مطالب
نگاشت اشیاء در AutoMapper توسط Attribute ها #2 - تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت
پس از معرفی ویژگی‌های لازم، در ادامه با نحوه‌ی تبدیل این ویژگی‌ها به معادل نگاشت آن‌ها در automapper خواهم پرداخت.
متد زیر هسته‌ی اصلی عملیات است و کلیه‌ی نگاشت‌های لازم را انجام می‌دهد. این متد وظیفه‌ی تبدیل نگاشت‌ها را دارد. نگاشت‌هایی که با Attributes مشخص شده‌اند:
 public static void Initialize(Assembly assembly)
 {
     //register global convertors.
     AutoMapper.Mapper.CreateMap<DateTime, string>().ConvertUsing<DateTimeToPersianDateTimeConverter>();

     var typesToMap = from t in assembly.GetTypes()
         let attr = t.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>()
         where attr != null
         select new {SourceType = attr.SourceType, Destination = t, Attribute = attr};

     foreach (var map in typesToMap)
     {
         AutoMapper.Mapper.CreateMap(map.SourceType, map.Destination)             
             .DoMapForMemberAttribute() // for different property names in source and destination
             .DoIgnoreMapAttribute()// ignore specified properties
             .DoUseValueResolverAttribute()// set value resolvers
             .DoIgnoreAllNonExisting()// its have to be the latest.
             ;
     } //endeach
     AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid();
 }
ورودی این متد اسملبی مربوط به ویوومدل می‌باشد (برای زمانیکه ویوومدل‌ها در اسمبلی دیگری باشند).
در سطر اول، اقدام به رجیستر کردن کلیه‌ی مبدل‌های سراسری می‌کنیم. در این سطر مبدل تاریخ به کوچی خورشیدی مورد استفاده قرار گرفته است. سپس در اسمبلی داده شده، کلیه نوع‌هایی که ویژگی MapFromAttribute را دارند، یافته و جدا می‌کنیم. در حلقه‌ی foreach ابتدا نگاشت نوع مبدأ و مقصد را انجام می‌دهیم. خروجی این متد از نوع IMappingExpression است. گر چه این اینترفیس برای تغییر بسته است، ولی قابل توسعه می‌باشد و عملیات را توسط متدهای الحاقی انجام می‌دهیم(اصل OCP).
اگر به نحوه‌ی نامگذاری متدهای الحاقی تعریف شده دقت کرده باشید، تنها کلمه‌ی Do به ابتدای نام ویژگی‌ها اضافه شده است
.

متد الحاقی DoMapFormMemberAttribute
public static IMappingExpression DoMapForMemberAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<MapForMemberAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

     foreach (var property in ok)
     {
         expression.ForMember(property.PropertyName, 
             opt => opt.MapFrom(property.AttributeValue.MemberToMap));
     }
    return expression;
}
هر IMappingExpression دارای امکاناتی برای نگهداری و انجام فعالیت بر روی یک نگاشت می‌باشد. در کوئری ابتدای متد، کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی MapForMemeberAttribute می‌باشند، یافته و جدا می‌کنیم. این پروپرتی‌ها از نظر معادل اسمی در نوع مبدأ و مقصد متفاوت هستند. سپس در حلقه، کار اتصال پروپرتی مبدأ و مقصد صورت می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreMapAttribute  
public static IMappingExpression DoIgnoreAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    foreach (var property in
        expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        .Where(x => x.GetCustomAttribute<IgnoreMapAttribute>() != null))
    {
        expression.ForMember(property.Name, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد کلیه‌ی پروپرتی‌هایی را که دارای ویژگی IgnoreMapAttribute باشند، از گردونه‌ی نگاشت automapper خارج می‌کند. به عنوان مثال پروپرتی Password در ویوومدل مربوط به تغییر گذرواژه را نظر بگیرید. این پروپرتی نباید مقدار معادلی در شیء EF داشته باشد. از طرفی هم باید در ویوو وجودداشته باشد. با استفاده از این ویژگی هیچ نگاشتی انجام نمی‌شود و می‌توان تضمین کرد که گذرواژه به ویوومدل و ویوو راه پیدا نمی‌کند.

متد الحاقی DoUseValueResolverAttribute 
public static IMappingExpression DoUseValueResolverAttribute(this IMappingExpression expression)
{
    var ok =
        from p in expression.TypeMap.DestinationType.GetProperties()
        let attr = p.GetCustomAttribute<UseValueResolverAttribute>()
        where attr != null
        select new {AttributeValue = attr, PropertyName = p.Name};

    foreach (var property in ok)
    {
        expression.ForMember(property.PropertyName,
            opt => opt.ResolveUsing(property.AttributeValue.ValueResolver));
    }
    return expression;
}
به شیوه‌ی قبل، ابتدا نوع هایی را که دارای ویژگی UseValueResolverAttribute باشند، یافته و جدا می‌کنیم. سپس در حلقه، کار نگاشت متناظر در automapper انجام می‌گیرد. لازم به ذکر است که متد opt.ResolveUsing یک شیء با کارآیی (can do) اینترفیس IValueResolver را به عنوان آرگومان می‌گیرد.

متد الحاقی DoIgnoreAllNonExisting  
public static IMappingExpression DoIgnoreAllNonExisting(this IMappingExpression expression)
{
    var attr = expression.TypeMap.DestinationType.GetCustomAttribute<MapFromAttribute>();
    
    if (attr?.IgnoreAllNonExistingProperty == false)//instead of if(attr == null || attr.IgnoreAllNonExistingProperty == false)
        return expression;
    
    foreach (var property in expression.TypeMap.GetUnmappedPropertyNames())
    {
        expression.ForMember(property, opt => opt.Ignore());
    }
    return expression;
}
این متد برحسب پرچم تعیین شده در هنگام بکارگیری ویژگی MapFromAttribute رفتار می‌کند. به این صورت که اگر موقع تعریف، مقدار IgnoreAllNonExistingProperty را صحیح اعلام کنیم، تمام پروپرتی‌های مقصد را که معادل اسمی در مبدأ نداشته باشند و همچنین هیچگونه تنظیمی جهت مشخص سازی تکلیف نگاشت آن‌ها صورت نگرفته باشد، از گردونه‌ی نگاشت Automapper خارج می‌کند.

توضیح تکمیلی:
پس از تنظیم کلیه‌ی نگاشت‌ها در automapper جهت اطمینان از صحت تنظیمات، فراخوانی متد AutoMapper.Mapper.AssertConfigurationIsValid الزامی است. یکی از عواملی که باعث شکست این متد می‌شود، وجود پروپرتی‌هایی در نوع مقصد است، بطوریکه معادل اسمی در نوع مبدأ نداشته باشند و یا تنظیمی جهت مشخص سازی نگاشت آن انجام نشده باشد (پروپرتی که قابل نگاشت نباشد). در حقیقت این شکست بسیار مفید است. به این صورت که اگر این شکست صورت نگیرد در حین نگاشت مقادیر، باید از null یا مقدار default بدون اطلاع برنامه نویس برای مقداردهی پروپرتی استفاده کند و این یک حالت نامعلوم شیء است. اگر می‌خواهید این پروپرتی‌ها مقدار پیشفرضی بگیرند و همچنین باعث شکست عملیات هم نشوند، باید بطور صریح این موضوع را اعلام کنید. این اعلام یا باید به همین روش صورت بگیرد یا باید از ویژگی IgnorMapAttribute استفاده شود. تنها تفاوت این دو، نحوه‌ی اعمال تنظیم می‌باشد. IgnorMapAttribute باید روی تک تک پروپرتی‌های مدنظر قرار گیرد، ولی در روش اول تنها کافیست که مقدار true تنظیم گردد. به‌نظر استفاده از IgnoreMapAttribute باعث طولانی شدن کدها می‌شود؛ اما توصیه می‌شود که از همین شیوه استفاده کنید.

تا اینجا کدهای مورد نیاز نوشته شدند. در ادامه به ارائه‌ی یک مثال برای نگاشت اشیاء در Automapper توسط Attributeها می‌پردازم.
مدل ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید:
public class Student
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual string Family { set; get; }
    public virtual string Email { set; get; }
    public virtual DateTime RegisterDateTime { set; get; }
    public virtual ICollection<Book> Books { set; get; }
}
public class Book
{
    public virtual int Id { set; get; }
    public virtual string Name { set; get; }
    public virtual DateTime BorrowDateTime { set; get; }
    public virtual DateTime ExpiredDateTime { set; get; }
    public virtual decimal Price { set; get; }
    [ForeignKey("StudentIdFk")]
    public virtual Student Student { set; get; }
    public virtual int StudentIdFk { set; get; }
}
با ویوومدل متناظر ذیل:
[MapFrom(typeof (Student), ignoreAllNonExistingProperty: true, alsoCopyMetadata: true)]
public class AdminStudentViewModel
{
    // [IgnoreMap]
    public int Id { set; get; }

    [MapForMember("Name")]
    public string FirstName { set; get; }

    [MapForMember("Family")]
    public string LastName { set; get; }

 [IgnoreMap]  public string Email { set; get; } [MapForMember("RegisterDateTime")] public string RegisterDateTimePersian { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookCountValueResolver))] public int BookCounts { set; get; } [UseValueResolver(typeof (BookPriceValueResolver))] public decimal TotalBookPrice { set; get; } };
در تنظیم ویژگی MapFromAttribute ابتدا نوع مبدأ (Student) را مشخص کردیم و بعد صراحتاً گفتیم که از نگاشت پروپرتی‌های بلاتکلیف صرف نظر کند و همچنین پرچم انتقال Data Annotation‌های EF به ویوومدل را هم برافراشتیم. توسط MapForMember پروپرتی FirstName را به پروپرتی Name در مبدأ تنظیم کردیم و LastName را به Family. همچنین Email را بصورت صریح از نگاشت شدن منع کردیم. پروپرتی BookCounts تعداد کتاب‌ها را محاسبه می‌کند و TotalBookPrice قیمت کلیه‌ی کتاب‌ها را. برای این موارد از تأمین کننده‌ی داده (Value Resolver) استفاده کردیم. این تأمین کننده‌ها می‌توانند اینچنین پیاده سازی شوند:
public class BookCountValueResolver : ValueResolver<Student, int>
{
    protected override int ResolveCore(Student source) => source.Books.Count;
};
public class BookPriceValueResolver : ValueResolver<Student, decimal>
{
    protected override decimal ResolveCore(Student source) => source.Books.Sum(b => b.Price);
};
نحوه‌ی پیکربندی و مشاهده‌ی نتایج را در یک برنامه‌ی تحت کنسول پیاده سازی کردم. متد Main آن می‌تواند اینچنین باشد:
static void Main(string[] args)
{
    var assemblyToLoad = Assembly.GetAssembly(typeof (AdminStudentViewModel));//get assembly
    global::AttributesForAutomapper.Configuration.Initialize(assemblyToLoad);//init automaper
    IList<Student> lst;
    using (var context = new MySampleContext())
    {
        lst = context.Students.Include(x => x.Books).ToList();
    }
    foreach (var student in lst)
        {
            WriteLine( $"[{student.Id}]*\n{student.Name} {student.Family}.\nmailto:{student.Email}.\nRegistered at'{student.RegisterDateTime}'");
            foreach (var book in student.Books)
                WriteLine($"\tBook name:{book.Name}, Book price:{book.Price}");
        }
    
    var lstViewModel = AutoMapper.Mapper.Map<IList<Student>, IList<AdminStudentViewModel>>(lst);
    foreach (var adminStudentViewModel in lstViewModel)
    {
        WriteLine(
            $"[{adminStudentViewModel.Id}]*\n\t{adminStudentViewModel.FirstName} {adminStudentViewModel.LastName}.\n\t" +
            $"mailto:{adminStudentViewModel.Email}.\n\tRegistered at'{adminStudentViewModel.RegisterDateTimePersian}'\n\t" +
            $"Book Counts: {adminStudentViewModel.BookCounts} with total price of {adminStudentViewModel.TotalBookPrice}");
    }
    WriteLine("Press any key to exit...");
    ReadKey();
}
ابتدا اسمبلی مربوط به ویوومدل‌ها را مشخص می‌کنیم. سپس این اسمبلی را جهت تبدیل ویژگی‌ها به نگاشت‌های معتبر automapper به متد Initialize ارسال می‌کنیم. تنها بکار بردن همین دوسطر برای اعمال تنظیم‌ها مورد نیاز می‌باشد. بعد از اجرای موفق متد Initialize، نگاشت‌های اشیاء آماده هستند.
نمونه‌ی خروجی:
[1]*
Morteza Raeisi.
mailto:MrRaeisi@outlook.com.
Registered at'23/08/1392 19:11:43'    // I'm using Windows 10 with Persian calendar as default, On other OS or calendar settings, this value is different.
        Book name:AutoMapper Attr, Book price:1000.00
        Book name:Second Book, Book price:2500.00
        Book name:Hungry Book, Book price:2500.00
...
[1]*
Morteza Raeisi. //MapForMemebers
mailto:.  // IgnoreMap
Registered at'1392/08/23 19:11' // Convert using
Book Counts: 3 with total price of 6000.00  // Value resolvers
...
دریافت کدها + مثال
مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت هشتم - تعیین نوع کامپوننت‌های کلاسی
با ارائه‌ی React Hooks، استفاده‌ی از کامپوننت‌های کلاسی، کمتر و کمتر شده‌اند. اما جهت تکمیل و خاتمه‌ی سری جاری، این نوع را نیز در این قسمت بررسی می‌کنیم.


تعیین نوع props و state در کامپوننت‌های کلاسی

برای این منظور ابتدا فایل جدید src\components\BigC.tsx را ایجاد کرده و سپس توسط میانبر rcc، ساختار ابتدایی این کامپوننت را ایجاد می‌کنیم. در ادامه آن‌را در کامپوننت src\App.tsx استفاده خواهیم کرد:


یکی از مزایای دیگر کار با تایپ‌اسکریپت، فعال شدن intellisense مرتبط با افزونه‌هایی مانند typescript hero و auto import است که نمونه‌ای از آن‌را در تصویر فوق مشاهده می‌کنید. فقط کافی است نام المان مرتبط را نوشت و سپس با استفاده از افزونه‌های یاد شده، به صورت خودکار import آن‌را اضافه کرد.

پس از افزودن المان این کامپوننت، اگر سعی کنیم یک props را برای آن تعریف کنیم، بلافاصله خطای تعریف نشده بودن آن‌را دریافت خواهیم کرد:


در اینجا نیز همانند کامپوننت‌های تابعی، باید ابتدا نوع Props را تعیین کرد و تنها تفاوت آن، روش معرفی این type جدید به کامپوننت است:
import React, { Component } from "react";

type Props = {
  title: string;
};

type State = {
  status: string;
};

export default class BigC extends Component<Props, State> {
  render() {
    return (
      <div>
        <h1>I'm in a class component</h1>
      </div>
    );
  }
}
در کامپوننت‌های کلاسی، نوع State و نوع Props، از طریق آرگومان‌های جنریک Component، به نحوی که مشاهده می‌کنید، مشخص می‌شوند.
مابقی نکات آن مانند props اختیاری و غیره، تفاوت خاصی را با کامپوننت‌های تابعی که پیشتر بررسی کردیم، ندارند و یکی هستند.


مقایسه‌ای بین Types و Interfaces

در این سری بیشتر از types استفاده شد، تا اینترفیس‌های تایپ‌اسکریپت. برای مثال بجای نوع زیر:
type State = {
   rValue: boolean;
};
می‌توان از اینترفیس معادل آن نیز استفاده کرد:
interface State {
  rValue: boolean;
}
اما از کدامیک باید استفاده کرد؟
در تایپ‌اسکریپت، از type بیشتر برای تعریف یک نوع جدید استفاده می‌شود، اما از اینترفیس‌ها برای تعریف موجودیت‌ها و entities. برای مثال از type می‌توان برای تعریف نامی برای نوع‌های primitive, union, intersection نیز استفاده کرد، اما اینترفیس‌ها همواره برای تعیین نوع اشیاء مورد استفاده قرار می‌گیرند. نمی‌توان دو نوع هم‌نام را تعریف کرد، اما اگر دو اینترفیس هم نام را تعریف کنید، با هم یکی می‌شوند. نوع‌ها برخلاف اینترفیس‌ها قابلیت پیاده سازی نداشته و بیشتر جنبه‌ی یک اعلان را دارند و ... در نهایت استفاده‌ی از هر کدام بیشتر یک انتخاب شخصی است.


منابع تکمیلی

یکی از بهترین منابع تکمیلی استفاده‌ی از TypeScript در React، مخزن کد react-typescript-cheatsheet است که به همراه مجموعه‌ای از نکات مرتبط است.
مطالب
امکان استفاده‌ی از قیود مسیریابی سفارشی ASP.NET Core در Blazor SSR برای رمزگشایی خودکار پارامترهای دریافتی

در Blazor می‌توان مسیریابی‌های پارامتری را به صورت زیر نیز تعریف کرد:

@page "/post/edit/{EditId:int}"

که در اینجا EditId، یک پارامتر مسیریابی از نوع int تعریف شده و به صورت زیر در کدهای صفحه‌ی مرتبط، قابل دسترسی است:

[Parameter] public int? EditId { set; get; }

int تعریف شده‌ی در این مسیریابی، یک routing constraint و یا یک قید مسیریابی محسوب می‌شود و استفاده‌ی از آن، چنین مزایایی را به همراه دارد:

- در این حالت فقط EditId های عددی پردازش می‌شوند و اگر رشته‌ای دریافت شود، کاربر با خروجی از نوع 404 و یا «یافت نشد»، مواجه خواهد شد.

- امکان اعتبارسنجی مقادیر دریافتی، پیش از ارسال آن‌ها به صفحه و پردازش صفحه.

قیود پیش‌فرض تعریف شده‌ی در Blazor

اگر به مستندات مسیریابی Blazor مراجعه کنیم، به‌نظر فقط این موارد را می‌توان به‌عنوان قیود پارامترهای مسیریابی تعریف کرد:

bool, datetime, decimal, double, float, guid, int, long, nonfile 

و ... توضیحاتی در مورد اینکه آیا امکان بسط آن‌ها وجود دارند یا خیر، فعلا در مستندات رسمی آن، ذکر نشده‌اند.

در Blazor 8x می‌توان از قیود مسیریابی سفارشی ASP.NET Core نیز استفاده کرد!

ASP.NET Core سمت سرور، به همراه امکان سفارشی سازی قیودمسیریابی خود نیز هست که آن‌را می‌توان به کمک اینترفیسIRouteConstraint پیاده سازی کرد:

namespace Microsoft.AspNetCore.Routing  
{  
    public interface IRouteConstraint  
    {  
        bool Match(  
            HttpContext httpContext,  
            IRouter route,  
            string routeKey,  
            RouteValueDictionary values,  
            RouteDirection routeDirection);  
    }  
} 

جالب اینجا است که می‌توان این نمونه‌های سفارشی را حداقل در نگارش جدید Blazor 8x SSR نیز استفاده کرد؛ هرچند در مستندات رسمی Blazor هنوز به آن‌ اشاره‌ای نشده‌است.

در امضای متد Match فوق، دو پارامتر routeKey و values آن بیش از مابقی مهم هستند:

- routeKey مشخص می‌کند که الان کدام پارامتر مسیریابی (مانند EditId در این مطلب) در حال پردازش است.

- values، یک دیکشنری است که کلید هر عضو آن، پارامتر مسیریابی و مقدار آن، مقدار دریافتی از URL جاری است.

- اگر این متد مقدار true را برگرداند، یعنی مسیریابی وارد شده‌ی به آن، با موفقیت پردازش و اعتبارسنجی شده و می‌توان صفحه‌ی مرتبط را نمایش داد؛ در غیراینصورت، کاربر پیام یافت نشدن آن صفحه و مسیر درخواستی را مشاهده می‌کند.

پیاده سازی یک قید سفارشی رمزگشایی پارامترهای مسیریابی

فرض کنید قصد ندارید که پارامترهای مسیریابی ویرایش رکوردهای خاصی را دقیقا بر اساس Id متناظر عددی آن‌ها در بانک اطلاعاتی، نمایش دهید؛ برای مثال نمی‌خواهید دقیقا آدرس post/edit/1 را به کاربر نمایش دهید؛ چون نمایش این اعداد عموما ساده و ترتیبی، حدس زدن آن‌ها را ساده‌ کرده و ممکن است در آینده مشکلات امنیتی را به همراه داشته باشد.

می‌خواهیم از آدرس‌های متداول و ساده‌ی عددی زیر:

@page "/post/edit/{EditId:int}"

به آدرس رمزنگاری شده‌ی زیر برسیم:

@page "/post/edit/{EditId:encrypt}"

اگر به این آدرس جدید دقت کنید، در اینجا از نام قید جدیدی به نام encrypt استفاده شده‌است که جزو قیود پیش‌فرض سیستم مسیریابی Blazor نیست. روش تعریف آن به صورت زیر است:

using System.Globalization;
using DNTCommon.Web.Core;

namespace Blazor8xSsrComponents.Utils;

public class EncryptedRouteConstraint(IProtectionProviderService protectionProvider) : IRouteConstraint
{
    public const string Name = "encrypt";

    public bool Match(HttpContext? httpContext,
        IRouter? route,
        string routeKey,
        RouteValueDictionary values,
        RouteDirection routeDirection)
    {
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(routeKey);
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(values);

        if (!values.TryGetValue(routeKey, out var routeValue))
        {
            return false;
        }

        var valueString = Convert.ToString(routeValue, CultureInfo.InvariantCulture);
        values[routeKey] = string.IsNullOrEmpty(valueString) ? null : protectionProvider.Decrypt(valueString);

        return true;
    }
}

توضیحات:

- در قیود سفارشی می‌توان سرویس‌ها را به سازنده‌ی کلاس تزریق کرد و برای مثال از سرویس IProtectionProviderService که در کتابخانه‌ی DNTCommon.Web.Core تعریف شده، برای رمزگشایی اطلاعات رسیده، استفاده کرده‌ایم.

- یک نام را هم برای آن درنظر گرفته‌ایم که از این نام در فایل Program.cs به صورت زیر استفاده می‌شود:

builder.Services.Configure<RouteOptions>(opt =>
{
    opt.ConstraintMap.Add(EncryptedRouteConstraint.Name, typeof(EncryptedRouteConstraint));
});

یعنی زمانیکه سیستم مسیریابی به قید جدیدی به نام encrypt می‌رسد:

@page "/post/edit/{EditId:encrypt}"

آن‌را در لیست ConstraintMap ای که به نحو فوق به سیستم معرفی شده، جستجو می‌کند. اگر این نام یافت شد، سپس کلاس EncryptedRouteConstraint متناظر را نمونه سازی کرده و در جهت پردازش مسیر رسیده، مورد استفاده قرار می‌دهد.

- در کلاس EncryptedRouteConstraint و متد Match آن، مقدار رشته‌ای EditId دریافت شده‌ی از طریق آدرس جاری درخواستی، رمزگشایی شده و بجای مقدار فعلی رمزنگاری شده‌ی آن درج می‌شود. همین اندازه برای مقدار دهی خودکار پارامتر EditId ذیل در صفحات مرتبط، کفایت می‌کند:

[Parameter] public string? EditId { set; get; }

یعنی دیگر نیازی نیست تا در صفحات مرتبط، کار رمزگشایی EditId، به صورت دستی انجام شود.

مطالب
EF Code First #14

ردیابی تغییرات در EF Code first

EF از DbContext برای ذخیره اطلاعات مرتبط با تغییرات موجودیت‌های تحت کنترل خود کمک می‌گیرد. این نوع اطلاعات توسط Change Tracker API جهت بررسی وضعیت فعلی یک شیء، مقادیر اصلی و مقادیر تغییر کرده آن در دسترس هستند. همچنین در اینجا امکان بارگذاری مجدد اطلاعات موجودیت‌ها از بانک اطلاعاتی جهت اطمینان از به روز بودن آن‌ها تدارک دیده شده است. ساده‌ترین روش دستیابی به این اطلاعات، استفاده از متد context.Entry می‌باشد که یک وهله از موجودیتی خاص را دریافت کرده و سپس به کمک خاصیت State خروجی آن، وضعیت‌هایی مانند Unchanged یا Modified را می‌توان به دست آورد. علاوه بر آن خروجی متد context.Entry، دارای خواصی مانند CurrentValues و OriginalValues نیز می‌باشد. OriginalValues شامل مقادیر خواص موجودیت درست در لحظه اولین بارگذاری در DbContext برنامه است. CurrentValues مقادیر جاری و تغییر یافته موجودیت را باز می‌گرداند. به علاوه این خروجی امکان فراخوانی متد GetDatabaseValues را جهت بدست آوردن مقادیر جدید ذخیره شده در بانک اطلاعاتی نیز ارائه می‌دهد. ممکن است در این بین، خارج از Context جاری، اطلاعات بانک اطلاعاتی توسط کاربر دیگری تغییر کرده باشد. به کمک GetDatabaseValues می‌توان به این نوع اطلاعات نیز دست یافت.
حداقل چهار کاربرد عملی جالب را از اطلاعات موجود در Change Tracker API می‌توان مثال زد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.


کلاس‌های مدل مثال جاری

در اینجا یک رابطه many-to-one بین جدول هزینه‌های اقلام خریداری شده یک شخص و جدول فروشندگان تعریف شده است:

using System;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public abstract class BaseEntity
{
public int Id { get; set; }

public DateTime CreatedOn { set; get; }
public string CreatedBy { set; get; }

public DateTime ModifiedOn { set; get; }
public string ModifiedBy { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public class Bill : BaseEntity
{
public decimal Amount { set; get; }
public string Description { get; set; }

public virtual Payee Payee { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public class Payee : BaseEntity
{
public string Name { get; set; }

public virtual ICollection<Bill> Bills { set; get; }
}
}


به علاوه همانطور که ملاحظه می‌کنید، این کلاس‌ها از یک abstract class به نام BaseEntity مشتق شده‌اند. هدف از این کلاس پایه تنها تامین یک سری خواص تکراری در کلاس‌های برنامه است و هدف از آن، مباحث ارث بری مانند TPH، TPT و TPC نیست.
به همین جهت برای اینکه این کلاس پایه تبدیل به یک جدول مجزا و یا سبب یکی شدن تمام کلاس‌ها در یک جدول نشود، تنها کافی است آن‌را به عنوان DbSet معرفی نکنیم و یا می‌توان از متد Ignore نیز استفاده کرد:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09.DataLayer.Context
{
public class Sample09Context : MyDbContextBase
{
public DbSet<Bill> Bills { set; get; }
public DbSet<Payee> Payees { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}



الف) به روز رسانی اطلاعات Context در صورتیکه از متد context.Database.ExecuteSqlCommand مستقیما استفاده شود

در قسمت قبل با متد context.Database.ExecuteSqlCommand برای اجرای مستقیم عبارات SQL بر روی بانک اطلاعاتی آشنا شدیم. اگر این متد در نیمه کار یک Context فراخوانی شود، به معنای کنار گذاشتن Change Tracker API می‌باشد؛ زیرا اکنون در سمت بانک اطلاعاتی اتفاقاتی رخ داده‌اند که هنوز در Context جاری کلاینت منعکس نشده‌اند:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample09.DataLayer.Context;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample09Context, Configuration>());

using (var db = new Sample09Context())
{
var payee = new Payee { Name = "فروشگاه سر کوچه" };
var bill = new Bill { Amount = 4900, Description = "یک سطل ماست", Payee = payee };
db.Bills.Add(bill);

db.SaveChanges();
}

using (var db = new Sample09Context())
{
var bill1 = db.Bills.Find(1);
bill1.Description = "ماست";

db.Database.ExecuteSqlCommand("Update Bills set Description=N'سطل ماست' where id=1");
Console.WriteLine(bill1.Description);

db.Entry(bill1).Reload(); //Refreshing an Entity from the Database
Console.WriteLine(bill1.Description);

db.SaveChanges();
}
}
}
}

در این مثال ابتدا دو رکورد به بانک اطلاعاتی اضافه می‌شوند. سپس توسط متد db.Bills.Find، اولین رکورد جدول Bills بازگشت داده می‌شود. در ادامه، خاصیت توضیحات آن به روز شده و سپس با استفاده از متد db.Database.ExecuteSqlCommand نیز بار دیگر خاصیت توضیحات اولین رکورد به روز خواهد شد.
اکنون اگر مقدار bill1.Description را بررسی کنیم، هنوز دارای مقدار پیش از فراخوانی db.Database.ExecuteSqlCommand می‌باشد، زیرا تغییرات سمت بانک اطلاعاتی هنوز به Context مورد استفاده منعکس نشده است.
در اینجا برای هماهنگی کلاینت با بانک اطلاعاتی، کافی است متد Reload را بر روی موجودیت مورد نظر فراخوانی کنیم.



ب) یکسان سازی ی و ک اطلاعات رشته‌ای دریافتی پیش از ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی

یکی از الزامات برنامه‌های فارسی، یکسان سازی ی و ک دریافتی از کاربر است. برای این منظور باید پیش از فراخوانی متد SaveChanges نهایی،‌ مقادیر رشته‌ای کلیه موجودیت‌ها را یافته و به روز رسانی کرد:

using System;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Reflection;
using EF_Sample09.DataLayer.Toolkit;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09.DataLayer.Context
{
public class MyDbContextBase : DbContext
{
public void RejectChanges()
{
foreach (var entry in this.ChangeTracker.Entries())
{
switch (entry.State)
{
case EntityState.Modified:
entry.State = EntityState.Unchanged;
break;

case EntityState.Added:
entry.State = EntityState.Detached;
break;
}
}
}

public override int SaveChanges()
{
applyCorrectYeKe();
auditFields();
return base.SaveChanges();
}

private void applyCorrectYeKe()
{
//پیدا کردن موجودیت‌های تغییر کرده
var changedEntities = this.ChangeTracker
.Entries()
.Where(x => x.State == EntityState.Added || x.State == EntityState.Modified);

foreach (var item in changedEntities)
{
if (item.Entity == null) continue;

//یافتن خواص قابل تنظیم و رشته‌ای این موجودیت‌ها
var propertyInfos = item.Entity.GetType().GetProperties(
BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance
).Where(p => p.CanRead && p.CanWrite && p.PropertyType == typeof(string));

var pr = new PropertyReflector();

//اعمال یکپارچگی نهایی
foreach (var propertyInfo in propertyInfos)
{
var propName = propertyInfo.Name;
var val = pr.GetValue(item.Entity, propName);
if (val != null)
{
var newVal = val.ToString().Replace("ی", "ی").Replace("ک", "ک");
if (newVal == val.ToString()) continue;
pr.SetValue(item.Entity, propName, newVal);
}
}
}
}

private void auditFields()
{
// var auditUser = User.Identity.Name; // in web apps
var auditDate = DateTime.Now;
foreach (var entry in this.ChangeTracker.Entries<BaseEntity>())
{
// Note: You must add a reference to assembly : System.Data.Entity
switch (entry.State)
{
case EntityState.Added:
entry.Entity.CreatedOn = auditDate;
entry.Entity.ModifiedOn = auditDate;
entry.Entity.CreatedBy = "auditUser";
entry.Entity.ModifiedBy = "auditUser";
break;

case EntityState.Modified:
entry.Entity.ModifiedOn = auditDate;
entry.Entity.ModifiedBy = "auditUser";
break;
}
}
}
}
}


اگر به کلاس Context مثال جاری که در ابتدای بحث معرفی شد دقت کرده باشید به این نحو تعریف شده است (بجای DbContext از MyDbContextBase مشتق شده):
public class Sample09Context : MyDbContextBase
علت هم این است که یک سری کد تکراری را که می‌توان در تمام Contextها قرار داد، بهتر است در یک کلاس پایه تعریف کرده و سپس از آن ارث بری کرد.
تعاریف کامل کلاس MyDbContextBase را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید.
در اینجا کار با تحریف متد SaveChanges شروع می‌شود. سپس در متد applyCorrectYeKe کلیه موجودیت‌های تحت نظر ChangeTracker که تغییر کرده باشند یا به آن اضافه شده‌ باشند، یافت شده و سپس خواص رشته‌ای آن‌ها جهت یکسانی سازی ی و ک، بررسی می‌شوند.


ج) ساده‌تر سازی به روز رسانی فیلدهای بازبینی یک رکورد مانند DateCreated، DateLastUpdated و امثال آن بر اساس وضعیت جاری یک موجودیت

در کلاس MyDbContextBase فوق، کار متد auditFields، مقدار دهی خودکار خواص تکراری تاریخ ایجاد، تاریخ به روز رسانی، شخص ایجاد کننده و شخص تغییر دهنده یک رکورد است. به کمک ChangeTracker می‌توان به موجودیت‌هایی از نوع کلاس پایه BaseEntity دست یافت. در اینجا اگر entry.State آن‌ها مساوی EntityState.Added بود، هر چهار خاصیت یاد شده به روز می‌شوند. اگر حالت موجودیت جاری، EntityState.Modified بود، تنها خواص مرتبط با تغییرات رکورد به روز خواهند شد.
به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا در حین ثبت یا ویرایش اطلاعات برنامه نگران این چهار خاصیت باشیم؛ زیرا به صورت خودکار مقدار دهی خواهند شد.


د) پیاده سازی قابلیت لغو تغییرات در برنامه

علاوه بر این‌ها در کلاس MyDbContextBase، متد RejectChanges نیز تعریف شده است تا بتوان در صورت نیاز، حالت موجودیت‌های تغییر کرده یا اضافه شده را به حالت پیش از عملیات، بازگرداند.



مطالب
مقدمه‌ای بر تزریق وابستگی‌ها درASP.NET Core
ASP.NET Core با ذهنیت پشتیبانی و استفاده از تزریق وابستگی‌ها ایجاد شده‌است. اپلیکیشن‌های ASP.NET Core از سرویس‌های ذاتی فریم ورک که داخل متدهای کلاس Startup پروژه تزریق شده‌اند و همچنین سرویس‌های اپلیکیشن که تنظیمات خاص آنها در پروژه انجام گرفته است، استفاده می‌کنند. سرویس کانتینر پیش فرض ارائه شده توسط ASP.NET Core، مجموعه‌ای حداقلی از ویژگی‌ها را ارائه می‌کند و هدف آن جایگزینی با دیگر فریم ورک‌های تزریق وابستگی نمی‌باشد.

مشاهده یا دانلود کدهای مقاله


تزریق وابستگی چیست؟

تزریق وابستگی (DI) تکنیکی برای دستیابی به اتصال شل بین اشیاء و همکاران اشیاء و وابستگی‌های بین آنها می‌باشد. یک شیء برای انجام وظایف خود، بجای اینکه اشیاء همکار خود را به صورت مستقیم نمونه سازی کند، یا از ارجاعات استاتیک استفاده نماید، می‌تواند از اشیائی که برایش تامین شده‌است، استفاده کند. در اغلب موارد کلاس‌ها، وابستگی‌های خود را از طریق سازنده‌ی خود درخواست می‌کنند، که به آنها اجازه می‌دهد اصل وابستگی صریح را رعایت کنند (Explicit Dependencies Principle). این روش را «تزریق در سازنده» می‌نامند.
از آنجا که در طراحی کلاس‌ها با استفاده از DI، نمونه سازی مستقیم، توسط کلاس‌ها و به صورت Hard-coded انجام نمی‌گیرد، وابستگی بین اشیاء کم شده و پروژه‌ای با اتصالات شل به دست می‌آید. با این کار اصل وابستگی معکوس (Dependency Inversion Principle) رعایت می‌شود. بر اساس این اصل، ماژول‌های سطح بالا نباید به ماژول‌های سطح پایین خود وابسته باشند؛ بلکه هر دو باید به کلاس‌هایی انتزاعی وابسته باشند. اشیاء بجای ارجاع به پیاده سازی‌های خاص کلاس‌های همکار خود، کلاس‌های انتزاعی، معمولاٌ اینترفیس آنها را درخواست می‌کنند و هنگام نمونه سازی از آنها (داخل متد سازنده) کلاس پیاده سازی شده برایشان تامین می‌شود. خارج کردن وابستگی‌‎های مستقیم از کلاس‌ها و تامین پیاده سازی‌های این اینترفیس‌ها به صورت پارامتر‌هایی برای کلاس‌ها، یک مثال از الگوی طراحی استراتژی (Strategy design pattern) می‌باشد.

در حالتیکه کلاس‌ها به تعداد زیادی کلاس وابستگی داشته باشند و برای اجرا شدن، نیاز به تامین وابستگی‌هایشان داشته باشند، بهتر است یک کلاس اختصاصی، برای نمونه سازی این کلاس‌ها با وابستگی‌های مورد نیاز آنها، در سیستم وجود داشته باشد. این کلاس نمونه ساز را کانتینرIoC، یا کانتینر DI یا به طور خلاصه کانتینر می‌نامند ( Inversion of Control (IoC) ). کانتینر در اصل یک کارخانه می‌باشد که وظیفه‌ی تامین نمونه‌هایی از کلاس‌هایی را که از آن درخواست می‌شود، انجام می‌دهد. اگر یک کلاس تعریف شده، وابستگی به کلاس‌های دیگر داشته باشد و کانتینر برای ارائه وابستگی‌های کلاس تعریف شده تنظیم شده باشد، هر موقع نیاز به یک نمونه از این کلاس وجود داشته باشد، به عنوان بخشی از کار نمونه سازی از کلاس مورد نظر، کلاس‌های وابسته‌ی آن نیز ایجاد می‌شوند (همه‌ی کارهای مربوط به نمونه سازی کلاس خاص و کلاس‌های وابسته به آن توسط کانتینر انجام می‌گیرد). به این ترتیب، می‌توان وابستگی‌های بسیار پیچیده و تو در توی موجود در سیستم را بدون نیاز به هیچگونه نمونه سازی hard-code شده، برای کلاس‌ها فراهم کرد. کانتینرها علاوه بر ایجاد اشیاء و وابستگی‌های موجود در آنها، معمولا طول عمر اشیاء در اپلیکیشن را نیز مدیریت می‌کنند.
ASP.NET Core یک کانتینر بسیار ساده را به نام اینترفیس IServiceProvider  ارائه داده است که به صورت پیش فرض از تزریق وابستگی در سازنده‌ی کلاس‌ها پشتیبانی می‌کند و همچنین ASP.NET برخی از سرویس‌های خود را از طریق DI در دسترس قرار داده است. کانتینرASP.NET، یک اشاره‌گر به کلاس‌هایی است که به عنوان سرویس عمل می‌کنند. در ادامه‌ی این مقاله، سرویس‌ها به کلاس‌هایی گفته می‌شود که به وسیله‌ی کانتینر ASP.NET Core مدیریت می‌شوند. شما می‌توانید سرویس ConfigureServices کانتینر را در داخل کلاس Startup پروژه خود پیکربندی کنید.


تزریق وابستگی از طریق متد سازنده‌ی کلاس

تزریق وابستگی از طریق متد سازنده، مستلزم آن است که سازنده‌ی کلاس مورد نظر عمومی باشد. در غیر این صورت، اپلیکیشن شما استثنای InvalidOperationException  را با پیام زیر نشان می‌دهد:
 A suitable constructor for type 'YourType' could not be located. Ensure the type is concrete and services are registered for all parameters of a public constructor.

تزریق از طریق متد سازنده مستلزم آن است که تنها یک سازنده‌ی مناسب وجود داشته باشد. البته Overload سازنده امکان پذیر است؛ ولی باید تنها یک متد سازنده وجود داشته باشد که آرگومان‌های آن توسط DI قابل ارائه باشند. اگر بیش از یکی وجود داشته باشد، سیستم استثنای InvalidOperationException را با پیام زیر نشان می‌دهد:
 Multiple constructors accepting all given argument types have been found in type 'YourType'. There should only be one applicable constructor.

سازندگان می‌توانند آرگومان‌هایی را از طریق DI دریافت کنند. برای این منظور آرگومان‌های این سازنده‌ها باید مقدار پیش فرضی را داشته باشند. به مثال زیر توجه نمایید:
// throws InvalidOperationException: Unable to resolve service for type 'System.String'...
public CharactersController(ICharacterRepository characterRepository, string title)
{
    _characterRepository = characterRepository;
    _title = title;
}

// runs without error
public CharactersController(ICharacterRepository characterRepository, string title = "Characters")
{
    _characterRepository = characterRepository;
    _title = title;
}


استفاده از سرویس ارائه شده توسط فریم ورک

متد ConfigureServices در کلاس Startup، مسئول تعریف سرویس‌هایی است که سیستم از آن استفاده می‌کند. از جمله‌ی این سرویس‌ها می‌توان به ویژگی‌های پلتفرم مانند EF Core و ASP.NET Core MVC اشاره کرد. IServiceCollection که به ConfigureServices ارائه می‌شود، سرویس‌های زیر را تعریف می‌کند (که البته بستگی به نوع پیکربندی هاست دارد):

  نوع سرویس    طول زندگی 
    Microsoft.AspNetCore.Hosting.IHostingEnvironment  
 Singleton 
    Microsoft.AspNetCore.Hosting.IApplicationLifetime     Singleton 
    Microsoft.AspNetCore.Hosting.IStartup     Singleton 
    Microsoft.AspNetCore.Hosting.Server.IServer     Singleton 
    Microsoft.Extensions.Options.IConfigureOptions     Transient 
    Microsoft.Extensions.ObjectPool.ObjectPoolProvider     Singleton 
    Microsoft.AspNetCore.Hosting.IStartupFilter     Transient 
    System.Diagnostics.DiagnosticListener     Singleton 
    System.Diagnostics.DiagnosticSource     Singleton 
    Microsoft.Extensions.Options.IOptions     Singleton 
    Microsoft.AspNetCore.Http.IHttpContextFactory     Transient 
    Microsoft.AspNetCore.Hosting.Builder.IApplicationBuilderFactory     Transient 
    Microsoft.Extensions.Logging.ILogger     Singleton 
    Microsoft.Extensions.Logging.ILoggerFactory  
 Singleton 

در زیر نمونه ای از نحوه‌ی اضافه کردن سرویس‌های مختلف را به کانتینر، با استفاده از متدهای الحاقی مانند AddDbContext، AddIdentity و AddMvc، مشاهده می‌کنید:

// This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    // Add framework services.
    services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
        options.UseSqlServer(Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection")));

    services.AddIdentity<ApplicationUser, IdentityRole>()
        .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
        .AddDefaultTokenProviders();

    services.AddMvc();

    // Add application services.
    services.AddTransient<IEmailSender, AuthMessageSender>();
    services.AddTransient<ISmsSender, AuthMessageSender>();
}
ویژگی‌ها و میان افزار‌های ارائه شده توسط ASP.NET، مانند MVC، از یک قرارداد، با استفاده از متد الحاقی AddServiceName برای ثبت تمام سرویس‌های مورد نیاز این ویژگی پیروی می‌کنند.


ثبت سرویس‌های اختصاصی

شما می‌توانید سرویس‌های اپلیکیشن خودتان را به ترتیبی که در تکه کد زیر مشاهده می‌کنید، ثبت نمایید. اولین نوع جنریک، نوعی است که از کانتینر درخواست خواهد شد و معمولا به شکل اینترفیس می‌باشد. نوع دوم، نوع پیاده سازی شده‌ای است که به وسیله‌ی کانتینر، نمونه سازی خواهد شد و کانتینر برای درخواست‌های از نوع اول، این نمونه از  تایپ را ارائه خواهد کرد:
services.AddTransient<IEmailSender, AuthMessageSender>();
services.AddTransient<ISmsSender, AuthMessageSender>();

نکته:
هر متد الحاقی <services.Add<ServiceName، سرویس‌هایی را اضافه و پیکربندی می‌کند. به عنوان مثال services.AddMvc نیازمندی‌های سرویس MVC را اضافه می‌کند. توصیه می‌شود شما هم با افزودن متدهای الحاقی در فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection این قرارداد را رعایت نمائید. این کار باعث کپسوله شدن ثبت گروهی سرویس‌ها می‌شود.
متد AddTransient، برای نگاشت نوع‌های انتزاعی به سرویس‌های واقعی که نیاز به نمونه سازی به ازای هر درخواست دارند، استفاده می‌شود. در اصطلاح، طول عمر سرویس‌ها در اینجا مشخص می‌شوند. در ادامه گزینه‌های دیگری هم برای طول عمر سرویس‌ها تعریف خواهند شد. خیلی مهم است که برای هر یک از سرویس‌های ثبت شده، طول عمر مناسبی را انتخاب نمایید. آیا برای هر کلاس که سرویسی را درخواست می‌کند، باید یک نمونه‌ی جدید ساخته شود؟ آیا فقط یک نمونه در طول یک درخواست وب مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ یا باید از یک نمونه‌ی واحد برای طول عمر کل اپلیکیشن استفاده شود؟
در مثال ارائه شده‌ی در این مقاله، یک کنترلر ساده به نام CharactersController وجود دارد که نام کاراکتری را نشان می‌دهد. متد Index، لیست کنونی کاراکترهایی را که در اپلیکیشن ذخیره شده‌اند، نشان می‌دهد. در صورتیکه این لیست خالی باشد، تعدادی به آن اضافه می‌کند. توجه داشته باشید، اگرچه این اپلیکیشن از Entity Framework Core و ClassDataContext برای داده‌های مانا استفاده می‌کند، هیچیکدام از آنها در کنترلر ظاهر نمی‌شوند. در عوض، مکانیزم دسترسی به داده‌های خاص، در پشت یک اینترفیس (ICharacterRepository) مخفی شده است (طبق الگوی طراحی ریپازیتوری). یک نمونه از ICharacterRepository از طریق سازنده درخواست می‌شود و به یک فیلد خصوصی اختصاص داده می‌شود، سپس برای دسترسی به کاراکتر‌ها در صورت لزوم استفاده می‌شود:
public class CharactersController : Controller
{
    private readonly ICharacterRepository _characterRepository;

    public CharactersController(ICharacterRepository characterRepository)
    {
        _characterRepository = characterRepository;
    }

    // GET: /characters/
    public IActionResult Index()
    {
        PopulateCharactersIfNoneExist();
        var characters = _characterRepository.ListAll();

        return View(characters);
    }

    private void PopulateCharactersIfNoneExist()
    {
        if (!_characterRepository.ListAll().Any())
        {
            _characterRepository.Add(new Character("Darth Maul"));
            _characterRepository.Add(new Character("Darth Vader"));
            _characterRepository.Add(new Character("Yoda"));
            _characterRepository.Add(new Character("Mace Windu"));
        }
    }
}

ICharacterRepository دو متد مورد نیاز کنترلر برای کار با نمونه‌های Character را تعریف می‌کند:
using System.Collections.Generic;
using DependencyInjectionSample.Models;

namespace DependencyInjectionSample.Interfaces
{
    public interface ICharacterRepository
    {
        IEnumerable<Character> ListAll();
        void Add(Character character);
    }
}
این اینترفیس با نوع واقعی CharacterRepository پیاده سازی شده است که در زمان اجرا استفاده می‌شود:

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using DependencyInjectionSample.Interfaces;

namespace DependencyInjectionSample.Models
{
    public class CharacterRepository : ICharacterRepository
    {
        private readonly ApplicationDbContext _dbContext;

        public CharacterRepository(ApplicationDbContext dbContext)
        {
            _dbContext = dbContext;
        }

        public IEnumerable<Character> ListAll()
        {
            return _dbContext.Characters.AsEnumerable();
        }

        public void Add(Character character)
        {
            _dbContext.Characters.Add(character);
            _dbContext.SaveChanges();
        }
    }
}
توجه داشته باشید که CharacterRepository یک ApplicationDbContext را در سازنده‌ی خود درخواست می‌کند. همانطور که مشاهده می‌شود هر وابستگی درخواست شده، به نوبه خود وابستگی‌های دیگری را درخواست می‌کند. تزریق وابستگی‌هایی به شکل زنجیره‌ای، همانند این مثال غیر معمول نیست. کانتینر مسئول resolve (نمونه سازی) همه‌ی وابستگی‌های موجود در گراف وابستگی و بازگرداندن سرویس کاملا resolve شده می‌باشد.

نکته
ایجاد شیء درخواست شده و تمامی اشیاء مورد نیاز شیء درخواست شده را گراف شیء می‌نامند. به همین ترتیب مجموعه‌ای از وابستگی‌هایی را که باید resolve شوند، به طور معمول، درخت وابستگی یا گراف وابستگی می‌نامند.

در مورد مثال مطرح شده، ICharacterRepository و به نوبه خود ApplicationDbContext باید با سرویس‌های خود در کانتینر ConfigureServices و کلاس Startup ثبت شوند. ApplicationDbContext با فراخوانی متد <AddDbContext<T پیکربندی می‌شود. کد زیر ثبت کردن نوع CharacterRepository را نشان می‌دهد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
        options.UseInMemoryDatabase()
    );

    // Add framework services.
    services.AddMvc();

    // Register application services.
    services.AddScoped<ICharacterRepository, CharacterRepository>();
    services.AddTransient<IOperationTransient, Operation>();
    services.AddScoped<IOperationScoped, Operation>();
    services.AddSingleton<IOperationSingleton, Operation>();
    services.AddSingleton<IOperationSingletonInstance>(new Operation(Guid.Empty));
    services.AddTransient<OperationService, OperationService>();
}
کانتکست انتیتی فریم ورک، با استفاده از متدهای کمکی که در تکه کد بالا نشان داده شده است، باید با طول عمر Scoped به کانتینر سرویس‌ها افزوده شود. این کار می‌تواند به صورت اتوماتیک انجام گیرد. همه‌ی ریپازیتوری‌هایی که از Entity Framework استفاده می‌کنند، باید از یک طول عمر مشابه استفاده کنند.

هشدار
خطر بزرگی را که باید در نظر گرفت، resolve کردن سرویس Scoped از طول عمر singleton می‌باشد. در صورت انجام این کار، احتمال دارد که سرویس‌ها وارد حالت نادرستی شوند.

سرویس‌هایی که وابستگی‌های دیگری هم دارند، باید آنها را در کانتینر ثبت کنند. اگر سازنده‌ی سرویس نیاز به یک primitive به عنوان ورودی داشته باشد، می‌توان با استفاده از الگوی گزینه‌ها و پیکربندی (options pattern and configuration)، ورودی‌های مناسبی را به سازنده‌ها منتقل کرد.


طول عمر سرویس‌ها و گزینه‌های ثبت

سرویس‌های ASP.NET را می‌توان با طول عمرهای زیر پیکربندی کرد:
Transient: سرویس‌هایی با طول عمر Transient، در هر زمان که درخواست می‌شوند، مجددا ایجاد می‌شوند. این طول عمر برای سرویس‌های سبک و بدون حالت مناسب می‌باشند.
Scoped: سرویس‌هایی با طول عمر Scoped، تنها یکبار در طی هر درخواست ایجاد می‌شوند.
Singleton: سرویس‌هایی با طول عمر Singleton، برای اولین باری که درخواست می‌شوند (یا اگر در ConfigureServices نمونه‌ای را مشخص کرده باشید) ایجاد می‌شوند و درخواست‌های آتی برای این سرویس‌ها از همان نمونه‌ی ایجاد شده استفاده می‌کنند. اگر اپلیکیشن شما درخواست رفتار singleton را داشته باشد، پیشنهاد می‌شود که سرویس کانتینر را برای مدیریت طول عمر سرویس مورد نیاز پیکربندی کنید و خودتان الگوی طراحی singleton را پیاده سازی نکنید.

سرویس‌ها به چندین روش می‌توانند در کانتینر ثبت شوند. چگونگی ثبت کردن یک سرویس پیاده سازی شده برای یک نوع، در بخش‌های پیشین توضیح داده شده است. علاوه بر این، یک کارخانه را می‌توان مشخص کرد، که برای ایجاد نمونه بر اساس تقاضا استفاده شود. رویکرد سوم، ایجاد مستقیم نمونه‌ای از نوع مورد نظر است که در این حالت کانتینر اقدام به ایجاد یا نابود کردن نمونه نمی‌کند.

به منظور مشخص کردن تفاوت بین این طول عمرها و گزینه‌های ثبت کردن، یک اینترفیس ساده را در نظر بگیرید که نشان دهنده‌ی یک یا چند operation است و یک شناسه‌ی منحصر به فرد operation را از طریق OperationId نشان می‌دهد. برای مشخص شدن انواع طول عمرهای درخواست شده، بسته به نحوه‌ی پیکربندی طول عمر سرویس مثال زده شده، کانتینر، نمونه‌ی یکسان یا متفاوتی را از سرویس، به کلاس درخواست کننده ارائه می‌دهد.  ما برای هر طول عمر، یک نوع را ایجاد می‌کنیم:

using System;

namespace DependencyInjectionSample.Interfaces
{
    public interface IOperation
    {
        Guid OperationId { get; }
    }

    public interface IOperationTransient : IOperation
    {
    }
    public interface IOperationScoped : IOperation
    {
    }
    public interface IOperationSingleton : IOperation
    {
    }
    public interface IOperationSingletonInstance : IOperation
    {
    }
}
ما این اینترفیس‌ها را با استفاده از یک کلاس واحد به نام Operation پیاده سازی کرده‌ایم. سازنده‌ی این کلاس، یک Guid به عنوان ورودی می‌گیرد؛ یا اگر Guid برایش تامین نشد، خودش یک Guid جدید را می‌سازد.
سپس در ConfigureServices، هر نوع با توجه به طول عمر مورد نظر، به کانتینر افزوده می‌شود:
services.AddScoped<ICharacterRepository, CharacterRepository>();
services.AddTransient<IOperationTransient, Operation>();
services.AddScoped<IOperationScoped, Operation>();
services.AddSingleton<IOperationSingleton, Operation>();
services.AddSingleton<IOperationSingletonInstance>(new Operation(Guid.Empty));
services.AddTransient<OperationService, OperationService>();
توجه داشته باشید که سرویس IOperationSingletonInstance، از یک نمونه‌ی خاص، با شناسه‌ی شناخته شده‌ی Guid.Empty استفاده می‌کند (این Guid فقط شامل اعداد صفر می‌باشد). بنابراین زمانیکه این تایپ مورد استفاده قرار می‌گیرد، کاملا واضح است. تمام این سرویس‌ها وابستگی‌های خود را به صورت پراپرتی نمایش می‌دهند. بنابراین می‌توان آنها را در View نمایش داد.

using DependencyInjectionSample.Interfaces;

namespace DependencyInjectionSample.Services
{
    public class OperationService
    {
        public IOperationTransient TransientOperation { get; }
        public IOperationScoped ScopedOperation { get; }
        public IOperationSingleton SingletonOperation { get; }
        public IOperationSingletonInstance SingletonInstanceOperation { get; }

        public OperationService(IOperationTransient transientOperation,
            IOperationScoped scopedOperation,
            IOperationSingleton singletonOperation,
            IOperationSingletonInstance instanceOperation)
        {
            TransientOperation = transientOperation;
            ScopedOperation = scopedOperation;
            SingletonOperation = singletonOperation;
            SingletonInstanceOperation = instanceOperation;
        }
    }
}
برای نشان دادن طول عمر اشیاء، در بین درخواست‌های جداگانه‌ی یک اپلیکیشن، مثال ذکر شده شامل کنترلر OperationsController می‌باشد که هر کدام از انواع IOperation و همچنین OperationService را درخواست می‌کند. سپس اکشن Index تمام مقادیر OperationId کنترل کننده و سرویس‌ها را نمایش می‌دهد:
using DependencyInjectionSample.Interfaces;
using DependencyInjectionSample.Services;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace DependencyInjectionSample.Controllers
{
    public class OperationsController : Controller
    {
        private readonly OperationService _operationService;
        private readonly IOperationTransient _transientOperation;
        private readonly IOperationScoped _scopedOperation;
        private readonly IOperationSingleton _singletonOperation;
        private readonly IOperationSingletonInstance _singletonInstanceOperation;

        public OperationsController(OperationService operationService,
            IOperationTransient transientOperation,
            IOperationScoped scopedOperation,
            IOperationSingleton singletonOperation,
            IOperationSingletonInstance singletonInstanceOperation)
        {
            _operationService = operationService;
            _transientOperation = transientOperation;
            _scopedOperation = scopedOperation;
            _singletonOperation = singletonOperation;
            _singletonInstanceOperation = singletonInstanceOperation;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            // viewbag contains controller-requested services
            ViewBag.Transient = _transientOperation;
            ViewBag.Scoped = _scopedOperation;
            ViewBag.Singleton = _singletonOperation;
            ViewBag.SingletonInstance = _singletonInstanceOperation;

            // operation service has its own requested services
            ViewBag.Service = _operationService;
            return View();
        }
    }
}

حالا دو درخواست جداگانه برای این کنترلر ساخته شده است:



به تفاوت‌های موجود در مقادیر OperationId در یک درخواست و بین درخواستها توجه کنید:
-  OperationId اشیاء Transient همیشه متفاوت می‌باشند. چون یک نمونه جدید برای هر کنترلر و هر سرویس ایجاد شده‌است.
- اشیاء Scoped در یک درخواست، یکسان هستند؛ اما در درخواست‌های مختلف متفاوت می‌باشند.
- اشیاء Singleton برای هر شی‌ء و هر درخواست (صرف نظر از اینکه یک نمونه در ConfigureServices ارائه شده است) یکسان می‌باشند.


درخواست سرویس

در ASP.NET سرویس‌های موجود در یک درخواست HttpContext از طریق مجموعه RequestServices قابل مشاهده می‌باشد.


RequestServices نشان دهنده‌ی سرویس‌هایی است که شما به عنوان بخشی از اپلیکیشن خود، آنها را پیکربندی و درخواست می‌کنید. هنگامیکه اشیاء اپلیکیشن شما وابستگی‌های خود را مشخص می‌کنند، این وابستگی‌ها با استفاده از نوع‌های موجود در RequestServices برآورده می‌شوند و نوع‌های موجود در ApplicationServices در این مرحله مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
به طور کلی، شما نباید مستقیما از این خواص استفاده کنید و بجای آن، نوع‌های کلاس خود را توسط سازنده‌ی کلاس، درخواست کنید و اجازه دهید فریم ورک این وابستگی‌ها را تزریق کند. این کار باعث به‌وجود آمدن کلاس‌هایی با قابلیت آزمون‌پذیری بالاتر و اتصالات شل‌تر بین آنها می‌شود.


نکته
درخواست وابستگی‌ها با استفاده از پارامترهای کلاس سازنده، بر روش کار با مجموعه‌ی RequestServices ارجحیت دارد.


طراحی سرویس‌ها برای تزریق وابستگی‌ها

شما باید سرویس‌های خود را طوری طراحی کنید که از تزریق وابستگی‌ها برای ارتباطات خود استفاده نمایند. این کار باعث کاهش استفاده از فراخوانی‌های متدهای استاتیک (متدهای استاتیک، حالت دار می‌باشند و استفاده‌ی زیاد از آنها باعث به وجود آمدن بوی بد کدی به نام static cling، می‌شود) و همچنین از بین رفتن نیاز به نمونه سازی مستقیم کلاس‌های وابسته داخل سرویس‌ها، می‌شود. هر موقع بخواهید بین new کردن یک کلاس، یا درخواست دادن آن از طریق تزریق وابستگی، یکی را انتخاب کنید، این اصطلاح را به یاد بیاورید،  New is Glue. با پیروی از اصول SOLID طراحی شیء گرا، به طور طبیعی کلاس‌های شما تمایل به کوچک بودن، کارا و قابل تست بودن را دارند.
اگر متوجه شدید که کلاس‌های شما تمایل دارند تا تعداد وابستگی‌های زیادی به آنها تزریق شود، چه باید بکنید؟ به طور کلی این مشکل نشانه‌ای است از نقض  Single Responsibility Principle یا SRP است و احتمالا کلاس‌های شما وظایف بیش از اندازه‌ای را دارند. در این گونه موارد تلاش کنید مقداری از وظایف کلاس را به یک کلاس جدید منتقل کنید. در نظر داشته باشید که کلاس‌های کنترلر باید به مسائل UI تمرکز کنند و قوانین کسب و کار و جزئیات دسترسی به داده‌ها باید در کلاس‌هایی جداگانه و مرتبط با خود قرار داشته باشند.
به طور خاص برای دسترسی به داده ، شما می‌توانید DbContext را به کنترلر‌های خود تزریق کنید (با فرض اینکه شما EF را به کانتینر سرویس ConfigureServices اضافه کرده‌اید). بعضی از توسعه دهندگان به جای تزریق مستقیم DbContext از یک اینترفیس ریپازیتوری استفاده می‌نمایند. می‌توانید با استفاده از یک اینترفیس برای کپسوله کردن منطق دسترسی به داده‌ها در یک مکان، تعداد تغییرات مورد نیاز را در صورت تغییر دیتابیس، به حداقل برسانید.


تخریب سرویس ها

سرویس کانتینر برای نوع‌های IDisposable که خودش ایجاد کرده‌است، متد Dispose را فراخوانی خواهد کرد. با این حال، اگر شما خودتان نمونه‌ای را به صورت دستی نمونه سازی و به کانتینر اضافه کرده باشید، سرویس کانتینر آنرا dispose نخواهد کرد.

مثال:
// Services implement IDisposable:
public class Service1 : IDisposable {}
public class Service2 : IDisposable {}
public class Service3 : IDisposable {}

public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    // container will create the instance(s) of these types and will dispose them
    services.AddScoped<Service1>();
    services.AddSingleton<Service2>();

    // container did not create instance so it will NOT dispose it
    services.AddSingleton<Service3>(new Service3());
    services.AddSingleton(new Service3());
}

نکته:
در نسخه 1.0، کانتینر برای تمام اشیاء از نوع IDisposable از جمله اشیائی که خودش ایجاد نکرده بود، متد dispose را فراخوانی می‌کرد.


سرویس‌های کانتینر جانشین

کانتینر موجود در net core. به منظور تامین نیازهای اساسی فریم ورک ایجاد شده‌است و تعداد زیادی از اپلیکیشن‌ها از آن استفاده می‌کنند. با این حال، توسعه دهندگان می‌توانند کانتینرهای مورد نظر خود را جایگزین آن کنند. متد ConfigureServices به طور معمول مقدار void را بر می‌گرداند. اما با تغییر امضای آن به نوع بازگشتیIServiceProvider، می‌توان سرویس کانتینر متفاوتی را در اپلیکیشن پیکربندی کرد. سرویس‌های کانتینر IOC مختلفی برای NET. وجود دارند؛ در مثال زیر، Autofac استفاده شده است.
در ابتدا بسته‌های زیر را نصب کنید:
Autofac
Autofac.Extensions.DependencyInjection
سپس کانتینر را در ConfigureServices پیکربندی کنید و  IServiceProvider را به عنوان خروجی بازگردانید:
public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    // Add other framework services

    // Add Autofac
    var containerBuilder = new ContainerBuilder();
    containerBuilder.RegisterModule<DefaultModule>();
    containerBuilder.Populate(services);
    var container = containerBuilder.Build();
    return new AutofacServiceProvider(container);
}


توصیه ها

هنگام کار با تزریق وابستگی‌ها، توصیه‌های ذیر را در نظر داشته باشید:
- DI برای اشیایی که دارای وابستگی پیچیده هستند، مناسب می‌باشد. کنترلرها، سرویس‌ها، آداپتورها و ریپازیتوری‌ها، نمونه‌هایی از این اشیاء هستند که می‌توانند به DI اضافه شوند.
- از ذخیره‌ی داده‌ها و پیکربندی مستقیم در DI اجتناب کنید. به عنوان مثال، معمولا سبد خرید کاربر نباید به سرویس کانتینر اضافه شود. پیکربندی باید از مدل گزینه‌ها استفاده کند. همچنین از اشیاء "data holder"، که فقط برای دسترسی دادن به اشیاء دیگر ایجاد شده‌اند، نیز اجتناب کنید. در صورت امکان بهتر است شیء واقعی مورد نیاز DI درخواست شود.
- از دسترسی استاتیک به سرویس‌ها اجتناب شود.
- از نمونه سازی مستقیم سرویس‌ها در کد برنامه خود اجتناب کنید.
- از دسترسی استاتیک به HttpContext اجتناب کنید.

توجه
مانند هر توصیه‌ی دیگری، ممکن است شما با شرایطی مواجه شوید که مجبور به نقض هر یک از این توصیه‌ها شوید. اما این موارد استثناء بسیار نادر می‌باشند و رعایت این نکات یک عادت برنامه نویسی خوب محسوب می‌شود.

مرجع: Introduction to Dependency Injection in ASP.NET Core
مطالب
ایندکس منحصر به فرد با استفاده از Data Annotation در EF Code First
در حال حاضر امکان خاصی برای ایجاد ایندکس منحصر به فرد در EF First Code وجود ندارد, برای این کار راه‌های زیادی وجود دارد مانند پست قبلی آقای نصیری, در این آموزش از Data Annotation و یا همان Attribute  هایی که بالای Property‌های مدل‌ها قرار می‌دهیم, مانند کد زیر : 
public class User
    {
        public int Id { get; set; }

        [Unique]
        public string Email { get; set; }

        [Unique("MyUniqueIndex",UniqueIndexOrder.ASC)]
        public string Username { get; set; }

        [Unique(UniqueIndexOrder.DESC)]
        public string PersonalCode{ get; set; }

        public string Password { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }

همانطور که در کد بالا می‌بینید با استفاده از Attribute Unique ایندکس منحصر به فرد آن در دیتابیس ساخته خواهد شد.
ابتدا یک کلاس برای Attribute Unique به صورت زیر ایحاد کنید : 
using System;

namespace SampleUniqueIndex
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, Inherited = false, AllowMultiple = false)]
    public class UniqueAttribute : Attribute
    {
        public UniqueAttribute(UniqueIndexOrder order = UniqueIndexOrder.ASC) {
            Order = order;
        }
        public UniqueAttribute(string indexName,UniqueIndexOrder order = UniqueIndexOrder.ASC)
        {
            IndexName = indexName;
            Order = order;
        }
        public string IndexName { get; private set; }
        public UniqueIndexOrder Order { get; set; }
    }

    public enum UniqueIndexOrder
    {
        ASC,
        DESC
    }
}
در کد بالا یک Enum برای مرتب سازی ایندکس به دو صورت صعودی و نزولی قرار دارد, همانند کد ابتدای آموزش که مشاهده می‌کنید امکان تعریف این Attribute به سه صورت امکان دارد که به صورت زیر می‌باشد:
1. ایجاد Attribute بدون هیچ پارامتری که در این صورت نام ایندکس با استفاده از نام جدول و آن فیلد ساخته خواهد شد :  IX_Unique_TableName_FieldName و مرتب ساری آن به صورت صعودی می‌باشد.
2.نامی برای ایندکس انتخاب کنید تا با آن نام در دیتابیس ذخبره شود, در این حالت مرتب سازی آن هم به صورت صعودی می‌باشد.
3. در حالت سوم شما ضمن وارد کردن نام ایندکس مرتب سازی آن را نیز وارد می‌کنید.
بعد از کلاس Attribute حالا نوبت به کلاس اصلی میرسد که به صورت زیر می‌باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Infrastructure;
using System.Data.Metadata.Edm;
using System.Linq;
using System.Reflection;

namespace SampleUniqueIndex
{
    public static class DbContextExtention
    {
        private static BindingFlags PublicInstance = BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance | BindingFlags.FlattenHierarchy;

        public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            var tables = GetTables(context);
            var query = "";
            foreach (var dbSet in GetDbSets(context))
            {
                var entityType = dbSet.PropertyType.GetGenericArguments().First();
                var table = tables[entityType.Name];
                var currentIndexes = GetCurrentUniqueIndexes(context, table.TableName);
                foreach (var uniqueProp in GetUniqueProperties(context, entityType, table))
                {
                    var indexName = string.IsNullOrWhiteSpace(uniqueProp.IndexName) ?
                        "IX_Unique_" + uniqueProp.TableName + "_" + uniqueProp.FieldName :
                        uniqueProp.IndexName;

                    if (!currentIndexes.Contains(indexName))
                    {
                        query += "ALTER TABLE [" + table.TableSchema + "].[" + table.TableName + "] ADD CONSTRAINT [" + indexName + "] UNIQUE ([" + uniqueProp.FieldName + "] " + uniqueProp.Order + "); ";
                    }
                    else
                    {
                        currentIndexes.Remove(indexName);
                    }
                }
                foreach (var index in currentIndexes)
                {
                    query += "ALTER TABLE [" + table.TableSchema + "].[" + table.TableName + "] DROP CONSTRAINT " + index + "; ";
                }
            }

            if (query.Length > 0)
                context.Database.ExecuteSqlCommand(query);
        }

        private static List<string> GetCurrentUniqueIndexes(DbContext context, string tableName)
        {
            var sql = "SELECT CONSTRAINT_NAME FROM INFORMATION_SCHEMA.TABLE_CONSTRAINTS where table_name = '"
                      + tableName + "' and CONSTRAINT_TYPE = 'UNIQUE'";
            var result = context.Database.SqlQuery<string>(sql).ToList();
            return result;
        }
        private static IEnumerable<PropertyDescriptor> GetDbSets(DbContext context)
        {
            foreach (PropertyDescriptor prop in TypeDescriptor.GetProperties(context))
            {
                var notMapped = prop.GetType().GetCustomAttributes(typeof(NotMappedAttribute),true);
                if (prop.PropertyType.Name == typeof(DbSet<>).Name && notMapped.Length == 0)
                    yield return prop;
            }
        }
        private static List<UniqueProperty> GetUniqueProperties(DbContext context, Type entity, TableInfo tableInfo)
        {
            var indexedProperties = new List<UniqueProperty>();
            var properties = entity.GetProperties(PublicInstance);
            var tableName = tableInfo.TableName;
            foreach (var prop in properties)
            {
                if (!prop.PropertyType.IsValueType && prop.PropertyType != typeof(string)) continue;

                UniqueAttribute[] uniqueAttributes = (UniqueAttribute[])prop.GetCustomAttributes(typeof(UniqueAttribute), true);
                NotMappedAttribute[] notMappedAttributes = (NotMappedAttribute[])prop.GetCustomAttributes(typeof(NotMappedAttribute), true);
                if (uniqueAttributes.Length > 0 && notMappedAttributes.Length == 0)
                {
                    var fieldName = GetFieldName(context, entity, prop.Name);
                    if (fieldName != null)
                    {
                        indexedProperties.Add(new UniqueProperty
                        {
                            TableName = tableName,
                            IndexName = uniqueAttributes[0].IndexName,
                            FieldName = fieldName,
                            Order = uniqueAttributes[0].Order.ToString()
                        });
                    }
                }
            }
            return indexedProperties;
        }
        private static Dictionary<string, TableInfo> GetTables(DbContext context)
        {
            var tablesInfo = new Dictionary<string, TableInfo>();
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var tables = metadata.GetItemCollection(DataSpace.SSpace)
              .GetItems<EntityContainer>()
              .Single()
              .BaseEntitySets
              .OfType<EntitySet>()
              .Where(s => !s.MetadataProperties.Contains("Type")
                || s.MetadataProperties["Type"].ToString() == "Tables");
            foreach (var table in tables)
            {
                var tableName = table.MetadataProperties.Contains("Table")
                    && table.MetadataProperties["Table"].Value != null
                  ? table.MetadataProperties["Table"].Value.ToString()
                  : table.Name;
                var tableSchema = table.MetadataProperties["Schema"].Value.ToString();
                tablesInfo.Add(table.Name, new TableInfo
                {
                    EntityName = table.Name,
                    TableName = tableName,
                    TableSchema = tableSchema,
                });
            }

            return tablesInfo;
        }
        public static string GetFieldName(DbContext context, Type entityModel, string propertyName)
        {
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var osMembers = metadata.GetItem<EntityType>(entityModel.FullName, DataSpace.OSpace).Properties;
            var ssMebers = metadata.GetItem<EntityType>("CodeFirstDatabaseSchema." + entityModel.Name, DataSpace.SSpace).Properties;
            
            if (!osMembers.Contains(propertyName)) return null;

            var index = osMembers.IndexOf(osMembers[propertyName]);
            return ssMebers[index].Name;
        }

        internal class UniqueProperty
        {
            public string TableName { get; set; }
            public string FieldName { get; set; }
            public string IndexName { get; set; }
            public string Order { get; set; }
        }
        internal class TableInfo
        {
            public string EntityName { get; set; }
            public string TableName { get; set; }
            public string TableSchema { get; set; }
        }
    }
}
در کد بالا با استفاده از Extension Method برای کلاس DbContext یک متد با نام ExecuteUniqueIndexes  ایجاد می‌کنیم تا برای ایجاد ایندکس‌ها در دیتابیس از آن استفاده کنیم.
روند اجرای کلاس بالا به صورت زیر می‌باشد:
در ابتدای متد ()ExecuteUniqueIndexes  :
 public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            var tables = GetTables(context);
            ...
        }
با استفاده از متد ()GetTables ما تمام جداول ساخته توسط دیتایس توسط DbContext را گرفنه:
        private static Dictionary<string, TableInfo> GetTables(DbContext context)
        {
            var tablesInfo = new Dictionary<string, TableInfo>();
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var tables = metadata.GetItemCollection(DataSpace.SSpace)
              .GetItems<EntityContainer>()
              .Single()
              .BaseEntitySets
              .OfType<EntitySet>()
              .Where(s => !s.MetadataProperties.Contains("Type")
                || s.MetadataProperties["Type"].ToString() == "Tables");
            foreach (var table in tables)
            {
                var tableName = table.MetadataProperties.Contains("Table")
                    && table.MetadataProperties["Table"].Value != null
                  ? table.MetadataProperties["Table"].Value.ToString()
                  : table.Name;
                var tableSchema = table.MetadataProperties["Schema"].Value.ToString();
                tablesInfo.Add(table.Name, new TableInfo
                {
                    EntityName = table.Name,
                    TableName = tableName,
                    TableSchema = tableSchema,
                });
            }

            return tablesInfo;
        }
با استفاده از این طریق چنانچه کاربر نام دیگری برای هر جدول در نظر بگیرد مشکلی ایجاد نمی‌شود و همینطور Schema جدول نیز گرفته می‌شود, سه مشخصه نام مدل و نام جدول و Schema جدول در کلاس TableInfo قرار داده می‌شود و در انتها تمام جداول در یک Collection قرار داده میشوند و به عنوان خروجی متد استفاده می‌شوند.
بعد از آنکه نام جداول متناظر با نام مدل آنها را در اختیار داریم نوبت به گرفتن تمام DbSet‌ها در DbContext می‌باشد که با استفاده از متد ()GetDbSets :
public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            var tables = GetTables(context);
            var query = "";
            foreach (var dbSet in GetDbSets(context))
            {
            ....
        }
در این متد چنانچه Property دارای Attribute NotMapped باشد در لیست خروجی متد قرار داده نمی‌شود. 
سپس داخل چرخه DbSet‌ها نوبت به گرفتن ایندکس‌های موجود با استفاده از متد ()GetCurrentUniqueIndexes برای این مدل می‌باشد تا از ایجاد دوباره آن جلوگیری شود و البته اگر ایندکس هایی را در مدل تعربف نکرده باشید از دیتابیس حذف شوند.
        public static void ExecuteUniqueIndexes(this DbContext context)
        {
            ...
            foreach (var dbSet in GetDbSets(context))
            {
                var entityType = dbSet.PropertyType.GetGenericArguments().First();
                var table = tables[entityType.Name];
                var currentIndexes = GetCurrentUniqueIndexes(context, table.TableName);
            }
        }
بعد از آن نوبت به گرفتن Property‌های دارای Attribute Unique می‌باشد که این کار نیز با استفاده از متد ()GetUniqueProperties انجام خواهد شد.
در متد ()GetUniqueProperties چند شرط بررسی خواهد شد از جمله اینکه Property از نوع Value Type باشد و نه یک کلاس سپس Attribute NotMapped را نداشته باشد و بعد از آن می‌بایست نام متناظر با آن Property را در دیتابیس به دست بیاریم برای این کار از متد ()GetFieldName استفاده می‌کنیم:
        public static string GetFieldName(DbContext context, Type entityModel, string propertyName)
        {
            var metadata = ((IObjectContextAdapter)context).ObjectContext.MetadataWorkspace;
            var osMembers = metadata.GetItem<EntityType>(entityModel.FullName, DataSpace.OSpace).Properties;
            var ssMebers = metadata.GetItem<EntityType>("CodeFirstDatabaseSchema." + entityModel.Name, DataSpace.SSpace).Properties;
            
            if (!osMembers.Contains(propertyName)) return null;

            var index = osMembers.IndexOf(osMembers[propertyName]);
            return ssMebers[index].Name;
        }
برای این کار با استفاده از MetadataWorkspace در DbContext دو لیست SSpace و OSpace استفاده می‌کنیم که در ادامه در مورد این گونه لیست ها بیشتر توضیح می‌دهیم , سپس با استفاده از Member‌های این دو لیست و ایندکس‌های متناظر در این دو لیست نام متناظر با Property را در دیتابیس پیدا خواهیم کرد, البته یک نکته مهم هست چنانچه برای فیلد‌های دیتابیس OrderColumn قرار داده باشید دو لیست Member‌ها از نظر ایندکس متناظر متفاوت خواهند شد پس در نتیجه ایندکس به اشتباه برروی یک فیلد دیگر اعمال خواهد شد.
لیست‌ها در MetadataWorkspace:
1. CSpace : این لیست شامل آبجکت‌های Conceptual از مدل‌های شما می‌باشد تا برای Mapping دیتابیس با مدل‌های شما مانند مبدلی این بین عمل کند.
2. OSpace : این لیست شامل آبجکت‌های مدل‌های شما می‌باشد.
3. SSpace : این لیست نیز شامل آبجکت‌های مربوط به دیتابیس از مدل‌های شما می‌باشد
4. CSSpace : این لیست شامل تنظیمات Mapping بین دو لیست SSpace و CSpace می‌باشد.
5. OCSpace : این لیست شامل تنظیمات Mapping بین دو لیست OSpace و CSpace می‌باشد.
روند Mapping مدل‌های شما از OSpace شروع شده و به SSpace ختم میشود که سه لیست دیگز شامل تنظیماتی برای این کار می‌باشند.
و حالا در متد اصلی ()ExecuteUniqueIndexes ما کوئری مورد نیاز برای ساخت ایندکس‌ها را ساخته ایم.

حال برای استفاده از متد()ExecuteUniqueIndexes می‌بایست در متد Seed آن را صدا بزنیم تا کار ساخت ایندکس‌ها شروع شود، مانند کد زیر:
protected override void Seed(myDbContext context)
        {
            //  This method will be called after migrating to the latest version.

            //  You can use the DbSet<T>.AddOrUpdate() helper extension method 
            //  to avoid creating duplicate seed data. E.g.
            //
            //    context.People.AddOrUpdate(
            //      p => p.FullName,
            //      new Person { FullName = "Andrew Peters" },
            //      new Person { FullName = "Brice Lambson" },
            //      new Person { FullName = "Rowan Miller" }
            //    );
            //
            context.ExecuteUniqueIndexes();
        }
چند نکته برای ایجاد ایندکس منحصر به فرد وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم:
1. فیلد‌های متنی باید حداکثر تا 350 کاراکتر باشند تا ایندکس اعمال شود.
2. همانطور که بالاتر اشاره شد برای فیلد‌های دیتابیس OrderColumn اعمال نکنید که علت آن در بالا توضیح داده شد

دانلود فایل پروژه:
Sample_UniqueIndex.zip
مطالب
استفاده از EF در اپلیکیشن های N-Tier : قسمت دوم
در قسمت قبل معماری اپلیکیشن‌های N-Tier و بروز رسانی موجودیت‌های منفصل توسط Web API را بررسی کردیم. در این قسمت بروز رسانی موجودیت‌های منفصل توسط WCF را بررسی می‌کنیم.

بروز رسانی موجودیت‌های منفصل توسط WCF

سناریویی را در نظر بگیرید که در آن عملیات CRUD توسط WCF پیاده سازی شده اند و دسترسی داده‌ها با مدل Code-First انجام می‌شود. فرض کنید مدل اپلیکیشن مانند تصویر زیر است.

همانطور که می‌بینید مدل ما متشکل از پست‌ها و نظرات کاربران است. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، اکثر فیلدها حذف شده اند. مثلا متن پست ها، نویسنده، تاریخ و زمان انتشار و غیره. می‌خواهیم تمام کد دسترسی داده‌ها را در یک سرویس WCF پیاده سازی کنیم تا کلاینت‌ها بتوانند عملیات CRUD را توسط آن انجام دهند. برای ساختن این سرویس مراحل زیر را دنبال کنید.

  • در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع Class Library بسازید و نام آن را به Recipe2 تغییر دهید.
  • با استفاده از NuGet Package Manager کتابخانه Entity Framework 6 را به پروژه اضافه کنید.
  • سه کلاس با نام‌های Post, Comment و Recipe2Context به پروژه اضافه کنید. کلاس‌های Post و Comment موجودیت‌های مدل ما هستند که به جداول متناظرشان نگاشت می‌شوند. کلاس Recipe2Context آبجکت DbContext ما خواهد بود که بعنوان درگاه عملیاتی EF عمل می‌کند. دقت کنید که خاصیت‌های لازم WCF یعنی DataContract و DataMember در کلاس‌های موجودیت‌ها بدرستی استفاده می‌شوند. لیست زیر کد این کلاس‌ها را نشان می‌دهد.
[DataContract(IsReference = true)]
public class Post
{
    public Post()
    {
        comments = new HashSet<Comments>();
    }
    
    [DataMember]
    public int PostId { get; set; }
    [DataMember]
    public string Title { get; set; }
    [DataMember]
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

[DataContract(IsReference=true)]
public class Comment
{
    [DataMember]
    public int CommentId { get; set; }
    [DataMember]
    public int PostId { get; set; }
    [DataMember]
    public string CommentText { get; set; }
    [DataMember]
    public virtual Post Post { get; set; }
}

public class EFRecipesEntities : DbContext
{
    public EFRecipesEntities() : base("name=EFRecipesEntities") {}

    public DbSet<Post> posts;
    public DbSet<Comment> comments;
}
  • یک فایل App.config به پروژه اضافه کنید و رشته اتصال زیر را به آن اضافه نمایید.
<connectionStrings>
  <add name="Recipe2ConnectionString"
    connectionString="Data Source=.;
    Initial Catalog=EFRecipes;
    Integrated Security=True;
    MultipleActiveResultSets=True"
    providerName="System.Data.SqlClient" />
</connectionStrings>
  • حال یک پروژه WCF به Solution جاری اضافه کنید. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، نام پیش فرض Service1 را بپذیرید. فایل IService1.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید.
[ServiceContract]
public interface IService1
{
    [OperationContract]
    void Cleanup();
    [OperationContract]
    Post GetPostByTitle(string title);
    [OperationContract]
    Post SubmitPost(Post post);
    [OperationContract]
    Comment SubmitComment(Comment comment);
    [OperationContract]
    void DeleteComment(Comment comment);
}
  • فایل Service1.svc.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید. بیاد داشته باشید که پروژه Recipe2 را ارجاع کنید و فضای نام آن را وارد نمایید. همچنین کتابخانه EF 6 را باید به پروژه اضافه کنید.
public class Service1 : IService
{
    public void Cleanup()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [comments]");
            context. Database.ExecuteSqlCommand ("delete from [posts]");
        }
    }

    public Post GetPostByTitle(string title)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            var post = context.Posts.Include(p => p.Comments).Single(p => p.Title == title);
            return post;
        }
    }

    public Post SubmitPost(Post post)
    {
        context.Entry(post).State =
            // if Id equal to 0, must be insert; otherwise, it's an update
            post.PostId == 0 ? EntityState.Added : EntityState.Modified;
        context.SaveChanges();
        return post;
    }

    public Comment SubmitComment(Comment comment)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Comments.Attach(comment);
            if (comment.CommentId == 0)
            {
                // this is an insert
                context.Entry(comment).State = EntityState.Added);
            }
            else
            {
                // set single property to modified, which sets state of entity to modified, but
                // only updates the single property – not the entire entity
                context.entry(comment).Property(x => x.CommentText).IsModified = true;
            }
            context.SaveChanges();
            return comment;
        }
    }

    public void DeleteComment(Comment comment)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Entry(comment).State = EntityState.Deleted;
            context.SaveChanges();
        }
    }
}


  • در آخر پروژه جدیدی از نوع Windows Console Application به Solution جاری اضافه کنید. از این اپلیکیشن بعنوان کلاینتی برای تست سرویس WCF استفاده خواهیم کرد. فایل program.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید. روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Add Service Reference را انتخاب کنید، سپس ارجاعی به سرویس Service1 اضافه کنید. رفرنسی هم به کتابخانه کلاس‌ها که در ابتدای مراحل ساختید باید اضافه کنید.
class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        using (var client = new ServiceReference2.Service1Client())
        {
            // cleanup previous data
            client.Cleanup();
            // insert a post
            var post = new Post { Title = "POCO Proxies" };
            post = client.SubmitPost(post);
            // update the post
            post.Title = "Change Tracking Proxies";
            client.SubmitPost(post);
            // add a comment
            var comment1 = new Comment { CommentText = "Virtual Properties are cool!", PostId = post.PostId };
            var comment2 = new Comment { CommentText = "I use ICollection<T> all the time", PostId = post.PostId };
            comment1 = client.SubmitComment(comment1);
            comment2 = client.SubmitComment(comment2);
            // update a comment
            comment1.CommentText = "How do I use ICollection<T>?";
            client.SubmitComment(comment1);
            // delete comment 1
            client.DeleteComment(comment1);
            // get posts with comments
            var p = client.GetPostByTitle("Change Tracking Proxies");
            Console.WriteLine("Comments for post: {0}", p.Title);
            foreach (var comment in p.Comments)
            {
                Console.WriteLine("\tComment: {0}", comment.CommentText);
            }
        }
    }
}
اگر اپلیکیشن کلاینت (برنامه کنسول) را اجرا کنید با خروجی زیر مواجه می‌شوید.

Comments for post: Change Tracking Proxies
Comment: I use ICollection<T> all the time


شرح مثال جاری

ابتدا با اپلیکیشن کنسول شروع می‌کنیم، که کلاینت سرویس ما است. نخست در یک بلاک {} using وهله ای از کلاینت سرویس مان ایجاد می‌کنیم. درست همانطور که وهله ای از یک EF Context می‌سازیم. استفاده از بلوک‌های using توصیه می‌شود چرا که متد Dispose بصورت خودکار فراخوانی خواهد شد، چه بصورت عادی چه هنگام بروز خطا. پس از آنکه وهله ای از کلاینت سرویس را در اختیار داشتیم، متد Cleanup را صدا می‌زنیم. با فراخوانی این متد تمام داده‌های تست پیشین را حذف می‌کنیم. در چند خط بعدی، متد SubmitPost را روی سرویس فراخوانی می‌کنیم. در پیاده سازی فعلی شناسه پست را بررسی می‌کنیم. اگر مقدار شناسه صفر باشد، خاصیت State موجودیت را به Added تغییر می‌دهید تا رکورد جدیدی ثبت کنیم. در غیر اینصورت فرض بر این است که چنین موجودیتی وجود دارد و قصد ویرایش آن را داریم، بنابراین خاصیت State را به Modified تغییر می‌دهیم. از آنجا که مقدار متغیرهای int بصورت پیش فرض صفر است، با این روش می‌توانیم وضعیت پست‌ها را مشخص کنیم. یعنی تعیین کنیم رکورد جدیدی باید ثبت شود یا رکوردی موجود بروز رسانی گردد. رویکردی بهتر آن است که پارامتری اضافی به متد پاس دهیم، یا متدی مجزا برای ثبت رکوردهای جدید تعریف کنیم. مثلا رکوردی با نام InsertPost. در هر حال، بهترین روش بستگی به ساختار اپلیکیشن شما دارد.

اگر پست جدیدی ثبت شود، خاصیت PostId با مقدار مناسب جدید بروز رسانی می‌شود و وهله پست را باز می‌گردانیم. ایجاد و بروز رسانی نظرات کاربران مشابه ایجاد و بروز رسانی پست‌ها است، اما با یک تفاوت اساسی: بعنوان یک قانون، هنگام بروز رسانی نظرات کاربران تنها فیلد متن نظر باید بروز رسانی شود. بنابراین با فیلدهای دیگری مانند تاریخ انتشار و غیره اصلا کاری نخواهیم داشت. بدین منظور تنها خاصیت CommentText را بعنوان Modified علامت گذاری می‌کنیم. این امر منجر می‌شود که Entity Framework عبارتی برای بروز رسانی تولید کند که تنها این فیلد را در بر می‌گیرد. توجه داشته باشید که این روش تنها در صورتی کار می‌کند که بخواهید یک فیلد واحد را بروز رسانی کنید. اگر می‌خواستیم فیلدهای بیشتری را در موجودیت Comment بروز رسانی کنیم، باید مکانیزمی برای ردیابی تغییرات در سمت کلاینت در نظر می‌گرفتیم. در مواقعی که خاصیت‌های متعددی می‌توانند تغییر کنند، معمولا بهتر است کل موجودیت بروز رسانی شود تا اینکه مکانیزمی پیچیده برای ردیابی تغییرات در سمت کلاینت پیاده گردد. بروز رسانی کل موجودیت بهینه‌تر خواهد بود.

برای حذف یک دیدگاه، متد Entry را روی آبجکت DbContext فراخوانی می‌کنیم و موجودیت مورد نظر را بعنوان آرگومان پاس می‌دهیم. این امر سبب می‌شود که موجودیت مورد نظر بعنوان Deleted علامت گذاری شود، که هنگام فراخوانی متد SaveChanges اسکریپت لازم برای حذف رکورد را تولید خواهد کرد.

در آخر متد GetPostByTitle یک پست را بر اساس عنوان پیدا کرده و تمام نظرات کاربران مربوط به آن را هم بارگذاری می‌کند. از آنجا که ما کلاس‌های POCO را پیاده سازی کرده ایم، Entity Framework آبجکتی را بر می‌گرداند که Dynamic Proxy نامیده می‌شود. این آبجکت پست و نظرات مربوط به آن را در بر خواهد گرفت. متاسفانه WCF نمی‌تواند آبجکت‌های پروکسی را مرتب سازی (serialize) کند. اما با غیرفعال کردن قابلیت ایجاد پروکسی‌ها (ProxyCreationEnabled=false) ما به Entity Framework می‌گوییم که خود آبجکت‌های اصلی را بازگرداند. اگر سعی کنید آبجکت پروکسی را سریال کنید با پیغام خطای زیر مواجه خواهید شد:

The underlying connection was closed: The connection was closed unexpectedly 

می توانیم غیرفعال کردن تولید پروکسی را به متد سازنده کلاس سرویس منتقل کنیم تا روی تمام متدهای سرویس اعمال شود.

در این قسمت دیدیم چگونه می‌توانیم از آبجکت‌های POCO برای مدیریت عملیات CRUD توسط WCF استفاده کنیم. از آنجا که هیچ اطلاعاتی درباره وضعیت موجودیت‌ها روی کلاینت ذخیره نمی‌شود، متدهایی مجزا برای عملیات CRUD ساختیم. در قسمت‌های بعدی خواهیم دید چگونه می‌توان تعداد متدهایی که سرویس مان باید پیاده سازی کند را کاهش داد و چگونه ارتباطات بین کلاینت و سرور را ساده‌تر کنیم.

مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 2

قسمت دوم آشنایی با Refactoring به معرفی روش «استخراج متدها» اختصاص دارد. این نوع Refactoring بسیار ساده بوده و مزایای بسیاری را به همراه دارد؛ منجمله:
- بالا بردن خوانایی کد؛ از این جهت که منطق طولانی یک متد به متدهای کوچکتری با نام‌های مفهوم شکسته می‌شود.
- به این ترتیب نیاز به مستند سازی کدها نیز بسیار کاهش خواهد یافت. بنابراین در یک متد، هر جایی که نیاز به نوشتن کامنت وجود داشت، یعنی باید همینجا آن‌ قسمت را جدا کرده و در متد دیگری که نام آن، همان خلاصه کامنت مورد نظر است، قرار داد.
- این نوع جدا سازی منطق‌های پیاده سازی قسمت‌های مختلف یک متد، در آینده نگهداری کد نهایی را نیز ساده‌تر کرده و انجام تغییرات بر روی آن را نیز تسهیل می‌بخشد؛ زیرا اینبار بجای هراس از دستکاری یک متد طولانی، با چند متد کوچک و مشخص سروکار داریم.

برای نمونه به مثال زیر دقت کنید:
using System.Collections.Generic;

namespace Refactoring.Day2.ExtractMethod.Before
{
public class Receipt
{
private IList<decimal> Discounts { get; set; }
private IList<decimal> ItemTotals { get; set; }

public decimal CalculateGrandTotal()
{
// Calculate SubTotal
decimal subTotal = 0m;
foreach (decimal itemTotal in ItemTotals)
subTotal += itemTotal;

// Calculate Discounts
if (Discounts.Count > 0)
{
foreach (decimal discount in Discounts)
subTotal -= discount;
}

// Calculate Tax
decimal tax = subTotal * 0.065m;
subTotal += tax;

return subTotal;
}
}
}

همانطور که از کامنت‌های داخل متد CalculateGrandTotal مشخص است، این متد سه کار مختلف را انجام می‌دهد؛ جمع اعداد، اعمال تخفیف، اعمال مالیات و نهایتا یک نتیجه را باز می‌گرداند. بنابراین بهتر است هر عمل را به یک متد جداگانه و مشخص منتقل کرده و کامنت‌های ذکر شده را نیز حذف کنیم. نام یک متد باید به اندازه‌ی کافی مشخص و مفهوم باشد و آنچنان نیازی به مستندات خاصی نداشته باشد:

using System.Collections.Generic;

namespace Refactoring.Day2.ExtractMethod.After
{
public class Receipt
{
private IList<decimal> Discounts { get; set; }
private IList<decimal> ItemTotals { get; set; }

public decimal CalculateGrandTotal()
{
decimal subTotal = CalculateSubTotal();
subTotal = CalculateDiscounts(subTotal);
subTotal = CalculateTax(subTotal);
return subTotal;
}

private decimal CalculateTax(decimal subTotal)
{
decimal tax = subTotal * 0.065m;
subTotal += tax;
return subTotal;
}

private decimal CalculateDiscounts(decimal subTotal)
{
if (Discounts.Count > 0)
{
foreach (decimal discount in Discounts)
subTotal -= discount;
}
return subTotal;
}

private decimal CalculateSubTotal()
{
decimal subTotal = 0m;
foreach (decimal itemTotal in ItemTotals)
subTotal += itemTotal;
return subTotal;
}
}
}

بهتر شد! عملکرد کد نهایی، تغییری نکرده اما کیفیت کد ما بهبود یافته است (همان مفهوم و معنای Refactoring). خوانایی کد افزایش یافته است. نیاز به کامنت نویسی به شدت کاهش پیدا کرده و از همه مهم‌تر، اعمال مختلف، در متدهای خاص آن‌ها قرار گرفته‌اند.
به همین جهت اگر حین کد نویسی، به یک متد طولانی برخوردید (این مورد بسیار شایع است)، در ابتدا حداقل کاری را که جهت بهبود کیفیت آن می‌توانید انجام دهید، «استخراج متدها» است.

ابزارهای کمکی جهت پیاده سازی روش «استخراج متدها»:

- ابزار Refactoring توکار ویژوال استودیو پس از انتخاب یک قطعه کد و سپس کلیک راست و انتخاب گزینه‌ی Refactor->Extract method، این عملیات را به خوبی می‌تواند مدیریت کند و در وقت شما صرفه جویی خواهد کرد.
- افزونه‌های ReSharper و همچنین CodeRush نیز چنین قابلیتی را ارائه می‌دهند؛ البته توانمندی‌های آن‌ها از ابزار توکار یاد شده بیشتر است. برای مثال اگر در میانه کد شما جایی return وجود داشته باشد، گزینه‌ی Extract method ویژوال استودیو کار نخواهد کرد. اما سایر ابزارهای یاده شده به خوبی از پس این موارد و سایر موارد پیشرفته‌تر بر می‌آیند.

نتیجه گیری:
نوشتن کامنت، داخل بدنه‌ی یک متد مزموم است؛ حداقل به دو دلیل:
- ابزارهای خودکار مستند سازی از روی کامنت‌های نوشته شده، از این نوع کامنت‌ها صرفنظر خواهند کرد و در کتابخانه‌ی شما مدفون خواهند شد (یک کار بی‌حاصل).
- وجود کامنت در داخل بدنه‌ی یک متد، نمود آشکار ضعف شما در کپسوله سازی منطق مرتبط با آن قسمت است.


و ... «لطفا» این نوع پیاده سازی‌ها را خارج از فایل code behind هر نوع برنامه‌ی winform/wpf/asp.net و غیره قرار دهید. تا حد امکان سعی کنید این مکان‌ها، استفاده کننده‌ی «نهایی» منطق‌های پیاده سازی شده توسط کلاس‌های دیگر باشند؛ نه اینکه خودشان محل اصلی قرارگیری و ابتدای تعریف منطق‌های مورد نیاز قسمت‌های مختلف همان فرم مورد نظر باشند. «لطفا» یک فرم درست نکنید با 3000 سطر کد که در قسمت code behind آن قرار گرفته‌اند. code behind را محل «نهایی» ارائه کار قرار دهید؛ نه نقطه‌ی آغاز تعریف منطق‌های پیاده سازی کار. این برنامه نویسی چندلایه که از آن صحبت می‌شود، فقط مرتبط با کار با بانک‌های اطلاعاتی نیست. در همین مثال، کدهای فرم برنامه، باید نقطه‌ی نهایی نمایش عملیات محاسبه مالیات باشند؛ نه اینکه همانجا دوستانه یک قسمت مالیات حساب شود، یک قسمت تخفیف، یک قسمت جمع بزند، همانجا هم نمایش بدهد! بعد از یک هفته می‌بینید که code behind فرم در حال انفجار است! شده 3000 سطر! بعد هم سؤال می‌پرسید که چرا اینقدر میل به «بازنویسی» سیستم این اطراف زیاد است! برنامه نویس حاضر است کل کار را از صفر بنویسد، بجای اینکه با این شاهکار بخواهد سرو کله بزند! هر چند یکی از روش‌های برخورد با این نوع کدها جهت کاهش هراس نگهداری آن‌ها، شروع به Refactoring است.

اشتراک‌ها
پیشنهاد اضافه شدن Nullable reference types به C# 7
در حال حاضر reference types در زبان #C نال پذیر هستند. جهت بالا بردن میزان امنیت زبان، پیشنهاد شده‌است که حالت پیش فرض reference types به غیرنال پذیر تغییر یابد و اگر علاقمند بودید که نال پذیر شوند، همانند nullable value types فعلی مانند int? x، نوع ?T را تعریف کنید. البته این مورد یک پیشنهاد از طرف اعضای تیم سی‌شارپ است و عده‌ای با آن موافق هستند (جهت بالا بردن ضریب امنیت و کاهش null reference exceptions) و عده‌ای خیر (گیج کننده‌است و کدهای فعلی را با مشکل مواجه می‌کند؛ یا خطاهای زیادی را توسط کامپایلر گزارش خواهد کرد).
پیشنهاد اضافه شدن Nullable reference types به C# 7
مطالب
تبدیل زیرنویس‌های یوتیوب به فایل srt

تعدادی از ویدیوهای یوتیوب، خصوصا مواردی که از Google videos به یوتیوب منتقل شده‌اند، دارای زیر نویس هستند. این زیر نویس هم فرمت جالبی دارد:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<transcript>
<text start="23.49" dur="5.97">
&amp;gt;&amp;gt;Commentator: We have here today, Steve with
us whom I met not too long ago at something
</text>
...
</transcript>
و از هر لحاظ بهتر است از فرمت srt متداول (خصوصا از لحاظ قابلیت بهتر parse آن) ولی ... این فرمت xml ایی، متداول نیست و بهتر است جهت استفاده از آن در برنامه‌های پخش کننده فایل‌های ویدیویی، به srt تبدیل شود.
ابتدا شاید بپرسید که این‌ها را چگونه می‌توان دریافت کرد. روش کار به صورت زیر است:
http://video.google.com/timedtext?hl=en&v=Id&lang=en

در قسمت‌های hl و lang ، زبان مورد نظر قرار می‌گیرد و قسمت v همان id معروف ویدیوی یوتیوب مورد نظر است. برای مثال اگر لینک ویدیوی ما http://www.youtube.com/watch?v=-PA-buwI3q4 باشد، لینک زیرنویس انگلیسی هماهنگ با آن http://video.google.com/timedtext?hl=en&v=-PA-buwI3q4&lang=en خواهد بود.

البته زمان‌های این فایل xml یک نکته‌ی خاص گوگلی دارد!
اگر عدد 3.4 را مشاهده کردید یعنی سه ثانیه و 400 میلی ثانیه
اگر عدد 3.04 را مشاهده کردید یعنی سه ثانیه و 40 میلی ثانیه
به عبارتی با قسمت اعشاری آن باید به صورت رشته برخورد کنید. اگر طول آن یک بود، دو صفر و اگر طول آن 2 بود، 1 صفر در جلوی آن باید قرار گیرد تا قابل استفاده شود.

کلاس تهیه شده زیر کار تبدیل Xml گوگل را به Srt انجام می‌دهد:
using System;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;
using System.Xml.Linq;

namespace YtSubs
{
public class GoogleXmlToSrt
{
public string ConvertXmlToSrt(string url)
{
var transcript = loadTranscript(url);

var srtBuf = new StringBuilder();
var lineNumber = 0;

foreach (var item in transcript.Root.Elements("text"))
{
lineNumber++;
srtBuf.Append(lineNumber.ToString());

var timeLine = getTimeLine(item);
srtBuf.AppendFormat("{0}{1} --> {2}{3}", Environment.NewLine, timeLine.Item1, timeLine.Item2, Environment.NewLine);

var msg = decodeText(item);
srtBuf.AppendLine(msg + Environment.NewLine);
}
return srtBuf.ToString();
}

private static XDocument loadTranscript(string url)
{
var transcript = XDocument.Load(url);

if (transcript.Root == null)
throw new InvalidOperationException("couldn't load received data.");
return transcript;
}

private static string decodeText(XElement text)
{
var textValue = text.Value.Split('\n');
var msg = textValue.Aggregate(
string.Empty, (current, line) =>
current + (HttpUtility.HtmlDecode(line.Trim()) + Environment.NewLine)
);
return msg.Trim();
}

private static int fractionalPart(string data)
{
var idx = data.IndexOf(".");
if (idx == -1) return 0;
var fractionalPart = data.Substring(idx + 1);
if (fractionalPart.Length == 1) //3.4 --> 3.400
return int.Parse(fractionalPart + "00");

if (fractionalPart.Length == 2) //3.04 --> 3.040
return int.Parse(fractionalPart + "0");

return int.Parse(fractionalPart.Substring(0, 3));
}

private Tuple<string, string> getTimeLine(XElement text)
{
var startTs = getStartTs(text);
TimeSpan endTs = getEndTs(text, startTs);
return new Tuple<string, string>(timeSpanToString(startTs), timeSpanToString(endTs));
}

private static TimeSpan getStartTs(XElement text)
{
var startData = text.Attribute("start");
if (startData == null)
throw new InvalidOperationException("This is not a valid subtitle file.");

var start = startData.Value;
var startTs = new TimeSpan(0, 0, 0, (int)Math.Truncate(double.Parse(start)), fractionalPart(start));
return startTs;
}

private static TimeSpan getEndTs(XElement text, TimeSpan startTs)
{
TimeSpan endTs;
var durData = text.Attribute("dur");
if (durData == null)
{
endTs = startTs + new TimeSpan(0, 0, 0, 3, 0);
}
else
{
var dur = durData.Value;
var durTs = new TimeSpan(0, 0, 0, (int)Math.Truncate(double.Parse(dur)), fractionalPart(dur));
endTs = startTs + durTs;
}
return endTs;
}

private static string timeSpanToString(TimeSpan lineTs)
{
return string.Format("{0}:{1}:{2},{3}",
lineTs.Hours.ToString("D2"),
lineTs.Minutes.ToString("D2"),
lineTs.Seconds.ToString("D2"),
lineTs.Milliseconds.ToString("D3"));
}
}
}
و یک نمونه از استفاده آن می‌تواند به شکل زیر باشد:
using System.IO;

namespace YtSubs
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var url = "http://video.google.com/timedtext?hl=en&v=-PA-buwI3q4&lang=en";
//var url = "subtitle.xml";
var srtBuf = new GoogleXmlToSrt().ConvertXmlToSrt(url);
File.WriteAllText("-PA-buwI3q4.srt", srtBuf);
}
}
}


مطالب تکمیلی:
همه چیز درباره زیرنویس ویدئوهای گوگل