مطالب
آشنایی اولیه با gRPC
در مقاله‌ی قبلی بطور کلی با Protocol ‌Buffers آشنا شدیم. در این قسمت با gRPC  آشنا شده و همچنین به پیاده سازی یک سرور و کلاینت، با استفاده از gRPC پرداخته که توسط آن به تبادل اطلاعات با یکدیگر میپردازند. 
gRPC یک فریم ورک مدرن و متن باز با کارآیی بالاست. توسط گوگل پیاده سازی شده و جزء انجمن CNCF میباشد (مثل Docker & Kubernetes) که بر روی سیستم عامل‌های متعددی اجرا میشود. به صورت خیلی کارا میتواند سرویس‌های متعددی را به یکدیگر متصل کرده و همچنین از امکاناتی همچون load balancing, monitoring, tracing, health checking, authentication به صورت خیلی ساده پشتیبانی میکند. بسایر سریع و همچنین Low Latency است. مستقل از یک زبان برنامه نویسی خاص هست و برای streaming بسیار مناسب است و همچنین برای سیستم‌های توزیع شده پیشنهاد میشود و به راحتی قابل توسعه و نگهداری است.
راجع به مزایای gRPC بسیار صحبت کردیم. برای طراحی سرویس‌های متعددی که با یکدیگر در ارتباط هستند، مناسب میباشد. از HTTP/2 به صورت پیشفرض استفاده میکند (راجع به تفاوت HTTP/2 و HTTP1 اینجا  را مطالعه بفرمایید).
شاید بزرگترین مشکلی که در حال حاضر دارد این است که REST را پشتیبانی نمیکند. بدین معنا که شما از طریق browser نمیتوانید یک در خواست را به یک سرور پیاده سازی شده توسط gRPC بصورت مستقیم ارسال کنید. راه حل اول برای حل این مشکل، پیاده سازی یک restful gateway با ابزار دلخواه خود و بقیه سرویس‌ها بعد از آن به هم از طریق gRPC ارتباط برقرا میکنند، یا راه حل بهتر اینکه از grpc-gateway  استفاده شود. ابزاری است که به کمک آن میتوانید سیستم خود را با REST یکپارچه سازی نمایید (هر چند راه‌های دیگری برای وصل شدن از مرورگر به یک سرور gRPC با استفاده از کتابخانه‌های third party میسر شده، اما خارج از موضوع بحث است و مطالعه‌ی بیشتر را به خواننده واگذار میکنم)
قدم اول در پیاده سازی یک سرور/کلاینت با استفاده از gRPC، آشنایی با protocol buffers هست. برای آشنایی، به مقاله‌ی قبلی رجوع فرمایید. تمامی پیاده سازی‌های ما از روی کد‌های تولید شده از تعاریف protocol bufferهایی هست که نوشته‌ایم.
حال فرض کنید میخواهیم یک سرور gRPC را با استفاده از #C نوشته و پیاده سازی نماییم:
۱) قدم اول قطعا نوشتن protobuf می‌باش‍د‍‍. همانطور که در مقاله‌ی قبلی ذکر شده است، به صورت زیر، مدل و همچنین متد‌های لازم را معرفی مینماییم و نام آن را helloworld.proto قرار میدهیم.
syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}
مدل و سرویس‌ها بصورت واضحی نوشته شده‌اند؛ SayHello با ورودی HelloRequest و خروجی HelloReply تعیین شده‌است.
۲) حالا کافی است یک پروژه‌ی Console را ساخته و ابتدا پکیج‌های زیر را نصب نماییم.
Google.Protobuf
grpc
Grpc.Tools
از طریق Grpc.Tools میتوانیم protobuf‌های خود را بصورت خودکار بعد از build تولید نماییم. در csproj آیتم زیر را اضافه کرده و آدرس protobuf را تعیین مینماییم.
<ItemGroup>
      <Protobuf Include="helloworld.proto" />
  </ItemGroup>
حال کافی است کد‌های زیر را جایگزین نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading.Tasks;
using Helloworld;
using Grpc.Core;

namespace ServerGrpc
{
    class GreeterImpl : Greeter.GreeterBase
    {
        public override Task<HelloReply> SayHello(HelloRequest request, ServerCallContext context)
        {
            System.Console.WriteLine("request made!");
            return Task.FromResult(new HelloReply { Message = "Hello " + request.Name });
        }
    }

    class Program
    {
       const int Port = 50051;

        public static void Main(string[] args)
        {
            Server server = new Server
            {
                Services = { Greeter.BindService(new GreeterImpl()) },
                Ports = { new ServerPort("localhost", Port, ServerCredentials.Insecure) }
            };
            server.Start();

            Console.WriteLine("Greeter server listening on port " + Port);
            Console.WriteLine("Press any key to stop the server...");
            Console.ReadKey();

            server.ShutdownAsync().Wait();
        }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، مدل‌ها و سریس‌ها بصورت خودکار تولید شده‌اند (ضمن اینکه میتوانستیم بصورت دستی نیز protobuf را برای زبان دلخواه خود تولید نماییم).
سرور را بر روی پورت مشخصی ایجاد کرده و همچنین سرویس مورد نظرمان را پیاده سازی کرده‌ایم؛ به صورت فوق همه چیز به ساده‌ترین صورت در نظر گرفته شده است.
gRPC به صورت خودکار از پروتکل امن ssl استفاده میکند؛ اما برای راحتی کار ما از آن استفاده نکرده‌ایم.
نکته: فایل‌های generate شده را از طریق آدرس زیر میتوانید پیدا کنید:
obj/Debug/netcoreapp2.2(یا نسخه‌ی دیگری که استفاده میکنید)

حالا بنا داریم یک کلاینت را با یک زبان برنامه نویسی کاملا مجزا نوشته و به سرور grpc متصل شویم. این کلاینت را با زبان Go خواهیم نوشت (بدیهی است می‌توان جای زبان‌های برنامه نویسی کلاینت و سرور را تغییر داد).
نکته: خیلی وارد جزیات زبان Go نمی‌شویم و فقط اشاره‌ای به موارد کلی خواهیم کرد.
ابتدا باید از روی protobuf کد مربوط به Go را تولید نماییم؛ به صورت زیر:
protoc helloworld.proto --go_out=plugins=grpc:.
فرض کنید فایل generate شده در پوشه‌ی proto قرار گرفته به نام "helloworld.pb.go"
یک فایل به نام main.go ساخته و کد‌های زیر را وارد مینماییم.
package main
import (
        "fmt"
        "golang.org/x/net/context"
        "google.golang.org/grpc"
        "gosample/proto"
)
func main() {
    initial()
}

func initial(){
    conn, _ := grpc.Dial("localhost:50051", grpc.WithInsecure())
    defer conn.Close()
    client := helloworld.NewGreeterClient(conn)
    data, _ := client.SayHello(context.Background(), &helloworld.HelloRequest{Name : "Ali"})

    fmt.Println(data)
}

 به سرور به صورت insecure متصل شده ایم؛ آخر برنامه connection را می‌بندیم و SayHello را فراخوانی کرده و جواب را بر روی خروجی نمایش میدهیم.
نکته: gosample اسم پروژه‌ای است که من ساخته‌ام و proto آدرس پوشه‌ای است که فایل تولید شده‌ی grpc داخل آن قرار گرفته‌است؛ بقیه نیز کتابخانه‌های لازم برای کار با grpc میباشد.
نکته: gRPC برای streaming دیتا بسیار مناسب است (هم یکطرفه و همینطور دو طرفه).
نکته: به دلیل سادگی کار با ابزار‌های مختلف، انتخاب خیلی خوبی برای سیستم‌های توزیع شده‌است؛ همانطور که مشاهده کردید به راحتی قابلیت تعامل بین زبان‌های برنامه نویسی متعددی برقرار است.
نکته‌ی آخر: از وارد شدن به موارد ریز اجتناب کرده‌ام و صرفا این مقاله جهت آشنایی و دید کلی نسبت به این موضوع در نظر گرفته شده‌است.
مطالب
Blazor 5x - قسمت دوم - بررسی ساختار اولیه‌ی پروژه‌های Blazor
پس از آشنایی با دو مدل هاستینگ برنامه‌های Blazor در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم ساختار ابتدایی قالب‌های این دو پروژه را بررسی کنیم.


ایجاد پروژه‌های خالی Blazor

در انتهای قسمت قبل، با روش ایجاد پروژه‌های خالی Blazor به کمک NET SDK 5x. آشنا شدیم. به همین جهت دو پوشه‌ی جدید BlazorWasmSample و BlazorServerSample را ایجاد کرده و از طریق خط فرمان و با کمک NET CLI.، در پوشه‌ی اولی دستور dotnet new blazorwasm و در پوشه‌ی دومی دستور dotnet new blazorserver را اجرا می‌کنیم.
البته اجرای این دو دستور، نیاز به اتصال به اینترنت را هم برای بار اول دارند؛ تا فایل‌های مورد نیاز و بسته‌های مرتبط را دریافت و restore کنند. بسته به سرعت اینترنت، حداقل یک ربعی را باید صبر کنید تا دریافت ابتدایی بسته‌های مرتبط به پایان برسد. برای دفعات بعدی، از کش محلی NuGet، برای restore بسته‌های blazor استفاده می‌شود که بسیار سریع است.


بررسی ساختار پروژه‌ی Blazor Server و اجرای آن

پس از اجرای دستور dotnet new blazorserver در یک پوشه‌ی خالی و ایجاد پروژه‌ی ابتدایی آن:


همانطور که مشاهده می‌کنید، ساختار این پروژه، بسیار شبیه به یک پروژه‌ی استاندارد ASP.NET Core از نوع Razor pages است.
- در پوشه‌ی properties آن، فایل launchSettings.json قرار دارد که برای نمونه، شماره پورت اجرایی برنامه را در حالت اجرای توسط دستور dotnet run و یا توسط IIS Express مشخص می‌کند.

- پوشه‌ی wwwroot آن، مخصوص ارائه‌ی فایل‌های ایستا مانند wwwroot\css\bootstrap است. در ابتدای کار، این پوشه به همراه فایل‌های CSS بوت استرپ است. در ادامه اگر نیاز باشد، فایل‌های جاوا اسکریپتی را نیز می‌توان به این قسمت اضافه کرد.

- در پوشه‌ی Data آن، سرویس تامین اطلاعاتی اتفاقی قرار دارد؛ به نام WeatherForecastService که هدف آن، تامین اطلاعات یک جدول نمایشی است که در ادامه در آدرس https://localhost:5001/fetchdata قابل مشاهده است.

- در پوشه‌ی Pages، تمام کامپوننت‌های Razor برنامه قرار می‌گیرند. یکی از مهم‌ترین صفحات آن، فایل Pages\_Host.cshtml است. کار این صفحه‌ی ریشه، افزودن تمام فایل‌های CSS و JS، به برنامه‌است. بنابراین در آینده نیز از همین صفحه برای افزودن فایل‌های CSS و JS استفاده خواهیم کرد. اگر به قسمت body این صفحه دقت کنیم، تگ جدید کامپوننت قابل مشاهده‌است:
<body>
   <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" />
کار آن، رندر کامپوننت App.razor واقع در ریشه‌ی پروژه‌است.
همچنین در همینجا، تگ‌های دیگری نیز قابل مشاهده هستند:
<body>
    <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" />

    <div id="blazor-error-ui">
        <environment include="Staging,Production">
            An error has occurred. This application may no longer respond until reloaded.
        </environment>
        <environment include="Development">
            An unhandled exception has occurred. See browser dev tools for details.
        </environment>
        <a href="" class="reload">Reload</a>
        <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>

    <script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، اتصال برنامه‌ی در حال اجرای در مرورگر blazor server با backend، از طریق یک اتصال دائم SignalR صورت می‌گیرد. اگر در این بین خطای اتصالی رخ دهد، div با id مساوی blazor-error-ui فوق، یکی از پیام‌‌هایی را که مشاهده می‌کنید، بسته به اینکه برنامه در حالت توسعه در حال اجرا است و یا در حالت ارائه‌ی نهایی، نمایش می‌دهد. افزودن مدخل blazor.server.js نیز به همین منظور است. کار آن مدیریت اتصال دائم SignalR، به صورت خودکار است و از این لحاظ نیازی به کدنویسی خاصی از سمت ما ندارد. این اتصال، کار به روز رسانی UI و هدایت رخ‌دادها را به سمت سرور، انجام می‌دهد.

- در پوشه‌ی Shared، یکسری فایل‌های اشتراکی قرار دارند که قرار است در کامپوننت‌های واقع در پوشه‌ی Pages مورد استفاه قرار گیرند. برای نمونه فایل Shared\MainLayout.razor، شبیه به master page برنامه‌های web forms است که قالب کلی سایت را مشخص می‌کند. داخل آن Body@ را مشاهده می‌کنید که به معنای نمایش صفحات دیگر، دقیقا در همین محل است. همچنین در این پوشه فایل Shared\NavMenu.razor نیز قرار دارد که ارجاعی به آن در MainLayout.razor ذکر شده و کار آن نمایش منوی آبی‌رنگ سمت چپ صفحه‌است.

- در پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه، فایل Imports.razor_ قابل مشاهده‌است. مزیت تعریف usingها در اینجا این است که از تکرار آن‌ها در کامپوننت‌های razor ای که در ادامه تهیه خواهیم کرد، جلوگیری می‌کند. هر using تعریف شده‌ی در اینجا، در تمام کامپوننت‌ها، قابل دسترسی است؛ به آن global imports هم گفته می‌شود.

- در پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه، فایل App.razor نیز قابل مشاهده‌است. کار آن تعریف قالب پیش‌فرض برنامه‌است که برای مثال به Shared\MainLayout.razor اشاره می‌کند. همچنین کامپوننت مسیریابی نیز در اینجا ذکر شده‌است:
<Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
    <Found Context="routeData">
        <RouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)" />
    </Found>
    <NotFound>
        <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
            <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
        </LayoutView>
    </NotFound>
</Router>
اگر شخصی مسیر از پیش تعریف شده‌ای را وارد کند، به قسمت Found وارد می‌شود و در غیر اینصورت به قسمت NotFound. در قسمت Found است که از قالب MainLayout برای رندر یک کامپوننت توسط کامپوننت RouteView، استفاده خواهد شد و در قسمت NotFound، فقط پیام «Sorry, there's nothing at this address» به کاربر نمایش داده می‌شود. قالب‌های هر دو نیز قابل تغییر و سفارشی سازی هستند.

- فایل appsettings.json نیز همانند برنامه‌های استاندارد ASP.NET Core در اینجا مشاهده می‌شود.

- فایل Program.cs آن که نقطه‌ی آغازین برنامه‌است و کار فراخوانی Startup.cs را انجام می‌دهد، دقیقا با یک فایل Program.cs برنامه‌ی استاندارد ASP.NET Core یکی است.

- در فایل Startup.cs آن، همانند قبل دو متد تنظیم سرویس‌ها و تنظیم میان‌افزارها قابل مشاهده‌است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddRazorPages();
    services.AddServerSideBlazor();
    services.AddSingleton<WeatherForecastService>();
}
در ConfigureServices آن، سرویس‌های صفحات razor و ServerSideBlazor اضافه شده‌اند. همچنین سرویس نمونه‌ی WeatherForecastService نیز در اینجا ثبت شده‌است.
قسمت‌های جدید متد Configure آن، ثبت مسیریابی توکار BlazorHub است که مرتبط است با اتصال دائم SignalR برنامه و اگر مسیری پیدا نشد، به Host_ هدایت می‌شود:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
{
    // ...

    app.UseEndpoints(endpoints =>
    {
       endpoints.MapBlazorHub();
       endpoints.MapFallbackToPage("/_Host");
    });
}
در ادامه در همان پوشه، دستور dotnet run را اجرا می‌کنیم تا پروژه، کامپایل و همچنین وب سرور آن نیز اجرا شده و برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


که به همراه 13 درخواست و نزدیک به 600 KB دریافت اطلاعات از سمت سرور است.

این برنامه‌ی نمونه، به همراه سه صفحه‌ی نمایش Home، نمایش یک شمارشگر و نمایش اطلاعاتی از پیش آماده شده‌است. اگر صفحه‌ی شمارشگر آن‌را باز کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی آن، هرچند مقدار current count افزایش می‌یابد، اما شاهد post-back متداولی به سمت سرور نیستیم و این صفحه بسیار شبیه به صفحات برنامه‌های SPA (تک صفحه‌ای وب) به نظر می‌رسد:


همانطور که عنوان شد، مدخل blazor.server.js فایل Pages\_Host.cshtml، کار به روز رسانی UI و هدایت رخ‌دادها را به سمت سرور به صورت خودکار انجام می‌دهد. به همین جهت است که post-back ای را مشاهده نمی‌کنیم و برنامه، شبیه به یک برنامه‌ی SPA به نظر می‌رسد؛ هر چند تمام رندرهای آن سمت سرور انجام می‌شوند و توسط SignalR به سمت کلاینت بازگشت داده خواهند شد.
برای نمونه اگر بر روی دکمه‌ی شمارشگر کلیک کنیم، در برگه‌ی network مرورگر، هیچ اثری از آن مشاهده نمی‌شود (هیچ رفت و برگشتی را مشاهده نمی‌کنیم). علت اینجا است که اطلاعات متناظر با این کلیک، از طریق web socket باز شده‌ی توسط SignalR، به سمت سرور ارسال شده و نتیجه‌ی واکنش به این کلیک‌ها و رندر HTML نهایی سمت سرور آن، از همین طریق به سمت کلاینت بازگشت داده می‌شود.


بررسی ساختار پروژه‌ی Blazor WASM و اجرای آن

پس از اجرای دستور dotnet new blazorwasm در یک پوشه‌ی خالی و ایجاد پروژه‌ی ابتدایی آن:


همان صفحات پروژه‌ی خالی Blazor Server در اینجا نیز قابل مشاهده هستند. این برنامه‌ی نمونه، به همراه سه صفحه‌ی نمایش Home، نمایش یک شمارشگر و نمایش اطلاعاتی از پیش آماده شده‌است. صفحات و کامپوننت‌های پوشه‌های Pages و Shared نیز دقیقا همانند پروژه‌ی Blazor Server قابل مشاهده هستند. مفاهیمی مانند فایل‌های Imports.razor_ و App.razor نیز مانند قبل هستند.

البته در اینجا فایل Startup ای مشاهده نمی‌شود و تمام تنظیمات آغازین برنامه، داخل فایل Program.cs انجام خواهند شد:
namespace BlazorWasmSample
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            builder.RootComponents.Add<App>("#app");

            builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });

            await builder.Build().RunAsync();
        }
    }
}
در اینجا ابتدا کامپوننت App.razor را به برنامه معرفی می‌کند که ساختار آن با نمونه‌ی مشابه Blazor Server دقیقا یکی است. سپس سرویسی را برای دسترسی به HttpClient، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌کند. هدف از آن، دسترسی ساده‌تر به endpoint‌های یک ASP.NET Core Web API است. از این جهت که در یک برنامه‌ی سمت کلاینت، دیگر دسترسی مستقیمی به سرویس‌های سمت سرور را نداریم و برای کار با آن‌ها همانند سایر برنامه‌های SPA که از Ajax استفاده می‌کنند، در اینجا از HttpClient برای کار با Web API‌های مختلف استفاده می‌شود.

تفاوت ساختاری دیگر این پروژه‌ی WASM، با نمونه‌ی Blazor Server، ساختار پوشه‌ی wwwroot آن است:


که به همراه فایل جدید نمونه‌ی wwwroot\sample-data\weather.json است؛ بجای سرویس متناظر سمت سرور آن در برنامه‌ی blazor server. همچنین فایل جدید wwwroot\index.html نیز قابل مشاهده‌است و محتوای تگ body آن به صورت زیر است:
<body>
    <div id="app">Loading...</div>

    <div id="blazor-error-ui">
        An unhandled error has occurred.
        <a href="" class="reload">Reload</a>
        <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>
    <script src="_framework/blazor.webassembly.js"></script>
</body>
- چون این برنامه، یک برنامه‌ی سمت کلاینت است، اینبار بجای فایل Host_ سمت سرور، فایل index.html سمت کلاینت را برای ارائه‌ی آغازین برنامه داریم که وابستگی به دات نت ندارد و توسط مرورگر قابل درک است.
- در ابتدای بارگذاری برنامه، یک loading نمایش داده می‌شود که در اینجا نحوه‌ی تعریف آن مشخص است. همچنین اگر خطایی رخ دهد نیز توسط div ای با id مساوی blazor-error-ui اطلاع رسانی می‌شود.
- مدخل blazor.webassembly.js در اینجا، کار دریافت وب اسمبلی و فایل‌های NET runtime. را انجام می‌دهد؛ برخلاف برنامه‌های Blazor Server که توسط فایل blazor.server.js، یک ارتباط دائم SignalR را با سرور برقرار می‌کردند تا کدهای رندر شده‌ی سمت سرور را دریافت و نمایش دهند و یا اطلاعاتی را به سمت سرور ارسال کنند: برای مثال بر روی دکمه‌ای کلیک شده‌است، اطلاعات مربوطه را در سمت سرور پردازش کن و نتیجه‌ی نهایی رندر شده را بازگشت بده. اما در اینجا همه چیز داخل مرورگر اجرا می‌شود و برای این نوع اعمال، رفت و برگشتی به سمت سرور صورت نمی‌گیرد. به همین جهت تمام کدهای #C ما به سمت کلاینت ارسال شده و داخل مرورگر به کمک فناوری وب اسمبلی، اجرا می‌شوند. در اینجا از لحاظ ارسال تمام کدهای مرتبط با UI برنامه‌ی سمت کلاینت به مرورگر کاربر، تفاوتی با فریم‌ورک‌هایی مانند Angular و یا React نیست و آن‌ها هم تمام کدهای UI برنامه را کامپایل کرده و یکجا ارسال می‌کنند.

در ادامه در همان پوشه، دستور dotnet run را اجرا می‌کنیم تا پروژه کامپایل و همچنین وب سرور آن نیز اجرا شده و برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


که به همراه 205 درخواست و نزدیک به 9.6 MB دریافت اطلاعات از سمت سرور است. البته اگر همین صفحه را refresh کنیم، دیگر شاهد دریافت مجدد فایل‌های DLL مربوط به NET Runtime. نخواهیم بود و اینبار از کش مرورگر خوانده می‌شوند:


در این برنامه‌ی سمت کلاینت، ابتدا تمام فایل‌های NET Runtime. و وب اسمبلی دریافت شده و سپس اجرای تغییرات UI، در همین سمت و بدون نیاز به اتصال دائم SignalR ای به سمت سرور، پردازش و نمایش داده می‌شوند. به همین جهت زمانیکه بر روی دکمه‌ی شمارشگر آن کلیک می‌کنیم، اتفاقی در برگه‌ی network مرورگر ثبت نمی‌شود و رفت و برگشتی به سمت سرور صورت نمی‌گیرد.

عدم وجود اتصال SignalR، مزیت امکان اجرای آفلاین برنامه‌ی WASM را نیز میسر می‌کند. برای مثال یکبار دیگر همان برنامه‌ی Blazor Server را به کمک دستور dotnet run اجرا کنید. سپس آن‌را در مرورگر در آدرس https://localhost:5001 باز کنید. اکنون پنجره‌ی کنسولی که dotnet run را اجرا کرده، خاتمه دهید (قسمت اجرای سمت سرور آن‌را ببندید).


بلافاصله تصویر «سعی در اتصال مجدد» فوق را مشاهده خواهیم کرد که به دلیل قطع اتصال SignalR رخ داده‌است. یعنی یک برنامه‌ی Blazor Server، بدون این اتصال دائم، قادر به ادامه‌ی فعالیت نیست. اما چنین محدودیتی با برنامه‌های Blazor WASM وجود ندارد.
البته بدیهی است اگر یک Web API سمت سرور برای ارائه‌ی اطلاعاتی به برنامه‌ی WASM نیاز باشد، API سمت سرور برنامه نیز باید جهت کار و نمایش اطلاعات در سمت کلاینت در دسترس باشد؛ وگرنه قسمت‌های متناظر با آن، قادر به نمایش و یا ثبت اطلاعات نخواهند بود.
مطالب
مقایسه بین Proxy و ChannelFactory در WCF
برای ساخت یک WCF Client یا دسترسی به یک سرویس WCF دو راه وجود دارد.
  • استفاده از WCF Proxy
  • استفاده از ChannelFactory

قصد دارم طی یک مقایسه کوتاه این دو روش را بررسی کنیم:

WCF Proxy:

Proxy در واقع یک کلاس CLR است که به عنوان نماینده یک اینترفیس که از نوع  Service Contract است مورد استفاده قرار می‌گیرد. یا به زبان ساده تر، یک Proxy در واقع نماینده Service Contract ای که سمت سرور پیاده سازی شده است در سمت کلاینت خواهد بود. Proxy تمام متد یا Operation Contract‌های سمت سرور را داراست به همراه یک سری متد‌ها و خواص دیگر برای مدیریت چرخه طول عمر سرویس،  هم چنین اطلاعات مربوط به وضعیت سرویس و نحوه اتصال آن به سرور. ساخت Proxy به دو روش امکان پذیر است:

  • با استفاده از امکانات AddServiceReference موجود در Visual Studio. کافیست از پنجره معروف زیر با استفاده از یک URL سرویس مورد نظر را به پروژه سمت کلاینت خود اضافه نمایید

همچنین  می‌توانید از قسمت Advanced نیز برای تنظیمات خاص مورد نظر خود(مثل تولید کد برای متد‌های Async یا تعیین نوع Collection‌ها در هنگام انتقال داده و ...) استفاده نمایید.

  • با استفاده از SvcUtil.exe . کاربرد svcutil.exe در موارد Metadata Export، Service Validtation، XmlSerialization Type Generator و Metadata Download و ... خلاصه می‌شود. با استفاده از Vs.Net Command Promptو svcutil می‌توان به سرویس مورد نظر دسترسی داشت.مثال
    svcutil.exe /language:vb /out:generatedProxy.vb /config:app.config http://localhost:8000/ServiceModelSamples/service

ChannelFactory:

ChannelFactory یک کلاس تعبیه شده در دات نت می‌باشد که به وسیله یک اینترفیس که به عنوان تعاریف سرویس سمت سرور است یک نمونه از سرویس مورد نظر را برای ما خواهد ساخت. اما به خاظر داشته باشید از این روش زمانی می‌توان استفاده کرد که دسترسی کامل به سمت سرور و کلاینت داشته باشید.

برای آشنایی با نحوه پیاده سازی به این روش نیز می‌توانید از این مقاله کمک بگیرید.

مثال:

public static TChannel CreateChannel()
        {
            IBookService service;

            var endPointAddress = new EndpointAddress( "http://localhost:7000/service.svc" );

            var httpBinding = new BasicHttpBinding();
            
            ChannelFactory<TChannel> factory = new ChannelFactory<TChannel>( httpBinding, endPointAddress );

            instance= factory.CreateChannel();

            return instance;
        }
همان طور که مشاهده می‌کنید در این روش نیاز به یک EndpointAddress به همراه یک نمونه از نوع Binding مورد نظر دارید. نوع این Binding حتما باید با نوع نمونه ساخته شده در سمت سرور که برای هاست کردن سرویس‌ها مورد استفاده قرار گرفته است یکی باشد. این نوع‌ها می‌تواند شامل NetTcpBidning ،WShttpBinding  BasicHttpBinding ،WSDualHttpBinding، MSMQ Binding و البته چند نوع دیگر نیز باشد.
در نتیجه برای ساخت یک سرویس به روش ChannelFactory باید مراحل زیر را طی نمایید:
  • یک نمونه از WCF Binding بسازید
  • یک نمونه از کلاس EndPointAddress به همراه آدرس سرویس مورد نظر در سمت سرور بسازید(البته می‌توان این مرحله را نادیده گرفت و آدرس سرویس را مستقیما به نمونه ChannelFactory به عنوان پارامتر پاس داد)
  • یک نمونه از کلاس ChannelFactory یا استفاده از EndPointAddress بسازید
  • با استفاده از ChannelFactory یک نمونه از Channel مورد نظر را فراخوانی نمایید(فراخوانی متد CreateChannel)

تفاوت‌های دو روش

Proxy
 ChannelFactory
فقط نیاز به یک URL برای ساخت سرویس مورد نظر دارد. بقیه مراحل توسط ابزار‌های مرتبط انجام خواهد شد  
 شما نیاز به دسترسی مستقیم به اسمبلی حاوی Service Contract پروژه خود دارید.
 استفاده از این روش بسیار آسان و ساده است
 پیاده سازی آن پیچیدگی بیشتر دارد
فهم مفاهیم این روش بسیار راحت است
نیاز به دانش اولیه از مفاهیم WCF برای پیاده سازی دارد
 زمانی که میزان تغییرات در کلاس‌های مدل و Entity‌ها زیاد باشد این روش بسیار موثر است.(مدیریت تغییرات در WCF)
 زمانی که اطمینان دارید که مدل و entity‌ها پروژه زیاد تغییر نخواهند کرد و از طرفی نیاز به کد نویسی کمتر در سمت کلاینت دارید، این روش موثرتر خواهد بود
 فقط به اینترفیس هایی که دارای ServiceContractAttribute هستند دسترسی خواهیم داشت.
به تمام اینترفیس‌های تعریف شده در بخش  Contracts دسترسی داریم.
 فقط به متد‌های که دارای OperationContractAttribute هستند دسترسی خواهیم داشت.    به تمام متد‌های عمومی سرویس دسترسی داریم.  

آیا می‌توان از روش AddServiceReference تعبیه شده در Vs.Net، برای ساخت ChannelFactory استفاده کرد؟

بله! کافیست هنگام ساخت سرویس، در پنجره AddServiceReference از قسمت Advanced وارد برگه تنظیمات شوید. سپس تیک مربوط به قسمت های  Reused Type in referenced assemblies  و Reused Types in specified referenced assemblies را بزنید. بعد از لیست پایین، اسمبلی‌های مربوط به Domain Model و هم چنین Contract‌های سمت سرور را انتخاب نمایید. در این حالت شما از روش Channel Factory برای ساخت سرویس WCF استفاده کرده اید.

مطالب
کوئری نویسی در EF Core - قسمت ششم - کار با تاریخ و زمان
در کوئری‌های قسمت‌های قبل نیز تعدادی از آن‌ها بر اساس فیلتر اطلاعات یک روز خاص، گروه بندی اطلاعات بر اساس ماه‌ها و یا گروه بندی اطلاعات بر اساس روزها، بدون درنظر گرفتن قسمت زمان تاریخ، تهیه شدند. در این قسمت مثال‌های دیگری را از این دست بررسی می‌کنیم.


مثال 1: تعداد روزهای هر ماه سال 2012 را محاسبه کنید.

ستون‌های این گزارش باید از سه مقدار عددی Year, Month, DaysInMonth تشکیل شوند.
var items = context.Bookings
                    .Where(booking => booking.StartTime.Year == 2012)
                    .Select(booking => new
                    {
                        booking.StartTime.Year,
                        booking.StartTime.Month,
                        DaysInMonth = EF.Functions.DateDiffDay(
                                        booking.StartTime.Date.AddDays(1 - booking.StartTime.Date.Day),
                                        booking.StartTime.Date.AddDays(1 - booking.StartTime.Date.Day).AddMonths(1)
                                        )
                    })
                    .Distinct()
                    .OrderBy(r => r.Year)
                        .ThenBy(r => r.Month)
                    .ToList();
در این گزارش تعداد ماه‌ها را به تعداد ماه‌های موجود در جدول Bookings محدود کرده‌ایم.
سپس این نکات در مورد کار با تاریخ و زمان در اینجا قابل مشاهده هستند:
1) خاصیت StartTime.Year به DATEPART(year, [b].[StartTime]) ترجمه می‌شود.
2) خاصیت StartTime.Month به DATEPART(month, [b].[StartTime]) ترجمه می‌شود.
3) برای یافتن عدد اختلاف تعداد روز بین دو تاریخ، می‌توان از تابع کمکی استاندارد EF.Functions.DateDiffDay استفاده کرد که در نهایت به DATEDIFF ترجمه خواهد شد.
4) اگر می‌خواهید از قسمت زمان یک تاریخ صرفنظر کنید، از خاصیت Date آن مانند StartTime.Date استفاده کنید که به CONVERT(date, [b].[StartTime]) ترجمه می‌شود.
5) امکان استفاده‌ی از متدهای استانداردی مانند AddDays و AddMonths در کوئر‌های LINQ to Entities وجود دارد که به تابع DATEADD ترجمه می‌شوند.



مثال 2: لیست زمان شروع و پایان آخرین 10 مورد از رزروها را تهیه کنید.

var items = context.Bookings
                    .Select(x => new { x.StartTime, EndTime = x.StartTime.AddMinutes(x.Slots * 30) })
                    .OrderByDescending(x => x.EndTime)
                        .ThenByDescending(x => x.StartTime)
                    .Take(10)
                    .ToList();
زمان پایان هر رزرو با فرمول start time + (30 minutes * slots) محاسبه می‌شود. به همین جهت StartTime.AddMinutes را در اینجا مشاهده می‌کنید و برای یافتن آخرین 10 مورد نیاز است اطلاعات را به صورت نزولی مرتب کرد و سپس از متد Take استفاده نمود.



مثال 3: لیست تعداد رزروهای هر ماه موجود را تهیه کنید.

var items = context.Bookings
                    .GroupBy(x => new { x.StartTime.Year, x.StartTime.Month })
                    .Select(x => new
                    {
                        x.Key.Year,
                        x.Key.Month,
                        Count = x.Count()
                    })
                    .OrderBy(x => x.Year)
                        .ThenBy(x => x.Month)
                    .ToList();
برای اینکار می‌توان اطلاعات Bookings را بر اساس سال و ماه، گروه بندی کرد و سپس تعداد ردیف‌های هر گروه را محاسبه نمود.



مثال 4: در هر ماه، چند درصد از امکانات موجود مورد استفاده قرار گرفته‌اند؟

زمان شروع به کار، 8 صبح و زمان خاتمه‌ی کار 8:30 شب است. بنابراین یک روز کاری از 25 slot نیم ساعته تشکیل می‌شود. هر ماه را هم می‌توانید کامل درنظر بگیرید و مهم نیست که در این بین تعطیلی وجود دارد. بنابراین فرمول محاسبه‌ی درصد استفاده‌ی از امکانات موجود به صورت زیر است که نیاز است نتیجه‌ی حاصل نیز round شود:
Round(100 * Sum(Slots) / (decimal)(25 * DaysInMonth), 1)
بنابراین مشکل‌ترین قسمت این کوئری، محاسبه‌ی DaysInMonth است که در مثال 1 این قسمت آن‌را بررسی کردیم:
var items = context.Bookings
                    .Select(booking => new
                    {
                        booking.Facility.Name,
                        booking.StartTime.Year,
                        booking.StartTime.Month,
                        booking.Slots,
                        DaysInMonth = EF.Functions.DateDiffDay(
                                        booking.StartTime.Date.AddDays(1 - booking.StartTime.Date.Day),
                                        booking.StartTime.Date.AddDays(1 - booking.StartTime.Date.Day).AddMonths(1)
                                        )
                    })
                    .GroupBy(b => new { b.Name, b.Year, b.Month, b.DaysInMonth })
                    .Select(g => new
                    {
                        g.Key.Name,
                        g.Key.Year,
                        g.Key.Month,
                        Utilization = SqlDbFunctionsExtensions.SqlRound(
                                100 * g.Sum(b => b.Slots) / (decimal)(25 * g.Key.DaysInMonth),
                                1)
                    })
                    .OrderBy(r => r.Name)
                        .ThenBy(r => r.Year)
                            .ThenBy(r => r.Month)
                    .ToList();
در اینجا در ابتدا با استفاده از روش مثال 1، مقدار DaysInMonthهای موجود محاسبه شده‌اند. سپس چون می‌خواهیم جمع Slots را محاسبه کنیم، نیاز است اطلاعات هر امکانی را در یک سال و ماه خاص، گروه بندی کرد.
در این کوئری، از متد SqlDbFunctionsExtensions.SqlRound نیز استفاده شده‌است. روش تعریف این نوع متدها را در مطلب «امکان تعریف توابع خاص بانک‌های اطلاعاتی در EF Core» پیشتر بررسی کرده‌ایم که برای مثال در اینجا چنین شکلی را پیدا می‌کند:
namespace EFCorePgExercises.Utils
{
    public static class SqlDbFunctionsExtensions
    {
        public static decimal SqlRound(decimal value, int precision)
            => throw new InvalidOperationException($"{nameof(SqlRound)} method cannot be called from the client side.");

        private static readonly MethodInfo _sqlRoundMethodInfo = typeof(SqlDbFunctionsExtensions)
            .GetRuntimeMethod(
                nameof(SqlDbFunctionsExtensions.SqlRound),
                new[] { typeof(decimal), typeof(int) }
            );

        public static void AddCustomSqlFunctions(this ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.HasDbFunction(_sqlRoundMethodInfo)
                .HasTranslation(args =>
                {
                    return SqlFunctionExpression.Create("ROUND",
                        args,
                        _sqlRoundMethodInfo.ReturnType,
                        typeMapping: null);
                });
        }
    }
}
پس از آن فقط کافی است متد AddCustomSqlFunctions را به Context برنامه معرفی کنیم:
namespace EFCorePgExercises.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
         // ...

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
         // ...
            modelBuilder.AddCustomSqlFunctions();
         // ...
        }
    }
}



کدهای کامل این قسمت را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
کوئری های پیشرفته، Error Handling و Data Loader در GraphQL
در قسمت قبل یادگرفتیم که چگونه GraphQL را با ASP.NET Core یکپارچه کنیم و اولین GraphQL query را ایجاد و داده‌ها را از سرور بازیابی کردیم. البته ما به این query ‌های ساده بسنده نخواهیم کرد. در این قسمت می‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه query ‌های پیشرفته‌ی GraphQL را بنویسیم و در زمان انجام این کار، نمایش دهیم که چگونه خطا‌ها را  مدیریت کنیم و علاوه بر این با queries, aliases, arguments, fragments نیز کار خواهیم کرد.

Creating Complex Types for GraphQL Queries 
اگر نگاهی به owners و query (در پایان قسمت قبل)  بیندازیم، متوجه خواهیم شد که یک لیست از خصوصیات مدل Owner که در OwnerType معرفی شده‌اند، نسبت به کوئری برگشت داده می‌شود. OwnerType شامل فیلد‌های Id , Name  و Address می‌باشد. یک Owner می‌تواند چندین account مرتبط با خود را داشته باشد. هدف این است که در owners ،query لیست account ‌های مربوط به هر owner را بازگشت دهیم. 
قبل از اضافه کردن فیلد Accounts در کلاس OwnerType نیاز است کلاس AccountType را ایجاد کنیم. در ادامه یک کلاس را به نام AccountType در پوشه GraphQLTypes ایجاد می‌کنیم. 
public class AccountType : ObjectGraphType<Account>
{
    public AccountType()
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the account object.");
        Field(x => x.Description).Description("Description property from the account object.");
        Field(x => x.OwnerId, type: typeof(IdGraphType)).Description("OwnerId property from the account object.");
    }
}

 همانطور که مشخص است، خصوصیت Type را از کلاس Account، معرفی نکرده‌ایم (در ادامه اینکار را انجام خواهیم داد). در ادامه، واسط IAccountRepository و کلاس AccountRepository را باز کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم: 
public interface IAccountRepository
{
    IEnumerable<Account> GetAllAccountsPerOwner(Guid ownerId);
}

public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public AccountRepository(ApplicationContext context)
    {
       _context = context;
    }
 
    public IEnumerable<Account> GetAllAccountsPerOwner(Guid ownerId) => _context.Accounts
        .Where(a => a.OwnerId.Equals(ownerId))
        .ToList();
}

اکنون می‌توان لیست account‌ها را به نتیجه owners ، query اضافه کنیم. پس کلاس OwnerType را باز کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType(IAccountRepository repository)
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the owner object.");
        Field(x => x.Name).Description("Name property from the owner object.");
        Field(x => x.Address).Description("Address property from the owner object.");
        Field<ListGraphType<AccountType>>(
            "accounts",
            resolve: context => repository.GetAllAccountsPerOwner(context.Source.Id)
        );
    }
}

چیز خاصی در اینجا وجود ندارد که ما تا کنون ندیده باشیم. به همان روش که یک فیلد را در کلاس AppQuery  ایجاد کردیم، یک فیلد را با نام  accounts در کلاس OwnerType ایجاد می‌کنیم. همچنین متد GetAllAccountsPerOwner نیاز به پارامتر id را دارد و این پارامتر را از طریق context.Source.Id فراهم می‌کنیم. زیرا context شامل خصوصیت Source است که در این حالت مشخص نوع Owner می‌باشد.

اکنون پروژه را اجرا کنید و به آدرس زیر بروید:
https://localhost:5001/ui/playground
سپس owners ، query را در UI.Playground به صورت زیر اجرا کنید که نتیجه آن علاوه بر owner‌ها، لیست account ‌های مربوط به هر owner هم می‌باشد:  
{
  owners{
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      ownerId
    }
  }
}

Adding Enumerations in GraphQL Queries 
در کلاس AccountType  فیلد Type را اضافه نکرده‌ایم و این کار را عمدا انجام داده‌ایم. اکنون زمان انجام این کار می‌باشد. برای اضافه کردن گونه شمارشی به کلاس AccountType نیاز است تا در ابتدا یک کلاس تعریف شود که نسبت به type ‌های معمول در GraphQL متفاوت است. یک کلاس را به نام AccountTypeEnumType  در پوشه GraphQLTypes  ایجاد کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:  
public class AccountTypeEnumType : EnumerationGraphType<TypeOfAccount>
{
    public AccountTypeEnumType()
    {
        Name = "Type";
        Description = "Enumeration for the account type object.";
    }
}

کلاس AccountTypeEnumType باید از نوع جنریک کلاس EnumerationGraphType ارث بری کند و پارامتر جنریک آن، یک گونه شمارشی را دریافت می‌کند (که در قسمت قبل آن را ایجاد کردیم؛ TypeOfAccount).  همچنین مقدار خصوصیت Name نیز باید همان نام خصوصیت گونه شمارشی در کلاس Account باشد (نام آن در کلاس Account مساوی Type می‌باشد). سپس گونه شمارشی را در کلاس AccountType به صورت زیر اضافه می‌کنیم:
public class AccountType : ObjectGraphType<Account>
{
    public AccountType()
    {
        ...
        Field<AccountTypeEnumType>("Type", "Enumeration for the account type object.");
    }
}

اکنون پروژه را اجرا کنید و سپس owners ، query را در UI.Playground به صورت زیر اجرا کنید:
{
  owners{
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type,
      ownerId
    }
  }
}
که نتیجه آن اضافه شدن type  به هر account می‌باشد:


Implementing a Cache in the GraphQL Queries with Data Loader  
دیدم که query، نتیجه دلخواهی را برای ما بازگشت می‌دهد؛ اما این query هنوز به اندازه کافی بهینه نشده‌است. مشکل چیست؟
query  ایجاد شده به حالتی کار می‌کند که در ابتدا همه owner ‌ها را بازیابی می‌کند. سپس به ازای هر owner، یک Sql Query  را به سمت بانک اطلاعاتی ارسال می‌کند تا Account ‌های مربوط به آن Owner را بازگشت دهد که می‌توان log  آن را در Terminal مربوط به VS Code مشاهده کرد.
 


البته زمانیکه چند موجودیت owner را داشته باشیم، این مورد یک مشکل نمی‌باشد؛ ولی وقتی تعداد موجودیت‌ها زیاد باشد چطور؟
 owners ، query را می‌توان با استفاده از DataLoader که توسط GraphQL فراهم شده‌است، بهینه سازی کرد. جهت انجام اینکار در ابتدا واسط IAccountRepository و کلاس AccountRepository را همانند زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IAccountRepository
{
    ...
    Task<ILookup<Guid, Account>> GetAccountsByOwnerIds(IEnumerable<Guid> ownerIds);
}
public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    ...
    public async Task<ILookup<Guid, Account>> GetAccountsByOwnerIds(IEnumerable<Guid> ownerIds)
    {
        var accounts = await _context.Accounts.Where(a => ownerIds.Contains(a.OwnerId)).ToListAsync();
        return accounts.ToLookup(x => x.OwnerId);
    }
}

 نیاز است که یک متد داشته باشیم که <<Task<ILookup<TKey, T  را برگشت می‌دهد؛ زیرا DataLoader نیازمند یک متد با نوع برگشتی که در امضایش عنوان شده است می‌باشد .
در ادامه کلاس OwnerType را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType(IAccountRepository repository, IDataLoaderContextAccessor dataLoader)
    {
       ...
        Field<ListGraphType<AccountType>>(
            "accounts",
            resolve: context =>
            {
                var loader = dataLoader.Context.GetOrAddCollectionBatchLoader<Guid, Account>("GetAccountsByOwnerIds", repository.GetAccountsByOwnerIds);
                return loader.LoadAsync(context.Source.Id);
            });
    }
}

در کلاس OwnerType، واسط IDataLoaderContextAccessor را در سازنده کلاس تزریق می‌کنیم و سپس متد Context.GetOrAddCollectionBatchLoader را فراخوانی می‌کنیم که در پارامتر اول آن، یک کلید و در پارامتر دوم آن، متد GetAccountsByOwnerIds را از IAccountRepository معرفی می‌کنیم.
سپس باید DataLoader را در متد ConfigureServices موجود در کلاس Startup ثبت کنیم. در ادامه services.AddGraphQL را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم: 
services.AddGraphQL(o => { o.ExposeExceptions = false; })
        .AddGraphTypes(ServiceLifetime.Scoped)
        .AddDataLoader(); 
اکنون پروژه را با دستور زیر اجرا کنید و سپس query قبلی را در UI.Playground اجرا کنید.
 اگر log  موجود در Terminal مربوط به  VS Code را مشاهده کنید، متوجه خواهید شد که در این حالت یک query برای تمام owner ‌ها و یک query برای تمام account ‌ها داریم.


Using Arguments in Queries and Handling Errors 
تا کنون ما  یک query را اجرا می‌کردیم که نتیجه آن بازیابی تمام owner ‌ها به همراه تمام account ‌های مربوط به هر owner بود. اکنون می‌خواهیم  براساس id، یک owner  مشخص را بازیابی کنیم. برای انجام این کار نیاز است که یک آرگومان را در query شامل کنیم.
در ابتدا واسط IOwnerRepository و کلاس OwnerRepository را همانند زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IOwnerRepository
{
    ...
    Owner GetById(Guid id);
}

public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    ...
    Owner GetById(Guid id) => _context.Owners.SingleOrDefault(o => o.Id.Equals(id));
}
سپس کلاس AppQuery  را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class AppQuery : ObjectGraphType
{
    public AppQuery(IOwnerRepository repository)
    {
        ...

        Field<OwnerType>(
            "owner",
            arguments: new QueryArguments(new QueryArgument<NonNullGraphType<IdGraphType>> { Name = "ownerId" }),
            resolve: context =>
            {
                var id = context.GetArgument<Guid>("ownerId");
                return repository.GetById(id);
            }
        );
    }
}
در اینجا یک فیلد را ایجاد کرده‌ایم که مقدار برگشتی آن یک OwnerType می‌باشد. نام query را owner تعیین می‌کنیم و از بخش arguments، برای ایجاد کردن آرگومان‌های این query استفاده می‌کنیم. آرگومان این query نمی‌تواند NULL باشد و باید از نوع IdGraphType و با نام ownerId باشد و در نهایت بخش resolve است که کاملا گویا می‌باشد. 
اگر پارامتر id، از نوع Guid نباشد، بهتر است که یک پیام را به سمت کلاینت برگشت دهیم. جهت انجام این کار یک اصلاح کوچک در بخش resolve انجام میدهیم:  
Field<OwnerType>(
    "owner",
    arguments: new QueryArguments(new QueryArgument<NonNullGraphType<IdGraphType>> { Name = "ownerId" }),
    resolve: context =>
    {
        Guid id;
        if (!Guid.TryParse(context.GetArgument<string>("ownerId"), out id))
        {
            context.Errors.Add(new ExecutionError("Wrong value for guid"));
            return null;
        }
 
         return repository.GetById(id);
     }
);

 اکنون پروژه را اجرا کنید و سپس یک query جدید را در  UI.Playground به صورت زیر ارسال  کنید: 
{
  owner(ownerId:"6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83"){
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type,
      ownerId
    }
  }
که نتیجه آن بازیابی یک owner  با ( Id=6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83 ) می‌باشد.

نکته: 
در صورتیکه قصد داشته باشیم علاوه بر id، یک name را هم ارسال کنیم، در بخش resolve به صورت زیر آن را دریافت می‌کنیم: 
 string name = context.GetArgument<string>("name");
و در زمان ارسال query:
{
  owner(ownerId:"53270061-3ba1-4aa6-b937-1f6bc57d04d2", name:"ANDY") {
   ...
  }
}


Aliases, Fragments, Named Queries, Variables, Directives 
می توانیم برای query ‌های ارسال شده از سمت کلاینت با معرفی aliases، یک سری تغییرات را داشته باشیم. وقتی‌که می‌خواهیم نام نتیجه دریافتی یا هر فیلدی را در نتیجه دریافتی تغییر دهیم، بسیار کاربردی می‌باشند. اگر یک query داشته باشیم که یک آرگومان را دارد و بخواهیم دو تا از این query داشته باشیم، برای ایجاد تفاوت بین query ‌ها می‌توان از aliases  استفاده کرد. 
جهت استفاده باید نام مورد نظر را در ابتدای query یا فیلد قرار دهیم:
{
  first:owners{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
  },
  second:owners{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
  }
}
اینبار در خروجی بجای ownerId ، id و بجای ownerName ، name و ... را مشاهده خواهید کرد.


همانطور که از مثال بالا مشخص است، دو query با فیلد‌های یکسانی را داریم. اگر بجای 2  query یکسان (مانند مثال بالا) ولی با آرگومان‌های متفاوت، اینبار 10 query یکسان با آرگومان‌های متفاوتی را داشته باشیم، در این حالت خواندن query ‌ها مقداری سخت می‌باشد. در این صورت می‌توان این مشکل را با استفاده از fragment‌ها برطرف کرد. Fragment‌‌ها این اجازه را به ما می‌دهند تا فیلد‌ها را با استفاده از کاما ( ، ) از یکدیگر جدا و تبدیل به یک بخش مجزا کنیم و سپس استفاده مجدد از آن بخش را در تمام query ‌ها داشته باشیم. Syntax آن به حالت زیر می‌باشد: 
fragment SampleName on Type{
  ...
}
تعریف یک fragment به نام ownerFields  و استفاده از آن : 
{
  first:owners{
    ...ownerFields
  },
  second:owners{
    ...ownerFields
  },
  ...
}


fragment ownerFields on OwnerType{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
}

برای ایجاد کردن یک named query، مجبور هستیم از کلمه کلیدی query در آغاز کل query استفاده کنیم؛ به همراه نام query، که بعد از کلمه کلیدی query قرار میگیرد. اگر نیاز داشته باشیم می‌توان آرگومان‌ها را به query ارسال کرد.
نکته مهمی که در رابطه با named query ‌ها وجود دارد این است که اگر یک query آرگومان داشته باشد نیاز است از پنجره QUERY VARIABLES برای تخصیص مقدار به آن آرگومان استفاده کنیم. 
query OwnerQuery($ownerId:ID!)
{
  owner(ownerId:$ownerId){
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type
    }
  }
}
و سپس در قسمت QUERY VARIABLES 
{
  "ownerId":"6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83"
}
اکنون اجرا کنید و خروجی را مشاهده کنید .

در نهایت می‌توان بعضی فیلد‌ها را از نتیجه دریافتی با استفاده از directive‌ها در query حذف یا اضافه کرد. دو directive وجود دارد که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد (include  و skip). 


در قسمت بعد در رابطه با GraphQL Mutations صحبت خواهیم کرد.  
کد‌های مربوط به این قسمت را از اینجا دریافت کنید .  ASPCoreGraphQL_2.zip  
مطالب
اثبات قانون مشاهده‌گر در برنامه نویسی
امروز حین کدنویسی به یک مشکل نادر برخورد کردم. کلاسی پایه داشتم (مثلا Person) که یک سری کلاس دیگر از آن ارث بری میکردند (مثلا کلاس‌های Student و Teacher).در اینجا در کلاس پایه بصورت اتوماتیک یک ویژگی(Property) را روی کلاس‌های مشتق شده مقدار دهی میکردم؛ مثلا به این شکل:
 public class Person
    {      
        public Person()
        {
            personId= this.GetType().Name + (new Random()).Next(1, int.MaxValue);          
        }
     }
سپس در یک متد مجموعه‌ای از Studentها و teacher‌ها را ایجاد کرده و به لیستی از Person‌ها اضافه میکنم:
var student1=new Student(){Name="Iraj",Age=21};
var student1=new Student(){Name="Nima",Age=20};
var student1=new Student(){Name="Sara",Age=25};
var student1=new Student(){Name="Mina",Age=22};
var student1=new Student(){Name="Narges",Age=26};
var teacher1=new Student(){Name="Navaei",Age=45};
var teacher2=new Student(){Name="Imani",Age=50};
اما در نهایت اتفاقی که رخ میداد این بود که PersonId همه Student‌ها یکسان می‌شد ولی قضیه به همین جا ختم نشد؛ وقتی خط به خط برنامه را Debug و مقادیر را Watch می‌کردم، مشاهده می‌کردم که PersonId به درستی ایجاد می‌شود.
در فیزیک نوین اصلی هست به نام عدم قطعیت هایزنبرگ که به زبان ساده میتوان گفت نحوه رخداد یک اتفاق، با توجه به وجود یا عدم وجود یک مشاهده‌گر خارجی نتیجه‌ی متفاوتی خواهد داشت.
کم کم داشتم به وجود قانون مشاهده‌گر در برنامه نویسی هم ایمان پیدا میکردم که این کد فقط در صورتیکه آنرا مرحله به مرحله بررسی کنم جواب خواهد داد!
جالب اینکه زمانیکه personId  را نیز ایجاد میکردم، یک دستور برای دیدن خروجی نوشتم مثل این
 public class Person
    {      
        public Person()
        {
            personId= this.GetType().Name + (new Random()).Next(1, int.MaxValue);  
            Debug.Print(personId)       
        }
     }
در این حالت نیز دستورات درست عمل میکردند و personId متفاوتی ایجاد می‌شد!
قبل از خواندن ادامه مطلب شما هم کمی فکر کنید که مشکل کجاست؟
 این مشکل ربطی به قانون مشاهده‌گر و یا دیگر قوانین فیزیکی نداشت. بلکه بدلیل سرعت بالای ایجاد وهله ها(instance) از کلاسی‌های مطروحه (مثلا در زمانی کمتر از یک میلی ثانیه) زمانی در بازه یک کلاک CPU رخ می‌داد.
هر نوع ایجاد کندی (همچون نمایش مقادیر در خروجی) باعث می‌شود کلاک پردازنده نیز تغییر کند و عدد اتفاقی تولید شده فرق کند.
همچنین برای حل این مشکل میتوان از کلاس تولید کننده اعداد اتفاقی، شبیه زیر استفاده کرد:
using System;
using System.Threading;

public static class RandomProvider
{    
    private static int seed = Environment.TickCount;

    private static ThreadLocal<Random> randomWrapper = new ThreadLocal<Random>(() =>
        new Random(Interlocked.Increment(ref seed))
    );

    public static Random GetThreadRandom()
    {
        return randomWrapper.Value;
    }
}

نظرات مطالب
تغییر اندازه تصاویر #2
سلام.
چند نکته جهت بهبود کیفیت کد نوشته شده:

  1. شما changedImage رو که byte[] هستش دارید، به چه دلیل اونو به Stream تبدیلش می‌کنید؟ چرا با استفاده از Context.Response.BinaryWrite همون آرایه changedImage رو بهش نمی‌دید؟ اینطوری دیگه به اون حلقه و همچنین تبدیل byte[] به Stream و مجددا خوندن از Stream نیازی نخواهد بود.
  2. Request.QueryString["photoId"] رو بهتر نیست یک بار یک جا تعریف کنید و از اون در طول Function استفاده کنید؟ یا حتی Property ی جداگانه ای برای اینکار تعریف کنید و هر جا لازم بود اونو Call کنید؟
  3. Dispose شدن Stream هایی که ایجاد کرده اید چی میشه؟
  4. Catch کردن Exception کار صحیحی نیست وقتی قرار نیست کاری با اون Exception انجام بشه. از اون بدتر، در .NET‌های 4.5 به قبل، مشکلات متعدد دیگه ای رو میتونه در پی داشته باشه.
  5. در پیاده سازی StreamToByteArray، برخی از کدهایی که نوشته اید باید حقیقتا ASSERT باشن، نه اینکه در Runtime اونها رو چک کنید و ...

موفق باشید.

مطالب دوره‌ها
استفاده از RavenDB در ASP.NET MVC به همراه تزریق وابستگی‌ها
جهت تکمیل مباحث این دوره می‌توان به نحوه مدیریت سشن‌ها و document store بانک اطلاعاتی RavenDB با استفاده از یک IoC Container مانند StructureMap در ASP.NET MVC پرداخت. اصول کلی آن به تمام فناوری‌های دات نتی دیگر مانند وب فرم‌ها، WPF و غیره نیز قابل بسط است. تنها پیشنیاز آن مطالعه «کامل» دوره «بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگی‌ها و ابزارهای مرتبط با آن » می‌باشد.


هدف از بحث
ارائه راه حلی جهت تزریق یک وهله از واحد کار تشکیل شده (همان شیء سشن در RavenDB) به کلیه کلاس‌های لایه سرویس برنامه و همچنین زنده نگه داشتن شیء document store آن در طول عمر برنامه است. ایجاد شیء document store که کار اتصال به بانک اطلاعاتی را مدیریت می‌کند، بسیار پرهزینه است. به همین جهت این شیء تنها یکبار باید در طول عمر برنامه ایجاد شود.


ابزارها و پیشنیازهای لازم
ابتدا یک برنامه جدید ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس ارجاعات لازم را به کلاینت RavenDB، سرور درون پروسه‌ای آن (RavenDB.Embedded) و همچنین StructureMap با استفاده از نیوگت، اضافه نمائید:
 PM> Install-Package RavenDB.Client
PM> Install-Package RavenDB.Embedded -Pre
PM> Install-Package structuremap

دریافت کدهای کامل این مثال

این مثال، به همراه فایل‌های باینری ارجاعات یاد شده، نیست (جهت کاهش حجم 100 مگابایتی آن). برای بازیابی آن‌ها می‌توانید به مطلبی در اینباره در سایت مراجعه کنید.
این پروژه از چهار قسمت مطابق شکل زیر تشکیل شده است:


الف) لایه سرویس‌های برنامه
using RavenDB25Mvc4Sample.Models;
using System.Collections.Generic;

namespace RavenDB25Mvc4Sample.Services.Contracts
{
    public interface IUsersService
    {
        User AddUser(User user);
        IList<User> GetUsers(int page, int count = 20);
    }
}

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Raven.Client;
using RavenDB25Mvc4Sample.Models;
using RavenDB25Mvc4Sample.Services.Contracts;

namespace RavenDB25Mvc4Sample.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        private readonly IDocumentStore _documentStore;
        private readonly IDocumentSession _documentSession;
        public UsersService(IDocumentStore documentStore, IDocumentSession documentSession)
        {
            _documentStore = documentStore;
            _documentSession = documentSession;
        }

        public User AddUser(User user)
        {
            _documentSession.Store(user);
            return user;
        }

        public IList<User> GetUsers(int page, int count = 20)
        {
            return _documentSession.Query<User>()
                                   .Skip(page * count)
                                   .Take(count)
                                   .ToList();
        }

        //todo: سایر متدهای مورد نیاز در اینجا

    }
}
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، استفاده از اینترفیس‌های خود RavenDB است. به عبارتی IDocumentSession، تشکیل دهنده الگوی واحد کار در RavenDB است و نیازی به تعاریف اضافه‌تری در اینجا وجود ندارد.
هر کلاس لایه سرویس با یک اینترفیس مشخص شده و اعمال آن‌ها از طریق این اینترفیس‌ها در اختیار کنترلرهای برنامه قرار می‌گیرند.

ب) لایه Infrastructure برنامه
در این لایه کدهای اتصالات IoC Container مورد استفاده قرار می‌گیرند. کدهایی که به برنامه جاری وابسته‌اند، اما حالت عمومی و مشترکی ندارند تا در سایر پروژه‌های مشابه استفاده شوند.
using Raven.Client;
using Raven.Client.Embedded;
using RavenDB25Mvc4Sample.Services;
using RavenDB25Mvc4Sample.Services.Contracts;
using StructureMap;

namespace RavenDB25Mvc4Sample.Infrastructure
{
    public static class IoCConfig
    {
        public static void ApplicationStart()
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                // داکیومنت استور سینگلتون تعریف شده چون باید در طول عمر برنامه زنده نگه داشته شود
                x.ForSingletonOf<IDocumentStore>().Use(() =>
                       {
                           return new EmbeddableDocumentStore
                           {
                               DataDirectory = "App_Data"
                           }.Initialize();
                       });

                // سشن در برنامه وب هیبرید تعریف شده تا در طول عمر یک درخواست زنده نگه داشته شود
                // در برنامه‌های ویندوزی حالت هیبرید را حذف کنید
                x.For<IDocumentSession>().HybridHttpOrThreadLocalScoped().Use(context =>
                    {
                        return context.GetInstance<IDocumentStore>().OpenSession();
                    });

                // اتصالات لایه سرویس در اینجا
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();
                // ...
            });
        }

        public static void ApplicationEndRequest()
        {
            ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();
        }
    }
}
تعاریف اتصالات StructureMap را در اینجا ملاحظه می‌کنید.
IDocumentStore و IDocumentSession، دو اینترفیس تعریف شده در کلاینت RavenDB هستند. اولی کار اتصال به بانک اطلاعاتی را مدیریت خواهد کرد و دومی کار مدیریت الگوی واحد کار را انجام می‌دهد. IDocumentStore به صورت Singleton تعریف شده است؛ چون باید در طول عمر برنامه زنده نگه داشته شود. اما IDocumentStore در ابتدای هر درخواست رسیده، وهله سازی شده و سپس در پایان هر درخواست در متد ApplicationEndRequest به صورت خودکار Dispose خواهد شد.
اگر به فایل Global.asax.cs پروژه وب برنامه مراجعه کنید، نحوه استفاده از این کلاس را مشاهده خواهید کرد:
using System;
using System.Globalization;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using RavenDB25Mvc4Sample.Infrastructure;
using StructureMap;

namespace RavenDB25Mvc4Sample
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            IoCConfig.ApplicationStart();

            AreaRegistration.RegisterAllAreas();

            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);

            //Set current Controller factory as StructureMapControllerFactory  
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
        }

        protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            IoCConfig.ApplicationEndRequest();
        }
    }

    public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
        {
            if (controllerType == null)
                throw new InvalidOperationException(string.Format("Page not found: {0}", 
                    requestContext.HttpContext.Request.Url.AbsoluteUri.ToString(CultureInfo.InvariantCulture)));
            return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller;
        }
    }
}
در ابتدای کار برنامه، متد IoCConfig.ApplicationStart جهت برقراری اتصالات، فراخوانی می‌شود. در پایان هر درخواست نیز شیء سشن جاری تخریب خواهد شد. همچنین کلاس StructureMapControllerFactory نیز جهت وهله سازی خودکار کنترلرهای برنامه به همراه تزریق وابستگی‌های مورد نیاز، تعریف گشته است.

ج) استفاده از کلاس‌های لایه سرویس در کنترلرهای برنامه

using System.Web.Mvc;
using Raven.Client;
using RavenDB25Mvc4Sample.Models;
using RavenDB25Mvc4Sample.Services.Contracts;

namespace RavenDB25Mvc4Sample.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IDocumentSession _documentSession;
        private readonly IUsersService _usersService;
        public HomeController(IDocumentSession documentSession, IUsersService usersService)
        {
            _documentSession = documentSession;
            _usersService = usersService;
        }

        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            return View(); //نمایش صفحه ثبت
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult Index(User user)
        {
            if (this.ModelState.IsValid)
            {
                _usersService.AddUser(user);
                _documentSession.SaveChanges();

                return RedirectToAction("Index");
            }
            return View(user);
        }
    }
}
پس از این مقدمات و طراحی اولیه، استفاده از کلاس‌های لایه سرویس در کنترل‌ها، ساده خواهند بود. تنها کافی است اینترفیس‌های مورد نیاز را از طریق روش تزریق در سازنده کلاس‌ها تعریف کنیم. سایر مسایل وهله سازی آن خودکار خواهند بود.
نظرات مطالب
فعال سازی قسمت ارسال فایل و تصویر ویرایشگر آنلاین RedActor در ASP.NET MVC
سلام من در Action مقدار زیرو برمی‌گردونم ولی در  RedActor  نشون نمیده
ولی آپلود درست انجام میشه.
string fileName = Path.GetFileName(file.FileName);
string filePath = "~/App_Data/Uploads/Pic/" + file.FileName;
if (file.ContentLength > 0 && fileName != null)
{
string path = Path.Combine(Server.MapPath("~/App_Data/Uploads/Pic"), fileName);
file.SaveAs(path);
}

return Content("<img src='" + filePath + "' />");
return Content("<img src='" + path + "' />");
مطالب
آشنایی با ساختار ViewBag
در روزهای اولی که با MVC آشنا شدم، این سؤال برایم پیش می‌آمد که یک ViewBag چطور می‌تواند به صورت پویا مقادیر را داخل خودش نگهداری کند؟ بعد از جستجو مشخص شد که ViewBag در حقیقت یک شیء Dynamic است. در این نوشتار قصد داریم نحوه‌ی کار یک ViewBag را نمایش دهیم. قبل از هر چیز باید بگویم که ViewBag تنها یک شیء dynamic نیست. اگر آن را از نوع dynamic تعریف و سپس یک شی را به آن Bind کنیم، در هنگام اجرای برنامه استثنای Cannot perform runtime binding صادر می‌شود. در حقیقت باید بگویم که ViewBag علاوه بر dynamic بودن، یک شیء از کلاس ExpandoObject است. با این تعاریف کلاس حاوی ViewBag ما بصورت زیر خواهد بود:
public class Controller
    {
        private dynamic _viewBage = new ExpandoObject();
        public  dynamic ViewBag
        {
            get { return _viewBage; }
        }
    }

حال برای استفاده از این ViewBag سفارشی کافی است تا کلاسی را تعریف کنیم که از کلاس پایه Controller ما ارث بری کند:
public class Sample : Controller
    {
        public  void ShowViewBag()
        {
            ViewBag.Title = 11;
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);

            ViewBag.Title = "T";
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);

            ViewBag.Title = false;
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);

            ViewBag.Title = Math.PI;
            Console.WriteLine(ViewBag.Title);
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی انتساب خواص پویا به ViewBag و مقدار دهی آ‌ن‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین در ذیل نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌را در یک برنامه‌ی کنسول بررسی کرده‌ایم:
class Program
    {
        static void Main()
        {
            Sample s = new Sample();
            s.ShowViewBag();
            Console.ReadKey();
        }
    }

خروجی حاصل از تکه کد بالا به صورت ذیل است: