مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
در مورد «امکانات توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core» پیشتر بحث شد. همچنین «نحوه‌ی تعریف Context، تزریق سرویس‌های EF Core و تنظیمات رشته‌ی اتصالی آن» را نیز بررسی کردیم. به علاوه مباحث «به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی» و «انتقال مهاجرت‌ها به یک اسمبلی دیگر» نیز مرور شدند. بنابراین در این قسمت برای لایه بندی برنامه‌های EF Core، صرفا یک مثال را مرور خواهیم کرد که این قسمت‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد و عملا نکته‌ی اضافه‌تری را ندارد.


تزریق مستقیم کلاس Context برنامه، تزریق وابستگی‌ها نام ندارد!

در همان قسمت اول سری شروع به کار با EF Core 1.0، مشاهده کردیم که پس از انجام تنظیمات اولیه‌ی آن در کلاس آغازین برنامه:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{    
   services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
Context برنامه را در تمام قسمت‌های آن می‌توان تزریق کرد و کار می‌کند:
    public class TestDBController : Controller
    {
        private readonly ApplicationDbContext _ctx;

        public TestDBController(ApplicationDbContext ctx)
        {
            _ctx = ctx;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            var name = _ctx.Persons.First().FirstName;
            return Json(new { firstName = name });
        }
    }
این روشی است که در بسیاری از مثال‌های گوشه و کنار اینترنت قابل مشاهده‌است. یا کلاس Context را مستقیما در سازنده‌ی کنترلرها تزریق می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند (روش فوق) و یا لایه‌ی سرویسی را ایجاد کرده و مجددا همین تزریق مستقیم را در آنجا انجام می‌دهند و سپس اینترفیس‌های آن سرویس را در کنترلرهای برنامه تزریق کرده و استفاده می‌کنند. به این نوع تزریق وابستگی‌ها، تزریق concrete types و یا concrete classes می‌گویند.
مشکلاتی را که تزریق مستقیم کلاس‌ها و نوع‌ها به همراه دارند به شرح زیر است:
- اگر نام این کلاس تغییر کند، باید این نام، در تمام کلاس‌هایی که به صورت مستقیم از آن استفاده می‌کنند نیز تغییر داده شود.
- اگر سازنده‌ای به آن اضافه شد و یا امضای سازنده‌ی موجود آن، تغییر کرد، باید نحوه‌ی وهله سازی این کلاس را در تمام کلاس‌های وابسته نیز اصلاح کرد.
- یکی از مهم‌ترین دلایل استفاده‌ی از تزریق وابستگی‌ها، بالابردن قابلیت تست پذیری برنامه است. زمانیکه از اینترفیس‌ها استفاده می‌شود، می‌توان در مورد نحوه‌ی تقلید (mocking) رفتار کلاسی خاص، مستقلا تصمیم گیری کرد. اما هنگامیکه یک کلاس را به همان شکل اولیه‌ی آن تزریق می‌کنیم، به این معنا است که همواره دقیقا همین پیاده سازی خاص مدنظر ما است و این مساله، نوشتن آزمون‌های واحد را با مشکل کردن mocking آن‌ها، گاهی از اوقات غیرممکن می‌کند. هرچند تعدادی از فریم ورک‌های پیشرفته‌ی mocking گاهی از اوقات امکان تقلید رفتار کلاس‌ها و نوع‌ها را نیز فراهم می‌کنند، اما با این شرط که تمام خواص و متدهای آن‌ها را virtual تعریف کنید؛ تا بتوانند متدهای اصلی را با نمونه‌های مدنظر شما بازنویسی (override) کنند.

به همین جهت در ادامه، به همان طراحی EF Code First #12 با نوشتن اینترفیس IUnitOfWork خواهیم رسید. یعنی کلاس Context برنامه را با این اینترفیس نشانه گذاری می‌کنیم (در انتهای لیست تمام اینترفیس‌های دیگری که ممکن است در اینجا ذکر شده باشند):
 public class ApplicationDbContext :  IUnitOfWork
و سپس اینترفیس IUnitOfWork را به لایه سرویس برنامه و یا هر لایه‌ی دیگری که به Context آن نیاز دارد، تزریق خواهیم کرد.


طراحی اینترفیس IUnitOfWork

برای اینکه دیگر با کلاس ApplicationDbContext مستقیما کار نکرده و وابستگی به آن‌را در تمام قسمت‌های برنامه پخش نکنیم، اینترفیسی را ایجاد می‌کنیم که تنها قسمت‌های مشخصی از DbContext را عمومی کند:
public interface IUnitOfWork : IDisposable
{
    DbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class;
 
    void AddRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class;
    void RemoveRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class;
 
    EntityEntry<TEntity> Entry<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class;
    void MarkAsChanged<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class;
 
    void ExecuteSqlCommand(string query);
    void ExecuteSqlCommand(string query, params object[] parameters);
 
    int SaveAllChanges();
    Task<int> SaveAllChangesAsync();
}
توضیحات
- در این طراحی شاید عنوان کنید که DbSet، اینترفیس نیست. تعریف DbSet در EF Core به صورت زیر است و در حقیقت همانند اینترفیس‌ها یک abstraction به حساب می‌آید:
 public abstract class DbSet<TEntity> : IQueryable<TEntity>, IEnumerable<TEntity>, IEnumerable, IQueryable, IAsyncEnumerableAccessor<TEntity>, IInfrastructure<IServiceProvider> where TEntity : class
علت اینکه در پروژه‌های بزرگی مانند EF، تمایل زیادی به استفاده‌ی از کلاس‌های abstract وجود دارد (بجای اینترفیس‌ها) این است که اگر این نوع پرکاربرد را به صورت اینترفیس تعریف کنند، با تغییر متدی در آن، باید تمام کدهای خود را به اجبار بازنویسی کنید. اما در حالت استفاده‌ی از کلاس‌های abstract، می‌توان پیاده سازی پیش فرضی را برای متدهایی که قرار است در آینده اضافه شوند، ارائه داد (یکی از تفاوت‌های مهم آن‌ها با اینترفیس‌ها)، بدون اینکه تمام استفاده کنندگان از این کتابخانه، با ارتقاء نگارش EF خود، دیگر نتوانند برنامه‌ی خود را کامپایل کنند.
- این اینترفیس به عمد به صورت IDisposable تعریف شده‌است. این مساله به IoC Containers کمک خواهد کرد که بتوانند پاکسازی خودکار نوع‌های IDisposable را در انتهای هر درخواست انجام دهند و برنامه مشکلی نشتی حافظه را پیدا نکند.
- اصل کار این اینترفیس، تعریف DbSet و متدهای SaveChanges است. سایر متدهایی را که مشاهده می‌کنید، صرفا جهت بیان اینکه چگونه می‌توان قابلیتی از DbContext را بدون عمومی کردن خود کلاس DbContext، در کلاس‌هایی که از اینترفیس IUnitOfWork استفاده می‌کنند، میسر کرد.

پس از اینکه این اینترفیس تعریف شد، اعمال آن به کلاس Context برنامه به صورت ذیل خواهد بود:
public class ApplicationDbContext : DbContext, IUnitOfWork
{
    private readonly IConfigurationRoot _configuration;
 
    public ApplicationDbContext(IConfigurationRoot configuration)
    {
        _configuration = configuration;
    }
 
    //public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
    //{
    //}
 
    public virtual DbSet<Blog> Blog { get; set; }

 
    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
    {
        optionsBuilder.UseSqlServer(
            _configuration["ConnectionStrings:ApplicationDbContextConnection"]
            , serverDbContextOptionsBuilder =>
             {
                 var minutes = (int)TimeSpan.FromMinutes(3).TotalSeconds;
                 serverDbContextOptionsBuilder.CommandTimeout(minutes);
             }
            );
    }
 
    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
 
        base.OnModelCreating(modelBuilder);
    }
 
    public void AddRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class
    {
        base.Set<TEntity>().AddRange(entities);
    }
 
    public void RemoveRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class
    {
        base.Set<TEntity>().RemoveRange(entities);
    }
 
    public void MarkAsChanged<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class
    {
        base.Entry(entity).State = EntityState.Modified; // Or use ---> this.Update(entity);
    }
 
    public void ExecuteSqlCommand(string query)
    {
        base.Database.ExecuteSqlCommand(query);
    }
 
    public void ExecuteSqlCommand(string query, params object[] parameters)
    {
        base.Database.ExecuteSqlCommand(query, parameters);
    }
 
    public int SaveAllChanges()
    {
        return base.SaveChanges();
    }
 
    public Task<int> SaveAllChangesAsync()
    {
        return base.SaveChangesAsync();
    }
}
در ابتدا اینترفیس IUnitOfWork به کلاس Context برنامه اعمال شده‌است:
 public class ApplicationDbContext : DbContext, IUnitOfWork
و سپس متدهای آن منهای پیاده سازی اینترفیس IDisposable اعمالی به IUnitOfWork :
 public interface IUnitOfWork : IDisposable
پیاده سازی شده‌اند. علت اینجا است که چون کلاس پایه DbContext از همین اینترفیس مشتق می‌شود، دیگر نیاز به پیاده سازی اینترفیس IDisposable نیست.
در مورد تزریق IConfigurationRoot به سازنده‌ی کلاس Context برنامه، در مطلب اول این سری در قسمت «یک نکته: امکان تزریق IConfigurationRoot به کلاس Context برنامه» پیشتر بحث شده‌است.


ثبت تنظیمات تزریق وابستگی‌های IUnitOfWork

پس از تعریف و پیاده سازی اینترفیس IUnitOfWork، اکنون نوبت به معرفی آن به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core است:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
  services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
  services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
در اینجا هم ApplicationDbContext و هم IUnitOfWork با طول عمر Scoped به تنظیمات IoC Container مربوط به ASP.NET Core اضافه شده‌اند. به این ترتیب هر زمانیکه وهله‌ای از نوع IUnitOfWork درخواست شود، تنها یک وهله از ApplicationDbContext در طول درخواست وب جاری، در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد و همچنین مدیریت Dispose این وهله‌ها نیز خودکار است. به همین جهت اینترفیس IUnitOfWork را با IDisposable علامتگذاری کردیم.


استفاده از IUnitOfWork در لایه سرویس‌های برنامه

اکنون لایه سرویس برنامه و فایل project.json آن چنین شکلی را پیدا می‌کند:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "Core1RtmEmptyTest.DataLayer": "1.0.0-*",
        "Core1RtmEmptyTest.Entities": "1.0.0-*",
        "Core1RtmEmptyTest.ViewModels": "1.0.0-*",
        "Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Options": "1.0.0",
        "NETStandard.Library": "1.6.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}
در اینجا ارجاعاتی را به اسمبلی‌های موجودیت‌ها و DataLayer برنامه مشاهده می‌کنید. در مورد این اسمبلی‌ها در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 3 - انتقال مهاجرت‌ها به یک اسمبلی دیگر» پیشتر بحث شد.
پس از تنظیم وابستگی‌های این اسمبلی، اکنون یک کلاس نمونه از لایه سرویس برنامه، به شکل زیر خواهد بود: 
namespace Core1RtmEmptyTest.Services
{
    public interface IBlogService
    {
        IReadOnlyList<Blog> GetPagedBlogsAsNoTracking(int pageNumber, int recordsPerPage);
    }
 
    public class BlogService : IBlogService
    {
        private readonly IUnitOfWork _uow;
        private readonly DbSet<Blog> _blogs;
 
        public BlogService(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _blogs = _uow.Set<Blog>();
        }
 
        public IReadOnlyList<Blog> GetPagedBlogsAsNoTracking(int pageNumber, int recordsPerPage)
        {
            var skipRecords = pageNumber * recordsPerPage;
            return _blogs
                        .AsNoTracking()
                        .Skip(skipRecords)
                        .Take(recordsPerPage)
                        .ToList();
        }
    }
}
در اینجا اکنون می‌توان IUnitOfWork را به سازنده‌ی کلاس سرویس Blog تنظیم کرد و سپس به نحو متداولی از امکانات EF Core استفاده نمود.


استفاده از امکانات لایه سرویس برنامه، در دیگر لایه‌های آن

خروجی لایه سرویس، توسط اینترفیس‌هایی مانند IBlogService در قسمت‌های دیگر برنامه قابل استفاده و دسترسی می‌شود.
به همین جهت نیاز است مشخص کنیم، این اینترفیس را کدام کلاس ویژه قرار است پیاده سازی کند. برای این منظور همانند قبل در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه این تنظیم را اضافه خواهیم کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
  services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
  services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
  services.AddScoped<IBlogService, BlogService>();
پس از آن، امضای سازنده‌ی کلاس کنترلری که در ابتدای بحث عنوان شد، به شکل زیر تغییر پیدا می‌کند:
public class TestDBController : Controller
{
    private readonly IBlogService _blogService;
    private readonly IUnitOfWork _uow;
 
    public TestDBController(IBlogService blogService, IUnitOfWork uow)
    {
        _blogService = blogService;
        _uow = uow;
    }
در اینجا کنترلر برنامه تنها با اینترفیس‌های IUnitOfWork و IBlogService کار می‌کند و دیگر ارجاع مستقیمی را به کلاس ApplicationDbContext ندارد.
مطالب دوره‌ها
تزریق وابستگی‌ها در حالتی‌که از یک اینترفیس چندین کلاس مشتق شده‌اند
حین کار با ASP.NET Identity به اینترفیسی به نام IIdentityMessageService شبیه به اینترفیس ذیل می‌رسیم:
namespace SameInterfaceDifferentClasses.Services.Contracts
{
  public interface IMessageService
  {
   void Send(string message);
  }
}
فرض کنید از آن دو پیاده سازی در برنامه برای ارسال پیام‌ها توسط ایمیل و همچنین توسط SMS، وجود دارد:
public class EmailService : IMessageService
{
  public void Send(string message)
  {
   // ...
  }
}

public class SmsService : IMessageService
{
  public void Send(string message)
  {
   //todo: ...
  }
}
اکنون کلاس مدیریت کاربران برنامه، در سازنده‌ی خود نیاز به دو وهله، از این سرویس‌های متفاوت، اما در اصل مشتق شده‌ی از یک اینترفیس دارد:
public interface IUsersManagerService
{
  void ValidateUserByEmail(int id);
}

public class UsersManagerService : IUsersManagerService
{
  private readonly IMessageService _emailService;
  private readonly IMessageService _smsService;
 
  public UsersManagerService(IMessageService emailService, IMessageService smsService)
  {
   _emailService = emailService;
   _smsService = smsService;
  }
 
  public void ValidateUserByEmail(int id)
  {
   _emailService.Send("Validated.");
  }
}
در این حالت صرف تنظیمات ابتدایی انتساب یک اینترفیس، به یک کلاس مشخص کافی نیست:
ioc.For<IMessageService>().Use<SmsService>();
ioc.For<IMessageService>().Use<EmailService>();
از این جهت که در سازنده‌ی کلاس UsersManagerService دقیقا مشخص نیست، پارامتر اول باید سرویس SMS باشد یا ایمیل؟
برای حل این مشکل می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
public static class SmObjectFactory
{
  private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
   new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
  public static IContainer Container
  {
   get { return _containerBuilder.Value; }
  }
 
  private static Container defaultContainer()
  {
   return new Container(ioc =>
   {
    // map same interface to different concrete classes
    ioc.For<IMessageService>().Use<SmsService>();
    ioc.For<IMessageService>().Use<EmailService>();
 
    ioc.For<IUsersManagerService>().Use<UsersManagerService>()
     .Ctor<IMessageService>("smsService").Is<SmsService>()
     .Ctor<IMessageService>("emailService").Is<EmailService>();
   });
  }
}
در اینجا توسط متد Ctor که مخفف Constructor یا سازنده‌ی کلاس است، مشخص می‌کنیم که اگر به پارامتر smsService رسیدی، از کلاس SmsService استفاده کن و در مورد کلاس سرویس ایمیل نیز به همین ترتیب. اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم:
 var usersManagerService = SmObjectFactory.Container.GetInstance<IUsersManagerService>();
usersManagerService.ValidateUserByEmail(id: 1);


همانطور که در تصویر مشخص است، هر کدام از پارامترها، توسط کلاس‌های متفاوتی مقدار دهی شده‌اند؛ هرچند از یک اینترفیس مشخص استفاده می‌کنند.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples/DI09 
 
نظرات نظرسنجی‌ها
ایجاد یک پیام رسان کدباز بومی با استقبال کاربران ایرانی روبرو میشود؟
این رفتار درستی نیست که سمت سرور هم باز باشه!

الان به طور مثال ما به اپ تلگرام با اینکه اپن سورس هست دسترسی داریم ولی نه کاملا چون فرضا بخش api‌های سمت سرور (api server) دست ما نیست و برای امنیت بیشتر تحت نظر خودشونه یا موارد دیگه که بازهم امکان دسترسی رو به ما نمیده مثل رابط‌های api‌های سمت سرور 
در کل به بهترین شیوه هم رمزگذاری بشه، اینکه سورس سمت سرور منتشر بشه بنده مخالفم
سمت سرور رو با تعدادی فرد خبره میشه خیلی عالی مدیریت کرد و نیازی به انتشار عمومی نیست!
مطالب
اتصال و کار با SQL Server توسط VSCode
نگارش‌های بعدی SQL Server چندسکویی بوده و هم اکنون نگارش‌های آزمایشی آن برای لینوکس در دسترس هستند. به همین جهت مایکروسافت افزونه‌ی چندسکویی را برای VSCode به منظور اتصال و کار با SQL Server تدارک دیده‌است که آن‌را می‌توان یک نمونه‌ی سبک وزن Management Studio آن دانست.




دریافت و نصب افزونه‌ی SQL Server مخصوص VSCode

برای افزودن این افزونه، ابتدا در برگه‌ی Extensions، عبارت mssql را جستجو کرده و سپس آن‌را نصب کنید:


پس از نصب آن، مرحله‌ی بعد، ایجاد یک فایل خالی با پسوند sql است.


انجام اینکار ضروری است و شبیه به حالت نصب افزونه‌ی #C می‌باشد. به این ترتیب وابستگی‌های اصلی آن دریافت، نصب و فعال خواهند شد. این ابزارها نیز سورس باز بوده و موتور SQL Formatter، اجرای SQL و Intellisense آن‌را فراهم می‌کند و چون مبتنی بر NET Core. تهیه شده‌است، چندسکویی است.

تا اینجا مزیتی را که به دست خواهیم آورد Syntax highlighting و Intellisense جهت درج واژه‌های کلیدی عبارات SQL است:

و یا اگر بر روی فایل sql جاری کلیک راست کنیم، گزینه‌ی Format Document آن سبب می‌شود تا کدهای SQL نوشته شده، با فرمتی استاندارد، مرتب و یک‌دست شوند:


بنابراین اگر علاقمندید تا فایل‌ها و عبارات SQL خود را فرمت کنید، این افزونه‌ی سبک وزن چندسکویی، یک چنین قابلیت توکاری را به همراه دارد.
همچنین اگر علاقمندید به یک کتابخانه‌ی سورس باز چندسکویی SQL Formatter و SQL Parser دات نتی دسترسی داشته باشید، کدهای Microsoft/sqltoolsservice در دسترس هستند.


اتصال به SQL Server و کار با آن

پس از نصب مقدماتی افزونه‌ی mssql، دکمه‌های ctrl+shift+p (و یا F1) را فشرده و عبارت sql را جستجو کنید:


در اینجا سایر قابلیت‌های این افزونه‌ی نصب شده را می‌توان مشاهده کرد. در لیست ظاهر شده، گزینه‌ی Connect را انتخاب کنید. بلافاصله گزینه‌ی انتخاب پروفایل ظاهر می‌شود. چون هنوز پروفایلی را تعریف نکرده‌ایم، گزینه‌ی Create connection profile را انتخاب خواهیم کرد:


در ادامه باید نام سرور را وارد کرد. یا می‌توانید نام سرور کامل SQL خود را وارد کنید و یا اگر با LocalDB کار می‌کنید نیز امکان اتصال به آن با تایپlocaldb\MSSQLLocalDB  وجود دارد:


سپس نام بانک اطلاعاتی را که می‌خواهیم به آن متصل شویم ذکر می‌کنیم:


در مرحله‌ی بعد، باید نوع اعتبارسنجی اتصال مشخص شود:


چون در ویندوز هستیم، می‌توان گزینه‌ی Integrated را نیز انتخاب کرد (یا همان Windows Authentication).

در آخر، جهت تکمیل کار و دخیره‌ی این اطلاعات وارد شده، می‌توان نام پروفایل دلخواهی را وارد کرد:


اکنون کار اتصال به این بانک اطلاعاتی انجام شده و اگر به status bar دقت کنید، نمایش می‌دهد که در حال به روز رسانی اطلاعات intellisense است.


برای نمونه اینبار دیگر intellisense ظاهر شده منحصر به درج واژه‌های کلیدی SQL نیست. بلکه شامل تمام اشیاء بانک اطلاعاتی که به آن متصل شده‌ایم نیز می‌باشد:


در ادامه برای اجرا این کوئری می‌توان دکمه‌های Ctrl+Shift+E را فشرد و یا ctrl+shift+p (و یا F1) را فشرده و در منوی ظاهر شده، گزینه‌ی execute query را انتخاب کنید (این گزینه بر روی منوی کلیک راست ظاهر شده‌ی بر روی فایل sql جاری نیز قرار دارد):





نگاهی به محل ذخیره سازی اطلاعات اتصال به بانک اطلاعاتی

پروفایلی را که در قسمت قبل ایجاد کردیم، در منوی File->Preferences->Settings قابل مشاهده است:
// Place your settings in this file to overwrite the default settings
{
    "workbench.colorTheme": "Default Light+",
    "files.autoSave": "afterDelay",
    "typescript.check.tscVersion": false,
    "terminal.integrated.shell.windows": "cmd.exe",
    "workbench.iconTheme": "material-icon-theme",
    "vsicons.dontShowNewVersionMessage": true,
    "mssql.connections": [
        {
            "server": "(localdb)\\MSSQLLocalDB",
            "database": "TestASPNETCoreIdentityDb",
            "authenticationType": "Integrated",
            "profileName": "testLocalDB",
            "password": ""
        }
    ]
}
همانطور که مشخص است، کلید mssql.connections یک آرایه است و در اینجا می‌توان چندین پروفایل مختلف را تعریف و استفاده کرد.
برای مثال پروفایلی را که تعریف کردیم، در دفعات بعدی انتخاب گزینه‌ی Connect، به صورت ذیل ظاهر می‌شود:



تهیه‌ی خروجی از کوئری اجرا شده

اگر به نوار ابزار سمت راست نتیجه‌ی کوئری اجرا شده دقت کنید، سه دکمه‌ی تهیه‌ی خروجی با فرمت‌های csv، json و اکسل نیز در اینجا قرار داده شده‌است:


برای مثال اگر گزینه‌ی json آن‌را انتخاب کنید، بلافاصله نام فایلی را پرسیده و سپس این نتیجه را با فرمت JSON نمایش می‌دهد:


ضمن اینکه حتی می‌توان سطرها و سلول‌های خاصی را نیز از این خروجی انتخاب کرد و سپس با کلیک بر روی آن‌ها، تنها از این انتخاب، یک خروجی ویژه را تهیه نمود:



مشاهده‌ی ساختار اشیاء

اگر بر روی هر کدام از اجزای یک کوئری SQL متصل به بانک اطلاعاتی، کلیک راست کنیم، گزینه‌ی Go to definition نیز ظاهر می‌شود:


با انتخاب آن، بلافاصله عبارت کامل CREATE TABLE [dbo].[AppRoles] ظاهر می‌شود که در اینجا می‌توان ساختار این جدول را به صورت یک عبارت SQL مشاهده کرد.



تغییر تنظیمات افزونه‌ی MSSql

در منوی File->Preferences->Settings با جستجوی mssql می‌توان تنظیمات پیش فرض این افزونه را یافت. برای مثال اگر می‌خواهید تا SQL Formatter آن به صورت خودکار تمام واژه‌های کلیدی را با حروف بزرگ نمایش دهد، گزینه‌ی mssql.format.keywordCasing را انتخاب کنید. در کنار آن آیکن قلم ویرایش ظاهر می‌شود. با کلیک بر روی آن، منوی انتخاب uppercase را خواهیم داشت:


پس از این تغییر، اکنون بر روی صفحه کلیک راست کرده و گزینه‌ی Format Document را انتخاب کنید. در این حالت علاوه بر تغییر فرمت سند SQL جاری، تمام واژه‌های کلیدی آن نیز uppercase خواهند شد.
نظرات مطالب
ایجاد یک Repository در پروژه برای دستورات EF
با سلام من یک  معماری طراحی کردم به شکل زیر
ابتدا یک اینترفیس به شکل زیر دارم
using System;
using System.Collections;
using System.Linq;

namespace Framework.Model
{
    public interface IContext
    {
        T Get<T>(Func<T, bool> prediction) where T : class;
        IEnumerable List<T>(Func<T, bool> prediction) where T : class;
        void Insert<T>(T entity) where T : class;
        int Save();
    }
}
بعد یک کلاس ازش مشتق شده
using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Text;

namespace Framework.Model
{
    public class Context : IContext
    {
        private readonly DbContext _dbContext;

        public Context(DbContext context)
        {
            _dbContext = context;
        }

        public T Get<T>(Func<T,bool> prediction) where T : class
        {
            var dbSet = _dbContext.Set<T>();
            if (dbSet!= null)
                return dbSet.Single(prediction);

            throw new Exception();
        }

        public void Insert<T>(T entity) where T : class
        {
            var dbSet = _dbContext.Set<T>();
            if (dbSet != null)
            {
                _dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Added;
            }
        }

        public int Save()
        {
            return _dbContext.SaveChanges();
        }


        IEnumerable IContext.List<T>(Func<T, bool> prediction)
        {
            var dbSet = _dbContext.Set<T>();
            if (dbSet != null)
                return dbSet.Where(prediction).ToList();

            throw new Exception();
        }
    }
}
سپس یک کلاش context دارم که مستقیما از dbcontext مشتق شده
using System.Data.Entity;
using DataModel;

namespace Model
{
    public class EFContext : DbContext
    {
        public EFContext(string db): base(db)
        {

        }

        public DbSet<Product> Products { get; set; }
    }
}
و سپس کلاس دارم که اومده پیاده سازی کرده context که خودم ساختمو 
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Text;

namespace Model
{
    public class Context : Framework.Model.Context
    {
        public Context(string db): base(new EFContext(db))
        {
            
        }
    }
}
در پروژه دیگری اومدم یک کلاس context جدید ساختم 
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;

namespace Biz
{
    public class Context : Model.Context
    {
        public Context(string db) : base(db)
        {

        }
    }
}
و در کنترلر هم به این شکل ازش استفاده کردم
using System.Web.Mvc;
using Framework.Model;

namespace ProductionRepository.Controllers
{
    public class BaseController : Controller
    {
        public IContext DataContext { get; set; }

        public BaseController()
        {
            DataContext = new Biz.Context(System.Configuration.ConfigurationManager.ConnectionStrings["Database"].ConnectionString);
        }
    }
}
using System.Web.Mvc;
using DataModel;
using System.Collections.Generic;

namespace ProductionRepository.Controllers
{
    public class ProductController : BaseController
    {
        public ActionResult Index()
        {
            var x = DataContext.List<Product>(s => s.Name != null);
            return View(x);
        }

    }
}
و این هم تست 
using NUnit.Framework;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Web.Mvc;

namespace TestUnit
{
    [TestFixture]
    public class Test
    {
        [Test]
        public void IndexShouldListProduct()
        {
            var repo = new Moq.Mock<Framework.Model.IContext>();
            var products = new List<DataModel.Product>();
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 1, Name = "asdasdasd" });
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 2, Name = "adaqwe" });
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 4, Name = "qewqw" });
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 5, Name = "qwe" });
            repo.Setup(x => x.List<DataModel.Product>(p => p.Name != null)).Returns(products.AsEnumerable());
            var controller = new ProductionRepository.Controllers.ProductController();
            controller.DataContext = repo.Object;
            var result = controller.Index() as ViewResult;
            var model = result.Model as List<DataModel.Product>;
            Assert.AreEqual(4, model.Count);
            Assert.AreEqual("", result.ViewName);

        }
    }
}
نظرتون چیه آقای نصیری
مطالب
ایجاد قابلیت قالب یا Theme در ASP.NET MVC
در این مقاله قصد داریم قابلیت ایجاد قالب را در پروژه‌های ASP.NET MVC، فراهم کنیم تا ظاهر سایت یا به اصطلاح  قالب سایت از طریق فایل کانفیگ تغییر کند. همانطور که می‌دانید معماری ASP.NET MVC براساس قراردادهای پیش فرض، قابل تعویض و تغییر طراحی شده است. یکی از این قراردادها، نحوه‌ی پیدا کردن یک view برای کنترلر و اکشن‌های آن است که به صورت زیر در ViewEngine تعریف شده‌است: 
ViewEngine.ViewLocationFormats= "~/Views/{controller}/{action}.cshtml"
در ادامه قصد داریم این مسیر یابی پیش فرض را طوری تغییر دهیم تا در پوشه‌ی themes پروژه و زیرپوشه‌ای با نام قالب که از فایل کانفیگ خوانده می‌شود نیز به دنبال view مرتبط با کنترلر و اکشن بگردد: 
"~/Themes/{ThemeName}/Views/{controller}/{action}.cshtml"
 برای راحتی کار، یک Extension Method برای اینترفیس پایه viewEngin  تعریف می‌کنیم: 
   public static void Themeable(this VirtualPathProviderViewEngine engine)
        {
            var ThemePath = "~/Themes";
            var ThemeName = WebConfigurationManager.AppSettings["MvcTheme"];
            if (string.IsNullOrEmpty(ThemeName))
                return;

            var themeFolder = HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/", ThemePath, ThemeName));
            if (!Directory.Exists(themeFolder))
                throw new DirectoryNotFoundException(string.Format("Theme folder not exists: {0}/{1}}", ThemePath,
                    ThemeName));

            var newViewLocations = new[]
            {
                string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"),
                string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),
                 
                // vb.net :
                // string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"),
                // string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),
            };
            engine.ViewLocationFormats = newViewLocations;
            engine.PartialViewLocationFormats = newViewLocations;
        }
سپس در فایل کانفیگ، نام قالب را وارد کنید: 
  <appSettings>
 ...
    <add key="MvcTheme" value="Test1" />
  </appSettings>
و در فایل Global.asax، قابلیت فراخوانی قالب را فعال کنید:
ViewEngines.Engines.OfType<RazorViewEngine>().Single().Themeable();
حالا کافی است محتویات views اصلی را به پوشه‌ی views  قالب مورد نظر کپی کرده و فایل _ViewStart.cshtml را اصلاح کنید، بطوریکه که به فایل layout  داخل پوشه قالب اشاره کند: 
@{
    // Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
    Layout = "~/themes/test1/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
تا اینجای کار را اگر امتحان کنید، همه چیز درست است؛ مگر اینکه بخواهید از Bundling استفاده کنید. اگر بخواهید از css و اسکریپت‌های اصلی پروژه استفاده کنید، می‌توانید از همان  bundle‌های اصلی، در داخل layout و سایر viewهای قالب استفاده کنید. ولی اینکار نمی‌تواند کاربردی باشد؛ چون ساختار و اجزای هر قالب می‌تواند کاملا مجزا باشد. مثلا در یک قالب از  بوت استرپ استفاده می‌کنیم و در قالبی دیگر از UI Fabric مایکروسافت استفاده می‌کنیم. به همین دلیل، دست به کار می‌شویم و یک Bundling داینامیک را طراحی می‌کنیم:
ابتدا مدل زیر را تعریف کنید:
    public class ThemeBundle
    {
        public BundleType BundleType { get; set; }
        public string VirtualPath { get; set; }
        public string[] Urls { get; set; }
    }

    public enum BundleType
    {
        Style, Script
    }
در داخل هر پوشه‌ی قالب، به دنبال فایل ThemeBundle.json می‌گردیم تا تعاریف Bundling را از آن بخوانیم و در داخل پروژه استفاده کنیم.
توسط کد زیر bundleها را از محل پوشه‌ی قالب، فراخوانی می‌کنیم:
public static void RegisterThemeBundels(BundleCollection bundles)
        {
            var ThemePath = "~/Themes";
            var ThemeName = WebConfigurationManager.AppSettings["MvcTheme"];
            var ThemeBundleFileName = "ThemeBundle.json";

        List<ThemeBundle> list;

            try
            {
                JavaScriptSerializer jss = new JavaScriptSerializer();
                var jsonaddress =
                    System.Web.HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/{2}", ThemePath, ThemeName, ThemeBundleFileName));
                var json = System.IO.File.ReadAllText(jsonaddress);
                  list = jss.Deserialize<List<ThemeBundle>>(json);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                throw new Exception(string.Format("Cannot read {0}. see more error in inner exception.", ThemeBundleFileName), ex);
            }

            foreach (var themeBundle in list)
            {
                switch (themeBundle.BundleType)
                {
                    case BundleType.Script:
                        bundles.Add(new ScriptBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    case BundleType.Style:
                        bundles.Add(new StyleBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    default:
                        throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(themeBundle.BundleType));
                }
            }
        }
دستور فراخوانی bundle‌ها در صورتیکه نام قالب در فایل کانفیگ تعریف شده باشد:
    public class BundleConfig
    {        
        public static void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
        {
            if (MvcTheme.ThemeName != null)
            {
                MvcTheme.RegisterThemeBundels(bundles); 
                return;
            }

            bundles.Add(new ScriptBundle("~/bundles/jquery").Include(
                        "~/Scripts/jquery-{version}.js"));

            bundles.Add(new ScriptBundle("~/bundles/jqueryval").Include(
                        "~/Scripts/jquery.validate*"));
...
}
}
فایل ThemeBundle.json قالب test1 را بصورت زیر تعریف می‌کنیم:
[
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/jquery",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/jquery-1.10.2.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/jqueryval",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/jquery.validate.js",
               "~/themes/test1/js/jquery.validate.unobtrusive.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/modernizr",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/modernizr-2.6.2.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Script",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/js/bootstrap",
    "Urls": [ "~/themes/test1/js/bootstrap.js",
              "~/themes/test1/js/respond.js" ]
  },
  {
    "BundleType": "Style",
    "VirtualPath": "~/themes/test1/css/css",
    "Urls": [ "~/themes/test1/css/bootstrap.css",
              "~/themes/test1/css/site.css" ]
  }
]
در نهایت ساختار پوشه‌ی قالب به صورت زیر می‌باشد:
 Themes
├───Test1
│    │ThemeBundle.json
│    ├───Css
│    ├───Fonts
│    ├───Images
│    ├───Js
│    └───Views
├───Test2
│    │ThemeBundle.json
│    ├───Css
│    ├───Fonts
│    ├───Images
│    ├───Js
│    └───Views
 کد کامل و نهایی :
  public static class MvcTheme
    {
 
        public static string ThemeName { get; }
        public static string ThemePath { get; set; }
        private const string AppSettingName = "MvcTheme";
        private const string ThemeBundleFileName = "ThemeBundle.json";

        static MvcTheme()
        {
            ThemePath = "~/Themes";
            ThemeName = WebConfigurationManager.AppSettings[AppSettingName];
        }

        public static void Themeable(this VirtualPathProviderViewEngine engine)
        {
            if (string.IsNullOrEmpty(ThemeName))
                return;

            var themeFolder = HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/", ThemePath, ThemeName));
            if (!Directory.Exists(themeFolder))
                throw new DirectoryNotFoundException(string.Format("Theme folder not exists: {0}/{1}}", ThemePath,
                    ThemeName));

            var newViewLocations = new[]
            { 
                string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"), 
                string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.cshtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),
                              
                // vb.net :
                // string.Format("{0}/{1}/Views/{2}/{3}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{1}", "{0}"),
                // string.Format("{0}/{1}/Views/Shared/{2}.vbhtml", ThemePath, ThemeName, "{0}"),

            };
            engine.ViewLocationFormats = newViewLocations;
            engine.PartialViewLocationFormats = newViewLocations; 
        }

        public static void RegisterThemeBundels(BundleCollection bundles)
        {
            if(ThemeName == null)
                return;

            var list = ReadThemeBundles();

            foreach (var themeBundle in list)
            {
                switch (themeBundle.BundleType)
                {
                    case BundleType.Script:
                        bundles.Add(new ScriptBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    case BundleType.Style:
                        bundles.Add(new StyleBundle(themeBundle.VirtualPath).Include(
                            themeBundle.Urls));
                        break;
                    default:
                        throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(themeBundle.BundleType));
                }
            }
        }

        public static List<ThemeBundle> ReadThemeBundles()
        {
            try
            {
                JavaScriptSerializer jss = new JavaScriptSerializer();
                var jsonaddress =
                    System.Web.HttpContext.Current.Server.MapPath(string.Format("{0}/{1}/{2}", ThemePath, ThemeName, ThemeBundleFileName));
                var json = System.IO.File.ReadAllText(jsonaddress);
                var list = jss.Deserialize<List<ThemeBundle>>(json);

                return list;
            }
            catch (Exception ex)
            {
                throw new Exception(string.Format("Cannot read {0}. see more error in inner exception.", ThemeBundleFileName), ex);
            }
        }
    }

    public class ThemeBundle
    {
        public BundleType BundleType { get; set; }
        public string VirtualPath { get; set; }
        public string[] Urls { get; set; }
    }

    public enum BundleType
    {
        Style, Script
    }
- نکته یک: با حذف مقدار نام قالب در فایل کانفیگ، به راحتی به حالت پیش فرض asp.net mvc بر میگردید.
- نکته دو: نام bundle را حتما هم عمق با آدرس قالب تعریف کنید تا وقتی فایل css  به پوشه‌ی images  یا فونت مجاور خود اشاره می‌کند، آدرس دهی معتبر باشد.
- نکته سه: اگر از RazorGenerator استفاده می‌کنید، در فایل RazorGeneratorMvcStart متد ()Themeable را بر روی engine آن صدا بزنید. 
مطالب
مبانی TypeScript؛ کلاس‌ها
تا قبل از ES 6 در جاوا اسکریپت از توابع جهت ایجاد کامپوننت‌هایی با قابلیت استفاده مجدد استفاده می‌شد. این امر برای برنامه‌نویسانی که با زبان‌های OOP آشنایی دارند، شاید چندان خوشایند نباشد. در TypeScript نیز همانند ES 6 امکان استفاده از کلاس‌ها مهیا است.
در حالت کلی یک کلاس قالبی برای ایجاد اشیاء است. تمامی اشیاء ایجاد شده از این الگو دارای یکسری پراپرتی و متد می‌باشند. از پراپرتی‌ها جهت تعریف وضعیت‌ها و از متدها جهت تعریف رفتارها استفاده خواهد شد. همچنین مزیت اصلی یک کلاس، کپسوله‌سازی قابلیت‌های یک موجودیت خاص است. همانند دیگر زبان‌های شیءگرا، در TypeScript نیز یک کلاس می‌تواند ویژگی‌های زیر را داشته باشد:
  • سازنده (constructor)
  • پراپرتی، متد
  • Access Modifiers
  • ارث‌بری
  • کلاس‌های Abstract
در ادامه هر کدام از موارد فوق را بررسی خواهیم کرد.

سازنده (Constructor)
از سازنده‌ها جهت مقداردهی وهله‌های یک کلاس استفاده می‌شود. در ادامه یک کلاس جدید را با استفاده از کلمه‌ی کلیدی class ایجاد کرده‌ایم. این کلاس دارای یک سازنده است:
class ReferenceItem {
    constructor(title: string, publisher?: string) {
        // perform initialization here
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید یک سازنده شبیه به یک متد است؛ با این تفاوت که برای نام آن از کلمه کلیدی constructor استفاده می‌شود. در TypeScript برای یک کلاس تنها یک سازنده را می‌توانیم داشته باشیم. البته در دیگر زبان‌های برنامه‌نویسی امکان تعریف چندین سازنده را با پارامترهای مختلف برای یک کلاس می‌توانید داشته باشید. برای رسیدن به این هدف در TypeScript می‌توان از Optional Parameters استفاده کرد. برای ایجاد یک وهله از کلاس فوق می‌توانیم به این صورت عمل کنیم:
let encyclopedia = new ReferenceItem('WorldPedia', 'WorldPub');
در کد فوق با استفاده از کلمه‌ی کلیدی new یک وهله از کلاس ReferenceItem را ایجاد کرده‌ایم و در نهایت آن را به متغیری با نام encyclopedia انتساب داده‌ایم. یعنی در واقع با استفاده از new توانسته‌ایم سازنده‌ی کلاس را فراخوانی کرده و سپس وهله‌ایی از آن را به متغیر ذکر شده انتساب دهیم.

پراپرتی، متد 
همانند اینترفیس‌ها، کلاس‌ها نیز می‌توانند پراپرتی و متد داشته باشند. با این تفاوت که در کلاس‌ها جزئیات پیاده‌سازی نیز ذکر خواهد شد. در یک کلاس به دو روش متفاوت می‌توانیم پراپرتی را تعریف کنیم. روش اول همانند تعریف یک متغیر است. به عنوان مثال در کلاس زیر یک پراپرتی با نام numberOfPages را از نوع عددی تعریف کرده‌ایم:
class ReferenceItem {
    numberOfPages: number;
}
برای دسترسی به این پراپرتی می‌توانیم از سینتکس نقطه (.) استفاده کنیم. روش دوم برای تعریف یک پراپرتی، ایجاد accessor‌های سفارشی است. accessors در واقع توابع getter و setter هستند که به شما در نحوه‌ی get و set کردن یک پراپرتی کمک خواهند کرد:
class ReferenceItem {
    numberOfPages: number;
    
    get editor(): string {
        // custom getter logic goes here, should return a value
    }
    
    set editor(newEditor: string) {
        // custom setter logic goes here
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، accessorهایی را برای پراپرتی editor با استفاده از کلمات کلیدی get و set ایجاد کرده‌ایم. این accessorها در واقع توابعی همنام هستند. تابع get همیشه فاقد پارامتر است. می‌توانیم برای تابع get نوع برگشتی را نیز تعیین کنیم (به عنوان مثال در کد فوق نوع برگشتی string است). setter نیز باید تنها یک پارامتر از ورودی دریافت کند. همچنین نمی‌توانیم برای آن نوع برگشتی را تعیین کنیم. درون بدنه‌ی این accessorها می‌توانیم هر نوع کنترلی را بر روی پراپرتی داشته باشیم. برای دسترسی این accessorها نیز باید از سینتکس نقطه (.) استفاده کنیم.
متدها نیز توابعی هستند که درون یک کلاس تعریف می‌شوند. برای نمونه در کد زیر یک تابع با نام printChapterTitle را تعریف کرده‌ایم که یک پارامتر را از ورودی دریافت کرده و هیچ مقداری را در خروجی بر نمی‌گرداند:
class ReferenceItem {
    numberOfPages: number;
    
    get editor(): string {
        // custom getter logic goes here, should return a value
    }
    
    set editor(newEditor: string) {
        // custom setter logic goes here
    }
    
    printChapterTitle(chapterNum: number): void {
        // print title here
    }
}

Parameter properties
در حالت عادی برای مقداردهی اولیه‌ی پراپرتی‌ها یک شیء می‌توانیم یکسری پارامتر را برای سازنده کلاس تعریف کرده و درون سازنده، پراپرتی‌های موردنیازمان را مقداردهی کنیم:
class Author {
    name: string;
    
    constructor(authorName: string) {
        name = authorName;
    }
}
با کمک Parameter properties می‌توانیم به صورت خلاصه‌تری اینکار را انجام دهیم:
class Author {
    constructor(public name: string){}
}
همانطور که مشاهده می‌کنید اینکار را با افزودن کلمه‌ی کلیدی public به ابتدای پارامتر name انجام داده‌ایم. در این‌حالت دیگر نیازی به تعریف یک پراپرتی اضافی درون کلاس نخواهیم داشت. کامپایلر TypeScript خودش یک پراپرتی را با همین نام ایجاد کرده و مقدار دریافتی از سازنده را برای آن ست خواهد کرد.

Static Properties
تاکنون درباره‌ی اعضای مربوط به هر وهله از کلاس‌ها صحبت کردیم؛ یعنی اعضایی که در زمان وهله‌سازی در دسترس خواهند بود. در واقع می‌توانیم اعضای استاتیک را نیز برای کلاس‌ها داشته باشیم. منظور از استاتیک این است که مقادیر یک عضوء استاتیک در وهله‌های مختلف یک شیء، متفاوت نیست. بلکه یک مقدار آن برای تمامی وهله‌ها به اشتراک گذاشته خواهد شد:
class Library {
    constructor(public name: string) {}
    
    static description: string = 'A source of knowledge';
}

let lib = new Library('New York Public Library');
console.log(lib.name); // available on instances of the class

console.log(Library.description);

Access Modifiers
با استفاده از Access Modifier می‌توانیم میدان دید یک پراپرتی و یا یک متد را برای مصرف کننده‌ی کلاس کنترل کنیم. TypeScript دارای سه Access Modifier است:
public: در حالت پیش‌فرض تمامی اعضای یک کلاس عمومی (public) هستند. در نتیجه لزومی به ذکر آن برای پراپرتی‌ها و متدها نیست. یک حالت استثناء، استفاده از Parameter properties است. در این حالت باید کلمه‌ی کلیدی public حتماً ذکر شود. 
private: برای محدود کردن دسترسی اعضای یک کلاس می‌توانید از کلمه‌ی کلیدی private استفاده کنید. در این‌حالت مصرف کننده‌ی کلاس به اعضای خصوصی (private) دسترسی نخواهد داشت. 
protected: این modifier نیز شبیه به private عمل می‌کند، با این تفاوت که توسط subclassهای مربوط به کلاس تعریف شده در آن نیز قابل دسترس است.


Inheritance
منظور از Inheritance یا ارث‌بری، اشتراک‌گذاری تعاریف یک کلاس برای یک یا چند sub-class است. فرض کنید یک کلاس با نام ReferenceItem با یکسری اعضای تعریف شده درون آن داریم و می‌خواهیم دو کلاس مشتق شده را از این کلاس تهیه کنیم. در این‌حالت کلاس ReferenceItem کلاس پایه (base class) و کلاس‌های مشتق شده از آن sub-class نامیده می‌شوند. بنابراین وهله‌های ایجاد شده از کلاس‌های مشتق شده دارای پراپرتی‌های کلاس پایه نیز خواهند بود. برای داشتن قابلیت ارث‌بری در TypeScript می‌توانیم به اینصورت عمل کنیم:
class ReferenceItem {
    title: string;
    printItem(): void { 
        // print something here 
    }
}

class Journal extends ReferenceItem {
    constructor() {
        super();
    }
    
    contributors: string[];
}
همانطور که مشاهده می‌کنید با استفاده از کلمه‌ی کلیدی extends توانسته‌ایم یک sub-class ایجاد کنیم. بنابراین وهله‌های کلاس Journal علاوه بر پراپرتی‌های خود (در اینجا contributors ) دارای پراپرتی title و همچنین متد printItem نیز هستند. نکته‌ایی که در اینجا وجود دارد این است که تمامی sub-classها یا کلاس‌های مشتق شده باید درون سازنده‌ی خود، تابع super را فراخوانی کنند؛ با اینکار سازنده‌ی کلاس پایه فراخوانی خواهد شد.
لازم به ذکر است که می‌توان متدهای کلاس پایه را درون کلاس‌های مشتق شده، override کرد. برای اینکار کافی است متد موردنظر در کلاس پایه را درون کلاس مشتق شده مجدداً تعریف کرده و منطق موردنظر را درون آن نوشت:
class Journal extends ReferenceItem {
    constructor() {
        super();
    }
    
    printItem(): void { 
        super.printItem();
        console.log('message from Journal');
    }
    
    contributors: string[];
}
با استفاده از super.printItem به کامپایلر TypeScript گفته‌ایم که تمامی کدهای درون متد printItem در کلاس پایه نیز اجرا شوند. اگر مایل بودید می‌توانید از آن صرفنظر کنید.

Abstract Classes 
کلاس‌های Abstract یک نوع خاص از کلاس‌ها هستند که نمی‌توان آنها را وهله‌سازی کرد. یعنی تنها برای تعریف کلاس‌های پایه از آنها استفاده خواهد شد. این نوع کلاس‌ها شبیه به اینترفیس‌ها هستند؛ اما ممکن است دارای پیاده‌سازی نیز باشند. در ادامه یک نمونه از abstract class را مشاهده می‌کنید:
abstract class ReferenceItem {
    private _publisher: string;
    static departement: string = 'Research';
    
    constructor(public title: string, protected year: number) {
        
    }
    
    printItem(): void {
        console.log('message from abstract class');
    } 
    
    get publisher(): string {
        return this._publisher.toUpperCase();
    }
    
    set publisher(newPublisher: string) {
        this._publisher = newPublisher;
    }
    
    abstract printCitation(): void;
}

class Encyclopedia extends ReferenceItem {
    
    constructor(newTitle: string, newYear, public edition: number) {
        super(newTitle, newYear);
    }
    
    printCitation(): void {
        console.log('message');
    }
}

let test = new Encyclopedia('WorldPerdia', 1900, 10);
test.printItem();
همانطور که مشاهده می‌کنید درون یک کلاس abstract می‌توانیم متدهای abstract را نیز داشته باشیم؛ یعنی تنها امضای متد را تعیین کرده و پیاده‌سازی آن را به کلاس‌های مشتق شده واگذار کنیم. 
مطالب
قبل از رفع باگ، برای آن تست بنویسید

از دقت کردن در نحوه اداره پروژه‌های خوب و بزرگ در سطح دنیا، می‌توان به نکات آموزنده‌ای رسید. برای مثال NHibernate را درنظر بگیرید. این پروژه شاید روز اول کپی مطابق اصل نمونه جاوای آن بوده، اما الان از خیلی از جهات یک سر و گردن از آن بالاتر است. پشتیبانی LINQ را اضافه کرده، خودش Syntax جدیدی را به نام QueryOver ارائه داده و همچنین معادلی را جهت حذف فایل‌های XML به کمک امکانات جدید زبان‌های دات نتی مانند lambda expressions ارائه کرده. خلاصه این تیم، فقط یک کپی کار نیست. پایه رو از یک جایی گرفته اما سبب تحول در آن شده. از اهداف پروژه‌های سورس باز هم همین است: برای هر کاری چرخ را از صفر ابداع نکنید.

اگر به نحوه اداره کلی پروژه NHibernate‌ دقت کنید یک مورد مشهود است:
  • تمام گزارش‌های باگ بدون Unit test ندید گرفته می‌شوند.
  • از کلیه بهبودهای ارائه شده (وصله‌ها یا patch ها) بدون Unit test صرفنظر می‌شود.
  • از کلیه موارد جدید ارائه شده بدون Unit test هم صرفنظر خواهد شد.

بنابراین اگر در issue tracker این تیم رفتید و گفتید: «سلام، اینجا این مشکل هست»، خیالتان راحت باشد که ندید گرفته خواهید شد.

سؤال : چرا این‌ها اینطور رفتار می‌کنند؟!
- وجود Unit test دقیقا مشخص می‌کند که چه قسمت یا قسمت‌هایی به گزارش باگ شما مرتبط هستند. نیازی نیست حتما بتوانید یک خطا را با جملات ساده شرح دهید. این مساله خصوصا در پروژه‌های بین المللی حائز اهمیت است. ضعف زبان انگلیسی همه جا هست. همینقدر که توانسته‌اید برای آن یک Unit test بنویسید که مثلا در این عملیات با این ورودی،‌ نتیجه قرار بوده بشود 10 و مثلا شده 5 یا حتی این Exception صادر شده که باید کنترل شود، یعنی مشکل را کاملا مشخص کرده‌اید.
- وجود Unit tests ، انجام Code review و همچنین Refactoring را تسهیل می‌بخشند. در هر دو حالت یاد شده، هدف تغییر کارکرد سیستم نیست؛ هدف بهبود کیفیت کدهای موجود است. بنابراین دست به یک سری تغییرات زده خواهد شد. اما سؤال اینجا است که از کجا باید مطمئن شد که این تغییرات، سیستم را به هم نریخته‌اند. پروژه‌ی جاری چند سال است که در حال توسعه است. قسمت‌های زیادی به آن اضافه شده. با نبود Unit tests ممکن است بعضی از قسمت‌ها زاید یا احمقانه به نظر برسند.
- بهترین مستندات کدهای تهیه شده، Unit tests آن هستند. برای مثال علاقمند هستید که NHibernate را یاد بگیرید؟ هرچه می‌گردید مثال‌های کمی را در اینترنت در این زمینه پیدا می‌کنید؟ وقت خودتان را تلف نکنید! این پروژه بالای 2000 آزمون واحد دارد. هر کدام از این آزمون‌ها نحوه‌ی بکارگیری قسمت‌های مختلف را به نحوی کاربردی بیان می‌کنند.
- وجود Unit tests از پیدایش مجدد باگ‌ها جلوگیری می‌کنند. اگر آزمون واحدی وجود نداشته باشد، امروز کدی اضافه می‌شود. فردا همین کد توسط عده‌ای دیگر زاید تشخیص داده شده و حذف می‌شود! بنابراین احتمال بروز مجدد این خطا در آینده وجود خواهد داشت. با وجود Unit tests، فلسفه وجودی هر قسمتی از کدهای موجود پروژه دقیقا مشخص می‌شود و در صورت حذف آن‌، با اجرای آزمون‌های خودکار سریعا می‌توان به کمبودهای حاصل پی‌برد.

نظرات مطالب
اعتبارسنجی در Entity framework Code first قسمت اول
من از ValidationHelper  که شما قرار دادید در کلاس زیر استفاده کردم و baseentity  از کلاس زیر مشتق شده تا تمام موجودیت‌ها اینترفیس IDataErrorInfo  رو برای wpf پیاده کرده باشند.
 public abstract class DataErrorInfo :ObservableObject, IDataErrorInfo
    {
        [Browsable(false)]
        public string Error
        {
            get
            {
                var errors = ValidationHelper.GetErrors(this);
                return string.Join(Environment.NewLine, errors);
            }
        }

        public string this[string columnName]
        {
            get
            {
                var errors = ValidationHelper.ValidateProperty(this, columnName);
                return string.Join(Environment.NewLine, errors);
            }
        }
    }

نظرات مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت ششم
یک سری وبلاگ در مورد NHibernate هست که مربوط به توسعه دهنده‌های اصلی آن است و مرجع محسوب می‌شوند. برای مثال:
http://ayende.com/Blog
در این پست زیر قید شده که هر آنچه که در criteria API پشتیبانی می‌شود در نگارش یک LINQ آن هم وجود دارد (بنابراین group joins or subqueries پشتیبانی نمی‌شود چون در criteria API وجود ندارد+ join هم به نظر هنوز تکمیل نشده).
http://ayende.com/Blog/archive/2009/07/26/nhibernate-linq-1.0-released.aspx

وبلاگ توسعه دهنده‌ی اصلی LINQ برای NHibernate
http://blogs.imeta.co.uk/sstrong/Default.aspx
join هم اکنون در نگارش بتای جدید آن کار می‌کند:
http://blogs.imeta.co.uk/sstrong/archive/2009/12/16/823.aspx

وبلاگ یکی از مدیر پروژه‌های NHibernate
http://fabiomaulo.blogspot.com