)
{
var caseiComp = new CaseInsensitiveComparer();
return caseiComp.Compare(x.Name, y.Name);
}
}


class Program
{

static void sample3()
{
var setRange = new SortedSet<FileInfo>(new FileInfoComparer())
{
new FileInfo
{
Name = "file1.txt",
Size = 100
},
new FileInfo
{
Name = "file2.txt",
Size = 10
},
new FileInfo
{
Name = "file3.txt",
Size = 300
}
};

foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item.Name);
}
}

static void Main()
{
sample3();

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

در این مثال اشیایی از نوع کلاس FileInfo به لیست ویژه‌ی ما اضافه شده‌اند. برای اینکه امکان مقایسه‌ی آن‌ها فراهم باشد ، کلاس FileInfoComparer با پیاده سازی اینترفیس IComparer ، روش مقایسه دو شیء از این دست را ارائه می‌دهد.

نظرات مطالب
مقایسه بین حلقه های تکرار (Lambda ForEach و for و foreach)
"این آزمایشات رو اگر در هر سیستم دیگر با هر Config اجرا کنید نتیجه کلی تغییر نخواهد کرد و فقط از نظر زمان اجرا تفاوت خواهیم داشت نه در نتیجه کلی." 
این مطلب لزوما صحیح نیست. یک بنچمارک میتونه تو مجموعه سخت افزارهای مختلف، نتایج کاملا متفاوتی داشته باشه. مثلا سوالی در همین زمینه آقای شهروز جعفری تو StackOverflow پرسیدن که در جوابش دو نفر نتایج متفاوتی ارائه دادن.
معمولا برای بیان نتایج تستهای بنچمارک ابتدا مشخصات سخت افزاری ارائه میشه مخصوصا وقتیکه نتایج دقیق (و نه کلی) نشون داده میشه. مثل همین نتایج دقیق زمانهای اجرای حلقه‌ها.
نکته ای که من درکامنتم اشاره کردم صرفا درباره تست "سرعت اجرای" انواع حلقه‌ها بود که ممکنه با تست کارایی حلقه‌ها در اجرای یک کد خاص فرق داشته باشه.
نکته دیگه هم اینکه نمیدونم که آیا شما از همون متد Console.WriteLine در حلقه‌ها برای اجرای تستون استفاده کردین یا نه. فقط باید بگم که به خاطر مسائل و مشکلات مختلفی که استفاده از این متد به همراه داره، به نظر من بکارگیری اون تو این جور تست‌ها اصلا مناسب نیست و باعث دور شدن زیاد نتایج از واقعیت میشه. مثلا من تست کردم و هر دفعه یه نتیجه‌ای می‌داد که نمیشه بر اساس اون نتیجه‌گیری کرد. 

مورد دیگه ای هم که باید اضافه کنم اینه که بهتر بود شما کد کامل تست خودتون رو هم برای دانلود میذاشتین تا دیگران هم بتونن استفاده کنن. اینجوری خیلی بهتر میشه نتایج مختلف رو با هم مقایسه کرد. این مسئله برای تستای بنچمارک نسبتا رایج هست. مثل کد زیر که من آماده کردم:
static void Main(string[] args)
{
  //Action<int> func = Console.WriteLine;
  Action<int> func = number => number++;
  do
  {
    try
    {
      Console.Write("Iteration: ");
      var iterations = Convert.ToInt32(Console.ReadLine());
      Console.Write("Loop Type (for:0, foreach:1, List.ForEach:2, Array.ForEach:3): ");
      var loopType = Console.ReadLine();
      switch (loopType)
      {
        case "0":
          Console.WriteLine("FOR loop test for {0} iterations", iterations.ToString("0,0"));
          TestFor(iterations, func);
          break;
        case "1":
          Console.WriteLine("FOREACH loop test for {0} iterations", iterations.ToString("0,0"));
          TestForEach(iterations, func);
          break;
        case "2":
          Console.WriteLine("LIST.FOREACH test for {0} iterations", iterations.ToString("0,0"));
          TestListForEach(iterations, func);
          break;
        case "3":
          Console.WriteLine("ARRAY.FOREACH test for {0} iterations", iterations.ToString("0,0"));
          TestArrayForEach(iterations, func);
          break;
      }
    }
    catch (Exception ex)
    {
      Console.WriteLine(ex);
    }
    Console.Write("Continue?(Y/N)");
    Console.WriteLine("");
  } while (Console.ReadKey(true).Key != ConsoleKey.N);

  Console.WriteLine("Press any key to exit");
  Console.ReadKey();
}


static void TestFor(int iterations, Action<int> func)
{
  StartupTest(func);

  var watch = Stopwatch.StartNew();
  for (int i = 0; i < iterations; i++)
  {
    func(i);
  }
  watch.Stop();
  ShowResults("for loop test: ", watch);
}

static void TestForEach(int iterations, Action<int> func)
{
  StartupTest(func);
  var list = Enumerable.Range(0, iterations);

  var watch = Stopwatch.StartNew();
  foreach (var item in list)
  {
    func(item);
  }
  watch.Stop();
  ShowResults("foreach loop test: ", watch);
}

static void TestListForEach(int iterations, Action<int> func)
{
  StartupTest(func);
  var list = Enumerable.Range(0, iterations).ToList();

  var watch = Stopwatch.StartNew();
  list.ForEach(func);
  watch.Stop();
  ShowResults("list.ForEach test: ", watch);
}

static void TestArrayForEach(int iterations, Action<int> func)
{
  StartupTest(func);
  var array = Enumerable.Range(0, iterations).ToArray();

  var watch = Stopwatch.StartNew();
  Array.ForEach(array, func);
  watch.Stop();
  ShowResults("Array.ForEach test: ", watch);
}

static void StartupTest(Action<int> func)
{
  // clean up
  GC.Collect();
  GC.WaitForPendingFinalizers();
  GC.Collect();

  // warm up
  func(0);
}
static void ShowResults(string description, Stopwatch watch)
{
  Console.Write(description);
  Console.WriteLine(" Time Elapsed {0} ms", watch.ElapsedMilliseconds);
}
قبل از اجرای تست بهتره برنامه رو برای نسخه Release بیلد کنیم. ساده‌ترین روشش در تصویر زیر نشون داده شده:

پس از این تغییر و بیلد پروژه نتایج رو مقایسه میکنیم. نتایج اجرای این تست در همون سیستمی که قبلا تستای StringBuilder و Microbenchmark رو انجام دادم (یعنی لپ تاپ msi GE 620 با Core i7-2630QM) بصورت زیر:

البته نتایج این تستها مطلق نیستن. نکاتی که در کامنت قبلی اشاره کردم از عوامل تاثیرگذار هستن.
موفق باشین.
مطالب
NHibernate 3.0 و عدم وابستگی مستقیم به Log4Net

اولین موردی که پس از دریافت NHibernate 3.0 ممکن است به چشم بخورد، نبود اسمبلی Log4Net است. مطابق درخواست‌های کاربران، ارجاع مستقیم به این کتابخانه حذف شده و با یک اینترفیس عمومی به نام IInternalLogger جایگزین گشته است (قرار گرفته در فضای نام NHibernate.Logging). به این صورت می‌توان از انواع و اقسام کتابخانه‌های ثبت وقایع نوشته شده برای دات نت استفاده کرد؛ مانند: log4net، Nlog، EntLib Logging و غیره.
البته لازم به ذکر است که همان روش قبلی استفاده از Log4Net هنوز هم پشتیبانی می‌شود (بدون نیاز به تغییر خاصی در کدهای خود)، زیرا پیاده سازی اینترفیس جدید IInternalLogger برای استفاده از آن به صورت پیش فرض توسط NHibernate انجام شده است.

یک مثال:

کتابخانه‌ی سورس باز Common.Logging واقع شده در سورس فورج، در واقع یک logging abstraction framework است. به این معنا که تا به حال کتابخانه‌‌های ثبت وقایع مختلف و متعددی برای دات نت فریم ورک نوشته شده است و هر کدام راه و روش و پیاده سازی خاص خود را دارند. کتابخانه‌ی Common.Logging لایه‌ای است عمومی بر روی تمام این کتابخانه‌ها مانند Log4Net، Enterprise Library Logging ، Nlog و غیره که برنامه‌ی شما را از وابستگی مستقیم به هر کدام از موارد ذکر شده رها می‌سازد.
اکنون با توجه به وجود اینترفیس IInternalLogger در NHibernate 3.0 ، تنها کافی است این اینترفیس جهت استفاده از کتابخانه‌ی Common.Logging پیاده سازی شود (abstraction اندر abstraction !). البته نیازی نیست اینکار انجام شود، زیرا پیشتر توسط پروژه‌ی NHibernate.Logging در سایت کدپلکس اینکار صورت گرفته است.
بنابراین تنها کاری که باید انجام داد این است که :
الف) ارجاعاتی را به اسمبلی‌های Common.Logging.dll (واقع در سورس فورج) و NHibernate.Logging.CommonLogging.dll (واقع در کدپلکس) به پروژه‌ی خود اضافه کنید.
ب) ارجاعی را نیز به اسمبلی کتابخانه‌ی ثبت وقایع مورد نظر خود نیز باید اضافه نمائید (مثلا NLog).
ج) سپس باید چند سطر زیر را به فایل app.config خود اضافه کنید:

<appSettings>
<add key="nhibernate-logger"
value="NHibernate.Logging.CommonLogging.CommonLoggingLoggerFactory, Hibernate.Logging.CommonLogging"/>
</appSettings>

NHibernate.Logging.CommonLogging.dll وقایع داخلی NHibernate را با پیاده سازی IInternalLogger به Common.Logging.dll منتقل می‌کند. سپس Common.Logging.dll این وقایع را به زبان کتابخانه‌ی ثبت وقایع مورد نظر ترجمه خواهد کرد.

اطلاعات بیشتر: (+)

مطالب
دریافت اطلاعات از سایت‌های غیر استاندارد

اساسا از آنجائیکه ما در یک دنیای کامل زندگی نمی‌کنم و بقولی همه چیزمان باید با همه چیزمان جور دربیاید، ممکن است هنگام استفاده از یک httpWebRequest به خطای زیر برخورد کرده و عملیات دریافت اطلاعات متوقف شود:

The server committed a protocol violation. Section=ResponseHeader Detail=CR must be followed by LF

و یا حالتی دیگر:

The underlying connection was closed: The server committed an HTTP protocol violation.

بعضی از وب سروها ممکن است پاسخ ارسالی خود را دقیقا مطابق سطر به سطر RFC های مربوطه ارائه ندهند و کلاس httpWebRequest دات نت هم تعارفی با آن‌ها نداشته و به دلایل امنیتی پردازش پاسخ دریافتی را نیمه کاره رها می‌کند.
برای مثال content-length دقیقا باید به همین شکل ارسال شود و اگر به صورت content length (با یک فاصله در میان کلمات ارسال گردد) به عنوان یک HTTP response split attack در نظر گرفته شده و خطاهای HTTP protocol violation حاصل می‌شوند.

اما می‌توان آگاهانه دات نت فریم ورک را وادار کرد که از این مساله چشم پوشی کند و این نوع سایت‌ها را نیز بررسی و دریافت نماید. برای این منظور در فایل app.config برنامه ویندوزی خود و یا web.config یک برنامه تحت وب، چند سطر زیر را اضافه کنید:

<configuration>
<system.net>
<settings>
<httpWebRequest useUnsafeHeaderParsing="true" />
</settings>
</system.net>
</configuration>

مطالب
اصلاح Urlها در فایل‌های PDF با استفاده از iTextSharp
نحوه ایجاد لینک در فایل‌های PDF به کمک iTextSharp

حداقل دو نوع لینک را در فایل‌های PDF می‌توان ایجاد کرد:
الف) لینک به منابع خارجی؛ مانند یک وب سایت
ب) لینک به صفحه‌ای داخل فایل PDF
در ادامه مثالی را مشاهده خواهید نمود که شامل هر دو نوع لینک است:
        void WriteFile()
        {
            using (var doc = new Document(PageSize.LETTER))
            {
                using (var fs = new FileStream("test.pdf", FileMode.Create))
                {
                    using (var writer = PdfWriter.GetInstance(doc, fs))
                    {
                        doc.Open();
                        var blueFont = FontFactory.GetFont("Arial", 12, Font.NORMAL, BaseColor.BLUE);
                        doc.Add(new Chunk("Go to URL", blueFont).SetAction(new PdfAction("http://www.google.com/", false)));

                        doc.NewPage();
                        doc.Add(new Chunk("Go to Test", blueFont).SetLocalGoto("entry1"));

                        doc.NewPage();
                        doc.Add(new Chunk("Test").SetLocalDestination("entry1"));

                        doc.Close();
                    }
                }
            }
        }
حاصل این مثال، یک فایل PDF است با سه صفحه. در صفحه اول لینکی به سایت Google وجود دارد. در صفحه دوم، لینکی به صفحه سوم تهیه شده است.
در صفحه سوم یک Local Destination تعبیه شده است. در صفحه دوم به کمک یک Local Goto، لینکی به این مقصد داخلی ایجاد خواهد شد.


اصلاح لینک‌ها در فایل‌های PDF

همان مثال فوق را درنظر بگیرید. فرض کنید لینک خارجی ذکر شده در ابتدای فایل را می‌خواهیم به مقصدی که در صفحه دوم ایجاد کرده‌ایم، تغییر دهیم. برای مثال خروجی PDF ایی را درنظر بگیرید که لینک‌های اصلی آن به مقالاتی در یک سایت اشاره می‌کنند. اما همین مقالات اکنون در فایل نهایی خروجی نیز قرار دارند. بهتر است این لینک‌های خارجی را به لینک‌های ارجاع دهنده به مقالات موجود در فایل اصلاح کنیم، تا استفاده از نتیجه حاصل، ساده‌تر گردد.
پیش از اینکه کدهای این قسمت را بررسی کنیم، نیاز است کمی با ساختار سطح پایین فایل‌های PDF آشنا شویم. پس از آن قادر خواهیم بود تا نسبت به اصلاح این لینک‌ها اقدام کنیم.




در تصویر اول نحوه ذخیره شدن named destinationها را در یک فایل PDF مشاهده می‌کنید.
در تصویر دوم، ساختار دو نوع لینک تعریف شده در صفحات، مشخص هستند. یکی بر اساس Uri کار می‌کند و دیگری بر اساس GoTo.
کاری را که در ادامه قصد داریم انجام دهیم، تبدیل حالت Uri به GoTo است. برای مثال، در ادامه می‌خواهیم لینک مثال فوق را ویرایش کرده و آن‌را تبدیل به لینکی نمائیم که به entry1 اشاره می‌کند. کدهای انجام اینکار را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace ReplaceLinks
{
    public class ReplacePdfLinks
    {
        Dictionary<string, PdfObject> _namedDestinations;
        PdfReader _reader;

        public string InputPdf { set; get; }
        public string OutputPdf { set; get; }
        public Func<Uri, string> UriToNamedDestination { set; get; }

        public void Start()
        {
            updatePdfLinks();
            saveChanges();
        }

        private PdfArray getAnnotationsOfCurrentPage(int pageNumber)
        {
            var pageDictionary = _reader.GetPageN(pageNumber);
            var annotations = pageDictionary.GetAsArray(PdfName.ANNOTS);
            return annotations;
        }

        private static bool hasAction(PdfDictionary annotationDictionary)
        {
            return annotationDictionary.Get(PdfName.SUBTYPE).Equals(PdfName.LINK);
        }

        private static bool isUriAction(PdfDictionary annotationAction)
        {
            return annotationAction.Get(PdfName.S).Equals(PdfName.URI);
        }

        private void replaceUriWithLocalDestination(PdfDictionary annotationAction)
        {
            var uri = annotationAction.Get(PdfName.URI) as PdfString;
            if (uri == null)
                return;

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(uri.ToString()))
                return;

            var namedDestination = UriToNamedDestination(new Uri(uri.ToString()));
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(namedDestination))
                return;

            PdfObject entry;
            if (!_namedDestinations.TryGetValue(namedDestination, out entry))
                return;

            annotationAction.Remove(PdfName.S);
            annotationAction.Remove(PdfName.URI);

            var newLocalDestination = new PdfArray();
            annotationAction.Put(PdfName.S, PdfName.GOTO);
            var xRef = ((PdfArray)entry).First(x => x is PdfIndirectReference);
            newLocalDestination.Add(xRef);
            newLocalDestination.Add(PdfName.FITH);
            annotationAction.Put(PdfName.D, newLocalDestination);
        }

        private void saveChanges()
        {
            using (var fileStream = new FileStream(OutputPdf, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            using (var stamper = new PdfStamper(_reader, fileStream))
            {
                stamper.Close();
            }
        }

        private void updatePdfLinks()
        {
            _reader = new PdfReader(InputPdf);
            _namedDestinations = _reader.GetNamedDestinationFromStrings();

            var pageCount = _reader.NumberOfPages;
            for (var i = 1; i <= pageCount; i++)
            {
                var annotations = getAnnotationsOfCurrentPage(i);
                if (annotations == null || !annotations.Any())
                    continue;

                foreach (var annotation in annotations.ArrayList)
                {
                    var annotationDictionary = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(annotation);

                    if (!hasAction(annotationDictionary))
                        continue;

                    var annotationAction = annotationDictionary.Get(PdfName.A) as PdfDictionary;
                    if (annotationAction == null)
                        continue;

                    if (!isUriAction(annotationAction))
                        continue;

                    replaceUriWithLocalDestination(annotationAction);
                }
            }
        }
    }
}
توضیح این کدها بدون ارجاع به تصاویر ارائه شده میسر نیست. کار از متد updatePdfLinks شروع می‌شود. با استفاده از متد GetNamedDestinationFromStrings به کلیه named destinationهای تعریف شده دسترسی خواهیم داشت (تصویر اول). در ادامه Annotations هر صفحه دریافت می‌شوند. اگر به تصویر دوم دقت کنید، به ازای هر صفحه یک سری Annot وجود دارد. داخل اشیاء Annotations، لینک‌ها قرار می‌گیرند. در ادامه این لینک‌ها استخراج شده و تنها مواردی که دارای Uri هستند بررسی خواهند شد.
کار تغییر ساختار PDF در متد replaceUriWithLocalDestination انجام می‌شود. در اینجا آدرس استخراجی به استفاده کننده ارجاع شده و named destination مناسبی دریافت می‌شود. اگر این «مقصد نام دار» در مجموعه مقاصد نام دار PDF جاری وجود داشت، خواص لینک قبلی مانند Uri آن حذف شده و با GoTo به آدرس این مقصد جدید جایگزین می‌شود.
در آخر، توسط یک PdfStamper، اطلاعات تغییر کرده را در فایلی جدید ثبت خواهیم کرد.

یک نمونه از استفاده از کلاس فوق به شرح زیر است:
            new ReplacePdfLinks
            {
                InputPdf = @"test.pdf",
                OutputPdf = "mod.pdf",
                UriToNamedDestination = uri =>
                {
                    if (uri.Host.ToLowerInvariant().Contains("google.com"))
                    {
                        return "entry1";
                    }

                    return string.Empty;
                }
            }.Start();
در این مثال، اگر لینکی به آدرس Google.com اشاره کند، ویرایش شده و اینبار به مقصدی داخلی به نام entry1 ختم خواهد شد.

چند نکته تکمیلی
- اگر قصد داشته باشیم تا لینکی را ویرایش کرده اما تنها Uri آن‌را تغییر دهیم، تنها کافی است URI آن‌را به نحو زیر در متد replaceUriWithLocalDestination ویرایش کنیم:
annotationAction.Put(PdfName.URI, new PdfString("http://www.bing.com/"));
- اگر بجای یک مقصد نام دار، تنها قرار است لینک موجود، به صفحه‌ای مشخص اشاره کند، تغییرات متد replaceUriWithLocalDestination به نحو زیر خواهد بود:
newLocalDestination.Add((PdfObject)_reader.GetPageOrigRef(pageNum: 2));
RemovePdfLinks.7z
اشتراک‌ها
فریم ورکی برای ساخت وب اپلیکیشن هایی شبیه به IOS و Android

اگر بابت سختگیری‌های آپل امکان تولید اپلیکیشن IOS ندارید می‌تونید از این فریم ورک استفاده کنید و تحت وب اپلیکیشن‌های شبیه به آن درست کنید.

شما از طریق وب به دوربین و QR کد و همچنین مکان یاب دسترسی دارید و به کمک PWA میتونید برنامه تحت وب خودتون به یک آیکن بر روی گوشی تبدیل کنید و حس کار کردن با گوگل کروم و Safari را از کاربر بگیرید و برای برنامه خود صفحه‌ی Splash درست کنید و برای اون Notification ارسال کنید حتی اگر برنامه شما بسته باشد.

حتما مثال‌های فریم ورک را نگاه کنید


حتما درباره‌ی PWA  و امکانات آن تحقیق کنید

فریم ورکی برای ساخت وب اپلیکیشن هایی شبیه به IOS  و Android
مطالب
بارگذاری UserControl در WPF به کمک الگوی MVVM
در نرم افزارهای تحت ویندوز روشها و سلیقه‌های متفاوتی برای چینش فرمها ، منو‌ها و دیگر اجزای برنامه وجود دارد. در یک نرم افزار اتوماسیون اداری که فرمهای ورود اطلاعات زیادی دارد فضای کافی برای نمایش همه‌ی فرم‌ها به کاربر نیست. یکی از روش هایی که می‌تواند به کار رود تقسیم قسمت‌های مختلف نرم افزار در View‌های جداگانه است. این کار استفاده‌ی مجدد از قسمت‌های مختلف و نگهداری کد را سهولت می‌بخشد. 

الگوی متداولی که در نرم افزار‌های WPF و Silverlight استفاده می‌شود الگوی MVVM است. (این الگو در جاوااسکریپت هم به سبب Statefull بودن استفاده می‌شود.) قبلا مطالب زیادی در این سایت جهت آموزش و توضیح این الگوی منتشر شده است.
فرض کنید نرم افزار از چند بخش تشکیل شده :

  • صفحه‌ی اصلی
  • منو
  • یک صفحه‌ی خوش آمدگویی
  • صفحه‌ی ورود و نمایش اطلاعات
می توان اجزا و تعریف هر یک از این قسمت‌ها را در یک UserControl قرار داد و در زمان مناسب آن را بارگذاری کرد. 
سوالی که مطرح است بارگذاری UserControl‌ها به کمک الگوی MVVM چگونه است ؟ 
کدهای XAML صفحه‌ی اصلی : 
<Window x:Class="TwoViews.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
        xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
        Title="MVVM Light View Switching"
        d:DesignHeight="300"
        d:DesignWidth="300"
        DataContext="{Binding Main,
                              Source={StaticResource Locator}}"
        ResizeMode="NoResize"
        SizeToContent="WidthAndHeight"
        mc:Ignorable="d">
    <Grid>
        <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="Auto" />
            <RowDefinition Height="Auto" />
        </Grid.RowDefinitions>

        <ContentControl Content="{Binding CurrentViewModel}" />

        <DockPanel Grid.Row="1" Margin="5">
            <Button Width="75"
                    Height="23"
                    Command="{Binding SecondViewCommand}"
                    Content="Second View"
                    DockPanel.Dock="Right" />
            <Button Width="75"
                    Height="23"
                    Command="{Binding FirstViewCommand}"
                    Content="First View"
                    DockPanel.Dock="Left" />
        </DockPanel>
    </Grid>
</Window>

2 دکمه در صفحه‌ی اصلی وجود دارد ، یکی از آنها وظیفه‌ی بارگذاری View اول و دیگری وظیفه‌ی بارگذاری View دوم را دارد ،  این دکمه‌ها نقش منو را در یک نرم افزار واقعی به عهده دارند. 
کدهای View-Model گره خورده (به کمک الگوی ViewModolLocator ) به View اصلی  : 
    /// This is our MainViewModel that is tied to the MainWindow via the 
    /// ViewModelLocator class.
    /// </summary>
    public class MainViewModel : ViewModelBase
    {
        /// <summary>
        /// Static instance of one of the ViewModels.
        /// </summary>
        private static readonly SecondViewModel SecondViewModel = new SecondViewModel();
        /// <summary>
        /// Static instance of one of the ViewModels.
        /// </summary>
        private static readonly FirstViewModel FirstViewModel = new FirstViewModel();
        /// <summary>
        /// The current view.
        /// </summary>
        private ViewModelBase _currentViewModel;
        /// <summary>
        /// Default constructor.  We set the initial view-model to 'FirstViewModel'.
        /// We also associate the commands with their execution actions.
        /// </summary>
        public MainViewModel()
        {
            CurrentViewModel = FirstViewModel;
            FirstViewCommand = new RelayCommand(ExecuteFirstViewCommand);
            SecondViewCommand = new RelayCommand(ExecuteSecondViewCommand);
        }
        /// <summary>
        /// The CurrentView property.  The setter is private since only this 
        /// class can change the view via a command.  If the View is changed,
        /// we need to raise a property changed event (via INPC).
        /// </summary>
        public ViewModelBase CurrentViewModel
        {
            get { return _currentViewModel; }
            set
            {
                if (_currentViewModel == value)
                    return;
                _currentViewModel = value;
                RaisePropertyChanged("CurrentViewModel");
            }
        }
        /// <summary>
        /// Simple property to hold the 'FirstViewCommand' - when executed
        /// it will change the current view to the 'FirstView'
        /// </summary>
        public ICommand FirstViewCommand { get; private set; }
        /// <summary>
        /// Simple property to hold the 'SecondViewCommand' - when executed
        /// it will change the current view to the 'SecondView'
        /// </summary>
        public ICommand SecondViewCommand { get; private set; }
        /// <summary>
        /// Set the CurrentViewModel to 'FirstViewModel'
        /// </summary>
        private void ExecuteFirstViewCommand()
        {
            CurrentViewModel = FirstViewModel;
        }
        /// <summary>
        /// Set the CurrentViewModel to 'SecondViewModel'
        /// </summary>
        private void ExecuteSecondViewCommand()
        {
            CurrentViewModel = SecondViewModel;
        }
    }

این ViewModel از کلاس پایه‌ی چارچوب MVVM Light مشتق شده است.  Command‌ها جهت Handle کردن کلیک دکمه‌ها هستند . نکته‌ی اصلی این ViewModel پراپرتی CurrentViewModel می‌باشد.  این پراپرتی به ویژگی Content کنترل ContentControl مقید (Bind) شده است. با کلیک شدن روی دکمه‌ها View مورد نظر به کاربر نمایش داده می‌شود.
WPF از کجا می‌داند کدام View را به ازای ViewModel خاص render کند ؟ 
در فایل App.xaml یک سری DataTemplate تعریف شده است : 
    <Application.Resources>
        <vm:ViewModelLocator x:Key="Locator" d:IsDataSource="True" />
        <!--
            We define the data templates here so we can apply them across the
            entire application.
         
            The data template just says that if our data type is of a particular
            view-model type, then render the appropriate view.  The framework
            takes care of this dynamically.  Note that the DataContext for
            the underlying view is already set at this point, so the
            view (UserControl), doesn't need to have it's DataContext set
            directly.
        -->
        <DataTemplate DataType="{x:Type vm:SecondViewModel}">
            <views:SecondView />
        </DataTemplate>
        <DataTemplate DataType="{x:Type vm:FirstViewModel}">
            <views:FirstView />
        </DataTemplate>
    </Application.Resources>

به کمک این DataTemplate‌ها مشخص شده اگر نوع داده‌ی ما از یک نوع View-Model خاص می‌باشد View مناسب را به ازای آن Render کند. با تعریف DataTemplate‌ها در App.Xaml می‌توان از آنها در سطح نرم افزار استفاده کرد. می‌توان DataTemplate‌ها را جهت خلوت کردن App.xaml به Resource دیگری انتقال داد.
دریافت مثال : TwoViews.zip