مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها
پیشنیازها (الزامی)

«بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگی‌ها و ابزارهای مرتبط با آن»
«اصول طراحی SOLID»
«مطالعه‌ی بیشتر»


تزریق وابستگی‌ها (یا Dependency injection = DI) به معنای ارسال نمونه‌ای/وهله‌ای از وابستگی (یک سرویس) به شیء وابسته‌ی به آن (یک کلاینت) است. در فرآیند تزریق وابستگی‌ها، یک کلاس، وهله‌های کلاس‌های دیگر مورد نیاز خودش را بجای وهله سازی مستقیم، از یک تزریق کننده دریافت می‌کند. بنابراین بجای نوشتن newها در کلاس جاری، آن‌ها را به صورت وابستگی‌هایی در سازنده‌ی کلاس تعریف می‌کنیم تا توسط یک IoC Container تامین شوند. در اینجا به فریم ورک‌هایی که کار وهله سازی این وابستگی‌ها را انجام می‌دهند، IoC Container و یا DI container می‌گوییم (IoC =  inversion of control ).
چندین نوع تزریق وابستگی‌ها وجود دارند که دو حالت زیر، عمومی‌ترین آن‌ها است:
الف) تزریق در سازنده‌ی کلاس: لیست وابستگی‌های یک کلاس، به عنوان پارامترهای سازنده‌ی آن ذکر می‌شوند.
ب) تزریق در خواص یا Setter injection: کلاینت خواصی get و set را به صورت public معرفی می‌کند و سپس IoC Container با وهله سازی آن‌ها، وابستگی‌های مورد نیاز را تامین خواهد کرد.


تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core

برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET، این نگارش جدید از ابتدا با دید پشتیبانی کامل از DI طراحی شده‌است و این مفهوم، در سراسر اجزای آن به صورت یکپارچه‌ای پشتیبانی می‌شود. همچنین به همراه یک minimalistic DI container توکار نیز هست .
این IoC Container توکار از 4 حالت طول عمر ذیل پشتیبانی می‌کند:
- instance: در هربار نیاز به یک وابستگی خاص، تنها یک وهله از آن در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد و در اینجا شما هستید که مسئول تعریف نحوه‌ی وهله سازی این شیء خواهید بود (برای بار اول).
- transient: هربار که نیاز به وابستگی خاصی بود، یک وهله‌ی جدید از آن توسط IoC Container تولید و ارائه می‌شود.
- singleton: در این حالت تنها یک وهله از وابستگی درخواست شده در طول عمر برنامه تامین می‌شود.
- scoped: در طول عمر یک scope خاص، تنها یک وهله از وابستگی درخواست شده، در اختیار مصرف کننده‌ها قرار می‌گیرد. برای مثال مرسوم است که به ازای یک درخواست وب، تنها یک وهله از شیء‌ایی خاص در اختیار تمام مصرف کننده‌های آن قرار گیرد (single instance per web request).

طول عمر singleton، برای سرویس‌ها و کلاس‌های config مناسب هستند. به این ترتیب به کارآیی بالاتری خواهیم رسید و دیگر نیازی نخواهد بود تا هر بار این اطلاعات خوانده شوند. حالت scoped برای وهله سازی الگوی واحد کار و پیاده سازی تراکنش‌ها مناسب است. برای مثال در طی یک درخواست وب، یک تراکنش باید صورت گیرد.
حالت scoped در حقیقت نوع خاصی از حالت transient است. در حالت transient صرفنظر از هر حالتی، هربار که وابستگی ویژه‌ای درخواست شود، یک وهله‌ی جدید از آن تولید خواهد شد. اما در حالت scoped فقط یک وهله‌ی از وابستگی مورد نظر، در بین تمام اشیاء وابسته‌ی به آن، در طول عمر آن scope تولید می‌شود.
بنابراین در برنامه‌های وب دو نوع singleton برای معرفی کلاس‌های config و نوع scoped برای پیاده سازی تراکنش‌ها و همچنین بالابردن کارآیی برنامه در طی یک درخواست وب (با عدم وهله سازی بیش از اندازه‌ی از کلاس‌های مختلف مورد نیاز)، بیشتر از همه به کار برده می‌شوند.


یک مثال کاربردی: بررسی نحوه‌ی تزریق یک سرویس سفارشی به کمک IoC Container توکار ASP.NET Core


مثال جاری که بر اساس ASP.NET Core Web Application و با قالب خالی آن ایجاد شده‌است، دارای نام فرضی Core1RtmEmptyTest است. در همین پروژه بر روی پوشه‌ی src، کلیک راست کرده و گزینه‌ی Add new project را انتخاب کنید و سپس یک پروژه‌ی جدید از نوع NET Core -> Class library. را به آن، با نام Core1RtmEmptyTest.Services اضافه کنید (تصویر فوق).
در ادامه کلاس نمونه‌ی سرویس پیام‌ها را به همراه اینترفیس آن، با محتوای زیر به آن اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Services
{
    public interface IMessagesService
    {
        string GetSiteName();
    }
 
    public class MessagesService : IMessagesService
    {
        public string GetSiteName()
        {
            return "DNT";
        }
    }
}
در ادامه به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest مراجعه کرده و بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.Services را انتخاب کنید، تا اسمبلی آن‌را بتوان در پروژه‌ی جاری استفاده کرد.


انجام اینکار معادل است با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json پروژه:
{
    "dependencies": {
        // same as before
        "Core1RtmEmptyTest.Services": "1.0.0-*"
    },
در ادامه قصد داریم این سرویس را به متد Configure کلاس Startup تزریق کرده و سپس خروجی رشته‌ای آن‌را توسط میان افزار Run آن نمایش دهیم. برای این منظور فایل Startup.cs را گشوده و امضای متد Configure را به نحو ذیل تغییر دهید:
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، متد Configure دارای امضای ثابتی نیست و هر تعداد سرویسی را که نیاز است، می‌توان در اینجا اضافه کرد. یک سری از سرویس‌ها مانند IApplicationBuilder و IHostingEnvironment پیشتر توسط IoC Container توکار ASP.NET Core معرفی و ثبت شده‌اند. به همین جهت، همینقدر که در اینجا ذکر شوند، کار می‌کنند و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارند. اما سرویس IMessagesService ما هنوز به این IoC Container معرفی نشده‌است. بنابراین نمی‌داند که چگونه باید این اینترفیس را وهله سازی کند.
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
{ 
    app.Run(async context =>
    {
        var siteName = messagesService.GetSiteName();
        await context.Response.WriteAsync($"Hello {siteName}");
    });
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به این خطا برخواهیم خورد:
 System.InvalidOperationException
No service for type 'Core1RtmEmptyTest.Services.IMessagesService' has been registered.
at Microsoft.Extensions.DependencyInjection.ServiceProviderServiceExtensions.GetRequiredService(IServiceProvider provider, Type serviceType)
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.ConfigureBuilder.Invoke(object instance, IApplicationBuilder builder)

System.Exception
Could not resolve a service of type 'Core1RtmEmptyTest.Services.IMessagesService' for the parameter 'messagesService' of method 'Configure' on type 'Core1RtmEmptyTest.Startup'.
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.ConfigureBuilder.Invoke(object instance, IApplicationBuilder builder)
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.WebHost.BuildApplication()
برای رفع این مشکل، به متد ConfigureServices کلاس Startup مراجعه کرده و سیم کشی‌های مرتبط را انجام می‌دهیم. در اینجا باید اعلام کنیم که «هر زمانیکه به IMessagesService رسیدی، یک وهله‌ی جدید (transient) از کلاس MessagesService را به صورت خودکار تولید کن و سپس در اختیار مصرف کننده قرار بده»:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddTransient<IMessagesService, MessagesService>();
    }
در اینجا نحوه‌ی ثبت یک سرویس را در IoC Containser توکار ASP.NET Core ملاحظه می‌کنید. تمام حالت‌های طول عمری که در ابتدای بحث عنوان شدند، یک متد ویژه‌ی خاص خود را در اینجا دارند. برای مثال حالت transient دارای متد ویژه‌ی AddTransient است و همینطور برای سایر حالت‌ها. این متدها به صورت جنریک تعریف شده‌اند و آرگومان اول آن‌ها، اینترفیس سرویس و آرگومان دوم، پیاده سازی آن‌ها است (سیم کشی اینترفیس، به کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن).

پس از اینکار، مجددا برنامه را اجرا کنید. اکنون این خروجی باید مشاهده شود:


و به این معنا است که اکنون IoC Cotanier توکار ASP.NET Core، می‌داند زمانیکه به IMessagesService رسید، چگونه باید آن‌را وهله سازی کند.


چه سرویس‌هایی به صورت پیش فرض در IoC Container توکار ASP.NET Core ثبت شده‌اند؟

در ابتدای متد ConfigureServices یک break point را قرار داده و برنامه را در حالت دیباگ اجرا کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، به صورت پیش فرض 16 سرویس در اینجا ثبت شده‌اند که تاکنون با دو مورد از آن‌ها کار کرده‌ایم.


امکان تزریق وابستگی‌ها در همه جا!

در مثال فوق، سرویس سفارشی خود را در متد Configure کلاس آغازین برنامه تزریق کردیم. نکته‌ی مهم اینجا است که برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC (یعنی بدون نیاز به تنظیمات خاصی برای قسمت‌های مختلف برنامه)، می‌توان این تزریق‌ها را در کنترلرها، در میان افزارها، در فیلترها در ... همه جا و تمام اجزای ASP.NET Core 1.0 انجام داد و دیگر اینبار نیازی نیست تا نکته‌ی ویژه‌ی نحوه‌ی تزریق وابستگی‌ها در فیلترها یا کنترلرهای ASP.NET MVC را یافته و سپس اعمال کنید. تمام این‌ها از روز اول کار می‌کنند. همینقدر که کار ثبت سرویس خود را در متد ConfigureServices انجام دادید، این سرویس در سراسر اکوسیستم ASP.NET Core، قابل دسترسی است.


نیاز به تعویض IoC Container توکار ASP.NET Core

قابلیت تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core صرفا جهت برآورده کردن نیازمندی‌های اصلی آن طراحی شده‌است و نه بیشتر. بنابراین توسط آن قابلیت‌های پیشرفته‌ای را که سایر IoC Containers ارائه می‌دهند، نخواهید یافت. برای مثال تعویض امکانات تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core با StructureMap این مزایا را به همراه خواهد داشت:
 • امکان ایجاد child/nested containers (پشتیبانی از سناریوهای چند مستاجری)
 • پشتیبانی از Setter Injection
 • امکان انتخاب سازنده‌ای خاص (اگر چندین سازنده تعریف شده باشند)
 • سیم کشی خودکار یا Conventional "Auto" Registration (برای مثال اتصال اینترفیس IName به کلاس Name به صورت خودکار و کاهش تعداد تعاریف ابتدای برنامه)
 • پشتیبانی توکار از Lazy و Func
 • امکان وهله سازی از نوع‌های concrete (یا همان کلاس‌های معمولی)
 • پشتیبانی از مفاهیمی مانند Interception و AOP
 • امکان اسکن اسمبلی‌های مختلف جهت یافتن اینترفیس‌ها و اتصال خودکار آن‌ها (طراحی‌های افزونه پذیر)


روش تعویض IoC Container توکار ASP.NET Core با StructureMap

جزئیات این جایگزین کردن را در مطلب «جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0» می‌توانید مطالعه کنید.
یا می‌توانید از روش فوق استفاده کنید و یا اکنون قسمتی از پروژه‌ی رسمی استراکچرمپ در آدرس https://github.com/structuremap/structuremap.dnx جهت کار با NET Core. طراحی شده‌است. برای کار با آن نیاز است این مراحل طی شوند:
الف) دریافت بسته‌ی نیوگت StructureMap.Dnx
برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن، StructureMap.Dnx را جستجو کرده و نصب نمائید (تیک مربوط به انتخاب pre releases هم باید انتخاب شده باشد):


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
        // same as before  
        "StructureMap.Dnx": "0.5.1-rc2-final"
    },
ب) جایگزین کردن Container استراکچرمپ با Container توکار ASP.NET Core
پس از نصب بسته‌ی StructureMap.Dnx، به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و این تغییرات را اعمال کنید:
public class Startup
{
    public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddDirectoryBrowser();
 
        var container = new Container();
        container.Configure(config =>
        {
            config.Scan(_ =>
            {
                _.AssemblyContainingType<IMessagesService>();
                _.WithDefaultConventions();
            });
            //config.For<IMessagesService>().Use<MessagesService>();
 
            config.Populate(services);
        });
        container.Populate(services);
 
        return container.GetInstance<IServiceProvider>();
    }
در اینجا ابتدا خروجی متد ConfigureServices، به IServiceProvider تغییر کرده‌است تا استراکچرمپ این تامین کننده‌ی سرویس‌ها را ارائه دهد. سپس Container مربوط به استراکچرمپ، وهله سازی شده و همانند روال متداول آن، یک سرویس و کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن معرفی شده‌اند (و یا هر تنظیم دیگری را که لازم بود باید در اینجا اضافه کنید). در پایان کار متد Configure آن و پس از این متد، نیاز است متدهای Populate فراخوانی شوند (اولی تعاریف را اضافه می‌کند و دومی کار تنظیمات را نهایی خواهد کرد).
سپس وهله‌ای از IServiceProvider، توسط استراکچرمپ تامین شده و بازگشت داده می‌شود تا بجای IoC Container توکار ASP.NET Core استفاده شود.
در این مثال چون در متد Scan، کار بررسی اسمبلی لایه سرویس برنامه با قراردادهای پیش فرض استراکچرمپ انجام شده‌است، دیگر نیازی به سطر تعریف config.For نیست. در اینجا هرگاه IName ایی یافت شد، به کلاس Name متصل می‌شود (name هر نامی می‌تواند باشد).
مطالب
Roslyn #6
معرفی Analyzers

پیشنیاز این بحث نصب مواردی است که در مطلب «شروع به کار با Roslyn » در قسمت دوم عنوان شدند:
الف) نصب SDK ویژوال استودیوی 2015
ب) نصب قالب‌های ایجاد پروژه‌های مخصوص Roslyn

البته این قالب‌ها چیزی بیشتر از ایجاد یک پروژه‌ی کلاس Library جدید و افزودن ارجاعاتی به بسته‌ی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis، نیستند. اما درکل زمان ایجاد و تنظیم این نوع پروژه‌ها را خیلی کاهش می‌دهند و همچنین یک پروژه‌ی تست را ایجاد کرده و تولید بسته‌ی نیوگت و فایل VSIX را نیز بسیار ساده می‌کنند.


هدف از تولید Analyzers

بسیاری از مجموعه‌ها و شرکت‌ها، یک سری قوانین و اصول خاصی را برای کدنویسی وضع می‌کنند تا به کدهایی با قابلیت خوانایی بهتر و نگهداری بیشتر برسند. با استفاده از Roslyn و آنالیز کننده‌های آن می‌توان این قوانین را پیاده سازی کرد و خطاها و اخطارهایی را به برنامه نویس‌ها جهت رفع اشکالات موجود، نمایش داده و گوشزد کرد. بنابراین هدف از آنالیز کننده‌های Roslyn، سهولت تولید ابزارهایی است که بتوانند برنامه نویس‌ها را ملزم به رعایت استانداردهای کدنویسی کنند.
همچنین معلم‌ها نیز می‌توانند از این امکانات جهت ارائه‌ی نکات ویژه‌‌ای به تازه‌کاران کمک بگیرند. برای مثال اگر این قسمت از کد اینگونه باشد، بهتر است؛ مثلا بهتر است فیلدهای سطح کلاس، خصوصی تعریف شوند و امکان دسترسی به آن‌ها صرفا از طریق متدهایی که قرار است با آن‌ها کار کنند صورت گیرد.
این آنالیز کنند‌ها به صورت پویا در حین تایپ کدها در ویژوال استودیو فعال می‌شوند و یا حتی به صورت خودکار در طی پروسه‌ی Build پروژه نیز می‌توانند ظاهر شده و خطاها و اخطارهایی را گزارش کنند.


بررسی مثال معتبری که می‌تواند بهتر باشد

در اینجا یک کلاس نمونه را مشاهده می‌کنید که در آن فیلدهای کلاس به صورت public تعریف شده‌اند.
    public class Student
    {
        public string FirstName;
        public string LastName;
        public int TotalPointsEarned;

        public void TakeExam(int pointsForExam)
        {
            TotalPointsEarned += pointsForExam;
        }

        public void ExtraCredit(int extraPoints)
        {
            TotalPointsEarned += extraPoints;
        }


        public int PointsEarned { get { return TotalPointsEarned; } }
    }
هرچند این کلاس از دید کامپایلر بدون مشکل است و کامپایل می‌شود، اما از لحاظ اصول کپسوله سازی اطلاعات دارای مشکل است و نباید جمع امتیازات کسب شده‌ی یک دانش آموز به صورت مستقیم و بدون مراجعه‌ی به متدهای معرفی شده، از طریق فیلدهای عمومی آن قابل تغییر باشد.
بنابراین در ادامه هدف ما این است که یک Roslyn Analyzer جدید را طراحی کنیم تا از طریق آن هشدارهایی را جهت تبدیل فیلدهای عمومی به خصوصی، به برنامه نویس نمایش دهیم.


با اجرای افزونه‌ی View->Other windows->Syntax visualizer، تصویر فوق نمایان خواهد شد. بنابراین در اینجا نیاز است FieldDeclaration‌ها را یافته و سپس tokenهای آن‌ها را بررسی کنیم و مشخص کنیم که آیا نوع یا Kind آن‌ها public است (PublicKeyword) یا خیر؟ اگر بلی، آن مورد را به صورت یک Diagnostic جدید گزارش می‌دهیم.


ایجاد اولین Roslyn Analyzer

پس از نصب پیشنیازهای بحث، به شاخه‌ی قالب‌های extensibility در ویژوال استودیو مراجعه کرده و یک پروژه‌ی جدید از نوع Analyzer with code fix را آغاز کنید.


قالب Stand-alone code analysis tool آن دقیقا همان برنامه‌های کنسول بحث شده‌ی در قسمت‌های قبل است که تنها ارجاعی را به بسته‌ی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis به صورت خودکار دارد.
قالب پروژه‌ی Analyzer with code fix علاوه بر ایجاد پروژه‌های Test و VSIX جهت بسته بندی آنالایزر تولید شده، دارای دو فایل DiagnosticAnalyzer.cs و CodeFixProvider.cs پیش فرض نیز هست. این دو فایل قالب‌هایی را جهت شروع به کار تهیه‌ی آنالیز کننده‌های مبتنی بر Roslyn ارائه می‌دهند. کار DiagnosticAnalyzer آنالیز کد و ارائه‌ی خطاهایی جهت نمایش به ویژوال استودیو است و CodeFixProvider این امکان را مهیا می‌کند که این خطای جدید عنوان شده‌ی توسط آنالایزر، چگونه باید برطرف شود و راه‌کار بازنویسی Syntax tree آن‌را ارائه می‌دهد.
همین پروژه‌ی پیش فرض ایجاد شده نیز قابل اجرا است. اگر بر روی F5 کلیک کنید، یک کپی جدید و محصور شده‌ی ویژوال استودیو را باز می‌کند که در آن افزونه‌ی در حال تولید به صورت پیش فرض و محدود نصب شده‌است. اکنون اگر پروژه‌ی جدیدی را جهت آزمایش، در این وهله‌ی محصور شده‌ی ویژوال استودیو باز کنیم، قابلیت اجرای خودکار آنالایزر در حال توسعه را فراهم می‌کند. به این ترتیب کار تست و دیباگ آنالایزرها با سهولت بیشتری قابل انجام است.
این پروژه‌ی پیش فرض، کار تبدیل نام فضاهای نام را به upper case، به صورت خودکار انجام می‌دهد (که البته بی‌معنا است و صرفا جهت نمایش و ارائه‌ی قالب‌های شروع به کار مفید است).
نکته‌ی دیگر آن، تعریف تمام رشته‌های مورد نیاز آنالایزر در یک فایل resource به نام Resources.resx است که در جهت بومی سازی پیام‌های خطای آن می‌تواند بسیار مفید باشد.

در ادامه کدهای فایل DiagnosticAnalyzer.cs را به صورت ذیل تغییر دهید:
using System.Collections.Immutable;
using System.Linq;
using Microsoft.CodeAnalysis;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp.Syntax;
using Microsoft.CodeAnalysis.Diagnostics;
 
namespace CodingStandards
{
    [DiagnosticAnalyzer(LanguageNames.CSharp)]
    public class CodingStandardsAnalyzer : DiagnosticAnalyzer
    {
        public const string DiagnosticId = "CodingStandards";

        // You can change these strings in the Resources.resx file. If you do not want your analyzer to be localize-able, you can use regular strings for Title and MessageFormat.
        internal static readonly LocalizableString Title = new LocalizableResourceString(nameof(Resources.AnalyzerTitle), Resources.ResourceManager, typeof(Resources));
        internal static readonly LocalizableString MessageFormat = new LocalizableResourceString(nameof(Resources.AnalyzerMessageFormat), Resources.ResourceManager, typeof(Resources));
        internal static readonly LocalizableString Description = new LocalizableResourceString(nameof(Resources.AnalyzerDescription), Resources.ResourceManager, typeof(Resources));
        internal const string Category = "Naming";

        internal static DiagnosticDescriptor Rule = 
            new DiagnosticDescriptor(
                DiagnosticId, 
                Title, 
                MessageFormat, 
                Category, 
                DiagnosticSeverity.Error, 
                isEnabledByDefault: true, 
                description: Description);
 
        public override ImmutableArray<DiagnosticDescriptor> SupportedDiagnostics
        {
            get { return ImmutableArray.Create(Rule); }
        }

        public override void Initialize(AnalysisContext context)
        {
            // TODO: Consider registering other actions that act on syntax instead of or in addition to symbols
            context.RegisterSyntaxNodeAction(analyzeFieldDeclaration, SyntaxKind.FieldDeclaration);
        }

        static void analyzeFieldDeclaration(SyntaxNodeAnalysisContext context)
        {
            var fieldDeclaration = context.Node as FieldDeclarationSyntax;
            if (fieldDeclaration == null) return;
            var accessToken = fieldDeclaration
                                .ChildTokens()
                                .SingleOrDefault(token => token.Kind() == SyntaxKind.PublicKeyword);

            // Note: Not finding protected or internal
            if (accessToken.Kind() != SyntaxKind.None)
            {
                // Find the name of the field:
                var name = fieldDeclaration.DescendantTokens()
                              .SingleOrDefault(token => token.IsKind(SyntaxKind.IdentifierToken)).Value;
                var diagnostic = Diagnostic.Create(Rule, fieldDeclaration.GetLocation(), name, accessToken.Value);
                context.ReportDiagnostic(diagnostic);
            }
        }
    }
}
توضیحات:

اولین کاری که در این کلاس انجام شده، خواندن سه رشته‌ی AnalyzerDescription (توضیحی در مورد آنالایزر)، AnalyzerMessageFormat (پیامی که به کاربر نمایش داده می‌شود) و AnalyzerTitle (عنوان پیام) از فایل Resources.resx است. این فایل را گشوده و محتوای آن‌را مطابق تنظیمات ذیل تغییر دهید:


سپس کار به متد Initialize می‌رسد. در اینجا برخلاف مثال‌های قسمت‌های قبل، context مورد نیاز، توسط پارامترهای override شده‌ی کلاس پایه DiagnosticAnalyzer فراهم می‌شوند. برای مثال در متد Initialize، این فرصت را خواهیم داشت تا به ویژوال استودیو اعلام کنیم، قصد آنالیز فیلدها یا FieldDeclaration را داریم. پارامتر اول متد RegisterSyntaxNodeAction یک delegate یا Action است. این Action کار فراهم آوردن context کاری را برعهده دارد که نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌را در متد analyzeFieldDeclaration می‌توانید ملاحظه کنید.
سپس در اینجا نوع نود در حال آنالیز (همان نودی که کاربر در ویژوال استودیو انتخاب کرده‌است یا در حال کار با آن است)، به نوع تعریف فیلد تبدیل می‌شود. سپس توکن‌های آن استخراج شده و بررسی می‌شود که آیا یکی از این توکن‌ها کلمه‌ی کلیدی public هست یا خیر؟ اگر این فیلد عمومی تعریف شده بود، نام آن‌را یافته و به عنوان یک Diagnostic جدید بازگشت و گزارش می‌دهیم.


ایجاد اولین Code fixer

در ادامه فایل CodeFixProvider.cs پیش فرض را گشوده و تغییرات ذیل را به آن اعمال کنید. در اینجا مهم‌ترین تغییر صورت گرفته نسبت به قالب پیش فرض، اضافه شدن متد makePrivateDeclarationAsync بجای متد MakeUppercaseAsync از پیش موجود آن است:
using System.Collections.Immutable;
using System.Composition;
using System.Linq;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.CodeAnalysis;
using Microsoft.CodeAnalysis.CodeFixes;
using Microsoft.CodeAnalysis.CodeActions;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp;
using Microsoft.CodeAnalysis.CSharp.Syntax;
 
namespace CodingStandards
{
    [ExportCodeFixProvider(LanguageNames.CSharp, Name = nameof(CodingStandardsCodeFixProvider)), Shared]
    public class CodingStandardsCodeFixProvider : CodeFixProvider
    {
        public sealed override ImmutableArray<string> FixableDiagnosticIds
        {
            get { return ImmutableArray.Create(CodingStandardsAnalyzer.DiagnosticId); }
        }

        public sealed override FixAllProvider GetFixAllProvider()
        {
            return WellKnownFixAllProviders.BatchFixer;
        }

        public sealed override async Task RegisterCodeFixesAsync(CodeFixContext context)
        {
            var root = await context.Document.GetSyntaxRootAsync(context.CancellationToken).ConfigureAwait(false);

            // TODO: Replace the following code with your own analysis, generating a CodeAction for each fix to suggest
            var diagnostic = context.Diagnostics.First();
            var diagnosticSpan = diagnostic.Location.SourceSpan;

            // Find the type declaration identified by the diagnostic.
            var declaration = root.FindToken(diagnosticSpan.Start)
                                   .Parent.AncestorsAndSelf().OfType<FieldDeclarationSyntax>()
                                   .First();

            // Register a code action that will invoke the fix.
            context.RegisterCodeFix(
                CodeAction.Create("Make Private", 
                c => makePrivateDeclarationAsync(context.Document, declaration, c)),
                diagnostic);
        }

        async Task<Document> makePrivateDeclarationAsync(Document document, FieldDeclarationSyntax declaration, CancellationToken c)
        {
            var accessToken = declaration.ChildTokens()
                .SingleOrDefault(token => token.Kind() == SyntaxKind.PublicKeyword);

            var privateAccessToken = SyntaxFactory.Token(SyntaxKind.PrivateKeyword);

            var root = await document.GetSyntaxRootAsync(c);
            var newRoot = root.ReplaceToken(accessToken, privateAccessToken);

            return document.WithSyntaxRoot(newRoot);
        }
    }
}
اولین کاری که در یک code fixer باید مشخص شود، تعیین FixableDiagnosticIds آن است. یعنی کدام آنالایزرهای از پیش تعیین شده‌ای قرار است توسط این code fixer مدیریت شوند که در اینجا همان Id آنالایزر قسمت قبل را مشخص کرده‌ایم. به این ترتیب ویژوال استودیو تشخیص می‌دهد که خطای گزارش شده‌ی توسط CodingStandardsAnalyzer قسمت قبل، توسط کدام code fixer موجود قابل رفع است.
کاری که در متد RegisterCodeFixesAsync انجام می‌شود، مشخص کردن اولین مکانی است که مشکلی در آن گزارش شده‌است. سپس به این مکان منوی Make Private با متد متناظر با آن معرفی می‌شود. در این متد، اولین توکن public، مشخص شده و سپس با یک توکن private جایگزین می‌شود. اکنون این syntax tree بازنویسی شده بازگشت داده می‌شود. با Syntax Factory در قسمت سوم آشنا شدیم.

خوب، تا اینجا یک analyzer و یک code fixer را تهیه کرده‌ایم. برای آزمایش آن دکمه‌ی F5 را فشار دهید تا وهله‌ای جدید از ویژوال استودیو که این آنالایزر جدید در آن نصب شده‌است، آغاز شود. البته باید دقت داشت که در اینجا باید پروژه‌ی CodingStandards.Vsix را به عنوان پروژه‌ی آغازین ویژوال استودیو معرفی کنید؛ چون پروژه‌ی class library آنالایزرها را نمی‌توان مستقیما اجرا کرد. همچنین یکبار کل solution را نیز build کنید.
پس از اینکه وهله‌ی جدید ویژوال استودیو شروع به کار کرد (بار اول اجرای آن کمی زمانبر است؛ زیرا باید تنظیمات وهله‌ی ویژه‌ی اجرای افزونه‌ها را از ابتدا اعمال کند)، همان پروژه‌ی Student ابتدای بحث را در آن باز کنید.


نتیجه‌ی اعمال این افزونه‌ی جدید را در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید. زیر سطرهای دارای فیلد عمومی، خط قرمز کشیده شده‌است (به علت تعریف DiagnosticSeverity.Error). همچنین حالت فعلی و حالت برطرف شده را نیز با رنگ‌های قرمز و سبز می‌توان مشاهده کرد. کلیک بر روی گزینه‌ی make private، سبب اصلاح خودکار آن سطر می‌گردد.


روش دوم آزمایش یک Roslyn Analyzer

همانطور که از انتهای بحث قسمت دوم به‌خاطر دارید، این آنالایزرها را می‌توان به کامپایلر نیز معرفی کرد. روش انجام اینکار در ویژوال استودیوی 2015 در تصویر ذیل نمایش داده شده‌است.


نود references را باز کرده و سپس بر روی گزینه‌ی analyzers کلیک راست نمائید. در اینجا گزینه‌ی Add analyzer را انتخاب کنید. در صفحه‌ی باز شده بر روی دکمه‌ی browse کلیک کنید. در اینجا می‌توان فایل اسمبلی موجود در پوشه‌ی CodingStandards\bin\Debug را به آن معرفی کرد.


بلافاصله پس از معرفی این اسمبلی، آنالایزر آن شناسایی شده و همچنین فعال می‌گردد.


در این حالت اگر برنامه را کامپایل کنیم، با خطاهای جدید فوق متوقف خواهیم شد و برنامه کامپایل نمی‌شود (به علت تعریف DiagnosticSeverity.Error).
مطالب
ASP.NET MVC #2

MVC‌ چیست و اساس کار آن چگونه است؟

الگوی MVC در سال‌های اول دهه 70 میلادی در شرکت زیراکس توسط خالقین زبان اسمال‌تاک که جزو اولین زبان‌های شیءگرا محسوب می‌شود، ارائه گردید. نام MVC از الگوی Model-View-Controller گرفته شده و چندین دهه است که در صنعت تولید نرم افزار مورد استفاده می‌باشد. هدف اصلی آن جدا سازی مسئولیت‌های اجزای تشکیل دهنده «لایه نمایشی» برنامه است.
این الگو در سال 2004 برای اولین بار در سکویی به نام Rails به کمک زبان روبی جهت ساخت یک فریم ورک وب MVC مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن به سایر سکوها مانند جاوا، دات نت (در سال 2007)، PHP و غیره راه یافت.
تصاویری را از این تاریخچه در ادامه ملاحظه می‌کنید؛ از دکتر Trygve Reenskaug تا شرکت زیراکس و معرفی آن در Rails به عنوان اولین فریم ورک وب MVC.


C در MVC معادل Controller است. کنترلر قسمتی است که کار دریافت ورودی‌های دنیای خارج را به عهده دارد؛ مانند پردازش یک درخواست HTTP ورودی.


زمانیکه کنترلر این درخواست را دریافت می‌کند، کار وهله سازی Model را عهده دار خواهد شد و حاوی اطلاعاتی است که نهایتا در اختیار کاربر قرار خواهد گرفت تا فرآیند پردازش درخواست رسیده را تکمیل نماید. برای مثال اگر کاربری جهت دریافت آخرین اخبار به سایت شما مراجعه کرده است،‌ در اینجا کار تهیه لیست اخبار بر اساس مدل مرتبط به آن صورت خواهد گرفت. بنابراین کنترلرها، پایه اصلی و مدیر ارکستر الگوی MVC محسوب می‌شوند.
در ادامه، کنترلر یک View را جهت نمایش Model انتخاب خواهد کرد. View در الگوی MVC یک شیء ساده است. به آن می‌توان به شکل یک قالب که اطلاعاتی را از Model دریافت نموده و سپس آن‌ها را در مکان‌های مناسبی در صفحه قرار می‌دهد، نگاه کرد.
نتیجه استفاده از این الگو، ایزوله سازی سه جزء یاد شده از یکدیگر است. برای مثال View نمی‌داند و نیازی ندارد که بداند چگونه باید از لایه دسترسی به اطلاعات کوئری بگیرد. یا برای مثال کنترلر نیازی ندارد بداند که چگونه و در کجا باید خطایی را با رنگی مشخص نمایش دهد. به این ترتیب انجام تغییرات در لایه رابط کاربری برنامه در طول توسعه کلی سیستم، ساده‌تر خواهد شد.
همچنین در اینجا باید اشاره کرد که این الگو مشخص نمی‌کند که از چه نوع فناوری دسترسی به اطلاعاتی باید استفاده شود. می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی، وب سرویس‌ها، صف‌ها و یا هر نوع دیگری از اطلاعات استفاده کرد. به علاوه در اینجا در مورد نحوه طراحی Model نیز قیدی قرار داده نشده است. این الگو تنها جهت ساخت بهتر و اصولی «رابط کاربری» طراحی شده است و بس.



تفاوت مهم پردازشی ASP.NET MVC با ASP.NET Web forms

اگر پیشتر با ASP.NET Web forms کار کرده باشید اکنون شاید این سؤال برایتان وجود داشته باشد که این سیستم جدید در مقایسه با نمونه قبلی، چگونه درخواست‌ها را پردازش می‌کند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، در وب فرم‌ها زمانیکه درخواستی دریافت می‌شود، این درخواست به یک فایل موجود در سیستم مثلا default.aspx ارسال می‌گردد. سپس ASP.NET یک کلاس وهله سازی شده معرف آن صفحه را ایجاد کرده و آن‌را اجرا می‌کند. در اینجا چرخه طول عمر صفحه مانند page_load و غیره رخ خواهد داد. جهت انجام این وهله سازی، View به فایل code behind خود گره خورده است و جدا سازی خاصی بین این دو وجود ندارد. منطق صفحه به markup آن که معادل است با یک فایل فیزیکی بر روی سیستم، کاملا مقید است. در ادامه، این پردازش صورت گرفته و HTML نهایی تولیدی به مرورگر کاربر ارسال خواهد شد.
در ASP.NET MVC این نحوه پردازش تغییر کرده است. در اینجا ابتدا درخواست رسیده به یک کنترلر هدایت می‌شود و این کنترلر چیزی نیست جز یک کلاس مجزا و مستقل از هر نوع فایل ASPX ایی در سیستم. سپس این کنترلر کار پردازش درخواست رسیده را شروع کرده، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری و سپس به View ایی که انتخاب می‌کند، جهت نمایش نهایی ارسال خواهد کرد. در اینجا View این اطلاعات را دریافت کرده و نهایتا در اختیار کاربر قرار خواهد داد.



آشنایی با قرارداد یافتن کنترلرهای مرتبط

تا اینجا دریافتیم که نحوه پردازش درخواست‌ها در ASP.NET MVC بر مبنای کلاس‌ها و متدها است و نه بر مبنای فایل‌های فیزیکی موجود در سیستم. اگر درخواستی به سیستم ارسال می‌شود، در ابتدا، این درخواست جهت پردازش، به یک متد عمومی موجود در یک کلاس کنترلر هدایت خواهد شد و نه به یک فایل فیزیکی ASPX (برخلاف وب فرم‌ها).


همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، در ابتدای پردازش یک درخواست، آدرسی به سیستم ارسال خواهد شد. بر مبنای این آدرس، نام کنترلر که در اینجا زیر آن خط قرمز کشیده شده است، استخراج می‌گردد (برای مثال در اینجا نام این کنترلرProducts است). سپس فریم ورک به دنبال کلاس این کنترلر خواهد گشت. اگر آن‌را در اسمبلی پروژه بیابد، از آن خواهد خواست تا درخواست رسیده را پردازش کند؛ در غیراینصورت پیغام 404 یا یافت نشد، به کاربر نمایش داده می‌شود.
اما فریم ورک چگونه این کلاس کنترلر درخواستی را پیدا می‌کند؟
در زمان اجرا، اسمبلی اصلی پروژه به همراه تمام اسمبلی‌هایی که به آن ارجاعی دارند جهت یافتن کلاسی با این مشخصات اسکن خواهند شد:
1- این کلاس باید عمومی باشد.
2- این کلاس نباید abstract باشد (تا بتوان آن‌را به صورت خودکار وهله سازی کرد).
3- این کلاس باید اینترفیس استاندارد IController را پیاده سازی کرده باشد.
4- و نام آن باید مختوم به کلمه Controller باشد (همان مبحث Convention over configuration یا کار کردن با یک سری قرار داد از پیش تعیین شده).

برای مثال در اینجا فریم ورک به دنبال کلاسی به نام ProductsController خواهد گشت.
شاید تعدادی از برنامه نویس‌های ASP.NET MVC تصور ‌کنند که فریم ورک در پوشه‌ی استانداردی به نام Controllers به دنبال این کلاس خواهد گشت؛ اما در عمل زمانیکه برنامه کامپایل می‌شود، پوشه‌ای در این اسمبلی وجود نخواهد داشت و همه چیز از طریق Reflection مدیریت خواهد شد.

مطالب
بررسی Source Generators در #C - قسمت اول - معرفی
Source Generators که به همراه C# 9.0 ارائه شدند، یک فناوری نوین meta-programming است و به عنوان جزئی از پروسه‌ی استاندارد کامپایل برنامه، ظاهر می‌شود. هدف اصلی از ارائه‌ی Source Generators، تولید کدهای تکراری مورد استفاده‌ی در برنامه‌ها است. برای مثال بجای انجام کارهای تکراری مانند پیاده سازی متدهای GetHashCode، ToString و یا حتی یک AutoMapper و یا Serializer، برای تمام کلاس‌های برنامه، Source Generators می‌توانند آن‌ها را به صورت خودکار پیاده سازی کنند و همچنین با هر تغییری در کدهای کلاس‌ها، این پیاده سازی‌ها به صورت خودکار به روز خواهند شد. مزیت این روش نه فقط تولید پویای کدها است، بلکه سبب بهبود کارآیی برنامه هم خواهند شد؛ از این جهت که برای مثال می‌توان اعمالی مانند Serialization را بدون انجام Reflection در زمان اجرا، توسط آن‌ها پیاده سازی کرد.


زمانیکه پروسه‌ی کامپایل برنامه شروع می‌شود، در این بین، به مرحله‌ی جدیدی به نام «تولید کدها» می‌رسد. در این حالت، کامپایلر تمام اطلاعاتی را که در مورد پروژه‌ی جاری در اختیار دارد، به تولید کننده‌ی کد معرفی شده‌ی به آن ارائه می‌دهد. بر اساس این اطلاعات غنی ارائه شده‌ی توسط کامپایلر، تولید کننده‌ی کد، شروع به تولید کدهای جدیدی کرده و آن‌ها را در اختیار ادامه‌ی پروسه‌ی کامپایل، قرار می‌دهد. پس از آن، کامپایلر با این کدهای جدید، همانند سایر کدهای موجود در پروژه رفتار کرده و عملکرد عادی خودش را ادامه می‌دهد.

یک برنامه می‌تواند از چندین Source Generators نیز استفاده کند که روش قرار گرفتن آن‌‌ها را در پروسه‌ی کامپایل، در شکل زیر مشاهده می‌کنید:



Source Generators از یکدیگر کاملا مستقل هستند و اطلاعات آن‌ها Immutable است. یعنی نمی‌توان اطلاعات تولیدی توسط یک Source Generator را در دیگری تغییر داد و تمام فایل‌های تولیدی توسط انواع Source Generators موجود، به پروسه‌ی کامپایل نهایی اضافه می‌شوند. هرچند زمانیکه فایلی توسط یک تولید کننده‌ی کد، به کامپایلر اضافه می‌شود، بلافاصله اطلاعات آن در کل برنامه و IDE و تمام Source Generators موجود دیگر، قابل مشاهده و استفاده است.


مقایسه‌ای بین تولید کننده‌های کد و فناوری IL Weaving

Source Generators، تنها راه و روش تولید کد، نیستند و پیش از آن روش‌هایی مانند استفاده از T4 templates ، Fody ، PostSharp و امثال آن نیز ارائه شده‌است. در ادامه مقایسه‌ای را بین تولید کننده‌های کد و فناوری IL Weaving را که پیشتر در سری AOP در این سایت مطالعه کرده‌اید، مشاهده می‌کنید:
تولید کننده‌های کد:
- تنها می‌توانند فایل‌های جدید را اضافه کنند. یعنی «در حین» پروسه‌ی کامپایل ظاهر می‌شوند و به عنوان یک مکمل، تاثیر گذارند. برای مثال نمی‌توانند محتوای یک خاصیت یا متد از پیش موجود را تغییر دهند. اما می‌توانند هر نوع کد partial ای را «تکمیل» کنند.
- محتوای اضافه شده‌ی توسط یک تولید کننده‌ی کد، بلافاصله توسط Compiler شناسایی شده و بررسی می‌شود و همچنین در Intellisense ظاهر شده و به سادگی قابل دسترسی است. همچنین، قابلیت دیباگ نیز دارد.

IL Weaving:
- می‌توانند bytecode برنامه را تغییر دهند. یعنی «پس از» پروسه‌ی کامپایل ظاهر شده و کدهایی را به اسمبلی نهایی تولید شده اضافه می‌کنند. در این حالت محدودیتی از لحاظ محل تغییر کدها وجود ندارد. برای مثال می‌توان بدنه‌ی یک متد یا خاصیت را بطور کامل بازنویسی کرد و کارکردهایی مانند تزریق کدهای caching و logging را دارند.
- کدهایی که توسط این پروسه اضافه می‌شوند، در حین کدنویسی متداول، قابلیت دسترسی ندارند؛ چون پس از پروسه‌ی کامپایل، به فایل باینری نهایی تولیدی، اضافه می‌شوند. بنابراین قابلیت دیباگ به همراه سایر کدهای برنامه را نیز ندارند. به علاوه چون توسط کامپایلر در حین پروسه‌ی کامپایل، بررسی نمی‌شوند، ممکن است به همراه قطعه کدهای غیرقابل اجرایی نیز باشند و دیباگ آن‌ها بسیار مشکل است.



آینده‌ی Reflection به چه صورتی خواهد شد؟

هرچند Reflection کار تولید کدی را انجام نمی‌دهد، اما یکی از کارهای متداول با آن، یافتن و محاسبه‌ی اطلاعات خواص و فیلدهای اشیاء، در زمان اجرا است و مزیت کار کردن با آن نیز این است که اگر خاصیتی یا فیلدی تغییر کند، نیازی به بازنویسی قسمت‌های پیاده سازی شده‌ی با Reflection نیست. به همین جهت برای مثال تقریبا تمام کتابخانه‌های Serialization، از Reflection برای پیاده سازی اعمال خود استفاده می‌کنند.
امروز، تمام اینگونه عملیات را توسط Source Generators نیز می‌توان انجام داد و این فناوری جدید، قابلیت به روز رسانی خودکار کدهای تولیدی را با کم و زیاد شدن خواص و فیلدهای کلاس‌ها دارد و نمونه‌ای از آن، Source Generator توکار مرتبط با کار با JSON در دات نت 6 است که به شدت سبب بهبود کارآیی برنامه، در مقایسه با استفاده‌ی از Reflection می‌شود؛ چون اینبار تمام محاسبات دقیق مرتبط با Serialization به صورت خودکار در زمان کامپایل برنامه انجام می‌شود و جزئی از خروجی برنامه‌ی نهایی خواهد شد و دیگر نیازی به محاسبه‌ی هرباره‌ی اطلاعات مورد نیاز، در زمان اجرای برنامه نیست.
نمونه‌ای از روش دسترسی به اطلاعات کلاس‌ها و خواص و فیلدهای آن‌ها را در زمان کامپایل برنامه توسط Source Generators، در مثال قسمت بعد، مشاهده خواهید کرد.


وضعیت T4 templates چگونه خواهد شد؟

در سال‌های آغازین ارائه‌ی دات نت، استفاده از T4 templates جهت تولید کدها بسیار مرسوم بود؛ اما با ارائه‌ی Source Generators، این ابزار نیز منسوخ شده در نظر گرفته می‌‌شود.
T4 Templates همانند Source Generators تنها کدها و فایل‌های جدیدی را تولید می‌کنند و توانایی تغییر کدهای موجود را ندارند. اما مشکل مهم آن، داشتن Syntax ای خاص است که توسط اکثر IDEها پشتیبانی نمی‌شود. همچنین عموما اجرای آن‌ها نیز دستی است و برخلاف Source Generators، با تغییرات کدها، به صورت خودکار به روز نمی‌شوند.


تغییرات زبان #C در جهت پشتیبانی از تولید کننده‌های کد

از سال‌های اول ارائه‌ی زبان #C، واژه‌ی کلیدی partial، جهت فراهم آوردن امکان تقسیم کدهای یک کلاس، به چندین فایل، میسر شد که از این قابلیت در فناوری T4 Templates زیاد استفاده می‌شد. اکنون با ارائه‌ی تولید کننده‌های کد، واژه‌ی کلیدی partial را می‌توان به متدها نیز افزود تا پیاده سازی اصلی آن‌ها، در فایلی دیگر، توسط تولید کننده‌های کد انجام شود. تا C# 8.0 امکان افزودن واژه‌ی کلیدی partial به متدهای خصوصی یک کلاس و آن هم از نوع void وجود داشت و در C# 9.0 به متدهای عمومی کلاس‌ها نیز اضافه شده‌است و اکنون این متدها می‌توانند void هم نباشند:
partial class MyType
{
   partial void OnModelCreating(string input); // C# 8.0

   public partial bool IsPet(string input);  // C# 9.0
}

partial class MyType
{
   public partial bool IsPet(string input) =>
     input is "dog" or "cat" or "fish";
}
نظرات مطالب
بازنویسی سطح دوم کش برای Entity framework 6
رشته اتصالی هم در حین تولید کلید درنظر گرفته شده‌است. همچنین در صورت نیاز یک عبارت دلخواه را که به آن در اینجا saltKey گفته می‌شود، می‌توانید به رشته‌ی نهایی که از آن کلید تولید می‌شود، اضافه کنید. برای اینکار پارامتر EFCachePolicy را مقدار دهی کنید.
مطالب
اجزاء معماری سیستم عامل اندروید (قسمت اول رمزنگاری اندروید) :: بخش پنجم
پیاده سازی رمزنگاری کجا و به چه صورتی انجام می‌شود؟

ما داده‌ها را قبل از اینکه آن‌ها را به کارت SD ارسال کنیم، نگهداری و رمز می‌کنیم. به این ترتیب داده‌های ما در کارت SD در فرمتی که می‌تواند توسط هر کسی خوانده شود نوشته شده و هرگز اجازه دسترسی به آنها مقدور نمی‌باشد. یک مهاجم که اطلاعات رمزنگاری شده شما را جمع‌آوری می‌کند باید ابتدا از رمز عبور برای رمزگشایی داده‌ها قبل از دسترسی به آن‌ها استفاده کند که در این مرحله دچار سردرگمی خواهد شد؛ چرا که فرمت هر نوع از داده‌ها یکسان نخواهند بود! ما از الگوریتم AES برای رمزکردن داده‌ها با استفاده از یک گذرواژه یا کلید استفاده خواهیم کرد. در این صورت یک کلید برای رمزگذاری و رمزگشایی داده‌ها مورد نیاز است. این رمزگذاری کلید متقارن ( Symmetric-key ) نیز نامیده می‌شود. 
برخلاف رمزنگاری کلید عمومی، این کلید تنها کلید استفاده‌شده برای رمزگذاری و رمزگشایی داده‌ها است. این کلید باید به طور ایمن ذخیره شود؛ چون اگر از دست رفته یا فاش شده باشد، یک مهاجم می‌تواند از آن برای رمزگشایی استفاده کند. کدهای زیر روشی از رمزگذاری را نشان می‌دهد:
privatestaticbyte[] encrypt(byte[] key, byte[] data) {
 SecretKeySpec sKeySpec = new SecretKeySpec(key, "AES");
 Cipher cipher;
 byte[] ciphertext = null;
 try {
  cipher = Cipher.getInstance("AES");
  cipher.init(Cipher.ENCRYPT_MODE, sKeySpec);
  ciphertext = cipher.doFinal(data);
 } catch (NoSuchAlgorithmException e) {
  Log.e(TAG, "NoSuchAlgorithmException");
 } catch (NoSuchPaddingException e) {
  Log.e(TAG, "NoSuchPaddingException");
 } catch (IllegalBlockSizeException e) {
  Log.e(TAG, "IllegalBlockSizeException");
 } catch (BadPaddingException e) {
  Log.e(TAG, "BadPaddingException");
 } catch (InvalidKeyException e) {
  Log.e(TAG, "InvalidKeyException");
 }
 return ciphertext;
}
اجازه دهید این قسمت را بخش به بخش توضیح دهم. اولین سطر کد از کلاس SecretKeySpec استفاده کرده و یک نمونه جدید از کلاس Cipher را برای تهیه یک کلید مخفی AES به وجود می‌آورد. 
SecretKeySpec sKeySpec = new SecretKeySpec(key,"AES");
Cipher cipher;
byte[] ciphertext = null;
همچنین کد بالا یک آرایه از بایت‌ها را برای ذخیره متن رمزی در ciphertext ایجاد می‌کند. بخش بعدی این کد برای استفاده از الگوریتم AES استفاده شده است که مشاهده می‌کنید.
cipher = Cipher.getI nstance ( " AES " ) ;
cipher.init ( Cipher.ENCR ypt _ MODE , sKeySpec ) ;
 تابع cipher.init شئ ای از تابع Cipher است؛ بنابراین می‌تواند با استفاده از کلید رمز تولید شده، رمزنگاری را انجام دهد. خط بعدی کد، داده‌های متنی را تغییر می‌دهد و محتویات رمز شده را در آرایه‌ای از بایت کدها ذخیره می‌کند که در کد زیر مشاهده می‌شود:
ciphertext = cipher.doFinal(data);
مهم است که ما از همان کلید برای جریان رمزگشایی نیز استفاده کنیم. در غیر این صورت، شکست خواهیم خورد و کلید، عمومی می‌شود. به طور کلی بهتر است که والد کلید اصلی را بنویسید و یک عدد تصادفی را تولید کند. این کار باعث می‌شود که فرد مهاجم به چیزی بیش از یک گذرواژه عادی فکر کند! برای نمونه کدهای زیر، کلید تولید شده با استفاده از الگوریتم را نشان می‌دهند:
publicstaticbyte[] generateKey(byte[] randomNumberSeed) {
 SecretKey sKey = null;
 try {
  KeyGenerator keyGen = KeyGenerator.getInstance("AES");
  SecureRandom random = SecureRandom.getInstance("SHA1PRNG");
  random.setSeed(randomNumberSeed);
  keyGen.init(256, random);
  sKey = keyGen.generateKey();
 } catch (NoSuchAlgorithmException e) {
  Log.e(TAG, "No such algorithm exception");
 }
 return sKey.getEncoded();
}
در کد بالا، اعداد تصادفی با استفاده از SHA1 کدگذاری می‌شوند. الگوریتم SHA1 یا دیگر الگوریتم‌های هش، توابع رمزنگاری را مدیریت می‌کنند. این الگوریتم بر روی یک قطعه از داده‌ها عمل می‌کند که دارای یک طول غیریکسان هستند و یک رشته کوتاه با اندازه ثابت را تولید می‌کند. اگر هر قطعه‌ای از داده‌ها تغییر کند، آنگاه نتایج نهایی در آن مجموعه دچار تغییر خواهند شد و رمزنگاری، نتایج دیگری خواهد داشت! این نشانه‌ای است از اینکه یک قطعه از داده‌ها دستکاری شده‌است!
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت نهم - معرفی حالت رندر تعاملی خودکار
Auto Render Mode، آخرین حالت رندری است که به Blazor 8x اضافه شده‌است. اگر از Blazor Server استفاده کنیم، به یک آغاز سریع در برنامه خواهیم رسید، به همراه مقداری تاخیر جزئی، برای به روز رسانی UI؛ از این جهت که تعاملات صورت گرفته باید از طریق اتصال وب‌سوکت SignalR به سرور ارسال شده و منتظر نتیجه‌ی نهایی، برای اعمال آن به صفحه شد و یا باید به مقیاس پذیری این اتصالات همزمان با تعداد کاربران بالا هم اندیشید. اگر از Blazor WASM استفاده کنیم، آغاز آن، اندکی کند خواهد بود تا فایل‌های فریم‌ورک و برنامه، به درون مرورگر کاربر منتقل شوند. اما پس از آن همه‌چیز بسیار سریع است؛ از این جهت که تعاملات با DOM، توسط مرورگر و در همان سمت کاربر مدیریت می‌شود.
اما ... چقدر خوب می‌شد که امکان ترکیب هردوی این‌ها با هم در یک برنامه وجود می‌داشت؛ یعنی داشتن یک آغاز سریع، به همراه تعاملات سریع با DOM. به همین جهت Auto Render Mode به Blazor 8x اضافه شده‌است.


نحوه‌ی عملکرد حالت رندر تعاملی خودکار در Blazor 8x

زمانیکه از قرار است از Auto Render Mode استفاده شود، یعنی در نهایت به سراغ حالت رندر وب‌اسمبلی رفتن؛ اما به شرطی‌که که فریم‌ورک، مطمئن شود می‌تواند تمام فایل‌های مرتبط را خیلی سریع و در کمتر از 100 میلی‌ثانیه تامین کند که عموما یک چنین حالتی به معنای از پیش دریافت کردن این فایل‌ها و کش شده بودن آن‌ها در مرورگر است. اما اگر یک چنین تضمینی وجود نداشته باشد، از همان ابتدای کار تصمیم می‌گیرد که باید کامپوننت را از طریق نگارش Blazor Server آن ارائه دهد، تا آغاز سریعی را سبب شود. در این بین هم در پشت صحنه (یعنی زمانیکه کاربر مشغول به کار با نگارش Blazor Server کامپوننت است)، شروع به دریافت فایل‌های مرتبط با نگارش وب‌اسمبلی کامپوننت و برنامه می‌شود تا آن‌ها را کش کرده و برای بار بعدی بارگذاری صفحه و نمایش اطلاعات آن، به سرعت از آن‌ها استفاده کند.
یک چنین حالتی برای کاربران به این معنا است که به محض گشودن برنامه و صفحه‌ای، قادر به استفاده‌ی از آن هستند و برای بارهای بعدی استفاده، دیگر نیازی به اتصال دائم SignalR یک جزیره‌ی تعاملی Blazor Server نداشته و در نتیجه بار کمتری به سرور تحمیل خواهد شد (مقیاس پذیری بیشتر) و همچنین پردازش DOM بسیار سریعتری را نیز شاهد خواهند بود (کار با نگارش Blazor WASM درون مرورگر).


همانطور که در این تصویر هم مشخص است، برای بار اول نمایش یک چنین جزیره‌هایی، یک اتصال وب‌سوکت برقرار می‌شود که به معنای فعال شدن حالت جزیره‌ای Blazor Server است که در قسمت پنجم بررسی کردیم. در این بین فایل‌های Blazor WASM این جزیره هم دریافت و کش می‌شوند که در کنسول توسعه دهنده‌های مرورگر، لاگ شده‌است. این اتصال وب‌سوکت، در بار اول نمایش این کامپوننت، بسته نخواهد شد؛ تا زمانیکه کاربر به صفحه‌ای دیگر مراجعه کند. در دفعه‌ی بعدی که درخواست نمایش این صفحه را داشته باشیم، چون اطلاعات نگارش وب‌اسمبلی آن کش شده‌است، از همان ابتدای کار نگارش وب اسمبلی را بارگذاری و راه‌اندازی می‌کند.


تفاوت قالب پروژه‌های Auto Render Mode با سایر حالت‌های رندر در Blazor 8x

برای ایجاد قالب ابتدایی پروژه‌ی یک چنین حالت رندری، از دستور dotnet new blazor --interactivity Auto استفاده می‌شود که حالت تعاملی آن به Auto تنظیم شده‌است. در نگاه اول، Solution ایجاد شده‌ی آن، بسیار شبیه به Solution جزیره‌های تعاملی Blazor WASM است که در قسمت هفتم به همراه یک مثال کامل بررسی کردیم؛ یعنی از دو پروژه‌ی سمت سرور و سمت کلاینت تشکیل می‌شود و دارای این تفاوت‌ها است:
در فایل Program.cs پروژه‌ی سمت سرور آن، افزوده شدن هر دو حالت جزایر تعاملی Blazor Server و همچنین Blazor WASM را مشاهده می‌کنیم:
// ...

builder.Services.AddRazorComponents()
    .AddInteractiveServerComponents()
    .AddInteractiveWebAssemblyComponents();

// ...

app.MapRazorComponents<App>()
    .AddInteractiveServerRenderMode()
    .AddInteractiveWebAssemblyRenderMode()
    .AddAdditionalAssemblies(typeof(Counter).Assembly);
یک چنین قالبی می‌تواند تمام موارد زیر را با هم در یک Solution پشتیبانی کند:
الف) امکان تعریف صفحات فقط SSR در پروژه‌ی سمت سرور
ب) امکان داشتن جزیره‌های تعاملی فقط Blazor Server در پروژه‌ی سمت سرور
ج) امکان داشتن جزیره‌های تعاملی فقط Blazor Wasm در پروژه‌ی سمت کلاینت
د) به همراه امکان تعریف جزیرهای تعاملی Auto Render Mode در پروژه‌ی سمت کلاینت


یک نکته: در این تنظیمات، متد AddAdditionalAssemblies، امکان استفاده از کامپوننت‌های قرار گرفته‌ی در سایر اسمبلی‌ها و پروژه‌ها را میسر می‌کند.


نحوه‌ی تعریف کامپوننت‌هایی که قرار است توسط Auto Render Mode ارائه شوند

باتوجه به اینکه این نوع کامپوننت‌ها در نهایت قرار است به صورت وب‌اسمبلی رندر شوند، آن‌ها را باید در پروژه‌ی سمت کلاینت قرار داد و به نکات مرتبط با توسعه‌ی آن‌ها که در قسمت هفتم پرداختیم، توجه داشت.
همچنین مانند سایر حالت‌های رندر، به دو طریق می‌توان مشخص کرد که یک کامپوننت باید به چه صورتی رندر شود:
الف) استفاده از دایرکتیو حالت رندر با مقدار InteractiveAuto در ابتدای تعریف یک کامپوننت
@rendermode InteractiveAuto
ب) مشخص کردن حالت رندر، در زمان استفاده از المان کامپوننت
<Banner @rendermode="@InteractiveAuto" Text="Hello"/>
البته به شرطی‌که using static زیر را به فایل Imports.razor_ پروژه اضافه کرد:
@using static Microsoft.AspNetCore.Components.Web.RenderMode
مطالب
به روز رسانی قسمت assemblyBinding فایل‌های config توسط NuGet
زمانیکه پروژه‌ی شما وابستگی‌های متعددی داشته باشد، احتمال برخوردن به یک چنین خطایی بسیار محتمل است:
 Could not load file or assembly Newtonsoft.Json or one of its dependencies. The system cannot find the file specified.
کتابخانه‌ی Newtonsoft.Json جزو پروژه‌هایی است که مدام به روز رسانی و نگهداری می‌شود. در این بین ممکن است وابستگی A از نگارش 4.5 آن استفاده کند و وابستگی B بر اساس نگارش 4.7 آن کامپایل شده باشد و وابستگی جدیدی از نگارش 6 آن استفاده کند. در یک چنین حالتی زمانیکه پروژه‌ی شما آخرین نگارش JSON.NET را به همراه داشته باشد، وابستگی‌های A و B پیام یافت نشدن نگارش‌های خاص کتابخانه‌ی Newtonsoft.Json را صادر خواهند کرد و در این حالت، برنامه در همان ابتدای کار کرش می‌کند. برای رفع این مشکل می‌توان به دات نت گفت که تمام درخواست‌های مرتبط با JSON.NET را به اسمبلی خاصی هدایت و پردازش کن. به این قابلیت assembly redirects گفته می‌شود و به نحو ذیل در فایل‌های کانفیگ برنامه (app.config یا web.config) قابل تعریف است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <!-- ... -->
  <runtime>
    <assemblyBinding xmlns="urn:schemas-microsoft-com:asm.v1">
      <dependentAssembly>
        <assemblyIdentity name="Newtonsoft.Json" publicKeyToken="30ad4fe6b2a6aeed" culture="neutral" />
        <bindingRedirect oldVersion="0.0.0.0-6.0.0.0" newVersion="6.0.0.0" />
      </dependentAssembly>
    </assemblyBinding>
  </runtime>
</configuration>
به این ترتیب تمام اسمبلی‌هایی که بر اساس نگارش قدیمی JSON.NET کامپایل شده‌اند، باور خواهند کرد که نگارش 6 آن، همان نگارشی است که باید با آن کار کنند.


به روز رسانی قسمت assembly redirects توسط NuGet

البته اگر بسته‌ی جدیدی را توسط نیوگت نصب کنیم، این assembly redirects به صورت خودکار توسط آن اضافه خواهند شد اما ... گاهی ممکن است موارد قدیمی را به روز نکند یا موردی فراموش شوند یا حتی اگر اطلاعاتی را پیشتر از وب یافته‌اید، دارای خطای تایپی باشند. برای یک چنین مواردی اگر با خطای Could not load file or assembly ابتدای بحث مواجه شدید، مراحل ذیل را طی کنید تا بتوانید قسمت assembly redirects را بازسازی کنید:
الف) به فایل config برنامه مراجعه کرده و کلا قسمت assemblyBinding آن‌را حذف کنید.
ب) سپس دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنید:
 PM> Get-Project -All | Add-BindingRedirect
این دستور به تمام پروژه‌های موجود در solution جاری مراجعه کرده و قسمت assemblyBinding آن‌ها را بر اساس آخرین اطلاعات پروژه‌ها و وابستگی‌های آن‌ها به روز می‌کند.
مطالب
تبدیل برنامه‌های کنسول ویندوز به سرویس ویندوز ان تی
در ویژوال استودیو، قالب پروژه ایجاد سرویس‌های ویندوز ان تی از پیش تدارک دیده شده است؛ اما کار کردن با آن ساده نیست به علاوه امکان دیباگ این نوع سرویس‌ها نیز به صورت پیش فرض درنظر گرفته نشده است و نیاز به تمهیدات و نکات خاصی دارد. جهت سهولت ایجاد سرویس‌های ویندوز ان تی، کتابخانه‌ای به نام TopShelf ایجاد شده است که یک برنامه ویندوزی را به سادگی تبدیل به یک سرویس ویندوز ان تی می‌کند. در ادامه جزئیات نحوه استفاده از آن‌را مرور خواهیم کرد.

الف) دریافت TopShelf
TopShelf یک کتابخانه سورس باز است و علاوه بر آن، آخرین فایل‌های باینری آن‌را از طریق نیوگت نیز می‌توان دریافت کرد:
 PM> Install-Package Topshelf


ب) فعال سازی TopShelf
یک برنامه ساده کنسول را ایجاد کنید. سپس با استفاده از نیوگت و اجرای فرمان فوق، ارجاعی را به اسمبلی TopShelf اضافه نمائید.
using Topshelf;

namespace MyService
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            HostFactory.Run(config =>
            {
                config.Service(settings => new TestService());
                config.EnableServiceRecovery(recovery => recovery.RestartService(delayInMinutes: 1));
                config.EnableShutdown();
                config.EnablePauseAndContinue();
                config.SetDescription("MyService Desc.");
                config.SetDisplayName("MyService");
                config.SetServiceName("MyService");
                config.RunAsLocalSystem();
            });
        }
    }
}
کدهای آغازین کار با TopShelf همین چندسطر فوق هستند. در آن وهله‌ای از کلاس سرویس مشتق شده از ServiceControl را دریافت کرده و سپس نام سرویس و سطح دسترسی اجرای آن مشخص می‌شوند. EnableServiceRecovery مربوط به حالتی است که سرویس کرش کرده است و ویندوز این قابلیت را دارد تا یک سرویس را به صورت خودکار راه اندازی مجدد کنند.

using Topshelf;
using Topshelf.Logging;

namespace MyService
{
    public class TestService : ServiceControl
    {
        static readonly LogWriter _log = HostLogger.Get<TestService>();

        public bool Start(HostControl hostControl)
        {
            _log.Info("TestService Starting...");

            return true;
        }

        public bool Stop(HostControl hostControl)
        {
            _log.Info("TestService Stopped");

            return true;
        }

        public bool Pause(HostControl hostControl)
        {
            _log.Info("TestService Paused");

            return true;
        }

        public bool Continue(HostControl hostControl)
        {
            _log.Info("TestService Continued");

            return true;
        }
    }
}
در اینجا امضای کلی کلاس سرویس را مشاهده می‌کند که می‌تواند شامل چهار متد استاندارد آغاز، پایان، مکث و ادامه باشد.


ج) نصب TopShelf

در همین حالت اگر برنامه را اجرا کنید، سرویس ویندوز ان تی تهیه شده، شروع به کار خواهد کرد (مزیت مهم آن نسبت به قالب توکار تهیه سرویس‌های ویندوز در ویژوال استودیو).
برای نصب این سرویس تنها کافی است در خط فرمان با دسترسی مدیریتی، دستور نصب your_exe install و یا عزل your_exe uninstall صادر شوند.
نظرات مطالب
بازسازی جدول MigrationHistory با کد نویسی در EF Code first
در خط
 var scaffolder = new MigrationScaffolder(configuration);
با خطای زیر مواجه شد:
The Entity Framework provider type 'System.Data.Entity.SqlServer.SqlProviderServices, EntityFramework.SqlServer, Version=6.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089' for the 'System.Data.SqlClient' ADO.NET provider could not be loaded. Make sure the provider assembly is available to the running application. See http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=260882 for more information.

ضمنا آیا اسمبلی مربوط به EF6 را نمی‌توان بجز نیوگت از روش دیگری بدست آورد.؟
همچنین EF Power Tools  مربوط به EF6 را از کجا می‌توان تهیه کرد؟