مطالب
سیستم‌های توزیع شده در NET. - بخش ششم- Message Broker

شاید مهمترین اصل در سیستمهای توزیع شده، تقسیم وظایف در سخت افزارهای جداگانه و نحوه مدیریت ارتباط بین این وظایف باشد. مدیریتی که بدون آن، زمانیکه تعداد وظایف سیستم شما زیاد می‌شود، سیستم را با مشکلات جدی روبرو می‌کند. به احتمال زیاد شما نیز تاکنون با چنین مشکلاتی مواجه شده‌اید، آن هم زمانیکه تعداد Applicationهای سیستم‌هایتان زیاد می‌شود و به تدریج وابستگی‌ها و ارتباطات بین آنها نیز افزایش پیدا کرده و بدلیل اینکه شما از قبل زیرساختی برای مدیریت این ارتباطات ایجاد نکرده‌اید، کم کم کنترل این ارتباطات از دست شما خارج شده‌است. به همین دلیل من نیز می‌خواهم پیاده سازی سیستم‌های توزیع شده را از نحوه مدیریت ارتباطات و وابستگی‌های قسمتهای مختلف یک سیستم آغاز کنم تا بتوانیم از ابتدای ایجاد سیستم توزیع شده، زیرساخت درستی نیز برای مدیریت وابستگی‌ها و ارتباطات قسمتهای مختلف آن داشته باشیم. پس بیایید با ارائه مثالی که به احتمال زیاد شما هم تابحال با آن روبرو شده‌اید، با هم ببینیم که چگونه داشتن یک روش واحد و انعطاف پذیر برای مدیریت ارتباط بین سیستمهای مختلف می‌تواند به ما در تقسیم بندی وظایف، یکپارچگی سیستم، بالا بردن کارآیی و مدیریت بهتر کل سیستم کمک کند.

فرض کنید ما چندین سیستم بزرگ مرتبط یا غیر مرتبط به هم داریم که هر کدامشان از چندین زیر سیستم تشکیل شده‌اند. ارتباط و وابستگی این سیستم‌ها به این صورت است که یا از سیستم‌های دیگر سرویس‌هایی را دریافت می‌کنند، یا داده‌های مورد استفاده در آنها توسط سیستم‌های دیگر تولید می‌شوند و آنها در بازه زمانی مشخصی این داده‌ها را در سیستم‌های خودشان بروزرسانی می‌کنند. 

همانطور که می‌بینید کل سیستم ما از همکاری تعدادی سیستم بزرگ تشکیل شده‌است که هرکدام از این سیستمهای بزرگ نیز از همکاری دو نوع زیر سیستم تشکیل شده‌اند. نوع اول این زیرسیستمها که با عبارت Sub System مشخص شده‌اند، زیر سیستمهایی هستند که تنها در همان سیستم استفاده می‌شوند و نوع دوم که با عبارت Common Sub System مشخص شده‌اند و ما نیز زیاد با آنها روبرو می‌شویم، زیرسیستمهایی هستند که بصورت مشترک بین دو یا چند سیستم بزرگ مورد استفاده قرار می‌گیرند. بعنوان مثال می‌توان زیرسیستم ارسال پیامک، ارسال ایمیل، مدیریت Log، زیر سیستم پرداخت و هر نوع زیرسیستم دیگری را که در سیستمهای مختلف بصورت مشترک استفاده می‌شود، نام برد. 

به احتمال زیاد همه کسانیکه در سیستم‌های رو به رشد و بزرگ کار کرده‌اند خوب می‌دانند که با بزرگتر شدن سیستم‌ها و افزایش تعداد سیستم‌های مرتبط و وابسته به هم، در صورت نبود یک روش واحد و انعطاف پذیر برای مدیریت ارتباط بین سیستم‌های مختلف، چه مشکلاتی برای کل سیستم بوجود می‌آید. مشکلاتی‌که در ابتدای شروع سیستم به هیچ وجه به چشم نمی‌آمدند، اما با توسعه و رشد سیستم، برایمان جدی می‌شوند.

بطور مثال زمانیکه اطلاعات پایه سیستم شما توسط یک یا چند سیستم تولید می‌شوند و سایر سیستم‌ها بخاطر پایین نیامدن کارآیی سیستم خودشان مجبورند داده‌های سیستم پایه را در سیستم خودشان Replicate کنند، شما چه روشی را برای بروز رسانی داده‌های سایر سیستم‌ها ارائه می‌دهید؟ شاید ساده‌ترین و اولین روشی که به ذهنمان برسد، ایجاد یک Job باشد که با اجرا شدن در بازه زمانی مشخصی (مثلا شبانه) عملیات بروزرسانی را انجام دهد. این روش دو مشکل اساسی دارد: اول اینکه بصورت RealTime نیست. یعنی از زمانیکه داده وارد سیستم پایه می‌شود، تا زمانیکه Job اجرا شود، سیستمهای دیگر نمی‌توانند از داده جدید استفاده کنند و دوم اینکه با اضافه شدن به تعداد سیستم‌های وابسته شما مجبورید یا یک Job جدید را برای آن پیاده سازی کنید، یا قبلی را تغییر دهید. شاید شما با پیاده سازی چند سرویس در سیستم‌های پایه و وابسته بتوانید مشکل RealTime نبودن بروز رسانی داده را حل کنید، اما این روش نیز بدون مشکل نیست. شاید اولین مشکل این روش این باشد، در صورتیکه در زمان فراخوانی، یکی از طرفین در دسترس نباشد، داده‌ها بروز رسانی نشوند و حل این مشکل پیچیدگی زیادی را برای شما بوجود بیاورد و دومین مشکل این است که در این روش نیز مانند روش قبل، با اضافه شدن به تعداد سیستم‌های وابسته شما مجبورید یا سرویس‌های جدیدی را برای این کار ایجاد کنید، یا سرویس‌های قبلی را تغییر دهید. تکرار این روال باعث می‌شود شما پس از مدتی با انبوهی از سرویس‌های مختلف رو برو شوید که مدیریت آنها برای شما بسیار دشوار است.

یکی دیگر از مشکلاتی‌که ممکن است بوجود بیاید این است که با بزرگتر شدن و افزایش تعداد سیستم‌ها، تعداد زیر سیستمهای تکراری نیز افزایش پیدا می‌کند که این خود ممکن است باعث شود یکپارچگی سیستم ما از بین برود. بنظر شما بهتر نبود زیرسیستم‌های تکراری را اینقدر در سیستم‌های مختلف تکرار نکنیم و با درنظر گرفتن آنها بعنوان یک یا چند زیرسیستم مستقل، کارآیی، یکپارچگی و مدیریت کل سیستم را افزایش دهیم؟

وجود مشکلات فوق و سایر مشکلاتی که ممکن است با بزرگتر شدن سیستم و افزایش تعداد آنها بوجود بیایند (که باتوجه به تجربه شما بنظرم نیازی به ذکر آنها نیست) با مرور زمان پیچیدگی‌های بسیار زیای را در سیستم ما بوجود می‌آورد که شاید حل کردن آن امکان پذیر نباشد یا حداقل نیاز به صرف زمان و هزینه زیادی داشته باشد. پس شاید بهتر باشد در ابتدای پیاده سازی سیستم، زیرساخت درستی را برای ارتباط بین سیستم‌های مختلف ایجاد کنیم.

اما چگونه می‌توانیم این مجموعه سیستم را با هم ادغام کنیم و برای همه آنها یک هدف را مشخص کنیم و به آنها اجازه بدهیم با استفاده از یک روش واحد، انعطاف پذیر و کم هزینه، با یکدیگر در ارتباط باشند؟

باید بگویم که این مشکل با استفاده از Message Broker حل می‌شود .

 یک  Message Broker  یک کامپوننت فیزیکی است که ارتباطات بین سیستمهای  مختلف را مدیریت می‌کند و درواقع برای حل مشکلات مرتبط با نحوه مدیریت ارتباطات و وابستگی‌های بین سیستم‌های مختلف طراحی شده است. با استفاده از Message Broker بجای اینکه سیستم‌های مختلف بصورت مستقیم با یکدیگر در ارتباط باشند، تنها با  Message Broker در ارتباط اند و در اینجا Message Broker نقش یک Interface را بصورتی ایفا می‌کند که وظیفه آن به حداقل رساندن وابستگی‌های مستقیم بین سیستم‌های مختلف است. همچنین  نحوه ارتباط قسمت‌های مختلف هم به این صورت است که یک سیستم با ارائه مشخصات گیرنده یا گیرندگان، یک Message را برای Message Broker  ارسال می‌کند و سپس Message Broker با روشها و الگوریتم‌هایی که در اختیار دارد و با جستجو در بین سیستم‌هایی که با آن مشخصات در آن ثبت شده‌اند، Message را برای آنها ارسال می‌کند.

ارتباط بین Application ‌ها تنها شامل ارسال کننده و Message broker و گیرنده‌های مشخص شده‌است و سایر سیستم‌ها در آن دخیل نیستند. همچنین بدلیل اینکه Message Brokerها از یک صف انتقال اطلاعات استفاده می‌کنند، احتمال از دست رفتن Messageها به حداقل ممکن می‌رسد. یعنی زمانیکه یک سیستم، Messageی را برای Message Broker  ارسال می‌کند، Message Broker تا زمانیکه دریافت کنندگان Message، آن را دریافت نکنند، آن Message را از صف انتقال حذف نمی‌کند. پس زمانیکه یک ارسال کننده Messageی را برای Message Broker  ارسال می‌کند، حتی در صورتیکه دریافت کننده یا دریافت کنندگان در دسترس نیز نباشند، Message Broker  این قابلیت را دارد تا زمانیکه دوباره دریافت کنندگان در دسترس باشند، Messageها را نگهداری کند. زیرا از دیدگاه کنترل جریان، Message Brokerها محدودیتی در تعداد سیستم‌های متصل به خودشان و  زمان اتصال آنها ندارند. یعنی Message Brokerها این قابلیت را دارند حتی در زمان اجرا نیز سیستم‌های جدید را بپذیرند. بطور خلاصه Message Brokerها مدیریت همکاری بین سیستم‌های مختلف را بر عهده دارند. قرار دادن Message Brokerها بین ارسال کنندگان و دریافت کنندگان، انعطاف پذیری را در ارتباط بین سیستم‌های مختلف افزایش می‌دهد و با کمترین میزان تغییر در ارسال کنندگان و گیرندگان می‌توانید قابلیت‌های جدیدی را به سیستم اضافه کنید.

با این روش شما می‌توانید با کمترین هزینه برای سیستمهای درگیر، تغییرات سیستم‌های پایه را در سیستم‌های وابسته اعمال کنید؛ آن هم بصورتیکه با افزایش تعداد سیستم‌های وابسته، نیازی به تغییر در سیستم پایه و سایر سیستم‌ها نباشد. همچنین با این روش شما به راحتی و کمترین هزینه می‌توانید تمامی زیرسیستم‌های خود ازجمله زیرسیستم‌های مشترک را بصورت یک زیرسیستم مستقل پیاده سازی کنید و با این کار یکپارچگی کل سیستم خود را افزایش دهید. کارآیی آنها را بالا ببرید و با مستقل شدن آنها مدیریت آنها را برای خودتان ساده‌تر کنید.

انواع مختلفی از Message Brokerها وجود دارند که هر کدام از آنها مزایا و معایب خاص خودشان را دارند و به دلیل اینکه من در سری مقالات سیستم‌های توزیع شده سعی دارم شما را با مبانی پیاده سازی آنها آشنا کنم، تنها یکی از آنها را مورد بررسی قرار می‌دهم و مقایسه و تصمیم گیری در مورد اینکه کدامیک از آنها کارآیی بیشتری را برای شما دارد، بر عهده خودتان می‌گذارم. من در اینجا شناخته شده‌ترین Message Brokerهایی را که در دسترس هستند و شما می‌توانید از آنها استفاده کنید، به شما معرفی می‌کنم.

لیست Message brokerها:

در فصل بعد من سعی می‌کنم شما را با Rabbitmq  که از معروف‌ترین، پایدار‌ترین و قابل اعتماد‌ترین Message Brokerهایی که شخصا چندین سیستم را با استفاده از آن پیاده سازی کرده‌ام، آشنا کنم و ببینیم که چگونه این ابزار می‌تواند به ما در رفع مشکلاتیکه در نحوه مدیریت و سازماندهی سیستم‌های مختلف بوجود می‌آیند، کمک کند.

البته این نکته را نیز باید ذکر کنم که همانطور که می‌بینید همیشه دلیل استفاده کردن از سیستم‌های توزیع شده، بالابردن کارآیی نیست. ما می‌توانیم برای پیاده سازی  سیستم‌های توزیع شده دلایل و اهداف دیگری نیز داشته باشیم. همانطور که مشاهده کردید ما نه‌تنها از Message Brokerها می‌توانیم در سیستم‌هایی که واقعا تمام اجزایشان بصورت توزیع شده پیاده سازی شده‌اند، استفاده کنیم، بلکه می‌توانیم از آنها برای مدیریت وابستگی‌ها و ارتباطات بین سیستم‌های فعلی که داریم نیز استفاده کنیم و درواقع بصورت واقعی و فنی برای همه آنها هدف واحدی را تعریف کنیم. فعلا هدف من این است که با هم ببینیم چگونه می‌توانیم وظایف مختلف سیستم را در سخت افزارهای مختلف، تقسیم کنیم و ارتباطات آنها را مدیریت کنیم. در فصل‌های بعد می‌بینیم که برای رسیدن به اهداف دیگر سیستم‌های توزیع شده از چه روشها و ابزارهای دیگری میتوان استفاده کرد.

مطالب
جلوگیری از ارسال Spam در ASP.NET MVC
در هر وب‌سایتی که فرمی برای ارسال اطلاعات به سرور موجود باشد، آن وب سایت مستعد ارسال اسپم و بمباران درخواست‌های متعدد خواهد بود. در برخی موارد استفاده از کپچا می‌تواند راه خوبی برای جلوگیری از ارسال‌های مکرر و مخرب باشد، ولی گاهی اوقات سناریوی ما به شکلی است که امکان استفاده از کپچا، به عنوان یک مکانیزم امنیتی مقدور نیست.
اگر شما یک فرم تماس با ما داشته باشید استفاده از کپچا یک مکانیزم امنیتی معقول می‌باشد و همچنین اگر فرمی جهت ارسال پست داشته باشید. اما در برخی مواقع مانند فرمهای ارسال کامنت، پاسخ، چت و ... امکان استفاده از این روش وجود ندارد و باید به فکر راه حلی مناسب برای مقابل با درخواست‌های مخرب باشیم.
اگر شما هم به دنبال تامین امنیت سایت خود هستید و دوست ندارید که وب سایت شما (به دلیل کمبود پهنای باند یا ارسال مطالب نامربوط که گاهی اوقات به صدها هزار مورد می‌رسد) از دسترس خارج شود این آموزش را دنبال کنید.
برای این منظور ما از یک ActionFilter برای امضای ActionMethodهایی استفاده می‌کنیم که باید با ارسالهای متعدد از سوی یک کاربر مقابله کنند. این ActionFilter  باید قابلیت تنظیم حداقل زمان بین درخواستها را داشته باشد و اگر درخواستی در زمانی کمتر از مدت مجاز تعیین شده برسد، به نحوی مطلوبی به آن رسیدگی کند.
پس از آن ما نیازمند مکانیزمی هستیم تا درخواست‌های رسیده‌ی از سوی هرکاربر را به شکلی کاملا خاص و یکتا شناسایی کند. راه حلی که قرار است در این ActionFilter  از آن استفاده کنم به شرح زیر است:
ما به دنبال آن هستیم که یک شناسه‌ی منحصر به فرد را برای هر درخواست ایجاد کنیم. لذا از اطلاعات شیئ Request جاری برای این منظور استفاده می‌کنیم.
1) IP درخواست جاری (قابل بازیابی از هدر HTTP_X_FORWARDED_FOR یا REMOTE_ADDR)
2) مشخصات مرورگر کاربر (قابل بازیابی از هدر USER_AGENT)
3) آدرس درخواست جاری (برای اینکه شناسه‌ی تولیدی کاملا یکتا باشد، هرچند می‌توانید آن را حذف کنید)

اطلاعات فوق را در یک رشته قرار می‌دهیم و بعد Hash آن را حساب می‌کنیم. به این ترتیب ما یک شناسه منحصر فرد را از درخواست جاری ایجاد کرده‌ایم.

مرحله بعد پیاده سازی مکانیزمی برای نگهداری این اطلاعات و بازیابی آن‌ها در هر درخواست است. ما برای این منظور از سیستم Cache استفاده می‌کنیم؛ هرچند راه حل‌های بهتری هم وجود دارند.
بنابراین پس از ایجاد شناسه یکتای درخواست، آن را در Cache قرار می‌دهیم و زمان انقضای آن را هم پارامتری که ابتدای کار گفتم قرار می‌دهیم. سپس در هر درخواست Cache را برای این مقدار یکتا جستجو می‌کنیم. اگر شناسه پیدا شود، یعنی در کمتر از زمان تعیین شده، درخواست مجددی از سوی کاربر صورت گرفته است و اگر شناسه در Cache موجود نباشد، یعنی درخواست رسیده در زمان معقولی صادر شده است.
باید توجه داشته باشید که تعیین زمان بین هر درخواست به ازای هر ActionMethod خواهد بود و نباید آنقدر زیاد باشد که عملا کاربر را محدود کنیم. برای مثال در یک سیستم چت، زمان معقول بین هر درخواست 5 ثانیه است و در یک سیستم ارسال نظر یا پاسخ، 10 ثانیه. در هر حال بسته به نظر شما این زمان می‌تواند قابل تغییر باشد. حتی می‌توانید کاربر را مجبور کنید که در روز فقط یک دیدگاه ارسال کند!

قبل از پیاده سازی سناریوی فوق، در مورد نقش گزینه‌ی سوم در شناسه‌ی درخواست، لازم است توضیحاتی بدهم. با استفاده از این خصوصیت (یعنی آدرس درخواست جاری) شدت سختگیری ما کمتر می‌شود. زیرا به ازای هر آدرس، شناسه‌ی تولیدی متفاوت خواهد بود. اگر فرد مهاجم، برنامه‌ای را که با آن اسپم می‌کند، طوری طراحی کرده باشد که مرتبا درخواست‌ها را به آدرس‌های متفاوتی ارسال کند، مکانیزم ما کمتر با آن مقابله خواهد کرد.
برای مثال فرد مهاجم می‌تواند در یک حلقه، ابتدا درخواستی را به AddComment بدهد، بعد AddReply و بعد SendMessage. پس همانطور که می‌بینید اگر از پارامتر سوم استفاده کنید، عملا قدرت مکانیزم ما به یک سوم کاهش می‌یابد.
نکته‌ی دیگری که قابل ذکر است اینست که این روش راهی برای تشخیص زمان بین درخواست‌های صورت گرفته از کاربر است و به تنهایی نمی‌تواند امنیت کامل را برای مقابله با اسپم‌ها، مهیا کند و باید به فکر مکانیزم دیگری برای مقابله با کاربری که درخواست‌های نامعقولی در مدت زمان کمی می‌فرستد پیاده کنیم (پیاده سازی مکانیزم تکمیلی را در آینده شرح خواهم داد).
اکنون نوبت پیاده سازی سناریوی ماست. ابتدا یک کلاس ایجاد کنید و آن را از ActionFilterAttribute مشتق کنید و کدهای زیر را وارد کنید:
using System;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;
using System.Web.Caching;

namespace Parsnet.Core
{
    public class StopSpamAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        // حداقل زمان مجاز بین درخواست‌ها برحسب ثانیه
        public int DelayRequest = 10;

        // پیام خطایی که در صورت رسیدن درخواست غیرمجاز باید صادر کنیم
        public string ErrorMessage = "درخواست‌های شما در مدت زمان معقولی صورت نگرفته است.";

        //خصوصیتی برای تعیین اینکه آدرس درخواست هم به شناسه یکتا افزوده شود یا خیر
        public bool AddAddress = true;


        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            // درسترسی به شئی درخواست
            var request = filterContext.HttpContext.Request;

            // دسترسی به شیئ کش
            var cache = filterContext.HttpContext.Cache;

            // کاربر IP بدست آوردن
            var IP = request.ServerVariables["HTTP_X_FORWARDED_FOR"] ?? request.UserHostAddress;

            // مشخصات مرورگر
            var browser = request.UserAgent;

            // در اینجا آدرس درخواست جاری را تعیین می‌کنیم
            var targetInfo = (this.AddAddress) ? (request.RawUrl + request.QueryString) : "";

            // شناسه یکتای درخواست
            var Uniquely = String.Concat(IP, browser, targetInfo);


            //در اینجا با کمک هش یک امضا از شناسه‌ی درخواست ایجاد می‌کنیم
            var hashValue = string.Join("", MD5.Create().ComputeHash(Encoding.ASCII.GetBytes(Uniquely)).Select(s => s.ToString("x2")));

            // ابتدا چک می‌کنیم که آیا شناسه‌ی یکتای درخواست در کش موجود نباشد
            if (cache[hashValue] != null)
            {
                // یک خطا اضافه می‌کنیم ModelState اگر موجود بود یعنی کمتر از زمان موردنظر درخواست مجددی صورت گرفته و به
                filterContext.Controller.ViewData.ModelState.AddModelError("ExcessiveRequests", ErrorMessage);
            }
            else
            {
                // اگر موجود نبود یعنی درخواست با زمانی بیشتر از مقداری که تعیین کرده‌ایم انجام شده
                // پس شناسه درخواست جدید را با پارامتر زمانی که تعیین کرده بودیم به شیئ کش اضافه می‌کنیم
                cache.Add(hashValue, true, null, DateTime.Now.AddSeconds(DelayRequest), Cache.NoSlidingExpiration, CacheItemPriority.Default, null);
            }

            base.OnActionExecuting(filterContext);
        }
    }
}
و حال برای استفاده از این مکانیزم امنیتی ActionMethod مورد نظر را با آن امضا می‌کنیم:
[HttpPost]
        [StopSpam(DelayRequest = 5)]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public virtual async Task<ActionResult> SendFile(HttpPostedFileBase file, int userid = 0)
        { 
        
        }

[HttpPost]
        [StopSpam(DelayRequest = 30, ErrorMessage = "زمان لازم بین ارسال هر مطلب 30 ثانیه است")]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public virtual async Task<ActionResult> InsertPost(NewPostModel model)
        {
     
        }

همانطور که گفتم این مکانیزم تنها تا حدودی با درخواست‌های اسپم مقابله میکند و برای تکمیل آن نیاز به مکانیزم دیگری داریم تا بتوانیم از ارسالهای غیرمجاز بعد از زمان تعیین شده جلوگیری کنیم.

به توجه به دیدگاه‌های مطرح شده اصلاحاتی در کلاس صورت گرفت و قابلیتی به آن اضافه گردید که بتوان مکانیزم اعتبارسنجی را کنترل کرد.
برای این منظور خصوصیتی به این ActionFilter افزوده شد تا هنگامیکه داده‌های فرم معتبر نباشند و در واقع هنوز چیزی ثبت نشده است این مکانیزم را بتوان کنترل کرد. خصوصیت CheckResult باعث میشود تا اگر داده‌های مدل ما در اعتبارسنجی، معتبر نبودند کلید افزوده شده به کش را حذف تا کاربر بتواند مجدد فرم را ارسال کند. مقدار آن به طور پیش فرض true است و اگر برابر false قرار بگیرد تا اتمام زمان تعیین شده در مکانیزم ما، کاربر امکان ارسال مجدد فرم را ندارد.
همچنین باید بعد از اتمام عملیات در صورت عدم موفقیت آمیز بودن آن به ViewBag یک خصوصیت به نام ExecuteResult اضافه کنید و مقدار آن را برابر false قرار دهید. تا کلید از کش حذف گردد.
نحوه استفاده آن هم به شکل زیر می‌باشد:
        [HttpPost]
        [StopSpam(AddAddress = true, DelayRequest = 20)]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public Task<ActionResult> InsertPost(NewPostModel model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                var newPost = dbContext.InsertPost(model);
                if (newPost != null)
                {
                    ViewBag.ExecuteResult = true;
                }
            }

            if (ModelState.IsValidField("ExcessiveRequests") == true)
{
ViewBag.ExecuteResult = false;
}
return View(); }

فایل ضمیمه را می‌توانید از زیر دانلود کنید:
StopSpamAttribute.rar
مطالب
نحوه ذخیره شدن متن در فایل‌های PDF
تبدیل بی عیب و نقص یک فایل PDF (انواع و اقسام آن‌ها) به متن قابل درک بسیار مشکل است. در ادامه بررسی خواهیم کرد که چرا.
برخلاف تصور عموم، ساختار یک صفحه PDF شبیه به یک صفحه فایل Word نیست. این صفحات درحقیقت نوعی Canvas برای نقاشی هستند. در این بوم نقاشی، شکل، تصویر، متن و غیره در مختصات خاصی قرار خواهند گرفت. حتی کلمه «متن» می‌تواند به صورت سه حرف در سه مختصات خاص یک صفحه PDF نقاشی شود. برای درک بهتر این مورد نیاز است سورس یک صفحه PDF را بررسی کرد.

نحوه استخراج سورس یک صفحه PDF

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace TestReaders
{
    class Program
    {
        static void writePdf()
        {
            using (var document = new Document(PageSize.A4))
            {
                var writer = PdfWriter.GetInstance(document, new FileStream("test.pdf", FileMode.Create));
                document.Open();

                document.Add(new Paragraph("Test"));

                PdfContentByte cb = writer.DirectContent;
                BaseFont bf = BaseFont.CreateFont();
                cb.BeginText();
                cb.SetFontAndSize(bf, 12);
                cb.MoveText(88.66f, 367);
                cb.ShowText("ld");
                cb.MoveText(-22f, 0);
                cb.ShowText("Wor");
                cb.MoveText(-15.33f, 0);
                cb.ShowText("llo");
                cb.MoveText(-15.33f, 0);
                cb.ShowText("He"); 
                cb.EndText();

                PdfTemplate tmp = cb.CreateTemplate(250, 25);
                tmp.BeginText();
                tmp.SetFontAndSize(bf, 12);
                tmp.MoveText(0, 7);
                tmp.ShowText("Hello People");
                tmp.EndText();
                cb.AddTemplate(tmp, 36, 343);
            }

            Process.Start("test.pdf");
        }

        private static void readPdf()
        {
            var reader = new PdfReader("test.pdf");
            int intPageNum = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= intPageNum; i++)
            {
                byte[] contentBytes = reader.GetPageContent(i);
                File.WriteAllBytes("page-" + i + ".txt", contentBytes);
            }
            reader.Close();
        }

        static void Main(string[] args)
        {
            writePdf();
            readPdf();
        }
    }
}
فایل PDF تولیدی حاوی سه عبارت کامل و مفهوم می‌باشد:


اگر علاقمند باشید که سورس واقعی صفحات یک فایل PDF را مشاهده کنید، نحوه انجام آن توسط کتابخانه iTextSharp به صورت فوق است.
هرچند متد GetPageContent آرایه‌ای از بایت‌ها را بر می‌گرداند، اما اگر حاصل نهایی را در یک ادیتور متنی باز کنیم، قابل مطالعه و خواندن است. برای مثال، سورس مثال فوق (محتوای فایل page-1.txt تولید شده) به نحو زیر است:
q
BT
36 806 Td
0 -18 Td
/F1 12 Tf
(Test)Tj
0 0 Td
ET
Q
BT
/F1 12 Tf
88.66 367 Td
(ld)Tj
-22 0 Td
(Wor)Tj
-15.33 0 Td
(llo)Tj
-15.33 0 Td
(He)Tj
ET
q 1 0 0 1 36 343 cm /Xf1 Do Q
و تفسیر این عملگرها به این ترتیب است:
SaveGraphicsState(); // q
BeginText(); // BT
MoveTextPos(36, 806); // Td
MoveTextPos(0, -18); // Td
SelectFontAndSize("/F1", 12); // Tf
ShowText("(Test)"); // Tj
MoveTextPos(0, 0); // Td
EndTextObject(); // ET
RestoreGraphicsState(); // Q
BeginText(); // BT
SelectFontAndSize("/F1", 12); // Tf
MoveTextPos(88.66, 367); // Td
ShowText("(ld)"); // Tj
MoveTextPos(-22, 0); // Td
ShowText("(Wor)"); // Tj
MoveTextPos(-15.33, 0); // Td
ShowText("(llo)"); // Tj
MoveTextPos(-15.33, 0); // Td
ShowText("(He)"); // Tj
EndTextObject(); // ET
SaveGraphicsState(); // q
TransMatrix(1, 0, 0, 1, 36, 343); // cm
XObject("/Xf1"); // Do
RestoreGraphicsState(); // Q
همانطور که ملاحظه می‌کنید کلمه Test به مختصات خاصی انتقال داده شده و سپس به کمک اطلاعات فونت F1، ترسیم می‌شود.
تا اینجا استخراج متن از فایل‌های PDF ساده به نظر می‌رسد. باید به دنبال Tj گشت و حروف مرتبط با آن‌را ذخیره کرد. اما در مورد «ترسیم» عبارات hello world و hello people اینطور نیست. عبارت hello world به حروف متفاوتی تقسیم شده و سپس در مختصات مشخصی ترسیم می‌گردد. عبارت hello people به صورت یک شیء ذخیره شده در قسمت منابع فایل PDF، بازیابی و نمایش داده می‌شود و اصلا در سورس صفحه جاری وجود ندارد.
این تازه قسمتی از نحوه عملکرد فایل‌های PDF است. در فایل‌های PDF می‌توان قلم‌ها را مدفون ساخت. همچنین این قلم‌ها نیز تنها زیر مجموعه‌ای از قلم اصلی مورد استفاده هستند. برای مثال اگر عبارت Test قرار است نمایش داده شود، فقط اطلاعات T، e و s در فایل نهایی PDF قرار می‌گیرند. به علاوه امکان تغییر کلی شماره Glyph متناظر با هر حرف نیز توسط PDF writer وجود دارد. به عبارتی الزامی نیست که مشخصات اصلی فونت حتما حفظ شود.
شاید بعضی از PDFهای فارسی را دیده باشید که پس از کپی متن آن‌ها در برنامه Adobe reader و سپس paste آن در جایی دیگر، متن حاصل قابل خواندن نیست. علت این است که نحوه ذخیره سازی قلم مورد استفاده کاملا تغییر کرده است و برای بازیابی متن اینگونه فایل‌ها، استفاده از OCR ساده‌ترین روش است. برای نمونه در این قلم جدید مدفون شده، دیگر شماره کاراکتر 0x41 مساوی A نیست. بنابر سلیقه PDF writer این شماره به Glyph دیگری انتساب داده شده و چون قلم و مشخصات هندسی Glyph مورد استفاده در فایل PDF ذخیره می‌شود، برای نمایش این نوع فایل‌ها هیچگونه مشکلی وجود ندارد. اما متن آن‌ها به سادگی قابل بازیابی نیست.
مطالب
کوئری نویسی در EF Core - قسمت هفتم - کار با رشته‌‌ها
هدف از این سری مثال‌ها، آشنایی با متدها و توابعی است که در حین کار با خواص رشته‌ای در LINQ to Entities، مجاز به استفاده‌ی از آن‌ها هستیم و همچنین اگر تابعی در EF-Core هنوز تعریف نشده بود، راه حل چیست.


مثال 1: نام تمام کاربران را با قالب 'Surname, Firstname'  نمایش دهید.

var members = context.Members
                                    .Select(member => new { Name = member.Surname + ", " + member.FirstName })
                                    .ToList();
متد Select می‌تواند به همراه اعمال محاسباتی ساده‌ای نیز باشد که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید.
با این خروجی:



مثال 2: تمام امکاناتی را که با Tennis شروع می‌شوند، لیست کنید.
این گزارش به همراه تمام ستون‌های جدول است.

var facilities = context.Facilities
                                        .Where(facility => facility.Name.StartsWith("Tennis"))
                                        .ToList();
متدهای استانداردی مانند StartsWith، EndsWith و Contains را می‌توان بر روی خواص رشته‌ای بکار برد.
با این خروجی:



مثال 3: تمام امکاناتی را که با tennis شروع می‌شوند، لیست کنید. این جستجو باید غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف باشد.
این گزارش به همراه تمام ستون‌های جدول است.

نیازی به انجام مجزای این تمرین نیست؛ چون پاسخ آن همان پاسخ مثال 2 است. Collation پیش‌فرض در SQL Server، غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف است. بنابراین چه tennis را جستجو کنیم و یا TeNnis را، تفاوتی نمی‌کند.


مثال 4: شماره تلفن‌های دارای پرانتز را لیست کنید.
این گزارش باید به همراه ستون‌های memid, telephone باشد.

روش اول: در اینجا دوبار از متد Contains استفاده شده‌است:
var members = context.Members
                                    .Select(member => new { member.MemId, member.Telephone })
                                    .Where(member => member.Telephone.Contains("(")
                                                    && member.Telephone.Contains(")"))
                                    .ToList();
با این خروجی:


روش دوم: اگر می‌خواهیم کنترل بیشتری را بر روی خروجی نهایی LIKE تولیدی داشته باشیم، می‌توان از متد سفارشی استاندارد EF.Functions.Like استفاده کرد که از حروف wild cards نیز پشتیبانی می‌کند:
members = context.Members
                                    .Select(member => new { member.MemId, member.Telephone })
                                    .Where(member => EF.Functions.Like(member.Telephone, "%[()]%"))
                                    .ToList();
با این خروجی:



مثال 5: کد پستی‌ها 5 رقمی هستند. گزارشی را تهیه کنید که در آن اگر کدپستی کمتر از 5 رقم بود، ابتدای آن با صفر شروع شود.
هدف اصلی از این مثال، اعمال متد PadLeft(5, '0') به خاصیت member.ZipCode است.

روش اول: EF-Core فعلا قابلیت ترجمه‌ی PadLeft(5, '0') را به معادل SQL آن‌را ندارد. به همین جهت مجبور هستیم ابتدا ZipCode‌ها را به صورت رشته‌ای بازگشت دهیم که در اینجا استفاده‌ی از Convert.ToString مجاز است.
با این خروجی:
SELECT   CONVERT (NVARCHAR (MAX), [m].[ZipCode]) AS [Zip]
FROM     [Members] AS [m]
ORDER BY CONVERT (NVARCHAR (MAX), [m].[ZipCode]);
 سپس می‌توان بر روی لیست آماده‌ی موجود در حافظه، از LINQ to Objects استفاده کرد و در این حالت دسترسی کاملی به تمام امکانات زبان #C وجود دارد:
var members = context.Members
                                    .Select(member => new { ZipCode = Convert.ToString(member.ZipCode) })
                                    .OrderBy(m => m.ZipCode)
                                    .ToList();
// Now using LINQ to Objects
members = members.Select(member => new { ZipCode = member.ZipCode.PadLeft(5, '0') })
                                                    .OrderBy(m => m.ZipCode)
                                                    .ToList();

روش دوم: SQL Server به همراه تابع استانداردی به نام Replicate است که از آن می‌توان برای شبیه سازی PadLeft، بدون متوسل شدن به LINQ to Objects، استفاده کرد. اما چون این تابع هنوز به EF-Core معرفی نشده‌است، نیاز است خودمان اینکار را انجام دهیم. در این روش، از متد SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate استفاده می‌شود. روش تعریف این نوع متدها را در مطلب «امکان تعریف توابع خاص بانک‌های اطلاعاتی در EF Core» پیشتر بررسی کرده‌ایم که برای مثال در اینجا چنین شکلی را پیدا می‌کند:
namespace EFCorePgExercises.Utils
{
    public static class SqlDbFunctionsExtensions
    {
        public static string SqlReplicate(string expression, int count)
            => throw new InvalidOperationException($"{nameof(SqlReplicate)} method cannot be called from the client side.");

        private static readonly MethodInfo _sqlReplicateMethodInfo = typeof(SqlDbFunctionsExtensions)
            .GetRuntimeMethod(
                nameof(SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate),
                new[] { typeof(string), typeof(int) }
            );


        public static void AddCustomSqlFunctions(this ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.HasDbFunction(_sqlReplicateMethodInfo)
                .HasTranslation(args =>
                {
                    return SqlFunctionExpression.Create("REPLICATE",
                        args,
                        _sqlReplicateMethodInfo.ReturnType,
                        typeMapping: null);
                });
        }
    }
}
پس از آن فقط کافی است متد AddCustomSqlFunctions را به Context برنامه معرفی کنیم:
namespace EFCorePgExercises.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
         // ...

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
         // ...
            modelBuilder.AddCustomSqlFunctions();
         // ...
        }
    }
}
اکنون می‌توان از تابع SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate جهت شبیه سازی PadLeft به صورت زیر استفاده کرد:
var newMembers = context.Members
                                        .Select(member => new
                                        {
                                            ZipCode =
                                                SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate(
                                                    "0", 5 - Convert.ToString(member.ZipCode).Length)
                                                + member.ZipCode
                                        })
                        .OrderBy(m => m.ZipCode)
                        .ToList();
با این خروجی:



مثال 6: اولین حرف نام خانوادگی کاربران در کل ردیف‌های جدول چندبار تکرار شده‌است؟
این گزارش باید به همراه ستون‌های letter,  count باشد.

var members = context.Members
                                    .Select(member => new { Letter = member.Surname.Substring(0, 1) })
                                    .GroupBy(m => m.Letter)
                                    .Select(g => new
                                    {
                                        Letter = g.Key,
                                        Count = g.Count()
                                    })
                                    .OrderBy(r => r.Letter)
                                    .ToList();
هدف از این مثال بیان مجاز بودن استفاده‌ی از متد Substring بر روی خواص رشته‌ای است که EF-Core امکان ترجمه‌ی آن‌ها را به کدهای SQL دارد.
با این خروجی:



مثال 7: حروف '-','(',')', ' ' را از شماره تلفن‌ها حذف کنید.
این گزارش باید به همراه ستون‌های memid, telephone باشد.

بانک اطلاعاتی PostgreSQL به همراه تابع استاندارد regexp_replace است و می‌توان از آن برای حل یک چنین مسایلی استفاده کرد:
select memid, regexp_replace(telephone, '[^0-9]', '', 'g') as telephone
from members
order by memid;
اما SQL Server هنوز هم به همراه یک چنین تابعی نیست. بنابراین از روش زیر نیز می‌توان مثال جاری را حل کرد:
var members = context.Members
                                .Select(member => new
                                {
                                    member.MemId,
                                    Telephone = member.Telephone.Replace("-", "")
                                                        .Replace("(", "")
                                                        .Replace(")", "")
                                                        .Replace(" ", "")
                                })
                                .OrderBy(r => r.MemId)
                                .ToList();
با این خروجی:



کدهای کامل این قسمت را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
الگوی طراحی Null Object

هنگامیکه درحال طراحی کلاس‌هایی هستیم که وابستگی‌هایی دارند، ممکن است با شرایطی مواجه شویم که به این وابستگی‌ها نیاز نباشد و یا به رفتار عادی بعضی از وابستگی‌ها نیاز نداشته باشیم. شاید راهی که در این مواقع به ذهن برسد این باشد که بجای شیء واقعی وابستگی موردنظر، از یک شیء Null Reference استفاده کنیم. ولی استفاده از این روش کدهایمان را پیچیده خواهد کرد؛ چون هر جای کد که نیازمند استفاده‌ی از اعضای شیء وابستگی موردنظرمان باشیم، مثلا متدی را فراخوانی کنیم یا از یک پراپرتی آن استفاده کنیم، باید ابتدا از نال بودن یا نبودن آن اطمینان حاصل کنیم و سپس از آن استفاده نماییم؛ چون در غیر این صورت با خطای Null Pointer مواجه می‌شویم.

الگوی طراحی Null Object این مشکل را حل می‌کند که جای پاس دادن شیء Null Reference بجای شیء ای که واقعا به آن وابستگی وجود دارد و باید هر بار قبل استفاده‌ی از آن بررسی کنیم که آیا آن شیء ای که داریم با آن کار می‌کنیم نال است یا خیر، کلاسی خاصی را بسازیم که یک وابستگی غیر کاربردی است. به این معنا که قرار نیست هیچ کاری را انجام دهد و عملا یک non-functional Dependency است. این کلاس یا یک اینترفیس خاصی را پیاده سازی می‌کند و یا اینکه از یک کلاس انتزاعی ارث بری خواهد کرد؛ ولی هیچ عملکرد خاصی را نخواهد داشت. به این معنا که متدها و پراپرتی‌های این کلاس کاری را انجام نداده و یک مقدار پیشفرض و یا یک مقدار خاصی را برگشت خواهند داد. این روش به ساده سازی کد کمک خواهد کرد، چون می‌توان بدون انجام پیش شرط‌هایی مانند بررسی نال بودن یا نبودن یک شیء وابسته، از آن استفاده کرد.

این الگوی طراحی معمولا همراه با دیگر الگوهای طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بهینه‌تر است که خود کلاس Null Object به صورت Singleton پیاده سازی شود. مزیت این کار در این است که چون شیء ساخته شده از این کلاس، نه کار خاصی را انجام می‌دهد و نه حالت خاصی را نگه می‌دارد، پس ساختن شیءای از آن عملا ضرورتی نداشته و هیچگونه ارزشی ندارد و فقط سرباری را بر روی نرم افزار قرار می‌دهد. پس سزاوار است فقط به یک شیء از این کلاس اکتفا کرد و هر بار همان شیء را برگشت داد. الگوی دیگری که غالبا از الگوی Null Object در آن استفاده می‌شود، الگوی Strategy است. زمانیکه یکی از استراتژی‌ها این باشد که کار خاصی را انجام نداد و یا استراتژی مورد نظر عملکردی نداشته باشد، از الگوی Null Object استفاده می‌کنیم. الگوی دیگری که از الگوی Null Object زیاد استفاده می‌کند، الگوی Factory است. برای مثال هنگامیکه بخواهیم بر طبق شرایط برنامه یک شیء Null Reference را بسازیم و برگردانیم، از الگوی Null Object استفاده خواهیم کرد.

فرض کنید می‌خواهیم ماژولی را توسعه دهیم که وظیفه‌ی آن گزارش دادن وضعیت وقوع رخدادها است و می‌خواهیم پیام‌های وضعیت، به روش‌های مختلفی مانند ارسال ایمیل و یا ثبت لاگ در سرورهای راه دور که برای لاگ گیری تعبیه شده‌اند، انجام گیرد و در بعضی از مواقع هم می‌خواهیم برای برخی از رخداد‌ها نیاز به گزارش نباشد. در این مواقع برای استراتژی سوم از الگوی طراحی Null Object استفاده می‌کنند.


پیاده سازی الگوی طراحی Null Object

کلاس دیاگرام زیر چگونگی پیاده سازی این الگو را نشان می‌دهد. در ادامه قصد داریم بخش‌های مختلف این دیاگرام را توضیح دهیم.

Client : این کلاس دارای یک وابستگی به یک کلاس دیگر است که در بعضی مواقع نیازی به این وابستگی پیدا نمی‌کند و در صورتیکه به کارکرد اصلی وابستگی نیاز پیدا نکند، متدهای داخل کلاس Null Object را اجرا می‌کند.

DependencyBase : این قسمت کلاس پایه‌ای است که به صورت Abstract بوده و شامل همه وابستگی‌هایی است که ممکن است Client به آن وابسته باشد. همچنین این بخش، کلاس پایه‌ی کلاس Null Object هم است. شایان ذکر است که بجای استفاده از کلاس Abstract می‌توان از یک Interface هم استفاده کرد؛ چون این کلاس هیچ عملکرد مشترکی را برای زیر کلاس‌هایش پیاده سازی نمی‌کند.

Dependency : این کلاس یک عملکرد واقعی از یک وابستگی است که Client به آن وابسته است.

NullObject : این همان کلاس Null Object است که به عنوان یک وابستگی توسط Client مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کلاس هیچ عملکرد مشخصی را ندارد ولی باید تمام اعضای کلاس پایه، یعنی DependencyBase را پیاده سازی کند.

مثال زیر کدهای اصلی پیاده سازی الگوی طراحی Null Object را نشان خواهد داد که با زبان سی شارپ نوشته شده‌است. کلاس Client، وابستگی‌های خود را از طریق سازنده دریافت خواهد کرد که به آن Constructor injection گفته می‌شود. همانطور که می‌بینید در کلاس NullObject، تنها متد Operation بازنویسی شده است و داخل آن هیچ عملکرد خاصی پیاده سازی نشده است؛ زیر تنها به وجود آن نیاز است و نه عملکرد داخلی آن.

public class Client
{
    DependencyBase _dependency;
 
    public void Client(DependencyBase dependency)
    {
        _dependency = dependency;
    }
 
    public void DoSomething()
    {
        _dependency.Operation();
    }
}
 
 
public abstract class DependencyBase
{
    public abstract void Operation();
}
 
 
public class Dependency : DependencyBase
{
    public override void Operation()
    {
        Console.WriteLine("Dependency.Operation() executed");
    }
}
 
 
public class NullObject : DependencyBase
{
    public override void Operation() { }
}


یک نمونه واقعی از الگوی طراحی Null Object

در این بخش قصد داریم مثالی از الگوی استراتژی را ارائه دهیم که در یکی از استراتژی‌هایش از کلاس Null Object استفاده خواهد کرد. در این مثال کلاسی وجود دارد به نام StatusMonitor که پس از انجام کارهایی، وضعیت انجام آن را اعلام می‌کند. ۳ نوع استراتژی برای اعلام وضعیت انجام کارها متصور است که بسته به موقعیت‌های مختلف، یکی از آنها انتخاب خواهد شد. استراتژی‌های اعلام وضعیت شامل ارسال ایمیل، ارسال وضعیت به یک وب سرویس و یا اصلا اعلام نکردن وضعیت هستند. زمانیکه قصد داریم هیچگونه وضعیتی اعلام نشود، از نمونه‌ای از کلاس Null Object استفاده خواهد شد که در این مثال کلاس NullStatusReporter این وابستگی را تامین می‌کند. همه کلاس‌های استراتژی که بیان شد تنها شامل یک متد هستند که از آن برای گزارش پیام وضعیت استفاده خواهیم کرد.

کلاس‌های EmailStatusReporter و WebServiceStstusReporter در صورتیکه بتوانند به درستی پیام‌ها را گزارش دهند، مقدار true را برگشت خواهند داد و در غیر اینصورت مقدار false برگشت داده می‌شود. اما کلاس Null Object هیچ کاری را انجام نمی‌دهد و چیزی را گزارش نمی‌دهد و تنها مقدار true را برگشت خواهد داد. اینکه این کلاس چه مقداری را برگشت دهد، قراردادی است که بین Client و Dependency انجام می‌گیرد. به این نکته هم توجه بفرمایید که کلاس NullStatusReporter به صورت Singleton پیاده سازی شده است.

public class StatusMonitor
{
    StatusReporterBase _reporter;
 
    public StatusMonitor(StatusReporterBase reporter)
    {
        _reporter = reporter;
    }
 
    public void CheckStatus()
    {
        // Do something to check status
        if (!_reporter.Report("Everything's OK"))
        {
            Console.WriteLine("Failed to report status.");
        }
    }
}
 
 
public abstract class StatusReporterBase
{
    public abstract bool Report(string message);
}
 
 
public class EmailStatusReporter : StatusReporterBase
{
    public override bool Report(string message)
    {
        try
        {
            Console.WriteLine("Emailed '{0}'.", message);
            return true;
        }
        catch
        {
            return true;
            throw;
        }
    }
}
 
 
public class WebServiceStatusReporter : StatusReporterBase
{
    public override bool Report(string message)
    {
        try
        {
            Console.WriteLine("Sent '{0}' to web service.", message);
            return true;
        }
        catch
        {
            return true;
            throw;
        }
    }
}
 
 
public class NullStatusReporter : StatusReporterBase
{
    private static NullStatusReporter _instance;
    private static object _lock = new object();
 
    private NullStatusReporter() { }
 
    public static NullStatusReporter GetReporter()
    {
        lock (_lock)
        {
            if (_instance == null) _instance = new NullStatusReporter();
        }
 
        return _instance;
    }
 
    public override bool Report(string message)
    {
        return true;
    }
}


تست کلاس Null Object

برای تست کلاس StatusMonitor باید یکی از انواع استرتژی‌ها را برایش تعیین و آن را به سازنده کلاس تزریق کرد و با آن استراتژی، کلاس را تست نمود. در کد زیر از استراتژی NullObject استفاده شده‌است. پس یک نمونه‌ی آن ساخته شده و از طریق سازنده به کلاس StatusMonitor فرستاده می‌شود. سپس متد CheckStatus فراخوانی می‌گردد. اما این متد کاری را انجام نمی‌دهد و تنها مقدار true  برگشت داده می‌شود. بررسی روش‌های دیگر را به خودتان واگذار می‌کنم.

StatusReporterBase reporter = NullStatusReporter.GetReporter();
StatusMonitor monitor = new StatusMonitor(reporter);
monitor.CheckStatus();


نظرات مطالب
برش تصاویر قبل از آپلود (Crop)
پیرو مطلب بالا، در صورتی که تصویر شما ابعادی بزرگتر از اندازه صفحه داشته باشد باعث میشود که عکس به درستی در صفحه جا نشود، به همین دلیل ممکن است تگ img را با تگ Div با مشخصات زیر بپوشانید:
 
  <div style="overflow: auto">
            <img  id="preview" />
        </div>
این کد باعث میشود که عکس به صورت تمام در صفحه نمایش داده شود و قسمت‌های نهان آن با اسکرول جابجا شوند. در اینجا چند مشکل ایجاد می‌شود اول اینکه زیبایی صفحه زیاد نیست، دوم اینکه در حین کراپ چندان خوشاید نیست و سوم اینکه در صفحه موبایل عکس بزرگ و اسکرول چندان کارایی ندارد.

در این بین من با استفاده از فریمورک بوت استراپ کلاس img-responsive را به تگ image می‌دهم تا تصویر در هر صفحه نمایشی متناسب با اندازه آن نمایش داده شود. مشکل زیبایی تصویر در صفحه و نحوه کراپ کردن آن حل میشود ولی مشکل جدیدتر این است که تصویری که کراپ می‌شود آن ناحیه ای نیست که شما قبلا انتخاب کرده بودید؛ دلیل آن هم این است که تصویری که responsive شده است اندازه جدیدی برای خود دارد و برش ناحیه در سمت کلاینت و مختصاتی که به شما داده میشود بر اساس اندازه تغییر یافته است ولی در سمت سرور شما با اندازه واقعی تصویر سر و کار دارید و به همین دلیل مختصات ناحیه برش داده شده اشتباه بوده و قسمت‌های دیگری از تصویر برش میخورند.
برای حل این مشکل ابتدا دو المان مخفی زیر را به صفحه اضافه میکنیم:
<input type="hidden" id="RealW" name="RealW" />
<input type="hidden" id="RealH" name="RealH" />
این دو المان برای نگهداری اندازه تگ img است که ممکن است در هر صفحه نمایشی متفاوت باشد و کراپ کردن بر اساس آن انجام میشود.
سپس کدهای زیر را به فایل js به شکل زیر ویرایش می‌کنیم:
$('#preview').Jcrop({

                    aspectRatio: 2, 
                    bgFade: true, 
                    bgOpacity: .3,
                    onChange: updateInfo,
                    onSelect: updateInfo
                }, function () {
                    // use the Jcrop API to get the real image size

//============== خطوط جدید
                    $("#RealW").val($('#preview').css("width").replace("px", ""));
                    $("#RealH").val($('#preview').css("height").replace("px", ""));
//==============

                    jcrop_api = this;
                });
دو خط جدید اضافه شده به این کد اندازه تگ img را درخواست کرده و داخل المان‌های مخفی جای میدهد تا در هنگام پست شدن صفحه ارسال شوند و از آنجا که اندازه‌های دریافتی به همراه نام واحد  میباشند (که در اینجا px است) آن‌ها را از انتهای رشته حذف کرده ام.
سپس در سمت کلاینت با محاسبه فرمول‌های تناسب این مشکل را رفع میکنیم تا مختصات‌های دریافت شده را به مختصات‌های واقعی تبدیل کنیم:
 public static byte[] Resize(this byte[] byteImageIn, int x1,int y1,int x2,int y2,int realW,int realH)
        {

            //convert to full size image
            ImageConverter ic = new ImageConverter();
            Image src = (Image)(ic.ConvertFrom(byteImageIn)); //original size

            if (src == null)
                return null;

// چهار خط زیر فرمول تناسب را اجرا می‌کند
            x1 = src.Width * x1 / realW;
            x2 = src.Width * x2 / realW;

            y1 = src.Height * y1 / realH;
            y2 = src.Height * y2 / realH;

            Bitmap target = new Bitmap(x2 - x1, y2 - y1);
            using (Graphics graphics = Graphics.FromImage(target))
                graphics.DrawImage(src, new Rectangle(0, 0, target.Width, target.Height),
                    new Rectangle(x1,y1,x2-x1,y2-y1), 
                    GraphicsUnit.Pixel);
            src = target;
            using (var ms = new MemoryStream())
            {
                src.Save(ms, System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg);
                return ms.ToArray();
            }

        }
مطالب
رفع مشکل برگشت خوردن ایمیل‌ها توسط Gmail
چند روزی بود که ایمیل‌های سایت رد نمی‌شدند و تمام آن‌هایی که متعلق به جی‌میل بودند، برگشت می‌خورند. در لاگ‌های سرور، اطلاعات خاصی مشاهده نشد. به همین جهت logging مخصوص SMTP Server فعال شد:

پس از یک روز، چنین سطرهایی پس از سعی‌های ارسال ایمیل به جی‌میل، قابل مشاهده بودند:
 550-5.7.1+This+message+does+not+have+authentication+information+or+fails+to+pass
پس از اندکی جستجو مشخص شد که جی‌میل، استفاده‌ی از SPF را اجباری کرده‌است و تمام ایمیل‌های میل‌سرورهایی را که این تنظیم را نداشته باشند، با پیام فوق برگشت می‌زند.


SPF چیست؟

SPF یا Sender Framework Policy، رکوردهای مخصوص DNS ای هستند که مشخص می‌کنند کدام میل سرورها، بر اساس نام دومین جاری، مجاز هستند ایمیل ارسال کنند. برای مثال اگر کلاینتی با IP1 سعی کند خودش را بجای دومین شما با IP0، معرفی کند و ایمیل ارسال کند، ایمیل‌های او برگشت خواهند خورد. در این حالت این کلاینت، پیام‌های خطایی شروع شده‌ی با عبارات زیر را دریافت خواهد کرد:
550-5.7.1 This message does not have authentication information or fails to pass
550-5.7.1 SPF Failed validation
status=bounced (host gmail-smtp-in.l.google.com said: 550-5.7.1 This message does not have authentication information or fails to pass
550-5.7.1 authentication checks. To best protect our users from spam, the 550-5.7.1 message has been blocked.
Please visit 550-5.7.1 https://support.google.com/mail/answer/81126#authentication for more 550 5.7.1 information.
اکنون چند روزی است که حتی اگر ایمیلی از میل سرور خود شما نیز ارسال شود، درصورتیکه اطلاعات SPF را تنظیم نکرده باشید، توسط جی‌میل حتی دریافت هم نخواهد شد؛ چه برسد به اینکه به قسمت SPAM هدایت شود.


چگونه باید SPF را تنظیم کرد؟

برای این منظور نیاز است به پنل تنظیمات دومین خریداری شده‌ی خود دسترسی داشته باشید و بتوانید در آنجا یک DNS Record جدید از نوع TXT را اضافه کنید؛ با این مشخصات:
Name/Host/Alias: @
Time to Live (TTL): 3600 or leave the default
Value/Answer/Destination:
v=spf1 ip4:xx.xx.xx.xx include:_spf.google.com ~all
در اینجا مقدار مشخص شده، دارای یک IP نگارش 4 است و مشخص کننده‌ی IP سروری است که مجاز است از طرف دومین شما ایمیل ارسال کند (IP سرور شما). قسمت include هم میل‌سرورهای گوگل را نیز مجاز اعلام می‌کند. پارامتر all~ به این معنا است که میل سرورها باید ایمیل‌را حتی اگر اعتبارسنجی SPF آن با شکست مواجه شد، دریافت کنند؛ اما مجاز هستند آن‌را به صورت اسپم علامتگذاری کنند. اگر این پارامتر به صورت all- معرفی شود، میل سرور دریافت کننده‌ی ایمیل، در صورت شکست اعتبارسنجی SPF، ایمیل را پذیرش و دریافت نخواهد کرد (که تبدیل به حالت پیش‌فرض جی‌میل شده‌است).


چگونه بررسی کنیم که رکورد SPF دومین ما به درستی تنظیم شده‌است؟

برای این منظور می‌توان از ابزار Check MX گوگل، استفاده کرد:
https://toolbox.googleapps.com/apps/checkmx/check
مطالب
حل مشکل ویژوال استودیو در سیستمهایی که از رزولوشن (DPI) بالا و مانیتور های 4K استفاده می کنند
مدتی بود بر روی یک پروژه‌ی اتوماسیون اداری در VB.NET کار می‌کردیم. پروژه‌ی ما بر روی سیستمی با رزولوشن بالا  2160 * 3840 و مانیتور 4K قرار داشت. بعد از اینکه لایه بندی و کد‌های نرم افزار نوشته شد، نوبت به طراحی اینترفیس پروژه رسید. با مشکلی عجیب روبرو شدیم، به این صورت که در قسمت طراحی ویژوال استودیو، منوها، دکمه‌ها و ... بیش از حد معمول کوچک و به هم ریخته بود. ولی زمانیکه پروژه اجرا می‌شد، نسبت به طراحی که در سمت وِیژوال استودیو انجام داده بودیم، دکمه‌ها  بزرگتر و منوها بزرگتر و شکسته شده بودند. در حقیقت، سمت طراحی و سمت اجرای پروژه، هم خوانی نداشتند. در حالیکه ما قبلا بر روی مانیتور‌های HD و رزولوشن‌ها HD، هیچ مشکلی در طراحی و اجرای پروژه نداشتیم و هم خوانی لازم را باهم داشتند. بعد از جستجوهای متعدد، به این مطلب پی بردیم که این مشکل بیشتر برنامه نویسانی هست که از سیستم‌هایی با رزولوشن بالا و مانیتور‌های 4K استفاده می‌کنند و پاسخ مناسبی به کاربران داده نشده است. با تست راه‌های متعدد و جستجوهای پی در پی، به پاسخ قطعی رسیدیم و خواستم این مطلب  را به صورت مقاله‌ای کوتاه، با شما به اشتراک بگذارم.
مشخصات سیستمی که مشکل زیر را دارد : ویندوز 10  نسخه  Enterprise  x64 و ویژوال استودیو 2015 نسخه  Enterprise 
نمونه اسکرین شات گرفته شده که مشکل یکی از کاربران ایرانی بود و برای حل مشکل خود، اسکرین شات صفحه نمایش خود را قرار داده بود و به پاسخ قطعی نرسیده بود:

  اگر ملاحظه کنید، تصویر سمت راست، از پروژه‌ای بر روی VirtualBox با رزولوشن و DPI پایین در دیزاین ویژوال استودیو و تصویر سمت چپ از همان پروژه در دیزاین ویژوال استودیو با رزولوشن بالا و مانیتور 4K تهیه شده‌است و ملاحظه می‌کنید که پروژه به هم ریخته است و این مشکل در خیلی از برنامه‌های دیگر نیز موجود می‌باشد؛ مانند SQL SERVER و ...
 نمونه اسکرین شات گرفته شده از بعضی پنجره‌های SQL server 

حال برای رفع این مشکل چه باید کرد؟ به صورت زیر عمل می‌کنیم  

  1. به مسیر زیر در رجیستری مراجعه می‌کنیم :    
HKEY_LOCAL_MACHINE > SOFTWARE > Microsoft > Windows > CurrentVersion > SideBySide
 و رایت کلیک کرده  NEW > DWORD (32 bit) Value  انتخاب کرده و نام را PreferExternalManifest وارد کرده و Value را بر روی 1 قرار می‌دهیم .

     

2. نرم افزار Resourcehacke را دانلود کرده و آن‌را اجرا کرده و از قسمت File، بر روی Open کلیک کرده و مسیر ویژوال استودیو را به نرم افزار داده و  Ok را انتخاب می‌کنیم . 
C:\Program Files (x86)\Microsoft Visual Studio 14.0\Common7\IDE


بعد از بارگذاری اطلاعات ویژوال استودیو در نرم افزار  Resourcehacke، از سمت چپ بر روی Manifest و 1:1033 کلیک کرده و dpiAware را بر روی False قرار می‌دهیم .
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8" standalone="yes"?> 
<assembly xmlns="urn:schemas-microsoft-com:asm.v1" manifestVersion="1.0"> 
  <application xmlns="urn:schemas-microsoft-com:asm.v3"> 
    <windowsSettings> 
      <dpiAware xmlns="http://schemas.microsoft.com/SMI/2005/WindowsSettings">False</dpiAware> 
    </windowsSettings> 
  </application> 
</assembly>

ودر آخر سیستم را ریستارت کرده و با همان رزولوشن بالا و مانیتور 4K، ویژوال استودیو را اجرا می‌کنیم و ملاحظه میکنیم که مشکل خاصی وجود ندارد و سمت دیزاین با سمت اجرای پروژه همخوانی دارد و همسان می‌باشد.

مطالب
مراحل ارسال یک پروژه‌ی Visual Studio به GitHub
از نگارش 2012 ویژوال استودیو، امکان کار با مخازن Git، به صورت یکپارچه و توکار و بدون نیاز به ابزارهای جانبی، توسط آن فراهم شده‌است. در ادامه قصد داریم به کمک این ویژگی توکار، نحوه‌ی ارسال یک پروژه‌ی از پیش موجود VS.NET را برای اولین بار به GitHub بررسی کنیم.


تنظیمات مقدماتی GitHub

در ابتدا نیاز است یک مخزن کد خالی را در GitHub ایجاد کنید. برای این منظور به برگه‌ی Repositories در اکانت GitHub خود مراجعه کرده و بر روی دکمه‌ی New کلیک کنید:


سپس در صفحه‌ی بعدی، نام پروژه را به همراه توضیحاتی وارد نمائید و بر روی دکمه‌ی Create repository کلیک کنید. در اینجا سایر گزینه‌ها را انتخاب نکنید. نیازی به انتخاب گزینه‌ی READ ME و یا انتخاب مجوز و غیره نیست. تمام این کارها را در سمت پروژه‌ی اصلی می‌توان انجام داد و یا VS.NET فایل‌های ignore را به صورت خودکار ایجاد می‌کند. در اینجا صرفا هدف، ایجاد یک مخزن کد خالی است.


از اطلاعات صفحه‌ی بعدی، تنها به آدرس مخصوص GitHub آن نیاز داریم. از این آدرس در VS.NET برای ارسال اطلاعات به سرور استفاده خواهیم کرد:



تنظیمات VS.NET برای ارسال پروژه به مخزن GitHub

پس از ایجاد یک مخزن کد خالی در GitHub، اکنون می‌توانیم پروژه‌ی خود را به آن ارسال کنیم. برای این منظور از منوی File، گزینه‌ی Add to source control را انتخاب کنید و در صفحه‌ی باز شده، گزینه‌ی Git را انتخاب نمائید:



سپس در کنار برگه‌ی Solution Explorer، برگه‌ی Team Explorer را انتخاب کنید. در اینجا بر روی دکمه‌ی Home در نوار ابزار آن کلیک کرده و سپس بر روی دکمه‌ی Unsynced commits کلیک نمائید.


در ادامه در صفحه‌ی باز شده، همان آدرس مخصوص مخزن کد جدید را در GitHub وارد کرده و بر روی دکمه‌ی Publish کلیک کنید:


در اینجا بلافاصله صفحه‌ی لاگینی ظاهر می‌شود که باید در آن مشخصات اکانت GitHub خود را وارد نمائید:


به این ترتیب عملیات Publish اولیه انجام شده و تصویر ذیل نمایان خواهد شد:


در اینجا بر روی دکمه‌ی Sync کلیک کنید. به این ترتیب مخزن کد GitHub به پروژه‌ی جاری متصل خواهد شد:


سپس نیاز است فایل‌های موجود را به مخزن کد GitHub ارسال کرد. بنابراین پس از مشاهده‌ی پیام موفقیت آمیز بودن عملیات همگام سازی، بر روی دکمه‌ی Home در نوار ابزار کلیک کرده و اینبار گزینه‌ی Changes را انتخاب کنید:


در اینجا پیام اولین ارسال را وارد کرده و سپس بر روی دکمه‌ی Commit کلیک کنید:


پس از مشاهده‌ی پیام موفقیت آمیز بودن commit محلی، نیاز است تا آن‌را با سرور نیز هماهنگ کرد. به همین جهت در اینجا بر روی لینک Sync کلیک کرده و در صفحه‌ی بعدی بر روی دکمه‌ی Sync کلیک کنید:



اندکی صبر کنید تا فایل‌ها به سرور ارسال شوند. اکنون اگر به GitHub مراجعه کنید، فایل‌های ارسالی قابل مشاهده هستند:



اعمال تغییرات بر روی پروژه‌ی محلی و ارسال به سرور

در ادامه می‌خواهیم دو فایل README.md و LICENSE.md را به پروژه اضافه کنیم. پس از افزودن آن‌ها، یا هر تغییر دیگری در پروژه، اینبار برای ارسال تغییرات به سرور، تنها کافی است به برگه‌ی Team explorer مراجعه کرده و ابتدا بر روی دکمه‌ی Home کلیک کرد تا منوی انتخاب گزینه‌‌های آن ظاهر شود. در اینجا تنها کافی است گزینه‌ی Changes را انتخاب و دقیقا همان مراحل عنوان شده‌ی پیشین را تکرار کرد. ابتدا ورود پیام Commit و سپس Commit. در ادامه Sync محلی و سپس Sync با سرور.
مطالب
Best Practice هایی برای طراحی RESTful API - قسمت دوم

طراحی Url در Restful API

Url بخش اصلی و راه ارتباطی API شما با توسعه دهنده است .بنابراین طراحی یک ساختار مناسب و یکپارچه برای Url ها دارای اهمیت زیادی است .

Url پایه API خود را ساده و خوانا ، حفظ کنید . داشتن یک Url پایه ساده استفاده از API را آسان کرده و خوانایی آن را بالا میبرد و باعث می‌شود که توسعه دهنده برای استفاده از آن نیاز کمتری به مراجعه به مستندات داشته باشد. پیشنهاد می‌شود که برای هر منبع تنها دو Url پایه وجود داشته باشد . یکی برای مجموعه ای از منبع موردنظر  و دیگری برای یک واحد مشخص از آن منبع . برای مثال اگر منبع موردنظر ما کتاب باشد ، خواهیم داشت :

.../books
برای مجموعه‌ی کتابها و
.../books/1001
برای کتابی با شناسه 1001

استفاده از این روش یک مزیت دیگر هم به همراه دارد و آن دور کردن افعال از Url‌‌ها است.

بسیاری در زمان طراحی Url‌‌ها و در نامگذاری از فعل‌ها استفاده می‌کنند. برای هر منبعی که مدلسازی می‌کنید هیچ وقت نمی‌توانید آن را به تنهایی و جداافتاده در نظر بگیرید. بلکه همیشه منابع مرتبطی وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند. در مثال کتاب می‌توان منابعی مثل نویسنده ، ناشر ، موضوع و ... را بیان کرد. حالا سعی کنید به تمام Url هایی که برای پوشش دادن تمام درخواست‌های مربوط به منبع کتاب نیاز داریم فکر کنید . احتمالا به چیزی شبیه این می‌رسیم :

.../getAllBooks

.../getBook

.../newBook

.../getNewBooksSince

.../getComputerBooks

.../BooksNotPublished

.../UpdateBookPriceTo

.../bookForPublisher

.../GetLastBooks

.../DeleteBook

….
خیلی زود یک لیست طولانی از  Url‌‌ها خواهید داشت که به علت نداشتن یک الگوی ثابت و مشخص استفاده از API شما را واقعا سخت می‌کند.

پس حالا این درخواست‌های متنوع را چطور با دو Url اصلی انجام دهیم ؟

1- از افعال Http برای کار کردن بر روی منابع استفاده کنید . با استفاده از افعال Http شامل POST ، GET ، PUT و DELETE  و دو Url اصلی ، یک مجموعه‌ی مناسب از عملیات‌ها در دسترس توسعه دهنده خواهد بود . به جدول زیر نگاه کنید .

 

ترکیب افعال http و آدرس منبع

توسعه دهندگان احتمالا نیازی به این جدول برای درک اینکه API چطور کار می‌کند نخواهند داشت.

2- با استفاده از نکته قبلی بخشی از Url‌‌های بالا حذف خواهند شد. اما هنوز با روابط بین منابع چکار کنیم؟ منابع تقریبا همیشه دارای روابطی با دیگر منابع هستند . یک روش ساده برای بیان این روابط در API چیست ؟ به مثال کتاب برمیگردیم. کتاب‌ها دارای نویسنده هستند. اگر بخواهیم کتاب‌های یک نویسنده را برگردانیم چه باید بکنیم؟ با استفاده از Url‌‌های پایه و افعال Http می‌توان اینکار را انجام داد. یکی از ساختارهای ممکن این است  :

GET .../authors/1001/books
اگر بخواهیم یک کتاب جدید به کتابهای این نویسنده اضافه کنیم :
POST .../authors/1001/books
و حدس زدن اینکه برای حذف کتابهای این نویسنده چه باید کرد ، سخت نیست .  

3- بیشتر API‌ها دارای پیچیدگی‌های بیشتری نسبت به Url اصلی یک منبع هستند . هر منبع مشخصات و روابط متنوعی دارد که قابل جستجو کردن، مرتب سازی، بروزرسانی و تغییر هستند. Url اصلی را ساده نگه دارید و این پیچیدگی‌ها را به کوئری استرینگ منتقل کنید.

برای برگرداندن تمام کتابهای با قیمت پنچ هزار تومان با قطع جیبی که دارای امتیاز 8 به بالا هستند از کوئری زیر می‌شود استفاده کرد :

GET .../books?price=5000&size=pocket&score=8

و البته فراموش نکنید که لیستی از فیلدهای مجاز را در مستندات خود ارائه کنید.

4 - گفتیم که بهتر است افعال را از Url  ها خارج کنیم . ولی در مواردی که درخواست ارسال شده در مورد یک منبع نیست چطور؟ مواردی مثل محاسبه مالیات پرداختی یا هزینه بیمه ، جستجو در کل منابع ، ترجمه یک عبارت یا تبدیل واحدها . هیچکدام از اینها ارتباطی با یک منبع خاص ندارند. در این موارد بهتر است از افعال استفاده شود. و حتما در مستندات خود ذکر کنید که در این موارد از افعال استفاده می‌شود.
.../convert?value=25&from=px&to=em

.../translate?term=web&from=en&to=fa

5 - استفاده از اسامی جمع یا مفرد

با توجه به ساختاری که تا اینجا طراحی کرده ایم بکاربردن اسامی جمع بامعناتر و خواناتر است. اما مهمتر از روشی که بکار می‌برید ، اجتناب از بکاربردن هر دو روش با هم است ، اینکه در مورد یک منبع از اسم منفرد و در مورد دیگری از اسم جمع استفاده کنید . یکدستی API را حفظ کنید و به توسعه دهنده کمک کنید راحت‌تر API شما را یاد بگیرد.

6- استفاده از نام‌های عینی به جای نام‌های کلی و انتزاعی

API ی را در نظر بگیرید که محتواهایی را در فرمت‌های مختلف ارائه می‌دهد. بلاگ ، ویدئو ، اخبار و .... حالا فرض کنیداین API منابع را در بالاتری سطح  مدسازی کرده باشد مثل /items یا /assets . درک کردن محتوای این API و کاری که می‌توان با این API انجام داد برای توسعه دهنده سخت است . خیلی راحت‌تر و مفیدتر است که منابع را در قالب بلاگ ، اخبار ، ویدئو مدلسازی کنیم .