مطالب دوره‌ها
تزریق وابستگی‌ها
خوب! بالاخره بعد از دو قسمت قبل، به بحث اصلی تزریق وابستگی‌ها رسیدیم. بحثی که بسیاری از برنامه نویس‌های تصور می‌کنند همان IoC است که پیشتر در مورد آن بحث شد.

تزریق وابستگی‌ها یا DI چیست؟

تزریق وابستگی‌ها یکی از انواع IoC بوده که در آن ایجاد و انقیاد (binding) یک وابستگی، در خارج از کلاسی که به آن نیاز دارد صورت می‌گیرد. روش‌های متفاوتی برای ارائه این وابستگی وهله سازی شده در خارج از کلاس به آن وجود دارد که در ادامه مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
یک مثال: بسته غذایی را که با خود به سر کار می‌برید درنظر بگیرید. تمام اجزای مورد نیاز تشکیل دهنده یک بسته غذا عموما داخل آن قرار گرفته و حمل می‌شوند. حالت عکس آن زمانی است که در محل کار به شما غذا می‌دهند. این دقیقا همان حالتی است که تزریق وابستگی‌ها کار می‌کند؛ یک سری سرویس‌های خارجی، نیازهای کلاس جاری را برآورده می‌سازند.


در تصویر فوق یک طراحی مبتنی بر معکوس سازی کنترل‌ها را مشاهده می‌کنید. وابستگی‌های یک کلاس توسط اینترفیسی مشخص شده و سپس کلاسی وجود دارد که این وابستگی را پیاده سازی کرده است.
همچنین در این تصویر یک خط منقطع از کلاس MyClass به کلاس Dependency رسم شده است. این خط، مربوط به حالتی است که خود کلاس، مستقیما کار وهله سازی وابستگی مورد نیاز خود را انجام دهد؛ هر چند اینترفیسی نیز در این بین تعریف شده باشد. بنابراین اگر در بین کدهای این کلاس، چنین کدی مشاهده شد:
 IDependency dependency= new Dependency();
تعریف dependency از نوع IDependency به معنای معکوس سازی کنترل نبوده و عملا همان معماری سابق و متداول بکارگرفته شده است. برای بهبود این وضعیت، از تزریق وابستگی‌ها کمک خواهیم گرفت:


در اینجا یک کلاس دیگر به نام Injector اضافه شده است که قابلیت تزریق وابستگی‌ها را به کلاس نیازمند آن به روش‌های مختلفی دارا است. کار کلاس Injector، وهله سازی MyClass و همچنین وابستگی‌های آن می‌باشد؛ سپس وابستگی را دراختیار MyClass قرار می‌دهد.


تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس

یکی از انواع روش‌های تزریق وابستگی‌ها، Constructor Injection و یا تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس می‌باشد که متداول‌ترین نوع آن‌ها نیز به‌شمار می‌رود. در این حالت، وابستگی پس از وهله سازی، از طریق پارامترهای سازنده یک کلاس، در اختیار آن قرار می‌گیرند.
یک مثال:
public class Shopper
{
   private readonly ICreditCard _creditCard;
   public Shopper(ICreditCard creditCard)
   {
      _creditCard = creditCard;
   }
}
در اینجا شما یک کلاس خریدار را مشاهده می‌کنید که وابستگی مورد نیاز خود را به شکل یک اینترفیس از طریق سازنده کلاس دریافت می‌کند.
 ICreditCard creditCard = new MasterCard();
Shopper shopper = new Shopper(creditCard);
برای نمونه، وهله‌ای از مستر کارتی که  ICreditCard را پیاده سازی کرده باشد، می‌توان به سازنده این کلاس ارسال کرد. کار وهله سازی وابستگی و واژه کلیدی new به خارج از کلاس استفاده کننده از وابستگی منتقل شده است. بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید، این مفاهیم آنچنان پیچیده نبوده و به همین سادگی قابل تعریف و اعمال هستند.


تزریق در خواص عمومی کلاس

Setter Injection و یا تزریق در خواص عمومی یک کلاس، یکی دیگر از روش‌های تزریق وابستگی‌ها است (setter در اینجا منظور همان get و set یک خاصیت می‌باشد).
در حالت تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس، امکان وهله سازی آن کلاس بدون ارسال وابستگی‌ها به سازنده آن ممکن نیست؛ اما در اینجا خیر و امکان وهله سازی و استفاده از یک کلاس، پیش از اعمال وابستگی‌ها نیز وجود دارد. بنابراین امکان تغییر و تعویض وابستگی‌ها پس از وهله سازی کلاس نیز میسر است.
public class Shopper
{
   public ICreditCard CreditCard { get; set; }
}

ICreditCard creditCard = new MasterCard();
Shopper shopper = new Shopper();
shopper.CreditCard = creditCard;
نمونه‌ای از این روش را در مثال فوق مشاهده می‌کنید. در این کلاس، وابستگی مورد نیاز از طریق یک خاصیت عمومی دریافت شده است.


تزریق اینترفیس‌ها

تزریق اینترفیس‌ها نیز یکی دیگر از روش‌های تزریق وابستگی‌ها است؛ اما آنچنان استفاده گسترده‌ای برخلاف دو روش قبل نیافته است.
در این روش نه از سازنده کلاس استفاده می‌شود و نه از یک خاصیت عمومی. ابتدا یک اینترفیس که بیانگر ساختار کلاسی که قرار است تزریق شود ایجاد می‌گردد. سپس این اینترفیس را در کلاس وابستگی مورد نظر پیاده سازی خواهیم کرد. در این اینترفیس نیاز است متد خاصی تعریف شود تا کار تزریق وابستگی را انجام دهد.
یک مثال:
public interface IDependOnCreditCard
{
   void Inject(ICreditCard creditCard);
}

public class Shopper : IDependOnCreditCard
{
  private ICreditCard creditCard;
  public void Inject(ICreditCard creditCard)
  {
     this.creditCard = creditCard;
  }
}  

ICreditCard creditCard = new MasterCard();
Shopper shopper = new Shopper();
((IDependOnCreditCard)shopper).Inject(creditCard);
در اینجا یک اینترفیس به نام IDependOnCreditCard  تعریف گردیده و متد خاصی را به نام Inject تدارک دیده است که نوعی از کردیت کارد را دریافت می‌کند.
در ادامه کلاس خریدار، اینترفیس IDependOnCreditCard را پیاده سازی کرده است. به این ترتیب کلاس Injector تنها کافی است بداند تا این متد خاص را باید جهت تنظیم و تزریق وابستگی‌ها فراخوانی نماید. این روش نسبتا شبیه به روش Setter injection است.
این روش بیشتر می‌تواند جهت فریم ورک‌هایی که قابلیت یافتن کلیه کلاس‌های مشتق شده از IDependOnCreditCard  را داشته و سپس می‌دانند که باید متد Inject آن‌ها را فراخوانی کنند، مناسب است.


نکاتی که باید حین کار با تزریق وابستگی‌ها درنظر داشت

الف) حین استفاده از تزریق وابستگی‌ها، وهله سازی به تاخیر افتاده وابستگی‌ها میسر نیست. برای مثال زمانیکه یک وابستگی قرار است در سازنده کلاسی تزریق شود، وهله سازی آن باید پیش از نیاز واقعی به آن صورت گیرد. البته امکان استفاده از اشیاء Lazy دات نت 4 برای مدیریت این مساله وجود دارد اما در حالت کلی، دیگر همانند قبل و روش‌های متداول، وهله سازی تنها زمانیکه نیاز به آن وابستگی خاص باشد، میسر نیست. به همین جهت باید به تعداد وابستگی‌هایی که قرار است در یک کلاس استفاده شوند نیز جهت کاهش مصرف حافظه دقت داشت.
ب) یکی از مزایای دیگر تزریق وابستگی‌ها، ساده‌تر شدن نوشتن آزمون‌های واحد است. زیرا تهیه Mocks در این حالت کار با اینترفیس‌ها بسیار ساده‌تر است. اما باید دقت داشت، کلاسی که در سازنده آن حداقل 10 اینترفیس را به عنوان وابستگی دریافت می‌کند، احتمالا دچار مشکلاتی در طراحی و همچنین مصرف حافظه می‌باشد.
 
مطالب
ASP.NET MVC #10

آشنایی با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات یک درخواست به کنترلر

تا اینجا با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View متناظر آن آشنا شدیم. اما حالت عکس آن چطور؟ مثلا در ASP.NET Web forms، دوبار بر روی یک دکمه کلیک می‌کردیم و در روال رویدادگردان کلیک آن، همانند برنامه‌های ویندوزی، دسترسی به اطلاعات اشیاء قرار گرفته بر روی فرم را داشتیم. در ASP.NET MVC که کلا مفهوم Events را حذف کرده و وب را همانگونه که هست ارائه می‌دهد و به علاوه کنترلرهای آن، ارجاع مستقیمی را به هیچکدام از اشیاء بصری در خود ندارند (برای مثال کنترلر و متدی در آن نمی‌دانند که الان بر روی View آن، یک گرید قرار دارد یا یک دکمه یا اصلا هیچی)، چگونه می‌توان اطلاعاتی را از کاربر دریافت کرد؟
در اینجا حداقل سه روش برای دریافت اطلاعات از کاربر وجود دارد:
الف) استفاده از اشیاء Context مانند HttpContext، Request، RouteData و غیره
ب) به کمک پارامترهای اکشن متدها
ج) با استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

یک مثال کاربردی
قصد داریم یک صفحه لاگین ساده را طراحی کنیم تا بتوانیم هر سه حالت ذکر شده فوق را در عمل بررسی نمائیم. بحث HTML Helpers استاندارد ASP.NET MVC را هم که در قسمت قبل شروع کردیم، لابلای توضیحات قسمت جاری و قسمت‌های بعدی با مثال‌های کاربردی دنبال خواهند شد.
بنابراین یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را شروع کرده و مدلی را به نام Account با محتوای زیر به پوشه Models برنامه اضافه کنید:

namespace MvcApplication6.Models
{
public class Account
{
public string Name { get; set; }
public string Password { get; set; }
}
}

یک کنترلر جدید را هم به نام LoginController به پوشه کنترلرهای برنامه اضافه کنید. بر روی متد Index پیش فرض آن کلیک راست نمائید و یک View خالی را اضافه نمائید.
در ادامه به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و نام کنترلر پیش‌فرض را به Login تغییر دهید تا به محض شروع برنامه در VS.NET، صفحه لاگین ظاهر شود.
کدهای کامل کنترلر لاگین را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication6.Models;

namespace MvcApplication6.Controllers
{
public class LoginController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View(); //Shows the login page
}

[HttpPost]
public ActionResult LoginResult()
{
string name = Request.Form["name"];
string password = Request.Form["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithParams")]
public ActionResult LoginResult(string name, string password)
{
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
public ActionResult Login(Account account)
{
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}
}
}

همچنین Viewهای متناظر با این کنترلر هم به شرح زیر هستند:
فایل index.cshtml به نحو زیر تعریف خواهد شد:

@model MvcApplication6.Models.Account
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Login</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResult", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResultWithParams", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult(string name, string password)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Login", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test Login(Account acc)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}

و فایل result.cshtml هم محتوای زیر را دارد:

@{
ViewBag.Title = "Result";
}
<fieldset>
<legend>Login Result</legend>
<p>
@ViewBag.Message</p>
</fieldset>

توضیحاتی در مورد View لاگین برنامه:
در View صفحه لاگین سه فرم را مشاهده می‌کنید. در برنامه‌های ASP.NET Web forms در هر صفحه، تنها یک فرم را می‌توان تعریف کرد؛ اما در ASP.NET MVC این محدودیت برداشته شده است.
تعریف یک فرم هم با متد کمکی Html.BeginForm انجام می‌شود. در اینجا برای مثال می‌شود یک فرم را به کنترلری خاص و متدی مشخص در آن نگاشت نمائیم.
از عبارت using هم برای درج خودکار تگ بسته شدن فرم، در حین dispose شیء MvcForm کمک گرفته شده است.
برای نمونه خروجی HTML اولین فرم تعریف شده به صورت زیر است:

<form action="/Login/LoginResult" method="post">   
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: <input id="Name" name="Name" type="text" value="" /></p>
<p>
Password: <input id="Password" name="Password" type="password" /></p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
</form>

توسط متدهای کمکی Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یک TextBox و یک PasswordBox به صفحه اضافه می‌شوند، اما این For آن‌ها و همچنین lambda expression ایی که بکارگرفته شده برای چیست؟
متدهای کمکی Html.TextBox و Html.Password از نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC وجود داشتند. این متدها نام خاصیت‌ها و پارامترهایی را که قرار است به آن‌ها بایند شوند، به صورت رشته می‌پذیرند. اما با توجه به اینکه در اینجا می‌توان یک strongly typed view را تعریف کرد،‌ تیم ASP.NET MVC بهتر دیده است که این رشته‌ها را حذف کرده و از قابلیتی به نام Static reflection استفاده کند (^ و ^).

با این توضیحات، اطلاعات سه فرم تعریف شده در View لاگین برنامه، به سه متد متفاوت قرار گرفته در کنترلری به نام Login ارسال خواهند شد. همچنین با توجه به مشخص بودن نوع model که در ابتدای فایل تعریف شده، خاصیت‌هایی را که قرار است اطلاعات ارسالی به آن‌ها بایند شوند نیز به نحو strongly typed تعریف شده‌اند و تحت نظر کامپایلر خواهند بود.


توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد کنترلر لاگین برنامه:

در این کنترلر صرفنظر از محتوای متدهای آن‌ها، دو نکته جدید را می‌توان مشاهده کرد. استفاده از ویژگی‌های HttpPost، HttpGet و ActionName. در اینجا به کمک ویژگی‌های HttpGet و HttpPost در مورد نحوه دسترسی به این متدها، محدودیت قائل شده‌ایم. به این معنا که تنها در حالت Post است که متد LoginResult در دسترس خواهد بود و اگر شخصی نام این متدها را مستقیما در مرورگر وارد کند (یا همان HttpGet پیش فرض که نیازی هم به ذکر صریح آن نیست)، با پیغام «یافت نشد» مواجه می‌گردد.
البته در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC از ویژگی دیگری به نام AcceptVerbs برای مشخص سازی نوع محدودیت فراخوانی یک اکشن متد استفاده می‌شد که هنوز هم معتبر است. برای مثال:

[AcceptVerbs(HttpVerbs.Get)]

یک نکته امنیتی:
همیشه متدهای Delete خود را به HttpPost محدود کنید. به این علت که ممکن است در طی مثلا یک ایمیل، آدرسی به شکل http://localhost/blog/delete/10 برای شما ارسال شود و همچنین سشن کار با قسمت مدیریتی بلاگ شما نیز در همان حال فعال باشد. URL ایی به این شکل، در حالت پیش فرض، محدودیت اجرایی HttpGet را دارد. بنابراین احتمال اجرا شدن آن بالا است. اما زمانیکه متد delete را به HttpPost محدود کردید، دیگر این نوع حملات جواب نخواهند داد و حتما نیاز خواهد بود تا اطلاعاتی به سرور Post شود و نه یک Get ساده (مثلا کلیک بر روی یک لینک معمولی)، کار حذف را انجام دهد.


توسط ActionName می‌توان نام دیگری را صرفنظر از نام متد تعریف شده در کنترلر، به آن متد انتساب داد که توسط فریم ورک در حین پردازش نهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال در اینجا به متد LoginResult دوم، نام LoginResultWithParams را انتساب داده‌ایم که در فرم دوم تعریف شده در View لاگین برنامه مورد استفاده قرار گرفته است.
وجود این ActionName هم در مثال فوق ضروری است. از آنجائیکه دو متد هم نام را معرفی کرده‌ایم و فریم ورک نمی‌داند که کدامیک را باید پردازش کند. در این حالت (بدون وجود ActionName معرفی شده)، برنامه با خطای زیر مواجه می‌گردد:

The current request for action 'LoginResult' on controller type 'LoginController' is ambiguous between the following action methods:
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult() on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult(System.String, System.String) on type MvcApplication6.Controllers.LoginController

برای اینکه بتوانید نحوه نگاشت فرم‌ها به متدها را بهتر درک کنید، بر روی چهار return View موجود در کنترلر لاگین برنامه، چهار breakpoint را تعریف کنید. سپس برنامه را در حالت دیباگ اجرا نمائید و تک تک فرم‌ها را یکبار با کلیک بر روی دکمه لاگین، به سرور ارسال نمائید.


بررسی سه روش دریافت اطلاعات از کاربر در ASP.NET MVC

الف) استفاده از اشیاء Context

در ویژوال استودیو، در کنترلر لاگین برنامه، بر روی کلمه Controller کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید. در اینجا بهتر می‌توان به خواصی که در یک کنترلر به آن‌ها دسترسی داریم، نگاهی انداخت:

public HttpContextBase HttpContext { get; }
public HttpRequestBase Request { get; }
public HttpResponseBase Response { get; }
public RouteData RouteData { get; }

در بین این خواص و اشیاء مهیا، Request و RouteData بیشتر مد نظر ما هستند. در مورد RouteData در قسمت ششم این سری، توضیحاتی ارائه شد. اگر مجددا Go to definition مربوط به HttpRequestBase خاصیت Request را بررسی کنیم، موارد ذیل جالب توجه خواهند بود:

public virtual NameValueCollection QueryString { get; } // GET variables
public NameValueCollection Form { get; } // POST variables
public HttpCookieCollection Cookies { get; }
public NameValueCollection Headers { get; }
public string HttpMethod { get; }

توسط خاصیت Form شیء Request می‌توان به مقادیر ارسالی به سرور در یک کنترلر دسترسی یافت که نمونه‌ای از آن‌را در اولین متد LoginResult می‌توانید مشاهده کنید. این روش در ASP.NET Web forms هم کار می‌کند. جهت اطلاع این روش با ASP کلاسیک دهه نود هم سازگار است!
البته این روش آنچنان مرسوم نیست؛ چون NameValueCollection مورد استفاده، ایندکسی عددی یا رشته‌ای را می‌پذیرد که هر دو با پیشرفت‌هایی که در زبان‌های دات نتی صورت گرفته‌اند، دیگر آنچنان مطلوب و روش مرجح به حساب نمی‌آیند. اما ... هنوز هم قابل استفاده است.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در اینجا HttpContextBase داریم بجای HttpContext. تمام این کلاس‌های پایه هم به جهت سهولت انجام آزمون‌های واحد در ASP.NET MVC ایجاد شده‌اند. کار کردن مستقیم با HttpContext مشکل بوده و نیاز به شبیه سازی فرآیندهای رخ داده در یک وب سرور را دارد. اما این کلاس‌های پایه جدید، مشکلات یاد شده را به همراه ندارند.


ب) استفاده از پارامترهای اکشن متدها

نکته‌ای در مورد نامگذاری پارامترهای یک اکشن متد به صورت توکار اعمال می‌شود که باید به آن دقت داشت:
اگر نام یک پارامتر، با نام کلید یکی از رکوردهای موجود در مجموعه‌های زیر یکی باشد، آنگاه به صورت خودکار اطلاعات دریافتی به این پارامتر نگاشت خواهد شد (پارامتر هم نام، به صورت خودکار مقدار دهی می‌شود). این مجموعه‌ها شامل موارد زیرهستند:

Request.Form
Request.QueryString
Request.Files
RouteData.Values

برای نمونه در متدی که با نام LoginResultWithParams مشخص شده، چون نام‌های دو پارامتر آن، با نام‌های بکارگرفته شده در Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یکی هستند، با مقادیر ارسالی آن‌ها مقدار دهی شده و سپس در متد قابل استفاده خواهند بود. در پشت صحنه هم از همان رکوردهای موجود در Request.Form (یا سایر موارد ذکر شده)، استفاده می‌شود. در اینجا هر رکورد مثلا مجموعه Request.Form، کلیدی مساوی نام ارسالی به سرور را داشته و مقدار آن هم، مقداری است که کاربر وارد کرده است.
اگر همانندی یافت نشد، آن پارامتر با نال مقدار دهی می‌گردد. بنابراین اگر برای مثال یک پارامتر از نوع int را معرفی کرده باشید و چون نوع int، نال نمی‌پذیرد، یک استثناء بروز خواهد کرد. برای حل این مشکل هم می‌توان از Nullable types استفاده نمود (مثلا بجای int id نوشت int? id تا مشکلی جهت انتساب مقدار نال وجود نداشته باشد).
همچنین باید دقت داشت که این بررسی تطابق‌های بین نام عناصر HTML و نام پارامترهای متدها، case insensitive است و به کوچکی و بزرگی حروف حساس نیست. برای مثال، پارامتر معرفی شده در متد LoginResult مساوی string name است، اما نام خاصیت تعریف شده در کلاس Account مساوی Name بود.


ج) استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

در ASP.NET MVC چون می‌توان با یک Strongly typed view کار کرد، خود فریم ورک این قابلیت را دارد که اطلاعات ارسالی یکی فرم را به صورت خودکار به یک وهله از یک شیء نگاشت کند. در اینجا model binder وارد عمل می‌شود، مقادیر ارسالی را استخراج کرده (اطلاعات دریافتی از Form یا کوئری استرینگ‌ها یا اطلاعات مسیریابی و غیره) و به خاصیت‌های یک شیء نگاشت می‌کند. بدیهی است در اینجا این خواص باید عمومی باشند و هم نام عناصر HTML ارسالی به سرور. همچنین model binder پیش فرض ASP.NET MVC را نیز می‌توان کاملا تعویض کرد و محدود به استفاده از model binder توکار آن نیستیم.
وجود این Model binder، کار با ORMها را بسیار لذت بخش می‌کند؛ از آنجائیکه خود فریم ورک ASP.NET MVC می‌تواند عناصر شیءایی را که قرار است به بانک اطلاعاتی اضافه شود، یا در آن به روز شود، به صورت خودکار ایجاد کرده یا به روز رسانی نماید.
نحوه کار با model binder را در متد Login کنترلر فوق می‌توانید مشاهده کنید. بر روی return View آن یک breakpoint قرار دهید. فرم سوم را به سرور ارسال کنید و سپس در VS.NET خواص شیء ساخته شده را در حین دیباگ برنامه، بررسی نمائید.
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که از چندین پارامتر استفاده کنید یا اینکه کلا یک شیء را به عنوان پارامتر معرفی نمائید. فریم ورک سعی می‌کند اندکی هوش به خرج داده و مقادیر ارسالی به سرور را به پارامترهای تعریفی، حتی به خواص اشیاء این پارامترهای تعریف شده، نگاشت کند.

در ASP.NET MVC سه نوع Model binder وجود دارند:
1) Model binder پیش فرض که توضیحات آن به همراه مثالی ارائه شد.
2) Form collection model binder که در ادامه توضیحات آن‌را مشاهده خواهید نمود.
3) HTTP posted file base model binder که توضیحات آن به قسمت بعدی موکول می‌شود.

یک نکته:
اولین متد LoginResult کنترلر را به نحو زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد:
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithFormCollection")]
public ActionResult LoginResult(FormCollection collection)
{
string name = collection["name"];
string password = collection["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

در اینجا FormCollection به صورت خودکار بر اساس مقادیر ارسالی به سرور توسط فریم ورک تشکیل می‌شود (FormCollection هم یک نوع model binder ساده است) و اساسا یک NameValueCollection می‌باشد.
بدیهی است در این حالت باید نگاشت مقادیر دریافتی، به متغیرهای متناظر با آن‌ها، دستی انجام شود (مانند مثال فوق) یا اینکه می‌توان از متد UpdateModel کلاس Controller هم استفاده کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateFormCollection(FormCollection collection)
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account, collection.ToValueProvider());

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

متد توکار UpdateModel، به صورت خودکار اطلاعات FormCollection دریافتی را به شیء مورد نظر، نگاشت می‌کند.
همچنین باید عنوان کرد که متد UpdateModel، در پشت صحنه از اطلاعات Model binder پیش فرض و هر نوع Model binder سفارشی که ایجاد کنیم استفاده می‌کند. به این ترتیب زمانیکه از این متد استفاده می‌کنیم، اصلا نیازی به استفاده از FormCollection نیست و متد بدون آرگومان زیر هم به خوبی کار خواهد کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateModel()
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account);

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

استفاده از model binderها همینجا به پایان نمی‌رسد. نکات تکمیلی آن‌ها در قسمت بعدی بررسی خواهند شد.

مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت پنجم
یکی دیگر از کاربردهای Action و Func، امکان حذف و بازنویسی switch statements بسیار حجیم و طولانی به نحوی شکیل است؛ و در ادامه این نوع Refactoring را بررسی خواهیم کرد.
در ابتدا مثال زیر را که از یک سوئیچ، برای انتخاب نوع حرکت و اعمال آن استفاده می‌کند، در نظر بگیرید:
using System;

namespace ActionFuncSamples
{
    public enum Direction
    {
        Up,
        Down,
        Left,
        Right
    }

    public class Sample5
    {
        public void Move(Direction direction)
        {
            switch (direction)
            {
                case Direction.Up: 
                    MoveUp();
                    break;

                case Direction.Down: 
                    MoveDown();
                    break;

                case Direction.Left: 
                    MoveLeft();
                    break;

                case Direction.Right:
                    MoveRight();
                    break;
            }
        }

        private void MoveRight()
        {
            Console.WriteLine("MoveRight");
        }

        private void MoveLeft()
        {
            Console.WriteLine("MoveLeft");
        }

        private void MoveDown()
        {
            Console.WriteLine("MoveDown");
        }

        private void MoveUp()
        {
            Console.WriteLine("MoveUp");
        }
    }
}
یک کلاس ساده که بر اساس مقدار enum دریافتی، حرکت به چهار جهت را سبب خواهد شد. اکنون می‌خواهیم با استفاده از Actionها نحوه تعریف متدهای حرکت را به فراخوان واگذار (کلاسی بسته برای تغییر اما باز برای توسعه) و به علاوه switch را نیز کلا حذف کنیم:
    public interface IMove
    {
        Dictionary<Direction, Action> MoveMap { get; }
    }

    public class Move : IMove
    {
        public Dictionary<Direction, Action> MoveMap
        {
            get
            {
                return new Dictionary<Direction, Action>
               {
                    { Direction.Up, MoveUp},
                    { Direction.Down, MoveDown},
                    { Direction.Left, MoveLeft},
                    { Direction.Right, MoveRight}
               };
            }
        }

        private void MoveRight()
        {
            Console.WriteLine("MoveRight");
        }

        private void MoveLeft()
        {
            Console.WriteLine("MoveLeft");
        }

        private void MoveDown()
        {
            Console.WriteLine("MoveDown");
        }

        private void MoveUp()
        {
            Console.WriteLine("MoveUp");
        }
    }

    public class Sample5
    {
        public void NewMove(IMove move, Direction dirction)
        {
            foreach (var item in move.MoveMap)
            {
                if (item.Key == dirction)
                {
                    item.Value(); //run action
                    return;
                }
            }
        }

توضیحات:

استفاده از Dictionary برای حذف سوئیچ بسیار مرسوم است. خصوصا زمانیکه توسط switch صرفا قرار است یک مقدار ساده بازگشت داده شود. در این حالت می‌توان کل سوئیچ را حذف کرد. case‌های آن تبدیل به keyهای یک Dictionary و مقادیری که باید بازگشت دهد، تبدیل به valueهای متناظر خواهند شد.
اما در اینجا مساله اندکی متفاوت است و خروجی خاصی مد نظر نیست؛ بلکه در هر قسمت قرار است کار مفروضی انجام شود. بنابراین اینبار کلیدهای Dictionary بازهم بر اساس مقادیر caseهای تعریف شده (در اینجا enum ایی به نام Direction) و مقادیر آن نیز Action تعریف خواهند شد. همچنین برای اینکه بتوان امکان تعریف قالبی (کلاسی) را برای تعاریف متدهای متناظر با اعضای enum نیز میسر کرد، این Dictionary را در یک interface قرار داده‌ایم تا کلاس‌های پیاده سازی کننده آن، تعریف متدها را نیز دربر داشته باشند.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار تعاریف متدهای Move از کلاس Sample5 خارج شده‌اند، به علاوه برای دسترسی به آن‌ها نیز switch ایی تعریف نشده و از Action استفاده شده است.
نهایتا اینبار متد جدید Move تعریف شده، با اینترفیس IMove کار می‌کند که یک Dictionary حاوی متدهای متناظر با اعضای enum جهت را ارائه می‌دهد.


یک نکته تکمیلی
:
متد NewMove را به شکل‌های زیر نیز می‌توان پیاده سازی کرد:
// or ...
move.MoveMap[dirction]();

// or ...
Action action;
if(move.MoveMap.TryGetValue(dirction, out action))
   action();


مطالب
اشیاء Enumerable و Enumerator و استفاده از قابلیت‌های yield (قسمت دوم)
در مطلب قبل متوجه شدیم که Enumerable و Enumerator چه چیزی هستند و آن‌ها را چگونه می‌سازند. در انتهای آن مطلب نیز قطعه کدی وجود داشت که در آن دیدیم چگونه یک شئ Enumerable می‌تواند در عملیاتی نسبتاً پیچیده یک شئ Enumerator ایجاد کند.
حال می‌خواهیم قابلیت زبانی‌ای را بررسی کنیم که در اصل مشابه همین کاری که ما انجام دادیم یعنی ایجاد شئ جداگانهٔ Enumerator و برگرداندن یک نمونه از آن در زمانی که ما GetEnumerator را از Enumerableمان فراخوانی می‌کنیم را انجام می‌دهد.

yield و نحوهٔ پیاده‌سازی آن

در اینجا قطعه کدی قرار دارد که در اصل جایگزین دو کلاسی‌است که در انتهای مطلب قبل قرار داشت که به کمک قابلیت yield آن را بازنویسی کرده‌ایم:
    public class ArrayEnumerable<T> : IEnumerable<T>
    {
        T[] _array;
        public ArrayEnumerable(T[] array)
        {
            _array = array;
        }


        public IEnumerator<T> GetEnumerator()
        {
            int index = 0;
            while (index < _array.Length)
            {
                yield return _array[index];
                index++;
            }
            yield break;
        }

        System.Collections.IEnumerator System.Collections.IEnumerable.GetEnumerator()
        {
            return GetEnumerator();
        }
    }
(yield break در اینجا مانند return در یک تابع/متد با نوع خروجی void اضافی‌است و فقط برای آشنایی با syntax دومی که yield در سی‌شارپ پشتیبانی می‌کند قرار داده شده‌است)

همانطور که می‌بینیم کد قبلی ما به مقدار بسیاری ساده‌تر و خواناتر شد و برای فهم آن کافی است که مفهوم yield را بدانیم.

yield به معنای برآوردن یا ارائه‌کردن کلید واژه‌ای است که می‌توان آن را اینگونه تصور کرد که با هر با صدا زده‌شدن کد را متوقف می‌کند و نتیجه‌ای را برمی‌گرداند و با درخواست ما برای ادامهٔ کار (با MoveNext) کار خود را از همان جای متوقف شده ادامه می‌دهد.

حالا اگر کمی دقیقتر باشیم سوالی که باید برای ما پیش بیاید این است که آیا CLR خود yield را پشیبانی می‌کند؟
این قطعه کدی است که با کمک بازگردانی مجدد همین کلاس به زبان سی‌شارپ دیده می‌شود:
public class ArrayEnumerable<T> : IEnumerable<T>, IEnumerable
{
    // Fields
    private T[] _array;

    // Methods
    public ArrayEnumerable(T[] array)
    {
        this._array = array;
    }

    public IEnumerator<T> GetEnumerator()
    {
        return new <GetEnumerator>d__0(0);
    }

    IEnumerator IEnumerable.GetEnumerator()
    {
        return this.GetEnumerator();
    }

    // Nested Types
    [CompilerGenerated]
    private sealed class <GetEnumerator>d__0 : IEnumerator<T>, IEnumerator, IDisposable
    {
        // Fields
        private int <>1__state;
        private T <>2__current;
        public ArrayEnumerable<T> <>4__this;
        public int <index>5__1;

        // Methods
        [DebuggerHidden]
        public <GetEnumerator>d__0(int <>1__state)
        {
            this.<>1__state = <>1__state;
        }

        private bool MoveNext()
        {
            switch (this.<>1__state)
            {
                case 0:
                    this.<>1__state = -1;
                    this.<index>5__1 = 0;
                    while (this.<index>5__1 < ArrayEnumerable<T>._array.Length)
                    {
                        this.<>2__current = ArrayEnumerable<T>._array[this.<index>5__1];
                        this.<>1__state = 1;
                        return true;
                    Label_0050:
                        this.<>1__state = -1;
                        this.<index>5__1++;
                    }
                    break;

                case 1:
                    goto Label_0050;
            }
            return false;
        }

        [DebuggerHidden]
        void IEnumerator.Reset()
        {
            throw new NotSupportedException();
        }

        void IDisposable.Dispose()
        {
        }

        // Properties
        T IEnumerator<T>.Current
        {
            [DebuggerHidden]
            get
            {
                return this.<>2__current;
            }
        }

        object IEnumerator.Current
        {
            [DebuggerHidden]
            get
            {
                return this.<>2__current;
            }
        }
    }
}
(توجه: برای خواندن این کد، <...>ها را نادیده بگیرید، اینها هیچ وظیفهٔ خاصی ندارند و کار خاصی نمی‌کنند)
این کد را که البته چندان خوانا نیست اگر با کد انتهای مطلب قبل مقایسه کنید متوجه می‌شوید که دارای اشتراک‌هایی‌است. در آن مثال نیز شئ Enumerable یک شئ جداگانه بود (در اینجا یک کلاس درونی است) که هنگامی که GetEnumerator را صدا می‌زدیم نمونه‌ای از آن ایجاد می‌شد و بازگردانیده می‌شد.

در این کد کامپایلر وضعیت‌های مختلفی که برای توقف و ادامهٔ کار MoveNext که مهم‌ترین بخش کد هست را با کمک ترکیبی از switch case و goto پیاده‌سازی کرده‌است که با کمی دقت می‌توانید متوجه منطق آن شوید :)

ممکن است به نظرتان برسد که این قطعه کد از نظر (حداقل نامگذاری) در سی‌شارپ صحیح نیست. اینگونه نامگذاری‌ها که از نظر CLR (و زبان IL) درست ولی از نظر زبان سطح بالا نادرست هستند باعث می‌شوند که از هرگونه برخورد نامی احتمالی با نام‌های معتبر تعریف شده توسط کاربر جلوگیری شود.

احتمالاً اگر پیش‌زمینه نسبت به این مطلب داشته باشید با خود خواهید گفت که «این که واضح بود، اصلاً وظیفهٔ ماشین در سطح پایین نیست که چنین عملی را پشتیبانی کند». واضح‌بودن این موضوع برای شما شاید به این دلیل باشد که پیاده‌سازی yield را قبلاً جای دیگری ندیده‌اید. برای درک این مطلب در اینجا نحوهٔ پیاده‌سازی yield را در پایتون بررسی می‌کنیم.
def array_iterator(array):
    length = len(array)
    index = 0
    while index < length:
        yield array[index]
        index = index + 1
اگر کد مفسر پایتون را برای این generator بررسی کنیم متوجه می‌شویم که پایتون دارای عملگر خاصی در سطح ماشین برای yield است:
>>> import dis
>>> dis.dis(array_iterator)
  2           0 LOAD_GLOBAL              0 (len)
              3 LOAD_FAST                0 (array)
              6 CALL_FUNCTION            1
              9 STORE_FAST               1 (length)

  3          12 LOAD_CONST               1 (0)
             15 STORE_FAST               2 (index)

  4          18 SETUP_LOOP              35 (to 56)
        >>   21 LOAD_FAST                2 (index)
             24 LOAD_FAST                1 (length)
             27 COMPARE_OP               0 (<)
             30 POP_JUMP_IF_FALSE       55

  5          33 LOAD_FAST                0 (array)
             36 LOAD_FAST                2 (index)
             39 BINARY_SUBSCR
             40 YIELD_VALUE
             41 POP_TOP

  6          42 LOAD_FAST                2 (index)
             45 LOAD_CONST               2 (1)
             48 BINARY_ADD
             49 STORE_FAST               2 (index)
             52 JUMP_ABSOLUTE           21
        >>   55 POP_BLOCK
        >>   56 LOAD_CONST               0 (None)
             59 RETURN_VALUE 
همانطور که می‌بینیم پایتون دارای عملگر خاصی برای پیاده‌سازی yield بوده و به مانند سی‌شارپ از قابلیت‌های قبلی ماشین برای پیاده‌سازی yield استفاده نکرده‌است.
yield و iteratorها قابلیت‌های زیادی را در اختیار برنامه‌نویسان قرار می‌دهند. برنامه‌نویسی async یکی از این قابلیت‌هاست. پیوندهای ابتدای مقالهٔ اول را در این زمینه مطالعه کنید (البته با ورود دات‌نت ۴.۵ شیوهٔ دیگری نیز برای برنامه‌نویسی async ایجاد شده). از قابلیت‌های دیگر طراحی سادهٔ یک ماشین حالت است.
کد زیر ساده‌ترین حالت یک ماشین حالت را نمایش می‌دهد که به کمک قابلیت yield ساده‌تر پیاده‌سازی شده‌است:
    public class SimpleStateMachine : IEnumerable<bool>
    {
        public IEnumerator<bool> GetEnumerator()
        {
            while (true)
            {
                yield return true;
                yield return false;
            }
        }

        System.Collections.IEnumerator System.Collections.IEnumerable.GetEnumerator()
        {
            return GetEnumerator();
        }
    }
(البته استفاده اینگونه از yield (در حلقهٔ بی‌نهایت) خطرناک است و ممکن است برنامه‌تان را در اثر بی‌دقتی قفل کنید، حداقل به همین دلیل بهتر است همیشه چنین اشیائی دارای محدودیت باشند.)
می‌توانید از SimpleStateMachine به این شکل استفاده کنید:
new SimpleStateMachine().Take(20).ToList().ForEach(x => Console.WriteLine(x));
 که ۲۰ حالت از این ماشین حالت را چاپ خواهد کرد که البته اگر Take را قرار نمی‌دادیم برنامه را قفل می‌کرد.
مطالب
EF Code First #13

استفاده مستقیم از عبارات SQL در EF Code first

طراحی اکثر ORMهای موجود به نحوی است که برنامه نهایی شما را مستقل از بانک اطلاعاتی کنند و این پروایدر نهایی است که معادل‌های صحیح بسیاری از توابع توکار بانک اطلاعاتی مورد استفاده را در اختیار EF قرار می‌دهد. برای مثال در یک بانک اطلاعاتی تابعی به نام substr تعریف شده، در بانک اطلاعاتی دیگری همین تابع substring نام دارد. اگر برنامه را به کمک کوئری‌های LINQ تهیه کنیم، نهایتا پروایدر نهایی مخصوص بانک اطلاعاتی مورد استفاده است که این معادل‌ها را در اختیار EF قرار می‌دهد و برنامه بدون مشکل کار خواهد کرد. اما یک سری از موارد شاید معادلی در سایر بانک‌های اطلاعاتی نداشته باشند؛ برای مثال رویه‌های ذخیره شده یا توابع تعریف شده توسط کاربر. امکان استفاده از یک چنین توانایی‌هایی نیز با اجرای مستقیم عبارات SQL در EF Code first پیش بینی شده و بدیهی است در این حالت برنامه به یک بانک اطلاعاتی خاص گره خواهد خورد؛ همچنین مزیت استفاده از کوئری‌های Strongly typed تحت نظر کامپایلر را نیز از دست خواهیم داد. به علاوه باید به یک سری مسایل امنیتی نیز دقت داشت که در ادامه بررسی خواهند شد.


کلاس‌های مدل مثال جاری

در مثال جاری قصد داریم نحوه استفاده از رویه‌های ذخیره شده و توابع تعریف شده توسط کاربر مخصوص SQL Server را بررسی کنیم. در اینجا کلاس‌های پزشک و بیماران او، کلاس‌های مدل برنامه را تشکیل می‌دهند:

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample08.DomainClasses
{
public class Doctor
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }

public virtual ICollection<Patient> Patients { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample08.DomainClasses
{
public class Patient
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }

public virtual Doctor Doctor { set; get; }
}
}

کلاس Context برنامه به نحو زیر تعریف شده:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample08.DomainClasses;

namespace EF_Sample08.DataLayer.Context
{
public class Sample08Context : DbContext
{
public DbSet<Doctor> Doctors { set; get; }
public DbSet<Patient> Patients { set; get; }
}
}

و اینبار کلاس DbMigrationsConfiguration تعریف شده اندکی با مثال‌های قبلی متفاوت است:

using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample08.DomainClasses;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample08.DataLayer.Context
{
public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample08Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample08Context context)
{
addData(context);
addSP(context);
addFn(context);
base.Seed(context);
}

private static void addData(Sample08Context context)
{
var patient1 = new Patient { Name = "p1" };
var patient2 = new Patient { Name = "p2" };
var doctor1 = new Doctor { Name = "doc1", Patients = new List<Patient> { patient1, patient2 } };
context.Doctors.Add(doctor1);
}

private static void addFn(Sample08Context context)
{
context.Database.ExecuteSqlCommand(
@"IF EXISTS (SELECT * FROM sys.objects WHERE object_id = OBJECT_ID(N'[dbo].[FindDoctorPatientsCount]')
AND type in (N'FN', N'IF', N'TF', N'FS', N'FT'))
DROP FUNCTION [dbo].[FindDoctorPatientsCount]");
context.Database.ExecuteSqlCommand(
@"CREATE FUNCTION FindDoctorPatientsCount(@Doctor_Id INT)
RETURNS INT
BEGIN
RETURN
(
SELECT COUNT(*)
FROM Patients
WHERE Doctor_Id = @Doctor_Id
);
END");
}

private static void addSP(Sample08Context context)
{
context.Database.ExecuteSqlCommand(
@"IF EXISTS (SELECT * FROM sys.objects WHERE object_id = OBJECT_ID(N'[dbo].[FindDoctorsStartWith]')
AND type in (N'P', N'PC'))
DROP PROCEDURE [dbo].[FindDoctorsStartWith]
");
context.Database.ExecuteSqlCommand(
@"CREATE PROCEDURE FindDoctorsStartWith(@name NVARCHAR(400))
AS
SELECT *
FROM Doctors
WHERE [Name] LIKE @name + '%'");
}
}
}

در اینجا از متد Seed علاوه بر مقدار دهی اولیه جداول، برای تعریف یک رویه ذخیره شده به نام FindDoctorsStartWith و یک تابع سفارشی به نام FindDoctorPatientsCount نیز استفاده شده است. متد context.Database.ExecuteSqlCommand مستقیما یک عبارت SQL را بر روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌کند.

در ادامه کدهای کامل برنامه نهایی را ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Objects.SqlClient;
using System.Data.SqlClient;
using System.Linq;
using EF_Sample08.DataLayer.Context;
using EF_Sample08.DomainClasses;

namespace EF_Sample08
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample08Context, Configuration>());

using (var db = new Sample08Context())
{
runSp(db);
runFn(db);
usingSqlFunctions(db);
}
}

private static void usingSqlFunctions(Sample08Context db)
{
var doctorsWithNumericNameList = db.Doctors.Where(x => SqlFunctions.IsNumeric(x.Name) == 1).ToList();
if (doctorsWithNumericNameList.Any())
{
//do something
}
}

private static void runFn(Sample08Context db)
{
var doctorIdParameter = new SqlParameter
{
ParameterName = "@doctor_id",
Value = 1,
SqlDbType = SqlDbType.Int
};
var patientsCount = db.Database.SqlQuery<int>("select dbo.FindDoctorPatientsCount(@doctor_id)", doctorIdParameter).FirstOrDefault();
Console.WriteLine(patientsCount);
}

private static void runSp(Sample08Context db)
{
var nameParameter = new SqlParameter
{
ParameterName = "@name",
Value = "doc",
Direction = ParameterDirection.Input,
SqlDbType = SqlDbType.NVarChar
};
var doctors = db.Database.SqlQuery<Doctor>("exec FindDoctorsStartWith @name", nameParameter).ToList();
if (doctors.Any())
{
foreach (var item in doctors)
{
Console.WriteLine(item.Name);
}
}
}
}
}

توضیحات

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای اجرای مستقیم یک عبارت SQL صرفنظر از اینکه یک رویه ذخیره شده است یا یک تابع و یا یک کوئری معمولی، باید از متد db.Database.SqlQuery استفاده کرد. خروجی این متد از نوع IEnumerable است و این توانایی را دارد که رکوردهای بازگشت داده شده از بانک اطلاعاتی را به خواص یک کلاس به صورت خودکار نگاشت کند.
پارامتر اول متد db.Database.SqlQuery، عبارت SQL مورد نظر است. پارامتر دوم آن باید توسط وهله‌هایی از کلاس SqlParameter مقدار دهی شود. به کمک SqlParameter نام پارامتر مورد استفاده، مقدار و نوع آن مشخص می‌گردد. همچنین Direction آن نیز برای استفاده از رویه‌های ذخیره شده ویژه‌ای که دارای پارامتری از نوع out هستند درنظر گرفته شده است.

چند نکته

- در متد runSp فوق، متد الحاقی ToList را حذف کرده و برنامه را اجرا کنید. بلافاصله پیغام خطای «The SqlParameter is already contained by another SqlParameterCollection.» ظاهر خواهد شد. علت هم این است که با بکارگیری متد ToList، تمام عملیات یکبار انجام شده و نتیجه بازگشت داده می‌شود اما اگر به صورت مستقیم از خروجی IEnumerable آن استفاده کنیم، در حلقه foreach تعریف شده، ممکن است این فراخوانی چندبار انجام شود. به همین جهت ذکر متد ToList در اینجا ضروری است.

- عنوان شد که در اینجا باید به مسایل امنیتی دقت داشت. بدیهی است امکان نوشتن یک چنین کوئری‌هایی نیز وجود دارد:

db.Database.SqlQuery<Doctor>("exec FindDoctorsStartWith "+ txtName.Text, nameParameter).ToList()

در این حالت به ظاهر مشغول به استفاده از رویه‌های ذخیره شده‌ای هستیم که عنوان می‌شود در برابر حملات تزریق SQL در امان هستند، اما چون در کدهای ما به نحو ناصحیحی با جمع زدن رشته‌ها مقدار دهی شده است، برنامه و بانک اطلاعاتی دیگر در امان نخواهند بود. بنابراین در این حالت استفاده از پارامترها را نباید فراموش کرد.
زمانیکه از کوئری‌های LINQ استفاده می‌شود تمام این مسایل توسط EF مدیریت خواهد شد. اما اگر قصد دارید مستقیما عبارات SQL را فراخوانی کنید، تامین امنیت برنامه به عهده خودتان خواهد بود.

- در متد usingSqlFunctions از SqlFunctions.IsNumeric استفاده شده است. این مورد مختص به SQL Server است و امکان استفاده از توابع توکار ویژه SQL Server را در کوئری‌های LINQ برنامه فراهم می‌سازد. برای مثال متدالحاقی از پیش تعریف شده‌ای به نام IsNumeric به صورت مستقیم در دسترس نیست، اما به کمک کلاس SqlFunctions این تابع و بسیاری از توابع دیگر توکار SQL Server قابل استفاده خواهند بود.
اگر علاقمند هستید که لیست این توابع را مشاهده کنید، در ویژوال استودیو بر روی SqlFunctions کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید.


نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing

یک نکته‌ی تکمیلی: تاثیر فراخوانی متد AsNoTracking بر روی کوئری‌های خود ارجاعی

همانطور که در مطلب «مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first» هم مشاهده کردید، خود EF، قابلیت تشکیل درخت نهایی خود ارجاع دهنده را دارد و به این ترتیب کوئری گرفتن از نتیجه‌ی آن، بسیار ساده می‌شود. اما ... اگر در این بین، از متد AsNoTracking برای بهینه سازی، کاهش میزان حافظه و حذف پروکسی‌های ردیابی تغییرات EF استفاده شود، دیگر این درخت خودکار، تشکیل نخواهد شد. برای پوشش این حالت می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

الف) تشکیل یک کلاس پایه برای تعریف ساده‌تر و مشخص رابطه‌های خود ارجاعی

public abstract class BaseEntity
{
    public int Id { get; set; }
}

public abstract class BaseSelfReferencingEntity<TSelfEntity> : BaseEntity
    where TSelfEntity : BaseEntity
{
    public virtual TSelfEntity? Reply { set; get; }

    public int? ReplyId { get; set; }

    public virtual ICollection<TSelfEntity>? Children { get; set; }
}

که ساختار معرفی شده‌ی در اینجا، با توضیحات موجود در متن، انطباق دارد.

ب) پر کردن درخت نهایی حاصل به صورت دستی:

چون دیگر EF این درخت را برای ما تشکیل نمی‌دهد، اکنون باید خودمان کار تشکیل آن‌را به صورت زیر انجام دهیم:

public static class SelfReferencingExtensions
{ 
    public static List<TEntity> ToSelfReferencingTree<TEntity>(this ICollection<TEntity>? originalList)
        where TEntity : BaseSelfReferencingEntity<TEntity>
    {
        var results = new List<TEntity>();

        if (originalList is null || originalList.Count == 0)
        {
            return results;
        }

        foreach (var rootItem in originalList.Where(x => !x.ReplyId.HasValue))
        {
            results.Add(rootItem);
            AppendChildren(originalList, rootItem);
        }

        return results;
    }

    private static void AppendChildren<TEntity>(ICollection<TEntity> originalList, TEntity parentItem)
        where TEntity : BaseSelfReferencingEntity<TEntity>
    {
        foreach (var kid in originalList.Where(x => x.ReplyId.HasValue && x.ReplyId.Value == parentItem.Id))
        {
            parentItem.Children ??= new List<TEntity>();
            parentItem.Children.Add(kid);
            AppendChildren(originalList, kid);
        }
    }
}

در اینجا کار تشکیل درخت نهایی، با استفاده از یک متد بازگشتی، انجام می‌شود.

پس از این مقدمات، نحوه‌ی استفاده از آن به صورت زیر است:

var comments = await _comments.AsNoTracking()
            .Where(x => x.ParentId == postId)
            .OrderBy(x => x.Id)
            .Take(count)
            .ToListAsync();

var commentsTree = comments.ToSelfReferencingTree();

کوئری نویسی ابتدایی آن، کاملا استاندارد و بدون هیچگونه نکته‌ی خاصی است. ابتدا تمام نظرات یک مطلب (به صورت AsNoTracking) بازگشت داده می‌شوند و سپس متد ToSelfReferencingTree کار اتصالات نهایی درخت پاسخ‌ها را به صورت خودکار انجام می‌دهد.

مطالب دوره‌ها
آشنایی با نحوه ایجاد یک IoC Container
قبل از اینکه وارد بحث استفاده از کتابخانه‌های بسیار غنی IoC Container موجود شویم، بهتر است یک نمونه ساده آن‌ها را طراحی کنیم تا بهتر بتوان با عملکرد و ساختار درونی آن‌ها آشنا شد.


IoC Container چیست؟

IoC Container، فریم ورکی است برای انجام تزریق وابستگی‌ها. در این فریم ورک امکان تنظیم اولیه وابستگی‌های سیستم وجود دارد. برای مثال زمانیکه برنامه از یک IoC Container، نوع اینترفیس خاصی را درخواست می‌کند، این فریم ورک با توجه به تنظیمات اولیه‌اش، کلاسی مشخص را بازگشت خواهد داد.
IoC Containerهای قدیمی‌تر، برای انجام تنظیمات اولیه خود از فایل‌های کانفیگ استفاده می‌کردند. نمونه‌های جدیدتر آن‌ها از روش‌های Fluent interfaces برای مشخص سازی تنظیمات خود بهره می‌برند.

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
در این بین زنجیره‌ی وابستگی‌های مورد نیاز نیز وهله سازی خواهند شد. برای مثال اگر وابستگی اول به وابستگی دوم برای وهله سازی نیاز دارد، کار وهله سازی وابستگی‌های وابستگی دوم نیز به صورت خودکار انجام خواهند شد. (این موردی است که بسیاری از تازه واردان به این بحث تا یکبار آن‌را امتحان نکنند باور نخواهند کرد!)
ج) سپس کد فراخوان وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و سپس شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.


در تصویر فوق محل قرارگیری یک IOC Container را مشاهده می‌کنید. یک IOC Container در مورد تمام وابستگی‌های مورد نیاز، اطلاعات لازم را دارد. همچنین این فریم ورک در مورد کلاسی که قرار است از وابستگی‌های سیستم استفاده نماید نیز مطلع است؛ به این ترتیب می‌تواند به صورت خودکار در زمان وهله سازی آن، نوع‌های وابستگی‌های مورد نیاز آن‌را در اختیارش قرار دهد.
برای مثال در اینجا MyClass، وابستگی مشخص شده در سازنده خود را به نام IDependency از IOC Container درخواست می‌کند. سپس این IOC Container بر اساس تنظیمات اولیه خود، یکی از وابستگی‌های A یا B را بازگشت خواهد داد.


آغاز به کار ساخت یک IOC Container نمونه

در ابتدا کدهای آغازین مثال بحث جاری را در نظر بگیرید:
using System;

namespace DI01
{
    public interface ICreditCard
    {
        string Charge();
    }

    public class Visa : ICreditCard
    {
        public string Charge()
        {
            return "Charging with the Visa!";
        }
    }

    public class MasterCard : ICreditCard
    {
        public string Charge()
        {
            return "Swiping the MasterCard!";
        }
    }

    public class Shopper
    {
        private readonly ICreditCard creditCard;

        public Shopper(ICreditCard creditCard)
        {
            this.creditCard = creditCard;
        }

        public void Charge()
        {
            var chargeMessage = creditCard.Charge();
            Console.WriteLine(chargeMessage);
        }
    }    
}
در اینجا وابستگی‌های کلاس خریدار از طریق سازنده آن که متداول‌ترین روش تزریق وابستگی‌ها است، در اختیار آن قرار خواهد گرفت. یک اینترفیس کردیت کارت تعریف شده‌است به همراه دو پیاده سازی نمونه آن مانند مسترکارت و ویزا کارت. ساده‌ترین نوع فراخوانی آن نیز می‌تواند مانند کدهای ذیل باشد (تزریق وابستگی‌های دستی):
 var shopper = new Shopper(new Visa());
shopper.Charge();
در ادامه قصد داریم این فراخوانی‌ها را اندکی هوشمندتر کنیم تا بتوان بر اساس تنظیمات برنامه، کار تزریق وابستگی‌ها صورت گیرد و به سادگی بتوان اینترفیس‌های متفاوتی را در اینجا درخواست و مورد استفاده قرار داد. اینجا است که به اولین IoC Container خود خواهیم رسید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace DI01
{
    public class Resolver
    {
        //کار ذخیره سازی و نگاشت از یک نوع به نوعی دیگر در اینجا توسط این دیکشنری انجام خواهد شد
        private Dictionary<Type, Type> dependencyMap = new Dictionary<Type, Type>();

        /// <summary>
        /// یک نوع خاص از آن درخواست شده و سپس بر اساس تنظیمات برنامه، کار وهله سازی
        /// نمونه معادل آن صورت خواهد گرفت
        /// </summary>
        public T Resolve<T>()
        {
            return (T)Resolve(typeof(T));
        }

        private object Resolve(Type typeToResolve)
        {
            Type resolvedType;

            // ابتدا بررسی می‌شود که آیا در تنظیمات برنامه نگاشت متناظری برای نوع درخواستی وجود دارد؟
            if (!dependencyMap.TryGetValue(typeToResolve, out resolvedType))
            {
                //اگر خیر، کار متوقف خواهد شد
                throw new Exception(string.Format("Could not resolve type {0}", typeToResolve.FullName));
            }

            var firstConstructor = resolvedType.GetConstructors().First();
            var constructorParameters = firstConstructor.GetParameters();
            // در ادامه اگر این نوع، دارای سازنده‌ی بدون پارامتری است
            // بلافاصله وهله سازی خواهد شد
            if (!constructorParameters.Any())
                return Activator.CreateInstance(resolvedType);


            var parameters = new List<object>();
            foreach (var parameterToResolve in constructorParameters)
            {
                // در اینجا یک فراخوانی بازگشتی صورت گرفته است برای وهله سازی
                // خودکار پارامترهای مختلف سازنده یک کلاس
                parameters.Add(Resolve(parameterToResolve.ParameterType));
            }            
            return firstConstructor.Invoke(parameters.ToArray());
        }

        public void Register<TFrom, TTo>()
        {
            dependencyMap.Add(typeof(TFrom), typeof(TTo));
        }
    }
}
در اینجا کدهای کلاس Resolver یا همان IoC Container ابتدایی بحث را مشاهده می‌کنید. توضیحات قسمت‌های مختلف آن به صورت کامنت ارائه شده‌اند.
 var resolver = new Resolver();
//تنظیمات اولیه
resolver.Register<Shopper, Shopper>();
resolver.Register<ICreditCard, Visa>();
//تزریق وابستگی‌ها و وهله سازی
var shopper = resolver.Resolve<Shopper>();
shopper.Charge();
در ادامه نحوه استفاده از IoC Container ایجاد شده را مشاهده می‌کنید.
ابتدا کار تعاریف نگاشت‌های اولیه انجام می‌شود. در این صورت زمانیکه متد Resolve فراخوانی می‌گردد، نوع درخواستی آن به همراه سازنده دارای آرگومانی از نوع ICreditCard وهله سازی شده و بازگشت داده خواهد شد. سپس با در دست داشتن یک وهله آماده، متد Charge آن‌را فراخوانی خواهیم کرد.


بررسی نحوه استفاده از Microsoft Unity به عنوان یک IoC Container

Unity چیست؟

Unity یک فریم ورک IoC Container تهیه شده توسط مایکروسافت می‌باشد که آن‌را به عنوان جزئی از Enterprise Library خود قرار داده است. بنابراین برای دریافت آن یا می‌توان کل مجموعه Enterprise Library را دریافت کرد و یا به صورت مجزا به عنوان یک بسته نیوگت نیز قابل تهیه است.
برای این منظور در خط فرمان پاورشل نیوگت در VS.NET دستور ذیل را اجرا کنید:
 PM> Install-Package Unity

پیاده سازی مثال خریدار توسط Unity

همان مثال قسمت قبل را درنظر بگیرید. قصد داریم اینبار بجای IoC Container دست سازی که تهیه شد، پیاده سازی آن‌را به کمک MS Unity انجام دهیم.
using Microsoft.Practices.Unity;

namespace DI02
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var container = new UnityContainer();

            container.RegisterType<ICreditCard, MasterCard>();

            var shopper = container.Resolve<Shopper>();
            shopper.Charge();
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، API آن بسیار شبیه به کلاس دست سازی است که در قسمت قبل تهیه کردیم.
مطابق کدهای فوق، ابتدا تنظیمات IoC Container انجام شده است. به آن اعلام کرده‌ایم که در صورت نیاز به ICreditCard، نوع MasterCard را یافته و وهله سازی کن. با این تفاوت که Unity هوشمند‌تر بوده و سطر مربوط به ثبت کلاس Shoper ایی را که در قسمت قبل انجام دادیم، در اینجا حذف شده است.
سپس به این IoC Container اعلام کرده‌ایم که نیاز به یک وهله از کلاس خریدار داریم. در اینجا Unity کار وهله سازی‌های خودکار وابستگی‌ها و تزریق آن‌ها را در سازنده کلاس خریدار انجام داده و نهایتا یک وهله قابل استفاده را در اختیار ادامه برنامه قرار خواهد داد.

یک نکته:
به صورت پیش فرض کار تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس‌ها به صورت خودکار انجام می‌شود. اگر نیاز به Setter injection و مقدار دهی خواص کلاس وجود داشت می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
 container.RegisterType<ICreditCard, MasterCard>(new InjectionProperty("propertyName", 5));
نام خاصیت و مقدار مورد نظر به عنوان پارامتر متد RegisterType باید تعریف شوند.


مدیریت طول عمر اشیاء در Unity

توسط یک IoC Container می‌توان یک وهله معمولی از شیءایی را درخواست کرد و یا حتی طول عمر این وهله را به صورت Singleton معرفی نمود (یک وهله در طول عمر کل برنامه). در Unity اگر تنظیم خاصی اعمال نشود، هربار که متد Resolve فراخوانی می‌گردد، یک وهله جدید را در اختیار ما قرار خواهد داد. اما اگر پارامتر متد RegisterType را با وهله‌ای از ContainerControlledLifetimeManager مقدار دهی کنیم:
 container.RegisterType<ICreditCard, MasterCard>(new ContainerControlledLifetimeManager());
از این پس با هربار فراخوانی متد Resolve، در صورت نیاز به وابستگی از نوع ICreditCard، تنها یک وهله مشترک از MasterCard ارائه خواهد شد.
حالت پیش فرض مورد استفاده، بدون ذکر پارامتر متد RegisterType، مقدار TransientLifetimeManager می‌باشد.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #18
- نیازی نیست تمام متدهای RoleProvider دات نت پیاده سازی شوند. برای یک برنامه پیاده سازی دو متد IsUserInRole، GetRolesForUser کافی است. 
- سپس دو کلاس Role و User را باید تعریف کنید. این دو رابطه many-to-many با هم دارند؛ یعنی هر کدام با یک ICollection به دیگری ارتباط پیدا می‌کنند. سپس این دو کلاس را در کلاس Context برنامه مطابق معمول توسط DbSetها در معرض دید EF قرار می‌دهید. مابقی آن کارکردن معمولی با این دو جدول اضافه شده به برنامه است:
    public class EfRolesService : IRolesService
    {
        readonly IUnitOfWork _uow;
        readonly IDbSet<Role> _roles;
        public EfRolesService(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _roles = _uow.Set<Role>();
        }

        public IList<Role> FindUserRoles(int userId)
        {
            var query = from role in _roles
                        from user in role.Users
                        where user.Id == userId
                        select role;

            return query.OrderBy(x => x.Name).ToList();
        }

        public string[] GetRolesForUser(int userId)
        {
            var roles = FindUserRoles(userId);
            if (roles == null || !roles.Any())
            {
                return new string[] { };
            }

            return roles.Select(x => x.Name).ToArray();
        }

        public bool IsUserInRole(int userId, string roleName)
        {
            var query = from role in _roles
                        where role.Name == roleName
                        from user in role.Users
                        where user.Id == userId
                        select role;
            var userRole = query.FirstOrDefault();
            return userRole != null;
        }
    }
و در این حالت CustomRoleProvider به صورت زیر خواهد بود. در این روش فرض شده حین لاگین، user.Id در FormsAuthentication.SetAuthCookie تنظیم می‌شود؛ یعنی userName در این RoleProvider به id آن تنظیم شده:
    public class CustomRoleProvider : RoleProvider
    {
        public override bool IsUserInRole(string username, string roleName)
        {
            // Since the role provider, in this case the CustomRoleProvider is instantiated by 
            // the ASP.NET framework the best solution is to use the service locator pattern. 
            // The service locator pattern is normally considered to be an anti-pattern but 
            // sometimes you have to be pragmatic and accept the limitation on the framework 
            // that is being used (in this case the ASP.NET framework).

            var rolesService = ObjectFactory.GetInstance<IRolesService>();
            return rolesService.IsUserInRole(username.ToInt(), roleName);
        }

        public override string[] GetRolesForUser(string username)
        {
            var rolesService = ObjectFactory.GetInstance<IRolesService>();
            return rolesService.GetRolesForUser(username.ToInt());
        }
// مابقی نیازی نیست پیاده سازی شوند
مطالب
آشنایی با الگوی طراحی Iterator
فرض کنید قبلا کلاسی بنام CollectionClass را داشته‌اید که در آن یک آرایه از نوع []String تعریف کرده‌اید. همچنین n تا کلاس هم دارید که از آرایه‌ی تعریف شده‌ی در CollectionClass استفاده می‌کنند. تا اینجا مشکلی نیست. مشکل زمانی شروع می‌شود که متوجه می‌شوید دیگر این آرایه کارآیی ندارد و باید آن را با <List<string جایگزین کنید. واضح است که نمی‌توانید همه کلاس‌هایی را که از CollectionClass استفاده کرده‌اند، بیابید و آنها را تغییر دهید؛ چرا که شاید برخی از کلاس‌ها اصلا در دسترس شما نباشند یا هر دلیل دیگری.
راهگشای این مشکل، استفاده از الگوی طراحی Iterator است. در این الگو، باید کلاس CollectionClass ابتدا واسط IEnumerable را پیاده سازی نماید. این واسط متدی بنام GetEnumerator دارد که می‌توان به کمک آن، درون آرایه یا هر نوع کالکشن دیگری حرکت کرده و آیتم‌های آن را برگرداند.(مطالعه بیشتر )
اول این الگو را پیاده سازی می‌کنیم و در ادامه توضیح می‌دهیم که چگونه مشکل ما را حل میکند:
ابتدا باید کلاس CollectionClass واسط IEnumerable را پیاده سازی نماید. در ادامه بدنه متد GetEnumerator را می‌نویسیم:
    public class CollectionClass : IEnumerable
    {
        private string[] mySet = { "Array of String 1", "Array of String 2", "Array of String 3" };
        public IEnumerator GetEnumerator()
        {
            //return arrayStrings.GetEnumerator(); 
            foreach (var element in mySet )
            {
                yield return element;
            }
        }
    }
در اینجا یک آرایه رشته‌ای را بنام mySet  تعریف کرده‌ایم و مقادیر مختلفی را در آن قرار داده‌ایم. سپس در متد GetEnumerator اعضای این آرایه را خوانده و return می‌کنیم.(yield چیست؟ )
وقتی از این کلاس می‌خواهیم استفاده کنیم، داریم:
CollectionClass c = new CollectionClass();
foreach (var element in c)
{
       Console.WriteLine(element);
}
در این حالت مهم نیست که مجموعه‌ی مورد نظر، آرایه هست یا هر نوع کالکشن دیگری. لذا وقتی بخواهیم نوع mySet را تغییر دهیم، نگران نخواهیم بود؛ چراکه فقط کافی‌است کلاس CollectionClass را تغییر دهیم. بصورت زیر:
 public class CollectionClass : IEnumerable
    {
        //private readonly string[] arrayStrings = { "Array of String 1", "Array of String 2", "Array of String 3" };
        private List<string> mySet= new List<string>() { "Array of String 1", "Array of String 2", "Array of String 3" }; 
        public IEnumerator GetEnumerator()
        {
            foreach (var element in mySet )
            {
                yield return element;
            }
        }
    }
نظرات مطالب
آشنایی با WPF قسمت پنجم : DataContext بخش اول
اگه درست منظورتون رو متوجه شدم باشم پاسخ شما در متن بالا قرار داره:
"در متد OnPropertyChanged در کنار پارامتر اول، ویژگی attribute به نام CallerMemberName را که در فضای نام system.runtime.compilerservice قرار دارد استفاده می‌کنیم (دات نت 4.5). این ویژگی، نام پراپرتی یا متدی که متد OnpropertyChnaged را صدا زده است، به دست می‌آورد. "
تعریف ویژگی CallermemberName قبل از پارامتر باعث می‌شود به طور خودکار نام پراپرتی Name به سمت متد ارسال شود. یعنی با کد زیر برابری خواهد کرد:
OnPropertyChanged("Name");
test-1da6cfbbddbf48e1bd8b88c0c24a2c7b.zip