مطالب
مبانی TypeScript؛ Mixins
یکی از راه‌های محبوب دیگر برای ساخت کلاس‌ها با استفاده از اجزایی با قابلیت استفاده مجدد، ساخت آنها با ترکیب partial class‌های ساده، می‌باشد. mixins در زبان‌های برنامه نویسی مانند ++C و Lisp، کلاس‌هایی هستند که یکسری توابع را از طریق ارث بری در اختیار SubClass‌ها قرار می‌دهند. شاید با ایده استفاده از mixins، یا traits در زبانی مانند Scala و الگوی mixins که بین جامعه جاوااسکریپت هم تا حدودی محبوب شده است، آشنا هستید.
در جاوااسکریپت، ارث بری کردن از mixins، شبیه به افزایش عملکرد خود از طریق extension‌ها می‌باشد؛ چرا که این mixin‌ها این امکان را در اختیار اشیاء می‌گذارند که با کمترین پیچیدگی، بتوانند عملکردی (functionality) را از آنها به امانت بگیرند. Mixins در جاوااسکریپت به عنوان الگویی است که با object prototype‌ها کار می‌کند و امکان ارث بری چندگانه را هم به ما خواهد داد.

یک مثال از استفاده از Mixins در جاوااسکریپت
var myMixins = {
 
  moveUp: function(){
    console.log( "move up" );
  },
 
  moveDown: function(){
    console.log( "move down" );
  },
 
  stop: function(){
    console.log( "stop! in the name of love!" );
  }
 
};
کد بالا نشان دهنده یک object literal با 3 متد می‌باشد و نشان دهنده mixins ما نیز هست.
برای توسعه prototype مربوط به اشیاء، به منظور استفاده از رفتارهای تعریف شده در mixins بالا، می‌توان از هلپرهایی به مانند ()extend._ موجود در Underscore.js استفاده کرد.
// A skeleton carAnimator constructor
function CarAnimator(){
  this.moveLeft = function(){
    console.log( "move left" );
  };
}
 
// A skeleton personAnimator constructor
function PersonAnimator(){
  this.moveRandomly = function(){ /*..*/ };
}
 
// Extend both constructors with our Mixin
_.extend( CarAnimator.prototype, myMixins );
_.extend( PersonAnimator.prototype, myMixins );
 
// Create a new instance of carAnimator
var myAnimator = new CarAnimator();
myAnimator.moveLeft();
myAnimator.moveDown();
myAnimator.stop();
 
// Outputs:
// move left
// move down
// stop! in the name of love!
در کد بالا دو شیء جدید را تعریف کرده‌ایم که برای prototype هر کدام از آنها هم یک متد در نظر گرفته‌ایم. با استفاده از هلپر مذکور توانستیم عملیات مربوط به myMixins را به prototype هرکدام از اشیاء تعریف شده‌ی در بالا نسبت دهیم. استفاده‌ی از متدهای stop یا moveDown بر روی نمونه‌ای از CarAnimator نشان دهنده‌ی این ادعا می‌باشد.

پیاده سازی این الگو در TypeScript
// Disposable Mixin
class Disposable {
    isDisposed: boolean;
    dispose() {
        this.isDisposed = true;
    }

}

// Activatable Mixin
class Activatable {
    isActive: boolean;
    activate() {
        this.isActive = true;
    }
    deactivate() {
        this.isActive = false;
    }
}
از دو  کلاس  بالا به عنوان mixin‌های خودمان استفاده خواهیم کردم. همانطور که مشخص است هر کدام از آنها بر روی فعالیت خاصی متمرکز شده‌اند.
class SmartObject implements Disposable, Activatable {
    constructor() {
        setInterval(() => console.log(this.isActive + " : " + this.isDisposed), 500);
    }

    interact() {
        this.activate();
    }

    // Disposable
    isDisposed: boolean = false;
    dispose: () => void;
    // Activatable
    isActive: boolean = false;
    activate: () => void;
    deactivate: () => void;
}
گام بعدی تعریف کلاسی برای ترکیب شدن با دو mixins تعریف شده، میباشد. اگر توجه کنید در کد بالا به جای استفاده از کلمه کلیدی extend، از implements استفاده شده است. در واقع mixin‌ها شبیه به اینترفیس هایی  با امکان پیاده سازی درون خود، هستند. کلاس‌های استفاده کننده فقط باید تعریف این متدها و خصوصیت‌ها را به منظور تشخیص این خصوصیات در زمان اجرا، در خود تعریف کرده باشند.
applyMixins(SmartObject, [Disposable, Activatable]);
در نهایت با استفاده از هلپر applyMixins که در ادامه کد آن را مشاهده خواهید کرد، عملیات میکس را انجام دادیم.
در مثال زیر یک نمونه از کلاس SmartObject تهیه کرده‌ایم که به راحتی به دلیل پیاده سازی Activatable، دسترسی به استفاده از متد activate را داشته و آن را درون متد interact خود فراخوانی کرده است. اجرای خط دوم کد زیر، مبنی بر درستی ادعای ما میباشد.
let smartObj = new SmartObject();
setTimeout(() => smartObj.interact(), 1000);

پیاده سازی هلپر applyMixins
function applyMixins(derivedCtor: any, baseCtors: any[]) {
    baseCtors.forEach(baseCtor => {
        Object.getOwnPropertyNames(baseCtor.prototype).forEach(name => {
            derivedCtor.prototype[name] = baseCtor.prototype[name];
        });
    });
}
کد بالا تمام خصوصیات موجود در baseCtors‌ها را که همان mixin‌های ما هستند، واکشی کرده و در خصوصیات موجود در کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن Mixin، پر میکند. 
نظرات مطالب
MVC vs 3-Tier Pattern
با سلام؛ آیا میشه منطق بیزینس لایر رو تو خود مدل پیاده سازی کرد؟ یا مثلا منطق Data access layer رو تو خود Model رو بتونیم پیاده سازی کنیم؟ به عبارتی مثلا قسمت Model برنامه از یه ساختار درختی دیگه ایی برخوردار باشه یعنی یه جورایی N tier رو بتونیم تو هر یک از این بخش‌ها پیاده سازی کنیم ... مثلا وقتی جداول ما تو پوشه مدل ساخته میشه بتونیم method‌ها و اون بیزینس لایر رو هم تو همین پوشه براش در نظر بگیریم؟ 
و سوال دوم این که وقتی ما طبق این شکل آخر تو پوشه UI داریم از مدل استفاده می‌کنیم و کلاس‌ها رو قرار میدیم تو این قسمت پس اون قسمت Data access layer رو برای چی در نظر گرفتیم ؟ آیا میشه گفت که در پوشه مدل کلاس هایی هستند که در واقع بعضی از پارامتر‌های ارسالی رو برای View در این قسمت از کلاس Data access layer در نظر گرفتیم و این یه زیر مجموعه ایی از این قسمت حساب میشه ؟
مطالب
سیستم‌های توزیع شده در NET. - بخش اول - نیازمندی
در حوزه کاری ما همیشه نیازمندی‌های جدید باعث پیشرفت، ارتقاء و پیچیده‌تر شدن سیستم‌های سخت افزاری و نرم افزاری می‌شوند. بطور مثال زمانیکه نیاز شد چندین سیستم از داده‌های مشترکی استفاده کنند، در معماری Single Tier قسمت Database از سایر قسمت‌ها جدا شد و در سخت افزار دیگری قرار گرفت. به این صورت این معماری تبدیل به Two Tier شد و سپس برای اینکه تغییرات، کمترین تاثیر را در سیستم ما داشته باشد و با کمترین هزینه به Platform‌های دیگر نیز سرویس بدهیم، قسمت Presentation از سایر قسمت‌ها جدا شد و در سخت افزارهای دیگری قرار گرفت. به این صورت  تبدیل به معماری Three Tier شد و همینطور نیازهای جدید باعث شد معماری N Tier پیچیده‌تر شود. البته پیچیدگی که باعث تکامل آن شد یا بطور مثال نیاز به پردازش تعداد بیشتری عملیات بصورت همزمان، که باعث شد سیستم‌های ما از حالت Single Task تبدیل به Parallel System و سپس Distributed system شوند. واقعیت این است که در دنیای امروز، نیازهای جدیدی بوجود آمده‌اند؛ نیازهایی که یک سخت افزار به تنهایی قادر به ارائه راهکاری برای آنها نیست. واقعا یک سخت افزار که یک سرویس را ارائه می‌دهد، چه خصوصیاتی باید داشته باشد که مثلا در ثانیه حدود 50 میلیون عملیات را بصورت همزمان انجام دهد؛ یا مثلا سرویس مورد نظر حدود 400 میلیون کاربر فعال که روزانه بیشتر وقت خود را به استفاده از این سرویس اختصاص می‌دهند داشته باشد؟

آیا میدانستید که Facebook در حال حاضر بیشتر از 400 میلیون کاربر فعال دارد که حدود 200 میلیون از این کاربران هر روز از این سرویس استفاده می‌کنند؟ آماری که این سرویس داده به این صورت است که تا سال 2010، کاربرانش در هر روز حدود 16 بیلیون دقیقه از وقت خودشان را به استفاده از این سرویس اختصاص داده‌اند. در هر هفته کاربران این سرویس حدود 6 بیلیون مطلب را که شامل عکس و متن بوده را به اشتراک گذاشته‌اند. هر ماه بیشتر از 3 بیلیون عکس توسط این سرویس Upload شده‌است. کاربرانش روزانه بیشتر از 1 بیلیون عکس را توسط این سرویس مشاهده کرده‌اند. این سرویس در ثانیه حدود 50 میلیون عملیات را انجام می‌دهد!

آیا میدانستید که سرویس Twitter در حال حاضر 350 میلیون کاربر فعال دارد که حدود 100 میلیون از این کاربران روزانه از این سرویس استفاده می‌کنند و هر روز کاربران این سرویس 500 میلیون توییت را ارسال می‌کنند. این سرویس در فینال جام جهانی حدود 618,725 توییت را در یک دقیقه دریافت کرده‌است.
و یا سرویس Telegram حدود 100 میلیون کاربر فعال دارد که بصورت متوسط در هر روز 220 هزار کاربر جدید در آن ثبت نام می‌کنند. کاربران این سرویس روزانه 15 بیلیون پیام را ارسال می‌کنند و 700 میلیون عکس را به اشتراک می‌گذارند.
چه سروری به تنهایی می‌تواند این آمار و ارقام را پوشش دهد؟ هزینه خرید و نگهداری آن چقدر است؟ چقدر باید هزینه کنیم تا این سرور از دسترس خارج نشود؟ یک سرور به تنهایی چه راهکاری را می‌تواند ارائه دهد که هیچوقت از دسترس خارج نشود؟
بهتر است بدانید که سرویس Facebook روی بیش از 60,000 سرور ارائه می‌شود! چه سروری به تنهایی می‌تواند کارآیی 60,000 سرور را داشته باشد؟
چه نوع پایگاه داده ای که روی یک سرور سرویس ارائه می‌دهد، قادر است روزانه به بیشتر از 1 تریلیون درخواست، پاسخ دهد؟ اصلا چه سروری به تنهایی قادر است این حجم داده را که هر روز رو به افزایش است، نگهداری کند؟

بهتر است بدانید پایگاه داده سرویس‌های شرکت Apple، روی بیش از 75,000  Node قرار دارند که روزانه حدود 10 پتابایت داده ذخیره می‌کنند. یا Netflix که از 2,500  Node استفاده می‌کند و روزانه 420 ترابایت داده را در قالب 1 تریلیون درخواست دریافت می‌کند یا Easou که پایگاه داده آن روی 270  Node قرار دارد و روزانه 300 ترابایت داده را در قالب 800 میلیون درخواست دریافت می‌کند! اینها اعداد و ارقامی نیستند که ما بتوانیم با SqlServerی که روی یک سرور قرار دارد، پوشش دهیم.

چه تعداد سرویس را در کشورمان می‌شناسید که در زمان بالا رفتن تعداد درخواست از دسترس خارج می‌شوند؟ چه تعداد سرویس را می‌شناسید که تنها راهکاری را که می‌توان در این زمان برای آنها ارائه داد، ارتقاء سخت افزار آنهاست؟ پس از مدتی با بالا رفتن تعداد کاربران، دوباره سخت افزار را ارتقاء می‌دهیم. تا کجا باید این کار را تکرار کنیم؟ چقدر هزینه کنیم برای سخت افزاری که ممکن است به هر دلیلی در هر لحظه از دسترس خارج شود؟ آیا با توجه به آمار تعداد کاربران، تعداد درخواست و حجم داده‌ی سرویس‌هایی که می‌شناسید و قابل مقایسه با آمار ذکر شده است، باز هم از دسترس خارج می‌شوند؟

در سری مقالات Distributed systems in .NET من سعی می‌کنم شما را با خصوصیات و اصطلاحات موجود در سیستمهای توزیع شده آشنا کنم و ابزارهایی را که در NET. برای پیاده سازی این نوع سیستم‌ها وجود دارد، به شما معرفی کنم و با هم ببینیم که این نوع سیستم‌ها چه راهکاری را برای رفع نیازمندی‌های ما ارائه می‌دهند.


نمونه‌ای از طراحی یک سیستم توزیع شده

بازخوردهای پروژه‌ها
نیاز به کمی Refactoring
ضمن تشکر از شما بابت آغاز این پروژه،
در نگاه اول کنترلر FileManager کمی شلوغ به نظر می‌رسد. این کارها را می‌شود جهت بالا بردن کیفیت کد انجام داد:
- Iconlist و GetIcon به یک کلاس جدا منتقل شوند. ترجیحا به صورت یک متد الحاقی. ضمنا نیازی نیست تا اصلا آیکون‌ها تعریف شوند. پسوند فایل را پیدا کنید. یک پوشه تصویری بر اساس ext.pngها درست کنید. Ext در اینجا انواع و اقسام پسوندها است. به این ترتیب اگر پسوندی موجود بود از این پوشه بخواند، نبود یک فایل پیش فرض را نمایش دهد.
- region helper به کلاس دیگری که شامل یک سری متد الحاقی برای کار با فایل‌ها است منتقل شود.
- هر کدام از regionهای دیگر هم قابل انتقال هستند به کنترلرهای کوچکتر و با تعداد سطر کمتر. به این ترتیب نگهداری ساده‌تری در طول زمان خواهند داشت.
- baseLocation = HttpRuntime.AppDomainAppPath بهتر است در وب کانفیگ قابل تنظیم باشد. از این جهت که عموما یک سری پوشه و زیر پوشه خاص است که باید قابل مرور باشند نه کل برنامه و نه همه جای سیستم.
- پیاده سازی‌های داخل اکشن متدها را به یک کلاس سرویس منتقل کنید. اکشن متدها باید مصرف کننده باشند با حداقل پیاده سازی در حد فراخوانی متدهای سرویس مثلا کار با فایل‌ها و پوشه‌ها.
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت پنجم
در قسمت قبل راجع به مدل پیش‌فرض پرووایدر منابع در ASP.NET بحث نسبتا مفصلی شد. در این قسمت تولید یک پرووایدر سفارشی برای استفاده از دیتابیس به جای فایل‌های resx. به عنوان منبع نگهداری داده‌ها بحث می‌شود.
قبلا هم اشاره شده بود که در پروژه‌های بزرگ ذخیره تمام ورودی‌های منابع درون فایل‌های resx. بازدهی مناسبی نخواهد داشت. هم‌چنین به مرور زمان و با افزایش تعداد این فایل‌ها، کار مدیریت آن‌ها بسیار دشوار و طاقت‌فرسا خواهد شد. درضمن به‌دلیل رفتار سیستم کشینگ این منابع در ASP.NET، که محتویات کل یک فایل را بلافاصله پس از اولین درخواست یکی از ورودی‌های آن در حافظه سرور کش می‌کند، در صورت وجود تعداد زیادی فایل منبع و با ورودی‌های بسیار، با گذشت زمان بازدهی کلی سایت به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
بنابراین استفاده از یک منبع مثل دیتابیس برای چنین شرایطی و نیز کنترل مدیریت دسترسی به ورودی‌های آن به صورت سفارشی، می‌تواند به بازدهی بهتر برنامه کمک زیادی کند. درضمن فرایند به‌روزرسانی مقادیر این ورودی‌ها در صورت استفاده از یک دیتابیس می‌تواند ساده‌تر از حالت استفاده از فایل‌های resx. انجام شود.
 
تولید یک پرووایدر منابع دیتابیسی - بخش اول
در بخش اول این مطلب با نحوه پیاده‌سازی کلاس‌های اصلی و اولیه موردنیاز آشنا خواهیم شد. مفاهیم پیشرفته‌تر (مثل کش‌کردن ورودی‌ها و عملیات fallback) و نیز ساختار مناسب جدول یا جداول موردنیاز در دیتابیس و نحوه ذخیره ورودی‌ها برای انواع منابع در دیتابیس در مطلب بعدی آورده می‌شود.
با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل داده شد، می‌توان از طرح اولیه‌ای به صورت زیر برای سفارشی‌سازی یک پرووایدر منابع دیتابیسی استفاده کرد:


اگر مطالب قسمت قبل را خوب مطالعه کرده باشید، پیاده سازی اولیه طرح بالا نباید کار سختی باشد. در ادامه یک نمونه از پیاده‌سازی‌های ممکن نشان داده شده است.
برای آغاز کار ابتدا یک پروژه ClassLibrary جدید مثلا با نام DbResourceProvider ایجاد کنید و ریفرنسی از اسمبلی System.Web به این پروژه اضافه کنید. سپس کلاس‌هایی که در ادامه شرح داده شده‌اند را به آن اضافه کنید.

کلاس DbResourceProviderFactory
همه چیز از یک ResourceProviderFactory شروع می‌شود. نسخه سفارشی نشان داده شده در زیر برای منابع محلی و کلی از کلاس‌های پرووایدر سفارشی استفاده می‌کند که در ادامه آورده شده‌اند.
using System.Web.Compilation;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceProviderFactory : ResourceProviderFactory
  {
    #region Overrides of ResourceProviderFactory
    public override IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey)
    {
      return new GlobalDbResourceProvider(classKey);
    }
    public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
    {
      return new LocalDbResourceProvider(virtualPath);
    }
    #endregion
  }
}
درباره اعضای کلاس ResourceProviderFactory در قسمت قبل توضیحاتی داده شد. در نمونه سفارشی بالا دو متد این کلاس برای برگرداندن پرووایدرهای سفارشی منابع محلی و کلی بازنویسی شده‌اند. سعی شده است تا نمونه‌های سفارشی در اینجا رفتاری همانند نمونه‌های پیش‌فرض در ASP.NET داشته باشند، بنابراین برای پرووایدر منابع کلی (GlobalDbResourceProvider) نام منبع درخواستی (className) و برای پرووایدر منابع محلی (LocalDbResourceProvider) مسیر مجازی درخواستی (virtualPath) به عنوان پارامتر کانستراکتور ارسال می‌شود.
 
نکته: برای استفاده از این کلاس به جای کلاس پیش‌فرض ASP.NET باید یکسری تنظیمات در فایل کانفیگ برنامه مقصد اعمال کرد که در ادامه آورده شده است.

کلاس BaseDbResourceProvider
برای پیاده‌سازی راحت‌تر کلاس‌های موردنظر، بخش‌های مشترک بین دو پرووایدر محلی و کلی در یک کلاس پایه به صورت زیر قرار داده شده است. این طرح دقیقا مشابه نمونه پیش‌فرض ASP.NET است.
using System.Globalization;
using System.Resources;
using System.Web.Compilation;
namespace DbResourceProvider
{
  public abstract class BaseDbResourceProvider : IResourceProvider
  {
    private DbResourceManager _resourceManager;
    protected abstract DbResourceManager CreateResourceManager();
    private void EnsureResourceManager()
    {
      if (_resourceManager != null) return;
      _resourceManager = CreateResourceManager();
    }
    #region Implementation of IResourceProvider
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
    {
      EnsureResourceManager();
      if (_resourceManager == null) return null;
      if (culture == null) culture = CultureInfo.CurrentUICulture;
      return _resourceManager.GetObject(resourceKey, culture);
    }
    public virtual IResourceReader ResourceReader { get { return null; } }
    #endregion
  }
}
کلاس بالا چون یک کلاس صرفا پایه است بنابراین به صورت abstract تعریف شده است. در این کلاس، از نمونه سفارشی DbResourceManager برای بازیابی داده‌ها از دیتابیس استفاده شده است که در ادامه شرح داده شده است.
در اینجا، از متد CreateResourceManager برای تولید نمونه مناسب از کلاس DbResourceManager استفاده می‌شود. این متد به صورت abstract و protected تعریف شده است بنابراین پیاده‌سازی آن باید در کلاس‌های مشتق شده که در ادامه آورده شده‌اند انجام شود.
در متد EnsureResourceManager کار بررسی نال نبودن resouceManager_ انجام می‌شود تا درصورت نال بودن آن، بلافاصله نمونه‌ای تولید شود.

نکته: ازآنجاکه نقطه آغازین فرایند یعنی تولید نمونه‌ای از کلاس DbResourceProviderFactory توسط خود ASP.NET انجام خواهد شد، بنابراین مدیریت تمام نمونه‌های ساخته شده از کلاس‌هایی که در این مطلب شرح داده می‌شوند درنهایت عملا برعهده ASP.NET است. در ASP.NET درطول عمر یک برنامه تنها یک نمونه از کلاس Factory تولید خواهد شد، و متدهای موجود در آن در حالت عادی تنها یکبار به ازای هر منبع درخواستی (کلی یا محلی) فراخوانی می‌شوند. درنتیجه به ازای هر منبع درخواستی (کلی یا محلی) هر یک از کلاس‌های پرووایدر منابع تنها یک‌بار نمونه‌سازی خواهد شد. بنابراین بررسی نال نبودن این متغیر و تولید نمونه‌ای جدید تنها در صورت نال بودن آن، کاری منطقی است. این نمونه بعدا توسط ASP.NET به ازای هر منبع یا صفحه درخواستی کش می‌شود تا در درخواست‌های بعدی تنها از این نسخه کش‌شده استفاده شود.

در متد GetObject نیز کار استخراج ورودی منابع انجام می‌شود. ابتدا با استفاده از متد EnsureResourceManager از وجود نمونه‌ای از کلاس DbResourceManager اطمینان حاصل می‌شود. سپس درصورتی‌که مقدار این کلاس همچنان نال باشد مقدار نال برگشت داده می‌شود. این حالت وقتی پیش می‌آید که نتوان با استفاده از داده‌های موجود نمونه‌ای مناسب از کلاس DbResourceManager تولید کرد.
سپس مقدار کالچر ورودی بررسی می‌شود و درصورتی‌که نال باشد مقدار کالچر UI ثرد جاری که در CultureInfo.CurrentUICulture قرار دارد برای آن درنظر گرفته می‌شود. درنهایت با فراخوانی متد GetObject از DbResourceManager تولیدی برای کلید و کالچر مربوطه کار استخراج ورودی درخواستی پایان می‌پذیرد.
پراپرتی ResourceReader در این کلاس به صورت virtual تعریف شده است تا بتوان پیاده‌سازی مناسب آن را در هر یک از کلاس‌های مشتق‌شده اعمال کرد. فعلا برای این کلاس پایه مقدار نال برگشت داده می‌شود.

کلاس GlobalDbResourceProvider
برای پرووایدر منابع کلی از این کلاس استفاده می‌شود. نحوه پیاده‌سازی آن نیز دقیقا همانند طرح نمونه پیش‌فرض ASP.NET است.
using System;
using System.Resources;
namespace DbResourceProvider
{
  public class GlobalDbResourceProvider : BaseDbResourceProvider
  {
    private readonly string _classKey;
    public GlobalDbResourceProvider(string classKey)
    {
      _classKey = classKey;
    }
    #region Implementation of BaseDbResourceProvider
    protected override DbResourceManager CreateResourceManager()
    {
      return new DbResourceManager(_classKey);
    }
    public override IResourceReader ResourceReader
    {
      get { throw new NotSupportedException(); }
    }
    #endregion
  }
}
GlobalDbResourceProvider از کلاس پایه‌ای که در بالا شرح داده شد مشتق شده است. بنابراین تنها بخش‌های موردنیاز یعنی متد CreateResourceManager و پراپرتی ResourceReader در این کلاس پیاده‌سازی شده است.
در اینجا نمونه مخصوص کلاس ResourceManager (همان DbResourceManager) با توجه به نام فایل مربوط به منبع کلی تولید می‌شود. نام فایل در اینجا همان چیزی است که در دیتابیس برای نام منبع مربوطه ذخیره می‌شود. ساختار آن بعدا بحث می‌شود.
همان‌طور که می‌بینید برای پراپرتی ResourceReader خطای عدم پشتیبانی صادر می‌شود. دلیل آن در قسمت قبل و نیز به‌صورت کمی دقیق‌تر در ادامه آورده شده است.

کلاس LocalDbResourceProvider
برای منابع محلی نیز از طرحی مشابه نمونه پیش‌فرض ASP.NET که در قسمت قبل نشان داده شد، استفاده شده است.
using System.Resources;
namespace DbResourceProvider
{
  public class LocalDbResourceProvider : BaseDbResourceProvider
  {
    private readonly string _virtualPath;
    public LocalDbResourceProvider(string virtualPath)
    {
      _virtualPath = virtualPath;
    }
    #region Implementation of BaseDbResourceProvider
    protected override DbResourceManager CreateResourceManager()
    {
      return new DbResourceManager(_virtualPath);
    }
    public override IResourceReader ResourceReader
    {
      get { return new DbResourceReader(_virtualPath); }
    }
    #endregion
  }
}
این کلاس نیز از کلاس پایه‌ای BaseDbResourceProvider مشتق شده و پیاده‌سازی‌های مخصوص منابع محلی برای متد CreateResourceManager و پراپرتی ResourceReader در آن انجام شده است.
در متد CreateResourceManager کار تولید نمونه‌ای از DbResourceManager با استفاده از مسیر مجازی صفحه درخواستی انجام می‌شود. این فرایند شبیه به پیاده‌سازی پیش‌فرض ASP.NET است. در واقع در پیاده‌سازی جاری، نام منابع محلی همنام با مسیر مجازی متناظر آن‌ها در دیتابیس ذخیره می‌شود. درباره ساختار جدول دیتابیس بعدا بحث می‌شود.
در این کلاس کار بازخوانی کلیدهای موجود برای پراپرتی‌های موجود در یک صفحه از طریق نمونه‌ای از کلاس DbResourceReader انجام شده است. شرح این کلاس در ادامه آمده است. 

نکته: همانطور که در قسمت قبل هم اشاره کوتاهی شده بود، از خاصیت ResourceReader در پرووایدر منابع برای تعیین تمام پراپرتی‌های موجود در منبع استفاده می‌شود تا کار جستجوی کلیدهای موردنیاز در عبارات بومی‌سازی ضمنی برای رندر صفحه وب راحت‌تر انجام شود. بنابراین از این پراپرتی تنها در پرووایدر منابع محلی استفاده می‌شود. ازآنجاکه در عبارات بومی‌سازی ضمنی تنها قسمت اول نام کلید ورودی منبع آورده می‌شود، بنابراین قسمت دوم (و یا قسمت‌های بعدی) کلید موردنظر که همان نام پراپرتی کنترل متناظر است از جستجو میان ورودی‌های یافته شده توسط این پراپرتی بدست می‌آید تا ASP.NET بداند که برای رندر صفحه چه پراپرتی‌هایی نیاز به رجوع به پرووایدر منبع محلی مربوطه دارد (برای آشنایی بیشتر با عبارت بومی‌سازی ضمنی رجوع شود به قسمت قبل).

نکته: دقت کنید که پس از اولین درخواست، خروجی حاصل از enumerator این ResourceReader کش می‌شود تا در درخواست‌های بعدی از آن استفاده شود. بنابراین در حالت عادی، به ازای هر صفحه تنها یکبار این پراپرتی فراخوانده می‌شود. درباره این enumerator در ادامه بحث شده است.

کلاس DbResourceManager
کار اصلی مدیریت و بازیابی ورودی‌های منابع از دیتابیس از طریق کلاس DbResourceManager انجام می‌شود. نمونه‌ای بسیار ساده و اولیه از این کلاس را در زیر مشاهده می‌کنید:
using System.Globalization;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceManager
  {
    private readonly string _resourceName;
    public DbResourceManager(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
    }
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
    {
      var data = new ResourceData();
      return data.GetResource(_resourceName, resourceKey, culture.Name).Value;
    }
  }
}
کار استخراج ورودی‌های منابع با استفاده از نام منبع درخواستی در این کلاس مدیریت خواهد شد. این کلاس با استفاده نام منیع درخواستی به عنوان پارامتر کانستراکتور ساخته می‌شود. با استفاده از متد GetObject که نام کلید ورودی موردنظر و کالچر مربوطه را به عنوان پارامتر ورودی دریافت می‌کند فرایند استخراج انجام می‌شود.
برای کپسوله‌سازی عملیات از کلاس جداگانه‌ای (ResourceData) برای تبادل با دیتابیس استفاده شده است. شرح بیشتر درباره این کلاس و نیز پیاده سازی کامل‌تر کلاس DbResourceManager به همراه مدیریت کش ورودی‌های منابع و نیز عملیات fallback در مطلب بعدی آورده می‌شود.

کلاس DbResourceReader
این کلاس که درواقع پیاده‌سازی اینترفیس IResourceReader است برای یافتن تمام کلیدهای تعریف شده برای یک منبع به‌کار می‌رود، پیاده‌سازی آن نیز به صورت زیر است:
using System.Collections;
using System.Resources;
using System.Security;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceReader : IResourceReader
  {
    private readonly string _resourceName;
    private readonly string _culture;
    public DbResourceReader(string resourceName, string culture = "")
    {
      _resourceName = resourceName;
      _culture = culture;
    }
    #region Implementation of IResourceReader
    public void Close() { }
    public IDictionaryEnumerator GetEnumerator()
    {
      return new DbResourceEnumerator(new ResourceData().GetResources(_resourceName, _culture));
    }
    #endregion
    #region Implementation of IEnumerable
    IEnumerator IEnumerable.GetEnumerator()
    {
      return GetEnumerator();
    }
    #endregion
    #region Implementation of IDisposable
    public void Dispose()
    {
      Close();
    }
    #endregion
  }
}
این کلاس تنها با استفاده از نام منبع و عنوان کالچر موردنظر کار بازخوانی ورودی‌های موجود را انجام می‌دهد.
تنها نکته مهم در کد بالا متد GetEnumerator است که نمونه‌ای از اینترفیس IDictionaryEnumerator را برمی‌گرداند. در اینجا از کلاس DbResourceEnumerator که برای کار با دیتابیس طراحی شده، استفاده شده است. همانطور که قبلا هم اشاره شده بود، هر یک از اعضای این enumerator از نوع DictionaryEntry هستند که یک struct است. این کلاس در ادامه شرح داده شده است.
متد Close برای بستن و از بین بردن منابعی است که در تهیه enumerator موردبحث نقش داشته‌اند. مثل منایع شبکه‌ای یا فایلی که باید قبل از اتمام کار با این کلاس به صورت کامل بسته شوند. هرچند در نمونه جاری چنین موردی وجود ندارد و بنابراین این متد بلااستفاده است.
در کلاس فوق نیز برای دریافت اطلاعات از ResourceData استفاده شده است که بعدا به همراه ساختار مناسب جدول دیتابیس شرح داده می‌شود.
 
نکته: دقت کنید که در پیاده‌سازی نشان داده شده برای کلاس LocalDbResourceProvider برای یافتن ورودی‌های موجود از مقدار پیش‌فرض (یعنی رشته خالی) برای کالچر استفاده شده است تا از ورودی‌های پیش‌فرض که در حالت عادی باید شامل تمام موارد تعریف شده موجود هستند استفاده شود (قبلا هم شرح داده شد که منبع اصلی و پیش‌فرض یعنی همانی که برای زبان پیش‌فرض برنامه درنظر گرفته می‌شود و بدون نام کالچر مربوطه است، باید شامل حداکثر ورودی‌های تعریف شده باشد. منابع مربوطه به سایر کالچرها می‌توانند همه این ورودی‌های تعریف‌شده در منبع اصلی و یا قسمتی از آن را شامل شوند. عملیات fallback تضمین می‌دهد که درنهایت نزدیک‌ترین گزینه متناظر با درخواست جاری را برگشت دهد).
 
کلاس DbResourceEnumerator
کلاس دیگری که در اینجا استفاده شده است، DbResourceEnumerator است. این کلاس در واقع پیاده سازی اینترفیس IDictionaryEnumerator است. محتوای این کلاس در زیر آورده شده است:
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using DbResourceProvider.Models;
namespace DbResourceProvider
{
  public sealed class DbResourceEnumerator : IDictionaryEnumerator
  {
    private readonly List<Resource> _resources;
    private int _dataPosition;
    public DbResourceEnumerator(List<Resource> resources)
    {
      _resources = resources;
      Reset();
    }
    public DictionaryEntry Entry
    {
      get
      {
        var resource = _resources[_dataPosition];
        return new DictionaryEntry(resource.Key, resource.Value);
      }
    }
    public object Key { get { return Entry.Key; } }
    public object Value { get { return Entry.Value; } }
    public object Current { get { return Entry; } }
    public bool MoveNext()
    {
      if (_dataPosition >= _resources.Count - 1) return false;
      ++_dataPosition;
      return true;
    }
    public void Reset()
    {
      _dataPosition = -1;
    }
  }
}
تفاوت این اینترفیس با اینترفیس IEnumerable در سه عضو اضافی است که برای استفاده در سیستم مدیریت منابع ASP.NET نیاز است. همان‌طور که در کد بالا مشاهده می‌کنید این سه عضو عبارتند از پراپرتی‌های Entry و Key و Value. پراپرتی Entry که ورودی جاری در enumerator را مشخص می‌کند از نوع DictionaryEntry است. پراپرتی‌های Key و Value هم که از نوع object تعریف شده‌اند برای کلید و مقدار ورودی جاری استفاده می‌شوند.
این کلاس لیستی از Resource به عنوان پارامتر کانستراکتور برای تولید enumerator دریافت می‌کند. کلاس Resource مدل تولیدی از ساختار جدول دیتابیس برای ذخیره ورودی‌های منابع است که در مطلب بعدی شرح داده می‌شود. بقیه قسمت‌های کد فوق هم پیاده‌سازی معمولی یک enumerator است.

نکته: به جای تعریف کلاس جداگانه‌ای برای enumerator اینترفیس IResourceProvider می‌توان از enumerator کلاس‌هایی که IDictionary را پیاده‌سازی کرده‌اند نیز استفاده کرد، مانند کلاس <Dictionary<object,object یا ListDictionary.
 
تنظیمات فایل کانفیگ
برای اجبار کردن ASP.NET به استفاده از Factory موردنظر باید تنظیمات زیر را در فایل web.config اعمال کرد:
<system.web>
    ...
    <globalization resourceProviderFactoryType=" نام کامل اسمبلی مربوطه ,نام پرووایدر فکتوری به همراه فضای نام آن " />
    ...
</system.web>
روش نشان داده شده در بالا حالت کلی تعریف و تنظیم یک نوع داده در فایل کانفیگ را نشان می‌دهد. درباره نام کامل اسمبلی در اینجا شرح داده شده است.
مثلا برای پیاده‌سازی نشان داده شده در این مطلب خواهیم داشت:
<globalization resourceProviderFactoryType="DbResourceProvider.DbResourceProviderFactory, DbResourceProvider" />

در مطلب بعدی درباره ساختار مناسب جدول یا جداول دیتابیس برای ذخیره ورودهای منابع و نیز پیاده‌سازی کامل‌تر کلاس‌های مورداستفاده بحث خواهد شد.

منابع:
نظرات مطالب
معرفی Lex.Db
- Lex.Db در حقیقت یک بانک اطلاعاتی NoSQL است. مثال رابطه‌ای رو که من در اینجا نوشتم، فقط یک شبیه سازی روابط است.
- به صورت توکار با استفاده از قفل گذاری توسط کلاس ReaderWriterLockSlim آن، خواندن‌ها و نوشتن‌های همزمان توسط چندین ترد را مدیریت می‌کند. یعنی نیازی نیست کار اضافه‌تری از این لحاظ توسط استفاده کننده انجام شود. (SQLite برای این مساله نیاز به پیاده سازی اضافی دارد و نمی‌شود با آن در حالت معمول از طریق چندین ترد همزمان کار کرد)
- از الگوریتم RedBlackTree برای ایندکس گذاری و جستجو استفاده می‌کند.
نظرات مطالب
React 16x - قسمت 28 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 3 - فراخوانی منابع محافظت شده و مخفی کردن عناصر صفحه
با سلام؛ من همه نکات مطرح شده در آموزش رو به دقت پیاده سازی کردم . فقط تنها مشکلی که دارم اینکه وقتی کاربری رو میخوام ثبت نام کنم عملیات ثبت نام انجام میشه  ولی خطای JwtBearerEvents: Error: Authentication failed  رو هم دارم که طبیعتا باعث مشکلاتی در اعتبارسنجی توکن‌ها میشه. inner exception خطای مربوطه هم به این صورته:
"Microsoft.IdentityModel.Tokens.SecurityTokenExpiredException: IDX10223: Lifetime validation failed.
 The token is expired. ValidTo: '[PII is hidden. For more details, see https://aka.ms/IdentityModel/PII.]',
 Current time: '[PII is hidden. For more details, see https://aka.ms/IdentityModel/PII.]'.\r\n
مطالب
C# 8.0 - Default implementations in interfaces
اگر مطلب «تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟» را مطالعه کرده باشید، به این نتیجه می‌رسید که طراحی یک کتابخانه‌ی عمومی با اینترفیس‌ها، بسیار شکننده‌است. اگر عضو جدیدی را به یک اینترفیس عمومی اضافه کنیم، تمام پیاده سازی کننده‌های آن‌را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌کند و آن‌ها نیز باید این عضو را حتما پیاده سازی کنند تا برنامه‌ای که پیش از این به خوبی کار می‌کرده، باز هم بدون مشکل کامپایل شده و کار کند. هدف از ویژگی جدید «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» در C# 8.0، پایان دادن به این مشکل مهم است. با استفاده از این ویژگی جدید، می‌توان یک عضو جدید را با پیاده سازی پیش‌فرضی داخل خود اینترفیس قرار داد. به این ترتیب تمام برنامه‌هایی که از کتابخانه‌های عمومی شما استفاده می‌کنند، با به روز رسانی آن، به یکباره از کار نخواهند افتاد.
همچنین مزیت دیگر آن، انتقال ساده‌تر کدهای جاوا به سی‌شارپ است؛ از این لحاظ که ویژگی مشابهی در زبان جاوا تحت عنوان «Default Methods» سال‌ها است که وجود دارد.


یک مثال از ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها»

interface ILogger
{
    void Log(string message);
}

class ConsoleLogger : ILogger
{
    public void Log(string message)
    {
        Console.WriteLine(message);
    }
}
فرض کنید کتابخانه‌ی شما، اینترفیس ILogger را ارائه داده‌است و در برنامه‌ای دیگر، استفاده کننده، کلاس ConsoleLogger را بر مبنای آن پیاده سازی و استفاده کرده‌است.
مدتی بعد بر اساس نیازمندی‌های مشخصی به این نتیجه خواهید رسید که بهتر است overload دیگری را برای متد Log در اینترفیس ILogger، درنظر بگیریم. مشکلی که این تغییر به همراه دارد، کامپایل نشدن کلاس ConsoleLogger در یک برنامه‌ی ثالث است و این کلاس باید الزاما این overload جدید را پیاده سازی کند؛ در غیراینصورت قادر به کامپایل برنامه‌ی خود نخواهد شد. اکنون در C# 8.0 می‌توان برای این نوع تغییرات، در همان اینترفیس اصلی، یک پیاده سازی پیش‌فرض را نیز قرار داد:
interface ILogger
{
    void Log(string message);
    void Log(Exception exception) => Console.WriteLine(exception);
}
به این ترتیب استفاده کنندگان از این اینترفیس، برای کامپایل برنامه‌ی خود به مشکلی برنخواهند خورد و اگر از این overload جدید استفاده کنند، از همان پیاده سازی پیش‌فرض آن بهره خواهند برد. بدیهی است هنوز هم پیاده سازی کننده‌های اینترفیس ILogger می‌توانند پیاده سازی‌های سفارشی خودشان را در مورد این overload جدید ارائه دهند. در این حالت از پیاده سازی پیش‌فرض صرفنظر خواهد شد.


ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» چگونه پیاده سازی شده‌است؟

واقعیت این است که امکان پیاده سازی این ویژگی، سال‌ها است که در سطح کدهای IL دات نت وجود داشته (از زمان دات نت 2) و اکنون از طریق کدهای برنامه با بهبود کامپایلر آن، قابل دسترسی شده‌است.


تاثیر زمینه‌ی کاری بر روی دسترسی به پیاده سازی‌های پیش‌فرض

مثال زیر را درنظر بگیرید:
    interface IDeveloper
    {
        void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate);

        void LearnNewLanguage(string language)
        {
            // default implementation
            LearnNewLanguage(language, DateTime.Now.AddMonths(6));
        }
    }

    class BackendDev : IDeveloper // compiles OK
    {
        public void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate)
        {
            // Learning new language...
        }
    }
در اینجا اینترفیس IDeveloper، به همراه یک پیاده سازی پیش‌فرض است و بر این اساس، کلاس BackendDev پیاده سازی کننده‌ی آن، دیگر نیازی به پیاده سازی اجباری متد LearnNewLanguage ای که تنها یک رشته را می‌پذیرد، ندارد.
سؤال: به نظر شما اکنون کدامیک از کاربردهای زیر از کلاس BackendDev، کامپایل می‌شود و کدامیک خیر؟
IDeveloper dev1 = new BackendDev();
dev1.LearnNewLanguage("Rust");

var dev2 = new BackendDev();
dev2.LearnNewLanguage("Rust");
پاسخ: فقط مورد اول. مورد دوم با خطای کامپایلر زیر مواجه خواهد شد:
 There is no argument given that corresponds to the required formal parameter 'dueDate' of 'BackendDev.LearnNewLanguage(string, DateTime)' (CS7036) [ConsoleApp]
به این معنا که اگر کلاس BackendDev را به خودی خود (دقیقا از نوع BackendDev) و بدون معرفی آن از نوع اینترفیس IDeveloper، بکار بگیریم، فقط همان متدهایی که داخل این کلاس تعریف شده‌اند، قابل دسترسی می‌باشند و نه متدهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینترفیس مشتق شده‌ی از آن.


ارث‌بری چندگانه چطور؟

احتمالا حدس زده‌اید که این قابلیت ممکن است ارث‌بری چندگانه را که در سی‌شارپ ممنوع است، میسر کند. تا C# 8.0، یک کلاس تنها از یک کلاس دیگر می‌تواند مشتق شود؛ اما این محدودیت در مورد اینترفیس‌ها وجود ندارد. به علاوه تاکنون اینترفیس‌ها مانند کلاس‌ها، امکان تعریف پیاده سازی خاصی را نداشتند و صرفا یک قرارداد بیشتر نبودند. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان با ارائه‌ی پیاده سازی پیش‌فرض متدها در اینترفیس‌ها، ارث‌بری چندگانه را در سی‌شارپ پیاده سازی کرد؛ مانند مثال زیر؟!
using System;

namespace ConsoleApp
{
    public interface IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a default way.");
    }

    public interface IBackendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a backend way.");
    }

    public interface IFrontendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a frontend way.");
    }

    public interface IFullStackDev : IBackendDev, IFrontendDev { }

    public class Dev : IFullStackDev { }
}
سؤال: کد فوق بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما در فراخوانی زیر، دقیقا از کدام متد LearnNewLanguage استفاده خواهد شد؟ آیا پیاده سازی آن از IBackendDev فراهم می‌شود و یا از IFrontendDev؟
IFullStackDev dev = new Dev();
dev.LearnNewLanguage("TypeScript");
پاسخ: هیچکدام! برنامه با خطای زیر کامپایل نخواهد شد:
The call is ambiguous between the following methods or properties: 'IBackendDev.LearnNewLanguage(string)' and 'IFrontendDev.LearnNewLanguage(string)' (CS0121)
کامپایلر سی‌شارپ در این مورد خاص از قانونی به نام «the most specific override rule» استفاده می‌کند. یعنی اگر برای مثال در IFullStackDev متد LearnNewLanguage به صورت صریحی بازنویسی و تامین شد، آنگاه امکان استفاده‌ی از آن وجود خواهد داشت. یا حتی می‌توان این پیاده سازی را در کلاس Dev نیز ارائه داد و از نوع آن (بجای نوع اینترفیس) استفاده کرد.


تفاوت امکانات کلاس‌های Abstract با متدهای پیش‌فرض اینترفیس‌ها چیست؟

اینترفیس‌ها هنوز نمی‌توانند مانند کلاس‌ها، سازنده‌ای را تعریف کنند. نمی‌توانند متغیرها/فیلدهایی را در سطح اینترفیس داشته باشند. همچنین در اینترفیس‌ها همه‌چیز public است و امکان تعریف سطح دسترسی دیگری وجود ندارد.
بنابراین باید بخاطر داشت که هدف از تعریف اینترفیس‌ها، ارائه‌ی «یک رفتار» است و هدف از تعریف کلاس‌ها، ارائه «یک حالت».


یک نکته: در نگارش‌های پیش از C# 8.0 هم می‌توان ویژگی «متدهای پیش‌فرض» را شبیه سازی کرد

واقعیت این است که توسط ویژگی «متدهای الحاقی»، سال‌ها است که امکان افزودن «متدهای پیش‌فرضی» به اینترفیس‌ها در زبان سی‌شارپ وجود دارد:
namespace MyNamespace
{
    public interface IMyInterface
    {
        IList<int> Values { get; set; }
    }

    public static class MyInterfaceExtensions
    {
        public static int CountGreaterThan(this IMyInterface myInterface, int threshold)
        {
            return myInterface.Values?.Where(p => p > threshold).Count() ?? 0;
        }
    }
}
و در این حالت هرچند به نظر اینترفیس IMyInterface دارای متدی نیست، اما فراخوانی زیر مجاز است:
var myImplementation = new MyInterfaceImplementation();
// Note that there's no typecast to IMyInterface required
var countGreaterThanFive = myImplementation.CountGreaterThan(5);