مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت ششم - دخالت در مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container
روش متداول کار با تزریق وابستگی‌های برنامه‌های مبتنی بر NET Core.، عموما با ثبت و معرفی یک سرویس به صورت زیر، توسط متدهای AddTransient، AddSingleton و AddScoped است:
public class Startup 
{ 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services) 
    { 
        // ... 
         
        services.AddTransient<ICustomerService, DefaultCustomerService>(); 
         
        // ... 
    } 
}
و سپس استفاده‌ی از این سرویس، با تزریق آن در سازنده‌ی یک کنترلر که نمونه‌های بیشتری از آن‌را در قسمت چهارم بررسی کردیم:
public class SupportController 
{ 
    // DefaultCustomerService will be injected here: 
    public SupportController(ICustomerService customerService) 
    { 
        // ... 
    } 
}
در اینجا کار وهله سازی DefaultCustomerService به صورت خودکار و راسا توسط IoC Container توکار برنامه صورت می‌گیرد و ما هیچگونه دخالتی را در آن نداریم. اما اگر در این بین نیاز باشد پس از وهله سازی DefaultCustomerService، یک خاصیت آن نیز بر اساس شرایط جاری مقدار دهی شود و حاصل نهایی در اختیار SupportController فوق قرار گیرد چه باید کرد؟
برای سفارشی سازی مراحل وهله سازی اشیاء توسط IoC Container توکار برنامه و امکان دخالت در آن، قابلیتی تحت عنوان «factory registration» نیز پیش بینی شده‌است که در ادامه آن‌را بررسی می‌کنیم.


Factory Registration چیست؟

اگر در اسمبلی Microsoft.Extensions.DependencyInjection.Abstractions و فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection آن به کلاس ServiceCollectionServiceExtensions که متدهای الحاقی مانند AddScoped را ارائه می‌کند، بیشتر دقت کنیم، تک تک این متدها امضاهای دیگری را نیز دارند:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public static class ServiceCollectionServiceExtensions
    {
        public static IServiceCollection AddScoped<TService>(
     this IServiceCollection services) where TService : class;
        public static IServiceCollection AddScoped(
     this IServiceCollection services, Type serviceType, Type implementationType);
        public static IServiceCollection AddScoped(
     this IServiceCollection services, Type serviceType, 
 Func<IServiceProvider, object> implementationFactory);
        public static IServiceCollection AddScoped<TService, TImplementation>(this IServiceCollection services)
        public static IServiceCollection AddScoped(
     this IServiceCollection services, Type serviceType);
        public static IServiceCollection AddScoped<TService>(
     this IServiceCollection services, 
 Func<IServiceProvider, TService> implementationFactory) where TService : class;
        public static IServiceCollection AddScoped<TService, TImplementation>(
     this IServiceCollection services, 
 Func<IServiceProvider, TImplementation> implementationFactory)
// ...
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، امضای تعدادی از این overloadها، دارای پارامترهایی از نوع Func نیز هست و هدف آن‌ها فراهم آوردن روشی برای سفارشی سازی مراحل وهله سازی سرویسی‌های بازگشتی از طریق سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه است. توسط این پارامتر، پیش از وهله سازی سرویس درخواستی، IServiceProvider جاری یا همان root container را در اختیار شما قرار می‌دهد (اطلاعات بیشتر در مورد IServiceProvider را در قسمت دوم بررسی کردیم) و توسط آن می‌توان ابتدا وهله‌ای از سرویس یا سرویس‌های خاصی را دریافت کرد و پس از ترکیب و سفارشی سازی آن‌ها، در آخر یک object را بازگشت داد که در نهایت به عنوان وهله‌ی اصلی این سرویس درخواستی، در سراسر برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرد. در ادامه با مثال‌هایی، کاربردهای این پارامتر از نوع Func، یا Implementation Factory را بررسی می‌کنیم.


مثال 1 : تزریق وابستگی‌ها در حالتیکه کلاس سرویس مدنظر دارای تعدادی پارامتر ثابت است

IoC Container توکار برنامه‌های NET Core.، به صورت خودکار وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌های سرویس‌های مختلف را تا هر چند سطح ممکن، به صورت خودکار وهله سازی می‌کند؛ به شرطی‌که این وابستگی‌های تزریق شده نیز خودشان سرویس بوده باشند و در تنظیمات ابتدایی آن ثبت و معرفی شده باشند. به عبارتی زمانیکه با سیستم تزریق وابستگی‌ها کار می‌کنیم، مهم نیست که نگران مقدار دهی پارامترهای سازنده‌ی تزریق شده‌ی در سازنده‌های سرویسی خاص باشیم. اما ... برای نمونه سرویس زیر را که یک رشته را در سازنده‌ی خود دریافت می‌کند درنظر بگیرید:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IParameterizedService
    {
        string GetConstructorParameter();
    }

    public class ParameterizedService : IParameterizedService
    {
        private readonly string _connectionString;

        public ParameterizedService(string connectionString)
        {
            _connectionString = connectionString;
        }

        public string GetConstructorParameter()
        {
            return _connectionString;
        }
    }
}
اینبار دیگر نمی‌توان این سرویس را از طریق متداول زیر ثبت و معرفی کرد:
services.AddTransient<IParameterizedService, ParameterizedService>();
چون IoC Container نمی‌داند که چگونه و از کجا باید پارامتر رشته‌ای درخواستی در سازنده‌ی کلاس ParameterizedService را تامین کند. همچنین ثبت سرویس‌ها نیز در کلاس ServiceCollectionServiceExtensions معرفی شده‌ی در ابتدای بحث، به قید «where TService : class» محدود شده‌است. اینجا است که روش factory registration به کمک ما خواهد آمد تا بتوانیم مراحل وهله سازی این سرویس را سفارشی سازی کنیم:
services.AddTransient<IParameterizedService>(serviceProvider =>
{
   return new ParameterizedService("some value ....");
});
البته چون بدنه‌ی این Func، صرفا از یک return تشکیل شده‌است، معادل ساده شده‌ی زیر را هم می‌تواند داشته باشد:
services.AddTransient<IParameterizedService>(serviceProvider => new ParameterizedService("some value ...."));
اینبار در سراسر برنامه اگر سرویس IParameterizedService درخواست شود، وهله‌ای از کلاس ParameterizedService را با پارامتر سازنده‌ی "some value ...."، دریافت خواهد کرد.

در اینجا چون serviceProvider نیز در اختیار ما است، حتی می‌توان این مقدار را از سرویسی دیگر دریافت کرد و سپس مورد استفاده قرار داد:
services.AddTransient<IParameterizedService>(serviceProvider =>
{
   var config = serviceProvider.GetRequiredService<ITestService>().GetConfigValue();
   return new ParameterizedService(config);
});

نمونه‌ی دیگری از این دست، کار با IUrlHelper توکار ASP.NET Core است. این سرویس برای اینکه پاسخ درستی را ارائه دهد، نیاز به ActionContext جاری را دارد تا بتواند از طریق آن به تمام جزئیات اکشن متد یک کنترلر و درخواست رسیده دسترسی داشته باشد. در این حالت برای ساده سازی کار با آن، بهتر است تامین وابستگی‌های لحظه‌ای این سرویس را با سفارشی سازی نحوه‌ی وهله سازی آن، انجام دهیم، تا اینکه این قطعه کد تکراری را در هر جائیکه به IUrlHelper نیاز است، تکرار کنیم:
services.AddScoped<IUrlHelper>(serviceProvider =>
{
   var actionContext = serviceProvider.GetRequiredService<IActionContextAccessor>().ActionContext;
   var urlHelperFactory = serviceProvider.GetRequiredService<IUrlHelperFactory>();
   return urlHelperFactory.GetUrlHelper(actionContext);
});
اکنون اگر IUrlHelper را به سازنده‌ی یک کنترلر تزریق کنیم، دیگر نیازی به سه سطر نوشته‌ی تامین factory و action context آن نخواهد بود.


مثال 2: وهله سازی در صورت نیاز به وابستگی‌های یک سرویس، به کمک Lazy loading

فرض کنید دو سرویس را در سازنده‌ی سرویس دیگری تزریق کرده‌اید:
namespace Services
{
    public class OrderHandler : IOrderHandler
    {
        private readonly IAccounting _accounting;
        private readonly ISales _sales;
        public OrderHandler(IAccounting accounting, ISales sales)
        {
بعد در این کلاس، در یک متد، از سرویس accounting استفاده می‌شود و در متدی دیگر از سرویس sales. یعنی هرچند در زمان وهله سازی شیء OrderHandler هر دو وابستگی تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن نیز وهله سازی خواهند شد، اما در بسیاری از شرایط، بسته به متد مورد استفاده، فقط از یکی از آن‌ها استفاده می‌کنیم. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان سربار وهله سازی تمام سازنده‌های این کلاس را به زمان استفاده‌ی از آن‌ها منتقل کرد؟ یعنی سرویس accounting تزریق شده فقط زمانی وهله سازی شود که واقعا قرار است از آن استفاده کنیم.
روش انجام یک چنین کارهایی با استفاده از کلاس Lazy اضافه شده‌ی به NET 4x. قابل انجام است:
   public class OrderHandlerLazy : IOrderHandler
    {
        public OrderHandlerLazy(Lazy<IAccounting> accounting, Lazy<ISales> sales)
        {
 و برای معرفی آن در اینجا می‌توان از روش factory registration استفاده کرد:
services.AddTransient<IOrderHandler, OrderHandlerLazy>();
services.AddTransient<IAccounting, Accounting>()
            .AddTransient(serviceProvider => new Lazy<IAccounting>(() => serviceProvider.GetRequiredService<IAccounting>()));
services.AddTransient<ISales, Sales>()
           .AddTransient(serviceProvider => new Lazy<ISales>(() => serviceProvider.GetRequiredService<ISales>()));
- در اینجا در ابتدا تمام سرویس‌ها (حتی آن‌هایی که قرار است به صورت Lazy استفاده شوند) یکبار به صورت متداولی معرفی می‌شوند.
- سپس سرویس‌هایی که قرار است به صورت Lazy نیز واکشی شوند، بار دیگر توسط روش factory registration با وهله سازی new Lazy از نوع سرویس مدنظر و فراهم آوردن پیاده سازی آن با استفاده از serviceProvider.GetRequiredService، مجددا معرفی خواهند شد.

پس از این تنظیمات، اگر سرویس IOrderHandler را از طریق سیستم تزریق وابستگی‌ها درخواست کنید، وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن فقط زمانی و در محلی وهله سازی می‌شوند که از طریق خاصیت Value شیء Lazy آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته شده باشند.
مثال کامل IOrderHandler را از فایل پیوستی انتهای مطلب می‌توانید دریافت. اگر آن‌را اجرا کنید (برنامه‌ی کنسول آن‌را)، در خروجی آن، فقط اجرا شدن سازنده‌ی سرویسی را مشاهده می‌کنید که مورد استفاده قرار گرفته و نه وابستگی دومی که تزریق شده، اما استفاده نشده‌است.


مثال 3: چگونه بجای اینترفیس‌ها، یک وهله از کلاسی مشخص را از سیستم تزریق وابستگی‌ها درخواست کنیم؟

فرض کنید سرویسی را به صورت زیر به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کرده‌اید:
services.AddTransient<IMyDisposableService, MyDisposableService>();
در ادامه اگر سرویس IMyDisposableService را از این سیستم درخواست کنیم، برنامه بدون مشکل اجرا می‌شود؛ اما اگر خود MyDisposableService را تزریق کنیم چطور؟
public class AnotherController 
{ 
    public AnotherController(MyDisposableService customerService) 
    { 
        // ... 
    } 
}
در این حالت برنامه با استثنای زیر متوقف می‌شود و عنوان می‌کند که نمی‌داند چگونه باید این وابستگی تزریق شده را تامین کند:
An unhandled exception occurred while processing the request. 
InvalidOperationException: Unable to resolve service for type ‘MyDisposableService’ while attempting to activate ‘AnotherController’. 
Microsoft.Extensions.DependencyInjection.ActivatorUtilities.GetService(IServiceProvider sp, Type type, Type requiredBy, bool isDefaultParameterRequired)
این مورد را نیز می‌توان توسط factory registration به نحو زیر مدیریت کرد:
services.AddTransient<IMyDisposableService, MyDisposableService>();
services.AddTransient<MyDisposableService>(serviceProvider =>
serviceProvider.GetRequiredService<IMyDisposableService>() as MyDisposableService);
هر زمانیکه وهله‌ای از کلاس MyDisposableService درخواست شود، وهله‌ای از سرویس IMyDisposableService را بازگشت می‌دهیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-06.zip
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
سلام وقت بخیر. چگونه میتوان کد زیر یا کد مشابهی را به اینترفیس unitofwork  پروژه اضافه کرد.
using System.Linq.Expressions; 
 
public class ContextWithExtensionExample
{
   public void DoSomeContextWork(DbContext context)
   {
      var uni = new Unicorn();
      context.Set<Unicorn>().AddIfNotExists(uni , x => x.Name == "James");
   }
}

public static class DbSetExtensions
{
    public static T AddIfNotExists<T>(this DbSet<T> dbSet, T entity, Expression<Func<T, bool>> predicate = null) where T : class, new()
    {
       var exists = predicate != null ? dbSet.Any(predicate) : dbSet.Any();
       return !exists ? dbSet.Add(entity) : null;
    }
}
مطالب
React 16x - قسمت 24 - ارتباط با سرور - بخش 3 - نکات تکمیلی کار با Axios
پس از آشنایی با مقدمات کار با Axios، در این قسمت امکانات پیشرفته‌تر آن‌را مانند خطایابی سراسری، interceptors  و ... بررسی می‌کنیم.


به روز رسانی‌های خوشبینانه‌ی UI

پیاده سازی اعمال CRUD توسط Axios در قسمت قبل، به همراه یک مشکل مهم است: اعمال کار با شبکه و سرور، زمانبر هستند و مدتی طول می‌کشد تا پاسخ عملیات از سمت سرور دریافت شود. در این بین اگر خطایی رخ دهد، مابقی کدهای نوشته شده‌ی در متدهایی مانند Update و Delete، اجرا نمی‌شوند. به این حالت «به روز رسانی بدبینانه‌ی UI» گفته می‌شود. در حالت خوشبینانه، فرض بر این است که در اکثر موارد، فراخوانی سرور با موفقیت به پایان می‌رسد. در یک چنین حالتی، ابتدا UI به روز رسانی می‌شود و سپس فراخوانی‌های سمت سرور صورت می‌گیرند. اگر این فراخوانی با شکست مواجه شد، مجددا UI را به حالت قبلی آن باز می‌گردانیم:
  handleDelete = async post => {
    const posts = this.state.posts.filter(item => item.id !== post.id);
    this.setState({ posts });

    await axios.delete(`${apiEndpoint}/${post.id}`);
  };
در کدهای فوق، ابتدا UI به روز رسانی می‌شود (که بسیار سریع است)، سپس حذف سمت سرور صورت می‌گیرد. یک چنین پیاده سازی، به کاربر حس کار با یک برنامه‌ی بسیار سریع را القاء می‌کند؛ هرچند فراخوانی سمت سرور انجام شده، ممکن است مدتی طول بکشد.
اما اگر در این بین خطایی رخ داد، چه باید کرد؟ باید آخرین تغییر انجام شده را به حالت اول باز گرداند. انجام یک چنین کاری در React ساده‌است. چون ما state را به صورت مستقیم ویرایش نمی‌کنیم، همیشه می‌توان ارجاعی را به state قبلی، ذخیره و سپس در صورت نیاز آن‌را بازیابی کرد:
  handleDelete = async post => {
    const originalPosts = this.state.posts;

    const posts = this.state.posts.filter(item => item.id !== post.id);
    this.setState({ posts }); // Optimistic Update

    try {
      await axios.delete(`${apiEndpoint}/${post.id}`);
    } catch (ex) {
      alert("An error occurred when deleting a post!");
      this.setState({ posts: originalPosts }); // Undo changes
    }
  };
در اینجا در ابتدا توسط متغیر originalPosts، ارجاعی را به وضعیت قبلی آرایه‌ی posts موجود در state (وضعیت ابتدایی UI)، نگهداری می‌کنیم. سپس کار حذف بسیار سریع آیتم درخواستی را از UI انجام می‌دهیم. اکنون کار حذف اصلی رکورد را از سرور، درون یک try/catch انجام خواهیم داد. اگر خطایی رخ دهد، پیامی را به کاربر نمایش داده و سپس مجددا state را به همان originalPosts پیشین، باز خواهیم گرداند.


مدیریت خطاهای رخ داده‌ی در حین فراخوانی سرور

تا اینجا مشاهده کردیم که یک روش مدیریت خطاها در کدهای Axios، قرار دادن آن‌ها در یک قطعه کد try/catch است. در اینجا نیز باید بتوان بین خطاهای پیش بینی شده و نشده، تفاوت قائل شد.
- خطاهای پیش بینی شده: برای مثال اگر درخواست حذف رکوردی را دادیم که در بانک اطلاعاتی موجود نیست، انتظار داریم سرور، خطای 404 یا return NotFound را بازگشت دهد و یا 400 که معادل bad request است و در حالت ارسال داده‌هایی غیرمعتبر، رخ می‌دهد. در این موارد بهتر است خطاهایی خاص را به کاربران نمایش داد؛ برای مثال رکورد درخواستی وجود ندارد یا پیشتر حذف شده‌است.
- خطاهای پیش بینی نشده: این نوع خطاها نباید و یا قرار نیست در شرایط عادی رخ دهند. برای مثال اگر شبکه در دسترس نیست، امکان ارتباط با سرور نیز میسر نخواهد بود و یا حتی ممکن است خطایی در کدهای سمت سرور، سبب بروز خطایی شده باشد. این نوع خطاها ابتدا باید لاگ شوند تا با بررسی‌های آتی آن‌ها، بتوان مشکلات پیش بینی نشده را بهتر برطرف کرد. همچنین در یک چنین مواردی، باید یک پیام خطای خیلی عمومی را به کاربر نمایش داد؛ برای مثال «یک خطای پیش بینی نشده رخ داده‌است.».

برای مدیریت این دو حالت باید به جزئیات شیء ex، در بدنه‌ی catch، دقت کرد که دارای دو خاصیت request و response است. اگر ex.response تنظیم شده بود، یعنی دریافت خروجی از سرور موفقیت آمیز بوده‌است. اگر سرور در دسترس نباشد و یا برنامه‌ی سمت سرور کرش کرده باشد، ex.response نال خواهد بود. اگر ex.request نال نبود، یعنی ارسال درخواست به سمت سرور با موفقیت انجام شده‌است. برای مثال جهت بررسی خطای مورد انتظار 404، می‌توان در قسمت catch(ex) به صورت زیر عمل کرد:
try {
  await axios.delete(`${apiEndpoint}/${post.id}`);
} catch (ex) {
  if (ex.response && ex.response.status === 404) {
     alert("This post has already been deleted!");
  } else {
     console.log("Error", ex);
     alert("An unexpected error occurred when deleting a post!");
  }

  this.setState({ posts: originalPosts }); // Undo changes
}
در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا شیء response نال است یا خیر؟ سپس خاصیت status آن‌را برای بررسی خطاهای پیش بینی شده، بررسی می‌کنیم. خطایی که در اینجا نمایش داده می‌شود، اختصاصی‌تر است. در غیراینصورت، ابتدا باید این خطا لاگ شود و سپس یک اخطار عمومی نمایش داده می‌شود. پس از بررسی هر دو حالت، باید UI را مجددا به حالت اول آن بازگشت داد.
عموما خطاهای پیش‌بینی شده را لاگ نمی‌کنیم؛ چون ممکن است کاربر، یک صفحه را در چندین برگه باز کرده باشد و در یکی، رکوردی را حذف کند. در این حال، این رکورد هنوز در برگه‌های دیگر موجود است و اگر مجددا درخواست حذف آن‌را صادر کند، مشکل خاصی از دیدگاه برنامه رخ نداده‌است و نیازی به پیگیری‌های آتی را ندارد. یعنی صرفا یک client error است.


مدیریت سراسری خطاهای رخ داده‌ی در حین فراخوانی سرور

برای مدیریت خطاها، نیاز است یک چنین try/catchهایی را در تمام قسمت‌های برنامه که با سرور کار می‌کنند، قرار دهیم. برای کاهش این کدهای تکراری، از interceptors کتابخانه‌ی Axios استفاده می‌شود. در این کتابخانه می‌توان در جاهائیکه درخواستی به سمت سرور ارسال می‌شود و یا پاسخی از سمت سرور دریافت می‌شود، قطعه کدهایی سراسری را قرار داد و بر روی درخواست و یا پاسخ، تغییراتی را اعمال کرد و یا حتی اطلاعات مربوطه را لاگ کرد؛ به این نوع قطعه کدها، interceptor گفته می‌شود و برای تعریف آن‌ها می‌توان از axios.interceptors.request و یا axios.interceptors.response، خارج از کلاس جاری استفاده کرد. برای مثال بر روی شیء axios.interceptors.response، می‌توان متد use را فراخوانی کرد که دو پارامتر را که هر کدام یک callback function هستند، می‌پذیرد. اولی در صورت موفقیت آمیز بودن response فراخوانی می‌شود و دومی در صورت شکست آن. اگر نیازی به هر کدام نبود، می‌توان آن‌را به null مقدار دهی کرد. اگر مدیریت قسمت شکست علمیات مدنظر است، نیاز خواهد بود در پایان این callback function، یک Rejected Promise را بازگشت داد تا ادامه‌ی برنامه، به درستی مدیریت شود. در این حالت اگر خطایی رخ دهد، ابتدا این interceptor فراخوانی می‌شود و سپس کنترل به بدنه‌ی catch منتقل خواهد شد:
import "./App.css";

import axios from "axios";
import React, { Component } from "react";

axios.interceptors.response.use(null, error => {
  console.log("interceptor called.");
  return Promise.reject(error);
});

const apiEndpoint = "https://localhost:5001/api/posts";
class App extends Component {
اکنون می‌خواهیم قطعه کد نمایش خطاهای عمومی پیش بینی نشده را از تمام بدنه‌های catch حذف کرده و به یک interceptor منتقل کنیم:
axios.interceptors.response.use(null, error => {
  const expectedError =
    error.response &&
    error.response.status >= 400 &&
    error.response.status < 500;

  if (!expectedError) {
    console.log("Error", error);
    alert("An unexpected error occurred when deleting a post!");
  }

  return Promise.reject(error);
});
خطاهای پیش بینی شده عموما در بازه‌ی 400 تا 500 قرار دارند. به همین جهت اگر یک چنین خطاهایی را دریافت کردیم، اخطاری را نمایش نداده و صرفا کنترل را به catch block منتقل می‌کنیم. اما اگر خطا، پیش بینی نشده بود، کار لاگ کردن خطا و همچنین نمایش اخطار را در اینجا انجام خواهیم داد.

یک نکته: استفاده از try/catchها فقط برای بازگشت UI به حالت قبلی و یا نمایش خطایی خاص به کاربر توصیه می‌شوند. اگر از روش «به روز رسانی‌های خوشبینانه‌ی UI» استفاده نمی‌کنید و همچنین خطاهای ویژه‌ای بجز خطای عمومی لاگ شده‌ی در interceptor فوق مدنظر شما نیست، نیازی هم به try/catch نخواهد بود و پس از بروز خطا، قسمت‌های بعدی کد اجرا نمی‌شوند؛ اما خطای عمومی فوق نمایش داده خواهد شد.


ایجاد یک HTTP Service با قابلیت استفاده‌ی مجدد

تا اینجا تعریف interceptor را پیش از کلاس کامپوننت جاری قرار داده‌ایم که هم سبب شلوغی این ماژول شده‌است و هم در صورت نیاز به آن در سایر برنامه‌ها، باید همین قطعه کد را مجددا در آن‌ها کپی کرد. به همین جهت پوشه‌ی جدید src\services را ایجاد کرده و سپس فایل src\services\httpService.js را در آن با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
import axios from "axios";

axios.interceptors.response.use(null, error => {
  const expectedError =
    error.response &&
    error.response.status >= 400 &&
    error.response.status < 500;

  if (!expectedError) {
    console.log("Error", error);
    alert("An unexpected error occurred when deleting a post!");
  }

  return Promise.reject(error);
});

export default {
  get: axios.get,
  post: axios.post,
  put: axios.put,
  delete: axios.delete
};
در اینجا علاوه بر انتقال interceptor تعریف شده، کار export متدهای axios نیز به صورت یک شیء جدید صورت گرفته‌است.
سپس به app.js مراجعه کرده و این ماژول را با یک نام دلخواه import می‌کنیم:
import http from "./services/httpService";
در ادامه هرجائیکه ارجاعی به axios وجود دارد، آن‌را با http فوق جایگزین می‌کنیم. در این حالت می‌توان "import axios from "axios را نیز از ابتدای app.js حذف کرد. مزیت اینکار، مخفی کردن Axios، در پشت صحنه‌ی ماژول جدیدی است که ایجاد کردیم. به این ترتیب اگر در آینده خواستیم، Axios را با کتابخانه‌ی دیگری جایگزین کنیم، در کل برنامه تنها نیاز است این httpService.js جدید را تغییر دهیم.


ایجاد یک ماژول Config

بهبود دیگری را که می‌توانیم اعمال کنیم، انتقال const apiEndpoint تعریف شده، به یک ماژول مجزا است؛ تا اگر نیاز به استفاده‌ی از آن در قسمت‌های دیگری نیز وجود داشت، به سادگی بتوان آن‌را مدیریت کرد. به همین جهت فایل جدید src\config.json را با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
{
   "apiEndpoint" : "https://localhost:5001/api/posts"
}
سپس به فایل app.js بازگشته و ابتدا const apiEndpoint را حذف و سپس import زیر را به ابتدای فایل، اضافه می‌کنیم:
import config from "./config.json";
اکنون هر جائی در کدهای خود که apiEndpoint را داریم، تبدیل به config.apiEndpoint می‌کنیم.


نمایش بهتر خطاها به کاربر توسط کتابخانه‌ی react-toastify

بجای alert توکار مرورگرها، می‌توان یک صفحه‌ی دیالوگ زیباتر را برای نمایش خطاها درنظر گرفت. به همین جهت ابتدا کتابخانه‌ی react-toastify را نصب می‌کنیم:
> npm i react-toastify --save
سپس به فایل app.js مراجعه کرده و importهای لازم آن‌را اضافه می‌کنیم:
import { ToastContainer } from "react-toastify";
import "react-toastify/dist/ReactToastify.css";
همچنین نیاز است ToastContainer را به ابتدای متد render نیز اضافه کرد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <ToastContainer />
اکنون به src\services\httpService.js مراجعه کرده و alert آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
import { toast } from "react-toastify";
// ...

axios.interceptors.response.use(null, error => {
  // ...
  if (!expectedError) {
    // ...
    toast.error("An unexpected error occurrred.");
  }
ابتدا، شیء toast آن import می‌شود و سپس توسط این شیء می‌توان از متد error آن، جهت نمایش خطاهایی شکیل‌تر استفاده کرد؛ با این خروجی:



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-22-backend-part-03.zip و sample-22-frontend-part-03.zip
مطالب
نحوه راه اندازی مجدد یک دیتابیس اس کیوال سرور پس از پر شدن هارد دیسک

امروز یکی از برنامه‌ها (برنامه ASP.Net) با مشکل زیر مواجه شده بود:

پیغام خطا:
اتصال با سرور اس کیوال قطع شده است. لطفا با مسئول مربوطه هماهنگ نمائید.
SQLErr:4060

این خطا به معنای عدم امکان باز کردن دیتابیس است.

در طی این مدت با موارد زیادی از این دست (مشکلات مختلف عدم امکان برقراری ارتباط با اس کیوال سرور) برخورد داشتم که خلاصه تمام آن‌ها تابع زیر شده است:
public void CheckSQLServerStat(Exception ex)
{
try
{
SqlException ar = (SqlException) ex;
switch (ar.Number)
{
case 2:
case 11:
case 17:
case 40:
case 4060:
case 1326:
case 17142:
case 18456:
HttpContext.Current.Response.Write("<br/>" + "اتصال با سرور اس کیوال قطع شده است. لطفا با مسئول مربوطه هماهنگ نمائید." + "<br/> SQLErr:" + ar.Number + "<br/>");
break;
}
}catch{}
}

هنگام رخ‌دادن یک خطا (در توابعی که با اس کیوال سرور کار می‌کنند)، exception حاصل را به این تابع پاس کرده و خطای حاصل را به صورت مختصر و مفید به کاربر نشان می‌دهم. کاربر متوجه می‌شود که یک مشکل اساسی در سیستم رخ داده است. برنامه نویس هم با جستجو در مورد شماره خطا می‌تواند مشکل یابی کند. تابع Response.Write هم بالاتر از هر المان دیگری در صفحه، این خطا را به شکل واضحی نمایش می‌دهد. (کلا ریخت صفحه را به هم می‌ریزد که از لحاظ روانی لازم است! چون عملا در این حالت سیستم از کار افتاده است)

به management studio اس کیوال سرور که مراجعه کردم، علامت خاصی کنار نام دیتابیس نبود فقط برخلاف سایر دیتابیس‌ها که آیکون + مربوط به باز شدن tree آن وجود دارد، این یک مورد آن‌را نداشت. بر روی نام دیتابیس کلیک راست کردم و انتخاب خواص، خطای زیر نمایش داده شد:
------------------------------
An exception occurred while executing a Transact-SQL statement or batch. (Microsoft.SqlServer.ConnectionInfo)
------------------------------
Database 'dbName' cannot be opened due to inaccessible files or insufficient memory or disk space. See the SQL Server errorlog for details. (Microsoft SQL Server, Error: 945)
------------------------------

بله! دیتابیس قابل باز شدن نبود چون درایو مربوطه پر شده بود. بعد از خالی کردن درایو و باز کردن فضای لازم، باز هم دیتابیس به حالت اجرایی و قابل استفاده برنگشت. یک راه این است که کل سرویس مربوط به اس کیوال سرور را استاپ و استارت کرد. که البته این مورد سبب قطع ارتباط کل مجموعه می‌شود. یا راه دیگر اجرای چند سطر زیر است که دیتابیس را مجددا راه اندازی خواهد کرد (بدون نیاز به ری استارت سرویس)

use master;
alter database dbName set OFFLINE;
alter database dbName set online;

به این صورت دیتابیس مربوطه به حالت عادی بازگشت و قابل استفاده شد.

مطالب
Blazor 5x - قسمت 27 - برنامه‌ی Blazor WASM - کار با سرویس‌های Web API
در قسمت‌های Blazor Server مثال این سری، با روش کار با سرویس‌های سمت سرور برنامه، آشنا شدیم. در این نوع برنامه‌ها، فقط کافی است اصل سرویس مدنظر را مستقیما در کامپوننت‌های Razor تزریق کرد و سپس می‌توان به نحو متداولی با آن‌ها کار کرد؛ اما در برنامه‌های Blazor WASM خیر! به این نوع برنامه‌های سمت کلاینت باید همانند برنامه‌های React ، Angular ، Vue و یا حتی برنامه‌های مبتنی بر jQuery نگاه کرد. در تمام فناوری‌های سمت کلاینت، این درخواست‌های Ajax ای هستند که با سرویس‌های یک Web API سمت سرور، ارتباط برقرار کرده، اطلاعاتی را به آن‌ها ارسال و یا دریافت می‌کنند. در برنامه‌های Blazor WASM نیز باید به همین ترتیب عمل کرد و در اینجا HttpClient دات نت، جایگزین برای مثال jQuery Ajax ، Fetch API و یا XMLHttpRequest استاندارد می‌شود (البته jQuery Ajax در اصل یک محصور کننده‌ی استاندارد XMLHttpRequest است که برای اولین بار توسط مایکروسافت در برنامه‌ی Outlook web access معرفی شد).


ایجاد سرویس سمت کلاینت دریافت اطلاعات اتاق‌ها از Web API

در قسمت 24، HotelRoomController را تکمیل کردیم که کار آن، بازگشت اطلاعات تمام اتاق‌ها و یا یک اتاق مشخص به کلاینت است. اکنون می‌خواهیم در ادامه‌ی قسمت قبل، اگر کاربری بر روی دکمه‌ی Go صفحه‌ی اول رزرو اتاقی کلیک کرد، لیست تمام اتاق‌های تعریف شده را به او نمایش دهیم. به همین جهت نیاز به سرویس سمت کلاینتی داریم که بتواند با این Web API endpoint کار کند:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public interface IClientHotelRoomService
    {
        public Task<IEnumerable<HotelRoomDTO>> GetHotelRoomsAsync(DateTime checkInDate, DateTime checkOutDate);
        public Task<HotelRoomDTO> GetHotelRoomDetailsAsync(int roomId, DateTime checkInDate, DateTime checkOutDate);
    }
}
این سرویس را در پوشه‌ی Services پروژه‌ی BlazorWasm.Client ایجاد کرده‌ایم که HotelRoomDTO خود را از پروژه‌ی BlazorServer.Models دریافت می‌کند. به این ترتیب می‌توان مدلی را بین یک Web API سمت سرور و یک سرویس سمت کلاینت، به اشتراک گذاشت. بنابراین پروژه‌ی کلاینت، باید ارجاعی را به پروژه‌ی BlazorServer.Models.csproj نیز داشته باشد.

در ادامه اینترفیس فوق را به صورت زیر پیاده سازی می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class ClientHotelRoomService : IClientHotelRoomService
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;

        public ClientHotelRoomService(HttpClient httpClient)
        {
            _httpClient = httpClient ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpClient));
        }

        public Task<HotelRoomDTO> GetHotelRoomDetailsAsync(int roomId, DateTime checkInDate, DateTime checkOutDate)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public Task<IEnumerable<HotelRoomDTO>> GetHotelRoomsAsync(DateTime checkInDate, DateTime checkOutDate)
        {
            // How to url-encode query-string parameters properly
            var uri = new UriBuilderExt(new Uri(_httpClient.BaseAddress, "/api/hotelroom"))
                            .AddParameter("checkInDate", $"{checkInDate:yyyy'-'MM'-'dd}")
                            .AddParameter("checkOutDate", $"{checkOutDate:yyyy'-'MM'-'dd}")
                            .Uri;
            return _httpClient.GetFromJsonAsync<IEnumerable<HotelRoomDTO>>(uri);
        }
    }
}
توضیحات:
- HttpClient یکی از سرویس‌های تنظیم شده‌ی در فایل Program.cs پروژه‌های سمت کلاینت است. بنابراین می‌توان آن‌را از طریق تزریق به سازنده‌ی این سرویس، به دست آورد.
- در اینجا برای دریافت اطلاعات JSON دریافتی از سمت سرور و سپس Deserialize خودکار آن به لیستی از DTO تعریف شده، از متد جدید GetFromJsonAsync استفاده شده‌است. این مورد جزو تازه‌های NET 5x. است.
- در اینجا استفاده از کلاس UriBuilderExt را نیز جهت تشکیل یک URL دارای کوئری استرینگ، مشاهده می‌کنید. هیچگاه نباید URL نهایی را از طریق جمع زدن اجزای آن به سمت سرور ارسال کرد؛ از این جهت که اجزای آن باید URL-encoded شوند؛ وگرنه در سمت سرور قابلیت پردازش نخواهند داشت. در ادامه تعریف کلاس جدید UriBuilderExt را مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Json;
using System.Threading.Tasks;
using BlazorServer.Models;
using BlazorWasm.Client.Utils;

using System;
using System.Collections.Specialized;
using System.Web;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    public class UriBuilderExt
    {
        private readonly NameValueCollection _collection;
        private readonly UriBuilder _builder;

        public UriBuilderExt(Uri uri)
        {
            _builder = new UriBuilder(uri);
            _collection = HttpUtility.ParseQueryString(string.Empty);
        }

        public UriBuilderExt AddParameter(string key, string value)
        {
            _collection.Add(key, value);
            return this;
        }

        public Uri Uri
        {
            get
            {
                _builder.Query = _collection.ToString();
                return _builder.Uri;
            }
        }
    }
}
- در اینجا توسط متد AddParameter، کار افزودن کوئری استرینگ‌ها به یک Url از پیش مشخص، انجام می‌شود. کار encoding نهایی به صورت خودکار توسط HttpUtility استاندارد دات نت، انجام خواهد شد.
- تاریخ‌های ارسالی به سمت سرور را با فرمت yyyy'-'MM'-'dd تبدیل رشته کردیم. این قالب، یکی از قالب‌های پذیرفته شده‌است.
- جهت سهولت استفاده‌ی از سرویس فوق و همچنین مدل‌های برنامه، فضای نام آن‌ها را به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم تا در تمام کامپوننت‌های برنامه‌ی سمت کلاینت، قابل دسترسی شوند:
@using BlazorWasm.Client.Services
@using BlazorServer.Models
- در آخر این سرویس جدید را باید به لیست سرویس‌های برنامه معرفی کرد تا قابلیت تزریق در کامپوننت‌ها را پیدا کند:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddScoped<IClientHotelRoomService, ClientHotelRoomService>();

            // ...
        }
    }
}

چند اصلاح جزئی در کنترلرها و سرویس‌های سمت سرور

در Url نهایی فوق، دو پارامتر جدید checkInDate و checkOutDate هم وجود دارند. به همین جهت این دو را به اکشن متدهای کنترلر HotelRoom:
namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class HotelRoomController : ControllerBase
    {
        // ...

        [HttpGet]
        public async Task<IActionResult> GetHotelRooms(DateTime? checkInDate, DateTime? checkOutDate)
        {
          // ...
        }

        [HttpGet("{roomId}")]
        public async Task<IActionResult> GetHotelRoom(int? roomId, DateTime? checkInDate, DateTime? checkOutDate)
        {
           // ...
        }
    }
}
و همچنین سرویس سمت سرور IHotelRoomService نیز اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Services
{
    public interface IHotelRoomService : IDisposable
    {
        Task<List<HotelRoomDTO>> GetAllHotelRoomsAsync(DateTime? checkInDate, DateTime? checkOutDate);
        Task<HotelRoomDTO> GetHotelRoomAsync(int roomId, DateTime? checkInDate, DateTime? checkOutDate);
        // ...
    }
}
البته فعلا پیاده سازی خاصی ندارند و آن‌ها را در قسمت‌های بعد مورد استفاده قرار خواهیم داد.


تنظیمات ویژه‌ی HttpClient برنامه‌ی سمت کلاینت

سرویس ClientHotelRoomService فوق، از HttpClient تزریق شده‌ی در سازنده‌ی خود استفاده می‌کند که BaseAddress خود را مطابق تنظیمات ابتدایی برنامه، از HostEnvironment دریافت می‌کند. در اینجا علاقمندیم تا بجای این تنظیم پیش‌فرض، فایل جدید appsettings.json را به پوشه‌ی BlazorWasm.Client\wwwroot\appsettings.json کلاینت اضافه کرده (محل قرارگیری آن در برنامه‌های سمت کلاینت، داخل پوشه‌ی wwwroot است و نه در داخل پوشه‌ی ریشه‌ی اصلی پروژه):
{
    "BaseAPIUrl": "https://localhost:5001/"
}
و از این تنظیم جدید به عنوان BaseAddress برنامه‌ی Web API استفاده کنیم که روش آن‌را در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ... 

            // builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });
            builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient
            {
                BaseAddress = new Uri(builder.Configuration.GetValue<string>("BaseAPIUrl"))
            });

            // ... 
        }
    }
}

تکمیل کامپوننت دریافت لیست تمام اتاق‌ها

در قسمت قبل، کامپوننت خالی HotelRooms.razor را تعریف کردیم. کاربران پس از کلیک بر روی دکمه‌ی Go صفحه‌ی اول، به این کامپوننت هدایت می‌شوند. اکنون می‌خواهیم، لیست تمام اتاق‌ها را در این کامپوننت، از Web API برنامه دریافت کنیم:
@page "/hotel/rooms"

@inject ILocalStorageService LocalStorage
@inject IJSRuntime JsRuntime
@inject IClientHotelRoomService HotelRoomService

<h3>HotelRooms</h3>

@code {
    HomeVM HomeModel = new HomeVM();
    IEnumerable<HotelRoomDTO> Rooms = new List<HotelRoomDTO>();

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        try
        {
            var model = await LocalStorage.GetItemAsync<HomeVM>(ConstantKeys.LocalInitialBooking);
            if (model is not null)
            {
                HomeModel = model;
            }
            else
            {
                HomeModel.NoOfNights = 1;
            }
            await LoadRooms();
        }
        catch (Exception e)
        {
            await JsRuntime.ToastrError(e.Message);
        }
    }

    private async Task LoadRooms()
    {
        Rooms = await HotelRoomService.GetHotelRoomsAsync(HomeModel.StartDate, HomeModel.EndDate);
    }
}
در اینجا در ابتدا سعی می‌شود تا HomeModel، از Local Storage که در قسمت قبل آن‌را تنظیم کردیم، خوانده شود. سپس با استفاده از متد GetHotelRoomsAsync، لیست اتاق‌ها را از Web API دریافت می‌کنیم. تمام این عملیات آغازین نیز باید در روال رویدادگران OnInitializedAsync صورت گیرند.


روش اجرای پروژه‌های Blazor WASM

تا اینجا اگر برنامه‌ی سمت کلاینت را توسط دستور dotnet watch run اجرا کنیم، هرچند صفحه‌ی خالی نمایش لیست اتاق‌ها ظاهر می‌شود، اما یک خطای fetch error را هم دریافت خواهیم کرد؛ چون نیاز است ابتدا پروژه‌ی Web API را اجرا کرد و سپس پروژه‌ی WASM را.
برای ساده سازی اجرای همزمان این دو پروژه، اگر از ویژوال استودیوی کامل استفاده می‌کنید، بر روی نام Solution کلیک راست کرده و از منوی ظاهر شده، گزینه‌ی «Set Startup projects» را انتخاب کنید. در صفحه دیالوگ ظاهر شده، گزینه‌ی «multiple startup projects» را انتخاب کرده و از لیست پروژه‌های موجود، دو پروژه‌ی Web API و WASM را انتخاب کنید و Action مقابل آن‌ها را به Start تنظیم کنید. در اینجا حتی می‌توان ترتیب اجرای این پروژه‌ها را هم تغییر داد. در این حالت زمانیکه بر روی دکمه‌ی Run، در ویژوال استودیو کلیک می‌کنید، هر دو پروژه را با هم برای شما اجرا خواهد کرد.

نکته‌ی مهم! در این حالت هم برنامه‌ی کلاینت نمی‌تواند با برنامه‌ی Web API ارتباط برقرار کند! چون شماره پورت iisExpress درج شده‌ی در فایل appsettings.json آن، باید به شماره sslPort مندرج در فایل Properties\launchSettings.json پروژه‌ی Web API تغییر داده شود که برای نمونه در اینجا این عدد 44314 است:
{
  "iisSettings": {
    "iisExpress": {
      "applicationUrl": "http://localhost:62930",
      "sslPort": 44314
    }
  }
}
و یا اگر می‌خواهید پروژه را از طریق NET Core CLI. با اجرای دستور dotnet watch run اجرا کنید ... به صورت پیش‌فرض نمی‌شود! چون برای اینکار باید به پوشه‌ی ریشه‌ی پروژه‌های Web API و WASM وارد شد و دوبار دستور یاد شده را به صورت مجزا اجرا کرد. در این حالت، هر دو پروژه، بر روی پورت پیش‌فرض 5001 اجرا می‌شوند. روش تغییر این پورت، مراجعه به فایل Properties\launchSettings.json این پروژه‌ها است. برای مثال همان پورت پیش‌فرض 5001 را که در فایل appsettings.json انتخاب کردیم، ثابت نگه می‌داریم. یعنی فایل launchSettings.json پروژه‌ی Web API را ویرایش نمی‌کنیم. اما این پورت را در پروژه‌ی کلاینت برای مثال به عدد 5002 تغییر می‌دهیم تا برنامه‌ی کلاینت، بر روی پورت پیش‌فرض برنامه‌ی Web API اجرا نشود:
{
    "BlazorWasm.Client": {
      "applicationUrl": "https://localhost:5002;http://localhost:5003",
    }  
}


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-27.zip
مطالب
مثالی از الگوی Delegate Dictionary
این الگو چیز جدیدی نیست و قبلا تو سری مطالب «مروری بر کاربردهای Action و Func» دربارش مطلب نوشته شده و...
البته با توجه به جدید بودن این الگو اسم واحدی براش مشخص نشده ولی تو این مطلب «الگوی Delegate Dictionary» معرفی شده که بنظرم از بقیه بهتره.
به طور خلاصه این الگو میگه اگه قراره براساس شرایط (ورودی) خاصی کار خاصی انجام بشه بجای استفاده از IF و Switch از DictionaryوFunc یا Action استفاده کنیم.

برای مثال فرض کنید مدلی به شکل زیر داریم
public class Person
{
    public int Id { get; set; }
    public Gender Gender { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
}
قراره براساس جنسیت(شرایط) شخص اعتبارسنجی متفاوتی(کار خاص) رو انجام بدیدم.مثلا در اینجا قراره چک کنیم اگه شخص مرد بود اسم زنونه انتخاب نکرده باشه و...
خب روش معمول به این شکل میتونه باشه
switch (person.Gender)
{
    case Gender.Male:
        if (IsMale(person.FirstName))
        {
            //Isvalid
        }
        break;
    case Gender.Female:
        if (IsFemale(person.FirstName))
        {
            //Isvalid
        }
        break;
}
خب این روش خوب جواب میده ولی باید در حد توان استفاده از IF و Switch رو کم کرد.مثلا تو همین مثال ما اصل Open/Closed رو نقض کردیم فکر کنید قرار باشه اعتبارسنجی دیگه ای از همین دست به این کد(کلاس) اضافه بشه باید تغیرش بدیم پس این کد(کلاس) برای تغییر بسته نیست.در اینجور موارد «الگوی Delegate Dictionary» به کار ما میاد.
ما میایم توابع مورد نظرمون رو داخل یک Dictionary ذخیره میکنیم.
var genderFuncs = new Dictionary<Gender, Func<string, bool>>
                {
                    {Gender.Male , (x) => IsMale(x)},
                    {Gender.Female , (x) => IsFemale(x)}
                };
فرض کنید پیاده سازی توابع به شکل زیر باشه
public static bool IsMale(string name)
{
    //check...
    return true;
}
public static bool IsFemale(string name)
{
    //check...
    if (name == "Farzad")
    {
        return false;    
    }
    return true;
}
نحوه استفاده
var dummyPerson = new List<Person>
                {
                    new Person
                        {Id = 1, Gender = Gender.Male, FirstName = "Mohammad", LastName = "Saheb"},
                    new Person
                        {Id = 2, Gender = Gender.Female, FirstName = "Farzad", LastName = "Mojidi"}
                };

foreach (var person in dummyPerson)
{
    bool isValid = genderFuncs[person.Gender].Invoke(person.FirstName);          
}
با همین روش میشه قسمت آخر مقاله ی خوب آقای کیاست رو هم Refactor کرد.
var query = context.Students.AsQueryable();
  if (searchByName)
  {
      query= query.FindStudentsByName(name);
  }
  if (orderByAge)
  {
      query = query.OrderByAge();
  }
  if (paging)
  {
     query =  query.SkipAndTake(skip, take);
  }
  return query.ToList();
توابع رو داخل یک دیکشنری ذخیره میکنیم
var searchTypeFuncs = new Dictionary<SearchType, Func<IQueryable<Student>, string, IQueryable<Student>>>
                    {
                        {SearchType.FirstName, (x, y) => x.FindStudentsByName(y)},
                        {SearchType.LastName, (x, y) => x.FindStudentsByLastName(y)}
                    };
نحوه استفاده
public static IList<Student> SearchStudents(IQueryable<Student> students, SearchType type, string keyword)
{
    var result = searchTypeFuncs[type].Invoke(students, keyword);
    return result.ToList();
}
نظرات مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت اول
نمی‌توان. چون در اصل Action و Func به این صورت تعریف شده‌اند:
public delegate void Action<in T1, in T2>(T1 arg1, T2 arg2);
public delegate TResult Func<in T1, in T2, out TResult>(T1 arg1, T2 arg2);
البته می‌توان بجای Action و Func، یک delegate سفارشی را از صفر نوشت؛ ولی هدف در اینجا سهولت استفاده‌است.
+ از زمان C# 7.0 اگر نیاز به نامگذاری این پارامترها را داشتید، می‌توانید از tuples به صورت زیر استفاده کنید:
Func<(string firstName, string lastName), string> f = (data) => data.firstName + data.lastName;
f(("Foo", "Bar"));
نظرات مطالب
چند نکته کاربردی درباره Entity Framework
در حالت Detached (مثل ایجاد یک شیء CLR ساده)
در متد Updateایی که نوشتید، قسمت Find حتما اتفاق می‌افته. چون Tracking خاموش هست (مطابق تنظیماتی که عنوان کردید)، بنابراین Find چیزی رو از کشی که وجود نداره نمی‌تونه دریافت کنه و میره سراغ دیتابیس. ماخذ :
The Find method on DbSet uses the primary key value to attempt to find an entity tracked by the context.
If the entity is not found in the context then a query will be sent to the database to find the entity there.
Null is returned if the entity is not found in the context or in the database.
حالا تصور کنید که در یک حلقه می‌خواهید 100 آیتم رو ویرایش کنید. یعنی 100 بار رفت و برگشت خواهید داشت با این متد Update سفارشی که ارائه دادید. البته منهای کوئری‌های آپدیت متناظر. این 100 تا کوئری فقط Find است.
قسمت Find متد Update شما در حالت detached اضافی است. یعنی اگر می‌دونید که این Id در دیتابیس وجود داره نیازی به Findاش نیست. فقط State اون رو تغییر بدید کار می‌کنه.

در حالت نه آنچنان Detached ! (دریافت یک لیست از Context ایی که ردیابی نداره)
با خاموش کردن Tracking حتما نیاز خواهید داشت تا متد  context.ChangeTracker.DetectChanges رو هم پیش از ذخیره سازی یک لیست دریافت شده از بانک اطلاعاتی فراخوانی کنید. وگرنه چون این اطلاعات ردیابی نمی‌شوند، هر تغییری در آن‌ها، وضعیت Unchanged رو خواهد داشت و نه Detached. بنابراین SaveChanges عمل نمی‌کنه؛ مگر اینکه DetectChanges فراخوانی بشه.

سؤال: این سربار که می‌گن چقدر هست؟ ارزشش رو داره که راسا خاموشش کنیم؟ یا بهتره فقط برای گزارشگیری این کار رو انجام بدیم؟
یک آزمایش:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace EF_General.Models.Ex21
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Factor : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Factor> Factors { get; set; }

        public MyContext() { }
        public MyContext(bool withTracking)
        {
            if (withTracking)
                return;

            this.Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            this.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
            this.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
        }

        public void CustomUpdate<T>(T entity) where T : BaseEntity
        {
            if (entity == null)
                throw new ArgumentException("Cannot add a null entity.");


            var entry = this.Entry<T>(entity);
            if (entry.State != EntityState.Detached)
                return;

            /*var set = this.Set<T>(); // این‌ها اضافی است
            //متد فایند اگر اینجا باشه حتما به بانک اطلاعاتی رجوع می‌کنه در حالت منقطع از زمینه و در یک حلقه به روز رسانی کارآیی مطلوبی نخواهد داشت
            T attachedEntity = set.Find(entity.Id);
            if (attachedEntity != null)
            {
                var attachedEntry = this.Entry(attachedEntity);
                attachedEntry.CurrentValues.SetValues(entity);
            }
            else
            {*/
            entry.State = EntityState.Modified;
            //}
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Factors.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Factors.Add(new Factor { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public class Performance
    {
        public TimeSpan ListDisabledTracking { set; get; }
        public TimeSpan ListNormal { set; get; }
        public TimeSpan DetachedEntityDisabledTracking { set; get; }
        public TimeSpan DetachedEntityNormal { set; get; }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDb();

            var results = new List<Performance>();
            var runs = 20;
            for (int i = 0; i < runs; i++)
            {
                Console.WriteLine("\nRun {0}", i + 1);

                var tsListDisabledTracking = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateListTotalPriceDisabledTracking());
                var tsListNormal = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateListTotalPriceNormal());
                var tsDetachedEntityDisabledTracking = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateDetachedEntityTotalPriceDisabledTracking());
                var tsDetachedEntityNormal = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateDetachedEntityTotalPriceNormal());
                results.Add(new Performance
                {
                    ListDisabledTracking = tsListDisabledTracking,
                    ListNormal = tsListNormal,
                    DetachedEntityDisabledTracking = tsDetachedEntityDisabledTracking,
                    DetachedEntityNormal = tsDetachedEntityNormal
                });
            }

            var detachedEntityDisabledTrackingAvg = results.Average(x => x.DetachedEntityDisabledTracking.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("detachedEntityDisabledTrackingAvg: {0} ms.", detachedEntityDisabledTrackingAvg);

            var detachedEntityNormalAvg = results.Average(x => x.DetachedEntityNormal.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("detachedEntityNormalAvg: {0} ms.", detachedEntityNormalAvg);

            var listDisabledTrackingAvg = results.Average(x => x.ListDisabledTracking.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("listDisabledTrackingAvg: {0} ms.", listDisabledTrackingAvg);

            var listNormalAvg = results.Average(x => x.ListNormal.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("listNormalAvg: {0} ms.", listNormalAvg);
        }

        private static void updateDetachedEntityTotalPriceNormal()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: true))
            {
                var detachedEntity = new Factor { Id = 1, TotalPrice = 10 };

                var attachedEntity = context.Factors.Find(detachedEntity.Id);
                if (attachedEntity != null)
                {
                    attachedEntity.TotalPrice = 100;

                    context.SaveChanges();
                }
            }
        }

        private static void updateDetachedEntityTotalPriceDisabledTracking()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: false))
            {
                var detachedEntity = new Factor { Id = 2, TotalPrice = 10 };
                detachedEntity.TotalPrice = 200;

                context.CustomUpdate(detachedEntity); // custom update with change tracking disabled.
                context.SaveChanges();
            }
        }

        private static void updateListTotalPriceNormal()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: true))
            {
                foreach (var item in context.Factors)
                {
                    item.TotalPrice += 10; // normal update with change tracking enabled.
                }
                context.SaveChanges();
            }
        }

        private static void updateListTotalPriceDisabledTracking()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: false))
            {
                foreach (var item in context.Factors)
                {
                    item.TotalPrice += 10;
                    //نیازی به این دو سطر نیست
                    //context.ChangeTracker.DetectChanges();  // هربار باید محاسبه صورت گیرد در غیراینصورت وضعیت تغییر نیافته گزارش می‌شود
                    //context.CustomUpdate(item); // custom update with change tracking disabled.
                }
                context.ChangeTracker.DetectChanges();  // در غیراینصورت وضعیت تغییر نیافته گزارش می‌شود
                context.SaveChanges();
            }
        }

        private static void startDb()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }

    public class PerformanceHelper
    {
        public static TimeSpan RunActionMeasurePerformance(Action action)
        {
            var stopwatch = new Stopwatch();
            stopwatch.Start();

            action();

            stopwatch.Stop();
            return stopwatch.Elapsed;
        }
    }
}
نتیجه این آزمایش بعد از 20 بار اجرا و اندازه گیری:
 detachedEntityDisabledTrackingAvg: 22.32089 ms.
detachedEntityNormalAvg: 54.546815 ms.
listDisabledTrackingAvg: 413.615445 ms.
listNormalAvg: 393.194625 ms.
در حالت کار با یک شیء ساده، به روز رسانی حالت منقطع بسیار سریعتر است (چون یکبار رفت و برگشت کمتری داره به دیتابیس).
در حالت کار با لیستی از اشیاء دریافت شده از بانک اطلاعاتی، به روز رسانی حالت متصل به Context سریعتر است.
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC
اگر بازار هدف یک محصول شامل چندین کشور، منطقه یا زبان مختلف باشد، طراحی و پیاده سازی آن برای پشتیبانی از ویژگی‌های چندزبانه یک فاکتور مهم به حساب می‌آید. یکی از بهترین روشهای پیاده سازی این ویژگی در دات نت استفاده از فایلهای Resource است. درواقع هدف اصلی استفاده از فایلهای Resource نیز Globalization است. Globalization برابر است با Internationalization + Localization که به اختصار به آن g11n میگویند. در تعریف، Internationalization (یا به اختصار i18n) به فرایند طراحی یک محصول برای پشتیبانی از فرهنگ(culture)‌ها و زبانهای مختلف و Localization (یا L10n) یا بومی‌سازی به شخصی‌سازی یک برنامه برای یک فرهنگ یا زبان خاص گفته میشود. (اطلاعات بیشتر در اینجا).
استفاده از این فایلها محدود به پیاده سازی ویژگی چندزبانه نیست. شما میتوانید از این فایلها برای نگهداری تمام رشته‌های موردنیاز خود استفاده کنید. نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که تقرببا تمامی منابع مورد استفاده در یک محصول را میتوان درون این فایلها ذخیره کرد. این منابع در حالت کلی شامل موارد زیر است:
- انواع رشته‌های مورد استفاده در برنامه چون لیبل‌ها و پیغام‌ها و یا مسیرها (مثلا نشانی تصاویر یا نام کنترلرها و اکشنها) و یا حتی برخی تنظیمات ویژه برنامه (که نمیخواهیم براحتی قابل نمایش یا تغییر باشد و یا اینکه بخواهیم با تغییر زبان تغییر کنند مثل direction و امثال آن)
- تصاویر و آیکونها و یا فایلهای صوتی و انواع دیگر فایل ها
- و ...
 نحوه بهره برداری از فایلهای Resource در دات نت، پیاده سازی نسبتا آسانی را در اختیار برنامه نویس قرار میدهد. برای استفاده از این فایلها نیز روشهای متنوعی وجود دارد که در مطلب جاری به چگونگی استفاده از آنها در پروژه‌های ASP.NET MVC پرداخته میشود.

Globalization در دات نت
فرمت نام یک culture دات نت (که در کلاس CultureInfo پیاده شده است) بر اساس استاندارد RFC 4646 (^ و ^) است. (در اینجا اطلاعاتی راجع به RFC یا Request for Comments آورده شده است). در این استاندارد نام یک فرهنگ (کالچر) ترکیبی از نام زبان به همراه نام کشور یا منطقه مربوطه است. نام زبان برپایه استاندارد ISO 639 که یک عبارت دوحرفی با حروف کوچک برای معرفی زبان است مثل fa برای فارسی و en برای انگلیسی و نام کشور یا منطقه نیز برپایه استاندارد ISO 3166 که یه عبارت دوحرفی با حروف بزرگ برای معرفی یک کشور یا یک منطقه است مثل IR برای ایران یا US برای آمریکاست. برای نمونه میتوان به fa-IR برای زبان فارسی کشور ایران و یا en-US برای زبان انگلیسی آمریکایی اشاره کرد. البته در این روش نامگذاری یکی دو مورد استثنا هم وجود دارد (اطلاعات کامل کلیه زبانها: National Language Support (NLS) API Reference). یک فرهنگ خنثی (Neutral Culture) نیز تنها با استفاده از دو حرف نام زبان و بدون نام کشور یا منطقه معرفی میشود. مثل fa برای فارسی یا de برای آلمانی. در این بخش نیز دو استثنا وجود دارد (^).
در دات نت دو نوع culture وجود دارد: Culture و UICulture. هر دوی این مقادیر در هر Thread مقداری منحصربه فرد دارند. مقدار Culture بر روی توابع وابسته به فرهنگ (مثل فرمت رشته‌های تاریخ و اعداد و پول) تاثیر میگذارد. اما مقدار UICulture تعیین میکند که سیستم مدیریت منابع دات نت (Resource Manager) از کدام فایل Resource برای بارگذاری داده‌ها استفاده کند. درواقع در دات نت با استفاده از پراپرتی‌های موجود در کلاس استاتیک Thread برای ثرد جاری (که عبارتند از CurrentCulture و CurrentUICulture) برای فرمت کردن و یا انتخاب Resource مناسب تصمیم گیری میشود. برای تعیین کالچر جاری به صورت دستی میتوان بصورت زیر عمل کرد:
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = new CultureInfo("fa-IR");
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture("fa-IR");
دراینجا باید اشاره کنم که کار انتخاب Resource مناسب با توجه به کالچر ثرد جاری توسط ResourceProviderFactory پیشفرض دات نت انجام میشود. در مطالب بعدی به نحوه تعریف یک پرووایدر شخصی سازی شده هم خواهم پرداخت.

پشتیبانی از زبانهای مختلف در MVC
برای استفاده از ویژگی چندزبانه در MVC دو روش کلی وجود دارد.
1. استفاده از فایلهای Resource برای تمامی رشته‌های موجود
2. استفاده از View‌های مختلف برای هر زبان
البته روش سومی هم که از ترکیب این دو روش استفاده میکند نیز وجود دارد. انتخاب روش مناسب کمی به سلیقه‌ها و عادات برنامه نویسی بستگی دارد. اگر فکر میکنید که استفاده از ویوهای مختلف به دلیل جداسازی مفاهیم درگیر در کالچرها (مثل جانمایی اجزای مختلف ویوها یا بحث Direction) باعث مدیریت بهتر و کاهش هزینه‌های پشتیبانی میشود بهتر است از روش دوم یا ترکیبی از این دو روش استفاده کنید. خودم به شخصه سعی میکنم از روش اول استفاده کنم. چون معتقدم استفاده از ویوهای مختلف باعث افزایش بیش از اندازه حجم کار میشود. اما در برخی موارد استفاده از روش دوم یا ترکیبی از دو روش میتواند بهتر باشد.

تولید فایلهای Resource
بهترین مکان برای نگهداری فایلهای Resource در یک پروژه جداگانه است. در پروژه‌های از نوع وب‌سایت پوشه‌هایی با نام App_GlobalResources یا App_LocalResources وجود دارد که میتوان از آنها برای نگهداری و مدیریت این نوع فایلها استفاده کرد. اما همانطور که در اینجا توضیح داده شده است این روش مناسب نیست. بنابراین ابتدا یک پروژه مخصوص نگهداری فایلهای Resource ایجاد کنید و سپس اقدام به تهیه این فایلها نمایید. سعی کنید که عنوان این پروژه به صورت زیر باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه نامگذاری اشیای مختلف در دات نت به این مطلب رجوع کنید.
<SolutionName>.Resources
برای افزودن فایلهای Resource به این پروژه ابتدا برای انتخاب زبان پیش فرض محصول خود تصمیم بگیرید. پیشنهاد میکنم که از زبان انگلیسی (en-US) برای اینکار استفاده کنید. ابتدا یک فایل Resource (با پسوند resx.) مثلا با نام Texts.resx به این پروژه اضافه کنید. با افزودن این فایل به پروژه، ویژوال استودیو به صورت خودکار یک فایل cs. حاوی کلاس متناظر با این فایل را به پروژه اضافه میکند. این کار توسط ابزار توکاری به نام ResXFileCodeGenerator انجام میشود. اگر به پراپرتی‌های این فایل resx. رجوع کنید میتوانید این عنوان را در پراپرتی Custom Tool ببینید. البته ابزار دیگری برای تولید این کلاسها نیز وجود دارد. این ابزارهای توکار برای سطوح دسترسی مخنلف استفاده میشوند. ابزار پیش فرض در ویژوال استودیو یعنی همان ResXFileCodeGenerator، این کلاسها را با دسترسی internal تولید میکند که مناسب کار ما نیست. ابزار دیگری که برای اینکار درون ویژوال استودیو وجود دارد PublicResXFileCodeGenerator است و همانطور که از نامش پیداست از سطح دسترسی public استفاده میکند. برای تغییر این ابزار کافی است تا عنوان آن را دقیقا در پراپرتی Custom Tool تایپ کنید.

نکته: درباره پراپرتی مهم Build Action این فایلها در مطالب بعدی بیشتر بحث میشود.
برای تعیین سطح دسترسی Resource موردنظر به روشی دیگر، میتوانید فایل Resource را باز کرده و Access Modifier آن را به Public تغییر دهید.

سپس برای پشتیبانی از زبانی دیگر، یک فایل دیگر Resource به پروژه اضافه کنید. نام این فایل باید همنام فایل اصلی به همراه نام کالچر موردنظر باشد. مثلا برای زبان فارسی عنوان فایل باید Texts.fa-IR.resx یا به صورت ساده‌تر برای کالچر خنثی (بدون نام کشور) Texts.fa.resx باشد. دقت کنید اگر نام فایل را در همان پنجره افزودن فایل وارد کنید ویژوال استودیو این همنامی را به صورت هوشمند تشخیص داده و تغییراتی را در پراپرتی‌های پیش فرض فایل Resource ایجاد میکند.
نکته: این هوشمندی مرتبه نسبتا بالایی دارد. بدین صورت که تنها درصورتیکه عبارت بعد از نام فایل اصلی Resource (رشته بعد از نقطه مثلا fa در اینجا) متعلق به یک کالچر معتبر باشد این تغییرات اعمال خواهد شد.
مهمترین این تغییرات این است که ابزاری را برای پراپرتی Custom Tool این فایلها انتخاب نمیکند! اگر به پراپرتی فایل Texts.fa.resx مراجعه کنید این مورد کاملا مشخص است. در نتیجه دیگر فایل cs. حاوی کلاسی جداگانه برای این فایل ساخته نمیشود. همچنین اگر فایل Resource جدید را باز کنید میبنید که برای Access Modifier آن گزینه No Code Generation انتخاب شده است.
در ادامه شروع به افزودن عناوین موردنظر در این دو فایل کنید. در اولی (بدون نام زبان) رشته‌های مربوط به زبان انگلیسی و در دومی رشته‌های مربوط به زبان فارسی را وارد کنید. سپس در هرجایی که یک لیبل یا یک رشته برای نمایش وجود دارد از این کلیدهای Resource استفاده کنید مثل:
<SolutionName>.Resources.Texts.Save
<SolutionName>.Resources.Texts.Cancel

استفاده از Resource در ویومدل ها
دو خاصیت معروفی که در ویومدلها استفاده میشوند عبارتند از: DisplayName و Required. پشتیبانی از کلیدهای Resource به صورت توکار در خاصیت Required وجود دارد. برای استفاده از آنها باید به صورت زیر عمل کرد:
[Required(ErrorMessageResourceName = "ResourceKeyName", ErrorMessageResourceType = typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
در کد بالا باید از نام فایل Resource اصلی (فایل اول که بدون نام کالچر بوده و به عنوان منبع پیشفرض به همراه یک فایل cs. حاوی کلاس مربوطه نیز هست) برای معرفی ErrorMessageResourceType استفاده کرد. چون ابزار توکار ویژوال استودیو از نام این فایل برای تولید کلاس مربوطه استفاده میکند.
متاسفانه خاصیت DisplayName که در فضای نام System.ComponentModel (در فایل System.dll) قرار دارد قابلیت استفاده از کلیدهای Resource را به صورت توکار ندارد. در دات نت 4 خاصیت دیگری در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations به نام Display (در فایل System.ComponentModel.DataAnnotations.dll) وجود دارد که این امکان را به صورت توکار دارد. اما قابلیت استفاده از این خاصیت تنها در MVC 3 وجود دارد. برای نسخه‌های قدیمیتر MVC امکان استفاده از این خاصیت حتی اگر نسخه فریمورک هدف 4 باشد وجود ندارد، چون هسته این نسخه‌های قدیمی امکان استفاده از ویژگی‌های جدید فریمورک با نسخه بالاتر را ندارد. برای رفع این مشکل میتوان کلاس خاصیت DisplayName را برای استفاده از خاصیت Display به صورت زیر توسعه داد:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
  {
    private readonly DisplayAttribute _display;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string resourceName, Type resourceType)
    {
      _display = new DisplayAttribute { ResourceType = resourceType, Name = resourceName };
    }
    public override string DisplayName
    {
      get
      {
        try
        {
          return _display.GetName();
        }
        catch (Exception)
        {
          return _display.Name;
        }
      }
    }
  }
در این کلاس با ترکیب دو خاصیت نامبرده امکان استفاده از کلیدهای Resource فراهم شده است. در پیاده سازی این کلاس فرض شده است که نسخه فریمورک هدف حداقل برابر 4 است. اگر از نسخه‌های پایین‌تر استفاده میکنید در پیاده سازی این کلاس باید کاملا به صورت دستی کلید موردنظر را از Resource معرفی شده بدست آورید. مثلا به صورت زیر:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
{
    private readonly PropertyInfo nameProperty;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string displayNameKey, Type resourceType = null)
        : base(displayNameKey)
    {
        if (resourceType != null)
            nameProperty = resourceType.GetProperty(base.DisplayName, BindingFlags.Static | BindingFlags.Public);
    }
    public override string DisplayName
    {
        get
        {
            if (nameProperty == null) base.DisplayName;
            return (string)nameProperty.GetValue(nameProperty.DeclaringType, null);
        }
    }
}
برای استفاده از این خاصیت جدید میتوان به صورت زیر عمل کرد:
[LocalizationDisplayName("ResourceKeyName", typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
البته بیشتر خواص متداول در ویومدلها از ویژگی موردبحث پشتیبانی میکنند.
نکته: به کار گیری این روش ممکن است در پروژه‌های بزرگ کمی گیج کننده و دردسرساز بوده و باعث پیچیدگی بی‌مورد کد و نیز افزایش بیش از حد حجم کدنویسی شود. در مقاله آقای فیل هک (Model Metadata and Validation Localization using Conventions) روش بهتر و تمیزتری برای مدیریت پیامهای این خاصیت‌ها آورده شده است.

پشتیبانی از ویژگی چند زبانه
مرحله بعدی برای چندزبانه کردن پروژه‌های MVC تغییراتی است که برای مدیریت Culture جاری برنامه باید پیاده شوند. برای اینکار باید خاصیت CurrentUICulture در ثرد جاری کنترل و مدیریت شود. یکی از مکانهایی که برای نگهداری زبان جاری استفاده میشود کوکی است. معمولا برای اینکار از کوکی‌های دارای تاریخ انقضای طولانی استفاده میشود. میتوان از تنظیمات موجود در فایل کانفیگ برای ذخیره زبان پیش فرض سیستم نیز استفاه کرد.
روشی که معمولا برای مدیریت زبان جاری میتوان از آن استفاده کرد پیاده سازی یک کلاس پایه برای تمام کنترلرها است. کد زیر راه حل نهایی را نشان میدهد:
public class BaseController : Controller
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    protected override void ExecuteCore()
    {
      var cookie = HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.ExecuteCore();
    }
  }
راه حل دیگر استفاده از یک ActionFilter است که نحوه پیاده سازی یک نمونه از آن در زیر آورده شده است:
public class LocalizationActionFilterAttribute : ActionFilterAttribute
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
    {
      var cookie = filterContext.HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        filterContext.HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.OnActionExecuting(filterContext);
    }
  }
نکته مهم: تعیین زبان جاری (یعنی همان مقداردهی پراپرتی CurrentCulture ثرد جاری) در یک اکشن فیلتر بدرستی عمل نمیکند. برای بررسی بیشتر این مسئله ابتدا به تصویر زیر که ترتیب رخ‌دادن رویدادهای مهم در ASP.NET MVC را نشان میدهد دقت کنید:

همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید رویداد OnActionExecuting که در یک اکشن فیلتر به کار میرود بعد از عملیات مدل بایندینگ رخ میدهد. بنابراین قبل از تعیین کالچر جاری، عملیات validation و یافتن متن خطاها از فایلهای Resource انجام میشود که منجر به انتخاب کلیدهای مربوط به کالچر پیشفرض سرور (و نه آنچه که کاربر تنظیم کرده) خواهد شد. بنابراین استفاده از یک اکشن فیلتر برای تعیین کالچر جاری مناسب نیست. راه حل مناسب استفاده از همان کنترلر پایه است، زیرا متد ExecuteCore قبل از تمامی این عملیات صدا زده میشود. بنابرابن همیشه کالچر تنظیم شده توسط کاربر به عنوان مقدار جاری آن در ثرد ثبت میشود.

امکان تعیین/تغییر زبان توسط کاربر
برای تعیین یا تغییر زبان جاری سیستم نیز روشهای گوناگونی وجود دارد. استفاده از زبان تنظیم شده در مرورگر کاربر، استفاده از عنوان زبان در آدرس صفحات درخواستی و یا تعیین زبان توسط کاربر در تنظیمات برنامه/سایت و ذخیره آن در کوکی یا دیتابیس و مواردی از این دست روشهایی است که معمولا برای تعیین زبان جاری از آن استفاده میشود. در کدهای نمونه ای که در بخشهای قبل آورده شده است فرض شده است که زبان جاری سیستم درون یک کوکی ذخیره میشود بنابراین برای استفاده از این روش میتوان از قطعه کدی مشابه زیر (مثلا در فایل Layout.cshtml_) برای تعیین و تغییر زبان استفاه کرد:
<select id="langs" onchange="languageChanged()">
  <option value="fa-IR">فارسی</option>
  <option value="en-US">انگلیسی</option>
</select>
<script type="text/javascript">
  function languageChanged() {
    setCookie("MyLanguageCookieName", $('#langs').val(), 365);
    window.location.reload();
  }
  document.ready = function () {
    $('#langs').val(getCookie("MyLanguageCookieName"));
  };
  function setCookie(name, value, exdays, path) {
    var exdate = new Date();
    exdate.setDate(exdate.getDate() + exdays);
    var newValue = escape(value) + ((exdays == null) ? "" : "; expires=" + exdate.toUTCString()) + ((path == null) ? "" : "; path=" + path) ;
    document.cookie = name + "=" + newValue;
  }
  function getCookie(name) {
    var i, x, y, cookies = document.cookie.split(";");
    for (i = 0; i < cookies.length; i++) {
      x = cookies[i].substr(0, cookies[i].indexOf("="));
      y = cookies[i].substr(cookies[i].indexOf("=") + 1);
      x = x.replace(/^\s+|\s+$/g, "");
      if (x == name) {
        return unescape(y);
      }
    }
  }
</script> 
متدهای setCookie و getCookie جاوا اسکریپتی در کد بالا از اینجا گرفته شده اند البته پس از کمی تغییر.
نکته: مطلب Cookieها بحثی نسبتا مفصل است که در جای خودش باید به صورت کامل آورده شود. اما در اینجا تنها به همین نکته اشاره کنم که عدم توجه به پراپرتی path کوکی‌ها در این مورد خاص برای خود من بسیار گیج‌کننده و دردسرساز بود. 
به عنوان راهی دیگر میتوان به جای روش ساده استفاده از کوکی، تنظیماتی در اختیار کاربر قرار داد تا بتواند زبان تنظیم شده را درون یک فایل یا دیتابیس ذخیره کرد البته با درنظر گرفتن مسائل مربوط به کش کردن این تنظیمات.
راه حل بعدی میتواند استفاده از تنظیمات مرورگر کاربر برای دریافت زبان جاری تنظیم شده است. مرورگرها تنظیمات مربوط به زبان را در قسمت Accept-Languages در HTTP Header درخواست ارسالی به سمت سرور قرار میدهند. بصورت زیر:
GET https://www.dntips.ir HTTP/1.1
...
Accept-Language: fa-IR,en-US;q=0.5
...
این هم تصویر مربوط به Fiddler آن:

نکته: پارامتر q در عبارت مشخص شده در تصویر فوق relative quality factor نام دارد و به نوعی مشخص کننده اولویت زبان مربوطه است. مقدار آن بین 0 و 1 است و مقدار پیش فرض آن 1 است. هرچه مقدار این پارامتر بیشتر باشد زبان مربوطه اولویت بالاتری دارد. مثلا عبارت زیر را درنظر بگیرید:
Accept-Language: fa-IR,fa;q=0.8,en-US;q=0.5,ar-BH;q=0.3
در این حالت اولویت زبان fa-IR برابر 1 و fa برابر 0.8 (fa;q=0.8) است. اولویت دیگر زبانهای تنظیم شده نیز همانطور که نشان داده شده است در مراتب بعدی قرار دارند. در تنظیم نمایش داده شده برای تغییر این تنظیمات در IE میتوان همانند تصویر زیر اقدام کرد:

در تصویر بالا زبان فارسی اولویت بالاتری نسبت به انگلیسی دارد. برای اینکه سیستم g11n دات نت به صورت خودکار از این مقادیر جهت زبان ثرد جاری استفاده کند میتوان از تنظیم زیر در فایل کانفیگ استفاده کرد:
<system.web>
    <globalization enableClientBasedCulture="true" uiCulture="auto" culture="auto"></globalization>
</system.web>
در سمت سرور نیز برای دریافت این مقادیر تنظیم شده در مرورگر کاربر میتوان از کدهای زیر استفاه کرد. مثلا در یک اکشن فیلتر:
var langs = filterContext.HttpContext.Request.UserLanguages;
پراپرتی UserLanguages از کلاس Request حاوی آرایه‌ای از استرینگ است. این آرایه درواقع از Split کردن مقدار Accept-Languages با کاراکتر ',' بدست می‌آید. بنابراین اعضای این آرایه رشته‌ای از نام زبان به همراه پارامتر q مربوطه خواهند بود (مثل "fa;q=0.8").
راه دیگر مدیریت زبانها استفاده از عنوان زبان در مسیر درخواستی صفحات است. مثلا آدرسی شبیه به www.MySite.com/fa/Employees نشان میدهد کاربر درخواست نسخه فارسی از صفحه Employees را دارد. نحوه استفاده از این عناوین و نیز موقعیت فیزیکی این عناوین در مسیر صفحات درخواستی کاملا به سلیقه برنامه نویس و یا کارفرما بستگی دارد. روش کلی بهره برداری از این روش در تمام موارد تقریبا یکسان است.
برای پیاده سازی این روش ابتدا باید یک route جدید در فایل Global.asax.cs اضافه کرد:
routes.MapRoute(
    "Localization", // Route name
    "{lang}/{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
    new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);
دقت کنید که این route باید قبل از تمام routeهای دیگر ثبت شود. سپس باید کلاس پایه کنترلر را به صورت زیر پیاده سازی کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void ExecuteCore()
  {
    var lang = RouteData.Values["lang"];
    if (lang != null && !string.IsNullOrWhiteSpace(lang.ToString()))
    {
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang.ToString());
    }
    base.ExecuteCore();
  }
}
این کار را در یک اکشن فیلتر هم میتوان انجام داد اما با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل داده شد استفاده از اکشن فیلتر برای تعیین زبان جاری کار مناسبی نیست.
نکته: به دلیل آوردن عنوان زبان در مسیر درخواستها باید کتترل دقیقتری بر کلیه مسیرهای موجود داشت!

استفاده از ویوهای جداگانه برای زبانهای مختلف
برای اینکار ابتدا ساختار مناسبی را برای نگهداری از ویوهای مختلف خود درنظر بگیرید. مثلا میتوانید همانند نامگذاری فایلهای Resource از نام زبان یا کالچر به عنوان بخشی از نام فایلهای ویو استفاده کنید و تمام ویوها را در یک مسیر ذخیره کنید. همانند تصویر زیر:

البته اینکار ممکن است به مدیریت این فایلها را کمی مشکل کند چون به مرور زمان تعداد فایلهای ویو در یک فولدر زیاد خواهد شد. روش دیگری که برای نگهداری این ویوها میتوان به کار برد استفاده از فولدرهای جداگانه با عناوین زبانهای موردنظر است. مانند تصویر زیر:

روش دیگری که برای نگهداری و مدیریت بهتر ویوهای زبانهای مختلف از آن استفاده میشود به شکل زیر است:

استفاه از هرکدام از این روشها کاملا به سلیقه و راحتی مدیریت فایلها برای برنامه نویس بستگی دارد. درهر صورت پس از انتخاب یکی از این روشها باید اپلیکشن خود را طوری تنظیم کنیم که با توجه به زبان جاری سیستم، ویوی مربوطه را جهت نمایش انتخاب کند.
مثلا برای روش اول نامگذاری ویوها میتوان از روش دستکاری متد OnActionExecuted در کلاس پایه کنترلر استفاده کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context)
  {
    var view = context.Result as ViewResultBase;
    if (view == null) return; // not a view
    var viewName = view.ViewName;
    view.ViewName = GetGlobalizationViewName(viewName, context);
    base.OnActionExecuted(context);
  }
  private static string GetGlobalizationViewName(string viewName, ControllerContext context)
  {
    var cultureName = Thread.CurrentThread.CurrentUICulture.Name;
    if (cultureName == "en-US") return viewName; // default culture
    if (string.IsNullOrEmpty(viewName))
      return context.RouteData.Values["action"] + "." + cultureName; // "Index.fa"
    int i;
    if ((i = viewName.IndexOf('.')) > 0) // ex: Index.cshtml
      return viewName.Substring(0, i + 1) + cultureName + viewName.Substring(i); // "Index.fa.cshtml"
    return viewName + "." + cultureName; // "Index" ==> "Index.fa"
  }
}
همانطور که قبلا نیز شرح داده شد، چون متد ExecuteCore قبل از OnActionExecuted صدا زده میشود بنابراین از تنظیم درست مقدار کالچر در ثرد جاری اطمینان داریم.
روش دیگری که برای مدیریت انتخاب ویوهای مناسب استفاده از یک ویوانجین شخصی سازی شده است. مثلا برای روش سوم نامگذاری ویوها میتوان از کد زیر استفاده کرد:
public sealed class RazorGlobalizationViewEngine : RazorViewEngine
  {
    protected override IView CreatePartialView(ControllerContext controllerContext, string partialPath)
    {
      return base.CreatePartialView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, partialPath));
    }
    protected override IView CreateView(ControllerContext controllerContext, string viewPath, string masterPath)
    {
      return base.CreateView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, viewPath), masterPath);
    }
    private static string GetGlobalizationViewPath(ControllerContext controllerContext, string viewPath)
    {
      //var controllerName = controllerContext.RouteData.GetRequiredString("controller");
      var request = controllerContext.HttpContext.Request;
      var lang = request.Cookies["MyLanguageCookie"];
      if (lang != null && !string.IsNullOrEmpty(lang.Value) && lang.Value != "en-US")
      {
        var localizedViewPath = Regex.Replace(viewPath, "^~/Views/", string.Format("~/Views/Globalization/{0}/", lang.Value));
        if (File.Exists(request.MapPath(localizedViewPath))) viewPath = localizedViewPath;
      }
      return viewPath;
    }
و برای ثبت این ViewEngine در فایل Global.asax.cs خواهیم داشت:
protected void Application_Start()
{
  ViewEngines.Engines.Clear();
  ViewEngines.Engines.Add(new RazorGlobalizationViewEngine());
}

محتوای یک فایل Resource
ساختار یک فایل resx. به صورت XML استاندارد است. در زیر محتوای یک نمونه فایل Resource با پسوند resx. را مشاهده میکنید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<root>
  <!-- 
    Microsoft ResX Schema ...
    -->
  <xsd:schema id="root" xmlns="" xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" xmlns:msdata="urn:schemas-microsoft-com:xml-msdata">
   ...
  </xsd:schema>
  <resheader name="resmimetype">
    <value>text/microsoft-resx</value>
  </resheader>
  <resheader name="version">
    <value>2.0</value>
  </resheader>
  <resheader name="reader">
    <value>System.Resources.ResXResourceReader, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <resheader name="writer">
    <value>System.Resources.ResXResourceWriter, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <data name="RightToLeft" xml:space="preserve">
    <value>false</value>
    <comment>RightToleft is false in English!</comment>
  </data>
</root>
در قسمت ابتدایی تمام فایلهای resx. که توسط ویژوال استودیو تولید میشود کامنتی طولانی وجود دارد که به صورت خلاصه به شرح محتوا و ساختار یک فایل Resource میپردازد. در ادامه تگ نسبتا طولانی xsd:schema قرار دارد. از این قسمت برای معرفی ساختار داده ای فایلهای XML استفاده میشود. برای آشنایی بیشتر با XSD (یا XML Schema) به اینجا مراجعه کنید. به صورت خلاصه میتوان گفت که XSD برای تعیین ساختار داده‌ها یا تعیین نوع داده ای اطلاعات موجود در یک فایل XML به کار میرود. درواقع تگهای XSD به نوعی فایل XML ما را Strongly Typed میکند. با توجه به اطلاعات این قسمت، فایلهای resx. شامل 4 نوع گره اصلی هستند که عبارتند از: metadata و assembly و data و resheader. در تعریف هر یک از گره‌ها در این قسمت مشخصاتی چون نام زیر گره‌های قابل تعریف در هر گره و نام و نوع خاصیتهای هر یک معرفی شده است.
بخش موردنظر ما در این مطلب قسمت انتهایی این فایلهاست (تگهای resheader و data). همانطور در بالا مشاهده میکنید تگهای reheader شامل تنظیمات مربوط به فایل resx. با ساختاری ساده به صورت name/value است. یکی از این تنظیمات resmimetype فایل resource را معرفی میکند که درواقع مشخص کننده نوع محتوای (Content Type) فایل XML است(^). برای فایلهای resx این مقدار برابر text/microsoft-resx است. تنظیم بعدی نسخه مربوط به فایل resx (یا Microsoft ResX Schema) را نشان میدهد. در حال حاضر نسخه جاری (در VS 2010) برابر 2.0 است. تنظیم بعدی مربوط به کلاسهای reader و writer تعریف شده برای استفاده از این فایلهاست. به نوع این کلاسهای خواننده و نویسنده فایلهای resx. و مکان فیزیکی و فضای نام آنها دقت کنید که در مطالب بعدی از آنها برای ویرایش و بروزرسانی فایلهای resource در زمان اجرا استفاده خواهیم کرد.
در پایان نیز تگهای data که برای نگهداری داده‌ها از آنها استفاده میشود. هر گره data شامل یک خاصیت نام (name) و یک زیرگره مقدار (value) است. البته امکان تعیین یک کامنت در زیرگره comment نیز وجود دارد که اختیاری است. هر گره data مینواند شامل خاصیت type و یا mimetype نیز باشد. خاصیت type مشخص کننده نوعی است که تبدیل text/value را با استفاده از ساختار TypeConverter پشتیبانی میکند. البته اگر در نوع مشخص شده این پشتیبانی وجود نداشته باشد، داده موردنظر پس از سریالایز شدن با فرمت مشخص شده در خاصیت mimetype ذخیره میشود. این mimetype اطلاعات موردنیاز را برای کلاس خواننده این فایلها (ResXResourceReader به صورت پیشفرض) جهت چگونگی بازیابی آبجکت موردنظر فراهم میکند. مشخص کردن این دو خاصیت برای انواع رشته ای نیاز نیست. انواع mimetype قابل استفاده عبارتند از:
- application/x-microsoft.net.object.binary.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Binary.BinaryFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود (راجع به انکدینگ base64 ^ و ^).
- application/x-microsoft.net.object.soap.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Soap.SoapFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
- application/x-microsoft.net.object.bytearray.base64: آبجکت ابتدا باید با استفاده از یک System.ComponentModel.TypeConverter به آرایه ای از بایت سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
نکته: امکان جاسازی کردن (embed) فایلهای resx. در یک اسمبلی یا کامپایل مستقیم آن به یک سَتِلایت اسمبلی (ترجمه مناسبی برای satellite assembly پیدا نکردم، چیزی شبیه به اسمبلی قمری یا وابسته و از این قبیل ...) وجود ندارد. ابتدا باید این فایلهای resx. به فایلهای resources. تبدیل شوند. اینکار با استفاده از ابزار Resource File Generator (نام فایل اجرایی آن resgen.exe است) انجام میشود (^ و ^). سپس میتوان با استفاده از Assembly Linker ستلایت اسمبلی مربوطه را تولید کرد (^). کل این عملیات در ویژوال استودیو با استفاده از ابزار msbuild به صورت خودکار انجام میشود!

نحوه یافتن کلیدهای Resource در بین فایلهای مختلف Resx توسط پرووایدر پیش فرض در دات نت
عملیات ابتدا با بررسی خاصیت CurrentUICulture از ثرد جاری آغاز میشود. سپس با استفاده از عنوان استاندارد کالچر جاری، فایل مناسب Resource یافته میشود. در نهایت بهترین گزینه موجود برای کلید درخواستی از منابع موجود انتخاب میشود. مثلا اگر کالچر جاری fa-IR و کلید درخواستی از کلاس Texts باشد ابتدا جستجو برای یافتن فایل Texts.fa-IR.resx آغاز میشود و اگر فایل موردنظر یا کلید درخواستی در این فایل یافته نشد جستجو در فایل Texts.fa.resx ادامه می‌یابد. اگر باز هم یافته نشد درنهایت این عملیات جستجو در فایل resource اصلی خاتمه می‌یابد و مقدار کلید منبع پیش فرض به عنوان نتیجه برگشت داده میشود. یعنی در تمامی حالات سعی میشود تا دقیقترین و بهترین و نزدیکترین نتیجه انتخاب شود. البته درصورتیکه از یک پرووایدر شخصی سازی شده برای کار خود استفاده میکنید باید چنین الگوریتمی را جهت یافتن کلیدهای منابع خود از فایلهای Resource (یا هرمنبع دیگر مثل دیتابیس یا حتی یک وب سرویس) درنظر بگیرید.

Globalization در کلاینت (javascript g11n)
یکی دیگر از موارد استفاده g11n در برنامه نویسی سمت کلاینت است. با وجود استفاده گسترده از جاوا اسکریپت در برنامه نویسی سمت کلاینت در وب اپلیکیشنها، متاسفانه تا همین اواخر عملا ابزار یا کتابخانه مناسبی برای مدیریت g11n در این زمینه وجود نداشته است. یکی از اولین کتابخانه‌های تولید شده در این زمینه کتابخانه jQuery Globalization است که توسط مایکروسافت توسعه داده شده است (برای آشنایی بیشتر با این کتابخانه به ^ و ^ مراجعه کنید). این کتابخانه بعدا تغییر نام داده و اکنون با عنوان Globalize شناخته میشود. Globalize یک کتابخانه کاملا مستقل است که وابستگی به هیچ کتابخانه دیگر ندارد (یعنی برای استفاده از آن نیازی به jQuery نیست). این کتابخانه حاوی کالچرهای بسیاری است که عملیات مختلفی چون فرمت و parse انواع داده‌ها را نیز در سمت کلاینت مدیریت میکند. همچنین با فراهم کردن منابعی حاوی جفتهای key/culture میتوان از مزایایی مشابه مواردی که در این مطلب بحث شد در سمت کلاینت نیز بهره برد. نشانی این کتابخانه در github اینجا است. با اینکه خود این کتابخانه ابزار کاملی است اما در بین کالچرهای موجود در فایلهای آن متاسفانه پشتیبانی کاملی از زبان فارسی نشده است. ابزار دیگری که برای اینکار وجود دارد پلاگین jquery localize است که برای بحث g11n رشته‌ها پیاده‌سازی بهتر و کاملتری دارد.

در مطالب بعدی به مباحث تغییر مقادیر کلیدهای فایلهای resource در هنگام اجرا با استفاده از روش مستقیم تغییر محتوای فایلها و کامپایل دوباره توسط ابزار msbuild و نیز استفاده از یک ResourceProvider شخصی سازی شده به عنوان یک راه حل بهتر برای اینکار میپردازم.
در تهیه این مطلب از منابع زیر استفاده شده است:

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی
فعال سازی تنظیمات مسیریابی

یکی دیگر از تغییرات عمده‌ی ASP.NET Core با نگارش‌های قبلی آن، نحوه‌ی مدیریت مسیریابی‌های سیستم است. در نگارش‌های قبلی مبتنی بر HTTP Moduleها، مسیریابی‌ها توسط یک HTTP Module مخصوص، با pipeline اصلی ASP.NET یکپارچه شده‌اند و زمانیکه مسیر درخواستی با تنظیمات سیستم تطابق داشته باشد، پردازش کار به HTTP Handler مخصوص ASP.NET MVC منتقل می‌شود:


اما در ASP.NET Core مبتنی بر میان افزارها، زیر ساخت مسیریابی به صورت زیر تغییر کرده‌است:


میان افزار ASP.NET MVC را که در قسمت قبل فعال کردیم، باید بتواند کنترلر و اکشن متد متناظر با URL درخواستی را مشخص کند. این تصمیم گیری نیز بر اساس تنظیماتی به نام Routing انجام می‌شود. در قسمت قبل، حالت ساده و پیش فرض این تنظیمات را مورد استفاده قرار دادیم
 app.UseMvcWithDefaultRoute();
که مطابق سورس ASP.NET Core، معادل است با فراخوانی متد app.UseMvc، با قالب پیش فرضی به صورت زیر:
    public static IApplicationBuilder UseMvcWithDefaultRoute(this IApplicationBuilder app)
    {
      if (app == null)
        throw new ArgumentNullException("app");
      return app.UseMvc((Action<IRouteBuilder>) (routes => routes.MapRoute("default", "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}")));
    }
قالب مشخص شده‌ی در اینجا به ASP.NET MVC می‌گوید که از کدام قسمت‌های URL باید نام کلاس کنترلر (کلاس ویژه‌ای که به کلمه‌ی Controller ختم می‌شود) و نام اکشن متد متناظر با آن‌را انتخاب کند (اکشن متد، متدی است عمومی در آن کلاس).
روش دیگر معرفی این تنظیمات، استفاده از Attribute routing است:
 [Route("[controller]/[action]")]


مسیریابی‌های قراردادی

در قسمت قبل، یک POCO Controller را به صورت ذیل تعریف کردیم و این کنترلر، بدون تعریف هیچ نوع مسیریابی خاصی در دسترس بود:
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  public class HomeController
  {
   public string Index()
   {
    return "Running a POCO controller!";
   }
  }
}
علت کار کردن مسیریابی آن نیز به ذکر متد app.UseMvcWithDefaultRoute در کلاس آغازین برنامه بر می‌گردد و همانطور که عنوان شد، این فراخوانی را می‌توان با فراخوانی واضح‌تر ذیل جایگزین کرد:
app.UseMvc(routes =>
{
  routes.MapRoute(
   name: "default",
   template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
});
پارامتر این متد که جایگزین متد ConfigureRoutes، در نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC شده‌است، از نوع IRouteBuilder می‌باشد.
در این تعاریف، هر کدام از قسمت‌های قرارگرفته‌ی داخل {}، مشخص کننده‌ی قسمتی از URL دریافتی بوده و نام‌های controller و action در اینجا جزو نام‌های از پیش مشخص شده هستند و برای نگاشت اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرند. برای مثال اگر آدرس home/index/ درخواست شد، برنامه به کلاس HomeController و متد عمومی Index آن هدایت می‌شود. همچنین قسمت آخر این پردازش به ?id ختم شده‌است. وجود  ?، به معنای اختیاری بودن این پارامتر است و اگر در URL ذکر شود، به پارامتر id این اکشن متد، نگاشت خواهد شد. مواردی که پس از = ذکر شده‌اند، مقادیر پیش فرض مسیریابی هستند. برای مثال اگر صرفا آدرس home/ درخواست شود، مقدار اکشن متد آن با مقدار پیش فرض index جایگزین خواهد شد و اگر تنها مسیر / درخواست شود، کنترل Home و اکشن متد Index آن پردازش می‌شوند.
در اینجا به هر تعدادی که نیاز است می‌توان متدهای routes.MapRoute را فراخوانی و استفاده کرد؛ اما ترتیب تعریف آن‌ها حائز اهمیت است. هر مسیریابی که در ابتدای لیست اضافه شود، حق تقدم بالاتری خواهد داشت و هر تطابقی با یکی از مسیریابی‌های تعریف شده، در همان سطح سبب خاتمه‌ی پردازش سایر مسیریابی‌ها می‌شود.


استفاده از Attributes برای تعریف مسیریابی‌ها

بجای تعریف قرار دادهای پیش فرض مسیریابی در کلاس آغازین برنامه، می‌توان از ویژگی Route نیز استفاده کرد. هرچند روش تعریف مسیریابی‌های قراردادی، از نگارش‌های آغازین ASP.NET MVC به همراه آن بوده‌اند، اما با زیاد شدن تعداد کنترلرها و مسیریابی‌های سفارشی هر کدام، اینبار با نگاه کردن به یک کنترلر، سریع نمی‌توان تشخیص داد که چه مسیریابی‌های خاصی به آن مرتبط هستند. برای ساده سازی مدیریت برنامه‌های بزرگ و ساده سازی تعاریف مسیریابی‌های خاص آن‌ها، استفاده از ویژگی Route نیز به ASP.NET MVC اضافه شده‌است.
یک مثال: کنترلر About را درنظر بگیرید:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  public class AboutController : Controller
  {
   public ActionResult Hello()
   {
    return Content("Hello from DNT!");
   }
 
   public ActionResult SiteName()
   {
    return Content("DNT");
   }
  }
}
این کلاس و کنترلر، به صورت پیش فرض نیاز به تعریف هیچ نوع مسیریابی جدیدی ندارد. همان مسیریابی پیش فرض ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه، تمام متدهای عمومی آن یا همان اکشن متدهای آن‌را پوشش می‌دهد. برای مثال جهت رسیدن به اکشن متد SiteName آن، می‌توان آدرس /About/SiteName/ را درخواست داد.
اما اگر آدرس /About/ را درخواست دهیم چطور؟ چون در مسیریابی پیش فرض، تعریف {action=Index} را داریم، یعنی هر زمانیکه در URL درخواستی، قسمت action آن ذکر نشد، آن‌را با index جایگزین کن و این کنترلر دارای متد Index نیست. در ادامه اگر بخواهیم متد Hello را تبدیل به متد پیش فرض این کنترلر کنیم، می‌توان با استفاده از ویژگی Route به صورت ذیل عمل کرد:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  [Route("About")]
  public class AboutController : Controller
  {
   [Route("")]
   public ActionResult Hello()
   {
    return Content("Hello from DNT!");
   }
 
   [Route("SiteName")]
   public ActionResult SiteName()
   {
    return Content("DNT");
   }
  }
}
در اینجا با اولین Route تعریف شده، مشخص کرده‌ایم که اگر قسمت اول URL درخواستی معادل about بود، پردازش برنامه باید به این کنترلر هدایت شود. بدیهی است الزامی به یکی بودن نام Route، با نام کنترلر، وجود ندارد. همچنین Route تعریف شده‌ی با رشته‌ی خالی، به معنای مسیریابی پیش فرض است. یعنی اگر آدرس /about/ درخواست داده شد، اکشن متد پیش فرض آن، متد Hello خواهد بود. در این حالت، ذکر Route بعدی برای اکشن متد SiteName الزامی است و اگر این‌کار صورت نگیرد، به استثنای ذیل خواهیم رسید:
 AmbiguousActionException: Multiple actions matched. The following actions matched route data and had all constraints satisfied:

Core1RtmEmptyTest.Controllers.AboutController.Hello (Core1RtmEmptyTest)
Core1RtmEmptyTest.Controllers.AboutController.SiteName (Core1RtmEmptyTest)
که عنوان کرده‌است در این حالت مشخص نیست که اکشن متد پیش فرض، کدام است.

روش بهتر و refactoring friendly آن نیز به صورت ذیل است:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  [Route("[controller]")]
  public class AboutController : Controller
  {
   [Route("")]
   public ActionResult Hello()
   {
    return Content("Hello from DNT!");
   }
 
   [Route("[action]")]
   public ActionResult SiteName()
   {
    return Content("DNT");
   }
  }
}
عموما مرسوم است که نام مسیریابی کنترلر همان نام کنترلر باشد و نام مسیریابی اکشن متد، همان نام اکشن متد مربوطه. به همین جهت می‌توان از توکن‌های ویژه‌ی [controller] و [action] نیز در اینجا استفاده کرد که دقیقا به همان نام کنترلر و اکشن متد متناظر با آن‌ها تفسیر خواهند شد. مزیت این‌کار این است که در صورت تغییر نام متدها یا کنترلرها، دیگر نیازی نیست تا نام‌های تعریف شده‌ی در ویژگی‌های Route را نیز تغییر داد.

یک نکته: در حین تعریف مسیریابی یک کنترلر می‌توان پیشوندهایی را نیز ذکر کرد؛ برای مثال:
 [Route("api/[controller]")]
وجود api در اینجا به این معنا است که از این پس تنها آدرس /api/about/ پردازش خواهد شد و اگر صرفا آدرس /about/ درخواست شود، با خطای 404 و یا یافت نشد، کار خاتمه می‌یابد.


تعریف قیود، برای مسیریابی‌های تعریف شده

فرض کنید به کنترلر About فوق، اکشن متد ذیل را که یک خروجی JSON را بازگشت می‌دهد، اضافه کرده‌ایم:
//[Route("/Users/{userid}")]
[Route("Users/{userid}")]
public IActionResult GetUsers(int userId)
{
    return Json(new { userId = userId });
}
در اینجا تعریف مسیریابی آن با users/ و user معانی کاملا متفاوتی را دارند. اگر مسیریابی Users/{userid}/ را تعریف کنیم، یعنی مسیر ذیل از ریشه‌ی سایت باید درخواست شود: http://localhost:7742/users/1
و اگر مسیریابی Users/{userid} را تعریف کنیم، یعنی این مسیریابی پس از ذکر کنترلر about، به عنوان یک اکشن متد آن مفهوم پیدا می‌کند:
http://localhost:7742/about/users/1
در هر دو حالت، ذکر پارامتر userid الزامی است (چون با ? مشخص نشده‌است)؛ مانند:
[Route("/Users/{userid:int?}")]
در اینجا اگر بخواهیم نوع پارامتر درخواستی را نیز دقیقا مشخص و مقید کنیم، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 [Route("Users/{userid:int}")]
اگر این کار را انجام ندهیم، با درخواست مسیر http://localhost:7742/dnt/about/users/test مقدار صفر به userId ارسال می‌شود (چون پارامتر test عددی نیست). اگر تنظیم فوق را انجام دهیم، کاربر خطای 404 را دریافت می‌کند.

قیودی را که در اینجا می‌توان ذکر کرد به شرح زیر هستند:
• alpha - معادل است با  (a-z, A-Z).
• bool - برای تطابق با مقادیر بولی.
• datetime - برای تطابق با تاریخ میلادی.
• decimal - برای تطابق با ورودی‌های اعشاری.
• double - برای تطابق با اعداد اعشاری 64 بیتی.
• float - برای تطابق با اعداد اعشاری 32 بیتی.
• guid - برای تطابق با GUID ها
• int - برای تطابق با اعداد صحیح 32 بیتی.
• length - برای تعیین طول رشته.
• long - برای تطابق با اعداد صحیح 64 بیتی.
• max - برای ذکر حداکثر مقدار یک عدد صحیح.
• maxlength - جهت ذکر حداکثر طول رشته‌ی مجاز ورودی.
• min - برای ذکر حداقل مقدار یک عدد صحیح.
• minlength - جهت ذکر حداقل طول رشته‌ی مجاز ورودی.
• range - ذکر بازه‌ی اعداد صحیح مجاز.
• regex - ذکر یک عبارت با قاعده جهت مشخص سازی الگوی قابل پذیرش.

برای ترکیب چندین قید مختلف نیز می‌توان از : استفاده کرد:
 [Route("/Users/{userid:int:max(1000):min(10)}")]


ذکر نام Route برای ساده سازی تعریف آدرسی به آن

در حین تعریف یک Route می‌توان نام دلخواهی را نیز به آن انتساب داد (همانند نام default مسیریابی ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه):
 [Route("/Users/{userid:int}", Name="GetUserById")]
مزیت آن این است که اکنون برای اشاره‌ی به این مسیریابی خاص می‌توان از این نام تعریف شده استفاده کرد:
 string uri = Url.Link("GetUserById", new { userid = 1 });
پارامتر اول ذکر شده، نام مسیریابی و پارامتر دوم، پارامترهای مرتبط با این مسیریابی هستند.


مشخص سازی ترتیب پردازش مسیریابی‌ها

ترتیب مسیریابی‌های ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه، همان ترتیب افزوده شدن و ذکر آن‌ها است.
در اینجا می‌توان از خاصیت order نیز استفاده کرد و اعداد کوچکتر، ابتدا پردازش می‌شوند (مقدار پیش فرض آن نیز صفر است):
 [Route("/Users/{userid:int}", Name = "GetUserById", Order = 1)]


امکان تعریف قیود سفارشی

اگر قیودی که تا اینجا ذکر شدند، برای کار شما مناسب نبودند و نیاز بود تا الگوریتم خاصی را جهت محدود سازی دسترسی به یک مسیریابی خاص پیاده سازی کنید، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
using System;
using System.Globalization;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Routing;
 
namespace Core1RtmEmptyTest
{
  public class CustomRouteConstraint : IRouteConstraint
  {
   public bool Match(HttpContext httpContext, IRouter route, string routeKey, RouteValueDictionary values,
    RouteDirection routeDirection)
   {
    object value;
    if (!values.TryGetValue(routeKey, out value) || value == null)
    {
      return false;
    }
 
    long longValue;
    if (value is long)
    {
      longValue = (long)value;
      return longValue != 10;
    }
 
    var valueString = Convert.ToString(value, CultureInfo.InvariantCulture);
    if (long.TryParse(valueString, NumberStyles.Integer,
      CultureInfo.InvariantCulture, out longValue))
    {
      return longValue != 10;
    }
    return false;
   }
  }
}
در اینجا یک کلاس جدید را که اینترفیس IRouteConstraint را پیاده سازی می‌کند تعریف کرده‌ایم:
public class CustomRouteConstraint : IRouteConstraint
سپس در متد match آن بررسی کرده‌ایم که اگر userid=10 بود، خطای 404 صادر شود.
در آخر برای ثبت و معرفی آن باید به متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه مراجعه کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddRouting(options =>options.ConstraintMap.Add("Custom", typeof(CustomRouteConstraint)));
پس از آن، این نام جدید ثبت شده‌ی در اینجا، به نحو ذیل قابل استفاده است:
 [Route("/Users/{userid:int:custom}")]
به این ترتیب userid باید از نوع int بوده و همچنین قید custom را نیز پوشش دهد (یعنی userid=10 نباشد).

یک نکته:  اگر به سورس ASP.NET Core مراجعه کنید ، تمام قیودی را که پیشتر نام بردیم (مانند int، guid و امثال آن) نیز به همین روش تعریف و پیشتر ثبت شده‌اند.


معرفی بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.SpaServices

مسیریابی‌های پیش فرض ASP.NET Core با مسیریابی‌های برنامه‌های SPA مانند AngularJS (و امثال آن) تداخل دارند؛ از این جهت که درخواست‌های رسیده‌ی به سرور، ابتدا به موتور پردازشی ASP.NET وارد می‌شوند و اگر یافت نشدند، کاربر با پیام 404 مواجه خواهد شد و دیگر در اینجا برنامه به مسیریابی خاص مثلا AngularJS 2.0 هدایت نمی‌شود.
برای این موارد مرسوم است که یک fallback route را در انتهای مسیریابی‌های موجود اضافه کنند (به آن catch all هم می‌گویند)
app.UseMvc(routes =>
{
  routes.MapRoute(
   name: "default",
   template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
 
  routes.MapRoute(
   name: "spa-fallback",
   template: "{*url}",
   defaults: new { controller = "Home", action = "Index" });
});
در اینجا هر درخواستی که با مسیریابی default تطابق نداشت، توسط الگوی عمومی {url*} پردازش می‌شود و این پردازش در نهایت سبب راه اندازی برنامه‌ی SPA می‌گردد. اما مشکل اینجا است که برای فایل‌های استاتیک غیرموجود مانند تصاویر، فایل‌های js و css نیز خروجی HTML ایی خواهیم داشت؛ بجای خروجی 404 و یافت نشد.
برای حل این مشکل مایکروسافت بسته‌ای را به نام Microsoft.AspNetCore.SpaServices ارائه داده است.
برای افزودن آن بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.AspNetCore.SpaServices را جستجو کرده و نصب نمائید:


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
       //same as before  
       "Microsoft.AspNetCore.SpaServices": "1.0.0-beta-000007"
 },
پس از بازیابی و نصب آن، اکنون catch all را حذف کرده و با یک سطر routes.MapSpaFallbackRoute ذیل جایگزین کنید:
app.UseMvc(routes =>
{
  routes.MapRoute(
   name: "default",
   template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
 
  routes.MapSpaFallbackRoute("spa-fallback", new { controller = "Home", action = "Index" });
});
و برای یادآوری مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» در AngularJS 2.0، علاوه بر عمومی کردن پوشه‌ی wwwroot توسط UseFileServer نیاز است پوشه‌ی node_modules را هم با تنظیمات ذیل عمومی کرد و در معرض دید عموم قرار داد (جایی که بسته‌های node.js نصب می‌شوند):
// Serve wwwroot as root
app.UseFileServer();
 
// Serve /node_modules as a separate root (for packages that use other npm modules client side)
app.UseFileServer(new FileServerOptions
{
  // Set root of file server
  FileProvider = new PhysicalFileProvider(Path.Combine(Directory.GetCurrentDirectory(), "node_modules")),
  // Only react to requests that match this path
  RequestPath = "/node_modules",
  // Don't expose file system
  EnableDirectoryBrowsing = false
});