مطالب
Span در C# 7.2
C# 7.2 به همراه تعداد کوچکی از بهبودهای کامپایلر است و با Visual Studio 2017 نگارش 15.5 ارائه شده و روش فعالسازی آن با نگارش 7.1 آن یکی است (انتخاب گزینه‌ی «C# latest minor version (latest)» در تنظیمات پیشرفته‌ی Build خواص پروژه). همچنین اگر از VSCode استفاده می‌کنید، نگارش 1.14 افزونه‌ی #C آن، پشتیبانی کاملی را از C# 7.2 به همراه دارد؛ در اینجا، افزودن خاصیت <LangVersion>latest</LangVersion> به فایل csproj برنامه برای استفاده‌ی از آخرین نگارش کامپایلر نصب شده، کفایت می‌کند. البته باید دقت داشت کامپایلر C# 7.2 به همراه NET Core SDK 2.1.2. ارائه شده‌است. بنابراین تنها نصب آخرین نگارش افزونه‌ی #C مخصوص VSCode برای کامپایل آن کافی نیست و باید حداقل SDK یاد شده (یا نگارش جدیدتر آن) را هم نصب کنید.
 

نوع‌های جدید <Span<T و  <ReadOnlySpan<T در C# 7.2

نوع‌های جدید <Span<T و <ReadOnlySpan<T جهت ارائه‌ی ناحیه‌های اختیاری پیوسته‌ای از حافظه، شبیه به آرایه‌ها تدارک دیده شده‌اند و هدف استفاده‌ی از آن‌ها، تولید برنامه‌های سمت سرور با کارآیی بالا است.
برای کار با این نوع‌ها، هم نیاز به کامپایلر C# 7.2 است و هم نصب بسته‌ی نیوگت System.Memory:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp2.0</TargetFramework>
    <LangVersion>latest</LangVersion>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="System.Memory" Version="4.4.0-preview1-25305-02" />
  </ItemGroup>
</Project>
این بسته از .NETStandard 1.0. به بعد را پشتیبانی می‌کند؛ یعنی با +NET 4.5+ ،Mono 4.6.  و +NET Core 1.0. سازگار است.


Spanها و امکان دسترسی به انواع حافظه

Spanها می‌توانند به حافظه‌ی مدیریت شده، حافظه‌ی بومی (native) و حافظه‌ی اختصاص داده شده‌ی در Stack اشاره کنند. به عبارتی Spanها یک لایه انتزاعی، برفراز تمام انواع و اقسام حافظه‌هایی هستند که می‌توانند در اختیار توسعه دهندگان NET. باشند.
- البته اکثر توسعه دهندگان دات نت از حافظه‌ی مدیریت شده استفاده می‌کنند. برای مثال Stack memory تنها از طریق کدهای unsafe و واژه‌ی کلیدی stackalloc قابل تخصیص است. این نوع حافظه بسیار سریع است و همچنین بسیار کوچک؛ کمتر از یک مگابایت که به خوبی در CPU cache جا می‌شود. اما اگر در این بین حجم حافظه‌ی تخصیصی بیشتر از یک مگابایت شود، بلافاصله استثنای StackOverflowException غیرقابل مدیریتی را به همراه خاتمه‌ی فوری برنامه به همراه خواهد داشت. برای نمونه از این نوع حافظه در جهت مدیریت رخ‌دادهای داخلی corefx زیاد استفاده می‌شود.
- حافظه‌ی مدیریت شده، همان حافظه‌ای است که توسط واژه‌ی کلیدی new در برنامه، جهت ایجاد اشیاء، تخصیص داده می‌شود و طول عمر آن تحت مدیریت GC است.
- حافظه‌ی مدیریت نشده یا بومی از دید GC مخفی است و توسط متدهایی مانند Marshal.AllocHGlobal و Marshal.AllocCoTaskMem در اختیار برنامه قرار می‌گیرند. این حافظه باید به صورت صریحی توسط توسعه دهنده به کمک متدهایی مانند Marshal.FreeHGlobal و Marshal.FreeCoTaskMem آزاد شود. وب سرور Kestrel مخصوص ASP.NET Core، از این روش جهت کار با آرایه‌های حجیم، جهت کاهش بار GC استفاده می‌کند.

مزیت کار با Spanها این است که دسترسی امن و type safeایی را به انواع حافظه‌های مهیا، جهت توسعه دهندگانی که عموما کدهای unsafe ایی را نمی‌نویسند و با اشاره‌گرها به صورت مستقیم کار نمی‌کنند، میسر می‌کند. برای مثال تا پیش از معرفی Spanها، برای دسترسی به 1000 عنصر یک آرایه‌ی 10 هزار عنصری و ارسال آن به یک متد، نیاز بود تا ابتدا یک کپی از این 1000 عنصر را تهیه کرد. این عملیات از لحاظ میزان مصرف حافظه و همچنین زمان انجام آن، بسیار هزینه‌بر است. با استفاده از <Span<T می‌توان یک دید مجازی از آن آرایه را بدون اختصاص آرایه‌ای و یا آرایه‌هایی جدید، ارائه کرد.


مثالی از کاربرد Spanها جهت کاهش تعداد بار تخصیص‌های حافظه

برای نمونه، متد IsValidName زیر، بررسی می‌کند که طول رشته‌ی دریافتی حداقل 2 باشد و حتما با یک حرف شروع شده باشد:
    static class NameValidatorUsingString
    {
        public static bool IsValidName(string name)
        {
            if (name.Length < 2)
                return false;

            if (char.IsLetter(name[0]))
                return true;

            return false;
        }
    }
در این حالت یک نمونه مثال از استفاده‌ی آن می‌تواند به صورت زیر باشد:
string fullName = "User 1";
string firstName = fullName.Substring(0, 4);
NameValidatorUsingString.IsValidName(firstName);
در اینجا زمانیکه از متد Substring استفاده می‌شود، در حقیقت تخصیص حافظه‌ی دومی جهت تولید firstName رخ می‌دهد.

همچنین اگر این اطلاعات را از طریق شبکه دریافت کرده باشیم، ممکن است به صورت آرایه‌ای از حروف دریافت شوند:
char[] anotherFullName = { 'A', 'B' };
که به صورت مستقیم در متد IsValidName قابل استفاده نیست و خطای عدم امکان تبدیل []char به string، از طرف کامپایلر صادر می‌شود:
NameValidatorUsingString.IsValidName(anotherFullName);
در این حالت برای استفاده‌ی از این آرایه، نیاز است یک تخصیص حافظه‌ی دیگر نیز صورت گیرد:
NameValidatorUsingString.IsValidName(new string(anotherFullName));

اکنون در C# 7.2، بازنویسی این متد توسط ReadOnlySpan، به صورت ذیل است:
    static class NameValidatorUsingSpan
    {
        public static bool IsValidName(ReadOnlySpan<char> name)
        {
            if (name.Length < 2)
                return false;

            if (char.IsLetter(name[0]))
                return true;

            return false;

        }
    }
که این مزایا را به همراه دارد:
ReadOnlySpan<char> fullName = "User 1".AsSpan();
ReadOnlySpan<char> firstName = fullName.Slice(0, 4);
NameValidatorUsingSpan.IsValidName(firstName);
کار با API مربوط به Spanها به همراه تخصیص حافظه‌ی جدیدی نیست. برای نمونه در اینجا متد Slice این API، سبب تخصیص حافظه‌ی جدیدی نمی‌شود (برخلاف متد Substring) و فقط به قسمتی از حافظه‌ی موجود اشاره می‌کند (بدون نیاز به کار مستقیم با اشاره‌گرها و کدهای unsafe).

و یا اینبار امکان استفاده‌ی از آرایه‌ای از کاراکترها، بدون نیاز به تخصیص حافظه‌ای جدید، برای بررسی اعتبار مقادیر دریافتی میسر است:
char[] anotherFullName = { 'A', 'B' };
NameValidatorUsingSpan.IsValidName(anotherFullName);

برای نمونه از یک چنین APIایی در پشت صحنه‌ی کتابخانه‌هایی مانند SignalR و یا Roslyn، برای بالا بردن کارآیی برنامه، با کاهش تعداد بار تخصیص‌های حافظه‌ی مورد نیاز، بسیار استفاده شده‌است. برای نمونه در NET Core 2.1.، حجم رشته‌های تخصیص داده شده‌ی در فریم ورک‌های وابسته، به این ترتیب به شدت کاهش یافته‌است.


مثال‌هایی از کار با API نوع Span

امکان ایجاد یک Span از یک array
var arr = new byte[10];
Span<byte> bytes = arr; // Implicit cast from T[] to Span<T>
پس از آن کار با این span همانند کار با آرایه‌های معمولی است؛ با این تفاوت که این span تنها یک دید مجازی از قسمتی از این آرایه را ارائه می‌دهد؛ بدون سربار تخصیص حافظه‌ی اضافی و کپی اطلاعات:
Span<byte> slicedBytes = bytes.Slice(start: 5, length: 2);
slicedBytes[0] = 42;
slicedBytes[1] = 43;
slicedBytes[2] = 44; // Throws IndexOutOfRangeException
bytes[2] = 45; // OK
در اینجا slicedBytes یک دید مجازی از ایندکس 5 تا 7 آرایه‌ی arr را ارائه می‌دهد. کار کردن با آن نیز همانند آرایه‌ها، توسط ایندکس‌ها میسر است.
همچنین تغییرات بر روی Span (غیر read only) بر روی آرایه‌ی اصلی نیز تاثیر گذار است. برای مثال در اینجا با تغییر bytes[2]، مقدار arr[2] نیز تغییر می‌کند.

و یا روش دیگر ایجاد Span استفاده از متد AsSpan است:
var array = new byte[100];
Span<byte> interiorRef1 = array.AsSpan().Slice(start: 20);
همین عملیات را توسط new Span نیز می‌توان به صورت ساده‌تری ارائه داد:
Span<byte> interiorRef2 = new Span<byte>(array: array, start: 20, length: array.Length - 20);


محدودیت‌های کار با Spanها

- Span تنها یک نوع stack-only است.
- Spanها در بین تردها به اشتراک گذاشته نمی‌شوند. هر استک در یک زمان تنها توسط یک ترد قابل دسترسی است. بنابراین Spanها thread-safe هستند.
- طول عمر Spanها کوتاه است و قابلیت قرارگیری بر روی heap با طول عمر بیشتر را ندارند؛ یعنی:
  • به صورت فیلد در یک نوع non-stackonly قابل تعریف نیستند:
class Impossible
{
   Span<byte> field;
}
فیلدهای یک کلاس در heap ذخیره می‌شوند. بنابراین محل ذخیره سازی spanها نیستند.
  • به عنوان پارامترهای متدهای async قابل استفاده نیستند. چون در این بین در پشت صحنه یک AsyncMethodBuilder تشکیل می‌شود که در قسمتی از آن، پارامترها بر روی heap قرار می‌گیرند.
  • هرجائیکه عملیات boxing صورت گیرد، نتیجه‌ی عملیات بر روی heap قرار می‌گیرد. بنابراین در یک چنین مواردی نمی‌توان از Spanها استفاده کرد. برای مثال تعریف Func<T> valueProvider و سپس فراخوانی ()valueProvider.Invoke به همراه یک boxing است. بنابراین نمی‌توان از spanها به عنوان نوع آرگومان جنریک استفاده کرد. این مورد هرچند کامپایل می‌شود، اما در زمان اجرا سبب خاتمه‌ی برنامه خواهد شد و یا نمونه‌ی دیگر، عدم امکان دسترسی به آن‌ها توسط reflection invoke APIs است که سبب boxing می‌شود.


معرفی نوع <Memory<T

با توجه به محدودیت‌های Span و خصوصا اینکه به عنوان پارامتر متدهای async قابل استفاده نیست (چون بر روی stack ذخیره می‌شوند)، نوع دیگری به نام <Memory<T نیز به همراه C# 7.2 ارائه شده‌است. البته این نوع هنوز به بسته‌ی نیوگت فوق اضافه نشده‌است و به همراه ارائه نهایی NET Core 2.1. ارائه خواهد شد.
این نوع، محدودیت <Span<T را نداشته و قابلیت ذخیره سازی بر روی heap را دارا است.
static async Task<int> ChecksumReadAsync(Memory<byte> buffer, Stream stream)
{
   int bytesRead = await stream.ReadAsync(buffer);
   return Checksum(buffer.Span.Slice(0, bytesRead));
   // Or buffer.Slice(0, bytesRead).Span
}
در اینجا نیز می‌توان از یک آرایه، یک <Memory<T را ایجاد و سپس یک <Span<T را از آن دریافت و با Sliceهای آن کار کرد.
مطالب
استفاده از افزونه‌های Owin مخصوص سایر نگارش‌های ASP.NET در ASP.NET Core
همانطور که اطلاع دارید یکسری از کتابخانه‌های کمکی و ثالث ASP.NET Core همچون OData و SignalR ، Thinktecture IdentityServer هنوز در حال تکمیل هستند و از آنجایی که هر روزه محبوبیت ASP.NET Core در بین برنامه نویسان در حال افزایش است و خیلی از پروژه‌های نرم افزاری که امروزه start میخورند، از این فریم ورک جدید استفاده میکنند، پس خیلی به اهمیت این مقوله افزوده میشود که بتوان از تکنولوژی‌های فوق در پروژه‌های جدید نیز استفاده کرد و یکی از معقول‌ترین راه‌های ممکن آن، پیاده سازی Owin  در کنار ASP.NET Core Pipeline میباشد. بدین معنا که ما قصد نداریم owin pipeline را جایگزین آن نماییم؛ همانطور که در ادامه‌ی این مقاله گفته خواهد شد، از هر دو معماری (افزونه‌های Owin مخصوص نگارش کامل دات نت و همچنین خود ASP.NET Core) در کنار هم استفاده خواهیم کرد.
پیشنیاز این مقاله آشنایی با ASP.NET Core و MiddleWare و همچنین آشنایی با Owin میباشد. همانطور که عرض کردم اگر مقاله‌ی پیاده سازی OData را مطالعه کرد‌ه‌اید و هم اکنون قصد و یا علاقه‌ی به استفاده‌ی از آن را در پروژه‌ی ASP.NET Core خود دارید، میتوانید این مقاله را دنبال نمایید.
پس تا کنون متوجه شدیم که هدف از این کار، توانایی استفاده از ابزارهایی است که با Owin سازگاری کامل را دارند و همچنین به نسخه‌ی پایدار خود رسیده‌اند. بطور مثال IdentityServer 4 در حال تهیه است که با ASP.NET Core سازگار است. اما هنوز چند نسخه‌ی beta از آن بیرون آمده و به پایداری کامل نرسیده است. همچنین زمان توزیع نهایی آن نیز دقیقا مشخص نیست.
شما برای استفاده از ASP.NET Core RTM 1.0 احتیاج به Visual studio 2015 update 3 دارید. ابتدا یک پروژه‌ی #C از نوع Asp.Net Core Web Application  را «به همراه full .Net Framework» به نام OwinCore میسازیم.
در حال حاضر بدلیل اینکه پکیج‌هایی مانند OData, SignalR هنوز به نسخه‌ی Net Coreی خود آماده نشده‌اند (در حال پیاده سازی هستند)، پس مجبور به استفاده از full .Net framework هستیم و خوب مسلما برنامه در این حالت چند سکویی نخواهد بود. اما به محض اینکه آن‌ها آماده شدند، میتوان full .Net را کنار گذاشته و از NET Core. استفاده نمود و از آنجایی که Owin فقط یک استاندارد هست، هیچ مشکلی با NET Core. نداشته و برنامه را میتوان بدان منتقل کرد و از مزایای چند سکویی بودن آن نیز بهره برد. پس مشکل در حال حاضر Owin نبوده و مجبور به منتظر بودن برای آماده شدن این پکیج‌ها خواهیم بود. مثال عملی این قضیه نیز Nancy است که نسخه‌ی NET Core.ی آن با استفاده از Owin در ASP.NET Core پیاده سازی شده است. در اینجا مثال عملی آن را میتوانید پیدا کنید.


در قسمت بعد، قالب را هم از نوع empty انتخاب مینماییم.


در ادامه فایل project.json را باز کرده و در قسمت dependencies، تغییرات زیر را اعمال نمایید.

قبل از اینکه شما را از این همه وابستگی نگران کنم، باید عرض کنم فقط Microsoft.Owin , Microsoft.AspNetCore.Owin، پکیج‌های اجباری هستند؛ باقی آن‌ها برای نشان دادن انعطاف پذیری بالای این روش میباشند:

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.OData": "5.9.1",
    "Microsoft.AspNet.SignalR": "2.2.1",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Client": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Core": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Owin": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Hosting": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
    "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
    "Microsoft.Net.Http": "2.2.29",
    "Microsoft.Owin": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.Diagnostics": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.FileSystems": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.StaticFiles": "3.0.1",
    "Newtonsoft.Json": "9.0.1"
  },
//etc...

بعد از ذخیره کردن این فایل، در پنجره‌ی Output خود شاهد دانلود شدن این پکیج‌ها خواهید بود. در اینجا پکیج‌های مربوط به Owin, Odata, SignalR را مشاهد می‌کنید. ضمن اینکه در کنار آن، AspNetCore.Mvc را نیز مشاهده میفرمایید. دلیل این کار این است که این دو نوع متفاوت قرار است در کنار هم کار کنند و هیچ مشکلی با دیگری ندارند.

در مسیر اصلی پروژه‌ی خود کلاسی به نام OwinExtensions را با محتوای زیر بسازید:

namespace OwinCore
{
    public static class OwinExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseOwinApp(
            this IApplicationBuilder aspNetCoreApp,
            Action<IAppBuilder> configuration)
        {
            return aspNetCoreApp.UseOwin(setup => setup(next =>
            {
                AppBuilder owinAppBuilder = new AppBuilder();

                IApplicationLifetime aspNetCoreLifetime = (IApplicationLifetime)aspNetCoreApp.ApplicationServices.GetService(typeof(IApplicationLifetime));

                AppProperties owinAppProperties = new AppProperties(owinAppBuilder.Properties);

                owinAppProperties.OnAppDisposing = aspNetCoreLifetime?.ApplicationStopping ?? CancellationToken.None;

                owinAppProperties.DefaultApp = next;

                configuration(owinAppBuilder);

                return owinAppBuilder.Build<Func<IDictionary<string, object>, Task>>();
            }));
        }
    }
}

یک Extension Method به نام UseOwinApp اضافه شده به IApplicationBuilder که مربوط به ASP.NET Core میباشد و درون آن نیز AppBuilder را که مربوط به Owin pipeline میباشد، نمونه سازی کرده‌ایم که باعث میشود Owin pipeline بر روی ASP.NET Core pipeline سوار شود.

حال میخواهیم یک Middleware سفارشی را با استفاده از Owin نوشته و در Startup پروژه، آن را فراخوانی نماییم. کلاسی به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware را با محتوای زیر تولید مینماییم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware : OwinMiddleware
    {
        public AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware(OwinMiddleware next)
            : base(next)
        {
        }
        public async override Task Invoke(IOwinContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test", new[] { context.Request.Uri.ToString() });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

کلاسی است که از owinMiddleware ارث بری کرده و در متد override شده‌ی Invoke نیز با استفاده از IOwinContext، به پیاده سازی Middleware خود میپردازیم. Exception مربوطه را comment کرده (بعدا در مرحله‌ی تست از آن نیز استفاده مینماییم) و در خط بعدی در هدر response هر request، یک شیء را به نام Test و با مقدار Uri آن request، میسازیم.

خط بعدی هم اعلام میدارد که به Middleware بعدی برود.

در ادامه فایل Startup.cs را باز کرده و اینگونه متد Configure را تغییر دهید:

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });
        }

مشاهده میفرمایید با استفاده از UserOwinApp میتوانیم Middleware‌های Owinی خود را register نماییم و نکته‌ی قابل توجه این است که در کنار آن نیز می‌توانیم از IHostingEnviroment مربوط به ASP.NET core استفاده نماییم. owinApp.UseErrorPage از Microsoft.Owin.Diagnostics گرفته شده است و در خط بعدی نیز Middleware شخصی خود را register کرده‌ایم. پروژه را run کرده و در response این را مشاهد مینمایید.

اکنون اگر در Middleware سفارشی خود، آن Exception را از حالت comment در بیاوریم، در صورتیکه در حالت development باشیم، با این صفحه مواجه خواهیم شد:

Exception مربوطه را به حالت comment گذاشته و ادامه میدهیم.

برای اینکه نشان دهیم Owin و ASP.NET Core pipeline در کنار هم میتوانند کار کنند، یک Middleware را از نوع ASP.NET Core نوشته و آن را register مینماییم. کلاسی جدیدی را به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware
    {
        private readonly RequestDelegate Next;

        public AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware(RequestDelegate next)
        {
            Next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test2", new[] { "some text" });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

متد Configure در Startup.cs را نیز اینگونه تغییر میدهیم

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

اکنون AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware رجیستر شده است و بعد از run کردن پروژه و بررسی header response باید این را ببینیم

میبینید که به ترتیب اجرای Middleware‌ها، ابتدا Test مربوط به Owin و بعد آن Test2 مربوط به ASP.NET Core تولید شده است.

حال اجازه دهید Odata را با استفاده از Owin پیاده سازی نماییم. ابتدا کلاسی را به نام Product با محتوای زیر تولید نمایید:

namespace OwinCore
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

حال کلاسی را به نام ProductsController با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class ProductsController : ODataController
    {
        [EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                 new Product { Id = 1, Name = "Test" , Price = 10 }
            }
            .AsQueryable();
        }
    }
}

اگر مقاله‌ی پیاده سازی Crud با استفاده از OData را مطالعه کرده باشید، قاعدتا با این کد‌ها آشنا خواهید بود. ضمن اینکه پرواضح است که OData هیچ وابستگی به entity framework ندارد.

برای config آن نیز در Startup.cs پروژه و متد Configure، تغییرات زیر را اعمال مینماییم.

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            //aspNetCoreApp.UseMvc();

            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }
                // owinApp.UseFileServer(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseStaticFiles(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseWebApi(); asp.net web api / odata / web hooks

                HttpConfiguration webApiConfig = new HttpConfiguration();
                ODataModelBuilder odataMetadataBuilder = new ODataConventionModelBuilder();
                odataMetadataBuilder.EntitySet<Product>("Products");
                webApiConfig.MapODataServiceRoute(
                    routeName: "ODataRoute",
                    routePrefix: "odata",
                    model: odataMetadataBuilder.GetEdmModel());
                owinApp.UseWebApi(webApiConfig);

                owinApp.MapSignalR();

                //owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            //aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

برای config مخصوص Odata، به HttpConfiguration نیاز داریم. بنابراین instanceی از آن گرفته و برای مسیریابی Odata از آن استفاده مینماییم.

با استفاده از پیاده سازی که از استاندارد Owin انجام دادیم، مشاهده کردید که Odata را همانند یک پروژه‌ی معمولی asp.netی، config نمودیم. در خط بعدی هم SignalR را مشاهده مینمایید.

اکنون اگر آدرس زیر را در مرورگر خود وارد نمایید، پاسخ زیر را از Odata دریافت خواهید کرد:

http://localhost:YourPort/odata/Products

بعد از فرستادن request فوق، باید response زیر را دریافت نمایید:

{ 
 "@odata.context":"http://localhost:4675/odata/$metadata#Products","value":[
    {
      "Id":1,"Name":"Test","Price":10
    }
  ]
}

تعداد زیادی Owin Middleware موجود همانند Thinktecture IdentityServer, NWebSec, Nancy, Facebook OAuth , ... هم با همان آموزش راه اندازی بر روی Owin که دارند میتوانند در ASP.NET Core نیز استفاده شوند و زمانی که نسخه‌ی ASP.NET Core اینها به آمادگی کامل رسید، با کمترین تغییری میتوان از آنها استفاده نمود.
اگر در پیاده سازی مقاله‌ی فوق با مشکل رو به رو شدید (اگر مراحل به ترتیب اجرا شوند، مشکلی نخواهید داشت) میتوانید از Github ، کل این پروژه را clone کرده و همچنین طبق commit‌های منظم از طریق history آن، مراحل جلو رفتن پروژه را دنبال نمایید.
نظرات مطالب
کامپایل پویای کد در دات نت
سلام
شما در حین کامپایل اولیه در قسمت ReferencedAssemblies.Add مسیر کامل اسمبلی مورد نظر را ذکر کنید تا عملیات کامپایل با موفقیت به پایان برسد.
هنگام اجرای پویای کد، اسمبلی مورد نظر یا باید در GAC باشد یا کنار فایل اجرایی اصلی یا سایر مسیرهای استانداردی که دات نت فریم ورک در حین اجرا به دنبال اسمبلی‌ها می‌گردد.
مطالب
فعال سازی Multicore JIT
Multicore JIT یکی از قابلیت‌های کلیدی در دات نت 4.5 می‌باشد که در واقع راه حلی برای بهبود سرعت اجرای برنامه‌های دات نتی است. قبل از معرفی این قابلیت ابتدا اجازه دهید نحوه کامپایل یک برنامه دات نتی را بررسی کنیم.
انواع compilation
در حالت کلی دو نوع فرآیند کامپایل داریم:
  • Explicit
در این حالت دستورات قبل از اجرای برنامه به زبان ماشین تبدیل می‌شوند. به این نوع کامپایلرها AOT یا Ahead Of Time گفته می‌شود. این نوع از کامپایلرها برای اطمینان از اینکه CPU بتواند قبل از انجام تعاملی تمام خطوط کد را تشخیص دهد، طراحی شده اند.
  • Implicit
این نوع compilation به صورت دو مرحله ایی صورت می‌گیرد. در اولین قدم سورس کد توسط یک کامپایلر به یک زبان سطح میانی(IL) تبدیل می‌شود. در مرحله بعدی کد IL به دستورات زبان ماشین تبدیل می‌شوند. در دات نت فریم ورک به این کامپایلر JIT یا Just-In-Time گفته می‌شود.
در حالت دوم قابلیت جابجایی برنامه به آسانی امکان پذیر است، زیرا اولین قدم از فرآیند به اصطلاح platform agnostic می‌باشد، یعنی قابلیت اجرا بر روی گستره وسیعی از پلت فرم‌ها را دارد.

کامپایلر JIT
JIT بخشی از Common Language Runtime یا CLR می‌باشد. CLR در واقع وظیفه مدیریت اجرای تمام برنامه‌های دات نتی را برعهده دارد.

همانطور که در تصویر فوق مشاهده می‌کنید، سورس کد توسط کامپایلر دات نت به exe و یا dll کامپایل می‌شود. کامپایلر JIT تنها متدهایی را که در زمان اجرا(runtime) فراخوانی می‌شوند را کامپایل می‌کند. در دات نت فریم ورک سه نوع JIT Compilation داریم:

Normal JIT Compilation   

در این نوع کامپایل، متدها در زمان فراخوانی در زمان اجرا کامپایل می‌شوند. بعد از اجرا، متد داخل حافظه ذخیره می‌شود. به متدهای ذخیره شده در حافظه jitted گفته می‌شود. دیگر نیازی به کامپایل متد jit شده نیست. در فراخوانی بعدی، متد مستقیماً از حافظه کش در دسترس خواهد بود.

Econo JIT Compilation 

این نوع کامپایل شبیه به حالت Normal JIT است با این تفاوت که متدها بلافاصله بعد از اجرا از حافظه حذف می‌شوند.

Pre-JIT Compilation 

یکی دیگر از حالت‌های کامپایل برنامه‌های دات نتی Pre-JIT Compilation می باشد. در این حالت به جای متدهای مورد استفاده، کل اسمبلی کامپایل می‌شود. در دات نت می‌توان اینکار را توسط Ngen.exe یا (Native Image Generator) انجام داد. تمام دستورالعمل‌های CIL قبل از اجرا به کد محلی(Native Code) کامپایل می‌شوند. در این حالت runtime می‌تواند از native images به جای کامپایلر JIT استفاده کند. این نوع کامپایل عملیات تولید کد را در زمان اجرای برنامه به زمان Installation منتقل می‌کند، در اینصورت برنامه نیاز به یک Installer برای اینکار دارد.

Multicore JIT

در دات نت فریم ورک 4.5 یک راه حل جایگزین دیگر برای بهینه سازی و بهبود سرعت اجرای برنامه‌های دات نت وجود دارد. همانطور که عنوان شد Ngen.exe برای در دسترس بودن نیاز به Installer برای برنامه دارد. توسط Multicore JIT متدها بر روی دو هسته به صورت موازی کامپایل می‌شوند، در اینصورت می‌توانید تا 50 درصد از JIT Time صرفه جویی کنید.

Multicore JIT همچنین می‌تواند باعث بهبود سرعت در برنامه‌های WPF شود. در نمودار زیر می‌توانید حالت‌های استفاده و عدم استفاده از Multicore JIT را در سه برنامه WPF نوشته شده مشاهده کنید.

Multicore JIT در عمل

Multicore JIT از دو مد عملیاتی استفاده می‌کند: مد ثبت(Recording mode)، مد بازپخش(Playback mode)

در حالت ثبت کامپایلر JIT هر متدی که نیاز به کامپایل داشته باشد را رکورد می‌کند. بعد از اینکه CLR تعیین کند که اجرای برنامه به اتمام رسیده است، تمام متدهایی که اجرا شده اند را به صورت یک پروفایل بر روی دیسک ذخیره می‌کند.

هنگامیکه Multicore JIT فعال می‌شود، با اولین اجرای برنامه، حالت ثبت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در اجراهای بعدی، از حالت بازپخش استفاده می‌شود. حالت بازپخش پروفایل را از طریق دیسک بارگیری کرده، و قبل از اینکه این اطلاعات توسط ترد اصلی مورد استفاده قرار گیرد، از آنها برای تفسیر (کامپایل) متدها در پیش‌زمینه استفاده می‌کند. 

در نتیجه، ترد اصلی به کامپایل دیگری نیاز ندارد، در این حالت سرعت اجرای برنامه بیشتر می‌شود. حالت‌های ثبت و بازپخش تنها برای کامپیوترهایی با چندین هسته فعال می‌باشند.

استفاده از Multicore JIT

در برنامه‌های 4.5 ASP.NET و 5 Silverlight به صورت پیش فرض این ویژگی فعال می‌باشد. ازآنجائیکه این برنامه‌ها hosted application هستند؛ در نتیجه فضای مناسبی برای ذخیره سازی پروفایل در این نوع برنامه‌ها موجود می‌باشد. اما برای برنامه‌های Desktop این ویژگی باید فعال شود. برای اینکار کافی است دو خط زیر را به نقطه شروع برنامه تان اضافه کنید:

public App() 
{
    ProfileOptimization.SetProfileRoot(@"C:\MyAppFolder");
    ProfileOptimization.StartProfile("Startup.Profile");
}

توسط متد SetProfileRoot می‌توانیم مسیر ذخیره سازی پروفایل JIT را مشخص کنیم. در خط بعدی نیز توسط متد StartProfile نام پروفایل را برای فعال سازی Multicore JIT تعیین می‌کنیم. در این حالت در اولین اجرای برنامه پروفایلی وجود ندارد، Multicore JIT در حالت ثبت عمل می‌کند و پروفایل را در مسیر تعیین شده ایجاد می‌کند. در دومین بار اجرای برنامه CRL پروفایل را از اجرای قبلی برنامه بارگذاری می‌کند؛ در این حالت Multicore JIT به صورت بازپخش عمل می‌کند.

همانطور که عنوان شد در برنامه‌های ASP.NET 4.5 و Silverlight 5 قابلیت Multicore JIT به صورت پیش فرض فعال می‌باشد. برای غیر فعال سازی آن می‌توانید با تغییر فلگ profileGuidedOptimizations به None اینکار را انجام دهید:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?> 
<configuration>
 <!-- ... -->
 <system.web> 
 <compilation profileGuidedOptimizations="None" /> 
 <!-- ... --> 
 </system.web> 
</configuration>
مطالب
عدم نمایش آیکن‌های نگارش جدید TortoiseSVN
TortoiseSVN یا همان کلاینت بصری SVN، در نگارش‌های جدید آن، تغییرات زیادی کرده‌است و اگر آن‌را بر روی سیستمی که پیشتر با نگارش‌های قدیمی آن کار کرده است نصب کنید، احتمالا به این نتیجه خواهید رسید که ... کار نمی‌کند. نه آیکن‌های معروف آن که در کنار آیکن فایل‌ها، با رنگ‌های سبز و قرمز ظاهر می‌شدند تا وضعیت همگام بودن آن‌ها را با مخزن کد نمایش دهند، کار می‌کنند و نه هیچکدام از گزینه‌های کلیک راست آن دیگر ظاهر می‌شوند. در ادامه مواردی را که سبب بروز این مشکل خواهند شد، مرور می‌کنیم.


تطابق نگارش ویندوز و نگارش TortoiseSVN

اگر سیستم شما 64 بیتی است، حتما باید نگارش 64 بیتی TortoiseSVN را نصب کنید. در غیر اینصورت افزونه‌های Explorer آن بارگذاری نشده و نمایش آیکن‌های آن‌را از دست خواهید داد.


برنامه‌های دیگری که از Icon overlays استفاده می‌کنند

در سیستم‌های 64 بیتی، سقف تعداد مدیریت کننده‌های overlay icons (همین آیکن‌های کوچک سبز و قرمز رنگ برنامه TortoiseSVN برای مثال)، فقط 15 عدد است. برای یافتن آن‌ها برنامه‌ی معروف AutoRuns را نصب کنید:


در اینجا Shell overlay icon identifiers را یافته و موارد اضافی و غیر مهم را به حالت انتخاب نشده در آورید.


مشکل SVN_ASP_DOT_NET_HACK

نگارش‌های اولیه VS.NET، با پوشه‌هایی که ابتدای نام آن‌ها با دات شروع می‌شدند، مشکل داشتند. به همین جهت برنامه‌ی TortoiseSVN در تنظیمات خود، امکان تعریف این پوشه‌ها را به نام SVN_ بجای SVN. میسر کرده بود.
این تنظیم در نگارش‌های جدید TortoiseSVN حذف شده‌است. بنابراین اگر TortoiseSVN جدیدی را بر روی سیستمی که با روش قدیمی پوشه‌های تغییر نام یافته SVN_ کار می‌کرده‌است نصب کنید، به نظر خواهد رسید که همه چیز از کار افتاده است. تنها کاری که باید انجام شود، حذف _ و تبدیل آن به دات است.
اگر پوشه‌های زیادی را دارید که باید به این نحو تغییر کنند، یک bat فایل درست کرده و از دستور زیر استفاده کنید:
 FOR /R %%f IN (_svn) DO IF EXIST "%%f" (
ATTRIB -h "%%f"
RENAME "%%f" .svn
ATTRIB +h "%%f"
)
این دستورات بازگشتی بوده و تمام پوشه‌ها و زیر پوشه‌ها را برای یافتن پوشه SVN_ گشته و آن‌ها را تبدیل به SVN. می‌کنند. برای مثال این فایل bat را در ریشه drive کپی کرده و اجرا کنید.


نیاز به به‌روز رسانی ساختار SVN

در نگارش‌های اولیه SVN، پوشه‌های مخفی آن در هر زیر پوشه‌ای حضور داشتند. در نگارش‌های جدید این برنامه، تمام این زیر پوشه‌های مخفی تبدیل به یک پوشه‌، در ریشه‌ی پروژه شده‌اند. در این حالت اگر در ریشه‌ی پروژه کلیک راست کنید، TortoiseSVN گزینه‌ی upgrade را نمایش خواهد داد. پس از آن همه چیز به حالت معمول بر می‌گردد.
نظرات مطالب
BulkInsert در EF CodeFirst
فایل EntityFramework.BulkInsert.pdb را از پوشه‌ی bin برنامه حذف کنید. این فایل و اطلاعات موجود در آن، فقط بر روی سیستمی که اصل کتابخانه بر روی آن کامپایل شده معتبر است. برای مثال در این فایل ثبت شده فایل BulkInsertExtention.cs در مسیر c:\prog\lib\user12\bluk قرار دارد که فقط بر روی سیستم نویسنده‌ی اصلی این کتابخانه معتبر است. اگر شما هم نیاز به فایل pdb معتبری دارید، سورس این کتابخانه را دریافت کنید. دستی آن‌را کامپایل کرده و سپس ارجاعی را به اسمبلی نهایی بدهید. اینبار به صورت خودکار فایل pdb معتبری در پوشه‌ی bin برنامه‌ی شما قرار خواهد گرفت.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت نهم
در قسمت قبلی  ما یک هندلر ایجاد کردیم و درخواست‌هایی را که برای فایل jpg و به صورت GET ارسال میشد، هندل می‌کردیم و تگی را در گوشه‌ی تصویر درج و آن را در خروجی نمایش میدادیم. در این مقاله قصد داریم که کمی هندلر مورد نظر را توسعه دهیم و برای آن یک UI یا یک رابط کاربری ایجاد نماییم. برای توسعه دادن ماژولها و هندلر‌ها ما یک dll نوشته و باید آن را در GAC که مخفف عبارت Global Assembly Cache ریجستر کنیم.


جهت اینکار یک پروژه از نوع class library ایجاد کنید. فایل class1.cs را که به طور پیش فرض ایجاد می‌شود، حذف کنید و رفرنس‌های Microsoft.Web.Management.dll و Microsoft.Web.Administration.dll را از مسیر زیر اضافه کنید:
\Windows\system32\inetsrv
اولین رفرنس شامل کلاس‌هایی است که جهت ساخت ماژول‌ها برای کنسول IIS مورد نیاز است و دومی هم برای خواندن پیکربندی‌های نوشته شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.
برای طراحی UI  بر پایه winform باید رفرنس‌های System.Windows.Forms.dll و System.Web.dll را از سری اسمبلی‌های دات نت نیز اضافه کنیم و در مرحله‌ی بعدی جهت ایجاد امضاء یا strong name (^  و  ^  ) به خاطر ثبت در GAC پروژه را انتخاب و وارد Properties پروژه شوید. در تب signing گزینه sign the assembly را تیک زده و در لیست باز شده گزینه new را انتخاب نمایید و نام  imageCopyrightUI را به آن نسبت داده و گزینه تعیین کلمه عبور را غیرفعال کنید و تایید و تمام. الان باید یک فایل snk مخفف strong name key ایجاد شده باشد تا بعدا با استفاده از این کلید dll ایجاد شده را در GAC ریجستر کنیم.

در مرحله بعدی در تب Build Events کد زیر را در بخش Post-build event command line اضافه کنید. این کد باعث می‌شود بعد از هر بار کامپایل پروژه، به طور خودکار در GAC ثبت شود:

call "%VS80COMNTOOLS%\vsvars32.bat" > NULL 
gacutil.exe /if "$(TargetPath)"

نکته:در صورتی که از VS2005 استفاده می‌کنید در تب Debug در قسمت Start External Program مسیر زیر را قرار بدهید. اینکار برای تست و دیباگینگ پروژه به شما کمک خواهد کرد. این تنظیم شامل نسخه‌های اکسپرس نمی‌شود.
 \windows\system32\inetsrv\inetmgr.exe

بعد از پایان اینکار پروژه را Rebuild کنید. با اینکار dll در GAC ثبت می‌شود. استفاده از سوییچ‌های if به طور همزمان در درستور gacutil به معنی این هست که اگر اولین بار است نصب می‌شود، پس با سوییچ i نصب کن. ولی اگر قبلا نصب شده است نسخه جدید را به هر صورتی هست جایگزین قبلی کن یا همان reinstall کن.
 
ساخت یک Module Provider
رابط‌های کاربری IIS همانند هسته و کل سیستمش، ماژولار و قابل خصوصی سازی است. رابط کاربری، مجموعه‌ای از ماژول هایی است که میتوان آن‌ها را حذف یا جایگزین کرد. تگ ورودی یا معرفی برای هر UI یک module provider است. خیلی خودمانی، تگ ماژول پروایدر به معرفی یک UI در IIS می‌پردازد. لیستی از module provider‌ها را می‌توان در فایل زیر در تگ بخش <modules> پیدا کرد.
%windir%\system32\inetsrv\Administration.config

در اولین گام یک کلاس را به اسم imageCopyrightUIModuleProvider.cs ایجاد کرده و سپس آن‌را به کد زیر، تغییر می‌دهیم. کد زیر با استفاده از ModuleDefinition  یک نام به تگ Module Provider داده و کلاس imageCopyrightUI را که بعدا تعریف می‌کنیم، به عنوان مدخل entry رابط کاربری معرفی کرده:

using System;
using System.Security;
using Microsoft.Web.Management.Server;
    
namespace IIS7Demos           
{
    class imageCopyrightUIProvider : ModuleProvider
    {
        public override Type ServiceType              
        {
            get { return null; }
        }

        public override ModuleDefinition GetModuleDefinition(IManagementContext context)
        {
            return new ModuleDefinition(Name, typeof(imageCopyrightUI).AssemblyQualifiedName);
        }

        public override bool SupportsScope(ManagementScope scope)
        {
            return true;
        }
    }            
}

با ارث بری از کلاس module provider، سه متد بازنویسی می‌شوند که یکی از آن ها SupportsScope هست که میدان عمل پروایدر را مشخص می‌کند، مانند اینکه این پرواید در چه میدانی باید کار کند که می‌تواند سه گزینه‌ی server,site,application باشد. در کد زیر مثلا میدان عمل application انتخاب شده است ولی در کد بالا با برگشت مستقیم true، همه‌ی میدان را جهت پشتیبانی از این پروایدر اعلام کردیم.

 public override bool SupportsScope(ManagementScope scope)
        {
            return (scope == ManagementScope.Application) ;
        }

حالا که پروایدر (معرف رابط کاربری به IIS) تامین شده، نیاز است قلب کار یعنی ماژول معرفی گردد. اصلی‌ترین متدی که باید از اینترفیس ماژول پیاده سازی شود متد initialize است. این متد جایی است که تمام عملیات در آن رخ می‌دهد. در کلاس زیر imageCopyrightUI ما به معرفی مدخل entry رابط کاربری می‌پردازیم. در سازنده‌های این متد، پارامترهای نام، صفحه رابط کاربری وتوضیحی در مورد آن است. تصویر کوچک و بزرگ جهت آیکن سازی (در صورت عدم تعریف آیکن، چرخ دنده نمایش داده می‌شود) و توصیف‌های بلندتر را نیز شامل می‌شود.

 internal class imageCopyrightUI : Module
    {
        protected override void Initialize(IServiceProvider serviceProvider, ModuleInfo moduleInfo)
        {            
            base.Initialize(serviceProvider, moduleInfo);
            IControlPanel controlPanel = (IControlPanel)GetService(typeof(IControlPanel));
            ModulePageInfo modulePageInfo = new ModulePageInfo(this, typeof(imageCopyrightUIPage), "Image Copyright", "Image Copyright",Resource1.Visual_Studio_2012,Resource1.Visual_Studio_2012);
            controlPanel.RegisterPage(modulePageInfo);
        }
    }

شیء ControlPanel مکانی است که قرار است آیکن ماژول نمایش داده شود. شکل زیر به خوبی نام همه قسمت‌ها را بر اساس نام کلاس و اینترفیس آن‌ها دسته بندی کرده است:

پس با تعریف این کلاس جدید ما روی صفحه‌ی کنترل پنل IIS، یک آیکن ساخته و صفحه‌ی رابط کاربری را به نام imageCopyrightUIPage، در آن ریجستر می‌کنیم. این کلاس را پایینتر شرح داده‌ایم. ولی قبل از آن اجازه بدهید تا انواع کلاس هایی را که برای ساخت صفحه کاربرد دارند، بررسی نماییم. در این مثال ما با استفاده از پایه‌ای‌ترین کلاس، ساده‌ترین نوع صفحه ممکن را خواهیم ساخت. 4 کلاس برای ساخت یک صفحه وجود دارند که بسته به سناریوی کاری، شما یکی را انتخاب می‌کنید.

 ModulePage   شامل اساسی‌ترین متدها و سورس‌ها شده و هیچگونه رابط کاری ویژه‌ای را در اختیار شما قرار نمی‌دهد. تنها یک صفحه‌ی خام به شما می‌دهد که می‌توانید از آن استفاده کرده یا حتی با ارث بری از آن، کلاس‌های جدیدتری را برای ساخت صفحات مختلف و ویژه‌تر بسازید. در حال حاضر که هیچ کدام از ویژگی‌های IIS فعلی از این کلاس برای ساخت رابط کاربری استفاده نکرده‌اند.
 ModuleDialogPage   یک صفحه شبیه به دیالوگ را ایجاد می‌کند و شامل دکمه‌های Apply و Cancel میشود به همراه یک سری متدهای اضافی‌تر که اجازه‌ی override کردن آنها را دارید. همچنین یک سری از کارهایی چون refresh  و از این دست عملیات خودکار را نیز انجام میدهد. از نمونه رابط‌هایی که از این صفحات استفاده می‌کنند میتوان  machine key و management service را اسم برد.
 ModulePropertiesPage   این صفحه یک رابط کاربری را شبیه پنجره property که در ویژوال استادیو وجود دارد، در دسترس شما قرار میدهد. تمام عناصر آن در یک حالت گرید grid لیست می‌شوند. از نمونه‌های موجود میتوان به CGI,ASP.Net Compilation اشاره کرد.
 ModuleListPage   این کلاس برای مواقعی کاربرد دارد که شما قرار است لیستی از آیتم‌ها را نشان دهید. در این صفحه شما یک ListView دارید که میتوانید عملیات جست و جو، گروه بندی و نحوه‌ی نمایش لیست را روی آن اعمال کنید.
در این مثال ما از اولین کلاس نامبرده که پایه‌ی همه کلاس هاست استفاده می‌کنیم. کد زیر را در کلاسی به اسم imageCopyrightUIPage  می‌نویسیم:
    public sealed class imageCopyrightUIPage : ModulePage
    {
        public string message;
        public bool featureenabled;
        public string color;

        ComboBox _colCombo = new ComboBox();
        TextBox _msgTB = new TextBox();
        CheckBox _enabledCB = new CheckBox();

        public imageCopyrightUIPage()
        {
            this.Initialize();
        }


        void Initialize()
        {
            Label crlabel = new Label();
            crlabel.Left = 50;
            crlabel.Top = 100;
            crlabel.AutoSize = true;
            crlabel.Text = "Enable Image Copyright:";
            _enabledCB.Text = "";
            _enabledCB.Left = 200;
            _enabledCB.Top = 100;
            _enabledCB.AutoSize = true;

            Label msglabel = new Label();
            msglabel.Left = 150;
            msglabel.Top = 130;
            msglabel.AutoSize = true;
            msglabel.Text = "Message:";
            _msgTB.Left = 200;
            _msgTB.Top = 130;
            _msgTB.Width = 200;
            _msgTB.Height = 50;

            Label collabel = new Label();
            collabel.Left = 160;
            collabel.Top = 160;
            collabel.AutoSize = true;
            collabel.Text = "Color:";
            _colCombo.Left = 200;
            _colCombo.Top = 160;
            _colCombo.Width = 50;
            _colCombo.Height = 90;
            _colCombo.Items.Add((object)"Yellow");
            _colCombo.Items.Add((object)"Blue");
            _colCombo.Items.Add((object)"Red");
            _colCombo.Items.Add((object)"White");

            Button apply = new Button();
            apply.Text = "Apply";
            apply.Click += new EventHandler(this.applyClick);
            apply.Left = 200;
            apply.AutoSize = true;
            apply.Top = 250;

            Controls.Add(crlabel);
            Controls.Add(_enabledCB);
            Controls.Add(collabel);
            Controls.Add(_colCombo);
            Controls.Add(msglabel);
            Controls.Add(_msgTB);
            Controls.Add(apply);
        }

        public void ReadConfig()
        {
            try
            {
                ServerManager mgr;
                ConfigurationSection section;
                mgr = new ServerManager();
                Configuration config =
                mgr.GetWebConfiguration(
                       Connection.ConfigurationPath.SiteName,
                       Connection.ConfigurationPath.ApplicationPath +
                       Connection.ConfigurationPath.FolderPath);

                section = config.GetSection("system.webServer/imageCopyright");
                color = (string)section.GetAttribute("color").Value;
                message = (string)section.GetAttribute("message").Value;
                featureenabled = (bool)section.GetAttribute("enabled").Value;

            }

            catch
            { }

        }
      
        void UpdateUI()
        {
            _enabledCB.Checked = featureenabled;
            int n = _colCombo.FindString(color, 0);
            _colCombo.SelectedIndex = n;
            _msgTB.Text = message;
        }


        protected override void OnActivated(bool initialActivation)
        {
            base.OnActivated(initialActivation);
            if (initialActivation)
            {
                ReadConfig();
                UpdateUI();
            }
        }



        private void applyClick(Object sender, EventArgs e)
        {
            try
            {
                UpdateVariables();
                ServerManager mgr;
                ConfigurationSection section;
                mgr = new ServerManager();
                Configuration config =
                mgr.GetWebConfiguration
                (
                       Connection.ConfigurationPath.SiteName,
                       Connection.ConfigurationPath.ApplicationPath +
                       Connection.ConfigurationPath.FolderPath
                );

                section = config.GetSection("system.webServer/imageCopyright");
                section.GetAttribute("color").Value = (object)color;
                section.GetAttribute("message").Value = (object)message;
                section.GetAttribute("enabled").Value = (object)featureenabled;

                mgr.CommitChanges();

            }

            catch
            { }

        }

        public void UpdateVariables()
        {
            featureenabled = _enabledCB.Checked;
            color = _colCombo.Text;
            message = _msgTB.Text;
        }
    }
اولین چیزی که در کلاس بالا صدا زده می‌شود، سازنده‌ی کلاس هست که ما در آن یک تابع تعریف کردیم به اسم initialize که به آماده سازی اینترفیس یا رابط کاربری می‌پردازد و کنترل‌ها را روی صفحه می‌چیند. این سه کنترل، یکی Combox برای تعیین رنگ، یک Checkbox برای فعال بودن ماژول و دیگری هم یک textbox جهت نوشتن متن است. مابقی هم که سه label برای نامگذاری اشیاست. بعد از اینکه کنترل‌ها روی صفحه درج شدند، لازم است که تنظیمات پیش فرض یا قبلی روی کنترل‌ها نمایش یابند که اینکار را به وسیله تابع readConfig انجام می‌دهیم و تنظیمات خوانده شده را در متغیر‌های عمومی قرار داده و با استفاده از تابع UpdateUI این اطلاعات را روی کنترل‌ها ست می‌کنیم و به این ترتیب UI به روز می‌شود. این دو تابع را به ترتیب پشت سر هم در یک متد به اسم OnActivated  که override کرده‌ایم صدا میزنیم. در واقع این متد یک جورایی همانند رویداد Load می‌باشد؛ اگر true برگرداند اولین فعال سازی رابط کاربری بعد از باز شدن IIS است و در غیر این صورت false بر میگرداند.

در صورتی که کاربر مقادیر را تغییر دهد و روی گزینه apply کلیک کند تابع applyClick اجرا شده و ابتدا به تابع UpdateVariables ارجاع داده میشود که در آن مقادیر خوانده شده و در متغیرهای Global قرار می‌گیرند و سپس با استفاده از دو شیء از نوع serverManger و ConfigSection جایگذاری یا ذخیره می‌شوند.
استفاده از دو کلاس Servermanager و Configsection در دو قسمت خواندن و نوشتن مقادیر به کار رفته‌اند. کلاس servermanager به ما اجازه دسترسی به تنظیمات IIS و قابلیت‌های آن را میدهد. در تابع ReadConfig مسیر وب سایتی را که در لیست IIS انتخاب شده است، دریافت کرده و به وب کانفیگ آن وب سایت رجوع نموده و تگ imageCopyright آن را که در تگ system.webserver قرار گرفته است، میخواند (در صورتی که این تگ در آن وب کانفیگ موجود نباشد، خواندن و سپس ذخیره مجدد آن روی تگ داخل فایل applicationHost.config اتفاق میفتد که نتیجتا برای همه‌ی وب سایت هایی که این تگ را ندارند یا مقدارهای پیش فرض آن را تغییر نداده‌اند رخ میدهد) عملیات نوشتن هم مشابه خواندن است. تنها باید خط زیر را در آخر برای اعمال تغییرات نوشت؛ مثل EF با گزینه Context.SaveChanges:
mgr.CommitChanges();
وقت آن است که رابط کاربری را به IIS اضافه کنیم: پروژه را Rebuild کنید. بعد از آن با خطوطی که قبلا در Post-Build Command نوشتیم باید dll ما در GAC ریجستر شود. برای همین آدرس زیر را در cmd تایپ کنید:
%vs110comntools%\vsvars32.bat
عبارت اول که مسیر ویژوال استودیوی  شماست و عدد 110 یعنی نسخه‌ی 11. هر نسخه‌ای را که استفاده میکنید، یک صفر جلویش بگذارید و جایگزین عدد بالا کنید. مثلا نسخه 8 می‌شود 80 و فایل بچ بالا هم دستورات visual studio را برای شما آزاد می‌کند.
سپس دستور زیر را وارد کنید:
GACUTIL /l ClassLibrary1
کلمه classLibrary1 نام پروژه‌ی ما بود که در GAC ریجستر شده است. با سوییچ l تمامی اطلاعات اسمبلی‌هایی که در GAC ریجستر شده‌اند، نمایش می‌یابند. ولی اگر اسم آن اسمبلی را جلویش بنویسید، فقط اطلاعات آن اسمبلی نمایش میابد. با اجرای خط فوق میتوانیم کلید عمومی public key اسمبلی خود را بدانیم که در شکل زیر مشخص شده است:

پس اگر کلید را دریافت کرده‌اید، خط زیر را به فایل administration.config در تگ <ModuleProviders> اضافه کنید:
<add name="imageCopyrightUI" type="ClassLibrary1.imageCopyrightUIProvider,   ClassLibrary1, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=d0b3b3b2aa8ea14b"/>
عبارت ClassLibrary1.imageCopyrightUIProvider به کلاس imageCopyrightUIProvider اشاره می‌کند که در این کلاس UI معرفی می‌شود. مابقی عبارت هم کاملا مشخص است و در لینک‌های بالا در مورد Strong name توضیح داده شده اند. 
فایل administration.config  در مسیر زیر قرار دارد:
%windir%\system32\inetsrv\config\administration.config
حالا تنها کاری که نیاز است، باز کردن IIS است. به بخش وب سایت‌ها رفته و اپلیکیشنی که قبلا با نام mypictures را ایجاد کرده بودیم، انتخاب کنید. در سمت راست، آخر لیست، بخش others باید ماژول ما دیده شود. بازش کنید و تنظمیات آن را تغییر دهید و حالا یک تصویر را از اپلیکیشن mypictures، روی مرورگر درخواست کنید تا تغییرات را روی تگ مشاهده کنید:

 
حالا دیگر باید ماژول نویسی برای IIS را فراگرفته باشیم. این ماژول‌ها می‌توانند از یک مورد ساده تا یک کلاس مهم و امنیتی باشند که روی سرور شما برای همه یا بعضی از وب سایت‌ها در حال اجرا هستند و در صورت لزوم و اجازه شما، برنامه نویس‌ها میتوانند مثل همه‌ی تگ‌های موجود در وب کانفیگ سایتی را که  مینویسند، تگ ماژول شما و  تنظیمات آن را با استفاده از attribute یا خصوصیت‌های تعریف شده، بر اساس سلایق و نیازهایشان تغییر دهند و روی سرور شما آپلود کنند. الان شما یک سرور خصوصی سازی شده دارید.
از آنجا که این مقاله طولانی شده است، باقی موارد ویرایشی روی این UI را در مقاله بعدی بررسی خواهیم کرد. 
مطالب
کاربرد Action ها در Github - خودکار سازی فرآیند کامپایل و آپلود فایل در Release گیت‌هاب
نکته: این آموزش مبتنی بر دات نت نسخه 5 می‌باشد (قابل استفاده در نسخه 3.0 و 3.1 نیز می‌باشد اما تست نشده است). در این آموزش فرض شده‌است که شما توانایی کار کردن با git و گیت‌هاب را دارید. همچنین دقت کنید که گزینه‌های زیر در فایل csproj شما موجود باشد، در غیر این صورت ممکن است با خطا مواجه شوید:
<IncludeNativeLibrariesForSelfExtract>true</IncludeNativeLibrariesForSelfExtract>
<RuntimeIdentifier>win-x86</RuntimeIdentifier>
<PublishSingleFile>true</PublishSingleFile>

چند وقتی می‌شود که گیت‌هاب اکشن‌ها را معرفی کرده که با استفاده از این اکشن‌ها میتوان برخی فعالیت‌های تکراری را، خودکار سازی کرد و در وقت و انرژی صرفه جویی کرد. ما چه کارهایی را میتوانیم با کمک اکشن‌ها انجام بدهیم؟ تقریبا میشود گفت هرکاری را میتوان با اکشن‌ها انجام داد. کامپایل کردن پروژه، تست کردن، پابلیش کردن و...
من معمولا فایل‌های خروجی که برای پروژه‌هایم میگیرم، بدلیل استفاده از ویژگی SelfContained و ایمیج‌های ReadyToRun برای اجرای سریعتر، معمولا حجمی حدود 140 مگ دارند. حالا وقتی آنها را فشرده میکنم، به حدود 50 مگ کاهش پیدا میکنند که اگر من بخواهم هر دفعه که از برنامه خروجی میگیرم، فایل خروجی را فشرده کنم و آن را در گیت‌هاب آپلود کنم، هم فرآیندی زمانبر هست و هم اینکه تکراری و خسته کننده؛ در نتیجه تصمیم گرفتم که از اکشن گیت‌هاب برای خودکارسازی این فرآیند استفاده کنم. 
در این نوشته میخواهیم یک اکشن بنویسیم که بر اساس سورس کد موجود بر روی گیت‌هاب، برنامه را کامپایل کند، فایل اجرایی را بصورت فایل فشرده Zip ایجاد کرده و در نهایت این فایل فشرده را در قسمت Release گیت‌هاب منتشر کند.
برای شروع کار اول باید در مخزن پروژه، در سایت گیت‌هاب، به قسمت Action برویم:

حالا روی قسمت New workflow کلیک میکنیم
 
شما میتونید از قالب‌های پیش‌فرض موجود، هر کدام را که خواستید انتخاب کنید. من ترجیح میدهم با یک قالب خالی شروع کنم. پس بر روی set up a workflow yourself کلیک میکنیم:
 
کدهای پیش‌فرضی که وجود دارند را پاک کنید، تا مثل تصویر زیر، یک فایل کاملا تمیز و خالی را داشته باشیم. نکته‌ای که باید دقت کنید، اسم و مسیر فایل می‌باشد. مسیر فایل را اصلا نباید تغییر داد، ولی اسم فایل را میتوانید اصلاح کنید؛ ولی توجه کنید که پسوند فایل باید yml باشد.
حالا نوبت نوشتن کدهای اکشن رسیده:
اول از همه کد زیر را مینویسیم:
name: "Publish"

این خط، اسم اکشن مارا مشخص میکند که قرار است در لیست workflow‌ها نمایش داده شود:
در کد بعدی که باید بنویسیم (در خط بعدی) باید مشخص بکنیم که این اکشن چه زمانی اجرا بشود. گزینه‌های زیر استفاده بیشتری دارند:
  • push = هر زمان که کامیتی روی گیتهاب پوش شود، اکشن اجرا میشود.
  • pull_request = هر زمانی که یک پول ریکوئست مرج شود، اکشن اجرا میشود.
  • workflow_dispatch = برنامه نویس خودش میتواند با کلیک بر روی دکمه‌ی مشخصی در قسمت اکشن‌ها، اکشن موردنظر را اجرا کند.
لیست کامل تریگر‌ها را میتوانید اینجا مطالعه کنید.
ما از push استفاده میکنیم؛ البته مقداری آن را تغییر میدهیم تا زمانیکه شامل تگ بود، اکشن اجرا شود.
on:
  push:
    tags:
      - "v*"
نکته‌ای که وجود دارد، ما در آخر این دستور، از *v استفاده کردیم که اشاره میکند اگر تگی بصورت v1.0.0 بود، اجرا بشود. * میتواند هر عددی باشد.
3 متغیر ایجاد میکنیم تا محل فایل پروژه، اجرایی و فشرده را نگه دارد، تا فایل اکشن زیاد شلوغ نباشد. 
env:
  PROJECT_PATH: src/HandySub/HandySub.csproj
  ZIP_PATH: src/HandySub/bin/Release/net5.0-windows/win-x86/publish/HandySub-x86.zip
  EXE_PATH: src/HandySub/bin/Release/net5.0-windows/win-x86/publish/HandySub.exe
حالا باید دستورات خودکار سازی را بنویسیم. همه دستورات باید در قسمت jobs نوشته شوند:
 jobs:
  deploy:
    runs-on: windows-latest
به قسمت runs-on توجه کنید. این گزینه مشخص میکند که اکشن ما بر روی سرور ویندوزی و آخرین نسخه‌ی از آن اجرا بشود؛ در صورت نیاز میتوانید از linux نیز استفاده کنید.
در خط بعدی باید قدم به قدم دستورات را بنویسیم. ما برای هر قدم، از name استفاده میکنیم که هنگام اجرای اکشن، بصورت مرتب و خوانا بتوانیم بفهمیم که در چه مرحله‌ای از اجرا هستیم.
قدم اول باید اکشن را آماده کنیم. اکثر دستورات مهم در این اکشن موجود است:
 steps:
      - name: Initialize Actions
        uses: actions/checkout@v2
قدم بعدی باید sdk دات نت را بر روی سرور، دانلود و نصب کنیم:
     - name: Initialize .Net
        uses: actions/setup-dotnet@v1
        with:
          dotnet-version: 5.0.x
قبل از بیلد پروژه، باید کتابخانه‌ها و بسته‌های نیوگت را restore کنیم، تا بیلد، خطا نداشته باشد:
  - name: Restore Project
        run: dotnet restore ${{ env.PROJECT_PATH }}
حالا میتوانیم دستور خروجی گرفتن را بنویسیم (حتما باید در فایل csproj پروژه خود، runtimeidentifier  پروژه مشخص باشد که اینجا ما از win-x86 استفاده کردیم؛ در غیر اینصورت خطا میگیرید)  چون در مرحله قبل پروژه را restore کردیم، هنگام خروجی گرفتن، دستور no-restore را مینویسیم تا دوباره بسته‌های نیوگت ری‌استور نشود.
 - name: Publish Project
        run: dotnet publish ${{ env.PROJECT_PATH }} -c Release --self-contained -r win-x86 --no-restore
حالا که فایل اجرایی را ایجاد کردیم، باید آن را بصورت فشرده و zip در بیاوریم. برای اینکار از یک اکشن دیگر کمک میگیریم. اول آن را به اصطلاح using میکنیم؛ سپس از آن استفاده میکنیم. این اکشن 2 ورودی دارد: files و dest که به ترتیب باید آدرس فایل‌ها و محل ذخیره زیپ را به آن بدهیم که ما از متغیرهایی که قبلا ایجاد کرده‌ایم، استفاده میکنیم. 
 - name: Create Zip File
        uses: papeloto/action-zip@v1
        with:
          files: ${{ env.EXE_PATH }}
          dest: ${{ env.ZIP_PATH }}
در مرحله بعدی باید از یک اکشن دیگر برای ساخت Release در قسمت گیت‌هاب کمک بگیریم. دقت کنید که برای آپلود کردن فایل زیپ داخل این Release، ما باید توکن و id این ریلیز را ذخیره کنیم که در اینجا در متغیر GITHUB_TOKEN و id ذخیره میکنیم. توکن را میتوانیم از قسمت secrets خود گیت‌هاب دریافت کنیم. همچنین ما اسم تگ را از طریق github.ref دریافت میکنیم (که مقدار v1.0.0 را به عنوان مثال برای ما برگشت خواهد داد (شماره نسخه همان تگی است که پوش کرده‌ایم) 
 - name: Initialize Release
        uses: actions/create-release@v1
        id: create_release
        env:
          GITHUB_TOKEN: ${{ secrets.GITHUB_TOKEN }}
        with:
          tag_name: ${{ github.ref }}
          release_name: ${{ github.ref }}
حالا نوبت این است که فایل زیپ را آپلود کنیم. دوباره باید از اکشن دیگری برای این امر کمک بگیریم. توکنی را که قبلا ذخیره کردیم، همراه با فایل زیپ، به این اکشن میدهیم و در پایان به کمک id که قبلا ذخیره کردیم، لینک فایل آپلود شده را از آن دریافت میکنیم.  
 - name: Create Release 
        uses: csexton/release-asset-action@v2
        with:
          github-token: ${{ secrets.GITHUB_TOKEN }}
          file: ${{ env.ZIP_PATH }}
          release-url: ${{ steps.create_release.outputs.upload_url }}
کد کامل را اینجا ببینید: 
name: "Publish"

on:
  push:
    tags:
      - "v*"

env:
  PROJECT_PATH: src/HandySub/HandySub.csproj
  ZIP_PATH: src/HandySub/bin/Release/net5.0-windows/win-x86/publish/HandySub-x86.zip
  EXE_PATH: src/HandySub/bin/Release/net5.0-windows/win-x86/publish/HandySub.exe
  

jobs:
  deploy:
    runs-on: windows-latest
    steps:
      - name: Initialize Actions
        uses: actions/checkout@v2

      - name: Initialize .Net
        uses: actions/setup-dotnet@v1
        with:
          dotnet-version: 5.0.x
      
      - name: Restore Project
        run: dotnet restore ${{ env.PROJECT_PATH }}

      - name: Publish Project
        run: dotnet publish ${{ env.PROJECT_PATH }} -c Release --self-contained -r win-x86 --no-restore

      - name: Create Zip File
        uses: papeloto/action-zip@v1
        with:
          files: ${{ env.EXE_PATH }}
          dest: ${{ env.ZIP_PATH }}
          
      - name: Initialize Release
        uses: actions/create-release@v1
        id: create_release
        env:
          GITHUB_TOKEN: ${{ secrets.GITHUB_TOKEN }}
        with:
          tag_name: ${{ github.ref }}
          release_name: ${{ github.ref }}
      
      - name: Create Release    
        uses: csexton/release-asset-action@v2
        with:
          github-token: ${{ secrets.GITHUB_TOKEN }}
          file: ${{ env.ZIP_PATH }}
          release-url: ${{ steps.create_release.outputs.upload_url }}

در آخر بر روی دکمه سبز رنگ بالا سمت راست start commit کلیک کنید تا تغییرات ثبت شوند.
به پروژه خود برگردید و ترمینال را باز کنید و یک تگ جدید را ایجاد کنید. 
git tag v1.0.0
سپس تگ ایجاد شده را به مخزن گیت‌هاب پوش کنید:
git push origin tag v1.0.0

 به مخزن گیت‌هاب مراجعه کنید تا ببینید که اکشن شما بصورت خودکار اجرا شده و در پایان، یک ریلیز برای شما ایجاد میکند.
 در قسمت ریلیز میتوانید ببینید که ریلیز توسط ربات گیت‌هاب ایجاد شده‌است:
مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت دوازدهم - توزیع برنامه
یکی از مشکلاتی را که حین کار با AngularJS 2.0 به کرات شاهدش خواهید بود، کش شدن تک اسکریپت‌های ماژول‌های آن است. برای مثال فایل ts ایی را تغییر می‌دهید؛ به فایل js معادل آن کامپایل می‌شود. چون برنامه ماژولار است و این ماژول پیشتر توسط مرورگر بارگذاری شده‌است، بار دیگر نسبت به دریافت مجدد آن اقدام نمی‌کند. همچنین با ارائه‌ی نگارش RC، دیگر خبری از فایل‌های bundle این مجموعه نیست و اینبار اگر تبادلات شبکه‌ی بین سرور و برنامه را مرور کنید، به چند صد رفت و برگشت، برای دریافت فایل‌های JS کتابخانه‌های مرتبط خواهید رسید که اصلا بهینه نیست. در این قسمت قصد داریم، یک Gulp Task را ایجاد کنیم تا تمام اسکریپت‌های موجود را با هم یکی کرده و توزیع برنامه را ساده‌تر کند؛ به همراه بالا رفتن سرعت کار با این سیستم، بدون نیازی به توزیع تک تک فایل‌های js نهایی، که شاید صدها فایل باشند.


نصب پیشنیازهای کار با Gulp و TypeScript

فایل package.json در قسمت اول این سری معرفی شد. دراینجا قسمت devDependencies آن‌را به نحو ذیل تکمیل کنید:
"devDependencies": {
        "typescript": "^1.8.10",
        "gulp": "^3.9.1",
        "path": "^0.12.7",
        "gulp-clean": "^0.3.2",
        "fs": "^0.0.2",
        "gulp-concat": "^2.6.0",
        "gulp-typescript": "^2.13.1",
        "gulp-tsc": "^1.1.5",
        "del": "^2.2.0",
        "gulp-autoprefixer": "^3.1.0",
        "gulp-cssnano": "^2.0.0",
        "gulp-html-replace": "^1.5.4",
        "gulp-htmlmin": "^1.0.5",
        "gulp-uglify": "^1.5.3",
        "merge-stream": "^1.0.0",
        "systemjs-builder": "^0.15.16",
        "typings": "^0.8.1"
    },
به این ترتیب، پس از ذخیره‌ی فایل و یا کلیک راست بر روی نام فایل و انتخاب گزینه‌ی restore packages، وابستگی‌هایی مانند gulp، gulp-typescript و یک سری فشرده ساز CSS و HTML دریافت خواهند شد.
نکته‌ی مهم آن systemjs-builder است. این کتابخانه کار کامپایل systemjs.config.js را به یک تک اسکریپت انجام می‌دهد. به این ترتیب مشکل صدها بار رفت و برگشت به سرور، برای دریافت وابستگی‌های AngularJS 2.0، به طور کامل برطرف می‌شود.


افزودن فایل gulpfile.js به پروژه

یا یک فایل جدید جاوا اسکریپتی را به نام gulpfile.js به ریشه‌ی پروژه اضافه کنید و یا از منوی project -> add new item نیز می‌توانید گزینه‌ی gulp configuration file را در VS 2015 انتخاب نمائید. محتوای این فایل را به نحو ذیل تغییر دهید:
var gulp = require("gulp"),
    concat = require("gulp-concat"),
    tsc = require("gulp-typescript"),
    jsMinify = require("gulp-uglify"),
    cssPrefixer = require("gulp-autoprefixer"),
    cssMinify = require("gulp-cssnano"),
    del = require("del"),
    merge = require("merge-stream"),
    minifyHTML = require('gulp-htmlmin'),
    SystemBuilder = require("systemjs-builder");
 
var appFolder = "./app";
var outFolder = "wwwroot";
 
gulp.task("clean", () => {
    return del(outFolder);
});
 
gulp.task("shims", () => {
    return gulp.src([
            "node_modules/es6-shim/es6-shim.js",
            "node_modules/zone.js/dist/zone.js",
            "node_modules/reflect-metadata/Reflect.js"
    ])
    .pipe(concat("shims.js"))
    .pipe(jsMinify())
    .pipe(gulp.dest(outFolder + "/js/"));
});
 
gulp.task("tsc", () => {
    var tsProject = tsc.createProject("./tsconfig.json");
    var tsResult = gulp.src([
         appFolder + "/**/*.ts"
    ])
    .pipe(tsc(tsProject), undefined, tsc.reporter.fullReporter());
 
    return tsResult.js.pipe(gulp.dest("build/"));
});
 
gulp.task("system-build", ["tsc"], () => {
    var builder = new SystemBuilder();
 
    return builder.loadConfig("systemjs.config.js")
        .then(() => builder.buildStatic(appFolder, outFolder + "/js/bundle.js"))
        .then(() => del("build"));
});
 
 
gulp.task("buildAndMinify", ["system-build"], () => {
    var bundle = gulp.src(outFolder + "/js/bundle.js")
        .pipe(jsMinify())
        .pipe(gulp.dest(outFolder + "/js/"));
 
    var css = gulp.src(outFolder + "/css/styles.css")
        .pipe(cssMinify())
        .pipe(gulp.dest(outFolder + "/css/"));
 
    return merge(bundle, css);
}); 
 
gulp.task("favicon", function () {
    return gulp.src("./app/favicon.ico")
      .pipe(gulp.dest(outFolder));
});
 
gulp.task("css", function () {
    return gulp.src(appFolder + "/**/*.css")
      .pipe(cssPrefixer())
      .pipe(cssMinify())
      .pipe(gulp.dest(outFolder));
});
 
gulp.task("templates", function () {
    return gulp.src(appFolder + "/**/*.html")
        .pipe(minifyHTML())
        .pipe(gulp.dest(outFolder));
});
 
gulp.task("assets", ["templates", "css", "favicon"], function () {
    return gulp.src(appFolder + "/**/*.png")
      .pipe(gulp.dest(outFolder));
}); 
 
gulp.task("otherScriptsAndStyles", () => {
    gulp.src([
            "jquery/dist/jquery.*js",
            "bootstrap/dist/js/bootstrap*.js"
    ], {
        cwd: "node_modules/**"
    })
    .pipe(gulp.dest(outFolder + "/js/"));
 
    gulp.src([
        "node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.css"
    ]).pipe(cssMinify()).pipe(gulp.dest(outFolder + "/css/"));
 
    gulp.src([
        "node_modules/bootstrap/fonts/*.*"
    ]).pipe(gulp.dest(outFolder + "/fonts/"));
}); 
 
//gulp.task("watch.tsc", ["tsc"], function () {
//    return gulp.watch(appFolder + "/**/*.ts", ["tsc"]);
//});
 
//gulp.task("watch", ["watch.tsc"]); 
 
gulp.task("default", [
    "shims",
    "buildAndMinify",
    "assets",
    "otherScriptsAndStyles"
    //,"watch"
]);
توضیحات

در این فایل فرض شده‌است که خروجی نهایی برنامه قرار است در پوشه‌ای به نام wwwroot کپی شود و پوشه‌ی اصلی برنامه، همان پوشه‌ای به نام app، در ریشه‌ی پروژه است.
 var appFolder = "./app";
var outFolder = "wwwroot";
سپس در اینجا یک سری task کامپایل و کپی کردن فایل‌ها تهیه شده‌اند:
 1) وظیفه‌ی clean، کار تمیز کردن پوشه‌ی نهایی خروجی برنامه را انجام می‌دهد (حذف تمام فایل‌های آن).
 2) وظیفه‌ی shims، کار بسته بندی، یکی کردن و فشرده کردن سه اسکریپت es6-shim.js، zone.js و Reflect.js را انجام می‌دهد. سپس تک فایل حاصل را به نام shims.js، در پوشه‌ی wwwroot/js کپی می‌کند.
 3) وظیفه‌ی tsc، یکبار دیگر کامپایلر TypeScript را اجرا می‌کند تا مطمئن شویم با آخرین نگارش فایل‌های js برنامه کار می‌کنیم.
 4) وظیفه‌ی system-build، کار پردازش خودکار مداخل فایل systemjs.config.js را انجام می‌دهد. در آخرین نگارش ارائه شده‌ی AngularJS 2.0، بجای ذکر مداخل مورد نیاز آن، این  تک فایل systemjs.config.js را به صفحه پیوست می‌کنیم تا اسکریپت‌های لازم را (چند صد عدد)، به صورت خودکار بارگذاری کند. برای یکی کردن این چند صد عدد اسکریپت، از کتابخانه‌ی SystemBuilder  آن کمک گرفته و کار کامپایل نهایی را انجام می‌دهیم. خروجی تمام این فایل‌ها، به همراه کلیه فایل‌های js حاصل از کامپایل فایل‌های TypeScript برنامه، در فایلی به نام bundle.js کپی شده‌ی در پوشه‌ی wwwroot/js نوشته می‌شود. بنابراین دیگر نیازی نیست تا فایل‌های js پوشه‌ی app و همچنین فایل‌های js وابستگی‌های AngularJS 2.0 را توزیع کنیم. تک فایل bundle.js، حاوی تمام این‌ها است.
 5) وظیفه‌ی buildAndMinify کار اجرای وظیفه‌ی system-bulder را به همراه فشرده سازی تک فایل bundle.js، به عهده دارد. به علاوه اگر در پوشه‌ی css آن نیز فایل styles.css موجود باشد، آن را فشرده می‌کند.
 6) در ادامه یک سری وظیفه‌ی کپی کردن منابع برنامه را مشاهده می‌کنید. مانند favicon که کار کپی کردن این آیکن را به پوشه‌ی wwwroot انجام می‌دهد. وظیفه‌ی css، فایل‌های css موجود در پوشه‌های برنامه را به wwwroot و زیر پوشه‌های آن کپی می‌کند. وظیفه‌ی templates، کار کپی کردن فایل‌های html قالب‌های کامپوننت‌ها را بر عهده دارد. وظیفه‌ی assets، کار کپی کردن فایل‌های png را انجام می‌دهد.
 7) وظیفه‌ی otherScriptsAndStyles یک سری css و js ثالث را به پوشه‌ی wwwroot کپی می‌کند؛ مانند فایل‌های بوت استرپ و جی‌کوئری.
 8) وظیفه‌ی default، کار اجرای تمام این وظایف را با هم به عهده دارد.

اکنون اگر بر روی gulpfile.js کلیک راست کنید، گزینه‌ی task runner explorer ظاهر خواهد شد. آن‌را انتخاب کنید:


بر روی وظیفه‌ی default کلیک راست کرده و آن‌را اجرا کنید. پس از مدتی پوشه‌ی جدید wwwroot ساخته شده و فایل‌های نهایی برنامه به آن کپی می‌شوند.
 

اصلاح فایل index.html و یا Views\Shared\_Layout.cshtml

اکنون که تمام فایل‌های مورد نیاز پروژه در پوشه‌ی wwwroot کپی شده‌اند، نیاز است فایل index.html را به نحو ذیل تغییر داد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <base href="/">
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>@ViewBag.Title - My ASP.NET Application</title>
 
    <link href="~/wwwroot/css/bootstrap.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/wwwroot/app.component.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
 
    <script src="~/wwwroot/js/shims.js"></script>
</head>
 
<body>
    <div>
        @RenderBody()
        <pm-app>Loading App...</pm-app>
    </div>
 
    <script src="~/wwwroot/js/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
    <script src="~/wwwroot/js/bootstrap/dist/js/bootstrap.min.js"></script>
    <script src="~/wwwroot/js/bundle.js"></script>
 
    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>
همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار دیگر خبری از systemjs.config.js و وابستگی‌های آن نیست.
اسکریپت‌های shims که برای مرورگرهای قدیمی‌تر درنظر گرفته شده‌اند، به تک فایل wwwroot/js/shims.js منتقل شده‌اند.
تمام اسکریپت‌های AngularJS 2.0 و وابستگی‌های آن به همراه تمام اسکریپت‌های برنامه‌ی خودمان، به تک فایل wwwroot/js/bundle.js منتقل شده‌اند.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، سرعت آن با قبل قابل مقایسه نیست! اینبار دیگر نه نیازی به بارگذاری تمام وابستگی‌های AngularJS 2.0 به صورت مجزا توسط systemjs.config.js وجود دارد و نه به ازای مشاهده‌ی هر صفحه‌ای، یکبار قرار است فایل js کامپوننت آن بارگذاری شود. تمام این‌ها داخل فایل wwwroot/js/bundle.js قرار گرفته‌اند و تنها یکبار بارگذاری می‌شوند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MVC5Angular2.part12.zip


خلاصه‌ی بحث

با نوشتن یک Gulp Task جدید می‌توان بر اساس فایل systemjs.config.js، تمام اسکریپت‌های دخیل در اجرای برنامه را به صورت خودکار یافته و به صورت یک تک فایل نهایی، بسته بندی و توزیع کرد.
مطالب
کمی درباره دستورات using
شخصی سازی using directives
موقعی که یک کلاس جدید را در VS.NET باز میکنید، فضاهای نامی مشخص و تکراری، همیشه به صورت پیش فرض صدا زده شده‌اند و این فضاهای نام را مایکروسافت بر اساس بیشترین کاربرد و استفاده توسط برنامه نویسان قرار داده است؛ ولی در خیلی از اوقات این فضاهای نام پیش فرض، چنان هم برای خیلی از برنامه نویسان کاربردی نداشته یا با توجه به برنامه هایی که می‌نویسند همیشه متفاوت هست و هربار مجبورند فضاهای نام خاصی را صدا بزنند.
 برای مثال فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations را در نظر بگیرید که برنامه نویس میخواهد برای مدل‌های نوشته شده خود از تگ‌های متا استفاده کند و باید در هرکلاس ساخته شده، یکبار مورد بالا را صدا بزند که بیشتر باعث کند شدن کار برنامه نویس می‌شود. پس باید کاری کنیم که پیش فرض‌های فضای نام به آنچه خودمان میخواهیم تغییر پیدا کند.
برای این منظور، به محل نصب ویژوال استودیو رفته و مسیر زیر را دنبال کنید (به مسیر دقت کنید ،در اینجا زبان سی شارپ انتخاب شده است):
X:\...\IDE\ItemTemplates\CSharp\Code\1033
در اینجا تعدادی دایرکتوری با اسامی آشنا می‌بینید که داخل هر کدام از آن‌های یک فایل به اسم class.cs هست و اگر آن را باز کنید یک نمونه یا قالب برای using‌‌ها قابل مشاهده است. برای مثال ما وارد دایرکتوری class می‌شویم و فایل class.cs را باز می‌کنیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
$if$ ($targetframeworkversion$ >= 3.5)using System.Linq;
$endif$using System.Text;
$if$ ($targetframeworkversion$ >= 4.5)using System.Threading.Tasks;
$endif$
namespace $rootnamespace$
{
    class $safeitemrootname$
    {
    }
}
الان باید با یک نگاه به الگو، مشخص باشد که چکار باید بکنید.
یک سری از فضاهای نام که در تمامی فریمورک‌ها استفاده میشوند به همان شکل عادی نوشته شده‌اند. ولی آنهایی که از نسخه‌ی خاصی از یک فریم ورک اضافه شده‌اند باید توسط شرط مورد نظر اضافه شده و اعلام شود که این فضای نام از چه نسخه‌ی فریم ورکی به بعد باید اضافه گردد:
$if$ ($targetframeworkversion$ >= 3.5)using System.Linq;//فضای نام مورد نظر
$endif$
حالا تغییرات را ذخیره کنید و در VS.NET یک کلاس جدید را ایجاد کنید. همانطور که خواهید دید، تغییرات شما اعمال شده‌است. برای اعمال تغییرات نیازی به بستن و باز کردن مجدد VS.NET نمی‌باشد. در لحظه ایجاد کلاس الگو خوانده می‌شود.
حال در همان دایرکتوری سی شارپ دقت کنید، می‌بینید که برای موارد دیگری هم فایل هایی وجود دارند. برای مثال برای اینترفیس‌ها یا silverlight و ... که هر کدام را می‌توانید جداگانه تغییر دهید.
نکته:احتمال دارد در نسخه‌های متفاوت به خصوص پایین‌تر مثل نسخه 8 ویژوال استودیو ، فایل class.cs به صورت zip باشد که بعد از تغییرات باید دوباره به حالت zip بازگردانده شود.

حذف فضای نام‌های اضافی
هر موقع که کلاس جدیدی میسازیم، namespace‌ها به صورت پیش فرض که در بالا اشاره کردیم وجود دارند و شاید اصلا در آن کلاس از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم یا حتی خودمان در حین نوشتن کدها چند namespace خاص را اضافه می‌کنیم که شاید در طول برنامه نویسی چندتایی را بلا استفاده بگذاریم. برای همین همیشه فضای نام هایی صدا زده شده‌اند که اصلا در آن کلاس استفاده نشده‌اند. پس برای همین بهتر هست که این رفرنس‌های بلا استفاده را پیدا کرده و آن‌ها را حذف کنیم.
شاید این سوال برای بعضی‌های پدید بیاد که چرا باید این‌ها را حذف کنیم، چون کاری هم با ما ندارند و ما هم کاری با آن‌ها نداریم؟
این کار چند علت میتواند داشته باشد:
  • تمیزکاری کد و خلوت شدن فضای کد‌نویسی
  • ممکن هست بعدها گیج کننده شود که من چرا از این‌ها استفاده کردم؟ در آینده با نگاه به یک کد تمیزتر متوجه میشوید یک کد از چه چیزهایی برای انجام کارش بهره‌مند شده و هم اینکه در کارهای گروهی و تیمی هم این مورد به شدت تاثیرگذار هست.
  • باعث کند شدن تحلیل‌های ایستا میشه (اینجا و اینجا )
  • کمپایل شدن کد کندتر میشه
  • موقع تست برنامه، اجرای اولیه کندتر خواهد بود چون CLR باید این نوع موارد را شناسایی و حذف کند
همه موارد بالا در مورد رفرنس‌های موجود یا همان dll‌های موجود در شاخه‌ی Bin و References هم صدق می‌کند.
برای حذف فضاهای نام اضافی در یک صفحه می‌توانید از طریق این مسیر انجام بدید:
Edit>IntelliSense >Organize Usings>Remove Unused using
برای مرتب سازی هم گزینه Sort Usings و انجام هر دو کار Remove and Sort موجود هست.
البته اگه روی صفحه هم راست کلیک کنید گزینه Organize Usings هم وجود دارد.
می توانید از ابزارهایی چون  Power tools Extensions هم استفاده کنید (در صورتی که ویژوال استودیوی شما گزینه‌های مورد نظر را ندارد، این ابزار را نصب نمایید) 
در صورتی که از ابزارهایی چون  telerik  یا  devexpress  استفاده می‌کنید یا از هر ابزار اضافی که بر روی IDE نصب می‌شود، عموما چنین گزینه هایی حتی با امکانات وسیعتر وجود دارند. مثلا  whole tomato  هم یکی از این ابزارهاست.
این نکته را هم خاطر نشان کنم در صورتیکه فضاهای نامی بین پیش پردازنده ها که در قبل توضیح دادیم محصور شده باشند، حذف نخواهند شد و همانطور باقی خواهند ماند.
در مورد کامنت‌های بین using‌ها به قطعه کد زیر نگاه کنید:
using System;
/* Comment before remains */
using /* Comment between removed */ System.Linq;
// Comment after remains
namespace ConsoleApplication1
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Console.WriteLine("My Example");
}
}
}
و حالا بعد از حذف فضای نام‌های اضافی
using System;
/* Comment before remains */
// Comment after remains
namespace ConsoleApplication1
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Console.WriteLine("My Example");
}
}
}
برای اینکه این عمل را بتونید در کل صفحات اعمال کنید می‌توانید از cleanup selected code هم استفاده کنید؛ به جز اینکه فضاهای نام اضافی را هم پاک می‌کند، کلیه کدهای شما را در قالبی شکیل‌تر و خواناتر قرار خواهد داد.
با کلید‌های Ctrl+k+d سند انتخابی و با کلیدهای ترکیبی Ctrl+k+f هم محدوده انتخاب شده قالب بندی می‌شود.
یکی دیگر از ابزارهایی که می‌توان با آن‌ها به کد سر و سامان بهتری داد، افزونه‌ی codemaid  هست.

ویژگی سی شارپ 6 در مورد Using
فرض کنید ما یک کلاس ایستا به نام utilities ایجاد کردیم که یک متد به اسم addints دارد. حالا و این کلاس در namespace به نام   SomeNamespace قرار دارد. مطمئنا در این حالت ما ابتدا فضای نام را using میکنیم و سپس در کد کلاس، متد را به شکل زیر صدا میزنیم:
using System;
using SomeNamespace;
 
namespace ConsoleApplication1
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            int sum = Utility.AddInts(5, 2);
 
            Console.ReadLine();
        }
    }
}
ولی در سی شارپ 6 میتوانید بعد از فضای نام، یک . گذاشته و سپس اسم کلاس ایستا static را بیاورید و در کد مستقیما متد دلخواه خود را صدا بزنید.
به شکل زیر دقت کنید:
using System;
using SomeNamespace.Utility;
 
namespace ConsoleApplication1
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            int sum = AddInts(5, 2);
 
            Console.ReadLine();
        }
    }
}
نکته پایانی:در visual studio 2014 فضاهای نام اضافی به رنگ خاکستری نمایش داده می‌شوند.

منابع: