مطالب
ایجاد تایمرها در برنامه‌های Angular
عموما در برنامه‌های جاوا اسکریپتی با استفاده از متدهای setTimeout و setInterval می‌توان یک تایمر را ایجاد کرد. اما در برنامه‌های Angular با توجه به استفاده‌ی از کتابخانه‌ی RxJS، امکان ایجاد تایمرهای reactive نیز وجود دارد که در این مطلب آن‌ها را مرور خواهیم کرد.


ایجاد تایمرهای متوالی و بی‌وقفه

با استفاده از عملگر Observable.interval می‌توان یک تایمر بی‌نهایت را ایجاد کرد. پارامتر ورودی آن بر حسب میلی ثانیه است و مشترکین به آن در بازه‌های زمانی مشخص شده‌ی توسط این پارامتر، عدد جاری این بازه را دریافت می‌کنند.
یک مثال:


در این مثال می‌خواهیم تایمری را ایجاد کنیم که هر ثانیه یکبار، کدی را اجرا کند:
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/interval";
import { Subscription } from "rxjs/Subscription";

@Component()
export class UsingTimersComponent {

  private intervalSubscription: Subscription;
  interval = 0;

  startInterval() {
    const interval = Observable.interval(1000);
    this.intervalSubscription = interval.subscribe(i => this.interval += i);
  }

  stopInterval() {
    this.intervalSubscription.unsubscribe();
  }
}
با این قالب:
<div class="panel panel-default">
  <div class="panel-heading">
    <h2 class="panel-title">Observable.interval(1000)</h2>
  </div>
  <div class="panel-body">
    <div>
      <label>interval: </label> {{interval}}
    </div>
    <div>
      <button (click)="startInterval()" class="btn btn-success">Start</button>
      <button (click)="stopInterval()" class="btn btn-danger">Stop</button>
    </div>
  </div>
</div>
عملگر interval باید از مسیر rxjs/add/observable/interval دریافت شود که در ابتدای تعاریف کامپوننت مشخص شده‌است.
 پس از آن فراخوانی Observable.interval(1000) یک Observable را ایجاد می‌کند که توانایی صدور رخ‌دادهایی را در بازه‌های زمانی متوالی 1000 میلی ثانیه‌ای، دارا است.
اکنون مشترکین به آن، اعداد متوالی شروع شده‌ی از صفر را در هر ثانیه یکبار، دریافت می‌کنند:
this.intervalSubscription = interval.subscribe(i => this.interval += i);
این تایمر، به نحوی که تعریف شده‌است، تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد. برای توقف آن نیاز است همانند روال معمول کار با Observableها، اشتراک به آن را لغو کرد:
this.intervalSubscription.unsubscribe();


مطلع شدن از پایان کار یک تایمر

با استفاده از اپراتور finally که از مسیر rxjs/add/operator/finally قابل import است، می‌توان رخ‌داد لغو اشتراک به این Observable و یا همان خاتمه‌ی تایمر را در اینجا دریافت کرد:
this.intervalSubscription = interval
      .finally(() => console.log("All done!"))
      .subscribe(i => this.interval += i);


ایجاد تایمرهای خود متوقف شونده

با استفاده از عملگر Observable.timer که در مسیر rxjs/add/observable/timer قرار دارد، می‌توان تایمری را ایجاد کرد که پس از یک تاخیر مشخص شده‌، اجرا شود و بلافاصله خاتمه یابد:
const timer = Observable.timer(1000);
timer.subscribe(data => console.log('ding!'));
در اینجا تایمری ایجاد شده‌است که پس از یک ثانیه اجرا شده و کد نمایش ding را در کنسول مرورگر اجرا می‌کند. سپس به صورت خودکار خاتمه خواهد یافت. در اینجا data نیز مساوی صفر است (اولین بار اجرای تایمر).
این تایمر امکان اجرای در بازه‌های زمانی مشخصی را نیز دارا است:
const moreThanOne$ = Observable.timer(2000, 500);
moreThanOne$.subscribe(data => console.log('timer with args', data));
اولین پارامتر آن مشخص می‌کند که این تایمر باید پس از 2 ثانیه تاخیر، شروع به کار کند و دومین آرگومان آن مشخص می‌کند که این تایمر تا ابد، با فواصل زمانی هر 500 میلی‌ثانیه یکبار، اجرا خواهد شد.


محدود کردن تعداد بار اجرای تایمر

اگر Observable.timer با پارامتر دوم آن بکار رود، بی‌نهایت بار اجرا خواهد شد. اما می‌توان این تعداد بار اجرا را توسط اپراتور take که از مسیر rxjs/add/operator/take قابل import است، محدود کرد:
let moreThanOne$ = Observable.timer(2000, 500).take(3);
moreThanOne$.subscribe(data => console.log('timer with args', data));
در اینجا تایمر تعریف شده، پس از یک وقفه‌ی آغازین 2 ثانیه‌ای شروع به کار می‌کند. سپس تنها دو بار دیگر در بازه‌های متوالی زمانی 500 میلی ثانیه یکبار، اجرا خواهد شد. یعنی جمعا سه بار با توجه به take(3) اجرا خواهد شد.


اجرای با تاخیر بازه‌های زمانی

با استفاده از اپراتور delay که از مسیر rxjs/add/operator/delay قابل import است، می‌توان هر بار اجرای callback تایمر را با یک تاخیر دریافت کرد:
const start = new Date();
const stream$ = Observable.interval(500).take(3);
stream$.delay(300).subscribe(x => {
    console.log('val',x);
    console.log( new Date() - start );
})
در اینجا تایمر از نوع interval تعریف شده، با توجه به استفاده‌ی از عملگر take، تنها سه بار اجرا می‌شود. اما این اجراها با تاخیری 300 میلی‌ثانیه‌ای به مشترکین آن‌ها اطلاع رسانی می‌گردند. به این ترتیب خروجی لاگ شده‌ی این عملیات به صورت ذیل خواهد بود:
val:0
800ms
val:1
1300ms
val:2
1800ms


ایجاد یک تایمر شمارش معکوس

فرض کنید می‌خواهید تایمری را ایجاد کنید که در طی یک شمارش معکوس، از عدد 10000 شروع شود و هر ثانیه یکبار 1000 واحد از آن کاهش یابد و زمانیکه به صفر رسید، متوقف شود.
این تایمر پس از import وابستگی‌های آن:
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/timer";
import "rxjs/add/operator/finally";
import "rxjs/add/operator/takeUntil";
import "rxjs/add/operator/map";
یک چنین تعریفی را پیدا می‌کند:
const interval = 1000;
const duration = 10 * 1000;
const stream$ = Observable.timer(0, interval)
      .finally(() => console.log("All done!"))
      .takeUntil(Observable.timer(duration + interval))
      .map(value => duration - value * interval);
stream$.subscribe(value => console.log(value));
در اینجا تایمر تعریف شده با توجه به آرگومان صفر تاخیر آن، بلافاصله شروع به کار می‌کند. همچنین با توجه به عدد interval آن، هر یک ثانیه یکبار اعداد صفر، یک و ... را به مشترکین خود ارسال خواهد کرد. اکنون می‌خواهیم این تایمر دقیقا پس از 11 ثانیه متوقف شود. یکی از روش‌های پیاده سازی آن استفاده از takeUntil است که در اینجا یک تایمر خود متوقف شوند را دریافت کرده‌است. این تایمر دقیقا پس از 11 ثانیه از شروع عملیات، یکبار اجرا شده و بلافاصله خاتمه پیدا می‌کند. همین صدور رخ‌داد، کار takeUntil را به پایان می‌رساند که این مورد نیز سبب خاتمه‌ی تایمر اصلی می‌شود.
در اینجا چون اعداد صادر شده‌ی از طرف تایمر، افزایشی هستند، نیاز است به روشی آن‌ها را تغییر داد. در یک چنین حالتی از اپراتور map استفاده می‌شود. در اینجا value، هربار مقدار افزایشی شروع شده‌ی از صفر را ارائه می‌دهد. توسط عملگر map، این خروجی افزایشی را به یک خروجی کاهشی تبدیل کرده‌ایم تا بتوان به یک تایمر شمارش معکوس رسید.


دریافت مدت زمان بین اجرای بازه‌های زمانی

Observable.timer با هر بار اجرا، اعداد شروع شده‌ی از صفر را به مشترکین ارسال می‌کند. اگر در این بین از اپراتور timeInterval قرار گرفته‌ی در مسیر rxjs/add/operator/timeInterval استفاده شود، این مقدار ارسالی از نوع مخصوص <TimeInterval<number خواهد بود که دارای خواص value و interval است:
const source = Observable.timer(0, 1000)
      .timeInterval()
      .map(x => x.value + ":" + x.interval)
      .take(5);

const subscription = source.subscribe(
      x => console.log("Next timeInterval: " + x),
      err => console.log("Error: " + err),
      () => console.log("Completed")
    );
در اینجا value همان صفر، یک و ... است و interval بیانگر زمان سپری شده‌ی بین دو صدور رخ‌داد می‌باشد.
در این مثال با استفاده از متد map، یک خروجی سفارشی تهیه شده‌است. اگر صرفا علاقمند به دریافت مقدار خاصیت interval باشید، می‌توان به صورت ذیل نیز عمل کرد:
const source = Observable.timer(0, 1000)
      .timeInterval()
      .pluck("interval")
      .take(5);
عملگر pluck که در مسیر rxjs/add/operator/pluck قرار دارد، خاصیت و یا خاصیت‌هایی از منبع را جهت بازگشت، انتخاب می‌کند. برای مثال در اینجا خاصیت interval یک شیء TimeInterval انتخاب شده‌است.


تعلیق و از سرگیری مجدد تایمرها

با قطع اشتراک از یک منبع تایمر، سبب توقف کامل آن خواهیم شد. اما اگر برای مدتی بخواهیم آن‌را در حالت تعلیق قرار دهیم، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/never";
import "rxjs/add/observable/timer";
import { Subject } from "rxjs/Subject";

  tick: number;
  pauser = new Subject();
  tickerSource = new Subject();
  startTicker() {
    Observable.timer(0, 1000)
      .subscribe(this.tickerSource);

    this.pauser
      .switchMap(paused => paused ? Observable.never() : this.tickerSource).
      subscribe(t => this.tickerFunc(t));

    this.pauser.next(false); // resume
  }

  tickerFunc(tick) {
    this.tick = tick;
  }

  pauseTicker() {
    this.pauser.next(true);
  }

  resumeTicker() {
    this.pauser.next(false);
  }
نکته‌ی اصلی این طراحی در switchMap و Observable.never آن نهفته‌است. در اینجا وجود Subject سبب صدور رخدادی به مشترکین آن می‌شود. اگر توسط متد next آن false ارسال شود، سبب از سرگیری مجدد منبع اصلی یا همان تایمر برنامه می‌شود و اگر true ارسال شود، عملیات فراخوانی tickerFunc را با فراخوانی Observable.never به حالت تعلیق می‌برد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
اشیاء Enumerable و Enumerator و استفاده از قابلیت‌های yield (قسمت اول)

در این مقاله می‌خواهیم نحوهٔ ساخت اشیایی با خصوصیات Enumerable را بررسی کنیم. بررسی ویژگی این اشیاء دارای اهمیت است حداقل به این دلیل که پایهٔ یکی از قابلیت مهم زبانی سی‌شارپ یعنی LINQ هستند. برای یافتن پیش‌زمینه‌ای در این موضوع خواندن این مقاله‌های بسیار خوب (۱ و  ۲) نیز توصیه می‌شود. 

Enumerableها

اشیاء Enumerable یا به‌عبارت دیگر اشیائی که اینترفیس IEnumerable را پیاده‌سازی می‌کنند، دامنهٔ گسترده‌ای از Collectionهای CLI را شامل می‌شوند. همانطور که در نمودار زیر نیز می‌توانید مشاهده کنید IEnumerable (از نوع غیر Generic آن) در بالای سلسله مراتب اینترفیس‌های Collectionهای CLI قرار دارد: 

درخت اینترفیس‌های Collectionها در سی‌شارپ

درخت اینترفیس‌های Collectionها در CLI منبع

IEnumerableها همچنین دارای اهمیت دیگری نیز هستند؛ قابلیت‌های LINQ که از دات‌نت ۳.۵ به دات‌نت اضافه شدند به‌عنوان Extensionهای این اینترفیس تعریف شده‌اند و پیاده‌سازی Linq to Objects را می‌توانید در کلاس استاتیک System.Linq.Enumerable در System.Core مشاهده کنید. (می‌توانید برای دیدن آن را با ILDasm یا Reflector باز کنید یا پیاده‌سازی آزاد آن در پروژهٔ Mono را اینجا مشاهده کنید که برای شناخت بیشتر LINQ واقعاً مفید است.)

همچنین این Enumerableها هستند که foreach را امکان‌پذیر می‌کنند. به عبارتی دیگر هر شئ‌ای که قرار باشد در foreach (var x in object) قرار بگیرد و بدین طریق اشیاء درونی‌اش را برای پیمایش یا عملی خاص قرار دهد باید Enumerable باشد.

همانطور که قبلاً هم اشاره شد IEnumerable از نوع غیر Generic در بالای نمودار Collectionها قرار دارد و حتی IEnumerable از نوع Generic نیز باید آن را پشتیبانی کند. این موضوع به احتمال به این دلیل در طراحی لحاظ شد که مهاجرت به .NET 2.0 که قابلیت‌های Generic را افزوده بود ساده‌تر کند. IEnumerable همچنین قابلیت covariance که از قابلیت‌های جدید C# 4.0 هست را دارا است (در اصل IEnumerable دارای Generic از نوع out است).

Enumerableها همانطور که از اسم اینترفیس IEnumerable انتظار می‌رود اشیایی هستند که می‌توانند یک شئ Enumerator که IEnumerator را پیاده‌سازی کرده‌است را از خود ارائه دهند. پس طبیعی است برای فهم و درک دلیل وجودی  Enumerable باید Enumerator را بررسی کنیم.

Enumeratorها

Enumerator شئ است که در یک پیمایش یا به‌عبارت دیگر گذر از روی تک‌تک عضوها ایجاد می‌شود که با حفظ موقعیت فعلی و پیمایش امکان ادامهٔ پیمایش را برای ما فراهم می‌آورد. اگر بخواهید آن را در حقیقت بازسازی کنید شئ Enumerator به‌مانند کاغذ یا جسمی است که بین صفحات یک کتاب قرار می‌دهید که مکانی که در آن قرار دارید را گم نکنید؛ در این مثال، Enumerable همان کتاب است که قابلیت این را دارد که برای پیمایش به وسیلهٔ قرار دادن یک جسم در وسط آن را دارد.

حال برای اینکه دید بهتری از رابطهٔ بین Enumerable و Enumerator از نظر برنامه‌نویسی به این موضوع پیدا کنیم یک کد نمونهٔ عملی را بررسی می‌کنیم.

در اینجا نمونهٔ ساده و خوانایی از استفاده از یک List برای پیشمایش تمامی اعداد قرار دارد:

List<int> list = new List<int>();
list.Add(1);
list.Add(2);
list.Add(3);
foreach (int i in list) 
{
    Console.WriteLine(i);
}

همانطور که قبلاً اشاره foreach نیاز به یک Enumerable دارد و List هم با پیاده‌سازی IList که گسترشی از IEnumerable  هست نیز یک نوع Enumerable هست. اگر این کد را Compile کنیم و IL آن را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که CLI در اصل چنین کدی را برای اجرا می‌بینید:

List<int> list = new List<int>();
list.Add(1);
list.Add(2);
list.Add(3);
IEnumerator<int> listIterator = list.GetEnumerator();
while (listIterator.MoveNext())
{
    Console.WriteLine(listIterator.Current);
}
listIterator.Dispose();

(می‌توان از using استفاده نمود که Dispose را خود انجام دهد که اینجا برای سادگی استفاده نشده‌است.)

همانطور که می‌بینیم یک Enumerator برای Enumerable ما (یعنی List) ایجاد شد و پس از آن با پرسش این موضوع که آیا این پیمایش امکان ادامه دارد، کل اعضا پیموده‌شده و عمل مورد نظر ما بر آن‌ها انجام شده‌است.

خب، تا اینجای کار با خصوصیات و اهمیت  Enumerator‌ها و  Enumerable‌ها آشنا شدیم، حال نوبت به آن می‌رسد که بررسی کنیم آن‌ها را چگونه می‌سازند و بعد از آن با کاربردهای فراتری از آن‌ها نسبت به پیمایش یک  List آشنا شویم.

ساخت Enumeratorها و Enumerableها

همانطور که اشاره شد ایجاد اشیاء Enumerable به اشیاء Enumerator مربوط است، پس ما در یک قطعه کد که پیمایش از روی یک آرایه را فراهم می‌آورد ایجاد هر دوی آن‌ها و رابطهٔ بینشان را بررسی می‌کنیم.

    public class ArrayEnumerable<T> : IEnumerable<T>
    {
        private T[] _array;
        public ArrayEnumerable(T[] array)
        {
            _array = array;
        }


        public IEnumerator<T> GetEnumerator()
        {
            return new ArrayEnumerator<T>(_array);
        }

        System.Collections.IEnumerator System.Collections.IEnumerable.GetEnumerator()
        {
            return GetEnumerator();
        }
    }

    public class ArrayEnumerator<T> : IEnumerator<T>
    {
        private T[] _array;
        public ArrayEnumerator(T[] array)
        {
            _array = array;
        }

        public int index = -1;

        public T Current { get { return _array[index]; } }

        object System.Collections.IEnumerator.Current { get { return this.Current; } }

        public bool MoveNext()
        {
            index++;
            return index < _array.Length;
        }

        public void Reset()
        {
            index = 0;
        }

        public void Dispose() { }
    }

ادامه

مطالب
HTML5 Web Component - قسمت اول - معرفی و مفاهیم اولیه
Web Components مجموعه‌ای از تکنولوژی‌هایی می‌باشند که امکان ساخت المان‌های سفارشی با قابلیت استفاده‌ی مجدد و به همراه کپسوله‌سازی ساختار، استایل و عاملیت (Functionality) متناظر با المان ایجاد شده را در اختیار شما قرار می‌دهد. 

A Path to Standard Components

در این سری چند قسمتی، ابتدا روش ساخت Web Components را بدون استفاده از ابزار خاصی بررسی کرده و در ادامه با معرفی Stenciljs، چند کامپوننت سفارشی را طراحی خواهیم کرد.

سه تکنولوژی اصلی مورد استفاده برای ساخت Web Components عبارتند از:

  • Custom Elements
  • Shadow DOM
  • HTML Templates


Custom Elements

مجموعه‌ای از API‌های جاوااسکریپتی هستند که امکان تعریف یکسری المان معتبر HTML را با قالب‌، رفتار و نام سفارشی، فراهم می‌کنند. علاوه بر اینکه می‌توان یک المان سفارشی مستقل (Autonomous custom elements) را تعریف کرد، امکان سفارشی‌سازی و گسترش المان‌های موجود (Customized built-in elements) را نیز خواهیم داشت. 
المان‌های سفارشی تعریف شده را مانند کامپوننت‌های Angular و یا React تصور کنید؛ با این تفاوت که هیچ وابستگی به Angular و یا React ندارند. همچنین امکان استفاده از آنها در انوع و اقسام فریمورک‌های فرانت-اند وجود دارد.
شکل ساده‌ی یک Custom Element، متشکل است از کلاسی که کلاس HTMLElement را گسترش می‌دهد و یک نام یکتا که باید حتما دارای یک «-» باشد (kebab-case). برای مثال:
//app.component.js
class AppComponent extends HTMLElement {
  static is = 'app-root'
  connectedCallback(){
    this.innerHTML=`<h1>Hello World!</h1>`
  }
}

customElements.define(AppComponent.is, AppComponent)

//index.html
<app-root></app-root>



در تکه کد بالا، از متد connectedCallback به عنوان یکی از متدهای چرخه‌ی حیات یک المان سفارشی، برای تنظیم innerHTML آن استفاده شده است. سپس با استفاده متد define مربوط به CustomElementRegistry که از طریق window.customeElements قابل دسترسی می‌باشد و با مشخص کردن نام و کلاس مرتبط، المان مورد نظر را ثبت و معرفی کردیم.

برای سفارشی‌سازی یک المان موجود، کار با ارث‌بری از کلاس متناظر با آن المان شروع می‌شود. به عنوان مثال در اینجا قصد داریم با کلیک بر روی لینک‌های موجود در صفحه و قبل از هدایت به آدرس مقصد، یک تأییدیه را از کاربر بگیریم:
//confirm-link.component.js
class ConfirmLinkComponent extends HTMLAnchorElement {
  static is = "confim-link";
  connectedCallback() {
    this.addEventListener("click", e => {
      if (!confirm("Are you sure?")) {
        e.preventDefault();
      }
    });
  }
}
customElements.define(ConfirmLinkComponent.is, ConfirmLinkComponent, {
  extends: "a"
});
<a href="http://google.com" is='confirm-link'>
google.com
</a>
در اینجا در بدنه‌ی متد connectedCallback، مشترک رخداد کلیک المان جاری شده و براساس نتیجه‌ی تأییدیه، تصمیم به ادامه یا لغو رفتار پیش‌فرض آن گرفته‌ایم. برای معرفی این المان جدید، کافی است از طریق آرگومان سوم متد define، مشخص کنیم که قصد گسترش چه المانی را داریم. از این پس اگر لینک‌های موجود را از طریق ویژگی is با "confirm-link" تزئین کرده باشید، شاهد رفتار سفارشی جدید خواهیم بود.

Shadow DOM

جنبه‌ی بسیار مهم Web Components، کپسوله‌سازی می‌باشد که امکان مخفی کردن ساختار، استایل و رفتار متناظر با المان سفارشی را مهیا می‌کند تا با سایر قسمت‌های کد تداخلی نداشته باشد. در این میان Shadow DOM نقش اصلی را برای رسیدن به این سطح از کپسوله‌سازی ایفا خواهد کرد. Shadow DOM به عنوان یک نسخه‌ی کپسوله شده‌ی DOM می‌باشد که امکان کپسوله‌سازی Markup & Styling و همچنین کاهش پیچیدگی استایل‌دهی را مهیا خواهد کرد. می‌توان Shadow DOM را همانند iframe تصور کرد که امکان نشتی استایل‌ها و سلکتورها از Light DOM (همان DOM اصلی) به داخل و از داخل به Light DOM وجود ندارد؛ ولی برخلاف iframe همچنان Shadow Rootهای (المان ریشه Shadow DOM) متناظر، در همان کانتکست DOM اصلی قرار دارند و همچنین در اینجا برای دسترسی به مقادیر المان‌های موجود در Shadow DOM، می‌توان یک API مناسب را در سطح المان سفارشی در نظر گرفت، ولی در مقابل برای همین کار در یک iframe نیاز است تا DOM متناظر با آن را Traverse کنیم که البته به عمد به این صورت طراحی شده است؛ چرا که اهداف دیگری را نیز دنبال می‌کند.

به تصویر زیر توجه نمائید:

برای مشاهده‌ی Shadow DOM متناظر با یکسری المان توکار مانند input.range یا input.date در مرورگر کروم، لازم است به قسمت Developer tools آن مراجعه کرده و سپس با فشردن دکمه‌ی F1 به قسمت تنظیمات آن مراجعه کرده و در قسمت Preferences آن و بخش Elements گزینه "Show user agent shadow DOM" را انتخاب کنید. در اینجا input به عنوان المانی که Shadow DOM به آن متصل شده (attach) نقش Shadow Host را ایفا می‌کند.
برای اتصال یک Shadow DOM به یک المان، به شکل زیر می‌توان عمل کرد:
var div = document.createElement('div');
var shadowRoot = div.attachShadow({mode: 'open'}); //or mode: 'closed'
shadowRoot.innerHTML = '<h1>Hello Shadow DOM</h1>';

متد attachShadow یک Shadow DOM Tree جدید را به div متصل کرده و ارجاعی به shadowRoot آن را برمی‌گرداند. این shadowRoot از طریق خصوصیت host نیز ارجاعی را به میزبان خود دارد. از این پس نیز از طریق خصوصیت div.shadowRoot امکان دسترسی به Shadow DOM ایجاد شده خواهیم داشت. البته به دلیل اینکه در اینجا با حالت 'open' استفاده شده است، این دسترسی به shadowRoot از طریق المان وجود دارد، در غیر این صورت اگر با 'closed' مقداردهی شود، خصوصیت div.shadowRoot مقدار نال خواهد داشت و امکان دسترسی به المان‌های داخلی از طریق جاوااسکریپت ممکن نخواهد بود. 
نکته: 'user-agent' نیز حالتی است که برای المان‌های توکار مانند input.range و ... مورد استفاده قرار می‌گیرد و رفتاری شبیه به حالت 'closed' را دارد.
نکته: امکان اتصال Shadow DOM به المان‌های خاصی از جمله div و یا المان‌های سفارشی که کلاس HTMLElement را گسترش می‌دهند (این اتصال در زمان پیاده‌سازی آنها انجام خواهد شد)، وجود دارد.
در زمان استفاده از متد attachShadow، علاوه بر امکان تعیین حالت آن، امکان تنظیم delegatesFocus برای برطرف کردن موضوعات مرتبط با focus در زمان توسعه‌ی المان‌های سفارشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این صورت که اگر در قسمتی از المان سفارشی که خاصیت و قابلیت focus را ندارد، کلیک شود، focus به اولین المان با قابلیت focus داخل المان سفارشی خواهد رسید و از این پس امکان استایل‌دهی با استفاده از سلکتور custom-element:focus را خواهیم داشت.

مفهوم دیگری وجود دارد تحت عنوان Shadow Boundary که تعیین کننده‌ی مرز بین Light DOM و Shadow DOM و همان لایه‌ی مهیا کننده‌ی کپسوله‌سازی Styling و Markup می‌باشد. در مطالب آتی خواهیم دید که به چه شکلی رخدادهای سفارشی ما قابلیت عبور از این لایه را خواهند داشت.


HTML Templates 

تا قبل از اینکه المان template معرفی شود، از یکی از روش‌های زیر برای استفاده‌ی مجدد از یک قالب HTML عمل می‌کردیم:
1- استفاده از یک المان خاص با ویژگی hidden یا استایل display:none 
  • استفاده از DOM و آگاه بودن مرورگر از وجود آن، عملیات clone را ساده خواهد کرد.
  • محتوای داخل آن رندر نخواهد شد.
  • اگرچه محتوای آن مخفی می‌باشد، با این حال درخواست‌های مرتبط با تصاویر یا اسکریپت‌ها انجام خواهد شد.
<div id="template" hidden>
  <img src="logo.png">
  <div class="comment"></div>
</div>

2- استفاده از تگ script با یک type سفارشی
<script id="template" type="text/x-template">
  <img src="logo.png">
  <div class="comment"></div>
</script>

<script id="template" type="text/x-kendo-template">
        <ul>
            # for (var i = 0; i < data.length; i++) { #
            <li>#= data[i] #</li>
            # } #
        </ul>
</script>
  • از آنجا که تگ script به صورت پیش‌فرض دارای استایل display:none می‌باشد، محتوای داخل آن رندر نخواهد شد.
  • به دلیل عدم مقداردهی ویژگی type آن با "text/javascript"، مرورگر محتوای آن را به عنوان کد جاوااسکریپت parse نخواهد کرد.
  • استفاده از خصوصیت innerHTML مشکل امنیتی XSS را بدنبال خواهد داشت .
HTML Template ویژگی‌های مثبت هر دو روش قبل را دارد. از طریق کد امکان clone و رندر کردن آن وجود دارد و همچنین کوئری المان‌های داخل آن نیز ممکن نیست:
<template id="template">
  <img src="logo.png">
  <div class="comment"></div>
</template>
و برای فعال‌سازی آن از طریق متد cloneNode متناظر با خصوصیت content به شکل زیر عمل خواهیم کرد:
  var template = document.querySelector("template");
  var clonedNode = template.content.cloneNode(true); //deep:true
  document.body.appendChild(clonedNode);
نکته: امکان تعریف قالب‌های تودرتو نیز وجود دارد که در این صورت به شکل جداگانه‌ای باید عملیات فعال‌سازی هر کدام از آنها انجام گیرد.
مطالب
OpenCVSharp #2
کتابخانه‌ی اصلی OpenCV، دارای دو نوع اینترفیس C و ++C است. اینترفیس C آن مرتبط است به نگارش‌های 1x آن و اینترفیس ++C آن به همراه نگارش‌های 2x آن ارائه شده‌اند. کتابخانه‌ی OpenCVSharp هر دو نوع اینترفیس یاد شده را پشتیبانی می‌کند. در این قسمت نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی بارگذاری و نمایش تصاویر در OpenCV به کمک متدهای اینترفیس C آن، مانند cvLoadImage، cvShowImage، cvReleaseImage.


بارگذاری و نمایش تصاویر به کمک OpenCVSharp

متدهای اینترفیس C مربوط به OpenCV، در OpenCVSharp با ذکر کلاس Cv آن قابل دسترسی هستند. برای نمونه متدهای C یاد شده‌ی در ابتدای بحث، چنین معادلی را در OpenCVSharp دارند:
using OpenCvSharp;
 
namespace OpenCVSharpSample02
{
  class Program
  {
   static void Main(string[] args)
   {
    var img = Cv.LoadImage(@"..\..\images\ocv02.jpg");
 
    Cv.NamedWindow("window");
    Cv.ShowImage("window", img);
 
    Cv.WaitKey();
 
    Cv.DestroyWindow("window");
 
    Cv.ReleaseImage(img);
   }
  }
}
متد cvLoadImage اینترفیس C، به Cv.LoadImage تبدیل شده‌است و مابقی نیز به همین ترتیب.
در اینجا با استفاده از متد LoadImage، تصویری را از مسیر مشخصی، بارگذاری می‌کنیم. سپس یک پنجره‌ی OpenCV ایجاد و این تصویر در آن نمایش داده می‌شود. متد WaitKey منتظر فشرده شدن یک کلید بر روی پنجره‌ی OpenCV می‌شود. پس از آن این پنجره تخریب و همچنین منابع native این تصویر آزاد می‌شوند.


متد LoadImage، پارامتر دومی را نیز می‌پذیرد:
 var img = Cv.LoadImage(@"..\..\images\ocv02.jpg", LoadMode.GrayScale);
برای مثال در اینجا می‌توان به کمک مقدار LoadMode.GrayScale، تصویر را به صورت سیاه و سفید بارگذاری کرد.
Enum تعریف شده‌ی در اینجا قابلیت or یا جمع منطقی را نیز دارد. برای مثال می‌توان مقدار  LoadMode.AnyColor | LoadMode.AnyDepth را نیز مشخص کرد؛ جهت بارگذاری تصویر اصلی با مشخصات کامل آن که حالت پیش فرض است.


کلاس‌های پشت صحنه‌ی اینترفیس C در OpenCVSharp

علت وجود کلاس Cv در OpenCVSharp، سهولت برگرداندن مثال‌های C کتابخانه‌ی OpenCV به نمونه‌ها‌ی دات نتی است. اما اگر قصد داشته باشید از کلاس‌های پشت صحنه‌ی این اینترفیس در OpenCVSharp استفاده کنید، می‌توان کدهای فوق را به نحو ذیل نیز بازنویسی کرد:
using (var img = new IplImage(@"..\..\images\ocv02.jpg", LoadMode.Unchanged))
{
  using (var window = new CvWindow("window"))
  {
   window.Image = img;
   Cv.WaitKey();
  }
}
خروجی متد LoadImage از نوع کلاس IplImage است. در اینجا می‌توان همین کلاس را وهله سازی کرد و مورد استفاده قرار داد. به علاوه اینبار این کلاس تهیه شده، اینترفیس IDisposable را نیز پیاده سازی می‌کند. بنابراین می‌توان با استفاده از عبارت using کار آزاد سازی منابع آن‌را خودکار کرد.
همچنین پنجره‌ی OpenCV نیز در اینجا با کلاس CvWindow پیاده سازی می‌شود که این کلاس نیز اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند.


یک نکته‌ی تکمیلی

اگر متد LoadImage کتابخانه‌ی OpenCV قادر به بارگذاری تصویر شما نبود، متد دیگری به نام IplImage.FromFile نیز پیش بینی شده‌است. این متد از امکانات System.Drawing.Bitmap دات نت برای بارگذاری تصویر و تبدیل آن به فرمت OpenCV استفاده می‌کند.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
مشکل همزمانی خواندن و به روز رسانی اطلاعات در برنامه‌های وب

خیر و بهتر است اگر نیاز به انجام چندین عملیات را در این بین دارید، «... به‌صورت صریحی، یک تراکنش مشخص، برای کل این مجموعه باز شود ...». قسمت «د) پیاده سازی optimistic locking» انتهای این بحث، فقط برای حالتی است که عملیات انجام شده، تحت نظر سیستم Tracking یک ORM قرار می‌گیرد و «Bulk operations» جزو آن نیست.

مطالب
React 16x - قسمت 32 - React Hooks - بخش 3 - نکات ویژه‌ی برقراری ارتباط با سرور
در قسمت‌های 22 تا 25 این سری، روش برقراری ارتباط با سرور را در برنامه‌های React، توسط کتابخانه‌ی معروف Axios، بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم همان نکات را زمانیکه قرار است از کامپوننت‌های تابعی، به همراه useState hook و useEffect hook استفاده کنیم، مرور نمائیم.


برپایی پیش‌نیازها

در اینجا نیز از همان برنامه‌ای که در قسمت 30، برای بررسی مثال‌های React hooks ایجاد کردیم، استفاده خواهیم کرد. فقط در آن، کتابخانه‌ی Axios را نیز نصب می‌کنید. به همین جهت در ریشه‌ی پروژه‌ی React این قسمت، دستور زیر را در خط فرمان صادر کنید:
> npm install --save axios
برنامه‌ی backend مورد استفاده هم همان برنامه‌ای است که از قسمت 22 شروع به توسعه‌ی آن کردیم و کدهای کامل آن‌را از پیوست‌های انتهای بحث، می‌توانید دریافت کنید. این برنامه که در مسیر شروع شده‌ی با https://localhost:5001/api قرار می‌گیرد، جهت پشتیبانی از افعال مختلف HTTP مانند Get/Post/Delete/Update طراحی شده‌است. برای راه اندازی آن، به پوشه‌ی این برنامه، مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید، تا endpointهای REST Api آن قابل دسترسی شوند. برای مثال باید بتوان به مسیر https://localhost:5001/api/posts آن در مرورگر دسترسی یافت.
در ادامه می‌خواهیم در برنامه‌ی React خود، لیست مطالب برنامه‌ی backend را از سرور دریافت کرده و نمایش دهیم. همچنین یک search box را به همراه دکمه‌های search و clear نیز به آن اضافه کنیم.


دریافت اطلاعات اولیه از سرور، درون useEffect Hook

پس از نصب پیش‌نیازها و راه اندازی برنامه‌ی backend، در ابتدا فایل src\config.json را جهت درج مشخصات آدرس REST Api آن، ایجاد می‌کنیم:
{
   "apiUrl": "https://localhost:5001/api"
}
سپس فایل جدید src\components\part03\Search.jsx را جهت توسعه‌ی کامپوننت جستجوی این قسمت ایجاد می‌کنیم و ساختار ابتدایی آن‌را با import وابستگی‌های React و مسیر فوق، به صورت یک function که در همان محل قابل export است، ایجاد می‌کنیم، تا فعلا یک React.Fragment را بازگشت دهد:
import React from "react";
import {apiUrl} from "../../config.json";

export default function App() {
  return <></>;
}
بر این اساس، کامپوننت App فایل index.js را به صورت زیر از کامپوننت App فوق، تامین خواهیم کرد:
import App from "./components/part03/Search";
اکنون می‌خواهیم اولین درخواست خود را به سمت backend server ارسال کنیم. برای این منظور در کامپوننت‌های تابعی، از useEffect Hook استفاده می‌شود؛ چون کار با یک API خارجی نیز یک side effect محسوب می‌گردد. بنابراین متد useEffect را import کرده و سپس آن‌را بالای return، فراخوانی می‌کنیم. درون آن نیاز است اطلاعات را از سرور دریافت کنیم و برای اینکار از کتابخانه‌ی axios که آن‌را در قسمت 23 معرفی کردیم، استفاده خواهیم کرد. به همین جهت import آن‌را نیز در این ماژول خواهیم داشت:
import axios from "axios";
import React, { useEffect, useState } from "react";

import { apiUrl } from "../../config.json";

export default function App() {
  useEffect(() => {
    axios
      .get(apiUrl + "/posts/search?query=")
      .then(response => console.log(response.data));
  });
  return <></>;
}
در اینجا با استفاده از متد get کتابخانه‌ی axios، درخواستی را به آدرس https://localhost:5001/api/posts/search، با یک کوئری استرینگ خالی، ارسال کرده‌ایم تا تمام داده‌ها را بازگشت دهد. روش قدیمی استفاده‌ی از axios را که با استفاده از Promiseها و متد then آن است، در اینجا ملاحظه می‌کنید که خروجی خاصیت data شیء response دریافتی را لاگ کرده‌است:


اکنون می‌خواهیم این اطلاعات دریافتی را در برنامه‌ی خود نیز نمایش دهیم. به همین جهت نیاز است تا response.data را درون state کامپوننت جاری قرار داده و در حین رندر کامپوننت، با تشکیل حلقه‌ای بر روی آن، اطلاعات نهایی را نمایش دهیم. بنابراین نیاز به useState Hook خواهیم داشت که ابتدا آن‌را import کرده و سپس آن‌را تعریف و در قسمت then، فراخوانی می‌کنیم:
import axios from "axios";
import React, { useEffect, useState } from "react";

import { apiUrl } from "../../config.json";

export default function App() {
  const [results, setResults] = useState([]);

  useEffect(() => {
    axios.get(apiUrl + "/posts/search?query=").then(response => {
      console.log(response.data);
      setResults(response.data);
    });
  });
چون اطلاعات بازگشتی به صورت یک آرایه‌است، مقدار اولیه‌ی متد useState را با یک آرایه‌ی خالی مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای مقدار دهی متغیر results موجود در state، به متد setResults تعریف شده‌ی توسط useState، مقدار response.data را ارسال می‌کنیم. در این حالت اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید .... برنامه و همچنین مرورگر، هنگ می‌کنند!


همانطور که مشاهده می‌کنید، یک حلقه‌ی بی پایان در اینجا رخ داده‌است! برای پایان آن، مجبور خواهیم شد ابتدا کنسول اجرایی برنامه‌ی React را به صورت دستی خاتمه داده و سپس مرورگر را نیز refresh کنیم تا این حلقه، خاتمه پیدا کند.
علت این مشکل را در قسمت 30 بررسی کردیم؛ effect method تابع useEffect (همان متد در برگیرنده‌ی قطعه کدهای axios.get در اینجا)، پس از هربار رندر کامپوننت، یکبار دیگر نیز اجرا می‌شود. یعنی این متد، هر دو حالت componentDidMount و componentDidUpdate کامپوننت‌های کلاسی را با هم پوشش می‌دهد و چون در اینجا setState را با فراخوانی متد setResults داریم، یعنی درخواست رندر مجدد کامپوننت انجام شده‌است و پس از آن، مجددا effect method فراخوانی می‌شود و ... این حلقه هیچ‌گاه خاتمه نخواهد یافت. به همین جهت مرورگر و برنامه، هر دو با هم هنگ می‌کنند!

در این برنامه فعلا می‌خواهیم که فقط در حالت componentDidMount، کار درخواست اطلاعات از backend صورت گیرد. به همین جهت پارامتر دوم متد useEffect را با یک آرایه‌ی خالی مقدار دهی می‌کنیم:
  useEffect(() => {
   // ...
  }, []);
تا اینجا موفق شدیم متد setResults را تنها در اولین بار نمایش کامپوننت، فراخوانی کنیم که در نتیجه‌ی آن، متغیر results موجود در state، مقدار دهی شده و همچنین کار رندر مجدد کامپوننت در صف قرار می‌گیرد. بنابراین مرحله‌ی بعد، تکمیل قسمت return کامپوننت تابعی است تا آرایه‌ی results را نمایش دهد:
//...

export default function App() {
  // ...
  return (
    <>
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th>Title</th>
          </tr>
        </thead>
        <tbody>
          {results.map(post => (
            <tr key={post.id}>
              <td>{post.title}</td>
            </tr>
          ))}
        </tbody>
      </table>
    </>
  );
}
در اینجا ابتدا یک فرگمنت را توسط </><> تعریف کرده‌ایم و سپس در داخل آن می‌توان المان‌های فرزند را قرار داد. سپس برای ایجاد trهای جدول، یک حلقه را توسط results.map، بر روی عناصر دریافتی از آرایه‌ی مطالب، تشکیل داده‌ایم. چون این حلقه بر روی trهای پویا تشکیل می‌شود، هر tr، نیاز به یک key دارد، تا در DOM مجازی React قابل شناسایی و ردیابی شود که در آخر یک چنین شکلی را ایجاد می‌کند:



استفاده ازAsync/Await  برای دریافت اطلاعات، درون یک  useEffect Hook

اکنون می‌خواهیم درون effect method یک useEffect Hook، روش قدیمی استفاده‌ی از callbackها و متد then را برای دریافت اطلاعات، با روش جدیدتر async/await که در قسمت 23 آن‌را بیشتر بررسی کردیم، جایگزین کنیم.
  useEffect(async () => {
    const { data } = await axios.get(apiUrl + "/posts/search?query=");
    console.log(data);
    setResults(data);
  }, []);
خروجی متد axios.get، یک شیء Promise است که نتیجه‌ی عملیات async را بازگشت می‌دهد. در جاوا اسکریپت مدرن، می‌توان از واژه‌ی کلیدی await برای دسترسی به شیء response دریافتی از آن، استفاده کرد. سپس هر جائیکه از واژه‌ی کلیدی await استفاده می‌شود، متد جاری را باید با واژه‌ی کلیدی async نیز مزین کرد. با انجام اینکار و اجرای برنامه، اخطار زیر در کنسول توسعه دهندگان مرورگر ظاهر می‌شود؛ هرچند نتیجه نهایی هم هنوز نمایش داده می‌شود:
Warning: An effect function must not return anything besides a function, which is used for clean-up.
It looks like you wrote useEffect(async () => ...) or returned a Promise.
این اخطار به این معنا است که effect function تعریف شده را نمی‌توان به صورت async تعریف کرد و از چنین قابلیتی پشتیبانی نمی‌شود. یک effect function حداکثر می‌تواند یک متد دیگر را بازگشت دهد (و یا هیچ چیزی را بازگشت ندهد) که نمونه‌ی آن‌را در قسمت 30، با متدهایی که کار پاکسازی منابع را انجام می‌دادند، بررسی کردیم. اگر متدی را مزین به واژه‌ی کلیدی async کردیم، یعنی این متد در اصل یک Promise را بازگشت می‌دهد؛ اما یک effect function، حداکثر یک تابع دیگر را می‌تواند بازگشت دهد تا componentWillUnmount را پیاده سازی کند.

برای رفع این مشکل، روش توصیه شده، ایجاد یک تابع مجزای async و سپس فراخوانی آن درون effect function است:
  useEffect(() => {
    getResults();
  }, []);

  const getResults = async () => {
    const { data } = await axios.get(apiUrl + "/posts/search?query=");
    console.log(data);
    setResults(data);
  };
مشکل یا محدودیتی برای ایجاد متدهای async، در خارج از یک effect function وجود ندارد. به همین جهت اعمالی را که نیاز به Async/Await دارند، در این متدهای مجزا انجام داده و سپس می‌توان آن‌ها را درون effect function، به نحوی که ملاحظه می‌کنید، فراخوانی کرد. با این تغییر، هنوز هم اطلاعات نهایی، بدون مشکل دریافت می‌شوند، اما دیگر اخطاری در کنسول توسعه دهندگان مرورگر درج نخواهد شد.


پیاده سازی componentDidUpdate با یک useEffect Hook، جهت انجام جستجوهای پویا

تا اینجا با اضافه کردن پارامتر دومی به متد useEffect، رویداد componentDidUpdate آن‌را از کار انداختیم، تا برنامه با هربار فراخوانی setState و اجرای مجدد effect function، در یک حلقه‌ی بی‌نهایت وارد نشود. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که اگر یک textbox را برای جستجوی در عناوین نمایش داده شده، در بالای جدول آن قرار دهیم، نیاز است با هربار تغییر ورودی آن، کار فراخوانی مجدد effect function صورت گیرد، تا بتوان نتایج جدیدتری را از سرور دریافت و به کاربر نشان داد؛ این مشکل را چگونه باید حل کرد؟
برای دریافت عبارت وارد شده‌ی توسط کاربر و جستجو بر اساس آن، ابتدا متغیر state و متد تنظیم آن‌را با استفاده از useState Hook و یک مقدار اولیه‌ی دلخواه تنظیم می‌کنیم:
export default function App() {
  // ...
  const [query, setQuery] = useState("Title");
سپس المان textbox زیر را هم به بالای المان جدول، اضافه می‌کنیم:
<input
  type="text"
  name="query"
  className="form-control my-3"
  placeholder="Search..."
  onChange={event => setQuery(event.target.value)}
  value={query}
/>
این کنترل توسط رویداد onChange، عبارت تایپ شده را به متد setQuery ارسال کرده و در نتیجه‌ی آن، کار تنظیم متغیر query در state کامپوننت جاری، صورت می‌گیرد. همچنین با تنظیم value={query}، سبب خواهیم شد تا این کنترل، به یک المان کنترل شده‌ی توسط state تبدیل شود و در ابتدای نمایش فرم، مقدار ابتدایی useState را نمایش دهد.
اکنون که متغیر query دارای مقدار شده‌است، می‌توان از آن در متد axios.get، به نحو زیر و با ارسال یک کوئری استرینگ به سمت سرور، استفاده کرد:
const { data } = await axios.get(
   `${apiUrl}/posts/search?query=${encodeURIComponent(query)}`
);
استفاده از تابع encodeURIComponent، سبب می‌شود تا اگر کاربر برای مثال "Text 1" را وارد کرد، فاصله‌ی بین دو عبارت، به درستی encode شده و یک کوئری مانند https://localhost:5001/api/posts/search?query=Title%201 به سمت سرور ارسال گردد.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، با تایپ در textbox جستجو، تغییری در نتایج حاصل نمی‌شود؛ چون effect function تعریف شده که سبب اجرای مجدد axios.get می‌شود، طوری تنظیم شده‌است که فقط یکبار، آن‌هم پس از رندر اولیه‌ی کامپوننت، اجرا شود. برای رفع این مشکل، با مقدار دهی آرایه‌ای که به عنوان پارامتر دوم متد useEffect تعریف شده، می‌توان اجرای مجدد effect function آن‌را وابسته‌ی به تغییرات متغیر query در state کامپوننت کرد:
  useEffect(() => {
    getResults();
  }, [query]);
اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، با هربار ورود اطلاعات درون textbox جستجو، یک کوئری جدید به سمت سرور ارسال شده و نتیجه‌ی جستجوی انجام شده، به صورت یک جدول رندر می‌شود:



دریافت اطلاعات جستجو، تنها با ارسال اطلاعات یک فرم به سمت سرور


تا اینجا کاربر با هر حرفی که درون textbox جستجو وارد می‌کند، یک کوئری، به سمت سرور ارسال خواهد شد. برای کاهش آن می‌توان یک دکمه‌ی جستجو را در کنار این textbox قرار داد تا تنها پس از کلیک بر روی آن، این جستجو صورت گیرد.
برای پیاده سازی این قابلیت، ابتدا وابستگی به query را از متد useEffect حذف می‌کنیم، تا دیگر با تغییر اطلاعات textbox، متد callback آن اجرا نشود (پارامتر دوم آن‌را مجددا به یک آرایه‌ی خالی تنظیم می‌کنیم). سپس یک دکمه را که از نوع button است و رویداد onClick آن به getResults اشاره می‌کند، در بالای جدول نتایج مطالب، قرار می‌دهیم:
<button
  className="btn btn-primary"
  type="button"
  onClick={getResults}
>
  Search
</button>
تا اینجا اگر کاربر اطلاعاتی را وارد کرده و سپس بر روی دکمه‌ی Search فوق کلیک کند، نتایج جستجوی خودش را در جدول ذیل آن مشاهده می‌کند. اکنون می‌خواهیم این امکان را به کاربران بدهیم که با فشردن دکمه‌ی enter درون textbox جستجو، همین قابلیت جستجو را در اختیار داشته باشند؛ تا دیگر الزامی به کلیک بر روی دکمه‌ی Search، نباشد. برای اینکار تنها کافی است، کل مجموعه‌ی textbox و دکمه را درون یک المان form قرار دهیم و نوع button را نیز به submit تغییر دهیم. سپس onClick دکمه را حذف کرده و بجای آن رویداد onSubmit فرم را پیاده سازی می‌کنیم:
<form onSubmit={handleSearch}>
  <div className="input-group my-3">
    <label htmlFor="query" className="form-control-label sr-only"></label>
    <input
type="text"
id="query"
name="query"
className="form-control"
placeholder="Search ..."
onChange={event => setQuery(event.target.value)}
value={query}
    />
    <div className="input-group-append">
<button className="btn btn-primary" type="submit">
  Search
</button>
    </div>
  </div>
</form>
در اینجا یک المان فرم، به همراه یک textbox و button از نوع submit تعریف شده‌اند. رویداد onSubmit نیز به متد منتسب به متغیر handleSearch، متصل شده‌است تا با فشردن دکمه‌ی enter توسط کاربر در این textbox، کار جستجوی مجدد، صورت گیرد:
  const handleSearch = event => {
    event.preventDefault();
    getResults();
  };
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و "Text 1" را در textbox جستجو، وارد کرده و enter کنیم، همانند تصویر فوق، رکورد متناظری از سرور دریافت و نمایش داده می‌شود.


افزودن قابلیت پاک کردن textbox جستجو و معرفی useRef Hook

در ادامه می‌خواهیم یک دکمه‌ی جدید را در کنار دکمه‌ی Search، اضافه کنیم تا با کلیک کاربر بر روی آن، نه فقط محتوای وارد شده‌ی در textbox پاک شود، بلکه focus نیز به آن منتقل گردد. برای پاک کردن textbox، فقط کافی است متد setQuery را با یک رشته‌ی خالی ارسالی به آن فراخوانی کنیم. اما برای انتقال focus به textbox، نیاز به داشتن ارجاع مستقیمی به آن المان وجود دارد که با مفهوم آن در قسمت 18 آشنا شدیم: «برای دسترسی به یک المان DOM در React، باید یک reference را به آن نسبت داد. برای این منظور یک خاصیت جدید را در سطح کلاس کامپوننت ایجاد کرده و آن‌را با React.RefObject مقدار دهی اولیه کرده و سپس ویژگی ref المان مدنظر را به این RefObject تنظیم می‌کنیم». برای انجام یک چنین کاری در اینجا، Hook ویژه‌ای به نام useRef معرفی شده‌است. بنابراین برای پیاده سازی این نیازمند‌ی‌ها، ابتدا دکمه‌ی Clear را در کنار دکمه‌ی Search قرار می‌دهیم:
<button
  type="button"
  onClick={handleClearSearch}
  className="btn btn-info"
>
  Clear
</button>
سپس رویداد onClick آن‌را به متد منتسب به متغیر handleClearSearch، مرتبط می‌کنیم:
import React, { useEffect, useRef, useState } from "react";
// ...

export default function App() {
  // ...
  const searchInputRef = useRef();


  const handleClearSearch = () => {
    setQuery("");
    searchInputRef.current.focus();
  };
در اینجا ابتدا useRef را import کرده‌ایم، تا توسط آن بتوان یک متغیر از نوع React.MutableRefObject را ایجاد کرد. سپس در متد منتسب به handleClearSearch، ابتدا با فراخوانی setQuery، مقدار query را در state کامپوننت، پاک کرده و سپس به کمک این شیء Ref، دسترسی مستقیمی به شیء textbox یافته و متد focus آن‌را فراخوانی می‌کنیم (شیء current آن، معادل DOM Element متناظر است).
البته این searchInputRef برای اینکه دقیقا به textbox تعریف شده اشاره کند، باید آن‌را به ویژگی ref المان، انتساب داد:
<input
  type="text"
  id="query"
  name="query"
  className="form-control"
  placeholder="Search ..."
  onChange={event => setQuery(event.target.value)}
  value={query}
  ref={searchInputRef}
/>
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی Clear، متن textbox جستجو حذف شده و سپس کرسر مجددا به همان textbox برای ورود اطلاعات، منتقل می‌شود.


نمایش «لطفا منتظر بمانید» در حین دریافت اطلاعات از سرور


البته در اینجا با هر بار کلیک بر روی دکمه‌ی جستجو، نتیجه‌ی نهایی به سرعت نمایش داده می‌شود؛ اما اگر سرعت اتصال کاربر کمتر باشد، با یک وقفه این امر رخ می‌دهد. به همین جهت بهتر است یک پیام «لطفا منتظر بمانید» را در این حین به او نمایش دهیم. به همین جهت در ابتدا state مرتبطی را به کامپوننت اضافه می‌کنیم:
const [loading, setLoading] = useState(false);
تا با فراخوانی متد setLoading آن بتوان سبب رندر مجدد UI شد و پیامی را نمایش داد و یا مخفی کرد:
  const getResults = async () => {
    setLoading(true);
    const { data } = await axios.get(
      `${apiUrl}/posts/search?query=${encodeURIComponent(query)}`
    );
    console.log(data);
    setResults(data);
    setLoading(false);
  };
متد setLoading در ابتدای متد منتسب به متغیر getResults، مقدار متغیر loading را در state به true تنظیم می‌کند و در پایان عملیات، به false. اکنون بر این اساس می‌توان UI متناظری را نمایش داد:
      {loading ? (
        <div className="alert alert-info">Loading results...</div>
      ) : (
        <table className="table">
          <thead>
            <tr>
              <th>Title</th>
            </tr>
          </thead>
          <tbody>
            {results.map(post => (
              <tr key={post.id}>
                <td>{post.title}</td>
              </tr>
            ))}
          </tbody>
        </table>
      )}
در اینجا با استفاده از یک ternary operator، اگر loading به true تنظیم شده باشد، یک div به همراه عبارت Loading results، نمایش داده می‌شود؛ در غیراینصورت، جدول اطلاعات مطالب، نمایش داده خواهد شد.

برای آزمایش آن می‌توان سرعت اتصال را در برگه‌ی شبکه‌ی ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر، تغییر داد:



مدیریت خطاها در حین اعمال async

آخرین امکانی را که به این مطلب اضافه خواهیم کرد، مدیریت خطاهای اعمال async است که با try/catch صورت می‌گیرد:
// ...

export default function App() {
  // ...
  const [error, setError] = useState(null);

  // ...

  const getResults = async () => {
    setLoading(true);

    try {
      const { data } = await axios.get(
        `${apiUrl}/posts/search?query=${encodeURIComponent(query)}`
      );
      console.log(data);
      setResults(data);
    } catch (err) {
      setError(err);
    }

    setLoading(false);
  };
در حین فراخوانی await axios.get، اگر خطایی رخ دهد، این کتابخانه استثنایی را صادر خواهد کرد که می‌توان به جزئیات آن در بدنه‌ی catch نوشته شده دسترسی یافت و برای مثال آن‌را به کاربر نمایش داد. برای این منظور ابتدا state مخصوص آن‌را ایجاد می‌کنیم و سپس توسط فراخوانی متد setError آن، کار رندر مجدد کامپوننت را در صف انجام قرار خواهیم داد.در نهایت برای نمایش آن می‌توان یک div را به پایین جدول اضافه نمود:
{error && <div className="alert alert-warning">{error.message}</div>}
برای آزمایش آن، برنامه‌ی backend را که در حال اجرا است، خاتمه دهید و سپس در برنامه سعی کنید به آن متصل شوید:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-30-part-03-frontend.zip و sample-30-part-03-backend.zip
مطالب
سیستم‌های توزیع شده در NET. - بخش ششم- Message Broker

شاید مهمترین اصل در سیستمهای توزیع شده، تقسیم وظایف در سخت افزارهای جداگانه و نحوه مدیریت ارتباط بین این وظایف باشد. مدیریتی که بدون آن، زمانیکه تعداد وظایف سیستم شما زیاد می‌شود، سیستم را با مشکلات جدی روبرو می‌کند. به احتمال زیاد شما نیز تاکنون با چنین مشکلاتی مواجه شده‌اید، آن هم زمانیکه تعداد Applicationهای سیستم‌هایتان زیاد می‌شود و به تدریج وابستگی‌ها و ارتباطات بین آنها نیز افزایش پیدا کرده و بدلیل اینکه شما از قبل زیرساختی برای مدیریت این ارتباطات ایجاد نکرده‌اید، کم کم کنترل این ارتباطات از دست شما خارج شده‌است. به همین دلیل من نیز می‌خواهم پیاده سازی سیستم‌های توزیع شده را از نحوه مدیریت ارتباطات و وابستگی‌های قسمتهای مختلف یک سیستم آغاز کنم تا بتوانیم از ابتدای ایجاد سیستم توزیع شده، زیرساخت درستی نیز برای مدیریت وابستگی‌ها و ارتباطات قسمتهای مختلف آن داشته باشیم. پس بیایید با ارائه مثالی که به احتمال زیاد شما هم تابحال با آن روبرو شده‌اید، با هم ببینیم که چگونه داشتن یک روش واحد و انعطاف پذیر برای مدیریت ارتباط بین سیستمهای مختلف می‌تواند به ما در تقسیم بندی وظایف، یکپارچگی سیستم، بالا بردن کارآیی و مدیریت بهتر کل سیستم کمک کند.

فرض کنید ما چندین سیستم بزرگ مرتبط یا غیر مرتبط به هم داریم که هر کدامشان از چندین زیر سیستم تشکیل شده‌اند. ارتباط و وابستگی این سیستم‌ها به این صورت است که یا از سیستم‌های دیگر سرویس‌هایی را دریافت می‌کنند، یا داده‌های مورد استفاده در آنها توسط سیستم‌های دیگر تولید می‌شوند و آنها در بازه زمانی مشخصی این داده‌ها را در سیستم‌های خودشان بروزرسانی می‌کنند. 

همانطور که می‌بینید کل سیستم ما از همکاری تعدادی سیستم بزرگ تشکیل شده‌است که هرکدام از این سیستمهای بزرگ نیز از همکاری دو نوع زیر سیستم تشکیل شده‌اند. نوع اول این زیرسیستمها که با عبارت Sub System مشخص شده‌اند، زیر سیستمهایی هستند که تنها در همان سیستم استفاده می‌شوند و نوع دوم که با عبارت Common Sub System مشخص شده‌اند و ما نیز زیاد با آنها روبرو می‌شویم، زیرسیستمهایی هستند که بصورت مشترک بین دو یا چند سیستم بزرگ مورد استفاده قرار می‌گیرند. بعنوان مثال می‌توان زیرسیستم ارسال پیامک، ارسال ایمیل، مدیریت Log، زیر سیستم پرداخت و هر نوع زیرسیستم دیگری را که در سیستمهای مختلف بصورت مشترک استفاده می‌شود، نام برد. 

به احتمال زیاد همه کسانیکه در سیستم‌های رو به رشد و بزرگ کار کرده‌اند خوب می‌دانند که با بزرگتر شدن سیستم‌ها و افزایش تعداد سیستم‌های مرتبط و وابسته به هم، در صورت نبود یک روش واحد و انعطاف پذیر برای مدیریت ارتباط بین سیستم‌های مختلف، چه مشکلاتی برای کل سیستم بوجود می‌آید. مشکلاتی‌که در ابتدای شروع سیستم به هیچ وجه به چشم نمی‌آمدند، اما با توسعه و رشد سیستم، برایمان جدی می‌شوند.

بطور مثال زمانیکه اطلاعات پایه سیستم شما توسط یک یا چند سیستم تولید می‌شوند و سایر سیستم‌ها بخاطر پایین نیامدن کارآیی سیستم خودشان مجبورند داده‌های سیستم پایه را در سیستم خودشان Replicate کنند، شما چه روشی را برای بروز رسانی داده‌های سایر سیستم‌ها ارائه می‌دهید؟ شاید ساده‌ترین و اولین روشی که به ذهنمان برسد، ایجاد یک Job باشد که با اجرا شدن در بازه زمانی مشخصی (مثلا شبانه) عملیات بروزرسانی را انجام دهد. این روش دو مشکل اساسی دارد: اول اینکه بصورت RealTime نیست. یعنی از زمانیکه داده وارد سیستم پایه می‌شود، تا زمانیکه Job اجرا شود، سیستمهای دیگر نمی‌توانند از داده جدید استفاده کنند و دوم اینکه با اضافه شدن به تعداد سیستم‌های وابسته شما مجبورید یا یک Job جدید را برای آن پیاده سازی کنید، یا قبلی را تغییر دهید. شاید شما با پیاده سازی چند سرویس در سیستم‌های پایه و وابسته بتوانید مشکل RealTime نبودن بروز رسانی داده را حل کنید، اما این روش نیز بدون مشکل نیست. شاید اولین مشکل این روش این باشد، در صورتیکه در زمان فراخوانی، یکی از طرفین در دسترس نباشد، داده‌ها بروز رسانی نشوند و حل این مشکل پیچیدگی زیادی را برای شما بوجود بیاورد و دومین مشکل این است که در این روش نیز مانند روش قبل، با اضافه شدن به تعداد سیستم‌های وابسته شما مجبورید یا سرویس‌های جدیدی را برای این کار ایجاد کنید، یا سرویس‌های قبلی را تغییر دهید. تکرار این روال باعث می‌شود شما پس از مدتی با انبوهی از سرویس‌های مختلف رو برو شوید که مدیریت آنها برای شما بسیار دشوار است.

یکی دیگر از مشکلاتی‌که ممکن است بوجود بیاید این است که با بزرگتر شدن و افزایش تعداد سیستم‌ها، تعداد زیر سیستمهای تکراری نیز افزایش پیدا می‌کند که این خود ممکن است باعث شود یکپارچگی سیستم ما از بین برود. بنظر شما بهتر نبود زیرسیستم‌های تکراری را اینقدر در سیستم‌های مختلف تکرار نکنیم و با درنظر گرفتن آنها بعنوان یک یا چند زیرسیستم مستقل، کارآیی، یکپارچگی و مدیریت کل سیستم را افزایش دهیم؟

وجود مشکلات فوق و سایر مشکلاتی که ممکن است با بزرگتر شدن سیستم و افزایش تعداد آنها بوجود بیایند (که باتوجه به تجربه شما بنظرم نیازی به ذکر آنها نیست) با مرور زمان پیچیدگی‌های بسیار زیای را در سیستم ما بوجود می‌آورد که شاید حل کردن آن امکان پذیر نباشد یا حداقل نیاز به صرف زمان و هزینه زیادی داشته باشد. پس شاید بهتر باشد در ابتدای پیاده سازی سیستم، زیرساخت درستی را برای ارتباط بین سیستم‌های مختلف ایجاد کنیم.

اما چگونه می‌توانیم این مجموعه سیستم را با هم ادغام کنیم و برای همه آنها یک هدف را مشخص کنیم و به آنها اجازه بدهیم با استفاده از یک روش واحد، انعطاف پذیر و کم هزینه، با یکدیگر در ارتباط باشند؟

باید بگویم که این مشکل با استفاده از Message Broker حل می‌شود .

 یک  Message Broker  یک کامپوننت فیزیکی است که ارتباطات بین سیستمهای  مختلف را مدیریت می‌کند و درواقع برای حل مشکلات مرتبط با نحوه مدیریت ارتباطات و وابستگی‌های بین سیستم‌های مختلف طراحی شده است. با استفاده از Message Broker بجای اینکه سیستم‌های مختلف بصورت مستقیم با یکدیگر در ارتباط باشند، تنها با  Message Broker در ارتباط اند و در اینجا Message Broker نقش یک Interface را بصورتی ایفا می‌کند که وظیفه آن به حداقل رساندن وابستگی‌های مستقیم بین سیستم‌های مختلف است. همچنین  نحوه ارتباط قسمت‌های مختلف هم به این صورت است که یک سیستم با ارائه مشخصات گیرنده یا گیرندگان، یک Message را برای Message Broker  ارسال می‌کند و سپس Message Broker با روشها و الگوریتم‌هایی که در اختیار دارد و با جستجو در بین سیستم‌هایی که با آن مشخصات در آن ثبت شده‌اند، Message را برای آنها ارسال می‌کند.

ارتباط بین Application ‌ها تنها شامل ارسال کننده و Message broker و گیرنده‌های مشخص شده‌است و سایر سیستم‌ها در آن دخیل نیستند. همچنین بدلیل اینکه Message Brokerها از یک صف انتقال اطلاعات استفاده می‌کنند، احتمال از دست رفتن Messageها به حداقل ممکن می‌رسد. یعنی زمانیکه یک سیستم، Messageی را برای Message Broker  ارسال می‌کند، Message Broker تا زمانیکه دریافت کنندگان Message، آن را دریافت نکنند، آن Message را از صف انتقال حذف نمی‌کند. پس زمانیکه یک ارسال کننده Messageی را برای Message Broker  ارسال می‌کند، حتی در صورتیکه دریافت کننده یا دریافت کنندگان در دسترس نیز نباشند، Message Broker  این قابلیت را دارد تا زمانیکه دوباره دریافت کنندگان در دسترس باشند، Messageها را نگهداری کند. زیرا از دیدگاه کنترل جریان، Message Brokerها محدودیتی در تعداد سیستم‌های متصل به خودشان و  زمان اتصال آنها ندارند. یعنی Message Brokerها این قابلیت را دارند حتی در زمان اجرا نیز سیستم‌های جدید را بپذیرند. بطور خلاصه Message Brokerها مدیریت همکاری بین سیستم‌های مختلف را بر عهده دارند. قرار دادن Message Brokerها بین ارسال کنندگان و دریافت کنندگان، انعطاف پذیری را در ارتباط بین سیستم‌های مختلف افزایش می‌دهد و با کمترین میزان تغییر در ارسال کنندگان و گیرندگان می‌توانید قابلیت‌های جدیدی را به سیستم اضافه کنید.

با این روش شما می‌توانید با کمترین هزینه برای سیستمهای درگیر، تغییرات سیستم‌های پایه را در سیستم‌های وابسته اعمال کنید؛ آن هم بصورتیکه با افزایش تعداد سیستم‌های وابسته، نیازی به تغییر در سیستم پایه و سایر سیستم‌ها نباشد. همچنین با این روش شما به راحتی و کمترین هزینه می‌توانید تمامی زیرسیستم‌های خود ازجمله زیرسیستم‌های مشترک را بصورت یک زیرسیستم مستقل پیاده سازی کنید و با این کار یکپارچگی کل سیستم خود را افزایش دهید. کارآیی آنها را بالا ببرید و با مستقل شدن آنها مدیریت آنها را برای خودتان ساده‌تر کنید.

انواع مختلفی از Message Brokerها وجود دارند که هر کدام از آنها مزایا و معایب خاص خودشان را دارند و به دلیل اینکه من در سری مقالات سیستم‌های توزیع شده سعی دارم شما را با مبانی پیاده سازی آنها آشنا کنم، تنها یکی از آنها را مورد بررسی قرار می‌دهم و مقایسه و تصمیم گیری در مورد اینکه کدامیک از آنها کارآیی بیشتری را برای شما دارد، بر عهده خودتان می‌گذارم. من در اینجا شناخته شده‌ترین Message Brokerهایی را که در دسترس هستند و شما می‌توانید از آنها استفاده کنید، به شما معرفی می‌کنم.

لیست Message brokerها:

در فصل بعد من سعی می‌کنم شما را با Rabbitmq  که از معروف‌ترین، پایدار‌ترین و قابل اعتماد‌ترین Message Brokerهایی که شخصا چندین سیستم را با استفاده از آن پیاده سازی کرده‌ام، آشنا کنم و ببینیم که چگونه این ابزار می‌تواند به ما در رفع مشکلاتیکه در نحوه مدیریت و سازماندهی سیستم‌های مختلف بوجود می‌آیند، کمک کند.

البته این نکته را نیز باید ذکر کنم که همانطور که می‌بینید همیشه دلیل استفاده کردن از سیستم‌های توزیع شده، بالابردن کارآیی نیست. ما می‌توانیم برای پیاده سازی  سیستم‌های توزیع شده دلایل و اهداف دیگری نیز داشته باشیم. همانطور که مشاهده کردید ما نه‌تنها از Message Brokerها می‌توانیم در سیستم‌هایی که واقعا تمام اجزایشان بصورت توزیع شده پیاده سازی شده‌اند، استفاده کنیم، بلکه می‌توانیم از آنها برای مدیریت وابستگی‌ها و ارتباطات بین سیستم‌های فعلی که داریم نیز استفاده کنیم و درواقع بصورت واقعی و فنی برای همه آنها هدف واحدی را تعریف کنیم. فعلا هدف من این است که با هم ببینیم چگونه می‌توانیم وظایف مختلف سیستم را در سخت افزارهای مختلف، تقسیم کنیم و ارتباطات آنها را مدیریت کنیم. در فصل‌های بعد می‌بینیم که برای رسیدن به اهداف دیگر سیستم‌های توزیع شده از چه روشها و ابزارهای دیگری میتوان استفاده کرد.

مطالب
EF Code First #11

استفاده از الگوی Repository اضافی در EF Code first؛‌ آری یا خیر؟!

اگر در ویژوال استودیو، اشاره‌گر ماوس را بر روی تعریف DbContext قرار دهیم، راهنمای زیر ظاهر می‌شود:

A DbContext instance represents a combination of the Unit Of Work and Repository patterns such that 
it can be used to query from a database and group together changes that will then be written back to
the store as a unit. DbContext is conceptually similar to ObjectContext.

در اینجا تیم EF صراحتا عنوان می‌کند که DbContext در EF Code first همان الگوی Unit Of Work را پیاده سازی کرده و در داخل کلاس‌ مشتق شده از آن، DbSet‌ها همان Repositories هستند (فقط نام‌ها تغییر کرده‌اند؛ اصول یکی است).
به عبارت دیگر با نام بردن صریح از این الگوها، مقصود زیر را دنبال می‌کنند:
لطفا بر روی این لایه Abstraction ایی که ما تهیه دیده‌ایم، یک لایه Abstraction دیگر را ایجاد نکنید!
«لایه Abstraction دیگر» یعنی پیاده سازی الگوهای Unit Of Work و Repository جدید، برفراز الگوهای Unit Of Work و Repository توکار موجود!
کار اضافه‌ای که در بسیاری از سایت‌ها مشاهده می‌شود و ... متاسفانه اکثر آن‌ها هم اشتباه هستند! در ذیل روش‌های تشخیص پیاده سازی‌های نادرست الگوی Repository را بر خواهیم شمرد:
1) قرار دادن متد Save تغییرات نهایی انجام شده، در داخل کلاس Repository
متد Save باید داخل کلاس Unit of work تعریف شود نه داخل کلاس Repository. دقیقا همان کاری که در EF Code first به درستی انجام شده. متد SaveChanges توسط DbContext ارائه می‌شود. علت هم این است که در زمان Save ممکن است با چندین Entity و چندین جدول مشغول به کار باشیم. حاصل یک تراکنش، باید نهایتا ذخیره شود نه اینکه هر کدام از این‌ها، تراکنش خاص خودشان را داشته باشند.
2) نداشتن درکی از الگوی Unit of work
به Unit of work به شکل یک تراکنش نگاه کنید. در داخل آن با انواع و اقسام موجودیت‌ها از کلاس‌ها و جداول مختلف کار شده و حاصل عملیات، به بانک اطلاعاتی اعمال می‌گردد. پیاده سازی‌های اشتباه الگوی Repository، تمام امکانات را در داخل همان کلاس Repository قرار می‌دهند؛ که اشتباه است. این نوع کلاس‌ها فقط برای کار با یک Entity بهینه شده‌اند؛ در حالیکه در دنیای واقعی، اطلاعات ممکن است از دو Entity مختلف دریافت و نتیجه محاسبات مفروضی به Entity سوم اعمال شود. تمام این عملیات یک تراکنش را تشکیل می‌دهد، نه اینکه هر کدام، تراکنش مجزای خود را داشته باشند.
3) وهله سازی از DbContext به صورت مستقیم داخل کلاس Repository
4) Dispose اشیاء DbContext داخل کلاس Repository
هر بار وهله سازی DbContext مساوی است با باز شدن یک اتصال به بانک اطلاعاتی و همچنین از آنجائیکه راهنمای ذکر شده فوق را در مورد DbContext مطالعه نکرده‌اند، زمانیکه در یک متد با سه وهله از سه Repository موجودیت‌های مختلف کار می‌کنید، سه تراکنش و سه اتصال مختلف به بانک اطلاعاتی گشوده شده است. این مورد ذاتا اشتباه است و سربار بالایی را نیز به همراه دارد.
ضمن اینکه بستن DbContext در یک Repository، امکان اعمال کوئری‌های بعدی LINQ را غیرممکن می‌کند. به ظاهر یک شیء IQueryable در اختیار داریم که می‌توان بر روی آن انواع و اقسام کوئری‌های LINQ را تعریف کرد اما ... در اینجا با LINQ to Objects که بر روی اطلاعات موجود در حافظه کار می‌کند سر و کار نداریم. اتصال به بانک اطلاعاتی با بستن DbContext قطع شده، بنابراین کوئری LINQ بعدی شما کار نخواهد کرد.
همچنین در EF نمی‌توان یک Entity را از یک Context به Context‌ دیگری ارسال کرد. در پیاده سازی صحیح الگوی Repository (دقیقا همان چیزی که در EF Code first به صورت توکار وجود دارد)، Context باید بین Repositories که در اینجا فقط نامش DbSet تعریف شده، به اشتراک گذاشته شود. علت هم این است که EF از Context برای ردیابی تغییرات انجام شده بر روی موجودیت‌ها استفاده می‌کند (همان سطح اول کش که در قسمت‌های قبل به آن اشاره شد). اگر به ازای هر Repository یکبار وهله سازی DbContext انجام شود، هر کدام کش جداگانه خاص خود را خواهند داشت.
5) عدم امکان استفاده از تنها یک DbConetext به ازای یک Http Request
هنگامیکه وهله سازی DbContext به داخل یک Repository منتقل می‌شود و الگوی واحد کار رعایت نمی‌گردد، امکان به اشتراک گذاری آن بین Repositoryهای تعریف شده وجود نخواهد داشت. این مساله در برنامه‌های وب سبب کاهش کارآیی می‌گردد (باز و بسته شدن بیش از حد اتصال به بانک اطلاعاتی در حالیکه می‌شد تمام این عملیات را با یک DbContext انجام داد).

نمونه‌ای از این پیاده سازی اشتباه را در اینجا می‌توانید پیدا کنید. متاسفانه شبیه به همین پیاده سازی، در پروژه MVC Scaffolding نیز بکارگرفته شده است.


چرا تعریف لایه دیگری بر روی لایه Abstraction موجود در EF Code first اشتباه است؟

یکی از دلایلی که حین تعریف الگوی Repository دوم بر روی لایه موجود عنوان می‌شود، این است:
«به این ترتیب به سادگی می‌توان ORM مورد استفاده را تغییر داد» چون پیاده سازی استفاده از ORM، در پشت این لایه مخفی شده و ما هر زمان که بخواهیم به ORM دیگری کوچ کنیم، فقط کافی است این لایه را تغییر دهیم و نه کل برنامه‌ را.
ولی سؤال این است که هرچند این مساله از هزار فرسنگ بالاتر درست است، اما واقعا تابحال دیده‌اید که پروژه‌ای را با یک ORM شروع کنند و بعد سوئیچ کنند به ORM دیگری؟!
ضمنا برای اینکه واقعا لایه اضافی پیاده سازی شده انتقال پذیر باشد، شما باید کاملا دست و پای ORM موجود را بریده و توانایی‌های در دسترس آن را به سطح نازلی کاهش دهید تا پیاده سازی شما قابل انتقال باشد. برای مثال یک سری از قابلیت‌های پیشرفته و بسیار جالب در NH هست که در EF نیست و برعکس. آیا واقعا می‌توان به همین سادگی ORM مورد استفاده را تغییر داد؟ فقط در یک حالت این امر میسر است: از قابلیت‌های پیشرفته ابزار موجود استفاده نکنیم و از آن در سطحی بسیار ساده و ابتدایی کمک بگیریم تا از قابلیت‌های مشترک بین ORMهای موجود استفاده شود.
ضمن اینکه مباحث نگاشت کلاس‌ها به جداول را چکار خواهید کرد؟ EF راه و روش خاص خودش را دارد، NH چندین و چند روش خاص خودش را دارد! این‌ها به این سادگی قابل انتقال نیستند که شخصی عنوان کند: «هر زمان که علاقمند بودیم، ORM مورد استفاده را می‌شود عوض کرد!»

دلیل دومی که برای تهیه لایه اضافه‌تری بر روی DbContext عنوان می‌کنند این است:
«با استفاده از الگوی Repository نوشتن آزمون‌های واحد ساده‌تر می‌شود». زمانیکه برنامه بر اساس Interfaceها کار می‌کند می‌توان آن‌ها را بجای اشاره به بانک اطلاعاتی، به نمونه‌ای موجود در حافظه، در زمان آزمون تغییر داد.
این مورد در حالت کلی درست است اما .... نه در مورد بانک‌های اطلاعاتی!
زمانیکه در یک آزمون واحد، پیاده سازی جدیدی از الگوی Interface مخزن ما تهیه می‌شود و اینبار بجای بانک اطلاعاتی با یک سری شیء قرارگرفته در حافظه سروکار داریم، آیا موارد زیر را هم می‌توان به سادگی آزمایش کرد؟
ارتباطات بین جداول‌را، cascade delete، فیلدهای identity، فیلدهای unique، کلیدهای ترکیبی، نوع‌های خاص تعریف شده در بانک اطلاعاتی و مسایلی از این دست.
پاسخ: خیر! تغییر انجام شده، سبب کار برنامه با اطلاعات موجود در حافظه خواهد شد، یعنی LINQ to Objects.
شما در حالت استفاده از LINQ to Objects آزادی عمل فوق العاده‌ای دارید. می‌توانید از انواع و اقسام متدها حین تهیه کوئری‌های LINQ استفاده کنید که هیچکدام معادلی در بانک اطلاعاتی نداشته و ... به ظاهر آزمون واحد شما پاس می‌شود؛ اما در عمل بر روی یک بانک اطلاعاتی واقعی کار نخواهد کرد.
البته شاید شخصی عنوان که بله می‌شود تمام این‌ها نیازمندی‌ها را در حالت کار با اشیاء درون حافظه هم پیاده سازی کرد ولی ... در نهایت پیاده سازی آن بسیار پیچیده و در حد پیاده سازی یک بانک اطلاعاتی واقعی خواهد شد که واقعا ضرورتی ندارد.

و پاسخ صحیح در اینجا و این مساله خاص این است:
لطفا در حین کار با بانک‌های اطلاعاتی مباحث mocking را فراموش کنید. بجای SQL Server، رشته اتصالی و تنظیمات برنامه را به SQL Server CE تغییر داده و آزمایشات خود را انجام دهید. پس از پایان کار هم بانک اطلاعاتی را delete کنید. به این نوع آزمون‌ها اصطلاحا integration tests گفته می‌شود. لازم است برنامه با یک بانک اطلاعاتی واقعی تست شود و نه یک سری شیء ساده قرار گرفته در حافظه که هیچ قیدی همانند شرایط کار با یک بانک اطلاعاتی واقعی، بر روی آ‌ن‌ها اعمال نمی‌شود.
ضمنا باید درنظر داشت بانک‌های اطلاعاتی که تنها در حافظه کار کنند نیز وجود دارند. برای مثال SQLite حالت کار کردن صرفا در حافظه را پشتیبانی می‌کند. زمانیکه آزمون واحد شروع می‌شود، یک بانک اطلاعاتی واقعی را در حافظه تشکیل داده و پس از پایان کار هم ... اثری از این بانک اطلاعاتی باقی نخواهد ماند و برای این نوع کارها بسیار سریع است.


نتیجه گیری:
حین استفاده از EF code first، الگوی واحد کار، همان DbContext است و الگوی مخزن، همان DbSetها. ضرورتی به ایجاد یک لایه محافظ اضافی بر روی این‌ها وجود ندارد.
در اینجا بهتر است یک لایه اضافی را به نام مثلا Service ایجاد کرد و تمام اعمال کار با EF را به آن منتقل نمود. سپس در قسمت‌های مختلف برنامه می‌توان از متدهای این لایه استفاده کرد. به عبارتی در فایل‌های Code behind برنامه شما نباید کدهای EF مشاهده شوند. یا در کنترلرهای MVC نیز به همین ترتیب. این‌ها مصرف کننده نهایی لایه سرویس ایجاد شده خواهند بود.
همچنین بجای نوشتن آزمون‌های واحد، به Integration tests سوئیچ کنید تا بتوان برنامه را در شرایط کار با یک بانک اطلاعاتی واقعی تست کرد.


برای مطالعه بیشتر:
مطالب
آموزش Linq - بخش ششم : عملگرهای پرس و جو قسمت سوم
عملگر‌های تبدیل Conversion Operator

عملگر‌های پرس و جوی تبدیل، توالی‌هایی را که از جنس <IEnumerable<T هستند، به انواع دیگر مجموعه تبدیل می‌کنند.
از عملگر‌های پرس و جوی زیر می‌توان برای تبدیل توالی‌ها استفاده کرد :
  • OfType
  • Cast
  • ToArray
  • ToList
  • ToDictionary
  • ToLookup

عملگر OfType


این عملگر عناصری از توالی را که نوع آنها را مشخص می‌کنیم باز می‌گرداند.
امضاء عملگر پرس و جوی OfType  به صورت زیر است :
 public static IEnumerable<TResult> OfType<TResult>(this IEnumerable source)
همانطور که مشاهده می‌کنید توالی ورودی از یک نوع IEnumerable غیر جنریک می‌باشد. بدین معنی که عناصر توالی ورودی می‌توانند از نوع داده‌های مختلف باشند (توالی از اشیاء، از جنس Object).
در مثال زیر یک توالی IEnumerable (آرایه‌ای از اشیاء)، از عناصر با نوع داده‌های مختلفی را ایجاد کرده‌ایم. عملگر OfType در اینجا کلیه عناصر از جنس (string) را باز می‌گرداند. توالی خروجی یک نوع IEnumerable جنریک است(در این مثال <IEnumerable<List).
مثال :
IEnumerable input = new object[] { "Apple", 33, "Sugar", 44, 'a', new DateTime()};
IEnumerable<string> query = input.OfType<string>();
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا :
Apple
Sugar
عملگر OfType را می‌توان به‌همراه  Strongly Type‌‌ها نیز استفاده کرد.
مثال :کد زیر یک ساختار سلسله مراتبی شیء گرا را نمایش می‌دهد:
 class Ingredient
  {
     public string Name { get; set; }
  }
  class DryIngredient : Ingredient
  {
     public int Grams { get; set; }
  }

  class WetIngredient : Ingredient
  {
     public int Millilitres { get; set; }
  }
کد زیر چگونگی استفاده از OfType را برای بدست آوردن یک زیر نوع (Subtype) مشخص، نشان می‌دهد (در این مثال، نوع WetIngredient):
IEnumerable<Ingredient> input = new Ingredient[]
{
   new DryIngredient { Name = "Flour" },
   new WetIngredient { Name = "Milk" },
   new WetIngredient { Name = "Water" }
};

IEnumerable<WetIngredient> query = input.OfType<WetIngredient>();
foreach (WetIngredient item in query)
{
   Console.WriteLine(item.Name);
}
خروجی مثال بالا :
Milk
Water

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر Cast


عملگر Cast همانند عملگر OfType رفتار می‌کند. این عملگر یک توالی ورودی را دریافت و بر اساس نوع مشخص شده، توالی خروجی را تولید می‌کند. همه‌ی عناصر توالی ورودی به نوع مشخص شده Cast می‌شوند. اما بر عکس عملگر OfType که عناصری را که با نوع داده‌ی ما سازگاری نداشت، نادیده می‌گرفت، این عملگر در صورت عدم موفقیت در عملیات تغییر نقش (Cast)، یک استثناء را پرتاب می‌کند.
مثال : 
IEnumerable input = new object[]
{
   "Apple", 33, "Sugar", 44, 'a', new DateTime()
};

IEnumerable<string> query = input.Cast<string>();
foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
با اجرای برنامه‌ی فوق، خطای زیر را مشاهده خواهید کرد:
 Unhandled Exception: System.InvalidCastException: Unable to cast object of type 'System.Int32' to type 'System.String'.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


کلمه‌ی کلیدی جایگزینی برای عملگر Cast، در عبارت‌های جستجو وجود ندارد.این عملگر با استفاده از متغیر Range که در مطالب قبلی این سری معرفی شد، قابل پیاده سازی می‌باشد.
IEnumerable input = new object[]{ "Apple", "Sugar", "Flour" };
IEnumerable<string> query =
from string i in input
select i;

foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
نکته:  در مثال فوق تعریف صریح (Explicit) نوع داده، قبل از متغیر Range انجام شده است (معادل همان نوع داده در عملیات Cast).


عملگر ToArray


عملگر ToArray یک توالی ورودی را دریافت و یک توالی خروجی را به صورت آرایه تولید می‌کند. این عملگر باعث اجرای سریع پرس و جو می‌شود و رفتار پیش فرض LINQ را که اجرای با تاخیر می‌باشد، تحریف/بازنویسی (Override) می‌کند.
مثال: در این مثال یک توالی از نوع <IEnumerable<string به یک آرایه رشته‌ای تبدیل شده است (تبدیل لیست به آرایه).
 IEnumerable<string> input = new List<string> { "Apple", "Sugar", "Flour" };
string[] array = input.ToArray();

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر ToList

عملگر ToList همچون ToArray، اجرای با تاخیر را نادیده می‌گیرد. عملگر ToList همانطور که از نامش پیداست، توالی خروجی را به‌صورت لیست مهیا می‌کند.
مثال:
 IEnumerable<string> input = new[] { "Apple", "Sugar", "Flour" };
List<string> list = input.ToList();

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر ToDictionary

این عملگر توالی ورودی را به یک  دیکشنری جنریک تبدیل می‌کند (<Dictinary<TKey,TValue) .
ساده‌ترین امضاء عملگر ToDictionary، یک عبارت Lambda می‌باشد. این عبارت Lambda  نشان دهنده‌ی یک تابع است که عنصر کلید(Key) را در دیکشنری، مشخص می‌کند.
مثال:
class Recipe
{
   public int Id { get; set; }
   public string Name { get; set; }
   public int Rating { get; set; }
}

IEnumerable<Recipe> recipes = new[]
{
   new Recipe { Id = 1, Name = "Apple Pie", Rating = 5 },
   new Recipe { Id = 2, Name = "Cherry Pie", Rating = 2 },
   new Recipe { Id = 3, Name = "Beef Pie", Rating = 3 }
};

Dictionary<int, Recipe> dict = recipes.ToDictionary(x => x.Id);
foreach (KeyValuePair<int, Recipe> item in dict)
{
   Console.WriteLine($"Key={item.Key}, Recipe={item.Value}");
}
در کد بالا ، کلید دیکشنری نهایی، از نوع  int می‌باشد که بر اساس Id کلاس Recipe تنظیم شده است. مقادیر (value) دیکشنری هم همان اشیاء از جنس کلاس Recipe می‌باشند.
خروجی مثال بالا:
Key=1, Recipe=Apple Pie
Key=2, Recipe=Cherry Pie
Key=3, Recipe=Beef Pie

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر ToLookup


این عملگر رفتاری شبیه به عملگر ToDictionary را دارد، اما به جای تولید خروجی از نوع دیکشنری، نمونه‌ای از جنس ILookUp را ایجاد می‌کند.
در کد زیر خروجی ایجاد شده توسط lookup دستورالعمل‌ها (Recipes) را بر حسب  امتیاز آنها گروه بندی کرده است. در این مثال کلید، بر حسب Byte می‌باشد.
مثال :
class Recipe
{
   public int Id { get; set; }
   public string Name { get; set; }
   public byte Rating { get; set; }
}

IEnumerable<Recipe> recipes = new[]
{
   new Recipe { Id = 1, Name = "Apple Pie", Rating = 5 },
   new Recipe { Id = 1, Name = "Banana Pie", Rating = 5 },
   new Recipe { Id = 2, Name = "Cherry Pie", Rating = 2 },
   new Recipe { Id = 3, Name = "Beef Pie", Rating = 3 }
};

ILookup<byte, Recipe> look = recipes.ToLookup(x => x.Rating);
foreach (IGrouping<byte, Recipe> ratingGroup in look)
{
   byte rating = ratingGroup.Key;
   Console.WriteLine($"Rating {rating}");
   foreach (var recipe in ratingGroup)
   {
      Console.WriteLine($" - {recipe.Name}");
   }
}
خروجی مثال بالا:
 Rating 5
 - Apple Pie
 - Banana Pie
Rating 2
 - Cherry Pie
Rating 3
 - Beef Pie

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر‌های عناصر  Element Operators

این عملگر‌ها، یک توالی ورودی را دریافت و تنها یک عنصر از توالی ورودی و یا یک عنصر را به عنوان عنصر پیش فرض باز می‌گردانند. این نوع عملگر‌ها توالی خروجی را تولید نمی‌کنند.


عملگر First

این عملگر اولین عنصر توالی را باز می‌گرداند.
مثال :
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 500}
};

Ingredient element = ingredients.First();
Console.WriteLine(element.Name);
خروجی مثال بالا :
 Sugar
امضای دیگر این متد، امکان تعریف یک شرط را مهیا می‌کند. خروجی این حالت اولین عنصری است که شرط را تامین می‌کند. در کد زیر اولین عنصری که کالری آن برابر 150 باشد به خروجی ارسال می‌شود.
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 500}
};

Ingredient element = ingredients.First(x=>x.Calories==150);
Console.WriteLine(element.Name);
خروجی مثال بالا:
 Milk
در زمان استفاده از عملگر First، اگر توالی ورودی هیچ عنصری نداشته باشد، یک استثناء رخ خواهد داد:
 Unhandled Exception: System.InvalidOperationException: Sequence contains no elements
کد زیر نمونه‌ای از این حالت است:
Ingredient[] ingredients = { };
Ingredient element = ingredients.First();
در زمان استفاده‌ی از امضاء دیگر عملگر First، اگر هیچ عنصری شرط معرفی شده‌ی در پارامتر را تامین نکند، باز هم یک استثناء رخ خواهد داد:
 Unhandled Exception: System.InvalidOperationException: Sequence contains no matching element
کد زیر حالت فوق را نشان می‌دهد:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 500}
};
Ingredient element = ingredients.First(x=>x.Calories==1500);

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر FirstOrDefault

عملگر FirstOrDefalt همانند عملگر First عمل می‌کند، اما با این تفاوت که به جای پرتاب یک استثناء در شرایط معرفی شده در عملگر First، یک مقدار پیش فرض را بر اساس نوع  عناصر توالی باز می‌گرداند. در صورتیکه توالی از نوع عددی باشد، مقدار 0 و اگر عناصر توالی از انواع ارجاعی باشند، مقدار Null و برای مقادیر منطقی، ارزش False به‌عنوان مقادیر پیش فرض باز گردانده می‌شوند.
مثال :
 Ingredient[] ingredients = { };
Ingredient element = ingredients.FirstOrDefault();
Console.WriteLine(element == null);
خروجی مثال بالا :
 True
پیاده سازی حالتی که هیچ یک از عناصر با شرط عملگر کطالبقت ندارند.
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 500}
};

Ingredient element = ingredients.FirstOrDefault(x=>x.Calories==1500);
Console.WriteLine(element==null);
خروجی مثال بالا :
 True

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


 عملگر Last

این عملگر آخرین عنصر توالی را باز می‌گرداند. همچون عملگر First، این عملگر نیز یک امضاء برای دریافت یک عبارت شرط یا پیش بینی دارد. این پیش بینی، آخرین عنصری را که شرط را تامین کند، باز می‌گرداند. باز هم مثل عملگر First، در صورتی که توالی هیچ عنصری نداشته باشد و یا عدم تامین شرط توسط عناصر توالی، استثنایی رخ خواهد داد.
مثال :
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 500}
};
Ingredient element = ingredients.Last(x=>x.Calories==500);
Console.WriteLine(element.Name);
خروجی مثال بالا :
 Flour

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر LastOrDefault

این عملگر همچون عملگر FirstOrDefault عمل می‌کند. از بروز استثناء جلوگیری کرده و مقدار پیش فرض را به خروجی ارسال می‌کند.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر Single

عملگر Single ، تنها عنصر توالی ورودی را باز می‌گرداند.در صورتی که توالی ما بیش از یک عنصر داشته باشد و یا توالی هیچ عنصری نداشته باشد، یک استثناء رخ خواهد داد.
Unhandled Exception: System.InvalidOperationException: Sequence contains more than one matching element
Unhandled Exception: System.InvalidOperationException: Sequence contains no matching element
مثال :
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 }
};

Ingredient element = ingredients.Single();
Console.WriteLine(element.Name);
خروجی مثال بالا :
 Sugar
عملگر Single، یک امضاء دیگر نیز دارد که یک عبارت پیش بینی را می‌پذیرد. در صورتی که بیش از یک عنصر، با پیش بینی مطابقت داشته باشد و یا هیچ عنصری شرط پیش بینی را تامین نکند، استثنائی رخ خواهد داد.
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 500}
};
Ingredient element = ingredients.Single(x => x.Calories == 150);
Console.WriteLine(element.Name);
خروجی مثال بالا :
 Butter

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر SingleOrDefault

عملگر SingleOrDefault همچون عملگر Single عمل می‌کند؛ اما با این تفاوت که اگر توالی هیچ عنصری نداشته باشد، مقدار پیش فرض نوع توالی، باز گردانده می‌شود و در صورتیکه هیچ عنصری شرط مشخص شده را تامین نکند، باز هم مقدار پیش فرض توالی، به جای رخ دادن استثناء باز گردانده می‌شود.
مثال : در این مثال هیچ عنصری با پیش بینی مشخص شده مطالبقت ندارد:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 50}
};
Ingredient element = ingredients.SingleOrDefault(x => x.Calories == 9999);
Console.WriteLine(element==null);
خروجی مثال بالا :
True
توجه داشته باشید که استثنائی رخ نداده است و مقدار پیش فرض انواع ارجاعی که Null می‌باشد باز گردانده شده است.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر ElementAt


عملگر ElementAt   عنصری را در یک جایگاه مشخص شده‌ی در توالی، باز می‌گرداند.
مثال: در کد زیر سومین عنصر توالی ورودی انتخاب می‌شود:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 50}
};

Ingredient element = ingredients.ElementAt(2);
Console.WriteLine(element.Name);
خروجی مثال بالا :
 Milk
باید دقت کرد که مقدار ارسالی به عملگر  ElementAt، اندیسی با نقطه‌ی آغاز صفر می‌باشد. بدین معنی که برای بدست آوردن اولین عنصر باید مقدار 0 را به عملگر ElementAt ارسال کرد. در صورتی که مقدار ارسالی با بازه اندیس‌های عناصر توالی مطابقت نداشته باشد (بزرگتر از شماره اندیس آخرین عنصر توالی باشد) یک استثناء رخ خواهد داد.
 System.ArgumentOutOfRangeException: Index was out of range. Must be non-negative and less than the size of the collection.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر ElementAtOrDefualt

عملگر ElementAtOrDefualt نیز همچون عملگر ElementAt کار می‌کند؛ اما در صورت وارد کردن اندیسی بزرگتر از اندیس مجاز توالی، دیگر یک استثناء رخ نخواهد داد و یک مقدار پیش فرض، بر اساس نوع عناصر توالی باز گردانده می‌شود.
مثال :
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 50}
};
Ingredient element = ingredients.ElementAtOrDefault(5);
Console.WriteLine(element==null);
خروجی مثال بالا:
 True

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر DefaultIfEmpty
عملگر DefaultIfEmpty یک توالی را دریافت کرده و به دو شکل عمل می‌کند:
1- اگر توالی شامل حداقل یک عنصر باشد، این توالی بدون هیچ تغییری به خروجی ارسال می‌شود.
2- اگر توالی هیچ عنصری نداشته باشد، توالی خروجی خالی نخواهد بود. در این حالت توالی خروجی تنها یک عضو دارد و آن هم مقدار پیش فرضی بر اساس نوع توالی می‌باشد.
مثال :
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 50}
};

IEnumerable<Ingredient> query = ingredients.DefaultIfEmpty();
foreach (Ingredient item in query)
{
  Console.WriteLine(item.Name);
}
خروجی مثال بالا :
Sugar
Egg
Milk
همانطور که می‌بینید توالی خروجی دقیقا شبیه توالی ورودی می‌باشد.
کد زیر حالت دوم معرفی شده‌ی در تعریف DefaultIfEmpty را نشان می‌دهد.
Ingredient[] ingredients = { };
IEnumerable<Ingredient> query = ingredients.DefaultIfEmpty();
foreach (Ingredient item in query)
{
   Console.WriteLine(item == null);
}
خروجی کد بالا :
 True

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو


معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.
مطالب
پیاده سازی UnitOfWork برای BrightStarDb
 در این پست با BrightStarDb و مفاهیم اولیه آن آشنا شدید. همان طور که پیش‌تر ذکر شد BrightStarDb از تراکنش‌ها جهت ذخیره اطلاعات پشتیبانی می‌کند. قصد داریم روش شرح داده شده در اینجا را بر روی BrightStarDb فعال کنیم. ابتدا بهتر است با روش ساخت مدل در B*Db آشنا شویم.
*یکی از پیش نیاز‌های این پست مطالعه این دو مطلب (^ )  و (^ ) می‌باشد.
فرض می‌کنیم در دیتابیس مورد نظر یک Store به همراه یک جدول به صورت زیر داریم:
[Entity]
    public interface IBook
    {
        [Identifier]
        string Id { get; }

        string Title { get; set; }

        string Isbn { get; set; }
    }
بر روی پروژه مورد نظر کلیک راست کرده و گزینه Add new Item را انتخاب نمایید. از برگه Data  گزینه BrightStar Entity Context را انتخاب کنید

بعد از انخاب گزینه بالا یک فایل با پسوند tt به پروژه اضافه خواهد شد که وظیفه آن جستجو در اسمبلی مورد نظر و پیدا کردن تمام اینترفیس هایی که دارای  EntityAttribute هستند و همچنین ایجاد کلاس‌های متناظر جهت پیاده سازی اینترفیس‌های بالا است. در نتیجه ساختار پروژه تا این جا به صورت زیر خواهد شد.

واضح است که فایلی به نام Book به عنوان پیاده سازی مدل IBook  به عنوان زیر مجموعه فایل DatabaseContext.tt به پروژه اضافه شده است.

تا اینجا برای استفاده از Context مورد نظر باید به صورت زیر عمل نمود:

DatabaseContext context = new DatabaseContext();    
  context.Books.Add(new Book());
Context پیش فرض ساخته شده توسط B*Db از Generic DbSet‌های معادل EF پشتیبانی نمی‌کند و از طرفی IUnitOfWork مورد نظر به صورت زیر است
public interface IUnitOfWork
    {
        BrightstarEntitySet<T> Set<T>() where TEntity : class;
        void DeleteObject(object obj); 
         void SaveChanges();
    }
در اینجا فقط به جای  IDbSet از BrightStarDbSet استفاده شده است. همان طور که در این مقاله توضیح داده شده است، برای پیاده سازی مفهوم UnitOfWork؛ نیاز است تا کلاس DatabaseContext که نماینده BrightStarDbContext پروژه است، از اینترفیس IUnitOfWork طراحی شده ارث بری کند. جهت انجام این مهم  و همچنین جهت اضافه کردن قابلیت ایجاد Generic DbSet‌ها نیز باید کمی در فایل Template Generator تغییر ایجاد نماییم. این تغییرات را قبلا در طی یک پروژه ایجاد کرده‌ام و شما می‌توانید آن را از اینجا دریافت کنید. بعد از دانلود کافیست فایل DatabaseContext.tt مورد نظر را در پروژه خود کپی کرده و گزینه Run Custom Tools را فراخوانی نمایید.

نکته: برای حذف یک آبجکت از Store، باید از متد DeleteObject تعبیه شده در Context استفاده نماییم. در نتیجه متد مورد نظر نیز در اینترفیس بالا در نظر گرفته شده است.

استفاده از IOC Container جهت رجیستر کردن IUnitOfWrok
در این قدم باید IUnitOfWork را در یک IOC container رجیستر کرده تا در جای مناسب عملیات وهله سازی از آن میسر باشد. من در اینجا از Castle Windsor Container استفاده کردم. کلاس زیر این کار را برای ما انجام خواهد داد:
 public class DependencyResolver
    {
        public static void Resolve(IWindsorContainer container)
        {
            var context = new DatabaseContext("type=embedded;storesdirectory=c:\brightstar;storename=test ");
            container.Register(Component.For<IUnitOfWork>().Instance(context).LifestyleTransient());
        }
    }
حال کافیست در کلاس‌های سرویس برنامه UnitOfWork رجیستر شده را به سازنده آن‌ها تزریق نماییم.
public class BookService
    {
        public BookService(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            UnitOfWork = unitOfWork;
        }

        public IUnitOfWork UnitOfWork
        {
            get;
            private set;
        }

        public IList<IBook> GetAll()
        {
            return UnitOfWork.Set<IBook>().ToList();
        }

        public void Add()
        {
            UnitOfWork.Set<IBook>().Add(new Book());
        }

        public void Remove(IBook entity)
        {
            UnitOfWork.DeleteObject(entity);
        }
    }
سایر موارد دقیقا معادل مدل EF آن است.
نکته: در حال حاضر امکان جداسازی مدل‌های برنامه (تعاریف اینترفیس) در قالب یک پروژه دیگر(نظیر مدل CodeFirst در EF) در B*Db امکان پذیر نیست.
نکته : برای اضافه کردن آیتم جدید به Store نیاز به وهله سازی از اینترفیس IBook داریم. کلاس Book ساخته شده توسط DatabaseContext.tt در عملیات Insert و update کاربرد خواهد داشت.