‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۱
من از نسخه‌ای که دلفی برای تولید برنامه‌های برپایه android و ios در اختیار برنامه‌نویس قرار میده استفاده کردم، با تمام راحتی که در تولید برنامه موبایلی داشتم (البته در دلفی) ولی وقتی خواستم خروجی بگیرم کلا منصرف شدم، خروجی که با خود جاوا حدودن ۳ تا ۴ مگابایت میشد با دلفی نزدیک به ۳۰ مگابایت شد و خب منطقی نبود، تلاش‌هایی برای کاهش حجم کردم ولی بی نتیجه بود .
در نهایت شخصا معتقدم تا زمانی که ابزارهای بومی و مخصوص به خود سیستم عامل مثل همین جاوا برای android هست استفاده از سایر ابزارها خیلی جالب نیست مگر اینکه در آینده همون وضعیتی که جاوا در android داره رو به دست بیارن .
ما خودمون به شخصه توی تیممون شروع به تست Xamarin کردیم که البته بعدا java را ترجیح دادیم. یک سری مقاله در مورد Xamarin توی سایت هست که می‌تونید دلیلش رو ببینید.
توی Xamarin برنامه چند لحظه ای کندتر اجرا میشه ولی مشکل چندانی نداره و ارزشش رو داره ولی مشکل اصلی حجم برنامه بود که که میتونه خیلی بالاتر باشه. مثلا به ازای استفاده از Linq باید Dll مربوطه داخل برنامه کپی بشه که حجمش چیزی حدود یک مگابایت به برنامه اضافه می‌کنه و همینطور DLL‌های دیگه. به همین علت ما Xamarin رو برای برنامه هایی که متعلق به مکان‌ها خاصی مثل کارخانه‌ها و شرکت‌ها میشه ترجیح میدیم ولی عرضه عمومی روی مارکت‌ها رو با جاوا ترجیح میدیم.
در مورد اسکرام تا جایی که بنده اطلاعات دارم و مطالعه کردم، اسکرام یک فریم ورک هست در واقع نه متدولوژی. یکی از اساتیدی که در ایران تدریس میکنند آقای صفری هستند که کتابی هم در این زمینه نوشتند که میتونید مطالعه بفرمایید. ایشان هرجایی که از اسکرام حرف زدند لفظ فریم ورک را هم در آن آورده اند. بنابراین بر اساس تفاوت فریم ورک و متدولوژی میتوانیم اینگونه برداشت کنیم که تمامی روش‌ها میتوانند بر اساس نیاز سیستم شما درست باشند، اما باید توجه داشته باشید که در اسکرام ما چیزی به عنوان role به معنای مستحکم و خشک خودش نداریم. در اسکرام حتی تحلیل هم جزئی از یک وظیفه (task) در نظر گرفته میشود. به همین دلیل وقتی که در افقی بلندتر به پروژه نگاه میکنیم، بک لاگ‌ها را مشاهده میکنیم که در یک بکلاگ تمامی فرایند‌های تحلیل و حتی تست را هم باید در وظایف در نظر بگیریم. بر اساس سخن آقای نواصری، این روش بیشتر به RUP و مدل‌های نرم افزاری سنتی شبیه است که البته بنده نقض نمیکنم. چون غول نرم افزاری دنیا به نام IBM پشت این قضیه است.
و اما در مورد نظرسنجی باید عرض کنم، به نظر بنده در گزینه 1 تقسیم کار به صورت وظیفه ای و سپردن یک قسمت از برنامه چیزی است که در اسکرام تعریف شده، اما لزومی ندارد که تسک شما (مثلا یک تسک تراکنش بانکی) که شامل view و design و تحلیل و backend میشود همگی در یک تسک دیده شود. بنابراین حس میکنم شما در شکاندن تسک‌ها باید تسک‌ها را به قسمت‌های کوچکتری تقسیم کنید. به این صورت ادامه گزینه 1 هم درست میشود، چون دیگر تمامی لایه‌ها را یک نفر انجام نمیدهد. و یک تسک تراکنش بانکی به 3 یا 4 تسک تقسیم میشود.
و در آخر اینکه اسکرام بنای تمامی این تحلیل‌ها را روی یک عبارت استوار کرده و آن هم "تعامل بین اعضا" است.
‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۹
موافقم. منم از دسکتاپ بیشتر خوشم میاد ولی وقتی بحث بین جابجایی و  جمع و جور بود و موراد دیگه پیش میاد خب لپ تاپ در اینجا نقش مهمی ایفا میکنه.
من قبلا فقط روی دسکتاپ کار میکردم ولی الان که مرتبا دارم بین چندجا جابجا میشم مدت زیادی روی لپ تاپ کار میکنم و واقعا هم بهش عادت کردم ولی یک دسکتاپ با کانفیگ خوب یک چیز دیگست.
‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۲
البته بستگی به پروژه داره. ممکنه در پروژه ای بحث زمان مطرح باشه که مسلما استفاده از این ابزارها به صرفه است. اما بحث نگهداری اون در آینده کمی به نظرم سخت باشه
‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۹
سلام با توجه به رقابتی بودن بازار برنامه نویسی ؛ استفاده از این ابزارها به شدت در سرعت اتمام پروژه و در نتیجه  قیمت نهایی موثر خواهد بود . 
ولی باید یک استاندارد کاری() برای شرکت یا فرد برنامه نویس (منظور شیوه مورد قبول کدنویسی و انجام پروژه ) تعریف و بر اساس آن خود شرکت برنامه تولید کننده کد را آماده نماید.
وقتی حرف از متدولوژی میشه باید از قوانین متدولوژی تبعیت بشه. معمولا متدولوژی‌ها تمام چرخه عمر تولید یک نرم افزار را پوشش میدن. از تعیین نیازمندیهای اولیه گرفته تا تعیین و تشریح معماری نرم افزار و پیاده سازی و تست.معمولا در متدولوژی‌ها هم هر شخصی میتونه یک یا چند نقش ایفا کنه. مثلا هم میتونه تحلیلگر باشه و هم معمار نرم افزار. یا مثلا هم معمار باشه و برنامه نویس. ولی سوال شما بیشتر حول پیاده سازیه تا کل چرخه تولید. به نظر من این 7 نفر باید به 3 گروه تقسیم بشن. 2 نفر کار تحلیلگری و تجمیع نیازمندیهای اولیه رو انجام بدن. و بعدش 2 نفر که از همه با تجربه‌تر هستن به عنوان معمار نرم افزار . و 3 نفر آخر هم کار پیاده سازی رو انجام بدن.حالا بستگی به تخصص اون 3 نفر میتونید کار رو بین اونها تقسیم کنید. این عمل بصورت چرخشی و تکراری تا پایان چرخه تولید نرم افزار باید رعایت بشه. البته همون طور هم که قبلا گفتم چون در متدولوژی‌ها هر شخصی میتونه چندین نقش داشته باشه بنابراین هر کدام از اشخاص تحلیلگر یا معمار هم میتونن در امر پیاده سازی و برنامه نویسی ایفای نقش کنن.
‫۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۸
یک گزینه‌ی «هیچکدام» را هم اگر اضافه می‌کردید، بهتر می‌شد. چون WPF هدفش حذف این بسته‌های کامپوننت است و به شخصه تا به امروز فقط از یک سری template تغییر رنگ و شکل ظاهری کنترل‌های استاندارد آن، از مورد دیگری استفاده نکرده‌ام. یعنی واقعا نیازی نیست. تمام کنترل‌های آن قابلیت سفارشی سازی کامل را دارند و همچنین اندکی هم جستجو کنید تمام آن‌ها را با مثال‌های فراوانی می‌توانید پیدا کنید. این بسته‌های کامپوننت هم در کل چیزی نیستند به جز جمع آوری این مقالات و نظم دادن به آن‌ها. یک نمونه‌ی آن «Extended WPF Toolkit™ Community Edition » هست.
‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۵
خوب به نظر این طبیعی به نظر میرسه. آنگولار یه پروژه یک نفره بود که گوگل تو دل کار خودش ازش پشتیبانی کرد و اینکه بتونه به یه محصول قابل استفاده برسه و نیازمندی‌ها و نیازسنجی‌ها در موردش به رای گذاشته بشه طول می‌کشه و از اونجایی که این مشکلات رو میدونستم هنوز سمتش نرفتم و ترجیح میدم که نسخه دو اون منتشر بشه و بعد یه تحقیق دیگه در موردش انجام بدم.
Ember هم همینطور. قدرتمند هستش ولی این فریم ورک هم داره مثل آنگولار جون میگیره و مطمئن هستم که جنگ سختی بین این دوتا رو شاهد خواهیم بود.
‫۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹
بنظر من داشتن کارت پایان خدمت اهمیتی ندارد. اینکه برنامه نویسی که قراره پروژه‌ی نرم افزاری رو پیش ببره دو سال از دوران جوانی خودش رو ( که میتونه کار کنه و دانش و مهارت بیشتری رو بدست بیاره ) به خاطر داشتن یک کارت از دست بده ، کاملان غیر منطقیه. دنیا هم به این سمت داره میره و در بیشتر کشور‌های پیشرفته سربازی اجباری وجود نداره ( این اتفاقی نیست و امیدوارم کشور ما هم به این سمت بره ) .
‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۵
در انواع استخدام‌های کنونی که عمدتاً هیچ‌کدام استخدام رسمی  به‌حساب نمی‌آید، این حرف خیلی جایگاهی ندارد. ضمن اینکه این یک حرف منفعت‌طلبانۀ یک‌طرفه است و حتی معمولاً به نفع صاحب‌کار  هم(معمولاً شرکتهای خصوصی) نیست. چرا که جلورفت یک پروژه توسط نیروی متخصص که در مدت پروژه بتواند به نحو مناسب همکاری کند از همه مهمتر است. با این حساب خیلی از افرادی که مثلاً امریه دارند و نصف روز آزاد هستند یا در پایان دورۀ دانشجویی، واحد اندکی دارند، علیرغم تخصص خوبشان قادر به کارکردن نیستند.
نکته جالب‌تر آنکه اگر کسی مراحل تحصیلی را بدون وقفه طی کند، هیچ‌گاه تا پایان دوره دکترای خود به فضای کسب‌وکار جدی وارد نمی‌شود و این یک ضعف اساسی محسوب می‌شود.