مطالب
EF Code First #6

ادامه بررسی Fluent API جهت تعریف نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی

در قسمت‌های قبل با استفاده از متادیتا و data annotations جهت بررسی نحوه نگاشت اطلاعات کلاس‌ها به جداول بانک اطلاعاتی آشنا شدیم. اما این موارد تنها قسمتی از توانایی‌های Fluent API مهیا در EF Code first را ارائه می‌دهند. یکی از دلایل آن هم به محدود بودن توانایی‌های ذاتی Attributes بر می‌گردد. برای مثال حین کار با Attributes امکان استفاده از متغیرها یا lambda expressions و امثال آن وجود ندارد. به علاوه شاید عده‌ای علاقمند نباشند تا کلاس‌های خود را با data annotations شلوغ کنند.

در قسمت دوم این سری، مروری مقدماتی داشتیم بر Fluent API. در آنجا ذکر شد که امکان تعریف نگاشت‌ها به کمک توانایی‌های Fluent API به دو روش زیر میسر است:
الف) می‌توان از متد protected override void OnModelCreating در کلاس مشتق شده از DbContext کار را شروع کرد.
ب) و یا اگر بخواهیم کلاس Context برنامه را شلوغ نکنیم بهتر است به ازای هر کلاس مدل برنامه، یک کلاس mapping مشتق شده از EntityTypeConfiguration را تعریف نمائیم. سپس می‌توان این کلاس‌ها را در متد OnModelCreating یاد شده، توسط متد modelBuilder.Configurations.Add جهت استفاده و اعمال، معرفی کرد.

کلاس‌های مدلی را که در این قسمت بررسی خواهیم کرد، همان کلاس‌های User و Project قسمت سوم هستند و هدف این قسمت بیشتر تطابق Fluent API با اطلاعات ارائه شده در قسمت سوم است؛ برای مثال در اینجا چگونه باید از خاصیتی صرفنظر کرد، مسایل همزمانی را اعمال نمود و امثال آن.
بنابراین یک پروژه جدید کنسول را آغاز نمائید. سپس با کمک NuGet ارجاعات لازم را به اسمبلی‌های EF اضافه نمائید.
در پوشه Models این پروژه، سه کلاس تکمیل شده زیر، از قسمت سوم وجود دارند:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample03.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }

public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
public byte[] RowVersion { set; get; }
public InterestComponent Interests { set; get; }

public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

using System;

namespace EF_Sample03.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
public byte[] RowVesrion { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample03.Models
{
public class InterestComponent
{
public string Interest1 { get; set; }
public string Interest2 { get; set; }
}
}


سپس یک پوشه جدید به نام Mappings را به پروژه اضافه نمائید. به ازای هر کلاس فوق، یک کلاس جدید را جهت تعاریف اطلاعات نگاشت‌ها به کمک Fluent API اضافه خواهیم کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample03.Models;

namespace EF_Sample03.Mappings
{
public class InterestComponentConfig : ComplexTypeConfiguration<InterestComponent>
{
public InterestComponentConfig()
{
this.Property(x => x.Interest1).HasMaxLength(450);
this.Property(x => x.Interest2).HasMaxLength(450);
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample03.Models;

namespace EF_Sample03.Mappings
{
public class ProjectConfig : EntityTypeConfiguration<Project>
{
public ProjectConfig()
{
this.Property(x => x.Description).IsMaxLength();
this.Property(x => x.RowVesrion).IsRowVersion();
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample03.Models;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample03.Mappings
{
public class UserConfig : EntityTypeConfiguration<User>
{
public UserConfig()
{
this.HasKey(x => x.Id);
this.Property(x => x.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity);
this.ToTable("tblUser", schemaName: "guest");
this.Property(p => p.AddDate).HasColumnName("CreateDate").HasColumnType("date").IsRequired();
this.Property(x => x.Name).HasMaxLength(450);
this.Property(x => x.LastName).IsMaxLength().IsConcurrencyToken();
this.Property(x => x.Email).IsFixedLength().HasMaxLength(255); //nchar(128)
this.Property(x => x.Photo).IsOptional();
this.Property(x => x.RowVersion).IsRowVersion();
this.Ignore(x => x.FullName);
}
}
}

توضیحاتی در مورد کلاس‌های تنظیمات نگاشت‌های خواص به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی

نظم بخشیدن به تعاریف نگاشت‌ها
همانطور که ملاحظه می‌کنید، جهت نظم بیشتر پروژه و شلوغ نشدن متد OnModelCreating کلاس Context برنامه، که در ادامه کدهای آن معرفی خواهد شد، به ازای هر کلاس مدل، یک کلاس تنظیمات نگاشت‌ها را اضافه کرده‌ایم.
کلاس‌های معمولی نگاشت‌ها ازکلاس EntityTypeConfiguration مشتق خواهند شد و جهت تعریف کلاس InterestComponent به عنوان Complex Type، اینبار از کلاس ComplexTypeConfiguration ارث بری شده است.

تعیین طول فیلدها
در کلاس InterestComponentConfig، به کمک متد HasMaxLength، همان کار ویژگی MaxLength را می‌توان شبیه سازی کرد که در نهایت، طول فیلد nvarchar تشکیل شده در بانک اطلاعاتی را مشخص می‌کند. اگر نیاز است این فیلد nvarchar از نوع max باشد، نیازی به تنظیم خاصی نداشته و حالت پیش فرض است یا اینکه می‌توان صریحا از متد IsMaxLength نیز برای معرفی nvarchar max استفاده کرد.

تعیین مسایل همزمانی
در قسمت سوم با ویژگی‌های ConcurrencyCheck و Timestamp آشنا شدیم. در اینجا اگر نوع خاصیت byte array بود و نیاز به تعریف آن به صورت timestamp وجود داشت، می‌توان از متد IsRowVersion استفاده کرد. معادل ویژگی ConcurrencyCheck در اینجا، متد IsConcurrencyToken است.

تعیین کلید اصلی جدول
اگر پیش فرض‌های EF Code first مانند وجود خاصیتی به نام Id یا ClassName+Id رعایت شود، نیازی به کار خاصی نخواهد بود. اما اگر این قراردادها رعایت نشوند،‌ می‌توان از متد HasKey (که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس UserConfig فوق مشاهده می‌کنید)، استفاده کرد.

تعیین فیلدهای تولید شده توسط بانک اطلاعاتی
به کمک متد HasDatabaseGeneratedOption،‌ می‌توان مشخص کرد که آیا یک فیلد Identity است و یا یک فیلد محاسباتی ویژه و یا هیچکدام.

تعیین نام جدول و schema آن
اگر نیاز است از قراردادهای نامگذاری خاصی پیروی شود، ‌می‌توان از متد ToTable جهت تعریف نام جدول متناظر با کلاس جاری استفاده کرد. همچنین در اینجا امکان تعریف schema نیز وجود دارد.

تعیین نام و نوع سفارشی فیلدها
همچنین اگر نام فیلدها نیز باید از قراردادهای دیگری پیروی کنند، می‌توان آن‌ها را به صورت صریح توسط متد HasColumnName معرفی کرد. اگر نیاز است این خاصیت به نوع خاصی در بانک اطلاعاتی نگاشت شود، باید از متد HasColumnType کمک گرفت. برای مثال در اینجا بجای نوع datetime، از نوع ویژه date استفاده شده است.

معرفی فیلدها به صورت nchar بجای nvarchar
برای نمونه اگر قرار است هش کلمه عبور در بانک اطلاعاتی ذخیره شود، چون طول آن ثابت می‌باشد، توصیه شده‌است که بجای nvarchar از nchar برای تعریف آن استفاده شود. برای این منظور تنها کافی است از متد IsFixedLength استفاده شود. در این حالت طول پیش فرض 128 برای فیلد درنظر گرفته خواهد شد. بنابراین اگر نیاز است از طول دیگری استفاده شود، می‌توان همانند سابق از متد HasMaxLength کمک گرفت.
ضمنا این فیلدها همگی یونیکد هستند و با n شروع شده‌اند. اگر می‌خواهید از varchar یا char استفاده کنید، می‌توان از متد IsUnicode با پارامتر false استفاده کرد.

معرفی یک فیلد به صورت null پذیر در سمت بانک اطلاعاتی
استفاده از متد IsOptional، فیلد را در سمت بانک اطلاعاتی به صورت فیلدی با امکان پذیرش مقادیر null معرفی می‌کند.
البته در اینجا به صورت پیش فرض byte arrayها به همین نحو معرفی می‌شوند و تنظیم فوق صرفا جهت ارائه توضیحات بیشتر در نظر گرفته شد.

صرفنظر کردن از خواص محاسباتی در تعاریف نگاشت‌ها
با توجه به اینکه خاصیت FullName به صورت یک خاصیت محاسباتی فقط خواندنی، در کدهای برنامه تعریف شده است، با استفاده از متد Ignore، از نگاشت آن به بانک اطلاعاتی جلوگیری خواهیم کرد.


معرفی کلاس‌های تعاریف نگاشت‌ها به برنامه

استفاده از کلاس‌های Config فوق خودکار نیست و نیاز است توسط متد modelBuilder.Configurations.Add معرفی شوند:

using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample03.Mappings;
using EF_Sample03.Models;

namespace EF_Sample03.DataLayer
{
public class Sample03Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new InterestComponentConfig());
modelBuilder.Configurations.Add(new ProjectConfig());
modelBuilder.Configurations.Add(new UserConfig());

//modelBuilder.ComplexType<InterestComponent>();
//modelBuilder.Ignore<InterestComponent>();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}

public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample03Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample03Context context)
{
base.Seed(context);
}
}
}

در اینجا کلاس Context برنامه مثال جاری را ملاحظه می‌کنید؛ به همراه کلاس Configuration مهاجرت خودکار که در قسمت‌های قبل بررسی شد.
در متد OnModelCreating نیز می‌توان یک کلاس را از نوع Complex معرفی کرد تا برای آن در بانک اطلاعاتی جدول جداگانه‌ای تعریف نشود. اما باید دقت داشت که اینکار را فقط یکبار می‌توان انجام داد؛ یا توسط کلاس InterestComponentConfig و یا توسط متد modelBuilder.ComplexType. اگر هر دو با هم فراخوانی شوند، EF یک استثناء را صادر خواهد کرد.

و در نهایت، قسمت آغازین برنامه اینبار به شکل زیر خواهد بود که از آغاز کننده MigrateDatabaseToLatestVersion (قسمت چهارم این سری) نیز استفاده کرده است:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample03.DataLayer;

namespace EF_Sample03
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample03Context, Configuration>());

using (var db = new Sample03Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
if (project1 != null)
{
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}
}

ضمنا رشته اتصالی مورد استفاده تعریف شده در فایل کانفیک برنامه نیز به صورت زیر تعریف شده است:

<connectionStrings>
<clear/>
<add
name="Sample03Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
/connectionStrings>


در قسمت‌های بعد مباحث پیشرفته‌تری از تنظیمات نگاشت‌ها را به کمک Fluent API، بررسی خواهیم کرد. برای مثال روابط ارث بری، many-to-many و ... چگونه تعریف می‌شوند.


مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت دوم
در ادامه‌ی قسمت اول، ده مورد دیگر از نکات کاربردی را بیان می‌کنیم.

  یازده. در جاوا رویدادها با استفاده از اینترفیس‌ها پیاده سازی می‌شوند. برای نامگذاری یک رویداد، قاعده آن در جاوا بدین شکل است که نام‌ها به صورت (+ ) Camel نوشته شده و آخرین عبارت هم Listener باشد و نیازی هم به حرف I در نامگذاری اینترفیس نیست؛ چون همه می‌دانند که این Listener آخری یعنی رویدادی که با اینترفیس پیاده سازی شده است و استفاده از I بی معنی است. هر چند بر خلاف دات نت، در اینجا استفاده از قاعده I چندان متداول نیست.
 public interface CopyFileListener
    {
        void PublishProgress(long fileSize,long copiedSize);
    }

دوازده. گوگل اینترفیس‌هایی را که برای رویدادها میسازد، داخل کلاس اصلی تعریف میکند. پس بهتر هست که شما هم همین روند را ادامه بدید و از این قاعده خارج نشوید. اگر خوب دقت کرده باشید، در برنامه نویسی اندروید تمام اینترفیس‌ها داخل کلاس اصلی هستند:
 textView.setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
            @Override
            public void onClick(View v) {
                
            }
        });
در کد بالا رویداد OnclickListener در خود کلاس View تعریف شده است. پس ما هم بهتر هست همین کار را بکنیم:
public class MemoryWare {

    public interface CopyFileListener
    {
        void PublishProgress(long fileSize,long copiedSize);
    }
....
}
یک نکته دیگر اینکه موقعی که یک رویداد را به یک پراپرتی set انتساب می‌دهیم، رسم این است که نام آن پراپرتی با عبارت SetOn آغاز شود و با نام اینترفیس پایان یابد:
SetOnClickListener
البته اگر کلاس شما لیستی از رویدادها را درست میکند بهتر است از عبارت Add به جای SetOn استفاده کنید و برای آن یک Remove هم قرار دهید. نمونه آن را می‌توانید در کد زیر ببینید:
 editText.addTextChangedListener(new TextWatcher() {
            @Override
            public void beforeTextChanged(CharSequence s, int start, int count, int after) {

            }

            @Override
            public void onTextChanged(CharSequence s, int start, int before, int count) {

            }

            @Override
            public void afterTextChanged(Editable s) {

            }
        });

سیزده
. آداپتورها و آداپتور ویوها (چون لیست) قسمت مهمی از برنامه‌های اندرویدی به شمار می‌آیند؛ تا حدی که در بیشتر برنامه‌های ساده هم حضور پررنگی دارند. ولی برای استفاده از این آداپتورها باید بدانید که نحوه کار آن‌ها چگونه است. بسیاری از کاربران در این قسمت اشتباهات زیادی می‌کنند. اگر در stackOverflow هم در اینباره نگاه کنید، با حجم انبوهی از سوالات روبرو می‌شوید و فقط به خاطر اینکه نحوه کارکرد آن را نمی‌دانند، به مشکل برخورده‌اند.
کلاس BaseAdapter اصلی‌ترین کلاس آداپتور هاست که بقیه از آن مشتق شده‌اند و معروفترین مشتقات آن، کلاس‌های CursorAdapter و ArrayAdapter هستند که امکانات بیس آداپتور را افزایش داده‌اند.به عنوان مثال در کد پایین از ArrayAdapter استفاده شده است.


نحوه کار یک آداپتور بدین صورت است که متدی را به نام GetView با قابلیت override دارد که با هر تعداد آیتم موجود صدا زده می‌شود. ولی اگر تصور کنیم فقط چند صدهزار آیتم هم داشته باشیم، آیا واقعا اجرا می‌شود؟ جواب این سوال این است که با هر بار اسکرولی که شما میکنید آیتم‌های بعدی ایجاد می‌شوند ولی باز این سوال پیش می‌آید که هر آیتم برای خود جداگانه تشکیل می‌شود؟ مطمئنا جواب خیر است. آداپتورها از سیستمی به نام ViewRecycler برای کش کردن آیتم‌های ایجاد شده استفاده می‌کنند و با هر اسکرولی که انجام می‌شود آیتم‌های بعدی از روی آیتم‌های قبلی که قبلا از صفحه خارج شده‌اند، ساخته می‌شوند و آیتم‌های کش شده قبلی را با پارامتری با نام convertView به دست شما می‌رساند.
کد زیر را ببینید:
  @Override
    public View getView(int position, View rowView, ViewGroup parent) {

        ViewHolder viewHolder=null;
        if(rowView==null)
        {
            // 1. Create inflater
            LayoutInflater inflater = (LayoutInflater) context
                    .getSystemService(Context.LAYOUT_INFLATER_SERVICE);

            // 2. Get rowView from inflater
            rowView = inflater.inflate(R.layout.row_bank_group_list, parent, false);
            viewHolder=new ViewHolder();
            viewHolder.txtGroupName=(TextView) rowView.findViewById(R.id.text_groupName);
            rowView.setTag(viewHolder);
        }
        else
        {
            viewHolder=(ViewHolder)rowView.getTag();
        }
        viewHolder.txtGroupName.setText(getItem(position).getName());
        viewHolder.txtGroupName.setTypeface(new FontSystem().get_General_Font(context));
        viewHolder.txtGroupName.setTextColor(context.getResources().getColor(R.color.black));

        return rowView;
    }
کد بالا ابتدا بررسی میکند که آیا convertView نال است یا خیر. اگر نال بود به این معنا است که کش برای شما چیزی نداشته است و باید آیتم جدیدی را بسازید. پس اشیاء موجود در آن را در حافظه می‌آورید و مقداردهی می‌کنید. ولی اگر برابر نال نباشد، یعنی کش حاوی یک سری آیتم است که قبلا ایجاد شده‌اند. پس نیاز به inflate کردن مجدد ندارد و میتوانید  همان را مستقیما مورد استفاده قرار دهید و با مقادیر جدید آن را ست کنید.
کلاس داخلی ViewHolder هم یک الگو برای عدم بررسی Viewهای داخل آن است که نیازی به یافتن و تبدیل مجدد آن‌ها نداشته باشید. در این روش شیء، داخل خصوصیت tag آیتم قرار گرفته است و وقتی از کش برداشته شود، خاصیت تگ آن را می‌خوانیم و مستقیما مورد استفاده قرار می‌دهیم. در این حالت شما بهترین استفاده را از پردازش‌ها و حافظه، می‌کنید.

چهارده. یکی از کارهایی را که قبل از کار کردن در یک مسیر فیزیکی باید انجام دهید این است که مطمئن باشید اجازه نوشتن در آن ناحیه را دارید یا خیر. در غیر اینصورت برنامه شما با خطای FC روبرو می‌شود و اجرای آن خاتمه می‌یابد. به همین دلیل اکثر برنامه نویسان از متد CanWrite در کلاس File استفاده می‌کنند. ولی در هنگام استفاده از این متد باید دقت داشته باشید که کلاس File فقط باید حاوی مسیر باشد و اسمی از فایل مربوطه در آن نباشد. دلیل هم آن است که این احتمال می‌رود اگر فایلی هم وجود نداشته باشد، مقدار false را به شما برگرداند. مثال زیر قرار است فایلی را در کارت حافظه بنویسید، ولی بررسی اجازه نوشتن در مسیر، اشتباه است:
File file=new File(sdcardPath,fileName);

if(file.CanWrite())
{
  .....
}
کد بالا را به طور صحیح بازنویسی می‌کنیم:
File file=new File(sdcardPath);

if(file.CanWrite())
{
file=new File(sdcardPath,filePath);
  .....
}
اگر هنگام تست این کد مشکلی نداشتید، دلیل بر صحت کد نیست. بلکه بنابر تجربه شخصی من، زمانی این مشکل پیش آمده بود که روی چند گوشی تست شده و بعدها مشکل در گوشی پیش آمده بود که هم مدل و دقیقا مشابه یکی از گوشی‌های تستی بود.

پانزده. کارت حافظه خارجی: همه برنامه نویسان اندروید حداقل یکبار از کد زیر استفاده کرده اند:
Environment.getExternalStorageDirectory()
بررسی‌ها در استک اورفلو نشان می‌دهد که برنامه نویسان، گزارش عملکرد اشتباهی را از این متد دارند. ولی حقیقت این است که این متد به هیچ عنوان مقدار اشتباهی را بر نمی‌گرداند. بلکه منطق آن متفاوت از چیزی است که شما فکر می‌کنید. وقتی ما صحبت از حافظه خارجی برای یک گوشی میکنیم، منظور همان کارت حافظه‌ای است که به طور جداگانه داخل گوشی قرار داده‌ایم و انتظار داریم متد بالا آدرس و مدخل همین کارت را برای ما فراهم کند. ولی در کمال تعجب می‌بینیم که آدرس حافظه داخلی برگردانده می‌شود. پس باید ببینیم اندروید از  آن چه انتظاری دارد؟
هر برنامه‌ای که در اندروید نصب می‌شود در مسیر
/Data/Data
یک دایرکتوری با نام خود دارد مثل:
/Data/Data/Info.Dotnettips.MyApp
این دایرکتوری تنها متعلق به این برنامه بوده و کسی جز Root به آن دسترسی ندارد. اندروید این دایرکتوری را به عنوان حافظه داخلی در نظر میگیرد که برای کار با آن نیاز به هیچ آدرس دهی نیست. ولی در کنار این دایرکتوری حافظه داخلی خود گوشی که در آن انبوه فایل‌های خود را ذخیره می‌کنید هم هست که اندروید آن را حافظه خارجی می‌پندارد. حال آن حافظه‌ای را که شما جداگانه به صورت یک کارت یا USB OTG متصل میکنید، به عنوان حافظه خارجی در نظر نمیگیرد. در صورتی که شما چنین انتظاری را دارید، برای حل این مشکل بهتر است از کدهای موجود مثل کد زیر استفاده کنید:
    /**
     * it will returns sd path for you
     *  <p>
     *  <b>Required Permission: </b>android.permission.READ_EXTERNAL_STORAGE<br/>
     * </p>
     * @return
     */
    public  List<String> GetExternalMounts() {
        final List<String> out = new ArrayList<>();
        String reg = "(?i).*vold.*(vfat|ntfs|exfat|fat32|ext3|ext4).*rw.*";
        String s = "";
        try {
            final Process process = new ProcessBuilder().command("mount")
                    .redirectErrorStream(true).start();
            process.waitFor();
            final InputStream is = process.getInputStream();
            final byte[] buffer = new byte[1024];
            while (is.read(buffer) != -1) {
                s = s + new String(buffer);
            }
            is.close();
        } catch (final Exception e) {
            e.printStackTrace();
        }

        // parse output
        final String[] lines = s.split("\n");
        for (String line : lines) {
            if (!line.toLowerCase(Locale.US).contains("asec")) {
                if (line.matches(reg)) {
                    String[] parts = line.split(" ");
                    for (String part : parts) {
                        if (part.startsWith("/"))
                            if (!part.toLowerCase(Locale.US).contains("vold"))
                                if(new File(part).canWrite())
                                    out.add(part);
                    }
                }
            }
        }
        return out;
    }

شانزده.
یکی از روش‌های انتقال اطلاعات بین اکتیویتی‌ها مختلف استفاده از Extras هاست که شما با تعیین یک نام یا کلید، اطلاعات مربوطه را ارسال و توسط همان کلید؛ اطلاعات را در اکتیویتی مقصد دریافت میکنید:
notesIntent.putExtra("PartyId", PartyId);
startActivity(notesIntent);
و در مقصد:
PartyId=getIntent().getLongExtra("PartyId",0);
در این حالت بهتر است با این رشته‌ها نیز همانند مورد شماره دو در قسمت اول رفتار شود تا نیازی به نوشتن و تکرار این نام‌ها نباشد. ولی با یک نگاه به استانداردهای نوشته شده در خود اندروید و بسیاری از کتابخانه‌های ثالث در می‌یابیم که بهترین روش این است که این کلید‌ها را به صورت متغیرهای ایستا در خود اکتیویتی ذخیره کنیم؛ در این حالت هر کلید در جایگاه واقعی خودش قرار گرفته است. نمونه‌ای از این استفاده را می‌توانید در کتابخانه FilePicker مشاهده کنید:
i.putExtra(FilePickerActivity.EXTRA_ALLOW_MULTIPLE, false);
i.putExtra(FilePickerActivity.EXTRA_ALLOW_CREATE_DIR, false);
i.putExtra(FilePickerActivity.EXTRA_MODE, FilePickerActivity.MODE_FILE);

هفده.
قواعد نامگذاری: برای نامگذاری متغیرها از قانون CamelCase استفاده میکنیم. ولی برای حالات زیر از روش‌های دیگر استفاده می‌شود:
  • برای ثابت‌ها از حروف بزرگ و _ استفاده کنید.
  • برای متغیرهای خصوصی از حرف m در ابتدای نام متغیر استفاده کنید.
  • برای متغیرهای استاتیک از حرف s در ابتدای نام متغیر استفاده کنید.
نمونه ای از این نامگذاری که توسط مستندات گوگل سفارش شده است:
public class MyClass {
    public static final int SOME_CONSTANT = 42;
    public int publicField;
    private static MyClass sSingleton;
    int mPackagePrivate;
    private int mPrivate;
    protected int mProtected;
}

هجده:
قاعده نظم و ترتیب در import‌ها توسط مستندات گوگل بدین شکل تعریف شده است:
  1. نام پکیج‌های ارائه شده توسط گوگل
  2. نام پکیج‌های ثالث
  3. نام پکیج‌های موجود در java و javax
  4. پکیج‌های موجود در پکیج اصلی
البته رعایت این قاعده کمی سخت و عموما بدون اجراست ولی نگران نباشید. از آنجایی که ادیتور از طرف jet brains ارائه شده‌است و عمل import به طور خودکار صورت میگیرد و با ابزارهای دیگری که در دل این ادیتور قرار گرفته است، این عمل به طور خودکار انجام می‌گیرد.

نوزدهم. مرتب سازی متدهای دسترسی یک کلاس: بسیار خوب است که همیشه کدهای ما نظم خاصی را داشته باشد تا پیگیری‌های شخصی و تیمی در آن راحت‌تر صورت بگیرد. برای مثال در یک کلاس ابتدا متدهای public و سپس private قرار گیرند و الی آخر.
الگوی عمومی که برای کار با جاوا صورت گرفته است به شکل زیر می‌باشد:
public, protected, private,abstract, static, transient, volatile, synchronized, final, native.
البته این متدهای دسترسی بسته به فیلد بودن و متد بودن نیز تغییر میکند. به عنوان مثال ابتدا فیلدها در نظر گرفته می‌شوند و سپس متدها و ...
ادیتور intelij شامل تنظمیاتی برای مرتب سازی کدهاست که در این مورد بسیار سودمند است. با طی کردن مسیر زیر می‌توانید برای آن ترتیب اینگونه موارد را مشخص کنید.
Settings>Editor>Code Style>Arrangement
در اینجا شما امکان تعاریف این ترتیب‌ها را دارید. البته بهتر هست در حالت پیش فرض باشد تا حالتی عمومی بین افراد مختلف برقرار باشد.

در تصویر بالا متدها به ترتیب متدهای دستری بین بلوک‌های کامنت method start و method end قرار گرفته اند.

 همچنین شامل گزینه‌های دیگری نیز میباشد که به نظرم فعال کردنشان بسیار خوب است. گزینه keep overridden methods together به شما کمک می‌کند تا متدهایی را که رونویسی می‌شوند، در کنار یکدیگر قرار بگیرند که برای کلاس‌های اندرویدی مثل اکتیویتی‌ها و فرگمنت‌ها و ... بسیار خوب است. گزینه مفید دیگر Keep dependent methods together است که در دو حالت عمقی یا خطی متدهای وابسته (متدهایی که متدهای دیگر را در آن کلاس صدا میزنند) در کنار یکدیگر قرار میدهد و مابقی گزینه‌ها، که بسیار سودمند هست. به هر حال هر قاعده‌ای را که برای خود انتخاب میکنید اگر در حالت پیش فرض نیست بهتر است در مستندات پروژه ذکر شود تا افراد دیگر سریعتر به موضوع پی ببرند.

قسمت بیستم. این مورد برای افراد تازه کار می‌باشد که تازه اندروید استادیو را باز کرده‌اند و مشغول کدنویسی می‌باشند. یکی از مواردی که در همان مرحله اول به آن برمیخورید این است که intellisense  ادیتور به بزرگی و کوچکی حروف حساس است و تنها با حرف اول سازگاری دارد. برای تغییر این مسئله باید مسیر زیر را طی کنید:
Settings>Editor>Completion>Case-sensitive Completion>None
حالا با تایپ هر کلمه، دستورات و آبجکت‌هایی را که شامل آن کلمات باشند، به شما نمایش داده خواهند شد.

مطالب
چگونگی استفاده از افزونه Isotope در AngularJS

حتما تا به حال در وب سایت‌های زیادی قسمت هایی را دیده اید که چیدمان عناصر آن به شکل زیر است:

این گونه چیدمان را حتما در منوی Start ویندوز 8 بار‌ها دیده‌اید! عناصر تشکیل دهنده‌ی این شکل از چیدمان، می‌توانند یک سری عکس باشند که تشکیل یک گالری عکس را داده‌اند و یا یک سری div که محتوای پست‌های یک وبلاگ را در خود جای داده‌اند. چیزی که این شکل از چیدمان عناصر را نسبت به چیدمان‌های معمول متمایز می‌کند این است که طول و عرض هر یک از این عناصر با یکدیگر متفاوت است و هدف از این گونه چیدمان آن است که این عناصر در فضایی که به آن‌ها اختصاص داده شده است، به صورت بهینه قرار گیرند تا کمترین فضا هدر رود.

برای اعمال این شکل از چیدمان در دنیای وب افزونه‌های زیادی بر فراز کتاب خانه‌ی jQuery تدارک دیده شده است که از جمله مطرح‌ترین آن‌ها می‌توان به افزونه های Isotope ، Masonry و Gridster  اشاره کرد.

افزونه‌ی Isotope مزایایی را برای من در پی داشت و این افزونه را برای انجام کارهای خود، مناسب دیدم. نکته‌ی مهم اینجا است که هدف من بررسی Isotope نیست، چرا که اگر به وب سایت آن مراجعه کنید، با کوهی از مستندات مواجه می‌شوید که چگونه از آن در وب سایت‌های معمولی استفاده کنید.

در این مقاله قصد من این است که نشان دهم چگونه از افزونه‌ی Isotope در AngularJS استفاده کنیم؛ چگونه چیدمان آن را راست به چپ کنیم و چگونه آن را با محیط‌های واکنش گرا (Responsive) سازگار کنیم.

فرض کنید در یک وب سایت قصد داریم اطلاعات یک سری مطلب خبری را از سرور، به فرمت JSON دریافت کرده و نمایش دهیم. در AngularJS شیوه‌ی کار بدین صورت است که اطلاعاتی که به فرمت JSON هستند را با استفاده از directive ایی به نام ng-repeat پیمایش کرده و آن‌ها را نمایش دهیم.  حال اگر بخواهیم چیدمان مطالب را با استفاده از Isotope تغییر دهیم، می‌بینیم که هیچ چیزی نمایش داده نمی‌شود. دلیل آن بر می‌گردد به مراحل کامپایل کردن AngularJS و نامشخص بودن زمان اعمال چیدمان Isotope به عناصر است.

در AngularJS هنگامیکه با دستکاری DOM سر و کار پیدا می‌کنیم، معمولا باید به سراغ Directive‌ها رفت و یک Directive سفارشی برای کار با Isotope تعریف کرد تا با مکانیزم‌های Angular سازگار باشد. خوشبختانه Directive Isotope برای Angular موجود می‌باشد. نکته‌ی مهم این است که این Directive برای نگارش 1 افزونه‌ی Isotope نوشته شده است. البته با نگارش 2 هم کار می‌کند که من برای انجام کار خود نسخه‌ی 1 را ترجیح دادم استفاده کنم.

نکته‌ی بعدی که باید رعایت شود این است که چیدمان عناصر باید از راست به چپ شوند. خوشبختانه این کار در نسخه‌ی 1 Isotope با تغییر کوچکی در سورس Isotope و تغییر یک تابع انجام میشود. گویا نسخه‌ی دوم امکان پیش فرضی را برای این کار دارد، اما نتوانستم آن را به خوبی پیاده سازی کنم و به همین دلیل ترجیح دادم از همان نسخه‌ی اول استفاده کنم.

برای اینکه در هنگام جابه جا شدن عناصر، انیمیشن‌ها نیز از راست به چپ انجام شوند، باید css‌های زیر را نیز اعمال نمود:

.isotope .isotope-item {
  -webkit-transition-property: right, top, -webkit-transform, opacity;
     -moz-transition-property: right, top, -moz-transform, opacity;
      -ms-transition-property: right, top, -ms-transform, opacity;
       -o-transition-property: right, top, -o-transform, opacity;
          transition-property: right, top, transform, opacity;
}

Responsive بودن این عناصر مسئله‌ی دیگری است که باید حل گردد. امروزه اکثر فریم ورک‌های مطرح css، واکنشگرا نیز هستند و برای پشتیبانی از سایز‌های متفاوت صفحه نمایش، تدابیری در نظر گرفته‌اند. اساس کار واکنش گرا بودن این فریم ورک‌ها در تعیین ابعاد عناصر، بیان ابعاد به صورت درصدی است. مثلا فلان عرض div برابر 50% باشد بدین معناست که همیشه عرض این div نصف عرض عنصر والد آن باشد.

متاسفانه Isotope میانه‌ی چندانی با این ابعاد درصدی ندارد و باید عرض عناصر به صورت دقیق و بر حسب پیکسل بیان شود. البته نسخه‌ی جدید آن و یا حتی پلاگین هایی برای کار با ابعاد درصدی نیز تدارک دیده شده است که به شخصه به نتیجه‌ی با کیفیتی نرسیدم.

  برای حل این مشکل می‌توان از امکانات CSS به مانند دستورات زیر استفاده کرد: 
@media (min-width: 768px) and (max-width: 980px) {
    .card {
        width: 320px;
    }
}

@media (min-width: 980px) and (max-width: 1200px) {
    .card {
        width: 260px;
    }
}

@media (min-width: 1200px) {
    .card {
        width: 340px;
    }
}
بدین صورت می‌توان در ابعاد مختلف نمایشگر تعیین کرد که عرض عناصر ما چقدر باشد.
اکنون یک گالری عکس را در نظر بگیرید که در زیر هر عکس توضیحی نیز نوشته شده است و ساختار HTML آن به این صورت است که داخل هر div عکسی نیز موجود است. اگر به شیوه‌ی ذکر شده عمل کنید با یک اشکال مواجه می‌شوید و عناصر روی هم قرار گرفته و اصطلاحا overlapping اتفاق می‌افتد. دلیل این امر این است که لود شدن عکس‌ها عملی زمان گیر است و Isotope قبل از این که عکس لود شود، سایز آن عنصر را محاسبه کرده که در حقیقت این سایز بدون احتساب سایز عکس است و ابعاد واقعی عنصر ما نیست؛ در نتیجه وقتی عکس لود می‌شود آن div فضای بیشتری احتیاج دارد و به همین دلیل به زیر div‌های دیگر می‌رود.
برای حل این مشکل باید به این صورت عمل کرد که وقتی عکس‌ها کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و سایز عناصر را به دست آورده و آن‌ها را بچیند. برای این کار معمولا از افزونه‌ی  imagesLoaded استفاده می‌کنند که با کمک این افزونه می‌توان مشخص کرد که وقتی تمام عکس‌های موجود در فلان div کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و عناصر را چیدمان کند.
البته بدون استفاده از افزونه‌ی imagesLoaded و به کمک امکانات AngularJS و تعریف یک Directive سفارشی می‌توان زمان لود شدن عکس‌ها را کنترل کرد.
app.directive('imageOnload', function () {
            return {
                restrict: 'A',
                link: function (scope, element, attrs) {
                    element.bind('load', function () {
                        scope.$emit('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                    });
                }
            };
        });
کار این directive این است که به ازای بارگذاری هر عکس، متد reLayout را از Isotope، فراخوانی می‌کند. از این جهت فراخوانی reLayout به ازای لود شدن هر عکس بهتر است که لود شدن تمامی عکس‌ها ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد و کاربر برای مدتی با یک ساختار بهم ریخته مواجه شود.
    
اگر در نمونه کدی که قرار داده‌ام، به انتهای کدهای کنترلر ListController دقت کنید، برای رویداد resize شی window، تابعی تعریف شده است تا به هنگام تغییر سایز صفحه فراخوانی شود. در این رویداد هر بار که سایز پنجره تغییر کرد، پس از یک ثانیه تابع reLayout  افزونه‌ی Isotope را فراخوانی می‌کنیم تا مجددا المنت‌های صفحه چیده شوند. البته ضرورتی وجود نداشته ولی در بعضی مواقع عناصر خوب چیده نمی‌شدند که با فراخوانی reLayout از چیدمان صحیح عناصر مطابق با سایز جدید صفحه اطمینان حاصل پیدا می‌کنیم. دلیل یک ثانیه تاخیر این است که اگر به ساز و کار تعاریف متد‌ها در directive Isotope دقت کنید، از سرویس timeout$  به وفور استفاده شده است. ظاهرا اگر برای فراخوانی reLayout زودتر عمل کنیم با فراخوانی هایی این متد در ساختار خودش تداخل پیدا می‌کند.
$(window).resize(function () {
                $timeout(function myfunction() {
                    $scope.$broadcast('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                },1000);
                
            });
   
در نهایت تمامی نکات گفته شده را به صورت یک نمونه کد آماده کردم:
   

مطالب
IdentityServer قسمت دوم
پس از تلاش‌های اولیه برای راه اندازی که نیاز به گوگل کردن موارد مختلف دارد از جمله راه اندازی ssl و certification در لوکال هاست و تنظیم IIS برای استفاده از آن، می‌توان به راه اندازی اولیه آی‌دن‌تی‌تی سرور رسید .
پیش فرض این آموزش این نسخه از آی دنتیتی سرور است :
https://github.com/IdentityServer/IdentityServer2

نگاهی اجمالی به سورس:
Sampel----
AdfsIntegrationFullSample --------
AdfsIntegrationSampleClient -------- 
InMemoryHost -------- 
(MVC and WCF RP (SAML --------
(MVC and Web API (JWT -------- 
MembershipRebootUserRepository --------
OIDC --------
SelfHostConsoleHost --------
ServiceBus Integration -------- 
 src----
Libraries --------
WebSite --------
 Tests --------
از نام مثال‌ها کاملآ مشخص است که هر کدام چه بخشی را پوشش می‌دهند. 
مثلآ پوشه‌ی MembershipRebootUserRepository، مربوط به مدیریت کاربران است و توابع غنی بسیار خوبی در آن استفاده شده‌است. خود MembershipReboot  یک پروژه‌ی دیگر است برای مدیریت کاربران که توسط BrockAllen توسعه داده شده و مدیریت کاربران را بسیار آسان کرده‌است؛ برای مثال به راحتی می‌توان
BrockAllen.MembershipReboot 
BrockAllen.MembershipReboot.Ef   
BrockAllen.MembershipReboot  .Repository
از این آدرس  را به سورس اصلی آی دنتیتی سرور اضافه کرد و از توابع مدیریت کاربران این پروژه استفاده کرد. چون کار را بسیار آسان کرده است. 
برای مثال من برای ایجاد کاربر نیاز داشتم که علاوه بر درج کاربر در سرور آی دنتیتی، در بانک اطلاعاتی خودم هم کاربر درج شود. برای همین برای آی دنتیتی سرور صفحه‌ی ثبت نام نوشتم. برای اینکار فقط با یک شیء از membership به راحتی این تابع پیاده سازی شد: 
          Membership.CreateUser(userName, password, email);  
          Roles.AddUserToRoles(userName, "IdentityServerUsers");
نمونه استفاده   
این افزودن کاربر را می‌توان از هسته‌ی اصلی خود آی دنتیتی سرور استفاده کرد. ولی استفاده از آن به علت راحت بودن و توابع خیلی زیاد BrockAllen.MembershipReboot است و استفاده از آن بسیار کاربردی می‌تواند باشد.  
برای استفاده از خود آی دنتیتی سرور برای ساخت یوزر، وارد قسمت سورس شوید و به کنترلر احراز هویت، یک تابع به نام رجیستر اضافه کنید؛ به این فایل: 
https://github.com/IdentityServer/IdentityServer2/blob/master/src/OnPremise/WebSite/Controller/AccountController.cs 
شکل تابع : 
  [HttpPost]
public ActionResult Register(RegisterModel model)
 {
         UserRepository.CreateUser(model.userName,model.password,model.email);
         Roles.AddUserToRoles(userName, "IdentityServerUsers");
         return  View(model);
}

خود کلاس UserRepository یک کلاس پیاده سازی شده از اینترفیس IUserManagementRepository است که می‌توان خود آن‌را نیز با تزریق وابستگی‌ها تغییر داد و از Membership و بازنویسی توابع قدرتمند MembershipReboot  آن استفاده کرد. لیست توابع این اینترفیس که می‌توانید استفاده کنید: 
        void CreateUser(string userName, string password, string email = null);
        void DeleteUser(string userName);
        
        IEnumerable<string> GetUsers(int start, int count, out int totalCount);
        IEnumerable<string> GetUsers(string filter, int start, int count, out int totalCount);

        void SetPassword(string userName, string password);

        void SetRolesForUser(string userName, IEnumerable<string> roles);
        IEnumerable<string> GetRolesForUser(string userName);

        IEnumerable<string> GetRoles();
        void CreateRole(string roleName);
        void DeleteRole(string roleName);
آدرس اینترفیس 
مطالب
آشنایی با سورس AndroidBreadCrumb

زمانی که سیستم عامل های GUI مثل ویندوز به بازار آمدند، یکی از قسمت‌های گرافیکی آن‌ها AddressBar   نام داشت که مسیر حرکت آن‌ها را در فایل سیستم نشان میداد و در سیستم عامل‌های متنی  CLI با دستور  cd یا pwd انجام می‌شد. بعدها در وب هم همین حرکت با نام BreadCrumb صورت گرفت که به عنوان مثال مسیر رسیدن به صفحه‌ی یک محصول یا یک مقاله را نشان می‌داد. در یک پروژه‌ی اندرویدی نیاز بود تا یک ساختار درختی را پیاده سازی کنم، ولی در برنامه‌های اندروید ایجاد یک درخت، کار هوشمندانه و مطلوبی نیست و روش کار به این صورت است که یک لیست از گروه‌های والد را نمایش داده و با انتخاب هر آیتم لیست به آیتم‌های فرزند تغییر میکند. حالا مسئله این بود که کاربر باید مسیر حرکت خودش را بشناسد. به همین علت مجبور شدم یک BreadCrumb را برای آن طراحی کنم که در زیر تصویر آن را مشاهده می‌کنید.


 از نکات جالب توجه در مورد این ماژول می‌توان گفت که قابلیت این را دارد تا تصمیمات خود را بر اساس اندازه‌های مختلف صفحه نمایش بگیرد. به عنوان مثال اگر آیتم‌های بالا بیشتر از سه عدد باشد و در صفحه جا نشود از یک مسیر جعلی استفاده می‌کند و همه‌ی آیتم‌ها با اندیس شماره 1 تا index-3 را درون یک آیتم با عنوان (...) قرار می‌دهد که من به آن می‌گویم مسیر جعلی. به عنوان نمونه مسیر تصویر بالا در صفحه جا شده است و نیازی به این کار دیده نشده است. ولی تصویر زیر از آن جا که مسیر، طول width صفحه نمایش رد کرده است، نیاز است تا چنین کاری انجام شود. موقعی‌که کاربر آیتم ... را کلیک کند، مسیر باز شده و به محل index-3 حرکت می‌کند. یعنی دو مرحله به عقب باز می‌گردد.


نگاهی به کارکرد ماژول 

قبل از توضیح در مورد سورس، اجازه دهید نحوه‌ی استفاده از آن را ببینیم.

این سورس شامل دو کلاس است که ساده‌ترین کلاس آن AndBreadCrumbItem می‌باشد که مشابه کلاس ListItem در بخش وب دات نت است و دو مقدار، یکی متن و دیگری Id را می‌گیرد:

سورس:

public class AndBreadCrumbItem {

    private int Id;
    private String diplayText;

    public AndBreadCrumbItem(int Id, String displayText)
    {
        this.Id=Id;
        this.diplayText=displayText;
    }
    public String getDiplayText() {
        return diplayText;
    }
    public void setDiplayText(String diplayText) {
        this.diplayText = diplayText;
    }
    public int getId() {
        return Id;
    }
    public void setId(int id) {
        Id = id;
    }
}

به عنوان مثال می‌خواهیم یک breadcrumb را با مشخصات زیر بسازیم:

AndBreadCrumbItem itemhome=new AndBreadCrumbItem(0,"Home");
AndBreadCrumbItem itemproducts=new AndBreadCrumbItem(12,"Products");
 AndBreadCrumbItem itemdigital=new AndBreadCrumbItem(15,"Digital");
AndBreadCrumbItem itemhdd=new AndBreadCrumbItem(56,"Hard Disk Drive");
حال از کلاس اصلی یعنی AndBreadCrumb استفاده می‌کنیم و آیتم‌ها را به آن اضافه می‌کنیم:
AndBreadCrumb breadCrumb=new AndBreadCrumb(this);

        breadCrumb.AddNewItem(itemhome);
        breadCrumb.AddNewItem(itemproducts);
        breadCrumb.AddNewItem(itemdigital);
        breadCrumb.AddNewItem(itemhdd);
به این نکته دقت داشته باشید که با هر شروع مجدد چرخه‌ی Activity، حتما شیء Context این کلاس را به روز نمایید تا در رسم المان‌ها به مشکل برنخورد. می‌توانید از طریق متد زیر context را مقداردهی نمایید:
breadCumb.setContext(this);
هر چند راه حل پیشنهادی این است که این کلاس را نگهداری ننماید و از یک لیست ایستا جهت نگهداری AndBreadCrumbItem‌ها استفاده کنید تا باهر بار  فراخوانی رویدادهای اولیه چون oncreate یا onstart و.. شی BreadCrumb را پر نمایید.

پس از افزودن آیتم ها، تنظیمات زیر را اعمال نمایید:

        LinearLayout layout=(LinearLayout)getActivity().findViewById(R.id.breadcumblayout);
        layout.setPadding(8, 8, 8, 8);
        breadCrumb.setLayout(layout);
        breadCrumb.SetTinyNextNodeImage(R.drawable.arrow);
        breadCrumb.setTextSize(25);
        breadCrumb.SetViewStyleId(R.drawable.list_item_style);
در سه خط اول، یک layout  از نوع Linear جهت رسم اشیاء به شیء breadcrumb معرفی می‌شود. سپس در صورت تمایل می‌توانید از یک شیء تصویر گرافیکی کوچک هم استفاده کنید که در تصاویر بالا می‌بینید از تصویر یک فلش جهت دار استفاده شده است تا بین هر المان ایجاد شده از آیتم‌ها قرار بگیرد. سپس در صورت تمایل اندازه‌ی قلم متون را مشخص می‌کنید و در آخر هم متد SetViewStyleId هم برای نسبت دادن یک استایل یا selector و ... استفاده می‌شود.
حال برای رسم آن متد UpdatePath را صدا می‌زنیم:
        breadCrumb.UpdatePath();

الان اگر برنامه اجرا شود باید breadcrumb از چپ به راست رسم گردد. برای استفاده‌های فارسی، راست به چپ می‌توانید از متد زیر استفاده کنید:
breadCrumb.setRTL(true);
در صورت هر گونه تغییری در تنظیمات، مجددا متد UpdatePath را فراخوانی کنید تا عملیات رسم، با تنظمیات جدید آغاز گردد.

در صورتیکه قصد دارید تنظیمات بیشتری چون رنگ متن، فونت متن و ... را روی هر المان اعمال کنید، از رویداد زیر استفاده کنید:

breadCrumb.setOnTextViewUpdate(new ITextViewUpdate() {
            @Override
            public TextView UpdateTextView(Context context, TextView tv) {
                tv.setTextColor(...);
                tv.setTypeface(...);
                return tv;
            }
        });
با هر بار ایجاد المان که از نوع TextView است، این رویداد فراخوانی شده و تنظیمات شما را روی آن اجرا می‌کند.
همچنین در صورتیکه می‌خواهید بدانید کاربر بر روی چه عنصری کلیک کرده است، از رویداد زیر استفاده کنید:
breadCumb.setOnClickListener(new IClickListener() {
            @Override
            public void onClick(int position, int Id) {
                  //...
            }
        });
کد بالا دو آرگومان را ارسال میکند که اولی position یا اندیس مکانی عنصر کلیک شده را بر می‌گرداند و دومی id هست که با استفاده ازکلاس AndBreadCrumbItem به آن پاس کرده‌اید. هنگام کلیک کاربر روی عنصر مورد نظر، برگشت به عقب به طور خودکار صورت گرفته و عناصر بعد از آن موقعیت، به طور خودکار حذف خواهند شد.

آخرین متد موجود که کمترین استفاده را دارد، متد SetNoResize است. در صورتیکه این متد با True مقداردهی گردد، عملیات تنظیم بر اساس صفحه‌ی نمایش لغو می‌شود. این متد برای زمانی مناسب است که به عنوان مثال شما از یک HorozinalScrollView استفاده کرده باشید. در این حالت layout شما هیچ گاه به پایان نمی‌رسد و بهتر هست عملیات اضافه را لغو کنید.

نگاهی به سورس

  کلاس زیر شامل بخش‌های زیر است:
فیلدهای خصوصی
 //=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- Private Properties -=-=-=-=-=-=-=--=-=-=
    private List<AndBreadCrumbItem> items=null;
    private List<TextView> textViews;
    private int tinyNextNodeImage;
    private int viewStyleId;
    private Context context;
    private boolean RTL;
    private float textSize=20;
    private boolean noResize=false;

    LinearLayout layout;
    IClickListener clickListener;
    ITextViewUpdate textViewUpdate;
    LinearLayout.LayoutParams params ;

با نگاهی به نام آن‌ها میتوان حدس زد که برای چه کاری استفاده می‌شوند. به عنوان نمونه از اصلی‌ترین‌ها، متغیر items جهت نگهداری آیتم‌های پاس شده استفاده می‌شود و textviews هم برای نگهداری هر breadcrumb یا همان المان TextView که روی صفحه رسم می‌شود.
اینترفیس‌ها هم با حرف I شروع و برای تعریف رویدادها ایجاد شده‌اند. در ادامه از تعدادی متد get و Set برای مقدار دهی بعضی از فیلدهای خصوصی بالا استفاده شده است:
    //=-=---=-=-=-=-- Constructor =--=-=-=-=-=--=-=-

    public AndBreadCrumb(Context context)
    {
        this.context=context;
        params = new LinearLayout.LayoutParams
                (LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT, LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT);
    }

    //=-=-=--=--=-=-=-=-=-=-=-=-  Public Properties --=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-

    //each category would be added to create path
    public void AddNewItem(AndBreadCrumbItem item)
    {
        if(items==null)
            items=new ArrayList<>();
        items.add(item);
    }

    // if you want a pointer or next node between categories or textviews
    public void SetTinyNextNodeImage(int resId) {this.tinyNextNodeImage=resId;}

    public void SetViewStyleId(int resId) {this.viewStyleId=resId;}

    public void setTextSize(float textSize) {this.textSize = textSize;}

    public boolean isRTL() {
        return RTL;
    }

    public void setRTL(boolean RTL) {
        this.RTL = RTL;
    }

    public void setLayout(LinearLayout layout) {

        this.layout = layout;
    }

    public void setContext(Context context) {
        this.context = context;
    }

    public boolean isNoResize() {
        return noResize;
    }

    public void setNoResize(boolean noResize) {
        this.noResize = noResize;
    }

بعد از آن به متدهای خصوصی می‌رسیم که متد زیر، متد اصلی ما برای ساخت breadcrumb است:
 //primary method for render objects on layout
    private void DrawPath() {


        //stop here if essentail elements aren't present
        if (items == null) return ;
        if (layout == null) return;
        if (items.size() == 0) return;


//we need to get size of layout,so we use the post method to run this thread when ui is ready
        layout.post(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {


                //textviews created here one by one
                int position = 0;
                textViews = new ArrayList<>();
                for (AndBreadCrumbItem item : items) {
                    TextView tv = MakeTextView(position, item.getId());
                    tv.setText(item.getDiplayText());
                    textViews.add(tv);
                    position++;
                }


                //add textviews on layout
                AddTextViewsOnLayout();

                //we dont manage resizing anymore
                if(isNoResize()) return;

                //run this code after textviews Added to get widths of them
                TextView last_tv=textViews.get(textViews.size()-1);
                last_tv.post(new Runnable() {
                    @Override
                    public void run() {
                        //define width of each textview depend on screen width
                        BatchSizeOperation();
                    }
                });

            }
        });


    }
متد DrawPath برای ترسیم breadcumb است و می‌توان گفت اصلی‌ترین متد این کلاس است. در سه خط اول، عناصر الزامی را که باید مقداردهی شده باشند، بررسی می‌کند. این موارد وجود آیتم‌ها و layout است. اگر هیچ یک از اینها مقدار دهی نشده باشند، عملیات رسم خاتمه می‌یابد. بعد از آن یک پروسه‌ی UI جدید را در متد post شیء Layout معرفی می‌کنیم. این متد زمانی این پروسه را صدا می‌زند که layout در UI برنامه جا گرفته باشد. دلیل اینکار این است که تا زمانی که ویوها در UI تنظیم نشوند، نمی‌توانند اطلاعاتی چون پهنا و ارتفاع را برگردانند و همیشه مقدار 0 را باز می‌گردانند. پس ما بامتد post اعلام می‌کنیم زمانی این پروسه را اجرا کن که وضعیت UI خود را مشخص کرده‌ای.
به عنوان نمونه کد زیر را ببینید:
TextView tv=new TextView(this);
tv.getWidth(); //return 0
layout.add(tv);
tv.getWidth(); //return 0
در این حالت کنترل در هر صورتی عدد ۰ را به شما باز می‌گرداند و نمی‌توانید اندازه‌ی آن را بگیرید مگر اینکه درخواست یک callback بعد از رسم را داشته باشید که این کار از طریق متد post انجام می‌گیرد:
TextView tv=new TextView(this);
tv.post(new Runnable() {
                    @Override
                    public void run() {
                        tv.getWidth(); //return x
                    }
                });
در اینجا مقدار واقعی x بازگردانده می‌شود.

باز می‌گردیم به متد DrawPath و داخل متد post
 در اولین خط این پروسه به ازای هر آیتم، یک TextView توسط متد MakeTextView ساخته می‌شود که شامل کد زیر است:
  private TextView MakeTextView(final int position, final int Id)
    {
        //settings for cumbs
        TextView tv=new TextView(this.context);
        tv.setEllipsize(TextUtils.TruncateAt.END);
        tv.setSingleLine(true);
        tv.setTextSize(TypedValue.COMPLEX_UNIT_PX, textSize);
        tv.setBackgroundResource(viewStyleId);

        /*call custom event - this event will be fired when user click on one of
         textviews and returns position of textview and value that user sat as id
         */
        tv.setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
            @Override
            public void onClick(View v) {

                SetPosition(position);
                clickListener.onClick(position, Id);
            }
        });

        //if user wants to update each textviews
        if(textViewUpdate!=null)
            tv=textViewUpdate.UpdateTextView(context,tv);

        if(isRTL())
            tv.setRotationY(180);

        return tv;
    }

در خطوط اولیه، یک Textview ساخته و متد Ellipsize را با Truncate.END مقداردهی می‌نماید. این مقدار دهی باعث می‌شود اگر متن، در Textview جا نشد، ادامه‌ی آن با ... مشخص شود. در خط بعدی Textview را تک خطه معرفی می‌کنیم. در خط بعدی اندازه‌ی قلم را بر اساس آنچه کاربر مشخص کرده است، تغییر می‌دهیم و بعد هم استایل را برای آن مقداردهی می‌کنیم. بعد از آن رویداد کلیک را برای آن مشخص می‌کنیم تا اگر کاربر بر روی آن کلیک کرد، رویداد اختصاصی خودمان را فراخوانی کنیم.
در خط بعدی اگر rtl با true مقدار دهی شده باشد، textview را حول محور Y چرخش می‌دهد تا برای زبان‌های راست به چپ چون فارسی آماده گردد و در نهایت Textview ساخته شده و به سمت متد DrawPath باز می‌گرداند.

بعد از ساخته شدن TextViewها، وقت آن است که به Layout اضافه شوند که وظیفه‌ی اینکار بر عهده‌ی متد AddTextViewOnLayout است:
 //this method calling by everywhere to needs add textviews on the layout like master method :drawpath
    private void AddTextViewsOnLayout()
    {
        //prepare layout
        //remove everything on layout for recreate it
        layout.removeAllViews();
        layout.setOrientation(LinearLayout.HORIZONTAL);
        layout.setVerticalGravity(Gravity.CENTER_VERTICAL);
        if(isRTL())
            layout.setRotationY(180);



        //add textviews one by one

        int position=0;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            layout.addView(tv,params);

            //add next node image between textviews if user defined a next node image
            if(tinyNextNodeImage>0)
                if(position<(textViews.size()-1)) {
                    layout.addView(GetNodeImage(), params);
                    position++;
                }
        }

    }

در چند خط اول، Layout آماده سازی می‌شود. این آماده سازی شامل پاکسازی اولیه Layout یا خالی کردن ویوهای درون آن است که می‌تواند از رندر قبلی باشد. افقی بودن جهت چینش Layout، در مرکز نگاه داشتن ویوها و نهایتا چرخش حول محور Y در صورت true بودن خاصیت RTL است. در خطوط بعدی یک حلقه وجود دارد که Textview‌های ایجاد شده را یک به یک در Layout می‌چیند و اگر کاربر تصویر گرافیکی را هم به (همان فلش‌های اشاره‌گر) متغیر tinyNextNodeImage نسبت داده باشد، آن‌ها را هم بین TextView‌ها می‌چیند و بعد از پایان یافتن کار، مجددا به متد DrawPath باز می‌گردد.
تا به اینجا کار چیدمان به ترتیب انجام شده است ولی از آنجا که اندازه‌ی Layout در هر گوشی و  در دو حالت حالت افقی یا عمودی نگه داشتن گوشی متفاوت است، نمی‌توان به این چینش اعتماد کرد که به چه نحوی عناصر نمایش داده خواهند شد و این مشکل توسط متد BatchSizeOperation (تغییر اندازه دسته جمعی) حل می‌گردد. در اینجا هم باز متد post به آخرین textview اضافه شده است. به این علت که موقعی‌که همه‌ی textview‌ها در ui جا خوش کردند، بتوانیم به خاصیت‌های ui آن‌ها دستیابی داشته باشیم. حالا بعد از ترسیم باید اندازه آن‌ها را اصلاح کنیم. قدم به قدم متد BatchSizeOperation را بررسی می‌کنیم:
//set textview width depend on screen width
private void BatchSizeOperation()
{
//get width of next node between cumbs
Bitmap tinyBmap = BitmapFactory.decodeResource(context.getResources(), tinyNextNodeImage);
int tinysize=tinyBmap.getWidth();
//get sum of nodes
tinysize*=(textViews.size()-1);
...
}
ابتدا لازم است ‍‍‍‍‍طول مسیری که همه ویوها یا المان‌های ما را دارند، به دست آوریم. اول از تصویر کوچک شروع می‌کنیم و پهنای آن را می‌گیریم. سپس عدد به دست آمده را در تعداد آن ضرب می‌کنیم تا جمع پهناها را داشته باشیم. سپس نوبت به TextView‌ها می‌رسد.

  //get width size of screen(layout is screen here)
        int screenWidth=GetLayoutWidthSize();

        //get sum of arrows and cumbs width
        int sumtvs=tinysize;
        for (TextView tv : textViews) {

            int width=tv.getWidth();
            sumtvs += width;
        }
در ادامه‌ی این متد، متد GetLayoutWidthSize را صدا می‌زنیم که وظیفه‌ی آن برگرداندن پهنای layout است و کد آن به شرح زیر است:
    private int GetLayoutWidthSize()
    {
        int width=layout.getWidth();
        int padding=layout.getPaddingLeft()+layout.getPaddingRight();
        width-=padding;
        return width;
    }
در این متد پهنا به احتساب padding‌های چپ و راست به دست می‌آید و مقدار آن را به عنوان اندازه‌ی صفحه نمایش، تحویل متد والد می‌دهد. در ادامه هم پهنای هر Textview محاسبه شده و جمع کل آن‌ها را با اندازه‌ی صفحه مقایسه می‌کند. اگر کوچکتر بود، کار این متد در اینجا تمام می‌شود و نیازی به تغییر اندازه نیست. ولی اگر نبود کد ادامه می‌یابد:
    private void  BatchSizeOperation()
    {
        ....

    //if sum of cumbs is less than screen size the state is good so return same old textviews
        if(sumtvs<screenWidth)
            return ;


        if(textViews.size()>3)
        {
            //make fake path
            MakeFakePath();

            //clear layout and add textviews again
            AddTextViewsOnLayout();
        }

        //get free space without next nodes -> and spilt rest of space to textviews count to get space for each textview
        int freespace =screenWidth-tinysize;
        int each_width=freespace/textViews.size();

        //some elements have less than each_width,so we should leave size them and calculate more space again
        int view_count=0;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            if (tv.getWidth()<=each_width)
                freespace=freespace-tv.getWidth();
            else
                view_count++;
        }
        if (view_count==0) return;

        each_width=freespace/view_count;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            if (tv.getWidth()>each_width)
                tv.setWidth(each_width);
        }


    }

اگر آیتم‌ها بیشتر از سه عدد باشند، می‌توانیم از حالت مسیر جعلی استفاده کنیم که توسط متد MakeFakePath انجام می‌شود. البته بعد از آن هم باید دوباره view‌ها را چینش کنیم تا مسیر جدید ترسیم گردد، چون ممکن است بعد از آن باز هم جا نباشد یا آیتم‌ها بیشتر از سه عدد نیستند. در این حالت، حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که فضای موجود را بین آن‌ها تقسیم کنیم تا همه‌ی کاسه، کوزه‌ها سر آیتم آخر نشکند و متنش به ... تغییر یابد و حداقل از هر آیتم، مقداری از متن اصلی نمایش داده شود. پس میانگین فضای موجود را گرفته و بر تعداد المان‌ها تقسیم می‌کنیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که در تقسیم بندی، بعضی آیتم‌ها آن مقدار پهنا را نیاز ندارند و با پهنای کمتر هم می‌شود کل متنشان را نشان داد. پس یک کار اضافه‌تر این است که مقدار پهنای اضافی آن‌ها را هم حساب کنیم و فقط آیتم‌هایی را پهنا دهیم که به مقدار بیشتری از این میانگین احتیاج دارند. در اینجا کار به پایان می‌رسد و مسیر نمایش داده می‌شود.

نحوه‌ی کارکرد متد MakeFakePath بدین صورت است که 4 عدد TextView را ایجاد کرده که المان‌های با اندیس 0 و 2 و 3 به صورت نرمال و عادی ایجاد شده و همان کارکرد سابق را دارند. ولی المان شماره دو با اندیس 1 با متن ... نماینده‌ی آیتم‌های میانی است و رویدادکلیک  آن به شکل زیر تحریف یافته است:

 //if elements are so much(mor than 3),we make a fake path to decrease elements
    private void MakeFakePath()
    {
        //we make 4 new elements that index 1 is fake element and has a rest of real path in its heart
        //when user click on it,path would be opened
        textViews=new ArrayList<>(4);
        TextView[] tvs=new TextView[4];
        int[] positions= {0,items.size()-3,items.size()-2,items.size()-1};

        for (int i=0;i<4;i++)
        {
            //request for new textviews
            tvs[i]=MakeTextView(positions[i],items.get(positions[i]).getId());

            if(i!=1)
                tvs[i].setText(items.get(positions[i]).getDiplayText());
            else {
                tvs[i].setText("...");
                //override click event and change it to part of code to open real path by call setposition method and redraw path
                tvs[i].setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
                    @Override
                    public void onClick(View v) {
                        int pos = items.size() - 3;
                        int id = items.get(pos).getId();
                        SetPosition(items.size() - 3);
                        clickListener.onClick(pos, id);
                    }
                });
            }
            textViews.add(tvs[i]);
        }
    }
این رویداد با استفاده از setPosition به آیتم index-3 بازگشته و مجددا المان‌ها رسم می‌گردند و سپس رویداد کلیک این آیتم را هم اجرا می‌کند و المان‌های با اندیس 2 و 3 را به ترتیب به رویدادهای index-1 و index-2 متصل می‌کنیم.
مطالب
بسته بندی نرم افزار الکترون
بعد از اینکه برنامه الکترون آماده شد، لازم است آن را به فایل‌های اجرایی پلتفرم‌های مختلف تبدیل کنیم. برای اینکار بسته معروف Electron-packager را مورد استفاده قرار می‌دهیم. برای نصب آن به شکل زیر اقدام کنید:
npm install electron-packager --save-dev
بعد از اینکه نصب شد، در فایل package.json در قسمت scripts، خصوصیت جدیدتری را وارد می‌کنیم:
"build":"electron-packager . myapp --platform=all --arch=all --overwrite"
این دستور شامل حداقل‌های آرگومان‌ها می‌باشد. در تشریح این دستور باید گفت اولین آرگومان، نام دایرکتوری است که برنامه شما در آن نوشته شده است و حاوی فایل package.json است و با قرار دادن علامت "." دایرکتوری جاری را معرفی کرده‌ایم. بعد از آن نام برنامه و فایل اجرایی برنامه است. بعد از آن فلگ‌ها آغاز می‌شوند که اولین فلگ مشخص میکند خروجی خود را برای چه پلتفرمی نیاز دارید و شامل مقادیر زیر می‌شود؛ یا اینکه عبارت all را برای در نظر گرفتن همه مقادیر وارد کنید.
darwin
سیستم عامل مکینتاش
linux
 سیستم عامل لینوکس
win32
 سیستم عامل ویندوز

فلگ بعدی معماری سیستم عامل را نشان میدهد که برای سیستم‌های 32 بیتی مقدار ia32 و برای سیستم‌های 64 بیتی مقدار x64 می‌باشد. ولی در صورتیکه همه مقادیر را در نظر دارید، می‌توانید همانند خط بالا از مقدار all استفاده کنید.

در همه حالات بالا اگر فقط تعدادی از آن‌ها را بخواهید وارد کنید، می‌توانید هر عبارت را با , از هم جدا سازید؛ مانند darwin,linux که برای این دو پلتفرم تنها نسخه اجرایی تولید می‌شود.

فلگ آخر اجباری نیست، ولی برای دفعات بعدی بسیار مناسب است. اگر از قبل یک بسته بندی وجود دارد، بسته بندی جدید بر روی قبلی‌ها رونویسی خواهد شد.

حال با دستور زیر در nodejs، عملیات بسته بندی را آغاز می‌کنیم:

npm run build
بعد از اجرای این دستور برای اولین بار، ممکن است برای هر پلتفرم، کتابخانه‌های مربوطه را دانلود کند تا بر اساس آن، عمل بسته بندی را انجام دهد. سپس در دایرکتوری پروژه، دایرکتوری‌های جدیدی را با نام‌های مشخصی خواهید یافت.
یکی از دیگر فلگ‌ها که کاربردی می‌باشد، برای نادیده گرفتن ورورد یک سری پکیج‌ها به بسته نهایی است که به طور پیش فرض جلوی ورود بسته‌های eletron-prebuilt و electron-packager را میگیرد. ولی اگر دوست دارید تا بسته‌های دیگری را نیز به این لیست اضافه کنید، دستو زیر را به کار ببرید:
--ignore=node_modules/<package_name>
یا
--ignore=node_modules/electron_[0-9]*

فلگ‌های پر استفاده دیگر این بسته:
 aap-version  نسخه برنامه
 app-copyright  متنی برای قانون کپی رایت
 asar موقعی که برنامه‌ای را بسته بندی می‌کنید، در دایرکتوری Resources/App، هنوز سورس برنامه وجود دارد که فایل اجرایی شما بدون آن قادر به ادامه فعالیت نیست. ولی اگر بخواهیم این سورس را در اختیار شخصی قرار ندهیم، باید از ویژگی asar استفاده کنیم. با استفاده از این فلگ، فایلی با نام app.asar جای این دایرکتوری ایجاد خواهد شد و دیگر نیازی نیست تا سورس برنامه همراه آن باشد.
 icon در صورتیکه قصد استفاده از آیکنی بجز آیکون الکترون را دارید.
 out به طور پیش فرض برنامه نهایی در دایرکتوری کاری پروژه اضافه می‌شود. در صورتیکه قصد دارید آن‌را در دایرکتوری بجز دایرکتوری کاری قرار دهید، از این ویژگی استفاده کنید.
 version-string این خصوصیت برای نسخه بندی برنامه است که فقط برای ویندوز کاربرد دارد و شامل خصوصیاتی چون نام محصول، نام سازنده، توصیف برنامه و ... می‌باشد:
--version-string.ProductName="Product"

                   Properties supported:
                   - CompanyName
                   - FileDescription
                   - OriginalFilename
                   - ProductName
                   - InternalName

prune
استفاده از این فلگ باعث می‌شود کلیه بسته‌های معرفی شده در dev-dependency به بسته نهایی اضافه نشوند

دستور بسته بندی بالا را نیز می‌توان به طور خلاصه‌تر نیز نوشت :

electron-packager . --all
این دستور با در نظر گرفتن همه پلتفرم‌ها و معماری آن‌ها، برای دایرکتوری جاری اجرا شده و نام برنامه و دیگر اطلاعات را از طریق فایل package.json به دست می‌آورد.
نظرات مطالب
چگونه در یک پروژه سورس باز مشارکت کنیم؟
من خیلی وقت بود دلم می‌خواست تو یه همچین پروژه هایی شرکت کنم ..خواهش می‌کنم ادامه بدید..معرفی کنید چند تا از این پروژه‌ها ..عملی ...مخصوصا اونایی که با برنامه bazzar کار می‌کنند و اپن سورس اند.....سپاس
مطالب
ASP.NET MVC #13

اعتبار سنجی اطلاعات ورودی در فرم‌های ASP.NET MVC

زمانیکه شروع به دریافت اطلاعات از کاربران کردیم، نیاز خواهد بود تا اعتبار اطلاعات ورودی را نیز ارزیابی کنیم. در ASP.NET MVC، به کمک یک سری متادیتا، نحوه‌ی اعتبار سنجی، تعریف شده و سپس فریم ورک بر اساس این ویژگی‌ها، به صورت خودکار اعتبار اطلاعات انتساب داده شده به خواص یک مدل را در سمت کلاینت و همچنین در سمت سرور بررسی می‌نماید.
این ویژگی‌ها در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند که به صورت پیش فرض در هر پروژه جدید ASP.NET MVC لحاظ می‌شود.

یک مثال کاربردی

مدل زیر را به پوشه مدل‌های یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC اضافه کنید:

using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.Models
{
public class Customer
{
public int Id { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "Name is required.")]
[StringLength(50)]
public string Name { set; get; }

[Display(Name = "Email address")]
[Required(ErrorMessage = "Email address is required.")]
[RegularExpression(@"\w+([-+.']\w+)*@\w+([-.]\w+)*\.\w+([-.]\w+)*",
ErrorMessage = "Please enter a valid email address.")]
public string Email { set; get; }

[Range(0, 10)]
[Required(ErrorMessage = "Rating is required.")]
public double Rating { set; get; }

[Display(Name = "Start date")]
[Required(ErrorMessage = "Start date is required.")]
public DateTime StartDate { set; get; }
}
}

سپس کنترلر جدید زیر را نیز به برنامه اضافه نمائید:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication9.Models;

namespace MvcApplication9.Controllers
{
public class CustomerController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var customer = new Customer();
return View(customer);
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(Customer customer)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
//todo: save data
return Redirect("/");
}
return View(customer);
}
}
}

بر روی متد Create کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه باز شده، گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرده و مدل را Customer انتخاب کنید. همچنین قالب Scaffolding را نیز بر روی Create قرار دهید.

توضیحات تکمیلی

همانطور که در مدل برنامه ملاحظه می‌نمائید، به کمک یک سری متادیتا یا اصطلاحا data annotations، تعاریف اعتبار سنجی، به همراه عبارات خطایی که باید به کاربر نمایش داده شوند، مشخص شده است. ویژگی Required مشخص می‌کند که کاربر مجبور است این فیلد را تکمیل کند. به کمک ویژگی StringLength، حداکثر تعداد حروف قابل قبول مشخص می‌شود. با استفاده از ویژگی RegularExpression، مقدار وارد شده با الگوی عبارت باقاعده مشخص گردیده، مقایسه شده و در صورت عدم تطابق، پیغام خطایی به کاربر نمایش داده خواهد شد. به کمک ویژگی Range، بازه اطلاعات قابل قبول، مشخص می‌گردد.
ویژگی دیگری نیز به نام System.Web.Mvc.Compare مهیا است که برای مقایسه بین مقادیر دو خاصیت کاربرد دارد. برای مثال در یک فرم ثبت نام، عموما از کاربر درخواست می‌شود که کلمه عبورش را دوبار وارد کند. ویژگی Compare در یک چنین مثالی کاربرد خواهد داشت.
در مورد جزئیات کنترلر تعریف شده در قسمت 11 مفصل توضیح داده شد. برای مثال خاصیت this.ModelState.IsValid مشخص می‌کند که آیا کارmodel binding موفق بوده یا خیر و همچنین اعتبار سنجی‌های تعریف شده نیز در اینجا تاثیر داده می‌شوند. بنابراین بررسی آن پیش از ذخیره سازی اطلاعات ضروری است.
در حالت HttpGet صفحه ورود اطلاعات به کاربر نمایش داده خواهد شد و در حالت HttpPost، اطلاعات وارد شده دریافت می‌گردد. اگر دست آخر، ModelState معتبر نبود، همان اطلاعات نادرست وارد شده به کاربر مجددا نمایش داده خواهد شد تا فرم پاک نشود و بتواند آن‌ها را اصلاح کند.
برنامه را اجرا کنید. با مراجعه به مسیر http://localhost/customer/create، صفحه ورود اطلاعات کاربر نمایش داده خواهد شد. در اینجا برای مثال در قسمت ورود اطلاعات آدرس ایمیل، مقدار abc را وارد کنید. بلافاصله خطای اعتبار سنجی عدم اعتبار مقدار ورودی نمایش داده می‌شود. یعنی فریم ورک، اعتبار سنجی سمت کاربر را نیز به صورت خودکار مهیا کرده است.
اگر علاقمند باشید که صرفا جهت آزمایش، اعتبار سنجی سمت کاربر را غیرفعال کنید، به فایل web.config برنامه مراجعه کرده و تنظیم زیر را تغییر دهید:

<appSettings>
<add key="ClientValidationEnabled" value="true"/>

البته این تنظیم تاثیر سراسری دارد. اگر قصد داشته باشیم که این تنظیم را تنها به یک view خاص اعمال کنیم، می‌توان از متد زیر کمک گرفت:

@{ Html.EnableClientValidation(false); }

در این حالت اگر مجددا برنامه را اجرا کرده و اطلاعات نادرستی را وارد کنیم، باز هم همان خطاهای تعریف شده، به کاربر نمایش داده خواهد شد. اما اینبار یکبار رفت و برگشت اجباری به سرور صورت خواهد گرفت، زیرا اعتبار سنجی سمت کاربر (که درون مرورگر و توسط کدهای جاوا اسکریپتی اجرا می‌شود)، غیرفعال شده است. البته امکان غیرفعال کردن جاوا اسکریپت توسط کاربر نیز وجود دارد. به همین جهت بررسی خودکار سمت سرور، امنیت سیستم را بهبود خواهد بخشید.

نحوه تعریف عناصر مرتبط با اعتبار سنجی در Viewهای برنامه نیز به شکل زیر است:

<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>

@using (Html.BeginForm()) {
@Html.ValidationSummary(true)
<fieldset>
<legend>Customer</legend>

<div class="editor-label">
@Html.LabelFor(model => model.Name)
</div>
<div class="editor-field">
@Html.EditorFor(model => model.Name)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.Name)
</div>

همانطور که ملاحظه می‌کنید به صورت پیش فرض از jQuery validator در سمت کلاینت استفاده شده است. فایل jquery.validate.unobtrusive متعلق به تیم ASP.NET MVC است و کار آن وفق دادن سیستم موجود، با jQuery validator می‌باشد (validation adapter). در نگارش‌های قبلی، از کتابخانه‌های اعتبار سنجی مایکروسافت استفاده شده بود، اما از نگارش سه به بعد، jQuery به عنوان کتابخانه برگزیده مطرح است.
Unobtrusive همچنین در اینجا به معنای مجزا سازی کدهای جاوا اسکریپتی، از سورس HTML صفحه و استفاده از ویژگی‌های data-* مرتبط با HTML5 برای معرفی اطلاعات مورد نیاز اعتبار سنجی است:
<input data-val="true" data-val-required="The Birthday field is required." id="Birthday" name="Birthday" type="text" value="" />

اگر خواستید این مساله را بررسی کنید، فایل web.config قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه را باز کنید. در آنجا مقدار UnobtrusiveJavaScriptEnabled را false کرده و بار دیگر برنامه را اجرا کنید. در این حالت کلیه کدهای اعتبار سنجی، به داخل سورس View رندر شده، تزریق می‌شوند و مجزا از آن نخواهند بود.
نحوه‌ی تعریف این اسکریپت‌ها نیز جالب توجه است. متد Url.Content، یک متد سمت سرور می‌باشد که در زمان اجرای برنامه، مسیر نسبی وارد شده را بر اساس ساختار سایت اصلاح می‌کند. حرف ~ بکارگرفته شده، در ASP.NET به معنای ریشه سایت است. بنابراین مسیر نسبی تعریف شده از ریشه سایت شروع و تفسیر می‌شود.
اگر از این متد استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد که مسیرهای نسبی را به شکل زیر تعریف کنیم:

<script src="../../Scripts/customvaildation.js" type="text/javascript"></script>

در این حالت بسته به محل قرارگیری صفحات و همچنین برنامه در سایت، ممکن است آدرس فوق صحیح باشد یا خیر. اما استفاده از متد Url.Content، کار مسیریابی نهایی را خودکار می‌کند.
البته اگر به فایل Views/Shared/_Layout.cshtml، مراجعه کنید، تعریف و الحاق کتابخانه اصلی jQuery در آنجا انجام شده است. بنابراین می‌توان این دو تعریف دیگر مرتبط با اعتبار سنجی را به آن فایل هم منتقل کرد تا همه‌جا در دسترس باشند.
توسط متد Html.ValidationSummary، خطاهای اعتبار سنجی مدل که به صورت دستی اضافه شده باشند نمایش داده می‌شود. این مورد در قسمت 11 توضیح داده شد (چون پارامتر آن true وارد شده، فقط خطاهای سطح مدل را نمایش می‌دهد).
متد Html.ValidationMessageFor، با توجه به متادیتای یک خاصیت و همچنین استثناهای صادر شده حین model binding خطایی را به کاربر نمایش خواهد داد.



اعتبار سنجی سفارشی

ویژگی‌های اعتبار سنجی از پیش تعریف شده، پر کاربردترین‌ها هستند؛ اما کافی نیستند. برای مثال در مدل فوق، StartDate نباید کمتر از سال 2000 وارد شود و همچنین در آینده هم نباید باشد. این موارد اعتبار سنجی سفارشی را چگونه باید با فریم ورک، یکپارچه کرد؟
حداقل دو روش برای حل این مساله وجود دارد:
الف) نوشتن یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی
ب) پیاده سازی اینترفیس IValidatableObject


تعریف یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی

using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.CustomValidators
{
public class MyDateValidator : ValidationAttribute
{
public int MinYear { set; get; }

public override bool IsValid(object value)
{
if (value == null) return false;

var date = (DateTime)value;
if (date > DateTime.Now || date < new DateTime(MinYear, 1, 1))
return false;

return true;
}
}
}

برای نوشتن یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی، با ارث بری از کلاس ValidationAttribute شروع می‌کنیم. سپس باید متد IsValid آن‌را تحریف کنیم. اگر این متد false برگرداند به معنای شکست اعتبار سنجی می‌باشد.
در ادامه برای بکارگیری آن خواهیم داشت:
[Display(Name = "Start date")]
[Required(ErrorMessage = "Start date is required.")]
[MyDateValidator(MinYear = 2000,
ErrorMessage = "Please enter a valid date.")]
public DateTime StartDate { set; get; }

اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. اگر تاریخ غیرمعتبری وارد شود، اعتبار سنجی سمت سرور رخ داده و سپس نتیجه به کاربر نمایش داده می‌شود.


اعتبار سنجی سفارشی به کمک پیاده سازی اینترفیس IValidatableObject

یک سؤال: اگر اعتبار سنجی ما پیچیده‌تر باشد چطور؟ مثلا نیاز باشد مقادیر دریافتی چندین خاصیت با هم مقایسه شده و سپس بر این اساس تصمیم گیری شود. برای حل این مشکل می‌توان از اینترفیس IValidatableObject کمک گرفت. در این حالت مدل تعریف شده باید اینترفیس یاد شده را پیاده سازی نماید. برای مثال:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using MvcApplication9.CustomValidators;

namespace MvcApplication9.Models
{
public class Customer : IValidatableObject
{
//... same as before

public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
{
var fields = new[] { "StartDate" };
if (StartDate > DateTime.Now || StartDate < new DateTime(2000, 1, 1))
yield return new ValidationResult("Please enter a valid date.", fields);

if (Rating > 4 && StartDate < new DateTime(2003, 1, 1))
yield return new ValidationResult("Accepted date should be greater than 2003", fields);
}
}
}

در اینجا در متد Validate، فرصت خواهیم داشت تا به مقادیر کلیه خواص تعریف شده در مدل دسترسی پیدا کرده و بر این اساس اعتبار سنجی بهتری را انجام دهیم. اگر اطلاعات وارد شده مطابق منطق مورد نظر نباشند، کافی است توسط yield return new ValidationResult، یک پیغام را به همراه فیلدهایی که باید این پیغام را نمایش دهند، بازگردانیم.
به این نوع مدل‌ها، self validating models هم گفته می‌شود.


یک نکته:

از MVC3 به بعد، حین کار با ValidationAttribute، امکان تحریف متد IsValid به همراه پارامتری از نوع ValidationContext نیز وجود دارد. به این ترتیب می‌توان به اطلاعات سایر خواص نیز دست یافت. البته در این حالت نیاز به استفاده از Reflection خواهد بود و پیاده سازی IValidatableObject، طبیعی‌تر به نظر می‌رسد:

protected override ValidationResult IsValid(object value, ValidationContext validationContext)
{
var info = validationContext.ObjectType.GetProperty("Rating");
//...
return ValidationResult.Success;
}




فعال سازی سمت کلاینت اعتبار سنجی‌های سفارشی

اعتبار سنجی‌های سفارشی تولید شده تا به اینجا، تنها سمت سرور است که فعال می‌شوند. به عبارتی باید یکبار اطلاعات به سرور ارسال شده و در بازگشت، نتیجه عملیات به کاربر نمایش داده خواهد شد. اما ویژگی‌های توکاری مانند Required و Range و امثال آن، علاوه بر سمت سرور، سمت کاربر هم فعال هستند و اگر جاوا اسکریپت در مرورگر کاربر غیرفعال نشده باشد، نیازی به ارسال اطلاعات یک فرم به سرور جهت اعتبار سنجی اولیه، نخواهد بود.
در اینجا باید سه مرحله برای پیاده سازی اعتبار سنجی سمت کلاینت طی شود:
الف) ویژگی سفارشی اعتبار سنجی تعریف شده باید اینترفیس IClientValidatable را پیاده سازی کند.
ب) سپس باید متد jQuery validation متناظر را پیاده سازی کرد.
ج) و همچنین مانند تیم ASP.NET MVC، باید unobtrusive adapter خود را نیز پیاده سازی کنیم. به این ترتیب متادیتای ASP.NET MVC به فرمتی که افزونه jQuery validator آن‌را درک می‌کند، وفق داده خواهد شد.

در ادامه، تکمیل کلاس سفارشی MyDateValidator را ادامه خواهیم داد:
using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication9.CustomValidators
{
public class MyDateValidator : ValidationAttribute, IClientValidatable
{
// ... same as before

public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(
ModelMetadata metadata,
ControllerContext context)
{
var rule = new ModelClientValidationRule
{
ValidationType = "mydatevalidator",
ErrorMessage = FormatErrorMessage(metadata.GetDisplayName())
};
yield return rule;
}
}
}

در اینجا نحوه پیاده سازی اینترفیس IClientValidatable را ملاحظه می‌نمائید. ValidationType، نام متدی خواهد بود که در سمت کلاینت، کار بررسی اعتبار داده‌ها را به عهده خواهد گرفت.
سپس برای مثال یک فایل جدید به نام customvaildation.js به پوشه اسکریپت‌های برنامه با محتوای زیر اضافه خواهیم کرد:

/// <reference path="jquery-1.5.1-vsdoc.js" />
/// <reference path="jquery.validate-vsdoc.js" />
/// <reference path="jquery.validate.unobtrusive.js" />

jQuery.validator.addMethod("mydatevalidator",
function (value, element, param) {
return Date.parse(value) < new Date();
});

jQuery.validator.unobtrusive.adapters.addBool("mydatevalidator");

توسط referenceهایی که مشاهده می‌کنید، intellisense جی‌کوئری در VS.NET فعال می‌شود.
سپس به کمک متد jQuery.validator.addMethod، همان مقدار ValidationType پیشین را معرفی و در ادامه بر اساس مقدار value دریافتی، تصمیم گیری خواهیم کرد. اگر خروجی false باشد، به معنای شکست اعتبار سنجی است.
همچنین توسط متد jQuery.validator.unobtrusive.adapters.addBool، این متد جدید را به مجموعه وفق دهنده‌ها اضافه می‌کنیم.
و در آخر این فایل جدید باید به View مورد نظر یا فایل master page سیستم اضافه شود:

<script src="@Url.Content("~/Scripts/customvaildation.js")" type="text/javascript"></script>




تغییر رنگ و ظاهر پیغام‌های اعتبار سنجی

اگر از رنگ پیش فرض قرمز پیغام‌های اعتبار سنجی خرسند نیستید، باید اندکی CSS سایت را ویرایش کرد که شامل اعمال تغییرات به موارد ذیل خواهد شد:

1. .field-validation-error
2. .field-validation-valid
3. .input-validation-error
4. .input-validation-valid
5. .validation-summary-errors
6. .validation-summary-valid




نحوه جدا سازی تعاریف متادیتا از کلاس‌های مدل برنامه

فرض کنید مدل‌های برنامه شما به کمک یک code generator تولید می‌شوند. در این حالت هرگونه ویژگی اضافی تعریف شده در این کلاس‌ها پس از تولید مجدد کدها از دست خواهند رفت. به همین منظور امکان تعریف مجزای متادیتاها نیز پیش بینی شده است:

[MetadataType(typeof(CustomerMetadata))]
public partial class Customer
{
class CustomerMetadata
{

}
}

public partial class Customer : IValidatableObject
{


حالت کلی روش انجام آن هم به شکلی است که ملاحظه می‌کنید. کلاس اصلی، به صورت partial معرفی خواهد شد. سپس کلاس partial دیگری نیز به همین نام که در برگیرنده یک کلاس داخلی دیگر برای تعاریف متادیتا است، به پروژه اضافه می‌گردد. به کمک ویژگی MetadataType، کلاسی که قرار است ویژگی‌های خواص از آن خوانده شود، معرفی می‌گردد. موارد عنوان شده، شکل کلی این پیاده سازی است. برای نمونه اگر با WCF RIA Services کار کرده باشید، از این روش زیاد استفاده می‌شود. کلاس خصوصی تو در توی تعریف شده صرفا وظیفه ارائه متادیتاهای تعریف شده را به فریم ورک خواهد داشت و هیچ کاربرد دیگری ندارد.
در ادامه کلیه خواص کلاس Customer به همراه متادیتای آن‌ها باید به کلاس CustomerMetadata منتقل شوند. اکنون می‌توان تمام متادیتای کلاس اصلی Customer را حذف کرد.



اعتبار سنجی از راه دور (remote validation)

فرض کنید شخصی مشغول به پر کردن فرم ثبت نام، در سایت شما است. پس از اینکه نام کاربری دلخواه خود را وارد کرد و مثلا به فیلد ورود کلمه عبور رسید، در همین حال و بدون ارسال کل صفحه به سرور، به او پیغام دهیم که نام کاربری وارد شده، هم اکنون توسط شخص دیگری در حال استفاده است. این مکانیزم از ASP.NET MVC3 به بعد تحت عنوان Remote validation در دسترس است و یک درخواست Ajaxایی خودکار را به سرور ارسال خواهد کرد و نتیجه نهایی را به کاربر نمایش می‌دهد؛ کارهایی که به سادگی توسط کدهای جاوا اسکریپتی قابل مدیریت نیستند و نیاز به تعامل با سرور، در این بین وجود دارد. پیاده سازی آن هم به نحو زیر است:
برای مثال خاصیت Name را در مدل برنامه به نحو زیر تغییر دهید:

[Required(ErrorMessage = "Name is required.")]
[StringLength(50)]
[System.Web.Mvc.Remote(action: "CheckUserNameAndEmail",
controller: "Customer",
AdditionalFields = "Email",
HttpMethod = "POST",
ErrorMessage = "Username is not available.")]
public string Name { set; get; }

سپس متد زیر را نیز به کنترلر Customer اضافه کنید:

[HttpPost]
[OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
public ActionResult CheckUserNameAndEmail(string name, string email)
{
if (name.ToLowerInvariant() == "vahid") return Json(false);
if (email.ToLowerInvariant() == "name@site.com") return Json(false);
//...
return Json(true);
}


توضیحات:
توسط ویژگی System.Web.Mvc.Remote، نام کنترلر و متدی که در آن قرار است به صورت خودکار توسط jQuery Ajax فراخوانی شود، مشخص خواهند شد. همچنین اگر نیاز بود فیلدهای دیگری نیز به این متد کنترلر ارسال شوند، می‌توان آن‌ها را توسط خاصیت AdditionalFields، مشخص کرد.
سپس در کدهای کنترلر مشخص شده، متدی با پارامترهای خاصیت مورد نظر و فیلدهای اضافی دیگر، تعریف می‌شود. در اینجا فرصت خواهیم داشت تا برای مثال پس از بررسی بانک اطلاعاتی، خروجی Json ایی را بازگردانیم. return Json false به معنای شکست اعتبار سنجی است.
توسط ویژگی OutputCache، از کش شدن نتیجه درخواست‌های Ajaxایی جلوگیری کرده‌ایم. همچنین نوع درخواست هم جهت امنیت بیشتر، به HttpPost محدود شده است.
تمام کاری که باید انجام شود همین مقدار است و مابقی مسایل مرتبط با اعمال و پیاده سازی آن خودکار است.


استفاده از مکانیزم اعتبار سنجی مبتنی برمتادیتا در خارج از ASP.Net MVC

مباحثی را که در این قسمت ملاحظه نمودید، منحصر به ASP.NET MVC نیستند. برای نمونه توسط متد الحاقی زیر نیز می‌توان یک مدل را مثلا در یک برنامه کنسول هم اعتبار سنجی کرد. بدیهی است در این حالت نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations، به برنامه اضافه کنیم و تمام عملیات هم دستی است و فریم ورک ویژه‌ای هم وجود ندارد تا یک سری از کارها را به صورت خودکار انجام دهد.

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.Helper
{
public static class ValidationHelper
{
public static bool TryValidateObject(this object instance)
{
return Validator.TryValidateObject(instance, new ValidationContext(instance, null, null), null);
}
}
}



مطالب دوره‌ها
آشنایی با AOP Interceptors
در حین استفاده از Interceptors، کار مداخله و تحت نظر قرار دادن قسمت‌های مختلف کدها، توسط کامپوننت‌های خارجی صورت خواهد گرفت. این کامپوننت‌های خارجی، به صورت پویا، تزئین کننده‌هایی را جهت محصور سازی قسمت‌های مختلف کدهای شما تولید می‌کنند. این‌ها، بسته به توانایی‌هایی که دارند، در زمان اجرا و یا حتی در زمان کامپایل نیز قابل تنظیم می‌باشند.


ابزارهایی جهت تولید AOP Interceptors

متداول‌ترین کامپوننت‌های خارجی که جهت تولید AOP Interceptors مورد استفاده قرار می‌گیرند، همان IOC Containers معروف هستند مانند StructureMap، Ninject، MS Unity و غیره.
سایر ابزارهای تولید AOP Interceptors، از روش تولید Dynamic proxies بهره می‌گیرند. به این ترتیب مزین کننده‌هایی پویا، در زمان اجرا، کدهای شما را محصور خواهند کرد. (نمونه‌ای از آن‌را شاید در حین کار با ORMهای مختلف دیده باشید).


نگاهی به فرآیند Interception

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز وجود نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
ج) سپس، کد فراخوان، وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.

اکنون با اضافه کردن Interception به این پروسه، چند مرحله دیگر نیز در این بین به آن اضافه خواهند شد:
الف) در اینجا نیز در ابتدا کد فراخوان، درخواست وهله‌ای را بر اساس اینترفیسی خاص به IOC Container ارائه می‌دهد.
ب) IOC Container نیز سعی در وهله سازی درخواست رسیده بر اساس تنظیمات اولیه خود می‌کند.
ج) اما در این حالت IOC Container تشخیص می‌دهد، نوعی که باید بازگشت دهد، علاوه بر وهله سازی، نیاز به مزین سازی توسط  Aspects و پیاده سازی Interceptors را نیز دارد. بنابراین نوع مورد انتظار را در صورت وجود، به یک Dynamic Proxy، بجای بازگشت مستقیم به فراخوان ارائه می‌دهد.
د) در  ادامه Dynamic Proxy، نوع مورد انتظار را توسط Interceptors محصور کرده و به فراخوان بازگشت می‌دهد.
ه) اکنون فراخوان، در حین استفاده از امکانات شیء وهله سازی شده، به صورت خودکار مراحل مختلف اجرای یک Aspect را که در قسمت قبل بررسی شدند، سبب خواهد شد.


نحوه ایجاد Interceptors

برای ایجاد یک Interceptor دو مرحله باید انجام شود:
الف) پیاده سازی یک اینترفیس
ب) اتصال آن به کدهای اصلی برنامه

در ادامه قصد داریم از یک IOC Container معروف به نام StructureMap در یک برنامه کنسول استفاده کنیم. برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
پس از آن یک برنامه کنسول جدید را ایجاد کنید. (هدف از استفاده از این نوع پروژه خاص، توضیح جزئیات یک فناوری، بدون درگیر شدن با لایه UI است)
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد.
using System;
using StructureMap;

namespace AOP00
{
    public interface IMyType
    {
        void DoSomething(string data, int i);
    }

    public class MyType : IMyType
    {
        public void DoSomething(string data, int i)
        {
            Console.WriteLine("DoSomething({0}, {1});", data, i);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
    }
}
اکنون کدهای این برنامه را به نحو فوق تغییر دهید.
در اینجا یک اینترفیس نمونه و پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. همچنین نحوه آغاز تنظیمات StructureMap و نحوه دریافت یک وهله متناظر با IMyType نیز بیان شده‌اند.
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت، وضعیت شیء myType حین فراخوانی متد myType.DoSomething است. شیء myType در اینجا، دقیقا یک وهله‌ی متداول از کلاس myType است و هیچگونه دخل و تصرفی در نحوه اجرای آن صورت نگرفته است.
خوب! تا اینجای کار را احتمالا پیشتر نیز دیده بودید. در ادامه قصد داریم یک Interceptor را طراحی و مراحل چهارگانه اجرای یک Aspect را در اینجا بررسی کنیم.

در ادامه نیاز خواهیم داشت تا یک Dynamic proxy را نیز مورد استفاده قرار دهیم؛ از این جهت که StructureMap تنها دارای Interceptorهای وهله سازی اطلاعات است و نه Method Interceptor. برای دسترسی به Method Interceptors نیاز به یک Dynamic proxy نیز می‌باشد. در اینجا از Castle.Core استفاده خواهیم کرد:
 PM> Install-Package Castle.Core
برای دریافت آن تنها کافی است دستور پاور شل فوق را در خط فرمان کنسول پاورشل نوگت در VS.NET اجرا کنید.
سپس کلاس ذیل را به پروژه جاری اضافه کنید:
using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP00
{
    public class LoggingInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            try
            {
                Console.WriteLine("Logging On Start.");

                invocation.Proceed(); //فراخوانی متد اصلی در اینجا صورت می‌گیرد

                Console.WriteLine("Logging On Success.");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Logging On Error.");
                throw;
            }
            finally
            {
                Console.WriteLine("Logging On Exit.");
            }
        }
    }
}
در کلاس فوق کار Method Interception توسط امکانات Castle.Core انجام شده است. این کلاس باید اینترفیس IInterceptor را پیاده سازی کند. در این متد سطر invocation.Proceed دقیقا معادل فراخوانی متد مورد نظر است. مراحل چهارگانه شروع، پایان، خطا و موفقیت نیز توسط try/catch/finally پیاده سازی شده‌اند.

اکنون برای معرفی این کلاس به برنامه کافی است سطرهای ذیل را اندکی ویرایش کنیم:
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
                x.For<IMyType>().EnrichAllWith(myTypeInterface => dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new LoggingInterceptor()));
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
در اینجا تنها سطر EnrichAllWith آن جدید است. ابتدا یک پروکسی پویا تولید شده است. سپس این پروکسی پویا کار دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای اینترفیس IMyType را عهده دار خواهد شد.
برای مثال اکنون با فراخوانی متد myType.DoSomething، ابتدا کنترل برنامه به پروکسی پویای تشکیل شده توسط Castle.Core منتقل می‌شود. در اینجا هنوز هم متد DoSomething فراخوانی نشده است. ابتدا وارد بدنه متد public void Intercept خواهیم شد. سپس سطر invocation.Proceed، فراخوانی واقعی متد DoSomething اصلی را انجام می‌دهد. در ادامه باز هم فرصت داریم تا مراحل موفقیت، خطا یا خروج را لاگ کنیم.
تنها زمانیکه کار متد public void Intercept به پایان می‌رسد، سطر پس از فراخوانی متد  myType.DoSomething اجرا خواهد شد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را نمایش می‌دهد:
 Logging On Start.
DoSomething(Test, 1);
Logging On Success.
Logging On Exit.
بنابراین در اینجا نحوه دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای یک کلاس عمومی خاص را ملاحظه می‌کنید. برای اینکه کنترل کامل را در دست بگیریم، کلاس پروکسی پویا وارد عمل شده و اینجا است که این کلاس پروکسی تصمیم می‌گیرد چه زمانی باید فراخوانی واقعی متد مورد نظر انجام شود.
برای اینکه فراخوانی قسمت On Error را نیز ملاحظه کنید، یک استثنای عمدی را در متد DoSomething قرار داده و مجددا برنامه را اجرا کنید.
مطالب
مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity
در این مقاله مهاجرت یک اپلیکیشن وب که توسط SQL Membership ساخته شده است را به سیستم جدید ASP.NET Identity بررسی می‌کنیم. برای این مقاله از یک قالب اپلیکیشن وب (Web Forms) که توسط Visual Studio 2010 ساخته شده است برای ساختن کاربران و نقش‌ها استفاده می‌کنیم. سپس با استفاده از یک SQL Script دیتابیس موجود را به دیتابیسی که ASP.NET Identity نیاز دارد تبدیل می‌کنیم. در قدم بعدی پکیج‌های مورد نیاز را به پروژه اضافه می‌کنیم و صفحات جدیدی برای مدیریت حساب‌های کاربری خواهیم ساخت. بعنوان یک تست، کاربران قدیمی که توسط SQL Membership ساخته شده بودند باید قادر باشند به سایت وارد شوند. همچنین کاربران جدید باید بتوانند بدون هیچ مشکلی در سیستم ثبت نام کنند. سورس کد کامل این مقاله را می‌توانید از این لینک دریافت کنید.


یک اپلیکیشن با SQL Membership بسازید

برای شروع به اپلیکیشنی نیاز داریم که از SQL Membership استفاده می‌کند و دارای داده هایی از کاربران و نقش‌ها است. برای این مقاله، بگذارید پروژه جدیدی توسط VS 2010 بسازیم.

حال با استفاده از ابزار ASP.NET Configuration دو کاربر جدید بسازید: oldAdminUser و oldUser.

نقش جدیدی با نام Admin بسازید و کاربر oldAdminUser را به آن اضافه کنید.

بخش جدیدی با نام Admin در سایت خود بسازید و فرمی بنام Default.aspx به آن اضافه کنید. همچنین فایل web.config این قسمت را طوری پیکربندی کنید تا تنها کاربرانی که در نقش Admin هستند به آن دسترسی داشته باشند. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.

پنجره Server Explorer را باز کنید و جداول ساخته شده توسط SQL Membership را بررسی کنید. اطلاعات اصلی کاربران که برای ورود به سایت استفاده می‌شوند، در جداول aspnet_Users و aspnet_Membership ذخیره می‌شوند. داده‌های مربوط به نقش‌ها نیز در جدول aspnet_Roles ذخیره خواهند شد. رابطه بین کاربران و نقش‌ها نیز در جدول aspnet_UsersInRoles ذخیره می‌شود، یعنی اینکه هر کاربری به چه نقش هایی تعلق دارد.

برای مدیریت اساسی سیستم عضویت، مهاجرت جداول ذکر شده به سیستم جدید ASP.NET Identity کفایت می‌کند.

مهاجرت به Visual Studio 2013

  • برای شروع ابتدا Visual Studio Express 2013 for Web یا Visual Studio 2013 را نصب کنید.
  • حال پروژه ایجاد شده را در نسخه جدید ویژوال استودیو باز کنید. اگر نسخه ای از SQL Server Express را روی سیستم خود نصب نکرده باشید، هنگام باز کردن پروژه پیغامی به شما نشان داده می‌شود. دلیل آن وجود رشته اتصالی است که از SQL Server Express استفاده می‌کند. برای رفع این مساله می‌توانید SQL Express را نصب کنید، و یا رشته اتصال را طوری تغییر دهید که از LocalDB استفاده کند.
  • فایل web.config را باز کرده و رشته اتصال را مانند تصویر زیر ویرایش کنید.

  • پنجره Server Explorer را باز کنید و مطمئن شوید که الگوی جداول و داده‌ها قابل رویت هستند.
  • سیستم ASP.NET Identity با نسخه 4.5 دات نت فریم ورک و بالا‌تر سازگار است. پس نسخه فریم ورک پروژه را به آخرین نسخه (4.5.1) تغییر دهید.

پروژه را Build کنید تا مطمئن شوید هیچ خطایی وجود ندارد.

نصب پکیج‌های NuGet

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه خود کلیک راست کرده، و گزینه Manage NuGet Packages را انتخاب کنید. در قسمت جستجوی دیالوگ باز شده، عبارت "Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework" را وارد کنید. این پکیج را در لیست نتایج انتخاب کرده و آن را نصب کنید. نصب این بسته، نیازمندهای موجود را بصورت خودکار دانلود و نصب می‌کند: EntityFramework و ASP.NET Identity Core. حال پکیج‌های زیر را هم نصب کنید (اگر نمی‌خواهید OAuth را فعال کنید، 4 پکیج آخر را نادیده بگیرید).
  • Microsoft.AspNet.Identity.Owin
  • Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
  • Microsoft.Owin.Security.Facebook
  • Microsoft.Owin.Security.Google
  • Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
  • Microsoft.Owin.Security.Twitter

مهاجرت دیتابیس فعلی به سیستم ASP.NET Identity

قدم بعدی مهاجرت دیتابیس فعلی به الگویی است، که سیستم ASP.NET Identity به آن نیاز دارد. بدین منظور ما یک اسکریپت SQL را اجرا می‌کنیم تا جداول جدیدی بسازد و اطلاعات کاربران را به آنها انتقال دهد. فایل این اسکریپت را می‌توانید از لینک https://github.com/suhasj/SQLMembership-Identity-OWIN دریافت کنید.
این اسکریپت مختص این مقاله است. اگر الگوی استفاده شده برای جداول سیستم عضویت شما ویرایش/سفارشی-سازی شده باید این اسکریپت را هم بر اساس این تغییرات بروز رسانی کنید.
پنجره Server Explorer را باز کنید. گره اتصال ApplicationServices را باز کنید تا جداول را مشاهده کنید. روی گره Tables کلیک راست کرده و گزینه New Query را انتخاب کنید.

در پنجره کوئری باز شده، تمام محتویات فایل Migrations.sql را کپی کنید. سپس اسکریپت را با کلیک کردن دکمه Execute اجرا کنید.

ممکن است با اخطاری مواجه شوید مبنی بر آنکه امکان حذف (drop) بعضی از جداول وجود نداشت. دلیلش آن است که چهار عبارت اولیه در این اسکریپت، تمام جداول مربوط به Identity را در صورت وجود حذف می‌کنند. از آنجا که با اجرای اولیه این اسکریپت چنین جداولی وجود ندارند، می‌توانیم این خطاها را نادیده بگیریم. حال پنجره Server Explorer را تازه (refresh) کنید و خواهید دید که پنج جدول جدید ساخته شده اند.

لیست زیر نحوه Map کردن اطلاعات از جداول SQL Membership به سیستم Identity را نشان می‌دهد.

  • aspnet_Roles --> AspNetRoles
  • aspnet_Users, aspnet_Membership --> AspNetUsers
  • aspnet_UsersInRoles --> AspNetUserRoles

جداول AspNetUserClaims و AspNetUserLogins خالی هستند. فیلد تفکیک کننده (Discriminator) در جدول AspNetUsers باید مطابق نام کلاس مدل باشد، که در مرحله بعدی تعریف خواهد شد. همچنین ستون PasswordHash به فرم 'encrypted password|password salt|password format' می‌باشد. این شما را قادر می‌سازد تا از رمزنگاری برای ذخیره و بازیابی کلمه‌های عبور استفاده کنید. این مورد نیز در ادامه مقاله بررسی شده است.



ساختن مدل‌ها و صفحات عضویت

بصورت پیش فرض سیستم ASP.NET Identity برای دریافت و ذخیره اطلاعات در دیتابیس عضویت از Entity Framework استفاده می‌کند. برای آنکه بتوانیم با جداول موجود کار کنیم، می‌بایست ابتدا مدل هایی که الگوی دیتابیس را نمایندگی می‌کنند ایجاد کنیم. برای این کار مدل‌های ما یا باید اینترفیس‌های موجود در Identity.Core را پیاده سازی کنند، یا می‌توانند پیاده سازی‌های پیش فرض را توسعه دهند. پیاده سازی‌های پیش فرض در Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارند.
در نمونه ما، جداول AspNetRoles, AspNetUserClaims, AspNetLogins و AspNetUserRole ستون هایی دارند که شباهت زیادی به پیاده سازی‌های پیش فرض سیستم Identity دارند. در نتیجه می‌توانیم از کلاس‌های موجود، برای Map کردن الگوی جدید استفاده کنیم. جدول AspNetUsers ستون‌های جدیدی نیز دارد. می‌توانیم کلاس جدیدی بسازیم که از IdentityUser ارث بری کند و آن را گسترش دهیم تا این فیلدهای جدید را پوشش دهد.
پوشه ای با نام Models بسازید (در صورتی که وجود ندارد) و کلاسی با نام User به آن اضافه کنید.

کلاس User باید کلاس IdentityUser را که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارد گسترش دهد. خاصیت هایی را تعریف کنید که نماینده الگوی جدول AspNetUser هستند. خواص ID, Username, PasswordHash و SecurityStamp در کلاس IdentityUser تعریف شده اند، بنابراین این خواص را در لیست زیر نمی‌بینید.

  public class User : IdentityUser
    {
        public User()
        {
            CreateDate = DateTime.Now;
            IsApproved = false;
            LastLoginDate = DateTime.Now;
            LastActivityDate = DateTime.Now;
            LastPasswordChangedDate = DateTime.Now;
            LastLockoutDate = DateTime.Parse("1/1/1754");
            FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754");
            FailedPasswordAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754");
        }

        public System.Guid ApplicationId { get; set; }
        public string MobileAlias { get; set; }
        public bool IsAnonymous { get; set; }
        public System.DateTime LastActivityDate { get; set; }
        public string MobilePIN { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string LoweredEmail { get; set; }
        public string LoweredUserName { get; set; }
        public string PasswordQuestion { get; set; }
        public string PasswordAnswer { get; set; }
        public bool IsApproved { get; set; }
        public bool IsLockedOut { get; set; }
        public System.DateTime CreateDate { get; set; }
        public System.DateTime LastLoginDate { get; set; }
        public System.DateTime LastPasswordChangedDate { get; set; }
        public System.DateTime LastLockoutDate { get; set; }
        public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; }
        public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; }
        public string Comment { get; set; }
    }

حال برای دسترسی به دیتابیس مورد نظر، نیاز به یک DbContext داریم. اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework کلاسی با نام IdentityDbContext دارد که پیاده سازی پیش فرض برای دسترسی به دیتابیس ASP.NET Identity است. نکته قابل توجه این است که IdentityDbContext آبجکتی از نوع TUser را می‌پذیرد. TUser می‌تواند هر کلاسی باشد که از IdentityUser ارث بری کرده و آن را گسترش می‌دهد.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام ApplicationDbContext بسازید که از IdentityDbContext ارث بری کرده و از کلاس User استفاده می‌کند.

public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<User>
{
        
}

مدیریت کاربران در ASP.NET Identity توسط کلاسی با نام UserManager انجام می‌شود که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework قرار دارد. چیزی که ما در این مرحله نیاز داریم، کلاسی است که از UserManager ارث بری می‌کند و آن را طوری توسعه می‌دهد که از کلاس User استفاده کند.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام UserManager بسازید.

public class UserManager : UserManager<User>
{
        
}

کلمه عبور کاربران بصورت رمز نگاری شده در دیتابیس ذخیره می‌شوند. الگوریتم رمز نگاری SQL Membership با سیستم ASP.NET Identity تفاوت دارد. هنگامی که کاربران قدیمی به سایت وارد می‌شوند، کلمه عبورشان را توسط الگوریتم‌های قدیمی SQL Membership رمزگشایی می‌کنیم، اما کاربران جدید از الگوریتم‌های ASP.NET Identity استفاده خواهند کرد.

کلاس UserManager خاصیتی با نام PasswordHasher دارد. این خاصیت نمونه ای از یک کلاس را ذخیره می‌کند، که اینترفیس IPasswordHasher را پیاده سازی کرده است. این کلاس هنگام تراکنش‌های احراز هویت کاربران استفاده می‌شود تا کلمه‌های عبور را رمزنگاری/رمزگشایی شوند. در کلاس UserManager کلاس جدیدی بنام SQLPasswordHasher بسازید. کد کامل را در لیست زیر مشاهده می‌کنید.

public class SQLPasswordHasher : PasswordHasher
{
        public override string HashPassword(string password)
        {
            return base.HashPassword(password);
        }

        public override PasswordVerificationResult VerifyHashedPassword(string hashedPassword, string providedPassword)
        {
            string[] passwordProperties = hashedPassword.Split('|');
            if (passwordProperties.Length != 3)
            {
                return base.VerifyHashedPassword(hashedPassword, providedPassword);
            }
            else
            {
                string passwordHash = passwordProperties[0];
                int passwordformat = 1;
                string salt = passwordProperties[2];
                if (String.Equals(EncryptPassword(providedPassword, passwordformat, salt), passwordHash, StringComparison.CurrentCultureIgnoreCase))
                {
                    return PasswordVerificationResult.SuccessRehashNeeded;
                }
                else
                {
                    return PasswordVerificationResult.Failed;
                }
            }
        }

        //This is copied from the existing SQL providers and is provided only for back-compat.
        private string EncryptPassword(string pass, int passwordFormat, string salt)
        {
            if (passwordFormat == 0) // MembershipPasswordFormat.Clear
                return pass;

            byte[] bIn = Encoding.Unicode.GetBytes(pass);
            byte[] bSalt = Convert.FromBase64String(salt);
            byte[] bRet = null;

            if (passwordFormat == 1)
            { // MembershipPasswordFormat.Hashed 
                HashAlgorithm hm = HashAlgorithm.Create("SHA1");
                if (hm is KeyedHashAlgorithm)
                {
                    KeyedHashAlgorithm kha = (KeyedHashAlgorithm)hm;
                    if (kha.Key.Length == bSalt.Length)
                    {
                        kha.Key = bSalt;
                    }
                    else if (kha.Key.Length < bSalt.Length)
                    {
                        byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length];
                        Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, 0, bKey.Length);
                        kha.Key = bKey;
                    }
                    else
                    {
                        byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length];
                        for (int iter = 0; iter < bKey.Length; )
                        {
                            int len = Math.Min(bSalt.Length, bKey.Length - iter);
                            Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, iter, len);
                            iter += len;
                        }
                        kha.Key = bKey;
                    }
                    bRet = kha.ComputeHash(bIn);
                }
                else
                {
                    byte[] bAll = new byte[bSalt.Length + bIn.Length];
                    Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bAll, 0, bSalt.Length);
                    Buffer.BlockCopy(bIn, 0, bAll, bSalt.Length, bIn.Length);
                    bRet = hm.ComputeHash(bAll);
                }
            }

            return Convert.ToBase64String(bRet);
    }
}



دقت کنید تا فضاهای نام System.Text و System.Security.Cryptography را وارد کرده باشید.

متد EncodePassword کلمه عبور را بر اساس پیاده سازی پیش فرض SQL Membership رمزنگاری می‌کند. این الگوریتم از System.Web گرفته می‌شود. اگر اپلیکیشن قدیمی شما از الگوریتم خاصی استفاده می‌کرده است، همینجا باید آن را منعکس کنید. دو متد دیگر نیز بنام‌های HashPassword و VerifyHashedPassword نیاز داریم. این متدها از EncodePassword برای رمزنگاری کلمه‌های عبور و تایید آنها در دیتابیس استفاده می‌کنند.

سیستم SQL Membership برای رمزنگاری (Hash) کلمه‌های عبور هنگام ثبت نام و تغییر آنها توسط کاربران، از PasswordHash, PasswordSalt و PasswordFormat استفاده می‌کرد. در روند مهاجرت، این سه فیلد در ستون PasswordHash جدول AspNetUsers ذخیره شده و با کاراکتر '|' جدا شده اند. هنگام ورود کاربری به سایت، اگر کله عبور شامل این فیلدها باشد از الگوریتم SQL Membership برای بررسی آن استفاده می‌کنیم. در غیر اینصورت از پیاده سازی پیش فرض ASP.NET Identity استفاده خواهد شد. با این روش، کاربران قدیمی لازم نیست کلمه‌های عبور خود را صرفا بدلیل مهاجرت اپلیکیشن ما تغییر دهند.

کلاس UserManager را مانند قطعه کد زیر بروز رسانی کنید.

public UserManager()
            : base(new UserStore<User>(new ApplicationDbContext()))
        {
            this.PasswordHasher = new SQLPasswordHasher();
 }

ایجاد صفحات جدید مدیریت کاربران

قدم بعدی ایجاد صفحاتی است که به کاربران اجازه ثبت نام و ورود را می‌دهند. صفحات قدیمی SQL Membership از کنترل هایی استفاده می‌کنند که با ASP.NET Identity سازگار نیستند. برای ساختن این صفحات جدید به این مقاله مراجعه کنید. از آنجا که در این مقاله پروژه جدید را ساخته ایم و پکیج‌های لازم را هم نصب کرده ایم، می‌توانید مستقیما به قسمت Adding Web Forms for registering users to your application بروید.
چند تغییر که باید اعمال شوند:
  • فایل‌های Register.aspx.cs و Login.aspx.cs از کلاس UserManager استفاده می‌کنند. این ارجاعات را با کلاس UserManager جدیدی که در پوشه Models ساختید جایگزین کنید.
  • همچنین ارجاعات استفاده از کلاس IdentityUser را به کلاس User که در پوشه Models ساختید تغییر دهید.
  • لازم است توسعه دهنده مقدار ApplicationId را برای کاربران جدید طوری تنظیم کند که با شناسه اپلیکیشن جاری تطابق داشته باشد. برای این کار می‌توانید پیش از ساختن حساب‌های کاربری جدید در فایل Register.aspx.cs ابتدا شناسه اپلیکیشن را بدست آورید و اطلاعات کاربر را بدرستی تنظیم کنید.
مثال: در فایل Register.aspx.cs متد جدیدی تعریف کنید که جدول aspnet_Applications را بررسی میکند و شناسه اپلیکیشن را بر اساس نام اپلیکیشن بدست می‌آورد.
private Guid GetApplicationID()
{
    using (SqlConnection connection = new SqlConnection(ConfigurationManager.ConnectionStrings["ApplicationServices"].ConnectionString))
            {
                string queryString = "SELECT ApplicationId from aspnet_Applications WHERE ApplicationName = '/'"; //Set application name as in database

                SqlCommand command = new SqlCommand(queryString, connection);
                command.Connection.Open();

                var reader = command.ExecuteReader();
                while (reader.Read())
                {
                    return reader.GetGuid(0);
                }

            return Guid.NewGuid();
        }
}


  حال می‌توانید این مقدار را برای آبجکت کاربر تنظیم کنید.
var currentApplicationId = GetApplicationID();

User user = new User() { UserName = Username.Text,
ApplicationId=currentApplicationId, …};
در این مرحله می‌توانید با استفاده از اطلاعات پیشین وارد سایت شوید، یا کاربران جدیدی ثبت کنید. همچنین اطمینان حاصل کنید که کاربران پیشین در نقش‌های مورد نظر وجود دارند.
مهاجرت به ASP.NET Identity مزایا و قابلیت‌های جدیدی را به شما ارائه می‌کند. مثلا کاربران می‌توانند با استفاده از تامین کنندگان ثالثی مثل Facebook, Google, Microsoft, Twitter و غیره به سایت وارد شوند. اگر به سورس کد این مقاله مراجعه کنید خواهید دید که امکانات OAuth نیز فعال شده اند.
در این مقاله انتقال داده‌های پروفایل کاربران بررسی نشد. اما با استفاده از نکات ذکر شده می‌توانید پروفایل کاربران را هم بسادگی منتقل کنید. کافی است مدل‌های لازم را در پروژه خود تعریف کرده و با استفاده از اسکریپت‌های SQL داده‌ها را انتقال دهید.