نظرات نظرسنجی‌ها
آیا با وجود سی‌ام‌اس فروشگاهی قدرتمندی مثل nopCommerce یا SmartStore آیا منطقی است که ما دوباره خودمان از صفر کد بزنیم؟
چند تا از نمونه هایی که عملا به صورت عمیق (درگیر شدن در کد‌های هسته و ماژول‌های آن و توسعه سیستم) با آنها کار کرده ایم:
برای PHP
  1. woocommerce (فروشگاه‌های تا متوسط و عملیات تجاری سبک) - سفارشی سازی در حد وردپرس - راحته ولی رو اعصابه
  2. prestashop (فروشگاه‌های تا متوسط و عملیات تجاری متوسط) - سفارشی سازی متوسط - زیرساخت‌های خیلی پیشرفته درش وجود ندارد
  3. magento (فروشگاه‌های تا سایز بزرگ و عملیات تجاری بزرگ) - سفارشی سازی پیشرفته 
برای .NET
  1. nopCommerce(فروشگاه‌های تا متوسط و عملیات تجاری متوسط) -سفارشی سازی متوسط
  2. VirtoCommerce(فروشگاه‌های تا سایز بزرگ و عملیات تجاری بزرگ) -سفارشی سازی پیشرفته، زمان بر است ولی برای کارهای بزرگ لازم است.
موارد سفارشی 
  1. با ASP.NET چند مورد توسعه داشتیم.
هر کدام از اینها سطح مختلفی از پیچیدگی دارند و بر اساس این پیچیدگی سطوح مختلفی از ماژول‌های تجاری پیشرفته درآنها وجود دارد.
بری مثال در nopCommerce شما C# و ASP.NET و jQuery بلد باشید عمده کار انجام می‌شود. و پروژه لایه بندی پیچیده ای ندارد. شما با یک اپلیکیشن طرف هستید
ولی در VirtoCommerce باید تسلط کافی به مفاهیم برنامه نویسی شی گرا، لایه بندی، معماری سرویس گرا، C# و AngularJs و liquid و چندین مورد دیگر داشته باشید تا پروژه جلو برود. اینجا با چند اپلیکیشن طرف هستید و این پروژه برای اجرا شدن روی shared hosting ساخته نشده است.
آن چیزی که مشتری از یک سیستم ecommerce می‌بیند با چیزی که مدیران و پرسنل مجموعه فروشگاه می‌بینند متفاوت است، در اغلب سیستم‌ها چیزی که مستری می‌بیند تقریبا مشابه است ولی پشت صحنه زمین تا آسمان تفاوت دارد.
پشت صحنه یک فروشگاه اتفاقات زیادی می‌تواند در جریان باشد، چیزی که در بخش مدیریت سفارش nopcommerce وجود دارد ساده است، مدیریت امور مالی، مدیریت تحویل کالا، مدیریت اسناد، مدیریت موجودی و ... می‌تواند بسیار پیچیده‌تر باشد و حتی به کمک نرم افزارهای دیگر یا سرویس‌های آنلاین دیگر مدیریت شود.
Delivery, Payment, Tax, Inventory, Warehouse, Localization, Globalization و موارد متعدد دیگری هر کدام در این فروشگاه‌های آماده در حد نیاز پیاده سازی شده اند، و این نیازی که توسط تیم توسعه آن تعریف شده مشتریان هدف آن را مشخص می‌کند. اگر کمی در marketplace هر کدام از این‌ها چرخی بزنید و ماژول‌های مشابه را بررسی کنید صرفا از تفاوت قیمت و سطح پشتیبانی کیفیت هر کدام مشخص می‌شود.
مثلا ما در یکی از پروژه‌ها VirtoCommerce را به عنوان پایه پروژه انتخاب کردیم ولی بر اساس منطق تجاری تعریف شده ماژول‌های زیادی برای آن توسعه داده شد، حتی تغییراتی در هسته آن ایجاد شد. این پروژه 6 ماه با یک تیم 5 (مدیر پروژه+2 نفر دات نت+ گرافیست+1 نفر آندروید+ 1 نفر IOS) نفره طول کشید. در صورتی که مشابه همین کار را با Prestashop برای یک پروژه 15 درصد کوچکتر با یک تیم 3 نفره در مدت 4 ماه انجام دادیم. تازه در virtocommerce هیچ گزارشی وجود ندارد، همه چیز با PowerBi باید انجام شود.
قیمت اولی تقریبا 4 برابر دومی بود. هر دو پروژه وب سایت و نسخه native موبایل داشته اند.
ما درگیر تکنولوژی وابزار نبودیم چون تیم مسلط به هر کدام را داریم، ولی اگر مثلا فقط به .net مسلط هستید در همان حوزه ادامه دهید. البته PHP هزینه‌های کمتری دارد. 
حرف آخر: حتی در مایکروسافت هم چند وقت یک بار میندازن دور از اول می‌نویسند، رسیدن به ebay کار زیادی می‌برد شاید در طول مسیر حتی چند بار تغییر جهت بدهید. دیجی کالا اصلا اندازه ebay نیست. با هم مقایسه نکنید. در حال حاظر متد‌های تجارت الکترونیک در حال پیشرفت و تحول هستند. دیجیکالا فقط چند متد را در خود دارد فروشگا هایی هستند که چندین متد فروش را همزمان پیاده سازی کرده اند و مدیریت آنها به صورت یکپارچه انجام می‌شود.
یک فروشگاه آنلاین فقط نمای کار است کار فیزیکی پشت صحنه بسیار پیچیده‌تر است.
نظرات مطالب
پیاده سازی الگوی طراحی Memento

چنین پیاده سازی برای سازنده کلاس ConcreteOriginator و پیاده سازی برای متد  SetData  در کلاس ConcreteOriginator  انجام نشده است. 
ConcreteOriginator myOriginator = new ConcreteOriginator("Hello World!", StateType.ONE);

myOriginator.SetData("Goodbye!", StateType.TWO);

مطالب
React 16x - قسمت 27 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 2 - استخراج و نمایش اطلاعات JWT و خروج از سیستم
در قسمت قبل، در هر دو حالت ثبت نام یک کاربر جدید و همچنین ورود به سیستم، یک JSON Web Token را از سرور دریافت کرده و در local storage مرورگر، ذخیره کردیم. اکنون قصد داریم محتوای این توکن را استخراج کرده و از آن جهت نمایش اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم، استفاده کنیم. همچنین کار بهبود کیفیت کدهایی را هم که تاکنون پیاده سازی کردیم، انجام خواهیم داد.


نگاهی به محتوای JSON Web Token تولیدی

اگر مطلب قسمت قبل را پیگیری کرده باشید، پس از لاگین، یک چنین خروجی را در کنسول توسعه دهندگان مرورگر می‌توان مشاهده کرد که همان return Ok(new { access_token = jwt }) دریافتی از سمت سرور است:


اکنون این رشته‌ی طولانی را در حافظه کپی کرده و سپس به سایت https://jwt.io/#debugger-io مراجعه و در قسمت دیباگر آن، این رشته‌ی طولانی را paste می‌کنیم تا آن‌را decode کند:


برای نمونه payload آن حاوی یک چنین اطلاعاتی است:
{
  "jti": "b2921057-32a4-fbb2-0c18-5889c1ab8e70",
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1576402824,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier": "1",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "Vahid N.",
  "DisplayName": "Vahid N.",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/userdata": "1",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1576402824,
  "exp": 1576402944,
  "aud": "Any"
}
در اینجا یک‌سری از اطلاعات کاربر، مانند id ، name ، DisplayName و یا حتی role او درج شده‌است؛ به همراه تاریخ صدور (iat) و انقضای (exp) این token که به صورت Unix time format بیان می‌شوند. به هر کدام از این خواصی که در اینجا ذکر شده‌اند، یک user claim گفته می‌شود. به عبارتی، این token ادعا می‌کند (claims) که نقش کاربر وارد شده‌ی به سیستم، Admin است. برای بررسی صحت این ادعا نیز یک امضای دیجیتال (مشخص شده‌ی با رنگ آبی) را به همراه این توکن سه قسمتی (قسمت‌های مختلف آن، با 2 نقطه از هم جدا شده‌اند که در تصویر نیز با سه رنگ متمایز، مشخص است)، ارائه کرده‌است. به این معنا که اگر قسمتی از اطلاعات این توکن، در سمت کاربر دستکاری شود، دیگر در سمت سرور تعیین اعتبار مجدد نخواهد شد؛ چون نیاز به یک امضای دیجیتال جدید را دارد که کلیدهای خصوصی تولید آن، تنها در سمت سرور مهیا هستند و به سمت کلاینت ارسال نمی‌شوند.


استخراج اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم، از JSON Web Token دریافتی

همانطور که در payload توکن دریافتی از سرور نیز مشخص است، اطلاعات ارزشمندی از کاربر، به همراه آن ارائه شده‌اند و مزیت کار با آن، عدم نیاز به کوئری گرفتن مداوم از سرور و بانک اطلاعاتی، جهت دریافت مجدد این اطلاعات است. بنابراین اکنون در برنامه‌ی React خود، قصد داریم مشابه کاری را که سایت jwt.io انجام می‌دهد، پیاده سازی کرده و به این اطلاعات دسترسی پیدا کنیم و برای مثال DisplayName را در Navbar نمایش دهیم. برای این منظور فایل app.js را گشوده و تغییرات زیر را به آن اعمال می‌کنیم:
- می‌خواهیم اطلاعات کاربر جاری را در state کامپوننت مرکزی App قرار دهیم. سپس زمانیکه کار رندر کامپوننت NavBar درج شده‌ی در متد رندر آن فرا می‌رسد، می‌توان این اطلاعات کاربر را به صورت props به آن ارسال کرد؛ و یا به هر کامپوننت دیگری در component tree برنامه.
- بنابراین ابتدا کامپوننت تابعی بدون حالت App را تبدیل به یک کلاس کامپوننت استاندارد مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Component می‌کنیم. اکنون می‌توان state را نیز به آن اضافه کرد:
class App extends Component {
  state = {};
- سپس متد componentDidMount را به این کامپوننت اضافه می‌کنیم؛ در آن ابتدا token ذخیره شده‌ی در local storage را دریافت کرده و سپس decode می‌کنیم تا payload اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم را استخراج کنیم. در آخر state را توسط این اطلاعات به روز می‌کنیم.
- برای decode کردن توکن، نیاز به نصب کتابخانه‌ی زیر را داریم:
> npm install --save jwt-decode
- پس از نصب آن، ابتدا امکانات آن‌را import کرده و سپس از آن در متد componentDidMount استفاده می‌کنیم:
import jwtDecode from "jwt-decode";
// ...

class App extends Component {
  state = {};

  componentDidMount() {
    try {
      const jwt = localStorage.getItem("token");
      const currentUser = jwtDecode(jwt);
      console.log("currentUser", currentUser);
      this.setState({ currentUser });
    } catch (ex) {
      console.log(ex);
    }
  }
ابتدا آیتمی با کلید token از localStorage استخراج می‌شود. سپس توسط متد jwtDecode، تبدیل به یک شیء حاوی اطلاعات کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم گشته و در آخر در state درج می‌شود. در اینجا درج try/catch ضروری است؛ از این جهت که متد jwtDecode، در صورت برخورد به توکنی غیرمعتبر، یک استثناء را صادر می‌کند و این استثناء نباید بارگذاری برنامه را با اخلال مواجه کند. از این جهت که اگر توکنی غیرمعتبر است (و یا حتی در localStorage وجود خارجی ندارد؛ برای کاربران لاگین نشده)، کاربر باید مجددا برای دریافت نمونه‌ی معتبر آن، لاگین کند.

- اکنون می‌توان شیء currentUser را به صورت props، به کامپوننت NavBar ارسال کرد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <ToastContainer />
        <NavBar user={this.state.currentUser} />
        <main className="container">


نمایش اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم در NavBar

پس از ارسال شیء کاربر به صورت props به کامپوننت src\components\navBar.jsx، کدهای این کامپوننت را به صورت زیر جهت نمایش نام کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم تغییر می‌دهیم:
const NavBar = ({ user }) => {
چون این کامپوننت به صورت یک کامپوننت تابعی بدون حالت تعریف شده، برای دریافت props می‌توان یا آن‌را به صورت مستقیم به عنوان پارامتر تعریف کرد و یا خواص مدنظر را با استفاده از Object Destructuring به عنوان پارامتر دریافت نمود.
سپس می‌توان لینک‌های Login و Register را به صورت شرطی رندر کرد و نمایش داد:
{!user && (
  <React.Fragment>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/login">
      Login
    </NavLink>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/register">
      Register
    </NavLink>
  </React.Fragment>
)}
در اینجا اگر شیء user تعریف شده باشد (یعنی کاربر، توکن ذخیره شده‌ای در local storage داشته باشد)، دیگر لینک‌های login و register نمایش داده نمی‌شوند. به علاوه برای اعمال && به چند المان React، نیاز است آن‌ها را داخل یک والد، مانند React.Fragment محصور کرد.

شبیه به همین حالت را برای هنگامیکه کاربر، تعریف شده‌است، جهت نمایش نام او و لینک به Logout، نیاز داریم:
{user && (
  <React.Fragment>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/logout">
      Logout
    </NavLink>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/profile">
      {user.DisplayName}
    </NavLink>
  </React.Fragment>
)}
user.DisplayName درج شده‌ی در اینجا، اطلاعات خودش را از payload توکن decode شده‌ی دریافتی از سرور، تامین می‌کند؛ با این خروجی:


فعلا تا پیش از پیاده سازی Logout، برای آزمایش آن، به کنسول توسعه دهندگان مرورگر مراجعه کرده و توکن ذخیره شده‌ی در ذیل قسمت application->storage را دستی حذف کنید. سپس صفحه را ریفرش کنید. اینبار لینک‌های به Login و Register نمایان می‌شوند.
یک مشکل! در این حالت (زمانیکه توکن حذف شده‌است)، از طریق قسمت Login به برنامه وارد شوید. هرچند این قسمت‌ها به درستی کار خود را انجام می‌دهند، اما هنوز در منوی بالای سایت، نام کاربری و لینک به Logout ظاهر نشده‌اند. علت اینجا است که در کامپوننت App، کار دریافت توکن در متد componentDidMount انجام می‌شود و این متد نیز تنها یکبار در طول عمر برنامه فراخوانی می‌شود. برای رفع این مشکل به src\components\loginForm.jsx مراجعه کرده و بجای استفاده از history.push برای هدایت کاربر به صفحه‌ی اصلی برنامه، نیاز خواهیم داشت تا کل برنامه را بارگذاری مجدد کنیم. یعنی بجای:
this.props.history.push("/");
باید از سطر زیر استفاده کرد:
window.location = "/";
این سطر سبب full page reload برنامه شده و در نتیجه متد componentDidMount کامپوننت App، یکبار دیگر فراخوانی خواهد شد. شبیه به همین کار را در کامپوننت src\components\registerForm.jsx نیز باید انجام داد.


پیاده سازی Logout کاربر وارد شده‌ی به سیستم

برای logout کاربر تنها کافی است توکن او را از local storage حذف کنیم. به همین جهت مسیریابی جدید logout را که به صورت لینکی به NavBar اضافه کردیم:
<NavLink className="nav-item nav-link" to="/logout">
   Logout
</NavLink>
به فایل src\App.js اضافه می‌کنیم.
import Logout from "./components/logout";
// ...

class App extends Component {
  render() {
    return (
          // ...
          <Switch>
            // ...
            <Route path="/logout" component={Logout} />
البته برای اینکار نیاز است کامپوننت جدید src\components\logout.jsx را با محتوای زیر ایجاد کنیم:
import { Component } from "react";

class Logout extends Component {
  componentDidMount() {
    localStorage.removeItem("token");
    window.location = "/";
  }

  render() {
    return null;
  }
}

export default Logout;
که در متد componentDidMount آن، کار حذف توکن ذخیره شده‌ی در localStorage انجام شده و سپس کاربر را با یک full page reload، به ریشه‌ی سایت هدایت می‌کنیم.


بهبود کیفیت کدهای نوشته شده

اگر به کامپوننت App دقت کنید، کلید token استفاده شده‌ی در آن، در چندین قسمت برنامه مانند login و logout، تکرار و پراکنده شده‌است. بنابراین بهتر است جزئیات پیاده سازی مرتبط با اعتبارسنجی کاربران، به ماژول مختص به آن‌ها (src\services\authService.js) منتقل شود تا سایر قسمت‌های برنامه، به صورت یک‌دستی از آن استفاده کنند و اگر در این بین نیاز به تغییری بود، فقط یک ماژول نیاز به تغییر، داشته باشد.
برای این منظور، ابتدا متد login قبلی را طوری تغییر می‌دهیم که کار ذخیره سازی توکن را نیز در authService.js انجام دهد:
const tokenKey = "token";

export async function login(email, password) {
  const {
    data: { access_token }
  } = await http.post(apiEndpoint + "/login", { email, password });
  console.log("JWT", access_token);
  localStorage.setItem(tokenKey, access_token);
}
سپس متد doSumbit کامپوننت src\components\loginForm.jsx، به صورت زیر ساده می‌شود:
const { data } = this.state;
await auth.login(data.username, data.password);
window.location = "/";

همین‌کار را برای logout نیز در authService انجام داده:
export function logout() {
  localStorage.removeItem(tokenKey);
}
و در ادامه متد componentDidMount کامپوننت Logout را برای استفاده‌ی از آن، اصلاح می‌کنیم:
import * as auth from "../services/authService";

class Logout extends Component {
  componentDidMount() {
    auth.logout();

منطق دریافت اطلاعات کاربر جاری نیز باید به authService منتقل شود؛ چون مسئولیت دریافت توکن و سپس decode آن، نباید به کامپوننت App واگذار شود:
import jwtDecode from "jwt-decode";
//...

export function getCurrentUser() {
  try {
    const jwt = localStorage.getItem(tokenKey);
    const currentUser = jwtDecode(jwt);
    console.log("currentUser", currentUser);
    return currentUser;
  } catch (ex) {
    console.log(ex);
    return null;
  }
}
سپس متد componentDidMount کامپوننت App، به صورت زیر خلاصه خواهد شد:
import * as auth from "./services/authService";

class App extends Component {
  state = {};

  componentDidMount() {
    const currentUser = auth.getCurrentUser();
    this.setState({ currentUser });
  }

جای دیگری که از localStorage استفاده شده، متد doSumbit کامپوننت ثبت نام کاربران است. این قسمت را نیز به صورت زیر به authService اضافه می‌کنیم:
export function loginWithJwt(jwt) {
   localStorage.setItem(tokenKey, jwt);
}
سپس ابتدای متد doSumbit را برای استفاده‌ی از آن به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
import * as auth from "../services/authService";
// ...
const response = await userService.register(this.state.data);
auth.loginWithJwt(response.headers["x-auth-token"]);


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-27-backend.zip و sample-27-frontend.zip
نظرات مطالب
تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟
با سلام؛ چرا زمانیکه یک کلاس abstract از نوع جنریک، از یک اینترفیس ارث بری میکنه، الزامی به پیاده سازی متدهای اینترفیس وجود نداره و اگر بخواهیم پیاده سازی پیشفرضی رو از متدهای اینترفیس در کلاس abstract داشته باشیم، چگونه باید عمل کرد؟
مطالب
رویه های ذخیره شده خوب یا بد؟!

استفاده یا عدم استفاده از یک تکنولوژی یا ابزار خاص، به پارامترهای مختلفی از جمله ابعاد پروژه، مهارت و دانش اعضای تیم، ماهیت پروژه، پلتفرم اجرا، بودجه‌ی پروژه، مهلت تکمیل پروژه و تعداد نفرات تیم بستگی دارد. بنابراین واضح است پیچیدن یک نسخه‌ی خاص، برای همه‌ی سناریو‌ها امکان پذیر نیست؛ اما شرایطی وجود دارد که استفاده یا عدم استفاده از این ابزارهای تکنولوژیک منطقی‌تر مینمایند.

Stored Procedure (که از این به بعد برای ایجاز، SP نوشته خواهد شد) هم از قاعده فوق مستثنی نیست و در صورت انتخاب صحیح میتواند به ارائه‌ی محصول نهایی با کیفیت‌تری در زمان کوتاه‌تری کمک کند و در صورت انتخاب ناآگاهانه ممکن است باعث شکست یک پروژه (بخصوص در بلند مدت) شود.


تاریخچه

SQL توسط شرکت IBM در اوایل دهه 70 میلادی ایجاد شد. با اوج گرفتن زبان‌های رویه‌ای، SQL هم چندان از این قافله عقب نماند که منجر به پذیرش SP به عنوان یک استاندارد، در دهه 90 میلادی و پیاده سازی تدریجی آن توسط غول‌های سازنده دیتابیس شد (رجوع فرمایید به ^ و ^). این فاصله 20 ساله باعث غنی‌تر شدن SQL شد و وجود SP - به معنی انتقال مدل برنامه نویسی رویه‌ای به SQL - بخشی از مشکلات قبلی کار با کوئری‌های پشت سر هم و خام را حل کرد. از سال 2000 میلادی به بعد، ORM‌های قدرتمندی از جمله  Hibernate  و پیاده سازی‌های مختلفی از Active Record  و Entity Framework متولد شدند. بنابر این تقدم و تاخّرهای زمانی، بدیهی است اغلب مزایای SP نسبت به Raw SQL Query و اغلب معایب آن نسبت به ORM‌ها باشد. 

بنظر میرسد برای پاسخ به سوال اصلی این مطلب، ناگزیر به مقایسه SP با رقبای دیرینه‌اش هستیم. با برشمردن معایب و مزایای SP میتوان به نتیجه‌ی منطقی‌تری رسید. البته باید در نظر داشت صرف استفاده از SP به معنای بهره‌مند شدن از مزایای آن و صرف استفاده نکردن از آن هم بهره‌مندی از رقبای آن نیست. چگونگی استفاده یک ابزار، مهمتر از خود ابزار است.


معایب SP

- دستورات Alter Table ، Add Column و Drop Column  به این سادگی‌ها هم نیستند؛ ممکن است به یکی از جداول دیتابیس دو ستون اضافه یا از آن حذف شوند. مجبوریم تمامی SP‌ها را بخصوص Insert و Update متناظر با جدول را تغییر دهیم که این تغییرات ممکن است بصورت زنجیره‌وار به سایر SP‌ها هم سرایت کند. حال شرایطی را در نظر بگیرید که تعداد SP‌های شما به چند ده و یا حتی به چند صد عدد و بیشتر، رسیده باشد که این به معنی زحمت بیشتر و تغییرات پر هزینه‌تر است.

- احتمال کند شدن ماشین سرویس دهنده در اثر اجرای تعداد زیادی SP ؛ چناچه بخش زیادی از منطق برنامه از طریق SP اجرا شود، سرور دیتابیس موظف به اجرای آنهاست. اما در صورتیکه منطق، در کد برنامه قرار داشته باشد، امکان توزیع آن بر روی سرور‌های مجزا و یا حتی ماشین کلاینت وجود خواهد داشت. امروزه اکثر کلاینت‌ها به دیتابیس‌های سبک و سریعی مجهز شده‌اند. بنابراین در صورت امکان چرا بار پردازشی را به عهده آنها نگذاریم؟! 

- یکپارچگی کمتر؛ تقریبا همه اپلیکیشن‌ها نیازمند ارتباط با سایر سیستم‌ها هستند. اگر بخش‌های زیادی از منطق برنامه درون SP مخفی شده باشند، این نقطه تلاقی بین سیستمی، احتمالا درون خود دیتابیس قرار میگیرد و این به معنی ایجاد SP های بیشتر، افزودن پارامتر‌های بیشتر، توسعه SPهای قبلی و بطور خلاصه اعمال تغییرات بیشتر، که منتج به قابلیت نگهداری کمترخواهد شد.

- انعطاف پذیری کمتر؛ در یک شرایط ایده آل، عملکرد اپلیکیشن، مستقل از دیتابیس است. اگر نیاز به تغییر دیتابیس، مثلا از اوراکل به Microsoft SQL Server وجود داشته باشد، نیاز به بازنویسی و انتقال فانکشن‌ها و SP ها محتمل است و از آنجائیکه که با وجود استانداردها، دیتابیس‌های مختلف، معمولا در Syntax دستورات، تفاوت‌های فاحشی دارند، هر چه کد بیشتری در SP ها باشد، نیاز به انتقال و تبدیل بیشتری وجود دارد. 

- عدم وجود بازخورد مناسب؛ بسیاری از اوقات در صورت بروز اشکالی در حین اجرای یک SP، فقط با یک متن ساده بصورت Table has no rows   و یا  error مواجه میشویم. چنین خطاهایی هنگام دیباگ اصلا خوشایند نیستند. MS SQL در این بین بازخورد‌های مناسبی را ارائه میکند. اگر تجربه کار با سایر دیتابیس‌ها را داشته باشید، اهمیت بازخورد‌های مناسب، ملموس‌تر خواهد بود.

- کد نویسی سخت‌تر؛ نوشتن کد SQL  معمولا در همان IDE  اپلیکیشن انجام نمیشود. جابجایی مداوم بین دو IDE ، دیباگ و کد نویسی از طریق دو اینترفیس مجزا، اصلا ایده‌ال نیست. 

- SP  منطق را بیش از حد پنهان میکند؛ حتی با دانستن نام صحیح یک SP، باز هم تصویری از پارامتر‌های ارسالی به آن و نتیجه برگشتی نخواهیم داشت. نمیدانیم نتیجه حاصل از اجرای SP ما مقداری را برمیگرداند یا خیر؟ در صورت وجود برگشتی، یک Cursor است یا یک مقدار؟ اگر Cursor است شامل چه ستون‌هایی است؟

- SP نمیتواند یک شیء را به عنوان آرگومان بپذیرد؛ بنابراین احتمال کثیف شدن کد به مرور افزایش پیدا میکند و بدتراز آن، در صورت ارسال اشتباه یک پارامتر، یا عدم  تطابق تعداد پارامتر‌ها، مجبور به بررسی تمام آنها بصورت دستی هستیم. برای مثال دو قطعه کد زیر را با هم مقایسه کنید:

INSERT INTO User_Table(Id,Username,Password,FirstName,SureName,PhoneNumber,x,Email)
VALUES (1,'VahidN','123456','Vahid','Nasiri','09120000000','vahid_xxx@example.com')

و معادل آن در یک ORM  فرضی:

public void Insert(User user)
{
  _users.Insert(user);
  db.Save();
}

به‌وضوح قطعه کد sql، قبل از خوب یا بد بودن، زشت است. همچنین پارامتر x آن که فرضاً به تازگی اضافه شده، مقداری را دریافت نکرده و باعث بروز خطا خواهد شد.

- نبود Query Chaining؛ یکی از ویژگی‌های جذاب ORM‌‌های امروزی، امکان تشکیل یک کوئری با قابلیت خوانایی بالا و افزودن شرط‌های بیشتر از طریق  الگوی builder است. قطعه کد زیر یک SP برای جستجوی داینامیک نام و نام خانوادگی در یک جدول فرضی به اسم Users است:

public ICollection<User> GetUsers(string firstName,string lastName,Func<User, bool> orderBy)
{
    var query = _users.where(u => u.LastName.StartsWith(lastName));
    query = query.where(u => u.FirstName.StartsWith(firstName));
    query = query.OrderBy(orderBy);
    return  query.ToList();
}

در مقایسه با معادل SP آن:

CREATE PROCEDURE DynamicWhere 
    @LastName varchar(50) = null,
    @FirstName varchar(50) = null,
    @Orderby varchar(50) = null
AS
BEGIN
    DECLARE @where nvarchar(max)
    SELECT @where = '1 = 1'
 
    IF @LastName IS NOT NULL
        SELECT @Where = @Where + " AND A.LastName LIKE @LastName + '%'"
 
    IF @FirstName IS NOT NULL
        SELECT @Where = @Where + " AND A.FirstName LIKE @FirstName + '%'"
 
    DECLARE @orderBySql nvarchar(max)
    SELECT @orderBySql = CASE
        WHEN @OrderBy = "LastName" THEN "A.LastName"
        ELSE @OrderBy = "FirstName" THEN "A.FirstName"
    END
 
    DECLARE @sql nvarchar(max)
    SELECT @sql = "
    SELECT A.Id , A.AccountNoId, A.LastName, A.FirstName, A.PostingDt, 
    A.BillingAmount
    FROM Users 
    WHERE " + @where + " 
    ORDER BY " + @orderBySql
 
    exec sp_executesql @sql,  N'@LastName varchar(50), @FirstName varchar(50)
        @LastName, @FirstName
END

حاجت به گفتن نیست که قطعه کد اول چقدر خواناتر، انعطاف پذیرتر، خلاصه‌تر و قابل نگهداری‌تر است.

- نداشتن امکانات زبان‌های مدرن؛ زبان‌ها و IDE‌های مدرن، امکانات قابل توجهی را برای نگهداری بهتر، انعطاف پذیری بیشتر، مقیاس پذیری بالاتر، تست پذیری دقیق‌تر و... ارائه میکنند. به عنوان مثال:

  • شیءگرایی و امکانات آن که در SP موجود نیست و در مورد قبلی معایب، به آن مختصرا اشاره شد. در نظر بگیرید اگر SQL زبانی شیء گرا بود و مجهز به ارث بری و کپسوله سازی بود، چقدر قابلیت نگهداری آن بالاتر میرفت و حجم کد‌های نوشته شده میتوانست کمتر باشند.
  • نداشتن Lazy Loading که باعث مصرف زیاد حافظه میشود.
  • نداشتن intellisense حین فراخوانی‌ها.
  • نداشتن Navigation Property که باعث join نویسی‌های زیاد خواهد شد.
  • SQL در مقایسه با یک زبان مدرن ناقص بنظر میرسد و این نوشتن کد آن را سخت‌تر میکند.‌
  • نداشتن امکان تغییر منطقی نام جداول و ستون ها
  • مدیریت تراکنش‌ها بصورت دستی، حال آنکه با الگوی Unit Of Work  این مشکل در یک ORM قدرتمند مثل EF حل شده است.


- زمان بر بودن نوشتن SP؛ گاهی نوشتن یک تابع در یک ORM یا بعضا نوشتن یک کوئری SQL کوتاه در یک رشته متنی، ساده‌تر از نوشتن کد SP است. آیا برای هر وظیفه کوچک در دیتابیس، نوشتن یک SP ضروری است؟


مزایای SP :

- کمتر کردن Round Trips در شبکه و متعاقبا کاهش ترافیک شبکه؛ اگر از یک فراخوانی استفاده کنیم، کاهش Round Trip‌ها تاثیر چندانی نخواهد داشت. همچنین ارسال یک کوئری کامل، نسبت به ارسال فقط اسم SP و پارامتر‌های آن، پهنای باند بیشتری اِشغال میکند. البته در یک شبکه با سرعت قابل قبول، بعید است این دو مزیت محسوس باشند؛ اما به هر حال برای موارد خاص، دو مزیت محسوب میشوند. نکته دیگر آنکه بدلیل Pre-Compiled بودن SP‌ها و همچنین کَش شدن Execution Plan آنها، اندکی با سرعت بالاتری اجرا میشوند.

- امکان چک کردن سینتکس قبل از اجرای آن؛ در مقایسه با Raw Query مزیت محسوب میشود.

امکان به اشتراک گذاری کد؛ برای پروژه‌هایی که چندین اپلیکیشن با چندین زبان برنامه نویسی مختلف در حال تهیه هستند و نیازمند دسترسی مستقیم به داده‌ها با سرعت به نسبت بالاتری هستند، SP  میتواند یک راه حل ایده آل محسوب شود. بجای پیاده سازی منطق برنامه در هر اپلیکیشن بصورت جداگانه و زحمت کدنویسی هرکدام، میتوان از SP  استفاده کرد. هرچند امروزه معمولا برای حل این مشکل، API های مشترک معماری Restful  ارجحیت دارد. 

- کمک به ایجاد یک پَک؛ در یک زیر سیستم با نیازمندی مشخص که اعمال تغییرات در آن محتمل نمیباشد نیز SP میتواند یک گزینه مناسب به حساب آید. مثلا یک سیستم Membership را در نظر بگیرید که در پروژه‌های مختلف شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال میشود یک سیستم Membership  سفارشی را با امکان  Hash  پسورد و  رمز کردن داده‌های حساس،  به کمک SP و Function ‌های مناسب فراهم کرد و در واقع بین Application Login  و Data Logic تمایز قائل شد. شخصا معماری Restful را به این روش هم ترجیح میدهم. 

بهرمند شدن از امکانات بومی SQL ؛ به عنوان نمونه برای ترانهاده کردن خروجی یک کوئری میتوان از فانکشن  Pivot  استفاده کرد. یا فانکشن‌های تحلیلی  Lead  و  Lag  (لینک مستندات اوراکل این دو فانکشن به ترتیب در ^ و ^ ) که بنظر نمیرسد هنوز معادل مستقیمی درORM  ها  داشته باشند. 

تسلط و کنترل بیشتر و دقیقتر بر کوئری نهایی؛ گفته میشود SP و عبارات SQL در دیتابیس، حکم assembly را در سایر زبان‌ها دارند. بنابراین با SP میتوان عبارات SQL و نحوه اجرای آن را در دیتابیس، بطور کامل تحت فرمان داشت. این در حالی است که هر یک از ORM‌ها دستورات زبان برنامه نویسی مبداء را به یک عبارت SQL ترجمه میکنند که این عبارت چندان تحت کنترل برنامه نویس نیست و بیشتر به مدل کاری ORM بستگی دارد. 

امکان join بین دو یا چند دیتابیس مجزا؛ حال آنکه امکان join بین دو Context در ORM ‌ها وجود ندارد. بعلاوه اگر دو دیتابیس مدنظر ما روی دو سرور مجزا باشند، با SP و  کانفیگ Linked Server  کماکان میشود کوئری join  دار نوشت.

برای عملیات‌های Batch مناسب‌تر است؛ در مقام مقایسه با ORM ‌ها که با تکنیک‌های مختلفی سعی در افزایش سرعت عملیات Batch، بخصوص Insert و Update را دارند، SP  با سرعت قابل قبول‌تری اجرا میشود.

عدم نیاز به یادگیری سینتکس و ابزاری جدید؛ موارد بسیاری وجود دارند که فرصت یادگیری تکنولوژی جدیدی مثل یک ORM و یا SQL Bulk و حتی کتابخانه‌های ثالث مبتنی بر این ابزارها  وجود ندارند و ممکن است مجبور شوید برای باقی ماندن در بازار رقابتی، از دانسته‌های قبلی خود استفاده کنید .

تخصصی‌تر کردن وظایف؛ برنامه نویس‌های دیتابیس به صورت تخصصی اقدام به تحلیل روابط و ایندکس‌ها میکنند، دیتابیس را ایجاد و نرمال سازی مینمایند، SP های متناسب را میسازند و به بهترین شکل Optimize و در آخر تست میکنند.

- امنیت به نسبت بالاتر؛ میتوان مجوز اجرای SP را به یک کاربر اعطا کرد، بدون آنکه مجوز دسترسی به جداول مورد استفاده در آن SP را داد. همچنین نسبت به کوئری‌های پارامتری نشده، SQL ارجیحت دارند چون احتمال آسیب پذیری در مقابل SQL Injection را کمتر میکنند.


نتیجه‌گیری

اگرچه SP ها برای پردازش داده‌ها آنقدر هم که در وبلاگ‌ها میخوانیم بد نیستند، اما سوء استفاده از آن، مشکلات عدیده‌ای را ایجاد خواهد کرد. با توجه به روند تغییرات تکنولوژی‌های دسترسی به داده‌ها و معماری‌های مدرن بنظر میرسد SP در بهترین حالت، ابزار مناسبی برای انجام عملیات CRUD است و نه بیشتر؛ مگر در مواردی خاص که به تشخیص شما نیاز به استفاده بیشتر از آن وجود داشته باشد.

نظرات مطالب
کمپین ضد IF !
من شباهتی بین مطلب این مقاله و Dependency Injection نمی بینم.
مطلب بالا دقیقا پیاده سازی الگوی طراحی Strategy هست. جایی که رفتارها (عملیات محاسبه Aggregate) از رفتار کننده (محاسبه گر، ماشین حساب) جدا شده و در کلاسهای خودشان که یک اینترفیس مشترک را پیاده سازی می کنند، تعریف می شوند.
نظرات مطالب
Owin چیست ؟ قسمت اول
بله، به همین معنی است
البته دقت کنید، پیاده سازی OWIN کار ساده ای نیست، و به سرعت نمی‌توان شاهد پیاده سازی آن بر روی هاست‌های مختلف بود، و این پروسه با سرعت فعلی از نظر من مدتی طول خواهد کشید.
برای مثال Katana که یک پیاده سازی قابل استفاده و خوب از آن به شمار می‌رود کار شرکت مایکروسافت است و سایر پیاده سازی Open Source سایر تیم‌ها که بالطبع امکان مانور شرکت مایکروسافت را ندارند، کمی طول می‌کشد تا واقعا آماده استفاده شود.
و همچنین پیاده سازی‌های فعلی در قسمت هایی مانند Web Socket‌ها و سایر مسائل پیچیده دارای ضعف هایی هستند.
درست مانند استاندارد HTML 5 که بر روی مرورگرهای مختلف به میزان‌های مختلفی پیاده سازی شده است.
به بیان دیگر پیاده سازی OWIN صفر و صدی نیست، بلکه هر پیاده سازی ممکن است در داخل خود دارای ضعف‌ها و یا نواقصی باشد.
علاوه بر این اگر شما در کد نویسی ASP.NET MVC خود، بی جهت به امکانات پایه ASP.NET ایجاد وابستگی کنید، نیز در این عمل دچار مشکل خواهید شد، برای همین بدیهتا کاری را که می‌توانید با Action Filter انجام دهید را نباید با یک Http Module انجام دهید و ...
مهم‌ترین کار طراحی برنامه هایی که می‌نویسید به صورت سازگار با OWIN است که در پست‌های بعدی قرار است به همین قسم از مطالب بپردازیم
البته من آینده خوبی برای OWIN قائلم، و نفع آن در کوتاه مدت و بلند مدت کاملا آشکار و واضح است، کما این که در مطلب به آن اشاره شد.
برای مشاهده پیاده سازی‌های مختلف OWIN می‌توانید به سایت owin.org مراجعه کنید.
موفق و پایدار باشید
مطالب
SortedSet در دات نت 4

SortedSet قرار گرفته در فضای نام System.Collections.Generic دات نت 4، لیستی از اشیاء به صورت خودکار مرتب شده را ارائه می‌دهد. SortedSet نیز همانند HashSet از اعضای منحصربفردی تشکیل خواهد شد اما اینبار به شکلی مرتب شده. برای پیاده سازی آن از red-black tree data structure استفاده شده است که مهم‌ترین مزیت آن امکان افزودن و یا حذف اشیاء به آن بدون کاهش قابل توجه کارآیی برنامه است.

مثال اول:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample1()
{
var setRange = new SortedSet<int> { 2, 5, 6, 2, 1, 4, 8 };

foreach (var i in setRange)
{
Console.WriteLine(i);
}
}

static void Main()
{
sample1();
}
}
}
در این مثال با نحوه‌ی ایجاد این لیست جنریک خود مرتب شونده‌ی تکراری نپذیر (!) آشنا می‌شوید. اگر این مثال را اجرا نمائید، خروجی آن مرتب شده است و همچنین تنها شامل یک عدد 2 است (اعضای تکراری را حذف می‌کند).

مثال دوم:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample2()
{
var setRange = new SortedSet<int>();
var random = new Random();

for (int counter = 0; counter < 100; counter++)
{
var rnd = random.Next(-180, 181);
if (!setRange.Add(rnd))
{
Console.WriteLine("Couldn't add {0}", rnd);
}
}

Console.WriteLine("Result set:");
foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item);
}
}

static void Main()
{
sample2();
}
}
}
در این مثال نحوه‌ی افزودن اعضای مختلف به این لیست ویژه، توسط متد Add آن بیان شده است. اگر آیتمی در این لیست موجود باشد، مجددا اضافه نشده و حاصل متد Add آن، False خواهد بود.

مثال سوم:
اگر از سایر انواع سفارشی تعریف شده استفاده نمائید، باید روش مقایسه‌ی آن‌ها را نیز با پیاده سازی اینترفیس استاندارد IComparable ارائه دهید؛ در غیر اینصورت با خطای At least one object must implement IComparable متوقف خواهید شد.

using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class FileInfo
{
public string Name { set; get; }
public long Size { set; get; }
}

class FileInfoComparer : IComparer<FileInfo>
{
public int Compare(FileInfo x, FileInfo y)
{
var caseiComp = new CaseInsensitiveComparer();
return caseiComp.Compare(x.Name, y.Name);
}
}


class Program
{

static void sample3()
{
var setRange = new SortedSet<FileInfo>(new FileInfoComparer())
{
new FileInfo
{
Name = "file1.txt",
Size = 100
},
new FileInfo
{
Name = "file2.txt",
Size = 10
},
new FileInfo
{
Name = "file3.txt",
Size = 300
}
};

foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item.Name);
}
}

static void Main()
{
sample3();

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

در این مثال اشیایی از نوع کلاس FileInfo به لیست ویژه‌ی ما اضافه شده‌اند. برای اینکه امکان مقایسه‌ی آن‌ها فراهم باشد ، کلاس FileInfoComparer با پیاده سازی اینترفیس IComparer ، روش مقایسه دو شیء از این دست را ارائه می‌دهد.

مطالب
EF Code First #12

پیاده سازی الگوی Context Per Request در برنامه‌های مبتنی بر EF Code first

در طراحی برنامه‌های چند لایه مبتنی بر EF مرسوم نیست که در هر کلاس و متدی که قرار است از امکانات آن استفاده کند، یکبار DbContext و کلاس مشتق شده از آن وهله سازی شوند؛ به این ترتیب امکان انجام امور مختلف در طی یک تراکنش از بین می‌رود. برای حل این مشکل الگویی مطرح شده است به نام Session/Context Per Request و یا به اشتراک گذاری یک Unit of work در لایه‌های مختلف برنامه در طی یک درخواست، که در ادامه یک پیاده سازی آن‌را با هم مرور خواهیم کرد.
البته این سشن با سشن ASP.NET یکی نیست. در NHibernate معادل DbContextایی که در اینجا ملاحظه می‌کنید، Session نام دارد.


اهمیت بکارگیری الگوی Unit of work و به اشتراک گذاری آن در طی یک درخواست

در الگوی واحد کار یا همان DbContext در اینجا، تمام درخواست‌های رسیده به آن، در صف قرار گرفته و تمام آن‌ها در پایان کار، به بانک اطلاعاتی اعمال می‌شوند. برای مثال زمانیکه شیءایی را به یک وهله از DbContext اضافه/حذف می‌کنیم، یا در ادامه مقدار خاصیتی را تغییر می‌دهیم، هیچکدام از این تغییرات تا زمانیکه متد SaveChanges فراخوانی نشود، به بانک اطلاعاتی اعمال نخواهند شد. این مساله مزایای زیر را به همراه خواهد داشت:

الف) کارآیی بهتر
در اینجا از یک کانکشن باز شده، حداکثر استفاده صورت می‌گیرد. چندین و چند عملیات در طی یک batch به بانک اطلاعاتی اعمال می‌گردند؛ بجای اینکه برای اعمال هرکدام، یکبار اتصال جداگانه‌ای به بانک اطلاعاتی باز شود.

ب) بررسی مسایل همزمانی
استفاده از یک الگوی واحد کار، امکان بررسی خودکار تمام تغییرات انجام شده بر روی یک موجودیت را در متدها و لایه‌های مختلف میسر کرده و به این ترتیب مسایل مرتبط با ConcurrencyMode عنوان شده در قسمت‌های قبل به نحو بهتری قابل مدیریت خواهند بود.

ج) استفاده صحیح از تراکنش‌ها
الگوی واحد کار به صورت خودکار از تراکنش‌ها استفاده می‌کند. اگر در حین فراخوانی متد SaveChanges مشکلی رخ دهد، کل عملیات Rollback خواهد شد و تغییری در بانک اطلاعاتی رخ نخواهد داد. بنابراین استفاده از یک تراکنش در حین چند عملیات ناشی از لایه‌های مختلف برنامه، منطقی‌تر است تا اینکه هر کدام، در تراکنشی جدا مشغول به کار باشند.


کلاس‌های مدل مثال جاری

در مثالی که در این قسمت بررسی خواهیم کرد، از کلاس‌های مدل گروه محصولات کمک گرفته شده است:

using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.DomainClasses { public class Category { public int Id { get; set; } public virtual string Name { get; set; } public virtual string Title { get; set; } public virtual ICollection<Product> Products { get; set; } } }

using System.ComponentModel.DataAnnotations; 
namespace EF_Sample07.DomainClasses { public class Product { public int Id { get; set; } public string Name { get; set; } public decimal Price { get; set; }
[ForeignKey("CategoryId")] public virtual Category Category { get; set; } public int CategoryId { get; set; } } }


در کلاس Product، یک خاصیت اضافی به نام CategoryId اضافه شده است که توسط ویژگی ForeignKey، به عنوان کلید خارجی جدول معرفی خواهد شد. از این خاصیت در برنامه‌های ASP.NET برای مقدار دهی یک کلید خارجی توسط یک DropDownList پر شده با لیست گروه‌ها، استفاده خواهیم کرد.



پیاده سازی الگوی واحد کار

همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، DbContext در EF Code first بر اساس الگوی واحد کار تهیه شده است، اما برای به اشتراک گذاشتن آن بین لایه‌های مختلف برنامه نیاز است یک لایه انتزاعی را برای آن تهیه کنیم، تا بتوان آن‌را به صورت خودکار توسط کتابخانه‌های Dependency Injection یا به اختصار DI در زمان نیاز به استفاده از آن‌، به کلاس‌های استفاده کننده تزریق کنیم. کتابخانه‌ی DI ایی که در این قسمت مورد استفاده قرار می‌گیرد، کتابخانه معروف StructureMap است. برای دریافت آن می‌توانید از Nuget استفاده کنید؛ یا از صفحه اصلی آن در Github : (^).
اینترفیس پایه الگوی واحد کار ما به شرح زیر است:

using System.Data.Entity;
using System; 
namespace EF_Sample07.DataLayer.Context { public interface IUnitOfWork { IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class; int SaveChanges(); } }

برای استفاده اولیه آن، تنها تغییری که در برنامه حاصل می‌شود به نحو زیر است:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample07.DomainClasses; 
namespace EF_Sample07.DataLayer.Context { public class Sample07Context : DbContext, IUnitOfWork { public DbSet<Category> Categories { set; get; } public DbSet<Product> Products { set; get; }
#region IUnitOfWork Members public new IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class { return base.Set<TEntity>(); } #endregion } }

توضیحات:
با کلاس Context در قسمت‌های قبل آشنا شده‌ایم. در اینجا به معرفی کلاس‌هایی خواهیم پرداخت که در معرض دید EF Code first قرار خواهند گرفت.
DbSetها هم معرف الگوی Repository هستند. کلاس Sample07Context، معرفی الگوی واحد کار یا Unit of work برنامه است.
برای اینکه بتوانیم تعاریف کلاس‌های سرویس برنامه را مستقل از تعریف کلاس Sample07Context کنیم، یک اینترفیس جدید را به نام IUnitOfWork به برنامه اضافه کرده‌ایم.
در اینجا کلاس Sample07Context پیاده سازی کننده اینترفیس IUnitOfWork خواهد بود (اولین تغییر).
دومین تغییر هم استفاده از متد base.Set می‌باشد. به این ترتیب به سادگی می‌توان به DbSetهای مختلف در حین کار با IUnitOfWork دسترسی پیدا کرد. به عبارتی ضرورتی ندارد به ازای تک تک DbSetها یکبار خاصیت جدیدی را به اینترفیس IUnitOfWork اضافه کرد. به کمک استفاده از امکانات Generics مهیا، اینبار
uow.Set<Product> 

معادل همان db.Products سابق است؛ در حالتیکه از Sample07Context به صورت مستقیم استفاده شود.
همچنین نیازی به پیاده سازی متد SaveChanges نیست؛ زیرا پیاده سازی آن در کلاس DbContext قرار دارد.


استفاده از الگوی واحد کار در کلاس‌های لایه سرویس برنامه

using EF_Sample07.DomainClasses;
using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public interface ICategoryService { void AddNewCategory(Category category); IList<Category> GetAllCategories(); } }

using EF_Sample07.DomainClasses;
using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public interface IProductService { void AddNewProduct(Product product); IList<Product> GetAllProducts(); } }

لایه سرویس برنامه را با دو اینترفیس جدید شروع می‌کنیم. هدف از این اینترفیس‌ها، ارائه پیاده سازی‌های متفاوت، به ازای ORMهای مختلف است. برای مثال در کلاس‌های زیر که نام آن‌ها با Ef شروع شده است، پیاده سازی خاص Ef Code first را تدارک خواهیم دید. این پیاده سازی، قابل انتقال به سایر ORMها نیست چون نه پیاده سازی یکسانی را از مباحث LINQ ارائه می‌دهند و نه متدهای الحاقی همانندی را به همراه دارند و نه اینکه مباحث نگاشت کلاس‌های آن‌ها به جداول مختلف یکی است:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public class EfCategoryService : ICategoryService { IUnitOfWork _uow; IDbSet<Category> _categories; public EfCategoryService(IUnitOfWork uow) { _uow = uow; _categories = _uow.Set<Category>(); }
public void AddNewCategory(Category category) { _categories.Add(category); }
public IList<Category> GetAllCategories() { return _categories.ToList(); } } }

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public class EfProductService : IProductService { IUnitOfWork _uow; IDbSet<Product> _products; public EfProductService(IUnitOfWork uow) { _uow = uow; _products = _uow.Set<Product>(); }
public void AddNewProduct(Product product) { _products.Add(product); }
public IList<Product> GetAllProducts() { return _products.Include(x => x.Category).ToList(); } } }


توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید در هیچکدام از کلاس‌های سرویس برنامه، وهله سازی مستقیمی از الگوی واحد کار وجود ندارد. این لایه از برنامه اصلا نمی‌داند که کلاسی به نام Sample07Context وجود خارجی دارد یا خیر.
همچنین لایه اضافی دیگری را به نام Repository جهت مخفی سازی سازوکار EF به برنامه اضافه نکرده‌ایم. این لایه شاید در نگاه اول برنامه را مستقل از ORM جلوه دهد اما در عمل قابل انتقال نیست و سبب تحمیل سربار اضافی بی موردی به برنامه می‌شود؛ ORMها ویژگی‌های یکسانی را ارائه نمی‌دهند. حتی در حالت استفاده از LINQ، پیاده سازی‌های یکسانی را به همراه ندارند.
بنابراین اگر قرار است برنامه مستقل از ORM کار کند، نیاز است لایه استفاده کننده از سرویس برنامه، با دو اینترفیس IProductService و ICategoryService کار کند و نه به صورت مستقیم با پیاده سازی آن‌ها. به این ترتیب هر زمان که لازم شد، فقط باید پیاده سازی‌های کلاس‌های سرویس را تغییر داد؛ باز هم برنامه نهایی بدون نیاز به تغییری کار خواهد کرد.

تا اینجا به معماری پیچیده‌ای نرسیده‌ایم و اصطلاحا over-engineering صورت نگرفته است. یک اینترفیس بسیار ساده IUnitOfWork به برنامه اضافه شده؛ در ادامه این اینترفیس به کلاس‌های سرویس برنامه تزریق شده است (تزریق وابستگی در سازنده کلاس). کلاس‌های سرویس ما «می‌دانند» که EF وجود خارجی دارد و سعی نکرده‌ایم توسط لایه اضافی دیگری آن‌را مخفی کنیم. شیوه کار با IDbSet تعریف شده دقیقا همانند روال متداولی است که با EF Code first کار می‌شود و بسیار طبیعی جلوه می‌کند.


استفاده از الگوی واحد کار و کلاس‌های سرویس تهیه شده در یک برنامه کنسول ویندوزی

در ادامه برای وهله سازی اینترفیس‌های سرویس و واحد کار برنامه، از کتابخانه StructureMap که یاد شد، استفاده خواهیم کرد. بنابراین، تمام برنامه‌های نهایی ارائه شده در این قسمت، ارجاعی را به اسمبلی StructureMap.dll نیاز خواهند داشت.
کدهای برنامه کنسول مثال جاری را در ادامه ملاحظه خواهید کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07 { class Program { static void Main(string[] args) { Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>());
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize(); ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IUnitOfWork>().CacheBy(InstanceScope.Hybrid).Use<Sample07Context>(); x.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>(); });
var uow = ObjectFactory.GetInstance<IUnitOfWork>(); var categoryService = ObjectFactory.GetInstance<ICategoryService>();
var product1 = new Product { Name = "P100", Price = 100 }; var product2 = new Product { Name = "P200", Price = 200 }; var category1 = new Category { Name = "Cat100", Title = "Title100", Products = new List<Product> { product1, product2 } }; categoryService.AddNewCategory(category1); uow.SaveChanges(); } } }

در اینجا بیشتر هدف، معرفی نحوه استفاده از StructureMap است.
ابتدا توسط متد ObjectFactory.Initialize مشخص می‌کنیم که اگر برنامه نیاز به اینترفیس IUnitOfWork داشت، لطفا کلاس Sample07Context را وهله سازی کرده و مورد استفاده قرار بده. اگر ICategoryService مورد استفاده قرار گرفت، وهله مورد نظر باید از کلاس EfCategoryService تامین شود.
توسط ObjectFactory.GetInstance نیز می‌توان به وهله‌ای از این کلاس‌ها دست یافت و نهایتا با فراخوانی uow.SaveChanges می‌توان اطلاعات را ذخیره کرد.

چند نکته:
- به کمک کتابخانه StructureMap، تزریق IUnitOfWork به سازنده کلاس EfCategoryService به صورت خودکار انجام می‌شود. اگر به کدهای فوق دقت کنید ما فقط با اینترفیس‌ها مشغول به کار هستیم، اما وهله‌سازی‌ها در پشت صحنه انجام می‌شود.
- حین معرفی IUnitOfWork از متد CacheBy با پارامتر InstanceScope.Hybrid استفاده شده است. این enum مقادیر زیر را می‌تواند بپذیرد:

public enum InstanceScope
{
        PerRequest = 0,
        Singleton = 1,
        ThreadLocal = 2,
        HttpContext = 3,
        Hybrid = 4,
        HttpSession = 5,
        HybridHttpSession = 6,
        Unique = 7,
        Transient = 8,
} 

برای مثال اگر در برنامه‌ای نیاز داشتید یک کلاس به صورت Singleton عمل کند، فقط کافی است نحوه کش شدن آن‌را تغییر دهید.
حالت PerRequest در برنامه‌های وب کاربرد دارد (و حالت پیش فرض است). با انتخاب آن وهله سازی کلاس مورد نظر به ازای هر درخواست رسیده انجام خواهد شد.
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهله‌ای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد.
با انتخاب حالت HttpContext، به ازای هر HttpContext ایجاد شده، کلاس معرفی شده یکبار وهله سازی می‌گردد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالت‌های HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ می‌کند.


استفاده از الگوی واحد کار و کلاس‌های سرویس تهیه شده در یک برنامه ASP.NET MVC

یک برنامه خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس یک HomeController جدید را نیز به آن اضافه نمائید و کدهای آن‌را مطابق اطلاعات زیر تغییر دهید:
using System.Web.Mvc;
using EF_Sample07.DomainClasses;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.MvcAppSample.Controllers { public class HomeController : Controller { IProductService _productService; ICategoryService _categoryService; IUnitOfWork _uow; public HomeController(IUnitOfWork uow, IProductService productService, ICategoryService categoryService) { _productService = productService; _categoryService = categoryService; _uow = uow; }
[HttpGet] public ActionResult Index() { var list = _productService.GetAllProducts(); return View(list); }
[HttpGet] public ActionResult Create() { ViewBag.CategoriesList = new SelectList(_categoryService.GetAllCategories(), "Id", "Name"); return View(); }
[HttpPost] public ActionResult Create(Product product) { if (this.ModelState.IsValid) { _productService.AddNewProduct(product); _uow.SaveChanges(); }
return RedirectToAction("Index"); }
[HttpGet] public ActionResult CreateCategory() { return View(); }
[HttpPost] public ActionResult CreateCategory(Category category) { if (this.ModelState.IsValid) { _categoryService.AddNewCategory(category); _uow.SaveChanges(); }
return RedirectToAction("Index"); } } }

نکته مهم این کنترلر، تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس کنترلر است؛ به این ترتیب کنترلر جاری نمی‌داند که با کدام پیاده سازی خاصی از این اینترفیس‌ها قرار است کار کند.
اگر برنامه را به همین نحو اجرا کنیم، موتور ASP.NET MVC ایراد خواهد گرفت که یک کنترلر باید دارای سازنده‌ای بدون پارامتر باشد تا من بتوانم به صورت خودکار وهله‌ای از آن‌را ایجاد کنم. برای رفع این مشکل از کتابخانه StructureMap برای تزریق خودکار وابستگی‌ها کمک خواهیم گرفت:

using System;
using System.Data.Entity;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07.MvcAppSample
{ // Note: For instructions on enabling IIS6 or IIS7 classic mode, // visit http://go.microsoft.com/?LinkId=9394801
public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication { public static void RegisterGlobalFilters(GlobalFilterCollection filters) { filters.Add(new HandleErrorAttribute()); }
public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes) { routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
routes.MapRoute( "Default", // Route name "{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults ); }
protected void Application_Start() { Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>()); HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize(); AreaRegistration.RegisterAllAreas(); RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters); RegisterRoutes(RouteTable.Routes); initStructureMap(); }
private static void initStructureMap() { ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IUnitOfWork>().HttpContextScoped().Use(() => new Sample07Context()); x.ForRequestedType<ICategoryService>().TheDefaultIsConcreteType<EfCategoryService>(); x.ForRequestedType<IProductService>().TheDefaultIsConcreteType<EfProductService>(); });
//Set current Controller factory as StructureMapControllerFactory ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory()); }
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects(); } }
public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory { protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType) { return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller; } } }

توضیحات:
کدهای فوق متعلق به کلاس Global.asax.cs هستند. در اینجا در متد Application_Start، متد initStructureMap فراخوانی شده است.
با پیاده سازی ObjectFactory.Initialize در کدهای برنامه کنسول معرفی شده آشنا شدیم. اینبار فقط حالت کش شدن کلاس Context برنامه را HttpContextScoped قرار داده‌ایم تا به ازای هر درخواست رسیده یک بار الگوی واحد کار وهله سازی شود.
نکته مهمی که در اینجا اضافه شده‌است، استفاده از متد ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory می‌باشد. این متد نیاز به وهله‌ای از نوع DefaultControllerFactory دارد که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس StructureMapControllerFactory مشاهده می‌کنید. به این ترتیب در زمان وهله سازی خودکار یک کنترلر، اینبار StructureMap وارد عمل شده و وابستگی‌های برنامه را مطابق تعاریف ObjectFactory.Initialize ذکر شده، به سازنده کلاس کنترلر تزریق می‌کند.
همچنین در متد Application_EndRequest با فراخوانی ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects از نشتی اتصالات به بانک اطلاعاتی جلوگیری خواهیم کرد. چون وهله الگوی کار برنامه HttpScoped تعریف شده، در پایان یک درخواست به صورت خودکار توسط StructureMap پاکسازی می‌شود و به نشتی منابع نخواهیم رسید.


استفاده از الگوی واحد کار و کلاس‌های سرویس تهیه شده در یک برنامه ASP.NET Web forms

در یک برنامه ASP.NET Web forms نیز می‌توان این مباحث را پیاده سازی کرد:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample { public class Global : System.Web.HttpApplication { private static void initStructureMap() { ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IUnitOfWork>().HttpContextScoped().Use(() => new Sample07Context()); x.ForRequestedType<ICategoryService>().TheDefaultIsConcreteType<EfCategoryService>(); x.ForRequestedType<IProductService>().TheDefaultIsConcreteType<EfProductService>();
x.SetAllProperties(y=> { y.OfType<IUnitOfWork>(); y.OfType<ICategoryService>(); y.OfType<IProductService>(); }); }); }
void Application_Start(object sender, EventArgs e) { Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>()); HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize(); initStructureMap(); }
void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects(); }

در اینجا کدهای کلاس Global.asax.cs را ملاحظه می‌کنید. توضیحات آن با قسمت ASP.NET MVC آنچنان تفاوتی ندارد و یکی است. البته منهای تعاریف SetAllProperties که جدید است و در ادامه به علت اضافه کردن آن‌ها خواهیم رسید.
در ASP.NET Web forms برخلاف ASP.NET MVC نیاز است کار وهله سازی اینترفیس‌ها را به صورت دستی انجام دهیم. برای این منظور و کاهش کدهای تکراری برنامه می‌توان یک کلاس پایه را به نحو زیر تعریف کرد:

using System.Web.UI;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample { public class BasePage : Page { public BasePage() { ObjectFactory.BuildUp(this); } } }

سپس برای استفاده از آن خواهیم داشت:

using System;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses;
using EF_Sample07.ServiceLayer; 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample { public partial class AddProduct : BasePage { public IUnitOfWork UoW { set; get; } public IProductService ProductService { set; get; } public ICategoryService CategoryService { set; get; }
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e) { if (!IsPostBack) { bindToCategories(); } }
private void bindToCategories() { ddlCategories.DataTextField = "Name"; ddlCategories.DataValueField = "Id"; ddlCategories.DataSource = CategoryService.GetAllCategories(); ddlCategories.DataBind(); }
protected void btnAdd_Click(object sender, EventArgs e) { var product = new Product { Name = txtName.Text, Price = int.Parse(txtPrice.Text), CategoryId = int.Parse(ddlCategories.SelectedItem.Value) }; ProductService.AddNewProduct(product); UoW.SaveChanges(); Response.Redirect("~/Default.aspx"); } } }


اینبار وابستگی‌های کلاس افزودن محصولات، به صورت خواصی عمومی تعریف شده‌اند. این خواص عمومی توسط متد SetAllProperties که در فایل global.asax.cs معرفی شدند، باید یکبار تعریف شوند (مهم!).
سپس اگر دقت کرده باشید، اینبار کلاس AddProduct از BasePage ما ارث بری کرده است. در سازند کلاس BasePage، با فراخوانی متد ObjectFactory.BuildUp، تزریق وابستگی‌ها به خواص عمومی کلاس جاری صورت می‌گیرد.
در ادامه نحوه استفاده از این اینترفیس‌ها را جهت مقدار دهی یک DropDownList یا ذخیره سازی اطلاعات یک محصول مشاهده می‌کنید. در اینجا نیز کار با اینترفیس‌ها انجام شده و کلاس جاری دقیقا نمی‌داند که با چه وهله‌ای مشغول به کار است. تنها در زمان اجرا است که توسط StructureMap ، به ازای هر اینترفیس معرفی شده، وهله‌ای مناسب بر اساس تعاریف فایل Global.asax.cs در اختیار برنامه قرار می‌گیرد.

کدهای کامل مثال‌های این سری را از آدرس زیر هم می‌توانید دریافت کنید: (^)


به روز رسانی
کدهای قسمت جاری را به روز شده جهت استفاده از EF 6 و StructureMap 3 در VS 2013، از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EF_Sample07  
نظرات مطالب
بررسی خطای cycles or multiple cascade paths و یا cyclical reference در EF Code first
سلام اقای نصیری . من دقیقا همین مشکل و خطا رو دارم  با این تفاوت که نمیخوام CasCade delete رو غیر فعال کنم . در واقع من یه کلاس دارم  که یکی از properties هاش یه لیستی از خود همین کلاس هست . یعنی به صورت تو در تو با خودش رابطه داره . مثله یه tree View  . حالا من میخوام با حذف پدر تمام فرزندان و فزندان فرزندان و ... تا پایین همشون دیلیت بشن . یعنی همون    on delete cascade خودمون . ولی خب اینجا میشه همونی که گفتین . حذف ابشاری حلقوی . این کار بخوام بکنم باید چیکار کنم . ؟ ممنون از لطفتون . منتظر پاسخم...