EF Code First #3
بررسی تعاریف نگاشتها به کمک متادیتا در EF Code first
در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشتها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدلهای زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب میتواند داشته باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}
using System;
namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}
به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته میشود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاسهای شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص میکنند، به پروژه اضافه نمائید.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;
namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}
public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});
base.Seed(context);
}
}
}
به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:
<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
همانطور که ملاحظه میکنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره میکند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).
یک نکته:
مرسوم است کلاسهای مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاسهای مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژهها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت میکنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلیهای EF و data annotations داشته باشند.
در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاسهای دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:
using System;
using System.Data.Entity;
namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}
تا زمانیکه وهلهای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:
CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]
CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]
GO
ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO
ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO
توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شدهاند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشتهها به nvarchar از نوع max نگاشت شدهاند و null پذیر میباشند.
- خاصیت تصویر که با آرایهای از بایتها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاسها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل میکند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام میشود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شدهاند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم میتوانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.
مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first
1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نامهای ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، میتوان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آنرا به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:
public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }
و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمیکند EF باشد یا سایر فریم ورکهای دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا میکند.
2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر میگردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.
3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاند و جزو اسمبلی پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونهای از تعریف اینها را مشاهده میکنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آنها در یک سطر نیز میباشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:
[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }
ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگیها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.
ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشتهها به کار میرود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC دارد از این جهت که Client side validation آنرا نیز فعال میکند.
4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاند. بنابراین اگر تعاریف مدلهای شما در پروژه Class library جداگانهای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آنرا در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئریهای تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:
[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project
توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را میتوان تعیین کرد:
[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }
به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر میگردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column میتوان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع میشود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص میگردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، میتوان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.
نکتهای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شدهاند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)
نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first میتوان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاسهایی را که از هم ارث بری کردهاند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاسهای بازیکن و مربی از آن ارث بری میکنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار میگیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط میشوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاسهای بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل میشوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانهای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.
توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشتها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از تواناییهای Fluent API را شامل میشود.
5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگیها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شدهاند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }
[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }
زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده میشود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئریهای update و delete ایی که توسط EF صادر میشوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:
using System;
using System.Data.Entity;
namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}
متد Find بر اساس primary key عمل میکند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:
exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'
همانطور که ملاحظه میکنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'
در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامهای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده میکند، فاقد اعتبار شدهاند.
ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی میتوان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونهای از آنرا در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp میکند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آنرا دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:
exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1
از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کردهایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را میتوان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامههای چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.
6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید میشوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آنها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، میتوانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }
DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:
public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}
تا اینجا حالتهای None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی میشوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، میتوان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کردهاید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفتهاید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم میتوان آنرا از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).
همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):
[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}
بدیهی است نیازی نیست تا آنرا به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped میتوان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمیتوان در کوئریهای EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئریها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.
7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف میکنید، اما قصد ندارید اینها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. میخواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}
سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:
public InterestComponent Interests { set; get; }
همانطور که ملاحظه میکنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و همخانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:
CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...
در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شدهاند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آنها منطقیتر شدهاند.
یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدلهای برنامه عموما مورد استفاده قرار میگیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:
namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}
در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهلهای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شدهاند یا خیر) نخواهد داد.
8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاست.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، میتوانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز میتوان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }
در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف میشود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.
9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاست.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده میشود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}
[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}
public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}
[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}
این دو کلاس همانند کلاسهای User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت میکنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}
public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}
public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}
این مثال ویژهای است از کتابخانهای که کتابهای آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته شدهاند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد میکند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط میتوان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}
public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}
[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون میداند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت میکند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.
Roslyn #4
Compilation API، یک abstraction سطح بالا از فعالیتهای کامپایل Roslyn است. برای مثال در اینجا میتوان یک اسمبلی را از Syntax tree موجود، تولید کرد و یا جایگزینهایی را برای APIهای قدیمی CodeDOM و Reflection Emit ارائه داد. به علاوه این API امکان دسترسی به گزارشات خطاهای کامپایل را میسر میکند؛ به همراه دسترسی به اطلاعات Semantic analysis. در مورد تفاوت Syntax tree و Semantics در قسمت قبل بیشتر بحث شد.
با ارائهی Roslyn، اینبار کامپایلرهای خط فرمان تولید شده مانند csc.exe، صرفا یک پوسته بر فراز Compilation API آن هستند. بنابراین دیگر نیازی به فراخوانی Process.Start بر روی فایل اجرایی csc.exe مانند یک سری کتابخانههای قدیمی نیست. در اینجا با کدنویسی، به تمام اجزاء و تنظیمات کامپایلر، دسترسی وجود دارد.
کامپایل پویای کد توسط Roslyn
برای کار با API کامپایل، سورس کد، به صورت یک رشته در اختیار کامپایلر قرار میگیرد؛ به همراه تنظیمات ارجاعاتی به اسمبلیهایی که نیاز دارد. سپس کار کامپایلر شروع خواهد شد و شامل مواردی است مانند تبدیل متن دریافتی به Syntax tree و همچنین تبدیل مواردی که اصطلاحا به آنها Syntax sugars گفته میشود مانند خواص get و set دار به معادلهای اصلی آنها. در اینجا کار Semantic analysis هم انجام میشود و شامل تشخیص حوزهی دید متغیرها، تشخیص overloadها و بررسی نوعهای بکار رفتهاست. در نهایت کار تولید فایل باینری اسمبلی، از اطلاعات آنالیز شده صورت میگیرد. البته خروجی کامپایلر میتواند اسمبلیهای exe یا dll، فایل XML مستندات اسمبلی و یا فایلهای .netmudule و .winmdobj مخصوص WinRT هم باشد.
در ادامه، اولین مثال کار با Compilation API را مشاهده میکنید. پیشنیاز اجرای آن همان مواردی هستند که در قسمت قبل بحث شدند. یک برنامهی کنسول سادهی .NET 4.6 را آغاز کرده و سپس بستهی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis را در آن نصب کنید. در ادامه کدهای ذیل را به پروژهی آماده شده اضافه کنید:
static void firstCompilation() { var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText("class Foo { void Bar(int x) {} }"); var mscorlibReference = MetadataReference.CreateFromFile(typeof (object).Assembly.Location); var compilationOptions = new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary); var comp = CSharpCompilation.Create("Demo") .AddSyntaxTrees(tree) .AddReferences(mscorlibReference) .WithOptions(compilationOptions); var res = comp.Emit("Demo.dll"); if (!res.Success) { foreach (var diagnostic in res.Diagnostics) { Console.WriteLine(diagnostic.GetMessage()); } } }
متدهای تعریف شده توسط Compilation API به یک s جمع، ختم میشوند؛ به این معنا که در اینجا در صورت نیاز، چندین Syntax tree یا ارجاع را میتوان تعریف کرد.
پس از وهله سازی Compilation API و تنظیم آن، اکنون با فراخوانی متد Emit، کار تولید فایل اسمبلی نهایی صورت میگیرد. در اینجا اگر خطایی وجود داشته باشد، استثنایی را دریافت نخواهید کرد. بلکه باید خاصیت Success نتیجهی آنرا بررسی کرده و درصورت موفقیت آمیز نبودن عملیات، خطاهای دریافتی را از مجموعهی Diagnostics آن دریافت کرد. کلاس Diagnostic، شامل اطلاعاتی مانند محل سطر و ستون وقوع مشکل و یا پیام متناظر با آن است.
معرفی مقدمات Semantic analysis
Compilation API به اطلاعات Semantics نیز دسترسی دارد. برای مثال آیا Type A قابل تبدیل به Type B هست یا اصلا نیازی به تبدیل ندارد و به صورت مستقیم قابل انتساب هستند؟ برای درک بهتر این مفهوم نیاز است یک مثال را بررسی کنیم:
static void semanticQuestions() { var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText(@" using System; class Foo { public static explicit operator DateTime(Foo f) { throw new NotImplementedException(); } void Bar(int x) { } }"); var mscorlib = MetadataReference.CreateFromFile(typeof (object).Assembly.Location); var options = new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary); var comp = CSharpCompilation.Create("Demo").AddSyntaxTrees(tree).AddReferences(mscorlib).WithOptions(options); // var res = comp.Emit("Demo.dll"); // boxing var conv1 = comp.ClassifyConversion( comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Int32), comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object) ); // unboxing var conv2 = comp.ClassifyConversion( comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object), comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Int32) ); // explicit reference conversion var conv3 = comp.ClassifyConversion( comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object), comp.GetTypeByMetadataName("Foo") ); // explicit user-supplied conversion var conv4 = comp.ClassifyConversion( comp.GetTypeByMetadataName("Foo"), comp.GetSpecialType(SpecialType.System_DateTime) ); }
برای مثال نتیجهی بررسی آخرین تبدیل انجام شده در تصویر فوق مشخص است. با توجه به تعریف public static explicit operator DateTime در سورس کد مورد آنالیز، این تبدیل explicit بوده و همچنین user defined. به علاوه متدی هم که این تبدیل را انجام میدهد، مشخص کردهاست.
طراحی ماژولار با MVC و EF
با سلام و خسته نباشین
ما یک پروژه داریم تحت
عنوان
ModuleCore , که در یک
سولوشن جداگانه است(که از نوع MVC Application است) و قصد داریم این Application رو
توسعه بدیم که این ماژول کور شامل فرمهای نصب ماژول, ایجاد صفحات بصورت مجازی و
انتخاب بلوکها بعنوان اجزای صفحات مجازی(بلوکها همان اکشنها و کنترلرهای هر
ماژول میباشد) است .
ماژولهای این پروژه,
هرکدام در سولوشنهای جداگانه هستند.حالا در حال ساخت یک ماژول, بعنوان مثال ماژول
نظرسنجی هستیم.ما یک سولوشن جداگانه برای این ماژول ایجاد کردیم (PoolModule). ما یک کنترلی با نام PolController ایجاد کرده ایم و یک اکشنی با نام AddPoll جهت افزودن نظرسنجی توسط مدیریت ایجاد
کرده ایم.حال ما پروژه PoolModule را
بیلد کرده ایم و ما فایل دی ال ال PolModule و
تمام وابستگی هایش و اسمبلیهای پیش فرض MVC را در اختیار داریم و تمام ویوهای مربوط به پروژه PolModule و تمامی اسکریپتها و استایلها و ...
را نیز دارا میباشد که مجموع اینها را بسته نصبی ماژول نظرسنجی میگوییم .
اطلاعات مربوط به نصب این
ماژول را در یک فایل xml ثبت
کرده ایم. حال جهت نصب این ماژول در اپلیکیشن(ماژول) ModuleCore فایل xml را
به فرم نصبی پاس میدهیم(فرم نصبی, شامل یک کنترل فایل آپلود میباشد که از طریق
آن ما تمام اسمبلیها و فایلهای مربوط به ماژول نظرسنجی را که در یک فایل فشرده
قرار داده ایم را آپلود میکنیم). پس از آپلود فایل xml را خوانده و در یک مسیر مشخص(پوشه Modules/ModuleName/Bin در پروژه ModuleCore ) ذخیره میکنیم. حال میخواهیم در RunTime از اسمبلی PoolModule در پروژه ModuleCore استفاده کنیم .
چگونه باید اسمبلیهای ماژول نظرسنجی را به ModuleCore بشناسونیم(می
خواهیم به کنترلرها و اکشنهای ماژول نظرسنجی دسترسی داشته باشیم) بطوریکه اسمبلیهای هر ماژول(مثلا ماژول نظرسنجی) در bin پروژه
ModuleCore نباشد و اسمبلیهای هر ماژول در پوشه
مخصوص خود ( پوشه Modules/ModuleName/Bin در پروژه ModuleCore ) باشد ؟
ممنون میشم راهنمایی کنین
یا اگه لینک منابعی رو معرفی کنین. با تشکر
معرفی Lex.Db
نکته مهم آن سازگاری با برنامههای دات نت 4 به بعد، همچنین برنامههای ویندوز 8، سیلورلایت 5، ویندوز فون 8 و همچنین اندروید (از طریق Mono) است. به علاوه چون با دات نت تهیه شده است، دیگر نیازی نیست دو نگارش 32 بیتی و 64 بیتی آن توزیع شوند و به این ترتیب مشکلات توزیع بانکهای اطلاعاتی native مانند SQLite را ندارد ( و مطابق ادعای نویسنده آلمانی آن، از SQLite سریعتر است).
API این بانک اطلاعاتی، هر دو نوع متدهای synchronous و asynchronous را شامل میشود؛ به همین جهت با برنامههای ویندوز 8 و سیلورلایت نیز سازگاری دارد.
Lex.Db از برنامههای چندریسمانی و همچنین استفاده از یک بانک اطلاعاتی آن توسط چندین پروسه همزمان نیز پشتیبانی میکند.
در ادامه مروری خواهیم داشت بر نحوه استفاده از آن در حالت طراحی رابطهای؛ از این جهت که فعلا به ظاهر این بانک اطلاعاتی روابط را پشتیبانی نمیکند، اما در عمل پیاده سازی آن مشکل نیست.
دریافت Lex.Db
برای دریافت Lex.Db، دستور ذیل را در خط فرمان پاورشل نیوگت وارد نمائید:
PM> Install-Package Lex.Db
مدلهای برنامه
public class Product { public int Id { get; set; } public string Name { get; set; } } public class Customer { public int Id { get; set; } public string Name { get; set; } public string City { get; set; } } public class Order { public int Id { get; set; } public int? CustomerFK { get; set; } public int[] ProductsFK { get; set; } }
آغاز بانک اطلاعاتی
public static class Database { public static DbInstance Instance { get; private set; } public static DbTable<Product> Products { get; private set; } public static DbTable<Order> Orders { get; private set; } public static DbTable<Customer> Customers { get; private set; } /// <summary> /// سازنده استاتیکی که در طول عمر برنامه فقط یکبار اجرا میشود /// </summary> static Database() { createDb(); getTables(); } private static void getTables() { Products = Instance.Table<Product>(); Customers = Instance.Table<Customer>(); Orders = Instance.Table<Order>(); } private static void createDb() { Instance = new DbInstance(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "LexDbTests")); Instance.Map<Product>() .WithIndex("NameIdx", x => x.Name) .Automap(i => i.Id, true); Instance.Map<Order>() .Automap(i => i.Id, true); Instance.Map<Customer>() .WithIndex("NameIdx", x => x.Name) .WithIndex("CityIdx", x => x.City) .Automap(i => i.Id, true); Instance.Initialize(); } }
سپس توسط وهلهای از بانک اطلاعاتی که ایجاد کردیم، کار معرفی خواص مدلهای برنامه توسط متد Map و Automap انجام میشود. متد Automap خاصیت primary key کلاس را دریافت کرده و همچنین پارامتر دوم آن مشخص میکند که آیا این کلید اصلی به صورت خودکار ایجاد شود یا خیر. به علاوه در همینجا میتوان روی فیلدهای مختلف، ایندکس نیز ایجاد کرد. متد WithIndex یک نام دلخواه را دریافت کرده و سپس خاصیتی را که باید بر روی آن ایندکس ایجاد شود، دریافت میکند.
در نهایت متد Initialize باید فراخوانی گردد. البته اگر برنامه شما WinRT است، این متد Initialize Async خواهد بود.
جداول نیز بر اساس مدلهای برنامه از طریق متد Instance.Table در دسترس قرار گرفتهاند.
افزودن اطلاعات به بانک اطلاعاتی
private static void addData() { var customer1 = new Customer { Name = "customer1", City = "City1" }; var customer2 = new Customer { Name = "customer2", City = "City2" }; Database.Instance.Save(customer1, customer2); // automatic Id assignment after Save var product1 = new Product { Name = "product1" }; var product2 = new Product { Name = "product2" }; Database.Instance.Save(product1, product2); // automatic Id assignment after Save var order1 = new Order { CustomerFK = customer1.Id, ProductsFK = new[] { product1.Id } }; var order2 = new Order { CustomerFK = customer2.Id, ProductsFK = new[] { product1.Id, product2.Id } }; Database.Instance.Save(order1, order2); // automatic Id assignment after Save }
در اینجا نیازی به ذکر Id نمونههای ساخته شده نیست؛ از این جهت که در حین عملیات Save، به صورت خودکار انتساب خواهند یافت.
همچنین نحوه مقدار دهی کلیدهای خارجی نیز با استفاده از همین کلیدهای اصلی آماده شده است.
واکشی تمام اطلاعات
private static void loadAll() { var orders = Database.Orders.LoadAll(); foreach (var order in orders) { // نحوه دریافت اطلاعات مشتری بر اساس کلید خارجی ثبت شده var orderCustomer = Database.Customers.LoadByKey(order.CustomerFK.Value); Console.WriteLine("Order Id: {0}, Customer: {1} ({2}) {3}", order.Id, orderCustomer.Name, orderCustomer.Id, orderCustomer.City); // نحوه بازیابی لیستی از اشیاء مرتبط از طریق آرایهای از کلیدهای خارجی ثبت شده var orderProducts = Database.Products.LoadByKeys(order.ProductsFK); foreach (var product in orderProducts) { Console.WriteLine(" Product Id: {0}, Name: {1}", product.Id, product.Name); } } }
سپس با استفاده از متدهای LoadByKey و LoadByKeys، به سادگی میتوان اشیاء مرتبط با هر سفارش را نیز واکشی کرد.
استفاده از ایندکسها برای کوئری گرفتن
private static void queryingByAnIndex() { var name = "customer1"; var customersList = Database.Customers .IndexQueryByKey("NameIdx", name) .ToList(); foreach (var person in customersList) { Console.WriteLine(person.Name); } }
// Using Take and Skip var list1 = Database.Orders.Query<int>() // primary idx .Take(1).Skip(2).ToList(); // Querying Between Ranges var list2 = Database.Customers .IndexQuery<string>("NameIdx") .GreaterThan("a", orEqual: true).LessThan("d").ToList();
حذف رکوردها
private static void deletingRecords() { Database.Customers.DeleteByKey(key: 1); var customers = Database.Customers.LoadByKeys(new[] { 1, 2 }); Database.Customers.Delete(customers); }
و اگر خواستید کل بانک اطلاعاتی را خالی کنید، متد Database.Instance.Purge اینکار را انجام خواهد داد.
کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز میتوانید دریافت کنید:
Program-LexDb.cs
آزمون واحد کلاس نگاشت تهیه شده
در مورد آشنایی با آزمونهای واحد لطفا به برچسب مربوطه در سمت راست سایت مراجعه بفرمائید. همچنین در مورد اینکه چرا به این نوع API کلمه Fluent اطلاق میشود، میتوان به تعریف آن جهت مطالعه بیشتر مراجعه نمود.
در این قسمت قصد داریم برای بررسی وضعیت کلاس نگاشت تهیه شده یک آزمون واحد تهیه کنیم. برای این منظور ارجاعی را به اسمبلی nunit.framework.dll به پروژه UnitTests که در ابتدای کار به solution جاری در VS.Net افزوده بودیم، اضافه نمائید (همچنین ارجاعهایی به اسمبلیهای پروژه NHSample1 ، FluentNHibernate ، System.Data.SQLite ، NHibernate.ByteCode.Castle و Nhibernate نیز نیاز هستند). تمام اسمبلیهای این فریم ورکها از پروژه FluentNHibernate قابل استخراج هستند.
سپس سه کلاس زیر را به پروژه آزمون واحد اضافه خواهیم کرد.
کلاس TestModel : (جهت مشخص سازی محل دریافت اطلاعات نگاشت)
using FluentNHibernate;
using NHSample1.Domain;
namespace UnitTests
{
public class TestModel : PersistenceModel
{
public TestModel()
{
AddMappingsFromAssembly(typeof(CustomerMapping).Assembly);
}
}
}
کلاس FixtureBase : (جهت ایجاد سشن NHibernate در ابتدای آزمون واحد و سپس پاکسازی اشیاء در پایان کار)
using NUnit.Framework;
using NHibernate;
using FluentNHibernate;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
namespace UnitTests
{
public class FixtureBase
{
protected SessionSource SessionSource { get; set; }
protected ISession Session { get; private set; }
[SetUp]
public void SetupContext()
{
var cfg = Fluently.Configure().Database(SQLiteConfiguration.Standard.InMemory);
SessionSource = new SessionSource(
cfg.BuildConfiguration().Properties,
new TestModel());
Session = SessionSource.CreateSession();
SessionSource.BuildSchema(Session);
}
[TearDown]
public void TearDownContext()
{
Session.Close();
Session.Dispose();
}
}
}
و کلاس CustomerMapping_Fixture.cs : (جهت بررسی صحت نگاشت تهیه شده با کمک دو کلاس قبل)
using NUnit.Framework;
using FluentNHibernate.Testing;
using NHSample1.Domain;
namespace UnitTests
{
[TestFixture]
public class CustomerMapping_Fixture : FixtureBase
{
[Test]
public void can_correctly_map_customer()
{
new PersistenceSpecification<Customer>(Session)
.CheckProperty(c => c.Id, 1001)
.CheckProperty(c => c.FirstName, "Vahid")
.CheckProperty(c => c.LastName, "Nasiri")
.CheckProperty(c => c.AddressLine1, "Addr1")
.CheckProperty(c => c.AddressLine2, "Addr2")
.CheckProperty(c => c.PostalCode, "1234")
.CheckProperty(c => c.City, "Tehran")
.CheckProperty(c => c.CountryCode, "IR")
.VerifyTheMappings();
}
}
}
توضیحات:
اکنون به عنوان یک برنامه نویس متعهد نیاز است تا کار صورت گرفته در قسمت قبل را آزمایش کنیم.
کار بررسی صحت نگاشت تعریف شده در قسمت قبل توسط کلاس استاندارد PersistenceSpecification فریم ورک FluentNHibernate انجام خواهد شد (در کلاس CustomerMapping_Fixture). این کلاس برای انجام عملیات آزمون واحد نیاز به کلاس پایه دیگری به نام FixtureBase دارد که در آن کار ایجاد سشن NHibernate (در قسمت استاندارد SetUp آزمون واحد) و سپس آزاد سازی آن را در هنگام خاتمه کار ، انجام میدهد (در قسمت TearDown آزمون واحد).
این ویژگیها که در مباحث آزمون واحد نیز به آنها اشاره شده است، سبب اجرای متدهایی پیش از اجرا و بررسی هر آزمون واحد و سپس آزاد سازی خودکار منابع خواهند شد.
برای ایجاد یک سشن NHibernate نیاز است تا نوع دیتابیس و همچنین رشته اتصالی به آن (کانکشن استرینگ) مشخص شوند. فریم ورک Fluent NHibernate با ایجاد کلاسهای کمکی برای این امر، به شدت سبب ساده سازی انجام آن شده است. در این مثال، نوع دیتابیس به SQLite و در حالت دیتابیس در حافظه (in memory)، تنظیم شده است (برای انجام امور آزمون واحد با سرعت بالا).
جهت اجرای هر دستوری در NHibernate نیاز به یک سشن میباشد. برای تعریف شیء سشن، نه تنها نیاز به مشخص سازی نوع و حالت دیتابیس مورد استفاده داریم، بلکه نیاز است تا وهلهای از کلاس استاندارد PersistanceModel را نیز جهت مشخص سازی کلاس نگاشت مورد استفاده مشخص نمائیم. برای این منظور کلاس TestModel فوق تعریف شده است تا این نگاشت را از اسمبلی مربوطه بخواند و مورد استفاده قرار دهد (بر پایی اولیه این مراحل شاید در ابتدای امر کمی زمانبر باشد اما در نهایت یک پروسه استاندارد است). توسط این کلاس به سیستم اعلام خواهیم کرد که اطلاعات نگاشت را باید از کدام کلاس دریافت کند.
تا اینجای کار شیء SessionSource را با معرفی نوع دیتابیس و همچنین محل دریافت اطلاعات نگاشت اشیاء معرفی کردیم. در دو سطر بعدی متد SetupContext کلاس FixtureBase ، ابتدا یک سشن را از این منبع سشن تهیه میکنیم. شیء منبع سشن در این فریم ورک در حقیقت یک factory object است (الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا) که امکان دسترسی به انواع و اقسام دیتابیسها را فراهم میسازد. برای مثال اگر روزی نیاز بود از دیتابیس اس کیوال سرور استفاده شود، میتوان از کلاس MsSqlConfiguration بجای SQLiteConfiguration استفاده کرد و همینطور الی آخر.
در ادامه توسط شیء SessionSource کار ساخت database schema را نیز به صورت پویا انجام خواهیم داد. بله، همانطور که متوجه شدهاید، کار ساخت database schema نیز به صورت پویا توسط فریم ورک NHibernate با توجه به اطلاعات کلاسهای نگاشت، صورت خواهد گرفت.
این مراحل، نحوه ایجاد و بر پایی یک آزمایشگاه آزمون واحد فریم ورک Fluent NHibernate را مشخص ساخته و در پروژههای شما میتوانند به کرات مورد استفاده قرار گیرند.
در ادامه اگر آزمون واحد را اجرا نمائیم (متد can_correctly_map_customer در کلاس CustomerMapping_Fixture)، نتیجه باید شبیه به شکل زیر باشد:
توسط متد CheckProperty کلاس PersistenceSpecification ، امکان بررسی نگاشت تهیه شده میسر است. اولین پارامتر آن، یک lambda expression خاصیت مورد نظر جهت بررسی است و دومین آرگومان آن، مقداری است که در حین آزمون به خاصیت تعریف شده انتساب داده میشود.
نکته:
شاید سؤال بپرسید که در تابع can_correctly_map_customer عملا چه اتفاقاتی رخ داده است؟ برای بررسی آن در متد SetupContext کلاس FixtureBase ، اولین سطر آنرا به صورت زیر تغییر دهید تا عبارات SQL نهایی تولید شده را نیز بتوانیم در حین عملیات تست مشاهده نمائیم:
var cfg = Fluently.Configure().Database(SQLiteConfiguration.Standard.ShowSql().InMemory);
مطابق متد تست فوق، عبارات تولید شده به شرح زیر هستند:
NHibernate: select next_hi from hibernate_unique_key
NHibernate: update hibernate_unique_key set next_hi = @p0 where next_hi = @p1;@p0 = 2, @p1 = 1
NHibernate: INSERT INTO "Customer" (FirstName, LastName, AddressLine1, AddressLine2, PostalCode, City, CountryCode, Id) VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5, @p6, @p7);@p0 = 'Vahid', @p1 = 'Nasiri', @p2 = 'Addr1', @p3 = 'Addr2', @p4 = '1234', @p5 = 'Tehran', @p6 = 'IR', @p7 = 1001
NHibernate: SELECT customer0_.Id as Id0_0_, customer0_.FirstName as FirstName0_0_, customer0_.LastName as LastName0_0_, customer0_.AddressLine1 as AddressL4_0_0_, customer0_.AddressLine2 as AddressL5_0_0_, customer0_.PostalCode as PostalCode0_0_, customer0_.City as City0_0_, customer0_.CountryCode as CountryC8_0_0_ FROM "Customer" customer0_ WHERE customer0_.Id=@p0;@p0 = 1001
نکته جالب این عبارات، استفاده از کوئریهای پارامتری است به صورت پیش فرض که در نهایت سبب بالا رفتن امنیت بیشتر برنامه (یکی از راههای جلوگیری از تزریق اس کیوال در ADO.Net که در نهایت توسط تمامی این فریم ورکها در پشت صحنه مورد استفاده قرار خواهند گرفت) و همچنین سبب بکار افتادن سیستمهای کش دیتابیسهای پیشرفته مانند اس کیوال سرور میشوند (execution plan کوئریهای پارامتری در اس کیوال سرور جهت بالا رفتن کارآیی سیستم کش میشوند و اهمیتی هم ندارد که حتما رویه ذخیره شده باشند یا خیر).
ادامه دارد ...
فعالسازی GitHub Action مخصوص NET Core.
در ادامه قصد داریم از این قابلیت جدید، جهت Build خودکار پروژههای NET Core. و در آخر ارسال خودکار بستههای نیوگت متناظر آنها به سایت nuget.org، استفاده کنیم. برای این منظور به برگهی Actions مخزن کد خود مراجعه کنید (تصویر فوق). سپس در این صفحه، بر روی لینک Work flows for … more کلیک کنید:
تا امکان انتخاب گردش کاری متناظر با NET Core. ظاهر شود:
در اینجا بر روی دکمهی «Set up this workflow» کلیک کنید تا صفحهی ویرایشی این گردش کاری که با فرمت yml است، ظاهر شود.
محتویات آنرا برای نمونه میتوانید به صورت زیر تغییر دهید:
name: .NET Core Build on: [push] jobs: build: runs-on: ubuntu-latest steps: - uses: actions/checkout@v1 - name: Setup .NET Core uses: actions/setup-dotnet@v1 with: dotnet-version: 3.0.100-preview9-014004 - name: Build DNTCaptcha.Core lib run: dotnet build ./src/DNTCaptcha.Core/DNTCaptcha.Core.csproj --configuration Release
پس از تکمیل محتوای فایل yml در این مرحله، در کنار صفحه بر روی لینک start commit کلیک کنید، تا این فایل را به صورت خودکار در مسیر github\workflows\aspnetcore.yml ذخیره کند. بدیهی است تغییرات آنرا در قسمت commits مخزن کد نیز میتوانید مشاهده کنید.
این فایل on: [push] کار میکند. یعنی اگر تغییری را به مخزن کد اعمال کردید، همانند یک تریگر عمل کرده و عملیات Build را به صورت خودکار آغاز میکند.
اضافه کردن نماد گردش کاری GitHub به پروژه
هر گردش کاری تعریف شده را میتوان با یک نماد یا badge در فایل readme.md پروژه نیز نمایش داد:
فرمول آن نیز به صورت زیر است:
https://github.com/<OWNER>/<REPOSITORY>/workflows/<WORKFLOW_NAME>/badge.svg
![Github tags](https://github.com/VahidN/DNTCaptcha.Core/workflows/.NET%20Core%20Build/badge.svg)
تکمیل گردش کاری Build، جهت تولید خودکار و ارسال یک بستهی نیوگت
برای ارسال خودکار حاصل Build به سایت نیوگت، نیاز است یک API Key داشته باشیم. به همین جهت به صفحهی مخصوص آن در سایت nuget پس از ورود به سایت آن، مراجعه کرده و یک کلید API جدید را صرفا برای این پروژه تولید کنید (در قسمت Available Packages بستهی پیشینی را که دستی آپلود کرده بودید انتخاب کنید).
پس از کپی کردن کلید تولید شدهی در سایت nuget:
به قسمت settings -> secrets مخزن کد خود مراجعه کرده و این کلید را به صورت زیر وارد کنید:
در ادامه برای دسترسی به این کلید با نام NUGET_API_KEY، میتوان از روش {{ secrets.NUGET_API_KEY }}$ در اسکریپت گردش کاری استفاده کرد.
اکنون که مخزن کد به همراه کلید API نیوگت است، میتوان مراحل dotnet pack (برای تولید فایل nupkg) و سپس dotnet nuget push (برای انتشار خودکار فایل nupkg) را به صورت زیر، به گردش کاری خود اضافه نمود:
name: .NET Core Build on: [push] jobs: build: runs-on: ubuntu-latest steps: - uses: actions/checkout@v1 - name: Setup .NET Core uses: actions/setup-dotnet@v1 with: dotnet-version: 3.0.100-preview9-014004 - name: Build DNTCaptcha.Core lib run: dotnet build ./src/DNTCaptcha.Core/DNTCaptcha.Core.csproj --configuration Release - name: Build NuGet Package run: dotnet pack ./src/DNTCaptcha.Core/DNTCaptcha.Core.csproj --configuration Release - name: Deploy NuGet Package run: dotnet nuget push ./src/DNTCaptcha.Core/bin/Release/*.nupkg -k ${{ secrets.NUGET_API_KEY }} -s https://api.nuget.org/v3/index.json
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
using Microsoft.Extensions.Hosting;