مطالب
افزونه‌ی امنیتی کازابلانکا برای Fiddler

Fiddler ابزاری است که به صورت یک پروکسی عمل می‌کند و تمام اطلاعات ارسالی و دریافتی از طریق مرورگر وب شما را می‌تواند مونیتور نموده و اطلاعات لازم را به شما ارائه دهد.
برای مثال IE8 ارائه شده و مطابق بررسی‌ها سرعت بارگذاری صفحات در آن اگر کمتر از فایرفاکس نباشد، حداقل برابر یا کمی بیشتر است یا حداقل سرعت آن دوبرابر IE7 گزارش شده. حال شاید این سؤال پیش بیاید که این اندازه گیری‌ها که گاهی در حد میلی ثانیه است چگونه صورت می‌گیرد؟ از چه ابزاری برای این‌کار استفاده می‌کنند؟
یکی از ابزارهای دقیق انجام اینکار استفاده از Fiddler است (شکل زیر).



این برنامه مستقل از مرورگر عمل می‌کند و برای مثال تنظیمات پروکسی فایرفاکس برای استفاده از آن در این صفحه توضیح داده شده است.

اخیرا افزونه‌ای سورس باز برای این برنامه تحت عنوان Casaba Security Watcher ارائه شده است که از آدرس زیر قابل دریافت است:

برای نصب آن، دو فایل dll آن‌را که اسمبلی‌های دات نتی هستند، به درون فولدر scripts برنامه فیدلر کپی کرده و سپس برنامه را اجرا کنید. یک tab جدید به فیدلر تحت عنوان security auditor اضافه می‌شود که کار آن بررسی محتوای رد و بدل شده و گوشزد کردن موارد امنیتی مرتبط است:



پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
تغییر عرض هر ستون
- کم هستند گزارش ساز‌هایی که چنین توانایی رو در اختیار شما قرار دهند. جستجو کنید کسانیکه بعضی از فیلدهای گزارشات آن‌ها دارای متن‌های طولانی است آیا با ابزارهای گزارشگیری دیگر به جواب رسیده‌اند و آیا این ابزارها می‌توانند متن طویل را به صفحات و یا ردیف‌های بعدی بدون مشکل منتقل کنند؟
- در ضمن برای تعیین عرض ستون‌ها در PdfReport چندین روش وجود دارد:
توضیحاتی در مورد ColumnsWidthsType : 
برای تعیین عرض ستون‌ها، چهار حالت بر اساس مقادیر enum ایی به نام TableColumnWidthType میسر است:
الف) Relative : عرض نسبی. به این معنا که اگر سه ستون با عرض‌های 2, 1, 1 تعریف کنید، کل عرض صفحه به 4 قسمت تقسیم می‌شود. از این 4 قسمت، 2 قسمت به ستون اول و یک قسمت به ستون دوم و همچنین یک قسمت به ستون سوم اختصاص خواهد یافت.
ب) Absolute : در این حالت باید عرض ستون‌ها را دقیقا بر اساس user space units مشخص کنید.
ج) FitToContent : سعی خواهد کرد بر اساس طول محتوای یک سلول، عرض بهینه‌ای را محاسبه کند. در این حالت نیازی به قید column.Width نیست.
د) EquallySized : به صورت خودکار عرض تمام ستون‌ها را یکسان محاسبه می‌کند. در این حالت نیازی به قید column.Width نیست.

حالت FitToContent شبیه به عملکرد جداول HTML است که سعی می‌کند خودش را مطابق عرض صفحه و طول یک فیلد متناسب کند. اگر می‌خواهید این محاسبات خودکار نباشد، از حالت (ج) استفاده نکنید.
بازخوردهای پروژه‌ها
گزارش خاص
با سلام
ضمن تشکر از شما
سوالی داشتم که آیا امکان ساخت گزارش به شمایل زیر وجود داره و اگر بله چطوری ؟

من از این روش استفاده کردم ولی جواب کار من رو نداد :

   columns.AddColumn(column =>
                                      {
                                          column.PropertyName("Discount");
                                          column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                                          column.IsVisible(true);
                                          column.Order(5);
                                          column.Width(4);
                                          column.HeaderCell("تخفیف");
                                          column.CalculatedField(
                                          list =>
                                          {
                                              if (list == null)
                                                  return string.Empty;
                                              var amountLesson = list.GetValueOf<sp_Lesson_Peresent_Rpt_Financial_DetailResult>(x => x.AmountLesson);
                                              var discount = list.GetValueOf<sp_Lesson_Peresent_Rpt_Financial_DetailResult>(x => x.Discount);
                                              if (amountLesson == "")
                                              {
                                                  column.Width(0);
                                                  return null;
                                              }
                                              else
                                                  return discount;

                                          });
                                      });
                                      columns.AddColumn(column =>
                                      {
                                          column.PropertyName("DiscountPercents");
                                          column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                                          column.IsVisible(true);
                                          column.Order(6);
                                          column.Width(14);
                                          column.HeaderCell("درصد و نوع تخفیف");
                                          column.CalculatedField(
                                          list =>
                                          {
                                              if (list == null)
                                                  return string.Empty;
                                              var amountLesson = list.GetValueOf<sp_Lesson_Peresent_Rpt_Financial_DetailResult>(x => x.AmountLesson);                                             
                                              var discountPercents = list.GetValueOf<sp_Lesson_Peresent_Rpt_Financial_DetailResult>(x => x.DiscountPercents);
                                              if (amountLesson == "")
                                              {
                                                  column.Width(15);
                                                  var decriptions = list.GetValueOf<sp_Lesson_Peresent_Rpt_Financial_DetailResult>(x => x.DESCRIPTION);
                                                  return decriptions;
                                              }
                                              else
                                                  return discountPercents;

                                          });
                                      });

متشکرم از شما

مطالب
راهنمای تغییر بخش احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران سیستم مدیریت محتوای IRIS به ASP.NET Identity – بخش اول
سیستم مدیریت محتوای IRIS از سیستم‌های اعتبار سنجی و مدیریت کاربران رایج نظیر ASP.NET Membership و یا ASP.NET Simple Membership استفاده نمی‌کند و از یک سیستم احراز هویت سفارشی شده مبتنی بر FormsAuthentication بهره می‌برد. زمانیکه در حال نوشتن پروژه‌ی IRIS بودم هنوز ASP.NET Identity معرفی نشده بود و به دلیل مشکلاتی که سیستم‌های قدیمی ذکر شده داشت، یک سیستم اعتبار سنجی کاربران سفارشی شده را در پروژه پیاده سازی کردم.
برای اینکه با معایب سیستم‌های مدیریت کاربران پیشین و مزایای ASP.NET Identity آشنا شوید، مقاله زیر می‌تواند شروع خیلی خوبی باشد:


به این نکته نیز اشاره کنم که  هنوز هم می‌توان از FormsAuthentication مبتنی بر OWIN استفاده کرد؛ ولی چیزی که برای من بیشتر اهمیت دارد خود سیستم Identity هست، نه نحوه‌ی ورود و خروج به سایت و تولید کوکی اعتبارسنجی.
باید اعتراف کرد که سیستم جدید مدیریت کاربران مایکروسافت خیلی خوب طراحی شده است و اشکالات سیستم‌های پیشین خود را ندارد. به راحتی می‌توان آن را توسعه داد و یا قسمتی از آن را تغییر داد و به جرات می‌توان گفت که پایه و اساس هر سیستم اعتبار سنجی و مدیریت کاربری را که در نظر داشته باشید، به خوبی پیاده سازی کرده است.
در ادامه قصد دارم، چگونگی مهاجرت از سیستم فعلی به سیستم Identity را بدون از دست دادن اطلاعات فعلی شرح دهم.

رفع باگ ثبت کاربرهای تکراری نسخه‌ی کنونی

قبل از این که سراغ پیاده سازی Identity برویم، ابتدا باید یک باگ مهم را در نسخه‌ی قبلی، برطرف نماییم. نسخه‌ی کنونی مدیریت کاربران اجازه‌ی ثبت کاربر با ایمیل و یا نام کاربری تکراری را نمی‌دهد. جلوگیری از ثبت نام کاربر جدید با ایمیل یا نام کاربری تکراری از طریق کدهای زیر صورت گرفته است؛ اما در عمل، همیشه هم درست کار نمی‌کند.
        public AddUserStatus Add(User user)
        {
            if (ExistsByEmail(user.Email))
                return AddUserStatus.EmailExist;
            if (ExistsByUserName(user.UserName))
                return AddUserStatus.UserNameExist;

            _users.Add(user);
            return AddUserStatus.AddingUserSuccessfully;
        }
شاید الان با خود بگویید که چرا برای فیلدهای UserName و Email ایندکس منحصر به فرد تعریف نشده است؟ دلیلش این بوده که در زمان نگارش پروژه، Entity Framework پشتیبانی پیش فرضی از تعریف ایندکس نداشت و نوشتن همین شرط‌ها کافی به نظر می‌رسید. باز هم ممکن است بگویید که مسائل همزمانی چگونه مدیریت شده است و اگر دو کاربر مختلف در یک لحظه، نام کاربری یکسانی را انتخاب کنند، سیستم چگونه از ثبت دو کاربر مختلف با نام کاربری یکسان ممانعت می‌کند؟ 
جواب این است که ممانعتی نمی‌کند و دو کاربر با نام‌های کاربری یکسان ثبت می‌شوند؛ اما من برای وبسایت خودم که تعداد کاربرانش محدود بود این سناریو را محتمل نمی‌دانستم و کد خاصی برای جلوگیری از این اتفاق پیاده سازی نکرده بودم.
با این حال، در حال حاضر نزدیک به 20 کاربر تکراری در دیتابیسی که این سیستم استفاده می‌کند ثبت شده است. اما واقعا آیا دو کاربر مختلف اطلاعات یکسانی وارد کرده‌اند؟
 دلیل رخ دادن این اتفاق این است که کاربری که در حال ثبت نام در سایت است، وقتی که بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک می‌کند و اطلاعات به سرور ارسال می‌شوند، در سمت سرور بعد از رد شدن از شرطهای تکراری نبودن UserName و Email، قبل از رسیدن به متد SaveChanges برای ذخیره شدن اطلاعات کاربر جدید در دیتابیس، وقفه ای در ترد این درخواست به وجود می‌آید. کاربر که احساس می‌کند اتفاقی رخ نداده است، دوباره بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک می‌کند و  همان اطلاعات قبلی به سرور ارسال می‌شود و این درخواست نیز دوباره شرط‌های تکراری نبودن اطلاعات را با موفقیت رد می‌کند( چون هنوز SaveChanges درخواست اول فراخوانی نشده است) و این بار SaveChanges درخواست دوم با موفقیت فراخوانی می‌شود و کاربر ثبت می‌شود. در نهایت هم ترد درخواست اول به ادامه‌ی کار خود می‌پردازد و SaveChanges درخواست اول نیز فراخوانی می‌شود و خیلی راحت دو کاربر با اطلاعات یکسان ثبت می‌شود. این سناریو را در ویژوال استادیو با قرار دادن یک break point قبل از فراخوانی متد SaveChanges می‌توانید شبیه سازی کنید.
احتمالا این سناریو با مباحث همزمانی در سیستم عامل و context switch‌های بین ترد‌ها مرتبط است و این context switch‌ها  بین درخواست‌ها و atomic نبودن روند چک کردن اطلاعات و ثبت آن ها، سبب بروز چنین مشکلی میشود.
برای رفع این مشکل می‌توان از غیر فعال کردن یک دکمه در حین انجام پردازش‌های سمت سرور استفاده کرد تا کاربر بی حوصله، نتواند چندین بار بر روی یک دکمه کلیک کند و یا راه حل اصولی‌تر این است که ایندکس منحصر به فرد برای فیلدهای مورد نظر تعریف کنیم.
به طور پیش فرض در ASP.NET Identity برای فیلدهای UserName و Email ایندکس منحصر به فرد تعریف شده است. اما مشکل این است که به دلیل وجود کاربرانی با Email و UserName تکراری در دیتابیس کنونی، امکان تعریف Index منحصر به فرد وجود ندارد و پیش از انجام هر کاری باید این ناهنجاری را در دیتابیس برطرف نماییم.
   
به شخصه معمولا برای انجام کارهایی از این دست، یک کنترلر در برنامه خود تعریف می‌کنم و در آنجا کارهای لازم را انجام می‌دهم.
در اینجا من برای حذف کاربران با اطلاعات تکراری، یک کنترلر به نام Migration و اکشن متدی به نام RemoveDuplicateUsers تدارک دیدم.
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using Iris.Datalayer.Context;

namespace Iris.Web.Controllers
{
    public class MigrationController : Controller
    {
        public ActionResult RemoveDuplicateUsers()
        {
            var db = new IrisDbContext();

            var lstDuplicateUserGroup = db.Users
                                               .GroupBy(u => u.UserName)
                                               .Where(g => g.Count() > 1)
                                               .ToList();

            foreach (var duplicateUserGroup in lstDuplicateUserGroup)
            {
                foreach (var user in duplicateUserGroup.Skip(1).Where(user => user.UserMetaData != null))
                {
                    db.UserMetaDatas.Remove(user.UserMetaData);
                }
                
                db.Users.RemoveRange(duplicateUserGroup.Skip(1));
            }

            db.SaveChanges();

            return new EmptyResult();
        }
    }
}
در اینجا کاربران بر اساس نام کاربری گروه بندی می‌شوند و گروه‌هایی که بیش از یک عضو داشته باشند، یعنی کاربران آن گروه دارای نام کاربری یکسان هستند و به غیر از کاربر اول گروه، بقیه باید حذف شوند. البته این را متذکر شوم که منطق وبسایت من به این شکل بوده است و اگر منطق کدهای شما فرق می‌کند، مطابق با منطق خودتان این کدها را تغییر دهید.

تذکر: اینجا شاید بگویید که چرا cascade delete برای UserMetaData فعال نیست و بخواهید که آن را اصلاح کنید. پیشنهاد من این است که اکنون از هدف اصلی منحرف نشوید و تمام تمرکز خود را بر روی انتقال به ASP Identity با حداقل تغییرات بگذارید. این گونه نباشد که در اواسط کار با خود بگویید که بد نیست حالا فلان کتابخانه را آپدیت کنم یا این تغییر را بدهم بهتر می‌شود. سعی کنید با حداقل تغییرات رو به جلو حرکت کنید؛ آپدیت کردن کتابخانه‌ها را هم بعدا می‌شود انجام داد.
   

 مقایسه ساختار جداول دیتابیس کاربران IRIS با ASP.NET Identity

ساختار جداول ASP.NET Identity به شکل زیر است:

ساختار جداول سیستم کنونی هم بدین شکل است:

همان طور که مشخص است در هر دو سیستم، بین ساختار جداول و رابطه‌ی بین آن‌ها شباهت‌ها و تفاوت هایی وجود دارد. سیستم Identity دو جدول بیشتر از IRIS دارد و برای جداولی که در سیستم کنونی وجود ندارند نیاز به انجام کاری نیست و به هنگام پیاده سازی Identity، این جداول به صورت خودکار به دیتابیس اضافه خواهند شد.

دو جدول مشترک در این دو سیستم، جداول Users و Roles هستندکه نحوه‌ی ارتباطشان با یکدیگر متفاوت است. در Iris بین User و Role رابطه‌ی یک به چند وجود دارد ولی در Identity، رابطه‌ی بین این دو جدول چند به چند است و جدول واسط بین آن‌ها نیز UserRoles نام دارد.

از آن جایی که من قصد دارم در سیستم جدید هم رابطه‌ی بین کاربر و نقش چند به چند باشد، به پیش فرض‌های Identity کاری ندارم. به رابطه‌ی کنونی یک به چند کاربر و نقشش نیز دست نمی‌گذارم تا در انتها با یک کوئری از دیتابیس، اطلاعات نقش‌های کاربران را به جدول جدیدش منتقل کنم.

جدولی که در هر دو سیستم مشترک است و هسته‌ی آن‌ها را تشکیل می‌دهد، جدول Users است. اگر دقت کنید می‌بینید که این جدول در هر دو سیستم، دارای یک سری فیلد مشترک است که دقیقا هم نام هستند مثل Id، UserName و Email؛ پس این فیلد‌ها از نظر کاربرد در هر دو سیستم یکسان هستند و مشکلی ایجاد نمی‌کنند.

یک سری فیلد هم در جدول User در سیستم IRIS هست که در Identity نیست و بلعکس. با این فیلد‌ها نیز کاری نداریم چون در هر دو سیستم کار مخصوص به خود را انجام می‌دهند و تداخلی در کار یکدیگر ایجاد نمی‌کنند.

اما فیلدی که برای ذخیره سازی پسورد در هر دو سیستم استفاده می‌شود دارای نام‌های متفاوتی است. در Iris این فیلد Password نام دارد و در Identity نامش PasswordHash است.

برای اینکه در سیستم کنونی، نام  فیلد Password جدول User را به PasswordHash تغییر دهیم قدم‌های زیر را بر می‌داریم:

وارد پروژه‌ی DomainClasses شده و کلاس User را باز کنید. سپس نام خاصیت Password را به PasswordHash تغییر دهید.  پس از این تغییر بلافاصله یک گزینه زیر آن نمایان می‌شود که می‌خواهد در تمام جاهایی که از این نام استفاده شده است را به نام جدید تغییر دهد؛ آن را انتخاب کرده تا همه جا Password به PasswordHash تغییر کند.

برای این که این تغییر نام بر روی دیتابیس نیز اعمال شود باید از Migration استفاده کرد. در اینجا من از مهاجرت دستی که بر اساس کد هست استفاده می‌کنم تا هم بتوانم کدهای مهاجرت را پیش از اعمال بررسی و هم تاریخچه‌ای از تغییرات را ثبت کنم.

برای این کار، Package Manager Console را باز کرده و از نوار بالایی آن، پروژه پیش فرض را بر روی DataLayer قرار دهید. سپس در کنسول، دستور زیر را وارد کنید:

Add-Migration Rename_PasswordToPasswordHash_User

اگر وارد پوشه Migrations پروژه DataLayer خود شوید، باید کلاسی با نامی شبیه به 201510090808056_Rename_PasswordToPasswordHash_User ببینید. اگر آن را باز کنید کدهای زیر را خواهید دید: 

  public partial class Rename_PasswordToPasswordHash_User : DbMigration
    {
        public override void Up()
        {
            AddColumn("dbo.Users", "PasswordHash", c => c.String(nullable: false, maxLength: 200));
            DropColumn("dbo.Users", "Password");
        }
        
        public override void Down()
        {
            AddColumn("dbo.Users", "Password", c => c.String(nullable: false, maxLength: 200));
            DropColumn("dbo.Users", "PasswordHash");
        }
    }

بدیهی هست که این کدها عمل حذف ستون Password را انجام میدهند که سبب از دست رفتن اطلاعات می‌شود. کد‌های فوق را به شکل زیر ویرایش کنید تا تنها سبب تغییر نام ستون Password به PasswordHash شود.

    public partial class Rename_PasswordToPasswordHash_User : DbMigration
    {
        public override void Up()
        {
            RenameColumn("dbo.Users", "Password", "PasswordHash");
        }
        
        public override void Down()
        {
            RenameColumn("dbo.Users", "PasswordHash", "Password");
        }
    }

سپس باز در کنسول دستور Update-Database  را وارد کنید تا تغییرات بر روی دیتابیس اعمال شود.

دلیل اینکه این قسمت را مفصل بیان کردم این بود که می‌خواستم در مهاجرت از سیستم اعتبارسنجی خودتان به ASP.NET Identity دید بهتری داشته باشید.

تا به این جای کار فقط پایگاه داده سیستم کنونی را برای مهاجرت آماده کردیم و هنوز ASP.NET Identity را وارد پروژه نکردیم. در بخش‌های بعدی Identity را نصب کرده و تغییرات لازم را هم انجام می‌دهیم.

مطالب
یکی از مزایای استفاده از SVN در یک پروژه تک نفره

حتما لازم نیست که در یک تیم برنامه نویسی مشغول به کار باشید تا به یک سورس کنترل نیاز پیدا کنید. در ادامه یکی از مزایای استفاده از SVN را با هم مرور خواهیم کرد.

چند روز قبل هنگام کار با VS.Net ، ناگهان IDE‌ کرش کرد. (از لطایف استفاده از یک دو جین افزونه و ضعف در برنامه نویسی یکی از این‌ها که می‌تواند سبب ناپایدار شدن IDE شود)
پس از کرش با صفحه‌ی زیر مواجه شدم!


بله! فرم برنامه که با هزار زحمت درست شده بود، پس از کرش نابود شده بود!
در این نوع مواقع چه باید کرد؟ مراجعه به آخرین مجموعه‌ی بک آپ زیپ شده که احتمالا وجود خارجی ندارد؟ ناسزا گفتن به زمین و زمان، یا ... ؟!

چون همیشه از SVN به عنوان سورس کنترل استفاده می‌کنم، به سادگی چند کلیک مشکل برطرف شد.
برای این‌کار می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
الف) کلیک راست بر روی فایل frmMain.Designer.cs (این فایل تعاریف رابط کاربر فرم تخریب شده را در خود دارد)
ب) سپس انتخاب گزینه‌ی Showlog از منوی افزونه‌ی Visual SVN (شکل زیر)



اکنون صفحه‌ی گزارش تاریخچه‌ی ریز عملیات صورت گرفته بر روی این فایل ظاهر می‌شود:



در ادامه می‌توان بر روی یکی از سطرهای ظاهر شده در گزارش کلیک راست کرد و گزینه‌ی compare with working copy را انتخاب نمود (شکل زیر):



سپس ابزار diff ظاهر شده و می‌توان به سادگی تفاوت فایل تخریب شده فعلی و فایل سالم چند نگارش قبل را مشاهده نمود:



همانطور که در تصویر مشخص است، فایل مورد استفاده (working copy) در دو نقطه اساسی که مربوط به اضافه کردن منوها است تخریب شده. سمت چپ نگارش قدیمی است و سمت راست نگارش فعلی تخریب شده.
اکنون برای اصلاح کد تخریب شده فقط کافی است روی قسمت رنگی سمت راست کلیک راست کرده و گزینه copy to right‌ را انتخاب کنیم. به این صورت در اسرع وقت و به سادگی هر چه تمام‌تر یک فایل تخریب شده به روز اول یا حداقل به یک نگارش قبل بازگشت پیدا کرده و مشکل حل می‌شود. (البته در این مورد تخریب فرم، پس از انجام اصلاح فوق، یکبار باید IDE را کاملا بست و مجددا آنرا گشود تا نتیجه ظاهر شود)



اگر به این مبحث علاقمند شدید، به کتابچه‌ی فارسی راهنمای کار با SVN مراجعه نمائید. (در مورد نحوه‌ی راه اندازی SVN ، افزونه‌های IDE های مختلف و موارد دیگری که در این مطلب کوتاه در مورد آن‌ها بحث نشد، به تفصیل توضیح داده شده است)


پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
ایجاد گزارش با داده های ثابت و متغیر
ممنون از جوابتون.کلاس من به فرض مثال به شکل زیر است :
public class Documents
    {
        [Key]
        public int Id { set; get; }

        [Display(Name = "تاریخ")]
        public string Date { set; get; }

        [Display(Name = "تاریخ میلادی")]
        public DateTime? EnDate { set; get; }

        [Display(Name = "روز هفته")]
        public string Day { set; get; }

        [Display(Name = "بهداشتی نقدی ")]
        public string BehdashtiNaghdi { set; get; }

        [Display(Name = "بهداشتی کارتخوان")]
        public string BehdashtiPose { set; get; }

        [Display(Name = "فیش بستری نقدی")]
        public string FishBastariNaghdi { set; get; }

        [Display(Name = "فیش بستری کارتخوان")]
        public string FishBastariPose { set; get; }

        [Display(Name = "تعداد فیش")]
        public string FishCount { set; get; }

        [Display(Name = "سرپایی نقدی")]
        public string SarepayiNaghdi { set; get; }

        [Display(Name = "سرپایی کارتخوان")]
        public string SarepayiPose { set; get; }

        [Display(Name = "تعداد نسخه")]
        public string Noskhecount { set; get; }

        [Display(Name = "صندوق شماره 1")]
        public string SandoghNumberOne { set; get; }

        [Display(Name = "صندوق شماره 2")]
        public string SandoghNumberTow { set; get; }

        [Display(Name = "تعداد فیش‌های کارتخوان")]
        public string PoseResidCount { set; get; }

        [Display(Name = "نمره دکتر")]
        public string DoctosrRate { set; get; }

        [Display(Name = "توضیحات")]
        public string Description { set; get; }
        
        [Display(Name = "توسط کاربر")]
        [ForeignKey("User")]
        public virtual Users Users { get; set; }
        public int User { get; set; }

        [Display(Name = "پزشک شیفت")]
        [ForeignKey("Doctor")]
        public virtual Doctors Doctors { get; set; }
        public int Doctor { get; set; }

        [Display(Name = "شیفت")]
        [ForeignKey("Shift")]
        public virtual Shift ShiftsShift { get; set; }
        public int Shift { get; set; }

        [Display(Name = "نام بیمارستان")]
        [ForeignKey("HospitalId")]
        public virtual Hospitals Hospitals { get; set; }
        public int? HospitalId { get; set; }

    }
طبق فرموده‌ی شما من باید برای هر فیلد، یک فیلد دیگر با عنوان Title تعریف کنم که بشود در گزارش استفاده کرد. چون داخل تک تک فیلد‌های بالا فقط مقادیر ریخته میشوند. چیزی با این شکل که عنوانی برای هر فیلد قرار داشته باشد نیست.
اما راهی نیست که این موارد که همان عناوین است به شکل تصویر بالا رو به صورت دستی در گزارش وارد کنم؟
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
خطای property not found
بصورت زیر لیست موردنیازم را می‌سازم و به گزارش ارسال می‌کنم:
 var dataSource = new List<WeekDayClassSessionSemiRow>();
            for (int i = 0; i < classesList.Count; i++)
            {
                int clsId = classesList[i].Id;
                var sessions = sessionList.Where(p => p.Class_Id == clsId).ToList();
                for (int w = 0; w < 17; w++)
                {
                    var row = new WeekDayClassSessionSemiRow();
                    row.Class = classesList[i];
                    row.ClassName = classesList[i].Name;
                    row.ClassFullName = classesList[i].Name + "( " + classesList[i].EducationalPlace.Name + " )";
                    row.IsSelected = true;
                    row.RowNumber = (w + 1).ToString();
                    row.WeekNumber = w + 1;
                    row.WeekTitle = "هفته " + (w + 1);
                    row.WD0 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 0);
                    row.WD1 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 1);
                    row.WD2 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 2);
                    row.WD3 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 3);
                    row.WD4 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 4);
                    row.WD5 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 5);
                    row.WD6 = createCell(sessionList, clsId, w + 1, 6);
                    dataSource.Add(row);
                }
            }
private WeekDayClassSessionSemi createCell(List<Session> sessionList, int classId, int weekNumber, int day)
        {
            var sessions = sessionList
                .Where(p => p.Class_Id == classId && p.Day == day && p.Week == weekNumber)
                .ToList();
            var ss = new WeekDayClassSessionSemi();
            ss.DayNumber = day;
            ss.HasSession = sessions.Count > 0;
            int minuteSum = sessions.Sum(p => p.TimeBaseOnMinute);
            ss.Percent = (minuteSum * 100) / 720;
            ss.Date = getDateFromCalander(weekNumber, day);
            ss.SemiDate = ss.Date.Length == 10 ? ss.Date.Substring(5, 5) : "";
            ss.IsHoliday = isHoliday(ss.Date);
            ss.Text = "";// makeFillText(sessionList);
            ss.WeekNumber = weekNumber + 1;
            return ss;
        }
و بصورت زیر به گزارش ارسال می‌کنم :
var rpt = new Rpt_ClassPrograms(dataSource, reportParameter);
IPdfReportData rptData = rpt.Create();
متشکرم.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
خطای property not found
ممنون از پاسخ شما.
این منبع داده گزارش :
dataSource.StronglyTypedList<WeekDayClassSessionSemiRow>(DataSource);
این هم مدل‌های من :
public class WeekDayClassSessionSemi
    {
        public int DayNumber { get; set; }
        public int WeekNumber { get; set; }
        public bool HasSession { get; set; }
        public int Percent { get; set; }
        public string Text { get; set; }
        public string Date { get; set; }
        public string SemiDate { get; set; }
        public bool IsHoliday { get; set; }
    }
    public class WeekDayClassSessionSemiRow
    {
        public string RowNumber { get; set; }
        public bool IsSelected { get; set; }
        public Class Class { get; set; }
        public string ClassName { get; set; }
        public string ClassFullName { get; set; }
        public int WeekNumber { get; set; }
        public string WeekTitle { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD0 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD1 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD2 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD3 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD4 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD5 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD6 { get; set; }
    }
یک سری اطلاعات را ار بانک بصورت زیر لود میکنم:
public List<Session> GetClassesSessions(int centerId, int termId, List<int> classIds)
        {
            var query = _tEntities
                    .Include(p => p.Program)
                    .Include(p => p.Program.Lesson)
                    .Include(p => p.Program.Trend)
                    .Include(p => p.Program.Teacher)
                    .Include(p => p.Class)
                    .Include(p => p.Class.EducationalPlace)
                    .Include(p => p.Class.ClassType)
                .Where(p => p.Program.Center_Id == centerId)
                .Where(p => p.Program.Term_Id == termId)
                .Where(BuildOrExpressionExtension.BuildOrExpression<Session, int>(u => u.Class_Id, classIds));
            return query.ToList();
        }
_sessionService = ObjectFactory.GetInstance<ISessionService>();
var sessionList = _sessionService.GetClassesSessions(centerId, termId, classIds);
سپس منبع داده موردنیازم را که لیستی از WeekDayClassSessionSemiRow است ایجاد میکنم و به گزارش ارسال میکنم ولی باز خطای Percent property not found را دریافت می‌کنم.
مطالب
راه اندازی Docker swarm
مقاله‌های زیادی درباره‌ی مزایای استفاده‌ی از داکر در اینترنت وجود دارند. در این مقاله قصد دارم طریقه‌ی راه اندازی یک سرور Production را برای داکر، توضیح دهم.
یکی از مزایای مهم داکر، امکان Scale در سریعترین زمان ممکن هست. یعنی اگر در محیط Production میزان بار بر روی یکی از اجزای محصول شما بیشتر بود (در صورتیکه معماری صحیحی برای سرویس‌های مجزا رعایت شده باشد)، می‌توانید آن قسمت را Scale کنید. می‌دانید که وجود بیشتر از یک Instance از یک سرویس، نگرانی‌های معمولی مثل Load Balancing  و غیره را به همراه دارد و اینکه کانتینر داکر شما قرار هست بر روی چه سروری نصب شود و بر روی چه سرور یا سرور‌هایی Scale شود.
ابزار‌های خوبی برای مدیریت کردن سرورهایی که Container‌های داکر بر روی آنها اجرا می‌شوند وجود دارند که یکی از مهمترین آنها kubernetes است که یکی از بهترین ابزارها، برای Management، Scaling و Deploy اتوماتیک نرم افزارهای Containerized می‌باشد.
در این مقاله از ابزاری به نام Swarm استفاده می‌کنم که راه اندازی آن راحت‌تر هست و همینطور وقتی احتیاج به Scaling وجود داشت، فقط یک PublishedPort به سرویس اختصاص داده می‌شود و  Load Balancing کاملا اتوماتیک انجام خواهد شد.
برای نصب Swarm، من دو سرور لینوکسی را آماده می‌کنم. یکی از سرور‌ها نقش Master را ایفا می‌کند و دیگری نقش Worker را (به راحتی می‌شود تعداد Worker‌ها را افزایش داد). 
از مزایای Swarm هم می‌شود به این نکته اشاره کرد که وقتی به سخت افزار بیشتری احتیاج باشد، کافی است یک ماشین دیگر را راه اندازی و آن را به عنوان یک Worker به Master معرفی کنیم و لازم نیست نگرانی درباره‌ی اینکه چه کانتینری بر روی چه سروری اجرا می‌شود داشته باشیم.
مشخصات سرور‌ها:
DocerMaster :
OS : CentOS7
IP: 192.168.64.3

DockerWorker:
OS: CentOS7
IP: 192.168.64.4
مطمئن شوید که هر دو در یک شبکه هستند و همدیگر را پینگ می‌کنند.
سپس بر روی هر دو سرور، داکر را نصب می‌کنم:
sudo yum install docker
و در ادامه سرویس داکر را  بر روی هر دو سیستم استارت می‌کنیم: 
$ sudo service docker start
$ sudo systemctl start docker.service
 مطمئن شوید که داکر در هر دو سرور نصب و اجرا شده‌است. با دستور service status docker می‌توانید نتیجه را ببینید.
بعد از نصب داکر، به صورت پیشفرض Swarm هم نصب می‌شود و لازم به نصب ابزار دیگری نیست.
برای ارتباط بین Master و Worker‌ها باید بعضی از پورت‌ها در این سرور‌ها باز شود. برای این کار در کامپیوتر Master دستورات زیر را اجرا کنید تا پورت‌ها به فایروال اضافه شوند: 
firewall-cmd --permanent --add-port=2376/tcp
firewall-cmd --permanent --add-port=2377/tcp
firewall-cmd --permanent --add-port=7946/tcp
firewall-cmd --permanent --add-port=7946/udp
firewall-cmd --permanent --add-port=4789/udp
firewall-cmd --permanent --add-port=80/tcp
firewall-cmd --reload
و سپس دستور زیر را اجرا کنید: 
systemctl restart docker
به کامپیوتر Worker رفته و با دستورات زیر پورت‌های لازم را به فایروال اضافه کنید: 
~]# firewall-cmd --permanent --add-port=2376/tcp
~]# firewall-cmd --permanent  --add-port=7946/tcp
~]# firewall-cmd --permanent --add-port=7946/udp
~]#  firewall-cmd --permanent --add-port=4789/udp
~]# firewall-cmd --permanent --add-port=80/tcp
~]#  firewall-cmd --reload
~]#  systemctl restart docker
در سرور Master باید Swarm را راه اندازی کنیم. برای این کار از دستور زیر استفاده می‌کنیم: 
sudo docker swarm init –advertise-addr 192.168.64.3
 بعد از اجرای موفقیت آمیز دستور فوق، عبارت زیر نمایش داده می‌شود: 

همانطور که مشاهده می‌کنید، پس از راه اندازی، اعلانی مبنی بر اینکه این نود به عنوان Manager شناخته شده و اینکه برای اضافه کردن یک نود Worker چه دستوری را باید اجرا کرد، نمایش داده شده‌است.

اکنون کافی‌است این خط کد را در نود Worker کپی کنیم: 

بعد از موفقیت آمیز بودن اجرای آن، می‌توانید در کامپیوتر Master، با دستور زیر تمام نود‌ها را مشاهده کنید: 

$ sudo docker node ls

همانطور که مشاهده می‌کنید، دو نود وجود دارد که یکی به عنوان Leader شناخته می‌شود. هر زمانی که نیاز بود، می‌شود به راحتی یک Worker دیگر را اضافه کرد.

برای راه اندازی یک کانتینر، swarm از CLI کاملی برخوردار هست؛ اما مایلم اینجا از یک ابزار خوب، برای مدیریت Swarm استفاده کنم. Portainer به عنوان یه ابزار عالی برای مدیریت Image‌ها و Container‌های داکر محسوب می‌شود که کاملا swarm را پشتیبانی می‌کند.

برای راه اندازی portainer کافی است کد زیر را در سیستم Master اجرا کنید: 

$ docker volume create portainer_data
$ docker run -d -p 9000:9000 -v /var/run/docker.sock:/var/run/docker.sock -v portainer_data:/data portainer/portainer

البته به دلیل عدم دسترسی به داکر هاب از کشور ایران، عملا امکان pull کردن این image، مستقیما از داکر هاب و بدون وی پی ان وجود ندارد. 

بعد از موفقیت آمیز بودن راه اندازی portainer می‌توانید از طریق آدرس http://192.168.64.3:9000 به آن دسترسی داشته باشید. در اولین ورود، پسورد ادمین را تنظیم می‌کنید و بعد از وارد شدن، صفحه‌ای مطابق شکل زیر را خواهید دید:  

اگر بر روی منوی swarm کلیک کنید، همه‌ی نود‌ها را مشاهده خواهید کرد و در صورتیکه بر روی Containers کلیک کنید، همه‌ی Container هایی را که بر روی این سرور وجود دارند، خواهید دید. مهمترین قسمت، بخش Service هاست که مشخصات Container هایی که روی swarm توزیع شدن را نشان می‌دهد و همینطور تعداد Container هایی از این image که Scale شدند. همینطور که می‌بینید فعلا فقط همین Portainer در حال اجراست. 


اجازه دهید یک مثال کاربردی‌تر بزنیم و یک سرویس را ایجاد کنیم.

من بر روی کامپیوتر شخصی‌ام و نه سرورها، با دستور زیر یک پروژه‌ی MVC را با دات نت Core ایجاد می‌کنم:

dotnet new mvc

و سپس دستور dotnet publish را اجرا می‌کنم و به پوشه‌ای که محتویات پابلیش شده در آن قرار دارند رفته و یک فایل بدون پسوند را به نام dockerfile ایجاد می‌کنم و متن زیر را در آن می‌نویسم:

همینطور که می‌بینید من از image مخصوص اجرای دات نت Core در این container استفاده می‌کنم. پوشه‌ی کانتینر را تنظیم می‌کنم و همه‌ی فایل‌هایی که در پوشه‌ی جاری سیستم خودم وجود دارند را به پوشه‌ی جاری کانتینر منتقل می‌کنم و سپس دستور دات نت را با پارامتر اسم dll پروژه‌ام اجرا می‌کنم. این کل محتویات فایل داکر من هست.

ترمینال را در همین پوشه‌ی publish باز می‌کنم و دستور زیر را اجرا می‌کنم:

docker build –t swarmtest:dev .
با این دستور یک image از روی داکر فایلی که ایجاد کردیم درست می‌شود:

حالا باید این image را به سرور master منتقل کنیم. برای این کار راه‌های مختلفی وجود دارند که معمول‌ترین آن‌ها push کردن این image به یک registery و سپس pull کردن آن در کامپیوتر Master است که من از این راه استفاده نمی‌کنم. من این image را بر روی کامپیوترم ذخیره می‌کنم و سپس فایل ذخیره شده را به سرور master منتقل می‌کنم و آنجا آن فایل را load می‌کنم.
در ادامه بر روی کامپیوتر خودم دستور زیر را اجرا می‌کنم:
docker save swarmtest:dev –o swarmtest.tar

طبق شکل زیر یک فایل tar که حاوی image برنامه من هست، ایجاد شد:

حالا با دستور زیر این فایل رو به سرور Master منتقل می‌کنم:

scp –r swarmtest.tar root@192.168.64.3:/srv/images

همانطور که می‌بینید، فایل tar به پوشه‌ای که قبلا در سرور ایجاد کردم، منتقل شد.

حالا به سرور و پوشه‌ای که فایل tar آنجا قرار دارد رفته و با دستور زیر این image را بر روی سیستم load می‌کنم:

sudo docker load –i swarmtest.tar

همانطور که در تصویر می‌بینید، بعد از load شدن، image مورد نظرمان به داکر اضافه شده‌است.

حالا برای اجرا کردن این سرویس بر روی swarm، آدرس portainer را باز می‌کنیم و به قسمت  services می‌رویم و بر روی دکمه‌ی add service کلیک می‌کنیم:

در قسمت نام، نام سرویس و در قسمت imageConfiguration از منوی image‌ها، ایمیجی را که ایجاد کردیم، انتخاب می‌کنیم. در قسمت Replicas تعداد instance‌های container ای را که می‌خواهیم از روی image ایجاد شوند، مشخص می‌کنیم. (این قسمت را بر روی هر وضعیتی می‌توانیم قرار دهیم و زیاد و کم کنیم) و در قسمت port mapping، پورت درون Container و پورتی را که می‌خواهیم بر روی هاست به نمایش درآید، وارد می‌کنیم.

همانطور که می‌بینید من به راحتی می‌توانم تعداد Container‌ها را Scale کنم و نگرانی‌ای بابت load balancing و اینکه کدام container بر روی کدوم سرور ایجاد می‌شود، نخواهم داشت.

برای نمایش برنامه کافی است پورتی را که برای هاست وارد کردیم، با آی پی Master وارد کنیم:


مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت پنجم

(The God Class Problem (Behavioral Form 

یکی از مخاطراتی که ممکن است موجب عدم بروز مزایای شیء گرایی در طرح شما شود، بحث God Class می‌باشد. شکل رفتاری آن (Behavioral Form) بیشتر در اثر یک خطای مشترک بین توسعه دهندگان پارادایم action-oriented و در جریان مهاجرت به سمت پارادایم شیء گرا، رخ می‌دهد.

این توسعه دهندگان بیشتر سعی در تسخیر و دستیابی به یک مکانیزم کنترل مرکزی شبیه به آنچه در پارادایم action-oriented داشته‌اند، در طراحی شیء گرای خود دارند. حاصل این کار تشکیل کلاسی خواهد بود که همه کارها را انجام می‌دهد، درحالیکه جزئیات ناچیزی هم به عهده مجموعه‌ای از کلاس‌ها سپرده شده است.

قاعده شهودی 3.1

تا حد ممکن هوشمندی سیستم را به صورت افقی و به طور یکنواخت توزیع کنید. به این معنی که کلاس‌های سطح بالای موجود در طراحی، باید کار را به طور یکسان مابین خود به اشتراک بگذارند. (Distribute system intelligence horizontally as uniformly as possible, that is, the top-level classes in a design should share the work uniformly)
منظور اینکه Businessای را که سیستم قرار است پیاده سازی کند، بین کلاس‌های سطح بالا تقسیم کنید. در حالت vertical یا عمودی می‌توان در نظر گرفت که کلاسی این Business را توسط یکسری متد در دل خود پیاده سازی کند و این متدها یکدیگر را فراخوانی خواهند کرد. 
قاعده شهودی 3.2
در سیستم خود God Class ایجاد نکنید. به کلاس هایی که نام آنها شامل Driver، Manager و یا Subsystem می‌باشد، مشکوک باشید. (Do not create god classes/objects in your system. Be very suspicious of a class whose name contains Driver, Manager, System, or Subsystem)

مانند: BlahBlahSystem یا BlahManager

قاعده شهودی 3.3
مراقب کلاس هایی باشید که در واسط عمومی آنها تعداد زیادی Accessor Method تعریف شده است؛ وجود آنها نشان از این دارد که داده و رفتار، در یکجا نگه داشته نشده اند. (Beware of classes that have many accessor methods defined in their public interface. Having many implies that related data and behavior are not being kept in one place)
ازدیاد عملیات get و set در واسط عمومی کلاس‌ها که Accessor Method نامیده می‌شوند، نشان دهنده ایجاد شکل رفتاری God Class می‌باشند. منظور این است که یک کلاس، رفتارهایی برای کار کردن با داده‌های خود در نظر نگرفته است و این داده‌ها را از طریق accessor method‌ها در اختیار کلاس دیگری قرار می‌دهد تا عملیات روی داده‌ها را انجام دهد. در اینجا هم مقصود God Class شدن کلاسی است که از این accessor method‌ها استفاده می‌کند و نشان از این دارد که تعداد رفتارهای آن زیاد خواهد شد. 
قاعده شهودی 3.4
مراقب کلاس هایی باشید که تعداد خیلی زیادی رفتار نامرتبط دارند؛ یعنی رفتارهایی که فقط برروی زیر مجموعه ای از داده‌های کلاس کار می‌کنند. God Class‌ها اغلب دارای اینگونه رفتارهای نامرتبط به هم هستند. (Beware of classes that have too much noncommunicating behavior, that is, methods that operate on a proper subset of the data members of a class. God classes often exhibit much noncommunicating behavior)
منظور اینکه کلاس مورد نظر را می‌توان شکست و تبدیل به دو کلاس مختلف کرد. به عنوان اولین مثال، دامنه مربوط به سیستم برنامه ریزی دوره‌های آموزشی را در نظر بگیرید. در این دامنه، ما با وهله هایی از «Student» ،«Course» و «CourseOffering» سروکار خواهیم داشت. 
قصد داریم با فراخوانی متد ()add_student مربوط به CourseOffering، یک دانشجو را به لیست شرکت کنندگان یک دوره اضافه کنیم. همچنین در این زمان لازم است مطمئن شویم که دانشجوی مورد نظر تمام پیش نیاز‌های دوره انتخاب شده را گذرانده باشد. به نظر شما کدام کلاس می‌بایست عملیات چک کردن پیش نیازها را انجام دهد؟
کلاس دانشجو از دوره‌هایی که گذرانده است آگاه است و کلاس دوره هم از پیش نیاز‌های خود. در بهترین حالت شاید یکی از طراحی‌های زیر را ارائه دهید. به شکلی که یا کلاس دوره با استفاده از متد get_courses مربوط به کلاس دانشجو، داده مورد نیاز را بدست آورده و عملیات چک کردن را در دل خود بگنجاند یا برعکس.

در هر دو طراحی بالا، بخشی از اطلاعات مربوط به policy (سیاست) در کلاس هایی قرار دارد که موضوع تصمیمات سیاست‌ها هستند. این کار از آن جهت که کلاس‌های مورد نظر ما را به دامنه خاصی که این policy در آن دامنه معنا دارد وابسته می‌کند و امکان استفاده مجدد از آن کلاس‌ها را از دست خواهید داد.

راه حل‌های پیشنهادی برای مشکل مطرح شده به شکل زیر می‌باشند:

با توجه به طراحی شکل بالا، یا خود کلاس CourseOffering با استفاده از لیست دوره‌های گذرانده شده توسط دانشجو و لیست دوره‌های پیش نیاز دوره انتخابی، چک کردن را انجام دهد و یا کلاسی با عنوان PrereqChecker که یک Controller Class (کلاسی که فقط رفتار دارد و داده مورد نظر خود را توسط سایر کلاس‌ها و از طریق accessor methodهای آنها تأمین می‌کند) می‌باشد، وظیفه چک کردن را برعهده بگیرد.


علاوه بر اینکهaccessor method ها، داده را برای کلاس‌های کنترلر مهیا می‌کنند (مانند مثال بالا)، وظیفه‌ی مهیا کردن داده برای UI (رابط کاربری) را نیاز بر عهده خواهند داشت. به این صورت که رابط کاربری، با استفاده از این متدها، مشخصات درونی مدل را نمایش دهد و یا این امکان را به کاربر می‌دهد که این مشخصات درونی مدل را ویرایش کرده و به سمت مدل ارسال نماید.

قاعده شهودی 3.5

در برنامه‌هایی که شامل یک مدل شی گرایی می‌باشند که با رابط کاربری تعامل دارند، مدل نباید به رابط کاربری وابسته باشد. رابط کاربری می‌بایست وابسته به مدل باشد. (In applications that consist of an object-oriented model interacting with a user interface, the model should never be dependent on the interface. The interface should be dependent on the model)

برای عدم نقض این قاعده شهودی، لازم است در مدل یکسری accessor method در نظر گرفته شود تا رابط کاربری از آن استفاده کند؛ ولی باید مراقب بود که این accessor method‌ها صرفا توسط رابط کاربری استفاده شود و عدم توجه به این قضیه، احتمالا شما را به سمت نقض قاعده 3.3 متمایل خواهد کرد.