اشتراک‌ها
پیاده سازی جستجو با Elastic search در ASP.NET Core

Elasticsearch یک موتور جست‌وجوی متن باز هست که به زبان جاوا نوشته شده و برای جست‌وجو از کتابخانه معروف Lucene استفاده می‌کند، با این تفاوت که پیچیدگی‌های Lucene رو پشت یک RESTful API ساده و منسجم پنهان کرده است. 

پیاده سازی جستجو با Elastic search در ASP.NET Core
نظرات مطالب
اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity
سلام مجدد؛ دو تا راهنمایی دیگه از دوستان می‌خواستم.
1- همانطور که عنوان شد برای راهکارهای single page app و راهکارهای صرفا WebApi بهتر است از روش jwt استفاده گردد. حالا اگر سیستم نرم افزاری ما ترکیبی باشه(ASS.NET MVC و WebApi و ...) آیا پیاده سازی و توسعه همین سیستم منطقی‌تر نیست؟
2- روال کاری که در ASP.NET Identity در اینجا و در مثال رسمی خود مایکروسافت هستش بصورت ثبت نام و فعال سازی احراز هویت دو مرحله ای بعد از ثبت نام و در کنترل پنل کاربر(User Profile) هستش. ولی اگه بخوایم راهکار ما بصورت ثبت نام کاربر(نام کاربری - رمز عبور - تلفن همراه و ...) باشه و پس از ثبت نام با ارسال کد فعال سازی به تلفن همراه یا ایمیل کاربر و وارد کردن این کد توسط کاربر در صفحه مخصوص خودش(Verify Code) باشه(سیستم احراز هویت برنامه هایی مثل تلگرام و ...) آیا تابع Register دوباره بازنویسی باید بشه(چه در MVC Controller چه در WebApi Controller) یا توابع جدیدی برای این کار تعریف بشه. البته خب فکر میکنم باید View Model‌های جدید تعریف بشه چون یه مقدار اون قسمت ViewModel‌های داخل پروژه(Register  و ...) برای بنده گنگ بود برای پیاده سازی این کار مثل FactorViewModel و  SendCodeViewModel.
ممنون میشم یه مقدار بنده رو راهنمایی کنید تو این مبحث یا اگه پیاده سازی و مثال خاصی با پیاده سازی در این زمینه می‌شناسید به بنده معرفی کنید.
مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.
مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت اول
مقدمه
اگر  قصد اجرای برخی کارها به صورت زمانبندی شده و در فواصل زمانی مشخص را دارید، این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید. کارهایی مانند ارسال خبرنامه، فرستادن SMS تبریک تولد یا هماهنگ سازی داده‌ها بین دو منبع داده از جمله اَعمالی هستند که باید به صورت زمانبندی شده انجام شوند.
کتابخانه‌ی Quartz.NET، از کتابخانه ای با نام Quartz و از زبان Java به NET. منتقل شده است. Quartz.NET، رایگان و باز متن است و از طریق آدرس http://quartznet.sourceforge.net در دسترس است. از طریق NuGet نیز می‌توانید با تایپ عبارت quartz در فرم مربوطه، این کتابخانه را نصب کنید. این کتابخانه را در برنامه‌های Desktop و Web (حتی یک Shared Server) تست کردم و به خوبی انجام وظیفه می‌کند.

شروع کار با Quartz.NET
ضمن در اختیار قرار دادن امکانات فوق العاده و انعطاف پذیری بسیار، کار با این کتابخانه آسان و از فرایندی منطقی تبعیت می‌کند. فرایند اجرای یک روال زمانبندی شده از طریق Quartz.NET، از چهار مرحله‌ی اصلی تشکیل شده است.
1) پیاده سازی اینترفیس IJob
2) مشخص کردن جزئیات روال با اینترفیس IJobDetail
3) مشخص کردن تنظیمات زمان با استفاده از اینترفیس ITrigger
4) مدیریت اجرا با استفاده از اینترفیس IScheduler

مثالی را بررسی می‌کنیم. در این مثال قصد داریم تا عبارتی را همراه با تاریخ و زمان جاری در یک فایل ذخیره کنیم. این پیغام باید 3 بار و در فواصل زمانی 10 ثانیه به فایل اضافه شود. در پایان، فایلی خواهیم داشت که در سه خط، یک عبارت، همراه با تاریخ و زمان‌های مختلف را که 10 ثانیه با یکدیگر اختلاف دارند در خود ذخیره کرده است. ابتدا کار زمانبندی شده را با ارائه‌ی پیاده سازی برای متد Execute اینترفیس IJob این کتابخانه ایجاد می‌کنیم. وارد کردن فضای نام Quartz را فراموش نکنید.
namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using System.IO;
    using Quartz;

    public class HelloJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
            // for web apps
            // string path = System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath("~/Data/Log.txt");
            
            // for desktop apps
            string path = @"C:\Log.txt";

            using (StreamWriter sw = new StreamWriter(path, true))
            {
                sw.WriteLine("Message from HelloJob " + DateTime.Now.ToString());
            }
        }
    }
}
در اینترفیس IJob در ASP.NET، به شی HttpContext دسترسی ندارید، بنابراین در صورتی که قصد داشته باشید از متدی مانند Server.MapPath استفاده کنید، توفیقی به دست نخواهید آورد. در عوض می‌توانید از متد System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath استفاده کنید.
حال، زمان انجام تنظیمات مختلف برای اجرای روال مربوطه است. بهتر است تا interfaceیی ایجاد و متدی با نام Run در آن داشته باشیم.
namespace SchedulerDemo.Interfaces
{
    public interface ISchedule
    {
        void Run();
    }
}

حال، پیاده سازی خود را برای این interface ارائه می‌دهیم.

namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using SchedulerDemo.Interfaces;
    using SchedulerDemo.Jobs;

    public class HelloSchedule : ISchedule
    {
        public void Run()
        {
            //DateTimeOffset startTime = DateBuilder.NextGivenSecondDate(null, 2);
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                                       .WithIdentity("job1")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("trigger1")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2))
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}

معرفی فضاهای نام Quartz و Quartz.Impl را فراموش نکنید.
از حالا، به روالی که قرار است به صورت زمانبندی شده اجرا شود، "وظیفه" می‌گوییم.
ابتدا باید مشخص کنیم که وظیفه در چه زمانی پس از اجرای برنامه شروع به اجرا کند. از آنجا که پایه و اساس زمانبندی، بر تاریخ و ساعت استوار است، کتابخانه‌ی Quartz.NET، روش‌ها و امکانات بسیاری را برای تعیین زمان در اختیار قرار می‌دهد. با بررسی تمامی آنها، ساده‌ترین و منعطف‌ترین را به شما معرفی می‌کنم. کلاس DateBuilder که همراه با Quartz.NET وجود دارد، امکان تعیین زمان را به اَشکال مختلف می‌دهد. در خط 14، از متد FutureDate این کلاس استفاده شده است که خوانایی بهتری نسبت به بقیه‌ی متدها دارد. پارامتر اول این متد، عدد، و پارامتر دوم، واحد زمانی را می‌پذیرد.

DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

در اینجا، زمان آغاز وظیفه را 2 ثانیه پس از آغاز برنامه تعریف کرده ایم. واحدهای زمانی دیگر شامل میلی ثانیه، دقیقه، ساعت، روز، ماه، هفته و سال هستند. کلاس DateBuilder، متدهای مختلفی برای تعیین زمان را در اختیار قرار می‌دهد. تعیین زمان آغاز به روش دیگر را به صورت کامنت شده در خط 13 مشاهده می‌کنید.
وظیفه‌ی ایجاد شده در خط 16 تا 18 معرفی شده است. 

IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                           .WithIdentity("job1")
                           .Build();

پشتیبانی Quartz.NET از سینتکس fluent، کدنویسی را ساده و لذت بخش می‌کند. با استفاده از متد Create کلاس JobBuilder، وظیفه را معرفی می‌کنیم. متد Create، یک متد Generic است که نام کلاسی که اینترفیس IJob را پیاده سازی کرده است می‌پذیرد. یک نام را با استفاده از متد WithIdentity به وظیفه نسبت می‌دهیم (البته این کار، اختیاری است) و در انتها، متد Build را فراخوانی می‌کنیم. خروجی متد Build، از نوع IJobDetail است.
و حالا نوبت به تنظیمات زمان رسیده است. در Quartz.NET، این مرحله، "ایجاد trigger" نام دارد. خطوط 20 تا 24 به این کار اختصاص دارند. 

ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                 .WithIdentity("trigger1")
                                 .StartAt(startTime)
                                 .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2))
                                 .Build();

ابتدا متد Create کلاس TriggerBuilder را فراخوانی می‌کنیم، سپس با استفاده از متد WithIdentity، یک نام به trigger اختصاص می‌دهیم (البته این کار، اختیاری است). با متد StartAt، زمان شروع وظیفه را که در ابتدا با استفاده از کلاس DateBuilder ایجاد کردیم تعیین می‌کنیم. مهمترین قسمت، تعیین دفعات و فواصل زمانی اجرای وظیفه است. همان طور که احتمالاً حدس زده اید، Quartz.NET مجموعه ای غنی از روش‌های مختلف برای تعیین بازه‌ی زمانی اجرا را در اختیار قرار می‌دهد. آسان‌ترین راه، استفاده از متد WithSimpleSchedule است. با استفاده از یک عبارت Lambda که ورودی آن از نوع کلاس SimpleScheduleBuilder است، دفعات و فواصل زمانی اجرا را تعیین می‌کنیم. متد WithIntervalInSeconds، برای تعیین فواصل زمانی در بازه‌ی ثانیه استفاده می‌شود. متد WithRepeatCount نیز برای تعیین دفعات اجرا است. وظیفه‌ی ما، 3 مرتبه و در فواصل زمانی 10 ثانیه اجرا می‌شود. مطمئن باشید اشتباه نکردم! بله، سه مرتبه. تعداد دفعات اجرا برابر است با عددی که برای متد WithRepeatCount تعیین می‌کنید، به علاوه‌ی یک. منطقی است، چون مرتبه‌ی اول اجرا زمانی است که با استفاده از متد StartAt تعیین کرده اید. در پایان، متد Build را فراخوانی می‌کنیم. خروجی متد Build، از نوع ITrigger است.
آخرین کار (خطوط 26 تا 30)، ایجاد شی از اینترفیس IScheduler، فراخوانی متد ScheduleJob آن، و پاس دادن اشیای job و trigger که در قسمت قبل ایجاد شده اند به این متد است. در انتها، متد ()Start را برای آغاز وظیفه فراخوانی می‌کنیم. 

ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
IScheduler sc = sf.GetScheduler();
sc.ScheduleJob(job, trigger);

sc.Start();

حال شما یک وظیفه تعریف کرده اید که در هر جای برنامه به صورت زیر، قابل فراخوانی است. 

ISchedule myTask = new HelloSchedule();
myTask.Run();

کتابخانه ای که با آن سر و کار داریم بسیار غنی است و امکانات بسیاری دارد. در قسمت بعد، با برخی امکانات دیگر این کتابخانه آشنا می‌شوید.

مطالب
شروع کار با Dart - قسمت 3
لطفا قسمت دوم را در اینجا مطالعه بفرمایید

خدمت دوستان عزیز مطلبی را عرض کنم که البته باید در ابتدای این سری مقالات متذکر می‌شدم. این سری مقالات Dart مرجع کاملی برای یادگیری Dart نمی‌باشد. فقط یک Quick Start یا Get Started محسوب می‌شود برای آشنایی مقدماتی با ساختار Dart. از عنوان مقاله هم این موضوع قابل درک و تشخیص می‌باشد. همچنین فرض شده است که دوستان آشنایی مقدماتی با جاوااسکریپت و مباحث شی گرایی را نیز دارند. البته اگر مشغله کاری به بنده این اجازه را بدهد، مطالب جامع‌تری را در این زمینه آماده و منتشر می‌کنم.

گام پنجم: ذخیره سازی اطلاعات در فضای محلی یا Local
در این گام، تغییرات badge را در فضای ذخیره سازی سیستم Local نگهداری می‌نماییم؛ بطوری که اگر دوباره برنامه را راه اندازی نمودید، badge با داده‌های ذخیره شده در سیستم Local مقداردهی اولیه می‌گردد.
کتابخانه dart:convert را به منظور استفاده از کلاس مبدل JSON به فایل piratebadge.dart اضافه نمایید.
import 'dart:html';
import 'dart:math' show Random;

import 'dart:convert' show JSON;
همچنین یک Named Constructor یا سازنده‌ی با نام را به کلاس PirateName بصورت زیر اضافه کنید.
class PirateName {
  ...
  PirateName.fromJSON(String jsonString) {
    Map storedName = JSON.decode(jsonString);
    _firstName = storedName['f'];
    _appellation = storedName['a'];
  }
}
توضیحات
- جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد Json به این لینک مراجعه نمایید
- کلاس JSON جهت کار با داده هایی به فرمت Json استفاده می‌شود که امکاناتی را جهت دسترسی سریعتر و راحت‌تر به این داده‌ها فراهم می‌کند.
- سازنده‌ی PirateName.fromJSON، از یک رشته حاوی داده‌ی Json، یک نمونه از کلاس PirateName ایجاد می‌کند.
- سازنده‌ی PirateName.fromJSON، یک Named Constructor می‌باشد. این نوع سازنده‌ها دارای نامی متفاوت از نام سازنده‌های معمول هستند و بصورت خودکار نمونه ای از کلاس مورد نظر را ایجاد نموده و به عنوان خروجی بر می‌گردانند.
- تابع JSON.decode یک رشته‌ی حاوی داده‌ی Json را تفسیر نموده و اشیاء Dart را از آن ایجاد می‌کند.
یک Getter به کلاس PirateName اضافه کنید که مقادیر ویژگی‌های آن را به یک رشته Json تبدیل می‌کند
class PirateName {
  ...
  String get jsonString => JSON.encode({"f": _firstName, "a": _appellation});
}
جهت ذخیره سازی آخرین تغییرات کلاس PirateName در فضای ذخیره سازی Local، از یک کلید استفاده می‌کنیم که مقدار آن محتوای PirateName می‌باشد. در واقع فضای ذخیره سازی Local داده‌ها را به صورت جفت کلید-مقدار یا Key-Value Pairs نگهداری می‌نماید. جهت تعریف کلید، یک متغیر رشته ای را بصورت top-level و به شکل زیر تعریف کنید.
final String TREASURE_KEY = 'pirateName';

void main() {
  ...
}
زمانیکه تغییری در badge name صورت گرفت، این تغییرات را در فضای ذخیره سازی Local، توسط ویژگی window.localStorage ذخیره می‌نماییم. تغییرات زیر را در تابع setBadgeName اعمال نمایید
void setBadgeName(PirateName newName) {
  if (newName == null) {
    return;
  }
  querySelector('#badgeName').text = newName.pirateName;
  window.localStorage[TREASURE_KEY] = newName.jsonString;
}
تابع getBadgeNameFromStorage را بصورت top-level تعریف نمایید. این تابع داده‌های ذخیره شده را از Local Storage بازیابی نموده و یک شی از نوع کلاس PirateName ایجاد می‌نماید.
void setBadgeName(PirateName newName) {
  ...
}

PirateName getBadgeNameFromStorage() {
  String storedName = window.localStorage[TREASURE_KEY];
  if (storedName != null) {
    return new PirateName.fromJSON(storedName);
  } else {
    return null;
  }
}
در پایان نیز تابع setBadgeName را به منظور مقدار دهی اولیه به badge name، در تابع main، فراخوانی می‌نماییم.
void main() {
  ...
  setBadgeName(getBadgeNameFromStorage());
}
حال به مانند گامهای قبل برنامه را اجرا و بررسی نمایید.

گام ششم: خواندن نام‌ها از فایل‌های ذخیره شده به فرمت Json
در این گام کلاس PirateName را به گونه‌ای تغییر می‌دهیم که نام‌ها را از فایل Json بخواند. این عمل موجب می‌شود تا به راحتی اسامی مورد نظر را به فایل اضافه نمایید تا توسط کلاس خوانده شوند، بدون آنکه نیاز باشد کد کلاس را مجددا دستکاری کنید.
به منوی File > New File... مراجعه نموده و فایل piratenames.json را با محتوای زیر ایجاد نمایید. این فایل را در پوشه 1-blankbadge و در کنار فایلهای HTML و Dart ایجاد کنید.
{ "names": [ "Anne", "Bette", "Cate", "Dawn",
        "Elise", "Faye", "Ginger", "Harriot",
        "Izzy", "Jane", "Kaye", "Liz",
        "Maria", "Nell", "Olive", "Pat",
        "Queenie", "Rae", "Sal", "Tam",
        "Uma", "Violet", "Wilma", "Xana",
        "Yvonne", "Zelda",
        "Abe", "Billy", "Caleb", "Davie",
        "Eb", "Frank", "Gabe", "House",
        "Icarus", "Jack", "Kurt", "Larry",
        "Mike", "Nolan", "Oliver", "Pat",
        "Quib", "Roy", "Sal", "Tom",
        "Ube", "Val", "Walt", "Xavier",
        "Yvan", "Zeb"],
  "appellations": [ "Awesome", "Captain",
        "Even", "Fighter", "Great", "Hearty",
        "Jackal", "King", "Lord",
        "Mighty", "Noble", "Old", "Powerful",
        "Quick", "Red", "Stalwart", "Tank",
        "Ultimate", "Vicious", "Wily", "aXe", "Young",
        "Brave", "Eager",
        "Kind", "Sandy",
        "Xeric", "Yellow", "Zesty"]}
این فایل شامل یک شی Json با دو لیست رشته ای می‌باشد.
به فایل piratebadge.html مراجعه نمایید و فیلد input و المنت button را غیر فعال نمایید.
...
  <div>
    <input type="text" id="inputName" maxlength="15" disabled>
  </div>
  <div>
    <button id="generateButton" disabled>Aye! Gimme a name!</button>
  </div>
...
این دو المنت پس از اینکه تمامی نام‌ها از فایل Json با موفقیت خوانده شدند فعال می‌گردند.
کتابخانه dart:async را در ابتدای فایل دارت import نمایید
import 'dart:html';
import 'dart:math' show Random;
import 'dart:convert' show JSON;

import 'dart:async' show Future;
توضیحات
- کتابخانه dart:async برنامه نویسی غیر همزمان یا asynchronous را فراهم می‌کند
- کلاس Future روشی را ارئه می‌کند که در آن مقادیر مورد نیاز در آینده ای نزدیک و به صورت غیر همزمان واکشی خواهند شد.
در مرحله بعد لیست‌های names و appellations را با کد زیر بصورت یک لیست خالی جایگزین نمایید.
class PirateName {
  ...
  static List<String> names = [];
  static List<String> appellations = [];
  ...
}
توضیحات
- مطمئن شوید که کلمه کلیدی final را از تعاریف فوق حذف نموده اید
- [] معادل new List() می‌باشد
- کلاس List یک نوع Generic می‌باشد که می‌تواند شامل هر نوع شی ای باشد. اگر می‌خواهید که لیست شما فقط شامل داده هایی از نوع String باشد، آن را بصورت List<String> تعریف نمایید.
دو تابع static را بصورت زیر به کلاس PirateName اضافه نمایید
class PirateName {
  ...

  static Future readyThePirates() {
    var path = 'piratenames.json';
    return HttpRequest.getString(path)
        .then(_parsePirateNamesFromJSON);
  }
  
  static _parsePirateNamesFromJSON(String jsonString) {
    Map pirateNames = JSON.decode(jsonString);
    names = pirateNames['names'];
    appellations = pirateNames['appellations'];
  }
}
توضیحات
- کلاس HttpRequest یک Utility می‌باشد که داده‌ها را از یک آدرس یا URL خاص واکشی می‌نماید.
- تابع getString یک درخواست را به صورت GET ارسال می‌نماید و رشته ای را بر می‌گرداند
- در کد فوق از کلاس Future استفاده شده است که موجب می‌شود درخواست GET بصورت غیر همزمان ارسال گردد.
- زمانیکه Future با موفقیت خاتمه یافت، تابع then فراخوانی می‌شود. پارامتر ورودی این تابع، یک تابع می‌باشد که پس از خاتمه درخواست GET اجرا خواهد شد. به این نوع توابع که پس از انجام یک عملیات خاص بصورت خودکار اجرا می‌شوند توابع CallBack می‌گویند.
- زمانیکه Future با موفقیت خاتمه یافت، اسامی از فایل Json خوانده خواهند شد
- تابع readyThePirates دارای نوع خروجی Future می‌باشد بطوری که برنامه اصلی در زمانی که فایلها در حال خوانده شدن هستند، به کار خود ادامه میدهد و متوقف نخواهد شد
یک متغیر top-level از نوع SpanElement در کلاس PirateName ایجاد کنید.
SpanElement badgeNameElement;

void main() {
  ...
}
تغییرات زیر را در تابع main ایجاد کنید.
void main() {
  InputElement inputField = querySelector('#inputName');
  inputField.onInput.listen(updateBadge);
  genButton = querySelector('#generateButton');
  genButton.onClick.listen(generateBadge);
  
  badgeNameElement = querySelector('#badgeName');
  ...
}
کد زیر را نیز به منظور خواندن نام‌ها از فایل Json اضافه کنید. در این کد اجرای موفقیت آمیز درخواست و عدم اجرای درخواست، هر دو به شکلی مناسب مدیریت شده اند. 
void main() {
  ...
  
  PirateName.readyThePirates()
    .then((_) {
      //on success
      inputField.disabled = false; //enable
      genButton.disabled = false;  //enable
      setBadgeName(getBadgeNameFromStorage());
    })
    .catchError((arrr) {
      print('Error initializing pirate names: $arrr');
      badgeNameElement.text = 'Arrr! No names.';
    });
}
توضیحات
- تابع readyThePirates فراخوانی شده است که یک Future بر می‌گرداند.
- زمانی که Future با موفقیت خاتمه یافت تابع CallBack موجود در تابع then فراخوانی می‌شود.
- (_) به عنوان پارامتر ورودی تابع then ارسال شده است، به این معنا که از پارامتر ورودی صرف نظر شود.
- تابع then المنت‌های صفحه را فعال می‌کند و داده‌های ذخیره شده را بازیابی می‌نماید
- اگر Future با خطا مواجه شود، توسط تابع catchError که یک تابع CallBack می‌باشد، پیغام خطایی را نمایش می‌دهیم.
برنامه را به مانند گامهای قبل اجرا نموده و نتیجه را مشاهده نمایید
نظرات مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #3
سعی نکنید انتزاعی بحث کنید. چون در این حالت این حرف می‌تونه درست باشه یا حتی نباشه. اگر از ADO.NET استفاده می‌کنید، درسته. اگر از EF استفاده می‌کنید غلط هست. لازم هست منطق کار با ADO.NET رو یک سطح کپسوله کنیم. چون از تکرار کد جلوگیری می‌کنه و نهایتا به یک کد یک دست خواهیم رسید. لازم نیست اعمال یک ORM رو در لایه‌ای به نام مخزن کپسوله کنیم، چون خودش کپسوله سازی ADO.NET رو به بهترین نحوی انجام داده. برای نمونه در همین مثال عینی بالا به هیچ مزیتی نرسیدیم. فقط یک تکرار کد است. فقط بازی با کدها است.
مطالب
آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش اول
Window Function‌ها برای اولین بار در نسخه SQL Server 2005 ارائه گردیدند، و در ورژن‌های جدیدتر SQL Server، به تعداد این فانکشنها افزوده شده است.

تعریف Window Function :
        معمولا از این نوع فانکشنها روی مجموعه ای از ROW‌های یک جدول، در جهت اعمال عملیاتهای محاسباتی ،ارزیابی داده ها، رتبه بندی و غیرو... استفاده می‌گردد، به بیان ساده‌تر بوسیله Window Function‌ها می‌توان، ROW‌های یک جدول را گروه بندی نمود. و روی گروه‌ها از توابع جمعی (Aggregate Functions ) استفاده کرد. این نوع فانکشنها از قابلیت و انعطاف پذیری زیادی برخوردار می‌باشند، و بوسیله آنها می‌توان نتایج (خروجی) بسیار مفیدی از Query ها، بدست آورد، معمولا از این نوع فانکشنها در            Data Mining (داده کاوی) و گزارشگیری‌ها استفاده می‌گردد. و آگاهی و روش استفاده از Window Function‌ها برای برنامه نویسان و DBA ها، می‌تواند بسیار مفید باشد.
مفهوم Window Function مطابق استاندارد ISO و ANSI می‌باشد، و دیتابیس هایی همچون Oracle،DB2،Sybase از آن پشتیبانی می‌نمایند.برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به سایت‌های زیر مراجعه کنید:
کلمه "Window" در  Window Function، به مجموعه ROW هایی اشاره می‌کند، که محاسبات و ارزیابی و غیرو... روی آنها اعمال می‌گردد. 
Window Function‌ها برای ارائه قابلیت‌های خود، از Over Clause استفاده می‌کنند. اگر مقاله آشنایی با Row_Number،Rank،Dense_Rank،NTILE را مطالعه کرده باشید، می‌توان هریک از آنها را یک Window Function دانست.
برای شروع، به بررسی Over Clause می‌پردازیم، و Syntax آن به شرح ذیل می‌باشد:
OVER ( 
       [ <PARTITION BY clause> ]
       [ <ORDER BY clause> ] 
       [ <ROW or RANGE clause> ]
      )

<PARTITION BY clause> ::=
PARTITION BY value_expression , ... [ n ]

<ORDER BY clause> ::=
ORDER BY order_by_expression
    [ COLLATE collation_name ] 
    [ ASC | DESC ] 
    [ ,...n ]

<ROW or RANGE clause> ::=
{ ROWS | RANGE } <window frame extent>

<window frame extent> ::= 
{   <window frame preceding>
  | <window frame between>
}

<window frame between> ::= 
  BETWEEN <window frame bound> AND <window frame bound>

<window frame bound> ::= 
{   <window frame preceding>
  | <window frame following>
}

<window frame preceding> ::= 
{
    UNBOUNDED PRECEDING
  | <unsigned_value_specification> PRECEDING
  | CURRENT ROW
}

<window frame following> ::= 
{
    UNBOUNDED FOLLOWING
  | <unsigned_value_specification> FOLLOWING
  | CURRENT ROW
}

<unsigned value specification> ::= 
{  <unsigned integer literal> }
OVER دارای سه آرگومان اختیاری است که هر کدام را به تفصیل بررسی می‌کنیم:
1- PARTITION BY clause : بوسیله این پارامتر می‌توانیم Row‌های یک جدول را گروه بندی نماییم. این پارامتر یک  value_expression می پذیرد. یک Value_expression می‌تواند نام یک ستون ، یک Scalar Subquery ، Scalar Function و غیرو باشد.
2- ORDER BY clause : از نامش مشخص است و برای Sort استفاده می‌شود، و ویژگی‌های Order By در آن اعمال می‌گردد. به جز Offset.
3- ROW or RANGE clause :این پارامتر بیشتر برای محدود نمودن Row در یک Partition (گروه) مورد استفاده قرار می‌گیرد، به عنوان مثال نقطه شروع و پایان را می‌توان بوسیله پارامتر فوق تعیین نمود.
Row و Range نسبت به هم یک تفاوت عمده دارند،و آن این است که، اگر از ROW Clause استفاده نمایید، ارتباط ROW‌های قبلی یا بعدی، نسبت به Row جاری،بصورت فیزیکی (physical association ) سنجیده می‌شود، بطوریکه با استفاده از Range Clause ارتباط سطرهای قبلی و بعدی، نسبت به سطر جاری بصورت منطقی (logical association ) در نظر گرفته می‌شود. ممکن است درک این مطلب کمی سخت باشد، در ادامه با مثالهایی که بررسی می‌نماییم، براحتی تفاوت این دو را متوجه می‌شوید.
Row یا Range در قالب‌های متفاوتی مقدار می‌پذیرند، که هر کدام را بررسی می‌کنیم:
UNBOUNDED PRECEDING : بیانگر اولین سطر Partition می‌باشد. UNBOUNDED PRECEDING  فقط نقطه شروع را مشخص می‌نماید.
UNBOUNDED FOLLOWING : بیانگر آخرین سطر Partition می‌باشد. UNBOUNDED FOLLOWING فقط نقطه پایانی را مشخص می‌نماید.
CURRENT ROW : اولین سطر جاری یا آخرین سطر جاری را مشخص می‌نماید.
n PRECEDING یا unsigned value specification> PRECEDING> : تعداد سطر‌های قبل از سطر جاری را تعیین می‌کند، n یا <unsigned value specification>تعداد سطر‌های قبل از سطر جاری را تعیین می‌نماید. از n PRECEDING نمی توان برای Range استفاده نمود.  
n FOLLOWING یا unsigned value specification> FOLLOWING> : تعداد سطرهای بعد از سطر جاری را تعیین می‌کند، n یا<unsigned value specification> تعداد سطر  های بعد از سطر جاری را تعیین می‌نماید. از n FOLLOWING نمی توان برای Range استفاده نمود.
<BETWEEN <window frame bound > AND <window frame bound  : از چارچوب فوق برای Range و Row می‌توان استفاده نمود، و نقطه آغازین و نقطه پایانی توسط قالب فوق تعیین می‌گردد. نکته قابل توجه آن است که نقطه پایانی نمی‌تواند، کوچکتر از نقطه آغازین گردد.
در ادامه برای درک هرچه بیشتر تعاریف بیان شده، چندین مثال می‌زنیم و هر کدام را بررسی می‌نماییم:
در ابتدا Script زیر را اجرا نمایید، که شامل جدولی به نام Revenue (سود،درآمد) و درج چند درکورد در آن:
CREATE TABLE REVENUE
(
[DepartmentID] int,
[Revenue] int,
[Year] int
);
 
insert into REVENUE
values (1,10030,1998),(2,20000,1998),(3,40000,1998),
 (1,20000,1999),(2,60000,1999),(3,50000,1999),
 (1,40000,2000),(2,40000,2000),(3,60000,2000),
 (1,30000,2001),(2,30000,2001),(3,70000,2001)
 
مثال اول : می‌خواهیم براساس فیلد DepartmentID جدول Revenue را Partition بندی نماییم و از توابع جمعی AVG و SUM روی فیلد درآمد(Revenue) استفاده کنیم.
ابتدا Script زیر را اجرا می‌کنیم:
 select *,
 avg(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID) as AverageRevenue,
 sum(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID) as TotalRevenue
from REVENUE
order by departmentID, year;
خروجی بصورت زیر خواهد بود:

        مطابق شکل، جدول براساس  فیلد DepartmentID به سه Partition تقسیم شده است، و عملیات میانگین و جمع روی فیلد Revenue انجام شده است و عملیات Sort روی هرگروه بطور مستقل انجام گرفته است. چنین کاری را نمی‌توانستیم بوسیله Group By انجام دهیم.
مثال دوم : نحوه استفاده از ROWS PRECEDING،در این مثال قصد داریم عملیات جمع را روی فیلدRevenue انجام دهیم. بطوریکه جمع هر مقدار برابر است با سه مقدار قبلی + مقدار جاری:
 لطفا رکورد‌های زیر را به جدول فوق درج نمایید:
 insert into REVENUE
 values(1,90000,2002),(2,20000,2002),(3,80000,2002),
 (1,10300,2003),(2,1000,2003), (3,90000,2003),
 (1,10000,2004),(2,10000,2004),(3,10000,2004),
 (1,20000,2005),(2,20000,2005),(3,20000,2005),
 (1,40000,2006),(2,30000,2006),(3,30000,2006),
 (1,70000,2007),(2,40000,2007),(3,40000,2007),
 (1,50000,2008),(2,50000,2008),(3,50000,2008),
 (1,20000,2009),(2,60000,2009),(3,60000,2009),
 (1,30000,2010),(2,70000,2010),(3,70000,2010),
 (1,80000,2011),(2,80000,2011),(3,80000,2011),
 (1,10000,2012),(2,90000,2012),(3,90000,2012)
سپس Script زیر را اجرا می‌نماییم:
select Year, DepartmentID, Revenue,
sum(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID ORDER BY [YEAR]
             ROWS BETWEEN 3 PRECEDING AND CURRENT ROW) as Prev3
From REVENUE order by departmentID, year;
خروجی :

        در Script بالا، جدول را براساس فیلد DepartmentID گروه بندی می‌کنیم، که سه گروه ایجاد می‌شود، هر گروه را بطور مستقل، روی فیلد Year بصورت صعودی مرتب می‌نماییم. حال برای آنکه بتوانیم سیاست جمع، روی فیلد Revenue، را پیاده سازی نماییم ، قطعه کد زیر را در Script بالا اضافه کردیم.
ROWS BETWEEN 3 PRECEDING AND CURRENT ROW) as Prev3
     برای شرح چگونگی استفاده از PRECEDING،فقط به شرح گروه اول بسنده می‌کنیم. مقدار جمع فیلد Revenue سطر اول، که قبل از آن سطری وجود ندارد، برابر است با  مقدار خود، یعنی 10030، مقدار جمع فیلد Revenue سطر دوم برابر است با حاصل جمع مقدار فیلدRevenue سطر اول و دوم ، یعنی 30030 . این روند تا سطر چهار ادامه دارد، اما برای بدست آوردن مقدار جمع فیلدRevenue سطر پنجم، مقدار جمع فیلد Revenue سطر دوم،سوم،چهارم و پنجم در نظر گرفته می‌شود، و مقدار فیلدRevenue سطر اول در حاصل جمع در نظر گرفته نمی‌شود،بنابراین مقدار جمع فیلد Revenue سطر پنجم برابر است با 180000. در صورت مسئله گفته بودیم، مقدار جمع فیلد Revenue هر سطر جاری برابر است با حاصل جمع مقدارسطر جاری و مقادیر سه سطر ماقبل خود.

مثال سوم: نحوه استفاده از  ROWS FOLLOWING، این مثال عکس مثال دوم است، یعنی حاصل جمع مقدار فیلد Revenue هر سطر برابر است با حاصل جمع سطر جاری با سه سطر بعد از خود. بنابراین Script زیر را اجرا نمایید:
select Year, DepartmentID, Revenue,
 sum(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID ORDER BY [YEAR]
              ROWS BETWEEN CURRENT ROW AND 3 FOLLOWING) as Next3
From REVENUE order by departmentID, year;
خروجی :

مطابق شکل مقدار جمع فیلد اول برابراست با حاصل جمع مقدار سطر جاری و سه سطر بعد از آن.
نکته ای که در مثالهای دوم و سوم،می بایست به آن توجه نمود، این است که در زمان استفاده از Row یا Range ، استفاده از Order by در Partition الزامی است، در غیر این صورت با خطا مواجه می‌شوید.


نحوه استفاده از UNBOUNDED PRECEDING ، این امکان در T-SQL Server 2012 افزوده شده است. 
مثال چهار: در این مثال می‌خواهیم کمترین سود بدست آمده در چند سال را بدست آوریم:
ابتدا Script زیر را اجرا نمایید:
select Year, DepartmentID, Revenue,
       min(Revenue) OVER (PARTITION by DepartmentID ORDER BY [YEAR]
                    ROWS UNBOUNDED PRECEDING) as MinRevenueToDate
From REVENUE order by departmentID, year;
خروجی:

طبق تعریف UNBOUNDED PRECEDING اولین سطر هر Partition را مشخص می‌نماید، و چون از PRECEDING استفاده کرده ایم، بنابراین مقایسه همیشه بین سطر جاری و  سطر‌های قبل از آن انجام می‌پذیرد. بنابراین خواهیم داشت، کمترین مقدار فیلد Revenue در سطر اول، برابر با مقدار خود می‌باشد، چون هیچ سطری ماقبل از آن وجود ندارد. در سطر دوم مقایسه کمترین مقدار، بین 20000 و 10030 انجام می‌گیرد، که برابر است با 10030، در سطر سوم، مقایسه بین مقادیر سطر اول،دوم و سطر سوم صورت می‌گیرد، یعنی کمترین مقدار بین 40000،20000 و 10030، بنابراین کمترین مقدار سطر سوم برابر است با 10030. 
به بیان ساده‌تر برای بدست آوردن کمترین مقدار هر سطر، مقدار سطر جاری با مقادیر همه سطرهای ماقبل خود مقایسه می‌گردد.
برای بدست آوردن کمترین مقدار در سطر ششم، مقایسه بین مقادیر سطر‌های اول،دوم،سوم،چهارم،پنجم و ششم صورت می‌گیرد که عدد 10000 بدست می‌آید و الی آخر...
نکنه: اگر در Over Clause شرط Order by را اعمال نماییم، اما از Row یا Range استفاده نکنیم، SQL Server بصورت پیش فرض از قالب زیر استفاده می‌نماید:
RANGE UNBOUNDED PRECEDING AND CURRENT ROW 
برای روشن‌تر شدن مطلب فوق مثالی می‌زنیم:
ابتدا Script زیر را اجرا نمایید، که شامل ایجاد یک جدول و درج چند رکورد در آن می‌باشد:
CREATE TABLE Employees (  
    EmployeeId INT IDENTITY PRIMARY KEY,  
    Name VARCHAR(50),  
    HireDate DATE NOT NULL,  
    Salary INT NOT NULL  
)  
GO  
INSERT INTO Employees (Name, HireDate, Salary)  
VALUES   
    ('Alice', '2011-01-01', 20000),  
    ('Brent', '2011-01-15', 19000),  
    ('Carlos', '2011-02-01', 22000),  
    ('Donna', '2011-03-01', 25000),  
    ('Evan', '2011-04-01', 18500)  
GO  
سپس Script زیر را اجرا نمایید:
SELECT  
    Name,   
    Salary,   
    AVG(Salary) OVER(ORDER BY HireDate) AS avgSalary  
FROM Employees  
GO 
خروجی :

حال اگر Script زیر را نیز اجرا نمایید، خروجی آن مطابق شکل بالا خواهد بود:
SELECT  
    Name,   
    Salary,   
    AVG(Salary) OVER(ORDER BY HireDate 
                 RANGE BETWEEN UNBOUNDED PRECEDING AND CURRENT ROW) AS avgSalary  
FROM Employees  
GO
توضیح درباره Script بالا، در این روش برای بدست آوردن میانگین هر سطر، مقدار سطر جاری با مقادیر سطر‌های ماقبل خود جمع و تقسیم بر تعداد سطر می‌شود.
سطر دوم 20000 + 19000 تقسیم بر دو برابر است با 19500
میانگین سطر پنجم، حاصل جمع فیلد Salary همه مقادیر سطرها تقسیم بر 5 
*** اگر بخواهید بوسیله Over Clause ، میانگین همه سطر‌ها یکسان باشد می‌توانید از Script زیر استفاده نمایید:
SELECT  
    Name,   
    Salary,   
    AVG(Salary) OVER(ORDER BY HireDate   
                        RANGE   
                        BETWEEN UNBOUNDED PRECEDING   
                        AND UNBOUNDED FOLLOWING  
                    ) AS avgSalary  
FROM Employees  
GO  
خروجی :

منظور از  ROWS BETWEEN  UNBOUNDED PRECEDING AND UNBOUNDED FOLLOWING  یعنی در محاسبه میانگین برای هر سطر تمامی مقادیر سطر‌های دیگر در نظر گرفته شود.
پایان بخش اول
امیدوارم مفید واقع شده باشد.
اشتراک‌ها
منبع ایده و گرافیک طراحی Web & UI
سایت MediaLoot دارای منابع زیادی در زمینه فایلهای گرافیکی مورد استفاده در پروژه‌های وب و موبایل است. حتی اگر تصمیم به استفاده از فایلهای موجود در این سایت را نداشته باشید مطمئنا منبع خوبی برای الهام گرفتن از ایده‌های بسیار زیبای موجود در سایت خواهد بود.
منبع ایده و گرافیک طراحی Web & UI