نظرات مطالب
فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC
در کد بالا، برای حالت ویرایش یک سلول در نوع select از mvc controller استفاده شده. من کد بالا رو برای webApi میخوام تنظیم کنم. رشته html رو تولید میکنم و پاس میدم به خروجی، اما خطا میده. 
کد رو ببینید.
 [HttpGet]
public string SelectAllJqTree()
        {
            var result = _kpiTypeService.SelectAll().Select(e => new
            {
                value = e.Id,
                text = e.Name,
            });

            var select = "<select>{0}</select>";
            var option = "<option value='{0}' >{1}</option>";

            var options = "";

            foreach (var item in result)
            {
                options += string.Format(option, item.value, item.text);
            }

            return  string.Format(select, options).Trim();
}
و در کد js ستون "kpiType" رو هم اینجوری تنظیم کردم:
 colModel: [
                    {
                        name: 'KpiTypeID', index: 'KpiTypeID', align: 'right', width: 300,
                        editable: true, edittype: 'select',
                        editoptions: {
                            dataUrl: '/api/KPIType/SelectAllJqTree'
                        },
                        editrules: {
                            required: true
                        }
                    }
              ]
خروجی این رو با جی کوئری که با صفحه اضافه میکنم، یک کنترل صحیح رو تولید میکنه.
$.ajax({
                url: "/api/KPIType/SelectAllJqTree",
                context: document.body
            }).done(function (data) {
                $("#selection").html(data);
            });

اما اینجا بهم پیام میده که 
Uncaught Error: Syntax error, unrecognized expression: "<select><option value='1' >عملکردی</option><option value='2' >بودجه ای</option>
چه نکته ای وجود داره؟ ایا مربوط به webApi هست؟
مطالب
مقایسه کارآیی روش‌های مختلف جایگزین کردن حروف در یک رشته در برنامه‌های NET.
فرض کنید قصد دارید عملیات نرمال سازی اطلاعات را بر روی یک رشته انجام داده و برای مثال اعداد فارسی و انگلیسی موجود در یک رشته را یک‌دست کنید. اولین روشی که برای اینکار به ذهن می‌رسد، استفاده از متد Replace است:
private static string toPersianNumbersUsingReplace(string data)
{
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
    return
      data
        .Replace("0", "\u06F0")
        .Replace("1", "\u06F1")
        .Replace("2", "\u06F2")
        .Replace("3", "\u06F3")
        .Replace("4", "\u06F4")
        .Replace("5", "\u06F5")
        .Replace("6", "\u06F6")
        .Replace("7", "\u06F7")
        .Replace("8", "\u06F8")
        .Replace("9", "\u06F9");
}
اما آیا این روش، کارآیی مناسبی را به همراه دارد؟ در ادامه چند روش دیگر را نیز جهت جایگزین کردن حروف، معرفی کرده و کارآیی آن‌ها را با هم مقایسه می‌کنیم.


جایگزین کردن حروف با استفاده از Replace معمولی توسط رشته‌ها

نگارش اصلی تبدیل تمام اعداد موجود در یک رشته به اعداد فارسی، به صورت زیر است که در آن یک دست سازی اعداد عربی هم درنظر گرفته شده‌اند (برای مثال طرز نگارش عدد 4 فارسی و عربی متفاوت است):
        private static string toPersianNumbersUsingReplace(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
            return
                toEnglishNumbers(data)
                .Replace("0", "\u06F0")
                .Replace("1", "\u06F1")
                .Replace("2", "\u06F2")
                .Replace("3", "\u06F3")
                .Replace("4", "\u06F4")
                .Replace("5", "\u06F5")
                .Replace("6", "\u06F6")
                .Replace("7", "\u06F7")
                .Replace("8", "\u06F8")
                .Replace("9", "\u06F9");
        }

        private static string toEnglishNumbers(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
            return
               data.Replace("\u0660", "0") //٠
                   .Replace("\u06F0", "0") //۰
                   .Replace("\u0661", "1") //١
                   .Replace("\u06F1", "1") //۱
                   .Replace("\u0662", "2") //٢
                   .Replace("\u06F2", "2") //۲
                   .Replace("\u0663", "3") //٣
                   .Replace("\u06F3", "3") //۳
                   .Replace("\u0664", "4") //٤
                   .Replace("\u06F4", "4") //۴
                   .Replace("\u0665", "5") //٥
                   .Replace("\u06F5", "5") //۵
                   .Replace("\u0666", "6") //٦
                   .Replace("\u06F6", "6") //۶
                   .Replace("\u0667", "7") //٧
                   .Replace("\u06F7", "7") //۷
                   .Replace("\u0668", "8") //٨
                   .Replace("\u06F8", "8") //۸
                   .Replace("\u0669", "9") //٩
                   .Replace("\u06F9", "9"); //۹
        }


جایگزین کردن حروف با استفاده از Replace معمولی توسط کاراکترها

اینبار همان حالت قبل را درنظر بگیرید؛ با این تفاوت که بجای رشته‌ها از کاراکترها استفاده شود. برای مثال بجای:
  .Replace("\u0669", "9") //٩
خواهیم داشت:
  .Replace('\u0669', '9') //٩


جایگزین کردن حروف با استفاده از String Builder

در ادامه بجای استفاده از متد Replace متداول، آرایه‌ای از حروف قابل جایگزینی را توسط یک StringBuilder ایجاد کرده و حروف را یکی یکی تبدیل می‌کنیم و به این ترتیب برخلاف متد Replace، هربار برای جایگزینی یک مورد خاص، مجددا از ابتدای رشته شروع به جستجو نمی‌شود:
        private static string toPersianNumbersUsingStringBuilder(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;

            var strBuilder = new StringBuilder(data);
            for (var i = 0; i < strBuilder.Length; i++)
            {
                switch (strBuilder[i])
                {
                    case '0':
                    case '\u0660':
                        strBuilder[i] = '\u06F0';
                        break;

                    case '1':
                    case '\u0661':
                        strBuilder[i] = '\u06F1';
                        break;

                    case '2':
                    case '\u0662':
                        strBuilder[i] = '\u06F2';
                        break;

                    case '3':
                    case '\u0663':
                        strBuilder[i] = '\u06F3';
                        break;

                    case '4':
                    case '\u0664':
                        strBuilder[i] = '\u06F4';
                        break;

                    case '5':
                    case '\u0665':
                        strBuilder[i] = '\u06F5';
                        break;

                    case '6':
                    case '\u0666':
                        strBuilder[i] = '\u06F6';
                        break;

                    case '7':
                    case '\u0667':
                        strBuilder[i] = '\u06F7';
                        break;

                    case '8':
                    case '\u0668':
                        strBuilder[i] = '\u06F8';
                        break;

                    case '9':
                    case '\u0669':
                        strBuilder[i] = '\u06F9';
                        break;

                    default:
                        strBuilder[i] = strBuilder[i];
                        break;
                }
            }

            return strBuilder.ToString();
        }


جایگزین کردن حروف با استفاده از ToCharArray

متد زیر دقیقا شبیه به حالت استفاده از String Builder است؛ با یک تفاوت مهم: بجای استفاده از String Builder برای تهیه‌ی آرایه‌ای از حروف قابل تغییر، از متد ToCharArray استفاده شده‌است:
        private static string toPersianNumbersUsingToCharArray(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;

            var letters = data.ToCharArray();
            for (var i = 0; i < letters.Length; i++)
            {
                switch (letters[i])
                {
                    case '0':
                    case '\u0660':
                        letters[i] = '\u06F0';
                        break;

                    // مانند قبل

                }
            }

            return new string(letters);
        }


جایگزین کردن حروف با استفاده از string.Create

string.Create یکی از تازه‌های NET Core. است که امکان تغییر مستقیم یک قطعه string را میسر می‌کند:
        private static string toPersianNumbersUsingStringCreate(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;

            return string.Create(data.Length, data, (chars, context) =>
            {
                for (var i = 0; i < data.Length; i++)
                {
                    switch (context[i])
                    {
                        case '0':
                        case '\u0660':
                            chars[i] = '\u06F0';
                            break;

                    // مانند قبل

                    }
                }
            });
        }
در کدهای فوق، ابتدا طول رشته‌ی نهایی بازگشتی از string.Create مشخص می‌شود. سپس توسط پارامتر دوم، داده‌هایی که قرار است بر روی آن‌ها کاری صورت گیرد به متد string.Create ارسال می‌شوند. در آخر عملیات نهایی در action delegate تعریف شده رخ می‌دهد. در اینجا chars، به بافر درونی رشته‌ای که بازگشت داده می‌شود، اشاره می‌کند و باید پر شود (این بافر مستقیما در دسترس است). context همان پارامتر دوم متد string.Create است.

توضیحات بیشتر:
در دات نت، رشته‌ها نوع‌های ارجاعی (reference type) غیرقابل تغییر (immutable) هستند. به این معنا که هر زمانیکه ایجاد شدند، دیگر نمی‌توان محتوای آن‌ها را تغییر داد. به همین جهت است که مجبور هستیم آن‌ها را برای مثال توسط ToCharArray به یک آرایه تبدیل کنیم و سپس این آرایه‌ی قابل تغییر را ویرایش کنیم. در حین کار با رشته‌ها، این غیرقابل تغییر بودن، سبب تخصیص حافظه‌های بیش از حدی می‌شوند. اگر بخواهیم قسمتی از یک رشته را جدا و یا جایگزین کنیم و یا تعدادی رشته را با هم جمع بزنیم، نتیجه‌ی آن نیاز به یک تخصیص حافظه‌ی جدید را دارد. راه حل استاندارد مواجه شدن با این مشکل، استفاده از StringBuilder است که از یک بافر داخلی برای انجام کارهای خودش استفاده می‌کند و زمانیکه نتیجه‌ی نهایی را از آن درخواست می‌کنیم، تخصیص حافظه‌ای را برای تولید رشته‌ی حاصل انجام می‌دهد. البته این مورد نیاز به اندازه گیری دارد و ارزش StringBuilder با حجم بالایی از اطلاعات متنی مشخص می‌شود؛ وگرنه همانطور که مشاهده می‌کنید (در نتیجه‌ی نهایی بحث در ادامه)، الزاما کدهای سریعتری را به همراه نخواهد داشت.
هدف از string.Create، ایجاد رشته‌ها از داده‌های موجود است. هدف اصلی آن کاهش تخصیص‌های حافظه و کپی کردن اطلاعات است و امضای آن به صورت زیر می‌باشد:
public static string Create<TState> (int length, TState state, System.Buffers.SpanAction<char,TState> action);
مزیت این متد، عدم نیاز به یک پیش‌بافر است؛ به این معنا که مستقیما بر روی قسمتی از حافظه کار می‌کند که ارجاعی را به رشته‌ی «بازگشتی» دارد. یعنی در حالت کار با string.Create، غیرقابل تغییر بودن رشته‌ها در دات نت دیگر صادق نخواهد بود و برای تغییر آن نیازی به تخصیص بافر، کپی کردن و تخصیص حافظه‌ی نهایی برای بازگشت نتیجه نیست. پارامتر SpanAction آن، امکان دسترسی مستقیم به این ناحیه‌ی از حافظه را میسر می‌کند.
هنگام کار با این متد، chars ای که در اختیار ما قرار می‌گیرد، یک <Span<char اشاره کننده به رشته‌ی نهایی است که قرار است بازگشت داده شود (در ابتدای کار بر اساس اندازه‌ای که مشخص می‌شود، یک رشته‌ی خالی تخصیص داده می‌شود، اما بافر پر کردن آن اینبار در دسترس است و نیازی به تخصیص و کپی جداگانه‌ای را ندارد). بنابراین روش کار با این متد، پر کردن بافر درونی رشته‌ی بازگشتی (همان chars در اینجا) به صورت مستقیم است؛ کاری که با یک رشته‌ی معمولی نمی‌توان انجام داد.
State یا همان پارامتر دوم این متد، هر چیزی می‌تواند باشد. اگر نیاز است چندین رشته را در اینجا دریافت کنید تا بتوان بر اساس آن رشته‌ی نهایی را تشکیل داد، یک struct را تعریف کرده و بجای state به آن ارسال کنید. سپس این state توسط پارامتر context مربوط به SpanAction<char, string> action قابل دریافت و استفاده‌است که در این مثال، context همان data ارسالی به این متد است.

سؤال: در حین کار با string.Create، باید از پارامتر data استفاده کنیم و یا از context دریافتی؟ به نظر در مثال فوق، data و context یکی هستند. اکنون داخل action delegate مهیا که جهت ساخت رشته‌ی نهایی بکار می‌رود، باید از data استفاده کرد و یا از context؟
 return string.Create(data.Length, data, (chars, context) => {});
در اینجا اگر در داخل action delegate، ارجاعی را به data داشته باشیم، یک closure تشکیل می‌شود و در این حالت کامپایلر برای مدیریت آن، نیاز به تولید یک کلاس را در پشت صحنه خواهد داشت که خودش سبب کاهش کارآیی می‌گردد. به همین جهت متد Create، پارامتر state را به صورت معمولی دریافت می‌کند و آن‌را توسط context در اختیار delegate قرار می‌دهد تا نیازی نباشد delegate تعریف شده، یک closure را تشکیل دهد.


نتیجه‌ی نهایی بررسی کارآیی روش‌های مختلف جایگزین کردن حروف در یک رشته

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: ReplacePerformanceTests.zip


ستون op/s در اینجا، مهم‌ترین ستون گزارش است و به معنای تعداد عملیات قابل انجام در یک ثانیه است. از 670 هزار عملیات در ثانیه با Replace معمولی، به 5 میلیون عملیات در ثانیه رسیده‌ایم که بسیار قابل توجه‌است.
همانطور که مشاهده می‌کنید، string.Create، سریعترین نگارش موجود است. در این بین نگارشی که از ToCharArray استفاده می‌کند، قابلیت انتقال بیشتری را دارد؛ از این جهت که نگارش‌های دیگر NET. هنوز دسترسی به string.Create را ندارند. همچنین نگارش کاراکتری متد Replace، از متد رشته‌ای آن سریعتر عمل کرده‌است.
مطالب
نامرئی کردن Watermarkهای صفحات فایل‌های PDF توسط iTextSharp
احتمالا بارها با PDFهایی که یک Watermark بزرگ را در میانه صفحات خود دارند، برخورد داشته‌اید و متاسفانه در اغلب اوقات استفاده ناصحیحی از این قابلیت صورت می‌گیرد. هدف از Watermark دار کردن صفحات PDF، ذکر جملاتی مانند «آزمایشی بودن» یا «محرمانه بودن» است که در هر دو حالت نباید به صورت عمومی منتشر شوند. اما اگر قرار است مطلبی را به صورت عمومی منتشر کنیم، این روش، بدترین حالت تبلیغی برای یک شخص یا شرکت خواهد بود؛ چون مانع خواندن روان متن شده و اعصاب مصرف کننده را به هم خواهد ریخت. بنابراین هیچگونه جنبه تبلیغی مثبتی را در نهایت برای تهیه کننده به همراه نخواهد داشت.
برای نمونه فایل نمونه سؤالات مصاحبات دات را از اینجا دریافت کنید. یک چنین شکلی دارد:

خوب! چطور می‌توان این Watermark را حذف یا حداقل نامرئی کرد؟
برای پاسخ به این سؤال نیاز است ابتدا با نحوه Watermark دار کردن صفحات یک فایل PDF آشناشویم.

الف) ایجاد یک فایل PDF ساده
        private static void createPdfFile(string pdfFile)
        {
            using (var fs = new FileStream(pdfFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var doc = new Document(PageSize.A4))
                {
                    using (var witier = PdfWriter.GetInstance(doc, fs))
                    {
                        doc.Open();
                        for (int i = 1; i <= 5; i++)
                        {
                            doc.NewPage();
                            doc.Add(new Paragraph(String.Format("This is page {0}", i)));
                        }
                        doc.Close();
                    }
                }
            }
        }
در اینجا یک فایل PDF با 5 صفحه ایجاد می‌شود.

ب) افزودن Watermark به فایل PDF تهیه شده
        private static void addWatermark(string pdfFile, string watermarkedFile, string watermarkText)
        {
            FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\tahoma.ttf");
            var tahoma = FontFactory.GetFont("Tahoma", BaseFont.IDENTITY_H, 40, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

            var reader = new PdfReader(pdfFile);
            using (var fileStream = new FileStream(watermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var stamper = new PdfStamper(reader, fileStream))
                {
                    int pageCount = reader.NumberOfPages;
                    for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
                    {
                        var rect = reader.GetPageSize(i);
                        var cb = stamper.GetUnderContent(i);
                        var gState = new PdfGState();
                        gState.FillOpacity = 0.25f;
                        cb.SetGState(gState);

                        ColumnText.ShowTextAligned(
                            canvas: cb,
                            alignment: Element.ALIGN_CENTER,
                            phrase: new Phrase(watermarkText, tahoma),
                            x: rect.Width / 2,
                            y: rect.Height / 2,
                            rotation: 45f,
                            runDirection: PdfWriter.RUN_DIRECTION_LTR,
                            arabicOptions: 0);
                    }
                }
            }
        }
در متد فوق pdfFile نام و مسیر فایل PDF ایی است که قرار است به صفحات آن Watermark اضافه شود. نام و مسیر فایل خروجی توسط watermarkedFile مشخص می‌شود و watermarkText متنی است که در میانه صفحه نمایش داده خواهد شد.
در اینجا توسط PdfReader، فایل موجود گشوده می‌شود. به این ترتیب می‌توان به تک تک صفحات این فایل دسترسی یافت. از PdfStamper برای نوشتن در این فایل باز شده استفاده می‌کنیم.  متد stamper.GetUnderContent، لایه زیرین متن صفحات را در اختیار ما قرار می‌دهد. اگر علاقمند به نوشتن بر روی لایه رویی متون هستید از متد stamper.GetOverContent استفاده کنید. در اینجا از PdfGState برای مشخص سازی میزان شفافیت متن درحال نمایش، با مقدار دهی FillOpacity آن استفاده شده است. نهایتا از متد ColumnText.ShowTextAligned برای نمایش متن مورد نظر در مکان و زاویه‌ای مشخص استفاده می‌کنیم. این متد با زبان فارسی سازگاری دارد و run direction آن قابل تنظیم است.


ج) آشنایی با ساختار سطح پایین Watermark اضافه شده به صفحات

تقریبا اکثر Watermarkهایی که بر روی صفحات PDF درج می‌شوند، نیمه شفاف هستند تا بتوان متن زیر آن‌ها را مطالعه کرد. این شفافیت همانطور که ذکر شد توسط مقدار دهی شیء PdfGState حاصل می‌شود. اگر فایل PDF تولیدی در قسمت ب را توسط برنامه iText Rups باز کنیم، به شکل زیر خواهیم رسید:


هدف ما این است که به شیء PdfGState موجود در هر صفحه، دسترسی یافته و مقدار FillOpacity آن‌را صفر کنیم. به این ترتیب این Watermark، کاملا شفاف یا نامرئی خواهد شد. در PDF نهایی، چیزی به نام شیء PdfGState وجود ندارد، بلکه با یک سری Dictionary و Array سر و کار داریم.
همانطور که در شکل فوق ملاحظه می‌کنید، برای رسیدن به Gstateها باید مراحل زیر طی شوند:
1- فایل PDF گشوده شده و سپس به هر صفحه دسترسی یافت.
2- نیاز است RESOURCES صفحه جاری استخراج شوند.
3- در این منابع، باید EXTGSTATE را که همان PdfGStateها هستند، بیابیم.
4- سپس مقدار ca این EXTGSTATE یافت شده را به صفر مقدار دهی کنیم.

        private static void removeWatermark(string watermarkedFile, string unwatermarkedFile)
        {
            PdfReader.unethicalreading = true;
            PdfReader reader = new PdfReader(watermarkedFile);
            reader.RemoveUnusedObjects();
            int pageCount = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
            {
                var page = reader.GetPageN(i);
                PdfDictionary resources = page.GetAsDict(PdfName.RESOURCES);
                PdfDictionary extGStates = resources.GetAsDict(PdfName.EXTGSTATE);
                if (extGStates == null)
                    continue;

                foreach (PdfName name in extGStates.Keys)
                {
                    var obj = extGStates.Get(name);
                    PdfDictionary extGStateObject = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(obj);
                    var stateNumber = extGStateObject.Get(PdfName.ca_);
                    if (stateNumber == null)
                        continue;

                    var caNumber = (PdfNumber)PdfReader.GetPdfObject(stateNumber);
                    if (caNumber.FloatValue != 1f)
                    {
                        extGStateObject.Remove(PdfName.ca_);
                        //با تنظیم مقدار به صفر، نامرئی خواهد شد
                        extGStateObject.Put(PdfName.ca_, new PdfNumber(0f));
                    }
                }
            }

            using (FileStream fs = new FileStream(unwatermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (PdfStamper stamper = new PdfStamper(reader, fs))
                {
                    stamper.SetFullCompression();
                    stamper.Close();
                }
            }
        }
نحوه پیاده سازی مراحل یاد شده را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. ابتدا توسط  PdfReader فایل موجود باز شده و سپس تک تک صفحات آن‌را بررسی می‌کنیم. در این صفحات اگر EXTGSTATE ایی یافت شد، مقدار ca آن‌را به صفر تنظیم خواهیم کرد. از مقدار 1 صرفنظر شده، چون این مقدار عموما برای Watermark دار کردن صفحات استفاده نمی‌شود.
در این متد، watermarkedFile فایلی است که باید watermark آن نامرئی شود و unwatermarkedFile فایل تولیدی حاصل است.

مطالب
تهیه گزارشات Crosstab به کمک LINQ - قسمت دوم

اگر به قسمت اول «تهیه گزارشات Crosstab به کمک LINQ» دقت کرده باشید، یک مشکل کوچک دارد و آن هم لزوم مشخص سازی دقیق ستون‌هایی است که می‌خواهیم در گزارش ظاهر شوند. مثلا دقیقا مشخص کنیم که نام واحد چیست یا دقیقا روز را مشخص کنیم. این مورد برای گزارش‌های کوچک مشکلی ندارد؛ ولی اگر همان مثال دوم را در نظر گرفته و بازه را کمی بیشتر کنیم، مثلا یک ماه، آن وقت باید حداقل 30 بار بنویسیم Day1IsPresent تا ... Day30IsPresent و یا اگر بازه‌ی گزارشگیری به اختیار کاربر باشد آن وقت چه باید کرد؟ مثلا یکبار 7 روز پایان ماه را انتخاب کند، یکبار 14 روز را، شاید یک بار هم مثلا 90 روز را مد نظر داشته باشد (تعداد ستون‌ها متغیر باشد یا به عبارتی Dynamic Crosstab نیاز است ایجاد شود).
برای حل این مساله، می‌توان از متد الحاقی زیر از سایت extensionmethod.net کمک گرفت:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace PivotExtensions
{
public static class Ext
{
public static Dictionary<TKey1, Dictionary<TKey2, TValue>>
Pivot<TSource, TKey1, TKey2, TValue>
(
this IEnumerable<TSource> source,
Func<TSource, TKey1> key1Selector,
Func<TSource, TKey2> key2Selector,
Func<IEnumerable<TSource>, TValue> aggregate
)
{
return source.GroupBy(key1Selector)
.Select(
key1Group => new
{
Key = key1Group.Key,
Value = key1Group.GroupBy(key2Selector)
.Select(
key2Group => new
{
K = key2Group.Key,
V = aggregate(key2Group)
})
.ToDictionary(e => e.K, o => o.V)
})
.ToDictionary(e => e.Key, o => o.Value);
}
}
}

در این متد:
key1Selector مشخص کننده ستون‌های ثابت و مشخص سمت راست یا چپ (بر اساس جهت صفحه) گزارش است. در سیستم‌های مختلف این ستون‌ها نام‌هایی مانند keyColumn ، leftColumn و Row Heading ممکن است داشته باشند.
key2Selector ستون‌های پویای گزارش را تشکیل می‌دهد. در سایر سیستم‌ها این پارامتر، pivotNameColumn ،VariableColumn ، topField و یا Column Heading هم نامیده می‌شود.
Aggregate در اینجا مشخص می‌کند که مقادیر ستون‌های پویای یاد شده چگونه باید محاسبه شوند.

با توجه به این متد، برای نمونه جهت حل مثال اول قسمت قبل خواهیم داشت:

var list = ExpenseDataSource.ExpensesDataSource();
var pivotList = list.Pivot(
x =>
new
{
x.Date.Year,
x.Date.Month
},
x1 => x1.Department,
x2 => x2.Sum(x => x.Expenses));

با خروجی


فایل LINQPad آن از اینجا قابل دریافت است.


و برای حل مثال دوم قسمت قبل می‌توان نوشت:

var list2 = StudentsStatDataSource.CreateWeeklyReportDataSource();
var lst = list2.Pivot(
x =>
new
{
x.Id,
x.Name
},
x1 => "Day " + x1.Date.Day,
x2 => x2.First().IsPresent);

با خروجی


فایل LINQPad آن از اینجا قابل دریافت است.

مطالب
EF Code First #6

ادامه بررسی Fluent API جهت تعریف نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی

در قسمت‌های قبل با استفاده از متادیتا و data annotations جهت بررسی نحوه نگاشت اطلاعات کلاس‌ها به جداول بانک اطلاعاتی آشنا شدیم. اما این موارد تنها قسمتی از توانایی‌های Fluent API مهیا در EF Code first را ارائه می‌دهند. یکی از دلایل آن هم به محدود بودن توانایی‌های ذاتی Attributes بر می‌گردد. برای مثال حین کار با Attributes امکان استفاده از متغیرها یا lambda expressions و امثال آن وجود ندارد. به علاوه شاید عده‌ای علاقمند نباشند تا کلاس‌های خود را با data annotations شلوغ کنند.

در قسمت دوم این سری، مروری مقدماتی داشتیم بر Fluent API. در آنجا ذکر شد که امکان تعریف نگاشت‌ها به کمک توانایی‌های Fluent API به دو روش زیر میسر است:
الف) می‌توان از متد protected override void OnModelCreating در کلاس مشتق شده از DbContext کار را شروع کرد.
ب) و یا اگر بخواهیم کلاس Context برنامه را شلوغ نکنیم بهتر است به ازای هر کلاس مدل برنامه، یک کلاس mapping مشتق شده از EntityTypeConfiguration را تعریف نمائیم. سپس می‌توان این کلاس‌ها را در متد OnModelCreating یاد شده، توسط متد modelBuilder.Configurations.Add جهت استفاده و اعمال، معرفی کرد.

کلاس‌های مدلی را که در این قسمت بررسی خواهیم کرد، همان کلاس‌های User و Project قسمت سوم هستند و هدف این قسمت بیشتر تطابق Fluent API با اطلاعات ارائه شده در قسمت سوم است؛ برای مثال در اینجا چگونه باید از خاصیتی صرفنظر کرد، مسایل همزمانی را اعمال نمود و امثال آن.
بنابراین یک پروژه جدید کنسول را آغاز نمائید. سپس با کمک NuGet ارجاعات لازم را به اسمبلی‌های EF اضافه نمائید.
در پوشه Models این پروژه، سه کلاس تکمیل شده زیر، از قسمت سوم وجود دارند:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample03.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }

public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
public byte[] RowVersion { set; get; }
public InterestComponent Interests { set; get; }

public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

using System;

namespace EF_Sample03.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
public byte[] RowVesrion { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample03.Models
{
public class InterestComponent
{
public string Interest1 { get; set; }
public string Interest2 { get; set; }
}
}


سپس یک پوشه جدید به نام Mappings را به پروژه اضافه نمائید. به ازای هر کلاس فوق، یک کلاس جدید را جهت تعاریف اطلاعات نگاشت‌ها به کمک Fluent API اضافه خواهیم کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample03.Models;

namespace EF_Sample03.Mappings
{
public class InterestComponentConfig : ComplexTypeConfiguration<InterestComponent>
{
public InterestComponentConfig()
{
this.Property(x => x.Interest1).HasMaxLength(450);
this.Property(x => x.Interest2).HasMaxLength(450);
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample03.Models;

namespace EF_Sample03.Mappings
{
public class ProjectConfig : EntityTypeConfiguration<Project>
{
public ProjectConfig()
{
this.Property(x => x.Description).IsMaxLength();
this.Property(x => x.RowVesrion).IsRowVersion();
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample03.Models;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample03.Mappings
{
public class UserConfig : EntityTypeConfiguration<User>
{
public UserConfig()
{
this.HasKey(x => x.Id);
this.Property(x => x.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity);
this.ToTable("tblUser", schemaName: "guest");
this.Property(p => p.AddDate).HasColumnName("CreateDate").HasColumnType("date").IsRequired();
this.Property(x => x.Name).HasMaxLength(450);
this.Property(x => x.LastName).IsMaxLength().IsConcurrencyToken();
this.Property(x => x.Email).IsFixedLength().HasMaxLength(255); //nchar(128)
this.Property(x => x.Photo).IsOptional();
this.Property(x => x.RowVersion).IsRowVersion();
this.Ignore(x => x.FullName);
}
}
}

توضیحاتی در مورد کلاس‌های تنظیمات نگاشت‌های خواص به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی

نظم بخشیدن به تعاریف نگاشت‌ها
همانطور که ملاحظه می‌کنید، جهت نظم بیشتر پروژه و شلوغ نشدن متد OnModelCreating کلاس Context برنامه، که در ادامه کدهای آن معرفی خواهد شد، به ازای هر کلاس مدل، یک کلاس تنظیمات نگاشت‌ها را اضافه کرده‌ایم.
کلاس‌های معمولی نگاشت‌ها ازکلاس EntityTypeConfiguration مشتق خواهند شد و جهت تعریف کلاس InterestComponent به عنوان Complex Type، اینبار از کلاس ComplexTypeConfiguration ارث بری شده است.

تعیین طول فیلدها
در کلاس InterestComponentConfig، به کمک متد HasMaxLength، همان کار ویژگی MaxLength را می‌توان شبیه سازی کرد که در نهایت، طول فیلد nvarchar تشکیل شده در بانک اطلاعاتی را مشخص می‌کند. اگر نیاز است این فیلد nvarchar از نوع max باشد، نیازی به تنظیم خاصی نداشته و حالت پیش فرض است یا اینکه می‌توان صریحا از متد IsMaxLength نیز برای معرفی nvarchar max استفاده کرد.

تعیین مسایل همزمانی
در قسمت سوم با ویژگی‌های ConcurrencyCheck و Timestamp آشنا شدیم. در اینجا اگر نوع خاصیت byte array بود و نیاز به تعریف آن به صورت timestamp وجود داشت، می‌توان از متد IsRowVersion استفاده کرد. معادل ویژگی ConcurrencyCheck در اینجا، متد IsConcurrencyToken است.

تعیین کلید اصلی جدول
اگر پیش فرض‌های EF Code first مانند وجود خاصیتی به نام Id یا ClassName+Id رعایت شود، نیازی به کار خاصی نخواهد بود. اما اگر این قراردادها رعایت نشوند،‌ می‌توان از متد HasKey (که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس UserConfig فوق مشاهده می‌کنید)، استفاده کرد.

تعیین فیلدهای تولید شده توسط بانک اطلاعاتی
به کمک متد HasDatabaseGeneratedOption،‌ می‌توان مشخص کرد که آیا یک فیلد Identity است و یا یک فیلد محاسباتی ویژه و یا هیچکدام.

تعیین نام جدول و schema آن
اگر نیاز است از قراردادهای نامگذاری خاصی پیروی شود، ‌می‌توان از متد ToTable جهت تعریف نام جدول متناظر با کلاس جاری استفاده کرد. همچنین در اینجا امکان تعریف schema نیز وجود دارد.

تعیین نام و نوع سفارشی فیلدها
همچنین اگر نام فیلدها نیز باید از قراردادهای دیگری پیروی کنند، می‌توان آن‌ها را به صورت صریح توسط متد HasColumnName معرفی کرد. اگر نیاز است این خاصیت به نوع خاصی در بانک اطلاعاتی نگاشت شود، باید از متد HasColumnType کمک گرفت. برای مثال در اینجا بجای نوع datetime، از نوع ویژه date استفاده شده است.

معرفی فیلدها به صورت nchar بجای nvarchar
برای نمونه اگر قرار است هش کلمه عبور در بانک اطلاعاتی ذخیره شود، چون طول آن ثابت می‌باشد، توصیه شده‌است که بجای nvarchar از nchar برای تعریف آن استفاده شود. برای این منظور تنها کافی است از متد IsFixedLength استفاده شود. در این حالت طول پیش فرض 128 برای فیلد درنظر گرفته خواهد شد. بنابراین اگر نیاز است از طول دیگری استفاده شود، می‌توان همانند سابق از متد HasMaxLength کمک گرفت.
ضمنا این فیلدها همگی یونیکد هستند و با n شروع شده‌اند. اگر می‌خواهید از varchar یا char استفاده کنید، می‌توان از متد IsUnicode با پارامتر false استفاده کرد.

معرفی یک فیلد به صورت null پذیر در سمت بانک اطلاعاتی
استفاده از متد IsOptional، فیلد را در سمت بانک اطلاعاتی به صورت فیلدی با امکان پذیرش مقادیر null معرفی می‌کند.
البته در اینجا به صورت پیش فرض byte arrayها به همین نحو معرفی می‌شوند و تنظیم فوق صرفا جهت ارائه توضیحات بیشتر در نظر گرفته شد.

صرفنظر کردن از خواص محاسباتی در تعاریف نگاشت‌ها
با توجه به اینکه خاصیت FullName به صورت یک خاصیت محاسباتی فقط خواندنی، در کدهای برنامه تعریف شده است، با استفاده از متد Ignore، از نگاشت آن به بانک اطلاعاتی جلوگیری خواهیم کرد.


معرفی کلاس‌های تعاریف نگاشت‌ها به برنامه

استفاده از کلاس‌های Config فوق خودکار نیست و نیاز است توسط متد modelBuilder.Configurations.Add معرفی شوند:

using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample03.Mappings;
using EF_Sample03.Models;

namespace EF_Sample03.DataLayer
{
public class Sample03Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new InterestComponentConfig());
modelBuilder.Configurations.Add(new ProjectConfig());
modelBuilder.Configurations.Add(new UserConfig());

//modelBuilder.ComplexType<InterestComponent>();
//modelBuilder.Ignore<InterestComponent>();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}

public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample03Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample03Context context)
{
base.Seed(context);
}
}
}

در اینجا کلاس Context برنامه مثال جاری را ملاحظه می‌کنید؛ به همراه کلاس Configuration مهاجرت خودکار که در قسمت‌های قبل بررسی شد.
در متد OnModelCreating نیز می‌توان یک کلاس را از نوع Complex معرفی کرد تا برای آن در بانک اطلاعاتی جدول جداگانه‌ای تعریف نشود. اما باید دقت داشت که اینکار را فقط یکبار می‌توان انجام داد؛ یا توسط کلاس InterestComponentConfig و یا توسط متد modelBuilder.ComplexType. اگر هر دو با هم فراخوانی شوند، EF یک استثناء را صادر خواهد کرد.

و در نهایت، قسمت آغازین برنامه اینبار به شکل زیر خواهد بود که از آغاز کننده MigrateDatabaseToLatestVersion (قسمت چهارم این سری) نیز استفاده کرده است:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample03.DataLayer;

namespace EF_Sample03
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample03Context, Configuration>());

using (var db = new Sample03Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
if (project1 != null)
{
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}
}

ضمنا رشته اتصالی مورد استفاده تعریف شده در فایل کانفیک برنامه نیز به صورت زیر تعریف شده است:

<connectionStrings>
<clear/>
<add
name="Sample03Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
/connectionStrings>


در قسمت‌های بعد مباحث پیشرفته‌تری از تنظیمات نگاشت‌ها را به کمک Fluent API، بررسی خواهیم کرد. برای مثال روابط ارث بری، many-to-many و ... چگونه تعریف می‌شوند.


مطالب
روشی برای مقایسه‌ی مقادیر تمام خواص دو شیء در آزمون‌های واحد
در زمان نوشتن تست‌های مختلف (Unit - Integration - UI) گاهی اوقات پیش می‌آید که بخواهید تمامی خصوصیت‌های یک شیء را تایید کنید. معمولا نوشتن اعتبارسنجی برای همه خصوصیت‌ها و همین طور پیام‌های استثناء برای هر یک در زمان عدم تایید اعتبار، کار بسیار زمانبری است. در این مقاله به شما نشان خواهم داد که چگونه با نوشتن یک اعتبارسنج عمومی از اتلاف زمان زیادی جلوگیری کنید.

با استفاده از کلاس زیر می‌توان کار اعتبارسنجی را با استفاده از Reflection به راحتی انجام داد. در اینجا برای اعتبارسنجی DateTime از کلاس DateTimeAssert استفاده کرده‌ایم.
public class PropertiesValidator<TK, T> where T : new() where TK : new()
{
    static TK _instance;

    public static TK Instance
    {
        get
        {
            if (_instance == null)
            {
                _instance = new TK();
            }
            return _instance;
        }
    }

    public void Validate(T expectedObject, T realObject, params string[] propertiesNotToCompare)
    {
        var properties = realObject.GetType().GetProperties();
        foreach (var currentRealProperty in properties)
        {
            if (!propertiesNotToCompare.Contains(currentRealProperty.Name))
            {
                var currentExpectedProperty = expectedObject.GetType().GetProperty(currentRealProperty.Name);
                var exceptionMessage = $"The property {currentRealProperty.Name} of class {currentRealProperty.DeclaringType?.Name} was not as expected.";

                if (currentRealProperty.PropertyType != typeof(DateTime) && currentRealProperty.PropertyType != typeof(DateTime?))
                {
                    Assert.AreEqual( currentExpectedProperty.GetValue( expectedObject,
                                                                        null ),
                                        currentRealProperty.GetValue( realObject,
                                                                    null ),
                                        exceptionMessage );
                }
                else
                {
                    DateTimeAssert.Validate( currentExpectedProperty.GetValue( expectedObject,
                                                                                null ) as DateTime?,
                                                currentRealProperty.GetValue( realObject,
                                                                            null ) as DateTime?,
                                                TimeSpan.FromMinutes( 5 ) );
                }
            }
        }
    }
}


طرز استفاده

فرض کنید مدلی داریم با این مشخصات:
public class ObjectToAssert
{
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTime LastVisit { get; set; }
}
و دو نمونه از آن را ایجاد کرده ایم:
var expectedObject = new ObjectToAssert
                        {
                            FirstName = "Vahid",
                            LastName = "Mohammad Taheri",
                            LastVisit = new DateTime( 2016, 11, 14, 0, 10, 50 )
                        };
var actualObject = new ObjectToAssert
                        {
                            FirstName = "Vahid",
                            LastName = "Mohammad Taheri",
                            LastVisit = new DateTime( 2016, 11, 14, 0, 13, 50 )
                        };
کلاسی را با ارث بری از PropertiesValidator ایجاد می‌کنیم:
public class ObjectToAssertValidator : PropertiesValidator<ObjectToAssertValidator, ObjectToAssert>
{
    public void Validate(ObjectToAssert expected, ObjectToAssert actual)
    {
        this.Validate(expected, actual, "FirstName");
    }
}

نکته
: در صورتی که می‌خواهید خصوصیتی را استثناء کنید از اعتبارسنجی، می‌توانید آن‌را به عنوان پارامتر سوم به بعد به تابع Validate ارسال کنید. طبق کد بالا FirstName به صورت استثناء تعریف شده است.


اکنون دو نمونه ساخته شده از ObjectToAssert بالا را با فراخوانی دستور زیر اعتبارسنجی می‌کنیم:
ObjectToAssertValidator.Instance.Validate(expectedObject, actualObject);
مطالب
شرط گذاری روی Include ها در EF Core 5x
سناریویی را در نظر بگیرید که میخواهید لیست Blog‌ها را به همراه Post هایشان که شامل کلمه‌ی خاصی است، به کلاینت باز گردانید. در این حالت احتمالا چنین کدی به نظرتان خواهد آمد:
// -- FilteredInclude_EFCore5
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(p => p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")))
    .ToList();
return Json(list);
این کد تا قبل از EFCore 5.0 پیش نمایش 3، به خطای زیر منجر میشود؛ چرا که EFCore از شرط گذاری روی Include‌ها پشتیبانی نمی‌کند:
System.InvalidOperationException: 'Lambda expression used inside Include is not valid.'
پس مجبوریم همه‌ی رکورد‌های Include را از دیتابیس خوانده و سپس آنها را در حافظه فیلتر کنیم:
// -- NonFilteredInclude
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(e => e.Posts)
    .ToList();
list.ForEach(p => p.Posts = p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")).ToList());
این روش سربار بسیار زیادی دارد و بسته به تعداد رکورد‌ها و ستون‌های Post، حجم زیادی از دیتای غیر لازم را از دیتابیس میخواند و تخصیص حافظه (memory allocation) اضافی و زیادی را به همراه دارد. مثلا اگر 100 Blog داشته باشیم که هرکدام 100 Post داشته باشند و فقط یکی از Post‌ها شرط مورد نظر را داشته باشد، بدین ترتیب 100 * 100 منهای 1 رکورد اضافی واکشی خواهد شد؛ یعنی برابر ‭9,999‬! (می توان با لحاظ کردن تعداد و حجم ستون‌های اضافی نیز وخامت اوضاع را درک کرد)
همچنین اگر به صورت غیر read-only (عدم استفاده از AsNoTracking)  داده‌ها را لود کرده باشید، با شرطی که داخل ForEach اعمال می‌شود، رکوردهایی که فیلتر میشوند به صورت Deleted در ChangeTracker علامت گذاری میشوند که میتواند مشکل ساز نیز باشد.
برای حل این مشکل چندین روش وجود دارد:
1- توسط یک تایپ دلخواه (anonymous یا dto) واکشی را به صورت Projection انجام دهیم و Post‌ها را فیلتر کنیم:
// -- Projection_Manually
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Select(p => new
    {
        p.Id,
        p.Name,
        Posts = p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")).ToList()
    }).ToList();
این دستور، کوئری SQL زیر را تولید میکند:
SELECT [b].[Id], [b].[Name], [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
LEFT JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
ORDER BY [b].[Id], [t].[Id]
معایب این روش:
  • در صورت نیاز به ویرایش (عدم استفاده از AsNoTracking) بدلیل استفاده از anonymous بجای Blog، هیچ شیء Blog ایی در ChangeTracker ثبت نخواهد شد، ولی اشیا Post در ChangeTracker ثبت می‌شوند. در نتیجه تنها 1 شیء در ChangeTracker اضافه خواهد شد.
  • کد نویسی را کثیف میکند؛ مخصوصا اگر نیاز به شرط گذاری بر روی چندین Navigation Collection تو در تو را داشته باشید.
برای جلوگیری از این کثیف شدن میتوان از قابلیت Projection کتابخانه‌ی AutoMapper استفاده کرد. کوئری تولید شده و عملکرد آن عینا مشابه همین روش است، ولی کد تمیز‌تری را موجب می‌شود ( از نظر سرعت، مقدار کمی کند‌تر است. انتهای مقاله، بنچمارک آن را میتوانید مشاهده کنید)

2- از قابلیت IncludeFilter کتابخانه‌ی  Z.EntityFramework.Plus.EFCore استفاده کنیم.
این کتابخانه امکانات بسیار مفیدی را ارائه میدهد و شخصا برای پروژه‌های واقعی و بزرگ آن را پیشنهاد میدهم. اگر از امکانات آن بجا استفاده شود، تاثیر بسیار زیادی را بر روی پرفرمنس پروژه خواهد گذاشت (توصیه میکنم حتما داکیومنت آن را مطالعه کنید). این کتابخانه کاملا رایگان است و از EFCore و EF6 (در یک پکیج جداگانه) پشتیبانی میکند. شرکت مالک آن (ZZZ) یک کتابخانه‌ی دیگر را نیز به نام  Z.EntityFramework.Extensions.EFCore دارد که امکانات بیشتری را ارائه میدهد؛ ولی رایگان نیست.
در این روش خواهیم داشت:
// -- IncludeFilter_EFCorePlus
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .IncludeFilter(e => e.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test tile")))
    .ToList();
این دستور کوئری SQL زیر را تولید میکند:
-- EF+ Query Future: 1 of 2
SELECT [b].[Id], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
;

-- EF+ Query Future: 2 of 2
SELECT [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
INNER JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
;
  • همانطور که می‌بینید این دستور، 2 کوئری را اجرا میکند. سرعت آن از روش قبلی کمی کند‌تر است و memory allocation بیشتری را انجام میدهد.
  • در صورت عدم استفاده از AsNoTracking، اشیاء Blog را نیز ثبت میکند؛ درنتیجه تعداد 101 آبجکت (100 Blog و 1 Post) به ChangeTracker اضافه خواهند شد.
  • کد نویسی تمیزتر و راحت‌تری در سمت سی شارپ دارد. 
  • این روش در EF6 نیز قابل استفاده است.

3- کمبود این قابلیت در EFCore بسیار حس میشد (در NHibernate از قدیم این امکان وجود داشت) تا اینکه نهایتا در EFCore 5.0 پیش نمایش 3 (آخرین نسخه‌ی در حال حاضر) این قابلیت به EFCore اضافه شده‌است.
برای استفاده از آن نیاز به هیچ کد اضافه‌ای نیست و به صورت معمول میتوان از متد Include، همراه با شرط استفاده کرد:
// -- FilteredInclude_EFCore5
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(p => p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")))
    .ToList();
این دستور، کوئری SQL زیر را تولید میکند:
SELECT [b].[Id], [b].[Name], [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
LEFT JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
ORDER BY [b].[Id], [t].[Id]
  • این روش بسیار بهینه است و از روش قبلی (دوم) کمی سریع‌تر بوده و memory allocation کمتری (نزدیک به روش اول) دارد.
  • در صورت عدم استفاده از AsNoTracking، مانند قبلی عمل میکند؛ درنتیجه تعداد 101 آبجکت به ChangeTracker اضافه خواهند شد. 
  • کد نویسی تمیزتر و راحت‌تری در سمت سی شارپ دارد.

بنچمارک مقایسه‌ی این روش‌ها را میتوانید از ریپازیتوری گیتهاب زیر دریافت کنید:
تصویر زیر نتایج آن‌را نشان میدهد. این شاخص‌ها بر اساس تعداد رکوردها، ستون‌ها و حجم دیتای واکشی شده از دیتابیس، میتوانند متفاوت باشند؛ ولی نتیجه‌ی آن از لحاظ مقایسه‌ای، مشابه همین خواهد بود:

مطالب
بازسازی کد: جداسازی متغیر موقتی (Split temporary variable)
در حالت‌هایی که متغیر موقتی‌ای در متد وجود دارد که چندین بار مقدار دهی می‌شود، احتمالا به چنین بازسازی کدی نیاز است. قبل از ادامه بحث در این باره نیاز است یک نوع از متغیرهای محلی را بررسی کرد. 
متغیر محلی تجمعی (Collecting temporary variable): متغیری ای که در بدنه متد یا عبارت‌های loop مقدار آن به مرور تکامل می‌یابد یا اضافه می‌شود. نمونه‌ای از چنین متغیرهایی شمارنده‌های loop و یا رشته‌هایی هستند که بسته به شرایط خاص در متد تولید و مقادیر آنها تکامل می‌یابند. پر کردن یک stream و اضافه کردن به یک متغیر از نوع موقتی collection نیز نشانه‌هایی از این نوع متغیر هستند. 
معمولا متغیرهای محلی تجمعی نیازی به جداسازی ندارند. اما متغیرهای محلی‌ای غیر از این نوع، نیاز به بازسازی خواهند داشت. متغیرهایی که برای نگهداری مقداری و استفاده از آن در ادامه بدنه متد ایجاد می‌شوند، یکی از دلایل اصلی طولانی شدن بدنه یک متد هستند.
به طور مثال به تکه کد زیر توجه کنید. در این تکه کد متغیری به نام temp در خط اول ایجاد شده که در خط سوم مورد استفاده مجدد قرار گرفته است. بیشترین سناریویی که نیاز به بازسازی دارد به این صورت هستند. 
double temp = 2 * (_height + _width); 
Console.WriteLine(temp); 
temp = _height * _width; 
Console.WriteLine(temp);
این تکه کد را می‌توان به صورت زیر بازسازی کرد:
readonly double perimeter = 2 * (_height + _width); 
Console.WriteLine(perimeter); 
readonly double area = _height * _width; 
Console.WriteLine(area);

مراحل انجام این بازسازی کد 

  1. نام متغیر موقتی را در خط مربوط به ایجاد و اولین مقداردهی به آن تغییر دهید. 
  2. متغیر موقتی را readonly کنید. 
  3. تمامی دسترسی‌ها به متغیر موقتی را تا مقداردهی بعدی به متغیر تغییر نام یافته تغییر دهید. 
  4. متغیر موقتی را در مکان مقداردهی بعدی به متغیر ابتدایی تعریف کنید. 
  5. کد را کامپایل و تست کنید. 
  6. مراحل بالا را برای هر مقداردهی به متغیر موقتی اولیه تکرار کنید. 
به زبان ساده‌تر در بازسازی کد جداسازی متغیر موقتی به ازای هر استفاده از متغیر موقتی اولیه یک متغیر جدید را ساخته و استفاده می‌کنیم. به شبه کد زیر توجه کنید:
var temp = "some text"; 
// temp usage 
  
temp = "some other text"; 
// temp usage 
  
temp = "yet another text"; 
// temp usage 
  
temp = "final text"; 
// temp usage
در این کد یک متغیر موقتی بارهای مقداردهی و استفاده مجدد شده است. دید کلی در بازسازی این کد به صورت زیر است.
var temp = "some text"; 
// temp usage 
  
var temp2 = "some other text"; 
// temp 2 usage 
  
var temp3 = "yet another text"; 
// temp 3 usage 
  
var temp4 = "final text"; 
// temp 4 usage
زمانیکه از یک متغیر موقتی چندین بار در یک متد استفاده می‌شود، ممکن است این مورد ناشی از وجود مسئولیت‌های بیش از اندازه در یک متد باشد و با استفاده از بازسازی کد استخراج متد به طریق دیگری مشکل متغیرهای موقتی حل شود. اما برای انجام استخراج متد نیز در نهایت نیاز است ابتدا بازسازی جداسازی متغیر موقتی را انجام دهید تا بلوک‌های کد قابل استخراج مشخص‌تر شوند.
مطالب
فیلدهای پویا در NHibernate

یکی از قابلیت‌های جالب NHibernate امکان تعریف فیلدها به صورت پویا هستند. به این معنا که زیرساخت طراحی یک برنامه "فرم ساز" هم اکنون در اختیار شما است! سیستمی که امکان افزودن فیلدهای سفارشی را دارا است که توسط برنامه نویس در زمان طراحی اولیه آن ایجاد نشده‌اند. در ادامه نحوه‌ی تعریف و استفاده از این قابلیت را توسط Fluent NHibernate بررسی خواهیم کرد.

در اینجا کلاسی که قرار است توانایی افزودن فیلدهای سفارشی را داشته باشد به صورت زیر تعریف می‌شود:
using System.Collections;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntity
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual IDictionary Attributes { set; get; }
}
}

Attributes در عمل همان فیلدهای سفارشی مورد نظر خواهند بود. جهت معرفی صحیح این قابلیت نیاز است تا نگاشت آن‌را از نوع dynamic component تعریف کنیم:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntityMapping : IAutoMappingOverride<DynamicEntity>
{
public void Override(AutoMapping<DynamicEntity> mapping)
{
mapping.Table("tblDynamicEntity");
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.IgnoreProperty(x => x.Attributes);
mapping.DynamicComponent(x => x.Attributes,
c =>
{
c.Map(x => (string)x["field1"]);
c.Map(x => (string)x["field2"]).Length(300);
c.Map(x => (int)x["field3"]);
c.Map(x => (double)x["field4"]);
});
}
}
}
و مهم‌ترین نکته‌ی این بحث هم همین نگاشت فوق است.
ابتدا از IgnoreProperty جهت ندید گرفتن Attributes استفاده کردیم. زیرا درغیراینصورت در حالت Auto mapping ، یک رابطه چند به یک به علت وجود IDictionary به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که نیازی به آن نیست (یافتن این نکته نصف روز کار برد ....! چون مرتبا خطای An association from the table DynamicEntity refers to an unmapped class: System.Collections.Idictionary ظاهر می‌شد و مشخص نبود که مشکل از کجاست).
سپس Attributes به عنوان یک DynamicComponent معرفی شده است. در اینجا چهار فیلد سفارشی را اضافه کرده‌ایم. به این معنا که اگر نیاز باشد تا فیلد سفارشی دیگری به سیستم اضافه شود باید یکبار Session factory ساخته شود و SchemaUpdate فراخوانی گردد و خوشبختانه با وجود Fluent NHibernate ، تمام این تغییرات در کدهای برنامه قابل انجام است (بدون نیاز به سر و کار داشتن با فایل‌های XML نگاشت‌ها و ویرایش دستی آن‌ها). از تغییر نام جدول که برای مثال در اینجا tblDynamicEntity در نظر گرفته شده تا افزودن فیلدهای دیگر در قسمت DynamicComponent فوق.
همچنین باتوجه به اینکه این نوع تغییرات (ساخت دوبار سشن فکتوری) مواردی نیستند که قرار باشد هر ساعت انجام شوند، بنابراین سربار آنچنانی را به سیستم تحمیل نمی‌کنند.
   drop table tblDynamicEntity

create table tblDynamicEntity (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
field1 NVARCHAR(255) null,
field2 NVARCHAR(300) null,
field3 INT null,
field4 FLOAT null,
primary key (Id)
)

اگر با SchemaExport، اسکریپت خروجی معادل با نگاشت فوق را تهیه کنیم به جدول فوق خواهیم رسید. نوع و طول این فیلدهای سفارشی بر اساس نوعی که برای اشیاء دیکشنری مشخص می‌کنید، تعیین خواهند شد.

چند مثال جهت کار با این فیلدهای سفارشی یا پویا :

نحوه‌ی افزودن رکوردهای جدید بر اساس خاصیت‌های سفارشی:
//insert
object savedId = 0;
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var obj = new DynamicEntity();
obj.Attributes = new Hashtable();
obj.Attributes["field1"] = "test1";
obj.Attributes["field2"] = "test2";
obj.Attributes["field3"] = 1;
obj.Attributes["field4"] = 1.1;

savedId = session.Save(obj);
tx.Commit();
}
}

با خروجی
INSERT
INTO
tblDynamicEntity
(field1, field2, field3, field4)
VALUES
(@p0, @p1, @p2, @p3);
@p0 = 'test1' [Type: String (0)], @p1 = 'test2' [Type: String (0)], @p2 = 1
[Type: Int32 (0)], @p3 = 1.1 [Type: Double (0)]

نحوه‌ی کوئری گرفتن از این اطلاعات (فعلا پایدارترین روشی را که برای آن یافته‌ام استفاده از HQL می‌باشد ...):
//query
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
//using HQL
var list = session
.CreateQuery("from DynamicEntity d where d.Attributes.field1=:p0")
.SetString("p0", "test1")
.List<DynamicEntity>();

if (list != null && list.Any())
{
Console.WriteLine(list[0].Attributes["field2"]);
}
tx.Commit();
}
}
با خروجی:
    select
dynamicent0_.Id as Id1_,
dynamicent0_.field1 as field2_1_,
dynamicent0_.field2 as field3_1_,
dynamicent0_.field3 as field4_1_,
dynamicent0_.field4 as field5_1_
from
tblDynamicEntity dynamicent0_
where
dynamicent0_.field1=@p0;
@p0 = 'test1' [Type: String (0)]

استفاده از HQL هم یک مزیت مهم دارد: چون به صورت رشته قابل تعریف است، به سادگی می‌توان آن‌را داخل دیتابیس ذخیره کرد. برای مثال یک سیستم گزارش ساز پویا هم در این کنار طراحی کرد ....

نحوه‌ی به روز رسانی و حذف اطلاعات بر اساس فیلدهای پویا:
//update
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
entity.Attributes["field2"] = "new-val";
tx.Commit(); // Persist modification
}
}
}

//delete
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
session.Delete(entity);
tx.Commit();
}
}
}

مطالب
الگوی استخر اشیاء Object Pool Pattern
الگوی استخر اشیاء، جزو الگوهای تکوینی است و کار آن جلوگیری از ایجاد اشیاء تکراری و محافظت از به هدر رفتن حافظه است. نحوه کار این الگو بدین شکل است که وقتی کاربر درخواست نمونه‌ای از یک شیء را می‌دهد، بعد از اتمام کار، شیء نابود نمی‌شود؛ بلکه به استخر بازگشت داده می‌شود تا در درخواست‌های آینده، مجددا مورد استفاده قرار گیرد. این کار موجب عدم هدر رفتن حافظه و همچنین بالا رفتن کارآیی برنامه می‌گردد. این الگو به خصوص برای اشیایی که مدت کوتاهی مورد استفاده قرار میگیرند و آماده سازی آن‌ها هزینه بر است بسیار کارآمد می‌باشد. از آنجا که هزینه‌ی ساخت و نابود سازی در حد بالایی قرار دارد و آن شیء به طور مکرر مورد استفاده قرار می‌گیرد، زمان زیادی صرفه جویی می‌شود.

در این الگو ابتدا شیء از استخر درخواست می‌شود. اگر قبلا ایجاد شده باشد، مجددا مورد استفاده قرار می‌گیرد. در غیر این صورت نمونه جدیدی ایجاد می‌شود و وقتی که کار آن پایان یافت به استخر بازگشت داده شده و نگهداری می‌شود، تا زمانی که مجددا درخواست استفاده از آن برسد.
 یکی از نکات مهم و کلیدی این است که وقتی کار شیء مربوطه تمام شد، باید اطلاعات شیء قبلی و داده‌های آن نیز پاکسازی شوند؛ در غیر این صورت احتمال آسیب و خطا در برنامه بالا می‌رود و این الگو را به یک ضد الگو تبدیل خواهد کرد.
نمونه‌ای از پیاده سازی این الگو را در دات نت، می‌توانید در data provider‌های مخصوص SQL Server نیز ببینید. از آنجا که ایجاد اتصال به دیتابیس، هزینه بر بوده و دستورات در کوتاه‌ترین زمان ممکن اجرا می‌شوند، این کانکشن‌ها یا اتصالات بعد از بسته شدن از بین نمی‌روند، بلکه در استخر مانده تا زمانیکه مجددا نمونه مشابهی از آن‌ها درخواست شود تا دوباره مورد استفاده قرار بگیرند تا از هزینه اولیه برای ایجاد آن‌ها پرهیز شود. استفاده از این الگو در برنامه نویسی با سوکت ها، تردها و کار با اشیاء گرافیکی بزرگ مثل فونت‌ها و تصاویر Bitmap کمک شایانی می‌کند. ولی در عوض برای اشیای ساده می‌تواند کارآیی را به شدت کاهش دهد.

الگوی بالا را در سی شارپ بررسی می‌کنیم:
ابتدا کلاس PooledObject را به عنوان یک شیء بزرگ و پر استفاده ایجاد می‌کنیم:
 public class PooledObject
    {
        DateTime _createdAt = DateTime.Now;

        public DateTime CreatedAt
        {
            get { return _createdAt; }
        }

        public string TempData { get; set; }

        public void DoSomething(string name)
        {
            Console.WriteLine($"{name} : {TempData} is written on {CreatedAt}");
        }
    }
tempdata ویژگی است که باید برای هر شیء، مجزا باشد. پس باید دقت داشت برای استفاده‌های بعدی نیاز است پاک سازی شود.
بعد از آن کلاس پول را پیاده سازی می‌کنیم:
public static class Pool
{
    private static List<PooledObject> _available = new List<PooledObject>();
    private static List<PooledObject> _inUse = new List<PooledObject>();
 
    public static PooledObject GetObject()
    {
        lock(_available)
        {
            if (_available.Count != 0)
            {
                PooledObject po = _available[0];
                _inUse.Add(po);
                _available.RemoveAt(0);
                return po;
            }
            else
            {
                PooledObject po = new PooledObject();
                _inUse.Add(po);
                return po;
            }
        }
    }
 
    public static void ReleaseObject(PooledObject po)
    {
        CleanUp(po);
 
        lock (_available)
        {
            _available.Add(po);
            _inUse.Remove(po);
        }
    }
 
    private static void CleanUp(PooledObject po)
    {
        po.TempData = null;
    }
}
در کلاس بالا، کاربر با متد GetObject، درخواست شی‌ءایی را می‌کند و متد نگاه می‌کند که اگر لیست موجودی، پر باشد، اولین نمونه‌ی در دسترس را ارسال می‌کند. ولی در صورتیکه نمونه‌ای از آن نباشد، یک نمونه‌ی جدید را ایجاد کرده و آن را در لیست مورد استفاده‌ها قرار می‌دهد و به کاربر باز می‌گرداند.
متد Release Object وظیفه‌ی بازگرداندن شیء را به استخر، دارد که از لیست در حال استفاده‌ها آن را حذف کرده و به لیست موجودی اضافه می‌کند. متد Cleanup در این بین وظیفه ریست کردن شیء را دارد تا مشکلی که در بالا بیان کردیم رخ ندهد.
کد زیر را اجرا می‌کنیم:
            var obj1 = Pool.GetObject();
            obj1.DoSomething("obj1");

            Thread.Sleep(2000);
            var obj2 = Pool.GetObject();
            obj2.DoSomething("obj2");
            Pool.ReleaseObject(obj1);

            Thread.Sleep(2000);
            var obj3 = Pool.GetObject();
            obj3.DoSomething("obj3");
نتیجه به شکل زیر است:
obj1 :  is written on 4/21/2016 11:25:26 AM
obj2 :  is written on 4/21/2016 11:25:28 AM
obj3 :  is written on 4/21/2016 11:25:26 AM
ابتدا شیء obj1 ایجاد می‌شود و سپس obj2 و بعد از آن obj1 به لیست موجودی‌ها بازگشته و برای obj3 همان شیء را بازگشت می‌هد که برای obj1 ساخته بود. توقف تردها در این مثال برای مشاهده‌ی بهتر زمان است.