شاید یکی از متداولترین مسائل در اکثر پروژه‌ها عدم شناخت نیازمندی‌ها توسط پیمانکار باشه که منشا سایر مشکلات مانند تغییر زیاد خصوصیات و قابلیت‌های نرم افزار و در نتیجه تغییر زیاد کدهای نوشته شده و طولانی شدن زمان تحویل و دلسردی بابت میزان و به موقع بودن پرداخت‌ها بشه. بنابر این به همه دوستان پیشنهاد میکنم این دو نکته حتما کمکتون میکنه هنگام بستن قرارداد و انجام پروژه:

یک اتومبیل گلف بازی کوچک رو در نظر بگیرید (golf cart) . اگر بجای چرخ‌های کوچک آن چرخ‌های ماشین دو دیفرانسیل هم ببندید باز همان ماشین گلف است. این اتفاقیه که در طول این سالها برای زبان جاوا اسکریپت افتاده

متاسفانه اغلب شرکتهای توسعه نرم افزار بدلیل تعهدات زمانی نامعقول و یا عدم بهره گیری از تیم توسعه با دانش فنی مناسب با مشکلات عدیده ای مواجه اند. این شرکت‌ها با اسکرام بیگانه اند یا وقت رعایت چارچوبهای آنرا ندارند و یا نوشتن آزمونهای واحد رو کاری اضافی (یا به اصطلاح سوسول بازی میدونند) و شاید در طول فرآیند توسعه حتی یک ریفکترینگ ساده کد هم صورت نگیرد و به کار کردن کد رضایت بدهند و مواردی از این دست.
در چنین شرکتهای بحران زده ای کار کردن بسیار دشواره.

عدم رعایت اولویت بندی مناسب Work Itemها هم میتونه بسیار دردسر ساز و دلسردکننده باشه.
همینطور در موارد حادتر نیازسنجی و تحلیل نادرست از پروژه ست که فاجعه جبران ناپذیری در فرآیند توسعه نرم افزاره.

دو مورد از این گزینه‌ها برای من پیش آمده است که یکیش عدم پرداخت به موقع مبالغ پروژه بود و دیگری  نبود دانش فنی و ناتوانی پیمانکار  ، زمانی که برنامه نویس مدت طولانی را صرف یک پروژه (بدون تحلیل) بکند و هیچ مبلغی به آن پرداخت نشود واقعا از آن پروژه دلسرد می‌شود.

در حال حاظر اغلب کاربران با استفاده از موبایل سایت‌ها را می‌بینند (بر اساس طیف متنوعی از مشتریان که داریم و آمار سایت هایشان را می‌بینیم)، تست روی chrome و safari و روی گوشی‌های  آیفون و سامسونگ در اولویت است. تست روی دسکتاپ در مرحله دوم است. البته طبیعتا به مخاطبین شما بستگی دارد.

تا دو سال پیش روزی سه وعده هر بار سه چهار فنجان چای مصرف می‌کردم. بعد چند جا خوندم که یکی از دلایل زود عصبی شدن و احساس کمبود انرژی مصرف زیاد چای است.

الان روزی یک وعده، دو یا سه فنجان چای سبز مصرف می‌کنم معمولا عصرها یا آخر شب. احساس کمبود انرژی کمتری دارم. البته همزمان با این تغییر، هفته‌ای یک‌بار هم استخر میرم. مصرف لبنیات پاستوریزه رو هم قطع کردم، لبنیات محلی مصرف می‌کنم (مخصوصا کره و شیر). قبلا افت قند و احساس کمبود انرژی زیادی داشتم. الان خیلی کم شده.

با تشکر از این نظر سنجی 

ترجیح می‌دهم برای خودم کار کنم.

به نظر من بیشتر از 1 سال منوط به شرایط کاری و محیطی شرکت هست که در بعضی مواقع نباید بیشتر از 1 سال در شرکتی ماند و در بعضی مواقع تا چندین سال می‌توان در یک شرکت ماند و کار کرد

اکثر شرکت‌های که کار کردم 2 مشکل بزرگ دارن:

بین اینها به نظرم MongoDb بهترین گزینه باشه و برای کارهای کوچک‌تر که نیاز به دیتابیس فایل هست من پیشنهادم LiteDb هستش من در اکثر برنامه هام حتی شده برای ذخیره تنظیمات دارم ازش استفاده میکنم

با این که کار من نوشتن از صفر است و اگر قرار باشد چیزی از صفر نوشته نشود من هم در آن پروژه نخواهم بود، اما به طور کلی با نوشتن از صفر میانه خوبی ندارم. ترجیح می‌دهم گزینه نوشتن از صفر را به عنوان آخرین گزینه بررسی کنم. نوشتن از صفر بیشتر مناسب پروژه هایی است که مشابه شان وجود نداشته باشد. در کاربردی مثل فروشگاه اینترنتی که خیلی عام به نظر می‌رسد ترجیحم این است که از یک سورس موجود استفاده کنم.
استفاده مجدد از پروژه‌های موجود که تعداد زیادی نصب از آن زیر بار است ارزان‌تر و سریع‌تر از «نوشتن از صفر» به نظر می‌رسد. خیلی از اوقات نوشتن از صفر به معنای اتلاف منابع است.